Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خانيم مريم ميرزا خاني از پدر ومادر آزربايجاني و متولد تهران است به صرف نيست كه بيان شود وطبق معمول و به روش آريايي مصادره ميكنند

نوشته شده توسط: Anonymous

اقبالی گرامی، نمی دانم منظور شما چه کسانی هستند ولی من شخصا نگران همکاری شما و دیگر سکولار دمکراتها با نیروهایی مانند حزب پان ایرانیست هستم که نه سکولار است، نه دین و مذهب را به حال خود می گذارد و سیاست را از آن جدا می کند و نه اینکه بشر دوست دست و نه سابقه خوبی دارد. کافیست که به سابقه حزب پان ایرانیست نگاهی بکنید تا متوجه شوید که اگر چنین حزبی در ایران به قدرت برسد، جز تبعیض و خشونت و جنگ برای ایران نتیجه ای نخواهد داشت. کافیست به منشور حزب نگاهی بکنید. آیا اینکه هر کسی خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی باشد، کافیست تا با او همکاری بکنید؟ آیا برای سرنگونی جمهوری اسلامی باید با شیطان دست به یکی کرد؟ آیا کمونیستها حق داشتند برای حفظ تمامیت ارضی آلمان و برای اعمال برتری و عظمت آلمان با هیتلر همکاری کنند؟ نگرانی من اسن است که سکولار دمکراتها در دامی بیفتند که تنوانند از آن خارج شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریزی گرامی، فرض را بر این بگذاریم که جواد هیئت هیچ کاری علیه رژیمهای شاه و شیخ نکرده است. چرا باید از دیگران انتظار داشته باشید که حتما علیه رژیمها کاری کرده باشند تا آدم حساب شوند؟ مگر ناتل خانلری و ملک الشعرای بهار مخالف رژیم شاه بودند و کاری علیه او انجام دادند؟ همان که آنها ادیب بودند کافی است که شخص من به آنها احترام بگذارم. اگر جواد هیئت چهار سطر در ادبیات نوشته باشد و یا کاری برای زبان مادری و خاله ای اش کرده باشد، قابل احترام است.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

نمی دانم چرا همگرائی در کنگره سکولار دمکرات های ایران، بی آنکه هنوز گزارشات آن منتشر شوند، برخی را نگران کرده است؟!!!
"گزارش مشروح کنگره سکولار دمکراتهای ایران همراه با گزارش ويدئوی تمامی جلسات تا پايان اين هفته منتشر خواهد شد".

ديروز را دانسته آمديم /
امروز ندانسته عاشقيم /
و فردا روز را ... ای رِندِ مانده بر دوراهیِ دريا و دايره /
خدا را چه ديده‌ای!
علی صالحی

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر یک پان ترک در اینجا بنویسد که یک پان ترک دیگر سالها در خدمت پان فارس شاه و شیخ بوده ، آ یا پان ترک دوم میشود قهرمان ملی و پان فارس شاه و شیخ میشوند فاشیست ؟ یا هر 2 ترک و هر سه ترک و فارس و هر 4 ، دو ترک و دو فارس فاشیست هستند ؟پیدا کنید پرتقال فروش ترک را ! و خریدار فارس را !

نوشته شده توسط: Anonymous

دهها تن از فعالان ملی آذربایجان در اردبیل دستگیر شدند
Cümə, 14.08.2014 11:47

دهها تن از فعالان ملی آذربایجان در اردبیل دستگیر شدند
Cümə, 14.08.2014 11:47

گوناز تی وی: دهها تن از فعالین ملی آذربایجان امروز پنج شنبه 23 مرداد توسط ماموران امنیتی دستگیر شدند.

بنا به اخبار رسیده به گوناز تی وی عصر امروز 23 مرداد تعدادی از فعالین ملی- مدنی اردبیل در دامنه های ساوالان توسط ماموران امنیتی دستگیر شده اند. تاکنون اسامی فعالان ذیل که دستگیر شده اند مخابره شده است و اسامی دیگر دستگیر شدگان هنوز مشخص نیست.

1 حسن جولانی

2 میثم جولانی

3 جعفر رستمی

4 حبیب نگهبان

5 فرهاد اصلانی

6 رحیم غلامی

7 سعید حسینی

8 عیسی عزیزی

9 سجاد ابراهیم پور

10 علی جولانی

11 حمید قوتی

12 رضا قوتی

13 آیدین ذاکر

این فعالان دستگیر شده توسط ماموران امنیتی به مکان نامعلومی منتقل شده اند. اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.

گوناز تی وی
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، همگان اگر با خط فارسی در موتورهای جستجوی اینترنتی بنویسند: "علی هیأت" و "جواد هیأت" خواهند دید که جناب آقای دکتر جواد هیأت چه پیشینه درخشانی دارد! ما با نوشته های موتورهای جستجوی اینترنتی کاری نداریم و می پنداریم که همه آنها دروغند! با پدرش علی هیأت هم که از کارگزاران دانه درشت رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی بود کاری نداریم! بیائید باهم زندگی جواد هیأت را بدون آن نوشته ها بررسی کنیم، جواد هیأت در سال ۱۳۰۴ در تبریز زاده شد، در سال ۱۳۲۵ که نیروهای ارتش شاهنشاهی به فرماندهی سرتیپ میرهاشمی که یک ترک تبریزی بود به نیروهای پیشه وری تاختند جواد هیأت ۲۱ ساله بود و پدرش علی هیأت نیز ۵۸ سال داشت، آیا در آن زمان جواد هیأت به یاری نیروهای پیشه وری شتافت و یا مانند پدرش آنها را کمونیست های کافر و بیدین و لامذهب دانسته و با آنها همکاری نکرد؟ در سال ۱۳۳۲ که کودتای ۲۸ مرداد رخ داد .....

..... جواد هیأت ۲۸ سال داشت و پدرش علی هیأت نیز ۶۵ سال داشت، آیا در آن هنگام جواد هیأت با کودتاچیان ناسازگاری نشان داد و یا مانند پدرش با آنها هماواز شد؟ در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که رژیم شاهنشاهی هزاران تن را کشت جواد هیأت ۳۸ ساله بود، در آن هنگام جواد هیأت چه کرد؟ آیا در آن هنگام جواد هیأت مانند پدرش با آدمکشان رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر هماواز بود یا نبود؟ از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است جواد هیأت حتی یک سطر بر ضد رژیم پهلوی ننوشت و هیچ کاری هم بر ضد آن رژیم انجام نداد! البته ما پندار را بر آن نهادیم که همه سخنانی که درباره همکاری های گسترده جواد هیأت با رژیم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر گفته و نوشته شده اند دروغند! در سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است جواد هیأت ۵۳ سال داشت، اگر ما بپذیریم که انبوهی از اسناد و مدارکی که نشانگر همکاری جواد هیأت با رژیم پهلوی و آریاپرست و پهلوی پرست بودن وی هستند همگی دروغین و ساختگی هستند این پرسش پیش می آید که جواد هیأت پس از انتحار اسلامی چه کاری بر ضد رژیم آخوندی انجام داده است؟ از سال ۱۳۵۷ که سال انتحار اسلامی است تا سال ۱۳۹۳ که سال مرگ جواد هیأت است چند سال می شود؟ پاسخ ۳۶ سال است! آیا در این ۳۶ سال جواد هیأت یک سطر درباره ددمنشی های بی مانند رژیم آخوندی که روی شاه و ساواک را هم سفید کردند نوشت؟ و یا کار دیگری بر ضد رژیم اهریمنان دوزخی به انجام رساند؟ اگر پیدا کردید مرا هم آگاه کنید http://iranglobal.info/node/29155
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

دوست عزیز پروفسور هئیت به متغیر فرهنگ اعتقاد داشت. به گفتۀ خودتان او وارسته ترین مرد نسل خویش بود. بحث بر سر مواضع سیاسی نیست، صحبت سر یک فقدان علمی و ادبی است. و البته ما تحلیل های خویشتن را داریم.

نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

آقای لوایی لطفا به تغییراتی که مدیریت انجام می دهد دست نزنید و اگر اعتراضی دارید با مدیریت تماس بگیرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

.... سیاسی؟! شرکت نکرده ندانسته و نادان و ناتوان... به جای ج.ا هورا میکشن... ریشه این کینه و نفرت از جنس ج.ا حال آدم بهم میزنه...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی بنظر بنده بزرگواری و شخصیت والای جناب دکتر جواد هئیت را نباید در نشر ماهنامه وارلیق و یا طبابت آن زنده یاد جستجو کرد چون اکثر مقالات اجتماعی و تاریخی مندرج در وارلیق گزبده و بخشی از کنوب چاپ شده و یا در انتظار انتشارنویسندگانش بود و در باب تخصص آن بزرگوار هم هیچ یافت و کشف مهمی در مورد علوم پزشکی و جراحی بنام ایشان در دسترس نیست. و آنهائی هم که ایشان را پدر معنوی آزربایجانیها معرفی میکنند و با اشخاص تاریخی مانند آتا تورک و یا ماندلا،لوتر، گاندی مقایسه میکنند فراموش کرده اند که آنها با فداکاری و مبارزه سنگین لایق چنین القاب شده اند. تا آنجائی که بنده از افراد آشنا با آن بزرگوار شنیده ام جناب دکنر در محافل خصوصی بارها اعلام کرده که توان رهبری مبارزه رهائی بخش ملت را به خاطر ترس از زندان و شکنجه را ندارد پس بگذارید این بزرگوار را بخاطر نفس والای انسانی و خدماتی که

به زبان و تاریخ ترکهای آزربایجانی کرده ستایش کنیم. بروایت شنیده ها دکتر هرگز بخاطر زر و زیور در احیای فرهنگ ترکهای ایران کوتاه نیامد و همینطور برخلاف بیشتر قلمزنان آزربایجانی هرگز برای خودنما ئی دست به قلم نبرد. یکی از واراسته ترین مردی بود که با علم جهان بینی به تمام همنوعان خود ارزوی خوشبختی میکرد. امروز کمتر کسی در میان ترکهای ایران با آن ظرفیت پیدا میشود. در آخر ترا بخدا دست از بت پرستی بردارید و به انسانها همان قدر ارزش بدهید که لایق آن است.
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

امروز چه خبر شده است که متن ها - مقاله ها - را جا به جا می کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

Anonymous محترم
بله شاید در تهران گونی گونی اسکناس پخش نمی کنند اما اگر صنایع و کارخانه های بزرگ مادر ، شرکت های بزرگ تولیدی، مترو،دانشگاهای برتر،اشتغال بیشتر ،. . . . در شهرهایی چون تهران و اصفهان را در نظر نگیریم حداقل به زبان مادری می خوانید و می نویسد،بیش از 20 شبکه با ثروت تمام ملت های ساکن در ایران برنامه و فیلم و سریال به زبان فارسی پخش می شود اما در بلوچستان مردم اب خوردن ندارند و در مدارس صحرایی درس می خوانند./حتی 2 هزارم درصد نفت اعراب را به خودشان نمی دهید/حتی 2 درصد طلا و مس قره داغ زلزله زده را به خودشان نمی دهید و بعد از 3 سال هنوز در کانکس زندگی می کنند/
در تمام حوزه ها از صنعت و اقتصاد گرفته تا مسائل با اهمیت فرهنگی بین فارس و غیر فارس در ایران تبیعیض مضاعف وجود داشته . ظلم غیرقابل وصفی بر ملت های غیر فارس شده است .

نوشته شده توسط: Anonymous

در جواب اقای تبریزی باید گفت که تا زمانی که هنوز شما با جملات مثل زبان مادری و زبان عمه و زبان خاله اساسی ترین و ابتدایی ترین خواسته ملت های غیر فارس را یعنی آموزش به زبان مادری را تمسخر می کنید ما نیز مطمئن باشید کوچکترین اهمیتی به نوشته های شما نخواهیم داشت/
نوشته های امثال شما ارزش حتی خواندن هم ندارد چون اگر شما و امثال شما بر سر قدرت بودید جنایات و نسل کشی بدتری نسبت به کشتار تابستان 67 می آفریدید/
شماها متاسفانه فقط فقط می خواهید که مثل شما فکر کنیم و مثل شما حرف بزنیم و در راه اهداف و خواسته های شما بمیریم
فقط خودتان و خواسته های خودتان را می بینید و ارزشی به خواسته های دیگران قائل نیستید./پس ما نیزهیچ ارزشی به نوشته های و خواسته های شما که فقط فقط بر سر قدرت و حکومت کردن با حکومت فعلی ایران اختلاف دارید، قائل نیستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

زنده باد فروید! همانطور که گفتم همه اداهای انترناسیونالیستی و هومانیستی با یک لغزش فرویدی بر باد فنارفت و "قلمزنی" که گمان می برد نوشته هایش چنان عمیق و پرمغزند، که آدمی برای فهمشان چاره ای جز چندباره خوانی آنها ندارد، بناچار چهره واقعی اش را نشاد داد. "پارسیان" بجای "ایرانیان" نشستند، تا نویسنده از تنگنای قافیه بگریزد! و دانسته افتاد که اگر بر فرض محال یک نمایشنامه نویس فارس به دیگران توهین کرد (که نکرده است) پس "همه" پارسیان" مقصرند و باید دست به پاکسازی نژادی خاورمیانه از این موجودات خبیث زد. و همچنین فهمیده شد که در هر کجای دنیا اگر کسی با "خر" کلمه ای ساخت، قصدش توهین به مردم آذربایجان است و از فردا کلمات "خرتوخر"، "خرپول"، "خرکار" و ... همه باید ممنوع شوند. مثلا اگر من در جواب حضرتش بنویسم: «در تنگنای قافیه "خورشید"، "خَر" شود» حتما هدفی جز توهین به ترکان عالم نداشته ام. دیگر اینکه

"تراکتور"، یعنی همان ماشینی که کشاورزان در سرتاسر دنیا با آن زمین را شخم میزنند و بار می برند، از این به بعد "توتم" قبیله ترکان و خدای عشیره پرستان است و هر گونه شوخی با آن محاربه با الله و مستوجب قطع دست و پا در جهت مخالف خواهد بود! و صد البته این نظریات مشعشع یکی از فرهیخته ترین فعالان قومی است، در مورد لمپنهایشان تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. و حرف آخر هم اینکه باز هم زنده باد فروید!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

میگویند «هنر نزد پارسیان است». حرف درستی ست. این هنر را در پوستر «خراکتور» دیدیم که چگونه خر را مثل مار برگردن تراکتور پیچ داده و مثلاً شاهکار مینیاتور "ایرانی" یعنی پارسی خلق کرده است. غیر پارسیان هنر ندارند فقط میتوانند کله ی «کورآکتور» را از توی قبر بیرون آورند که دارد پیام میدهد با صدای عجیب و غریب خود...و با دوربین غیر مد روز عکس بگیرند؛ تا
خواننده تصور روشنتری از صحنه ی داستان داشته باشد...

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای ظاهرا تبریزی با ان ستاره سرخ قلابی،لطفا سند این تهمت ها..... را هم ارائه بدهید. تا صداقت گفته هایت ونوشته هایت معلوم شود.این ..... هائیکه نوشته اید ربطی به دکتر هیت ندارد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آزاده دواچی گرامی مسئله قابل توجهی را مطرح کرده است:« آیا نظامی کردن زنان درست است؟» با اشاره به عکسهای زنان مسلح در کوبانی. میافزاید:« نقش زنان در پیشبرد الگوها و رفتارهای صلح طلبانه و مقابله سازمان یافته با جنگ و خشونت است.
سلاح به دست گرفتن و فرستادن آنان به جنگ نیز نوع دیگری از خشونت علیه زنان را تداعی می کند و آنان را بیشتر در معرض خشونت های اعمال شده از سوی نیروهای افراطی قرار می دهد...

صرف نظامیزه کردن نیروهای زنان در برابر نیروهای داعش، هر چند می تواند به عنوان نیرویی بازدارنده عمل کند اما موثر و کافی نیست و چیزی از اعمال خشونت علیه زنان در منطقه نمی کاهد، اما به نظر می رسد آن چیزی که در این میان نقش کلیدی دارد، شرکت و طرح ریزی گسترده ی زنان برای بالا بردن کیفیت آموزش زنان در منطقه و به خصوص زنان مسلمان است، به طوری که الگوها و تبلیغات نیروهای رادیکال بر این زنان نتواند موثر واقع شود و الگوهای اقتدارگرا و خشونت گستر نتواند در میان زنان و جوامع اسلامی تقویت و بازتولید شود و به عنوان ارزش، باور و محرک های خاص برای تقویت و پیشبرد گفتمان مدنی در جوامع مسلمان هدف اصلی قرار بگیرد تا زنان بتوانند مشابه برخی دیگر از کشورها، نقش بنیادینی در پیشبرد حرکت های مدنی داشته باشند.»***
از نظر من نظامی شدن با نظامی کردن فرق دارد. و درستی یا نادرستی یک عمل و پدیده را در «مکان و زمان» مشخص خود لازم است مورد توجه قرار بدهیم. در کوبانی «نظامی شدن بیشتر مطرح است». کوبانی با داعش،تبعیض،اسد،و دیگر نیروهای جنگ طلب درگیر است. کوبانی در شرایط جنگی ست. نه در شرایط صلح . نظامی شدن توانا ها از زن و مرد برای دفاع از حق حیات است. این نظامی شدن در کوبانی درست و ضروری و تنها راه حفظ حیات است. اما درعین حال کانونهای صلح و مدنی نیز لازم است و فعالیت آنها هم ضروریست. مسئله نظامی شدن را به خاورمیانه گسترش دادن درست نیست. ولی هرجا حفظ حیات مسئله درجه اول است نظامی شدن ضروری ست. زنان عراق هم ضرورت دارد در برابر داعش نظامی شوند. اما در شرایط غیر استثنایی و یا صلح، «کوششهای مدنی» راه درستی ست. مثلاً در منطقه خاورمیانه . نظامی شدن زنان در شرایط استثنایی، بله موجب کم شدن خشونت علیه زنان است. اما خشونت را کلاً از بین نمی برد. چون مسئله خشونت ریشه ی فرهنگی-تربیتی نیز دارد. دلیل این مسئله آن است که کار برابر موجب برخورد برابر میشود. برابری نیز موجب کم شدن تبعیض و خشونت است. اما در کل و در شرایط عادی نظامی شدن نه تنها برای زنان خوب نیست حتی برای مردان و جامعه نیز خوب و درست نیست. حرکت به سوی صلح و عدم سلاح استراتژی درستی ست.** شما از «آموزش و فمنیسم» برای زنان نوشته اید. میدانیم که مقوله «برابری » را در فمنیسم به ایده لوژی تبدیل کرده اند. اکنون این «آموزش» هم ایده لوژیک پیش برود و یا در عمومیت میرود، باید گفت این «تلاش فمنیستی» نیز «مشکل گشا» نیست بل مشکل آفرین است مثل دیگر ایده لوژیها. از جمله مانند اسلام سیاسی. و یا ایده لوژیهای فلسفی و سیاسی. راه حل درست « نساختن ایده لوژی» از مقولات و تئوریها و ارزشهای معنوی جهان شمول است.جنس گرایی، نژادگرایی و مانند اینها بخشهایی از ایده لویها هستند. انسان دوستی درست است اما انسان گرایی که تبدیل انسان دوستی به ایده لوژی ست غلط است.برای مطالعه بیشتر:«نگاه ایده لوژیک» از آ. ائلیار http://www.iranglobal.info/node/23694 * در ایران ، در تاریخ اندیشه ، هیچ اندیشمندی موضوعات را از زاویه تبدیل آنها به
«ایده لوژی» مورد بررسی قرار نداده است. در صورتی که این متد تازه نیست حد اقل از جنگ دوم جهانی به این سو شناخته شده بود. مثلاً موضوع «حمله و حکومت اسلام در ایران» هرگز از زاویه «ایده لوژی» مورد بررسی تاریخ نویسان و نقادان رخداده های تاریخی کندوکاو نشده است. اگر میشد «جامعه روشنفکری» میدانست که حکومت اسلام از آغاز در ایران حاکمیت «اسلام سیاسی» بود.و این میتوانست تا حد زیادی خطر قدرت گیری خمینیسم را حداقل در بین اهل کتاب و تفکر رفع کند...
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی آدم چقدر باید کند فهم و لجوج باشد که معنی کلمه "خر" را نفهمد! آیا شما نمی فهمید که خر چه معنا میدهد؟ اگر فهم آن برایتان مشکل است، چرا به لغتنامه رجوع نمی کنید؟ مظور تان از بیان حرفهای بیربط و بیمعنی، و خنده آور چیست؟ اگر کسی به جنابعالی با نسبت دادن کلمه خر فحش بدهد، خوشت میآید؟ یک هرزه نامه نویس ... نداند، بکاربردن کلمه خر، و نسبت دادن آن به تیم فوتبال تراختور توهین به تمام بازیکنان آن و همچنین توهین نسبت به هوا داران و ملت آذربایجان است. معمولا افراد لمپن و بی شخصیت علیه خلقها جوک میسازند، و مردمان را تحقیر و مسخره میکنند. آیا لاتهایی که با جوک های تحقیر آمیز، بملل غیر فارس اهانت میکنند، از نظر شما هنرمند محسوب میشوند؟ اگر چنین است پس تمام قداره بندان کوچه و پس کوچه، و لمپن های هرزنامه نویس هنرمند اند؟ آفرین بر فهم شما!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی، سوال اینجاست که آیا می توان با احزابی مانند حزب پان ایرانیست، آینده ای سکولار دمکرات برای ایران ساخت؟ آیا دمکرات و سکولار دمکرات نامیدن چنین حزبی، توهین به اصل دمکراسی و سکولاریسم نیست؟ آیا ایران گرایی می تواند اینقدر چشمها را نابینا کند که به تعریف و تمجید از چنین احزابی پرداخته شود؟ آیا در میان فعالین سیاسی ایرانی، واقعا نیروهای دمکرات و سکولار وجود نداشتند که کنگره، از آنها دعوت بکند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دمت گرم استاد لوایی، قلمت پاینده باد ( یاشا اوستاد آغزینا ساغلیق)

نوشته شده توسط: Anonymous

In kare kesif miras pighamber aslam ast tajob nedared kareshan on asst hamle kon ghart kon genimat bebar vetejavoz kon ve bebar benam alaz

Ai mardomr
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

وحدت ملی با پانیرانیسم، سکولار دموکراتیسم با پانیرانیسم. ایران اتمی با پانیرانیسم.جنگ سوم و چهارم جهانی با پان ایرانیسم. هیتلر زنده است؛پاینده باد پان ایرانیسم. نمرده ناسیونالیسم، مادر فاشیسم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقاي كاظم ثاني/ مي گم اين " حزب پان ایرانیست" بهتر در جمهوري اسلامي بماند و اخوند ها را به سلاح هسته اي مجهز نمايد،جاش براستي در اپوزيسيون سكولار ء-دمكرات نيست،

نوشته شده توسط: Anonymous

فرازهایی از منشور اعتقادی حزب پان ایرانیست، یکی از شرکت کنندگان در کنگره، که به قول آقای اقبالی، گویا سکولار دمکرات و خواستار <ساختار عدم تمرکز سکولار -دمکراتیک در ایران یکپارچه،> و همینطور صلح دوست است. توضیح اینکه متون داخل پرانتز از من است:
- <در هر مقطعي از زمان، قانون اساسي بايد بيانگر احترام به ديانت اسلام وديگر اديان الهي.... (فقط اسلام و ادیان الهی) باشد>
- <کردها، وابستگان ملي، قومي، تاريخي و فرهنگي ما هستند. (وابستگان و نه بخشی از ایرانیان) در هر کجاي جهان، در هر شرايط و با همه توان، از حقوق آنان دفاع خواهيم کرد.>
- <حمايت همه جانبه از حقوق کردها، شيعيان و ديگر وابستگان فرهنگي، مذهبي و قومي «ملت بزرگ ايران»، از اصول قطعي سياست خارجي «پان ايرانيسم» مي‌باشد.> (باز هم کلاه سنی ها و دیگران پس معرکه است)
- <پيوند يگانگي و هم خانماني مردم‌ها و افغانستان و تاجيکستان، ناگسستني است.>

- <سرزمين خوارزم و فرارود (ماوراء النهر)، پايگاه و خاستگاه زبان فارسي است. با آنان جدايي نداريم.>
- <ساکنان سرزمين تاريخي قفقاز از ما جدا نيستند، با آنان تاريخ و سرنوشت مشترک داشته و داريم.>
- <نيروهاي زميني، دريايي وهوايي ما بايد در نهايت قدرت و صلابت و نه تنها پاسدار مرزها و آسمان‌ و درياهاي ميهن ايرانيان باشند، بلکه امنيت و امنيت و اعتماد همه وابستگان فرهنگي و مذهبي و قومي ما را تضمين نمايند.>
- <در برابر دشمنان مسلح بايد تا دندان مسلح بود.> (تسلیح، تسلیح و باز هم تسلیح)
- <تا زماني که خلع سلاح اتمي در تمامي نقاط جهان تحقق نيابد، ملت ايران ناچار از دستيابي به سلاح اتمي بمنظور حفظ تعادل قوا و احساس امنيت ملي مي‌باشد.> (پیش به سوی صلح جهانی با بمب اتمی)
- <اين سرزمين، ايران‌زمين است، در ايران زمين هيچ‌گونه انديشه ضد عظمت، ضد سرافرازي و ضد يگانگي ملت ايران جايگاهي ندارد.> (هر کس نظری به جز این داشته باشد چه خاکی بر سرش ریخته می شود؟)
- <در نظام عدالت سياسي، همگي بايد يک شعار را سر دهند: «ايران بزرگ و مقتدر فردا، نيازمند کوشش و جانفشاني فرزندان خود مي‌باشد»> (یاد هیتلر به خیر)
- <جوانان ايراني تشکيل دهنده سپاه عظيم «سازمان بزرگ ارشاد ملي» خواهند بود.> (ارشاد ملی به جای ارشاد اسلامی!)
- <سازمان‌هاي اداري را خانه تکاني کنيد.> (باز هم تصفیه. و این بار از نوع پان ایرانیستی)
- <زبان فارسي روان ملت‌ها و يکي از وجوه مشترک فرهنگي ما با ساير اقوام ايراني و غير ايراني است. پاسداري از زبان فارسي و گويش‌هاي گوناگون آن وظيفه حکومت آرمانخواه مي‌باشد.> (یک ملت یک زبان و دیگر هیچ)
- <عرفان و ادبيات عرفاني از جلوه‌هاي فرهنگ ايراني است آن را پاس مي‌داريم.> (به این می گویند سکولارسیم ناب محمدی)
- <هدف نظام آموزش و پرورش بايد تربيت فرزندان ايران زمين براي خدمت به موجوديت اصيل و جاودانه ملت ايران باشد> (به جای ایران بگذارید آلمان. می شود رونوشت برابر اصل نظام آموزشی هیتلر خدابیامرز)
- <محور قرار دادن آيين تربيتي ملت‌گرايي «ناسيوناليسم» که کامل‌ترين آيين تربيت گوهر انساني و رسيدن به کمال در راه خدمت به ملت و جامعه بشري است.>
- <آموزش و پرورش: پرورش انسان ايراني براساس شناخت ژرف و يژگي‌هاي فرهنگ ايران زمين و انديشه‌هاي والاي انساني و معارف الهي و اسلامي.> (اگر کسی بگوید که این سکولاریسم ناب نیست، باید گردنش را زد)
منبع: http://www.paniranist-party.org/pages-2.html
نوشته شده توسط: Anonymous

دفتر آيت الله مصباح در پاسخ به سؤالات متعدد درباره شايعات مربوط به تجويز شكنجه و تجاوز به زندانيان سياسي: « اين‌ها بخشي از هزاران افترايي است كه به حضرت آيت الله مصباح نسبت داده‌اند و ابداً صحت ندارد.»

نوشته شده توسط: Anonymous

همچین پارس و غیر پارس می کنید انگار که هر کسی در این مملکت از تبار پارس ها باشد, نان در روغن و سر بر بالشت قو دارد ! عزیز دل, سفری به روستا های استان فارس و کرمان و اصفهان و ... برو, تا ببینی که همه ما به یک درد مشترک دچاریم. نه در خیابان های تهران گونی گونی اسکناس پخش می کنند, نه در خیابان های تبریز دسته دسته آدم اعدام می کنند که دم از تبعیض پارس ها علیه ترک ها می زنید.
تنها شانسی که قوم پارس آوردند, این بوده که زبانشان شده زبان رسمی کشور. وگرنه برتری دیگری بر بقیه قوم ها ندارند. همه تحت ظلم حکومت ظالمند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در گذشت ان مرد دانشمند فقید به همه دانش پژوهان و اهل خرد و اندیشه تسلیت باد.امید وارم که از میراث فکری ان مرد عده ای سرمایه سیاسی و نغمه های اغواگر ساز نکنند.او متعلق به کشور ایران و جامعه ایرانی است و خطاست هویت او را با فرمان های حزبی و فرقه ای یک دانست .نا گفته پیداست که او یک ایرانی اذری بود که در فرهنگ و خاک ایران زمین شکوفا شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دیگر حنای شما رنگی برای مردم اذربایجان و سایر ملت های تحت ستم ندارد
ماهیت شما ها را خیلی وقت که شناخته ایم و هیچ اعتمادی به شما و امثال شما نداریم
گاهی با زور ، گاهی با زندان و اعدام و گاهی با فریب و چرب زبانی ثروت مادی و معنوی ملت های غیرفارس را تصاحب کرده اید
شما تا ابد به غیرفارس ها بدهکار هستید
ایران گلوبال خواهشا سانسور نکن
با تشکر

نوشته شده توسط: تبریزی

از هنگامی که در تارنمای ایران گلوبال درباره مرگ جواد هیأت سخنانی نوشته شدند و چند تن نیز که پیروان پان های رنگارنگ بودند آمدند و ستایش هائی گزاف درباره چنین مرده ای نوشتند من آهنگ آن را نداشتم که درباره چنین کسی یادداشتی به ایران گلوبال بفرستم چرا که زمان و نیروئی را که برای کوبیدن رژیم آخوندی می توان به کار برد چرا باید برای کارهای دیگر هزینه کرد؟ هم اکنون ما در هنگام تابستان هستیم، به جای آن که انبوهی از نوشته ها و یادمانده ها درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ سیل آسا به تارنمای ایران گلوبال سرازیر شوند به جز من و یکی دو تن دیگر هیچکس درباره کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ به تارنمای ایران گلوبال نوشته ای نفرستاد! یکی از زبان مادری نوشت، یکی از زبان پدری نوشت، یکی از زبان عمه ای نوشت، یکی از زبان خاله ای نوشت، یکی درباره تراکتور پان آکتور نوشت و یکی درباره .....

..... فلان پان، پان نامه نوشت! گفتم شاید کار با چند تسلیت و روانش شاد باد و ..... به پایان برسد اما دیدم که نه! چند تن آمده اند و از جواد هیأت می خواهند قهرمان سازی کنند! آنجا بود که دیدم نمی توان خاموش ماند! سخن گفتن درباره جواد هیأت برای فسیل هائی که مغزشان با پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی از کار افتاده است هوده ای ندارد (نرود میخ آهنین در سنگ!) اما برای جوانان کم سن و سال و ساده دلی که با شنیدن یکی دو آهنگ و سرود و شعر و شعار از پان های رنگارنگ پیروی کرده و آریاپرست و فارس پرست و ترک پرست و ..... شده اند سودمند است، (هیأت) را که واژه ای عربی است نیز باید با الف همزه دار نوشت نه با یاء همزه دار، از این روی از نگر دستور زبان (هیأت) درست و (هیئت) نادرست است! ********** علی هیأت در سال ۱۲۶۷ در تبریز زاده شد، نخست به نجف رفت و در آنجا آخوند شد و با عبا و عمامه به تبریز آمد اما پس از بازگشت به تبریز و دوستی با احمد کسروی تبریزی و با سخنان وی دست از عبا و عمامه و آخوندیسم برداشت، احمد کسروی تبریزی چپ گرا بود اما علی هیأت هوادار رژیم پهلوی شد و راه این دو تن از هم جدا شد! علی هیأت پس از گفتن سخنانی درباره شاهدوستی و هواداریش از اعلیحضرت رضاشاه و اعلیحضرت محمدرضاشاه پهلوی در رژیم پادشاهی دارای پست هائی مانند رئیس دادگستری همدان، رئیس دادگستری آذربایجان، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر دادگستری و ..... شد! علی هیأت در زمان رژیم پهلوی به جز آن که از کارگزاران آن رژیم پهلوی بود برای خوشایند اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر یک آریاپرست و پانفارس دو آتشه نیز بود! سرانجام علی هیأت پس از سال ها شاهدوستی و آریاپرستی در سال ۱۳۴۵ در ۷۸ سالگی در تهران درگذشت و در همان جا نیز به خاک سپرده شد. ********** علی هیأت پسری به نام جواد هیأت داشت، جواد هیأت هنگام انتحار اسلامی در سال ۱۳۵۷ و به روی کار آمدن رژیم آخوندی ۵۳ سال داشت، پس در این ۵۳ سال چه کار می کرد؟! جواد هیأت در زمان رژیم پادشاهی پزشک شد اما مانند پدرش علی هیأت از هواداران اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر و یک پانفارس و آریاپرست دو آتشه بود! از این روی رئیس بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی شده بود! بیمارستان شهربانی رژیم پهلوی برای چه برپا شده بود؟ در زمان شاه پلیس و نیروهای امنیتی آن رژیم مانند سازمان اطلاعات و امنیت کشور (س.ا.و.ا.ک) و کمیته مشترک ضد خرابکاری در سراسر ایران تنها یک بیمارستان ویژه در تهران داشت! این بیمارستان تنها درمانگاهی بود که پلیس و ساواک رژیم پهلوی نیروهای ضد رژیم را که زیر شکنجه یا در درگیری با مأموران شاه زخمی می شدند به آن می فرستادند! نمونه ای از چنین کسانی علیرضا نابدل و بهروز دهقانی و مراد نانکلی هستند! کسانی از چهره های ضد رژیم شاه نیز اگر در زندان بیمار می شدند به بیمارستان شهربانی فرستاده می شدند! در این بیمارستان مأموران شهربانی و ساواک و کمیته مشترک ضد خرابکاری از زخمی ها و حتی از کسانی که داشتند می مردند بازجوئی می کردند و از زخمی ها در بیمارستان شهربانی به ریاست جناب آقای دکتر جواد هیأت شاهدوست و پهلوی پرست با شکنجه های ددمنشانه بازجوئی می کردند! روشن است که ریاست چنین بیمارستانی که یکی از پایگاه های امنیتی رژیم پهلوی بود بایستی به کسی سپرده می شد که سرسپرده رژیم شاه و پذیرفته شده از سوی دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی باشد و این سرسپرده کسی نبود جز جناب آقای دکتر جواد هیأت! ********** پس از انتحار اسلامی جواد هیأت به کارهای پزشکی پرداخت و همه گندکاری هایش نیز از شاه پرستی و آریاپرستی گرفته تا همکاری با ساواک آریامهری از سوی رژیم آخوندی نادیده گرفته شدند! و اکنون که مرده است چند تن پیدا شده و می خواهند با قهرمان سازی و قهرمان تراشی از چنین کسی همه گندکاری های او را ماست مالی کنند!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بله گرامی، داستان همین چیز هایی را که شما درک میکنید- از جمله ربط و بی ربطی ها را- خواسته نشان دهد. و اضافه برآن هرکس برداشت خودش را داشته باشد؛ که ممکن است با برداشت دیگران هیچ نخواند. توجه کنید که کلمه «ایران» ذکر نشده، این برداشت شماست.اما داستان خواسته «ایجاد برداشتهای مختلف-متفاوت-و متضاد» را موجب شود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در صورت امکان دوستان لطف کنند متن کامل سرود کردی کوبانی را با متن کردی به فارسی و یا به زبانهای دیگر اینجا درج کنند. ممنون میشوم.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

با درود به همه خوانندگان گرامی و دوستانی که کمنتار نوشتند.
1- من در سخن روز خواستم جایگاه "کنگره سکولار دمکراتهای ایران" را در بستر سیاست ورزی اپوزیسیون بیان کنم و نشان دهم که افق نوینی در برابر ما قرار دارد.
2- در این کنگره بقول عزیزی، جریان "اصلاح طلب دفن شد" و گرایش کاملن مسلط، بر انحلال (سرنگونی) رژیم اسلامی تاکید داشت.
3-کنگره نقش مهماندار طیف رنگارنگ اپوزیسیون را اجراء کرد و بستر گفتگوی نیروهای سیاسی بلوغ یافته را فراهم کرد.
4-گرایش قوی در کنگره و بویژه جوانان، خواهان تدوین مبانی مشترک برای اقدام سیاسی بودند، اما بنظر میرسد که سیاست اجتناب از شتابزدگی و گامهای سنجیده برای بسترسازی و ارتقاء این روند در عمل پیش رفت. این کنگره پرچم اشتراکات را در متن مباحثات برافراشت.
5- کیانوش گرامی پرسیدند منظور از "پژواک پیام نامکتوب کنگره" چیست؟

مباحثات کنگره بیانگر روحیه وحدت طلبانه، مداراگرایانه و مسئولانه ای بود که در جنبش تا کنون بیسابقه بوده است و اگر مکتوب می شد؛ به باور من حاصل آن، توافقی بر سر برچیدن رژیم اسلامی، جدائی دین از حکومت (سکولاریسم)، ساختار عدم تمرکز سکولار -دمکراتیک در ایران یکپارچه محرز بود.
من آگاهانه گزارشی از کنگره ننوشتم؛ چون قرار است گزارش بطور کامل منتشر گردد.

6- نیروهائی که به کنگره دعوت شده بودند، اکثریت شرکت کردند و لیست دعوت کنندگان بدین شرح بود:

* سخنان آغازين دکتر اسماعيل خوئی همراه با دعوت از نمايندگان احزاب سياسی برای افتتاح کنگره (هر يک به مدت 5 دقيقه)
خانم مهين ارجمند از سوی حزب پان ايرانيست ايران
خانم ناهيد بهمنی از سوی حزب کوملهء کردستان
آقای فريدون احمدی از سوی اتحاد برای دموکراسی
آقای کاوهء آهنگری از سوی حزب دموکرات کردستان
دکتر رضا حسين بر از سوی جبههء مردم بلوچستان
آقای کورش اعتمادی از سوی گروه رايزنی برای اتحاد
آقای جوما بورش از سوی سازمان دفاع از حقوق ملی خلق ترکمن
خانم پرتو نوری علا از سوی پيوندسرای نويسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دموکرات ايران
آقای علی اصغر سليمی از سوی دفتر پژوهش های راهبردی برای دموکراسی و حقوق بشر
مهندس مسعود هارون مهدوی از سوی سازمان حقوق بشری «زندگی کن و بگذار زندگی کنند»
آقای پرويز ضرغامی از سوی اتحاد عشاير و اقوام جنوب ايران
آقای دارا صالح زاده از سوی شبکهء سکولارهای سبز ايران
دکتر بهرام آبار از سوی حزب سکولار دموکرات ايران
آقای آرش مهدوی از سوی انجمن رهائی جوانان ايران
آقای محسن بهزاد کريمی از سوی مرکز مطالعات سياسی و تحقيقات استراتژيک اپوزيسيون
آقای محمد کرمی از سوی‌‌ سازمان مشروطه خواهان پادشاهی
آقای فرشيد آرين از سوی جنبش فعالان حقوق بشر
آقای رامين گلبانگ از سوی سازمان آزادگان نروژ
دکتر اسماعيل نوری علا از سوی جنبش سکولار دموکراسی ايران
* سخنی در بزرگداشت دکتر شاپور بختيار، بماسبت يکصدمين سالگرد تولد او (ناصر کاخساز)
7- قرار بود مباحثات کنگره مستقیم پخش شود و بعلت بروز مشکل فنی این کار انجام نگرفت.
8- آقای کرمی گرامی؛
واقعیت اینست که ما (جهانگیر لقائی و ...) با ارزیابی از شرایط حساس کنونی، جنبشی (جبهه ای) بودن این حرکت تصمیم گرفتیم با این اقدام درست و بجا همراه شویم و در کنار کوشندگان راه ازادی و آبادی ایران برای اهداف مشترکمان مبارزه کنیم.
در این کنگره کسی از استحاله و اصلاحات در نظام اسلامی سخنی بمیان نیاورد و کنگره، کنگره سرنگون طلبان سکولار دمکرات بود!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس از وبسایت ایران گلوبال بابت باز نشر

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی زنده یاد آقای دکتر جواد هیت در حیات بود شما چپی ها (بخصوص بچه های راه کارگر و فدائیان خلق ساکن اردبیل و تبریز) ایشان را بخاطر اشتغال در پزشک قانونی تهران در زمان رژیم پهلوی شدیدا نکوهش میکردید. حال که ایشان در حیات نیست امیدوارم پایبند اصول اخلاقی باشید و از شایعه پراکنیهای با اساس خوداری کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای آیلیار، با عرض سلام خدمتتون. می خواستم بگم که شما چرا عنوان نوشته تون رو "گور پارس" گذاشته اید؟ این عنوانی که شما برای نوشته تون انتخاب کرده اید، در ابتدا قبل از اینکه خواننده وارد متن شود تداعی معنی "قبر مردم ایران" را می کند. انتخاب این عنوان اصلا به معنای مورد نظرتون "صدای محل دفن" هر چند بصورت سمبلیک نزدیک نیست. ارادتمند

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به اقای، محسن ذاکری،...کسی مانند شما که ادعا دارد، فلسفه درس خوانده است، حقیقت و درستی پدیده ها و ابیکت ها را بر اساس فرضیات و زوبیکتیو بنا می نهد و با تحلیل و کند و کاو با بررسی داده ها و شاخص ها و پارامترهای گذشته و در دستِ امروز، به مرحلهء برهان و حکم میرسد. اینکه شما به یک بار به صادر کردن حکم و قضاوت بیجا در باره دیگران رسیده اید، نشان از ایراسیونال بودن شما در اندیشه و فرهنگ سکولار تشریف دارید. شما طرف صحبت من نبوده اید و نیستید و اصولأ در جریان آنچه از بر پایی شبکهء سکولارها تا به امروز بوده نبوده اید و بی اطلاع میباشید. برپایهءِ کدام حقوق و سند مالکیّت شما هم خود را در مرکز و در مسند محوری جنبش سکولار دمکراسی قرار میدهید، و دیگرا را با خود می سنجید ! این وزنهء سنگین و درجه را چه کسی به شما آویزان کرده است.

. این فرضیه و برهان را از کجا ثایت کرده اید که هر کس در محفل و فرقهءِ شما نباشد، دیگر سکولار دمکرات نیست، و دیگر در پیش بُرد، جنبش سکولار دمکراسی فعال نیست و پاسیو شده است !. این نظریه شما با سید علی خامنه ای چه فرق دارد که هر کس با ماست خودی است و هر کس با ما نیست غیر خودی و خرابکار و لعنتی است و باید طرد شود ؟ من چون بر حقوق فردی و لیبرال دمکراسی تأکید دارم، بر این نظر هستم که تفکر فردی مورد احترام هست و بدرستی حضور دو نفر در یک نشست میتواند مؤثر باشد و جهت سیاسی را عوض کند، اگر این دو نفر نامبرده در شورای هماهنگی انتخاب میشدند، و حضور چند نفر کم رنگ تر میشد، احتمال داشت که مجددآ به ای گروه آنها بپیوندم. برخورد شما شخصی و تجاوز به حریم فردی و خصوصی افراد هست، با پراکنده گویی و درشتخویی و مفت و مجانی وکالت افراد بزهکار و غیر دمکراتیک را بر عهده گرفتن، به همان پاسداران و بسیجی هایی میماند که نوار قرمز بر پیشنانی می بندند، به شما پیشنهاد میکنم اگر در جستجوی هویّت و موقعیّت اجتماعی و میخواهید مؤثر باشید ، استقلال فکری و آزادگی را پیشه کنید. سینه سپر کردن بیجا و کور کورانه اطاعت کردن، انسان را به پستی و رذالت میکشاند، در مورد اینکه من سابقهء سیاسی دارم و یا اصلأ چه کسی هستم، به شما زبطی ندارد، زمانیکه ما در مورد سکولاریسم می نوشتیم، شما درگیر خود شناسی خویش و در جستجوی راه بودید. امّا بارها لیدر شما آقای اسماعیل نوری علا را به مناظره دعوت کردم، و جرأت حضور را نداشت، و در یک جلسهء رسمی شبکهء سکولار های سبز، بجای پاسخگویی از ناچاری در حضور 130 نفر مرا عامل نظام جمهور یاسلامی خواند، و از ادامهءِ گفتگو سر باز زد. تا چه یه شما که تازه به دوران رسیده اید، من مانند گذشته برای هر گونه مناظره و گفتگو در هر رسانه ای با حضور هر فردی حاضر هستم. سکولاریسم ایدئولوژی خاصی نیست، کم نبودند و نیستند سیستمها و افرادی که سکولاربودندو هستند ولی در عمل و در مرحلهءِ پراتیک یک دیکتاتوری بدتر از دیکتاتوری دینی هستند .سکولاریسم زیر مجموعه ای از دمکراسی است، سکولاریسم یک فرهنگ اجتماعی، یک فرهنگ سیاسی و منشیِ افراد و جامعه هست، شما و لیدرهای شما ممکن هست، با سکولاریسم ( جدایی دین از حکومت) آشنایی داشته باشید، امّا فرهنگ و منش سکولاریسم و اندیشه ورزی راسیونال فرقهءِ شما در مرحلهء پسا مدرن است، برون رفت شما از این فرهنگ آنارشیسم فئودالیته، کمکی بزرگی است به پروسهء جایگزینی دمکراسی در ایران. ● در پایان از شما تمنی میشود، در نقد و دیالوگ، فرهنگ و ادب و نزاکت را رعایت کنید، و ما را اجبار نکنید که هر درشتخویی شما را با شدت تمام پاسخ دهم.
نوشته شده توسط: Anonymous

روانش شاد و آرزوهایش محقق باد

نوشته شده توسط: Anonymous

شعری از رضا براهنی ، در مورد ایران ...................................
با توام ايرانه خانم زيبا! ....../ شانه كني يا نكني آن همه مو را ، فرق سرت باز منم باز كني يا نكني باز / آينه بنگر به پشت سر آينه بنگر ، به زيرزمين با تو منم خانم زيبا / چهره اگر صد هزار سال بماند آن پشت، با تو كه من پشت پرده‌ام آنجا / كاكل از آن سوي قاره‌ها بپراني يا نپراني ، با تو خدايي برهنه‌ام آنجا / بي‌تو گدايم ببين گداي كوچه‌ي دنيا /
با توام ايرانه خانم زيبا!..............

نوشته شده توسط: Anonymous

دا عش هیچ کار غیر اسلامی انجام نمی دهد . از پیروان ادیان دیگر خواسته جزیه بدهند . با کفار یزیدی هم که اهل کتاب نیستند طبق سنت رسول الله رفتار می کند .

نوشته شده توسط: Anonymous

با اطلاق عنوان "داستانواره" یک مطلب بی سروته نه بامحتوا می شود و نه "داستانواره"! صورت مسئله بسیار ساده تر از این حرفهاست: در برابر سؤال مستقیم و سرراست «کجای کلمه "خرآکتور" توهین است و اگر هست به چه کسی؟» نویسنده ای که خود اعتراف کرده است بدنبال استقلال آذربایجان است، فلسفه افلاطون می بافد که این مطلب مقابله به مثل در برابر یک "توهین" است و اگر کسی نمی فهمد که توهین است، باید مطلب بغایت پیچیده و پر رمز و راز او را (بنازم به این خودشیفتگی!) چند بار بخواند و بدور خود فوت کند! نویسنده با تصور زیرک بودن از زیر بار جواب دادن به این سؤال ساده شانه خالی می کند و همچنان بر طبل توخالی نفرت پراکنی می کوبد. هواداران ولایت فقیه هم می گویند نفس سخن گفتن از رابطه با امریکا توهین به مقدسات اسلام است و اگر هزار بار از ایشان بپرسید ربط این دو بهم چیست،

خواهند گفت ولی فقیه گفته است و درک او بالاتر از شما است، پس یا قبول کنید، یا بروید فوت کنید! برای من قابل درک است که آ. ائلیار بدون ارائه هیچ دلیل منطقی، کلمه "خرآکتور" را یک توهین بداند و از ارائه یک دلیل محکمه پسند برای ادعای خنده دارش طفره برود. زیرا او طرفدار استقلال آذربایجان است و مقدمه این استقلال را در ایجاد انشقاق میان ترک و فارس می داند، پس بناچار به هر حربه ای متوسل می شود تا به نفرت قومی دامن بزند، حتی اگر در این راه همصدای نژادپرستان بشود. آیا اینکه آ. ائلیار برای اثبات نظرش از مجلس ارتجاع آخوندی مثال می آورد به اندازه کافی گویای همه مطلب نیست؟ آئلیار و آئلیارها اگر هزار بار هم ادعای دوستی و همبستگی و هواداری از کرامت انسانی بکنند، باز هم در سر چنین بزنگاههایی "لغزش فرویدی" کار دستشان می دهد و ناخودآگاهشان تمایلات درونی آنها را لو می دهد. برای همین هم هست که آ. ائلیار صد سال دیگر هم به این سؤال پاسخ نخواهد داد که چرا "خرآکتور" را یک توهین می داند، توجیهات ایشان شاید فقط بدرد گول زدن کودکان گروه سنی الف بخورد، نه بدر ما که افعی مارخورده ایم!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی، قدری بخود آیید، این همه طمع و آز برای «کسی بودن» هرگز کسی را به جایی نمی رساند. سرا پا تحریف هستید: می گویید خوشحال شدید که وجود یکی دو نفر می توانسته است جو را دموکراتیک کند! بوالعجب، دموکرات شدنو دموکرات بودن اگر به این راحتی بود که شما هم تا حال دموکرات شده بودید. کدام عقل سالمی می گوید که یک کنگره با وجد تنی چند می تواند دموکرات شود؟ آقای عزیز! می نویسید یا روبوسی است یا بهچ که ماهیت افراد را نشان میدهد، پس قرار است چه را نشان بدهد بوی دهان آنها را؟ اینکه خوب است که ماهیت ما آشکار شود! یا نه این بهتر است که روبوسی کنیم برویم مثل شما از در و دیوار ایراد بگیریم. این ادعای گنده را از کجا در آوردید که در پوشش سکولاریسم دموکراسی را به کنار گذاشته اند؟ مگر سکولاریسم الان در ایران پیاده شده است؟ و یا اینکه با کنگره سرشار از غنی افکار، سکولاریسم فاتحه اش خوانده میشود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

مقایسه عشیره پرستان فارس، و امت حزب اللهی را در این ماجرا به عیان میشود در تفکر ... آقای رازی دید. گروه اول از عامی تا عالمش، از داستانی مثل (گور پارس) بطور کاملا بیربط "توهین به پارس ها و یا فارسها" را بیرون میکشد. و معترضند که چرا در داستانی سگ پارس میکند! در صورتیکه به مخیله اش هم خطور نمیکند که بفهمد، که پارس کردن سگ در داستان جزء خصلت ذاتی آن است. و از نیاکانش به وی منتقل شده است. گروه دوم هر حرفی را به "توهین به مقام عظمای ولایت" و "اهانت به مبانی اسلام" تعبیر می کند، و بخوبی میداند که تحمیل فرهنگ و زبانش فقط در پناه دیکتاتور های اسلامی رژیم ممکن است. همانطور که گفتم، اگر بر نوشته جناب رازی بشود خندید، بر استدلالات هرز نامه نویسان قوم فارس، بنام هنر، فقط میشود زار زار گریست. سرنوشت جریانی که سطح استدلال و منطق فرهیختگانش این باشد، با همه ادعاهای سوپر مدرنش، چیزی جز

درغلطیدن به دامان ولایت فقیه (شاید با ورژن فارسی ‌اش!) نخواهد بود. همانطور که سمبل آن " پارس بلیس " چیزی جز یک پادگان ورزشی برای امت حزب الله و سپاه پاسداران نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی، اولین شرط دعوت و پذیرش به این کنفرانس این بود که شما یا هرکسی که مشتاق شرکت است باید پیشوایی و مولایی بلامنازعه جناب ......را بعنوان رهبر یکه تاز سکولار دمکراسی رهایی بخش ایران بپذیرید. آیا شما پذیرفته بودید و شما را دعوت نکردند و یا اسم شما در آن هزار و یک شب نگذاشتند، یا نپذیرفته بودید؟ اگر نپذیرفته بودید، که دیگر جای گله نیست. زیاد هم اگر بخوایی انتقاد بکنی تهمت ضدسکولاریسم و نماینده رژیم یا سلطنت طلب به شما خواهند. یواش بیا یواش برو که گربه سکولاریسم...... و تیمش شاخت نزنه!
جواد

نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره مشخص نشد، خانم ( دکتر مریم میزا خانی)، ریاضیدان معروف که جایزه جهانی ریاضیات را دریافت کرده است، از کدام تبار جغرافیای ممالک محروسه ایران است. کسانیکه در اینمورد آگاهی دارند، لطفا برای خوشحالی ملل ممالک محروسه جغرافیای ایران این موضوع را توضیح دهند. تا مردم بدانند، که او به کدام ایل و تبار و یا خلقی تعلق دارد. چون تباری به نام ایران سندیت ندارد. ایران اسم یک جغرافیای سیاسی است، که ملل مختلفی در آن تحت ستم و سرکوب رژیم اسلامی قرار دارند. مللی که برای حق تعیین سرنوشت خود قرنیست که در مقابل شوونیسم و راسیسم فارس و نماینده آن رژیم اسلامی مبارزه میکنند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«تاکنون درکل دو نظر آمده که یکی میگوید:«چیزی که عوض دارد گله ندارد». دیگری هم «زار-زار به نویسنده میگیرد». اما کسی پیدا نشده که این «داستانواره» را «نقد» کند. نقاط ضعف و قوت اش را نشان دهد. هردو نظر با چشم «مقابله به مثل» به نوشته می نگرند.و نویسنده را دریک طرف قرارمیدهند. درصورتی که حادثه ی مقابله بمثل رخداده و نوشته آنرا تصویرکرده است.داستان یا داستانواره، الزاماً نظر نویسنده نیست. نظر قلمزن آن است که «اتفاق لازم است به تصویر درآید». و آنرا نیز انجام داده است. میتوان این صحنه را نقد کرد که رئال است یا نیست.خوب توصیف و تصورشده یانه؟کمبودهایش چیست ویا صحنه و حادثه ربطی به آنچه در زندگی روزمره هست ندارد. و غیره. اینکه "نویسنده نباید می نوشت، از او بعید است. یا خوب عوض اش را در آورده " سخنان بدرد نخوری هستند و چیزی را روشن نمیکنند. حادثه ی وصف و تصویر شده «بد و خوب»تان را نشان میدهد

شما این هستید و این حادثه را آفریده اید. زشت است خودتان را تمیزکنید، زیباست،زیباترش کنید.انتخاب و ارزیابی باشماست. «عنوان» یا نام رسانه ای آن "گور پارس" آینه ای ست که حادثه یا «تئاتری را که شما بازی کرده اید» نشان میدهد. یا به زبان دیگر مستندی ست از خودشما. نویسنده که آینه را جلو چشمتان گرفته و بازیگریتان را تماشا میکنید؛ سعی نکنید او را به داخل نمایش خود بکشانید. او کارش ساختن آینه یا فیلم ویدئویی از تئاترشماست. یا دقیق تر بازآفرینی هنری حادثه است.نویسنده بازیگر نیست،تماشاگر مسخرگیها و زشتکاریهای شماست. و سطح نازل فرهنگ و چیز نویسی تان . اگرتیزبین باشید باید بحال اسفبار خودتان «زار-زار»بگریید. دو چهره آمده، هردو پشت و روی شماست. "عنوان" ترکیدن حبابی ست در لجن شما.که نام اش را از روی خجالت "جامعه"گذاشته اید.و چه بسا جامعه ی هنری.»
نوشته شده توسط: Anonymous

داعش انسانهارا میکشد, جمهوری اسلامی هم اول به انسان ها تجاوز جنسی میکند بعد میکشد. جمهوری اسلامی وحشی تر است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

داعش دهها برابر از حكومت شيعه ايران جنايت كارتر است ، برابر دانستن انان كم كردن سبعيت اين جانيان است

نوشته شده توسط: Anonymous

من از بنیاد مخالف اسلام و نظام اسلامی درا یران هستم ولی مقایسه داعش با نظام اسلامی ناشی از در خاستهای استعماری و یهودی گرائی تجزیه طلبان اقلیت در ایران است و خطاست. یک بار دیگر این شاه بیت داستان را بخوانیم.
(داعش براستی نسخه بَدل و تالی نوع شیعه اش، یعنی جمهوری اسلامی ایران است: درکشتارکردستان، ترکمن صحرا، عربستان (خوزستان)، آذربایجان، بلوچستان، قشقائی ها دراستان فارس واسلام- شهر، وکشتار زندانیان سیاسی و... نظیرهمتای ایرانی اش، داعش نیزتاکنون ازهیچ جنایتی درجهت رسیدن به اهداف غیرانسانی خود یعنی تصرف قدرت سیاسی به هرقیمت، دریغ نکرده است.)

.از همان فردای انقلاب اسلامی غربیها در ایران چپها و کوردها و سازمان فدائی و حزب توده و ترکمن های تحریک شده هدفی جز اشو ب بلوا د ر این کشور نداشتند.روشن است که نظام اسلامی هیچ مخالفی را بر نمی تافت و بخشی مهمی از همین چپ طرفدار نظام اسلامی بودند .بزبان دیگر ایا چپها همراه نظام اسلامی داعشی هستند ؟
انچه فراموش میشود اینکه همین مسلمانهای انقلابی مانند مجاهدین از داعش به عنوان انقلابیون دفاع میکنند و ایرادی به انها گرفته نمیشود ومیدانیم که کنگره میلیتها هرگز جنایات دولت اسرائیل علیه مردم عرب را محکوم نکرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بارش! شما از همه گروههای سرکوب شده در عراق سخن میگوئید، اما متاسفانه تحت شعاع تبلیغات غربی، ترکمن های شمال عراق که اصلا آذربایجانی هستند، یادتان میرود. عرض بمحضرتان، هزاران تن از زنان، کودکان، تا پیر و جوان آنها نیز، از طریق سازمان تروریستی داعش، و دیگر گروهای مسلح در شمال عراق، قتل عام، سرکوب و کشتار میشوند. و از زندگی و خانه و کاشانه شان رانده شده اند. و تشنه و گرسنه در بیابانهای اطراف، و کوههای منطقه، بدون هر گونه دست یاری و کمکی، ناله های دلخراش و صدای مظلومیت شان به جائی نمی رسد. اگر انسان آزاده و خواهان عدالت هستی، از قتل عام و سرکوب و کشتار، و آواره گی آنان نیز صحبت بکن. زیرا آنها نیز مثل شما، و دیگر خلقها انسان هستند و حق و حقوق انسانی دارند، و این وظیفه هر انسان بشر دوست است، که از حقوق انسانی پایمال شده آنان نیز سحن بگوئید. ممنون.