سخنان تحریک آمیز و نژاد گرایانه یک آخوند پان فارس, علی یونسی ,مشاور قومی فرهنگی حسن روحانی
یونسی: به جای نام “خزر” از نام “کاسپین” استفاده کنیم
علی یونسی، در سخنانی غیر معمول، خواستار مبارزه با صهیونیزم و سلطه عثمانی جدید و تلاش برای تشکیل اتحادیه ای در فلات ایران شده و عراق را بخشی از حوزه تمدنی ایران دانسته است
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی یونسی این مطلب را روز یکشنبه ۱۷ اسفند در “همایش بزرگ هویت ایرانی”در “مرکز همایشهای بینالمللی رایزن” بیان کرد.
دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی، افزوده است: “تمام خرده فرهنگها و خرده اقوامی که از جای دیگر در ظرف فلات ایران قرار گرفتهاند به مرور زمان ایرانیزه شدهاند و زبان و فرهنگشان به ایرانی تبدیل شده است و حتی زبانهایی که منشأ آنها از جای دیگر بوده است وقتی وارد فلات ایران شدهاند کاملاً رنگ ایرانی به خود گرفتها ند.”
یونسی با اشاره به اینکه “آذریها (آذربایجانیها) از قدیمیترین اقوام ایرانی و جزء بنیانگذاران امپراطوری ایران هستند”، ادعا کرده است: برخی از آذریها زبان ترکی را گرفتند اما این زبان وقتی وارد فلات ایران شد کاملاً ایرانیزه شده و با زبان ترکی در کشورهای دیگر متفاوت است.”
دستیار رییس جمهوری ایران با تأکید بر اینکه “آذریها( ترکهای آذربایجان) در ایران همواره از مدافعین اصلی ادبیات ملی، زبان و فرهنگ ملی(فارسی) بودهاند،” خاطرنشان کرده است:” ظرف بزرگ فلات ایران از شرق به کوههای پامیر و رودخانه بزرگ سند، از شمال به آمودریا و در غرب به ارتفاعات بلند قفقاز میرسد و در فلات مرکزی دو ارتفاع بزرگ البرز و زاگرس را دارد و مشرف بر دریای خزر، خلیج فارس و عمان است.
او همچنین تصریح کرده است:”البته چه بهتر بود که به جای خزر از کاسپین استفاده میکردیم که همه دنیا با این نام آن را میشناسند.”
علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور ایران، گفت: “در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسئله هم برای امروز است و هم گذشته.”
وی افزود: “چرا که جغرافیای ایران و عراق غیر قابل تجزیه است و فرهنگ ما غیر قابل تفکیک است. پس ما یا باید با هم بجنگیم و یا یکی شویم.”
دستیار ویژه حسن روحانی در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی در ادامه با تأکید بر اینکه “از منافع مردم منطقه دفاع میکنیم چرا که همه آنها مردم ایران هستند”، افزود: “همه کسانی که در فلات ایران زندگی میکنند مورد حمایت ما خواهند بود و از آنها در برابر خطر تحجر اسلامی، تکفیر و الحاد، سلطه عثمانی جدید، سلطه وهابیت، سلطه غرب و صهیونیستم دفاع میکنیم.”
علی یونسی با بیان اینکه “اکنون ایران از عراق حمایت میکند”، اضافه کرد: “آنان نمیتوانند این کار را انجام دهند، اکنون رقبای تاریخی ما(یعنی) وارثان روم شرقی و عثمانی از ما ناراحت هستند که ایران به عراق کمک میکند در حالی که باید بگوییم اگر میتوانستید میآمدید و کمک میکردید.”
او تأکید کرد: “باید بگوییم شما حوزه مقابله با آنها را ندارید و ما از منافع مردم منطقه حمایت میکنیم.”
دستیار ویژه رئیس جمهور در ادامه سخنان خود گفت که «ایران از زمان تولد جهانی بودهاست و به صورت یک امپراطوری متولد شدهاست.”
وی به اظهارات اخیر نخستوزیر اسرائیل نیز اشاره کرده و گفت: “نتانیاهو صریحاً اعتراف به عظمت و نفوذ ایران کردهاست و گرچه مدعی شده ایران ۴ کشور منطقه را بلعیدهاست اما ایران تلاش بر کمک به این کشورها داشتهاست.”
علی یونسی در سخنان روز یکشنبه خود در ادامه با ابراز امیدواری از تشکیل اتحادیهای در فلات ایران، گفت: “منظور از اتحادیه این نیست که مرزها را برداریم ولی همه کشورهای منطقه در حوزه فلات ایران باید به هم نزدیک شوند چرا که منافع و امنیتشان به هم گره خوردهاست.”
وی در تعریف مرزهای این اتحادیه اظهار داشته است: “در حقیقت فلات ایران ش
سلام-جناب آقای رفسنجانی چه عیبی داردسگ زردبرادرشغال است.سال 58وبعدیادتان رفته که بلایی سرپیشقراولان انقلاب آوردید.ماکه همیشه درصف اول تظاهرات بودیم واولین افرادی بودیم که دیوارهای آهنی دژهای پهلوی راشکستیم ازهمان روزهای اول پیروزی ازترس دستگیری شبها هم درخانه های نمی خوابیدیم.مگرشماهانبودیدکه ساواکی های رده پایین راحاکم برگرده مردم کردید.مگرشماهانبودیدکه بچه های انقلابی رابه کشتارگاههای دسته جمعی فرستادید.مگرشماهانبودیدکه انجمن های اسلامی فلانزرادرادارات وکارخانجات ومحلات مستقرکرده واولین کارتان راندن انقلابیون ودستگیری آنهاتوسط وسپاه رافرمان دادید.مگرشماهاوداردسته شماهانبودندکه طراحی ترورافرادی مثل مطهری ومفتح ودیگران راباکمک مزدوران خارجی وساواکی برای سرکوب سازمانها ونیروهای انقلابی کردید.مگرشماهانبودیدکه ردصلاحیت انقلابیون راجاانداختید.مگرشماهانبودیدکه معیارهای غلط سیستم پهلوی را
ازنوبرقرارکردید.مگرشماهانیستیدکه هنوزازنژادپرستی شدونیسم فارس درسرکوب هاحمایت میکنید.مگرشماهانیستیدکه شورای انقلاب فرهنگی فاشیستی رامدیریت میکنید.مگرشماهادرسالهای پس ازانقلاب فرزندان راستین وانقلابی راازکشورفراری دادید.آقای رفسنجانی چرا37سال است ازپست های مختلفی که داری استعفانمیدهی وهنوزهم ازآغل میخوری وهم ازتوبره.............................
اینا ادمهای شجاعی بودند که رفتند تو خیابون و با معلم ها تظاهرات کردنداز اینا باید حمایت کرد. اگه اینا رو تنها بذاریم حکومت برای همراهی با تظاهرات اذیت شون میکنه و ممکنه دیگران هم بترسند که اعتصاب و تظاهرات کنند.
( کالبد شکافی یک تحلیل آبدوغ خیاری ) دیشب سری به سایت توده ایها ( پیک نت ) زدم، تحلیل به ظاهر از طرف شخصی از استانبول کرده اند با عنوان ( ایرانیها برای عقب نشینی به ترکیه عجله میکنند ) در پایان تاکید میکند اگر ( رژیم فارس ایران و غرب ) به توافق برساند اردوغان ترکیه باید نماز وحشت بخواند. کسیکه باید نماز وحشت بخواند ( پوتین روسیه، کسی که توده ایها عاشقش ) هستند خواهد بود نه اردوغان ترکیه، کّل سیاست پوتین در دور نگاه داشتن ایران از بازار نفت و گاز اروپاست، برخلاف تحلیل وگر توده ای، ورود ایران به بازار نفت و گاز، قیمت جهانی نفت و گاز را، پایین خواهد آورد و این به نفع ترکیه است. کشور دیگری که دچار وحشت خواهد شد ( عربستان ) است نه اردوغان ترکیه، چگونه امکان دارد ظرفیت درک یک تحلیلگر از تحولات ژئوپلتیکی تا این حد افت کند؟ عربستان ناگهان
خود را تنها و در انزوا خواهد یافت و خواهد پنداشت که ( آمریکا و روسیه ) پیرامون ( ایران و سوریه ) به توافق پنهانی رسیده اند. من همیشه گفتهام ( اتحاد آزربایجان، ترکیه و ایران ) در شکل یک جبهه واحد، میتوانست کّل بازار اروپا را از دست روسیه خارج کند. شاهنامه خوانی زیادی اینگونه تحلیلگر آبدوغ خیاری را وارد میدان میکند.
سرکار خانم مینا اسدی در این قسمت از نوشته خود هوشیارانه به همه توابینی که بجای نقد از گذشته خویش، "در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برند و میکروفون "حقوق بشر " در دست، بر سکوی افتخار سیم و زر می ایستند"، حمله می کند و به آنان می گوید : " آیا نمی خواهید که چمدان گذشتهاش را یکبار برای همیشه باز کنید و سپس مجلس گردان زندانیان در بند و مادران کشته شدگان باشید"؟ دست مریزاد. حرفشان کاملا درست و منطقی است http://www.azadi-b.com/J/2015/03/post_144.html
استاد! جامعه شناس! اقتصاد دان! ژئوپولتیک! تحلیلگر! روشنگر! وجدان آگاه! این روشنگری آخری شما را همین فردا می دهم با آب طلا روی کاغذ اعلا به خط نستعلیق بنویسند تا آن را در خانه نصب کنم و نصب العین و آویزه گوش قرار دهم. ضمنا قول می دهم هر روز 17 دفعه از رویش بخوانم تا مثل نمازم حفظ حفظ شوم تا زمانی که بچه ها سوالی که با تیزهوشی و تیزگوشی به ذهن نابغه تان رسیده است را پرسیدند، در جواب بگویم که جامعه شناس شهیر سایت ایران گلوبال - دپارتمان صفحه شما، سالها پیش جوابی ظریف و دقیق به آن داده است.
ولی همین الان بگویم که این را نیز در جواب به سوال بر و بچه ها اضافه خواهم کرد که اگر این جامعه شناس ما به حرف من و بقیه دوستداران گوش داده بود و قدر خودش را بیشتر می دانست، به جای جامعه شناسی که نان و آبی هم ندارد، می رفت فوتبالیست میشد. چون با قدرت دریبلینگی که داشت، خیلی راحت می توانست مسی و رونالدو را دو نفری با هم مثل گوجه فرنگی دریبل بزند و توپ طلا را برباید. آن وقت به جای علافی 24 ساعته در صفحه شما و اتلاف استعداد خدادادی و عمر گرانمایه در تحریر کامنتهای صد من یک غاز، تفریحهای بهتری می توانست برای خودش دست و پا کند و خودش و خلق الله را آن قدر اذیت نکند.
جناب معما! من هم قصد بحث با ینی لیک (ببخشید، وجدان آگاه) را نداشتم و ندارم.
حتما خوب می دانید تا همین دوران قاجار کسانی بودند که به آنها می گفتند <جارچی>.
کار این جارچی ها این بود که فرمانههای حاکمان را جار می زد و گویا کوره سوادی هم داشتند و فرمانها را می خواندند.
قصد من این بود که به جناب جارچی ترکیه بگویم که دارد غلط می خواند!
جناب چریک و جناب معما، این قدر بدبین نباشید، دست کم اگر فرزندان شما، از شما پرسیدند که چرا ( در ایران و جامعه فارسی ) طبقه متوسط و به تناسب آن طبقه سرمایدار و کارآفرین شکل نگرفت با روشنگریهای صورت گرفته، خواهید گفت، خاندان پهلوی، زمین داران و ملاکین به جا مانده از دوران قاجار را، چاپیدند، رضا خان، دزد بزرگ، ۷ هزار روستا را بالا کشید، هر زمینداری مقاومت کرد، رضا خان کبیر در دادگاه وجدان خویش، آنان را یاغی خطاب کرد، وضع پسر، از این نیز بدتر شد، با انقلاب سفید، کمر که هیچ، گردن ملاکین و زمین داران ایرانی را شکستند. انقلاب سال ۵۷، خشم فرزندان زمیندارانی بود که توسط پهلوی ها، با فقر دست و پنجه نرم میکردند و در حلبی ابادها زندگی میکردند.
پیروز گرامی،
چکار کنیم؟ کسی گوش به حرف «خان ننه ی من» نمیدهد. دوستان تشکل بزرگ چپ، نتوانسته اند پلکان بسازند. آمده اند چهار گونی انداخته اند وسط هی دارند لگد شان میزنند. کنفرانس تمام شد و من نتیجه ای ندیدم. گویا تا گنگره میخوان «اختلافات» را به اشتراکات تبدیل کنند. فکر میکنم اگر به قول مادربزرگ پلکان ساخته بودند -در این کنفرانس هم اختلافات را می توانستند -حداقل بخشی-را به اشتراکات تبدیل کنند. و فرصت و وقت کافی داشتند به دیگر مسایل و از کنفرانس هم نتیجه میگرفتند. در این کنفرانس چیزی حل نشد. تنها خیلی چیزها مطرح شد. که می توانست توسط مقاله هم مطرح شود. بخش برنامه ریزی آن از نظر مادربزرگ من - کارش درست نبود. و کار هم نتیجه نداد. امید است(!) تا گنگره بخشی از اختلافات حل شود. میگویند 2 خط مشی هست.
مشی انحلال طلب- مشی «تحول و انحلال طلب». یا بعبارت دیگر مشی انقلاب. و مشی «اصلاح-انقلاب».
البته این نتیجه هم باز «بحث تئوریک» است و پلکان از آن در نمیاد. این دوستان مثل اینکه اصلا اهل «پله و پلکان» نیستند.
نمیدانم شاید فقط بلدن «گونی و نمد» لگد بزنند. اینها به عقل هیچکدامشان نرسیده «بابا جان، منشور وحدت 20 یا 30 ماده لازم داره-تمام. لقمه را از آن طرف تو دهانشان میگذارند- که نمی شود- و هی مشکل دارند. برنامه ریزی جهت هدف تنها نمره ی 7 میگیره. مردودی.
-روند پروژه از نظر برنامه ریزی نمره ی زیر 10 دارد.
- شرکت کنندگان از جهت «برخورد به مسایل و حل و رسیدن به نتیجه» نمره ی زیر 10 دارند.
-استعداد تهیه ی یک -وای یک- منشور را ندارند-با درج اختلافات.
- چپ ما از نظر «عملی -برنامه ریزی- جهت رسیدن به هدف- نمره ی مردودی دارد. و این براستی فاجعه است.
----------
دوستان حتی اشتراکاتشان نیز اختلافات است. چون تصمیم جمعی در مورد اشتراکات وجود ندارد. یا من ندیده ام که همه این اشتراکات را تأیید کنند.
-من از گردانندگان پروژه- از شرکت کنندگان- هر دو بخش ناراضی هستم. نتوانستند حداقل نمره ی 12 بگیرند.نمره ی زیر 10 دارند.
شاید تا گنگره توانستند به 10 برسانند و قبول بشوند. برن کلاس بالاتر. مادربزرگ گنگره را هم تست خواهد کرد. و نمره ی اش را نیز خواهد داد. امید است یک 10 هی بگیرند. که سرافکنده نشویم.
جناب چریک؛ با کی بحث می کنی؟ به چه کسی می خواهی مسئولانه حرف زدن را یاد بدهی؟ بابا خیلی دلت خوشه به خدا. این آقای جامعه شناس که می بینی، چند روز پیش ادعا کرده بود که یک راننده اتوبوس طرفدار پ ک ک، یک دختر جوانی را در ترکیه چاقو زده و کشته. از آنجایی که تنها مورد قتل مشابه در آن روزها، قتل دختری به نام اؤزگه جان اصلان بود که به دست یک راننده مینیبوس (و نه اتوبوس) انجام شده بود، من بارها از استاد خواستم تا بگوید که دقیقا از کدام قتل صحبت می کند؛ چون گویا قاتل اؤزگه جان یک ناسیونالیست افراطی ترک بود. ولی ما اگر پشت گوشمان را دیده ایم که جواب و توضیح حضرت استاد را هم دیده ایم. تازه این آقا با این وضعش، هیچ کس را هم قبول ندارد و مثل گرامافون سوزن گیر کرده درباره تاریخ و جغرافی و ژئوپولتیک و مدرنیته و دلایل عقب ماندگی جامعه ایران و ... بلبل زبانی می کند.
یک نفر هم نیست بگوید که وجود 10 - 20 نفر جامعه شناس! مثل تو کافی است تا جامعه بشری به عصر پارینه سنگی رجعت کند. قدیمها، معماهایی بود از این دست که مثلا آن کدام امام بود که بالای فلان مناره در بصره توسط شغال خورده شد.
باید کلی از سلولهای مغزت کار می کشیدی تا پیدا می کردی که اولا امام نبود و پیغمبر بود، ثانیا بالای مناره نبود و ته چاه بود، ثالثا بصره نبود و کنعان بود، رابعا شغال نبود و گرگ بود و نهایتا گرگ هم کسی را نخورده بود. پس جواب معما می شد یوسف پیامبر. حالا نقل اخبار و تحلیلهای این آقاست. راننده اتوبوس نبود و راننده مینیبوس بود؛ پ ک ک چی نبود و بوزقورد چی بود، رضا شاه نبود و محمد رضا شاه بود ... با این وضعش جامعه شناس هم شده خیر سرش!
جناب ائلیار, بر گردیم به همان کنفرانس وحدت چپ که جزئی از مساله بزرگ است. بگمان من بهتر است به نصیحت مادر بزرگ گوش کنید که پله را چگونه میسازند. سه چهار کنفرانس وحدت چپ بجایی نرسیده و این یکی هم منتظر معجزه است.
والله، قرار نیست کسی کلید بزند. ضرورت دارد همه عقلشان را روی هم بگذارند ببینند چطور میتوان کلیدی ساخت که کار بکند. با استفاده از تست و افت و خیز و اصلاح و تکمیل. وغیره. نباید فراموش کرد «کلید پیش هیچکس نیست. کسی هم چیزی نمی داند. و نسخه ای هم نمی تواند وجود داشته باشد.هر چیز و هر حرکتی یگانه است و تکرار نشدنی. بخاطر روان بودن هرچیز.
مشکل ایران در اول رفع حکومت است. آنهم با رضایت اکثریت مردم برای رفع اشتباه میسر است. رضایت و کوشش اکثریت برای این کار لازم است جلب شود. اینکه نمیشود- میمانده به عهده ی «حوادت»غیرمترقبه- که به اجبار مردم را راضی به این کارکند.
اگر از بیرون با فشار مکانیکی حکومت را له نکنند. اجازه بدهند حوادث داخلی مردم را راضی به رفع حکومت کند.
" همینطور که در زدن کلید برق اتاق نشیمن جهت روشن شدن چراغ ، امید لازم نداریم.". این " کلید " همان " معجزه " است که به امید آن زنده ایم. زنده باشیم و ببینیم پس از این همه کوشش, چطور " کلید " را میزنید که اتاق روشن شود. تا کنون که نشده.
نه جانم، برای انتخاب «سو و جهت حرکت» هیچ نیازی به چیزی به نام امید نیست. همینطور که در زدن کلید برق اتاق نشیمن جهت روشن شدن چراغ ، امید لازم نداریم. تنها «انتخاب و ابزار» لازم است. اگر درست باشند-سالم باشند کار تحقق می پذیرد وگرنه جواب حرکت منفی ست. «تست -اصلاح-تکمیل-تغییر» مراحل حرکت اند. نیازی به امید یا ناامیدی نیست.
تنها فرمول نسبی «درست-غلط» وجود دارد.حالا اسم این را امید بگذاری یا سرمایه داری یا سوسیالیسم یا معجزه، در اصل هیچ فرقی نمیکند. فرمول بجای خود باقی ست و همه چیز را محک میزند.
" آدمی برای چه زنده است؟ برای «حرکت» زنده است. که عمل کند. جهت بهزیستن.". حرکت جهت میخواهد. آرزو که در ابرهاست. امید, جهت و سوی حرکت را معین میکند. حرکت بی سو و بی جهت, دور خود چرخیدن است. ما تمام حرکات عرفی و معمولی را چه از راه کمونیسم و یا از راه سوسیالیسم ( اروپایی ؟ ) به امید بچه دار شدن انجام داده ایم و نتیجه نداده است. شاید یک راه غیر عرفی - که عجالتا نمیدانم چیست ( معجزه ؟ ) - ما را به مقصد برساند. به امید آن زنده ایم.
خانم نسرین اسفندیاری, سواد من از دیپلم پائین تر است, هر چه سعی کردم فعل همباش را در زمان گذشته صرف کنم, این طوری از آب در آمد: همباشیدم, همباش شدم . لطفا یک از این ادبای فارس زبان برام کمک کند ببینم که درست صرف کرده ام؟
سلام
صدای حق شنیدنی است،باید شنیده شود، هیچ مسلمانی حق ندارد سخن حقی را بشنود ولی بی تفاوت باشد و حق ندارد سخنی ناحقی را بشنود و باز بی تفاوت باشد.چنین کسی قطعا مسلمان نیست. زبان سرخ و شمشیر تیز حضرت علی تنها برای حق کشان و ظالمان بود ، او دوستار حق بود.پس شما هم زبان سرخ و شمشیر تیز را برای ظالمن نشان دهید و دوستار حق باشید.لااقل حق خودتان
این فرد با چنان کارش نشان داده که من مسلمانم.ای ایران سخن حق را بشنوید.به رب اسلام قسم ، حق است.
پیروز عزیز،
لطفا شاخ درنیاوری؛ من جزو آدمهایی هستم که به «امید» اعتقاد ندارند!یعنی مفهوم امید را قبول ندارند.همینطور ناامیدی را.
در لغت نامه ی شخصی من نه امید وجودارد و نه ناامیدی.بجای آنها سه چیز و جود دارد:درست-نادرست- آمیختگی این دو. اینها هم نسبی اند.همینطور «امکان و عدم امکان» وجود دارد.باز در این واژه نامه «نفرت» هم یافت نمی شود.
آدمی برای چه زنده است؟ برای «حرکت» زنده است. که عمل کند. جهت بهزیستن.
در زندگی و جهان «همه چیز روان است». «ایستی» -به طور نسبی- وجود ندارد.
حرکت «جمعی و فردی»ست. اگر در جهت بهزیستن باشد مثبت است وگرنه منفی ست و هزینه اش پرداخته میشود. خواه-ناخواه.
حرکتی مثبت است که در کل، بهزیستی «جمع و فرد» -هردو-را باهم بهتر کند. یعنی رضایت آفرین باشد. روحی و جسمی.
و هرجا هم این «بهزیستن» نقض میشود ضرورت دارد در مقابلش ایستاد. و نگذاشت. بهزیستن یک فرد یا جمع نباید بهزیستی دیگری را نقض کند یا مانع شود. بهزیستی شرایط و «امکانات و فرصتهایی» ست مساوی و قرار داده شده در اختیار آدمی.
اینکه اینها عمل نمی شود یا کم عمل میشود مشکل بشریت است و لازم است که جمعی حل شوند. حرکت برای حل دشواریها وجود دارد . حرکت در حقیقت حل مسئله ای ست برای رسیدن به مسئله دیگر. بعضیها میگویند زندگی یعنی این. ولی من فکر میکنم زندگی یعنی آرامش و راحتی.زندگی یعنی: نه رنج. بل حرکت جهت«کاهش رنج». خوشبخت کسی ست که «آرامش و رضایت» دارد.در جایی که همه از این شرایط برخورداراند.
فکر میکنم «امید و ناامیدی» کلمات نادرستی ست در فرهنگ بشری که لازم است جایشان را به واژه های دیگری بسپارند.
آدمی از اول صحیح آن است که بجای امید با نامیدی آشنا شود و بداند که هیچ امیدی وجود ندارد. حتی خود ناامیدی.
با این فرهنگ آدمی تکلیف خود را در جهان بهتر میتواند روشن کند تا با مقولات «فریبنده ». بهتر است بشر دست از خود فریبی بردارد.یا اینکه خوب بداند که «الکی خوشی» و خود فریبی میکند.
در 36 سال گذشته ، کارگران ، معلمان ، زنان ، پرستاران ، دانشجویان ...و تمام آنهائیکه مبلغ ناچیز یارانه رلی در زندگانی روزمره شان داشته ، هر گروه به تنهائی و بدون پشتیبانی از یکدیگر و تنها با شعار نتوانسته اند کمترین پیروزی در مطالبات خود داشته باشند .
آیا تجربه گران 36 ساله برای تغییر مسیر و ابزار مبارزاتی و لزوم همبستگی و اتحاد را برای خشکاندن ریشه عاملین این نابسامانی را که چنین زندگی را به ملت ایران تحمیل میکنند را ضروری نمیکند؟؟؟
آیا زمان آن نرسیده تا مدافعان حاکمیت مردمسالاری در جهت بدست آوردن عدالت اجتماعی دست از شعار و انحراف بستوه آمدگان بردارند و خود الگوئی باشند برای همبستگی برای رسیدن بهدف و رهائی از استبداد از هر نوعش؟
جناب وجدان آگاه فرین بر شما که اشتباه مرا تصحیح کردی و من دانستم که رضا شاه که در 1323 مرده بود انقلاب سفید را از قبر خودش و از آن دنیا در سال 1341 راه انداخت و آمریکا که عملا در 1332 وارد صحنه سیاسی ایران شد قبل از سال 1320 به رضا شاه دستور می داده است که چکار بکند و چکار نکند.
آفرین بر فرهنگ دریپ دادن شما و آفرین بر فرهنگ و شهامت شما که به اشتباهات من اقرار کردید و نشان دادید که سوادم حتی به تاریخ 100 اخیر ایران هم قد نمی دهد.
باز آفرین بر شما که به من نشان دادید که آتا ترک 22-23 سال بعد از مرگش دستور آمریکا را در حوالی سال 1341 صادر شده بود به اجرا نگذاشت.
عزیزان عمق دزدی را در دوران خاندان پهلوی شاهد باشید، رضا خان با ( محکوم کردن زمین داران به یاغیان ) زمینهای آنان را بالا میکشد. یعنی زمین داری که از دوران قاجار ثروتی به هم زده، در دوران رضا خان خلع ثروت میشود، تا جأییکه رضا خان ۷ هزار روستا را بالا میکشد، در دوران پسر، انقلاب سفید را شاهدیم، یعنی آخرین ضربه بر هیکل زمینداران و مالکین ایران وارد میشود، آخوند، مافیا، عمامه دار، کوت شلواری امروزی که در راس قدرت به چپاول میپردازد، دزدی را از رضا خان و پسرش آموخته است، زمیندارانی که در دوران پدر و پسر بی زمین شدند در سال ۵۷ انقلاب کردند.
نویسنده تعمدا سعی کرده نوشته اش رو با کلمه های قلمبه سلمبه پر کند. پاراگراف ها فاقد انسجام و پیوند فی ما بین هستند. یاد بگیریم مطالب و مفاهیم را ساده تر کنار هم بچینیم تا برای مخاطب مطلب قابلیت تجزیه و تحلیل بهتر و خواننده ترغیب به خواندن نوشتار تا به آخر شود. موفق باشید.
چریک آفرین بر شما که کامنتهای من را به دقت میخوانید، میدانم که ( جامعه فارسی نه بر اساس پرسش، که پاسخ شکل گرفته است، در حالیکه مدرنیته هول پرسش شکل گرفته است ) اگر این فرهنگ فارسی در وجود شما زبانه نمیکشید شاید میپرسیدید چگونه مقامات ترکیه، با رندی تمام، از خواستهٔ آمریکا مبنی بر ( پیروی از جامعه فارسی و اجرأی انقلاب سفید ) سرباز زدند؟ بهتر است بدانید که با طبقه متوسطی که در ترکیه با سرباز زدن از اوامر آمریکا به وجود آامد امروز ترکیه دومین کشور مسلمان ( بعد از اندونزی در تولید ناخالص ملی ) است، جامعه فارسی شما در تولید ناخالص ملی در کجا ایستاده است؟ه
من مطمن هستم که اگر نظام منحوس ا سلامی نبود ما مردم ایران بهترین رابطه را در هر زمینه با مردم یهود میداشتیم چرا که تفاوت فرهنگی زیادی بین مردم ایران و اسرائیل وجود ندارد ومطمن هستم روزانه چند هواپیما ازا یران به اسرائیل پروار میکرد.بنا بر این مردم یهود و ایرانی باهم دشمن نیستند بلکه این سران مذهبی دو کشور هستند که اتش بیار معرکه هستند.
ولی این تفاهم فرهنگی به معنای نادیده گرفتن حقوق مردم فلستین نیست . علت مخالفت اساسی هر ایرانی نه دشمنی با مردم یهود بلکه ناشی از عشق به عدالت است.مردم اسرائیل نیز برای زندگی در ارامش خواهان رابطه و شناسائی کشور فلسیتین هستند ولی دولت یهود که خود را نماینده حضرت موسی میداند هر صدای مخالفی راهمچو خود حضرت با چماق منکوب میکند.ما میدانیم که حضرت موسی به همراهی پیروان 3000 هزار نفر از مخالفان خود را به قتل رساند
جناب وجدان آگاه، جامعه شناس برجسته <صفحه شما> اینقدر به جامعه شناسی مشغول نشوید. کمی هم تاریخ بخوانید.
انقلاب سفید را رضاشاه نکرد بلکه محمد رضا شاه سالها بعد از مرگ پدرش به راه انداخت.
زمانی هم که رضاشاه زنده بود و حکومت می کرد و قدر قدرت بود، این انگلیس بود که همه چیز را به میدان سیاست ایران دیکته می کرد و آمریکا بعد از کودتای مرداد 1332 بطور موثر وارد میدان شد.
میگویند روزی رضا شاه برای بازدید به سربازخانه ای رفت. به سربازهای غیرفارسی زبان که فارسی نمی دانستند گفته بودند که رضاشاه 3 تا سوال می کند:
1- چند سال داری؟ جواب بدهید: 20 سال
2- چند ساله خدمت می کنی؟ جواب بدهید: 1 سال
3- من و دوست داری یا پسرم را؟ جواب بدهید: هر دو را
رضا شاه می آید و از سربازی می پرسد: جند ساله خدمت می کنی؟ جواب می دهد: 20 سال
می پرسد: مگه چند سال داری؟ جواب می دهد: 1 سال
رضا شاه می گوید: منو مسخره کردی یا خودتو؟ جواب می دهد: هر دو را
حالا جناب وجدان آگاه، شما ما را مسخره کرده اید یا خودتان را؟
جواب: هر دو را
" آتش به جان شمع فتد کین بنا نهاد ". تاریخ ایران چنان با یهودیت آمیخته است که نمیتوان آنها را از هم جدا نمود؛ یعنی بر اساس گزارشات تاریخی, یهودیان ایران همان اندازه ایرانی اند که بقیه ایرانی ها. در حقیقت زمانی یهودیان بیست در صد جمعیت ایران را تشکیل میدادند و به گزارش استخری(؟) ناحیه بین اصفهان تا شوشتر چندان یهودی داشت که آنرا یهودستان مینامیدند. در فرهنگ قدیمی یهود و به نشانه دوستی اشکانیان, ضرب المثلی ست که وقتی یک جنگجوی اشکانی را زنجیر شده به گوری در اسرائیل به بینید زمان ظهور مسیح است. علاوه بر استر طبق روایت یهود, مادر شاپور اول و همچنین همسر یزدگرد اول و مادر بهرام پنجم یهودی بودند. نام این ملکه شوشان دخت بود و بعضی گمان دارند که آرامگاه استر همان آرامگاه شوشان دخت است. در طول این قرن ها یهودیان چنان با بقیه ایرانی ها در آمیختند که از نظر فیزیکی, فرهنگی و زبانی از دیگر ایرانیان
غیر قابل تشخیص بودند و هستند. برای اکثریت قریب به اتفاق یهودیان ایرانی, زبان فارسی زبان مادریست. این مطالب را میتوان به نحو بسیار بسیار مفصل در ویکیپدیای انگلیسی یافت. اشکال زمانی شروع شد که مسیحیان اروپا و سپس آلمانی ها یهودیان را قتل عام کردند و چنان اثرات نامطلوبی بر ذهن آنها گذاردند که بسیاری را به افراط گرایی سوق دادند که متاسفانه ناتنیاهو نتیجه آنست و ما میخواهیم که یهودیان ایرانی پاسخگوی این مشکلات باشند. تبلیغات جمهوری اسلامی را نباید به حساب ایرانیان گذارد. اینها ایرانی اند مثل من و شما.
فقط آدم ابله از یک سوراخ دوبار گزیده میشود، من در کامنتی اشاره کردم که کشور ایران، در آوخر دوره قاجار، دو ۲ فاکتور اساسی و حیاتی را، برای ورود به دنیایی مدرن اخذ کرده بود که عبارتند از ۱- انقلاب مشروطیت ۲- خرده ملاکان . رضا خان تیر خلاص را به هر دو زد، خرده ملاکانی که در این دوره وجود داشتند میتوانستند ستون فقرات طبقه متوسط را در ایران شکل دهند، رضا خان که چون نوکری بی اختیار حاضر به اجرای هر امری از طرف آمریکا بود، انقلاب سفید را در ایران به اجرا گذاشت، هدف از انقلاب سفید، جلوگیری از نفوذ کمونیزم در ایران بود، مقامات ترکیه با رندی تمام، از اجرای این خواسته آمریکا سرباز زدند، در این بلبشو نیز، هر چه از خرده ملاکان ایرانی گرفته شده بود توسط رضا خان، این دزد بزرگ تاریخ ایران، که نزدیک به ۷ هزار روستا را شامل میشد، توسط رضا خان بلعیده شد، درست به همین دلیل، وقتیکه
وقتیکه آتا ترک مرد هیچ چیز نداشت جز عشق به ترکیه و آغوش مردم ترکیه، در حالیکه رضا خان، با بلعیدن ۷ هزار روستا، کمر خرده ملاکان ایرانی را شکسته بود و بدین طریق طبقه سرمایدار در ایران هیچ وقت پاا نگرفت، ما نمیتوانیم اجازه دهیم کمونیستها با شکستن کمر خرده ملاکان منطقه، فقر، مافیا، نکبت را به کّل منطقه اشاعه دهند. برای پیشرفت، درک تاریخ دایناسوری لازم نیست، فقط کافی است که تاریخ یک صد ۱۰۰ سال معاصر را مرور کنیم. امروز ( سنگاپور، دوبی، هنک کنگ ) از ( مصر، یونان، ایران ) قدرتمندتر هستند، اگر تاریخ تمدن ساز بود، یونان اینگونه به زانو نفتاده بود.
جناب برقعی پرسش درستی را طرح کرده اند. واقعیت این است که فرد نتانیاهو مورد تنفر همه سیاستمداران جهان غرب است و این فرد هیچ فرقی با خامنه ای ندارد.اقای اوباما او را فردی مزاحم در گنگره امریکا توصیف کرد. مردم اروپا بویژه المان او را مانند دیکتاتورهای افریقائی میدانند و بخاطر گذشته از انتقاد ساده نیز پرهیز میکنند.ناتان یاهو در حقیقت گشتار یهودان اروپا را با سیاستهای خود جریانی طبیعی جلوه داده است. در حقیقت شش ملیون یهودی گشته شده مانند ابزاری در دست این فرد است و نه این شش ملیون و مردم کنونی اسرائیل بلکه قدرت برای نتان یاهو حرف اخر را میزند. بسیاری از مقامات اروپائی تلفن های وی را جواب نمیدهند و وی را دروغگو مانند شادروان گوبلز میدانند.
نفوذ دولت یهود در امریکا بیشتر بخاطر وجود لابی های نیرومند یهودی است که برجهان فرمانروائی دارند و شما کشور ی را
نمیشناسید که رهبر بتواند به ساده گی در گنگره امریکا سخنرانی کند.کشور ی مانند انگلیس و یا فرانسه این امکان را ندارند. نامه اخیر بخشی از اعضا گنگره در حقیقت دهن کجی یهودان امریکائی به قانون اساسی امریکا و عرف دیپلماسی جهان است.
گفتا که یافت می نشود, جسته ایم ما - گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست ( امید است ؟). بشر به امید زنده است حتی اگر سراب باشد, وگرنه به چه زنده ایم؟ کودکی در فروشگاه به مادر خود که در " آرزوی " پالتو پوست آه میکشد گفت چرا از پدر نمیخواهی که برایت بخرد؟ مادر آه دیگری کشید که اگر به " امید " پدر بودم تو را هم نداشتم. شاید راه های دیگری برای وصول به این " آرزو " وجود داشته باشد. بهمین " امیدیم ".
من نمي دانم آقا يا خانم سنجاب در اين خصوص چه نقشي بازي مي كنند؟ وكيل مدافع شيطان؟ اين كه خانم هُميلي عضو چه گروهي هست مهم نيست،
آنچه مهم است كيفر خواست يك قرباني از شكنجه گر سابق خود است،، شكنجه گري كه در مقام فعال حقوق بشري در كانادا به فعاليت خود ادامه مي دهد، و احتمال به خطر انداختن جانهاي ديگري را دارد ، امثال آقا يا خانم سنجاب ،چقدر احساس مسئوليت مي كنند؟ احاله اين پرونده براي دادرسي همانطور كه خانم هُميلي گفته اند حجت را بر خانم گيتي شيرزاد و شايد هواداران بي نام و با نام نشان ايشان تمام مي كند،،بگذاريد يك بار ،فقط يك بار احساس شرم را در چهره و يا نوشته خانم گيتي شيرزاد ببينيم،
آيا اين سنجاب ،يا سنجاب هايي از اين قماش، نام مستعار خانم شيرزاد نيست؟
كه ترجيح مي دهد زيز پوش( سنجاب) صحنه را به زعم خود مخدوش كند؟ !
براي خانم هُميلي آرزوي موفقيت ميكنم،
جنابعالی در این نوشته نشان داده اید که بسیار از خود راضی تشریف دارید . بر طبق نوشته قبلی ، شما عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری هستید . بنابراین در یک جامعه دمکراتیک نه حق پلیس شدن دارید و نه می توانید قاضی و یا خبرنگار بشوید مگر اینکه حزب سیاسی خود را رها نمائید. شما با تشکیل گروه ضد جاسوسی تندر برای خود نقش پلیس را بازی می کنید و هم در مطبوعات فارسی زبان به قضاوت در مورد گیتی شیرزاد نشسته اید و با نوشتن مقاله در نقش روزنامه نگار هم ظاهر شده اید.
شاید شما قضیه را تمام شده بدانید و لی دیگران شما را رها نخواهند کرد. این گروه ضد جاسوسی حزبی تان می تواند از دو جنبه مورد شک باشد : اول_ تجارب سیاسی گذشته نشان می دهد که چنین گروههایی احتمالا ساخته پلیس سیاسی جمهوری اسلامی باشد پاسخ شما این است که چنین نیست و این گروه بنابر دستور حزبی ساخته شده است که باز هم براساس عمکلکرد احزاب سیاسی در گذشته ،هدفی جز بد نام کردن رقبای سیاسی و یا منتقدین سیاسی خود ندارد .دوم _ در خوشبینانه ترین حالت گروه تندر یکی از شعبات تبلیغاتی حزب کمونیست کارگری می باشد که اهداف سیاسی خود را دنبال می کند.
جای بسی تا سف است که شما ترکان آسیای را در وطن خود همانا ایران جای دادیم اینجا ایران است ترکان در ترکستان عرب در عربستان ترکمن در ترکمنستان و و و ما آذریان صاحب سر زمین آذربایجان شما را خوب میشناسیم .
پا پک خرم دین ایرانی آذری
درود بر آخوندهای ایرانی ! حالا که به قتلگاه میروید ، لااقل سربالا و پر افتخار و و تا دم آخر دست از لاف و گزاف برندارید ، چون طرف مقابل از شما بی شرف تر است . در جهان سرمایه داری ، سیاست را ،زور تعیین میکند .
جناب برقعی سوال به حقی را مطرح کرده اند که متاسفانه مستلزم جوابی از یهودیان خارج ایران نیست به دلیل اینکه این یهودیان بر طنابی راه میروند که دوستی خود را با هموطنان ایرانی و یهودیان غیر ایرانی خود حفظ نمایند و این کار ساده ای نیست و نباید از آنها انتظار داشت که خود را در معرض اتهام Self-hating Jew و یا Anti-semitic قرار دهند و بهتر آنست که ساکت باشند. جواب این سوال به عهده اسراییلی هاست که بعضی چون اوری اونری پاسخ خود را داده اند. مساله اینست که با وجود نوشته تورات که از کشتار ایرانیان بدست یهودیان سخن میگوید, ایرانیان از زمان هخامنشی تا کنون مدفن ظاهرا استر و مردخای را بخوبی نگهداری نموده و کوچکترین آسیبی به آن نرسانده اند. حقیقت آنست که بسیاری از ایرانیان از جزئیات داستان تورات آگاه نیستند و این کمال حماقت و ابلهی از نخست وزیری ست که برای توجه آنی و زودگذر منافع شخصی و سیاسی,
زخم جوش خورده را شکافته و بخواهد بین یهودیان و ایرانیان ایجاد دشمنی بنماید. در حقیقت با دوستانی چون نتانیاهو, یهودیان احتیاجی به دشمن ندارند.
منطق و سواد و جعل و تحریف نتانیاهو همچون پان ترک تجزیه طلب ضد ایران است . اینها چون خودشان فاقد هویت و تاریخ هستند ، یا به نفی و انکار تاریخ و فرهنگ دیگران می پردازند و یا برای خود تاریخ و فرهنگ دروغین درست میکنند .
در حالیکه جامعه فارسی به شمردن دندانهای دایناسور مشغول است و ناتانیاهو اینها را بدجوری سر کار گذاشته، توجه به واقعیتهای روز برای ما ترکهای آزربایجانی مهم است، جامعه فارسی را، ۲ دو فاکتور از درون تحت تاثیر قرار خواهند اد. ۱- اسم خلیج فارس که امپراتوری مالی ۴.۵ تریلیون دلاری کشورهای شورای همکاری خلیج بر روی ( خلیج عربی ) کار میکند. ۲- مجسمه فردوسی. در بعد منطقه ای، عربستان بر روی اتحاد پاکستان و عربستان به شکل متحد استراتژیکی / امنیتی کار میکند. ورود ایران به جنگ دولت عراق با داعش، شکاف سنی و شیعه در عراق را وارد فاز جدید خواهد کرد. (( کشور آزربایجان به شکلی بسیار جدی بر روی تبدیل آزربایجان به ( سیلیکان ولی ) منطقه کار میکند، در صورت موفقیت، نفت و گاز نقش تعیین کنندهای در اقتصاد آزربایجان نخواهند داشت و رسیدن به این مرحله یعنی همکاری در بعد تکنولوژیکی با غرب، این یعنی تابوت
کمونیزم در آزربایجان را باید زیر هزار متر خاک دفن کرد، هر کسی که از چپ مترقی دم میزند اصلا نمیداند که مترقی به چه معنی است.
مولانا که قسمت اعظم عمرش را در ترکیه گذراند و ترکها او را از افتخارات خود میدانند بیت زیبایی دارد که گویای حال بسیاری از ماست و فرقی نمیکند که موضوع چیست, فقط یک رنگ را میبینیم و آنرا تکرار میکنیم - پیش چشمت برده ای شیشه کبود - لاجرم دنیا کبودت مینمود - اگر شما بحق از یهودی های خارج از ایران سوالی بکنید فورا شیشه کبود زبان و نژاد و و ظلم فارس ها و یا ترکها در ایران بالا میرود و رنگ دیگری دیده نمیشود و این هربار به نحو تهوع آوری تکرار میگردد. نویسنده این مقاله در مورد افسانه ای که حتی یهودی های روشنفکر و سکولار به حقیقت آن مشکوک و در صورت وقوع, استر را بسیار پایین تر از آنچه ذکر شده میدانند, از یهودیان خارج از ایران که دائما به ایرانی بودن خود افتخار میکنند میپرسد چرا در باره یاوه گویی های این شخص ساکت مانده اند؟ این چه ربطی به غیر یهودیان ساکن ایران دارد؟ جز شیشه کبود و براه افتادن دستگاه
خود کاری که با یک تلنگر همان رنگ را تکرار میکند؟ و آدم نمیداند که این افراد آیا واقعا اینقدر غافلند و یا مامور انقلاب رنگی.
سلام-تاآنجاییکه من اطلاع دارم اگراین تاریخ درست باشددربین النهرین یهودی ها درنوجوانی ازکورش برای اینکه مسیحی ها راسرکوب کنندحمایت کردند.وکورش هم پس ازقدرت کرفتن بتمام معنی به یهودی هایاری نمود.البته اینها همه داستان است در عالم سیاست برای بهره برداری به این قصه هادامن زده میشود.پس ازظهورراسیسم هیتلری وفاشیسم وچسباندن فارس هاخود رابه آریایی ضدیهودی این روابط ودوستی هارنگ باخت.ولی باآمدن جمهوری بالفافه اسلامی !وحاکم شدن تفکرشعوبیه این دشمنی حرفی (شعاری)همه گیرشد.من فکرمیکنم صهیونیسم وشئونیسم فارس برای ردگم کردن ودربایگانی نگه داشتن دموکراسی وحقوق مدنی ملیت های درون جغرافیای ایران این تندروی هارامیکنند.اگردشمن حرفی (فرضی)وجودنداشته باشدحکومت بایدجوابگوی حق وحقوق مدنی کل مردم وملت هاباشد.این جنگ زرگری که توسط روشنفکرنماهابدان دامن زده میشودسیاهکاری بیش نیست.آقای عزیزدرجامعه پیشرفته امروزی
نزدیک 40ملیون ترک.وعرب.کرد.ترکمن.سنی ها.زنان.کارگران و.یهودی.وو..ازابتدایی ترین حقوق انسانی محروم هستند.شمادغدغه ایران فارس ودودوزبازی باغرب وغیرهستید.37سال ازانقلاب گذشته ودنیابرای مردمش تمام امکانات راتهیه میکند.شماباپول نفت درفکردغل کاری وفرصت سازی برای آسیملاسیون و نژادسازی ازدیگران باافکارپوسیده فاشیسم تشریف دارید.
آیدین ذاکری فعال مدنی آذربایجان که به خاطر در خواست حق مجوز از جمهوری نژاد گرای اسلامی ایران برای گرامی داشت سالروز زبان مادری در شهر مشکین شهر دستگیر و زندانی شده است , از تاریخ 15 اسفند در اعتصاب غذا بسر میبرد.
نمیدانم چند نفر دیگر مانند من از این مقاله جناب نوری علا متحیر و نا خشنودند. در گذشته نه چندان دور خبرنگار مادر مرده ای به گمان من خواسته بود مزه انداخته و از زبان سوسکی به ترکی سخن بگوید که با واکنش شدید هموطنان آذربایجانی روبرو شد. و در اینجا " گروه های مختلفی که تحت نام اپوزيسيون در خارج کشورعمل می کنند، به لحاظ سمت گيری سياسی..... شاخک هاشان چگونه از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند.". این گروه های سیاسی که لابد مانند ایشان فکر نمیکنند جانوران شاخک دارند که از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند. آنهم دردوران پسا بی سیم و در عصر اینترنت و فیس بوک و تویتر و شاید چیزهای جدید تری که من خبر ندارم. کسی دوست خود را شاخک دار نمی نامد, اقلا آنتن میفرمودند باز چیزی بود. اینرا باید به چه حسابی گذاشت؟ بالا رفتن سن؟ بی حجاب شدن و بی پرده ظاهر شدن؟ مزه انداختن؟
عدم تحمل هرگونه نظر متفاوت؟ آنهم از یک جامعه شناس و استاد دانشگاه؟ نمیدانم و عقلم بجایی قد نمیدهد.
افرین به شجاعت شما که عشق به ایران و مردمانش بلاتر از از همه چیز قرار گرفته است. قدم در یک راه اقدامی بگذاریم که رجوی هر گز پایش به ایران نرسد.برای جلوگیری از کشتارهای ملیونی و تبدیل ایران به گورستان بزرگ جهان راهی جز ازادی افراد باقی مانده دستگاه شیطانی رجوی وجود ندارد.رجوی شیطانی است که جز تخریب جهان و به جای خدا نشستن هدفی دنبال نمیکند.سازمان رجوی اکنون دستگاهی مزدور در خدمت سیاستهای جهانی غرب وصهیونیسم است.انها که در سازمان رجوی هستند بدانند که فردا از انها بخاطر خیانتها و جناتیتها علیه کشور مان ایران باز خواست میشود و عذری از انها پذیرفته نخوهد شد.
اروپایی ضرب المثلی دارند که خاورمیانه ای های مسلمان شخصیتی مثل روباه دارند و تا آنجائیکه میتوانند با لبخند و تهدید ، نیره و حیله برای فریب طرف مقابل بکار میبرند . این قضاوت مخصوصن شامل حال آخوندها میشود و شاید بتوان گفت شامل شیعه ها . حال باید امریکا اینقدر باهوش باشد تا نگذارد آخوندهای داعشی شیعه از در بیرون بروند و از پنجره وارد شوند . ایروزها در رسانه های جمهوری اسلامی ، یک لابی ضد صلح مدام سخنرانی میکند که اسلام ایرانی در مقابل امریکا و اسرائیل در خطر است . واحسینا و وا فاطما وا ابوالفضل . مهدی بیا مهدی بیا . امام کجایی امام کجای ؟ چی گفتی چی اخطار دادی ؟ و قس علیهذا...
آقای محترم به نظر شما اکر کسی در جغرافیای ایران زندگی بکند و نه با جمهوری اسلامی که با "ایران " مخالف باشد حق زندگی ندارد؟ به عنوان مثال ، ما نه زبانمان با شما یکی است و نه فرهنک مشترک و نه نژاد مشترک با شما داریم . می خواهیم در محدودۀ آب و خاک خودمان زندگی بکنیم بدون ایران. من یهودی نمی خواهم به من "کلیمی " بگویی و من "ترک" از اینکه مرا "آذری" بنامید نفرت دارم . من اسمم غضنفر است نمی خواهم مأمور ثبت احوال بزور اسمم را "کیوان " و یا "کامبیز" در شناسنامه ثبت بکند. در یک کلام منِ "ایران دوست " نیستم و از "ایران " متنفر هستم . حکم شما در بارۀ من چیست؟ اعدام ، زندان با اعمال شاقه ، نفی بلد و ضبط تمام اموالم به نفع فرهنگستان زبان فارسی ، شقه شفه کردن جسم من و آویختن آن در تمام شهرهای آذربایجان برای عبرت "پان ترکیستها" ؟ خواهش می کنم در یک کلام حکم خود را اعلام کنید .
حالا ما به عنوان مستعمره نشین شما و انسانهای درجه دو توسط نظام "ایران " و چه بسا توسط عوامل شما که از خود ما هستند مهدور الدم هستیم و حق نداریم به مقدسات شما که همان "ایران " ، "زبان فارسی" . "نژاد آریایی" هستند تلنگری بزنیم . آیا مردم سایر کشورهای جهان هم تعهد دارند که برای حفظ خود در مقابل نیروی جهنمی نژاد شما در مورد آن "مقدسات" ساکت باشند؟
من از آخر این نامه شروع میکنم و آنجائی که نوشته شده « با احترام و آرزوی توفیق
فرخ نگهدار - لندن - هفتم اسفندماه 1393 » بنظر من آقای فرخ نگهدار اگر سمت خود را در مقابل اسمشان بنویسند همه راحت میکنند چرا که از همان زمان بهشتی در سال ١٣٥٨ ایشان نقش سمت مشاور جمهوری اسلامی را داشته و حالا هم به وظیفه اش عمل میکند و من شخصا از علنی نوشته شدن این نامه در تعجب نیستم چرا که ایشان از همفکران خود میخواهد که مسئله انتخابات و تشویق مردم و شرکت مردم را در دستور کار قرار دهند تا بلافاصله بعد از انتخابات با عنوان مشروعیت نظام که در زیر سایه دولت جمهوری اسلامی انجام خواهد پذیرفت بقای عمر رژيم را تضمین کنند .وگرنه آدرس مستقیم گیرنده نامه را آقای نگهدار خوب میداند و احتیاجی به عمومی کردن نیست.
" عمی " یعنی اینکه چند سال در بوق کرنا دمیدن که رطوبت حاصله از سد سیوند موجب تخریب گل آهک مقبره کورش در پاسارگاد خواهد شد ولی زمانی که ناتنیاهو خود کورش را کلا از قلم انداخته و به افسانه استر میپردازد کک کسی گزیده نمیشود. و اگر جمیع افراد صلح دوست جهان اعم از مسلمان و مسیحی و کلیمی بکرات در برابر سخنان جنگ افروزانه موضع بگیرند " ذهن[ «آنها» ] را کليشه های دهه های 1340 و 1350 در چنگ تصرف خود داشته " و " چرا که اين واقعه آزمايشی بود برای اينکه بدانيم گروه های مختلفی که تحت نام اپوزيسيون در خارج کشور عمل می کنند براستی از کدام پايگاه و موضعی سخن می گويند و، به لحاظ سمت گيری سياسی، شاخک هاشان چگونه از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند.". و آیا شکی هست که اگر جناب نوری علا در سخنرانی مزبور حضور داشند مانند سایر بندگان, ۲۷ در صد از چهل دقیقه اظهار عبودیت را با دلا و راست شدن همراه میکردند؟
اما برویم به سر مطلب. از خلاصه گفتار جناب نوری علا چنین بر میآید که ایشان کسانی که بر علیه سخنرانی نتانیاهو موضع گرفته اند را ملامت مینمایند و این ایرادات را پشتیبانی از جمهوری اسلامی تلقی میفرمایند. نتانیاهو جزو سخنان خود گفته بود که ملکه استر با شجاعت توطئه وزیر را خنثی کرده و از انهدام قوم یهود بدست دشمنان جلوگیری کرده است. اوری اونری نویسنده کهنسال یهودی اینرا تحریف تاریخ میداند و داستان استر را مشکوک دانسته و استر را بیشتر یک فاحشه تا شیرزن خوانده است ( and Esther herself is more of a prostitute than a heroine.) و اقدامات او برای نجات یهودیان را فعالیت جنسی ( Sexual ) میداند و نتانیاهو حتی ذکری هم از کورش نمیکند. پشتیبانی از سخنان نتانیاهو بخاطر دشمنی جناب نوری علا با جمهوری اسلامی در تضاد با واقعیتی ست که حتی او را در مقابل باور های یهودیان منصف قرار میدهد و این جای تاسف
دارد که چگونه " چشم باز و گوش باز و این عمی " ؟ مصداق پیدا میکند.
اینقدر پرخاشجویانه و از خود متشکر ، آسمان ریسمان نکن ! تاریخ 7 هزارساله ایرانی طویل تر از تاریخ قاجار و رضاشاه و خمینی است . در فلات ایران اقوام گوناگونی با لهجه های مختلف زندگی کرده و میکنند . سایرین اقوام مهاجر و مهمان و جنگزده مغول و عرب و غیره هستند که از لطف و نعمت میزبانی ایرانیان برخوردارند . چنانچه کسی زمین و کشور و ولایت مستقل میخواهد باید به عقب بازگردد و از آنجایی که آمده ، تقاضای بازگشت کند . هنوز در همسایگی ایران برای ترک و عرب و بلوچ ئ ترکمن به اندازه کافی سرزمین خالی وجود دارد . شما تجزیه طلبان فقط است تکانی بخود بدهید و به سرزمین اجدادی تان باز گردید . کردها هم چون یکی از اقوام اصیل و قدیمی ایرانی هستند باید همه آنها از شام و عراق و آناتولی به دامن ایران بازگردند و ملحق به ایران شوند . آذری های ایرانی باید ترک زدایی شوند و باقیمانده فرهنگ مهاجم در میان آنان پاک گردد .
بی نهایت متاسفم برای سانسورچی های ایران گلوبال. حتی جمهوری اسلامی هم که سانسور می کند می نویسد آقای رح یا ک.گ.ب. ولی شما دیگه خیلی شورش را درآوردید. این سانسور نیست، مسخره بازی است. دست وردارید از کار. سر و ته مطلب منو زدید که چی؟
دانشگاه هاروارد از نظر علمی کعبه آمال دانشمندان و دانشجویان سراسر دنیاست. یک خانم روزنامه نگار جوان کره ای در سال ۲۰۰۵ جهت تهیه یک گزارش مستند به عنوان یک دانشجو مدتی را آنجا میگذراند و مشاهدات خود را در کتابی مینویسد. بر طبق این گزارش دانشگاه هاروارد مرکز و کانون اصلی سیاسی آمریکاست و خلاصه نظریات این خانم را در مصاحبه زیر میتوان مشاهده کرد که تقریبا در پایان آن میگوید در آن سال بفکر او رسید که اوباما را برای رییس جمهور شدن آماده میکردند. نام این خانم Eun Jung EJ Shin است. https://www.youtube.com/watch?v=ASmZAvM5utY . چندی پس از این مصاحبه متاسفانه این خانم ظاهرا به علل طبیعی در جوانی زندگی را بدرود گفت. دو ویدوی دیگر مربوط به این موضوع است.
سخنان تحریک آمیز و نژاد گرایانه یک آخوند پان فارس, علی یونسی ,مشاور قومی فرهنگی حسن روحانی
یونسی: به جای نام “خزر” از نام “کاسپین” استفاده کنیم
علی یونسی، در سخنانی غیر معمول، خواستار مبارزه با صهیونیزم و سلطه عثمانی جدید و تلاش برای تشکیل اتحادیه ای در فلات ایران شده و عراق را بخشی از حوزه تمدنی ایران دانسته است
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، علی یونسی این مطلب را روز یکشنبه ۱۷ اسفند در “همایش بزرگ هویت ایرانی”در “مرکز همایشهای بینالمللی رایزن” بیان کرد.
دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی، افزوده است: “تمام خرده فرهنگها و خرده اقوامی که از جای دیگر در ظرف فلات ایران قرار گرفتهاند به مرور زمان ایرانیزه شدهاند و زبان و فرهنگشان به ایرانی تبدیل شده است و حتی زبانهایی که منشأ آنها از جای دیگر بوده است وقتی وارد فلات ایران شدهاند کاملاً رنگ ایرانی به خود گرفتها ند.”
یونسی با اشاره به اینکه “آذریها (آذربایجانیها) از قدیمیترین اقوام ایرانی و جزء بنیانگذاران امپراطوری ایران هستند”، ادعا کرده است: برخی از آذریها زبان ترکی را گرفتند اما این زبان وقتی وارد فلات ایران شد کاملاً ایرانیزه شده و با زبان ترکی در کشورهای دیگر متفاوت است.”
دستیار رییس جمهوری ایران با تأکید بر اینکه “آذریها( ترکهای آذربایجان) در ایران همواره از مدافعین اصلی ادبیات ملی، زبان و فرهنگ ملی(فارسی) بودهاند،” خاطرنشان کرده است:” ظرف بزرگ فلات ایران از شرق به کوههای پامیر و رودخانه بزرگ سند، از شمال به آمودریا و در غرب به ارتفاعات بلند قفقاز میرسد و در فلات مرکزی دو ارتفاع بزرگ البرز و زاگرس را دارد و مشرف بر دریای خزر، خلیج فارس و عمان است.
او همچنین تصریح کرده است:”البته چه بهتر بود که به جای خزر از کاسپین استفاده میکردیم که همه دنیا با این نام آن را میشناسند.”
علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور ایران، گفت: “در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست و این مسئله هم برای امروز است و هم گذشته.”
وی افزود: “چرا که جغرافیای ایران و عراق غیر قابل تجزیه است و فرهنگ ما غیر قابل تفکیک است. پس ما یا باید با هم بجنگیم و یا یکی شویم.”
دستیار ویژه حسن روحانی در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی در ادامه با تأکید بر اینکه “از منافع مردم منطقه دفاع میکنیم چرا که همه آنها مردم ایران هستند”، افزود: “همه کسانی که در فلات ایران زندگی میکنند مورد حمایت ما خواهند بود و از آنها در برابر خطر تحجر اسلامی، تکفیر و الحاد، سلطه عثمانی جدید، سلطه وهابیت، سلطه غرب و صهیونیستم دفاع میکنیم.”
علی یونسی با بیان اینکه “اکنون ایران از عراق حمایت میکند”، اضافه کرد: “آنان نمیتوانند این کار را انجام دهند، اکنون رقبای تاریخی ما(یعنی) وارثان روم شرقی و عثمانی از ما ناراحت هستند که ایران به عراق کمک میکند در حالی که باید بگوییم اگر میتوانستید میآمدید و کمک میکردید.”
او تأکید کرد: “باید بگوییم شما حوزه مقابله با آنها را ندارید و ما از منافع مردم منطقه حمایت میکنیم.”
دستیار ویژه رئیس جمهور در ادامه سخنان خود گفت که «ایران از زمان تولد جهانی بودهاست و به صورت یک امپراطوری متولد شدهاست.”
وی به اظهارات اخیر نخستوزیر اسرائیل نیز اشاره کرده و گفت: “نتانیاهو صریحاً اعتراف به عظمت و نفوذ ایران کردهاست و گرچه مدعی شده ایران ۴ کشور منطقه را بلعیدهاست اما ایران تلاش بر کمک به این کشورها داشتهاست.”
علی یونسی در سخنان روز یکشنبه خود در ادامه با ابراز امیدواری از تشکیل اتحادیهای در فلات ایران، گفت: “منظور از اتحادیه این نیست که مرزها را برداریم ولی همه کشورهای منطقه در حوزه فلات ایران باید به هم نزدیک شوند چرا که منافع و امنیتشان به هم گره خوردهاست.”
وی در تعریف مرزهای این اتحادیه اظهار داشته است: “در حقیقت فلات ایران ش
سلام-جناب آقای رفسنجانی چه عیبی داردسگ زردبرادرشغال است.سال 58وبعدیادتان رفته که بلایی سرپیشقراولان انقلاب آوردید.ماکه همیشه درصف اول تظاهرات بودیم واولین افرادی بودیم که دیوارهای آهنی دژهای پهلوی راشکستیم ازهمان روزهای اول پیروزی ازترس دستگیری شبها هم درخانه های نمی خوابیدیم.مگرشماهانبودیدکه ساواکی های رده پایین راحاکم برگرده مردم کردید.مگرشماهانبودیدکه بچه های انقلابی رابه کشتارگاههای دسته جمعی فرستادید.مگرشماهانبودیدکه انجمن های اسلامی فلانزرادرادارات وکارخانجات ومحلات مستقرکرده واولین کارتان راندن انقلابیون ودستگیری آنهاتوسط وسپاه رافرمان دادید.مگرشماهاوداردسته شماهانبودندکه طراحی ترورافرادی مثل مطهری ومفتح ودیگران راباکمک مزدوران خارجی وساواکی برای سرکوب سازمانها ونیروهای انقلابی کردید.مگرشماهانبودیدکه ردصلاحیت انقلابیون راجاانداختید.مگرشماهانبودیدکه معیارهای غلط سیستم پهلوی را
ازنوبرقرارکردید.مگرشماهانیستیدکه هنوزازنژادپرستی شدونیسم فارس درسرکوب هاحمایت میکنید.مگرشماهانیستیدکه شورای انقلاب فرهنگی فاشیستی رامدیریت میکنید.مگرشماهادرسالهای پس ازانقلاب فرزندان راستین وانقلابی راازکشورفراری دادید.آقای رفسنجانی چرا37سال است ازپست های مختلفی که داری استعفانمیدهی وهنوزهم ازآغل میخوری وهم ازتوبره.............................اینا ادمهای شجاعی بودند که رفتند تو خیابون و با معلم ها تظاهرات کردنداز اینا باید حمایت کرد. اگه اینا رو تنها بذاریم حکومت برای همراهی با تظاهرات اذیت شون میکنه و ممکنه دیگران هم بترسند که اعتصاب و تظاهرات کنند.
( کالبد شکافی یک تحلیل آبدوغ خیاری ) دیشب سری به سایت توده ایها ( پیک نت ) زدم، تحلیل به ظاهر از طرف شخصی از استانبول کرده اند با عنوان ( ایرانیها برای عقب نشینی به ترکیه عجله میکنند ) در پایان تاکید میکند اگر ( رژیم فارس ایران و غرب ) به توافق برساند اردوغان ترکیه باید نماز وحشت بخواند. کسیکه باید نماز وحشت بخواند ( پوتین روسیه، کسی که توده ایها عاشقش ) هستند خواهد بود نه اردوغان ترکیه، کّل سیاست پوتین در دور نگاه داشتن ایران از بازار نفت و گاز اروپاست، برخلاف تحلیل وگر توده ای، ورود ایران به بازار نفت و گاز، قیمت جهانی نفت و گاز را، پایین خواهد آورد و این به نفع ترکیه است. کشور دیگری که دچار وحشت خواهد شد ( عربستان ) است نه اردوغان ترکیه، چگونه امکان دارد ظرفیت درک یک تحلیلگر از تحولات ژئوپلتیکی تا این حد افت کند؟ عربستان ناگهان
خود را تنها و در انزوا خواهد یافت و خواهد پنداشت که ( آمریکا و روسیه ) پیرامون ( ایران و سوریه ) به توافق پنهانی رسیده اند. من همیشه گفتهام ( اتحاد آزربایجان، ترکیه و ایران ) در شکل یک جبهه واحد، میتوانست کّل بازار اروپا را از دست روسیه خارج کند. شاهنامه خوانی زیادی اینگونه تحلیلگر آبدوغ خیاری را وارد میدان میکند.سرکار خانم مینا اسدی در این قسمت از نوشته خود هوشیارانه به همه توابینی که بجای نقد از گذشته خویش، "در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برند و میکروفون "حقوق بشر " در دست، بر سکوی افتخار سیم و زر می ایستند"، حمله می کند و به آنان می گوید : " آیا نمی خواهید که چمدان گذشتهاش را یکبار برای همیشه باز کنید و سپس مجلس گردان زندانیان در بند و مادران کشته شدگان باشید"؟ دست مریزاد. حرفشان کاملا درست و منطقی است
http://www.azadi-b.com/J/2015/03/post_144.html
استاد! جامعه شناس! اقتصاد دان! ژئوپولتیک! تحلیلگر! روشنگر! وجدان آگاه! این روشنگری آخری شما را همین فردا می دهم با آب طلا روی کاغذ اعلا به خط نستعلیق بنویسند تا آن را در خانه نصب کنم و نصب العین و آویزه گوش قرار دهم. ضمنا قول می دهم هر روز 17 دفعه از رویش بخوانم تا مثل نمازم حفظ حفظ شوم تا زمانی که بچه ها سوالی که با تیزهوشی و تیزگوشی به ذهن نابغه تان رسیده است را پرسیدند، در جواب بگویم که جامعه شناس شهیر سایت ایران گلوبال - دپارتمان صفحه شما، سالها پیش جوابی ظریف و دقیق به آن داده است.
ولی همین الان بگویم که این را نیز در جواب به سوال بر و بچه ها اضافه خواهم کرد که اگر این جامعه شناس ما به حرف من و بقیه دوستداران گوش داده بود و قدر خودش را بیشتر می دانست، به جای جامعه شناسی که نان و آبی هم ندارد، می رفت فوتبالیست میشد. چون با قدرت دریبلینگی که داشت، خیلی راحت می توانست مسی و رونالدو را دو نفری با هم مثل گوجه فرنگی دریبل بزند و توپ طلا را برباید. آن وقت به جای علافی 24 ساعته در صفحه شما و اتلاف استعداد خدادادی و عمر گرانمایه در تحریر کامنتهای صد من یک غاز، تفریحهای بهتری می توانست برای خودش دست و پا کند و خودش و خلق الله را آن قدر اذیت نکند.جناب معما! من هم قصد بحث با ینی لیک (ببخشید، وجدان آگاه) را نداشتم و ندارم.
حتما خوب می دانید تا همین دوران قاجار کسانی بودند که به آنها می گفتند <جارچی>.
کار این جارچی ها این بود که فرمانههای حاکمان را جار می زد و گویا کوره سوادی هم داشتند و فرمانها را می خواندند.
قصد من این بود که به جناب جارچی ترکیه بگویم که دارد غلط می خواند!
جناب چریک و جناب معما، این قدر بدبین نباشید، دست کم اگر فرزندان شما، از شما پرسیدند که چرا ( در ایران و جامعه فارسی ) طبقه متوسط و به تناسب آن طبقه سرمایدار و کارآفرین شکل نگرفت با روشنگریهای صورت گرفته، خواهید گفت، خاندان پهلوی، زمین داران و ملاکین به جا مانده از دوران قاجار را، چاپیدند، رضا خان، دزد بزرگ، ۷ هزار روستا را بالا کشید، هر زمینداری مقاومت کرد، رضا خان کبیر در دادگاه وجدان خویش، آنان را یاغی خطاب کرد، وضع پسر، از این نیز بدتر شد، با انقلاب سفید، کمر که هیچ، گردن ملاکین و زمین داران ایرانی را شکستند. انقلاب سال ۵۷، خشم فرزندان زمیندارانی بود که توسط پهلوی ها، با فقر دست و پنجه نرم میکردند و در حلبی ابادها زندگی میکردند.
پیروز گرامی،
البته این نتیجه هم باز «بحث تئوریک» است و پلکان از آن در نمیاد. این دوستان مثل اینکه اصلا اهل «پله و پلکان» نیستند.چکار کنیم؟ کسی گوش به حرف «خان ننه ی من» نمیدهد. دوستان تشکل بزرگ چپ، نتوانسته اند پلکان بسازند. آمده اند چهار گونی انداخته اند وسط هی دارند لگد شان میزنند. کنفرانس تمام شد و من نتیجه ای ندیدم. گویا تا گنگره میخوان «اختلافات» را به اشتراکات تبدیل کنند. فکر میکنم اگر به قول مادربزرگ پلکان ساخته بودند -در این کنفرانس هم اختلافات را می توانستند -حداقل بخشی-را به اشتراکات تبدیل کنند. و فرصت و وقت کافی داشتند به دیگر مسایل و از کنفرانس هم نتیجه میگرفتند. در این کنفرانس چیزی حل نشد. تنها خیلی چیزها مطرح شد. که می توانست توسط مقاله هم مطرح شود. بخش برنامه ریزی آن از نظر مادربزرگ من - کارش درست نبود. و کار هم نتیجه نداد. امید است(!) تا گنگره بخشی از اختلافات حل شود. میگویند 2 خط مشی هست.
مشی انحلال طلب- مشی «تحول و انحلال طلب». یا بعبارت دیگر مشی انقلاب. و مشی «اصلاح-انقلاب».
نمیدانم شاید فقط بلدن «گونی و نمد» لگد بزنند. اینها به عقل هیچکدامشان نرسیده «بابا جان، منشور وحدت 20 یا 30 ماده لازم داره-تمام. لقمه را از آن طرف تو دهانشان میگذارند- که نمی شود- و هی مشکل دارند. برنامه ریزی جهت هدف تنها نمره ی 7 میگیره. مردودی.
-روند پروژه از نظر برنامه ریزی نمره ی زیر 10 دارد.
- شرکت کنندگان از جهت «برخورد به مسایل و حل و رسیدن به نتیجه» نمره ی زیر 10 دارند.
-استعداد تهیه ی یک -وای یک- منشور را ندارند-با درج اختلافات.
- چپ ما از نظر «عملی -برنامه ریزی- جهت رسیدن به هدف- نمره ی مردودی دارد. و این براستی فاجعه است.
----------
دوستان حتی اشتراکاتشان نیز اختلافات است. چون تصمیم جمعی در مورد اشتراکات وجود ندارد. یا من ندیده ام که همه این اشتراکات را تأیید کنند.
-من از گردانندگان پروژه- از شرکت کنندگان- هر دو بخش ناراضی هستم. نتوانستند حداقل نمره ی 12 بگیرند.نمره ی زیر 10 دارند.
شاید تا گنگره توانستند به 10 برسانند و قبول بشوند. برن کلاس بالاتر. مادربزرگ گنگره را هم تست خواهد کرد. و نمره ی اش را نیز خواهد داد. امید است یک 10 هی بگیرند. که سرافکنده نشویم.
جناب چریک؛ با کی بحث می کنی؟ به چه کسی می خواهی مسئولانه حرف زدن را یاد بدهی؟ بابا خیلی دلت خوشه به خدا. این آقای جامعه شناس که می بینی، چند روز پیش ادعا کرده بود که یک راننده اتوبوس طرفدار پ ک ک، یک دختر جوانی را در ترکیه چاقو زده و کشته. از آنجایی که تنها مورد قتل مشابه در آن روزها، قتل دختری به نام اؤزگه جان اصلان بود که به دست یک راننده مینیبوس (و نه اتوبوس) انجام شده بود، من بارها از استاد خواستم تا بگوید که دقیقا از کدام قتل صحبت می کند؛ چون گویا قاتل اؤزگه جان یک ناسیونالیست افراطی ترک بود. ولی ما اگر پشت گوشمان را دیده ایم که جواب و توضیح حضرت استاد را هم دیده ایم. تازه این آقا با این وضعش، هیچ کس را هم قبول ندارد و مثل گرامافون سوزن گیر کرده درباره تاریخ و جغرافی و ژئوپولتیک و مدرنیته و دلایل عقب ماندگی جامعه ایران و ... بلبل زبانی می کند.
یک نفر هم نیست بگوید که وجود 10 - 20 نفر جامعه شناس! مثل تو کافی است تا جامعه بشری به عصر پارینه سنگی رجعت کند. قدیمها، معماهایی بود از این دست که مثلا آن کدام امام بود که بالای فلان مناره در بصره توسط شغال خورده شد.باید کلی از سلولهای مغزت کار می کشیدی تا پیدا می کردی که اولا امام نبود و پیغمبر بود، ثانیا بالای مناره نبود و ته چاه بود، ثالثا بصره نبود و کنعان بود، رابعا شغال نبود و گرگ بود و نهایتا گرگ هم کسی را نخورده بود. پس جواب معما می شد یوسف پیامبر. حالا نقل اخبار و تحلیلهای این آقاست. راننده اتوبوس نبود و راننده مینیبوس بود؛ پ ک ک چی نبود و بوزقورد چی بود، رضا شاه نبود و محمد رضا شاه بود ... با این وضعش جامعه شناس هم شده خیر سرش!
جناب ائلیار, بر گردیم به همان کنفرانس وحدت چپ که جزئی از مساله بزرگ است. بگمان من بهتر است به نصیحت مادر بزرگ گوش کنید که پله را چگونه میسازند. سه چهار کنفرانس وحدت چپ بجایی نرسیده و این یکی هم منتظر معجزه است.
والله، قرار نیست کسی کلید بزند. ضرورت دارد همه عقلشان را روی هم بگذارند ببینند چطور میتوان کلیدی ساخت که کار بکند. با استفاده از تست و افت و خیز و اصلاح و تکمیل. وغیره. نباید فراموش کرد «کلید پیش هیچکس نیست. کسی هم چیزی نمی داند. و نسخه ای هم نمی تواند وجود داشته باشد.هر چیز و هر حرکتی یگانه است و تکرار نشدنی. بخاطر روان بودن هرچیز.
مشکل ایران در اول رفع حکومت است. آنهم با رضایت اکثریت مردم برای رفع اشتباه میسر است. رضایت و کوشش اکثریت برای این کار لازم است جلب شود. اینکه نمیشود- میمانده به عهده ی «حوادت»غیرمترقبه- که به اجبار مردم را راضی به این کارکند.
اگر از بیرون با فشار مکانیکی حکومت را له نکنند. اجازه بدهند حوادث داخلی مردم را راضی به رفع حکومت کند.
" همینطور که در زدن کلید برق اتاق نشیمن جهت روشن شدن چراغ ، امید لازم نداریم.". این " کلید " همان " معجزه " است که به امید آن زنده ایم. زنده باشیم و ببینیم پس از این همه کوشش, چطور " کلید " را میزنید که اتاق روشن شود. تا کنون که نشده.
نه جانم، برای انتخاب «سو و جهت حرکت» هیچ نیازی به چیزی به نام امید نیست. همینطور که در زدن کلید برق اتاق نشیمن جهت روشن شدن چراغ ، امید لازم نداریم. تنها «انتخاب و ابزار» لازم است. اگر درست باشند-سالم باشند کار تحقق می پذیرد وگرنه جواب حرکت منفی ست. «تست -اصلاح-تکمیل-تغییر» مراحل حرکت اند. نیازی به امید یا ناامیدی نیست.
تنها فرمول نسبی «درست-غلط» وجود دارد.حالا اسم این را امید بگذاری یا سرمایه داری یا سوسیالیسم یا معجزه، در اصل هیچ فرقی نمیکند. فرمول بجای خود باقی ست و همه چیز را محک میزند.
" آدمی برای چه زنده است؟ برای «حرکت» زنده است. که عمل کند. جهت بهزیستن.". حرکت جهت میخواهد. آرزو که در ابرهاست. امید, جهت و سوی حرکت را معین میکند. حرکت بی سو و بی جهت, دور خود چرخیدن است. ما تمام حرکات عرفی و معمولی را چه از راه کمونیسم و یا از راه سوسیالیسم ( اروپایی ؟ ) به امید بچه دار شدن انجام داده ایم و نتیجه نداده است. شاید یک راه غیر عرفی - که عجالتا نمیدانم چیست ( معجزه ؟ ) - ما را به مقصد برساند. به امید آن زنده ایم.
خانم نسرین اسفندیاری, سواد من از دیپلم پائین تر است, هر چه سعی کردم فعل همباش را در زمان گذشته صرف کنم, این طوری از آب در آمد: همباشیدم, همباش شدم . لطفا یک از این ادبای فارس زبان برام کمک کند ببینم که درست صرف کرده ام؟
سلام
صدای حق شنیدنی است،باید شنیده شود، هیچ مسلمانی حق ندارد سخن حقی را بشنود ولی بی تفاوت باشد و حق ندارد سخنی ناحقی را بشنود و باز بی تفاوت باشد.چنین کسی قطعا مسلمان نیست. زبان سرخ و شمشیر تیز حضرت علی تنها برای حق کشان و ظالمان بود ، او دوستار حق بود.پس شما هم زبان سرخ و شمشیر تیز را برای ظالمن نشان دهید و دوستار حق باشید.لااقل حق خودتان
این فرد با چنان کارش نشان داده که من مسلمانم.ای ایران سخن حق را بشنوید.به رب اسلام قسم ، حق است.
پیروز عزیز،
در زندگی و جهان «همه چیز روان است». «ایستی» -به طور نسبی- وجود ندارد.لطفا شاخ درنیاوری؛ من جزو آدمهایی هستم که به «امید» اعتقاد ندارند!یعنی مفهوم امید را قبول ندارند.همینطور ناامیدی را.
در لغت نامه ی شخصی من نه امید وجودارد و نه ناامیدی.بجای آنها سه چیز و جود دارد:درست-نادرست- آمیختگی این دو. اینها هم نسبی اند.همینطور «امکان و عدم امکان» وجود دارد.باز در این واژه نامه «نفرت» هم یافت نمی شود.
آدمی برای چه زنده است؟ برای «حرکت» زنده است. که عمل کند. جهت بهزیستن.
حرکت «جمعی و فردی»ست. اگر در جهت بهزیستن باشد مثبت است وگرنه منفی ست و هزینه اش پرداخته میشود. خواه-ناخواه.
حرکتی مثبت است که در کل، بهزیستی «جمع و فرد» -هردو-را باهم بهتر کند. یعنی رضایت آفرین باشد. روحی و جسمی.
و هرجا هم این «بهزیستن» نقض میشود ضرورت دارد در مقابلش ایستاد. و نگذاشت. بهزیستن یک فرد یا جمع نباید بهزیستی دیگری را نقض کند یا مانع شود. بهزیستی شرایط و «امکانات و فرصتهایی» ست مساوی و قرار داده شده در اختیار آدمی.
اینکه اینها عمل نمی شود یا کم عمل میشود مشکل بشریت است و لازم است که جمعی حل شوند. حرکت برای حل دشواریها وجود دارد . حرکت در حقیقت حل مسئله ای ست برای رسیدن به مسئله دیگر. بعضیها میگویند زندگی یعنی این. ولی من فکر میکنم زندگی یعنی آرامش و راحتی.زندگی یعنی: نه رنج. بل حرکت جهت«کاهش رنج». خوشبخت کسی ست که «آرامش و رضایت» دارد.در جایی که همه از این شرایط برخورداراند.
فکر میکنم «امید و ناامیدی» کلمات نادرستی ست در فرهنگ بشری که لازم است جایشان را به واژه های دیگری بسپارند.
آدمی از اول صحیح آن است که بجای امید با نامیدی آشنا شود و بداند که هیچ امیدی وجود ندارد. حتی خود ناامیدی.
با این فرهنگ آدمی تکلیف خود را در جهان بهتر میتواند روشن کند تا با مقولات «فریبنده ». بهتر است بشر دست از خود فریبی بردارد.یا اینکه خوب بداند که «الکی خوشی» و خود فریبی میکند.
در 36 سال گذشته ، کارگران ، معلمان ، زنان ، پرستاران ، دانشجویان ...و تمام آنهائیکه مبلغ ناچیز یارانه رلی در زندگانی روزمره شان داشته ، هر گروه به تنهائی و بدون پشتیبانی از یکدیگر و تنها با شعار نتوانسته اند کمترین پیروزی در مطالبات خود داشته باشند .
آیا تجربه گران 36 ساله برای تغییر مسیر و ابزار مبارزاتی و لزوم همبستگی و اتحاد را برای خشکاندن ریشه عاملین این نابسامانی را که چنین زندگی را به ملت ایران تحمیل میکنند را ضروری نمیکند؟؟؟
آیا زمان آن نرسیده تا مدافعان حاکمیت مردمسالاری در جهت بدست آوردن عدالت اجتماعی دست از شعار و انحراف بستوه آمدگان بردارند و خود الگوئی باشند برای همبستگی برای رسیدن بهدف و رهائی از استبداد از هر نوعش؟
جناب وجدان آگاه فرین بر شما که اشتباه مرا تصحیح کردی و من دانستم که رضا شاه که در 1323 مرده بود انقلاب سفید را از قبر خودش و از آن دنیا در سال 1341 راه انداخت و آمریکا که عملا در 1332 وارد صحنه سیاسی ایران شد قبل از سال 1320 به رضا شاه دستور می داده است که چکار بکند و چکار نکند.
آفرین بر فرهنگ دریپ دادن شما و آفرین بر فرهنگ و شهامت شما که به اشتباهات من اقرار کردید و نشان دادید که سوادم حتی به تاریخ 100 اخیر ایران هم قد نمی دهد.
باز آفرین بر شما که به من نشان دادید که آتا ترک 22-23 سال بعد از مرگش دستور آمریکا را در حوالی سال 1341 صادر شده بود به اجرا نگذاشت.
عزیزان عمق دزدی را در دوران خاندان پهلوی شاهد باشید، رضا خان با ( محکوم کردن زمین داران به یاغیان ) زمینهای آنان را بالا میکشد. یعنی زمین داری که از دوران قاجار ثروتی به هم زده، در دوران رضا خان خلع ثروت میشود، تا جأییکه رضا خان ۷ هزار روستا را بالا میکشد، در دوران پسر، انقلاب سفید را شاهدیم، یعنی آخرین ضربه بر هیکل زمینداران و مالکین ایران وارد میشود، آخوند، مافیا، عمامه دار، کوت شلواری امروزی که در راس قدرت به چپاول میپردازد، دزدی را از رضا خان و پسرش آموخته است، زمیندارانی که در دوران پدر و پسر بی زمین شدند در سال ۵۷ انقلاب کردند.
نویسنده تعمدا سعی کرده نوشته اش رو با کلمه های قلمبه سلمبه پر کند. پاراگراف ها فاقد انسجام و پیوند فی ما بین هستند. یاد بگیریم مطالب و مفاهیم را ساده تر کنار هم بچینیم تا برای مخاطب مطلب قابلیت تجزیه و تحلیل بهتر و خواننده ترغیب به خواندن نوشتار تا به آخر شود. موفق باشید.
چریک آفرین بر شما که کامنتهای من را به دقت میخوانید، میدانم که ( جامعه فارسی نه بر اساس پرسش، که پاسخ شکل گرفته است، در حالیکه مدرنیته هول پرسش شکل گرفته است ) اگر این فرهنگ فارسی در وجود شما زبانه نمیکشید شاید میپرسیدید چگونه مقامات ترکیه، با رندی تمام، از خواستهٔ آمریکا مبنی بر ( پیروی از جامعه فارسی و اجرأی انقلاب سفید ) سرباز زدند؟ بهتر است بدانید که با طبقه متوسطی که در ترکیه با سرباز زدن از اوامر آمریکا به وجود آامد امروز ترکیه دومین کشور مسلمان ( بعد از اندونزی در تولید ناخالص ملی ) است، جامعه فارسی شما در تولید ناخالص ملی در کجا ایستاده است؟ه
من مطمن هستم که اگر نظام منحوس ا سلامی نبود ما مردم ایران بهترین رابطه را در هر زمینه با مردم یهود میداشتیم چرا که تفاوت فرهنگی زیادی بین مردم ایران و اسرائیل وجود ندارد ومطمن هستم روزانه چند هواپیما ازا یران به اسرائیل پروار میکرد.بنا بر این مردم یهود و ایرانی باهم دشمن نیستند بلکه این سران مذهبی دو کشور هستند که اتش بیار معرکه هستند.
ولی این تفاهم فرهنگی به معنای نادیده گرفتن حقوق مردم فلستین نیست . علت مخالفت اساسی هر ایرانی نه دشمنی با مردم یهود بلکه ناشی از عشق به عدالت است.مردم اسرائیل نیز برای زندگی در ارامش خواهان رابطه و شناسائی کشور فلسیتین هستند ولی دولت یهود که خود را نماینده حضرت موسی میداند هر صدای مخالفی راهمچو خود حضرت با چماق منکوب میکند.ما میدانیم که حضرت موسی به همراهی پیروان 3000 هزار نفر از مخالفان خود را به قتل رساند
وقتی هر کسی با هر سطح سوادی درباره ادبیات نظر دهد همین می شود!
لطفا یادداشت زیر را بخوانید.
http://vista.ir/news/20423258/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%…
جناب وجدان آگاه، جامعه شناس برجسته <صفحه شما> اینقدر به جامعه شناسی مشغول نشوید. کمی هم تاریخ بخوانید.
رضا شاه می گوید: منو مسخره کردی یا خودتو؟ جواب می دهد: هر دو راانقلاب سفید را رضاشاه نکرد بلکه محمد رضا شاه سالها بعد از مرگ پدرش به راه انداخت.
زمانی هم که رضاشاه زنده بود و حکومت می کرد و قدر قدرت بود، این انگلیس بود که همه چیز را به میدان سیاست ایران دیکته می کرد و آمریکا بعد از کودتای مرداد 1332 بطور موثر وارد میدان شد.
میگویند روزی رضا شاه برای بازدید به سربازخانه ای رفت. به سربازهای غیرفارسی زبان که فارسی نمی دانستند گفته بودند که رضاشاه 3 تا سوال می کند:
1- چند سال داری؟ جواب بدهید: 20 سال
2- چند ساله خدمت می کنی؟ جواب بدهید: 1 سال
3- من و دوست داری یا پسرم را؟ جواب بدهید: هر دو را
رضا شاه می آید و از سربازی می پرسد: جند ساله خدمت می کنی؟ جواب می دهد: 20 سال
می پرسد: مگه چند سال داری؟ جواب می دهد: 1 سال
حالا جناب وجدان آگاه، شما ما را مسخره کرده اید یا خودتان را؟
جواب: هر دو را
" آتش به جان شمع فتد کین بنا نهاد ". تاریخ ایران چنان با یهودیت آمیخته است که نمیتوان آنها را از هم جدا نمود؛ یعنی بر اساس گزارشات تاریخی, یهودیان ایران همان اندازه ایرانی اند که بقیه ایرانی ها. در حقیقت زمانی یهودیان بیست در صد جمعیت ایران را تشکیل میدادند و به گزارش استخری(؟) ناحیه بین اصفهان تا شوشتر چندان یهودی داشت که آنرا یهودستان مینامیدند. در فرهنگ قدیمی یهود و به نشانه دوستی اشکانیان, ضرب المثلی ست که وقتی یک جنگجوی اشکانی را زنجیر شده به گوری در اسرائیل به بینید زمان ظهور مسیح است. علاوه بر استر طبق روایت یهود, مادر شاپور اول و همچنین همسر یزدگرد اول و مادر بهرام پنجم یهودی بودند. نام این ملکه شوشان دخت بود و بعضی گمان دارند که آرامگاه استر همان آرامگاه شوشان دخت است. در طول این قرن ها یهودیان چنان با بقیه ایرانی ها در آمیختند که از نظر فیزیکی, فرهنگی و زبانی از دیگر ایرانیان
غیر قابل تشخیص بودند و هستند. برای اکثریت قریب به اتفاق یهودیان ایرانی, زبان فارسی زبان مادریست. این مطالب را میتوان به نحو بسیار بسیار مفصل در ویکیپدیای انگلیسی یافت. اشکال زمانی شروع شد که مسیحیان اروپا و سپس آلمانی ها یهودیان را قتل عام کردند و چنان اثرات نامطلوبی بر ذهن آنها گذاردند که بسیاری را به افراط گرایی سوق دادند که متاسفانه ناتنیاهو نتیجه آنست و ما میخواهیم که یهودیان ایرانی پاسخگوی این مشکلات باشند. تبلیغات جمهوری اسلامی را نباید به حساب ایرانیان گذارد. اینها ایرانی اند مثل من و شما.فقط آدم ابله از یک سوراخ دوبار گزیده میشود، من در کامنتی اشاره کردم که کشور ایران، در آوخر دوره قاجار، دو ۲ فاکتور اساسی و حیاتی را، برای ورود به دنیایی مدرن اخذ کرده بود که عبارتند از ۱- انقلاب مشروطیت ۲- خرده ملاکان . رضا خان تیر خلاص را به هر دو زد، خرده ملاکانی که در این دوره وجود داشتند میتوانستند ستون فقرات طبقه متوسط را در ایران شکل دهند، رضا خان که چون نوکری بی اختیار حاضر به اجرای هر امری از طرف آمریکا بود، انقلاب سفید را در ایران به اجرا گذاشت، هدف از انقلاب سفید، جلوگیری از نفوذ کمونیزم در ایران بود، مقامات ترکیه با رندی تمام، از اجرای این خواسته آمریکا سرباز زدند، در این بلبشو نیز، هر چه از خرده ملاکان ایرانی گرفته شده بود توسط رضا خان، این دزد بزرگ تاریخ ایران، که نزدیک به ۷ هزار روستا را شامل میشد، توسط رضا خان بلعیده شد، درست به همین دلیل، وقتیکه
وقتیکه آتا ترک مرد هیچ چیز نداشت جز عشق به ترکیه و آغوش مردم ترکیه، در حالیکه رضا خان، با بلعیدن ۷ هزار روستا، کمر خرده ملاکان ایرانی را شکسته بود و بدین طریق طبقه سرمایدار در ایران هیچ وقت پاا نگرفت، ما نمیتوانیم اجازه دهیم کمونیستها با شکستن کمر خرده ملاکان منطقه، فقر، مافیا، نکبت را به کّل منطقه اشاعه دهند. برای پیشرفت، درک تاریخ دایناسوری لازم نیست، فقط کافی است که تاریخ یک صد ۱۰۰ سال معاصر را مرور کنیم. امروز ( سنگاپور، دوبی، هنک کنگ ) از ( مصر، یونان، ایران ) قدرتمندتر هستند، اگر تاریخ تمدن ساز بود، یونان اینگونه به زانو نفتاده بود.جناب برقعی پرسش درستی را طرح کرده اند. واقعیت این است که فرد نتانیاهو مورد تنفر همه سیاستمداران جهان غرب است و این فرد هیچ فرقی با خامنه ای ندارد.اقای اوباما او را فردی مزاحم در گنگره امریکا توصیف کرد. مردم اروپا بویژه المان او را مانند دیکتاتورهای افریقائی میدانند و بخاطر گذشته از انتقاد ساده نیز پرهیز میکنند.ناتان یاهو در حقیقت گشتار یهودان اروپا را با سیاستهای خود جریانی طبیعی جلوه داده است. در حقیقت شش ملیون یهودی گشته شده مانند ابزاری در دست این فرد است و نه این شش ملیون و مردم کنونی اسرائیل بلکه قدرت برای نتان یاهو حرف اخر را میزند. بسیاری از مقامات اروپائی تلفن های وی را جواب نمیدهند و وی را دروغگو مانند شادروان گوبلز میدانند.
نمیشناسید که رهبر بتواند به ساده گی در گنگره امریکا سخنرانی کند.کشور ی مانند انگلیس و یا فرانسه این امکان را ندارند. نامه اخیر بخشی از اعضا گنگره در حقیقت دهن کجی یهودان امریکائی به قانون اساسی امریکا و عرف دیپلماسی جهان است.نفوذ دولت یهود در امریکا بیشتر بخاطر وجود لابی های نیرومند یهودی است که برجهان فرمانروائی دارند و شما کشور ی را
گفتا که یافت می نشود, جسته ایم ما - گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست ( امید است ؟). بشر به امید زنده است حتی اگر سراب باشد, وگرنه به چه زنده ایم؟ کودکی در فروشگاه به مادر خود که در " آرزوی " پالتو پوست آه میکشد گفت چرا از پدر نمیخواهی که برایت بخرد؟ مادر آه دیگری کشید که اگر به " امید " پدر بودم تو را هم نداشتم. شاید راه های دیگری برای وصول به این " آرزو " وجود داشته باشد. بهمین " امیدیم ".
من نمي دانم آقا يا خانم سنجاب در اين خصوص چه نقشي بازي مي كنند؟ وكيل مدافع شيطان؟ اين كه خانم هُميلي عضو چه گروهي هست مهم نيست،
آنچه مهم است كيفر خواست يك قرباني از شكنجه گر سابق خود است،، شكنجه گري كه در مقام فعال حقوق بشري در كانادا به فعاليت خود ادامه مي دهد، و احتمال به خطر انداختن جانهاي ديگري را دارد ، امثال آقا يا خانم سنجاب ،چقدر احساس مسئوليت مي كنند؟ احاله اين پرونده براي دادرسي همانطور كه خانم هُميلي گفته اند حجت را بر خانم گيتي شيرزاد و شايد هواداران بي نام و با نام نشان ايشان تمام مي كند،،بگذاريد يك بار ،فقط يك بار احساس شرم را در چهره و يا نوشته خانم گيتي شيرزاد ببينيم،
آيا اين سنجاب ،يا سنجاب هايي از اين قماش، نام مستعار خانم شيرزاد نيست؟
كه ترجيح مي دهد زيز پوش( سنجاب) صحنه را به زعم خود مخدوش كند؟ !
براي خانم هُميلي آرزوي موفقيت ميكنم،
جنابعالی در این نوشته نشان داده اید که بسیار از خود راضی تشریف دارید . بر طبق نوشته قبلی ، شما عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری هستید . بنابراین در یک جامعه دمکراتیک نه حق پلیس شدن دارید و نه می توانید قاضی و یا خبرنگار بشوید مگر اینکه حزب سیاسی خود را رها نمائید. شما با تشکیل گروه ضد جاسوسی تندر برای خود نقش پلیس را بازی می کنید و هم در مطبوعات فارسی زبان به قضاوت در مورد گیتی شیرزاد نشسته اید و با نوشتن مقاله در نقش روزنامه نگار هم ظاهر شده اید.
شاید شما قضیه را تمام شده بدانید و لی دیگران شما را رها نخواهند کرد. این گروه ضد جاسوسی حزبی تان می تواند از دو جنبه مورد شک باشد : اول_ تجارب سیاسی گذشته نشان می دهد که چنین گروههایی احتمالا ساخته پلیس سیاسی جمهوری اسلامی باشد پاسخ شما این است که چنین نیست و این گروه بنابر دستور حزبی ساخته شده است که باز هم براساس عمکلکرد احزاب سیاسی در گذشته ،هدفی جز بد نام کردن رقبای سیاسی و یا منتقدین سیاسی خود ندارد .دوم _ در خوشبینانه ترین حالت گروه تندر یکی از شعبات تبلیغاتی حزب کمونیست کارگری می باشد که اهداف سیاسی خود را دنبال می کند.جای بسی تا سف است که شما ترکان آسیای را در وطن خود همانا ایران جای دادیم اینجا ایران است ترکان در ترکستان عرب در عربستان ترکمن در ترکمنستان و و و ما آذریان صاحب سر زمین آذربایجان شما را خوب میشناسیم .
پا پک خرم دین ایرانی آذری
درود بر آخوندهای ایرانی ! حالا که به قتلگاه میروید ، لااقل سربالا و پر افتخار و و تا دم آخر دست از لاف و گزاف برندارید ، چون طرف مقابل از شما بی شرف تر است . در جهان سرمایه داری ، سیاست را ،زور تعیین میکند .
جناب برقعی سوال به حقی را مطرح کرده اند که متاسفانه مستلزم جوابی از یهودیان خارج ایران نیست به دلیل اینکه این یهودیان بر طنابی راه میروند که دوستی خود را با هموطنان ایرانی و یهودیان غیر ایرانی خود حفظ نمایند و این کار ساده ای نیست و نباید از آنها انتظار داشت که خود را در معرض اتهام Self-hating Jew و یا Anti-semitic قرار دهند و بهتر آنست که ساکت باشند. جواب این سوال به عهده اسراییلی هاست که بعضی چون اوری اونری پاسخ خود را داده اند. مساله اینست که با وجود نوشته تورات که از کشتار ایرانیان بدست یهودیان سخن میگوید, ایرانیان از زمان هخامنشی تا کنون مدفن ظاهرا استر و مردخای را بخوبی نگهداری نموده و کوچکترین آسیبی به آن نرسانده اند. حقیقت آنست که بسیاری از ایرانیان از جزئیات داستان تورات آگاه نیستند و این کمال حماقت و ابلهی از نخست وزیری ست که برای توجه آنی و زودگذر منافع شخصی و سیاسی,
زخم جوش خورده را شکافته و بخواهد بین یهودیان و ایرانیان ایجاد دشمنی بنماید. در حقیقت با دوستانی چون نتانیاهو, یهودیان احتیاجی به دشمن ندارند.منطق و سواد و جعل و تحریف نتانیاهو همچون پان ترک تجزیه طلب ضد ایران است . اینها چون خودشان فاقد هویت و تاریخ هستند ، یا به نفی و انکار تاریخ و فرهنگ دیگران می پردازند و یا برای خود تاریخ و فرهنگ دروغین درست میکنند .
در حالیکه جامعه فارسی به شمردن دندانهای دایناسور مشغول است و ناتانیاهو اینها را بدجوری سر کار گذاشته، توجه به واقعیتهای روز برای ما ترکهای آزربایجانی مهم است، جامعه فارسی را، ۲ دو فاکتور از درون تحت تاثیر قرار خواهند اد. ۱- اسم خلیج فارس که امپراتوری مالی ۴.۵ تریلیون دلاری کشورهای شورای همکاری خلیج بر روی ( خلیج عربی ) کار میکند. ۲- مجسمه فردوسی. در بعد منطقه ای، عربستان بر روی اتحاد پاکستان و عربستان به شکل متحد استراتژیکی / امنیتی کار میکند. ورود ایران به جنگ دولت عراق با داعش، شکاف سنی و شیعه در عراق را وارد فاز جدید خواهد کرد. (( کشور آزربایجان به شکلی بسیار جدی بر روی تبدیل آزربایجان به ( سیلیکان ولی ) منطقه کار میکند، در صورت موفقیت، نفت و گاز نقش تعیین کنندهای در اقتصاد آزربایجان نخواهند داشت و رسیدن به این مرحله یعنی همکاری در بعد تکنولوژیکی با غرب، این یعنی تابوت
کمونیزم در آزربایجان را باید زیر هزار متر خاک دفن کرد، هر کسی که از چپ مترقی دم میزند اصلا نمیداند که مترقی به چه معنی است.مولانا که قسمت اعظم عمرش را در ترکیه گذراند و ترکها او را از افتخارات خود میدانند بیت زیبایی دارد که گویای حال بسیاری از ماست و فرقی نمیکند که موضوع چیست, فقط یک رنگ را میبینیم و آنرا تکرار میکنیم - پیش چشمت برده ای شیشه کبود - لاجرم دنیا کبودت مینمود - اگر شما بحق از یهودی های خارج از ایران سوالی بکنید فورا شیشه کبود زبان و نژاد و و ظلم فارس ها و یا ترکها در ایران بالا میرود و رنگ دیگری دیده نمیشود و این هربار به نحو تهوع آوری تکرار میگردد. نویسنده این مقاله در مورد افسانه ای که حتی یهودی های روشنفکر و سکولار به حقیقت آن مشکوک و در صورت وقوع, استر را بسیار پایین تر از آنچه ذکر شده میدانند, از یهودیان خارج از ایران که دائما به ایرانی بودن خود افتخار میکنند میپرسد چرا در باره یاوه گویی های این شخص ساکت مانده اند؟ این چه ربطی به غیر یهودیان ساکن ایران دارد؟ جز شیشه کبود و براه افتادن دستگاه
خود کاری که با یک تلنگر همان رنگ را تکرار میکند؟ و آدم نمیداند که این افراد آیا واقعا اینقدر غافلند و یا مامور انقلاب رنگی.سلام-تاآنجاییکه من اطلاع دارم اگراین تاریخ درست باشددربین النهرین یهودی ها درنوجوانی ازکورش برای اینکه مسیحی ها راسرکوب کنندحمایت کردند.وکورش هم پس ازقدرت کرفتن بتمام معنی به یهودی هایاری نمود.البته اینها همه داستان است در عالم سیاست برای بهره برداری به این قصه هادامن زده میشود.پس ازظهورراسیسم هیتلری وفاشیسم وچسباندن فارس هاخود رابه آریایی ضدیهودی این روابط ودوستی هارنگ باخت.ولی باآمدن جمهوری بالفافه اسلامی !وحاکم شدن تفکرشعوبیه این دشمنی حرفی (شعاری)همه گیرشد.من فکرمیکنم صهیونیسم وشئونیسم فارس برای ردگم کردن ودربایگانی نگه داشتن دموکراسی وحقوق مدنی ملیت های درون جغرافیای ایران این تندروی هارامیکنند.اگردشمن حرفی (فرضی)وجودنداشته باشدحکومت بایدجوابگوی حق وحقوق مدنی کل مردم وملت هاباشد.این جنگ زرگری که توسط روشنفکرنماهابدان دامن زده میشودسیاهکاری بیش نیست.آقای عزیزدرجامعه پیشرفته امروزی
نزدیک 40ملیون ترک.وعرب.کرد.ترکمن.سنی ها.زنان.کارگران و.یهودی.وو..ازابتدایی ترین حقوق انسانی محروم هستند.شمادغدغه ایران فارس ودودوزبازی باغرب وغیرهستید.37سال ازانقلاب گذشته ودنیابرای مردمش تمام امکانات راتهیه میکند.شماباپول نفت درفکردغل کاری وفرصت سازی برای آسیملاسیون و نژادسازی ازدیگران باافکارپوسیده فاشیسم تشریف دارید.آیدین ذاکری فعال مدنی آذربایجان که به خاطر در خواست حق مجوز از جمهوری نژاد گرای اسلامی ایران برای گرامی داشت سالروز زبان مادری در شهر مشکین شهر دستگیر و زندانی شده است , از تاریخ 15 اسفند در اعتصاب غذا بسر میبرد.
نمیدانم چند نفر دیگر مانند من از این مقاله جناب نوری علا متحیر و نا خشنودند. در گذشته نه چندان دور خبرنگار مادر مرده ای به گمان من خواسته بود مزه انداخته و از زبان سوسکی به ترکی سخن بگوید که با واکنش شدید هموطنان آذربایجانی روبرو شد. و در اینجا " گروه های مختلفی که تحت نام اپوزيسيون در خارج کشورعمل می کنند، به لحاظ سمت گيری سياسی..... شاخک هاشان چگونه از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند.". این گروه های سیاسی که لابد مانند ایشان فکر نمیکنند جانوران شاخک دارند که از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند. آنهم دردوران پسا بی سیم و در عصر اینترنت و فیس بوک و تویتر و شاید چیزهای جدید تری که من خبر ندارم. کسی دوست خود را شاخک دار نمی نامد, اقلا آنتن میفرمودند باز چیزی بود. اینرا باید به چه حسابی گذاشت؟ بالا رفتن سن؟ بی حجاب شدن و بی پرده ظاهر شدن؟ مزه انداختن؟
عدم تحمل هرگونه نظر متفاوت؟ آنهم از یک جامعه شناس و استاد دانشگاه؟ نمیدانم و عقلم بجایی قد نمیدهد.افرین به شجاعت شما که عشق به ایران و مردمانش بلاتر از از همه چیز قرار گرفته است. قدم در یک راه اقدامی بگذاریم که رجوی هر گز پایش به ایران نرسد.برای جلوگیری از کشتارهای ملیونی و تبدیل ایران به گورستان بزرگ جهان راهی جز ازادی افراد باقی مانده دستگاه شیطانی رجوی وجود ندارد.رجوی شیطانی است که جز تخریب جهان و به جای خدا نشستن هدفی دنبال نمیکند.سازمان رجوی اکنون دستگاهی مزدور در خدمت سیاستهای جهانی غرب وصهیونیسم است.انها که در سازمان رجوی هستند بدانند که فردا از انها بخاطر خیانتها و جناتیتها علیه کشور مان ایران باز خواست میشود و عذری از انها پذیرفته نخوهد شد.
اروپایی ضرب المثلی دارند که خاورمیانه ای های مسلمان شخصیتی مثل روباه دارند و تا آنجائیکه میتوانند با لبخند و تهدید ، نیره و حیله برای فریب طرف مقابل بکار میبرند . این قضاوت مخصوصن شامل حال آخوندها میشود و شاید بتوان گفت شامل شیعه ها . حال باید امریکا اینقدر باهوش باشد تا نگذارد آخوندهای داعشی شیعه از در بیرون بروند و از پنجره وارد شوند . ایروزها در رسانه های جمهوری اسلامی ، یک لابی ضد صلح مدام سخنرانی میکند که اسلام ایرانی در مقابل امریکا و اسرائیل در خطر است . واحسینا و وا فاطما وا ابوالفضل . مهدی بیا مهدی بیا . امام کجایی امام کجای ؟ چی گفتی چی اخطار دادی ؟ و قس علیهذا...
آقای محترم به نظر شما اکر کسی در جغرافیای ایران زندگی بکند و نه با جمهوری اسلامی که با "ایران " مخالف باشد حق زندگی ندارد؟ به عنوان مثال ، ما نه زبانمان با شما یکی است و نه فرهنک مشترک و نه نژاد مشترک با شما داریم . می خواهیم در محدودۀ آب و خاک خودمان زندگی بکنیم بدون ایران. من یهودی نمی خواهم به من "کلیمی " بگویی و من "ترک" از اینکه مرا "آذری" بنامید نفرت دارم . من اسمم غضنفر است نمی خواهم مأمور ثبت احوال بزور اسمم را "کیوان " و یا "کامبیز" در شناسنامه ثبت بکند. در یک کلام منِ "ایران دوست " نیستم و از "ایران " متنفر هستم . حکم شما در بارۀ من چیست؟ اعدام ، زندان با اعمال شاقه ، نفی بلد و ضبط تمام اموالم به نفع فرهنگستان زبان فارسی ، شقه شفه کردن جسم من و آویختن آن در تمام شهرهای آذربایجان برای عبرت "پان ترکیستها" ؟ خواهش می کنم در یک کلام حکم خود را اعلام کنید .
حالا ما به عنوان مستعمره نشین شما و انسانهای درجه دو توسط نظام "ایران " و چه بسا توسط عوامل شما که از خود ما هستند مهدور الدم هستیم و حق نداریم به مقدسات شما که همان "ایران " ، "زبان فارسی" . "نژاد آریایی" هستند تلنگری بزنیم . آیا مردم سایر کشورهای جهان هم تعهد دارند که برای حفظ خود در مقابل نیروی جهنمی نژاد شما در مورد آن "مقدسات" ساکت باشند؟من از آخر این نامه شروع میکنم و آنجائی که نوشته شده « با احترام و آرزوی توفیق
فرخ نگهدار - لندن - هفتم اسفندماه 1393 » بنظر من آقای فرخ نگهدار اگر سمت خود را در مقابل اسمشان بنویسند همه راحت میکنند چرا که از همان زمان بهشتی در سال ١٣٥٨ ایشان نقش سمت مشاور جمهوری اسلامی را داشته و حالا هم به وظیفه اش عمل میکند و من شخصا از علنی نوشته شدن این نامه در تعجب نیستم چرا که ایشان از همفکران خود میخواهد که مسئله انتخابات و تشویق مردم و شرکت مردم را در دستور کار قرار دهند تا بلافاصله بعد از انتخابات با عنوان مشروعیت نظام که در زیر سایه دولت جمهوری اسلامی انجام خواهد پذیرفت بقای عمر رژيم را تضمین کنند .وگرنه آدرس مستقیم گیرنده نامه را آقای نگهدار خوب میداند و احتیاجی به عمومی کردن نیست.
" عمی " یعنی اینکه چند سال در بوق کرنا دمیدن که رطوبت حاصله از سد سیوند موجب تخریب گل آهک مقبره کورش در پاسارگاد خواهد شد ولی زمانی که ناتنیاهو خود کورش را کلا از قلم انداخته و به افسانه استر میپردازد کک کسی گزیده نمیشود. و اگر جمیع افراد صلح دوست جهان اعم از مسلمان و مسیحی و کلیمی بکرات در برابر سخنان جنگ افروزانه موضع بگیرند " ذهن[ «آنها» ] را کليشه های دهه های 1340 و 1350 در چنگ تصرف خود داشته " و " چرا که اين واقعه آزمايشی بود برای اينکه بدانيم گروه های مختلفی که تحت نام اپوزيسيون در خارج کشور عمل می کنند براستی از کدام پايگاه و موضعی سخن می گويند و، به لحاظ سمت گيری سياسی، شاخک هاشان چگونه از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند.". و آیا شکی هست که اگر جناب نوری علا در سخنرانی مزبور حضور داشند مانند سایر بندگان, ۲۷ در صد از چهل دقیقه اظهار عبودیت را با دلا و راست شدن همراه میکردند؟
اما برویم به سر مطلب. از خلاصه گفتار جناب نوری علا چنین بر میآید که ایشان کسانی که بر علیه سخنرانی نتانیاهو موضع گرفته اند را ملامت مینمایند و این ایرادات را پشتیبانی از جمهوری اسلامی تلقی میفرمایند. نتانیاهو جزو سخنان خود گفته بود که ملکه استر با شجاعت توطئه وزیر را خنثی کرده و از انهدام قوم یهود بدست دشمنان جلوگیری کرده است. اوری اونری نویسنده کهنسال یهودی اینرا تحریف تاریخ میداند و داستان استر را مشکوک دانسته و استر را بیشتر یک فاحشه تا شیرزن خوانده است ( and Esther herself is more of a prostitute than a heroine.) و اقدامات او برای نجات یهودیان را فعالیت جنسی ( Sexual ) میداند و نتانیاهو حتی ذکری هم از کورش نمیکند. پشتیبانی از سخنان نتانیاهو بخاطر دشمنی جناب نوری علا با جمهوری اسلامی در تضاد با واقعیتی ست که حتی او را در مقابل باور های یهودیان منصف قرار میدهد و این جای تاسف
دارد که چگونه " چشم باز و گوش باز و این عمی " ؟ مصداق پیدا میکند.http://www.counterpunch.org/2015/03/06/the-speech/
اینقدر پرخاشجویانه و از خود متشکر ، آسمان ریسمان نکن ! تاریخ 7 هزارساله ایرانی طویل تر از تاریخ قاجار و رضاشاه و خمینی است . در فلات ایران اقوام گوناگونی با لهجه های مختلف زندگی کرده و میکنند . سایرین اقوام مهاجر و مهمان و جنگزده مغول و عرب و غیره هستند که از لطف و نعمت میزبانی ایرانیان برخوردارند . چنانچه کسی زمین و کشور و ولایت مستقل میخواهد باید به عقب بازگردد و از آنجایی که آمده ، تقاضای بازگشت کند . هنوز در همسایگی ایران برای ترک و عرب و بلوچ ئ ترکمن به اندازه کافی سرزمین خالی وجود دارد . شما تجزیه طلبان فقط است تکانی بخود بدهید و به سرزمین اجدادی تان باز گردید . کردها هم چون یکی از اقوام اصیل و قدیمی ایرانی هستند باید همه آنها از شام و عراق و آناتولی به دامن ایران بازگردند و ملحق به ایران شوند . آذری های ایرانی باید ترک زدایی شوند و باقیمانده فرهنگ مهاجم در میان آنان پاک گردد .
بی نهایت متاسفم برای سانسورچی های ایران گلوبال. حتی جمهوری اسلامی هم که سانسور می کند می نویسد آقای رح یا ک.گ.ب. ولی شما دیگه خیلی شورش را درآوردید. این سانسور نیست، مسخره بازی است. دست وردارید از کار. سر و ته مطلب منو زدید که چی؟
دانشگاه هاروارد از نظر علمی کعبه آمال دانشمندان و دانشجویان سراسر دنیاست. یک خانم روزنامه نگار جوان کره ای در سال ۲۰۰۵ جهت تهیه یک گزارش مستند به عنوان یک دانشجو مدتی را آنجا میگذراند و مشاهدات خود را در کتابی مینویسد. بر طبق این گزارش دانشگاه هاروارد مرکز و کانون اصلی سیاسی آمریکاست و خلاصه نظریات این خانم را در مصاحبه زیر میتوان مشاهده کرد که تقریبا در پایان آن میگوید در آن سال بفکر او رسید که اوباما را برای رییس جمهور شدن آماده میکردند. نام این خانم Eun Jung EJ Shin است. https://www.youtube.com/watch?v=ASmZAvM5utY . چندی پس از این مصاحبه متاسفانه این خانم ظاهرا به علل طبیعی در جوانی زندگی را بدرود گفت. دو ویدوی دیگر مربوط به این موضوع است.
http://www.imdb.com/video/withoutabox/vi450010649http://www.legacy.com/obituaries/bostonglobe/obituary.aspx?pid=160871954