Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای استخانلو، صحبت از مردم عرب اقلیم اهواز و یا به قول شما خوزستان است، که مردم عرب محمره نام تاریخی خرمشهر هم جزء انان هستند، در ضمن از خرمشهر هیچ نفتی صادر نمی شود، و همانطور که نفت و گاز مردم را می برند که نماینده محمره به راحتی ان را گویا میکند، اب های کارون را به طرف این سرزمین روان است را هم به عمد میبرند تا این مردمان بمیرند، زیرا که از نگاه نظام و ناسونالستها و تمامیت خواهان بح حقی نرسند، تبعیض شاخ و دم ندارد، مردم اقلیم اهواز(خوزستان) هم این را دیگر می بینند و لمس میکنند. راه حل یک نظام فدرالیسم است که باید قدرت سیاسی بین تمامی ملیتها تقسیم شود و حقوق و هویت همه در عمل و نه در حرف به رسمیت شناخته شود، شما هم اقای استخوای نلو میتوانید به اقای حسن روحانی دل خوش کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

براىى من عجيب نيست كه جنين موضع كيري ميكنند،چون از همون اول ويكفرون سورا ملى مقاومت يك ابزار است و نفرات ارزش حقوقي ندارند. با چي هاي بزرگتر مواجه ميش ود،اين اول رآه.

نوشته شده توسط: Anonymous

این دونفر در بحث شان به این نتیجه رسیدند که اکنون 150-100 نفر زندانی سیاسی در ایران وجود دارد و در زمان شاه 5000 نفر در زندان بودند . دو م اینکه تمام کندیدهای رئیس جمهوری چند روز پیش دارای دکترای قلابی یا واقعی بودند . کی بود کی بود من نبودم.....برو تا آخر

نوشته شده توسط: Anonymous

""" برزیل ترکیه بعدی است، میدانید بعد از برزیل نوبت کیست؟ """ تظاهرات ترکیه هیچ ربطی‌ به وطن پرستی‌ یا تروریزم ندارد، اقلیتی احسام می‌کند حقوقش احقاق نشده، دست به تظاهرات میزند. """ پیشبینی‌ من """ به نظر من نوبت بعد از ترکیه و برزیل، آفریقای جنوبی است. با مرگ "" نلسون ماندلا "" این کشور وارد آشوب‌های خیابانی خواهد شد، به احتمال زیاد نلسون ماندلا هم اینک دار وادی را وداع گفته اند، ولی‌ بازار از ترس شورش و "" غلتیدن یک اقتصاد دیگر در حال ظهور "" به هرج و مرج از گفتن مرگ نلسون ماندلا ابا دارد. فکر کنم بیکاری در این کشور ۲۵ درصد است، ارزش راند به شدت کاهش یافته، و مهاجران زیادی وارد این کشور شده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی، با تشکر از جواب مفصل شما. متأسفانه به مطالب مبسوط شما نمی شود در یک کامنت جواب داد. من در چند روز آینده و با هماهنگی مسئولین سایت (من اکانت سایت را ندارم) مطلبی نه فقط در جواب شما، بلکه در مورد موضوع عام "سند" و "منبع" و رویکرد افرادی مثل شما به این مقولات خواهم نوشت، با کمال تأسف باید بگویم خواندن جوابیه شما به من نشان داد که کار خرابتر از این حرفها است. به نظر می رسد شما بجای اینکه با مطالعه اسناد و منابع به یک نتیجه برسید، اول به نتیجه ای می رسید و بعد برای آن دنبال سند می گردید. فقط محض اطلاع شما و برای نشاندادن نگاه جهت دار شما به منابع عرض می شود که برندا شفر نویسنده کتاب Borders and Brethren در بخش Appendix و صفحه 221 می نویسد: Aproximately half of the population of Iran is non-Persian. حالا ما چکار کنیم؟ کدام منبع معتبرتر است؟ آیا شما حرفتان را پس می گیرید؟ تا بعد ....

نوشته شده توسط: Anonymous

زمان شعار دهی و شعر خوانی و نوخه خوانی تمام شده . پیشنهاد و راه چیست ؟خرمشهر بندر ارسال نفت است و نه محل کشف نفت . رود کارون ار کوههای زاگرس و بختیاری و اصفهان سرچشمه گرفته و نه از بین انهرین عربی.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کرمی مدام در طول کامئنت کوچک خود از "قوم مهاجم" سخن میگوید بدون اینکه اسمی از این قوم مهاجم ببرد. البته که غرض ایشان خلق یا ملت ترک در ایران است. من نمیدانم این چه قوم مهاجمی است که هزار سال قدرت سیاسی را در سرزمینی که امروز ایران خوانده میشود، در دست داشته است؟ اگر هم قوم مهاجمی بوده، به یقین قومی بسیار توانا نیز بوده است که توانسته امپراتوریهای عظیمی را در طول صدها سال در فلات ایران برپا کند. رفتار تحقیر آمیز نسبت به

این ملت و یا هر ملت دیگری شایسته یک انسان نیست. امروز مردمی با ملیتهای مختلف در ایران زندگی میکنند که تقریبا از نود سال پیش به دنیا آمده اند و اگر پدرانشان هم به زعم نادرست آقای کرمی مهاجم بوده اند، ربطی به نسل کنونی ندارد. نسل کنونی ملیتهای ساکن ایران با تمامی فراز و نشیبهای تاریخ، میخواهند که تحت یک نظام عادلانه و برابر زندگی کنند. میتوانم از آقای کرمی بپرسیم که آیا عدالت خواهی و برابری طلبی ملتهای ساکن ایران از نظر ایشان جرم محسوب میشود؟ و باید برای ایشان یادآور شوم که یک نظام عادلانه و برابر باید که از مسیر به رسمیت شناختن "هویت ملی" ملتهای ساکن در ایران یعنی فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن و... بگذرد. آیا آقای کرمی آمادگی طریقت چنین مسیری را دارند، یا اینکه میخواهند برای ملت فارس در ایران جایگاه ویژه ایی قائل باشند؟ به نظر میرسد تبعیض محور اصلی نگاه ناصر کرمی در برخورد با ملیتهای ساکن در ایران است.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای کرمی میگوید؛ ملتی بنام فارس وجود ندارد. آیا واقعا چنین است؟
برای درک آنچه من در تعریف مختصات ملت نوشته ام نه به تحصیلات دانشگاهی و یا حتی تخصص علمی نیاز ندارد. من از واقعیت های جاری در باره مختصات "ملت یا اتنیک فارس" در ایران سخن گفته ام. آقای کرمی چنان برآشفته اند که گویا گناه بسیار بزرگی را مرتکب شده ام. اما من با توضیح کوتاه دیگری قضاوت در این خصوص را به خوانندگان وامیگذارم و سپس به حاشیه های سخنان آقای کرمی و برخورد اهانت آمیز وی با ملت ترک که وی آن را "قوم مهاجم" خوانده است، خواهم پرداخت.

من بر اساس تعریف آلمانی، ملت و یا اتنیک فارس را چنین تعریف کرده ام. ملت یا خلق فارس آن گروه وسیع انسانی ایست که زبان مشترک اش فارسی، مذهب مشترکشان عمدتا شیعه، سرزمینشان مشترکشان فارس یا فارسستان (مناطق زیستی فارس ها در ایران از تهران تا جنوب ایران در اصفهان، کرمان، یزد و در شمال شرق ایران

خراسان و...) و دارای آداب و رسوم عموما مشترک فرهنگی و حتی دارای روح مشترک سیاسی هستند. تبارز روح مشترک سیاسی این ملت نیز در دولتمداری موجود ایران تبلور می یابد (مقصودم از دولتمداری دولت "state" است و نه حاکمیت "Government". چون حاکمیت دولت ایران حاکمیت استبداد دینی و... است که می بایست به یک حاکمیت دمکراتیک تغییر ماهیت یابد) و نوشته ام که، ملت یا اتنیک فارس در آذربایجان و یا کردستان و یا بلوچستان و ... زندگی نمیکند، هرچند که ممکن است بخش کوچکی از مردم این مناطق را فارسی زبانان تشکیل دهند. اما "وطن ملی خلق فارس"، همانگونه که مطرح کردم منطقه فارس و یا "فارسستان" است و عنوان کرده ام که نخبگان سیاسی فارس تاریخ خلق فارس را به دو هزار و پانصد سال عقب میبرند و هخامنشیان را سرآغاز تاریخ سیاسی خود معرفی میکنند.

اما آقای ناصر کرمی با خشم تمام مینویسد: "ملّتی بنام فارس وجود ندارد، پارسه و یا پارسی وابستگی قومی و اِتنیکی نیست، بلکه نام یک ایالت و یا جغرافیای سیاسی ...است. مردمان باستانی و امروزی ساکن این جغرافیای سیاسی را بر حسب سکونت و تعلق به این جغرافیا "پارسی" مینامند."

آقای کرمی از فرط عصبانیت قافیه کلام را باخته و از مبحث جامعه شناسی در جغرافیای سیاسی و در تاریخ مدرن به یکباره سر از دشت پارسه در تاریخ باستان درآورده است. نمیدانم توضیح چگونگی زیست مردم در دشت پارسه چه ربطی به مختصات ملت و یا اتنیک فارس در شرایط کنونی دارد. تازه ایشان این تعریف من از ملت فارس را حمل بر فروپاشاندن ایران کرده اند. اگر تعریف مختصات ملیتها در ایران به فروپاشی دولتها منجر میشد، تمامی کشورهای کثیرالملله مثل سوئیس، هندوستان، افغانستان و یا هر کشور دیگری از هم فرومی پاشید. اما علیرغم خیالات آقای کرمی اغلب کشورهای جهان چند ملیتی هستند و در اغلب آنان این ملییت ها به رسمیت شناخته میشوند و اما این کشورها از هم فرونپاشیده اند. مگر کشورهایی ( مثل اتحاد شوروی و یوگسلاوی) که در آن ستم و ظالمیت نهایت نداشته است. حالا اگر ایران چنین وضعیت خاصی دارد بحث دیگریست.

آقای کرمی مینویسد "فردوسی پارسی گوی هست ولی پارسی نیست". واقعا کرمی با این سخن چه میخواهد بگوید؟ آیا مقصود اینست که محل تولد فردوسی (طوس) جزو سرزمین پارسه یا پارسی محسوب نمیشود؟ اما این پرسش همچنین باقی استکه بالاخره فردوسی از نظر اتنیکی فارس و یا بقول آقای کرمی پارس هست یا نه؟ از نوشتار آقای کرمی چنین برمی آید که پارس و یا فارس اسم قومیت و یا ملت نیست.
باید از جناب کرمی بپرسیم که بالاخره قومیت بیش از سی ملیون انسانی که زبان مشترکشان فارسی، دین مشترکشان عمدتا اسلام (شیعه)، و دارای آداب و رسوم مشترک و سرزمین مشترکشان فارس و یا فارسستان است، چیست؟ آیا واقعا این آقای کرمی است که میخواهد به ملت یا اتنیک فارس اسم جدیدی انتخاب کند؟ این سخن خنده دار نمی نماید؟
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اين كليب تكراري است، قبلا در ايران كلوبال درج شده بود

نوشته شده توسط: یاسین اهوازی

این دیگر حرف های سازمان های سیاسی عرب ایرانی مثل حزب تضامن دمکراتیک اهواز نیست، این سخن از دهان نماینده مردم محمره یا خرمشهر است که بیرون می اید، و مشت نمونه خروار.

نوشته شده توسط: Anonymous

دو نظریه بنده : نظراولی این است که بیت خامنه ای تمام جزئیات انتخابات و همچنین انتخاب آقای روحانی را مهندسی کرده و بخاطر مصلحت روز یک شخص وفادار به رهبری ولو با نظریات غیر اصولگر را از صندوق آرا درآوردند ونظر دیگر اینکه احمدی نژاد از روی انتقام بخاطر رد صلاحیت مشائی از مهندسی صندوقها توسط بیت خامنه ای جلوگیری کرده است و بخاطر همین عملشان به احتمال زیاد سال دیگر در زندان ناب محمدی آب خنک خواهد خورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" رمز و کار گفتمان قدرت محور """ سیستم گفتمان خود را هول "" انتقال ارزش‌های قدرت "" شکل داده است، جامعه فارسی‌ احقاق حقوق خود را در داخل گفتمان این سیستم جستجو می‌‌کند. شما نباید انیشتین باشید تا به این مهم پی‌ ببرید که "" جامعه فارسی‌ """ و "" سیستم "" گفتمان حاکم را در ایران رقم میزنند. در نتیجه، ایجاد تغییر با نزدیکی‌ به "" گفتمان حاکم "" برای ملت‌های غیر فارس ایرانی‌ حاصل نخواهد شد. بلکه تقویت "" گفتمان خارج از گفتمان حاکم "" باید در اولویت قرار گیرد چونکه وقتیکه "" گفتمانی "" گفتمان حاکم "" را به هیچ می‌گیرد و آن را قبول یا تائید نمیکند نیازی نیز به """ رعایت قواعد بازی آن گفتمان "" ندارد. در حالیکه جامعه فارسی‌، با رعایت "" گفتمان حاکم "" و بطبع رعایت قواعد بازی آن گفتمان وارد میدان می‌‌شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" دستورالعمل و نسخه برای جامعه‌ای که از کار جمعی‌ رنج میبرد """ تصورش را بکنید که ما کشوری داریم که در آن، ۲۰ بیست میلیون نفر نون به نرخ روز خور هستند. ۲۰ بیست میلیون دزد دارد. ۳۰ سی‌ میلیون جوان که بزودی به یکی‌ از گروه‌های "" نون به نرخ روز خور "" یا "" دزد "" خواهند پیوست. و ده ۱۰ میلیون معتاد، حالا تصورش را بکنید یک اعدامی بدبخت نگون بخت در آخرین لحظات آرزو می‌کند همه این تیپ‌های اجتمائی "" متحد "" شوند و تماشاگران اعدام که با تخمه و آجیل آمده‌اند تا جان کندن اوو را ببینند با کسانی‌ که دیدن صحنه‌ اعدام را پشت گوش انداخته یا عطایش را به لقایش بخشیده اند متحد شوند و این بیگناه را از چوبهٔ دار نجات دهند. یک لحظه صبر کنید، چنان سکوتی حکمفرما شده که جلاد حتی صدای تپیدن قلب خود را نیز می‌‌شنود، حتی کلاغی نیز پرّ نمی‌زند.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای حسن، من ابدا به نژاد اعتقادی ندارم و بحث نژاد سالهاست که از رده بحثهای علمی خارج شده است. حوزه بحث نژاد بحثی در حوزه جامعه شناسی است. یعنی آدمهایی مثل شما می آیند و معتقداند که مردمان جهان بواسطه نژاد از هم جدا میشوند و با این تفکر برای بشریت مسئله میسازند. نفکرات نژادپرستانه ریشه در اعتقاد به نژاد دارد. شما نیز در معرض خطر تبدیل شدن به نژادپرست هستید، چون معتقد به نژاد هستید. امیدوارم تا کنون تبدیل نشده اید. و توصیه میکنم که از این تفکر بزودی فاصله بگیرید. انسان ها تاریخا یک خانواده بیش نیستند و منشاء حیات آنها یکی است. انسانها براساس منشور جهانی دارای ارزش برابری هستند. اگر انسانها دارای ارزش برابری هستند، دیگر چه لزومی به طرح تفکر نژادی وجود دارد؟ در مورد تاریخ صفویان نیز پرسشتان را با یک کارشناس تاریخ مطرح کنید.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرانخواه، من سعی کرده ام به پرسش ذهنی شما در خصوص مرزهای تاکتیک و استراتژی برخاسته از نگاه منافع اتنیکی و ملی پاسخ دهم. حالا ظاهر مورد قبول شما نیوده و میگویید که استدلال منطقی در آن نیافته اید. با این توضیح شما میتوانم بگویم که بایستی منتظر زمان و تغییرات بیشتر باشیم.
در مورد اینکه من نوشته ام نگاه کنونی

شما نگاه 25 سال پیش است، عین حقیقت است. این بدان معنی نیست که شما عقب مانده اید و من پیشرفت کرده ام. ابدا چنین نیست. امروز فعالین سیاسی فارس و یا فارس زده در میان ملیتهای غیرفارس نیز دقیقا مثل شما فکر میکنند. من خواسته ام برای شما روشن کنم که من نگاهم به مسائل تغییر کرده است. من به بیداری ملی نسبت به هویت ملی خود (ترک) رسیده ام. شما شاید در مسیر خودتان عمل کرده اید. این من بودم که به دلیل سیاست آسیمیلاسیون و سرکوب و تبعیض از هویت ملی خود بیگانه بودم. امروز آنگونه فکر میکنم که بایستی پدرانم نیز چنین می اندیشیدند. من بر اساس کامئنت شما که هزاران حرف در درراه با تعجب را برایم مطرح کنید. همانکه پرسش مطرح کنید برایم مفهوم است. آری من ملتی بنام ملت ایران نمیشناسم. چون در ایران ملتهای مختلفی زندگی میکنند و ایران یک کشور کثیرالملله است. ایران یک دولت- ملت است. یعنی یک دولت بر جغرافیای سیاسی ایران حکومت میکند. برایتان در نوشته ام توضیح داده ام که دولت- ملت در ادبیات سیاسی بصورت خلاصه "ملت" هم خوانده میشود. اما مقصود آن "ملت" نیست که ما از آن سخن میگوییم. ملت خلاصه دولت- ملت با ملت اتنیکی دو پدیده کاملا جداگانه باهمدیگر هستند. در عین برایتان نوشته بودم که دولت- ملت حاکم بر ایران یک دولت تمام عیار فارسی است این دولت نه تنها با ملتهای غیرفارس (ترک، کرد، بلوچ، عرب و...) ساکن ایران بیگانه است، بلکه رفتاری دشمنانه با این ملتها دارد. اگر این مفهوم برای شما ناآشنا، و آن را خیالات می نامید، این دیگر مشکل من نیست.

در مورد تیپولوژی فارسی دولت ایران، من نگفته ام چون دولتمردان سخن میگویند پس دولت ایران یک دولت فارسی است. هرچند که سخن گفتن تمامی دولتمردان به یک زبان خود دلیل بستگی آن سیاستمدارن به آن زبان میباشد. بلکه من عنوان کرده ام که تمامی مختصات موجود در دولت ایران آن را به یک دولت تمام عیار فارسی تبدیل میکند. تنها زبان رسمی دولتی. زبانهای دیگر در ایران بیگانه تلقی میشوند. زبان قانون، زبان دولت، تاریخی که این دولت ها برایمان توضیح میدهند و کوروش و داریوش را تاریخ آن میدانند. ( من نمیدانم هزار سال پادشاهی ترکان در ایران تا زمان کودتای انگلیسی و بر تخت نشاندن رضا شاه چه ربطی به کوروش و داریوش دارد) ادبیات ایران، سینمای ایران، رادیو و تلویزیون ایران، ارتش ایران، مدارس و دانشگاهای ایران و... همه و همه تنها و تنها به یک زبان اداره میشوند و آنهم زبان فارسی است. دولت ایران در عین حال با زبانهای غیرفارسی در ایران دشمنی میورزد. اطلاعات بیشتری برای فارسی بودن دولت ایران میخواهید؟؟ و بعد برای توجیه این دولت استعماری "زبان رسمی فارسی" را برایم موعظه کرده اید. در سوئیس چهار زبان وجود دارد و همه زبانها رسمی است. فکر میکنید ایران چه زمانی ممکن است از نظر پیشرفونش خوابیده و تجربه تاریخی هولناکی که علیه ملیتهای غیرفارس در ایران میگذرد این را میفهمم. این شیوه دریافت مسائل شاید برای شما بیگانه باشد، اما برای من تا حدود زیادی مکشوف است.
در مورد علم سیاست هم بهتر است بدانید که دیگر دوران سخن گفتن ایدئولوژیک از علم و بویژه علم سیاست سپری شده است. من "ملت" را با "دولت- ملت" یکی نمیدانم. من تعریف آلمانی از "ملت" را نسبت به تعریف "فرانسوی" آن دقیق تر میدانم. نمیخواهد پرسشهایی همبه سوئیس برسد؟ شاید پاسخ این پرسش را در رویاهایتان بیابید. چون ایران یک کشور عقب مانده از هر جه
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جای بسی تأسف هست که آقای کیانوش توکلی هر سخن پراکنی و سینه چاک کردن بعضی از افراد بدون شناخت پایه ای را به عنوان مقاله آنهم در جایگاه کارشناسی در سایت ایران گلوبال میگذارند. فرد نویسندهءِ این مطلب مسئله و پروسهء سادهء فاکتورهای شکل گیری و ساختار "حکومت" را درک نکرده، تازه به مسائل باستان شناسی و جامعه شناسی و جغرافیای سیاسی ایران می پردازند، ● سراسر تعریف و برداشت نویسنده از تاریخ ایران مردمان هخامنشی (پارسی) و یا "ملّتی" بنام "فارس" اشتباه و بی پشتوانه است. ملّتی بنام فارس وجود ندارد، پارسه و یا پارسی وابستگی قومی و اِتنیکی نیست، بلکه نام یک ایالت و یا جغرافیای سیاسی: ( در غرب، جنوب غربی و جنوب ایران امروز، قرار گرفته در بخش غربی و بر فراز زاگرس) است. ...

. مردمان باستانی و امروزی ساکن این جغرافیای سیاسی را بر حسب سکونت و تعلق به این جغرافیا "پارسی" مینامند. شهرهای تهران،، اصفهان، و حتّی شیراز در زمان هخامنشیان وجود نداشته است شمال شرق خراسان هم پارسی نیست، فردوسی پارسی گوی هست ولی پارسی نیست● ساختن و نامیدن ملّتی بنام فارس، دست آورد همان قوم در چند قرن گذشته مهاجر به ایران است که دین شیعهءِ دوازده امامی قزلباش را در ایران اختراع و جایگزین هویّت ایرانی کرد.● من بارها اعلام کرده ام که جدایی این قوم مهاجر از ایران بسود ماست، من در این راه نویسنده این مطلب و همفکران ایشان را یاری خواهم داد، دیگر حرف حساب و اینهمه شعار دادن قوم، نژاد، و اِتنیک این قوم مهاجر چیست ؟● در پایین چکیده ای از مطلب نویسنده را می آورم ، تا بخوبی معلوم شود که فرد نویسنده خودش هم نمیداند که چه مینویسد، در واقع این فرد بشکلی کودکانه با پریشان حالی و آشفتگی فکری فقط و فقط فروپاشی ایران را در سر دارد، ادامهء این روش آواره گی این قوم مهاجر به ایران را بدنبال خواهد داشت.
[...خلق یا ملت فارس گروه انسانی وسیعی را تشکیل میدهد که به زبان فارسی سخن میگویند، عمدتا شیعه مذهب هستند، و در مناطق مرکزی از تهران تا جنوب ایران (اصفهان، شیراز، کرمان، یزد و...) و شمال شرق (خراسان و...) این کشور زندگی میکنند. این مناطق عموما "فارس" خوانده میشود و در ایران به غلط نام فارس را به نام یک استان در کشور ثبت کرده اند. منطقه زیستی خلق فارس منطقه فارس و یا فارسستان است. خلق فارس در آذربایجان و یا کردستان و یا بلوچستان و ... زندگی نمیکند، هرچند که ممکن است بخش خیلی کوچکی از مردم این مناطق را فارسی زبانان تشکیل دهند. اما "وطن ملی خلق فارس"، همانگونه که مطرح کردم منطقه فارس و یا فارسستان است. نخبگان این خلق تاریخ خلق فارس را به دو هزار و پانصد سال عقب میبرند و هخامنشیان را سرآغاز تاریخ سیاسی آنها میدانند. این تاریخ نیز تاریخ هیچ یک از ملیتهای غیرفارس در ایران نیست. احتمالا خود آقای رازی نیز یکی از اعضای این گروه انسانی و اتنیکی است...]● در پایان سئوال من این هست که این فرد نویسنده با داشتن کدام درجهءِ علمی و از چه جایگاهی خود را مسئول پاسخگویی به پرسشها از جمله این سه پرسش، می بیند ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باريش خودمان را گول نزنيم و حداقل با ملت در بندمان راستگو باشيم . ببينيند اپوزيسيون تماميت خواه رژيم خيلی خوشحال تر از رژيم در جشن و پايکوبی بعد از انتخابات « انتصابات» شرکت ميکند و کسی از تقلب و امثالهم حرف نميزند يعنی در تاريخ انتخابات دنيا اولين بار است که هم اپوزيسيون و هم حاکميت راضی و دلخوش هستند و اين را بايد به حساب دموکراسی ايرانی در تاريخ انتخابات به ثبت رساند . آقای باريش اپوزيسيون تماميت خواه مرکز گرا خواهان هيچ تغيری نيست درد آنها حفظ تماميت ارضی است نه حقوق بشر و نه دموکراسی و نه حقوق ملل تحت ستم ، بس برای من روحانی و يا زعيم و يا فرخ نگهدار يا احمدی نژاد و يا ٠٠٠٠٠٠٠ فرقی نميکند تر و خشک اينها يکی است چرا که ماهيت اينها يکی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرانخواه مسلما اگر من هم یک فارس بودم قادر به فهم وهضم دردها وخواستهای ملت کردستان و بلوچستان و آذربایجان و عربستان نبودم. چنانکه هم تباران شما هم عین شما می فهمند و می اندیشند. آقای شاملی تنها نیست و میلیونها جوان کرد و عرب و ترک بلوچ منهای فارس ها همفکر وی هستند. اما همیشه سلاح ها باب گفتگو ها را باز و سیایتمداران آنموقع شروع به درک واقعی و خواستهای ملیتهای تحت ستم می کنند. ترکیه و کردهای عراق نمونه خوبی است که کردها با مبارزه کاملا به حق افکار جهان را به خود معطوف کردند. صدام و یاران هم حزبی نیز مثل شما میفهمیدند و جهان را می دیدند اما با استقامت ستودنی ملتکرد کشور و هویت کرد در عراق برسکیت شناخته شد. .از نظر ما تا فرزندان رزمنده ترک و کرد و بلوچ و عرب با شهادت طلبی برای حقوق ملی خود اقدام نکنند بعد سی و سه سال تازه باید امید داشت که حسن روحانی ها اصول 15 و 18 را اجرا کند.

بهتر است شما برای درک مسایل ملی چند ماهی در کردستان یا سیستان و بلوچستان زندگی کنید شاید آن موقع ذره ای از مباحث مطروحه از سوی هویت طلبان را بفهمید.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" نگاهی‌ به تحولات ایران با چشم اندازی به جنگ سرد """ دوران جنگ سرد که اوج فعالیتهای جاسوسی و ضّد جاسوسی بود، افراد "" سرویس اطلاعاتی شوروی "" روی دستگیره درهای سفارت خانه‌های خارجی‌ مواد شیمیائی نامرئی میپاشیدند، افراد خودی که برای " سرویس‌های اطلاعاتی دیگر کشور‌ها "" به قول رفقا و comrade ها کشور‌های امپریالیستی "" کار میکردند، در هنگام باز کردن یا بستن این درها، دست‌ها و لباسشان این ماده شیمیائی را جذب میکرد، و "" کا. گ. ب "" زود این افراد را دستگیر و در جا میکشت. افراد بیگناه بسیار زیادی با این شیوهٔ کشته شدند چونکه کارکنان این سفارت خانه ها، در هنگام خرید یا گردش، لمس یک کتاب ساده در کتاب خانه، این مواد را باقی‌ میگذاشتند و اگر جاسوسی با آن کتاب برخورد میکرد، رفقا کارش را یکسره میکردند. حدیث اصلاحات ایران نیز بیشتر به این تراژدی میماند، در کشور‌های دیگر، شخصی‌ رفرمیست و اصلاح طلب

امور را به دست می‌گیرد، و کشور پیشرفت می‌کند، ولی‌ رفرمیست جامعه فارسی‌، مثل رفرمیست خارجی‌ نیست، در جامعه فارسی‌، هم سیستم رفرمیست را میکشد، هم رفرمیست متهجر است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی، از شما برای کوششتان در پاسخگویی به انتقاد من سپاسگزارم. متأسفانه پاسخ شما از ادعا های بدون دلیل و مأخذ انباشته است و آنچه که در آن تقریباً یافت نمی شود استدلال منطقی است. خود را در مقام پیر خردمندی قرار داده اید که به همه حقایق آگاه است و مرا فرد بی تجربه ای خوانده اید که اندیشه اش دست کم 25 سال از شما عقب تر است. نوشته خود را دوباره بخوانید: " نگاه کنونی شما نگاه 25 سال پیش من است. من از متدولوژی حاکم بر فکر شما آگاهی دارم، چون حاکمیت آن متدولوژی را سالها بر ذهنم تجربه کرده ام. اما شما از آنچه را که من امروز در تشریح حوادث به آن اشاره دارم نه تجربه ایی دارید و نه شاید حسی در این خصوص شما را نسبت به واقعیت بیرونی حوادث روشن میکند. به بیان دیگر من دو متدولوژی را در کوله بار تجربه خود دارم ، اما شما تنها تجربه یکی از آنها را از سر میگذرانید..." این شیوه نوشتار ارزش علمی و منطقی

ندارد و تنها گونه ای تخلیه عاطفی است. راستی شما چگونه از طریق یک کامنت به میزان تجربیات من یا " متدولوژی حاکم بر افکار من" یا "حس" من پی برده اید که اینگونه قاطعانه و در عین حال خوار شمارانه داوری می کنید؟! ادامه پاسخ شما نیز کیفیت بیشتری از نیروی استدلالتان نشان نمی دهد. گفته اید: " در یک نگاه دقیقتر ملتی 80 ملیونی در ایران وجود ندارد، بلکه یک دولت – ملت 80 ملیونی در ایران وجود دارد." واقعاً شما موجودیتی به نام ملت ایران را نفی می کنید؟! آنجا که از مفاهیم "ملت" و "دولت ـ ملت" سخن می گویید روشن می شود که تا چه اندازه در درک این مفاهیم بنیادین علم سیاست مشکل دارید. جای خیلی دوری نمی رویم. ویکی پدیای انگلیسی در تعریف "ملت" به نقل از دانشنامه کالینز: " However, it can also refer to people who share a common territory and government (for example the inhabitants of a sovereign state) irrespective of their ethnic make-up; that is, a nation state ". معنی خلاصه اینکه: ملت جمعیتی است که سرزمین و حکومتی مشترک دارد، صرف نظر از ترکیب قومی آن. این معنایی است که امروز در دانش سیاست از واژه " Nation " مد نظر است و در فارسی همین معناست که به "ملت" ترجمه شده است. معنای فرعی " Nation" در انگلیسی که به مردمی با مشترکات فرهنگی، زبانی، نژادی یا تاریخی اطلاق می شود در فارسی به "قوم" تعبیر می گردد. از این رو انکار وجود ملتی به نام ملت ایران با این "دلیل" که مردم ایران از خلق های گوناگونی تشکیل می شوند، در هر مجمع علمی و سیاسی جهان امروز تنها حکم یک شوخی را دارد. شما نماینده هیچیک از خلق های ایران نیستید. آن دیدگاه هایی که مکرراً به خلق های غیر فارس یا به روشنفکران غیر فارس نسبت داده اید، جز خیالات شخص شما و هم اندیشان معدود شما نیست. در آذربایجان گرامی هم، که شما می گویید از آن دیار هستید، اندیشه های شما خریداری ندارد. بر خلاف آنچه که با تأکید اعلام میدارید، هیچ گرایشی به جدایی و قوم گرایی در آذربایجان دیده نمی شود. آشنایان آذری من از درون آذربایجان ایران به آنچه که شما از ورای مرز ها به عنوان "خواسته ها" ی آنان اعلام می دارید می خندند. هرجه هست تنفر از رژیم جمهوری اسلامی است و از تمام عناصر آن از هر قومی که هستند. در بخش چهارم پاسخ خود "استدلال" کرده اید که چون دولتمردان ایرانی فارسی سخن می گویند، پس دولت جمهوری اسلامی یک "دولت فارسی " است! این نگاه نیز از اساس بی بنیاد است، چرا که زبان حکومتگران هرگز ماهیت مردمی یا ضد مردمی آن را نشان نمی دهد. زبان امری قراردادی است و وجود زبان یا زبان های رسمی در یک جامعه چند زبانی نیز اساساً مبتنی بر اصل آسان سازی ارتباطات و کاهش هزینه های ارتباطی است. بر اساس دیدگاهی که بیان می دارید دولت آمریکا و دولت استرالیا را باید دولت انگلیسی خواند، چرا که حکومتگران آن به انگلیسی می گویند و می نویسند! متأسفم که بگویم که دیدگاه جدیدی که به گفته خودتان پس از سالها خطای متدولوژیک به آن رسیده اید و آن را جانشین دیدگاه 25 سال پیش خود کرده اید نیز تصویر راست و درستی از واقعیات سیاسی و اجتماعی به دست نمی دهد و همچنان نیازمند بازبینی هستید.
نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای فرهاد ایران، گله شما جایش خودش، اما برای من این نوع برخورد قابل فهم نیست. یک آقای دیگری از همین زاویه پرسشی را مطرح کرده بودند که من در لینک زیر به ایشان پاسخ داده ام. شاید خواندنش برای شما هم بی حاصل نباشد.

http://www.iranglobal.info/node/20553

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان.. این دیگر چه صیغه ای است که چند نفر مینویسند که (( روحانی )) را به مئیکائیل گورباچف تبدیل بکنیم..گورباچف را نه ( پرو سترویکا ) به زمین زد و نه اعضای افراطی دست چپ پولیت بورو..شوروی را سیستم تک حزبی دیکتاتوری استالیتیستی از هم متلاشی کرد.. همان طوری که حزب رستاخیز مثل حزب کمونیست شوروی اصلاح پذیر نیست , جمهوری آپارتاید تک حزبی اسلامی ایران هم اصلاح پذیر نیست.. هیچ وقت فکر نکنید که افسر ارشد سازمان جاسوسی شوروی ( آقای ولادمیر پوتین ) در عرض یک شبه به یک شخص ( دموکراتیک ) تبدیل میشود.. در ثانی آقای گورباچف بایستی به دادگاه های بین المللی کشیده شود تا جواب گوی دستور به قتل رساندن صدها آزربایجانیها را در 20 ژانویه 1991 باشد. آقای گورباچف یک دیداری از خیابان ( شهیدلر) در باکو دیدن بفرمایند تا به عمق جتایت بر علیه بشریت را در بیابند.. به امید هر چه رودتر ۀن روز...

نوشته شده توسط: Anonymous

يک هفته بعد از انتخاب رئيس جمهور جديد رژيم ايران، مخالفان اين رژيم او را مورد انتقاد قرار می دهند. مجاهدين خلق فراخوانی به مقاومت عليه حسن روحانی داده اند. آنها ديروز در ويلپنت در منطقه پاريس گردهم آمده بودند تا بگويند که روحانی آن مدره يی که جامعه بين المللی انتظار آن را دارد نيست

در زمينه يک سرود شاديبخش که با قدرت پخش می شد، پرچمهای سبز و سفيد و قرمز به حرکت در می آيند و صحنه يی شايسته سالن بزرگی که اين مراسم در آن برگزار می شود را خلق می کنند. در منطقه يی از پاريس نزديک به صدهزار عضو مقاومت، ايرانيانی از سراسر جهان که از رژيم گريخته اند، رهبرشان مريم رجوی را تشويق می کنند

وی می گويد: «اين يک نمايش مسخره انتخاباتی است. آنچه که گذشته است به هيچ وجه يک انتخابات آزاد نبود و انتخاب ما سرنگونی رژيم ملاها است».

الشرق عربستان: انعکاس بزرگترين گردهمايی مقاومت ايران در ويلپنت پاريس در رسانه های عربی هم چنان ادامه دارد.
روزنامه الشرق عربستان: مريم رجوی پرزيدنت شورای ملی مقاومت ايران در يک اجتماع سالانه، ”روحانی را که با شعار ميانه روی وارد ميدان شده از مسؤلان دستگاههای جنگ و امنيت و سرکوب معرفی کرد و گفت او پرونده سنگينی دارد“

السياسه کويت: روزنامه السياسه چاپ کويت: مريم رجوی پرزيدنت شورای ملی مقاومت ايران در يک اجتماع عظيم در نزديکی پاريس خطاب به حاميان اين شورا گفت خامنه ای ”قادر نبود کانديدای مورد نظرش را از صندوقهای رأی بيرون بياورد و در نتيجه از ترس قيام ناچار به قبول روحانی شد“ مريم رجوی افزود: ”مادامی که اين رژيم در حاکميت است چيزی تغيير نمی کند و تنها راه حل، سرنگونی آن است“..

الأيام بحرين: روزنامه الأيام چاپ بحرين: پرزيدنت شورای ملی مقاومت تهاجم شديدی به رژيم آخوندی حاکم بر ايران کرد. مريم رجوی به همه کشورهای منطقه نسبت به اين که هدف رژيم ايران هستند، هشدار داد و گفت اگر نمی خواهيد که کشتار مردم منطقه بيشتر شود، راهی جز سرنگونی اين رژيم نيست.
تلويزيون الاخباريه عربستان سعودی: دهمين گردهمايی ساليانه در همبستگی با مقاومت ايران در پاريس برگزار شد. خانم مريم رجوی رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران در حضور صدها تن از شخصيتهای سياسی اين گردهمايی را افتتاح کرد… حضور چشمگير هيأتها و شخصيتهای سياسی و پارلمانی در اين گردهمايی، نشان دهنده حمايت گسترده بين المللی از سازمان مجاهدين خلق ايران است.
هيأتی از مرکز فرماندهی ارتش آزاد سوريه به رياست ژنراال مثقال بطيش از فرماندهان ارتش آزاد در مراسم ويلپنت حاضر شد. ژنرال بطيش طی سخنانی گفت: ما به اين جا آمده ايم تا از آنچه رژيم ايران بر سر مردم سوريه آورد نزد شما شکايت کنيم.

ژنرال بطيش گفت: انقلاب سوريه در شروع خود يک جنبش مسالمت آميز بود اما آن را رژيم ايران و مزدوران لبنانی اش آن چنان به خاک و خون کشيدند که حتی روزی 100شهيد می داديم. در يک نمونه که خودم شاهد آن بودم ديدم که چگونه رژيم ايران 40اتوبوس مزدور از طريق عراق وارد سوريه کرد تا اين جنايات را انجام دهند. رژيم ديکتاتوری حاکم بر ايران قصد دامن زدن به جنگهای فرقه يی در منطقه را دارد.
ژنرال بطيش افزود: من از جانب خودم و از جانب ارتش آزاد سوريه، اعلام می کنم که ما از مواضع شما و برنامه شما که بنيادگرايی و فرقه گرايی را نفی می کنيد حمايت می کنيم. نبرد ما و سازمان مجاهدين که برای خلاصی خلق ايران مقاومت می کند، يک عمل مشترک است. درود به همه شهيدانی که برای آزادی خلقها جان خود را فدا کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مسعود ماهیت طبقاتی چیزی فراتر از این یا آن پروژه صنعتی است. ماهیت طبقاتی و ایده ئو لوژی مذهبی یک رژیم
دیکتاتور را نمی توان با قبول و یا رد یک طرح صنعتی تغییر داد. ماهیت طبقاتی حکمرانان رژیم جمهوری اسلامی را
نمی توان با موعظه و یا با دیالوگ قرهنگی، و بحث و گفتگو ، و امثالهم اصلاح کرد. بر فرض حتا اگر جمهوری اسلامی
پروژه اتمی خود را بکلی لغو بکند، باز هم هیچ تغییری در ماهیت ضد مردمی آن ایجاد نخواهد شد. حتی اگر بنحوی
تحریم ها نیز برادشته شوند، باز تغییر آنچنانی در وضعیت اسفبار مردم بوجود نخواهد آمد. چون اوضاع خفقان و نابسامان
فعلی از همان بدو به قدرت رسیدن جمهوری فاشیست اسلامی و رهبران دیکتاتور آن بر فضای سیاسی ایران سنگینی میکند. مسئله اتمی موضوع دیروز ، و بهانه ای در دست غرب برای گوشمالی دادن دست نشاندگان خود است. تا سیاست استعماری خویش را بی وقفه به پیش ببرد. شما که مسائل

اجتماعی را از زاویه منافع طبقاتی ارزیابی میکنید، آیا بود و نبود یک پروژه اتمی، که بطور کامل دست ساز خارجی ها و به کارشناسان آنها وایسته است، چه تغییری در ماهیت ضد مردمی رژیم تهران بوجود خواهد آورد؟ و اگر چنین میبود، باید حتما دیکتاتور های سابق ایران که فاقد مراکز اتمی بودند، همه باید مردمی و دمکرات بحساب می آمدند. و یا دیکتاتور های فعلی خاور میانه مثل، آقای ملک عبدالله آل سعودی، بشار اسد، اردوغان... و امثالهم چون فاقد مراکز اتمی هستند، پس از نظر شما، دمکرات به حساب می آیند؟ آیا اگر رهبر دیکتاتور جمهوری فاشیست اسلامی ایران، بقول شما، ترمز پروسه مرکز اتمی را بکشد، و روند آن را کند نماید، یا آنرا بطور کلی ملغا کند، تغییر ماهیت طبقاتی میدهد؟ و از کشتار خلقها، و چپاول ثروت ایران، و اعدامها دست بر میدارد؟ و به مردم دمکراسی اعطا میکند؟ آیا این است استدال شما؟
نوشته شده توسط: Anonymous

""" روحانی را به گورباچوف ایران / فارسستان تبدیل کنیم """ و """ ماشین پیکان را به سفینهٔ فضا ئی که فارسستانیان را به ثریا خواهد برد """، خود فریبی و ابهام گویی از ویژگیهای ایرانیان مخصوصا جامعه فارسی‌ است، با این فرهنگ است که لشگری از شاعران پاا به عرصه وجود گذارده اند و جامعه فارسی‌ در قرن ۲۱ هنوز صاحب فرهنگ نقد و ژورنالیزم حرفه‌ای نشده، اگر گورباچوف در انتهای سیستمی‌ قدرت را به دست گرفت که دست کم با تمام نا رسأیها فضا را تسخیر کرده بود، روحانی زیر پرّ و بال رهبر و سیستمی‌ بزرگ شده که هیچوقت به "" نو اندیش "" اجازهٔ ظهور نداده، روحانی خود یکی‌ از عوامل بر پائی این سیستم بود. راستی‌ حالا که همه چیز شدنیست من نیز میخواهم افغانستان را تبدیل به "" ژاپن دوم "" کنم، و ایران را از بلایای هجوم تریاک و خشخاش آریائیان آنسوی مرز حفظ کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی چشمها تلاش می کنند نبینند.
یک فیلم از دعوت ایرانیان گذاشته برای دعوت دربزرگترین گرده همائی ایرانیان ، آن را نمی بیند ، بعد یک عکس گذاشته که نمی داند، داستانش چیست؟نهایتأ نتیجه ای میگیرد، که تنها نشان میدهد از داده هایی که خود داده نیست. پس می توان نتیجه گرفت ذهنییتی که در پس پشت این سؤال قرار دارد ا و را هدایت می کند .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی واقعا خسته نشدید اینقدر فارس و غیر فارس گفتید و سخن از ملت‌ها و ملیّت‌ها و از این جور چیز‌ها آوردید و تمامی‌ حوادث و رویداد‌های ایران رو از همین زاویه معوج نگریستید. فکر نمی‌کنید دیگه وقتش رسیده کمی‌ هم چشمان خود رو به روی واقعیت‌های موجود در ایران باز کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای شاملی .اگر به نژاد ایمان دارید حرفی نیست من هم به نژاد باور دارم .ولی ... باید در باره شیعه شدن مردم ایران و اذربایجان و نقش شاه اسماعیل نظر دهید.این همه اخوند فرزندان فکری خود شاه اسماعیل هستند و امروز در تبریز همان بساط عاشورای شاه اسماعیلی بر قرار است .

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای رازی، من در لینک پایین به پرسش های شما پاسخ داده ام. علت دیرکرد عدم امکان نشر دو مطلب همزمان در ایران گلوبال در بخش دیدگاهها بود

http://www.iranglobal.info/node/20557

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی شما که دنبال فاکت وسندهستیدممکن است بفرمائید وباسند نشان دهیدکدام دیوانه ای گفته ویا نوشته است که «فارسی مزخرفترین زبان »است؟ تمام زبانهابعنوان گنجینه های بشری قابل احترام اند.درایران زبان فارسی دولتی ونه زبان خلق وملیت فارس،بخاطر ابزارسرکوب دولتی،دربحاشیه ونابودی زبانهای دیگر،بخاطرنقش زبان جانشین وقاتل زبانهای دیگر،احساس منفی ومقاومت دربین غیرفارس زبانان برانگیخته است وعجیب آنکه روشنفکران فارس زبان دربرابرفوانین ارتجاعی سنگسار،اعدام وشکنجه و...بدرستی مبارزه میکنندولی دربرابرتحمیل ارتجاعی زبان دولتی فارس زبان سکوت طرفدارانه میکنند!!!مگرتحمیل یک زبان بنام ،زبان ملی ومشترک وتاریخی وعامل وحدت(عامل نفاق ملی)واراجیفی ازاین قبیل باندازه سنگسارارتجاعی وعقب مانده نیست؟درموردآمارغیرفارس زبانان اگربسخنان وزیرامورخارجه درسفرترکبه ویا بگفتاروزیرآموزش دراول مهرروزبازگشائی مدارس توجه کنیدآکه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای همدانی من بهتون توصیه می کنم برید اونهایی رو که تو دوره پهلوی اول از نژاد آریا و فرزند کورش بودن و ... صحبت می کردن و برخورد علمی با تاریخ رو فدای سیاست بازی کردن گیر بیارین و بهشون بگین آتاتورک و پان ترکیستهای نژاد پرست اصلا معلم های خوبی نیستن و روشهای اونها که در ترکیه پیاده شد شما رو به بیراهه ای می بره که نتیجش میشه انقلاب سال 57. بهشون بگین تو کشوری مثل ایران که فرهنگش در هزار سال گذشته همیشه متعلق به عارفها و دراویشی بوده که در دل اسلام سیاه و سفید بین شعارشون برابری انسانها بود نمیشه تاکتیکهای پان ترکیستی رو پیاده کرد. بهشون بگید شما که در نهایت تو اولین سرود ملی ایران اعلام کردید : ((همه با یک نام و نشان به تفاوت هر رنگ و زبان)) مگر دلتون درد می کنه که از پان ترکیستای ترکیه تقلید می کنید.و اما در مورد مردم، اونها حرف زیاد می زنن و باید بهشون یاد داد که چطور در مورد هم صحبت

نوشته شده توسط: Anonymous

این پیش-بینیِ مرا که بر خلافِ تمامِ شواهد غلط از آب درآمد به خاطر بسپارید. این اشتباهی بود که نه تنها من که ملتی کرد؛ گرچه امروز بسیاری - از تحلیلگر و رای-دهند و رای-ندهنده - ترجیح می دهند فراموشش کنند. به هر حال، تُفِ سربالا برای امثالِ ماست که نوشته ایم، باکی هم نیست، که در راهِ دموکراسی خطا کرده ایم. نتیجهِ نهایی البته همان شد که باید می شد. جمهوری اسلامی ما را سرِ کار گذاشت و آنچه را که خود می خواست کرد. اکنون به جاست که خطای خود را بپذیریم و به جای اینکه برای ماله-کشیدنِ بر آن به دامنِ جمهوری اسلامی بیفتیم، از خطای خود درس بگیریم و مبارزه را با آگاهیِ بیشتری ادامه دهیم. چنانکه قبلا گفته ام، باز هم می گویم که تقریبا هیچ چیزی عوض نشده است. رژیمِ ظلم و جورِ جمهوری اسلامی برای خود مشروعیت خریده بدونِ اینکه هیچ امتیازی به جامعهِ مدنی بدهد. و مبارزه ادامه دارد....

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای ایرانخواه، من در لینک پایین به پرسش تان پرداخته ام. ببخشید که کمی دیر شد.

http://www.iranglobal.info/node/20553

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای شاملی عزیز، با تشکر از اینکه اینهمه به فکر اعصاب من هستید، مسلما شما برداشت خودتان را از نوشته من دارید (مثلا عصبی بودن) که می تواند درست باشد، یا نباشد. ولی شما می توانستید بجای گیر دادن به املای اسم من که شکل درستش در برابر چشمانتان هست، و همینطور بجای این توضیحات مفصل در مبحث خط شناسی، در دو خط مدارک و اسنادتان را ارائه کنید. در ضمن من برای پایان دادن به بحثی که اصلا مربوط به سؤال من نبود، و بنا بر درخواست شما نوشتم همه آنچه را که شما در باره خط فارسی می گویید و از آن بدترش را موقتا می پذیرم، زیرا از لابلای نوشته شما برداشت می کنم که شما قصد ارائه مدرک و منبع را ندارید و برای همین به مباحث بی ربطی مثل رسم الخط فارسی دامن می زنید، اگر اشتباه می کنم، بفرمائید دلیل شما برای نوشتن اسم من به شکلی غیر از آنچه که خودم می نویسم، چیست؟ آیا حق من بر املای اسمم را برسمیت نمی شناسید؟ در ضمن

آنکسی که فارسها را دارای نقص کروموزومی و بیشعور نامیده است، علیرضا اردبیلی است و من فقط نمونه آوردم که خوانندگان بدانند در جبهه مدعیان مبارزه با نژادپرستی و کسانی که مدام دم از شوینیسم ملت من درآوردی فارس می زنند، چه می گذرد. این هم سندش:
http://www.azer-online.com/azer/?p=8132
البته من فقط به این اکتفا نکردم و نوار حرفهای ایشان را به یک دوست آذری ام دادم و ایشان هم تأیید کرد. می بینید؟ به این می گویند ارائه سند، ، دو ثانیه بیشتر طول نمی کشد.
در یک مورد حق با شما است، اگر ما "واقعا" زمینه ای برای دیالوگ نداریم، بهتر است با هم حرف نزنیم. ولی آیا "واقعا" اینطور است، یا شما به طور مصنوعی و با طرح مسائل جانبی و بی ربط و ادعای مداوم اینکه من عصبی هستم می خواهید بحث را خاتمه بدهید و از ارائه سند فرار کنید؟ شما هنگامی که این مطلب و مطلب قبلی را نوشتید، مسلما این منابع را پیش چشمتان داشتید (این حداقل انتظار از یک مقاله نویس مدرن و متعهد است) حالا چرا ارائه این مدرک برایتان اینقدر مشکل است، برای من قابل درک نیست. حداقل نوشتن کلمه "رازی" که به همبن شکل در برابر شما هست به شکل "راضی" مرا به فکر می اندازد و در ذهنم سوالات جدیدی را ایجاد می کند، که نکند ماجرا چیز دیگری است؟ باز هم با تشکر از توجه و وقت شم.ا
نوشته شده توسط: علی رضا اردبیلی

متاسفانه وقتي متوجه شدم كه ديگر دسترسي به كامپيوتر نداشتم.

پايدار و موفق باشي كيانوش گرامي

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای گلمرادی،
تا زمانی که شیعه اثنا العشری دوازده امامی فارسی، در جغرافیای ایران مسلط شود، تنها منافع چپاولگران را تامین خواهد کرد، و ملیتهای مظلوم ایران را در زیر پاشنه خود له خواهد کرد. و نتیجه اش را سالهاست در جغرافیای برهوت ایران میبینیم. مگر مارکس فیلسوف آلمانی شعور اش از آخوند های روضه خوان کمتر بود، که میگفت: مذهب و خرافات مذهبی آفت رشد و تمدن جامعه بشری است؟ وای بحال این مردم بدبخت. آیا بدبخت تر از مردم ایران در جهان مردمی نیز هست؟ چطور تو این مملکت، یک سیاست مدار درست و حسابی پیدا نمیشود؟ این خودش اسرار بزرگیست! آیا همه اش تقصیر غرب است؟ پس مردم چه کاره اند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

حرفهای این آقا در مورد هموطنان یهودی بسیار نفرت انگیز و شرم آور است. "جهود" یک لسم تحقیر آمیز است و گفتن اینکه "البته همه شون هم بد نیستند از آن نفرت انگیزتر، واقعا خاک بر سر هنر، اگر هنرمندانش این حضراتند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی، به شما گفتم که کمی صبر کنید در همینجا پاسخ پرسشهای شما را منتشر خواهم کرد. در مورد ایرادتان به دیکته استمان، چیزی هم در خصوص خط زبان فارسی چیزی به فکرم رسید و آن را برایتان نوشتم. اما لهن نوشتاری شما در هر کامئنت تان تند تر و تند تر میشود، اما نمیدانم برای چه؟ و بدتر اینکه از زبان من سخنان بسیار نادرست و تخریبی را هم بیان میکنید. من تنها و تنها در مورد حروف نوشتاری زبان فارسی نوشته ام و این بحث از صدسال پیش برای پیش کسوتان ادبیات فارسی آشناست. اما شما چیزهایی را بسیار نادرست به نوشته تان اضافه کرده مینویسید: "آنها را وادار می کنم که اعتراف کنند فارسی مزخرفترین زبان، خط فارسی ناقص ترین خط و فارسها ... بیشعور، هستند، قبول؟" (پایان نقل قول). هر سطر که جلوتر میرویم مفاهیم بدتری را در نوشته ات استفاده میکنید. بسیار تعجب میکنم. ما هیچ اجباری نداریم که با همدیگر سخن بگوییم اگر

نمیتوانیم با همدیگر سخن بگوییم. رفتار عصبی شما را من در لابلای مفاهیم تندتان می بینم. و شما دلیل میاوردید که اگر کسی عصبانی نشود ناقص است. من نگفته که کسی عصبانی نشود. من عنوان کردم که اینجا جایش عصبانیت نیست. در مورد بقیه مسائل کمی صبر کنید فکرم را در مورد پرسشهایتان منتشر میکنم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی
تا زمانی که غرب سر مردم را با امام زمان، علی و، نقی و، تقی سر گرم بکند، صحبت کردن از دموکراسی مفهومی نخواهد داشت. ایران یا باید به شکلی بیفتد که هر خلقی برای خودش چاره ای بکند، و یا همگی باید جمع شوند و ریشه خرافات مذهبی را یکجا از ریشه بکنند. متاسفانه سیاست بازان غربی که منافع هنگفتی در مثلث شوم خاورمیانه می بینند، از یک طرف دیکتاتورهائی مثل خامنه ای، بشار اسد، اردوغان... و امثالهم را با تزریق میلیاردها دلار سر قدرت محکم میکنند، از طرف دیگر در ظاهر از دموکراسی دم میزنند. البته این سیاست بازان زمانی از دموکراسی دم میزنند، که میلجک هایشان از ایشان نافرمانی میکنند. و الا پدیده سلفی ها، طالبانها ، حزب اللهی های گوناگون و رنگا رنگ در منطقه، دست پخت همان سیاست است. اینها بخوبی میدانند، اگر در این منطقه ثبات، دموکراسی، و نظم و آرامش حکمفرما باشد،

مملکت رشد میکند. از این جهت باید از نظر آنان در این منطقه، دیکتاتور ها بر سر کار گماشته شوند، تا از رشد و شکوفائی اقتصادی، صنعتی ... در منطقه جلوگیری شود. و بعنوان کشور های عقب افتاده و وابسته، سرشان باخودشان مشغول شود، و تمام و یا بخش بزرگی از در آمد کشور صرف خرید سلاحهای مختلف بشود. چنین است سرنوشت این خلقها. حالا چه علی سرکار باشد، چه ولی. چه محمود سر کار باشد چه حسن آقا. هیچ فرقی برای مردم نخواهد کرد. زیرا آش همان آش است. فقط کاسه عوض میشود. و این چاره درد نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقایان یا دوستان بسیار دمکرات چرا تشریف نمیبرند به کشور دموکرات خودمان ؟ البته عتراض به رای دادن دیگران منطقی نیست ولی آقای دموکرات !شما از کجا فهمیدین که این ها طرفداران سلطنت یا سازمان مجاهدین خلق و یا چپ های رادیکال هستند ؟ شناسایی این افراد کار سختی نباید باشد .ولی صندوق رای چه ربطی به نظام ولایت مطلقه فقیه دارد ؟ به تنها کسی که میشود ایراد گرفت نگهدار است که از جنگ ترکمن صحرا به جنگ میهنی ؟؟! و از ان به شکوفایی جمهوری اسلامی و بلاخر حالا ناز کش ولی فقیه شده است ! ان هم با این همه کشته از فرزندان هوادار فدایی که به این انسان بی مسولیت اعتماد کرده بودند . بدون اینکه یکبار برای این کارهای از مردم و یا هوادارن عذر خواهی کرده باشد !

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

علیرضا جان / این مطلب چند روز پیش در ایران گلوبال درج شده بود و تکراری است. بهر حال ان را به بخش اخبار منتقل می کنم

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم قرنفیل عزیز! برای گام مثبت مثال خواسته اید. خیلی خوبست. آیا درست کردن ترمز لوکوموتیو هسته ای گامی مثبت است یانه؟ آیا برای دست برداشتن از ماجراجویی هسته ای آدم حتما باید انقلابی یا اصلاح طلب باشد؟ تلاش برای لغو تحریم ها در قالب همین رژیم ممکن است یا نه؟ من هم فکر می کنم این کارها ممکن هستند. لازم نیست دموکراتهای ناب این کار ها را انجام دهند.
اگر شما فکر می کنید که نه، اینها هم از دست روحانی و خامنه ای ساخته نیست، موضوع دیگری است.

نوشته شده توسط: Anonymous

أن ایدئولوژی جهل و جنایت بمرور زمان از انسانها چه موجودات مخوفی بوجود آورده است. آن با حمله به شعور انسانها و با نابودی آن و جانشین شدن آن در ذهن از انسانها بعنوان ابزاری برای گسترش تاریکی وحشت،جهل و مرگ استفاده میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

محمود احمدی نژاد،
در طول حکومتش بقول مطبوعات و بقول رضائی ، به اختلاس کلانی دست زده است، اختلاسی که به میزان هفتصد میلیارد دولار، به بهانه وام به حسابهای فک و فامیل و اطرافیانش ریخته، که در طول تاریخ ایران بی سابقه است. حالا چندر غازی را با ظاهر سازی، حراج میکند که چی؟ با این کار ها نمیشه سر مردم کلاه گذاشت. او باید تمام آن هفتصد میلیارد دلار اختلاس شده را پس بدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

پنجما، بروی چشم! من با «رهبران ادبی جامعه فارس» تماس می گیرم و با همین آتش توپخانه ام آنها را وادار می کنم که اعتراف کنند فارسی مزخرفترین زبان، خط فارسی ناقص ترین خط و فارسها بنا به گفته علیرضا اردبیلی "دچار نقص ژنتیکی و بیشعور" هستند، قبول؟ ولی اینها چه ربطی به سؤال من در باره نامه رضاشاه به پادشاه افغانستان و منابع آماری شما در مورد جمعیت هفتاد درصدی ساکنین غیر فارس دارد؟ شما یا این مدارک و اسناد را دارید یا ندارید، اگر ندارید، پس نوشته شما به پشیزی هم نمی ارزد، اگر دارید، چرا بجای ارائه آنها به املای اسم من بند می کنید و بحث هزارساله رسم الخط فارسی را پیش می کشید؟ شما دو سند به خوانندگان بدهکار هستید، 1. نامه رضا شاه به پادشاه افغانستان، 2. منبع آماری، که در آن غیر فارسها بیشتر از هفتاد درصد جمعیت ایران هستند. در ضمن شما نظر مرا در مورد کسانی که مصرانه از ارائه سند خودداری می کنند، می

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب شاملی عزیز، ممنون از توجه شما. اولا این "آتش توپخانه من با تمام توان" نیست، که هیچ، حتی ترقه و فشفشه هم نیست، کجایش را دیده اید!؟ دوما قبلا هم گفتم شما مرا نمی شناسید، بنابراین قضاوت در باره اینکه من عصبانی هستم یا نه، به شما نیامده و در توان شما نیست، سوما حتی اگر من عصبانی هم باشم که نیستم، عصبانی شدن یک واکنش انسانی است و کسی که هیچوقت عصبانی نمی شود، از نظر من یک انسان ناقص است. چهارما اگر من اسمم را درگوش شما گفته بودم، آنوقت طبیعی بود که برای نوشتن آن دچار مشکل بشوید، ولی من املای درست اسمم را برای شما نوشته ام و شما می توانید آنرا ببینید، پس اینهمه اصرار شما به غلط نوشتن اسم من برای چیست؟ جز این است که از قضا شما بخاطر پافشاری من در درخواست منبع و مدرک "عصبانی" شده اید و می خواهید با غلط نوشتن اسم من هم بزعم خودتان تلافی کنید و هم از زیر مسئولیت اخلاقی ارائه سند فرار کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شرافت انسان های آزاده و تاریخ بشریت مسئول در ایران و جهان، هرگز جنایات رژیم اسلامی را نباید از خاطر ببرند و البته هم فراموش نخواهند کرد. ببینیدکه: در زمامداری مطلق شیعه، این رژیم دزد و ریاکار اسلامی، در تلفیق و همبستگی حاکمیت همزمان (دین و سرمایه) این دو انگل فاسد، چگونه با هم متحد و چقدر بی رحمانه و حقیر به یک انسان کار و زحمت که بشدت بیمار بود، طلم کرد و امکان درمان بموقع و فرصت زندگی نداد؛ و او را رسما، علنا و عملا در بند با شقاوت تمام تا لحظه ی مرگ ترور کرد. مرگ دردبار این کارگر (افشین اسانلو)با قساوت و پلیدی پُر مثال در این دستگاه، یک قتل و کشتار واقعی ست که در این رژیم آدمخوار بکرات علیه زحمتکشان در داخل و خارج زندان بکار برده شده است. دیروز ستار بهشتی ها بود و امروز هم این بندی مظلوم و فردا فطعا کارگران دیگر!. شرم برین زور عریان. آقای منصور اسانلو، گرامی دردمند، همدردیم را بپذیرید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب كريم دحيمي گرامی / خوب این خبر کامل نیست و مشخص نیست برای چه او توسط پلیس قبرس دستگیری شده است و چه ارتباطی می تونه با زسازمانهای حقوق بشری ایران داشته باشد.لطفا توضیح دهید.

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای رازی، به نظر میرسد از هر فرصتی که بدست می آورید آتش توپخانه تان را با تمام توان علیه من می گشایید. اینجا هم شکل نوشتن رازی ایراد گرفته اید و استنباط کرده اید که من احتمالا رو خوانیم خوب نیست. می بینید که خودتان سطح گفتگو متمدنانه را به سطح متلک گویی تقلیل میدهید. و باز دقت کنید که چگونه چهره ناراحت و عصبانی شما از پشت واژه هایی که انتخاب میکنید سر برمی آورد و انگیزه های نوشتاری شما را که بایستی ارتقاع معرف باشد به ارتقاء کینه تبدیل شده است.

اما در مورد "رازی" و "راضی" بهتر استکه یک ملاحظه دیگر را نیز بشنوید. شاید روخوانی من کمی اشکال داشته باشد، اما اشکال اساسی دیگر در "خط زبان فارسی" است. من میدانم که زبان فارسی یک آوای "ز" دارد، اما و متاسفانه یک آوا در خط و حروف فارسی به چهار شکل "ز"، "ذ"، "ظ" و "ض" به نمایش درمیآید. اگر معادل آواهای زبان فارسی حروف مشخصی وجود داشت و

یک آوار با یک حرف نشان داده میشود، هرگز نه من و نه کس دیگری به چنین خطایی دچار نمیشد. اگر ضریب تعداد در حروف چندگانه برای یک آوا را (س، ث، ص و یا ط، ت و...) نسبت به حروف دیگر فارسی در نظر بگیریم قضیه باز مرکب تر و نوشتن فارسی همانقدر سخت تر خواهد شد و اگر تصور کنید که حتی طرز نوشتن نیز در حال دگرگونی است و اگر روزی تهران را "طهران" مینوشتند و حالا "تهران" مینویسند قضیه خواندن و نوشتن زبان فارسی میشود مسئله برای نویسندگان این زبان. حالا بجای خرده گرفتن به من با رهبران ادبی جامعه فارس تماس بگیرید و به آنها بگویید که چاره ایی برای این ناهنجاری در شکل نوشتاری زبان فارسی بکنند. آنوقت هم کار را برای من راحت کرده اید و هم خودتان از شکنجه حفظ کردنهایی غیرلازم رهایی یافته اید و دیگر مردمان نیز در یادگیری زبان فارسی با مشکلات کمتری روبرو خواهند شد. امیدارم موضوع را برایتان روشن کرده باشم.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده گرامی سپاس از توجه تان؛ پیرو نظر درست شما دوستان اشتباه پیش آمده را رفع کردند.