Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ابن مقاله بیشتر مغرضانه، بی مفهوم و بدون نام و نشان واقعی است و به احتمال خیلی زیاد کامنت نویسان بالا هم از همان منبع فکری تغذیه میشوند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سررا نباید مثل کبک تو برف کرد و گفت «همه چیزدرست است». نه خیر. تو سرطان داری. اگر معالجه نشوی می میری.
بعضی ها مانند شاه و شیخ دچار هستریزی چپ ستیزی شده اند. یا حقوق ستیزی. به جای اینکه در اندیشه ی معالجه سرطان جامعه ی خود باشند. بله حزب توده،فدائیان، و دیگر چپها به شاه و شیخ و طرفدان آنها، به افراد حکومتی و غیر حکومتی گفتند،زندان و اعدام شان را تحمل کردند، که خانم و آقاجان شما سرطان دارید باید معالجه بشوید اما کسی گوشش به سخن نبود و مثل کبک سر در برف کردند؛ و عقلشان از زبان «عمه خاله»، از «زبان شیرین فارسی»، از کوروش و داریوش ، از خمینسم بالاتر نرفت.

«تبعیض » یا به عبارت دیگر«نابرابری حقوقی» یا « نقض حقوق ملیتهای مختلف»، یا «محرومت از حقوق ملی» سرطان کهنه ی جامعه ی ماست. علاج اش نکنی، سردربرف کنی و تنها با عقب خود سرطان را ببینی «مرده» ای. همانطور که دوشاه مردند.

شیخ ها هم خواهند مرد. اما سرطان بجای خود باقی ست.که تن تو یعنی جامعه ی ترا «منفجر» کند. حالا چپ و غیر چپ ، همه ی سرطان شناسان به تو میگویند خانم و آقای محترم در «معرض مرگ» هستی، عقل داشته باش علاج درد کن. همه ی آن خربزه ها که تو دست داری آب است. نه به تو تونبان میشود و نه به فاطی. یوگسلاوی در انتظار توست. خیال نکن نمی توانند از ایران چنین چیزی درست کنند. مطمئن باش نه تنها از ایران بل از همه جا می توانند سوریه-لیبی-عراق-افغانستان-اوکرایین و...درست کنند.

تاچشم بهم بزنی شده ای سوار رودخانه های خون. که به دریای خون میریزد. جامعه ایکه خمینی را سرکارآورد، آماده است بدتر از سوریه و یوگسلاوی هم بشود.
علاج درد را از پیش باید کرد. نوش دارو بعد از مرگ سهراب فایده ندارد.
یا به قول ما آذربایجانیها «حنانی تویدان سونرا-گؤته یاخارلار» حنای بعد از عروسی شایسته ی ماتحت است.

از نظر من-برخلاف نظر بعضی ها- علاج کوچک و کوچک شدن ایران نیست. علاج درست قبول حقوق ملیتها و ایجاد برابر حقوقی ست.این به سود زندگی همگان است. می توان عملی کرد. راهش هم ایجاد فدرالیسم مناسب با شرایط جامعه ی ایران است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رئیس نیا
با پیشنه نوشتاری شما تا حدودی آشنایی دارم
تمامی منابع ذکر شده در مقاله جنابعالی،از منابع نه چندان بی طرف گرفته شده.
در بحث از مسایل تاریخی تطبیق اسناد و منابع و مراجع با سه وجهه از علوم اجتماعی الزامی است:
1_باستانشناسی
2_زبانشناسی
3_مردم شناشی
متاسفانه باوجود ماهیت زبانشناسی مقاله جنابعالی،هیچ گونه اصول زبانشناختی در این نوشته ها مستتر نبود.
زبان آزربایجان نه از سده های 11و 7و8میلادی و با هجوم قبایل متعدد ترک،که از هزاره های 10قبل میلاد و حتی قبل تر از آن ترکی بوده.رجعت به سنگ نوشته های شهرستان خمین،قوپوستان دو آزربایجان شمالی،جان تپه حسنلو......قابل مشاهده است.وجود آیین مشترک دین شمن بین ترکهای تونقوز و ترکهای آزربایجان ،نیز شاهدی زنده بر مباحث مردم شناختی است.رجوع شود به ایین دین شمن در مسجد صاحب الامر تبریز که اکنون بعنوان رسمی دیرینه و زنده به ثبت جهانی رسیده.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نوشته های ابوالفضل محققی گرامی بخشی از سرگذشت نسل انقلاب 57 است. امیدوارم ایشان و دوستانی مانند او سرگذشت ها را بهرشکلی که دوست دارند بنویسند. تا فراموش نشود. مردمی که تاریخ خود را فراموش کند تمدن خود را هم از دست میدهد. و راه به جلو نمی برد. امید است این سرگذشتها توشه ی آموزنده ای برای نسلهای جوان تر باشد. شاید در ساختن زندگی بهتر به دردشان خورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

" دل من خون شد در آرزوی فهم درست - ای جگر نوبت توست " بهار. جناب سازاخ لطفا بنده را وارد گود نکنید. عرض بنده این بود که جناب حسین بر یا قادر به دیدن سربزرگ زیر لحاف نیستند و یا برای رسیدن به مقصود تجاهل میفرمایند. فرمایشات شما ربطی به کامنت های من ندارد. منظور من رابطه گ....با شقیقه است. به گمانم آنچه خواهد شد هم به دست من و شما نیست ولی امکان آلت دست شدن زیاد است. بعد از هفت هزار سال و پس از قرنها جنگ و خونریزی و کودتا, ملت مصر برای حکومت ملت بر ملت انقلاب کرد و در عرض چند ماه با خونریزی او را بجایی برگرداندند که باید باشد و بر زنجیر ها هم افزودند. فاعتبروا یا اولی الابصار. زمانی که سکولار و مذهبی هریک ساز خود را بزنند نتیجه همین است.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

peerooz گرامی،
حق با شماست. مثالهای من دقیق نیستند.
فکر می‌کنم می‌توان آنها را به این صورت اصلاح کرد که "اگر چند کودک انگلیسی زبان کانادایی، آمریکایی و انگلیسی را در یک جا جمع کنیم که مدرسه نرفته و بیسواد هستند، این کودکان به راحتی می‌توانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند زیرا زبان مشترک دارند که انگلیسی است".
ممنون از توجه و نظر درست شما.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

تبریزی گرامی،
من بسیار تلاش کردم که اسیر از این شاخه به آن شاخه شدن شما نشوم و در یک شاخه بمانم ولی گاهی در این کار موفق نبوده‌ام.
چکیده حرف من این است که:
- هر کسی و هر جمعی حق دارد شیوه زندگی و آموزش و... خودش را تعیین بکند. حق مردم تنها در انتخاب نمایندگان و استانداران و رؤسای جمهور و دیگران خلاصه نمی‌شود.
- فدرالیسم در ایران می‌تواند شیوه مناسب اداره کشور باشد ولی این فدرالیسم، زمانی می‌تواند موفق شود که مختصات خاص ایران را دارا باشد.
نمی‌توان مثلا سیستان و بلوچستان را یک فدرال نامید ولی به خصوصیات زبانی و قومی و فرهنگی آن بطور مشخص، بهایی نداد.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، فدرالیسم در ایران، جنبه‌هایی از اقوام و ملیتها را شامل خواهد شد. این به معنای دیوارکشی ناسیونالیستی نیست.

- فدرالها می‌توانند بسته به موقعیت خود و ترکیب جمعیتی‌شان، زبان آموزشی و اداری داخل فدرال خود را تعیین کنند ولی مراودات عمومی بین فدرالها با هم و هر یک از فدرالها با مرکز، به یک زبان خواهد بود.
- برخلاف شما من فکر می‌کنم که با زبانهای متفاوت هم می‌توان یک کشور را اداره کرد.
- تمامیت ارضی برای من مقدس نیست بلکه سعادت انسانها اصل است.
در مورد جدایی، آموزش و تحصیل به زبان مادری(که شما منتاسفانه آن را مسخره می‌کنید) و بسیاری مسائل دیگر، برخورد من از زاویه "داشتن حق" است ولی اینکه آیا جدایی، آموزش و تحصیل در هر گوشه‌ای با زبان مادری مردم آن سرزمین و... به صلاح مردم است یا نه، و اینکه آیا امر در هر شرایطی عملی است یا نه، موضوع دیگری است و به دشواریهای کار مربوط می‌شود.
مثلا اگر قرار باشد فردا در آذربایجان رفراندم جدایی صورت بگیرد (که حق مردم است)، من به هزار و یک دلیل، مسلما به عدم جدایی رای خواهم داد. من حتی ممکن است با آموزش و تحصیل به زبان مادری، در شرایط خاصی، مخالف باشم ولی همواره از حق مردم در این موارد دفاع می‌کنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم معصومه قربانی گرامی، من از مدتها پیش خواندن چنین بررسی را از خود یک آذربایجانی ویا از یک هموطن دیگر آرزو داشتم، اما نه! تنها و تنها هرکسی سعی دارد مانند کودکی که از دبستان بخانه برمیگرد، در راه، هردشنامی که بزبانش میرسد نصیب همکلاسیش کند. شاید همان عقده های خودکمبینی باشند که چه در دبستان و چه در محله با آنها روبرو گشته؟ بی شک این بغرنج، همانطور که کامنتگذار گرامی ( معما) اشاره کرد، مختص به جامعه آذربایجانی نیست. دیگر استانهای ایران و حتی مرکزنشینان که مخلوطی از همه دیگر مردمان است نیز مشاهده میشود. به همه آن نقطه های برجسته ایی که شما انگشت گذاری کردید، میشود گداصفتی و بی باوری بخود را نیز برآن اضافه کرد. گاهی کسانی باورمندی بخود را با مردود ساختن دیگران، فرهنگشان، زبانشان، گویششان و آدابشان یکی میدانند. درصورتیکه این رفتارها تنها طرف مقابل را جریتر وگستاختر میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران مدتهاست که تجزیه شده است. شرایط الان مثل این هست که زندگی مشترک یک زن و مرد متلاشی شده و آنها فقط به خاطر بچه هایشان مجبورند مدتی باهمدیگر زندگی بکنند و در موقعی مناسب دنبال طلاق قانونی بروند. فهمیدن این شرایط برای کسانی که در خارج از ایران زندگی میکننند, دشوار است. تنها یک مورد را من خدمتتان عرض بکنم. پرچم ایران را در آذربایجان جنوبی پایین می آورند و به جایش بیرق آذربایجان را بلند میکنند. پرچم ایران قرار بود نماد اتحاد ملل مختلف ایران باشد!!

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫همکار عزیز
‫من بارها گفته آم که دکتر نیستم. کار حرفه آی من مشاور مدیریت است و امور را از دیگاه مدیریت و رهبری نگاه میکنم. در ضمن، شما دقیقا به گویید که کدام یک از نظرات من از دیدگاه علمی درست نیست. این کار شما موجب ایجاد بحث و روشن شدن مسایل میگردد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران بخودی خود تجزیه نخواهد شد بلکه وجود تئوری تجزیه ایران توسط دولت سابق شوروی و اجرا ان توسط حزب توده به عنوان عنوان بخشی از برنامه سایسی حزب بیش از 70 سال است که معتبر است.حزب توده و همه چپها با عنوان کردن مسئله خلقهای تحت ستم در خدمت تجزیه ایران قرار دارند. اخوند و نظام اسلامی اساسن خود را ایرانی نمیدانند و ایرادی بر اخوند نیست. جالب است که در باره تجزیه قومی اخوند و غرب و اسرائیل و چپهاو خود تجزیه طلبان در این باره توافق ضمنی دارند. حزب توده برای جلوگیری از جنگ داخلی باید این نظریه ضد ایرانی را از برنامه حزبی خود
دو جریان تجزیه طلب در دوران جنگ دوم بر اساس همین نظریه خلقهای تحت ستم وارد کار زار شدند.
البته حز ب توده و فدائیان از حق سکوت خود در این باره استفاده میکنند ونظری نمیدهند ولی تاریخ ایران این ضربه تاریخی چپ را فراموش نخواهد کرد.

بردارد و به تمامیت ارضی ایران احترام گذاشته و انرا یک اصل حزبی کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ثبریزی و پیروز عزیز از قدیم گفتند دوری، دوستی می آورد، سازندگان از ساختن و ما و هم از شنیدن جوکهای تکراری یه ترکه بود خسته شدیم و وقتش رسیده، تا مسآله به جاهای باریک نکشیده این ملتها از همدیگر فاصله بگیرند، این به نفع ملت فارس و ملت ترک و دیگر ملتها است، ما هم برویم بودجه آموزش را در آذربایجان جنوبی صرف آموزش زبان مادری خودمان بکنیم و شماها هم زیاد نگران ما نباشید به شما ها هم قول می دهیم که اگر موفق نشدیم وطن خود را اداره کنیم، دوباره برمی گردیم داخل مرزهای پر گوهر و به زیارت کورش می رویم و ٢٤ ساعته شاهنامه می خوانیم و هر چه جوک برای ترکها تعریف کردند ما هم همراه آنها قاه قاه بخندیم،

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫من آگاهی دقیق دارم که قوم بختیاری در چند استان زندگی میکنند و از زمان های بسیار دور نیز چنین بوده است. این را هم میدانم، که بسیاری از انها اول خود را ایرانی مدانند؛ اما مردمان و اقوام و ملیت های دیگر ایران از انها حمایت نکردند. علت عدم حمایت از قیام بختیاری ها را در چه میدانید؟ چرا شهروندان ایرانی از نقض حقوق آشکار و ظلم مضاعف بر بلوچ ها، کردها، عرب ها ، ترکمن ها و اقلیت های مذهبی دفاع نمی کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که " هر چیزی را با نام واقعی آن بنامیم. " درست است هر مثالی هم باید با توجه به جزئیات آن آورده شود. اینکه " اگر چند کودک کانادایی، آمریکایی و انگلیسی را در یک جا جمع کنیم که مدرسه نرفته و بیسواد هستند، این کودکان به راحتی می‌توانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند زیرا زبان مشترک دارند که انگلیسی است " بنظر درست میاید ولی یک کودک کانادایی اهل کبک و تعدادی از سیل مهاجرین آمریکای لاتین به ایالات متحده امریکا, گرچه شهروند کانادا و امریکا میباشند, زبانشان انگلیسی نیست و یا انگلیسی را به زحمت درک میکنند. احتمالا تعداد کشورهای با یک زبان واحد معدود میباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بهترمیبودعوض‌این‌همه داستانسرایی ۲‌سطر‌کامنت‌ زیر‌نوشته‌ رقیه‌ دانشگری‌ می‌نوشتین، چرا‌که‌ دهها‌
هزار‌ ایرانی‌ قاچاقی از‌ایران‌فرار‌کرده‌اند‌‌که شاید‌ راجع‌‌ به‌ داستان‌ هر‌کدام‌ از‌اینها‌ می‌شد‌ یک‌ رمان‌ ۲۰۰‌
صفحه‌ای‌ نوشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

عرب زبان، مستعرب،مهاجر و توهینهای دیگر.تعجب امیز است که این شخص به اصطلاح لیبرال چنین توهین ملی و قومی بر علیه ملت عرب را... در ایران گلوبال مطرح کرده.من به ازادی بیان معتقد ولیکن چنین توهین نژادی و عمدی قابل قبول نیست وبا یستی به شدت با کسانی که از حقوق مردم غیر فارس دفاع می کنند محکوم شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسین بر، من نمیدانم که آیا شما پزشک خوبی هستید یا نه، اما از آنچه تا بحال از شما خوانده و شنیده‌ام، میتوانم بشما بعنوان همکار عرض کنم بهتر است بهمان شغل پزشگی بچسبید و مسائل اجتماعی را بعهده کارشناسانش بگذارید.
با صمیم دل

نوشته شده توسط: Anonymous

معمولاّ متجاوزان در دادگاه خیلی مؤدبانه برخورد می کنند، و طوری وانمود می کنند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده، طبیعتاّ این تجاوزه شده است که به محض دیدن تجاوز گر در صحن دادگاه فریاد می کشد و خواستار عدالتخواهی می شود و حضار ساده لوح هم معمولاّ متجاوز مؤدب را بی گناه تشخیص می دهند و تجاوز شده را پرخاشگر، عصبی و به خشونت كلامى متهم می کنند، ولی این هئیت منصفه دادگاه است که بر حسب تجربه متجاوز را مجرم شناخته و به سزای اعمالش می رساند، چون این فریاد ناشی از انرژی تحقیر بلند می شود، متجاوزان مؤدب وارثان واقعه تجاوز ٢١ آذر به خاک آذربایجان می توانند امروز با حرفهای خیلی زیبا در مورد دمکراسی سکولاریسم و پلورالیسم، فیمینیسم و عدالت اجتماعی قند تو دل همه آب بکنند، ولی آیا آنها واقعاّ به این مقوله ها در عمل معتقدند؟ و آیا مؤدب بودشان بخاطر این نیست که در موضع قدرتند؟

آیا اگر روزی تمامیت ارضی مرزهای پر گوهر ایران هم با استقلال ملتها به مخاطره بیافتد، باز هم اینها مؤدب خواهند ماند؟ و آیا ضرورتی دارد که ما هم مثل پانیرانیستهای خجالتی همزبانان خود را مورد مأخذه قرار دهیم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

من هم با نظر این هم وطن دقیقا موافق هستم اگه ازربایجان جنوبی دیگر نمی خواهد جزوه ایران.... شود دلیلش اتاق فکر خارج و کشور های غربی وعربی نیستن ازربایجان جنوبی از زمان ستارخان و پیشه وری دقیقا بخاطر استقلال جنگ کرده و مردم ازربایجان از صد سال پیش استقلال میخواستن که در سال 1324 موفق شدن که یک سال حکومت خودشون رو داشته باشن که همون کشور های غربی به همراهی محمد رضا.... حکومت مردمی ازربایجان رو سرکوب و بیش از 20000 ازربایجانی صلاخی کردن .پس تاریخ ازربایجان نشون میده که قبل از این که اتاق فکری هم باشه برای ایران مردم ازربایجان خواهان استقلال بودن ...ودر ضمن شیعه سنی مسیحی ویهودی ویا بی دین بودن مهم نیست چون این اعتقاد شخصی هر فرد اما قومت و اقوام خونی بودن و ژنتیک یک فرد نشون دهند هویت اون فرد هست ما ترک های ازربایجان ترکیه ترکمنستان ازبکستان و.... همه از یک قوم و خون هستیم وبرادریم

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه چون ایران مشکلات داخلی خود را دارد, نتیجه گرفته شود که این مشکلات عامل " بحران زایی " ناحیه بوده و از ما بهتران آن سر دنیا باید آنرا " تجزیه " و کوچک کنند تا بحران پایان یابد و این همه تخریب از افغانستان تا لیبی نادیده گرفته شود - که هیچ یک از آنها ربطی به مشکلات داخلی ایران ندارد - فقط در ذهن یک پزشک لندن نشین میگنجد. بازهم میگویم که در دنیای مجازی فارسی صد ها و شاید هزاران وبلاگ وجود دارد که اندکی هم پیروان خود را دارند و هرچه دل تنگشان میخواهد میگویند. این آزادی بیان است و اشکالی ندارد. اشکال سایت ایران گلوبال اینست که ریش و قیچی را بدست کسی بدهد که خود بگوید و خود بخندد و خود منتشر کند و خود کامنت های دلخواه را در زیر مقاله خود منتشر نماید. یک جای این معادله معیوب است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خوانندگان تعجب میکنند، که چرا فرد تبریزی نامی، هر...... که به ذهنش میرسد، به بهانه رد حقوق زبان مادری ملل ساکن ایران، نثار 55.000.000 مردم غیر فارس میکند؟ آیا مدیریت سایت با افکار او موافق است که مدام به وی اجازه نشر چنین حرفهای ... را میدهد. آیا .... آقای تبریزی آنقدر کور و ضایع شده است، که واقعیت های اسفبار موجود را در جامعه جهنم ایران را نمی بیند، که چنین افکار مطرود و دیکتاتور منش خود را به راحتی در این سایت نشر میدهد؟ و جوّ سیاسی را و بحث منطقی را مغشوش و مسموم میکند؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین پانفارسها چه شاخه باستانگرا و چه شاخه ای شعوبی شییعه گرا عین هم هستند شاخه ای مذهبی مدام از ۱۲۴۰۰۰ بیامبر دم می زنند و از ایشان می خواهی اسم ۱۲۴ هزار را نه بلکه ۱۲۴ و یا حتی ۲۴ را ببر می مانند با دهان باز بماند اسم این جناب بیامبران باهم نوشته شود باهم چند جلد کتابرا تشکل میدهد مثلا در چند هزار سال بیش !!
ویا داستان ۱۷ شهر قفقاز از این جنابان پرسید به شمار تاهفت !!

نوشته شده توسط: تبریزی

آقاجان ایران برای چهار دلیل محکم و استوار بی چون و چرا تجزیه خواهد شد! نخستین دلیل محکم و استوار زبان مادری است! دومین دلیل محکم و استوار زبان پدری است! سومین دلیل محکم و استوار زبان عمه ای است! و چهارمین دلیل محکم و استوار زبان خاله ای است! آیا با دلایلی به این روشنی باز هم می توان در تجزیه ایران شک کرد؟! البته درباره دلایلی این چنین محکم و استوار که نشان می دهند ایران به هفتاد هزار کشور تجزیه خواهد شد کسانی که در اروپا و آمریکا نشسته اند و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند پیاپی می گویند و می نویسند! چنان که درباره زبان حال چنین کسانی سراینده ای این چنین سروده است: ( گارسون بیار باده که شامپاینم آرزوست / ویسکی پس از مرغ و فسنجانم آرزوست! ) http://www.iranglobal.info/node/42737

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

این نوشته ابوالفضل محققی؛ یک داستان واقعی از یک برهه از تاریخ سیاسی ایران است . در این قصه ابول، منهم ،صاحب «نقشی» هستم: .. تابستان سال 62 درست ،پس از دستگیری رهبران حزب توده؛ نوبت فدائیان اکثریت رسیده بود ، سالها بود که ما چریک های فدایی، فرار رهبران توده ای پس از کودتای 28 مرداد را بهانه ای برای تحقیر و کوبیدن حزب توده کرده بودیم . اری «خیاط تو کوزه افتاده بود»....و اکنون نوبت تحقیر و فرار رهبران ما رسیده بود . انگار همه چیز برعکس شده بود، دوستان تعریف می کردند که احسان طبری در یکی از خانه های امن فدائیان اکثریت بسر می برد و در مقابل پیشنهاد مصرانه مجید عبدالرحیم پور که به او امکان خروج مطمئن از کشور را پیشنهاد می کرد در پاسخ ،احسان طبری سر سختی می کرد و حاضر نمی شد که از کشور خارج شود. ابوالفضل محققی آن روزها و تناقصات درونی ما را بخوبی به تصویر می کشد .

سازمان فدائیان اکثریت برای خروج کادر رهبری ؛سه امکان تدارکاتی را مهیا کرد. 3 خروجی از طریق شوروی ، افغانستان و ترکیه .... امکان خروج از ترکیه بعهده من افتاده بود .برای یافتن راههای خروج از مرز ترکیه ، به قاچاقچیان واقعی نزدیک شدم برای اینکه بتونم تعداد زیادی را از طریق ترکیه خارج کنم ؛ خود را بعنوان دلال معرفی کردم ؛ که برای معرفی هر مسافر به آنان 5000 تومان می باید بهم می رسید و قاچاقچی ها با کمال میل موافقت کردند . .. برای اینکه بهم شک نکنند، خودم را شبیه لات و لوت در آوردم و یک دستمال یزدی دور گردنم انداختم ، سر و صورتم را کمی روغنی می کردم و با یک وانت قراضه توی تهرون گشت می زدم ، اولین مسافر حسن جعفری، عضو کمیته مرکزی بود . حسن که به استنانبول رسید ، بهم زنگ زد که خیالت راحت باشه؛ قاچاقچی ها سالم هستند؛ می تونی رفقا را از همین طریق بفرستی ؛ چون یکی از شگردهای پاسدار ها این بود که در جلد قاچاقچی ظاهر می شدند تا مبارزان فراری را دستگیر کنند. خیالم راحت شد و در دور بعدی دو نفر را به قاچاقچی معرفی کردم و .پس از چند روز؛ در کمال نا باوری ،یکی از دو رفیق که فرار کرده بود با من تماس گرفت و همین داستان را برایم تعریف کرد، باورکردنش برایم خیلی سخت بود ولی اتفاق افتاده بود.... قرار بعدی رضا مقصدی بود ...رضا را دریک بیمارستان ملاقات کردم و گفتم بهتر است از طروق دیگری از کشور خارج شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

فکر میکنم منظور شما از تجزیه همانا استقلال سیاسی ملل تحت ستم است و گرنه اگر از تجزیه منظورتان جدائی است آنوقت باید بگویم که این تجزیه بعد از اهانت و توهین روزنامه ایران به ملت ترک آذربایجان و حمایت مرگز گرایان از این توهین بشدت در حال تکوین است و هر روز که پیش میرود این جدائی بیشتر میشود و سیاست دولت در رابطه با زلزله قره داغ و دریاچه اورمیه باعث شده که این جدائی وجه اجتماعی بخود گرفته و اعاحات اجتماعی وسیعی را در بر به گیرد. و اینکه که گفته میشود که « ایران حتی در دوره سلطه ایلات نتنها تجزیه نشد، و بافت اجتماعی ایران کنونی تجزیه ناپذیر است» یک خیال خام است اولا در قبل از روی کار آمدن رضا میر پنجه این همه ظلم و ستم بر علیه ملل غیر فارس روا نمیشد ثانیا این همه آگاهی ملی در ملل غیر فارس وجود نداشت .امروز عصر آگاهی ملل تحت ستم است برای نمونه رشد نیرو در ملل غیر فارس و این همه جدائی و

جدائی و افت در نیروهای مرگز گرا.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اشاره به چند نکته در نظرات آقای حسین بر عزیز؛
1- در مورد اشاره به "مردمان منطقه شما، یعنی چار محال و بختیاری" اندکی کم لطفی صورت گرفته است. اگر از منظر قومی به "منطقه ما" نگاه کنید از زرد کوه تا کرانه های خلیج فارس منطقه بختیاری است و بیشترین واکنش ها در خورستان صورت گرفته است.
جغرافیا و سکونت بختیاری‌ها در استان‌های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، اصفهان و قسمتهایی از لرستان است. بنابراین در تقسیمات ارضی نسبت به بختیاری ها کم لطفی نکنید؛ گرچه پیامد تحولات 100 ساله گذشته به اضمحلال مناسبات عشیرتی انجامیده و این مردم، شهروندان ایرانی استانهای خوزستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و لرستان هستند که همواره بر الویت ایرانی بودن خود تاکید داشته و دارند.
منظور از این سخن نه تعیین مرز برای بختیاری بلکه نشان دادن فقدان امکان مرزکشی قومی در کشور و توجه به نتایج فاجعه بار ان می باشد.

به نظر میرسد که شما نسبت به ترکیب جمعیت انسانی خوزستان، جغرافیای بختیاری و حساسیت های ملت ایران و بویژه لرها و بختیاری ها نسبت به خوزستان کم اطلاع هستید. واقعیت اینست که توهمات قومپرستان و سلطه طلبان در اتاق های "فکر" محبوس خواهند ماند و عملی ساختن آنها سخت هزینه بردار است. شما نوشتید تمام شرایط برای تجزیه ایران وجود دارد. باید عرض کنم یکی از علل مبارزه دست به عصا مردم با حکومت اسلامی ناظر بر توجه و آگاهی نسبت به فردای برچیدن حکومت اسلامی و خلأی‌ قدرت و دخالت همسایگان فزون طلب است. تجارب کشورهای دیگر پیشاروی ملت ایران قرار دارد و برآنند تا گذر از حکومت اسلامی به بستر سازی برای سوء استفاده ارتجاع دیگر نگردد.
2- شما چکونه نسبت به کردستان تحت اشغال ترکیه سخنی نمی گوئید؟ با هوش تر بودن ژنتیکی ترک ها (بقول شما) سلطه گری و ستمگری آنها را توجیه می کند؟
3- شما ادعا کردید که شاه خواسته است امپراطوری بزرگ تشکیل دهد. لطف کنید کشورگشائی های رژیم شاه را نشان دهید.
4- شما گفتید اگر ایران سنی میشد 1 میلیلرد طرفدار پیدا می کرد. این هم از معجرات اسلام سنی است؟ نمی دانستم شما دنباله رو آخوند هستید ولی از نوع سنی آن؟!!! آقای حسین بر عزیز و گرامی؛ من تصور میکردم شما از عزیمتگاه سکولار دمکراسی در جنبش سکولاردمکراسی حضور داشتید. ولی اکنون متاسفانه از عزیمتگاه اسلام سنی به نقد و نفی اسلام شیعه نشسته اید.
5- شما گفتید که یک ایران با نقشه فعلی خطری بزرگ برای مردم خود و مردم دیگر است. پرسش اینست مگر بزرگ و کوچک بودن کشورعلت خطرناک بودن آن است؟ با منطق قیاس شما، چین بزرگترین خطر برای جهانیان است! نه؛ فرمایش شما درست نیست! خصلت نظام از ماهیت سیاسی - ایدئولوژیک و اجتماعی نظام سرچشمه می گیرد. حکومت اسلامی ربطی به تاریخ، فرهنگ و اقشار اجتماعی ایران ندارد. انها نمایندگان ارگانیک مذهب اسلام تحمیلی، اسلامگرایان و بخش انگل جامعه (روحانیت شیعه) هستند.
6- پیشنهاد من اینست که ادعاهای تجاوزگرانه "اتاق های فکر انگلیس، امریکا و پان های دینی، قومی و نژادی را جدی نگیرید. ایکاش شما مقاومت های ملل (ویتنام و ...) در رابطه با سیاستهای اتخاذ شده در اتاق های فکر را به انها گوشزد می کردید!
7- شما ادعا کردید که حکومت ایران چه مذهبی باشد چه غیرمذهبی، دنبال روحیه امپریالیستی میرود. شما باز هم پیشگوئی ژنتیکی کردید و "روح امپریالیستی" را در ایرانیان موروثی پنداشتید. این نگرش به انسان و جامعه انسانی بشدت عقب مانده و غیرعلمی است. شما که چنین تصوری نسبت به شهروندان ایران (بلوچ، کرد، لر، اذری، مازی و ..) دارید، چگونه از فردای بهتر برای ایران و نظام سکولار دمکراتیک سخن می گفتید؟
8- من با حفظ احترامم بشما؛ صادقانه می گویم که شما دیگر از لحاظ سیاسی آقای حسین بری نیستید که من قبل از کنگره بوخوم و در کنگره دوم سکولار دمکراتهای ایران -بوخوم- میشناختم.
بامید ازادی ایران و ایرانیان از زیر سلطه استبداد و ارتجاع در همه اشکال آن
با احترام و آرزوی تندرستی و سربلندی برای شما
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اشاره به چند نکته در نظرات آقای حسین بر عزیز؛
1- در مورد اشاره به "مردمان منطقه شما، یعنی چار محال و بختیاری" اندکی کم لطفی صورت گرفته است. اگر از منظر قومی به "منطقه ما" نگاه کنید از زرد کوه تا کرانه های خلیج فارس منطقه بختیاری است و بیشترین واکنش ها در خورستان صورت گرفته است.
جغرافیا و سکونت بختیاری‌ها در استان‌های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، اصفهان و قسمتهایی از لرستان است. بنابراین در تقسیمات ارضی نسبت به بختیاری ها کم لطفی نکنید؛ گرچه پیامد تحولات 100 ساله گذشته به اضمحلال مناسبات عشیرتی انجامیده و این مردم شهروندان ایرانی استانهای خوزستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و لرستان هستند که همواره بر الویت ایرانی بودن خود تاکید داشته و دارند.
منظور از این سخن نه تعیین مرز برای بختیاری بلکه نشان دادن فقدان امکان مرزکشی قومی در کشور و توجه به نتایج فاجعه بار ان می باشد.

به نظر میرسد که شما نسبت به ترکیب جمعیت انسانی خوزستان، جغرافیای بختیاری و حساسیت های ملت ایران و بویژه لرها و بختیاری ها نسبت به خوزستان کم اطلاع هستید. واقعیت اینست که توهمات قومپرستان و سلطه طلبان در اتاق های "فکر" محبوس خواهند ماند و عملی ساختن آنها سخت هزینه بردار است. شما نوشتید تمام شرایط برای تجزیه ایران وجود دارد. باید عرض کنم یکی از علل مبارزه دست به عصا مردم با حکومت اسلامی ناظر بر توجه و آگاهی نسبت به فردای برچیدن حکومت اسلامی و خلأ قدرت و دخالت همسایگان فزون طلب است. تجارب کشورهای دیگر پیشاروی ملت ایران قرار دارد و برآنند تا گذر از حکومت اسلامی به بستر سازی برای سوء استفاده ارتجاع دیگر نگردد.
2- شما چکونه نسبت به کردستان تحت اشغال ترکیه سخنی نمی گوئید؟ با هوش تر بودن ژنتیکی ترک ها (بقول شما) سلطه گری و ستمگری آنها را توجیه می کند؟
3- شما ادعا کردید که شاه خواسته است امپراطوری بزرگ تشکیل دهد. لطف کنید کشورگشائی های رژیم شاه را نشان دهید.
4- شما گفتید اگر ایران سنی میشد 1 میلیلرد طرفدار پیدا می کرد. این هم از معجرات اسلام سنی است؟ نمی دانستم شما دنباله رو آخوند هستید ولی از نوع سنی آن؟!!! آقای حسین بر عزیز و گرامی؛ من تصور میکردم شما از عزیمتگاه سکولار دمکراسی در جنبش سکولاردمکراسی حضور داشتید. ولی اکنون متاسفانه از عزیمتگاه اسلام سنی به نقد و نفی اسلام شیعه نشسته اید.
5- شما گفتید که یک ایران با نقشه فعلی خطری بزرگ برای مردم خود و مردم دیگر است. پرسش اینست مگر بزرگ و کوچک بودن کشور علت خطرناک بودن آن است؟ با منطق قیاس شما، چین بزرگترین خطر برای جهانیان است! نه؛ فرمایش شما درست نیست! خصلت نظام از ماهیت سیاسی - ایدئولوژیک و اجتماعی نظام سرچشمه می گیرد. حکومت اسلامی ربطی به تاریخ، فرهنگ و اقشار اجتماعی ایران ندارد. انها نمایندگان ارگانیک مذهب اسلام تحمیلی، اسلامگرایان و بخش انگل جامعه (روحانیت شیعه) هستند.
6- پیشنهاد من اینست که ادعاهای تجاوزگرانه "اتاق های فکر انگلیس، امریکا و پان های دینی، قومی و نژادی را جدی نگیرید. ایکاش شما مقاومت های ملل (ویتنام و ...) در رابطه با سیاستهای اتخاذ شده در اتاق های فکر را به انها گوشزد می کردید!
7- شما ادعا کردید که حکومت ایران چه مذهبی باشد چه غیرمذهبی، دنبال روحیه امپریالیستی میروند. شما باز هم پیشگوئی ژنتیکی کردید و "روح امپریالیستی" را در ایرانیان موروثی پنداشتید. این نگرش به انسان و جامعه انسانی بشدت عقب مانده و غیرعلمی است. شما که چنین تصوری نسبت به شهروندان ایران (بلوچ، کرد، لر، اذری، مازی و ..) دارید، چگونه از فردای بهتر برای ایران و نظام سکولار دمکراتیک سخن می گفتید؟
8- من با حفظ احترامم بشما؛ صادقانه می گویم که شما دیگر از لحاظ سیاسی آقای حسین بری نیستید که من قبل از کنگره بوخوم و در کنگره دوم سکولار دمکراتهای ایران -بوخوم- میشناختم.
بامید ازادی ایران و ایرانیان از زیر سلطه استبداد و ارتجاع در همه اشکال آن
با احترام و آرزوی تندرستی و سربلندی برای شما
نوشته شده توسط: Anonymous

مهم نیست که کسی در نتیجه اختلال روانی نظر و عقیده خود را " حقیقت " بداند؛ تاریخ پر است از بیماران روانی که خود را پیامبر میدانستند. مهم اینست که کسی مانند ایران گلوبال این عقاید را جدی گرفته و منتشر کند. در پنجاه شصت سال اخیر عقاب امپراتوری انگلوساکسون امریکا بر خاور میانه سایه افکنده و بحران پس از بحران را به وجود آورده است. تنها در جنگ اول خلیج فارس به نقل از ویکیپدیا تعداد نیروی مهاجم به خاور میانه چنین بود : ,... ۹۵۶,۰۰۰ که ۷۰۰,۰۰۰ آنها پرسنل آمریکایی منجمله ۵۴۵,۰۰۰ سرباز بود. یعنی بیش از نیم میلیون سرباز از آن سوی دنیا به ناحیه آورده شده بود. بقیه قضایا را همه میدانند. اگر کسی این اقدامات را " بحران انگیز" نداند و نادیده بگیرد, یک چیزی یک جایی معیوب است و به عهده بزرگواران سایت ایران گلوبال است که

قبل از آنکه به انتشار بپردازند آنرا پیدا کنند .
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اژدر بهنام، شما دوپهلو و ناروشن سخن می گوئید و سخنان شما سر راست و روشن نیستند و با این سخنان دوپهلو و از این شاخه به آن شاخه پریدن ها روشن نشد که شما چه می خواهید بگوئید؟! روشن نیست که آیا خواسته شما زبان آموزی است یا فدرالیسم ناسیونالیستی و زبانی است؟ شما می گوئید: ( ..... این شما هستید که دیواری آهنین از زبان کاربردی سراسری که فارسی است دور همه می کشید و ۷۵ میلیون انسان را در آن محبوس می کنید! ..... ) دوست گرامی، چکیده سخن من این است که هر کس هر زبانی را آزاد است که یاد بگیرد و یاد بدهد و زبان یاد گرفتن نه گناه است نه بد است نه حرام است و نه زشت است و شما یا هر کس دیگری اگر صد زبان را هم بخواهید یاد بگیرید بروید یاد بگیرید اما گرداندن کارهای کشور با یک زبان شدنی است نه با صد زبان! شما می گوئید: ( ..... در آلمان میلیون ها ترک زندگی می کنند و در سراسر این کشور پراکنده اند،

زبان ترکی در همه مدارس آلمانی که دانش آموز ترک دارند برای ترک ها و همچنین برای کسانی که ترکی را به عنوان زبان دوم برمی گزینند تدریس می شود ..... ) دوست گرامی، در آلمان اگر صد زبان نیز گویشور داشته باشند کشورداری با چند زبان انجام می شود؟ پاسخ یک زبان است و آن هم زبان آلمانی است! همان ترک هائی که در آلمان زندگی می کنند اگر بخواهند شناسنامه و گذرنامه و گواهینامه رانندگی از دولت آلمان بگیرند آیا شناسنامه و گذرنامه و گواهینامه رانندگی آنها به زبان آلمانی خواهد بود یا به زبان ترکی؟! و همان ترک ها که در آلمان زندگی می کنند اگر کاری در دادگستری آلمان داشته باشند به چه زبانی به دادگستری آلمان نامه می نویسند؟! دوست گرامی، سخن من درباره یاد گرفتن زبان نیست بلکه درباره زبانی است که با آن کشورداری می شود و من نام این زبان را مانند ناسیونالیست ها (زبان رسمی) نمی گذارم و چون باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستم و زبان را تنها ابزاری برای پیوند میان انسان ها می دانم نام این زبان را (زبان کاربردی) می گذارم! در ایران آینده و در جمهوری فدرال ایران هر کس هر زبانی را که بخواهد یاد بگیرد و یاد بدهد آزاد است که یاد بدهد و یاد بگیرد اما زبان کاربردی در سرتاسر ایران تنها یک زبان می تواند باشد نه چند زبان! و شناسنامه و گذرنامه و گواهینامه رانندگی همه ایرانیان نیز تنها با یک زبان نوشته خواهند شد نه با چند زبان! ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، فدرالیسم اگر ناسیونالیستی باشد و زبان نیز اگر ابزاری برای پیاده شدن چنین فدرالیسم دروغینی باشد دیگر سخن بر سر یاد گرفتن این زبان و آن زبان نیست بلکه سخن بر سر دستاویز کردن زبان و به کارگیری آن برای ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی از سوی کسانی است که زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مغز آنها را از کار انداخته است! سخن بر سر آن است که در ایران نیز کسانی مانند اسلوبودان میلوشوویچ پیدا شوند و با بهانه کردن زبان سیل خون به راه بیندازند و پس از کشته و زخمی و آواره شدن میلیون ها تن کشوری به نام ایران از نقشه جغرافیا پاک شود!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با راکت های معروف دهه های اخیر GJD نه تنها ایران، بل هر کشوری را که اربابان جهان بخواهند تجزیه میکنند.
درست است که این کار به راحتی تقسیم پنیر سرسفره نیست ولی حداقل به راحتی محو یوگسلاوی هست.
براین اساس است که «لابی های مرتجع و وابسته »به اربابان جهانی، اینجا و آنجا به دنبال افرادی از این و آن گنگره موس-موس میکنند. تا امکان تهیه ی راکت های یاد شده را فراهم کنند.

البته این راکتها در جایی کاربرد دارند که جامعه «چند ملیتی باشد و تحت تبعیض های گوناگون». مثل ایران و یوگسلاوی و سوریه و غیره. و آماده برای گذشتن از رودخانه های «خون».

GJD کوتاه شده ی «گروه سازی-جنگ داخلی-دخالت خارجی» است. امروزی شده ی همان فرمول قدیمی «اختلاف بیانذار-حکومت کن» است. که کهنه شده است و وضعیت را دقیق بیان نمی کند.

راه خنثی سازی این راکتها « پذیرش حقوق ملیتهای مختلف و اجرای برابری و فدرالیسم» است.

یا کوتاه «حقوق برابر-فدرالیسم HBF»است.

سیاست در ایران باید انتخاب کند. برابرحقوقی یا تجزیه. البته تجزیه به موافقت اربابان بستگی دارد. بدون اجازه ی آنها نمی شود کاری کرد.

اینکه جنگ طلبان جهانی تشنه ی نفت ایران در وضعیت «مناسب» اقدام به پرتاب راکتهای مذکور نمایند احتمالش زیاد است.
به نظر من نباید با حقوق ملیتها برای استقرار جمهوری فدرال ایران عناد ورزید. با انبارهای دینامیت خردمندانه نیست که بازی کرد.

اما دریغا که سرنوشت جهان را نه خرد بل همیشه جنون تعیین کرده است.هیچ بعید نیست که باز ایران گرفتاراین جنون و طاعون شود. به ویژه که نیم قرن است «خرد زنگ»زده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

از کسی که ضرب هوشی را با عوامل دیگر قاطی کرده و مقالاتی را که به تصدیق خود آنها برای سرگرمی نوشته شده است را به عنوان تحقیقات علمی قالب کند انتظاری جز این نمیرود که در زمان و مکان گم شده و همه چیز را وارونه ببیند. میفرمایند " به همین دلیل، اگر آن را کوچک کنند، قدرت هژمونی طلبی و بر تری طلبی را در خاورمیانه نخواهد داشت. و بدینوسیله، خواهند توانست از نقش بحران سازی آن جلوگیری کنند.". آیا یوگسلاوی هم " قدرت هژمونی طلبی و بر تری طلبی ......و نقش بحران سازی..." داشت ؟ امپراتوری" کوچک " میراث خوار انگلوساکسون به همراهی کانادا و استرالیا و اتحادیه اروپا و ناتو از آن سر دنیا همراه با نوکران مرتجع عرب و ترکیه بحران عظیم کنونی, در دنباله بحران های قبلی در خاورمیانه را بوجود آورده است تا کشور " بزرگ " ایران را تجزیه و به اندازه خود! بکند. اگر واقعا درک موضوع از نظر ایشان چنین است وای بحال

ایران گلوبال که در اشاعه این نظریات شریک است و اینرا جدی میگویم. آزادی بیان شامل هر مزخرفاتی نمیشود. " چشم باز و گوش باز و این عمی؟". اصل تفرقه انداز و حکومت کن امپراتوری مفخم بریتانیا کجا رفت؟ یک چیزی بفرمائید که بگنجد.
نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫آذربایجانی گرامی
‫این یک واقعیت مشهور است که علت تجزیه کشورها عدم تقسیم قدرت در میان مردم و مناطق مختلف آن است.انحصار قدرت بدست یک گروه کوچک و طرد اکثریت مردمان ایران، باعث مجبور کردن انها به جدایی است. هیچ فرزندی کتک خوردن شبابه روزی خود راز دست یک پدر ظالم و دیوانه تا مدتی طولانی تحمل نمی کند.
‫حالا که ایران تبدیل به یک خطر بزرگ برای همسایگان شده و در تمام ممالک، شیعه ها را بر علیه کشور های خود شان، به عنوان اسلحه بکار می برد، همسایگان چه کار باید بکنند؟
‫بنا بر این، جمهوری اسلامی شرایط داخلی و خارجی را برای اضمحلال ایران فراهم کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

من نوشته های خانم معصومه قربانی را می پسندم (بدون اینکه همه آنها را قبول داشته باشم)؛ چرا که حرف دل است و لاجرم بر دل می نشیند.
اما در مورد این روحیه ای که در بین ما آذربایجانیها حاکم است و خانم قربانی از آنها با صفاتی سنگین (اما به نظر من درست) نظیر «تسليم طلبى، بندگى و رقيت، پول پرستى، راحت طلبى و ...» یاد می کنند، باید توجه کنیم که این تنها آذربایجانیها نیستند که به این شرایط شخصیت اجتماعی مبتلا شده اند. این روحیات را بین همه ملیتهای حاضر در جغرافیای ایران می توان کمابیش مشاهده کرد. و یکی از دلایل آن نیز شاید قرنها حکومت حاکمان مستبد و عقب مانده بر ایران است و البته از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی، به قول مرحوم غلامحسین ساعدی، هر چی کثافت و حشرات زیر آن قالیچه خوش نقش و نگار رژیم شاهنشاهی قایم کرده بودند، بالا آمدند و مملکت را بیشتر از همه اعلی حضرتها به گند کشیدند.

مثلا خانم قربانی به روحیه پرخاش گری بین فعالین آذربایجانی و آسیبهای آن، هم در این نوشته و هم در نوشته پیشین، اشاره کرده اند که اشاره و نقد صحیح و بسیار بجایی هم هست. ولی ما باید ببینیم که آیا این روحیه فقط بین ما آذربایجانیهاست؟ به نظرم خیر. مثلا همین روحیات شوونیستی پرخاشگرانه نزد بسیاری از هم وطنان فارس زبان را در نظر بگیریم. در شرایطی که هشتمان گروی نه است و اقتصاد مملکت تبدیل به ویرانه ای رقت بار شده است و بسیاری برای گذران زندگی کلیه فروشی و فرزند فروشی و تن فروشی پیشه کرده اند، این حضرات خواب امپراطوری کوروش و فتح شرق و غرب عالم را می بینند. چشم دیدن پیشرفت کشورهای عربی، ترکیه یا جمهوری آذربایجان را ندارند. هرچه آنها بیشتر پیش می افتند، اینها بیشتر لغز می خوانند و توهین می کنند (چون برای پر کردن این کمبود، یک کاری باید انجام داد بالاخره!). اینجا حتی برای به اصطلاح روشنفکران اینها، قاسم سلیمانی مبدل به قهرمان می شود. چرا؟ برای اینکه ایرانی (چه ترکش، چه فارسش، چه دیگران) از تحقیر شدن نزد هر کس و ناکس خسته شده است و می خواهد هر جوری شده عرض اندامی بکند. کافیست که فلان سایت مشهور یا حتی گمنام یک کشور اروپایی یا آمریکایی یک نوشته مثبت چند سطری راجع به ایران منتشر کند تا اینها بدون تفکر راجع به نیات واقعی آن نوشته، از کاه کوه بسازند و ده برابر بیشتر از خودشان تعریف بکنند. در حالی که چنین عقده حقارتی نزد سایر ملل کمتر مشاهده می شود. منظور اینکه مساله بی عملی، صرفا محدود و مختص ما آذربایجانیها نیست؛ یک روحیه متاسفانه عمومی بین مردم ایران است. باز می توان راجع به هموطنان کرد و ایده هایی نظیر کردستان بزرگ و از این قبیل نیز نوشت.
مساله عدم توجه به خودسازی نیز از همین قسم است. جامعه ایران، سرانه مطالعه اش بسیار بسیار پایین است (و آذربایجان و خوزستان و کرمان هم ندارد). کتاب تبدیل شده به یک کالای لوکس و بیشتر مردم صرفا برای گذشتن از سد کنکور یا امتحان نظام مهندسی یا آزمون وکالت و جهت رفع این قبیل نیازهای روزمره کتاب می خوانند نه برای اینکه خود یا جهانی که در آن قرار دارند را بهتر بشناسند و در صدد اصلاح کاستیهای آن بر آیند. اینجا دیگر خودسازی و از این قبیل حرفها، تبدیل می شود به حرفهای از سر شکم سیری. جامعه ما، جامعه ای شده است که در آن همه چیز، همه مفاهیم و ارزشها به گند و کثافت کشیده شده. استاد دانشگاه مقاله و پایان نامه برای دانشجو می نویسد و تجارت می کند. در ایران، امروزه تقریبا هیچ کاری نیست که با رشوه حل نشود. رشوه گیری قضات دادگاهها یک عرف است. شما پول بده، سوالات کنکور را بخر، استاد دانشگاه را بخر، اسناد مناقصات را بخر، نماینده مجلس را بخر، سردار سپاه را بخر و ... . ما اسما مجلس داریم، ولی واقعا چیزی به معنی مجلس نداریم. ما اسما آزادی اجتماعات، تعدد احزاب، حق تحصیل به زبان مادری، روزنامه های آزاد، قوانین لازم الاجرا و هزار و یک چیز خوب و قشنگ دیگر داریم، ولی عملا هیچ کدام را نداریم. پس همه آن مفاهیم خوب و ارزشمند را به گند کشیده ایم؛ چرا که همه آنها را از محتوای واقعیشان تخلیه کرده ایم. در این بین معدود افرادی هستند که هنوز بر ارزشهای انسانی پافشاری می کنند و همان طور که حرف می زنند زندگی می کنند. ولی صدای آن افراد معدود قادر نیست در جو سنگین و جریان قدرتمند عافیت طلبی و اصطلاحا، خر خود را راندن تغییری ایجاد کند.
منظور اینکه مساله را باید تا حدی گسترده تر و عمومی تر دید و محدود کردن آن به جامعه آذربایجان دور از واقع گرایی است. ولی البته این معایب در جامعه آذربایجان هم وجود دارند و چه بسا در مواردی گسترده تر و ریشه دارتر. در مورد مسائل مربوط به مبارزات ملی در آذربایجان اگر وقت بکنم (که گمان نکنم فرصتی پیش بیاید)، بعدا بیشتر خواهم نوشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار دقیق و موشکافانه! با تشکر از آقای اژدر بهنام!

نوشته شده توسط: Anonymous

شیعیان بحرین به سلاح دسترسی نداشتند، در یک جزیره به سر می‌بردند و هیچ تجربه‌ای در جنگ نداشتند. در حالی که حوثی‌ها تا بن دندان به سلاح های جمهوری اسلامی مسلحند و حداقل در ۱۰ جنگ، با پشتیبانی جمهوری اسلامی از جمله علیه حکومت مرکزی یمن و نیز با خود عربستان در سال ۲۰۰۹ شرکت کرده‌اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای حسین برمتاسفانه به علت سرعت کم اینترنت ایران نتوانستم این ویدیو رو ببینم ولی تجزیه سرنوشت تمام کشورهایی است که چند ملیتی هستند و یک ملت حق تمام ملت های دیگر را میخورد . ما باید علل تجزیه ایران را در درون ایران و نه بیرون از ایران جست و جو کرد. اگر قدرت در ایران به جای توتالیتر بودن به صورت فدرالیستی بود هیچ یک از انتیک های ساکن ایران راضی به جدایی نبودند . تنها عامل تجزیه ایران شوونیزم حاکم در حاکمیت و اپوزیسیون مرکز گرا می باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

به پان فارسیست چهار آتشه که مهر مائوتسیه تونگ هم روی پیشانی اش زده. اتفاقا بقول خودتان پسر عموهای آریائی تا ن قبل از تر کها و عربها میخواهند از دست شما پان فارسها خلاص شوند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

معنی دیگر قابال:
-قابال: کارقرار دادی. معمولا با قرارداد شفاهی . کنترات ایش.
قویونو قابال توتموشام-قازیب گئده جکم.چاه را کنترات(قرارداد-قراردادی) به عهده گرفته ام -یعنی میکنم و میروم. هروقت کارش را تمام کردم پولش را میگیرم و میروم.(یک روز طول بکشد یا دو روز-مهم نیست-کار مال خودم است(معمولابا قرارداد شفاهی) - صاحب کار نمی تواند بگوید «زودباش تمام کن»یا الخ.دوواری قابال توتموشام-یئخیب گئده جکم.

-تئنجیق:گند-تعفن.تئنجیق میش=گندیده.تئنجیقماق=گندیدن.

-قارالتیqaraltı: شبح-سیاهی-سیاهه.
اوزاقدا بیر قارالتی گؤردوم.در دوردست شبحی-سیاهه ای-سیاهی یی-دیدم.
بیرقارالتی گؤردوم گئت-به گئت مندن اوزاقلاشدی-امما تانییا بیلمدیم.سیاهه ای دیدم که مدام از من دورمیشد-ولی نشناختمش.
«تاریکی=قارانلیق» را که به صورت موجود زنده ظاهر میشود-قارالتی گویند. به شکل انسان یا حیوان.یا هرچیزدیگر.

-تومورجوق: جوجرتیcucərti-زوغ ...-جوانه.
-متضاد قارالتی=ائشیق.
من گئتدیم ائشیق گئتدی-من گئتدیم ائشیق گئتدی.سوندا گؤزومدن ایتیلدی یا ایتدی.
نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫سپاسگزارم از اظهار نظر شما ، جناب اقبالی

‫من کاملا با شما هم عقیده هستم که جمهوری اسلامی یک نظام ضد ایرانی است و در صدد گسترش مذهب خود است. همین سیاست گسترش طلبانه موجب شده که قدرت های منطقه ای و جهانی احساس خطر کرده، در جستجوی دلایل هژمونی طلبی ایران بر آیند. از آنجا که جامعه جهانی شاهد تسلط جویی ایران در دو نظام پهلوی و اسلامی هستند به این نتیجه رسیده اند که بزرگی آن باعث داشتن قدرت زیاد و زیاده خواهی آن است. به همین دلیل، اگر آن را کوچک کنند، قدرت هژمونی طلبی و بر تری طلبی را در خاورمیانه نخواهد داشت. و بدینوسیله، خواهند توانست از نقش بحران سازی آن جلوگیری کنند.

به همین دلیل، اگر آن را کوچک کنند، قدرت هژمونی طلبی و بر تری طلبی را در خاورمیانه نخواهد داشت. و بدینوسیله، خواهند توانست از نقش بحران سازی آن جلوگیری کنند.
‫اما، این نظر شما که جامعه ایران به مرحله شهروندی رسیده است، جای تردید است. همین چندی پیش وقتی که مردمان منطقه شما، یعنی چار محال و بختیاری، به علت توهین به انها، قیام کردند مردمان دیگر ایران از انها پشتببانی نکردند.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

ایران حتی در دوره سلطه ایلات نتنها تجزیه نشد، بلکه انقلاب مشروطه را خلق کرد و روند درهم آمیزی تباری، فرهنگی، قومی را سپری کرده و به جامعه ای شهروندی ارتقاء یافته است. بافت اجتماعی ایران کنونی تجزیه ناپذیر است و تجزیه یک کشور تاریخی - درهم تنیده اگر ناممکن نیاشد، لااقل به جنگهای 100 ساله و پاکسازی قومی - نژادی توسط پان ترکها و پان عربها نیاز دارد که این بسود هیچکس نیست!!! این تصور که ایران را چون پنیر روی سفره می توان آنرا راحت تقسیم کرد، بشدت نادرست و ساده لوحانه است.
ای کاش اقای حسین بر عزیز از عزیمتگاه شهروند این دهکده جهانی، شهروند متمدن ایرانی به جنبش های ارتجاعی - فئودالی مذهبی و قومی می نگریستند و به راه حل های سکولار دمکراتیک برای برون رفت از بحران کنونی ملی - منطقه ای نزدیک می شدند.
اتهام امپراطورمنشی به ملت ایران ناشی از آشنفتگی سیاسی و مخدوش نمودن مرز میان حکومتگران و

و حکمت شوندگان است.
براستی مگر حکومت اسلامی خواسته ها و مطالبالت سیاسی، اجتماعی و تاریخی ملت ایران را نمایندگی می کند که پراتیک انسان ستیزانه، اسلام محورانه، ضد ملی و ایرانی ستیزانه آن به مردم نسبت داده میشود؟
این حکومت تنها لکه ننگی بر دامان ایران است که از نظر تاریخی - مذهبی به ملت ایران تحمیل شده است. تجاوز خمینی و خامنه ای (اسلامگرایان) به هستی ایران و ایرانیان، ادامه تجاوز تاریخی اسلامگرایان است که باید ریشه های سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی سلطه گری، تجاوزگری، برتری طلبی و بیدادگری دینی، قومی و نژادی را سوزاند تا بستر آسایش، آرامش و زندگی متمدنانه ملت ایران فراهم گردد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سنندجی , ما فقظ یک راه داریم . باهم متحد شویم و....... برای همیشه راحت شویم

نوشته شده توسط: Anonymous

چناب ایرج سپاس از نظرات شما ، قبل از ھر چیز متنی کە در مورد اصل قانون 15 قانون اساسی نوشتەاید من ھم با شما ھمحقیدە ھستم ، و اگر کل مطلب را بخوانید من ھم نوشتەام کە این اصل از زیربنا اشتباە و متضاد با حقوق بشر است . و نوشتەاید کە دولت موظف نیست کە در این مورد کاری بکند در واقع امکان تدریس را بە زبان مادری فراھم نمایند ، سوالی را برای من پیش میاورد این است کە این دولت چرا در سرکوب و خفقان خود را موظف میداند ولی در مورد خدمات و پیشرفت باید خود را مبرا بداند و چرا شما این را تائیید میکنید؟؟؟؟؟ در بخش دیگری از نوشتەاید کە این اقوام خود بە صورت فوق برنامە ادبیات فلکلور خودشودن را تدریس کنند ، سوال این است کە پس چرا دولت اجازە تاسیس مدارس زبان کردی ، ترکی ، بلوجی و غیرە را نمیدھد؟؟؟؟؟ زبان ترکی و کوردی ، بلوجی چە زیانی بر ایران و ایرانی میتواند داشتە باشد؟؟؟؟؟؟؟

جناب تورک اوغلی با نظرات شما کاملا موافق ھستم. بنظر میرسد کە افکار شونیستی بخشێ از ھویت اجتماعی بسیاری از دوستان مرکز نشین شدە است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آریائی ها ادرار گاو می نوشیده اند: استاد رحیم پور ازغدی.
https://www.youtube.com/watch?v=2bXYtjCUR-0

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا انسان نمیداند به حال شما پانفارسها بخندد یا گریه کند که این چنین هتاک هستید نمونه این شخص هتاک کاربری به اسم (یک ایرانی ) میباشد و مسئول کامنتها هم انگار توهین این شخص فاقد احترام را که توهین به هموطنان ترک زبان ما میکند نمیبیند ، آدم میماند که اینها در چه خانواده ای تربیت و بزرگ شده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

درست میفرمائید! درمقابل امداد های غیبی سید علی صلوات الله علیه، شیاطین آمریکائی، و تکنولوژی ماشین جنگی غرب هیچگونه کارائی ندارند. اسلام شیعه ، به رهبری سید علی ترمز بریده، میره تا کرب وبلا! ماشا الله!! نازشو برم!

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

تبریزی گرامی،
اینکه در زمان تزار سرزمینها اشغال شده و به روسیه ملحق شده بودند و پس از انقلاب اکتبر اکثریت آنها به زور در اتحاد جماهیر شوروی باقی ماندند، جنبه تاریخی دارد. به هر حال کل اتحاد شوروی یک کشور بود و در سازمان ملل متحد هم بعنوان یک کشور به ثبت رسیده بود. این کشور به صورت فدرالی اداره می‌شد. اینکه فدرالیسم آن دروغین بود و دمکراتیک نبود، یعنی ماهیت سیاسی کشور، در اصل مساله مورد بحث ما تاثیری ندارد. در اینجا 15 کشور مستقل عمل نمی‌کردند.
اتحادیه اروپا از کشورهای مستقل ایجاد شده است و یک کشور فدرال نیست. درون این اتحادیه کشورهای فدرال و غیرفدرال وجود دارند. این دو اساسا با هم قابل مقایسه نیستند.
زمانی که از زبان مادری ساکنین سرزمینی در ایران صحبت می‌شود، شما می‌گویید که نباید دیوارکشی زبانی شود. مگر من جایی از دیوارکشی زبانی صحبت کرده‌ام؟ اتفاقا درست برعکس، این شما هستید که دیواری

این شما هستید که دیواری آهنین از "زبان کاربردی سراسری" (که فارسی است) دور همه می‌کشید و 75 میلیون انسان را در آن محبوس می‌کنید.
وقتی من به دیوارکشی اعتقادی ندارم، چه بحثی می‌توانم در این مورد با شما داشته باشم؟
دوست گرامی، من بارها نوشته‌ام و باز هم می‌نویسم که سیستم فدرال، یا سیستم غیرمتمرکز در ایران، تنها می‌تواند ایرانی باشد و نه آمریکایی و روسی و کانادایی و... ما می‌توانیم و باید از تجارب آنها استفاده کنیم ولی باید سیستم خودمان را درست کنیم. ایران نه روسستان است، نه آلمان است، نه آمریکاست و نه کانادا. ایران ایران است و مختصات خاص خودش را دارد.
از من درباره فدرال در فدرال می‌پرسید! دوست گرامی، این تصورات خود شماست که در سیستم چند زبانه، فدرال در فدرال درست می‌شود.
در ایران غیرفدرال هم درزمان شاه و هم در روزگار شیخان، هموطنان ارمنی در اورمیه مدرسه‌ای داشته‌اند و دارند که به زبان ارمنی آموزش می‌بینند. کسی هم آنها را مجبور به این کار نمی‌کند. آنها می‌توانند در مدارس غیرارمنی هم ثبت نام بکنند و خود من چندین همکلاس ارمنی داشته‌ام. فاجعه‌ای هم بوجود نیامده که هیچ، جای بسی خوشبختی است که چنین مدرسه‌ای وجود دارد.
حالا که شما به تجارب کشورهای غربی علاقه دارید، بگذارید از آلمان بگویم. در آلمان میلیونها ترک زندگی می‌کنند و در سراسر این کشور پراکنده‌اند. زبان ترکی در همه مدارس آلمانی که دانش آموز ترک دارند، برای ترکها و همچنین برای کسانی که ترکی را بعنوان زبان دوم برمی‌گزینند، تدریس می‌شود. دولت آلمان شرایط یادگیری زبان مادری برای همه ملیتهای دیگر را هم فراهم آورده است. هیچ فدرال در فدرالی هم درست نشده است. بیایید مساله را پیچیده نکنیم و کابوسهای خودمان را به جای واقعیتها نگذاریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

هرجا سخن از ایران سرزمین آریائی ها در واقع فارسها برود در همان جا سخن از استقلال آذربایجان خواهد رفت. تازمانی که فارسها دست از سیاست پان ایرانیستی پان فارسی برنداشته اند , نمی توانند جریان جدائی ترکها از فارسها را بگیرند.والسلام.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تیم ملی فوتبال سوئد سه و ایران یک!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

این مطلب برابر مطلب قدیمی نیست. در انتشار آن به موضوع توجه شده است. نظریات حزب استقلال تنها در اینجا مطرح شده است.
مطلب قدیمی فاقد نظریات آن است.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، این نوشته تکراری است و دو سال پیش در تارنمای ایران گلوبال گنجانده شده است و ده ها تن از بینندگان ایران گلوبال نیز به این نوشته پاسخ داده اند و گنجانده شدن این نوشته تکراری برای بار دوم خلاف آئین نامه تارنمای ایران گلوبال است که می گوید: ( ..... درج مقالات قدیمی ممنوع است مگر با ویرایش جدید و یا با توافق قبلی ..... ) از این روی این نوشته باید پاک شود و لینک دوم نیز باید از میان برود و اگر کسانی درباره این نوشته می خواهند دیدگاهشان را بنویسند باید صفحه ای را که این نوشته برای نخستین بار در آن گنجانده شده است باز کرده و یادداشتشان را بنویسند نه در این لینک تکراری! برابر روال ایران گلوبال یک نوشته باید یک بار و در یک لینک گنجانده شود نه دو بار و در دو لینک! لینک نخستین صفحه ای که این نوشته در آن صفحه دیده می شود http://iranglobal.info/node/16498