Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آالیار عزیز , این نظر قبلی شما بود که مرا وادار کرد, ثابت کنم , که نژاد پرست حقیقی در میان شما جا خوش کرده است نه در میان ما.

اریخ مطلب:
سه شنبه, آوریل 15, 2014 - 13:28
نام:
آ.ائلیار
نظر:
دوستان عزیز، در جمع سایت « عقاید متفاوت و متضاد» وجود دارد. اما ما بین خود کسی را نداریم که به «نژاد گرایی» باور داشته باشد. فکر حفظ چهار چوبه ی ایران ربطی به نژادگرایی ندارد. اجازه بدهید به کسی اتهام نزنیم. توجه کنید «سیاست» دنبال کردن «اعتقاد» نیست. آدم میتواند به خیلی چیزها باور داشته باشد یا خیلی اندیشه ها داشته باشد ولی سیاست منطبق با شرایط انتخاب کرده آنرا دنبال کند. ایران گلوبال نتیجه سیاست است و نه اعتقاد و اندیشه. سیاست ما توافق حداقل برای روشنگری ست. و این کار را هم پیش می بریم.همه 6 نفر عقاید بسیار متفاوت و متضادی دارند ولی این سیاست روشنگری ما را نقض نمیکند. سازش کاری اگر به معنای نقض حقوق باشد من حتی به اندازه ی نوک سوزن هم حاضر نیستم حقوق نقض بشود. اما اگر به معنای کنار کذاشتن رادیکالیسم باشد شدیداً بر درستی آن تکیه میکنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

با ابراز همدردی و همبستگی با این گروه از ایرانیان دور از وطن.
جای تعجب است که هیچ سازمانی حزبی دسته ای و یا گروهی به دفاع از این جوانان دور از وطن زیر ظلم واجحاف ترکان به دفاع برنخاستند. البته دشمنی و کینه قومی کار جریانات سیاسی را به انجا کشانده اند که ضرب و شتم و حتا مرک این افراد بدست ترکان و یا مانند برخورد پلیس استرالیا و یا خود کشی جوانان ایرانی در المان را همانندجشن عروسی میدانند.از گروهای قومی انتظاری نیست ولی سکوت سازمانهای مختلف و مدعی و حقوق بشری و کانون های مختلف جای تعجب دارد.
بدون شک این حمله ناشی از یک برنامه سازمان دهی شده در ترکیه بوسیه جریانات مختلف دولتی و دستگاهای بیگانه میتواند باشد .
هزاران هزار ایرانی در ترکیه زندگی میکنند و از سوی اهالی بومی ازاری ندیدند..هدف از این حمله تشدید فضای دشمنی کاذب و دروغین بین ترک و مردم ایران است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

anonym عزیز، مقاله را دیدم. من بارها نوشته ام همه گونه اندیشه بین ما هست. با تفاوتها و تضادها. من با این بررسی سیاسی از اوضاع ایران موافق نیستم. اما چه سیاسی درست است و چه سیاستی نادرست؟ سیاستی که در عمل مشکل را برای همه رفع کند درست است. و سیاستی که نتواند حل کند نادرست است. سیاستی که در این مقاله توضیح داده میشود درست نیست. پاسخگوی مشکل جامعه ایران نیست. استراتژی و تاکتیک نوشته، صحیح نیست. تکیه بر« قدرت متمرکزو ایرانیت» ناسیونالیسم ایرانی ست. من ناسیونالیسم ایرانی و غیر ایرانی - هر دو را -اشتباه میدانم و در نوشته هایم نیز توضیح داده ام. بجای آنها «اجرای برابری حقوقی» و «دموکراتیسم» و « قدرت غیرمتمرکز» -و اجرای «عدالت اجتماعی» را صحیح میدانم. یعنی استراتژی-تاکتیک ما « همبستگی عمومی برای رفع این 3 مشکل دیکتاتوری، تبعیض، عدم عدالت اجتماعی» است.

برای تحقق قدرت غیر متمرکز دموکراتیک و سکولار؛ برابری حقوقی جنسی، فرهنگی،سیاسی و اقتصادی و غیره بین همه؛ رابطه عادلانه نسبی بین کار و سرمایه. هر کس نظر و دیدگاه خود را دارد. زمان درستی و نادرستی آنها را نشان خواهد داد. ناسیونالیسم ها در جامعه ما وجود دارند. و در شرایط خاص میتوانند به سرعت به افراط بگرایند. و این خطر جدی برای همه است. اما با اینها چه باید کرد؟ راه حل من جدا کردن هسته «حقوق» از پوسته ی «ناسیونالیستی ست. در مورد همه آنها. و تکمیل حقوق با دموکراتیسم است. این تفکیک در استراتژی - تاکتیک غیر بغرنج ، ممکن و عملی ست. اما در پیاده کردن آن سختیهای زیادی هست. 3 اصل در استراتژی -تاکتیک
انقلاب دموکراتیک آینده ی ایران عبارتند از : 1- قدرت غیر متمرکز؛ 2- برابری حقوقی؛ 3- عدالت اجتماعی. این سه اصل میتواند « ملیتها- زحمتکشان یدی و فکری- تبعیضدیدگان- دموکرایسی خواهان- و غیره» را در یک جبهه ی عمومی در مقابل حکومت همبسته کند. به شرطی که ناسیونالیسم با دموکراتیسم تغییر جایگاه بدهند. ناسیونالیسم مانع همبستگی ست. و وجودش به نفع حکومت است. از اینرو غیر مورد توجه آن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آ. ائلیار عزیز, می خواستید برای شما ایران و ایرانی پرستی را تعریف کنم. احتیاج نیست زیاد دور برویم . لطفا این نوشته همکارت آقای ..... را بخوانید
«هزاره گذشته، از غزتویان تا قاجاریه، ایران تحت حاکمیت اقتدار ایلی بیگانه بود و چرخه اقتدار ایلی با انقلاب مشروطه نابود گشت. پیشتازان مشروطه کوشیدند تا به دوران سیاه اقتدار ایلی خاتمه دهند و با سیمای یک جامعه شهروندی مدرن به کاروان تمدن جهانی بپیوندند.»
http://www.iranglobal.info/node/28907

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مطلب زاده قبل از هر چيزی بخاطر نوشته ات تشکر ميکنم و بايد اعتراف کنم که هر مطلبی در رابطه با زندان -شکنجه و اعدام باشد فرق نميکند کی بوده و چه تفکری داشته مرا پريشان ميکند منتها در اين نوشته شما وجه اشتراک من خيلی بود . و اين يک حقيقت است که ظلم و ستم مضاعف را بايد زيست تا قابل فهم باشد و در ضمن من نيز سراينده شعر آچيل سحر را عليرضا نابدل ميدانستم و برای اولين بار در سالهای ٥٢-٥٣ با ديکلمه صدای آقای منوچهر عزيزی شنيده ام يعنی بعد از چهل سال اشتباهم تصحيح شد. چوخ ساغ اولون اللروزه ساغليق .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب «آتوسا» میخواهد کامنت اش زیز این مقاله باشد. آوردم که ببینیم چه میگوید؟ سئوال مقاله اینه که 1-چرا روشنفکر فارسی زبان از حق زبان مادری دیگران دفاع نمیکند؟ 2- چرا غیر فارسی زبانان را ملت نمیداند؟ جناب، لب جوابش این است: «نویسنده معروف یا مدّعی جایزه نوبل یا روشنفکر، خوش رقصی صاحبان قدرت پارس را بکنه، می‌شه محبوب پارس. و معرف ایران قالب می‌شه. و از طرف غرب جایزه نوبل را فقط به کسی‌ میدن که با منافع آنها سازگار باشه.»

- یعنی « نویسنده، روشنفکر، به حکومت فارس خوش رقصی میکند. معرف ایران میشود. مدعی نوبل میشود ، با منافع غرب سازگار میگردد. و جایزه میگیرد.» یعنی نویسنده و روشنفکر که رقصاص حکومت فارس و سازگار بامنافع غرب اند صاحب جایزه نوبل میشوند . فرض بکنیم این اشارات مربوط به دولت آبادی و شیرین عبادی نیستنذ. و اینها رقصاص حکومت و سازگار با منافع غرب و مدعی نوبل قلمداد نشده اند. و در اینجا توهین و تحقیری صورت نگرفته و کامنت هم منتشر شده-نخست در ص. شما- و بعد زیر این مقاله به خواست کامنت نویس. بله فرض بکنیم : آقا ! حرف شما درست است :« روشنفکر با خوش رقصی به دولت فارس و سازگاری با منافع غرب» جایزه میگیرد. مگر سئوال ما این است که «چرا و چگونه به روشنفکر جایزه میدهند؟» اگر سئوال این بود، بله جواب شما پاسخ پرسش است. صرف نظر ار درستی و نادرستی جواب. اما سئوال ما که در بالا آمده این نیست. ***مینویسد:«غرب به نویسنده مدافع دنیای مسلمانان ترک‌ها اعراب و روس‌ها به نوعی که در تقابل با دنیای مسیحیت غرب بودند و هستند جایزه نوبل نمیدهد.» و « سیاست غرب در تضعیف این قدرتها ست». خوب فرض کنیم این هم درست، «غرب به ترک و عرب و روس جایزه نمی دهد. » و غرب «قدرتها را ضعیف میکند.» خوب مگر سئوال ما اینست که غرب به کی جایزه میدهد یا نمیدهد و کی را تضعیف میکند با نمیکند؟!باز می نویسد«در این میان آذربایجان ترک هیچ شانسی برای حمایت از طرف غرب را ندارد (مگر برای منافع و مقاصد کوتاه مدت)»
اینجا هم «شانس حمایت» مطرح است. باز میاورد«در عوض کرد‌ها بیشترین حمایت را دارند» ! جناب در عالم دیگری ست!« روشنفکران خوش رقص فقط ناراحت این هستند که چرا حکومت دست اونا نیست و بس»! بله درست میفرمایید. این روشنفکران یاغی قصد دارند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و حکومت را بدست گیرند. و همانطور که میفرمایید انتظار شما از آنان « فقط یک توهم و خیال باطل» است. نباید انتظاری داشته باشید که اینان به حرف شما گوش کنند. اما پس جواب سئوال ما کو؟ بله این را هم صحیح میفرمایید « حق گرفتنی است. حق دادنی نیست.» با ید هم حق این روشنفکران یاغی را گرفت و هیچ حقی هم نباید بهشان داد! اینان میخواهند حکومت را سرنگون کنند! اما آخه سئوال ما این نبود که « از چی می ترسید؟» بهرحال ما باید پرسش خود را تغییر دهیم و اصلاح کنیم . چنین:« چرا از روشنفکران می ترسند؟ و چرا روشنفکران ناراحت هستند؟» جواب جناب آتوسا:« روشنفکران خوش رقص فقط ناراحت این هستند که چرا حکومت دست اونا نیست و بس»! و ترس هم از سرنگون شدن حکومت است. حالی شدیم ! روشن! روشن! اما اینها پاسخ سئوال ما ببودند.
نوشته شده توسط: Anonymous

امیدوارم فعالان آذری و هم وطن ما به این سوال ها جواب دهند . سوال های خوبی کردند .
ساسان از لندن

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.radiozamaneh.com/137973#comment-49918
او می‌گوید «در جوامع اسلامی انقلابی وجود ندارد. هرچه هست شورش است. سلطانی برکنار می‌شود و سلطانی دیگر بر جای او حکومت می‌کند

http://www.radiozamaneh.com/137973#comment-49918

او می‌گوید «در جوامع اسلامی انقلابی وجود ندارد. هرچه هست شورش است. سلطانی برکنار می‌شود و سلطانی دیگر بر جای او حکومت می‌کند
. الجزیره به یک شهر عقب‌مانده شباهت دارد. پروژه مترو چندین و چند سال است که متوقف مانده، و در همان حال قرار است که در الجزیره بزرگ‌ترین مسجد جهان با مناره‌ای به ارتفاع ۲۶۵ متر ساخته شود.
———————————————————————————————————————-
در زمان رژیم گذشته صحبت از ساخت مترو و غیره میشد اما حکومت شاه با سرعت بسیار زیادی مسجد می ساخت . در بسیاری از روستاها مدرسه وجود نداشت اما در همه جای ایران مساجد مانند قارچ از زمین در میامدند. در زمان محمد رضا شاه حدود ۵۰ هزار مسجد درست شد و این تعداد غیر از تکیه ها،مدارس اسلامی٬حسینیه ها و حوزه های علمیه بود. نوجوانان اجازه نداشتند که در باره ی تاریخ کشور خود حقیقت را بدانند اما در مدارس مجبور به یاد گرفتن دروس دینی،عربی،و قرآن بودند. از طرفی فساد و فقر بشدت گشترش پیدا کرده بود. سازمان امنیت رژیم با تمام قدرت تمام آزادیهای اندیشه و سیاسی را سرکوب میکرد.مردمی که آگاهی اشان بعلت جو بسیار خفقان حکومت شاه تکامل پیدا نکرده بود و با پروژه ی اسلامی کردن جامعه توسط شاه و امریکا بعلت جنگ سرد در انتخاب خود پست ترین٬عقب افتاده ترین٬غارتگرترین و جنایتکارترین نوع انسانی را بر سرنوشت خود حاکم کردند و یکی از تاریک ترین و خونبارترین دوره های تاریخ کشور خود را برای خود بوجود آوردند. حکومتی که تمام فجایع ۱۴۰۰ قبل را یعنی حمله ی اعراب مسلمان به ایران برای غارت مردم ایران را با تمامی ابعادش مانند کشتارها٬غارتها٬کتاب سوزاندنها٬گسترش عظیم جهل و تباهی،ویرانی ها را تکرار کرده است. سیاست امریکا و سیاست شاه و در جهل نگه داشتن علت اساسی حکومت آخوندها و سایر اسلامگرایان بر مردم دردمند ایران شد. برای کمک به رشد و تکامل آگاهی مردم و نجات آنان از تاریکی باید ایدئولوژی که پشت اسلامگرایان است و باعث بوجود آمدن آنها میشود و علت اساسی بوجود آمدن جهل و تاریکی مطلق و درد و رنج عظیم برای بشریت شده است را هدف قرار داد. باید با علت مبارزه کرد و نه با معلول.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

1- آنقدر کمنتارتان حقیرانه، شخصی و تنفرانگیز است که شایسته پاسخ نیست! فقط اشاره کنم که؛ 2- کوروش از دل "کویر" منشوری را نوشت که شعور شما و ... در حد درک آن نیست! 3- مسعود، مریم، چمکران و شیعه و شیعه زدگی میکرب هائی بود که شما وارد ایران کردید و ربطی به من و کوروش .... نداشته و ندارد.4- خواندن فاتحه ایران را بگور خواهید برد!!! متاسفم از این همه خام اندیشی موش های خاکستری.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی .ص.شما -بله یعنی صفحه شما. عنوان یک صفحه از سایت است. بسیار خوب- سئوال- مربوط به شما نیست که هیچ -موضوع رفع شد. آ.ائلیار ، فقط کامنتهای مطالب خود را تحویل میگیرد و رسیدگی میکند. سلامت باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

من هنوز نفهمیدم کامنت‌ها را کی‌ کنترل می‌کنه و رو چه حسابی‌ پخش نمی‌کنه؟تا بدونیم به چه ساز شما برقصیم یکی‌ تکیلف مارو روشن کنه تا بئ‌‌خود اعصابمان را خرد نکنیم و کلا بی‌ خیال کامنت نوشتن شویم بریم سراغ سایت‌های دیگه

نوشته شده توسط: Anonymous

من اصلا نمی‌‌فهمم این س.شما چیست؟ آیا صفحهٔ شما؟ من صفحه‌ی ندارم ۲- این ایران پرستی‌ اصلا مربوط به کامنت من نیست که از من می‌پرسی‌ ۳-خره ما از کرّه گی‌ دم نداشت و حوصله سرو کلّه زدن با شما را به خاطره مساله به این سادگی‌ ندارم

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی‌ ،شما قبل از اینکه وارد بحث سیاسی بشین ،سعی‌ کنید بیسیک یا پایه سیاست را باید بصورت عمقی مطالعهٔ کنید و با استدلال و منطق سیاسی ،انتقاد و نظر بدهید .اگر بخواهیم تحت تاثیر تبلیغات محیط و رسانه دولتی که مأموریت خاصی‌ جهت انحراف اذهان عمومی و حفظ منافع یک طبقه را بعهده دارد، قرار بگیریم ،هیچ زمانی‌ به حقیقت مفهوم کمونیست یا سوسیالیسم و کاپیتالیسم یا سرمایه داری نمی رسیم ،و نظراتمان همیشه ناقص و نارسا و هیچ کس را هم قانع نمی کند .هر انقلابی یک سری دستاورد هایی دارد ،تمام انقلابات راست و چپ در دنیا کما کن برای بشر دستاورد داشته است ،آنچه مهم هست ،حرمت و کرامت انسانی‌ است.چرا بعضی‌ از انقلابات به پیروزی کامل میرسند و بعضی‌ با وجود دستاورد‌ها شکست میخورند ،ولی‌ در واقع اندیشه دستاوردها و ارزش‌ها ،باقی‌ می‌‌ماند ،تجربه تاریخی‌ نشان داده است که انقلابات به نگرش راست و حمایت قدرت‌های جه

دوستان گرامی‌ ،شما قبل از اینکه وارد بحث سیاسی بشین ،سعی‌ کنید بیسیک یا پایه سیاست را باید بصورت عمقی مطالعهٔ کنید و با استدلال و منطق سیاسی ،انتقاد و نظر بدهید .اگر بخواهیم تحت تاثیر تبلیغات محیط و رسانه دولتی که مأموریت خاصی‌ جهت انحراف اذهان عمومی و حفظ منافع یک طبقه را بعهده دارد، قرار بگیریم ،هیچ زمانی‌ به حقیقت مفهوم کمونیست یا سوسیالیسم و کاپیتالیسم یا سرمایه داری نمی رسیم ،و نظراتمان همیشه ناقص و نارسا و هیچ کس را هم قانع نمی کند .هر انقلابی یک سری دستاورد هایی دارد ،تمام انقلابات راست و چپ در دنیا کما کن برای بشر دستاورد داشته است ،آنچه مهم هست ،حرمت و کرامت انسانی‌ است.چرا بعضی‌ از انقلابات به پیروزی کامل میرسند و بعضی‌ با وجود دستاورد‌ها شکست میخورند ،ولی‌ در واقع اندیشه دستاوردها و ارزش‌ها ،باقی‌ می‌‌ماند ،تجربه تاریخی‌ نشان داده است که انقلابات به نگرش راست و حمایت قدرت‌های جهانی برای حفظ منافع طبقاتی خودشان ،اکثر موقع به پیروزی کامل میرسند ،اما انقلابات چپ بدلیل ماهیت ضّد کاپیتالیستی و حفظ طبقه کارگر و محروم بیشتر به شکست منجر میشود البته باز هم با عدم حمایت قدرت‌های جهانی !؟ انقلاب اکتبر شوروی ۱۹۱۷ بعد از کمون پاریس یکی‌ از نادرترین انقلابات کارگری بوده است که تاریخ به خود دیده است ،حکومت شورایی مستقل مردمی ،حق رای به زنان و بطور کلی‌ سرنوشت مردم کاملا در اختیار خودشان بود و می‌شه گفت دموکراسی واقعی‌ و دولت دمکراتیک به پیروزی رسیده بود که از مهمترین مقوله‌ای هست که تا هنوز بصورت کامل اتفاق نیفتاده است .و این اندیشه به نام کمونیست در همهٔ دنیا نفوذ و پیش میرفت .ولی‌ از جایی که قدرتمندان جهانی بلافاصله دست بکار شدند و با امکانات کافی‌ که در اختیار داشتند ،از ابزار‌های درون انقلابی و فردی و مسائل حاشیه‌ای ،به نفع خودشان با شگرد سودجویانه ،منحرف و تبدیل به کمونیست دولتی و با طرز تفکر کشور باید صنعتی‌ شود .از اهداف اصلی‌ که همان حکومت شورایی و کارگری بود ،دور شد و کمونیست را شکست خورده اعلام کردند ،ولی‌ نفس کمونیست یعنی‌ حکومت شورایی مردمی ،چون آن‌زمان تمام روشنفکران حرمت و کرامت انسان را در کمونیست و سوسیالیسم پیدا کرده بودند ،هر انقلابی با نگرشی کمونیست را یدک میکشید ،که بعدا کمونیست برژوازی مثل چین ،کمونیست دیکتاتوری مثل کره شمالی و کشور هایی که به نام کمونیست ابراز وجود کرده اند .بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق و بقول سران سرمایه داری،که حدود ۲۴ سال از آن زمان می‌‌گذارد ،دنیا بایستی گلستان میشد ،ولی‌ متاسفانه نه تنها نشد بلکه روز به روز اوضاع بدتر هم شده است .که این انقلابات و جنبش‌ها از این اقتصاد بازار آزاد و تجارت جهانی افسار گسیخته ناشی‌ بوده است ..در پایان باید بگویم که در آلمان کتاب مارکس دوباره پرفروش‌ترین کتاب بین جوانان و دانش پژوهان شده است .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آتوسای گرامی، مثل اینکه شما کامنتها را نمیخوانید.1- اطلاع داده ام«کامنتهایی که توسط نویسنده مقاله زیر این نوشته پذیرفته نمیشوند طبق تصمیم مدیریت به ص.شما منتقل میشوند. با احترام.»2- به سئوال شما جواب داده ام و نوشته ام:« آتوسای گرامی، کامنت شما را زیر همین مطلب پاسخ میدهم : منظورتان از «ایران پرستی» و «ایرانی پرستی» چیست؟». 3- این شما هستید که دنبال پرسش خود را نگرفته اید.4- لطف کنید منظور خود را روشن بنویسید تا بتوانم جواب بدهم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی تا آنجايی که من ميدانم حتی انجمن های چند نفره آذربايجانی نيز در اساسنامه شان از حقوق برابر ملی_ فرهنگی و دينی و اجتماعی -سياسی احاد ملتها دفاع ميکنند « منتها با تاکيد بر سکولاريزم و لائیک بودن». و اينکه جناب عالی فرموده ايد «چراروشنفکران ترکی زبان حاضر به قبول موجودیت بهائیها وبه رسميت شناختن حقوق آنها نیستند؟»نمیدانم با تکيه به کدام سند ميفرمائيد.و در ضمن آيا جنابعالی به حق طلاق احترام قائل هستی يانه؟ اميدوارم که هستی و ميدانی که بيش از ٩٠ در صد طلاق ها از روی زور گوئی و احجاف حقوق برابر انجام ميگيرد .يعنی تو با پول ماليات ملل ديگر راديو و تلويزيون داير بکن و شب و روز ملل غير فارس را تمسخر بکن «پخش جک های توهين آميز» و آن طوری که دلت ميخواهد تاريخ را تحريف کرده ملل غير فارس را بی تمدن و بی فرهنگ معرفی بکن و شست شوی مغز راه انداخته آسيملاسيون کل سياست دولت را فرا بگيرد و انتظار

انتظار داشته باش که اين سياست نفرت انگيز شونيستی تا ابدالدهر ادامه پيدا کند وکسی ابراز حق و حقوق نداشته باشد چون ابراز حق و حقوق تماميت ارضی خاک پرستان را به خطر مياندازد .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1-« استقلال » به معنای « اختیار اداره ی امور خود» میتواند به دو فرم تحقق یابد : الف- در داخل ایران، با پیاده شدن قدرت غیر متمرکز، مثلاً جمهوری فدرال - سکولار و دموکراتیک؛ که در آن «واحدهای فدرال» مستقلاً به «اداره امور داخلی خود می پردازند، تو سط دولت و پارلمان محلی- و در عین حال در اداره کل ایران شرکت دارند. الف- استقلال به معنی اداره امور خود از طریق جدایی از ایران و تشکیل کشور مستقل. که منظور «جدایی» از راه تجزیه ی محل خود از ایران- است. این شعار- اینگونه استقلال - از راه جدایی و تجزیه « زود رس، سد راه مبارزه مشترک، بدون نظر پرسی از مردم، است و بدین دلیل نیز غیر عملی ست. نیرو را به هرز می برد و به اختلافات میافزاید، و به نفع «حکومت ایران» است و به زیان تبعیض دیدگان و ستمکشان جامعه. از اینرو نیز شعار نادرستی ست.

اما استقلال به معنای یاد شده در قسمت الف بر عکس عملی و در خدمت همبستگی و به خیر همه است.2-«چراروشنفکران فارسی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتها وبه رسمیت شناختن...» : در مقاله آمده: چرا "بخشی" از روشنفکران فارسی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتها و به رسمیت شناختن حقوق آنها نیستند؟ چرا بخشی ، و نه همه ی روشنفکران فارسی زبان؟ چون روشنفکران فارسی زبانی هم هستند که مردمان ایران را تحت تبعیض مضاعف میدانند و خواهان رفع این تبعیض هستند. این است که این گروه را لازم است از دیگران جدا کنیم. اینان متحد تبعیض دیدگان هستند...اما بخشی که حاضر به قبول رفع تبعیض و «برابری» نیستند ، و موجودیت ملی دیگران را به رسمیت نمی شناسند 3 دلیل دارد: الف- اینان کم آگاه اند . ب- دلیل سیاسی دارند. ج- سیاست مبارزه تبعیض دیدگان علط بوده است».3- جواب: «زیرا آنها فارس هستند».یک پاسخ « خود اندیشیده و خود رده کرده است؛ بدون توجه و درک نظر دیگری.4- « کسان دیگری هم در میان مسئولین ایران گلوبال پیدا می شوند که به این تفکر نژادپرستانه دامن بزنند» این سخن برداشت خود کامنت نویس است - و نادرست. همه مسئولین مخالف نژاد پرستی هستند. نه حفظ چهارچوبه ی ایران یا فرهنگش اش « دامن زدن به نژاد گرایی ست، و نه سخن از «برابری حقوقی زبان و فرهنگ ملیتها». معنای نژاد پرستی را در کامنت بالا روشن کرده ام. 5- روشنفکران آذربایجان « برابری حقوقی را نه تنها برای خود میخواهند بل آنرا برای همه انسانها نیز میخواهند». برای بهائیان-دگرباشان- و دیگر مذاهب و عقاید و زن و مرد و غیره.6- کسی که « استقلال» دیگری را رد میکند یعنی تنها آنرا «برای خود» میخواهد. یعنی میخواهد بر دیگری « تسلط» اعمال کند.و در کار « برده کردن دیگری و دیگران» است. « استقلال برای همه است» نه برای «یکی». همانطور که در گذشته نوشته ام اکنون نیز تأکید میکنم. نه تنها میخواهم آذربایجان مستقل باشد؛ بل آرزو دارم روی زمین همه انسانها «مستقل» باشند. معنای استقلال را در بالا توضیح داده ام.7- به جای «نفرت و کینه» پیام « رعایت برابری حقوقی» را داریم و تأکید شده تنها با « مسالمت و همبستگی و دوستی و صلح» میتوان به آن رسید.8- «جدا شدن یا جدا نشدن» و یا به عبارت دیگر « باهم زیستن یا نزیستن» به «رأی و تصمیم» مردم نیاز و بستگی دارد. و نه به «کینه و نفرت». 9- « سیاست یکسان سازی» با حکومت پهلوی اعمال شده و میوه های خود را چیده و باز هم خواهد چید. کسانی که این درخت را کاسته اند طبیعی ست که منتظر میوه هایش نیز باشند. 10- نوشته ام و باز هم مینویسم « اجرای عدالت- رفع دیکتاتوری و تبعیضات مشکلات همگانی و عمومی هستند. اگر خواهان ایرانی آزاد و آباد و دموکراتیک هستید ضرورتی مبرم است که در حل آنها همفکری و همکاری و همبستگی همگانی ایجاد کنید. » راه دیگری وجود ندارد. لازم است «برابری حقوقی را در همه عرضه ها پذیرفته اجرا کنید». لازم است تبعیضات بجای حاشا شدن پذیرفته شده و راه حل مشترکاً پیدا شود. درست است همه ما در یک کشتی سرگردانیم و اگر آن غرق شود همه غرق خواهیم شد. مثل عراق-لیبی-سوریه ووو.
نوشته شده توسط: Anonymous

این پندار که گویا مردم فارس و روشنفکران فارس حقی برای مردم غیر فارس نمی شناسند خیالی واهی است. مطمئن باشید اگر فرضاً همین فردا هم میهنان آذربایجانی خواهان رسمی ساختن زبان ترکی آذربایجانی در آذربایجان ایران شوند و قرار شود بر مبنای این خواسته عمل شود، هیچگونه مخالفت قومی از سوی فارس ها پدیدار نخواهد شد. اما اینکه چرا روشنفکران فارس خود پیش نمی آیند و جلودار جنبش حقوق قومی غیرفارس ها نمی شوند، مسئللۀ دیگری است. در این خصوص باید گفت که این پیشگام نشدن ویژۀ روشنفکران فارس نیست، بلکه روشنفکران ایرانی غیرفارس، بویژه آذربایجانی، نیز علاقه ای به پیشگامی در چنین حرکتی ندارند. چرا؟ زیرا به درستی تشخیص می دهند که مسائل مهمتری هستند که باید قبلاً حل شوند. در شرایطی که مشکل معیشت و ناامنی و استبداد خونریز مردم را رنج می دهد و اصلاً امکان آن نیست که آزادانه از مردم پرسیده شود که مثلاً کدام زبان را

به عنوان زبان رسمی می پسندند، جلو انداختن مسئلۀ زبان و طرح آن به عنوان مشکل درجۀ یک جامعه که باید بر همۀ مسائل دیگر مقدم باشد، خردمندانه نیست. حقوق قومی یک بخش از حقوق فراوانی است که مردم ایران از آنها بی بهره مانده اند و از این رو شایسته است که در هر موضع گیری سیاسی از آن یاد شود. اما راه شناسایی و احقاق این حقوق از خاکریز دگرگونی سیاسی دمکراتیک می گذرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

از داده های غلط می خواهید نتیجه درست بگیرید.اما این را باید بدانید که داده های صحیح در پایان جواب صحیح با خود خواهد داشت ١- معنی واژه ملت را یا می دانید یا حقیقت را کتمان می کنید.ما یک ملت داریم اون هم ملت ایران است ملت درملت درملت نداریم منه آذربایجانی هم در جزوه ملت هستم.٢- من یک آذربایجانی هستم خود مان را آذری میدانم طبق داشته های تاریخی با قد مت هزاره ایی ماد خرد یا ما د کوچک.اما ترکان کوچنده به زمین پدری به ما میگونید فارس حالا فارس بد بخت کی هست .اونهای هم که از آسیای نزدیک آمده اند خوش آمدند جزوه ملت هسیتد.اینجا ایران است ما آذربایجانی نه ترک تکرار میکنم نه ترک.هستین هستین نیستین ما نع ادامه سفر شما عزیزان نیستیم.همه ما درعزآب هستیم بلوچستان نمونه تمام عیار بد بختیی فقر فلا کت است خون شما رنگین تر اونها نیست.اما خط فکری شما ترکان از جای دیگری میاد امیدوارم شما هم به هویت برسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

.............ر در زير مقاله اخير خود"چرا روشنفكران فارس موجوديت..." كامنت مرا پخش نكرد و در اعتراض يه ايراد بني اسراييلي آوردند كه كامنت من بي ربط بوده،حتي ازش خواستم انرا پخش كنند تا ببينيم ديگران هم بر اين عقيده هستند باز قبول نكرده پخش نكردند و فعلا" مرا با اين جمله كه جوابت را خواهم داد در سركه خواباندند، حالا چرا من اينجا كامنت نوشتم چون موضوع در باره پخش يا عدم پخش كامنتها بر مبنايي توهين آميز بودن است ولي به روشني ميبينيم براي چنين افراد فقط خواستشان مطرح است و بهانه هاي خنده دار بي شمار اينها پاياني ندارد پس مورد توهين آميز بودن يا نه جزيي ناچيز از بهانه گيري براي سانسور و خفه كردن است

نوشته شده توسط: Anonymous

اقبال خان خوش بحالت!! فرهنگ و تمدن کوروش کویری، قله های دانش بشریت را فتح کرده ، و میرود که فاتحه ایران را نیز بخواند. غصه نخور انشا الله مسعود و مریم بیاد همه چی درست میشه ! خداوند تبارک زیارت کرب و بلا، و چاه جمکران را نصیبت بکند. جمالتو عشقه!

نوشته شده توسط: Anonymous

سؤال: «چراروشنفکران فارسی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتها وبه رسمیت شناختن حقوق آنها نیستند؟» جواب: «زیرا آنها فارس هستند». از جریانی که ادعای مبارزه با تبعیض و نژادپرستی‌اش گوش فلک را کر کرده است چه انتظاری باید داشت؟ حداقل انتظار این است که مدعیان مبارزه با نژادپرستی، انسانها را بر اساس تبار و زبانشان تقسیم نکنند. ولی وقتی که نخبگان این جریان وارد بحث شیرین "کروموزومهای ناقص فارسی" را بمیان می کشند، کسانی هم پیدا می شوند که مواضع سیاسی و اجتماعی افراد را به "زبان"، "تبار" یا "نژاد" آنها نسبت می‌دهند و کسان دیگری هم در میان مسئولین ایران گلوبال پیدا می شوند که به این تفکر نژادپرستانه دامن بزنند. سؤالها را می شود تعمیم داد: «چراروشنفکران ترکی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگرباشان جنسی وبه رسمیت شناختن حقوق آنها نیستند؟» یا «چراروشنفکران ترکی زبان حاضر به قبول موجودیت بهائیها وبه رسم

رسمیت شناختن حقوق آنها نیستند؟» البته جواب را بر سیاق نویسنده و منتشر کننده این مطلب می توانید خودتان پیدا کنید. تا وقتی که در میان مسئولین ایران گلوبال کسانی باشند که آرزوی استقلال آذربایجان را در سر بپرورند، بدون شک دامن زدن به ادبیات نفرت هم خواسته یا ناخواسته در دستور کار آنها قرار خواهد داشت، زیرا جدایی تنها در صورت ایجاد نفرت دروغین است که مقبولیت عام پیدا می کند (واگرنه هیچ آدم عاقلی را نمی توان بدون داشتن اختلاف اتشویق به جدایی کرد، پس اگر اختلافی نبود، باید آنرا خلق کرد و برای اینکار چه روشی بهتر از ایجاد نفرت با اشاعه اطلاعات نادرست!؟) . البته از نظر من نه تنها داشتن آرزوی استقلال، که فعالیت علنی و مستقیم برای تجزیه هم آزاد است. ولی نمی شود شریک دزد و رفیق قافله بود. خواندن این "مقاله" و شنیدن اینکه کار مبارزه با تبعیض و نژادپرستی بدست چنین کسانی افتاده است، مرا بیاد شعر مولانا می اندازد که چه خوش سرود:
آن یکی پرسید اشتر را که هی /// از کجا می‌آیی ای فرخنده پی /// گفت از حمام گرم کوی تو /// گفت خود پیداست از زانوی تو
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پرويز وقتی من در کامنت قبلی نوشتم که « وضع روشنفکر فارس در رابطه با حقوق ملل غير فارس وخيم است حتی از جانيان شاه- خمينی نيز بدتر است .» يک حقيقت است .چرا که روشنفکر فارس ادعا آگاهی و مسئوليت را دارد و گرنه کسی با اين حضرات کاری ندارد. يک خاطره کوچک . حدود چند ماه قبل يکی از دوستان سياسی ام « که سالها باهم در زندان هم بند بوديم » با برادر بزرگش که هنرمند شناخته شده و در ايران زندگی ميکند به محل کارم آمده بودند باهم صحبت ميکرديم که پسر بنده نيز پيش من آمد و با احترام به دوستانم سلام کرد و دوستان بند شروع به احوال پرسی با پسر بنده کردند که من جواب دادم پسرم فارسی بلد نيست وقتی اينها شنيدند که فرزند من فارسی بلد نيست انگار آسمان به زمين آمده و دنيای اينها به هم ريخته شده . آقا اين يعنی چه ؟ مگر فرزند تو خودش را ايرانی نمیداند؟ آقا اين تقصير توست تو اين پسرت را بدبخت کرده ای . پسرم بهت

بهت زده ناظر اين ماجرا بود و در آخر من گفتم اجازه بدهيد من حرفهايی را که شما زده ايد ترجمه بکنم تا ببينيم اين پسر م نظرش چيست که برادر بزرگ اين دوستم برگشت گفت آقا در داخل ايران وضع خيلی بدتر است برای خودشان شب شعر ترکی ميگذارند نمیدانم اين دولت هم سرش مشغول چيزهای ديگر است و اينها هر کاری که دلشان ميخواهد ميکنند. خوب اين مختصر يک خاطره . و قضاوت با شما .
نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول محترم کنترل کامنتهای ایران گلوبال، با سلام یک فالانژ لمپن و بیسوادی ...."...........با دشنام گوئی و تحقیر ملل غیر فارس اوج رذالت و نژاد پرستی را به منتهای درجه رسانده است. استدعا دارم به بهانه دمکراسی، به چنین فاشیستهای دو آتشه اجازه توهین و تحقیر ملل غیر فارس را ندهید. همین فاشیستهای عقده ای و بی تربیت فارس، فردا عامل از هم پاشیدن ایران خواهند بود. من شخصا تا دیروز باور داشتم میشود با قوم مهاجر فارس، در یک جا زیست، اکنون که چنین لمپنهای وحشی و بی فرهنگ را میبینم، دیگر نه تنها هیچ باوری به تمامیت ارضی ایران ندارم، بلکه از این به بعد، هر خلقی باید آقای خود باشد. و خود را از زیر سلطه چنین فاشیستهای نژاد پرست و گستاخ برهاند. با احترام.

نوشته شده توسط: Anonymous

به بهانه تشکیل پارلمان در تبعید!!! ناصر عبدالله زاده
چندی پیش در آخرین روزهای سال 1392 (24 اسفند ماه مصادف با 15 مارس 2014) خبری از جانب سایت گون آذ منتشر شد مبنی بر اینکه پارلمان موقت در تبعید آذربایجان به همت جمع کثیری از فعالین و روشنفکران و شخصیت های آذربایجان جنوبی در کپنهاک دانمارک به وجود آمده است. و البته همین خبر تاکید دارد بر این نکته که سایت اینترنتی پرتیراژترین روزنامه جمهوری آذربایجان یعنی «مساوات» خبر تاسیس این پارلمان را منتشر نموده است. موسسان این پارلمان موقت در تبعید با انتشار بیانیه ای «هیات مسئول» را برگزیده اند و بالطبع اسامی این هیات نیز منتشر شده است که عبارتند از : احمد اوبالی، عبدالله امیر هاشم، محمود علی چهرگانی، الدار قاراداغلی، نور الدین قروی، فریدون پرویز نیا، محمد مشتاق، صمد فرتاش، ستار سئوگین.

نهایتاً بیانیه این تشکل تازه تاسیس نیز با انشایی کودکانه و پر از غلطهای املایی در زیر خبر درج گردیده که تنها نکته قابل توجه این بیانیه عبارت است از: « در تاریخ 15 مارس 2014 و در پایتخت دانمارک ، کپنهاگ به عنوان مهاجرین سیاسی گرد هم آمدیم تا تاسیس پارلمان موقت در تبعید آزربایجان جنوبی را اعلام نماییم و مسئولیت تایین وضعیت حقوقی دولت آزربایجان جنوبی و پارلمان در تبعید را بر دوش می کشیم.»

لیکن سوالاتی در همین خصوص مطرح می شود که هنوز کسی پاسخگوی آن نبوده است و خبری در خصوص این سوالات منتشر نشده است.

1- منظور از عبارت: «جمع کثیری از فعالین و روشنفکران و شخصیت های آذربایجان جنوبی» چیست؟ آیا 17 نفر برگزار کننده این جلسه می باشند که عکسهای یادگاری نیز گرفته اند و یا سایر فعالان سیاسی آذربایجان را نیز شامل می شود؟

2- چرا در تماسهای تلفنی و اینترنتی با اکثر فعالان آذربایجانی در خارج از کشور، فعالان گرانقدر از هرگونه پیش آگاهی نسبت به تشکیل این پارلمان موقت اظهار بی اطلاعی نموده اند.؟

3- چرا این جلسه در کپنهاک برگزار شده است؟

4- چرا خبر تاسیس این پارلمان موقت در نشریه مساوات منتشر شده است؟

5- تامین مالی و فکری این تشکل نوپا بر عهده چه کسانی بوده است؟

6- آیا این هفده نفر می توانند نمایندگان مردم آذربایجان باشند؟

7- هدف از تاسیس این پارلمان چه بوده است؟

8- چه کسی مسئولیت تعیین وضعیت حقوقی دولت آذربایجان جنوبی را بر عهده این تشکل نهاده است؟

9- و سوالهای بی جواب دیگری که هنوز پاسخ درستی به آنها داده نشده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

من درست قهمیدم؟ یعمی جرم دزدی دزدی یا اختلاس 97 ملیون دلاری، تنها 2 سال زندان رفتن است؟ یعنی محکوم بعد از 2 سال زندانی کشیدن دیگر موظف به پس دادن این پول دزدی نیست؟ این که کاسبی خیلی خوبیست!!

نوشته شده توسط: Anonymous

کشوری که از چین به ارزش 5 میلیارد دلار ( میخ ) وارد بکند از وزیرش هم نبایستی چنین انتظاری داشت... اگر یادمان باشد آخوندها در رژیم قبلی انتقاد میکردند که (( این چه مملکتی است که یک سوزن نمیتواند درست بکند ))..از برکت رژیم اسلامی بعد از 34 سال همین مملکت (( میخ )) را هم از چین وارد میکند. در این معاملات جوک مانند, کدام آقا زاده ها میلیونر میشوند آن بحث دیگری است..ولی خوشبختانه در علوم فضائی ایران خیلی پیشرفت داشت به آن حدی که یک میمون را به فضا پرتاب کردند و یک میمون خالدار دیگر به زمین برگشت...ایران در علم فتو شاپ هم خیلی پیشرفت داشت.مثلآ تعداد راکت های دور پرواز در حین آزمایش نظامی , چندین برابر تعداد های اصلی با علم کوانتمی فتو شاپ در روزنامه ها چاپ شد تا استکبار جهانی و رژیم صهیونیزم بترسند..

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonym یا آتوسای گرامی، کامنت شما را زیر همین مطلب پاسخ میدهم :
منظورتان از «ایران پرستی» و «ایرانی پرستی» چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آ ائلیار عزیز, آیا ایران وایرانی پرستی یک ایده یا خواست یا تمایل ارتجائی است یا خیر؟ لطفا خیلی چکیده جوابتان را بنویسید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مغان گرامی،پاسخ پرسشهای شما:1-وقتی مینویسیم « روشنفکران فارسی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتها و به رسمیت شناختن حقوق انها نیستند» یک گزاره عام است.و شامل «همه» میشود. اگر یک نفر پیدا شود که چنین نباشد، گزاره باطل است. به این دلیل نمیتوان در مورد «همه» حکم کلی صادر کرد. شعار حق تعیین سرنوشت متعلق به نیروی چپ است. وجود این نیرو دلیل باطل بودن آن حکم کلی ست. بگذریم از وجود افرادی که غیر چپ و دمکرات اند.2- همه نیروهایی که شعار «تجزیه» را قبول ندارند: فدرالیستها- چپ- ملی- مذهبی ها- جمهوری خواهان-سلطنت طلبان- مشروطه خواهان- جبهه ملی - اصلاح طلبان - مجاهدین. و غیره. و از همه مهمتر ملیونها نفر مردم آذربایجان و ایران که هنوز نظرشان پرسیده نشده. بدون نظر مردم شعار تجزیه، خود سرانه است. حل مسئله ملی در ایران یک « مشکل عمومی» ست.

و عمومی هم میتواند حل شود. با «منم منم» هیچ مشکلی حل نمیشود.
سیاستی لازم است که بخش بزرگی از این نیروها و مردمان را به «قبول برابری حقوقی و همبستگی» راضی کند.
شعار تجزیه سد راه حمایت از رفع تبعیض است. حتی «بدنه ی حکومت» هم لازم است از رفع تبعیض و برابری حقوقی حمایت کند. هرچه شعار برابری در بین نیروها طرفدار پیداکند به نفع ستمکشان است. 3- سکوتی نبوده، تبعیض دیدگان در طول قرن با خیزش های گوناگون همیشه خواهان رفع نا برابریها بوده اند. به اشکال گوناگون. بله، ناسیونالیسم به دلایلی که در مقالاتم توضیح داده ام بعد از جنگ سرد چهره نموده و چگونگی و ماهیت آن را نیز نوشته ام.4- آثار چپ ایران سند این حمایت است. سلامت باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار عزیز همه تلا ش ما برای زندگی بهتر آسایش و رفاه است. نباید سفید یا سیاه به اوضا ع واحوال نگریست آزادی همانند رنگین کمان است طیفی از رنگهای متفاوت عقاید متفاوت.اما با دانش امروزه خود نمیتوانیم در مورد گذ شته بطور قا طع سخن گفت. بسیار ساده است در مورد نتیجه مسا بقه روز یکشنبه روز دوشنبه سخن گفت بسیاررانی بعلت مشکلا ت روحی و روانی سر خوردگی های و صد ها یا هزاران دلیل دیگر که از دوران کودکی با خود حمل میکنند.قلم فر سائی ها میکنند همه ما دوران کودکی خوبی نداشتیم حتی نوجوانی و جوانی ... خلاصه تا وقتی که این برزخ را ترک کنیم روز خوش کم داشته ایم.نه شما بلکه در کل ایران وحتی همسایگان ما هم دررنج این استبداد عمر خود را بسر میکنند.به ما هم که در پایتخت رشد و نمو میکردیم همان داستان ها بود.

همین الان خوشو نتیکه از بالا عما ل میشود تا پا پین امر به معروف و نهی از منکر و روان پریشی های نتا یج آن که بعد ها خود را عر یا نتر نشان خواهد داد .البته خود از آن باخبری ! فاجعه از ان بدتر ان است که کسانی خود فریب بخاطر عقده ها ونفرت نهادینه شده در عما ق وجودشان جمعی را با خودشان به ناکجا ها آ باد میبرنند مگر خمینی و فدائیان اسلا م انگلیسی و فدائیان چپ روسی ما نکردند خودشان و اشرافیت نو کیسه روحانیت از تمام مو هبت های آزادی بخوردار هستند همه اینها بخاطر نبود آزادی شد .دربودن آزادی نها د ینه شده درجا معه و در بهترین شرا یط در سایه آزادی حرف دلشان را بزنند و خود گوینده و یا شنونده ارزش گذاری میکند که طرف چی میگه . بقول معروف "مرد که سخن نگفته باشد عیب و هنر اش نهفته باشد " با در نظر گرفتن داده های صحیح نتیجه صحیح هم در ان مقطع گرفته میشود تا داده های جدید تری دوباره بررسی شود . هستند کسانی که خود این واقعیت را میدانند که کل زبان مادری دو ترم درسی بیشتر نیست و بس.البته اما این آموزش زبان مادری با دو ترم یا بیشتر انی نیست که کودک در کانون گرم و صمیمیی خوانواده از مادر و پدر میگیرد . و صد البته که نام خودش را خود دارد "زبان مادری " نه زبان دیوانی دولتی . حال با صدها داستان خود فریبی دیگران راهم فریب میدهند مظلوم نمایی میکنند. جمعیت ترکان در آلمان زیاد است حال دولت آلمان باید در کنار زبان آلمانی ترکی را هم تد ریس کنند تمام کتب باید هم آلمانی باشد و هم ترکی این حق انسانی ما به زبان مادری است که درس بخوانیم و فیز یک کوا نتم هم به زبان ترکی. زبان ملی تو کت ما ترکان نمیره .حال اگر این توهم در عمل بکار گرفته شود و دیگر شهر وندان ساکن آلمان هم همین را بخواهند که تدریس بزبان مادری چه بحال ان کودکان خواهد آمد آیا رشد و استعدا د بیشتر خواهد شد؟ اما همه ما میدانیم که اهداف دیگری در پشت این حرفهاست و ایران هم سو ئیس نیست اولو یت ما تحت هر شرایطی همانا بر اندازی رژیم استبدادی آخوندی جمهوری اسلامی است و حضور در پای صند وق رأی, حال چه انگلیس و روسیه بخواهد چه نخواهد. پا ینده و جاوید باش ای ایران پا پک خرم دین ایرانی آذری
نوشته شده توسط: Anonymous

....., آیا ایران وایرانی پرستی یک ایده یا خواست یا تمایل ارتجائی است یا خیر؟ لطفا خیلی چکیده جوابتان را بنویسید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار عزیر! آیا پاسخ به سئولات ذیل خیلی مشکل است که شما آنرا پوشش نمی دهید؟ شما حرفهای آقای "تارا" را مبنی بر اینکه:" راستی چرا روشنفکران فارسی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتها و به رسمیت شناختن حقوق انها نیستند؟" آنرا بقول خودتان اصلاح کرده میگوئید:" با ازجازه از پرسشگر من سئوال را کمی دقیق تر میکنم که هرچه بیشتر به واقعیت نزدیک شود. بنا براین آنرا چنین طرح میکنم : چرا "بخشی" از روشنفکران فارسی زبان حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتها و به رسمیت شناختن حقوق آنها نیستند؟" پایان نقل قول. 1.سئوال اول از محضرتان این است که ممکن است بفرمائید،( آن بخشی) که حاضر به قبول موجودیت دیگر ملتهای ایران هستند، کیستند؟ و چه درصدری از جامعه فارس زبان را تشکیل میدهند؟ لطفا وقتی که میخواهید با ادله و منطق صحبت کنید، لازم است به اسناد محکم و روشن تکیه بکنید، تا ما نیز بتوانیم
در حد امکان این بخش از

روشنفکران فارس را برای اولین بار در ایران بشناسیم. شما در بخشی از صحبتهای خود میفرمائید: " تا وقتی که ما شعار « استقلال و تجزیه» میدهیم و بر « تئوریهای ناسیونالیستی افراطی» تکیه میکنیم امکان ندارد (نیروهای دیگر) ما را قبول کنند. این از نظر من « خطای» بزرگ ماست در این برهه ی زمانی." پایان نقل قول. 2. بعنوان سئوال دوم :" آیا ممکن است بفرمائید؛ (این نیرو های دیگر)، کیستند؟ و چند درصد از مردم جامعه جغرافیای ایران را تشکیل میدهند؟ 3. و سئوال سوم اینکه : " آیا تابحال به خاطرتان خطور کرده است که چرا بعداز یک قرن سکوت، هم اکنون ملل غیر فارس ایران، در جهت کسب حقوق، زبانی، فرهنگی، مدنی، و آزادیهای سیاسی، خود بر آمده اند؟ و بیش از 30 میلیون مردم ترک آذربایجان، میلیونها کرد، میلیونها، عرب، بلوچ، ترکمن ... و سایر ملیتها در صدد کسب حق تعیین سرنوشت، و جدا کردن حساب خود از پان ایرانیسم و حکومت راسیست و نژاد پرست رژیم اسلامی، که مثل سلسه منحوس پهلوی به زور سرنیزه، زبان مادری آنان را قدغن، و زبان فارسی را برآنان اجبار کرده است، می باشند؟ 4. و سئوال آخر اینکه، ممکن است آن بخش از روشنفکران جامعه فارس را که بقول جنابعالی موجودیت ملل غیر فارس را به رسمیت میشناسند، و حامی حقوق زبانی و فرهنگی، آنان هستند را نام ببرید، و برای نمونه مطالب، مقالات، کتاب و یا هر نوشته ای از آنان، که از موجودیت، و حقوق نامبرده حمایت میکند را، معرفی بکنید؟ تا ملل غیر فارس جغرافیای ایران نیز، با این بخش از روشنفکران فارس آشنا شوند؟. با تشکر.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آتوسای گرامی، نظر شما پخش شده. و در صفحه شماست.پاسخ شما را هم نوشته ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي ائليار چرا ايرادات بني اسرائيلي مي گيري؟صحبت از عدم قبول ملل از طرف روشنفكران و نويسندگان مطرح و مدعي جايزه نوبل و شيرين عبادي است پس چطور نوشته من بي ربط است؟ اگر به خوش رقصي ايراد گرفتي من به شخصي خطاب نكرم بلكه به صورت كلي به روشنفكران و نويسنده ها خطاب كردم، شما نوشته مرا پخش كنيد تا ببينيم ديگران هم نظر شما را دارند كه بي ربط است يا خوش رقصي درش است

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Hamid Khosrovaneh گرامی، 1-بله همه انسانها از یک ریشه اند و برابری لازم است رعایت شود. 2- همه زبانها قدرت پیشرفت دارند. آنها که به دنیای امروز بیشتر پاسخ میدهد، بیشتر امکانات داشته اند و بیشتر رویشان کار شده.3- من از آینده خبر ندارم که چه خواهد شد و یا نخواهد شد.ما از حال صحبت میکنیم. وجود زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر ، یا مسئله زبان مادری، همه به «انتخاب خود آدمها» بستگی دارد. بحث ما « برابری حقوقی زبانها و فرهنگهاست». چه آنها بمیرند و چه نمیرند. در اصل قضیه فرق نمیکند.4- همه این نویسندگان که نام بردید تحت تأثیر افکار سوسیالیستی و چپ دوران خود بودند. 4- کسی خواهان خشونت نیست. و همه دوست دارند مسالمت آمیز و خشونت گریز مسایل خود را مطرح کرده «راه حلها»ی پیشنهادی بیابند.5- حرف شما این است که مسئله زبان و فرهنگ را کنار بگذارید. خوب این هم نظری ست. ولی عملی نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اایلیار,کسانی که بین انسان ها تفاوت می گذارند ول معطل اند ولی ما در دنیای واقعیات زندگی می کنیم . اینکه بعضی زبانها از دیگر زبانها توان بیشتری دارند حقیقتی غیر قابل انکار است . من شخصن فکر می کنم زبان تدریس ایران هم تا پنجاه سال دیگر اینگلیسی خواهد شد و بیخودی اگر مقصود دیگری نیست , بخاطر زبان خون و خون ریزی راه نه اندازید . اینکه شما می فرمائید تمام هستی فرهنگی ایران از چپ بوده چنین نیست .اکنون در خارج از کشور هیچ کس مثل پرویز صیاد , ارتجاع آخوندی را آزار نداده و آثارش شاهکار است . هدایت و طالبوف و آخوندزاده و به خصوص کرمانی هم چپ نبودند همانطور بسیاری دیگر . البته چپ سعی کرده هر عقیده پیشرو را به نام خود ثبت کند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آتوسای گرامی، کامنت شما به ص. شما منتقل شده. چون بحث شما «نوبل» و «خوش رقصی» ست. بحث مقاله این نیست. ما از «قبول حق یا عدم قبول» و « همبستگی یا عدم همبستگی» صحبت میکنیم. در این موارد نظری دارید لطفا بنویسید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Anonym گرامی1- من کامنت شما را به زیر مقاله خود آوردم که همینجا توضیح بدهم. نخست لطفاً توجه کنید که رسیدگی به کامنتهای مقاله آ.ائلیار با خود نویسنده است و نه کس دیگر. اگر نقطه چین لازم داشته باشد خودم نقطه چین میکنم. 2- درمورد «توهین به ملیتها»- در مقالاتی که از جاهای مختلف گرفته شده و در سایت منتشر میشود، بله « توهین» بوده ، اما ما حق دستکاری و حذف آنها را از سند نداریم. این است که در چنین نوشته هایی توهین بوده است. کار درست آن است که مقالات بدون توهین دار انتخاب شوند. ولی گاهاً هم لازم هست که خواننده ببیند فلان استاد نوشته خود را آمیخته به توهین نوشته است. این است که چنین مقالاتی هم منتشر میشود.3- اجازه بدهید ما در دیالوگ سایت بدون توجه به «خود شخص» تنها « اندیشه و ایده» او را مطرح و مورد بحث و سنجش قرار دهیم.

یعنی بجای پرداختن به خود شخص به ایده او بچسبیم. و نکات قوت و ضعف آن را مورد بحث قرار دهیم. بر این اساس من کامنت شما را اینجا بار دیگر خلاصه شده میاورم که منظورم بهتر درک شود: «آقای آ.ائلیار، مثلاً کار آقائی که از فرهنگ اصیل ایرانی صحبت میکند و به ترکان و عرب ها توهین میکند, نژاد پرستی نیست؟ اگر نژاد پرستی نیست, پس شما لطفا توضیح بدهید که نژاد پرستی غیر از این است؟ من نرمش و سازشکاری شما را هم طراز افراطی گری میدانم.» جواب :4- من ندیده ام یک نویسنده ی همکار، فرهنگ فارسی را اصیل بداند و غیر فارسی را نا اصیل. این میتواند برداشت شما باشد. البته فرهنگ اصیل و نا اصیل نداریم. همه فرهنگها متعلق به انسانهاست. 5- در مورد توهین توضیح دادم. 6- نژاد پرستی : یعنی باور به این ایده که تفاوت های ظاهری انسانها منشأ ژنتیک و وراثتی نژادی دارد. و درجه ی هوشی و خلاقیت آنها را ژنهای بد و خوب - سالم و معیوب- تعیین میکند. و بر این اساس یک ایده لوژی « سیاسی- اجتماعی» پدید آمده که ما آنرا در نازیسم و فاشیسم دیده ایم.این ایده لوژی شکست خورده ولی آثار آن به صورت « اعمال تبعیض» به خاطر رنگ و نژاد دربرخی جاها باقی ست. اگر نژاد پرستی این است -که هست- باید گفت تا کسی طبق اندیشه خود از فرهنگ اصیل و نا اصیل- از ژن سالم و معیوب - از برتری و پست تری آدمها و فرهنگها- سخن نگفته نمیتوان او را به نژاد پرستی متهم کرد.7- لطف کنید دلایل سازشکار دانستن خودتان را ارائه بدهید. و اصول ناسازشکار بودن را از نظر خودتان بیان کنید.که ممنون میشوم.
نوشته شده توسط: Anonymous

چرا كامنت من پخش نشد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آ.ائلیار , آقائی که( از نوشتن اسمش صرفنظر کردم چون اگرهم بنویسم , مسئول کامنتها به جایش چند تا نقطه خواهند گذاشت) مهر کمونیست کارکری هم بر پیشانی اش زده است و شب روز از فرهنگ اصیل ایرانی دم میزند و به ترکان و عرب ها کثیف ترین توهین هارا میکند, نژاد پرستی نیست؟ اگر نژاد پرستی نیست, پس شما لطفا توضیح بدهید که نژاد پرستی غیر از این است؟ من نرمش و سازشکاری شما را هم طراز افراطی گری میدانم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب پرویز گرامی، چپ در طول یک قرن در ایران از آغاز خواهان «برابری حقوقی» برای همه بود. خوب اشکال شما چیست؟ چپ مخالف در آمیختگی «دین و دولت» در حکومت بود. حرف شما چیست؟ این خواسته ها اکنون هم درست است و روزی هم باید پیاده شوند. چپ مخالف دیکتاتوری سلطنتی بود. این هم درست بود. و هنوز هم درست است. چپ ایران روشنگر عدالت اجتماعی و انساندوستی بود. و هویت انسان را در آزادی و سعادت و رفاه و دگر دوستی و فداکاری برای جامعه و سرزمین و رهایی انسان از ستمها و تبعیضات و احترام به فرهنگ و شخصیت آدمیان دیده و هنوز هم این ایده درست است. سخن شما چیست؟ چپ در تاریخ خود در ایران هزاران قربانی و فدایی داده و همه اینها برای رفع تبعیض و دیکتاتوری و عدالت اجتماعی بوده و هنوز هم هست. این ایده ها هویت مترقی انسان معاصر است. حرف شما چیست؟ **حمید گرامی جریان روشنفکری در ترکیه قوی ست و مخالف تبعیض اند.

در ایران هنوز نویسندگان بزرگ از مسئله رفع تبعیض فرهنگی درک درستی ندارند و گرنه علنی از برابری زبان ها دفاع میکردند. این که این مسئله نشانه عقب ماندگی نظری ست در آن شکی نیست. بروید مسئله خود را با اینان حل کنید. یاری کنید که برابری انسانها را حرمت بگذارند و عملی سازند. آثار نویسنده ایکه هنوز به تساوی انسانها شناخت ندارد شایسته مطالعه نیست بل شایسته پاکت خرما و چغندر است.کسانیکه از «نابرابری» دفاع میکنند بیایند برهان خود را روی میز دیالوگ بریزند ببینیم چه چیز خردمندانه ای دارند. تبعیض دیدگان و ستمکشان جامعه خواست شان در طول تاریخ لغو و رفع نابرابریها بوده است، اکنون هم این خواست به قوت خود باقی. باید این خواست در جامعه مدرن تحقق یابد. مخالفان بیایند نادرستی آنرا اثبات کنند.*** من اینجا از چپی سخن میگویم که به دیکتاتوری و نابرابری و فقر «نه» گفته و خونش هنوز در میدانهای تیرباران خشک نشده است. از چپ ایران سخن میگویم که نه حاکم بل همیشه محکوم به حبس و زندان و شکنجه و اعدام بوده است. از چپی حرف میزنم که پیام آور فرهنگ بشری در تاریخ معاصر است. فرهنگ موجود در جغرافیای ایران بدون خلاقیت و تلاش چپ برهوتی بیش نبوده و نیست. ایران هرچه دارد از چپ دارد و فرهنگ خود را مدیون چپ است. غیر چپ یک اثر ماندنی در فرهنگ فارسی و غیر فارسی خلق نکرده است. از چپی سخن میگویم که هر جا اشتباه کرده، موضع غلط اختیار کرده، پیش از هر کسی خود عمل خویشتن را بیرحمانه زیر تیغ نقد و انتقاد برده است. و شرم خود را علنی از اشتباهات خود اعلام نموده . کدام یک از بنیان گذاران و اجرا کنندگان سیاست به غایت ضد انسانی « یکسان سازی فرهنگی» از سیاست و اعمال خود شرمگین شده و اعلام کرده اند. بر عکس هنوز که هنوز است، در آستانه ی انفجار جامعه از این سیاست، باز هم دفاع میکنند. لطف کنید اینان را به برابری انسانها فراخوانید و موظف نمایید.
نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم جمهوری اسلامی میخواهد سر به تن آذربایجان نباشد. رژیم اسلامی,به دفعات آذربایجان را تهدید نظامی کرده است. پاسداران و ملایان دوست ندارند کشوری بنام آذربایجان در دنیا وجود خارجی داشته باشد. آنان بجای لفظ آذربایجان در بیشتر موارد از حکومت باکو و یا رژیم باکو استفاده میکنند. به دفعات به آذربایجان تروریست صادر کرده اند.نا امنی و عدم ثبات آذربایجان خواست رژیم تروریست اسلامی ایران هست. این رژیم به هر گونه پیشرفت آذربایجان در هر زمینه ای شدیدا حسادت میورزد. در این شرایط, نزدیکی آذربایجان به این رژیم پاسدار + ملا اصلا به نفع جمهوری آذربایجان نیست. همکاری و دوستی با کی ؟!!! با حکومتی که مردم خود را زندانی , شکنجه و تجاوز شان میکند؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آنچنان ترکیه , ترکیه , می کنند که انگار آنجا مظهر دموکراسی جهان است ! . در کانادا دو زبان رسمی وجود دارد و تحصیل به این دو زبان است . تصور کنید اگر در ایران تحصیل به زبان مادری آغاز شود چه بلبشوی آغاز خواهد شد . اکنون آموزش و پرورش حتا پول ندارد بخاری کهنه را عوض کند که بچه ها آتش نگیرند . از جنبه مادی گذشته , فرزندان ایران به چه زبانی باید با هم صحبت کنند.دولت باید اعتباراتی در اختیار فعالان محلی قرار دهد که چنانچه قصد تدریس زبان های محلی را داشته باشند در, خارج از ساعات رسمی تحصیل توان ان باشد .

نوشته شده توسط: Anonymous

ما شاهد هستیم که چگونه دو جریان چپ و دینی سرنوشت مردم ایران را به قهقرا بردند. شاهد هستیم که مشت های اسمان کوب قوی چپ و شعار های ملل تحت ستم چگونه در خدمت قدرت شیطانی اسلامی اخوندی قرا رگرفت.
شاهید هستیم که نسل و پیروان چپ اکنون همانند گذشته چگونه در خدمت سیاست کرملین و علی اف قرار گرفته اند.
ما شاهد ظلمی هستیم که جریان چپ با ملت ایران و با سوادان ان انجام داد.روشن فکران این مرزوبوم را از هویت تاریخی خود تهی کردند.
هنر چپ اکنون در شناسائی دشمنی بنام پارس خود نمائی میکند .افرین بر این کشف تاریخی .ولی به کجا میخواهید بروید ؟
فرض که پارس دشمن .با کدام وسیله غیر از جنگ میخواهید به هدف خود برسید و خود را از شر پار س کورد عرب نجات دهید؟
ایا میخواهید ملت ترک خود را برای جنگ روانه میدانهای گشتار کننید ؟
ایا فکر میکنیند دولت کنونی نماینده مردم پارس است و

تاثیری از شیعه و اسلام عربی ندارد؟
همان گونه که در برابر نظرات تجزیه طلبانه پاسخی وجود دارد در جنگ هم با اشباع روبرو نخواهید بود و معیار شعار ها در ان میدان به محک گذاشته میشود.وقتی نوشته میشود (و خيلی راحت بگويم وضع روشنفکر فارس در رابطه با حقوق ملل غير فارس وخيم است حتی از جانيان شاه- خمينی نيز بدتر است )
به راستی در برابر این حرفها چه باید گفت .امیدوارم که سران حزب توده و فدائیان خلق و چپها متوجه شوند چه دسته گلی به اب دادند و بیش از این سکوت نکنند.هدف دادان هشدار است و دیگر هیچ .از ان روز باید ترسید که در خیابانهای ایران ترک و پارس به جان هم بیافتند و خانه ها و مغازها د راتش کینه دشمنی بسوزند.بدون شک باز در ان روز بازنده خواهید بود.



:

:
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آالیار , فلان آقائی که( از نوشتن اسمش صرفنظر کردم چون اگرهم بنویسم , مسئول کامنتها به جایش چند تا نقطه خواهند گذاشت) مهر کومونیست کارکری هم بر پیشانی اش زده است و شب روز از فرهنگ اصیل ایرانی دم میزند و به ترکان و عرب ها کثیفترین توهین هارا میکند, نژاد پرستی نیست؟ اگر نژاد پرستی نیست, پس شما لطفا توضیح بدهید که نژاد پرستی غیر از این است؟ من نرمش و سازشکاری شما را هم طراز افراطی گری میدانم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

کامنتهایی که توسط نویسنده مقاله زیر این نوشته پذیرفته نمیشوند طبق تصمیم مدیریت به ص.شما منتقل میشوند. با احترام.

نوشته شده توسط: Anonymous

از شما برای واکنش خردمندانه تان سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

... سو استفاده از غیبت دیگران باز هم یکه تازی میکند . کمنت من در رابطه با این نوشته را در جای دیگری قرار داده . لطفا جلو او را بگیرید وگرنه راه به ........می برد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

« پیر و پاتال» را من به معنای کهنسال و قدیمی، بکاربرده ام. نخود فروشان اشاره به یک گروه اجتماعی کوچک است. برای پاسخ مثبت به اعتراض شما من عبارات خود را با کمال میل تغییر میدهم. چشم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستان عزیز، در جمع سایت « عقاید متفاوت و متضاد» وجود دارد. اما ما بین خود کسی را نداریم که به «نژاد گرایی» باور داشته باشد. فکر حفظ چهار چوبه ی ایران ربطی به نژادگرایی ندارد. اجازه بدهید به کسی اتهام نزنیم. توجه کنید «سیاست» دنبال کردن «اعتقاد» نیست. آدم میتواند به خیلی چیزها باور داشته باشد یا خیلی اندیشه ها داشته باشد ولی سیاست منطبق با شرایط انتخاب کرده آنرا دنبال کند. ایران گلوبال نتیجه سیاست است و نه اعتقاد و اندیشه. سیاست ما توافق حداقل برای روشنگری ست. و این کار را هم پیش می بریم.همه 6 نفر عقاید بسیار متفاوت و متضادی دارند ولی این سیاست روشنگری ما را نقض نمیکند. سازش کاری اگر به معنای نقض حقوق باشد من حتی به اندازه ی نوک سوزن هم حاضر نیستم حقوق نقض بشود. اما اگر به معنای کنار کذاشتن رادیکالیسم باشد شدیداً بر درستی آن تکیه میکنم.