Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: lachin

آقای اسامه... و اسامه های رنگارنگ دیگر.............گیجی و سر درگمی شما در همین نقطه است . زبان ترکی را با خط عربی نمی نویسند. (Ət گوشت ) با (At اسب )... برای ترک زبان ها خیلی فرق دارد. اگر شما قادر به تشخیص این مسئله نیستید , تقصیر دانش آموزان با زبان مادری کلاس اول دبستان ها نیستند. اگر شما کلمه ساده ( است ) را 12 نوع و استیضاح را نزدیک 144-192 می توانید بنویسید این مشکل زبان دری شماست که با خطّ عربی نوشته میشود. کلمه است را اگر با الفبای ترکی بنویسید فقط یک نوع ƏST نوشته میشود. یکی از زیبائی های زبان ترکی درست در همین موضوع است. در زبان ترکی هرچه تلّفظ میشود فقط و فقط (( یک نوع )) نوشته میشود. بحطرین حا را برایطان آرذومندم..خداحاقض..

نوشته شده توسط: Anonymous

مرا از تلاشهای آسیب شناسانه شما ناامید کرد.
قبلا بیشتر توضیح داده ام که چرا ایدئولوژی ناسیونالیسم افراطی و ایدئولوژی نژادپرستانه و فاشیستی پانترکیسم باعث آسیب ها، ضعفها و شکست جنبش ملی و استقلال طلبانه آذربایجان می باشد، به همین جهت در اینجا لازم به توضیح بیشتر نیست.
شاد و سلامت باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت قبلی

من متذکر شدم که آسیب شناسی نشان دادن معلولها نیست و آسیب شناس باید به مطالعه فاکتورهای مشخص و عللی مشخص باشد که نتایج و تاثیر ناخوشایندی ایجاد میکنند.
متاسفانه شما در جوابیه نوشتید: "جنابعالی بنده را محکوم کرده اید که چرا علت ها را نگفته ام؟ باید بگویم که هدف بنده و دوستانم بیان علت ها نیست بلکه تدبیر و یافتن راه حلهای مناسب و ممکنه برای مشکلات و موانع پیشرفت حرکت ملی آذربایجان است"
باز هم تکرار میکنم، در آسیب شناسی باید به علل و انگیزه پیدایش آسیب ها پرداخت. اگر درد و مرض جنبش ملی شناخته نشود هرگز مشکلات درمان و حل نمی شوند. نخسین شرط چاره جویی، شناخت درست علتها ، دردها و آسیبها است.
اگر علت پیدا نشود راه حلی پیدا نخواهد شد. متد نادرست شما در آسیب شناسی از یک سو و دفاع شما از ایدئولوژی ناسیونالیسم، پانترکیسم و بوزقوردیسم که به نظر من علت اصلی آسیبها میباشند ...

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه کامنت بقب
زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند. پانترکیستها چنین وانمود میکنند که تنها یک جنبش در آذربایجان هست و آن تنها جنبش ملی است. آنها جنبشهای دمکراتیک زنان، جنبشهای دمکراتیک اجتماعی و طبقاتی را برسمیت نمی شناسند. آنها جنبشهای دیگر را مانع وحدت جنبش ناسیونالیستی و مردسالارانه ملی و مانع پیشروی جنبش ملی میدانند و در بهترین حالت آغاز این مبارزات را به آینده دور واگذار میکنند."
لطفا به خط اول توجه کنید: " ای کاش خانم شریفه در جنبش فمنیستی و جنبش مستقل زنان آذربایجان هم فعالیت و تلاش میکردند."
شریفه خانم، شما به کلمه "هم" توجه نکردید. جمله واضع و آشکار است و بیسوادان سیاسی هم متوجه این جمله ساده میشوند. معنی این جمله این است که ای کاش شریفه خانم علاوه بر فعالیت در زمینه های دیگر، در زمینه جنبش زنان و جنبش فمیتیستی هم (هم هم) فعالیت و تلاش میکردند.
من بعنوان یک

سوسیالیست مرد، هم در جنبش کارگری هم در جنبش ملی هم در جنبش زنان و هم در جنبشهای دمکراتیک دیگر فعالیت میکنم و هرگز نمی توانم از شما یا کسی دیگر بخواهم دست از جنبش ملی بکشد و به جنبش فمنیستی ملحق بشود. نه خیر . در مبارزه ملی همه مردم آذربایجان حضور دارند. کارگر و سرمایه دار، زن و مرد، پیر و جوان، سنی و شیعه، کومونیست و ناسیونالیست، دمکرات و فاشیست. خلاصه جنبش ملی مثل "آش کردی" است و همه چیز در آن هست. کارگران و فعالین جنبش کارگری، زنان و فعالین جنبش زنان و همه انسانهای دمکرات در جنبش ملی هستند. من و شما هم یکی از آنها هستیم ولی با افکار متفاوت.
6 - شما در جوابیه تلاش کردید تا اثبات کنید که زنان در آذربایجان مقدس شمرده میشوند و آذربایجان زیر پای زنان بهشت است و بعد از به شاهد گرفتن تاریخ مبارزاتی زنان نشان دهید که جند نفر از زنان در صحنه مبارزه هستند. شما نوشتند که :
" زن آذربایجانی مظهر عشق است و همیشه مورد احترام مردان آذربایجان بوده است. حتما می دانید که در فرهنگ آذربایجان زن نمی گیریند، حیات یولداشی (شریک زندگی) انتخاب می کنند، در کنار کلمه آغ ساققال (ریش سفید) – کلمه آغ بیرچک (زن بزرگ ایل) وجود دارد و امثالهم ......در بطن تاریخ، زن و مادر برای یک آذربایجانی مقدس است "
خانم شریفه واقعیت غیر از آن است که شما تصور میکنید. برعکس تفکرات شما، زن آذربایجانی در بطن تاریخ همیشه اسیر و برده بوده است. در بطن تاریخ آذربایجان، زن انسانی درجه دوم، ناقص العقل و در موقعیتی پست تر از مرد شناخته شده است.
زنان آذربایجان تحت سه ستم یعنی ستم طبقاتی، ستم جنسی و ستم ملی قرار دارند. در آذربایجان همیشه نابرابری زنان و مردان در تمامی شئون اجتماعی برقرار و حاکم بوده است. حقوق زنان همیشه در ارث نصف مردان بوده است. زن آذربایجانی حق طلاق و حق قیمومیت فرزندان را ندارد. زن آذربایجانی حق ازدواج بدون اجازه پدر را ندارد اما مرد تورک و آغ ساققالها و قره سققلهای آذربایجان مجازند چهار زن رسمی و دهها زن صیغه ای داشته باشند. در آذربایجان بنا به قوانین اسلامی و فرهنگ اسلامی رئیس خانواده، رهبر، قاضی و غیره باید مرد باشد نه زن. در آذربایجان دولت اشغالگر و مردان حجاب را بر زنان تحمیل کردند. دولت و مردان زنان را خانه نشین کرده و حق اشتغال را از زنان گرفتند. متاسفانه زنان اذربایجان کالایی بیش نیستند و مانند اجناس خرید و فروش میشوند. زنان آذربایجان در گوشه خانه کار طاقت فرسا و بچه داری میکنند و در آشپزخانه غذا درست میکنند بی آنکه دستمزدی دریافت کنند. زنان بعنوان نیمی از جمعیت آذربایجان از کار و فعالیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محروم هستند. در آذربایجان قوانین ضد انسانی قرآن، شریعت و سنتهای وحشیانه بر ضد زنان آذربایجانی بکار گرفته میشوند. در این کامنت نمیتوان به بدبختی بی شمار زنان و دهها و دهها ظلم و بیحقوقی دیگر که به زنان آذربایجان تحمیل میشود اشاره کرد.
جنبش ناسیونالیستی و پانترکیستی مرد سالار و ضد زن است و ذره ای به مسئله زن و رهایی زن توجه نمی کند. جنبش پانترکیستی اگر محبت کند زنان را برای شرکت در جنبش ملی دعوت میکند. تعدادی از زنان هم بخاطر حمایت از جنبش ملی و امر ملی وارد سیاست میشوند نه بعنوان فعال جنبش زنان و حقوق زنان.
در آذربایجان جنبش زنان و فمنیستی در کنار و همسو با جنبش ملی قرار دارد چرا که زنان هم تحت ستم ملی قرار دارند. متاسفانه جنبش زنان آذربایجان ضعیف است و زنان آذربایجان هیچگونه تشکل و سازمان مستقل ندارند.
7 - خانم شریفه شما قصد آسیب شناسی جنبش ملی آذربایجان را دارید و مقاله شما به همین عنوان است. من هم مانند خیلی ها از اقدام شما خوشحال شدیم. من متذکر شدم که آسیب شناسی نشان دادن معلولها نیست

ادامه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

چند نکته در مورد جوابیه خانم شریفه جعفری
--------------------------------------------------
خانم شریفه، از جوابیه شما به کامنت های من بسیار تشکر میکنم.
در جوابیه شما مواردی توجه مرا جلب کرد و بهتر دانستم توضیحاتی کوتاه بدهم.
1 - در مقدمه جوابیه نوشیتد که :"ابتدا باید یادآور گردم که نوشته مذکور بسیار آشفته، متناقض و نشانگر حس دستپاچگی و استرس بسیار بالای نویسنده بوده است"
شریفه خانم، من هیچ مقاله ای در نقد نوشته شما ننوشتم. من هم مانند بقیه دوستان در زیر نوشته شما سه یا چهار کامنت کوتاه نوشته بودم. اگر دقت کنید بخشی از این کامتنها در نقد دیگر کامنت نویسهای پانترکیست بود و ربطی به نوشته شما ندارند. دوستان نویسنده ایران کلوبال زحمت کشیدند و کامنت های پراکنده مرا جمع آوری کرده و در یک جا منتشر کردند به همین جهت در هم و برهم به نظر میرسند. در

هر حال ممنون از محبت دوستان که این کامنتها را در یک جا منتشر کردند. ولی چشم حتما تلاش میکنم انشا نویسی و آئین نگارش من بهتر بشود.
2 - در بند یکم جوابیه، شما مرا متهم کردید که من جنبش و حرکت ملی آذربایجان را جنبشی مرد سالار و ضد زن معرفی کردم.
شریفه خانم این واقعیت ندارد من جنبش ملی آذربایجان را مرد سالار و ضد زن معرفی نکردم بلکه من فقط جریان ناسیونالیستی- پانترکیستی را مردسالار و ضد حقوق زنان معرفی کردم.
جمله من چنین بود: "جنبش ناسیونالیستی - پانترکیستی در آذربایجان نه تنها ضد دمکراتیک و فاشیستی است بلکه کاملا جنبشی مرد سالار است"
شما می دانید که در آذربایجان و جنبش ملی و دمکراتیک آذربایجان جنبشهای مختلفی مانند جنبشهای چپ، سوسیالیستی، سوسیال دمکراسی، پانترکیستی، ناسیونالیستهای میانه رو آذربایجان محور و غیره نقش و حضور دارند. من در بحث مورد نظر جریان و جنبش ناسیونالیستی پانترکیستی را مرد سالار مورد خطاب قرار دادم. آیا به نظر شما چنبش جریان پانترکیستی همان و مترادف با جنبش ملی آذربایجان است و یا بر عکس، یعنی آیا جنبش ملی آذربایجان جنبشی پانترکیستی و فاشیستی است؟؟ هرگز، جنبش ملی آذربایجان بسیار وسیع تر از یک جنبش خاص یا یک جریان سیاسی و ایدئولوژیک خاص است. شما نمی توانید جریانات سیاسی و ایدئولوژیک دیگر را که نقش بزرگ و تاریخی در جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان دارند رد و انکار کنید.
3 - من در کامنتی "اکثر فعالین و روشنفکران را کم سواد و بیسواد سیاسی" نامیده بودم. و شما در بند دوم جوابیه به آن اعتراض کردید و بر این باور هستید که من اشتباه میکنم و آنها سواد سیاسی هستن. قبلا هم تعدادی از بیان این واقعیت رنجیده بودند. من قبلا در کامنتی مجزا بطور مفصل چواب دادم که نه تنها اکثر فعالین پانترکیست بلکه اکثریت مردم و تحصیل کرده های ایران (از رهبر تا مردم عادی )بخاطر پایین بودن استانداردهای آموزشی در تمامی زمینه ها کم سواد و یا بی سواد هستند. بطوریکه بیسوادی سیاسی بدترین نوع بی سوادی است. من در آن کامنت توضیح داده بودم که نه تنها اکثریت مردم و پانترکیستها بلکه روشنفکران چپ و سوسیالیست هم از درد بیسوادی سیاسی رنج میبرند. بی سوادی سیاسی ربطی به سن و سال، تجربه و تحصیلات عالی در رشته های علمی مانند قیزیک و شیمی و پزشکی و غیره ندارد. خیلی ها تحصیلات عالی دارند و دو سه مدرک لیسانس و دکترا در جیب دارند ولی ذره ای سواد سیاسی ندارند.
4 - شما در بند یا مورد سوم جوابیه نوشتید که من نوشته شما را به ایدئولوژی اسلامی ربط دادم. همانطوریکه در بالا اشاره کردم من در یکی از کامنتها به کامنت پانترکیستی چنین جواب دادم: "پانترکیسم بمعنای اتحاد دمکراتیک و داوطلبانه کشورهای تورک نیست. بلکه هدف پانترکیسم و تورانیسم ایجاد جامعه اسلامی در سراسر جهان توسط "نژاد برتر" تورکها و برهبری ترکیه است"
شاید بدانید که بنیان تفکر و ایدئولوژی پانترکیسم سه چیز است: 1- برتری نژاد تورک 2 - اسلامگرای افراطی (از نوع داعشی و طالبانی) 3 - ملی گرایی افراطی
این کامنت در رابطه با شخص دیگری بود و ربطی به نوشته شما نداشت. حال شما اگر مدافع جریان پانترکیستی و بوزقورد باشید نمی توانید اسلامگرا نباشید و شعار های لائیک و سکولار شما مثل رعد و برق در یک لحظه محو خواهند شد.

5 - شما در بند چهارم جوابیه نوشتید: "دعوت از بنده برای ایجاد و یا مشارکت در حرکت های فمنیستی و دست کشیدن از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی در حرکت ملی آذربایجان."
شریفه خانم من هرگز از شما نخواستم از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی در حرکت ملی آذربایجان دست بکشید. شما به نوشته یا دعوت من دقت کافی نکردید. من نوشته ام را کپی و پست میکنم. من چنین نوشتم" ای کاش خانم شریفه در جنبش فمنیستی و جنبش مستقل زنان

ادامه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام الیکیم
آقای اسامه به نقل نوشته اید (هیچ کلمهٔ ترکی (اصیل) با حرف “ر” شروع نمی‌شود )
کاملا صحیح است البته در اول کلمه بیگا نه نه در جاهای دیگرکلمه خودی مثال بورا اینجا اورا انجا یءر ییر زمین قار برف
کلمات خارجی با اضاقه کردن او در کلمه روس میشود اوروس و یا ای مانند روان ایروان

نوشته شده توسط: فانون

خانم ژاله گرامی،
چپ ضعیف شده ولی شکست نخورده. این بخشی از گفتمان نئولیبرالیسم است که میخواهد تز باصطلاح «شکست کامل» چپ را در ذهنها جا بیندازد. ببینید، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا آقای برنی ساندرز با شعار سوسیالیسم به میدان آمد و در مدت کوتاهی دهها میلیون طرفدار جمع نمود. به عقیده صاحب نظران، ترامپ میلیاردر در برابر ساندرز سوسیالیست نمیتوانست شانس موفقیت داشته باشد ولی جناح راست حزب دمکرات کارشکنی نمود و ساندرز را به نفع هیلاری کلینتون از صحنه خارج کرد. تا همین 10-15 سال پیش هیچ سیاستمداری نمیتوانست در فرهنگ عقبمانده آمریکا واژه سوسیالیسم را بر زبان آورد و زمینگیر و منزوی نشود. ولی اکنون شرایط فرق کرده و بیش از 40 درصد جوانان آمریکایی طالب سوسیالیسم هستند. هرچه اختلاف طبقاتی بیشتر میشود، طرفداران سوسیالیسم نیز بیشتر خواهند شد. سوسیالیسم این بار

سوسیالیسم این بار از دل آمریکای جهانخوار سر بیرون خواهد آورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

یک عده مبلغان رژیم همیشه درصحنه، برای مردم ایران نسخه پیچیدند و انتخاب از مابین داعش و الکایدا رژیم، یک شیاد و جنایتکار( الکایدا ) را توصیه میکنند ، چون به نظر این حضرات که در کشورهای غربی زندگی میکنند ؛مردم ایران شایسته حکومت اسلامی است و به جنایتکاران عربده کش رای ندهید و به جنایتکار کم عربده کش رای بدهید!

نوشته شده توسط: Anonymous

""" جاده ابریشم و ژئوپلتیک جدید """ اگر قرن ۲۰ بیستم، قرن " ادغام اقتصاد چین، در اقتصاد جهانی‌ "" بود، قرن ۲۱، قرن "" ادغام آسیای مرکزی و آسیا "" در اقتصاد جهانی‌ خواهد بود، مشکل اتحادیه اروپا با " جاده ابریشم " همان مشکلی‌ است که این " اتحادیه پیر و فرتوت " با ترکیه دارد. با ورود " چین، ترکیه " به مدار کشور‌های توسعه یافته، و " تحصیل تکنولوژی پیشرفته، اروپا و یورو با ارزش بالای کارنسی " توان " رقابت با کشور‌های نو ظهور " را نخواهد داشت. ترکیه نقش اصلی‌ را در ادغام آسیای مرکزی با جاده ابریشم بازی خواهد کرد. مشکل دوم اروپا " نزدیکی‌ تجاری آمریکا و چین " است که به ضرر اورپا وارد میدان شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-
بفکرم شماقاطی کردید.بجای نقد یایک تحلیل علمی عرب راوصل تورکان واردوغان ونظربایف وو..کرده وعقده افشانی نمودید.
مردم آزربایجان وعرب وکوردغیرزیاده خواه وبلوچ وتورکمن دیگردرزمان عهدبوق زندگی نمی کنند.
حتی درپنج سال پیش هم نیستند.اکنون درعصرمدنیت وبروززندگی میکنند.
اکنون دوران شاهنامه وتیمورلنک وشاه وشیخ هم نیست.
اگرنتوانی باعصرهماهنک باشی بدان که اوتی.
انترنت وتلگرام ودیگرتکنولوژی وآشنایی باآنهاحرف اول رامی زنند.
اگردیربجنبی دیگران جای توراگرفته اند.
کسی که این هانبیند باکبک سربه برف کرده فرقی ندارد.سعی نکن خودرابخواب زده وفکرکنی همه مثل توفکرمیکنند.

س

نوشته شده توسط: اسامه

چکیده جمعبندی تاریخ مبارزات عرب این جمله است :"به ناموس ام فحش بده اما به صدام فحش نده

البته شما اصولا خیلی بیش فعال هستید :
تقریبا تمام این برادران اذربایجانی نسبی از اعراب دارند: کامنت های لینک زیر را بخوانید

http://www.iranglobal.info/node/59400

نوشته شده توسط: اسامه

جناب پیروز :
حق پاسخ گویی هم برای ما و هم سایر تورکان کاملا محفوظ است
شما هم بهتر هست این قانون را برای خودتان کاربردی کنید:
با هرکس درست مثل خوداش سخن بگو

نوشته شده توسط: اسامه

دکتر انزابی ادعا میکند:

این عقب ماندگی خودشان را که اساسا زبان فارسی ناقص با فعل کم مسببش است
من 5000 فعل فارسی را در لینک زیر میگذارم و از ایشان استدعا دارم تنها و تنها 100 تا فعل تورکی بسیط بنویسند که همه بدانند زبان تورکی ایشان حداقل 100 تا فعل بسیط دارد

تعداد پنج هزار فعل بسیط فارسی را در کتاب زیر دریافت کنید

http://ia600304.us.archive.org/2/items/AListOfPersianVerbs/bashiri1.pdf

http://azargoshnasp.com/languages/Persian/bashiri1.pdf
کاملا نادرست فرمودید زبان ترکی حتی 100 تا فعل بسیط هم ندارد و تقریبا همگی افعال زبان تورکی مصدر جعلی اند

ﺑﯽ ﻗﺎﻋﺪﮔﯽ ﻫﺎﯼزبان ﻫﻤﮕﯽ ﺍﺯ ﺑﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯽ ﺍﺻﻮﻻ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﯼ ﺗﺼﺮﯾﻔﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻟﺘﺼﺎﻗﯽ ‏(ﭘﺴﻮﻧﺪﯼ ‏)ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ! ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻦ ماضی ساده و ﻣﻀﺎﺭﻉ , و اینده ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯽ ﺍﺻﻼ ﺟﺪﺍ ﻧﺸﺪﻩ و وجود ندارد ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻗﺎﻋﺪﻩ ﯾﺎ ﺑﯽ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
اگربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که بسیاری از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛ اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر شما افعال ترکیبی جعلی فرهنگستانی را به عنوان فعل ساده معرفی می کنید درحالی که قاعده ای با نام واژه + مک و واژه +ماق در زبان تورکی اصلی وجود ندارد و یک قاعده مندراوردی است
اگر فکر میکنی غیر از این است اینها از جمله مصادر بیسیط تورکی اند (یاز- گلم - گلد و....) تنها 100 فعل مثل اینها بنویس که ماق و مک نداشته باشند
حالا شما چجور در زبان کاملا التصاقی تورکی واژه سازی به صورت :... مرکب از صفت و اسم، صفت و فعل، اسم و اسم، اسم و فعل، پیشوند و اسم و فعل و پسوند و ... میکنید که ابدا از قواعد زبان پسوندی تورکی نیست جای سوال بسیار دارد
چون همه این ها که شما نوشتید از ویژگی های زبان های تصریفی و پیوندی است نه زبان تورکی التصاقی
اتفاقا افعال در تورکی که مصدر بسیط هستند به شدت در کاربرد در جمله بیقاعده اند طوری که در یک نوشته از یک جمله به جمله دیگر فرق میکنند
بن یا واژه یا پسوندهای غیر مرکب که به نظرتون باعث با قاعدگی زبان ترکیه بایدبه سختی به ریشه کلمات پیوند داده شوند!در زبان فارسی (تمام زبان های ترکیبی)پسوند یا بن به دنبال هر کلمه ای که بیاید در شکل و تلفظ آن هیچ تغییری نمی آید، حال آنکه در زبان ترکی و البته تمامی زبان های التصاقی(پسوندی) مثل مغولی بسیاری از بن یا پسوندها بر اساس حروف ریشه کلمه، به چهار یا هشت شکل مختلف تغییر شکل می کنند. مثلاً فعل کمکی "است" که در زبان فارسی یک کلمه مستقل است، در زبان ترکی به صورت بن پسوندی به هشت شکل مختلف تغییر شکل می کند، قرار ذیل:
این شیشه است: بو جام دِر
این سنگ است: بو تاش تِر
این چوب است: بو اودُن دُر
این پنبه است: بو پامُک تُر
این آهن است: بو دمیر دِیر
این فولاد است: بو چَلیک تِیر
این ذغال است: بو کومور دُور
این شیر است: بو سُوت تُور
و کلمه "هستید" به صورت پسوند به چهار شکل ذیل تغییر شکل می کند:
شما محترم هستید: سیز سایگِلِه سِنِز
شما مسافر هستید: سیز یولجُه سُنُز
شما شاگرد هستید: سیز اورَنجی سِینِیز
شما راننده هستید: سیز سوروجو سُونوز
چنین بن یا واژه یا پسوندهای در زبان ترکی فراوان وجود دارند که بر اساس ریشه کلمه به چهار یا هشت شکل مختلف تغییر شکل می کنند!
نوشته شده توسط: اسامه

تو تنها یک پرسش را پاسخ بد درباره توکی بیشتر پیشکش ات :
در کتاب ترکی هنر است، اسماعیل هادی، انتشارات احرار، تبریز، ۱۳۷۴ نوشته :

هیچ کلمهٔ ترکی (اصیل) با حرف “ر” شروع نمی‌شود. گویا در قدیم واج “ر” در زبان تورک ها وجود نداشته چنانکه برای سهولت تلفظ کلماتی (غیر ترکی) که با این حرف آغاز می‌شود، معمولاً به اول آنها حرف “الف” می‌افایند د؛ به عنوان مثال در نواحی مختلف ترک‌نشین ایران، رضا به صورت ایرضا، روس به صورت اروس و رشته به صورت اریشته ادا می‌شود. بر این اساس احتمالاً کلمهٔ ترکی اروج به معنی روزه، در اصل شکل تغییر یافتهٔ کلمهٔ فارسی روزه است. در قدیم کلمهٔ روز در زبان فارسی به صورت روج هم بیان می‌شده است؛
خب حالا که در زبا تورکی "ر" وجود ندارد خود این واژه تورک که در ساختار اش "ر" دارد متعلق به کدام زبان است
همه منتظر پاسخ شما که داری برای این واژه یقه پاره میکنی هستیم

هارولد لمب این واژه را اینجوری ریشه یابی کرده :
«تُرک» یک واژه از زبان ماندارین چینی و برگرفته از واژۀ «توکی» به معنی سگ ولگرد است.(کتاب تیمور لنگ/ نوشته هارولد لمب/ مبحث ترکان/ صفحه 313تا315)

بقیه منابع درباره نداشتن "ر" در تورکی
- دیوان لغات الترک، محمودبن حسین بن محمد کاشغری، ترجمه و تنظیم و ترتیب الفبائی دکتر محمد دبیرسیاقی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۵

فرهنگ ترکی فارسی، محمد کانار، انتشارات شیرین، تهران

در باره نگارش زبان ترکی (بهزاد بهزادی)
1- در تورکی هیچ حرفی با "ر" اغاز نمیشود چون این واج در تورکی اولیه و سره مطلقا وجود نداشته حتی همین حالا هم هیچگاه اول واژه قرار نمیگیرد این ربطی به قلم من و دهان شما ندارد که چی از ان میتراود
همان طور که واج"ث" در فارسی نیست و هر کلمه ای که با "ث" اغاز شود بدون شک عربی است اگر بخواهیم استدلال شما درباره "ر" را بپذیریم پس باید با وجود واژه هایی مثل "کیومرث" و "طهمورث" بنویسم واج "ث" فارسی است در حالی که هیچ کجا چنین چیزی پذیرفته نیست
سخت بودن تلفظ "ر" در تورکی از این هم بدتر است چون حتی اغاز واژه هم نیست و نمیتواند اغاز واژه باشد
واج در زبان‌شناسی کوچک‌ترین جزء مشخص کلام است و جایگزینی آن با واجی دیگر تفاوت معنایی ایجاد می‌کند. واج‌ها کوچک‌ترین واحدهایِ آوایی مستقلی هستند که به کمک آن‌ها تکواژها ساخته می‌شوند (یک یا چند تکواژ تشکیلِ یک واژه می‌دهند
حالال تورکی که هیچ تکواژی با واج "ر" اغاز تشکیل نمیدهد
هر اجتماعِ زبانی، خواه صورتِ نوشتاری برای زبانِ خود داشته باشد یا نه، از شمارِ معدودی از واج‌ها استفاده می‌کند که الزاماً مشابه واج‌هایِ زبان‌هایِ دیگر نیستند. از دیدگاهِ زبانشناسی همه زبان‌ها واجی هستند. یعنی واج‌هایِ هرزبان قابل تجزیه و توصیف هستند و از تجزیه و تشخیصِ آنها تعدادِ واقعیِ واج‌هایِ آن زبان در یک مقطعِ زمانیِ مشخص، تعیین و روشن می‌شوند.
البته تلفظ واج‌ها نزد همهٔ گویش‌وران یک زبان لزوماً یکسان نیست، با این حال این تفاوت‌های تلفظی به معنی وجود دو واج نیست. مثلاً [w] و [v] در زبان فارسی از لحاظ واج‌شناختی معادل‌اند، چرا که هیچ دو واژه‌ای را (مسلماً با معنای متفاوت) نمی‌توان یافت که در آنها تفاوت تنها در [w] و [v] باشد.
اما این درباره حرف "ر" در تورکی صادق نیست چرا ؟؟؟

برای سهولت تلفظ کلماتی (غیر ترکی) که با این حرف آغاز می‌شود، معمولاً به اول آنها حرف “الف” می‌افایند د؛ به عنوان مثال در نواحی مختلف ترک‌نشین ایران، رضا به صورت ایرضا، روس به صورت اروس و رشته به صورت اریشته ادا می‌شود. بر این اساس احتمالاً کلمهٔ ترکی اروج به معنی روزه، در اصل شکل تغییر یافتهٔ کلمهٔ فارسی روزه است. در قدیم کلمهٔ روز در زبان فارسی به صورت روج هم بیان می‌شده است؛
خب حالا که در زبا تورکی "ر" وجود ندارد خود این واژه تورک که در ساختار اش "ر" دارد متعلق به کدام زبان است
واج در زبان‌شناسی کوچک‌ترین جزء مشخص کلام است و جایگزینی آن با واجی دیگر تفاوت معنایی ایجاد می‌کند. واج‌ها کوچک‌ترین واحدهایِ آوایی مستقلی هستند که به کمک آن‌ها تکواژها ساخته می‌شوند (یک یا چند تکواژ تشکیلِ یک واژه می‌دهند
حالا چرا زبان تورکی از اغاز پیدایش تا کنون هیچ واژه ای با اغاز تک واژ"ر" نساخته است ؟؟؟؟؟
پاسخ خیلی ساده است :
این واجاصولا وجود نداشته که بتواند واژه تولید کند
حتی همین حالا هم تلفظ واج "ر" در اول کلمه برای تورکها بسیار سخت است که برای تلفظ ان را در میان واژه با افزودن به اول آنها حرف “الف” به کار میبرند به عنوان مثال در نواحی مختلف ترک‌نشین ایران، رضا به صورت ایرضا، روس به صورت اروس و رشته به صورت اریشته ادا می‌شود.

نوشته شده توسط: اسامه

جناب صادق تبریزی پاسخ پرسش های ما را در لینک بده یا اصلا سوال دوم را پاسخ بده :
- زبان توکی زبانی جعلی است از ترکیب مغولی بعلاوه عربی بعلاوه فارسی :
کامنت های لینک زیر اثبات شده :
http://www.iranglobal.info/node/59400
56 تا 70 درصد از اذربایجانی ها نژادی عربی دارند:
http://www.iranglobal.info/node/59400
تقریبا همه بنا ها و اثار تاریخی اذربایجان جعلی است:
http://www.iranglobal.info/node/58326

نوشته شده توسط: اسامه

جناب صادق تبریزی عادت کنید چیز هایی هست که نمیتوانید بخورید این در شناخت شما است نه زبان من :
ما فارس ها :
هوا را میدمیم
شیر را مینوشیم
نان را میجویم و بعد میخوریم
سر همدیگر را میبریم
میفریبیم

میهراشیم (دلمان به هم نمیخورد)
میجنگیم
و نوشته ای :میخورد و میخورد و میخورد
نه بزرگوار سعی کن زبان را درست بیاموزی فردا کسی به شما گفت فلان چیز خوردنی هست تو باید بروی بخوری

نوشته شده توسط: اسامه

یک سوال دیگر را هم لطف کرده پاسخ بدهید: که خلفی از این زبان توکی حیران مانده اند

الله اکبر
فارسی: خدا بزرگ است
تورکی : تانری بیوک دیر
تانری = تانگری مغولی = اسمان
بیوک = خروس
دیر = است
ترجمه واقعی زبان تورکی: اسمان خروس است
به زبان عربی از تورکی
الدیک الله
اگر واقعا چیزی جز این است میتوانید این جمله الله اکبر یا جمله زیر را به تورکی یا به فارسی رفع ابهام کنید

نوشته شده توسط: اسامه

درس دوم زبان تورکی:
نام
Ad(ad)
کالبد شکافی
Anat(anatomi)
ستاره شناسی
Astr(astronomi)
بیولوژی، زیست شناسی
Biy(biyoloji)
ادبیات
Edeb(edebiyat)
بومشناسی
Eko(ekoloji)
آمار
Estatistik
کنش
F(fiil)
فیزیک
Fiz(fizik)
جغرافیا
Geo(geografi)
هندسه
Geo(Geometri)
، دستور زبان
Gr(gramer)
شیمی
Kim(Kimia)
پیشوند
Önek(önek)
سیاست
Pol(politika)
روانشناسی
Psk(piskologi)
صفت
S(sıfat)
پزشکی
Tip(tıp)
مردمی
Top(toplumsal)
ارتشی
Mil(askerlikle ilgili)

نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل :
لطف کنید این حیرت زدگان را هم رفع ابهام بفرمایید:

باجا: سوراخ سقف
باجا:پنجره
باجا:پذیرش
باجا:کوشک تلفن
باجا: اتاقک روزنامه فروشی
باجا:سوراخ در هر چیز مثل جای میخ روی دیوار
باجا:غار
باجا:تونل
باجا:چاله
باجا:حفره
باجا:کنده شده
باجا: کانال
باجا: جوی اب
باجا: در(که درب هم میگویند)
یاجا زیرگذر

نوشته شده توسط: اسامه

خب حالا یک پرسش هم ما از جناب لاچین درباره زبان توکی بپرسیم:
فرض میکنیم دانش اموز تورک کلاس اول تحصیل به زبان مادری را اغاز کرده پس از اینکه معلم به بدبختی تفاوت صدا ها را به ایشان اموخت که "ات" را عط ،اط،عت،ئت،ئط،و... ننویسد انگاه اموزش یک جمله اغاز میشود
جمله ای که دانش اموز فارس به راحتی با بدون ابهام میاموزد
1- این اسب است
2-این گوشت است
3-این پدر است
4-این انداختن است
5-اسب ات است
حالا دانش اموز بیچاره تورک باید یاد بگیرد
1- بو ات دیر
2- بو ات دیر
3- بو ات دیر
4- بو ات دیر
5- بو ات ات دیر
ات با فتحه معنی گوشت میدهد از واژه نامه تورکی استامبولی به فارسی با فونوتیک نگاه کردام درضمن معنی انداختن (فعل امر بیانداز) هم میدهد که من ننوشتم که با این معنی تعداد معانی ان به6 تا میرسد

نوشته شده توسط: اسامه

ادامه کامنت قبل:
نکته : در امر حاضر اگر عین الفعل مضارع مکسور بود حرف اول امر کسره می گیرد.
مثال : بَیَعَ یَبیِعُ ( مضارع) یَبیعُ بِع(امر) ....... بِعنَ
مثال : سَیَرَ یسیر( مضارع ) یَسیِرُ سِر(امر)........سِرنَ
نکته : معمولاً آن دسته از فعلهایی که حرف اولشان مفتوح است، فعل امر حاضرند و نمی‌توانند ماضی
باشند .
مثال: کدام فعل ماضی نیست؟
1.قُلنَ 2.بِعنَ 3.خَفنَ 4.سِرنَ
گزینه 3 صحیح است.

2.فعل اجوف در مضارع
1.واوی :اعلال به اسکان دارد و در دو صیغه (6 و 12) اعلال به حذف دارد.
قوم:یَقوُمُ یَقوم یقومانِ .... یَقُمنَ .... تَقُمنَ
2.یایی: مثل واوی صرف میشود و اعلال دارد.


3.فعل اجوف در امر حاضر در دو صیغه مفرد مذکر مخاطب و جمع مونث مخاطب اعلال به حذف دارند.
قُم-قوما-قوموا-قومی-قوما-قُمنَ
سِر-سیرا-سیروا-سیری-سیرا-سِرنَ
خَف-خافا-خافوا-خافی-خافا-خَفنَ
ج)فعل ناقص
1.فعل ناقص در ماضی اگر فعل ناقص بر وزن فَعَلَ باشد، در 3 صیغه جمع مذکر غایب، مفرد مونث غایب و مثنی مونث غایب، اعلال به حذف دارد. امّا اگر بر وزن فَعِلَ باشد، فقط در جمع مذکر غایب اعلال به حذف دارد. ضمناً فعل ناقص بر وزن فَعَلَ در مفرد مذکر غایب اعلال به قلب دارد. امّا فعل ناقص بر وزن فَعِلَ اعلال به قلب ندارد.
مثال:دَعَوَ دعا-دعوا-دَعَوا(دَعَوو)- دعت-(دَعَوَت دَعات)
دعتا-دَعَونَ-دَعَونَ-دَعَوتَ-دعوتما-دعوتم-........
مثال:رَضِیَ رضیا-رضوا(رضیوا)-رضَیت-رَضیتا-رَضَینَ-رَضَیتَ

2.فعل ناقص در مضارع اعلال به اسکان صورت می‌گیرد. یعنی ضمه حرف علّه را حذف می‌کنیم و همچنین در صیغه 3و9و10 اعلال به حذف دارد.
مثال:دعو یدعُوُ یدعو (یدعو-یدعوان-یدعوون یدعون-تدعو-تدعوان-یَدعُونَ-تدعو-تدعوان- تدعون-تدعوین تدعیین تدعینَ-تدعوان-تَدعُونَ)
نکته:فعل مضارع ناقص واوی در صیغه‌های 3و6 و همینطور در صیغه‌های 9و12 ظاهری یکسان دارند که باید در جمله تشخیصشان داد. ناگفته نماند که دو صیغه جمع مونث 6و 12 اعلال به حذف ندارد.
مثال:هدی یهدیُ یهدی‌ (یهدی-یهدیانِ-یهدونَ-تهدی-تهدیان-یهدینَ-تهدی-تهدیانِ-تهدونَ-
تهدینَ(تهدیینَ)-تهدیانِ-تهدینَ)
نکته: فعل مضارع ناقص یایی در دو صیغه 10 و 12 ظاهر یکسان دارند که باید در جمله آن دو را تشخیص داد.

3. فعل ناقص در امر حاضر در دو صیغه للمخاطب و للمخاطبین و للمخاطبه اعلال به حذف دارد.
مثال : تدعو اُدعُ ( امر ) اُدعُوَا- اُدعُوا – اُدعی – اُدعُوا - اُدعُونَ
مثال : یهدی إهدِ ( امر) إهدیا – إهدوُا – إهدی – إهدیا – إهدینَ
مثال : یَشفی إشفِ (امر ) إشفیا –– إشفوُا – إشفی – إشفیا - إشفینَ
مثال : رضی تَرضَی (مضارع) إرضَ ( امر) – إرضَیا – إرضُوا – إرضی – إرضیا - إرضینَ
مثال : یَرمی إرمِ (امر) إرمیا – إرموُ – إرمیِ – إرمیا – إرمینَ

د) فعل لفیف
(1)
1. لفیف مفروق در ماضی: حکم فعلهای ناقص را دارد. مثلاً وَلَیَ صرفش چنین است:
وَلیَ - وَلیا - وَلوا – وَلَت – وَلتا - وَلینَ

2. لفیف مفروق در مضارع: حکم مثال و ناقص را دارد. حرف عله حذف می‌شود و دوم اینکه اعلال به اسکان و اعلال به حذف صورت می‌گیرد.
مثال : ولیَ یَلِیُ (مضارع ) یَلی یَلی– یَلیان– یَلونَ– تَلی– تلیانِ– یلینَ– تَلی– تلیانِ
تَلونَ (تلیینَ ) تَلین – تلیانِ -تَلینَ
3. لفیف مفروق در امر حاضر: اعلال به حذف دارد.(للمخاطب و للمخاطبه و للمخاطبین)
مثال: تَلی لِ لِ-لیا-لوا-لی-لیا-لینَ
مثال:وَقَیَ یَقِیُ(مضارع) یَقی(مخاطب) ق قِ-قیا-قوا-قی-قیا-قینَ
مثال : وَفَیَ یَفِیُ ( مضارع) یَفی (مخاطب ) ف فِ – فیا – فوا- فی- فیا- فین
(2)
1. لفیف مقرون در مضارع: مانند فعل ناقص صرف می‌شود
مثال : رَوَیَ رَویَ رَویَ رَوَیا- رَووا- رَوَت- (رَوَیَتَ )- رَوَنا- رَوَینَ
2. لفیف مقرون در مضارع:حکم مضارع ناقص را دارد. یعنی هم اعلال به اسکان دارد هم اعلال به حذف.
مثال : یَروِیُ یَروی یَروی یَرویان- یَرَوونَ .......
( تَرویون) تروونَ- تَروینَ .......
3. لفیف مقرون در امر حاضر: اعلال به حذف دارد( صیغه للمخاطب و للمخاطبت و للمخاطبه )
مثال: تَروی إروِ (امر) إروِ – إرویا – إرووا –إروی- إرویا- إروینَ
ه) فعل متعل ومهموز: مثل رأی و جییَ (جاءَ)
نوشته شده توسط: اسامه

جناب لاچین :
استیضاح واژه عربی 9 باب استفعال ولی من جور برادران عرب تان را که البته از نسب یکی هستید برای عرب زاده ها میکشم که با زبان پدری شان هم کمی اشنا شوند نسب تان قبلا در کامنت های لینک زیر اثبات شده :
http://www.iranglobal.info/node/59400

استوضح يستوضح استيضاح ليستوضح استوضح
دیگر جز این هم چیزی نیست
باب استفعال داراي هفت معني است:
1 - طلب که معناي غالبي اين باب است مانند استغفر الله (از خدا طلب غفران مي‏کنم)، استنصر (طلب ياري کرد).
باب استفعال در بيان اين معني متعدي است اگر چه از ثلاثي لازم باشد. مانند: استخرجت المعدن (معدن را استخراج کردم).
2 -تحول مانند: استحجر الطين (گل سنگ شد).
3 -مفعول را بر صفتي يافتن مانند: استعظمت الامر (مطلب را بزرگ يافتم).
4 -مفعول را به صفتي متصف کردن مانند: استخلفت زيدا (زيد را جانشين خود قرار دادم).

-تکلف مانند: استجرا (جرات را بر خود تحميل کرد، بزحمت جرات نشان داد).
-مطاوعه مانند: ارحت زيدا فاستراح (زيد را راحت کردم پس او راحت شد).
-معناي ثلاثي مجرد مانند: قر يا استقر (آرام گرفت
در مصدر اجوف باب استفعال مانند باب افعال پس از اين که عين الفعل بجهت اجراء قواعد اعلال حذف شد بجاي آن يک تاء در آخر آورده مي‏شود. مانند: استقوام -> استقامه و از همين قبيل است: استعاذه، استفاده، استحاله و... .
يک مورد استثنائي:
ماده حيي (حيا کرد) چون به باب استفعال رود مي‏توان عين الفعل آن را پس از نقل حرکت آن به ما قبل انداخت و چنين صرف کرد استحي؛ يستحي؛ استحاء.
در نوشته شما نیازی به اعراب گذاری نیست چرا؟
حرف علّه در مصدر سه باب افعال، استفعال و تفعیل ، حذف می‌شوند.
ضمناً در دو باب افعال و استفعال بعد از حرف علّه به آخر آن "ه" می‌آوریم. امّا در باب تفعیل همه فعلهای ناقص بر وزن تَفعِلَه می‌آیند.
*فعل اجوف در مصدر دو باب افعال و استفعال حرف علّه‌اش حذف می‌شود.
مثال:
جَوَبَ اِجواب (باب افعال) اِجابه
جَوَبَ اِستِجواب (باب استفعال) اِستجابه

رَبَوَ تربیو (باب تفعیل) تربیه
رَوَدَ ارواد (باب افعال) اراده
ذَکَوَ تذکیو (باب تفعیل) تذکیه
طَوَعَ اِطواع (باب افعال) اِطاعه
طَوَعَ اِستِطواع (باب استفعال) اِستطاعه

شَوَرَ اِشوار (باب افعال) اِشاره
شَوَرَ اِستِشوار (باب استفعال) اِستشاره

عَوَنَ اِعوان (باب افعال) اِعانه
عَوَنَ اِستِعوان (باب استفعال) اِستعانه

قَوَمَ اِقوام (باب افعال) اِقامه
قَوَمَ اِستِقوام (باب استفعال) اِستقامه

خَیَرَ اِستِخیار (باب استفعال) اِستخاره
-التقای ساکنین :هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرارگیرند که یکی از ان دو حرف عله باشد به دلیل التقای ساکنین حرف عله حذف می شود
حرف عله درفعلهای زیرحذف می شود:
درفعل ماضی اجوف از صیغه للغایبات به بعد حرف عله حذف می شود.مثال: قلن
-درفعل مضارع اجوف دو صیغه ی للغایبات و للمخاطبات اعلال بالحذف دارد.مثال: یقلن - تقلن
-درفعل امرحاضردوصیغه ی للمخاطب و للمخاطبات اعلال بالحذف دارد.مثال: قل - قلن
-حرف عله درفعل مضارع مجزوم اجوف حذف می شود.مثال:لاتقل
معتلات در فعل ثلاثی مجرد
توجه:برای تعیین حرکت حرف اول فعل ماضی اجوف در صیغه 6 به بعد به عین‌الفعل مضارع آن باید توجه کرد. بدین صورت که اگر مضارع ان بر وزن یَفعُلُ باشد، حرکت اولین حرف ماضی اجوف ازصیغه شش به بعد ضمه خواهد شد. اگر عین‌الفعل مضارع ، مکسور و یا مفتوح باشد یعنی بر وزن یَفعَلُ یا یَفعِلُ باشد، حرکت حرف اول ماضی اجوف از صیغه شش به بعد کسره خواهد شد.
مثال:
قَوَلَ یَقوُلُ یَقول قُلنَ (ماضی صیغه 6)
قَوَمَ یَقوُمُ یقومُ قُمن ( ماضی صیغه 6 )
بَیَعَ یَبیِعُ یَبیعُ بِعنَ ( ماضی صیغه 6 )
سَیَرَ یَسیِرُ یَسیرُ سِرنَ ( ماضی صیغه 6 )
خَوَفَ یَخوَفُ یَخافُ خِفنَ ( ماضی صیغه 6 )
نَوَمَ یَنوَمُ یَنامُ نِمنَ ( ماضی صیغه 6 )

نکته: امر حاضر در صیغه جمع مونث و فعل ماضی در صیغه جمع مونث غایب در بعضی از فعلها که عین‌الفعل آنها مضموم هست ظاهری یکسان دارند. بهتر است اینها را در جمله تشخیص داد.
مثال :
قَوَمََََ : 1. قامَ - هن قُمنَ ( ماضی)
2. تَقومُ قُم (امر ) -انتن قُمنَ ( امر )
مثال :
قول 1. قال....... قُلنَ ماضی
2. تَقول قل( امر) ....... قلن ( امر )
مثال :
ذوق 1. ذاق ....... ذُقنَ ( ماضی )
2. یَذوقُ ذُق ( امر )......... ذُقنَ امر
نکته : در امر حاضر اگر عین الفعل مضارع یَفعَلُ بود، حرکت اول فعل فتحه خواهد بود.
مثال: خَوَفَ یَخوَفُ ( مضارع) یَخافُ ( امر) خَف ....... خَفنَ
مثال : نَوَمَ یَنوَمُ ( مضارع) یَنامُ (امر) نَم ........
نوشته شده توسط: Anonymous

با مطالعه تکس هائی در دفاع از خانم شریفه جعفری و در رد و نکوهش شخصی با نام مستعار " ازا" که مطالبی در رد نظرات این خانم نوشته، می توان به عمق افکار ارتجاعی ضد کمونیستی در این تکس ها، پی برد . اینجانب نه خانم شریفه جعفری را می شنتاسم و نه "ازا" را که در رد نظرات ایشان حرف هائی زده است. نکته ای که توجه مرا در تکس های برخی از ملی گراهای آذربایجانی در رد نظرات "ازا"، به خود جلب کرده است، این واقعیت ملموس است که این عناصر ملی گرا حامل نظراتی بغایت ضد کمونیستی و ضد حقایق تاریخی در رابطه با جنبش کمونیستی هستند. برای این افراد ملی گرای آذربایجانی، حمله به کمونیسم چیزی مترادف با تبلیغ و اشاعه نظرات استقلال طلبانه میباشد و این امر واقعا مایه تاسف است . همین کمونیسم بود که برای نخستین بار فریاد خود را در دفاع از ملت های تحت ستم در روسیه تزاری که زندانی برای

ملت های غیر روس محسوب میشد، بلند کرد. همین کمونیسم بود که با مهر تایید نهادن بر اصل حق تعیین سرنوشت ملل، دشمنی بی امان حود را علیه شوونیسم و ستم ملی، برجسته ساخت. بدون اینکه تذکری در باره فعالیت های انقلابی و جان بازیهای کمونیست های آذربایجان در طول صد سال گذشته داده باشم، توجه عمومی را به این نکته مهم تاریخی جلب میکنم که در راس حکومت دموکراتیک آذربایجان که در 21 آذر 1324 شمسی، قدرت سیاسی را در این دیار مبارزه و عصیان در دست گرفت، یکی از کمونیست های بنام آذربایجان یعنی جعفر پیشه وری قرار داشت و خود حکومت فرقه دموکرات آذربایجان، در طول یک سالی که قدرت را در دست داشت ، خط مشی چپ دموکراتیکی را در کلیه فعالیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود دنبال میکرد . معلوم نیست اینهمه ضد کمونیست در درون صفوف جنبش ملی آذربایحان از کحا پیدا شده اند . اگر روزی دری به تخته بخورد و امثال این عناصر ضد کمونیست دارای تمایلات راست بورژوائی، قدرت سیاسی را در آذربایجان در دست بگیرند ، چه به روزگار آزادی و دموکراسی خواهند آورد و چه رفتار ناهنجاری با کمونیست ها و چپ گراهای آذربایجان خواهند داشت.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اسامه قربان این زبان دری برم که تو را چنین عالم زبان خیلی شناس کرده باور کن من با این زبان مبارک که خیلی علمی تشریف دارد هم هوا میخورم هم زمین میخورم هم شیر میخورم هم نان میخورم هم پول میخورم هم سر همدیگر را میخوریم هم دلم به هم میخورد هم میان من و تو بهم میخورد هم ماشین بهم میخورد هم بازی بهم میخورد و میخورد و میخورد و میخورد یعنی دلیل علمی بودن زبان دری در همین است که این همه خارجی توانسته این زبان عقیم را یاد بگیرد و مترجمان دنیا در صف ایستاده اند البته این فعل خوردن یک مثال بود و شما با فعل کردن و میکنم به دریای هنر زبان دری - یا در بدری بیشتر پیخواهید برد آقای اسامه حتما میدانی که زبان دری « فارسی » را زبان عقیم میگویند و تو بخاطر همین است که زبان ناشناس شده ای

نوشته شده توسط: سازاخ

انتخابات در ایران صورت گرفته و آقای احمد جنتی از طرف همه ساکنان ملتهای داخل مرزههای پرگهر زحمت کشیدند و از بین صدها کاندیدای زن و مرد ترک و ثنی و شیعه، دو نفر فارس زبان شیعه مرد را به صلاحدید رهبر و یا به قید قرعه انتخاب فرمودند، دیگر انتخاباتی باقی نمانده تا آزاد باشد یا نباشد، چون مردم باید بین <<حسن کچل >> و یا << کچل حسن>> باید یکی را انتخاب کنند، که اگر نظارت دقیق سازمان ملل هم که باشد، نو الاانور می شود و حقوق بشر هم بطور کامل و صد در صد رعایت شده محسوب خواهد شد،

نوشته شده توسط: سازاخ

انتخابات در ایران صورت گرفته و آقای احمد جنتی از طرف همه ساکنان ملتهای داخل مرزههای پرگهر زحمت کشیدند و از بین صدها کاندیدای زن و مرد ترک و ثنی و شیعه، دو نفر فارس زبان شیعه مرد را به صلاحدید رهبر و یا به قید قرعه انتخاب فرمودند، دیگر انتخاباتی باقی نمانده تا آزاد باشد یا نباشد، چون مردم باید بین <<حسن کچل >> و یا << کچل حسن>> باید یکی را انتخاب کنند، که اگر نظارت دقیق سازمان ملل هم که باشد، نو الاانور می شود و حقوق بشر هم بطور کامل و صد در صد رعایت شده محسوب خواهد شد،

نوشته شده توسط: سازاخ

آقای کرمی و جناب اسامه، حضرت محمد فرستاده خود را به دربار ساسانیان فرستاد،
ساسانیان با توهین به فرستاده و فرستنده وی را با توهین از دربار بیرون انداختند و نامه اش را هم پاره کردند،
عدم آشنائی و درک دیپلماسی باعث شد تا حکومت ساسانی بدست عمر ساقط شود،
وقتی خارزمشاهیان بخاطر عدم درک فرهنگ مذاکره فرستاده و تجار چنگیزخان را کشتند، مغولها هم متقابلا دست به حمله زده و حکومت خوارزم شاهیان را برچیدند
وقتی به سفارت روسیه تزاری حمله بردند، نتیجه اش به انعقاد عهد نامه ترکمنچای و گلستان منجر شد،
باز عدم درک فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک
وقتی به سفارت آمریکا حمله شد،
تاوانش را طی ۳۷ سال با تحریم و جنگ و .... پس داده شد،
وقتی چهار سال پیش به سفارت انگلستان حمله شد،
تمام خسارتش را حتی شیشه های شکسته شده مشروبات الکلی را، مجبور به پرداخت شدید
اینجا هم

فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک نداشتید
و چند وقت پیش که به سفارت عربستان حمله شد، تمام تاریخ دوباره تکرار شد...!!!
بخاطر دگماتیسم می خواهید چقدر خسارت بپردازید، تاریخ برگشته دوباره به سر نقطه شروع، نبود فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک، شما اصولا از پایه بلد نیستید حرف بزنید مخصوصا با جهانیان، یعنی زبان دیپلماسی در زبان و فرهنگ شما تعریف نشده است،
حتی بین پدر و مادر و فرزندان و حتی توی این صفحات مجازی و توی خیابان وقتی ماشینها بهم میخورند، بین همسایه ها و ...
اول می زنید تو سر و کله هم و بعد می روید سراغ قانون !!!
می دانید رمز پیشرفت آمریکا و اروپا در چیست؟ و راز عقب ماندگی شما از کجا ناشی می شود؟ یک مسلمان کنیایی سیاهپوست، حسین اوباما به امریکا مهاجرت می کند و پسرش بعدا می شود باراک حسین اوباما ريس جمهور. ولی شما بیست و چهار ساعته مشغول تحقیر تبار ترک و عرب و تعریف جوکهای یه ترکه بود یه عربه بود یه رشتیه بود و...... هستید.
و بازهم بخاطر عدم آشنائی و درک زبان و فرهنگ دیپلماسی و انجماد فکری با دهن کجی به خواستهای برحق ملتهای تحت ستم مضاعف، زمینه یوگسلاوی ثانی را فراهم می سازید
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام-
وای چقدراین موحدی بی ادب وبی حیاست.
برادرعزیزاگه جنبه نداری بروگاوچرانی.
باورکن اگه یک زمانی افرادی مثل برماحاکم شوندازخمینی واستالین وصدام هاهیتلرترخواهیدشد.
اول برویک کمی ادب ببین بعد بیا داخل جمع .
فکرمیکنی اینجاچاله میدان است؟یاجنگل های ماسل شاندرمن.

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام-
به توهین های آقای موحدی که به آقای ایلیارعزیزکرده بایدتاسف خورد.
برادرم اگرجنبه دیدن نظرات مخالف رانداری دراین سایت هاچیکارداری؟
ادب واحترام به دیگران شخصیت هرکس رامیرساند.
فکرمیکنی چیکاره هستی وآیاباتوهین میخواهی انقلاب کنی؟وای بحال آنهاییکه دنباله روافرادهتاکی مثل توباشند.
درسایت های سیاسی فکرنکن باچاواداربازی وبافحش های آنهابتوانی کاری پیش ببری.

نوشته شده توسط: Anonymous

برای جلوگیری از سوء تفاهم باید از پرانتز استفاده کرد یعنی بشکل " جهادیست سکولار " تا خواننده بداند عنوان مقاله یک طنز است.
پدر کشته را کی بود آشتی . --- گیرم پدر تو بود فاضل ، از فضل پدر ترا چه حاصل ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا در زمان قاجار، آزادی اقوام ایرانی مانند ؛ ترک و کرد و عرب و بلوچ، بیشتر از زمان پهلوی و آخوند بوده ؟
و در زمان فردوسی ، سازمانهای فمنیستی در مغولستان به دفاع از زنان پرداختند ؟
و در زمان کورش و داریوش ، تورانیان دیوار چین و رصدخانه مراغه را با کمک تیمور لنگ ساختند.
در رمان اردغان و علی اوف ونظربایف ، رجب داعشی ، نصف مردم ترکیه را به اتهام کرد و علوی و شیعه و زردشتی و تروریست و کمونیست ، دستگیر و اخراج و فراری داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این جریان اتهام بی سوادی برای من یک تاریخچه ٤٠ ساله دارد اولین بار وقتی توسط ساواک دستگیر شدم بازجوها ما را جوانان بی سواد و بی آگاه خطاب میکردند بعد از روی کار آمدن رژیم ملا ها این توده ای ها در قبال اعتراض ما به همکاریشان با رژیم دوباره ما را متهم به بی سوادی و نا آگاهی متهم میکردند باز دستگیر شدیم و باز شکنجه کران ما را زیر شکنجه متهم به بی سوادی کردند و بعد از سالهای ١٣٦٦ که از تشکیلات ایرانی جدا شدیم و بفکر حق و حقوق ملت آذربایجان افتادیم باز هم ما متهم به بیسوادی و نا آگاهی متهم شدیم منتها تمامی این مدعیان باسواد و آگاه بودن یک وجه مشترک دارند آنهم اینست که با حربه اتهام میخواهند ضعف و نیت سرکوبگری خود را پنهان کنند مثل این آقا عزا _ EZA که ضعف و نا آگاهی خود را زیر پرچم چپ که در واقع از موضع ماورای راست است بیان کرده مثلا یک اتهام پوچ و نا آگاهانه این فرد چنین است که

که نوشته که اصطلاح مانقورت و بوزقورت از تورکیه به ما آذربایجانی ها صادر شده ، عین نوشته حضرات با سواد چنین است « کلمه مانقورت


« کلمه مانقورت که به همراه بوزقورد از ترکیه وارد فرهنگ سیاسی آذربایجان شده است » حال آنکه چنگیز آیتماتوف نویسنده ی نامدار قیرقیزستان در رمان ( روزی برابر یک قرن) برای اولین بار بشکل کتبی از این اصطلاح استفاده کرده و رسول رضا شاعر و نویسنده نامدار آذربایجان بعد از خواند این رمان در زمان شوروی سابق و تاثیر کلمه مانقورت در آثارش و سخنرانی هایش از این اصطلاح بیشتر از همه استفاده کرده و در سالهای اخیر این اصطلاح وارد ادبیات سیاسی تورکیه شده .اما اصطلاح بوزقورت که سمبل تمام ملتهای تورک زبان است و آراز ائل سس خواننده آذربایجانی اهل سولدوز « نقده » در سالهای ١٩٩٥ در کنسرتش در باکو برای اولین بار با اشاره انگشتانش شکل بوزقورت را در میآورد و از شرکت کنندگان میخواهد که آنها هم این کار را بکنند و این عمل بعدا در بین ناسیونالیستهای تورکیه فرا گیر شد .و در ضمن اینرا هم بگویم که بنده طرفدار عدالت اجتماعی هستم
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بنی طرف
بارها در کامنتهایم به شما این نکته را یاداور شده ام هیچ یک از استانهای ایرا خصوصا خوزستان(نه ع ر ب ست ا ن) از نظر قومی یکدست نیست.در اذربایجان و کردستان ترک وکرد قاطی دب بلوچستان زابلی بلوچ قاطی.
در ایران ما فقط یک استان به نام استان فارس با مرکزیت شیراز داریم که از پایتخت فعلی که اتفاقا رهبرش ترک و نصف بیشتر جمعیتش هم ترک میباشد بسیار دور میباشد.زبان فارسی فقط یک زبان مشترک که اتفاقا شما تجزیه طلبها برای انتشار عقاید مخربتان و دل و قلوه دادن به هم خوب بلدبد ار ان استفاده کنیدفقط یک وسیله جهت پیوند تمتم اقوام به هم میباشد.
و اما استان خوزستان مورد مطالبه شما نصف جمعیت ان غیر عرب خصوصا بختیاری میباشد.
حرکت شما قومی و نژاد پرستانه بوده که در صورت اجرا در خوزستان عکسالعمل شدید سایر اقوام خصوصا بختیاریها را در پی خواهد داشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله اقایی بنام eza چیز تازه ای نداشت که خانم جعفری به آن جواب داده بودند . حرکت دمکرات ملی آذربایجان مشکلات و ضعفهایی دارد مانند تمامی حرکتهای سیاسی و با مرور زمان پخته تر و پویاتر خواهد شد و نوشته این آقا و امثال ایشان که جز عصبیت و افکار غیر انسانی چیز دیگری ندارد لایق جواب دادن نبوده و بنظر من هدر دادن زمان و انژی است. من در اینجا میخواهم چند نکته که به ذهنم میرسد بنویسم شاید مفید واقع شود:
1 - حرکت آزادیخواهانه آذربایجان یک حرکت دمکراسی خواهی با تکیه بر پتانسیل ملی آذربایجان میباشد و مانند قبل از 57 و دوران حکومت ملی ایجاد دمکراسی را نه از مرکز بلکه با تکیه بر مردم خود و پتانسیل آذربایجان برای کل ایران میخواهد لذا به نظر بنده و با توجه به افکار عمومی جهان خصوصا کشورهای دمکرات حرکت آذربایجان بایستی همیشه به نام حرکت دمکرات ملی آذربایجان نامیده و فعالین این عرصه در نوشته ها و

بیانیه های خود از این نام استفاده کنند .
2- حرکت دمکرات ملی آذربایجان دوران نوجوانی خود را میگذراند و تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی در پیش است و این حرکت باید برای آینده کادر سازی نموده و نیروهای جوانی را برای آینده پرورش و تربیت دهد. جمهوری اسلامی با این اپو.یسیون شاهنامه خوان و پرستش کنندگان خاک پاسارگاد سرنگون نخواهد شد و این آذربایجان است که آزادی را اول برای ملت خود و بعد برای کل ایران به ارمغان خواهد آورد.
3- از دنباله روی و تعصب کورکورانه شدیدا پرهیز کنیم خصوصا انهایی که ادعای رهبری دارند. رهبر نه با ادعا که در تنور زمان بوجود می آید و کسانی که بجای حرکت دمکراتیک آذربایجان اشخاص را قرار دهند اول به حرکت ضربه میزنند دوم به آن شخص. بایستی به سیاست نگاه حرفه ای داشت نه احساسی زمانی فردی میتوانست این حرکت را جلو ببرد اما الان دیگر نمیتواند و لذا نباید تقلید بر میت مانند مقلدان خمینی و مقلدان استالین کرد و بایستی با نگاه داشتن احترام از آن شخص عبور کرد.
4- در مواجهه با سیاستهای کشورهای همسایه حتی آذربایجان شمالی بایستی منافع ملی آذربایجان جنوبی را در نظر داشت چرا که تا زمانی که سیاست مستقلی در قبال همسایه ها چه اقوام همسایه و چه کشورهای همسایه نداشته باشیم نمیتوانیم حرکت دمکرات ملی آذربایجان را به سر نقطه مقصود برسانیم. به دیگر سخن شدیدا از احساساتی شدن بپرهیزیم چرا که سیاست دنیای احساسات نیست.
5- با عرض معذرت از خانم جعفری به جای جواب نوشتن برای مقالاتی که هیچ ارزش علمی و حقوقی ندارند و فقط عصبیت و نژاد پرستی در آن موج میزند بیایید حقوق و مبانی دمکراسی و طریقه بحث و مجادله را به جوانان یاد دهیم و مقالاتی بنویسیم که آنها بتوانند در مقابل سفسطه بافان از هویت و مرام خود دفاع کنند. البته در بین ما کسانی هم خواهند بود که آرمان آزادی خواهی و دمکراسی خواهی با نشانه های ملی ما را به دشمنی با این یا آن ملت تقلیل دهند ولی ما نباید به این دام بیافتیم ما با هیچ ملتی دشمنی نداریم تا زمانی که حقوق انسانی ما را پایمال نکرده اند و دشمنی ما با افکار شونیستی و فاشیستی فارس محور میباشد که میتواند از زبان یک آذربایجانی هم بیان شود.
6- باز توضیح میدهم که چرا باید حرکت سیاسی آزربایجان را دمکرات ملی بنامییم . چون در این حرکت همه اقشار مردم اعم از سکولارها ، مذهبی ها، چپی ها، فدرال ها، زنان ،کارگران حضور دارند که بعضی از آنها به ملی گرایی اعتقادی ندارند اما به حرکت دمکراسی خواهانه با نمادهای ملی اعتراضی ندارند( البته تا آنجایی که من در دانشگاه بودم) و معتقد بودند که دمکراسیی که مرکز بوجود آورد مانند قلعه حیوانات جرج ارول است که همه با هم برابرند ولی بعضی ها برابرترند.
7- دشمنان حرکت دمکرات ملی آذربایجان تمام سعی خود را میکنند با محلی و محدود نشان دادن این حرکت و با انگ زدن های گوناگون مانند امامان جمعه اردبیل و ارومیه و تهران که علامت بوزقورد علامت شیطان پرستان است و دارندگان افکار پان فارسیستی با گفتن این که این علامت فاشیستهای ترکیه هست میخواهند آذربایجانیان سوکولار و مذهبی مرکز و سایر نقاط ایران را از آن جدا کنند پس بایستی در استفاده از آن احتیاط کرد با اینکه همه ما میدانیم این علامت یک توتم است که ملتی به افسانه یا واقعیت به آن معتقد است و ربطی به مباحث سیاسی ندارد.
امیدوارم زمانی برسد که در ایران همه برابر و آزاد باشند و همه احزاب راست و چپ و استقلال خواه تریبون خود را داشته باشند بدون ترس و واهمه و برای رفاه ملل ایران برنامه ارائه دهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

"" اتمام دو د وره "" ۱- دوره بالا رفتنها منبری شاهنامه پرستان / آخوند‌ها در داخل ۲- دوران بالا رفتنهای منبری چپ‌ها / کمونیست‌ها در کشور‌های کاپیتالیستی خارج، نیروی جوان خسته از این منبرها، به بستر حرکت ملی‌ خواهد پیوست. ما به هیچ لنین / استالینی اجازه نخواهیم داد بالای منبر برود. دشمنان " خلاقیت، نوآوری، توسعه، پیشرفت " با متلاشی شدن ونزوئلا، دچار چنان سرخوردگی خواهند شد که تمام قرس‌های روان گردان دنیا نیز، قادر به کم کردن الام آنان نخواهند شد .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب peerooz ضمن سلام و عرض ادب بنده عاشق زبان مادریم ترکی هستم وبه زبان فارسی و انگلیسی فوق العاده احترام قایل هستم. چون تحصیلات بنده با این دوتا زبان بوده. زبان فارسی زبان بخشی از هموطنان بنده است. هر دو بچه بنده چهار زبان ترکی آذربایجانی-فارسی-انگلیسی وفرانسه را مثل زبان مادری بلد هستند خانم بنده 10 سال معلم یک مدرسه فارسی زبان در مونترال بود و7 سال هم مدیر آن مدرسه بود و بچه های من تا متوسطه در آن مدرسه درس خوانده اند من دوست داشتم تا دیپلم درس به خوانند ولی کشش نداشتند. اگر بنده به زبان فارسی علاقه نداشتم نمی گذاشتم بچه هایم فارسی را یاد به گیرند حتی بنده نه دشمن فارس هستم نه دشمن ارمنی نه دشمن کرد آذربایجان ارمنی دارد کرد دارد کمی فارس دارد آنها مثل ما ترک ها بخشی ازمردم آذربایجان هستند. و باید به اندازه ما ترک ها در آذربایجان حق داشته باشند از همه نظر.

و ایران هم از آن کسانی است که از 150-200 سال به اینطرف در ایران زندگی می کنند. منتها کسانیکه با حقه بازی می خواهند ایران رامال خودشان بدانندوبقیه را مستاجر.دشمن ایران و ایرانی هستند حتی دشمن فارس ها. چون که مملکت را به طرف جنگ داخلی پیش خواهند برد و در نهایت ترک ها وکرد ها وبلوچ ها و اعراب خوزستان ووو با هم متحد خواهند شد بر علیه اینها که با قدرت سزکوب خواهند شد. البته نزاد پرستان آریا نسب اکثرا فرار می کنند و یک عده انسان بی گناه کشته میشوند. من با اینها که دشمن ایران و ایرانی هستند می جنگم. و کوتاه هم نخواهم آمد. بخشی از مردم ایران در آذربایجان ساکنند زبانشان مغولی باشد از نسل اعراب باشند نباشند فارس نیستند وتقریبا 3/7 جمعیت ایران را تشکیل می دهند یا حقوق ملی شان را باید به رسمیت به شناسند یا فرست بدستشان برسد دست به اسلحه می برند و شروع می کنند به جنگیدن چه می خواهند به کنند ترکیه کمک می کند آذربایجان کمک می کند زورشان برایشان نمیرسد. باید فهم داشته باشند و نگذارند کار مملکت به آنجا ها به کشد والا به ضرر خودشان است. و با قدرت سرکوب می شوند در نهایت تارو مار می شوند. بالا ترین خیانت پهلوی ها به ایران کاشتن تخم نژاد پرستی بود. شاد باشید انزابی
نوشته شده توسط: Anonymous

به بى نام
لوايى زنده است و بر عليه پانفارسيسم و همچنين بر عليه بيسوادان چته باز لمپن خواهد نوشت. كسانى كه خود را عين حركت ملى مى دانند آرزوى لوايى ستسزى را به گور خواهند برد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه انتخاب گرایی:
فرمول مذکور، در واقع و از زاویه دیگر فرمول جبهه ی متحد است.
اما حالت انتخابگرا، که توضیح داده شد ، با حالت موجود که یک فعال دارد، چیست وچه تفاوتی دارد؟
- مهمترین تفاوت این است که انتخابگرا « برای مردم چیزی انتخاب نکرده است.»
نه استقلال را، نه فدرالیسم را، و نه راه پرولتاریا و غیره را. در حالیکه فعال موجود اینها را به جای مردم و برای مردم انتخاب کرده است. تضاد بین انتخاب کردن و نکردن.
انتخابگرا تنها نظر شخصی و گروهی خود را که میتواند « استقلال خواهی، فدرال طلبی، حاکمیت پرولتاریا و غیره » باشند
نسبت به شرایط متغیر پیشنهاد میکند . و میتواند با وضعیت های مختلف، راههای مختلف پیشنهاد کند.
او خواسته ی« منجمد»طرح نمی کند.خواسته را با شرایط طرح میکند آنهم به عنوان یک پیشنهاد.

-فرق دیگر، انتخاب گرا، باسیاستی که دارد ، دگماتیک نیست، اما فعال موجود دگماتیک است.

و فرق های زیاد دیگر.
---
بخواهیم حالت فعال موجود را با علائم مذکور در کامنت پیشین بیان کنیم که تفاوتها ی آن با انتخابگرا ، مشخص تر نمودار شوند داریم:
رابطه 1

fa ;fb ,fc ,fd

هر گروه یا فرد ، جدا جدا با خواسته ثابت. F نیروی جمعی گروهها وجود ندارد

رابطه 2

f مخالفfx

یعنی که f ثابت است . و ضعیت عینی و ذهنی ، فاقد متغیر x میباشد. در صورتیکه f=fx باید باشد که نیست.

این رابطه ها، انفراد و تشتت و عدم تغییر، و دگماتیسم را بخوبی نشان میدهند.
---
فرمول

(..F=fx(a.b.c.d ( توضیح در قسمت پیشین)
برای انتخاب گرا مصداق دارد و در مورد فعال موجود صدق نمیکند.

مقایسه ی دو رابطه اول با فرمول بالا، تفاوت و تضاد حالات فعال موجود و انتخاب گرا را واضح بیان میکنند.
و نشان میدهند چه چیزی مورد نیاز و مشکل گشاست. یعنی بر نیازمندی و کارایی فرمول مذکور تأ کید میشود.
(..F=fx(a.b.c.d
حسن و ویژگی مثبت انتخاب گرا fx ( با وضعیت های متغیر) این است که دو نفر « اتوماتیک» در F یا نیروی جمعی -که میتواند جبهه هم باشد- جای میگیرند.
----
هر گروه چه ارتجاعی و چه مترقی ، خواسته ی خود را « راه حل مطلق، حقیقت مطلق» میداند.
اسلام چی، شاه چی، مجاهد، ایران چی و غیره، از سوی دیگر پرولترچی، استقلال چی، فدرال چی و غیره
اما انتخابگرا خواسته اش انتخاب مردم است. راه حل اش هر چه باشد ، نسبی و پیشنهادی و وابسته به شرایط ست. می تواند
نسبت به وضعیت تغییر کند.
اینها تفاوت و تضاد خاصه های فعال موجود و انتخابگرا را نشان میدهند. فعال موجود انتخابش را کرده
و تمام شده است و میخواهد انتخاب خود را به مردم بدهد. او انتخاب گر هدف خود است. اما انتخاب گرا چیزی را برای مردم انتخاب نکرده است. کمک میکند ، پیشنهاد میکند که خودشان چیزی را برگزینند. تفاوت اینها در خاصه ها، سیاست، ائتلاف و اتحاد بسیار است. فعال موجود در جبهه نمی گنجد، اما دو انتخاب گرا اتوماتیک در یک جبهه قرار دارند. انتخاب گرا، صاحب
راه حل مطلق، حقیقت مطلق نیست. برعکس فعال موجود. تضاد بین مطلق گرایی و نسبی گرایی.

مطلق گرایی
تنها راه رهایی، یعنی تنها حقیقت ، یا حقیقت مطلق ، که غیر از آن حقیقتی نیست، و هرچه هست باطل است:« حکومت شاه»، « حکومت مجاهدین» ، « استقلال طلبی»، « فدرالیسم» ، «حکومت کارگری» ووو است.
این ماهیت موجود یک فعال است در گرایشهای مختلف؛ و همه مطلق گرا.
یعنی تنها حقیقت و حقیقت مطلق منم و جزمن حقیقتی نیست.عمل اول و آخرم . و ختم روزگار . و پیام آور واپسین که بعد از من نیز پیام آور دیگری نخواهد آمد.

سئوال اینجاست که « آیا واقعاً آنچه من میگویم حقیقتی ست که غیر از آنهم حقیقت دیگری نیست»؟
در جهانی که محکم ترین قوانین فیزیک زیر رو میشوند ، آیا سخن از تنها راه ، تنها حقیقت، و مطلقیت گفتن در مسایل
« سیاسی اجتماعی » یا جامعه، هیچ ربطی به منطق دارد یا بی منطقی کامل است؟

خوشبختانه ، خیر، حقیقت مطلقی در این مسایل نداریم . و راه حل هم نمی تواند یگانه باشد؛ و از سوی دیگر چگونگی اتفاقی که در آینده روی خواهد داد یا نخواهد داد، چگونه میتواند اکنون به عنوان «حقیقت » پذیرفته شود؛ مگر اینکه به علم غیب باور داشته باشیم.
متاسفانه این حالت درست است و به حقیقت نزدیکتر. که ما « علم غیب داریم و الهام شده که در آینده خواسته ی ما روی خواهد داد. »
از این رو راه ما یگانه است و حقیقت. ضد آنهم خائن است و اله و بئله.

این سرنوشت فعال جامعه ی ماست- منهای آنان که در این دایره نمی گنجند.
مطلق گرایی فعال ما را جوری تسخیر کرده و منطق اش را چنان از کار انداخته که جز باور به الهام و غیبگویی چاره ای ندارد. او برای اینکه خود را خردمند نشان دهد الهام اش را ایمان نامیده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

درود. بهنام عزیز، باور کن آرزوی قلبی من این است که فردای بعد از سقوط جمهوری اسلامی، شما و دیگر مبارزان آزادی وطن را که اکنون دور از وطن در غربت زندگی میکنند، در خاک پاک ایران در آغوش کشم. به امید روز بازگشتتان به میهن منتظر میمانیم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای توکلی لطفا به وضعیت فرهنگ موحدی رسیدگی کنید، اکانت دادید ، وارد شده ، نمی گذارد دیالوگ داشته باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

( بقیه از نظر 1) ( شاه عباس کبیر هم خودش وهم مقام کبیری که شما فارس ها برایش دادید پیش کش شما). این جا لازم می دانم به افتخار دخترم خواهرم خانم شریفه جعفری وتمام خانم های قهرمان ترکان وآذربایجان داستان قاچاخ نبی و هجر را بیان کنم با اشعار زیبا که زیبنده هجر و تمام خانم های اذربایجان است از جمله خانم شریفی. قاچاخ نبی وزنش هجرکه از تفنگ چی های زبده قاچاخ نبی بود ( هم وطنان فارس با پوزش دوست دارم اسم قاچاخ نبی و هجررا آنطور که بین ما ترک ها متداول است بیان کنم) بر علیه فودال ها در قفقاز قیام می کنند و عده ای کشاورزان را متحد کرده هم در قفقاز وهم در آذربایجان جنوبی بر علیه فئودال ها می جنگند. که فئودال نمی توانستند اینها را نا بود کنند. بالاخره توسط یک بازرگان به دو نفر از تفنگ چی های قاچاخ نبی پول می دهند که نزدیکی های نقده در فرصتی قاچاخ نبی را

نزدیکی های نقده در فرصتی قاچاخ نبی را ترورمی کنند بعد از ترور قاچاخ نبی قیام قاچاخ نبی متلاشی می شود وتلفنگ چی های نبی پراکنده می شوند ولی هجر این دو تفنگ چی را تعقیب می کند و هر دو را می کشد روحش شاد: و این هم اشعار نبی و هجر:
بوز آت سنی سر تووله ده باغلارام ( اسب خاکستری شما را دربالای تویله می بندم)
قيزيلدان گوموشدن سنی ناللارام ( می دهم از طلا و نقره به شما نعل به زنند)
اگر منی بو داوادان قورتارسان ( اگر مرا ازاین دعوا خلاص به کنی)
آند ايچه رم سنی مخمل چوللارام ( قسم می خورم به شما مخمل می پوشانم)
قوی سنه دئسينلر آی قاچاخ نبی ( به گذا ر به تو به گویند ای نبی فراری)
هجری اوزونن چوخ قوچاخ نبی ( هاجرت از خودت خیلی قهرمان تر است)
******
نبی نين بوغلاری ائشمه ائشمه دی ( سبیل های نبی پیچ در پیچ است)
پاپاغی گوله دن دئشمه دئشمه دی ( کلاهش از گلوله سوراخ سوراخ است)
نبی نين بوز آتين هچ آت کئشمه دی ( هیچ اسبی نه توانست به اسب خاکستری نبی برسد)
قوی سنه دئسينلر آی قاچاخ نبی ( به گذا ر به تو به گویند ای نبی فراری)
هجری اوزونن چوخ قوچاخ نبی ( هاجرت از خودت خیلی قهرمان تر است)
******
گونده گليب گون اورتانين يئرينه ( آفتاب آمده در مرحله ظهر بودن قرار گرفته)
هجر خانيم قالخیب آتين بئلينه ( خانم هاجر پریده روی زین اسب)
اشرفی مورواری دوزوب تئلينه( سکه طلا و مروارید ردیف کرده در زلف هایش)
قوی سنه دئسينلر آی قاچاخ نبی ( به گذا ر به تو به گویند ای نبی فراری)
هجری اوزونن چوخ قوچاخ نبی ( هاجرت از خودت خیلی قهرمان تر است)
******
قزمت ايسیدی یاتا بولميرم ( زندان گرم است نمی توانم به خوابم)
ایاخدا زنجیریم قاچا بولمورم( در پایم زنجیر است نمی توانم فرار کنم)
بوگون که گونومده گله سن نبی(دراین روزبدم بیا یی ای نبی)
قزمتین دالیسین دله سن نبی (پشت زندان را سوراخ به کنی ای نبی)
قوی سنه دئسينلر آی قاچاخ نبی ( به گذا ر به تو به گویند ای نبی فراری)
هجری اوزونن چوخ قوچاخ نبی ( هاجرت از خودت خیلی قهرمان تر است)
شاد باشید انزابی
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم شریفه جعفری ضمن سلام و عرض ادب: عزیز قیزیم باجیم اللریز آغریماسین سیز قیزلاریمیز آنالاریمیز باجیلاریمز آذربایجانین ملی حرکتنین افتخاری سیز. اولا بنده به روح تمام انسان ها یی که برای دفاع از حقوق انسانی انسان ها جانشان را شرافتمندانه نثار کرده اند درود می فرستم. در راس این ها برای روح تمام انسان ها یی که برای احقاق حقوق برابر و احقاق حقوق ملی در آذربایجان تلاش کرده چه مسلمان چه غیر مسلمان و کومونیست و جانانه جان داده اند درود می فرستم نفرین بر اعدام و کشتار انسان ها. خانم جعفری کومونیست های ایران یک دفعه به خاطر ضدیت با اسلام و اسلحه کشیدن به روی جمهوری اسلامی بشدت سرکوب و متلاشی شده و از تمام حرکت ها در ایران به حاشیه رانده شده اند.بخشی از کومونیست های اذربایجان از حرکت ملی آذربایجان دفاع می کنند که این عزیزان جزئی از حرکت ملی هستند.

بخش دیگرشان به جای برگشتن به گذشته خودشان ونقد کردن از عمل کردشان به دست وپای حرکت ملی آذربایجان می پیچند چون هر حرکتی انجام به گیرد باید به اسم این آقایان تمام بشود و الا دشمنی کرده و سعی خواهند کرد این حرکت را به زمین به زنند . چرا از خودشان نمی پرسند ازتمام محبوسین حرکت ملی آذربایجان یک نفر کومونیست نیست. چرا بر علیه روش انتخابات ریاست جمهوری که ریاست خمهوری ها تماما بعد از انقلاب فارس بودند مطلب نه می نویسند. چرا بر علیه اشغال 20% خاک جمهوری آذربایجان و کشتار زن و بچه های بدون دفاع توسط ارامنه یک مطلب نمی نویسند. چرا از آتا ترک و دولت عثمانی تشکر نمی کنند که با شکست دادن متفقین و کوچاندن ارامنه از شرق ترکیه به غرب ترکیه نقشه متفقین را نقش بر آب کرد. که قرار بود بعد شکست دولت عثمانی در شرق ترکیه یک ارمنستان دیگری ایجاد بشود وبرای چسبیدن دو ارمنستان شرق ترکیه و قفقاز قرار بود آذربایجان غربی و بخشی از آذربایجان شرقی و بخشی از خاک کردستان به این دوبخش ملحق بشود که ارمنستان بزرگ ایجاد بشود. برای این منظور اورمیه وسلماس توسط ارامنه و متحدینشان آسوری ها اشغال شده بود که در عرض دو روز 25000 نفر از مردم اورمیه را به قتل رسانده بودند که به جلولوخ معروف است. و خوی توسط آندرانیک اوزانیان ژنرال معروف ارمنی ارتش روسیه وارتش ارمنی زیر دستش که در تمام جنگ های متفقین برعلیه دولت عثمانی از جمله در رومانی در بالکان وهمراه باارتش فرانسه ( 20000 نفر از ارامنه مسلح در داخل ارتش فرانسه توسط ارتش دولت عثمانی کشته شدند) می جنگید محاصره شده بود. که مردم آذربایجان به خاطر ضعف احمد شاه مردم از د.لت عثمانی تقاضای کمک می کند. که ارتش عثمانی وارد خاک ایران میشود و آندرانیک را تارومار میکند وآذربایجان را از دست ارمنی ها خلاص می کند. به هر حال اینان هرچه می توانند بر ضد حرکت ملی آذربایجان قلم می زنند. و حرکت ملی آذربایجان را مرد سالار توصیف می کنند و هدفشان ایجاد اختلاف بین مردان وزنان آذربایجان است و توقع دارند با این همه دشمنی که نژاد پرستان فارس آریا نسب با ملت ترک از جمله ترک های آذربایجان می کنند و بخشی از کومونیست ها که در اصل متحد نژاد پرستان فارس هستند مردم خودمان در آذربایجان و ترکیه را رها کنیم و با فارس ها و این کومونیست های ضد ترک متحد شویم . باید عرض کنم مردانی که خودشان را از نظر علم و دانش و هوش بالاتر از خانم ها می دانند فقط چرت و پرت می گویند. چهار نفراز دانشمندان دو دفعه جایزه نوبل برده اند که یکی اش خانم ماری کوری است که اکثر عناصر رادیو اکتیو جدول تناوبی را ایشان کشف کرده است. اما در مورد خانم های آذرباییجان ما قهرمان ها بزرگی ورهبران مقتدری ازخانم ها ی ترک در تاریخ دشته ایم مثل تومریس مثل هجر خانم قهرمان قاچاخ نبی (قاچاق) داستان های زیادی در مورد قهرمانی های قاچاخ نبی و هجرسرزبان ما ترکان آذربایجان است این افتخار مارا بس که سرزمین مان را (آنا یوردی) سرزمین مادری می نامیم بر عکس فارس ها که سرزمین پدری می نامند. اساسا اسطوره ها و قهرمانان ما ترک ها با فارس ها متفاوت است قهرمانان ما ترک ها کسانی هستند که به طرف داری از فقرا و کشاورزان وکارگران قیام می کردند و فقرا را متحد می کردند و بر علیه فئودال ها و پادشاهان می جنگیدند مثل کوراوغلی مثل قاچاخ نبی – هجر- ستار خان-باقر خان-خیابانی- صمد بهرنگی-سید محمد خیابانی-حمید اشرف- نابدل- حنیف نژاد وووووو. به خاطر این فرهنگ غنی انسان دوستانه ودفاع از فقرا است که اکثر جنبش ها در ایران از آذربایجان شروع شده است. ولی بر عکس قهرمانان فارس ها پادشاهان و ستمگران بودند که زمین های مردم را تصرف می کردند ومردم را سلاخی می کردند مثل کوروش داریوش رستم انوشروان عادل ( شاه عباس کبیر هم خودش وهم مقام کبیری (بقیه در نظر 2)
نوشته شده توسط: peerooz

جناب فولاد,
فرمایشات جناب دکتر انزلی در کامنت اخیر شاهد صحت عرایض بنده است. ایشان به فارسی همانقدر علاقه دارند که جناب اسامه به ترکی و تکرار این مطالب را جهت سعادت هموطنان لازم میدانند.

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... وقت آن رسیده است که از دانشمند محترم و زبان شناس جناب اسامه...اسامح...اثامه..اثامح..اصامه..اصامح..عسامه..عسامح..عثامه..عثامح.عصامه..عصامح , سوالی زبانی بپرسیم و این سوال بقرار زیر است. از 144 نوع نوشتن کلمه (( استیضاح )) که بنده حوصله 96 نوع نوشتنش را داشتم ...
استیضاح 2- استیضاه 3- عستیضاح 4- عستیضاه 5- اسطیضاح 6- اسطیضاه -7 عسطیضاح 8- عسطیضاه 9-استیزاح 10- استیزاه 11- عستیزاح 12- عستیزاه 13-استیظاح 14- استیظاه 15- عستیظاح 16- عستیظاه 17- استیذاح 18- استیذاه 19- عستیذاح 20- عستیذاه 21- اسطیزاح 22- اسطیزاه 23-عسطیزاح 24- عسطیزاه 25-اسطیظاح 26- اسطیظاه 27- عسطیظاح 28- عسطیظاه 29- اسطیذاح 30- اسطیذاه 31- عسطیذاح 32- عسطیذاه 33- اثتیضاح 34- اثتیضاه 35- عثتیضاح 36- عثتیضاه 37- اثطیضاح 38- اثطیضاه 39- عثطیضاح 40- عثطیضاه 41- اثتیزاح 42- اثتیزاه 43- عثتیزاح 44- عثتیزاه 45- اثتیظاح

46- اثتیظاه 47- عثتیظاح 48- عثتیظاه 49 اثتیذاح 50-اثتیذاه 51- عثتیذاح 52- عثتیذاه 53-اثطیزاح 54- اثطیزاه 55- عثطیزاح 56- عثطیزاه 57- اثطیظاح 58- اثطیظاه 59- عثطیظاح 60- عثطیظاه 61- اثطیذاح 62- اثطیذاه 63-عثطیذاح 64- عثطیذاه 65- اصتیضاح 66-اصتیضاه 67-عصتیضاح 68- عصتیضاه 69-اصطیضاح 70- اصطیضاه 71- عصطیضاح 72- عصطیضاه 73-اصتیزاح 74- اصتیزاه 75- عصتیزاح 76- عصتیزاه 77- اصتیظاح 78- اصتیظاه 79- عصتیظاح 80- عصتیطاه 81- اصتیذاح 82- اصتیذاه 83- عصتیذاح 84-عصتیذاه 85- اصطیزاح 86- اصطیزاه 87- عصطیزاح 88- عصطیزاه 89- اصطیظاح 90- اصطیظاه 91- عصطیظاح 92- عصطیظاه 93- اصطیذاح 94- اصطیذاه 95-عصطیذاح 96- عصطیذاه .... ..............................................................................................................
96 کلمات دیگری که با « اع....اعستیضاح » شروع میشد را از قلم انداختم.....
آقای زبان شناس و دانشمند محترم لطفآ بفرمائیئد که از این 144 کلمه از نظر املائی کدام صحیح است و چرا......
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سعید گرامی ، شما نشانی لینک را بفرستید، سایت نگاه میکند .

نوشته شده توسط: peerooz

جهت رفع احتمال سوء تفاهم و اسائه ادب نسبت به سرکار خانم شریفه جعفری, باید بگویم که من خوره کامنت ها هستم و اغلب اگر کامنتی جالب بود مقاله را هم میخوانم. من چون در زمینه مقاله ایشان اطلاعات و علاقه ای ندارم مقاله ایشان را نخوانده ام و کامنت من مربوط به کامنت شبحی بود که درباره عرضه کامنت نویسان اظهار نظر فرموده بود.

نوشته شده توسط: lachin

آقای ناصر کرمی.... ژورنالیست مدرن و دموکرات, که ایران را میخواهید به جهنم تبدیل بکنید و تازه گیها می خواهید کشور ترکیه را تکه پاره بکنید , نوشته بودید که ((( شما مردمان تُرک تبار در هر رقم و عددی که باشید، دست آورد شماها، جز نابودی فرهنگ و تمدن یونانی، ایرانی، و رم و ایتالیایی بود و اسلام را جاگزین آنها کرده اید و میکنید، و جهان شرق را در سیاهی و تباهی نشاندید و می نشانید، کار و هنری دیگری از شما ها ساخته نیست. )).. اگر ما ترک تباران جهان شرق را به سیاهی کشیدیم و کار و هنری از دست ما ساخته نیست علی رغم اینکه « لو لاندو» فیزیک دان آزربایجانی که جایزه نوبل را در سال 1962 گرفت و تحقیقات ایشان هنوز در مرکز تحقیقاتی فیزیک ( سرن) هنوز ادامه دارد و یا نیما ارکانی فیزکدان معروف از پدر مادر تبریزی که به کرسی « انیشتن » در دانشگاه ( پرینستن ) نشسته و تحقیقات علمیش را ادامه

میدهد, یک حقیقت تاریخی وجود دارد که کسی نمیتواند آن را حاشا بکند. اگر ترک تباران هیچ چیزی به این دنیا تقدیم نکردند , لااقل شما خودتان بهتر میدانید که وجود و زندگی شما در آلمان به آزربایجانی ها و ترک ها وابسته است به این مضمون که اگر ذخایر زیر زمینی طبیعی آزربایجان مثل ( نفت ), نبود, و هیتلر در جنگ جهانی دوم به این ذخایر چشم داشت و احتیاج نداشت, هیتلر هیچ وقت لشکر معروف 6 که بعد از فتح فرانسه در خیابان شانزه لیزه در پاریس رژه رفت , را در حمله به « استالینگراد» دو شاخه نمی کرد و گردان جنوبی این این لشکر دو شاخه شده را به باکو نمی فرستاد . دوشاخه شدن این لشکر و درایت و با هوشی ژنرال ( ژوکوف ) باعث شد که هیتلر به اولین شکست نظامی را در شوروی دچار شود . پیروزی در استالینگراد چنان در قوت روحی ارتش سرخ ایجاد کرد که آخر به شکست فاشیسم هیتلری انجامید. 95 در صد سوخت ارتش سرخ را , آزربایجان تهیّه میکرد . اگر این منابع طبیعی در آزربایجان نبود , شوروی بر آلمان چیره نمی شد. در این جنگ که بخاطر کلمه (( آریا و آریائی )) که نه مکان جغرافی دارد و نه زمان تاریخی , بشریّت بیش از 50 میلیون قربانی داد , خیلی از آزربایجانی ها کشته شدند تا یک آلمان نو و دموکرات ساخته شود که در ساختار این آلمان جدید , ترک ها باز هم نقشی فعالانه داشتند تا شما و اشخاصی مثل شما به این کشور نو پا مهاجرت کرده و از از دموکراسی این کشور جدید استفاده بکنید تا (( ترک تباران )) را در نوشته هایتان انتقاد بکنید و اعتراف بکنید که «« شکست فاشیسم آلمان هیتلری چیزی را برای شما به ارمغان نیاورده است».. در هر حال ...فعلآ وجود آریائی های 10000 ساله به عهده زمین شناسان بگذاریم . چون که کره زمین یکی از طولانی ترین دوره یحبندان در سراپای تاریخ وجودش را در این سال ها گذرانده بود و شروع به گرم شدن را کرده بود....ییلاق , قشلاق کردن آریا ئیان در 10000 سال پیش در فلات ایران همان ( سردرگمی و گیج ) بودن آریا پرستان را می رساند....
نوشته شده توسط: Anonymous

یک فایل صوتی باارزش در اختیار من هست در صورت تمایل لینک آنرا در همین قسمت نظرها برای آگاهی بزارم؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر به ادبیات این شخص "" eza "" دقت کنید، این شخص نمونه کامل یک " کلی‌ گو " است، اولین مشخصه این افراد این است که "" افکار این افراد، حامل اندیشه نیست ""، چپ و کمونیست ها، هیچوقت حامل اندیشه نبوده اند، بلکه کمونیزم با کشتن "" روحی‌ کار آفرینی ""، یک از بزرگترین دشمنان اندیشه در عرصه سنعت و تکنولوژی بوده است. نفرت از ترک، تکرار مکرّرات، اعلام اینکه کمونیست نیست ولی‌ از از ادبیاتی کمونیستی برای تخریب فعالان ترک استفاده میکنند بیشتر ایشون را یک جامعه شناس تحصیل کرده خارج نزدیک می‌کند. اینها از لشگر کمونیست ها، برای پیشبرد ادبیات نفرت بر علیه ترک‌ها استفاده میکنند.

نوشته شده توسط: peerooz

نمایش سراسر خنده,
شبح ".... اینها هنوز عرضه نوشتن با اسم و هویت اصلی خود را ندارند ...." !!! عرضه ؟ کی؟ من ؟