Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، روشن شد که برای شما (کوشش های خستگی ناپذیر) برای (دفاع از حق) برابر است با نوشتن چند کتاب و چاپ کردن یک ماهنامه! دوست گرامی، بر پایه آن چه که شما در یادداشت شماره 33645 نوشته اید یکی از این کتاب ها به نام: (ترومبوز و فلبیت و درمان آن) در زمان رژیم پهلوی نوشته شده است و کتاب های دیگر در زمان رژیم آخوندی! ماهنامه (وارلیق) نیز در زمان رژیم آخوندی به چاپ رسیده است، پس جواد هیأت تا سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است و در آن هنگام ۵۳ سال داشت برای (دفاع از حق) تنها کاری که کرده است و تنها (کوشش خستگی ناپذیر) او نوشتن یک کتاب بوده است! دوست گرامی، آ.ائلیار، پرداختن به کودتای ۲۸ مرداد، پرداختن به کشتار ۱۵ خرداد، پرداختن به ریخت و پاش های میلیاردی در جشن تاجگذاری و جشن های دوهزار و پانصدمین سال شاهنشاهی، پرداختن به جدائی بحرین از ایران در سایه دیوانه بازی های محمدرضا پهلوی، ...

پرداختن به هزاران ددمنشی و گندکاری ساواک و ساواکی ها و دربار و درباریان در زمان رژیم پهلوی و ..... هیچکدام برای شما (دفاع از حق) نیستند و (دفاع از حق) در ۵۳ سال زندگی تنها نوشتن کتابی به نام: (ترومبوز و فلبیت و درمان آن) به دست جواد هیأت آریاپرست و شاهدوست است که خودش در زمان رژیم پهلوی رئیس بیمارستان شهربانی در تهران بود و پدرش علی هیأت نیز از دانه درشت ترین مهره های رژیم پهلوی بود! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بر پایه یادداشتی که خود شما نوشته اید پس از انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ تا ۳۶ سال و تا سال ۱۳۹۳ که جواد هیأت درگذشت (کوشش خستگی ناپذیر) جواد هیأت برای (دفاع از حق) تنها نوشتن چند کتاب و چاپ یک ماهنامه بوده است! و گر نه پرداختن به ددمنشی های بیمانند و فزون از شمار رژیم آخوندی برای شما (دفاع از حق) نیست! جواد هیأت که تا پایان زندگیش در تهران می زیست و زندگی شاهانه ای داشت حتی یک سطر درباره ددمنشی های رژیم آخوندی ننوشت! پس نوشتن و پرداختن به بیدادگری های بیمانند و ددمنشی هائی مانند: تجاوز به زن شوهردار در برابر چشم شوهرش در زندان های رژیم، تجاوز به دختران زندانی پیش از اعدام، تیرباران کردن و به دار آویختن زنان باردار، شکنجه دادن کودکان خردسال برای به دست آوردن اطلاعات از مامان و بابا، کشتار هزاران تن از دشمنان رژیم پس از بیدادگاه های پنج دقیقه ای و ..... هیچکدام برای شما (دفاع از حق) نیستند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، بر پایه یادداشت شماره 33645 که خود شما آن را نوشته اید در سال ۱۳۶۷ که هزاران تن از دشمنان رژیم آخوندی با فرمان ابردژخیم و ابردیکتاتوری به نام روح الله خمینی در زندان های سراسر ایران اعدام شدند تنها (کوشش خستگی ناپذیر) جواد هیأت برای (دفاع از حق) نوشتن کتابی به نام: (آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی) بوده است! http://www.iranglobal.info/node/23106 ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، هرگز من بر آن نبودم که در این چند یادداشت از جواد هیأت بدگوئی کنم بلکه سخن من درباره کسانی است که درباره جواد هیأت گنده گوئی می کنند! نمونه: ( ..... شخصیت بزرگ دكتر جواد هیأت در كنار نام بزرگ سیدجعفر پیشه وری و صمد بهرنگی همه آذربایجانی ها را از چپ تا راست متحد می كند! ..... ) آیا جواد هیأت برابر با پیشه وری است؟ همان پیشه وری که علی هیأت و جواد هیأت در زمان رژیم پهلوی هر دشنام و ناسزائی را برای خوشایند اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر روانه اش می کردند؟ آیا جواد هیأت یک سطر برای ستایش از صمد بهرنگی نوشته است؟ و یا جواد هیأت که درباره اسلام شناسی آخوندنامه هائی نیز نوشته است صمد بهرنگی را یک کمونیست کافر و بیدین و لامذهب می دانست؟ آن هم همان صمد بهرنگی که دو تن از یارانش به نام های بهروز دهقانی و علیرضا نابدل در بیمارستان شهربانی در تهران به ریاست جناب آقای دکتر جواد هیأت با شکنجه های ساواکی ها کشته شدند؟ آیا به این گنده گوئی ها و گزافه گوئی ها درباره جواد هیأت باید پاسخ داد یا نه؟
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از افشا این جنایت تاریخی که بر مردم قفقاز رفته است.هزاران انسان بی گناه از همه جای جهان و ایران در اردوگاهای مخوف و سیاه مارکسیم لنیسنیم د رشوروی سابق از پا در امدند. احزاب چپ در جهان و ایران در برابر این جنایات سکوت کردند و دولتهای وقت هرگز گزارشی در روزنامها منشر نکردند.انتشار اخبار در باره جنایت علیه مردم روسیه و قفقاز و ایرانیان در بند فاشیسم کمونیستی میتوانست از چپگرائی در ایران جلوگیری کند و سرنوشت فکری چپ ایرانی را در مسکو رقم نزند. افشا ان جنایات از سوی دولت وقت میتوانست از دو حرکت تجزیه طلبانه د رایران اذربایجان و کوردستان جلوگیری کند.
ادامه سکوت در باره انچه در روسیه سال 1917 گذشت پایانی جز رویداد ارتجاعی برامدن ارتجاع اسلامی با کمک غرب و دفاع بدون قدید شرط چپ ایران از ارتجاع سیاه نداشت.
مردم ایران اساسن اطلاعی از اینکه در شووری

چه میگذرد/ نظام کمونییستی از نظر اقتصادی چه عملکردی دارد را هرگز نداشتند و برعکس توپخانه چپ و بلند گوی ان رادیو پیک چشم و گوش مردم را با شعا رها و دروغهای تاریخی کر و کور کردند.نا گفته نماند که بسیاری از عناصر چپ خود نیز تا سیبری و و پای اعدام و کا راجبار ی رفتند ولی تبلیغات چپ صدای انها را پیش از انکه به نسل جوان برسد خفه کردند. عقب افتادگی روسیه کنونی و اروپای شرقی و ادامه استبداد رضا شاه و شیوه حکومتی محمد رضا شاه ناشی از ترس و وحشت از جریان بلشویک و تسلط خونین ان بر نیمی از جهان بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

برخي دوستان در اين سايت، به "چپ" بودن يا نبودن و "تبريزي" بودن يا نبودن فردي كه با نام تبريزي و آرم ستاره سرخ مي نويسد، پرداخته اند. بنظر من ايشان حق دارند اگر بندر عباسي يا مشهدي و كابلي هم باشند، حق دارند نام "تبريزي" يا نامي با اضافه كردن "ي" نسبيت به نام هر شهر ديگري داشته باشد. در مورد "چپ" بودن يا نبودن هم او آزاد است كه حتي اگر سره نويسي كند و يا از انقلاب ضد سلظنتي بنام "انتحار" ياد كند، باز خود را "چپ" بنامد. از آنجايي كه فعاليت كامنت نويسي شامل قوانين بازاريابي و آگهي تجاري نيست ما نميتوانيم عليه كساني كه نعل وارونه ميزنند به كميته حمايت از مصرف كنندگان يا ارگان مشابهي شكايت كنيم.

اما ايشان هم لابد به ما اجازه ميدهند كه فرق سره نويسي و دشمني با حقوق بشر و مسخره كردن حقوق زباني مندرج در اسناد سازمان ملل را با چپ به معني اروپايي (و نه استاليني و لنيني) متفاوت بدانيم.

. از حق نگذريم كه احزاب لنينيستي هم حقوق زباني را با نامهاي مضحك "زبان خاله اي" و ... مسخره نمي كردند حال احزاب چپ دمكراتيك كه جاي خود دارند.



در مورد مبارز انقلابي ضد رژيم نبودن دكتر هيئت هم، خيال بدخواهان تخت باشد كه از همان كمونيستهاي انقلابي ضد رژيم هم نام آنهايي كه كارهاي فرهنگي كرده اند همه جا به بلندي ياد ميشود: صمد بهرنگي، بهروز دهقاني، غلامحسين ساعدي و دهها مورد ديگر. آنهايي كه تنها سياسي كار كار و انقلابي بودند و صبغه فرهنگي نداشتند، از يادها رفتند. چند درصد از نسل حاضر يك سطر از جزوه "مبارزه مسلحانه هم ..." را خوانده يا مٶلف آنرا مي شناسد؟ آذربايجاني ها مثل هر جامعه متكثري اختلافات زيادي در مسائل مختلف دارند، اما شخصيت بزرگ دكتر جواد هيئت در كنار نام بزرگ سيد جعفر پيشه وري و صمد بهرنگي همه آذربايجاني ها را از چپ تا راست متحد ميكند.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

گفتگوی آقای سیروس ملکوتی با تعدادی از شرکت کنندگان در کنگره جنبش سکولار دمکراتهای ایران
*******
چهار گفتگو دربارهء دومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران
با حضور دکتر حسن کيانزاد، عبدالرضا کريمی
محمدرضا روحانی، دکتر کريم قصيم
ناهيد بهمنی، کورش اعتمادی
پرتو نوری علا، کاوه آهنگری
در برنامهء تلويزيون پويش با مديريت سيروس ملکوتی
https://www.youtube.com/watch?v=h6MrL-IHTb4&feature=youtu.be

نوشته شده توسط: Anonymous

با اینگونه عنوانها و نظرات ، مشتری هایی هم تیپ خودت را خطاب میکنی و دور خود جمع می نمایی . آینده تو و پیروانت سیاه است چون آدرس غلط میدهی ؛ فقط برای مشتریهایی با انتظارات اسفل . تاریخ پاسخی دندان شکن به فریب کاران قلم بدست خواهد داد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجانی نمیتواند به بچه های خود به اسمی که می خواهد شناسنامه بگیرد, به مغازه اش اسمی که میخواهد بگذارد, حتی دانشمند فوت کرده اش را در شهر خودش دفن کند......... برای اینکه دولت خود را ندارد, برای این که دولت اجنبی فارس برایش حکومت میکند

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

گفتگوهای جانبی در کنگره جنبش سکولاردمکرات های ایران/
چهار گفتگو دربارهء دومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران
با حضور دکتر حسن کيانزاد، عبدالرضا کريمی
محمدرضا روحانی، دکتر کريم قصيم
ناهيد بهمنی، کورش اعتمادی
پرتو نوری علا، کاوه آهنگری
در برنامهء تلويزيون پويش با مديريت آقای سيروس ملکوتی
-پویش Pooyesh 49
https://www.youtube.com/watch?v=h6MrL-IHTb4#t=608

نوشته شده توسط: یاسین اهوازی

باز هم احکام سنگین برای فعالین فرهنگی عرب ایران، احکامی که نه دادگاه نظام ایران و نه وزارت اطلاعات مدرکی برای محکوم کردن ارائه داد، فقط همان اراجیف همیشگی محارب و امنیت ملی، که متاسفانه عده ایی در خارج کشور هم همین ضدیت را با مردم عرب ایران دارند، اما نمی دانند که اب به ابشخور....

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام من به حیث یک ترک ایرانی به تمام هموطنان خود به مناسبات دریافت مریم میرزاخانی زن دانشمند جوان ترکتبار شهروند ایران جایزه فیلدز تبریک میگویم. ولی خیلی متعجبم از انکه نه تنها راجع به مادر و پدرش چیزی نگفته اند بلکه از پدرش اسمی هم نبرده اند.من به کسانی که مدعی ترک نبودن خانم مریم هستند پیشنهاد میکنم که از خودش بپرسند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دکتر جواد هیئت از بنیاد گذاران مجله وارلیق ؛ مؤلف مقالات علمی، نویسندۀ آثار «سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی (۱۳۶۵)
ترومبوز و قلبیت و درمان آن (۱۳۳۵) نگاهی به تاریخ ادبیات آذربایجان (دوجلد) مقایسه اللغتین مقایسه فارسی و ترکی (۱۳۶۲)
زبان وادبیات ترکی آذربایجان در قرن بیستم (گزارش به ترکی استانبولی در چهارمین کنگره بین‌المللی تورکولوژی - استانبول ۱۳۶۴)
نگاهی به تاریخ و فرهنگ ترکان (۱۳۶۵)آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی (۱۳۶۷)ادبیات شناسلیق (۱۳۷۴)خلاصه تاریخ فلسفه غرب»
می باشد. او با کوششهای خستگی ناپذیر و تألیف چنین آثاری ازحق آزادی زبان مادری ملیتهای ایران دفاع کرده است.جمهوری اسلامی، حکومت شاه و شما تبریزی گرامی وقتی نمیدانی «حق زبان مادری» یعنی چه، و با تمام توضیحاتی که برایتان داده شده «حقی» نمی شناسید و باز از«کدام حق» می پرسید، مثل کارگزاران حکومتهای یاد شده ، و خود را هم چپ مینامید

پیداست که عمداً نمی خواهید حق و حقوق دیگران را درک کنید و به رسمیت بشناسید. برای شما حقی نقض نشده اجازه بدهید کسانی که از حق ما دفاع کرده اند خودمان آنها را ارزیابی کنیم. تبلیغات حکومتها در انترنت چیزی را اثبات نمی کند مگر برای کودکان سیاسی و مغرضان. وضع این تبلیغات و اتهام ها در مورد مدافعان حقوق زبانی برای همه روشن است. جواب آنها آن است که ما میگوییم «ایت هورر، کاردان کئچر!» . لازم نیست شما غم قهرمان سازی های ما را بخورید. اینکه ما از کاه کوه بسازیم یا از فراموسونر انقلابی، مسئله خود تبغیض دیدگان زبانی فرهنگی ست.به کسی که «حقی» از او ضایع نشده و سخن از «کدام حق» میگوید؛ محترمانه بگویم «مربوط نیست». بهتر است شما غم «بیل و گلنگ» را بخورید و غم «سره نویسی خودتان را». فعالان آذربایجان بدنبال تأمین همه حقوق خود هستند . هدف استراتژیک استقرار حکومت دموکراتیک آذربایجان است. با فدرال یا بدون فدرال.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باریش، کلمه (ایزدی ) دیگر چه صیغه ای است. قبیله کرد تبار یزیدی خود را یزیدی مینامد، و در تمام مطبوعات دنیا از جمله در مطبوعات اعراب نیز به نام "یزیدی" معرفی میشود، و قبله یزیدی بر درستی نام قبله خود همچنان تاکید دارد، چرا شما مثل پان ایرانیستهای فارس، نام قوم یزیدی را، به " ایزدی" تغییر نام میدهی؟ آیا یزید، که قاتل حسین بود، او هم "ایزدی" نام داشت؟ البته نام یزیدی داشتن به معنای تعلق نژادی به یزید نیست. اما هدف پان ایرانیستها از تغییر نام قبیله یزیدی چیست؟ آیا هدفشان این است که با تغییر نام آنها میخواهند نظرمثبت شیعه یان منطقه را به حمایت از آنان تشویق بکنند. لازم بگفتن است، بنا بر روایات اسلام شیعه، یزید قاتل امام حسین دردهن شیعیان بعنوان عنصر منفی تداعی میشود. اما مقایسه و تداعی ایندو، دور از واقعیات زمان ماست زیرا از آن دوران تقریبا 1400 سال میگذرد. و این موضوع

ربطی به یزید و معاویه و اعراب ندارد. اتفاقا چنین نامگذاری از طرف پانفارسها، نسبت به زبان و تبارمردم آذربایجان نیز، شبیه همین موضوع است. پانفارسها بجای (زبان ترکی آذربایجانی)، با اسرار بی پایان کلمه جعلی "زبان آذری" را بکار میبرند، و بجای کلمه (ترک آذربایجانی)، کمله "قوم آذری" را اختراع کرده اند، که البته هر دو اصطلاح جعلی و بیمفهوم هستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی دقیق و با صداقت توضیح دادید. در حرف ما آدم سیاسی زیاد داریم ولی پای عمل که میرسد متاسفانه تعداد بسیار کمی هستند که مایه میگذارند. برایتان سلامت و سرفرازی آرزو می‌کنم .

نوشته شده توسط: Anonymous

روزی با یک فرد از جامعه فارسی‌ در میتینگی برخورد کردم، ایشون دکتر تشریف داشتند و به همین جهت از ایشون پرسیدم "" آیا میدانید پدر جراحی نوین قلب ایران کیست؟ "" ایشون نگاهی‌ به من کرد و گفتند نمی‌‌دانم، من به ایشون گفتم "" دکتر جواد هیئت "" پدر جراحی نوین قلب ایران هستند، این شخص زود رگ گردنش سرخ شد و گفت "" جواد هیئت "" یک پان ترکیست است، من نیز به ایشون گفتم آیا با منطق شما، "" محمود حسابی‌ "" که به دروغ سفره هفت سین فارس را برای انشتین پهن کرده بود "" پان فارس "" نبود؟ آیا در دانشگاه‌های ایران، ایشون را به عرش اعلاّ نرساندند؟ آیا محمود حسابی‌ پیرامون "" ظرفیت زبان فارسی "" بیراهه نرفته بود؟ چرا من ایشون را فقط به عنوان یک "" فیزیکدان "" حالا باشند یا نباشند می‌‌شناسم و معرفی‌ می‌کنم ولی‌ "" جواد هیئت "" پدر جراحی نوین قلب ایران "" به دلیل علاقه به زبان مادری خود، در

دید شما، پان ترکیست تلقی‌ می‌‌شوند؟ پیش خودم فکر کردم، بی‌ دلیل نیست که جامعه فارسی‌، در منطقه منزوی شده، اینها با همه دشمنی دارند. و در ذهن بازجو این افراد شاهنامه خان از جامعه فارسی‌، همه جور پان داریم به جز "" پان فارس ""
نوشته شده توسط: Anonymous

(- که کنگره دارای قطعنامهء پايانی نيز نخواهد بود و در نتيجه نبايد انتظار داشته باشند که از دل اين گردهمآئی سازمان و تشکيلات جديدی بوجود آيد و برای آن اساسنامه ای نوشته شود و انتخاباتی صورت گيرد.)
همه براي هيچ....
اميدوارم در اين ديد و بازديد سالينه به همه شما خوش گذشته باشد، راستي مي خواستم بگم :به خدا ،به تمام مقدسات قسم ،ما ببخشيد يعني من هيچ انتظاري ندارم از اينكه از دل اين گردهمايي آش شله قلم كار چيزي در بيايد، اگر دل خوشي تان به اين است كه تنها در نام سكولار دمكرات مشترك هستيد، ،
پس دل خوش باشيد، فقط اعلاميه نديد بيرون، كه اعلاميه دادن بها مي خواهد ،منظورم از هم پاشيدن ساليانه است، آخه بأيد چيزي باشه كه سالي يك بار هم ديگه را ببينيد، اگر اعلاميه بديد بيرون ، اولين اتفاقي كه ميافته متلاشي شدن است ، نه متلاشي شدن ،سرنگوني يا انحلال رژيم دد منش آخوندي، كه انحلال كنگره سكولار دموكراته

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... شما بدون مدرک اتهام می زنید ..... ) دوست گرامی، شما در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی بنویسید: (جواد هیأت) و (علی هیأت) و مدارک را ببینید! از سوی دیگر بدبختانه شما یادداشت های مرا در این صفحه موشکافانه نخوانده اید! چون اگر یادداشت شماره 33594 را نیک می خواندید می دیدید که من در آنجا نوشته ام حتی اگر همه سخنانی که درباره همکاری های گسترده جواد هیأت با رژیم پهلوی نوشته شده اند دروغ باشند باز هم نمی توان از جواد هیأت قهرمان ساخت! درخواست من از شما و دوستانی مانند شما آن است که حتما یادداشت شماره 33594 را بدون شتابزدگی بخوانید و ببینید در آن یادداشت درباره چه چیزی سخن گفته شده است؟ ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... کسی است که از حق من دفاع کرده و از حق میلیون ها انسان و ارزش و احترامی پیش آنها دارد ..... ) دوست گرامی .....

..... شناسه (حق) برای شما چیست؟ و شناسه (دفاع از حق) برای شما چیست؟ و جواد هیأت از کدام (حق) میلیون ها انسان چه (دفاعی) را در زمان رژیم پادشاهی و رژیم آخوندی کرده است؟ و آن (میلیون ها انسان) چه کسانی هستند که چنین کسی را حتی نمی شناسند؟ ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، شما می گوئید: ( ..... دکتر جواد هیأت از رفاه به سوی دفاع از حق میلیون ها انسان آمد و از خوشی فردی خود گذشت ..... ) دوست گرامی، جواد هیأت در زمان رژیم پهلوی مانند پدرش علی هیأت از وابستگان به زرسالاران دربار پهلوی بود و از خوشی های فردی خودش نگذشته بود و هر خوشگذرانی را کرده بود! در زمان رژیم آخوندی نیز سی و شش سال از راه پزشکی و گرداندن بیمارستان ها و درمان بیماران پول های گزافی به دست آورده بود و از خوشی های فردی خودش نگذشته بود! آیا جواد هیأت بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و کار کرده بود که می گوئید از خوشی های فردی خودش گذشته بود؟ و یا بی پول و بی نان و بی خانه مانده بود که می گوئید از خوشی های فردی خودش گذشته بود؟ اگر می خواهید بدانید گذشتن از خوشی های فردی چیست در موتورهای جستجوی اینترنتی با خط فارسی بنویسید: (گوهر ادب آواز) تا ببینید گذشتن از خوشی های فردی به چه چیزی گفته می شود! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، روال کار من این است که از درگیری ها و کشمکش های بیهوده اینترنتی خودداری کنم، خودتان تا کنون چندین بار دیده اید که کسانی آمده و توهین کرده اند، ناسزا نوشته اند، هرزنامه نوشته اند و ..... اما من پاسخ نداده و گذشته ام چون پاسخ دادن به چنین چرندنامه هائی برای هیچکس هیچ سودی ندارد و جز به باد دادن زمان و نیروئی که می توان در کارهای سودمند به کار گرفت هوده ای ندارد! آن هرزنامه نویسان که چند و چونشان روشن است، کسانی نیز هستند که هرزنامه نویس نیستند اما چون دچار خشک اندیشی (دگماتیسم) هستند سخن گفتن با آنها نیز هوده ای ندارد (نرود میخ آهنین در سنگ!) اما چون کسانی پیدا شدند و از جواد هیأت ستایش های بسیار، بسیار گزاف و پر آب و تابی کردند من خواستم جوانان کم سن و سالی را که از پان های رنگارنگ پیروی می کنند از همه چیز آگاه کنم تا کلاه سرشان نرود!
نوشته شده توسط: Anonymous

این ویدیو واقعا بسیار روشنگر و اگاهیبخش است و همچنین نوشته توضیحی آن که مسایل مهمی را روشن میکند. تشکر فراوان از شما که این مطلب رو تنظیم کردید.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" پرسشی به جا و به موقع "" جامعه فارسی‌ که کم شاعر تولید نکرده است، هم در زمان شاه، هم در زمان شیخ، این جامعه مدام شاعر تولید کرده است، و هنوز این جامعه در رسیدن به مدرنیته کلّه پاا شده و کلّه پاا می‌‌شود، جامعه فارسی‌ که با وجود لشگر از شاعران، در صد سال گذشته به مدرنیته نرسید چه تضمینی وجود دارد که حرکت‌های شما و با وجود این هم شاعر ، به نتیجه برسد؟ اصلا کدام جامعه با شاعر به جائی رسیده؟ به اطرافتان نگاه کنید، رسوتای فارسی‌ با لشگری از شاعران، عقب مانده‌ترین نقط دنیاست، آیا پرسش و نقد مستلزم کار شاعری است؟ یا دنیایی مدرن با "" نثر ، نویسنده، نقد "" پا به عرصهٔ وجود می‌‌گذارد و "" پایان تاریخ "" را برای شعر و شاعری اعلام میدارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" دردی نا علاج """ مدرنیته و سکولاریزم دارای یک "" نقطه‌ عطف "" هستند و آن "" وقوف ذهنیتی انسان به درکی از آزادی است که وی را قادر ساخته است تا با "" گسست کامل از اسطوره و اوهام "" به بینشی جدید دست یابد، در این لیست "" اسامی لشگری از شاعران سیاه لشگر "" به چشم می‌‌خورد، لطفا دقت کنید که "" شاعر جامعه فارسی‌ "" ذهنیت به شدت اسطوره‌ای دارد، سکورالیزم با این ذهنیت شکل نمی‌گیرد، در جامعه فارسی‌، شاعر کسی‌ است که دارای ذهنیت اسطوره‌ای است، و این ذهنیت وضعیتی فرا زمانی‌ و فرا مکانی دارد، یعنی‌ ذهنیت این افراد، قادر به تجربه‌ دوران عصر روشنگری نیست، یعنی‌ با وجود این سیاه لشگران شاعر، این حرکت کشک است.

نوشته شده توسط: Anonymous

سرنوشت نفت ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد چه شد؟ - چرا در زمان شاه فقر در ايران بسيار گسترده و عظيم بود؟ مقاله بيان ميكند كه بعد از كودتاي 28 مرداد و تا انقلاب 57 نفت ايران نه متعلق به مردم بلكه در اختيار شركتهاي غارتگر چند مليتي نفتي يا كارتل هاي نفتي (بخصوص انگليسي) قرار داشت كه با انقلاب مردم از دسترس آنها خارج و در اختيار جنايكاران اسلامگرا در ايران براي غارت كامل قرار گرفت و مردم بسيار فقيرتر و بيشتر سركوب شدند. http://www.radiofarda.com/content/fk_downfall_e41/25429849.html

نوشته شده توسط: Anonymous

تضاد و تناقض و دو رنگی و سفسطه شما پان ترکها در آنجاست که مهرههای خدمت به شاه و شیخ را قهرمان ملی می نامید ولی زبان فارسی و قوم فارس را راسیست ! آینه شکستن خطاست ، خود شکن ای حراف دروغگو ! متد و سبک بحث و مبارزه فاشیسم ترک او را دچار بن بست منطق میکند و گرفتار تار انکبوت خودش میشود .و به تناقض گویی میپردازد . شما باید یاد بگیرید و اعتراف کنید که دولت زور گو سبب بیچارگی مردم است و نه یک قوم یا زبانش . برشت میگفت آنکه حقیقت را نمیداند احمق است ولی آنکس که آنرا میداند و انکار میکند ، شارلاتان !

نوشته شده توسط: Anonymous

" کاربری به نام (چرا ) "؛ در جواب به فرمایشات شما، ذکر یک نکتهٔ اساسی‌ ضروری است. در ایران، از غیر فارس ها، مخصوصا ترکان ایران، توسط سیستم فارسی‌ و جامعه فارسی‌ "" انسان زدائی "" شده است. هویت انسان غیر فارس در ایران توسط جامعه فارسی‌، مقارن با حیوان و خر نزول داده شده است. بحث فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن ایرانی، تلاشی فرهنگی‌ است برای "" اعاده هویت انسانی‌ " به ملل غیر فارس، که توسط سیستمی‌ که ایران را فارس، و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند، به آنان تحمیل شده است. شما ببینید جامعه فارسی‌ که یک نویسنده در سطح جهانی‌ ندارد، یعنی‌ از کمبود اندیشه به شدت رنج میبرد، نمایشنامه نویسش می‌‌آید از" خر و تراکتور"نمایشی دست و پا می‌کند، یعنی‌ با کمبود شدید در تقلّا ست این جامعه؛ برای باز کردن جا پائی در محافل ادبی‌، علمی‌ دنیا. این جامعه بعد از هویت زدائی از انسان ترک و نسبت دادن حیوان به

غیر فارس ، مخصوصا ترکان آزربایجانی، وارد " مرحله بعدی هویت زدائی از انسان غیر فارس شده " است؛ که ارزش وی را نیز، با خر توام می‌کند و نمایش نامه یی بی‌ سر و تهی‌ به نام "" خراکتور "" تولید می‌کند. این جامعه که هنوز قادر به عبور و گذر از فرهنگ شعر و وری نشده، اینگونه دوران تباهی خود را در روستای فارسی‌، طی‌ می‌کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" فمنیزم و مصادره به مطلوب """ این خبر در سایت فمنیست‌های ایرانی‌ چاپ شده، پرسش من این است که چرا "" فمنیست‌های آمریکا ئی، موفقیت‌های زنان سیاه پوستان را، به نام جامعه سفید آمریکا ئی مصادره نمیکنند ولی‌ فمنیست ایرانی، بدون هیچ ابا و پروا ئی، به این کار مبادرت می‌‌ورزد؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تبریزی گرامی، شما بدون مدرک اتهام میزنید. این زدودن قهرمان سازی نیست. خراب کردن کسی ست که از حق من دفاع کرده. و از حق میلیونها انسان . و ارزش و احترامی پیش آنها دارد. زدون قهرمان سازی با نقد علمی و با بر شمردن مستدل نقاط مثبت و منفی ممکن است. سکوت بهتر از اتهام زنی ست. وقتی نمی توانی چیزی را درست نقد کنی بهتر نیست سکوت کنی و پژهش نمایی؟ من هم در کامنت اول خود نه تنها در مورد دکتر هیئت بل پیرامون مانندهای آن نیز نوشته ام . مقایسه کنید با حرکت خودتان.شاید آموزنده باشد. دکتر جواد هیئت از رفاه به سوی دفاع از حق ملینها انسان آمد و از خوشی فردی خود گذشت. این قهرمانی نیست پس چیست. قهرمان که رامبو نیست.
قهرمان آن است که از طبقه رفاه بیاید و از حقوق اولیه انسانها دفاع کند.و خوشی هایش را فدای نجات روح میلیونها انسان کند. در ایران
روح اکثریت جمعیت کشور را با تبعیض زبانی کشته اند و میکشند.

دفاع از حق حیات روحی این انسانها - از سوی کسی که دارای درجه های عالی علمی ست و از خیر آنها گشته - آیا قهرمانی نیست؟ راسل ، آین اشتاین ، سارتر وقتی در خیابان کنار معترضین علیه جنگ و بیعدالتیها قرار گرفتند قهرمانی نکردند؟ که ممکن بود به بهای جانشان تمام شود.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، من در هیچ کدام از یادداشت هائی که به این بخش فرستادم نگفتم که کارهای جواد هیأت درباره زبان بد هستند یا خوب هستند بلکه من این چنین نوشتم: ( ..... از هنگامی که در تارنمای ایران گلوبال درباره مرگ جواد هیأت سخنانی نوشته شدند و چند تن نیز که پیروان پان های رنگارنگ بودند آمدند و ستایش هائی گزاف درباره چنین مرده ای نوشتند من آهنگ آن را نداشتم که درباره چنین کسی یادداشتی به ایران گلوبال بفرستم ..... گفتم شاید کار با چند تسلیت و روانش شاد باد به پایان برسد اما دیدم که نه! چند تن آمده اند و از جواد هیأت می خواهند قهرمان سازی کنند! آنجا بود که دیدم نمی توان خاموش ماند ..... ) پس همچنان که می بینید سخن من درباره قهرمان سازی و قهرمان تراشی بیجاست نه نوشته های جواد هیأت و یا خوب بودن و بد بودن یادگیری زبان و یا کوشش درجهت نفی حقوق فرهنگی و زبانی و استقلال و آزادی شما !

نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجان ایران نیست نه کم ونه زیاد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

*** اینکه تبریزی گرامی بدون سند و مدرک « حرف» میزند و هنوز یاد نگرفته که اتهام «آریامهری و ساواکی»بودن قبل از «ارائه سند» در شأن قلمزن که هیچ حتی در شأن یک انسان نیست برایم تعجب انگیز نیست. «تعصب کور فارس گرایی» که خود را زیر نام «چپ و تبریز» مخفی میکند باید هم «حرفهای بدون سند و مدرک» عنوان کند. من از زندگی غیر معنوی دکتر جواد هیئت اطلاعی ندارم. به فرض که این اتهامها درست است ؛ آیا میتواند دلیل بر بی ارزش بدون «تلاشهای دکتر جواد هیئت در دفاع از حق من جهت تحصیل زبان مادریم باشد؟»

به رژیم شاه ما چه میگفتیم؟ صمد بهرنگی ،نابدل،ساعدی،براهنی، و دیگران چه میگفتند؟ مگر نمی گفتیم «حق تحصیل ما را در زبان مادری آزاد کنید و امکانات درست کنید و حمایت کنید که ما زبانمان را تحصیل کنیم؟» خوب حالا گیرم یک ساواکی پیدا شده و خواسته در این راه تولید معنویات کند و از حق من دفاع نماید چرا باید حرکت او را نفی کنم؟ ساواکی هم حق دارد از حق من برای زبان مادریم دفاع کند.همانطور که شهردار اورمیه حکومت اسلامی حق دارد از حق من در مورد زبان مادریم دفاع کند و نامهای حقیقی محلات شهرم را بجای خود برگرداند که اخبارش را شنیدیم. و من شخصاً خوشحال شدم که این نامهای حقیقی بجای نامهای من درآوردی نشسته اند. کوشش تبریزی گرامی درجهت «نفی حقوق فرهنگی و زبانی و استقلال و آزادی من است». و این نیز قابل درک است. شاه و ناسیونالیسم ایرانی و در حقیقت پارسی، ساواک و رژیم شاه «کارشان همین نفی حق و حقوق من» بود. و اکنون تبریزی گرامی آنرا ادامه میدهد. وبا «تبلیغات».دفاع از حق برای هیچکس ممنوع نیست. اما نقض حقوق برای همه ممنوع ست. همانطور که یک چریک حق دارد راهش را به سوی قلم تغییر دهد یک ساواکی و آریا مهری هم حق دارد راهش را تغییر دهد و به سود دفاع از حق و حقوق تولید معنویات کند. ما هم سنجشگریم و معنویات او را می سنجیم. مگر کم اند از افراد رژیم اسلامی که راه خود را تغییر داده اند و اکنون از حقوق مردم به شیوه خود دفاع میکنند؟ مخملباف و گنجی که شهرت جهانی دارند. و همینطور دیگران.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آزاده جان ، برچسب نزن ،مستند سخن بگو، يعني نقل قول بكن ، كجا نوشتم که " من إصلاح طلب ويا سرنگون طلب هست "؟ اين تقسيم بندي ها بيشتر بأزي سياسي ، يك عده تو خارج از كشور هست که بدين وسيله خودشون را ارضاع فکری می کنند .کسی سرنگون طلب و یا اصلاح طلب می تونه باشه که بعنوان یک فعال سیاسی در صحنه مبارزه حضور داشه باشه ، حالا برو کمی تو زندگی شخصی این اقایان و خانم ها(فرق نمی کنه اصلاح طلب و یا سرنگون طلب ) نگاه کن و ببین برای عقیده خودشون حاضرنداز یک روز کاری شون را هزینه مبارزه کنند.؟ و تعداد شون چند نفرند(البته بغیر از مجاهدین خلق)

همه در حد حرف باقی مونده ایم ؛ مبازه مثل سیاست یک امر واقعی است . انسانهایی که در داخل ایران زیر ساطور پاسدار ها و اخوند ها جان می دهند؛ پیر و یا جوان ، زن و یا مرد ؛ سیاسی و یا غیر سیاسی وجودشون سرشار از کیته از این نظام و مسئولان آن هست .بطور مثال در یک مناقصه معمولی ؛ دلال های بی مصرف ولی وابسته ؛ برنده می شوند و انجام دهند گان و کارشناسان واقعی برای انجام ؛ ان را دست چندم از واسطه هایی که زیر عبا اخوند_ پاسدار پنهان شده اند می خرند . سر تا پا ی این نظام اسلامی فساد گرفته است. فساد در مقابل خود، کینه و مبارز را می آفریند .جمله جالبی نوشته بودی که« مردم ایران هزار بار کینه ای تر از سیاسی ها هستند ». ورق که برگردد ؛ مردم زمین و اسمان ایران را بر سر انان خراب می کنند. در حالی اینجا، من و تو با هم در گیر می شویم و به چشم دشمن همو نگاه می کنیم . مبارز کسی هست که کینه رزیم را در دل داشته باشد و در او انگیزه ها عمل کنه .در در خارج از کشور،از تفاوت کلامی که بگذری ؛ فرق واقعی اینه که کی چند تا ابجو می خوره و یا عرق، نوشه جان می کنه و یا اصلن اهل این حرف ها نیست و زندگی سالم وورزشی. دارد .... تمام نوشته هایم را که در ارشیو سایت موجود است را زیر و رو کن ؛ نه ادعایی کرده ام و نه خود را سرنگون طلب و یا اصلاح طلب نامیده ام . ،در همين حد كه مي بيني؛ روزي حد اقل ٥ ساعت وقت و كمي پولم را براي اداره سایتی( که دوست و دشمن قبول دارند که قبل از هر چیزی مخالف سر سخت سانسور است،) گذاشته ام و بیش از این هم حاضر نیستم که برایش انرژي بزارم. وظیفه مردم و فعالان سياسي داخل كشوراست كه بايد راه خودشون را از چاه تشخیص بدهند..کلام آخر ؛ واقعا متوجه نشدم که رفقائ من چه كساني هستند كه تو فكرشون را خوندي؟ دوران تفكر اشتراكي، گله ای گذشته است، شش تن از گردانندگان ایران گلوبال عقاید متفاوتی دارند. بد و يا خوب خودم هستم،لطفا جمع نبند.
نوشته شده توسط: Anonymous

من طرفدار دانش هستم و اینکه کسی از بنگالادش ویا امریکا در دانش موفق شود خوشحال میشوم .اما اینکه عده ای نام دانشجو برخود میگزارند و دانش را در نژاد می بینند متاسف میشوم . منظور شما این است که ما دانشجویان ترک به این بانوی ترک تبریک میگوئیم.دانشجویان محترم ا گر این بانو تصادفی از سنندج و یا اصفهان و یا اهواز بود بازهم تبریک میگفتید؟ فراموش نشود که ثمره دانش این بانوی جوان در خدمت دولت و کشور بیگانه است ونه درخدمت مردم ایران . مردم ایران بخاطر کژ رفتاری و بزهکار یهای نظام اسلامی و مخالفان ان از خدمات این بانو و صدها اندیشمند و انسان فداکار و شریف محروم هستند.شما دانشجویان محترم با این اندیشه هر گز در خدمت مردم خود اذربایجان نخواهید بود چرا که خدمت به نوع بشر را در قالب نژآد جستجو می کننید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبريزی دنبال گفته ها نرو . خود نويسنده اين پيام يعنی دکتر براهنی خود از زندانيان زمان شاه ميباشد اگر اين ادعای کثيف و بدون سند جنابعالی صحت داشت آقای براهنی و کلی از زندانيان زمان شاه « چه آنهايی که به حرکت ملی آذربايجان پيوسته اند و چه نه‌ ». اين همه به دکتر احترام نميگذاشتند؟ و در ضمن خود اين آقای علی رضا اردبيلی و دوستش س ، ع از آنهايی است که دنبال چنين ادعائی بود ولی چون سندی نداشتند فکر ميکنم خيلی پشمان و خجالت زده شدند. علی رضا اردبيلی سال ١٩٩١ در استکهلم در سالن اسپونقا که دکتر با آذربايجانی ها ديدار داشته چنين اعائی را کرد ه بو ده ولی بعدا پشيمان شد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

با خاطره زندگی دکتر جواد هیئت : مبارزه چیست؟مبارزه تنها این نیست که انسان به خاطر کوششهای سیاسی زندانی شود یا اسلحه بدست گیرید و با حکومت ستمگر روبرو شود. مبارزه گفتن عملی یک «نه» به شرایط غیر انسانی ست.و ایستادن روی این «نه» ی بسیار کوچک و در عین حال عصاره ی همه مبارزه ها.وقتی این سخن رامیگویم که سختی های زندانهای دو رژیم و مبارزه ی مسلحانه را نیر دیده ام.طبق تجارب من انسان فقیر وستمدیده ایکه راه مبارزه را طی میکند دارد راه طبیعی خود را میرود.اما انسانی که راهش «رفاه و آسایش» است ،بیاید «نه» بگوید و به «نقض حقوق اولیه» ی انسان که یکی همانا« قدغن بودن زبان مادری»ست پی ببرد و از «رفاه و آشایش» خود بگذرد ،و آنها را به خطر اندازد و راه «نه» را ادامه دهد براستی خیلی شجاعت و درک و بزرگی میخواهد. در یک کلمه بگویم «عسق» میخواهد. از رفاه به سوی «نه» رفتن آری درک عمیق درد و عشق و شیفتگی میخواهد.

کم نبودند انسانهایی که از رفاه به سوی «نه» گام گذاشتند. مریم فیروز شاهزاده به طبقه خود پشت کرد، صادق هدایت به طبقه خود پشت کرد. دکتر ساعدی نویسنده و دکتر براهنی و انسانهای زیادی که نتوانستند بنشینند و ناظر نقض حقوق انسانی در جامعه باشند. دکتر جواد هیئت نیز یکی از آنهاست که از رفاه بسوی «نه» برای دفاع از حق اولیه ی انسانی که همانا حق «زبان مادری» ست گام گذاشت. و با عشق نیز گام گذاشت. یادم هست دوره ی مبارزه ی مسلحانه به نویسنده ای که نامی داشت گفتیم چرا به مبارزه نمی پیوندید ؟ گفت:«همه نمی توانند چریک باشند. اسلحه ی بعضی ها نیز «قلم» است. و جنبش بدون این قلمها شکست میخورد. مبارزه در بعد فرهنگی کمتر از بعد نظامی نیست». و ما بعدها درک کردیم که حق با او بود. دکتر جواد هیئت و مانندهای او از مبارزان راه «تأمین حقوق انسانی حق زبان مادری» ما هستند. با تمام اشکالاتی که دارند و با تمام نقد هایی که میتوانیم برای اندیشه های آنها داشته باشیم. نام این نویسندگان و خاطره ی زندگیشان برای همه ما آموزنده و عزیز است. اینان هر طور که بودند فرزندان آذربایجان اند و خواهند ماند. فرزندان آذربایجان یکجور و یک شکل و یک قالب ندارند ، ما گلهای رنگارنگ داریم. من شخصاً همه را دوست دارم و از همه ی اینان آموخته و میاموزم. اکنون که حکومت ایران بخاطر همین «نه» از مرده اش نیز می ترسد برایم قابل درک است. حکومت های دیکتاتور بیش از هر چیز از همین «نه» ی به ظاهر کوچک خواب و آرامش ندارند. و میدانند اگر این نه ها همه گیر شود فاتحه یشان خوانده شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تبريزی خيالت راحت باشد اگر چنين سندی موجود بود رژيم خونخوار ايران قبل از همه انتشار ميداد « چون وزارت اطلاعات دنبال بد نام کردن حرکت ملی آذربايجان بوده و هست ». و اگر جنابعالی نتوانستی چنين سندی را پيدا کنی قول بده ديگر دنبال چنين لگد مال کردن نروی. برخی از مذدوران رژيم ادعای فرماسيون بودن رفتند ولی دست خالی ماندند چون سندی نداشتند .منتظر عاقبت جنابعالی هستم .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقائی که دوسه بار، کامنتر مرا در پاسخ به هرزه گوئی های راسیسم معروف فارس آقای تبریزی نامی، سانسور کرده است، ممکن است علت آنرا بما نیز بگوئید. آیا فرد شناخته شده تبریزی نامی، هر توهین و تحقیر و تمسخری را که بخواهد، آزاد است علیه مردم مظلوم آذربایجان منتشر بکند، اما پاسخ محترمانه ما حذف میشود. این چه نوع رعایت دمکراسی است؟!

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، گفته می شود که پس از انتحار اسلامی در هفته نامه هائی که در روزهای نخست پس از سرنگونی رژیم پهلوی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) و سازمان چریک های فدائی خلق ایران و چند سازمان سیاسی دیگر چاپ می کردند درباره همکاری های گسترده جواد هیأت شاهدوست و آریاپرست با دستگاه های سرکوب و شکنجه رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر مانند سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.و.ا.ک) و کمیته مشترک ضد خرابکاری نوشته های فراوانی نوشته شده اند، از همه دوستانی که نشانی اینترنتی چنین هفته نامه هائی را می دانند درخواست می شود دیگران را نیز آگاه کنند. با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی گرامی، هر چه آدم بیشتر سعی میکند، کمتر از حرفهای شما و سایر رفقایتان سر در می آورد. شما در پایان مطلب خود می گویید: "من مخالف نظام جمهوری اسلامی هستم"، ولی کمی بالاتر ایرانیانی را که "مخالف و طالب سرنگونی رژیم" هستند، مورد سرزنش قرار داده اید و حساب خود را از آنان جدا کرده اید. وقتی شما مخالف یک نظام سیاسی باشید، پس یعنی خواهان برچیده شدن آن هستید. سرنگونی هم یعنی همین. اگر شما خود را رفرمیست می دانید و خواهان رفرم در چهارچوب این نظام هستید، پس یعنی بر خلاف ادعایتان "مخالف نظام جمهوری اسلامی" نیستید.

نوشته شده توسط: Anonymous

گاهی دانشجوی تهران و داخل کشور میشوی ، گاهی دانشجوی خارج از کشور و نماینده یکنفره آنان ؟ گاهی 70 ساله هستی و گاهی 30 ساله . زبان تعریف و چاپلوسانه و هندوانه زیر بغل گذاشتن ، رنگ و اشکال گوناگون دارد . بیچاره قومی که نمیندگانش عقده /خود کم بینی / داشته باشند . چون دیگران را قاشیست مینامند . و لی خودشان راسیست و فاشو هستند . جالب اینست که این خانم اسم دخترش را آناهیتای ایران باستان گذاشته و نه الدوز و سرنا

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا تمام هم و غم شما پان ترک و نژادپرست و تجزیه طلب مخفی و آشکار ، دور ترک و فارس و ترکتور و خر و الاغ و پارس و سگ ، دور میزند ؟ آیا این خود نشانه انحراف و بی غمی و سرگرمی شما نیست که بجای مسائل اساسی ایران و جهان و بشریت ، به بحث هاس زرگری و سفسطایی می پردازید ؟ آیا اگر نویسنده ای زیر نوشته خود بیش از همه کاربران کمنت بگذارد ، این نشان نمیدهد که او مشکلات دیگری دارد تا موضوع روز انسان ! ؟ آیا روشنفکر بازی عقب افتاده که گویا با تاخیر وارد اپوزیسیون شده ، نشان از نا سلامتی فکری یا جسمی نیست ؟ آیا عقده ای در این میان دست مرموزی را وارد روح فرد کرده است ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ما گروهی از دانشجویان خارج از کشور موفقیت و کسب مقام برتر علمی، دریافت جایزه نوبل ریاضی را به دختر شهیر آذربایجان (خانم دکتر مریم میزا خانی) و همچنین به خانواده وی تبریک و تهنیت عرض کرده، موفقیت هر چه بیشتر وی را دراین راه پرافتخار آرزو میکنیم. گروهی از دانشجویان آذربایجانی مقیم خارج.

نوشته شده توسط: Anonymous

می بخشید آدرس وب سایت یادم رفت، در اینجا اسم خانم "" مریم میرزاخانی "" که دولت آمریکا ایشون را "" آذربایجانی / امریکائی "" معرفی‌ می‌کنید خواهید دید، همچنین خانم دکتر "" انوشه انصاری "" اولین توریست فضانورد را نیز در بین این اسامی خواهید دید.http://www.usazeris.org/usan_list_famous_azerbaijani_americans.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

"" پدر جراحی قلب ایران "" شاید بسیاری از فارس‌ها نمیدانند که "" دکتر جواد هیئت "" کسی‌ است که "" اولین عمل جراحی قلب باز را در ایران انجام داد، همچنین اولین عمل پیوند کلیه در تهران توسط این شخص انجام داده شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن عرض تبریک به این خانم دانشمند، دوستانی می‌‌خواستند بدانند ایشون از نظر اتنیکی به کدام یک از ملیت‌های ایران تعلق دارند، من دو مورد را نشان خواهم داد.http://en.wikipedia.org/wiki/Maryam_Mirzakhani ,در ویکیپدیا این خانم "" آزربایجانی "" معرفی می‌‌شون مریم میرزاخانی‎; born May[1] 1977) is an Azerbaijanian mathematician, and a full professor of mathematics (since 1 September 2008) at Stanford University.[5][6][7],
In 2014, Mirzakhani became the first woman, as well as the first Azerbaijanian, to be awarded the Fields Medal for her work in understanding the symmetry of curved surfaces.[8][9][10][11][12] Her research topics include Teichmüller theory, hyperbolic geometry, ergodic theory, and symplectic geometry.[1]همچنین در این سایت اسم دانشمندان و افراد مشهور آزربایجانی / امریکائی اومده

Prof. Ali Javan, physicist, inventor of gas laser, Professor Emeritus of Physics at MIT (Read more.

Prof. Lotfi Asker Zadeh, mathematician and computer scientist, Professor Emeritus of Computer Science at the University of California, Berkeley; father of Fuzzy Logic (Read more...)

Shiva Rose (Shiva Gharib-Afshar), actress (Read more...)

Dr. Anousheh Ansari, first female space tourist, leading telecommunication entrepreneur, and namesake of the X Prize (Read more...)

Lily Afshar, female classical guitarist (Read more...)

Dr. Shahriar Afshar, physicist, namesake of Afshar experiment (Read more...)

Prof. Maryam Mirzakhani, youngest professor of mathematics, Princeton University (Read more...)

}}

Alexander Tabrizi, director (Read more...)

Sarah Shahi (Read more...)

Sona Babai, one of the oldest women to naturalize and become a U.S. citizen at age 105 (Read more...)

Rustam Ibragimbekov, Oscar winning screenwriter and director (Read more...)

Dr. John C. Vafai, a Delegate to the GOP Convention in 2008 (Read more...)

Prof. Firuz Kazemzadeh, Professor Emeritus of Yale University, author of the 1951 "Struggle for Transcaucasia" (Read more...)

The "Baku brothers" (Rufat and Emil), professional boxers (Read more...)

Dr. Shireen Hunter, distinguished scholar at Georgetown University and Center for Strategic and International Studies (CSIS) (Read more...)

Sara Racey Tabrizi, model and actress (Read more...)

Paul Murad, realtor and TV personality (Read more...)

Prof. S. Rob Sobhani, professor at Georgetown University, frequent contributor to The Washington Times, and other publications (Read more...)

Reza Pahlavi, son of the late shah Mohammad Reza Pahlavi and Queen Farrah (Read more...)



The ancestral homeland of Azerbaijani-Americans, the land of Azerbaijan, has some noteworthy achievements, boasting the following "first's" in the region (Caucasus, Central Asia, Middle East and the Turkic and Muslim World):

First parliamentary republic in the entire Greater Middle East (ADR, the democratic nation-state founded in May 1918)

First Greater Middle East nation to give women the right to vote (1919)

First opera

First balet

First cinematography in the Muslim world (1897)

First Latin-based alphabet among Turkic nations (1920s)

First women's college

First Christian Church in the Caucasus (Kish village, near Sheki)

First cosmonaut

First in the world:

First Space General (see Lt-Gen. Kerim Kerimov)

First oil well drilled (1848, in Bibi-Heybat)

First kerosene plant (1863)

First offshore oil field developed (1923)

First monotheism (the worship of one God, as in Zoroastrianism/Zoroastrian religion)

First Christian nation in Caucasus and one of the first in the world (313 A.D. under King Urnayir)



U.S. Azeris Network (USAN) is a registered non-profit, , Azerbaijani-Americans and other Turkic-Americans and their associations, organizations, councils, conferences, and other formal, semi-formal and informal groups, on f
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

خانم بقراط گرامی،... بر نکات اساسی انگشت گذاشته اند از جمله ایشان نوشته اند که: " دمکراسی بدون سکولاریسم بی معنی و مفهوم هست"، ولی در مقابل نگفته اند که [سکولاریسم بدون دمکراسی هم در ریشه و بنیاد هم بی معنی و مفهوم هست و سکولاریسم زیر مجموعه ای از دمکراسی است که اگر دمکراسی نباشد صحبت از سکولاریسم کردن تکرار حرفهای علی خامنه ای بشکلی دیگر است، اگر درخت سیب نباشد، سیبی وجود نخواهد داشت و سیب خوردن آرزویی بیش نیست !]. ..

.دمکراسی را میشود تحت نام خود دموکراسی، لیبرال دموکراسی، سوسیال دمکراسی، سکولاریسم و تحت سایر مفاهیم دیگر هم پایمال کرد. بنا براین مهم ساختار حکومت، قوهء قضائیه، و قوء اجرایی مستقل هست که باید بر اعمال گردش کار حکومت و افراد آن بصورت عمودی و افقی نظارت کند، و در صورت تخلف بدون بگذشت برکنار کند. چنانکه در حکومتهای دمکراتیک غربی روزانه شاهد بر کناری مختلف هستیم. در ساختار نهاد سکولار دمکراسی ایران چند نفر به مانند ولایت فقیه عمل کرده اند، هم قانونگذارند، هم قوهء قضاییه هستند، و هم قوهء اجرایی. در نشست بوخوم آلمان هم هدفمند انتخاباتی صورت نگرفته، چون احتمال داشت که افراد جدیدی انتخاب شوند، و هژمونی و سند مالکیّت سکولار دمکراسی از کنترل و از دست چند نفر خود شیفته خارج شود. شاید بیش از 50 میلیون ایرانی مخالف حکومت اسلامی هستند و در واقع در جایگاه بر اندازی هستند، بنا بر این برانداز نامیدن خود از سوی فرقهءِ سکولار دمکراسی ایران دلیل بر امتیاز و یا دلیل بر داشتن حقوقی خاص، و دلیل بر دمکرات بودن آنها نیست. از همهء اینها گذشته ربط دادن پروسهء سکولار دمکراسی به انقلاب مشروطه امری کاملأ اشتباه تاریخی، زمانی، دورانی، تاکتیکی و استراتزیک است که انحرافات و کج فهمی های و عوض کردن مسیر مبارزات و مراحل تکاملی جامعهء ایرانی را در بر دارد. مثل این هست که مشگلات جوامع امروز آلمانی، و انگلستان، و فرانسه را به قرن شانزده و یا حتّی به دوران قرون وسطی فئودالیتهءِ ما قبل مدرنیته بر گردانیم. یا پروسهء سکولاریسم را به دوران عشیره ای و خانه بدوشی برگردانیم. در این زمینه در نقدی که بر این نشست داشته ام تقریبأ بیشتر توضیح داده ام. http://www.iranglobal.info/node/34334
نوشته شده توسط: Anonymous

خدایش او را قرین رحمت خود کند.اما چند نکته با اشوب طلبان . امیدوارم در سال اینده و تا قرنها پس از امروز مردم اذربایجان بجای رفتن به خراسان و گرد قبر رضا گشتن و به کربلا رفتن و اشگ برای حوسین و اباس عرب ریختن بر سر گور دانشمندان ترک جمع شده و یاد انها را گرامی دارند. من ایمان دارم در سال اینده مردم ترک فراموش خواهند کرد چه دانشمندی را از دست داده اند .از امروز 15.8.2014 تا 15.8.20.15 هزاران هزار از مردم اذری از تبریزو اردبیل و خوی سلماس و باکو به قم و پایگاه استعمار عرب در خراسان و میدان مشق غربی ها عراق و پمپ بنزین امریکائی ها به عربستان خواهند رفت و به اموات عرب و سنگ سیاه بوسه خواهند زد ولی صد نفر بر سر گور هیت نخواهند رفت. جواد هیت کیست ؟ فرهنگ چیست ؟ زبان مادر ی را که در بهشت حرف نمیزنند .زبان عاششقان حسین عربی و عربده های جهادی است.

من پیشنهاد میکنم که پول رفتن به مکه و عراق و قم و مشهد و خرج روز عاشورا را مردم تبریز خرج ساختن موزه تاریخ و فرهنگ ترک کنند. و از اوردن اجناس چینی به اذربایجان خود داری کنند. این گونه میتوان فرهنگ سازی کرد و نه با قمه زدن و روضه خوانی و خیمه شب بازی .من امیدوارم که دوستداران ان مرد علم و اندیشه اثار فکری اور ا در سطح اذربایجان به میان مردم ببرند و بدون شک روح پاک ان دانشمند مسرور خواهد شد. .ببینیم و تعریف کنیم .
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی گرامی، من شخصا از اتحاد عمل همه سازمانهای دمکرات و سکولار بسیار خوشحال می شوم ولی وقتی نیرویی غیردمکرات وارد این اتحاد می شود، نمی توانم نگران نشوم. من آن چیزهایی را که در کامنت بالا نوشته اید قبول دارم ولی وقتی شما می نویسید: <همگی با برسمیت شناختن هویت سیاسی دیگری، تامین بی چون و چرای حقوق و مطالبات همه اقوام، ملل، اقشار اجتماعی، فرهنگی، دینی، مشارکت ملی همگانی در ایجاد آلترناتیو سکولار دمکراتیک نامتمرکز در ایران، مشارکت تعیین سرنوشت کشور و همپیمانی ملی ایرانیان همصدا شدند.> و حزب پان ایرانیست را هم جزو نیروهای سکولار دمکرات ردیف می کنید، این دقیقا نظر شماست و من هم نمی گویم که شما قیم کسی هستید، بلکه در مقابل این نظر شما، نگران می شوم و سوال می کنم که آیا حزب پان ایرانیست یک نیروی سکولار دمکرات است که در منشور بنیادی خودش، دین اسلام و آنهم فقط و مشخصا نوع شیعی آن را مبنا

قرار می دهد و خواهان یک حکومت متمرکز قدرتمند مجهز به سلاح اتمی است و در تفکرات آنها جایی برای حق تعیین سرنوشت اقوام و ملیتها و ملتها نیست، (و با وجود این و مطابق مد روز، از اعلامیه حقوق بشر هم صحبت می کند) و عملکرد آن هم تا به حال در جهت گرفتن قدرت و تحکیم دیکتاتوری بی بند و بار بوده است؟
نگرانی من هم از آنجاست که شما که از نظر من جزو نیروهای سکولار دمکرات هستید ولی با نقاط ضعف و قوت خودتان و تفکرات مخصوص به خودتان، به خاطر اعتقاد به تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران، چپمتان را بر این حقایق می بندید و یک نیروی به غایت غیردمکراتیک را سکولار دمکرات می نامید. و نگرانی من از آنجاست که به این مسئله فکر کنم که اگر در فردای ایران، بخشی از کشور خواهان جدایی شود، آیا شما به خاطر همین تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور، در کنار جمهوری اسلامی قرار نخواهید گرفت و برعلیه جدایی خواهان نخواهید جنگید؟ البته وقتی از شما صحبت می کنم، به عنوان یک نمونه است و این تفکر می تواند در میان بخشی از ایرانیان وجود داشته باشد و یا بوجود بیاید. یادم می آید وقتی از مرحوم داریوش همایون در این زمینه سوال شد، جواب داد که مملکت توپ و تانک و هواپیما دارد. ما جدایی طلبان را تحمل نمی کنیم. نگرانی من از آن است که شما و کسانی مانند شما هم به آن صف بپیوندند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائليار همانطوری که انتظار ميرفت رژيم با موانع تراشی برای دفن دکتر هيئت در تبريز « بنابه اعلام مسئول کمیته پیگیری
محمدرضا هئیت مسئول کمیته پیگیری وضعیت پروفسور دکتر جواد هیئت با انتشار پیامی از قطعیت یافتن محل دفن وی خبر داد. محمدرضا هئیت در پیام خود آورده است : “پس از آنکه علیرغم تمامی تلاشها، خاکسپاری مرحوم دکتر جواد هیئت در تبریز امکان پذیر نشد، مقرر گردید که در قبرستان فخری باکو دفن شوند. مراسم وداع و دفن فردا (۱۵ آگوست ۲۰۱۴) ساعت ۱۳ در آکادمی علوم آذربایجان برگزار خواهد شد. همچنین روز ۱۶ آگوست ۲۰۱۴ نیز مراسم ختم در باکو برپا خواهد شد “. آقای ائليار من فکر ميکنم بنا به شرايط دکتر مواضع سياسی مخالف بشکل آشکار بر عليه رژيم نگرفت ولی تمامی اطرافيان نزديک دکتر حتی خود رژيم نيز ميداند که دکتر چقدر از رژيم شاه-خمينی نفرت ميکرد . برای مثال علارغم اصرار و خواست خامنه ای از دکتر برای

برای سمت مشاور پزشکی برای رهبری را قبول نکرد و در اين راه حتی مطب پزشکی خود را تعطيل کرد که خود داستانی دارد و صدها مثال ديگر . روحش شاد.
نوشته شده توسط: Anonymous

پانفارس عزیز، جناب تبریزی! عشیره پرست و زبان پرست(لر)، براساس تجربه ای که از گفتار و نوشته هایتان بدست میآید، شما نیز مثل رژیم اسلامی تهران، جز زبان زور، زبان دیگری نمی فهمید! زیرا شوونیسم فارس با وجدان دمکراسی ، و حقوق بشر کاملا بیگانه است. شما که با تحمیل زبان مادری، زبان عمه ای، و زبان خاله ای ات بمردم غیر فارس! هیچ ارزشی قائل نیستی، و با کلمات مشمئز کننده، و استهزا آمیز، حقوق مدنی و انسانی آنان تحقیر میکنی، و مثل رژیم اسلامی، با پانترک و تجزیه طلب نامیدن مردم آذربایجان، گرد و خاک بپا میکنی، و مدام نسبت بمردم آذربایجان افکار ضد خلقی خودت را نشان میدهی، عرض بمحضرت نوشته های شما و امثال شما، به اندازه نوک سوزن برای مردم آذربایجان اهمیتی ندارد. جناب لر زاده! آیا خیال میکنی به میلیونها ترک آذربایجانی که برای استرداد حقوق ملی، مدنی، زبانی ـ فرهنگی، آزادیهای سیاسی، و

حق تعیین سرنوشت خود مبارزه میکنند، با پانترک گفتن، میتوانی تا ابد زبان مادری، زبان عمه ای و زبان خاله ای ات را تحمیل بکنی؟ اگر چنین خیال خامی در سر داری، کاملا دراشتباهی. جانم خودت نیز مثل پان ایرانیستها بخوبی میدانی، که عمر تحمیل زبان مادری، زبان عمه ای و زبان خاله ئی ات به عمر رژیم اسلامی بسته است، به همین خاطر است که تمام پان ایرانیستها، و شوونیسم فارس پر و پا قرص، تحت نام خنده دار "اپوزیسیون" بنحوی خواستار ابقای رژیم اسلامی هستند. و از رژیم جنایتکار اسلامی، و سر دمداران یکتاتور آن 35 سال است که دمکراسی گدائی میکنند. جناب لرزاده، هر چیزی پایانی دارد. و عمر این رژیم نیز به آخر خود نزدیک خواهد شد. آنوقت دیگر نخواهید توانست، زبان مادری، زبان عمه ای، و زبان خاله ات را به زور سرنیزه بما تحمیل بکنی. زبان فارسی عامل بدبختی جامعه است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

زنان فارسی زبان تا هنگامیکه «موجودیت ستم فرهنگی خاص زنان و مردان گوناگون ایران» را در فعالیت خود به رسمیت نشناسند ، بر رفع «تبعیض فرهنگی زنان» دیگر، پای نفشارند ، نمی توانند با آنها ارتباط و مبارزه ی مشترک ایجاد کنند. لازم است « مبارزه با تبعیض فرهنگی» از اصول فعالیت زنان فارسی زبان باشد. و بر اصل «برابری» در این زمینه پای فشارند و عملاً درک خود از این حق را در کوششها نشان دهند. و اعتماد ایجاد کنند. تا وقتی که حرکات زنان فارسی زبان حرفی از زبان مادری که از حقوق اولیه انسان است نمیزنند همبستگی زبان برای مبارزه را می توانید فراموش کنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

داستان توسط نویسنده بازبینی و تکمیل شده.

نوشته شده توسط: لاله موذن

همانطور که در متن خبر آمده دلیل اعلام شده در پرونده این هموطنان " داشتن مواد مخدر " بوده است

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دکتر جواد هیئت،پروفسور ذهتابی،دکتر فرزانه، دکتر صدیق، و مانندهای آنها به خاطر «علاقه به زبان مادری و آثاری که در این رابطه نوشته اند » برای آذربایجانیها ارزشمند اند. منهای مواضع سیاسی آنها. اینان از تلاشگران عرصه ی زبان مادری بعد از 57هستند. مواضع سیاسی اینان در مجموع در مقوله ی «ناسیونالیسم» جای میگیرد. امید است نسل جوان آذربایجان با نقد آثار و اندیشه ی سیاسی این تلاشگران راه درست خود را بیابند. و در «راه آفرینش فرهنگ و ادبیات دموکراتیک و انساندوستانه و بشری » گام بردارند. که ارتباطی با فرهنگ ناسیونالیستی ندارد.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای ثانی گرامی؛
در یک اقدام جنبشی، جبهه ای و ملی، جایگاه شرکت کنندگان را ما تعریف نمی کنیم. هویت آنها را خودشان با دروی و نزدیکی شان به منشور مشترک تعیین می کنند. همپیمانی ملی بر بنیاد مطالبات آزادیخواهانه، دمکراتیک و دادگرانه طرح می شوند و از قدم ها و قلم ها که در خدمت اهداف طرح شده قرار دارند، استقبال می شود. تاکید می کنم؛ پیش شرط هر اقدام سیاسی مشترک، مطالبات شفاف سیاسی 1- برچیدن رژیم اسلامی، 2- جدائی دین از حکومت (سکولاریسم یا لائیسیته) و 3- اصل دمکراتیزاسیون کشور (تامین مطالبات اقوام، زنان، کارگران، دانشجویان و ...) است. حزب پان ایرانیست یکی از بسیاران شرکت کننده در کنگره بود. و همایش طیفی گسترده زیر یک پرچم سکولار دمکراتیک - ملی کاری ست کارستان! در ضمن من قیم هیچ جریان سیاسی نیستم، نظرات مستقل خود را دارم و برداشت خود از روح حاکم بر کنگره را بازتاب دادم.