Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا ناصر! شما میفرمائید:" سرنوشتِ فردایِ ایران و ایرانیان با سرنوشتِ کوتاه و دراز مدّتِ مردم کُرد در منطقه و در خاورمیانه و جهان با هم رابطه ای تنگاتنگ دارند." پایان نقل قول. ممکن است بفرمائید، منظورتان از ایرانیان کی ها هستند؟ در ایران طبق آمار اخیر که از طرف دولت انجام شد تقریبا %43 از مردم ایران، ترکهای آذربایجانی اند، و میلیوها غیر فارس!، از جمله اعراب، بلوچ ها، و ترکمنها، گیلک ها، و سایر ملل نیز وجود دارند. منظورتان از ایرانیان کیست؟

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

امام جمعه پل دختر در جلسه شوراي شهر گفت :"مبارزه با ماهواره از أهداف قيام امام حسين بوده است" حالا حكايت دوستان است كه ريشه مباحث أمروز را در اختلافات چپ ها در سي سال پيش جست جو مي كنند .اگر ديروز تفكر ضد امپرياليستي - ضد سر مايه داري انحراف بود ، أمروز تفكر پانيرانيست -اسلام ستيز انحراف از نو جديد است

فجایع باورنکردنی همچون اسید پاشی از سوی گماشتگان رژیم اسلامی ، بخشی از مردم ایران رااز اسلام گریزان کرد و گفته می شود حدود 2 میلیون نفرایرانی به مسیحت گرویده اند و چند صد هزار نفر هم بهایی ، زرتشی و چند ده هزاردیگرهمچون من بی دین و کافر گشته اند و بقیه یعنی اکثریت ایرانیان که هم با رژیم اسلامی دچار مشکل شده اند با این وجود مسلمان باقی مانده اند..یکی از فوائد بسیار مهم جمهوری اسلامی این بود که ایرانیان را در مقابل میکروب اسلامی داعش صد در صد بیمه کرده است در حالی که 90 در صد سعودی ها در یک انتخابات ازاد به خلافت اسلامی داعش رای خواهند داد. از هم اکنون قابل پیش بینی است که پس ازسقوط جمهوری اسلامی و یا اصلاحات بنیانی در همین نظام ، دستگاه روحانیت شیعه ایران ازهم خواهد پاشید . با این وجود اسلام ومسلمانان، شاید صد ها سال دیگر هم بعنوان یک اکثریت در ایران حضور خواهند داشت. از سوی دیگر ،عصر ارتباطات ، عصر بهم پیوستگی جنبش های اتنیکی ایران خواهد بود. بنابراین افکار پانيرانيست -اسلام ستيز درست در مقابل این رو ند هاست . آنان مشکلات کشور را پیجیده تر وایران را بسوی جنگ های فرقه ای _ مذهبی خواهند کشید و یا مردم مجبور می شوند از ترس سوریه ای شدن با رزیم اسلامی بمانند و با مرگ تدریجی رهبران نظام در 15 سال اتی ، همین نظام را غیر اسلامی کنند
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

به هر حال اینها گذشته های ما هستند و هر یک از ما به نوبه خود و به سهم خود و به اندازه مسؤلیت هایی که داشته ایم، مسؤلیم.
آیا علم کردن این مسائل در یک بحث امروزی بی معنی نیست؟

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی با تشکر از شما، باید بگویم که اگر راستش را بخواهید مساله ما اصلا این نبود که به کسی گفته شود تو توهین کرده ای تا آن دیگری بگوید آن چیزی که تو توهین می دانی، از نظر من توهین نیست.
هدف ما این بود که بحثی کلی و نظری درباره چگونگی برخورد به دین و خصوصا اسلام و اسلام ستیزی با کمک خوانندگان صورت بگیرد و مساله شکافته شود. متاسفانه برخلاف میل من (من از طرف همکارانم صحبت نمی کنم) مسائل درونی هم وارد این بحث شد و دوستانی مساله را به خود گرفته و شخصی کردند و بحث منحرف شد.
احتمالا اگر بحث در چارچوب نظری باقی می ماند، می شد نتایجی کلی از آن گرفت. التبه من ادعا نمی کنم که می شد به اتفاق نظر دست یافت. فکر می کنم که این امر ناشدنی است.
در ضمن باید تاکید کنم که من اسلام ستیزی را بد نمی دانم. تنها مشکل من و نکته ناروشن برای من، شیوه این ستیز است.

به نظر من هم بحثهای درونی باید در همان درون بمانند و جدا از اینکه بیرون آوردن آنها و شخصی کردن بحث تقصیر چه کسی بود، من به نوبه خودم از همه خوانندگان گرامی پوزش می خواهم. در ضمن فکر می کنم که اگر ما سالیان درازی هم به بحث درونی در باره "مفهوم و ملاک توهین" بپردازیم، به نتیجه واحدی نخواهیم رسید. به نظر من تنها کاری که می توان در این مورد کرد، توافق بر سر یک سری چارچوبهاست. به زبان دیگر یک معامله و گزیدن آلترناتیوی میانه.
درباره اینکه مسلمانان هر نقدی بر اسلام را توهین به حساب می آورند، درست است و حق با شماست. ولی به نظر من ما نباید به خودسانسوری در نقد مبتلا شویم. البته من برداشتم از نقد را نوشتم. در میان مسلمانان هستند کسانی که هر چند اندکند، می توان با آنها به بحث پرداخت و نقد را، ظاهرا هم شده، توهین قلمداد نمی کنند. از طرف دیگر نقد، چه کزنده باشد (منظورم توهین آمیز و فحاشانه نیست) چه ملایم، در نهایت می تواند بسیاری را به فکر وادارد.
فکر می کنم از سوی دیگر ، نقد محترمانه هر چه فراوانتر باشد، در نهایت می تواند امر نقد اسلام را به یک امر عادی تبدیل کند و ما احتمالا روزی و روزگاری به آنجایی برسیم که امروز جامعه اروپایی در آنجا ایستاده است.
با تشکر از شما
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

"ببینید، کسانی که تا دیروز با پول و مواجب صدام و سازمان اطلاعاتی او علیه ایران و ایرانی می جنگیدند"
من با راه کارگر بودم و هنگامی که به این موضوع و ... پی بردم (25 سال پیش) راهم را جدا کردم.

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

خانم همیلی گرامی، هیچ یک از کامنتهای شما از اینجا برداشته نشده. شما یک کامنت را 3 بار نوشته بودید که طبیعتا فقط یکی از آنها منتشر شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آذرگون! با سلامهای گرم آذری! و خسه نباشید! ما هنوز منتظر پاسخ جنابعالی هستیم. لطفا بیش از این ما را منتظر نگذارید. مرسی.

نوشته شده توسط: Anonymous

متآسفانه کامنت مرا اینجا برداشتند نمیدانم به چه دلیلی؟

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

گرمترین سلامها خدمت جناب مراد گرامی و عزیز. شما که از نزدیک شاهد ماجرا بودید و می دانید که بنده ادعای کمونیست بودن نداشتم ولی بودند کسانی که ادعای‌شان گوش فلک را کر کرده بود و آن پول خلق و انقلاب که در جیب‌شان بود را خرج عیش و نوش و زنان در ابوغریب می کردند و دست در جیب و سیگار بر لب می چرخیدند و می چریدند. بنده در آن روزهای کذایی به همه آن 69 نفر اطلاع دادم که می توانم یک زندگی بخور و نمیر برای‌شان فراهم کنم. در روزگارانی که آنها 40 دینار حقوق پناهندگی می گرفتند، بنده با جسم مجروح 18 ساعت در روز کار می کردم و بالای 130 هزار دینار به نیازمندان کمک مالی کردم. همین امیر ابراهیمی‌ها بودند که می گفتند امرالله ابراهیمی از مجاهدین پول می گیرد و به اینان می دهد که ضد مجاهدین نشوند ولی به خداوندی خدا نه یک سنت از مجاهدین گرفتم و نه از UN و نه از دولت عراق. همه آن دست رنج شبانه روزی خودم بود.

هر کس که وجدانش بیدار است می تواند شهادت دهد تا زمانی که در آنجا بودم نگذاشتم کسی محتاج نان شب باشد. یک استکان چای و یک لقمه نان اضافی نخوردم. در جواب آنانی که دسترنج شبانه روزی مرا "پول باد آورده مجاهدین" القا می کردند، سکوت می کردم تا راحت باشند. خوشبختانه همه آنان زنده‌اند و شاید روزی در جایی بنویسند و بگویند. از توجه‌تان سپاسگزارم
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار؛ ضمن سلام، به نظر من مشکل عمده ما ایرانی جماعت و روشنفکرانمان عدم آشنایی درست با مقوله راسیسم است. در ادبیات ضدراسیستی جوامع غربی «اسلاموفوبیا» نیز همانند «آنتی سمتیسم» به عنوان مقوله ای نژادپرستانه شناخته شده است. همچنانکه دولت اسرائیل

همچنانکه دولت اسرائیل و حامیانش از مقوله «آنتی سمتیسم» برای سرکوب آزادی بیان و بستن دهان منتقدین سوء استفاده میکنند؛ قدرتهای مرتجع اسلامی و برخی مسلمانان کم دانش و زورگو نیز از مقوله «اسلاموفوبیا» به عنوان چماقی برای بستن دهان منتقدین سوء استفاده مینمایند. من بر این باورم که فهم درست مقولاتی مانند اسلام ستیزی/مسلمان ستیزی و یهود ستیزی مستقل از فهمی عمیق در رابطه با راسیسم/نژادپرستی امکان پذیر نخواهد بود. به عبارت دیگر، در نبود مباحث و تجزیه-تحلیلهای علمی پیرامون مقوله راسیسم در مفهوم عامش، مباحث فرعی در مورد اسلام ستیزی و «توهین» و غیره راه به جایی نخواهند برد. بررسی مفهوم «اسلاموفوبیا» در این خصوص شاید خالی از فایده نباشد:
http://en.wikipedia.org/wiki/Islamophobia

نوشته شده توسط: Anonymous

خجالت دارد که از شعر اعدامیان سیاسی زمان شاه سوء استفاده شود . خبر کوتاه بود اعدامشان کردند !

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان لطفآ به این نوشته آقای کرمی توجه کنید (( ما هیچ انتطار و توقعی از مردم تُرک آذری نداریم و به تشویق و پشتیبانی و یا سرزنش آنها هم احتیاجی نیست، تنها توقع و تمنی های ما گردن نهادن آنها به دمکراسی و پیوستن به عصر روشنگری، راسیونالیسم و سکولاریسم میباشد. اجازه دهید به این بحث های بیمورد که فقط مزاحمت در کار و زندگی است پایان دهیم.)) .. آقای کرمی چندین سال است که « ترک تباران» را میکوبند بعد می نویسند که سرزنش آنها احتیاجی نیست و امیدواریم که همانطوریکه قید کردند نوشتن عقاید ضد ترکی ایشان آخرین بار باشد. اما در باره انتظارو توقع نداشتن از مردم ترک تبار.....کاش این ژورنالیست (( سیاسی)) یعنی آقای آرنیک ناصر کرمی لااقل یک ساعتی در باره آزادی خرمشهر به وسیله لشکر 110 اردبیل و تعداد کشته شدگان سربازان ( ترک تبار) تحقیق میکردند. نکته خنده دار

این نوشته در این جمله مجهولی است که نوشته اند (( چندین سال پیش به مردم تُرک آذری هم چنین پیشنهادی شد، که همهء مردمان تُرک تبار را در ایران را در جغرافیای "اردبیل و آذربایجان شرقی" جمع آوری کنند)) .. آقای کرمی مگر این شما نبودید این پیشنهاد را کردید؟ چرا این مسئولیت را به گردن دیگران میاندازید؟ این پیشنهاد به وسیله کی ها بودند؟.... عجیب ترین و باور نکردنی ترین بخش این به اصطلاح (( مقاله)) در این جمله است. (( تنها توقع و تمنی های ما گردن نهادن آنها « ترک تباران ایران» به دمکراسی و پیوستن به عصر روشنگری، راسیونالیسم و سکولاریسم میباشد ))..آقای کرمی در مقاله های پیشین نوشته بودی که .... «کاری نکنید که ایران را به جهنم تبدیل بکنم»... اگر شما دموکراسی جهنمی را در ایران پیاده می خواهید بکنید , خوشبختانه آگاهی و رشد سیاسی ترک های ایران به آن حدی رسیده است که این دموکراسی جهنمی را به خودتان پیشکش خواهند کرد . در خاتمه بایستی اضافه بکنم که آن ( کردستان بزرگ) که شما در سر می پرورانید شامل آزربایجان غربی نخواهد بود . تاریخ این را به همه ثابت خواهد کرد..منتظر باشید تا نتیجه را ببینید...
نوشته شده توسط: Anonymous

قبل از هر چیز سخنی کوتاه با آقای ناصر کرمی ،،،، ناصر کرمی در آخرین کامنت خودشان چنین مینویسند ،،،پیشنهاد دیگر یک جابجایی جغرافیایی بود، مبنی بر اینکه مردم تُرک آذری به ترکیه کوچ کنند و مردم کُرد ساکن ترکیه به ایران، به سرزمین مادری و پدری خود بازگردند،، جناب کرمی بە ملت کورد مربوط نیست تورکان آذری به کجا کوچ میکنند یا نمیکند ،، ولی مزپوتامیا سرزمین 10000 ساله ملت کورد بودە و خواهد بو ملت کورد هیچ احتیاجی بە جابجائی ندارد تمام آناتولی شرقی از دیر زمان ملت کورد زندگی کردند و خواهند کرد و ملت کورد دیگر بە جائی رسیدند کە حضور اشغالگرانه 4 کشور منطقە را تحمل نمیکنند یا بە حضور اشغالگرانەی خود در سرزمینهای ملت کورد پایان میدهند یا حاکمیت سیاسی ملت کورد را با حقوق شهروندی کامل کوردستانی قبول میکنند

اما جناب نعمت پور در رابطه با بحث مذهب کوتاه دوبارە نظر خود را مینویسم ، تشیع و شیعە گری در ایران تا اعماق مغز و تفکر ایرانیهای شیعە نفوذ کردە و هیچ چیزی حالا جدا از قانون و حکومت حتی در زندگی شخصی خانوادەها نیز از مذهب تشیع در ایران در امان نماندە باورهای مذ‌بی تشیع حتی در زندگی روزانە نخبگان و چپ ایرانی نیز ریشەهایش بە خوبی نمایان است ، ما کوردها در مورد چپهای ایرانی نظری داریم کە حتی مارکسیستها و چپهای ایرانی نیز در محرم در خلوت خود عزادار میشوند و زیر پیراهن سیاه زیر پیراهن خود میپوشند ، نمونه آن همین دوستان دست اندر کار ایران گلوبال کە مدام پیشنهاد میکنند کە نباید به مذهب پرخاشگر بود در حالی کە مذهب شدیدأ بە تمام زندگی قانونی و خصوصی مردم در ایران تعرض کردە . اعدام ، سنگسار، قتل، شکنجە، شلاق ، زندانی ووووو با این حال ترس این دوستان از تعرض با تمام وجود بە مذهب از کجا ناشی میشود ؟؟ مگر غیر از این است کە در بالا گفتم مذ‌ب تشیع گریبان چپ و نخبهی ایرانی را نیز گرفته ،، بە مذهب باید امکان هیچ اظهار نظر و وجودی نباید داد باید آن را بی اعتبار کرد حتی توهین بە مذهب نیز نباید جای انتقادی را برای بعضی ها باز بگذارد خوشبختانه بی اعتبار کردن مذهب در بین اقشار عادی و نخبگان ملت کورد به شدت دارد دنبال میشود و نتیجه خوب هم دادە بە صفحەهای فیس بوک و سایتهای کوردی نگاه کنید میبینید کە ملت کورد جائی برای کوچکترین اظهار نظر مذهب در جامعەی کوردی باز نگذاشته خوشبختانه حکومت اقلیم کوردستان نیز مانعی برای نخبگان و کسانی کە به مذهب ابتقاد دارند به وجود نیاوردە
نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر گرامی با تشکر از توجه و جواب شما. شما که در آلمان زندگی می کنید، مسلما ضرب المثل Die Katze beißt sich in den Schwanz که اشاره به و کنایه از دور باطل است. مسلما من به هیچوجه طرفدار "توهین" کردن به کسی نیستم. متأسفانه بحث پولاریزه شده بین گردانندگان سایت چنین القا می کند که گویا ما در این درگیری با دو طرف آشتی ناپذیر روبروییم (و این البته برداشت شخصی من است): یک طرف موافق توهین است و طرف مقابل مخالف آن. ولی واقعیت از نظر من چیز دیگری است. بحث بر سر تعریف توهین است، که من سعی کردم با آوردن چند مثال دشواریهای آن را نشان بدهم. همانطور که گفتم، از نظر مسلمانان هر نوع برخوردی بجز تعریف و تمجید از محمد و قرآن و اسلام بنوعی "توهین" محسوب می شود. نگاهی بیندازید به نوشته ها و سخنرانیهای مسلمانان معتدلی مثل گنجی و اشکوری، خواهید دید که آنها هر نوع انتقادی از اسلام و قوانین آن را "اسلام‌ستیزی" و

توهین به مقدسات 1و5 میلیارد مسلمان می نامند. تکلیف ما با این رویکرد چیست؟ اگر ملاک توهین، "احساس توهین شدگی مخاطبان" باشد، شما حتی باید از نوشته های سایت ایرانشناسی (که من از خواننده های پروپاقرصش هستم) هم دوری کنید، زیرا محتوای آنها از نظر مسلمانان توهین آمیز است. مثلا در این سایت آمده است که اثبات وجود محمد به لحاظ تاریخی غیرممکن است. همین نکته را بسیاری از مسلمانان توهین به پیامبر اسلام می دانند، با این "توهین" به نظر شما باید چکار کنیم؟ آیا چون مسلمانان انکار وجود تاریخی محمد را توهین به دین خود می دانند، خودمان را سانسور کنیم؟ اشکوری آرامش دوستدار را اسلام‌ستیزی می داند که با بدترین توهینها از مسلمانان یاد می کند. آیا دوستدار باید به این بهانه کتاب امتناع تفکر در فرهنگ دینی را از کتابفروشیها جمع کند؟ اشتباه نکنید! من هم جواب جامعی برای "توهین چیست؟" بخصوص در عرصه دین ندارم. ولی پولاریزه شدن این بحث را هم در جهت روشنگری نمی دانم و به نظر من هر دو طرف در این مسئله مقصرند، یکی به آندیگری می گوید «پس نتیجه می گیریم که تو طرفدار توهین هستی» و دیگری می گوید «پس نتیجه می گیریم که تو با نقد دین مخالفی». قضیه ولی بسیار ساده تر از اینهاست، یک طرف می گوید «تو به اسلام توهین کردی و این کارت اشتباه است»، و طرف دیگر می گوید «آن چیزی که تو توهین می نامی، از نظر من توهین نیست، پس به بهانه توهین مرا سانسور نکن». پس باز هم گربه دم خودش را گاز می گیرد و ما وارد دور باطل قبلی می شویم: «معیار توهین چیست؟» در پایان یک خواهش دوستانه از همه طرفهای درگیر در بحث دارم، و آنهم اینکه بحثهای درونی را در درون دنبال کنند (جدا از اینکه علنی کردن آنها تقصیر چه کسی بوده باشد) و به همین مشکل به نظر من لاینحل "مفهوم و ملاک توهین" بپردازند.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای سروش،...پس از آنکه از چهار گوشهءِ جهان دمکراتیک مردمان گوناگون با کوبانی ابراز همدردی کردند، امثال آقای آ. ائلیار برای جلوگیری از شرمساری بیشتر جامعهء تُرک تباری، نوشتاری شعارگونه و غیر واقعی نوشتند ولی بعداز آن با نوشتاری دیگر: " تز ناسیونالیستی کردستان بزرگ، ایدهء جنگهای داخلی بین خلقهای تحت ستم" چهرهءِ واقعی خود را نسبت به آزادی و رهایی مردم کُرد نشان داد. اوّل اینکه هر قوم و ملّتی در نظام جمهوری اسلامی تحت ستم باشد قوم تُرک آذری نبوده و نیست، چرا که حکومت صفوی قاجاری نظام اسلامی تهران حاکم هست، و دین و مسلک شیعه گری قزلباش محور قانون اساسی و قانون گذاری و قوانین مدنی و اجتماعی و فرهنگی در ایران قرار گرفته است، و بر مسند ولایت فقیه آن یک تُرک اذری نشسته است و اقتصاد ایران را به تُرک تباری هدیه کرده، تا آنجا که ترکیه از اروپا چشم پوشی کرد.

منظور از جنگ خلق های ایران آقای آ. ائلیار همان ادامهء جنگهای بین تُرک آذری و مردم کُرد ,ادامهء مبارزات مردم کُرد، در ترکیه و سوریه هست که دیگر مردم کُرد تنها نیستند، سئوال اینجاست که به امثال آقای آ.ائلیار چه مربوط هست که مردم کُرد تشکیل کردستان بزرگ را بدهند و یا ندهند ؟. چندین سال پیش به مردم تُرک آذری هم چنین پیشنهادی شد، که همهء مردمان تُرک تبار را در ایران را در جغرافیای "اردبیل و آذربایجان شرقی" سرزمین اصلی آنها بعد از مهاجرت آنها به ایران در اواخر قرن 11 جمع آوری کنند و حکومت مخصوص بخود را تشکیل دهند و دیوارهای این حکومت آذری را تا آسمان بلند کنند!. کسی مزاحم آنها نیست، پیشنهاد دیگر یک جابجایی جغرافیایی بود، مبنی بر اینکه مردم تُرک آذری به ترکیه کوچ کنند و مردم کُرد ساکن ترکیه به ایران، به سرزمین مادری و پدری خود بازگردند. شگرد آقای آ. ائلیار که یکسو طرفداری میکند و از سویی دیگر میکوبد، در فرهنگ تُرک آذری شناخته شده است، مشهورترین آنها احمد کسروی که با ایراندوستی، مردم تُرک آذربایجان را در مرکز ایرانیّت قرار میداد، نگاه کنید به تاریخ 18 سالهء آذربایجان ایشان، و یا نگاه کنید به تاریخ مشروطهء ایران نوشتهء احمد کسروی که در سایهءِ ایراندوستی همهء افتخارات را تُرک آذری میدهد، و همهء مدالها را به گردن آنها می اندازد، تاریخ مشروطه ایشان را با تاریخ مشروطهء نوشتهء دکتر مهدی ملک زاده را باهم مقایسه کنید و تفاوتها و مبالغه ها را میوشد دید، محمّد امینی که ایشان را بنادرستی تاریخدان معاصر ایران می نامند، در پوشش ایراندوستی، سفید گوسفندان و سیاه گوسفندان تُرک تبار را مؤسس هویّت ملّی ایران میداند. ما هیچ انتطار و توقعی از مردم تُرک آذری نداریم و به تشویق و پشتیبانی و یا سرزنش آنها هم احتیاجی نیست، تنها توقع و تمنی های ما گردن نهادن آنها به دمکراسی و پیوستن به عصر روشنگری، راسیونالیسم و سکولاریسم میباشد. اجازه دهید به این بحث های بیمورد که فقط مزاحمت در کار و زندگی است پایان دهیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عزیز! تجزیه طلب نشو! کشور کوروش کبیر، ملت واحد، نژاد واحد، و زبان واحد، و ملت واحد آریا تجزیه نمی شود. ما در ایران ترک و فارس، و عرب و کرد، ترکمن و لر و بلوچ ... و غیره نداریم. همه ایرانی اند. و زبان واحد و شیرین فارسی را صحبت میکنند. فارسی زبان مردم و شیرین است. عزیزم ! شَتَل نیانداز. سر عقل بیا!

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

جمال گرامی من آن را پیدا نکردم. احتمالا اشکالی پیش آمده است. لطفا کامنت خودتان را دوباره در زیر صفحه مربوطه بنویسید تا همکارانمان بررسی و منتشر کنند. با تشکر

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز، شما باز شکل مار را کشیدید و نشان دادید که مار این است!!!
شما با آوردن بحث بعدی تان با ائلیار، می گویید که مخاطب ائلیار شما بودید. این یک وارونه جلوه دادن واقعیت است.
در نوشته اولی ائلیار، شما مخاطب نبودید. بعد از آن شما وارد بحث با ائلیار شدید و ائلیار هم به شما جواب داد. طبیعتا همکارمان ائلیار نمی توانست بدون ذکر نام شما، به شما پاسخ دهد. جملاتی که شما از ائلیار آورده اید، در پاسخ به شما بودند.
در مورد طعنه هایی که به من زده اید، بهتر است سکوت کنم زیرا همینکه موضوع بحث را عوض کرده و به اینجا کشانده اید کافی است و لازم نیست که موضوع انحرافی دیگری را هم به این بحث انحرافی اضافه کنید. اگر من بخواهم به شیوه شما عمل کنم و به شیوه شما به بحث بپردازم (و من این را دون شان خود می دانم)، من هم باید بگویم که ببینید،

کسانی که تا دیروز با پول و مواجب صدام و سازمان اطلاعاتی او علیه ایران و ایرانی می جنگیدند، الان شده اند مدافعان سرسخت تمامیت ارضی ایران و مدافعان ایران و ایرانی!!!
تکلیف آقای کرمی هم که معلوم است. با وجود اینکه ائلیار فعالترین شخص در این سایت در دفاع از کوبانی بود، چون "ترک تبار" است، باید کوبیده شود. انتظار دیگری از ایشان نمی رود.
نوشته شده توسط: Anonymous

لطفأ این را پخش کنید ،،،،،،،،،
در 1 نوامبر جهان برای کوبانی می‌خروشد،،،در پی فراخوان هزاران تن, بویژه صاحبان جوایز صلح نوبل و فیلسوفان, روز 1 نوامبر بعنوان «روز جهانی کوبانی» اعلام شد. در اکثر کشورهای جهان کمیته‌هایی تشکیل و صدها راهپیمایی سازماندهی شده است.

از پاریس گرفته تا برلین و رم, از رم تا اسکاندیناوی, آمریکای لاتین, استرلیا, پاکستان و هندوستان, در اقصا نقاط جهان در روز 1 نوامبر, روز جهانی کوبانی فعالیت‌هایی گسترده انجام خواهد شد. نویسندگان, روشنفکران, صاحبان جوایز نوبل, آکادمیسین‌ها, فیلسوفان, تاریخ‌شناسان, روزنامه‌نگاران, نمایندگان سازمان‌های مدنی و پارلمانتاران همراه با هزاران نفر فراخوان‌هایی برای قیام درحمایت از کوبانی صادر کردند.

فراخوان هزاران نفری

در چهار روز نخست, 130 مرکز در جهان فراخوان «بسیج عمومی علیه داعش در حمایت از کوبانی و انسانیت» را امضا کردند . این کمپین با ابتکارعمل کمیسیون شهروندان ترکیه در اتحادیه اروپا و «پایس کامپینگ» راه‌اندازی شد. بنا به گفته «آدم اوزون» , عضو شورای رهبری کنگره ملی کردستان که یکی از راه‌اندازان کمپین و فراخوان است, هزاران نفر این کمپین را امضا کرده‌اند.

گذشته از «نوام چامسکی» زبان‌شناس معروف , «آدولف پیرس آسکویول» صاحب جایزه صلح نوبل از آرژانتین, «دسموند توتو» برنده جایزه صلح نوبل از آفریقای جنوبی, «میشل رولان» رئیس سازمان پزشکان جهان, هزاران نفر کمپین را امضا کرده و گفتند باید علیه حملات داعش به کوبانی بسیج عمومی جهانی اعلام شود که بسیار حیاتی است.

در فراخوان آمده که ائتلاف بین‌المللی در چارچوب حقوق جهانی به مسئولیت‌های خود عمل نمی‌کند و بسیاری از اعضای ائتلاف بویژه ترکیه به حمایت مالی و لجستیکی داعش می‌پردازند.

امضا‌کنندگان کمپین حمایت جهانی از کوبانی می‌گویند:«اگر جامعه بین‌المللی می‌خواهد روح دموکراتیک را برای خاورمیانه به ارمغان آورد, باید از مقاومت کردها در کوبانی پشتیبانی کند». همچنین گفته شده:«زمان آن فرارسیده که به بازیگران عرصه جهانی پیامی قاطع داده شود تا سیاست‌هایی دیگر در برگیرند».

همچنین از جهانیان خواسته شد که در روز «1 نوامبر» به خیابان‌ها سرازیر شوند.

برگزاری راهپیمایی در سراسر جهان

آدم اوزون به خبرگزاری فرات گفت همه بر تاریخ آغاز جنگ جهانی اول واقف هستند. بویژه مقایسه‌هایی تاریخی کرده و تلاش می‌کنند کوبانی را هم به آن چشم ببینند.

اوزون بیان داشت که قتل‌عام 1930 فاشیست‌ها در اسپانیا, سربرنیتسا, رواندا و حلبچه نمونه بارز قتل‌عام‌ها هستند و افزود بخاطر عدم حمایت‌های بین‌المللی به خلق‌ها, این قتل‌عام‌ها روی دادند.

وی افزود باید جلوی قتل‌عامی بزرگ که هر آن احتمال آن در کوبانی و شنگال وجود دارد گرفته شود. وی مقاومت کوبانی را به مقاومت استالینگران در مقابل فاشیسم هیتلر تشبیه کرد . وی گفت فعالیت‌هایی برای حمایت از کوبانی انجام داده‌اند و متنهایی نوشته و طی چهار روز برای شخصیت‌ها و روشنفکران باوجدان جهانی ارسال شد که فورا آن را امضا کردند, زیرا حمایت از کوبانی را حفظ دموکراسی و آزادی دانستند.

اوزن گفت در پی شنیدن خبر کمپین حمایت از کوبانی, بسیاری کمیته‌ها در مناطق مختلف جهان راهپیمایی‌هایی را سازماندهی کرده‌اند. وی افزود که در هندوستان, ژاپن, پاکستان, اکوادور, پرو, آرژانتین, ایتالیا و اسپانیا راهپیمایی‌هایی برگزار خواهد شد و بسیاری کشورهای دیگر به آن خواهند پیوست.

کوبانی , سمبل جهانی مقاومت

بنا به گزارش خبرگزاری فرات, در هندوستان 6, در ایتالیا 25, در آلمان 18 و در فرانسه هم 6 راهپیمایی سازماندهی خواهد شد. این راهپیمایی‌ها از سوی فعالیان جامعه مدنی جهان غرب سازماندهی می‌گردد و خواستار مشارکت کردها در آن شد.

وی گفت کوبانی سمبل مقاومت جهانی در قرن‌ 21 شده است.

تغییر برخورد با پ.ک.ک

اوزون خاطرنشان ساخت که کوبانی «توازنات جهانی» را تغییر داد و افزود:«ما کردها باید تا می‌توانیم پشتیبانی کنیم.»

اوزون خاطرنشان ساخت که این بسیج جهانی موجب تغییر برخوردهای قدرت‌های جهانی در قبال پ.ک.ک هم خواهد شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا آقای نعمت پور من امروز صبح زود یک کامنت در رابطە با بحثهای این صفحە در مورد مذهب فرستادم و صفحە کامنت را نیز قبول کرد ولی پخش نشدە

نوشته شده توسط: منصور نعمت پور

جمال گرامی من هیچ کامنتی از شما در باره برخورد به مذهب نمی بینم که منتشر نشده باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

تنها یک ضرورت تاریخی وجود دارد و آن هم عرضه و استعداد پیشرفت است در نبود عرضه و لیاقت پیشرفت، ضرورت تاریخی ( چنان کلّه پا بشویم که دوباره بر نخیزیم ) وجود دارد، بدون شک این نیز یک ضرورت تاریخی است که بانک‌های ایران، در سطح بانک‌های شاخ آفریقا فعالیت میکنند، ضرورت تاریخی دیگر، ایجاد طبقه متوسط است، در کوردستانی که شما با دانش سطحی در مورد آن به تعیین حدود و ثغور می‌‌پردازید طبقه متوسط شکل نمی‌گیرد، چنانکه در ایران ما، طبقه متوسطی وجود ندارد، هر کسی‌ دستش به دهانش می‌رسد از کشور فرار می‌کند، دموکراسی برای کشور‌های خاورمیانه اصلا و ابدان یک ضرورت تاریخی نیست و هر کسی‌ این حرف را زده یک بی‌سواد احمق بوده، پیشرفت‌ترین کشور خاورمیانه، همین ترکیه است که از ماه دسامبر نیز، ریاست کشور‌های گروه ۲۰ را به عهده خواهد گرفت که شما و چپ چشم دیدن این کشور را ندارید چونکه

چونکه یک کشور پیشرفته در منطقه، شغل شمردن دندانهای دایناسور را از شما می‌گیرد و شما را از وادی مرده پرستی‌، به جهان زندگان پرتاب می‌کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

امیدوارم که شعر زیر شادروان ایراج میرزا در باره اغاز عاشورای حسینی سانسور نشود و اغازی باشد برای برای پایان گرفتن نظرات سه نفره و تحمل اجباری خرافات دینی و فشار اقتصادی سنگین دین مبین برگرده مردم ایران.

شعری از ایرج میرزا در خصوص عاشورا.



بيچاره چه ميکشی خودت را /
ديگر نشود حسين زنده/

کشتند و گذشت و رفت و شد خاک /
خاکش علف و علف چرنده/

من هم گويم يزيد بد بود /
لعنت به يزيد بد کننده/

اما دگر اين کتل متل چيست /
وين دسته ی خنده آورنده/

تخم چه کسی بريده خواهی /
با اين قمــه های نابرنده/

آيا تو سکينه يی که گويی /
سو ايستميريم عميم گلنده /

کو شمر و تو کيستی که گويی /
گل قويما منی شمير النده/

تو زينب خواهر حسينی ؟ /
ای نره خر سبيل گنــــده !/

خجلت نکشی ميان مردم /
از اين حرکات مثل جنـــده‌؟/

در جنگ دوسال پيش ديدی /
شد چند کرور نفس رنده/

از اين همه کشتگان نگرديد /
يک مو ز زهار چرخ کنده/

در سيزده قرن پيش اگر شد /
هفتاد و دو تن زسر فکنده/

امروز تو چرا می کنی ريش/
ای در خور صدهزار خنده/

کی کشته شود دوباره زنده /
با نفرين تو بر کشنده/

باور نکنی بيا ببنديم /
يک شرط به صرفه ی برنده/

صد روز دگر برو چو امروز /
بشکاف سرو بکوب دنده/

هی بر سر و ريش خود بزن گل /
هی بر تن خود بمال سنده/

هی با قمه زن به کله ی خويش /
کاری که تبر کند به کنده/

هی بر سر خود بزن دو دستی /
چون بال که می زند پرنده/

هی گو که حسين کــفن ندارد /
هی پاره بکن قبای ژنده/

گر زنده نشد عــنـم به ريشت /
گر شد عـن تو به ريش بنده !/


نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای کرمی گرامی؛
کسانی که تا دیروز زیر نام امام ضد امپریالیست تیغ فاشیسم اسلامی را تیز می کردند و پس از اینکه دیگر حکومت اسلامی آنها را بعنوان خدمه هم نپذیرفت و شانس دفاع از نظام اسلامی را از دست دادند، اکنون پرچم دفاع از حرمت و احترام اسلام را برافراشته اند و همین ها که نسبت به توهین (بخوانید نقد اسلام) آلرژی دارند؛ ایران را لکاته می نامند و اینرا توهین به یک ملت تلقی نمی کنند.
من هم معتقدم بحث نامربوط به موضوع مورد بحث، جایش در اینجا نیست اما بعنوان آخرین مطلب که آقای اژدر مرتب نوشته است که خطاب ائلیار من نبوده ام مطلب زیر از بحث های داخلی را درج می کنم که ایشان مرا مخاطب قرار داده است.

اژدر نوشته است:
"در نوشته ائلیار عزیز هیچ نامی از کسی برده نشده و مشخص نشده است که چه کسی یا چه کسانی به دین – اسلام و... توهین کرده‌اند."
این بخشی از نامه ائلیار است و نشان می دهد که اژدر ناروا می گوید:

آ.ائلیار
سه شنبه, اکتبر 21, 2014 - 23:06
اقبال جان،
در دوره ی روشنگری اروپا اینراه درست برخورد به دین را که طی شده ببینند. کار را از صفر شروع نکنند. ............
-راه درست روشنگری -نقد بدون توهین با تکیه به اصول علمی ست . که میتواند خواننده را به تفکر وادارد. با توهین -روشنگری صورت نمیگیرد.
-باز گذاشتن در توهین -همکاری با توهین کنند ه و گام در افراط گری ست.
-من هم نمی توانم با سایتی که این اصول ابتدایی را نمی داند و نمی خواهد رعایت کند همکاری کنم.....
*
- ... همکار ما فردی مذهبی ست. ضرورت دارد به عقاید ایشان احترام گذاشته شود. و در ضمن میلیونها انسان به دین باور دارند و کاری هم با دیگران ندارند-دلیلی ندارد با توهین خشک و تر را با هم بسوزانیم. اینها چیزهای ابتدایی ست و اصولا نباید بین ما مطرح شوند. ولی می بینم که ما حتی در این چیزهاهم مشکل داریم. به هر صورت نظرم آن است که جمعی در این مورد تصمیم گرفته شود و رعایت گردد. در غیر این صورت من با کار توهین و فحاشی با مقولات بالا- نمی توانم کار کنم.
*
- به علت شرایط موجود در ایران و جهان بازار توهین و فحاشی رایج است. راه چاره نه جو گیر شدن بل کناره گیری از جو و نقد علمی-انتقادی برداشتهای غیر انسانی از دین است.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی آقای کرمی،
اگر ما از تحلیل تاریخی شما از اسلام سیاسی وگسترش شیعه بگذریم و به آنچه شما در مورد آقای ا.ایلیار نوشته ایت بپردازیم، باید بگویم که آقای ایلیار در تمام روزهایی که مسئله کوبانی مطرح بود، با انرژیی فراوان کوشید همه پانترکیه ایسم ها را از بحق بودن پدافند کوبانی متقاعد کند. تاجایی که حتا کسانی برایش خط ونشان کشیدند. با درود

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی هست بە ما بگوید کە دوبارە بە چە دلیل از پخش کامنت من جلو گیری شدە در رابطە با برخورد بە مذهب ؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تنها یک ضرورت تاریخی وجود دارد و آن هم افت بلا انقطأع قیمت نفت و گاز است، در این شکّی نیست که ایران بدون نفت و گاز، تبدیل به افغانستانی دوم خواهد شد، ضرورت تاریخی دیگر، صدور تکنولوژی کشت خشخاش از طرف برادران آریائی مان در افغانستان به ایران است، ضرورت تاریخی دیگر، درگیر نشدن ترکیه در جنگ عراق و سوریه است هتی اگر ملیونها پان فارس، پان کرد و کمونیست ساده لوح چپ آذربایجانی کفن پاره کنند یا مثل امام راحلشان جام زهر بنوشد، ضرورت تاریخی دیگر، تشکیل کردستان بزرگ، در بهبوههٔ نزول قیمت‌های نفت و گاز و بی‌ آبی‌ و خشکی در منطقه است.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای اقبال اقبالی، لطفأ در صورت امکان شما یکطرفه، به این بحث پایان دهید، چرا که طرفین مقابل شما بجای پرداختن به موضوع بحث، با انتخاب بی پرنسیپ" تقاضای ننه جون از کیانوش توکلی" کل اعتبار و موضوعات مندرج در سایت را در میان سایر سایتهای فارسی زیر سئوال میبرد. جوهر بحث در این است که دین در دوان پیدایش آن به سه شاخه تقسیم میکنند [..1- دین مردمی 2- دین سیاسی و ایدئولوژیک 3- دین حکومتی..]، میباشد. در این شکی ندارم که شما هم مانند سایر خوانندگان و نویسندگان سایت و مانند همهء ایرانیان با دین مردمی هیچ مشکلی ندارید و به مردم و به باور آنها احترام میگذارید، بنا بر این مشکل ما ایرانیان در طول تاریخ با موارد 2 و 3 یعنی با "اسلام سیاسی و ایدئولوژیک" و با دین "اسلام حکومتی" است.

دین اسلام قبل از اینکه دین باشد یک ساختار سیاسی ایدئولوژیک و یک ابزار حکومتیاست که جایگزین، سیستم حکومتی دمکراسی یونان، جمهوری رُم باستان، و سیستم ساتراپ ایرانیان گردید که بنیاد گذار آن جوامع بدوی اعراب بوده و در عصر مدرنیته و رفرماسیون و رنسانس که جهان مدرن امروزی با فرآیند عصر روشنگری خردگرایی و دانش تجربی را جایگزین دین گرایی کرد، متأسفانه در جهان شرق و خاورمیانه صفویان تُرک تبار در ایران بنیادگذار و مروج اسلام سیاسی و ایدئولوژیک و دین حکومتی شیعه گری قزلباش هستند که نظام جمهوری اسلامی ادامهء آن هست و عثمانیان شاخهء "سنّی" یعنی اسلام سیاسی و ایدلوژیک و دین حکومتی را مبنای حکومتگری خلیفه گری خود قرار دادند که اردوغان پرچم آنرا دوباره برافراشته کرده است.. با این حساب دوری جستن مردمان تُرک از اسلام سیاسی و ایدئولوژیک کار ساده ای نیست. و مقاومت آنها را هم باید در مقابل کم رنگ شدن اسلام سیاسی و ایدئولوژی در ایران و در ترکیه و خاورمیانه درک کرد، چرا که آنها در واقع خلع سلاح خواهند شد و در تاریخ مستند جهانی و خاورمیانه سرگردان خواهند گشت. تا زمانیکه اسلام سیاسی و حکومتی خلیفه گری انسانها را بر دار می برد، سرزمین دیگران را تصرف میکند، زنان و کودکان را سر میبرد و به اسارت میگیرد، دیکتاتوری دینی برقرار میکند، هر گونه برخوردی که با دین سیاسی و دین حکومتی شود، مقصر اصلی خود دین و مفسران و مبلغان آن هستند، و باید جوابگوی اینهمه جنایت در گذشته و امروز در تاریخ باشند. اصولأ شکل گیری دین اسلام برای نفی دمکراسی و برای سرنگونی تمدنها و ساختاری یونان، رُم باستان و ایران قبل از اسلام بوده و برای جلوگیری از برقراری حکومت زمینی بر اساس ارادهء انسانها و برای پایمال کردن حقوق زمینی بشر بوده است.
یکی از فاکتورهایی که موجب ناراحتی، آقای آ. ائلیار و همفکرانشان شده، این است که در این مدّت حملهء داعش به مردم کُرد و بویژه به کوبانی،در سایت ایران گلوبال مردم کُرد در خاورمیانه ، در ایران، و در ترکیه مطرح شده است و از حقوق آنها دفاع کرده است. مردم تُرک آذربایجان انتظار دارند که پیوسته در محور سیاسی و اقتصادی ایران باشند، و ایرانیان پیوسته شعار دو اسب سوار ستارخان و باقرخان را بدهند، آنها را سر و دم جغرافیای گربه نشان ایران بدانند و مانند آقای رضا پهلوی ایرانیان باید افتخار کنند که مردمی بنام تُرک در ایران هستند، و برای ماندن آنها در ایران باید منت بکشیم و کارخانه های تراکتور سازی و ماشین سازی را به آنها هدیه کنیم تا ایران را رها نکنند !. در صورتیکه هر چه زمان میگذرد بر همگان ثابت میشود، که این مردم در طول تاریخ در ازای بهره برداری از منابع و سرمایه های ملّی ایرانیان، هیچ کار مفیدی بسود ایران و ملّت ایران برنداشته اند و نخواهند برداشت.● من به عنوان یک خواننده و نویسندهء سایت ایران گلوبال اگر در این سایت محدودیّتی برای پرداختن به اسلام سیاسی و ایدئولوژیک در هر شکل آن، و برای مبارزه با اسلامی حکومتی در جهت برای برقراری یک حکومت دمکراتیک و سکولار ایجاد شود، از ادامهء فعالیّت خود با ایران گلوبال پایان خواهم داد.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی، با تشکر از اظهار نظرتان باید بگویم که با بخش اول نظرتان در مورد "مفهوم درون‌ذهن" بودن توهین موافقم. همچنین درباره اینکه " پس تصمیم شما یک تصمیم اراده‌گرایانه بر اساس ذهنیت فردی است و نه تصمیمی بر اساس یک برداشت برون‌ذهن" با شما توافق دارم.
ولی اجازه بدهید با نتیجه گیری شما مبنی بر اینکه "دوستانی که نقد اسلام را مشروط به عدم توهین می کنند، بهتر است یکسره قید نقد را بزنند" موافق نباشم. زیرا در این صورت می‌توان عکس این را نیز نتیجه نیز گرفت گفت: بگذارید هر کسی هر چه دلش خواست به نام نقد بگوید.
تا آنجایی که من می‌دانم، زمانی نه چندان دور، در همین جوامع اروپایی منتقدین دین را به شدیدترین وجهی مجازات می‌کردند. در اثر نقد پیگیرانه بسیاری، اکنون جامعه اروپایی به اینجا رسیده است که به راحتی می‌توان خدا و دین و پیغمبر را نه تنها به نقد کشید، بلکه حتی می‌توان آنها را به تمسخر گرفت!

ما در مراحل اولیه این روند قرار داریم. من هم با شما موافقم که "از دیدگاه مسلمانان" (البته نه همه مسلمانان) " هر چیزی بغیر از تعریف و تمجید از قرآن و اسلام و محمد، توهین حساب می شود" ولی اینجا در این سایت و یا در میان روشنفکران، نباید خود را مقید به این "دیدگاه مسلمانان" کرد، زیرا اگر این کار را بکنیم، باید سکوت کنیم!
من شخصا با هیچگونه خشونتی و از جمله با خشونت کلامی موافق نیستم. چه این خشونت یک توهین مؤدبانه!!! باشد و چه فحشی رکیک (بحث من در اینجا بر سر این نیست که فحش مؤدبانه و یا رکیک چیست).
از نظر من هیچ نقدی توهین نیست. نقد را من اینگونه می‌فهمم که موضوعی را بررسی می‌کند، خوبی‌ها و بدی‌های آن را موشکافی می‌کند و در نهایت به نتیجه‌ای می‌رسد. که ما هم می‌توانیم با این نقد و نتیجه‌گیری آن موافق یا مخالف باشیم.
من شخصا فرق می‌گذارم بین آنچه که می‌گوید: "قران از ... محمد بچه باز درآمده" (هر چند که محمد بچه باز بوده باشد و این شخص حقیقتی را بیان کرده باشد) و مثلا مقاله آقای منصور راستایی با عنوان " جامعه اسلامی یک زندگی جهنمی را برای مردمش تجویز میکند" (http://iranglobal.info/node/39414) و یا اکثر مطالبی که در سایت اسلام شناسی آمده‌اند. http://eslamshenasi.net/
از نظر من اولی نقد نیست، شعار و فحش و بد و بیراه است. و اکثر مطالب سایتی که نوشتم نقد هستند و بررسی‌های تاریخی و مقاله آقای راستایی نقد.
بنابراین وقتی من از نقد اسلام بدون توهین و فحاشی دفاع می‌کنم، به هیچوجه از نقد اسلام صرفنظر نمی‌کنم، هرچند که این نقدها به مذاق مسلمانان حکومتی و غیرحکومتی خوش نیاید.
مشکلی که همچنان باقی است، تشخیص توهین و غیرتوهین است. مشکلی که به نظر من به این راحتی و سادگی حل نخواهد شد. بنابراین من معتقدم که در این مورد مجبوریم خودمان را به قوانین جایی که زندگی می‌کنیم و یا سایتی که در آن می‌نویسیم، محدود کنیم و اگر آنها را نمی‌پذیریم برای تغییر آنها تلاش کنیم. راه دیگری هم نداریم. مثلا من که در آلمان زندگی می‌کنم، مجبورم معیارهای این جامعه را بپذیرم و اگر از این معیارها خارج شوم، علیه من شکایت خواهد شد و من هم مجازات خواهم شد. هر چند معیارهای شخص من با معیارهای جامعه آلمانی متفاوت باشد.
در مورد سایت هم چنین است. سایتی تشکیل می‌شود و اعلام می‌کند که در این سایت، این و این و این مجازند و آن و آن و آن مجاز نیستند. اگر ما بخواهیم از امکانات این سایت استفاده کنیم، نمی توانیم مقررات آن را نادیده بگیریم و سلیقه خودمان را تحمیل کنیم. مسلما آن سایت می‌تواند در معیارهای خود محق باشد و درست عمل کند و یا محق نباشد و درست عمل نکند. تنها کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم، تلاش سالم و سازنده برای تغییر آن معیارهاست.
در پایان می‌خواهم تاکید کنم که نظر من از عدم توهین، صرفنظر کردن از نقد نیست و امیدوارم که زمانی جامعه ما به آنجا برسد که بتوان به راحتی و بدون هیچگونه دغدغه‌ای هر شخص و هر پدیده‌ای را به نقد کشید و در ضمن فرهنگ فحاشی و توهین از جامعه ما رخت بربندد.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

شما در کامنتهای خود با قیم و وکیل نامیدن من تلاش کردید که مرا ساکت کنید. حالا هم در کامنت اخیرتان مرا به داشتن "روح قبیله ای" متهم کرده اید. گویا چون ائلیار "هم قبیله" من است، من از او پشتیبانی می کنم. در صورتی که می‌دانید من بارها در مقابل ائلیار از شما و دیگران حمایت کرده‌ام چون برای من حقیقت مطرح است و نه ایل و قبیله و دوستی و آشنایی.
به هر حال توهین‌های "مؤدبانه" و غیرمؤدبانه جزئی از شیوه‌های شما هستند.
خطاب به من می‌نویسی: " شما صورت مسئله توهین به اسلام را به توهین شخصی تغییر دادی و اینگونه آغاز کردی که:
پیش از همه باید در نظر داشت که خشونت کلامی مقدمه و بستر خشونت فیزیکی است.
متاسفانه ما به وفور شاهد خشونت کلامی در گفتار و نوشتار در میان ایرانیان هستیم. و ..."

اقبال جان، باید بگویم که یا کامنت مرا تا آخر نخوانده‌ای و یا اگر خوانده‌ای، به عمد، بخشی از آن را آورده‌ای. زیرا من در ادامه کامنتم این موضوع را به توهین به اسلام ربط داده‌ام.
تغییر صورت مساله از جانب شما و مظلوم نمایی به این مورد محدود نمی‌شود و قبلا هم در مورد بحث "توهین در کامنتها" این کار را انجام دادی و مساله را اینطور مطرح کردی که گویا ما با "آزادی گفتار و نوشتار نظری" مخالفیم.
در پایان هم پس از آنکه هفتاد من مطالبی بدون ارتباط به موضوع اصلی را در سایت نوشته‌ای، خطاب به من می‌نویسی: " اژدرجان؛ من سخنی را که قبلن نوشتم تکرار می کنم:
"اگر بحث نظری دارید در خدمت هستم، وگرنه لطفن از گردوخاک بپا کردن و حاشیه پردازی خودداری کنید!"
من علاقه ای ندارم یک سایت سیاسی را به مثنوی هفتاد من تناقضات دیگران تبدیل کنم و اجازه دهید سکوت کنم!!!"
اقبال عزیز، از نظر من شما بار دیگر نشان دادید که ظرفیت یک بحث نظری درباره موضوع مشخصی را ندارید.
تندرست و شادکام باشید.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز، حالا که صفحه "داخلی" و "بیرونی" مان یکی شده، من هم بحث داخلی‌مان را اینجا پیش می‌برم!!!
اقبال جان، لطفا بیایید به جای تغییر صورت مسائل پیش آمده، مروری بر شروع و ادامه این بحث داشته باشیم و کلاهمان را قاضی کنیم. ابتدا تصریح کنم که این زاویه دید من است و چه بسا مواردی باشند که از دید من پنهان مانده و یا من متوجه نشده باشم.
ابتدا همکار گرامی‌مان ائلیار مطرح کردند که همکاریشان را با سایت مشروط می‌کنند به اینکه "به «دین-اسلام- پیغمبر- قران» توهین نشود. " و... (شما آن را چندین بار آورده‌اید و من از تکرار آن خودداری می‌کنم). در نوشته ائلیار عزیز هیچ نامی از کسی برده نشده و مشخص نشده است که چه کسی یا چه کسانی به دین – اسلام و... توهین کرده‌اند.
اولین کسی که به ائلیار پاسخ داد، کیانوش بود که نوشت: "مرسي ايليار جان، در باره توهين به أديان ، نظرم را فردا مي نويسم".
دومین پاسخ

دومین پاسخ مال شما بود که مساله را به خود گرفتید و نوشتید: "... ائلیارجان من یکی تحت هیچ شرایطی از برخورد با اسلام سیاسی صرفنظر نمی کنم و زیر بار چنین ضابطه ای نمی روم." (آیا نمی‌توان از این نوشته شما این برداشت را کرد که شما در برخورد با اسلام سیاسی، با توهین موافقید")
پس از آن تنها 3 نظر در این مورد داده شد. خود ائلیار، کیانوش و من هر کدام یک نظر نوشتیم و پس از آن بحث علنی شد.
در هیچ یک از این 3 نظر نه نامی از شما برده شد و نه مساله استعفای ائلیار مطرح شد. بحثها مشخصا بر سر برخورد به اسلام و اسلام سیاسی و شیوه برخورد با آن بود.
کیانوش نوشت: "آ.ائلیار می نویسد: «به «دین-اسلام- پیغمبر- قران» توهین نشود.» و اقبالی در پاسخ می گوید:« تحت هیچ شرایطی از برخورد با اسلام سیاسی صرفنظر نمی کنم» سایت ایران گلوبال هم در این مورد خاص نظری ندارد. البته سایت نسبت به توهین به طور کلی خط مرز دارد ...."
و در پایان پیشنهاد کرد که "پیشنهادم به ایلیار و اقبالی این است که این گفتمان را بطور علنی در سایت مورد بحث و بررسی قرار دهید . شخصا نظریاتی دارم که حتما خواهم نوشت. بعبارت دیگر این یک موضوع داخلی نیست . آن را بیرون ببریم و پس از بحث و فحص های لازم فورمولی را به ظوابط سایت بیافزایئم ".
ائلیار مقاله ای نوشت و در آن نظراتش را بیان کرد. در این مقاله به شخصی اشاره نشده است. طبیعتا این مقاله می‌تواند اشکالاتی داشته باشد و هر یک از ما هم با آن مخالف و یا موافق باشیم و هر کداممان حق داریم که آن را نقد کنیم.
زیر این مقاله، اولین کامنت را کیانوش نوشت و نظرات خودش را مطرح کرد.
دومین کامنت را هم من نوشتم و نظرات کلی خودم را بیان کردم و امیدوار بودم که بحث نظری ادامه پیدا کند و بتوانیم یک بحث سالم و سازنده را پیش ببریم. در کامنت من هم به فردی اشاره ای نشده است.
بحث تا اینجا کلی و نظری بود تا کامنت سوم را خودت نوشتی و یکباره صورت مساله عوض شد. پای استعفای ائلیار پیش آمد. مساله را به خودت مربوط کردی و خواستی فاکت ارائه شود که کی و کجا "اقبالی" توهین کرده است و...
به نظر من در اینجا دو مساله قابل توجه است: اول اینکه مسائل داخلی مدیریت سایت، بدون اجازه مدیریت و بطور خودسرانه علنی شد. شما برای این کار نوشته کیانوش را بهانه قرار دادید در صورتی که اگر یک بار دیگر جملات کیانوش را بدون تعصب و غرض بخوانی، می بینی که بحث درونی صرفا بحثی است نظری و کیانوش هم صرفا پیشنهاد داده است که بحث نظری علنی شود. در ضمن باید در نظر داشته باشیم که حتی اگر کیانوش نظرش علنی کردن استعفای ائلیار بود، اول باید به تصویب جمع می رسید تا علنی شود.
دوم اینکه در بحث پیش آمده صحبتی از شما نبود و شما خودتان مساله را بخود گرفته و اصرار کردید که کجا توهین کردید و به این ترتیب مساله را شخصی کردید. شما با این شیوه صورت مساله را تغییر دادید. مساله "چگونگی برخورد به اسلام و اسلام ستیزی و نقش توهین در این میان" بود و شما آن را تبدیل کردید به اینکه "کجا اقبالی به دین توهین کرده است؟"
و در ادامه هم پای مرا به میان کشیدید.
من تمام تلاش خودم را کردم که بحثها حول مسائل نظری پیش بروند ولی متاسفانه اینطور نشد.
پس از آن شما کامنتی را زیر مقاله ائلیار نوشتی و ائلیار طبق ضوابطی که خود شما و ائلیار پیشنهاد کرده و به تصویب رسانیده بودید، کامنت شما را که شامل نقل قولهای دیگری از "صفحه داخلی" بود، عدم انتشار زد و فریاد آی مردم! سانسور! سانسور! شما بلند شد و بلافاصله "مقاله"ی!!!؟ "اعتراض به سانسور..." را منتشر کردید.
.......... ادامه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

در چنگال خلیفه
جهان به کوبانی مینگرد. آنجایی که کردها در برابر جهادگران میجنگند. اما برای جهادگران، استان انبار سنی در عراق مهمتر است.

حمله های هوایی آمریکا تنها نیش سوزنی هستند، حتا اگر بمب های 250 کیلوگرمی از راه برسند. هیچ کشوری آماده نیست نیروی زمینی اش را وارد صحنه کند، نه برای سوریه ونه برای عراق.

ارتش عراق نه تنها قابل اعتماد نیست بلکه از قدرت حمله نیز ساقط است.

باوجود همه تبلیغات جهادگرایان برای یک دولت اسلامی همه شمول وبدون مرز، خلیفه اسلام به این حقیقت پی برده که به تشکیل یک دولت سنی در عراق همراه با شیار نازکی از آن در سوریه بسنده کند.

سرنوشت نبرد در عزاق، در بغداد رغم خواهد خورد ونه در کوبانی. و باینجاست که جهادگران نزدیک میشوند، بدون آنکه مردم جهان متوجه شوند. بنظر میرسد که آنها دوسوم استان انبار را در اختیار خود دارند.

دولت اسلامی میتواند بخوبی از پشتیبانی سنیهای عراقی استان انبار، که احساس بی عدالتی نسبت بخود از طرف بغداد را دارند، برخوردا شوند.
چکیده از Im Würgegriff des Kalifen
Okt 24 Süddeutschzeitung online
Von Tomas Avennarius
نوشته شده توسط: Anonymous

ما در اروميه با برادران اذرى مشكلى نداريم و سالهاى سال با هم زندگى كرده ايم و خواهيم كرد دستهاى در ميان كردهاى افراطى و كماليستهاى تركيه در كار است كه ميخواند اين شهر را به خاك و خون بكشند ولى با هشيارى كرد و اذرى اين ارزوى انها به زباله دانى خواهيم انداخت

نوشته شده توسط: Anonymous

من خودم كردم، اخه بابا كى كردها گفته اند كردستان بزرگ ميسازيم؟ اين اتهامى است كه كماليستهاى تركيه و اذرريهاى افراطى در ايران به كردها ميزنند، ما فقط از تبعيض بيزاريم ما هويت خود در چارچوب اين اين كشورها ميخواهيم و اين در اساسنامه تمام احزاب كردى است همين باعث نگرانى كماليستها و نوچه هاى انها در ايران شده

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اژدرجان؛
من با سخن گفتن شما و هر کس دیگر مشکلی ندارم؛ مشکل من اینست که شما بار کلمات را نمی خواهید بشنوید. از قیمومیت نفر سوم سخن گفتم. این یک روحیه قبیله ای در برخورد به مسائل است که انسان را نابینا می کند و ... ما در گذشته مباحثاتی داشتیم (علنی و درونی) که من به آنها باز نمیگردم.
شما و ائلیار ظاهرا دو گونه به مسائل می نگرید. تاکید و کوشش شما همواره تغییر صورت مسئله و شخصی کردن مسائل است ولی نگاه ائلیار سیاسی - اعتقادی است.
مسئله توهین به اسلام از طرف ائلیار طرح شد و چون چنین چیزی نه از طرف ائلیار و نه از سوی دیگری قابل اثبات نبود؛ شما صورت مسئله توهین به اسلام را به توهین شخصی تغییر دادی و اینگونه آغاز کردی که:
پیش از همه باید در نظر داشت که خشونت کلامی مقدمه و بستر خشونت فیزیکی است.
متاسفانه ما به وفور شاهد خشونت کلامی در گفتار و نوشتار در میان ایرانیان هستیم. و ...

می خواهم بگویم جان موضوع؛ پلاتفرم سیاسی ممنوعیت "توهین" به اسلام و تهدید است. سخن من روشن است! پرسش های من از شما بعنوان اژدر یا نماینده ائلیار ویا سخنگوی یک قبیله شفاف است؛
کجا به اسلام توهین شده است؟ به محتوای توهین بپردازید تا مرزهای نقد، انتقاد، نفی و توهین صراحت یابد!
و در پایان بمن بگوئید مگر می شود به یک دین توهین کرد؟
به پیامبران، امامان؛ ایدئولوگ ها، سیاستمداران، احمد خاتمی، محمد خاتمی، سیدعلی خامنه ای می توان توهین کرد ولی توهین به دین را شما تشریح کنید که چگونه است؟
براستی که ایران کشور شگقتی هاست؛ کسانی را در دامان خود پرورانده که برای پاسداری از "احترام" دین اسلام حنجره های شان را پاره کرده؛ ولی خود ایران را لکاته خطاب می کنند؟!!!
اژدرجان؛ من سخنی را که قبلن نوشتم تکرار می کنم:
"اگر بحث نظری دارید در خدمت هستم، وگرنه لطفن از گردوخاک بپا کردن و حاشیه پردازی خودداری کنید!"
من علاقه ای ندارم یک سایت سیاسی را به مثنوی هفتاد من تناقضات دیگران تبدیل کنم و اجازه دهید سکوت کنم!!!
صورت مسئله اینست که؛
توهین به اسلام کجا و چگونه صورت گرفته است؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آخر این چه جور تحلیلیه که پای مجاهدین و اسراییل و بلوچ رو می کشید به قضیه اسید پاشی. هزارتا نشونه هست که خود عوامل رژیم اسیدپاشی کردند. شما با این آدرس عوضی نشون دادن چه هدفی دارید جز اینکه رژیم رو از زیر بار اتهام بکشید بیرون ؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیا نوش عزیز
ادامه...
دیگر اینکه :
تقاضای خان ننه ی من را
جهت عضویت در مدیریت پذیرا باشید:
توضیح اینکه:
مادر بزرگ من که اسم اش «خان ننه» است، تازه کامپیوتر یادگرفته است و الان کنار من نشسته مدام میگوید :
«کچل بالا! برو کنار میخوام همه را «مک» بکنم. مثل دولت ایران.»
منظورش «هک» است. چون دندانهاش ریخته نمی تواند درست تلفظ کند.
میگویم:«مادربزرگ، لازم نیس مک بکنی. مثل دولت ایران.»


- چرا، لازمه. میخوام بدونم "اون تو تو " چه خبره. من هم میخوام معروف بشم.
اگه «داخل شما» مک بشه تمام روزنامه و تلویزیونها اسم منو داد میکشند، معروف میشم.
- ننه جون! دولت هم صرف نظر کرده مک بکنه،شماهم صرف نظرکنید.
-آخه نمی فهمم چرا باید صرف نظر کنم؟
-جانم ، واسه این که ما خودمون «آن تو تو» را مک کرده ایم و دیگر چیزی به شما و دولت ایران نمانده.
- پس کار دولت را راحت کرده اید.
- بله ننه جون. راحت کرده ایم. آن میدونه ما دیر یا زود خودمان همه چیز و بیرون میریزیم، نیازی به درد سر ندارد.
-آها! حالا فهمیدم. ولی منهم میخوام عضو مدیریت بشم.
-برای چه مادر جان؟
-برای این که همه چیزو بیرون بریزم. دیگر دولت زحمتی برای مک نکشه!
- ای بابا! این هم از ننه جون ما!
این آدمها خیلی جایزه اند. مثل اینکه از قوتی "فاب" در آمده اند...
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بهنام عزیز،
عنوان میکنید که :«... من هم جزوی از این جمع "گردانندگان سایت" هستم. نمی دانم شما که مساله را به همه خوانندگان سایت مربوط می دانید، چگونه مرا از این دایره خارج می کنید و می خواهید به انواع و اقسام شیوه ها، ساکتم کنید؟»

جانم، شما مشکل دارید. هنوز دوره ی سربازی طی نکرده اید. بهتر است چیزی نگویید و نشنوید. درست است که همه چیز به همه مربوط است. ولی نه به شما! اگر حرف بزنید میشوید وکیل سوم شخص. برای شما نسخه ی سکوت پیچیده اند. بهتر است از دستور مافوق اطاعت کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

mamnoon az inke khodeto lo dadi , shomaha 99.99% be jomhirie eslami bad begin, mizarignalementet lydern on 0.01% be mojahedin . naghoose margetun sedash darume

نوشته شده توسط: Anonymous

من میونه خوشی با مجاهدین ندارم ولی آدمی که ادعای مبارزه با این حکومت را دارد چطور می تواند اینطوری مجاهدین را کنار بقیه بگذارد الا اینکه غرضی داشته باشد بنظرم منهم بودم به شما شک می کردم که رفیق کی هستی.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز، من هم جزوی از این جمع "گردانندگان سایت" هستم. نمی دانم شما که مساله را به همه خوانندگان سایت مربوط می دانید، چگونه مرا از این دایره خارج می کنید و می خواهید به انواع و اقسام شیوه ها، ساکتم کنید؟
شما ادعا می کنید که توافق بر این بوده که همه چیز علنی شوند و بر همین اساس مسائل نامربوط را علنی کرده اید و در این مورد به کیانوش استناد می کنید. چرا من اجازه ندارم که از همکارم کیانوش با "لطفا" و "به نظر من درست است" بخواهم که به دلیل علنی شدن مسائل داخلی مان از جانب شما، موضوع را علنا روشن کند؟
شما ادعاهایی می کنید که به نظر من نادرستند و من هم این حق را برای خودم قائلم که درباره آنها توضیح دهم و آن ادعاها را رد کنم و این قیمومت نیست و شما هم نمی توانید به این وسیله مرا وادار به سکوت کنید.
این شیوه ها خیلی قدیمی اند و به گذشته ها تعلق دارند.

به نظر من شما با آوردن بخشی از بحثهای درونی، یعنی بخشی که می خواهید از آن استفاده کنید، مساله را تحریف می کنید.
اگر تا به حال سر مساله اصلی و واقعی گفتگو می کردیم، احتمالا به نتایج مثبتی می رسیدیم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کیانوش عزیز

اینکه نوشته اید:... به بحث عمومی بگذارند »
زحمت کشیدند عمومی کردند.
و اینکه :
«... متاسفانه مطالب شخصی که نمی باید در اینجا طرح شود؛ طرح شد که لطمه شدیدی به جریان اصلی بحث گذاشت و من واقعا متاسفم که چنین شد.»
جانم «تأسف» چیه؟
وقتی در دنیایی که اتاق خواب، حریم خصوصی افراد نیست ، چرا باید
«صفحه ی داخلی» حریم خصوصی افراد باشد؟ معنی ندارد. آنرا هم عمومی کردند و دیدید. خوشحال باشید که چیزی «خصوصی» نیست. همه چیز به همه مربوط است. دیوارکشی معنی ندارد. نبادا جلو «آزادی» و «عمومیت» را گرفت. سانسور و قیچی خوب نیست. خدای نکرده یک وقت هم به فکر نیافتید کار کسی را عدم انتشار بزنید به دلیل اینکه مشکل دارد. اختناق درست کردنه. همه مثل پرندگان آزاد و آزاد اند. و همه چیز هم به همه مربوط است و عمومی ست. تأسف و حریم مریم ، خصوصی-مصوصی چیه! شما باید خوشحال باشید . مثل من.

می بینید که ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند که سخنان حکیمانه ی آ.ائلیار با رنگهای الوان دور جهان بگردند . و میگردند. اما حیف که هنوز با آب طلا مزین نشده اند . امید است به زودی آنهم تحقق یابد. و بیش از پیش برای سایت خواننده جلب نماید.

امیدوارم با این مهرنامه سایه ی «تأسف» از چهره زدوده شود و مثل من گل از گلتان بشکفد.
و همیشه نگهبان «آزادی و عمومیت و عدم خصوصیت» باشید.

دیگر اینکه :
تقاضای خان ننه ی من را
جهت عضویت در مدیریت پذیرا باشید:
توضیح اینکه:
مادر بزرگ من که اسم اش «خان ننه» است، تازه کامپیوتر یادگرفته است و الان کنار من نشسته مدام میگوید :
«کچل بالا! برو کنار میخوام همه را «مک» بکنم. مثل دولت ایران.»
منظورش «هک» است. چون دندانهاش ریخته نمی تواند درست تلفظ کند.
میگویم:«مادربزرگ، لازم نیس مک بکنی. مثل دولت ایران.»
- چرا، لازمه. میخوام بدونم "اون تو تو " چه خبره. من هم میخوام معروف بشم.
اگه «داخل شما» مک بشه تمام روزنامه و تلویزیونها اسم منو داد میکشند، معروف میشم.
- ننه جون! دولت هم صرف نظر کرده مک بکنه،شماهم صرف نظرکنید.
-آخه نمی فهمم چرا باید صرف نظر کنم؟
-جانم ، واسه این که ما خودمون «آن تو تو» را مک کرده ایم و دیگر چیزی به شما و دولت ایران نمانده.
- پس کار دولت را راحت کرده اید.
- بله ننه جون. راحت کرده ایم. آن میدونه ما دیر یا زود خودمان همه چیز و بیرون میریزیم، نیازی به درد سر ندارد.
-آها! حالا فهمیدم. ولی منهم میخوام عضو مدیریت بشم.
-برای چه مادر جان؟
-برای این که همه چیزو بیرون بریزم. دیگر دولت زحمتی برای مک نکشه!
- ای بابا! این هم از ننه جون ما!
این آدمها خیلی جایزه اند. مثل اینکه از قوتی "فاب" در آمده اند...

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آدم باید مراحلی پشت سر گذاشته باشد که راحت خود را وسط بیندازد، به قیمومیت نفر سوم سخن بگوید، در بخش داخلی کیانوش را به موضعگیری علنی وادار کند و ... ،اصل موضوع (اتهام توهین به اسلام) را ماست مالی کند، و دست آخر نتیجه بگیرد که برداشت من صحیح بوده است.
چرا پرسش ها بی پاسخ گذاشته می شوند؟
وقتی من نوشتم :
چهارشنبه, اکتبر 22, 2014 - 20:22
کیاجان موافقم
اینها بحث های علنی است و نه داخلی
چرا سکوت کردید؟؟؟
اینها = پلاتفرم اتهام و تهدید ائلیار

نوشته شده توسط: Anonymous

با اجازه دوستان و دشمنان و با درود بر همگان. در سایت ایران گلوبال بارها و بارها بر سر مفهوم و ملاک "توهین" بحث شده و متأسفانه به نتیجه‌ای نرسیده است. من در یک مورد دیگر در اینباره چنین نوشته بودم: «1. توهین در درجه اول یک مفهوم درون‌ذهن (Subjective) است. یعنی حتی در مواردی هم که جامعه (یا قانون) در مورد آن به اجماع رسیده باشد، از مفهومی صحبت می کنیم که یک ذهنیت مشترک است. 2. درون‌ذهن بودن این مفاهیم، خواه‌ناخواه تعیین مرزهای توهین را معطوف به اراده کنترل‌کنندگان می کند، که خود این اراده بازتاب خودآگاه یک ذهنیت ناخودآگاه است. در نهایت این شما (به عنوان مرجع صادرکننده رای) هستید که تصمیم می‌گیرید آیا مطلبی را پخش یا سانسور کنید. ولی این شما (حتی اگر به قول آ. ائلیار یک گروه چند نفره باشید) باز هم مظهر ذهنیت عامه نیستید، پس تصمیم شما یک تصمیم اراده‌گرایانه بر اساس ذهنیت فردی

است و نه تصمیمی بر اساس یک برداشت برون‌ذهن (objective)»
بگذارید در مورد این "درون‌ذهن" بودن توهین یک مثال بزنم. نمایشنامه‌نویسی در ایران نمایشنامه‌ای می‌نویسد بنام "خرآکتور". بلافاصله کسانی پیدا می‌شوند که آنرا توهین به ترکها می بینند و در باره آن قلمفرسایی می کنندو در برابر پرسش مکرر «لطفا توضیح بدهید کجای این ترکیب توهین آمیز است» نه تنها از جوابگویی فرار می کنند، که از خواننده می خواهند «برود به دور خود فوت کند»! در اینجا حتی مرزهای درون‌ذهنی توهین نیز رعایت نمی شوند. پس تکلیف چیست؟ آیا می توان در این مورد به یک اجماع حتی کلی رسید؟ به موضوع اسلام برمی گردیم.

اولین مسئله برخورد اشتباه همه دوستان با اصطلاح "اسلام‌ستیزی" است. لطفا کسی برای من توضیح بدهد چرا اسلام‌ستیزی بد است! آیا ستیز با فاشیسم و نژادپرستی و شوینیسم بد است؟ اگر جواب منفی است، چه ایرادی می توان به کسانی گرفت، که اسلام را یک ایدئولوژی فاشیستی می دانند و با آن "می ستیزند"؟

مثالی بزنیم: محمد در دهه ششم زندگی اش با دختری 6 ساله ازدواج کرده و 3 سال بعد با او همبستر شده است. اگر کسی بگوید م. به این دلیل دچار انحراف جنسی موسوم به پدوفیلی بوده است و او را بچه باز بنامد، کار او توهین است، یا یک تشخیص علمی بر اساس روانشناسی مدرن؟

یا اگر کسی با استناد به آیات قرآن آن را یک دین انسان ستیز و بخصوص زن ستیز بنامد آیا کارش نقد علمی است یا توهین؟

لازم به تذکر است که مسلمانان (چه حکومتی و چه در اپوزیسیون) اساسا هر نوع نقدی را توهین تلقی می کنند، زیرا از نظر آنها محمد یک شخصیت مقدس است و قرآن کلام خدا است و هیچ کس حق به چالش گرفتن آنها را ندارد. نقد قرآن از نظر یک مسلمان (از هر نحله ای) نقد الله است و از آنجایی که الله کمال مطلق است، پس قابل نقد نیست.

بنابر این فرقی نمی کند که شما بررسی شخصیت محمد را با این جمله به پایان ببرید که «او بچه باز بود» یا این تشخیص که «او دچار انحراف پدوفیلی بود».

هر گونه نقد یا یا بررسی محمد و اسلام اگر سرسوزنی با قرائت رسمی مسلمانان (بهترین، کاملترین، بالاترین، ...ترین) اختلاف داشته باشد، توهین حساب می شود. دوستانی که نقد اسلام را مشروط به عدم توهین می کنند، بهتر است یکسره قید نقد را بزنند، زیرا همانطور که گفتم، از دیدگاه مسلمانان (از هر گروه و نحله ای که باشند، چه حکومتی، چه در اپوزیسیون، چه نواندیش و چه سنتی) هر چیزی بغیر از تعریف و تمجید از قرآن و اسلام و محمد، توهین حساب می شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جدا از بحثهای ملال آور کمونیست‌ها و چپ‌ها در این سایت که سلول‌های مغز شما را میکشند خواستم به مسائل دیگری که برای من مهم هستند بپردازم، یکی‌ از این مسائل، ساخت رباط‌ها ئی Robot با هزینهٔ کم است که هزینهٔ تولید کالا توسط این رباط ها، کمتر از هزینهٔ تولید کالا توسط یک کارگر نوئی به فرض در ویتنام است، اگر ژاپن قادر به ساخت این رباط‌ها شود بزرگترین ضربه به کشور چین وارد خواهد شد، اقتصاد چین، به نوئی ( ادامه اقتصاد غرب ) است که ۸۰ درصد آن به صادرات کالا وابسته است، با وجود این رباط ها، چین از رده تولید جهانی‌ کالا خارج خواهد شد و ژاپن دمکرات بر چین دیکتاتور زده کمونیستی پیشی‌ خواهد گرفت، مورد دوم تزریق گاز و نفت به بازار‌های جهانی‌ توسط ( عربستان و آمریکا ) است و اینکه این تحولات چگونه اقتصاد روسیه را به سر پوتین خراب خواهد کرد و چگونه قیمت پایین نفت و گاز، اقتصاد ایران در مخمصه قرار خواهد داد.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اقبال عزیز، کسی که نخواهد اشتباه خود را بپذیرد می تواند همه چیز را هزار جور بپیچاند و باز با ذوق و شوق آنچه را که می خواهد نتیجه بگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کوبانی: بازی آنکارا برای مستقر کردن متفقین در کوبانی.
در کردستان مبارزه ادامه دارد، اما ترکیه سعی در دورزدن مجریان کرد کوبانی وقصد وارد کردن متفق قابل معاشرت، از نظر خودش، یعنی ارتش آزاد سوریه را در این بازی دارد.
آقای اردوقان، رئیس جمهور ترکیه، در روز پنج شنبه 23 اکتبر گفت که ارتش آزاد سوریه را به پیشمرگان ترجیح میدهد. باید از نظر دور نداشت که PYD از نگاه آقای اردوقان چیزی جز یک تشکیلات تروریستی نیست که به هیچ عنوان نباید بآن کمک کرد.
شایعه رسیدن و باز آماده جنگ کردن حدود 1500 نفر از ارتش آزاد سوریه که سه سال است از پشتیبانی آنکارا برخوردار است، میپیجد. اما مجریان محلی در کوبانی، رسیدن آنها را تکذیب میکنند. حتا این مجریان مطلع نشده و از آنها مشورتی بعمل نیامده است. بنظر میرسد که قصد آن دارند آنها را در برابر عمل انجام شده قرار دهند.

تصمیم فرستادن پیشمرگان عراقی برای کمک به کوبانی، بدون اطلاع وحتا برخلاف میل صالح مسلم وPYD، از طرف ترکیه ودولت محلی مسعود بارزانی گرفته شد. رهبر کردهای سوریه تنها تقاضای کمک نظامی واجازه ورود مبارزان کرد دیگر کانتونهای سوریه را کرده بود.

برنامه حقیقی ترکیه در پشت این حرکت مرموز که آقای نومان کورتولموز، معاون نخست وزیر، بطور جدی از آن پرده برداشته اینست که دولت محلی کردستان عراق ـ همپیمان مطمئن ترکیه ـ سلطه خود را به کردان سوریه تحمیل کند.
از Jérôme Bastion در استانبول

برنا
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-اینکه اداره اطلاعات هرکشوری بخاطرحفظ قدرت حاکمیت خودبه درون تشکیلات وملتهانفوذمیکنددرآن حرفی نیست وازوظایف سازمانی آنهاست.درتمام کشورهای دارای ائدولوژیکی مذهبی و..ازنیروهای همفکرخوداستفاده نیزمیکنند.این کاردرتمام کشورهای کمونیستی وحتی دراحزاب نیزمورداستفاده قرارمیگیرد.حرف مادراین عصرپیشرفته امروزی است که باینکه تمام دنیاحتی مردم کشورهای عربی بیدارگشته وازهویت خوددربرابر دیکتاتورها برخواسته اندولی ملت ترک ماهنوزدرزیرسیطره نیروهای عوامفریب بالفافه اسلامی کورگشته وآلت دست نژادپرستان شئونیست اسلامی انگلیسی شده ودرخواب زمستانی طولانی قراردارند.آسیملاسیون شده هارامیتوان آلت دست روشنفکران فارس وسازمانهای اطلاعاتی بایددانست.این دودست دردست هم یکی ازدرون ودیگری دربین مردم ودربیرون اتحادشوم بسته وتمام جنایت حتی برعلیه فارس هاازاین تفکربرمیحیزد. این اسیدپاشی ها.پایمال شدن حقوق زن.کودک.محیط زیست.

پایمال شدن حقوق گارگران.نابودی بیت المال.نبودن آزادی های مدنی.واجتماعی.احزاب وعقب ماندگی رامیتوان دراتحادشوم پان ایرانیستهاومرتجعین سرکوبگردولت دانست.چون هردودموکراسی واقعی رابرابرباتجریه ایران دانسته واین فجایه را بارمی آورند.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آفتاب آمد دلیل آفتاب! همه چیز در نظرات بخش داخلی از صراحت کامل بر خوردار هستند. زمانی که موضوعی به تهدید و ابزار تحمیل یک اراده بر یک سایت مطرح میگردد، دیگر موضوع شخصی نیست؛ چرا که موضوع با عرصه کار اعضاء مدیریت، کابران، نویسندگان و خوانندگان گره میخورد.
در آنچه طرح شده است نه مسائل شخصی، بلکه مسائل دقیقن مرتبط با فعالیت مشترک و تهدید علیه آزادی انتقاد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من گفتم که شماافکارانسانگرایی بالایی دارید.ماهنوزهیچ رهبری نداریم ولی برای هرکسی ازآذربایجان ودیکرترکان که برای هویت وآنچه که دراین 100سال توسط دورژیم هدف نابودی قرارگرفته مبارزه میکندبرای مارهبراست هرکس بمایاری کندبرایمان عزیز است ماهنوزاول راهیم.البته دوستان زحمات زیادی درداخل وخارج کشیده اند.مادرکشوری زندگی میکنیم که دراین100سال یک کتاب دردایره اداره ارشاد بدون سانسوروممیزی اززیرچاپ به سودتاریخ وادبیات ماخارج نشده 100سال است همه چیزماراهدف قرارداده اند.حتی باسوادان مانیزمغزباسوادی اش ازهمان نوشته های ساواکی هاواطلاعاتی هاپرشده است.کسروی اگرروشنفکراست وافکارروشنگری داشته حرفی نیست ولی درخدمت پان ایرانیستهای شئونیست بودنش مشکل داردکه به نوکری انگلیس درآمدوبه خودوتاریخ خودوملتش خیانت کرد.دوست عزیزهنوزترکزادگان ماازتاریخ خودزنی کسروی تبعیت میکنند.اگرازاین هابنویسم دههاسال بایدنوشت.

مادوست نداریم حتی یک خارکوچک به پای کردهابرودچه برسدکه ماازاردوغان پیروی کنیم مغزمااتفاقایخ نزده وماجهان رابدرستی نظاره میکنیم.تعدادی پان ایرانیسم خیلی هارا بازی داده ودرخدمت تروریستهاوبشاراسدوانگلیس وروس قرارداده است.دراروپااگر 100نفرجمع شوندوبرای فرزندان خودبه زبان مادریشان مدرسه بخواهندبرایشان امکانات تهیه میکنند.ولی درایران .اصفهان.اراک.قم.شازند.تفرش.فراهان.آشتیان .ساوه. همدان.تهران.کرج.قزوین.زنجان.و دههاشهروروستای مارادراین 100سال فارس کرده وتلاش دارندتبریزواردبیل.ارومیه.میانه.آستارا.وو...رانیزآسیمله کنند.آیاماناسیونالسم افراطی هستیم.آیاشماهاشاهدتغییرساختارجمعیتی درآذربایجان غربی.گیلان.قزوین وو .. دههاشهروروستانیستید؟.اگرملت مااسلحه بدست بگیرندوازهویت وهستی خوددفاع مشروع کنندچه میشوند؟مادرمشکل خودمانده ایم وهنوزیک کلاس بزبان مادری نداریم .چرابایدازتروریستهای کردکه کمک حال بشاراسدبوده وترکمن هارادرعراق وسوریه قتل وعام کرده انددفاع کنیم.؟وقتی درکرکوک همین داعش ترکمنهاراقتل وعام میکردندکسی ازآنهادفاع نکرد؟دردودل زیاداست.غم مابیشترازکرده هاست.کردهارابلای عمدی در آزربایجان کرده اند.مادوست داریم آنهارادراستان کرمانشاه.ایلام.لرستان.چهارمحال. وو.. جادهند.چراآنهانمک خورندونمکدان می شکنند؟چراآنهابایدآلت دست نیروهای اطلاعاتی منطقه وخارج شوندوماازآنهادرمقابل ترکیه دفاع وترکیه رامحکوم کنیم؟