Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا دنیز! بس است! نیفت دنبال این آقایان! اینان از اول هم راه اشتباهی رفتند و از رژیم دیکتاتور خمینی تحت شعار انحرافی ( اتحاد و مبارزه) حمایت کردند. میگفتند؛ از جنبه دمکراتیک رژیم حمایت می کنیم، و از جنبه غیر دمکراتیک اش مبارزه. بعد 36 سال هنوز مردم ایران نمی دانند که کجای ماهیت رژیم دمکراتیک است؟ بعد از مدتی شبکه ای ازاین آقان نشست تو پاریس بعد گفتند: ما از اول هم کمونیست نبودیم. تازه اگر کمونیست بودند، کجا را فتح میکردند؟ دنبال اینان راه افتادن تلف کردن عمر پیری است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای آذر گون! ما تنی چند از دانشجویان آذری دانشگاه " هاروارد" انگلیس منتظر ایمل شما هستیم که جنابعالی را برای سخنرانی در دانشگاه مذبور دعوت نمائیم. مستدعیست، حضور و عدم حضور خود را برای شرکت در جلسات نامبرده، تا برگزاری سیمینار علمی مذبور را تا پانزده نوامبر، به اطلاع ما برسانید. در ضمن محل خواب و پذیرائی، از مهمانان، و تقبل صرف غذا و سایر مایحتاج بعهده بخش زبانشناسی دانشگاه خواهد بود. در صورت ممکن تیتر سخنرانی و موضوع آن، و احیانا نام کتب احتمالی ترقیم در این موضوع را بصورت مختصر برای دانشگاه ایمبل بفرمائید. تا تاریخ و تعیین شماره سالن سخنرانی جنابعالی در لیست مدعوین و سایر مهمانان قرار بگیرد. لطفا هر چه سریعتر با ما تماس حاصل بفرمائید. با تشکر قبلی از زحمات جنابعالی. به امید دیدار. نمره تلفن و آدرس ایمل موجود؛ Harvard National Model United Nations - Universitas Middle East

East Selection ..... Tel: [+6221] 2997 2200; eMail: humas-ui@ui.ac.id .harvard.edu/...and...of.../gsas-student-email-accounts.php
نوشته شده توسط: Anonymous

اين چه حكومت سفاكي و شكنجه گري است كه چندين زندانبانش حتي قادر به بردن يك زنداني از زندان به دادسرا نيستند؟ به نظر مي رسد جوكهاي سياسي اوپوزيسون روز به روز بي مزه تر مي شود

نوشته شده توسط: Anonymous

عبور از رژیم در حال حاضر کار اسانی نیست وانگهی عبور هم شود با این شرایط ممکن است که دوباره به بازتولید استبداد منجر شود،مهمترین دلیلش عدم پشتوانه محکم نظری گروههای مخالف نظام است،در مقابله با اسلام بحث هایی در همین سایت داشتید که در مقیاس بزرگ در جامعه این دوگانگی و اختلاف هم مشهود است یا در مواجهه با مسایل قومی واقلیتهای دینی هنوز برنامه و پشتوانه نظری دیده نمی شود!بنظر می رسد روشنفکران در مقام سیاسی کاران در امده اند و انها هم از قانون عرضه و تقاضا پیروی می کنند!یا هنوز بحث های اقتصادی مبهم و شعار گونه است!بیشتر همه انتقادها پاتک و راه حلها هم پاتک گونه است!
بنظر می رسد سیستم بعدی معجزه نخواهد کرد و بجز استمرار استبداد انتخاب دیگری ندارد!
مردم هم این را متوجه شده اند و سستی مردم هم از این نشات دارد و البته حاکمیت هم که بقول معروف از خوشحالی با دم اش گردو می شکند

نوشته شده توسط: Anonymous

معلم فیزیکی داشتیم در دبیرستان که در چنین مواقعی می گفت : "صبح بخیر شنونده محترم!! " .

بله، موضعگیری اکثریت غلط است اما آن فقط یک طرف قضیه است. مشکل دیگر توهماتی است که باعث می شود که کسانی مثل شما گروه اکثریت را "یکی از رادیکال ترین و سکولار دموکرات ترین و شاید وسیعترین سازمان چپ دموکرات ایران" بنامند. شما واقعا فکر می کنید که هرکس اسم خودش را "اکثریت" گذاشت واقعا "وسیعترین " است؟
از آن گذشته اکثریتی ها کجا و کی موضعگیری درستی در قبال این حکومت داشته اند که حالا شما دچار رنجش و تعجب شده اید؟ بنظر می آید شما همان توهمی را نسبت به اکثریتی ها دارید که آنها، بنوعی دیگر، نسبت به "اعتدالیون" دارند
دوزاری هیچکدام شما بعد از سه چهار دهه نیافتاده.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی با استدلال شما چون هیتلر یهودیان را در کوره های آدم سوزی سوزاند پس «آلمانی تباران» همه ضد یهود و آدم کش هستند و چون فردوسی گفت «هنر نزد ایرانیان است و بس» همه «ایرانی تباران» راسیست هستند.
به این می گویند فرهنگ «راسیونال و سکولار و ارزشهای معتبر این جهانی» ناصر کرمی!!!!!!!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

تظاهرات روز یکشنبه گذشته هولیگئنز، در شهر کلن آلمان، با شعار های " سلفی خوک" و " خارجی برو بیرون!" بوضوح نشان داد که غرب نه عاشق چشم و ابروی اکراد است، و نه در کشور خود اسلام میخواهد. از نظرآنان ماهیت اسلام یکی است. و اکراد نیز مثل سلفی ها، مسلمان، و سنی می باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا ناصر! شما که نوشته جات مطولی در مورد رد ناسیونالیسم تحریر فرمودید، و همه این نوشته جات در ذهن اینترنت و در سایت ایران گلوبال باقی هستند، و جنابعالی که بطور عیان و با صراحت زبان! حق تعیین سرنوش را، نوعی "ناسیونالیسم زهر آگین" و "دیوار کشی های هیتلری" قلمداد میکردی، و بجای آن انترناسیونالیسم جهانی، و تشکیل "کشور کره زمین واحد"، را بشارت میدادی، آیا اکنون با در خواست تشکیل کردستان بزرگ در منطقه، از موضع قبلی خود صرف نظر کرده ای؟ و بحرفهای قبلی خود باور نداری؟

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا به همه رحم کرده مردها نرفتن تظاهرات وشلوارشون در بیارند اون وقت واقعا فاجعه میشد

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای.... رازی..... بنا به ناتوانی شما در پاسخ دادن به سئوالات منطقی مطرح شده، وتصحیح داده های اطلاعاتی شما، اکنون به خوانندگان پناه آورد ه اید ؟ . آخر چه ضرورتی هست که شما یک جایگاه و پایگاه طبقاتی بادکنکی و یک هویّت کذاب برای خود انتخاب کنید که این چنین دربرابر چشم خوانندگان و دیگران پاره پاره شود و بر زمین افتد، دمکراسی یعنی همین و سایت ایران گلوبال با هر کاستی و یا افراط، دارای این شاخص هست که میدان دیالوگ را برای نزدیکی و دسترسی به حقیقت میسر کرده است. شما اگر واقعأ به آن فرهنگ راسیونال و سکولار و ارزشهای معتبر این جهانی، به مفاد حقوق بشر، به حقوقو فردی و شهروندی، به محیط زیست، به دیدگاههای لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی آشنایی و بر اساس آنها یک تحول ذاتی و فکری را در وجود خویش پذیرفته بودید، اینهمه به حیوانات و تبار آنها توهین نمی کردید!.

طبق تجربیات علمی امروز بسیاری از حیوانات چه بصورت فردی و چه در شکل گروهی و تباری از بسیاری از تبارهای انسانی به فضا و محیط زیستی خسارات کمتری وارد میکنند و به همزیستی مسالمت آمیز و پذیرش تربیّت و قبول تغییر و تحول در زندگی خویش از بسیاری از تبارهای انسانی جلوتر هستند، نه خدایی و پیامبری دارند و نه دین و مذهبی که آنها را به دیگران تحمیل کنند، و هم تباران خود را به دار نمی آویزند، خانه و کاشانهء و جغرافیای سیاسی کسی را تسخیر نکرده اند، دیدگاه شما نسبت به ارزشها و حقوق بشر و روابط اجتماعی صرفأ مذهبی کهنه است و با راسیونالیسم و ماتریالیسم دیالکتیک که زیر بنای عصر مدرنیته و عصر روشنگری است سازگار نیست، منافع شما در سکون و بدون تحرکی در داده های قبلی و در شرایط یخ زده قبلی که هر گونه تغییر در آن منافع شما را به خطر می اندازد، شما چرا بین حق حیات حیوانات و انسانها تفاوت میگذارید، دیگاه شما مذهبی و ارزشهای مربوط به همان مانند اصول و فروع دین هستند که تغییر ناپذیرند، من به نژاد و نژاد پرستی و تبار پرستی اعتقادی ندارم، ولی به تفاوت فرهنگی وبه آفرینش تمدن ، و ارزشهای معنوی و یا این جهانی در جوامع مختلف و در بین تبارهای انسانی اعتقاد دارم. گرچه انسان تربیّت شده امکانات و شرایط زمانی و مکانی است امّا این تفاوتهای بینادی در بین تبارها وجود دارد، یک تبار فرهنگ و تمدن را بیناد گذاشته و آفریده است و دیگری هزار سال بعد آنرا خراب میکند، یکی تبار فرهنگ و تمدن را بر اساس خردگرایی و ارزشهای مفید بنا نهاده است، تباری دیگر بر اساس خونریزی و کشتار و پاکسازی قومی، یکی توان همگونی دارد، دیگری ندارد، یکی ادامهء حیات بشری را در همسانی حقوقی، و امنیّت گروهی انسانها از هر قوم و قبیله ارزیابی میکند، دگر تبارو حیات خویش را در کشتار و نابودی دیگران می بیند، یکی راستگو و درستکار است، دیگری اساس فرهنگ و تمدن خود را بر اساس دروغ و واژگونه نگاری تاریخی، و بسیار تفادتهای دیگر، درپایان این کامنت، مثالی می آورم که ما ایرانیان تبار پرست هستیم، یا تبار الگوی شما یعنی تُرک تباران !! ..
…sagte Ismet Inönü, der damalige Ministerpräsident und enge Wegefährte Mustafa Kemals“ In Diesem Land darf nur die Türkische Nutation nach Rechten, die auf Ethnie und Rasse gründen, verlangen. Und Justizminister „ Mamut Esad Bozkurt“ : Der Türke allein ist Herr in diesem Land, sein einziger Besitzer. Wer nicht rein türkischer Abstammung ist, der in diesem Land nur das Recht, Diener zu sein, Sklave zu sein..
ترجمهء این عمومی و سادهء این مطلب: اسمت اینونو ، نخست وزیر آنزمان و از افراد نزدیک به مصطفی کمال (آتاتورک) گفت : در این سرزمین ( منظور ترکیه) فقط ملّت تُرک میتواند حقوقی را که برصرفأ بر اساس اِتنیگ و نژاد تُرکی ( تُرک تباری) استوار است را میتوانند در خواست کند.
و وزیر دادگستری "محمود اِسد بُزکورت" گفت: تنها مردم تُرک ( تُرک تباران) آقا و سرور در این سرزمین ( ترکیه) ترکیه هستند و تنها مالک و صاحب آن میباشند. هر کسی که تُرک خالص ( 100% از نژاد و تُرک تباری) و ریشه تُرکی نداشته باشد، تنها حق دارد خدمتگزار ( خدمت گزار تُرک تباری) و برده باشد ( بردهءِ تُرک تباری باشد)
این مطلب از صفحهء 241 کتاب تازه انتشار یافته به زبان آلمانی، نوشتهء پروفسور و شرق شناس و تُرک شناس Udo Steinbach برداشته شده است. این کتاب 624 صفحه است و در باره تاریخ گذشته و امروز ترکیه میباشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

این واقعیت اسلام است.هر مرد و زن مسلمانی میتواند مورد چنین جنایتی هولناک قرا ر گیرد.عیب از هیچ انسانی نیست عیب از خود اسلام از اموزهای ان است.چه فرق است بین زنده بگور کردن دختران د رقبیله عرب و اسیدپاشی و اعدام ریحانه؟از این دین نفرت انگیز خود را نجات دهید.
دین اسلام دین نفرت دین تجاوز و دین ستمگری است.


ا(ز این سرزمین بروید/


از این سرزمین بروید!/
ما هرگز/
دخترانمان را زنده به گور نکرده‌ بودیم./
این شما بودید/
که با لهجه‌ی شمشیر می‌خواندید/
و زنان به چشمتان/
کنیزکانی در مدارِ مطبخ و بستر بودند./

چگونه هر روز/
به کفِ دست‌هایی که قاتلِ زیبایی‌اند/
خیره می‌مانید/
و کودکانتان را نوازش می‌کنید/
با آن‌ها؟/

دست‌هایی که آرایشِ زنان را/
با اسید از صورت‌‌هاشان پاک می‌کنند/
تا کشوری با مردمِ بی‌چهره بسازند.//

از این سرزمین بروید!/
ما قرن‌هاست در اقیانوسِ اسید زندگی می‌کنیم./
کاسه‌ی اسیدتان/
از نیزه‌ی «چنگیز» و/
قداره‌ی «اسکندر» خطرناک‌تر نیستند./
دوباره از خاکسترِ خود به دنیا می‌آییم//
و زن‌های زیبای دیگری/
در این سرزمین هستند/
که با گیسوی رها در بادشان/
پرچم بسازند./

شعر از: یغما گلرویی


نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز، ائله بیر ایش گؤرمه میشم، اؤز ده یرلی هنرمندیمیزین عکسین قویموشان. فدا اولوم گول لریمزه.(کار مهمی نکرده ایم.)

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیارگرامی!
ممنون از بابت همه چیز، منجمله عکس. اوتاندیردین منی عزیز....

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من ازبیسوادی تعدادی که همیشه کمک حال عقب مانده نگه دارندگان این کشورهای به عمدعقب نگه داشته شده استعمارنددرعجب ام.شعرگفتن ونفهمیدن دردمردم وخودراآتشین نشان دادن بسیارراحت است.کسی که نمیفمدچه میگویدوبرای چه کسی چاه میکندخاموش شودانقلابی تراست چون باسکوت خودمیتواندحرفی رابه دشمن تاریکی هابفهماند.همگی میدانیم که دراین 100سال آزاداندیشی وآزادگی اگردستانت درجیب ساواک واطلاعات نباشدمحکوم بود.تعدادی نمیفهمندیاخودرابه نفهمی زده نام بزرگانی مثل بابک.ستارخان وخیابانی ومرضیه احمدی اسکویی.نداآغاسلطان.جزنی.پویان رابا افکار ننگین وضدبشری خودمغشوش کرده ودوست دارندندانسته ونفهمیده افکارشئونیستهای باستانگرای گم شده درتاریخ عصردایناسورهارابرای مادیکته کنند.دراین 100گذشته که تمام عقب ماندگی هاکه دراین زمان اتفاق افتاده رابه گردن دیگران انداخته ودوران ریاست خودراکه بی چون چراکه درخدمت استعمارپدرمعنوی خود

بوده وازدنیاعقب مانده رابه گردن دیگران می اندازند.دراین دوران که عصرطلایی وچاپ ونشربوده است دریک شهربیش ازکل تاریخ ایران روزنامه وکتب چاپ ونشرشده یعنی تبلیغات واستفاده از ابزارهای نوشتاری آنچنان قدرتمندبوده که تمام شمشیرزنان وآدمکشان نیزنمتوانستندبه اندازه یک سال این سالهادرتغییرزبان وفرهنگ موثرواقع شوند.دراین 100سال تمام نوشته جات وانتشارات ازممیزی ساواک واداره اطلاعات بنفع فارس هاانجام گرفته و میدانداراصلی فارس های بی ترمزدرخدمت زبان ونژادفارس ساخت انگلیس بوده است.البته بالفافه های روشنفکری.اسلامی.ملی.نواندیش ووو....حال نیزشورای انقلاب فرهنگی باسرکردگی حداد عادل بالباس اسلامی بدون عمامه این کاررابعهده دارد.این رابدانیدکه تمام داشته های مطالعاتی ذهنی باسوادان وروشنفکران مااززیردست این نویسندگان وتاریخ سازان خودفروش نژادپرست بیرون آمده واکنون نیزدوست دارنددرلباس روشنفکرضدآخوندآن آموخته هارابخوردمابدهند. من اصلادوست ندارم نوشته های من رنگ نژادپرستی بخودبگیردولی درمقابل تعدادی که فکرمیکنندبه بشریت کمک کنندولی خودآتش بیارهمین جنایت هامیشوند.دراصل بازوان حاکمان ضدنواندیشی وحقوق بشری وانسانیت گشته وهیچ بعیدنیست فرداخودآلت دست مستقیم جنایتکاران بین المللی نشوند.استعمارگران دوست ندارندکه مردم وانقلابیون برای انچه که تلاش میکنندبفهمدچه میخواهند.دراین36سال حکومت بطریقی ازلایه های سیاسی درایران سودجسته وآنهارابرای رسیدن به اهداف خودبه بیگاری گرفت البته در رژیم پهلوی نیزازاین بیسوادان مدرک داررمانتیک اندیش بهره برداری میکرد.اگر خاطرات ملکه مادرتاج الملوک رابخوانیدبه مقداری اطلاعات دست خواهیدیافت.که چطوراز خوانندگان.نویسندگان .شعرا.روزنامه نگارهادرباری هابهره می جستند.میاییم سراسلام وفرهنگ مثلاایرانی.چرابایدتعدادی طبل نژادپرستی راکوک کنند.آیازرتشت مال ایران بود؟آیادرآن زمان مردم رابه طبقات تقسیم نکرده بودند؟آیادرعصرباستان زمان ادعای شماقتل وعام نمیشد پس همدان (مادها)راکی قتل وعام کردوشهرومنطقه رابه آتش زد؟چه کسی سرزمین ایلام وشوش رانابودکردوتمام این ملت پیشرفته آنزمان راقتل وعام کرده وبنا های آنجارابنام خودکرد؟مگردردین زرتشت پسربامادروخواهروعمه ودخترو... نزدیکترین افرادازدواج نمیکرد.مگردرزمان موردنظرشمامرده هارادرجلوی حیوانات و وحوش قرارنمیدادندوآلودگی منطقه به امراض دچارنمیکرد؟مگرتمدن زیبای اهرام رامصری های عرب خلق نکرده اند.مگربین النحرین درداخل عراق عرب کنونی قرارنداردو تمام لوح های ایلامی مربوط به آنهانیست؟دوستان چراازمنطق خارج شده واشعاری میسراییدبه جای کمک به نواندیشی تحجرگرایی راپایه میگذارید؟ این افکارشمابرای آینده بسیارخطرناک بوده ودقیقاخواست استعمارگران راپیش میبرید. شما اگرفکرمیکنیدکمک به آزاداندیشی میکنیددراشتباهید.شماهاهمان راهی رامیرویدکه حزب توده.فداییان اکثریت.مجاهدین.جنبش مسلمانان.جبهه ملی درسالهای پس ازانقلاب رفتند و نتوانستندبفهمندچی میخواهندوازکی حمایت میکنند.اکنون عصرهویت طلبی وجهانی اندیشیدن است.برای خودت باش وبه تمام ملت های دنیاارزش واحترام بگذار. سمان راازبرف خارج وتنهاخودرانبینیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

علت اعدامها چی بوده؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اگر درست شنیده باشم:

قیش کؤنولوم دؤندی یازا- بولاخ گولدی سوزه-سوزه
بیر گول اکدیم باخچامیزا-ائیله بیلدیم بنوشه دی
سالام وردیم گوله-گوله؛-یاندی باغریم دؤندی کوله
کونول وردیم بیر کونوله-نبلیدیم کی شوشیدی
سندی الیم چیخدی بوشا-گئنه دوشدوک قوشا-قوشا
من اؤلره م سنده یاشا-سئونلره بو دور پشه دیر.

لبخند زد چشمه با آب روانش
بهار شد زمستان دلم
گلی برباغچه یمان کاشتم
لبخند زنان سلامش کردم
پنداشتم بنفشه است

جگرم سوخت و خاکسترشد:

دل دادم به دلی
چه میدانستم که شیشه است
شکست
دستم خالی ماند.

دیگر بار جدا شدیم...

من می میرم، تو زنده بمان!
این رسم شیفتگان است.

موسیقی و شعر همه زیبا و دلنشین اند. دستتان درد نکند.
با آرزوی موفقیت های زیاد برای شما.
ساغ اولون -واراولون
دیرلی یاشامیز اوچون

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی، درست به همین دلیل است که من سعی کرده ام با شما وارد بحث نشوم، وهمانطور که خوانندگان شاهدند، اینبار هم همصحبت شدن با شما اشتباه محض بود، زیرا ما زبان مشترکی نداریم. شما به همان ارزشهای سوپرمدرنی مثل "نژاد" و "تبار" و "زبان" دلخوش باشید، من هم می چسبم به ارزشهای عقبمانده ای مثل حقوق بشر، هومانیسم، پاسیفیسم و برابری. پس بحث با شما برای من خاتمه یافته است، می توانید این تصمیم را به حساب بی سوادی من بگذارید. فقط محض اطلاع لازم به تذکرم که "نژاد" و "تبار" فقط برای ارزشیابی حیوانات (مثلا سگ ژرمن شیپر یا گاو هولشتاین) بکار می روند. تبار انسان، اندیشه اوست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناشناس گرامی، نظر خواهی مطلب «شریک ملانصیرالدین» بسته است. سلامت باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

شعر بی نهایت دوست داشتنی، لطیف و دلنشین بود؛ حکماً برای آنکه از دل برآمده بود و حرف دل بسیاری از مردم است. واقعا مرحبا بر این همه ذوق شما.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به ....آقای....رازی...1- شما چرا همتباران فکری خودتان را فقط در بین تُرک تباران انتخاب میکنید و منتظر هستید که یکی از آنها جمله ای بنویسد و پشت سر آن قرار بگیرید، شما میتوانید چنین سخنانی را روزهای یکشنبه در کلیسا ها و یا روزهای جمعه در مساجد هم بشنوید 2- شما که فارس زبان هستید، چگونه کتابهای فتحعلی آخوندزاده را که بقول شما به زبان تُرکی است را مطالعه کرده اید، یعنی شما تُرک نیستید و زبان تُرکی را تا این میزان آموخته اید آیا فکر نمی کنید که آخوند زاده هم یک قفقازی است و تُرک نبود ولی تُرکی آذری را آموخته است ؟ 3- کجا من نوشته ام که آخوندزاده در زمان نوشتن قانون اساسی در سال 1906 میلادی زنده بوده و در نوشتن و نگارش آن بطور مستقیم دست داشته است.

شما که ظاهرآ هم مانند آخوند زاده لهجهء تُرکی دارید، و مفهوم جملات را درک نمیکنید. من ایتطور نوشته ام : [..افراد نامبرده که اغلب در خارج تحصیل و تجربیاتی داشته اند، در" شکل گیری" قانون اساسی ایران بر اساس قانون اساسی اروپا و مشروطهء سلطنتی این قاره پیشقدم" بوده اند ..]. در متن آلمانی که من مطالعه کرده ام هم چنین است. [.Fath Ali Ahundzadeh (1812-1878), Der aus dem Kaukasus stammte, war ein entschiedener Verfechter der Verwestlichung, der Einsetzung einer Verfassung und einer demokratischen Regierung.
4- منبع مطالعاتی من آلمانی است و از آنجا که من درایران آموزش و پرورشی بوده ام، از همان آغاز قسم یاد کردیم که مطلب و اطلاع بدون پشتوانه و دروغ را به نسل آینده آموزش ند هیم، و به همین مناسبت نظام اسلامی در پی سر نگون کردن ما بود، ولی مطمئن باشید ما هنوز به آن عهد و پیمان وفاداریم و به دانش آموزان بزرگ سالی مانند شما هم مطلب اشتباهی و بدون پشتوانه تحویل نخواهیم داد. 5- شما همین که در سایت ایران گلوبال کامنت میگذارید در روند و گردش این سایت مشارکت مستقیم دارید، اینکه به روش این سایت انتقاد دارید و مقاله نمی نویسید، بر نداشتن اندوختهء علمی و مشی سیاسی شما پرده نخواهند افکند، شما چیزی ندارید که عرضه کنید، مطالبی که من می نویسم، براساس اندوخته های علمی و تجربیّات شغلی در ایران و در خارج از کشور است و در هر مکان و زمان و در مقابل هر کسی ازدرستی و علمی تجربی بودن آنها دفاع خواهم کرد. 5- منبع اطلاعاتی شما منابع تُرکی است که هیچکدام از آنها پشتوانهء علمی ندارد، تاریخ نگاری و مبالغه کردن در مورد افرادی مانند آخوند زاده و یا افرادی که احتمال یک به یک میلیون، تُرک بودن را دارند برای ما آشناست، تاریخ مستند 400 سالهء تُرک تباری را به 9000 سال میبرند،6- کسب جایزهء نوبل در ادبیّات از سوی یک نفر تُرک، دلیل بر الفبایی بودن زبان تُرکی نیست، و ربطی به زبان شفاهی تُرکی ندارد. اصولأ زبان تُرکی در حوزهء زبان های هند و اروپایی و الفبای لاتین نیست. 7- مایهء شرمساری جوامع تُرک تباری و زبان تُرکی این هست، که در الفبای لاتین زبان شفاهی تُرکی، سه حرف W,Q,X وجود ندارد، امّا این سه حرف در زبان کُردی هست، ولی طبق آرتیکل 222 قوانین مجازات در ترکیه بکار بردن آنها ممنوع هست و بکارگیری آنها از6 ماه تا 2 سال زندان مجازات دارد. افراد چنین جوامع تُرک تباری همتبار فکری شماست 8- شما از هر و در و دیواری میتوایند بنویسید و یا خود را در جهان بینی های مختلف معرفی کنید، امّا تنها شاخصی که به اندام فکری شما شایسته نیست، مدرنیّت وتجد د طلبی است، چه خوب است که شما از افکار خود و ازهویّت اصلی خود برای خوانندگان پرده بردارید، برای من که خیلی وقت هاست که پرده برداری شده است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بله عزیز، نوشتن زایش است. همراه با درد کشنده ی حاملگی. زبان زایش تنها یک زبان دارد و آنهم زبان درد است؛ و نه هیچ زبان دیگری. این درد را میتوان درهرمحیط و شرایطی که میگیرد با هرزبان الفبایی بیان نمود. و پذیرای هیچ قید و بندی نیست.
با اندیشه ی شما کاملاً موافقم.

من میکوشم این زایمان را تا حد ممکن درخانه انجام دهم. و آگاهانه. گیرم که گاهاً نیز نشدنی ست. و زایش در کوچه و خیابان و وسط پله ها رخ میدهد.
میکوشم از بی نظمی و ناخودآگاهی به سوی نظم و خودآگاهی ببرم. گاهاً نیز موفق نمی شوم
ولی روند اراده و نظم و آگاهی،یعنی حرکت آگاهانه را، پله ی بالاتر حرکت طبیعی میدانم. و سعی میکنم در آن جهت تلاش نمایم.

درست است، "آیریلیق اؤلومدن یامان اولار" ، جدایی از مرگ هم بدتر است. خواستیم نه مرگ و نه جدایی درمیان باشد ، اما گرفتار هر دو شدیم. غمی نیست. آنچه بر مرگ و جدایی پیروز است "صداست"؛

تنها صداست که میماند. و بساط مرگ و جدایی را درهم مینوردد.
این صداها را پایانی نیست. یکی از نفس بیافتد دیگری نغمه را پی میگیرد ، صداها در هم می پیچند وترنم آواز زندگی جاودانه میشود.

"باران، یاغیش" را خواندم،زیباست. در صورت امکان متن آذربایجانی آنرا تهیه کنید که منتشر کنیم.
"سؤز دیین گئده جک -سؤز قالاجاق
عدالت ناغلین ائل دوغرولداجاق
صمدی قارشیدا گؤره جک دشمن"

آنکه سخن می سراید نمی پاید
آنچه می پاید سخن اوست
قصه ی عدالت را خلق تحقق خواهد بخشید
و دشمن صمد را رو درروی خود خواهد دید.-اوختای.

قربان سنه


نوشته شده توسط: Anonymous

کدام ارتش در جهان را میشناسید کە اینگونە مورد استقبال مردم قرار بگیرد این استقبال از به اصطلاح ارتش یک کشور در کشوری دیگر مباشد استقبال پیشمرگان کورد از طرف مردم کورد در تورکیه،، تازە این ارتش از مسیر شهرهای کم جمعیت عبورکردە

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=1483157365283471&set=pcb.148315…

نوشته شده توسط: Anonymous

آمریکا و اروپا که اینهمه اصرار کمک نظامی به استالین گراد، کمون پاریس، عین العرب کوبانی دارند، چرا خودشان مستقیما به آنجا نیروی نظامی نمی فرستند؟ و مدام به ترکیه امر و نهی میکنند، که لنگش کن؟ اگر اینان واقعا اکراد را دوست دارند، و عاشق چشم و ابرویشان هستند، چرا از طریق کشور اردن، عراق و حتا از طریق حلب سوریه، که ارتش آزاد در آنجا علیه اسد میجنگند، این کار را نمیکنند؟ کردهای سبیل کلفت بارزانی که مسلح هستند، و همه نوع سلاح در اختیار هست، چرا برای آزادی برادران کرد خود از دست تروریسم داعش، به استالین گراد کوبانی کمک نمی کنند؟ و آنجا را آزاد نمی کنند؟ این موضوع خیلی تعجب آور است، آنانیکه ترکیه را دشمن خود میدانند، شهر هایش را به آتش میکشند، پرچمش را میسوزانند، و مردم ترکیه را دشمن شماره یک خود میدانند، چطور بخودشان اجازه میدهند، به دشمن التماس بکنند، که بدادشان برسد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

Excellent

نوشته شده توسط: Anonymous

حق با نویسنده است و ما هر روز شاهد به فرمایش ایشان در پستوگویی و در پستونویسی هستیم. عمده اکتیوتیت ماموران مخفی رژیم در خارج کشور خراب کردن چهره اپوزیسیون واقعی با همین متد است. به قول آقای مصطفی عزیزی با همین جور نوشته های علنی و بدون رو در وایسی باید ریشه اینها را خشکاند. نظر خانم مینو همیلی هم درست و واقعی است در بین کادر سازمانها و احزاب سیاسی هم ما با این پدیده پستوگویی و پستونویسی مواجه هستیم و در این موارد هم آسیب فراوان دیدیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک عمرعزای عمومی از شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از پشته بام مدرسه علوی اعلام شد ولی همینطور که امروز میبینید ﻫﯿﭻ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ.. سکوت مردم در مقابل جنایتهای این رژیم اعلام رضایت بود و هست

نوشته شده توسط: Anonymous

قابل توجه نسل جوان.مردم ایران هر گز در کوردستان اشغالگر نبوده و نخواهند بود بلکه کوردستان وطن هر ایرانی وطن پرست است همانند اهواز و تبریز و زاهدان.
جریان از انجا اغاز شد که جریان چپ برای کسب قدرت در دوران جنگ دوم و اشغال ایران از سوی دولت شوروی دست به دروغ و فریب زد و شعار خلقهای تحت ستم را بهانه کرد.خونهائی که در کوردستان ایران چه از نیروهای نظامی و چه از خود کوردان بر زمین ریخته شده به تحریک خود چپهای داخلی و اکنون دولتهای خارجی است.اگر از چهار گوشه ایران چهار نفر بناو نجار و برزگر و رفته گر در کنار هم بنشینند بهتر از احزاب و سازمانهای سیاسی میتوانند به توافق برسند . نباید فریب شعار های دهان پرکن سرخ و سیا را خورد.
اگر گروهی میخواهند بخشی از ایران را جدا کنند باید بدانند با مقاومت ملت ایران روبرو خواهند شد و در این راه از هیچ کوششی فرو گزاری نخواهند کرد

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم فیلمی کوتاه از عبور پیشمرگان در مرز دست ساز بین کوردستان تورکیه و عراق لطفأ اگر ممکن شد این کامنت را به کامنت قبلی وصل کنید ممنون

https://www.facebook.com/video.php?v=714076212019471&set=o.138121566260…

https://www.facebook.com/video.php?v=714076212019471&set=o.138121566260457&type=2&theater
نوشته شده توسط: Anonymous

رفتن پیشمرگان کوردستان در عراق به کوردستان سوریه و از طریق کوردستان تورکیه تمامی مرزهای دست ساز منطقه را بی اعتبار کرد عملأ مرزهائی کە سایس پیکو با چوب دستی بر روی شن کشیدند امروز این مرزها با خون و اردەی ملت کورد به هم ریخته شده امروز ملت کورد به جایگاهی برای آزادی و استقلال خود رسیدە کە برگشت به شرایط پیشین غیر ممکن شدە و آیندەای روشن و استقلال و آزادی ملت کورد تقریبأ مسجل عزیمت پیشمرگان کورد از بخشی از سرزمین مادری خود که اشغالگران این سرزمین به آن نام شمال عراق را دادند امروز نشان داد که کوردستان بخشی از سرزمین هیچ کشور اشغالگری نیست به جز کوردستان استقبال مردم کورد از 3 بخش کوردستان از پیشمرگان و فرزندان خود برای دفاع از کوبانی آنچنان بزرگ و هیجان انگیز است که تمام اشغالگران این سرزمین را در ایران ، عراق، تورکیە، سوریه مات کردە

تمام مسیر 600 کیلمتر از اربیل تا کوبانی ملت کورد نقطه بە نقطه از این نیروی خودشان استقبال کردند استقبال آنچنان عظیم بود که فاصله یک کیلمتر را باچندین ساعت میتوانستند طی کنند ملت کورد نشان داد که یک ملت هستند و یک سرزمین دارند و کوردستان تورکیە و عراق و ایران و سوریه به جز اشغالگری سرزمین کورد هیچ دیگری نیست هر چند تورکیه سعی کردە بود که مسیر حرکت این نیرو در کوردستان تورکیه در شب انجام بگیرد با این وجود تمام شب را ملت کورد در کوردستان تورکیە بیدار بودند برای استقبال از مسیری کە نیرو از شهر یا آبادی آنها حرکت میکند ،

تنها بە یک عکس از این استقبال نگاه کنید ،،

http://hawlati.co/%D8%A6%DB%95%D8%B1%D8%B4%DB%8
C%DA%A4%DB%95%DA%A9%D8%A7%D9%86/59502#!prett
yPhoto[mom_slideshow]/2/
نوشته شده توسط: Anonymous

زبانی که می نویسم!
چیزی در درونم به حرکت در آمده بود و مدام در حال جنب وجوش بود . همچون ابری سرگردان در فضای لایتناهی که با وزش باد در حال حرکت بوده و آرزوی باریدن را در سرش می پروراند. این بود که نوشتن آغاز نمودم. قبل از این نیز می نوشتم اما به زبان موسیقی و ترانه هایی که احساسات درونی ام را هویدا می کردند، شادی ها و رنج ودردهای زندگی ام را ترنم می کردند.
اما روزی خواستم وارد دنیای کلمات شوم. این فقط یک خواهش درونی بود و بس. یک چیزی درونم پیدا شده بود که می خواست سرازیر شود، می خواست زنده شود. همچون زن بارداری که تنها چاره اش زاییدن بود مجبور به نوشتن شدم. آری مجبورشدم وگرنه هم خودم وهم نوزاد درونم محکوم به مرگ می شد.
وقتی می نویسم انگار پاره ای از وجود خودم که گم شده است را بر روی صفحه کاغذ پیدا می کنم. انگار نوزاد تازه به دنیا آمده ام را می بینم که لابلای سطور کاغذ مشغول

.. لابلای سطور کاغذ مشغول بازی کردن است. نوشتن یک به نوعی آرامم می کند. همانند راحتی بعد از زایمان، نوشتن مرا از یک درد خلاصی می دهد.
نوشتن ارتباطی است بین من و کاغذ. وقتی می نویسم درست در آن لحظه که شروع می کنم، تنها و تنها آنچه که در درونم غوطه ور است و در حال تلاش و تکاپوست اهمیت پیدا می کند و هیچ چیز دیگری مد نظرم نیست نه زبانی که با آن می نویسم و نه به آنکسی که نوشته ام را خواهد خواند اهمیت می دهم. در واقع اینها اتفاقاتی هستند که بعدا خودبخود به وقوع خواهند پیوست. این سخنم شاید نشان از خطای فاحش داشته باشد اما چه می شود کرد این من هستم و در فکر فریب خودم هم نیستم.
نوشتن با افکار آدمی، با احساسات درونی وی و عکس العملش نسبت به محیط بیرونی اش ارتباط تنگاتنگ دارد. نوشتن عین خود زندگی است برای من. وقتی می نویسم انگار توی اتوبوس هستم، انگار باران هستم که بر شاخ و برگ درختان پارک نزدیک خانه مان باریدن گرفته ام. و مثل دریاچه ای می شوم که در حال خشک شدن است.
درست همان لحظه که نوشتن را آغاز می کنم نه در فکر زبان نوشتاری ام هستم و نه کاری با ادبیات و این حرفها دارم . اصل قضیه اینست که از روز اولی هم که من شروع به نوشتن کردم، آشنایی چندانی هم با ادبیات نداشتم و آلان هم زیاد در فکر خلق اثر هنری نیستم من فقط می نویسم و دیگر هیچ و این مرا اقناع می کند.
سالهاست که بالاجبار از موطن خود دورم. همچون یک زخمی هستم که هم درد وطن، تنش را مجروح کرده هم درد دوری از وطن. روزی نشد که در فکر دریاچه اورمیه نباشم. از آن هم مینویسم، اما آنطور که دلم می خواهد نمی شود. ای کاش می شد فقط یک ماه، یک هفته و یا یک روز در کنارش می نشستم. درد درناها و آرتمیاهایش را ازنزدیک لمس می کردم. ای کاش می شد سری به روستاهای اطرافش می زدم و با پیرمرد رنجور روستا می نشستم و یک فنجان چایی می خوردیم و بعد می نوشتم.
ما همه مجروحانیم در آرزوی فردای بهتر و شادتربرای وطن و فرزندان وطن. فرزندانی که در طول زندگی پر فراز و نشیب خود با هزاران موانع گوناگون دست و پنجه نرم خواهند کرد، فرزندان اقصی نقاط ایران و کودکان موطنم آذربایجان.
وقتی از زبان و ادبیات آذربایجان سخن به میان می آید، از یک سو، یک وسیله ارتباطی بین مردمم و از سوی دیگر ابزاری جهت ابراز احساسات و افکار درونی فرزندان آذربایجان در ذهنم تداعی می کند. وقتی هم از لزوم زبان مادریمان سخن می رود، بالطبع هدفمان خلق آثار پربار و ظهور استعدادهای ارزشمند در عرصه زبان و ادبیات مادری مان از طریق فرزندان امروز آذربایجان می باشد. همان کودکانی که امروز به همراه خشک شدن دریاچه اورمیه بزرگ می شوند و در پای ارک تبریز غرق تماشای شکوه و عظمت آن هستند. ما که نتوانستیم تنها امیدمان به آنهاست..........
متن بالا را اگر خواستید می توانید به صورت نوشته ای جداگانه در سایت بگنجانید.
........
لینک مربوط به ادبیات دفتری را صرفا جهت مطالعه شما عزیز فرستادم. متنی بود که توی دو ساعت قبل از ارسال به شما نوشته بودم و حکایت نیم روزی از روز دوشنبه من در اینجا بود و بس. هیچ ارتباطی با ادبیات و زبان و اینها نداشت. اتفاقی بود در این محل و ارتباطی بود بین خودم و منی که در اینجا زندگی می کند. و زبانش را هم خود نوشتار تعیین کرد. گفتم حتما خوشتان می آید. دوستارت: احمدی زاده
نوشته شده توسط: Anonymous

برسی تأملانگیز شما را قبلا در ایران امروز خوانده بودم، ولی خواندن دوباره آن در اینجا خالی از بهره نبود.
دوگین برای پیشبرد سیاست خود، سعی دارد ایران را در این تاکتیک متحد خود جابزند. ومیگوید که ایران وروسیه منافع همپوشانی دارند.
سیاست روسیه در کمک به ارمنستان در جنگ با آذربایجان و ضمیمه سازی %20 از خاک آذربایجان به ارمنستان نه تنها یک همپوشانی مذهبی است، بلکه یک گروگانگیری سیاسی نیز هست تا شاید روسیه را در کشاندن ترکیه وآذربایجان بسوی قطب خودش وپیشبرد هدفهای استراتژیکش یاری رساند.
اکر روسیه با این روش به هدفش نزدیک شود، شاید پس گرفتن قره باغ بدون جنگ کار مشگلی نباشد. و این تاکتیکی است که تا حدی نیز برای روسیه موفقیت آورده.
سیاست خزنده وگنگ روسیه در جا بجایی نقشه جقرافیایی ایران یک استراتژی جدید است ومتفاوت از تعرض او در افقانستان بلافاصله پس از ضعف ارتش ایران در دوران 57-56

میباشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بنا بر تحقیقات اساسن خود اسلام دینی توهین و تحقیر امیز برای مردم عرب زبان و ملیتهای اسلام زده میباشد.خود قران سرتاسر توهین و تحقیر و تهدید به اعدام و جهنم است.حضرت خاتم انبیا خود در جنگهای فراوان هزاران انسان را به دست مبارک قتل فرمودند.همین گونه است که امام اول علی علیه سلام در جنگ خیبر مخالفان را با ذلفغار دو تیغه مبارک سر از تن جدا فرمودند و ما پیروان دین حق این اعمال را سر مشق قرار میدهیم و سر بختیار د رپاریس میبریم و فریدون میکشیم و البته اسید پاشی هم داریم.در شریعت نبوی نابودی مفسد از احکام مبارکه شریعت است.

نوشته شده توسط: Anonymous

محفلیسم روشی است عقب مانده و غیر مدرن و مخرب که افراد در آن برای نقد دیگران استفاده میکنند که متأسفانه در تشکل های همگون سیاسی ،اجتماعی، فرهنگی حتی در احزاب و سازمانهای اپوزسیون هم و کلآ در فرهنگ سیاسی ما بسیار رواج دارد. محفلیسم نه تنها سازنده نیست بلکه در موارد زیادی موجب دسته بندی و انشعابها ها شده است افرادی که به این روش مخرب برای نقد و بررسی دیگران روی میآورند اغلب ترسو و ناتوان از نقد اصولی هستند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

احمدی زاده ی عزیز،
« ادبیات دفتری» را دیدم. و «یاغیش -یاغمور» را . با اجازه میخواهم نظرم را در مورد تلاش قلمی دوستان آذربایجانی اینجا قید کنم. با اینکه در مطلب زیرهم در گذشته به گوشه ای از آن اشاره کرده ام:
آذربایجان نیاز به آفرینش ادبیات خود دارد(در حاشیه ترجمه آثار بهرنگی در ترکیه):
http://www.iranglobal.info/node/38072

از نظر من فرهنگ آذربایجان ایران نیاز مبرم دارد قلم بدستانش به زبان مادری خود تولید آثار کنند. فرهنگ ترکیه یا زبانهای دیگر مسئله ما نیست. کسانی که کمبودهای فرهنگ زبان مادریمان را احساس میکنند لازم است با مسئولیت تمام در رفع آن از طریق تولید آثارهمت گمارند.
اگر اشتباه نکنم درست آن است که به فکر خودمان باشیم. و به غنی تر کردن فرهنگ خود بکوشیم -که سخت نیازمند آنیم. وقت تلف کردن در دیگر فرهنگها گذشته است. و بیش از پیش ما را عقب نگه میدارد.

بهر صورت این نظر شخصی من است و ممکن است اشتباه باشد. اما ترجیح میدهم تا خطای خود را مشاهده کنم با این روش عمل کنم.

در مورد کارتون خواب-می توانم بگویم روش من آن است که قبل از نوشتن یک موضوع حتماً چند مطلب در همان موضوع یا نظیر آن باید مطالعه کنم-آنهم از نویسندگان بزرگ. بعد شروع میکنم به نوشتن موضوع خودم. در مورد بینوایان مثلاً داستان کوتاه «گدا» از ساعدی قابل توجه است:
http://www.madomeh.com/1390/01/12/dastanadine-26-geda/

در مورد شخصیت کارتون خوابها:
ممکن است برخی به دنبال مسجد و منبر بدوند. اما در داستان یا داستانک یک «کاراکتر عمومی از مجموعه ی این آدمها »مطرح میشود.
در نوشته ی شما :
زندگی در کارتون هست-عقاید مذهبی-و دور انداختگی هست. نوشتن اینها مثبت است.

اما خواستم بدانم چه شده که او کارتون خواب شده؟ چه شده که دور انداخته شده؟ چه نارحتی هایی دارد؟ چرا نمی تواند کارتون خواب نباشد؟عقاید مذهبی چه مشکلی از او را حل میکند؟ ...برای اینها جوابی نیافتم. گذشته و آینده اش مجهول است.و حالش این دو زمان را برایم جواب نداد.
دستت درد نکند که این موضوع انسانی را طرح کرده اید.

ممنون از تلاشهای قلمی شما. همیشه ساغ و باشی اوجا اولون.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لاریجانی اگردر این قرآن شما تنها ظلم جنایت و دزدی سردمداران مجری قرآن و فقر و فلاکت برای ملت و اعدام و سنگسارو دست بریدن آفتابه دزد و تقدیر از دزدان سران حکومت مجریان قرآن با مبالغ نجومی و زندگی در فقر و فلاکت 90%ملت مال به یغمای و چپاول حاکمیت ذزدان داده و حاکمان اسلامی در اوج رفاه و لذت و خوشگذرانی و صاحب برجهای آسمان خراش در کشورهای خارجی شده از چپاول مالی ملتی که تنها از حداقل امکانات زیستی برخوردارند و باید برخوردار باشند تا نتوانند نای اعتراض به مظالم و دیکتاتوری حاکمان ظالم اسلامی داشته باشند.اینها را نوشته و مهر مقدسی زده شده به این همه احکام ضد بشری.اگر این ملت نخواهد با این فتواهای قرآنی شما به بهشت نرود با پیروی از این احکام باید کی را ببیند.ثانیا اگر این قرآن تان را این ملت بدهند زیر بغلتان و بگویند که دیگر ما نه خیر این را می خواهیم نه بهشتش را .و این را ببرید مبارک

باشد آن وقت باید کی را ببینند.که ترکی یک مثلی هست می گویند ما دیگر نه بال(عسل) این را می خواهیم نه بلایش را .آن وقت دست از سر این مردم بیچاره بر می دارید یا آن زمان هم کشتار به بهانه دیگر راه می اندازید که اینها کافر شدند همه ملت را دستور کشتن بدهید اینبار به جای آسید پاشی؟این ملت دیگر راه خلاص ندارند این این اسلام شما؟بس راه چاره برای این ملت گرفتار آمده چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى مدير،
كامنتهاى من آنقدر ترسناك هستند كه چاپ نفرماييد؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی اینکه کار من فضولی است، کشف فوق العاده ای نیست که اینقدر به آن می نازید. بارها گفته ام که از قضا من نقش خودم را به عنوان فضول محله می بینم. این از این. از انجایی که شما هنوز در بند "تبار" و "خون" و "نژاد" هستید، طبیعی است که گفتمانهای مدرنی مثل "همتباری فکری" را درک نکنید. بله! من گفته بودم که خودم را به آ. ائلیار نزدیکتر می بینم تا مثلا به شما، ولی این مسئله تا جایی صادق بود که ایشان در نوشته هایش پایبند به ارزشهای جهان مدرن بود. از وقتی که ایشان روی به سخنان عشیره پرستانه و ارتجاعی آورد و با نژادپرستان ترک همصدا شد، دیگر فصل مشترکی میان من و ایشان باقی نماند. در مورد اژدر گرامی هم همین حکم صادق است. من با مطالبی که تا امروز یعنی 28 اکتبر 2014 از ایشان خوانده ام، رویکرد ایشان را انسانگرایانه، مدرن، آزادیخواهانه و برابری طلبانه می بینم. این فصل مشترک میان من و ایشان یا همان

همتباری فکری است. اگر اژدر فردا روزی از این ارزشها عدول کرد یا من از این ارزشها رویگردان شدم، آنوقت این فصل مشترک از بین می رود و رشته "همتباری" پاره می شود. درک این مطالب البته برای شما سخت است، زیرا انسانها برای شما محصولات کارخانه ای بنام "تبار" و "زبان" هستند، مثل محصولات کارخانه نوشابه سازی، که در آن همه تولیدات همنام یک شکلند و یک محتوا دارند و یک مزه می دهند. مثلا همه کوکاکولاها همسانند و در عین حال با همه پپسی کولاها فرق می کنند (ترجمه اش به زبان شما می شود همه ترکتبارها همسانند و با همه فارس تبارها فرق می کنند). شما درست می گویید. من تا بحال مقاله مستقل در ایران گلوبال ننوشته ام. ولی شما اگر کامنتهای مرا بدقت خوانده باشید، می دانید که برای من نوشتن مقاله مسلما کار سختی نیست، بخصوص از نوع نوشته هایی که شما تولید می کنید و اسمش را "پژوهش" می گذارید. من در ایران گلوبال مقاله نمی نویسم، زیرا به خط مشی آن در اشاعه راسیسم و نفرت پراکنی قومی (که به بهانه آزادی بیان انجام می شود) انتقاد دارم. این انتقاد را بصورت "کامنت" بیان می کنم، زیرا کامنتگذاری به معنی همکاری نیست و برای من مسئولیتی در قبال سیاست نادرست این سایت ایجاد نمی کند. ولی نوشتن مقاله و انتشار آن در این سایت، مرا در سیاست نادرست آن سهیم و شریک می کند. واگرنه مطمئن باشید سرهم کردن مطالبی از نوع نوشته های تحقیقی شما برای من چنان آسان است که می توانم روزی دو تا از آنها بنویسم. در ارزش علمی نوشته های شما همین بس که ادعا می کنید آخوندزاده در نوشتن قانون اساسی مشروطه ایران آنهم 28 سال پس از مرگش نقش داشته (افراد نامبرده که اغلب در خارج تحصیلات و تجربیاتی داشته اند در شکل گیری قانون اساسی ایران بر اساس قانون اساسی اروپا و مشروطهءِ سلطنتی این قاره پیش قدم بوده اند). و وقتی که من با سند و مدرک نقش بی بدیل او را در تکوین اندیشه آزادیخواهی و احیای ناسیونالیسم ایرانی نشان می دهم، ناگهان او را به یک نمایش نویس معمولی تقلیل می دهید. لطفا کتاب سراسر انتقادی مکتوبات ایشان را بخوانید تا بدانید چه کسانی در این کشور باب نقد اسلام را باز کردند، کتاب قرتیکا یا "سروشیه" ایشان را بخوانید تا با مبانی نقد ادبی در ایران آشنا شوید. و اما در جواب سؤال شما که البته فکر می کنم شوخی باشد (پس کجا آخوند زاده به زبان تُرکی آذری کتاب نوشته است) توصیه می کنم انبوه نوشته های ایشان در کتابخانه های اورینتالستیک، و همچنین کتابهای محمد امین رسولزاده و علی اکبر صابر و روزنامه ملانصرالدین را پیدا کنید و بخوانید تا ببینید مردم قفقاز و اران تا قبل از تبدیل خطشان به البای لاتین یا سیریلیک به کدام خط می نوشتند، یا آیا اصلا چیزی می نوشتند!؟
نوشته شده توسط: Anonymous

کاروان نظامی نیروی پشمرگ با تسلیحات سنگین هم اکنون ساعت 10 شب 28، 11 بە اولین شهر کورد نشین سلوپی در تورکیه رسید سیل عظیم مردم شهر سلوپی در خیابان در مسیر نیروهای نظامی کورد با هلهلە و خوشحالی و در دست داشتن پرچم کوردستان و پخش کردن گل و شیرنی نشان از این دارد کە این مردم بر خلاف ارتش تورکیه که در این شهر هفته ی پیش با کوکتول ملتوف و سنگ از طرف مردم پیشوازی شد مردم کورد در تورکیە پیشمرگان کورد را بخشی از ارتش خود میدانند و ارتش تورکیه را اشغالگر در سرزمین کوردستان

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیا جان تکراری نیست متنها مختلف اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نظری راجع به این مطلب نوشتم که منتشر نکردید. چند دقیقه ای بود ولی بعد برداشته شد. به هر حال خود دانید. آن کامنت از برای تخریب یا توهین به شما نوشته نشده بود. اگر کامنت را خوانده اید، همین کافی است. یک بار دیگر تکرار می کنم که روشنفکر و روشنگر سیاسی باید حداقل چند متری از سطح عمومی درک سیاسی - اجتماعی جامعه ای که در آن زندگی می کند جلوتر باشد نه اینکه چند فرسنگ عقبتر. مجددا یادآوری می کنم که اگر به همان ایران و ایرانیت واقعا و صمیمانه علاقه مندید، بهتر است که با این سطح فکری که دارید، چیزی ننویسید و جلوی مبارزات مردم سنگ نیاندازید. به هر حال تصمیم گیری با خود شماست.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

این مطلب تکراری است:
http://www.iranglobal.info/node/39730

نوشته شده توسط: Anonymous

ghoran ve aslam ba dozdi ve gharat jenayet ve khianat shoma moshkeli nedarad veli az bepenahan ghesa bayed begirad darsorti agar rast migoied chara ghoran ba shoma fasedin moshkeli narad

نوشته شده توسط: Anonymous

راسیسم استعمارگر فارس در نقش رژیم اسلامی تهران، عامل قتل عام مردم ایران است. این راسیسم از خود راضی که مردمان غیر فارس را از حقوق انسانی خود محروم کرده است، در فریب مردم، و حمایت آشکار از رژیم اسلامی تحت شعار اصلاح رِژیم، و گفتگو و دیالوک با جنایتکاران، با تلاش برای پا بر جا نگهداشتن عمر ننگین آن جنازه فرسوده، ازهیچ کوششی فرو گذار نیست. و عامل اصلی شتتت نیروهای انقلابی است، که با شعار های تمرکز گرائی، تمامیت ارضی، و تبلیغ ملت واحد و زبان واحد ایران ـ فارس! جغرافیای چند ملیتی ایران را، برای مردم جهنم کرده است. اعدام ، سرکوب و شنکجه و جنایات بیشماری از این دست محصول ایدئولوژی پان ایرانیسم و پانفارسیسم مرکز گراست ، که یکسده تمام، ملل ایران را به بند کشیده، یوغ بردگی را بر گردانشان آویزان ساخته است.

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

ع.ب.تورک اوغلی گرامی، شما اگر مقاله را نقد کنید و یا نظرتان را در رابطه با مقاله بنویسید، مطمئنا منتشر می شود. نوشته های شما جواب به مقاله نیست بلکه افشاگری های شخصی است. متشکر خواهم بود که نظر خودتان را راجع به مطالب مقاله بنویسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دوست عزیزجناب آقای نعمت پورباینکه کامنتهای من رادرمورداین دوست گرامی بانام (لفافه)ترک وضدترکان رامنتشرنمیکنیدوبرای نوشتن آنهاوقت زیادی گذاشته ودر جایی نیزثبت نکرده ام تادرآینده ازآن شاهدی برادعای موضع خودداشته باشم ولی نشریات طبق قانون مدنی بایدجواب مطالب رابراساس اصول قوانین نانوشته در کشورهای عقب افتاده نبایدبی جواب بگذارند.چون این افرادهویت وهستی یک ملت مظلوم دست وپا وزبان بسته راهدف قرارداده اندازلحاظ حقوقی فکرنکنم مشکلی داشته باشدولی شماهم شایدبرای خودقانونی داریدکه من بی خبرم.لذاتشکرمیکنم ازاطلاع منتشرنشدن مطالب من.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب Anonymou جیم نشده همانجایی که بوده هنوز هم هست. بالای صفحه در ستون مدیا

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی!! چه زود مصاحبه آقای بابک آزاد در مورد" حقایق کوبانی، و هیاهوی نیرو های ضد ترک " از صفحه ایران گلوبال جیم شد؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

کردهای یزیدی، مثل دیگر اکراد، سالهاست که قتل ناموسی میکنند. مدتی پیش یک خانواده یزیدی بضرب چاقو دختر خود را درکشورآلمان به قتل رساند، زیرا او یک دوست پسرغیر یزیدی داشت و میخواست با او ازدواج کند. اما خانواده دختر با وی مخالف بودند، و میگفتند او باید با یک یزیدی کرد ازدواج بکند. این موضوع حتا به مطبوعات و رادیو تلویزیونهای آلمان نیز کشیده شد. اول میخواستند بگویند، که او از خانواده ترک است. ولی ترکها اعتراض کردند، و گفتند که اغلب قتلهای ناموسی از طریق اکراد انجام میشود، و نباید قتل و آدمکشی اکراد بحساب ترکها گذاشته شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما مثل اعراب دخترانتان را زنده بگور نمیکردید، با دخترانتان ازدواج میکردید. چون نمی خواستید، خون پادشاهان پاک و مقدس هخامنشی با خون غیره آمیخته شود. از این رو دخترانتان را زنده بگور نمی کردید، آنان را به شب زفاف بدرقه میکردید. مقایسه چهارتا بسیجی با "چنگیز خان" سر دار نامی مغول، مثل مقایسه چند تا موش با فیل، در واقع خنده آور است. زمین و زمان از شرق تا غرب در زیر سم اسبان چنگیز خان میلرزید، در صورتیکه چهار تا بسیجی اسید پاش، رفته تو سوراخ موش پنهان شده و مردم برای مجازات دنبالشان میگردند. عجب قیاس نابجائی!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دم خروس! فرض بگیریم که کوبانی! به عنوان یک وجب خاک ناچیز، تمام و کمال در اختیارتان باشد. که قبلا هم بود. که چی؟ با یک قریه ناچیز که بصورت جزیزه منزوی در بین اعراب ارتش آزادیبخش حلب از غرب، ارتش جنایتکار اسد از جنوب، تروریستهای داعش از شرق ، و از شمال نیز با کشور ترکیه هم مرز است. حالا سئوال این است که چگونه میخواهید روی پای خودتان بایستید؟ و شکم خودتان را سیر کنید؟ شما که داد و فریادتان گوش فلک را کر میکرد، که چرا ترکیه به کوبانی "عین العرب" سوریه لشکر نمی کشد، که شما را از دست داعش نجات دهد، و بدون حمایت ترکیه که مرز خود را بر روتان باز کرد، و از دست داعش نجاتتان داد، حتا قادر نبودبد که جانتان را نیز حفظ کنید. واکنون بجای تشکر از کمکهای انسانی دولت و مردم ترکیه که از هیچ کمکی نسبت بشما کردها دریغ نکردند، اما در کمال ناباوری، شما با گستاخی تمام ،همگام با دول بیگانه علیه دولت و

مردم ترکیه شعار دادید، پرچم ترکیه را به آتش کشیدید، و در شهرهای مختلف ترکیه آشوب بپا کردید، و دست به عملیات تخریبی زدید، و اماکن عمومی را به آتش کشیدید، و روی مردم بیگناه ترکیه سلاح کشیدید.......... آری این است ماهیت ناسیونالیستی شما کردها! در صورتیکه بدون کمکهای انسانی دولت و مردم ترکیه اصلا معلوم نبود که سرنوشت تان چه میشد. هم اکنون نیز بیش از دویست هزار نفر در ترکیه پناه گرفته اید؟، و از کمکهای انسانی مردم ترکیه برخوردارید. و بجای تشکر از مهمان نوازی، و کمکهای انسان دوستانه مردم ترکیه، چیزی هم طلبکارید!؟ همان دول خارجی که شما را مثل باد کنک باد کرده بودند، و هی لنگش کن میگفتند، چرا برای نجاتتان از دست داعش، برایتان سرباز و نیروی نظامی نفرستادند؟ و از دور با امر و نهی بکشور ترکیه، فقط شعاردادند، و لنگش کن میگفتند؟ و شما را مثل باد کنک علیه مردم ترکیه باد میزدند، و بیهوده کوک میکردند! شما اکراد که از اول هم مسلح بودید، چرا از کوبانی دفاع نکردید، و زن و بچه ها را در مقابل داعش قرار دادید، و مظلوم نمائی کردید؟ کجا بودند، پیشمرگه گان گردن کلفت و سبیل کلفت بارزانی که میخواهند مثل اسکندر مقدونی دنیا را فتح بکنند! دم خروس یا قسم حضرت عباس؟ شما راسیست های کرد، هیچگاه نخواهید توانست اهداف پلید زیاده خواهی، و کردستان بزرگ خود را بکشورهای منطقه دیکته کنید، سیاست غلط و اشتباه "اردوغان" بشما بیش از حد آزادی داده است، و دستتان را برای تروریسم و خرابکاری در منطقه باز گذاشته و شما ها را گستاخ و جری کرده است. شما هیچگاه نخواهید توانست محلل سیاسی منطقه خاورمیانه باشید، چون چشمتان بر اثر شونیسم و ناسیونالیسم نابیناست. و بر اثر زیاده خواهی دوست و دشمن خود را نمی شناسید. حیف از این سایت که به تحریف و دروغ و جعلیات شما اکراد ضد ایرانی امکان میدهد.