Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم اختر که از لخت شدن گلشیفته هیجان زده شده اید. نگاهی به اطراف خود بیندازید. اگر رژیم آخوندی تا بحال سرپا مونده است فقط بخاطر رفتارهای زننده امثال شماست که تا دانشجویی یا کارگری فریاد دادخواهی در ایران سر میدهد فورا چهار تا لکاته خارجه نشین با رقاصی و لخت شدن از آن دانشجویان و کارگران دلیر به عمد طرفداری میکنید تا بهانه ای به رژیم برای سرکوب آنها بدهید
اگر شما برای مبارزه از کسی حمایت نکنید زودتر نتیجه خواهیم گرفت. ک..س و ک...ن خود را جمع کنید که این شیوه مبارزه نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمیدونم چرا هر فاحشه ای میخواد عرض اندام کنه اونو به حساب مبارزه میذاره؟ مگه نمیشه با لباس موقر و شخصیت متین سیاسی بود و مبارزه کرد؟ حتما باید لنگهاشو هوا کنه تا رژیم از ترس بلرزه؟
اتفاقا رژیم آخوندی از مبارزهای فاحشه خوشش میاد، چون اونو توی بوق و کرنا میکنه که نگاه کنید مخالفان ما یه مشت هرزه اند
در ضمن خود این خانم که صراحتا گفته از کار سیاسی متنفره، چرا بقیه کاسه داغتر از آش شدند و سینه سپر میکنند؟ خود این خانم وقتی گفته هدفش سیاسی نیست و فقط داره با نمایش بدنش پول میگیره، چرا شما قسمت پولش گرفتنشو نمی گویید
در ضمن من نمیدونم این چه هنری است که فقط با نمایش اعضای لخت بدن به اوج میرسه ..... پس فیلمهای پورنو اوج هنر و نبوغ زنها است
چرا اینقدر شخصیت زن رو به بازی میگیرید؟ مگه شما شخصیت انسانی ندارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آتوسا لطفآ بگویید ایشان کدام یک از اصولهای شما را ضربه زده. چه نوع اصولی دارید که با بدن برهنه یک انسان لطمه میبیند. آیا اصول شما تفاوتی با اصول ضد بشری و عصر هجری اسلام دارد ؟ آیا این همان اصولی نیست که زن را نصف مرد میداند و وحشیانه ترین رنجها را بر مادران و خواهران ما روا میدارد.
چرا رفتار انسانها باید بر مبنای فرهنگ و اصول ضد دموکراتیک شما باشد ؟ کاری که این خانم انجام داده شکلی از مبارزه یست که ایشان انتخاب میکند و این حق ایشان است .
زنده باد آزادی

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، این نوشتار درباره نفرت پراکنی ناسیونالیستی و ایستادگی در برابر آن است اما بسیاری از سخنانی که در این بخش از تارنمای ایران گلوبال نوشته شده اند هیچ پیوندی با این نوشتار ندارند و در جهان اینترنت چنین سخنانی هرزنامه نام دارند! ********** دوستان گرامی، ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ درباره کسانی که از نژاد خودی و تبار خودی و زبان خودی نیستند نفرت پراکنی می کنند! ناسیونالیست ها بدون دشمن تراشی و دشمن سازی کارشان پیش نمی رود از این روی همواره میان خودشان و خودی هائی که گرداگرد آنها بر پایه نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان دیوارکشی کرده اند با دیگرانی که آنها را خودی نمی دانند نفرت پراکنی می کنند! برای نمونه ناسیونالیست های پان آریای ایرانی همواره از عرب ها بدگوئی می کنند و همه کاسه کوزه ها را بر سر عرب هائی می شکنند که در سرزمین ایران هیچ کاره اند و به .....

..... عرب هائی که هست و نیست آنها در هشت سال جنگ میان ایران و عراق با باران بمب و موشک صدام حسین پان عرب سوخته است زخم زبان می زنند! پان آریاها درباره عرب های دردمند و درمانده و تشنه و گرسنه ای که بر روی سنگ و کلوخ خانه های ویران شده شان نشسته اند می گویند: (عرب در بیابان ملخ می خورد – سگ اصفهان آب یخ می خورد!) و با این کارشان یکپارچگی مردم ایران زمین را برای درهم کوبیدن رژیم آخوندی از میان می برند، نمونه ای از نفرت پراکنی ناسیونالیستی این است! ********* ناسیونالیست های ترک ایرانی نیز نفرت پراکنی می کنند! چنین کسانی نخست درباره فارس های ندار و گرسنه و تشنه و دردمند و درمانده و کباب شده در آفتاب سوزان یزد و کرمان و اصفهان و فارس و سمنان و خراسان و ..... نفرت پراکنی کرده و آنها را ملت حاکم فارس و ملت ستمگر فارس و ملت بیگانه فارس و قوم منحوس فارس می نامند و سپس درباره کردهائی که از زمان فرمانروائی پادشاهان صفوی بیش از پانصد سال است برای سنی بودن آزارهای فراوانی را دیده اند نفرت پراکنی می کنند! و واژه هائی مانند ملت تروریست پرور کرد را درباره این ایرانیان دردمند به کار می برند! ********** آقای محسن ابراهیمی سخنانی را درباره نفرت پراکنی ناسیونالیست های ترک درباره کردهای ایرانی گفته است که ارزنده اند، وی درباره ناسیونالیست های ترک و نفرت پراکنیشان می گوید: ( ..... کسی که تبلیغات مسموم این باندها را دنبال کند متوجه می شود که اینها هویت خود را معمولا در تمایز و تقابل و دشمنی با ایران، حکومت ایران (نه جمهوری اسلامی ایران!)، فارس ها، فارسیست ها تعریف می کنند اما در متن این تمایز هویتی عمومی مدت هاست که کردها را به عنوان هدف روزمره نفرت پراکنی انتخاب کرده اند! ..... ) و این که چرا ناسیونالیست های ترک کردها را ( ..... به عنوان هدف روزمره نفرت پراکنی انتخاب کرده اند ..... ) می گوید: ( ..... مقاومت کوبانی باندهای ناسیونالیست ترک را بیشتر تحریک کرده است که در میان جنایت و خون و لجن داعش نمدی برای کلاه کثیف خود دست و پا کنند! ..... ) و درباره کارکرد رژیم ولایت فقیه و آب ریختن به آسیاب ناسیونالیست های ترک از سوی این رژیم می گوید: ( ..... دست وزارت اطلاعات حکومت اسلامی مستقیما پشت این تحریکات فاشیستی و ایجاد نفرت میان مردم کردزبان و ترک زبان است! جمهوری اسلامی در این تحریکات نژادی نوعی باران رحمت برای تخریب اتحاد مردم جستجو می کند ..... ) درباره این بخش از سخنان آقای محسن ابراهیمی به سخنانی که وزارت اطلاعات رژیم به نام ترک ها نوشته است نگاه کنید http://iranglobal.info/node/40085 درباره رویاروئی با چنین کسانی نیز می گوید: ( ..... با نمایندگی شدن انقلاب و نیروهای انقلابی در قدرت سیاسی می توان راه را برای تحرک هر نیروی مخرب و مشخصا نیروهای قوم پرست در مقابل تلاش های انسانی و آزادیخواهانه مردم تماما بست ..... ) ********** دوستان گرامی، اینها چکیده ای از این نوشتار هستند و اگر کسی در این باره ها سخنی دارد می تواند بنویسد تا دیگران نیز دیدگاهش را در این باره ها بدانند و گر نه نوشتن سخنان دیگری که هیچ پیوندی با این نوشتار ندارند مانند آن که حزب کمونیست کارگری خوب است یا بد است یا منصور حکمت که سال هاست درگذشته است فلان سخن را در فلان جا گفت و ..... هیچ سودی برای هیچکس نداشته و هرزنامه اند! چنان که خانم مینا احدی نیز وابسته به حزب کمونیست کارگری هستند اما اگر کسی به جای پرداختن به نوشته های ایشان به ارزیابی این حزب پرداخته و سخنانی بی جا درباره خوب بودن و یا بد بودن این حزب بنویسد نوشته اش جز هرزنامه نامی نخواهد داشت! برای دیدن یکی از نوشته های خانم مینا احدی که از وابستگان به حزب کمونیست کارگری هستند به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/28745
نوشته شده توسط: کاوه جویا

جناب "عنوان غلط"، عنوان این نوشتار غلط نیست و کتاب ترجمه ی "لولیتا" هم تنها کتاب ایرانی نیست که برای گریز از تیغه ی سانسور جمهوری اسلامی در افغانستان چاپ و سپس به ایران بازمی گردد. چنانکه در بالا از رادیو فرانسه نقل شده است، " در ١٣ سال گذشته کتاب‌های بسیاری از ناشران افغان به ایران برده شده و به صورت افست چاپ و پخش شده اند. ". ضمناً نوشتار بالا صدور کتاب از ایران به افغانستان را انکار نکرده است . اما اینکه به خاطر سانسورگری رژیم جمهوری اسلامی نویسندگان ایرانی ناچار شده اند اثر خود را در افغانستان منتشر کنند، واقعیت تلخی است که با خشم یا تکذیب من یا شما تغییر نمی کند. لطفاً به این نوشتار نیز نگاه کنید تا گوشه های دیگری از این واقعیت را مشاهده نمایید: http://www.iranglobal.info/node/38216 در این گزارش نیز مستندات گوناگونی از نشر کتاب های ایرانی در افغانستان ذکر شده اند، از جمله

این نقل قول از خبرگزاری ایسنا: " یونس تراکمه یکی از این نویسنده‌هایی است که معتقد است انتشار کتاب در کشورهای فارسی‌زبان همجوار، مثل افغانستان، راهی است برای مبارزه با ممیزی: «یکی از راه‌های مبارزه با سانسور در ایران انتشار کتاب در افغانستان است. ناشران رسمی افغانستان ممیزی ندارند، کتاب‌های‌شان هم بالأخره از ایران سر درمی‌آورد.»
او تأکید می‌کند: کتابم را برای کسب مجوز به وزارت ارشاد نمی‌دهم چون اوضاع را می‌دانم. فکر می‌کنم ضرورتی ندارد کتابم را بدهم، بعد بروم چانه بزنم. معتقدم نباید به سانسور تن داد. یکی از راه‌هایی که ما داریم چاپ کتاب در افغانستان است. چاپ کتاب با تیراژ کم و به صورت ریسوگراف هم یکی از راهکارهاست و عملی است. وقتی اثری در افغانستان منتشر شود، هم فروش جهانی دارد و هم این‌که بالأخره کتاب در کشوری که زبانش فارسی است، به شکل رسمی و حرفه‌یی چاپ شده است.". نشانی این نقل قول در تارنمای ایسنا: http://isna.ir/fa/news/93061005589
می بینید که عنوان گزارش بالا کاملا ً با واقعیت سازگار است. ضمناً گفتگوی رادیویی پیوسته به گزارش، که عمدتاً در انطباق با آن است، تنها بخشی از این گزارش است و دادن نظر جامع درباره ی عنوان گزارش مستلزم این است که تمام گزارش را مطالعه نمایید.
نوشته شده توسط: Anonymous

Afarin be shir Zane zaman ma Golshifteh Aziz

نوشته شده توسط: Anonymous

First of all it is no one business. Second those Iranian ( Men )got angry and react, next time when they are driving and picking up or try to pick a girl on the street, should realize they are also Iranian women. Then only these word deserve them" SHUT YOUR BIG F..........G mouth and be QUITE.

نوشته شده توسط: Anonymous

Dokhtare hosein shariatmadari girlfriend man AST, ve pestanhaye Nazi dared, behtar AZ golshifte :)

نوشته شده توسط: Anonymous

خوب که چی ؟!!
گلشیفته فراهانی لخت مادرزاد عکس انداخته . به شما چه مربوطه ؟!!
دلش خواسته !!
حالا بشنین و دلیل برای کارش بتراشین !
دوستان دارند توجیه می کنند که که عمل لخت شدن ایشون مبارزه سیاسی
با رژیم جمهوری اسلامی است . و این قدر این کارش موثر بوده که جمهوری اسلامی دوسه تا تَرَک برداشته !! می گم حالا که این قدر این مبارزه موثر بوده ، چرا از خانم
مریم رجوی ، علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی ، شیرین عبادی ، مسیح علی نژاد و همین
طور مادر زن گرامی من تقاضا نمی کنید که برای فرو ریختن نظام جمهوری اسلامی
مثل خانم گلشیفته لخت مادرزاد بشن ؟!!
به خدا اینقدر خوب می شه که نگو !!
اولن لخت شدن افراد نامبرده با دیدگاه های مختلفشون نشون دهنده
اتحاد عمل خانم ها بر علیه دیکتاتوری خواهد بود !!
ثانیا بعد از لخت شدن این خانم ها ، چشم و دل هوسباز آقایون آنچنان سیر خواهد شد

خوب که چی ؟!!
گلشیفته فراهانی لخت مادرزاد عکس انداخته . به شما چه مربوطه ؟!!
دلش خواسته !!
حالا بشنین و دلیل برای کارش بتراشین !
دوستان دارند توجیه می کنند که که عمل لخت شدن ایشون مبارزه سیاسی
با رژیم جمهوری اسلامی است . و این قدر این کارش موثر بوده که جمهوری اسلامی دوسه تا تَرَک برداشته !! می گم حالا که این قدر این مبارزه موثر بوده ، چرا از خانم
مریم رجوی ، علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی ، شیرین عبادی ، مسیح علی نژاد و همین
طور مادر زن گرامی من تقاضا نمی کنید که برای فرو ریختن نظام جمهوری اسلامی
مثل خانم گلشیفته لخت مادرزاد بشن ؟!!
به خدا اینقدر خوب می شه که نگو !!
اولن لخت شدن افراد نامبرده با دیدگاه های مختلفشون نشون دهنده
اتحاد عمل خانم ها بر علیه دیکتاتوری خواهد بود !!
ثانیا بعد از لخت شدن این خانم ها ، چشم و دل هوسباز آقایون آنچنان سیر خواهد شد
که امنیت اجتماعی برای خانم ها تو ایران به وجود خواهد اومد و ....
بعضی ها هم می گن که گلشیفته به خاطر کسب شهرت لخت شده تا جایگاهی در
سینما پیدا کنه ( تا به حال دیده شده که چنین شهرتی پایدار نیست و زود فراموش
می شود )
یه توجیه دیگه این که : طفلکی خیلی گرمش بوده !!
نوشته شده توسط: Anonymous

به کسی چه مربوطه که برهنه شده؟ چطور تو ریشو یه من ریش میذاری مثل میمون میشی اشکالی نداره ؟ چطور آخوندی که دیگ رو سرش میذاره ایرادی نداره ؟ چطور فاحشه های دیروز که امروز 40 تا نقاب و روبنده میزنن و پست دولتی میگیرند اشکالی نداره؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی دوسش دارم این گلشیفته رو. از مردان (!) که بخاری بلند نمیشه امروزه زنان هستند که پیشتاز مبارزه شده اند. آفرین به این زنان و صد احسنت.

نوشته شده توسط: Anonymous

melati ke dar khefat va khaari zendegi mikone, leyaghate nadare ke in khanomo sar zanesh kone

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی ... ترچمه فارسی جمله آخر روزنامه ( نیوز ویک) , منبع « اصطلاح آریائی It is also the origin of the TERM Aryan . » در این منطقه اشاره می کند , نه نژاد و یا قوم و یا بقول شما (( تبار آریائی)... «نژاد» با «اصطلاح »از نظر ( سمانتیکی Semantics ) خیلی فرق دارد. دیکشنری آکسفورد پر از لغاتی است که منبع و حتی در سال ها و قرن های پیشین که این لغات برای اولین بار استفاده شده است را برایتان توضیح می دهد...

نوشته شده توسط: Anonymous

خدابیامرز پدر بزرگم می گفـت: صد تا آخوند بمیره ولی سر یه جنده درد نگیره. شجاعتش ستودنی است. غیرتش می ارزه به کل نامردای زمونه

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صمد عزیز،
منهم با نظر شما موافقم. افراط در هر زمینه ای نادرست است. و در مورد هویت به «دگم گرایی» منجر میشود. و خود شیفتگی را پدید میاورد. همه ی جهات مختلف هویت درجای خود محترم است . بله ، هویت انسانی ما همانطور که در بالا قیده شده -البته از نظر من- از وجوه هویت خانوادگی، هویت گروه اجتماعی، آذربایجانی، کشوری- منطقه ای-آسیایی، و جهانی تشکیل شده است. شخصیت و روح و رفتار ما در این مراکز ساخته شده است. در حقیقت ما انسان «محلی-جهانی» هستیم. و دوست داریم حقوقمان حفظ و محترم شمرده شود. نمیشود بخاطر انسان بودنم آذربایجانی بودن مرا نفی کنند. و بهمراه آن حقوقم را. بخشی از هویت انسانی من همان آذربایجانی بودنم است.

برخی جریانها ی سیاسی بخاطر منافع خود با پیش کشیدن بخشی از هویت - میخواهند بخش دیگر را نفی کنند. و حقوق را. این است که باز میخواهند ما را زیر تسلط خود داشته باشند .

بدیهی ست که من و امثال من مخالف نفرت پراکنی و ستیز بین انسانها هستیم و بجای آن بر «دوستی و درک متقابل» تأکید میکنیم. اما اجازه هم نمی دهیم که به بهانه های مختلف «هویت آذربایجانی و حقوق ما » را نفی کنند. ما همه انسان هستیم . اما انسان به مفهوم مجرد نیستیم. ما هرکدام انسانهای «مشخصی» هستیم. انسان با مفهوم مجرد تنها در هوا و خیال وجود دارد ، و فاقد عینیت است. عینیت هویت انسان « پدیده ای محلی-جهانی»ست. و این دو بخش متضاد یکدیگر نیستند بل مکمل هم اند. و دارای حقوق مشخص. هیچکس -و به هیچ بهانه ای نباید و نمی تواند حقوق ما را نفی کند. من مشخصا یک انسان آذربایجانی -جهانی هستم . و میخواهم که با دیگران حقوق برابر داشته باشم. در فرهنگ-سیاست - و در اقتصاد.
نوشته شده توسط: Anonymous

فکر می کنم که همۀ بدبختی های ما از اسلام پلید و پیامبر جنایتکار و بچه بازش باشد. باید ریشۀ این دین و آیین پلید و اهریمنی را خشکاند.

نوشته شده توسط: Anonymous

agha akhe lokht shodane in khanom faghat be khodesh marbote.akhe be shoma che ke behesh tohin mikonid?

نوشته شده توسط: Anonymous

يادمان نرود سي آي اي براي اعتراف گيري زندانيان كشورهاي مسلمان منطقه مان عريان نشان مي كرد يعني براي ما كه با اين اصول زاده شده بزرگ شده و هويت پيدا كرده ايم عريان كردمان به اندازه شكنجه دردناك و عذاب آور است و اينجاست كه عريان شدن اين خانم حمله و توهين و تحقير اصول هاي ماست . ما چرانبايد هنرپيشه هاي انها را با پوشش خودمان كنيم در فيلم هايمان استفاده نكنيم ؟ آيا آنها قبول مي كنند ؟ از فرهنگ و اصول شان عقب نشيني ميكنند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

البته که خیلی شجاعت میخاد که این مطلبو بذارید تو سایتتون....
این ادبیات مظلوم نمایی و یک طرفه شما بسیار سطحیه....
تمام مواردی که گفتین رو روانشناسی و جامعه شناسی بسیار ریشه ای ثابت کرده و کاملا با فطرا و خلقت انسان جور در میاد...
شما دارید تحریف می کنید کلام خدا رو...

مثال: الرجال قوامین علی النسا.... مردان مسئولیت زنان رو بعهده دارند ، از لحاظ تامین معاش ، امنیت دادن و سرپناه تهیه کردند.
من نمی دونم کجای این مطلب به نفع مرده یا من مرد باید از این مطلب احساس جنس برتر بگیرم

نوشته شده توسط: Anonymous

بزار هرچه پ پ دارند چاشني زبان پارسي بكنند تا برسه به جايكه وقتي حرف مي زنند نشه تشخيص داد اردو پنجابي هندي يا پاكستاني حرف مي زنند و برگردند به اصل خويش . من ميخواهم وقتي ميگم معلم از شمال چين تا بالكان و از قزاقستان تا يمن وتا مراكش مرا بفهمند نه آموزگار و نه اورتمن( معلم در تركيه امروزي)

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار؛ ضمن سلام، واضح است که انکار هر جنبه ای از هویت انسانها در تضاد با معیارهای حقوق بشری است و باید که در مقابل عاملان چنین اعمال ضد انسانی ایستاد. از طرف دیگر، شیفتگی مفرط و نارسیسیستی به هویت نیز عملی است ارتجاعی که در موردهای هویت دینی، زبانی، اتنیکی و ملی منجر به نژادپرستی و فاشیزم میشود، برای مثال: تاکید بر هویت اسلامی برای داعش، القاعده و غیره؛ تاکید بر هویت آریایی برای نازی ها و پان ایرانیستها؛ تاکید بر هویت تورک برای بوزقوردها و پانتورکها. به نظر من نیروهای پیشرو و آزادیخواه آذربایجان باید نوعی از هویت را برجسته کنند که به فاشیسم و راسیسم آلوده نشده و قابلیت تبدیل شدن به هویتی همه گیر و دموکراتیک در جامعه آذربایجان را دارد و آنهم نمیتواند چیزی غیر از هویت «آذربایجانی» باشد. طبیعی است که «انسان آذربایجانی»

هویتهای بسیار دیگری نیز در کنار هویت آذربایجانی دارد و همه این هویتها باید محترم شمرده شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبریزی، روزی روباهی کلاغی را شکار می کند و کلاغ به روباه می گوید که باید اسم پیامبری را بزبان بیاوری تا گوشتم برایت حلال شود، و به این بهانه می خواست روباه دهانش را باز کند و کلاغ بتواند فرار کند، و روباه بدون اینکه دهانش باز شود، می گوید جرجیس، کلاغ هم عصبانی شده و در دلش می گوید که تو هم رفتی از بین ٢٤٠٠٠ پیامبر جرجیس را انتخاب کردی تا دهانت باز نشود، و قرض از تعریف این مثل قدیمی، شما هم ازبین این همه مقالات مفید و علمی و ضد راسیستی و غیر ناسیونالسیتی با زهر های کشنده هیتلر نامه اه ائی و گوبلزی رفتید از حکمتیستها نوشته ائی را انتخاب کردید که بخاطر بیسواد ماندن ملت ترک آذربایجان به زبان مادریشان، آنها را مرتباّ تحقیر می کنند، من هنوز هم که هنوز است نمی دانم شما چرا اسم تبریزی برای خودتان گذاشتید؟ حکمتیست ها را هرگز فراموش نمی کنیم که در جریان قیام سال ٨٥ آذربایجان،

چگونه با ملت ترک آذربایجان تحقیر آمیز برخورد کردند، هنوز هم که هنوز است کلمات زهر آگین پانیرانستی رهبر قبلی شان، خطاب به آذربایجانی ها، می گفت: آذربایجانی ها خر نشید، را نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم،
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم ، و یا آقای ضد پان! کمی بیشتر مطالعه کن! بدون همین ترکها دچار بحرانهای شدیدی خواهید شد، و ممکن است به بیچاره گی و بی پناهی گرفتار شوید. اکنون برای نجات خود از دست رژیم آخوندی خودتان باید دست بکار شوید. دیگر ترکها برایتان انقلاب نخواهند کرد. چاره ای بحال خودتان بکنید. روز های سختی در پیش دارید. آنطور که معلوم است، حسن خواهد ماند و حوضش.

نوشته شده توسط: Anonymous

درد و بلایش بر سر خامنه ای و سران رژیم منفوراسلامی بخورد! چشم سردمداران رژیم اسلامی کور، که زن را نیم انسان بحساب می آورند. زیبائی و برهنه گی خود عصیان علیه دیکتاتورهای منقور، و جلادان رژیم اسلامی است. مرده باد رژیم اسلامی ایران. پاینده باد آزادی زنان.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کاوه جویا ! این چه عنوان غلطی است که شما به این مصاحبه رادیویی میدهید ؟ بخاطر یک کتاب اینهمه شایعه برای چی ؟ در این مصاحبه هم آن ناشر افغانی و هم آن خانوم مفسر میگویند این ایرانست که کتاب به افغانستان صادر میکند چون تکنیک و قیمت و توانایی ترجمه در ایران بهتر از افغانستان است .........

نوشته شده توسط: Anonymous

اینهمه خصومت, کینه وتناقض را تنها در مخازن فکری کمونیستهای کارگری میتوان یافت.
1. بزعم نویسنده آزربایجانیها از تشدید تضاد با اکرد می خواهند تمایز هویتی خود را برجسته سازند. گیریم فرضش درست است خودش با این نوشتار و تحلیل بهترین کاتالیزور را در خلق این دشمنی ارائه میدهد!!!.
2. سیاست متحدان پنهان و اشکار کمونیست کارگری همانند کومله, دموکرات و پژاک در گنجاندن اورمو در نقشه کردستان عمده ترین دلیل برجسته شدن تضاد بین دو ملت را آگاهانه نادیده گرفته است.
3. از آنجائیکه اکثریت قریب به اتفاق اعضای این گروه کرد هستند ایشان با استفاده از ادبیات مشمئز کننده سر شار از کینه و خصومت علیه ملت ترک ,سعی در جذب راست افراطی کرد در صفوف خود و درمان بیماری مزمن ریزش نیرودارد

نوشته شده توسط: Anonymous

رازی عزیز، راستش را بخواهید من قصد بحث با ناصر کرمی را نداشتم ولی وقتی بعضی اظهار فضلهای عجیب و غریب را می خوانم، سرم درد می گیرد و دستمال می بندم!
در مورد عمقی که نوشته اید متاسفانه نمی توانم با شما توافق داشته باشم. من این عمق را بیشتر از سر ناخن نمی بینم. بند انگشت خیلی عمیق است.
در مورد تبار و نژاد و حقوق شهروندی با شما عم عقیده ام.
سال نو میلادی شما هم مبارک باد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب تبریزی
نوشتید :« در فرهنگ واژگان سیاسی ما (ناسیونال سوسیالیست) یا (چپ ناسیونال سوسیالیست) یا (چپ ناسیونالیست) یا (ناسیونالیست چپ) نداریم! »
من «ناسیونال سوسیالیست» را که لنین بکار برده نقل کردم و نشان دادم که در فرهنگ سیاسی این واژه بسیار مصطلح است و جود دارد. لطفاً حکم صادر نکنید . اول مطالعه کنید بعد چیز بنویسید. سخن از بدی و خوبی لنین هم در میان نیست. صحبت از بکارگیری واژه ها و دانشنامه ی واژه ها در میان است.
حالا بجای پس گرفتن حرفتان پریده اید که «در مورد موضوع مقاله» صحبت شود. خودتان بدون اطلاع و منبع حرف میزنید و موضوع را رها میکنید واینجا هم « باقاقدان گلن لیک» میکنید- دست پیش میگیرید که پس نیافتید- و از زیر مسئله در میروید. این را ما در آذربایجانی « بورجوتماق و سؤز آلتیندان قاچماق» اتلاق میکنیم. -جاخالی میدهید و درمیروید...

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من ترک آزربایجانی روستازاده وکارکرده درزمین کشاورزی باگاوآهن وکارگری کرده دردوران محصلی درکارخانه با مزد ماهانه تنهاهشت تومان وکارکرده درزیردست بناءوکارمند شرکت خصوصی(نه دولتی) وعضوانتخابی هیت مدیره بزرگترین تعاونی منطقه ایی وهم اکنون بافرزندانی موفق دررتبه های دکترای بهترین دانشگاه خارج وحتی استادی درخارج که خودزمانی برای رسیدن به آزادی وحقوق پامال شده وبی قانون رژیم پهلوی جلوی گلوله های شاه ،کاخ ستم رابرسرش ریختیم تاپایه های حکومتی قانونمندوعقلانی وانسانی برپاکنیم براحتی میتوانم هرنوع تفکری راکه دراین سایت وسایت های دیگرابراز میشودتحمل کنم یعنی چپ سوسیالیست. فدرالیست.سوسیال دموکرات وحتی تفکرات زشت دنیارامیتوانم گوش کرده وبااوبه نشست بپردازم ولی افرادی مثل سروش.کنجی.ومهاجرانی ولی این افرادرا،حتی دوست ندارم ببینم.اینها مامورانی همچون سیدضیاء طباطبایی ومحمدعلی فروغی وقوام ومحمودافشار

وو...بیش نیستند.اینهامامورانی بودندکه درزمان قبل از57درکشورهای ارباب خودزندگی کرده آموزش دیدندتاجنبش عدالت طلبی رابه بیراهه برده وبهترین فرزندان ملت راکه مبارزات جانانه ایی درقبل 57داشتند،سرکوب ودوباربدامن ارباب خودبرگردند.واکنون نیزمنتظرند اگرچنانچه خیزشی دیگرشدبگویندمامخالف بودیم ودرتلویزیون برعلیه حکومت سخنرانی دردامن ارباب میکردیم .یادم نرفته سال 57به بعدچکاربافرزندان مردم که نکردیدودرتلویزیون چه چیزهایی نمیگفتید.حالاسروش. مهاجرانی وکنجی وو..هرروزحرفی برضدحکومت میزنند.مگرخودشماجدایی ازمحسن رضایی.مصباح وخامنه ایی وخمینی وحدادعادل.هادی غفاری وخلخالی بودیدویاهستید.همانطورکه عوامل انگلیس رهبران ومبارزان انقلاب مشروطه رابااحمقی رضاشاه شکست دادندو57سال طول کشیدتادوباره مردم حرکت کنندشماهانیزجنبش وحرکت ودگرگونی 57راشکستیدوباکمک شمابهترین مبارزان راکشتند.شماماموریت خودراانجام دادیدماهنوزیادمان نرفته که بامردم چکارکردید.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، بسیاری از یادداشت هائی که در این بخش از تارنمای ایران گلوبال نوشته می شوند هیچ پیوندی با نوشتار نوشته شده در این بخش با تیتر: (در مقابل نفرت پراکنی ناسیونالیستی باید ایستاد) ندارند! این که حزب کمونیست کارگری خوب است، حزب کمونیست کارگری بد است، مارکسیسم خوب است، مارکسیسم بد است، لنین آدم خوبی بود، لنین آدم بدی بود و ..... چه پیوندی با این نوشتار دارند؟ این نوشتار درباره نفرت پراکنی ناسیونالیستی و ایستادگی در برابر آن است نه سخنانی که هیچ پیوندی با این نوشتار ندارند و نمونه هائی از آنها را همگان می توانند در این بخش ببینند! شما دوست گرامی اگر درباره این نوشتار و دیدگاه آقای محسن ابراهیمی درباره نفرت پراکنی ناسیونالیستی سخنی دارید بنویسید تا همگان سود ببرند و گر نه سخنان بی پیوند با این نوشتار برای چه کسی کدام سود را دارد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ثانی عزیز، برادر یا بقول شما "قارداش" من که خدمت شما عرض کردم بحث کردن با آقای کرمی چه نتیجه‌ای دارد! پس مقصر شما هستید، که بیهوده خون خودتان را کثیف می‌کنید! باید اعتراف کنم که آقای کرمی دارای اطلاعات بسیار وسیع، حتی به وسعت یک اقیانوس هستند، البته عمق این اقیانوس حداکثر یک بند انگشت است. در باره حقوق شهروندی یک نظریه قرن هجدهمی وجود دارد که انسانها را بر اساس تبار و نژاد تقسیم می‌کند (یعنی ارزش آنها را به سگ و اسب و گاو کاهش می‌دهد) که جناب کرمی پیرو این نظریه است. یک نظریه قرن بیست‌ویکمی هم هست که ملاک قضاوتش نه "گَلّه" بلکه "فَرد" است و می‌گوید هر کسی که تابعیت یک کشور را دارد، در همه حقوق انسانی و شهروندی با بقیه برابر است.. من هوادار این نظریه‌ام و گمان می‌کنم شما هم باشید. برای من فرقی نمی‌کند که چه کسی کی و از کجا به جغرافیای ایران آمده است. هر کسی با شناسنامه ایرانی باید از

همه حقوق شهروندی برخوردار باشد. تفهیم چنین مسائل پیش افتاده‌ای به کسانی که از تبار و نژاد و غیره حرف می‌زنند از توضیح نظریه نسبیت انیشتین برای کودکان دبستانی سختتر است. حالا شما خود دانید و در ضمن سال نوی میلادی شما مبارک باشد!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اصطلاح «ناسیونال-سوسیالیست» در فلسفه سیاسی قدمت زیادی دارد. لنین نیز در نوشته خود «درباره ی حق ملتها...» در پارگراف اول آنرا بکاربرده است: « بورکویچ ناسیونال سوسیالیست اوکرایینی ...»فلان و بهمان.
افزودن پسوند «نما» به واژه های ناسیونالیست یا سوسیالیست و یا مانند آنها در زبان فارسی من در آوردی ست و چنین کار و پسوندی نمی تواند معنای علمی مشخصی را بیان کند.
متأسفانه دئمی حرف زدن در ادبیات سیاسی فارسی رسم شده و هر کس از راه میرسد «باش-چووالدان دانیشیر» . - بی معیار و هوایی حرف میزند.
بدون اینکه به واژه های سیاسی مصطلح در منابع مراجعه کند و بداند که چه استعمال میکنند یا نمیکنند. بر میخیزد و به دیگران رهنمود صادر میکند. و وقت مردم را به هدر میدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این شما ترکهای تجزیه طلب بودید که بنیاد نژادپرستی را در میان اپوزیسیون ایرانی آغاز کردید و بجای برخورد سیاسی طبقاتی فرهنگی ضد دیکتاتوری با شاه و شیخ ، 24 ساعت در این سایت به تبلیغات فاشیستی علیه فارس و ایرانی و ارمنی و کرد و روس می پردازید . شما راسیسم ترک ، آخرین گروه نژادپرست عصر اینترنتی هستید که رو بزوال هست چون دنیا رو به وحدت میرود . چرا به باکو و آنکارا و آسیای میان نمی روید تا به هم نژادهایتان زندگی کنید و در اروپا مانده اید و تبلیغ انسان ستیزی ضدبشری میکنید ؟ اگر جغرافیای کشورها با کمک شما چند نفر تقسیم میشد تاکنون جهان جگر زلیخا شده بود . ایرانیان در کنار پارسها تاکنون مهاجمان مغول و عرب و یونان و انگلیس و عثمانی را داغان کرده اند . پس حریف شما چند نفر نیز میشوند . ایران در طول تاریخ میزبان اقوام فراری مختلف بوده و هیچگاه خانه اش را با مهمان تقسیم نمیکند . اروغان به ترکهای مقیم

اروپا گفته بود شیطنت نکنید و مودبانه مثل مهمان در خانه میزبان رفتار کنید . فرهنگ غالب در ایران ، اهورایی آریایی و زبان مردم ایران فارسی است . 90 درصد ملل ایران در مدرسه زبان نوشتاری فارسی را یاد میگیرند چون همه لهجه یا زبان دیگری دارند . شاید تهرانیها تنها گروهی باشند که زبانشان فارسی اصیل باشد . بنابراین مثل غالب کشورهای جهان تمام کودکان باید در مدارس زبان سراسری ایران یعنی فارسی را یاد بگیرند . غلب تجزیه طلبان در این سایت بارها نشان داده اند که جغرافیا و فرهنگ و تاریخ و جامعه شناسی ایران را نمی شناسند . اینها کسانی هستند که شاید در عمرشان 2 روز خارج از آذربایجان در مسافرخانه ای در تهران بوده اند چون مردم خلقهای ایران مشکلی با هم ندارند غیر از مشکل سیاسی و خفقان آمیز حکومت شاه و شیخ .
نوشته شده توسط: Anonymous

اصلاح، در کامنت من، ( علم با اسطوره سر جنگ دارد ) به اشتباه علم با مدرنیته سر جنگ دارد نوشته شده،

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نفی هویت دیگران

گروه «حزب کمونیست کارگری» هویت انسان را چگونه نفی میکند؟
«با ...هر نوع تعریف هویت ملی برای مردم قاطعانه مخالف است-برنامه»
انسان دارای هویت منشوری ست. فرد در آذربایجان، هویت خانوادگی، هویت گروه اجتماعی، آذربایجانی، کشوری- منطقه ای-آسیایی، و جهانی دارد. هویت شخص-روحی و رفتاری- در فرهنگ نقاط مذکور از تولد تا مرگ پدید آمده ، پخته شده ، رشد کرده، دگرگون گردیده و شکل میگیرد. نفی هویت آذربایجانی فرد با متضاد قرار دادن هویت « مجرد انسانی» و در پی آن نفی حقوق جمعی و ملی به علت سیاست شونیستی ایرانگرایی و فارسگرایی کاری ست که گروه مذکور انجام میدهد.
هویت انسانی فرد متضاد با هویت ملی نیست بل مکمل آن است. متضاد قرار دادن آنها و نفی یکی به وسیله ی دیگری نقض حقوق و نفی موجودیت فرد و جمع است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در کامنت من آقای تبریزی و نیروهای سوسیالیست، و دمکراتیک ترک و آذربایجانی مد نظر بودند که به اشتباه اسم ائلیار آورده شد هر چند که رویم به او هم بود
تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

نگاه من به جامعه، با شما متفاوت بود، من به هیچوجه به جنگ پارتیزانی اعتقاد نداشته و ندارم، من به جای جنگ پارتیزانی، تمرکزم را بر روی ( جوامع اسلامی شرقی‌ و روند تکامل آنان در یکی‌ دو قرن اخیر ) سوق دادم، کشور‌های ( اندونزی، پاکستان، ایران، ترکیه و مصر ) را به عنوان سوژه انتخاب کردم، متوجه شدم در همه این کشور ها، ابتدا نظامیان قدرت را قبضه میکنند، بعد جامعه یک دوره تثبیت امنیت را تجربه می‌کند، بعد از این مرحله، ( سر و سامان دادن به اقتصاد ) آغاز می‌‌شود و بدین جهت ( تصویب قوانینی‌ ) برای سهول این امر اجباری میگردد، به تدریج این روند جامعه را ( صاحب دو فاکتور ) می‌کند که عبارتند از ۱- قوّه قانون گذاری که جامعه هول قانون اداره می‌‌شود. ۲- طبقه متوسط که امنیت و قوانین تصویب شده اقتصادی بستر مناسب را برای به وجود آوردن این طبقه فراهم آورده است، نقطه عطف این مرحله ( واگذاری امور

نقطه عطف این مرحله ( واگذاری امور دولت از نظامیان به دولت سیویل و مدنی است، بعد دریافتم این مراحل به شکل‌های مختلف در اندونزی، پاکستان، ترکیه و مصر عملی‌ شدند به جز این ایران نکبت زده ما، بعد فهمیدم که در فقدان این مراحل و در نبود نهاد‌های مدرن مثل ( حزب، مطبوعات آزاد، بانک مرکزی مستقل و الخ ) بجای دولت سیویل و مدنی، مافیا کنترل دولت را به دست می‌گیرد که در ایران نکبت زده شاهد آن هستیم. با این شرایط هیچ نیازی به مبارزه پارتیزانی ندیدم، البته دوران شما نیز، دوران چگوارا بود، من بعد از انقلاب متولد شدم.
نوشته شده توسط: Anonymous

نگرش و برخورد آقای پانها تنها محدود تنها به یک فرد محدود نمی شود. این تفکر بخش وسیعی از ملت فارس است که تحت تاثیر حاکمان فاشیست فارس آموزش و پرورش یافته اند. کمونیستهای این ملت هم فرق چندانی با آقای پانها ندارند. کمتر کمونیست فارس و ایرانی هست که به ملتهای تحت ستم برخورد برابر داشته باشد. این روش و تفکر آنهاست و من گلایه ای از آنها ندارم. گلایه من از خودمان ترکها و نیروهای دمکراتیک ترکهای اذربایجان است که آنها را تحمل می کنیم و به آنها امتیاز و قدرت میدهیم.
ائلیار عزیز، شما و هر ترک دیگری هزاران بار هم دوستی و برادری خود را نسبت به ملت عزیز فارس نشان داده و اثبات کنید همانطوریکه در صد سال پیش کمونیستهای آذربایجان اثبات کردند باز هم آنها شما و ما را ترک خر خواهند خواند.

آنها تر و خشک را با هم می سوزانند. این اندیشه اغالب در میان فارس زبانها است. در نتیجه شما آذربایجانیهای انقلابی و برابری طلب قربانی هستید و همه انرژی و زحمات تان هدر رفته و هدر خواهد رفتا. آنقدر که ما به ایران و ایرانی یعنی فارس خدمت کردیم که یک میلیونم آن را دمکراتها یا دیگر نیروهای فارسها به ترکها نکردند.
ائلیار جان فاشیسم فارس با نصحیت ما جایش نخواهد نشست. با ملت فارس نمی توان برابر و دوستانه در یک کشور زیست. تجربه صد ساله این را اثبات کرده است. بیائید بخود بیائیم و کشور آزاد ، مستقل، دمکرتیک و برابر خود را ایجاد کنیم و از شر برتری طلبان فاشیست و استثمارگر فارس خلاص شویم و این همه سر همدیگر نزنیم
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... در دانشنامه سیاسی واژه حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان وجود دارد و نام اولیه حزب نازی آلمان بود ..... ) دوست گرامی، شما درست می گوئید، حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان یا N.S.D.A.P یا همان حزب نازی به رهبری آدولف هیتلر در دانشنامه سیاسی آن چنان که شما می گوئید یافت می شود اما همگان این حزب را یک حزب ناسیونالیست و یک حزب راست گرا می دانند! و هرگز با به کارگیری واژه های (سوسیالیست) و (کارگر) هیچکس در هیچ کجای جهان نه این حزب را یک حزب سوسیالیست می داند و نه یک حزب چپ گرا ! و هرگز نمی توان نازی های آلمان هیتلری را (ناسیونالیست های چپ گرا) و یا (چپ های ناسیونالیست) نامید و چنین کسانی در گروه راست گراها و ناسیونالیست ها جای می گیرند نه چپ گراها و سوسیالیست ها ! و یا حزب کارگران کردستان ترکیه یا P.K.K با آن که مانند .....

..... ریگ بیابان در نوشته ها و گفته هایش واژه های کارگر و دهقان و رنجبر و سوسیالیسم را به کار می گیرد و در نوشته ها و سخنانش پی در پی از مارکس و لنین یاد می کند اما هیچکس در هیچ کجای جهان این حزب را یک حزب سوسیالیست نمی داند و همگان این حزب را یک حزب ناسیونالیست پان کرد که در گروه راست گراها جای می گیرد می شناسند! در فرهنگ واژگان سیاسی ناسیونالیست هائی که نمادها و واژه های فرهنگ سوسیالیستی را به کار برده و ادای سوسیالیست ها و چپ گراها را درمی آورند (ناسیونالیست چپ نما) نامیده می شوند نه (ناسیونالیست چپ گرا) و ما چیزی به نام ناسیونالیست چپ گرا نداریم چرا که راست گراترین راست گراهای جهان ناسیونالیست ها هستند! ********** از سوی دیگر کسانی که به راستی سوسیالیست هستند اما همان سخنانی را که ناسیونالیست ها می گویند بازگو کرده و بازتاب می دهند چپ پوپولیست نام دارند نه چپ ناسیونالیست و ما چیزی به نام چپ ناسیونالیست نیز نداریم! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما اگر آقای محسن ابراهیمی را سوسیالیستی می دانید که سخنان ناسیونالیست های پان آریا را بازگو کرده و بازتاب می دهد می توانید ایشان را چپ پوپولیست بنامید! و یا اگر شما آقای محسن ابراهیمی را ناسیونالیستی می دانید که واژگان فرهنگ سوسیالیستی را به کار می برد می توانید ایشان را ناسیونالیست چپ نما بنامید اما به هر روی ما چیزی به نام ناسیونالیست چپ گرا یا چپ گرای ناسیونالیست یا چپ ناسیونال سوسیالیست نداریم و به کارگیری چنین واژگانی نادرست هستند!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در دانشنامه ی سیاسی واژه «حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان» وجود دارد و نام اولیه حزب نازی آلمان بود. کسانی که تئوریهای ناسیونالیسم را با سوسیالیسم در هم میامیزند و ملغمه ای از آنها در میاورند در فرهنگ سیاسی «ناسیونال سوسیالیست» خوانده میشوند.این نام به در هم آمیختگی این دو تئوری اشاره دارد. بدیهی ست که ناسیونالیست سوسیالیست ، نه ناسیونالیست است و نه سوسیالیست. اما هم مرغ است و هم شتر. در چپ پول پوت ، تیتو و انور خوجه از این گروه هستند. و در میان راستها نیز هیتلر و موسولینی را داریم.
در ضمن لغت ها و اصطلاحات جدید را نویسندگان و سیاست ورزان بر حسب نیاز میسازند. و این یک متد علمی ست .
مهم نیست که فرد عضو گروهی باشد یا نباشد ، مهم آن است که چه سیاستی را پیش میبرد. فردی که «حقوق خلقها را نفی میکند» هم حقوق بشر را نقض میکند و هم حقوق فردی و اجتماعی را.

و تعیین کننده نیست که نام خود را چه میگذارد. در هر حالت و زیر هر نامی او «ناقض حقوق» است و هیچ ارتباطی با مکتب های سیاسی فلسفی که بر حفظ حقوق فردی و اجتماعی و خلقها تأکید میکنند، ندارد.
به مشدی عباد گفتند: « برای دیدن میمون لازم نیست به جنگهای آفریقا سفر کرد -فقط لازم است خود مشدی عباد را عمیقاً بشناسیم.»
حالا برای یافتن «ناسیونالیست-سوسیالیست» لازم نیز در تاریخ سفر کنیم. همین گروه و افرادی که خود را چپ مینامند و حقوق خلقها را نفی میکنند به خاطر سیاست شونیستی که پیش میبرند «ناسیونال-سوسیالیست »اند. که هیچ ارتباطی با کمونیسم و سوسیالیسم و چپ و مارکسیسم ندارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

عاملان ظلم و ستم بر مردم ایران و بویژه اذربایجان خود همین کمونیستها هستند. واقعیت این است که مردم اذربایجان قربانی اهداف شوم دولت شوروی و عامل سر سپرده ان حز ب توده ایران و فرقه دمکرات اذربایجان شدند. دولت شوروی با تحریک کومونیستها هدفی جز گسترش کشور سابق شوروی در خاک ایران را نداشت. واقیعت این است که مردم اذربایجان در زمان رضاشاه و محمد رضا شاه بهتر از مردم اذربایجان شوروی زندگی میکردند. این را کسانی میگویند که خود در دوران رضا شاه و پسرش در دو اذربایجان زندگی کرده اند.هزاران هموطن اذری ما در اردوگاه های دو.لت شوروی دور از وطن خود گشته و یا به مانند شادروان پیشه وری به قتل رسیدند. جریان سر سپرده حزب توده و فدائیان خلق و خود فرقه دمکرات اذربایجان هر گز اعتراضی به قتل شادروان پیشه وری نکردند و هرگز پی گیر چگونه گی قتل ان مرد نشدند.اساسن جریان چپ در ایران نه

جریانی مستقل بلکه جریانی وابسته یه دولت خارجی است. حتا نام فدائیان خلق خود نیز ناشی از نام فدائیان فرقه است که این جریان نیز همانند حزب توده در راه تجزیه ایران قدم بر میدارد.همکار ی حز ب توده و فدائیان خلق با نظام اسلامی اخرین ضربه را به ملت ایران و بویژه مردم اذربایجان زد. کافی است بدانیم که رفتار حزب توده و فدایئان در باره اقای شریعت مداری تا چه اندازه کینه توزانه و ضد ملی بود.حز ب توده در ایران هر ساله بنا بروظیفه از سیاست دولت روسیه به دفاع از جریان تجزیه طلبان فرقه اعلامیه صادر میکند و با این روش تاکیدی مجدد بر تجزیه ایران میکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ابراهیمی نوشته اید « اینها فعلا از میان فعالین سیاسی راست و رسوبات سیاسی حزب توده و فدائیان اکثریت نیرو می گیرند، می گویم رسوبات این نیروها چون بخش هائی از نیروها به خدمت جمهوری اسلامی درآمدند، بخش هائی بعد از پایان حیات قبله سیاسیشان یعنی سرمایه داری دولتی بلوک شرق از گذشته خود نادم شدند و دموکرات شدند و تبدیل شدند به کاسه لیس منطقه ای سرمایه داری بازار آزاد و بخش هائی هم به فعالین ناسیونالیسم ایرانی تبدیل شده اند و بالاخره ترک زبان هایشان امروز به فعالین پرکار فاشیسم ترک تبدیل شده اند!» خوب من هم ثابت میکنم که حزب شما در کنار حزب توده و اکثریت از کشتار ملت آذربایجان توسط رژیم خونخوار ایران حمایت کرده اید .در سال ١٣٥٨ در جریان خلق مسلمان که رهبران شما آنموقع تحت نام پیکار فعالیت میکردند در کنار حزب توده و اکثریت از کشتار ملت آذربایجان توسط پاسداران حمایت کردند و در سال ٢٠٠٦ میلادی د

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، من نه وابسته به حزب کمونیست کارگری هستم ونه وکیل مدافع و یا سخنگوی آقای محسن ابراهیمی اما درباره یادداشت شما این نکته ها نیاز به یادآوری دارند: شما در بخشی از یادداشتتان نوشته اید: ( ..... و در عمل چپ ناسیونال سوسیالیست از آب درمی آید! ..... ) دوست گرامی، در فرهنگ واژگان سیاسی ما (ناسیونال سوسیالیست) یا (چپ ناسیونال سوسیالیست) یا (چپ ناسیونالیست) یا (ناسیونالیست چپ) نداریم! در فرهنگ واژگان سیاسی یا کسی ناسیونالیست است و یا سوسیالیست و این که ما هم کسی را ناسیونالیست بدانیم و هم سوسیالیست ناشدنی است! یا کسی سوسیالیست است و در گروه چپ گراها جای می گیرد و یا کسی ناسیونالیست است و در گروه راست گراها جای می گیرد اما شما گاهی در نوشته هایتان واژه هائی را به کار می برید که نادرستند مانند ناسیونالیست چپ گرا و چپ گرای ناسیونالیست و ناسیونال سوسیالیست و چپ ناسیونال سوسیالیست!

..... البته کسانی که ناسیونالیست چپ نما هستند نیز در گروه ناسیونالیست ها گنجانده می شوند مانند ناسیونالیست هائی که واژه هائی مانند کارگر و دهقان و رنجبر و سوسیالیسم را مانند ریگ بیابان در نوشته هایشان به کار می برند اما گوهر سخنان آنها ناسیونالیستی است! همچنین چپ گراهائی که همان سخنانی را که ناسیونالیست ها می گویند و می نویسند مانند طوطی بازتاب داده و بازگو می کنند چپ پوپولیست نامیده می شوند و چنین کسانی را نیز نمی توان چپ ناسیونالیست نامید که در این باره نگاه کردن به این لینک سودمند است http://iranglobal.info/node/22496 ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... پس نقد پان ایرانیسم و پان کردیسم و غیره چه شده که اینجا حداقل اشاره ای هم ندارد؟ ..... ) و یا ( ..... پان ترکیسم بد است اما از دیگر پان ها از جمله پان آریا و پان کردیسم نباید سخنی گفت؟ چون شوونیسم فارسی یا ایرانی نباید مطرح شود؟ این کاری است که مصاحبه شونده انجام داده است! ..... ) دوست گرامی، آقای محسن ابراهیمی در چندین نوشته و گفتگو و سخنرانی درباره همه پان ها مانند پان آریاها و پان کردها و پان های دیگر سخنانی گفته و نوشته است که بدبختانه شما آنها را نخوانده اید و این چنین نیست که ایشان تنها از ناسیونالیست های ترک بدگوئی کند و با پیروان پان های دیگر کاری نداشته باشد! بدبختانه داوری شما در این باره ها نسنجیده و از روی شتاب زدگی بودند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، پیش از این شما همانند همین نوشتار را در این لینک نوشته اید http://iranglobal.info/node/39435 که آقای محسن ابراهیمی هم کمابیش همان سخنانی را که شما نوشته اید گفته است پس شما از چه چیزی گلایه دارید؟ ********* دوست گرامی، آ.ائلیار، باز هم می گویم که من سخنگو و یا وکیل مدافع آقای محسن ابراهیمی و یا از وابستگان به حزب کمونیست کارگری نیستم اما شما سخنانی را نوشتید که هیچ پیوندی با این نوشتار ندارند و بسیاری از آنها از روی شتاب زدگی بودند!
نوشته شده توسط: Anonymous

گرداننده گان محترم کامنت ها.....پس چرا کامنت من درج نشد؟؟؟

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست بزرگواری که نام (به پانها) به روی خودتان گذاشته اید، شما می گوئید: ( ..... تا زمانی که شما ترک ها به جای برخورد سیاسی با حاکمان، برخورد نژادی با ایرانی و فارس بنمائید ما شما را در ردیف دشمان ایران و دشمن مردم فارس قرار خواهیم داد! ..... ) دوست گرامی، به کارگیری پسوند (ها) پس از نوشتن واژه (ترک) از سوی شما برابر با چیست؟ این کار شما و نوشتن ترک (ها) برابر با آن است که شما میلیون ها ترک را بی آن که با آنها دیدار و گفتگو داشته باشید با یک چوب می رانید! آیا میلیون ها ترک در سرتاسر جهان ( ..... برخورد نژادی با ایرانی و فارس ..... ) دارند که شما با به کارگیری پسوند (ها) می نویسید ترک (ها)؟ من ترک هستم و ناسیونالیست نیستم و حساب ترک های ناسیونالیست با ترک هائی که ناسیونالیست نیستند یکی نیست و نباید با به کارگیری پسوند (ها) پس از نوشتن واژه (ترک) همه را با یک چوب راند!

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله نمونه خوبی‌ است تا نقش ( ایدئولوژی هرج و مرج گرا در قالب بینش چپی و کمونیستی ) حلاجی شود، توجه و تمرکز این مقاله به کوبانی از کجا ناشی‌ می‌‌شود و چرا آن را به ( ترک ستیزی ) میکشاند، واقعیت این است که ( انبار فکر پ کا کا در کردستان ) سعی‌ در تولید کالائی داشت تا آن را به جهان سرمایداری بفروشد و آن کالا چیزی جز ( فمنیزم در قالب زنان جنگجو تفنگ به دست ) نبود، چپ‌های ایرانی‌ و آذربایجانی به طور این دام ( پ کا کا ) افتادند ولی‌ جامعه آزربایجانی قادر به حلاجی این طرفند پ کا کا بود و ترکان آذربایجان به دام این طرفند پ کا کا نیفتادند، پ کا کا نیز بعد از مدتی‌ دوزاریش افتاد که این طرفند در غرب نیز خریدار ندارد، نه در اتحادیه اورپا و نه در آمریکا کسی‌ خواهان خرید این کالا نبود، کمونیست‌ها و چپ‌های ایرانی فرصت دیگری را در کشاندن منطقه به یک ( بی‌ نظمی کامل ) با حربهٔ ( چپی و کمونیستی ) از

از دست داده بودند و در این شکست، ترکان آزربایجانی با تدبیر و منطقی‌ باور نشدنی‌ بر جریانات ( نیست گرا و هرج و مرج طلب کمونیستی ) پیروز شده بودند، در اینجاست که یکی‌ باید بپرسد که چرا در جوامع پیشرفته غربی، شعبه‌های سازمانهای ( استالینیستی - لنینیستی ) از جمله ( استالینیست ها، بلشویک ها، تروتسکی‌ها مائو ئیست‌ها ) از بستر جامعه حذف شده اند ولی‌ این شعبه‌های ( کمونیستی هرج و مرج گرا ) در شرق مثل قارچ می‌‌رویند، و چرا همه این سازمان‌های ( کمونیستی و چپی ) یک دشمن مشترک دارند و آن ترویج ( ترک ستیزی ) است؟ ۶ هفته پیش نوشتم دید کمونیستی ( ضدّ مدرنیته ) است، نگاه مارکس به جامعه نیز، نگاهی‌ اسطوره‌ای است، علم با مدرنیته سر جنگ دارد و تاریخ با مرگ اسطوره شروع می‌‌شود، جامعه آزربایجانی و ترک ( دارای روحیه بالای کارافرینی ) است و بدین سبب سیر تحولات ( ترک ) را مقابل ( کمونیست ) قرار میدهد، کمونیست، هرج و مرج گرا، نیست گرا تنها چیزی که لازم ندارد بلکه دشمن درجه یک آن است ( روحیه کارافرینی ) است، کمونیست، هرج و مرج گرا و نیست گرا به ( روحیه انقلابی‌ ) نیاز دارد نه روحیه کار آفرینی، به همین دلیل نیز شما کمتر چپی را پیدا می‌کنید که نظر خوشی‌ به ( ترکیه یا آذربایجان ) داشته باشد. در نظر کمونیست‌های هرج و مرج گرا، یک کرهٔ شمالی‌ نا موفق بهتر از یک ترکیه با دموکراسی شکسته در منطقه است، یک کرهٔ شمالی‌ نا موفق در منطقه، آن آشوب، بلوا، بی‌ نظمی، هرج و مرجی را که کمونیست و چپ آرزو دارد فراهم می‌‌آورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اتفاقا تروتسكى و استالين و بلوشيسم مسله ملى را قبول داشتند و تروتسكى چندین مقاله بی رحمانه در نقد سوسیال شوینیستها نوشته!یا لنین خودش نوشته مبسوطی در حمایت بلشويک ها از خودمختاری و تعیین حق سرنوشت و حمله به سوسیال شوینیستها دارد!
حتی استالین درست است که کمی فشارها را زیاد کرد اما مسله ملی را قبول داشت و جزوه وی در این زمینه موجود است.
من اطلاعی از نوشته یا مواضع مائو در این زمینه ندارم،
مارکس و انگلس هم در قضیه لهستان و ایرلند از این مسله دفاع کردند!
فکر میکنم این مسله را پرودون،اول بار مطرح کرد که مارکس بی رحمانه ان را نقد کرد،سوسیال شوینیسم بعدا با پلخانف،کرنسکی و تا حدی کائوتسکی رشد و نمو کرد!در ایران خلیل ملکی و منصور حکمت نماینده این طرز تفکر بودند!که خلیل ملکی تا حد پادو رژیم شاه سقوط کرد!
اقای ابراهیمی مصاحبه ای کرده اند که در ان با خشم ناشی از عجز،ناشیانه کل حرکت را به یک

نوشته شده توسط: Anonymous

Mercy aghalyat Hashemite, Khalil estefadeh kar dam. Dorood bar Shoma.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ماهیت به اصطلاح «حزب کمونیست کار گری»:
ماهیت یک گروه را سیاست آن تعیین میکند.
این گروه حزب نیست بل یک «حزب کاغذی» ست. که تنها روی کاغذ به عنوان حرب مطرح است و در واقعیت یک گروه است که خود را کمونیست مینامد بدون اینکه سیاست کمونیستی را دنبال کند.
نمونه هایی از سیاست عمده ی این گروه :
1-"اسلام سیاسی" و امپریالیسم، دو "قطب" متضاد جهان امروز هستند.(محمد آسنگران - عضو دفتر سیاسی حکک - جریان تقوایی).
در صورتیکه : اسلام سیاسی ابزار ی در دست سرمایه داری جهانی ست و مکمل آن.
2- در سال 1999 این گروه تحت رهبری منصور حکمت، از حمله ارتش عراق به کویت و اشغال این کشور حمایت کرد : « کویت "کشور" نیست و یک "اردوی کار" یا "بازار کار" است». نقض کشور بودن کویت که خلاف قوانین بین المللی ست.

3-دولت اسراییل (البته به مثابه "دمکراتیک ترین" دولت خاورمیانه - منصور حکمت). هنوز درک نکرده که در خاورمیانه هیچ دولتی دموکراتیک نیست.
4-با عنوان کردن ترکیسم عمداً جنبش حق طلبانه مردم آذربایجان را نفی میکند. و همینطور دیگر مردمان را. به علت سیاست شونیستی که گروه دنبال میکند. کسب حقوق برابر حق همه مردمان ایران است. حقوق برابر باید در همه زمینه ها رعایت شود: داشتن فرهنگستان -دانشگاه- اداره ی امور خود و غیره حق همه ی مردمان ایران است. چرا این حقوق را تأیید نمکند و به بهانه «نفرت پراکنی -که از طرف بخشی از قوم فارسی زبان» نیز صورت میگیرد ، حرف اش را هم نمیزند؟
5- پس نقد پان ایرانیسم و پان کردیسم و غیره چه شده که اینجا حد اقل اشاره ای هم ندارد؟
6- پان ترکیسم بد است اما از دیگر پانها -از جمله پان آریا و پان کردیسم نباید سخنی گفت. چون شونیسم فارسی یا ایرانی نباید مطرح شود. این کاری ست که مصاحبه شونده انجام داده است.
7- گروه مذکور گرفتار سیاست شونیستی بخشی ازقوم فارس است و از این رو نیز حقوق مردمان مختلف را نفی میکند. «همه حقوق برابر دارند در حالتی که همه چیز فارسی ست.»- آن سیاستی که گروه دنبال میکند و هیچ ربطی به سیاست حفظ حقوق خلقها- که از اصول چپ است- ندارد. کمونیستی که حقوق خلقها را نفی کند کمونیست نیست ؛ بل یک «شونیست و ناسیونالیست تمام عیار است. و سیاستی که پیش می برد متضاد با سیاست کمونیستی ست.
8- این گروه هنوز اصول ابتدایی مسایل خلقها را نمی تواند درک کند از جمله این که: «حقوق آری، ناسیونالیسم نه». بجای این اصل اساسی ، سیاست « حقوق برابر با همه چیز فارسی» را پی میگیرد. و در عمل چپ «ناسیونال-سوسیالیست» از آب در میاید.
9- ماهیت این گروه به ظاهر چپ تفاوتی با گروه پان ایرانیست ندارد. هر دو شونیست اند و ناقض حقوق خلقها.
نوشته شده توسط: Anonymous

حکمتیست ها نمی توانند ادعای سوسیالیسم و چپ را بکنند انها همیشه در بهترین حالت سوسیالیست شوینیست هایی هستند که میتوانند بعنوان جناح چپ پان ایرانیست عرض اندام بکنند!
انتقاد حکمتیستها از حرکت ملی اذربایجان به شیوه پان ایرانیستی و جمهوری اسلامی،نشان میدهد که انها هم همان ماهیت پان ایرانیسم و جمهوری اسلامی را دارا هستند!بی شک انتقاد چپ اصیل و مترقی از حرکت ملی اذربایجان غنیمت است،و موجب رشد واعتلا و پیرایش ان میشود!اما ماهیت شوینیست حکمتیستها انها را خارج از چپ رده بندی میکند!