Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

كوتاه ترين گزارش براي يك نشست دو روزه اپوزيسيون ، كافي نيست، كاش بيشتر مي نوشتيد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" اشکال دید جناب کاظم ثانی‌ در کجا نهفته است؟ """ ایشون هنوز قادر به درک این موضوع ساده نیستند که "" نژاد پرستی‌ جامعه فارسی‌، از موضع قدرتی‌ است که سیستمی‌ که ایران را فارس و زبان را فارسی‌ تعریف می‌کند به آنان اختصاص داده است "" یعنی‌ در کالبد شکافی شکاف‌های اجتماعی، نقش قدرت را، با ساده انگاری و ذهنی‌ ساده پسند، نادیده میگیرند، جامعه فارسی‌ که جامعه شناسش هنوز قادر به هماهنگی با "" تاثیر انقلاب اطلاعاتی "" در جامعه شناسی‌ مدرن نشده، فرد عادی ‌اش نیز می‌‌شود همین جناب " کاظم ثانی‌ " که در برخورد با پدیدهٔ نژاد پرستی‌، جامعه را فقط فارس، ترک، کرد، عرب، ترکمن، بلوچ می‌بیند بدون اینکه با این نکتهٔ اساسی‌ واقف باشد که در این جامعه"" قدرت در اختیار فارس "" است. یکی‌ نیست به ایشون بگوید اگر میخواهید پیرامون موضو ئی اظهار نظر کنید دست کم مبانی تشکیل دهنده آن موضع را یاد بگیرید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای میرزائی، من چشمم را بر خودبرتربینی و افکار و کردار نژادپرستانه در جامعه ایرانی نبسته ام. فرق من و شما در این است که من این افکار و کردار را در تمامی جامعه ایرانی می بینم و شما آن را فقط در <جامعه فارس> می بینید.
اینجا صحبت بر سر نام یک نمایشنامه است که هیچ ربطی به فارس و ترک و... ندارد. شما ادعا می کنید که <در دیالوگهای این نمایشنامه نیز آثار راسیزم به چشم میخورد> آیا بهتر این نیست که ادعای خودتان را مستند و متدل کنید و آن دیالگها را در اینجا بیاورید تا من و دیگران هم بدانیم که آن دیالوگه چه هستند؟
برخلاف شما من فکر می کنم که از آغاز دوران پهلوی تا حالا حکومتهای ایران <تیپولوژی اتنیکی> نداشته اند و همه آنها نمایندگان طبقات و اقشار مشخصی بوده اند که سیاست مرکزگرایی و تبعیض قومی - ملی از مشخصه ختی همه آنها بوده است.
سیاستی که بر این باور است که <احزاب سیاسی دمکرات فارسی نمیتوانند و

نباید در مناطق ملی متعلق به ملیتهای غیرفارس فعالیت داشته باشند> و <فریب خوردگان و عمله های استعمار داخلی......... بایستی به هر طریق از کل آذربایجان جنوبی بیرون رانده شوند> حالا دارد پای خودش را از آذربایجان هم بیرون می گذارد و می گوید که هر کسی به هر نحوی چیزی به ما بگوید (و یا نگوید و ما بخواهیم وانمود کنیم که گفته است) باید از ایران رانده شود.
در پوستری که برای نمایشنامه انتخاب شده بود، عکس یک خر و یک تراکتور بود. عکس تراکتور هیچ شباهتی هم به آرم تیم تراکتورسازی تبریز نداشت. ولی چه می توان کرد؟ این نمایشنامه که بعد از گذر از هفت خوان وزارت ارشاد گذشته بود (و معلوم نیست بعد از کدام تعویض و تعدیلهایی اجازه نمایش گرفته بود) دچار حمله متعصبینی شد که می توانند هر کلمه ای را تفسیر کنند و بعنوان توهین به آذربایجانیها بر سر <قوم فارس> بکوبند.
بیایید واقعیات را ببینیم و خودمان را گول نزنیم و مبارزه علیه نژادپرستی و راسیسم و فاشیسم را مسخ نکنیم و بی اعتبار نسازیم. بیایید کاری نکنیم که فردا حرف حقمان هم بعنوان حرفهای بی اساس در نظر گرفته شوند. در جامعه ایرانی، واقعیتهای نژادپرستانه فروانند و می توان بر آنها تاکید کرد و آنها را کوبید. تبلیغات بی اساس بر ضد خود تبدیل خواهند شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بما کودکان گفتند که ایران سرای ماست . خواندیم ما گل های خندایم /فرزندان ایرانیم / خاک ایران زمین را بهتر زجان میداینم . بما نگفتند که دین شیعه چگونه مردم تبریز را قتل عام کرد .بما نگفتند اسلام دین خشم توحش و بر بریت است .بما نگفتند که تاریخ این کشور چیست .من نپرسیدم چرا همسایه ما ترک است و یا عرب .ولی مادرم میگفت بندگان خدا هستند .مادرم میگفت سید است و اولاد پیغمبر و هر کس به دین خود.نه ما هیچ نمیدانستیم از همسایه ترک و ارمنی و عرب .مادر بزرگ میگفت در جنگ اسد اباد چقدر روس گشته شد .روس کجاست ؟روس برای مادربزرگ وحشت بود .میگفت روسها به اسب های خود ابجو میدادند و انار را با پوست میخوردند و به حمام زنانه رفتن و زنان فریاد زنان بیرون دویدند.

بزرگ که شدیم گفتند روس کشو رشوراها است و همسایه های ترک و عرب خلق ها هستند .وطن رفیق واژ ه ا ی بورژوائی است. وطن یعنی کشور شوراها مهد سوسیالیسم. عجب .چه دروغی سرهم بافتند و به خورد ما دادند .ما در محاصر بودیم و هستیم.
در محاصره ترک و عرب و دین و روسیه و غرب و استعمار و سرمایه داری جهانی و غیره وما هیچ نمیدانستیم .راستی با این همه دشمن از کدام ایران باید حرف زد؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب میرزایی، لطف کنید «دیالوگهای راسیستی نمایشنامه را با ذکر منبع و آدرس» اینجا قید کنید. ممنون میشویم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ثانی چرا چشمتان را بر خود برتر بینی و افکار و کردار نژادپرستانه جامعه فارس بسته اید آیا با ندیدن واقعیت ها، آنها وجود خود را از دست میدهند. من در تهران زندگی میکنم و هر روز شاهد خودشیفتگی و افکار راسیزم در این جامعه هستم/ یکی میگوید زبان فارسی زبانی بین المللی است دیگری میگوید این زبان باید تبدیل به زبان علمی دنیا شود آن یکی میگوید فرهنگ و تمدن دنیا به پارسها مدیون است و این دیگری بیش از نصف جهان را جغرافیای تاریخی ایران و پارسها میداند. آیا کم شنیده ایم هنر نزد ایرانیان است و بس آیا کم میشنویم غلامان و صحراگردان ترک آیا عرب ملخ خوار را کم شنیده ایم جوک های رایج راسیستی را کم دیده ایم اینها همه در جامعه و هم در نهادهای دولتی به امری رایج تبدیل شده اند/
اما اینکه متحد شویم و فلان بهمان این اتحادهای شوم را کم تجربه نکرده ایم از دوران مشروطه تا به حال آن اتحادها هیچ دردی از ملل

غیر فارس را درمان نکرده اند آیا تیپولوژی اتنیکی حکومتها تفاوتی با هم دارند/ دیدید و دوباره خواهید دید آذربایجان راه خود را از مرکزگراهای راسیست جدا کرده و دیگر گول حرفهای فریبانه مثلا روشنفکران پارس را نخواهد خورد/ توجیه نام نمایش نامه عذر بدتر از گناه میباشد چرا که در دیالوگهای آن نیز آثار راسیزم به چشم میخورد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بله کلمات و جملات حذف شده که شما دوباره آنها را آورده اید-خلاف دیگر- «توهین و اتهام» است. اگر کامنتهای شما دارای چنین اتهامات و کلمات باشد بدون توضیح حذف خواهد شد. بکوشید بدون اتهام و بکار بردن چنین چیزهایی متین و محترمانه و غیر دشمنانه انتقاد خود را مطرح کنید. برای ما هم امکان آن نیست که به چرا ها پاسخ دهیم. چیزهای خلاف بدون توضیح کامنت را حذف خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار، شما کامنترمرا با نوشته های تبریزی نامی، مقایسه میکنید، که گویا بلحن داعش مینویسد! در صورتیکه کامنتر من از زمین تا آسما ن با نوشته ایشان فرق دارد. آیا از نظر جنابعالی خواننده حق ندارد، نوشته های وی را تنقید بکند؟ شما حتا جمله ای را از کامنتر من حذف کردید، که بهیچ کسی توهین نمیکند. و آن مثال: (تف سر بالا بصورت خود شخص فرو می افتد) است. پایان نقل قول. آیا این مثال را نباید در کامنتر بکار برد؟ جناب تبریزی که همه نوع تحقیر و توهین را، به بهانه دفاع از زبان فارسی، بمردم آذربایجان نثار میکند، نوشته هایش بدون کم و کاست منتشر میشوند، اما در کامنتر ما شما حتا، کلمه" موجودات" را نیز حذف کردید، آیا کلمه "موجودات"، در کامنتر قبلی به چه کسی توهین میکند؟ که آنرا حذف میکنید؟ آقای تبریزی که مدام از این و آن شکایت میکند، آیا تابحال از خودش میپرسد، که چرا مدام علیه مردم آذربایجان

هرز نامه های زهر آگین منتشر میکند؟ جناب ائلیار، من در شگفتم که کجای این جمله: ( کسی که علیه مردم آذربایجان حنوبی قلم بزند، بیشک مورد شبهه و سو ظن مردم قرار خواهد گرفت. و هر کسی از خود خواهد پرسید، که این ستون پنجم کیست، که با سو استفاده از نام شهر تبریز میخواهد مثل سردمداران رژیم منحوس اسلامی فارس، ریشه مردم آذربایجان را بزند!) پایان نقل قول. آیا از نظر شما جمله فوق بکسی توهین میکند، که شما آنرا حذف کردید؟ آقای تبریزی نامی وقتی می بیند، که قافیه تنگ میآید، و نمی تواند پاسخ قانع کننده به خوانندگان بدهد، با مظلوم نمائی شروع میکند، به حرفهای بی ربط گفتن در باره دیگران. من از شما میپرسیم آیا چنین فردی، ستون پنجم و یا مامور تجسس است، که حرفها و اسامی بی ربطی را به دیگران نسبت میدهد؟ که فلانی و یا بهمان کسی، با چه نامی مطلب مینویسد؟ بلاخره ما نفهمیدیم که نقش این فرد در سایت ایران گلوبال چیست؟ آیا ایشان مسئول کنترل اسامی کامنت نویسان است، که حرفهای بیربطی میفرماید؟


نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی گرامی، داستان بالا آزادی هنر از هر قید و بند را مطرح میکند. بنابراین برای هنر، چه نمایشنامه باشد و چه چیزهای دیگر- در داستان بالا و خود نویسنده- هیچ قید و بندی شناخته نیست. آنان که به هنر به بهانه های مختلف توهین به ملت و مردم بند میزنند هنر را نمی شناسند.
هیچ کلمه ای در هنر ممنوعه نیست. هنر تابو نمی شناسد.نوشته بالا میگوید راه اعتراض نقد و روشنگری ست. و در صورت امکان شکایت به قانون.قانون میتواند برای هنر توهین نشناسد. نقاشی مرد و زن لخت همانقدر بدون توهین است که استعمال کلمات لخت در هنر.
اینکه چه چیزی هنری و یا غیر هنری ست و یا راسیستی، تشخیص آن به عهده ی دادگاه و جامعه ی فرهنگی-هنری ست.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار، مرحمت فرموده برای کند ذهنانی که باید مطلب شما را چند بار بخوانند تا بفهمند توضیح دهید چه کسی در چارچوب کدام هنر به چه کسی توهین کرده است! آیا کلمات "خر" و "تراکتور" از این به بعد در فهرست کلمات توهین آمیز قرار گرفته اند و کسی حق استفاده از آنها را ندارد؟ یا اینکه ترکیب خر و تراکتور اصولا توهین به مردم ترکزبان است؟ برای من جالب است که صرف بکار بردن کلمه "خر" عده ای را ناراحت می کند، ظاهرا حضرات با خودشان مشکل دارند!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب تهرانی ، توجه کنید که موضع آقای کرمی را هم شما از این طرف اختیار نکنید. او ترکها را به کوههای قفقاز روانه میکند و شما هم همین کار را بافارسها میکنید. و بین مردمان ایجاد دشمنی میکنید. ما به دشمنی و مقابله به مثل نیاز نداریم. بهتر است اگر ایرادی دارید متین و محترمانه مطرح کنید. ما در طرف آذربایجانیها به کسانی که مردمان را از محل زندگیشان بیرون بکنند و «راه داعشی» پیشه سازند نیازی نداریم. عاقبت داعشی ها را حتماً ملاحظه میکنید. چه در ایران و چه در دیگر جاها. بکوشید راه درست همزیستی و برابری را بیابید. خشم و کینه و انتقام و دشمنی راه و روش داعشی هاست. آذربایجان نیاز به این راهها ندارد. موقع نوشتن کامنت خود به نکات همزیستی و برابری و دوستی انسانها توجه کنید. اگر کامنتهای شما به راه و روش داغشی باشد منتشر نخواهد شد. این کامنت شما را انتشار دادم که متوجه قضیه باشید. ما در سایت اجازه نداریم

دشمنی بین مردمان را تبلیغ کنیم. و جنگ راه بیندازیم. اگر شما به چنین چیزهایی باور دارید لطف کنید کار خود را در دیگرجا ها پیش برید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مایه تعجب نیست اگرکسی از لرستان پا بشود، و به بهانه انترناسیونالیسم، خود را پشت نام شهر قهرمان پرور تبریز استتار کند، و با یدک کشیدن ستاره استالینی، با شدت و لجاجت خصمانه ناسیونالیسم زهر آگین قوم فارس، علیه مردم آذربایجان...باسو استفاده از نام شهر تبریز ...با استتار خود تحت چنین نامهائی، عشیره پرستی، زبان پرستی، خاک پرستی، و مرده پرستی، و قبر پرستی شوونیسم زهرآگین و تهاجمی قوم فارس را علیه ملل مظلوم غیرفارس که عمریست در زیر چکمه های رژیم اسلامی له و لورده میشوند، شدت بخشند، باید گفت که با ابراز تاسف! سخن پراکنی، مردم فریبی، و هرز نامه های ضد آذربایجانی ...

هیچ حد و مرزی نمی شناسد. با توجه به تبلیغات زهر آگین ناسیونالیستهای افراطی قوم فارس که قرنیست جغرافیای چند ملیتی جهنم ایران را به اردوگاه اعدام و شکنجه مردمان مبدل کرده اند، نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت، که دود آن کم کم دارد بچشم جامعه مسکوت فارس نیز فرو میرود. و شماره معکوس آن مثل یک ساعت کوک شده آغاز شده است، و خودشان نیز بخوبی میدانند، که این وضعیت تا ابد به چنین روالی ادامه نخواهد یافت. زیرا دیگر دوران جوک گوئی، و تمسخر مردمان غیر فارس، نه تنها تاثیری بر روحیه مردمان غیر فارس ندارد، بلکه چنین کاری روحیه مبارزه، و شدت برخورد علیه شوونیسم زهرآگین فارس را قوت میبخشد. و مردم آذربایجان نه تنها سکوت نمی کنند، بلکه با همان ادبیات خودشان جواب آماده و خوشگلی را بمحضرشان تقدیم میکنند. که آقایان حظ ببرند، که این پروسه تکاملی بتدریج پانفارسیسم و پان ایرانیسم را چنان نا امید کرده که دیگر تبلیغات و هیاهوی پوچ "ملت واحد"، " تمامیت ارضی" ... و امثالهم در بین ملل جغرافیای ایران خریداری ندارد. زیرا ملل جغرافیای ایران نمی خواهند، که قوم حاشیه نشین اقلیت فارس، بر آنان ریاست بکند. زیرا زمانه عوض شده است. هرکس میخواهد بزبان خود بخواند و بنویسد و تحصیل بکند. زبان فارسی بدرد قوم فارس میخورد. مردم آذربایجان خودش زبانی دارد که بی نیاز از فارسی است. مردم جسور شده است. فحش بدی! فحشت میدهد! بزنی، میزند ات! تمسخرش بکنی، به سخریه ات میگیرد، چنان مسخره ات میکند، که هیچگاه فراموش نکنی. آری! دنیا عوض شده است. دیگر گذشت آن زمانیکه پیش آذربایجانی با چاپلوسی بگوئی" (بابا شما که ترک نیستی! شما آذری هستی!) و دقیقه یعد که با کس دیگری خلوت بکنی، با چاپلوسی تمام در پشت سر همان آذربایجانی بگوئی"( ما هم در ایران ترک داریم. اینها خیلی خطر ناک و عقب افتاده هستند.) و بعد برای خوشامد گوئی آن ......که گویا شما از نژاد خنده دار آریا مهری تشریف دارید. و طرف هم در دلش به شما بخندد. چون همان شخص بهتر از شما میداند، که زهر ناسیونالیسم نژاد پرست موهوم، و خنده دار آریائی، تراژی جنگ دوم جهانی را با بیش 50.000.000 انسان کشته و مجروح بر جای گذاشت. و در قبال آن! مردم، و پادشاهان و سلاطین آذربایجان، قوم اقلیت فارس و شما ها را که در زیر سایه آنان پناه گرفته بودید، به شما حیات بخشیدند، زبانتان را آزاد گذاشتند. برای شما شهر سازی کردند، و شهر هائی مثل، اصفهان، شیراز، خراسان، تهران ... و دهها شهر های دیگر ساختند و آبادانی کردند، و شما ها را از بیابانهای یزد، و کرمان و اصفهان، به شهر ها آوردند، و تمدن شهر نشینی یادتان دادند. و حالا شما به جای قدر دانی از خدمات ترکان ایران، با گستاخی و جسارت تمام به مردم شریف آذربایجان سیل توهین را سرازیر میکنید، و اسم جوکهای اهانت آمیز تان را نسبت بمردم آذربایجان تئاتر مینامید، و خودتان را به حماقت زده اید، و فکر میکنید، مردم رفتار مزمن و عقده ای شما ها را نمی فهمند. اما شماها حتا بفکرتان نیز خطور نمیکند، ... این به معنای آن است که دیگر اتمام حجت با قوم حاشیه نشین فارس تمام شده است. شما ها بلاخره بعد از یکقرن! نقاب از چهره خود کنار زدید، و ماهیت واقعی و تنفر! و دشمنی خود را نسبت بما نشان دادید. این بمعنای آنست که در آینده برمیگردید، به همان بیابانهای قبلی خودتان. در آنجا نه "پوتین" به دادتان خواهد رسید، و نه کوروش!



نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تبریزی گرامی پیام شما به داخل جمع منتقل شده و رسیدگی خواهد شد. ممنون از توجه شما.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان عزیز، توجه کنند که متن بالا داستان است. و نظرات الزاماً نظر نویسنده نیست. دیگر اینکه بحث توهین در هنر مطرح است نه در جای دیگر. داستان بالا آزادی هنر از هر قید و بند را مطرح میکند. کامنتها طبق مقررات سایت رسیدگی میشود. تبریزی گرامی کلمه توهین دار از کامنت تهرانلی حذف شد. امیدوارم دوستان دیگر که به کامنتها رسیدگی میکنند به نوشته شما توجه کنند. دوستان، به موضوعات اصلی بپردازید. از جمله به توهین در هنر و آزادی نویسنده و هنرمند در داستان و نمایشنامه و نقاشی و موسیقی و شعر و دیگر هنرها. توهین در سیاست مد نظر نیست. سیاست در رده ی علوم اجتماعی قرار دارد نه در ردیف هنرها. هر چند که هنر رنگ و بوی سیاسی داشته باشد.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، بر پایه آئین نامه داخلی تارنمای ایران گلوبال: ( ..... وقتی نویسنده ای مقاله ای در صفحه اول داشته باشد اگر مقاله جدیدی از وی درج شود مطلب قبلی هر چند هم که مهم باشد از صفحه اول بیرون می رود و فقط در بخش مربوطه قابل رویت و دسترسی است ..... ) اما هم اکنون که این یادداشت نوشته می شود چهار نوشتار از یکی از نویسندگان تارنمای ایران گلوبال به نام آقای محمدرضا لوایی در صفحه اول دیده می شوند! دو نوشتار از آقای محمدرضا لوایی در بخش قومی – ملی و یک نوشتار از آقای محمدرضا لوایی در بخش دیدگاه ها و یک نوشتار از آقای محمدرضا لوایی در بخش ویژه ایران گلوبال! روشن است که رویداد پیش آمده ناسازگار با آئین نامه است و شایسته است به این باره ها بر پایه آئین نامه داخلی ایران گلوبال رسیدگی شود. با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، شما در یادداشت شماره 33407 می گوئید: ( ..... موضوعِ آزادی توهین در هنر مطرح است ..... ) دوست گرامی، اکنون که خواسته شما پرداختن به جستاری به نام توهین است من نیز در این باره سخن می گویم، دوست گرامی، سخن گفتن از توهین بدون بودن ساختاری به هم پیوسته بی جاست! برای نمونه اگر در درون سازمان تبلیغات اسلامی رژیم آخوندی کسی نمایش طنزی را بر ضد روح الله خمینی بازی کند کار چنین کسی توهین است چون سازمان تبلیغات اسلامی رژیم آخوندی یک ساختار به هم پیوسته است اما اگر کسی نمایش طنزی را در فرامرز و برای ایرانیانی که دشمن رژیم آخوندی هستند بازی کند کار چنین کسی توهین به ایرانیانی که دشمن رژیم آخوندی هستند نیست چون ایرانیانی که دشمن رژیم آخوندی هستند با رژیم آخوندی در یک ساختار به هم پیوسته گنجانده نشده اند! (اگر شما در تارنمای یوتیوب با خط فارسی بنویسید: " دیو جماران " نمونه ای .....

..... از این نمایش ها را خواهید دید!) در درون ایران نیز اگر کسی برای بدگوئی از ترک ها و فارس ها و عرب ها و کردها و ..... نمایش طنزی را بازی کند کار چنین کسی توهین است چون کشوری به نام ایران ساختاری به هم پیوسته است اما اگر یک یونانی نمایش طنزی را برای بدگوئی از ایرانی ها درباره نبرد ماراتن بازی کند چنین نمایشی توهین به یونانی ها نیست چون یونانی ها و ایرانی ها در یک ساختار به هم پیوسته گنجانده نشده اند! ********** دوست گرامی، آ.ائلیار، اکنون که روشن شد توهین بدون بودن یک ساختار به هم پیوسته نمی تواند بوش داشته باشد از ساختار به هم پیوسته دیگری به نام ایران گلوبال و توهین در آن نیز سخن می گویم! برای نمونه به کار بردن واژه (ننه قمر) برای بدگوئی از یک یا چند نویسنده در تارنمای ایران گلوبال توهین است چون تارنمای ایران گلوبال یک ساختار به هم پیوسته از نویسندگان گوناگون است! کسی که یک بار با گذاشتن نام (جم) بر روی خودش واژه (ننه قمر) را در یادداشت شماره 32522 به کار برده و بار دیگر با گذاشتن نام (ایرانی) به روی خودش در یادداشت شماره 33312 واژه (ننه قمر) را به کار برده است کردارش جز توهین نامی ندارد! البته چنین کسی سخنانی را که در یادداشت شماره 32522 با نام (جم) گفته است پیش از این در یادداشت شماره 16634 با نام (آتیلا) و سپس در یادداشت شماره 33228 با نام (تهرانلی) نیز گفته است! دوست گرامی، آ.ائلیار، کسی که در یادداشت شماره 33188 واژگان: (داش سالیم باشوا – بی آبرو – بی غیرت – دم تکان دادن) را درباره یکی از نویسندگان تارنمای ایران گلوبال نوشته است کردارش جز توهین نامی ندارد چون ایران گلوبال ساختار به هم پیوسته ای از نویسندگان گوناگون است! دوست گرامی، آ.ائلیار، سخنان کسی که در همین صفحه با گذاشتن نام (تهرانلی) به روی خودش نوشته است: ( ..... به نظر می رسد که موجوداتی مثل جناب استخانلوها، رازی ها و تبریزی ها کم کم به هچل گریزناپذیری گیر کرده اند و خود را به در و دیوار می کوبند ..... ) جز توهین نامی ندارند! و سرانجام آن که کسی که با ده ها نام و ده ها آیپی بارانی از هرزنامه ها را به ایران گلوبال می باراند تا وانمود کند که: "ما بیشمارانیم!" یک توهین کنند است! نام هائی مانند: اهبر، ایرانی، جم، ایراندوست، کوروش ایراندوست، صائب، بالابئی، جلیل، جلیل خیرخواه، تهرانلی، آتیلا تهرانی، آتیلا، یونس رجبی، خواننده، کرمانی، بحث، آزاد، ماشا، ناظر، تهادری، قوجامان، قوجامان تهرانی، کسائی، جم میرماحمود و ..... http://www.iranglobal.info/node/17195
نوشته شده توسط: Anonymous

(بله. اصولاً از نظر من نویسنده آزاد است آنچه دوست داشت بنویسد. حتی توهین دار) شما كه وقتي قافيه تنگ مي آيد كامنت كوچك من در خطاب به رفيق اشرف كه با عنوان """تو كجايي ""را تنها به بهانه همين كلمه تو سانسور ميكني و مدام ما را حواله مي دهي كه چند بأره بخوانيم ،چگونه به خود أجازه مي دهيد،در وادي اي، قدم بگذاريد كهً إنسان مدرن ديريست از آن عبور كرده است،
من نمي دانم چرا بعضي آدمها به چيز هايي كه اعتقاد ندارد ،آن را تكرار مي كنند، آقاي رازي اصل مطلب را ادا كردند، نياز به تكرار نيست، ولي پيشنهاد من به آقاي آ.ا ئليار اين است كه خودشان هم دنبال مطالبشان بدوند، تا مردم دچار سؤي تفاهم نشوند ، انتخاب عنوان گور پارس و تصوير آرامگاه كورش در متن خودش به اندازه گويا است،

نوشته شده توسط: Anonymous

نژاد پرستان قوم فارس که عادت کرده اند، بدیگرملل بچشم حقارت بنگرند، و با صرف هزینه های گزاف، و دلارهای نفتی مفت الاهواز، زبان خویش را از طریق حکام شیخ و شاه به هرکس و ناکسی تحمیل بکنند، و خرافات شیعه گری و دیکتاتوری مذهبی را در نماد رژیم اسلامی فارس تبلیغ بکنند، اکنون کار بجائی رسیده که تمام آن تلاشها نه تنها به نتیجه نرسیده است، بلکه ملل غیر فارس، در مقابل عشیره پرستان، و زبان پرستان قوم اقلیت فارس، به مقابله بر خواسته اند، و خواهان ترد زبان فارسی از منطقه و محیط خود هستند. و بر اثر واکنش مردم غیر فارس، بنظر میرسد که ... مثل جناب استخانلوها، رازی ها، و تبریزی ها، کم کم به هچل گریز ناپذیری گیر کرده اند، و خود را به در و دیوار میکوبند، و بتدریخ دوران سختی در انتظارشان میباشد. و دیگر از آن گنده گوئی ها، و فیس و افاده های تمدن کوروش کبیری و شاهنشاه آریامهری نه تنها خبری نیست، بلکه حتا

کشک هم بحساب نمی آید و مورد تمسخر مردمان غیر فارس قرار گرفته، و میتوان گفت که چنین عاملی مایه شکست، و ظلالت و گمراهی عشیره پرستان قوم فارس شده است. از این رو تلاش دارند، مثل رژیم اسلامی، خواسته های حقوق زبانی، ملی ـ مدنی، و حق تعیین سرنوشت ملل غیر فارس را، با شعار های توخالی و مصرف شده، مثل " تجزیه طلب، پانترک، ...و امثالهم، در هیاهوی تبلیغات خود مدفون سازند. اما هرچه که میگذرد، ترس شوونیسم، و پانفارسیسم، روز به روز زیادتر میشود، زیرا دیگر جوکهای توهین آمیز شان علیه ملیتهای ایرانی، کار بردی ندارد. و سالهاست که انعکاس منفی آن مثل تیر کمانه شده ای بسوی خودشان بر میگردد. آری چنین است عاقبت نژاد پرستی جامعه شکست خورده فارس. بقول معروف" (چیزی که عوض داره، گله نداره.)
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار، این تواضع شما کم کم دارد ما را می کشد! شما فکر می کنید نوشته شما چنان پیچیده است، که خواننده ای مثل من باید آنرا چند بار بخواند تا فلسفه عمیق نهفته در لابلای کلمات آنرا درک کند! مهم نیست، ما هر نوع توهمی را در این سایت و از طرف عشیره پرستان دیده ایم، این هم رویش! این که در مقام استاد زبان فارسی به نویسنده نمایشنامه در باره روش ساختن کلمات ترکیبی درس می دهید، خودش گویای همه چیز است، ولی اوج این توهم آنجاست که از من می خواهید دور خودم "فوت" کنم! بقول همان مشدعلی بقال شما: «عاقلان دانند!» بهر حال ایران گلوبال اگر هیچ حسنی نداشته باشد، این حسن را دارد که افراد مختلف (بخصوص عشیره پرستان) منویات درونشان را روی کاغذ مجازی می ریزند و به من نوعی امکان اینرا می دهند که در ورای کلماتشان، افکار و گرایشهای درونی و پنهانشان را ببینم و بدیگران نشان دهم. حالا شما بروید تا دلتان می خواهد به هر

طرفی که می خواهید "فوت" کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی از این ترکها وزنه هایی بر میدارند که سنگین تر از خودشان هستند و زیر آن فلان میشوند . اینها با راه انداختن بحث و دعواهای زرگری فقط دنبال جلب توجه کذایی هستند . هر گونه جدل های قوم گرایانه در میان اپوزیسیون برای منحرف کردن نیروها از دولت زورگو و تبدیل حمله به دشمنی میان مردم است . اینگونه چنان فاقد صداقت هستند که نام ایران را تبدیل کرده اند به فارس و زبان فارسی تا دیگران را منحرف کنند ، وبه چشم مردم خاک بپاشند ، وکینه طبقاتی و سیاسی را به تنفر نژادپرستانه مبدل کنند . در آینده اینها باید پاسخگوی تبلیغات زهر آلود خود و منحرف کردن مبارزه ، باشند . ناسیونالیست ها و نژاد پرستان اروپا را صد سال پیش ، نیروهای مردمی و زحمتکش خفه کردند و به درک فرستادند . این عقب افتاده های سیاسی قوم پرست ایرانی نیز سالهای آخر عمر را در اروپا میگذرانند تا برای همیشه از نظر بیولوژیک از بین بروند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

رازی گرامی شما متأسفانه متن را درک نکرده اید. توصیه میکنم آنرا چند بار بخوانید. میتوانید به دور خودتان هم فوت کنید...در این متن 3 نفر حضور دارند. 1- روای 2- دوست راوی 3- نویسنده آ.ائلیار. سخن نفرات اول و دوم الزاماً مال نفر سوم نیست. سخن نفرسوم یا آ.ائلیار خود تصویر متن است. که نه حرف راوی ست و نه دوست اش. سخن آ.ائلیار ترسیم این صحنه است. اگر حرفی راجع به تصویر و ترسیم موضوع دارید بنویسید. کوشیدم یکی از صحنه هایی را که با آن روبرو شده ایم-تلخ یا شرین- نسبتاً رئال ترسیم کنم. البته رسانه ای و نه ادبی.
در این متن «حادثه» ای که در خارج از دیالوگ روخداده بین دو طرف ماجرا- به متن آمده ، و ترسیم شده است. خود تصویر و ترسیم حادثه چنان است که هر خواننده ای میتواند برداشت خاص خود را داشته باشد. حتی خود آ.ائلیار که نویسنده ی متن باشد. از نظر من تصویر حادثه، در حقیقت «نقد» رخداد است.

اما درک این موضوع حق میدهم که کمی پیچیده است؛ و این خصلت چنین متن هایی ست. خواننده مجبور است برای راز گشایی ذهن خود را بکار اندازد. و به این پرسش پاسخ دهد که این متن چگونه میتواند «نقد» کل حادثه باشد؟« گابریل گارسیا مارکور داستان نویس بزرگ که خدا رحمت اش کند میگفت:« من در همسایگی خود پیرمردی عامی دارم که اگر در داستان مشکلی داشتم به او مراجعه میکنم. و گفته ی او را بکار می بندم» نقل به مضمون. حالا من هم همسایه ای دارم که نام اش «مشد علی بقال» است. متن خود را پیش از انتشار با او در میان گذاشتم و پرسیدم که « مشدی، پیغام این متن چیست؟ چه میخواهد بگوید؟» گفت میگوید :« زیاد پرت و پلا نگویید، بگذارید هرکس هرچه دلش خواست بنویسد»! خوب این هم نظر همسایه من مشد علی بقال است.تا نظر شما چه باشد.»
نوشته شده توسط: Anonymous

این نوشته آ. ائلیار بهترین نمونه و محکمترین سند در اثبات ادعای همیشگی من است، که جنبش موسوم به هویت طلبی جریانی به غایت ارتجاعی، نژادپرست و انسان ستیز است. جریانی که معتدلترین و فرهیخته ترین قلمزنانش آئلیارها باشند، باید هم کسانی را بپرورد که معتقد به ایراد کروموزومی فارسها و بیشعوری آنها باشند. اصل ماجرا چیست؟ 1) نویسنده ای آمده و بنا بر ادعای خودش (من متأسفانه خودم نه نمایش را دیده ام و نه سناریوی آنرا خوانده ام) برای به چالش گرفتن جامعه ای که درگیر تقابل نو-کهنه یا مدرنیته-سنت است، یک نمونه میدانی انتخاب کرده است: در روستاهای ایران "خر" یا "الاغ" تا چند دهه پیش کمابیش همان نقشی را داشت که امروزه تراکتور دارد. 2) در یکی از استانهای کشور تیمی وجود دارد که نامش "تراکتور سازی تبریز" است. 3) مردم این استان ترک/ترکزبان هستند. 4) در دوره عثمانیها اصطلاح "ایشک تورک" *(ترک خر) رایج شد و بعدها

انسانهای روانپریش، بیمار و عقمانده آنرا به بخشی از هموطنان ما اطلاق کردند. 5) نویسنده ای که عشیره پرستی چشمانش را کور کرده است و معتقد است که دولت امریکا او را به دستور شوینیسم فارس و با توطئه ارمنیها به ینگه دنیا آورده است، تا به قتلش برساند، فورا آقای گودرز را به عقد خانم شقایق درآورد و نتیجه گرفت: چون تراکتور سمبل مردم آذربایجان است، پس چسباندن "خر" به اول آن تکرار موذیانه همان عبارت شرم آور "ترک خر" است! لذت بردید از منطق عشیره پرستان!؟ اگر نوشته لوایی خنده دار است، بر نوشته آ. ائلیار فقط می شود زار زار گریست و افسوس خورد از اینکه کار احقاق حقوق شهروندی مردم آذربایجان بدست چه کسانی افتاده است. //////// * خوانندگان علاقه مند به بحثهای تاریخی می توانند در این باره به نوشته های محمد فواد کوپرولو مراجعه کنند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در اصل تیتر این نوشته «عنوان» بود. اما آنچه انتخاب شده -گور پارس- «تیتر رسانه ای»ست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی، سخن از بیل و گلنگ نیست، از قلم و نمایشنامه نویسی و عناوین آن در میان است. نزد فوکول -کراوتی ها. از هنر سیامک صفری، از «خراکتور و پارس آکتور و گورآکتور »نویسی صحبت میرود. از رؤیای «بیل و گلنگ و چلومرغ» بیدار شوید. فعله بیچاره هم زیر آوار له شده . حرفی از پان-مان هم نیست، بل موضوعِ" آزادی توهین در هنر " مطرح است.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، آ.ائلیار، کدام یک از کسانی که در گرمای سوزان تابستان بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بامداد تا شامگاه کار کرده اند و اکنون خسته و کوفته و گرسنه و تشنه از کار برگشته اند و سر و روی آنها پر از گرد و خاک و چرک است دچار این کلنجار ذهنی هستند که چرا کسی به جای تراکتور گفته است خراکتور و چه کسی در آن باره کدام پاناکتور را نوشته است؟! چنین چیزهائی سرگرمی میلیاردرزاده هائی است که خوراکی جز بوقلمون سرخ کرده و فیله ماهی را نمی پسندند و چون سرگرمی تازه ای پیدا نکرده اند و بیکار مانده اند و کامپیوتر مفت به دستشان افتاده است چنین پاناکتورهای چرند و یاوه ای را می نویسند http://www.iranglobal.info/node/27006

نوشته شده توسط: Anonymous

بیماری "پارانوید" که از نظر من اکثریت بزرگی از نژاد پرستان جامعه فارس، و فعالان قومیشان به آن دچار هستند، سرانجام انسانهای روان پریش را به جایی می رساند که از سایه خود نیز بوحشت می افتند، و شب و روزشان را با جستجوی نشانه های هولناک هیولایی بنام "جنبش ملی آذربایجان"، سپری میکنند. از خواندن یک مطلب جدید، تازه فهمیدم که علت بیماریهای روحی و جسمی آقای رازی که خودش بطور تلویحی به آنها اشاره میکند چیست. بگفته آقای صالح کرامت زاده، نمایشنامه نویس قطعه "پارس بلیس" ، که متن نمایش " پارس بلیس" را به نگارش درآورده است، در گفت و گو با خبرگزاری آدا گفت:
«زبان، موقعیت و فضای نمایش صحنه هائی را میطلبد که هیچوقت فضای نمایشنامه را بسمت واقعیت پیش نمی برد». وی افزود: «مضمونی که این نمایشنامه دنبال میکند درباره گفت ‌و گوی یک بلیس(ابلیس)، با یک سگ است که پارس میکند. سگ که بلحاظ کاربردی نسل گذشته بلیس

است، با هم گفت‌ و گویی خواهند داشت. صالح کرامت زاده، که متن نمایش "پارس بلیس" را به نگارش درآورده است، در گفت و گو با خبرگزاری آدا گفت: «زبان، موقعیت و فضای نمایش پرسوناژهایی را میطلبد که هیچ‌ وقت فضای نمایشنامه را به ‌سمت رئالیسم پیش نمی برد». وی افزود: «مضمونی که این نمایشنامه دنبال می‌کند درباره گفت‌ و گوی یک بلیس و یا (ابلیس) با یک سگ است. سگ که بلحاظ کاربردی نسل گذشته‌ی بلیس است، با هم گفت ‌و گویی خواهند داشت و در نتیجه این رابطه "پارس بلیس"، بوجود می آید». این نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر تصریح کرد: «دو پرسوناژ و یا موجود درگیر در این نمایش، بحثشان بر این است که هر یک کارشان را بهتر انجام می دهند که نتیجه این رابطه، موجودی وحشتناک، و عجیب و غریبی است که " پارس بلیس" نام دارد». صالح کرامت زاده تاکید کرد: « پارس بلیس" در حقیقت نسلی است که نه در فضای فانتزی و خیالی نمایشنامه شکل می‌گیرد، بلکه هر روز یا این موجودات عجیب و غریب سر و کار داریم. و باید از نظر ماهیت و خصوصیات روانی مورد کاوش و جستجو قرار گیرند و تجربه شوند». وی درباره ایده‌اش درخصوص نگارش این متن بیان کرد:« پارس بلیس" تقابل نسل گذشته و حال است که در ماندگی و بلاتکلیفی را بشکل تحقیر دیگران نشان میدهد، تا خود را بزرگ جلوه کند. اما از نظر روحی و روانی مفلوک، .همچنین نسل آینده که نتیجه این تقابل است بسیار عجیب است». کرامت زاده گفت: «این نمایش اثر است که به‌ دور از شوخی و طنز ، با کارکترهای عجیبی موضوع جالبی را مطرح میکند. روابط دو کاراکتر اثر، گفت ‌و گو‌ی تضادهاست، که در نهایت نشان میدهد که چاره ای جز پیوند وجود ندارند». وی در ادامه از نگارش متن جدیدی خبر داد و با اشاره به اینکه خرداد ‌ماه سال آینده زمان اجرای وی در تالارهنراست، افزود:« برای نوشتن این اثر ایده و موضوعات بسیاری وجود دارد، که در نظر دارم با اولین ایده، نگارش را آغاز ‌کنم. همچنین مقدمات کار از مهر ماه مهیا میگردد. و از زمستان تمرین نمایش را آغاز خواهیم کرد». در نمایش « پارس بلیس» کوروش آریانپور، داریوس آریا زاده، ایفای نقش میکنند. همچنین تالار تئاتر، مردم هنر دوست را به تماشای این نمایش نامه که بزودی آفبش آن در دسترس همگان قرار خواهد گرفت، دعوت میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی؛ مشکل شما آن است که معنی نژادپرستی را نمیدانید. در پیش یک آدم ضدنژادپرست، اصطلاح <ترک خر> به همان اندازه راسیستی ست که اصطلاح <فارس سگ>. یک ضدنژادپرست واقعی باید در هر دو مورد عکس العمل نشان دهد. آیا موردی وجود دارد که نشان دهد شما در برابر نژادپرستیهای مشمئزکننده ترکپرستان عکس العملی انجام داده باشید؟ در ضمن، یک ضدنژادپرست واقعی نمیتواند از هویت طلبی و عشیره پرستی و ترک ستایی با آن حرارتی دفاع کند که جنابعالی میکنید. در جامعه آمریکا دهها هزار جلد کتاب و مقاله در مورد نژادپرستی نوشته شده. لطفن یک کمی مطالعه بفرمایید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوایی ودوستان عزیز ،تمامی این توهین ها ،این نمایشنامه ها ی ضد فرهنگی هنرمند نما ها و " لقد " اندازی های نویسنده نماها و توهین های کامنت نویسان گرامی ووو......ناله های ناشی از دل درد هیولایی است که سالهاست قصد بلع و هضم تبریز وآزربایجان را داشته و اکنون دچار سوء هاضمه شدیدی شده است !!! مسلم است که در آینده ناله های شدیدتر و دلخراش تری را شاهد خواهیم بود!

نوشته شده توسط: Anonymous

"" فلسفه وجودی نمایش پارس سگ چیست؟ "" عزیزان فارس زیادی برداشت نادرستی از انتخاب این عنوان "" پارس سگ "" کردند، هدف من، مقایسه """ دوربینهای امنیتی """ با "" سگ به عنوان حافظ و نگهبان سنتی جوامع "" بود، عزیزان میدانند که شما امروز میتوانید دوربین امنیتی در گاراژ، حیات پشت خانه، حیات جلو خانه، بالکنی، پشت خانه و الخ داشت باشید که کوچکترین حرکت را، به سمع شما میرسانند، تحقیقات جدید نشان دادند که "" پدر و مادر‌های هلیکوپتری "" اصطلاحی که به "" پدر و مادر‌های بیش از اندازه حساس به امور فرزندان که همه چیز آنان را کنترل کرده و به یاریشان می‌‌شتابند"" در استفاده از "" سگ و دوربین امنیتی "" قادر به انتخاب نبوده و در نهایت هم از سگ و هم از دوربین امنیتی به شکل افراطی استفاده میکنند، پارس سگ این پدران و مادران به همان اندازه دچار تشویش می‌کند که زنگ دوربین امنیتی، نتیجهٔ آن نسل "" جدیدی

از نوجوانان "" است که فاقد آن تجر به‌ای است که پدران/ مادران یا پدر بزرگ و مادر بزرگ آنان در دوران نوجوانی طی‌ کرده اند، این نوجوانان از "" کمبود تمرکز "" رنج میبرند و قادر به تصمیم گیری برای هتی امور عادی نیستند، "" نسل نوجوان و جوان زیر زمین نشین نیز "" ادامه این نسل است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قلیباف و خانم قالیباف هر دوتاتون هر چند میلیون میلیاردی می خواید ببرید " بدزدید" اصلا" و ابدا" مشکلی و مانعی از نظر امت اسلامی نداره زیرا که درعرض سی و چند ساله داعش شیعه " ساخت تولیدامپریالیست اروپا و امریکا" هر روز اینجور حبرها رو شنیدن که کمه کمش با چند میلیون شروع میشه و بزرگش با هزارها میلیارد ختم میشه و امت اسلامی داعش پرست نمی خواد بدونه و بشنوه از این خبرهای یه قرون دوزار .... آخه هرچی بشه خانواده قالیباف هم مثل بقیه" دزدها" مسلمونه ونماز خونه و هرچی می دزده نوش جونش باشه ولی امت اسلامی اگه یه مرد بدبخت که پماد حکومت اسلامی به خودش مالیده "بیکاره و معتاد و فقیر" که وادار به دزدی و زورگیری شده همون جا خدمتش رو میرسه و داعشی های شیعه رو خبر می کنه که دارش بزنن....! جناب قالیباف حتما" برای شما و همسرتون و دیگر داعشی های حکومتی روشن شده که باچه امت داعش پرستی

طرفید؟ پس لطفا" به آخوند روحانی بفرمائید که امت داعش پرست شیعه دلشون خیلی برای سبد کالاشون خیلی لگ زده لطفا" دوباره پخش سبد رو دستوربدهند ولی اگر بی تربیتی و جسارت به آخوند روحانی نباشه اینباربا چند تا تخم بیشتر و یا با مرغ یخ زده گندیده اضافه بدین!
نوشته شده توسط: Anonymous

بیماری "پارانویا" که از نظر من اکثریت بزرگی از هویت‌طلبان و فعالان قومی به آن دچار هستند، سرانجام انسانهای روانپریش را به جایی می رساند که از سایه خود هم وحشت می کنند و شب و روزشان را با جستجوی نشانه های هیولایی بنام شوینیسم فارس سپری می کنند. با خواندن این مطلب تازه فهمیدم علت بیماریهای جسمی آقای لوایی که خودش به آنها اشاره کرده بود، چیست. بخوانید گفته‌های سیامک صفری نمایشنامه نویس "خراکتور" را: سیامک صفری که متن نمایش "خراکتور" را به نگارش درآورده است، در گفت و گو با خبرگزاری آنا گفت: «زبان، موقعیت و فضای نمایش پرسوناژهایی را می‌طلبد که هیچ‌وقت فضای نمایشنامه را به‌سمت رئالیسم پیش نمی برد». وی افزود: «مضمونی که این نمایشنامه دنبال می‌کند درباره گفت‌وگوی یک تراکتور با یک الاغ است.الاغ که به‌لحاظ کاربردی نسل گذشته‌ی تراکتور است، با هم گفت‌وگویی خواهند داشت

سیامک صفری که متن نمایش "خراکتور" را به نگارش درآورده است، در گفت و گو با خبرگزاری آنا گفت: «زبان، موقعیت و فضای نمایش پرسوناژهایی را می‌طلبد که هیچ‌وقت فضای نمایشنامه را به‌سمت رئالیسم پیش نمی برد». وی افزود: «مضمونی که این نمایشنامه دنبال می‌کند درباره گفت‌وگوی یک تراکتور با یک الاغ است.الاغ که به‌لحاظ کاربردی نسل گذشته‌ی تراکتور است، با هم گفت‌وگویی خواهند داشت و در نتیجه این رابطه خراکتور به‌وجود می آید». این نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر تصریح کرد: «دو پرسوناژ درگیر در این نمایش، بحثشان بر این است که هر یک کارشان را بهتر انجام می دهند که نتیجه این رابطه موجودی هشلهفت یا عجیب و غریبی است که خراکتور نام دارد». صفری تأکید کرد: «خراکتور در حقیقت نسلی است که در فضای فانتزی و خیالی نمایشنامه شکل می‌گیرد و باید مورد کاوش و جستجو قرار گیرد و تجربه شود». وی درباره ایده‌اش درخصوص نگارش این متن بیان کرد:«خراکتور تقابل نسل گذشته و حال است که بلاتکلیفی را نشان می‌دهد.همچنین نسل آینده که نتیجه این تقابل است بسیار عجیب است». صفری گفت: «این نمایش اثر ساده‌ای است که به‌دور از شوخی و طنز با کارکترهایی خاص موضوعی جالب را مطرح می‌کند. روابط دو کاراکتر اثر، گفت‌وگو‌ی تضادهاست که در نهایت نشان می‌دهد که چاره ای جز پیوند وجود ندارد». وی در ادامه از نگارش متن جدیدی خبر داد و با اشاره به این‌که اردیبهشت‌ماه سال آینده زمان اجرای وی در تالار حافظ است، افزود:«هنوز برای نوشتن این اثر ایده یا موضوع خاصی را در نظر ندارم ولی با اولین جرقه نگارش را آغاز می‌کنم. همچنین مقدمات کار را از شهریور ماه مهیا می‌کنم و از زمستان تمرین نمایش را آغاز خواهم کرد». در نمایش «خرآکتور» علی آسترکی و مسلم رضایی ایفای نقش می‌کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

فردی که با بی ادبی، بجناب anonym هالو میگوئی. شما میگوئی که ایشان اگر هالو نبود اول فارسی یاد میگرفت. و از این حرفهای بی اساس. آقای محترم هیچ میدانی، که زبان عشیره ای فارسی برای 35.000.000 مردم آذربایجان جنوبی به اندازه کشک هم ارزش ندارد؟ آیا میدانستی که عامل اصلی عقب ماندگی علمی، فرهنگی، و عقب ماندگی اختراعات و اکتشافت صنعتی، در ایران، تحمیل زبان فارسی بمردمان ایران است؟ آیا میدانستی که زبان فارسی جز در بخشی از ایران، و حومه افغانستان، درهیچ کجای دنیا بدرد نمیخورد؟ مردم دنیا امروز، دنبال علم و صنعت، اختراعات و اکتشافات، و پیشرفت و تکنولژی هستند، و در مدارس و دانشگاههایشان به زبان انگلیسی تحصیل میکنند، شما فارسها نیز افتادین دنبال اعراب 1400 سال پیش، دنبال فرهنگ و زبان عربی. و با تحمیل اجباری زبان و فرهنگ خرافی اسلامیتان بملل غیر فارس، این مردمان را بیچاره و به خاک سیاه

نشانده اید، و خودتان نیز متوجه نیستید، که علت اصلی بدبختی، دیکتاتوری، درجا زدن، و عقب ماندگی و جهل و خرافات مذهبی جامعه ایران، تحمیل زبان عشیره فارسی بمردم ایران است. مردم جغرافیای ایران باید برای نجات خود از عقب ماندگی، و جهل و جهالت فرهنگی، هر چه زودتر خود را از یوغ و جهالت زبان و فرهنگ تحمیلی فارس، آزاد سازند.
نوشته شده توسط: Anonymous

این بیچاره ها منظورم همین 59 عضو طالبان با 3 فرمانده ارشد در افغانستانه کلی بد شانسی آوردن و هنوز میلیاردر نشده مردن و اونم در کشور اشتباهی و فقیرو علتش فقط این بوده بدون اجازه و مشورت و غربی ها طالبیان شدن ..!!!اگر اینها پا میشدن میومدن ایران هم در مجلس جاشون بود و هم در بیت رهبری آخوندی ...و غربی ها و چینی ها و روس ها هم و کلی مزایا و پاداش براشون می فرستادن از جمله مرسدس بنزهای طلائی رنگ و پورشه ها و فراری ها و بی ام و های لوکس و کلید هتل های اروپائی و امریکائی !!

نوشته شده توسط: Anonymous

بدبختی است که شوونیسم پارسی پاریایی نه تنها از درک و خواندن اشعار زیبای ترکی عاجز است بلکه تحمل شعر و ادبیات را ندارد چه رسد به تحمل انسان آزادیخواه و هویت طلب ترک آذربایجانی ؟ عجبا ؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

غربی ها چنون داعش ...داعش میکنن و تظاهر به بی اطلاعی"!!!!" از رشد و نمو اینها می کنند که انکار پدیده نوظهور و ناشناخته در کره زمین هستند !!! این ها یه دفعه ظاهر شدن ...اسلحه ها رو بردن ....شهرها رو تسخیر کردن و....و....و جالب اینکه با چند تا کلمه و جملات ساده در اخبار تلویزیون و روزنامه هاشون هم افشاگری مختصری هم میکنن که بله که اینها بیشترشون زادگاه و یا محل زندگی شون دراروپاست و یهوبه سرشون میزنه پاشن برن عراق و سوریه ...و یهو به سرشون میزنه حکومت تبدیل آدم به حیون رو برپا کنند...به زبان دیگر اروپائیان محترم اصلا" سهمی در چاق و چله کردن و تکان دادن افسار این داعشی ها برای تسخیر کشورها و تسخیر منابع نفتی ندارند ..غربی های دروغگو و کلک باز و نفت و معادن زمینی مفت خوار که افسار این داعشی ها را در دست دارن میگن آخ داد بیداد اینها فقط 4000نفربیشتر نیستند ولی نمیدونن چرا اینها این قدر قوی

هستند !!!!! تمام داعشی های اروپا نشین تربیت شده آموزشگاه ها پرورش مزدورگری هستند که به مدرن ترین دستگاه و ابزارهای جنگی و متد های آدمکشی و تسخیر سریع و نقشه های ماهواره ای و....مناطق آشنائی داده میشوند و با حقوق های کلان استخدام امپریالیست های اشک تمساح ریزان هستند !!آیا داعش عراقی همان قول های فریبنده اسلامی مانند خمینی به مردم عراق می دهد..یا با اسلام " یعنی با داعش" و یا باید منطقه رو خالی کنید و فرار کنید و یا اگر بمانید سرتان رو می بریم و گلوله بارانتان می کنیم !! در اصل داعش در عراق و سوریه کپی 100% حکومت داعش ایران نشین شده است با ورژن جدید 2009به بعد !!جالب اینکه در ایران کشتارهای سال 57 و قتل های زنجیری و اعمال وکردارهای شیخ خلخالی ها و خامنه ای ها و رفسجانی ها و...و...رو همه از یاد برده اند و بفکرشان هم نمی رسد که داخل آکواریوم داعش زندگی می کنند .....!!!داعشی های پرورشی غربی ها در لیبی هم قذافی زا کشتن و حکومت مجهول الهویه ای و قتاله ای را در آنجا هم مانند ایران براه انداختند !! تنها کشوریکه که نگذاشت داعش به جانش بیفتدد مصر بود زیرا که اسرائیل هم مخالف بود!!
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای yenilik گرامی من میخواهم با شما احساس هم دردی و همبستگی کنم .با گفتن سگ پارس و یا واق واق گردن سگ کسی سگ نمیشود ولی انچه میشود ذهن اشوب زده شما را را بیشتر در گمراهی فرو میبرد.شما مصمم به جدائی پارس از ترک هستی بسیار خوب این حق شماست و چاره ان اساسن ننوشتن به زبان پارسی است و نگاشتن به زبان مادری ترکی است.
من ایمان دارم که شما انسان شرافتمند و میهن پرستی اذری / ترک هستی ولی ارزوهای شما ملت شما هم در زمان پیشه وری بر باد رفت و هم در سال 57. علت شکست را باید در رویدادهای تاریخ خاورمیانه جستجو کننید.
سگ گفتن به کسی از شخصیت او کم نمیکند و خوانده ایم که ستارخان خود را سگ توده میدانست وما میدانیم بدون ستارخان کار مشروطه به ثمر نمیرسید.من متاسف هستم که ارزوها و ایده ال های شما همه به هدر رفت و اکنون با دست
خالی گذشته را سایه میدایند و اینده

را پر خطر .
ما مردم ایران فریب خوردیم .ما .همه ما میهن پرستی و قانون ستائی قانون گرائی را قربانی بی وطنی و هرج و مرج کردیم .ما میهن خود
خود را به سراب سوسیالیستی فروختیم و دفاع از قانون و قانون گرائی را قربانی هرج ومرج کردیم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

فیروز گرامی دفاع از ایزدیها وظیفه هر انسان آزادیخواهی ست. رهایی آنان از بلای داغش آرزویم است. ولی آنچه اکنون بر سر آنان میاید همان «نادانی خون آلودی» ست که بر سر دعا آمد. اشاره ی من به نادانی مشترک مردمان منطقه است. بلایی ست که بر سر ایران آمد و ...و هنوز پایانی برآن نیست. اشاره ی من به ویروش داغش است که همه جا را آلوده کرده است. در حقیقت اشاره به «فرهنگ استبداد» در جوامع منطقه است. برای رهایی انسانها ضروریست با این «فرهنگ استبدادی و خون آلود» در منطقه مبارزه کرد.و راهش نیز معرفی فرهنگ «مدارا و دموکراتیک» است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار گرامی، از کامنت شما شگفت زده شدم. اگر چند تن از قومی جنایتی کردند بقیۀ اعضای آن قوم چه گناهی دارند؟ واقعاً معتقدید ایزدی ها همه "عشق کش" هستند و مستحق ستمی هستند که داعش بر آنها روا می دارد؟! آن صدها کودک ایزدی هم که از گرسنگی و تشنگی در کوهستان جان سپردند کسی را سنگسار کرده بودند؟ آیا اعضای هیچ قوم دیگری جنایت نکرده اند؟ از شما انتظار نبود به خاطر کار چند نفر یک قوم را سرزنش کنید و مستحق کشتار بشمارید.

نوشته شده توسط: Anonymous

توضیحی پیرامون کامنت قبلی‌ من، دوستان عزیز فارس شاهنامه خوان زیادی با من تماس گرفتند و گفتند این اسم "" پارس سگ "" اصلا اسم خوبی‌ برای نمایشنامه نیست، من نیز توضیح دادم در اینجا منظور از سگ، همان حیوان چهار پا، از خانوادهٔ گرگان است، ولی‌ قبول نکردند، من دو راه حل پیش روو ندارم، اسم نمایش بجای "" پارس سگ "" به "" واق واق سگ "" یا"" واق واق کردن سگ "" تغییر خواهد یافت، اسم "" پارس سگ "" خواهد ماند ولی‌ همراه با عکس سگی خواهد بود، پیشتر به حضور مبارک عزیزان عرض کنم، این سگ دچار بیماری آلزایمر است و صاحبش را نیز بعضی‌ وقتها بجا نمیاورد که هیچ گاز نیز می‌گیرد، اکثر همسایگان از دست سگ شاکی‌ اند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«ایزدی ها و یا ایزدیان، اقلیت مذهبی کردی هستند که در شمال عراق، سوریه، جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی می کنند و به گویش خاصی از زبان کردی صحبت می کنند. ایزدیان به زبان کردی با گویش کرمانجی صحبت می‌کنند. »

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر هالو نبودی میدانستی جامعه را چگونه مینویسند ! اگر هالو نبودی جامه anonymیعنی ناشناخته به تن ات نمیکردی . اگر هالو نبودی اول فارسی یاد میگرفتی بعد در سایت فارسی زبانان ادعای استقلال میکردی .

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر آمریکا نباشد, داعش اربیل را در عرض دو روز میگیرد. این همه های هوی, 800000 پیش مرگه داریم , این بوده؟ پیش مرگه آمد , پیش مرگه رفت همه اش پف بوده؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر هالو نبودید عکس خمینی را در ماه نمی دیدید و سلام و صلوات نمی فرستادید, به چاه چمکران به زیارت نمی رفتید , به احمدی نژاد افتخار نمیکردید. اگر هالو نبودید , شعرهای فردوسی را سطر به سطر ازبر نمیکردید. اگر هالو نبودید به امروزتان نگاه میکردید نه به گذشته خیالی و ساختگی تان. اگر هالو نبودید جامه تان به این روز نمی افتاد. باز هم میگوئید هالو نیستید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف آذربایجان، حقیقت فقط پیش من نیست. من هم حقیقت را از پیش کشف نکرده ام که بر آن پافشاری کنم و تعصب بورزم. ممکن است من اشتباه کرده باشم و مقایسه صوری هم کرده باشم. شما اگر لطف کنید و این نظرتان را که به صورت حکم قطعی نوشته اید که من <مقايسه صوری کرده و در نهايت با اين مقايسه صوری به نتيجه منفی و اشتباه رسيده>ام، مستدل بیان کنید و اشتباهم را به من نشان بدهید، بسیار ممنون خواهم شد و یاد خواهم گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

اینا که عربی حرف میزنن,کرد نیستن

نوشته شده توسط: Anonymous

بدنبال متهمی بنام پارس ترک هر گز نگردید .تجربه تاریخ صد ساله کشو رما وجهان نشان میدهد که با انقلاب شوروی جهان به روی سیاهی رفت . ان انقلاب نه تنها از کشور ما قربانی گرفت بلکه نیمی از جهان را برده فکری خود کرد.
واقعیت این است که کشور ایران و جامعه چپ ایرانی با انقلاب 57 همه ارزوهای خود را بر باد رفته دید و پژواک کنونی و قصد جان کردن مردم پارس ناشی از فریب جریان چپ است.کسانیکه به مردم پارس و زبان پارسی میتازند در حقیت بیگناه هستند و خود را پاک باخته میدانند و محق هستند که بپرسند و بدانند و چرا و چگونه این بدبختی برانها و ما نازل شد.انچه این افراد مینویسند و میگویند باز تاب یک شکست است و شاید روزی برسد که مردم ایران به جان هم افتاده و بقیه داستان.تقاضای من از اهل اندیشه این دسته از تاجران به تقصیر این است که اشکال را نخست در اندیشه سایسی خود جستجو کنند.

برای تنفر همیشه وقت است .برای اندیشه همیشه دیر است. من ادعا میکم دولت شوروی همه جهان را فریب داد . من ادعا میکنم حزب توده با صداقت کامل به بیراه رفت و میرود.هر ایرانی کمونیست شده یک دشمن ازادی است.همه مردم ایران حتا فردی مانند خمینی فریب همین شعار های چپی را خوردند.فرار از فکر کردن ما را به دامن تنفر انداخته است و بهای انرا مردم فردا خواهند پرداخت.همه داستان همین است در همین دو سطر مختصر.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

فرهنگ استبدادی و استبداد فرهنگی. استبداد فرهنگی از سوی حکومت اعمال میشود و میتواند با یک قانون رفع شود. اما فرهنگ استبدادی با صدها قانون هم رفع نمیشود. چون در ذهن و روان جامعه قرار دارد. و مشکل اساسی هم همین است که استبداد فرهنگی حکومت-فرد-گروههای اجتماعی را میزاید. اعمال آن فاجعه میافریند و کسی را از آن فراری نیست. خون است و پای همه را میگیرد.

راه رفع آن فرهنگ مداراست. و به رسمیت شناختن حقوق فردی-اجتماعی و قوانین دموکراتیک. در مسئله این «پوستر» فرض کنیم واقعاً «توهین»شده به تیم تراکتور. راه حل آن شکایت تیم تراکتور علیه نماشنامه نویس و تماشاخانه بود. راه دوم که در سایت تراکتور فردی به نام «تراختور بایراقی» برگزیده «حمله و آتش افروزی» بود. مشکل جامعه ایران با این فرهنگ استبدادی ست. آنکه توهین را برگزیده از همین فرهنگ تغذیه کرده و آنکه فرمان حمله داده نیز از همین فرهنگ سیراب شده است. درد اصلی وجود این فرهنگ است که ریشه در نادانی دارد و «مقوله مدارا » را نمی شناسد. اگر توهین کنند آنرا میشناخت توهین نمیکرد. اگر توهین شده میشناخت به قانون متوصل میشد. از طرفداران توهین و توهین شده نیز که در رسانه ها چیز نوشتند در کل از فرهنگ استبداد پیروی کردند. کسی به قانون و مدارا فکر نکرد. کسی به فرهنگ استبدادی که همه را در جامعه به چنگ خود گرفته نیاندیشید. البته منهای افراد اندک که دعوت به تفکر در این مورد کردند. فرهنگ استبداد فرهنگ خون است. و این خون دامن همه را میگیرد کسی را یارای فرار از آن نیست. حکومت ایران مثال زنده است. و حکومت شاه نیز. خون ریخته اند و خون شان ریخته میشود. نمونه بارز: اکنون داعش بلای جان یزدانیان شده. یزدانیان دختر نوجوان خود دعا را که عاشق یک پسر مسلمان شده بود سنگ سار کردند. اینجا چه نکته مشترکی هست بین داعش و یزدانیان. خون. اینها خود را برحق میدانند خون یزدانیان را میریزند. یزدانیان خود را برحق دانستند خون دعا را ریختند. این خون پای هردوی اینها را گرفته است. علت مسئله نادانی-خود را حقیقت مطلق دانستن- و نشناختن مداراست.
دوستان فارسی زبان ، آذربایجانی زبان اسیر این فرهنگ استبدادی اند. پیامد این اسارت خون است و کسی را از خون فراری نیست. همه را در خود غرق میکند. به این فرهنگ اندیشه کنید. رهایی اینجاست. و نه در هیچ جای دیگر. غیر از اینجا همه جا باز تولید خون و اسارت و استبداد است.
«میگویند روزی کسی عکسی را که در آن مردی مرد دیگری را به زنجیر کشیده بوده است، به فرانس کافکا نشان میدهد. کافکا در پاسخ به آن عکس میگوید« آن دو مرد هر دو به زنجیر» هستند. کافکا مثل همیشه با این گفته اش نیز ما را به فکر وا میدارد. چیزی که باید در بنیادش نقد شود« زنجیر » است. فرهنگ استبدادی زنجیر استبداد است. بیایید خود را از این زنجیر آزاد کنیم. نقل این مثال از اخبار روز». در مورد فرهنگ استبدادی دنیایی کتاب و مقاله نوشته اند. اگر اینها را به سنگ و آهن و پولاد نوشته بودند حالا آب شده بودند. اما هیچ اثر قابل توجهی بر مغز بتونی این صاحبان فرهنگ استبدادی نگذاشته است. کامنتها-مقالا- بحثها همه نشان از این بتون دارند. کامنت نویس آمده بجای نظر دهی «بازجویی این و آن را در کامنتها» راه اندخته است. آن یکی فرمان حمله صادر میکند. این یکی انک می زند و کامنت ها شده میدان داغش! بدبختها دست از این خون بکشید، آن همه را در خود غرق خواهد کرد. آذربایجان ، ایران با این فرهنگ خون هرگز روی آزادی و سعادت نخواهد دید. خود را بییش از این گول نزنید...علت این بتون، منافع سیاسی ست. و اساس آنهم منافع اقتصادی.
اساس سیاست در آذربایجان بر منافع (سیاسی-اقتصادی-فرهنگی) قرار دارد. که مردم و قشر سرمایه دار در بخشی از آنها مشترک اند و در بخشی متضاد. از جمله در اقتصاد منافع متضاد دارند. همینطور در بخش فرهنگ و سیاست. منافع مردم با منافع بخش سرمایه در هر سه زمینه ضمن اشتراک ظاهری تضاد عمیق دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

هالو تویی که خودت را به خواب زدی... کسی که خودش را به خواب زده را نمی توان بیدار کرد .. ننگ بر دشمنان ایران ..زنده باد منطق ، مدارا و وطن دوستی .. تو آیا این نمایش را دیده ای ؟ آیا می دانی کسانی که این نمایش را به صحنه برده اند اصلن فارس نیستند به قول شماها که همه چیز را تر ک وفارس می بینید ! بیچاره ها ..شما تعصب کوری دارید که فقط باید به امثال شماها خندید . به قول حافظ گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید ...گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

تو هنوز فرق پرده و صحنه رو نمی دونی ... خدا شفا بده آدم های مثل تو رو .. تعصب قومی کار آدم های حقیره . افتخار به تمام داشته های فرهنگی آری ..تعصب و جعل نه.. شما پان تر ک ها بزرگترین دشمن خود هستید چون جاهلید . و هیچ چیز بهتر از داشتن دشمن جاهل نیست .زنده باد ایران و ایرانی ..با تمام خرد ه فرهنگ هایی که او را ساخته است

نوشته شده توسط: Anonymous

ما انسانهائی داریم که واقعا هالو هستند و انسانهائی هم داریم که خودشان را به هالوئی میزنند. توهینی به این زشتی را می خواهند به خیال خودشان با هالوبازی پاک کنند.F$