Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

( دومین عصر ماشین شروع شده ) اگر ماشین بخار و انقلاب صنعتی‌ نیاز به نیروی بازو و عضلات را از بین برد، در طول ۳ سه‌ دهه گذشته، هوش مصنوعی، روبات‌ها و تکنولوژی دیجیتالی نیاز به نیروی مغز انسانی‌ را در حیطه هائیکه کار ( تکراری ) جزئی جدا نشدنی‌ از وجود آن است را پر کرده اند، در مرحله اول ( دومین عصر ماشین ) شاهد زوال کارهای تکراری خواهیم بود چونکه روبات‌ها به خوبی‌ از عهده کارهای تکراری بر می‌‌آیند، این یعنی‌ ضربه سنگینی‌ بر هیکل ( طبقه متوسط ) وارد خواهد شد و کمبود کار، طبقه متوسط را تهدید خواهد کرد، جوامع‌ای که دارای ( روحیه بالای کار آفرینی ) هستند تا حدی قادر به تطبیق خود با شرایط جدید و ایجاد کار خواهند شد، جوامع ترکان آزربایجانی و ترکان ترکیه‌ای دارای روحیه بالای کار آفرینی هستند، منطقه خاورمیانه برای تطبیق خود با سیل تغییرات، به این جوامع نیاز خواهد داشت. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-............ بله اززمان آدم وخودآدم هم آریایی بود.بله همه آریایی هادرکاخ سفیدزندگی میکردند.همه اختراعات توسط ایرانی هاانجام گرفته.همه دنیامیراث خوارایرانی وفارس هابودند.اصلاآقای وات .انتیشتن.ادیسون.بلبررایت.افلاطون.هردوت.ارسطو.استیوجابز.مایکل جکسون.مارکس.انگلس.همه ایرانی وفارس بودند.چرچیل.هیتلر.لنین.نیکسون.چه گورا.فیدل کاسترو.هومرهمگی ازایران رفته وفارس بودند.اگرایرانی هانبودندیونان نبود.چون یونان آخرش آن دارد.یونان همان ایران بوده وتاریخ نویسان تورک وعرب آن جعلی ویونان نوشته اندومردم آلمان وایتالیاازنزادایرانی هستندچون چشمان وموهای ایرونی بوردارند.گوگوش.هایده .مهستی.حمیراوداریوش همگی فارس بودندتنهااشتباهی شناسنامه نویسهاخیانت کرده اندجون آقای استخوانلواینطوردوست دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول محترم کامنتها، لطفا کامنت .... و سکسیستی فرد .............. به نام همایون را حذف کنید. ممنونم.

نوشته شده توسط: Anonymous

در اینکه نظام اسلامی جریانی ساخته و پرداخته شده غرب و ارتجاع سرخ وسیاه است شکی نیست. اما در صورت سرنگونی چه نظامی در انتظار ماست که وضع کشور ایران را بدتر از امروز اخوند نکند؟ خطا خواهد بود که تصور شود پس از سرنگونی نظام اسلامی مردم ایران در صف های طولانی به حزب و سازمان دلخواه خود رای خواهند داد و خونی از دماغی نخواهد امد.در اینکه منا ر را باید دزدید حرفی نیست ولی چاهی به اندازه منار هنوز ساخته نشده است. اساسن د رایران و برون مرزسازمانهای سیاسی از چپ تا دینی باوری به انتخابات ازاد و همه پرسی ندارند.هر جریانی ساز خود را میزند.یکی تجزیه میخوهد و دیگری حکومت اسلامی نوین و اندیگری حکومت کار گری خلقی کومونیستی .جنگ کسب قدرت از روی دریای ادمی خواهد گذشت و بیرحمترین جریان قدرت را خواهد گرفت و انوقت دمار از مردم مخالف درخواهند اورد.معیار میهنپرستی وحفظ منافع ملی

در درون جریانات مدعی فاقد ارزش است و اساسن باوری به زندگی در دمکراسی و جدائی دین از حکومت و ایران متمرکز ندارند. بدون شک نمیتوان زندگی سیاسی در ایران پس از اخوند را بدون همین سازمانهای سیاسی تصور کرد و لی ایا این سازمانهای سیاسی برنامه ای مشترک پس از نظام دارند؟
نوشته شده توسط: Anonymous

همه این تکاپوها و دست پا زدن ها به خاطر موج گسترده استقلال خواهی آذربایجانی ها است. اما خیلی دیر شده است. جوان آذربایجانی استقلال می خواهد نه عیره نویچ

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مناف زاده مثل خیاطی است که پارچه های پوسیده و پاره پاره را بهم وصل کرده و کت جدیدی میدوزد ولی خیلی راحت میتواند بگوید که انگلیس ها با آوردن رضا میر پنجه نامگذاری کردند و نام ایران را به این منقطه گذاشتند و تاریخ جعلی برای مردمان منطقه نوشتند و فارسها را حاکم گماشتند تا سیاست خود را پیش ببرند و بهای این حاکمیت فارسها را ملل تحت ستم میپردازند آنهم بشکل سنگین .

نوشته شده توسط: Anonymous

1.بعداز اشغال سفارت آمریکا ، نهضت آزادی « دوگانه» و «زیرکانه » عمل کرد . با انتشار اعلامیه ای از «دانشجویان خط امام »حمایت کرد و مروری بر عملکرد های آمریکا نمود که باعث نارضایتی مردم ایران آز آمریکا بود. مهندس مهدی بازرگان رئیس دولت موقت نامه ای برای استعفای خود به خمینی نوشت که فکر نمی کرد با موافقت او روبرو شود ولی محاسبه بازرگان اشتیاه بود و خمینی پذیرفت. دولت موقت استعفا کرد. بعداز این واقعه مهندس سحابی و چند نفر از اعضای بالای نهضت آزادی با نامه سرگشاده ای از نهضت ازادی جدا شدند و به چپ های اسلامی و دانشجویان خط امام نزدیک شدند. این ها به نیروهای ملی ـ مذهبی معروف شدند.
2. نوشتید سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکنون به بیش از10 جریان مختلف انشعاب داشته است) این بیش از 10 جریان کدام هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کشفیات این دکتر مچ دروغگویی تجزیه طلبان ترک را باز میکند . ایشان نشان میدهند که نام کشور ایران از زمان زردشت و اوستا در فرهنگ ایران و آریایی وجود داشته .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قره گوزلو در رابطه با شعار ضد افغانی نوشته :«نمی دانستیم" که شما -حکومت- راسیست هم تشریف دارید... راسیسمی تا این درجه وقیحانه به راستی نوبر است. حالا اما راسیسم هم به کارنامه ی سیاه شما افزوده شده است! از تهران صدای پای فاشیسم شنیده شد!»
آیا قره گوزلو واقعا نمی دانست حکومت اسلامی ایران « به خاطر ملی گرایی درکنار داعش گری» راسیست و فاشیست تشریف دارد؟ این خصوصیت حکومت از سوی خیلی ها تحلیل شده است. دررابطه با ملیتهای ایران و افغانها.

-راسیست بودن حکومت یک چیز است اما تکرار شعار راسیستی از سوی شرکت کنندگان در اول مه چیز دیگر.
- واقعیت این است که ملی گرایی در حکومت و بیرون حکومت و بین روشنفکران و مخالفان حکومت نیز وجود دارد.
مسئله این است که ملی گرایی مادر فاشیسم است. راسیسم با ملی گرایی همزاد است.

-دموکراسی آری- ملی گرایی نه! (برای ملیت فارسی زبان)
-کسب حقوق تبعیض دیدگان آری-ملی گرایی نه! (برای ملیتها)

قره گوزلو در رابطه با شعار ضدافغانی موضع گرفته - پرسش این است که در رابطه با تبعیض دیدگان ایران- سیاست یکسان سازی- چرا موضع نگرفته است؟ اینجا راسیسم را نمی بیند؟
متاسفانه -به نظر میرسد او مشکل درک ملی گرایی و تبعیض و هویت شناسی دارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تبریک به جمهوری آزربایجان در نهادینه کردن سکولاریزم و تثبیت اقتصادی رقابت پذیر که نه تنها یکی‌ از بهترینهای اوروپای شرقی‌ است بلکه شانه به شانه کشور‌های اروپای مرکزی به توسعه ادامه می‌‌دهد. خواستم به ( واقعیتی اقتصادی ) اشاره کنم، ( ما وارد دومین مرحله عصر ماشین ) شده ایم، عصر اول ماشین که با انقلاب صنعتی‌ شروع شد منجر به تولید یکی‌ از بزرگترین ( طبقه متوسط )‌های تاریخ شد این مرحله دیگر خاتمه یافته و ما در اروپا، آمریکا و در سطح جهانی‌ شاهد فرسایش طبقه متوسط هستیم، اگر انقلاب صنعتی‌ به دلیل رشد تدریجی‌ علم ( امکان تطبیق ) با تحولات علمی‌ را میسر ساخت ( در دورهٔ دوم عصر ماشین ) دیگر امکان یادگیری وجود ندارد، علم در هر ۷ سال دو برابر می‌‌شود و توان انسان امکان تطبیق با پروسه پیشرفت را از دست خواهد داد، کشور آزربایجان، مانند ترکیه، برای پیشرفت و توسعه، به ثبات و

و امنیت نیاز دارد، اگر فرصتی شد من در مورد ( دومین عصر ماشین ) که با تکنولوژی روبات ها، هوش مصنوعی، تکنولوژی دیجیتالی شروع شده به تفضیل توضیح خواهم داد. وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

گر مهربان به مام وطن گشت ،«هایده »
مهر وطن گزیدنِ بی پرده اش خوشست

نوشته شده توسط: lachin

هنر نزد ایرانیان است و بس...... دوستان در یک فرهنگ مالیخولیائی رستاخیزی و حزب اللهی که رئیس جمهور به یک قشر جامعه جوک می گوید و تازه از برخورد فرهنگ ها سخن به میان آورد و در همان جمع , یک آخوند به بانوان ( رشتی) اهانت می کند , چه انتظاری از این می توان داشت. خیلی جالب است که آقای اقبالی میخواهد این توهین را یک جوری ماست مالی بدهد ویکی از کاربران ( فضول) شروع کرده است به باز کردن کلاس موسیقی سنّتی و برای ما درس موسیقی یاد میدهد که دور از موضوع بحث است.. چند بار اشاره کرده ام که روشنفکر فارس به آن حدّ روشنفکری فرانسوی نرسیده است که هم فرانسوی باشد و هم از حقوق الجزایری ها در دوران استقلال الجزایر , دفاع بکنند . البته معدود کسانی از روشنکفران فارس هستند که از محبوبیّت خاصی در بین ملل غیر فارس در ایران را دارند.....

نوشته شده توسط: Anonymous

این ویديو حتما ببینید!
https://vimeo.com/112651625

نوشته شده توسط: Anonymous

مسیول محترم سانسورکامنتها ایران گلوبال احتراما علت سانسور کامنت بنده را بیان فرمایید. اگر علت را توهین اعلام می فرمایید بس چرا توهین این دو فرد معلوم الحال را با تار و ویولون به ملت 35میلیونی تورک آزربایجانی در سایت جا دادید آمما دو کلام کامت منو نه.

نوشته شده توسط: Anonymous

Cheghadr zendegi ghabgle entezar nist. Ba tashakor az shoma

نوشته شده توسط: Anonymous

گفتن خر، پدر سوخته و ترک خر و از این دست خوشنمکیهای سرد وبیاندازه فرهنگ تهی، تنها و تنها توهین به مردم ترک کشور است. واردکردن اینگونه لجنواژه ها در ترانه سرایی، بینمکی و ولنگاری در هنر است.
هیچ قوم و یا ملتی از شنیدن آن خنده اش نمیگیرد. گرچه گروهی از کامنت نویسان ترک ستا، پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و در یکی از کامنتها، فارسها را دچار نقص کروموزمی خوانده، اما خواندن ترانه هایی از این دست هیچ توجیهی ندارد.
پیشنهاد من،، تشکیل یک کامپاین ضد این ترانه و درخواست بیرون آوردن آن از روی اینترنت است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی گرامی

شعری از سعید یوسف را در بخش دیدگاهها درج کردم. متأسفانه این شعر از این ستون حذف شد و رفت در انتهای صفحه در بخش کاربران. امیدوارم این شعر را سر جای خودش برگردانید. یا اگر مشکلی فنی در کار است، مطرح کنید، تا برطرف شود. ممنون

مم

نوشته شده توسط: Anonymous

چون تنها مسئله اصلی پان ترکها( قدیما انتر ناسیونالیست کمونیست)پيدا کردن پرتقال‌فروش فارس است! تا مقصر اصلی شناخته شود.این نمایش رو حوضی را تعمیم داده اند به جامعه" فارس" ؟!! سبک موسیقی سنتی فارسی?!! این جمله ترکیبی جعلی بیشتر به کارهای وامانده نظری پان ترک بکار آید همی. موسیقی سنتی ایرانی و نه فارسی، شامل هفت دستگاه و پنج آواز است.دستگاه شور،دستگاه سه‌گاه،دستگاه چهارگاه،دستگاه همایون،دستگاه ماهورودستگاه نوادست.  در موسیقی ایران که ثبت شده چند آواز هست.آواز افشاری، ابوعطا، بیات ترک، دشتی وبیات اصفهان و بیات کرد.و موسیقی نواحی ایران شامل،موسیقی بلوچی، آذری، بختیاری، جنوب ایران، خراسانی، گیلکی،موسیقی قزوین،موسیقی کردی،موسیقی لری و موسیقی مازندرانی و غیره.

نوشته شده توسط: Anonymous

جمهوری اسلامی در این سی و شش سال ؛ دهها هراز نقر از مخالفین خود رادستگیر، زندانی و اعدام کرده است .بنابراین او تنها زندانی سیاسی نبوده است . تفاوت او با دیگران در این است که وی از این زندان ،دکانی دو نبشه ساخته است که دو دهه است نان مفت می خورد واتفاقا همه کسانی که او در کتابش مورد اتهام قرار داده است ، خود زندانی سیاسی بوده اند . بعلاوه مگر کسی که زندانی نبوده باشد ،حق اظهار نظر و پرسش ندارد ..... چرا شنیده ها و شایعات شد خاطرات زندان و مشاهدات شخصی و ... .متاسفانه ایران با داشتن رژیمی مستبد و روشنفکران ساده لوح و فعالان حقوق بشر دروغگو و مستبد ، همچنان در استبداد ،فقر ، جنگ ، اعتیاد ، بندگی و بدبختی دست و پا خواهند زد. تلاش برای کشف حقیقت هیج ربطی به زندانی بودن ویا نبودن پرسشگر ندارد..

همین تفکر احمقاتنه زمان انقلاب بود که هر کسی که چند سالی زندان رفته بود، می شد ؛ کمیته مرکزی فلان سازمان و حزب ، وزیر ووکیل حکومت اسلامی و دانشمند، کارشناس ، متخصص و کار دانان بود می شد ، شاگرد و مشاور زندانی بیسواد .. همین ترجیح تعهد انقلابی بر تخصص بود که ایران را به چنین روز فالکت باری انداخته است. می شود پیش بینی کرد که برفرض محال اگر انقلاب دیگری در ایران صورت گیرد باز عوام فریبان و فرصت طلبان به جای دانشمندان وکارشناسان ، امورات کشور را در ست خواهند گرفت....
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه : نام بردن از «ملی گرایی»فارسی بیخود است. چنین چیزی وجود خارجی ندارد. آنچه وجود خارجی -داخلی دارد پان ترکیسم حقیر است.
مسئله اینها هم حل خواهد شد. ملی گرایی ایرانی میهن پرستی ست. امید است فلات ایران از دست فرهنگ استعماری ترک و عرب رهایی یابد...
خدا را شکر که چپ انترناسیونالیست هم شعار تعیین سرنوشت را پس گرفته و کاری به این کارها ندارد. همه میهن پرست و دموکراسی خواه شده اند.
------------
انشاء الله که گربه بود... منهم شتر دیدم-ندیدم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

وضعیت کامنتهای این مطلب:
برخورد با« ترک پدرسگه،خیلی خره،کره خره» از دید کامنتها:
1- نژادی برخورد نکنید !
2-نباید درسایت منتشرمیشد.
3-متن موزیک تنفرانگیز است-ارتجاع فاشیستی پان ترک پشت نام آذربایجان کالاهای نفرت پراکنی، جنگ طلبی و ایرانی ستیزی را تبلیغ و ترویج کرده .
4-"ترک" به معنی زیبا روی و معشوق است.انقد سریع همه چیو جنایی نکنید.
5-مزخرف بود.اهمیت ندیم. جنگ قومی نکنیم.
6-مرحبا به این همه شعور و فرهنگ.
7-همزیستی مسالمت آمیز فقط با محکومیت راسیسم و مبارزه با آن ممکن می شود.
8-برطبل تمامیت خواهی خودبکوبید.اشتباه فکرمیکنید.
9-جامعه فارس زبان نمی تواند انکار کند غرق در شونیزیم و نژاد پرستی بسر میبرد. -شعار اول ماه مه علیه بدبخت ترین انسانها یعنی افغانها بود.
10-پدر سوخته و خری که میگوید -خودش هم رسما اعلام میکند از دوست داشتن است مثل اصطلاح هایی که در زبان ما وجود دارند...

24 ساعته اسیر فحشهای رکیک فعالان حرکت ملی هستیم .
11-مستمسکی برای کوبیدن و محکوم کردن قربانیان این توهین.
12-فرهنگ غنی آریایی.
13-مقصر خود جریانات چپ و ایران گلوبال است .
14-طبیعی است که به عنوان تورک در مقابل این توهین ازمنزلت انسان تورک دفاع کنم .
15-راسیسم نهادینه شده در ایران قابل کتمان نیست.
16-براى طبيعى نشان دادن اين توهين بعضى ها اسمش را مى گذارند وطن پرستى!
17-همین توهین ها و نفرت پراکنی گسست جغرافیای ایران را سرعت خواهد بخشید.
18-ایران گلوبال برای مبارزه با نژادپرستی جرات به خرج داده.
19-جامعه فارسی‌ بعد از خراکتور-نمایشنامه- ثابت کرد در موسیقی-همین ویدئو- نیز در ترقی‌ ست. و درکار کاریکاتور.
20-ناز شصتت! با همین استحکام سیاسی برو جلو!
21-اقلیت عشیره‌پرست که خودش را نماینده همه "توووووورک"های عالم می داند.
22-بارژیم سرکوبگرشاه وشیخ هیچ فرقی ندارید.
23-سعی می کنید با هزار امّا و اگر ویدئو های راسیستی و ضد بشری را توجیه و تطهیر کنید.
24- حماقت چند جوان را بحساب ملت گذاشته ...
--------------
شعار اول ماه مه : قره گوزلو نوشت:«نه آقایان![اشاره به حکومت]گوش ما حساس تر از این است که پیام شما را نشنود. آخرین پیام تان را هم شنیدیم. روز کارگر 94 و از زبان "خانه کارگر" تان! "نمی دانستیم" که شما راسیست هم تشریف دارید. این را هم دانستیم. البته سکوت و حمایت تلویحی در ماجرای آتش زدن خانه ی کارگران افغانی در یزد و قزوین را شنیده و دیده بودیم اما راسیسمی تا این درجه وقیحانه به راستی نوبر است. حالا اما راسیسم هم به کارنامه ی سیاه شما افزوده شده است!
از تهران صدای پای فاشیسم شنیده شد!» اخبار روز.
او میافزاید: «هویت طلبی از هر گونه اش – از جنسیتی فمینیستی تا ناسیونالیستی – در شمار عوارض جهانی شدن های نئولیبرالی است. جایی که آونگ توازن قوا میان دولت رفاه و بازار مقدس آزاد به سود انحصاری ترین شکل تقدس به هم می خورد، هویت وارد میدان می شود که اشکال ایده ئولوژیک رقابت را بازسازی کند!»
و ادامه میدهد:«تمامی انواع ناسیونالیسم چیزی جز قبیله پرستی یا هر نوع دیگری از گروه پرستی نیست که به مدد بخت و اقبال یا با اتکا به تلاش و تکاپو یا مساعدت اوضاع و احوال موفق می شود بدل به نیروی موثری در شرایط مدرن امروزی گردد"»
و نوشت:«ملت برتر را شبکه های قدرت و ثروت و احزاب فاشیستی به وجود می آورند. این ملت برتر خود را با مفاهیمی همچون خدا، شاه، میهن، مکان، مذهب، قومیت، جنسیت یا خانواده بازسازی می کند. این ملت برتر – که ایرانی را بر شانه ی افغانی می نشاند – مفاهیم و واقعیاتی بسیار گل و گشادتر از نمادهای پیش گفته را نماینده گی می کند. تجلی مستقیم این ملت برتر را باید در بازار آزاد پیدا کرد».
-------------
با توجه به مطالب بالا : گویا «عوارض جهانی شدن های نئولیبرالی» باعث شده هویت شناشی پدید آید. در ایران سیاست تقریبا یک قرنی یکسان سازی و تبعیض فرهنگی و سیاسی و اقتصادی نداریم. کاریکاتور و خرآکتور و ترانه ی «کره خر» و جوک ها و شعار
علیه اقغانها و آتش زدن خانه های آنها و ممنوعیت در پارکها همه شوخی یک عده جوان ناآگاه است و غیرقابل اهمیت. حزب پان ایرانیست نداریم و سلطنت چی های «خدا-شاه-میهن» هم شکست خورده و به پی کارشان رفته اند. جبهه ی ملی هم میهن پرست است و هیچ سروکاری با ناسیونالیسم و غیره ندارد. نویسندگان روشنفکران کشور هم همه به زبان شیرین فارسی می نویسند و در داخل و خارج با رژیم اسلامی می جنگند.

تنها مشکل طرفداران ترکیه هستند که پان ترکیسم را اشاعه میدهند و عشیره پرستی راه انداخته و تجزیه طلب اند. انشاالله جوابشان را از میهن پرستان و آذریهای آذربایجان دریافت خواهند کرد. جز اینها همه چیز okاست و گرگ و میش با هم اند و همه سیراب از شیر مرغ....
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا کسانی که در عمرشان یک روز هم زندان نبوده اند و مورد بازجویی و فشار و شکنجه و تهدید به مرگ قرار نگرفته اند حق دارند اینجا و در این صفحه داستاسرایی کنند و دولت تعیین نمایند و به هم دیگر نان قرض بدهند و هندوانه زیر بغل هم بگذارند و نخود هر آشی بشوند و شعار بدهند که - من آنم که رستم بود یهلوان - ؟ قدری صداقت و اخلاق سیاسی و رفتار انقلابی ضرری ندارد اگر محتاطانه برخورد شود .

نوشته شده توسط: Anonymous

سرکار خانم دکتز سودابه داوران برنده جایزه یونسکو درعلوم نانو، از افتخارات بی نظیر ملت آذربایجان است، ما جمعی از دانشجویان مقیم خارج چنین موفقیتی را در زمینه های علمی و فرهنگی، بمحضر ایشان، از صمیم قلب تبریک و شاد باش عرض میکنیم. یاشاسین!

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم ( ابعاد تکاملی جامعه فارسی‌ ) کاریکاتوریست جامعه فارسی‌ نیز، همگام با نویسنده، نمایشنامه نویس، موسیقیدان این جامعه عکسی‌ را میکشد که در آن سوسکی به زبان ترکی ( میگوید نمنه ) و این کاریکاتوریست حکم جهاد میدهد که باید سیفون توالت را کشید و همه این سوسک‌ها تارو مار کرد، شاعر جامعه فارسی‌ جناب خوئی نیز به عرب‌ها حمله می‌کند و میگوید که ایشون به اسلام حمل میکنند نه به عرب ها، از طرفی‌ ( فردوسی ) در توهین به ترک و عرب و زن دست همه را از پشت می‌بندد، و این جامعه فارسی‌ بدجوری در راه ( پسا ساختار گرائی و پست مدرنیزم ) راه افتاده است، برای اولین بار ملتی ثابت خواهد که چگونه جامعه فارسی‌ به مدرنیزم نرسیده، پست مدرنیزم و پسا ساختار گرائی را تا دهات فارسی‌ افغانستان تعمیق خواهد داد، همچنانکه تیم‌ فوتبال ( ستارگان پارس ) شهرتشان به ثریا رساندند. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

Rosa-ی گرامی،
- بله حق باشماست. دادگاه خارج از سه حالت که گفتید کار دیگری نمی تواند بکند.
از نظر من این اولین قدم است برای روشنی ذهن من «جهان سومی» . که خودم نمی توانم راه بهتری بیابم. و به جان همدیگر میافتیم و هرکس تنها صاجب حق و حقیقت میشود. آنهم بیشتر براساس تصورات.

-درمورد بهتر شدن کارسایت با هرنظری که تأثیر مثبت داشته باشد-مثل نظرشما-موافقم. نظرات خود را با مقاله و کامنت بارها نوشته ام. فعلا وضعیت موجود چنین است که هست.

- فکرمیکنم بهتر است دوستان علت عدم انتشارکامنت شما را بگویند. من دخالتی درکار کامنتها ندارم.

- مطالب « بازجویی ها» : از نظر من در برگه های بازجویی « حقیقت-دروغ-ابهام-نیمه دروغ-نیمه حقیقت- حقایق سوخته- و مانند اینها» درهم آمیخته اند. هرکس بازجویی شده باشد این چیزها را میداند. این برگه ها خاصیت سوء استفاده شدن در زمینه های مختلف را دارند.

بنابرین فکر نمی کنم از این برگه ها می توان براحتی حقیقت را پیداکرد. هرکس به آنها استناد کند می تواند برای هدف خود دلایلی بیاورد و حقیقت را مخفی کند. چون معمولا حقیقت در آنها مخفی ست. برگه های باز جویی بیشتر برای «فراراز واقعیت-و فریب بازجو» نوشته شده اند. برگه ها پشت صحنه دارند که تنها فعال از آنها آگاه است و نه هیچکس دیگر. و مخفی ست. با برگه های آمیخته به دروغ و پشت صحنه ی مخفی چه چیزی میتوان روشن کرد معلوم نیست. مگر اینکه استناد به آنها هدف سیاسی داشته باشد که ناقض حقیقت یابی ست.

- بله ، برای من جهان سومی که در هر زمینه ای عقب هستم سیستم ها- افراد سیستمی اندیش، گرایشهای سیاسی تاریخ و علم درست کرده اند. و میکنند. منهم تا وقتی که گرفتار عقب ماندگی خود هستم به ناچار درمیان این چیزها دست و پا خواهم زد و خوراک ذهنیم نیز آنهاست. درباتلاق تنها باتلاق را می توان تجربه کرد. و نه چیز دیگر را.

- سیاست در مای جهان سومی «گروهی و فرقه ای»ست. و گروه و فرقه نیز مالک حقیقت اند. کسی که در ورای این وضعیت دنبال حقیقت میگردد معمولا دست خالیست. حقیقت با جمع بی طرف به واقعیت می تواند بطور نسبی کشف شود ولی چنین جمعی در میان ما وجود ندارد. فرض آن فقط یک آرزوست.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

توجه دوستان و به ویژه Rosa -ی گرامی را برای انتخاب راه برون رفت از این مسایل به دو نکته جلب میکنم:
1- «ادعای جنایی» که مطرح شده :یعنی یکی در قتل شرکت داشته. راه حل این است که چون مدعی و متهم هر دو در کشوری که دموکراسی و قانون و دادگاه دارد زندگی میکنند بهتر است برای حل اختلاف به دادگاه مراجعه کنند. برای حل مشکل
غیر از این راه خردمندانه ای نیست.
مدعی که اتهام میزند برود به دادگاه شکایت کند. قبل از اینکه حقوق «کسی» را در کتاب و مقاله و رسانه نقض کند.

متأسفانه مدعی بدون مراجعه به دادگاه «هراتهامی» را که خواسته-علیه دیگری- دررسانه ها منتشر کرده است. چرا که
به شیوه ی کار حکومت دیکتاتوری ایران معتقد است : «افشاگری-اعتراف گیری» .

2- «پدیده ی مصداقی» ، که «شیوه کار و مضمون مطالب» اوست در کل « راه افشاگری-اعتراف گیری» را در رابطه با یک سری آدمها پیش گرفته است.

این شیوه همان متد حکومت است و مصداقی آنرا دربین اپوزیسیون به کارانداخته . در مورد کار و شیوه ی او میتوان بحث کرد و مسایل را کمی گشود. اما کار دادگاه و قانون را نباید با آن درهم آمیخت.

نقد شیوه ی کار مصداقی ضرورت دارد ولی کار دادگاه و قانون را باید به خودش سپرد.
ما نه قانون و بازپرس هستیم و نه چیز دیگر. دفاع از حقوق بشر لازم دارد حقوق انسان را زیر پا نگذاریم و مشکل خود را با دادگاه مطرح کنیم. حق سکوت حق انسانی و قضایی هر فرد است. به خصوص در یک جو قاریشمیش . بخود اجازه ندهیم که حقوق فرد را نقض کنیم.

امروز با وجود انترنت نیازی به متد افشاگری 50 سال پیش نیست. که بر «حدس و گمان و شنیده ها و غرض ورزیهای سیاسی» متکی ست.
اکنون نیاز روز دادن «ایده» برای راحلها ست. چه راحلی و چه شیوه ای مشکل گشای مسایل است- و ضرورت دارد طرح شود.
شیوه ی مصداقی ، ناقض حقوق بشر است. و ضد همبستگی و تلاش اپوزیسیون. از این رو نیز نادرست و خطاست.

مسئله مطرح شده ی «اافشاگری-اعتراف گیری» برای سایت و دیگران و حتی توکلی گرامی یک چیز شخصی نیست.
نخست عمل و کاری ست مربوط به دادگاه و قانون.
دوم «شیوه ی کار مصداقی» ست علیه دیگران .
که می توان با جدا کردن اولی از دومی به حل مشکل نزدیک شد و نظر دهنده و خواننده خودش انتخاب کند چه چیزی درست و بهتر است.
ضرورت دارد اپوزیسیون تکلیف خود را با شیوه ی غلط «اافشاگری-اعتراف گیری» مشخص کند.

اینکه یک زندانی خودش میاید می نویسد حکومت در زندان با او چه کرده است، تفاوت دارد با اینکار که من بیایم بر اساس
«حدس و گمان و شنیده ها و غرض ورزیهای سیاسی خود و دیگران» این و آن را مجرم نشان بدهم. قبل از آنکه به دادگاه مراجعه کنم.
کسانی که فکر میکنند این روش مصداقی درست است و بهتر است همه از روش «حدس و گمان و شنیده ها و غرض ورزیهای سیاسی» استفاده کنند و هزاران نفر را که در این 36 سال زندانی بوده اند به اعتراف و افشاگری علیه یکدیگر بکشانند لطفا دلایل درستی آنرا بیان کنند تا منهم بفهمم که چه سودی دارد و چه مشکلی را حل میکند .

تنها یک پرسش مطرح کنم :« آیا کسی که زمان شاه فعال سیاسی بوده، زندان و بازجویی دیده، از خانواده ی سیاسی برخاسته، بعداز انقلاب به فرض توسط حکومت به زدن تیرخلاص به مبارزان اعدام شده،واداشته شده است، خودش میاید میگوید که «رفته تیرخلاص زده»؟»
این ادعا متضاد با« تجارب» شخص مفروض است.
اگر داستان نویسی چنین کاراکتری را در داستان خود مطرح کند، و او را به
صحنه ی «زدن تیرخلاص» و اعتراف بیاورد، نمی تواند تضاد را برای خواننده و نقاد حل کند. این ادعا از زاویه داستان نویسی هم اشکال اساسی دارد. تیرزن باید فاقد آن کیفیت و تجارب سیاسی و سن وسال پخته باشد. در این صورت با منطق داستان نویسی جوردرمیاید.کسانی که با اصول اولیه داستان نویسی آشنا هستند میدانند چه میگویم. یک جوان بی تجربه را می توان به عنوان عامل در این کار نشان داد ولی مطرح کردن یک آدم پخته با آن «اعتراف مصنوعی » غیرمنطقی ست. مگر اینکه دلیل محکمی برای خواننده نشان دهیم که چرا آدم پخته به این کار دست زده است. مثل داشتن «جنون».
« اشتباه» دلیلی برای انجام عمل«اعتراف» چنین آدم پخته ای نمی تواند باشد.

مصداقی داستانی را به شخصی ربط میدهد که با کاراکترو پختگی او متضاد است. و پذیرفتنی نیست. نه درداستان نویسی و نه در منطق.
سخن و حرکت بی منطق مصداقی همه جا و در هر ادعایش خود را نشان میدهد.



نوشته شده توسط: Anonymous

بانوی اذربایجانی در یونسکو به زبان ترکی اذربایجانی سخنرانی کرد .
اذربایجان همیشه سرزمین تاریخ سازان و اولین ها بوده است و همیشه خواهد بود .

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-این برادررازی هم کیش طالبان ،حزب الله، داعشی وفاشیست وراسیست، ازطالب اف وآخوندزاده نام میبرد.
مثل اینکه نمیداند هم اتینیک های جاسوس ووابسته لوژیونری انگلیس راه آنهاراکج کردندتانژادخودراباارباب خودشان حاکم وشریک میراث ودرآمدهای ملت ایران کرده وصدسال است هرزبانی رابنام های ایران پرستی،وطنپرستی،ملی گرایی،حزب اللهی،درگلوخفه میکنند.
آقای رازی برادر!مگرراه آخوندزاده راه محمدعلی فروغی،سیدضیاطباطبایی،آقبال آشتیانی،قوام السلطنه،احمدکسروی،ملک الشعرا،علی اکبردهخدا وو..بودکه شماطرفدارآنهاشده اید؟
افکارداعشی وحزب اللهی.طالبان،چه فرقی باپان فارسیسم حاکم صد(100)ساله شمادارد؟یکی بنام دین وبانامهای مختلف دین مثل حزب الله وطالبان.داعش قتل فیزیکی میکند.
یکی نیزمثل هم راهان وهمفکران شمابنام ایران وفارس وباتفکرملی گرایی کورقتل نفس میکندچه فرقی تفکرپان ایرانیسم ویاپان فارسیسم باتفکرداعش دارد؟خودتان را

صف روشنفکران جازده وباتابلوتقلبی راه گم میکنید.اکثراشماهاوراهتان رامی شناسند.حنای شمادیگررنگی نداردبفکروحقه دیگری باشید.فرافکنی شماهابرای همه شناخته شده اند.شمابارژیم سرکوبگرشاه وشیخ هیچ فرقی ندارید.درتوهم خودخوش باشید.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای ساراخ محترم؛
شما یک نوار دارید و همگی آنرا تکرار می کنید. هنگامی تناقض شما مطرح میشود، قایم میشوید و با اسم مستعار دیگر، خودتان یا وکلایتان وارد میشوند!
شما در روز روشن خطاب به من نوشتید که:
اگر آقای بابک آزاد اینچنین ویدئوهای وقیح و توهین آمیز را از پشت پرده به روی پرده می آورند چرا همگی برآشفته می شوید؟ و سعی می کنید با هزار امّا و اگر اینگونه ویدئو های راسیستی و ضد بشری را توجیه و تطهیر کنید، .."
من در دو قسمت موضع خودم را بیان کردم و به تنفرانگیز بودن و احمقانه بودن ویدئو پرداختم:
1-..همانقدر که متن موزیک تنفرانگیز است،...
2-.. حماقت چند جوان را بحساب ملت گذاشته ...
نام این موضع من توجیه و تطهیر است؟ می دانم که با عینک قومپرستی نمی توانید گوهر نظر را دریابید و قضاوتی غیرقومی داشته باشید و اصراری بر اثبات نظرم ندارم .

واقعیت اینست که دره ای که بین من و شما وجود دارد، از همان عمقی برخوردار است که میان من و حکومت اسلامی ست!
در پایان عرض کنم من بر این باورم که پان ترکها (بعنوان یک جریان فاشیستی)هیچ ربطی به آذربایجان ندارند و با هیچ چسبی نمی توانند خود را به ادربایجان (بخشی از پیکر ایران تاریخی) بچسبانند.
من وظیقه خود را روشنگری دانسته تا خطای اقشار عقب مانده جامعه که یکبار در دام پان اسلامیسم و اسلامیزاسیون افتادند، دوباره در شکل دیگر تکرار نگردد و اقشار ناآگاه در آذربایجان در دام پان ترکیسم و ترکیزاسیون نیفتند!
نوشته شده توسط: Anonymous

از ایرج مصداقی خشمگین یا متنفرنباشیم ... این راهیست که انتخاب کرده " جلیقهِ انفجاری " ... بایست کمکش کنیم که خنثا شود ، اگر نتوانستیم احساسِ گناه نکنیم !

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار عزیز
بشدت در گیر کاری واجب هستم. حتمن با دقت متنی را که نوشتید مطالعه میکنم، به آن فکر میکنم. ولی قبل از آن همینجا تعجبم از حذف کامنتم توسط سردبیر این صفحه. برای مسئول عزیز کامنتها هم نظرم را نوشتم. این سایت بمانند بقیه سایتهای فارسی زبان مُشارکتی ندارد، مشورتی نیز نمیباشد. حتی مسئول کامنتها نیز مسئولیتی انتسابی و نمایشی است با حق وتو. متاسفانه البته. امیدوارم در پروسه ی همکاری بتوانید ساختار بهتری را با اعتماد و خلاقیت جایگزین آن کنید. بدانید تا زمانی که توجه نسل جوان را دارید میتوانید تاثیر گذار بوده و چراغی برای آینده. مُشکل بی تفاوتی عظیمی است در رابطه با نسل از یاد رفته. من هم راستش تنها در سالروزها به گذشته میپردازم و خیلی از تناقضات و دروغ و جبهه هایی که هست، یارکشی هایی که لحظه ای عوض میشوند خسته میشوم. به قانون سیستم اعتقادی ندارم.

هر جمعی اگر از قرقه هایش بیرون بیاید، میتواند حقیقت را بیابد. اگر نخواهد آن را با خود بگور میبرد. و ما نیز مجبوریم از نو شروع کنیم. با نفرتی که موج میزند و بیرون رفتی و مجرایی ندارد، مطمئنن قانون کشور میزبان نیز حرف آخر را در افکار عمومی نخواهد داشت. موضوع بر سر همبستگی است و بازسازی اعتماد. اینکار از عهده ی رسانه ها بر می آید. رسانه های مترقی. قانون میتواند بر مُجرمیت و یا بیگناهی رای دهد یا بدون نتیجه پرونده را بخواباند. همانطور که اول این ماجرا نوشتم، مسئله بر سر حقیقت است که باید آزاد کند. اعتمادها را بازسازی کند تا من و امثال من نیز قلبم بتپد برای خاوران ها. وضعیت کنونی این است که مسئله خانوادگی است و دیگران نامحرمند.
باشد روزی حکومت جدید بمانند کتاب محمود نادری اسناد را برای کودکان ما انتشار دهد و ما با اسناد زیر بازجویی و تک نویسی ها آشنا شویم. تا روحیه ی هر گونه مقاومت در برابر سیستم سرکوب شود... تلاش من نه از سر فضولی است بلکه یافتن راه حل و نوشتن تاریخ بدست خود. چرا که همیشه سیستم تاریخ برایمان نوشته شاید که چون ما از اینکار ناتوانیم.
نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

جناب جمال، شما یا دقت نکرده اید و یا اینکه عمدا خلاف حقیقت می گویید. نگاهی به این آدرس بکنید:
http://www.iranglobal.info/node/46358
امروز شما کامنت دیگری خطاب به آقای اقبالی ننوشته اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دو تا تروریست آدمکش مذهبی بنامهای روح الله و مسعود بر سر کسب قدرت بجان هم افتادند، در جریان اختلافات درون دولتی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و بهشتی با ٧٢ تن از یارانش حذف گردیدند، مسعود همانند زورو بدون اینکه روحش خبر داشته باشد برای قهرمان شدن، انفجار را به عهده گرفت، این انفجار دستاویزی شد در دست روح الله تا همه گروهها را تار ومار کند، از جمله این بنده خدا چپی ها را که با ترور مرزبندی کرده بودند، روح الله هر کسی را که توبه نمی کرد می کشت و هر کسی هم که نمی کشت یا سیاسی نبود و یا توبه کرده بود، و این چانه زنی ها در ایرانگلوبال هم مربوط است به ضرب المثل قدیمی«در غربت زیاد لاف می زنند»

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا مهدی وزارت اظلاعات که نمی آید اعتراف کند به زندانیان زن تجاوز می کرده است. بلکه سازمان مجاهدین دهها کتاب خاطرات به قلم زنان مجاهد از بند رسته منتشر کرده که به تفصیل و با فاکتهای مشخص از جمله شرح زندانی به نام مسکونی تجاوز پاسداران و بازجوها به زنان مجاهد را شرح داده اند. من خودم وقتی در سازمان مجاهدین مترجم عربی بودم سه کتاب از این کتابهای خاطرات زنان مجاهد زندانی سابق در زندانهای رژیم آخوندی را به عربی ترجمه کرده ام که در آنها حتی نویسنده تجاوز به خودش توسط پاسداران زندان را شرح داده است. هرچند رحمان یعنی عباس داوری این قسمتها را برای ترجمۀ عربی مناسب ندانست و حذف کرد ولی در متن اصلی فارسی این کتابها که در سایت مجاهدین در لینگ انتشارات هست و می توانید دانلود کنید این تجاوزات به زنان زندانی به قلم خود این زنان به تفصیل شرح داده شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

ناز شصتت اقبال خان! با همین استحکام سیاسی برو جلو

نوشته شده توسط: Anonymous

حضرت رها صبا این میزان که مصداقی علیه رژیم جنایتکار آخوندی کار کرده و جنایاتش را بویژه در زندانها افشا کرده و با زحمات شبانه روزی دهها کتاب و فیلم و مقاله علیه رژیم نوشته یک صدمش را توی مدعی مبارزه با رژیم نکردی که هیچ اربابت رجوی هم با همۀ ادعایش نکرده بلکه رجوی و دستگاه فرقه ای اش با سیاستها و عملکردهای ضد ملی و غلطش بهترین و بیشترین خدمت را به این رژیم و بقایش اینهمه مدت کرده است. حسین نژاد

نوشته شده توسط: Anonymous

چند کلام با شرکت کنندگانِ بحث ! ایرجِ مصداقی به کژ راهه و تند و تخته گاز رفته است ، نه تنها در موردِ من بلکه با بسیاری دیگر که من نامشان رو با دقت نمی‌دانم اما من عنوان داده‌ام به آنها ( از جمله خودش ) " خاوران‌هایِ سیار و نفس کش " بعید میدانم ایرج به این راحتی‌ شهامتِ پس گرفتنِ تند روی و تند خوئی به دیگران از جمله من رو داشته باشد . هنگامی که من " آن شب شاهدِ مرگِ خود رو داشتم " رو نوشتم بهترین بخت رو داشت که اتهاماتش رو به من ترمیم کند ، اما آمادگی‌ِ روحی و فکریش را نداشت ... به شما اطمینان میدهم ؛ به نان و نمک سوگند به جانِ عزیزانم ( سه فرزند دو نوه و به رفاقت سوگند ) دستم پر است ... اگر کم آوردم به سر و رویم تًف بیندازید ... به ضرورت باز هم مینویسم !

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی، مصاحبه آقای ماشاالله رزمی با بی بی سی در دفاع از حقانیت ملت ترک در ارنباط با اتهامات مجهول ارامنه مظلوم نما، یک استثناء تاریخی بود و ایشان حقیقتاّ نشان دادند که از خانواده مبارز رزمی می باشند و در هر جائی که منافع ملت ترک به مخاطره می افتد با جان و دل تلاش می کنند حقانیت تاریخی را بشکل منطقی در پشت میز مذاکره مخاطبان خود را اقناع کنند، و مطرح کردن مبحث « متلاشی شدن امپراتوریهای بزرگ (کشور کثیرالمله) موثرترین ابزار تحریک و تهیج ناسیونالیسم اتنیکی است» هم که یک واقعیتهای تاریخی است، شما چه انتظاری از ملت ترک آذربایجان دارید؟ ملتی که زبان آموزش بزبان مادریش ممنوع شده، موسیقیش ممنوع شده، اظهار و دفاع از هویتش ممنوع شده، تحقیر و توهین های الوان بخاطر ترک بردنش نثارش شده و اگر آقای بابک آزاد اینچنین ویدئوهای وقیح و توهین آمیز را از پشت پرده به روی پرده می آورند چرا همگی

برآشفته می شوید؟ و سعی می کنید با هزار امّا و اگر اینگونه ویدئو های راسیستی و ضد بشری را توجیه و تطهیر کنید، و آقای آذرگون با خیال واهی، اگر تصور می فرمائید که اختلافات جزئی فکری گروههای آذربایجانی را مترادف با اضمحلال حرکت ملی آذربایجان بحساب بگذارید نماینگر این است که خیلی از واقعیتها دور هستید، آنهائی که قلبشان برای رهائی آذربایجان جنوبی می تپد در شرایط بحرانی جانشان را هم برای همدیگر فدا می کنند، شما شاید خیلی مانده آذربایجانی ها را بشناسید، «قارداشلار ساواشار آخماخلار اینانار» برادران با هم نزاع می کنند آمهای ساده لوح باورشان می شود،
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان گرامی توجه کنند که این اقلیت عشیره‌پرست که خودش را نماینده همه "توووووورک"های عالم می داند، شباهتهای بسیار بزرگی با امت حزب الله دارد. برای اینها هر کسی در هرجایی به هر بهانه ای و در هر رابطه ای کلمه "ترک" را بکار ببرد، مسلما شوینیست فارس است و باید به جرم توهین به مقام عظمای ولایت به زندان برود. البته مجازات هم باید بشکل قبیله ای و طایفه ای انجام بشود، برای همین است که عشیره پرستان سریع التحریک به نمایندگی از "همه" ترکها" می پرسند با "همه" فارسها چه باید کرد. یعنی اگر ما با این روش پیش برویم باید "همه" ترکهای دنیا را بدلیل اینکه یک انسان بسیار محترم و شیرین عقلی فارسها را دچار نقص کروموزومی می داند، به دادگاه بکشیم. البته از کسانی که با یک کاریکاتور سوسک به خیابان می ریزند و خون و خونریزی براه می اندازند، و یا با دیدن "خرآکتور" بیاد تراکتور و لابد تیراختور می افتند و گمان می کنند

کسی به آنها توهین کرده، انتظاری بیشتر از این نمی شود داشت. عقبماندگی فرهنگی خودش را دقیقا در اینجاست که نشان می دهد. بیچاره مردم آذربایجان که این نمایندگان خودخوانده آبرویی برای آنها نگذاشته اند. آذربایجانی که دروازه تمدن ایران بود و مهد متفکرینی چون آخوندزاده و طالبوف و ...، حالا باید سرش را از شرم بزیر بیندازد که مشتی عقبمانده فرهنگی داعیه احقاق حقوقش را دارند. در آلمان کمدین ترکی هست بنان کایا یانار، یانار سالها پیش شویی داشت بنام Was guckst Du که معنی آن می شود «چیه زُل زدی؟» و در آن همزبانان کم‌فرهنگ خودش را به مسخره می گرفت که دائم در حال تحریک شدن بودند و دنبال بهانه می گشتند تا دعوا و کتک کاری براه بیندازند، حتی اگر این بهانه نگاه کردن یا "زُل زدن" طرف مقابل بود! حالا حکایت ماست ...
نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون مسئول عزیز کامنتها:)
گویا سوال من از آقای درزی باعث دستپاچگی ناگهانی سردبیر سایت شد بطوری که نه تنها آنرا حذف کرد، بلکه حتی زحمت انتقال آن به "صفحه ی شما" را نیزبه خود نداده اند!
برایم جالب است که در ساعت 3 صبح چه نوشته شد که پوسته ی سلسله مراتب توافق جمعی را به کناری زد تا توده ی خوانندگان این صفحه نگاهی به ساختار هیرارشیکال آن بیندازد. به امید روزهای بهتر...

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست محترم انگیزه ها و اهداف من برای مشارکت درشورارا قبلا هم نوشته و گفته ام:1- شرکت در پیکار آزادی دهه 60 درمقابل حکومت خینی و حصول همبستگی ملی (نه وابستگی خارجی)علیه ارتجاع حاکم 2- کمک به رفرماسیون مفروض مجاهدین که نیروی بزرگ و ترقی خواه ولی مذهبی ایران بودند 3- مشارکت درطرح و تآسیس پروژه های مترقی و مدرن و امروزی درشورا، مانند طرح لائیسیته ، برابری زنان، خودمختاری کردستان . درپروسه مفروض رفرماسیون فکری و مدرنیزاسیون پروژه ای موفق شدیم بعضی طرحها را پیاده کنیم مانند دعوت ازهنرمندان،بخصوص تآسیس کمیسیون محیط زیست که 20 سال با مسئولیت خودم تخریبها را افشاء و راه حلها را ارائه کرد. دراهداف و موارد و عرصه های دیگر ناکامی شدت گرفت و نارضایتی و ناراحتی وجدانی به استعفاء منجرشد. کسی از ابتدا نمی دانست مستررجوی فکرو رفتار استالینیستی پیشه می کند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

من تمامی کمنتارها را با دقت خواندم و دریافتم که چهار سطر نوشته شده از انچنان استحکام سیاسی برخوردار است که نیازی نیست کلامی بر ان اضافه شود!
ممنون از نویسندگان کمنتارها

نوشته شده توسط: Anonymous

نخیر جناب مسئول کمنتها شما راست نمیگوئید یکی از مهمترین کامنتهای من در رابطە با جناب اقبالی و در رابطە با انتشار اخبار کوردستان تورکیە از طرف اقبالی نوشتم و در این بخش گذاشتم متأسفانە آن را هیچ وقت منتشر نکردید و عملأ دارید صورت مسئلە را عوض میکنید همین

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

متاسفانه شیوه‌ای که به کار می‌رود چنین است: متهم "باید" "صادقانه" "اعتراف" کند و از قربانیان "معذرت‌خواهی" بکند.
لطفا به کلمات داخل "" توجه کنید. به نظر من این همان شیوه‌ای است که جمهوری اسلامی هم به کار می‌برد. لازم نیست که مدعی "اتهام" را اثبات کند بلکه این متهم است که "باید صادقانه به جرم خود اعتراف کند"!
حالا اگر متهم حاضر به اعتراف نباشد، ناصادق است زیرا ما می‌گوییم که او مجرم و گناهکار است و زمانی که ما این حکم را صادر می‌کنیم، هر ادعایی غیر از آن، عدم صداقت، توجیه، بی شرمی و... است.
آیا واقعا با این شیوه‌ها می‌توان به جایی رسید؟
نگاهی به عنوان این مقاله هم حداقل مرا به فکر وامی‌دارد و سؤالاتی را برایم مطرح می‌کند.
در این عنوان دو نفر حضور دارند: "من" و "محسن درزی «تواب».
این "من"، یعنی آقای مصداقی خودش می‌گوید که انزجارنامه نوشته و امضا کرده است. در این تیتر، اتهام "تیر خلاص

اتهام "تیر خلاص زنی" مطرح نیست بلکه تنها "تواب" بودن مطرح است. من نمی‌دانم آیا آقای درزی در جایی به تواب بودن خود اشاره‌ای کرده و "اعتراف" نموده است یا نه(جایی نخوانده‌ام و یا حضور ذهن ندارم).
حالا این سؤال برای من مطرح می‌شود: اگر منظور خراب کردن یک نفر در انظار عمومی و کسب مشروعیت برای خود نیست، آیا درست نبود اگر آقای مصداقی عنوان را اینگونه انتخاب می‌کرد: من یا محسن درزی، کدام یک بایستی پوزش بخواهیم؟
و یا اگر منظور، برجسته کردن موضوع "تواب" بودن است، آیا صادقانه نبود اگر ایشان عنوان را اینگونه انتخاب می‌کردند: منِ تواب یا محسن درزی تواب، کدام یک بایستی پوزش بخواهیم؟
نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

Rosa گرامی، من سؤالات شما را حذف نکرده ام. باید از آقای توکلی سؤال شود

نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

جمال گرامی، من واقعا نمی دانم که دلیل عصبانیت شما چیست. شما در ساعت 11:19 یک کامنت نوشته اید و در ساعت 13:38 اعتراض کرده اید که کامنت شما حذف شده است و در 16:22 کامنت دیگری نوشته اید و بدون اینکه توجه کنید که هر دو کامنت شما منتشر شده است کامنت سوم را علیه ما نوشته اید.
اشکال کار اینجاست که شما فکر می کنید که یک نفر 24 ساعته پشت کامپیوتر نشسته و منتظر است که شما کامنت بنویسید.
بارها به شما توضیح داده شده است که ایرانگلوبال پرسنل کافی ندارد که هر لحظه کامنتها را کنترل کند. یک نفر مسؤل کامنتهاست که در ضمن زندگی خودش را هم دارد و باید به کار و زندگیش هم برسد و گاها انتشار کامنتها ممکن است در فواصلی چند ساعته باشد.
از شما و کامنت نویسان دیگر می خواهیم که شرایط ما را درک کنید و صبر و تحمل بیشتری به خرج بدهید.
اگر هم کامنتی حذف شود بدون دلایل مستند نیست و شما می توانید با فرستادن ایمیل

اعتراض کنید. مسلما مسؤلین سایت به اعتراض شما رسیدگی خواهند کرد.
پیشاپیش از همکاری شما متشکریم.
نوشته شده توسط: Anonymous

یاد واقعه ای تلخ از جنگ داخلی یوگسلاوی افتادم. سربازان صرب به یک جوان 18 ساله بوسنیائی می گویند که یا باید به برادرنوجوانش در حضور همه تجاوز کند که زنده بماند, یا بخود او قبل از مرگ, بوسنیائی دیگری تجاوز خواهد کرد یا در جوخه آتش شرکت کند و زنده بماند. او شرکت در جوخه آتش را می پذیرد. یکی از زندانیان پیش از مرگ به او می گوید " خوشحالم که تو مرا می کشی تا زنده بمانی و آنچه بر ما رفته را فاش سازی." . جوان نامبرده چند ماه بعد از آزادی خود کشی کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

من قبلأ هم یکبار دیگر تصمیم گرفتە بودم کە در این سایت نە کامنتی بگذارم و نە اصلأ بە آن مراجعە کنم سایتی کە حتی کامنتهائی کە بە دلخواه آنها نباشد حذف میکنند و شمشیر سانسور بدست گرفتن اصلأ ارزش این را ندارد کە آدم وقت خودش را برای اظهار نظر و یا خواندن تلف کند متأسفانە من تصمیم خودم عمل نکردم و فکر کردم شاید مسئولین این سایت بصوص کسانی کە کامنتها را کنترل میکنند خودشآن بە شیوی کاملأ ضد دمکراتیک و ضد روزنامە نگاری آزاد خود واقف گردند ولی باز متأسفانە من در اشتباه بودم و باز کامنت گذاشتم کامنتی کاملأ سیاسی و متمدنانە بدور از توهین و هتک حرمت ولی انگار این سایت و مسئولین آن باید بر وفق مراد آنها کامنتها بە نگارش در بیاید

نوشته شده توسط: Anonymous

روشنفکر جامعه ایرانی بدلیل عدم وقوف به وظائف ورسالت خویش, در باد راسیسسم ضد ترک میدمد و قافل از طوفان حاصل , از لذائذ آنی عملشان سرمستند. روشنفکران ترک ترکیه , چنان دولت-ملتی ساخته اند و چنان مقاومت جانانه ای در مقابل اسلام گرایان ضد بشر از خود نشان می دهند که خمینی کشورشان بعد از 13 سال حکومت از اسلامیزه سازی سیستم عاجز مانده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

( ابعاد تکاملی جامعه فارسی‌ ) بعد از انتخاب نام ( خراکتور ) بر روی یک نمایش مضحک توسط هنرمندان جامعه فارسی‌، موسیقیدانان و موزیکدانان جامعه فارسی‌ نیز ثابت کردند در ترقی‌، هنر دست کمی‌ از نمایشنامه نویسان ندارند، در بعد نویسندگی نیز، نویسنده‌ای با کپی برداری کامل از یک نویسندهٔ خارجی‌ و کتاب ( خشم و هیاهو ) رمان جعلی ( سمفونی مردگان ) را به خورد این جامعه داد، همین نویسنده سال گذشته با ( لگد که هیچ با لهجه کامل فارسستانی لقد ) به دیگران توهین میکرد و آنان را تهدید میکرد.جامعه شناس روانشناس شده ما فقط با ( پسا ساختار گرائی و پست مدرنیسم ) میتوانند این مشکلات جامعه فارسی‌ را حل کنند، بیشتر نیچه و دریدا بخوانید پست مدرنیزم و پسا ساختار گرائی در راه است. وجدان آگاه