سالام
اوغلو در رابطه با ادعاهای خرید نفت از داعش ، پوتین را مسخره کرد
گوناز تی وی : نخست وزیر تورکیه رییس جمهور روسیه را مورد تمسخر قرار داد
به گزارش گوناز تی وی نخست وزیر تورکیه پیش از سفر خود به آزربایجان شمالی در فرودگاه اسن بوغای آنکارا به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. وی در رابطه با ادعاهای پوتین در مورد خرید نفت تورکیه از داعش گفت :
این ادعاها مرا به یاد دوران جوانی ام انداخت. دوران شوروی. در آن دوره رهبران شوروی در ابتدا دروغهایی می ساختند و سپس آنرا در روزنامه "پرادوا" و رسانه های دیگر منتشر می کردند. این دروغ آنقدر تکرار می شد که بعدا خودشان هم باور می کردند. به این دروغهای شوروی ، "اراجیف پراودا" گفته می شد.
این (گفته های پوتین) از قماش همان "اراجیف پراودا" است.
نخست وزیر افزود : مرزهای سوریه و تورکیه هم اکنون بدلیل جنگ داخلی و حضور کشورهای گوناگون در آن که به عملیات نظامی زمینی و هوایی مشغولند ، مرزهایی هستند که تمامی جهان آنرا بدقت زیر نظر دارند مگر می شود در چنین مرزی کشوری مانند تورکیه در مقابل دید کشورهای ائتلاف ضد داعش و سایر کشورهای جهان ، از آنجا با تانکر نفت را وارد کشور کند. آنهم کشوری مانند تورکیه که از سال 2013 تصمیم به عملیات علیه داعش گرفت و از ژانویه 2014 اولین حملات خود به داعش را آغاز کرد.
داوود اوغلو ادامه داد : ما مرزهایمان را از همان اول برای آوارگان سوری باز گذاشتیم و از این مرزها میلیونها آواره وارد کشور شدند از سوی دیگر هم تمام تلاش خود را می کردیم تا تروریست هایی که در قالب پناهجو وارد می شوند را نیز
شخصی که با نام «به آلتین» نظر نوشته است در نظر داشته باشد که نه در فضای مجازی بلکه حتی در دنیای واقعی اگر فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی میخواستند از تهدید و ارعاب واهمهای به دل خود راه دهند اکنون حرکتی به نام «حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی» وجود نداشت تا ما با اتکاء و افتخار به آن در اینجا و در هر جایی که نام مقدس «آزربایجان جنوبی» و «ملت تورک آن» میدرخشد در مقابل منسوبین به فاشیسم فارس قد علم نماییم.
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست.»
افتخار من است که یک ناسیونالیست تورک و یک استقلالطلب آزربایجان جنوبی هستم.
لطفاً نگاه نمودن به سایرین از بالای برج عاج را فراموش نموده و اینکه من چه چبز یاد گرفتهام یا نگرفتهام را به خود من وا بگذارید. لطفاً بر زندانی نمودن آموختههای من در سلول انفرادی فاشیسم فارس تقلای بیخود ننمایید.
در حالیکه تحت تاثیر گوناز تی وی و تئوریهای فاشیستی ، ماههاست که تخم راسیسم و تنفر علیه ملیونها انسان قربانی و مظلوم فارس و کرد و ارمنی در اینجا درج میکنی ، هر بار مظلوم نمایی میکنی و خودت را قربانی می بینی ؟ انگار آنتن لازم برای درک دیگران و غیر پان ترک را نداری . بزن تا بکوبیم ! نیرد اول ما اپوزیسیون با تجزیه طلبان است و بعد با داعش و آخوند. تمام جریانات سیاسی ایرانی در سرکوب و متفرق کردن تجزیه طلبان همیشه متحد بوده و خواهند بود . جای ترک در ترکستان است و ایران همیشه کشور اقوام ایرانی بوده . --------------- یانکی گو هووم ! ----------------------
جناب آلبایراق؛ که علیرغم منسوب بودن به تفکر و حکومت صد در صد فاشیستی کمونیسم میخواهی با سنگر گرفتن پشت شعارهای مثلاً دموکراتیک بر علیه ناسیونالیسم تورکی لجنپراکنی و نفتپراکنی نمایی بهتر است از خواب ....بیدار شده و ملتفت باشی دیگر تفکر و حکومت صد در صد فاشیستی کمونیسم با تمام دجالیت خود به زبالهدان تاریخ انداخته شده است. در «آزربایجان جنوبی» هرگز انقلاب کمونیستی آرمانی شما به تحقق نخواهد پیوست. ملیگرایی تورکی از بطن حرکت ملی آزربایجان قابل زدودن نمیباشد چرا که حرکت بر محوریت «هویت تورک» بنا شده است بهتر است شما و سایر گرفتار شدگان در نوستالژی حکومت ضد انسانی کمونیستی بساط خود را در جای دیگری پهن نمایید.
مسئول کامنتها لطفاً بگوید چرا در مقالهای که اینهمه تحقیر و توهین در داخل آن بکار رفته و در ذیل آن نیز نظر سرتاسر تخریبی و اهانتآمیز منسوبین به فاشیسم فارس از قبیل اسماعیل آلبایراق، آ.ائلیار و سایرین منتشر شده است چرا نظر من که بدون هیچگونه توهینی نوشته شده است عدم انتشار خورده است؟ این است ظرفیت دموکراتیک شما که دهان عدهای را جهت تخریب، تحقیر و اهانت باز بگذارید اما با سانسور نمودن نظر اهانت شوندگان دهنشان را مهر و موم نمایید!؟! اینگونه میخواهید فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان در فردای ایران به شما اعتماد نموده و در مسیر هدف مشترکی با شما گام بردارند!؟! شما که ظرفیت چند کلمه حرف حساب را ندارید بهتر نیست که بخش کامنتها را کلاً ببندید و برای خودتان هر چه خواستید بنویسید و دیگران در مقابل متکلم وحده بودن شما فقط نظارهگر باشند!؟! این است تفکر پنهان شده در پشت ژست دموکراتیک شما!؟!
جناب آ.آئليار
اينکه شما معتقدان به «ناسيوناليسم تورکي» را متهم به « ايده لوژي برده داران نوين» ميکنيد شاهکاري است در نوع خودش که فقط از ذهن مغرض شما به بيرون تراوش نموده است. اگر اينطور باشد بايد ناسيوناليسم هر ملتي از جمله «ملت کاتالونيا» در اسپانيا را بايد « ايده لوژي برده داران نوين» در نظر بگيريم. وجود ناسيوناليسمهاي مختلف در بين تمام ملتها حقيقتي آشکار است که انکار آن مثل انکار خورشيد ميباشد.
ايکاش هر کدام از ماها همانگونه که ادعا ميکنيم فقط نظر شخصي خود را بيان مينموديم و به عبارتي پاي خود را از گليممان بيشتر دراز نمينموديم اما مطالب شما نه فقط آغشته با تخريبات، اتهامافکنيها، اهانتها و تحقيرها ميباشد بلکه پايش را فراتر از آن نيز نهاده ميخواهد براي يک ملت بزرگ نسخهي مطلوب خود را بپيچد و به همين خاطر تصور مينمايد مثلاً کسي انتظاري از وي جهت پاسخ به فاشيستها را دارد
شما ميتوانيد تفکر ضد تبعيض و هر نوع تفکري داشته باشد اما انتظار کشاندن حرکت ملي آزربايجان جنوبي به قالب مطلوب ايرانگرايي و فارسگرايي خود و با اين بهانه حمله به ناسيوناليسم تورکي کاملاً عبث است. حرکت ملي آزربايجان جنوبي نه صرفاً «حرکتي ضد تبعيض است»، نه صرفاً «حرکتي ضد خشونت است»، نه صرفاً «حرکتي ضد نژادپرستي است» بلکه ضمن در بر گرفتن تمامي اينها هدف مشخصي دارد و آن به دست گرفتن سرنوشت خودش ميباشد و با هيچ بهانهاي مانند اهداف فرعي مثل ضد تبعيضبودن، ضد خشونت بودن، ضد نژادپرستي بودن نميتوان آن را از هدف اصلياش دور نمود. حرکت ملي آزربايجان جنوبي اينگونه نيست که هر کسي بخواهد آن را به سمت مطلوب خود سوق دهد براي مثال اسماعيل آلبايراق که هنوز در خواب ....کمونيسم تخيلي خود غوطهور ميباشد بخواهد آن را به سمت قالب کمونيستي مطلوب خود هدايت نمايد و شما بخواهيد با تخريب ناسيوناليسم تورکي و با شعارهاي واهي مثل ضد تبعيض و ضد خشونت بودن آن را از مسير استقلالش منحرف نموده و مانع از فروپاشي ايران آرمانيتان شويد.
اگر روزي ديديد در ايران حکومتي آزاد و دموکراتيک ايجاد شده سلام مرا نيز برسانيد ملت تورک آزربايجان جنوبي همانگونه که از جهتگيري اکثريت فعالان آن آشکار است نميخواهد دنبال توهمات راه بيفتد. خودزني امثال شما و اسماعيل آلبايراق نخواهد توانست مانع از فروپاشي ايران عزيزتان شود. گذشت آن روزها که ملت تورک آزربايجان جنوبي به دليل عدم بيداري ملي نسل گذشته فريب حرفهاي قشنگ فاشيستهاي فارس را خورده و خود را قرباني تغيير حکومت از اين «حکومت فاشيست فارس» به آن «حکومت فاشيست فارس» نمود. آن چند نفر انگشتشماري مثل شما و ساير کمونيستها که با قايم شدن پشت نقاب روشنفکري ميخواهند حرکت را به سمت ايرانگرايي سوق دهند کاري از پيش نخواهند برد. تاريخ براي ملت تورک آزربايجان جنوبي درسهاي خود را با تلخي تمام داده است و ديگر نميتواند از يک سوراخ هزار بار گزيده شده و چرخهي باطل آزمودهها را دوباره و چندباره و هزارباره بيازمايد.
اینقدر که آقای دوشوکی دلش برای کردها می سوزد و از آنها دفاع می کند. کردها یکصدم آن دلشان برای ملت بلوچ نمی سوزد
بامسی راست می گوید. کردها هزاران فعال و سازمان و حزب و رادیو تلویزیون دارند. یک روز هم اینها به مشکلات بلوچستان نمی پردازند.
شخصیت های مثل شما در بین بلوچها بسیار کم هستند. پس بهتر است انرژی و وقت خود را صرف بلوچستان بکنید. با این حال از مقاله شما مشخص است که شما به ترک ها توهین نکرده اید و خودتان هم تاکید کرده اید. ولی بعضی از ترک ها تصور دیگری دارد و این باعث سوتفاهم می شود. پس از ایجاد شک و شبهه و سوتفاهم پرهیز کنید و وارد دعواهای دیگران نشوید
سوال؟
آیا این پان ترکیست ها طرفدار شاه اسماعیل صفوی هم هستند؟ شاه اسماعیل صفوی ترک شیعه آذری بود که با امپراطوری عثمانی که شاخصه آن مذهب اهل سنت بود مخالفت می کرد. اکنون که پان ترکیست ها می خواهند به ریشه خود بر گردند آیا مذهب شیعه (که شاخصه ایران است) را رها خواهند کرد یا نه؟
ایران به راحتی می تواند موضوع داعش و حمایتهای ترکیه از داعش را حل کند، دولت ایران اگر مرزهای غرب ایران با ترکیه را بازکند تا صدها هزار و حتی چند میلیون مهاجر افغانی و پاکستانی به امید رسیدن به اروپا به ترکیه وارد شوند آنوقت ترکیه به عنوان مهمترین پشتیبان داعش با یک بحران شدید داخلی مواجه خواهد شد و دست از حمایت از داعش برخواهدداشت.
غربیها اجازه بازگشت افغانها از ایران به کشورشان را نمی دهد و با فشار به ایران برای کنترل شدید مرزهای غربی( برخلاف مرزهای شرقی) و ممنوعیت اقامت مهاجران در استانهای غربی بویژه هم مرز با ترکیه اجازه نمی دهد آنها به اروپا بروند. با ممنوع شدن اقامت مهاجران در غرب کشور عملا سد و دیواری در برابر مهاجران برای ورود به ترکیه و از آنجا به اروپا ایجاد شده است و کسی به این موضوع توجه نمی کند
عقده گشايي از سر نفرت اين جناب پان ... کجا و سخن از خرد و تاريخ و فلسفه کجا، حرف نويسنده ....خواندن و پاسخگويي ندارد، تعجبم از اقاي توکلي و سايت ايران گلوبال در انعکاس اين نظرات .... و عکس العملي و ....اي و بي بنيان واپسگرايان پان است.... دفاع از آزادي بيان، بخاطر آزادي بيان، مثل زدن سنگي بهرسو مي باشد که ممکن است سري را نيز بشکند. آزادي بيان اهل فکر و انديشه و علم و فلسفه و تخصص آنهم براي حل مشکلي و يا مطالبه اي ترقي خواهانه ارزش دارد، والا آزادي بيان آخوندهاي مذهبي و پان هاي قومي، آزادي ترقي خواهانه نيست، دفاع از نيروهاي ارتجاعي و واپسگرا و جنگ افروز و ... است.
درست مثل دفاع غرب و آمريکا از حقوق بشر و دموکراسي در خاورميانه است!!! آنها در شعار دفاع از حقوق بشر و دموکراسي خود عمدتا صادق نيستند و سر مردم منطقه را کلاه ميگذارند، چرا که از حقوق معوقه و آزادي و دموکراسي براي نيروهاي سنتي قومي و مذهبي دفاع مي کنند و نه نيروهاي مدرن و سکولار و مترقي، نتيجه اش معلوم است که بالاکشيدن نيروهاي بنيادگراي فومي و مذهبي و در نتيجه فروپاشيدن جوامع به قطعات هرچه کوچکتر و ... ارتجاعي تر ويرانگر تر و نيازمند تر مي شود. اميدوارم دوستان گردانندهً ايران گلوبال به اين نکتهً ظريف دقت کنند.
سالام
چرا دمیرتاش در مورد سرنگونی جنگنده روس هیچ چیز نگفت؟
گوناز تی وی : رهبر حزب کردی بدلیل رسوایی ، خاموش شده است
به گزارش گوناز تی وی چندین روز از سرنگونی جنگنده روس توسط تورکیه می گذرد با این حال دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلق ها دم بر نیاورده است. او روزها خاموش بود و اطرافیانش دلیل سکوت وی را عمل جراحی عنوان کرده بودند با اینحال وی در مراسم تشییع جنازه طاهر ائلچی رییس کانون وکلای دیاربکر حضور یافت و در آن سخنرانی نمود در حایکه وضعیت وی بسیار خوب به نظر می رسید.
در حالیکه هنوز هم بحران اسقاط جنگنده روس فروکش نکرده است دمیرتاش باز هم در اینباره لب به سخن نگشوده است. این در حالیست که وی تا پیش از این حادثه همه روزه در جلوی دوربین ها حاضر می شد و در مورد مسایل مهم کشور نظر خود را ابراز می داشت.
اما به تازگی در شبکه های اجتماعی ویدئویی از صلاح الدین دمیرتاش منتشر شده است که به سرعت در حال باز نشر است و توجه کاربران را جلب کرده است. در این ویدئو دمیرتاش خطاب به حزب حاکم می گوید که "در مقابل ما(کردها-کردهای سوریه و تورکیه) انگشتتان را به نشانه قدرت حرکت می دهید و ما را می ترسانید در این یک هفته سه بار حریم هوایی تان (توسط روسیه) نقض شده است . یک بار هم به پوتین انگشت سبابه تان را حرکت دهید و او را هم بترسانید ببینیم که آیا قادرید؟
این گفتگوهای دمیرتاش مربوط به گذشته نزدیک است اما در بعد از این سخنان تصویری از کمدین مشهور تورکیه جم ییلماز منتشر می شود که وی را به سخره می گیرد(البته جم ییلماز یم استنداپ چی هست و او را مسخره نمی کرد بلکه از قطعه ای از اجرای وی در این ویدئو استفاده شده است )
به نظر میرسد دمیرتاش هیچگاه تصور نمیکرد که ترکیه جرات اسقاط جنگنده روس را داشته باشد و از این رو شرمگین شده است البته مسئله همکاری کردهای پ ی د سوریه که شاخه ای از پ ک ک هستند با روسیه و رژیم اسد را که از قبل مطرح بود نباید نادیده گرفت.این ویدئو را تماشا کنید .
برای مشاهده ویدئو در یوتیوب اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده ویدئو درفیسبوک اینجا کلیک کنید.
این مقاله باید باب میل آقایان ناصر کرمی و اقبال اقبالی باشد. نگاهی است از چشم یک کرد به ایران. پاسخی است به یک روشنفکر آذربایجانی در بارۀ ایران (ایران خیالی!؟). همه می دانند که ایران را در عالم نظر، اساساً روشنفکران آذربایجانی پروراندند. آین را دست کم می توان گفت که تصویر ایران را در آغاز آن ها ساختند. از آخوندزاده بگیرید تا تقی زاده و کاظم زاده و تربیت و کسروی.
اسماعیل عزیر،
ممنون از لطف و بیان نظرتان،
تلاشهای نقادانه ی شما برای روشن سازی ریشه های استبداد و خشونت در جامعه ی سیاسی ما، و فراهم سازی زمینه های آزاد اندیشی که در نوشته های پر رنجتان به خوبی قابل حس و درک است ، همواره روشنگر تاریکی هایمان بوده است .
من از زحمات شما بهره های فراوان برده ام . از این بابت ممنونم.
نوشته اند « نباید خودم را داخل جنبش آذربایجان ببینم چون ترکیسم یا به قول خود شان « «ناسیونالیسم (ملی گرایی) تورکی» را گویا مانند شما قبول ندارم».
در این ایده اوج استبداد نظری و زورگویی خودنمایی میکند. بدون اینکه روی سخن خود اندیشه کنند سئوال میکنند که چرا من مانند شما ایده لوژی اینان را از سرچشمه های استبداد و خشونت در جامعه ی سیاسی خود می بینیم؟
نمیداند « گؤرونن کنده بلدچی لازم دییل».
آقای محترم جنبش را که یک تلاش عمومی برای کسب زندگی بهتر است ، بر اساس « ایده لوژی » خود ملک خصوصی پدری اش حساب کرده و برایش « وردی-خروجی» گذاشته، باز از من سئوال میکند که چرا ایده لویشان را منشاء استبداد و خشونت می بینم.
چه کنم ؟ چشمم را ببندم ؟ یعنی این هنوز یاد نگرفته « عاشیق گؤردویون سؤیلر؟»
چرای خود را از من می پرسی؟ خودت را بشناس!
به ایده لوژی غولهای دنیا که سیستم برده داری نوین جهانی را هدایت میکنند، « نه» گفته ام ، آقا آمده « ایده لوژی جوجه برده داران ترکیه» را میخواهد برای من قالب کند ، که هیچ ربطی به من آذربایجانی ندارد.
کودکان سیاسی !
در هیچ دوره از تاریخ آذربایجان چنین عقب ماندگی فکری ، چنین استبداد و خشونت، نبوده است که این عجوبه ها تحفه اش را آورده اند.
هامی نی برق توتاندا-بیزی ده جین چراغی توتور!
سلام-نظرآینده ها سال هاست درایران باروش های گوناگون حاکمیت میکند.نوشته گرمارودی رابایدخوب درک کرد.شعاروعوام فریبی به تاریخ پیوسته است.
شرایط ایجادشود زنجیرهای پوسیده صدساله ازهم خواهدگسلد.پس باشعارزندگی کردن نتیجه ایی نداشته ونخواهدداشت.
ملت ما ازسیدجواذطباطبایی هازیاددیده است.ما وملت ما فولادآبدیده شده ایم.
"" مساله بنیادی، ریسک بالای صنعت نفت نیست، بلکه ورود به عصر دوم ماشین است "" تا وقتیکه اقتصاد دانهای جهان سومی، مثل جامعه شناسهای جهان سومی، قادر به درک پیشرفتهای حیرت انگیز در افق انقلاب اطلاعاتی نباشند نخواهند توانست به مرحله "" توانمند سازی "" در ابعاد اقتصادی، علمی، اجتماعی نائل شوند. در مرحله دوم عصر ماشین، این صاحبان نفت و گاز هستند که باید در به در، به دنبال مشتری باشند، لشگر کشی روسیه به سوریه، برای از میان برداشتن صاحبان نفت و گاز به بازار مشتریان نفت و گاز است تا در خیال خام خود، به عنوان تنها فروشنده، در بازار جولان دهند. شما همین ایران را در نظر بگیرید، با صرفه ترین، کم هزینهترین راه انتقال نفت و گاز ایران به بازار اروپا، ترکیه است، در دورانی که جهان وارد " دوران وفور " منابع فسیلی شده، "" حفظ کم هزینهترین راه صادرات نفت و گاز "" میتواند بهترین سیاست نیز باشد، ولی
ایران خودش را "" چون گوسفند قربانی "" دو دستی تقدیم پوتین روسیه کرده است. شاید جماعتی شاهنامه خان تا حالا به این پرسش فکر نکرده اند ولی با "" ناا ملایمات جوی "" خشکی و بی آبی، آیا "" آن قطبی که هم اکنون وارد دوران عصر دوم ماشین شده "" برای کند کردن تخریبات ناا ملایمات جوی، مانع صنعتی شدن آن قطبی خواهد شد که یا هنوز این پروسه را شروع نکرده، یا در اول کار است.
سلام-حتی اگر یک بهایی ویک یهودی صهیونیست بودبازهم خوب کاری کرده است.شماآقای کاوه جویابجای اینکه طرفدار چهارصدهزارکشته مردم سوریه وضدویرانی کشورگری توسط روس ها وایران شئونیست فارس شعوبیه وبشاراسد جنایتکارشده وهردم وساعت یک خبرکذایی نفرت پراکن پیداکرده وبه دیدمردم میگذاری.
دیروزلاله افتخاری نماینده ارتجاعی ترین جناج فاشیستی زنان مجلس ایران نامه ایی به زن اردغان نوشته وهمان اسنادارائه شده (عکس پسراردغان باصاحبان کبابپزی )راسندکرده وفرستاده بودبرایش ولاورف نیزرسمااعلام کردکه پنج تن اسلحه برای پ کا کا فرستاده است.
روس ها چه غلطی درمرزهای ترکیه میکنند.
باورکن درسندسازی راه سایت آذری ها وتابناک وجام جم راپیش گرفته ایی وهیچ فرقی باهم ندارید.
شما ترکها هر مدل باشید باید در نهایت زبان فارسی را قبول کنید. بدون فارسی مهمان نا خوانده هستید. خود را خسته نکنید نه یک ذره خاک می دهیم نه ذره ای امتیاز. هیچ کاری هم نمی توانید بکنید.
لوایی یا آ.الیار هر چقدر می خواهید ناله نامه بنویسید اما چیزی دستتان را نمی گیرد.
مثال دیگر : « خرید-و-فروش» یک « رابطه» ی متقابل بین حسن و حسین است. اما خود حسن یا حسین نیست. ارتباط اشخاص نیست و چیز دیگری ست. تنها یک ارتباط است. که توسط « پول» به وجود آن پی می بریم. اما پول خود رابطه نیست بل « نشانگر» آن است. من با پدرم رابطه ندارم. یعنی چه؟ رابطه پدر یا پسر نیست . یک چیز انتزاعی ست که مثلا با « سلام» به آن عینیت میدهیم.
مشکل شما را درک میکنم. تشخیص مسئله کمی دشوار است چون « رابطه» دیده نمی شود و انتزاعی ست.
علی و ولی آدم اند. می بینیم. اما « انسان» انتزاعی ست . نمی بینیم.
مثال برای درک رابطه: بین کلید برق و لامپ که روشن میشود یک رابطه و جود دارد. و آن همان « جریان برق» است . اما جریان برق نه کلید است و نه لامپ. بل تنها خودش یعنی جریان برق است. که اگر قطع شود یا « رابطه» قطع شود، لامپ روشن نمی شود.
کتاب روی میز است. رابطه ی آنها همان قرار گرفتن کتاب روی میز است.
کتاب در زیر زمین است و با میز رابطه ندارد. نبودن رابطه همان « جدایی» آنها ست. دوری یا نزدیکی دو چیز بهم رابطه یا عدم رابطه را در برخی مواقع نشان میدهد. و جود یا عدم وجود رابطه بین دو چیز ، گاها میتواند با مجموع « مسافت و زمان و انرژی»
احساس شود. رابطه همان پیوند است.
سیستم یک چیز ، عبارت از پیوند یا رابطه ی مخصوص قطعات یا عناصر همان چیز. مانند پیوند مخصوص همه قطعات یک ساعت با هم . که کار میکند. و اگر پیوند قطع شود کار نمی کند.
پیوند گوناگون اند از این رو سیستم های گوناگون وجود دارند. در نظر گیرید دو پیوند را- در ساعت های مکانیکی ، و الکترونیکی. مختلف اند و سیستمهای متفاوت دارند.
در سیستم کاپیتالیستی نیز اگر پیوند ها را عوض کنیم سیستم دیگری به وجود میاید. و این با مرگ آدمها کاری ندارد. تنها خود پیوند ها عوض میشود. سیستم دیگری جای قبلی را میگیرد. این وقتی ست که دموکراتیک باشد و رضایت آدمها برای تغییر پیوند ها حاصل شود. کسی به « زور و خشونت» متوسل نشود. در حقیت « فرهنگ و ابزار پیشرفته» لازم است.
ما مردم ایران فریب دو دو جریان بیگانه پرست دینی و چپی را خوردیم و روزگار امروز ما زائیده هزار سال تبلغ دروغین برای حکومت عهد علی و عدالت و تساوی بود . اکنون باید بدانیم که رحم به دو جریان ارتجاعی سرخ و سیاه خیانت به ملت ایران است . اگر بجای این خیل این یاوه گویان چپی و دینی مردم عادی از هرگوشه کنار این کشور حق تصمیم گیری داشتند وضع ما بسیار بهتر بود.
به نظر من امثال آ. ائلیار بسیار بسیار خطرناک تر هستند برای ایران تا چند پان ترک.
اجازه دهید ترکها هر چه قدر می خواهند شعار بدهند یا توهین کنند. اما نباید به تجار مسلکان یک ذره، تاکید می کنم یک ذره امتیاز داد.
امتیاز دادن یا بدتر فدرالیزم زهر کشنده ایران است. الان زنجانیها تقریبا فارس شدند، اردبیل هم در همان راه. آذربایجان غربی برای کردهاست. کار تبریز را هم طمع تبریزی ها و دریاچه اورمیه خواهد شد.
تا قطع سر مار چیزی نمانده.
شگغت آور است نویسنده مقاله به عنوان یک کرد کسی است که هرگز به یک ملت کرد تعلق نداشته و هرگز تبعه کشوری به نام کردستان نبوده است. جالب است بدانیم که نام ایرانی کردستان با پسوند استان نامی است که کاتبان و دیوانسالاران ایرانی(که وی منکر تعلقشان به ملیت ایرانی است) در دوران سلجوقی به سرزمین این آقا داده است و حالا ایشان یادش افتاده که خودش به یک ملت تعلق دارد و سرزمین ایرانی ساخته اش که حاشیه ای از ایران بوده و اعیادش(مانند نوروز که واژه ای فارسی ونه کردیست)، رسوماتش, عرفانش, موسیقی اش و هنر معماریش همگی ایرانی اند، ولی آنهایی که همه اینها را به او داده اند ملت نیستند و در حال زوالند. به این می گویند روشنفکر از خانه بیزار.
اینکه شما معتقدان به «ناسیونالیسم تورکی» را متهم به « ایده لوژی برده داران نوین» میکنید شاهکاری است در نوع خودش که فقط از ذهن مغرض شما به بیرون تراوش نموده است. اگر اینطور باشد باید ناسیونالیسم هر ملتی از جمله «ملت کاتالونیا» در اسپانیا را باید « ایده لوژی برده داران نوین» در نظر بگیریم. وجود ناسیونالیسمهای مختلف در بین تمام ملتها حقیقتی آشکار است که انکار آن مثل انکار خورشید میباشد.
ایکاش هر کدام از ماها همانگونه که ادعا میکنیم فقط نظر شخصی خود را بیان مینمودیم و به عبارتی پای خود را از گلیممان بیشتر دراز نمینمودیم اما مطالب شما نه فقط آغشته با تخریبات، اتهامافکنیها، اهانتها و تحقیرها میباشد بلکه پایش را فراتر از آن نیز نهاده میخواهد برای یک ملت بزرگ نسخهی مطلوب خود را بپیچد و به همین خاطر تصور مینماید مثلاً کسی انتظاری از وی جهت پاسخ به فاشیستها را دارد
شما میتوانید تفکر ضد تبعیض و هر نوع تفکری داشته باشد اما انتظار کشاندن حرکت ملی آزربایجان جنوبی به قالب مطلوب ایرانگرایی و فارسگرایی خود و با این بهانه حمله به ناسیونالیسم تورکی کاملاً عبث است. حرکت ملی آزربایجان جنوبی نه صرفاً «حرکتی ضد تبعیض است»، نه صرفاً «حرکتی ضد خشونت است»، نه صرفاً «حرکتی ضد نژادپرستی است» بلکه ضمن در بر گرفتن تمامی اینها هدف مشخصی دارد و آن به دست گرفتن سرنوشت خودش میباشد و با هیچ بهانهای مانند اهداف فرعی مثل ضد تبعیضبودن، ضد خشونت بودن، ضد نژادپرستی بودن نمیتوان آن را از هدف اصلیاش دور نمود. حرکت ملی آزربایجان جنوبی اینگونه نیست که هر کسی بخواهد آن را به سمت مطلوب خود سوق دهد برای مثال اسماعیل آلبایراق که هنوز در خواب هپلوت کمونیسم تخیلی خود غوطهور میباشد بخواهد آن را به سمت قالب کمونیستی مطلوب خود هدایت نماید و شما بخواهید با تخریب ناسیونالیسم تورکی و با شعارهای واهی مثل ضد تبعیض و ضد خشونت بودن آن را از مسیر استقلالش منحرف نموده و مانع از فروپاشی ایران آرمانیتان شوید.
اگر روزی دیدید در ایران حکومتی آزاد و دموکراتیک ایجاد شده سلام مرا نیز برسانید ملت تورک آزربایجان جنوبی همانگونه که از جهتگیری اکثریت فعالان آن آشکار است نمیخواهد دنبال توهمات راه بیفتد. خودزنی امثال شما و اسماعیل آلبایراق نخواهد توانست مانع از فروپاشی ایران عزیزتان شود. گذشت آن روزها که ملت تورک آزربایجان جنوبی به دلیل عدم بیداری ملی نسل گذشته فریب حرفهای قشنگ فاشیستهای فارس را خورده و خود را قربانی تغییر حکومت از این «حکومت فاشیست فارس» به آن «حکومت فاشیست فارس» نمود. آن چند نفر انگشتشماری مثل شما و سایر کمونیستها که با قایم شدن پشت نقاب روشنفکری میخواهند حرکت را به سمت ایرانگرایی سوق دهند کاری از پیش نخواهند برد. تاریخ برای ملت تورک آزربایجان جنوبی درسهای خود را با تلخی تمام داده است و دیگر نمیتواند از یک سوراخ هزار بار گزیده شده و چرخهی باطل آزمودهها را دوباره و چندباره و هزارباره بیازماید.
نه جانم، کاپیتالیسم همان انسانهای طرفدار سرمایه داری نیستند. انسانهای طرفدار سرمایه داری افراد هستند ، اما کاپیتالیسم یک « سیستم» است سیستم یا « مجموع روابط گوناگون» افراد نیستند بل تنها « روابط» اند. مثال بزنم :
- « Windows» یک سیستم است ، یا « مجموع روابط گوناگون» است ، فرض کنیم تشکیل شده از « 0 -1» ؛ اما خود « کامپیوتر» ، یک شی است . وقتی ویندوز را عوض میکنیم یا نابود میکنیم یعنی پاک میکنیم ، مثلا سیستم Linux به جای میگذاریم دیگر خود کامپیوتر را که با چکش خرد و نابود نمی کنیم. فرض کن کاپیتالیسم ویندوز است و فرد همان جسم و شی کامپیتوتر.
در انترنت کلمه ی سیستم و کاپیتالیسم را پیدا کن و ببین چه نوشته.
ائلیار گرامی، من از شما تشکرمیکنم. تشکر نه فقط بخاطر دفاع از من در برابر تهدیدها بلکه بیشتر به این علت از شما تشکر و قدردانی میکنم که با جریان دیکتاتوری و سرکوبگر موجود در جنبش آزادیخوانه و دمکراتیک آذربایجان با شجاعت و جدیت مبارزه میکنید.
نوشته شما تحت "عنوان اینان جنبش عدم خشونت آذربایجان را به لجن کشیده اند" برای انسانهای آزادیخواه و مدافع دمکراسی بسیارمفید و ارزشمند می باشد. چونکه این نوشته کسانی را نقد و افشا میکند که میخواهند در آذربایجان قلمها را بشکنند، آزادی بیان، آزادی عقیده را نابود کنند و دیکتاتوری و استبداد خود را حاکم کنند.
نوشته من در رابطه با شعارها باعث شد باز مدافعان ایدئولوژی پانترکیسم ماهیت ضد دمکراتیک خود را نشان دهند. افکار، روشها و عملکردهای ضد دمکراتیک بوزقوردها در آذربایجان برای ما واضح و شناخته شده هستند. از تهدید آقای طهرانی من تعجب نکردم و انتظار چنین تهدیدهایی را داشتم. این اولین بار یا چندمین بار نیست که من از طرف بوزقوردها تهدید میشوم. من مقصر و عامل اصلی این برخوردها را نه در اشخاصی مثل آقای طهرانی بلکه در ایدئولوژی و افکار ناسیونالیسم افراطی و پانتورکیستی آنها می بینم که صادق ترین و پاکترین مبارزین آذربایجانی را به مسیری انحرافی هدایت کرده و آنها را به شیوه و اقدامات ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی وادار میکند.
پانترکیستها و ملی گرایان افراطی مخالفان خود را مانقورت و ساتقین میدانند که در مکتب و باور آنها جزای مانقورت مرگ است و بقول آقای طهرانی در زمان مناسب با ترور آنها را از سر راهشان بر میدارند.
اگرکسانی مثل ما از تهدید و مرگ هراسی داشتند هرگز دهها سال از زندگی مان را به مبارزه در راه آزادی و عدالت اجتماعی اختصاص نمیدادند. برای من آزار دهنده این است که این جریانات انحرافی جنبش رهایی بخش آذربایجان را با سیاستها و عملکردهای ضد دمکراتیک به انزوا، ضعف و شکست هدایت میکنند.
ائلیار عزیز بار دیگر از نوشته، کامتت شما و همه زحماتی که متحمل میشوید سپاسگرارم.
جناب آلتین گرامی
1- «ناسیونالیسم (ملی گرایی) تورکی» که نوشته اید یا به اصطلاح من « ترکیسم» ، یک ایده لوژی ست .
هر کس آزاد است آنرا انتخاب کند یا نکند. برای من آن بخشی از ایده لوژی «برده داران نوین ترکیه» است ؛ و
ربطی به من ندارد.
مشکل من در زادگاهم رفع ستم فرهنگی،سیاسی،اقتصادی، جنسنی، و مذهبی و اعتقادی و بی عدالتی های اجتماعی ست که همه اینها در فرمول « رفع تبعیض و بی عدالتی اجتماعی» برایم خلاصه شده اند. از این رو:
- حق تعیین سرنوشت را انتخاب کرده ام.
اینکه ملت تصمیم بگیرد جدا شود یا در یک سیستم فدرال متحد شود بسته به تصمیم خود ملت است. نه من می توانم جلوش را بگیرم و نه امثال شما. منهم تابع تصمیم مردم خود هستم. و تنها می توانم نظر شخصی خود را بیان کنم.
2- من میکوشم خوش قلب باشم ، همان سعادت را که برای مردم خود می خواهم برای همه ی مردمان در ایران و جهان بخواهم.
3- بنا بر این این دید من تبعیض گر نیست و نمی تواند غیر انسانی باشد. و در غم و شادی دیگران میکوشم شریک شوم.
آنچه غیر انسانی ست « ایده لوژی برده داران نوین» است. که شما خود نوشته اید آنرا انتخاب کرده اید. منهم می بینم که صاحب آنید.
4- ترک بودن با ترکیست بودن فرق دارد. ترکیست به ایده لوژی ترکیسم اعتقاد دارد، اما فرد ترک الزاما این اعتقاد را ندارد .
5- من نه میخواهم چیزی را «راست کنم و نه کج». تنها طبق حق بیان خود نظرم را طرح میکنم. دیگران «ضغیر» نیستند و خود میتوانند درست و نادرست را تشخیص دهند. اینکه شما میخواهید دیگران را « به آن یا این» راه بکشانید و سخن از « منحرف کردن مردم» میگویید نشانه ی آن است که « دیگران را ضغیر» حساب میکنید و خودت را بالغ و عاقل. مشکل شما و دیگران است. من چنین نگرشی ندارم.
6- من در مقاله ی خود توجه ندارم که چه کسی به چه « ایسمی» گرایش دارد، مشکل من « پدیده ی خشونت» است توضیح داده ام. و کسی که در مقابل بیان نظر دیگری به زور دست می یازد « خشونت طلب» است. و یا « تهدید» میکند.
خشونت طلب میتوان ایسم گرا باشد یا نباشد.
-کسی که تحت تبعیض است نگون بخت است. او را نمی توان سعادتمند نامید.
7- اینکه شما میخواهید به تنهایی به هدف خود برسید مختارید، اما من هم مختارم برای حل مشکلات مذکورم خودم تصمیم بگیرم.
دیگران هم همینطور خودشان می توانند تصمیمشان را بگیرند. اینکه میخواهی مرا مجبور کنی مثل شما فکر کنم من این عمل شما را « دیکتاتوری و حق کشی» می بینم و چنین اجازه ای هم به کسی نمی دهم.
با تشکر از یاران موافق
و اما روی سخنم خطاب به کسانی است که " کامنت - نفرت" نثارمان می کنند:
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش...
اگر اران شمالی بر اثر جنایتهای قاجار ترک از ایران جدا نمیشد ، شما اکنون این چنین اراده گرایانه خواهان تقسیم کشورهای دیگران نمیشدید . شما تجزیه طلبان یک طرف قضیه هستید / طرف دیگر قضیه 80 میلیونی ایرانی با مشتهای اهوارایی در مقابل تان ایستاده اند تا یکطرفه رویای رمانتیک را از سر بدر کنید . برکلی ، فیلسوف ایده آلیست و آخوند مسیحی میگفت در جهان هیچ چیز مادی وجود ندارد ، اینها فقط خیال های ماست . شما همچون برکلی میگویی برایت ، کشور ایران وجود ندارد تا از خود در آن مورد سئوال کنی ! . ولی ما بتو نشان خواهیم داد که جهان مادیست و ایران بیش از ده هزارسال وجود دارد ، پیش از مغول و توران و یونان و بوران .منطق شما تجزیه طلبان ترک آبروی آخوند و داعش و ... را از آن خود نموده . با آدم بی منطق باید با تئوری ماکیاولی پاسخ داد .یعنی از موضع قدرت . قدرت بی کران فرزندان ایرانزمین .
حتما المان حسودیش شده عربستان با انگلیس و امریکا قراردادهای بزرگ نظامی و اقتصادی بسته با این گزارش ها خواسته به عربستان بفهماند اگر سمت ما نیایی ما هم گزارش رد می کنیم
امید است شما نیز روزی به آرزوی خود برسید و به سمت شعار دهنده یکی از مراسم راهپیمایی فرمایشی منصوب شوید. آنجا البته تا دلتان بخواهد می توانید نابود باید گردد و مرگ بر و مرده باد و زنده باد شعار دهید....
هموطن عزیزی خطاب به من نوشته است:
"جناب اقای بهنام آخر این اسم "میرپنجه" که شما میخواهید مثل یک کشف علمی ثابتش کنید انسان را یاد پنجه حیوانات میاندازد. ما درهمه جا شنیدیم رضاخان میرپنج. حالا شما رفته اید یک کتاب پوسیده پیدا کرده اید که درآن به خاطر اشتباه چاپی یا هرعلت دیگرنوشته میرپنجه و میخواهید بگویید میرپنجه درست است! اگر با کارهای رضاشاه مخالفید میتوانید بطور منطقی از او انتقاد کنید. ولی اینکه اسم توهین آمیز رویش بگذارید راه درست و متمدنانه مقابله نیست. متاسفانه پانترک ها از این روشها برای کوبیدن مخالفان فکریشان استفاده میکنند."
لازم میدانم در این رابطه توضیحاتی بدهم.
1- انسانها را بر اساس نام و یا لقبشان ارزیابی نمیکنند بلکه بر اساس عملکردشان ارزیابی میکنند. بنابراین به نظر من نام و لقب جناب رضا پهلوی هر چه که بوده باشد، دلیلی بر خوبی یا بدی او نیست.
من هم اگر بخواهم با عملکرد وی برخوردی داشته باشم، مسلما عملکردهای او را بررسی میکنم و نه نام و لقب او را.
2- میرپنج و یا میرپنجه یک منصب نظامی قزاقی در زمان مشروطه بوده و مختص رضاخان آن زمان و رضاشاه بعدی نبوده است. اگر به همان کتاب مراجعه کنید، از "میرپنجه"های دیگری مانند "غلامرضا خان میرپنجه" نیز نام برده شده است. نمیدانم چرا شما "میرپنجه" را توهینآمیز قلمداد میکنید.
3- در این کتاب علاوه بر "میرپنجه" لقبهای دیگری مانند "شصت تیر" (به دلیل مهارت او در بکارگیری شصت تیر)، سرهنگ رضاخان و... نیز به او اطلاق شده است.
4- اگر در اینترنت نیز "میرپنجه" را جستجو کنید، در سایت لغتنامه دهخدا نوشته است:
"میرپنجه .
[ پ َ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) میرپنج .
امیرپنجه .
(یادداشت مؤلف ).
رجوع به میرپنج شود."
در سایت "واژهنامه پارسی ویکی" نیز عین همین عبارت آمده است:
میرپنجه . [ پ َ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) میرپنج . امیرپنجه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به میرپنج شود."
در ضمن میتوانید به ماده واحده مصوب مصوب 24 جوزا 1302 مجلس شورای ملی درباره غلامرضا خان میرپنجه مراجعه کنید:
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/90967
طبیعتا اگر زحمتی به خود بدهید، در اینترنت اطلاعات بیشتری بدست خواهید آورد.
5- متاسفانه این برای برخی از ما یک عادت شده است که هر زمان کتابی و نویسندهای سخنی به نفع ما داشته باشد، آن کتاب و نویسنده، بسیار خوب و عالی و مستند و قابل اطمینان است و اگر همان کتاب و یا نویسنده سخنی به ضرر نظرات ما داشته باشد، بسیار بد، زشت، غیرمستند، غیرقبل اطمینان و پوسیده میشود!
6- اشتباه چاپی در یکی دو مورد پیش میآید و زمانی که در سرتاسر یک کتاب کلمهای و یا لقبی و یا نامی در همه موارد به یک صورت نوشته میشود، اشتباه چاپی نمیتواند باشد.
7- اگر نگاهی به همان کتاب بکنید، میبینید که علاوه بر ملکالشعرای بهار، سرهنگ قهرمانی از افسران قزاق نیز منصب رضاخان و برخی دیگر را "میرپنجه" نوشته است.
8- هدف من به هیچ وجه اثبات یک "کشف علمی" نبوده بلکه تنها و تنها اطلاع رسانی درباره بکارگیری اصطلاح "میرپنجه" توسط ملکالشعرا بوده است. شما میتوانید به ملکالشعرای بهار ایراد بگیرید که چرا آنگونه که شما شنیدهاید، از "میرپنج" استفاده نکرده و "میرپنجه" بکار برده و از او گلایه کنید که چرا این را به شما نگفته تا بشنوید!
9- مسائل تاریخی ربطی به "پان ترکیسم" و یا "پان فارسیسم" و یا هیچ "پان" دیگری ندارد بلکه صرفا مسائل تاریخی هستند که البته شما یا دیگران میتوانید در جهت منافع خودتان از آنها بهرهبرداری کنید.
- بدون هیچگونه شک و تردیدی چسباندن حرکت ملی آزربایجان جنوبی به «بوزقوردیسم تورکیه» از طرف منسوبین به فاشیسم فارس فقط جهت تخریب و زدودن ناسیونالیسم (ملی گرایی) تورکی یا به قول شما «تورکیسم» از بطن حرکت ملی آزربایجان جنوبی میباشد چون شما و آنان بخوبی میدانید «ناسیونالیسم تورکی» ستون حرکت ملی آزربایجان جنوبی میباشد و حرکت بدون آن به بیراهه خواهد رفت و به همین دلیل جهت کج نمودن مسیر آن به سمت ایرانگرایی و جلوگیری از فروپاشی ایران، امثال شما و اسماعیل آلبایراق و سایر منسوبین به فاشیسم فارس تلاش بر محو ناسیونالیسم تورکی از بدنهی حرکت ملی آزربایجان جنوبی مینمایند اما این آب در هاون کوبیدن نزدیک به 100 سال است در آزربایجان جنوبی دوام یافته و اما اهداف مغرضانهی پشت این حرکتهای مذبوحانه همواره به خاک مالیده شده است.
- برای من سؤال است که چگونه امثال شما و اسماعیل آلبایراق به این نتیجه رسیدهاند که اگر خشونتی در بطن حرکت ملی آزربایجان جنوبی مشاهده مینمایند نشأت گرفته از ناسیونالیسم تورکی یا همان اتهام واهی «پان تورکیسم» معروف دشمنان آزربایجان جنوبی میباشد!؟ ملت تورک آزربایجان جنوبی «تورک بودن» خود را از تورکیه وام نگرفته و حرکت ملی آن هم ارتباطی به تورکیه ندارد و کسانی که با خزعبلاتی مانند چسباندن حرکت به «بوزقوردیسم تورکیه» میخواهند حرکت ملی آزربایجان جنوبی را تضعیف نمایند هیچ نتیجهای غیر از طرد شدن از طرف فعالان دلسوز و واقعی حرکت ملی آزربایجان جنوبی نخواهند گرفت همچنانکه امثال اسماعیل آلبایراق در حاشیهی حرکت در انزوا برای خودشان مینویسند، میبرند و میدوزند اما در دنیای واقعی کنشها و واکنشهای به نمایش گذاشته شده بیثمر بودن تلاشهای مغرضانهشان را به اثبات میرساند. نشان دادن علامت گرگ خاکستری در آزربایجان جنوبی چیزی غیر از به نمایش گذاشتن مقاومت، آزادیخواهی و استقلالطلبی ملت آزربایجان جنوبی در مقابل استعمارگران فارس نیست و کسانی اگر در این علامت دنبال «فاشیسم» میگردند بهتر است در تظاهراتهای به راه انداخته شده ازطرف رژیم ولایت فقیه سری به خیابانهای تهران و سایر شهرهای ایران بزنند تا «فاشیسم» را در دهنهایی که تا بناگوش باز شده و شعار مرگ بر این و آن میدهند علناً مشاهده نمایند. حرکت ملی آزربایجان جنوبی ذاتاً حرکتی مدنی اما بنا شده بر روی «ناسیونالیسم تورکی» میباشد و هدف آن صرفاً رفع تبعیض در جامعهی ایران نیست چون اصولاً اکثریت فعالان آن جغرافیایی به اسم «ایران» را قبول ندارند تا برای رفع تبعیض بین ملت حاکم فارس و ملت محکوم تورک تلاش نمایند در سطح جهان اغلب حرکتهای ملی نهایتاً به استقلالطلبی منتهی میشوند که حرکت ملی آزربایجان جنوبی هم در این راه قدم برمیدارد و منسوبین به فاشیسم فارس مثل عبدالستار دوشوکی که با گذاشتن چند تا عکس نامربوط میخواهند انگ فاشیسم را به فعالان حرکت ملی آزربایجان جنوبی بچسبانند اگر چشم خود را قدری بازتر نمایند در همان محل زندگی خود در بلوچستان و کردستان با پیوستن کودکان 10 ساله به گروههای تروریستی با اسامی مختلف مانند جندالله، جیشالعدل، پکک، پژاک و ... «فاشیسم» را به عینه میبینند.
شخصاً عقیده دارم ملت فارس با این به اصطلاح روشنفکران کوتهاندیش هرگز رنگ آزادی و دموکراسی را نخواهد دید و ملت تورک آزربایجان جنوبی با درک عمیق این موضوع دیگر از اشتباهات تاریخی خود درس لازم را گرفته و خود را سپر تغییر حکومت از این «حکومت فاشیست فارس» به آن «حکومت فاشیست فارس» نخواهد نمود. «آزربایجان جنوبی» در «ایران» آیندهای ندارد به همین دلیل راه خود را از «ایران» جدا نموده و صرفاً به منافع ملی خود فکر میکند و همین جدا نمودن حرکت خود از «ایران» میباشد که منسوبین به فاشیسم فارس را به حمله به «ناسیونالیسم تورکی» جهت خنثی نمودن و به شکست کشاندن حرکت به تقلا انداخته است.
هیچ امکانی نباید به تجزیه طلبان داد . ایرانیان همیشه باهوش تر از دشمنانشان عمل کرده اند . زنده باد جمهوری دمکراتیک خلقهای ایران ! اقوام ایرانی از تمامیت ارضی ایران دفاع میکنند . ترک به ترکستان ! ایران برای ایرانیان .زبان فارسی و فرهنگ ایرانی زبان و فرهنگ غالب و حاکم خواهد بود . تجزیه طلبان ترک و عرب و بلوچ و ترکن چنانچه سر ناسازگاری دارند میتوانند به هم قومی های خود در کشورهای همسایه بروند .در آنجا زمینهای خالی بسیار است .
گرامی اگر نوشته بود «مرگ بر کاپیتالیست= شخص سرمایه دار» بله سخن شما درست بود. اما ایشان مرگ بر کاپیتالیسم = سیستم سرمایه داری ، نوشته است. و اینها با هم فرق دارند. ما خواهان مرگ دیکتار مثلا فلان شخص نیستیم ولی خواهان نابودی دیکتاتوری هستیم. اینها فرق دارند. یکی شخص است و دیگری « روابط». میتوان خواهان مرگ روابط ضد انسانی شد ولی انسان را نمی توان کشت. ما خواهان کشتن شخص نیستیم. حالا هر جنایتی کرده باشد. ولی روشن است که جنایکار مجازات غیر از مرگ دارد . بدون هر گونه شکنجه . مجازاتها ی مدرن اکنون بدون زندان انتخاب میشوند. و راهی انسلنی و سازنده است. کمک میکند شخص به زندگی عادی برگردد.
اقای ائلیار عزیز, جواب های, هوی است و جواب توپ, توپ. فکر نمی کنید در قضاوت و عمل خیلی تندروی کرده اید. جنبش ملی دموکراتیک ازربایجان حرکتی سیویل و مسالمت آمیز است. ما در برخورد با دشمنان خود از خشونت استفاده نمی کنیم چه برسد به البایراق خودی. قطعا تصدیق خواهید کرد که ملیون آزربایجان هرگز دست به قتل عام هیچ یک از ملل همسایه نزده اند و عکس ان صادق بوده است و توسط ملیون ارامنه, اکراد و فارسها در برحه های مختلف قتل عام شده ایم. ما هرگز از تروریزم برای بیشبرد اهداف خود استفاده نکرده ایم و نخواهیم کرد. آیا اینها کافی نیست که شما بدنبال جنایتکار احتمالی در بین خودی ها نگردید؟ ما آزربایجانیها بطور سنتی و نهادینه صلح دوستیم و تولرانت. دوست عزیز اگر همه قضاوت وعملشان مانند شما باشد تمامی مادران را محاکمه میکنید . مادران معمولا وقتی فرزند روی اعصابش راه می رود فریاد می زنند" پدر سوخته می کشمت"!!!!!
مسئولین ایران گلوبال
من برای آقای دوشوکی خیلی احترام قائلم چون یک بلوچ وطنپرس و با سواد است و من همیشه مقاله های ایشان را میخوانم. اما نمی دانم چرا این مقاله را در ایران گلوبال منتشر کرد؟ و اجاز داد که ضد ایرانی ها میدان پیدا کنند و به همه و به زمین و زمان حمله کنند
( آقای دوشوکی؛ ناراحت نشوید. ولی این انتقاد به شما وارد است چون شما آدم خیلی فهمیده و با سوادی هستید. چرا این اشتباه را مرتکب شده اید؟؟)
زیباست این جملات /درود بر نویسنده محترم/ اقبال اقبالی نامی، عربستیز و ترکستیزی قهّار که از دورۀ مقاومت در کوبانی، تاکتیک پیوستن به لشکر "اقوام آریائی" بلوچ و کرد و "آذری اصیل ایرانی" را برای راندن و خفه کردن ترکها و عربها در ایران پیشه کرده است. وی نظر به ...."اهورائی" هم دارد و همواره سراغ مطالبی برای نشر رفته است که تاریخنویسی راسیستی و جعلی را ترویج میکند....
- دیگری ناصر کرمی نامی است که من به ندرت نگاهی به تیتر حرفهایش میاندازم. وی به کمتر از امپراتوری پارس رضایت نمیدهد. خیلی که لطفش گل کند ترکها و عربها را "میهمان" ایران میخواند، مواقعی هم که خلقش تنگ میشود، "میهمان" را سرجایش مینشاند که یعنی: هِرّی! برو بیرون! ....
با سلام
آقای ناصر کرمی خدا آن روزی را نیاورد که هم قطاران شما حکومت و قدرت را در ایران بدست بگیرند که در این صورت حمام خون به راه می افتد چرا که شما همانند داعش که اعلام کرد یا مسلمان شوید یا جزیه بدهید یا کشته شوید / شما نیز به ترکهای آذربایجان خواهید گفت یا آذری یا فاذری شوید یا کشته شوید یا از ایران پارس بروید !!!
....
عزیزان، آنچه در مقاله آمده اشاره به «نوک کوه یخ» دارد، اما بحث سر «تنه ی آن» است. نوک کوه یخ را که از آب بیرون زده
«ذوب» نکنید؛ انشاالله گربه نیست. سخن در مورد « جریانی» ست که « خشونت طلب و تهدید گر و دیکتاتور ماب است، که می تواند « کشتارگر» هم باشد.»
روشن است موضوع داخلی ست و منهم نمی خواهم بیش از این مطالبی مطرح کنم که مورد «سوء استفاده» قرارگیرد. اما به صورت «نظری و تئوریک» قید میکنم که «منطق نقد » همیشه آماده است جلو این « خشونت طلبی و دیکتاتوری» در تمام اشکال اش بیایستد. نقد تقدس نمی شناسد و تبعیض دیدگی هم ایجاد تقدس نمی کند.
هزاران هزار جوان آذربایجانی ، آواره شده اند،زندان رفته اند، بخشی کشته شده، زندگیها داغون شده، دوستی ها و عشقها از دست رفته، کودکان معصوم دچار محرومیتها و ضربات بسیار روحی شده اند که در سرتاسر زندگی مجبورند آنرا تحمل کنند؛
و گل های عمر بیشماری پرپر گشته است.
به عنوان یک قلمزن آذربایجانی « احساس مسئولیت» میکنم در برابر «همه این تلاشهای انسانی برای زندگی بهتر».
سکوت و عدم احساس مسئولیت شخصی و اخلاقی و فکری را برای خود «جنایت» میدانم.
سخنم آنست که بکوشیم «رفتار خود را هرچه بیشتر مدنی کنیم». تا در جامعه آذربایجان،ایران و جهان رو سفید و سرفراز باشیم.
«منزه طلب مطلق گرا» نیستم، میدانم «اشتباهات و کجرویها و ...» هست و خواهد بود. و همه داریم. اما ابزار تصحیح آنرا نیز که «نقد» است در دست داریم. مجبوریم برای آزادی و زندگی بهتر هرلحظه و در هرنقطه خودمان را نقد کنیم. بدون نقد کار هر تلاشی ساخته است و نتیجه اش «شکست قطعی» ست.
چاره گروه گرایی و فرد گرایی و اختلاف آفرینی و خشونت طلبی و تهدید دگراندیش نیست. چاره «نقد و تلرانس و حفظ ارزشهای متمدنانه برای زندگی بهتر جمعی» ست.
همه نظرات فردی من را تا حدی دیده اند و میدانند . می بینند که «میکوشم تا حد ممکن با تلرانس» رفتار کنم. و تنها به دنبال فکر شخصی خود نروم. و این بخاطر علاقه به «زندگی بهتر جمعی»ست. چون میدانم پیروزی زندگی بهتر تنها جمعی ممکن است. ما چه بد باشیم و چه خوب محبوریم آینده و رهایی را با هم بسازیم. تاریخ دیروز و امروز ما موظف کرده برای حفظ تجارب آن جهت پیشروی به سوی آینده ی بهتر جمعی ، که با هم حرکت مدنی داشته باشیم.
براین اساس مجبوریم جلو «خشونتی» که شکست ما را قطعا میتواند رقم بزند جمعی بیایستیم.
آنچه این دوست ما اشتباها نوشته مفهوم روشن اش را کار بر دیگر بیان کرده است:
« فرستاده شده توسط اذربايجان در چ., 12/02/2015 - 10:44
نظر:
تهرانلى أشكارا نويسنده مطلب را تهديد ميكند و مينويسد، البايراق با برجسبها جلو رشد مبارزات مردم ازربايجان (منظورم جناح بوزقورد است) را سد ميكند، مردم ازربايجان در وقت خوب، باسخ مقتضي بمحضرش تقديم خواهد كرد.
يعنى ما بوزقوردها در وقت مناسب اسماعيل البايراق را خواهيم كشت»
پیش از آنکه دیگری را نقد کنیم مجبوریم خودمان را نقل کنیم.
تبعیض های مختلف در جامعه اساساً « ماهیت خشونتی» دارند. در عرصه فرهنگ و سیاست و اقتصاد و زنان و مذاهب و عقاید و غیره گوهر مسایل «اعمال خشونت بردیگری» است. به دیگر سخن تبعیض خشونت است.
اگر خودمان خشونت طلب باشیم چطور میتوانیم تبعیض را ریشه کنیم؟ اگر هم بکنیم تولید تبعیضات و دیکتاتوریها و سلطه گریهای دیگر میکنیم. که در اصل باز گرفتار باتلاق رهایی ناپذیریم. از تبعیضی به تبعیض دیگر، از استبدادی به استبداد دیگر درمی غلطیم.
ضرورت دارد روی این پدیده ها اندیشید.
با ایده های مرگ برفارس یا توهین به این آن، عاقبت ما «ترور همدیگر» نیست؟ یا در صورت عدم قدرت مرکزی « برپایی بیدادگاههای گروی چند دقیقه ای ست و صدور حکم تیرباران دگر اندیشان به بهانه ی ضد ملی،مانقورت، جاسوس شونیست فارس، خیانت به ملت و...» بله مسئله خیلی جدی ست. و بدنه ی کوه یخ اینجاست که خود نمایی خواهد کرد.
چاره ای نیست، مجبوریم در کنار نقد دیگری از نقد خود غافل نباشیم. راه ما مدنیست است نه بربریت.
از همه ی عزیزانی که این مسایل را درک میکنند انتظار دارم در مقابل بربریت گرایی ها بیایستند. چه در جامعه ی آذربایجان و چه در جامعه بزرگتر ایران و جهان. چه این بربریت از سوی دولتها باشد و چه ار سوی گروههای غیر دولتی.
هیچ گروه و دولتی برای مدنیت خودی نیست ، و باید نقد شود. انسان مدنی و مترقی مدافع امنیت و آسایش و زندگی بهتر همه ی انسانهاست.
جناب اقای بهنام آخر این اسم "میرپنجه" که شما میخواهید مثل یک کشف علمی ثابتش کنید انسان را یاد پنجه حیوانات میاندازد. ما درهمه جا شنیدیم رضاخان میرپنج. حالا شما رفته اید یک کتاب پوسیده پیدا کرده اید که درآن به خاطر اشتباه چاپی یا هرعلت دیگرنوشته میرپنجه و میخواهید بگویید میرپنجه درست است! اگر با کارهای رضاشاه مخالفید میتوانید بطور منطقی از او انتقاد کنید. ولی اینکه اسم توهین آمیز رویش بگذارید راه درست و متمدنانه مقابله نیست. متاسفانه پانترک ها از این روشها برای کوبیدن مخالفان فکریشان استفاده میکنند.
این رحیم پور ازغدی که سوابق سربازجویی در اوین هم دارد مشاور فرهنگی علی خامنه ایست و حرف او سمبل اندیشه خالص این رژیم است که البته ایران ستیزی و ضدیت با فرهنگ و تاریخ ایران جزء ثابت آنست. اینها حرف اصلیشان را از دهن مزدورانشان چون ناصر پورپیرار و ازغدی و روازاده درجامعه پخش میکنند که البته نسل امروز ایران برای این حرفهای اینها دوزار ارزش قائل نیست. حالا این پانترکهای بیسواد هم حرفهای ضدایرانی آخوندها را غرغره میکنند. باید به اینها گفت دیر رسیده اید. ایرانگرایی در کشور چون سیل به راه افتاده و عشق به تاریخ و اسطوره های ایران باستان هرروز درمیان جوانان ایران بیشتر میشود.
شیعه زورتوم المقابره ایرانی ایرانی است. شاه اسماعیل در دربار گیلانشاهان شیعه شد. پدر و مادرش سنی بودند.
سالام
اوغلو در رابطه با ادعاهای خرید نفت از داعش ، پوتین را مسخره کرد
گوناز تی وی : نخست وزیر تورکیه رییس جمهور روسیه را مورد تمسخر قرار داد
به گزارش گوناز تی وی نخست وزیر تورکیه پیش از سفر خود به آزربایجان شمالی در فرودگاه اسن بوغای آنکارا به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. وی در رابطه با ادعاهای پوتین در مورد خرید نفت تورکیه از داعش گفت :
این ادعاها مرا به یاد دوران جوانی ام انداخت. دوران شوروی. در آن دوره رهبران شوروی در ابتدا دروغهایی می ساختند و سپس آنرا در روزنامه "پرادوا" و رسانه های دیگر منتشر می کردند. این دروغ آنقدر تکرار می شد که بعدا خودشان هم باور می کردند. به این دروغهای شوروی ، "اراجیف پراودا" گفته می شد.
این (گفته های پوتین) از قماش همان "اراجیف پراودا" است.نخست وزیر افزود : مرزهای سوریه و تورکیه هم اکنون بدلیل جنگ داخلی و حضور کشورهای گوناگون در آن که به عملیات نظامی زمینی و هوایی مشغولند ، مرزهایی هستند که تمامی جهان آنرا بدقت زیر نظر دارند مگر می شود در چنین مرزی کشوری مانند تورکیه در مقابل دید کشورهای ائتلاف ضد داعش و سایر کشورهای جهان ، از آنجا با تانکر نفت را وارد کشور کند. آنهم کشوری مانند تورکیه که از سال 2013 تصمیم به عملیات علیه داعش گرفت و از ژانویه 2014 اولین حملات خود به داعش را آغاز کرد.
داوود اوغلو ادامه داد : ما مرزهایمان را از همان اول برای آوارگان سوری باز گذاشتیم و از این مرزها میلیونها آواره وارد کشور شدند از سوی دیگر هم تمام تلاش خود را می کردیم تا تروریست هایی که در قالب پناهجو وارد می شوند را نیز
دوست گرامی، اژدر بهنام، از راهنمائی ارزنده شما بسیار سپاسگزارم.
شخصی که با نام «به آلتین» نظر نوشته است در نظر داشته باشد که نه در فضای مجازی بلکه حتی در دنیای واقعی اگر فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی میخواستند از تهدید و ارعاب واهمهای به دل خود راه دهند اکنون حرکتی به نام «حرکت ملی تورک آزربایجان جنوبی» وجود نداشت تا ما با اتکاء و افتخار به آن در اینجا و در هر جایی که نام مقدس «آزربایجان جنوبی» و «ملت تورک آن» میدرخشد در مقابل منسوبین به فاشیسم فارس قد علم نماییم.
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست.»
جناب آ.ائلیار
افتخار من است که یک ناسیونالیست تورک و یک استقلالطلب آزربایجان جنوبی هستم.
لطفاً نگاه نمودن به سایرین از بالای برج عاج را فراموش نموده و اینکه من چه چبز یاد گرفتهام یا نگرفتهام را به خود من وا بگذارید. لطفاً بر زندانی نمودن آموختههای من در سلول انفرادی فاشیسم فارس تقلای بیخود ننمایید.
در حالیکه تحت تاثیر گوناز تی وی و تئوریهای فاشیستی ، ماههاست که تخم راسیسم و تنفر علیه ملیونها انسان قربانی و مظلوم فارس و کرد و ارمنی در اینجا درج میکنی ، هر بار مظلوم نمایی میکنی و خودت را قربانی می بینی ؟ انگار آنتن لازم برای درک دیگران و غیر پان ترک را نداری . بزن تا بکوبیم ! نیرد اول ما اپوزیسیون با تجزیه طلبان است و بعد با داعش و آخوند. تمام جریانات سیاسی ایرانی در سرکوب و متفرق کردن تجزیه طلبان همیشه متحد بوده و خواهند بود . جای ترک در ترکستان است و ایران همیشه کشور اقوام ایرانی بوده . --------------- یانکی گو هووم ! ----------------------
جناب آلبایراق؛ که علیرغم منسوب بودن به تفکر و حکومت صد در صد فاشیستی کمونیسم میخواهی با سنگر گرفتن پشت شعارهای مثلاً دموکراتیک بر علیه ناسیونالیسم تورکی لجنپراکنی و نفتپراکنی نمایی بهتر است از خواب ....بیدار شده و ملتفت باشی دیگر تفکر و حکومت صد در صد فاشیستی کمونیسم با تمام دجالیت خود به زبالهدان تاریخ انداخته شده است. در «آزربایجان جنوبی» هرگز انقلاب کمونیستی آرمانی شما به تحقق نخواهد پیوست. ملیگرایی تورکی از بطن حرکت ملی آزربایجان قابل زدودن نمیباشد چرا که حرکت بر محوریت «هویت تورک» بنا شده است بهتر است شما و سایر گرفتار شدگان در نوستالژی حکومت ضد انسانی کمونیستی بساط خود را در جای دیگری پهن نمایید.
جناب آلبایراکدار, زیاد بحث نکنیم.
شما کومونیست هستید یانه؟ اگر شهامت دارید, جوا ب آشکار بدهید
مسئول کامنتها لطفاً بگوید چرا در مقالهای که اینهمه تحقیر و توهین در داخل آن بکار رفته و در ذیل آن نیز نظر سرتاسر تخریبی و اهانتآمیز منسوبین به فاشیسم فارس از قبیل اسماعیل آلبایراق، آ.ائلیار و سایرین منتشر شده است چرا نظر من که بدون هیچگونه توهینی نوشته شده است عدم انتشار خورده است؟ این است ظرفیت دموکراتیک شما که دهان عدهای را جهت تخریب، تحقیر و اهانت باز بگذارید اما با سانسور نمودن نظر اهانت شوندگان دهنشان را مهر و موم نمایید!؟! اینگونه میخواهید فعالان حرکت ملی تورک آزربایجان در فردای ایران به شما اعتماد نموده و در مسیر هدف مشترکی با شما گام بردارند!؟! شما که ظرفیت چند کلمه حرف حساب را ندارید بهتر نیست که بخش کامنتها را کلاً ببندید و برای خودتان هر چه خواستید بنویسید و دیگران در مقابل متکلم وحده بودن شما فقط نظارهگر باشند!؟! این است تفکر پنهان شده در پشت ژست دموکراتیک شما!؟!
جناب آ.آئلياراينکه شما معتقدان به «ناسيوناليسم تورکي» را متهم به « ايده لوژي برده داران نوين» ميکنيد شاهکاري است در نوع خودش که فقط از ذهن مغرض شما به بيرون تراوش نموده است. اگر اينطور باشد بايد ناسيوناليسم هر ملتي از جمله «ملت کاتالونيا» در اسپانيا را بايد « ايده لوژي برده داران نوين» در نظر بگيريم. وجود ناسيوناليسمهاي مختلف در بين تمام ملتها حقيقتي آشکار است که انکار آن مثل انکار خورشيد ميباشد.
ايکاش هر کدام از ماها همانگونه که ادعا ميکنيم فقط نظر شخصي خود را بيان مينموديم و به عبارتي پاي خود را از گليممان بيشتر دراز نمينموديم اما مطالب شما نه فقط آغشته با تخريبات، اتهامافکنيها، اهانتها و تحقيرها ميباشد بلکه پايش را فراتر از آن نيز نهاده ميخواهد براي يک ملت بزرگ نسخهي مطلوب خود را بپيچد و به همين خاطر تصور مينمايد مثلاً کسي انتظاري از وي جهت پاسخ به فاشيستها را دارد
شما ميتوانيد تفکر ضد تبعيض و هر نوع تفکري داشته باشد اما انتظار کشاندن حرکت ملي آزربايجان جنوبي به قالب مطلوب ايرانگرايي و فارسگرايي خود و با اين بهانه حمله به ناسيوناليسم تورکي کاملاً عبث است. حرکت ملي آزربايجان جنوبي نه صرفاً «حرکتي ضد تبعيض است»، نه صرفاً «حرکتي ضد خشونت است»، نه صرفاً «حرکتي ضد نژادپرستي است» بلکه ضمن در بر گرفتن تمامي اينها هدف مشخصي دارد و آن به دست گرفتن سرنوشت خودش ميباشد و با هيچ بهانهاي مانند اهداف فرعي مثل ضد تبعيضبودن، ضد خشونت بودن، ضد نژادپرستي بودن نميتوان آن را از هدف اصلياش دور نمود. حرکت ملي آزربايجان جنوبي اينگونه نيست که هر کسي بخواهد آن را به سمت مطلوب خود سوق دهد براي مثال اسماعيل آلبايراق که هنوز در خواب ....کمونيسم تخيلي خود غوطهور ميباشد بخواهد آن را به سمت قالب کمونيستي مطلوب خود هدايت نمايد و شما بخواهيد با تخريب ناسيوناليسم تورکي و با شعارهاي واهي مثل ضد تبعيض و ضد خشونت بودن آن را از مسير استقلالش منحرف نموده و مانع از فروپاشي ايران آرمانيتان شويد.
اگر روزي ديديد در ايران حکومتي آزاد و دموکراتيک ايجاد شده سلام مرا نيز برسانيد ملت تورک آزربايجان جنوبي همانگونه که از جهتگيري اکثريت فعالان آن آشکار است نميخواهد دنبال توهمات راه بيفتد. خودزني امثال شما و اسماعيل آلبايراق نخواهد توانست مانع از فروپاشي ايران عزيزتان شود. گذشت آن روزها که ملت تورک آزربايجان جنوبي به دليل عدم بيداري ملي نسل گذشته فريب حرفهاي قشنگ فاشيستهاي فارس را خورده و خود را قرباني تغيير حکومت از اين «حکومت فاشيست فارس» به آن «حکومت فاشيست فارس» نمود. آن چند نفر انگشتشماري مثل شما و ساير کمونيستها که با قايم شدن پشت نقاب روشنفکري ميخواهند حرکت را به سمت ايرانگرايي سوق دهند کاري از پيش نخواهند برد. تاريخ براي ملت تورک آزربايجان جنوبي درسهاي خود را با تلخي تمام داده است و ديگر نميتواند از يک سوراخ هزار بار گزيده شده و چرخهي باطل آزمودهها را دوباره و چندباره و هزارباره بيازمايد.
المان هیتلری شش میلیون یهودی رو کشت تاریخ فراموش نمی کنه .
با بامسی موافقم
اینقدر که آقای دوشوکی دلش برای کردها می سوزد و از آنها دفاع می کند. کردها یکصدم آن دلشان برای ملت بلوچ نمی سوزد
بامسی راست می گوید. کردها هزاران فعال و سازمان و حزب و رادیو تلویزیون دارند. یک روز هم اینها به مشکلات بلوچستان نمی پردازند.
شخصیت های مثل شما در بین بلوچها بسیار کم هستند. پس بهتر است انرژی و وقت خود را صرف بلوچستان بکنید. با این حال از مقاله شما مشخص است که شما به ترک ها توهین نکرده اید و خودتان هم تاکید کرده اید. ولی بعضی از ترک ها تصور دیگری دارد و این باعث سوتفاهم می شود. پس از ایجاد شک و شبهه و سوتفاهم پرهیز کنید و وارد دعواهای دیگران نشوید
سوال؟
آیا این پان ترکیست ها طرفدار شاه اسماعیل صفوی هم هستند؟ شاه اسماعیل صفوی ترک شیعه آذری بود که با امپراطوری عثمانی که شاخصه آن مذهب اهل سنت بود مخالفت می کرد. اکنون که پان ترکیست ها می خواهند به ریشه خود بر گردند آیا مذهب شیعه (که شاخصه ایران است) را رها خواهند کرد یا نه؟
ایران به راحتی می تواند موضوع داعش و حمایتهای ترکیه از داعش را حل کند، دولت ایران اگر مرزهای غرب ایران با ترکیه را بازکند تا صدها هزار و حتی چند میلیون مهاجر افغانی و پاکستانی به امید رسیدن به اروپا به ترکیه وارد شوند آنوقت ترکیه به عنوان مهمترین پشتیبان داعش با یک بحران شدید داخلی مواجه خواهد شد و دست از حمایت از داعش برخواهدداشت.
غربیها اجازه بازگشت افغانها از ایران به کشورشان را نمی دهد و با فشار به ایران برای کنترل شدید مرزهای غربی( برخلاف مرزهای شرقی) و ممنوعیت اقامت مهاجران در استانهای غربی بویژه هم مرز با ترکیه اجازه نمی دهد آنها به اروپا بروند. با ممنوع شدن اقامت مهاجران در غرب کشور عملا سد و دیواری در برابر مهاجران برای ورود به ترکیه و از آنجا به اروپا ایجاد شده است و کسی به این موضوع توجه نمی کند
عقده گشايي از سر نفرت اين جناب پان ... کجا و سخن از خرد و تاريخ و فلسفه کجا، حرف نويسنده ....خواندن و پاسخگويي ندارد، تعجبم از اقاي توکلي و سايت ايران گلوبال در انعکاس اين نظرات .... و عکس العملي و ....اي و بي بنيان واپسگرايان پان است.... دفاع از آزادي بيان، بخاطر آزادي بيان، مثل زدن سنگي بهرسو مي باشد که ممکن است سري را نيز بشکند. آزادي بيان اهل فکر و انديشه و علم و فلسفه و تخصص آنهم براي حل مشکلي و يا مطالبه اي ترقي خواهانه ارزش دارد، والا آزادي بيان آخوندهاي مذهبي و پان هاي قومي، آزادي ترقي خواهانه نيست، دفاع از نيروهاي ارتجاعي و واپسگرا و جنگ افروز و ... است.
درست مثل دفاع غرب و آمريکا از حقوق بشر و دموکراسي در خاورميانه است!!! آنها در شعار دفاع از حقوق بشر و دموکراسي خود عمدتا صادق نيستند و سر مردم منطقه را کلاه ميگذارند، چرا که از حقوق معوقه و آزادي و دموکراسي براي نيروهاي سنتي قومي و مذهبي دفاع مي کنند و نه نيروهاي مدرن و سکولار و مترقي، نتيجه اش معلوم است که بالاکشيدن نيروهاي بنيادگراي فومي و مذهبي و در نتيجه فروپاشيدن جوامع به قطعات هرچه کوچکتر و ... ارتجاعي تر ويرانگر تر و نيازمند تر مي شود. اميدوارم دوستان گردانندهً ايران گلوبال به اين نکتهً ظريف دقت کنند.تبریزی گرامی،
آثار و فعالیتهای پیروز دوانی را lمی توان در دو آدرس زیر مشاهده کرد:
http://www.piroozdavani.com/aboutpirooz.htm
http://iran-archive.com/start/1254
سالام
اما به تازگی در شبکه های اجتماعی ویدئویی از صلاح الدین دمیرتاش منتشر شده است که به سرعت در حال باز نشر است و توجه کاربران را جلب کرده است. در این ویدئو دمیرتاش خطاب به حزب حاکم می گوید که "در مقابل ما(کردها-کردهای سوریه و تورکیه) انگشتتان را به نشانه قدرت حرکت می دهید و ما را می ترسانید در این یک هفته سه بار حریم هوایی تان (توسط روسیه) نقض شده است . یک بار هم به پوتین انگشت سبابه تان را حرکت دهید و او را هم بترسانید ببینیم که آیا قادرید؟چرا دمیرتاش در مورد سرنگونی جنگنده روس هیچ چیز نگفت؟
گوناز تی وی : رهبر حزب کردی بدلیل رسوایی ، خاموش شده است
به گزارش گوناز تی وی چندین روز از سرنگونی جنگنده روس توسط تورکیه می گذرد با این حال دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلق ها دم بر نیاورده است. او روزها خاموش بود و اطرافیانش دلیل سکوت وی را عمل جراحی عنوان کرده بودند با اینحال وی در مراسم تشییع جنازه طاهر ائلچی رییس کانون وکلای دیاربکر حضور یافت و در آن سخنرانی نمود در حایکه وضعیت وی بسیار خوب به نظر می رسید.
در حالیکه هنوز هم بحران اسقاط جنگنده روس فروکش نکرده است دمیرتاش باز هم در اینباره لب به سخن نگشوده است. این در حالیست که وی تا پیش از این حادثه همه روزه در جلوی دوربین ها حاضر می شد و در مورد مسایل مهم کشور نظر خود را ابراز می داشت.
این گفتگوهای دمیرتاش مربوط به گذشته نزدیک است اما در بعد از این سخنان تصویری از کمدین مشهور تورکیه جم ییلماز منتشر می شود که وی را به سخره می گیرد(البته جم ییلماز یم استنداپ چی هست و او را مسخره نمی کرد بلکه از قطعه ای از اجرای وی در این ویدئو استفاده شده است )
به نظر میرسد دمیرتاش هیچگاه تصور نمیکرد که ترکیه جرات اسقاط جنگنده روس را داشته باشد و از این رو شرمگین شده است البته مسئله همکاری کردهای پ ی د سوریه که شاخه ای از پ ک ک هستند با روسیه و رژیم اسد را که از قبل مطرح بود نباید نادیده گرفت.این ویدئو را تماشا کنید .
برای مشاهده ویدئو در یوتیوب اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده ویدئو درفیسبوک اینجا کلیک کنید.
این مقاله باید باب میل آقایان ناصر کرمی و اقبال اقبالی باشد. نگاهی است از چشم یک کرد به ایران. پاسخی است به یک روشنفکر آذربایجانی در بارۀ ایران (ایران خیالی!؟). همه می دانند که ایران را در عالم نظر، اساساً روشنفکران آذربایجانی پروراندند. آین را دست کم می توان گفت که تصویر ایران را در آغاز آن ها ساختند. از آخوندزاده بگیرید تا تقی زاده و کاظم زاده و تربیت و کسروی.
دوباره گوش کنید آقای محترم
ایشون هیچ توهینی نکردنند فقط گفتند کلمه ترک در زبان فارسی دارای معانی بوده. که فراموش شده برخی از اون معانی هم خوب نبودن برخی هم خوب بودن
ایشون نگفتن ترک بودن یعنی دزد بودن یا احمق بودن. اینها رو شما داری می گی
مطلب، به عنوان صرفاً فحش بد نبود.
اسماعیل عزیر،
ممنون از لطف و بیان نظرتان،
تلاشهای نقادانه ی شما برای روشن سازی ریشه های استبداد و خشونت در جامعه ی سیاسی ما، و فراهم سازی زمینه های آزاد اندیشی که در نوشته های پر رنجتان به خوبی قابل حس و درک است ، همواره روشنگر تاریکی هایمان بوده است .
من از زحمات شما بهره های فراوان برده ام . از این بابت ممنونم.
نوشته اند « نباید خودم را داخل جنبش آذربایجان ببینم چون ترکیسم یا به قول خود شان « «ناسیونالیسم (ملی گرایی) تورکی» را گویا مانند شما قبول ندارم».
آقای محترم جنبش را که یک تلاش عمومی برای کسب زندگی بهتر است ، بر اساس « ایده لوژی » خود ملک خصوصی پدری اش حساب کرده و برایش « وردی-خروجی» گذاشته، باز از من سئوال میکند که چرا ایده لویشان را منشاء استبداد و خشونت می بینم.در این ایده اوج استبداد نظری و زورگویی خودنمایی میکند. بدون اینکه روی سخن خود اندیشه کنند سئوال میکنند که چرا من مانند شما ایده لوژی اینان را از سرچشمه های استبداد و خشونت در جامعه ی سیاسی خود می بینیم؟
نمیداند « گؤرونن کنده بلدچی لازم دییل».
چه کنم ؟ چشمم را ببندم ؟ یعنی این هنوز یاد نگرفته « عاشیق گؤردویون سؤیلر؟»
چرای خود را از من می پرسی؟ خودت را بشناس!
به ایده لوژی غولهای دنیا که سیستم برده داری نوین جهانی را هدایت میکنند، « نه» گفته ام ، آقا آمده « ایده لوژی جوجه برده داران ترکیه» را میخواهد برای من قالب کند ، که هیچ ربطی به من آذربایجانی ندارد.
کودکان سیاسی !
در هیچ دوره از تاریخ آذربایجان چنین عقب ماندگی فکری ، چنین استبداد و خشونت، نبوده است که این عجوبه ها تحفه اش را آورده اند.
هامی نی برق توتاندا-بیزی ده جین چراغی توتور!
ساغ اولون -واراولون
سلام-نظرآینده ها سال هاست درایران باروش های گوناگون حاکمیت میکند.نوشته گرمارودی رابایدخوب درک کرد.شعاروعوام فریبی به تاریخ پیوسته است.
شرایط ایجادشود زنجیرهای پوسیده صدساله ازهم خواهدگسلد.پس باشعارزندگی کردن نتیجه ایی نداشته ونخواهدداشت.
ملت ما ازسیدجواذطباطبایی هازیاددیده است.ما وملت ما فولادآبدیده شده ایم.
"" مساله بنیادی، ریسک بالای صنعت نفت نیست، بلکه ورود به عصر دوم ماشین است "" تا وقتیکه اقتصاد دانهای جهان سومی، مثل جامعه شناسهای جهان سومی، قادر به درک پیشرفتهای حیرت انگیز در افق انقلاب اطلاعاتی نباشند نخواهند توانست به مرحله "" توانمند سازی "" در ابعاد اقتصادی، علمی، اجتماعی نائل شوند. در مرحله دوم عصر ماشین، این صاحبان نفت و گاز هستند که باید در به در، به دنبال مشتری باشند، لشگر کشی روسیه به سوریه، برای از میان برداشتن صاحبان نفت و گاز به بازار مشتریان نفت و گاز است تا در خیال خام خود، به عنوان تنها فروشنده، در بازار جولان دهند. شما همین ایران را در نظر بگیرید، با صرفه ترین، کم هزینهترین راه انتقال نفت و گاز ایران به بازار اروپا، ترکیه است، در دورانی که جهان وارد " دوران وفور " منابع فسیلی شده، "" حفظ کم هزینهترین راه صادرات نفت و گاز "" میتواند بهترین سیاست نیز باشد، ولی
ایران خودش را "" چون گوسفند قربانی "" دو دستی تقدیم پوتین روسیه کرده است. شاید جماعتی شاهنامه خان تا حالا به این پرسش فکر نکرده اند ولی با "" ناا ملایمات جوی "" خشکی و بی آبی، آیا "" آن قطبی که هم اکنون وارد دوران عصر دوم ماشین شده "" برای کند کردن تخریبات ناا ملایمات جوی، مانع صنعتی شدن آن قطبی خواهد شد که یا هنوز این پروسه را شروع نکرده، یا در اول کار است.سلام-حتی اگر یک بهایی ویک یهودی صهیونیست بودبازهم خوب کاری کرده است.شماآقای کاوه جویابجای اینکه طرفدار چهارصدهزارکشته مردم سوریه وضدویرانی کشورگری توسط روس ها وایران شئونیست فارس شعوبیه وبشاراسد جنایتکارشده وهردم وساعت یک خبرکذایی نفرت پراکن پیداکرده وبه دیدمردم میگذاری.
دیروزلاله افتخاری نماینده ارتجاعی ترین جناج فاشیستی زنان مجلس ایران نامه ایی به زن اردغان نوشته وهمان اسنادارائه شده (عکس پسراردغان باصاحبان کبابپزی )راسندکرده وفرستاده بودبرایش ولاورف نیزرسمااعلام کردکه پنج تن اسلحه برای پ کا کا فرستاده است.
روس ها چه غلطی درمرزهای ترکیه میکنند.
باورکن درسندسازی راه سایت آذری ها وتابناک وجام جم راپیش گرفته ایی وهیچ فرقی باهم ندارید.
شما ترکها هر مدل باشید باید در نهایت زبان فارسی را قبول کنید. بدون فارسی مهمان نا خوانده هستید. خود را خسته نکنید نه یک ذره خاک می دهیم نه ذره ای امتیاز. هیچ کاری هم نمی توانید بکنید.
لوایی یا آ.الیار هر چقدر می خواهید ناله نامه بنویسید اما چیزی دستتان را نمی گیرد.
مثال دیگر : « خرید-و-فروش» یک « رابطه» ی متقابل بین حسن و حسین است. اما خود حسن یا حسین نیست. ارتباط اشخاص نیست و چیز دیگری ست. تنها یک ارتباط است. که توسط « پول» به وجود آن پی می بریم. اما پول خود رابطه نیست بل « نشانگر» آن است. من با پدرم رابطه ندارم. یعنی چه؟ رابطه پدر یا پسر نیست . یک چیز انتزاعی ست که مثلا با « سلام» به آن عینیت میدهیم.
کتاب روی میز است. رابطه ی آنها همان قرار گرفتن کتاب روی میز است.مشکل شما را درک میکنم. تشخیص مسئله کمی دشوار است چون « رابطه» دیده نمی شود و انتزاعی ست.
علی و ولی آدم اند. می بینیم. اما « انسان» انتزاعی ست . نمی بینیم.
مثال برای درک رابطه: بین کلید برق و لامپ که روشن میشود یک رابطه و جود دارد. و آن همان « جریان برق» است . اما جریان برق نه کلید است و نه لامپ. بل تنها خودش یعنی جریان برق است. که اگر قطع شود یا « رابطه» قطع شود، لامپ روشن نمی شود.
کتاب در زیر زمین است و با میز رابطه ندارد. نبودن رابطه همان « جدایی» آنها ست. دوری یا نزدیکی دو چیز بهم رابطه یا عدم رابطه را در برخی مواقع نشان میدهد. و جود یا عدم وجود رابطه بین دو چیز ، گاها میتواند با مجموع « مسافت و زمان و انرژی»
احساس شود. رابطه همان پیوند است.
سیستم یک چیز ، عبارت از پیوند یا رابطه ی مخصوص قطعات یا عناصر همان چیز. مانند پیوند مخصوص همه قطعات یک ساعت با هم . که کار میکند. و اگر پیوند قطع شود کار نمی کند.
پیوند گوناگون اند از این رو سیستم های گوناگون وجود دارند. در نظر گیرید دو پیوند را- در ساعت های مکانیکی ، و الکترونیکی. مختلف اند و سیستمهای متفاوت دارند.
در سیستم کاپیتالیستی نیز اگر پیوند ها را عوض کنیم سیستم دیگری به وجود میاید. و این با مرگ آدمها کاری ندارد. تنها خود پیوند ها عوض میشود. سیستم دیگری جای قبلی را میگیرد. این وقتی ست که دموکراتیک باشد و رضایت آدمها برای تغییر پیوند ها حاصل شود. کسی به « زور و خشونت» متوسل نشود. در حقیت « فرهنگ و ابزار پیشرفته» لازم است.
ما مردم ایران فریب دو دو جریان بیگانه پرست دینی و چپی را خوردیم و روزگار امروز ما زائیده هزار سال تبلغ دروغین برای حکومت عهد علی و عدالت و تساوی بود . اکنون باید بدانیم که رحم به دو جریان ارتجاعی سرخ و سیاه خیانت به ملت ایران است . اگر بجای این خیل این یاوه گویان چپی و دینی مردم عادی از هرگوشه کنار این کشور حق تصمیم گیری داشتند وضع ما بسیار بهتر بود.
به نظر من امثال آ. ائلیار بسیار بسیار خطرناک تر هستند برای ایران تا چند پان ترک.
اجازه دهید ترکها هر چه قدر می خواهند شعار بدهند یا توهین کنند. اما نباید به تجار مسلکان یک ذره، تاکید می کنم یک ذره امتیاز داد.
امتیاز دادن یا بدتر فدرالیزم زهر کشنده ایران است. الان زنجانیها تقریبا فارس شدند، اردبیل هم در همان راه. آذربایجان غربی برای کردهاست. کار تبریز را هم طمع تبریزی ها و دریاچه اورمیه خواهد شد.
تا قطع سر مار چیزی نمانده.
شگغت آور است نویسنده مقاله به عنوان یک کرد کسی است که هرگز به یک ملت کرد تعلق نداشته و هرگز تبعه کشوری به نام کردستان نبوده است. جالب است بدانیم که نام ایرانی کردستان با پسوند استان نامی است که کاتبان و دیوانسالاران ایرانی(که وی منکر تعلقشان به ملیت ایرانی است) در دوران سلجوقی به سرزمین این آقا داده است و حالا ایشان یادش افتاده که خودش به یک ملت تعلق دارد و سرزمین ایرانی ساخته اش که حاشیه ای از ایران بوده و اعیادش(مانند نوروز که واژه ای فارسی ونه کردیست)، رسوماتش, عرفانش, موسیقی اش و هنر معماریش همگی ایرانی اند، ولی آنهایی که همه اینها را به او داده اند ملت نیستند و در حال زوالند. به این می گویند روشنفکر از خانه بیزار.
جناب آ.آئلیار
اینکه شما معتقدان به «ناسیونالیسم تورکی» را متهم به « ایده لوژی برده داران نوین» میکنید شاهکاری است در نوع خودش که فقط از ذهن مغرض شما به بیرون تراوش نموده است. اگر اینطور باشد باید ناسیونالیسم هر ملتی از جمله «ملت کاتالونیا» در اسپانیا را باید « ایده لوژی برده داران نوین» در نظر بگیریم. وجود ناسیونالیسمهای مختلف در بین تمام ملتها حقیقتی آشکار است که انکار آن مثل انکار خورشید میباشد.
ایکاش هر کدام از ماها همانگونه که ادعا میکنیم فقط نظر شخصی خود را بیان مینمودیم و به عبارتی پای خود را از گلیممان بیشتر دراز نمینمودیم اما مطالب شما نه فقط آغشته با تخریبات، اتهامافکنیها، اهانتها و تحقیرها میباشد بلکه پایش را فراتر از آن نیز نهاده میخواهد برای یک ملت بزرگ نسخهی مطلوب خود را بپیچد و به همین خاطر تصور مینماید مثلاً کسی انتظاری از وی جهت پاسخ به فاشیستها را دارد
شما میتوانید تفکر ضد تبعیض و هر نوع تفکری داشته باشد اما انتظار کشاندن حرکت ملی آزربایجان جنوبی به قالب مطلوب ایرانگرایی و فارسگرایی خود و با این بهانه حمله به ناسیونالیسم تورکی کاملاً عبث است. حرکت ملی آزربایجان جنوبی نه صرفاً «حرکتی ضد تبعیض است»، نه صرفاً «حرکتی ضد خشونت است»، نه صرفاً «حرکتی ضد نژادپرستی است» بلکه ضمن در بر گرفتن تمامی اینها هدف مشخصی دارد و آن به دست گرفتن سرنوشت خودش میباشد و با هیچ بهانهای مانند اهداف فرعی مثل ضد تبعیضبودن، ضد خشونت بودن، ضد نژادپرستی بودن نمیتوان آن را از هدف اصلیاش دور نمود. حرکت ملی آزربایجان جنوبی اینگونه نیست که هر کسی بخواهد آن را به سمت مطلوب خود سوق دهد برای مثال اسماعیل آلبایراق که هنوز در خواب هپلوت کمونیسم تخیلی خود غوطهور میباشد بخواهد آن را به سمت قالب کمونیستی مطلوب خود هدایت نماید و شما بخواهید با تخریب ناسیونالیسم تورکی و با شعارهای واهی مثل ضد تبعیض و ضد خشونت بودن آن را از مسیر استقلالش منحرف نموده و مانع از فروپاشی ایران آرمانیتان شوید.اگر روزی دیدید در ایران حکومتی آزاد و دموکراتیک ایجاد شده سلام مرا نیز برسانید ملت تورک آزربایجان جنوبی همانگونه که از جهتگیری اکثریت فعالان آن آشکار است نمیخواهد دنبال توهمات راه بیفتد. خودزنی امثال شما و اسماعیل آلبایراق نخواهد توانست مانع از فروپاشی ایران عزیزتان شود. گذشت آن روزها که ملت تورک آزربایجان جنوبی به دلیل عدم بیداری ملی نسل گذشته فریب حرفهای قشنگ فاشیستهای فارس را خورده و خود را قربانی تغییر حکومت از این «حکومت فاشیست فارس» به آن «حکومت فاشیست فارس» نمود. آن چند نفر انگشتشماری مثل شما و سایر کمونیستها که با قایم شدن پشت نقاب روشنفکری میخواهند حرکت را به سمت ایرانگرایی سوق دهند کاری از پیش نخواهند برد. تاریخ برای ملت تورک آزربایجان جنوبی درسهای خود را با تلخی تمام داده است و دیگر نمیتواند از یک سوراخ هزار بار گزیده شده و چرخهی باطل آزمودهها را دوباره و چندباره و هزارباره بیازماید.
نه جانم، کاپیتالیسم همان انسانهای طرفدار سرمایه داری نیستند. انسانهای طرفدار سرمایه داری افراد هستند ، اما کاپیتالیسم یک « سیستم» است سیستم یا « مجموع روابط گوناگون» افراد نیستند بل تنها « روابط» اند. مثال بزنم :
- « Windows» یک سیستم است ، یا « مجموع روابط گوناگون» است ، فرض کنیم تشکیل شده از « 0 -1» ؛ اما خود « کامپیوتر» ، یک شی است . وقتی ویندوز را عوض میکنیم یا نابود میکنیم یعنی پاک میکنیم ، مثلا سیستم Linux به جای میگذاریم دیگر خود کامپیوتر را که با چکش خرد و نابود نمی کنیم. فرض کن کاپیتالیسم ویندوز است و فرد همان جسم و شی کامپیتوتر.
در انترنت کلمه ی سیستم و کاپیتالیسم را پیدا کن و ببین چه نوشته.
ائلیار گرامی، من از شما تشکرمیکنم. تشکر نه فقط بخاطر دفاع از من در برابر تهدیدها بلکه بیشتر به این علت از شما تشکر و قدردانی میکنم که با جریان دیکتاتوری و سرکوبگر موجود در جنبش آزادیخوانه و دمکراتیک آذربایجان با شجاعت و جدیت مبارزه میکنید.
نوشته من در رابطه با شعارها باعث شد باز مدافعان ایدئولوژی پانترکیسم ماهیت ضد دمکراتیک خود را نشان دهند. افکار، روشها و عملکردهای ضد دمکراتیک بوزقوردها در آذربایجان برای ما واضح و شناخته شده هستند. از تهدید آقای طهرانی من تعجب نکردم و انتظار چنین تهدیدهایی را داشتم. این اولین بار یا چندمین بار نیست که من از طرف بوزقوردها تهدید میشوم. من مقصر و عامل اصلی این برخوردها را نه در اشخاصی مثل آقای طهرانی بلکه در ایدئولوژی و افکار ناسیونالیسم افراطی و پانتورکیستی آنها می بینم که صادق ترین و پاکترین مبارزین آذربایجانی را به مسیری انحرافی هدایت کرده و آنها را به شیوه و اقدامات ضد دمکراتیک و ضد آذربایجانی وادار میکند.نوشته شما تحت "عنوان اینان جنبش عدم خشونت آذربایجان را به لجن کشیده اند" برای انسانهای آزادیخواه و مدافع دمکراسی بسیارمفید و ارزشمند می باشد. چونکه این نوشته کسانی را نقد و افشا میکند که میخواهند در آذربایجان قلمها را بشکنند، آزادی بیان، آزادی عقیده را نابود کنند و دیکتاتوری و استبداد خود را حاکم کنند.
پانترکیستها و ملی گرایان افراطی مخالفان خود را مانقورت و ساتقین میدانند که در مکتب و باور آنها جزای مانقورت مرگ است و بقول آقای طهرانی در زمان مناسب با ترور آنها را از سر راهشان بر میدارند.
اگرکسانی مثل ما از تهدید و مرگ هراسی داشتند هرگز دهها سال از زندگی مان را به مبارزه در راه آزادی و عدالت اجتماعی اختصاص نمیدادند. برای من آزار دهنده این است که این جریانات انحرافی جنبش رهایی بخش آذربایجان را با سیاستها و عملکردهای ضد دمکراتیک به انزوا، ضعف و شکست هدایت میکنند.
ائلیار عزیز بار دیگر از نوشته، کامتت شما و همه زحماتی که متحمل میشوید سپاسگرارم.
اسماعیل
جناب آلتین گرامی
2- من میکوشم خوش قلب باشم ، همان سعادت را که برای مردم خود می خواهم برای همه ی مردمان در ایران و جهان بخواهم.1- «ناسیونالیسم (ملی گرایی) تورکی» که نوشته اید یا به اصطلاح من « ترکیسم» ، یک ایده لوژی ست .
هر کس آزاد است آنرا انتخاب کند یا نکند. برای من آن بخشی از ایده لوژی «برده داران نوین ترکیه» است ؛ و
ربطی به من ندارد.
مشکل من در زادگاهم رفع ستم فرهنگی،سیاسی،اقتصادی، جنسنی، و مذهبی و اعتقادی و بی عدالتی های اجتماعی ست که همه اینها در فرمول « رفع تبعیض و بی عدالتی اجتماعی» برایم خلاصه شده اند. از این رو:
- حق تعیین سرنوشت را انتخاب کرده ام.
اینکه ملت تصمیم بگیرد جدا شود یا در یک سیستم فدرال متحد شود بسته به تصمیم خود ملت است. نه من می توانم جلوش را بگیرم و نه امثال شما. منهم تابع تصمیم مردم خود هستم. و تنها می توانم نظر شخصی خود را بیان کنم.
3- بنا بر این این دید من تبعیض گر نیست و نمی تواند غیر انسانی باشد. و در غم و شادی دیگران میکوشم شریک شوم.
آنچه غیر انسانی ست « ایده لوژی برده داران نوین» است. که شما خود نوشته اید آنرا انتخاب کرده اید. منهم می بینم که صاحب آنید.
4- ترک بودن با ترکیست بودن فرق دارد. ترکیست به ایده لوژی ترکیسم اعتقاد دارد، اما فرد ترک الزاما این اعتقاد را ندارد .
5- من نه میخواهم چیزی را «راست کنم و نه کج». تنها طبق حق بیان خود نظرم را طرح میکنم. دیگران «ضغیر» نیستند و خود میتوانند درست و نادرست را تشخیص دهند. اینکه شما میخواهید دیگران را « به آن یا این» راه بکشانید و سخن از « منحرف کردن مردم» میگویید نشانه ی آن است که « دیگران را ضغیر» حساب میکنید و خودت را بالغ و عاقل. مشکل شما و دیگران است. من چنین نگرشی ندارم.
6- من در مقاله ی خود توجه ندارم که چه کسی به چه « ایسمی» گرایش دارد، مشکل من « پدیده ی خشونت» است توضیح داده ام. و کسی که در مقابل بیان نظر دیگری به زور دست می یازد « خشونت طلب» است. و یا « تهدید» میکند.
خشونت طلب میتوان ایسم گرا باشد یا نباشد.
-کسی که تحت تبعیض است نگون بخت است. او را نمی توان سعادتمند نامید.
7- اینکه شما میخواهید به تنهایی به هدف خود برسید مختارید، اما من هم مختارم برای حل مشکلات مذکورم خودم تصمیم بگیرم.
دیگران هم همینطور خودشان می توانند تصمیمشان را بگیرند. اینکه میخواهی مرا مجبور کنی مثل شما فکر کنم من این عمل شما را « دیکتاتوری و حق کشی» می بینم و چنین اجازه ای هم به کسی نمی دهم.
با تشکر از یاران موافق
و اما روی سخنم خطاب به کسانی است که " کامنت - نفرت" نثارمان می کنند:
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش...
اگر اران شمالی بر اثر جنایتهای قاجار ترک از ایران جدا نمیشد ، شما اکنون این چنین اراده گرایانه خواهان تقسیم کشورهای دیگران نمیشدید . شما تجزیه طلبان یک طرف قضیه هستید / طرف دیگر قضیه 80 میلیونی ایرانی با مشتهای اهوارایی در مقابل تان ایستاده اند تا یکطرفه رویای رمانتیک را از سر بدر کنید . برکلی ، فیلسوف ایده آلیست و آخوند مسیحی میگفت در جهان هیچ چیز مادی وجود ندارد ، اینها فقط خیال های ماست . شما همچون برکلی میگویی برایت ، کشور ایران وجود ندارد تا از خود در آن مورد سئوال کنی ! . ولی ما بتو نشان خواهیم داد که جهان مادیست و ایران بیش از ده هزارسال وجود دارد ، پیش از مغول و توران و یونان و بوران .منطق شما تجزیه طلبان ترک آبروی آخوند و داعش و ... را از آن خود نموده . با آدم بی منطق باید با تئوری ماکیاولی پاسخ داد .یعنی از موضع قدرت . قدرت بی کران فرزندان ایرانزمین .
حتما المان حسودیش شده عربستان با انگلیس و امریکا قراردادهای بزرگ نظامی و اقتصادی بسته با این گزارش ها خواسته به عربستان بفهماند اگر سمت ما نیایی ما هم گزارش رد می کنیم
امید است شما نیز روزی به آرزوی خود برسید و به سمت شعار دهنده یکی از مراسم راهپیمایی فرمایشی منصوب شوید. آنجا البته تا دلتان بخواهد می توانید نابود باید گردد و مرگ بر و مرده باد و زنده باد شعار دهید....
هموطن عزیزی خطاب به من نوشته است:
من هم اگر بخواهم با عملکرد وی برخوردی داشته باشم، مسلما عملکردهای او را بررسی میکنم و نه نام و لقب او را."جناب اقای بهنام آخر این اسم "میرپنجه" که شما میخواهید مثل یک کشف علمی ثابتش کنید انسان را یاد پنجه حیوانات میاندازد. ما درهمه جا شنیدیم رضاخان میرپنج. حالا شما رفته اید یک کتاب پوسیده پیدا کرده اید که درآن به خاطر اشتباه چاپی یا هرعلت دیگرنوشته میرپنجه و میخواهید بگویید میرپنجه درست است! اگر با کارهای رضاشاه مخالفید میتوانید بطور منطقی از او انتقاد کنید. ولی اینکه اسم توهین آمیز رویش بگذارید راه درست و متمدنانه مقابله نیست. متاسفانه پانترک ها از این روشها برای کوبیدن مخالفان فکریشان استفاده میکنند."
لازم میدانم در این رابطه توضیحاتی بدهم.
1- انسانها را بر اساس نام و یا لقبشان ارزیابی نمیکنند بلکه بر اساس عملکردشان ارزیابی میکنند. بنابراین به نظر من نام و لقب جناب رضا پهلوی هر چه که بوده باشد، دلیلی بر خوبی یا بدی او نیست.
2- میرپنج و یا میرپنجه یک منصب نظامی قزاقی در زمان مشروطه بوده و مختص رضاخان آن زمان و رضاشاه بعدی نبوده است. اگر به همان کتاب مراجعه کنید، از "میرپنجه"های دیگری مانند "غلامرضا خان میرپنجه" نیز نام برده شده است. نمیدانم چرا شما "میرپنجه" را توهینآمیز قلمداد میکنید.
3- در این کتاب علاوه بر "میرپنجه" لقبهای دیگری مانند "شصت تیر" (به دلیل مهارت او در بکارگیری شصت تیر)، سرهنگ رضاخان و... نیز به او اطلاق شده است.
4- اگر در اینترنت نیز "میرپنجه" را جستجو کنید، در سایت لغتنامه دهخدا نوشته است:
"میرپنجه .
[ پ َ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) میرپنج .
امیرپنجه .
(یادداشت مؤلف ).
رجوع به میرپنج شود."
در سایت "واژهنامه پارسی ویکی" نیز عین همین عبارت آمده است:
میرپنجه . [ پ َ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) میرپنج . امیرپنجه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به میرپنج شود."
در ضمن میتوانید به ماده واحده مصوب مصوب 24 جوزا 1302 مجلس شورای ملی درباره غلامرضا خان میرپنجه مراجعه کنید:
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/90967
طبیعتا اگر زحمتی به خود بدهید، در اینترنت اطلاعات بیشتری بدست خواهید آورد.
5- متاسفانه این برای برخی از ما یک عادت شده است که هر زمان کتابی و نویسندهای سخنی به نفع ما داشته باشد، آن کتاب و نویسنده، بسیار خوب و عالی و مستند و قابل اطمینان است و اگر همان کتاب و یا نویسنده سخنی به ضرر نظرات ما داشته باشد، بسیار بد، زشت، غیرمستند، غیرقبل اطمینان و پوسیده میشود!
6- اشتباه چاپی در یکی دو مورد پیش میآید و زمانی که در سرتاسر یک کتاب کلمهای و یا لقبی و یا نامی در همه موارد به یک صورت نوشته میشود، اشتباه چاپی نمیتواند باشد.
7- اگر نگاهی به همان کتاب بکنید، میبینید که علاوه بر ملکالشعرای بهار، سرهنگ قهرمانی از افسران قزاق نیز منصب رضاخان و برخی دیگر را "میرپنجه" نوشته است.
8- هدف من به هیچ وجه اثبات یک "کشف علمی" نبوده بلکه تنها و تنها اطلاع رسانی درباره بکارگیری اصطلاح "میرپنجه" توسط ملکالشعرا بوده است. شما میتوانید به ملکالشعرای بهار ایراد بگیرید که چرا آنگونه که شما شنیدهاید، از "میرپنج" استفاده نکرده و "میرپنجه" بکار برده و از او گلایه کنید که چرا این را به شما نگفته تا بشنوید!
9- مسائل تاریخی ربطی به "پان ترکیسم" و یا "پان فارسیسم" و یا هیچ "پان" دیگری ندارد بلکه صرفا مسائل تاریخی هستند که البته شما یا دیگران میتوانید در جهت منافع خودتان از آنها بهرهبرداری کنید.
جناب آ.ائلیار
- بدون هیچگونه شک و تردیدی چسباندن حرکت ملی آزربایجان جنوبی به «بوزقوردیسم تورکیه» از طرف منسوبین به فاشیسم فارس فقط جهت تخریب و زدودن ناسیونالیسم (ملی گرایی) تورکی یا به قول شما «تورکیسم» از بطن حرکت ملی آزربایجان جنوبی میباشد چون شما و آنان بخوبی میدانید «ناسیونالیسم تورکی» ستون حرکت ملی آزربایجان جنوبی میباشد و حرکت بدون آن به بیراهه خواهد رفت و به همین دلیل جهت کج نمودن مسیر آن به سمت ایرانگرایی و جلوگیری از فروپاشی ایران، امثال شما و اسماعیل آلبایراق و سایر منسوبین به فاشیسم فارس تلاش بر محو ناسیونالیسم تورکی از بدنهی حرکت ملی آزربایجان جنوبی مینمایند اما این آب در هاون کوبیدن نزدیک به 100 سال است در آزربایجان جنوبی دوام یافته و اما اهداف مغرضانهی پشت این حرکتهای مذبوحانه همواره به خاک مالیده شده است.
- برای من سؤال است که چگونه امثال شما و اسماعیل آلبایراق به این نتیجه رسیدهاند که اگر خشونتی در بطن حرکت ملی آزربایجان جنوبی مشاهده مینمایند نشأت گرفته از ناسیونالیسم تورکی یا همان اتهام واهی «پان تورکیسم» معروف دشمنان آزربایجان جنوبی میباشد!؟ ملت تورک آزربایجان جنوبی «تورک بودن» خود را از تورکیه وام نگرفته و حرکت ملی آن هم ارتباطی به تورکیه ندارد و کسانی که با خزعبلاتی مانند چسباندن حرکت به «بوزقوردیسم تورکیه» میخواهند حرکت ملی آزربایجان جنوبی را تضعیف نمایند هیچ نتیجهای غیر از طرد شدن از طرف فعالان دلسوز و واقعی حرکت ملی آزربایجان جنوبی نخواهند گرفت همچنانکه امثال اسماعیل آلبایراق در حاشیهی حرکت در انزوا برای خودشان مینویسند، میبرند و میدوزند اما در دنیای واقعی کنشها و واکنشهای به نمایش گذاشته شده بیثمر بودن تلاشهای مغرضانهشان را به اثبات میرساند. نشان دادن علامت گرگ خاکستری در آزربایجان جنوبی چیزی غیر از به نمایش گذاشتن مقاومت، آزادیخواهی و استقلالطلبی ملت آزربایجان جنوبی در مقابل استعمارگران فارس نیست و کسانی اگر در این علامت دنبال «فاشیسم» میگردند بهتر است در تظاهراتهای به راه انداخته شده ازطرف رژیم ولایت فقیه سری به خیابانهای تهران و سایر شهرهای ایران بزنند تا «فاشیسم» را در دهنهایی که تا بناگوش باز شده و شعار مرگ بر این و آن میدهند علناً مشاهده نمایند. حرکت ملی آزربایجان جنوبی ذاتاً حرکتی مدنی اما بنا شده بر روی «ناسیونالیسم تورکی» میباشد و هدف آن صرفاً رفع تبعیض در جامعهی ایران نیست چون اصولاً اکثریت فعالان آن جغرافیایی به اسم «ایران» را قبول ندارند تا برای رفع تبعیض بین ملت حاکم فارس و ملت محکوم تورک تلاش نمایند در سطح جهان اغلب حرکتهای ملی نهایتاً به استقلالطلبی منتهی میشوند که حرکت ملی آزربایجان جنوبی هم در این راه قدم برمیدارد و منسوبین به فاشیسم فارس مثل عبدالستار دوشوکی که با گذاشتن چند تا عکس نامربوط میخواهند انگ فاشیسم را به فعالان حرکت ملی آزربایجان جنوبی بچسبانند اگر چشم خود را قدری بازتر نمایند در همان محل زندگی خود در بلوچستان و کردستان با پیوستن کودکان 10 ساله به گروههای تروریستی با اسامی مختلف مانند جندالله، جیشالعدل، پکک، پژاک و ... «فاشیسم» را به عینه میبینند.شخصاً عقیده دارم ملت فارس با این به اصطلاح روشنفکران کوتهاندیش هرگز رنگ آزادی و دموکراسی را نخواهد دید و ملت تورک آزربایجان جنوبی با درک عمیق این موضوع دیگر از اشتباهات تاریخی خود درس لازم را گرفته و خود را سپر تغییر حکومت از این «حکومت فاشیست فارس» به آن «حکومت فاشیست فارس» نخواهد نمود. «آزربایجان جنوبی» در «ایران» آیندهای ندارد به همین دلیل راه خود را از «ایران» جدا نموده و صرفاً به منافع ملی خود فکر میکند و همین جدا نمودن حرکت خود از «ایران» میباشد که منسوبین به فاشیسم فارس را به حمله به «ناسیونالیسم تورکی» جهت خنثی نمودن و به شکست کشاندن حرکت به تقلا انداخته است.
خلبان متجاورز روسی برای کومونیستها حتما فرشته آسمانی بود
هیچ امکانی نباید به تجزیه طلبان داد . ایرانیان همیشه باهوش تر از دشمنانشان عمل کرده اند . زنده باد جمهوری دمکراتیک خلقهای ایران ! اقوام ایرانی از تمامیت ارضی ایران دفاع میکنند . ترک به ترکستان ! ایران برای ایرانیان .زبان فارسی و فرهنگ ایرانی زبان و فرهنگ غالب و حاکم خواهد بود . تجزیه طلبان ترک و عرب و بلوچ و ترکن چنانچه سر ناسازگاری دارند میتوانند به هم قومی های خود در کشورهای همسایه بروند .در آنجا زمینهای خالی بسیار است .
منظور از کاپیتالیزم, همان انساهای طرفدار سرمایه داری هستند. آ.الیار عزیز لطفا به کوجه علی چپ نرویم
گرامی اگر نوشته بود «مرگ بر کاپیتالیست= شخص سرمایه دار» بله سخن شما درست بود. اما ایشان مرگ بر کاپیتالیسم = سیستم سرمایه داری ، نوشته است. و اینها با هم فرق دارند. ما خواهان مرگ دیکتار مثلا فلان شخص نیستیم ولی خواهان نابودی دیکتاتوری هستیم. اینها فرق دارند. یکی شخص است و دیگری « روابط». میتوان خواهان مرگ روابط ضد انسانی شد ولی انسان را نمی توان کشت. ما خواهان کشتن شخص نیستیم. حالا هر جنایتی کرده باشد. ولی روشن است که جنایکار مجازات غیر از مرگ دارد . بدون هر گونه شکنجه . مجازاتها ی مدرن اکنون بدون زندان انتخاب میشوند. و راهی انسلنی و سازنده است. کمک میکند شخص به زندگی عادی برگردد.
اقای ائلیار عزیز, جواب های, هوی است و جواب توپ, توپ. فکر نمی کنید در قضاوت و عمل خیلی تندروی کرده اید. جنبش ملی دموکراتیک ازربایجان حرکتی سیویل و مسالمت آمیز است. ما در برخورد با دشمنان خود از خشونت استفاده نمی کنیم چه برسد به البایراق خودی. قطعا تصدیق خواهید کرد که ملیون آزربایجان هرگز دست به قتل عام هیچ یک از ملل همسایه نزده اند و عکس ان صادق بوده است و توسط ملیون ارامنه, اکراد و فارسها در برحه های مختلف قتل عام شده ایم. ما هرگز از تروریزم برای بیشبرد اهداف خود استفاده نکرده ایم و نخواهیم کرد. آیا اینها کافی نیست که شما بدنبال جنایتکار احتمالی در بین خودی ها نگردید؟ ما آزربایجانیها بطور سنتی و نهادینه صلح دوستیم و تولرانت. دوست عزیز اگر همه قضاوت وعملشان مانند شما باشد تمامی مادران را محاکمه میکنید . مادران معمولا وقتی فرزند روی اعصابش راه می رود فریاد می زنند" پدر سوخته می کشمت"!!!!!
مسئولین ایران گلوبال
من برای آقای دوشوکی خیلی احترام قائلم چون یک بلوچ وطنپرس و با سواد است و من همیشه مقاله های ایشان را میخوانم. اما نمی دانم چرا این مقاله را در ایران گلوبال منتشر کرد؟ و اجاز داد که ضد ایرانی ها میدان پیدا کنند و به همه و به زمین و زمان حمله کنند
( آقای دوشوکی؛ ناراحت نشوید. ولی این انتقاد به شما وارد است چون شما آدم خیلی فهمیده و با سوادی هستید. چرا این اشتباه را مرتکب شده اید؟؟)
زیباست این جملات /درود بر نویسنده محترم/ اقبال اقبالی نامی، عربستیز و ترکستیزی قهّار که از دورۀ مقاومت در کوبانی، تاکتیک پیوستن به لشکر "اقوام آریائی" بلوچ و کرد و "آذری اصیل ایرانی" را برای راندن و خفه کردن ترکها و عربها در ایران پیشه کرده است. وی نظر به ...."اهورائی" هم دارد و همواره سراغ مطالبی برای نشر رفته است که تاریخنویسی راسیستی و جعلی را ترویج میکند....
- دیگری ناصر کرمی نامی است که من به ندرت نگاهی به تیتر حرفهایش میاندازم. وی به کمتر از امپراتوری پارس رضایت نمیدهد. خیلی که لطفش گل کند ترکها و عربها را "میهمان" ایران میخواند، مواقعی هم که خلقش تنگ میشود، "میهمان" را سرجایش مینشاند که یعنی: هِرّی! برو بیرون! ....
با سلام
آقای ناصر کرمی خدا آن روزی را نیاورد که هم قطاران شما حکومت و قدرت را در ایران بدست بگیرند که در این صورت حمام خون به راه می افتد چرا که شما همانند داعش که اعلام کرد یا مسلمان شوید یا جزیه بدهید یا کشته شوید / شما نیز به ترکهای آذربایجان خواهید گفت یا آذری یا فاذری شوید یا کشته شوید یا از ایران پارس بروید !!!
....
آ.الیار گرامی, چرا یکی را به سندان و یکی را به چکش میزنید. اگر مرگ بر.... بربریت است, مرگ بر کاپیتالیزم هم از همه بربر تر است.
عزیزان، آنچه در مقاله آمده اشاره به «نوک کوه یخ» دارد، اما بحث سر «تنه ی آن» است. نوک کوه یخ را که از آب بیرون زده
و گل های عمر بیشماری پرپر گشته است.«ذوب» نکنید؛ انشاالله گربه نیست. سخن در مورد « جریانی» ست که « خشونت طلب و تهدید گر و دیکتاتور ماب است، که می تواند « کشتارگر» هم باشد.»
روشن است موضوع داخلی ست و منهم نمی خواهم بیش از این مطالبی مطرح کنم که مورد «سوء استفاده» قرارگیرد. اما به صورت «نظری و تئوریک» قید میکنم که «منطق نقد » همیشه آماده است جلو این « خشونت طلبی و دیکتاتوری» در تمام اشکال اش بیایستد. نقد تقدس نمی شناسد و تبعیض دیدگی هم ایجاد تقدس نمی کند.
هزاران هزار جوان آذربایجانی ، آواره شده اند،زندان رفته اند، بخشی کشته شده، زندگیها داغون شده، دوستی ها و عشقها از دست رفته، کودکان معصوم دچار محرومیتها و ضربات بسیار روحی شده اند که در سرتاسر زندگی مجبورند آنرا تحمل کنند؛
به عنوان یک قلمزن آذربایجانی « احساس مسئولیت» میکنم در برابر «همه این تلاشهای انسانی برای زندگی بهتر».
سکوت و عدم احساس مسئولیت شخصی و اخلاقی و فکری را برای خود «جنایت» میدانم.
سخنم آنست که بکوشیم «رفتار خود را هرچه بیشتر مدنی کنیم». تا در جامعه آذربایجان،ایران و جهان رو سفید و سرفراز باشیم.
«منزه طلب مطلق گرا» نیستم، میدانم «اشتباهات و کجرویها و ...» هست و خواهد بود. و همه داریم. اما ابزار تصحیح آنرا نیز که «نقد» است در دست داریم. مجبوریم برای آزادی و زندگی بهتر هرلحظه و در هرنقطه خودمان را نقد کنیم. بدون نقد کار هر تلاشی ساخته است و نتیجه اش «شکست قطعی» ست.
چاره گروه گرایی و فرد گرایی و اختلاف آفرینی و خشونت طلبی و تهدید دگراندیش نیست. چاره «نقد و تلرانس و حفظ ارزشهای متمدنانه برای زندگی بهتر جمعی» ست.
همه نظرات فردی من را تا حدی دیده اند و میدانند . می بینند که «میکوشم تا حد ممکن با تلرانس» رفتار کنم. و تنها به دنبال فکر شخصی خود نروم. و این بخاطر علاقه به «زندگی بهتر جمعی»ست. چون میدانم پیروزی زندگی بهتر تنها جمعی ممکن است. ما چه بد باشیم و چه خوب محبوریم آینده و رهایی را با هم بسازیم. تاریخ دیروز و امروز ما موظف کرده برای حفظ تجارب آن جهت پیشروی به سوی آینده ی بهتر جمعی ، که با هم حرکت مدنی داشته باشیم.
براین اساس مجبوریم جلو «خشونتی» که شکست ما را قطعا میتواند رقم بزند جمعی بیایستیم.
آنچه این دوست ما اشتباها نوشته مفهوم روشن اش را کار بر دیگر بیان کرده است:
« فرستاده شده توسط اذربايجان در چ., 12/02/2015 - 10:44
نظر:
تهرانلى أشكارا نويسنده مطلب را تهديد ميكند و مينويسد، البايراق با برجسبها جلو رشد مبارزات مردم ازربايجان (منظورم جناح بوزقورد است) را سد ميكند، مردم ازربايجان در وقت خوب، باسخ مقتضي بمحضرش تقديم خواهد كرد.
يعنى ما بوزقوردها در وقت مناسب اسماعيل البايراق را خواهيم كشت»
پیش از آنکه دیگری را نقد کنیم مجبوریم خودمان را نقل کنیم.
تبعیض های مختلف در جامعه اساساً « ماهیت خشونتی» دارند. در عرصه فرهنگ و سیاست و اقتصاد و زنان و مذاهب و عقاید و غیره گوهر مسایل «اعمال خشونت بردیگری» است. به دیگر سخن تبعیض خشونت است.
اگر خودمان خشونت طلب باشیم چطور میتوانیم تبعیض را ریشه کنیم؟ اگر هم بکنیم تولید تبعیضات و دیکتاتوریها و سلطه گریهای دیگر میکنیم. که در اصل باز گرفتار باتلاق رهایی ناپذیریم. از تبعیضی به تبعیض دیگر، از استبدادی به استبداد دیگر درمی غلطیم.
ضرورت دارد روی این پدیده ها اندیشید.
با ایده های مرگ برفارس یا توهین به این آن، عاقبت ما «ترور همدیگر» نیست؟ یا در صورت عدم قدرت مرکزی « برپایی بیدادگاههای گروی چند دقیقه ای ست و صدور حکم تیرباران دگر اندیشان به بهانه ی ضد ملی،مانقورت، جاسوس شونیست فارس، خیانت به ملت و...» بله مسئله خیلی جدی ست. و بدنه ی کوه یخ اینجاست که خود نمایی خواهد کرد.
چاره ای نیست، مجبوریم در کنار نقد دیگری از نقد خود غافل نباشیم. راه ما مدنیست است نه بربریت.
از همه ی عزیزانی که این مسایل را درک میکنند انتظار دارم در مقابل بربریت گرایی ها بیایستند. چه در جامعه ی آذربایجان و چه در جامعه بزرگتر ایران و جهان. چه این بربریت از سوی دولتها باشد و چه ار سوی گروههای غیر دولتی.
هیچ گروه و دولتی برای مدنیت خودی نیست ، و باید نقد شود. انسان مدنی و مترقی مدافع امنیت و آسایش و زندگی بهتر همه ی انسانهاست.
جناب اقای بهنام آخر این اسم "میرپنجه" که شما میخواهید مثل یک کشف علمی ثابتش کنید انسان را یاد پنجه حیوانات میاندازد. ما درهمه جا شنیدیم رضاخان میرپنج. حالا شما رفته اید یک کتاب پوسیده پیدا کرده اید که درآن به خاطر اشتباه چاپی یا هرعلت دیگرنوشته میرپنجه و میخواهید بگویید میرپنجه درست است! اگر با کارهای رضاشاه مخالفید میتوانید بطور منطقی از او انتقاد کنید. ولی اینکه اسم توهین آمیز رویش بگذارید راه درست و متمدنانه مقابله نیست. متاسفانه پانترک ها از این روشها برای کوبیدن مخالفان فکریشان استفاده میکنند.
این رحیم پور ازغدی که سوابق سربازجویی در اوین هم دارد مشاور فرهنگی علی خامنه ایست و حرف او سمبل اندیشه خالص این رژیم است که البته ایران ستیزی و ضدیت با فرهنگ و تاریخ ایران جزء ثابت آنست. اینها حرف اصلیشان را از دهن مزدورانشان چون ناصر پورپیرار و ازغدی و روازاده درجامعه پخش میکنند که البته نسل امروز ایران برای این حرفهای اینها دوزار ارزش قائل نیست. حالا این پانترکهای بیسواد هم حرفهای ضدایرانی آخوندها را غرغره میکنند. باید به اینها گفت دیر رسیده اید. ایرانگرایی در کشور چون سیل به راه افتاده و عشق به تاریخ و اسطوره های ایران باستان هرروز درمیان جوانان ایران بیشتر میشود.