Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

در میان مخالفان جمهوری اسلامی به تجزیه طلبان ترک نباید شانس و امکانی برای آلودگی فضای قضاوت اینگونه قرارداد ها داد . غالب نیروهای اپوزیسیون در راه وحدت ایران ، با تجزیه طلبان در آینده به مبارزه ای آشتی ناپذیر خواهند پرداخت .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اردشیر زارعی قنواتی در کامنتی در سایت اخبار روز آس برنده را رو کرده اند که :
" همچنان که خود جناب نیکفر تفاهم انجام گرفته در لوزان را به جام زهر دوم تشبیه فرموده اند بنا بر همین منطق آیا این سوال پیش نمی آید که تاثیر مثبت آن جام زهر اول که به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و ختم جنگ ایران عراق منجر شد بنا بر هر دلیلی یک اقدام و تجدیدنظر سیاسی درست در مرز فاجعه بود که باید مورد استقبال قرار می گرفت یا اینکه چون چماق بر سر کسی کوفته می شد تا اصل قضیه ختم جنگ مورد تشکیک قرار گیرد.".
کسی کارت قوی تر دارد رو کند. به گمانم هنوز دود از کنده بلند میشود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مسئله ملی :
1-سر انجام دوستان، به راه حل درست مسئله ملی در ایران، برپایه ی حق تعیین سرنوشت -اندیشه ی دیرین چپ- رسیدند. اما 36 سال دیر. ولی با این همه باز گام بسیار مثبتی در تنظیم تئوری حل مشکل است. ترکیب «اتحاد و استقلال ملیتها» یا وحدت با حفط کثرت، از راه فدرالیسم خود ویژه ی ایران؛ گشایش بن بست مسئله ی ملی در ایران است. راهی ست که من در مقالات متعدد آنرا توضیح داده ام. از این زاویه خوشحالم که حداقل دوستان نظری هم که شده به این نتیجه رسیدند.

اصلاح-انقلاب:
2- گام دیگری که ضرورت دارد سازمان از نظر تئوری بردارد، ارائه ی درک درست از «رابطه ی اصلاح و انقلاب» یا «جزء و کل» یا عمده و غیر عمده ، است. سازمان هنوز در سیاست خود بین اصلاح و انقلاب نتوانسته عملا رابطه درستی ایجاد کند. بدیهی که اصلاح «جزء» است و «انقلاب» کل. یا اصلاح فرع است و انقلاب اصل.

زاویه ی دید و انتخاب برخورد با حکومت و مسایل سیاسی درجامعه باید از «انقلاب» یا «تغییر اساسی» یا کل به جزء باشد. یعنی تعیین کننده «موضع سیاسی» انقلاب یا تغییر ست . اصلاح مثبت است. اما حمایت اصلاحات موضع نادرستی ست. صحیح «طرح گامهای اصلاحی بالاتر و بالاترتا گامهای انقلابی»است. که نیاز تغییر اساسی ست. وظیفه سازمان «حمایت از اصلاح نیست- بل اعتراض به سطحی بودن اصلاح است. طرح تغییر اساسی ست.»

3- امید است دوستان هم به این نتیجه برسند. و زحمت نوشتن مقالات در این زمینه را از دوش من و امثال من کم کنند. امید است در تشکل بزرگ چپ یا در گنگره این مشکل نیز حل شود.
دوستان متاسفانه هنوز در «موضع حمایت از اصلاح اند. در صورتی که موضع درست همیشه اعتراض به سطحی بودن اصلاح است».
دوستان هنوز از «پیوند متقابل انقلاب و اصلاح» عاجزاند. و این اشکال اساسی مهم درسیاست سازمان است که لازم است تصحیح شود.

4-سیاست تحول طلبی
این سیاست که نتیجه ی درک نادرست از رابطه ی متقابل اصلاح و انقلاب است سازمان را عملا به «حمایت چی اصلاحات» تبدیل کرده است.وظیفه سازمان «حمایت چی» بودن نیست «اعتراض چی» بودن است. هم در دیکتاتوری و هم دردموکراسی.
یک سازمان چپ دموکرات «اعتراض چی دائمی» ست. چرا که رفاه و آسایش و آزادی مردم را پایانی نیست. حتی بعد از قطع «استثمار انسان از انسان» در سطح جهانی.
شاقول سیاست درست در مقابل حکومت «اعتراض دائمی» است. شاقول سیاست درست در رابطه با مردم «اشک و شادی کودکان ایران و جهان» است. یا «غم و شادی» آنان. این شاقول ها وظیفه دارند همیشه کارکنند. سازمان بدون شاقول بنای بدون شاقول است. که دیوار را کج بنا میکند.
این که هر گام اصلاحی خوب است دلیل حمایت چی بودن نمی تواند باشد. قدم مثبت وظیفه ی حکومت است. و نیازی به حمایت ندارد. نیاز به طرح و حمایت گامهای اساسی هست که از عهده ی حکومت خارج است. و ظیفه ی نیروی انقلابی یا خواهان تغییر اساسی طرح این گامها و پیش بردن این سیاست است. لطف کنید یک گام دیگر به پیش بگذارید و از «حمایت چی» به
«اعتراض چی» برسید. این شایسته ی شماست.
این چند کلمه پیام من به کنگره ی سازمان است. و با آرزوی موفقیت برای آن.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوش به حال برخیها که نفسشان از جای گرم در می آید! اما همه که این طور نیستند. من کسی را می شناسم که دخترش در ترکیه دانشجوست. خودش هم وضع اقتصادی خوبی نداره. زن و شوهر واقعا قناعت می کنند تا خرج دختر را بدهند. دختر هم بیچاره ول خرجی نمی کنه که هیچ، با حداقلها می سازه که فشار روی پدر و مادر کمتر بشه. حالا وقتی لیر از 1650 تومن می افته به 1300 تومن، این یعنی اینکه دختره میتونه هر دو ماه یک بار، یه پلیور یا تی شرت نو بخره یا هر از گاهی با دوستاش بره رستورانی، جایی که برای روحیه یه دختر جوون خیلی مهمه. یعنی اینکه مادرش سالی یک بار میتونه بره ترکیه و بهش سر بزنه. حالا این خانواده خوشحالند و من میفهمم دلیلش رو. اما برای بعضیها که سالهاست دور از جامعه هستند، این چیزا قابل لمس نیست.

اواسط دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد، من به همراه یک بیمار مبتلا به یک بیماری لاعلاج در یک شرکت مشغول به کار بودیم. بعد هر دوی ما (به اتفاق چند نفر دیگه) به دلیل مشکلاتی که شرکت باهاش مواجه شده بود تسویه شدیم. این مشکلات اقتصادی شرکت هم دقیقا از زمان روی کار اومدن احمدی نژاد و سرشاخ شدنش با قدرتهای جهانی و اعمال تحریمها شروع شدند. چون شرکت در یک بخشی فعال بود که بلافاصله بودجه اون سکتور کم شد (و لابد تخصیص داده شد به قاچاق سوخت و از این قبیل). من زیاد بیکار نموندم، اما کسی به این رفیق من کار نداد. قیمت داروهاش هم مرتب بالا رفت و بعد اصلا نایاب شد. حالا این دوستم شاید خوشحال باشه که حداقل دسترسی به داروهاش خواهد داشت.
من کسی رو می شناسم که از یکی از دانشگاههای آمریکا پذیرش گرفته بود. یعنی برای گرفتن پذیرش، با کلی هزینه رفته بود ترکیه و اونجا آزمون زبان و یه آزمون دیگه به اسم جی آر ای داده بود. بعد باز با صرف هزینه مدارکش رو ترجمه کرده بود، اونها رو پست کرده بود و از این قبیل. وقتی خبر قبولیش اومد، بنده خدا و خانواده اش چقدر خوشحال شده بودن. بعد باز با صرف هزینه رفته بود سفارت آمریکا در آنکارا برای گرفتن ویزا. بعد مصاحبه این بنده خدا رو تا امروز معطل نگه داشتن و هنوز هم که هنوزه جوابی دریافت نکرده و اگه هم دریافت بکنه، دیگه به کارش نمیاد چونکه مهلت معرفیش به دانشگاه دیگه تموم شده. وقتی که ازش پرسیدم آخه چرا این همه به مشکل برخوردی، در جواب گفت که جوابش رو خودش هم نمیدونه، اما بهش گفتن که به احتمال قوی دلیلش باید به خاطر سابقه کارش در بخش نفت و گاز باشه. آخه آمریکا برای ایرانیانی که در بخشهای نفت و گاز اشتغال داشته اند و احتمال داره که بعد از اتمام تحصیلاتشون باز در همین بخش مشغول بشن، محدودیتهای جدی ایجاد کرده. حالا با پیشرفتهای حاصله، شاید کار برای این دوست من یا امثال ایشون که کم هم نیستند کمی راحت بشه.
بعله، همه ی اینها در درجه اول ناشی است از حماقت و فساد و بی اخلاقی و عقب ماندگی و چه و چه ی مسوولین حکومت ایران. با این توافقها هم ایران بهشت نمیشه. این چیزها رو همه مردم می فهمند و نیازی نیست که کسی بهشون تذکر بده. ولی، مردم خوشحالند چون به هر حال بار مشکلات کمر شکنشون کمتر شده. کسانی که انتظار دارن مردم شاد نباشند، تشریف ببرند چند صباحی ایران زندگی بکنن و بعد احوالشون رو جویا خواهیم شد. اروپا و آمریکا هم در این بین کم مردم رو اذیت نکردن و اصلا بیگناه نیستند. چند نمونه رو آقای توکلی آورد که مربوط بود به قضیه هواپیماها و ... . یک مورد رو هم من آوردم که مربوط هست به محدودیت ویزا برای کسانی که در بخش نفت و گاز مشغول بوده اند. یعنی اینها نمی فهمن که بزرگترین منبع درآمد این مملکت نفت و گازه و اگه یه نفر در یک شرکت مهندسی کار بکنه، احتمال بسیار قوی داره که با این بخشها مستقیم یا غیر مستقیم درگیر بشه و لزوما بسیجی و عامل حکومت نیست؟ حالا من بیام اینها رو تطهیر بکنم که مثلا چی؟ بسیار به مردم ایران ضربه زدند این حضرات اروپایی و آمریکایی دموکرات دروغین و بیشتر از حکومت مردم رو تنبیه کردن. این چیزی است که مطمئنا در حافظه مردم ایران باقی خواهد ماند و با تبریکات نوروزی مسخره هم پاک نخواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایران در اذهام ملل غیر فارس خیلی وقت است که تجزیه شده است. در اولین فرصت در گیریهای داخلی بصورت فیزیکی نیز از هم خواهد پاشید. و علت آن راسیسم گستاخ و شوونیسم فارس می باشد، که هیچ حق و حقوقی برای ملل غیر فارس جغرافیای ایران قائل نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی, شما با این روده درازی ها به فرموده حافظ تجسم میبخشد که " ما دیدیم و محکم جاهلی بود ". فرمایشات شما یک دهم آنچه نیست که پنج شش میلیون فراری و آنها که شبها پشت در سفارت خانه ها میخوابند میدانند و دولت دروازه ها را چهار طاق باز گذارده است که بقیه هم بروند. یعنی این فرمایشات چیزی به معلومات کسی اضافه نکرده است. و هنوز نفرموده اید که ما باید چکار کنیم. و بفرض ماهم به شما بپیوندیم و این مذاکرات را تحریم کنیم هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. این دولت با این تحریم ها سقوط نخواهد کرد و تنها دود آن به چشم " مردم عادی " که فرمودید میرود. و روزی که خدای نکرده باران بمب ها چون افغانستان و عراق و لیبی و سوریه باریدن گرفت مطمئنم که شما سینه جلو میدهید که " نگفتم ؟" و زمانی که بپرسیم چه گفتید شما باز همینفرمایشات را تکرار خواهید فرمود. خدا شفا بدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک نکته هم در رابطه با کیانوش توکلی عزیز! من معمولا عادت ندارم گذشته افراد را به رخشان بکشم و معتقدم انسانها حق عوض شدن دارند و باید به هر انسانی یک شانس دوباره داد. حتی اینکه کسی مرا به پیروی از "امام راحل" متهم بکند، برای من چندان مهم نیست، زیرا من بهتر از هرکسی می دانم که چه کاره ام. ولی وقتی یک اکثریتی سابق بدون هیچ دلیل منطقی و محکمه پسندی مرا متهم می کند که پیرو امام راحل شده ام، آنوقت به خودم این حق را می دهم که جوش بیاورم و گذشته اش را به رخش بکشم. در کل چنین کاری (اتهام به دیگران در مورد جرمی که آدمی خودش پیشترها مرتکب شده است) نه تنها شایسته نیست، بلکه اوج بی سلیقگی سیاسی را می رساند. با اینهمه من از ایشان عذرخواهی می کنم، پرنسیپهای ما باید چنان محکم باشند که در این لحظه های کوتاه غلبه احساس هم به لرزه نیفتند. متأسفانه من امروز در این امتحان رفوزه شدم.

نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار خوب! به نظر می رسد کم کم داریم به یک مفهوم مشترک می رسیم. 1) همه مشکلات موجود زیر سر جمهوری اسلامی است. 2) این رژیم بی مسئولیت است و تصمیماتش ضد منافع ملی است. 3) «رنج خامنه ای از تحریم ها در این بود که مجبور بود دلارهای کمتری به حزب الله لبنان، حماس و بشار اسد بدهد» )نقل قول: کیانوش توکلی). خوب حالا ما باید از چه چیزی خوشحال باشیم؟ از اینکه با برداشته شدن تحریمها خامنه ای باز هم دست و دلبازانه پولهای این ملت را روانه لبنان و غزه خواهد کرد؟ از اینکه دست و بال این رژیم در سرکوب و ترور و کشتار بازتر خواهد شد؟ یا از اینکه مردم بدبخت گول هر آدم پاچه ورمالی را که اسم خودش را گذاشته است سیاستمدار می خورند و می رقصند؟ از همه اینها گذشته، دلیل فلاکت اقتصادی بخش بزرگی از مردم ایران نه تحریمها، بلکه اقتصاد مافیایی حاکم بر بازار و صنعت ایران است. آیا با برداشته شدن تحریمها این مافیای اقتصادی هم

استعفا خواهد داد و بدنبال کار خودش خواهد رفت؟ همه حرف من این است: وقتی رژیم سر مردم را شیره می مالد و گناه همه فلاکتهای آنها را به گردن امریکا و اروپا و تحریمها می اندازد، ما اگر کاری بر علیه این دروغگوییها نمی کنیم، لااقل دیگر بوق تبلیغاتی رژیم نشویم و اراجیف او را تکرار نکنیم. امیدوارم یک نفر از این خوشحالان همیشه در صحنه پیدا بشود و بما بگوید بر اساس کدام تحلیل اقتصادی/اجتماعی از فردای برداشته شدن تحریمها وضع اقتصادی مردم بهتر خواهد شد؟ من فکر می کردم دوران پوپولیسم و بدنبال خلق قهرمان افتادن دیگر سپری شده است، ولی «خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم»!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

با تئوری مشت نمونه خروار است با پیدا کردن چند روستای تات نشین تئوری زبان آذری را به کل آذربایجان تعمیم می دهد که گویا بخاطر آن جند روستا همه آذربایجانیها در گذشته بزبان فهلوی و جهت توهین و جوک سازی زبان فهلوی یا فهله وی به معنای زبان فعله ها یا عمله ها حرف می زده اند که در اثر تجاوز مغولها همه آذربایجانیها یکشبه آذری زبان شدند در ضمن این زبان هیچ شباهتی بزبان مغولی ندارد و از شمارش اعداد گرفته تا اسم و صفت و فعل بیشتر زبان ترکی است تا مغولی و نتیجه می گیرد که گویا آذربایجانی ها ایرانی و فارس اصیل بوده اند که در اثر تجاوز سربازان مغول تبدیل به حرامزاده های مغول گردیده اند و برای غسل قداست و حفظ آبروی خود بهتر است زبان آذری را کنار بگذارند و برای اینکه به آنها جوکهای یه ترکه بود ساخته نشود، هر چه سریعتر خود را بچه های ناف تهرون معرفی کنند و هرکسی

هم از آنها هویتش را بپرسد بهتر است بگویند بابا مامانم اینا آذری بودند من فقط کلمه بیلمیرم را یا گرفتم
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من دوتاازفرزندانم درآمریکااستاددانشگاه ودارای دکتراازآمریکاهستند.تعریف میکردندآنها(آمریکایی هاوکانادایی ها)ازهم اکنون برای 200سال آینده خودونسل آینده خودبرنامه ریزی میکنند.یعنی ازافرادوانسانهایی که موردنظرشان است وشناخت به حتی ژن آنهاوهوش ودیگرمعیارهای موردنظرخوددارند،اقامت میدهند.مامیگوییم (دامنان داماشمامیگوییدبانان بانا)حال که همه برای انسانهای جامعه خودوبرای آسایش آنهاتلاش دارند.یک عده عقب مانده میخواهندبرای ماشجره نامه نوشته ومشخص کنندکه نسل ماجی بودند.من هم میگویم همه ماهاقبلازرتشتی.بی دین.شاماییست.مسیحی.سنی بودیم ،بایدهمه برگردیم بشویم آنچه درقبل بودیم.رفته اند، ازنوشته های تئوریسنهای استعماری وسیاست گذارحاکمان انگلیس وغرب برایمان نمونه میآورندکه فلانی چی گفته است.باباجان من ومامیگوییم 30یا40میلیون انسانیم وحقوق مساوی خواسته ورفع تبعیض نژادی میخواهیم.اصلاازافریقاآمده ایم.

مگرشماازکجاآمده اید؟مگرمامیتوانیم بگوییم اصفهانی هاکه ازآزربایجان درزمان شاه عباس بزورازشهرهای ترک آزربایجان تبریزوقزوین واردبیل کوچانده شدند.چرااکنون فارس شده اند؟این هابراثرآسیملاسیون دولتی صورت گرفته ومادرعصرپیشرفته نمیخواهیم زیرستم وزوریک ملت باشیم اصلاشماازهندوتاحیکستان وافغانستان نیامده ایدوهمه تان شاهزاده ونوادگان کورش وبرادران ژرمن هستیدبماچی .نمیخواهیم زیرسایه یکی دیگرباشیم.نمیخواهیم زبان وهویت مانابودشود.مگرحق خواستن پان ترک بودن است واگرازنظرشمااین است باشدمن پان ترکم.یکی تان بانام تبریزی.یکی آذری یکی ایرانی.یکی وطنی یکی چپی ویکی راستی ظاهرشده میخواهدبرای ماشناسنامه وشجره نامه بنویسد.اصلابشماچه ربطی داردکه ماچی وچکاره بودیم .....؟.آیاپدرشماتوانست شمارامجبوربه زندگی باخودش کند؟.همه چیزمان را100سال است به کمک استعمارگران گرفته ایدوماراباجهل خودبه جهنم میبریدمانمیخواهیم به بهشت تخیلی شمابرویم.که آنجارامامیشناسیم وآنجاراخانه جهل میدانیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کریمی یا تجاهل العرفا میفرمایند و یا از تمثیل زمین مسطح و مساوی در ورزش غافلند. نتیجه مسابقه زمانی عادلانه است که هردو تیم در شرایط یکسان فعالیت کنند ولی اگر مثلا توفان شنی فقط به یک جهت بوزد نتیجه مسابقه از قبل معلوم است. یعنی اگر تمام مردم ایران آگاه از سود و زیان تجزیه و یا غیر تجزیه باشند و کسی دخالتی نکند " حق تعیین سرنوشت " چیز درست و عادلانه است. ولی آیا در عمل و شرایط کنونی دنیا چنین است؟ آیا ستون پنجم صاحبان زر و زور از بین رفته و توفان شنی میلیارد ها دلار متوقف شده است؟ گمان ندارم و نمیدانم در گفتگوهای " حق تعیین سرنوشت " چند درصد واقعی و آگاهانه و چند درصد محصول توفان های شنی میباشند. بنا بر این تا زمانی که چنین شرایطی آماده نگردد " حق تعیین سرنوشت " موضوعی آرمانی و غیرقابل اجراست و البته قانون زور که آمد قباله باطل است برقرار خواهد بود. و شاید ما در دوران

دبیرستان و درس تجزیه و ترکیب کلمات, پیامبر گونه مقصود صاحبان زر و زور را دریافته بودیم که " تجزیه ات بد نیست, مردشور ترکیبت را ببرد ".
نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی که بعضی‌ دوستان مخصوصا جناب توکلی عزیز نادیده میگیرند این است که در کوتاه مدت، شاهد تنش و بی‌ ثباتی بیشتر در منطقه خواهیم بود تا طبق خواستهٔ تیم‌ اوباما، قطب شیعه رژیم فارس ایران به تعادلی مقابل قطب سنی دست یابد. این برای مردم ایران و جامعه فارسی‌ اصلا نباید مایه خرسندی باشد، وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-قبلانظرخودرابه سایت فداییان ارسال داشته،پس ازآنکه نظرم راچاپ نکردند،اجباراآنرادرسایت اورنجی سسی وتبریزسسی درج کردم.آقای صادق کاردرسایت کارآنلاین به متن دوم من جوابیه ناقصی نوشتند.من بهیچ وجه زبان فارسی رابرای مردم قبول نکرده،این زبان یکی ازضعیف ترین زبانهای جهانی است وکاربردعلمی ندارد ،برای ایران باسیستم فدرالی تنهازبان مشترک فکرکنم زبان انگلیسی موردپسند بوده وزبانهای هرملت درکنارآن زبان رسمی بفکرم شایسته است .درغیراین صورت زبان اکثریت مردم که ترکی است ودرمنطقه نیززبان منطقه ایی است ویکی اززبانهای موردقبول یونسکوست بایدزبان ملی شود.درمرحله سوم زبان عربی که زبان دینی تمام ملت های ایران است رابایدزبان ملی وزبانهای هرملت رادرکنارآن بایدقبول کرد.زبان فارسی به اندازه کافی درعقب ماندگی وستم مضاعف کارش راکرده ودوباره آنراعلم کردن بهیچ وجه درست نمیباشد.

اگرخیلی شیفته این زبان عقب افتاده هستید،مبارک خودتان درسرزمین فارسستان شایسته شماخواهدبود.
نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.aftabkaran.com/akhbar.php?id=22747

نوشته شده توسط: Anonymous

سازمان فدائیان با نظریه پردازی های چپگرایانه اکنون به یک سازمان تجزیه طلب و انقراض گرا تبدیل شده است.
به گفته نویسنده محترم اگر هیچ مرزی مقدس نیست چه دلیلی دارد که مرزهای شما مقدس باشد ؟
سازمان فدایئان با قدم های سنجده و سیاست دراز مدت هدفی جز تجزیه ایران و پیشاپیش ان تجزیه اذر بایجان از ایران در سر ندارد. روشن است که این سازمان توانائی بر خورد در هیچ سطحی را با جریانات کورد ندارد و بیشتر مسئله اذربایجان برای این سازمان مطرح است و اگر روز ی استانی مانند کردستان بخواهد از ایران جدا شود برای این سازمان ارزو و ارمان خواهد بود.سازمان فدائیان با این مصوبات و پیشنهادها در عمل ضرورت یک جنگ داخلی وزبانی را در ایران سازماندهی میکند.تجربه سازمان مجاهدین باید برای فدائیان ائینه عبر ت باشد که چگونه این سازمان با ایمان دینی مردم بازی کرد و شکافی عمیق در جامعه

ایرانی بوجود اورد . مسئله زبانی و قومی مصیبتی بدتر ازدین و ایمان خواهد بود.با یک گردش قلم نمیتوان حاتم بخشی کرد و کشور ی را به دهها منطقه تقسیم کردمانند این نظر نویسنده.(باید مخالف برنامه‌ایی موضوع جدایی بود، اما اگر روزی بخشی از مردم این کشور به غلط یا درست جدایی را برگزینند علیرغم مخالفت یا موافقتی که با این امر وجود داشته باشد می بایدعلیه سرکوبگری مرکزگرایانه بود و بر حق دمکراتیک انتخاب کننده‌ها تاکید کرد. ) معنای این حرف چیزی نیست جز اینکه دولت باید شاهد فروپاشی کشور باشد و دولت و مردم ایران باید بپذیرند عده ای میخواهند جدا شوند وحق مداخله مسلحانه هم ندارند.. دو کشور المان متحد شدند و اروپا متحد شد وما بر طبل جدائی میکوبیم..نه . در برابر این فروپاشی اگاهانه راهی جز مقاومت مشروع وجود ندارد. باور نداشتن به تمامیت ارضی ایران به عنوان فضائی برای همزیستی مسا لمت امیز راه باز شدن جنگهای خشن و گشتار های بی مانند است.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

موج شكن ديگه چيه، كاش كمي توضيح مي داديد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شفق, هننیگ از کلمه ,احتمالا, استفاده کرده است. یعنی نظریه کسروی و همدستانش احتمال دارد درست باشد و احتمال دارد درست نباشد ,چنانکه در پایان مقاله اش هم می نویسد: نوشته های کسروی مطمئن نیست. وما نمی توانیم در این باره نظر بدهیم. در علم ,احتمال ,هیج موقع ثابت شده نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آخر این چه مرام و مسلکی ست که عزاداران واقعی در ایران جشن گرفته اند و ما در اینجا بساط تعزیه پهن کرده و زمانی که احتمالا اسرائیل و کنگره امریکا و دیگران رشته ها را پنبه کردند به سینه خود بکوبیم که " نگفتم ؟". چه گفتید و کردید که ارزنی از خرمن بدبختی ها بکاهد؟ جز نفاق و تو سر هم زدن؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جمال مردم ترک زبان آذربایجان غربی به مادر بزرگ و پدر بزرگها خیلی علاقمند هستند همیشه تفسیر تاریخی از زمان ماننا ولولوها تا تاریخ معاصرشان به عهده مادربزرگهایشان است چون مادر بزرگ تاریخ نگاری مدرن است .

نوشته شده توسط: Anonymous

من واقعا هم میدانم و هم نمیدانم جناب رازی چه میگویند. ایشان میفرمایند " این سران جمهوری اسلامی هستند که ترجیح می دهند آقازاده ها در خیابانهای تهران با خودروهای چند میلیارد تومانی جولان بدهند، ولی مردم عادی از تهیه داروهای ضروری عاجز باشند.". خوب مگر این معنی کاپیتالیسم در تعریف و در عمل نیست؟ مگر در همه جای دنیای سرمایه داری " مردم عادی " از همین شکایت نمیکنند؟ مگر جمهوری اسلامی چیزی غیر از اینست؟ حال چنین اتفاق افتاده که این غول و کوتوله سرمایه داری که در چمنزار ما بهم در افتاده و ما را لگد کوب کرده اند شاید برای رفع خستگی و یا هر چیز دیگر تقاضای آتش بس موقت داده اند و ما سبزه ها هم شب و روز در خیابان ها جشن گرفته ایم. عده ای هم راه افتاده اند که به قول اینها بر این جشن ما باران ببارند؛ یعنی به زبان خود ما در این جشن, روضه بخوانند و همان ها را تکرار کنند که همه میدانیم و برای آن

جشن گرفته ایم. اگر اینطور که خودشان میفرمایند " شکی در جهانخوار بودن و امپریالیست بودن امریکا و اروپا " نیست, شاید روزهای عزا داری زیادی در پیش باشد. بگذارید این دم غنیمت باشد. ولی نه خیر, دعوا کن ول کرده میانجی کن ها ول نمیکنند و نمیگویند چه کار دیگری از دست ما برمیآید.
نوشته شده توسط: Anonymous

درسته دیشب خبر تکذیبی و مطالعه کردم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی! مچ رژیم و گردنده گان آن، مخصوصا اپوزیسیون فارس محور خارج از کشور!، زمانی باز باشد، که اینان بقای نیمه جان رژیم را برای مدتی دیگر، به بهانه توافق هسته ای جشن گرفتند. در اثر ظلم و ستم و کشتار های صد ساله!، اکنون جغرافیای ایران به انبار باروت میماند. مردم بیدار شده اند. به هرعنوان و یا بهانه ای، جهنم ایران منتظرجرقه ایست، که اوضاع کاملا دگرگون شود. در ضمن ابن آفای ظریف! قهرمان شما! یکی از راسیست ترین و گستاخ ترین مهره های رژیم اسلامی فارس است، که با وعده های پشت پرده و چاپلوسی های نوکرصفتانه در نزد غربی ها، عمر ننگین رژیم را چند صباحی تداوم بخشید. آخرش چه؟ آیا اپوزیسیون فارس محور که از آستین رژیم اسلامی آویزان شده است فکر میکند اوضاع تا ابد به همین منوال خواهد ماند. و زبان روستای فارسی! مدام العمر برملل جغرافیای موسوم به ایران تحمیل خواهد شد؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب نگرش، متشکرم. این آقایان برای دفاع از زبان مادری شان نیازی به جعل نوشته های دیگران ندارند. هنینگ در همان مقاله می‌نویسد:

جناب نگرش، متشکرم. این آقایان برای دفاع از زبان مادری شان نیازی به جعل نوشته های دیگران ندارند. هنینگ در همان مقاله می‌نویسد: همۀ این زبان‌ها که می‌توان گفت از چهارسو آذربایجان را احاطه کرده‌اند، به گروه زبان‌های ایرانیِ شمال غربی تعلق دارند و به احتمال زیاد این حکم دربارۀ زبان گمشدۀ آذربایجان نیز صدق می‌کرده است.
All these languages, which may be said to surround Azerbaijan, belong solidly to the north-western group of Iranian, and that was probably true also of the lost Azerbaijanian tongue.
هنینگ سپس از تحولات آوایی زبان قدیم آذربایجان سخن می‌گوید و می‌نویسد: اولین معیار تشخیصی که باید به کار بست عبارت است از چند تحول آوایی که می‌توان گمان برد که ویژگی‌های بارز زبان دیرین آذربایجان محسوب می‌شده‌اند و مهم‌ترین آن‌ها همان تحول fr ایرانی به hr و تبدیل d در میان دو مصوت به r بوده است. لغات دخیلِ ایرانی در زبان ارمنی، که از ایالت مجاور آن سرزمین، یعنی از آذربایجان، بدان زبان وارد شده‌اند، وجود چنین تحولاتِ آوایی را ثابت می‌کنند.
چنان که ملاحظه می‌کنید، هنینگ درست عکس آن چیزی را گفته که این آقایان به او نسبت می‌دهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی انگار سوزن گرامافون شما گیر کرده و باز هم یک سری مطالب را طوطی وار تکرار می کند.
عالیجنابِ مدرن و امروزی و مخالف قوم و قبیله، همینکه می گویید <<آیا این است نماینده شکنجه شده ها و زندانی شده ها و اعدام شده های اکثریتی بودن؟! دریغ از یک جو غیرت!>> نشان می دهد که این سازمان بخت برگشته اکثریت که گیر شما افتاده، دیگر پایبند اخلاق قبیله ای انتقام گیری نیست و نمی خواهد قانون قبیله ای خون در مقابل خون را اجرا کند ولی شما هنوز هم از خون در مقابل خون و از <<غیرت>> حرف می زنید.
آقا جان اگر دو کلمه حرف حساب دارید بنویسید که من و دیگران هم استفاده کنیم و اگر ندارید، کاسه کوزه این تبلیغات تکراری طوطی وار علیه اکثریت بخت برگشته را جمع کنید بگذارید دیگران دو کلمه حرف حساب بنویسند.
برای رد و نقد یک نوشته دلیل می آورند نه اینکه از غیرت صحبت می کنند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در نوشتن- شاید بدرد خورد:
نام ها در تقویم آذربایجان که به نظر میرسد بیشر مصطلح اند:
اول=ایلک
فصلها ۱) باهار-یاز۲) یای۳) پایئز۴) قیش .
نام ماههای فصل بهار -یاز:۱) یازین اول آیی - یاز اورتاسی(یازین اورتا -نیسان آیی) -یازین سون آیی(گول آیی) .

نام ماههای تابستان -یای: ۱) یایین اول آیی۲) یای اوْرتاسی(یایین اورتا آیی- قویروق دوْغان ) ، ۳) یایین سوْن آیی.
نام ماههای فصل پاییز: ۱)پایئزین اول آیی ۲) پایئزین ایکیمجی آیی۳) آذر آیی.

نام ماههای فصل زمستان - قیش: ۱) قئشین اول آیی ۲)قیش اوْرتاسی (قئشین اورتا آیی- چیلله آیی ۳) بایرام آیی.

نام روزهای هفته:
1-شنبه
2- بازار گونو= سود گونو (یکشنبه)
3- بازار ائرته سی (دوشنبه)
4- آرا گون (سه شنبه)
5- چَرشنبه
6- جوما یا جومه آخشامی( پنجشنبه)
7- جوما یا جومه گونو
----------
اوت بیچینی: از دهم خرداد...
آرپا یا بوغدا بیچینی: از دهم تیر...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

چند نکته :1_در این شکی نیست که بلاهایی که برسر مردم ایران در این 36 سال امده است کسی جز رهبری حکومت اسلامی نیست .سرمنشا این بد بختی ها ؛ انقلاب کثیف 57 بود : گروگان گیری کارمندان سفارت امریکا ، مدیریت غلط جنگ باعراق وادامه جنگ پس از فتح خرمشهرو تصمیم به ساخت بم اتمی توسط خامنه ای از جمله تصمیماتی بود که قبل از هر کس علیه خود نظام جمهوری اسلامی عمل کرد ؛ بعبارت دیگر بی خردی رهبران نظام در حدی هست که حتی قادر به تشخیص منافع خود نظام نیست ، چه برسد به منافع مردم و یا منافع ملی ایران 2_ اپوزیسیون ایران علیرغم فداکاری وازخود گذشتگی در این 36 سال به دلیل بی خردی و اکستریم وافراط گرایی ؛ فرصت سوزی کردند ... ما نتوانستیم آلترناتیوی معقول و قابل پذیرش مردم ایجاد نمائیم .جنبه دیگر این فعالیت ها چشم و هم چشمی و خنثی کردن فعالیت همد یگربود . نگاه مردم نسبت به اپوزیسیون تغییر کرد

اول اینطور بود که مردم با خود می گفتند که «هر کی بیاید ،بهتر ازاین آخوند ها ست » ولی اکنون، در خوش بینانه ترین حالت مردم به چند شخصیت مخالف درون نظام و یا نظام پیشین، چشم دوخته اند وگرنه در گوشی بهم می گند که :«هیج معلوم نیست که اگر رزیم سرنگون بشه وضع از این هم بد تر نشه»3_ تحریم ها قبل از این که رهبری نظام را در رنج قرار بده ؛ 80 درصد مردم ایران را به گدایی و بد بختی کشانده است .این بی شرف ها؛ ککشان هم نمی گزد. بنابراین این اکثریت مردم بودند که از تحریم ها عذاب کشیند و سفرشان هر روز خالی تر و کم رنگ تر شد .رنج خامنه ای از تحریم ها در این بود که مجبور بود دلارهای کمتری به حزب الله لبنان، حماس و بشار اسد بدهد. وگرنه ،تحریم برای بیت رهبری و خودی ها رژیم سود های چند صد میلیاردی داشت ...بنابراین کاملا قابل انتظار است وقتی ظریف تفاهم نامه فارسی را قرائت کرد که در ان ذکر شده بود که ؛کلیه تحریم ها برداشته می شود . مردم بدون سازماندهی قبلی به خیابان امده اند ؛ به پایکوبی و رقص پرداختند و عملا به رهبر نظام را « هو» کردند . در حالی که سرداران سپاه _ امنیتی ها و بیت رهبری عزا گرفتند که دیگر نخواهند تواسنت از تحریم ها سود های نجومی ببرند ... خامنه ای حتی تا امروز سخنی در باره تفاهم نامه نگفت ......آری منهم متن فارسی را که ظریف قرائت کرد را شنیدیم و از این که تحریم ها برداشته می شوند؛ خوشحال شدم با این که در خارج از کشورزندگی می کنم خود را در رقص و شادی مردم احساس کردم و با اینکه سرکار بود بطور مختصر برای دکتردوشوکی نوشتم؛ تیتر شما بسیار منفی است و با نوشته نیکفرهم اینطور وگرنه با محتوا ی هر دو نوشته ، مشکلی اساسی ندارم .نکته اخر، روانشناسی سیاسی به ما یاد می دهد که در شرایطی که جهان این تفاهم نامه را امری مثبت تلقی کرد و لوزان به مرکز خبری جهان مبدل شد و مردم شادی کنان به خیابان امده اند؛ چنین تیتر های منفی تاثیر مثبیتی بر روی مردم نخواهد داشت .
نوشته شده توسط: Anonymous

به جناب آقای کسروی ورژن 2015 یادآوری می شود از آن جا که «مامان» واژه ای دخیل و فرانسوی است، بهتر است از معادل پارسی آن «ننه» استفاده فرمایند تا خللی بر سره نویسی ایشان وارد نشود. در همین راستا، زین پس به جای اصطلاح غریب و نامانوس «تیتیش مامانی» استفاده از اصطلاح ملی «تیتیش ننه ای» توصیه می گردد. حضرتشان که این همه نسبت به واژه های عربی و ترکی آلرژی دارند، خوب است همین حساسیت را نسبت به واژه های فرنگی نیز نشان بدهند تا یک وقت شبه ای به وجود نیاید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

چند نکته :1_در این شکی نیست که بلاهایی که برسر مردم ایران در این 36 سال امده است کسی جز رهبری حکومت اسلامی نیست .سرمنشا این بد بختی ها ؛ انقلاب کثیف 57 بود : گروگان گیری کارمندان سفارت امریکا ، مدیریت غلط جنگ باعراق وادامه جنگ پس از فتح خرمشهرو تصمیم به ساخت بم اتمی توسط خامنه ای از جمله تصمیماتی بود که قبل از هر کس علیه خود نظام جمهوری اسلامی عمل کرد ؛ بعبارت دیگر بی خردی رهبران نظام در حدی هست که حتی قادر به تشخیص منافع خود نظام نیست ، چه برسد به منافع مردم و یا منافع ملی ایران 2_ اپوزیسیون ایران علیرغم فداکاری وازخود گذشتگی در این 36 سال به دلیل بی خردی و اکستریم وافراط گرایی ؛ فرصت سوزی کردند ... ما نتوانستیم آلترناتیوی معقول و قابل پذیرش مردم ایجاد نمائیم .جنبه دیگر این فعالیت ها چشم و هم چشمی و خنثی کردن فعالیت همد یگربود . نگاه مردم نسبت به اپوزیسیون تغییر کرد

اول اینطور بود که مردم با خود می گفتند که «هر کی بیاید ،بهتر ازاین آخوند ها ست » ولی اکنون، در خوش بینانه ترین حالت مردم به چند شخصیت مخالف درون نظام و یا نظام پیشین، چشم دوخته اند وگرنه در گوشی بهم می گند که :«هیج معلوم نیست که اگر رزیم سرنگون بشه وضع از این هم بد تر نشه»3_ تحریم ها قبل از این که رهبری نظام را در رنج قرار بده ؛ 80 درصد مردم ایران را به گدایی و بد بختی کشانده است .این بی شرف ها؛ ککشان هم نمی گزد. بنابراین این اکثریت مردم بودند که از تحریم ها عذاب کشیند و سفرشان هر روز خالی تر و کم رنگ تر شد .رنج خامنه ای از تحریم ها در این بود که مجبور بود دلارهای کمتری به حزب الله لبنان، حماس و بشار اسد بدهد. وگرنه ،تحریم برای بیت رهبری و خودی ها رژیم سود های چند صد میلیاردی داشت ...بنابراین کاملا قابل انتظار است وقتی ظریف تفاهم نامه فارسی را قرائت کرد که در ان ذکر شده بود که ؛کلیه تحریم ها برداشته می شود . مردم بدون سازماندهی قبلی به خیابان امده اند ؛ به پایکوبی و رقص پرداختند و عملا به رهبر نظام را « هو» کردند . در حالی که سرداران سپاه _ امنیتی ها و بیت رهبری عزا گرفتند که دیگر نخواهند تواسنت از تحریم ها سود های نجومی ببرند ... خامنه ای حتی تا امروز سخنی در باره تفاهم نامه نگفت ......آری منهم متن فارسی را که ظریف قرائت کرد را شنیدیم و از این که تحریم ها برداشته می شوند؛ خوشحال شدم با این که در خارج از کشورزندگی می کنم خود را در رقص و شادی مردم احساس کردم و با اینکه سرکار بود بطور مختصر برای دکتردوشوکی نوشتم؛ تیتر شما بسیار منفی است و با نوشته نیکفرهم اینطور وگرنه با محتوا ی هر دو نوشته ، مشکلی اساسی ندارم .نکته اخر، روانشناسی سیاسی به ما یاد می دهد که در شرایطی که جهان این تفاهم نامه را امری مثبت تلقی کرد و لوزان به مرکز خبری جهان مبدل شد و مردم شادی کنان به خیابان امده اند؛ چنین تیتر های منفی تاثیر مثبیتی بر روی مردم نخواهد داشت .
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، رژیم آخوندی هزاران تن از فدائیان اکثریتی و اقلیتی و وابستگان و هواداران سازمان های سیاسی دیگر را دستگیر، بازجوئی، شکنجه، زندانی و اعدام کرده است و ددمنشی ها و بیدادگری های بیمانند و شگفت انگیز دژخیمان دوزخی رژیم ولایت فقیه روی تاریخ ایران را سیاه کرده اند و این ستم ها و سنگدلی ها در سرتاسر تاریخ ایران بی مانند هستند! تجاوز به زن شوهردار در برابر چشم شوهرش در زندان های رژیم، تجاوز به دختران زندانی پیش از اعدام، تیرباران کردن و به دار آویختن زنان باردار، شکنجه دادن کودکان خردسال برای به دست آوردن اطلاعات از مامان و بابا، کشتار هزاران تن از دشمنان رژیم در دهه شصت و در بیدادگاه های پنج دقیقه ای، کشتن دشمنان رژیم گدایان مفت خور به دست آدمکشان مزدور در فرامرز و کشتن دشمنان رژیم در درونمرز و خودکشی و مرگ طبیعی نامیدن این آدمکشی ها و ستم های بی مانند دیگری که روی تاریخ ایران .....

..... را سیاه کرده اند گوشه ای اندک از ددمنشی های بی شمار رژیم اهریمنان دوزخی هستند! کسانی که نوشته های دختری رنجدیده و له شده از شکنجه های رژیم آخوندی به نام عفت ماهباز از وابستگان به سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت و به ویژه کتاب ایشان به نام (فراموشم مکن) را خوانده باشند می دانند سخن از چیست http://iranglobal.info/node/37326 و کسانی که گفتگوی خانم مینا لبادی را درباره اعدام شوهرشان آقای علی اصغر ضیغمی وابسته به سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت را خوانده باشند می دانند سخن از چیست http://iranglobal.info/node/37966 و یا کسانی که گفتگوی خانم معزز خواهشی درباره اعدام شوهرشان آقای کمال الدین پاکدل وابسته به سازمان اکثریت را خوانده باشند می فهمند که سخن از چیست http://iranglobal.info/node/38040 ********** اکنون سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت که باید خود را نماینده شکنجه شده ها، زندانی شده ها و اعدام شده های اکثریتی بداند با به کارگیری کدام واژگان درباره رژیم دژخیمان و شکنجه گران سخن می گوید؟ آیا با واژگانی که نشانگر خشم و کینه سوزان هستند؟ نه! این سازمان با واژه هائی لوکس و اتو کشیده و اودکلن زده و تیتیش مامانی درباره این رژیم و کارگزاران آن سخن می گوید! ( ..... ما تلاش بی وقفه هيأت نمايندگی دو طرف برای رسيدن به تفاهم را ارج می گذاريم! ..... راه برای بهبود شاخص های کلان اقتصادی و وارد شدن ايران به جامعه جهانی باز خواهد شد! ..... با تفاهم حاصل شده فضای جديدی برای ايران در سطح بين المللی فراهم خواهد شد! ..... هيأت سياسی - اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران - اکثريت تفاهم حاصله را به مردم ايران و نيروهای آزاديخواه و صلح دوست جهان شادباش می گويد! ..... ) آیا این است نماینده شکنجه شده ها و زندانی شده ها و اعدام شده های اکثریتی بودن؟! دریغ از یک جو غیرت!
نوشته شده توسط: Anonymous

پررو تر از این رژیم پیدا نمیشه که حالا که زیر فشار و ترس به زاری افتاده و بطرز ننگینی تسلیم شده و غلط کردم گفته برای مردم ایران قمپز در میکنه که ما پیروز شدیم و همه قدرتهای جهانی رو مجبور کردیم حرف ما رو قبول کنند. واقعا کدوم آدم عاقلی هست که حداقل فهم و سواد رو داشته باشه و حقه بازی جواد ظریف و حسن روحانی و بقیه آدمهای این رژیم رو باور کنه ؟ تشکر از این مقاله مختصر و مفید

نوشته شده توسط: Anonymous

یک تکمله: مثال اسب های چند میلیون دلاری و پورشه و مازاراتی را برای این آوردم که بگویم اگر ورود این کالاها و پرداخت بهای آنها به ارز ممکن است، مسلما واردات دارویی نباید کار چندان سختی باشد. این سران جمهوری اسلامی هستند که ترجیح می دهند آقازاده ها در خیابانهای تهران با خودروهای چند میلیارد تومانی جولان بدهند، ولی مردم عادی از تهیه داروهای ضروری عاجز باشند. آنها به دروغ می گویند کمبود دارو به دلیل تحریمها است و بخشی از ما هم چنان عاشق "مردم!" هستیم که در تکرار این دروغها سر از پا نمی شناسیم. به هر حال آن رگ "ضدامپریالیستی" و انداختن گناه همه چیز به گردن امریکای جهانخوار باید یک جایی بیرون بزند و خودش را نشان بدهد! (البته خود من به شخصه شکی در جهانخوار بودن و امپریالیست بودن امریکا و اروپا ندارم، فقط با این مخالفم که شور حسینی مبارزه ضدامپریالیستی ما را به هواداری از جمهوری اسلامی بکشاند)

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش توکلی، 1) رژیم جمهوری اسلامی به تصدیق وزیر بهداشت قبلی خودش در اوج تحریمها بجای اختصاص ارز به دارو و تجهیزات پزشکی، با ارز دولتی "دسته‌بیل" از چین وارد می‌کرد! متوجه هستید؟ "دسته‌بیل!!!" در همین دوره تحریمها پورشه و مازاراتی و لامبورگینی بود که با ارز دولتی وارد کشور می‌شد، فقط یک رقم 65 رأس اسب گرانقیمت با هواپیمای چارتر لوفت‌هانزا وارد ایران شد (همه با ارز دولتی). شما بفرمایید اینکه رژیمی بجای دارو دسته‌بیل وارد کند، تقصیر کیست؟ پس می‌بینید که ارتباط کمبود دارو با تحریمها از دروغهای بیشرمانه ولی فقیه برای تحریک احساسات ایرانیان است که شما هم تکرارش می کنید و به عبارتی بلندگوی او شده‌اید. این عین حرف شما است: «تحریم ها در بخش هایی واقعا ضد انسانی بود که در قسمت دارو یی و بهداشتی موجب سرطان ، سکته و مرگ هزاران ایرانی شد» این جمله را به صد تا فارسی‌زبان نشان بدهید، خواهید دید

خواهید دید که 99 نفر از آنها خواهند گفت معنی آن این است که ایران تحریم دارویی شده است. آن یک نفری هم که چیز دیگری می گوید، احتمالا شاگرد مردودی کلاس اکابر است! حالا در کامنت آخر این را تصحیح کرده‌اید و می گویید که مسئله دارو بطور "غیر مستقیم" تحت تأثیر تحریمها بوده است. 2) آیا نتیجه منطقی و طبیعی تحریم بنزین تولید بنزین سُرب‌دار است؟ یعنی ما باید بی مسئولیتی رژیم در قبال سلامت شهروندان علی‌رغم اخطارهای مکرر متخصصین داخلی را هم بیندازیم گردن تحریم کنندگان؟ 3) تحریمها از کجا شروع شد؟ آیا سران جمهوری اسلامی در خانه نشسته بودند و ماستشان را می خوردند و یکدفعه این اجنبیهای بی همه چیز گفتند برویم ایران را تحریم کنیم؟ 4) شما از کجای کامنتهای بیشمار من بیرون درآوردید که من «از رژیم اخوندی انتظار دارم که همچنان در خط ضد امپریالیستی امام راحل حرکت نمایند»؟ حافظه من یاری نمی‌کند، ولی شما بفرمایید آن کدام سازمان بود که بخاطر مبارزه ضدامپریالیستی به زیر عبای امام راحل خزید و در سرکوب و کشتار فرزندان این آب و خاک با دژخیمان همکاری کرد؟ حالا "شما" مرا به پیروی از امام راحل متهم می کنید، هیچ کس نه "شما"؟ 5) آقای توکلی عزیز، عشق به مردم ایران حق انحصاری شما نیست. من هم از هر اقدامی که درد و رنج و محنت مردم ایران را کم کند، خوشحال می‌شوم. فقط معتقدم باید به مردم گفت مقصر اصلی این تحریمها و گرانی و آلودگی هوا و مواد غذائی آلوده و سرکوب و شکنجه و اعدام، همین جمهوری اسلامی با همین روحانی و همین ظریف است. باید بجای ایجاد امید توخالی و بچگانه به مردم گفت که جمهوری اسلامی در قامت یک رژیم ضدمردمی و ضد ایرانی مسلما در پشت درهای بسته بر سر منافع ملی مردم ایران چانه نزده است و اگر امتیازی گرفته باشد، آن امتیاز برای بقای دستگاه سرکوب و شکنجه و اعدام بوده است. باید گفت و نوشت که تنها و تنها خطر سقوط و شورشهای اجتماعی و عدم دسترسی به منابع ثروت بود که خامنه‌ای را به پای میز مذاکره نشاند و نه منافع حیاتی مردم ایران! کسی که از مزایای توافق هسته‌ای دم می‌زند، بدون اینکه این نکات را به مردم یادآوری کند، چه در اپوزیسیون باشد و چه در پوزیسیون، مشغول هوراکشیدن برای جمهوری اسلامی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول کامنت‌های عزیز این کامنت من درباره ( بقا انسان مدرن و ناپدید شدن انسان‌های نئاندرتال ) که نتیجهٔ پژوهش‌‌های جدید است آیا به دستتان رسید؟ وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

خلیج فارس یا خلیج عرب دیگر اهمیت استراتژیک ندارد!!!!
عجب! لابد این هم تحلیل دیگری است مثل پیش بینی راجع به گرداندن جنازه مرتیکه اسد یا ممانعت روسیه از توافق هسته ای یا قضیه قتل و تجاوز به یک دختر توسط یک هوادار پ ک ک یا هزار و یک شاهکار دیگه ای که از شما دیده ایم. یک سوال اساسی دیگه هم از شما اینه که کدوم دور از جنابی برای اولین بار به شما تحلیلگر گفته و ملت رو تو این هچل انداخته؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جمال. شما حتما اهل نقده نیستید. شما می توانید جواب بدهید که کردهای مسلحی که از سقز ظاهرا برای میتینگ آمده بودند چه هدفی داشتند؟؟؟ در منطقه فرودآباد و روی کانال فاضلاب چرا حزب دموکرات خانه‌های اکراد دور گه را با رنگ قرمز علامتگداری کرده بودند؟؟؟ (بعدها همسایه ما گفت که قرار بود شب به منازل ترک‌ها (عجم‌ها) حمله کنند... کرد سقزی در نقده چه کار داشت. زمانی که ترک‌های قره‌پاپاق به این سرزمین وارد شدند این منطقه خالی از سکنه قبلا در دست افشارها و مقدم‌های مراغه بود و مهاباد فعلی نیز سرزمین چاپیقلی و چپنی ها بود و اسناد تاریخی و اسامی‌جغرافیایی این را ثابت می کند در آرشیو عثمانی در دوره شاه عباس مرز آدربایجان بیتلیس محسوب می شد و عثمانی‌ها بیتلیس را مرز آذربایجان می دانستند و در صورت گرفتن بیتلیس به آذربایجان مسلط می شدند. کردها عشیره بودند و اگر ملت بودند تا کنون برای خود دولت ملی تشکیل

می دادند و جالب است کردها به ترک‌های نقده عجم می گویند یعنی با لفظ تحقیر آمیز دولت عثمانی ما را مورد خطاب قرار می دهند و معلوم می شود که کردها اهل کجا بودند... با سیاهنمای نمی توان خاطره تاریخی ملت ترک‌ را از بین برد کردها هیچ موقع سر سازگاری نداشتند. کردها بزرگترین اشتباه تاریخی خود را مرتکب شدند. بعد از جنگ نقده رادیو کومله گفت: حزب دموکرات ناشیانه عمل کرد. دموکرات راه مواصلاتی نقده به میاندوآب و اورمیه را بسته بود و ترک‌های قره‌پاپاپق مجبور شدند تا آخرین قطره خون خود مقاومت کنند... ...... شما بهتر است کتاب جنگ نقده را که اخیرا عیسی یگانه نوشته مطالعه کنید... شما مثل اینکه اسله را بر زمین گذاشتید ولی خوی هجومی خویش را فرلموش نکرده‌اید... به امید روزی که کردها دست از تمامیت خواهی دست بردارند تا ترک و کرد به حق خود برسد...
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر شفیق گرامی، از نقل دقیق نظرات والتر هنینگ بسیار ممنونم. پس روشن شد که آقای هنینگ که این حضرات پان ترک این همه به او استناد می کنند و نظرهای غلط خودرا به او می چسبانند دقیقا برخلاف ادعای اینها عقیده داشته که زبان ترکی زبان وارداتی به آذربایجان است و مردم آذربایجان پیش از آن به زبانی ایرانی و گویشی از پارسی تکلم می کرده اند. اما جناب شفیق به شما می گویم که اگر خود هنینگ هم سر از خاک بردارد و به این حضرات بگوید که زبان اصلی آذربایجان ایرانی بوده نه ترکی باز اینها دست برنمی دارند و به هنینگ خواهند گفت : نه آقای هنینگ، اشتباه می کنید،عقیده شما این نیست بلکه چیزی است که ما می گوییم!

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا دقت کنید با وجود هارت و پورت‌های بسیج، ایران بدون ترکیه باید سرش را به دیوار بکوبد، ایران برای عادی سازی روابط با پاکستان، به ترکیه نیاز دارد. ( بعد از حوادث یمن )، ایران برای صدور گاز و نفت به اروپا، به آزربایجان جنوبی و ترکیه نیاز دارد، ایران برای صادرات گاز به چین، به تورکمنستان نیاز دارد، ایران برای دور ماندن از خشم روسیه، به ترکیه، تورکمنستان، آزربایجان نیاز دارد. ایران یک کشور منزوی است، خلیج فارس یا خلیج عرب دیگر اهمیت استراتژیک ندارد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خبر تكذيب شد

نوشته شده توسط: Anonymous

ناصر شفیق عزیز، چیزی به نام ( زبان ایرانی ) وجود ندارد، زبان فارسی‌ امروزی نیز، زبان دهات و دره‌های خراسان شمالی‌ بود، این زبان با عاریه گرفتن از زبان‌های قدرتمند ( عربی‌ و ترکی ) واژگان لازم را گرد آورد تا قادر به بیان نیازمندیهای انسان قرون گذشته شود، زبان فارسی‌ امروزی، در ۲ دو قرن گذشته، هتی یک ( فعل ساده ) درست نکرده، از آنجا که ویژگی‌ زبان قدرتمند، در ساختن فعل ساده از ( اسم و صفت و بلعکس ) است زبان فارسی‌ بدلیل عدم توانائی در ساخت فعل ساده از اسم و صفت، در قرن ۲۱ با فقط ۳۰۰ فعل ساده به حیات خود ادامه میدهد. زبان فارسی‌ نه زبان علم است، نه زبان فلسفه، نه زبان ادبیات، نه زبان تکنولوژی و بدون شک جامعه فارسی‌ با این زبان برای همیشه در دنیایی مدرن در جا خواهد زد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر شفق, هننینگ در اول و آخر مقاله اش نوشته: خودش نمی تواند در این باره نظر بدهد, چون نمی تواند معلومات قانع کننده ای حتی از نوشته های آقای کسروی هم بدست بیاورد. نظر خود آقای هننیگ که یک ایران و زبان شناس سرشناسی بوده مهم است نه نقل قولهایش از کسروی . آقای شفق بهتر است آن قسمتی که این جا به فارسی درج میکنید, انکلیسی اش را هم از اصل مقاله هننینگ درج کنید تا تا دیگران هم نظرمان را بدهیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی هنینگ از زبان‌های ایرانی صحبت می کند، نباید از آن فقط زبان فارسی را استنباط کرد. فارسی یکی از زبان های ایرانی است. تالشی، تاتی، هرزنی، زازایی، سمنانی، دیلمی، آذری و ... جزو زبان‌های ایرانی اند. منظور هنینگ این است که زبان قدیم آذربایجان معلوم نیست کدامیک از این زبان‌های ایرانی بوده است. اما اینکه زبانی ایرانی بوده، شکی در آن نیست. طبیعی هم هست. حتی در جایی از مقاله اش یادآوری می کند که واژه های ایرانی از طریق زبان ایرانی آذربایجان به زبان ارمنی راه پیدا کرده است. چون آذربایجان در همسایگی ارمنستان است. برای فهم یک مقالۀ علمی کمی باید حوصله به خرج داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بی نام و آقای وجدان آگاه!
هننینگ در اول مقاله‌اش می نویسد:

آقای بی نام و آقای وجدان آگاه!
هننینگ در اول مقاله‌اش می نویسد: اکنون چند قرنی است که شکلی از زبان ترکی در ایالات شمال غربی ایران، آذربایجان و زنجان، به صورت زبان عامه درآمده است. داستان چگونگی نفوذ تدریجی قبایل ترک به این مناطق و، به تبع آن، عقب نشینی و ناپدید شدن نهایی سکنۀ پیشین ناحیه و زبان آن‌ها را مورخ ایرانی، سید احمد کسروی، از روی اسناد و آثار تاریخی پی جویی کرده است. جریان مذکور در سدۀ یازدهم میلادی شروع شده و در آغاز سدۀ شانزدهم به پایان رسیده است. همه همداستانند، و درواقع هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
در ادامۀ مقاله از لمان هوپت یاد می کند که در سال 1898 متوجه گویش مخصوص گلین قیه شده بود که گونه ای از گویش هرزنی است. سپس از ماهیار نوابی تشکر می کند که یادداشت هایش را دربارۀ گویش گلین قیه در اختیار او گذاشته است. از آدم های دیگری نیز اسم می برد. بعد به مطالعۀ صرف زبان شناسانه می پردازد و در آخر می گوید که تالشی و هرزنی و خلخالی و تاکستانی در مرز آذربایجان قرار دارند اما دربارۀ زبانی که روزگاری در خود آذربایجان به آن گفتگو می شده اطلاعی نداریم. ولی این سخن به هیچ وجه به این معنا نیست که هنینگ حرفش را دربارۀ ایرانی بودن زبان آذربایجان پیش از رسیدن ترکان پس گرفته است. وگرنه باید دیوانه بوده باشد که در اول مقاله اش بنویسد: هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزيز و همشهري گرانقدرم آقاي بهنام ، فقط محض اطلاع جنابعالي عرض مي كنم كه در منطقه سوراخاني و بالاخاني باكو همگي به زبان تركي آذربايجاني صحبت ميكنند. اما در مسير أتوبان باكو - روسيه قصبه اي كوچك به نام گيله زي هست كه در إعصار گذشته تعدادي خانواده گيلكي آنجا ساكن بوده اند، همچنين شهرهاي سيه زن - شبران كه اسامي فارسي دارند هنوز هم اهالي تات و سني مذهب در آن ميتوان يافت . اين تاتها از نسل همان تاتهايي هستند كه در زمان انوشيروان به قفقاز كوچيده اند و اكنون در ميان اكثريت ساكنان آذربايجاني ميشود گفت كه حل شده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در سایت "عصر نو " فیلمی از مصاحبه حمید احمدی با اکبر اعتماد ، پدر انرژی اتمی زمان شاه ، انجام داده . اگر ممکن است این فیلم را به اینجا بیاورید تا مراجعین بدانند بر ایران انرژی اتمی زمان شاه چه گذشت !

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب رازی گرامی / 1_اینجانب کجا و در کدوم نوشته ای برای رزیم « هورا »کشید ه ا م لطفا کیلویی ننویسید و بطور مشخص نقل و قول بیاورید و همچنین کجا وچگونه بلندگوی دروغگوئیهای رزیم شده ام ؟ 2_ تحریم ها بطور رسمی شامل دارو ها نبود ولی به دلیل تحریم سیستم بانکی و تحریم سیستم حمل نقل با ایران ، عملا خرید دارو و ارسال آن به ایران غیر ممکن شد. شخصا برای اقوام خود که نیازمند دارو بودند ،بطور غیر قانونی دارو خریده و بطورغیر قانونی هم توسط مسافران به ایران ارسال کردم ، قطعا خانواده و دوستان شما و سایرین هم چنین تقاضایی داشتند 3- تحریم فروش بنزین به ایران ، موجب تولید بنزین هایی با سرب بالا در ایران شد که به اعتقاد کارشناسان این نوع بنزین ها سرطان زا بود که موجب مرگ و میر شد .4_ عدم فروش بنزین به هواپیما های مسافری ایران ایر ، مشکلات بسیاری برای ایرانیان ایجاد کرد. بطور مثال

ایران ایر پروازهای مستقیمی به بسیاری از شهر های اروپا داشت که به دلیل ندادند بنزین به چنین پروازهایی به اروپا قطح شد . بطور مثال پرواز مستقیم تهران _ کپنهاک قطح شد ؛ چرا که دولت دانمارک حاضر نبود حتی بنزین به ایران ایر بفروشد ولی دولت انسانی ودمکرایتک سوئد چنین محدودیتی برای برای ایران ایر ایجاد نکرد و ایرانیان سالخورده مجبور می شدند که از تهران به یکی از شهر های سوئد پرواز نمایند و از انجا طی مسافت 800 کیلیومتری دوباره با اتومبیل به کپنهاک و یا بلعکس سفر کنند ایا این سادیسم غربی ها نبود که به دلیل تحریم ها ی هسته ای ، مردم ایران را ازاد و اذیت کنند و بیچاره هزاران دانشجو ایرانی به دلیل تحریم ها در خارج از کشورسرگردان و با چه بد بختی هایی مواجبه شدند وشکی نیست که جای من و شما در غرب امن است وگرنه اگر همان مشکلات مردم ایران را می داشتیم به خیابانها می ریختیم و در جشن مردم رقص و پایکوبی می کردیم . 4_ جناب رازی این شما هستید که از رژیم اخوندی انتظار دارید که همچنان در خط ضد امپریالیستی امام راحل حرکت نمایند .سعی و اررزوی من این است که مناسبات ایران با کشورهای غربی بهبود و یابد و هر قدمی که در این راه از سوی هر نیروی سیاسی سابق ضد غربی برداشته شود ، مثبت ارزیابی می کنم . این کجا پوپولیسم است ؟ بنابراین اینجانب نه بخاطر اینکه مردم الکی خوش بودند ؛ منهم خوش شدم ؛ بلکه دلایلی که در بالا ذکر شد و دلایلی دیگری که در کامنت های بعدی خواهد آمد، از انتشار تفاهم نامه سیاسی گریه و زاری نکرده ا م . تحلیلی از حشمت اله طبرزدی خواندم که جالب بود اونوشت :«هر اندازه رژیم بیشتر به درون مناسبات بین المللی کشانیده میشود، از قدرت سرکوب بی محابای او کاسته میشود و امکان گسترش مبارزات اجتماعی تقویت میگردد. ما مردم زیر ستم ایران می بایست از وضعیت کنونی به نفع مطالبات اساسی بهره گیری کنیم و بر مبارزات مدنی و دموکراتیک خود بیفزاییم. باید توده ها را حول مبارزات اجتماعی اخیر گرد هم آوریم و عملا نشان دهیم راه رهایی، عدالت، فاه، آزادی و دموکراسی از طریق گسترش مبارزات دموکراتیک است. باید از شرایط کنونی برای اتحاد و متشکل شدن بهره برداری کنیم.»
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناصر شفق, قسمت اول آقای هننیگ را این جا درج خواهم کرد که آنجاهم مینویسد که اطلاعاتی که در باره زبان قدیم آذربایجان در دست اداریم خیلی ناقص است و بهتر است در این باره سکوت اختیار کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ANONYMUSjعزیز و گرامی‌، در کّل این متن ( والتر برونو هننینگ زبان و ایران شناس معروف آلمانی ) اعتراف می‌کند که با توجه به شواهد ادبی‌ گردآوری شده توسط کسروی پیرامون زبان فارسی‌ در آذربایجان مخصوصا اردبیل که در حاشیه آزربایجان واقع شده امکان استخراج حکم قطعی پیرامون فارس بودن زبان مردم آزربایجان غیر ممکن است. وجدان آگاه

We are similarly unfortunate wit the literary evidence wich the late Kesravi had collected from Persian Works: There is noting conclusive . The most considerable is a set of 14th cerntury dialect quatrains from Ardabil; but Ardabil is merely on the fringe from Azebaijan,close to Taleş,
and the dialect of ehese quatrains has been shown to be akin to talishi. In short, with all the dialects
we have considered here, of Taliş, Harzan, Khalkhal, and Takistan, we remain on the threshold of
Azerbaijan; but of the language once spoken in Azerbaijan itself we know nothing.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سیاوش, ممنون از اطلاعات. منظور از کامنت این بود که به احتمال قوی خود دولت هم به علت وجود مراکز متعدد قدرت, به تحقیق آمار درستی ندارد و تازه آنچه را هم که میگوید نمیتوان بدون شک باور کرد و در باره آن به گفتگو پرداخت. آنچه مسلم است پس از ۳۶ سال نور ضعیف امیدی از روزنه ای کوچک برای شروع پایان بدبختی ها تابیده است که ممکن است سرابی بیش نباشد و ما نمیتوانیم و نباید بر اساس نفرت از جمهوری اسلامی این روزنه را کور کنیم و موافقین آنرا طرفدار جمهوری اسلامی بدانیم, آنهم کسانی که زندگی خود را در این راه باخته و اکنون در غربت با رویای پایان این خواب مخوف خوشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم اسلامی به آخر خود نزدیک شده است. دول غربی برای سرکوب نیروهای پیشرو چپ، دمکرات، و نیروهای آزادی خواه 37 سال این رژیم را در ایران تثبت کردند، تا برنامه آنان را به اجرا در آورد. رژیم اکنون، برای غرب سود دهی ندارد. و با تمهیدات ساخت سلاح اتمی تمام منطقه را تهدید میکند. باید برود. 37 سال قتل و کشتار مردم بی دفاع ایران کافیست. رژیم خود نیز یقین حاصل کرده است که دیگر دول غربی آن را مزاحم منافع خود در منطقه تلقی میکنند. و موجودیت رژیم، تهدید جدی برای منافع اروپا و آمریکاست. غرب نیز به طریق غیر مستقیم بمردم چراغ سبز نشان داده، به خیابانها بریزند و چل و پلاس رژیم را بر چینند. اکنون ترس بر دل گردانندگان رژیم افتاده است. میدانند که عاقبت شان بهتر از رژیم معدوم شاه نخواهد بود. ایران نیز مثل سابق نخواهد بود.