Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اقاى ا ئليار با اين تئورى هاى فرضى شما حرکت مردمى، مردم ازربايجان به هيچ جا نخواهد رسيد .خدا را شکر که شما در انقلاب فرانسه و و ديگر انقلابات جهان شرکت نداشته ايد ،در غيراين صورت اين انقلابات اصلآ وجود نداشتند. شما به خوبى مى
دانيد که ﴿لنين﴾ توسط پول دولت فخميه آلمان به قدرت رسيد . کمک گرفتن از مجامع بين المللى جرم نيست، به همين جهت يکى
از فازهاى مهم حرکت مردمى مردم ازربايجان مطرح کردن ان در تمام مجامع جهانى مى باشد . متاسفانه مشکل برزگ حرکت
نداشتن لابيگرايى قوى مى باشد ،که اين مهم ﴿لابى﴾خود درحال رشد مى باشد .جاى بسى تاسف است ، که مواصع فکرى شما
بيشتر به مواضع کمونيستهاى خجالتى ازربا يجان نزديک مى باشد.که اين گروه هنوز از زير سايه فکرى فارسيسم يا ﴿ايرانيسم﴾ ׳

رها نيافته اند.اين گونه طرزتفکر چيز جديد ى درمبارزه مردم ازربايجان نيست ! به مراتب طى حدود صد سال مبارزه مردم ازربايجان ، شاهد چنين جرياناتى بوده و هستيم. ׳
نوشته شده توسط: Anonymous

لابد مرتجعين منطقه تصور كرده اند ما مردم آذربايجان در ايران مغز خر خورده ايم كه با هزار بدبختي از شر رژيم سلطنتي پهلوي خلاص شده و به دليل حكومت جنايتكار آخوندها حاضريم خود را در انقياد رژيم سلطنتي آقاي علي اف در آذربايجان - كه البته به اسم جمهوري حكم ميراند - در آوريم !

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

خلاصه نظر جناب آزاد آن است که «حقوق ما را رعایت نمیکنند» و کوتاه شده نظر جناب آتوسا آن است که « توهین میکنند». بنا براین نباید « از زندانیان اوین- که به قصد کشت مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفته اند - و حقوق شان نقض شده- در مقابل دیکتاتوری فاشیستی که «اسیر کشی راه انداخته» دفاع نمود! بله همان مأموران که اسیر کشی کرده اند- همان حکومت فاشیستی که اجازه ی « نقض حقوق و اسیر کشی» داده ، همین حرف شما را میزند:« نباید اسیر کشی را محکوم کرد و از اسیران دفاع نمود»! سئوال بزرگی اینجا پیش میاید: چه فرقی هست بین شما با اسیر کشان؟ چرا شما هم مثل حکومت موافق اسیر کشی و نا مدافع اسیران هستید؟ آیا این همکاسگی با اسیر کشان نیست؟ چرا؟ آیا درک این مسئله که حقوق زندانی و حقوق تبعیض دیده، هر دو از طرف حکومت نقض میشود ، خیلی سخت است؟

یا راحت است و شما هم آنرا درک میکنید اما «علت دیگری» هست که نمیخواهید یقه ی حکومت را بگیرید؟ چیست آن علت دیگر؟ چیزی که موجب شود انسان در برابر «اسیرکشی» سکوت کند و حتی آن را غیر مستقیم تأیید کند، آیا چیزی «ضد انسانی» نیست؟! که هیچ توجیهی ندارد؟ « تمامیت ارضی» چه ربطی به دفاع نکردن از اسیر دارد؟ «توهین» چه ربطی به دفاع نکردن از زندانی سیاسی دارد؟ فکر میکنید این چیزها را کسی نمی فهمد؟ به بهانه ی اینکه « حقوقم نقض شده» برام «توهین»شده. اسیر کشی باید تأیید شود؟
شما از حقوق دفاع میکنید یا از حکومت فاشیستی؟ کوشندگان رفع تبعیض همچو موضعی ندارند. این موضع، موضع مدافعان حکومت و مدافعان تبعیض است! زندانی سیاسی و اسیر هرکس میخواهد باشد؛ هر نظر و عقیده ای میخواهد داشته باشد، باید از حقوق او دفاع نمود. از کجا میدانید اسیری که دارند میکشند «از تمامیت ازضی دفاع میکند؟ توهین کرده؟» گیرم که چنین است چه ربطی دارد که حقوقش نقض شود؟ یعنی شما متوجه آن نیستید که «مجری تبعیض» عامل نقض حقوق، حکومت است نه اسیر؟ نه شما بخوبی اینها را میدانید. علت دیگری دارد. موضع شما موضع رفع ستم مضاعف نیست. شما موافق ستم مضاعف هستید!
نوشته شده توسط: Anonymous

حیدر بابا خیلی‌ وقت بیدار شده و دیگر با هیچ لالای دلفریب به خواب نمیره،وضع به جای رسیده که لرها به انتقال آبشان به اصفهان تجمع و اعتراض میکنند و یا اعتراضات بختیاریها مازندرانیها به سریالها...در این اوضاع من ترک نقش فردین را بازی کنم یا فقط حواسم به کلاه خودم باشه که باد نبره،تجربه‌ هشت سال جنگ و به نوع دوران انقلاب و دوران مشروطیت نشان داد که من فردین ترک یه بازیچه رفاقت بودم و به تعبیری آن کلمه‌ام کرده بودند و اینو علناً در باشگاهای ورزشی با وقاحت تمام بر رویم فریاد زدند ترکه صداش...

نوشته شده توسط: Anonymous

تا زمانیکه فاشیسم فارس به بهانه تمامیت ارضی،، در اشکال مختلف مثل سلسله معدوم پهلوی، و جمهوری خونخوار اسلامی، نفس ملیتهای مختلف ایران را بگیرد، سخن گفتن از دموکراسی و حقوق بشر هذیانی بیش نخواهد بود. تا زمانیکه نژاد پرستان افراطی فارس زبان ... غیر علمی... خود را بصورت ایده ئولوژی عصر فئودالیسم ، بمردمان ایران زمین تحمیل بکنند، سخن گفتن از فرهنگ و تمدن حرف مفت خواهد بود. تا زمانیکه ملت ترک، بلوچ، عرب، کرد، ترکمن .. و سایر خلقهای ایران از حقوق ابتدائی و زبان مادری خود محروم باشند، سخن گفتن از آزادی خنده آورترین چیز خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یزدانی بنده فکر میکنم شما خودتان اصول و نورمهای اخلاق سیاسی را زیر پا میگذارید وقتی بعضی ازاعضای هیت موسس پارلمان را مثل آقایان صمد فرتاش، عبدالله امیر هاشمی، قروی، فریدون پروزنیا و ستار سوکین را افراد با تجربه و شخصیت شناخته شده خطاب میکنید. این آقایان اعضای سابق اداره هیت مرکزی داک بودند که هر روز مثل کودک بر سرهم میکوبیدند و صرفا بخاطر همان بی تجربگی و بی سوادی سیاسی، بازی کودکانه جنان صدمه ای به پیکر جنبش ملی آزربایجان وارد کرده اند که سالیان درازی طول خواهد کشید تا ترمیم شود. یعنی با انشعاب و تاسیسهای مکرر خود وبا به تمسخر کشیدن حرکت ملی باعث شده اند بیشتر فعالین باارزش و قادر از حرکت ملی دوری بگیرند. و متاسفانه افرادی مثل جنابعالی هم که تخصصش در رشته زبان و آدبیات است نه تنها در ترمیم آسیبها یاری نمکند بلکه با چنین نوشتها مشکلات آزربایجانیان خارج نشین را دو چندان میکند.
ا

البته که اساس جنبش ملی آزربایجان همانند سایر مبارزات ملی بر پایه مطالبات عدالت اجتماعی استوار شده و این مبارزه تنها از طریق اتحاد ملی نیز ممکن خواهد بود. و بدون اتحاد لایق جنبش موفقیت اساسی نیز غیر ممکن خواهد بود. و با اینکه اکثر عظیم اعضای خارج نشین جنبش در تئوری طرافدار یک اتحاد کاری در چهارچوب اعتقادات ائدولوژیک هستند و چه بهتر که این همکاری در چهارچوب یک پلات فرم رخ دهد با این حال تقریبا هیچ همکاری و اتحاد در عمل وجود ندارد و بزرگترین تشکل آزربایجانی در خارج نیز در بهترین حالت خود ۱۵ نفر بیش اعضا ندارد. پس متوجه هستید که مشکل اساسی جنبش نبود فرهنگ همکاری است نه تز و استدلالهای رویائی یا پارلمان در تبعید. درست است بعضی گروهکها و اعضای این حرکت عظیم مثل سوسیالیستها، فدرالیستها، استقلال طلبان، فمینستهای جنبش و ملی مذهبیان تصورات و اهداف شاخص خود را دنبال میکنند اما اصل موضوع، یعنی مبارزه در راستای مطالبات بالحق، پیوسته ذات و اسکلت حرکت ملی را تشکیل داده و میدهد. و اتحاد در این راستا تنها رمز موفقیت است. لذا نباید انگیزه نقد تشکیل کنگره و اتحاد ملی را در به چالش کشیدن مشروعیت جنبش فرض کرد. هدف ازبررسی فراز و نشیب تاسیس پارلمان در تبعید درست برعکس آنچه جنابعالی ادعا میکنید میباشد. منتفدین داد میزنن تا کی این بازی کودکانه یعنی تشکیل گروه جدید با همان اشخاص که دهها بار قبلا تجربه شده ادامه خواهد داشت. آخر تا کی این مسخره بازی؟
آقای یزدانی، اگر مسئول دیدگاه ایران گلوبال مجاز بدانند کارنامه و عملکرد تک به تک اعضای موسس پارلمان تبعید آزربایجان جنوبی را به نقد میکشیدم تا متوجه میشدید که چقدر سخت در قضاوتان در اشتباه هستید.
نوشته شده توسط: Anonymous

طبق تحلیل هلی آبدوغی شما و به سبک گروه مسیحب -شاهدان یهوه- روز قیامت نزدیک است و جنگ جهانی پابرهنه ها در حال زایش است . بد نیست شما هم دنبال مداوای خود بروید !. .اوقعن میدان را شما اینجا چقدر خلوت دیده اید که دست به اینگئونه لاطالات میزنید !

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ائلیار اینکه می گوئیدرژیم اجازه نمی دهد مگراجازه میدهد شما تئوری خود راپیدا کنید اما اگر منظورشما ازحکومت حاکمیت شونیزم فارس درتمام ابعاد آن باشد سخنی درست گفته اید چون بیش از 80سال است ملتهای داخل ایران به اشکال گوناگون سرکوب می شوند البته این سرکوب هم خشن بوده وهم بصورت سیتماتیک ونرم ،ولی چیزی که مهم است این سیاست شکست خورده است وامثال جنابعالی ناچارا با دیدن بیداری ملی در ملیتهای محتلف ایران سعی در کشاندن این حرکت در مسیر انحرافی را دارید.
اما اینکه می فرمائید آمارمشخص وجود ندارد :اولا اینکه امروزاکثرطبقه روشنفکر آزریایجانی در راستای منافع وهویت خودشان فعالیت می کنند راباید کسست طبقه روشنفکرآزربایجان ازایران دانست والبته می توان چنین خواسته ای را به کل ملت تعمیم داد ونشانه های آن در جامعه پیداست فقط باید عینکتان راعوض کنید .
می فرمائید :

این تئوری غیر عملی و پیاده نشدنی و لاجرم لاجرم شکست خورده است.
اولا این تئوری فقط درذهن شماشکست خورده است درعمل ماشاهد حرکت سریع درتمام ابعاد این حرکت هستیم ،شما فکر می کنید شعار ایجاد فرهنگستان برای فریب دادن چه کسانی بوده است نکند دغدغه امثال شما بوده است ؟چرا برای خواسته شما تره خورد نمی کنندبااین همه شبکه های پیچیده وسالها درس برابری وعدالت دادن الان باید مجسمه مارکس رادرتهران نصب می کردید.
نوشته شده توسط: Anonymous

نمیدانم حمالهایی مثل ما حرفشان میرود یا نه؟ من پروفسور نیستم و اگر هم چیری بنویسم از ترس اینکه نتوانم دیگران را تحت تاثیر قرار دهم تخصص شغلی و مدارکم را پسوند و پیشوند اسم خودم قرار نمیدهم. متاسفانه بیشتر مردم منطقه ما عقل خودشان را بکار نمی گیرند و سنتا از ملا، امام، مرجع تقلید، پروفسور، دکتر و مهندس تقلید میکنند. این مردم فقط تقلید میکنند کاری ندارند که حرف این جماعت درست است یا نه. بدبختانه این آقایان هم از این عناوین استفاده میکنند و حرفهایشان و افکارشان را به افکار دیگران غالب میکنند. من بعنوان یک حمال آذربایجانی بخود جرئت میدهم در برابر پروفسور به حرف بیایم. پروفسور احمد در جمله اول مصاحبه یا نوشته گفتند که" ملت آزربایجان با خواست تشکیل پارلمان و دولت ملی خویش به ملت سیاسی تبدیل گردیده است". سوال یا اعتراض من این است که آیا قبل از تشکیل "پارلمان کذائی" ده نفر کودتاچی ملت تورک

سیاسی نبود؟ آیا قبل از این حرکت پارلمان سازی که حرکتی ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی است جنبش فدرالیستی و استقلال طلبانه وجود نداشت؟ آ یا این ملت یک شبه بعد از یک عمل کودتا گرانه علیه جریانات سیاسی دیگر سیاسی شد؟ جناب پروفسور شما نمی توانید با تحریفها، به پارلمان موقت "مردان دیکتاتور" اعتبار سیاسی بدهید و سیاسی شدن ملت تورک را مدیون پارلمان موقت معرفی کنید. دوست گرامی انتظار نداشتم شما هم مفهوم پارلمان بعنوان یک ارگان مهم تصمیم گیری مردم یک کشور یا یک دولت به سخره گرفته و آن را با این اقدامات ضد دمکراتیک لوس کنید. دوست عزیز، پارلمان را مردم یک کشور با دخالت فعال، گسترده و مستقیم تشکیل می دهند شما که پروفسور هستید و به اندازه من حمال نمی دانید که پارلمان با 10-- 20 نفر آدم تشکیل نمیشود؟ شما نمی دانید که نتایج و عواقب این کار غیر عاقلانه چه خواهد شد و چه ضربه ای به اعتبار جنبش ملی و دوکراتیک آذربایجان خواهد زد؟ پروفسور عزیز ، رفقای زیادی بدرستی مواضع شما را در رابطه با پارلمان نقد کردند و حرف زیادی بما نمانده است. فقط اینقدر بگویم که استدالات شما خیلی ضعیف، غیر علمی و کودکانه هستند و بعید به نظر میرسد که مصاحبه گر مدارک عالی دانشگاهی داشته باشد.امیدوارم به انتقادات رفقا دقت کافی بکنید. امیدوارم از اقدامات خودسرانه، قلدرمنشانه جاه طلبان حمایت نکنید و با سرنوشت مردم و مبارزه مردم بازی نکنید. موفق باشید
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز اورمولو ، کار انقلاب یا هر شکل تغییر دیگر، کار نسلهای جوان است. هر دوره ای باری را به دوش نسلهای خود قرار میدهد. و به مقصد رساندن آنهم وظیفه آنهاست. در اینجا کوشیدم دو دیدگاه را که طرفدران آنها در بطن جامعه در گیر مسایل هستند، و در ارتباط با مسئله ملی ست، بصورت چکیده و کلی گزارش کنم که خواننده جهت اطلاع خلاصه ای از آنها را در اختیار داشته باشد. سبک سنگین کردن آنها کار خواننده است. کار من گزارش این دیدگاههاست بدان صورت که خود برداشت کرده ام . از تکمیل آنها توسط خوانندگان استقبال میکنم. هر دو دیدگاه در جامعه عملاً جاری ست. نگران عملگرایی نباشید. بله جوان در کل عملگراست. اما بهتر است که این عملگرایی با دانش کافی همراه باشد. نسل من با حلاجی تمام دانش و تئوریهای سیاسی و تجارب ، آثار تئوریک خود را تدوین کرد و در انجام انقلاب نقش خود را بازی نمود. اکنون نسلهای جوان باید دست بکار شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

امید که فارس ها نیز! کمی از بشر دوستی " گابریل کارسیا ماکز" را یاد بگیرند، و کتابهایش را بخوانند، و به انسانهای غیر فارس، زبان خود را بزور سرنیزه و شلاق تحمیل نکنند. از ما گفتن بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار بحثی که مطرح می کنید بحث زیبایی هست ولی در عمل نیاز به 50 سال فعالیت مستمر، متشکل شدن تشکلهای چپ و جذب جوانان و نیروی انسانی زیادی دارد. متاسفانه متوسط سن فعالین چپ آزربایجانی هم که که از 40-50 سال گذشته است.
ما نیاز به عملگرایی داریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم پیرامون """عوامل ژئوپلتیکی سرنوشت ساز که روابط جمهوری آزربایجان و ایران را شکل خواهند داد "" چگونه فاجعه هولناک تر خواهد شد؟ مثلث اتحاد ارمنستان، رژیم فارس ایران و اسد سوریه در صورت ورود ایران به مدار روسیه بعد از پروسه اشغال بخشی از خاک گرجستان و ارتباط زمینی‌"" خط آهن ایران، ارمنستان، روسیه "" نیاز به تحت کنترل در آوردن عراق و سوریه را در بعد ژئوپلتیکی جستجو خواهد کرد، اینک """ داعش یا همان دولت اسلامی عراق و شام""" که زیر نظر رژیم فارس ایران فعالیت می‌کند تهدیدی جدی را متوجه کشور‌های همسایه خواهد کرد، ترکیه برای مبارزه با داعش یا همان دولت اسلامی عراق و شام وارد سوریه شده و جنگ به عراق کشیده خواهد شد، تا این زمان، داعش زیر نظر رژیم فارس ایران، در افغانستان با القأعده کلاسیک نیز درگیر شده "" جهنم دهان باز می‌کند ""، رژیم فارس ایران، برای حمایت از داعش به ترکیه اعلام جنگ خواهد

اسرائیل به ایران اعلام جنگ خواهد داد، پاکستان در حمایت از عربستان و ترکیه به ایران اعلام جنگ خواهد داد، هند به پاکستان اعلام جنگ خواهد داد و چین به هند اعلام جنگ خواهد داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن آروزي موفقيت براي پارلمان ملت مظلوم آزربایجان. به امید روزی که مبارزان سایر ملتهای غیرفارس تحت ستم در جغرافیای به اصطلاح ایران با تشکیل مجالس در تبعید خود و تبادل نظر با همدیگر، گامی در جهت رهایی ملتهای خود بردارند.
احوازی

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر خدائی وجود داشته باشد, البته هیچ کس نمیداند که هست یا نیست. اگر خدای پرشیاها همان طور باشد که بندگانش هستند, خون آشام, رسم ازدواج با دختر و مادر, پست و کثیف انگاشتن زن ها( دشتانستانها هنوز در اطراف کرمان می مانند), میشود گفت بد ترین نوع خدایان هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار می فرمائید"استقلال داخلی یا خارجی تنها بعد از انقلاب راهش باز میشود. "شما طوری صحبت می کنید انگار کسی مخالف انقلاب است بر عکس معنی انقلاب درایران با ملت آزربایجان معنی پیدا می کندآما باید متوجه شده باشید اینبار ملت آزربایجان باهر انقلابی که در مسیر منافع خود تعریف نشده باشد همراه نخواهد شد .
بازنوشته اید"اما «تجزیه» میگوید: نه من با وجود دیکتاتوری استقلال خارجی یا جدایی را بدست میاورم. چگونه؟ دلایل شما کدام اند؟
همه دیکتاتورها در جهان محکوم به نابودی هستند برای مثال دیکتاتوری مثل صدام یا قذافی یا هر ایدولوژی واپس گرایی مانند طالبان ویا حتی مبارک ویا دیکتاتور یمن نتوانستند دوام بیاورند به نظرشماجهان به کدام سو می رود آیا دخالتهای خارجی ارتباطی با انقلابات داخلی کشورها ندارد؟واقعا شما فکر می کنید عصر عصر انقلابات فرانسه است که جهت ایجاد حقوق اولیه انسانی علیه پادشاه بجنگیم ؟

اما من فکر می کنم چیزهایی که شما می خواهید برای آن انقلاب راه بیندازید مسائل عام واولیه در قرن 21میباشند در عصر حاضر آنچه مهم است فرا روایتها نیست عصر اینترنت وفمینیسم وهویت خواهی است .اگر شما دنبال انقلابات مارکسیستی ولنیستی هستید بیگمان در گذشته جامانده اید ،انقلاب واقعی همین شبکه های جتماعی هستند اغلب این شبکه ها وسایتها هویت خواهانه میباشند البته از همه نوعش.
نوشته شده توسط: Anonymous

شما مثل اینکه اشتباهأ پاسخ تان به مقاله ای دیگری که خوانده اید است نه نوشته آقای انصاری!
من نمی دانم در کجای مقاله ایشان، در باره تفاوت قصاص و اعدام سیاسی بحث کرده است!!!
اولأ اعدام، اعدام است و هیچ فرقی ندارد که کسی که بالای دار میرود چکاری کرده است و یا چه بینشی دارد از اینرو عملی است ارتجاعی و همچنین راه حل نیست..
ثانیأ، موضوع خیلی ساده است مثلأ جمهوری اسلامی در کنار فریاد اعتراض به اعدام فلان شخص که همه خبرها هم به آن سو است ناگهانی، فرد دیگری را اعدام می کند مسئله به همین سادگی است .

نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور كه ميدانيد الله با ساير خدايان فرق دارد. ايرانيان قبل از حمله ي اعراب مسلمان به سرزمينشان به خدا معتقد بودند. اعراب با حمله ي خود سعي كردند اعتقاد مردم را به خدا يا يزدان را نابود كنند و الله خود را با خصوصياتي كه خصوصيات خود آنها را داشت و مختص خود آنها بوده است به مردم سرزمينهاي شكست خورده بقبولانند. ويژگي هاي الله و خصوصيات او مانند ميل او به مجازات و حتي كشتن دگرانديشان،مثله كردن انسانهاي نافرمان،غارت ديگران،تحقير و بي ارزش شمردن مهمترين عضو جامعه ي بشري يعني زن و غيره و در حقيقت انعكاس روحيه ،خصوصيات و ويژگي هاي اعراب بدوي و باديه نشين بوده است چون اين ايدئولوژي توسط آنان بوجود آمد و ويژگيهاي سازندگان خودش را حتي زبان آنها را دارا است. به همانگونه كه خداي ايرانيان انعكاس خصوصيات ،روحيه و شخصيت ايرانيان و خداي هنديها يعني كريشنا و خداي مسيحيان گود و خداي يهوديان خصوصيات و ويژگ

همانطور كه ميدانيد الله با ساير خدايان فرق دارد. ايرانيان قبل از حمله ي اعراب مسلمان به سرزمينشان به خدا معتقد بودند. اعراب با حمله ي خود سعي كردند اعتقاد مردم را به خدا يا يزدان را نابود كنند و الله خود را با خصوصياتي كه خصوصيات خود آنها را داشت و مختص خود آنها بوده است به مردم سرزمينهاي شكست خورده بقبولانند. ويژگي هاي الله و خصوصيات او مانند ميل او به مجازات و حتي كشتن دگرانديشان،مثله كردن انسانهاي نافرمان،غارت ديگران و بي ارزش شمردن مهمترين عضو جامعه ي بشري يعني زن و غيره و در حقيقت انعكاس روحيه ،خصوصيات و ويژگي هاي اعراب بدوي و باديه نشين بوده است چون اين ايدئولوژي توسط آنان بوجود آمد و ويژگيهاي سازندگان خودش را حتي زبان آنها را دارا است. به همانگونه كه خداي ايرانيان انعكاس خصوصيات ،روحيه و شخصيت ايرانيان و خداي هنديها يعني كريشنا و خداي مسيحيان گود و خداي يهوديان خصوصيات و ويژگي هاي مردم سرزمينهاي خودشان را كه در حقيقت سازندگان اين خدايان هستند منعكس ميكند. الله ي اعراب موجودي خشن و خونريز است چون آن مردم نيز اينچنين بودند و متاسفانه بعلت انتقال و گسترش آن خوي و خصلت ابتدايي و خشن توسط ايدئولوژي اشان قسمت بزرگي از جوامع انساني را گرفتار خشونت ،بيرحمي، و پريشاني كرده اند كه تا كنون تداوم داشته است. شما وقتي به ايران، عراق كشورهاي پاكستان،عربستان و بيشتر كشورهاي اسلامي توجه ميكنيد هيچ تحول و تكاملي در اين جوامع نمي بينيد و اين نه به اين علت است كه اسلام در اين كشورها بخوبي انجام نشده است بلكه بلعكس آنچه در اين كشورها انجام گرفته بعلت اجراي واقعي قوانين اسلام بوده است كه همانطور كه گفتيم انعكاس و انتقال خوي و خصلت سازندگان آن ايدئولوژي يعني اعراب غير متمدن 1400 سال قبل است كه به نسل فعلي در سرزمينهاي مختلف رسيده است. گروههاي القاعده،طالبانها آخوندهاي ايران و در كل اسلامگراها, خوي كشتار آنها، خوي غارت آنها بيرحمي آنها واقعا انعكاس ويژگي هاي آن دين و در واقع انعكاس خوي و خصلت اعراب باديه نشين 1400 سال قبل يعني بوجود آورنده ي آن ايدئولوژي ميباشد. همين مسئله در مورد ساير اديان صدق ميكند. قابل توجه اينكه اين خدايان همگي دشمنان يكديگر نيز هستند. از ينرو است كه اصلاح طلبان وقتي ميبينند كه نميتوانند تمام قوانين خشونت بار آن دين را مانند قصاص،مثله كردن انسانها،تجاوز به زنان و كودكان غنيمت گرفته شده،كشتن بيدينها و بسياري قوانين قرآن را اجرا كنند سعي ميكنند با اصلاحات در آن دين آن را با جامعه بشري امروز تطبق دهند. در حقيقت اصلاح طلبان الله اشان را اصلاح كرده اند.
مورتي مينويسد كه اگر انسان در مسيرش در جاده اي قطعه اي چوب بيابد و آنرا در بهترين نقطه ي خانه ي خود قرار دهد و هر بار چشم او به آن قطعه چوب بيجان بيافتد به ستايش آن بپردازد و كودكان خود را مجبور به ستايش آن كند چندي نخواهد گذشت كه آن قطعه چوب مرده در ذهن آنان مقدس خواهد شد و اين باور توسط آن كودكان به نسلهاي بعدي انتفال پيدا خواهد كرد. آنچه كه ما امروز در كل جامعه ي بشر شاهد آن هستيم مانند گاو پرستي،سنگ پرستي،خداپرستي،الله پرستي،گود پرستي، رهبر پرستي، ايدئولوژي پرستي و غيره گواه بر يك حقيقت بزرگ و تلخ دارد اينكه انسان كه بايد يك موجود جادويي و اين سياره كه بايد توسط اين موجود جادويي سياره ي دوستي،مهرباني و امنيت باشد توسط مغز انسان كه بسرعت و تماما شرطي و برنامه ريزي ميشود سياره اي ناامن،پر از جنگ و در حال ويران شدن است. انسان خدايان و ايديولوژيهاي بسيار آفريده است و خود مجبور به ستايش مخلوقات خود شده است. ذهن بشر بشدت شرطي و برنامه ريزي شده است. انسان مدتها است مقام انسانيت خود را از دست داده و مغز او چون ماشيني برنامه ريزي شده است.موجودي كه طبق ذهن بشدت شرطي شده و مغز برنامه ريزي شد
نوشته شده توسط: Anonymous

شما مثل اینکه اشتباهأ پاسخ تان به مقاله ای دیگری که خوانده اید است نه نوشته آقای انصاری!
من نمی دانم در کجای مقاله ایشان، در باره تفاوت قصاص و اعدام سیاسی بحث کرده است!!!
اولأ اعدام، اعدام است و هیچ فرقی ندارد که کسی که بالای دار میرود چکاری کرده است و یا چه بینشی دارد از اینرو عملی است ارتجاعی و همچنین راه حل نیست..
ثانیأ، موضوع خیلی ساده است مثلأ جمهوری اسلامی در کنار فریاد اعتراض به اعدام فلان شخص که همه خبرها هم به آن سو است ناگهانی، فرد دیگری را اعدام می کند مسئله به همین سادگی است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا تاکنون ختی یکبار از تخلیل های غلط خود که پان نرک و آنتی ایران هستند ، تجدید نظر یا عذرخواهی کرده ای ! ؟ کاربران و اپوزیسیون ایرانی و پارس را دست کم نگیر ! آینده متعلق به حقیقت نویسان است و نه به .............!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچين گرامي, مطالبي كه مطرح ميكنيد جالب و آموزنده هستند و ايكاش همتي نموده و مقاله مستقلي در اين مورد بنويسيد. چند نكته را بايستي ياد آوري نمايم كه مطمئن هستم خودتان هم واقف هستيد. مطالبي كه در اين سايت عنوان ميشوند معمولا" براي استفاده عموم هست و سعي در نپرداختن به مسائل فوق تخصصي. به نظريه هاي كوانتوم مكانيك حتي در دوره هاي فوق ليسانس دانشگاه هاي فني بجز اشاره اي گذرا , پرداخت نميشود. تا زماني كه بشر جوابي قاطع به همه پديده هاي طبيعي پيدا نكرده, مقوله خدا در اشكال مختلف در ذهنيت اكثريت جوامع بشري زنده خواهد ماند. جواب قاطع زماني وصول ميشود كه دانشمندان علم فيزيك موفق به تلفيق فورمولهاي مكانيك نيوتني و نسبيت با مكانيك كوانتومي گردند. در اينصورت هست كه . . .

نه تنها بشر قادر به شناخت كليه پديده ها و روابطشان با يكديگر خواهد بود بلكه توانائي پيشبيني آينده را نيز بطور قاطع خواهد داشت و اينجاست كه ضرورت " قادر متعال " منتفي خواهد شد. تا زمانيكه خدا زنده هست, بشر تنها در آرزوي سعادت خوش هست و نه خود سعادت.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" عوامل ژئوپلتیکی سرنوشت ساز که روابط جمهوری آزربایجان و ایران را شکل خواهند داد """ در تبیین "" قلمرو ژئوپلتیکی ایران "" باید به این امر بسیار حیاتی‌ توجه کرد که چه تحولاتی ۲ دو بعد "" ایده ئولوژی "" و "" منافع ملی‌ "" را بر دیگری برتری خواهند داد. برای شناخت عمق قضیه، ابتدا بهتر است به این پرسش جواب دهیم چه عواملی باعث خواهند شد تا نیروهای ناتو در آزربایجان مستقر شوند؟ هدف روسیه اشغال جنوب گرجستان "" با اقلیت ارمنی در بخش جاواخت "" است، ارمنستان به تیکه از خاک گرجستان نیز ادعای آرضی دارد، روسیه به شهروندان ارمنی گرجستان پاسپورت روسی داده و با ایجاد شرایط اضطراری برای حمایت از آنان وارد این منطقه خواهد شد، "" خط آهن ایران، ارمنستان بدین وسیله با روسیه "" از طریق خاکی "" مرتبط شده و ایران کف بسته به طور کامل وارد مدار روسیه خواهد شد. این تحولات باعث خواهند شد تا نیروهای ناتو

از افغانستان خارج و در آزربایجان و نخجوان مستقر شوند. این در حالیست که "" عامل ایده ئولوژی بر منافع ملی‌ ایران پیشی‌ گیرد ""، حالا نگاهی‌ به تحولات در حالت "" برتری منافع ملی‌ ایران بیندازیم """ ایران با تکمیل خط آهن " باکو، تبلیس و قارص "" به این شبکه راه آهن وصل شده با کمک آزربایجان، گرجستان و ترکیه جای روسیه را در اروپای شرقی‌ و مرکزی پر میکنند. همچنین خط آهن "" ترکیه، ایران و پاکستان "" منطقه نفوذ این کشور‌ها راا از دریای مدیترنه، دریای سیاه ، دریای خزر تا اقیانوس هند گسترش میدهند. لطفا توجه کنید که صورت ورود ایران به مدار "" ارمنستان، روسیه "" کشور‌های اسرائیل، ترکیه، آزربایجان، کّل اوروپای شرقی‌،مرکزی و غربی به همراه کشور‌های عربی‌ شورای همکاری خلیج، قفقاز، آسیای مرکزی بر علیه روسیه، ارمنستان، ایران وارد میدان خواهند شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای منوچهر..از راهنمائی شما باز هم خیلی ممنون... من تمام مقاله شما را خوانده بودم ولی تنها بخاطر اینکه تاکید بر نبودن خدا بکنم , قسمت اول جمله شما را مثال آوردم...همان طور که می دانید این ( ذهنیّت انسانها ) نسبی است. وجود خدا در ذهنّیت انسانها رابطه مستقیمی دارد با فرهنگ و تمدن انسانها در نقاط مختلف جغرافیای کره زمین..اگر از یک فرد قبیله ای افریقای و آمازونی که با دنیای خارج رابطه ندارند و یا از یک عرب ( بدوی) عربستان سوالی در باره خدا بپرسید, خیلی امکان دارد که انسان قبیله ای نخواهد توانست که جواب بدهد چون کلمه ( خدا) در ذهنیبّت آن ها نیست در صورتی که یک عرب بدوی می تواند پاسخ گوی سوال باشد هر چند که نوع زندگی این اشخاص زیاد باهم اختلافی ندارند. آگر هدف این باشد که اگر شب نیست, احتمال روز, صبح , پگاه, عصر و شامگاه هم می تواند باشد. بدان جهت است که

وجود خدا در ذهنیّت ( بعضی ) از انسانها در نقاط مختلف دنیا می تواند وجود داشته باشد ولی نه در کل جامع بشری.. در ضمن وجود خدا در ذهن بشر هم تاریخ تقریبآ دو هزار ساله دارد چون آمدن دینهای تک خدائی در حدود دو هزار سال میگذرد..سوال اینجاست که از موقعی که بشر آفریقا را ترک کرد تا به نقاط دیگر کره زمین مهاجرت بکند نه از خدا خبری بود و نه از دین..عمر فضا در حدود 13.72 بیلیون سال است و عمر خدا در ذهتیّت انسانها در حدود دو هزار سال...و تمام ادیان تک خدائی در خاورمیانه به دنیا آمده است...هیچ دینی از آلاسکا, گرین لند و ماداگاسگار و.... بوجود نیامده است...یک حقیقت علمی را بایستی قبول بکنیم که کهکشان را شیری که حاوی منظومه شمسی است بعد از 4.5 بیلیون سال دیگر با
کهکشان ام 31 تصادف خواهد کرد که حاصل این ادغام از بین رفتن این دو کهکشان بوده و تولد یک کهکشان بزرگ دیگر خواهد بود...بعد از بین رفتن کره زمین ,حتی وجود خدا در ذهنیّت بعضی از انسان هم خاتمه خواهد یافت....
نوشته شده توسط: Anonymous

آزادی نیازی به کار نمادین ندارد. آزادی هیچ ربطی به لخت شدن تو خیابان ندارد. آزادی هیچ ربطی هم به اسلام و غیر اسلام ندارد. آزادی از درک مشترک نشیت میگیرد. آزادی یعنی من کاری نکمنم دیگران ناراحت بشوند و دیگران هم همینطور. اینکه من یک کاری بکنم با این هدف که مقدسات دیگران را به چالش بکشم، این خودش ضد آزادی است. پس کار این زنان لختگرد، ضد آزادی است. بچسبید به هین فرهنگ کم و بیش درست خودمون که این اروپایی و آمریکا تا ۵۰ سال دیگه هیچی نیستند. هر کشوری که تو مسیر شهوت و خوش گذاری افتاده عاقبتش همین بوده. از هخامنشیان و روم و یونان تا همین قاجار خودمون. دلیل نابودی ملت ها، از عمیق ترین لایه های وجودی افراد جامعه ناشی میشه. الان غربی ها ازدواج همجنس ها رو آزاد کردند. تو بعضی کشورها ازدواج با محارم را هم آزاد کردند. ازدواج گروهی هم می خواهد آزاد شود (اینا از ازدواج های مرسوم در دوران جاهلیت هست)

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برای تحقق « رفع تبعیض در آذربایجان» دو تئوری مطرح است:1- فشار جهانی جهت «تجزیه»؛ 2-انقلاب. تئوری فشار جهانی و تجزیه با انقلاب کاری ندارد. با دیکتاتوری کاری ندارد. تنها میخواهد با کمک سازمان ملل، کشورهای جهانی در آذربایجان رفراندم برگزار کند و تجزیه را عملی کند. فکر میکند اکثریت مردم آذربایجان موافق تجزیه هستند. این تئوری اشکالات بسیاری دارد:1- رژیم ابداً اجازه ی جدایی را نمیدهد. 2- اجازه ی رفراندوم نمیدهد. 3- سازمان ملل و قدرتهای بزرگ بخاطر منافع خود با رژیم در گیر نمیشوند. امید به خارج امیدی واهی ست.4- بدون هیچ آماری از« موافق یا مخالف» بین مردم، عمل میکند. و غیره . این تئوری غیر عملی و پیاده نشدنی و از حالا شکست خورده است.

2- انقلاب: تنها با انقلاب مترقی و نه ارتجاعی -انقلاب دموکراتیک-راه طرح مسایل در آذربایجان و همه ایران باز میشود. نه تنها مسایل رفع ستم ملی بل رفع مسایل دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی هم باز میشود. در تجزیه امید به خارج است ولی در تز انقلاب، تکیه به داخل و خود مردم مطرح است. تز تجزیه با تکیه به خارج امکان تحقق ندارد و بیراهه است. راه درست راه انقلاب است.که به اقشار مختلف مردم در جریان انقلاب متکی ست. تئوری تجزیه با وقوع انقلاب ناگهانی در ایران هم بازنده است. چون شرکت در انقلاب را از حالا کنار گذاشته است. و بعدها هم دیگر گروهها سانسی برای آن باقی نخواهند گذاشت.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

elman گرامی، گفته ام اول باید کمک کنیم سد دیکتاتوری بشکند. تجزیه -میگوید نه بگذار 100 سال بماند. ما تجزیه میکنیم! بفرمایید بکنید. اگر توانستید. کسی که چنین بی دلیل و منطق سخن میگوید کم تجربه است.نوشته اید:« نظام دموکراتیک ازجوامعی که دارای هویت مستقل خود باشند تحقق پیدا خواهد کرد» این هویت مستقل با پیروزی «برابری حقوقی» بدست میاید. نه با چیز دیگر.باز نوشته اید:«اگر شما فکر می کنید درجامعه ای مثل ایران باید اول دموکراتیک شد بعد دنبال استقلال رفت اشتباه می کنید » جواب: نگفته ام «اول باید دموکراتیک شد ووو ». میگویم : استقلال داخلی یا خارجی تنها بعد از انقلاب راهش باز میشود. اگر باز دیکتاتوری سر کار نیاید- بل دموکراسی حاکم شود. که راه طرح مسایل باز میشود. برای این هم باید مبارزه کرد. اما «تجزیه» میگوید: نه من با وجود دیکتاتوری استقلال خارجی یا جدایی را بدست میاورم. چگونه؟ دلایل شما کدام اند؟

دلیلی ندارند! بفرمایید تحقق بخشید. بی دلیل و منطق چیزی قابل پذیرش نیست. گفتم « برای این هم باید مبارزه کرد. » یعنی برای دو چیز باید مبارزه کرد:1-دموکراسی -تا دیکتاتوری دوباره حاکم نشود. 2- برابری حقوقی. در همه عرصه ها. و در کل برای 3 چیز. که سومی هم عدالت اجتماعی ست.
این سه عنصر مبارزه از هم جدایی ناپذیر اند. و شامل کل جامعه میشوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار شما باید به این نکته توجه کنید که نظام دموکراتیک ازجوامعی که دارای هویت مستقل خود باشند تحقق پیدا خواهد کرداگر شما فکر می کنید درجامعه ای مثل ایران باید اول دموکراتیک شد بعد دنبال استقلال رفت اشتباه می کنید چون چیزی رخ نخواهد داد یعنی نظام در یک جامعه ای که اجزای آن تعریف ومشخص نشده باشد بوجود نخواهد آمد در شوروی شاهد بودیم که چگونه نظام مارکسیستی از بالا برای ملتهاتزریق شد ولی چون درجزمشکل داشت در کل شکست خورد برای همین اگر ملتهای ساکن درایران بتوانند برسرنوشت خود حاکم شود احتمال اینکه در آینده به یک اتحادیه منطقه ای تبدیل شوند شاید وجود داشته باشد ولی اگر هویت این ملت ها مشخص نشود وهرکدام باهویت مستقل خود دراین فرایند شرکت نکنند شما باید جواب دهید چند قرن باید منتظر ماند تا ایرانی دموکراتیک بوجود آید وحقوق ملتها داده شود ،انگار برای یک انسان گرسنه وتشنه درس اخلاق گذاشته شود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ساوالان گرامی، نگفته ام «ناآگاه»اند گفته ام «کم آگاه»اند. و کم تجربه.این دو یکی نیستند. دلیل آن را هم ذکر کرده ام. شما میتوانید اثبات کنید که «تجزیه» عملی ست و شرایط مهیاست. من آنوقت حرف شما را می پذیرم. میدانیم که با و جود سد دیکتاتوری شعار تجزیه امکان پیاده شدن ندارد. و مانع همبستگی عمومی ست به این دلیل هم صحیح نیست. پذیرش چیزی بدون دلیل برهان کم آگاهی و کم تجربگی ست. شما میتوانید با نادیده گرفتن این دلایل و توضیحات همچنان به آن باور داشته باشید. آزاد هستید. من استقلال داخلی را درست میدانم. و دلایل آنرا هم گفته ام.استقلال خارجی همان تجزیه است و نادرست است. تجربه صد ساله- راه مبارزه و پیروزی را در «سیاست سه عنصری» تأیید میکند- و نه راه تجزیه را. ولی شما میتوانید برباور خود باشید و لازم نیست همه یکجور بیاندیشند. زمان و پروسه مبارزه درستی و نادرستی تزها را اثبات میکند.

اما قبل از آن «استدلال» و برهان ، عقل پذیری، معیار درست از نادرست است. تجزیه برای درستی خود برهان خردمندانه ای ندارد. اگر دارید آنها را ذکر کنید. در مورد«حقه بازی»: همانطور که گفتم من استقلال داخلی را درست و عملی میدانم. از سوی دیگر تجزیه به دلایل یاد شده امکان پذیر نیست. و مدافعان فاقد استدلال عملی بودن آنند. و بدون برهان به آن باور دارند. این نه نشانه نا آگاهی بلکه نشانه کم آگاهی و کم تجربگی ست.چون شخص با تجربه و وارد به این مسایل « چیزی را بدون چون و چرا- بدون دلایل اثباتی- بدون منطق » قبول نمیکند. شما که از تجزیه دفاع میکنید لطفاً دلایل عملی بودن آنرا بیان کنید و ثابت کنید که این شعار شرایط آماده دارد. من هم دلیل استقلال به معنای اداره امور خود را ذکر کرده ام و هم دلیل «باور بدول اثبات به تجزیه» را گفته ام . هر دو مسئله بسیار روشن و مستدل آمده است. اینجا چشم بندی نمیکنیم که نیازی به حقه بازی باشد. با دلیل و استدلال حرف میزنیم و با چون و چرا. بکوشید درستی باور خود را برایم اثبات کنید. اگر دلایل شما قوی و مستدل باشند منهم سخن شما را خواهم پذیرفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" افغانستان و انتخابات """ من مسیر تکاملی جوامع شرقی‌ و مسلمان از اندونزی گرفته تا پاکستان،ایران، ترکیه و مصر را مطالعه کرده به یک نتیجه گیری کلی‌ رسیدم. ۱- نظامیان قدرت را به دست میگیرند. ۲- با حل شدن مساله امنیت، اقتصاد و فعالیت‌های اقتصادی اهمیت پیدا کرده، قوانینی‌ وضع می‌‌شوند. "" در این مرحله، دو پدیده شکل می‌گیرد. ۱- طبقه متوسط که منجر به تاسیس "" طبقه کارآفرین entrepreneur می‌‌شود ۲- حکومت قانون ، با طی‌ این مرحله، نظامیان حکومت را به دولت سیویل و مدنی تحویل میدهند. افغانستان هیچ کدام این مراحل را طی‌ نکرد. ایران نیز این مرحله را طی‌ نکرد، هر دو کشور ایران و افغانستان، بدون ایجاد نهاد‌های مدنی استخوان دار، در آامد دارند، ایران از نفت و گاز و افغانستان از تجارت مواد مخدر "" تکامل معکوس "" در غیبت پروسه بالا که قید کردم، زمینهٔ برای ورود آدم کشان، مافیا، دزدان داخل سیستم فراهم شده و جامعه به قهقرا می‌‌رود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای‌ ائلیار توضیحاتی‌ که‌ شما‌ بالا‌ ارئه‌ داده اید(تجزیه طب‌ها آدمهای نا‌آگاهند و ) فقط نظر شخص شماست٬ وبر پایه هیچ تحقیق علمی استوار نیست. در‌ این صورت تجزیه‌طلبی مثل من پیدا میشود ومیگوید ناآگاه کسی است که بالای صد سال تجربه‌ تاریخی (مثل تجربه‌ آقای پیشه‌وری‌) هنوز نیاموخته و امید به روشنفکر‌فارس‌بسته.َ شما ازطرفی ادعا مکنید که حق استقلال را به رسمیت می‌شناسید از طرفی استقلال‌طلب را آدم ناآگاه معرفی مکنید، آیا‌ این‌ یک نوع سیاست حقه‌بازی نیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" پدر کویر شناسی‌ آیا میداند ؟ """ اخیرا یک مورد فوق سری در چین علنی شده که نزدیک به ۱/۵ زمین کشاورزی به دلیل استفاده از کود شیمیائی غیر استاندارد محصولات سرطان زا تولید می‌کند، در منطقه ما، فقط جمهوری آزربایجان و ترکیه به قدر کفاف آب شرب و نوشیدنی دارند، کشور عرب منطقه با انباشت کاپیتال قادر به خرید آب شرب خواهند بود ولی‌ ایران چنین فرصتی را ندارد، چین بزودی برای تامین غلات و آب شرب نه تنها در آسیای مرکزی و قفقاز فعال خواهد شد بلکه چانه زنی‌ برای خرید آب شرب از ترکیه شروع خواهد شد، برنامه ایران برای آینده چیست؟ افغانستان و پاکستان با کمبود آب مواجهند، ارمنستان رفیق رژیم فارس ایران، آب ندارد، جنگ در عراق، افقانستا و سوریه تولید محصولات کشاورزی را به شدت کاهش داده است، برنامه تامین غلات رژیم فارس ایران چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

در اشاره به نقاط مشترک "" کمونیست‌ها و اسلام گرایان "" باید این نکته لحاظ شود که هر دو گروه به شدت از ترکیه نفرت دارند، کمونیست‌ها از اسم ترک نفرت دارند، ۱۰۰ صد درصد مطالب پیرامون پان تورکیزم کزائی که وجود خارجی‌ ندارد توسط کمونیست‌ها نوشته شده، اسلام گرایان نیز از ترکیه نفرت دارند چونکه یک کشور سکولار و آزاد را نمیتواند تحمل کنند، پارسال در همین زمان، کمونیست‌ها مدام در مورد پان تورکیزم می‌‌نوشتند، با پیشروی روسیه در اوکراین، کمونیست‌ها دیگر نمیتوانستند جنبش آزربایجان جنوبی را با اسم پان تورکیزم بکوبند چونکه شاید یکی‌ می‌پرسید پس تو کمونیست چرا از "" پان روسیزم "" دفاع میکنی‌؟ با این تحولات کمونیست‌ها دشمنی با ترک و ترکیه را به مبارزه با پارلمان در تبعیدی آزربایجان تغییر دادند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اوجالان خارج از خواست و اراده دشمنانش، در جهان بعنوان سمبل مقاومت کرد و کردستان در مبارزه علیه فاشیسم ترک شناخته شده است و محبویبت غیرقابل انکار میان کردها در سراسر جهان دارد. انچه اوجالان را بچنین اوجی رسانده است؛ همانا پشتیبانی بیدریغ عظیم ترین جنبش سیاسی، نظامی و اجتماعی منطقه (در کردستان تحت اشغال ترکیه) است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

من از ایران دفاع نمیکنم -من از حقوق برابر- از انتخاب داوطلبانه - ازایجاد صلح و دوستی و فضای دموکراتیک دفاع میکنم. اینها به خیر همه است.بخیر همه مردم ایران. این مردم هستند که تکلیف دموکراتیک خود را با ایران تعیین میکنند. بدون توجه به نظر من و شما. تنها در این شرایط است که ما میتوانیم حق و حقوق و سر نوشت خود را تعیین کنیم. تا دیکتاتوری هست هیچکس صاحب حقوق نیست.این است که من از سیاست تز سه عنصر دفاع میکنم.اگر مردمان نیازی به ایران نداشته باشند حتماً آنرا کنار خواهند گذاشت. و اگر نیاز داشته باشند و بخیر خود بیابند آنرا طبق شرایط جدید و موافق با حق و حقوق خود انتخاب خواهند کرد. اینها فقط در شرایط دموکراتیک میتواند تحقق یابد. من از این شرایط و مهیا کردن آن دفاع میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار شما فکر می کنید اگر واقعا سیستمی در ایران برقرار شود که همه ملتها در آن از حقوق یکسان برخوردار شوند آیا دیگر ایرانی خواهد ماند که شما از آن دفاع می کنید ؟
چطور ممکن ست در یک سیستم دموکراتیک وآزاد در ایران که ملتها حق تعیین سرنوشت داشته باشند به سوی تکه های جدامانده ملت خود نرفته ودرچارچوب ایران که سرتاپا دارای تناقضات فرهنگی واجتما عی است بخواهند زندگی کنند واصلا وقتی چنین اختلافات اساسی بین ملتهای ایران هست چه لزومی برای مبارزه برای رسیدن به جامعه مورد نظر شما هست درحالی که پیوند بین ملیتهای داخل ایران همواره ساختگی بوده است .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

حسن اولدوز گرامی، من از این «فحش و تهدیدها » در زندانهای دو رژیم فراوان شنیده ام و شکنجه های آنها را هم در راه رهایی ستمکشان و تبعیض دیدگان بجان خریده ام و عزیزانی را نیز از دست داده ام . فدایی ستمکشان را باکی ازاین فحش و تهدیدها نیست. اگر سخن منطقی دارید این گوی و این میدان . از افکار خود در برابر خوانندگان دفاع کنید. شاید چیزی از شما یادبگیریم. اما اتهام میزنید که 1- « کرد ها سر زنان و کودکان را بریده اند» . 2- «به آغوش قاتلان فرزندان آذربایجان پناه برده »ام.شما ادعا میکنید که « کردها ، زنان و کودکان، را سر بریده اند» . -این حادثه کجا اتفاق افتاده؟ در چه تاریخی؟ کدام خبرگزاریها مخابره کرده اند؟ ادعا میکنید: «من آ.ائلیار هم به قاتلان پناه برده ام». - کدام قاتلان؟ اولاً من به کسی پناه نبرده ام. و بسان سرو آزاده ای نیز زندگی میکنم.و با کردها هم سر و کاری ندارم.

دوماً از اخباری که شما خود را مطلع نشان میدهید سایت ما بی اطلاع است. بنا براین شما دلیلی برای «فحش و تهدید» خود ارائه نداده اید. و بی جهت «توهین و تهدیدنامه» فرستاده اید.
اما این چه فرهنگی ست که شما دارید؟ فکر نمیکنید همین فرهنگ ما را دچار تبعیض کرده و قتل عامل 21 آذربایجان را پدید آورد؟ فرقی نمیکند شما دارای این فرهنگ باشید یا کس دیگر. این فرهنگ عامل عقب ماندگی و عامل تبعیض و تحت ستم بودن آذربایجان است. آذربایجان قبل از هرچیز لازم است این فرهنگ را از خود دور کند. ما برای حل مسایل آذربایجان به فرهنگ انسانی نیاز داریم. این فرهنگ حزب اللهی بدرد فقط فالانژها میخورد. و فرهنگ آنهاست.
شایسته مبارز راه رفع تبعیض نیست. فرهنگی که شما با آن حرف میزنید فرهنگ موافق با دیکتاتوری و موافق با اختلاف انداری بین ستمدیدگان است. فرهنگ تروریسم حکومتی ست. و ربطی به آذربایجان ندارد.
من مطمئنم شما نه از جایگاه تبعیض دیدگان بل از جایگاه تبعیضگران و دیکتاتوران حرف میزنید. شما خود را پشت جلد آذربایجان قرار داده اید که از دیکتاتوری فاشیستی حاکم و از اختلاف اندازی دفاع کنید.جوانان آذربایجان این فرهنگ حکومتی را خوب میشناسند. چرا نام «آذربایجان» راغصب میکنید؟ مگر دیکتاتورید؟ کی گفته نام آذربایجان تنها در «مالکیت شماست»؟ چه کسی شما را مالک یگانه ی این نام کرده است؟ چه کسی سندمالکیت نام آذربایجان را به شما تقدیم کرده؟ دیکتاتوری عریان شما از همین غصب نام زادگاهم بروشنی پیداست! حتی هیتلر هم بخود جرئت نداد نام آلمان را از کسی غصب کند! این فرهنگ شناخته شده است. و مربوط به آذربایجان سرزمین عشق و دوستی و مبارزه نیست.

فرهنگ تهدید و فحش، فرهنگ حکومت فاشیستی ست. نه فرهنگ ضد تبعیض آذربایجان. جوانان آگاه این را خوب میشناسند. «فحش و تهدید نامه»شما زیر نقد من از «پارلمان» قید شده. جهت اختلاف اندازی . و رد گم کردن. از این شیوه ها آگاهیم. ما در سایت نظر موافقان و مخالفان ایده ی پارلمان را منتشر کرده ایم. چرا شما تاب تحمل و منطق یک کامنت مرا ندارید؟ شما که ظاهراً خود را طرفدار پارلمان میدانید و از نقد من به خشم آمده اید چرا دلایل درستی تشکیل پارلمان را مثل دیگران عنوان نمیکنید؟ چرا اثبات نمیکنید شرایط برای پارلمان مهیا بود؟ و کار شما هم دلایل قوی دارد بر درستی عملتان؟ چرا بجای پرداختن به پارلمان به « کردها» پرداخته اید؟ مگر بحث بر سرکردهاست؟ فرض کنیم شما براستی موافق پارلمان هستید. فرض بکنیم شما و پارلمان در آذربایجان برسر قدرت هستید. شما که بخاطر یک کامنت من چنین بخشم آمده و تهدید نامه امضاء کرده اید در قدرت با ملیونها «نقد کننده» چه خواهید کرد؟ آیا برای آنها «کوره های آدمسوزی» درست نخواهید کرد؟ ولی من میدانم این فرهنگ و تفکر از آن نه مخالفان تبعیض بل از آن موافق ستم ملی ست. اگر جزء ستمگران و تبعیضگران نیستید در فرهنگ خود تجدید نظر کنید. حتی اگر هم جزء رده ی ستمگران قرار دارید باز هم بهتر است در فرهنگ غیر انسانی خود تجدید نظر کنید. فرهنگ فاشیستی حکومتی و غیر حکومتی دورانش به پایان رسیده است. بکوشید بجای اینکه راه هیتلر را بروید راه ماندلا و گاندی را بیابید. اما شما پشت نام آذربایجان فرهنگ فاشیستی حکومت حاکم را به نمایش گذاشته اید. این کار شما کسی را گول نمیزند و به آذربایجان و حتی به طرفداران پارلمان هم نمی چسبد. این فرهنگ بیگانه با آذربایجان است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ساوالان گرامی، مسایل شما در کامنتهای بالای من و در خود مقاله جواب داده شده آنها را به دقت مطالعه کنید. کوتاه بگویم تز تجزیه ما را به این نتیجه رساند که « بگذار دیکتاتوری صد سال بماند» - نه -درست نیست- آن نباید حتی یک روز هم بماند. قبول صد سال دیکتاتوری نتیجه ی تز تجزیه نشانه ی کم آگاهی و کم تجربگی ست.
تزی برای ما لازم است که یاری کند راضی نشویم دیکتاتوری حتی یکروز هم بماند. و این تئوری- تز سه عنصر است.که در صحبتهای بالا توضیح داده ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایلیار خاین کثیف تو که به آغوش قاتلان فرزندان آذربایجان پناه برده ای، حق نداری نام مقدس آذربایجان را به زبان بیاوری. روزی خودم تو را به سزای اعمال کثیف و خاینانه ات خواهم رساند. اگر کردها اعضای خانواده خودت را هم کشته بودند باز هم اینطور نوکری شان را می کردی. میدانم که مرد نیستید که کامنتم را بگذارید (آخر مردانگی کردها در حد بریدن سر زنان و کودکان است) اما ایمیلم را میگذارم تا این خاین کثیف اگر دفاعی از خودش دارد بفرستد. ..

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonymous یا elmanگرامی، کامنت خود را سه بار تکراری- فرستاده اید که یکی در بالا منتشر شده. در پاسخ شما : مسئله ملی آذربایجان یا جاهای دیگر تبعیض است در زمینه های « فرهنگی-سیاسی-اقتصادی-و جنسی و مذهبی و غیره» که با « برابری حقوقی همه جانبه» حل و رفع میشود. و مبارزه جاری در جامعه در این مسیر قرار دارد. و مبارزه با تبعیض جدا از دو عنصر دیگر مبارزه در عمل نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای الیار شما از روی کدام مطالعه وتحقیق و یا سندی به نتایج زیر رسیده‌اید: ۱- سیاست تجزیه که گروهی آنرا پیشه خود ساخته اند ، و کسان کم تجربه و کم آگاهی هم که به دنبالش افتاده اند. ۲- تجزیه نه در خدمت رفع تبعیض است و نه در خدمت رفع دیکتاتوری.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

anonym عزیز، بله به عملی و پیاده شدن تئوری و تز خود اندیشیده ام. بر این اساس: «تز سه عنصر» عملی، قابل پیاده شدن، عمومی، و درست و انسانی و مترقی و مشکل گشاست. چرا؟ دلیلش آن است که این تز بازتاب مبارزه جاری در جامعه است که در سه عرصه جریان دارد. یعنی منطبق بر عینیت تلاشهای جاری در جامعه است. یعنی تزی نیست که در آینده باید به آن عمل شود، نه، تزی ست که به آن عمل شده و میشود. دقت کنید در زندان اوین« این سه عنصر مبارزه» در کنار هم اند. مورد تهام یک عنصر اند. زندانیان سیاسی در این سه بخش - که چکیده حرکات درون جامعه اند- قرار دارند: زندانیان مشکلدار با دیکتاتوری که دموکراسی میخواهند-زندانیان زحمتکش مشکلدار با «کاروسرمایه» که عدالت اجتماعی میخواهند- و زندانیان مشکلدار با تبعیض که برابری حقوقی میخواهند. و تمامی این سه عرصه کل جامعه 80 ملیونی را دربر گرفته است.

این محور و مسیر عینی مبارزه ی جاری درجامعه است. یعنی تز «سه عنصر» عمل میشود. و خواهد شد. اما دلیل نیست پیروز هم خواهد شد. اگر شرایط پیروزی مهیا شود البته که پیروز خواهد شد. واگر موانع غیر قابل شکست سر راهش باشند شکست خواهد خورد. اما من به پیروزی آن خوش بینم.این مبارزه موانع راپشت سر خواهد گذاشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

به قول احمدی نژاد آب و بریز ....

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آائلیار جوان ترک آزربایجانی اگرامروز در زندان تبریز زیر شکنجه است لااقل می داند که برای آزربایجان وآزادی فرزندان آن مبارزه می کند مبارزه ای که فرزندان این دیار سالها برای فارسها درقالب احزاب چپ وراست کرده اند مگر چه ارمغانی داشته است که اکنون شما می خواهید به دهه 40 مارا برگردانیدازمشروطه تا حزب توده تامجاهدین وفدائی وغیره از ملت آزربایجان به نفع روشنکرو حاکمیت فارس ها کم بهره برداری نشده است ،امروز این ملت می خواهد برای سرنوشت خودش مبارزه کند نه برای یک عده آریا پرست وایران پرست .
جناب درسا شما فکر می کنید واقعا مسئله فقط زبان است ؟پس اینکه میلیونها انسان ترک عرب بلوچ کرد ترکمن بی هویت شده ونمی توانند دردرون فرهنگ وباورهای خود رشد نموده وهمانند یک سیاست مدار فارس یا هنرمند فارس یامورخ فارس صاحب هویت در جهان شوند چه می شود این ملتها باید هموار سنای گوی فارسها باشند ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" چرا اوجالان لایق دریافت صلح نوبل است؟ """ انگار طرح "" کندن خندق "" بین اقلیم کردستان و کردستان سوریه به طول ۱۰ ده مایل از طرف اوجالان پیشنهاد شده، پ ک ک قرار بود از آب گًل آلود ماهی‌ که هیچ نهنگ گرفته و کردستان را به دریای مدیترانه ربط دهد ولی‌ اینکار عملی‌ نشد، اوجالان طرح کندن این خندق را داده تا در آینده، این خندق کنی را تا دریای مدیترانه ادامه دهند. در ضمن ترکیه همانقدر نوکر غرب بوده که دیگران از لهستان گرفته تا یونان و ایتالیا و آلمان، کرهٔ شمالی‌ نوکر غرب نبوده به کجا رسیده؟ دست کم در ترکیه سگ‌ها و گربه‌ها احساس امنیت جانی میکنند و مثل کرهٔ شمالی‌ کسی‌ به جان آنان سؤ قصد نکرده و ناهار و شام کسی‌ نمی‌‌شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آ .ائلیار عزیز, این کلمات زیبا و رنگارنگتان به جای خود. سئوال اینجا است :تئوری هایتان یا اشتباه است و یا قابل تبدیل به عمل نیست. در علم فلسفه دو نوع اصطلاح داریم1- امپی ری گویا منظور:عملی ست. ائلیار] و تئوری. تئوری که نتواند به تجربه و یا عینیت تبدیل شود , همیشه در سطح تئوری خواهد ماند.شما تا حال در فکر نا کام بودن تئوری هایتان بوده اید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اوجلان به علت مبارزاتی که بر ضد فاشیسم ترکی داشته،لایق جایزه صلح نوبل است،اما عدم تعلق این جایزه به وی نیزچیزی ازارزش های مبارزتی او را کم نمیکند،کسی که برضد فاشیسم مبارزه میکند ،سزاوار این است که ازطرف ملت های آزاد حمایت شود,

حکومت فاشیستی ترکیه بعد از یکصد سال نوکری برای غرب،وتحقیرشدن از سوی اروپا بعلت نپذیرفتنش دراتحادیه اروپا بنظرمیرسد تاریخ مصرفش برای غرب بسرآمده است ،دایم باید به اروپا وغرب باج بدهد تا قتل عام ارامنه را برسمیت نشناسند،ورفتارغیره انسانی با کردها را نادیده بگیرند،شدت نوکری فاشیسم ترکی به غرب به حدی رسیده بودکه رسانه های غربی با بیشرمی این حکومت فاشیستی را بعنوان الگوی دموکراسی برای مسلمانان قلمداد میکردند!!!بحران هویت وخود باختگی این حکومت نسل کش وناقص حقوق بشر به حدى است که با وجود آنکه سه درصد ازخاکش دراروپاست،خود را اروپایی میداندوچهل سال است که دست گدایی را برای عضویت دراتحادیه اروپا دراز کرده است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ایران غیر یک پارچه یا یک پارچه « داوطلبانه» خواهد بود. و آنرا « مردمان با آگاهی کافی» خود انتخاب خواهند کرد. بدون توجه به گرایشهای ناسیونالیستی « تجزیه» یا «ایرانگرایی». وظیفه روشنگر یاری برای ایجاد این «فضای دموکراتیک انتخاب» است. آ. ائلیار «ایدۀ» تجزیه و ایرانگرایی- هر دو - را در خدمت حکومت- غیر عملی- زیانمند- و نادرست میداند. در عوض «ایدۀ» اتحاد داوطلبانه- نه اجباری- با حفظ حقوق متحد شوندگان را درست میداند.

نوشته شده توسط: Anonymous

میدانیم که انقلاب ایران بمعنای واقعی کلمه یک فاجعه بوده است. بعلت ناآگاهی بسیار عمیق مردم و با بقدرت رسیدن آخوندها و عناصرشان ایران بمانند سرزمینی شده است که دچار بمباران اتمی شده است. در همه جا ویرانی، فقر و گرسنگی عظیم نزدیک به قحطی در قسمتهای بسیاری در این کشور، نابودی بسیار جدی محیط زیست ایران،نابودی رودها،دریاچه ها،تالابها، کشاندن ایران به جنگی بسیار ویرانگر چند ساله ..

میدانیم که انقلاب ایران بمعنای واقعی کلمه یک فاجعه بوده است. بعلت ناآگاهی بسیار عمیق مردم و با بقدرت رسیدن آخوندها و عناصرشان ایران بمانند سرزمینی شده است که دچار بمباران اتمی شده است. در همه جا ویرانی، فقر و گرسنگی عظیم نزدیک به قحطی در قسمتهای بسیاری در این کشور، نابودی بسیار جدی محیط زیست ایران،نابودی رودها،دریاچه ها،تالابها، کشاندن ایران به جنگی بسیار ویرانگر چند ساله با صدها هزار کشته و معلول،گورهای دستجمعی جوانان بعلت اعدام های گروهی، از بین بردن تقریباً تمامی سرمایه های ایران در خارج از کشور، صدور تروریست برای کشتن شهروندان سایر کشورها، غارت های حیرت انگیز شهروندان و کشور ایران، نابودی اخلاقیات مردم ایران، گسترش بیماریهای روحی و فیزیکی در میان مردم دردمند ایران، گسترش بی فرهنگی،دروغ،بیرحمی،ناامنی و فساد در کل جامعه. براستی چند بمب اتم و چند جنگ عظیم میتوانست آنچه را که آخوندها و عناصر آنان با کشور ایران و مردمش انجام داده اند، انجام میدادند. شگفتا که ایرانیان نگران حمله ی نظامی و شاید اتمی به کشورشان هستند. آیا میشود ویران شده ای را ویران تر کرد؟
مطمئناً نسل های آینده ی ایران از نسل فعلی بعلت قصور،بی مسئولیتی و بی اعتنایی در رابطه با نابود و ویران شدن کشورشان به نیکی یاد نخواهند کرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

در روزهای گذشته برخی خبرگزاری ها و اشخاص از نامزدی عبدالله اوجالان سرکرده گروهک پ . ک. ک در تورکیه برای دریافت جایزه صلح نوبل خبر داده بودند که این مسئله بر خلاف جوسازی های تروریست ها تنها پس از چند روز از طرف بنیاد نوبل تکذیب گردیده است .

به نقل روزنامه حریت ترکیه، ادعاهای نامزدی عبدالله اوجالان رهبر گروهک تروریستی پ.ک.ک برای دریافت جایزه صلح نوبل از طرف بنیاد نوبل تکذیب شده است.

حریت در گزارش خود در این باره می نویسد که در تماس با دفتر بنیاد نامزدهای جایزه صلح نوبل که در نروژ قرار دارد تمامی ادعاهای روزهای اخیر مبنی بر نامزدی اوجالان تکذیب گردیده است .

در روزهای گذشته برخی خبرگزاری ها و اشخاص از نامزدی عبدالله اوجالان سرکرده گروهک پ . ک. ک در تورکیه برای دریافت جایزه صلح نوبل خبر داده بودند که این مسئله بر خلاف جوسازی های تروریست ها تنها پس از چند روز از طرف بنیاد نوبل تکذیب گردیده است .

به نقل روزنامه حریت ترکیه، ادعاهای نامزدی عبدالله اوجالان رهبر گروهک تروریستی پ.ک.ک برای دریافت جایزه صلح نوبل از طرف بنیاد نوبل تکذیب شده است.

حریت در گزارش خود در این باره می نویسد که در تماس با دفتر بنیاد نامزدهای جایزه صلح نوبل که در نروژ قرار دارد تمامی ادعاهای روزهای اخیر مبنی بر نامزدی اوجالان تکذیب گردیده است .

نمایندگان بنیاد نوبل در این باره اظهار کرده اند که هر کسی میتواند برای قرار گرفتن در لیست نامزدهای جایزه صلح نوبل ثبت نام کند، اما لیست واقعی و مورد قبول نامزدها به هیچ عنوان به خارج از بنیاد نفوذ نمی کند و هر گونه ادعایی مبنی بر قبول نامزدی شخصی برای دریافت این جایزه کذب است .

اطلاعات نامزدهای دریافت جایزه صلح نوبل حداقل بعد از 50 سال قابل دسترسی می باشد و به غیر از اشخاصی که برنده جایزه میشوند،هویت و معلومات نامزدهای دیگر قبل از 50 سال نمیتواند بازگو و افشا شود .

نمایندگان بنیاد نوبل تاکید کرده اند که اگر اشخاصی ادعا میکنند که اوجالان نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شده است مطمعنا" دروغ میگویند زیرا غیرممکن است کسی بتواند در مورد نامزدهای جایزه صلح نوبل اطلاعاتی بدست آورد.

231 نفر شخص حقیقی و 47 سازمان برای دریافت جایزه صلح نوبل 2014 نامزد شده اند که هویت هیچ یک از آنان طبق قوانین به غیر از کسانی که برنده جایزه میشوند افشا نمیشود. برنده جایزه صلح نوبل در 11 اکتبر 2014 مشخص خواهد شد. سال 2013 سازمان (OPCW) که در مورد ممنوعیت استفاده از سلاح های شیمیایی فعالیت می کند توانسته بود جایزه صلح نوبل را دریافت کند .

لازم به ذکر است یکی از نمایندگان مجلس اقلیم کردستان عراق ادعا کرده بود که نامزدی اوجالان مورد قبول بنیاد نوبل واقع شده است که گویا این شخص به هنگام ادعای دروغین خود هرگز از قوانین بنیاد نوبل باخبر نبوده است و خیال اینکه به این راحتی ادعای دروغین مضحک وی آشکار شود نیز به عقل اش نرسیده است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«همان بهتر که همین دیکتاتوری موجود قرنها ادامه یابد.» این نتیجه «تز خداحافظی» ست.که tara-ی گرامی، نوشته اند.و من بارها نوشتم که این تز «در خدمت حکومت و محکم کردن پایه آن است. و نه در جهت مبارزه با دیکتاتوری فاشیستی حاکم. اینجا به توافق رسیدیم. با « نگاه ملیتی به مبارزه و جامعه» صحبت را ادامه داده به نتیجه ی «موافقت با صدسال ماندن حکومت» رسیدیم. و از سوی دیگر «دو ناسیونالیسم ایرانی و ملیتی» را که اولی «خود را ایران و صاحب آن میداند- ودومی در مقابل راضی به حکومت صد ساله حاکم و تجزیه» است رسیدیم. اینجا خواستم دو نگاه ناسیونالیستی به مسئله ی «دیکتاتوری- و تبعیض» را نشان داده و نتیجه آن را ببینیم. هر دو دید نه در خدمت رفع تبعیض است و نه در خدمت رفع دیکتاتوری. فعل النفعالات جامعه و کشمکشها و مبارزه راه خود را نه بر اساس سیاست دو ناسیونالیسم میکشاید و نه این سیاست راحلی برای حال و آینده دارند.

براحتی هر دو نادرست اند.
« نه ایرانگرایی درست است و نه خداحافطی». چرا که مسیر حرکت عینی جامعه «مبارزه ده ها ملیونی مردمان آن در جهت رفع دیکتاتوری- بی عدالتی اجتماعی-و تبعیض» است. که من نام آنرا را« سیاست عمومی سه عنصری»، براساس «حرکت عینی جامعه» میگذارم. که نه در جهت سیاست ایرانگرایی ست و نه در جهت سیاست تجزیه و خداحافظی. اینجا 3 سیاست مطرح است که تنها سیاست عمومی سه عنصری درست است. چرا؟ مناطق ایران در مجموع یک جامعه است. براساس نظام «اقتصادی اجتماعی» . جامعه 80 ملیونی ایران تشکیل شده از 70 در صد جوان. 30 در صد هم دارای سن بالا هستند. اینان در گروههای اجتماعی ، اقشار و طبقات جای گرفته اند. در کل مشکلشان و کشمکش شان رفع 3 عنصر یاد شده از حیات اجتماعی ست. نگاه ایرانگرایی و نگاه تجزیه «گرایشهای سیاسی»هستند که تنها به دو گروه سیاسی از میان دهها گروه از آدمها متعلق اند. و ربطی به دانش جامعه شناسی ندارد. در دانش جامعه شناسی جامعه را با نگاه ناسیونالیستی تحلیل نمیکنند. اصلاً این نگاه سیاسی به جامعه-که یک پدیده عینی ست و تابع قوانین خود است- جایی ندارد.
«سیاست عمومی سه عنصری» سیاستی ست متکی بر قوانین عینی جامعه و فارغ از گرایشهای ناسیونالیستی. و « استراتژی -تاکتیک انقلاب دموکراتیک ایران» است. که میتواند در خدمت ساختن جامعه دموکراتیک و سکولار - با قدرت غیر متمرکز- تأمین اداره ی امور خود-« بدون تجزیه و بدون جنگ داخلی و بدون حاکمیت ایرانگرایی»، صلح و آرامش و امنیت و دوستی و مسالمت و فضای دموکراتیک را تضمین کند. این سیاست ناسیونالیسمها را کنار میگذارد و در خدمت به حرکت در آوردن همه 80 ملیون انسان است جهت گذر از طاعون موجود حاکم. من مطمئنم این سیاست در ایران پیشرفته و تحقق خواهد یافت. ادامه این کامنت را در کامنت شماره 1 و 2 میتوان پی گرفت.