Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا شما ترکها چرا با مسلح شدن کردها و دفاع از خود مخالف هستید ؟ دم خروس یا قصم حضرت عباس ؟شما راسیست های ترک هیچگاه نخواهید توانست محلل سیاسی منطقه خاورمیانه باشید چون چشمتان بر اثر شونیسم و ناسیونالیسم نابیناست .حیف از این سایت با نام ایرانی و زبان فارسی که به تحریف و دروغ و جعلیات شما ترکهای غیر ایرانی امکان میدهد .

نوشته شده توسط: Anonymous

این رفتار نژادپرستانه و فاشیستی حکایت از آن دارد که روز به روز در کشور ایران به جای حرکت به دموکراسی به سوی بربریت و دوران سیاه تر از قرون وسطا حرکت می کنیم و از این در عجبم که روشنفکران فارس موقع صحبت کردن چرا نژد پرستی و فارس پرستی را منکر و تمام گناه را سر دین و قرآن می اندازند و درد جامعه ایران را فقط حجاب اجباری و چندتا روزنامه نگار زندانی و مشکلات دراویش گنابادی خلاصه می کنند .
فردا روز ازادی ملت های غیرفارس زیر ستم در ایران است
فردا روز ماست روز آزادی بلوچ ، ترک ، کرد ، عرب . . . .از دستان پان فارسیسم و پان ایرانیسم .
تشکر از ایران گلوبال که امیدی اندکی در ما حفظ کرده برای زندگی همراه با تفاهم و گفت و گو

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی جناب محمد ؛ در مطلب مزبور به هیچ وجه قصد دفاع از اعمال وحشیانه داعش در کار نبوده بلکه بطور مشخص در مورد علل پیدایش این گروه نوشته شده گو اینکه همکاری کردها با اشغالگران امریکایی نیز بر کسی پوشیده نیست. در رابطه با یزیدی ها همچون بقیه گروه های مرتجع مذهبی نگاهی به این ویدیو بیندازید https://www.youtube.com/watch?v=RXiUtpYtmdg که یک دخثر ۱۷ ساله یزیدی توسط خانواده خود در روز روشن در حالیکه عده کثیری به تماشا ایستاده اند سنگسار شده و به وضع فجیعی به قتل میرسد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بابک آزاد .. خیلی ممنون از این برنامه خوب. دوستان همانطور که اشاره شد بشر چند قرن است که سعی در اثبات خدا یعنی این ( دیکتاتور کیهانی) که در مغز خیلی انسانها نهادینه شده است را به وسیله علم می خواهد عملی سازد ولی موّفق نمیشود. بقول ریچارد داوکینز , عدم وجود خدا را در کمتر از 10 دقیقه می توان ثابت کرد ولی بیش از چندین قرن می گذرد که هیچ دینداری بطور علمی وجود خدا را نه تنها ثابت نکرده اند بلکه نمی توانند ثابت بکنند.چون علم و دین دو موضوع کاملآ جدا از هم است. بایستی اضافه شود که باورهای دینی هر شخصی بایستی محترم شمرده شود و هر شخصی باید آزاد اندیش باشد. درست به این خاطر است که انسان با اندیشیدن آزاد و در فضای باز سیاسی می تواند پیشرفت بکند که این ناشی از مطرح کردن سوال های بنیادی انسانها از طبیعت و از محیط زیست خود است. تنها با ازادی انیشه می توان پیشرفت کرد.دوستانی...

که به فیزیک نجومی علاقه دارند می توانند اطلاعات بیشتری در این باره به تعلیمات آقای (( لورانس کراووس)) که به وسیله آقای (( ریچارد داوکینز )) به حضّارمعرفی میشوند در یوتیوب مشاهده بکنند.https://www.youtube.com/watchv=_pcz8ZieqRA موضوع بحث ( جهان هستی از هیچ چیز) است. البته آقای لورانس کراووس اولین شخصی بود که چون ( هیگز بوزان ) که به خاطر مشکلات اکتشافی به « ذرّه خدا» معروف بود, درست نیم ساعت بعداز تائید کشف این بوزان به « ذرّه ناخدا» اسم گذاری کرد. نکته ای که بایستی اشاره شود این است که در موقع بیگ بنگ از یک بیلیون و یک ( ماده) تنها یک بیلیون ضد ماده بوجود آمد که همدیگر را از بین بردند ولی با داشتن یک ماده اضافه, ما و تمام کهکشانها در فضا بوجود آمد. یعنی ما خاکستر و یا پس مانده های این این تصادم ماده و ضد ماده کیهانی هستیم. بدان جهت است که اگر تمام ستارگان و کهکشان ها از بین بروند هیج تاثیری در فضا بوجود نمی آید. بخاطر اینکه فضا متشکل از 70 در صد از انرژی ( سیاه) و 30 در صد از ماده ( سیاه ) است. بیشترین وزن فضا در فضای خالی بین کهکشان ها ست نه در خود کهکشانها. دانشمندان هنوز به خاصیت این دو پی نبرده اند. دوستانی که برخورد علمی با دین دارند ویدیو های « کریستوفر هیچینز» که متاسفانه به خاطر سرطان طحال چندی پیش از این دنیا رفت را نگاه بکنند. https://www.youtube.com/watch?v=ud973COUVYs در این قطعه او جایزه « ریچارد داوکینر » را از خود ایشان دریافت میکنند. این درست زمانی است که او تحت درمان معالجه شیمی درمانی بود.
دوستانی که به علوم فضائی علاقه دارند لطفآ به به سریال ( کوزموس) به وسیله ( https://www.youtube.com/watch?v=PfynbNw5ei4) « نیل دو گراس تایسن»..برنامه ( کوزموس) 13 قطعه یک ساعتی است رجوع بکنند. در این برنامه طرز تهیّه این برنامه را مشاهده میکنید...در پایان دوستان هم می توانند به این برنامه خوب چهار قسمتی که چندی پیش در ایران گلوبال انتشار یافت مشاده کنند. اسم برنامه هست « کیهان شناسی به زبان ساده» ...https://www.youtube.com/watch?v=pHlpBz7tMtA .. بهترین ها را برایتان آرزومندم...
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر هم میهنان دلاور درون کشور چون نسرین ستوده و پیمان عارف و همانندان آنها که روح آزادگی را در این مرز و بوم نگاهبانی می کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نالین عفرین خانم فرماندەی زن تمامی عملیات و دفاع از کوبانی پیامی کوتاه خطاب بە زنان کوردستان پخش کردند ، زنان و دختران کوردستان اموز وقت آن رسیدە آن زنجیری کە 1000 ها سال است مرتجعین و کهنە پرستان و تاریکی برای بردگی بە دست و پای ما بستە بود امروز این زنجیر در دست ما است با همین زنجیر کهنە پرستان و مرتجعین و تاریکی دست پای آنها را میبندیم زنان کورد باید شانە بە شانەی برادران خود تا آخرین نفس بە راه پیروزی ادامە دهیم و بە جهان ثابت کنیم کە پایان تاریکی و ارتجاع و کنهە پرستی بر روی خاک ما و بە دست زنان کورد انجام خواهد گرفت

په‌يامى نالین عه‌فرین سه‌رپه‌رشتیارى هێزه‌كانى یه‌كینه‌كانى پاراستنی گه‌ل (یه‌په‌گه‌)يه‌ له‌كۆبانێ بۆ ژنانى كوردستان ..
ئه‌ی ژنان و كچانی كورد ئێستا كاتیه‌تی ئه‌و زنجیره‌ی كه‌ هه‌زار ساڵه‌ له‌ لایه‌ن كۆنه‌په‌رستانه‌وه‌ دروستكرابو بۆ كۆیله‌كردنی ژن، ئێستا ئه‌و زنجیره‌ له‌ ده‌ستماندایه‌و كۆنه‌په‌ره‌ست و تیرۆرستانی تاریكستانی پێ ده‌به‌ستینه‌وه‌، با ژنانی كورد شانبه‌شانی براكانیان ئاگری به‌رخودان به‌هێزتر بكه‌ن.
له‌وه‌ دڵنیابن هێشتا به‌رخودان له‌سه‌ره‌تایه‌و به‌رده‌وام ده‌بین، بۆ هه‌موو جیهان ده‌یسه‌لمێنین كه‌ ته‌واوی كچانی كورد هه‌ر له‌ له‌یلا قاسم، بێریتان و زیلانن و كۆتایی تیرۆریستان له‌سه‌ر خاكی ئێمه‌ و به‌ ده‌ستی ژنانی كورد ده‌بێت.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریک میگم تحقیق فوق العاده ا ی است که احتمالا به مذاق بعضیها خوش نخواهد آمد.

نوشته شده توسط: Anonymous

Mamnoon az gozaresh

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

.
به آقای.... رازی..... من شما را مجبور به وارد شدن در بحث نکرده و نخواهم کرد، امّا وقتی شما خود را در جایگاه مجلس خبرگان و شورای نگهبان قرار میدهید که بر نوشتارها و اندیشه های دیگران مُهر ورود و خروج میزنید، وگروهی را بهشتی و گروهی دیگر را به جهنمی بودن محکوم میکنید، باید پاسخگو باشید. در غیر اینصورت با کمال جسارت باید بگویم عمل شما فضولی و تزلزل درکاراکتر شما و سر درگم در شناخت خویش وبه بحران هویتّی دچار هستید. شما چند سال است که در سایت ایران گلوبال کامنت میگذارید ولی تا کنون بخود زحمت نداده اید یک مطلب تحقیقی، دفاعی، و تحلیلیِ درست و حسابی به خوانندگان عرضه کنید ! چرا انتقادات خود را بصورت مقاله انتشار نمیدهد تا بطور مشروح و کامل جواب شما داده شود و پُشت سر این و آن خود را پنهان میکیند...

.● سال گذشته نوشتید که با آ. ائلیار همتبار فکری هستید و امسال هم با آقای اژدر، چه بهتر که از هویّت خود پرده بردارید و با جرآت بنویسید که با علی خامنه ای و صادق خلخالی هم همتبار فکری هستید، کسی مزاحم شما نیست و شما میتوانید با هر کسی همتبار فکری باشید، امّا لطفأ دم از ایرانی و ایرانیّت دم نزنید، و هر فارس زبانی هم ایرانی نیست. سلمان فارسی هم فارس زبان بود، همتبار فکری بودن شمای فارس زبان خودباخته و رانت خوار با تُرک تباری ایران را از گذشته تا به امروز به این روز سیاه نشانده است نظام اسلامی هم نمونهءِ دیگر آن است● من بسیار سرفرازم که با شما همتبار فکری نیستم. اصلأ شما چکاره هستید که اینهمه من و من میکیند، که هم تبار کسی باشی و یا نباشید، پشت گرمی شما از کجاست، استاد در معنویات شناسی و اِتیک هستید ؟. ● این همه از آخوند زاده تعریف میکنید، مگر ایشان فیلسوف و تئوریسین، سیاست مدار و یا نابغه و امثال گاندی و ویلی برانت بوده است، ایشان یک نمایشنامه نویس معمولی بوده است که مدّتی در گرجستان و روسیه بوده است و با آموزش زبان روسی کم و بیش از جو حاکم مکان سکونت و از این و آن با نام فیلسوفان غرب، بویژه فرانسه آشنا میشود و برداشتی از مطالب آنها را به اطرافیان خود انتقال میدهد، عملی که امروز حتّی ایرانیان غیر سیاسی و معمولی که در خارج بسر میبرند هم انجام میدهند. اگرآخوندزاده تربیّت فرهنگی داشته ایرانی بوده و به دین زردشت وابستگی عمیق داشته است.● زبان آذری امروز در جمهوری آذربایجان هم نوشتاری نیست، الفبای آن روسی و یا از منشاء اسلاوی سیریلیک که از یونان باستان برگرفته شده است، پس کجا آخوند زاده به زبان تُرکی آذری کتاب نوشته است، زبان اورالیک و آلتاییک شفاهی به الفبای روسی و یونانی چه ربطی دارد ؟. زبان آذری همان زبان تاتی " هرزنی" است که به غیر تُرکها نسبت داده میشود.● شما ظاهرآ مفاهیم محتوایی و سیاسی لیبرال دمکراسی را درک نکرده اید، و یا از انواع شکل گیری ناتسیون ها (ملّت ها) در طول تاریخ بی اطلاع و یا به یادگیری آنها گوش فرا نمیدهید، و دارید دور خود می چرخید و سفسطه کاری میکنید، یا درک مفاهیم و ساختاری سیاسی و فرهنگی دیدگاههای اُبیکتیو و زوبیکتیو برای شما مشکل است و دارید به مسائل تکراری می پردازید. شما از همان گروه افراد با فرهنگ شرقی دوگانه هستید که ادعای مترقی بودن و مدرنیته میکند، ولی در ذات وسرشت و عمل واپسگرا است. در پایان اگر حرفی برای گفتن دارید لطفأ بصورت مقاله در سایت انتشار رسمی دهید، تا کامل پاسخ شما داده شود، و یا به هر مناظره ای که شما انتخاب کنید به مسائل می پردازیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

من هم فکر می‌کنم بايد از حيث روشنگری در ارتباط با سرشت ضددمکراتيک و ضدمدنيت اسلام اهمال کرده‌ايم. انعطاف ما در مقابل اسلام در مقابل انفعال و ميدان‌خالی‌کردن بوده‌ است. در ضمن بايد بر همگان روشن باشد که‌ هر نظری، صرفا به‌ صرف نظربودنش، قابل احترام نيست. آيا فاشيسم قابل احترام است؟!!

نوشته شده توسط: Anonymous

با تائید آنچه کامتگذار زلال گفته، میخواهم موضوع دیگری را بآ ن اضافه کنم.
مقاله نویس پیش از شروع نوشتن مقاله، بخود گفته باید به این نتیجه برسد که تجزیه ایران بنفع ایران است. چون ایران بدون نفت میتواند با صنعت توریسم به پیشرفت برسد. او میخواهد بچه گول بزند. اگر عربها خیلی زرنگند کوشش کنند که زمینهای از دست رفته خود را دوباره بدست بیاورند! و مواظب باشند تا خودشان تجزیه نشوند.
آقا را به ده راه نمیدادند دنبال کدخدا میگشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا منوچهر آیا شنیده آید این مثال را .
زبلخ گنه کرد آهنگری زندگی شوشتر زدن گردن مسگری.
شکی در جنایات آمریکا و متهدانش در جنگ عراق که مرتکب شدن نیست.عکسهایی که شما آوردید گواه جنایات است.ولی آیا کسانی که اکنون مورد جنایات وحشت اسلام واین به قول شما مردم زجر کشیده و تحقیر شده قرار گرفته ودارند آیا چه دخالتی در تحقیر وزجر آنان داشتند?آیا در طول تاریخ گواه دارید که کردها بخصوص ایزدی تا بحال موجب اذیت وازار قوم یا ملتی شده باشند که اکنون مورد چنین وحشی گری قرار گرفتند.شما جنایات دانش را قبول دارید چون چون قومی دگر بر آنها ظلم کردند پس مجازی هر جنایتی را انجام دهند?

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در ادامه ی کامنت بالا:
تا کنون چهار نوع برخورد با اسلام را شاهد بوده ایم:
1- دنبال کردن روش و تفسیراسلام بنیادین که سیاسی هم هست.اسلام خمینی-داعش
2- روش و تفسیری از اسلام که اعتقاد قلبی و شخصی ست با کسی هم کاری ندارد. و مدارا گر و غیر سیاسی ست. اسلام آیت الله بروجردی و شریعت مداری. و آقای بروجردی که اکنون در زندان است.
3- اسلام غیر سیاسی و جدا از دولت و قابل رفورماسیون. وبه عنوان اعتقاد قلبی.
4- اسلام اصلاح طلبان سیاسی -البته بخشی نه همه-که میگویند اسلام میتواند رفورماسیون قبول کند و با دموکراسی و حقوق بشر جور دربیاید و باز هم حکومت کند.
یعنی در کل دو نوع برخورد است: اسلام سیاسی(اصلاح شده یا نشده)- اسلام اعتقاد قلبی (جدا از دولت )
فکر میکنم:
- پروسه ی رفورماسیون اسلام مثبت و خوب است و تبدیل آن از سیاست به اعتقاد شخصی ضروری ست.

-نقد علمی اسلام-منطقی تاریخی- در خدمت جدایی دین از دولت است و رفورماسیون آن. و امر شخصی شدنش. نقد در خدمت رهایی از دگم ها و خرافات و کهنه گرایی ها و عدم مدارا و برتربینی ها و سیاست ...است.
- راه برخورد درست با دین طی چنین پرسه ایست. البته این تنها زاویه نظری برخورد است.

دین به عنوان اعتقاد ، را نمی توان نفی و نابود کرد. کسانی که در مسیر نابودی مکانیکی دین از طریق «فحاشی و ستیزه» -در عرصه نظری- میکوشند ، و اگر صاحب قدرت شوند میخواهند مراکز دینی را منفجر کنند، سخت در اشتباه اند. این روش نوع دیگر «داعش» است که «داعشگرایی سکولار» میتواند نامیده شود.
دین و پیامبران کشته نمی شوند. بل به صورت طبیعی می میرند. در جامعه اکنون دیگر دینی یا پیامبری ظهور نمیکند. چرا که این پدیده ها به صورت طبیعی-اجتماعی مرده اند و زنده نمیشوند. اما آنچه از اینان باقی ماننده نیز کشته نمی شوند و همین مسیر «زوال طبیعی -اجتماعی» را طی میکنند.
نقد منطقی-تاریخی دین در خدمت زوال طبیعی آن است.

دین که "اخلاقی-انسانی" شد و به مسئله شخصی و اعتقاد قلبی فرد تبدیل گردید در مقابل ناملایمات زندگی تنها تکیه انسان است و یاور او.
انسان تنها به دنیا میاید-تنها زندگی میکند- تنها هم میمیرد. انسان چه با جمع باشد و چه نباشد، در همه حال تنهاست. در این تنهایی ابدی تنها اعتقادات قلبی ست که دوست و همزاد انسان اند و یاور او. دین "اخلاقی-انسانی" شد ه یکی از این انواع ایمانهای قلبی ست.
یکی این جوری ست، دیگری عاشق طبیعت است و آن یکی عاشق انسان. و دیگری به چیزهای دیگرعشق میورزد ...

این چیزهای قلبی را نمی توان از انسان گرفت. نمی توان آنها را کشت. مرگ خیلی چیزها مکانیکی نیست. طبیعی ست و زمان خود را باید طی کند.
زورگویی و اعلام جنگ و اعمال خشونت فیزیکی و کلامی جاهلیت است.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-نمیخواهم بااین دوستمان وازایرادهای این همزبانمان بگویم چون میدانم که چاپ نمیشود.من خودم یک ایرادبزرگ دارم وآن نیزغیر محافظه کاری است.بقول مردم رک وراست میزنم به هدف.این کارباعث شده خیلی هاوحتی سایت هاازمن رنجیده خاطرگشته نوشته های من راچاپ نکنند.ولی نمیدانم چرابعضی سایت هانوشته های آب دوغکی وتفسیرهای سرپاغیرعلمی وضدبعضی ازکشورهاراچاپ کرده هفته هاازصفحه پاک نمیکنند.روزی اوایل مثلاانقلاب57 یک بنگلادشی به محل کارمان آمده بودویکی ازهمکاران شیطان روکردبه اوگفت رفیق این بنگلادش کی میخواددرست شودیک گاومیادخیابون 20نفررامیکشدیک روزدرخت افتاده 50نفرکشته میشودروزی اتوبوس چپ شده100نفرکشته میشودو...بنگلادشی آدم جاافتاده وسیاسی کاربودکمی فکرکردگفت آغا عجله نداشته باش صبیرداشته باش صبیرداشته باش !انشاء الله آقامیاددرست میشود آقامیاددرست میشود!یاروساکت شده ودیگرنتوانست حرفی بزند.یکی ازدوستان نیزگفت

تعریف میکردمیگفت درسالهای قدیم شهرکارمیکردم رفتم روستای خودمان شبی بودکه آمریکا سفینه آپولورابه کره ماه فرستاده بود.یک دفعه دیدم پدرم فانوس نفتی رابرداشت رفت پشت بام ومن هم کنجکاوشده دنبالش رفته دیدم پدرم فانوس راگرفته طرف آسمان وبه ماه نگاه میکند.پرسیدم پدرچکارمیکنی فرمودآمریکابه ماه آدم فرستاده میخواهم آنها رانگاه کنم.حال شده کارحزب توده وفداییان آکثریت بافانوس وذره بین افتاده اندتا درهیت حاکمه جمهوری اسلامی یک نفرخرده بروژواپیداکرده وبگوینداینهاضدامپریالیست بوده وبرای خودشان دست آویزی بیابند.شیره مراغه کمیاب وگران شده نمیدانم بعضی هاچطورآنرایافته تاسرمردم بمالند!
نوشته شده توسط: Anonymous

کرکوک از کی کردستان شد؟ ......

نوشته شده توسط: Anonymous

kheyli jaalebe

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاجان! شما که خودت ترک هستی! داری اشتباه میکنی! اینان میخواهند رژیم را اصلاح بکنند. 36 سال است که این کار را میکنند، 36 سال دیگر نیز طول میکشد، تا رژیم دیکتاتوراسلامی فارس اصلاح شود. آنوقت شما میشوید 126 ساله. در مجموع 72 سال وقت لازم است که این رژیم اصلاح شود. و آنوقت آقا امام زمان به اتفاق 72 ملائکه نازل میشود. و همه چیز درست میشود. و حکومت عربی عدل علی علیه السلام و رحمه الله و برکاته پیاده میشود همانطور که جناب برادر مسود رجوی بشارت میفرماید. اصلاح کردن وقت میخواهد. و ممکن است دویست تا سیصد سال نیز طول بکشد. رفقا و برادران فدائیان نیز از این قاعده مستثنا نسیتند. کمی صبر داشته باش! التماس دعا.

نوشته شده توسط: Anonymous

مطلب كاملا بي معني وبي محتوا ، آقاي محترم مگر لازم است كه حتما شما مقاله بنويسيد . مگر موضوع اين شهر ويا آن شهر ويا اين ده ويا آن ده است.
موضوع جدي يك چيز بيشتر نيست ، يك داعش وحشي وهار و ايران ويران كن ازسال 57 كشورمارا به اشغال خودش درآورده است . اگر ازآن موقع يوتوب وفيس بوك و اينترنت وتلفن موبايل بود به شما نشان ميدادم كه چه تعداد عكس وفيلم و مطلب درباره اين داعش نامرعي يعني حاكميت ملاها درايران وجود داشت.والان به جاي اين مطالب بي محتوا ، يك چيز بايد گفت ، ما اين داعش رانمي خواهيم ، ما ازاين داعش متنفريم ، داعش آخوند هاي واپس گرا بايد ازايران ما توسط خودمان بيرون انداخته شوند

نوشته شده توسط: Anonymous

روز 1 نوامبر بعنوان «روز جهانی کوبانی» اعلام شد
در پی فراخوان هزاران تن, بویژه صاحبان جوایز صلح نوبل و فیلسوفان, روز 1 نوامبر بعنوان «روز جهانی کوبانی» اعلام شد.
«نوام چامسکی» زبان‌شناس معروف , «آدولف پیرس آسکویول» صاحب جایزه صلح نوبل از آرژانتین, «دسموند توتو» برنده جایزه صلح نوبل از آفریقای جنوبی, «میشل رولان» رئیس سازمان پزشکان جهان, از جمله هزاران نفری هستند که به این کمپین پیوسته اند.

روز 1 نوامبر بعنوان «روز جهانی کوبانی» اعلام شد
در پی فراخوان هزاران تن, بویژه صاحبان جوایز صلح نوبل و فیلسوفان, روز 1 نوامبر بعنوان «روز جهانی کوبانی» اعلام شد.
«نوام چامسکی» زبان‌شناس معروف , «آدولف پیرس آسکویول» صاحب جایزه صلح نوبل از آرژانتین, «دسموند توتو» برنده جایزه صلح نوبل از آفریقای جنوبی, «میشل رولان» رئیس سازمان پزشکان جهان, از جمله هزاران نفری هستند که به این کمپین پیوسته اند.
در هندوستان 6, در ایتالیا 25, در آلمان 18 و در فرانسه هم 6 راهپیمایی سازماندهی خواهد شد. این راهپیمایی‌ها از سوی فعالیان جامعه مدنی جهان غرب سازماندهی می‌گردد و خواستار مشارکت کردها در آن شد.
در چهار روز نخست 130مرکز در جهان فراخوان «بسیج عمومی علیه داعش در حمایت از کوبانی و انسانیت» را امضا کردند
نویسندگان, روشنفکران, صاحبان جوایز نوبل, آکادمیسین‌ها, فیلسوفان, تاریخ‌شناسان, روزنامه‌نگاران, نمایندگان سازمان‌های مدنی و پارلمانتاران همراه با هزاران نفر فراخوان‌هایی برای قیام درحمایت از کوبانی صادر کردند.
در فراخوان آمده که ائتلاف بین‌المللی در چارچوب حقوق جهانی به مسئولیت‌های خود عمل نمی‌کند و بسیاری از اعضای ائتلاف بویژه ترکیه به حمایت مالی و لجستیکی داعش می‌پردازند.
امضا‌کنندگان کمپین حمایت جهانی از کوبانی می‌گویند:«اگر جامعه بین‌المللی می‌خواهد روح دموکراتیک را برای خاورمیانه به ارمغان آورد, باید از مقاومت کردها در کوبانی پشتیبانی کند». همچنین گفته شده:«زمان آن فرارسیده که به بازیگران عرصه جهانی پیامی قاطع داده شود تا سیاست‌هایی دیگر در برگیرند».
همچنین از جهانیان خواسته شد که در روز «1 نوامبر» به خیابان‌ها سرازیر شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی گرامی، مرا مجبور می کنید که باشما وارد بحث بشوم. 1. در باره هویت واقعی من، نام خانوادگی من واقعا "رازی" است. 2. درستی یا نادرستی حرف من چه ربطی به این دارد. 3. اگر یک جمع 10 یا 20 هزار نفره از یک جمعیت 15 میلیونی چیزی را فریاد بزنند، فقط نظرخودشان را گفته اند. 4. ترک بودن یا خود را ترک دانستن نه جرم است و نه مایه برتری یا پستتری. 5. ترک بودن یا فارس بودن یا عرب بودن برای کسی خصیصه فکری، رفتاری، فرهنگی یا دینی بوجود نمی آورد، تفاوت انسانها با حیوانات در این است که حیوانات را با گله‌شان می سنجند، ولی هر فرد انسانی یک واحد مستقل است، با خصوصیات مستقل. "فردیت" زیربنای اولیه مدرنیسم است. مولوی هم گفته است: «ای برادر تو همه اندیشه ای & مابقی خود استخوان و ریشه ای» 4. من فارسی زبان هستم، ولی شما را همتبار خودم نمی دانم، زیرا "تبار" در جامعه مدرن فقط تبار فکری است. همتبار من کسی است که

به ارزشهای مدرن انسانی (حقوق بشر، حقوق شهروندی، برابری همه انسانها، برابری زن و مرد، آزادی و ...) معتقد باشد. بنابر این من فارسی زبان هیچ ارتباطی بین خودم و شمای فارسی زبان و همینطور بقیه فارسی زبانانی که مبنای قضاوتشان در مورد انسانها زبان و تبار آنهاست و به طور فله ای در باره "ترکتباران" و "عربتباران" و "...تباران" حکم صادر می کنند، نمی بینم و اژدر گرامی اگرچه فارسی زبان نیست، همتبار" فکری" من است (بدون اینکه با همه نظراتش موافق باشم). 5. یک نکته هم در باره آخوند زاده: ایشان در سال 1257 از جهان رفت و قانون اساسی مشروطه تازه بسال ، 1285 یعنی 28 سال بعد نوشته شد. ایشان بسیاری از کتابهای خودش را به زبان ترکی آذربایجانی نوشته است و همین در "ترکتبار" بودنش کافی است. آخوندزاده از آن جهت پدر ناسیونالیسم مدرن ایرانی است، که برای اولین بار در چارچوب تدوین یک هویت نو برای ایرانیان گفتمانهای مدرنی مانند "مبارزه با دسپوتیسم"، "پروغره"، "قریتیکا"، "قنستیتوسیون"و غیره را وارد ادبیات فارسی کرد و در کنار آن سعی کرد با برجسته کردن گذشته باستانی ایرانیان در مقابل اسلام یک بدیل مدرن بوجود بیاورد. همچنین او اولین کسی بود که کلمه "ملت" را به عنوان ترجمه "نیشن / ناسیون" بکار برد و قبل از آن منظور از ملت همیشه "مذهب" بود. واگرنه بقول عارف قزوینی تا پیش از آن «مردم فکر می کردند وطن یعنی ده یا قریه ای که فرد در آنجا بدنیا آمده است». پس می بینید که نقش ایشان در ارائه یک قرائت مدرن از ناسیونالیسم ایرانی بی بدیل و انکارناپذیر است. 6. نکته آخر اینکه شاید بد نباشد کمی از جدیت بیرون بیایید و زبان طنز را هم درک کنید! وقتی من می گویم «ناسیونالیسم مدرن ایرانی لهجه ترکی دارد» نمی خواهم با شما وارد مباحث زبانشناسی بشوم، که جواب می دهید «"لهجه" معمولا گویشی از زبان هست که زبان تُرکی الفبایی نبوده و نیست» حالا از این بگذریم که همین زبان "غیر الفبایی" تابحال در عرصه ادبیات (که مهمترین عرصه ابراز قدرت زبانها است) یک جایزه نوبل دارد و من و شمای فارسی زبان اندر خم یک کوچه ایم، ولی هم میهن گرامی! منظور من از آن جمله این بود که "تبار" انسانها هیچ نقشی در اندیشه و تفکر آنها ندارد و شما اگر واقعا کتابهای آخوندزاده را خوانده باشید، خواهید دید که او واقعا "لهجه" ترکی دارد، یعنی مثلا در جایی که ما می گوییم «گریبانش را گرفت» ایشان می نویسد «از گریبانش گرفت» و الخ. پس معنی جمله «ناسیونالیسم مدرن ایرانی لهجه ترکی دارد» این است که سردمداران آن بیشتر ترکزبان یا بقول شما "ترکتبار" بودند.
نوشته شده توسط: Anonymous

من سه کامنت داشتم دو تای آن کماکان مانده و اما سومیکه درهمینجا خواهم آورد را ندیدم.
و اما کامنت سوم من:

قبلأ نوشته بودم خیلی ها از سر فرصت طلبی، ترسویی، محافظه کاری و بعضأ منافع موضع نمیگیرند اما انگار تشکیلاتی مثل چریک های فدایی شاخه مهدی سامع هم مشمول شدند سیاه رو سفید مشخص شده کسی گند زده چشم پوشی از این مهم چه دلایلی میتونه داشته باشه؟!البته در مورد انوش و شرکا و باندش و افراد نفوذی دیگر ظاهرا تشکیلاتهایی تا مدتها نخواستند بپذیرند چه رودست و ضربه هایی خورده اند و بعضی از آنها هنوز هم خودشان را به کوچه علی چپ زده اند اگر احمد جعفری هتلش باز برقرار باشه یا هتل جدید بزنه نباید از برگزاری کنگره های آتی احزابی در آن هتل سورپرایز شویم

نوشته شده توسط: Anonymous

عالى بود ،و خيلى واضح نظرشون را بيان كردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

2 خبر مهم و انسانی در کوردستان ، 1- دیروز در آزاد سازی شهر زمار همچنانچه در این سایت نیز آمدە خبر آزاد سازی زمار تعدادی از پیشمرگان کورد جان باختند در بین جانباختگان 3 برادر وجود دارد کە هر 3 برادر همزمان در آزاد سازی زمار جان باختند ،
و مادر این 3 پیشمرگ جان باخته نیز پس از شندین خبر دچار ایست قبلی شدند و مرحوم شدند ، امروز بارزانی پرزدنت حکومت کوردستان ابلاغیه ای صادر کردند کە در جبهه های جنگ از حضور 2 برادر بە طور همزمان جلو گیری شود

خبر دوم یک کودک 10 سالە ی کورد در کرکوک توسط پدر و نامادری خود بە طرز فجیعی کتک خوردە بودە و آثار شکنجه بر بدن و صورت این کودک تمامی مردم کورد و ماس مدیای کوردستان را بە صدا در آورد کە بلافاصله حکم دستگیری این مرد و زن صادر شد و کودک 10 ساله تحت مراقبت حکومت کوردستان قرار گرفت این خبر نشان میدهد کە ملت کورد بە فاز دیگری از مسائل سیاسی و اجتماعی رسیدە کە این ملت اجازە هیچ گونە بر خورد غیر انسانی بە کودکان و زنان و ضعیفان جامعەی کوردستان را تحمل نمیکنند از این نوع برخوردهای غیر انسانی در تمام جهان انجام میگیرد ولی انعکاس خبر و برخورد مردم کورد و همدلی و دفاع از این کودک نشان از ریلی دارد کە مردم کورد بە آن پا گذاشته اند و این مایه ی خوشحالیست
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

من پراتیک دمکراتیک ایرانگلوبال را تائید می کنم و اگر ایستادگی کیانوش توکلی در دفاع از آزادی بیان "به سبک دانمارکی" نبود؛ ایرانگلوبال اینقدر دوام نمی آورد. آنچه من نوشتم پلمیک نظری است و نه نقد ایرانگلوبال.

نوشته شده توسط: Anonymous

1400 سال است مورد هجوم و تجاوز و غارت قرار گرفته ایم نونه جدید آن اسید پاشی و فروختن دختران توسط بوکو حرام و داعش... "نقد علمی دین آری، توهین به دین نه!"... آن یکی دلتنگ گفتمان گذشته... به کارگران و ستمدیدگان خاورمیانه یاد می دهد که می توان حتی در مقابل دشمنی که به صورت هیولائی غول پیکر در مقابل شان ظاهر گشته با دستی خالی ایستاد و جنگید. ... که در عصری که ما زندگی می کنیم تنها و تنها با رهبری های واقعاً کمونیستی امکان پیروزی یک جنبش انقلابی وجود دارد، امری که متأسفانه توده های قهرمان و رزمنده کوبانی در حال حاضر از عدم وجود آن در رنج اند "... چند خط پاینتر...

..."زیرا مردم جهان بخوبی آگاهند که تقریبا نود و نه درصد ساکنان کوبانی، از یکماه پیش آنجا را ترک کرده و در کشور ترکیه در امنیت کامل بسر میبرند"... یکی نیست بپرسه به کجا اینها میخوان برن؟...
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

ناسیونالیسم ایرانی، با نوشتن یک قانون اساسی و تقسیم قدرت سیاسی و با غربگرایی شکل نگرفته. تُرک تباری صفوی و قاجار دین شیعه گری قزلباش را جایگزین ناسیونالیسم ایرانی کرد. ناسیونالیسم ایرانی، لهجهء تُرکی نداشته و ندارد....

افرادی را که شما بنادرستی آنها را "بینادگذار ناسیونالیسم ایرانی میدانید"، بیوگرافی آنها را دقیق و بهتر از خود شما می شناسم، و باید تأکید کرد، هر کسی که در قفقاز و یا در تبریز متولّد شده باشد و روزگار گذرانده باشد، حتمأ تُرک تبارنبوده و نیست، چنانکه سندی بر تُرک تبار بودن آنها در دست نیست، هم چنانکه "بابک خرمدین" تُرک تبار نبوده و نیست.
در نوشتاری 5 بخشی، با عنوان، سکولاریسم و لائیزم در جهان اسلام، که در سال 2007 میلادی در همین سایت ایران گلوبال انتشاردادم به افراد در بالا مذکور و نقش آنها در تدوین و تکوین قانون اساسی در ایران بر اساس قانون اساسی اروپا، و بویژه فرانسه. اشاره کرده ام. در لینک زیر که در سال 2011 انتشار یافته به آنها هم پرداخته ام. شما اگر حرفی برای گفتن دارید، متین و با فرهنگ وارد میدان شوید و از حاشیه نشینی و سخن پراکنی خودداری کنید. امر به معروف و نی از منکر شما اگر اسید پاشی در فضای دیالوگ نباشد، گل آلود و تیره و تار کردن فضای بحث و گفتگو برای عدم دسترسی به واقعیّت میباشد.
http://www.iranglobal.info/node/31486
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به آقای ..رازی.... سرآغاز کامنت شما، این هست: [..از آنجایی که آقای کرمی انسانها را به "ترکتبار"، "کردتبار" و "ایرانی تبار" و "...تبار" تقسیم می کند، من زمینه ای برای گفتگو با ایشان نمی بینم. فقط محض اطلاع ایشان...]. آقای رازی ! رازِ کار شما در این هست که در جایگاه استادی و دانشمندی خارج ار گود نشسته با چوبکی در دست برتحقیقات و زحمات دیگران ارزش گذاری و امر به معروه و نهی از منکر میکیند و یا به عبارتی دیگر فرمان لنگش کن را میرانید. 1- طبیعی است هر انسانی که در حال تکامل بودن را پذیرفته باشد به اطلاعات روز نیازمند هست و باید دانستنی های خود را آپدید یا به روز کند. حال شما با پرده برداری از هویّت واقعی و حقیقی خود بفرمایید، گنجینهء علمی شما از کجا می آید که خود را مستحق اطلاع رسانی و آموزش من و امثال من میدانید....

.● اینکه من گروهی از مردمان را تُرک تبار مینامم، خواستهء خود آنهاست، چرا که من از سال 2000 به این طرف برپایهء تمامی ساختارهای مدرن سیاسی و حکومتی و بر تمامی تئوریهای دمکراسی، بر حقوق شهروندی و فردی، بر لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی، بر اساس جهان بینی های، کاپیتالیسم و کمونیسم و در سایر عرصه های دیگر مسائل و مشکلات را به گفتگو آوردم، امّا این مردم بر تُرک بودن خود تأکید دارند و میگویند "هارای هارای من تُرکم" و حلّ مشکلات را بر اساس دیدگاه اُبیکتیو می بینند و نه بر پایه مناسبات تغییر پذیر و در نوسان تکاملی زوبیکتیو. 2- اینکه می پندارید ناسیونالیسم ایرانی لهجهء تُرکی دارد، از هر جهت اشتباه محض میباشد که پرداختن به آن خود به نوشتاری احتیاج دارد. فقط اشاره کنم، "لهجه" معمولا گویشی از زبان هست که زبان تُرکی الفبایی نبوده و نیست، بویژه در آنزمان زبان رسمی قاجاریان در ایران و عثمانیان در خاورمیانه فارسی و عربی بوده است. بنا بر این اگر منبعی مورد استفاده افراد نامبرده از سوی شما، وجود داشته فارسی و ادبیّات ایرانی بوده است.● ناسیونالیسم مدرن و غیر مدرن وجود ندارد، ناسیونالیسم در ادوار مختلف با پارامترهای گوناگون شکل گرفته و میگیرد، اگر تاریخ ایران را به سه دورهء: ایران باستان قبل از اسلام، دوران قرون وسطی اسلام، و عصر مدرنیته، تقسیم کنیم، ناسیونالیسم ایرانی در 500 سال قبل از میلاد شکل گرفته، مانند سایر تمدنهای کهن باستان،: هند، چین، یونان، رُم. دوران قرون وسطی در ایران حاکمیّت اعراب و تُرک تباران بوده است که در نابودی ناسیونالیسم ایرانی از هیچ کوششی دریغ نکرده و نمیکنند. "ناسیونالیسم مدرن ایرانی" مورد نظر شما بر اساس ناسیونالیسم های اروپایی است که بر اساس یک قانون اساسی شکل گرفته است، مانند هویّت و ناسیونالیسم تُرکی که در سال 1926 میلادی شکل گرفته است. ایران و ناسیونالیسم ایرانی برمبنای یک اساس قانون اساسی، بر پایه قرارداده ای بین المللی، بر بستر فروپاشی امپراطوریها، بر نماد دین خاصی و براساس سایر پدیده های دیگر شکل در گذشته، در عصر مدرنیته، و رنسانس بجود نیامده است، که افراد نامبرده از سوی شما : میرزا آقاخان کرمانی و ملکم خان، میرزا فتحعلی آخوندزاده، طالبوف، محمّد امین رسولزاده، جلال الدین میرزای قاجار، مستشارالدوله، امین الدوله، سپهسالار، مراغه ای، تقی ارانی، احمد کسروی در بوجود آمدن آن تأثیری داشته باشند. افراد نامبرده که اغلب در خارج تحصیلات و تجربیاتی داشته اند در شکل گیری قانون اساسی ایران بر اساس قانون اساسی اروپا و مشروطهءِ سلطنتی این قاره پیش قدم بوده اند و ربطی به "ناسیونالیسم ایرانی" ندارند. ناسیونالیسم کهن ایرانی خود به پیدایش ملل دیگر و ناسیونالیسم های آنها کمک فراوان کرد و با کمک آن هویّت خود را تشکیل و تعریف کردند.از اینها گذشته دورانی را که شما به آن اشاره کرده اید، دوره قاجاریان است، که در آن تُرک تباران در سیاست و بهره گیری از علوم جهانی امتیازات فوقالعاده داشتند، تبریز مانند تهران امروز در مرکز سیاست ورزی و تصمیم گیری بود، ایرانیان زیر ستم حکومت قاجار کمر خم کرده و زیردست و از حقوق بی بهره بوده اند . در آنزمان دروازهء ورود به تمدنهای اروپایی و دست یابی به تغییر و تحولات و دانش جهان پیرامونی از طریق قفقاز و آسیای کوچک ( ترکیه امروز) ممکن بود، که اغلب تُرک تباران به دسترسی داشتند و ایرانیان به آن دسترسی نداشتند، از همهءِ اینها گذشته، امروز هم علی خامنه ای مانند دوران قاجار ترکیه، را دروازهءِ ورود ایرانیان به جهان پیرامونی تبدیل کرده است و در نظام جمهوری اسلامی قاجاری هم کسانی بورسیه تحصیلی میگیرند که وابسته به رهبر انقلاب و وفادار به انقلاب و در گسترش خرافات کوشا باشند. ... ادامه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا خیلی استفاده کردم. خیلی ممنوع آقای آزاد. امیدوارم در این مورد سخنرانی بیشتری داشته باشسد و اگر ممکن باشد از وئدیوهای علمی موجود هم استفاده بکنید

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

بیش از دهسال از تاسیس ایران گلوبال می گذرد و هر گز «نقد مذهب و اسلام» مشروط به شرطی نشد و همگان ازاد بوده اند هر انچه را که فکر می کنند را در این سایت قرار دهند و تنها شرط و خط قرمز ما ، «توهین» است. زمانی که انتشار کاریکاتور های محمد در امریکا و برخی از کشورهای دمکراتیک جهان ممنوع شده بود، در سایت ایران گلوبال این کاریکاتور باز چاپ می شد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اژدر بهنام نوشت:«کیانوش باید جانب حقیقت را می‌گرفت» .... حقیقت این بود که شما در نوشته تان ،مختصرا به آن اشاره کرده اید.شاید حق با شما بود که می بایست من دخالت می کردم ، تا کار به اینجا نمی کشید

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-درادامه نوشته دوست عزیزوجدان آگاه بایدگفت این تفکراستعماراست تانگذارد دموکراسی ونواندیشی درسرزمین ملتهای متنوع اتینکی ایران پابگیرد.نواندیشی دینی همزمان باشروع مبارزات انقلاب مشروطه درایران وآزربایجان شمالی شروع شد.مراجعه شودبه دیوان اشعار میرزاعلی اکبرصابردرکتاب هوپ هوپ نامه تابه نواندیشی وآشنایی مردم (روشنفکران) ترکان آزری پی برده شود.متاسفانه دست استعمارگران زمان باهمکاری هم وبه سرکردگی انگلیس ومتحجرین وروشنفکران پان ایرانیست بخوان شئونیسم فارس اکثرمبارزان راازترس تجزیه ایران به خدمت استعمارگران درآورند.اگراتفاقات پس ازسال57رامرورکنیدخواهیددیدکه چطورآزادی خواهان به نوبت به حاشیه رانده شدندواکنون نیزنوعی ناسیونالیسم کوردربین روشنفکران چپ وملی بوجودآورده اندوحتی آنهارابه خدمت دولت سرکوبگرگرفته وبه جنگ هویت طلبان واستقلال طلب هامیفرستند.اینجاست که بایدگفت پروژه سیاسی استعماردر

خدمت ارتجاع قرارمیگیرد.دوستان امروزمحمدقسیم عثمانی درسحنرانی مجلس پس ازتعریف وتمجیدازانقلاب واسلام ورهبری باتمام قدرت به ترکیه وخیانت آن درکوبانی پرداخته وهیچ کمکی که ازترکیه به 180هزارکردهمان شهرشده رازیرپاگذاشته وعقده های درونی خودرابرسرترکیه خالی کرد.ماهمه میدانیم ترکیه یک تفکرمیانه اسلامی رلدرجهان اسلام (بهارعربی)راه انداخته بودتادرجهان اسلام ازاسلام متجرفاصله گرفته ونواندیشی اسلامی باب منطقه گشته که این موضوع به مذاق استعمارگران خوش نیامدواکنون نتیجه آنرادرداعش دیده وانحراف وبدبختی جهان اسلام دوچندان گشته است.این هاهیچ کدام بی حکمت نیست.ماومن هم نمیخواهم یک موازسریک کردکم شده ویاخدای نکرده آسیبی برآنان برسد.حرف اینجاست که عواملی نفوذی حتی دردرون حکومت باتفکری پ.ک.ک ایی واردگشته واهداف خودرابا عواملی همچون حدادعادل ومصباح پی میگیرد.یادیروزبرادرحدادعادل افاضه فرموده که اسیدپاش یک نفراست فکرمیکنم این آقاوی رامیشناسد.درصورتی که این تفکررایج واشاعه داده شده توسط خودحدادوصنف فکری آنان است ومیخواهدتفکرارتجاعی واستعماری خودرااززیرضربه خارج کند.ملت وبخصوص ترکان آزری 100سال است زیرنظراین گونه تفکروباهزینه میلیاردی ازکیسه بیت المال برای اشاعه تفکرتحجری دست وپامیزند.من هیچ گناهی درملت خودووجودتفکرتحجردرآنجارابگردن ملت ترک نمیدانم همه این گناهان بگردن تفکرضددموکراسی خواهان فارس بوده وتمام عقب ماندگی درتمام ابعادبعهده آنان است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Islamophobia -ی گرامی،

-در تحلیل دین یا هر پدیده ی اجتماعی دیگر دو راه داریم : روش فحاشی - یا متد منطقی تاریخی.
شخص از هر زاویه ای که دوست دارد می تواند به مسئله برخورد کند. با توجه به راسیسم یا چیزهای دیگر.

اما راه فحاشی که به علت شرایط موجود بوجود آمده قابل دفاع نیست. شخصاً این متد را نادرست و زیانبار به امر مبارزه و آزادی و دموکراسی میدانم. فحاشی نوعی اختناق آفرینی ست.و فالانژ بازی . که هم نوع مذهبی اش را تجربه کرده ایم و هم نوع سکولارش را . فحاشی از هر طرف که باشد درست نیست و نشانه ی ضعف منطق است.

-اینکه فلان پدیده ی اجتماعی چه راه حل بهتری دارد میتواند موضوع بحث قرار گیرد و تبادل اندیشه شود. خوب است. چرا که نه.

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر گرامی، به عنوان یک خواننده فعال از این اقدام شما تشکر میکنم و آنرا نشانه عقلانیت و خردگرایی شما می دانم. امیدوارم کار درست شما سرمشقی برای بقیه دوستان باشد و همه نیروها در جهت آگاهی بخشی که رسالت اصلی یک رسانه گلوبال است، هم جهت شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من این موضوع را تا حدی مو شکافی کرده، به ابعاد و زوایای دیگر این مساله خواهم پرداخت، در ۱۰۰ سال گذشته، به دلیل سیستم مرکزی فارس گرا، بیشتر از ۸۰ درصد بودجهٔ کشور ایران، به استانهای فارس نشین و شهرهای فارس زبان اختصاص یافته است، با وجود تسهیل امکان حصول و تمرکز سرمایه در مراکز فارس زبان، نتیجهٔ آن شهری مثل اصفهان است که در تندروی، مذهبی‌ بودن افراطی از شهری مثل قم پیشی‌ گرفته، شما اینرا مقایسه کنید با شهری مثل استانبول که در ۱۰۰ سال گذشته صاحب یک طبقه مدرن غیر مذهبی‌ شده، اینرا به این جهت گفتم که اگر ( تهران، انکارای ترکیه است و اصفهان، استانبول ترکیه )، با این دید و با توجه به واقعیات، یکی‌ باید از خود بپرسد آیا جوامع فارس زبان امکان همگام شدن با دنیایی مدرن را دارند؟ در اینجاست که به پدیدهٔ اسید پاشی در اصفهان با دید دیگری خواهیم نگریست.

نوشته شده توسط: Anonymous

از نقش حاکمیت دین زرتشت و روحانیان زرتشتی در سرکوب ادیان و خلقهای دیگر در تاریخ هم چیزی بگوئید. همه ی ادیان تک خدائی ابزار تمرکز قدرت سیاسی و سرکوب و بهره کشی بودند. و یهودیت و اسلام از دین زرتشت هم متأثر بوده اند. این بهشت و جهنم و نجس و پاکی اساسا از ذهنیت پارسیان زرتشتی نشأت گرفته است. نقش ایرانیان در ترویج شیعه گری و نفرت به غیرخودی غیر قابل انکار است. آیا از این واقعیتها ی تاریخی شناختی ندارید؟ پس بروید با عینک بی طرفی تاریخ ادیان را از منابعی که به مذاق شما خوش نمی آید هم مطالعه کنید، اگر چه تجربه نشان داده است که کسانی چون شما در پی واقعیتهای تاریخی نیستید.

نوشته شده توسط: Anonymous

از آنجایی که آقای کرمی انسانها را به "ترکتبار"، "کردتبار" و "ایرانی تبار" و "...تبار" تقسیم می کند، من زمینه ای برای گفتگو با ایشان نمی بینم. فقط محض اطلاع ایشان و دیگر عشیره پرستانی که انسانها را با ترکیب ژنتیکی یا مختصات زبانی آنها می سنجند باید در اینجا تذکر بدهم که "ناسیونالیسم مدرن ایرانی" لهجه تُرکی دارد. یعنی بنیانگزاران ناسیونالیسم مدرن ایرانی بغیر از میرزا آقاخان کرمانی و ملکم خان، همه و همه نه تنها ترکزبان بودند، بلکه بیشتر از مناطقی برخاسته بودند که امروز دیگر جزئی از ایران نیستند. ایشان و بقیه عشیره پرستان بهتر است بروند و زندگینامه میرزا فتحعلی آخوندزاده، طالبوف، محمد امین رسولزاده، جلال الدین میرزای قاجار، مستشارالدوله، امین الدوله، سپهسالار، مراغه ای، تقی ارانی، احمد کسروی و دیگران را بخوانند تا بدانند قضاوت در باره انسانها بر اساس زبان و تبارشان تا چه اندازه عقبمانده و

ارتجاعی و ضدبشری است. آخوندزاده را پدر ناسیونالیسم ایرانی نامیده اند، در حالی که او بجز چند سال اول کودکیش بقیه عمر را در خارج از مرزهای کنونی ایران زندگی کرد. دنیا 14 سال است که وارد قرن بیست و یکم شده است و جایی برای عقبماندگان قرن هجدهمی نیست.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

0- من از درستی همه صحبتها و نوشته های علنی و غیر علنی خود دفاع میکنم و چیزی را پس نگرفته ام.
1- انتشار صحبت داخلی من بدون اجازه ی من - و علی رغم مخالفت من و دگر اعضاء، و بدون اطلاع خودم، توسط یک همکار ، پیش من «دزدی» محسوب میشود.
2- عدم حفظ صحبت داخلی در داخل ، و علنی کردن خود سرانه ی آن با زورگویی همکار، عهد شکنی در حفظ امور داخلی ، پیش من "خیانت" محسوب میشود.
3- به هیچکس حق نداده ام که صحبت داخلی من را علنی کند. برای علنی شدن آن تنها خودم تصمیم گیرنده هستم و نه هیچکس دیگر.
4- بجای بحث عام دین ، طرح مسایل داخلی - و به هدر دادن انرژی- که توسط همکار تحقق یافت، پیش من «خدمت به حکومت» محسوب میشود.
5- عدم اجازه به انتشار «صحبت داخلی » در زیر مقاله ام ، به کس دیگر، حق و وظیفه ی من است و ربطی به «سانسور» ندارد. طبق مقررات سایت، من و دیگر اعضاء ، خود تصمیم میگیریم.

اصرار درانتشار صحبت داخلی من، در زیر مقاله ی من، و یا در جای دیگر، توی سایت، بدون موافقت من، «زورگویی» بود و هست.
6- کیانوش که نوشت « صحبت خصوصی من نباید علنی منتشر میشد» مخالفت خود را اعلام داشت. این مخالفت مشکل را حل نکرد. او وظیفه داشت هر جا که «صحبت داخلی من» آمده بود، عدم انتشار میزد و جمع را به صحبت داخلی دعوت می نمود.
7- رفتار «نه شیش بسوزد-نه کباب» توسط کیانوش اشتباه بود.
8- عمل خلاف همکار بی پاسخ نماند و نخواهد ماند و تصمیم لازم را خواهیم دید.
9- کوشیدم تا حد امکان به بحث خصوصی کشیده نشوم ،و نشدم ، عمل خود را درست میدانم و تا حد امکان ادامه خواهم داد. علاقمند به بحث عام در مورد مقوله ی دین هستم.
10- از دوستان شرکت کننده در بحث عمومی دین ممنونم. مطالب را دنبال کردم و بر درستی نظر خود که « نقد دین آری-توهین نه» تأکید مجدد میکنم.
11- در صحبت داخلی من، مخاطب جمع داخلی بود و نه فرد بخصوص، و یا گروه بخصوص در بیرون،اما هر فرد که در داخل وارد بحث با من شد شخصاً با نام مشخص او برایش پاسخ داده ام.
12- موضوع عام دین، در مقاله ام-نقد دین آری،توهین نه، که بعد از صحبت داخلی نوشته ام- با حذف مسایل خصوصی-جهت بحث علنی مطرح شده ، و نشان دهنده ی آن است که «موضوعات خصوصی و عمومی »را از هم تفکیک کرده ام و خواهان طرح هر یک در جای خود هستم.
13- موضوعات «احتمال خطر به مدیریت» ، «عدم همکاری» ، مسایل داخلی بودند و اصرار بر علنی و بیرونی کردن آن ، و ربط دادنش به «عموم»، که توسط همکار صورت گرفت، پیش من «مغالطه» است و هدفش «فریبکاری».
14- توجه به «حفظ امنیت جمع مدیریت»، «و عدم اتخاذ متد غلط در برخورد با مقوله دین» را «وظیفه ی رسانه ای و انسانی» خود میدانم و بر درستی این توجه و عمل تأکید مجدد میکنم.
15- هر فنومنی در جامعه دارای «زمان،مکان،موقعیت» است. و در آن شرایط مشخص محاط. و از جمله «پدیده ی اجتماعی دین». اینجا ،هیچ چیزی فارغ از شرایط مشخص وجود ندارد. و لاجرم مشرو ط بدان است. غیر مشروط نامیدن دین دال بر ندیدن شرایط پدیده است و سخن درستی نیست. برخورد صحیح به دین ضرورتاً با توجه به موقعیت آن و شرایط خود انسان، یعنی شرایط همه جانبه ، میتواند اتخاذ شود. براین اساس است که نوشته ام «نقد علمی دین آری، توهین به دین نه!».


نوشته شده توسط: Anonymous

ملتی بدون ادبیات، هنر، موسیقی وشعر، ملتی خشگ، سیاه، وشکننده است. شاعرانی که شما نام بردید مانند: فردوسی، حافظ، سعدی، اینها همه در جهان غرب، در جایی که بسیاری از ایرانیان مهاجرت کرده اند! ترجمه وستایش شده اند. اگر ما این شخصیتها را نداشتیم، زندگیمان سیاهتر از این میشد. تأثیر نوشته های این هنرمندان بر جامعه بسان انفجار بمب اتم نیست. اما در دراز مدت میتواند این قطرهای آب سنگها را سوراخ کند. نوشته های جلال آل احمد و علی شریعتی، پیش از سالهای 57، اثرمذهبی روی مردم گذاشته بود وباعث روند انقلاب اسلامیونیز شد. تعداد نشر کتابها در ایران بسیار پائین است. تعداد چاپ یک کتاب از 2000 بالاتر نمیرود. حالا چه فلسفی ویا چه داستان. تعداد اندک این کتابها برای جمعیت هشتاد میلیونی ایران نشانه عمق تفکر در ایران نیست. ایرانی ساده خواه است و میخواهد هرچه زودتر شناخته شده و پول دار شود.

و اگر در این راه موفقیتی بدست آورد، موفقیتش دیر پا نیست. شاید چونکه نردبان ترقی را پله به پله بالا نرفته است.
درد مشترک ما نخواندن و گوش نکردن است. گوش نکردن به دیگری از همان دوران دبستان آغاز میشود، جایی که تعداد 80 دانش آموز را در یک اتاق بنام کلاس میچپانند.
و دانش آموز تنها یک شماره است ونه یک شخص. وتنها نیمه آنچه آموزگار میگوید به گوش دانشآموز میرسد.
شما میگوئید که فیلسوفان میتوانند چیزی برای جامعه برای گفتن داشته باشند. خوب این سخن درستی است. اما توجه کنید که حافظ وخیام نیز گفتهایشان فلسفی بود.
در جامعه ایران، شخص، حتی کسانی که چندین سال در بیرون از ایران زندگی میکنند، سعی بر آن دارد، درستی حرف خودش را بهر قیمتی و با چنگ ودندان هم که شده بکرسی بنشاند. واگر از پس این کار بر نیامد، با دشنام، با تمسخر و با نیشخند سعی در نجات خود دارد. چون غرور کاذب را جانشین فرهنگ گفتگو کرده. واگر این غرور کاذب درهم بریزد، پرخاش، دشنام وحتی واکنش فیزیکی میتواند جایش را بگیرد.
در مدارس ما حرفی از تحلیل آثار ادبی ایرانی ویا بیگانه وجود ندارد چه رسد به گفتگوهای فلسفی. و اگر ما از نوسالگی با این مقولات آشنا نشده ایم و آنها را هضم نکرده ایم، در بزرگسالگی دیگر توان آموختن و یا جذب آنها را نیز نخواهیم داشت.
کودک دو تا سه ساله ایی که تازه دندانهای شیریش کامل شده نمی توان یک لقمه بزرگ کباب در دهانش گذاشت. در ضمن گفتن این ضرب المثل شما" برو فکر نان باش که خربزه آب است" نیز نماینگر ساده کردن قضیه است. ومن میتوانم بجا در اینجا بگویم: مشت نمونه خروار است.
با سپاس

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی من هم فکر می کنم که اینگونه است و ما یک حرف را به دو زبان بیان می کنیم. من اختلاف نظری نمی بینم. فکر می کنم در "جزئیات" هم اختلاف نظر زیادی نداشته باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

این بانوی جوان امروز به دستور و حکم اسلامی مروجان اسلام اعدام شد.چه باید گفت و نوشت که توهین به اسلام نباشد. نظر من این است که دین اسلام /دین بربریت و توحش است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی این تفکر شما به هیچ وجه مبارزە با خرافات و مذهب نیست تفکر شما نوعی تمکین کردن به خرافات مذهبی و آش نظری ، محرم و جمکران میباشد ، این تفکر شما و اینکه اکثریت مردم مذهبی میمانند بهتر است کە بە آن تمکین کنیم و سعی کنیم یک زندگی مسالمت آمیز با مذهب و در کنار مذهب داشته باشیم فوق فوقش اگر مردم ایران خیلی هنر کنند یک حكومت اوردغانی از دل آن بیرون میآیید ،

جناب توکلی مذهب سر سازش با شما بیدین ، بهائی، مسیحی، کمونیست، لیبرال و هیچ تفکر جدای از قانون شرع اسلام ندارد و کوچکترین اعتراض به مذهب تشیع در ایران ملحد و و جنگ با خدا و رسول خدا قلم داد میشود درست است گذشتەها گذشتە ولی چپ ایرانی کمونیست ایرانی هنوزم به اسلام و تشیع در ایران توهم دارد ، گلسرخی کمونیست را در مکتب مولایش حسین یاد میگیرد و بیشتر رهبران احزاب و گروهای کمونیستی ایران بە نوعی سر در آبشخور مذهب تشیع داشتند برای همین است برای آنها مشکل است یک بار برای همیشه با مذهب تشیع و محرم و سینه زنی و پیراهن سیاه وداع کنند بعضی از دوستان اینجا بیان کردەبودند برخورد بە مذهب مثل راسیسم میماند خوب این نشان از عمق فاجعەی نخبگان ایران دارد برای یک اورپائی راحت است کە برای 100 هزار مردم مسلمان در یک کشور اورپائی در برخورد بە مذهب این گونە بگویید ولی برای مردم خاور میانە بیان این مطلب بدین شیوە یک افتضاح میباشد مثلأ مردم ایران مذهب بر تمام زندگی آنها دخالت میکند احزاب آزاد نیست ، مذهب اعدام ، شکنجە، دزدی ، مواد مخدر، فحشا، حجاب، زندان تمام بدیها را بە جامعە تحمیل کردە این فرق اساسی دارد با بیان یک اورپائی در مورد مذهب و یک ایرانی کە مذهب تمام زندگی آنها را بە تباهی کشاندە برای خلاصی از دست مذهب و تفکر بربریت و ضد زن مذهب بخصوص اسلام باید بی رحمانە بدون ملاحظە مذهب و آیەهای قرآن را بە زیر کشید غیر از این راه دیگری نیست در غیر این صورت مذهب به شما اجازە نخواهد داد کە لام تا کام اظهار وجود کنید همان گونە کە مذهب دنیا را بە گند کشیدە باید مذهب را برای خلاصی از دست آن بە گند کشید
نوشته شده توسط: Anonymous

قا اقبال! شما خودت فردی سانسورچی و ضد ترکی هستی!! و ماهیت دیکتاتور و سانسورگرت بر خوانندگان سایت آشکار است. شما اغلب کامنتهای مرا و دیگر دوستان را که خوشت نیامده است. و جوابی نیز بدان نداشته ای سانسور کرده ای. تمام کامنتهای سانسور شده در حافظه اینترنی باقیست. خیلی ها از دستت شاکی اند. اول ماهیت سانسورگر خودت را اصلاح بکن بعد از دمکراسی دم بزن! شما به آن دسته از افراد تعلق داری که..... شده است ، و با موازین و پرنسیب دمکراسی و حس احترام به نظر دیگران بیگانه است چون در جو دیکتاتوری و رئیس مآبانه سازمان مجاهدین تربیت شده ای. جنابعالی و ماهیت سیاسی ات را بخوبی میشناسند. وقی شما از دمکراسی صحبت میکنی، خوانندگان خنده شان میگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

خبرگزاري فارس می نویسد: نادر صديقي كيست؟: (این آقا که چهره واقعی اش را پشت عکس خرد سالیش پنهان کرده)، در كيفرخواست ارائه شده توسط دادستان تهران پيرامون متهمين پرونده كودتاي مخملي به فردي به نام نادر صديقي اشاره شده بود كه داراي نقش گنگي در اتفاقات اخير مي‌باشد. به گزارش خبرنگار "سرويس فضاي مجازي " خبرگزاري فارس، جوان نوشت؛ نادر صديقي اولين‌بار كيان تاجبخش را به حجاريان و تاجزاده معرفي مي‌كند. به نظر مي‌رسد نادر صديقي به عنوان نيروي قديمي‌تر از تاجبخش و عامل اصلي بنياد سوروس در ايران بوده است كه در پوشش‌هاي مختلف بر عملكرد برخي مهره‌ها كه قرار بود بحث انقلاب مخملي در ايران را پيگيري كنند، نظارت مي‌كرده است. نادر صديقي از نيروهاي اوليه اطلاعات نخست‌وزيري و معاون سعيد حجاريان در زمان حضور وي در وزارت اطلاعات بوده است. وي مسؤول تهيه بولتن‌هايي در مورد منافقين بوده كه براي مسؤولان ارسال

مي‌شده است. صديقي پس از خروج حجاريان از وزارت اطلاعات با شيب آهسته به سمت اپوزيسيون حركت مي‌كند و در جريان دادگاه موسوم به ميكونوس به عنوان يكي از چهره‌هاي همراه بني‌صدر نقش فعالي را ايفا مي‌كرد. سعيد حجاريان در سال‌هاي متمادي با نام نادر صديقي در نشريات ضدانقلاب خارج از كشور از جمله نيمروز مقالاتي را منتشر مي‌كرده است. نادر صديقي همچنين در روزنامه صبح امروز و ياس نو مطالبي را مي‌نوشته است. نكته مهم در ارتباط نزديك وي با بنياد سوروس (osi) آنجاست كه در فيلمي با عنوان آموزش كودتاي مخملي صربستان كه به فارسي براي آموزش ترجمه گرديده نادر صديقي علاوه بر نوشتن متن و ويراستاري، تهيه‌كنندگي و گويندگي آن را به عهده داشته است. وي در يكي از نوشته‌هاي خود زندان ايران را از لحاظ مخوف بودن با زندان ابوغريب بغداد مقايسه كرده بود. گفتني است نقش نادر صديقي و شناسايي كيان تاجبخش توسط او و معرفي وي به حجاريان و تاجزاده جهت انجام برخي سخنراني‌ها و ارائه جزوه‌ها طبق گفته‌هاي تاجبخش گنگ است. وي هم‌اكنون متواري است وليكن شنيده شده كه با پاسپورت جعلي و با اسامي مختلف در ايام انتخابات بارها به ايران رفت و آمد داشته است. گفته مي‌شود وي داراي دفتر كاري در منطقه يوسف‌آباد تهران بوده است كه در گذشته برخي قرارهاي خاص خود را در اين مكان مي‌گذاشته است. به نظر مي‌رسد وي عامل اصلي بنياد سوروس در ايران ‌باشد. انتهاي - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8805130254#sthash.cLtJXiHM.dpuf
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اول _ عصر احزاب سیاسی چپ 57 تمام شد و رفت و دیسکورس ها و یا گفتمان انقلاب بهمن هم دیگر کاربردی ندارد . امروز و اکنون کشور با مسایل کاملا جدیدی روبرهست .فجایع باورنکردنی همچون اسید پاشی از سوی گماشتگان رژیم اسلامی ، بخشی از مردم ایران را طی 36 سال گذشته از اسلام گریزان کرد و گفته می شود حدود 2 میلیون نفرایرانی به مسیحت گرویده اند و چند صد هزار نفر هم بهایی ، زرتشی و چند ده هزاردیگرهمچون من بی دین و کافر گشته اند و بقیه یعنی اکثریت ایرانیان که هم با رژیم اسلامی دچار مشکل شده اند با این وجود مسلمان باقی مانده اند.

یکی از فوائد بسیار مهم جمهوری اسلامی این بود که ایرانیان را در مقابل میکروب اسلامی داعش صد در صد بیمه کرده است. در حالی که 90 در صد سعودی ها در یک انتخابات ازاد به خلافت اسلامی داعش رای خواهند داد. از هم اکنون قابل پیش بینی است که پس ازسقوط جمهوری اسلامی و یا اصلاحات بنیانی در همین نظام ، دستگاه روحانیت شیعه ایران ازهم خواهد پاشید . با این وجود اسلام ومسلمانان، شاید صد ها سال دیگر هم بعنوان یک اکثریت در ایران حضور خواهند داشت(هم اکنون جهان شاهد رشد ادیان است ) از سوی دیگر ،عصر ارتباطات ، عصر بهم پیوستگی جنبش های اتنیکی ایران خواهد بود. بنابراین افکار پانيرانيست -اسلام ستيز درست در مقابل این رو ند ها قرار گرفته است . آنان مشکلات کشور را پیجیده تر وایران را بسوی جنگ های فرقه ای _ مذهبی خواهند کشید و یا مردم مجبور می شوند از ترس سوریه ای شدن با همین رزیم اسید پاش بسازند ومنتظر مرگ تدریجی رهبران نظام در 15 سال اتی شوند و با کمک فرزندان ایت ها همین نظام را بتدریج غیر اسلامی کنند. البته شاید راه حلی نباشد و ایران هم به صف سوریه ، عراق ، یمن و..به یپوند که بعدا توسط چند بمب اتمی اسرائیل نابود شوند و خاورمیانه ای بدون مسلمان و حکومت اسلامی.....
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

"اختلافات چپ ها در سي سال پيش" زمینه های ایدئولوژک سیاسی داشته! پوپولیسم همان پوپولیسم است تنها شکل آن تغییر کرده است. تقدس دین جایگزین تقدس مردم شده است. اگر "اسلام ستیزی" نه بعنوان فحش، بلکه با بیان سیاسی عنوان گردد؛ آنگاه مشخص خواهد که هرکس کجا نشسته است!
تشخیص این دو کیفیت زیاد موضوع پیچیده ای نیست که؛
یک طیف سیاسی در مبارزه با ارتجاع از امکانات ارتجاع دیگر استفاده کند (راه کارگر) یا این که با فاشیسم اسلامی همکاری کند (طیف توده ای).
این درست است که مسائل مربوط به قدیم است ولی این ویروس هنوز در پیکره طیف توده ای مقاومت می کند و از همینرو با نقد اسلام برآشفته می گردد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اصفهان تنها مرکز فرهنگی‌ جهان اسلام نیست، اگر مشتی ساده لوح نمیدانند و اطّلاعات آنان در سطح اطّلاعات جناب ناصر کرمی است بهتر است بدانند که ( اصفهان نه تنها مذهبی‌‌ترین شهر ایران ) است بلکه خرافی ترین، محافظه کارترین شهری است که دأعشیان شیعه از این شهر سر بر افراشته اند، اسید پاشان شیعه داعشی فقط در اصفهان میتوانند روی زنان و دختران اسید بپاشند، شهری مثل قم در مقایسه با اصفهان نه تنها مذهبی‌ نیست بلکه فضای باز و لیبرالی دارد، این در مقایسه با اصفهان گفتم، امیدوارم نوشته‌های امثال ناصر کرمی یک مشت ساده لوح را به این باور نرسانده باشد که ترک‌ها مذهبی‌ هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دوستان همه براستی واقفیم که نژادپرستی شئونیستی فارس از100سال پیش وباکمک بی چون چرای انگلیس این پدرخباثت جهانی روی کارآمدوپس ازآن نیزبرای تاریخسازی ودرست کردن نسل وهویت برای آنهاازدیگرملتهامیباشد.دراین مدت هرگونه امکانات کشوری ازبیت المال دراختیارفارسها بوده واین هاهمیشه میداندارایران بوده اند.ازاین نژادپرستان هیچگونه توقع انسانی رانبایدانتظارداشت.اینهادرهرلباس که باشندمبلیغین افرادی مثل حدادعادل وکسروی هستند.انگلیس وکشورهای استعماری سه نژادوتفکررادرخاورمیانه بنانهاده که ازآنهابرای پیشبرداهداف شوم واستعماری خوداستفاده میکند.1-فارسها دردرون ملتهای مسلمان ترک وعرب.2-صهیونیسم دردرون دنیای عرب.3-ارمنستان دردرون دنیای ترک مسلمان.اینهاخوددانسته ویانداسته درخدمت استعمارگران وجویندگان هویت ناشناخته عصرتاریک باستان وآلت دست سرکوب استعمارند.مابااینهادراین دوران بزرگ شده وبرتفکراربابان آنهااشنایی

کامل داریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

در این بحث، واقعیتی به غایت مهم، آشکار شد و آن اینکه چپ آذربایجانی در دفاع از اسلامی که مانند دولت‌های و سیستم‌های کمونیستی که نتیجه‌ای جز فلاکت به بار نیاورده، و هر دو ( اسلام و کمونیزم ) کارنامهٔ بدی دارند سینه چاک می‌کند ولی‌ در دفاع از آذربایجان، دنیایی ترک نه تنها خجالتی تشریف دارند بلکه همگام با ارامنه، پان فارس‌ها و پان کوردها چماق به دست به آذربایجان و دنیایی ترک می‌‌تازد، یعنی‌ دفاع از بیضهٔ اسلام، برای چپ مهمتر است تا دفاع از هتی خاک آذربایجان که امروز ۲۰ درصد آن زیر چکمه‌های ارمنی است، ساده لوحانی که فکر میکردند با این چپ‌ها به حق و حقوق خود خواهیم رسید امیدوارم سلول‌های مغزشان را به کار بیندازند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سروش! با شعر گفتن جامعه درست نمیشود. فیلسوفان مصلحین جامعه هستند، که با ابراز تاسف! جامعه فارس از وجود فیلسوفان بی بهره است. سعدی، فردوسی و حافظ و... امثالهم! قادر به اصلاح اخلاق نکتبار، عقب ماند، عشیره ای و قرون وسطائی جامعه ایرانی نیستند، و هیچ تاثیری در آن ندارند. دنبال نان برو! خربزه آب است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر گرامی، با تشکر از پاسخ شما. گمان می کنم ما یک حرف را به دو زبان بیان می کنیم. روزی یکی از اقوام تازه داماد ما با افتخار می گفت «من و همسرم بر سر مسائل کلی تفاهم کامل داریم، اختلافمان فقط در جزئیات است» مادر فرهیخته من هم گفت «از قضا همان جزئیات پدر یک رابطه را درمی آورند» من اعتراف می کنم که مسئله تعیین این چهارچوبها بسیار مشکل است. مثلا من خودم را اسلام‌ستیز می دانم، همانطور که فاشیسم‌ستیز و شوینیسم‌ستیز و راسیسم‌ستیز هستم. ولی به هیچوجه "مسلمان‌ستیز" نیستم. یعنی نقد بیرحمانه اسلام را به اندازه دفاع از حقوق فردی و شهروندی مسلمانان واجب می دانم. کرامت انسانی یکی از همین "حقوق" شهروندی است. ولی وقتی با نقد بیرحمانه اسلام احساس یک مسلمان را جریحه دار می کنم، بناچار در برابر یک وضعیت متناقض (Dilemma) قرار می گیرم. البته شما هم در نوشته خودتان تا حدی مسئله را شکافتید، ولی هدف من این است

که نشان بدهم تعیین همین چهارچوبها و پاسخ به این سؤال که «نقد کجا پایان می پذیرد و توهین کجا آغاز می شود» متأسفانه بسیار سخت و دشوار است. در مورد اینکه آیا ما روزی به جایگاه امروزی اروپائیها در برابر دین برسیم، من بشدت ناامیدم، زیرا اسلام در ساختار خودش این راه را بر ما و پیروانش می بندد. بحث تفاوتهای بین اسلام و مسیحیت بسیار پیچیده است، و در همان سایتی که نشانی اش را اوردید دلائل آن هم بیان شده است. باز هم با تشکر از وقت و حوصله شما و به امید اینکه بحث در مسیر درست حقیقت‌یابی بیفتد و از مسائل شخصی گذر کند.