Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

دولت حضور مهاجران را در 17 استان کشور ممنوع کرده است یعنی تمام چند میلیون مهاجر در 14 استان کشور جمع شده اند و تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و امنیتی و تصاحب فرصتهای شغلی و ناامنی برای مردم همین استانها می باشد . و جالب است مردمان همین 14 استان هم متهم به نژاد پرستی میشوند! 30 سال است یک مهاجر عراقی و افغان به تبریز و اردبیل اجازه ورود پیدا نکرده اما مدام مردم اصفهان و مشهد و یزد و تهران و ... متهم به نژاد پرستی میشوند! اگر به یک مهاجر خارجی بگویند بالای چشمت ابروست میشود نژادپرستی اما اگر میلیونی غیر قانونی وارد کشور بشوند و بزنند و بکشند و تجاوز کنند عیبی ندارد متجازو و قاتل را اگر مجازت کنیم میشود خلاف حقوق بشر. همین چند وقت پیش اعلام شد 70 درصد کارگران ساختمانی خراسان بیکار هستند حالا اگر این بیچاره ها بگویند فرصتهای شغلی باید برای ایرانیها باشد می گویند نژادپرست هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باتشکرازسرکارخانم گرمارودی .این نقیصه رابایدجامعه شناسان درجغرافیای ایران بپذیرندکه مثصراصلی آنهاهستند. کسانیکه ادعای استادی دانشگاه ویادرراس هیت فرهنگی حزب وگروه سیاسی رایدک می کشند،وباتریلی نمیشودپزوغرورداشتن مدرک واسناددکترای آنهاکشید.
این عقب ماندگی برگردن آنهاست.کسی که نمی فهمدونمیتوانددردجامعه راتشخیص دهدونتواندیک تحقیق درستی ازجامعه داشته باشدمدرک واستادی ولیدری سیاسی آن بخوردبرکله پدرش،جامعه ایران یک جامعه بیمارومریض بوده وصد(100)سال است .
بیماران نژادی رابرگرده ملت ایران سوارکرده اند.صدسال است آموزش وپرورش ووزارت علوم نویسندگان مادرکانون نویسندگان ومراکزدیگرآب درهاون میکوبند.
این هارابایدگفت پیروان مکتب ناسیونالیستهای کورعارف قزوینی.اقبال آشتیانی.محمودافشار.شیخ الاسلامی.محمدعلی فروغی بوده وراهشان جزبه فاشیسم جای دیگرختم نمیشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران مهاجر پذیر نیست اما بزرگترین جمعیت پناهنده جهان( عراقی و افغان و ...) را در خود جای داده است.( که اکثرا فاقد مهارت و سواد و تخصص و سرمایه هستند) ایران تمام منابع مالی اش توسط قدرتهای جهانی مصادره شده است اما باید برای چند میلیون مهاجر مدرسه مجانی و بیمه و یارانه و ... فراهم کند. در ایران 20 میلیون ایرانی فاقد بیمه هستند اما دولت طرح بیمه مهاجران را اجرا می کند. تمام جوانهای ایرانی باید خدمت سربازی بروند و اگرنروند از تمام حقوق اجتماعی مثل حق تحصیل و جواز کسب و گواهینامه و پاسپورت محروم میشوند بطوریکه الان 3 میلیون سرباز غایب و فراری داریم که از تمام حقوق اجتماعی محروم هستند اما مهاجران خارجی سالهاست در این کشور بدون مشکل سربازی براحتی کار می کنند و سهمیه دانشگاه دارند. جاییکه مهاجران در آن بدترین جرم و جنایات را انجام می دهند و مردم دم بر نمی آورند. آیا این مردم نژاد پرست هستند؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous گرامی،
-نماینده ، نماینده ی ملت است نه نماینده دولت.
دولت ربطی به نماینده ندارد. نماینده مستقل از دولت است.
و وظیفه اش دفاع ار خواسته های مردم .
- انتخابات باید یک «انتخابات آزاد» باشد نه مثل همیشه فرمایشی. نیاز قشر آگاه جامعه و مردم برای انتخابات آزاد است و نه مهندسی شده .
-رأی به مدافع حقوق مردم- این مهم است . نه مدافعه از فلان یا بهمان دولت.
- من علم غیب ندارم که بدانم مردم «چه خواهند کرد»؛ ولی این را میدانم که « به چه چیزها توجه بشود به نفع من و همه ی مردم» است. از این رو با علاقه روی مسئله وقت میگذارم.

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

" تراختور یک فرصت است، پیروزیش شادی برای ملت ما می‌آورد، شکستش بیداری. "
سایین Vahid یاشا

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

سیزده یاشایین سایین سهند

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

سیز ده یاشایین سایین محمد احمدی زاده

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز قنبری،
لطفاً تغییرات را درمتن اصلی نگاه کنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

جنبشی که حوادث بازی رو جمعه و تراختور ایجاد کرد خیلی‌‌ها رو موش کرده. تصاویری که به همه دنیا مخابره شد. میلیونها نفر بصورت مستقیم شاهد اتفاقی بودند که در هشتاد سال گذشته ٔبر آذربایجانی گذشته و هر روز فریاد زده میشود، این فرصتی بود که حرکت اجتماعی به نام تراختور ایجاد می‌کند.
تراختور یک فرصت است، پیروزیش شادی برای ملت ما می‌آورد، شکستش بیداری.
تراختور یک تیم فوتبال نیست، حرکات مسالمت آمیز اجتماعی است که آذربایجانی را از ‌قم و اورمو و همدان و اردبیل و مغان در میتینگی گرد هم می‌آورد که قطعنامه پایانیش "یاشاسین آذربایجان" و"آذربایجان جنوبی ایران نیست" است.
حرکتی که هیچ ملتی‌ در خورمیانه توان به راه انداختنش آنرا ندارد

یاشاسین عزیز لوایی

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار جان مطمن باش مردم آزری به نمایندگانی که از دولت حسن روحانی پشتیبانی میکنن رای خواهند داد.....لطفا بیخود وقتتونو طلف نکنین

نوشته شده توسط: Anonymous

البته که آذربایجان ایران نیست نبوده ونخواهد بود..............آذربایجان بخش کوچکی از سرزمین بزرگ ایران بوده هست و خواهد بود.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

از آنجا که ویدئو کلیب «گفت‌و‌شنود با اسماعیل وفا یغمائی» مباحث جالبی از انقلاب ایدئولوزیک مجاهدین را شرح می دهد؛ بطور جداگانه در بخش مدیا درج شد. كه بعدا نظرم را در باره ان در پاي همان لينك خواهم نوشت

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

من جداً متاسفم برای کسانی که می توانستند در مقابل «پدیده ی مصداقی» ، که عمل «ضد حقوق بشری» علیه قربانیان رژیم بود،
موضع منفی بگیرند، و نگرفتند.
اجازه دادند این پدیده رشد کرده و هرچه بیشترروشی باشد در خدمت به حکومت و علیه اپوزیسیون.

در این مورد موضع همنشین بهار گرامی و دوستانی مانند ایشان بیشتر تأسف بار است.

کسانی که عاشق بهارند و شیفته ی انسان ، چگونه می توانند در برابر «پدیده ی ضد انسانی مصداقی» سکوت کنند و بدتر حتی خود را در مقابل روشن شدن این پدیده ببینند؟

اینجاست که آدم «فاصله ی عمل و ادعا» را به عینه می بیند و بر «کیفیت حرکت افراد» تأسف میخورد.
در یک زندگی و مبارزه ی انسانی آیا جایی برای پدیده ی مصداقی هست؟ به جز ردیف علف های هرز؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای رازی، در این کامئنت هم باز به دشت کربلا زده اید و از همه چیز نوشته اید. باشد، اگر اینگونه دوست دارید. من بین زبان دمکراتیک و غیردمکراتیک تفاوت قائلم. اگر شما چنین تفاوتی قائل نیستید شما میدانید. زبان غیردمکراتیک فحش خواهر و مادر نیست که شما فکر میکنید چون چنین چیزی نمینویسد پس توهین نمیکنید. رفتار اهانت آمیز حتی از لهن کلام یک انسان هویداست. حتما نباید چماق دست گرفت و سر یکی را بشکافید تا معلوم گردد که چنین رفتاری کرده اید!!
اگر رفتار منتقد از مرزهای هارمونیک و دمکراتیک خارج شود و به اتهام و اهانت و خراب کردن طرف انتقاد منجر شود، چه

اطلاعاتی باشید و چه نباشید، عملا در آن صف قرار میگیرید. چرا که نتیجه عمل در راستای منافع حاکمیت قرار میگیرد. بنابراین ما که سازمان امنیت برای جستجوی کسی نداریم، تنها راهمان برای ارزیابی رفتارهایی از این نوع نتایج رفتاری چنین حرکتهایی است. یعنی نتیجه عملی قلم و یا قدم هر کس در ترازوی سنجش درستی یا نادرستی قرار میگیرد و استدلال میشود. مثلا تخریب اشخاص و یا فعالین اجتماعی چه آگاهانه (مامور با جیره و مواجیب) و چه ناآگاهان (مامور بی جیره و مواجیب) حرکتی در جهت اهداف استبداد دینی حاکم بر ایران است. با این نگاه ما کسی را نه محاکمه میکنیم ونه دم و دستگاه قضایی در اختیار داریم که حکم صادر کنیم. کارمان تنها روشنگری و برای اگامی مردممان است. اگر شما خودتان را با شخص مورد انتقاد من در اینجا هم موضع می بینید، این دیگر مشکل من نیست، بلکه بیان ناپیدای نیازی است به یک بازنگری از سوی خود شما در رابطه به افکارتان. این اتفاقا تاثیر مثتبی است اگر چنین تاثیری گرفته اید. اگر نه موضوع را فراموش کنید.

برای چه همیشه به حدس و گمان متوسل میشوید که آیا من مطالب آقای پورپیرار را خوانده ام و یا نخوانده ام؟ من تنها و تنها در موردی که مورد بحث است سخن میگویم. اما شما قصدتان پرداختن به موضوع نیست، تنها مشغول تبلیغات منفی علیه اشخاص هستید. در تمامی کامئنت هایتان هم قصدتان فکر من نیست، خود من هستم. آقا رازی من در این رابطه ها و عنادورزی ها و کینه توزیها و تخریب اشخاص نمیتوانم وارد شوم، چون واقعا آنجا نیستم و طبعا نمیتوانم باشم. و اگر حس میکنید نوشته های من شما را آزار میدهد، خوب آنها را نخوانید. بهتر است نخوانید تا اینکه بخوانید، اعصابتان را خراب کنید و به تخریب من بپردازید... نتیجه خوبی از این روش حداقل در زمین زندگی شخصی تان نمیتوانید بگیرید. اینها را برادرانه برایتان مینویسم، چون، با وجود اینکه بشدت با مسائلی که من مینویسم مخالفید و مرا "عشیره پرست!!" میخوانید، حس منفی نسبت به شما ندارم. من سعی میکنم نه تنها حس بدی نسبت به مخالفین خود نداشته باشم، حتی آنها را دوست هم داشته باشم...
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سیاست رژیم در رابطه با ناسیونالیستهای فارسی و ملیتی:
1- رژیم سیاست به جان هم اندازی ناسیونالیسم فارسی و ملیتی را پیگیری میکند.
2- برای کنترول هر دو- سیاست «چماق و هویج» را پیشه کرده است.
3- بر اینکه ناسیونالیسم فارسی را چماق کوب کند و از سوی دیگر آنرا تحت کنترول و پرورش و امتیازات خود دربیاورد «کارشناسان و تبلیغات دولتی» را علیه ( و له آن، تاجایی که در چاچوب حکومتی جای بگیرد و پایش را از گلمیم خکومت دراز نکند) به کار انداخته است.
4- ناسیونالیسم ملیتی را هم دقیقا در جهت چماق کوب کردن و به چهارچوب خود راندن و تخت کنترول درآوردنش دنبال میکند.
(نمونه: جریان "ملیتی-حکومتی" دکتر صدیق دوزگون-در عرصه فرهنگی)
5- میکوشد از به جان هم انداختن آنها-در میادین ورزشی، در رسانه ها، زندانها و... نهایت استفاده را ببرد.

6- ناسیونالیسم فارسی این هوشیاری را ندارد و در کیفتش نیست که از به جان ملیتها افتادن خودداری کند.

7- اما ناسیونالیسم ملیتی به عنوان یک واکنش سیاسی در مقابل «حکومت و ناسیونالیسم فارسی» اصولا باید این هوشیاری را داشته باشد که از نقشه ی حکومت سردربیاورد. و بداند در برابرسیاست به جان هم اندازی، چه سیاستی را پیش بگیرد.
8- و چگونه با حکومت فاشیستی و ناسیونالیستهای فارسی برخورد کند.
9- کار حکومت برگرداندن لبه ی شمشیر به سوی خود فارس و ترک و کرد و عرب است. تا ضربات همدیگر را تحویل بگیرند.
10- و در فرصت مناسب هردو را با چماق خود له کند.

11- حکومت میخواهد همه را در خود حل یا نابود کند. از این رو نخست دوست دارد همه را به جان هم بیاندازد.
12- سیاست درست اپوزیسیون رژیم می تواند این باشد که ضمن حفظ حق نقد همدیگر، به تله حکومت نیافتند و چماق غیر مستقیم او علیه هم نشوند. برعکس نیرو را ضد خود حکومت که عامل اصلی ست صرف کنند.

13- آذربایجان نه تنها ایران است بلکه قلب آن نیز هست. و باید بکوشد مغز آن نیز بشود. آذربایجان میتواند موتور بحرکت درآوردن تمام ایران علیه حکومت باشد. با هزارسال تجربه و شرکت در حکومت داری برایران چرا نتواند موتور حرکت ایران برای فدرالیسم و دموکراسی باشد؟ آنان که شعار آذربایجان ایران نیست میدهند خود را در کوزه زندانی کرده اند و شجاعت فکری خود را از دست داده اند.
رهایی ناسیونالیسم فارسی و ملیتی از ذهنیت عقب مانده راه « دموکراسی و فدرالیسم» است. اگر روزی هم مردم تشخیص بدهند که
دوست دارند تنها زندگی کنند وقتی میسر است که تجربه ی فدرالیسم را دردست داشته باشند. همان طور که شمال تجربه ی فدرالیسم سیستم خود را داشت.
14- بدون این تجربه ها فکر جدایی دنبال نخود سیاه رفتن است. که از سوی حکومت هم به عنوان سنگ بزرگ تبلیغ و تئوریزه میشود. جهت انحراف در مبارزه ی همبستگی آفرین.
15- «پدیده ی ناصر پورپیرار» در تضاد حکومت با بقایای سلطنت رشد کرده و یک فنومن حکومتی ست و سودی هم به ملیتها ندارد .جز بارآوردن ساده اندیشی و ساده نگری در علم تاریخ . و قلب ماهیت علمی.
16- سیاست نقد اپوزیسیون - مبارزه بارژیم ؛ آن سیاست درستی ست که می تواند به سود رفع تبعیض تمام شود.
17- سیاست جدایی آن چیزی ست که درخدمت حکومت است و رژیم بخوبی از آن سود می جوید. با تندترکردن اتش افراط گرایی و به جان هم اندازی و اتلاف انرژی.
نوشته شده توسط: lachin

دوستان... در یک مملکتی که آزادی های سیاسی و فضای باز مطبوعات نباشد , خواسته های ملت به خیابان ها و استادیوم های ورزشی کشیده می شود. همان طور که این خواسته ها در رژیم قبلی به مساجد و حوزه ها کشیده شده بودند. تعداد جمعیّت طرفداران تیراختور در استادیوم ها تازه 50% جامعه را نشان میدهد چون زنان هنوز در صحنه مبارزه در استادیوم ها اجازه شرکت ندارند. تیراختور یک تیم نیست بلکه یک حرکت مبارزه است. اگر حس استقلال طلبی اسکاتلندی ها در عرض این سالها بیشتر شد یکی بخاطر وجود تیم (( سلتیک)) از گلاسگو بود که تماشگر ها عکس ها ی (( بابی سندز ... مبارز مشهور ایرلندی)) را با خود به استادیوم ورزشی می بردند..همانطوری که پلاکارت های (( ترک دیلینده مدرسه.. اولمالیدی هر کسه ) را طرفداران تیم تیراختور به استادیوم ها می برند...در ضمن به کاربر گرامی آقای( عیوض) بایستی پیشنهاد شود که آقای محمد رضا لوائی به

به آزادیهای فردی خودش بیشتر احترام میگذارد . آقای محمد رضا لوائی به عنوان بک فرد آزاد هرجا که دلش میخواهد می تواند زندگی بکند و به هرزبانی که خواست مقاله بنویسد و چاپ بکند. آقای محمد رضا لوائی به قیّم احتیاج ندارد. بیشتر ما به این عادت واقعآ غیر اجتماعی پا بند هستیم که به دیگران راه و روش یاد بدهیم . من واقعآ تعجب میکنم که آقای عیوض بخودش چطوری اجازه میدهد که به آقای محمد رضا لوائی راه و رسم یاد بدهد. متاسفانه این بیماری اجتماعی در حال حاضر دو چندان شده است به این خاطر که این فضولی ها یک بعد دیگر مذهبی هم میگیرند به عنوان (( امر به معروف و نهی از منکر)).. عنوان مقاله آقای محمد رضا لوائی اشاره به یکی از پلاکارت های اخیر طرفداران تیم تیراختور است که به زبان انگلیسی نوشته شده بود که ( آزربایجان ایران نیست)...در هر حال از آقای محمد رضا لوائی باز هم متشکریم که (( نیسگیلّی Nostalgic)) اشعار را برایمان می نویسند و دکلمه میکنند... اللروزآغریماسین..دستتون درد نکند..
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

فیسبوک من
Levayi Mehemmed Rıza

نوشته شده توسط: Anonymous

تیمهای تراکتورسازی تبریز، فجر سپاسی شیراز ، ابومسلم مشهد و پاس همدان همه زیر نظر یک نهاد دولتی بودند اما برای حمایت همه جانبه از تراکتور، حمایت مالی و تدارکاتی و رسانه های از سه تیم دیگر کنار گذاشته شد و به همین دلیل تیمهای فجر و پاس به دسته یک و ابومسلم به دسته دو سقوط کردند در حالیکه تراکتور به مدد حمایتهای بی حساب دوبار نایب قهرمان لیگ برتر شده است !
تراکتور با وجود اینکه تیمی نظامی نیست تنها تیم لیگ برتری است که از بازیکن سرباز استفاده می کند! چند سال است بودجه های میلیاردی برای قهرمانی تراکتور هزینه میشود ، بهترین و کرانترین بازیکنان را بخدمت می گیرند، مدرنترین ورزشگاه ایران در تبریز ساخته میشود، اپراتور تلفن همراه اسپانسر تیم تراکتور میشود، انواع حمایتهای ریز و درشت داوری از ترس جنجال و شلوغکاری از تراکتور میشود اما باز ادعا می کنید توطئه ای در کار است تا تراکتور قهرمان نشود؟

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

دوستان عزیز به این کامنت هم اگر سری بزنید بد نیست.

https://www.facebook.com/mehemmedrza.levai/videos/506900399462546/?pnre…

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز جان،
ننه جون با علاقه سئوال را دید و خطاب به شما گفت که :
آی بالا! زیبیل سطیلینده نه قویوب سان- نه آختاریرسان؟ 0
------
وای به حال نون و سنگک!
هوای کپک زده،نون کپک زده !
و آدمها ی کپک زده!
کپک و کپکی ها!
پایانی هم نیست.
-----
آتش 57 . دار 35 ساله !
یخها آب نشد.
سیز یئریندن اود اولساز -
آنجاق اؤزویوزو یاندیرا بیلرسیز. 1
------
خمیر هله-هله چوخ سو آپاراجاق! 2
بعدش هم «یا شانسه-شاه عابباس »!
--------
0-(فرزندم، چی تو سطل زباله گم کرده ای- دنبال چه میگردی؟ )
1- (گیرم که شما آتشید- تنها می توانید خود تان را بسوزانید. )
2- (خمیر هنوز خیلی آب می بره).

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تنها «پدیده ی مصداقی» نیست که دوستانی مثل همنشین بهار دربرابر آن سکوت میکنند، بل اینان این سکوت را در رابطه با
«تبعیض فرهنگی 70 درصد کودکان » جامعه ی خود نیز دارند که قربانی «ناسیونالیسم فارسی داخل و بیرون حکومتی» هستند.

این سکوت را به همراه «کانون نویسندگان فارسی نویس داخل و خارج» ادامه میدهند بدون اینکه خم به ابرو بیاورند. تأسف بار اینکه سخن از «بهار و آزادی» هم میگویند. بدون اینکه بیاندیشند با این سکوتها نه بهاری میاید و نه آزادیی.

خواست دموکراسی که هسته اش «آزادی و برابری»ست چگونه اینان را متوجه «تبعیض دیدگی این 70درصد» انسانها نمی کند؟ تبعیضی که برپایه ی عدم برابری و آزادی قرارگرفته است.

سخن از بهار و انسان گفتن راحت است. اما انسان بودن و انسان ماندن سخت دشوار است. چه کسی از این دوستان جرئت شکست سکوت خود را یافته اند؟ من که کسی را ندیده ام. و دریغ و درد اینجاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام.تبریزین کوچه لری دولان بادولان قره گیله دولان بادولان .ماهمه میدانیم که 100سال است سردمداران تفکر فاشیسم فارس بدترازداعش شمشیرراازرو بسته وهمه جورجنایت درحق مردم مامیکند.
چه عرض کنم این جفاراحتی درموردخودفارس های انسانی اندیش هم میکند.مامیدانیم که این حاکمان داعشی وابسته گان سیاسی ،این جفارادرحق مردم عرب ودرحق کردها وبلوچ وترکمن های مظلوم وترکان قشقایی وحتی برعلیه اهل تسنن ودگرباشان میکند.
مامیدانیم که تفکرجمودفارسی چه نامردی هابرای عقب نگه داشتن مردم کشورانجام داده است.مامیدانیم که اینجامسئله فارس وتورک نیست اینجاسوء استفاده ازانواع واقسام احساسات برای مدیریت پلیدرانتی خودوخوش خدمتی به استعماراست.
مامیدانیم که این ها،همگی درراستای خدمت به اربابان خارجی وچاپیدن جیب وهستی کشورایران ومنطقه است.تنهافارس گرایی نیت وتفکرپستی وپلشتی برای ارباب وبرای جیب های خودشان است.

این تفکربیمارراتزریق جامعه ایران ومنطقه کرده اند.تاجلوی رشدوهمبستگی وتفکرات پویا درایران ومنطقه راپوشش داده و بجای دوستی تفرقه ودشمنی راایجادکرده اند.
.100سال است مارااوت ومات میکنند.100سال است بانام اسلام.ایران.وطن.ملی گرایی.فارس گرایی دراختیاراستعمارگران غرب گذاشته اند.
تعدادی درراس دانسته وتعدادی زیادی ندانسته آتش این تنورراتندترمیکنند.تنهانتیجه این تفکرعقب ماندگی ودشمنی وتفرقه در
منطقه است.برایمان شجره نامه مینویسند.اجیراسخدام میکنندتاادای استادی ورسانه ایی بازی کنند.
پول نفت چه کارهاکه نمیکند.حال مامجبوریم برای خودونجات خودباشیم،هزاران بارمارابچلونندمابازبلندخواهیم شدواین بار تنها برای خودخواهیم اندشید،چون شمااینطورخواستیدومجبورمان کردید.
این هااین بارآبروی نداشته خودرابیشتربرده ومارامصمم تردربرداشتن گام های خودکردند.تراختوریک وسیله برای مابرای حضوردرصحنه است.قدرت مادرتفکرواراده ماست دراتحادوپویایی پیوندهای سنگرهای ماست.
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

با تشکر از همۀ دوستان. جناب عیوض عزیز، نوشته هایی که من - هم نثر وهم شعر - می نویسم همه شان ترکی است. هر روز هم این کار را می کنم. منتهی بنا به ضرورت گاهی وقتها چنین نیز می نویسم. بعضن عربی هم می نویسم. محتوای پیام ما مهم است.
به فیسبوک بنده مراجعه کنید و متن های ترکی ام را بخوانید و یا آدرس متن ها را ببینید. با احترام و سپاس.
Levayi

نوشته شده توسط: Anonymous

ما از چند زبانه بودن نهایت استفاده را خواهیم برد. به فارسی نوشتن اقای لوائی کار کاملن بجائیست چرا که میخواهیم 99 درصد خودی ها که زبان مادری ممنوعه شان را نمی دانند و غیر خودی هائی که از پژواک روایات از دید خودشان سرمستند بخوانند و بدانند . باکو از چنگال اهریمن روس رها شده و خود قادر است پسمانده های استعمار را نیز بزداید ,حالا نوبت ماست.

نوشته شده توسط: Anonymous

یاشا. تبریز را ازاولش قطع کرده بودند، اما فاشیست روز جمعه، ندانسته دگمه ژنراتور تبریز را روش کرد. صدای موتورش را همه آزربایجان می شنود.

نوشته شده توسط: Anonymous

لوائی جان سلام .حس عجیبی در من احساس همبستگی با تو دارد .ارزو میکنم که نه در غربت امریکاو کانادا بلکه بتوانی در همین باکو اقامت کنی .در میان همزبانان خودت در خانه خودت و نزدیک به شهر تبریزو به زبان خودت بنویسی و نشر دهی . برادر چه نیازی به نوشتن به زبان ..........؟ برادر علمدار مبارزه با فاشیسم ارزو میکنم که دیگر همبندان ترک خود را در باکی از قید نوشیتن به زبان روسی و سخن گفتن به زبان روسی بر حذر کنی و کوشش کنی که واژه های روسی از زبان ترکی بیرون کنی . نشر یک روزنامه گاهنامه به زبان ترکی قدم نخست برای مبارزه با وجود بازی کنان خارجی در تیم تراختور است. بازی کنان تراختور همه باید ترک باشند و این میتواند اغاز یک تولد تاریخی باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه آذربایجانی هایی که معتقدند اوضاع بهتر خواهد شد !!
حتی در عرصه ورزش نیز تحمل یک باری قهرمانی تیم اذربایجانی را ندارند
تیم والیبال اورمیه را از قهرمانی باز داشتند و تماشاگران را در تهران کتک زدند
حالا همان بلا را سر تراکتور آوردند
نژادپرستی در ایران طوفان به پا کرده
غیر از جریان فارس گرایی همه نابود شدنی هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

راست یا دروغ نمیدانم ولی ان مرد بزرگ شاپور بختیار به درستی میدانست این موجود حیوانی سید بی وطن هدفی جز نابودی ایران و ایرانی و ترویج خرافات و تحجر و عقب افتاده گی در سر ندارد.زنده یاد بختیار با توجه به اهداف مشروطه و نقش مرتجعان دینی در ان انقلاب میدانست که فرزند فکری شیخ فضل الله پیامی جز سلطه دین و دشمنی با تمدن و پیشرفت ندارد. هر چند به دروغ عکس ان شیاد را در ماه خواستند ببینند ولی امروز چهره و اهداف اسلامی خمینی لگد کوب مردم ایران و خاورمیانه و احترام و افرین به میهن دوستی بختیار و دور اندیشی ان راد مرد تاریخ ایران شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا من این کامنت را عمومی می نویسم. چون برای کسی که حتا جرأت نمی کند یک نام مستعار بنویسد که نکند آن نام مستعار را هم یکی از دوستانش بدانند، هیچ پاسخی ندارم. دوما، پیامبر اسلام بقول مسلمانان هیچ سواد نداشته که دست خطی داشته باشد!! سوما علاوه برهمه اینها نهج الفصاحه دویست سال بعد از مرگ محمد جمع آوری شده و اغراق گوئی درآن فراوان است. و نهایتا من به آخرین نهج الفصاحه استناد کرده ام که مورد تأیید خود گردانندگان رژیم ایران و همه مسلمانان است

نوشته شده توسط: Anonymous

یاشاسین عزیز لوایی،

آذربایجان ایران نبوده، نیست و نخواهد بود.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

سلام همنشین بهار گرامی / «مقدمه» شمارا می شود اینطور هم درج کرد :مدتی است مقالات خودم را درایران گلوبال ثبت نکرده‌ام به دلیل انتشار مقاله ای در نقد ایرج مصداقی که «با حیله‌های تیره اندر داوری آلوده» بود .از سوی دیگر اسماعیل وفا یغمایی که شما گفت و شنودی با ایشان در باره انقلاب ایدئولوژیک داشته اید . در اعتراض به همین مقاله نوشت:«مطلب «درخشان» و «تحسین انگیز» خانم یا آقای کیمیا خاوری را خواندم» ..... برای شناخت بهتر از اسماعیل وفا یغمایی با دقت و حوصله مصاحبه طولانی تان را گوش دادم و هفته گذشته در سفری به سوئد با همشهری پژوهشگرو بی ادعا «احد قربانی دهناری» که برای نوشتن کتاب« رواداری» دهسال وقت گذاشت. دیداری داشتم .

او مثل همیشه انتقاد و پیشنهادتی در ارتباط با ایران گلوبال طرح کرد و اولین انتقادتش همین مقاله علیه پدیده مصداقی بود. احد فکر می کرد که چاپ این مقاله به دلیل اختلافات شخصی بود. بگذریم
از قدیم گفته اند:« اینهمه جوال دوزی که به دیگران می زنید ، یک سوزن هم به خودتان بزنید ». اینجانب جلوی مقاله خانم کیمیا خاوری را برای دو روز گرفتم ولی وقتی ایرج مصداقی بجای پوزش همچنان دیگران را ساواکی ، تواب و تیر خلاص می نامند . از سوی دیگر مصداقی در پی نقد بسیار کوتاهی ازایشان در ان دقت شد که از کلمات محترمانه استفاده شود ولی در پاسخ ،ایرج مصداقی علیه من چنین نوشت:: «کیانوش توکلی در نوشته‌ای شریرانه........توکلی که در عوامفریبی و بی‌پرنسیبی هیچ مرزی را باقی نمی‌گذارد .... قصد من پاسخگویی به کیانوش توکلی نیست....هوچی‌گری‌ها توکلی.....علیه نیروهای سیاسی به جاسوسی پرداخته، مسلحانه علیه گروه‌های سیاسی به جنگ پرداختند، به تأیید اعدام‌ها و شکنجه‌ها و اعترافات تلویزیونی پرداختند و دستگیری اعضای گروه‌های سیاسی را جشن گرفتند و اعدام زندانیان سیاسی خوشنام دوران شاه را به خمینی تبریک گفتند...» برکسی پوشیده نیست که نگاه ایرج مصداقی به مخالفین اش ، نگاه امنیتی است . اکنون چند روز است که اقای حسین فطانت مقاله ای تحت عنوان «من و ایرج مصداقی» برای انتشار در ایران گلوبال ارسال کرده است .در ان دقیقا همان اتهام امینتی که مصداقی به او زده است به خودش برمی گرداند. برای حسین فطانت در امیل نوشتم : « ما با این نوشته مشکل حقوقی داریم .شما با صراحت اعلام کرده ايد که ایرج مصداقی مامور وزارت اطلاعات است. البته سندی نیاورده و سندش کل مقالات و عملکرد ایرج مصداقی است. » او هم در پاسح نوشت:«جناب کیانوش/
وفتی آقای مصداقی بدون هیچ مدرک و سند و ...مرا به عنوان منبع ساواک معرفی میکند ایا اتهام من به ایشان که متکی به عملکردهای گذشته ایشان است ایجاد مشکل خواهد کرد؟ به هر حال من شخصاً مسولیت نوشته خود را به عهده میگیرم و چنانچه علاقمند به تغییر بخشی از آن هستید جداً تاکید میکنم از قاطعیت و صراحت من در آنچه به ایشان نسبت میدهم تخفیفی داده نشود. ثانیاً مامور وزارت اطلاعات را از روی کارت ویزیتس نمی شناسند از عملکردش میشناسند. میتوانید همین مطلب و پاسخ را به عنوان دغدغه خاطر ایران گلوبال و پاسخ من درج کنید. ... . محسن درزی خطاب به ایرج مصداقی نوشت:«من محسنِ درزی هستم ... ایرجِ مصداقی ! شما در کتابتان که که نامش یادم نیست ، من رو تواب و تیر خلاص زن در زندانِ جمهوریِ اسلامی مطرح کردید . این عنوانِ کثیف من و خانواده‌ام را تا حدِ وحشتناکی آزار داد . من قبل از این نوشتهِ شما , بسیار رمانتیک بودم ( دوستانم میدانند ) بعد‌ها فهمیدم که در سیاست برای پیشبردِ " خط مش " این شیوه‌ها متداول و " اخلاقی‌ " هست ... آقای مصداقی ! شما یک جلسه در یک نشستِ " انقلابیون و رادیکال‌ها " دعوت شدید و آمدید و هر چه دل تنگتان خواست گفتید . من رو از یک آدمِ محبوب و فعال در شهر به یک کرمِ له‌ شده تبدیلم کردید. در تمامِ سایت‌های اینترنتی دوستانِ شما من رو سکهِ یک پول کردند . فعالِ انجمنِ شهرمون بودم ، خانه نشین شدم . تا پایِ الکلی شدن پیش رفتم . ... چند سال از رادیوِ شهرمان نامِ من رو به نامِ تواب و تیر خلاص زن هر هفته جریاناتِ انقلابی‌ به نقل از شما می‌‌بردند . من گریه می‌کردم . همسرم و فرزندانم مریض و افسرده بودند . از رادیو آدرسِ منزلِ من داده میشد که به خانهِ من حمله خواهند کرد به عنوانِ یک جانی ..» هنشین بهار گرامی انسانها با هم برابرند و چرا فقط حرمت ایرج مصداقی برایتان مهم است ولی حرمت منتقدین ایرج مصداقی برای تان مهم نیست. ..لطفا برای اسماعیل وفا یغمایی این کامنت را ارسال نمائید.
نوشته شده توسط: Anonymous

نوشته مشمئز کننده‌ای است که بدون هیچ پشتوانه‌ای بر طبل ایرانستان کردن ایران می کوبد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار جان! راستش جلو رستوران منتظر یکی از دوستان بودم، نخواستم مزاحمتون بشوم. دیدم شاطر آغا، با عصبانیت از رستوران بیرون اومد. درست پشت سرم ایستاد. بعدش، یک نفر از پاترول سپاه پاسداران که اون ور خیابون وایستاده بود پیاده شد و به طرفش اومد. ازش پرسید: چی شد؟ اونهم با حال عصبی جواب داد: نشد. بیهوده است. بعد سپاهی بهش گفت: بده من اون کاغذهایت رو. می برم یه جاهایی منتشرش کنم. آغا شاطر ازش پرسید: مثلا کجاها؟ اونهم بهش گفت: تو کاریش نداشته باش، تابناک هستش، آذری ها هستش
راستی ائلیارجان! می شه از ننه جون بپرسید، این نون لواش های بیات آغا شاطرها که دوباره توی توسترهای سپاه برشته شده اند، تو سایت ایران گلوبال چه کار دارند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نگرش کدام " رویدادهای تلخ چند قرن اخیر " زبان مردم آذربایجان را ترکی کرده ؟ لطفا از این رویداد نام ببرید ! زبان ترکي که زبان مردم آذربايجان و ديگر مناطق ترک ايران است وضع و موقعيتش از دو حال خارج نيست:
۱- اين زبان از ۷۰۰۰ سال پيش و از زمان سومريان که بنيان¬گذاران اولين تمدن بشري هستند, ايلاميان و اعقاب آنها به مردم ترک ايران به ارث رسيده است که اسناد زيادي در اين مورد موجود است و ترکاني هم که بعداً به اين سرزمين آمده¬اند به همزبانان قبلي خود پيوسته و زبان ترکي آذربايجان و آناتولي را پديد آورده¬اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

8 دقیقه و شایعه ای که سلامت لیگ را زیر سوال برد/ بازی کثیف هفته پایانی/ پرونده
ورزش > لیگ برتر - شایعه مساوی شدن بازی سپاهان - سایپا، تاثیرگذارترین شایعه این فصل لیگ برتر بود چراکه قهرمان لیگ را عوض کرد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ سپاهان اصفهان قهرمان لیگ برتر چهاردهم شد. اما این قهرمانی اصفهانی‌ها با 4 قهرمانی قبلی این تیم متفاوت بود. قهرمانی‌های قبلی سپاهان در شرایطی به دست آمده بود كه اتفاقات داخل زمین، قهرمان را مشخص كرد. اما این بار فریادهای یك شخص ناشناس كه هیچ كسی نمی‌داند كه بوده، سرنوشت 30 هفته لیگ برتر ایران را عوض كرد و سپاهان را به قهرمانی لیگ برتر رساند.


این شخص ناشناس در فاصله 8 دقیقه مانده به پایان بازی تراكتورسازی - نفت تهران در ورزشگاه شایعه كرده كه بازی سپاهان - سایپا مساوی شده و تراكتورسازی حتی با تساوی مقابل نفت تهران هم قهرمان لیگ برتر می‌شود. این شایعه باعث شد تراكتورسازی سعی در حفظ نتیجه كند و سرعت بازی را بگیرد. در غیر این صورت تراكتوری‌ها چیزی برای از دست دادن نداشتند و حمله می‌كردند. نتیجه حمله آن‌ها هم یا گل برای تراكتورسازی بود، یا گل برای نفت تهران در ضد حملات.

البته تراكتورسازی كه به دلیل اخراج آندرانیك تیموریان با یك یار كمتر بازی می‌كرد، شانس كمتری نسبت به نفت داشت اما زمانی كه تنها چند دقیقه تا پایان لیگ مانده و مساوی به درد هیچ كدام از دو تیم نمی‌خورد، طبیعی است كه تراكتوری‌ها در صورت اطلاع از نتیجه واقعی سپاهان - سایپا، حملات بیشتری انجام می‌دادند.

داور بازی كه سوت پایان مسابقه را زد، شادی بازیكنان تراكتورسازی عجیب بود. آن‌ها در شبی كه باید قهرمان می‌شدند، به خاطر نایب قهرمانی شادی می‌كردند كه این عجیب بود. اما چند دقیقه بعد مشخص شد كه چرا تراكتوری‌ها دور افتخار می‌زدند. به تبریزی‌ها گفته بودند قهرمان شده اید!

این همان شایعه‌ای بود كه سرنوشت لیگ برتر چهاردهم را تغییر داد. تغییر چهره تونی اولیویرا سرمربی تراكتورسازی پس از اطلاع از واقعیت ، كاملا مشهود بود. او فردی خوشحال تبدیل به چهره‌ای شوك زده تبدیل شد كه برای حفظ كنترل، دستانش را گرفته بودند. منصور قنبرزاده مدیرعامل نفت تهران هم یكی از افرادی بود كه از این اتفاقات شوكه شده بود. او در مصاحبه با ایسنا گفت: «اتفاق عجیبی در ورزشگاه رخ داد. ما از طریق تلویزیون از داخل رختکن بازی‌های دیگر را پیگیری می‌کردیم اما از دقیقه 87 شبکه‌های تلویزیونی، رادیویی و حتی شبکه موبایل قطع شد و هیچ راه ارتباطی نداشتیم. در همان لحظات بود که اعلام کردند دیدار سپاهان و سایپا در اصفهان دو بر دو مساوی شده است! همان طور که حتما دیده‌اید در 6-5 دقیقه آخر بازی بازیکنان تراکتورسازی بازی را نگه می‌داشتند و سعی می‌کردند وقت را تلف کنند. حتی پس از بازی منصوریان به تونی تبریک گفت و مربی تراکتورسازی هم خوشحال به نظر می‌رسید. پس از آن هم بازیکنان و تماشاگران تبریزی برای شادی به زمین ریختند. واقعا باید بررسی شود که چرا این خبر کذب به نیمکت تراکتورسازی، بازیکنان این تیم و سپس تماشاگران انتقال پیدا کرد. معلوم نیست چه کسی به نیمکت تراکتورسازی این خبر را اعلام کرده است و چرا تمام کانال‌های ارتباطی از دقیقه 87 قطع شد و سه چهار دقیقه پس از تمام شدن بازی دوباره وصل شد.» {ایـــنـــجـــا}
نوشته شده توسط: Anonymous

Jérôme Bastian از رادیو RFI در استانبل
روز چهارشنبه پلیس ترکیه در شهرهای استانبل و آنکارا ده نفر از افسران ژاندارمری را در رابطه باحزب گُولن دستگیر کرد.
دولت، حزب گُلن را به انجام تدارکاتی برای براندازی متهم کرد. این تعداد از افسران، در ژانویه 2014 در رهگیری کامیونهای حاوی بارهای مشکوک ( سلاح ) بطرف سوریه و برای شورشیان سوریه بوده اند.
هیئت قضادیکه این پرونده را دنبال کرده، محکوم بزندان و شرکت در همکاری بر ضد دولت شده است. قضادیکه محکوم بخیانت بکشور شده اند، تأیید کرده بودند که کامیونها به احتمال قوی حاوی سلاح برای القاعده بوده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای گلمردادی عالی بود دستتان درد نکند. محمد عرب سرگرده اشرار عرب توانست عده ای شرور و راهزن را دور هم جمع کند و مافیای اسلامی را در ست کند.از چنین فردی فرمایشات منطقی و انسان دوستانه بسیاربعید است. ایشان 23 سا ل سرگرده گی راهزنان عرب را به عهده داشت و نمیتوان باور گرد هزاران حدیث را توانسته باشد از بامداد تا شامگاه گفته باشد . حساب کننید 23 ضربدر 365 میشود 8395 روز تقسم بر تمام احادیث .به ساده گی میتوان فهمید که این همه حدیثها نمیتواند از نظر زمانی درست باشد.اقرادی که حتا 50 سال با پدر خود زندگی کرده اند نمیتوانند حتا 100 خاطره باز گو کنند چه برسد به 3700 حدیت و خاطره و سخنان نغز .بسیاری از این احادیث باتوجه به معنای فرهنگی ان نمیتواند از ان عرب باشد و افرادی که توانائی فکر ی د اشته اند این نظرات خود را به جای نظرات ممد قالب کرده تا جاوید بماند.

در مورد دیگر حدیثها و روایات از امامان شیعه نیز همین گونه است که این امامان اساسن انقدر عمر نداشته اند که بتواننداین همه حدیث و روایت را از خود بجا گذاشته باشند. یعنی همه دروغ و هدف اصلی همان قدرت بوده است که رضا ی شماره 8 را به خراسان میکشاند و قربانی زیاده خواهی شده و به دست غلام خود که در حقیقت جاسوس و عامل خلیفه بوده است گشته میشود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مسئول کامنتها , مگر من خارج از روال موجود در سیاست ورزش ایران نوشتم؟ مگر من خارج از حقیقت چیزی نوشتم؟ یادتان است, تیمی ملی فوتبال ایران را در جام جهانی , افتخار پارسیان, لقب دادند؟ که باعث شد همه آنهائی که پارس نبودند, منهم یکی, از باخت تیم ایرا ن خوشحال شوم , چون اگر میبرد , افتخارش فقط به فارسها میرسید. درباره ساخت وپاختها در قهرمانی باشگاه های بر تر فوتبال ایران کافی است یک نظر اجمالی به گزارشهای روزنامه های دیروز و امروز دولتی ایران بیندازید. جناب مسئول, چرا جلو بحث آزاد و باز را میگیرید؟ مافیا و فارس بازی در سیاست فوتبال ایران وجود ندارد؟ دارد ,

و می شود هزارو چند تا دلیل آورد. برای نمونه جریانات دیروز. کافی است حد اقل گفته های آقای منصوریان, مربی تیم نفت تهران را بعد از بازی دیروز بخوانید.
نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

AnonymusJ گرامی، یکی از مشکلات ما همین نوع کامنتهاست. در زیر مقاله سیاسی در باره فوتبال می نویسند و در زیر خبر فوتبال به «پان فارسها» یا «پان ترکها» حمله می کنند.
لطفا شما در زیر خبر فوتبال، نظرتان را راجع به بازیها بنویسید. ما هم حتما تمام و کمال منتشر می کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی لطفا کامنت مرا کامل و آنطوریکه فرستاده شده است درج فرمائید, به شخصی و یا ملتی توهین نشده بود. اگر میخواهید جلو مافیا را بگیرید , باید اول در همین سایت بگیرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

................دیروز صرفنظر از قضاوت ما فیا گونه داور در بازی تراکتور و نفت تهران در ده دقیقه آخر بازی تمامی ارتباطات تلفونی و تلوزیونی را در استادیوم سهد تبیز فطع میکنند و از طرف دیگر اعلام میکنند کهبازی اصفهان با سایپا دو بر دو مساوی پایان یافته است. بعد پخش این خبر در استادیوم و بین بازی کنان, بازی کنان تراکتور 10 دقیقه آخر را سعی میکنند , فقط توپ را نگه دارند و گل نخورند. بعداز پایان بازی نتیجه درست از بازی اصفهان و سایپا را اعلام میکند. مافیا در ورزش ایران.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی 1. حتی اگر همه حرفها شما درباره من درست باشد، باز نخواهید توانست از پاسخگویی فرار کنید. شرافت اخلاقی حکم می کند که شما یا سند نامه رضاشاه به پادشاه افغانستان را ارائه کنید، یا اعتراف کنید که این خبر را از خودتان درآورده اید. مطمئن باشید خود را به نشنیدن زدن دردی از شما دوا نخواهید کرد و تا روزی که شما در این سایت می نویسید من گریبان شما را رها نخواهم کرد! 2. یکی از شباهتهای بیشمار عشیره پرستان با امت حزب الله در برخورد آنها با مقوله توهین است. جمهوری اسلامی از آنجایی که از مقابله با مخالفین فکری خود عاجز است، آنها را به جرم "توهین به مقام عظما ولایت" یا "توهین به مقدسات" می کشد و زندانی می کند. شما هم درست از همین روش استفاده می کنید و هر وقت جوابی در چنته ندارید، مخاطب خود را به توهین متهم می کنید، به طوری که کلمات توهین و تحقیر از رایجترین کلمات بکار رفته در کامنتهای شما هستند

مطمئن باشید با عنایتی که ایران گلوبال به شما و همفکرانتان دارد، اگر شائبه ای از توهین در کامنتهای من بود، آنها را حذف می کرد. همین که کامنتهای من چاپ شده است بهترین دلیل بر نادرست بودن اتهامات شما است. اگر قبول ندارید، موارد توهین را در کامنتهای من به مسئولین ایران گلوبال و خوانندگان نشان دهید. 3. شما کتابهای ناصر پورپیرار را نخوانده آید و استناد شما به او از طریق شنیده هاست. اگر خوانده بودید، می دانستید که او معتقد است فلات ایران تا 200-300 سال پیش خالی از سکنه بوده است و مردم امروز ایران تازه در دو تا سه قرن پیش به این کشور کوچانده شده اند. بنابر این تمام تاریخ ایران از جمله سلسله های ترک‌زبان جعلی هستند و به تبع آن از آنجایی که نه تنها سامانیان و غزنویان بلکه صفویه و افشاریه و زندیه هم وجود خارجی نداشته اند، پس وجود فردوسی و شاهنامه هم منتفی به انتفای موضوع است. پس میبینیم که نظریات مسخره پورپیرار که اینچنین شما را به وجد آورده است، تنها و تنها در بافتاری (Context) معنی پیدا می کند، که وجود اجداد و بخصوص زبان شما در ایران را نفی می کند. یعنی اگر کسی نظر پورپیرار در باره شاهنامه را می پذیرد، "باید" ادعای او در مورد جعلی بودن زبان ترکی را هم بپذیرد، وگرنه بی سواد است و بحث را حتی در سطح ابتدائی هم نفهمیده است. البته نیازی به توضیح این واضحات نمی بود، اگر شما خود را به کتاب خواندن عادت می دادید و به کاپی-پیست اینترنتی اکتفا نمی کردید. 4. مهمترین مسئله ولی کار بسیار زشت شماست که مخالفین فکری خود را به سازمانها امنیتی منسوب می کنید، زیرا از مقابله فکری با آنها عاجزید!
نوشته شده توسط: Anonymous

تشكر مى كنم از لطفتان محمد عزيز.پيش شما و دوستان عزيز،هنوز در حال رفع اشكال هستيم .با ارزوى سلامتى و سرافرازى

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-تاآنجاییکه من میدانم بیش ازچهارنسل ما،درگیلان زندگی کرده وپدرومادرم حتی یک کلمه فارسی بلدنیودند.ولی پدرو پدر بزرگ های پدری ومادریم هرکدام طبق اعتقادات دینی وعرفی چندزن داشته اند.هرکدام یک زن نیز ازتیره طالش داشته و میتوان گفت من دایی وعمه از مادرطالش نیزدارم.
حال من علاوه براینکه ازپدرمادرتورک هستم میتوانم مقداری طالشی وگیلکی حرف بزبم وبراثرمفارقت ودوستی بالرهازبان لری هم یادگرفته ام.
اگربخواهم به زبانهای تورکی.فارسی.طالشی.گیلکی.لری شعربگویم وهمچون شیخ صفی الدین بیتی شعربسرایم بنظرآقای کاوه جویا.یارشاطر.انصاف!.ازنظراین آقایان به کدام اتینیک درون ایران منتسب خواهم بود؟آیایک بیت شعرگفتن نژادوزبان من رامشخص خواهدکرد؟
آیامنطق شمااین است که من فارسم.یاطالشم.یافارسم.یاگیلم پس خوشابه منطق شماوآن وقت منطق بی منطق شمارامن خواهم پذیرفت.ملت آزربایجان وتورکان دیگرمناطق برای گرفتن قدرت فرهنگی

درحال قیام بوده ولی تعدادی که فکرمیکنم ......... متوهم ..... میخواهندبرای ماشجره نامه بنویسند.
چه کسی بشمااین ...... بخوداجازه میدهید،که تو........ برای من هویت نامه بنویسی؟
ماخودصدهانویسنده ودانشمندوشاعرومحقق واستادان خبره دانشکاهی دربهترین دانشگاه های جهانی داریم.آیا این......... بی منطقی .............. رانمی رساندکه دراین عصرانفجاراطلاعات بخواهی این نوع جسارت به یک ملت بزرگ بکنید؟خوشاویابایدبگویم وای بحال شماومایی که 100سال است افرادی همچون شماهابرماحاکمیت فرهنگی وسیاسی داشته است.
نوشته شده توسط: Anonymous

"در جلسه‌ای که در شهر مالمو برگزار شد و من در آن شرکت داشتم یکی از دوستان نزدیک محسن درزی در آن‌جا شرکت کرد و ضمن شنیدن شهادت شهود که همگی زندانیان سیاسی سابق بودند گفت من به محسن درزی اصرار کردم که خود در جلسه شرکت کند و ضمن توضیح نسبت به آن‌چه گذشته از خود دفاع کند اما او متأسفانه نپذیرفت."

در آن جلسه من بعنوان یک شنونده حضور داشتم و اگر آقای ایرج مصداقی بیاد داشته باشند وبخاطر بیاورند.پس ازسخنرانی ایشان وخاطراتشان از زندان در زمان "پرسش وپاسخ" بنده چند سوال طرح کردم اولین سوال مشخص من از آقای ایرج مصداقی این بودکه : آیا شما با آقای محسن درزی همبند بودید؟ وطرح سوالی دیگر که آیا بهترتر نیست به بررسی پروژه توابسازی رژیم پرداخت نه معلولین آن وخاطرم هست که مثال و رفرنسی از میشل فوکو در این مورد آوردم ودر ادامه پرسیدم که آیا طرح ونام بردن ازآقای محسن درزی وسایرین ٬ و مدعی العموم بودن به

نوشته شده توسط: Anonymous

آخر آدم عاقل و منصف این همه نقل قول های مستند سفرنامه نویسان خارجی و این همه پژوهش های دانشمندان دانشگاهی ایرانی و خارجی مانند دکتر ریاحی خویی و دکتر سرکاراتی و ذکا و مینورسکی و ... را نادیده میگیرد تا سروصدا های غیر علمی و توهین آمیز کسانی مانند آقای شاملی و قابوسی و ایلیار را بپذیرد که هیچکدام کمترین تحصیل دانشگاهی در زمینه زبانشناسی و تاریخ و ادبیات ندارند ؟ نوشته های این قوم باز های متعصب جز بدوبیراه گفتن و نسبت جاسوسی و توطئه دادن به دارندگان اندیشه مخالف خودشان هیچ محتوای دیگری ندارد. هیچ پاسخ علمی و منطقی به نوشته ها و دیدگاه های این استادان ندارند. کارشان فقط شعار و ادعای بی دلیل و توهین و تهمت است. آخر این همه سفرنامه نویس و دانشمند و پژوهشگر همه جاسوس و عامل فراماسونری و ساواک و استعمار هستند و تنها این چند بیسواد حقیقت گو هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی شما که نه تحصیلی در زمینه زبان و ادبیات و تاریخ دارید و نه سواد و آگاهی در کامنت هایتان بی ادبی را بجایی رسانده اید که به استاد ارزنده ای چون دکتر یارشاطر که عمری به تدریس در معتبرترین دانشگاه های جهان پرداخته توهین میکنید و نسبت نجابت فروشی میدهید. قبلا هم از این بی ادبی ها زیاد کرده اید. زیرا در مقابل استدلال ها و مستندات امثال یارشاطر و ریاحی خویی و فیروز منصوری و ...چیزی برای گفتن ندارید. شما ناصر پورپیرار بیسواد را استاد خود میدانید. از شما میخواهم پاسخ دهید که ناصر پورپیرار چه تحصیلات دانشگاهی داشته است. شما به عنوان شاگرد پورپیرار باید از پیشینه تحصیلی او خبر داشته باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای علی مردم ارومیه و جاهای دیگر آذربایجان جابی نرفته اندد. ولی زبان آنها زیر فشار حکومت های ترک و تجاوزهای عثمانی ها و جنگ های قبیله های متجاوز و خشن ترک به ترکی تغییر یافته است. مطالعه تاریخ آذربایجان این حقیقت را بر شما آشکار میکند. تغییر زبان زیر فشار حکومت ها در بسیاری از سرزمین ها اتفاق افتاده مانند مصر و سوریه که زیر فشار حکومت های زورگوی عرب زبان اصلیشان به عربی تبدیل شده. اینکه چرا در بعضی نقاط ایران زبان تغییر کرده و در بقیه نکرده باز مساله تاریخی است و بخصوص همسایگی آذربایجان با حکومت خشن عثمانی و جنگ و ترور قبیله های بیگانه ترک در این منطقه را باید در نظر داشت.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

سخنان احسان یار شاطر اگر چه ظاهرا درباره زبان موهوم آذری سخن میگوید، اما مقصد نوشته کاملا سیاسی و برای سیطره دولت فارسی در آذربایجان عموما ترک است. یارشاطر در این نوشته نجابت انسانی خود را برای یک دولت سیاسی به فروش گذاشته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر مردم اورمیه 200 سال پیش فارسی زبان بودن پس این فارسی زبانها کجا رفتند ؟ همه اشان را اعدام کردند و نسلشان را از روی زمین کندند !؟ حکومتهای ترک که طرفدار زبان فارسی بودند و آنرا تقویت می کردند ، پس این زبا فارسی چطور در شیراز و اصفهان باقی ماند که زیر حاکمیت ترکها هم بود اما در آذربایجان از بین رفت ؟