Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

... اگر شما از دولت ترکیه انتقاد نیمکردید، میتوانستید شاهد 50 کامنت تحسین کننده از طرف قوم پان باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دماوندی، با سلام! ممکن است که اصل منبع مثالتان را که از"مارکس" نقل قول میفرمائید، در اختیار خواننده گان نیز قرار دهید. بنا به تجربه!، افراد زیادی هستند که مدام ازمارکس نقل و قول میکنند، بی آنکه به اصل منابع آن اشاره ای کرده باشند؟ اگر توجه داشته باشید، هنوز دانشمندان، فیلسوفان و جامعه شناسان آلمانی درفهم دقیق آثار مارکس و ترجمه آن، کنگاش و فحص و بحث و مباحثه علمی دارند، و حتا خیلی از روشنفکران آلمانی نیز، در تبین آثاری مثل "تئوری اخلاق و هستی آفرینش" اشپنوزا، تمام و کمال درتفهیم فلسفی آن اتفاق نظر ندارند.آیا جنابعالی به چه زبانی آثار کارل مارکس فیلسوف آلمانی را، مطالعه میفرمائید؟ با سپاس!

نوشته شده توسط: Anonymous

گمان من اینست که علنی کردن این گفتگو و اختلاف سلیقه کاری بیهوده و سعی در عمومی کردن مسئله خصوصی ست که باید بین گردانندگان این سایت حل میشد. اصل قضییه اینست که ما شرقی های خاورمیانه در این مورد ٥٠٠ سال از اروپا عقب تریم. ٥٠٠ سال پیش اروپا گرفتار دادگاه های تفتیش عقاید رم و اسپانیا و پرتقال بود و بسیاری از غیر مسیحیان و حتی مسیحیان قربانی این جریان شدند تا آنکه سرانجام با بالا رفتن سطح آگاهی مردم دوران روشنگری به وجود آمد. امروزه عربستان وهابی منشاء اصلی این اغتشاش است که با ایجاد طالبان افغانستان و پاکستان - و پیش از پیدایش جمهوری اسلامی - این جنگ مذهبی و یا تفتیش عقاید بدون دادگاهی را شروع و هنوز در عراق و سوریه با کمک به ایجاد داعش به این کار ادامه میدهد. نسخه شیعی آنهم جمهوری اسلامیست. تا زمانی که سطح اطلاع مردم بالا نرود اوضاع همین خواهد بود چه با آن ستیز و توهین شود یا نشود.

نکته دیگر آنست که تمام این اغتشاش ریشه مذهبی ندارد.چه بسا افرادی که از وضع نابسامان خود به تنگ آمده و به این شورش پیوسته اند. تجاوز قدرت های جهانی به خاورمیانه یکی دیگر ازعوامل این نابسامانی ست. نویسنده و هنرمند و متفکر انگلیسیPeter Ustinov دراین مورد گفتار معرفی دارد که Terrorism is the war of the poor, and war is the terrorism of the rich. آنچه امریکا و ناتو در خاورمیانه میکند جنگ با تروریسم! و آنچه فلک زدگان خاورمیانه میکنند تروریسم است.
نوشته شده توسط: Anonymous

کاخ بزرگ اردقان بسیاری از ترکان را برآشفته کرده است.
کلخ سفید در واشینگتن 132 اتاق دارد، کرمل، جایگاه پوتین 25000 متر مربع است. ولی، همه اینها در برابر کاخ اردوقان هیچ ومضحک هستند. کاخ اردوقان 20 برابر بزرگتر از کاخ همکارش در الیزه پاریس است.
چکیده ای از:
Der Einzug in das Serail
Erdogans riesige Residenz emp ört viele Türken
Süddeutsche Zeitung 22.okt seite 1

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-این تحلیل های کمونیستهاوشئونیسم فارس ماراکشته ومانفهمیدیم این ها بکدام دین ومکتب خدمت میکنند.دموکراسی اینهانمیدانم درکجای دنیاجاری است تاماهم بدان سرزمین رفته وکمی بامعنی واجرای دموکراسی آشناشویم.شوروی که زمانی کعبه ماشده بودبعد از70سال رفتیم ودیدیم ومعنی وزندگی آنهارادیدیم.این دوستان خوددرفرانسه وسوئد.انگلیس وآمریکاوکانادانشسته برایمان تحلیل درمیکنند.ترکیه ایی که درطی تاریخ دیکتاتوری ندیده ومختصرروشنگری نیزتوسط ترکان آزری ازآنجابه داخل ایران آمده وتاخواسته اندسری بلندکنندسرکوب فاشیست های فارس شده اندوحال این عقب مانده اول خط برایمان ازدموکراسی حرف میزنند.نمدانم چطوررویشان میشونددرموردآزادی وانسانیست حرف میزنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-اصفهان شهرمن و زنان ودختران آن خواهرودخترمن است.ارتجاع مذهبی وناسیونالیسم کوردست بدست هم داده تانگذارنددموکراسی وعقلانیت وارداین سرزمین شود.اگرعقلگرایی ودموکراسی توام گرددفاشیست رخت برخواهدبست.فاشیسم دوست نداردمردم آگاه گشته وعقلانیت جای ارتجاع چپ وراست بگیرد.430سال پیش شاه عباس دوم پس ازمعماری درجی که روستایی بیش نبودتمام صعنت گران.تجار.بازاریان. ارتشی.ادارات .کاتبان وورابزورازتبریزوقزوین به شهرنوین کوچاندوحتی ارامنه رادرشهروجایی همنام جلفاکه تجارت ابریشم رادردست داشتندبدانجاکوچ داد.ارتجاع دوست نداردتادموکراسی درایران تمرین شودومردم اصفهان به هویت واقعی خوددست یازند.فاشیسم فارس باهمکاری استعمارگران غربی ومخصوصاانگلیس هاهردهه وزمان پلان جدیدی رادرمنطقه مهندسی کرده واکنون ایجادرعب وحشت رادرشهراصفهان این یادگارپدران ماهدف قرارداده است وجنایت خودرااین بادراسیدپاشی میخواهدکامل کند.شئونیست

فارس درزیرلفافه عمامه این بارجنایت میکند.ترکان آزری هدف بوده ونژادپستی محض نمیخواهدهویت طلبی پابگیرد.اگراین کاررادرتبریزویازنجان وارومیه انجام دهدمیداند.که خانه جغدی آنهارابرسرشان خراب میکنیم .مصلحت رادرشهری که ریشه آزری داردولی آسیملاسیون شده انجام میدهندتاکسی به بیت ناپاک این عوامل استعمارانگلیس پی مبرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر مجاهدین موافق جدایی دین از دولت هستند، پس روسری آنها نشانه چیست؟ آیا این روسری بسر، آنهم در فرانسه کمی آنها را بیاد زنان بیسواد نضافتچی نمیاندازد؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جم گرامی، اینکه نشان دهید دین چگونه با علم سازگار نیست خودش نوعی نقد است. وقتی اصول منطقی نقد را هم در کار رعایت کردید میشود نقد علمی.
محمود گرامی، شما می توانید او را مسئول بدانید . ولی این دادگاه است که تشخیص میدهد قاتل است یانه. قاتل نامیدن کسی توهین نیست-اتهام است. میتوان چنان مسئولانی را متهم کرد ولی تا جرمی ثابت نشده هیچ انسانی مجرم نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنیان نقد بیدینان این است: این کشور، این جامعه دین را فراز میآورد؛ که جهان آگاهیی واژگونه است. دین نظریهی همهشمول این جهان، چکیدهی دائرهالمعارفیی آن، منطق مردمیی آن، افتخار معنویتگرایانه ی آن، شورمندیی آن، نسخه ی اخلاقی ی آن، مکمل رسمیت بخش آن، بنیان کهکشانِ تسلا و توجیه آن است. تحقق خیالیی انسان است؛ هنگام که انسان به واقعیت راستین نرسیده است. ستیز با دین ستیز با جهانی است که دین عطر معنویی آن است.
فلاکت دین هم فلاکت واقعی را بیان میکند هم در مقابل آن میایستد. دین آفریدهی آه انسان ستمدیده، قلبِ جهان بیقلب، روح زمانه ی بیروح است. دین افیون تودهها است.
الغای دین، که توهم نیکبختی میسازد، یعنی تمنای نیکبختیی راستین انسان؛ تمنای رهایی از وضعیتی که نیازمند توهم است. نقد دین جنین نقد درهای پُراشک است که دین هاله ی آن است.نقد دین گلهای خیالی را از زنجیر نچید تا انسان زنجیر را بدون خیالپروری

یا تسلا تاب آورد؛ که گلهای خیالی را چید تا انسان زنجیر را به دور اندازد و گلهای زنده را جمع آورد. تا بتواند بیندیشد، عمل کند، حقیقت خویش را قالب ریزد. تا بتواند گرد خورشید راستین خویش بچرخد.....اینها بخشهایی از نظر مارکس در باره نقد مذهب بود. امروز مدهب و خصوصا اسلام در خاورمیانه به شکل بسیار فعالی تمامی بنیادهای اجتمایی و سیاسی و اخلاقی مردمان را هدف گرفته است. پنداشتهای ایدئولوژیک از قران و سنت به امری دنیوی تبدیل شده و تمامی بنیادهای اخلاقی و انسانی را هدف گرفته است. حقوق اجتمایی و انسانی مردم زیر گرفته شده و جامعه به مسلمان و کافرتقسیم شده و همه حقوق از کافران سلب ، از زنان گرفته و به نمایندگان دنیوی خدایان سپرده شده است. اینک هر نقدی از مذهب با شمشیر و سرکوب و تهدید پاسخ میکیرد. هر مقدی توهین شمرده میشود چرا که نقد خدایان و احکام و سنت آن ؛ نفی خداست و موجباتش کفر و سلب زندگی نقدکنندگان است. امروز آقای آ.ائلیار با سلاح تهدید به استعفا برای وادار کردن منتقدان وارد شده اند و فردا اکردر اینجا این سلاح برسمیت شناخته شود شممشیر سانسور بگونه ای تیزتر نه قلمها بلکه زبانهای شما را خواهد برید. دوستان ما به نقد صریح و روشن و دقیق و قاطع این دنیای وارونه و ایدئولوژی خبرگان قصاص و مرگ نیاز داریم. انسان امروز شایسته رهاشدن از این دنیای وارونه و مذهب توجیه گر خشونت و نابرابری و بی حقوقیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پ که حتی شهامت ندارید نام حقیقی تان را درنوشته تان ذکر کنید.
نخست اینکه: قرارنیست یک عده ایی ازمردم ، شرایط ایران را دمکراتیک کنند و امثال جنابعالی برسر سفره آماده بنشیند و ادعای سهم خواهی کنید.
قطعاً ایران برای همه ایرانیان است و نه برای شمایی که ایران گریزهستید.
دوم اینکه: آیا کسی را میشناسید که از مال و ملک خودش به راحتی بگذرد و آن را تقدیم دشمنان خودبکند؟؟
آقای پ ، شما اول ایرانی بودنت را ثابت کنید تا من نیزخواهان سعادتمندی شما نیزباشم.
قطعاً من بادشمنان ایران و ایرانی ، درهرلباسی رفاقت ندارم که بخواهم درمورد او دمکرات باشم. دشمن ، دشمن است و او خواهان مرگ و نابودی من. بنابراین من نیز ازجان و مال و ملک خود بهرقیمتی دفاع خواهم کرد.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

در این مورد باید تاکید کنم که من با نقد اسلام و مبارزه و ستیز با اسلام سیاسی جمهوری اسلامی و نوع داعشی آن هیچ مشکلی ندارم. در ضمن با مبارزه و ستیز با انواع دیگر اسلام سیاسی در درازمدت نیز هیچ مخالفتی ندارم و آن را جزئی از وظایف نیروهای سکولار می‌دانم. مشکل من شیوه این مبارزه است. دلخوری من هم نه به خاطر احمد خاتمی است و نه به خاط مجلس شورای اسلامی. دلخوری من از به کارگیری برخی کلمات توسط یک مبارز سیاسی است.
برای اینکه موضوع روشن شود، به‌عنوان نمونه به این نوشته از اقبالی عزیز توجه کنیم:
"گروه «حکومت اسلامی» اعلام کرد که زنان و کودکان ایزدی به اسارت گرفته شده در شمال عراق را «بر طبق شریعت اسلام» به عنوان برده میان نیروهایش تقسیم کرده‌است. داعش آنچه کرد که قرآن و رسول خدا فرمان داد. داعش تاریخ پیشوایان اسلام را در قرن 21 به نمایش گذاشت و اگر جامعه ایران در سال 1357 چنین امکانی به خمینی

میداد؛ دقیقن چنین می کرد. اسلام راستین همین است که داعش، خمینی، مصباح یزدی، طالبان و ... می گویند و نه آنچه ماله کشانی چون خاتمی و ... نشخوار می کنند. سرنوشت زنان و کودکان ایزدی، گذشته و حال ماست!"
http://iranglobal.info/node/39455
من با تمامی این نوشته بجز این بخش آن که می‌گوید: " نه آنچه ماله کشانی چون خاتمی و ... نشخوار می کنند." هیچ مشکلی ندارم. زیر آن را امضا می‌کنم و به اقبالی دست مریزاد می‌گویم ولی به نظر من، ادبیات بخش آخر، ادبیات یک انسان سیاسی متعهد نیست.
"آخوندهای از آخور در رفته"، آخوندهای از غار گریخته"، "نشخوار می کنند"،... آیا ما می خواهیم این ادبیات را در جامعه خود ترویج کنیم؟
سؤالاتی که برای من در اینجا پیش می آید این است که صاحب این ادبیات، اگر به قدرت برسد با این آخوندها و با دیگران چه خواهد کرد؟ آیا ما باید از همان ادبیاتی استفاده کنیم که احمدی نژاد و بازجویان وزارت اطلاعات جهنمی به کار می‌برند؟ آیا تفاوتی بین ما و آنها در این زمینه وجود ندارد؟ آیا استفاده از این ادبیات ما را به همانها تبدیل نخواهد کرد؟
هیچکس نمی‌خواهد که حقارت این جنایتکاران در نوشته‌های کسی پنهان شود. در نقل قولی که از اقبالی عزیز آوردم، در بخش اول، حقارت این جنایتکاران به قدر کافی بیان شده است. دیگر چه نیازی به فحاشی است؟
اقبالی عزیز در ادامه کامنت خود می‌نویسد: " شما شعار مبارزه با خلافکاری های (پراتیک) رژیم را درست دانسته، ولی برخورد به مرامنامه نظام (مانیفست سرکوب و جنایت) را توهین به مقدسات تلقی می کنید."
راستش را بخواهید من متوجه نشدم که اقبالی این جمله را برای من نوشته است و یا برای ائلیار. ولی در هر صورت باید بگویم که من، و تا آنجایی که می‌دانم ائلیار، با برخورد به مرامنامه نظام (مانیفست سرکوب و جنایت)، با برخورد به قران و محمد و... هیچ مخالفتی نداریم و آن را توهین به مقدسات تلقی نمی‌کنیم. من حتی این واقعیّت را که " داعش آنچه کرد که قرآن و رسول خدا فرمان داد." توهینی به مقدسات به حساب نمی‌اورم. برای من توهین معنی مشخصی دارد. برای من توهین آن است که می‌گوید (در یک کامنت منتشر نشده): "این قران که از ..... محمد بچه باز در آمده....". و در ضمن در مورد خود شما، من تنها با ادبیات غیرسیاسی شما و با خشونت کلامی شما مخالفم نه با اصل مبارزه و ستیز.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

با سپاس از دوستان و همکاران گرامی برای اظهار نظر، با تاسف تمام باید بگویم که باز، صورت مساله در اینجا عوض می‌شود. مشکل بر سر این است که ائلیار گرامی اعلام کرده است:
"1- به «دین-اسلام-پیغمبر-قران» توهین نشود .
2- من آته ایستم ولی تحمل توهین به دین و مذهب را ندارم. نقد علمی را می پذیرم-اشکالی ندارد ولی توهین هیچ دلیلی ندارد که انجام شود و منتشر کردد."
بنابراین باز، و به تکرار، مشکل اصلی در اینجا "توهین" است. نه ائلیار گرامی و نه شخصی دیگر در مدیریت سایت، "برخورد با اسلام سیاسی" را نفی نکرده است. اصولا برخورد با اسلام سیاسی (و نه اسلام ستیزی) و بویژه نوع جمهوری اسلامی آن که 36 سال است، میهنمان را در چنگال خونین خود گرفتار کرده است، یکی از اساسی‌ترین دلایل وجودی این سایت است. ما معتقد به مبارزه با این رژیم و اسلام سیاسی آن هستیم و اتفاقا با آن سر ستیز داریم.
و امّا موضوع اصلی، بر سر نحوه

این مبارزه و ستیز است. در این عرصه دو نظر کلی وجود دارد:
1- یک نظر معتقد است که باید اسلام را نقد کرد. مقابله با اسلام تنها از طریق نقد علمی و منطقی میسر است. با اسلام سیاسی باید مبارزه و ستیز کرد و این مبارزه و ستیز را باید به صورتی مدنی پیش برد، بگونه‌ای که زمینه‌ساز خشونت‌ها و کشت و کشتارهای آتی نشود. خشونت را رواج ندهد. فرهنگ دشمنی و کینه و انتقام‌جویی را ترویج نکند. از فرهنگ توهین و تحقیر و فحاشی، که زمینه‌ساز خشونت فیزیکی است، پرهیز شود و به آن میدان داده نشود.
2- نظر دیگر معتقد است که هم باید با اسلام بطور کلی مبارزه و ستیز کرد و هم با اسلام سیاسی. و در این مبارزه و ستیز هم مجازیم از هر شیوه‌ی در دسترس استفاده کنیم. توهین را در این راستا مجاز می‌داند و معتقد است که باید در برخوردهایمان بین دوست و دشمن تفاوت قائل شویم. دشمنانمان را با سخنان سخت و آزار دهنده و فحاشی بکوبیم.
من شیوه اول را می‌پذیرم و به نظر من شیوه دوم نه تنها درست نیست بلکه ما را در فرهنگ خشونت کلامی غرق می‌کند و راه را بر خشونت فیزیکی می‌گشاید، حتی ما را در برخورد با دوستان هم به ورطه برخوردهای خشونت آمیز و توهین و اتهام و فحاشی "مؤدبانه"!!! می‌کشاند. همچنان که تا به حال در موارد متعددی شاهد آن بوده‌ایم.
تا اینجا نظر کلی خودم را در مورد صورت مساله بیان کردم. حال می پردازم به نوشته‌های همکاران گرامی‌ام آقایان کیانوش توکلی و اقبال اقبالی.
کیانوش عزیز می‌نویسد: "موضوع اختلاف در بین ما« توهین و خشونت کلامی» نیست که در این زمینه ما خط قرمزهای خود را داریم و بطور مشخص توهین، حتی به علی خامنه ای هم در سایت ایران گلوبال مجاز نیست."
این کاملا درست است که توهین خط قرمز ماست ولی اتفاقا موضوع اصلی اختلاف ما در این مورد خاص، بر سر عدم رعایت این خط قرمز است. آزادی توهین مدتها مساله مورد مناقشه بین من و دیگر همکاران با اقبالی عزیز بوده است. محور اصلی بحث ما در آن زمان، انتشار کامنتهای توهین آمیز بود. من مخالف سرسخت انتشار توهین بودم و اقبالی عزیز موافق آن. خوشبختانه پس از این که اقبالی عزیز بررسی کامنتهای زیر مطالب خود را در دست گرفت و با واقعیتهای سخت زمینی در این عرصه مواجه شد، بدون اینکه کمترین حرفی بر زبان بیاورد، در عمل، توهین‌ها را منتشر نکرد و مورد غضب برخی از کامنت نویسان قرار گرفت!
حالا هم اختلاف بر سر توهین به اسلام است. مساله از سوی ائلیار عزیز مطرح شده است. ائلیار به هیچوجه با نقد اسلام و مبارزه با اسلام سیاسی به مخالفت برنخاسته و برعکس، آن را درست می‌داند. تنها با توهین و فحاشی مخالف است.
کیانوش عزیز در ادامه می‌نویسد: "موضوع اصلی اختلاف بر سر "اسلام ستیزی" است که با « نقد اسلام» هم متفاوت است و همچنین طرز نگاه به «اسلام سیاسی » می باشد"
به نظر من این حرف در کلیت آن، زمانی که کل نیروهای اپوزیسیون را در نظر بگیریم، کاملا صحیح است. این اختلاف وجود دارد و واقعی و بسیار مهم است. ولی مساله مورد بحث ائلیار عزیز در این مقاله نیست. پیشنهاد من این است که در این مورد خاص، از موضوع خارج نشویم و پس از پایان بحث حاضر، کیانوش عزیز مطلبی در این مورد بنویسد و به بحث جداگانه بگذارد.
اقبالی عزیز می‌نویسد: "من انتقاد اژدر گرامی را می فهمم؛ از اینکه من به احمد خاتمی آخوند از غار گریخته گفته ام دلخور است. کاربرد ملاخانه بجای مجلس برای او خوشایند نیست ...
راستش من نه می خواهم و نه می توانم حقارت این جنایتکاران را در نوشته هایم پنهان کنم!"
در این مورد...
ادامه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

مانی جان! بنازم! ایوالله. دست و زبان و قلمت، بقول آغام ابولفضل زنده باشد. و درد نکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من با توهین و فحاشی مخالفم ولی تقدیس قرآن و پیام بر و امامان را خطر ناک تر میدانم. مجاهدین خلق موافق جدایی دین از دولت هستند طبق برنامه خودشان. مگر اینکه ما بزور بخواهیم آنها را با داعش و خمینی یکی‌ ببینیم. در مقطعی که عده‌‌ای در این سازمان مارکسیست شده بودند کماکان همکاری ادامه داشت بر عکس این مارکسیست شدگان بودند که دست به ترور مذهبی‌ها زدند. ولی در عوض رهبری مجاهدین خطر را ارتجاع راست دانست نه‌ اپورتونیست چپ. سؤال این است آیا علی‌ خامنه‌ای مسئول کشتار ، شکنجه ، تجاوز ، اسیر کسی‌ ، اسید پاشی غارت اموال نیست ؟ اگر من به این آیت‌الله قاتل بگویم توهین است ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دین و قرآن! با علم سازگاری ندارد، که نقد علمی بشود. آخوند ها ادعا میکنند قرآن کتاب خداست و قابل تغییر نیست! یعنی اصلاح پذیر نیست. چون حرف خدا یکی است. و بشر نمی تواند آن را تغییر دهد. بر این اساس قران اصلاح پذیر نیست. اپوزیسیونی که 36 سال تمام میخواهد رژیم اسلامی فارس را تغییر دهد، هنوز ناتوان مانده است. چون پایه دین اسلام، قرآن است. و محوای آن تغییر نمی پذیر. تغییر پذیری در قانون دمکراسی وجود دارد. چون بدست بشر اختراع و نوشته شده است. خدا این موجود تخیلی، اصلا نمی داند که دمکراسی چیست. چون نه درسش را خوانده، و نه در اروپا فعلی زندگی کرده است. دمکراسی واقعا موجود فعلی با تمام کم و کاستش محصول فکر شصت هفتاد سال پیش، بشر است. خدا با دمکراسی سرو کار ندارد. و نداشته است. خدا با دمکراسی کاملا بیگانه است. کسی که ریاضیات نمی نداد و درسش را نخوانده است، چطور میتواند یک مسئله پیچیده ریاضی را

حل کند. قرآن نسخه ای از کپی قدیمی تورات است. که بقول فیلسوف یهودی اصل هلندی :اسپینوزا" که خودش تورات را از همه بهتر میشناخت، و آن را بطور دقیق نقد کرده است، و هیچ عقیده ای به آن نداشت، و آن را یادداشتهای خاطره وار انسانهای پیشین میدانست. او تورات را نقد کرد و ثابت کرد که نه از طرف موجود تخیلی بنام خدا، و نه از طریق امداد های غیبی، و از این حرفها، بلکه از طرف انسانهای دو هزار سال پیش و پیشتر، نوشته و ترویج شده است. و در واقع داستان و سرگذشت انسانهای پیشین است. و چون ریشه قرآن و دین مسیحیت، همان تورات است، پس قران نیز از طرف قبایلی با اندکی تغییر و تفسیر در بین مردم اعراب ترویج شده است. و همه این برنامه ها، نه با انگیزه مذهبی، بلکه با اهداف و انگیزه صد درصد سیاسی تبلیغ میشود. و هدف ازتبلیغ دین، در واقع بدست آوردن لشگر سیاه مقلد و ایجاد جبهه و یا حزب سیاسی، کسب نفوذ اجتماعی، قبضه قدرت، انباشت ثروت، ایجاد حرمسراها و زندگی مرفه، و خوشگذرانی برای عده معدود است. جوانی که در ایران پول ندارد ازدواج کند، و برای رفع فشار جنسی، خود ارضائی میکند، سهم میلیونها دختر و پسر جوان ازدواج نکرده، هر روز بیشتر میشود. و جامعه بتدریج میسری غیر از اسلام در پیش میگیرد. پدیده ای که روز به روز با واقعیتهای زندگی غیر از اسلام رشد می کند. و روزی مثل بمبی بر سر حکومتگران منفجر خواهد شد. وقتیکه از منظر اسلام به جامعه نگاه کنیم، می بینیم آخوندهای رژیم اسلامی در ایران، هر کدام برای خود حرمسرا دارند، و پسرانشان در سایه ثروتهای باد آورده میلیادی، به میمنت تاراج پول نفت و گاز جهنم ایران، چندین معشوقه دارند. و در کاخهای مجلل زندگی میکنند. و دائما در مسافرتهای خارج هستند. اسلام درهمه جا محتوا و ماهیت اش همین است. در عربستان هم همین است. در کویت هم همین است. در بحرین هم همین است. در عمان هم همین است. در لیبی هم همین است، در مصر هم همین است. در پاکستان هم همین است. در افغانستان هم همین است، در تونس هم همین است. درعراق هم همین است....الا آخر! در هر کجا اسلام حاکم است اوضاع تقریبا همین است. در جامعه ای که اسلام حاکم باشد تا قیامت به همین منوال درعصر بوق باقی خواهد ماند. و درجا خواهد زد. و بیهوده نیست که غرب با صرف میلیونها دلار برای خاورمیانه کارخانه اسلام سازی باز کرده است، و هر روز، القاعده ها، داعش ها، جمهوری اسلامی ها، اخوان مسلمین ها، ... و دهها گروهای اسلامی جدید تولید و به جوامع خاورمیانه تقدیم میکند. چون بخوبی میداند که هرکجا اسلام حاکم شود، بتدریج سیر قهقرائی را آغاز خواهد کرد. چون قرآن تغییر ناپذیر است. و قابل اصلاح نیست. آهن اگر گرم شود میتوان به آن فرم داد. اما بتن آرمه را نمی توان فرم داد. زیرا به سنک مبدل شده است. و تنها با دینامیت میتوان به آن فرم داد. بدین جهت یا باید بکلی اسلام را کنار نهاد، و از قانون دمکراسی برای ساختن جامعه استفاده کرد، و یا در دالانهای هزاره های عصر بربریت در جا زد. اسلام خوب و بد ندارد. اسلام و قوانین آن اصلاح نا پذیر است.


نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اقبالی گرامی،
-در این جمله نامی از شما نیست و مسئله را شخصی نکنید:«مشکل مشخص من «دین یا اسلام ستیزی ست» با فحشاشی چاله میدانی یا با فحاشی سیاسی».
-آنچه به شما مربوط است :
برداشت من و شما از« نقد و مبارزه »متضاد است.
1- شما نوشته اید « نمی توانید قول بدهید.» بسیار خوب. ندهید.توهین پیشه کنید.
2- کار شما را من نقد نمیدانم بل «چیزی آمیخته با توهین و تحقیر و شعار » ارزیابی میکنم. و چیزی را که شما «مبارزه» مینامید من «خشونت کلامی و ستیزه جویی کور» می نامم. اینها چیزهای خصلتی ست - در کار شما-و با بحث قابل حل نیست.

این نظر من در مورد مقولات« نقد و مبارزه » است که شما انجام میدهید. مختارید قبول نکنید.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

ائلیار گرامی؛
تا این لحظه از طرف شما حکم اتهام "دین یا اسلام ستیزی ست با فحشاشی چاله میدانی یا با فحاشی سیاسی" طرح شده است.
مفاد اتهام ناروشن و مبهم است. برای اینکه من بدانم ادعاهایم توهین است یا نظری بر بنیاد شناخت، شما نباید میدان را خالی کنید و به موارد مشخص و تعمیق بحث کمک کنید.
اگر بحث تعمیق نیابد در چارچوب انگ زدن و فضاسازی شما درجا خواهیم زد. در مورد «خشونت کلامی و ستیزه جویی کور»، عرض کنم که فرمایش تان تا زمانی مستدل نگردد فاقد اعتبار است.
مشکل شما "به توپ فحاشی سیاسی بستن اسلام است"! در حالی که من کار خود را روشنگرانه، آگاهگرانه، افشاگرانه، هدفمند و مستند می دانم. پوپولیسم در سیاست، ادمی را به سقوط تا دفاع از ایدئولوژی و مانیفست سرکوب، تبعیض و جنایت، هدایت می کند! و ما تجربه مابازاء نگرش پوپولیستی و تقدس گرایانه را در به سازش و خیانت کشاندن بخش بزرگی از چپ را پشت سر داریم.

.
این بحث از آنجا آغاز شد که شما نوشتید:
"3- حوصله ندارم فردا آخوندی بلند شود و فتوا به قتل اعضای مدیریت بدهد. این کار نه لازم است و نه منطقی. و نه نشانه مبارزه با دیکتاتوری مذهبی حاکم. بل نشانه ی نادانی خود ماست. جداً نمیخواهم در این خطا شریک شوم.
4- اگر کار توهین ادامه یابد همکاری خود را حتما قطع خواهم کرد.
5- تقاضا میکنم به مشکل من رسیدگی شود. و قول داده شود که از کلمات توهین دار به دین خوداری شود."
اکنون که به پیشنهاد کیانوش گرامی بحث علنی شده است؛ موارد توهین به اسلام را مکتوب کن تا مشخص شود که می توان در ایرانگلوبال با هم کار کرد یا نه؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-مسئولان این سایت محترم گلبال اگردلیل درج نکردن متن اینجانب رابنویسندممنون میشوم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان عزیز، اینجا مشکل مشخص من «دین یا اسلام ستیزی ست» با فحشاشی چاله میدانی یا با فحاشی سیاسی. فعلاً مسئله ی سکولاریسم و«جدایی دین از دولت یا حکومت یا سیاست» برایم مطرح نیست. مشکل من به توپ فحاشی سیاسی بستن اسلام است که تحت نام «دین یا اسلام ستیزی» شناخته میشود. پیشنهاد من نقد علمی و متین دین است. اگر کسی خواهان آن است. البته خط قرمز سایت آنرا حل کرده است؛ ولی من با چراغ دنبال کسی میگردم که آنرا رعایت کند!

اقبالی گرامی،
من حرفم را مشخص زده ام و شما هم پاسخ داده اید که نمی توانید. یعنی موافق توهین هستید. بله من به کارهای غلط حوصله ندارم. شما حوصله دارید بفرمایید. کاری که از نظر منطقی و انسانی و اخلاقی برایم قابل پذیرش نباشد نمی توانم موافق آن باشم.
من در مورد هنر بحث نکرده ام بل پیرامون مقولات مشخص سخن گفته ام.
برداشت من و شما از« نقد و مبارزه »متضاد است.

کار شما را من نقد نمیدانم بل «چیزی آمیخته با توهین و تحقیر و شعار » ارزیابی میکنم. و چیزی را که شما «مبارزه» مینامید من «خشونت کلامی و ستیزه جویی کور» می نامم.
اینها چیزهای خصلتی ست - در کار شما-و با بحث قابل حل نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى ناصر پاك نژاد ميگويد:
"ازتفکرتجزیه طلبی بوی دشمنی و خون استخراج میشود. ازاین تفکر خارج شوید."

اين تهديد ملت كورد كوردستانى (نه قوم ايرانى) را نميترساند. كوبانى شاهد است. و ادعاى اينكه ما صاحبان اصلى ايران هستيم هم ما را فريب نميدهد. اگر صاحبان اصلى ايران بوديم به همه اشكال در صدد نابودى و انكار ما بر نمى آمدند.

بعد لطفا بگوييد شما چطور ما را به ماندن در ايرانى ميكنيد كه خود قادر به زندگى در آن نيستيد. نه كه اين كشور آنقدر دمكراتيك است كه ما مطلقا هيچ مشكلى نداريم.

لطفا اول "ايران' را دمكراتيك كنيد (البته به جهد و خون خودتان) بعد ما را به ماندن دعوت كنيد. در ضمن همين تهديتان كه "جدايى بوى خون ميدهد" معلوم است كه طرفداران اين سياست قرار است همه افكار جدايى طلبانه را به خون بكشند. بنابرين ميماند تا ببينيم كه آيا طرفداران تماميت ارضى پتانسيل دمكراتيك بودن دارند؟! كه جواب خود

پيداست.

در ضمن ملت فارس چه اصرارى دارند كه ما و ديگر ملل اين جغرافياى سياسى با آنها و تحت تسلط آنها بمانيم. برو بجاى يك جغرافياى سياسى يك كشور ملى با همتباران فارستان ايجاد كنيد و بجاى اختصاص توانايهاى خود به سركوب ما، آنرا صرف پيشرفت خود كنيد و گوى سبقت را از آمريكا و اروپا و چين و ژاپن بگيريد. بريد با فارسهاى افغانستان و تاجيكستان يك كشور ملى و واحد بر پا كنيد. ما با شما برادرى و همخانگى نميكنيم مگر بزور است.

لطفا از خانه ما ملتهاى كوردستان، احواز، آذربايجان، بلوچستان، گيلان، لورستان، توركمنستان، مازندران، و تالش بدون جنگ و خونريزى بيرن برويد و بريد كشور خود را آباد كنيد و بگذاريىد ما هم كشور خود را برپا و آباد كنيد و لااقل جايى براى برادرى باقى بگذاريد.

در رابطه با سعادت ملى: ما از اين "سعادت ملى" از همان زمان كوروش گرفته تا صفوى و پهلوى و ج. ا. سهممان كشتار و نابودى بوده است. فارسها خودشان براى "ايران دمكراتيك" هيچ مبارزەاى نميكنند و ميخواهند ما كوردها و ملل ديگر براى "دمكراسى در ايران" مبارزه كنيم و آخرش هم از آن سهمى بجز سركوب و كشتار نبريم. دوران طفوليت سياسى كوردها خيلى وقت است ديگر به سر آمده و ترفندهاى ما همتبار و ايرانى و برادر هستيم، يا ايرانى اصيل هستيم به سر رفته است.

كوردستان خانه كورد است و نخود، نخود، هر كس رود خانه خود.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

کیانوش گرامی؛
1- نیروهائی که از انها نام بردی برای یک رژیم اسلامی مبارزه می کنند و نه علیه آن!
"امروز در مقابل حکومت دینی در ایران، اسلام سیاسی شامل: اصلاح طلبان ، ملی مذهبی ها ، مجاهدین خلق ، دراویش و سرانجام مسلمانانی که با جمهوری اسلامی باندازه من و شما مشکل دارند و خود را مخالف رزیم اسلامی دانند_ می باشند."
2-تفاوت من با آنها اینست که من از سکولار دمکراسی (لائیسیته) دفاع می کنم و می خواهم اسلام به حوزه شخصی منتقل گردد؛ ولی اسلام برای آنها الگوی حکومت و سیاست است! ان تفاوت ناقابل ماست که عمقی به درازای 36 سال سرکوب، خونریزی و جنایت حاکمان و شرکایش دارد.
البته خمینی همان ابتدا مجاهدین را از شرکت در قدرت محروم ساخت و با ماهیت ارتجاعی در صفوف اپوزیسیون قرار گرفتند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

ائلیار گرامی؛
آن توهین هائی که باعث گردیده شما به مرحله انفجار برسید و ادامه کاری تان را مشروط به عدم تکرار آنها کنید را مکتوب کنید!
شما نوشتید که: "حوصله ندارم فردا آخوندی بلند شود و فتوا به قتل اعضای مدیریت بدهد". برای یک آخوند خوردن و آشامیدن در ماه رمضان توهین تلقی میشود، برای یک اخوند امیر اصلانی مفسدفی الارض و جرم او «توهین» به یونس بود.
من باید بدانم که اتهامم چیست؟
کجا توهین شده است؟
من انتقاد اژدر گرامی را می فهمم؛ از اینکه من به احمد خاتمی آخوند از غار گریخته گفته ام دلخور است. کاربرد ملاخانه بجای مجلس برای او خوشایند نیست ...
راستش من نه می خواهم و نه می توانم حقارت این جنایتکاران را در نوشته هایم پنهان کنم!
شما شعار مبارزه با خلافکاری های (پراتیک) رژیم را درست دانسته، ولی برخورد به مرامنامه نظام (مانیفست سرکوب و جنایت) را توهین به مقدسات تلقی می کنید.

برای اینکه به نتیجه رسید باید به نقد مشخص نوشتار من پرداخت و از کلی گوئی پرهیز کرد.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

موضوع اختلاف در بین ما« توهین و خشونت کلامی» نیست که در این زمینه ما خط قرمزهای خود را داریم و بطور مشخص توهین، حتی به علی خامنه ای هم در سایت ایران گلوبال مجاز نیست. موضوع اصلی اختلاف بر سر "اسلام ستیزی" است که با « نقد اسلام» هم متفاوت است و همچنین طرز نگاه به «اسلام سیاسی » می باشد که در زیربه دو موضوع اساسی مورد اختلاف می پردازم:

اول_ «ستیزه گری» و«ستیزه جویی» و کلماتی که اشکار «هراس افکنی» را تداعی می کند «نقد » نیست و مشخصا پروپاگاندا (Propaganda) و یا بعبارت دیگر،دروغهای سیاسی برای فریب افکار عمومی می باشد که زمینه ساز حمله نظامی ویا حذف فیزیکی رقبا و دشمنان سیاسی را تدارک می بیند .از این رو« کمونیست ستیزی»، «امریکا ستیزی» ، «غرب ستیزی»، «اسلام ستیزی»،«عرب ستیزی»، «ترک ستیزی» ، «کرد ستیزی»،«یهود ستیزی» وهمین طور «ایران هراسی» ، «اسرائیل هراسی» و...با نقد تفاوت فاحشی داشته و اهداف دیگری را دنبال می نماید.دوم _ نحوه نگاه به «اسلام سیاسی » موضوع اصلی اختلاف ماست .در این رابطه برخی احزاب و سازمانهای سیاسی : «جدایی دین از دولت » را مطرح می کنند و دسته های دیگری «جدایی دین از سیاست » را شعار محوری خود قرار داده اند. کاملا روشن است که امروز در مقابل حکومت دینی در ایران، اسلام سیاسی شامل: اصلاح طلبان ، ملی مذهبی ها ، مجاهدین خلق ، دراویش و سرانجام مردم مسلمانی که با جمهوری اسلامی باندازه من و شما مشکل دارند و خود را مخالف رزیم اسلامی دانند_ حضور دارند. طبیعتا کسی که شعارش «جدایی دین از سیاست» است ؛ جبهه مخالفین حکومت دینی ایران را محدود به چند روشنفکر و یا فعال سیاسی ضد اسلام می کند وآنان در اینده با مردم عادی هم درگیر خواهد شد .دسته دوم احزاب و فعالین سیاسی که «جدایی دین از دولت» را شعار محوری خود می دهند که البته در بین آنان هم تفسیر متفاوتی از «جدایی دین و دولت » وجود دارد . آنان مطرح می کنند . این جدایی حتی در پیشرفت ترین کشورهای غربی هم جدایی کاملی نبوده است . چه برسد به کشورهای اسلامی که راه بسیار طولانی و پر پیج و خمی در پیش دارند تا به دمکراسی و سکولاریسم برسند . امروز بجز کشورایران ، در بقیه ممالک عربی و مسلمان خاورمیانه ؛ بازگشت به خلافت اسلامی رواج بسیاردارد. در اخرین نظر سنجی در عربستان و دیگر کشورهای عربی نشان داده است که در صورت انتخابات ازاد، 90 در صد ساکنین عربستان به داعش رای خواهند داد وهمچنین 60 در صد زنان ترکیه به حجاب رای خواهند داد . وضیعت مسلمانان سنی د راروپا هم بازگشت به صدر اسلام را تبلیغ می کنند . احزاب ملی گرای و اسلام ستیز اروپایی بسرعت در حال رشدند و احتمالا تا چند سال دیگراز احزاب سنتی اروپا پیشی خواهند گرفت و به قدرت خواهند رسید . گاهی اوقات که ما ایرانیان خارج از کشور با مسلمانان ،کمی متفاوت در باره اسلام حرف می زنیم، دهانشان از تعجب باز می ماند و اگر دو ربین های مدار بسته نباشد و زورشان به ما برسد، دهانمان را خورد خواهند کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

به دیگر سخن، کّل کلام شما، حمایت از تروریست‌های پ کا کا در کوبانی است تا فردا اسید پاشان دولت مرکزی ایران و دأعشیان شیعه کّل کردستان عراق و سوریه را در مشت خود داشته باشند و نه تنها استقلال کشور ترکیه را تهدید کنند بلکه در آذربایجان غربی و شهر ارومیه قره باغ دیگری بیافرینند و دست در دست ارامنه، کّل آذربایجان جنوبی را به آتیش بکشند یعنی‌ کّل خواستهٔ شمای چپ و کمونیست به آتش کشیدن آذربایجان جنوبی است، آخوند‌ها فرزندانشان را به خارج و کشور‌های غربی و امپریالیستی می‌‌فرستند و مدام از غرب بد می‌‌گویند، شمای چپ نیز در غرب و کشور‌های امپریالیستی نشسته اید و مدام بر علیه غرب نقشه می‌کشید، من نیز با درکی که از اقتصاد دنیا دارم میدانم که ۲ سال طول کشید که اقتصاد شوروی زیر سایه قیمت‌های پایین نفت فرو بپاشد و واقف هستم که اقتصاد روسیه امروز بسیار پوسیده تر از

پوسیده تر از اقتصاد شوروی است و قیمت‌های پایین نفت و گاز، نه تنها به فرپاشی اقتصادی روسیه خواهد انجامید بلکه شاید برای کّل اپک تابوتی تهیه کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

" فرق توهین و غیر توهین تفاوت بین «بنشین و بتمک» است.". فرهبگ غالب ما که جوک های اتنیکی نمونه ای از آنست, فرهنگ " بتمرگ " است. " بفرما و بنشین " کمتر مصرف میشود. زمانی که ما مانند انگلیسی کلمه " تو Thou" را حذف و همه را " شما You " خطاب کردیم میشود گفت که پا به مرحله بلوغ و تکامل گذارده ایم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اقبالی عزیر، نگفته ام از «برخورد با اسلام سیاسی» صرف نظر کنید. بل برعکس باید در مقابل آن ایستاد. هم نظری و هم عملی. اما این ایستادگی و برخورد هیچ ربطی به توهین ندارد. شخص می تواند برخورد را توهین آمیز و بدون توهین آمیز انجام دهد. چرا باید شخص بجای نقد همه جانبه ی یک نظریه - که یک نوع مبارزه ی فکری ست- کار را به زشتی سخن نیز آلوده کند؟ مگر متین نمی توان برخورد کرد؟ من از نوشته ی شما چنین برداشت کردم که «در مبارزه با اسلام سیاسی از توهین هم میشود استفاده کرد». بر خلاف شما من نیازی به توهین در برخورد با آن ندارم. و کار توهین دار را مبارزه به حساب نمی آورم. مخالف لمپنیسم سکولار در مقابل لمپنیسم مذهبی هستم. همینطور ستیز کور و عوامانه با دین را ، به بهانه ی اسلام سیاسی، زیانمند به سکولاریسم میدانم.
پرسیده اید توهین چیست؟

توهین ، اینجا ، از زاویه ی اخلاق انسانی ،هر سخن زشتی ست که موجب آزار روحی در دیگری میشود. فرق توهین و غیر توهین تفاوت بین «بفرما و بتمک» است.

در مورد نوشته ی کیانوش عزیز
متن مقاله برای مبارزه مدنی با مسایل طرح شده در کامنت دوستم پاسخ مثبت میدهد. در عین حال که نیازی به «توهین و ستیز کور» ملاحظه نمی کند.
چنین درک کردم ایشان هم ستیزو دشمنی را درست نمیداند و برنقد بدون توهین میاندیشد.

با نوشته بهنام گرامی موافقم :«دو شیوه وجود دارد:
1- شیوه نقد و بررسی و نشان دادن جهات غیر انسانی و ضد بشری آن،
2- شیوه ستیز، همراه با خشونت کلامی و توهین و فحاشی.
من شیوه اول را درست می‌دانم.»
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جمال اول از همه آمار کردهای مهاجر به آذرباجان غربی را در 40 سال اخیرارائه دهید تا مسئله کمی روش تر شود. شعار « هرجا کرد است, کردستان است » را هم اصلاج کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

بدون برخورد رادیکال با دین ، روشنگری غیر ممکن است .گرچه توهین به مقدسات عوام درست نیست ، ولی برخورد بورژوایی و مودبانه شما با افیون جامعه هم حکایت از موضع و وابستگی طبقاتی شما سخن میگوید .

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

در نقد مبارزه نیمبند!
1- سپاس از کیانوش توکلی که پیشنهاد بحث علنی پیرامون معضل برخورد به مذهب را طرح کرد.
2- این بحث پیآمد تهدید........... و مشروط کردن ادامه کاری به همکاری خود با سایت به این که: "در سایت توسط کاربران و اعضای مدیریت :
1-به «دین-اسلام- پیغمبر- قران» توهین نشود" ......... اگر کار توهین ادامه یابد همکاری خود را حتما قطع خواهم کرد. 5- تقاضا میکنم به مشکل من رسیدگی شود. و قول داده شود که از کلمات توهین دار به دین خوداری شود. "
3- پاسخ من :

اقبال اقبالی
سه شنبه, اکتبر 21, 2014 - 22:08
اسلام با تقسیم انسان به کافر و غیر کافر و نیز اعلام قوانین جاودانه الهی علیه کفار؛ توهین، تحقیر و تهاجم علیه دگراندیشان را آغاز کرده است.
ائلیارجان من یکی تحت هیچ شرایطی از برخورد با اسلام سیاسی صرفنظر نمی کنم و زیر بار چنین ضابطه ای نمی روم.
در اینجا (ایرانگلوبال) هر فرد مسئول گفتار سیاسی خود است و کسی شما را بخاطر جرم دیگری مجازات نخواهد کرد!
4- با آشنائی خوانندگان نسبت به پیش زمینه بحث؛ به نقد نکاتی از نظر ائلیار گرامی می پردازم.

ایشان تعریفی از توهین ارائه نمی دهد. و برخورد با مذهب را به بشیوه علمی توصیه می کند.
مبارزه علیه نظام اسلامی؛ پیکاری سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک است. مبارزه سیاسی شامل پیکار در همه جبهه ها می باشد.تقلیل این مبارزه به نقد سیاسی و نقد آکادمیک علمی؛ بمعنای حفظ منشاء؛ عدم تعرض به ایدئولوژی استبداد، دیکتاتوری، تبعیض و جباریت است.
با این نگرش سیاسی، ضرورتی برای گذر از نظام ایدئولوژیک، فرهنگی و دینی وجود ندارد و اگر در گفتار هم شعار آن داده شود؛ در کردار چون با ممنوعیت نقد ایدئولوژیک، فرهنگی، دینی مواجهه است؛ خود را در زندان خود ساخته حبس می کند.
پرسش اینست که؛
این چه مبارزه سیاسی است که سر بریدن داعش را محکوم می کند ولی الگوی آن؛ گردن زدن 700 تن از یهودیان اسیر قبیله بنی‌قریظه توسط علی را ستایش می کند؟
این چه مبارزه سیاسی است که نسبت به ایدئولوزی تحقیر انسان دگراندیش (کافر) که مابازاء سیاسی - حکومتی یافته آتش بس می دهد و از سوی دیگر داعیه دفاع از منافع و حقوق مردم را دارد؟
در ایران امروز به اقلیت های غیر شیعه ستم میشود و ستمکاران بر اساس اصول دین، بیدادگری را سازمان داده اند..
چگونه می توان حکومت اسلامی را در هم شکست ولی ایدئولوژی تبعیض را نجات داد؟
از اینرو من بخود حق می دهم که در کیفیت مبارزه و دفاع از انسان حاملان این اندیشه (ورای تعلقات دینی، قومی و نژادی) تردید کنم!
دین بعنوان ایدئولوژی حکومت فاجعه انگیز است و هنگامی که بر مسند قدرت نشست، باید تاوان برخورد و نقد و نفی را هم بپردازد.
دین عوام امری وجدانی و شخصی است که به احترام انسان و آزادی او و پاسداری از حرمت و حقوق طبیعی او، در امان است!

من برای فردای ایران حکومتی را پیشنهاد می کنم که لائیک ویا سکولار دمکرات باشد و آزادی وجدان و آزادی های ادیان (و بی دینی) را تضمین کند. جدائی دین از دولت و عدم برسمیت شناختن مذهب رسمی را سرمشق سیاست خود قرار دهد.
اما مشکل نظری ائلیار گرامی اینست که مخالف نقد و نفی اسلام بعنوان ایدئولوژی سرکوب، تبعیض و بیدادگری در ایران است و تا کی این تناقض در مبارزه سیاسی برای نفی کلیت حکومت اسلامی را با خود حمل می کند؛ برای من ناروشن است.

کیانوش عزیز نوشته است:
"واقعیت این است که به دلیل انقلاب اسلام شيعه و همچنين گسترش داعش و افراط گری اسلام سني ، جو« اسلام ستیزی» در منطقه و جهان افزایش چشم گیری داشته است."
"اسلام ستیزی" و به بیان دقیق تر نقد اسلام، در بستر تهاجم سیاسی، آئینی و نظامی فاشیستی روحانیت شیعه در ایران، طالبان در افغانستان و داعش در عراق و سوریه شکل گرفت و مردم بیشتر با عمق فاشیسم اسلامی آشنا شدند. مبارزه روشنگرانه، نقادانه و نفی گرایانه ایدئولوژی فاشیسم اسلامی را به اسلام ستیزی تقلیل دادن نادرست است و این اصطلاح برای مظلوم نمائی جریان های فاشیستی - اسلامی در اروپا خلق شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا امرالله شما جواب امیر ابراهیمی به آقای "دریا دل " را خواندی؟ آقای دریا دل در صفحه فیسبوک امیر ابراهیمی از او پرسید که جواب سئوال آقای امرالله ابراهیمی را دادید؟ و امیر ابراهیمی نوشت Amir Ebrahimi جناب دریا دل آنها که مار را رسم میکنند پاسخی است کلی ولی برای روشن شدن جنابعالی :من هستم با دوستان و یاران و سازمان فدایی که ادرس دبیرخانه و مسئولینش را ذیلا میگذارم که اگر ابهامی دارید در خدمت باشیم ولی فردی که نام برده اید را چه کسی میشناسد ؟ از کجا امده و چه میکند ؟ حتی ارزش وقت گذاشتن و خواندن ندارد .با سپاس و مهر بیکران مجدد از دوستان و همراهان

نوشته شده توسط: Anonymous

متوجه نیستم چرا بعضی ها مثل کبک سر در برف می کنند و حقیقت را پنهان. مگر آکسیون های بسیاری برای کمک به ساکنین عین العرب با عنوان کوبانی تنها نیست برگزار نشد. روی آوردن به مردم جهان باعث شد که 200 هزار نفر از این شهر فرار کنند و شهر به سمت سقوط و کشتار دسته جمعی رزمندگان بدست جانوران اسلامی روز بروز نزدیک تر شود. به محض انکه امریکا وارد قضیه شد ورق برگشت و حالا به جای استوره های جنگنده های امریکائی و نیروهای ائتلاف ، شلیک تفنگ از سوی دختران کوبانی را عمده می کنند.
کوبانی ها می رزمند شکی نیست ولی من ناسپاسی و نادیده گرفتن کمک های نظامی -پزشکی امریکا و متحدانش به این مردم رزمنده را یک شارلاتانیزم سیاسی می بینم که امیدوارم روزی کوبانی ها با برافراشتن پرچم امریکا در تپه های عین العرب از این ملت و دولت یاری رسان سپاسگزاری کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

چند نفر از دوستان تورک زبان مطرح کردند کە شعار هر کجا کورد هست کوردستان است شعار انحرافی و تفرقە افکنانە است این کاملأ درست است اساسأ این شعار نمیتواند درست باشد و ملت کورد هم هیچ وقت نمیتواند این چنین ادعایی بکند مثلأ کورد امروزە در بیشتر نقاط جهان وجود دارد و خیلی مسخرە و بی اساس هست کە هر کجا کورد باشد آنجا کوردستان باشد ،،،،، ولی مطرح کردن این شعار در برابر پان ایرانیستها معنی پیدا میکند و دوستان تورک آذری باید درک کنند کە چرا کوردها این شعار را مطرح میکنند ایرانها و پان ایرانیستها مطرح میکنند کە هر کجا کورد باشد آنجا ایران است و این شعار برای ملت کورد آزار دهندە است چون ملت کورد نیز مانند تمام ملتهای جهان سرزمین خود را دارد و آن کوردستان است مثلأ تهران تبریز اوروپا کورد زیاد زندگی میکنند

و ادعای این کە چون کورد تهران یا تبریز یا هلند یا آلمان یا سوئید زندگی میکنند کوردستان باشد خیلی مسخرە است ولی ما ملت کورد با تورکهای آذری سرزمینهای مورد مناقشە داریم و تا زمانی کە رفراندمی در اورمیە یا سلماس و ماکو انجام نگرفتە کە اکثریت مردمان این شهرها تصمیم نگرفته باشند محال است بە پان تورک ملت کورد باج دهد و از یک وجب سرزمین خود عقب نشینی کند ... ولی همانطور کە در بالا گفتم شعار هر کجا کورد هست آنجا کوردستان است در مقابل شعار خیلی مسخرەی هر کجا کورد هست ایران است از طرف کوردها مطرح میشود
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

پیش از همه باید در نظر داشت که خشونت کلامی مقدمه و بستر خشونت فیزیکی است.
متاسفانه ما به وفور شاهد خشونت کلامی در گفتار و نوشتار در میان ایرانیان هستیم. البته این خشونت، خاص ایرانیان نیست ولی در میان نیروهای سیاسی ایران، درجه بالایی از خشونت کلامی مشاهده می‌شود.
سؤال این است که ما باید با آنچه که نمی‌پسندیم و با مخالفان خود و دشمنان خود چه برخوردی داشته باشیم. طبیعی است که ما در برخورد به دوست و دشمن، شیوه‌های متفاوتی به کار می‌گیریم ولی آیا تفاوت گذاشتن بین دوست و دشمن باید ما را به خشونت کلامی بکشاند؟
در مورد برخورد با دین و مذهب هم همینطور است. من شخصا به هیچ دینی باور ندارم. با قوانین انسان‌ستیز و ضدبشری ادیانی مانند اسلام نیز سر سازگاری ندارم و به این قوانین هیچ احترامی قائل نیستم. میان مسلمانان عادی و اسلام سیاسی هم تفاوت قائلم. ولی فکر می کنم که مشکل بر سر مخالفت با دین

و مذهب و اسلام و یا مبارزه با اسلام سیاسی نیست. مشکل حتی بر سر احترام گذاشتن و احترام نگذاشتن نیست.
مشکل بر سر شیوه برخورد و مبارزه است.
برداشت من این است که در این مورد دو شیوه وجود دارد:
1- شیوه نقد و بررسی و نشان دادن جهات غیر انسانی و ضد بشری آن،
2- شیوه ستیز، همراه با خشونت کلامی و توهین و فحاشی.
من شیوه اول را درست می‌دانم و شیوه دوم را نه تنها در مورد دین، بلکه حتی در مورد خونخوارترین دشمن خودم هم درست نمی‌دانم و قبول ندارم. به نظر من مدنیت حکم می‌کند که حتی با بدترین دشمن خودمان نیز باید بدون توهین و تحقیر برخورد کنیم. کسی که فحاشی و توهین می‌کند، هر زمان که موقعیت عینی برایش جور شود، و با دشمن خود رو در رو قرار گیرد، با مشت و چماق "حرف" خواهد زد و اگر در موقعیت برتر باشد و بر مسند قدرت بنشیند و حاکمیت و دولت و قوه مقننه را در دست داشته باشد، به حذف فیزیکی آنها و زندان و اعدام دست خوهد زد.
کسی که امروز سلاحی جز قلم ندارد و قلم را به فحاشی آلوده می‌کند، به دشمنش فحش می‌دهد، توهین می‌کند، اتهام می‌زند و... فردا، زمانی که سلاح آتشین در دست داشته باشد، چه خواهد کرد؟
چنین شخصی هر اندازه هم که شعار عدم خشونت بدهد، و در "دفاع از حقوق بشر" فریاد بزند، شعارهایش توخالی هستند. کسی که نتواند از خشونت کلامی پرهیز کند، چگونه خواهد توانست از خشونت فیزیکی پرهیز کند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

شما ترکها بجای اینکه از مغلها انتقاد کنید از ایرانیها گله مندید . دستان به مغلها نیمرسد مچ پای ما را گرفته اید. از خود بیگانه شده اید ولی فکر میکنید ما گنهکاریم .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب به به جمال, دروغ پراکنی را پیشه نسازید. تبریز یک شهر دانشگاهی است و خیلی دانشجو از تمامی ایران در آنجا تحصیلات عالی کرده وبه مقام بلند اجتماعی میرسند . فکر نمیکنم مجبور میشوند شلوارشان را در شهر خودشان بدهند تا بزرگ یا کوچک کنند.واما خدمت دوستان کرد باید عرض شود , شعار « هرجا کرد هست کردستان» است , بغیر از نفرت پراکنی با خلق های همسایه ثمره دیگری برای کرد ها نخوهد داشت و این همه مظلوم نمائی شان را زیر سئوال میبرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه بحث:

6 – افزایش جمعیت کردها در آذربایجان علاوه بر مشکلات دیگر به مشکل سیاسی تبدیل شده است. افزایش جمعیت کردها در شهرهای تورک باعث شده که آنها ادعای ارضی به آذربایجان بکنند. کردها بر این باور هستند که "هر کجا کورد باشد آنجا کردستان است".

از اینرو مقابله با مهاجرت کردها به شهرهای آذربایجان، محدود کردن فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کردها درآذربایجان، اخراج کردها از آذربایجان و پراکنده ساختن آنها به برنامه و سیاستهای دقیق کارشناسانه احتیاج دارد. خنثی ساختن تعرض سیاسی و هجوم جمعیتی کردها به شهرها و روستاهای آذربایجان با تظاهراتهای 20 – 30 نفره محال و غیر عاقلانه است. کار آگاه گرانه در بین مردم تورک، حرکتهای سیاسی بزرگ، تنظیم برنامه های دقیق روشن و اجرای روشهای مختلف از سوی نیروهای سیاسی آذربایجان و کمک گرفتن در اجرای این برنامه ها توسط ناسیونالیستهای آذربایجانی که در درون سیستم اداری، نظامی و دولتی ایران هستند از اهمیت فراوانی برخوردار هستند و ترغیب مقامات تورک به اجرای این برنامه ها دقت و تلاش زیادی میخواهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

قبل از هر چیز اشاره و تاکید شود که ادعای ارضی کردها به اذربایجان غربی نادرست است و باید بشدت در مقابل آن ایستاد اما تظاهرات در این شرایط برعلیه کردها نه تنها درست نیست بلکه به ضرر آذربایجان است. چرا؟
1 - کردها مثل هر ملت ستمدیده ای برای آزادی ملی و استقلال سرزمین شان مبارزه میکنند. آنها برعکس ما آذربایجانیها در مبارزه جدی، رزمنده و فداکارهستند. انها حقوق خود را درک کرده و در هر جهار پارچه کردستان با آگاهی کامل دهها حزب چپ و راست تشکیل داده اند و جنگ بزرگی را سازمان داده و رهبری میکنند. ناسیونالیستهای آذربایجان باید اینرا به کله خود فرو ببرند که کردها تروریست نیستند و با ترکیه و ایران همصدا نباشند. کردها احزاب ضد دمکراتیک و ارتجاعی زیادی دارند که نه به حقوق زحمتکشان کرد اهمیت میدهند و نه به حقوق ملتهای دیگر احترام قائل میشوند.

. اما آنها تروریست نیستند بلکه با تروریسم دولتهای فاشیست و تروریست ایران، ترکیه، سوریه، عراق و دولت اسلامی داعش مبارزه میکنند. مبارزه و مقاومت کردها در کوبانی توسط سوسیالیستهای کرد در تاریخ بی همتا است. آنها با مقاومت خودشان در برابر اسلام گرایان وحشی و بربر به سمبل مقاومت و الگوی همه مبارزان آزادی بشریت تبدیل شدند. به همین جهت جهان متمدن با احترام خاصی به مبارزان کوبانی برخورد میکند. در دو ماه گذشته مقاومت قهرمانانه و پیروزمندانه جنگجویان سوسیالیست و زحمتکش کرد کوبانی جهان را به حیرت واداشته است. کوبانی ، مبارزه ملی و رهایی بخش کردها علیرغم هر اختلافی که کردها با ما آذربایجانیها دارند قابل دفاع است. در این مدت تنها و تنها فاشیستهای ترکیه و داعش شرمسار شدند و پست و کثیف بودنشان به همه آشکار شد. در این میان جبهه ها آشکار شدند. هرکس در جبهه کوبانی، آزادیخواهی و انسانیت نباشد بی شک در جبهه فاشیستهای ترکیه و داعش قرار دارد.

2 – در شرایطی که در سراسر جهان مردم علیه داعش و به دفاع از کوبانی تظاهرات و آکسیون برگزار میکنند. کردها در ارومیه هم بدفاع از کوبانی تظاهراتهایی را خواسته رژیم اسلامی و در جهت منافع رژیم ایران بود انجام دادند. این تظاهراتها ضمن دفاع از کوبانی نوعی قدرت نمایی کردها در ارومیه، اعلام حضور قدرتمند در ارومیه و تثبیت سیاستهای توسعه طلبانه آنها و ادعاهای ارضی شان بر آذربایجان هم بود. علیرغم همه اینها در این موقعیت، این اشتباه بزرگی است که بر ضد کردها در ارومیه تظاهرات بگذاریم. در چنین شرایطی برگزاری تظاهرات در ارومیه بنام تورکها و آذربایجانیها کاری بسیار احمقانه و غیر سیاسی میباشد. در این شرایط افکار و احساسات مردم ارومیه متوجه مبارزه عادلانه و حق طلبانه مردم کوبانی است و هر جریان پانترکیستی که بخواهد برعلیه کردها و تظاهرات حمایت آمیز کردهای ارومیه تظاهرات بکند نمی تواند مردم را بسوی خودش جلب کند و برعکس مردم ارومیه را از جنبش ملی و دمکراتیک آذربایجان فراری میدهد.

3 – توازون قوا مهم است. دهها هزار نفر از کردهای ارومیه سه روز متوالی در مناطق طرزیلو، اسلام آباد، شهرک ولیعصر و غیره تظاهراتهای گسترده ای در دفاع از کوبانی برگزار کرده اند. اما در مقابل چنین حرکتی پانترکیستهای مدافع ترکیه 50 نفر را به خیابان خیام آوردند و با این تعداد بسیار کم آبرو و حیثیت جنبش ملی آذربایجان را بردند. این بئی های با دست خالی و سرباز کم به جنگ حریف رفتند و شکست خوردند و بدبختی ایجاست که تاوانش را باید آذربایجان پس بدهد. میگویند جاهلی سنگی را به چاه انداخت که هزار عاقل و دانشمند هم نمی توانست آنرا از چاه در بیاورد. اما کار این دوستان به کار به "دوستی خاله خرسه" شبیه است که با این محبتها چشم آذربایجان را در می آورند.

4 – زمان تظاهرات بر علیه کردها در ارومیه زمانی مناسب نبود. ما نمی توانیم هر عملی را در هر زمانی که دلمان خواست بکنیم. تظاهرات در این شرایط به ضرر آذربایجانیها است. حرکت مخالفت آمیز30 - 40 جوان احساساتی آذربایجانی نمی تواند در مقابل جو عظیم و حمایت آمیز جهانی از کوبانی موثر باشد. داعش شاید از این چند نفر ممنون باشد اما آذربایجانیها این حرکات نسنجیده را عاقلانه و مناسب نمی دانند.

5 – این تظاهرات قبل از اینکه آذربایجان را نمایندگی بکند جنبه حمایتی از جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و داعش را با خود داشت
ادامه بحث در کامنت بعدی میآید
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

واقعیت این است که به دلیل انقلاب اسلام شيعه و همچنين گسترش داعش و افراط گری اسلام سني ، جو« اسلام ستیزی» در منطقه و جهان افزایش چشم گیری داشته است. البته اسلام؛ سیاسی ترین دین جهان است

واقعیت این است که به دلیل انقلاب اسلام شيعه و همچنين گسترش داعش و افراط گری اسلام سني ، جو« اسلام ستیزی» در منطقه و جهان افزایش چشم گیری داشته است. البته اسلام؛ سیاسی ترین دین جهان است . احترام به دین دیگران که در گذشته طرح می شد؛ این سئوال کلیدی را در ومورد قوانین اسلامی طرح می کند که ایا ما باید به «قانون سنگسار» و «قانون قصاص اسلامی » با احترام برخورد کنیم ؟. مثلا اگر فرد اسید پاش اصفهانی دستگیر شد و برطبق قانون اسلام بایستی قصاص شود و در چشم هایش اسید ریخته شود..؟ آیا ما به این قانون اعتراض نخواهیم کرد؟ از سوی دیگرنگاهی کنیم به ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد حق آزادی دین :«شخصی حق دارد از آزادی انديشه ، وجدان و دين بهره مند شود : اين حق مستلزم آزادی تغيير دين يا اعتقاد و همچنين آزادی اظهار دين يا اعتقاد ، در قالب آموزش دينی ، عبادت ها و اجرای آيين ها و مراسم دينی به تنهايی يا به صورت جمعی ، به طور خصوصی يا عمومی است .» خوب اینها مباحث فکری و نظری است که پس از انقلاب در اپوزیسیون ایران مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و همچنان ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز جمال، من کرد نیستم ولی شرافت، وقارت، مردمداری، و شجاعت کردها را با هیچ کس عوض نمیکنم. حالا میخواهند فدرال شوند، مستقل شوند ویا کشوری نو بسازند، این آینده است که آنرا نشان خواهد داد. در حدود 38 سال پیش که من در تبریز سرباز بودم ومیخواستم شلوار سربازیم را در یک دوزنگی کوچک کنم، چون ترکی نمی دانستم، دوزنده آنرا برایم کوچک نکرد تا اینکه با دوستی که کمی ترکی میدانست به دوزندگی دیگری رفتیم وشلوار را در آنجا کوچک کردند. خوب، با این رفتار چه میشود کرد؟ چگونه میشود با آنها، آنهم در باره مسائل سیاسی گفتگو کرد وبه نتایجی رسید؟
زنده باشی عزیز

س

نوشته شده توسط: Anonymous

ما ملتی صبور هستیم اسید پاشی را هم تحمل میکنیم صبر انقلابی داریم سر آقا رهبر سلامت باشد سربازان آقای اسید پاش سلامت باشند ما انقلاب نکردیم که مثل انسان متمدن زندگی داشته باشیم الگوی ما سرباز کوچک آقا رهبر برادر کوچک زاده اربده کش است که امیدوارم این جرسومه های فساد و انگل های خطرناک بشریت بدست زنان توانمندمان نابود شوند

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

جمال گرامی، آنچه در مورد فونت نوشتید درست است. شما از صفحه کلید کردی استفاده می کنید که مطابقت کامل با فونتهای فارسی ندارد.
در همان صفحه کلید، شما دو تا ه دارید. اگر از ه دیگری استفاده کنید، مطالب شما درست نشان داده می شوند.
در مورد تاخیر در انتشار کامنت شما: من چند ساعتی پای کامپیوتر نبودم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بااینکه میدانم کردهاهمچون ترکان درایران درزیرشدیدترین فشاراقتصادی.سیاسی. فرهنگی هستندوفرزندان آنهامثل فرزندان مادرایران حتی یک کلاس بزبان مادری ندارندوبه عینه همه شاهدآسیملاسیون شدن هردوی ماهستند.نیروی این ملت مظلوم توسط روشنفکر نماهای چپ وناسیونالیستهای کورورهبران خارج نشین به بیراهه وهدرمیرود.کردهاتوسط این گروه ها باینکه این گروههاهمگی اطلاع دارندآلت دست کشورهای خارج وایران هستنددرآزربایجان اسکان داده میشوندوادعای سرزمین های مارادارندچرانمیخواهندآنهارادراستانهای کردستان .کرمانشاه.ایلام.لرستان.چهارمحال جای دهندتاازبرادرکشی عمیدی جلوگیری شودودشمن هردونتواندازاین تفرقه سوء استفاده کند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تظاهرات آرژانتینها در بینس آیروس در دفاع از کوبانی در مقابل سفارت خانەی تورکیە
http://www.youtube.com/watch?v=C85tO-aFtVc&feature=youtu.be

http://www.youtube.com/watch?v=C85tO-aFtVc&feature=youtu.be
نوشته شده توسط: Anonymous

با مطالعه مطالب رفقای چپ، به این نتیجه رسیده‌ام که این کمراد ها، به دلیل گرایش پ کا کا به افکار چپی و کمونیستی و اولترا ناسیونالیستی، کوبانی را در تصویر بزرگ اتحاد ( روسیه، ایران و سوریه ) می‌‌بینند و نبرد کوبانی را، به نویی نبرد این اتحاد با امپریالیزم قلمداد میکنند، به عنوان یک واقع بین، از حالا شکست این استراتژی را خواستم به رفقای چپ تسلیت بگویم، بدون شک جنگ گاز و نفتی‌ در سطح جهانی‌ شروع شده که یک طرف آن ( آمریکا و عربستان ) است که با تزریق نفت و گاز به بازار‌های جهانی‌ سعی‌ میکنند اقتصاد ( روسیه، ایران و طفل وابسته به آنان سوریه ) را از نظر اقتصادی شکست دهند، رفقای چپ بهتر است بدانند که اقتصاد ونزوئلا، کشور دیکتاتور زده دیگر نیز، به ویرانه‌ای تبدیل خواهد شد، عزیزان چپ بهتر است بدانند اگر ( انقلاب اطلاعاتی به تضاد ابزار و سرمایه پایان داد ) بدون شک تکنیک فرکینگ اقتصاد روسیه و ایران را

که وابسته به نفت و گاز است به ورشکستگی خواهد کشاند، آیا چپ و کمونیست اینبار بر علیه انقلاب اطلاعاتی و تکنولوژی اعلان جنگ خواهد داد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

در تعجبم کە نفرت و دشمنی کور بعضی از دوستان تورک آذری در رابطە با ملت کورد از کجا ناشی میشود امروز پ ک ک برای دفاع از ترکمن های عراق در قرە تپە در دفاع از ترکمنها در برابر داعش نیرو فرستادە ،، همین پ ک ک قبلأ هم برای آزاد سازی آمرلی کمک کردە بود اصل خبر ترکی

Yine iş başa düştü.PKK budefa Karatepede türkmenleri savunmak için harekete geçti.Kürt güçleri hep birlikte türkmenleri korumaya yöneldiler.....FAŞİZAN ZİHNİYETLİ TÜRKLER AZ DA OLSA UTANIRLAR BELKİ..... در ضمن من چند ساعت پیش یک کامنت در جواب شخصیبە نام تهرانی نوشتە بودم دلیل پخش نکردن آن را نمیدانم ؟/
نوشته شده توسط: Anonymous

کیوان کابلی را می شناسی؟ کیوان می دونه که امیر ابراهیمی را رژیم برای خبر چینی فرستاد. شاید برای اینکه آبروی مهدی سامع نره اطلاعاتش را علنی نکنه ولی می دونه. امیر در یک آپارتمانی زندگی می کرد که ایرانی هم در همان آپارتمان ترکیه زندگی می کردند. گند کاری بالا آورد که درست نیست اینجا بنویسم. این را برای یکی از آنها می فرستم و میگم با تو تماس بگیره. این با چه رویی می تونه در جمع ایرانی ها ظاهر بشه و در کنار مهدی سامع و .. عکس بگیره؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اولین واکنش من در ارتباط با این مقاله حس پرتاب شده گی‌ به دهه‌های ۳۰ و ۴۰ بود، ولی‌ ناگهان پرسشی به سنگینی‌ کوه اورست بر ذهنم مستولی شد که مبادا این ( کوبانی مرکز تولید ارد، گندم و داس و چکش ) خاورمیانه است و من از آن خبر ندارم، پرسشی دیگر نیز در ذهنمم شروع به جولان دادن کرد که آیا ( چپ و کمونیست ) مرتکب همان اشتباهی می‌‌شود که در انقلاب ۵۷ با حس نفرت از امپریالیزم پشت خمینی جلاد قرار گرفت، بدون شک اگر سخنی از زحمت کشان می‌‌رود باید پرسید در کجای خاورمیانه، بدون اتکأ به نفت و گاز، ملتی قادر به تولید شده اند و کوبانی در کجای این معدل می‌‌گنجد؟ آیا اسطوره سازی از کوبانی، در مقایسه با دفاع از کیان اوکراین و شبه جزیره‌ کریمه از سوی چپ و کمونیست‌ها که به کلی‌ نادیده انگاشته شد در اذهان عمومی‌، پرسش ایجاد نمیکند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی، من جزآن دسته ازمردمانی هستم که خواهان صلح و مودت و دوستی بین کلیه مردمان ساکن ایران هستند وبرای آزادی و برابری همه آنان نسبت به حقوق شهروندی شان تلاش میکنند.
من جزیی ازآن مردمانی هستم که داشتن ایران آباد و آزاد را درهمدلی مردمان ساکن درآن میدانم و سعادتمندی آنان را دریکی بودن میدانم.
آنطورکه شما درچهاربخش تقسیم بندی نمودید، ظاهراً بخش پنجمی درتفکرات شما وجود ندارد. ازاینرو، تصورنمیکنم که بتوانید پاسخگوی من باشید.
ایران مال همه ایرانیان است و هموطنان کردمان نیز، همانند دیگر اقوام ایران ، خود ازصاحبان اصلی ایران هستند.
آقای کرمی،ذهنیت تجزیه طلبی خودرا کناربگذارید و به صلح و مودت و دوستی مردمان ایران و جهان باندیشید.
ازتفکرتجزیه طلبی بوی دشمنی و خون استخراج میشود. ازاین تفکر خارج شوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این تورکهای 2 آتشهی آذربایجانی عجب انسانهائی هستند به هیچ سراطی مستقیم نمیشوند و نیستند به غیر از دشمنی و تنفر هیچ چیز دیگری نمیخواهند وللا من کم کم دارام درک میکنم مردمانی که سرزمینهایشان توسط مغولها و تاتارها و تیموریان و غزنویان و سلجوقیان ، اشغال میشد سیاست تهاجمی برای تورکها انگار ارثی باید باشد و در ژن آنها و دی، ان ، آی، آنها باید موجود باشد از کوردستان و آزادی ملت کورد صحبت میکنیم نارحتند و شروع میکنند به توهین و اهانت ووو ، از دوستی و همکاری و دیالوگ و مهربانی صحبت میکنم باز نارحتند

aجناب تهرانی به من چه مربوط است کسانی که در تبریز به دفاع از کوبانی بیانه دادند چه کسانی هستند و دارای چه تفکری هستند من نه آنها را میشناسم و نه میدانم که هستند و نه به من مربوط است که چه تفکری دارند . اگر کمونیست هستند ، اگر ناسیونالیست 2 آتشهی تورکنف ، اگر مذهبی هستند اگر لیبرالند به من چه مربوط است من تفتیش عقاید از هیچ کسی را نمیکنم ، آنچهکه برای من مهم بود تعدادی از مردم آذربایجان با اسم و امضاء از کوبانی دفاع کردند من به عنوان یک کورد از آنها سپاسگذارم من هم از مبارزات آزادیخواهانهی ملت تورک آذری برای آزادی دفاع میکنم ، عدهای از کوردها هم از این موضع جمعی از تورکها در تبریز در مورد کوبانی سپاسگزاری کردند همین و من هم در این صفحه پخش کردم این دوستان تورک آدری که این بیانه را امضاء کردند یا نمیکردند باز ملت کورد به مبارزهی خودش در کوبانی ادامه میداد باور کنید این باینیه فقط تعدادی معدود از مردم کورد از آن آگاهی دارند فقط همین حال جناب تهرانی شما چرا دندانتان را قروچه کردید برای پخش این بیانیه دوستان مودرات و فهمیدهی تورک آذری همه باید مثل شما فکر کنند ؟؟ و خالکوبی نشان دهند ؟؟ امیدوارم دوستان بتوانند کامنت را بخوانند چون من با فونت کوردی مینویسم و انگار صفحه فونت farsy ندارد برا همین مطلب یک کم به هم میخورد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقاجان! شما که خودت ترک هستی! دچار تبلیغات غربی نشو! و از کاه، کوه نساز! بدون هواپیماهای بمب افکن آمریکا که قسمت داعش را با خاک یکسان کردند، چهار تا تفنگ بدست کوبانی، نمی توانست در مقابل گروههای تا دندان مسلح تروریستهای داعش ایستادگی کند. جنگ هنوز در آنجا ادامه دارد، و اصلا معلوم نیست که سرنوشت منطقه چه خواهد شد. داعش همان خود آمریکا، و دست پرورده آن است. و سیاست استعماری او را در منطقه اجرا میکند. آمریکا قلاده داعش را مثل یک سگ زنجیری تربیت شده در دست دارد. هر وقت بخواهد رها میکند. هر وقت هم بخواهد مهار میکند.