|
|
قفس ايرانيت |
|
|
بو آكشام اؤلوروم مى فهمى تبريز؟ بيا استانبول |
|
|
ايران، آلوده متنى تحت نظر |
|
|
ببخشيد، جامعه ى كدام ايران؟ ايران كدام جامعه؟ |
|
|
جامعه ى رجزخوان ايرانى |
|
|
طراحى يك كودتا در تهران |
|
|
گذر از عقل سنتى - اسلامى اردوغان و تهران |
|
|
ده نكته در مورد كودتاى نافرجام در تركيه |
|
|
تركيه، كودتا و پيروزى دموكراسى |
|
|
عباس كيارستمى با طعم نژادپرستى |
|
|
جامعه ى ايرانى، صادق هدايت و فلسفه ى سگ شدگى |
|
|
من و وطن و آيسودا |
|
|
تنها كار مفيدى كه مشروطيت انجام داد دار زدن شيخ فضل الله نورى بود |
|
|
صمد بهرنگى، گذر از جويبار تنگ " خودى " و رسيدن به درياى "ديگرى " |
|
|
ذهن ايرانى، مرزگشايى در افسانه، فروپاشى در واقعيت |
|
|
تصحيح مى شود؛ تهران ديار اقوام و اديان |
|
|
قاراكشيش ها و سوزاندن انسان |
|
|
جهان را اراده ى انتقام رهبرى نخواهد كرد |
|
|
مرحله ى گذار با حذف و سركوب؟ |
|
|
آزادى براى انسان، انسان براى آزادى |
|
|
خويشتنِ مقدس، ديگرىِ ديّوث |
|
|
روشنفكر فارس گرفتار مصلحت |
|
|
اروميه ى مقدس و زيباكلام، كلامى كه زيبا نيست |
|
|
در پاسخ به بى تربيتى ها و توهين هاى هواداران ادبيات نفرت |
|
|
جاستين مك كارتى، جنايات ارامنه و تاريخنگارى حقيقت |
|
|
توضيحاتى در مورد نقد جسور و كتابم |
|
|
براى آزادسازى قره باغ تفنگ به دست خواهيم گرفت |
|
|
شيعه گرى فارسى ، ناسيوناليسم روسى و فلسفه ى ديگرى ستيزى |
|
|
آمريّت ايرانى، بى بى سى فارسى و قالب مردار فرهنگ |
|
|
به مردى با تو پيوستم ندانستم كه نامردى |
|
|
جامعه ى ايرانى در پى ويران شدنى آنى |
|
|
چرا اخم مى كنيد؟ قاضى پور ساخته و پرداخته ى خود شماست |
|
|
زوال انديشه ى ايرانى وقتى شكل گرفت كه به سياه نمائى ديگرى و رو سفيد سازى خودى پرداخت |
|
|
در مقايسه با زبانهاى فراگير زبان فارسى زبان كامنت نويسى است |
|
|
آزادى و زبان و هويت در كنار استخوان و جمجمه و حجرالاسود |
|
|
ایران با فاجعه ی " فقدان فهم " روبروست |
|
|
ایران در ساحت اندیشه مصرف کننده ای بیش نیست |
|
|
سخنی با سخنگوی راسیسم آریایی و اشغالگران فرهنگی |
|
|
ساختار تعلیم و تربیت در ایران مغزخوری می کند |
|
|
اتاق فکر ایرانی نا امید و ناکام است |
|
|
ایران، اعراب و مدار ترکیِ هویت |
|
|
چالدران تقابل خدای سنی با خدای شیعی بود و ربطی به زبان و برادربودگی ترک ها نداشت |
|
|
غلط کرد آنکه گفت چشمها را باید شست. هیچ گاوی خودش را نمی شوید |
|
|
من و هیولاها و آلاداغلار |
|
|
نامۀ سپاه پاسداران بر علیه مردم آزربایجان، کدها و نشانه گذاریها |
|
|
آزربایجان زمینه نیست مضمون است |
|
|
گریز از عمودی نویسیِ زبان فارسی |
|
|
چهرۀ تهران، چهرۀ وصال آدمیت نیست بلکه چهرۀ طرد و رد و انکار است |
|
|
شلیک ترکیه به سمت زیاده خواهی های روسیه، علائم و اشارت ها |
|
|
به نظر می رسد گونه ای از نویسندگان از کشت و کشتار موجود در سوریه حال می کنند |
|
|
جنس تحقیر شما از جنس تحقیر راسیسم است |
|
|
بعضی ها حق ندارند از زبان مردم آزربایجان بیانیه به نفع فاشیسم صادر کنند |
|
|
گندکاری فاشیسم و توهین دوباره به ترک های آزربایجان اینبار از شبکۀ دو |
|
|
پیروزی دموکراسی در ترکیه و سکوت حامیان تروریسم |
|
|
آزربایجان روایتگر رهایی است و تهران روایتگر سرکوب |
|
|
یاران حلقه های قدرت و متغیری به نام هویت |
|
|
ولو شدگی در پیاده روهای دیگران |
|
|
پیروزی استقلال طلبان کاتالونیا پیروزی جنبش های هویت خواهی است |
|
|
ماه مهر، ماه اشغال ذهن و زبان |
|
|
گریز از زبان نفرت |
|
|
حرکت هماهنگ اپوزیسیون و دولت ایران در دفاع از تروریست های کرد |
|
|
" دیگری ستیزی " مقصد نهایی تاریخنگاری جدید ایران است |
|
|
برای ناصر پورپیرار |
|
|
صمد در ادبیات یک مارکسیست نیست بلکه یک ملی گرای ترک است ! |
|
|
زهتابی ستیزان، کردیه بازان و مرض مرز |
|
|
سه گانۀ ترکیه، ایران، آزربایجان و مواضعشان در خصوص تروریسم |
|
|
عملیات ترکیه بر علیه تروریسم به نفع ماست |
|
|
دزدی، تحریف و سانسور تاریخ در قلب اروپا |
|
|
حق تعیین سرنوشت و باقی قضایا |
|
|
این بار رنگ خواسته های تبریز آبی بود! |
|
|
آزربایجان از اویغورهای ترک و مسلمان حمایت کرد |
|
|
بنیاد جعلی فرهنگ و هنر و ادب آزربایجان نشانی از ادب و هنر ندارد! |
|
|
چرا به زور قلم را از دستان یکدیگر می گیریم و به جایش تفنگ می کاریم؟ |
|
|
محبوب من آزربایجان، آنها را رها کن! |
|
|
آزربایجان کیش داد، تهران ماتش برد! این وسط اویغورها را می شناسید؟ |
|
|
نمایش اقتدار فرهنگی آزربایجان و حسادت پان فارسیسم |
|
|
رد پای سگ در ادبیات فارسی |
|
|
نتیجۀ نهایی تیراختور و نفت: آزربایجان ایران نیست! |
|
|
تیراختور برای رؤیاهای آزربایجان می جنگد |
|
|
از اوج برج "ویلیس تاور" تا اعماق تبریز مدرن |
|
|
زبان مادری و مادرانگی زبان |
|
|
آکینا |
|
|
آیا زبان پارسی حاصل زندگی اشغال شدۀ ماست؟ |
|
|
چشمهایم تجزیه طلب اند آیسودا! |
|
|
صدا و درخت و نویسندگانی که شمایید |
|
|
محبوب من، اگر از تبریز رانده نمی شدم |
|
|
چرا روشنفکران به اندازۀ اسب و تفنگ ستارخان کارایی ندارند؟ |
|
|
ما و منطقه ای که پر از التهاب مردگی است! |
|
|
اتهام: ناسیونالیسم افراطی |
|
|
آزادی به علاوۀ رنج |
|
|
اشغال شدگانی چند به اشغال اشغال شدگانی دیگر در می آیند! |
|
|
تهران عرضۀ نگهداشتن شهریار را نداشت - در نقد کتاب "همسو با شهریار..." |
|
|
چالش سطل نمک و تقابل دو گفتمان |
|
|
چهره ات جغرافیای شرقی اعتراض است بؤیوک خانیم |
|
|
از اسارت بطن به بطن اسارت |
|
|
بدنت ارادۀ آزاد جغرافیای اشغال شدۀ من |
|
|
پروفسور " هئیت"، شیرینی زبان مقاومت |
|
|
مکتب تبریز در مواجهه با اصول نامطمئن تاریخی و فلسفی سلطه |
|
|
پلشتی افکار پان فارسیسم |
|
|
ادبیات، عشق، مقاومت، اعتراض و آزربایجان، و نسلی که دوستش دارم (۱) |