Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه کامنت شما و کامنت یکی دیگر بنام راهی را بعد انتشار به بهانه بی ربط بودن به موضوع از زیر این مطلب حذف کردند!!!. اینها جرات شنیدن حرف درست ندارند بعد هم دوباره برای انحراف بحث همان حرفهای بی ربط و تکراری ترکان و سومر را تکرار می کنند که البته براحتی منتشر میشود
درباره مطلب انزابی از ...
می گوید اورشلیم هم ترکی است!
در ضمن ارومیه تلفظ محلی رومیه است که شهرهای زیادی بودند که در دوره ساسانیان برای اسرای جنگی رومی ساخته میشد و چندین رومیه وجود داشت. ( در منطقه آذربایجان قبل کلماتی که با ر شروع میشود معمولا الف اضافه می کنند)
سانسور نشود

نوشته شده توسط: اسامه

انزابی با کمال وقاحت بدون گذاشتن لینک و سند مدعی است (مراجعه شود به مقاله:اوتیان قدیمی ترین ترک زبانان سر زمین آتش روزنامه ایران تایمزمورخه ژانویه 2004). بودن اسم اورومیه (شهر آب) واورشلیم و اورقلی (پایتخت) ترکان اویقوردر چین موید این نظر است که سومریان واژه اور به معنی شهر را از این مناطق به بین النهرین برده اند
در اینجا دیگر وقاحت را به اوج خود میرساند چرا؟
چون در تورکی اصولا واج "ر" وجود ندارد و ایشان نتنها بقیه را الاغ فرض کرده که با دادن ادرس پیدا نشدنی قصد فریب هم دارد
این یک پرسش را هم انزابی توکی پاسخ بدهند:


حالا پاسخ یک پرسش ما را بده ان هم به طور علمی
در کتاب ترکی هنر است، اسماعیل هادی، انتشارات احرار، تبریز، ۱۳۷۴ نوشت
هیچ کلمهٔ ترکی (اصیل) با حرف “ر” شروع نمی‌شود. گویا در قدیم واج “ر” در زبان تورک ها وجود نداشته چنانکه برای سهولت تلفظ کلماتی (غیر ترکی) که با این حرف آغاز می‌شود، معمولاً به اول آنها حرف “الف” می‌افزایند د؛ به عنوان مثال در
نواحی مختلف ترک‌نشین ایران، رضا به صورت ایرضا، روس به صورت اروس و رشته به صورت اریشته ادا می‌شود. بر این اساس احتمالاً کلمه..
ترکی اروج به معنی روزه، در اصل شکل تغییر یافتهٔ کلمهٔ فارسی روزه است. در قدیم کلمهٔ روز در زبان فارسی به صورت روج هم بیان می‌شده است؛
خب حالا که در زبا تورکی "ر" وجود ندارد خود این واژه تورک که در ساختار اش "ر" دارد متعلق به کدام زبان است
همه منتظر پاسخ شما که داری برای این واژه یقه پاره میکنی هستیم
هارولد لمب این واژه را اینجوری ریشه یابی کرده :
«تُرک» یک واژه از زبان ماندارین چینی و برگرفته از واژۀ «توکی» به معنی سگ ولگرد است.(کتاب تیمور لنگ/ نوشته هارولد لمب/ مبحث ترکان/ صفحه 313تا315)

بقیه منابع درباره نداشتن "ر" در تورکی
- دیوان لغات الترک، محمودبن حسین بن محمد کاشغری، ترجمه و تنظیم و ترتیب الفبائی دکتر محمد دبیرسیاقی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۵

فرهنگ ترکی فارسی، محمد کانار، انتشارات شیرین، تهران

در باره نگارش زبان ترکی (بهزاد بهزادی)
.....................
درباره عقیم بودن زبان تان هم همین بحث که اگر واژه های مغولی و فارسی و عربی را از زبان هرگز نداشته تان حذف کنیم شما می مانید و "توکی" که خوداش هم واژه ماندارین هست ظاهرا
اما جای بحث همیشه هست بیا به لینک و از زبان وامانده ات دفاع کن در انجا کاملا اثبات شده که لهجه غربی زبان مغولی است
http://www.iranglobal.info/node/59400
نوشته شده توسط: Anonymous

علی ناظر همین حرفهایی رو که حالا راجع به رجوی میگه از بیست سالی پیش مکرراً گفته ولی همیشه سربزنگاه، با خوندن روضه ضدانقلاب و ضدخلق باز برگشته سر پله اول که: انتقاد دارم ولی از رجوی حمایت می کنم! ناظر آگاهانه مثل آقای مربوطه شده سوپاپ اطمینانی برعلیه بروبچه های سرخورده دوروبر رجوی رذل!

اما می بینین قدیما که ناظر به رجوی انتقاد میکرد، شما باهاش همکاری میکردین! قبول دارم، رجوی به انحا حیل شمارو از دنیای واقعی ایزوله و حتی وادارتون کرده بود راجع به آشپزخونه و خانم متین دفتری اون ترهات رجوی رذل پسند رو بنویسین! و الخ.

اما مهمترین واقعیت اینه که واسه شما هم درست مثل رجوی هدف وسیله رو توجیه میکنه! خواستار تحریم و دخالت بشردوستانه و بقیه خط رجوی هستین! بد نیست واسه جبران هم که شده:

واسه بروبچه های اسیررجوی رذل در آلبانی و هزار اشرف کاری کنید!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری!

نوشته شده توسط: اسامه

جناب انزابی : بیا و مثل یک دانشگاه دیده نه یک خیالاتی پاسخ بده
شما مینویسی "حگومت هزارساله تورکان" کو سند و مدرک ات درباره این حکومت ها
این پادشاهان تورک چرا هیچکدام سکه ای با نام و نقش خودشان نزده اند
این پادشاهان کاخ و کوشک نداشتند و در خیمه زندگی میکردند
بیشتر حضرات روشنفکر و دانشمندتورک در مقابل این سوال که: «معادل تورکی کلمه "پادشاه" چیست؟»، بارها گفتند: «خان»، پس لابد خان ده ما هم باید پادشاه بزرگی باشد
اکنون که فکر می کنم ، آنها نام هیچ پادشاهی را در تاریخ جعلی خود، ندارند ولی ادعایشان بسیار بزرگ در سر دارند و حال اینکه تورک ها برای کلمه "پادشاه" هیچ معنی و معادلی در زبان خود پیدا نمی کنند! این یعنی اینکه در حد و اندازه هایی نبوده اند (از لحاظ جمعیت در طول تاریخ) که برای کلمه "پادشاه" لغتی درست کنند.
آیا به راستی می توان با چنین خیره سرانی به گفتگوی علمی و منطقی پرداخت

آیا از خود نمی پرسند که بر اساس ادعای خودشان مبنی بر حکومت هزار ساله تورکان بعد از اسلام در منطقه، چرا تورکی نتوانست زبان قدرتمندی شود و حتی به زبان دربار تبدیل شود؟ دلیل این بی مهری پادشاهان و سلاطین تورک را باید در بی خردی آنها جستجو کرد یا در عدم وجود این پادشاهان در تاریخ یا در عدم قدرت زبان تورکی یا در همه مسائل مطرح شده و حقه بازی های جاعلانه ؟!. آیا بر اساس ادعاهای گفته شده حضرات می توان بر چنین پادشاهانی افتخار کرد که همگی در یک مسئله واحدی در طول چند قرن واحد عمل کرده اند؟. آیا می توان از متون قدیمی و پا بر جای تورکی اصیل و با قدمت در جهان سراغی گرفت؟. آیا بدون لغات دست ساخت فرهنگستان زبان تورکی و هیاهوهای رایج می توان متنی را یافت که به گفته حضرات نزدیک باشد
اگر زبانی در فرهنگ لغات خود برای این واژگان معادلی بومی ندارد چگونه از دیرینگی و دیرپایی آن می توان سخن گفت وقتی آن لغات هایلایت نشده عاریت گرفته از لاتین است؟. حال به آن نود هزار لغت دست ساخت فرهنگستان زبان ترکی رجوع کنید که اگر بی ریشه و باسمه ای و بدون پیشینه وارد دایره نگارشی نمی شد، شاید اکنون عده ای خوراکی برای پرورش نژاد پرستی از نوع تورکی نداشتند. آنهایی که برتری های قومی و ملی را در داشتن و نداشتن لغات و قدرت زبان و اقلیم مساعد زندگی و ... خود می دانند نه در مسائل واقعا انسانی و مدنی و ... یقینا با مطالعه و بررسی این قبیل مسائل باید بنده را جزو دشمنان تورک ها معرفی کنند و در هر محفلی غنای ادبی خود را نشان دهند!. حضرات سالها راهبرد سکوت را اختیار خواهند کرد ولی این سکوت چاره ساز نخواهد بود و در نهایت با لحظه مرگشان پیوند خواهد خورد

ابتدا سند همزمان دیوان لغات تورک را بیابید بعد بگوید که اصلا می دانید لغت انتزاعی یعنی چه؟ اگر قرار بر این باشد که با ترکیب های لغوی برای آن واژه ای که معادلی در زبان خود ندارید چیزی بسازید در آن صورت مثلا به جای ممنوع عربی می توان از معادل نمی توان کرد استفاده نمود. و هزاران مزخرف دیگر. در ضمن نمونه های باستانی و اسلامی و قبل از اسلام شعر هجایی تورکی را کجا بیابیم؟ اصلا مگر بیابانگرد دام پرور کوچرو که فرصتی کافی برای استراحت ندارد و همیشه در ستیز با طبیعت می باشد، می تواند به شعر و شاعری نیز مشغول باشد؟ پیشینه ادبی این معارف را در چه چیز تورک های باستانی جستجو کنیم؟ اصلا معنی واژه تورک چیست و از چه زمان این واژه و اسم خاص در جهان استفاده شده است؟؟؟ ... و هزاران آیای بی جواب دیگر...!!!

به گمان خود فکر می کنید که جواب این نقایص معرفی شده زبان تورکی را داده اید؟؟؟.

در ضمن اگر بر فرض نا درست، گفته های شما صحیح باشد، در این صورت آنهایی که در کرسی های دانشگاهی تورکیه داعیه فضل و کمال می کنند، بی سواد مطلق هستند زیرا دانش امثال بی اطلاعی چون شما را نیز ندارند! که نوشته اند
زبان ترکی شامل ( 7000) هفت هزار واژه ی فارسی
زبان ترکی شامل: (9000 ) نه هزار واژه ی عربی
(12000) دوازده هزار واژه ی فرانسوی

Prof. Dr. Muharrem Ergin
نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل :
خانواده زبان‌های ترکی (Turkic Languages) را زبان‌هایی التصاقی، تحت قانون هماهنگی اصوات، بدون جنسیت نحوی که از پسوندها بجای حروف اضافه استفاده می‌کنند دانسته اند. لارس یوهانسون در فصل 3 کتاب "زبان‌های ترکی" مشخصه‌های صوتی، نحوی، صرفی و لکسیکی زبان‌های خانواده ترکی را با جزئیات توضیح داده اس

این تعریف، زبانها، لهجه‌ها، شیوه‌ها و گویش‌های بسیاری را در گستره جغرافیایی وسیعی از چین تا بلغارستان در بر می‌گیرد که هر کدام را به نامی و بعضاً بصورت اضافه بر "ترکی" مانند "ترکی ازبکی"، "ترکی اویغوری" و غیره می‌شناسند.
"در گروه ترکی زبان و لهجه و شیوه های مختلف قرار دارد که مهمترین آن عبارتند از
1– یاقوت‌ها 2– چوواش‌ها 3– قیرقیزها 4– قازاق‌ها 5– ترکان ترکستان شرقی یا اویغورها 6– ازبکها 7– ترکمنها 8– ترکان غازان باشقرد 9– ترکان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) 10– ترکان غرب: ترکی ترکیه و آذربایجان، عراق و سوریه 11– ترکان کریمه 12– ترکان بالکان 13– قاقاووزها یا گوک اوغوزها (ترکان مسیحی رومانی) 14– ترکان آلتای 15– ترکان خاکاس – آباقان 16– ترکان سویون یاتووا
در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." ("سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی"، "منشاء زبان ترکی"، جواد هئیت، نشر پیکان، 1365)

حالا این پرسش پیش میاید چرا زبان تورکی یاکوت و چوواش که هر دو خالص ترین زبان تورکی هستند برای بقیه تورکان نامفهوم اند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دانشگاه احمد یسوی لغت‌نامه‌ای به نام "لغت‌نامه لهجه‌های ترکی" تدوین کرده است که معادل لغات را به 9 لهجه ترکی، ترکیه، آذربایجانی، باشقورد، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، ترکمن و اویغور آورده است
ما دلیل این تناقض را یافتیم و ان این بود "تورکی یک زبان نیست" بلکه لخجه غربی یک زبان دیگر با نام زبان مغول است به همین دلیل است که دقیقا خالص ترین تورک ها یعنی یاقوت ها و چوواش ها زبان همسایگان مغولشان را هم میدانند و هم میفهمند اما زبان این دو برای لهجه و گویش های غربی اذربایجانی استانبولی قابل فهم نیست چون این دو به واژگان عربی و فارسی بیشتری مخلوط شدنند و دستور زبان انها بیشتر تقلیدی از این دو زبان است نه تورکی اصل
در اینجا نشان داده میشود که هرچه از غرب به شرق به سمت التای پیش میرویم واژگان به واژگان یک زبان معلوم از نظر زبان شناسی نزدیکی پیدا میکنند
فارسی
ترکی ترکیه
ترکی آذربایجانی
مغولی
اویغور
پدر
آتا
آتا
اوتا
آتا
مادر
آنا/آننه
آنا
اونا
آنا
فرزند پسر
اوغول
اوغول
اوگیل
اوغول
فرزند دختر
کیز
قیز
قیز
قیز
عروس
گلین
گلین
کلین
کلین
قلب
یوره‌ک
اوره‌ک
یوراک
یوره‌ک
خون
کان
قان
قون
قان
سر
باش
باش
بوش
باش
چشم
گؤز
گؤز
کوز
کؤز
مژه
کیرپیک
کیپریک
کیپریک
کیرپیک
گوش
کولاک
قولاق
قولوق
قولاق
بینی
بورون
بورون
بورون
بورون
انگشت
پارماک
بارماق
بارموق
بارماق
شکم
کارین
قارین
قورین
قِرین
اسب
آت
آت
اوت
آت
سگ
ایت
ایت
ایت
ایت
ماهی
بالیک
بالیق
بالیق
بلیق
خاک
توپراق
تورپاق
توپروق
توپراق
دریاچه
گؤل
گؤل
کول
کؤل
درخت
آغاچ
آغاج
یوگوچ
یاهاج
آسمان/آبی
گؤک
گؤی
کوک
کؤک
ابر
بولوت
بولود
بولوت
بولوت
نوشته شده توسط: اسامه

گرامر یک زبان هیچ موقع عوض نمیشود. گرامر زبان تورکی با فارسی کاملا فرق میکند. هر زبانی لغتهای زیاد عاریتی دارد اما گرامر خود را حفظ کرده است."
با مقدمه فوق به بررسی قدمت زبان ترکی و مشخصات فرهنگی و تمدنی متکلمین آن وارد می شویم که اشتراکات آنها بیشتر در حوزه فرهنگ و زبان است و نه تنها تفاوت در لباس، موسیقی و سنن و رقص بلکه در چهره، سفال و رنگ پوست به حدی است که تصور قومی واحد برخاسته و پراکنده در این جغرافیای وسیع را از ذهن دور می‌کند.
همینجا از پیش بگویم که اگر کسانی مدعی شوند که این تفاوت‌ها حاصل تغییرات در گذر زمان است آنگاه باید پاسخ دهند چگونه زبانی توانسته در مقابل تغییراتی که حتی سفال و رنگ پوست را تغییر داده مقاومت کند. پس نگاه به اقوام ترک‌زبان به عنوان یک قوم واحد دور از واقعیت است.

"الگوهای فرهنگی میان مردمان ترک‌زبان در قالب گروه‌های مستقل بزرگی در هم ادغام شده‌اند. عامل یکپارچه‌سازی که ترکان را به هم پیوند دهد، جز سابقه زبان مشترک وجود ندارد. شکل‌گیری زبان‌های امروزی غالباً در بستر تمدن اسلامی صورت گرفته است ..." ("زبانهای ترکی"، صفحه 1، لارس یوهانسون، انتشارات روت‌لدج، 1998)

از میراث مکتوب چند کتیبه مانند کول‌تیگین که نمی‌توانند اثری از پدیدآورندگان آن حتی در حد یک دیوار نشان دهند و هیچکس توضیح مناسبی برای رمزگشایی آنها ندارد چون با خط رونیک اقوام اسکاندیناوی نوشته شده اند و چند کتاب قدیمی از جمله دیوان اللغات الترک، دیوان خواجه احمد یسوی، کتاب ده‌ده قورقود و قوتادغو بیلیغ، نمی‌توانند نمونه‌ای از نسخه قدیمی آنها ارائه کنند و بگویند این کتب چگونه حفظ شده، همگی از اعتبار ساقط اند.
لذا هیچکدام از اقوام ترک زبان نمایه‌های تمدنی از میراث مکتوب معتبر، نشانه شهرنشینی یا مراتب و ساختار اجتماعی متناسب با مدنیت ندارند که بازگوی ارتباطی متقابل باشند. تنها دستاویز مدعیان تمدن ترکان که عرق‌ریزان به دنبال نمایه‌های تمدنی روان اند و دست‌خالی می مانند، زبان منعطف و زایای این اقوام است. اما درمورد زبان نیز که این مردمان تقریباً برای هر موضوع عینی لغت مناسبی دارند، از ارائه تنها یک لغت انتزاعی یا لغت قدیم ناظر بر تمدن عاجزند

می‌دانیم که عمر شهرنشینی در میان ترکان طولانی نیست و در همه جا هنوز هم کاملاً یکج انشین نشده‌اند. زبانشان کلمات قدیم پایه و متناسب با شهرنشینی مانند شهر، بنا، خیابان، مغازه، بازار و غیره ندارد و در جهان معماری خاص ترکان شناخته نیست
از آنجا که با هیچ امکانی نمی‌توان کلمه‌ای را در میان تمام اقوام ترک‌زبان در شهرها، روستاها و میان عشایر در چنین جغرافیایی رایج کرد پس لغات مشترک میان مردمان ترک‌زبان را می‌توان قدیم‌ترین لغات زبان ترکی دانست که از ابتداء مورد استفاده بوده‌اند، حتی اگر در هیچ مکتوب قدیمی ثبت نشده باشد. اکنون نگاهی به گنجینه لغات مشترک ترکان بیاندازم.
نمی‌توان مردمانی را با قومیت‌های رنگارنگ که سبقه شهرنشینی طولانی ندارند و جهان با معماری اختصاصی آنها آشنا نیست و زبانشان خالی از لغات انتزاعی است، لغات قدیم یا مشترک‌شان ارتفاع تمدنی ندارد، قومی واحد و کهن و صاحب چنان مراتب اجتماعی دانست که قادر به ساماندهی حملات گسترده به جهان و فرمانروایی بر یک امپراطوری پهناور دانست. پس باید به دنبال توضیحی منطقی برای چنین تابلوی تاریخی بگردیم
همینجا به نکته‌ای دیگر در باب زبان ترکی اشاره کنیم که می‌تواند موضوع یک تک‌نگاری مستقل باشد. یکسانی زبان میان دهات بسیار دور از هم و بی‌ارتباط با یکدیگر و حتی بی‌ارتباط با مراکز شهری ترکان در ایران که رواج زبان ترکی در ایران از طریق کوچاندن قومی با زبان مشترک به منطقه دیگر بوده
نوشته شده توسط: اسامه

حالا شما دکتر ان زابی بگو زبانی که
نام ھای اعضای بدن
نام اسباب خانه
نام گیاهان
نام پرنده ها
نام حشرات
نام ماهی ها
نام مناطق
نام افراد
نام خوراک
تقریبا همه پسوند های اصلی
تقریبا همه دستور زبان
با زبان دیگری با نام مغولی یکی است و هر انچه هم که این نیست از فارسی یا عربی هست ایا میتوان یک زبان مستقل نامید
حقیقت این است که تورکی از برخورد زبان مغول با زبان های عربی و فارسی به وجود امده

اما درباره نژاد مغول اتفاقا یکی از عوامل کنجکاوی من درباره زبان تورکی و رابطه ان با مغولی همین موضوع بود
به مقاله دانشگاهی زیر دقت کنید:

http://blogs.discovermagazine.com/gnxp/2010/08/1-in-200-men-direct-descendants-of-genghis-khan/#.Uzq4T6ja6Sr

کارشناسان انجام دهنده این پژوهش،با بررسی نمونه های DNA چندین جمعیت قومی در اوراسیا،به این نتیجه رسیده اند که یک خوشه ترکیب یافته از چندین تبار به یکدیگر نزدیک که آن را "خوشه ستاره" نامیدند،در میان ۱۶ گروه قومی در یک گستره بسیار وسیع جغرافیایی،از اقیانوس آرام تا دریای کاسپین وجود دارد.سپس این دانشمندان با انجام بررسی دیگری به تخمین زمان و مکان شکل گیری این خوشه پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که "خوشه ستاره" در حدود ۱۰۰۰ سال پیش،یا به دیگر سخن زمان زندگی ۳۰ نسل انسانی، در "مغولستان" بوجود آمده است.بدین سان یک تبار مردانه،به تنهایی ظرف مدت تقریبی ۱۰۰۰ سال از مغولستان برخاسته و ۸٪ مردان منطقه ای گسترده از شمال شرقی چین تا ازبکستان،را دربرگرفته است.

دیگر نتیجه پژوهش این بوده است که این گسترش غیرطبیعی،نتیجه یک نوع زادوولد وحشتناک مردان حامل یک Y chromosome خاص است که محتملا با کشتار دیگر مردان حامل انواع دیگری از Y chromosome همراه شده بوده است.

آنانی که با تاریخ آشنایند نیز به خوبی می دانند که در ۱۰۰۰ سال گذشته،کدام بوده اند که:

۱-از مغولستان برخاسته باشند
۲-زادوولد فراوانی داشته باشند
۳-ملل مغلوب را کشتار کرده باشند
اتفاقا تمامی این ها را در سرزمین های تورک نشین کنونی کردنند

با این درک تاریخی،یافتن پاسخ به مسئله بغرنج گستردگی غیرطبیعی آن "خوشه ستاره" نیز آشکار می شود.امپراتوری "چنگیزخان" (۱۱۶۲-۱۲۲۷ م) که توسط مغولان و عموزادگان ترکشان تاسیس شد، بزرگترین امپراتوری تاریخ بشری بود و غالبا به هنگام گسترش خود،کشتار و قتل عام ملل شکست خورده را در دستورکار خود داشت.چنگیزخان و خویشان نرینه نزدیکش،به عنوان رهبران این امپراتوری جهنمی، زنان فراوانی داشته و از این روی فرزندان بسیار زیادی تولید می کردند.حتی پس از تجزیه امپراتوری مغولی،فرزندان و نوادگان و برادرزادگان چنگیزی برای نسل ها مناطق وسیعی را در اوراسیا تحت سلطه خود داشتند.برای مثال،دودمان مغولی "یوان" تا سال ۱۳۶۸ میلادی بر سراسر چین و پس از آن تا سده ها بر بخش های شمالی چین،آنسوی دیوار بزرگ،ادامه دادند.همینطور دودمان "چغتای" در منطقه غرب دریای آرال،یا "اردوی زرین" در استپ های جنوب روسیه نیز همگی به نوعی به تبار چنگیزی مرتبط بوده اند.
نکته جالب این است که گستره جغرافیایی وجود خوشه ستاره با محدوده امپراتوری مغول در هنگام مرگ چنگیزخان و نیز جانشینان بلافصل وی،آشکارا منطبق است. یعنی بر:
اغز ها -3- قره قالپاق ها ازبک های افغانستان قیرقیزها 4– قازاق‌ها 5– ترکان ترکستان شرقی یا اویغورها 6– ازبکها 7– ترکمنها 8– ترکان غازان باشقرد 9– ترکان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) 10– ترکان غرب: ترکی ترکیه و آذربایجان، عراق و سوریه 11– ترکان کریمه 12– ترکان بالکان 13– قاقاووزها یا گوک اوغوزها (ترکان مسیحی رومانی) 14– ترکان آلتای 15– ترکان خاکاس – آباقان 16– ترکان سویون یاتووا
نوشته شده توسط: اسامه

۸ – پسوند، «س» :
قَوٌس – عَرٌس – شَرٌس – تَرَقٌس – گَرٌس – مُورٌس، چِیوٌس و…
۹ – پسوند، «سَه» :
قولخ سه (آدم بی حیا و هرزه) – رَغَس سَه (افشان و پاشان شده)– قُلمَه سه (گرگ زده) – قِیشَخ سَه (پاره پاره و بی نظم) – یخ تخ سَه (خنک خورده) – بَربَس سَه – مَندَخ سَه (مانده، خسته)
۱۰ – پسوند، «غُو» :
اِسپِی غو (به اندازه سپیدرنگ)– پلاس غو (به اندازه یک گلم)– پِیرو غُو (به اندازه یک پیراهن) – جُوب غُو (به اندازه – به مقدار)-قوندَر غُو (حساسیت به اندازه)– قونرغو (شرمنده و ملامت) – قَودَه غُو (به اندازه یک بسته علف)– سبد غُو (به اندازه یک سبد)– ماشِیو غُو (به اندازه یک پارچه پشمی)– لَچَک غُو (به اندازه یک چادر)– سِیرغو (به اندازه سیرشدن)– سالپُورغُو (به اندازه تمام سال)– شنوندغُو (آگاه کردن و شنواندن) و

۱۱ – پسوند، «گُو» :
آغیل گُو ( هم قریه و هم نشین و همسایه) – آلی گو (عزیزان . دوستان . رفقا) – آجَه گُو (پیرزنان – مادر کلان ها)– بارَه گُو (بره ها) –بِیری گُو (عروسان) – چَاپُوش گُو (میش ها) -– گوسله گو (گوساله ها) و…
۱۲ – پسوند، «لَه» :
ادوگوت له (تصادف کردن) –اِرکَه توله (نازکردن) – تَرتَغ لَه (دست و پا چه شدن؛ پالیدن با چشم پت) – توکشیی لَه(نفس سوختگی – تند تند نفس کشیدن)– خونده له (صاحب شدن)– خیر جی له (لجاجت و خیره سری کردن) – دوتَه لَه (گریختن) – دوره لَه (تقلید و پیروی کردن) – دیلمل له (معطلی ودرنگ وسست کار) – سُرپُچی له (سر پرستی کردن)- سغره له (پوستی که روی زخم می خشکد)سُوخَک لَه (با حرص اشتیاق ) – سُونجی لَه (رفع خستگی از بدن کردن) – شندق له (چرک ضخیم پوست بدن) –شَقَب له (مستی وشوخی و بدماشی) – قغه له(خشک کردن چیزی) – قوتقَل لَه (پالیدن و جستجو کردن) – قُوتُورلَه (نازدانگی) – قورخ چیل لَه (بدخلقی و بد رفتاری کردن) – قِیغَس لَه(بلند صدا کردن) – – کوته له (سگ گری) –کیچیو له (نابلدی و نا رسائی) – گوی گیل لَه (مجادله لفظی؛ گفتگو)– لخشوم له (لشم کردن و آرایش زنها) – لَمِیشت له (تنبلی کردن) – مردک لَه (غیرت و مردانگی نشان دادن)– مَختَه له (ناله وگریان کردن) – نخره له (ناز و نزاکت کردن)– نیبته له (در پناه و کناره گرفتن کسی) – نیکول له (زیر مراقبت گرفتن) – نیمرَه له (پنهان شدن) – وُنگه لَه (رنگ و رخ نشاندادن)– ورگیل له (نشسته خواب کردن یا خواب رفتن)– کوربه لَه ( در خاک غلط زدن)-و…
۱۳ – پسوند، «لُو» :
کُندَلُو (راه کناری . در پهلو دراز کشیدن) – بُرلُو، (بالایی) شِیولُو، (پائینی) سَرلُو، ( بالا سر ) بَغَل لُو، (بغلی) جَغَه لُو، (کناری) تَی لُو(پائینی) و…
۱۴ – پسوند، «نَه» :
غولنَه (مابینی) – دیرنَه (سابقه) – گَینَه (قدیمی) – کَینَه (از قدیم) – شِیونَه (پائین) – بَلنَه ( بالایی) تَینَه (پائینی) –
نوشته شده توسط: اسامه

تورکی زبان نیست لهجه غربی زبان مغولی است
یکسانی های زبان مغولی با تورکی:
پرندہ ھا

سبرال ، بورگود ، شغجئی ، چیگگ ، چولدی ، قرقولاد ، سنگ کویگ ، چوغوگ ، با شه ، قجیر و ……….
حشرات

قونغوس ، بوی ، جولگگ ، قوللئی ، شولوگ ، کوڈی ، چیلگ ، خمندوگ ، ووخلی ، قورہ ، سونه ، گنگ ، کانه ، شلجه ، ریشک ، منٹه پلخ ، جیژدوغ ، مٹگ ، قبرگ ، خمندوگ و……..
حیوانات درون آب:
چنچکلو ، مانی پوشت ، قوقری ، باغا و..........

حیوانات وحشی و اھلی در زبان تورکی و مغولی هر دو یکی است

جیرہ ، تولئی ، تبرغو ، تولکا (روبا) ، بیلی ، قالو (سگ دریایی) ، کیرپی جیرہ ، قبلو ، گینڈوگ ، قینجیغ ، داغو ، اولاغ ، قوئین (گوسفند) ، اوچو ، بورو، غونجی ، سوبای ، سغلیغ و……….
خوردنی ھا

خوراک : قورتی ، نان بوٹه ، اوگرہ ، ملیدہ ، قتیغ ، جوبلغه ، پیرکی ، بوسراغ ، چوب جوش ، تافه ، پتری ، ٹیکی ، لولدوش ، پاد ، قدید ، آچونی ،

اید این توضیح داده شود که در زبان ترکی، پسوندها نامحدود می باشند و بیشتر از نود و پنج درصد الفاظ الحاقی را پسوندها تشکیل می دهند به همین دلیل این زبان را پسوندی (التصاقی) میگویند
این واقعیت را باید بپذیریم که اصلا پسوند هایی که در مکالمات روزمره تورک ها رایج بوده و مورد استعمال دارند، هیچ ربطی به تورکی یا زبانی به این نام ندارند بلکه در حالت اصلی مغولی و در سایر حالت ها عربی یا فارسی است:


تعدادی از پسوند های مغولی که در زبان تورکی همم دقیقا بدون تغیر به کار میرود در ادامه نوشته میشود
۱ – پسوند، «اَدَلِی» :
آدم ادلی (مانند آدم)– چُوغُول ادلی (مانند دروغگو سخن چین) سُولَه اَدَلِی (سست و بیکاره رقم)– سولَه ادلی (مانند حرامزاده و بدکار) – کُوچُوک اَدَلی (مانند چوچه سگ)– گرگ ادلی (مانند گرگ)- مغُول ادلی (مانند آدم پاک
۳۲ – پسوند، «بَلَه» :
اوماغ بَلَه (بااطمینان و فارغ البال – مغرور و متکبر) – اوق بَلَه (حالت استفراغ) – دِیل بَلَه (حالت دل بدی) و
– پسوند، «تُو» :
اِرکَه‌تو (نازدانه، نازپرورده) – اُولغوی تو (محافظت و نگهبانی شده) – اَنگَل تو (جنزده . به دردسر گرفتار شده)- خل پل تو (جندی و مریض عصبی) – خوستَه تو (نامزد دار) – خَیگِینَه تو (تخم دار ) – جورکه تو (باشهامت، دلیر، باجرأت)– جیرکه تو (با حوصیله ) – چَم تُو (باهوش و توانمند)– رَوُوت تُو (منظم و مرتب) – سام تو (سهمناک، پُر هیبت، ترسناک) – شولوک تو (چیزی یا جایی که کرم داشته باشد) – شیر مه تو (چیز دلچسپ و تاثیر ناک) – قونغه تو (شخص پرکار و پشت کار) و…
۴ – پسوند، «جی» :
اَرخَل جِی (از جابلند کردن)– اِستَل جِی (ایستاده کردن)– اُوچَل جی (نوشاندن) – اُولَه جِی (صداکشیدن سگ- زوزه گرگ) تاوپیل جی (بی قراری) – توختل جی(مقاومت کردن)– تُوشٌل جِی (با زور چیزی را به جلو هل دادن) جَغَرجی (وادارکردن بکاری) جَلغَل جِی (پیوند چیزی به چیز دیگر) – دُوتَل جِی (فراردادن) – شِیغَه جِی (منقبض – منقبض شدن) – شیغل جی (سخت کردن معده حیوانات) –غَرغَل جی (بزور نوشانیدن) – غَل غَل جِی(شور وغوغا) – غولَه جی(بیزاری و دلسردی) – غَیغَل جی (صدای گریه )– قیغه جی (خراشیدن پوست بدن) – قین جی(شکنجه و آزار رساندن)– لِیختَل جِی (بلند کردن) – مُوختَل جِی (محکم کردن چیزی) و…
۵ – پسوند، «چِیلُو» :
سیال چِیلُو (مانند حریف)- قُلغَی چِیلُو (مانند دزد) – بیری چیلُو (مانند عروس) – مُغُول چیلُو (مانند آدم های پاک و نظیف و شجاع) – آدم چِیلُو ( مثل آدم واری) – اُوستاچِیلو (مثل آدم های ماهر) قُودغُو چِیلُو (مثل مادر عروس یا مادر داماد) و…
۶ – پسوند، «دَلجِی»
قوش دَلجی (همه را جمع کردن) – اَدَلِی دَلجِی (شبه و مانند ساختن) – بوترادلجی (پراگنده ساختن . فراری دادن ) – بوغوس دلجی (قهرساختن) – پوددلجی(پرو بال کنده شده – بی پرو بال کردن)– تولغه دلجی (تکیه کردن)– تونجی دلجی (خشک کردن) – خونده دلجی (کسی را ما لک چیزی ساختن) – دَبَه دَلجی(قورت کردن از نظر غایب شدن)– دوته دلجی (گریختاندن) – سولچی دلجی (بیحال کردن ازگرسنگی)– غتول دلجی (کثیف کردن آب)– غرغل جی (به زور نوشانیدن) – قابو دلجی(از نزدیک کمین کردن) – قت قوله دلجی (یکجا ساختن) – قول قیسر دلجی(درهم و برهم کردن) – کل تک دلجی (خیز زدن و پر تاب کردن) – کوی دلجی (به صدا درآوردن) – گوی دلجی (چپه کردن . لول دادن) – مارَکَه دَلجِی (جلسه مشترک دایر کردن) – مُوشت دَلجِی (وادار کردن کسی به خیز زدن)– و…
۷ – پسوند، «دَه» : بُلُوق دَه (در حال فواره کردن و جوشیدن)– بیَه دَه (قدبلندک کردن)– جَغَه دَه (کناره گرفتن)– ترقَک دَه ( بیتابی کردن از خشم)– قِرتَک ده ( جست و خیززدن)– جُغُول ده (لگد مالکردن) – غوره ده (بغض کرده) – قَش قَلَگ دَه (بیر و بار و ازدحام و برهم زدن) – لِیختَک دَه (کلان کا
نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل:
بارها توضیح دادیم که:
زبانی با نام زبان تورکی وجود ندارد یکبار برای شما توضیح کامل داده میشود نام واقعی این به اصطلاح زبان شما زبان "مغولی" گویش غربی میباشد
زبان شناسی عبارت است از بررسی علمی زبان. زبان شناسی حق ندارد «تجویز» کند چرا که تجویز کردن، کار علم نیست و علم تنها می تواند توصیف، کشف و نظریه داشته باشد.
اگر زبان را بصورت دقیق تر پیگیری کنیم در می یابیم که زبان مھم ترین وسیله برای شناخت انسانھا و یا یک قوم است. درین مورد زبان شناس غربی دکتور جانسن چنین ابراز نظر کردہ است :
زبان نسب نامه و قدیمی ترین یادگار ملت ھاست. نوشته ھا و ابراز نظر ھا به سبب علت ھای مختلف از حقیقت دور میشوند

اما گنجینه ھای کلمات زبان ھا دروغ نمی گویند و مارا فریب نمی دھند . بشرط اینکه برای معلومات کسب کردن از کلمات زبان ھا، باید از ھنر درست آن آراسته باشیم.
زبان شناس ھندی سید سلیمان ندوی می گوید
ملت ھا در قبال تاریخ شان ھر گونه خیانت کنند و برای رد و بدل واقعیت ھای تاریخی طبق دلخواہ شان، ولو دروغ بکار بگیرند ولی زبان و گنجینه ی کلمات زبان مانند امانت دار واقعی روداد ھای گذشته را ترتیب وار برای ما نگهداری می کند، که یک محقق به وقت ضرورت از آن استفادہ میکند
عدہ ی از زبان شناسان نظر شان بر این است، زبان ھایی که از بین رفته و یا فراموش شدہ اند شناخت در مورد آنھا کاری محال است. اما بزرگ ترین زبان شناس امریکایی و استاد دانشگاہ استینفرد کالیفورنیا میریت رولن و همکار او جوزف گرین این نظریه را نمی پزیرند و آنھا عقیدہ دارند که بسیاری از کلمات زبان ھا آن قدر مقاوم ھستند که تا مدت مدید باقی مانند. مانند نام ھای اعضای بدن ،نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان ، و پدیدہ ھای طبیعی در محیط
به روش این دانشمندان و زبان شناسان اگر زبان تورکی را در نظر بگیریم بخوبی پی میبریم که این ‍زبان از نظر ریشه ی مستقل نیست بلکه ترکیب و کلمات این زبان از زبان دیگری ریشه گرفته . یعنی نام ھای اعضای بدن ، افراد خانوادہ و پدیدہ ھای طبیعی محیط در تورکی در مجموع مغولی می باشد که دال برریشه مغول بودن زبان تورکی دارد .این نام ھا قرار ذیل اند
برای مقایسه با سه خط اورده میشوند
نام ھای اعضای بدن در تورکی همگی مغولی هستند یا مشترک بین این دو

تراخ ،تولغه ، گیدگه ، چوقو ، چوله ، ‍قچار ، کومه ، قاش ، قباغ ، کیرپگ ، اوقرہ ، قیغد کٹوگ ، کرکوٹگ ، الغزگ ، جور ، چیجی ، کورہ ، قیتد ، غب ، لینگ ، تولیگ ، الغه ، ایرکه ، شنگول ، اپسقور ، توقئی ، قاری ، چیمکه ، سوجی ، قوندغسو ، بیر ، اولقله ، بوربی ، کیموگ ، قبرغه ، دالو، قیچغ ، چم چینه ، اونگه ، جیبار ، توقی

نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان در مغولی و تورکی و یکی بودن در هر دو

آته ، آبه ، ابغه ، بیکه ، اینگه بکله ، آجه ، باکول ، آچول ، نغچی ، تغائی ، ابسو ، قودغو ، لالئی ، آغئی ،بوله ، نیلغه
نام اسباب خانه و اثبات یکی بودن هر دو در تورکی و مغولی:

نام اسباب خانه و اثبات یکی بودن هر دو در تورکی و مغولی
به خط فارسی:

قورخ ، کنڈو ، گوگئی ، قوتو ، گوڈنگئی ، گولخو ، قویرہ ، موری ، پوشتول ، نوغول ، چیرمہ ، چمبر ، دیرہ ، پخسه ، بوچقاغ ، چت ،
تبخئی مانی ، باٹال ، دیشکه ، خورمه ، کومرکئ بوخچه ، امبوچه ، ڈولچه ، لاغو بدنی ،
نام ابزار کار در دو زبان مغولی و تورکی و اثبات یکی بودن هر دو:
خط فارسی:
ٹونٹی ، چبچور ، گینٹی ، کرنڈی ، پارو ، جارو ، سوولغه ، دوتو ، اتنگ و
نام گیاهان:
نام ھای نباتات و گیاهان با مغولی مشترک است
گنگو ، قووغ ، تولغنه ، توقید ، میچلیغ ، لوگور ، توسله ، زیربرگ ، سیمسول ، سوخشلبید ، چغرگ ، قرغنه ، بور بوٹه ، دولنه ، اجریغ ، اولغادیگگ ، جیرکنه ، برغنه، خیرلئی ، چاکه ، چوکری ، قلغو ، بوترنغو ، گنڈہ بغل ، بلدرغو ، اوله ، لوخ ، تاخوم ، خینجگ ، اغجی ، بیغجی ، شیریلجی ، اوئیل ، شورکی ، دوری ، قوریغ ، کمئی، راف ، ایستوغ ، شیریشک ، اولیاد ، قاش ، مونڈلی و
نام مناطق:
شیخچغو ، بلاغ ائینگر ، دولنه ، لوٹو ، گیرپید ، اودکل ، بوکرجای ، سنڈیکله ، قرقول ، شیلبینگ ، ترنوا ، ایسپی لاغ ، سیوگ ، قادی ، اشترلئی ، خیدیر ، جیرغئی ، بورجگئی ، ورس ، قلوج ، جیغه تو ، اودقول ، پیدگه ، قونا‍ق ، اولوم ، سورچوگ ، تولئی ، بولوگ ، تمکی ، قاش ، کمرگ ، قبرغه ، بوم ، ناگو ،اولیاد تو ، المیتو ، داله ، سرتلہ .لوخگ ، قرہ ، الغزار ، شیبقال ، جالہ ، جاشه ، تبقوس ، اشکه ،چمبر ، تیلوم ، اورینچی ، اربستو ، سیواگ ، اورزگو ، کجران ، گیزو ، ناوور ،
نوشته شده توسط: اسامه

این دروغ گو بیشرمانه جعل میکند که :
از این میان زبان سومری نزدیکی بیشتری با زبان های ترکی و مغولی داردوبعضی کلمات ناب سومری به عینه یا به ریشه در این زبان ها موخود است
حالا به شما پاسخ خواهند داد که "ایا تورکی واقعا یک زبان است"
درباره لهجه غربی بودن زبان "توکی" که به اشتباه تورکی گفته میشود :
دانشگاه احمد یسوی لغت‌نامه‌ای به نام "لغت‌نامه لهجه‌های ترکی" تدوین کرده است که معادل لغات را به 9 لهجه ترکی، ترکیه، آذربایجانی، باشقورد، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، ترکمن و اویغور آورده استما دلیل این تناقض را یافتیم و ان این بود "تورکی یک زبان نیست" بلکه لهجه غربی یک زبان دیگر با نام زبان مغول است به همین دلیل است که دقیقا خالص ترین تورک ها یعنی یاقوت ها و چوواش ها زبان همسایگان مغولشان را هم میدانند و هم میفهمند اما زبان این دو برای لهجه و گویش های غربی اذربایجانی استانبولی قابل فهم نیست

چون این دو به واژگان عربی و فارسی بیشتری مخلوط شدنند و دستور زبان انها بیشتر تقلیدی از این دو زبان است نه تورکی اصلدر اینجا نشان داده میشود که هرچه از غرب به شرق به سمت التای پیش میرویم واژگان به واژگان یک زبان معلوم از نظر زبان شناسینزدیکی پیدا میکنند اگر این کتاب را تهیه کنید
تنها یک لحظه به این نوشته جواد هیئت توجه کن:
زبان تورکی زبانها، لهجه‌ها، شیوه‌ها و گویش‌های بسیاری را در گستره جغرافیایی وسیعی از چین تا بلغارستان در بر می‌گیرد که هر کدام را به نامی و بعضاً بصورت اضافه بر "ترکی" مانند "ترکی ازبکی"، "ترکی اویغوری" و غیره می‌شناسند.
"در گروه ترکی زبان و لهجه و شیوه های مختلف قرار دارد که مهمترین آن عبارتند از
1– یاقوت‌ها 2– چوواش‌ها 3– قیرقیزها 4– قازاق‌ها 5– ترکان ترکستان شرقی یا اویغورها 6– ازبکها 7– ترکمنها 8– ترکان غازان باشقرد 9– ترکان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) 10– ترکان غرب: ترکی ترکیه و آذربایجان، عراق و سوریه 11– ترکان کریمه 12– ترکان بالکان 13– قاقاووزها یا گوک اوغوزها (ترکان مسیحی رومانی) 14– ترکان آلتای 15– ترکان خاکاس – آباقان 16– ترکان سویون یاتووا
در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." ("سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی"، "منشاء زبان ترکی"، جواد هئیت، نشر پیکان، 1365)

ایا برای یک خواننده این پرسش پیش نمی اید که چرا"در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." در حالی که این دو را از لحاظ خلوص زبانی و خلوص نژادی باید جزو اصیل ترین تورکان دانست و بقیه تورک ها را نسبت به معیار گذاشتن و معیار دانستن انها سنجید
ایا غیر از این است که زبان تورکی اصل زبان همین دو گروه است

حالا شما پاسخ بده شما چرا زبان اصیل ترین تورکان را نمیفهمید و ایضا انها نیز زبان شما را نمیفهمند؟
نوشته شده توسط: اسامه

عاقلان دانند که :
این اذربایجانی ها بودنند که به یمن و عربستان و سوریه و لبنان و شمال افریقا و تونس و ندلس عربی رفتند یا اعراب بودنند که به همه اینجا لشکر کشی کردنند
یکبار به شما توضیح داده شد که نظریه قفقازی یک نظریه
شما جواب این را بده که :
اگر اذربایجانی ها از اذربایجان به عربستان و شمال افریقا و ووو این هاپلو گروپ را برده اند و نه از عربستان به اینجا امده پس چرا
هاپلو گروپ T-M70 در اذربایجان 20 درصد است این هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است
توجه کن به پراکندگی ان از همان منبع برای اروپا :
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml
این بهترین سند هست که مهاجرت از یمن و جنوب عربستان بوده که چنین ژنی را با خوداش اورده وگرنه این هاپلو گروپ جز در اذربایجان و میان اعراب شبه جزیره عربستان در هیچ کجای دیگر اسیا

در هیچ کجای دیگر اسیا نبوده و نیست(مراجه شود به خاستگاه ان در نقشه)
نوشته شده توسط: اسامه

چیزی را که من فراموش کردام
این منبع نوشته این بحث هست که نوشته های من هم از همان است در بخش شاخه ها

http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_J2_Y-DNA.shtml
به دلیل اینکه هاپلو گروپ T-M70 در اذربایجان 20 درصد است این هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است
توجه کن به پراکندگی ان از همان منبع خودات برای اروپا :
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml

ببین بیشترین اش برای اذربایجان و اعراب جنوب عراق است یعنی یک سند دیگر در کوچ دست جمعی اعراب به اذربایجان :
توجه کن:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif
حالا توجه کن به مبدا این هاپلو گروپ از افریقا به اذربایجان :

http://3.bp.blogspot.com/-RFDBC3MrhRc/TwSONGTqaEI/AAAAAAAAAKA/tx02k-dvLNs/s1600/E_Snp_Phylogeography.jpg

از افریقا به اروپا:

http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6

.............................
این بهترین سند هست که مهاجرت از یمن و جنوب عربستان بوده که چنین ژنی را با خوداش اورده وگرنه این هاپلو گروپ جز در اذربایجان و میان اعراب شبه جزیره عربستان در هیچ کجای دیگر اسیا نبوده و نیست(مراجه شود به خاستگاه ان در نقشه)
...........................
درباره هاپلو گروپ جی هم در هر دو مورد و شاخه هایشان توضیحات کافی است خوانندگان میتوانند بروند به لینک:
خودات سرچ کن"arab haplogroup"
نتایج:

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(Y-DNA)

https://en.wikipedia.org/wiki/Y-DNA_haplogroups_in_populations_of_the_Near_East
نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل :
http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6
زیر مجموعه های نژاد J جدا از یکدیگر اند در حالی که همگی از یک شاخه در ترکیب با بقیه ژن ها به صورت مغلوب تا اندازه و درصد به دست میایند:
J1-M267 Western Asia
Ancestor J-P209
Descendants J-M62, J-M365.1, J-L136, J-Z1828

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

درباره دی ان ای مادری یا بهتر بگویم ار ان ای در کامنت قبل پاسخ ان داده شد با توجه به اینکه MTDNA در تقسیم سلولی شرکت نمیکند و همواره ثابت است و از مادر به بچه میرسد بهترژنتیک نشان میدهد
درباره هاپلو گروپ J و زیر شاخه های
origin Western Asia
J-P209 J-M62, J-M365.1, J-L136, J-Z1828

ان میتوانید لینک زیر را بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(mtDNA)

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(mtDNA)

نوع پدری
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_J2_Y-DNA.shtml
ایا فرق MT DNA را با Y DNA میدانید
بزرگوار ای پرفسور Y مربوط به کروموزوم پدری هست که از تقسیم سلولی میوز به دست میاید و جنسیت پسر را تعین میکند
درژنتیک اوپدیا که خود تو گذاشتی :

J2a1-F3133 is
خاورمیانه عربی :
J2a1-PF4888 is found in the Middle Eas
اسپانیا و اندلس عربی:
J2a1-Z387 and its main subclade L70 (DYS445≤7) are found throughout continental Europe as well as in the Middle East at lower frequency.
عربستان سعودی:
J2a1-PF5169 is a rare subclade that has been found in Saudi Arabia,
حداکثر یک تا 5 درصد در تورکیه و بقیه در شمال غرب ایران و کشورهای خلیج(فارس)
J2a1-M47 is found at low frequency (1-5%) in Anatolia, Georgia, Iran, Iraq and Gulf states
اندلس عربی از شمال افریقا عربی به جنوب اروپا:
J2a2-PF7381 is found at low frequency in southern and Eastern Europe
اسکندرون ترکیه اناتولی (عرب نشین شمال سوریه):
J2b1-M205 is found mostly in the southern Balkans and Anatolia
هندوستان(از عربستان) جنوب اروپا ( ازشمال افریقای عربی):

J2b2-M241 is found mostly in south-east, central and Eastern Europe and in India.

این همان شاخه ای هست که شما اویزان اش شدی (هر جا پای عرب رسیده این هاپلو گروپ هم هست )
J2a1-M67 is the most common subclade in the Caucasus (Vainakhs, Ingushs, Chechens, Georgians, Ossetians, Balkars) and in the Levant (Lebanese, Jews). It is also common in western India, the Arabian Peninsula, Anatolia (esp. north-west), Greece (esp. Crete), Italy (esp. Marche and Abruzzo) and Iberia. M67 was probably a major Bronze Age lineage expanding from the Caucasus to Greece to the west and the Indus valley to the east.
جنوب اروپا و جنوب یونان(از شمال افریقا و خاورمیانه عربی )
J2a1-M319 has been found chiefly in Greece (esp. in Crete) and Italy, and at low frequencies around Western Europe (perhaps diffused by the Romans).
دقت داشته باش شمال افریقای عربی خاورمیانه عربی جنوب اسیا (از عربستان) اسپانیا از اندلس عربی
J2a1-L24 is the most widespread subclade of J2a, with a distribution ranging from the Middle East to Europe, North Africa and South Asia


بیشترین مقدار ان در قفقاز مربوط به Kotias Klde in Georgia
حالا بند دوم پارالگرافی را بخوان
It is likely that J2 men had settled over most of Anatolia, the South Caucasus and Iran by the end of the Last Glaciation 12,000 years

ایا انگلیسی شما اینقدر قوی هست که معنی این را بدانید ". It is likely that" یعنی حدس زده میشود یعنی احتمال دارد یعنی شاید یعنی فکر میکنم
یعنی این یک نظریه است و احتمال دارد شاید باشد
چنان که در منبع خود شما نوشته :
Distribution of haplogroup J2b (M102) in Europe

http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-J2.jpg

Two main subclades divide haplogroup J2: J2a (M410, L152, L212/PF4988, L559/PF4986) and J2b (M12, M102, M221, M314).

..........................

توجه داشته باش توی همان اوپدیا باره این وای دی ان ای نوشته
J2a1-M68 is a minor subclade found in Iraq and India.
عراق و هند
J2a1-M158 h
نوشته شده توسط: اسامه

فردی با نام جعلی دکتر " انزابی اراجیفی چند نوشته که نیاز به پاسخ دهی است :
1-" .امااجداد ترکان هزاران سال در بخش های شمالی وشمال غربی وشرقی ایران زندگی می کرده اند
جناب انزابی پاسخ میدهند که چرا مردم اذربایجان دقیقا ژنتیک اعراب را نشان میدهند و با مردم جنوب عربستان دقیقا ژنتیک برابر دارند
انگار بی سند و مدرک ما اذربایجانی ها را عرب گفتیم مجبور هستیم دوباره اثبات عرب بودن اذربایجانی ها را بیاوریم
ایشان اگر سخن یا اعتراضی دارند لطف کنند باا سند و مدرک بنویسند در گفتگو همیشه باز است:
ما همچنان منتظر هستیم که شما به ما بگویی چرا 56 درصد از مردم جمهوری اذربایجان از نظر ژنتیکی عرب خالص تیپJ2 یمنی هستند
چرا ؟؟؟
چرا 49 درصد مردم اذربایجان شرقی این هاپلوگروپ ها را نشان میردهند
J1-M267

J1-PAGEO8
J2-M410

J2-M12
باید این را بدانید که هاپلوگروپ ها گروه J1وJ2 شاخصه نژاد عرب میباشد

چرا 20 درصد مردم اذربایجان شرقی هاپلوگروپT-M70 که این هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است و بیشترین امار این شناسه متعلق به اذربایجان است که حاکی از کوچ گسترده اعراب به این سرزمین است. را نشان میدهند صاحبین این ..
صاحبین این مارکر با چهرهای خاص و با پوست های تیره و نوع لب کلفت مشخص هست
میتوانی تراکمY دی ان ای در زیر شاخه هاپلو گروپ J2 را در عکس زیر در ویکی پدیا ببینید:

https://en.wikipedia.org/wiki/File:Haplogroup_J_(Y-DNA).svg

حالا خود شما بگو زمانی که جنوب عربستان و یمن بیشترین تراکم این هاپلو گروپ را دارند و تقریبا این منطقه همیشه مهاجر فرست بوده نه مهاجر پذیر ایا این هاپلو گروپ عربی نیست

خودات سرچ کن"arab haplogroup"
نتایج:

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J-M267

https://en.wikipedia.org/wiki/Haplogroup_J_(Y-DNA)

https://en.wikipedia.org/wiki/Y-DNA_haplogroups_in_populations_of_the_Near_East

............حالا انصافا هاپلو گروپ J در هر مورد عربی نیست؟

هاپلو گروپ جی عربی هست 56 درصد مردم جمهوری اذربایجان با 45 درصد اذربایجان شرقی عرب خالص هستند

It is during the Neolithic that subclades like L860 and L93 would have reached the mountainous parts of the southern Arabian peninsula (Yemen, Oman), whereas L816 and L862 remained in the Fertile Crescen
بیشترین مقدار این ژن که شاخص نژاد سیاه هست در حضر موت یمن میباشد و دارندگان این ژن دارای پوست سیاه هستند اتفاقا در میان بلوچ های ایران هم 35 درصد است این ژن از نژادقفقازی نیست از نژاد نگروسان و سیاه است ولی هم اکنون یک شاخه از ان را در قفقاز شاهد هستیم
ه J2 در اذربایجان غالب هست و مقدار اولی تنها 10 درصد است در اذربایجان ولی دومی 35 تا 40 درصد
اصلا در همان نوشته خودات به شمال ایران (اذربایجان)* و قطر و اسپانیا(توسط مهاجرت دسته جمعی اعراب برای 8 قرن یعنی 800 سال و تشکیل کشور اندلس و جنوب فرانسه از طریق همان اعراب


J1a1 (M365.1) has been only found in very low frequencies in Western Europe (Western Iberia, French Pyrenees, Belgium and England), in northern Iran and Qata

...........................................
حالا درست به این نقشه دقت کن :

https://en.wikipedia.org/wiki/File:HG_J1_(ADN-Y).PNG

دوست گرامی بیشترین فراوانی ان در حال و گذشته مربوط به جنوب یمن و جنوب سودان است اتفاقا مهاجرت به اذربایجان از همین منطقه بوده به چه دلیل؟
به دلیل اینکه هاپلو گروپ T-M70 در اذربایجان 20 درصد استاین هاپلوگروپ متعلق به اعراب شمال شرقی افریقا(حامیان) یعنی کشورهایی چون مصر و اتیوپی است و بیشترین امار این شناسه متعلق به اذربایجان است که حاکی از کوچ گسترده اعراب به این سرزمین است.صاحبین این مارکر با چهرهای خاص و با پوست های تیره و نوع لب کلفت مشخص هستند

توجه کن به پراکندگی ان از همان منبع خودات برای اروپا :
http://www.eupedia.com/europe/Haplogroup_T_Y-DNA.shtml


ببین بیشترین اش برای اذربایجان و اعراب جنوب عراق است یعنی یک سند دیگر در کوچ دست جمعی اعراب به اذربایجان :
توجه کن:
http://cache.eupedia.com/images/content/Haplogroup-T.gif
حالا توجه کن به مبدا این هاپلو گروپ از افریقا به اذربایجان :

http://3.bp.blogspot.com/-RFDBC3MrhRc/TwSONGTqaEI/AAAAAAAAAKA/tx02k-dvLNs/s1600/E_Snp_Phylogeography.jpg

از افریقا به اروپا:

http://tinypic.com/view.php?pic=2628byo&s=6
نوشته شده توسط: اسامه

جناب بولان تورک :
هم شما بلوچ نیستی هم من طی این مدت زبان بلوچی را کم و بیش اموخته ام
شما بلوچی اثبات کن
همین کامنت قبل را به زبان بلوچی بنویس بگذار بقیه هم بدانند شما که برای زبان بلوچی و اموزش ان یقه پاره میکنی خودات هم ان را بلدی
لطفا از این سایت و ان سایت هم کپی پیست نکن

تنها برای کسانی که میخواهند با این متقلب اشنا شوند سبک نوشتار اش را " دانشگاه مجازی زابل " پیگیری کنند


http://iranglobal.info/node/54674

کامنت 4 از بالا با نام "بولان بلوچ" با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل"

http://www.iranglobal.info/node/56591

از بالا کامنت پنجم با نام "جما نارویی " با همین تکیه کلام" دانشگاه مجازی زابل":

http://www.iranglobal.info/comment/73859

جالب هست که این "یکنفر " خوداش را شهروند اذربایجان جنوبی میداند

http://www.iranglobal.info/comment/69779

در همین جا نهایت سقوط اخلاقی خوداش را هم نشان داده با نفی پدر اش مدعی است پسر جلیل خان نارویی است
کامنت 21 از بالا :
http://www.iranglobal.info/comment/69779
.................................................................
تو که یکی دیگر از نام هایت هم اتا زنگانلی بود و پیوسته خودات اعتراف میکردی که عضو اخراجی مجاهدین خلق هستی

http://www.iranglobal.info/node/56287

http://www.iranglobal.info/node/55635

کامنت فرستاده شده توسط آنتی راسیزم در چ., 07/27/2016 - 22:02 :
"اگر زبان فارسی را با زبان تورکی مقایسه کنید, می فهمید که زبان کامل و برتر کدام است."
http://iranglobal.info/node/55914
من با اینکه نمایندگان واقعی اقوام واقعا مطالبات خودشان را بگویند مشکلی ندارم
من با بوزینه هایی مشکل دارم که فرضا عرب یا بلوچ نیستند ولی به جای انها کامنت مینویسند و از این راه میخواهند مثلا زرنگی کنند اما احمق اند
این جور سگها از نظر من بیشرف هستند چون
1- دروغ میگویند
2- بقیه را الاغ فرض کردنند و شانتاژ میدهند و مثال بارز سوئ استفاده هستند

جناب حمید با تکیه کلام" اسامه بن لادن"
کامنت از لینک زیر با تکیه کلام" " اسامه بن لادن"" با نام " آنتی راسسیم
http://www.iranglobal.info/node/55886
در کامنت سوم همان لینک اینقدر بیشرف هست که مینویسه من گیلکی هستم

کامنت پنجم از بالا از لینک زیر با تکیه کلام" " اسامه بن لادن"" با نام "جما نارویی:

http://iranglobal.info/comment/67498
نوشته شده توسط: اسامه

جناب بولان تورک :
هم شما بلوچ نیستی هم من طی این مدت زبان بلوچی را کم و بیش اموخته ام
شما بلوچی اثبات کن
همین کامنت قبل را به زبان بلوچی بنویس بگذار بقیه هم بدانند شما که برای زبان بلوچی و اموزش ان یقه پاره میکنی خودات هم ان را بلدی
لطفا از این سایت و ان سایت هم کپی پیست نکن

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

مصلحت مردم و کشور در این است که شما عمامه داران انگل و مفتخور گورتان را گم کنید و شر شما جانیان دزد و تبهکار از سر مردم و کشور کم شود.
آخوند فریبکار خاتمی باید هم با وقاحت و بی‌ شرمی تمام بر تداوم این رژیم فاسد و اهریمنی و ناکارآمد پافشاری کند، این آخوند موذی و حقه باز خود از سران فاسد همین رژیم اهریمنی بوده است.
آخوند محمد خاتمی بداند که رژیم کثیف و پلید جمهوری اسلامی چه بخواهد و چه نخواهد سرنگون و نابود خواهد شد.
فساد و تباهی و اوباش سالاری در نظام بی‌ نظم و مافیایی رژیم کثیف جمهوری اسلامی کشور را به پرتگاه سقوط رسانیده و از مردم گروهی انسانی سرگشته، مستمند، معتاد، درگیر روابط ناسالم اجتماعی، دردمند، زندانی، قربانی مذهبی، خرافه پرست و ... ساخته.

نوشته شده توسط: Anonymous

EZA عزیز شما مجبور نیستید به بیسواد بودن هویت طلبان آزربایجان اعتراف کنید، چون ما همه ترک هستیم، زبانفارسی به زور ط دسته دار در مدراس به مغزمان فرو کردند، از اینکه شما تسلط کافی بزبان فارسی دارید، باعث افتخار حضرتعالی می تواند باشد، اینجا مساله آسیب شناسی خانم جعفری مطرح است، شما در مدارس ط دسته دار این را یاد گرفته اید که خارج از موضوع انشا چیزی ننویسید. من در کامنت قبلی خواهش کردم که موضوع بحث را به جدل سوسیال پانترکیزم سوق ندهید، دنبال دارو و علاج هم فعلا نگردید، چون هنوز درد و علل بروز درد کشف نشده، بنظر من بخاطر مهاجرتهای تحمیلی برای کار و تحصیل در صد سال گذشته در آزربایجان، و پخش شدن ما در نقاط مختلف ایران، باعث یک نوع تغییر فرهنگی در ما شده، از نظر علمی به این پدیده رشد جدا از هم گفته می شود، که دو طیف جدا از هم رشد کرده، دیگر از نظر فرهنگی از هم فاصله گرفته اند،

این لغت در زبانفارسی مترادف ندارد، مثلا یک آزربایجانی که برای کار و تحصیل به تهران ، یا رشت و شیراز، الحواز مهاجرت کرده و یا به آمریکا و اروپا پناهده شده، هر کدام این افراد با تغییر فرهنگی رودرو شده اند و وقتی مجموعه این فراد در کنفرانسی در کنار هم می نشینند، انطباق فرهنگی صد در صدی با هم ندارند، و کلماتشان به همدیگر سو تفاهم زا است، البته یک عده پانیرانیست رژیمی و غیر رژیمی، داشناک، پژاک، لومپن، بیکار و خوشگذران هم که همیشه طبق معمول آتش بیار معرکه هستند و یک عده ساده لوح هم، با قلبشان تصمیم می گیرند نه با مغزشان، و بدون تامل دنباله رو حوادث هستند، اختلافات فرهنگی و سلیقه ائی جدا از هم رشد کردگان، باعث سو تفاهم و بد فهمی و در نتیجه عدم تحمل گفتار هم و عدم اعتماد، بین افراد می گردد، که البته رسوبات ذهنیت های باز مانده از افکار گروههای منقرض سال57 هم طبیعتا نقش منفی در ماجرا دارد، و زمینه ائی برای گرفتن ماهی از آب گل آلود را برای آنها فراهم می کند. نتیجه اینکه، ما با درک پدیده( جدا از هم رشد یافته ها) که باعث سو تفاهمات است، می توانیم در کنار هم نشسته و به هم اعتماد کنیم، و به خاطر اختلاف فرهنگی و گفتاری زود از کوره در نرویم، اگر آمدید دیدید درخت سیب میوه گیلاس داده، مطمعن باشید که آن گیلاس را کسی به درخت سیب آویزان کرده، البته حساب عده ائی که حرکت ملی را برای خود چورک آغاجی درست کرده اند و یا سوار بر اسب سفید خود را در عالم اوهام رهبرتصور می کنند جدای از این مباحثاتی است که من مطرح کردم،
نوشته شده توسط: Anonymous

من به راستی درک نمیکنم که این همه هیاهو برای خلق و ملت و توده ها و زحمتکشان در حادثه معدن چرا با بی عملی مدعیان روبرو میشود . سازمانها و احزاب فقط به گزارش بسنده کردند .
حزب توده حزب طراز نوین عامل اصلی را بخش خصوصی میداند و شاید این بزرگترین کشف و کمک حزب به توده های تحت ستم باشد . .من فکر میکنم سازمان مجاهدین بجای دست مزدهای صد هزار دلار ی به سناتورهای امریگائی کافی است یک کامیون مواد غذائی و دارو و پول به این منطقه ارسال میکرد . این مبارزه و خدمت گزاری برای خلق و توده های تحت ستم است . یادم میاید که در زلزله ای در ایران چگونه همین مردم بدون حزب وسازمان دها کامیون از نان تا پثو و چراغ و نفت روانه محل حادثه کردند .

نوشته شده توسط: Anonymous

علی ناظر همین حرفهایی رو که حالا راجع به رجوی میگه از بیست سالی پیش مکرراً گفته ولی همیشه سربزنگاه، با خوندن روضه ضدانقلاب و ضدخلق باز برگشته سر پله اول که: انتقاد دارم ولی از رجوی حمایت می کنم! ناظر آگاهانه مثل آقای مربوطه شده سوپاپ اطمینانی برعلیه بروبچه های سرخورده دوروبر رجوی رذل!

اما می بینین قدیما که ناظر به رجوی انتقاد میکرد، شما باهاش همکاری میکردین! قبول دارم، رجوی به انحا حیل شمارو از دنیای واقعی ایزوله و حتی وادارتون کرده بود راجع به آشپزخونه و خانم متین دفتری اون ترهات رجوی رذل پسند رو بنویسین! و الخ.

اما مهمترین واقعیت اینه که واسه شما هم درست مثل رجوی هدف وسیله رو توجیه میکنه! خواستار تحریم و دخالت بشردوستانه و بقیه خط رجوی هستین! بد نیست واسه جبران هم که شده:

واسه بروبچه های اسیررجوی رذل در آلبانی و هزار اشرف کاری کنید!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب بامداد گرامي/١-مصاحبه در حال رانندگي نبود،كنار جاده پارك كردم ٢-دو تا اَي فون دارم ،اسكايب يكي روشن است دارم مصاحبه مي كنم و باي اَي فون شماره دو برنامه را ضبط كردم چون اخيراً دستگاههاي اطلاعاتي بنام بي بي سي وَيَا تلويزيون هاي. يگر مصاحبه ي جعلي مي كنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي توكلي چگونه امكان دارد كه سه كار را با هم انجام داد، رانندگي، مصاحبه با اسكاب و ضبط برنامه توسط خودتان...؟

نوشته شده توسط: peerooz

ادامه,
جناب موحدی, چون ظاهرا شما اعتقادی به انتخابات در ایران ندارید و انداختن رای منفی به صندوق را هم قبول ندارید, میشود لطفا بفرمائید که باید چکار کرد؟ بشرطی که اگر و مگر در کار نباشد, چون - ببخشید - مثلا " اگر " خاله ام خایه داشت خالو میشد - که ندارد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب موحدی,
اگر کسی هنوز باور دارد که در دنیای او چیزی به نام دمکراسی وجود دارد که در آن سیستم, حکومت مردم, توسط مردم و برای مردم, از راه انتخابات بوجود میاید, وظیفه قانونی , اخلاقی و وجدانی اوست که در انتخابات شرکت کند, حتی اگر نتیجه انتخابات خلاف میل او باشد. اگر کسی به دمکراسی که امروزه در اکثر نقاط دنیا اجرا میشود اعتقادی ندارد, او از هفت دولت آزاد است که هرچه میخواهد بگوید و بکند بشرطی که نامی از دمکراسی و انتخابات نبرد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در قرن اخیر، از انقلاب مشروطیت تا کنون، در آذربایجان و جمهوری آذربایجان ، دو خط راست کلاسیک و چپ کلاسیک ، در حل مسئله ملی جریان داشته است.

الف - خط راست:

خط راست با تأثیر پذیری از « ترکیسم و پان ترکیسم ترکیه ، و احزاب راست و اسلامی آن کشور» ، جریانهای « ترکیسم و شاخه هایش، از جمله بوزقود گرایی، تورانیزم،آذربایجانیزم( اتحاد دو آذربایجان)، ترکیه گرایی، گولانیزم و اردوغان گرایی» را در جامعه ی آذربایجان پدید آورده اند. قبلا در مقالاتم نوشته ام گرچه ما حزبی تحت نام «حزب پان ترک » نداریم ولی ایده های « ترکیسم و پان ترکیسم و شاخه هایش» را داریم.اینها اندیشه های بومی آذربایجان نیستند بل « وارداتی» اند. و عمدتا از ترکیه و از راه شمال به جامعه ی ما وارد شده اند.

1-ازطریق جریان محمد امین رسول زاده و ائلچی بئی و دیگران ، که باترکیه در ارتباط فکری بودند
2-از طریق ترکیستها خودی که تحت تأثیر شمال و ترکیه بودند.


مانند: علی تبریزی ، محمد حسین صدیق، حمید نطقی، سلام الله جاوید، ذهتابی و هیئت ... ترکیستهای مجله ی وارلیق. که نتیجه اش چهرگانی و صالح الدیریم و امثال اینهاست.
3- از طریق دانشجویان آذربایجانی و پناهندگان سیاسی در ترکیه و جمهوری آذربایجان.

جریان «ایده لوژیک ترکیسم و شاخه هایش» از این سه طریق وارد محیط بومی ما شده است. اندیشه ی ترکیسم از دید من و بنا بنوشته ی تاریخدان آذربایجانی رحیم رئیس نیا نیز « یک اندیشه ی بومی نبوده است و وارداتی و بی ریشه» است. ( مقاله ی پان ترکیسم از رئیس نیا) . ما چه در زمان شاه اسماعیل و چه در زمان پیشه وری ، همینطور در جنبش فدایی و حالا ( فدرال دموکراتها و چپ دموکرات آذربایجان) ، « با عثمانیزم قدیم و جدید ( ترکیسم یا پان ترکیسم ) مشکل داشته ایم.

درست است که پان ترکیسم قدیم و جدید با شکست امپراطوری عثمانی و با کمال پاشا و احزاب راست بعدی( بوزقورد گرا و غیره) و اردوغان و اسلامیزم اش ، شکست خورده است و عملا نشان داده که « بیراهه ی فاجعه آمیزی ست». ولی متأسفانه این شکست ها به عنوان « راه پیروزی» برای حل مسئله ملی آذربایجان تبلیغ شده و میشود. تشکلهای ما عمدتا تحت تأثیر «ناسیونالیسم و ترکیسم » قرار دارند. و اینها ایده لوژی بخشی از فعالان ما شده است.

آسیب شناسی: ایده لوژی تبلیغ شده ی ترک گرایی و شکست خورده ی تاریخی ، راه حل تئورک ما نیست.
این ایده لوژی در داخل طرفداران خود تضادهای عظیم و بسیاری آفریده و مانع پیشرفت مبارزه در آذربایجان است.
این کشمکشها و تضادها غیر قابل حل است. تنها راه رهایی از آنها نقد و رد این جریان فکری ست. و انتخاب تئوری آلترناتیو جدید است.
متأسفانه تا کنون از سوی طرفداران این جریان راست هیچ نقد اساسی بر آن نشده است.
تنها از خارج این جریان، در برخی نوشته آن را نقد کرده اند.

آلترناتیو این راه فاجعه آمیز « دموکراتیسم، سوسیال دموکراتیک نوین، چپ دموکراتیک» میتواند باشد.
بستگی به این دارد که هر کس در نتیجه ی پژوهش خود به چه نتیجه ای برسد. اما این سه راه با تمام تفاوتها امکان همبستگی و کار جبهه ای و ائتلاف و اتحاد را دارند.

جریانهای راست ، امکان کار جبهه باهم ندارند و همدیگر را نفی کرده و خواهند کرد.
اینها تنها از طریق تنظیم برنامه ی خود با برنامه و اصول جبهه ی مشترک و رعایت آنها،
میتوانند از چنگ ایده لوژی غیر کارآمد خود خلاص شوند.
راه دیگر آن است که برای رهایی ، خود را عمیقا نقد کنند. ولی اینکار عمدتا نمی تواند تحقق یابد چون« منافع عده ای بستگی به تبلیغ ایده لوژی ترکیسم دارد». تنها جریان فکری مطرح نیست بل « مقام و منافع » نیز نقش بازی میکنند.

ب- خط چپ کلاسیک
ادامه در کامنت دیگر.
نوشته شده توسط: Anonymous

به eza . الان حداقل 20 سال از علنی شدن حرکت ملی می گذرد پس شما تا حالا کجا بودید؟ شما که ادعا داری باسواد هستی چرا همچین حزبی که می گویی پی ریزی نکرده ای؟ فقط بلدی چند نفر که در فضای مجازی جلو شوونیست فارس ایستاذه اند پانترک و بی سواد بنامی؟ اگر تا حالا کاری در مورد حرکت ملی ازربا یجان کرده ای لطفا بگو تا ماهم بدانیم.
ایا تا بحال شده پان ایرانیستها و پان فارس ها را هم بی سواد بنامی ؟ ایا تا بحال در جایی به جبهه ملی و حزب پان ایرانیست در جایی اعتراض کرده ای؟ راستی چرا هیچ روشن فکر فارس جبهه ملی و حزب پان ایرانیست را بی سواد و نادان نمی دانند ؟
انچه شوونیست را قدم به قدم عقب رانده و ترسیدن شوونیستها را حتا در فضای مجازی می توانی لمس کنی بوسیله همان هاست که تو بیسواد و پانترک می نامی.اگر در تهران یا اسفحان فامیل داری زنگ بزن و از انها بپرس در این چند سال گذشته برخورد

شوونیست فارس با تورکها چقدر فرق کرده. در رادیو و تلویزیون در رابطه با تورکها چه تغییراتی بوجود امده از ترس همان کسانی که تو بیسواد و پانترک می نامی. پس اقای محترم به فرزندان غیور ازربایجان توحین نکن . اگر برنامه بهتری داری ارائه دهید و حزب تشکیل دهید تا ما هم با شما همراه شویم.
نوشته شده توسط: Anonymous

هم از آقای توکلی و هم از بقیه مسئولین ایران گلوبال و آقای آالیار و کاربران عذر خواهی میکنم که نظر بنده مربوط به موضوع نبود یکی از کار بران همیشه سواستفاده می کند و زیر هر مقاله نظرات ضد ترکی منتشر می کند بنده خواستم جواب این نوع افراد را بدهم بعدا متوجه شدم که نظر ایشان حذف شده اگر مایل نبودید میتوانید نظر بنده را هم منتشر نکنید با تشکر. مختصر می کنم تنها کسانی که در ایران بطور اکثریت التصاقی زبان هستند ترک ها هستند .امااجداد ترکان هزاران سال در بخش های شمالی وشمال غربی وشرقی ایران زندگی می کرده اند. اصل ومنشا ترکان و نام ونشان گرو ههای بزرگ ایشان: چنانکه می دانیم سرزمین خاستگاهی ترکان را اراضی بین کوههای اورال آلتای می داننداز سو ی دیگرسومریان را هم با توجه به قرابت زبانی ایشان با ترکان واشاره صریح تورات بدان منطقه منسوب داشته اند. معهذا چنان که گفته شداز این میان زبان سومری

از این میان زبان سومری نزدیکی بیشتری با زبان های ترکی و مغولی داردوبعضی کلمات ناب سومری به عینه یا به ریشه در این زبان ها موخود است. سرزمین بومیان سومری زبان از نواهی کردستان وکرمانشاهان شروع شده و به سوی خراسان و آسیای میانه امتداد می یافته است و سومریان در پایان هزاره چهارم پیش از میلاد از این توده جداشده و در امتداد رود دیاله به بین النهرین سرازیر شده اند. (مراجعه شود به مقاله:اوتیان قدیمی ترین ترک زبانان سر زمین آتش روزنامه ایران تایمزمورخه ژانویه 2004). بودن اسم اورومیه (شهر آب) واورشلیم و اورقلی (پایتخت) ترکان اویقوردر چین موید این نظر است که سومریان واژه اور به معنی شهر را از این مناطق به بین النهرین برده اند. لازم به تذکر است که . آذربایجان از زمان های دور ترک زبان بودند وبعد ها سلجوقیان به آن ها اضافه شدند چون آنها دامدار بودند و دنبال چرا گاه بودند با تشکر و پوزش انزابی
نوشته شده توسط: Anonymous

سازاخ جان ضمن سلام بیشتر مقالات ضد ترکی که نوشته می شود توسط ارمنی ها ی ساکن ایران که ترکی هم می دانند نوشته می شود با نام فارس که بین ما و هم وطنان فارس اختلاف بیاندازند. بخش دیگرش توسط نژاد پرستان آریانسب نوشته می شود.این نژاد پرستان آریایی نسب با نوشتن یک مشت جفنگیات می خواهند جعلیات وسیعی که کرده اند و هر روز هم ادامه می دهند را لا پوشانی کنند. این ها به علت تو سری خوردن از اعراب از مغول ها از ترک ها ووو از تمام مردم دنیا نفرت دارند از نظر این ها بهترین مردم دنیا خودشان هستند و بقیه مردم دنیا یک مشت بی تمدن عقب مانده هستند هر روز با نوشتن چرندیات عقده های حقارتشان را خالی می کنند. از نظر این ها ترک ها خ... هستند عرب ها ملخ خور- کرد ها بز کوهی - شمالی ها بی غیرت. این تمدن این هاست . 1- آریایی ها نه ایرانی هستند نه مال خاورمیانه و به این منطقه مهاجرت کرده اند.

بخشی از آریایی ها اروپایی بودند که از استپ های روسیه وارد ایران شدند و دولت هخامنشی را به وجود اوردند که ازنژاد اسلاومثل روس ها مثل صرب ها بودند. بخش دیگر آریایی ها از آریایی های شرق بودند که از شرق وارد ایران شدند ودولت ساسانی را بوجود آوردند. زبان فارسی فعلی هم هیچ ربطی به زبان هخامنشیان ندارد و زبان تاجیکی (هندی دری تاجیکی شاخه ای از زبان سانسکریت هند) است که توسط غزنویان به ایران کنونی آورده شده است.بخشی از هم وطنان فارس زبانشان پهلوی ساسانی بود که از مردمان ایران هستند و زبانشان عوض شده و فارس شده است بخش زیادشان مردمان غیر پهلوی ساسانی بودند که زبانشان به مرور عوض شده و فارس شده اند (زبان مادری سعدی و حافظ پهلوی ساسانی بود. 2- کتیبه به اصطلاح حقوق بشر کوروش :این کتیبه ازمعبد بابل پیدا شده و به زبان بابلی است . 19 سطر اول آن توسط مردوخ خدای معبد بابل نوشته شده. بقیه اززبان کوروش. در سطر37- صحبت از مرغ و خروس شده خط ۳۷. ... غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ها و کبوتران... اگر این کتیبه برای احقاق حقوق بشر می بود باید دستور عملی می بود برای والیان هخامنشی که در بلاد زیر سلطه کوروش حکم رانی می کردند که ظلم نه کنند که باید به زبان هخامنشی می بود که والیان دستورالعمل کوروش را به فهمند و ظلم نه کنند. و این چه نوع منشور حقوق بشر است که از مرغ و خروس صحبت می شود از محتوای این کتیبه معلوم میشود که «نـَبونعید» پادشاه بابل جلو پرداخت به معبد را که مردم پرداخت می کردند می گیرد و مردوخ با کوروش متحد می شود وحکومت بابل را سر نگون می کنند واین کتیبه نوشته مردوخ است نه کوروش که مردم و بقایای «نـَبونعید» پادشاه بابل را از کوروش به ترساند که مواجب معبد را به پردازند مراجعه شود https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4
2- نژاد پرستان بنایی بنام پاسارگاد را که 200 سال بعد از کوروش توسط سلوکیان ساخته شده بنام مقبره کورو ش بدون حتی یک سند به مردم قالب میکنند. که کوروش به دست تومریس ملکه ترکان ماساژت کشته شد اصلا جنازه کوروش نمی توانست به پاسارگاد برود و نرفته این هم نقاشی بریدن سر کوروش که توسط پیتر پاول نقاشی شده مراجعه شود به
http://www.mfa.org/collections/object/head-of-cyrus-brought-to-queen-tomyris-32755
3- نزاد پرستان آریایی نسب 7 آبان را بدون هیچ سندی روز تولد کوروش به خلق اله قالب کرده اند.
4- نزاد پرستان آریایی نسب به خاطر عقده های حقارتی که دارند خودشان را با هوش تراز یقیه ملت ها می دانند از جمله مغول ها ترک ها عرب ها ووو در صورتیکه تحقیقات متوسط هوش مملکت ها برعکس این را نشان می دهد. متوسط هوش عده ای از مملکت ها از این قرار است: ایران =84 و مغولستان =101وقازاقستان=94وقبرس=91و ترکیه=90و جمهوری آذربایجان=87و عراق =87وترکمنستان=87وازبکستان=87و کویت=86و اریتره=85ویمن=85وعربستان سعودی=84
به نازم به این عقده های حقارت. ملت ها ی مغول ترک وعرب که همیشه توسط این نژاد پرستان تحقیر می شوند همه شان بهره هوشی شان از این نزاد پرستان آریا نسب بالا تر است. مراجعه شود به
https://iq-research.info/en/page/average-iq-by-country
5- در مورد سومریان : بافت جمعیتی ایران شامل آریایی ها ترک ها و سامی نژادان هستند. آریایی ها مهاجر به ایران هستند و تقریبا 2536 پیش به ایران مهاجرت کرده اند پس سومریان که 7000 سال پیش در ایران بودند نمیتوانند آریایی باشند علاوه بر این آریایی ها تحلیلی زبان هستند و سومریان و عیلامیان التصاقی زبان. سامی نژادان قالبی زبان هستند پس سومریان نمیتوانند سامی باشند هیچ مححققی هم اظهار نه کرده که سومریان سامی بودند. بقیه (در نظر 2 )
نوشته شده توسط: peerooz

در شماره ۱۰۱ از مجله علم و جامعه چاپ واشنگتن سال ۱۳۷۱ که خوشبختانه آنرا حفظ کرده ام مقاله کوتاهی ست از ا.پ.آشنا درباره فریدون توللی و رسول پرویزی که برای دیدار استاد, ظاهرا به یوشیج رفته بودند. در این ملاقات شراگیم دوساله که تازه زبان باز کرده بود با کلمات نامفهوم, مکرر مانع صحبت میشود و پس از مدتی, سیخ وافور را برداشته و با سماجت میخواهد آنرا در گوش توللی فرو کند. سر انجام پرویزی خسته شده و از استاد تقاضا میکند که چیزی به شراگیم بفرمایند. استاد عاقبت سر بلند کرده و به بچه تشر میزند که " هنیش, بچه, سیخ اشکنه".
آیا میشود از جناب کیانوش تقاضا کرد که به پیروی از هم ولایتی خود به بچه تشر بزند که " بشین بچه, سیخ میشکند"؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان مجبور هستم به این واقعیت اقرار کنم که اکثر فعالین سیاسی، روشنفکران و به اصطلاح رهبران آذربایجان بسیار کم سواد و غیر سیاسی هستند. برای من مهم نیست افراد منفعل و یرادعا و یا متعصب چه به من می گویند. بی سوادان سیاسی به عقل خود و علوم سیاسی مراجعه نمی کنند. آنها همچون مریدان شیعه دنبال این و آن هستند. این جماعت نه از سوسیالیسم چیزی میدانند و نه از پانترکیسم یا ناسیونالیسم افراطی چیزی میدانند. این افراد بی سواد سیاسی و غیر سیاسی اما بسیار بسیار پرادعا دو جمله در مورد سوسیالیسم و پانترکیسم میدانند

1 - سوسیالیسم همان است که در روسیه بود و شکست خورد
2 - پانترکیسم، تورانیسم یعنی اتحاد کشورهای تورک
این درک و شناخت غلط و نادرست از پانترکیسم و سوسیالیسم، درد بزرگی برای بخش بزرگی از فعالین سیاسی آذربایجان است. آنها به عقل خود و دانش سیاسی مراجعه نمی کنند و

شیعه وار مرید و دنباله رو مرجعیت سیاسیمانند ائلچی بئی و رسول زاده و رهبران پانترکیست تورکیه و حزب فاشیست و نژادپرست (م ه پ) می افتند بی آنکه کوچکترین اطلاعاتی از آنها و یا شکستهای سیاسی، ایئدلولوزیک تشکیلاتی و دولتی در طول تاریخ پانترکیسم داشته باشند. این دوستان دقت نمی کنند که در جنگ جهانی اول نه تنها پانترکیسم شکست خورد بلکه باعث شکست امپراطوری عثمانی شد. پانترکیسم بعدا در آسیای میانه و آذربایجان شمالی شکست خورد و ائلچی بئی مفتضحانه کنار اندخته شد و هم اکنون شکست پانترکیسم را در سیاستهای م ه پ و اردوغان در ترکیه شاهد هستیم و ترکیه را به نابودی می برند.
دوستمان صادق تبریزی از ائلیار سوال میکنند : "من از شما سوال میکنم کدام تشکیلات و سازمان آذربایجانی است که از جریان پان تورک حمایت و یا خود را وابسته به این جریان بداند‌ لازم به تذکر است که اصطلاح پان تورک یعنی اتحاد تورکهای جهان مثلا ازبکستان ترکمنستان آذربایجان و تورکیه و الاآخر"
ائلیار میتواند جواب به این سوال بدهد ولی من هم نظر خود را میگویم.
به نظر من همه تشکلات موجود در آذربایجان به جز "فدرال دمکراتهای آذربایجان" پانترکیست هستند که افراطی ترین آنها "حزب استقلال آذربایجان جنوبی" برهبری صالح ایلدریم است. هر کس و یا هر جریانی غیر متشکل مانند طرفداران تیم تراختور که علامت و اشاره بوزقورد را با دست نشان میدهند پانترکیست هستند. هر کس که بوزقورد و گرگ خاکستری است و زوزه میکند پانترکیست و تورانچی است. هر کس که ائلیچی بئی، محمدامین رسول زاده، آتا تورک، ضیا و تورکش باغچلی و اردوغان را پیامبر و رهبر خود بداند پانترکیست است و بخواهد یا نخواهد در تقابل با جنبش ملی - دمکراتیک آذربایجان قرار دارد.
این جماعت و محافل که در بوزقورد گرفتن با انکشتان مهارت کافی دارند سخنان رهبران پانترکیست را تکرار میکنند و سوسیالیسم و حتی سوسیال دمکراسی نوع اروپایی شکست خورده و بی افق معرفی میکنند.
دوستمان سازاخ باید بداند آنچه که در روسیه و اروپای شرقی و چین و ویتنام و کوبا شکست خورد کاپیتالیسم دولتی بود نه سوسیالیسم. سوسیالیسم تاکنون در هیچ کشوری پیاده نشده است. سوسیالیسم آرمانی ست آزادیخوانه و برابری طلبانه. تا زمانیکه کارگر و زحمتکش هست، تا زمانیکه ظلم و استثمار هست این آرمان هم زنده خواهد ماند و دیر یا زود به واقعیت خواهد پیوست. سوسیالیستها نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان اولین کسانی بودند که سرمایه داری دولتی( سوسیالیسم روسی و چینی) را نقد کرده اند. در ایران دهها حزب چپ بجز حزب توده و فدائیان اکثریت همگی اتحاد شوروی را سوسیال امپریالیست معرفی میکردند. دوست عزیز شما خیلی دیر رسیدید.
اگر میخواهید جنبش ملی دمکراتیک آذربایجان قدرتمند شود و مورد حمایت کارگران، زحمتکشان، زنان و جوانان و همه انسانهای تحت ستم مورد حمایت قرار بگیرد باید از اندیشه های ضد اذربایجانی ، ضد انسانی ، ضد دمکراتیک، نژادپرستانه و فاشیستی پانترکیسم برحذر باشیم. باید اندیشه های آزادیخواهانه، برابری طلبانه و دمکراتیک را جایگزین اندیشه های فاشیستی پانترکیسم کنیم که خواهان برقراری حاکمیت اسلام در جهان توسط "نژاد برتر تورک" است.
پانترکیسم بمعنای اتحاد دمکراتیک و داوطلبانه کشورهای تورک نیست. بلکه پانترکیسم و تورانیسم ایجاد جامعه اسلامی در سراسر جهان توسط "نژاد برتر" تورکها و برهبری ترکیه است.
اندیشه فاشیستی پانترکیسم باید در آذربایجان افشا شود و اندیشه های مدرن، انسانی ، دمکراتیک و برابری طلبانه در تمامی زمینه ها جایگزین شود و با این اندیشه ها مردم و جامعه آذربایجان سازماندهی شوند. بدون این اقدام جدی کار و تلاشهای انسانهای دلسوز بجایی نخواهد رسید و آذربایجان همیشه در اسارت، اشغال و بربریت بسر خواهد برد.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب دکتر حسن کیا نژاد,
این فرمایش ها از راه دور برای فاطی تنبان نمیشه. اگر واقعا به آنچه میگوئید معتقدید و میتوانید به ایران بروید قدم رنجه فرموده و این " "نه" به انتصابات فرمایشی رژیم ولایت فقیه " را با حروف درشت در صندوق بیاندازید و اگر نمیتوانید به آنها که میتوانند توصیه بفرمائید که چنین کنند. انشالله.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" چرا ما کمونیست‌ها و چپی ها، پیروز نمی‌‌شویم؟ "" از ( ۲۰ بیست دانشگاه برتر دنیا، ۱۸ هیجده دانشگاه در امپریالیزم آمریکا واقع شده )، در حالیکه کمونیست‌های ونزوئلا ئی، با اقتصاد پتردولار و فروش نفت به امپریالیزم، شب و روز شعار میدادند، دانشگاه‌های آمریکا در حال "" توسعه تکنیک فرکینگ "" بودند که تبدیل به رقیب اقتصاد‌های پتردولار شده، در آمریکا، ۱/۳ یک سوم مردم، مخالف جنگ داخلی‌ بودند که به استقلال آمریکا از سلطهٔ انگلیس انجامید، در ونزوئلا، ۹۹ درصد مردم، نفس کشیدنشان، به عایدات نفت و گاز وابسته است، آیا تکنیک فرکینگ، به استقلال جوامع، از افکار کمونیستی خواهد انجامید؟ می‌بینید تحولات اجتمائی را، مهندسان به دست گرفته اند نه جامعه شناس‌های ساده لوح

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

شاهزادۀ ایرانیان!!! مگر مردم شریف ایران برده و رعیت هستند که شاه و شاهزاده و ملکه و شاهدخت و شاپور آنها را چپاول کنند.
چرا از این توهین های مشمئز کننده به ایرانیان دست بر نمی دارید؟! چرا فکر می کنید که سرخری به نام "شاه" باید بر ایرانیان حکم براند؟!
شورای ملی رضا پهلوی ، محفلی است از هوادران استبداد سلطنتی و پیر پاتال های پهلوی چی که با نوشیدن هر گیلاس، یک جاوید شاه می گویند و به خلسۀ دوران چپاول و جنایت خود می روند.
خاندان پهلوی، یک مردۀ سیاسی است که باید خواب بازگشت تاج و تخت به ایران را ببیند.
ما ایرانیان هنوز جنایتها و غارتگری های رژیم پهلوی را فراموش نکرده ایم. پهلوی ها، همانهایی هستند که مبارز انقلابی و نازنین دختر ایران زمین "منیژه اشرف زاده کرمانی" را تیرباران کردند.
شر م و ننگ بر بقایای رژیم پهلوی

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

-موضوع مقاله مخصوص آسیب شناسی راه طی شده فعالان آذربایجانی ست .

-افراد غیر آذربایجانی که دوست دارند در بحث شرکت کنند لازم است در مورد موضوع اصلی صحبت کنند.
نه از هر چیزی.

-آنها رامی توانید در صفحه شما ادامه دهید که برای اینگونه مسایل در نظر گرفته شده است.زیر مقاله
مخصوص موصوع اصلی ست.

تعجب آور است کار کسانی که هنوز نمی توانند موضوع اصلی و فرعی،و حاشیه ای را از هم تشخیص دهند،
دوان-دوان وارد صحبت میشونذ و چیزی می پرانند و میروند. انتظار هم دارند به صفحه شما راهنمایی نشوند.

«آذربایجان جدا میشود یا نمی شود» موضوع این مقاله نیست.
رگهای گردن پان ایرانیستی که راسیسم ناب است لازم نیست اینجا کلفت شود.
هر موقع موضوع بحث جدایی شد، شما هم بفرمایید.

کسانی که در خط حکومت یا در خط راسیسم پان ایرانیسم« اسپام نویسی» میکنند
بدانند که کورایران را میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با احساس همدردی و همبستگی با معدن کاران ایرانی.
پیشنها د من به دوستان ایران کلوبال این است با باز کردن حسابی برای باز مانده گان رویدا دلخراش معدن قدم های عملی کمک رسانی مالی برای این قربانیان برداریم . انچه پرداخت شد باید از سوی نماینده این تارنما به اسیب دیده گان داده شود . امیدوارم که در این همبستگی همه شرکت کنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

"" در ژئوپولوتیکس، اقدام و عمل، تعیین کننده است نه اظهار نظر توخالی "" تنها کشور منطقه که توانائی اقدام پیرامون """ امنیت اروپا، امنیت خاورمیانه، امنیت لجستیک """ را دارد، ترکیه است، پیشتر گفتم که "" شم سیاسی اردوغان، میداند که هر وقت حضور نظامی روسیه، در دریای مدیترانه، اروپا، به سطح یا فرای جنگ سرد برسد، اروپا بی‌ ثبات می‌‌شود و ( بالانس قدرت منطقه‌ای بین آمریکا و روسیه ) به نفع روسیه تغییر می‌کند. اروپا تازه فهمیده ترکیه در کجای ژئوپلتیک دنیا ایستاده است. من عمرم را با خواندن جامعه شناسی‌ کزائی تلف نکرده‌ام که جای واقعیت‌ها را، با پسا ساختار گرائی و پست مدرنیسم مزخرف، عوض کنم، پیروزی اردوغان در رفراندم، و پیروزی مارین لوپن در فرانسه را، کی‌ درست پیش بینی‌ کرد؟

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به آقای peerooz
وظیفه قانونی!!! آقای محترم کدام وظیفه قانونی؟! آیا نظام متبوع جنابعالی به وظیفه قانونی و تعهد خود نسبت به خلق مظلوم و ستمدیدۀ ایران ( تأمین نیازمندی‌های غذایی، شغلی، بهداشتی، آموزشی، مدنی، اجتماعی، قانونی و حفظ زندگی خصوصی مردم ، که روزانه توسط جمهوری اسلامی نقض می‌شود، و در مواردی از بین می‌رود)عمل کرده است که حالا شما جماعت هواخواه رژیم انتظار دارید ایرانیان در مقابل صندوق های انتخابات قلابی رژیم صف ببندند!
رژیم جمهوری اسلامی ، رژیمی قرون وسطائی است که از اعماق قرون وسطا آمده است و رژیمی نامشروع و غیرقانونی است که به زودی به دست پرتوان خلق قهرمان ایران سرنگون می شود و روانۀ زباله دانی تاریخ خواهد شد.
زهی شرم و زهی شرم و زهی شرم به کسانی که مردم ایران را به شرکت در انتخابات قلابی رژیم دعوت می کنند .

نوشته شده توسط: بهمن موحدی(بامدادان)

به آقای سازاخ
آرزویم این است که خلق مظلوم ایران از فارس زبان و ترک و کرد و بلوچ و عرب خوزستانی و.... از غم زمانه راحت باشند. خوشبختی و لذت بردن از زندگی یک امر دسته جمعی است بنابراین خوشبختی من در گرو خوشبختی خلق ایران است که همیشه هم در راه تحققش تلاش کردم و اگر حمل بر خود ستایی نشود باید بگویم که بیشتر عمرم را در راه خوشبختی خلق ایران مبارزه کرده ام و طعم زندان رژیم تبهکار جمهوری اسلامی را چشیده ام و هنوز جای داغ و درفش شکنجه گران رژیم بر تنم باقی مانده است. وقتی همه خوشبخت باشند و گرفتاری‌شان کم باشد، گرفتاری من هم کم خواهد بود. وقتی همه متنعم و برخوردار باشند، من هم متنعم و راضی هستم، ولی وقتی فقر باشد، ضرباتش چه بخواهیم چه نخواهیم، به‌طور غیرمستقیم به ما هم می‌رسد.
بعد آقای سازاخ کدام حق شهروندی ؟! مگر ایرانیان اصلاً حقی دارند که از آن استفاده کنند، از دید ایدئولوژی متعفن ولایت

فقیه رابطۀ ولی فقیه با مردم مثل رابطه ولی با صغار (کودکان) است (با عرض پوزش از خلق قهرمان ایران) در چنین شرایطی صحبت کردن از حقوق شهروندی بیشتر به مضحکه می ماند. ادعای رعایت حقوق شهروندی در رژیم منفور و کثیف جمهوری اسلامی به چیزی فراتر از جعل و دروغگویی نیازدارد. چنین ادعایی اوج گستاخی و وقاحت و دهن کجی رو به جامعه دهها میلیونی است که نزدیک به چهار دهه است، ابتدایی ترین حقوق آنها توسط سران جنایتکار و دزد جمهوری اسلامی زیرپا گذاشته شده است. پروپاگاند دولت آخوند شیاد حسن روحانی در باب "حقوق شهروندی" همان درجه جدی است که امثال ابوبکر بغدادی داعش آن را برزبان برانند. واقعیت اینست هر دو جنبه مسئله هم "حقوق" و هم "شهروند"، با سیستم جمهوری اسلامی تماماً بیگانه و در تضاد است. تجربۀ 39 سال حاکمیت جمهوری اسلامی به هر شهروند و به آحاد مردم ایران ثابت کرده است هیچ سطحی از حقوق برای مردم، برای توده کارگر، زنان، جوانان، صف آزادیخواه و حق طلب جامعه از سوی جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست. در این رابطه احتیاجی به آمار و ارقام نیست، حتی احتیاجی به تحلیل نیست. واضح است جمهوری اسلامی متکی به بی حقوق کردن بخش وسیع و میلیونی مردم ایران است. واقعیت این است که به غیر از یک اقلیت مفت خور سرمایه دار که سرنوشت اقتصادی و سیاسی آنها با رژیم جمهوری اسلامی گره خورده است، یک بخش انگل به نام آیات عظام و آنها که در حوزه های علمیه و فیضیه ... و یا سران سپاه و ارتش و حکومتیها که همه وجوه حق و حقوقشان تامین است، بقیه شهروندان جامعه و نیروی کار و خلاقه و گرداننده جامعه در همه شئون اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بیحقوقند. کار به جایی رسیده که حتی آه و ناله بخشی از جناحهای خود جمهوری اسلامی اینست که حقوقشان رعایت نمی شود. در چنین سیستمی حقوق توده وسیع مردم، حقوق کارگر، زن و جوان و شهروند آن جامعه پایمال می شود. صحبت از حقوق مردم در ساختار جمهوری اسلامی نه فقط جعل و دروغ، بلکه شعبده بازی است.کارنامه سیاه دولت آخوند روحانی و ادامه سرکوبگری و تبعیض و اعدام و شکنجه و بیحقوقی بیشتر مردم، از قبل مهر باطلی بر این شارلاتانیسم آخوندی زده است. سند کذایی "حقوق شهروندی" به همراه جمهوری اسلامی باید دور ریخته شود.
آقای سازاخ ! شما باید افکار اینجانب را نقد کنید، اینکه "پایگاه اشرف دیگر وجود خارجی ندارد" و بیهوده پای مجاهدین را به میان بحث کشاندن امری غیر اخلاقی است و ربطی به نقد کردن نظریات بنده ندارد . بله من زمانی مانند بسیاری از جوانان و نوجوانان هم نسلم (سالهای 58 تا 60) عضو رسمی میلیشیای مجاهد خلق بودم، اما امروز و در حال حاضر نه عضو مجاهدین هستم و نه کوچکترین رابطه ای با آنها دارم و به مزخرفاتی مثل دین و مذهب و خدای نادیدۀ موهوم کوچکترین اعتقادی ندارم .
نوشته شده توسط: Anonymous

سانسور نکنید کامنتها را
این سایت را کامل در اختیار دارید و در یک لحظه از هر کدام دو سه مقاله در دشمنی با ایران و ایرانی منتشر میشود و هر چه دلتان می خواهد می گویید اما تحمل یک کامنت انتقادی را ندارید که حاشیه است و ربطی به مقاله ندارد؟!
شما می خواهید جدا شوید می گوییم باید بخاری نفت و گاز و بنزین ارزان پهن اسب و الغ بسوزانید این میشود مطلب حاشیه ای؟
شما می گویید در ایران تحت تبعیض هستید می گوییم پس چگونه است که تبریز توسعه یافته ترین شهر ایران است و با نژادپرستی اقامت و اشتغال مهاجرین میلیونی خارجی در ایران را ممنوع کرده اید؟ پس دیگرستیز و قبیله گرا و تمامیت خواه خود شماها هستید
آسیب شناسی کنید تا هم ما از دست شما راحت شویم هم شما ازدست ما منتهای از الان بفکر زمستان باشید و جمع آوری هیزم و پهن و ...

نوشته شده توسط: Anonymous

بهنام جان ، فرق من با شما در این است ، که شما به همین امروز و فردا نگاه می کنید، و اگر من اغراق نکرده باشم به یک دهه و به یک قرن بعد فکر می کنم، جامعه انسانی را با عواطف نمی شود مدیریت کرد، شاید شما با ترحم مقطعی درد جامعه را کاهش دهید، ولی علاج واقعی در مسکن نیست، سوسیالیسم مسکن موقتی بیش نیست، بعد چی؟ تکامل و راه اندازی صنایع غول پیکر بدون بهره کشی و بدون انباشت سرمایه ممکن نیست، و بعد از راه اندازی صنایع غول پیکر غذائی است که فقر غذائی بطور قطع و یقین از بین خواهد رفت ولی روشنفکران عجول چپ از درخت تازه کاشته شده انتظار چیدن میوه را دارند، که البته آنها با عجله در یک سوم کره عرض خواسته اشان را پیاده کردند که بعد از هفتاد سال با به هدر رفتن خون میلونها کمونیست همه زحمات آنها شد باد هوا....

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی ! بزودی با این کامنت های توهین امیز و بی ادبانه ی "اسامه " برای خیلی از کابران خوشایند نیست که در این سایت اظهار عقیده کنند.
و هدف این فرد که از مزدوران سایبری رژیم اخوندی میباشد به غیراز این نمی باشد.
من بارها به شما تذکر دادم ولی متاسفانه شما با این خیال که حضور" اسامه" باعث پرستیژ این سایت است ، هیچگونه واکنشی نشان نمی دهید و مانند همیشه کامنت های توهین امیز این فرد را منتشر میکنید.
باور کنید که هدف این زابلی فقط ترور شخصیت و خرابکاری میباشد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لطفا در مورد موضوع مقاله بحث را پیش ببرید. موارد حاشیه ای را در صفحه شما می توان ادامه داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

برلین/ خبرگزاری آناتولی
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در مصاحبه با روزنامه «Kölner Stadtanzeiger» اظهار داشت: ترکیه با وجود اختلاف با کشورهای اروپایی در مبارزه با تروریسم و در حل مشکلات عراق و سوریه، متحد ماست.
وی در این گفتگو همچنین تصریح کرده است:
ترکیه از3 میلیون پناهجو پذیرایی کرده است. نمی شود ترکیه را کنار گذاشت. همچنین میلیون ها تبعه ترکیه در آلمان زندگی می کنند.
بر اساس توافقنامه اتحادیه اروپا- ترکیه در مورد پناهجویان کمک مالی اتحادیه اروپا در این زمینه مناسب خواهد بود. هدف این توافقنامه مبارزه با باند قاچاق که باعث مرگ پناهجویان می شود، است.
در مورد آینده ترکیه با اتحادیه اروپا باید مذاکره کنیم که چگونه با این کشور رابطه داشته باشیم. ترکیه یک عضو مهم ناتو است و یک شریک مهم است. باید مستقیما با ترکیه مذاکره کنیم. زیرا روابط خوب با ترکیه، به نفع کشورهای ماست.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه زژشته به کسانیکه مخالف تو هستند " سگ" و یا "بیشرف بگویی. بی ادب چرا توهین میکنی. هر چه هم گفتی خودت هستی.
ادب داشته باش.
علت اینکه اکثر کاربران این سایت لقب "دانشمند دانشگاه مجازی زابل" بتو داده اند، اینه که اول خودت گفتی که بچه زابل هستی؛
دوم چونکه در هر رشته ایی ( زبان،ادبیات ، تاریخ ، معماریی و ...) جنابعالی اظهار نظر میکند.
مطمئن باش وقتیکه یک بلوچ و یا یک نفر عرب در اینجا اظهار نظر میکنند ، بدان که واقعا بلوچ و عرب هستند.
هیچ لزومی ندارد که یک نفر تورک خودش را در اینجا بلوچ و یا عرب جا بزند.
من واقعا متاسفم که مسئولین این سایت به این مهره سایبری رژیم منفور اخوندی اجازه تاخت و تاز و بی حرمتی به بقیه کاربران را میدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

حمید رضای عزیز، بطور اتفاقی در ترکیه با افرادی ربرو شدم، یک دلال کیس نویس که تجربه کیس نویسی داشت با اخذ صد تا دویست دلار کیس می نوشت، از مسیر راه گرفته تا تا علل فرار و تمرین های مورد لزوم برای مظلوم نمائی و ننه من قریبم که دل هر انسان اومانیست سازمان مڸل آب شود، غافل از اینکه مسافرت با هواپیما و پاسپورت صورت گرفته و تمام مدارک در مکانی امن قایمش کردند، و اینان بعد از ماهها تمرین برای اقامت در کشوری قبوال شده و عازم کشوری در دنیای آزاد می شوند به محض اخذ پاسپورت کشور مورد اقامت بلافاصله راهی سفارت ایران شده و پاسپورت ایرانی گرفته و با انگشت رنگی در انتخابات شرکت کرده و بعد راهی ایران می شوند تا همه دختر خاله ها و پسر خاله ها را را بخاطر زندگی در ایران تحقیر کنند. در حالی که زندانیان واقعی در ایران می پوسند

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش قادی عزیز و گرامی کدام نقشه کدام شاهزاده،، مردم دارند تنبانشان را برای نان شب گرو می گذارند ، شما هم وقت گیر آوردید، ببخشد یک سایت دمکرات گیر آوردید می خواهید بوقلمون را بجای طاووس قالب کنید؟ کدام شاه؟ کدام شاهزاده ........ اون پسر ممد رضا را میگی ، انو که سال 57 بار بندلش را مردم دادن به کولش و فراریش دادن، تو فرودگاه هم کلی گریه کرد.، راستش و بگو. از اون بیست میلیارد ممد رضا چیزی هم برات ماسیده ؟ که این همه شازده شازده راه انداختی ؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش قادی عزیز و گرامی کدام نقشه کدام شاهزاده،، مردم دارند تنبانشان را برای نان شب گرو می گذارند ، شما هم وقت گیر آوردید، ببخشد یک سایت دمکرات گیر آوردید می خواهید بوقلمون را بجای طاووس قالب کنید؟ کدام شاه؟ کدام شاهزاده ........ اون پسر ممد رضا را میگی ، انو که سال 57 بار بندلش را مردم دادن به کولش و فراریش دادن، تو فرودگاه هم کلی گریه کرد.، راستش و بگو. از اون بیست میلیارد ممد رضا چیزی هم برات ماسیده ؟ که این همه شازده شازده راه انداختی ؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای موحدی شما واحدی از این مجموعه فلک زده ایران هستید، ما هیچ کدام شاخ و دمی بیشتر از دیگران نداریم، یکی می خواهد رای بدهد و آن یکی نمی خواهد، شما چرا اصرار دارید؟ که همه هم رای شما باشند؟ مگر شما چه فرقی با دیگر انسانها دارید؟ آیا شما موجود خاصی هستید که حق بیشتر از یک رای را دارید؟ نکند شما سید و یا آقای میر موحدی هستید که حقوقی بیشتر از یک شهر وند را می خواهید متملک شوید؟ اگر اینطور است، روانکاو می تواند مشکل شما را حل کند و گر نه بعنوان یک شهر وند حق دارید که رای بدهید یا ندهید، میشه کمی فکر کنید، بعد جواب بدهید، ماهی وقتی از آب به خشکی پرتاب می شود مفهوم آب را درک می کند ، پایگاه اشرف دیگر وجود خارجی ندارد، سعی کنید از مابقی زندگیتانن لذت ببرید..

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر در زمستان به شهرهای مرزی ترکیه با ایران سفر کنید تمام شهر غرق در دود ناشی از سوختن ذغال و چوب و پهن تیره و تار است بطوریکه 100 متر آنطرف تر هم به زور دیده میشود و نفس کشیدن هم سخت است البته این وضع تا پیش از رسیدن گاز ارزان ایران در اکثر شهرهای ترکیه برقرار بود در حالیکه در همان لحظه تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان گاز ارزان یارانه ای در بخاری می سوزانند و در ماشینهایشان بنزین سهمیه ای ارزان می ریزند در حالیکه ترکیه گرانترین نرخ قیمت بنزین را در جهان دارند و یک لیتر بنزین چند وقت پیش خبر داشتم 5 لیر بود.
اینها با پول دیگر مناطق، تبریز را بقول خودشان توسعه یافته ترین شهر ایران و شهر بدون مهاجر ( عراقی و افغانی) کرده اند اینجا هم مظلوم نمایی می کنند.
باید صنایع غیر بازده مثل فولاد و پتروشیمی به جایگاه خود یعنی حاشیه دریای فارس بازگردد و

سهمیه چند صد هزار مهاجر خارجی عراقی و افغان برای آذربایجان هر چه سریعتر اعمال شود و بیکاران بلوچ و کرد ( آنها که تبعه ایران هستند و شناسنامه درست و حسابی دارند یعنی 20 درصد جمعیت آنها) برای کار در قطب صنعت کشور! به آذربایجان فرستاده شوند و مدافعان حرم خارجی که طبق ادعا با داعشی که بیخ گوش آذربایجن وکردستان است جنگیده اند در همان آذربایجان وکردستان اسکان داده شوند