Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

سانسور و حذف نکتید لطفا
جناب منصور که این خبر را از دویچه وله گذاشتی چرا شما خبرهای قتل عام فاجعه آمیز مسلمانان این سوی ارس و آن سوی ارس توسط ارامنه را در ایران گلوبال نمیزاری
تبعیض تا این حد ؟
قتل عام جیلولوق ، قتل عام باکو، قتل عام خوجالی . . .. چرا اینا را بازگو نمی کنید ؟
تلاش های ضدترکی ارامنه در حالی است که سه سال پس از از تاریخ 1915 که ارمنی ها معتقدند که در آن تاریخ امپراطوری عثمانی بر علیه آنان دست به نسل کشی زده است، خود ارامنه یکی از بزرگترین نسل کشی های تاریخ سده بیستم را بر علیه ترک های آذربایجان انجام دادند.

این نسل کشی بدین صورت روی داد که پس از آنکه داشناک های ارامنه در سال 1918 حکومت را بدست آوردند به رهبری ستپان شائومیان در ماه های مارس و آوریل در شهرهای باکو، شاماخی و برخی شهرهای دیگر آذربایجان هزاران نفر از مردم بیگناه آذربایجان را بطور وحشییانه قتل عام کردند.

تلاش های ضدترکی ارامنه در حالی است که سه سال پس از از تاریخ 1915 که ارمنی ها معتقدند که در آن تاریخ امپراطوری عثمانی بر علیه آنان دست به نسل کشی زده است، خود ارامنه یکی از بزرگترین نسل کشی های تاریخ سده بیستم را بر علیه ترک های آذربایجان انجام دادند.

این نسل کشی بدین صورت روی داد که پس از آنکه داشناک های ارامنه در سال 1918 حکومت را بدست آوردند به رهبری ستپان شائومیان در ماه های مارس و آوریل در شهرهای باکو، شاماخی و برخی شهرهای دیگر آذربایجان هزاران نفر از مردم بیگناه آذربایجان را بطور وحشییانه قتل عام کردند. در آن هنگام حکومت عثمانی ترکیه ضمن ارائه کمکهای خود به آذربایجان از گسترش این حادثه جلوگیری کرد. این حادثه یکی از دهشتناکترین فاجعه های جهانی در قرن بیستم بوده است. ارامنه با اقدام این حادثه، دست خود را به خون آذربایجانیان آلوده کردند.

ارامنه جنایتکار همچنین در باکو در تاریخ 30 ام ماه مارس 1918 یعنی در خلال دو روز 17 هزار انسان بی دفاع را که اکثریت آنها را زنان و کودکان و سالمندان تشکیل می داد به قتل رساندند.

نسل كشی مردم آذربایجان توسط ارامنه افراطی با كمك ارتش روسیه در شهر قوبا در سال 1918 در جهت ایجاد رویای ارمنستان بزرگ از جنوب روسیه تا قسمت هایی از آذربایجان جنوبی و تا نزدیکی های آنكارا روی داد. در تركیه پان ارمنیستهای داشناک از مسلمان تا یهودی حتی مسیحی های قوبا رانیز با وحشیانه ترین شكل به قتل رساندند.

این نسل کشی ها از سوی ارامنه در آذربایجان جنوبی نیز با هدف فوق و به طور همزمان روی داد. درمارس سال 1918 مصادف با اسفند 1297 با همکاری سربازان روسيه و انگليس شروع به قتل عام در شهرهای اورمیه، خوی، سلماس و ماکو نمودند.

همچنین ارامنه جنایتکار، در نخستین سال های دهه نود میلادی نیز در جریان مناقشه قره باغ، با حمایت های مالی و نظامی حکومت شیعه ایران و روسیه، جنایت های فراوانی بر علیه ترک های آذربایجان به خصوص در خوجالی مرتکب شدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

احد موعلیم،نه قده راوتوپیا؟ به قول فارسلارنه قده رآرمان خواهی؟آی کیشی دآی بس دییر؟آتا بابا دئمیش کن بیر گولونن یاز اولماز.تکی بیر یونانداسولچولارین ایش اوسته گلمه گینن دونیا سوسیالیست اولمادی کی،سن بو قده ر هیجانلان میسان عزیز قارداش.البته فیکر ائله مه کی من ضد سوسیالیتم.سوسیالیسم واجتیماعی عدالت منیمده اوره ک آرزومدی.آنجاق کئچمیشده اولان فیکرلرینن واو یوللارینان عملده ده گوردوق کی اولمادی.یئنی فیکیرلر ویئنی یوللار آختارمالیق.گئنده به قول فارسلار"باید طرحی نو در انداخت"نهایت منیم عزیز بویوک قارداشیم احد موعلیم سوزومون سونو واصلی بو کی هله بیزیم اوز خاقیمیز یعنی آذربایجان خالقی یونانلاردا ن چوخ تاپداق التیندا واسیمیلاسیون سببیندن محو اولماق اوزره دیلر.منجه هله لیک اوز خاقیمیزین وضعیتی اورژانسیلیقدی،اونا فیکیر لشمه لییق.
ترجمه فارسی
استاد احد عزیز،چقدر اوتوپیا؟چقدر به قول فارس هاچقدرآرمان

خواهی؟مرد دیگر بس نیست.به قول مثل معروف با یک گل بهار نه میشه.با پیروزی سوسیالیستها در یونان که گل دنیا به سوسیایسم نه رفت که شما اینقدر هیجان زده شده ای.برادر عزیز فکر نکن که من یک فرد ضد سوسیالیست هستم.سوسیالیسم وعدالت اجتماعی از ته دل آرزوی قلبی من هم هست.آما با فکرها وشیوه های گذشته که در عمل هم ثابت شد نمی توان به ان خواسته ها رسید.باید با تفکرات جدید وبا جستجویراه های نوین در پی این امر بود.یا به قول فارسها"باید طرحی نو در انداخت".
برادر عزیز و بزرگوارمن استاد احد عزیز،نهایت سخن وعرض بنده اینکه خلق خودمان یعنی خلق آذربایجان از خلق یونان خیلی بیشتر تحت ظلم وستم است علاوه برآن به جهت سیاست هایآسیمیلاسیون حکومت مرکزی در آستانه نابودی قرار گرفته است. نه نظر می رسد که فعلا وضعیت خاق خودمان اورژانسیتر از هر چیزی است.باید در فکر خلق خودمان هم باشیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

ممکن است کسی بپرسد وقتی کاملا مسلم است که توهم بازگشت چپ ( به بهانه حزب چپ یونانی موتلف فاشیست های دست راستی یونان و یا رفیق اسپانیایی آنها ) هم مثل توهم مارکسیست ها در مورد فروپاشی سرمایه داری جهانی امریکا و در مقابل آلزایمر چپ در مورد واقعیت فروپاشی شوروی و زانو زدن و دنده عقب گرفتن کاسترو و تبدیل شدن چین به دلقک شبه سرمایه داری دولتمردان سابق ( شتر گاو پلنگ ) و پدیده نفتی - استالینیستی - ارتدکس پوتین به زودی در هم خواهد شکست
چرا من به خودم زحمت میدهم که به مهرداد درویش پور و ناصر کاخ ساز و ستاد امنیتی - توده ای ها در اخبار روز اصرار کنم که بیدار شوید و این تخدیر مارکسیستی را به جان روشنفکران ایران دوباره نیندازید؟

مشکل من با این توهم تاریخی چپ چیست ؟
چپی که تاریخ قلا بی مینویسد , . همه چیز را بنا بر توهمات صد با ر باطل شده خود به مدد سانسور و ترور شخصیت و ترور فکری دیگران و با کمک گرفتن ا زحباب های قدرت های فلا شی به مغز روشنفکران اخته ایرانی میریزد و سیا ستمداران قدرت طلب و ماکیاولیستی سیاست ندیده ایرانی را تحت تاثیر منفی خود قرار میدهد شوره زار بزرگی است به بزرگی کویر لوت و نمک که سالها است در ان جز خارهای روسی انهم برای بهره برداری روس ها چیزی زاییده نمی شود
شما دقت کنید مهرداد و ناصر و رئیس دانا و بقیه چپ ها ( از تهران تا پاریس و سوئد و امریکا ) حتا حاضر نیستند یک مقاله در مورد کوبا و کاسترو بنویسند و آنرا تحلیل کنند
حتا از فکر کردن به ان میترسند
حتااز نگاه کردن دوباره به ان وحشت دارند
اینها مثل کودکی پدر و مادر از دست داده به مکیدن انگشتان خود با خیال های یونانی و اسپانیایی به گوشه ای خزیده و در باور بر باد رفته سیاه کلی - استالینیستی خود مات و مبهوت مانده اند
دیروز اینها خیال فروپاشی امریکا و سرمایه داری جهانی را در اخبار روز و رسانه های زنجیره ای مارکسیستی روسی در بوق کرده بودند . داستانهای خیالی می ساختند از بازگشت دوباره غرب به خرید کتابهای مارکس !
در ایران و خاورمیانه و فلک زده های به تقصیر دیگر در جنوب امریکا, احمدی نژادها و چاوزها و حماس ها و حزب الله ها و کردها و ... و در روسیه و چین شبه سرمایه داران نفتی - کارگر مفت ( برده داری مدرن ) , زرنگ های به جا مانده ا ز ک گ ب و سیستم امنیتی مائو مشغول استفاده از این توهم به نفع تثبیت و ترویج نظامهای توتالیتر خود بودند و تخریب زیر بناهای اقتصادی و ساختار امنیتی فرهنگی ملت خود برا ی کسب مشتی دلار بیشتر .
مشکل من با چپ نیروی تخدیری ان در عقب مانده نگه داشتن مملکت ما و منطقه از قافله تمدنی است که شرق آسیا با سرعت به دنبال غرب روان است . کره جنوبی , سامسونگ , هوندایی , میکرو چیپ های تایوانی , سویس شرق سنگاپور , ....
مشکل من با چپ زمینه سازی و میدان عمل دادن آنها به نیروهای تاریکی است . دیکتاتورهای فاشیست و فاسد و دولت های پوپولیست بیسوادان و احمق ها و کسانی که به نام امنیت و مبارزات توهمی با این گروه و ان گروه در اصل مردم خود را کشتار میکنند و کشور خود را تخریب .
مشکل من با چپ این است که آنها حزب توده , موسوی , علی لاریجانی , بهزاد نبوی , خمینی , پوتین , تروریست های شرق اوکراین و سازمانهای تروریستی کرد و صدام و اسد و قذافی و نصر را میفهمند اما با دموکراسی غربی سر جنگ و با مصدق و بازرگان و شاه و بنی صدر سر ناسازگاری دارند .
نوشته شده توسط: Anonymous

خامنه ای هم به روسیه خواهد پیوست و شانگهای به توهم فروپاشی سرمایه داری و امریکا و دلداری های این چپ های روسی به او که اگر چه پوتین بازنده است و کاسترو مال باخته و آرژانتین در چنگال نیروهای فاسد امنیتی ورشکسته شده و ونزوئلا به مصیبت عظما گرفتار شده , اما سوسو ی امید از خرابه های اقتصادی یونان و ورشکسته ترین های اروپا مثل اسپانیا به چشم میخورد
اینها نمی خواهند بگذارند امپراطوری فساد در ج ا حتا برا ی لحظه ای فکر کند که ممکن است راه دیگری هم باشد
من چپ ستیز نیستم . این کارنامه چپ است در ایران که چنین تباهی می آفریند .

نوشته شده توسط: دکتر مهرداد درویش پور

کیانوش جان. دقت در گفته های یکدیگر یاری می رساند که بحث از پلمیک های نه چندان ارزشمند به گفتگوی عمیق تری سوق پیدا کند. یک دلیل آن که معمولا به بسیاری از اظهار نظرها نمی پردازم، کم وکیف انان است. بهرو من مدتها پیش در نوشته هایم از "ابرهای سیاه بر فراز پایان تاریخ " سخن گفتم نه امروز و به دلیل پشرفت چپ در یونان و اسپانیا! مدتها است که رشد راسیسم در غرب، اسلام گرایی در خاورمیانه و شمال آفریقا و مدل چینی توسعه اقتصادی همراه با دیکتاتوری را که هیچ نشانه ای از تغییر درآن نیست، را جلوه هایی از واقعیت قرن حاضر که خوش بینی تئوری پایان تاریخ که جوهره آن اعلام پیروزی لیبرالیسم است، را نتیجه گرفته ام. پیشروی های نوین چپ اروپا تنها فاکتور نوینی است که به بحث پیشین اضافه باید کرد. دقیقا هم نمی فهم ایراد این بحث را درچه می بینید. اهمیت دمکراسی اروپایی؟ مگر کسی منکر آن است؟ شاد باشید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«درمان درست» عزیز،
ممنون از زحمتهای شما. نقد و ظنز زیبایی نوشتید.
« آقای نظری راسیونال» شاید دیگر نتواند از زیر این بارگرانی که بر دوشش گذاشتید کمر راست کند.
امیدوارم باز هم بنویسید و سایت را از نوشته های خود محروم نکنید.
سلامت و خرم باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

دراغلب مصاحبه های نخست وزیر جدید یونان آقای " آلکسی تسیپراس" در مورد قرضهای سنگین و کمر شکن یونان که به مرز نجومی 350.000.000.000 یورو میرسد، بی آنکه به محتوای برنامه سوسیالیستی و رفرم و بازسازی اقتصادی خود اشاره ای بکند، و تعریف مدونی از سیستم اقتصادی خود و برنامه هایش در خصوص اینکه چگونه و به چه طریقی میخواهد اقتصاد را باز سازی بکند، بدست بدهد، گفته است؛ که وی خواهان آنست که اتحادیه اروپا از بخشی از این مبالغ هنگفت صرفنظر نماید. در جواب او رهبران اتحادیه اروپا و رئیس روسای بانکها و سیاستمداران اروپائی با این درخواست مخالفت کرده و گفته اند که این مبالغ هنگفت که اتحادیه اروپا به یونان، بصورت وام با بهره تقریبا چهارده درصد داده است، در واقع متلق به شهروندان اروپا، و پس اندازهای شخصی مردم است، که بانکهای اروپائی بصورت وام، با چهاده درصد بهره، به دولت و بانکهای یونان

واگذار کرده اند. و دول اروپائی و در راس آن دولت آلمان نیز ضمانت اجرائی، و باز پس گرداندن وامهای داده شده را برعهده دارند. از چهارده درصد سودی که از دادن چنین وامی به دولت یونان نصیب بانکهای اروپائی میشود، سه یا چهار درصد آن به صاحبان سرمایه های کوچک، که در بانکها به صورت حساب شخصی پس انداز دارند، داده میشود، و تقریبا ده در صد آن، در آمد بانکها محسوب میشود. در مصاحبه های اخیر دولت مداران و مخصوصا سیاستمداران دولت آلمان، به تکرار شنیده شد که آنان از هر گونه انصراف از تمامی، و یا بخشی از وامهای داده شده به یونان بشدت مخالفند، و اظهار داشتند، که این پول، مال مردم است، که از طریق بانکها به کشور یونان وام داده شده اند. و در صورت انصراف از چنین مبالغ هنگفتی بخش قابل ملاحظه ای از پس انداز و سرمایه های خصوصی مردم برباد میرود! اکنون جهان با کنجکاوی تمام منتظراست که ببیند، که آقای تسیپروس نخست وزیرجدید یونان چگونه میخواهد، با برنامه های کمونیستی، و یا سوسیالیستی خود به این معضل اقتصادی فایق آید، و کدام قوانین و معیاری را برای تنظیم معادلات اقتصادی، دررابطه با مکانیزم سود و سرمایه بانکها، برای بهبود وضع رفاهی مردم یونان به مرحله اجرا در بیاورد؟ آیا ایشان دارای چنین مکانیزم اقتصادی ـ صنعتی، و پشتوانه مالی که او را از این منجلاب اقتصادی بیرون بکشد را دارا هستند؟، و آیا صبر مردم تا دراز مدت با او همراه خواهد بود؟ یا اینکه او نیزمثل حاشیه نویسان سوسیالیسم واقعا موجود روسی، که هنوزهم ازآن دست بردار نیستند، و عده ای نیز آن را مثل رفیق پوتین!، برای خود مشغله، و تکیه کلام کرده، به بهانه شعارکمونیسم، در واقع ناسیونال ـ سوسیالیسم روسی را تبلیغ میکنند، آیا او نیز مثل آنان تحت پوشش سوسیالیسم واقعا موجود روسی! به رفیق پوتین، روی خواهد آورد؟ و یا تحت لعاب چپ! تسلیم بانکهای سرمایه خواهد شد؟ و این سئوالی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

"اولا، شهین غلط میکند با هفت جد و آبادش که مخالفت کند! این فامیل ننه ات من را جلوی تو یک الف بچه هم سرشکسته کرده است. نمی دانم شوهر قحطی بود یا چی که رفت و با آن مردک ترک تبار، جعفر، ازدواج کرد. ثانیا اکبر آقا می تواند به کوههای اورال و آلتای برود و همان جا دکان باز کند. ثالثا تو باید بدانی که در دموکراسی آینده ایران، برای آراء مردم معیارهایی وجود خواهد داشت. معیار اصلی ما درجه بندی ایرانیت خواهد بود. مثلا ما زاگرس نشینان لر و بختیاری در درجه اول ایرانیت قرار داریم. چون تبارمان دست نخورده است و آریایی اصیل هستیم چرا که اجداد هخامنشی ما پس از ورود به فلات ایران، به سمت غرب و شمال غرب حرکت کردند.

به لباس روستاییهای ما که نگاه بکنی، عینا انگار لباس کوروش هخامنشی را در آورده اند و تنشان کرده اند. تبار ما خدای نکرده، ربطی به تیمور و چنگیز ندارد؛ برعکس به کوروش و داریوش و آناهیتا میرسد. بعد از ما کردها قرار دارند. آنها نیز مثل ما آریایی اصیل هستند. اما از آن دسته آریاییها هستند که هیچ وقت صلاح کارشان را نفهمیده اند. پس در رتبه ی دوم قرار دارند چون صلاح نیست آدم یک همچو جماعتی را جلو جلو بفرستد و کار دست خودش بدهد. به همین ترتیب، ایرانیان فلات مرکزی و آخر از همه تهران قرار دارند. چرا که اینها اصالت تبارشان نامشخص می باشد و به علاوه عمری در مرکز فساد سیاسی قاجار و سید علی خامنه ای ترک تبار به سر برده اند و بیشترشان در خدمت منافع ترک تباری قراردارند. از این رو در آخرین مراتب ایرانیت قرار می گیرند. ترک تباران و عرب تباران دو قوم مهاجم و مهاجر بیش نیستند و لذا حقی برای اظهار نظر نخواهند داشت. من به کمک آقای نظری برای ارزش آرای نظام دموکراتیک آینده ی ایران جدولی تهیه کرده ایم که خلاصه اش این جوری است: رای هر لر و بختیاری معادل همان یک رای، رای هر کرد معادل 0.5 رای، رای ایرانیان فلات مرکزی 0.2 رای و تهرانیها 0.1 رای خواهد بود. و این راه حل و طبقه بندی بر اساس ایرانیت، راه حلی کاملا مدرن و پروسه ای راسیونال، مطابق با دانش و دانستنیها و منطبق با نرمها و نیازهای جهان کنونی و آینده می باشد."
بدین ترتیب و نظر به پاسخ راسیونال، خردگرایانه، علمی، مبسوط و جامع آقاجان، ما نتیجه می گیریم که تفاوت فرهنگ عشیره ای و تربیت قبیله ای ترک تباران با ما آیاییهای اصیل، مانع از پیاده شدن دموکراسی در ایران و عامل گسترش و رشد بنیادگرایی، افراط گرایی، دزدی، ارتشا، فساد و خلاصه همه ی چیزهای بد و زیان ده دیگر می باشد. فلذا و عنایت به این که دیگر همزیستی با چنین قوم و تباری غیر ممکن گشته است و با توجه به این که "چو ایران مباشد تن من مباد"، ما تصمیم گرفته ایم برای اخراج ترک تباران و پیاده کردن دموکراسی در ایران به سهم کوچک خود نقشی ایفا نماییم. لذا ما قصد داریم به همراهی جوانان محل، گروههای جوانان آریایی تشکیل دهیم و اندیشه ایرانیت را گسترش دهیم. ما تا دیروز اگر با علی دریانی (پسر اکبر آقای دریانی) دوست و همشاگردی بودیم، امروز پی به اشتباه خود برده و فهمیده ایم که ترک تباران همواره به دنبال منافع خود و خیانت به ایران و ایرانیت هستند و قصد دارند تا فرهنگ و تاریخ ما را دگرگون و زیر و رو سازند. لذا و به این جهت ما قصد داریم علی را در مدرسه و محله آن قدر اذیت بنماییم تا اکبر آقا-اینها خودش جمع کنند و به اورال و آلتای بروند. آتشی در حال افروخته شدن است و ما نیز می خواهیم در این آتش که ایران را دموکراتیک و پیشرفته خواهد کرد نقشی کوچک داشته باشیم. چون ما نمی خواهیم دیگر موجب سرشکستگی آقاجان و ننه جان و خان داداشمان را فراهم نماییم. بلکه می خواهیم تا آنها به ما افتخار کنند.
این بود انشای من.
نوشته شده توسط: Anonymous

جواب سوال 7:
البته بر همگان واضح و مبرهن است که ما به سبب صغر سن نمی دانستیم دموکراسی چیست. فلذا تصمیم گرفتیم از یک بزرگتر درباره معنای آن مشورت بخواهیم. و از آن جا که ما از کار بد دفعه قبلمان و مشورت خواستن از افراد ناباب حسابی پشیمان و متنبه شده بودیم، این بار صبر کردیم تا آقاجانمان از سر کار برگردد و بعد از این که دستش را ماچ کردیم و ماجرای پریروز را از دلش در آوردیم، در مورد سوال 7 از ایشان راهنمایی خواستیم. آقاجانمان در جواب گفت:

"پسرم؛ دموکراسی به زبان ساده، یعنی این که به رای و نظر مردم احترام گذاشته شود و تصمیمات بر اساس آرای اکثریت گرفته شود. دموکراسی چیز بسیار خوبی است و باعث پیشرفت کشورها می شود. چرا که در نظامهای دموکراتیک، فقیر و غنی، زن و مرد، پیر و جوان به یک اندازه در سرنوشت خود و کشور خود مشارکت می نمایند و این طوری جلوی دیکتاتوری گرفته می شود. اما امروزه در ایران دموکراسی وجود ندارد چون ترک تباران به رهبری سید علی خامنه ای ترک تبار و بخشی از ایرانیان فلات مرکزی که تبارشان نامعلوم است و در خدمت منافع ترک تباری و شیعه گری هستند، به خاطر نفع خود، نمی گذارند دموکراسی در ایران به وجود آید. اینها در اروپا هم یا مسجد می سازند یا خجالت نکشیده و زبان شفاهی و فاقد خط ترکی را بلند بلند صحبت می کنند و باعث نفرت همگان می شوند. به همین سبب اگر ما دموکراسی می خواهیم، باید همه ترک تباران را شناسایی کرده و در دو استان آذربایجان شرقی و اردبیل جمع کنیم چون چنین قوم و تباری به سبب تربیت عشیره ای و قبیله ای هرگز توان دست یابی به دموکراسی را نداشته و ندارد و نخواهد داشت. بعد می توانیم آنها را با ایرانیان کرد ترکیه معاوضه کنیم که ظرفیت بالایی برای پذیرش دموکراسی دارند. و این راه حلی آینده نگرانه، راسیونال، سکولار و خردگرایانه است که بیش از همه به نفع خود ترک تباران تمام خواهد شد. حالا متوجه شدی دموکراسی چیست پسرم؟"
من در جواب سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم چرا که نمی خواستم حادثه ی شب پیش تکرار شود و باز شب در زیرزمین بخوابم. لیکن آقاجان که از سکوت من تعجب کرده بود، پرسید: "چرا چیزی نمی گویی عزیزم؟ نکند متوجه نشدی و من باز باید توضیح بدهم؟"
من در جواب گفتم: "چرا آقاجان و ممنون از توضیحاتتان. اما پرسشی برایم پیش آمده است که می ترسم سؤال کنم. چون نگرانم هستم که شما نیز مانند خان داداش خشمگین شوید."
آقاجان قول داد که عصبانی نشود و لذا من پرسیدم: "خوب، اگر در دموکراسی نظر همه ی مردم پرسیده می شود، یقینا ترک تباران با این که در دو استان اردبیل و آذربایجان شرقی جمع آوری شوند و حق بیرون رفتن ازآن جاها را نداشته باشند یا با کردها معاوضه شوند، مخالفت خواهند کرد. مثلا همین اکبر آقا، بقال سر کوچه، مغازه و کار و بارش را ول کند کجا برود؟ به علاوه، مثلا شهین خانم – دختر عمه ی ننه جان - که آریایی اصیل زاگرس نشین است، با این که شوهرش جعفر آقا که ترک تبار است را زورکی ببرند اردبیل، حتما مخالفت خواهد کرد."
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان که من حین گفتن سخنان فوق الذکر، زیر چشمی آقاجان را می پاییدم و چون کم کم متوجه تغییر چهره اش می شدم، خودم را آماده جاخالی دادن توگوشی احتمالی و فرار به سمت کوچه میکردم. ولی آقا جان به قول خود وفادار ماند. فلذا زورکی هم که شده، خونسردی خود را کاملا حفظ نموده، گفت:
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی، حتی اگر این جناب دکتر با ایده شکست تئوری ( پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما ) پیروزی چپ را نتیجه بگیرند با یک سوال ساده اساس تفکر ایشون چون کاخی شنی‌ فرو میریزد، در همان آغاز بحث، ایشون می‌‌فرمایند ( راست افراطی تنها به یمن پیش روی چپ به عقب رانده شده است )، اگر چنین است چرا در روسیه، بعد از ۷۰ سال حکومت کمونیست ها، مهاجر ستیزی بیداد می‌کند؟ چرا همین روسیه که در تضاد با غرب قرار گرفته، هر دو ۲ ( گروه‌های چپ و راست افراطی را ) در اروپا حمایت می‌کند؟ جناب دکتر قدرت گیری چپ‌ها در یونان و اسپانیا را یک ( برههٔ تاریخی ) قلمداد میکنند ولی‌ در همان زمان، فروپاشی ( کوبا و ونزوئلا ) را بعد یک دوره طولانی ( رفوزه شد‌گی ) نادیده میگیرند، از کی‌ ( خوک آزمایشگاهی ) به بلوغ رسیده را ول میکنند و بچه خوک تولد شده ( غیر آزمایشگاهی )را به عنوان ابزار تحقیق، مورد بررسی قرار میدهند؟ در

در مورد نظریه فوکویاما نیز،ذکر چند نکته اساسی‌ است ، بعد از ( جنبش وال استریت ) حزب ( تی‌ پارتی ) در آمریکا به طرز عجیبی‌ قدرتمند شده، در حالیکه هیچ اثری از فعالان جنبش وال استریت ) نیست، بر خلاف نظریه فوکویاما، ناا برابری در جوامع سوشیال دموکراسی افزایش یافته، شیفت قدرت به سوی چین است، چین هیچ شباهتی به سوشیال دموکراسی غربی ندارد بلکه نقط مقابل آن است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

4)

مگسان زهرآگین، برگرد عسل نفت وز-وز کردند
و رویاهای پلیدشان را با شهوت بارگی « دنیا و آخرت» نامیدند
و با طناب دار و گلوله جانهای بیشماری را خاموش کردند.
مار و رطیل شدند و زالو. افتادند برجان مردم .

فرومایگان را گریزی نیست .عذابی هولناک خواهند داشت.

کلمات میدانند چگونه با آذرخش سخن گویند
و سرها با طناب دار. و سینه ها با گلوله.
وای به روزی که آتش برجهد.

آیا در انبان تان جز خاکستر چیزی برجای خواهد ماند؟
قربانیان دار و گلوله از گورها برنخواهند خاست؟
به کدامین سوراخ موش توانید خزید؟

ستمگران را سرنوشتی شوم در انتظار است!

سوگند به رودخانه ها و دریاچه ها یی که خشکاندید
سوگند به سرهای بالای دار و سینه های سوراخ
سوگند به زلفهای خونین دختران و پسران
سوگند به اشک یتیمان
شما را از نابودی گریزی نیست
و عذابی عظیم در انتظاراست.
وای به روزی که آذرخش برجهد!

چنین گفت ارانی ، آن کمونیست پیر
با مردم خویش.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوبار خواندمش. نوشتار خوبیه. یادگرفتنی. درست سر خط. بدون حاشیه روی.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

عنوان مقاله نشان مي دهد كه نويسنده مي خواهد دو موضوع را هم زمان به بحث بگذارد:يكي شكست نظريه فوكوياما و ديگري پيروزي چپ ها در يونان...بعبارت ديگر مهرداد سعي كرد كه از پيروزي چپ ها ،شكست نظريه فوكوياما را نتيجه بگيرد، در حالي كه براي رد و نقد يك نظريه ، به فاكت ها و بررسي هاي بيشتري نياز است دوم در يونان ويا شايد در ديگر كشور هاي اروپايي ، كمونيست ها ويا چپ هاي دمكرات بتوانندبه قدرت برسند- كه اين خود نشأن ظرفيت دمكراسي اروپايي است و نه بر عكس-

سؤال اينجاست كه ايا چپ هاي يونان ،راه حل ها و الترناتيو غير سر مايه داري و يا سوسياليستي در اختيار دارند و يا با همان سيستم و أصول سر مايه داري مي خواهند.كشورشان را نجات دهند ؟ اكر پاسخ مثبت است ، لطفا بطور مشخص راه حل انها را در اينجا بنويسيد ،وگر نه با جو گير شدن و شعار دادن و احكام كلي صادر نمودند، كمكي به بحث نمي كند
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

3)

گوش فرا دهید ای جانهای کپک زده !
ای روانهای سیاه، که ذغال بسی از شما روشن تر است:
روز که از راه فرا میرسد شب سایه ی شوم خود را بر می چیند.

گرسنگی با نان رخت برمی بندد
میمون تقلید می کند، انسان می انذیشد
مگر میمونید که مقلد دستاربندانید؟

کفالت همزاد ضغارت است
دنبال کفیل میگردید؟ ضغیرید!
تاکی میخواهید در صغارت خود غرق شوید؟
آفتاب برلب بام است.

یاوه های دستاربندان را حکمت میدانید، که بوی کپک میدهند؟
یا عمله ی فرومایگانید که اباطیل می سرایید؛
و بر سر سفره یشان عاروق می زنید؟
تا کی میخواهید کارد بر گلوی خرد خویش نهید؟
شما را از مرداب رهایی نیست. سرنوشت شومی در انتظار شماست.

سیاهی تان قد کشیده و چشمانتان چون ارزن کوچک شده است
از بس که نان بی چیزان، ربوده اید.
دهانتان کف کرده از دروغهاییان .
در ستایش دستاربندان، شما را بت پرستی مبارک باد!

و خاکستر پرستشگاههایتان، در آذرخشی هولناک
که خواهد افتاد؛ و شما را هیچ گریزی از آن نیست!

گوش فرا دهید ای جانهای کپک زده !
ای روانهای سیاه، که ذغال بسی از شما روشن تر است:
«عمو اوغلو» به خوی آمد.
قانون گذاشت که شکم کودکان یتیم سیر شود.
زنده باد عمواوغلوی نازنینم !

چنین گفت مردم خوی، با حیدر عمو اوغلو
آن کمونیست پیر
به هنگام آزادی شهر.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و تشکر
مقدمه خیلی موجز ولی گویا و خیلی به جای شما ،شرایط زمان را تا حدود زیادی روشن کرده و اصل مطلب هم با ارجاعات خوب و مربوط به درک واقعی از آن اوضاع کمک میکند ولی جای چیزی خالیست ،چرا این دوره که مشخصا ،میتواند بخشی از دوره گذار تسلط امریکا به جای انگلیس قلمداد شده و در آن راستا بررسی شود ،هیچ اشاره و روشنگری در رابطه با خودداری انگلیس از مقاومت در برابر این تغییر در ساختار قدرت که به ضرر انگلیس بوده ،دیده نمیشود ؟! چرا انگلیس فقط در کناری به تماشای تحلیل نفوذ و قدرت سیاسی اجتماعی خود در ایران به نفع آمریکا می ایستد و علیرغم داشتن مناسبات تاریخی با بسیاری از افراد تاثیر گذار آنزمان ،هیچ تلاشی در جهت سنگ اندازی و سابوتاژ علیه این تغییر نامطلوب نمیکند ؟اگرچه بی شک نقشی که مرحوم مشکوک علم در این قضیه دارد و اعتراضات بسیار انساندوستانه آن سه نماینده مذکور پارلمان علیه اعدام

ناجوانمردانه آن شهید توسط رژیم خونخوار ،جانی ،پلید، امریکایی و از این قبیل ! پهلوی، به هیچ روی کوچکترین نشانه ای از مقاصد و نیات باطنی انگلیس در کل ماجرا به دست محقق نمیدهد ولی پاسخی هم به سوال بالا به هم نمیرساند !
خلاصه کنم که: چشم سایل به دست فرایافته های محقق دوخته شده تا از این کلاف سر در گم ،سری به در آرد و ایکاش که تاریخنویس ویا روشنگر مسایل تاریخی سعی کند که به سادگی از کنار فاکتها یا سوالاتی از این دست به راحتی نگذرد. از سویی میگوییم که آن شهید انگیزه مالی و ملکی به جهادش نکشانده بوده و از دگر سو اشاره میکنیم که وعده هایی( راکه هرگز محقق نشد !) عامل آزار و دلچرکینی وی شده بود . اگرچه بازگویی اینهمه را من از امانتداری و صداقت نویسنده میبینم ولی برای اثبات بی نظری مالی ،ملکی آن شهید چندان وزینش نمییابم .
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
روس فیل انگلو فیل امریک فیل !
البته زغال خوب (همین بچه فیلهای وطنی!)هم بی تاثیر نبود .
با ارادت و تشکر از همت والا و قلم پر محتوی و جذابتان .
نادر
نوشته شده توسط: دکتر مهرداد درویش پور

به نظرم خوب است چپ ستیزی پاورقی نویسان عصر مک کارتیسم را کنار گذاشته و به چرایی رشد دوباره چپ با دقت نظر بنگریم. قدرت نمایی امروز حزب چپ اسپانیا گویی نشان از خانه تکانی دیگری در بخشی از اروپا دارد که مسیر مثبتی پیش روی قرار داده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

فاشیزم پان تورک بی درو پیکر ترمز بریدە وجدان آگاه ،، یا بهتر است بگوئیم وجدان نا آگاه در مقابل چشمان تمام خوانندگان توهین میکند ولی از طرف مسئولین این سایت انگار نە انگار ، یک پیشمرگ کورد توسط 3 کورد داعش سر بریدە میشود ، تفکر اسلامیستی داعش در در سوریە و عراق رشد کردە بخصوص مناطق عرب نشین ، تعداد زیادی از مسلمانان افراطی کشورهای غرب اوروپا ، و بە همان اندازە تورک از تورکهای توکیە و دیگر نقاط جهان جذب کردە کە 100 البتە تورکیە نیز بە خاطر مخالفت با اسد یک پای ثابت کمک بە داعش بودە در این مدت و فیلم و تمام شواهد آن موجود است ، ولی سر بریدن یک پیشمرگ کورد توسط داعش توسط 3 کورد داعشی دیگر چە ربطی بە پ ک ک میتواند داشتە باشد کە پان تورک کف کردە ما در پایان گذاشتن این کامنت مینویسند نعلت بر پ ک ک ؟ در حالی کە از زمانی کە داعش بە وجود مدە پ ک ک یکی از طرفهای اصلی مبارزە با داعش است

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر درفطرت دولت مداران یک جامعه، از نظر روانی، احترام به انسان و حقوق بشر دوستی، نهادینه نشود، و به آزادی و دمکراسی و مخصوصا به رعایت حقوق همنوع از نظر وجدانی باور نداشته باشند، و از صمیم قلب بدان احترام نگذارند، هر دولتی با هر نامی که حکومت را در دست بگیرد، وضع تغییر چندانی نخواهد کرد. معنای آن این اینست، که بهترین قوانین بشری نیز، اگر تمام کمال به مرحله اجرا در نیاید، به اندازه پشیزی ارزش ندارد. و تاثیر مثبت آنچنانی در وضع آشفته یونان، و در بهبود وضع اقتـصادی نخواهد داشت. جامعه یونان نیز از این قاعده مستثنا نیست. جهان از بلوک شرق تا کوبا، از نیکارا گوئه تا چین و کره شمالی، چنین تجاربی را یکقرن تمام در جلوی چشم دارد. و تجربه کرده است. در واقع اقتصاد به زانو در آمده، و نیمه جان یونان بدون حمایت دول اروپائی درهم خواهد شکست، و حتا آمپول تزریق حمایت پولی کوتاه مدت آقای پوتین نیز، کارساز

نخواهد بود. زیرا زیرساخت صنعتی، و اقتصادی یک مملکت را تنها با کاشت خیار و کوجه، و دامداری نمیتوان در مقابل غولهای سرمایه جهانی، استحکام و سرت بخشید. برای رسیدن به این هدف، اول باید، از خود شروع کرد. و میلیاردهای یونان را به پای صندوق مالیات کشید. و قوانین را اجرا کرد. حال آیا نخست وزیر جدید یونان، توانائی چنین جرت، و پشتوانه مردمی را پشت سر خواهد داشت، که در مقابل غولهای سرمایه های خصوصی داخلی بایستد، و قوانین را اجرا بکند، کاریست که آینده نشان خواهد داد. اکنون خوش باوری دراین خصوص خیلی زود است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

2)

همواره جنین بوده ، چنین نیز خواهد ماند:
باتلاق، زیستگاه پشه هاست؛ که وز-وز میکنند
وجنگل حیات آهوان؛ که خالق زیبایی ست.

چینارهایی که سر به آسمان می سایند
پرندگان آزادی را رهاگر اند.

وز-وز پشه ها در نوای پرندگان گم میشود
و کرمها را از باتلاق رهایی نیست.

افتاده که برنخاست، مغزش تکان خورده است.
آنگاه که برخواست، عقل اش بیشتر است
مرگ همسایه، مرگ تو نیست
اینهمانی جهالت توست.

نگون بختان من!
خود را به روده ی حاکمان نیاویخته اید؟
وچون نوزادی که از شکم مادر تغذیه کند، ارتزاق نمی کنید؟
آیا لیاقت رهایی از روده ی شیخ و شاه را ندارید؟

وای بر شما ! که از شکم دشمن خود ارتزاق میکنید.
شما را روزگاری سخت در انتظاز است.
همچنان که خود گواهید.

چنین گفت " پیشه وری" ،
آن کمونیست پیر ، با مردمان در بند.
به هنگام آزادی تبریز، از اسارت ستمگران.

نوشته شده توسط: Anonymous

با تأسف تمام، سر یک کرد، توسط ۳ سه‌ کرد داعشی، بریده شده، منبع را ببینید. لعنت بر تروریست‌های داعش، طالبان، پ کا کاhttp://www.kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=78183#Title=(1%CC/…

نوشته شده توسط: Anonymous

مردم کوبا قبلا امتحان کردند کمونیست را , آخرش به گه خوردن افتادند
مردم ونزوئلا هم چپ پوپولیست را امتحان کردند حالا به انبار کردن کاغذ توالت افتاده اند
مردم کامبوج آرشیتکت مارکسیست پل پت را امتحان کردند دیدید که چی شد
مردم ما موسوی و بهزاد نبوی و پیشه وری را امتحان کردند به این روزی ا فتا دند که میبینید
مردم عراق فقط چلبی را نداشتند جلال طالبانی کرد هم جزو آنها بود و حالا بارزانی
فقط کمونیست ها و مذهبی ها ی متحد آنها امتحان داده را دوباره امتحان میکنند
ضمنا این لحن صحبت کردن شما با مردم بیشتر شبیه حزب الله و سر بازجو شریعتمداری است تا منتقدینی که مخواهید آنها را خفه کنید به سر کچل ما هم از بس شما مارکسیست های روسی شیره مالیدید دیگر شیره نمی ماسد
یک نگاهی به این رسانه ها بکن تا بفهمی آنکه از این رژیم اسلامی از شهریور ١٣٢٠ تا کنون حمایت کرده حزب توده و فدایی بوده اند

نوشته شده توسط: Anonymous

نظریه فوکویاما مبنی بر پایان تاریخ و پیروزی سوشیال دموکراسی هیچ اعتبار ندارد، سوشیال دموکراسی فقط مختص جوامع غربی است. به نظر من،یونانیها تاوان ندانم کاری خود را می‌‌پردازند، شما اگر پس انداز کافی‌ ندارید نمیروید یک خانه مجلل بخرید و یا ماشین آخرین مدل را سوار شوید، یونان و یونانینها قادر به درک این واقعیت ساده نشدند، کشور ترکیه، در سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۱.۵ میلیون شغل ایجاد کرد، تویوتا تصمیم به سرمایگذاری ۲.۴ بیلیون دلاری در ترکیه گرفته، کشور ترکیه فقط با تولید و صادرات ( اثاثیه مثل مبل،میز و هکذا ) ۳ بیلیون دلار درامد سالیانه دارد، یونان هیچ کدام اینها را ندارد، اقتصاد کشور یونان، به ۳ فاکتور ( کشتی‌ سازی، توریزم و حمایت آمریکا و اتحادیه اورپا ) وابسته بوده، کشتی‌ سازی را کشور‌های ترکیه، نروژ، کرهٔ جنوبی، تایوان از چنگ یونان در آوردند، توریسم را نیز ترکیه، کرواسی، مصر، اوکراین از

از آن‌ خود کرد، با ورود چپ‌ها و کمونیست‌ها بر اریکه قدرت در یونان، غرب نیز از یونان حمایت نخواهد کرد، روسیه در بحران اقتصادی به سر می‌‌برد، کوبا و ونزوئلا به زانو افتاده اند، چین نمیتواند از کمونیست‌ها حمایت کند چونکه اقتصاد چین، به تولید و فروش کالا به کشور‌های سرمایداری وابسته است، سازمان‌های چپی و کمونیستی دست پرورده کشور‌های سرمایداری هستند با اتکا به کمونیست‌ها که هیچ درکی از اقتصاد ندارند، فقر را بر یک کشور تحمیل کنند و سپس بر آنان مسلط شوند، امروز کوبا چه چیزی دارد؟ ونزوئلا چه چیزی دارد؟ تنها کشور موفق خاورمیان نیز که بدون نفت و گاز قادر به تولید شده، مورد نفرت چپ و کمونیست است، آیا فلسفه چپ و کمونیست ایرانی، فلسفه گدا پروری است؟
نوشته شده توسط: Anonymous

یونان، با نرخ بیکاری بالای پنجاه درصد و در شرایطی که بسیاری از خانواده ها حتی قادر به پرداخت هزینه آب و برق هم نیستند، در شدیدترین دوره فقر اقتصادی تاریخ خود قرار گرفته است. معمولا در همچو شرایطی، قشر بیکاران، جوانان و گرسنه گان به سوی گروههای راسیستی و گرایشات فاشیستی روی می آورند، همچنانکه تاریخ آلمان نازی و فاشیسم ایتالیایی نشان میدهد. مردم یونان، به جای راسیسم و فاشیسم دگرستیز، سوسیالیسم را انتخاب کرده اند. پس، هزاران آفرین بر همچو مردم فرهیخته و انساندوست. در شرایطی که بیش از پنجاه درصد ثروت دنیا در تصاحب تنها یک در صد سرمایه دار شکم گنده است، مردم یونان با انتخاب درستشان، زنگهای انقلاب نزدیک شونده سوسیالیستی را به صدا درآورده اند. کاملا طبیعی است که فاشیسم و جوجه فاشیستهای ایرانی/ترکیه ای، یعنی آریاپرستان و تورکپرستان وطنی، در عزا و ماتم فرو بروند،

چرا که نبرد سوسیالیستها بر علیه فاشیسم جهانی، با مبارزه برعلیه جوجه فاشیستهای وطنی آغاز خواهد شد.
نوشته شده توسط: دکتر مهرداد درویش پور

کیانوش عزیز. فوکویاما در اخرین اظهار نظر خود دوباره از تئوری پایان تاریخ تلویحا دفاع کرد. دیگر این که از این که مردم یونا با این انتخاب به خوشبختی خواهند رسید سخن نگفته ام. از انتخابی رای خلاصی از فلاکت اقتصادی سخن گفته ام. با اجازه شما یادداشتی را که در بی بی سی در این باره نوشته ام در اینجا درج می کنم تا نظرم روشن تر شود.

با انتخابات یونان، خوش بینی به پروژه اتحادیه اروپا و سیاست نئولیبرال، همچون قطب نمای آینده و ضامن پیشرفت، صلح و سعادت در عصر جهانی شدن، بیش از پیش خدشه دار شده و جای خود را به نارضایتی و بدبینی فزاینده سپرده است.
بسیاری اتحادیه اروپا را بیشتر پروژه ای برای تمرکز هرچه بیشتر قدرت صاحبان سرمایه و نخبگان سیاسی حاکم می‌دانند که در متن بحران اقتصادی و بیکاری فزاینده پیش رو، بی قدرتی شهروندان، حاشیه نشینی و شکاف فزاینده طبقاتی را در بر داشته است. این ناامنی و نگرانی از آینده، زمینه ساز رشد راست افراطی خارجی ستیز که با نگاهی نوستالژیک، منتقد اتحادیه اروپا و احزاب حاکم هستند، شده است.
اتحادیه اروپا اما به رغم ضربه بر اقتدارش و گسترش شکاف در درون خود، گویا نیازی به نگاه به بیرون و تجدیدنظر جدی در سیاست های خود نمی بیند. انتخابات یونان اما ضریه دیگری بر پیکره این اتحادیه و سیاست های پولی و اقتصادی آن - این بار از سوی چپ - بود که آینده اتحادیه را بیش از پیش نامطمئن کرده است.
رویکرد به چپ در یونان و "نه" به سیاست های اقتصادی اتحایه اروپا که در پی تحمیل هزینه بحران اقتصادی بر گرده مردم یونان بود، اتحادیه اروپا را به عقب رانده و تجدید نظر را ناگزیر کرده است. به نقد، زمزمه پذیرش کاهش بهره و طولانی تر کردن زمان بازپرداخت وام ها آغاز شده. همین به تنهایی به معنای پیروزی مردم یونان در کاهش فشار و رد سیاست ریاضت اقتصادی است.

گرچه زمان نشان خواهد داد این عقب نشینی تا کجا خواهد بود. اتحادیه اروپا اما بیمناک سرایت تجربه یونان به دیگر کشورها به ویژه اروپایی جنوبی است. در پی این انتخابات ارزش یورو آنچنان سقوط کرد که در تاریخ ۱۱ سال گذشته بی نظیر بود و می تواند از این هم بدتر با بحران روبرو شود. این که رای به چپ تا چه اندازه سیاستی تدافعی مردم یونان به قصد جلوگیری از بدتر شدن اوضاع یا سیاست تعرضی برای بهبود شرایط است قابل مکث است.
نوشته شده توسط: Anonymous

تمام نوشته جناب ترک اغلی چرکین و آلوده است. اونوقت اون یکی کامنت گذاشته احسنت و لذت بردم. این یکی گفته بهترین طنز نامه است. ترک اغلی در قسمت شماره 2 آورده، فلانی در سفارت آلمان ،،،،،،،،،،یداده و ،،،،،،،،می کرده. آفرین به این طنز فاخر و متین. خب دیگه تحویل بگیرین، ایشان تابو شکنی کرده. (جناب کیانوش آیا به این شخص تا بحال خصوصی پیغامی داده اید. بالاخره سایت ایران گلوبال مانند روزنامه ای که تیراژ خودش را دارد، تعدادی خواننده را یدک می کشد. می خواهید تعداد افرادی که روزانه به این سایت سَر می زنند، کم شود.)

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان .. فکر می کنم که این یکی از بهترین طنز نامه ای است که در باره (( آقای ژورنالیست مدرن و مردم شناس )) کسی که میخواهد ایران را به جهنم تبدیل بکند نوشته شده است..عکس العمل کامنت گذاران انسان را به تعجب وا میدارد...یکی میخواهد برای ما ترکهای ( بی مدنیّت) , ایرادهای فرهنگی و لغوی بگیرد ولی اسم ایشان « پاپک» است...که من چندین بار ایشان را به خاطر حفظ فرهنگ ایرانی (( پوپک و یا پوفک )) خطاب کردم چون ما در هیچ فرهنگی ( پاپک) نداریم..یکی دیگر این مقاله طنز را (( فحش نامه )) قلمداد کرده است و چون انتشار یافته است , زمین و زمان را میخواهد بر هم بزند..... اهورا مزدا حفظ این مرز و بوم باشد....آمین یا ربّ العالمین...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تظاهرات حزب الله ایران علیه پیروزی کمونیستها در یونان

با پیروزی چپ یونان باز نعره کشی ضد کمونیستی حزب الله ایران در انترنت و کامنتها پروپاگاندا راه انداخته است:
که کمونیست اله است و بئله . خوب به شما چه مربوطه؟ مگر وکیل مردم یونان هستید؟ می ترسید فردا در ایران هم چپ را انتخاب کنند؟
البته که ایران هم چپ را انتخاب خواهد کرد. مطمئن باشید.اسلام را امتحان کرده و شاه را . اما هنوز حکومت چپ در ایران امتحان نشده است.
نوبتی هم باشد حالا نوبت چپ ایران است. چه آنجا را به مبل گرم و نرم بکوبید و چه به سنگ سرد. راه سوم راه چپ است. و مردم ایران هم آنرا انتخاب خواهند کرد. و کسی هم به این فلانژ بازیهای و حرفهای صد من یک غاز وقعی نخواهد گذاشت.
اینکه چپ به سر کچلتان چیزی بمالد یا نه ، به لیاقت خودتان بستگی دارد.

اگر لیاقت چپ را داشته باشید چیزی خواهد ماسید وگرنه از دام «داعش و بوکو حرام و حزب الله و ساواک و ساواما و چلبی ها » و صدور «زنان و دختران » به آن طرف خلیج ، رهایی ندارید.
بروید با کتاب و نخود فال بگیرید ببینید چه در میاید. در پیشانی شما چیزی جز این حک نشده است. یا چپ یا بربر ها. انتخاب دیگری ندارید.
بیخودی هم گلوی خود را پاره نکنید. که شکمتان آسیب می بیند.

جهان کوبانی را از دست رفته میدانست اما کوبانی با لیاقت خود نشان داد که پیروز است. اگر لیاقت داشته باشید چپ حداقل مشکلات را در ایران حل خواهد کرد- و اگر هم لیاقت نداشته باشید ملاها و چلبی ها و بربرهای نظیر اینها ارزانیتان.

چنین گفت آن کمونیست پیر

1)

تا در خدمت بربرانید سعادتی نخواهید یافت.
روزگارتان سیاه است . چون شبی دنباله دار.
و همه چیزتان درحراج.

نگون بختان من!
صد سال است در اسارت بربرانید
آیا این برای شما بسنده نیست؟

چپ عصای سحرانگیز نیست که همه چیز را طلا کند.
یا خر نصیرالدین، که طلا بریند.

چپ «لیاقت و بی لیاقتی» خود شماست.
شایسته باشید، آزادید ،
وگرنه خوراک افعییانید
همچنان که بوده اید.

شایستگی بیافرینید! تا شما را از «فقر و جهالت و بندگی» نجاتی باشد.
انسان بنده ی چیزی نیست، جز خود.
در بند آزادی خود باشید که شما را به جز کسب شایستگی راه نجاتی نیست.
لایق حکمرانی خود باشید ، و خود بر سرنوشت خویشتن حاکم شوید.

شیخ و شاه، اسارت شما بود؛ آیا صد سال اسارت، کافی نیست؟
چگونه لیاقت آزادی ندارید، که خود را برهانید؟
وای برشما اسیران، که شایسته ی اسارت اید.

چنین گفت "آزاد وطن" ،
آن کمونیست پیر ، با مردمان در بند.
به هنگام آزادی اورمو، از اسارت بربران.

ادامه در کامنت دیگر
نوشته شده توسط: Anonymous

مارکسیسم افیون روشنفکران است به همان اندازه که مذهب افیون توده ها است ( بنده حقیر )
چپ یتیم روسی دنبال قهرمان جدید میگردد ! ( پیش بینی بنده حقیر )

بالاخره در یک نشریه اینترنتی فردی جرات کرد که به سبک روزنامه نگاری مدرن به جای پوپولیسم سیاسی مارکسیستی روسی حا کم بر تمام رسانه های ایرانی در داخل و خارج یک مارکسیست روسی متوهم را مخاطب قرار دهد و سوال یک میلیون دلاری از او بپرسد :
" این چپ بدون مایه چه غلطی می خواهد در یونان بکند ؟"
- حالا که کاسترو زانو زده
- ماردرو درگیر خفت ناشی از پوپولیسم چپ آمیخته با نفت به نفس نفس افتاده
- آرژآنتین تا خر خره در فساد و فقر به دامن مافیای امنیتی روسی - اسلامی افتاده
چپ یتیم روسی دنبال قهرمان جدید میگردد !
کاش خودنویس و اخبار روز و بی بی سی و رادیو فردا و دوچه ولله و زمانه و روز و ملی مضحکی هم می آموختند از این

مارکسیسم افیون روشنفکران است به همان اندازه که مذهب افیون توده ها است ( بنده حقیر )
چپ یتیم روسی دنبال قهرمان جدید میگردد !
بالاخره در یک نشریه اینترنتی فردی جرات کرد که به سبک روزنامه نگاری مدرن به جای پوپولیسم سیاسی مارکسیستی روسی حا کم بر تمام رسانه های ایرانی در داخل و خارج یک مارکسیست روسی متوهم را مخاطب قرار دهد و سوال یک میلیون دلاری از او بپرسد :
" این چپ بدون مایه چه غلطی می خواهد در یونان بکند ؟"
- حالا که کاسترو زانو زده
- ماردرو درگیر خفت ناشی از پوپولیسم چپ آمیخته با نفت به نفس نفس افتاده
- آرژآنتین تا خر خره در فساد و فقر به دامن مافیای امنیتی روسی - اسلامی افتاده
چپ یتیم روسی دنبال قهرمان جدید میگردد !
کاش خودنویس و اخبار روز و بی بی سی و رادیو فردا و دوچه ولله و زمانه و روز و ملی مضحکی هم می آموختند از این وب سایت و به جای پوشش علی مطهری و نوریزاد و رئیس دانا و پوتین و علی لاریجانی و موسوی و سلیمانی و دعواهای زرگری خامنه ای و رفسنجانی و شرکا و نظرات کهنه ١٩١٧ حزب توده و موتلفه و مجاهدین انقلاب و خط امام از این خیل روشنفکران مارکسیست زده که یک روز جشن چه گوارا میگیرند , روز دیگر سیا ه کل , روزی عشق آرژانتین فاسد میشوند و روز دیگر دل به چاوز و چامسکی و میبندند و زمانی سرمست لگد اندازهای پوتین میشوند و به روشنفکری غرب و روشنفکران غربی لنگه کفش می پرانند و سقوط امریکا و فروپاشی نظام سرمایه داری را با احمدی نژاد به صورت "کر روسی " دسته جمعی می خوانند , می پرسیدند که این همه مزخرف سر هم میکنید برای کی و برای چی ؟
که اسد در سوریه بماند ؟
که ج ا با امریکا و اسرائیل درگیر شود و هزینه سر پا نگه داشتن فاسدترین و بی کفایت ترین نظامهای منطقه را از جیب ما بدهد ؟
که پوتین روس زبانان را در قرن ٢١ بر مردم دیگر مسلط کند و امپراطوری اورا آسیا بر مبنای استالینیسم - تزاریسم - ارتدکس را بر پا کند ؟

واقعا روشنفکر ایرانی برای کی کار میکند ؟
روزنامه نگار ایرانی دنبال منافع چه دیکتاتوری هایی و چه امپریالیست هایی و ترویج چه ایدیولوژی های ورشکسته ایست ؟
میپرسید مصدق چرا ساقط شد ؟ چرا خمینی بر مملکتی که به خیال شاه تا خرخره غربی شده بود به آسانی مسلط شد ؟
به این رسانه ها و روشنفکران امروز نگاه کنید . جواب معماهای دیروز در گرو حل همین معمای امروز است .
ما هنوز قراگزلو داریم که همان نا صر کاخ ساز است و درویش پور . و اینها باد آستین رئیس نادانان هستند که همان کیانوری و طبری و اسکندری و پیشه وری و غلا م یحیای جاسوس روسیه است و حزب توده را میفهمد اما مصدق و بازرگان را نمی خواهد بفهمد .
ما هنوز برقعی ملی مضحکی داریم که دستانهای سکسی سانسور شده هم از کوبا سرهم میکند تا به زور آنچه را در مغز مزدورش چپانده اند به مغز جوان ایرانی فرو کند
ما هنوز فعال سیاسی شهید پرور سیاه کلی و چه گوارایی و ... داریم که درست زمانی که کاستروها پای میز شام امریکا منتظر تکه نانی از امریکا له له میزنند در ایران اینها از شهامت و دلیری و نبرد زورویی آنها فیلم های بالیوودی می سازند
هنوز نماد ملی فرهنگی ما زنان شلوار گشاد کرد با هیبت مردانه هستند با تفنگ کلاشینکف و پیشروان فرهنگی ما کردهایی که سر زن میبرند برای ناموس و دشمنان تاریخی ما گلشیفته ها هستند و کابوس ما بدنهای برهنه زنان در فضای عمومی , چه برای سکس باشد چه برای هنر و یا چه صرفا برای دل یک زن انهم نه در ایران که در پاریس . در حالیکه ذهن و فکر و فرهنگ عقب مانده ارتدکسی اسلامی ما لبریز است از سکس و رویاهای عجیب و غریب و راه حل های عجیب ارضای این غریزه سرکوفته و فشرده زیرتلنبار قرنها ظاهر سازی و عوامفریبی ( دینی یا مارکسیستی ).
روشنفکران ما و دولت های ما و اپوزیسون ما روس شیفته است در
نوشته شده توسط: Anonymous

با آمدن چپ‌ها و کمونیست‌ها بر اریک قدرت در یونان، یک ژورنالیست اتریشی‌ با زیرکی تمام نوشت ( کاغذهای توالت ) را انبار کنید، کنای از اینکه یونان به روز ونزوئلا خواهد افتاد، کوبا از نداری و درماندگی، به دامن امپریالیزم آمریکا پناه برده، ونزوئلا نمیتواند به پوتین روسیهٔ پناه ببرد و باید به چین پنها برده و منابع کشور را به چینی‌ها بفروشد، یونان به کی‌ پناه خواهد برد؟ امیدوارم کشور ترکیه ( تنها کشور موفق خاورمیانه و کعبه تنفر چپ‌ها ایران و آزربایجانی ) یونان را به زیر بال و پرّ خود بگیرد تا عقده‌ی تنفر از ترکیه، در وجود چپ‌ها بترکد.

نوشته شده توسط: Anonymous

اخیرا بررسی اسناد منتشر نشده امریکائی، پیرامون چگونگی‌ ویران کردن ایران توسط رضا خان میر پنج، توسط دکتر مجد، شک بزرگی‌ را به ستون فقرات پان فارسیسم وارد کرده است، طبق این اسناد، رضا خان نزدیک به ۷ هزار روستا را، به تملک خود در آورد، انقلاب سفید شاه، کمر خرده ملاکان ایرانی‌ را شکست و ( مالکیت ) هیچوقت در ایران نهادینه نشد، ترکیه هیچ وقت زیر بار اصلاحاتی مثل ( انقلاب سفید ) نرفت ولی‌ رضا خان آماده برآورده کردن هر دستوری از طرف آمریکا بود، طبق این اسناد، این شایعه پان فارسیسم که گویا شاه به آلمان نزدیک شد و بدین سبب وی را تابید کردند از اساس بی‌ پایه و دروغ است، جناب کرمی، رضا خان را همیشه رضا خان کبیر نامیده اند، آیا بهتر نیست جناب کرمی دست کم با استناد به اسنادی که دکتر مجد با اتکأ به آن اسناد، رضا خان را بزرگترین ویران کننده کشور ایران می‌‌نامد از خوانندگان جهت نامیدن

رضا خان ( کبیر ) عذر خواهی‌ کنند، بجای اینکه سعی‌ در مقصر جلوه دادن ترکان در حال حادثه فکسنی باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

Somebody asked a question from the populist leftists that has no answer
I wish one day some of our journalists learn from western journalists and ask challenging questions from Iranian fundamentalist Marxists who claim they are social Democrat but they repeat the same BS that Toudeh Party and Fadaeian Khagh fooled their supporters with
Marxism is intellectualism opium as much as Religion is people opium

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاسخ به اغتشاش آفرینان در نظم آهنین ایران گلوبال
قدیماً و اخیراً عده ای با اسلحه ی قلم در این صفحه ، تظاهرات مسلحانه راه انداخته اند که :« ایران گلوبال با انتشار کامنتهای تبلیغ جنگ قومی با محتوای نظری محترمانه و سخیف و حقیقت بین، سانسور را کنار گذاشته و به نعره کشی های قومی پناه برده است».

خدمت اینان عرض شود که : بله، این کار با ایراده ی آهنین مسئول کامنتهای ما ، و دور بینی ایشان ، به خوبی پیش برده میشود. معترضین که یک مشت اسلحه به دست هستند و از خارج وارد داخل شده اند بیخودی میخواهند جلو سپاه الله قد علم کنند. اینان «نزدیک بین اند» و سانسور را توصیه میکنند. اما مسئول کامنتهای ما «دور بین اند» و همیشه مقصد سال نوری را ملاحظه می فرمایند و هیچگاه «سانسور را با نعره ی حزب الله» عوضی نمیگیرند. علت این مسئله هم قانون عدالت جویانه ایران گلوبال است که «سانسور را حرام فرموده است».

عینک «دور -و- و نزدیک بین » گوگل که از قدیمها اختراع شده تنها متعلق به مسئول کامنتهای «جنگی و ضد جنگی» ماست؛ که در سایت کمر به خدمت کاربران عزیز و کریم بسته ، و امکان داده که هم مقصد «آنی را بیند و هم آتی را».

به اغتشاش گران توصیه میشود برای حقیقت بینی نخست یک عدد عینک الکترونیکی «دور -و- و نزدیک بین » گوگل را سفارش دهند و بعد از تجهیزات کافی به «حقیقت یابی»، «سانسور را با نعره کشی سپاه الله اکبر» عوضی نگیرند.

قانون حرام،حرام نیست. همانطور که ملاحظه میفرمایید «جناب بوکو حرام » «تن و جان نازنین نان» را «کوکوحلال» میکند، و در « دموکراسی جهانی مسلح تا نوک سر طاس» حلال -و- حلال می تازد ، و کسی هم به آن بالای چشم ات ابروست نمی گوید، از سایت وزینی چون ایران گلوبال نخواهید که تجاوز به «جان و ناموس» حال و آینده ی قومیت های نازنین را خدای نکرده «حرام» فرماید. که خلاف قانون حلال «سانسور و نعره کشی قومی سپاه الله اکبر» است .

نتیجه اینکه : تظاهرات مسلحانه را قطع کنیذ و دست از نوکری آمریکا و اسرائیل و استکبار جهانی» بردارید و «توبه کنید» که در توبه به روی کفار مسلمان همیشه باز است. البته مبرهن است که این اصل «شریعتی» ربطی به اعدام واجب و با طهارت شما و قلمتان ندارد. توبه میفرمایید و محترمانه اعدام میشوید. و قانون حق جاری میشود که «گناهکاران به جهنم گرم پرت میشوند و بیگناهان به سرد سیری های بهشت الله کریم» .
دیوار پولادین ایران گلوبال بیدی نیست که با این باد شکم ها بلرزد. عینک نزدیک بین خود را دور بیاندازید و به عینک «دوربین » مجهز شوید.«سانسور با نعره کشی سپاه الله اکبر و اصغر» و «دوستی های خاله خرسه» عوضی گرفته نمیشود.
ایران گلوبال تا فرق سر مجهز به فن آوری مدرن «دموکراسی جهانی کوکو حالی» ست.
امیدوارم این دعای کوبنده را همیشه ورد زبان داشته باشید که کلاهمان توهم نرود، و مجبور نشویم «نیروهای سپاه کوکو حلالی» خود را به خیابانها بریزیم و «آدمتتان»کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی جناب ناصر! شما مبفرمائید؛ که ما ترکهای آذربایجان از نظر شما بی فرهنگ هستیم. خیلی ممنون از ادب و معرفت، و شخصیت بزرگوارتان! اما سئوال از محضرتان این است که آیا شما خودت فرهنگ داری که به میلیونها انسان توهین روا میداری و خودت را روشن فکر ی تلقی میکنی؟ در مورد اظهارات جسورانه تان باید بمحضرت عرض بکنم که اگر جنابعالی ذره ای شمه تاریخی داشته باشی هیچوقت بخودت اجازه نمیدهی بمردم ترک اهانت و گستاخی بکنی. زیرا شما و ایل و قبایلتان، و فرهنگ و زبانتان که امروز از آن دم میزنید، و به فردوسی اش افختار میکنید، درسایه و حمایت همان سلاطین ترک رشد کرد، و پایه گرفت. اگر سلطان محمود غزنوی ترک، زبان فارسی را قدغن میکرد، و تنها دست خط فردوسی (شاهنامه را) نابود میکرد، دیگر نه از شاهنامه خبری میبود و نه از فردوسی. اما سلاطین ترک اینکار را نکردند. آنان بنابه خصوصیات هومانیستی که داشتند، در جغرافییای

تحت حکومت خود با مردمان غیر ترک، بدیده احترا مینگریستند، و به زبان و فرهنگ، و عقاید مذهبی شان احترام میگذاشند. و زبان و فرهنگ هیچ قوم و یا قبیله ای را قدغن نکرده بودند. و نکردند. پادشاهان ادب دوست ترک، در دربارهای خود مجالس با شکوه، مهمانی و جشن های فرهنگ و هنر برای هنرمندان و شاعران مختلف، با زبانهای مختلف، چه ترکی، چه فارسی، چه هندی، چه عربی، ... و امثالهم، تدارک میدیدند، و به هنر و نوشته های آنان ارج نهاده، صله های گرانقیمت، و جوایز نقدی بدانان هدیه میکردند. در راه ترویج و اعتلای هنر کوشا بودند. و به هنر و هنرمند احترام میگذاشتند. و بدون حمایت و حراست پادشاهان و مردم ترک، از زبان فارسی، که در ترمیم و رشد آن تاثیر بسزائی داشتند، اکنون شاید زبان فارسی در مقابل زبان معجزه آسای ترکی، و زبان فلسفی عربی اصلا مطرح نبود، و بتدریج مثل هزاران لهجه و زبانهای منطقه ای از بین رفته بود. پس شما اگر ذره ای ذکاوت و وجدان بشر دوستی دارید، در خصوص چنین خدماتی نیز سخن بگوئید، و اگر اندکی شرم حیا در خود سراغ دارید، لطفا از بد و بیراه گفتن، و توهین بمردم ترک دست بردارید. اما در قیاس با خدمات ارزنده و هنر پرور پادشان و سلاطین ترک، شماها چه رفتاری با فرهنگ و زبان ما کردید، و هنوز میکنید! شما ها، یعنی پان فارسیسم و پان ایرانیسم در نقش شاه و شیخ!، به چای سپاسگذاری از خدمات شایان پادشاهان و مردم ترک نسبت به زبان و فرهنگتان!، شما، در عوض زبانمان را قدغن کردند، فرهنگ ما را قدغن کردند، موسیقی ما را قدغن کردند، تاریخ ما را قدغن کردید، و هنوز که هنوز است، قصد نابودی ما را دارید. آیا چنین رفتاری انسانی است؟ آیا شما وجدان دارید، که در هر نوشته تان با انواع جوکهای تحقیر آمیز بمردم آذربایجان و سایر ملل غیر فارس به انحا مختلف توهین و ناسزا روا میدارید. شما که نزدیک یکقرن است، جغرافیای موسوم به ایران را برای ملل غیر فارس جهنم کرده اید؟ آیا خوداتان میتوانید، در جهنم زندگی بکنید، که از دیگران چنین انتظاری دارید؟
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

مهردادجان، پايان تاريخ را،فوكوياما خود چند وقت پيش مورد نقد قرار داده بود.ايا بهتر نبود در يك پاراگراف دلائل اينكه چرا مردم يونان با انتخاب چپ ها به خوشبختي خواهند رسيد؟را _می نوشتی.ویا ؛چپها با كدام پشتوانه اقتصاد جهاني مي توانند، يونان را از اين فلاكت اقتصادي نجات دهند؟،در اين شكي نيست كه مردم چهار سال ديگراز چپ ها سر خورده خواهند شد و مجدا به راست ها رأي خواهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با احترام به این بانوی فرهیخته کشورمان ایران .قاتل این زن کسی جر محمد ابن عبدالله پیامبر اور زن ستیز اسلام نیست.

زن در اسلام معنائی جز کنیز و برده و رختخواب گر کن مرد ندارد .زن مسلمان امروز در جمهور ی اسلامی در حقیقت برده قرن 21 است. انچه بر سر بانوان کشور ایران میاید ناشی از تعالیم زن ستیز اسلام و فریب مردم ایران از سوی جریانات سیاسی چپ و راست و دینی است .یادمان است که چگونه اقای کیانوی با همسر لچک بسر خود برای رای دادن به نظام جنایتکار اسلامی د رحوزه انتخاباتی حاضر شدند و چندی بعد همین زوج فریفته و فریبکار قربانی نظام اسلامی شدند.
نامه اقای کیانوی در باره شگنجه خود و همسرسش گویای نفرت اسلام اسلامیان از زن و ازای است.

انچه بر سر زنان ایران در درون میاید زنان درون سازمان دینی رجوی به نوعی بدتر تجربه میکنند . اذدواجهای ااجباری و غیر اخلاقی و طلاقهای اجباری همه و همه ناشی از تعلمیات پلید اسلام است.. خمینی و رجوی سید علی خانه ای هرچند نامهای مختلف دارند ولی همه سرسپرده گان ایئن وحشیانه و زن ستیز اسلام هستند..اکنون میدانیم که اخوندها درشهر های اسلام زده مانند قم و مهشد به شغل صیغه خوانی شرعی که همان جاکشی سابق است روی اورده اند. .با احترام به خانم فرخ رو پارسا.
نوشته شده توسط: Anonymous

تورک اوغلی فکر کرده به این نتیجه رسیده که چون توران با حرف ت شروع میشه پس منظور ترکستان است توران جای دیگری است . نه جو گیر نشو. راستش ما آذربایجانیها شما مجمع الجزایر ترک که حتی زبان همدیگر را هم دیگر را نمی فهمید وبه دنبال هویت نداشته میگردید را خوب میشناسیم کی وارد فلات ایران شدید چه خونها که تا به امروز نریخته اید و هزاران فاجعه دیگرکه همکاری هم یاری کرده اید.این ما آیرانیان هستیم که شما مهاجمین که حتی هیچ مکانی آباد نگذاشته اید را تحمل کرده ایم .حال منکرخواهید شد و بقوله ما ایرانیان از بیخ عرب میشوید. خیلی مدنیت سازهستید! خلق پاره پاره ترک دارای این هستید وا ان هستید! البته که ما آذربایجانیان ساکنان و آ رمیدگان نه مهاجرمهاجم توجه بفرماید صاحب سرزمین آذربایجان. میدانیم شما کی هستید به شهادت تمامی بازدید کنند های ایران گلوبال جواب این دوتا سؤال را از صدها سؤال را بده که بدانیم که

که آیا شما هم در تاریخ دارای مدنیت بوده اید که صد البته نبوده اید . ۱ - نبردبان برای ساخت و ساز از لازمات باید باشد خوب تورک اوغلی به ترکی "نبردبان" چی میگن ؟ باید لغت مندرآوردی نباشد و مشخصه و هویت داشته باشد ۲- تورک اوغلی لغت "فرهنگ" چی ؟ آیا به ترکی چیزی داری شاید به ترکهای ترکیه به عبارتی پاکستان ترکی بجای "کلتور" لاتین از لغت فرهنگ ترکی استفاده کردند برای تکمیل فرهنگ نداشته خود. از این لغت های مدنی و مدنیت ساز بسیار است موزه و و و و بسنده میکنم با این دوتا فقط و فقط دوتا.اما تادلتان بخواهد از برای کشتار و کشتن و خراب کردن لغت دارند از زمان غزنویان که سا مانیان از آنان بعنوان آرتش مزدور استفاده کردنند همشان به فرهنگ ایرانی سر خم کردند تا به امروز آیا شاه اسما عیل که به دستور واتیکان ایران را شیعه کرد برای تضعیف پشت جبهه عثمانیان نمی توانست ایران را ترکستان کند؟ و تابه همین سید علی خامنه ای ترک با "قزلباشانش" (سپاه پاسداران) و آدم خورهایش که به آنان "چگین " میگفتند بسیاران لغت وارد کرده اند وچه انحطاط فرهنگی کردند که خود شاهد ان هستیم . مشکله ما جمهوری اسلامی است و بس قابله توجه سرویسهای اطلاعاتی روسی و اینگلسی که سرنگونی این حکومت را با این حرفها ملت ترک و و و به عقب میاندازند
پاپک خرمدین ایرانی آذری
نوشته شده توسط: Anonymous

پرسش اینست که آیا مسئولین ایران گلوبال همه کامنتها را دقیقاً میخوانند و یا نه؟ آیا شما مسئولین کامنت کاربر اوغلی را دقیقاً خوانده اید و به مشاوره گذاشته اید و یا شاید از پخش چنین کامنتی خرسند هستید؟ چنین گفتمانی حتا در از زبان مبلغان نازی در آن دوره، شنیده نشد! آیا وقت آن نیست که شما دقط بیشتری در انتخاب کامنتها داشته باشید؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

کامنت در بالا خطاب به جناب آقای..... کیانوش توکلی.... است، که اشتباهی در کامنت نیامده است.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

- امروز متوجه شدم که نوشتار:" دین اسلام بر علیه دمکراسی و برعلیه سایر مردمان با مذاهب دیگر" در پاسخ به هفت سئوال شما در پانویس 32 کامنت دارد و طبق قرارداد سایت باید همان دیروز به بخش ویژهء سایت انتقال می یافت که دوباره مورد بحث قرار گیرد. که این عمل صورت نگرفته است. در مقابل فحاشی نامه ها انتشار می یابند. قرار بر این بود و هست که تبعیض و طرفداری مسئولین سایت از گروه و قومی خاص (بویژه اگر فرهنگ فحاشی داشته باشند) صورت نگیرد.
2- هدف من از این یادآوری فقط رعایت دمکراسی و رعایت حقوق نویسندگان و پاسداری از حوزهء شخصی و توهین به خانواده های آنهاست. که تازمانیکه من با سایت ایران گلوبال همکاری کنم، هیچگونه تبعیض و طرفداری از فرهنگ فحاشی را نخواهم پذیرفت.

3- میتوانم ادعا کنم که بعد از خود شما اوّلین کسی هستم که در پروسهءِ تکمیلی و شناختن سایت ایران گلوبال در فضای سیاسی و اجتماعی مؤثر بوده ام. اکنون متأسفم که این سایت بجای پرداختن به مطالب مستند سیاسی و پرداختن به نقدهای علمی امروزی به مکان و میدان فحاشی و به نمایش گذاشتن فرهنگی پست تبدیل شده است، چنین فرهنگی در آلمان باعث ایجاد پیدایش دو حزب ناسیونالیستی ضد خارجی و ضد تُرکی تبدیل شده است که بین مردم آلمان شکاف عمیق انداخته و زمینهء شکل گیری یک حکومت کاملأ راست نازیسیم را فراهم کرده است.
4- فرهنگ فحاشی نشان از نداشتن منطق میباشد، که خلع سلاح شدن و شکست در همهء عرصه ها، این گروه و قومی با فرهنگ فحاشی را مجور میکند که به قوانین معمول دمکراسی و به سیاست ورزی خردگرا و اعتدال و پذیرش واقعیّت های تاریخی و رعایت حقوق دیگران، تن در دهد.

5- حتمأ تا کنون دریافته اید، که من از روش و کار روشنگری خود دست بردار نیستم و کوتاه نخواهم آمد، در سایت ایران گلوبال نباشد، در جاهای دیگر صورت میگیرد، بنا بر این فرهنگ فحاشی و توهین به استخوانهای خانوادهء شخصی افراد، ما را در روش و کار خود و صحت و درستی آن راسخ تر و جدی تر خواهد کرد.

6- فحاشی و توهین به خانواده نویسندگان، نام سایت را لکه دار و از محتوا خالی، و بیانگر این هست، که مسئولین انتشار دهندهء چنین فحاشی نامه هایی خود از این فرهنگ فحاشی بر خوردار هستند، شما نمی توانید در تمام نوشته های من بجز مسائل عمومی سیاسی و نقد، و بررسی و تاریخ نگاری یک کلمهء فحش و یا توهین آمیز خارج از مسائل سیاسی پیدا کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

من در اینجا مجبورم به اتفاق تلخی که بعد از پاسخ نادرست من افتاد اشاره کنم. چون خان داداش من آرام آرام دستش را به طرف کمربندش برد ولی ما که حواسمان بعد از توگوشی اول حسابی جمع شده بود، زود دستش را خواندیم و فرار را بر قرار ترجیح دادیم. اما خان داداش تا در کوچه دنبالمان دوید و فقط چون اضافه وزن دارد، نتوانست بیشتر بدود، اما دمپایی اش را پرت کرد طرفمان که از بیخ گوشمان گذشت. ما که همین طور تا سر کوچه می دویدیم، می شنیدیم که خان داداشمان از دم در می گفت:"ابله! نادان! آریاییها به دعوت رسمی همان ساکنان به ایران آمدند تا آنها را از دست حاکمان ظالمشان نجات دهند. بعد هم کوروش بزرگ برای نجات مردم بیچاره کشورهای همسایه، جانش را گرفت کف دستش و به آن جاها لشگر کشید. آخه کی می خواهی بالاخره آدم بشوی؟"

خیلی چیزهای دیگر هم گفت که ما نشنیدیم. ما بعد از دو ساعت که جرات کردیم یواشکی به خانه بیاییم، دیدیم که ننه جانمان مرتب گریه می کند و آقاجانمان سرش را پایین انداخته و تکان می دهد. خان داداشمان نیز هی ننه جان را شماتت می کند و می گوید: "ننه! هی بهت گفتم این بچه را این قدر لوس نکن. حرف گوش نکردی و حالا کارش به جایی رسیده است که از ترک تباران که در خشونت طلبی در دنیا معروف هستند این جوری دفاع می کند."
آقاجانمان از غصه نمی توانست چیزی بگوید. فقط با صدای گرفته می گفت: "پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد – سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد. بفرما خانم! من گفتم این بچه را نگذار با طاهر دم خور شود یا نگفتم؟ گفتم یا نگفتم؟ فردا اگر این بچه بلشویک و کمونیست شد، از خودت قهر کن. حالا هی بنشین و از شوهر خواهرت تعریف کن."
ننه جانمان هم فقط می گفت: "خیر نبینی بچه که جگرم را سوزاندی."
آخر ننه جان ما از دست ترک تباران خیلی شکار است. چون دو سال پیش همین روزها گربه اکبر آقای دریانی-اینها، یکی از جوجه های کاکل زری ما را خورد و دو تا را هم خفه کرده، نخورده رهایشان کرده بود. وقتی ننه جان ما به اقدس خانم (زن اکبر آقا) موضوع را گفت و خسارت خواست، اقدس خانم پررو بازی در آورده بود و گفته بود که: "تقصیر از خودتان است. می خواستید جوجه ها را همین طوری بی صاحب توی حیاط ول نکنید." آقاجان ما معتقد است این رفتار گربه ی اکبر آقا-اینها، نتیجه ی تربیت خشن و فرهنگ عشیره ای و قرون وسطایی ترک تباری اوست که در ذات ترک تباران وجود دارد."
فلذا و نظر به این که ما خود عملا ضرر و زیانهای ترک تباران و ایرانیان با تبار نامعلوم و قروقاطی فلات مرکزی را دیدیم و به خاطر چند دقیقه همنشینی با یکی از آنها حسابی تنبیه شدیم، نتیجه می گیریم که بهترین راه خلاصی از دست بنیادگرایی و افراط گرایی که در ذات ترک تباران وجود دارد، همانا جمع کردن همه ترک تباران و اخراج آنان به اورال و آلتای می باشد تا تبار کسی از این به بعد گم و قروقاطی نشود و همانند ایرانیان زاگرس نشین، مثل کاغذ نوی A4، سفید و تمیز و سالم باقی بماند. همچنین ما فکر می کنیم اگر ترک تباران پولهای ما را ندزدند و به ترکیه نبرند و گربه هایشان، جوجه های ما را نخورند، بی عدالتی اقتصادی ریشه کن خواهد شد. پس بهترین راه برای نجات و خلاصی از همه این گرفتاریها و چیزهای مضر همانا خلاصی از دست ترک تباران است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جواب سؤال 4 و 5 و 6:
در جواب این سؤالات که به نظر ما سوالات سختی هستند، اول از همه باید این را بگویم که این شوهر خاله ما انسان بسیار خائنی می باشد. آقاجان ما می گوید که این خیانت پیشگی به دلیل تبار قروقاطی اوست چون آقا طاهر (شوهر خاله ی ما) جزو آن عده از ایرانیان فلات مرکزی است که در خدمت شیعه گری و ترک تباری می باشند. بعدش هم همیشه اضافه می کند که: ژیان ماشین نمیشه، باجناق فامیل! البته این را نیز بگویم که ننه جان ما با این حرف آقاجان مخالف است و می گوید باجناق از قدیم و ندیم، هیچ وقت چشم دیدن باجناق را ندارد وگرنه آقا طاهر اتفاقا انسان بسیار خوبی هم هست. من هم راستش نمی دانستم که حرف آقاجان را باید قبول کنم یا حرف ننه جان را.

تا پریروز که داشتم جواب سؤالها را می نوشتم و جوابی برای سؤال 4 و 5 و 6 پیدا نمی کردم، ننه جان ما گفت بروم مکانیکی آقا طاهر و از ایشان بپرسم. در جواب سوالهای من، آقا طاهر جوابی داد که هیچی از آن سر در نیاوردم. یعنی گفت که: پسر جان، بی عدالتی و فاصله طبقاتی در همه جای دنیا و در غیاب احزاب ترقی خواه و سطح فکر پایین توده مردم، ممکن است باعث رشد جریانات ارتجاعی ناسیونالیستی یا مذهبی یا هر دو شود. ترک و فارس و یونانی و هندی هم ندارد. سرمایه داری غرب هم همواره دنبال منافع خود است و چیزی که برایش پشیزی ارزش ندارد، دموکراسی و حقوق بشر است. پس سیاست یک بام و دو هوا که هیچ، سیاست یک بام و صد هوا هم اگر لازم باشد، در پیش می گیرد؛ چه در قبال مردم خود، چه در قبال ممالک جهان سوم. بنیادگرایی هم یعنی اینکه فکر کنیم قانونی که برای دوره و زمانه ای نوشته شده، لایتغیر است و باید حتما اجرا شود. از این جهت نه تنها رادیکالهای مذهبی که ناسیونالیستها هم به نوعی بنیادگرا هستند. چون الزامات جهان کنونی و عصر گلوبالیزاسیون را درک نمی کنند.
البته آقا طاهر به رغم خیانت پیشگی، آدم پر چانه ای می باشد و اگر مشتری نمی آمد و دستش بند نمی شد، تا صبح برایم توضیح می داد. به هر حال چون از حرفهای آقا طاهر چیزی دستگیرم نشد، منتظر شدم تا خان داداشم از سر کار برگردد تا از او بپرسم.
خان داداشم پس از گوش کردن سوالات من و جوابی که از آقا طاهر گرفته بودم، گفت که: «هر چند خیلی خسته ام ولی جواب سوالهایت را میدهم چون خیلی دوستت دارم و پیشرفت و خوشبختیت را آرزو می کنم» هنوز حرفش را تمام نکرده بود که ناغافل یک توگوشی محکم زیر گوش چپم خواباند. من که خیلی دردم آمده بود و نیز ترسیده بودم، گفتم: چرا میزنی خان داداش!
خان داداش در جواب گفت: "هان! حالا معنی یک بام و دو هوا را فهمیدی. یک بام و دو هوا یعنی این که من یک چیزی بگویم و جور دیگری رفتار کنم. مثلا بگویم دوستت دارم و بعد کتکت بزنم. یک بام و دو هوا یعنی بی قانونی، یعنی آنارشی. حالا تو باید بدانی که این حرفهای آقا طاهر همه اش نادرست است. چون اجداد آریایی اصیل ما از روزی که به ایران تشریف آوردند هرگز یک بام و دو هوا نمی کردند چون کارشان خیلی درست بود و یک هوا بیشتر نداشتند. یک بام و دو هوا از زمانی شروع شد که عرب تباران و بعد ترک تباران به صورت وحشیانه به ایران و آناتولی و جاهای دیگر هجوم بردند و همه چیز را خراب کردند. امروز هم ما قصد داریم با کمک آقای نظری و با استفاده از علوم جدید و قدیم در مجامع بین المللی اثبات کنیم که حضور ترک تباران در آناتولی و آذرآبادگان غیر قانونی است تا همه شان را به اورال و آلتای اخراج کنند و دنیا از شر یک بام و دو هوا نجات پیدا کند. این یک راه حل منطقی و پایدار است و مطمئن باش که آقای نظری قادر است این مطلب را در هر محکمه و دانشگاهی در حضور اساتید رشته ی مربوطه اثبات بنماید. تو باید بدانی که آتش بزرگی در حال افروخته شدن است و ترک تباران به وقتش خواهند دید که خمیر چقدر آب میبرد."
خان داداش من بعد از گفتن این حرفها از من خواست که با ذکر مثالی یک بام و دو هوا را برایش توضیح بدهم تا مطمئن شود که مطلب را درست متوجه شده ام.
من نیز در جواب گفتم: مثلا زمانی که بگوییم ترک تباران که به ایران آمدند ورودشان غیر قانونی بود و زمانی که ایرانیان آمدند ورودشان قانونی بود، داریم یک بام و دو هوا می کنیم چون آقای نظری به ما گفته است که چه در زمان ورود فرخنده و تمدن ساز آریاییها و چه در زمان هجوم شوم و خانمان سوز ترک تباران و عرب تباران، ایران خالی از سکنه نبوده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

خیلی چاکریم. فعلا اسمی در ذهن ندارم، شما اگه سوالی دارین بپرسید، من در خدمتم.

نوشته شده توسط: Anonymous

حزب توده و سایر جاسوسان شوروی از فردای انقلابی که قرار بود شاه دیکتاتور ولی مدرن آمریکایی برود و ایران پاریس شود ( منظور از نظر دموکراسی بود و آزادی بیان وگرنه چرا پاریس ؟ چرا کوبا نه ؟ چرا ویتنام نه ؟ چرا خمینی به پاریس رفت و از آنجا ظهور نمود ؟ ) با زرگان را لیبرال نامیدند تا روز مرگ او و سالها بعد که چپ های مذهبی متحد آنها ( خط امام مارکسیست اسلامی روسی ) فهمیدند با اشغال سفارت امریکا و آمریکایی خواندن او و سازشکارانه و لیبرال نامیدن او و فحاشی به مشی سیاسی او بزرگترین خطای سیاسی را مرتکب شده اند و درها به سوی پاشنه ای دیگر چرخید و شوروی بهشت دروغین آنها فرو ریخت و امریکا با حمله به افغانستان و عراق هم مرز ایران شد , هنوز چپهای ایران او را لیبرال مینامیدند و این اتهامی بس بزرگ ( الحادمارکسیستی ) بود در سرزمینی که شیاطین مارکسیست اسلامی و مارکسیست های روسی از ان شرارت و خون و استبداد

شیاطین مارکسیست اسلامی و مارکسیست های روسی از ان شرارت و خون و استبداد و ارتجاع مذهبی را مخلوط با شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی به جهان مستضعفان و فریب خوردگان صادر میکردند . دو حزب شیطانی توده و انگل آنها فداییان ژاندارم کش , نفیر روس مداری و روس محوری را چنان در گوش های نا آشنا با سیاست (که حا صل نفوذ توابین آنها به سیستم شاهنشاهی و سرمایه گذاری آنها در رسانه ها و جامعه روشنفکری و کانون نویسندگان و شعرا بود ) نهادینه و خانه زاد کرده بودند که هرگز فکر نمیکردند کسی در این سرزمین به بازرگان و مصدق برگردد و دل ببندد .
اما دو خیزش در دو خرداد طلایی پس از ان سالهای سیاه ان خرداد سیاه ٦٠ که بنی صدر به عنوان آخرین سنگر مدافع آزادی بیان و بحث آزاد و سیاست بدون شکنجه به دست نوکران روسیه فرو ریخت . به چپ های روسی فهما ند که ملت فریب آنها را نخورده و بیشتر از با زرگا ن و بنی صدر و امیر انتظام لیبرال شده اند .
دستگاه روسی حزب توده در شکل و شمایل های عوضی به نام های ملی مذهبی , ملی , سلطنت طلب , بختیاریست , سکولار , سوسیال دموکرات , ... به اقصا نقاط جهان جاسوس فرستاد تا حتا در هافینگتن پست و فارین پالیسی آمریکایی و دانشگاههای کلمبیا و استا نفورد جاسوسان نقاب بر چهره مارکسیست روسی در بوغ بدمند که نه !
با زرگان لیبرال نبود !!!!
بازرگان محافظه کار مذهبی بود !!!!
شگفتا که همین ها موسوی ( اولین هوادار ازدیاد بی رویه جمعیت در ایران ) و علی مطهری را (که هنوز ضد ساپورت خانم ها) است قهرمان ازا دی خواهی و نماینده ملت برای احقاق دموکراسی !!! و آزادی بیان !!! مینامند و بنی صدر را سانسور کرده و با یک دروغ تاریخی دیگر ( اشعه ایکس موی زن ) به زندان باستیل تاریخ سپرده اند تا بپوسد
مزدوران روسی به این بسنده نکرده در حالیکه در بیانیه های سیاسی هنوز خودشان را به جبهه ملی و مصدق وصل میکنند , در حالیکه مصدق را به دستور ارباب شوروی و در پس یک معامله کلان پر سود با امریکا و انگلیس و شاه سرنگون کردند , حالا میراث خوا ر مصدق شده و از قول او تاریخ می سازند که بیژن جزنی فلان جبهه ملی بود و بختیار فلان دیگرش و مدعی میشوند که مصدق خودش علیه خودش کودتا کرد و این همه فقط به خاطر نابودی کمونیست ها بود !!! تو گویی که انگار این جهان بدون کمونیسم میمیرد !!! یا چیز دیگری برای عرضه ندارد !!! یا مثل دین سیاسی همه چیز باید با مارکسیسم سنجیده شود تا درستی ان به تایید برسد .
یکی نیست از این مزدوران روسیه بپرسد شما به جز دیکتاتوری , کشتار , شکنجه , فساد و کودتا و خفقان و تربیت دیکتاتوری های وحشتناک به نام در تاریخ بشریت ( استالین , مائو , پل پت , کیم ها , کاسترو , لوکاشنکو , چائو شسکو , میلوشویچ , اسد و صدام و قذافی و ببرک و ...) مگر سوغات دیگری برای بشر به ارمغان آورده آید که این همه ادعا دارید ؟
متا سفانه همراهی سریالی عده ای از جاسوسان خرفت اینها در میان ملی ها و ملی مذهبی ها و سلطنت طلبان و سکولار ها و .... با این دستگاه فراما سو نری ٣٠٠ ساله روسی مانع از ان میشود که چهره کریه نظریه پردازان اصلی اینها ( زرافشان , رئیس دانا , عمویی , شهبازی ) در میان عموم فاش شود .
حزب توده از ازل مشی سیاسی نفوذ کن , پنهان شو و اخلال کن ( روش لنین ) را در دستور کار خود دارد . هرگز با پرچم و مانیفست و اسم و رسم خودش ظاهر نمی شود .
انها بر اساس دستور لنین و قانون هدف وسیله را توجیه میکند حتا به صورت لیبرال وب سایت میزنند و اولش به حزب توده هم فحاشی میکنند اما بعد وارد مقوله اصلی که سرکوب هر نوع حرکت لیبرالی است میشوند .
حزب توده دشمنی به نام مذهب و مذهبی ندارد
انها متحدین استراتژیک ارتجاع مذهبی و اسلام مارکسیستی هستند
انها با هر دیکتاتوری ( مذهبی ویا سکولار ) و هر نیروی فاشیستی و
نوشته شده توسط: Anonymous

امروز برای اولین بار قیمت‌های نفت از نازل‌ترین قیمت بابت هر بشکه در ۶ سال گذشته تکانی خوردند و جانی تازه گرفتند، دو عامل ( حمله داعش به کرکوک و کاهش شدید دکل‌های حفاری در آمریکا ) به بالا رفتن قیمت در بازار‌های دنیا کمک کردند، نفت برنت دریای شمال ۵۳ دلار در بابت هر بشکه در بازار‌های جهانی‌ مبادله شد و نفت اوپک با ۳.۷۱ سنت افزایش ۴۸.۲۴ دلار در بازار‌های جهانی‌ مبادله شد، در اینجا دوست دارم به یک اصطلاح در بازار تجارت نفت و گاز اشاره کنم، (contango) در بازار تجارت نفت با گاز به این معناست که ( تخمین زده گان و محاسبه گران ) نفت در بازار‌های جهانی‌ به این نتیجه میرسند که قیمت نفت در آینده نزدیک بالا خواهد رفت، نفت را را خریده و در ( شناور‌ها و تانکرهای آبی‌ ) می‌‌خوابانند به این امید که پوولی را که امروز بابت هر بشکه نفت می‌‌پردازند در آیند نزدیک بسیار بالاتر از نرخ خرید به فروش

امروز برای اولین بار قیمت‌های نفت از نازل‌ترین قیمت بابت هر بشکه در ۶ سال گذشته تکانی خوردند و جانی تازه گرفتند، دو عامل ( حمله داعش به کرکوک و کاهش شدید دکل‌های حفاری در آمریکا ) به بالا رفتن قیمت در بازار‌های دنیا کمک کردند، نفت برنت دریای شمال ۵۳ دلار در بابت هر بشکه در بازار‌های جهانی‌ مبادله شد و نفت اوپک با ۳.۷۱ سنت افزایش ۴۸.۲۴ دلار در بازار‌های جهانی‌ مبادله شد، در اینجا دوست دارم به یک اصطلاح در بازار تجارت نفت و گاز اشاره کنم، ( ) در بازار تجارت نفت با گاز به این معناست که ( تخمین زده گان و محاسبه گران ) نفت در بازار‌های جهانی‌ به این نتیجه میرسند که قیمت نفت در آینده نزدیک بالا خواهد رفت، نفت را را خریده و در ( شناور‌ها و تانکرهای آبی‌ ) می‌‌خوابانند به این امید که پوولی را که امروز بابت هر بشکه نفت می‌‌پردازند در آیند نزدیک بسیار بالاتر از نرخ خرید به فروش خواهد رفت. ۴ هفته پیش محاسبه گران قیمت نفت شروع به کرایه شناور‌ها کردند.
نوشته شده توسط: همنشین بهار

سلام به دوستان عزیزی که این مطلب را نوشته‌اند.
از شما تشکر می‌کنم.
...
نقشه های شوم استعمار قابل کتمان نیست و نیز این واقعیت که امثال ناصرالدین شاه به دلیل عملکرد ارتجاعی خودشان عملاً آب به آسیاب استعمارگران می‌ریختند.
کسی از استعمار و ارتجاع جانبداری نکرده و مضمون نوشته های من نیز این نبوده و نیست.
با کمال احترام: همنشین بهار

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي تورك اوغلي اين دوست ما بنوعي ديدگاه آقاي ناصر كرمي نسبت به اسلام و ترك و عرب را با طنز جالب به سخره گرفته است

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم یا اقای لاچین (lachin) عزیز

البته نفرموده اید و طبیعتا من هم نمی دانم که تجربه شما از همزیستی با یک خانواده بهایی چه بوده است ولی در بدترین حالت هم باز شاید تضادی با این مقاله بخصوص نداشته باشد. من به هیچ وجه مدعی نشدم که بهاییان از جمیع جهات بی عیب و نقص بوده یا هستند. انها هم انسان هستند و مشمول قواعد حاکم بر رفتار انسانها و از جمله خطاکار بودن یا انچنان که معروف است جایز الخطا بودن. هم چنان که شما هم مشمول همین قاعده خواهید بود.
فرموده اید "تزویر وریاکاری در همه ادیان بوده و دین بهایی از ان استثنا نمی باشد. "
به احتمال زیاد منظور شما این بوده است که در بین بهاییان هم می توان نشانه هایی از تزویر وریاکاری را نشان داد در این صورت پاسخ من همان است که در فوق ذکر کردم و باید اضافه کنم مساله بودن یا نبودن نیست و میزان و کیفیت هم باید مورد توجه قرار گیرد

فرموده اید که " به هیچ دینی وابسته نیستم" که گرچه شاید ( فقط شاید) روشن کند که چه نیستید اما ان چه که روشن نفرموده اید و بسیار مهم تر است این است که چه هستید؟ صرف بی دین بودن کفایت نمی کند. به هیچ وجه قصد جسارت ندارم اما گستردگی طیف بی دین ها هم کمتر از دینداران نیست. مارکس بی دین بود. ولتر بی دین بود. استالین هم بی دین بود. مائو و موسولینی و به احتمال زیاد هیتلر هم همینطور. در مورد خیلیهای دیگر هم اصولا نمی توان اظهار نظر کرد. مثلا من نمی دانم چرچیل دیندار بود یا خیر؟ روزولت و گاندی و ناصرالدین شاه و امیر کبیر و ژنرال دوگل و ناپلئون و ملکه ویکتوریا چطور؟ حتی در مورد پاپ ( حداقل بعضی پاپها). و اصولا این کلمه یا صفت " دین دار" چقدر واضح و روشنگر است؟
دیگر اینکه ایا این تزویر وریاکاری فقط مختص ادیان و پیروان انهاست و بقیه و از جمله مکتبی که شما به ان تعلق دارید ( و من نمی دانم چیست) مستثنی هستند؟ ایا قضاوت تاریخ و یا حتی تجربه شخصی شما هم همین را می گوید؟ یعنی شما هر چه ریاکار دیده اید همه دیندار بوده اند؟ ظاهرا از انگلیس دل خوشی ندارید و خدمت به ان را از گناهان نابخشودنی می شمارید اما نگفتید که این از باب دیندار بودن انگلیسها بوده است یا علت دیگری داشته است؟ ضمن این که روشن نفرموده اید بهاییان چه خدمتی به انگلیس کرده اند که پاداش ان لقب "سر" بوده است؟ و دعوت می کنم که در مورد لقب "سر" و کسانی که این لقب به انها داده شده است تحقیق بیشتری بفرمایید.
فرموده اید که امیدوارید روزی برسد که در یک جامعه دموکراتیک و ازاد همه ادیان را به چالش بکشید.
گمان نمی کنم همین الان هم نتوانید این کار را بکنید. کار خیلی مشکلی نیست. قبل از شما هم بوده و شده است. اگر منظورتان به طور خاص در کشور ایران است بحث دیگری است اما شما که اینترنت را در اختیار دارید خوب این کار را بکنید اگر فکر می کنید که دیگران نکرده اند یا انطور که منظور نظر شما است نکرده اند. ولی شاید بدانید که در یکی از دموکراتیک و ازاد ترین جوامع حال حاضر (با معیارهایی که در تمدن غرب برای دموکراسی ذکر می گردد) یعنی امریکا، هنوز هم که هنوز است یک رئیس جمهوری غیر مسیحی انتخاب نشده است یعنی مردم چنین کسی را انتخاب نکرده اند در حالی که اگر بخواهند قانونا می توانند چنین کنند. چرایش را کار ندارم اما بیشترین " به چالش کشیدن ادیان" در همین جوامع و جوامع مشابه انجام می گردد. قصدم تایید دین و نقش ان نیست فقط می خواهم بگویم که تلاش بیشتری بفرمایید تا دقیق تر سخن بگویید. من درک می کنم که منشا بسیاری از این اظهار نظر ها، مصیبات و فجایعی است که از طریق حکومت دینی در این سی و اندی سال بر سر من و شما امده است اما اگر قصد رهایی از این ورطه را داریم باید بتوانیم مساله را درست درک و طرح کنیم. صرف رهایی از بختکی به نام حکومت دینی کفایت نمی کند. ایران ما و بسیاری دیگر تجربه های تلخی از "از چاله به چاه افتادن" دارند
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کرمی این هم نوشته شما ( یا همتای شما) است. انتظار داشتید جواب این چنین کامت غیر بهداشتی چطور باشد؟ انگشت مکن رنجه بدر کوفتن کس.... بدان , اگر باد بکارید طوفان درو خواهید کرد. این قسمتی از کامنتتان:««پس نتیجه می گیریم همان طور که آقاجان ما می گوید، برای خلاصی از دست افراط گرایی، باید از «کتک درمانی» استفاده کرد چون شوک درمانی دیگر فایده ای ندارد. یعنی باید به زور کتک، ترک تباران خوش اشتها و کم اشتها را در دو استان آذربایجان شرقی و اردبیل جمع کرد و دورشان دیوارهای بلند کشید. آقاجان ما می گوید، این جوری افراط گرایی برای همیشه از بین می رود چون ترکتباران به دلیل نداشتن فرهنگ صیقل خورده ی قدیم و جدید، باعث و بانی همه رقم افراط گرایی هستند.»»

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر .... گرامی.... جم... قضاوت در بارهء معلومات عمومی و دانستنیهای عمومی و پایه ای شما را برعهدهء خوانندگان سایت واگذار میکنم. هنر و توان شما ها، دگماتیسم همراه با خشونت اخلاقی و در کلام و بیان است، در نهایت شما هم مانند هم تبارتان ع.ب. تورک اوغلی ، فحشنامه و رسالهءِ بی فرهنگی خود را بنویسید و برای آقای کیانوش توکلی بفرستید، ایشان با مهر تأیید آنرا در سایت انتشار میدهد. تا عقده های درونی شما هم خالی شود. بعدأ خواهید فهمید که خمیر چقدر آب می بره !.

نوشته شده توسط: Anonymous

چه کسی این فحش نامه ی ناموسی جناب «ع.ب.تورک اوغلی» را تایید کرده؟ هر کس چنین کرده، بداند و آگاه باشد که با این کار خود صرفا به دشمنان همزیستی مسالمت آمیز مردمان ایران و نیز مخالفان حل عادلانه و عاقلانه ی مساله ملی کمک می کند و لاغیر. متن بسیار توهین آمیز، دور از واقعیت و سخیفی نوشته اید جناب تورک اوغلی.