Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

این تصویر فلاحیان نیست!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرانی عزیز شما چند نفر را در شهر خودتان پیدا کنید که در تظاهرات شرکت کنند و یا خودتان در تظاهرات شرکت کنید کلی کار کرده اید! سلامت باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسول گرامی کامنت مرا منتشر کنید با همان سه نقطه ها هم قبول است سپاس

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قره جلو بدنبال چه هدفی هستی حداقل برای منه آزربایجانی معلوم نیست. هر دمی که دست به قلم میبریید زیر تیتر افشاگری و روشنگری فقط و فقط موفق به بذر نفرت و اتهام میشوید. یقین دارم که بنوعی مسائل شخصی جنابعالی ترا به این حد پر از سوو ظن و نفرت کرده که اکثر اوقات بیکاری خود را صرف ایرادگیری و تحقیر سایر فعالان آزربایجانی میکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

2 کلمە حرف حساب با آراز سلیمانی کە در عالم تخیل خود زندگی میکند جناب آراز سلیمانی باور کنید تامیلهای سیرلانکا و هزارە های افغانستان، و دروزهای بلندیهای گلان مستقل و آزاد خواهند شد ولی باور کنید استقلال و آزادی آذربایجان شما کە داری تهدید مهدید میکند دور از انتظار است و محال میدانید چرا نە اینکە من مخالف آزادی و استقلال ملت آذربایجان باشم قربان خیر خیلی هم دل میخواست ملت آذربایجان با قدرت تمام بە طرف استقلال و آزادی قدم بر میداشت ولی قربان این امر ممکن نیست چون ملت آذربایجان هنوز هویت ملی آنها شکل نگرفتە در ایران ملتهای کورد و عرب ، بلوچ، ترکم، و خود شما تعدادی اندک کە بە هویت ملی آذری باور دارید بیشتر از آنکە با مخالفت پان ایرانیستها و طرفداران تمامیت ارضی فارس زبان طرف باشیم با شما ترکهای میلونی آسمیلە شدە طرفیم

قربانت گردم همین تبریز مرکزتان در مقابل هر یک ترک آذری هویت طلب با 99 ترک پان ایرانیست ایران گرا منو شما طرفیم و همین حکومت جمهوری اسلامی نیز از مراجع تقلید گرفتە تا همان گدائی کە در دم مسجد و حسینەهای شهرهای ترک زبان و همان زنجیر زنان و نوعە خوانها پایەهای اصلی این حکومتند قربانت گردم همانطور کە باکریها و زاکریهای و ستار خوانها و باقر خوانها کە حاضر بودند 7 ملت را بە زیر بیرق ایران فارس زبان بیاورند لطفأ از هیاهوی ترکی خود دست بردارید چون ترک آذری حد اقل بە 100 سال نیاز دارد کە هویت ترکی خود را در ایران انسجام دهد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام عزیز

بعضی‌ از حرف‌های آقایان آیدین و آیلار زاده حرف دل من که هم زبان شما هستم نیز هست.در مورد اینکه شما میتوانید به زبان مادریتان (تورکی) یا حتا به قول خودتان (لزگی) بنویسید. اگر نه در ایران گلوبال که میگویید فارسی است میتوانید در سایت‌های تورکی انتشار دهید. نکتهٔ دیگری هم که با احترام می‌خواهم خدمت شریفتان عرض کنم این است که تاریخ نشان داده هر وقت که تورک‌ها در ایران به فرهنگ فارسی خدمت کرده اند تا زمانی‌ که حرفی‌ از فرهنگ و زبان مادریشان نزده باشند محترم و افتخار ایران و فرهنگ ایرانی‌ نامیده شده اند،

ولی‌ اگر خواسته باشند حتا به این اندازه دموکراتیک که شما فرموده اید از فرهنگ و زبان مادریشان دفاع کنند هدف آتش خشم و کینه دوزی نژاد پرستانه قرار گرفته اند و متّهم به تجزیه طلبی و پان... شده اند. مثل سهند در مقابل غلام حسین ساعدی که اولی‌ به خاطره تورکی نویسی متّهم به چه‌ها و چه‌ها شد و دومی‌ تاج سر ادبیات پارسی‌. در هر حل من باز هم به نظر شما در ترجیح به فارسی نویسی احترام قائلم هر چند که آنرا قبول ندارم.
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم عرب خوزستان ملک ابدی لرها و سایر ایرانیان است،

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون میشویم بازهم درباره عراقی نباران شیعه مذهب وادراتی درهزار سال پیش به ایران بازهم سند منتشر کنید شیعیان علوی مهاجم به مازندران سلطان اباد و فراهان قم ری خراسان عیلام و دیگر نقاط همین قوم هستند که الان مسلطند ونقاب ترک فارس خراسانی وغیره زده اند زبان های محلی را یاد گرفته اند ودر ظاهر ایرانی هستند ولی در ماه هایی از سال عراقی بودنشان را نشان میدهند ضمنا در مورد یهودییان مخفی هم که شیعه غالی هستند ودر شهرهای مختلف اذربایجان اصفهان شیرازمشهد و... زندگی میکنند هم سند منتشر کنید شیعیان ایران یا عراقی هستند یا یهودی یا قفقازی اسلاو تبار

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آیدین . ب
اولا که تبریز با سرمایه های خود آذربایجانی ها پا برجاست و طبق اداره آمار و بودجه کشور در سال 1383 بودجه عمرانی استان کرمان 365 برابر کل سه استان ترک نشین آذربایجان غربی -شرقی-زنجان بود و این تزریق تبعیضانه بودجه به مدت 4 سال مداوم ادامه داشت و آبادانی استان آذربایجان شرقی و تبریز نه از محل بودجه ملی بلکه از طریق سرمایه گذاری های خصوصی و خصوصی سازی بوده. دوما: آقای اژدر بهنام مقاله بسیار منصفانه ای از اوضاع و وقایع و ظلم های فرهنگی نگاشته که باسند هم ارایه شده و لذا شما به قول استاد شهریار تنها شهرها و فرهنگ فارس را می بینید :
شهریار در شعر الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من می گوید: تو پنداشتی مگرایران زتهران تا کرج باشد...... هنوز از ماست اگر روزی فرج باشد ......و الی آخر
لبته اگر بیت دوم اگر کمی اشتباه نباشد

نوشته شده توسط: Anonymous

khabar faghede asnad ya manbae movasaghe

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود فروان- نوشته‌ايد «... زمانی که آذربایجان از نظر اقتصادی مورد بی‌توجهی قرار گرفته و به یکی از مناطق عقب‌ماندۀ کشور تبدیل شود..» عجبا! فسوسا! تصورم اين بود كه حداقل جنابعالي از انصاف برخودار هستيد و هرگز چنين نمي‌نوشتيد. عكس مار را بر روي ديوار مي‌كشيد و مي‌گوييد اين مار است! كاري كه شما در نوشته‌تان كرديد بي‌ترديد چنين است. ادعايي بي‌پا كه اميدوارم بي‌درنگ آنرا اصلاح كنيد وگرنه به تير شماتت من زخمي خواهيد شد. بخوانيد آنچه نوشته‌ام تا دريابيد كه آذربايجان محروم نيست كه اتفاقا ويژه‌خوار زياده‌خواهي است كه بيش از ديگر استان‌ها به آن رسيده شده است. آري عزيز من آذربايجان در پيش و پس از انقلاب "عزيز دردانه‌ي حسن كبابي" بوده و خواهد بود! ساخت و بهره‌برداري تصفيه خانه‌هاي مدرن آب و فاضلاب ايران را در تبريز

و در بسياري از شهرهاي آذربايجان، ورزشگاه دوطبقه يادگار را در تبريز به عنوان تنها ورزشگاه دو طبقه پس از انقلاب، دانشگاه صنعتي سهند، پتروشيمي تبريز، زيرساختهاي بيشمار شهري، انتقال آب كردستان را براي آشاميدن به تبريز، تاسيسات زيربنايي آب و فاضلاب و برق و مخابرات ...، كارخانه ي ماشين سازي تبريز، كارخانجات شيرآلات صنعتي متعدد، كارخانه تركتورسازي تبريز، شركت پمپ سازي ايران در تبريز، كارخانه هاي متعدد و بيشمار قطعات فلزي، ... صنايع كاغذسازي، صنايع دستي، صنايع بسته بندي و پلاستيك، صنايع و توليد مواد غذايي، صنايع ماشين آلات صنعتي، صنايع برق و الكترونيك و روشنايي، صنايع مواد شيميايي و پالايشگاه و بسياري ديگر ... ساخت مجتمع هاي تفريحي و ورزشي و فرهنگي در آذربايجان كه اكنون تبريز را به يكي از زيباترين شهرها تبديل كرده است! مي‌پنداريد بودجه هاي كل كشور بايد براي آذربايجان هزينه گردد ولي اگر درآمدي در استان عايد شد، تنها بايد در استان صرف شود. بي‌شك، هر آذربايجاني نسبت به مسائل استان خويش حساس است، اما اين دليل نمي گردد كه چشم بر روي حقايق 80 ساله ي و بوي‍ژه 30 سال اخير بربندند.30 سال است كه تمامي عرصه هاي قدرت و سياست، بستر فعاليت آذري ها بوده و بازار را تحت سلطه‌ي بلامنازع خود درآورده اند، با اينحال اكنون عده اي مي خواهند واقعيت‌هاي مسلم را وارونه جلوه دهند. متاسفانه در 30 سال اخير به لحاظ جو امنيتي در كردستان، محروميت هاي اقتصادي بسياري گريبان گير اين خطه از مام ميهن شده است، اما هرگز كردستاني‌ها تجاسر و تعدي به تاريخ و هويت ايراني و ملي ايرانيان، فردوسي و مفاخر ايران زمين نداشته و اطمينان دارم در آينده نخواهند داشت. آن اندازه كه، فعالان قوم پرست استان آذربايجان بناحق، اعتراض به شرايط اقتصادي خود دارند، كردها چنين نيستند. چرا كه، اعتراض به شرايط و مظلوم نمايي يكي از گام هايي است كه آنها بايد بردارند، حتا اگر تنها مدرك و مستندي براي آن نداشته باشند. در پايان، هرگاه خواستند به مطلوم نمايي‌ها دست بزنند و ادعا نمايند كه بودجه را براي ديگر نقاط ايران و به قول آنها فارس‌ها صرف كرده‌اند، به اين موضوع خوب فكر كنند، ورزشگاه دو طبقه‌ي يادگار امام تبريز، تنها ورزشگاه دو طبقه‌ي پس از انقلاب است كه آقايان براي تبريزي‌ها با پول نفت خوزستان، نه در آبادان و اصفهان و كرمان و ... ساختند. اين تنها نمونه‌اي از هزاران نمونه‌اي است كه آذربايجان از آن منتفع شده است. به ديگر سخن بر خلاف آنچه شما و برخي ديگر مي‌گويند، نه تنها به آذربايجان محروميتي اعمال نشده، بلكه برعكس، بيش از ديگران به‌ آنها عنايت خاص و مرحمت شده است.- شاد باشيد
نوشته شده توسط: Anonymous

من در این خصوص با شما دوستان حاظر به گفتگو ومناظره دوستانه هستم ودوست دارم نتایج این مباحث به نفع مردم ایران تمام شود ..همه هدف من این است

نوشته شده توسط: Anonymous

درود اقای توکلی شما مباحثی را مطرح نمودید که از طرف من قابل دفاع است ..در این خصوص من حاظر به مناظره با این اشخاص هستم و نمیدانم چرا شما وارد این مبحث شدید ...فقط در همین خصوص و مقاله من حاظر به مناظره در هر رسانه ایی که دستور فرمودید هستم .. ..با کمال میل دوست عزیز و از شما هم کمال تشکر را دارم ...

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آیلارزاده گرامی، در کامنت شما که چندان هم مؤدبانه و خالی از توهین و اتهام نیست نکاتی وجود دارد که کوتاه در مورد آنها می نویسم. اینکه چرا ما مقالاتمان را به فارسی می نویسیم و یا اینکه چرا دوست عزیز من آ. ائلیار و من امروز در این سایت، حتی در کامنتها، به فارسی می نویسیم چندین دلیل دارد از جمله اینکه این سایت یک سایت فارسی زبان است. اگر ما برای هم ایمیل می نوشتیم، مطمئن باشید که به ترکی آذربایجانی می نوشتیم. دلیل دیگر این است که اگر ما به ترکی آذربایجانی بنویسیم، مخاطبان ما تنها آذربایجانیان خواهند بود که با پوست و گوشت خود تبعیضاتی را که بر زبان ما اعمال می شود، حس می کنند و ما که به فارسی می نویسیم، روی سخنمان جامعه ای است به وسعت تمام ایران تا آن را با دردهایمان آشنا سازیم. برخلاف نوشته شما، من جایی ننوشته ام که رضاشاه ما را مجبور کرده است که امروز در اینترنت به فارسی بنویسیم.

شما می نویسید که ترکان قداره بند و آدم کش سلجوقی و غزنوی این کار را کردند و این کار نکردند. باید به اطلاعتان برسانم که هم ترکان و هم ایرانیان آن زمان، همه قداره بند بودند و جنگ می کردند و همه کشتار می کردند. این خصوصیت مخصوص ترکان آن دوران نبود. ••• برخی بر این اعتقادند که ترکان آن زمان و دوره های بعدی به قدری دمکرات بودند که نخواستند زبان خود را بر دیگران تحمیل کنند. من بر این نظر نیستم. نه ترکان آن زمان و نه فارسان و کردان و بلوچان و... آن زمان اصلا نمی دانستند که دمکراسی چیست. آنها بر اساس شرایط زمان کار می کردند. همان ترکان قداره بندی که شما می فرمایید و از بیابانهای بی آب و علف آمده بودند، آنقدر هوش و درایت داشتند و فرهنگشان تا آن اندازه غنا یافته بود که بتوانند تشخیص دهند که با تحمیل زبان خود با یک فرمان، نمی توانند کشوری به این وسعت را اداره کنند و باید به مدیران ایرانی و زبان های رایج در آن متکی شوند. یعنی آیین کشورداری را می دانستند. این یک بحث تاریخی است و من هم تاریخ دان نیستم و در حد اطلاعاتم در این مورد اظهار نظر می کنم. برای فهمیدن دلایل عدم تحمیل زبان توسط ترکان آن زمان، باید شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره را بدانیم و در نظر بگیریم. ••• در زمان رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی انتشار کتاب و نشریه به زبان ترکی آذربایجانی ممنوع بود. کسی نمی تواند این واقعیت را انکار کند. در رژیم جمهوری اسلامی انتشار آزاد است ولی تحصیل به آن ممنوع است. حالا شما به ما بگویید که وقتی کسی به زبانی تحصیل نکند، چگونه می تواند کتاب و مجله و مقاله بنویسد و آثار ادبی خلق کند؟ اگر کسانی زبان مادری خود را در آذربایجان یا کردستان یا بلوچستان و... فرا گرفته اند، با همت خود و بدون امکانات و به شیوه ای غیرعلمی و ناقص بوده است. برخلاف آنچه که شما نوشته اید، من هیج جا «داعیه ی فرهنگ و ادبیات وشعر و هنر» نکرده ام. ولی این واقعیتی است که تولید و اشاعه فرهنگی به زبان ترکی آذربایجانی محدودیتهایی دارد. بر اساس آمار جمهوری اسلامی، جمعیت آذربایجان حدود 17 میلیون نفر است. حالا شما با چه دلیلی می گویید که اگر فیلم و کتاب و نشریه ای به زبان 17 میلیون انسان (از ترکی زبانان خارج از آذربایجان صرفنظر می کنیم) تولید شود، مخاطبی نخواهد داشت و از آن استقبال نخواهد شد؟ تا به حال تاریخ ادبیات زبان فارسی را به اسم تاریخ ادبیات ایران به خورد ما داده اند و آثار ادبی دیگر نقاط ایران را به کناری نهاده اند، انگار که هیچ اثری وجود نداشته است. تحقیق در مورد آثار باقی مانده از دیگر زبانها می تواند مفید باشد. ••• شما نوشته اید: «جدا سری آذربایجان یک سوء ظن نیست ، یک سابقه ی تاریک و خیانت تاریخی است». شما به چه دلیلی حق میلیونها انسان و خواست احتمالی آنها برای جدایی را خیانت می نامید؟ شما پیشه وری را خائن می نامید. این جرم خیانت در کدام دادگاهی بررسی و اثبات شده است؟ من نمی دانم شما که انسان متمدن و دانایی هستید، چگونه به خود حق می دهید که حقوق مدنی انسانها را زیر پا می گذارید و لگدمال کنید؟ ••• عقب ماندگی اقتصادی برای همه جای ایران نیست و مرکز از این عقب ماندگی مستثناست. بیشترینِ تاجران و سرمایه داران بزرگ کشور آذربایجانی هستند ولی سرمایه شان در مرکز ایران بکار گرفته می شود و به دلیل سیاستهای اقتصادی حاکمان در آذربایجان بکار گرفته نمی شود. اگر زمانی آذربایجان دومین قطب اقتصادی ایران بود، اکنون دیگر یکی از قطب های اقتصادی پیشرفته ایران نیست و به رده های وسطی رانده شده است.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

حامد ایرانی گرامی، من از کامنتها بسیار می آموزم و در تبادل نظر با دوستان عزیز کامنت نویس نکات بسیاری را یاد می گیرم و نظراتم را اصلاح می کنم. به نظر من حاکمیت فعلی ایران متعلق و مختص به هیچ یک از ملیت های ایران نیست. من زبان را در حاکمیت ملتی عامل تعیین کننده منحصر به فرد نمی دانم. همانطور که نوشته اید در حاکمیت فعلی هم خامنه ای ترکی زبان وجود دارد و هم احمدی نژاد فارسی زبان و.... هیچ کدام از آنها هم ملیت خاصی را نمایندگی نمی کنند. مثلا همانطور که دیدیم برای خامنه ای و دیگر ترکی زبانان حاکم اصلا مطرح نیست که چه بر سر ورزقانی ها می آید همانطور هم برای احمدی نژاد و سایر فارسی زبانان حاکم مطرح نیست که بمی ها پس از این همه سال خانه و کاشانه درست و حسابی ندارند. به نظر من حاکمیت فعلی زبان و فرهنگ فارسی را اشاعه می دهد. نه به این دلیل که قوم یا ملت فارس را نمایندگی می کند بلکه

به این دلیل که فکر می کند با اینکار می تواند تمامیت ارضی ایران را حفظ کند و به حاکمیت خود ادامه دهد. در مورد اسلام هم همینطور است. رژیم فکر می کند که می تواند با تکیه به باورهای مذهبی مردم پایدار بماند. همین رژیم اگر به این برسد که با ترویج و اشاعه و رسمی کردن زبان ترکی می تواند به حیات خود ادامه دهد، لحظه ای در آن درنگ نخواهد کرد. با توجه به همه این داده ها نظر من بر این است که حاکمیت فعلی ملیت خاصی را نمایندگی نمی کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

از سازمان ها و احزابی ديگر همچون حزب توده ايران و سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) که تا آخرين روز به جمهوری اسلامی وفا دار بودند ـ اما مورد سرکوب و اعدام قرار گرفتند هيچ سخنی به زبان نمی آوريد، براستی چرا؟
http://www.iranian-fedaii.de/

در سال 57 خورشیدی در انقلاب ارتجاعی و اسلامی به رهبری آیت الله خمینی با شعار های کاملا اسلامی برای تاسیس جمهوری اسلامی و اتحاد در برابر دشمن مشترک یعنی شاه همه روشنفکران را به نباله روی از روحانیت کشانیده است و بخش اعظمی از روشنفکران همچنان از شرکت در انقلاب اسلامی شکوهمند وسرنگونی شاه ،افتخار می نمایند.

از سازمان ها و احزابی ديگر همچون حزب توده ايران و سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) که تا آخرين روز به جمهوری اسلامی وفا دار بودند ـ
http://www.iranian-fedaii.de/1-Asnad%20AT/S19/S19.html
خمینی بلافاصله پس از به قدرت رسیدن، بسرعت چهره واقعی خود را به مردم و نیروهای سیاسی که به او یاری رساده بودند تا وی به قدرت برسد نشان داد. خمینی در رای گیری دوازده فرورین همه حقوقی را که به اکثر نیروهای سیاسی وعده داده بود تا آنها در انقلاب شرکت نمایند.
نوشته شده توسط: Anonymous

مسول گرامی ،کامنت من برای مطلب چند شوهری زنان را منتشر نکردید کامنت بنی طرف را هم میتوانید با نقطه گذاری دلخواهتان منتشر کنید حرف دروغی نزدم تاختن به زاد ولد بیرویه یک قوم چه اشکالی دارد وقتی اینرا برای خود میخواهد عامل مشروعیت در برابر قوم های دیگر نشان دهد و تاختن به تحمیل عربیت روستایی از طرف حکومت به غیر عربان باید عدم انتشار بخورد چرا نباید تمامیت خواهی اقوام تازه ساکن در ایران نقد نشود.ممنون بازهم تاکید میکنم کارشما سخت است ووقت تلف کن کاش بجای اینها خودتان مطالعه میکردید مطلب برایمان مینوشتید حیف نیست استعداد شما برای اینکار سطح پایین وسخت وپر تنش که همه را با شما دشمن میکند صرف شود مطالب ضد سایت و فحش رکیک را سانسور کنید سانسور عقدیتی قومی نکنید بگذارید مشخص شود چه اختلافی بین اقوام هست

ونفرت ملی مشخص شود تا تخلیه شود بعدا به جنگ تبدیل نشود همه روانشاسان می گویند هرکس کینه ای دارد باید انرا بنویسد تا خارج شودوبه انتقام نرسد شما که از جنگ گرم متنفرید بگذارید مردم بی ریا هم را نقد کنند شما فحش های رکیک و کلمات علیه سایت را منتشر نکنید ولی کاش اینهمه وقتتان برای کنترل صرف نمیشد حیف دارید خودسوزی و خود استثماری میکنید شان شما خیلی بیشتر است .من خودم را جای شما میگذارم خیلی احساس خسران میکنم کاش این وقتی که برای سانسور ما میذارید مطلب ترجمه میکردید میخواندیم هم برای شما سابقه بود هم ما باسواد میشدیم یادتان نرود شما نقشی دارید در باسواد کردن ما مخصوصا اگر زبان بیگانه بلدید وترجمه می توانید بکنید کاش معلم ما بودی ونه ناظم ما .ما فرهنگ میخواهیم نه سانسور.دوست عزیرکمی خودخواه باش زمان میگذرد وما کتاب هاو مقا لاتی میخواهیم که امضای شما پایش باشد .یادتان نرود شما سرمایه ملی هستید وچشم وگوش مادرخارج برای کسب تمدن جدید به ما شهریگری منتقل کنید به اندازه کافی ناظم وتوسری زن وسانسورگر ایران هست.
نوشته شده توسط: Anonymous

چند روز پیش بود که نام حمید رضا ذاکری شندیده ام ....تا این تاریخ از حضور و جنجالهای خبری ایشان بی اطلاع بودم در همین جا سئوالی که از اقای فضایل عزیزیان دارم این است که چرا در این مصاحبه بی سوادی نوشتاری حمید رضا ذاکری چنان برجسته کرده اید که انگار همین بی سوادی دلیل جاسوس دو جانبه بودنشان است . مگر عناصر اطلاعاتی خیلی ادم های با سوادی به لحاظ انشا نویسی اند و یا برعکس و یا اگر ایشان انشای زیبایی در مورد بهار بنویسد ؛ حق با ذاکری خواهد بود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آن موقع اين شعر از فردوسي خردمند است؟ عرب هر که باشد به من دشمن است / کژ اندیش و بد خوی و اهریمن است/ز شیر شتر خوردن و سوسمار/ عرب را به جایی رسیده است کار/که فر کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو- خير خانم محترم، اين شعر متعلق به حمزه نامه و پيش از سرودن شاهنامه است- واقعا در اين سايت كامنت نوشتن ما را از كار و زندگي انداخته به اين جهت كه بايد شب و روز آنلاين باشيم تا به ادعاهاي واهي و دروغ‌ها و جعليات و زشت‌گويي ها پاسخ دهيم. متاسفم براي اين سايت محترم كه براي درج مقالات، حداقل سطحي را هم رعايت نمي‌كند. خودتان هم مي‌دانيد سخن‌ام درست است و پيشتر هم نشان داده‌ام. در ضمن خانم محترم، کابوس تجزیه کشور خواب را از چشمانمان نربوده، ما ميهن‌پرستيم و پرستار شبانه‌روزه ميهنمان. مي‌دانيم كه حراست از ميهن‌مان يك ضرورت تاريخي است. يا هويت ايراني كشور ايران را مي‌پذيريد

و خود را با افتخارايراني مي پنداريد، و اگر نخواهيد بپذيريد، ايرانيان نخواهند نشست كه شما يك شيخ نشين ديگر ايجاد كنيد، فارغ از درستي و نادرستي امر، اين يك واقعيت و نشانگر واقع بيني است. در پايان، اگر تجزيه ايران براي ما يك كابوش شبانه باشد، براي شما هم يك خواب و روياي شيرين است كه تنها درخواب خواهيد ديد چنين رويايي را!
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

شما بر اساس یک خبر جعلی سال گذشته روز ی نامه «وطن امروز» وابسته به باند احمدی نژاد که همچون همه ی روزی نامه های جمهوری اسلامی شب و روز کارشان دروغ بافی است _ تفسیر و تحلیلی نوشته اید و نتایج دلخواه را از آن گرفته اید و به جمعی از فعالان سیاسی دگر اندیش اپوزیسیون توهین کرده اید و آنان را «خودفروختگان سیاسی» نامیدید. شما در این مقاله، خبر را آگاهانه دستکاری کرده و آن را به ماه فوریه 2013 «وصل» کرده اید و یا بعبارتی دیگر «خبر کهنه » را به «روز» کرده اید. شما بحث «سفر همسران فعالان سیاسی» به ایران را طرح کرده اید.

شما بحث را تا حدودی شخصی کرده اید و اینجانب از این بحث استقبال می کنم برای اینکه در مبارزه سیاسی به نتایج درستی برسیم لازم است که از پرواز خیالی بر روی ابرهای رمانتیک دست کشیده و پاهایمان را روی زمین سخت بگذاریم. برای این بحث شرط نمی گذارم و لی امیدوارم که در این بحث به سئوالاتم پاسخ های مشخصی بدهید. از این رو قبل از اینکه بحث اصلی را شروع کنم از شما چند پرسش مشخص دارم: مجرد هستی و یا متاهل؟ شرط شما برای ازدواج این بود و یا هست که همسرتان حتما سیاسی و مثل شما فکر کند؛ یعنی سکولار، دمکرات و انحلال طلب باشد و او می باید همواره در خط فکری شما حرکت نماید؟ اگر پاسختان آری است؛ جا و وزن عشق و علاقه شخصی به همسرتان به چه میزان خواهد بود؟ اگر خط سیاسی همسرتان در طول زمان عوض شود، بطور مثال در اینده مجاهد، کمونیست و یا اصلاح طلب شود آیا همسرتان را طلاق می دهید؟ اگر جمهوری اسلامی تا 20 سال دیگر بر سر کار ماند و همسرتان دلشان برای خانواده و زادگاهشان تنگ شد و قصد سفر به زادگاهش را داشت؛ مانع سفر همسرتان خواهید شد و یا به او اجازه خروج را می دهید؟ و یا اینکه او را طلاق داده و رابطه تان را با او برای همیشه قطع می کنید؟ ایا همسران فعالان سیاسی (1) مورد اشاره که دیگر در خط همسرانشان نیستند، سفرشان از نگاه شما جرم محسوب می شود؟ اگر همسرتان از شما جدا شود و سپس به ایران رفت و آمد کند شما «خود فروخته سیاسی» نامیده می شوید؟ حالا به سئوالاتی که از شما کردم؛ خود یک به یک به آن پاسخ می دهم:

به سئوالات پاسخ می دهم

اینجانب دو بار ازدواج کردم بار اول، ازدواجم نه تنها سیاسی بلکه «خطی» هم بود یعنی همسرم را از میان چریک های فدایی خلق انتخاب کردم سه ماه نگذشته بود که انشعاب بزرگی در سازمان چریکهای فدایی خلق اتفاق افتاد من «اکثریتی» و همسرم «اقلیتی» شد. دعواها ی سیاسی به خانه و سفره ما هم کشیده شد او هر روز مرا «خائن» خطاب می کرد ولی ما خواهان جدایی از هم نبودیم تا اینکه همسرم حامله شد و در آن روز ها اگر عضو فدایی اقلیتی گیر پاسداران می افتاد پس از شنکنجه های وحشتناک او را تیر باران می کردند و همسر سابقم به خاطر فرزندمان دست از سیاست کشید و به شغل معلمی اش ادامه داد و من سالها به مبارزه مخفی در ایران ادامه دادم و پس از دهسال؛ مجددا در دانمارک بهم رسیدیم و چند سال بعدا به دلیل غیر سیاسی از هم جدا شدیم ...../ بار دوم با زنی ازدواج کردم که اصولا نه تنها سیاسی نبود بلکه به سیاسی ها هم «آلرژی» داشت. ..بنابراین هیج شرط سیاسی مابین ما وجود نداشت؛ جز عشق و علاقه برای یک زندگی مشترک ... نه من اصراری دارم که او سیاسی شود و نه او می تواند مانع فعالیت سیاسی ام شود. بنابراین سفر همسرم به ایران مرا خود فروخته نکرد .... حالا اگر همسر سابق بهروز خلیق که 20 سال پیش از هم جدا شده اند به ایران سفر می کند ایا بهروز خلیق خود فروخته است ؟....تازه مشخصات عضو سازمان اکثریت که روزی نامه مزدور احمدی نژاد از او نقل می کند؛ چیست؟ یعنی شما آنقدر ساده هستید که گفته ی عضو فدائیان اکثریت به دفتر روز نامه وابسته به احمد ی نژاد رفته و مطالبی در خصوص «سفر همسران فعالان سیاسی» را در اختیا«وطن امروز» قرار دهد .شما که خود روزنامه نگارید ...این نقل قول مجهول از نظر شما معتبر است؟ا آیا فکر نمی کنید که این«عضو» جعلی و ساختگی روزی نامه احمدی نؤاد باشد؟؟ دروغ است چون انسان های واقعی نام و نشان و مشخصاتی مثل من و شما دارند.. شما بر اساس اخبار دروغ این روزی نامه که آنهم مربوط به یکسال قبل بود خبر جدید ساخته اید... فکر نمی کنید کارتان اشتباه بود؟ دوست عزیز پذیرش خطا یکی از نشانه های دمکرات بودن است... شخصا در سیاست، صدها بار اشتباه کردم و صدها بار اعتراف کردم که اشتباه کردم و احساسم
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهنام چرا غزنویان وسلجوقیان وخوارزمشاهیان وتیموریان وصفویان وقاجارها همه دستک و دیوان وکتابشان به فارسی بود و نه ترکی؟ شمشیر هم که دست آنها بود! هزار سال ترکانِ شمشیر به دست در ایران بودند حجم میراث مکتوب ترکان چه قدر هست؟ چرا در این هزار سال حتا یک مدرسه ی ترکی فرمان روایان ترک ایجاد نکردند؟ تمام مکتب خانه های قدیم آذربایجان و تمام ایران چرا به فارسی بود؟
اگر جرات فکر کردن داشته باشید آن وقت می فهمید که ارانی و کسروی و... دست کم به اندازه ی شما هوش وسواد و صداقت داشتند.
پرسش دیگر،رفیقتان آ.ائلیار میگوید:گفتم :« زبان رسمی و غیر رسمی - اول و دوم نداریم- همه زبانها رسمی و اول هستند- مخصوصاً زبان ترکی.» خوب چرا اکنون شما به فارسی مینویسید؟ و دوست ترکتان به فارسی جواب می دهد ؟ رضا شاه شما را مجبور کرده؟ خودتان بهتر از من می دانید که اگر به ترکی بنویسید هیچ کس به حرفتان توجهی نمی کند

همان گونه که همه ی فرمان روایان ترک می دانستند اگر در ایران به ترکی بگویند و بنویسند(که نمی توانستند چون خط و سواد نداشتند) هیچ کس چیزی نمی فهمد و هیچ کارشان پیش نمی رود و مجبور می شدند برگردند به همان بیابان های بی آب و علف که از آن آمده بودند! البته این ترکان قداره بند تنها در خانه و قبیله ی خود به ترکی حرف می زدند ولی آن قدر عقل و درایت داشتند که واقعیت ها را ببینند. زبان فارسی همیشه ی تاریخ آن قدر ریشه و اصالت داشت و دارد که همه ی متجاوزان و به سرزمین ایران را وادار به پذیرش خود میکرد. نه نیاز به حمایت حکمومتی داشت و نه آن قدر فقیر و بی مایه که ضعف و ناتوانی اش را به گردن قداره بندان و آدم کشان بیابان گرد بیندازد.
شما اگر داعیه ی فرهنگ و ادبیات وشعر و هنر دارید، کسی جلوی چاپ کتاب وتولید فیلم و موسیقی به زبان ترکی را از شما نگرفته.چه قدر مخاطب دارید؟شما بیایید در همان تبریز کلاس به قول خودتان علمی آموزش ترکی آذربایجانی بگذارید،ببینید چند نفر استقبال میکنند.در تهران که این همه ترک زبان هست کتابهای آموزش زبان ترکی آدربایجانی و فرهنگ لغت ترکی آذربایجانی خاک می خورد و مخاطبی ندارد و بر دست ناشرش باد کرده. در این 35 سال که اجازه ی فعالیت های فرهنگی را داشتید چه کردید ؟اگر بهانه ی محدودیت و سانسور هست اول و بیشتر از همه برای زبان فارسی بود و هست. آن هزار سال که شمشیر به دست داشتید و خفقان رضاشاهی نبود چه کردید ؟ اگر پهلوی نبود بی مایگی خود را به گردن چه کسی می انداختید؟
بسیاری از ایرانیان که در داخل اجازه و فضای کار علمی و فرهنگی و هنری ندارند ، چون توان و مایه دارند خود را در بیرون از ایران به اثبات می رسانند و بر میراث علمی و فرهنگی ایران می افزایند. شما که چسبیده به آن آذربایجان ساختگی روسیه و کشور ترکیه هستید. چرا اگر نخبه یی دارید آن جا نمیروند و دست به تولید و آفرینش نمی زنند ؟ چرا عده یی بی مایه
خزعبلات یک کارگر چاپخانه را به عنوان پروفسور و دکتر تاریخ، در فضای مجازی قرقره می کنند ؟ چرا اگر چیزی برای اثبات فرهنگ و مدنیت خود دارند ارائه نمی کنند و اثبات خود را در نفی دیگران می جویند؟
جدا سری آذربایجان یک سوء ظن نیست ، یک سابقه ی تاریک و خیانت تاریخی است که صد البته نه برای مردم شریف اذربایجان، که برای امثال پیشه وری ثبت است. وامروزه عده یی دقیقا با داعیه ی رهبری مردم آذربایجان، آشکارا راه همان خائن به ایران را طی می کنند.
کدام بی توجهی اقتصادی جناب بهنام؟

آذربایجان که یکی از قطب های اقتصادی ایران هست ودر تمام دوره های تاریخی تا همین جمهوری اسلامی سهم سیاسی خود را داشته. مگر آقای خامنه یی و میرحسین و بسیاری از سیاستمداران امروز مگر ترک زبان نیستند؟ آن عقب ماندگی ها که شما می گویید برای همه جای ایران هست نه فقط برای آذربایجان. چه بسیار مناطق فارس زبان چون خراسان که بسیار عقب مانده تر از آذربایجان هست.
نوشته شده توسط: ایران گلوبال

در این ویدئو گفته می شود که آقای فضایئل عزیزان مدیریت سایت ایران گلوبال را به عهده دارند. این گفته درست نیست و آقای عزیزان در ایران گلوبال هیچ مسؤولیتی به عهده ندارند و صرفا یکی از کاربران سایت هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بعله آقای جلال سخنتان کاملا متین است همانگونه که سیستم راسیزم فارسپرست در ایران به شدت شکست خورده و از اجرای سیستم فارسگرایی و فارسیزه کردن ملت غیر فارس ناکام مانده است...بنده خودم ترک ملیگرا هستم ولی پانترک افراطی نیستم چیزیکه اینجا باید به حق مطرح کرد اینست که پانترکیسم افراطی بازتابیست بر فارسگرایی 90 ساله در ایران و به حاشیه رانده شدن از طرف مرکز یک بغض رمانتیک را در اینان به وجود آورده است که آزربایجان را موازی با مارک مطلق ترکی میدانند و جز اینرا برنمیتابند اگرچه مورد نکوهش است ولی با توجه به سخنان گفته شده در فوق باید به کسانی مثل آقای بهاری تا حدودی حق داد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«هیه، دوستوم، خالا خاطرین قالماسین» گاهگداری مطالبی درج شد؛ آنهم به زحمت شما. اما نگرش آدمها - تغییر چندانی نکرده بود. این مسئله در میان فارسی زبانان مشکل ریشه داری ست. آنها وقتی مسئله برابری را خواهند پذیرفت که صاجبان هرزبانی بتوانند « اداره امور خود را » خودشان بعهده بگیرند. آنموقع مجبورند بپذیرند.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما چرا خودتان را وارد بحث بزرگتران کردید و باز هم مثل همیشه اسمان ریسمان میکنید .حرفهای تکراری ضد چپ که سالهاست از بلندگوی بریدههای شاه و شیخ فوت میشود دیگر حنایی ندارد .کسیکه خود را علنا شاگرد منشه امیر و رادیو اسرائیل بداند هیچگاه از طرف اپوزیسیون مردمی جدی گرفته نخواهد شد. همان

نوشته شده توسط: Anonymous

نظرات اسماعیل خویی انتقاد از خود و نقد روشنفکران چپ از زبان اسماعیل خویی

http://www.youtube.com/watch?v=_bE_tOeOVg0

قابل توجه

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آ. ائلیار عزیز، من در آن جلسه حضور نداشتم و بعدا به همکاری با آن نشریه روی آوردم و همانطوری که اطلاع دارید، توانستم همه زبانهای رایج در ایران را در آن نشریه و در اساسنامه انجمنی که نشریه به آن تعلق داشت، به رسمیت بشناسانم و شما دوباره همکاری قلمی خود را بویژه با بخش ترکی آذربایجانی آن شروع کردید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای مستشار اتفاقا بحث همین جاست و در مقاله هم به ان اشاره نموده ام ..اپوزیسیون تعریفی دارد ..برخی که در این مدت با حکومت همکاری داشته اند که اپوزیسیون نیستند ...مثلا برخی اصلاح طلبان ویا برخی از افراد در اتحاد جمهوری خواه یا سازمان اکثریت ..اپوزیسیون حرمتی دارد که نباید ان را با مبارزان واقعی مخلوط نمود ....کسانی که در رسانه ها هنوز هم حاظر میشوند و حرف های رجا نیوز را میزند که اپوزیسون نیستند...به همین دلیل من در مقاله گذشته هم نوشتم اپوزیسون واقعی باید شکل بگیرد ....

نوشته شده توسط: Anonymous

سوال مشخص من از اقای مرید این است که اگر خودرا طرفدار اقای بختیار می نامی ...ایا انحلال طلب هم هستی یعنی خواستار رفتن کل حکومت میباشی تا یک قانون اساسی سکولار و دموکرات جایگزین قانون اساسی فعلی شود ..ایا خودت را انحلال طلب میدانی یا نه

نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر کنم نویسنده دارای تناقض کامل است ...از طرفی میگوید انهایی که به سلطنت طلبها و سکولارهای سبز و جبهه ملی بد میگویند چرا میگویند چون میخواهند حکومت فعلی برود این منطقی است که این حکومت باید برود و بجای ان یک حکومت سکولار و دموکرات بر اساس اعلامیه حقوق بشر جایگزین شود ..انجا که میگوید به اصلاح طلبان و سروش و مهاجرانی هم بد میگویند که میخواهند حکومت را حفظ کنند دو پهلو حمایت میکند ....سوال مشخص این است که چگونه میتوان با انحلال طلبان دموکرات و اصلاح طلبانی که میخواهند همین حکومت را نگه دارن اتحاد نمود ....بحث اینجاست که نیروهای سکولار و دموکرات که انحلال طلب هم هستند باید با اشتراکات هم متحد شوند چون هدفشان یکی است ...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اژدر بهنام عزیز، دستت درد نکند. با اینکه مقاله ات را همان ایام انتشار خوانده بودم ولی مطالعه ی دگرباره ی آن در این روزها حسن دیگری داشت و دارد. خاطرات بحثهای هیئت تحریه این مجله ادبی-فرهنگی را دوباره برایم زنده کرد. با اجازه چند کلمه مینویسم که محض سند میخکوب نوشته خوب شما شود: عمرمجله دقیق یادم نیست که چند سال طول کشید ولی سالهای زیادی به سردبیری یکی از دوستان ادامه داشت که بعد ها با همگانی شدن انترنت به کنار گذاشته شد. من در آستانه انتشار اولین شماره مجله -که هیئت تحریه را گرد آورده بودم - کنار رفتم. چرای مسئله به موضوع مقاله شما و زبان مادری مربوط میشود. گفتند : « زبان فارسی زبان رسمی و اول مجله است. به زبان ترکی آذربایجانی هم به صورت غیر رسمی و مثلاً زبان دوم میتوانیم مطلب درج کنیم.» گفتم :« زبان رسمی و غیر رسمی - اول و دوم نداریم- همه زبانها رسمی و اول هستند- مخصوصاً زبان ترکی.

که من خودم نیز اینجا حضور دارم - نمیشود آنها را به اول و دوم تقصیم کرد.» نپذیرفتند - منهم کنار رفتم. وقتی حالا به افکار ی که بین زبانها تبعیض ایجاد میکردند میاندیشم خنده ام میگیرد. براستی عمل و اندیشه در این زمینه ها بسیار ابتدایی بود - و افسوس که خیلی از قلمزنان و روشنفکران هنوز هم با همان افکار واپسمانده سخن میگویند و مینویسند.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

با تشکر از همه دوستان عزیزی که مرا مورد خطاب قرار داده‌اند، با کمال میل تلاش می‌کنم تا آنجایی که مقدور است با این دوستان به صحبت بنشینم.
آراز سلیمانی عزیز، من نمی‌خواهم که آنگونه که نوشته‌اید «آزربایجانیت را با ایرانیت در هم ذوب» دهم. من برخلاف شما آذربایجان و ایران را یک مجموعه می‌بینم. البته نه مانند کسانی که آذربایجان را از ایران جدایی‌ناپذیر می‌دانند. به نظر من جدایی آذربایجان از ایران می‌تواند روزی و روزگاری به تحقق بپیوندد ولی من در آرزوی آن روز نیستم. آرزوی من هرچند که از نظر شما صرفا «آرزوگرانه» است، از نظر من آرزویی است که می‌تواند در ایرانی دمکراتیک و فارغ از تبعیض و ستم، تحقق یابد. • • •
آقای بابک بخت آور می‌نویسند: «زبان مان به لحاظ مزایای گراماتیک و دایره لغت و فراگیر بودن آن به لحاظ جمعیتی و ... شایستگی رسمیت یافتن دارد و تنها در این صورت است که می تواند از خطر

آسیمیلاسیون رهایی یابد. این زبان بایستی از زبان محاوره ای خانگی که کاربرد آن بیشتر در سطح نیاز های روز مره خوردن و خوابیدن و ... است در آمده و کاربردی حقوقی؛ قضائی؛ دولتی؛ سیاسی؛ علمی و ادبی یابد تا با خلق آثار و ضرورت بکارگیری توسط عموم بتواند سالیان سال به حیات خود دامه دهد چرا که در غیر اینصورت با مرور زمان افراد کمتر به آن احساس نیاز خواهند نمود». من با این بخش از سخنان ایشان موافقم با این تفاوت که من معتقدم همه زبان‌های رایج در ایران باید رسمی باشند و ما زبان غیر رسمی در کشور نداریم. ایشان همچنین می‌نویسند: « برای بعضی ها آسیمیلاسیون ملت تورک آذربایجان در فرهنگ و زبان فارسی اهمیتی ندارد اما آشکارا از ابراز آن خودداری می نمایند» تا آنجایی که به خود من مربوط می‌شود، من به هیچوجه موافق آسیمیلاسیون نیستم و علیه آن هستم. در ضمن به نظر من راه جلوگیری از آسیمیلاسیون، فرار از رو در رویی با آن و جدایی نیست بلکه باید در این راه مبارزه کرد. مبارزه با آن هم در چارچوب کل ایران باید صورت بگیرد و برای این کار باید رژیم در نوک حمله باشد و ساختن ایرانی دمکراتیک که حقوق بشر را در تمامی ابعاد آن به رسمیت بشناسد و آن را محقق کند. • • •
آقای یوسف آذربایجان عزیز هم خاطره تلخی را نقل کرده اند که من هم از آن متاسف شدم. این خاطره واقعیتی را منعکس می کند و آن عدم درک یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران از مساله زبان و هویت ملی است. اتفاقا مشکل ما هم همین است و باید به این گونه اشخاص و به کل جامعه ایران نشان داد که بله! یک ایرانی می تواند ترک ایران، کرد ایران، ترکمن ایران، بلوچ ایران، عرب ایران، فارس ایران و... نام داشته باشد. عکس العمل درکی که آن عضو کانون نویسندگان دارد، وقتی بدون تلاش در راه شناساندن این واقعیت صورت بگیرد، همین خواهد بود که برخی‌ها خود را ایرانی ندانند ولی از نظر من، برخورد آگاهانه این است که با طرف مقابل وارد بحث بشویم و واقعیت را به ایشان بشناسانیم. • • •
آقای آلپر آتاسی عزیز، اگر سؤالی از من کرده‌اید و جوابی نگرفته‌اید از شما پوزش می خواهم. من خارج از اراده خودم در کشوری به نام ایران و در بخشی از آن به نام آذربایجان به دنیا آمده‌ام و در آن محیط بزرگ شده‌ام، با تاریخ (چه تاریخ رسمی و چه تاریخ غیررسمی) آن آشنا شده‌ام، با آمیزش‌هایی که در طول سالیان دراز و قرن‌های متمادی باهم داشته‌اند، آشنا شده‌ام، با فرهنگ رنگارنگ آن خو گرفته‌ام و همه اینها برای من زیباست و همه این تاریخ و فرهنگ و ادبیات را از آنِ خودم می‌دانم. من زمانی در مقاله‌ای به این مساله پرداخته‌ام که وقتی از تاریخ ادبیات ایران سخن می‌گوییم، برخلاف آنچه که رایج است، از ادبیات تمامی مردم ایران و تمامی زبانها باید صحبت کنیم و نه فقط زبان فارسی. ادبیات ایران به ادبیات فارسی خلاصه نمی‌شود. به هر حال از آن جهت که من در این سرزمین رشد یافته و از دوران کودکی، شخصیت من در این محیط تکوین پیدا کرده است، خودم را علاوه بر یک آذربایجانی، ایرانی هم می‌دانم. مساله ربطی به شهروند بودن ندارد. اگر من تابعیت آلمانی را می‌پذیرم، از آنجایی که شخصیت من در آلمان و با زبان آلمانی شکل نگرفته است، خودم را صرفا یک تبعه و شهروند آلمان می‌بینم و حس می‌کنم و نه یک آلمانی و زبان آلمانی را زبان خودم نمی‌دانم ولی برای کودکان ما مساله متفاوت است. اگر آنها ترکی آذربایجانی و فارسی را یادگرفته باشند، علاوه بر این زبانها، زبان آلمانی را هم زبان خود می‌دانند. اگر برفرض من در آذربایجانی مستقل هم زندگی کنم و از من بپرسند که زبان چیست، خواهم گفت که زبان مادریم ترکی آذربایجانی است و یک زبان دیگر هم دارم به نام فارسی و با چند زبان دیگر هم آشنایی دارم . درضمن، انسان می‌تواند به چندین زبان مسلط باشد ولی آن زبانها را زبان خود نداند. • • •
یونس شماملی عزیز، از اینکه تفاوت میان خودم و شما را دقیق بیان نکرده‌ام پوزش می‌خواهم ولی شما می‌نویسید: « اولا من و شما فقط آذربایجانی نیستیم، بلکه من و شما از نظر اتنیکی به ملت ترک ساکن در ایران تعلق داریم. یعنی ترک هستیم.» اتفاقا این یکی از اصلی‌ترین تفاوت دیدگاههای ماست. من در عصر کنونی و دوران حاضر، پس از اینهمه آمیزش‌های تاریخی و فرهنگی در ایران، چندان به مسائل اتنیکی به معنای اتنیک‌های ناب در ایران متعقد نیستم. شما خود را ترک می‌دانید. این حق شماست ولی من خودم را «ترک» به معنای دقیق کلمه نمی‌دانم زیرا همانطور که نوشتم، من خودم را نتیجه آمیزش‌های تاریخی و فرهنگی اقوام گوناگون می‌دانم. من خودم را جدا از مردمی که بلوچ و کرد و لر و گیلگ و.... نامیده می‌شوند، نمی‌دانم. اینکه زبان مادری من ترکی آذربایجانی است، این واقعیت را تغییر نمی‌دهد. شما به درستی نوشته‌اید که «یک کرد و یا یک گیلک و یا حتی یک فارس نیز میتواند آذربایجانی باشد». بنابراین ما وقتی ما از ستم و تبعیض بر آذربایجان صحبت می‌کنیم، این ستم و تبعیض علاوه بر ترکی‌زبانان، بر کردها و گیلک و فارس ساکن در آذربایجان هم روا داشته می‌شود (حالا نگویید که ستم زبانی بر آن فارس اعمال نمی‌شود، چون این ستم تنها ستم زبانی نیست). شما به درستی نوشته اید که: «من (یونس شاملی) از افق منافع ملت ترک ساکن در آذربایجان جنوبی (وایران) با مسائل سیاسی، اجتماعی و یا اقتصای و فرهنگی برخورد میکنم» ولی به نادرستی نوشته‌اید که: «اما شما (اژدر بهنام) از افق منافع پدیده ظاهرا موهومی و باطنا فارس ایران مسائل را مورد مداقه قرار میدهید. به بیان دیگر شما به جنبش سیاسی ایران (که در واقع جنبش سیاسی خلق فارس در ایران است) احساس تعلق میکنید». نه دوست عزیز من تنها منافع «فارس ایران» را مورد مداقه قرار نمی‌دهم. از نظر من جنبش سیاسی ایران متعلق به همه مردم ایران است و من به آن احساس تعلق می‌کنم. این هم درست است که شما «دولت حاکم بر ایران را چه در دوره شاه و چه در دوره شیخ یک دولت تمام عیار فارسی» می دانید ولی من این حاکمیت‌ها را مروج و مدافع زبان و فرهنگ فارسی و علاوه بر این، رژیم جمهوری اسلامی را مدافع و مروج فرهنگ اسلامی می‌دانم و نه حاکمیت قومی یا ملتی به نام فارس. • • •
کامنت جناب ایرانی متوجه من نیست ولی میل دارم به ایشان بگویم که زبان فارسی برای من زبان ملی نیست بلکه زبانی است که به دلایل تاریخی، فرهنگی، سیاسی و... زبان رابط بین مردمان ایران است و می‌تواند روزی این نقش را از دست بدهد.
نوشته شده توسط: Anonymous

هر اشتباه اپوزیسیون به نفع حکومت اسلامی و نیروهای راست که طرفدار حفظ نظام هستند ، تمام خواهد شد! از اعمال غلط باید بطور جدی پرهیز کرد تا مردم اعتمادشان را از دست ندهند!

ناصر مستشار

« بزرگترها » چرا به ایران بد کرد ند ؟http://iranglobal.dk

30 سال پس از انقلاب ، هنوز اشخاصی پیدا می شوند که از نظر ذهنی در حال و هوای شعار« مبارزه ی مسلحانه ، هم استراتژی هم تاکتیک » احمد زاده سیر می کنند و ( در مؤدبانه ترین حالت ) انتقاد از مشی ویرانگر چریکی را « دخالت در کار بزرگتر ها » می بینند.

(کسانی که آدمهای بزرگتر از خودشان را تخطئه میکنند ، آدمهای قابل ترحمی هستند .ولی آنگاه که آنرا به عرصه عمومی میبرند دیگر مشکل میشود به آنان ترحم کرد: پاسخ احمد فدائی به ناصر مستشار در بخش اظهار نظر سایت ایران گلوبال)

ــــــــــــــــــــــــــ

قبل از انقلاب ارتجاعی اسلامی، اگر کسی مشی چریکی را به پرسش می کشید، به ساواکی بودن یا توده ای بودن متهم می شد!

اما بعد از انقلاب، همینکه چریک فدائی اسلحه اش رابر زمین گذاشت ،آستان بوس حزب توده گردید!زیرا ( برخلاف توده ای ها که خوب خوانده بودند و به لحاظ تئوریک نسبتأ قوی بودند) به غیر از اسلحه و فشنگ ، سلاح دیگری نداشت.( مشی چریکی متاسفانه بهترین نیروها واندیشه ها را به نابودی کشاند ومیدان مبارزه وقدرت را به روحانیت سپرد.)

با این همه ، 30 سال پس از انقلاب ، هنوز اشخاصی پیدا می شوند که از نظر ذهنی در حال و هوای شعار« مبارزه ی مسلحانه ، هم استراتژی هم تاکتیک » احمد زاده سیر می کنند و ( در مؤدبانه ترین حالت) انتقاد از مشی ویرانگر چریکی را « دخالت در کار بزرگتر ها » می بینند .

چریکهای فدائی خلق ،قبل از انقلاب ـ سازمان خود را "ارتش زحمتکشان ایران " تلقی می کرد! اما ، پس از شکل گیری سپاه پاسداران ( که به اصرار سازمان چریکها فدائی ودیگر نیروهای سیاسی تشکیل یافت ، تا انقلاب اسلامی از گزند های طرفداران شاه وشاپور بختیار در امان بماند!! ) ارتش خیالی خود را در هیئت سپاه پاسداران دید . زیرا ( از نظر آن ها ) به لحاظ طبقاتی، بافت اصلی نیروهای سپاه پاسداران رانیروهای حاشیه شهری وخرده بورژوازی تهیدست اما ـ البته ـ به شدت خرافی تشکیل می دادند. به همین دلیل( سالهای شصت به بعد ) در حمایت از نیروهای سپاه پاسداران ، به صورتی سازمان یافته ( در تمام شهرهای ایران ) شعار هایی به این مضمون بر روی دیوارها نقش کرد:

(سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید).

این شعارها ( به لحاظ روانی ) تاثیر بسزائی در تحکیم پایه های ماشین سرکوب رژیم یعنی سپاه پاسداران داشت !

به این ترتیب ، شعار محوری سازمان چریکهای فدائی خلق ( یعنی برپایی جمهوری دمکراتیک خلق) جامه اسلامی به تن کرد و کادرهای سازمان ، بجای پیگیری اهداف طبقه کارگر ، دنباله رو ولی فقیه و حامی " جمهوری " ای شدند که مصداق " شتر ، گاو پلنگ " بود.

طنز تلخ تاریخ را ببینید که ( پس از انقلاب ) سازمان نو پای راه کارگر در جمعبندی های خود به این نتیجه رسید که : در زمان شاه ، علیرغم سرکوب های متعدد ،نیروهای سیاسی می توانستند در میان کارگران به کار سیاسی بپردازند!

و باز از طنز تلخ تاریخ بگویم : چریک فدائی سابق ( بی آن که به روی خود بیاورد که در زمان شاه ، دکتر فریدون آدمیت را رجلی حکومتی می شناخت و تخطئه اش می کرد ) امروز ، در غم از دست رفتن او آن چنان قلمفرسایی می کند که انگار یکی از « رفقا» یش را از دست داده است .

قبل از انقلاب، شادروان دکتر مصطفی رحیمی (در رد و تقبیح مشی چریکی ) مقاله کوتاهی در باختر امروز نوشت . پاسخ چریک ها ، به مصطفی رحیمی ( که در نشریه ی نبرد خلق درج شد ) آن چنان تلخ و حرمت شکن بود که هر گز از خاطرم نخواهد رفت.

به نظر من، بهترین پاسخ نسبت به عملکرد چریکهای فدائی ( درهمراهی با انقلاب خمینی وتبدیل ایران به جهنم) را یک کارگر شرکت نفت در شهر مسجد سلیمان داده است :

هنگامیکه یکی از کادرهای چریکهای فدائی می خواست از ایران خارج شود ، بطور اتفاقی با این کارگر
نوشته شده توسط: Anonymous

من مقاله را خواندم و کامنت ها واطلاعیه سازمان اکثریت هم خواندم ...در ان اطلاعیه هیچ اشاره ایی به موارد اشاره شده در این مقاله نشده است .. مثلا در مورد این افراد در ان اطلاعیه هیچ اشاره ایی نشده است چون واقعیت داشته است ..مثلا در این مقاله اشاره شده گفته می‌شود همسر فرخ نگهدار نیز سفرهای متعددی به ایران داشته و به رتق و فتق امور خانواده نگهدار – انصاری پرداخته است. ...* البته پیش‌تر سهیلا وحدتی همسر رضا فانی یزدی، دیگر عضو اتحاد جمهوری‌خواهان، نیز به ایران سفر کرده و به سلامت بازگشته بود. مریم سطوت، همسر مهدی فتاپور از رهبران سازمان فدائیان خلق اکثریت، خود از بنیانگذاران و اعضای رهبری «اتحاد جمهوری‌خواهان»‌ یکی از تشکل‌های مدعی «اپوزیسیون» جمهوری اسلامی است و در رهبری سازمان فدائیان اکثریت نیز شرکت دارد.در این اطلاعیه هیچ اسمی و هیچ اشاره ایی به سفر انها نشده است ..واقعیت تلخ است

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز در این بیانیه که شما گفتید هیچ اشاره ایی به مطالبی که در این مقاله طبق منابع نوشته ام نشده است ..فقط اشاره به مطالبی در پالتاک است ..هیچ اشاره ایی و تکذیبی که نشان دهد که این افراد در ایران بوده اند یا نه نشده است ..من بحث را شخصی ودو طرفه نمینمایم مطالب و منابع هست و اطلاعیه شما هم هست بدون اشاره به این گفته ها ...به اعتقاد من کسی که باید از مردم ایران معذرت خواهی کند شما و دوستانتان هستید که خود شما هم به ان اشاره نموده اید ...ایا شما با توجه به این همه اشتباهات ان هم با نسل امروز و مردم ایران ایا یک بار هم که شده به اشتباهات خود اعتراف و از مردم معذرت خواهی نموده اید .مردم خودشان منابع واطلاعیه شما و اصل مقاله را میخوانند و خودشان قضاوت مینمایند...

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

هومن گرامی با تشکر از شما باید به اطلاعتان برسانم که من کامنتها را با ترتیب زمانی بررسی می کنم. اشکالی که شما به آن اشاره کرده اید از اینجا ناشی می شود که 1- برخی از کامنتها یک زمانه هستند، یعنی به محض نوشته شدن در صفحه ظاهر می شوند و به این دلیل زودتر از کامنت شما روی صفحه می آیند و با این وجود باید کنترل شوند و اول از همه باید این کار را بکنم.. من این اشکال را با مدیریت سایت مطرح کرده ام ولی مدیریت می خواهد که کامنت کاربران کددار یک زمانه باشد. 2- همچنانکه قبلا هم متذکر شده ام، کامنتهای طولانی را که وقت بیشتری برای آنها لازم است، پس از کامنتهای کوتاه بررسی می کنم. و باز هم این دلیلی است برای دیر ظاهر شدن کامنتهای طولانی در صفحه. امیدوارم که توانسته ام بخشی از مشکلاتم را با شما در میان گذاشته باشم.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسول گرامی کامنت با عرض خسته نباشید لطفا کامنت هارا به ترتیب زمانی که دریافت میکنید بررسی ومنتشر کنید من خودم میبینم کامنت هایم هیچ وقت بالای صفحه منتشر نمیشوند ومیگذارید چند کامنت که بعد از من رسیده منتشر شود بعد کامنت من که قبل از انها پست شده در پایین منتشر میشود که زود از صفحه نظرات خارج شود ودر صفحات دیگر شود و پایین صفحه باشد چند بار چک کردم دیدم اینطور است وکم پیش میاید کامنتم طبق ترتیب دریافتش منتشر شود و مشخص است به ترتیب دریافت کامنت هارا منتشر نمیکنید و تبعیض در زمان انتشار قایل میشوید به هر حال مسله خوبی نیست وبرازنده فردی ازین سایت نمیباشد .با سپاس

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه« فدائیان اکثریت» هر کاری که کرده باشد.ربطی به اصل ماجرا یعنی مقاله اخیر شما ندارد. شما بجای معذرت خواهی ، دست به حمله می زنید. این روش دیگر نخ نما شده است که انتقاد را با انتقاد متقابل پاسخ دهند . اکثریتی ها خطرناک نیستند 31 سال است که همگان از فدائیان اکثریت به خاطر یک و نیم سال سیاست نا بخردانه شان انتقاد شده اند و خودشان هم از خود انتقاد کرده اند . خطرناک شما هستید که در مقابل چشمان خوانندگان یک خبر دروغین و کهنه را دستمایه نوشته ای کرده اید و حاضر نیستید معذرت خواهی کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از خانم بنی طریف از مقاله خواندنی و به حق تان ، من بر این باور هستم که در گقتمان ایرانی فرقی میان حکومت حاکم و اپوزیسون آن وجود ندارد، بنیادشان یکی است تحمیل هژمونی فارس و به طبع آن یکسان سازی ؛ در این میان تمامی امکانات فرهنگی و دولتی نزدیک به یک صده است که بکار افتاده تا پروژه ملت خیالی ایران را واقعیت ببخشد

. دهنیت ناسیونالیزم ایرانی خیال پرور و گذشته نگر است، شما اگر عرب ستیزی و تورک ستیزی را از این گفتمان حذف کنید آنان توجیح دیگر برای عقب ماندگی از قافله تمدن نخواهند داشت. من فکر میکنم و بر این فکر استوار هستم که روشنفکر فارس اسیر توهم است ، آنان واقعا فکر میکنند که ایران یعنی فارسستان آنان عرب و تورک را به عنوان عامل خارجی تلقی کرده و موجودیت آنان را هم در سرزمین ایران خوانده نفی میکنند تا پازول ایران آریایی تکمیل شود. سیاست حدف تنها به حکومت ایران محدود نمیشود ؛ اینان کانون نویسنده گانشان ، کانون نویسنده گان فارسی است، ایران و تاریخ آن را با تاریخ فارسی تعریف میکنند ، سازمانهای کومونیستی ؛ ملی مذهبی؛ سازمانهای به اصطلاح سراسری همگی سازمانهای فارسی هستند .
خلاصه کلام این که در بر پایی و استمرار هژمونی یک زبان هم اپوزیسیون و هم حکومت ایران و هر دو برای دولت ایران خدمت میکنند. باید دقت داشت که زبان تنها واسطه ارتباط نیست بلکه فرا تر از آن تضمین کننده هژمونی است. و در استمرار این هژمونی باورمندان به دولت ملت ایران همگی در عرشه یک کشتی نشسته اند. در این کشتی مسعود رجوی در کنار خامنه ای ، رضا پهلوی , اصلاح طلبان سبز، کونیست کارگری و......... تمامی آنانی که تمامی ارضی سرزمین ایران خوانده برایشان مقدس است در کنار هم نشسته اند. بنا بر این به ایشان پند و اندرز نمی توان داد ؛ آنان را باید مجبور کرد که حد خود را بشناسند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز منوچهر سابقه اکثریت بر کسی پوشیده نیست از عمکرد اقای نگهدار بگیرید تا ...در مورد این اطلاعیه هم به مواردی در پالتاک اشاره شده واصل این مطلب که در مقاله امده تکذیب نشده است ...سابقه این تشکل از حمایت خمینی تا نامه نوشتن به خامنه ایی بر کسی پوشیده نیست ..در پالتاک به رابطه افراد با این سازمان اشاره شده در کجا تکذیب نموده اند که این افراد در ایران بوده اند یا نه اگر شما چنین مطلبی را میبینید لطفا اشاره نمایید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقای زمانی منبع «خبرسازی »وطن امروز ارگان دروغ پردازی احمدی نژاد_ است که خودنویس آن را کپی کرده است .افراد مورد اتهام روزنامه« وطن امروز » http://www.kar-online.com/node/4429در لینک فوق برخورد کرده اند . اخلاق روزنامه نگاری حکم می کند حالا که متوجه شده اید، معذرت خواهی کنید . دمکرات بودن یعنی راستگو ، کردار نیکو در کار های خرد و روزمره است وگرنه شعار دادن نشان از چیزی ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حامد،
همه اسامی موهوم و ساختگی هستند. ملاک و معیار واقعی بودن اسامی، استفاده و کاربرد عملی آنها توسط انسانهاست. اگر جمعی از مردمان ما از واژه آذری استفاده میکنند، پس این واژه موهوم نیست و خیلی هم "واقعی" است. اگر هفتاد میلیون ترکیه ای به ما "آذری" میگویند؛ پس آذری واژه ای موهوم نیست. همانطوری که واژه "تورک" نیز خیلی واقعی است چرا که در زبان روزمره کاربرد دارد. اشتباه آقای قابوسی نیز همینجاست به نظر من. نگرش ایشان به کاتگوریهای هویتی، نگرشی است غیرسیال و بشدت ذاتگرایانه...
با تشکر، جلال آذری

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز مقالات من در سایت های مختلف موجوداست وسابقه من همین طور..من دنبال چیزی نیستم ..من دنبال یک چیز هستم وان ازادی ایران است ..من بعد از انتخابات از ایران خارج شدم و معتقد بودم که در قبال این حکومت باید یک الترناتیو سکولار ودموکرات باشد اهل محافظه کاری هم نیستم ...بعد از اینکه با ماهیت برخی از افراد در اپوزیسیون اشنا شدم دیدم که چقدر برخی از این افراد در ساختن یک الترناتیو کارشکن هستند ..برخی از این افراد هنوز هم در برخی رسانه ها حاظر میشوند و مواضعی میگیرند که با منافع مردم ایران در تضاد هست ....کارشکنانی که با اغتشاش در خارج مانع اتحاد ها میشوند ..من از اصلاح طلبها هم گفته ام وحتی منبع ان هم اورده ام..امروز بعد از چندسال کار کردن با اپوزیسیون میدانم که چه کسانی دلسوز و چه کسانی دکاندار هستند..به هر حال من مستقل هستم و مقالات من شاهد این ادعا هست..این مقالات برای مردم است

نوشته شده توسط: Anonymous

غربی ها دمکرات هستند وقتی اشتباه می کنند بلافاصله می گویند Sorry وقتی ایرانی ها دروغ می نویسند وقتی نقد ویا اعتراض می کنید ؛ فورا منبع دروغ را پیش می کشند . شما اول ثابت کنید که منبع خبردرستی نوشته است . اقای زمانی حداقل دو نفر از این افراد اصلن زن ندارند که رفته باشد ایران....حداقل در این باره معذرت خواهی کنید .تازه بر طبق بند 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر ترک وطن و یا بازگشت به کشور زادگاه حق هر انسانی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون از استاد گرامی و سایت خوشحال می شویم مقالات و نوشته های بیشتری درباره فرق ادیان و ایین ها در سایت منتشر شود بخصوص ایین های سری خاورمیانه در منطقه رود هن تهران هم یارسان اهل حق حضور دارند مردم به انها علی الهی می گویند لطفا درباره نصیری هاهم که خاندان اسد از انها هستند و فامیل حافظ اسد هم قبلا نصیری بود وعوض کرد و گفتید وابسته به یارسان هستند مطلب بنویسید من تابحال برخوردی نزدیک با یارسان نداشته ام نمیدانم چقدر ادم هایی نرم یا خشن هستند ولی برخورد نصیری های سوریه با مردم سوریه بسیار خشن است حکومت نصیری ها درین 40 سال سلطه بر سوریه بسیار خشن وسرکوبگر بوده است با اینکه اقلیتی بیش نیستند

رد پای تفکر علی الهی را درجریان احمدی نزاد وکرد های اطراف او ونوع گرایش علی خداانگاری انها در 8 سال گذشته شاهد بودیم که قبلا این گرایش به علی بصورت خدا در رزیم فعلی ایران دیده نشده بود ازطرف دیگر حمایت همه جانبه ایران از نصیری های سوریه این نشان میدهد این قوم زیاد نرم وارام نیستند وخشونت اقوام مهاجم سفید قفقازی درانها دیده میشود همانطور که در ایینشان تناسخ هندی دیده میشود هرچند مانویت در تصوف ایرانی مشهود است ودران هنوز زندگی میکند ولی مانویت اصلابه خشونت و کشتارحتی دردفاع نیز باور ندارد ازین نظر این فرقه نمیتواند بستگی به مانویت داشته باشد ضمنا با توجه به حضور یهودیت درکردستان این فرقه میتواند متاثراز یهودیت وکابالا تصوف یهودی باشد واین بحث علی خدایی هم می تواند از یهودیت به ان وارد شده باشد همانطور که به عبدالله سبا یهودی اشاره کردید که از بنیانگزاران شیعه وغالی گری وعلی خدایی است خاندان نصیری هم درین 40 سال هیچ گزندی به اسرائیل نرساندند ولی نمیتوان هر فرقه ای را که شعاربرابری و برادری میدهد را مزدکی دانست یا هر ایین صوفی را مانوی .در مورد یدالله زورچنگ سرمایه دار کرد از بزرگترین ثروتمندان حلقه احمدی نزاد که از مسافر کشی بزرگترین میلیارد ایران شد نیز گفته میشود علی الهی است .همین بحث حلول خدا درانسان نیز در سوریه کاملا دیده شده ارتش سوریه وشبیهه وقتی مخالفین را میگیرند میگویند بگو لا اله الا بشارایا خدای جدید یارسان در بشارنصیری حلول کرده است .ضمنا درمورد محقق کرکی نیز که ظاهرا کرد بوده وازامزگاران شیعه گری در زمان صفویان وتئوریسین شیعه گری دران زمان بوده بنویسید ایا بستگی به کردهای یارسان داشته.در مورد قزلباش ها که گفتید وجالب بود ایا شیخ شان محقق کرکی نیز یارسان بوده.ضمنا خشونت وحشیانه ایزدی های کردستان عراق هم در سنگسار وحشیانه دختری که دل به یک غیر ایزدی بسته بود وفیلم سنگسارش درنت منتشرشد هنوز در خاطرمان هست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زمانی شما برای کسب شهرت دنبال یک موضوع گشته اید و یافته اید. غافل از اینکه از خوشحالی دقت نکرده اید که خبر خودنویس مال چند سال پیش است. این یک. دوم اینکه از دستپاچگی نفهمیده اید که محسن حیدریان اولا کاره ای نیست. ثانیا از اکثریت نیست و ثلثا اصلا زن ندارد. بهروز خلیق هم 20 سال است که از زنش جدا شده و اگر هم زن سابق به ایران رفته باشد ربطی به خلیق ندارد و ... پس ...... من نه از اکثریت دفاع می کنم و نه از اقلیت. ولی از شارلاتانها نفرت دارم. منبع خودنویس خود رژیم است . جناحی به جناخ دیگر گفته که شنیده ایم این پنج زن آمده اند و رقبای ما با آنها سر و سری دارند.
می بینید که منبع خبر از همان اول مسموم است و خبر دروغ. شما .... کرده اید که شهرت کسب کنید. راستی شما خودتان را روزنامه نگار معرفی کرده اید. لطفا چند تا از آثارتان را معرفی کنید. و اول باید وجود حقیقی شما محرز شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

اختلاف من با سازمان اکثریت و حزب توده شهره آفا ق جهان است. اما از هر موضوع بی پایه و قدیمی نباید علیه این جریانات استفاده کرد چون به ضد خودش تبدیل می شود.در ضمن جریانات اکثریت و حزب توده طرفدار سرنگونی حکومت نیستند و بعضا جمهوری اسلامی اصلاح شده را نظام مطلوب خود می دانند و رفت و آمد همسران آنها به ایران از نظر آنها هیچ ایرادی ندارد..... موازین روزنامه نگاری را باید حفظ کرد وگرنه امانتداری از بین می رود...تعهد روزنامه نگاری لوث می شود. مبارزه احتیاج به صداقت، صمیمیت،صلابت ،دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

از لحن نوشتار و شدت خصومت با تورک آذربایجانی مشخص است که چه کسانی خشمگین و برافروخته اند. دشمنی با زبان و هویت ملی ملت تورک آذربایجان ریشه در تار و پود راسیزم فارس دارد و این دشمنی می رود که تیشه به ریشه پوسیده فارسیزم و تاریخ سراسر جعل و دروغ آریاپرستان بزند. هر روز که می گذرد آذربایجان و هویت میل تورکی اش زنده تر و آگاهی و شعور ملی آنان که در صده اخیر آماج شدیدترین آسیمیلاسیون و عرق پرستی فارسیزم قرار گرفته بیشتر می شود. این نکته ایست که خواب را بر آریاپرستان حرام نموده است. بدون شک روزهای خوبی پیش رو خواهیم داشت ....

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای زمانی عزیز، شما نوشته اید که این خبر واقعیت دارد و تکذیب هم نشده است. بهتر است قبل از اینکه چنین چیزی می نوشتید، کمی هم تحقیق می کردید. این خبری بود که روزنامه حامی احمدی نژاد نوشت و همان زمان سازمان فدائیان اکثریت هم به آن جواب داد که من لینک آن را برایتان خواهم زد. بنابراین حرف شما که این خبر تکذیب نشده است، نادرست و خلاف واقع است. / لینک پاسخ اکثریت به این خبر:
http://www.kar-online.com/node/4429

نوشته شده توسط: محمد زمانی

دوست عزیز بر اساس منبع بوده است ...خوب این کار فداییان اکثریت است که این خبر را تکذیب نمایند تا النون کسی این خبر را بعد از این مدت تکذیب نکرده است ....و هیچ واکنشی هم تا النون دیده نشده است ..منبع من سکولاریسم نو و خودنویس است...