Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناشناس ؛ نام آزربایجان پر از هیجان است، جنبش بیداری ملی خیز برداشته است که نه تنها تاریخ دروغین را به زباله دانی بسپارد و در این راه تاریخ راستین را به روایت خود انشاء کند؛ بلکه به آفرینش ادبیات ملی تورک کمر همت بسته است و شاعر پیامبر این هیجان و امید چگونه میتواند بدون هیجان باشد. لوایی شاعر گل و بلبل نیست او با ساده ترین "کدست ها" قادر به آفرینش زیباترین حس در مخاطب خویش است؛ یاشاسین ملی شاعیریمیز جناب لوایی.

نوشته شده توسط: Anonymous

سخن اخر با عده ای ماجرا جو و چپ و اسیران وهم و خیال . از قدیم هم گفته اند که تحمل استبداد بهتراز هر ج و مرج است .

نوشته شده توسط: Anonymous

البته فارسها کتابی دارند که شما در آن دنبال غلط املایی بگردید....................
در ضمن هیچوقت به این سوال پاسخ نمی دهند که چرا بیشتر شاعران و نویسندگان از جمله نظامی گنجوی وقطران تبریزی و مولانا نسبت به ترکان زبان تند و زننده دارند؟ چرا فقط نسبت به فردوسی حساس هستید.

نوشته شده توسط: Anonymous

روان پاره را از کجاآوردی؟
احتمالا منظورت روانی است آنهم بدلیل اینکه دین عربی پذیرفته خوب مگر الان تمام جهان ترک دین عربی ندارد چه از نوع سنی و چه شیعه؟
می گویید کتابش را به شاه ترک تقدیم کرده است بنظر شما کتابی که ادعا می کنید پر از ترک ستیزی است را میشود به یک شاه ترک تقدیم کرد؟ پس یا این ماجرای تقدیم کتاب دروغ است یا سلطان محمود ترک نبوده است.
بیش از هر جای دیگری در ایران اعراب به آذربایجان سرازیر شدند. تاقبل از ورود ترکان حتی تعدادی حکومت محلی توسط همین اعراب در آذربایجان تشکیل شد. حکومت شروانشاهان یکی از همینهاست.
" زن و اژدها هر دو در خاک به" بعضی می گویند الحاقی است اما در هر صورت از زبان رستم به کاووس شاه در ماجرای خیانت سودابه همسر کاووس و نامادری سیاوش گفته میشود که باعث آواره شدن سیاوش به توران شد.( تورانی که ربطی به ترک فعلی ندارد)

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای همایون با فرد نجیبی در افتاده است و از ادب و متانت ایشان، سوء استفاده کرده و هر چه به ذهن خامش می رسد، بر زبان و قلم می راند. اگر شما جناب شاملی را دارای اهلیت برای اظهار نظر در خصوص شاهنامه نمی دانید، می شود بفرمایید خود شما این اهلیت را از کجا آورده اید؟ اینکه شما شاهنامه را اثری تاریخی می نامید، آیا می توانید بگویید شخصیتهایی مانند کیومرث، فریدون، رستم، سهراب و اسفندیار و چند ده تای دیگر در کجای تاریخ قرار دارند؟ نگویید که این نامها تمثیل شخصیتهای واقعی هستند، که از این آسمان و ریسمانها بسیار شنیده ایم. یا جناب اهل می شود شما که این همه اهلیت دارید، بفرمایید بیت زن و اژدها از زبان کدام شخصیت تاریخی!!! در شاهنامه آمده است؟

ضمنا.... شما که شعر سعدی علیه الرحمه را مطابق با اعتقادات قرون وسطایی می دانید، شاید از قرن بیست و یک بی خبرید که غالب مردم در سراسر جهان هنوز هم خدا و ادیان و به تبع آن کفر و ایمان را قبول دارند و جنابتان از مفهوم متعالی شعر شیخ اجل بدترین برداشت را کرده و آن را هم سنگ شعر.... فردوسی دانسته اید. آیا این نمی تواند ناشی از یک ذهن آشفته و پریشان باشد، پس بهتر است حال که نه اهلیت موضوعی را دارید .... زبان در کام بگیرید و نه عرض؟ خود را ببرید و نه زحمت ما بدارید!
نوشته شده توسط: Anonymous

این را هم از خاک پاک فلات ایران ببینید تا به عظمت ایران پی ببرید.

https://www.youtube.com/watch?v=RrQi3Ino0rI

نوشته شده توسط: Anonymous

پیام این نوشته برای مردمان غیرفارس کاملا روشن است جامعه فارس ازحاکمانش بگیر تا گروه های به اصطلاح اپوزیسیون آن! همگی یکدست خواهان دوام و بقای رژیم اسلامی هستند.چون آنها بازی را در داخل ایران در برابرملل غیرفارس، مخصوصا در دشمنی و خصومت با ترکان که نسبت به آنان از هیچ توهین و تظلم و فروگذار نیستند، باخته اند. و تنها امیدشان به دوام و بقای رژیم اسلامی بسته است. و بخوبی آگاهند، که در صورت بهم ریختن اوضاع، راسیسم فارس دیگر نخواهد توانست دیکتاتوری صد ساله خویش را بر ملل غیر فارس اعمال بکند. و از نظر آنان فاجعه زمانی شروع خواهد شد، که قوانین دمکراسی در ایران پیاده شود، و هرملتی بحقوق خود برسد. آنوقت دوران سختی برای چامعه فارس شروع خواهد شد. از طرفی آیا چین و پوتین برای ادامه دیکتاتوری و سلطه فارسها بر ملل غیر فارس دست بکار خواهند شد، یا نه!، سئوالی است، که آینده به آن پاسخ خواهد داد.

نوشته شده توسط: lachin

آقا و یا خانم ایرانی.... حق کاملآ با شماست که آذربایجان جنوبی نه تنها موجودیت عینی ندارد، بلکه موجودیت ذهنی هم ندارد. آنچه که موجودیّت عینی و ذهنی دارد این است که در دنیا یک آزربایجان هست بیش از 50 میلیون جمیّعت....و تیراختور یکی از بهترین تیم های فوتبال آنجاست....

نوشته شده توسط: Anonymous

مشتی نا آکاه و کم سواد، که انگار قیم و یا وکیل مردم آذربایجان باشند، کار و زندگی شان را ول کرده، افتاده اند دنبال مردم و به زعم خودشان میخواهند برای ما هویت نژادی بتراشند که گویا مردم آذربایجان ترک نیستند، و آذری و یا فاذری هستند! اولین سئوال ما از اینان این است. 1. مگر آقایان خود را کی و یا چه بحساب می آورند، که بخود اجازه میدهند برای ما تعیین تکلیف نژادی بکنند، که ما اصالتا به چه نژادی تعلق داریم؟ و یا نداریم؟ 2. یک فرد چقدر باید سربه هوا، بی فرهنگ و گستاخ باشد، بخودش اجازه دهد در کارهای دیگران دخالت و فضولی بکند؟ 3. مگر بیش از 35.000.000 مردم آذربایجان بچه یتیم است، هر کس که از راه میرسد میخواهد برایش نسخه صادر کند؟ ببین فرهنگ دیکتاتور زده ایرانی به چه درجه ای از جهالت، وعقب مانده گی غوطه ور است که عده ای گستاخ و ازخود راضی لجام خود را

گم کرده میخواهند به دیگران تعیین تکلیف بکنند، که ما چه نژادی داریم؟! و یا نداریم! ببین مردم آذربایجان با چه آدمهای گستاخ و روانپریشی روبرو هستند!!
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من نظری ازآقای مین ائللی درصفحه شماخواندم که بسیارعقلانی بود.روشنفکران وهویت طلب های آزربایجان بایدبرای واردشدن به صحنه درسطح وسیع وسرتاسری زودهنگام باندیشد.
درکنارگودبودن ونق زدن دردی رادوانخواهدکرد.همانطورکه پان ایرانیستها و شئونیستهای فارس باچهره وشکل های مختلف وازدرون وخارج باشکل پان ایرانیست وچپ وراست حتی ازتریبون های خارج برای بقا ودرقدرت ماندن تلاش دارند،
مانیزبایدمشوق به آمدن نیروهای خودی بوده وبرعکس جناب آقای ائیلیارفکرکنم ازهمان اول وحتی قبل ازثبت نام نویسی ،عرصه رابه میدان تبلیغات وبردن شعارهای ملی خودبدرون مردم درسرتاسرسرزمین ایران که تورک وجوددارد،پرداخته وتعلل راکناربگذارند.
شئونیسم فارس درلباس مذهبی محافظه کارواصلاح طلب حرفی، درتمام مجالس ونشریات خودازاسلام حکومتی سوء استفاده میکند.درجبهه خارج نیزدرتلویزیون های بی بی سی و ووآ ودرلباس روشنفکرمخالف (بخوان شئونیسم)

به تبلیغات خودمشغول است یعنی ازقدرت بالایی درلابی گری ودرحال ساخت وپاخت (زدوبند)وبده وبستان میباشد. مانیزنبایدمنتظراجازه حکومت باشیم .بصورت فله ایی تنهاازاین فرصت محدودجوسیاسی مصنوعی ایجادشده حتی قبل ازشروع فرصت راغنیمت بشماریم.حکومت اسلامی!وراسیسم کنارگود،ازاین میدان خلاء یی میترسدومابایددرهرجاحتی اگرکاندید،نشدیم ازاین موقعیت بهره ببریم.
اگرکسانی دردقیقه 90باتبلوی خودصلاحیت گرفتند فبها،پس بفکرمن قبل ازآغازوتعیین صلاحیت مابایدجورابنفع خودپایان بدهیم.هرچندکه هیچ امیدشفایی به این امامزاده هانیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

راستش حیفم امد که این شب شعر زیبای ترکی را از پارسی زبانها دریغ کنم .بی زحمت انرا نگاه کننید تا به عظمت قدرت نهفته در اذربایجان پی ببرید.
https://www.youtube.com/watch?v=QH-UiKuwJzc

نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجان جنوبی نه تنها موجودیت عینی ندارد، بلکه موجودیت ذهنی هم ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این را می گویند ماست مالی. اما گذشته از همۀ این حرف ها، کشف فردوسی به عنوان بینانگذار هویت ایرانی کشف تازه ای است. به نظر من فردوسی شناسی دکانی بیش نیست. شاهنامه از نظر لغت شناسی ارزش دارد، همین و بس. شاهنامه را در گذشته نقال ها می خواندند و مردم بیشتر از امروز با آن آشنا بودند. من یقین دارم که هیچ یک از شما شاهنامه را نخوانده اید یا بسیار بسیار کم خوانده اید. مثل قرآن که همه به آن قسم می خورند یا ناسزا می گویند ولی اغلب آن را نخوانده اند. این را دیگر بر پایۀ علوم جدید می توان گفت که فردوسی یک روان پارۀ به تمام معنا بود. دین عربی پذیرفته بود. (شیعۀ هفت امامی بود)، کتابش را به شاه ترک تقدیم کرده، احتمالاً خون عرب هم در رگهایش جاری بود، چون اعراب بیش از هر جای دیگری در خراسان مستقر شدند (صدهاهزار عرب از همان آغاز در خراسان و مرو و هرات جایگیر شدند).

نوشته شده توسط: Anonymous

در کامنت بالا
۱- « وظیفه خور» درست است: گبر و ترسا وظیفه خور داری.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی!در گذشته های دور، یک آهنگر با چند وَردست ( یعنی چند کارگر ِ پادوی کمکی) ا ز سوزن بگیر ، تا نعل اسب و شمشیر و زره و کلاه خود و فلاخن انداز و و و را تولید می‌کرد. امروز ، برای ساختن یک سوزن باقابل، به کارخانه ای بزرگ نیاز است که هر گوشه‌اش ، محصول کار چندین کارخانه بزرگ دیگر و دانش هزاران دانشمند و متخصص است. یعنی ، عصر، عصر تخصص است. شما، با کدام اهلیت در مورد فردوسی نظر می‌دهید و او را « شاعر عقب مانده و پوسیده اندیش» می نامید؟ بله؟
آقای محترم ! آنچه که شما ( از سر تعصب و خشم و غضب ) در مورد فردوسی می نویسد،چیزی جز « عِرض خود بردن » نیست. معنی عرض خود بردن را هم ، البته می‌دانید!

یک بار، در همین صفحه ی اظهار نظر نوشتم که شاهنامه ، حکایتی منظوم است و آنچه که شما و هم اندیشان تان ، زن ستیزی و ترک ستیزی فردوسی می نامید ، گفت و گو و رَجَز خوانی پرسوناژهای داستان، با یکدیگر است. نه داوری اخلاقی .
تفاوت شاهنامه ، با گلستان سعدی در این است که گلستان سعدی ، اندرز نامه – سیاستنامه است و شاهنامه حکایت تاریخی.در گلستان سعدی، با اعتقادات و داوری های سعدی رو به رو هستیم، در شاهنامه ، با تمهیدات و شگردهای زبانی – داستانی ، برای نقل حکایت.
وقتی سعدی می‌گوید :« ای حکیمی که از خزانه ی غیب / گبر و ترسا وظیفه خود داری / دوستان را کجا کنی محروم/ تو که با دشمنان نظر داری»، با اعتقادات قرون وسطایی سعدی در مورد « گبر و ترسا » (به عنوان دشمن خدا و دین) رو به رو هستیم.
اما زمانی که فردوسی می‌گوید : «زن و آژدها هر دو در خاک به / جهان پاک از این هر دو ناپاک به»، به کارآکتر قهرمان داستانی که این سخنان از دهان او بیرون می آید، نظر دارد . و این ، نوعی شگرد شخصیت سازی در داستان است.
امیدوارم ( دست کم در این مورد ) دیگر لجاج نکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایراد کار شما این است که این آقا را جدی می گیرید. فرمایشات ایشان را با لبخند معناداری می توان پاسخ گفت. ایشان دارای فکر منطقی نیست. هر فکری باید از یک منطق درونی برخوردار باشد. ایشان طرفدار رضا پهلوی است که مادرش نیمه ترک است. پدرش نیز همین طور. تمام افکار ایشان را هم ترک ها در قرن گذشته برای ایران درست کرده اند. از محمود افشار بگیرید تا ذبیح بهروز و رضازادۀ شفق و دیگران. مگر اینکه شماهم برای ابراز وجود به فرمایشات ایشان نیاز داشته باشید. بسیاری از افراطیون ناسیونالیست ایرانی تبار سیدی دارند. ما همه چیزمان قلابی است. ناسیونالیسم مان نیز الکی و پفکی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کریم اوغلو, ایران با انتخابات (اگر بشود اسمش را انتخابات گذاشت) سعی بر اثبات مشروعیت رژیم به جهانیان دارد ونیازمند شرکت هرچه بیشتر مردم است. ما از فضای انتخاباتی میتوانیم استفاده کرده و بر عمق نفوذ حرکت ملی آزربایجان در میان مردم هرچه بیشتر بیفزائیم. من فکر میکنم بهترین موضع این است که فله ای کاندید شده , بلا فاصله در فضای مچازی تبلیعات را آغاز نموده , بعد از رد صلاحیت باز با تبلیغات هرچه وسیعتر رژیم را رسوا کنیم و انتخابات را بجز شهرهائ.....(اورمیه, سولدوز, سالماس, خوی و ماکو) ..... تحریم نمائیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی را خیلی دوست دارم!!! چراکه نژادپرستی اولتراافراطیش, فاذریهای مارا به سمت وسوی صحیح مبارزه سوق میدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من طرح این مسیله به وسیله ا.ایل یار بسیار اهمیت دارد و البته همینطور سایر استان ها ...مازندران به انتخابات مجلس دهم چگونه می تواند برخورد کند؟ - هرمزگان به انتخابات مجلس دهم چگونه می تواند برخورد کند؟ - لرستان به انتخابات مجلس دهم چگونه می تواند برخورد کند؟ .خراسان به انتخابات مجلس دهم چگونه می تواند برخورد کند؟

نوشته شده توسط: یونس شاملی

کاظم عزیز، رفتار من چه ربطی به داخل و یا خارج دارد؟ آیا همهء آنهایی که در داخل هستند از نظر فکری مثبت و همه آنهایی که در خارج هستند از نظر فکری منفی هستند؟ عکس این قضیه نیز صادق نیست. شما میتوانید همه نوشته و یا بخشی از نوشته مرا به دلیل برداشتی که از آن دارید، مورد نقد قرار دهید. این هم حق طبیعی شماست. اما همه را با یک چوب راندن روش درستی نیست. در عین حال، روش من در این نوشته ابدا احساسی نیست. واکنشی در مقابل یک رفتار اهانت آمیز است. اگر ممکن است شما از تیتر ظاهرا محترمانه بگذرید و وارد سطور نوشته توفارگانلی (که در واقع توفارقانلی است) بشوید آنگاه اهانتهای موجود در آن را به روشنی می بینید. در عین حال این قلم، قلم نقد نیست، قلم تخریب است. برای کسی که تخریب میکند، نمیتوانیم بی تفاوت باشیم. شاید از نظر شما من از خودم دفاع کرده ام، اما واقعیت چنین نیست. قلم هایی از این نوع در صدد تخریب

اشخاص و افرادی ایست که در سمت و سوی منافع خلق ترک در آذربایجان قلم میزنند. تخریب من در واقع رفتاری به غایت خصمانه با مردم آذربایجان و در ضدیت با آن است. تاکید به حفظ فردوسی در مراکز شهر آذربایجان چه معنی دیگری جز حفظ سیطره استعماری دولت مرکزی بر وطن آذربایجانی ما را دارد؟ ما هم آدمیم، ماست که نیستیم. جایی لازم باشد واکنش متناسب نشان میدهیم. کاری که من در این نوشته کرده ام. اما اگر شما را با این قلم آزرده ام مرا ببخشید. حداقل میدانم که چنین قصدی نداشتم.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

جناب میلاد، سخنان شما و صغری کبری هایتان خارق العاده است. نتیجه گیری شما از این صغری کبری ها بسیار حیرت انگیز است. آنهمه از کژی های!! ترکان!!! نوشته اید و سپس نتیجه را در قالب سوال چنین مطرح کرده اید؛ "این ها آیا بخاطر عملکرد ترکها در طول تاریخ نبوده است؟". یعنی شما ملیونها انسان را با همین چند جمله مورد تحقیر و توهین قرار داده اید. این کار شما عین نژادپرستی است. صف شما با این وصف خودتان در کنار هیتلر و هیتلر دوستان است. کارتان به این می ماند که ما در تاریخ در مورد "فارس" یا "فارس ها" آنهم با اهانت و توهین سخن بگوییم! شما چگونه میتوانید از ملیونها انسان سخن بگویید و آنها را با یک چوب برانید؟ این مطلقا نژادپرستی است. آیا ما میتوانیم به "فارس" و "فارس ها" دلیل و برهان بیاوریم که اینان در گذشته پلید بوده اند؟؟ مردم به ریش ما نمی خندد که آدم حسابی در میان هر ملتی بد و خوب را میتوان یافت. اما

محکوم کردن و اهانت به یک ملت چندین ملیونی چگونه میتواند از مخیله یک انسان بگذرد؟ به نظرم شما چاره ایی به حال خودتان بکنید آقا میلاد.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای نگرش، حرف های شما به زمینه های غیردوستانه کشیده شده است. بعضی حرفهایتان نیز قابل فهم نیست، به نظر میرسد که به دنبال بهانه برای تهمت زدن و یا تحقیر کردن هستید. من در این زمینه ها نمیتوانم شما را کمک کنم. فکر میکنم با همدیگر سخن نگوییم سنگین تریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی از ابیات شاهنامه در مدح زنان است. نمونه اش فراوانه. این اشعاری هم که مثال زدیداحتمال داره که اصلی نباشند. بهترین کار اینه که نظرات یک کارشناس رو بررسی کرد بنده بهرام مشیری رو پیشنهاد می کنم. در ضمن کاملا مشخصه که نویسنده مقاله از غرض ورزانی است که سنگ تجزیه طلبی را مخفیانه به سینه می زند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یا خانم MILAD خدمت جنابعالی عرض شود که « هر دم از این باغ بری میرسد » .ما تابحال همه چیز از جمله بزور ترک شدن و امثالهم را از منابع علمی و سوپر موثق دری زبانها « فارسی » خوانده ایم ولی جعلی بودن کتاب دده قورقود را برای اولین بار از جانب شما خواندم .لااقل اصل کتاب و داستان را جهت اطلاع معرفی کنید تا از علوم شما بهره مند شویم . شفای عاجل برای شونیستها قوم گرا آرزوست

نوشته شده توسط: lachin

آقای کرمی....یکی از بدیختی های جامعهء ایرانی این بوده که در روز سوم اسفند 1299, آن انقلاب باشکوهی که با خون جوانان وطن آبیاری شده بود و راه را برای یک جامعه دموکراتیک باز میکرد , به وسیله یک دست نشانده انگلیسی از هم برچیده شد. یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بود که در 28 مرداد 1332 نوه قاجاریان (( ترک تبار)) یعنی محمد مصدّق کسی که میتوانست ایران را از دست استعمار گران رهائی ببخشد به وسیله یکی دیگر از دست نشانده های خارجی, سرنگون شد. یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در موقع فرار پهلوی دوم از کشور , تعداد مساجد خیلی بیشتر از گنجایش دانشگاه ها بود.یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در انقلاب مشروطیبّت رشد و آگاهی سیاسی جامعه به آن حدی رسیده بود که یک آخوند ارتجاعی به وسیله مردم به دار آویخته شد ولی در انقلاب بهمن از برکت فرهنگ رستاخیزی, همان ملت عکس آخوند ارتجاع

دیگر را در کره ماه جستجو میکردند...یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در دوره پهلویان تاریخ ایران را به چاپلوسان دادند تا هرچه میتوانند تاریخ را تحریف بکنند و به خورد ایرانیان بدهند . یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در این دوره , شونیست های پیدا شدند که تاریخ ایران را فقط در 2500 ساله دانستند و سایر ملل ساکن این مرز و بوم را « تبار» خواندند . مهمتر از همه , یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که این اشخاص تمام عقب مانده گی ها این کشور را بر سر « ترک تباران» انداختند...یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در این دوره رشد شونیزم , پر روئی و گستاحی را به آن حد پیشرفت دادند که در ایران گلوبال نوشنتد (( کاری نکنید که ایران را به جهنم تبدیل بکنم)..یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که این اشخاص چنان از کلمه « ترک » وحشت زده میشوند که انسان را به یاد وحشت افتادن ( دراکولا از دیدن صلیب) میشود..در پایان.. آقای کرمی....یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی در حال حاضر این است که بعضی ها خود را (( ژورنالیست مدرن)) جا میزنند ولی خوب میدانند که اگر نوشته های آنها به زبان آلمانی چاپ شود, پیگرد قانونی میگیرند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی بهتر یه راه بهتر برای ارضای هیجاناتتون پیدا کنین تا اینکه حرف از سیاست بزنین...شما دقیقا از کدوم ملت حرف میزنین؟؟؟لطف کنین به ما نشون بدین آزری ها کی یک ملت بودن که این دفعه دوم باشه؟؟؟ما حتی نمیدونیم چرا بهمون میگن آزری...اونوقت شما حرف از آزری میزنی؟؟؟اگه ما یک ملت هستیم چرا اینهمه در تلفظ لغات با هم تفاوت آشکار داریم؟؟؟/؟ما حتی قیافه هامون شبیه هم نیست.....همین کشور تازه تاسیس ایران به ما نقشه داده که دقیقا آزربایجان کجاس دیگه.اگه شما نقشه کهن تر دارین لطفا رو کنین...................

نوشته شده توسط: Anonymous

گفته میشود که مقایسه درست نیست اما یاد گرفتن بدنیست اگر بدانیم که ایا در ترکیه عده ای منافع ملی را فدای دولت شوروی سابق میکنند.ایا در ترکیه عده ای ترک میخواهند ترکیه را تجزیه کنند؟ ایا برنامه ای اتمی ترکیه را مخالفان لو میدند؟ ایا به شاعران پارسی گوی مانند مولانا برچسپ فاشیست میزنند و به ارامگاه ملای روم حمله میکنند؟ایادر ترکیه قوم برتر نیز هست؟ نمیدانم ایا در ترکیه میهن دوستی کاری زشت و ضد انترناسیونال است ؟ ایا روشنفکران ترک همانند روشنفکران ایرانی به اتاتورک بدو بیراه میگویند ؟در ایران تحت رهبری حزب طبقه کار گر به همه مخالفان حزبی حمله میکنند.انها را عامل غرب میدانند.در ترکیه با فرادی مانند پیشه روی کیانوری و رجوی چه میکنند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

محمدعلی سپانلو شاعر نویسنده و مترجم ایرانی در سن 75 سالگی بر اثر بیماری تنفسی در گذشت . روحش شاد. راهش جاودان باد . در مصاحبه ای گفته بود که پنج نسل خانوادگی اش در تهران زیسته اند و القاب خانی داشته اند ولی مشروطه خواه بودند .

نوشته شده توسط: Anonymous

حمایت تورکها و کردها از مبارزات همدیگر لازم و ضروری است اما فعلا ممکن نیست و زمینه آن فراهم نشده است. ادعاهای ارضی کوردها به آذربایجان غربی و همچنین ادعای ارضی افراطیون تورک به بخشی از اراضی کردستان مانع جدی در اتحاد و دوستی دو ملت ستمدیده کرد و ترک شده است. انتظار دوستی این دو ملت فعلا خیال باطلی است ما باید در آرزوی این باشیم که این دو ملت به جان هم نیفتند.

مردم کرد رزمنده و آزادیخواه هستند و از هر امکانی بهره میگیرند تا اعتراض بکنند. مرگ فریناز خسروانی در این روزها موضوع مبارزه مردم شد. اما داستان مرگ این خانم هنوز هم برای کسی معلوم نشده است. بسیاری از ادعا در این مورد شایع هستند. هیچ شاهدی قابل استناد وجود ندارد. "تجاوز" و " عامل رژیم بودن متجاوز و صاحب هتل" اثبات نشده است. این موضوع سیاسی نبود ولی سیاسی شد یا سیاسی کردند و مردم احساساتی شده و با تفکرات ناموس پرستی کردی به خیابان ریختند و هتل شخصی را آتش زدند. رژیم هم از این قضیه سوء استفاده کرد تا معترضان را با آتش زدن اموال مردم بدنام کند. به نظر من مردم معترض تا اینجا از موضوع غیر سیاسی بهر برداری سیاسی کرده و دستاوردهای زیادی بدست آوردند. اگر بیش از این ادامه دهند احتمال تلفات انسانی و شکست دارند. واقعیت این است نه تنها تورکها بلکه مردم شهرهای کردستان هم بخاطر ابهامات موضوع فریناز و غیر موثق بودن اخبار از مردم حمایت نکردند. مثلا اطلاعیه اعتراض در سنندج دادند ولی هیچ کس در محل اعتراض جمع نشدند. اما فقط در سردشت تعداد کمی از جوانان به خیابان آمدند
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم ژاله تبریزی عزیز, با این مقاله بخصوص در بخش آغازین آن, بار دیگر ثابت کردید که همواره نسیم تفکر مدرن و به روز در منطقه مثل همیشه ازآزربایجان می ورزد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-هردم ازاین باغ بری میرسدتازه ترازتازه تری میرسد.من امروزدریک جمعی بودم که یکی ازمسئولین رده بالای کشوری زمان رجایی .موسوی ورفسنجانی نیزدرآنجابود.ایشان دراین دوران37ساله همیشه پستی داشته واکنون نوبت فرزندانش شده است.وقتی این مقالات رامی بینم یادصحبتهای آن آقامی افتم که چرااینهادریک سنگروبرای تاریخسازی وتبلیغ افکارشئونیستی پان ایرانیسم ونژادگرایی روآورده اند وبه صدورشجره نامه وشناسنامه نویسی برای دیگران مشغولند.آیااین کاریک وظیفه است.که درلباس وشکل های مختلف برگردن آنهاگذاشته شده تاتبلیغ وتاریخ سازی کنند.آشنایی دیگردارم صاحب امتیازیک نشریه دوهفته نامه دریک استان است ایشان نیزازتندروهای پسازسال 57به بعدبودودرجبهه جانبازشد.پس ازجنگ به جمع اصلاح طلب هاپیوست ودردوره پیش کاندیدنمایندگی شده وردصلاح گشت اکنون نیزدرجبهه اصلاح طلب هاولی جدیدابیش ازهروقت محافظه کاری میکند.

افکاری وحشتناک پان ایرانیستی پیداکرده است.بااینکه تورک است ولی درحرف ونشریه نوشته های متمرکزگرایانه غیرقابل تحملی دارد.من فکرمیکنم کشورهای استعماری نقشه دیگری درسردارندچون مردم کم کم ازاسلام وازحرکات مسئولان حکومتی زده شده وازآنهاناامیدگشته اند،وظیفه وتبلیغ جدیدی بعهده عوامل وسمپات های خودگذاشته اند.وبرای اینکه بتوانندکنترل منطقه رادردست داشته باشدبه این شیوه تبلیغی خودشروع کرده اند.اینهابرخودوظیفه میدانندکه این تز راترویج نمایند.آدرس غلط دادن ومردم راازدست یازیدن به وسیله تمرین دموکراسی برحقایق دورنگه میدارند.این آقایان حتی درنشریات داخلی به ترویج تاریخ افکارپان فارسیستی دامن می زنند.آقای منصوری شایددهمین نفری است که باکندن تاریکخانه این موضوع بی نتیجه رادنبال میکندشایدمیخواهدازدوستان عقب نماند.برایش فرهیختگی! زیادتری آرزودارم.
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

سلام ع.ب.تورک اوغلی عزیز. شما که پر از خون موسیقی ترکی هستید و موغام وطن را در شهرها و نقاط مختلف وطن می گردانید و می چرخانید و می رقصانید ، خود رؤیای این وطن هستید. از جانب من خاک وطن را ببوسید، به خصوص تبریز را. به زانودرآوردن نمادخشونت وبددهنی حکایت شیرینی است. سلاملار و سایغیلار

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-لوایی عزیزدیروزجای دوستان خالی شعرهای زیبا وعاشقانه وطن شماراقبل ازبازی ازتلویزیون دیدم وکیف کردم.دعوت داشتم به موسیقی موغام تابادوستان ساعتی باشعروموسیقی وطنمان باشیم.دروسط این اوقات زیباخبرپیروزی 4بر1 راآوردند.باورکن همه هوراکشیدندوازصمیم قلب شادترشدند.خواننده موغام شوروجان تازه ایی به سالن داده ونوازنده تارقدرت دستانش رادوچندان نمود وقارمون چی دست های خودرابیشتربرروی دکه هارقصاند.مسئله فوتبال نیست به زانودرآوردن نمادخشونت وبددهنی است .من پای انهارامی بوسم که بعشق ونام قدرتمندهمبستگی رنج هاراتقبل می نمایند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام -باتشکرازآقای نوری اعلاء که زحمت زیادی تقبل نموده وبه واقعیت هایی اشاره کرده است ولی درمعرفی پهلوی واکیپ روی کارآورنده وهدف ازسپردن سکان انقلاب مشروطه به وی راتوسط استعمارگرپیرمورداشاره قرارنداده است.کشورایران ازلحاظ ساختارجمعیتی ومذهبی واقتصادی وفرهنگی باکشورترکیه تفاوت های زیادی دارد.1-کشورترکیه موردهدف کینه توزانه غرب وبخصوص انگلیس درنابودی آن قرارداشت که حتی حمله مستقیم به این کشورکرده ودرچناخ قالاشکست خورد،دیگربه این کشورفکرنکردند.2-کشورایران باپیدایش نفت وخیزش دموکراسی خواهی مشروطه مواجه بود،که بایددرآمدهای این انرژی نوین بجیب انگلیس واریزمیشد،این کارشدنی نبودبجزباروی کارآمدن یک قوم جدیدوسرکوبگرکه نمادآنرارضاپهلوی وبامهندسی ویاری روشنفکران تجددخواه همچون شیخ الاسلامی.محمودافشار.قوام.سیدضیاء طباطبایی.اجمدکسروی.عارف قزوینی ووو..باسرکردگی محمدعلی فروغی که اتینک فارس تندرو وسرکوبگر

بایددموکراسی رابخاک سیاه می نشاند.3- متاسفانه همکاری روجانیون مرتجع وهمدست رضاشاه که ازجمله آنهاآیت الله ها راکم رنگ نشان داده اید.4-یکی ازنتایج حرکات سوجویانه ازرضاشاه همکاری ارباب وهمدستان ایشان درایجادحوزه علمیه توسط وبخرج رضاشاه آقای حایری وهکاران وی رانادیده گرفته اند.6-ترکیه هرچندکه نفت وگازومنابع زیرزمینی آنجنان نداشت ولی بعلت نزدیکی به غرب ازروشنفکران قدرتمندی برخوداربودولی متاسفانه ایران توسط عوامل غرب زده وباشعارهای پان ایرانیستی چندنفروطن پرست ومشروطه خواه رانیزبه قتل گاه فرستاد.7-آتاتورک روحانیون وابسته به استعماررامحدودولی رضاشاه وعوامل استعماربرای روجانیون مثل خودش املاک ومواجب وموقعیت ایجادکرد.8آتاتورک دزدوزنباره نبودولی رضاشاه درهرشهرولایت برای خودش کاخ ساخت وزمین های مردم راباحقه وزورمثل ترکمن صحراغصب کرد.9-آتاتورک قانون رادرکشوررواج دادولی رضاشاه خودبجای قوه مقننه وقضاییه ومجریه نشست وحتی فراتررفته مردم رابه کوره انداخت .10-هرچه بگویم جادارداین کاروعقب ماندگی رابایدهمدستی انگلیس ورحانیون وروشنفکران پان ایرانیست وشئونیسم فارس بحساب آورد .والسلام.
نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

جناب قایا، برای اینکه:
1- شما هر کامنتی را چند بار می فرستید و به همین دلیل همه آنها توسط سیستم سایت و بطور اتوماتیک حذف می شوند. من هم گاهی وقتها حوصله و وقت اضافه دارم و آنها را از آنجا بیرون می کشم و منتشر می کنم و گاهی وقتها هم وقت و حوصله ندارم و این کار را نمی کنم.
2- شما اگر نظرتان را راجع به مقاله یا کامنتهای دیگران بنویسید، منتشر می شوند ولی وقتی به جای نوشتن نظر به مسخره کردن دیگران می پردازید، من هم لزومی برای انتشار آنها نمی بینم.

نوشته شده توسط: Anonymous

در سفرنامه آمبروسیو کنتارینی که در زمان اوزون حسن در تبریز بوده چنین میگوید . کوه های قرمز رنگی که به کوههای تبریز معروف است .با زحمت بسیار کاروان سرائی رسیدیم ودر آنجا منزل کردیم هنگامی که از میان عده ای ترک می گذشتیم شنیدم که
مگفتند اینها سگهایی هستند که قصد دارند بدعتی وشکافی در دین محممد ایجاد کنند .صفحه33 .سفرنامه تاورنیه که در زمان شاه عباس دوم بوده منویسداز زبانهای مملکت بگویم اول زبان فارس معروف به بلیغ یعنی شیرین ومطبوع دوم زبان ترکی معروف به سیاست یعنی مطنطن سوم زبان عربی که بدان نام فصیح داده اند وچهارم که قبیح مینامند لهجه دهقانان است.صفحه 267

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز فرصت یافتم به سایت بیام و نگاهی‌ به این " معرکه ، محسن _ ایرج " بیندازم . یکی‌ مرشد ، یکی‌ بچه مرشد ... ماشااله ماشالا تا کنون در زیرِ این نوشته 26 تا کامنت گذاشته شده ... نوشته‌هایِ مشابه که ؛ الاماشالا ... زنجیر‌ها پاره شده ، سینی‌ها جر داده شده . سنگ رو سینه با پتک شکسته شده . جیپ در نبردِ دندون و طناب شکست خورده و ... خب حالا فکر نمی‌کنید موقعِ کلاه گردوندن هست ؟ به من کمکِ مالی‌ و وکیل کنید تا بچه مرشد " محسن " مرشد " ایرج " رو به دادگاه بکشونم . چی‌ می‌گید ؟؟؟ خیلی روشن و شفاف میگم هر کس ، هر ارگان با هر نظر گاه یا انگیزه‌ای که باشد من با کمالِ میل می‌پذیرم و خیر ارزیابی می‌کنم ... اگر نه که با بحث حال می‌کنید ،بکنید این بحثِ دیگریست . پایانِ سخن من امکانات ندارم ، هزینهِ وکالت و دادگاه رو به من لطف و محبت کنید ... مخلصِ همگان !!!

نوشته شده توسط: Anonymous

آفای مدیر کامنت ها! لطفا فرمائید، تا ما نیز مطلع شویم، چرا کامنتهای ما سانسور میشود؟! آیا به صرفتان نیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کتاب دده قورقود یک کتاب جعلی می باشد که مربوط به غارتهای یک فرد ناشناس است در زمان عثمانی.
بله درست است در زمان عثمانی ها ترکمنهای بکتاشی و علوی مورد غضب سلطان عثمانی سنی مذهب قرار گرفتند و به آذربایجان و ایران متواری شدند و دور جد شاه اسماعیل و سپس خود شاه اسماعیل جمع شدند و صفویان را بوجود آوردند. شرح بلاهای که بر سر مردم بومی ایرانی آذربایجان و کل ایران آوردند مکتوب است. این قبایل ترکمن و تاتار همین آذریهاهی امروزی هستند که از سوی ایرانیان آذری نامیده میشوند و خوداشن علاقمند هستند که ترک نامیده شوند در حالی نام صحیح آنها ترکمن می باشد.
البته اگر طبق ادعای شما کتاب دده قوقود از تساوی زن و مرد می گوید بد نیست در بین اتراک بویژه در ترکیه بیشتر رواج یابد تا شاید کمی از مردسالاری و زن ستیزی آنها کاسته شود. بد نیست بدانید ترکیه یکی از بالاترین نرخهای تجاوز جنسی به زنان را دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اما در ترکی به زن و بالخص بمادر آنقدر ارزش میدهند که تغریبا میشود گفت اکثر نویسندگان و شاعران در وصف زن و مادر نوشته اند و حتی ترکهای تمام دنیا وطن را با نام مادر خطاب میکنند برعکس فارسها که با نام پدر .در ترکی گفته میشود آنا یوردوم یعنی سرزمین مادری و در فارسی گفته سرزمین پدری

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

توجه شود این نوشته شرکت در انتخابات و عدم شرکت را به دو شرط وابسته میداند. وضعیت صحنه انتخابات و شرایط فعالان. و تصمیم در لحظه آخر نسبت به این شرایط را؛ که می تواند مثبت یا منفی باشد. اگر هر دو وضعیت مناسب باشد می توان شرکت کرد ولی اگر مناسب نباشد می توان شرکت را کنار گذاشت. تنها در«غیردموکراتیک بودن انتخابات » آگاهی رسانی کرد. نوشته
نه شرکت را توصیه میکند و نه تحریم را. بل «درک وضعیت صحنه و امکانات - و تصمیم متناسب با آنرا» توصیه میکند.
چون کسی نه از چگونگی صحنه ایکه درآینده قرار دارد چیزی میداند ونه از امکانات فعالان . بنابرین تنها امکان تصمیم گیری در آخر، بعداز آمادگی کافی قبلی ، ممکن است.

نوشته شده توسط: Anonymous

درست است که پدر آقای علی خامنه‌ای زادۀ آذربایجان بود، اما برپایۀ زندگی‌نامه‌ های متعددی که دربارۀ او و خانواده اش به چاپ رسیده، جد پدری خامنه ای اهل تفرش بود. خود خامنه ای زادۀ مشهد است و مادرش، دختر آیت‌الله هاشم میردامادی اهل اصفهان بود که در مشهد ساکن شده بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

از آقای نوری علاء به سبب کوشش های فکری اش در راه گشودن گره آیندۀ ایران، فارغ از عصبیت و جنجال، باید سپاسگزاری کرد. ایشان به درستی می‌گویند که ایران بازماندۀ امپراتوری صفوی است. شاه اسماعیل صفوی

این امپراتوری را به نیروی شمشیر به وجود آورد. متاسفانه باید گفت که برقراری دموکراسی در یک امپراتوری کم و بیش ناممکن است. یکی از علل فروپاشی عثمانی اتفاقاً همین بود که خواستند نظام آن را دموکراتیک کنند. شما اگر امروز بخواهید در ایران دموکراسی برقرار کنید، بلافاصله از هم خواهد پاشید. از مشروطیت به این سو، هربار قدرت مرکزی به عللی ضعیف شده نیروهای گریز از مرکز در آن فعال شده‌اند. دموکراسی‌ یعنی کاستن از قدرت حکومت مرکزی و به عبارتی، تقسیم قدرت. این یعنی فروپاشی ایران. تمامی دموکراسی های موفق جهان، واحدهای سیاسی کوچک اند. موفقیت ترکیه اتفاقاً به این سبب نیز هست که بنیانگذارانش با امپراتوری عثمانی قطع رابطه کردند. اردوغان بی جهت خواب آن امپراتوری را می بیند. مقایسۀ مصطفی کمال با رضاشاه بی‌مورد است. آن دو از دو سنخ جدا ازهم بودند. شما خود می‌دانید که مصطفی کمال مردی دانش آموخته و از همه مهم‌تر مردی فساد ناپذیر بود. رضاشاه سرباز بی سوادی بیش نبود. بسیار آزمند بود. او وزیر کتک می‌زد و به اطرافیانش مدام فحش می‌داد. به نخست وزیرش «زن ...» می‌گفت. مردی کینه توز بود. درست است که ایران در زمان او از بعضی جنبه‌ها مدرن شد، اما از نظر سیاسی درجا زد. اما گذشته از این ها، امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که ماندگاری ایران در اول قرن گذشته یک اتفاق صرف تاریخی بود. واقعاً اگر در روسیه انقلاب نشده بود، امروز کشوری به نام ایران وجود نداشت. انگلستان و روسیه توافق کردند که این کشور باقی بماند. تاریخ آن دوره را مرور کنید. به هرحال، باید منتظر بمانیم ببینیم چه پیش خواهد آمد.
نوشته شده توسط: Anonymous

من در اینجا به عامل و فاکتوری بسیار مهم نیز اشاره خواهم کرد که ترکیه را از جامعه فارسی‌ جدا می‌کند و آن ( اعتماد به نفس قشر غیر تحصیل‌کرده‌ و رفتار اجتمائی آنان ) است، قشر غیر تحصیل کرده و محافظه کار ترکیه، در جستجوی کار، سر از اروپا در آوردند چونکه در ترکیه کسی‌ به سر روستأیان و دهاتیان نزده بود که بدبخت هستید، در جامعه فارسی‌، طبقه غیر تحصیل کرده محافظه کار، از شهر‌ها سر در آوردند تا خود را با جمع یکی‌ کنند چونکه احساس میکردند این جمع شهری چیزی دارد که اینها ندارند، به تدریج استانبول به عنوان ثروتمندترین شهر، بین هامبورگ و بمبئی سر بر افراشت در حالیکه تهران به عنوان مرکز حلبی آباد ایران، بین زیمبابوه و بنگلادش جولان داد، و این حلبی آباد نشینان تهران چه کسانی‌ بودند؟ اینان فرزندان طبقه متوسطی بودند که به دزدی رضا خانی ۷ هزار روستا، و سپس پسر رضا خان با ( انقلاب سفید ) با فقر

من در اینجا به عامل و فاکتوری بسیار مهم نیز اشاره خواهم کرد که ترکیه را از جامعه فارسی‌ جدا می‌کند و آن ( اعتماد به نفس قشر غیر تحصیل‌کرده‌ و رفتار اجتمائی آنان ) است، قشر غیر تحصیل کرده و محافظه کار ترکیه، در جستجوی کار، سر از اروپا در آوردند چونکه در ترکیه کسی‌ به سر روستأیان و دهاتیان نزده بود که بدبخت هستید، در جامعه فارسی‌، طبقه غیر تحصیل کرده محافظه کار، از شهر‌ها سر در آوردند تا خود را با جمع یکی‌ کنند چونکه احساس میکردند این جمع شهری چیزی دارد که اینها ندارند، به تدریج استانبول به عنوان ثروتمندترین شهر، بین هامبورگ و بمبئی سر بر افراشت در حالیکه تهران به عنوان مرکز حلبی آباد ایران، بین زیمبابوه و بنگلادش جولان داد، و این حلبی آباد نشینان تهران چه کسانی‌ بودند؟ اینان فرزندان طبقه متوسطی بودند که با دزدی رضا خانی ۷ هزار روستا، و سپس پسر رضا خان با ( انقلاب سفید ) با فقر دست و پنجه می‌‌زدند، پهلوی‌ها اینگونه کمر طبقه متوسط ایران را شکستند، در سال ۵۷، فرزندان طبقه متوسط که با سیاست پهلوی‌ها حلبی نشین شده بودند دست به انقلاب زدند. وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای MILAD تا به حال نام کتاب " دده قورقود " به گوشتان خورده است ؟ اگر نخورده بدانید این کتاب به ترکی آذربایجانی - ترکیه ای نوشته شده ؛ چرا که قدمت نوشته شدن آن به زمانی می رسد که هنوز ترکی آذربایجانی و ترکی ترکیه ای از هم جدا نشده بود و یکی بود . این کتاب که از 12 داستان تشکیل شده است دارای متونی است که در آن زن و مرد حقوق برابر دارد ؛ بر عکس داستانهای فردوسی که در بیشتر داستانها زن جز نقش هوسرانی و خیانت ندارد دارای نقش مثبت وفاداری به همسر، پاکدامنی ، جنگاوری و صفات مثبت بسیاری دارد که بزرگان طایفه اوغوز از خداوند می خواهند به آنها فرزند دختر بدهد ، یعنی بر عکس فردوسی که میگوید " زن و اژدها هر دو در خاک به ... " . در این داستانها حق تقدم را در شروع مسابقات به زنان می دهند و پسر و دختر جوان برای شروع زندگی ، شریک زندگی را خود انتخاب می کنند " داستان بامسی بیرَک و قانتورالی

نوشته شده توسط: Anonymous

مدیر محترم فنی منظرم به هیچ وجه شما نبودید . همان کاربری بود که داستان تخیلی نوشته بود.
شما نهایت زحمت را در اشاعه دموکراسی می کشید .

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

یکی از بدیختی های جامعهء ایرانی این بوده که گروهی از ایرانیان از جمله دکتر اسماعیل نوری علا برای جایگزینی دمکراسی و سکولاریسم و ارزشهای عصر مدرنیته و راسیونالیسم از ملّتی بنام تُرک ( که در اوایل قرن 20 تلاش در پیوستن به کاروان تمدن جهانی را دارد و جغرافیای آسیای کوچک را با شمشیر و ایدئولوژی اسلام واپسگرا و با کشتار و نسل کُشی و دربدری میلیونها انسان از مردم گوناگون بنام خود ترکیه نامید) سرمشق میگیرد.
اصولأ مقایسه کردن کشوری مانند ایران و ترکیه از زوایهء تاریخی، تمدن و فرهنگ سازی، و پروسهء اندیشه گری امری خطاست. تُرک تباری هویّت و تمدن سازی خود را بر اساس دین اسلام بنا نهاد، در مقابل دین اسلام، تاریخ و تمدن ایرانی را که عضو مؤثر، سه پایه اصلی بنیادگذاران تمدن و قانونمندی در جهان است نابود کرده و میکند،


ترکیه بدون دین اسلام تاریخ و هویتّی ندارد و سرگردان است، امّا ایران بدون دین اسلام هویّت و مقام شایستهء خود را دورباره در جهان باز می یابد.
داریوش همایون هم ادعا میکرد که باد انقلاب مشروطهءِ ایران هم از ترکیه به مشام ایرانیان رسید، تُرک ستایی بعضی از روشنفکران ایرانی، و اسلام گرایی امثال شریعتی، مطهری، عبدالکریم سروش ها، حسن روحانی، تا چه رسد به تاج زاده و ماج زاده ها همه نشان از بی هویتّی و خودباختگی و نوکر صفتی و تسلیم در مقابل متجاوزان به تاریخ و سرزمین و ملّت ایران است. همین افراد شیعه گری قزلباش صفوی و قاجار تُرک تبار را به فلسفه و اصول حکومت داری تبدیل کردند، و امروز هم نوکر خامنه ای و در خدمتگزاری و بزرگ کردن قوم تُرک مهاجر به ایرانی از هیچ کوششی دریغ ندارند. همین افراد ایرانی، خودباخته، قوم تُرک آذری را به سر جغرافیای ایران تبدیل کردند و خود به دُم این گربه قانع شده اند.

قوم تُرک، و تُرک آذری هر وقت قدرت داشته است تمام امکانات و تلاش را بر ضد ایرانی بکار گرفته است و بر تاریخ و مشاهیر این سرزمین شوریده است، و هر وقت در موقعیّت ضعیف بوده خود را ایرانی، ایران دوست، و دوستدار زبان و ادبیّات پارسی و مشاهیر ایرانی را ستایش کرده است. ایرانی بودن یا نبودن قوم تُرک آذری، و ستایش و شعار ایراندوستی آنها نقشی را برای ما بازی نخواهد کرد، و همان بهتر که خود را 100% تُرک خالص بدون آلیاژ معرفی کنند. این عمل بسود ایران و ایرانیّت ماست.

امروز چون زمان قلدری و چماق بازی و نسل کُشی نیست، و مسائل بر اساس اندیشه و قانونمندی و فرهنگ دمکراسی برنامه ریزی میشود، دیگر قوم تُرک آذری در ایران رقمی و نیروی مؤثری نیست، بر همین پایه این قوم مهاجر به ایران باید از پرخاشگویی و پراکنده گویی در مورد ایران دست بر دارد و منتظر باشد که حقوق شهروندی خود را از پارلمان دمکراتیک فردای ایران مطالبه کند، آنهم با فرهنگی متین که شایسته سرزمین ایران باشد.
من یکبار به آقای اسماعیل نوری تذکر دادم و گفتم که روند قوم گرایی آقای رضا حسین بُر با زمان دوران تکاملی در شبکهء سکولارهای هماهنگ نیست و این اوّلین و اختلاف من با آقای نوری بود، اکنون هم به ایشان هشدار میدهم شما دست از تُرک ستایی بی مورد خود بر دارید، و از همه مهمتر اصلاح طلبان حکومتی مانند تاجزاده ماج زاده و رنجبر و بر رنج ، این خیانتکاران به ملّت و سرزمین ایران را خواسته و یا ناخواسته به نوک هرم موضوعات و پروسهء سکولاریسم و روند جایگزینی دمکراسی تبدیل نکنید و بیش از این به جنبش دمکراسی خواهی ضربه وارد نکنید و مسیر و آدرس عوضی از جمله کشور ترکیه و تُرک تباری را به دیگران سفارش ندهید.
شما با ادعاهای بسیار، کاملأ معلوم است که به دوران سیاست گذاری و مسائل کشور ترکیه کاملآ بیگانه و ناشی تشریف دارید. عامل اصلی عقب ماندگی ایران و جهان شرق از جهان غرب، همین تُرک تباران
صفوی و سلجوقی و قاجاری بوده و هستند، اسلام گرایی در ایران و در انواع آن از جمله داعش در خاورمیانه و خاور دور و نزدیک مدیون تُرک تباری بوده و هست، حال شما میخواهید از این مردم درس سکولاریسم و لائیسیته و دمکراسی بیاموزید و آنرا در ایران پیاده کنید،؟ ایران زمانی روی دمکراسی و پیشرفت را خواهد دید که خود را از فرهنگ و تمدن پان ترکیسم و پان عربیسم در منطقه رها کند، برای این رهایی شما و امثال شما فردی مناسبی نبوده و نیستید.
نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

تومروس گرامی،
نمی دانم که به چه دلیل مرا مخاطب قرار داده اید. من در جواب به آقای آذربایجان نوشته ام که ما به ایمیل پاسخ دادیم و مورد حمله قرار نگرفته ایم. کجای این بی احترامی به مخالفین و داستان تخیلی نوشتن است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام.یکی ازبهترین پیشنهادهااین نوشته وراهنمایی آقای ائیلیار است.من برای دوستان تورک درآزربایجان وتمام نقاط ایران ازخراسان وقشقایی وگیلان وغیر وکردهاوبلوچ وعرب وترکمن وحتی به سنی مذهب هایک پیشنهاددیگردارم وآن این است که تامیتوانندباتابلوخودوباحفظ خط ومرزوباشعاروبادرخواست شعارهای هویتی مرزبندی شده باتمامیت خواهان واصلاح طلب ها وگروههای سیاسی مشکوک الهویه دربرنامه های سیاسی خودمشخصاکه آشکاراموضع گیری نمیکنند.درانتخابات مجلس شرکت کنند.هرچندکه امیدی به شفای این امامزاده های معرفی شده شورای نکهبان نیست ولی باشرکت خودشعارهای خودراواردمیدان مبارزاتی نمایند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم هنر یک شاعر فارس زبان و توهین هایش . معین الدین محمدی شاعر و طرفدار تیم استقلال تهران با انتشار شعری ملت آزربایجان و واداران تیم تراختور را دشمن بدذات و دیو صفت معرفی کرد که چشم به استقلال و خاک ایران دوخته اند.
به در شعر با توصیف این دشمن در پشت دیوارهای شهر حضور دارد از هواداران استقلال برای حضور در بازی امروز دعوت کرده است. https://www.youtube.com/watch?v=YU_NLA3hBR0