Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

اعدام نه تنها این شش تن ، بلکه تمام اعدام های 36 سال گذشته و حتا سالهای پیش رو ناشی از بی کفایتی روشنفکران چپ و راست ، اصلاح طلب وسرنگونی طلب ، سیاسیکار و جامعه شناس و رسانه کار گرفته تا مردم ساده اندیش و خرافه پرست دنباله رو ، که بجای از جا کندن ، هنوز پس از 36 سال در فکر پیرایش(هرس) و به نحوه دلخواه تربیت کردن ، درخت انقلابی هستند که با خون ، چه در جنگ و قمه زنی و چه در زندان با اعدام و تجاوز ، و چه در خانه و خیابان ، سیراب شده.

غافل از اینکه رژیم استبدادی و خونریز آخوند برای ماندگاریش در خلافت از هر خون ریزی چه با مدرک و یا بدون مدرک ، چه با شاهد و یا بدون آن و چه باواسطه و یا بدونه آن ، روی گردان نیست.

دلواپسان و دلسوختگان قلم و میکرفون و دوربین بدست بویژه برون مرز بیخود اشک تمساح نریزند و خود را با مردم ، با مردم بستوه آمده و ناچار به تمکین و دنباله رو،

همدرد و هم راه جا نزنند.
معلمان فراخوان دادند و به خیابان آمدند ، کارگران و پرستاران اعلام حمایت کردند ولی در صحنه حضور پیدا نکردند.

کارگران فراخوان میدهند ، حزبی ، دسته و گروهی حتا آنهائیکه از حق و حقوق کارگری دفاع میکنند ودر آرزوی آن هستند تا با راندن آنها بمیدان خود به نوائی برسند ، بغییر از شعار و مقاله خبری نیست.

بانوان بعناوین گوناگون بمیدان می آیند ، حمایتی ازمردان سکس پرست نیست ، گویا خاک مرده به روی مردان پاشیده شده ، و تنها از پشتیبانی قلمی و رسانه ای و نه حضوری ، آنهم با تاخیر برخوردارند.

دانشجویان تظاهراتی راه میاندازند ، در نطفه خفه میشود.

آیا با چنین مردمی که رهبریتی و برنامه ای و نقشه راهی ندارد میتوان بهدف رسید؟
البته اگر همهگان در رسیدن به آن هدف همراه شوند

آیا با این مردم و روشنفکرانش نباید اعدامها و زندانی و تجاوز و چپاول سرمایه های زیر و روی زمینی ایران ادامه پیدا کند؟

من به مردن راضیم، پیشم نمی آید اجل

بخت بد بین، کز اجل هم ناز می باید کشید
نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تبریک به کمونیست‌ها و چپ ها، شاخص کیفیت زندگی‌ که امروز قابل رویت است ( کوبا، پاکستان و عراق ) را در ته جدول نشان میدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آفرین به قوّه قضا ئیه مستقل ترکیه

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

حداقل یهودیان جهان ، بخصوص مردم اسرائیل بخوبی می دانند که برخلاف رزیم آخوندی که 36 سال شعار مرگ بر اسرائیل داده است . آما هر چه که از انقلاب 57 گذشت ؛ مردم ایران به خود آمده اند و ازتفکر یهود ستیزی فاصله گرفته اندوامروز برعکس ، میلیون ها ایرانی احساس مثبتی نسبت سر زمین اسرائیل و یهودیان دارند . بنظر من ناتانیاهو در این سخنرانی ضد ایرانی خود یک « فل» جدی کرد و برخلاف رویه گذشته سیاستمداران اسرائیلی که همواره سعی می کردند ؛ حساب مردم ایران را از رژیم آخوندی جدا بکنند ولی با این جعلیات تاریخی ، خودش و کشورش را ، بد جوری از چشم ایرانیان انداخت.بعبارت دیگر ندانسته برای حکومت اخوندی تاریخچه 2500 ساله ساخت .

نوشته شده توسط: Anonymous

صهیونیسم براي نفوذ به کشورها، نیاز به حلقه هاي اتصالی دارد تا به نوعی خود را به تاریخ و فرهنگ آن کشورها وابسته بسازد. همانطور که با خلق افسانه کوروش و داریوش، حلقه اتصال خود را با کشور ایران ایجاد کرد و یا آن کاري که با هندوستان و یا اسپانیا و... انجام داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسین بر, اشاره من به کوسه و ریش پهن فرمایشات شما بود. هفته گذشته فرمودید که " ترکهای " ترکیه بسیار پیشرفته اند زیرا ضریب هوشی آنها بالا و ضریب هوشی ایرانی عقب, مانده پایین است. دلایل تنبلی ایرانیان فراوان و به بعضی اشاره شده است. یک مثل خارج از نزاکت فارسی میگوید آدم تنبل ( که من کلمه اصلی را نمیآورم ) عقل سلیمان دارد. اگر این گفته راست باشد شاید تکنولوژی که فرمودید کلید نجات ما گردد, البته اگر سیل مهاجرت اجازه دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

ساغ اول عزیزوسوگیلی رحمانی فروطنداشیم.اول از سایت محترم ایرانگلبال فکرکنم لازم بودنام آقای محمدرحمانی فررادراول مقاله می آورد.حال شماای 21نفرپایه گذاران وادامه دهندگان افکارفاشیسم فارسییسم من باآزادی تفکرفاشیسم بصورت علنی هیچ مشکلی نداشته وحتی معتقدبه آزادی این تفکردرتمام دنیاهستم ولی شماهاکه درپشت هرنامی بصورتی مکارانه وهمچون روباه مخفی شده وازدیکتاتوری بوجودآمده توسط خودتان ،وارددسته های روشنفکری چپ وراست برای سوء استفاده شده از احساسات پاک وعدالت خواهی آنهااستفاده میکنید.اکنون همه شماهاراشناخنه چه ریش بگذارید،چه عینک دودی وسیبیل کراوات بزنیدهمه انسانهای پاک شماهارایکی یکی میشناسند.شماهادیگررسوای عالم گشته وپلکانهای شماراشناخته اند.شماهااز وطن پرستی.اسلام .خاک.احساسات.سوسیالیسم.زردشت.ازهروسیله سوء استفاده میکنید.این همه پستی ورذلی برای چی .ای حقیقت پوروای صفرنعیمی رز.که درکمیسیون امنیت

ازطرف حدادعادل وبروجردی.لاریجانی هاودیگرجاسوسان انگلیس نشسته اید، خودفروشی تاکی.ای دیگرنمایندگان انتصابی خامنه ایی چقدربایدبی وجدانی رابایدشاهدباشیدیک جوغیرت وشرف هم برای انسان لازم است من میدانم که نداریدولی انسانهایی ساده درشهرهایتان ازشماانتظاردارند........
نوشته شده توسط: رضا حسین بر

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشتر در گزارشی اعلام کرده است که در خوشبینانه‌ترین حالت، ساعت مفید کار در ایران، روزانه تا دو ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نمی‌رسد؛ حال آن که میزان کار مفید هفتگی در ژاپن به 40 تا 60 ساعت و در کره جنوبی به 54 تا 72 ساعت می‌رسد.
همچنین درحالیکه میزان ساعت کار مفید سالانه در ژاپن به عنوان کشور توسعه یافته به دو هزار و 420 ساعت، در کره جنوبی 1900 ساعت،‌ آلمان 1700 ساعت و در آمریکا به 1360 ساعت می‌رسد؛ میزان ساعت کار مفید در ایران، سالانه از 800 ساعت فراتر نمی‌رود؛ حتی در پاکستان ساعت کار مفید سالانه یکهزار و 100 ساعت و در افغانستان 950 ساعت است. بنابراین ناگفته پیداست که نخستین درس توسعه‌یافتگی، کار و تلاش و پرهیز از روحیه تنبلی است

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشتر در گزارشی اعلام کرده است که در خوشبینانه‌ترین حالت، ساعت مفید کار در ایران، روزانه تا دو ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نمی‌رسد؛ حال آن که میزان کار مفید هفتگی در ژاپن به 40 تا 60 ساعت و در کره جنوبی به 54 تا 72 ساعت می‌رسد.
همچنین درحالیکه میزان ساعت کار مفید سالانه در ژاپن به عنوان کشور توسعه یافته به دو هزار و 420 ساعت، در کره جنوبی 1900 ساعت،‌ آلمان 1700 ساعت و در آمریکا به 1360 ساعت می‌رسد؛ میزان ساعت کار مفید در ایران، سالانه از 800 ساعت فراتر نمی‌رود؛ حتی در پاکستان ساعت کار مفید سالانه یکهزار و 100 ساعت و در افغانستان 950 ساعت است. بنابراین ناگفته پیداست که نخستین درس توسعه‌یافتگی، کار و تلاش و پرهیز از روحیه تنبلی است.
چرا با این همه هوش و ذکاوت؛ ایران، جامعه توسعه‌یافته‌ای نیست؟

آمار قعر جدولی ساعت مفید کار سالانه ایران در حالی است که جامعه ایرانی را اغلب به عنوان جامعه‌ای با هوش و توانمند می‌شناسند و ضریب هوشی بالای ایرانیان از نقاط قوت این جامعه محسوب می‌شود. قرارگیری دانشمندان بنام ایرانی در مسؤولیت‌های مهم علمی و اقتصادی جهان هم، حاکی از همین ویژگی هوش بالای ایرانیان و نشانگر آن است که ایرانیان اگر فرصت و امکانی باشد و در ساختار درست و هدفمندی قادر به حرکت باشند، گوی سبقت را از رقبا می‌ربایند؛ اما با این همه، یک چرای تاریخی همواره جامعه ایرانی را همراهی کرده است: «چرا با این همه هوش و ذکاوت و خوش‌ذوقی، جامعه ایران،‌ جامعه توسعه‌یافته‌ای نیست؟» ایرانی که علاوه بر سرمایه انسانی با ضریب هوشی مناسب، همچنین دارای منابع عالی طبیعی است.
این عقب‌ماندگی را در علل گوناگون جست‌وجو کرده‌اند که یکی از مهمترین آنها چابک نبودن نیروی انسانی در کشور است و به گفته تحلیلگران اجتماعی،‌ کشور ما از بیماری «تنبلی اجتماعی» در رنج است.


در همین زمینه دکتر زینب فاطمی امین، جامعه‌شناس اقتصادی و توسعه،‌ به نتایج جالبی درباره میزان تنبلی اجتماعی ایرانیان بر اساس شاخص‌های تعریف شده‌یی دست یافته است که در گفت‌وگو با شفقنا زندگی به آنها اشاره می‌کند:
[بر اساس یافته‌های وی میزان تنبلی اجتماعی در ایران بالاتر از متوسط جهانی است].
وی البته تنبلی اجتماعی را تا بخشی ناشی از خلقیات ایرانیان می‌داند و با اشاره به عللی که برای عقب‌ماندگی جامعه ما تا قبل از انقلاب و بعد از آن مطرح شده و از آن جمله وجود دشمن خارجی،‌ سیستم سلطنتی، وجود نفت و منابع طبیعی فراوان و ... بوده است،‌می‌گوید: کمتر کسی است که بخواهد حتی برای یک لحظه هم که شده در این باب نظرش را به خلقیات فرد فرد ایرانیان معطوف کند و این فرضیه را داشته باشد که شاید تمام گناهان عدم توسعه‌یافتگی بر گردن علل بیرونی نام برده شده نباشد.
این جامعه‌شناس، در تعریف تنبلی می‌گوید: ظهور تنبلی وجوه و اشکال مختلفی دارد. در سطحی‌ترین و بیرونی‌ترین لایه، آن را مترادف فقر حرکتی می‌دانند . فردی تنبل است که هیچ رغبت و اشتیاقی برای تحرک و جنب و جوش نداشته و از پویایی و جست ‌و خیز در گریز است. جامعه و افراد در این بی‌حرکتی به استفاده بیش از حد از تکنولوژی گرایش دارند و مثلا برای نزدیک‌ترین فاصله‌ها از خودرو استفاده می‌کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر می کردم با انتشار این مقاله هراران چپی عاشق و دل خسته پرولتاریا در این باره نظر دهی میکنند و متاسفانه یک هفته پس از نتشار این مقاله در همه سایت ها 2 نظریه در این تارنما به چشم میخورد. اما اصل مطلب .
شاه بیت مقاله این است که («چپ ایران در پراتیک درپی تصرف قدرت نبود، ضرورت دارد که خطا را رفع کند.»*
متاسفانه چپ همیشه از هر طریق بویژه کودتا درپی کسب قدرت بود.اگر در پی کسب قدرت نبود سازمان افسری حزب توده چه ماموریتی داشت ؟ اگرچپ در پی قدرت نبود چه دلیلی برای دشمنی با نظام سابق و دولت مصدق داشت؟؟ چپ در کشور ما ایران جریانی مستقل و بر خاسته از درون مردم نیست بلکه جریانی وارداتی و استعماری و در خدمت دولت بیگانه.دو جریان چپ گرا و تجزیه طلب در ایران که با کمک دولت شوروی برای اغتشاش و تجزیه بوجود امدند همه جریاناتی چپ گرا برای تسخیر قدرت و تجزیه ایران

بودند.هنوز هم حزب توده از این دو جریان تجزیه طلب دفاع میکند.در سال 57 چپ بجای دفاع از ازادی به دفاع از ارتجاع سیاه پرداخت و ملتی را به سیاهی و نابودی و فقر و بدبختی کشاند.در همان سال 57 تعدادی اخوند از صف ارتجاع سایه جدا شدند و لباس و عمامه را برای رفقای چپ باقی گذاشتند.
نوشته شده توسط: Anonymous

تغیر اسم فردوسی از اماکن توسط ملت قهرمان آذربایجان جواب خوبی به نژاد پرستان است برای نمونه در فیسبوک با مراجعه به صفحه ocaq koln میتوانید از عکس تغیر نام دیدن فرمائید .وزیر کشور دولت ایرانی اسلامی و ٢١ نفر زبان شناس فارس چشم شما روش ، این هم جواب مردم بشما. اسم جدید بلوار فضولی شاعر آذربایجان

نوشته شده توسط: Anonymous

خطاب من به ۲۱ روشنفکر: هر بغضی روزی فرو می شکند.و اینک ۹۰سال می‌گذرد. آری ۹۰ سال می‌گذرد، از آن روزی که شما در هیبت بخت‌النصری رضاخانی تفنگ بر دست، هویت مرا نشانه گرفتید و گلویم را زیر چکمه‌هایی به سیاهی و تاریکی دیکتاتوری رضاخانی فشردید و آنگاه که نفسم بند آمد، شرنگ زهرآگین شاهنامه را به نام نوشدارو در حلقم ریختید. من آنرا بالا آوردم و شما دیگربار آنرا در حلقم خالی کردید و بازهم من بالا آوردم و بازهم شما …آری شاهنامه کتابی نبود که نسل من و نسل پدران من به اختیار و به انتخاب خویش آنرا از قفسه کتابخانه‌ها برداشته باشند که اگر چنین بود شاید نتیجه‌ای دیگر می‌داد. آری، شاهنامه پتکی بود در دست چپ رضاخان- همان دیکتاتور مخوفی که نیک می‌شناسید و اصلا خودتان او را برتخت نشاندید- که بر فرق من فرود آمد. این را شما نیک می‌دانید. این خود شما بودید که وقتی او را بر تخت دیکتاتوری نشاندید شاهنامه را به

دست چپش دادید و من نیک می‌دیدم که آنکه با دست چپش شاهنامه را بر فرق سرم می‌کوبید با انگشت سبابه دست راستش هویت هزاران ساله‌ام را نشانه گرفته بود…در این ۹۰ سال هر گاه گلوی خویش از زیر چکمه‌های سیاه رضاخانی- همان چکمه‌هایی که شما بر پایش کرده بودید، پیش از آنکه او را بر تخت دیکتاتوری بنشانید- به‌در آوردم و اندک نفسی کشیدم. با هزار برچسب و انگ و تهمت و افترا نفسم را بند آوردید…و این من بودم که در ۲۹ بهمن ۵۶ سینه‌ام را آماج تیرهای آتشین شما کردم. به امید آنکه با دمیدن بهار آزادی، زمستان جانسوز رضاخانی شما به پایان برسد. لکن شما بی حیاتر از آن بودید که من گمان می‌کردم. شما آفتاب‌پرست‌های سالوس صفت و اهریمن پیشه، از همان نخستین روز طلیعه آزادی، کودتای خزنده‌ای را برای تسخیر تمامی دژهای اهورایی من آغاز کردید…و اکنون نشسته در برج عاج عافیت طلبی، از آن سوی دنیا برای من و ما نسخه می‌پیچید و ثمره کودتای خزنده خود را نظاره می‌کنید. اکنون، گیلاس شامپاین و ویسکی و هر زهرمار دیگر در دست، سرمستید از این پیروزی خویش. باید هم سرمست باشید. آری، عالیجنابان روشنفکرنما! کودتای خزنده شما این بار جواب داد! شاد باشید و هر زهرماری را که بر دست دارید بالا بکشید! اکنون دینداران جامعه من- همان‌ها که از دست شما به آنها پناه آورده بودم و همان‌ها که از آنها انتظار یاری داشتم- آیات قرآن را وانهاده‌اند-همان آیاتی که همه ما را برادر و خواهر هم می‌خوانند و برتری را نه به زبان و نژاد و رنگ، بلکه به تقوای الهی می‌دانند- و به ابیات شاهنامه پناه آورده‌اند و این همان چیزی است که شما می‌خواستید. شما ۲۱ روشنفکر خارج‌نشین!
اصلا چه کسی گفته شما روشنفکرید؟ اصلا مگر شما فکر هم می‌کنید که روشنفکر هم باشید؟ از کی تاحالا بلغورکردن اندیشه‌های دیگران، روشنفکری محسوب می‌شود؟ مگر شما در حوزه تولید فکر و اندیشه دست‌آوردی هم داشته‌اید؟ شما حتی به آن اندیشه‌هایی که با ژست روشنفکرمآبانه‌ای بلغورشان می‌کنید و نام روشنفکری خود را مدیون آنها هستید، نمی‍‌ اندیشید. وگرنه کدام روشنفکری می‌تواند در قرن ۲۱ ارتجاعی‌ترین اندیشه‌های نژادپرستی را سمبل وحدت ملی معرفی نماید. زاویه دید شما آنقدر تنگ است که در همان عکسی که با دیدنش “وااسفا…” سردادید، اوج فقر این هموطنان خود را مشاهده ننمودید. لازم نبود به سلماس سفر کنید، شما اگر زاویه دید خود را در حد تعصبات تاریک اندیشانه خویش محدود نمی‌کردید، عکس کاملا گویای حال و روز مردمانی بود که شما انتظار دارید، مطیع سرسپرده شما باشند.
عزیزان ناروشنفکر روشنفکرنما! آیا وقت آن نرسیده است که درکی عمیق‌تر و علمی‌تر از موضوع “وحدت ملی” داشته باشیم؟ آیا وقت آن نرسیده است که حداقل به آن اندیشه‌های مترقیانه‌ جهانی که هر صبح و شام بلغورشان می کنید، بیندیشید؟ این چه وحدتی است که باید بر گرده من تحمیل شود؟آیا هیچ راهی برای اتحاد آگاهانه و برادرانه وجود ندارد؟آیا نمی دانید وحدتی که با تحقیر و سرکوب من به دست آید، وحدتی بسیار شکننده خواهد بود؟ آیا اصلا می توان نام چنین پدیده‌ای را “وحدت” نامید؟ وحدتی که تمام نیروهای دخیل در آن، از صمیم قلب انتخابش نکرده باشند و با اراده خویش نپذیرفته باشند، نه تنها شکننده خواهد بود بلکه اطلاق نام “وحدت” بر آن خیانتی بزرگ خواهد بود در حوزه معناشناسی واژگان! شما بهتر از من از نتایج این خیانت آگاهید. برای همین هم است که سرتاپا اضطرابید. برای همین هم است که آرام و قرار ندارید. برای همین هم است که برچیدن مجسمه‌ای در شهری دورافتاده که هرگز از نزدیک ندیده‌اید و هرگز هم زحمت دیدنش را به خود نخواهید داد اینگونه آشفته‌تان می سازد. برای همین هم است که در تاریکی شب، بار دیگر بر انقلاب شبیخون می‌زنید و مجسمه را درست در جایی قرار می دهید که قرار بود.محمد رحمانی‌فر
نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره چی شد جناب آقای وجدان آگاه؟ کدام راننده اتوبوس طرفدار پ ک ک است که در چند روز اخیر دختر جوانی را کشته است؟ بهتر است پیش از پرداختن به اوضاع و اخبار زمین و مریخ برای این ادعایتان جوابی داشته باشید و اگر ندارید، بیش از این اسم ترکیه را با حرفهای بی پشتوانه تان لکه دار نکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سخنان قابل تأمل نخست وزیر اسرائیل بر علیه رژیم ایران

آنچه ماهیت سخنرانی نتنیاهو در مورد ایران را از بیانات قبلی اش متمایز ساخت استفاده او از عالی ترین و تأثیر گذارترین تریبون جهان یعنی گنگره آمریکا که در مواردی برتریبون سازمان ملل متحد هم میچربد میباشد. از طرفی اختصاصی بودن موضوع سخنرانی برعلیه کشور ثالث از طرف سخنران مهمان یعنی بر غلیه ایران بود اقای نتانیاهو گویا پیش نویس توافقنامه اتمی ایران و امریکا را در جیب خود دارد گفت: با یک توافق اتمی با ایران مخالف نیست بلکه تاکید دارد که باید توافقی خوب بدست آید. به گفته او، توافقی که در هفته های اخیر با ایران در حال تنظیم بوده است، بسیار بد و ناکافی بوده و باید برای دستیابی به توافقی خوب تلاش شود و اگر قرار باشد که همین توافق بدست آید، همان بهتر که اصلا توافقی صورت نگیرد یکسال است که مرتب می گویند توافق بد نخواهیم کرد؛ خب حالا توافقی

توافقی خیلی بد تنظیم شده؛ قول باید عملی شود؛ آن را قبول نکنید؛ توافقی در کار نباشد بهتر از این توافق خیلی بد است.

در طول نزدیک به 4000 سال از تاریخ حیات یهود، بسیاری از قبایل بارها و بارها سعی کرده اند مردم یهودی را از بین ببرند. در تعطیلات یهودی پوریم، ما کتاب استر را میحوانیم که 2500 سال پیش از یک نایب السلطنه پارس به نام هامان یاد میکند که توطئه وقصد از بین برذن مردم یهودی را د اشت اما یک زن یهودی شجاع، ملکه استر، این توطئه را خنثی کرد و برای مردم یهودی این فرصت و حق را داد تا بتوانند از خود در برابردشمنان خود دفاع کنند و مردم ما را نجات بدهند وی رهبر کنونی ایران آیت الله علی خامنه ای را به طور تلویحی با «هامان»، صدراعظم زمان خشایارشاه، مقایسه کرد وگفت: امروزبرای دومین بار از سرزمین پارس (ایران) توسط دیگرسلطان پارسی توطئه ذیگری برای نابودی ملت یهود تدارک دیده میشود. رهبر ایران در توییتر خود می نویسد که اسرائیل باید نابود شود؛ درحالیکه در ایران اینترنت آزاد وجود ندارد تروریست دست پرورده ایران رهبرحزب الله لبنان نیز گفته است «اگر همه یهودیان به اسرائیل بروند، کار ما در تعقیب آنها آسان تر خواهد شد».

وی گفت: «من تنها می توانم از رهبران جهانی بخواهم که اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. آینده را بخاطر وضع موجود قربانی نکنند. اما من می توانم یک قول بدهم: آن روز که ملت یهود در برابر کشتار قوم خود منفعل بود، به پایان رسیده است. ما کشوری برای خود داریم؛ سربازان شجاع خود را داریم؛ سربازانی که از ما دفاع می کنند. اگر لازم باشد اسرائیل به تنهایی از خود دفاع خواهد کرد اما اسرائیل تنها نیست زیرا آمریکا در کنار اسرائیل ایستاده است؛ اسرائیل و آمریکا سرنوشت مشترکی دارند».

«حکومت ایران تنها مشکلی برای یهودیان نیست همانگونه که نازی ها تنها معضلی برای یهودیان نبودند. رژیم ایران تنها اسرائیل را تهدید نمی کند بلکه برای صلح جهان خطر دارد؛ برای آنکه درک کرد که چرا سلاح اتمی ایران می تواند خطرناک باشد باید ماهیت رژیم ایران را فهمید؛ ایران با داعش قابل مقایسه است؛ حکومت ایران همیشه برای آمریکا خطرناک خواهد بود؛ جنگی که ایران اکنون میان ایران و داعش وجود دارد، تهران را به همپیمان آمریکا مبدل نمی کند؛ داعش خود را «دولت اسلامی» می نامد و دیگری خود را «جمهوری اسلامی» توصیف کرده است؛ آنها اول می خواهند بر منطقه مسلط شوند و سپس جهان را به انقیاد بکشانند. در چنین وضعی نه تنها اسرائیل جایی برای زندگی نخواهد داشت بلکه کشورها و ملت های دیگر نیز جایی ندارند؛ تنها فرق این است که داعش خنجر و ساطور برای کشتن مردم در دست دارد و ایران دارد به سوی سلاح هسته ای پیش می رود و موشکهای بالیستیک دارد؛ نباید تنها به بردن بخشی از عملیات جنگی اکتفا کرد بلکه باید تلاش کرد که همه جنگ را برد زیرا بردن تنها یک صحنه از جنگ، پیروزی را کامل نمی کند..
طبق توافقی که دارد تنظیم شود، ایران می تواند سایت های اتمی خود را حفظ کند؛ ایران دو بار در حالی که مشغول ساخت سایت های اتمی دیگر بوده، دستگیر شده است و زمانی که کارهای نطنز و قم به پایان رسیده بود، و پس از آنکه خبرش منتشر شد، آن را علنی کرد...».نخست وزیر اسرائیل تاکید کرد تحریم ها علیه ایران تنها باید زمانی برداشته شود که سیاست ایران تغییر کند «اگر یران می خواهد که مانند یک کشور عادی پذیرفته شود باید مانند یک کشور عادی رفتار کند».

نخست وزیر اسرائیل یادآور شد که در دولت حسن روحانی نیز روند اعدام ها بشدت افزایش یافته است رژیم ایران بر چهار حوزه مهم منطقه مسلط شده است. او ازجمله لبنان سوریه عراق و یمن اشاره کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر حسین بر, You are funny. منظورم توهین نیست منظور اینست که شما با مزه، با نمک و سرگرم کننده اید. هفته گذشته مسئول تمام این مصیبت ها ضرب هوشی بود که با خروج از ایران مانند شما همه چیز درست میشد و امروز جمهوری اسلامی مسئول است, یعنی مثلا در دوران قاجار مردم بسیار پرکار و موفق بودند. ببخشید منظور دوران نادر قلی بود و همه چیز بعد از او به قهقرا رفت حتی ضرب هوشی ایرانیان. چه بگویم جز اینکه You are funny.

نوشته شده توسط: Anonymous

اصلاح، منظورم از ( مارسMars، همان مریخ بود )

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان من در کامنتی به اولین ( کلان شهری ) که به دلیل بی‌ آبی‌ به قهقرا می‌‌رود ( سائو پالو ، برزیل ) اشاره کردم، به اولین کشوری که بدلیل مشکلات آبی‌ دچار بی‌ ثباتی سیاسی شد ( سوریه ) اشاره کردم، اینک شما را با آرشیتکتی آشنا خواهم کرد که شهر‌های آینده فضا ئی را طراحی‌ کرده است، این آرشیتکت (Gulay Yedekci) از ترکیه شهری در مارس را طراحی‌ کرده است، نمای شهر را لطفا ببینید. http://www.designmena.com/thoughts/architect-draws-up-mars-city-plans

http://www.designmena.com/thoughts/architect-draws-up-mars-city-plans
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم عزیز، چه کسی به شما این اجازه را داده که با پوشش داغدار بودن بخواهید یک تواب رو که همه میدونن که یک نوع دیگه از قربانیهای این رژیمه در انترنت لینچش کنید. مگه فقط شما یکنفر داغدارید؟ زورتون به جمهوری اسلامی نمیرسه، یک بدبخت را که خودتان هم هیچ اطلاعی از پروندش ندارید گذاشتید جلوتون هی شعار میدین افشا باید گردد، یک ذره هم بریم جلو احتمالا خواهد شد نابود باید گردد. شما سوراغ دعا را بد جوری گم کردید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این جنگ طلب صهیونیست نگفت اگر مذاگره نشود چه باید کرد؟ولی راه جنگ علیه ایران را پیش پای امریکا میگذارد. دولت یهود هدفی جز اشوب در منطقه و بوجود اوردن جنگ علیه ایران را دنبال نمی کند.دولت اسرائیل خود دارای صدها موشک اتمی است که میتواند همه خاورمیانه و اروپا را با خاک یکسان کند.سکوت اروپا در برابر بمبهای اتمی اسرائیل شرم اور است. از همه شرم اور تر خوش رقصی عده ای بی هویت مجاهد خلق است که تن به هر خواری و دریوزه گی بیگانه میدهند. دشمنی شما با نظام ارتجاعی اخوندی درست ولی این بدعت های شرم اور ربطی به مبارزه علیه نظام ندارد هر چند ابش خورشما هر دو ارتجاع غالب و مغلوب دین نا شریف اسلام است.این چه دیانتی است که تیشه به ریشه بنیاد این کشور میزند؟در کجای ان قران خیانت به وطن ایه مقدس شده است ؟سازمان مجاهدین اکنون ابزاری در دست غرب و دولت یهود میباشد و سعادت

مردم ایران دور ماندان این گروه بی ابرو و ضد ملی از مرزهای ایران و نرسیدن به ایران میباشد. نه تنها شخص رجوی بلکه افراد رده بالای این سازمان در این خیانت ملی نقش مهمی داشته و روزی باید پاسخگو باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر قدرت نظامی ایران ! در رابطه با لات بازی و گردن کلفتی نتانیاهو در رابطه با ایران ، خبرگزاری های غرب اعلان کردند که ایران در این فاصله چنان از نظر نظامی قوی شده که قادر است جواب دندان شکنی به ماجراجویی های صهیونیستی بدهد .

نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی که در مورد بحران سوریه نادیده گرفته شده ( کمبود آب ) است، چیزی که ایران نیز به شدت از آن رنج میبرد، یکی‌ از فاکتور هائی که باعث شد کشاورزان به سوی شهر‌های بزرگ روانه شوند کمبود آب در سوریه بود، ( همین مشکل را، بزرگترین شهر برزیل، سائو پالو ) نیز دارد، بی‌ ثباتی، اخلال، بی‌ کاری زمینه را برای شورش‌های بزرگتر فراهم کرد، ایرانی که از بی‌ آبی‌ رنج می‌‌برد در امور کشور مداخله کرده که وارد خشکسالی شده، اگر ( سائو پالو ) اولین ( کلان شهر megacity) دنیا با ۲۰ میلیون سکنه را بی‌ آبی‌ تهدید می‌کند بدون شک سوریه اولی‌ کشوری است که بی‌ آبی‌ یکی‌ از فاکتور‌های اساسی‌ در بی‌ ثباتی بود، کتاب (Arrival City )اثرDoug Saunders با دقتی‌ نی‌ نظیر به موفقیت ( شهر استانبول در جذب تازه واردین ) می‌‌پردازد.صحرای کربلای بی‌ آب رژیم ایران بدون شک از صحرای کربلای ۱۴۰۰ سال پیش گسترده تر خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

بگذارید موضوع مهمی‌ را در اینجا مطرح کنم، با جلوس پادشاه جدید عربستان بر اریکه قدرت، فشار بر نظامیان مصری برای هماهنگ کردن سیاست خارجی‌ دول عربی‌ شتاب خواهد گرفت، سال گذشته مقامات مصری سیگنال هائی مبنی بر هواداری از رژیم اسد را فرستادند، با پادشاه جدید عربستان، این نظامیان باید تکلیف خود را روشن کنند، رژیم فارس ایران، تا امروز در ایجاد و راه اندازی لوله‌های گاز به شرق ( پاکستان و به غرب ,عراق شکست خورده، این در حالی‌ است که ( عراق، سوریه، یمن به همراه ایران ) نیاز به کاپیتال برای باز سازی و سرمایگذاری در امور زیر بنائی دارند، هر کسی‌ کمی‌ اقتصاد میداند باید بداند نفوذ رژیم فارس در کشور‌های منطقه، با ( ایجاد خلأ امنیتی، هرج و مرج ) توام خواهد بود، شما نباید جراح مغز باشید تا دریابید ( گسترش نفوذ منطقه‌ای که با ایجاد هرج و مرج ) به دست می‌‌آید در مرحلهٔ اول خود شما را به هلاکت خواهد رساند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دست شمادردنکنداگرمبارزان سیاسی 150سال اخیررابررسی کنیدخواهیددیداکثرافرزندان ترکان پیشقراول وپایه گذاران مبارزات آنهابوده اند.ولی دراین 100سال باکمک استعمارگران ومخصوصاانگلیس باحاکم کردن اتینیک فارس نهایت سعی خودراکرده اندمبارزات رامنحرف ویارهبری آن هارابطریقی ازخواستهای اصلی جداکرده وخوراک غلط به مبارزان بدهد دراخرین زمان پیروزی رهبری رابه پان ایرانیستهای متوهم فارسگراویادوستدارمیزوپول داده وپان فارسیسم رابیمه کرده اند .ولی اکنون فرزندان ترک وبخصوص آزربایجان باچشمان بازوقدم های استواروحساب شده حرکت کرده ورسوایی شئونیست های نژادپرست حامی شاه وشیخ رابخوبی وبخصوص دربرداشتن این نمادنفرت شناختند.دیگرنیروهای تمامیت خواه چپ وراست هم توان بیراهه بردن این مبارزات راندارندوروزبروزرسواترخواهندشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعیت این است که ( آینده از آن انعطاف پذیر هاست ) انعطاف بدون ریفرم و اصلاحات قابل حصول نیست و توسعه نیز تابع حل تضاد در حیطه‌های ( اقتصادی، فرهنگی‌ و سیاسی ) است، جامعه فارسی‌ بدبختانه ثابت کرده است که مرده گان تا آبد میتواند بر ما حکمرانی کنند، مرکز ایران، انعطاف را بر نمی‌تابد، مشروطیت نیز در مرکز ایران سلاخی شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

در قرن ۲۱، دولت کارامد، از الزامات پروژه دولت- ملی‌ است، بدون اصلاحات و ریفرم، نه دولت کارآمدی در کار خواهد بود و نه دولت ملی‌، چپ‌ها و کمونیست ها، باید به سیستم مالیات یونان که به عینه وجود ندارد، سر و سامان دهند، ولی‌ برای جمع آوری مالیات نیز، دولت و بخش خصوصی‌ باید کار ایجاد کنند، با دولت کمونیستی، بخش خصوصی‌ کاپیتال را به بیرون مرزها انتقال خواهد داد و دولت کمنیستی با کیسه خالی‌ نیز قادر به تخصیص بودجه برای امور عمرانی، احداث کارخانجات، سرمایگذاری نخواهد بود، ترکیه همین مشکل را داشت ولی‌ ترک ها، اصلاحات و ریفرم را به طر ضی‌ باور نکردنی عملی‌ کردند و امروز اقتصاد ترکیه، لوکوموتیو اقتصاد منطقه را به جلو می‌‌راند. یونان دست کمی‌ از ترکیه ندارد اگر ترکیه توانست، یونان نیز میتواند درس‌های لازم را از ترکیه یاد بگیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

رضا، صاحب مغازه (س. )توی تبریز است. واقعا هم پسری است با مرام. برخی ازشخصیت ها و طرز فکرشان را از روی پست های رضا که هر روز در اکانت فیس بوکش می نویسد، الهام گرفتم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

داستان به رفتار و افکار و زندگی مشتریان و فروشنده و مسایل جامعه می پردازد. به آنچه که هنگام فروش میتوان برخورد کرد.
مسئله ی مجسمه ی فردوسی هم که اخیرا پیش آمد مطرح شده است.
نویسنده توجه به زبان مردم دارد. خواننده را به یک دکان سی دی فروشی در آذربایجان می برد و گفت و گوی معمولی مردم را نشان او میدهد. شاید کسانی که در خارج زندگی میکنند دلشان به این صحبتها لک زده باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-هرچندنوشته این بیسوادوتندخو،توسط مامورمعذوربعضی مواقع خذف شده چون نمیدانم چطورآنرابازسازی،دوباره درصفحه بگذارم خودراسرزنش میکنم.بهرحال عرض دوستان بایدرساندکه هرکس آزاداست نظری نوشته ازچهارچوب منطق خارج نشود.ولی تعدادی مثل مسئولان اسلامی ورژیم پهلوی برای خودچهارچوبی گذاشته اندومیشودگفت ازاربان فکری خودارث برده نمیتوانندازآن رهایی یابند.ترک عادت موجب مرض است.فکرمیکنم انسان بایدکمی صداقت داشته باشد.ماسیستم سوسیالیستی رابشکلهای مختلف درویتنام.شوروی.آلبانی.چین.لائوس.اروپای شرقی دیدیم.وسکولاریسم رانیزدرایران.عراق. مصر.ترکیه.آلمان.فرانسه.سوئد.نروژوو..دیده وشنیده ایم.تعدادی ازدوستان قدیم وجدیدهنوزنمیخواهندویادرک نمیکنندکه آزادی وسکولاریسم دردموکراسی شکل میگیرد.اگرتنهابه پرکردن شکم اکتفاکنیم ونتوانیم به آزادی انسانهاارزش بگذاریم من فکرمیکنم که انسان راباحیوان اشتباه کرفته ایم.رشدیک

جامعه بستگی به آزادی دردموکراسی دارد.والاانگیزه های انسان ازاوصلب ومانخواسته جلوی رشدرامیگیریم.جلوگیری ازآزادی انسانهایعنی مرگ مغزهای متفکر.فرارمغزها.سرکوب پویایی.دیکتاتوری وعقب ماندگی درتمام ابعادانسانی.اجتماعی. فرهنگی.اقتصادی وو..که هم اکنون درکشورهای رهاشده ازکمونیسم ودیکتاتورزده ایی مثل.ایران.مصر.عراق شاهدآن هستیم.پس تمام ارتقا وپویایی هادردموکراسی نهفته است.دراین سایت هم سعی نشودتعدادی بخاطرتفکرمنجمدواتینیکی خودبه مردم آدرس غلط بدهند.همه سلول های اکثرماچندین نسل است بافرهنگ تزریقی چپ وراست تئوریسن های علوم انسانی استعمارگران غرب رشدیافته وقدرت تشخیص ضعیفی داریم.بازنگری درتفکربرای اکثرمالازم است تابتوانیم بادنیای مدرن وپیشرفته وباقوانین نرم وانعطاف پذیروغیرمتمرکزآشناشویم.یالاقل خداوندبماراکمی وجدان دهدتارستگارشویم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار بنظر من از چپ مرگز گرا بیش از حد نباید انتظار داشت .چرا که تا بحال چپ مرگز گرا با ناسیونالیزم افراطی فارس و نمایندگانش برای مثال جبهه ملی و حزب ملت ایران و نهضت آزادی و امثالهم هيچ خط کشی ندارند حتی باهم اطلاعیه مشترک نیز میدهند یعنی دست در دست هم به زندگی مسالمت آمیز ادامه میدهند .بنظر من مسئله چپ در ایران احتیاج به یک تعریف و علام مواضع جدید در قبال مسائل مبرم جامعه از جمله مسئله حقوق ملیت ها را دارد ولی از حضراتی که بنیاد و ریشه شان از جبهه ملی « مثل جریان فدائی» و یا نهضت آزادی دارد نباید انتظار بیش تری داشت و این چپ خود را مدیون و وفادار جریان سالهای ١٣٣٠ خط مصدق میداند. که خود بحث مفصلی است که آنهم مربوط میشود به استقلال فکری و شرایط زمانی و انطباق با آن.و بنظ من اگر در ایران بجای چپ مرگز گرا یک جریان سوسیال دموکرات مستقل وجود داشت وضع جامعه کلی تغیر میکرد . حتی جلو

تضاد های موجود در جامعه تا حدی خنثی میشد .
نوشته شده توسط: Anonymous

دولت-ملت ایرانی به گونه مدرن امروزی مهنسی نشده و روندی تکاملی هم نداشته که قادر به عبور سالم و قابل پیش بینی از بحرانها و انقلابات باشد. دموکراسی با ذات این سیستم در تضاد است و با حفظ تمامیت ارضی به هر قیمت, قدرت مالی و سیاسی بسیار زیاد نهاد های ضد دموکراتیک همانند روحانیت , نفوذ نهادینه شوونیزم در اکثریت قریب به اتفاق سیاسیون و وابستگی مردم به حاکمیت بدلیل اقتصاد نفتی ممکن نیست. تنها راه رسیند به دموکراسی و مردمسالاری و نجات از جنگ مخرب داخلی رفراندوم استقلال در آزربایجان, کردستان, الاحواز, بلوچستان و ترکمن صحرا تحت نظارت کامل سازمان ملل است که ظاهرن اشتهای سیاسی برای این روند دموکراتیک در مرکزگرایان نیست. بنظر میرسد مثل همیشه حوادث خود را تحمیل خواهند کرد و نتایج آن قابل پیش بینی نخواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

بازگشت مجسمه فردوسی و پیروزی مضاعف ملت آذربایجان-شریفه جعفری

حکایت مجسمه فردوسی ، حکایت رزالت و شکست حکومت پان ایرانیستی و شوونیستی است که در ظاهر با برگرداندن مجسمه حرف و آماج خود را به کرسی نشانده است ، ولی در در بطن ماجرا و نتیجه واقعی بیداری مردم آذربایجان و همه ملیت ها در ایران است

نشانگر گستاخی و عناد حکومت مرکزی با ملت معترض آذربایحان و ترک زبانان است ،و عناد حکومت مرکزی با ملت تحت سلطه خود بدون شک نشانگر اختلاف و شکاف بین آنهاست .
امروز مجسمه فردوسی چه در میدان شهر سلماس باشد یا برداشته شود مهم نیست ، مهم اینست که مردم شعور هویتی خود را به رخ حکومت مرکزی کشیده و سبب بیداری بیشتری از هم زبانان خویش شدند ، بدون شک این ماجرا حدیث روز در بین مردم ترک زبان خواهد شد در منازل ، محل کار در تاکسی ، اتوبوس در جمع دوستان دانش آموزان و …
و این مهم است برای امروز مردم آذربایجان ، چه بسا اگر هئکل به جای خود با عناد و رزالت باز نمی گشت نتیجه ای که امروز با به چشم خوردن رهگذران و تداعی شدن دوباره ماجرا در اذهان مردم خواهد داشت ، نمی بود؛ زیرا تا چشم نبیند از خاطر برود ،
بعد از این حس نفرت نه تنها برای هئیکل فردوسی بلکه برای نام فردوسی در تمام شهرهای ترک نشین تداعی خواهد شد بیش از پیش !.
و این در اصل یک پیروزی و پیشرفتی است در خواسته هویتی مردم زیر سلطه حکومت فاشیستی .
امروز با برداشته شدن و دوباره گذاشته شدن مجسمه یک نتیجه ی بهتری نیز به نفع ملت آذربایحان به دست آمده است ، مردمی که فردوسی رابا تلقین های دروغین تنها یک شاعر حماسه و بزرگ می دانستند امروز با حساس تر شدن ماجرا خواسته ، نا خواسته این سوال در ذهنشان ایجاد خواهد شد که چرا عده ای این چنین از برداشته شدن مجسمه خوشحال شده و احساس آرامش کردند، و اینگونه به بطن اصلی اشعار و افکارفردوسی یعنی: زن ستیزی ، نفرت پراکنی ، ترک ستیزی وبه احساس خون خواری فردوسی پی خواهند برد و به یکباره کاخ زیبای فردوسی در ذهنشان فرو ریخته و به گورستانی مخوف مبدل خواهد شد . و اینگونه چند قدمی به سوی هویت خواهی و خود شناسی در بین اقشار مختلف مردم آذربایحان برداشته خواهد شد .
سالهاست که نام فردوسی را در تمام شهرهای آذربایجان به خیابانها ، مراکز تجاری ، اداری ، ساختمانها و غیره می گذارند و گذاشته اند چرا مردم آذربایحان تا ۱۰سال قبل اینگونه حساسیت به خرج نمی دادند ؟ولی امروز با برداشته شدن هئکل فردوسی در یک شهر آذربایحان این چنین خوشحال می شوند و نفرت درونی خود را در فرصتی کوچک فریاد می کشند ؟
چرا کار به اینجا رسیده است ،
شعار های دروغین و فریب مردم آذربایحان و سایر اقوام دیگر رنگ خود را باخته و مردم بعد از گذشت عمری دریافتند که وعده و حرف با عمل یکی نیست ، وقتی شعار :”همه جای ایران سرای من است”. را به خورد تک تک مردم و دانش آموزان در ایران می دادندامروز یک آذربایحانی وقتی مجسمه فردوسی را حتی بدون آگاهی از متن موجود و بطن خواسته شاعر ، در تمام شهرهای آذربایجان می بینند ولی از نام فضولی ، واقف ، همتی انگورانی ، حکیم هیدجی و هزاران شاعر بزرگ ترک زبان در شهرهای فارس نشین نشانی نمی یابد ، آنوقت با عقل خویش در می یابد که همه جای ایران تنها سرای فارس زبانان و آسمیله های از خود بیخبر فارس پرست است ،
وقتی می گوید:”آذربایجان سر ایران است” ، و تمامی خصومت ها ، بی عدالتی ها و فقر و فلاکت را بر سر آذربایجان می ریزد ، مردم می فهمند این سریدکی برای روزهای سخت و سپری است برای حفظ جان ملتی خاص ، یا بهتر بگوییم نژادپرستان حکومت اسلامی .
و چیزی که مشخص است آن مجسمه مثل سابق با امنیت قبلی در جای خود قرار نخواهد گرفت در هر فرصتی جوانان سلماس ، نتیجه عناد و دشمنی آشکار را به پان فارس های نژاد پرست نشان خواهند داد ،
هر عقل سلیمی می داند که باز گرداندن مجسمه توسط حکومتی که به زور اسلحه و نیرنگ بر مردم حکومت می کند ،کاری نیست کارستان بلکه لکه سیاهی است در کارنامه زور و عناد و دشمنی با مردم ترک زبان آذربایحان / .
چیزی که مردم دنیا به آن ایمان دارند حکومت با دشمنی و زور گویی با رزالت و سفالت دوام نخواهد آورد و بدون شک د
نوشته شده توسط: Anonymous

حال که شما همه چیز خود را ترکی میدانید من نمیدانم در یک سایت ایرانی فارسی زبان در پی چه هستید مگر اینکه با اینهمه ادعا و طلبکاری قادر نیستید یک سایت ترکی برای خود راه بیندازید و باز هم مثل گذشته در خانه میزبان برای او قانون تعیین کنید .؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

درود خانم گوگوش. درود بر شما و شاملو و فروغ فرخزاد. خانم گوگوش ما زنجیرو ورمی چینیم. اونی که باید پیام شما رو می گرفت. گرفت. اونایی که شعور گرفتن پیامهای شما رو ندارن می تونن نخونن پیامهاتونو. می تونن شعرهای شاملو و قروغ رو هم نخونن. ( همون پیامهایی که خیال کردیم یکی دیگه دلش طاقت نمیاره ........) زنده و پاینده باشین

نوشته شده توسط: Anonymous

این خاطره غمناک اشک بر چشمانم جاری کرد. ای کاش بن مایه فکری گروهی از آزادی خواهان آن دوره از سوسیال دموکراسی تغذیه میشد تا مارکسیسم لنینیسم. سوسیال دموکراتهای شوروی ازاولین قربانیان لنین و لنینیسم بودند. اکثر این عزیزان از دست رفته (مثل خانم صبا) واقعأ صادق وبه نظر میرسد که بی اطلاع از واقعیت بودند. در این بی اطلاعی آن دسته از مهاجران به شوروی (مخصوصأ اعضا حزب توده) که قادر بودند واقعیت حاکم بر شوروی آن زمان را به اگاهی مردم بر سانند مسئولیت سنگین را بر دوش دارند. افسوس که مرغ یک پا داشت:بعد از انقلاب در تبریز ........... میز مشترک گذاشته بودند یکی از کادرها تبلیغ میکرد. مرحوم بی ریا گفت «آن طوری که شما میگویید نیست». عوض اینکه با ایشان بحث متمدنانه بکند سیلی محکمی به أن پیر مرد مرحوم زد...

نوشته شده توسط: Anonymous

مهندس علی رضا فرشی فعال مدنی آذربایجانی را بیش از ده روز است که در زندان اوین تهران زندانی کرده اند, بدون اینکه کوچکترین خلافی بر علیه امنیت مملکت ایران و بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدامی کرده باشد. علی رضا فرشی فعالیت میکرد برای اخذ مجوذ , بلی تنها برای اخذ مجوذ از مقامات مربوطه دولت جمهوری اسلامی ایران برای گرامی داشت روز زبان مادری و شفاها هم با این مجوز موافقت شده بود. همان طوریکه در خبرها شنیدیم همین مجوزی که برای گرامی داشت روز زبان مادری به عرب ها و کرد ها دادند.علی رضا فرشی جوانی است صلح دوست و تحصیل کرده و سابقا استاد دانشگاه هم بود, البته شامل لطف و مرحمت جمهوری اسلامی شد و از شغلش بر کنار شد. مگر خود جمهوری اسلامی شب و روز

از بلند گوها اعلان نمیکند که باید به زبان و فرهنگ همه گروه های اتنیکی در این مملکت اخترام گذاشته شود. اقلا به گفته های خودشان ذره ای مومن باشند. مگر گرامی داشت روز زبان مادری خلاف قانون این مملکت است؟ گرامی داشت هم نه خیر, بلکه تقاضای آن در این مملکت جرم است. آقای روحانی این جه نوع مردم داری است؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تا اینجا در کل با تحلیل موافقم ولی ببینیم در آخر شما و من چه نتیجه ای از آن می توانیم بگیریم.

بهار عربی در کل برای دموکراسی بود که با «دخالتهای خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی » به خزان تبدیل شد. عدم سازمان یافتگی نیروهای مترقی این فرصت را به آنها داد. در انقلاب ایران هم همین مشکل پیش آمد.
در دیکتاتوریها نیروهای مترقی از سازمان یافتگی ضعیفی برخوردارند، از اینرو قدرت با حمایت خارج از نیروهای ارتجاعی ، دوباره به دیکتاتوری منتقل میشود.
مسئله اینجاست چکار باید کرد که چنین نشود؟
فرمول غرب : «نیروی مترقی ضعیف است-ارتجاع جدید بجای ارتجاع قدیم»
طبق این اصل حکومت آینده ی ایران باز یک«ارتجاع جدید» است:
نیروهای «حکومت ارتجاعی آینده ی ایران»:مجاهدین-سلطنت طلب-جبهه ی ملی ، بخشی از حکومت کنی.یعنی
«حکومت ائتلافی ارتجاع ایران». که تشنه ی قدرت اند. و 36 سال است برنامه ی تصرف قدرت دارند.

چاره چیست؟ مشکل:نیروهای مترقی ضعیف اند. به علت دیکتاتوری موجود.
پاسخ من: به چه می توان کرد؟
1- ایجاد ائتلاف مترقی در خارج
2- تقویت نیروی مترقی داخل
-----------
تقویت نیروی مترقی داخل:
-حمایت از نیروهای فدرالیست در مسئله ی اتنیک
-حمایت از تشکل های مدنی سیاسی اقشار مختلف که «مخفی-نیمه علنی- و علنی» میکوشند.
-حمایت از تشکلهای زحمتکشان
- حمایت از جنبش دموکراسی خواهی
----------
امید است تشکل جدید چپ بتواند این سیاستها را پیش ببرد.
ظاهرا بجز این چاره ای نیست.
---------
اگر بدون آمادگی کافی نیروهای مترقی در داخل و خارج ، جنبش و انقلابی به ناگهان پیش آید- پیروزی
بازاز آن «ائتلاف ارتجاع» ست.باز دیکتاتوری جدید به جای قدیم خواهد نشست.
وقتی نیروی مترقی ضعیف است ، دیکتاتوری به جای دیکتاتوری می نشیند.
----------
در این شرایط تز عدم تصرف قدرت از سوی چپ یعنی پیروزی ارتجاع ایران.
تنها یک ائتلاف مترقی- با پایگاه داخلی - میتواند مانع دخالت غرب و پیروزی ارتجاع شود.
----------
نتیجه را در «فرمول فصل» خلاصه میکنم:
1-فرمول زمستان: «نیروی مترقی ضعیف است-ارتجاع جدید بجای ارتجاع قدیم»
2- فرمول بهار: «ائتلاف مترقی در خارج - تقویت پایگاه مترقی خود در داخل»
---------
راه رهایی همین فرمول بهار است. جامعه ایکه نتواند ان را پیاده کند بداند که حکومت اینده اش از آن ارتجاع ست.



نوشته شده توسط: ایران گلوبال

جمال گرامی، قبلا هم به اطلاعتان رسانیده شده است که در کامنتها جوابی به اعتارضات داده نخواهد شد.
لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

هشدار در مورد مرگ خامنه ای جدی است و اینکه پس ازمرگ «رهبر» میراثخواران به جان هم می افتند، قابل تصور است ولی به مردم ایران رهنمود داده می شود که بدنبال جناح بندی ها و جنگ های جناحی نروند؛ این رهنمود دور از انتظار است . مردم در چنین شرایطی حتما جناحی عمل می کنند و در جنگ قدرت بالایی ها سهم خواهند گرفت و به این بیانیه ها هم گوش فرا نخواهند داد همانطور که در سوم خرداد 76 وسال 88 بی طرف نماندند. یعنی در شرایط خفقان و دیکتاتوری مردم برای ابراز وجود ، خود را به بالا بند می کنند؛ مهم این است که احزاب اپوزیسیون سمت جناح بندی را به آنان نشان دهند. در ضمن در این بیانیه هیج چشم اندازی از اینده ایران ارائه نشده است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

خودت چه فکر می کنی؟ اصلن چه فرقی برای تومی کند در حالی که حتی حاضر نیستی یک نام مستعار برای خودت انتخاب کنی ، نشانه بذله گویی شما نیست؟!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

«بهار عربی » که نتیجه انقلاب دیجتالی و یا همان دمکراسی دیجتالی در خاورمیانه بود . از مرگ یک دست فروش از تونس آغاز شد و علاوه بر تونس ، مصر ،لیبی ، یمن ، بحرین ، سوریه و... را فراگرفت ، ایران قبل از «بهارعربی» ، جنبش سبز را پشت سر گذارنده بود و اپوزیسیون و پوزیسیون هر دو تجارب بسیاری از این جنبش بزرگ آموخته بودند. بهار عربی در تونس پیرزو شد در مصر اخوانی با کودتای 12 میلیاردی سعودی ها بدست جنرال السیسی به خون کشیده شد و این کشور را دوپاره کرد.«بهار عربی » سرانجام در لجن زار سوریه متوقف شد که بزرکترین خرابی ها را پس از جنگ جهانی به جا گذشت ؛ 75 کشور در حمایت از اپوزیسیون سوریه شرکت کردند در این میان ،عربستان و ایران سوریه را به صحنه جنگ نیابتی بین خود، مبدل نمودند.

از طرف دیگر سیاست یک با م و دو هوای غرب در بحرین و سوریه خود را به شکل عجیبی نشان داد. سوریه در مقابله اسرائیل ایستاده بود و بحرین حیاط خلوت امریکا و انگلیس بود . در سوریه اکثریت مردم سنی و در بحرین برعکس اکثریت شیعه که در قدرت جایی نداشتند. ترکیه که در سی سال گذشته بدور از انقلاب و جنگ های منطقه ای ، سرگرم رشد و توسعه ، تجارت، جذب توریست مشغول بود ؛ دولت اردوغان را قادر ساخت که در عرض دهسال درامد سرانه مردم ترکیه را به سه برابر افزایش داهد و با ساخت فیلم های مردم پسند، قصد گسترش امپراتوری عثمانی را به لحاظ فرهنگی داشت . ترکیه قبل از بهار عربی با سوریه و شخص بشار اسد روابطه خوب و دوستانه ای داشت . بهار عربی و قدرت گیری اخوانی های میانه رو مصر، اردوغان را وسوسه کرد که گام سیاسی بزرگتری در منطقه بردارد .این کشور پذیرای صد ها هزار پناهجوی سوری شد و در تدارکات نظامی مخالفین نقش مهم و کلیدی را بعهده گرفت و رابط این کشور با جمهوری اسلامی بشدت تیره شد. سیاست تقویت اسلام میانه رو و یا مدل ترکیه ابتدا مورد حمایت اوباما قرار گرفت . امریکا ؛ برخلاف اروپا از همان ابتدا علاقه چندانی به دخالت نظامی در سوریه از خود نشان نمی داد وبه ویژه پس از خلع سلاح شمیایی اسد ، منفعل تراز گذشته شد. ...این بحث ادامه دارد
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در زیر سعی می کنم بتدریج نظرم را در رابطه با تغییرات وصف بندی های جدید در خاورمیانه راارائه کنم .بنابراین کامنت نویسی ادامه دار خواهد بود:شکست و سقوط اتحاد شوروی سوسیالیستی از دخالت نظامی در افغانستان آغاز شد و بنیاد گرایی اسلامی در زیر چتر مقابله امریکا با تجاوز نظامی شوروی پرورش یافت و قدرتمند شد .پس از خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان ،حزب دمکراتیک خلق افغانستان به رهبری زنده یاد نجیب الله سعی کرد که آبرومندانه قدرت را به اپوزیسیون ملی گرا واسلام میانه رو اپوزیسیون واگذارد، او به همین خاطر مدت سه ماه ، پست وزرات دفاع افغانستان را برای زنده یاد احمد شاه مسعود خالی گذاشت. سعی روس ها و کمونیستهای افغانی این بود که انتقال قدرت بشکل مسالمت آمیز به اپوزیسیون صورت گیرد . غرب به رهبری امریکا لجاجت کرد و برای غرب مهم نبود که چه کسی قدرت را در کابل بدست می گیرد.

آری چنین بود که تلاش های پیگیر نجیب الله ، آخرین رئیس جمهوری سکولار_چپ نا کام ماند . سرانجام آدم خورهای اسلام افراطی وارد کابل شدند ، نجیب و دیگر دولت مداران سابق را دستگیر کردند و سپس جنگ بین هفت حزب اسلامی در افغانستان اغاز شد، نخست وزیر وقت اسلامی ها ، به خارج کابل رفته بود واز آنجا پایتخت کشوری که خود نخست وزیرش بود را بمباران می کرد؛ جنگ قدرت در میان حاکمان جدید ، چنان بالا گرفت که افغان ها به طنر به غربی ها می گفتند که:« نجیب گاو را به ما بدهید و هفت خر خودتان را پس بگیرید» سرانجام مردم از حکومت تازه تاسیس افغانستان به تنگ آمدند و طالبان که دست آموز پاکستانی بودند ، قدرت را در کابل بدست گرفتند و نجیب الله را از دفتر سازمان ملل ربودند و به طرز داعشی ها با طناب به پشت وانتی بستند و او را در شهر گردانند ....طالب ها پس از سرکوب هفت حزب اسلامی ، امنیت را به افغاستان بازگردانند و مردم هم از این لحاظ بسیار راضی بودند که حداقل زیر پرچم طالب ها امنیت دارند.القاعده مورد حمایت طالب ها ، در افغانستان پر و بال گرفتند و غرب و امریکا همچنان چشم هایشان بسته ماند و قدرت گیری افراط گرایی اسلامی در اقغانستان را نا دیده گرفتند .... تا اینکه 11 سپتامبر رسید..پس از 11 سپتامبر؛ بسرعت اتئلاف وسیع ضد طالبان تشکیل شد و طا لب های ریش دراز در عرض چند روزظاهرا شکست خورد و به درهای « توربرو» کوچ عقب نشینی کردند، 14 سال از آن روز گار می گذرد.امروز در خبر ها امده بود که امریکا در قطر با طالبان به مذاکر نشسته اند. هنوز هیج چشم اندازی برای افغاستان متصور نیست. حامد کرزای که کاندید رئیس جمهور بوش برای اقغاستان بود در اواخر حکومت 13ساله اش ضد امریکایی شد و از امضا امنیتی با غرب سر باز زد. پس از کابل ، مردم ایران آرزوی حمله به تهران را داشتند وبسیاری از احزاب ملی گرا و راست ایران خواهان این بودند که بوش بجای بغداد به تهران حمله نماید؛ خامنه ای حسابی ترسیده بود و از لحن ضد امریکایی کاسته بودند وپنهانی قول همکاری به امریکایی ها را داده بود، بوش هم انگار داشت شیروخط می کرد که اول بغدا د را بزند و یا تهران ، او حتم داشت که هر دو حکومت را سرنگون خواهد کرد.بالاخره پس از یک معادله پیجیده صدام حسین به بهانه« تولید سلاح کشتار جمعی» ، هدف دوم کاخ سفید قرار گرفت ، حکومت پوشالی صدام پس از چند روز در هم شکسته شد. در این جا بود که جمهوری اسلامی ایران بازی دو گانه ای را با امریکا اغار کرد، سقوط صدام ، موجب تقویت حکومت شیعه تهران و تضعیف ریاض سنی شد ؛ سنی های عراق که 13 در صد جمعیت عراق را تشکیل می دادند،با قدرت گیری کرد ها و شیعه ها به حاشیه رانده شده و به افراط گرایی کشیده شدند ؛ برخلاف افغانستان ، عراقی ها به تحریک ایران، نظامیان امریکایی مجبور شدند ؛ نیمه کاره، عراق را ترک کنند.پس از خروج غربی ها از عراق ، این کشور هر روز نا امن تر شد تا اینکه بهار عربی از راه رسید...این کامنت ادامه دار خواهد داست
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در تئوری قرار است چپ دمکرات ایران تفاوتهای اساسی با سوسیال دموکراسی داشته باشد. حالا در عمل هنوز معلوم نیست چه پیش آید. به نظر من بهتر بود به جای حزب جبهه چپ تشکیل میشد. که ممکن نشد. و عملا میرود که حزب بوجود آید. این هم مثبت است.
در مورد خاورمیانه و ایران، بله ، مسایل مورد اشاره مهم اند اما بر خورد با آنها نیاز به تشکل نوین دارد. که امید است این تشکل بزرگ چپ بتواند به آنها به پردازد.

پاسخ به مسایل خاورمیانه کلیدش در ایران است. حکومت ایران برود راه باز میشود.
در خود ایران سه تضاد دموکراسی-تبعیض- عدالت اجتماعی در بالا قرارگرفته اند که فکر میکنم تضاد اتنیکی یا تبعیض میرود که به تضاد عمده در جامعه تبدیل بشود. یعنی «تضاد توتالیتاریم و فدرالیسم».یا تمامیت گرایی و عدم تمرکز.

البته توجه به اینها کار حزب جدید است که در عین تلاش در سه عرصه و حتی مسئله ی خاورمیانه ، تضاد عمده ی جامعه و منطقه را درست تشخیص بدهد و سیاست خود را معین کند.

سیاست درست -اگر پیش گرفته شود- می تواند نسلهای جدید را جذب کند. در غیر این صورت امیدی به توجه آنها نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا آنطور که در زبان عامیانه مرسوم است ، اعضاء سازمانهای چریکی ، کارت عضویت داشتند ؟ یا اینکه فقط طبق مقررات سازمان بطور شفاهی و غیرقراردادی عضو بودند ؟ مرسی اگر جواب بدهید .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

سن متوسط تشكل «کوچک» چپ دمكرات ايران چيزي حدود ٦٠ تا ٦٥ سال مي باشد و با تأخيري 35 سأله پا به ميدان گذاشته است، سني كه بايد خاطرات بنويسد و سر شار از تجربه است .تجارب تلخ و شيرين بايد به نسل جوان ايران منتقل شود ، در اين زمينه ايا كاري صورت گرفته ؟ پاسخ مثبت است و اما نسل جوان علاقه اي به شنيدن سخنان و تجارب ما ندارد،.با اين حال ايران هم مثل هر كشور ديگري نيازمند چپ دمكرات مي باشد.اما چرا چپ دمكرات؟ايا بهتر نيست ان را به نام واقعي آش در اروپا، ،سوسيال دمكرات بناميم!شايد به اين خاطر كه سوسيال دمكراسي خود در غرب دچار بحران است و تفاوت هاي ان با احزاب راست هر روز كمتر مي شود

خاورميانه حاد ترين بحران تاريخي خود را پس از جنگ سرد مي گذارند، اختلافات اتنيكي و طبقاتي جاي خود را به جنگ هاي مذهبي شيعه و سني داده است،تروریسم داعشی پایگاه اجتماعی وسیعی دارد اسلام سلفی به تخم ریزی برای داعش در سطح جهانی مشغول است .وضعیت ایران بگونه ای دیگر است ؛ گفته می شود :«مرگِ قریب‌الوقوع خامنه‌ای، نظام و معماریِ قدرت در درون آن را با شکننده‌ترین بحران و تهدید موجودیتی‌اش در درازایِ سی‌وشش ساله‌یِ اخیر روبرو خواهد کرد. حتی قبل از افشای این راز نیز شاهد بالا گرفتن جنگ قدرت در درون نظام بوده‌ایم. با قطع شدن مفاصل قدرت در بیت آقای خامنه‌ای، دیگر مانعی در مقابل آشکار شدن جنگ قدرت نخواهد بود.» از سوی دیگر خواستهاي اتنيكي اما در ايران هر روز پر رنگ تر مي شود،تروريسم اسلام سني ابعاد ميليوني پيدا مي كند تا جايي كه غرب و أمريكا در پي اتحاد با اسلام شيعه در تقابل با اسلام سني و....است و اینکار را بسیار پیجیده و زیرکانه انجام می دهد بنظر من بجائ تشكيل حزب بهتر است ، ابتدأ تحلیل جدیدی از اوضاع بسیار پیجیده جهان ، قطب بندی ها ، بلوک بندی های منطقه ای و همینطور نيازهاي خاورميانه و ايران مجددا مورد بررسي قرار گيرد، ايران و غرب در آستانه توافق هسته اي قرار گرفته اند و در صورت تحقیق چنين توافقي اينده ايران و خاورميانه در 5 سال آتی دگرگون خواهد شد، خود را براي چنين رويداد مهمي إماده كنيم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا مسئولین و کسانی کە کامنتها را در این سایت کنترل میکنند قبول میکنند کە یک کامنت من را ساسنسور کردند یا نە ؟ چون من زمانی کە کامنت را نوشتم و کد را وارد کردم و سپس کلمەی ذخیرە را زدم کامنت فرستادە شود و مثل همیشە این پیام را گرفتم کە کامنتتان رسیدە و مسئولین ایران گلوبال بعد از کنترل کامنت آن را انتشار خواهند داد ولی با گذشت 2 روز این کامنت هیچ وقت اجازەی انتشار بە آن دادە نشد و مسئولین این سایت نگفتند کە بە چە دلیل آخرین کامنتی کە حاوی نظر بود منتشر نشد

نوشته شده توسط: Anonymous

خاطرۀ غمناکی رو نوشته اید. با اون عکس سیاه و سفید زیبا. یادش گرامی و روانش شاد.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

دوستان عزیز، بحث در مورد کشته شدن یک دختر به "صفحه شما" انتقال یافت.اگر مایل بودید می توانید این بحث را در آن صفحه ادامه دهید. با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا بحث در قاتلين اوزگه جان نيست،مسله اينجا مـرگ نوسينده بزرگ اهل تركيه ياشار كمال است،دوما شما كه اينقدر كه مطلع از اوضاع و احوال تركيه هستيد و سنگش را به سينه مى زنيد،بايد عكس هاى قاتلين اوزگه جان را كه با فيگور بوزقورد (نشانه پان توركيستهاى توركيه)ديده ايد اگر نديده ايد،به تركى بنويسيد قاتلين اوزگه جان،عكس بوزقورد نشان قاتلين را ببينيد و از تهمت زدن به پ پ ك عذر خواهى كنيد،البته ممكن است كه به هر فكرى و يا عقيده اى متعلق باشد ولى يقين است كه قتل شخصى و بر پايه تفكر و عقيده نيست،و بخاطر همين پ پ ك انقدر مترقى و معتقد به انسانيت است كه با توسل به اين عمل و عكس هاى بوزقورد نشان،اين عمل را به حزب پان توركيست منتسب نكرد و از كوبيدنش استفاده نكرد،و حالا شما ادعا مى كنيد كه قاتل هواخواه پ پ ك بوده؟
بابا جان مردم نان را دانه اى هزار تومان مصرف مى كنند،يعنى اينكه نمى تونى سر مردم را با فرار به

جلو شيره بماليد،اگر دنبال ايدولوژى عاملين مى گردى،پان توركيست بودند و اين در تمام عكسهاى منتشره معلوم بود،واست چند تا لينك مى زارم،هر چند كه نمى خواستم درگير اين دعواى ارتجاعى بشوم،اما زياد جلو امديد و براى رو كم كنى لازم است.
http://haber.sol.org.tr/turkiye/ozgecanin-katili-ulkucu-107744
http://www.ensonhaber.com/mhpnin-gazetesi-ozgecani-ulkucu-yapti-2015-02-17.html

http://www.haberler.com/ozgecan-in-katil-zanlisindan-dikkat-ceken-6966694-haberi/
نوشته شده توسط: Anonymous

میگویند اسباب خانه به صاحب خانه میبرد. تایپ کردن منهم به خودم برده است peerppz !!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب وثیق از شیفتگان دمکراسی مشارکتی و بی واسطه میباشند و چون چنین چیزی در عمل قابل انجام نیست, برای انجام آن " البته، نافی دموکراسی نمایندگی نیست،..." و اگر اینها نتیجه مطلوب را نداد " تظاهرات خیابانی، نافرمانی مدنی، اعتصاب عمومی، اشغال میدان، قیام و انقلاب... اشکال مختلف آن را " باید به میدان آورد. تمام اینها بنحوی در جوامع مختلف جهانی تجربه شده و به نتیجه نرسیده است. مثلا در آمریکا قرار بود که نمایندگان کار و کاسبی خود را داشته و فقط چند ماهی را صرف قانونگزاری نمایند. امروز نه تنها محدودیتی برای مدت خدمت آنها وجود ندارد بلکه گاهی در خانواده هم باقی میماند. و این بر میگردد به این مساله اصلی که تمام فلاسفه و اندیشمندان سیستم های حکومتی یک مساله مهم را از نظر انداخته اند و آن شناخت روان انسان و به ویژه شناخت حرص و راه کنترل آنست. حرص مانند آب از واجبات زندگی ست ولی زیادی آن موجب

مسمومیت و فقدان آن موجب مرگ میگردد. زیادی حرص موجب مسمومیت " سرمایه داری " و فقدان آن موجب مرگ " کمونیسم" است . شاید پیر خرابات فرمول را یافته ولی عملی کردن آن احتمالا غیر ممکن است که " به فتوای خرد حرص به زندان کردم ".نمی فرمایند " کشتم " چون وجود آن لازم است و باید آنرا کنترل و به زندان کرد, چه جوری؟ خدا میداند.
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار خوب، حق با شماست و منظورتان این بوده است که راننده سمپات پ ک ک بوده. ولی بالاخره شما از کدام قتل صحبت می کنید؟ موردی که من گفتم، یا مورد دیگری بوده؟ به علاوه، عزیز من، شما اگر می خواهید پ ک ک را نقد کنید، راههای بهتری هم هست تا اینکه بخواهید گودرز را به شقایق ربط دهید. مورد دیگری را من آوردم که در کانالهای تلویزیونی ترکیه بسیار رویش بحث شد و قاتل هم طرفدار پ ک ک نبود. ضمنا، سریالهای عموما آبگوشتی ساخت ترکیه ربطی به ادبیات غنی ترکیه ندارد. این سریالها عوامانه و مورد پسند عوام هستند عموما. همچنانکه مردم فیلم هندی هم زیاد می بینند. ولی فیلمهای چاخان هندی ربطی به ادبیات غنی هند ندارد. هنر بالیوود یا سریال سازان ترکیه فقط این بوده که ذائقه مردم عوام را خوب تشخیص داده اند و متناسب با آن تولیداتی را عرضه می کنند. باز تاکید می شود که از در هم آمیختن دوغ و دوشاب بپرهیزید.