Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا و یا خانم ((توسط به پانها ))... شما ما را در هر ردیفی قرارمیخواهید بدهید , لطفآ زودتر بدهید چون بیداری ملل غیر فارس در ایران به یک نقطه عطفی رسیده است که نه فردوسی, و نه کوروش « کویر » ونه زردشت ونه اهورامزدا توانای آن را دارند که جلو این حرکات استقلال طلبانه را بگیرند . ما ترک ها در فرهنگ مالیخولیائی شما بیش از هشتاد سال در ردیف ( پائین تر از انسان) قرار داده شده بودیم ولی الان معادلات سیاسی منطقه خیلی عوض شده است . در خاتمه جا دارد که برایتان گوش زد بکنم که , ملت آزربایجان آماده گی پذیرائی شما را با (( هر نوع رفتاری )) را دارد. ملتی که مصمّم به آزادگی و استقلال شد , فکر این آمادگی (( پذیرائی از هر نوع رفتاری از شما )) را پیش بینی کرده است....به امید دیدار هر چه زودتر ...

نوشته شده توسط: Anonymous

تا زمانیکه شما ترکها بجای برخورد سیاسی با حاکمان ، برخورد نژادی با ایرانی و فارس بنمایید ما شما را در ردیف دشمان ایران و دشمن مردم فارس قرار خواهیم داد و با شما مانند یک تجزیه طلب رفتار خواهیم نمود و بهتر است دست از لفافه گویی راسیستی بردارید و صاف و ساده خود را و حرف و منظورتان را واضح نمایید .شاعر شیرین سخن فارس میگوید - یا رومی روم . یا زنگی زنگ - از زنگبار - یا سانزیبار .

نوشته شده توسط: Anonymous

fبرای ایدکه فردوسی شعوبی در شعرهایش همهشه ترکان را به دیو شباهت داده و یک مرتبه تحت تاثیر بنگ« راستی و مستی» این شعر را سروده است

نوشته شده توسط: Anonymous

آقایان ! کیانوش توکلی

کار شما ، از نشر فرهنگ و تلاش روشنگرانه ، به اشاعۀ دروغ و تبلیغ ناراستی و دلالی ناخواسته ، برای شیخ های زنبارۀ خلیج فارس کشیده است. آیا فهم شعبده های تاریخی یوسف عزیزی بنی طرف اینقدر سخت است ، یا این که تظاهر به دمکراسی خواهی ، جایی برای واکنش خردمندانه در مقابل جعلیات وقیحانۀ این اقا باقی نگذاشته است؟

آقایان ! کیانوش توکلی

کار شما ، از نشر فرهنگ و تلاش روشنگرانه ، به اشاعۀ دروغ و تبلیغ ناراستی و دلالی ناخواسته ، برای شیخ های زنبارۀ خلیج فارس کشیده است. آیا فهم شعبده های تاریخی یوسف عزیزی بنی طرف اینقدر سخت است ، یا این که تظاهر به دمکراسی خواهی ، جایی برای واکنش خردمندانه در مقابل جعلیات وقیحانۀ این اقا باقی نگذاشته است؟

آقای جاعل تاریخ می نویسد :
« ...نسل پیش از ما به شهر اهواز، "ناصریه" می گفتند که از نام ناصر بن محمد، یکی از فرمانروایان کعب فلاحیه گرفته شده است. »
عزیزی بنی طرف، با تکیه بر ادعای نادرست ِ صفی الدین بغدادی ، جه تسمیة بندر ناصری را به شیخ ناصربن محمد ، اولین شیخ بنی‌کعب نسبت داده است.
ناصر بن محمد، هیچ ‌گاه بر اهواز حکومت نکرد. چون پیشتر، فوت کرده بود . علاوه بر این ، تا پیش از این دوره سخنی از بندر ناصری نبود. پس از این تاریخ است که نام « ناصری» بر سر زبان‌ها جاری می‌شود. ضمناً برخلاف نوشته صفی‌الدین بغدادی، بندر ناصری همان اهواز نبوده، بلکه « بندر» ی بوده پایین‌تر از « اهواز». به بیان دیگر :

اولاَ ـ در تاریخ صحبت از « بندر ِ» ناصری است ، که هیچ ربطی به « اهواز» ندارد.
ثانیاَ ـ این نام از زمان ناصرالدین شاه روی این بندر نهاده شده است. وجه تسمیۀ آن هم ، نام ناصرالدین شاه قاجار است . نه کسی بنام « ناصر بن محمد» !! که سال ها پیش از این تاریخ ، در قبرستان آرمیده بود.بگذارید باز هم از تاریخ شاهد بیاورم :
« پس از آزادی کشتیرانی در رود کارون در سال ۱۳۰۶ قمری ( در سال های آخر سلطنت ناصرالدین شاه ) حسین قلی‌خان نظام‌السلطنه حکمران جدید خوزستان ، مأموریت یافت که درآن ناحیه به طور جدی مشغول اصلاحات شود. هم چنین گزارش جامعی در مورد طوایف ساکن در اطراف رودخانه کارون، کیفیت کشتیرانی در آن و وضعیت نیروهای انتظامی در آن منطقه تهیه نماید. در این فرمان از نظام‌السلطنه خواسته شده بود که شش ماه از سال را در محمره ( خرمشهر ) اقامت کند.
نظام‌السلطنه نیز در محلی پایین‌تر از این صخره‌ها، که محل تخلیه محموله‌های کشتی بود، ساختمان‌ها و مستحدثاتی بنا نهاد و برای حفظ کالاها و محموله‌های تخلیه شده، سرباز و پاسبان در آنجا بنشاند. ساختمان‌هایی که توسط نظام‌السلطنه برای تسهیل امور تجاری و تخلیه و بارگیری کالا احداث شده بودند به بندر « ناصری» معروف گردید. این ساختمان‌ها عبارت بودند از لنگرگاه، کاروانسرا، بازار و سربازخانه . وجه تسمیه نام ناصری نیز بر مبنای نام ناصرالدین شاه بود. »
آقای توکلی : کامنت جای مقاله نوشتن نیست . و الا، می شود به تک تک جعلیات این آقای محترم!! پاسخ داد. این آقا ، هر از چند گاهی ، قلم دروغ پردازش را به کار می اندازد و آنگاه که پاسخی دندان شکن دریافت کرد، چندی خاموشی اختیار می کند و پس از مدتی که آب ها از آسیا خوابید ، دو باره فیلش یاد انگلستان و امارات متحده و عربستان و ... می کند و باز روز از نو و « روزی» !! از نو
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی، یک بار بدون تکبر و خودبزرگ بینی بیش از حد، تمامی نوشته های خودتان را مرور کنید، آنوقت انصافا به این نتیجه خواهید رسید که شما عوامفریبی هستید در حد اعلای عوامفریبی.
یک بار همان جمله ای را که در کامنتتان نوشته اید، بخوانید. البته تقصیر شما نیست. شما حتی معنی کلمات و جملاتی را که خودتان نوشته اید را هم نمی فهمید.
جمله شما، یک جمله خیلی ساده فارسی است که تنها کسی که معنی آن را نمی فهمد، خودتان هستید. شما نوشته اید که: <چرا این افراد به واژهء تُرک ( قوی، زورمند) که حتّی یک قرن از قدمت آن نمیگذرد و در هیچ منبع و کتاب و سنگ نوشته و لوحه ای اثری از آن نیست حساسیّت نشان نمیدهند>
شما نوشته اید حتی یک قرن از قدمت واژه ترک نمی گذرد.
عوامفریبی را کنار بگذارید. کسانی که این جمله شما را در این سایت می خوانند، عوامی نیستند که از پشت کوه آمده باشند و بی سواد باشند. در این جمله، شما

به هیچوجه از تحقیق و پژوهش و چیز دیگری صحبت نکرده اید. شما می گویید که این واژه بیشتر از یک قرن قدمت ندارد. به همین سادگی! و من هم به طنز نشان داده ام که این .وازه قرنهاست که قدمت دارد و حتی حافظ شیرازی هم از آن استفاده کرده است.
شیوه شما این است که بجز خودتان همه را بیسواد می خوانید و کسی را هم شایسته بحث نمی دانید. ولی برای عوامفریبی همه را به بحث دعوت می کنید و هر وقت هم که طرف مقابل با دلایل محکم، غلط بودن نطرات شما را نشان بدهد، زود می گویید که تو بیسواد هستی و بیا پالتاک تا بحث کنیم. گاهی هم وقتی می بینید که حتی در پالتاک هم با تمام حرافی هایتان حریف او نمی شوید، خیلی راحت سکوت می کنید و یا حداکثر با گفتن اینکه من بحثی با شما ندارم، صحنه را ترک می کنید.
شما وقتی جمله بالا را می نوشتید، معنی آن را نمی دانستید. حالا آمده اید و می گویید که گویا منظورتان این بوده است که بیشتر از صد سال نیست که تحقیقات در مورد این واژه شروع شده و آن هم فقط منابع <جوامع مترقی> را می خواهید. حالا اگر من واژه ترک را در کتابهای ابن اثیر، ابن خلدون، ابو ریحان بیرونی، بیهقی و دهها منبع ایرانی و عربی دیگر به شما نشان دهم، همه را انکار خواهید کرد و فقط باید کتابهای آلمانی، آنهم از نویسندگان ضد خارجی پیدا کنم و برایتان بیاورم. حتی احتمالا اگر در مورد گوگ ترکها هم بخواهیم صحبت کنیم، آنها را هم انکار می کنید چون حرف شما رد می شود.
شما خطاب به من می نویسید که: <روش شما برای اثبات مسائل همان جریان نوشتن مار بر تخته و کشیدن شکل مار است، شما تلاش نکنید که بجای دیالوگی منطقی و با پشتوانه بحث را به جک و طعنه و مسخره بکشانید، چنین روشی را ارگانهای اطلاعاتی رژیم اسلامی برای ترور اخلاقی و فرهنگی و دانستنی های افراد بکار برده و می برد>
نه جناب ناصر کرمی دانشمند! من بارها با دلیل و منطق با شما به بحث پرداخته ام ولی شما نشان داده اید که علیرغم ادعاهای خودبزرگ بینانه تان، اهل منطق و علم و استدلال نیستید و هر جا که پای استدلال و منطق پیش بیاید، به سرعت و با هزار ترفند، فرار را بر قرار ترجیح می دهید. پس من چه بحث جدی می توانم با شما داشته باشم؟
کاری که شما می کنید، یعنی ایجاد تفرقه و کینه و نفرت در میان مردمان ایران (برخلاف شما من همه ساکنان ایران را ایرانی می دانم و نه مهمان و مهاجر و مهاجم) و تبلیغ و ترویج نژادپرستی و نژادستیزی، همان است که وزارت اطلاعات رژیم آخوندی، سالهاست که برروی آن سرمایه گذاری کرده و به آن مشغول است.
نوشته شده توسط: Anonymous

یخش یزرگی از خودبزرگ بینی ایرانین ناشی از نادانی نمفرط آنها از محیط های پیرامئون است. چقدر از افغانستا و پاستان می ددونن و وانگهی حکومت آخوندی بر ان خودبزرگ بینی می دمد تا ایرانی را راضی از حومت بمند که بله تو ایرانی در زیر سایه ما وضعت بهترین است. پس باید این حباب دروغین را ترکاند.

نوشته شده توسط: Anonymous

میشه بفرمایید این گفته فردوسی چه ربطی به ترکان داره؟

نوشته شده توسط: Anonymous

در بیشتر کشورهای مترقی دنیا گروههای مختلف زبانی،نژادی،مذهبی و....(به طور کلی اقلیتهای مذهبی و اقوام مختلف) دارای حقوق سیاسی،اقتصادی ...مجزا از تمام ملت نیستند. ترکهای آلمان یا عربهای فرانسه یا سیاهان آمریکا یا مسلمانان انگلستان به هیچ وجه دارای حقوق سیاسی و اقتصادی ویژه نیستند.مثلا سیاهان آمریکا در مجلس سنا یا کنگره دارای سهمیه ویژه نیستند یا اصولا از داشتن مجلس مجزا محرومند.یهودیان آمریکا به دلیل یهودی بودن از امتیازات اقتصادی مخصوص برخوردار نیستند بلکه همه در برابر قانون برابر هستند.

.البته در ایران به اشتباه بعضی از اقلیتهای مذهبی سهمیه ویژه در مجلس دارند و همین یعنی قبول این مسئله که آنها با سایر مردم متفاوتند.در حالیکه کاندیداهای آنها نیز باید مانند سایرین بدون توجه به مذهب توسط تمام مردم انتخاب شوند.
تنها حقی که در این کشورها پذیرفته شده حقوق فرهنگی است.مانند آزادی زبان و ادبیات و موسیقی و رسانه و...در ایران تمام این حقوق رعایت میشود.چاپ روزنامه و کتاب به زبانهای محلی آزاده اگر سانسوری هست بخاطر زبان خاصی نیست بلکه به خاطر محتوی است.در رادیو وتلویزیون نیز زبانهای محلی محدودیتی در جغرافیای خود ندارند.طبق اصل 15 قانون اساسی تدریس ادبیات محلی(نه زبان محلی) در کنار زبان فارسی آزاد است و این آزاد بودن وظیفه ای بر دوش دولت نیست بلکه به اختیار خود اقوام میباشد.بنا بر این من اعتقادی به نقض حقوق اقوام گوناگون زبانی ایران ندارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

حزب کمونیست کارگری سالهاست در دشمنی با جنبش ملی دمکراتیک آزربایجان دست سلطنت طلبان و دیگر آریا پرستان را از پشت بسته است ؛ استفاده از ادبیات و روش استالینی ، سیاه نمایی ، ترویج خشونت کلامی ، خود بزرگ بینی از خصوصیات برجسته این جریان سوسیال شوونیست است. این جریان هیچ هوادار قابل توجهی حتی در جامعه فارس زبان هم ندارد چه رسد به اینکه بتواند در آزربایجان جای پایی پیدا کند؛

آقایان آنقدر در وهم هستند که هنوز دوقرانی شان نیافتاده که جنبش ملی آزربایجان بدون آلترناتیو است این جنبش حق طلبانه با سر لوحه قراردادن حقوق بشر و مبارزه برای احقاق مشروع حقوق ملی ، تمامی جنبه های شوونیزم از آن جمله سوسیال شووینیست ها را به چالش کشانده و افشا کرده است. توصیه من به آقایان این است که در این زمینه شما دارید اضافه کاری میکنید چون با وجود آریا پرستان نژاد پرست و ضد تورک چه در درون نظام ایران چه مخالفین آن و سرکوبهای مدام حکومت ایران آرزوی قلبی شما در حال انجام است. برداشت من این است که شما زیگنالهای خود را( که همانا پایبندی به دولت ایران و فلسفه وجودی آن است ) برای دوشمنان آزربایجان میفرستید تا شما را هم به حساب آورند البته اگر نیروی داشته باشید. با این همه اگر باز هم هوس آزربایجان را دارید به تبریز تشریف بیاورید ؛ البته من این را به شما توصیه نمیکنم چون با این دوشمنی آشکارتان با حرکت ملی علیرغم تمامی مهمانوازی تورک مواجه با یک شاپالاق ملی خواهید شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

حرکت ملی آذربایجان جنبشی است پلورال و چند صدا. در بطن این جنبش غیر منسجم افراد مختلفی جای میگیرند، از آزادیخواهان و چپهای آذربایجانی گرفته تا پانتورکهای نژادپرست. علاوه بر این، هم رژیم تهران و هم رژیم اردوغان عواملشان را داخل این جنبش نفوذ داده اند و دنبال منافع خودشان هستند. در این مقاله جناب ابراهیمی سعی کرده اند ادبیات و اعمال مشمئز کننده قشر پانتورک را به کل جنبش عمومیت دهند و با سوء اسفاده از بدنامی قشر پان تورک، همه ارکان جنبش را لکه دار نمایند. در واقع با بکارگیری تکراری اصطلاح «ناسیونالیسم ترک» ایشان خواسته اند تا قباله کل حرکت ملی آذربایجان را به نام اقلیت راسیست و آبروباخته پانتورک مصادره نمایند. البته که این کار درستی نیست و ارزش نوشته ایشان را تا حد شعارهای احساساتی پایین می آورد. از دیگر جنبه های مسئله دار نوشته ایشان

عدم وجود حتا یک کلمه انتقاد به ناسیونالیسم افراطی کرد است.
نوشته شده توسط: Anonymous

( یادداشت‌های یک کمونیست ورشکسته مقیم اروپا ) دفتر خاطرات عزیزم، انقلاب سوسیالیستی کوبا نفس‌های آخرش را می‌‌کشد، ( تحریم‌ها ) بسان نفس مصنوعی فرصت ( شعله ور کردن ) شعار‌های کمونیستی / سوسیالیستی را چون ( چیزی برای مبارزه ) مهیا کرده بودند، در نبود تحریما و روابط رو به گرم آمریکا با کوبا، دیگر بهانه ( تجاوز وگر خارجی‌ ) نداریم، به کلی‌ خلأ سلاح شدیم، بدون تحریم ها، آن بهانه سترگ ( مبارزه بر علیه فشار و تهدید امپریالیزم ) از دستمان خارج شده، همه مثل برف آب خواهیم شد و مردم کوبا در نبود تحریم ها، نفس راحتی‌ خواهند کشید و از مزایای امپریالزیم و سرمایداری بهره ماند خواهند شد، دیگر امکان ادامه وضع کنونی‌ و حفظ کوبا چون ( زندان بزرگ ) برای ما امکان پذیر نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آريايي كه آقاي ناصر كرمي از ياد مي كند در اصل همان كولي ها هستند كه از هند به سمت غرب و اروپا سرازير شده اند و مي شوند و عبارت هندو اروپايي درست و مويد آن است . و خود كلمه آريا و آريايي به احتمال زياد ريشه تركي دارد به معني آيرلماق ( جدا شدن) و آرادا( وسط و ويلان و آواره) كه همان كولي مي شود

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای ...کاظم ثانی.... بجای عوامفریبی و قشری نگری و پرده برداری از کم عمقی اندوخته های خود، دقّت کنید که محتوای کلمات بکار برده شده و تفاوت بین داستانها و افسانه های شفاهی و گفتاری و پژوهشگری دانش محور کارشناسان را که سالها تحقیق و زحمت کشیده اند را دریابید. ● آنچه مسلم هست، از دوران رنسانس و عصر روشنگری جهان پیرامونی زیر ذره بین علوم تجربی این جهانی قرار گرفت تا ریشه یابی و درستی و عدم آنها مورد بررسی قرار گیرند. ...

تاریخ تُرک تباری که حداکثر تاریخ مستند 500 ساله دارد از قرن نوزده مورد توجه و پژوهشگران قرار گرفت، که دریابند اصولأ این مردمان چه کسانی هستند، چه فرهنگ و تمدنی داشتند و چه ساختار سیاسی با خود آوردند، چه خدماتی به فرهنگ و تمدن بشری کرده اند، از کجا آمده اند و اکنون کجا هستند، که پرداختن به شناخت این قوم و نژاد، کتابهای در امر Turkologie بسیاری بویژه در ادبیّات آلمانی هست. بطور مثال دانشمندان تُرک شناس تحقیق کردند که این واژهء "تُرک" از کجا آمده منبع و ریشه یابی آن کجاست ؟. که طبق منابع مستند پژوهشگران و تُرک شناسان، شرق شناسان و اسیای میانه شناسان در هیچ کتیبه و منابعی نتوانسته اند تا کنون واژه ای پیدا کنند که از آن سر نخی برای پی بردن به واژهء "تُرک" امروزی پیداکنند. تازه پژوهشگران برای شناخت مردمان تُرک تبار به تاریخ و منابع ایران و هند و چین مراجعه کرده اند و میکنند، چرا که این مردم خود زبان و تاریخ نگاری مستند نوشتاری نداشته اند. کوتاه سخن پژوهشگران برای نتیجه گیری از تحقیقات خود مجبور شدند به شیوهء احتمالات یک به هزار و یک به میلیون به واژه هایی در ادبیّات چینی مانند ُ u chiö و کلماتی دیگر از این فبیل که تلفظ و نوشتن آنها بسیار دشوار است، متوسل شوند، امّا هنوز که هنوز است، واژهء تُرک ریشه یابی قانونمند نشده است، و بر فرضیات بسیار ضعیف استوار است، در سال 1926 میلادی با تأسیس جمهوری جدید کمال آتاتورکی است که واژهء تُرک بطور رسمی وارد ادبیّات معاصر شده است. شما اگر تعریفی از واژهء تُرک دارید لطفأ با ذکر منابع اطلاعاتی ( غیره تُرکی) جوامع مترقی به ما معرفی کنید. حافظ تحقیق نکرده است که این واژهء "تُرک" از کجا آمده است، امّا استادان دانشگاه در دانشگاههای معتبر به آن پرداخته اند. روش شما برای اثبات مسائل همان جریان نوشتن مار بر تخته و کشیدن شکل مار است، شما تلاش نکنید که بجای دیالوگی منطقی و با پشتوانه بحث را به جک و طعنه و مسخره بکشانید، چنین روشی را ارگانهای اطلاعاتی رژیم اسلامی برای ترور اخلاقی و فرهنگی و دانستنی های افراد بکار برده و می برد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سازمان‌های مارکسیستی - لنینیستی و شعبه‌های آن از جمله ( استالنیست، بلشویک، مائو ئیست ، تروتسکی ) بهترین حربه در دست دولت‌ها برای ( ایجاد چند دسته گی‌ و تضعیف ) آنها می‌‌باشد، جامعه دریافته است که عواقب اندیشه و باور‌های مارکسیستی کمونیستی ( هرج و مرج گرائی و نیست گرائی ) است، اینک حزب کمونیست کارگری با پیرا‌هن عثمان کردن برخی‌ رویدادهای حاشیه ای، سعی‌ دارد سوار بر موج طوفان شود و هدف آن ( تشدید ترک ستیزی ) در ایران است، در اینکار نیز دست به دست نیروهای هرج و مرج طلب منطقه و سیستم مرکز گرای پان فارسیستی ایران می‌‌دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

شخصی که مغزش استحاله شد نمی تواند واقعیت و حقیقت را تشخیص دهد و میشود مطیع سیستم و یا گروه ها. من مطمئن هستم , اگر داعش رسما اعلان دولت مستقل کند, اولین کشورهائی که او را برسمیت خواهند شناخت, کره شمالی , چین و از گروه های وا بسته به آنها چون کومونیست کارگری خواهند بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-یکی ازدانشمندان حقوق اروپایی میگویدای کاش گردن انسانهامثل گردن شتردرازوکج ومعوج بودتاحرفی که میخواستند بزنند،مدتی طول میکشید،تاازدهانشان خارج شود،که دراین مدت فکری کرده ودرصورت غیرمنطقی بودن حرفشان جلوی حرفشان رامیگرفتند.1-برای اینکه این آقاناصرکرمی فرافکنی کندعرب وترک هاراآدم کش معرفی کرده لطفاایشان بفرمایند ایلامی ومادهاراچه کسانی قتل وعام کردند.؟چه کسانی به یونان حمله کرده ومتمدترین کشوردنیا راآتش زده وویران کرد؟آیاغیرازاقوام خودشان بوده است؟2-تاریخ ترک هاوزبانشان رابه 100سال پیش مربوط دانسته بفرمایندحکومت هون های غرب وشرق راقبل ازمیلادکی هاتشکیل دادند؟چراحافظ درسرزمین فارس مجعول کنونی شماخال ترک شیرازی رابه سمرقندوبخارای مورد ادعای حدادعادل ها وشما ارجع دانسته ؟پس بدانیدکه سرزمین فارس امروزی شمانیزسرزمین ترکان قشقایی بوده ودرتاریخ خواهدماند.3-اگرکمی بیشترتوجه کنیم وازعقل ومنطق

استفاده کنیم بایدبدانیم که شاهنامه فردوسی افسانه است افسانه هابیشترتخیل ذهنی افرادی است که آن راخلق میکنند.همانطورکه شمادرتوهم برای ترکان وعرب هاتاریخ 100ساله درست میکنید.داستانهای ایشان نیزباکمک توهمات خودوتاریخسازان بعدی عوامل استعمارانگلیس ویهودیان صهیون ساخته وپرداخته 4مفزمعیوب آنهاست.-آقای کرمی سرزمین آریایی بنظرشماشایدآفغانستان کنونی بوده ولی من تاجیکستان رابه شماتوصیه ومعرفی میکنم تادرنوشته تان آنجاراسرزمین ابااجدادی خودمعرفی کنید.چون افغانستان نیزمثل ایران ازاتینیک های تاجیک.هزاره ترک تبار.ازبک.ترکمن.پشتوتشکیل شده واگرباورندارید.بادبادک بازنویسنده افغانی خالدحسینی رایک باربخوانیدتاکمی ارشادشوید.برای شماازخداوندشفای عاجل درخواست دارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

چنان از تمدن و بانیان حقوق بشر هخامنشی و کورش صحبت می کنند که آدمی تصور می کند که گویا کورش آدمی بوده جنتلمن که دندانهایش را با خمیر دندان کلگیت مسواک می زده و با معروفترین شامپو دوش می گرفته و برای زیر بغلش از خوشبوترین اسپری دئودورانت استفاده می کرده و سرش را با بورس و سشوار خشگ می کرده و کفش و تی شرت آدیداس می پوشیده، همیشه شیک و تر تمیز بوده و سوار ماشین کادیلاک می شده و در موقع کشور گشائی هم سر دشمنانش را با عطوفت می بریده است و آنها را با ماده بیهوش کننده و یا با شوک الکتریکی بیهوش می کرده تا در لحظه جان دادن غذاب نکشند، چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند، آدمهای حسابی از خواب ایران باستان بیدار شوید، به قول مرحوم شیخ بهایی، برو کشکت رو بساب، در زمان کورش ابتدائیترین ابزار زندگی هنوز اختراع نشده بود، نه نخ و سوزنی در کار بود و نه یخچالی بود و نه گاوداری و

مرغداری و نانوائی و فروشگاه زنجیره ائی و نه لوله کشی گاز و آب و برق و تلفن و جاده و آسفالت در کار بود، امکان نگهداری غذا غیر ممکن بود، مردم بشکل گله ائی و درکی از قبیه بودن جماع با مهارم را نداشتند و همانند حیواناتی نیمه وحشی که هر آنچیزی که بدستشان می رسید از علف و گوشت حیوان و انسان را بدندان می کشیدند، حتی در مسیر سفر برای تصرف سرزمینهای دیگر، سربازان ضعیفتر خوراک سربازان قویتر می شدند و سربازان مشکل جنسی همدیگر را حل می کردند و بعد از تصرف هم که جشن جنازه خوران راه می افتاد و به زنها و مردان جوان تجاوز کرده، پیرترها را می خوردند و جوانترها را برده می کردند، اصلاّ انگیزه سربازان برای تحمل سفر های طولانی و جنگ در واقع بدست آوردن غذای مکفی و خوردن گوشت دشمن و تجاوز به دشمن بود،
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شعرهای فردوسی را سند میدانند. پس نیاکان این آریائی ها سواد را هم ار ترکان آموخته اند.

فردوسي در واقع آشكارا مي نويسد كه شاه نوشتن نمي دانست و بي سواد و بي دانش بود و ديوان او را سواد آموخته اند.

يكايك بياراست با ديو جنگ نبد جنگشان را فراوان درنگ

كشيدندشان خسته و بسته خوار بجان خواستند آن زمان زينهار

كه ما را مكش تا يكي نو هنر بياموزي از ما كت آيد ببر

كي نامور دادشان زينهار بدان تا نهاني كنند آشكار

چو آزاد گشتند از بند او بجستند ناچار پيوند او

نبشتن به خسرو بياموختند دلش را به دانش برافروختند

ديوها به اين شاه بي سواد كه تنها زور دارد خواندن و نوشتن آنهم نه فقط در يك زبان بلكه به سي زبان مي آموزند. بنابراين ديوها، كساني دانشمند، دانا و بسيار مترقي تر و هنرمندتر از شاه و قوم وي بوده اند و بالعكس شاه فردي بوده بي سواد و عقب مانده و بي فرهنگ.
نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

جناب آقای کرمی گرامی

منظور من این است که همه ملت ایران از یک نژاد (ژنتیکی) بنام آریایی نیستند و چنین نژادی در مقوله "ملت ـ دولت" سیاسی مدرن ایران قابل تعریف نیست. وانگهی بنده از شناسنامه ملی ایرانیان (شاهنامه فردوسی با قدمت بیش از هزار سال) فاکت آورده ام که "ز دهقان و از ترک و از تازیان نژادی پدید آمد اندر میان". فردوسی می گوید "ایرانی" مخلوطی از دهقان {ایرانیان قدیمی که ریشه در دهاقین سیستان بزرگ (افغانستان فعلی) دارد}، و ترک و عرب؛ و نه از یک نژاد بخصوص.

اگر بپذیریم که این نژاد پدید آمده جدید "آریایی" است، در آن صورت باید پذیرفت که عربها و ترکها هم از نژاد "آریایی" هستند. سخن من این است که یک ملت چند فرهنگی و چند زبانی و حتی پاره پاره شده را نمی توان بر اساس یک فرایافت نژادپرستانه و یا حداقل "نژادمحور" تعریف کرد. باید تعریفی دمکراتیک ، مدرن و انسانی و واقعگرا ارائه داد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب تبریزی سئوال خود را از مقامات زندانهای ایران بپرس : این خواستاران حقوق ، چه کار کرده اند که گروه گروه آنها را به زندان کرده و اعدام میکند؟ اینان تنها خواست خود را مطرح کرده اند و گناهی غیز از خواست آزادی ندارند. با هر عقیده ی سیاسی و فلسفی.

« آزادی!
بزرگترین گناهی که می توان مرتکب شد
در سرزمینی که خبری از آزادی نیست.

بیا مادر، بیا!
مرا به اعماق جنگلها ببر!
شاید که بتوانم مرتکب بزرگترین گناه بشوم
آزادی!

لاله ها پیش از آنکه بدنیا بیایند اعدام شده بودند؛ مادر!...»
لاله لر-شقایقها-آ.ائلیار
http://www.iranglobal.info/node/40186

نوشته شده توسط: Anonymous

از خبرهای تازه
یک فرمانده پاسدار شیعه شعوبی ایرانی در عراق کشته شد

یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در عراق کشته شد

2 ساعت پیش

به اشتراک گذاری
تصاویری از سرتیپ تقوی در ابنا، خبرگزاری‌ "اهل بیت" منتشر شده است

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که سرتیپ حمید تقوی، یکی از فرماندهانش، در شهر سامرای عراق کشته شده است.

این اطلاعیه می‌گوید که سرتیپ تقوی "در حین انجام ماموریت مستشاری برای مقابله با تروریست های تکفیری و داعش در سامرا" جان خود را از دست داده است.

در اطلاعیه سپاه آقای تقوی از فرماندهان قرارگاه رمضان در دوران جنگ ایران و عراق معرفی شده که بعد از جنگ هم "در عرصه های مختلف پاسداری از انقلاب اسلامی و مقابله با دشمنان اسلام و جبهه مقاومت و بیداری اسلامی" فعال بوده است.

در تعدادی از اطلاعیه‌های سازمان مجاهدین خلق ایران از آقای تقوی به عنوان فرمانده عملیات نیروی قدس سپاه یاد شده است.
اطلاعیه کم‌سابقه

خبرگزاری دفاع مقدس، "دفاع‌پرس" گزارش داده است که او عصر روز شنبه ششم دی در منطقه بلد سامرا در اثر تیراندازی تک‌تیراندازان داعش کشته شده است.

به نظر می آید این اولین بار است که سپاه رسما خبر کشته شدن یکی از اعضای خود را در عراق اعلام می‌کند.

ایران حضور نیروهای نظامی خود در عراق را انکار نمی‌کند، اما می‌گوید که این نیروها تنها برای ماموریت‌های آموزشی و مستشاری به این کشور اعزام می‌شوند.

به ویژه حضور سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، شاخه نظامی برون مرزی سپاه پاسداران و انتشار کم‌سابقه تصاویر او در کنار نیروهای شیعه و کرد عراق بسیار خبرساز بوده است.

مقام‌های عراقی، از جمله مقام‌های اقلیم کردستان، گفته‌اند که کمک‌های تسلیحاتی ایران برای مقابله با داعش حیاتی بوده است.

چندی پیش هم پنتاگون از حملات هوایی ایران در عراق خبر داد، هر چند که ایران این خبر را رسما تایید نکرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

نژادپرستان و نژادستیزان علیرغم باطن خشن خود در برابر <نژاد>های دیگر، گاهی وقتها جکهای جالبی درست می کنند. به این جمله ناصر کرمی توجه کنید:
<واژهء تُرک ( قوی، زورمند) که حتّی یک قرن از قدمت آن نمیگذرد و در هیچ منبع و کتاب و سنگ نوشته و لوحه ای اثری از آن نیست....>
این جناب که هیچ کس را بجز خودش باسواد نمی داند، با این جمله به ما می گوید که مثلا تمامی تاریخ نویسانی که نوشته اند حافظ شیرازی در قرن 14 میلادی می زیسته، بیخود کرده اند و حافظ حداکثر یک قرن پیش زندگی می کرده است و همین یک قرن پیش بود که نوشت: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را...
این جالب ترین جکی بود که امروز می توانستم بخوانم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اگر زمانی در پیش از تاریخ، خویشاوندان و طایفه ی «فلان و بهمان» وجود داشت، بعدها با در آمیختن خانواده ها و طایفه های مختلف، نسب آنها هم از بین رفت. دیگر از «نسب» نمی توان سخن گفت. از سوی دیگر همه ی انسانها زاده ی حضرت میمون هستند. و سخن از نسب گفتن خرافه گرایی ست. گروههای انسانی از زاویه ی رنگ -که حاصل زیست محیطی ست-دارای چهار رنگ سرخ-سیاه-زرد و سفید هستند که باز درهم آمیخته اند و رنگهای دیگر را بوجود آورده اند. بنا برین سخن از «نژاد و نسب» نظر سیاسی ست که جریی از راسیسم می باشد.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

واژهء آریا، آریایی از زمانی شکل گرفت که 6 قوم هند و اروپایی در بلندیهای آسیای میانه به مهاجرت خود بسوی غرب،جنوب ، و جنوب غربی ادامه داد. قدمت این واژه به چند قرن و یا به یک هزاره ای محدود نمیشود. حساسیّت و یا انکار گروه و یا قومهای دیگر به این واژه بی اساس هست. چرا این افراد به واژهء تُرک ( قوی، زورمند) که حتّی یک قرن از قدمت آن نمیگذرد و در هیچ منبع و کتاب و سنگ نوشته و لوحه ای اثری از آن نیست حساسیّت نشان نمیدهند، تازه واژهء آریا و آریایی در مقابل واژهء تُرک به معنی " زورمند و قوی" که خشونت آمیز و فیزیکی است، و یا در مقابل دین اسلام ایدئولوژی اعراب که جهان را در آتش و خون نشانده است، هیچگونه صدمه ای بر کسی وارد نکرده و به حقوق کسی و سرزمین کسی هم تجاوز نکرده است

. اینکه آدلف هیتلر و نازیسیم از این واژه سوء استفاده کرده اند و میکنند ربطی به ماهیّت اصلی آریا و آریایی ندارد. ●ما ایرانیان هویّت مردمان تُرک تبار و عرب تبار و سایر ملل دیگر را انکار نکرده ایم و آنها و هیچ ملّت و حکومتی هم حق ندارد به هویّت ایرانی، آریایی ما توهین کنند. برای ما همان بهتر بود که نام پرشیا (پارسی) حداقل در عرصهء بین المللی بر روی نام ایران میماند. امّا رضاشاه در سال 1935 میلادی نام پرشیا را بر روی نام ایران برداشت، چرا که نام پرشیا برگرفته از تنها جغرافیای محدودی در غرب، جنوب غربی، و جنوب ایران بوده است. گرچه نام پرشیا تمامی جغرافیای پهناور سیاسی و قلمرو دوران هخامنشیان را در بر میگرفت.● نام ایران (سرزمین آریایی ها، آنجا که آریایی ها زندگی میکنند) را به این مناسبت انتخاب کرده است که نام تمامی تیره های ایرانی ( آریایی) ساکن فلات ایران و خارج از آنرا در این نام مشترک "ایران" را سهیم و در بر گیرندهء آنها باشد، حتّی احسان طبری هم چنین تعریف و برداشتی را هم داشته است. ● گذشته از منابع متعدد، تنها تغییر نام بین المللی" پرشیا به ایران" و هدف از این تغییر در "روزنامه نیویروک تایمز" یکم ژانویه 1935 میلادی آمده است. که در آنجا به" آریا و آریایی" هم به روشنی اشاره کرده است. من نمیدانم افرادی مانند آقای دکتر عبدالستار دوشوکی و آ. آئلیار با چه پرنسیپی و با چه پشتوانهء اطلاعاتی و علمی میخواهند جهان گذشته و امروز را قانع کنند که" آریا و آریایی"
وجود ندارد. برای چنین افرادی تنها راه ار بین بردن نام آریا، آریایی (ایران) نسل کشی ملّتی تاریخی، فرهنگی با قدمت چندین هزار سالهء ایرانی، مادی، پارسی، اشکانی، ساسانی، و غیره است. در زیر متن انتشار یافتهء نیویورک تایمز 1935 آورده شده است. http://fs1.directupload.net/images/141228/4sgxo587.png
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، همچنان که در یاداشت های پیشین گفتم نفی کنندگان ستم و بیداد و تبعیض و نابرابری و حق کشی و ..... در ایران زمین گردانندگان و هواداران رژیم ولایت فقیه هستند که ایران را بهشت روی زمین می نامند! پس شما این سخنتان را که می گوئید: ( ..... از اینان می خواهم یا تز بی پایه خود را پس گیرند یا دلایل خود را به سنجش بگذارند ..... ) را به هواداران رژیم ولایت فقیه بگوئید که از بام تا شام در رادیوها و تلویزیون ها و دیگر رسانه هایشان ایران را بهترین سرزمین در جهان می نامند! سخن من چیست؟ سخن من این است که ایران سرزمین بیداد و ستم و نابرابری است اما آن نابرابری های من درآوردی که ناسیونالیست های پان نامه نویس از آنها سخن می گویند ساخته و پرداخته خود آنهاست و جز پان نامه های چنین کسانی در هیچ کجا یافت نمی شوند! برای نمونه چگونه می توان سخنان ناسیونالیست های پان آریا را که می گویند .....

..... عرب ها سرزمین اهورائی ایران را اشغال کرده اند و همه چیز ایرانیان آریائی تبار را به تاراج برده اند و عرب ها در ایران به فرمانروائی رسیده اند و عرب ها رژیمی عربی را بر ایرانیان چیره کرده اند و عرب ها برتر از ایرانیان دیگر شده اند و ..... را برابر با ستم ها و بیدادگری ها و نابرابری هائی دانست که مردم به راستی در دوزخی به نام ایران گرفتار آنها هستند؟ کو فرمانروائی عرب ها؟ کجاست برتری عرب تباران بر ایرانیان دیگر؟ کو آن تاراج من درآوردی؟ کجاست آن رژیم عربی؟ آیا اگر کسی بگوید که این داستان پردازی ها و این تبعیض تراشی ها و این نابرابری های من درآوردی ناسیونالیست های پان آریا ساخته و پرداخته خود آنها هستند کارش نفی ستم و تبعیض و نابرابری با زدن عینک ناسیونالیسم فارسی است؟! ناسیونالیست های دیگری نیز که پیرو پان های رنگارنگ دیگر هستند همانند ناسیونالیست های پان آریا در پان نامه هایشان از بیدادها و ستم ها و نابرابری های من درآوردی که در هیچ کجا یافت نمی شوند سخن می گویند نه از بیداد و ستم راستین! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، از سوی دیگر شما به پرسش بی پاسخ مانده من هیچ پاسخی ندادید! شما می گوئید: ( ..... مبارزه برای کسب حقوق انسانی حق است و همه حق دارند این مبارزه را پیش ببرند حتی ناسیونالیست ها و فاشیست ها ..... ) من نیز از شما پرسیدم: ( ..... در کجای جهان و کجای تاریخ یک ناسیونالیست برای حق پیکار کرده است؟ ..... ) اما شما می گوئید: ( ..... در ایران کنونی همه از ناسیونالیست تا دموکرات و سوسیالیست و کمونیست و فاشیست می خواهند نقض حقوق فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مردمان ایران رفع شود! ..... ) پس روشن کنید آن ناسیونالیست ها و فاشیست های ایرانی مانند پان آریاها و پیروان پان های رنگارنگ دیگر تا کنون چه کاری را برای از میان بردن ( ..... نقض حقوق فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مردمان ایران ..... ) انجام داده اند؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

هنوز نفی کنندگان «ستم مضاعف بر مردمان ایران» ، جرئت نیافته اند «دلایل اثباتی» خود را ارائه بدهند. از اینان میخواهم یا تز بی پایه خود را پس گیرند یا دلایل خود را بسنجس بگذارند. و در مباحث از طرح موضوعات حاشیه ای دست بردارند و به اصل مطلب پردازند. « منطقین داش-تره زیسی حاضیردی، هر شئ اؤلچولمک گرک». -سنگ و ترازوی منطق آماده ی سنجش است. هر چیز باید اندازه گیزی شود.

گویند «آب در کوزه و طرف تشنه لبان دور جهان میگردد» مصداق سخن دوست عزیز ما جباب تبریزی ست. که این همه ناسیونالیست و فاشیست را در فضای سیاسی ایران نمی بیند و سئوال میکند که کجا اینان «حق و حقوق» خواسته اند؟
اگر ایشان عینک تعصب ناسیونالیستی فارسی را از چشم خود بردارند میتوانند ببینند که در ایران کنونی همه از ناسیونالیست تا دموکرات و سوسیالیست و کمونیست و فاشیست میخواهند نقض حقوق فرهنگی-سیاسی- اقتصادی مردمان ایران رفع شود.

جنبشهای برابری طلبانه ی خلقهای ایران دلیل آشکار این خواست همگانی ست.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، دوست گرامی ما آ.ائلیار می گوید: ( ..... مبارزه برای کسب حقوق انسانی حق است و همه حق دارند این مبارزه را پیش ببرند حتی ناسیونالیست ها و فاشیست ها ..... ) اما پرسش این است که در کجای جهان و کجای تاریخ یک ناسیونالیست برای حق پیکار کرده است؟ تنها کاری که ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ انجام داده اند پایمال کردن حق بوده است نه پیکار برای حق! آیا ناپلئون بناپارت شوونیست برای حق پیکار کرده است یا کایزر ویلهلم پان ژرمن؟ آیا بنیتو موسولینی فاشیست برای حق پیکار کرده است و یا آدولف هیتلر نازی؟ آیا صدام حسین پان عرب برای حق پیکار کرده است و یا اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب؟ شما اگر در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی و یا انگلیسی بنویسید نانکینگ nanking آن گاه روشن خواهد شد که ناسیونالیست ها چگونه برای حق پیکار می کنند و پیکار برای حق ناسیونالیستی برابر با چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

"کم نیستند کسانیکه دم از ایده‌الیسم ذهنی و عینی زده، خیال می‌کنند ایده‌الیسم لزوماً بیانگر منافع طبقات ستمگر جامعه و ابزاری در خدمت آنهاست."
"من به لحاظ فلسفی دیدگاه امثال احمدزاده و پویان را ندارم"
"خیانت بزرگ از آن سیستمی بود که برای آزادیخواهان میهن ما راهی جز مبارزه قهرآمیز باقی نگذاشت و به شکنجه‌های هولناک متوسل ‌شد."
استاد
با توجه به ظرافتها و پیچیدگیهای شرایطی که اهل مبارزه مسلحانه ،بدان دچار و گرفتار بوده اند ،تا حدود زیادی با نظرات شما موافقم و با استفاده ای که از مقاله شما در خصوص کانت و ایده آلیسم کردم باید بگویم که به تصور من مبارزه مسلحانه تا حدود زیادی مبتنی ست بر ایده آلیسم عینی (ایضا ذهنی ) و این تصور در من سوالی را ایجاد میکند که امید دارم به تجربه دیدگاه شما به پاسخی برسد . ...و آن سوال اینکه:اگر ایده آلیسم لازمه ایجاد حرکت قوه به سوی فعل باشد و نیز به شکلی

(در شرایط خفقان و دیکتاتوری مثل رژیم شاه )میتواند دلیل مشروعیت مبارزه مسلحانه ای باشد (اگرچه به نتیجه دلخواه نرسیده که شل است ،نتیجه ای کاملا معکوس دهد )ولی همین نگرش فلسفی (ایده آلیسم) در شرایط بسیار دهشتناکتر (شرایط فعلی) حکم به حرکت مسلحانه ندهد ،آن را خشونت بنامد و مشروع نداند ؟
با تشکر و قدردانی از همه کارهای خوبتان مثل همین دو نمونه که مثل همیشه عمیق و پر بار هستند .
دوستدار همیشگی نادر
نوشته شده توسط: Anonymous

دفتر خاطرات عزیزم، این روزها مرتب اخباری می خوانم که نمی دونم چی بگم راجعشون. از تو چه پنهون که حسابی افکارم قر و قاطی شده راستش. می پرسی مثلا کدوم اخبار؟ مثلا این خبر که دیروز خوندم که در ترکیه عزیز یک نوجوان 16 ساله به خاطر توهین به اردوغان دستگیر شده و قراره که 4 سال آزگار بندازنش تو هلفدونی. حالا من البته تحقیق نکردم ببینم این بچه ترکه یا کرده یا ارمنی یا چی هستش. آخه سرم مرتب به کار مهم کامنت نویسی و پوز زنی از این فارسستانیهای شعر و ور خون گرمه.

به هر حال اگه این بچه کرد یا ارمنی باشه که غمی نیست. اگه کرد بود و زیادی بلبل زبونی کرد، به جای 4 سال، 14 سال بندازنش اون تو تا حالش جا بیاد. اگه ارمنی بود، فدای سر طیب، 40 سال بندازنش اون تو تا حساب کار دستش بیاد. حالا اگه روزی - روزگاری یه عده هم حرف زیادی زدن، من میام 10 تا 10 تا کامنت میذارم و میگم که مثلا نوام چامسکی داره میاد ترکیه تا بولدوزر روندن رو از شوفرهای ترک یاد بگیره. کی به کیه! جاده خاکیه بزن بریم تاریکیه. ایران گلوبال دیگه.
اما دفتر خاطرات عزیزم، اگه این بچه ترک بود، اون وقت چی؟ اون وقت این دهاتیای فارسستان نمیان بگن تو که این قدر ترکیه ترکیه کردی، خوب اونجا هم یه جاییه مثل ولایت خودمون که! یه وقت نمیان بگن اون مملکتی که بچه 16 ساله رو 4 سال آزگار واسه یه انتقاد بکنن تو زندون همچین تحفه ای هم نیست که تو این قدر کردیش تو بوق؟ اون وقت من جواب این یه مشت دهاتی رو چی بدم؟
راستش دفتر خاطرات عزیزم، بعضی وقتا خیال برم میداره که انگار این طیب هم داره یه خورده زیاده روی میکنه. هر چند که طیب تو فن مذاکره خیلی کارش درسته و خیلی قبولش دارم، اما به هر حال بایس به فکر آبروی ما هم باشه. حالا هر چی هم صفحه های تو رو ورق میزنم، چیزی پیدا نمیکنم که بتونه کمکم بکنه. فکر کنم بهتره برم یه چرت بخوابم تا بعد. اما فردا دیگه حتما باید یه راه حلی واسه این مشکل پیدا کنم. آخه اگه من روزی دو – سه دفعه حال این شاهنامه خونهای کویرنشین رو نگیرم، دق میکنم. کلا خواب واسه باز شدن اندیشه خیلی مفیده. حالا یادم نیست این جمله از ضیا گوک آلپ بود یا نیهال آتسیز یا کی. البته خودت میدونی که من که کتابهای اونا رو هم نخوندم؛ همین جوری یه جایی شنیدم ... ولی یادم نیست کجا. شاید تو سخنرانی دولت باغچالی بود. حالا برم بگیرم بخوابم تا فردا.
نوشته شده توسط: Anonymous

دكتر عبدالستار دوشوكي عزیز، از اینکه برداشت من از نوشته شما منفی بوده، از این بابت خیلی مکدر شدم و خیلی خوشحالم شدم که با نظریات شما آشنا شدم، متأسفانه اکثر اپوزیسیونهای سرتاسری، مردم ساکن جغرافیای ایران را ملت ایران، با زبان فارسی تعریف می کنند و وجود ملت فارس را همانند روحی نا مرعی در کالبد ملت ایران، بعنوان اشرف مخلوقات القاء می کنند و ملت های غیر فارس را مثل ترک، کرد، عرب و بلوچ را جهت تحقیر، قوم، قبیله و تبار تعریف می کنند که اینان را فاقد زبان نوشتاری می شناسند و استحاله و ذوب آنها را در زبان فارسی و تشیع، بعنوان سرلوحه استراتژی خود برای آینده ایران مدّ نظر قرار می دهند، و البته تعداد معدودی از اینها فدرالیسم را فقط بعنوان تاکتیک مصلحت گرایانه جهت حفظ تمامیت ارضی به پیش می کشند،

نوشته شده توسط: Anonymous

اصلاح، در آمریکا به مرحله بلوغ رسید ،

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان در مورد آریائی زیاد مته به خشخاش نگذارید، میگویند زبان انگلیسی‌ در انگلستان متولد شد، در آمریکا به مرحله نبوغ رسید، در آفریقای جنوبی پیر شد و در هند مرد، ( کنایه از اینکه با وجودیکه انگلستان بیشتر از ۳۰۰ سال بر هند حکم راند هنوز وقتی‌ یک هندی انگلیسی‌ را با آن لهجه غلیظ حرف میزند کسی‌ انگلیسی‌ آنان را نمی‌فهمد )، در مورد نژاد آریائی نیز این نظریه با هیتلر متولد شد، در جنگ جهانی‌ دوم ناقصلخلقه شد، در ایران آریائی ( فارسی‌ ) شفا یافت تا دوباره بمیرد، اگر فرهنگ شعر و وری اذهان شما را ضایع نکرده باشد باید منظور من را متوجه شوید. من هیچ مشکلی‌ ندارم که جناب کرمی خودشان را آریائی خطاب کنند، هتی اگر ایشون در شب تاریک در آلمان عینک دودی بزنند تا کسی‌ متوجه شکل و شمایل چشمان نازنین ایشان نشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دوشکی به نظر می رسد خودتان هم به مفهوم آنچه را که نوشته اید , توجه نکرده اید. جناب شما و امثال شما خوب میدانید که کلمه نژاد آریائی در کجا و توشط چه کسانی به میان انداخته شد. حالا که همه می فهمند گندش در آمده است , با زرنگی خاص جلدش را عوض میکنند.سگ زرد برادر شغال است. نژاد ایرانی که تعریف میکنید به جای همان نژاد آریائی گذاشته شده است ولی با مجلد دیگر. اگر صادق هستید, نژاد ایرانی را برای ما کار بران توضیح دهید. فکر میکنم انتقاد کار بری به نام آذربایجان از شما زیاد هم بی مورد نبوده است.کسیکه در غرب زندگی میکند و خودش را روشنگر میداند باید به روشنی هم صحبت کند.خیلی وقتها مقصر مخاطب ها نیستند بلکه خود خطبه گر ها هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من ارزو میکردم که ایکاش ایرانیان در در جه نخست میهن پرست بودند و و کشور خود را فدای عده ای عر ب پا برهنه نمی کردند. نژاد پرستی پیش کش اقا ی چپی این مردم در اثر تبلیغات دین اسلام و چپها اساسن مردمی بی وطن و بدون مسئولیت شده اند. مردمی که نزدیک به دو ملیون پای پیاده برای روز چهلم عربی که در هزار سال پیش به در ک واصل شده ایا نشان میهن پرستی و یا نژاد پرستی است؟ مردمی که هرساله میلیارد ها دلار پول این کشور رابه مکه و مدینه و کور مردگان عرب میرند اریائی و نژاد پرست و میهنپرست هستند ؟ نه این مردم اخوند صفت همان تخم ترکه اعراب مهاجم هستند که فرزندان ثروت و کشور خود را فدای قوم سامی میکنند.صد ها ایرانی میهن پرست برای هیمن مردم مسلمان اعدام شدند ولی مردم به دیدار امام زادگان عرب میروند ونه به دیدار خانوادهای به جان امده از ظلم اسلام.
میلونها ایرانی بخاطر اهداف

اسلامی از سوی همین نظام عربی اواره وطن شدند و حتا در همین غرب بسیاری از میهن پرستان ایرانی قربانی کینه اسلامی شدند مانند شادروان بخیتار و فرخزاد .
اما هدف از انتشار این گونه مقالات چیست؟
واقعیت این است که جریان چپ در ایران هدفی جز بوجود اوردن استبدادی دیگر در ایران را حتا به قیمت نابودی این کشور در سر ندارد واین گونه مقالات در خدمت همان تجزیه کشور و ایجاد دشمنی و تخم نقاق قرار دارد.
در غرب متمدن مانند المان تا کنون دها ترک در اتش سوز ی گشته شده اند.در همین اروپا دها هزار نفر برای اخراج ترک و خارجی و عرب و مسلمان به خیابانها میایند در همین امریکا دیدیم که چگونه مردی بی دفاع بدست پلیس امریگائی خفه شد.ولی بر عکس سازمان اسلامی مجاهدین خلق و دیگر سازمانها چگونه همکار و همیار قدرت های مخوف غربی شدند. ایا این سازمانها اریائی و نژاد پرست و ایرانی هستند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تشکر از همنشین بهار باید بگویم که اسم خیابانی که کلانتری ٥ قرار داشت خیابان شهناز جنوبی است که توسط رژیم شاه گذاشته شده بود و امروز شریعتی نامیده میشود ولی اسم حقیقی که اهالی نیز با آن خطاب میکنند لیلاوا است.و در ضمن توضیحات آقای بهزاد کریمی در مورد مسائل دستگیری مناف و رخدادهای درون زندان خیلی مفصل و آگاهی دهنده است که میتوانید مراجعه بکنید.

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

آقا یا خانمی بنام "آذربایجان" که اصلا مقاله را نخوانده و حتی نیم نگاهی به نظرات من هم نکرده، از من می خواهد تا در دادگاه بین المللی از باورمندی خودم به نژاد آریایی دفاع کنم.

ما تا زمانی که با اینگونه افراد درگیر هستیم، بحث متمدنانه میسر نیست. ایشان ظاهرا سواد نوشتن دارند، اما از سواد خواندن محروم هستند. من نوشتم: "نژادی بنام نژاد "آریایی" وجود ندارد، و دروغ محض است".

نوشته شده توسط: Anonymous

ربوده شدن دختر 15 ساله کرد توسط کردهای PYD
سراج پرس ادامه داده که به نظر میر سد حزب اتحادیه دموکرات (PYD) راه برادر بزرگ خود، حزب کارگران کردستان را می‌رود که افدام به اعزام مجموعه‌هایی با نام «جوانان انقلابی» برای ربودن دختران کم سن و سال می‌کند.
دبی-العربیه.نت فارسی

اعتراض در حسکه به ربودن دختر 15 ساله کرُد توسط PYD


پایگاه خبری سراج پرس گزارش داد که نیروهایی از حزب اتحادیه دموکراتیک (PYD) شاخه سوری حزب کارگران کردستان ترکیه (PKK)، روز سه شنبه ۲۳ دسامبر، اقدام به ربودن دختری ۱۵ ساله با نام «همرین عیدی» از روبروی منزلش در شهر عمودا در شمال استان حسکه کردند تا او را به عضویت نیروهای شبه نظامی خود در آوردند.

مروان عیدی برادر این دختر در نامه‌ای نوشت: «خواهرم همرین عیدی از روبروی منزلمان در شرایطی ربوده شد که می‌توان آن را آدم ربایی توصیف کرد، بهانه این آدم ربایی هم دفاع از حسکه بود.»

او افزود که خواهرش همچنان زیر سن قانونی است و در حال آماده شدن برای امتحانات متوسطه بود؛ به علاوه اینکه رسیدگی به مادر کهن سالش، از وظایفش بود.

او ادامه داد: «به هر دری کوبیدم، اما بی‌نتیجه بود، از این رو می‌خواهم اعلام کنم که من از فردا در اعتراض به رفتار‌های آن‌ها (PYD)، تحصن خواهم کرد و تابلوهایی بیانگر خشم و کینه‌ام حمل خواهم کرد. حتی اگر قرار باشد هزینه دهم، توجه نخواهم کرد زیرا ما اکنون نیازمند انقلاب علیه همه چیز هستیم.»

مراون عیدی همچنین تصاویری از تظاهرات روز پنجشنبه در شهر عمودا منتشر کرد که با خواست اعلام سرنوشت همرین برگزار شده بود. در این تظاهرات تابلوهایی در محکومیت سیاست‌های PYD در حومه حسکه حمل شد؛ منطقه‌ای که بیشترین تصیب از این سیاست‌ها را به دلیل مخالفت حزب PYD با پیوستن به انقلاب علیه نظام بشار اسد رئیس جمهوری سوریه داشت.

مروان در تابلویی که حمل کرده بود، نوشته بود: «خطاب به PYD.. دفاع از حسکه با اجبار دانش آموزان و دور کردن آن‌ها از درس خواندن ممکن ایست.»

خواهر کوچک‌تر همرین نیز تابلویی حمل می‌کرد که روی آن نوشته بودک «خواهرم را برایم باز گردانید‌ای...»

بستگان همرین نیز تابلوهایی در دست داشتند که جملاتی همچون «آوارگی بسمان است»، «شب سیه باید تمام شود، قید و بند باید شکسته شود» و «نه به ربودن دختران کم سن و سال از آغوش مادرانشان» نوشته شده بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

همین حالاست که سایت کلمه وباقی اصلاح طلبان لباس عزا به تن کرده برای تظلم واعتراض پیاده به نجف بروند واقعا اگر عبای این اصلاح طلبان را کنار بزنید خون خشک شده را خواهید دید وحالا دارند از احساسات مردم سوء استفاده کرده وموج سواری می کنند فکر کنم اگر میرحسین رئیس جمهور می شد حتما موسوی تبریزی کمتر از وزیر دادگستری نبود حالا باز یه عده میایند وکارهای غیر اخلاقی وخلاف عفت موسوی تبریزی را توجیه می کنند مثلا همین جا یکی نوشته رازینی خودش قاتل است بله شکی نیست چپ وراست اصولگرا واصلاح طلب یک قماشند اما شما می خواهید با این حرفها اصل موضوع را به حاشیه ببرید دستهای اصلاح طلبان به خون اغشته است لطفا ماست مالی را کنار بگذارید

نوشته شده توسط: Anonymous

خداوند هرچه خاک جمال زاده است را به عمر جناب محمدی بیفزاید که زمانی کتابی نوشته بود بنام " خلقیات ما ایرانیان " و شرح مفصلی از ذمائم حال ایرانیان که فرمایشات جناب محمدی دنباله آنست. از بدشانسی جمال زاده, عبدالناصر آنرا وسیله حمله به ایرانیان و " شاهنشاه " نمود. بیچاره " پیرمرد " از نظر افتاد و غرامت سنگین جهت اشتباه خود پرداخت. اشتباه " پیرمرد " این بود که نگفت این صفات منحصر به ایرانیان نیست و همسایگان اگر بدتر نباشند بهتر نیستند. مثلا درست است که رفتار ما با افغانستانی های فراری و پناهنده خوب نیست ولی آنها حقی بر ما ندارند و ما در مهمان نوازی کوتاه آمده ایم. اینرا مقایسه کنید با رفتار دولت اسرائیل با قرنها ساکنین سرزمین فلسطین. اسرائیلی ها خود را قوم برگزیده خدا میدانند در حالی که هیچ باستان شناسی حقیقت وجود موسی را ثابت نکرده و تورات در طی چندین قرن توسط افراد مختلف نوشته شده است.

نمیدانم در ترازوی جنابان محمدی و دوشوکی کفه نژاد پرستی ما و افغانستانی ها سنگین تر است و یا کفه نژاد پرستی اسراییلی ها و عرب ها. منظور من دفاع از بی تربیتی و گدا صفتی ما نیست , منظور آنست که " مظنه " را جهت مقایسه بدست ایشان بدهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باتوجه به نوشته های آقای نصرکرمی که اتفاقانام ونام فامیلی ایشان هم به زبان قدرتمندعربی وقاعده منمدیباشد.من برعکس آقای ائلیارمعتقدهستم دراینگونه نوشته ها واظهارنظرنژادپرستانه که ایشان آنراتوهین نامیده نبایدسانسورچی مسئول محترم قیچی بدست گیرند.ما 100سال است پوست خودرابااین گونه حرفهاکلفت کرده ایم بگذاریدکرمی نیزته مانده های افکارگندیده حاکمیت 100ساله راسیسم نژادی رابیرون ریزد.این گونه جامعه شناسی وتراوش آن درجامعه ایران در طی دوحکومت باتمام قدرت حاکم بوداست واین حرفهارامیشودفرافکنی مدروزدانست.دوست عزیزشیرازی ودیگردوستان راکه نقدسالمی به نوشته کرمی کرده اندبایدانسانهای پاک ازاین آلودگی نژادستود.همه مردم ،همانطورکه همه بدرستی بدان آشاره کرده انددراین سرزمین بنوعی مهاجرندهمانگونه که در300سال اخیرآمریکاواسترالیابه مرکزمهاجرت تبدیل شده است.پس ماایران راکه ازآتینیک های مختلف تشکیل شده نمیتوان

وابسته به یک اتینیک دانسته ویامنسوب کنیم.موضوع اینجاست که دراین عصرجدیدچه کسانی وباچه تفکری دراین محدوده جغرافیا(ایران)حاکم بوده وسیاست فرهنگی راپیش برده است.اگرترک زادگانی مثل رضاشاه ومحمدرضاشاه (رجوع شودبه خاطرات ملکه مادرتاج الملوک)ویاخامنه برآن حاکم بودآیادغدغه ایی برای زبان وفرهنگ وادبیات وشکوفایی زبان ترکان داشته وانجام داده اندیادرچنبره ومحاصره افرادنژادپرست وشئونیستی همچون محمدعلی فروغی ها.افشارها.شیخ الاسلام هاوحدادعادل ها(فرهنگستانی زبان وادب فارسی )بوده اند.وتنهاکاری که کردندمانقورت (بی هویت)سازی ترکان وکرد.بلوچ.عرب.ترکمن.وحتی لر.گیل.مازنی وشهمیرزادی ووو...مشغول تافارس آریایی سازی، بقول آقای کرمی مشغول بودند.دوستان تمام پیشرفت جهانی اززمان اختراع ماشین بخارویابهتربگویم ازاختراع برق به این طرف بوده وتاآن زمان درهمه دنیاازدرشکه وارابه اسب وگاواستفاده میکردندیعنی دنیاازلحاظ ترقی فرقی باهم نداشت.درروسیه.انگلیس.چین.ایران همه بادامداری وبا کشاورزی امرارمعاش میکردند.آقای کرمی ودوستان بایدتوجه داشته باشندکه سابقه قبلی حاکمیتهاتاثیری آنچنان دررشدامروزی ماندارند.پس هراتفاقی افتاده دراین عصرجدیدبوده وآقای کرمی فرافکنی کرده وتقصیرعقب ماندگی امروزی رابگردن گذشته گان می اندازدتاحاکمیت فارس های حاکم رااززیربارهجمه های وارده خارج کند.من به کرمی یادآوری میکنم که درتمام دوران حاکمیت عربها وترکان درایران به مقداریک ماه امروزی کتاب وروزنامه چاپ نشده ویامدرسه نداشتیم پس نژادسازی وتغییرزبان مردم ایران وستم به آنهادرگذشته دروغ محض بوده وشماتقصیرخودتان رابگردن گذشتگان ناندازید. آسیملاسیون بشیوه مدرن امروزی بدترین نوع هولوکاست فرهنگی است که توسط تعدادی نژادپرست بیماربانام های مدرنیته وروشنفکری درایران صورت میگیرد.شماازسیستم فدرالیست صحبت کرده ایدفکرنکنم حرفتان وتفکرتان هماهنگی داشته باشدوشمامیخواهیدیک فریب وحقه دیگربرای عوامفریبی راه اندازید.شماباورکنیدکه حاکمیت زبان نیزدرعقب ماندگی ماایرانیان بادرآمدبالای دلارهای نفتی دخیل بوده راه فراری ندارد. یکی ازعامل های عقب ماندگی درحاکمیت زبان فارسی بی قاعده وقانون وضعیف دربین زبانهای پویای جهانی است.شماخوددچارافکارکثیف شعوبیه بوده وگناه راسعی نکنیدمشکل رابگردن دیگران اندازید.
نوشته شده توسط: تبریزی

آیا مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران که بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بام تا شام کار می کنند و خسته و کوفته از سر کار برمی گردند در این پندار هستند که چه کسی از کدام نژاد است؟ آیا می توان پرت و پلاهای سه چهار تن میلیاردر زاده مفت خور را که در فرامرز نشسته اند و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند به حساب انبوهی از مردم گذاشت و گفت که: ( ..... بخشی از ایرانیان خود را به دلیل آریائی دانستن از اعراب یا ترک ها و حتی افغان ها که از جهاتی هم می توان آنها را ایرانی به شمار آورد برتر می بینند! ..... ) آن (برتربین ها) چه کسانی هستند؟ و آن (بخشی از ایرانیان) چه کسانی هستند؟ آیا آن سه چهار تن میلیاردر زاده مفت خور آریاپرست که از نژاد اهورائی آریائی ها و از سرزمین آریائیان داد سخن می دهند (بخشی از ایرانیان) نام دارند؟ به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/27006

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در کامنت ناصر کرمی
1- ایرانیان = آریایی ها
2- ترک و عرب مهاجر نامیده شده اند. و نژاد پرست و دگر ستیز. «دو قوم نژاد پرست و دیگران ستیز تُرک و عرب بودند و هستند. کرمی».
--------------------
اشکالات:
- همه ی مردمان ساکن در ایران ایرانی هستند- نه فقط فارسی زبانها.
- مردمان عرب زبان و ترکی زبان را« فله ای » و به صورت «قومی» راسیست و دگر ستیز نامیده درست نیست. افراد راسیست و دگر ستیز در میان همه جوامع و اقوام و ملتها وجود دارند از جمله فارسی زبانها. اما یک قوم و مردم و ملت را فله ای چنان نامیدن « توهین آشکار» است. اگر مسئول سایت قدرت دید داشته باشد. و توجه کند که «توهین »به ملتها نباید منتشر شود.
- مهاجر نامیدن بخشی از مردمی که 1000 سال در اداره جامعه نقش قاطع داشته اند خود انعکاس « راسیسم در اندیشه ی فرد» است. راسیسم شاخ و دم ندارد

همین استعمال واژه ی مهاجر - نژاد گرا- دگر ستیز برای اداره کنندگان هزار ساله ایران «نژادگرایی عیان» خود شخص است.
- طبق نوشته ی تاریخ دانان خود آریایی ها یا فارسی زبانها نیز مهاجر بوده اند و از مناطق دیگر به ایران امروزی تشریف فرما شده اند.
- طبق گفته ی علوم طبیعی -داروین- بشر همه فرزندان «حضرات میمونهای باستانی» هستند و از آفریقا به نقاط دیگر مهاجرت کرده اند.
- انسانها تنها ریشه ی «میمونی-انسانی» دارند و با قی حرفها در مورد «نژاد» نشانه نژادگرایی ست.
نوشته شده توسط: Anonymous

شکی نیست که میلیونها ایرانی که تحت شرایط فلاکت بار زندگی میکنند همچون آتش زیر خاکستر آزادی را در انتظارند.
در طرف مقابل نیز هزاران نفر همراه با سردمداران رژیم داعش شیعه ایرانی از این وضیت حسابی سود میبرند و خواهان ادامه حیات رژیم هستند. به نظر آقای توانا نیز در میان کسانی هستند که منافعشان در ادامه حیات رژیمی است که صفاکیش بر هیچکس پوشیده نیست

نوشته شده توسط: Anonymous

از نوشته ها , کامنتها, تئوری بافیها کاملا مشهود است که پان فارسیزم به نفس نفس افتاده و دست به خس و خاشاک می اندازد. شعار پان فارسیزم و پان آریانیزم فابریکات غربی ها در ایران نفسهای آخرش را میکشد و مرگ خودرا جلو چشمشان میبیند. ملتهای غیر فارس خودرا آماده میکنند تا ضربه نهائی را بر پیکر نژاد پرستان پان آرینیزم و پان فارسیزم وارد کرده و خود و تمامی ملتهای صلح دوست در ایران را از این افکار شوم فاشیستی آزاد سازند.

نوشته شده توسط: Anonymous

حتی نئونازیستها هم در هیچ جای دنیا جرات آن را ندارند که نژادپرستی خود را اینچنین عریان و آشکار و بی مهابا بیان کنند که ناصر کرمی بیان می کند.
می خواهم به ناصر کرمی بگویم که هم اجداد ما "آریایی ها" و هم اجداد ترکان و عربان مهاجر و مهاجم بوده اند و از این نظر تفاوتی نداریم. اکنون هم همه ما چه ترک و چه عرب و چه "آریایی" هموطنیم و هیچ کدام بر دیگری برتری یا حقانیت نداریم. همه صاحب این خانه اند و کسی در آن مهمان نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای علی توانا این گفته آقای ارژنگ داودی حرف یک ملت است نه فقط حرف یک نفر. اگر شما در ماندن این رژیم ستمگر جمهوری اسلامی منافعی دارید و نمیخواهید این رژیم سرنگون شود مردم ایران از این رژیم متنفر هستند و آرزوی سرنگونی آن را دارند. بجای نگرانی از اینکه اگر این رژیم برود چه میشود نگران باشید که اگر این رژیم بماند چه میشود. در میان ایرانیان انسانهایی که ایران را بعد از سرنگونی جنهوری اسلامی به دمکراسی و آزادی برسانند فراوان هستند. شما و امثال شما اگر دلسوز ملت ایران باشید بجای آیه یاس خواندن میایید به انقلاب مردم کمک میکنید نه اینکه از ماندن جمهوری اسلامی طرفداری کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کومونیست شیفته فارس, بنده علاقه ای به شرکت در گفتگوی نژاد و نژاد پرستی ندارم چون نژاد از سه کس کرد و فارس و ترک و احتمالا عرب دارم و زبان اصلی من فارسی ست. نمیدانم چرا شما مرا با جناب غلام شامقازان جزء یک " مسعله " قرار داده و گردن نشکسته شتر را " گج " بسته اید. اگر شما معتقدید که ما مظهر ادب و اخلاق و در عالم نمونه ایم بحثی با شما ندارم. و اگر معتقدید که ما در نژاد پرستی - از کامنت های " ترکها معلوم است که آنها از " فارس ها " کمتر نژاد پرست نیستند - سرآمد جهانیم, نمونه نژادپرستی مطلق یعنی رییس جمهور آمریکا را به عنوان نمونه مثال آوردم. تفاوت در آنست که آنها موء دبانه آنرا بیان مینمایند و ما بی ادبانه. یعنی بی ادبی ما بسیار عمیق تر از نژاد پرستی ماست. تفاوت ره از اینجاست تا آنجا.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

نوشتار آقای مجید محمّدی فاقد پارامترهای تاریخی، مردم شناسی، و جامعه شناسی پایه ای مرسوم است، و تراوش یک دیدگاه عصبی و سطحی نگری احساسی است که در حوزهء پژوهشگری نمی گنجد، در خارج از کشور تحصیل در رشتهء جامعه شناسی یکی از آسانترین راهها برای کسب مدرک است، در کل از هر 1000 جامعه شناس در سطح جهان، شاید بشود به داده ها و تحلیل های یکی از آنها اتکا کرد که تاکنون شامل جامعه شناسان ایرانی نشده است، فقط نوشتارهای آقای دکتر "جلال ایجادی" در این راستاست که باید منتظر ماند که عاقبت به کجا خواهد رفت. این روزها در اپوزیسیون و در حوزهء روشنفکری و جهان بینی ایرانیان یک آنارشیسم اطلاعاتی در سطحی بسیار پایین بر قرار است، یک دیدگاه واپسگرایانهءِ خود باخته و راه گم کرده در حال مسلط شدن بر اندیشه و جهان بینی های دانش محور

بر اندیشه و جهان بینی های دانش محور است: ناسیونالیسم ایرانی را بر پایه شیعه گری قزلباش صفوی بنا می نهد و تمامیبت ارضی را مدیون شاه اسماعیل صفوی می پندارد در نتیجه به شیعه گری و حاکمیّت قاجاری و صفوی علی خامنه ای تُرک تبار مشروعیّت می بخشد ، جهان بینی مولوی را جانشین اندیشه و جهان بینی های راسیونال عصر امروز میگذارند، تُرک ستایی و کشور ترکیه و اردوغان را ساختار مطلوب ایران فردا می نامد، و اصلاح طلبان را ناجی بحران کنونی ارزیابی میکند، واژهء آریا و آریایی را انکار میکند، تا واژهءِ ایران ( یعنی سرزمین آریا) را از محتوا خالی کند، تا سرزمین و ملّت ایران را بی هویّت کند. ایرانیان هیچگاه نژاد پرست نبوده و نیستند، ایرانیان دگر ستیز نبوده و نیستند، ایران و ایرانیان خود قربانی دو قوم نژاد پرست و دیگران ستیز تُرک و عرب بودند و هستند. تاریخ جهان گواهی میدهد که کدام قوم و نژاد خود پرست و دگر ستیز بوده، هست، و خواهد بود. آریا و آریایی واژهء باستانی از تولد تاریخ در زبانهای هند و اوپایی و سانسکزیت بوده و هست. حتّی کافی است که در جستجو گر گوگل واژهء Arierبنویسید و جواب را در خواهید یافت. ایرانیان ( آریایی ها) حق دارند مانند سایر مردمان باستانی و امروز: هند، هندوستان، چین، ژاپنی، آلمانی، آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، ترکیه( سرزمین تُرک ها از سال 1926 میلادی )... و غیره خود را آریایی (ایرانی)
بنامد. اگر ایرانیان خود را ایرانی (آریایی) نامگذاری نکنند پس خود را چه بنامند، عرب و تُرک و مغول که نیستند، ما در ایران دو اصطلاح و یا دو هویّت ایرانی داریم 1- مردمانی که از قوم ( یا نژاد ایرانی، آریایی) ایرانی هستند، که تمامی تیره های ایرانی با گویشهای مختلف را در بر میگیرد 2- ایرانیانی که تابعیّت کشور و یا جغرافیای سیاسی ایران را دارند که مردمان مهاجر به ایران را از جمله اقلیّت عرب استان خوزستان، تُرک تباران و مغولان را شامل میشود. امّا آنچه ملاک و میزان است یک قانون اساسی دمکراتیک است که حقوق همهء شهروندان را بطور یکسان رعایت کند. آقای دکتر عبدالستار دوشوکی بجای انکار آریایی و هویّت ایرانی، و بجای تازیدن به ایرانیان، باید به ساختار طبقات حکومتها از دوران هجوم اعراب و تُرک تباران در ایران نگاهی عمیق بیندازند، و دریابند، که شیعه گری تراوش فکری و فرهنگی ایرانیان نبوده و حکومتهای برخاسته از آن هم ایرانی نبوده و نیست، و کمی هم به فرهنگ مردم بلوچ . وبه زبان مادران بلوچ توجه کنند، هنوز که هنوز هست، وقتی یخواهند کسی را و یا بچه ای را بترسانند، میگویند، قجر، قجرها (قاجارها) آمدند، آقای دکتر دوشوکی، اگر جرأت و شجاعت رودرویی با حکومت و مردم قجر ها و گروهی ایرانی خود فروختهءِ غیر پارسی را ندارید، لطفأ به ایرانیان توهین نکنید، و تصور نکنید که ایران بیابان است، 1400 سال هست که مردمان مهاجم و مهاجر به ایران موفق نشدند، ایرانیان( آریایی ها) را به تسلیم وادارند، در آینده هم نخواهند توانست. بیتی زا فردوسی: ز دهقان و از تُرک و از تازیان/ نژادی پدید آمد اندر میان/ نه دهقان، نه تُرک، نه تازی بود/ سخن ها به کردار بازی بود/ را بی مناسبت در اینجا آورده اید و از آن فقط سوء استفادهء ابزاری کرده اید، فردوسی همان مقاومتی را کرده است که امروز ایرانیان در مقابل حکومت تُرک و تازی حکومت اسلامی علی خامنه ای میکنند. هویّت و فرهنگ ایرانی مورد هجوم اقوام نژاد پرست و دگر ستیز است و آنچه از خود نشان میدهد، مقاومت و پایداری است، رستم ما از سرزمین سیستان است. فقط در یک سیستم فدرال است که میشود قدرت سیاسی و اقتصادی حکومت مرکزی را که از چنگ دو گروه ایرانیان غیر پارسی رانتخوار بی هویّت و قوم تُرک آذری با ایدئولوزی شیعه گری قزلباش بیرون آورد. از شما و امثال شما انتظارات بیشتری میرود.


نوشته شده توسط: Anonymous

شیعه گری از نوع شعوبی یا شیعه مجوسی را فارسها در ایران بوجود آوردند. دیلمیان, آل بویه , صباحیان پیرو شیعه شعوبی فارسی بودند

نوشته شده توسط: Anonymous

(یادداشت‌های یک کمونیست ورشکسته مقیم اورپا ) دفتر خاطرات عزیزم، طبق تحقیقات جدید ( شاخص جهانی‌ برده ) در حال حاضر در دنیا ۲۵ میلیون برده وجود دارند که ۳ میلیون از این برده‌ها در چین و چندین میلیون برده در روسیه وجود دارند، این دو کشور با پیشینه و سابقه کمونیستی بیشترین برده را در بین کشور‌های دنیا دارند، ولی‌ این دلیل نمی‌‌شود که من با امپریالیسم آمریکا مبارزه نکنم، من دشمن برده داری نیستم، دشمن میلیون نر‌ها و بیلیون نر‌ها هستم، پس هیچ لزومی ندارد که با چین و روسیه مبارزه کنم، این را به دلیل نوشتم تا بدانید که تنها هنر من، پان ترک یابی‌ نیست. بهتر است بدانید که در دادگاه وجدان من، پان ترک کسی‌ است که بر خلاف فرامین سیستم پان فارسیستی در ایران، بر علیه زبان و هویت ترک، اعلام انزجار نکرده است،