Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز!
مخالفت با ایرج مصداقی (که من هم با او مخالفم) نباید تو را به جایی برساند که تسویه حساب های مجاهدین با او را هم به حساب نقد اصولی بگذاری.
می دانی این کسی که این ها را نوشته کیست؟ یکی از بدنام ترین و چماقدار ترین هواداران مجاهدین که کافی است به صفحات متعدد فیس بوکی او مراجعه کنی و ببینی که از تهدید به قتل منتقدان مجاهدین و همین ایرج مصداقی هم ابایی ندارد.
این فرد تا آنجا بدنام است که انتشار مطلبی از او بی تردید به انتقاد ها و حتی دشنام ها و اتهام های ایرج مصداقی به تو مشروعیت می دهد.
حیف توست که خودت را آلوده افرادی از این قماش کنی و حقانیت خود در مقابل هتاکی های ایرج مصداقی را با دست خود زیر سئوال ببری.
همکار شما که این را در سایت گذاشته و عکس این فرد را هم کنارش آوره به نظر

من او را خوب می شناسد و می داند که او چه کاره است، اما برایش مهم نیست که بعد از این، دیگران چه در باره شما فکر می کنند. اما تو خودت باید اعتبار خودت و سایتتان برایت مهم باشد.
لطفا از انتشار این نظر من اجتناب نکن.
دوست قدیمی
نوشته شده توسط: Anonymous

نه جناب گمگشته!
خود دین و مبلغان آن مانند شما بزرگترين خطر برای ایران و کل بشريت است! احتیاجی هم به پرده مرده ندارد چون خیلی عریان عمل میکند. دین عامل استبداد ، استثمار، جهل، قتل و غارت ، تجاوز ، بیداد و استحمار است. کافی است به خود نگاهی بیاندازید.
بزرگترین مستبد خود خدای شماست که به انسانها امر نموده که به قوانین مزخرف ، مسخره و ضد علمی خود باید گردن بنهند و گرنه سیخ آتشین به ماتحتشان فرو خواهد برد. شاید هم از ترس این مسئله مسلمان مانده اید!

نوشته شده توسط: سازاخ

علی عزریز، فرق بین نامه سرگشاده با نامه های نوع دیگر در چیست؟ آیا نامه سرگشاده حالت اتتقادی دارد ‌و یا تخریبی؟

نوشته شده توسط: Anonymous

پروژه عربستان و پاکستان برای آشوب در ایران :
يک سئوال اساسى از آقاى وحيد فرخونده خوى فرد عزيز اين است که آيا ايشان واقعأ علاقه مند به پيشرفت ايران, همه ايرانيان بدون تبعيض هستند يا فقط اين مطالب را براى دلخوشى خود, اشاعه احساسات خود به مردم ايران, براى آشوب و تجزيه ايران, براى مشهور و معروف شدن خود و براى ارضاى غرور خود, و تحريک تبعيض بر عليه مليت هاى ايران, و براى تحکيم کردن بيشتر تبعيض بر عليه اقليت ها مي نويسند و يا واقعأ ميخواهند, به ايران و ايرانى کمک کنند و دل ايشان واقعأ براى ايران و ايرانى مى سوزد? البته اطمينان دارم ايشان کامنت ها را نميخواند و اگر بخواند جواب نميدهد چونکه نميخواهد خود را لو دهند که چرا اين مطالب بى اساس را فقط بر اساس احساسات خود بدون سند و مدرک مي نويسند.

تنها سند ايشان در اين مقاله در باره همه اتهامات به بلوچ, عرب, کرد... يک نقل قول بدون سند از "آژانس باختر(افغانستان) " هست که هيچ ربطى به بلوچ, عرب, کرد, ترک, ترکمن, اهل تسنن, بهايى, مسيحى, يهودى ندارد اين نقل قول فقط در باره فعاليتهاى تروريسى بر عليه افغانستان از پاکستان هست, نميدانم, چرا اين نقل قول از يک روزنامه افغان بدون سند ومنبع براى ايشان حکم محکوميت بلوچ, عرب, کرد, ترک, ترکمن, سعودى, ترکيه و پاکستان بر عليه ايران را دارد? از ايشان تقاضا ميکنم که اگر ايشان واقعأ در باره آنچه که نوشته اند اعتقاد دارند, و پاى آن مى ايسند, بنده با ايشان در همين کامنتها به سوال و جواب مى پردازم. اولأ بايد به ايشان بايد تفهيم کرد که در امارات عربى متحده, 45 هزار بلوچ زندگى ميکنند که مليت امارات دارند, 53 هزار بلوچ در مسقط و عمان زندگى ميکنند که مليت عمانى دارند, 3 هزار نفر بلوچ در قطر زندگى ميکنند که مليت قطرى دارند, 2709 نفربلوچ در کويت زندگى ميکنند که مليت کويتى دارند, آيا ايشان فکر نميکند که بين اين همه بلوچ ثروتمند, 10 نفر بلوچ ثروتمند در اين کشورهاى عربى پيدا نميشوند که به مبارزان بلوچ در بلوچسستان ايران کمک مالى در خفا بدور از چشم دولتهاى عربى بکنند? سئوال بعدى براى ايشان اين هست که مگر اسلحه در افغانستان و پاکستان
فراوان نيست که بلوچ ها نتوانند بخرند? طالبان که تمام و انواع اسلحه آنها را پاکستان تأمين ميکند, اين سلحه را در افغانستان و پاکستان ميفروشند و يک بازار بسيار بزرگ خريد و فروش اسلحه در پيشاور, کويته, خيبر , پختونخوا, و مناطق قبايل شمالى که به فتا مشهور هست, وجود دارد, نه تنها بلوچها بلکه تاجيک ها, ازبک ها, ايغورهاى چينى, همه و همه از آنجا اسلحه ميخرند,
اگر جنابعالى نياز به اثبات گفته من داريد, تشريف بياوريد که شما را ببرم کويته و يا پيشاور و از آنجا هر اسلحه اى که خواستيد فقط براى اثبات اين نکته ميخريم. در ثانى, پاکستان چه نفعى از جدايى بلوچستان ايران, از ايران ميبرد? مگر پاکستان خود يک بلوچستان بزرگتر از بلوچستان ايران ندارد که جغرافياى آن 2 برابر جغرافياى بلوچستان ايران هست و بزرگترين ايالت پاکستان از نظر جغرافيايى و کم جمعيترين ايالت پاکستان هست, اگر بلوچستان ايران جدا شود که چنين امکانى ندارد و بلوچها علاقه اى به جدايى از ايران ندارند, آيا بلوجستان مستقل خطرى بزرگتر براى پاکستان پوجود نمى آورد که باعث تجزيه پاکستان شود, کى گفته است که ايالت سند و ايالت پشتون و فتاى پاکستان نميخواهند از پاکستان جدا شوند, از سال 1948 ميلادى بلوچهاى پاکستان بعد از اشغال بلوچستان به دست ارتش پاکستان و ضميمه کردن بلوچستان و انحلال دولت کلات, در جنگ جدايى طلبى با پاکستان هستند, پشتونها از سال 1970 ميلادى در جنگ با پاکستان براى جدايى از استقلال از پاکستان هستند, مگر پاکستان شرقى از پاکستان جدا نشد و کشور مستقل بنگلادش را تأسيس نکرد? آيا پاکستان به دنبال تجزيه ديگرى و تأسيس بنگلادش ديگرى در سرزمين بلوچستان هست? پس چگونه هست که پاکستان به سعودى اجازه ميدهد که به دشمن درجه يک خود کمک تسليحاتى کند چونکه هر
اسلحه که به دست بلوچهاى ايران برسد, حتمأ بين 2 بلوچستان تقسيم ميشود که مشکل بزرگترى براى پاکستان به وجود مى آورد و جدايى طلبان بلوچستان پاکستان هنوز در حال جنگ با ارتش پاکستان هستند, چگونه است که پاکستان ميخواهد به منافع حياتى و ملى و يکپارچگى خود ضربه بزند? اين خارج ازدرک يک انسان حتى غير سياسى هم هست که يک کشور به منافع ملى خود ضربه بزند و کشور خودرا تجزيه کند, مگر پاکستانى ها, پاکستان را به همان اندازه دوست ندارند که ايرانى ها ايران را دوست دارند? مگر پاکستان 3 بار براى حفظ يک پارچگى خود به جنگ هند نرفت? لطفأ به خود آييد و اين نوع دروغها را باور نکنيد
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز جان،
به متن ها دقیق شویم:

ترکجه:
Orhan Pamuk
Benim Adım Kırmızı

Ben Ölüyüm
Şimdi bir ölüyüm ben, bir ceset, bir kuyunun dibinde. Son nefesimi vereli
çok oldu, kalbim çoktan durdu, ama
alçak katilim hariç kimse başıma gelenleri bilmiyor. O ise, iğrenç rezil,
beni öldürdüğünden iyice emin olmak
için nefesimi dinledi, nabzıma baktı, sonra böğrüme bir tekme attı, beni
kuyuya taşıdı, kaldırıp aşağı bıraktı.
Taşla önceden kırdığı kafatasım kuyuya düşerken parça parça oldu, yüzüm,
alnım, yanaklarım ezildi yok oldu;
kemiklerim kırıldı, ağzım kanla doldu.

http://kitabxana.net/files/books/file/1331208008.pdf
---

آذربایجانجا:
MƏNİM ADIM QIRMIZI


Indi mən ölüyəm, bir quyunun dibində
meyitəm. Son nəfəsim çoxdan çıxıb, ürəyim çoxdan
dayanıb, amma alçaq qatilimdən baĢqa kimsə
baĢıma gələnləri bilmir. O iyrənc rəzilsə məni
öldürdüyünə yaxĢıca əmin olmaq üçün nəfəsimi
dinlədi, nəbzimə baxdı, sonra böyrümə bir təpik
iliĢdirdi, məni quyunun yanına sürüdü, qaldırıb
aĢağı atdı. DaĢla əvvəlcədən sındırdığı kəlləm
quyuya düĢəndə parça-parça oldu, üzüm, alnım,
yanaqlarım əzildi, yox oldu; sümüklərim qırıldı,
.ağzım qanla doldu

http://vivo-book.com/Kitab/Orhan%20Pamuk%20Qirmizi.pdf
-----
عزیز تبریزلی،
کؤچورمک: انتقال دادن، ( در جای دیگربه معنی : کوچ دادن)
کلمه ی کؤچورمک به معنی انتقال دادن : مطلب را از خط کیریل یا عربی به خط لاتین انتقال دادن. یا بعکس.
-در انتقال دادن، یا کوچ دادن « تغییری در صدا و کلمات و جملات» ایجاد نمی کنیم.
هنگام کوچ دادن یا انتقال دادن چیزی یا شخصی از جایی به جایی دیگرنیز ، تغییری در خود موضوع ایجاد نمیکنیم ، تنها مکان و یا شکل خط شان را عوض میکنیم. و مطلب دست نخورد منتقل میشود.
---
-وقتی تغییرات شامل «صدا، کلمات، و جملات » میشود ما با « دوندرمه یا ترجمه» سرو کار داریم.
- حالا کسانی نام دوندرمک را « کؤچورمک» گذاشته اند البته که صحیح نیست.
ولی خوب برخی افراد دوست دارند بخاطر هدف شان به عمد و غلط ، عمل«d» را « k» نشان دهند؛ باشد بکنند ولی چیزی که درست نیست یعنی نادرست است.
کؤچورمه را معمولا در عوض کردن خط استعمال میکنند و درست است. اما در انتقال «زبانی» که «تغیرات لازم » ایجاد می میشود، درست اش « دؤندرمه» است. یا ترجمه.
.Şimdi bir ölüyüm ben, bir ceset, bir kuyunun dibinde
. Indi mən ölüyəm, bir quyunun dibində meyitəm

این تغییرات یعنی ترجمه.
ممکن است چند جمله یا چند پارگراف چوپان آرارات برای چوپان ساوالان قابل درک باشد ولی کلا زبان آنها نسبت به هم
چنین نیست.

--
دو زبان تفاوت و اشتراکات زیادی دارند ولی در هر صورت، زبان هرکس از آن خود اوست و برایش شیرین. و راحت. و امنیت و آرامش بخش.
میتواند در اعماق وجود همه ی تارهای روحی اش را به صدا درآورد.
--
مسئله این است که برای مثال : لازم است شیرینی لهجه ی تبریز، اورمیه، هر دو حفظ شوند و من نباید لهجه ی خودم را ابزار از بین بردن لهجه ی شما بکنم. در مورد باکو نیز موضوع چنین است و در باره ی استانبول نیز بازقضیه « حفظ حیات» مطرح است.
---
زبان و لهجه ی دیگر هرقدر از آن ما باشد، هر قدر با آن اخت شده باشیم باز جای زبان و لهجه ی خودمان را پر نمیکند. منظورم تنها از زاویه ی « روحی» ست.
زبان و لهجه ی دیگر سازی ست که در دست من خنیاگر قرار دارد، اما زبان و لهجه ی من تارهای سازی ست که روح مرا تشکیل میدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اسم یکی‌ از حمله کنندگان گویا "" کریم ( شهرزاد ) "" قصه گو بوده، با وجودیکه اسمش شهرزاد است، بویی از شهرنشینی نبرده، همسایگان گفته اند قصه‌هایش مثل قصه‌های شاهنامه، جذابیت قصه‌های هری پاتر را نداشت، دیوانه و مجنون، به مردم بیگناه و معصوم حمله کرد I Love NY - London

نوشته شده توسط: سازاخ

لطفا برای اثبات حقانیت افکار انتزاعی و غیر قابل اجرای کمونیسم، در گورستان تاریخ بدنبال استخوان مردگان نگردید و استخوانهای آنها را با چسب قطره ائی به هیتلر نچسبانید، و صورت مساله را که همانا حفظ وطن و هویت و زبان مادری ملت ترک آزربایجان است، را پاک نفرمائید.
لطفا به خبر زیر توجه فرمائید.بامداد امروز دوشنبه 5 ژوئن 2017 چهار کشور عربی امارات، مصر ، بحرین و پادشاهی سعودی تمام روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کرده و اقدامات لازم برای منع شهروندان خود از سفر به قطر را به اجرا گذاشتند. این چهارکشور همچنین تمام راههای زمینی خود را به روی دوححه بسته‌ا

نوشته شده توسط: Anonymous

""" زمان یک پرسش تاریخی فرا رسیده است """ آیا انقلاب چپ‌ها / کمونیست‌ها و آخوند‌ها در انقلاب ۵۷، به ضرر یا نفع دستمزد بگیران تمام شد؟ آیا این انقلاب، ضدّ کارگر نبود؟ آیا حق مثلم کارگران ایران نیست از کمونیست‌ها / چپ‌ها به دلیل به فلاکت کشاندن وضع معشیتی کارگران، به دادگاه انسانیت شکایت کنند؟ همین کمونیست ها، از کودتای آخوند گولن در ترکیه نیز حمایت کردند تا کارگر ترکیه‌ای را، به خاک سیاه بکشانند

نوشته شده توسط: Anonymous

"" سیستم بانکی ایران، در سطح سیستم بانکی کشور‌های شاخ آفریقاست "" در خاورمیانه، دوبی و استانبول، در حال تبدیل شدن به مراکز مالی‌ جهانی‌ هستند، هر دو کشور دنیای ترک و عرب، در "" بیشت اقتصاد برتر دنیا "" عضو هستند و به طور نوبتی، "" ریاست دوره‌ای ثبات اقتصادی کشور‌های خاورمیانه / شمال آفریقا را از طرف " G20 " به عهده می‌‌گیرند ""، سیستم بانکی ترکیه، یکی‌ از قدرتمندترین سیستم‌های بانکی در دنیاست که بحران اقتصادی جهانی‌ نیز، لطمه‌ای به آن نزد و این در حالی‌ بود که ترکیه پارسال با کودتا ئی دست به گریبان شد که زیان آن به اقتصاد کشور و مردم ترکیه، بیشتر از ۱۰۰ صد بیلیون دولار بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

کاربری به اسم استخانلو زیر این مطلب نوشته "" زبانی‌ که به ماشین بگوید ارابه """ زبانی‌ که به ماشین " ارابه " می‌‌گوید فقط در سال """ ۲۰۱۶ از راه صادرات قطعات ماشین به آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه ۲۴ بیست و چهار بیلیون دولار درامد داشت "" در زبان فارسی‌ / داری شما، که از "" ماشین "" استفاده می‌کنید، بیلیون که هیچ چند میلیون دولار درامد سالانه کشور شاهنامه خوانتان دارد؟ بزودی همین کشوری که به ماشین " ارابه " می‌‌گوید ، نه تنها ماشین " ارابه " ملی‌ خود را وارد بازار جهانی‌ خواهد کرد بلکه در حال ساخت "" هواپیمای بومی خود "" نیز است. شما در زبان فارسی‌ / دری تان نیز، کلمهٔ " فرهنگ " دارید، چقدر فرهنگ کاری دارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب موحدی گرامی
درست میفرمائید روزه خواری وحجاب و سایر مراسم شیعگری .... بهانه و دستاویزی است که بتواند به وسیلۀ آن اعتراضات اجتماعی را به‌ صورت مقطعی هم که شده سرکوب کند و در عین حال انگیزه ای برای شناسائی مخالفین و دستگیری آنها تا فشار را به درجاتی از روی رژیم پایین بیاورد.
و جوانهای دلیر و شجاع ایران زمین آماده‌اند که با رویاروییهای مستمرشان درسهای جدیدی به آخوندها بدهند ، اما افسوس هدایت کننده قابل اعتماد برای آموختن درسها برای داشتن راندمان بهتر و موثر تر برای جبران هزینه هائی که داده میشود و یا داده خواهد شد وجود ندارد، و عملن دیده شد است که در 38 سال گذشته این مرکزیت یا مدیریت یا آلترناتیو قابل اعتماد بعلت اختناق نه در درون ، و نه در برون بعلت خود محوریها و فرصت طابیها ....امکان شکل گرفتن نداشته است.
و شوربختانه ثابت شده که فراخوانها و بیانیهای صادره در برون مرز

پشیزی ارزش نداشته حتا اگر چهرهای شناخته شده و مورد اعتماد بصورت فردی هم در جمع امضا کننده بوده باشند.
نوشته شده توسط: سازاخ

اسامه جان ما منتظر کامنتهای رگباری و تکراری شما بودیم که بر حسب معده مبارک، وجود نسل و نژاد و تبار و تیره و قوم و قبیله ترک را از ریشه و بنیان در رابطه با مقدار PH اسید HCL معده خضرتعالی بررسی فرائید،

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ ملاها اززمانیکه این عبا وعمامه هندی رابرسرگذاشتد،کارشان تفرقه آفرینی در درون ملل مسلمان وچاه جهالت کنی دردنیای ما بوده است.دانشمندان علوم انسانی غرب درسیاست،توانستند باتولید فکردراین باب این موجودتولیدی خودراتحویل مادادند،که بتوانند،مارابخاطرعقب ماندگی ملل خود واردیک بازی درازمدت نمایند،این تولیدات علوم انسانی غرب،برای مامسلمانان تورک وعرب وخرده ملل درون جامعه اسلامی همیشه رول ونقش تربیتی رابازی تابتوانند اهداف اربابان تولید کنندگان خودرابرای عقب نگه داشتن خوب بازی کنند،نقش ملا ها تقویت ونفوذزبان عربی دردرون زبان ودردرون فرهنگ مابعلت اینکه زبان فارسی فرزندزبان دینی عربی ارتجاعی بوده توسط این آخوندهای مامور،تقویت گشته است،درزمان های اولیه این تولیدات استعماری وعقب ماندگی یعنی آخوندهای محترم،که هنوزشمشیرحرف اول رامیزد،بیشتردرخدمت پادشاهان وشمشیرزنان تورک سیاسی بازی میشد،ولی بازهم

این تولیدات سیاسی غرب دردرون یابطن خودبرای زبان فارسی ،این فرزندزبان عربی تلاش داشت،شعوبیه گری درابتدای تولید خودجنگ معاویه وعلی ودرگذرزمان به درگیری طرفداران این دو ودرنهایت به طرفداری عرب وعجم،درظاهرتبدیل شد،شعوبیه گری هرروزتکامل یافته وبرشدخودافزونی میدهد،اختلاف هارادامن زده وشکل جدیدی بخودمیگیرد،اکنون شعوبیه گری حتی دردرون کمونیست هاکه خودراعالمان علوم مختلفه میدانند،بنوعی تبدیل به مخلوطی از،اسلام،ایرانیت،فارسیسم،زرتشتی گری،یهودیت وکمونیسم بی سوادی راجای داده ونمودیافته است،مولاها،این تحفه هاعلوم انسانی غرب حتی باتمام عقب ماندگی دردنیای امروزمدیران حکومتی رضاشاه ومحمدرضا وعصراسلامی چهل ساله کنونی بوده اند،اگرشجره نامه احمدکسروی،سیدضیاءطباطبایی،سعیدنفیسی،محمودافشار،شبخ الاسلامی،قوام،مهدی بازرگان،وو،،،مطالعه کنید،چیزی کمترازآیت الله فضل الله نوری،آیت الله کاشانی،خمینی،خاتمی نداشته ودرجهت تقویت این زبان واین جهل تلاش کرده اند.پس اززمانیکه شعوبیه رسمن درخدمت فارس زبانان هندی انگلیسی قرارگرفته دراصل عصرمدرن رابرای ماسوزانده وازبین برده اند،این اختلاف افکنان غربی واستعمارگراکنون فرهنگ وسیاستی راپیش میبرند،که روشنفکران شاهنامه خوان شعوبیه مابین انتخاب دومولای عقب مانده روحانی ورئیسی مسابقه دوی ماراتن گذاشته تابتوانند،عالم بودن خودرابه جهانیان اثبات کنند،مولاهااین بازوان استعماروعقب ماندگی درخدمت شئونیسم فارس راباید عتیقه های دست نیافتنی استعماری برای ملت های تورک وعرب ماباید،تازمانیکه نفت است تحمل نماییم ،این هابافتواهای شرعی ودینی توانسته اند،کلاه خوبی برسرماگذاشته وشئونیسم شعوبیه را قانونی کنند،ماتحمل خودرابایدبالابرده تادلارهای نفتی به اتمام رسند،اگردرآنزمان غربی هاچیزتازه ایی دردامن مانگذارند،شاید رستگارگردیم،
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بعد از وضع هیئت، و رسول زاده، و... به کامنت ها اشاره کنم:
-در کامنت ها به کمونیست ها بد و بیرا میگویند.
مطالعه کنندگان نوشته هایم میدانند که اندیشه های من در قالب این و آن مکتب نیست.
و من هر جا حقی ببینم ممکن باشد دفاع میکنم. حتی مخالف من باشد.
بد گویی راه حل نیست . راه حل استعمال منطق است.
- روشنگر وقتی خطا ها را می بیند وظیفه دارد بگوید. البته ممکن است اشتباه هم بکند-حرفی نیست.

- آنچه قبلا در مورد موضوعات مختلف نوشته ام فکر میکنم در کل هنوز هم درست اند.

- راه درست در مسئله ملی « حقوق خواهی » و « دموکراتیسم» است. دیگر اینکه
با الوداع از «ترکیسم و شاخه هایش» لازم است برپایه ی « دموکراتیسم» ، علاقمندان جبهه ی مشترک تشکیل دهند که
در فضای سیاسی به حساب آیند.
بدون خداحافظی از ایده لوژی ترکیسم اتحاد واقعی نمیتواند پدید آید. همانطور که دهه هاست نیامده است.
---

- بعضی ها دوست دارند سیاستمدار و نماینده و نمیدانم چه و چه باشند، مبارکشان باشد.
من دیگر ام.
می نویسم .
شاید کسی خواست نگاهکی به آنها بیاندازد.
---
-دیگر اینکه اندیشه ی شخصیت های جنبش فدایی متضاد با ترکیسم است.
ع. نابدل: « ... پان عربيست ها، پان ایرانيست ها و پان تورکيست ها و پانهای دیگر از این قبيل هرگز قادر نيستند گرهی از
کار ملل آسيائی بگشایند. اینان سنگریزەهائی هستند بر مسير گردونە تاریخ و عروسکهائی هستند کە خيمەشب
بازان روزگار در بعضی شرایط مساعد روی صحنە ميآورند. حال آنکە تاریخ نە بر خيمە شب بازان ابقاء خواهد کرد و نە بر
عروسکهایشان. اما در ایران متاسفانە مسالە تنها بە " پانهای رسمی" ختم نميشود بلکە بقایای انواعی از
شوونيسم و ناسيوناليسم افراطی مسخ شدە، در بسياری از شئون اجتماعی ما اثر گذاشتە است بخصوص در
فرهنگ این اثر، بارزتر است» پان و احوالاتش.
http://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/aghaye-pan-nabdel.pdf
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه اولا اون کلمه که نوشتید تا حدی که معلومات من جازه می دهد کلم از فعل گلمک می باشد، و باید عرض کنم خدمت جناب عالی که اندازه علم زبان شناسی من و شما در حدی نیست که بحث تخصصی زبان بگذاریم و بحث کنیم اما من به شما متذکر شدم که زبان هر ملتی برای آن ملت ارزشمند و وازگئچیلمز می باشد،که تمامی ارزشهای ملی آن ملت روی پی و فنداسیون زبان آن ملت قرار می گیرد و زبان موجودیت و هستی یک ملت می باشد،اما قرار نیست از مالیات و معادن و ثروتهای ملل غیر فارس هزینه شود و با خرج بودجه هنگفت کشور برای تبلیغ ،یک زبان و عمده کردن آن و تبلیغ منفی و زهراگین بر علیه زبانهای ملی و زبان مادری و ملی شصت میلیون ملل غیر فارس استفاده گردد،اصلا زبانی بزرگتر از زبان فارسها در دنیا نباشد مگه قرار با چوب و چماق قلدری و قداری بر سایر ملل موجود گرفتار حاکمیت دیکتاتوری و استبداد فارسی تحمیل گردد و زبان ملی و مادری ملل

دیگر قدغن و محکوم به فنا گردد.زیان فارسی شیرین یا ترش و یا تلخ مبارک و ارزانی قوم و ملت فارس باشد ،چرا باید به ملل دیگر شصت میلیونی تورک و کرد و عرب و بلوچ و تورکمن و سایر ملل گرفتار حاکمیت استبدادی فارس در جغرافیای موسوم به ایران گردد،چرا قوم فارس حق دارد در مناطق خود ،به زبان مادری خود تحصیل نماید ،ضمنا زبان خود را به ملل غیر فارس حتی در مناطق و سرزمین خودشان تحمیل نماید و اجازه تحصیل به زبان مادری خودشان را به ملل غیر فارس در اکثریت در ایران ندهد .شما لطفا به این سوال من جواب منطقی و عامه پسند بدهید که آیا در قرن بیست و یکم ملتی در اقلیت و یا اصلا در اکثریت حق قانونی عرفی و شرعی دارد زبان شصت میلیون ملت غیر فارس را قدغن در خواندن و نوشتن در مدارس و ادارات و رسانه ها نمید و زبان خود را به دیگر ملل تحمیل نماید آن هم با ضرب و زور قلدری و قداری ؟
نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

سران مادون حیوانِ رژیم جمهوری اسلامی در تلاطم بحرانهای سلسله‌ وار، همواره به‌ دنبال دستاویزی برای تشدید سرکوب می‌گردند تا به‌ زعم خودشان در تنگنای بحرانها، فرصت بیشتری برای بقای حیات ننگین خود بخرند و مانع فوران آتشفشان خیزشهای اجتماعی بشوند. یکی از این دستاویزها که همواره از ابتدای روی کارآمدن آخوندهای ضدبشر و پلید وسیله‌ای برای سرکوب مردم و به‌ طور خاص نسل جوان است، بهانه‌هایی نظیر روزه‌ خواری است. روشن است که برای حاکمیت ننگینی که ارکان وجودیش را بر دین بنا کرده، هدف چیزی جز بالا بردن فشار سرکوب و غلظت اختناق در سطح جامعه نیست. روزه خواری بهانه و دستاویزی است که بتواند به وسیلۀ آن اعتراضات اجتماعی را به‌ صورت مقطعی هم که شده سرکوب کند و فشار را به درجاتی از روی رژیم پایین بیاورد. اما جوانهای دلیر و شجاع ایران زمین آماده‌اند که با رویاروییهای مستمرشان درسهای جدیدی به آخوندها بدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
تامام آیار پان فارسیست :
بوتون ایستنادلارین تورکییه دی و هئچ بیر مستندین رسول زاذه یه یوخوندی
تورکیه خیصوصوندادا مستندلرین چوخونلوقو خائین کومونیستلرین کیدیر
سنده ن اومیدیم کسیلدی بو دا سون سوز .

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار عزیز،کتاب منیم آدیم قیرمیزی "اورهان پاموق" به ترکی آذربایجانی ترجمه نشده است{کوچورولوب}البته من نمی دانم اسم فارسی کوچورولمه چه میشود.کوچورولمه ازیک لحجه یک زبان به لحجه دیگر را میکویند.ترجمه با کوچورولمه تفاوت اساسی دارد.مثلا آگر کتاب منیم آدیم قیرمیزی به فارسی ترجمه بشود.اسم کتاب میشود"نام من قرمز رنگ ویا سرخ رنگ".نام کتاب اورهان پاموق در باکو هم همین نام "منیم آدیم قیرمیزی "را داردواگردر آذربایجان جنوبی هم این کتاب"کوچوروله" باز همین نام در روی جلد نوشنه خواهد شد.دکتر ذهتابی وهمجنین دکتر هیت فرق زبان ترکی آذربایجانی را با ترکی آنادولی ویا استانبولی عین دو برادر وترکی ترکمنی را پسر عموی این دو برادر مقایسه کرده اند.ائلیار جان من در عمرم سه بار به ترکیه سفر کردم ودر این سه مورد سفر، هیج مشکلی در صحبت کردن با اهلی آنجا نداشتم بجز بعضی از وازه گان تداخلی بیگانه بین هر دو زبان.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« انديشه‌ی آذربايجان با انديشه‌ی ملی گرايي ترک ازدواج کرد. آذربايجان نوين که خود را از شهوت پير «سودابه‌ی بی عفت» رهانده بود، به حريم وصل «فرنگيس پاک دامن» رسيد و خوش دلانه زيست.

مسلک ادبی توران گرايي و ترک گرايي به مانند محکمترين رشته ترکيه را به آذربايجان پيوند داد. انديشه‌ی توران گرايي چون بر عرصه سياسی وارد شد، اشکالی چون مليت، بين الملل اسلامی و فدراسيون پديد آورد. در صحنه‌ی اجتماعی نيز شعار سه پايه‌ی «ترک شدن، اسلامی شدن و معاصر شدن» به ميان آمد.

همچنان که وطن پرستان استانبول اين شعارها را از نظر نظريه، ترويج می‌کردند، توران گرايي آذربايجانی آن را مانند يک فلسفه‌ی سياسی فرض کرده و آن را اساس فرقه‌ای سياسی و ملی (که تشکيل داده بودند) قرار دادند.»-م.رسول زاده.

---
یعنی راه درست « «ترک شدن، اسلامی شدن و معاصر شدن» و « ازدواج انديشه‌ی آذربايجان با انديشه‌ی ملی گرايي ترک »
و «با توران گرايي و ترک گرايي آذربايجان را به ترکيه پیوند زدن» و « انديشه‌ی توران گرايي را بر عرصه سياسی وارد کردن، اشکالی چون مليت، بين الملل اسلامی و فدراسيون پديد آوردن».
--
بله کاملا صحیح است. این یعنی «تورانیسم و پان ترکیسم». « ترکیه پرستی». با « ترکیسم همه چیز را یکسان سازی کردن».
--
نیازی به زبان و فرهنگ آذربایجان نیست-زبان همان زبان ترکیه است. و کشور هم چنین درست میشود:« تبریز-باکی-آنکارا» .
--
اینها « اندیشه های» پان ترکیسم و ترکیسم رایج است که جز « خیالات خام و کودکانه» نتوان نامی برآنها نهاد.
نوشته شده توسط: Anonymous

"" برخلاف تاکید نویسندهٔ سطور فوق، سیاست خارجی‌ ایران، نه بر اساس ایده آلیزم، بلکه بر اساس عمل گرائی است "" این رژیم، با وجود تظاهر به مذهب، از ارمنستان در مقابل جمهوری آزربایجان سکولار با اکثریت شیعه حمایت می‌کند، این رژیم در همکاری با روسیه و چین نیز، مسلمانان چچن روسیه و مسلمانان شین جیانگ " ترکستان شرقی‌ " را، بی‌ درنگ قربانی می‌کند. این رژیم در سوریه، از تروریست‌های کمونیست پ ک ک و " " حمایت می‌کند تا زمینه ایجاد کوریدور از سنندج تا دریای مدیترانه را فراهم کند. آعمال این رژیم، نیمه کمونیستی، نیمه شاهنامه خوانی، ضدّ ترک، ضدّ عرب با ذهنیت مافیا ئی است که "" گسترش در منطقه و سطح جهان را، با تخریب و حمایت از تروریزم "" گسترش می‌‌دهد. متاسفانه بحث‌های کمونیستی در این سایت، نگذاشته اولویت‌ها و مسائل اساسی‌ مطرح شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با دیدن این تصاویر و خواندن این متون جگر آدم میسوزه... اینها هموطنان ما هستن به دور از هر انچه که زبان یا مذهب و دینی ک دارند... اصلا اینها رو هموطن حساب نکنیم اقلا از دریچه انسانیت بهشون نگا کنیم ... هیچ احدی به فکر توسعه مناطق محرم سیستان و بلوچستان نیس.. وقتی میگیم ایران یعنی همه اقوام نه فقط یه قوم خاص تو ایران هیچ کس به اون یکی برتر یا پست تر نیست... ما مسلمانیم.‌ یه دین داریم یه خدا داریم و یه پیامبر داریم.. بنظرمن این دور از عدالت وانسانیته.. حتی از نیازهای اولیه خودشونم محرم هستن .. خدا پشت و پناه تمامی محرومین و رنج دیدگان باشه

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« مرکز معاینات انسان شناسی تورک»-در حکومت مصطفی کمال
----------------------------------
«به نقش نژاد در سخنان مصطفی کمال دقت شود، در سخنانی چون "خوشبخت کسی
است که ميگوید تورک ھستم "؛ "یک تورک برابر با جھان است "؛ "جوانان تورک، نيرویی که
لازم دارید در خون اصيلی است که در رگھایتان جاریست "؛ " نژاد تورک در جھان زیباترین
نژادھاست؛" عنصر نژاد ھم با شاخصه ھای فيزیکی و ھم با ایده ھویت ملی ھمخوانی
داشت.

در این راستا در جھت واقعيت بخشيدن به سخنان آتا تورک، مرکز معاینات انسان
شناسی تورک ایجاد شد . در ميان اولين پروژه ھای کاری این مرکز ميتوان از اندازه گيری
جمجمه ھای جمع آوری شده از قبرستان قاراجا احمد و تحقيق و پژوھش مقایسه ای روی
کودکانی که از التقاط ریشه ھای متفاوت مثل تورک، ارمنی، یھودی و یونانی بوجود آمده
بودند، نام برد .
در بين سالھای ١٩٤٥ - ١٩٣٥حزب جمھوریخواه خلق (ج ه پ) که تحت رھبری آتاتورک بود در
کنفرانسھای خود این موضوعات را مورد بررسی قرار داد :ند
معاینات انسان شناسی بر روی تاریخ نژادی آناتولی
اقدامات اصلاح نژاد (اصلاح ژن )
تحقيقات اوليه انسان شناسی بر روی مغزھای تورکھا
نقش وراثت در حفظ نژاد
راھھای پيشگيری از التقاط نژادی...» به نقل از کامنت قبلی
-----
ایده ی دکتر جواد هیئت:
به عقیقده ی خود او در مورد «نژاد ترک» و « ترک اصیل»:
«نژاد ترکان: ترکان از شاخه ی توران نژاد سفید بوده و اساساً براکیسفال، دارای صورت گرد و چشم بادامی بوده اند. حال آنکه مغولان دولیکوسفال هستند. برای اینکه بتوانیم چهره ی اصیل ترک را تصور کنیم باید به مجسمه یا تصویر مجسمه ای را ببینیم که در مزار شاهزاده گول تکین برکرانه ی رود اورخون یافت شده است.» (ص 15 تاریخ مختصر ترک -دکتر جواد هیئت) پایان نقل قول.
---
در کامنتها به این موضوعات اشاره شد:
1- معاینات انسان شناسی تورک( ترکیه-کمال پاشا)
2- معاینات انسان شناسی آلمانی اصیل( زمان هیتلر) -که اینجا به این موضوع اشاره میکنم - کاری ست که معروفیت جهانی دارد.
3- ایده ی « نژاد»
4- « آلمانی اصیل؛ ترک اصیل».
5- معینات انسان شناسی جواد هیئت
---
1-جواد هیئت اعتقاد دارد انسانها دارای « نژاد» هستند و از « نژاد ترک» می نویسد.
ایده ی تقسیم انسانها به « نژاد» مال دوره ای است که نژاد پرستی در اروپا اوج میگیرد و با پایان جنگ دوم جهانی استفاده از
ایده ی « نژاد» - از عرصه ی علم بیرون میرود . و عملا ممنوع میشود.
2- جواد هیئت چون به نژاد معتقد است نتیجتاً به دنبال « ترک اصیل» میگردد. مانند آلمانی اصیل.
3-که مربوط به « معاینات انسان شناسی نژادی» ست و آنرا نیز به عنوان پزشک انجام میدهد.
( او به علت دید نژاد جو و نژاد باور که دارد، نمی تواند درک کند « ترک اصیل- که منظور ترک خالص و واقعی ست- نه در زمان گول تکین و نه حالا و نه هیچ زمان دیگری وجود نداشته و نخواهد داشت.
واضح است، انسانها از میلیونها سال پیش از راه امتداد نسل ، در هم آمیخته شده اند و چیزی به نام « نژاد» وجود ندارد که « اصیل و غیر اصیل» هم داشته باشد.
4- « جستن ترک اصیل و خالص» با اعتقاد به « وجود نژاد» ، نژادگرایی ست. این پایه است و بعد، خون ، زیبایی، و خواه-ناخواه لاجرم برتری طرح میشود. حتی کسی برتری هم مطرح نکند پایه ی اعتقاد او « نژاد گرایی»ست.
نژاد گرایی یعنی چیزی به نام نژاد وجود دارد و آدمها را با آن تقسیم میکنند و بعد، از راه « معاینات شبه علمی» انسان ترک وعیره ی... اصیل و خالص را جستجو میکنند. و...
پاراگراف هیئت این اشکالات را دارد: نژاد-ترک اصیل- معاینه جهت یافتن ترک اصیل- گول تکین ترک اصیل- انجام این اعمال دقیقاً همان کاری ست که مرکز انسان شناسی کمال پاشا، و در زمان هیتلر انجام دادند. آنها هم انسانها را 1- به نژاد تقسیم کردند- 2- معاینه نمودند-3- اصیل یابی کردند. و...
این سه قدم در این سه مثال برداشته شده است.
بنابرین درست است که گفته شود به دلیل این سه قدم نگاه و عمل هیئت « نژادگریانه» است.
نوشته شده توسط: اسامه

باز هم یک پیام بازرگانی:
پر سر و صدا و بی محتوا

نوشته شده توسط: اسامه

یک چیز را هم فراموش کردام :
بودجه به خودی ها میرسه زیاد هم که بیاد اب نمک درست میکند:
٦٠٠ میلیارد تومان بودجه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا برای چی :ریختن اب شیرین به کویر نمک (دریاچه سابق):

http://ulrp.sharif.ir/en/node/3252

نوشته شده توسط: اسامه

مناطق بلوچ نشین استانهای سیستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و بلوچستان، کرمان؟؟؟؟؟؟؟؟ و هرمزگان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به دست آورد

نوشته شده توسط: اسامه

جناب تورک اوغلی :
شما ادعا کردید که :""یکی ازقدرتمندترین زبان اعلامی سازمان ملل یعنی یونسکو زبان تورکی است"

خب حالا سوال ما این است :
یونسکو در کدام بیانیه در کدام زمان چنین شکری را خورده است سند شما برای این شکر خواری یونسکو کجا است

تمام بیانیه ها و اسناد یونسکو در سایت رسمی ان از اغاز فعالیت تا کنون وجود دارد لطف فرموده به ما نشان دهید این بیانیه و سند کجا است:
وبگاه رسمی یونسکو:
http://en.unesco.org/

تنها و تنها سپاسگذار خواهم شد که از همین یونسکو برای ما سند مشخص اورید نه شاهد دم روباه

نوشته شده توسط: اسامه

جناب سهند:
سبک ادبی کامنت قبلی شما را ادبیات روضه خوانی و سبک گریه کردن مینامند
من با شما با شعار و ناسزا گفتگو نکرده بودم من برای هر جمله و نوشته ام حاضر ام سند و مدرک ارائه کنم برای همین هم زبان تورکی و را اموختم با اینکه به هیچ کار من هم نمیاد
سوال ما خیلی روشن است :
شما برای ما تنها 100 مصدر بسیط تورکی بنویس که مرکب نباشند یعنی با اولماق و اولمک (ماق و مک) که جزو هیچکدام از پسوندهای اصیل تورکی هم نیست ساخته نشده باشند مثل فعل بسیط "گلم" یا "دیر " که ماق و مک هم ندارند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه
«اینھا نمونه و مشتی از خروارھا
اصطلاحات نژادستانه و راسيستی ميباشند که سرتاسر ادبيات پانتورکيستم را تشکيل
ميدھند. در این مکتب مانند ناسيونال فاشيستھای ایتاليا و ژاپنی، شعار "خون و شرف"
اعتبار و جایگاه ویژه ای داشته و خونھای زیادی بر اساس آنھا ریخته شده است .
ھمچنين ماھنامه گرگھای خاکستری (بوزقورد ) نوین در سال ١٩۴٨ھمان شعار " نژاد تورک برتر
از ھمه نژادھا" سرلوحه ماھنامه شده بود.
مقاله "عقاید گرگھای خاکستری" در نشریه "بوزقورد" نشریه رسمی حزب حرکت ملی عقاید
آنھا را چنين توضيح ميدھد :
ما کی ھستيم؟ ما اعضای گرگھای خاکستری (بوزقورد) ھستيم .
ایدئولوژی ما چيست؟ تورک بودن گرگھای خاکستری .
عقيده و کيشمان چيست؟ برتریت نژاد تورک و ملت تورک .
منشاء، منبع و علت این برتریت در چيست؟ خون تورک.(١٣٢

عقاید و کيش بوزقوردھا در " برتریت نژاد تورک" ميباشد و علت برتریت نژاد تورک بر انسانھای
دیگر در اصالت " خون تورک" ميباشد . اینھا جوھر و ھسته اصلی اندیشه پانتورکيسم ھستند

پانتورکيستھای آذربایجان جنوبی ھم خون و نژاد تورکھا را اصيل و پاک ميدانند . مدافعان این
جریان آشکارا به نژاد ملتھای فارس، کورد و روس و غيره اشکالات ژنتيکی می تراشند، تا آنھا
را دون پایه، ناقص، احمق، نفھم، خشن، پست، فرو مایه، بی فرھنگ و عقب مانده یا فاقد
توانایی پيشرفت نشان دھند و ا زمينه استثمار، سرکوب، تبعيض و محروم نمودن غير تورکھا از
امکانات و حقوق برابر اجتماعی را آماده و عملی سازند. افکار و ایده ھای نژاد پرستی پایه،
اصول و ماھيت مشترکی دارند و راسيسم و فاشيسم آریایی(١٣٣ (موسولينی، ھيتلری ھيچ
فرقی با نژاد پرستی تورکی ندار .دن یکی از روشنفکران افراطی تورک در سخنرانی پالتاک در
روز پانزدھم آوریل ٢٠١١ که با استقبال شدید بوزقوردھا و احزاب شان روبرو ،شد چنين گفت :

"حقيقا اگر نگاھی عمومی به رسانه ھای ھمگانی فارسھا بياندازی، از نظر آنارشی اینھا
ھيچ کم و کسری ندارند . ھر نوعش را بخواھی دارند . در تک تک ميدیاھایشان ایرادھایی
ميتوانی پيدا کنی، البته من حالا یک ایراد مھم اینھا را خواھم گفت که اص8 به مدیا مربوط
نيست. اینھا بعنوان ملت، یک ایراد کروموزومی دارند . غير از این ایراد کروموزومی، از نظر
ميدیا وضعشان فوق العاده است . آن تنوع و آن آنارشی لازم را که ھمه چيز باشد، ھمه نوع
باشد دارند . ایرادھایشان را می گفتم، ایراد مدیا نيست. در کل اینھا بعنوان ملت مریض اند.
نميدانم، مرض کروموزوم دارند . اینھا را آراز ( دکتر آراز سليمانی) خوب ميدانند . (آراز
سليمانی) خودش پزشک است و از ژنتيک خوب اطلاع دارد، ھمچنين اسد بيگ . اینھا
(فارسھا) یک ایراد کروموزومی دارند، چيزی دارند که به محض خارج شدن از تخم، تفکرات
راسيستی ذھنشان را کور کرده است . اینھا اگر بعنوان ملت یک ذره شعور داشتند، یک ذره
عقل داشتند، می توانستند بعنوان ملت از منافع خودشان دفاع کنند . منافع اینھا در از ھم
پاشيدن ایران نيست. ولی در نتيجه نقص کروموزومی شان، بی شعوریشان، پایين بودن فھم
و دراکه شان است، بخاطر این ایرادھایشان است که چاقویشان در رسانه ھای جمعی کند
ميشود، و چنانکه گفتم ربطی به خود مدیاھایشان ندارد ". در صورت تمایل، فایل صوتی
تکميلی را ميتوانيد گوش کنيد (١٣۴ »
منبع:نقد و شناخت پانترکیسم و جریان بوزفورد- اسماعیل آل بایراق-ص 115-118
http://iranglobal.info/sites/default/files/pictures/Boz-Qurd-Ve-Guney-Azerbaycan.pdf


نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«
ُ دکتر عایشه حر در ترکيه در بخش تاریخ، علوم اجتماعی و روابط بين الملل تحصیل و کار کرده
و در روزنامه ھای طرف، رادیکال، اگوس و مجلات مختلف در مورد تاریخ و سياست مقاله و مطلب مينویسد .مطلب مينویسد . او در طی مقاله ای بنام "از پانتورکيسم تا نژاد پرستی" نوشت که مصطفی
کمال آثار متفکران نژاد پرستی چون آرتور دگوبيناو و اویگئنه پيتارد را با دقت تمام خوانده بود،
اگر به نقش نژاد در سخنان مصطفی کمال دقت ش ،ود در سخنانی چون "خوشبخت کسی
است که ميگوید تورک ھستم "؛ "یک تورک برابر با جھان است "؛ "جوانان تورک، نيرویی که
لازم دارید در خون اصيلی است که در رگھایتان جاریست "؛ " نژاد تورک در جھان زیباترین
نژادھاست؛" عنصر نژاد ھم با شاخصه ھای فيزیکی و ھم با ایده ھویت ملی ھمخوانی
داشت.

لازم دارید در خون اصيلی است که در رگھایتان جاریست "؛ " نژاد تورک در جھان زیباترین
نژادھاست؛" عنصر نژاد ھم با شاخصه ھای فيزیکی و ھم با ایده ھویت ملی ھمخوانی
داشت. در این راستا در جھت واقعيت بخشيدن به سخنان آتا تورک، مرکز معاینات انسان
شناسی تورک ایجاد شد . در ميان اولين پروژه ھای کاری این مرکز ميتوان از اندازه گيری
جمجمه ھای جمع آوری شده از قبرستان قاراجا احمد و تحقيق و پژوھش مقایسه ای روی
کودکانی که از التقاط ریشه ھای متفاوت مثل تورک، ارمنی، یھودی و یونانی بوجود آمده
بودند، نام برد .
در بين سالھای ١٩٤٥ - ١٩٣٥حزب جمھوریخواه خلق (ج ه پ) که تحت رھبری آتاتورک بود در
کنفرانسھای خود این موضوعات را مورد بررسی قرار داد :ند
معاینات انسان شناسی بر روی تاریخ نژادی آناتولی
اقدامات اصلاح نژاد (اصلاح ژن )
تحقيقات اوليه انسان شناسی بر روی مغزھای تورکھا
نقش وراثت در حفظ نژاد
راھھای پيشگيری از التقاط نژادی

ّ دکتر
ُ عایشه حر
، در نقد نژادپرستی پانتورکيستھا می نویسد که آقای آفت اینان از فعالين
اصلی نظریه تاریخ تورک در مقدمه پایان نامه دکترای خود “ برای نشان دادن اینکه تورکان
براکی سفال آلپ نمونه کامل نژادی بوده اند” چنين می گوید ” : مصطفی کمال در ميان
کارھای بزرگ دولتی شخصا با نظریات تاریخی مشغول شد . در خصوص تحقيقات علمی در
مورد تاریخ ملتی که آنھا را آزاد کرده بود به تاریخ دان ھا وظایفی داده بود. در سال ١٩٣۶
تمایل خود را برای چاپ یک پوستر به مقدار زیا د در سراسر کشور در خصوص اندازه گيری از
بدن انسان بيان کردم، وی مناسب دیده و مرا بدان امر تشویق کردند و امر کردند که این را از
دولت خواستار شوم ”. در نتيجه، این تلاش “عظيم نژاد پرستانه “، ۶۴ ھزار نفر زیر پوشش
قرار گرفت و با کمک ھمه جانبه نخست وزیری ، وزارت امنيت ملی ، وزارت بھداشت و وزارت
آموزش پيش برده شد . اندازه گيری ھا توسط پزشکان ارتش، پزشکان وظيفه، ماموران
بھداشت و آموزگاران بدن شناسی ( علوم تجربی) انجام شد و سربازان به عنوان افراد
افتخاری تحت اوامر آفت اینان قرار گرفتند . در این تلاش موضوعات راھبردی اینھا بودند :
اندازه گيری سر انسانھای در قيد حيات .
اندازه گيری جمجمه ھای مردگان .
اندازه گيری شاخصه ھای اعضای بدن انسان .
تشخيص خصوصيات اخلاقی فرد از روی جمجمه سر .
نوع موی انسان .
طول قد و درازی پاھا .
مقدار وزن مغز افراد و اشکال جمجمه .
محاسبه شاخصه ھای چھره چشم ، چانه و بينی .
اما در اساس، این ت8ش حتی بصورت ظاھری ھم با استانداردھای علمی ھم خوانی نداشت .
ُ عایشه حر ادامه ميدھد ّ
" : مجله دانستنی انسان شناسی تورک که در زمان انتشار خود با
ریاست افتخاری وزیران آموزش وپرورش در فاصله سالھای ١٩٣٩ - ١٩٢۵ منتشر ميشد در
مجلات چاپ این دوره خود می نوشت برای استفاده از علوم انسان شناسی به عنوان یک
وسيله علمی جھت اثبات برتر بودن نژاد تورک، نمونه ھای زیادی دال بر شکاندن و ترکاندن
سر و جمجمه انسانھا در آن دوره موجود است ".

نژاد پرستی پانتورکيستھا به این موارد محدود نمی شود، جملات قصار راسيستی دیگری
مانند "تورکدن باشقاسين تانيمام، بيلمم و سومم" (به جز تورک کس دیگری را نمی شناسم،
نميدانم و دوستش نميدارم ،) "تورکلر دیگر ميلتلرین آتاسيد "ری (تورکھا پدر ملتھای دیگر
ھستند)، نه مودلو تورکوم دیينه! (چه خوشبخت است کسی که تورک است) در نوشتجات و
وب سایت ھای پانتورکيستھا به فراوانی دیده ميشود .

ادامه در کامنت دیگر
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای دوشوکی من قبلا خیلی از شما انتقاد می کردم مخصوصا زمانی که آن مقاله موهن را در مورد به اصلاح پان ترکیسم نوشتید. بنظرم شما با اصلاح رویه تان در مسیر درست که همانا مصائب و مشکلات ملت بلوچ است قدم بر می دارید. از همینجا از شما تشکر و برایتان در این مسیرمعظم موفقیت آرزو دارم.
یکنفر تورک

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
کجاست آن آ. ائلیار که متن زیر را نوشت کو ؟؟ پان فارسیست بود ؟؟؟ یا پان فارسیست شد ؟؟؟؟
زبانها با «احساس و لمس و روح » سروکار دارند. برای تشخیص رابطه ی آنها عنصر «درک و احساس» ضروریست. تا کسی واژه ی şeş را در رابطه با گریه کردن و « şiş» قلب درک و احساس نکند نمی تواند رابطه این دو کلمه را درک کند. یا ارتباط gaz =کشتن را با « dibin gazmaq»، کؤکون قازماق ، نمی تواند احساس کند. برای درک پیوندها، عنصرمهم در کنار اصول زبان شناسی، درک « احساس های» یک زبان است.
ما چرا اینقدر ملت بدبختی هستیم که انسانهای ارزشمندمان در یک چشم به هم زدن به همه چیز پشت پا میزنند و جالیرلر نه کی واردی اوزون دیرسن فیکر ایله سونرا ایله یازیرسان کی اولاردا فیکیر یوخدور بیز هاچانا جان گرکن اوزوموزده ن ضربه لر ییاخ یازدیخلارین سوزوموش یا .......... تاسفلر تاسفلرتاشفلر تاسفلر .....

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
با پوزش متاسفانه بجای بولوتون گونشین نوشته شده است اصلاح میشود

نوشته شده توسط: Anonymous

به جمله دوم این فاشیست نژاد گرا توجه کنید !
مبارزه خود را لجنزار مینامد - تابتواند درون و شخصیت ایرانیان را لجن بنامد .
این شخص بیمار چرا آزاد است این چنین دوپهلو و مخفیانه توهین کند و تخم تنفر بیافریند ؟ چون اکنون مخالف اوبالی شده ؟ !
چرا اجازه میدهید با پرداخت کمک مالی به سایت ، به 70 میلیون ایرانی توهین گردد ؟ این که بدتر از خودفروشی به سعودیها و اسرائیل است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناصر رزازی چه کاره هستند ؟ سیاستمدار , رهبر , تئورسین و ایدولوق ملت کرد هستند ؟؟ عجب روزگاری است . جناب داریوش و گوگوش , مانیفست ایرانی بودن ترکها میدهند و جناب ناصر خان کردها را به حاکمیت ملایان میفروشند . قحطی رجال و سیاستمدار که باشد , مشاطه گران اظهارات سیاسی میکنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

سوال:چرا ملت ترک براحتی در مورد فارس نظر مثبت میدهند.مثلا همان نظربالا. ولی بجز جلال ال احمد من کسی از فارس را سراغ ندارم که در مورد ترک نظر مثبت دهد.چه مجتهد باشد چه بی دین و چه ادم معمولی.
دلیل این رفتار بنظر شما چیه؟ نظر من ...

1- در بین ترکان ما احمد کسروی داریم که کلا ضد ترک است و عاشق فارس است.ولی در بین فارسها ما حتی افرادی پیدا نمی کنیم که طرفدار اموزش به زبان مادری سایر اقوام حتی زبانهای ایرانی مثل کردی و بلوچی و گیلکی و طبری باشد.
2- فارسها رفته رفته تنگ نظرتر میشوند مثلا در انتخاب رییس جمهور حتی لرها یا گیلک و طبری را هم قبول ندارند.همه از اطراف کویر بودند.
3-بنظرم زبان فارسی چون تک صدایی است.به انخاطر این ملت رفتارغیر معمول دارند.
مثلا زبان عربی را مثال میزنم.24 کشور به این زبان صحبت میکنند.در هر کشورحرفی میزنند نظر میدهند که این افکار متضاد باعث میشود مردم از لحاظ فکری انعطاف داشته باشند.
ولی زبان فارسی بجز ایران گویشور ندارد.لذا ایران تک صدایی است.هر حرفی میزنند دیگرنظر مخالفی نخواهند داشت. و ترک و کرد هم حرف بزنند.انها را دشمن بحساب می اورند.لذا اروم اروم مردم فارس دچار جمودی فکری شده. و فکر میکنند که در دنیا کاره ای هستند. و این ترکان و عربستان و امریکا به اینها حسودی میکنند.خخخخ
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
ضمن تشکر از اقایان yaradiciliq عزیزو بایرام عزیز و ع.ب.تورک اوغلی عزیز برای بیان نظر شان که استفاده کردم و آموختم
آااا در جواب( eza -ی گرامی، ممنون از توجه شما و زحمتتان در مورد نشانی سوگند نامه. وار اولون.) مینویسید که : (محمد امین رسولزاده و "آذربایجان لژیون" هم مانند هر سرباز و فرمانده دیگری مراسم سوگند را بجا آوردند و بدون چون و چرا و بدون هیچ قید و شرطی به هیتلر اعلام وفاداری میکردند. در غیر اینصورت آنها بدون اعلام وفاداری بدون قید و شرط حق عضویت، حق مسلح شدن و فعالیت در لژیون و ارتش نازی را نداشتند. ضمنا نه تنها نیروهای مسلح بلکه همه کارمندان و کارکنان آلمانی هم میبایست سوگند میخوردند که متن سوگند آنها اندکی فرق داشت . متن انگلیسی سوگند ارتش نازی که لژیونها را هم شامل میشدچنین است:

"من به نام خدا سوگند مي خورم كه در این سوگند مقدس از رهبر، نژاد و كشور آلمان و آدولف هيتلر به عنوان فرمانده نيروهاي مسلح آلمان در مبارزه براي هند كه رهبري آن را ساباز چاندرابوس برعهده دارد، پيروي كنم")
سوال اولا لژیون آزربایجانی در چه سالی تشکیل یافته ثانیا متن سوگند آزربایجانیها کجاست لطفا با ترچمه بنویسد ؟؟؟؟ تا چاپ سال تاسیس و متن سوگند نامه نظر نمیدهم بعد از دیدن سال و متن نظر خواهم داد .
نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس زیاد از آقای دوشوکی که همیشه در باره ملت مظلوم بلوچ اطلاع رسانی می کند. باز این پان ترک های تورک اوغلی زدند به جاده خاکی و در این گرمای بلوچستان می خواهند آتش جنگ دیگری را شروع کنند. شما چرا در باره موضوع نظرتان را نمی نویسید؟ همیشه به دنبال یک درگیری با بقیه ملیت ها هستید؟
بعله درد شما از همه دردهای عالم بزرگتر است. بر منکرش لعنت

نوشته شده توسط: Anonymous

ببخشید . باید نویسنده مینوشتند :قانون منع توهین به ..... ونه قانون توهین به.....
چون قانون توهین یعنی اینکه قانونی گذاشته شده که به مقدسات حتما توهین شود. یعنی اجرای کاری و برای ممنوعیت باید یک منع در جلوی آن گذاشته شود. مثل قانون سیگار کشیدن - قانون منع سیگار کشیدن.
قانون حیوانات؟ یا قانون حمایت از حیوانات؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
آاا مینویسید که: تورک اصیل
(نژاد ترکان: ترکان از شاخه ی توران نژاد سفید بوده و اساساً براکیسفال، دارای صورت گرد و چشم بادامی بوده اند. حال آنکه مغولان دولیکوسفال هستند. برای اینکه بتوانیم چهره ی اصیل ترک را تصور کنیم باید به مجسمه یا تصویر مجسمه ای را ببینیم که در مزار شاهزاده گول تکین برکرانه ی رود اورخون یافت شده است.» (ص 15 تاریخ مختصر ترک -دکتر جواد هیئت) پایان نقل قول. بعد تفسیر میفرمائید :

بعد تفسیر میفرمائید :
(این سطور همان نگاه نژاد گرایانه است که راسیسم به انسانها دارد. دقیقا همان نگاه نازیسم به نژاد آریا ست. آریاچی ها دارند.
دید دید دوران نازیسم و سومکا به انسان است و دیدی که « ترکیستها» در ترکیه به انسان و نژاد داشتند و به دنبال اصیل و اصالت بودند. ) بعد یک توهین مودبانه میفرمائیدو سپس نگاه از بالا به پائین شما ادامه مییابد :
(در هیچ جا چیزی به نام نژاد وجود ندارد.} اولا انسانها به لحاظ رنگ تقسیم بندی علمی میشوند برخی لغت نژاد را بکار میبرند شما حساسیت دارید خوب لغت تیره را بکار میبریم
1 سیاه 2 سفید 3 زرد و سرخ خوب حالا جمله استاد بزرگوار و بیدار کننده خلق تورک را (توسط انتشار مجله وارلیق ) بخوانید چه گفته صورت یک تیره را از نظر علمی بیان کرده آیا خطاست ؟؟؟؟ آیا به مانند آریاچیها گفته که تورکها مغزشان تمیزتر و بزرگتر و ...........از این مزخرفات ؟؟؟؟ نه خیر نگفته
حالا برگردیم به افاضات شما : ( همه انسانها از یک ریشه اند.) بله کاملا درست است یا اگر به شوخی بگوئیم ( هامی بیر ...داندی ) (و تمام تفاوتهای ظاهری نتیجه تأثیرات محیط جغرافیایی ست. ) قبول دارم (چیزیکه «نژادگرایی سیاسی-فلسفی» را میافریند « ارتباط نابرابر» و «برتری طلبانهء» آدمها با یکدیگر و حاکمیتها با مردم، در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ست.) شما یک نوشته نه یک جمله انتزاعی از یک تورک متفکر و داهی بیاور که در تایید این مطلب آخری باشد
(تراژدی « تبعیض دیده» را ببینید، که سراز کجا در آورده است: ترکیسم و راسیسم و نازیسم!تراژدی تبعیضگر هم باز همین قصه است: فارسیسم و راسیسم و نازیسم .)
من نمیخواهم از ادب خارج شوم لذا لغت شایسته این لحظه را نمینویسم بگذریم چقدر انسان باید بی انصاف باشد که تورکیسم و فارسیسم را که هر دو برای حال دو ملت بیان میشود و دردها و مصیبتهای ملش را بیان میکنند را با راسیسم و نازیسم یکی بدانی آقای محترم اینها نیستند آنچه که میگوئی اکر ختم به پان شود ان موقع ان است که تو میگوئی البته پان فارسیسم و حزب مدبوطه وجود دارد ولی افکار پان تورکیسم و حزب مربوطه کلا وجود ندارد زیرا بزرگان و داهیهای ما رسولزاده پیشه وری ها صمد بهرنگی ها دکتر هیئت ها و کریشچی ها و ائلچی بی هیچکدام مبلغ نزاد پرستی و مزخرفات از ان دست نبوده اند و کسی هم نیست
اما کمونیستها مبلغ این هستند که ما به دنیا آمده ایم که دره عمیق سرمایه و سوسیالیسم را با اجساد کمونیستها پر کنیم یعنی در این راه فدا شویم مثال ویتنام در حالیکه الان مشخص میشود ملت قهرمان ویتنام برای یکپارچگی و آزادی جنگید نه کمونیسم .
در انتها دوست عزیز هیچکس با کوبیدن دیگری به هیچ جائی نمیرسد البته ممکن است چند مدتی به موضوع مورد نظرش برسد ولی بقول زنده یاد کریشچی (بیدار کننده ملت برای درک تاریخ خود) گون همشلیق گونشین دالیسیندا قالماز .
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
مینویسی تورک اصیل
بعد فاکتی از کتاب ((ص 15 تاریخ مختصر ترک -دکتر جواد هیئت)) نقل میکنید
سپس تفسیر خود را به صورت غرض الود و نامردانه به سبک لنین و استالین کمونیست فاشیست خائن ابراز میکنی
(- این سطور همان نگاه نژاد گرایانه است که راسیسم به انسانها دارد. دقیقا همان نگاه نازیسم به نژاد آریا ست. آریاچی ها دارند.
دید دید دوران نازیسم و سومکا به انسان است و دیدی که « ترکیستها» در ترکیه به انسان و نژاد داشتند و به دنبال اصیل و اصالت بودند.)
نه خیر اوفقط و فقط میگوید که صورت و تیپ تورک این چنین اشت نمیگوید تورک برتر است زیرا مغزش پر حجم تر است و از این قبیل مزخرفات که فاشیست آریائی میگفت و میگوید فحش را متاسفانه شما شروع کردی و ذات کمونیست فاشیست همین است
بعد در خصوص افکاربویوک داهی ممد امین رسول زاده نقل قولها اگر صحیح باشند من هیچ اشکالی ندیدم

سالام الیکیم
مینویسی تورک اصیل
بعد فاکتی از کتاب ((ص 15 تاریخ مختصر ترک -دکتر جواد هیئت)) نقل میکنید
سپس تفسیر خود را به صورت غرض الود و نامردانه به سبک لنین و استالین کمونیست فاشیست خائن ابراز میکنی
(- این سطور همان نگاه نژاد گرایانه است که راسیسم به انسانها دارد. دقیقا همان نگاه نازیسم به نژاد آریا ست. آریاچی ها دارند.
دید دید دوران نازیسم و سومکا به انسان است و دیدی که « ترکیستها» در ترکیه به انسان و نژاد داشتند و به دنبال اصیل و اصالت بودند.)
نه خیر اوفقط و فقط میگوید که صورت و تیپ تورک این چنین اشت نمیگوید تورک برتر است زیرا مغزش پر حجم تر است و از این قبیل مزخرفات که فاشیست آریائی میگفت و میگوید فحش را متاسفانه شما شروع کردی و ذات کمونیست فاشیست همین است
بعد در خصوص افکاربویوک داهی ممد امین رسول زاده نقل قولها اگر صحیح باشند من هیچ اشکالی ندیدم
نوشته شده توسط: Anonymous

بيخيال اينهمه تهديد و تخريب راه خويش را كه راه عشق است خواهم پيمود. وطنم را بر شانه ها و ملت را در قلبم مى زيم. قسم مى خورم كه تا آخرين لحظه بر اين عشق صادق خواهم ماند و حكايتگر زخم ها و دردهاى ملت خويش خواهم شد.
باز هم تكرار مى كنم كسانى كه قصد دارند فعالان صادق اين حركت را به درون كينه و نفرت خويش كشيده و غرقشان سازند موفق نخواهند شد. جرم من مبارزه ى من است كه آن را هدف گرفته و اينهمه بلا سرم مى آورند..
خلاصه حكم و كاغذ و مهر دست شماست. مى توانيد هر طور كه خواستيد بنويسيد و مهر بزنيد اما نمى توانيد مهر بر ذهنم بزنيد. ذهن و فكر من با تخريبهاى شما تيزتر و تميزتر مى شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
نوشته اید
فحش به کمونیست و غیره نمی تواند جواب سئوالات مطرح شده باشد.
اولین حکومت دموکراتیک در آذربایجان توسط پیشه وری کمونیست و دوستان کمونیست اش برقرار شد.
تاریخ قرن اخیرآذربایجان تاریخ کمونیست هاست.( با نامهای مختلف) .
چه کسی فحش داده ؟؟؟؟ اوتانجاق پان فارسیست کمونیستلر فحش است یا واقعیت . شماها در فکر بدست آوردن رهبری و اعمال هژمونی طبقه فحله هستید چرا که لنین کبیرتان گفته بدون هژمونی طبقه فحله هیچ حرکتی به سر منزل دیکتاتوری پرولتاریا و آزادی!!!!!! نمیرسد
اما اینکه باید مطالعه کرد کاملا درست است
پیشه وری بارها در سخنرانیهایش گفته گه رفقا زمان را درک کنید مبارزه ما طبقاتی نیست مسائل ملی مطرح است حتی استالین فاشیست کمونیست هم در نامه اش خطاب به زنده یاد پیشه وری مینویسد رفیق پیشه وری خواسته شما چیست مشخص کنید و اینکه تاریخ آزربایجان

تاریخ کمونیستها است تقریبا صحیح است آنجائی که مسائل ملی را عمده کرده اند کمونیست نیستند و از طرف کمونیستها خیانت و شانتاژ شده اند ( دیموکرات فیزقه و توده پارتیاسینین قضیه سی) (حتما خواهی گفت این جمله برای جنوب مانوس نیست
زنده یادان صمد بهرنگی و سایر دوستانشان و فدائیان اولیه بیشتر ملی هستند تا کمونیست البته کمونیست بودن بد نیست خائن بودن بد است که متاسفانه خیانتهای کمونیستها هم زیاد است آخرین ان تلاش برای بد جلوه دادن چهره های ملی .
زبانهائی که گرامرشان یکی است و لغاتشان متفاوت تلفظ میشوند یک زبان هستند با لهجه متفاوت مثلا یاپماق آ یاپماک ت
قارتال کارتال لغات گلییورم و سایره لهجه استامبولی است که بعدها بوجود امده در لهجه آنادولی به مانند آزربایحان است
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ترک اصیل
------
«نژاد ترکان: ترکان از شاخه ی توران نژاد سفید بوده و اساساً براکیسفال، دارای صورت گرد و چشم بادامی بوده اند. حال آنکه مغولان دولیکوسفال هستند. برای اینکه بتوانیم چهره ی اصیل ترک را تصور کنیم باید به مجسمه یا تصویر مجسمه ای را ببینیم که در مزار شاهزاده گول تکین برکرانه ی رود اورخون یافت شده است.» (ص 15 تاریخ مختصر ترک -دکتر جواد هیئت) پایان نقل قول.
---
- این سطور همان نگاه نژاد گرایانه است که راسیسم به انسانها دارد. دقیقا همان نگاه نازیسم به نژاد آریا ست. آریاچی ها دارند.
دید دید دوران نازیسم و سومکا به انسان است و دیدی که « ترکیستها» در ترکیه به انسان و نژاد داشتند و به دنبال اصیل و اصالت بودند.
----
جواد هیئت( ترکیست) نتوانسته درک کند که :

در هیچ جا چیزی به نام نژاد وجود ندارد. همه انسانها از یک ریشه اند. و تمام تفاوتهای ظاهری نتیجه تأثیرات محیط جغرافیایی ست. چیزیکه «نژادگرایی سیاسی-فلسفی» را میافریند « ارتباط نابرابر» و «برتری طلبانهء» آدمها با یکدیگر و حاکمیتها با مردم، در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ست.
---
تراژدی « تبعیض دیده» را ببینید، که سراز کجا در آورده است: ترکیسم و راسیسم و نازیسم!
تراژدی تبعیضگر هم باز همین قصه است: فارسیسم و راسیسم و نازیسم .
نوشته شده توسط: Anonymous

دو شخصیت تاریخی با یک زبان از یک سرزمین و دو نگاه به جریان اکتبر . از انجا که شادروان محمد امین رسول زاده به مناسبات تاریخ دولت تزار و شوروی بخوبی اگاه و جنایت بلشویکها را به چشم خود دیده بود برای نجات اذربایجان و پیوستن به ایران به تنها مرد توانای ان زمان یعنی شادروان ادولف هیتلر مراجعه میکند.محمد امین رسول زاده خطر جریان منحطی بنام بلشویک را بهتراز دیگران درک میکرد. در مقابل ان مرد دیگری بنام پیشه وری بدون شناخت
دولت شوروی و جنایت های لنین و استالین و حزب کومونیست به دفاع از تجزیه ایران وکردن نهادن به برده گی دولت شوروی قدم به عرضه سیاست میگذارد. امروز تاریخ ثابت کرده است که حق نه با پیشه وری بلکه با محمد امین رسول زاده بود و فرو پاشی دولت شوروی و استقلال اذربایجان دلیل بر حق بودن نظر محمد امین رسول زاده است .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه

انديشمندان روح خود را صيقل دادند. آنان گفتند اصلاحاتی که به علت برخی عوامل تاريخی در استانبول به بن بست رسيده، در آذربايجان به خوبی می‌تواند اجرا شود. اين سرزمين که مالک نفت سياه و شراب سرخ است؛ به پشتوانه‌ی اين ثروت گرانبها، به عمران و ترقی زيادی خواهد رسيد.

آذربايجان جوان با نيتی صاف و صميمی خود را شاگرد معلمان ترک قرار داد. ديری نگذشت که نامق کمال محمدهادی را، عبدالحق حامد حسين جاويد را، محمدامين احمدجواد را به پسر خواندگی پذيرفتند.

انديشه‌ی آذربايجان با انديشه‌ی ملی گرايي ترک ازدواج کرد. آذربايجان نوين که خود را از شهوت پير «سودابه‌ی بی عفت» رهانده بود، به حريم وصل «فرنگيس پاک دامن» رسيد و خوش دلانه زيست.

مسلک ادبی توران گرايي و ترک گرايي به مانند محکمترين رشته ترکيه را به آذربايجان پيوند داد. انديشه‌ی توران گرايي چون بر عرصه سياسی وارد شد، اشکالی چون مليت، بين الملل اسلامی و فدراسيون پديد آورد. در صحنه‌ی اجتماعی نيز شعار سه پايه‌ی «ترک شدن، اسلامی شدن و معاصر شدن» را به ميان آمد.

همچنان که وطن پرستان استانبول اين شعارها را از نظر نظريه، ترويج می‌کردند، توران گرايي آذربايجانی آن را مانند يک فلسفه‌ی سياسی فرض کرده و آن را اساس فرقه‌ای سياسی و ملی (که تشکيل داده بودند) قرار دادند.[4]

طبق تصميمات اين مسلک سياسی در عالم بشريت حکومتها به عدد ملتها تقسيم می‌شوند و سپس يک فدراسيون جهانی ايجاد می‌شوند. اما پيش از رسيدن به آن، يافتن ارتباطی ميان ملتهای با تمدن و دينی مشترک مانند مسلمانان شدنی است. اين ارتباط تنها شامل «اتحاد اسلام» نمی‌شود. اتحاد اسلام آرزويي غيرممکن است. برعکس اتحاد همه‌ی ترکان ، همه فارسها و کل عربها مانند عضوی از وجود اجتماعی هم شدنی و هم خواستنی است. زمانی که ملتهای مسلمان به حال يک حکومت و ملت واحد درآمدند، اتفاق اسلام می‌تواند رخ دهد نه اتحاد. اما اگر اين اتفاق سياسی نيز بودنی نباشد، ارتباط اجتماعی هست و بايد باشد. تمام ترکان برای رسيدن به فدارسيون جهانی بايد ميان خود يک فدراسيون بر پا کنند. توران نوين که بر اساس حس مشترک تأسيس می‌شود، تنها به شکل فدراسيون مستقل حکومتهای ترک می‌تواند تصور شود.

آذربايجان حلقه‌ای مهم از زنجير توران آينده است.

استيلای روس برای توران يک «ارکنه قون» واقعی بود. ترکان برای آزادی خود چشم انتظار «پورته چنه» بودند.[5] انقلابی که در نتيجه‌ی جنگ جهانی در روسيه پديد آمد، برای تورانيان «پورته چنه» بود. ضياء گوگ آلپ پيش کسوت توران گرايي در آغاز جنگ پيش بينی کرده بود که:

روسيه پاشيده ويران خواهد شد

ترکيــه باليده توران خواهد شد

انتظار به واقعيت گراييد. حصار «ارکنه قون» دريده شد. امپراتوری روسيه فرو پاشيد. نوبت آن شد که حکومتهای ترک از جمله آذربايجان از قوه به فعل آيند.

اما روسها هنوز مانع بودند آنان می‌کشتند، می‌سوختند، آتش می‌افروختند و با عنوان «مارس»[6]، فتنه‌ای بزرگ می‌انگيختند. برای آذربايجان يک گورستان و يک ويرانه آماده می‌کردند.[7]

ترکيه برای رهايي آذربايجانی که زير حمايت خود گرفته بود، وارد ميدان شد. باکو را از قاتلان آذربايجان پاک کرده و به او داد. سياوش زمانه در چنين سرزمينی زيبا و حاصل خيزی که از طرف سالار توران زمانه آماده شده بود، باليدن گرفت. پايه‌های «سياوش گرد» زمانه ريخته شد. جمهوری آذربايجان تشکيل گرديد.
منبع
http://ebitik.azerblog.com/anbar1/9556.htm#_Toc223927226
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

درستی ترجمه ی زیر را کنترول نکرده ام ، اما فرض را بر درستی آن میگذاریم و با افکار نوشته اش آشنا میشویم.
این نوشته میزان و سطح آگاهی سیاسی نویسنده را نشان میدهد:

آذربايجان در قلمرو توران

محمد امین رسول زاده
ترجمه: پرویز زارع شاهمرسی

دير زمانی آذريان ترک بودن و تعلقشان به ريشه‌های ترک را نمی‌دانستند. آنان خود را مانند ايرانيان خالص می‌شناختند. مانند ايرانی می‌انديشند و ايرانی وار می‌زيستند. اين در زمانی بود که تمام جهان ترک کمابيش در زير تأثير ايران بود. زمانی بود که سلطان سليم شعر فارسی می‌سرود و کم مانده بود که فارسی را زبان رسمی اعلام کند.

آذریها در دوره‌ای که خويشتن و پايه‌های مهم هويتشان را فراموش کرده بودند، اگر چه ويژگیهای بسياری را از دست دادند ولی در برابر برخی خصايص را نيز صاحب شدند. در نتيجه متانت مشهور ترکی با ذکاوت معروف فارسی در آنان گرد آمد.

برای ايجاد زندگی نوينی در مردم آذربايجان، گوشت و پوستی تازه از ترکی لازم بود و هم چنين برای بارور شدن اين نهال جوان، وظيفه‌ی مهم بر عهده‌ی يک عرفان ايرانی باستان است که در دست زمانه‌ی سالخورده، تجربه‌ها آموخته بود.[1]

سرنوشت تاريخ از ترکان و فارسها روی گرداند. افقهايي را که هلال ترک در آنها می‌درخشيد، ابرهای شمال گرفتند. برکوههايي که شير ايران می‌خراميد، عقاب مسکو نشست. آذربايجان شمالی تحت اداره‌ی روس درآمد.

روسها ضرب المثل مشهور دارند که روستايي بدون خانه نمی‌شود. گام اول استيلای روس آن شد که آذربايجانیها خود را اجتماعی واحد، جمعيتی از ريشه‌ی ويژه يعنی ملت جداگانه بودن از فارسها را درک کنند.

زير تأثير علوم و فنون اروپايي که از صافی روس می‌گذشت. آذربايجان خود را از خرافات و اوهام شرق پيراسته، زندگی نوين را آغاز کرد. او با بهره گيری از نفوذ فلسفه حقيقتی و فنون مفيد زمانه می‌باليد.

اين جمعيت ترقی پرور که در سحرگاه يک جريان آزاد انديش با رويي خندان که تشنه زندگی بود، پيشانی فراخی که حکايت از اميدهای درخشان برای زندگی در دنيا بود، چشمان دل ربايي که به آينده نگاهی روشن و صاف داشت، اين سودابه‌ی خرافات و اوهام شرق باستان اما از طرف محيط فرتوت اسکولاستيک ايران آرامش نداشت. او می‌خواست اين نوگل تازه رسيده را که جفتی پاکدامن می‌جست، قربانی شهوت فرتوت خود کند. اما آذربايجان جوان بکارت اجتماعی خود را تسليم اين ارتجاع عشق فرسوده نکرد، تکفير شد و در آتش مقدس علوم زمان وارد گرديد و بی‌پناهی خود را به اثبات رساند.

آخرين مظهر خونهای مناطق جنگهای ايران و توران، جنگهای ايران و عثمانی بر سر مسأله‌ی شيعه و سنی بود. نخستين حرکت برای از ميان برداشتن تنفر مذهبی که نتيجه‌ی اين جنگها بود، در آذربايجان پديد آمد. در اين باره مجالس و محافلی ترتيب يافت و نتايج عملی به دست آمد. اين وضعيت از طرف «سوءعالمان» ايرانی که شيفته‌ی سودابه‌گی بودند، ناپسند ديده شد. اينان می‌خواستند محيط ضد ترقی ايران، از تأثيرات جريان نوين در آذربايجان که امور غيرآشنايي محسوب می‌شد، محروم باشد. از آنجا به اين طرف روشنفکرانی نمی‌آمدند که جريان پيشرفت را سرعت بخشند بلکه قافله‌هايي از لعنت و نفرت به سالاری روضه خوان و درويش و رمال می‌آمدند.

برای سياوش زمانه چاره‌ای جز روی گردانی از ايران و توجه به ترکيه نبود. ترکيه که جنگاورانش تا وين پيش تاخته بودند، بخت برگشتی خود را ديده، خسته و رنجور بر ديوارهای استانبول تکيه داده و مانند افراسياب خوابی ديد. اين خواب را جامعه شناسان چيره دست و سياستمداران متبحر که خواب سنجان زمانه هستند، سنجيدند. آنان به او گفتندکه:

«آينده‌ی تو ديگر در نه غرب بلکه در شرق است. چون از ريشه‌ی خود دور شده‌ای، باغبان دهر شاخه‌های دراز شده را می‌زند که تو در محيط خود و بر ريشه‌ی خود رشد کنی. آينده‌ی تو در روم، حجاز و عراق نيست بلکه در ترکستان است. اما بر سر راه تو نوجوانی به نام آذربايجان از ريشه تورانی است. شاه کليد توران نوين با اوست. مبادا با او کشمکش کنی، مبادا دل او بشکنی، اگر بر او آسيبی برسانی همه‌ی اميدها هدر می‌شود و تاج و تخت بر باد می‌رود.»

ترکيه با اين رؤيا همچون مردی ميان بيم و اميد بود. او روی آوردن آذربايجان به خود را برای انديشه‌اش يک نعمت و يک موهبت تلقی می‌کرد. آذربايجان نوين از طرف «تورک اوجاقی» و «تورک يوردو» با شکوه استقبال شد.

شاعران ذوق و طبع خود را به کار انداختند برای خود «آلتون دستان» نوشتند.[2] پيش بينی کردند که تومروس خانم با سيب سرخی[3] که اسم اعظم توران در آن است و مفقود بوده، خواهد آمد.

ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ آقای دوشکی من یک مقاله ازشمادرنشریه فکرکنم مهاجریاپیونددرشهرونکوررکاناداخواندم، تحلیلی بسیارعالی ازانتخابات ایران کرده بودید،من هم کم وبیشی اطلاعات ازوضعیت بلوچستان دارم،ما تورکان ایران وآزبایجان وشما بلوچ های اهل سنت دراصل دارای یک دردمشترک هستیم،یکی بخاطرزبان وآن یکی بخاطرمذهب،ولی دردمابسیاربزرگترازدردشماست،تنها مابعلت جمعیت زیادمان توانسته ایم سرپامانده مدت صدساله راتحمل کرده ایم،غرض ازنوشتن این متن ،اشاره به التقاطی اندیشیدن افرادی همچون شماهااین گرفتاری رابرای دوملت ایجادکرده است،شماباداشتن تفکرشاهنامه خوانی هیچ وقت نخواهی توانست دردی رادرمان کنی،امثال شماهادرآزربایجان وبلوچستان،کوردستان ودیگرمناطق این بلاهارابرای ملت های مادراین عصرمتمدن ایجادکرده اید،شماهاباتفکرپان ایرانیستی درلفافه های مختلف فقط جنبش های عدم تبعیض رابه بیراهه میبرید،ازمدال های کوروش وشاهنامه چه خبر؟

تفکرچپی وپان ایرانیستی شماهاهمیشه قوت دل وبازوان حاکمان جباربوده اند،مانیزافرادزیادی مثل شماداریم،که به جنبش ومردم ماهمیشه آدرس غلط داده اند،
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام ـ ماتورکان ادعایی برکاملترین بودن زبانمان رانداریم،ولی میدانیم که یکی ازقدرتمندترین زبان اعلامی سازمان ملل یعنی یونسکو زبان تورکی است،اگرماهم صدسال زبان های دیگررادرایران ممنوع میکردیم وصدهامیلیارد دلارهای مفتی نفتی رادرصدسال گذشته هزینه اجباری زبان تورکی کرده وبادیکتاتوری رضاشاهی زبان تورکی رااجباری وزبان های دیگررادردهان هاخفه میکردیم،وکودکان راازآغوش مادران بزورگرفته ودرمدارس زبان خودرازوری میکردیم ،اکنون دیگراثری اززبان فارسی شایدنبود،حتی امکان داشت بجای زبان انگلیسی دردنیا حرف اول رامیزد،اگرچنانچه این دوستان معادل کلمات ،قاچاق،قاشق،بشقاب،قابلمه،قورمه،قلاب،قیرماق،قیچی،سنجاق،ووو،،،، پیدا کردند،بفرمایند،باهم جدل نماییم،ولی اگرق بعلاوه اق مساوی قوقولی قوقوی فارسی شد،حرفی ندارم،

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام مسئولین محترم کامنتهای سایت ایران گلوبال ،به چه علت کامنت منطقی من در جواب توهینهای جناب اسامه دوباره رفت زیر تیغ سانسور مسئولین محترم و چرا کامنتها سلیقه ای و انتخابی ،در سایت جاگذاری می شود لطفا مشگل کامنت اینجانب و علت سانسور شدنش را اعلان فرمایید تا مشکل را ما هم متوجه شویم.

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

خمينی برای تصاحب كامل انقلاب دمکراتیک و ضدسلطنتی خلق قهرمان ايران، زیر قول خود زد و از تشکیل مجلس ملی موسسان خودداری ورزید و حزب چماقداران ( حزب جمهوری اسلامی) را به رياست آخوند بهشتی تاسيس كرد و باندهای چماقداری در سرتاسر كشور توسط اين حزب و شخص آخوند بهشتی سازماندهی می شدند.
تنها نیرویی که برای دفاع از آزادیهای اجتماعی در مقابل خمینی تمام قد ايستاد و قيمت داد، مجاهدین خلق بودند. و "مسعود رجوی"تنها كسی بود كه در مقابل اسلام پناهی خمینی ایستاد و شعار "یا مرگ یا آزادی" را در مقابل خمینی مطرح کرد.
تنها یک جريان بود كه بعد از ملا خور شدن انقلاب ضدسلطنتی 57 سياست دفاع از آزاديهای دمكراتيک و وحدت نيروها را فرياد می زد و تبليغ می كرد و مردم را نسبت به ماهيت واپسگرای خمينی آگاه می نمود و جوانان ميهن را برای مبارزه با اين هيولا سازمان و آموزش می داد و اكنون سازمانيافته ترين جنبش مقاومت كه

از آن ايران است محصول كار و تلاش و مبارزه و رهبری سترگ مسعود رجوی است.