Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج خان!.... نفت و گاز چغرافیای جنوب ایران متعلق به ملت عرب الاحواز است! و بیخودی به ثروت ومنابع طبیعی و ذخایر زیر زمینی دیگران چشم طمع ندوز، و اداعای مالکیت نکن! شما اگر خیلی زرنگی بفکر خود باش! و سعی نکن با آب حمام دوست بگیری! آش شل نذری ات، نصیب خودت باد! داداش.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام -آقای تبریزی عزیزنوشته های آقای آل بایراق رابسیارسنجیده تحلیل کرده اید.مامیتوانیم آقای آل بایراق رایک سوسیالیست طرفدارداراستقلال آزربایجان دانسته وایشان رایک انسان بانگرش استقلال طلبی بحساب آوریم.چون فکرمیکنم مطالعات زیادی درموردنوشته های بی سروته سوسیالیست نماهای ناسیونالیست داشته دقیقا ازهمان تزهااستفاده نموده است،افکارومتون سوسیالیسم درایران بصورت ناقص وبانظرساواک وساواماچاپ ونشروآموزش داده شده وهنوزاکثرتحصیلکرده های ایران باتفکرچپ نمیتوانندخط ومرزسوسیالیسم وسوسیال ناسیونالیسم رابدرستی تشخیص دهندواگرکسانی هم متوجه این نقصیه شوندبخاطرافکارشئونیستی حاکم برافکارخود وازدست ندادن موقعیت اتینیکی آنرانمیخواهندبروزدهند.باورکنیدشماخودنیزیک نقص بزرگ داریدوباگذاشتن نام تبریزی برخوددرجهت کمک به ناسیونالیستهای فارس وباافکارتمامیت خواهی خودتیشه به ریشه دموکراسی خواهی وحقوق اولیه ملتهای

تحت ستم میزنید.ماوبیشترخودرامیگویم دراین سالهای عمرخودوازدانسته وآگاهی هایی که ازسوسیالیسم ودنیایی که شماسنگ آنرابه سینه میزنیدهمانطورکه درمرکزآفرینش این تفکر(سوسیالیسم)درغرب باداشتن بزرگترین کارخانه هاوگروه هاواحزاب کارگری اجرایی نشد، ونتوانستندحتی یک کشورطبق نظرائدولوگ های خودبرقرارکنند،این تفکردرروسیه وتمام کشورهای غربی نیزکه مدت 70سال میدانداری نمودنتوانست ایده وافکاروگفته های مارکس.انگلس ولنین راپیاده کند.درایران عقب مانده ازلحاظ رشدصنعتی تشکل های کارگری.تفکرمذهبی باورش بسیارپیچیده وناممکن بنظرمیرسد. مگراینکه باتفنگ وتوپ وتانک آنرااجرایی کنید.پس لازم است .شمانیزحرکات وعملکرداستالین واسلاو های ناسیونالیست واقتصادروسیه وکشورهای بلوک کمونیستی رامقداری مطالعه فرمایید.درکنارگودنشستن وباگفتن لنگش کن کاری به پیش نمیرود.مااگرحتی یک کلمه ترک وزبان ترک وخواسته های هویتی خودرابزبان آوریم فوراتعدادی مارا پان وبوزقوردپرست ونوکروو..وآنچه شایسته خودشان است و100سال است به تفکرایجادوحاکم شده توسط انکلیس نوکری میکنندرابه دم مامی بندند.شماهم سعی نکنیدمثل دیگران آب درهاون کوبیده وآزموده های دنیای شکست خورده رابه خوردمابدهید.
نوشته شده توسط: Anonymous

دنیا با علم و صنعت و تکنولوژی مدرن و اختراعات و اکتشافات مشغول است، ایرانی نیز دلش به شعر خوش است. چه دنیای عقب مانده ای؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

پیروزیهای ملت کورد در تمامی سرزمین کوردستان برگشت ناپذیر است و ملت کورد یکی پس از دیگری سنگر های اشغال گران سرزمین خود را تسخیر میکند ،، رژیم داعش ایران کە در دد منشی همطراز با داعش عرب سنی میباشد در عرض این 35 سال بە کوچکترین خواست مردم ایران در هیچ مقطعی جواب ندادە و بە اعدام و کشار و بی حقوقی و نفی تمامی نماد های انسانی دست زدە ،، بلاخرە بعد از بیشتر از 30 روز 27 زندانی سیاسی ملت کورد در زندان اورمیە این حکومت دد منش و بر بر را مجبور بە عقب نشنی و تمکین بە خواست های انسانی خود کردند کە بند زندانیان سیاسی از بند مجرمان مواد مخدر جدا شود و بە ملاقات کنندگان و فامیل این زندانیان در ملاقات بد رفتاری نشود ،، امروز خبر رسیدە کە بە خواستەهای بر حق این زندانیان تمکین شدە و آن را قبول کردند

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، بدبختانه کسانی که فهم درستی از واژگان فرهنگ سیاسی ندارند گاهی واژه هائی را به کار می برند که صد در صد نادرست هستند و یکی از این واژگان نادرست نیز (ناسیونالیست چپ گرا) و یا (چپ ناسیونالیست) است! ما چیزی به نام (ناسیونالیست چپ گرا) و یا (چپ ناسیونالیست) نداریم و همه ناسیونالیست ها در فرهنگ واژگان سیاسی در گروه راست گراها گنجانده می شوند! همچنان که ما چیزی به نام (سرمایه دار چپ گرا) و (بورژوای چپ گرا) و (میلیاردر چپ گرا) نداریم! البته داستان (ناسیونالیست چپ نما) چیز دیگری است! ناسیونالیست هائی هستند که ادای سوسیالیست ها و کمونیست ها را درآورده و واژه هائی مانند کارگر و دهقان و رنجبر را به فراوانی و مانند ریگ بیابان به کار می برند و سخنانی را نیز از مارکس و لنین و مائو با نوشته های خودشان می آمیزند اما این (ناسیونالیست های چپ نما) را نیز نمی توان (ناسیونالیست چپ گرا) و

..... یا (چپ ناسیونالیست) نامید و چنین کسانی نیز در گروه راست گرایان گنجانده می شوند! برای نمونه صدام حسین دیکتاتور پان عرب عراق یک ناسیونالیست بود و ناسیونالیست ها نیز راست گرا به شمار می روند نه چپ گرا اما صدام حسین نام حزب خودش را (حزب سوسیالیست بعث عراق) گذاشته بود! ********** دوست گرامی ما آقای اسماعیل آل بایراق نیز یک ناسیونالیست است و چون ناسیونالیست است در گروه راست گرایان است نه چپ گرایان و این که کسانی پیدا شده و ایشان را (ناسیونالیست چپ گرا) و یا (چپ ناسیونالیست) می نامند بدانند که واژه های درستی را برای نام بردن از ایشان به کار نمی برند! ********** دوستان گرامی، آقای اسماعیل آل بایراق چندین بار در نوشتاری که نوشته است واژه های سوسیالیسم و سوسیالیست را به کار برده است بی آن که این نوشتار کوچکترین پیوندی با سوسیالیسم و فرهنگ سوسیالیستی داشته باشد! این نوشتار یک نوشتار ناسیونالیستی است و پیوندی با سوسیالیسم ندارد و در بسیاری از بخش های این نوشتار اگر ما به جای واژه های (سوسیالیسم) و (سوسیالیست) که آقای اسماعیل آل بایراق به کار برده است واژه های (ناسیونالیسم) و (ناسیونالیست) را بگنجانیم فهم بهتری از نوشتار و خواسته نویسنده به دست می آوریم! کسانی نیز هستند که چپ گرا هستند اما همان سخنانی را که ناسیونالیست ها می گویند طوطی وار بازگو کرده و بازتاب می دهند! چنین کسانی نیز چپ پوپولیست نامیده می شوند نه چپ ناسیونالیست، درباره چپ های پوپولیست به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/22496 البته آقای اسماعیل آل بایراق هر کسی را که سوسیالیست است و مانند ایشان ناسیونالیست نیست در نوشتاری که نوشته است (سوسیال شوونیست) نامیده است! آقای اسماعیل آل بایراق درباره سوسیالیست هائی که دیدگاه های ضد ناسیونالیستی دارند این چنین نوشته است: ( ..... سوسیال شوونیست های ایران ملت را پدیده ای ذهنی، محصول ناسیونالیسم و ساخته و پرداخته بورژوازی می دانند و بدین صورت با نفی عینیت ملت، ستم ملی و حقوق ملت های تحت ستم را انکار می کنند! آنان صورت مسأله را پاک کرده و قصد حل مسأله ملی را ندارند! آنها مسئله ملی را ویروس خطرناک نامیده و آن را با ایدز و سرطان یکسان می شمارند! ..... ) ، ( ..... سوسیال شوونیسم ایرانی با اتکا به تئوری ها و روش های لنینیستی و استالینیستی با حقوق ملت های تحت ستم مخالفت می کند! تئوری ها و آلترناتیو آنها از اساس با متد کارل مارکس در برخورد با مسأله ملی در تضاد می باشند! سوسیال شوونیست ها برای دشمنی با ملل تحت ستم ایده ها و تئوری های مشترکی دارند! ..... ) ، ( ..... سوسیالیست های ایران در واقع بخشی از ناسیونالیست های برتری طلب ایران هستند که با جدایی و استقلال ملل تحت ستم از ایران مخالفت می کنند! ..... ) ، ( ..... در دیدگاه آنها اگر ملت ها بخواهند جدا شوند یا طلاق بگیرند باید این جدائی ها به نفع پرولتاریا و اتحاد طبقاتی باشند! ..... ) ، ( ..... جریانات سوسیال شوونیست به غلط تصور میکنند و یا بهانه می آورند که کشور بزرگ به اتحاد طبقاتی پرولتاریا کمک می کند! ..... ) ، ( ..... سوسیال شوونیست های ایران با ایده و هدف استقلال ملی مخالفت و دشمنی دارند! ..... ) و .....
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب محمدی, اگر شما و امثال شما از طریق سیاه کردن کاغذ های حقیقی و مجازی نان میخورید ایرادی بر شما وارد نیست. بالاخره هرکسی باید از راهی نان بخورد. اما اگر منظور شما ارایه راهی برای نجات است, این شرو ورها برای فاطی تنبان نمیشود: " رقابت میان باندهای مافیایی در کدام نقطه‌دنیا به اصلاحاتی منجر شده که ایران دومین آنها باشد؟ ". میفرمائید چکار کنیم؟ لنگش کنیم؟ چه جوری؟ میشود لطفا آستین بالا زده وسط گود بپرید و یا انتظار دارید ما بپریم؟

نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور کە امروز صبح در کامنتی نوشتم کە پیشمرگان کورد در اقلیم کوردستان و نیروهای پ ک ک و ، نیروهای ی پ گ از کوردستان سوریە با فرماندهی و حضور مستقیم مسعود بارزانی امروز تمامی مناطق ، زمار، ربیعە، شنگال و تمام مرز بین کوردستان سوریە و عراق سابق را از وجود آدم خوارهای داعش پاک سازی کردند ،،،،،، ولی آنچە کە در این میان مهم است گندە گوئی نشریات و نیروهای ایران اسلامی است کە دارند گندە گوئی میکنند در عملیات آزاد سازی دشت نینوا و شنگال یا سنجار عتی یک سرباز ارتش عراق شیعە هم پیمان ایران وجود نداشتە و پیشمرگان و ارتش کوردستان بدون کوچکترین همکاری ارتش عراق

این مناطق را آزاد کردند مالکی ایران و عراق شیعە آرزو داشتن تمام ارتش کوردستان و پیشمرگان در این عملیات آزاد سازی کشتە میشدند ولی حالا دارند گندە گوئی میکنند کە با هماهنگی ارتش عراق آزاد شدە و این هر چە بیشتر بی آبروئی آنها را میرساند چون تمام آنها کوچکترین هماهنگی با عراق نداشتند
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-کوتاه ومختصرمینویسم اگرلازم شدمیتوانم یک کتاب بنویسم.1-همان کاری که بحرین کرد.2-همان کاری که 16جمهوری پس ازفروپاشی شوروی کردند.3-همان کاری که 7جمهوری یوگسلاوی کردند.همان کاری که چک واسلاواکی کردند.شمابفکرمانباشید تابحال بوده ایدلطف شمازیاد.

نوشته شده توسط: Anonymous

الیار عزیز ما همه انساندوستیم و علاقه مند به ادامه حیات انسانها و رفاه و آزادی آنها هستیم، فرقی که در این میان هست، نهوه دوست داشتن انسانها است، انسانها محصول زمان خودشان هستند، مارکس برای زمان خود یعنی پایان فئودالیزم و شروع سرمایه داری، زمانی که نه کامپیوتری در کار بود و نه سیستیم اینجنریگ در پولوتیک مفهوم داشت ایده آل بود، صمد هم همانطور، من به دنیای تفحص با ماهی سیاه کوچلو وارد شدم و با مادر ماکسیم مبارزه را شنلختم و همیشه در تلاتم بودم و بقول پابو نروادا ایستادن یعنی مردن، کسی که بیاستد تبدیل به گنداب و مرداب می شود، صحیح نیست که ما مثل فاناتیک ها از مارکس یک بت و از صمد یک مقبره بسازیم، من هم مثل شما و اژدر عزیز در همان محیط میدان شاپور و مهدیخانی بزرگ شدم و بعنوان آموزگار در همان مناطق تدریس کرده ام و تمام کوچه پس کوچه های امیریه خاطرات دوران کودکیم را تشکیتل می دهد،

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایرج, توجه کنید: اولا برق سد ارس آذربایجان به تمام ایران پخش میشود. در ثانی مگر آذربایجانیها قبل از گاز چگونه زندگی میکردند؟ ثالثا گاز مال عربهای اهوازی است که مفت و مجانی تاراج میکنید( یعنی چیزی از آن به خلق بیچاره عرب نمیدهید).

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرج خان، شما دست از سرآذربایجان بردارید!، اجازه دهید این مسئله غم آذربایجان باشد! شما اگر به وضع خودتان برسید، شاهکار کرده اید؟ شما که اینقدر به فکر دیگرانید، بهتر است در فکر خودتان باشید! آذربایجان به اندازه کافی نفت و گاز ، و ذخایر و منابع طبیعی دارد که احتیاجی به کسی ندارد. سعی کنید سوادتان کمی را در مورد آذربایجان بیشتر بکنید!

نوشته شده توسط: Anonymous

خرافه گوئی در مسیحیت دیگر جایی ندارد. مسیحیت قدرت قانونگذاری، اجرائی و قضایی را از دست داده و بدون این ستونها، مسیحیت انتقاد پذیر است. در اسلام، چه اسلام غیر سیاسی و بویژه اسلام سیاسی، اهرم فشار( وزارت ارشاد، وزارت اطلاعات و... ) و خودسانسوری اجازه انتقاد را گرفته و آخوندها دره را چنان خلوت دیده اند که هر چه شب بخاطرشان میآید، روز بعد آن را در نماز جمعه و یا در رسانه ها بخورد مردم میدهند. هرچند که مردم اینها را به مسخره میگیرند، اما چیزی از این یاوه گویها در ناخودآگاه کودکان و شاید جوانان باقی خواهد ماند.
اگر روزی یکی از این دین اندیشان، جرأت و دلیری طرح قرآنی نو را داشته باشد که خالی از گفتارهای متضاد، دشمنخو و واپسگرا باشد، شاید از این هیولای فعلی، چیزی در خور جامعه کنونی بوجود بیاید. آیا یک چنین نوگرایی جرأت آنرا خواهد داشت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا یکی از جنابان پاسخ دهد.فرض کنیم همین امروز آذربایجان از ایران جدا شود. دولت ایران هم تمام انرژی وارد شده به آذربایجان از قبیل برق گاز نفت بنزین و.. را از کشور تازه تاسیس دریغ کند.آن وقت در زمستان سرد آذربایجان چه اتفاقی می افتد؟بر سر میلیونها انسان شهری و روستایی چه خواهد آمد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

فیض الله عرب سرخی.ازاعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ورئیس اداره حراست

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

بقیه کامنت علمی و معاصر و راسیونال شخص شخیص من:
در آخر کامنتتون مرقوم فرموده این: "تا زمانیکه سایت ایران گلوبال برای بالا بردن تیراژ خود بنام دمکراسی به یک آنارشیسم اطلاعاتی اتکا میکند، و مطالب تاریخی و مردم شناسی، و پروسهء سیاسی و فرهنگی روبنایی و قشری کوچه و بازاز ضد ایرانی را تشویق و آنرا در حتّی در بخش ویژهء سایت انتشار میدهد، بحث از پایهء تحصیل و میزان علمی بودن مطالب این نویسنده و یا آن مدرک دار، امری بدون پرنسیپ و بدون مسئولیّت پذیری است، که طبعأ فضای دیالوگ سالم خدشه دار و نزدیک شدن به واقعیّتها با پرده برداری و شکافتن داده ها و شاخص های منجمد شدهء عصر فئودالیته، با روشنفکران سنتّی چپ و راست بدون شناخت علمی روز، امکان پذیر نیست. و طعنه و طنز و عوامفریبی و پراکنده گویی و اسطورهای عشیره ای، رونق پیدا میکند."

از شما خیلی زیاد بسیار متشکرم که این اصل اساسی علمی را بیان فرموده این. البته ما (یعنی شخص شخیص بنده) بخوبی می دانیم که تمامی مقالات در اینترنت، به جز مقالات شما غیرعلمی و متعلق به شاخص های منجمد شدهء عصر فئودالیته و طعنه و طنز و عوامفریبی و پراکنده گویی و اسطوره های عشیره ای هستن. ولی باید در نظر داشته باشین که خود اینها هم ویژه هستن و آزادی و دمکراسی عصر مدرنیته و راسیونال حکم می کند که در بخش ویژه هم قرار بگیرن. شاید هم جناب کیانوش خان اشتباه می کنه و فقط باید مقالات شما یعنی جناب آقای ناصر خان کرمی را در آنجا بذاره.
در آخر می خواستم یادآوری کنم که یادتون رفته نژاد و تبار منو مشخص کنین و از شما که متخصص ترین فرد در تبارشناسی و نژادشناسی و طرز رفتار با آنها هستین، عاجزانه تقاضا می کنم که نژاد و تبار شخص شخیص بنده رو مشخص فرمایین.
البته اگه خواستین من هم که متخصص بی مدرک روانکاوی هستم، می تونم نژاد و تبار شما رو مشخص کنم.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

به به آقای ناصر خان کرمی، مدتی بود که تشریف نداشتین و من هم فکر کردم رفتین مرخصی و تا سال جدید میلادی تشریف نمیارین. برای همین هم یواشکی این مقاله بسیار علمی و تخصصی خودمو نوشتم و منتشر کردم. البته باید بگم که این مقاله بسیار خیلی زیاد علمی این جناب یعنی مرحوم مغفور مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال، "بر اساس قانونمندی و بر پایهء اطلاعات به روز شدهء عصر معاصر و کنونی و مطالعات فردی و بدون غرض ورزی علمی و یا أتنیکی میباشد و در هر مکان و زمان و با حضور هر کارشناس مدرک دار و بدون مدرک از آن دفاع خواهم کرد."
حتما شما با خواندن این کامنت من با کمال وجود معتقد خواهین شد که من آدم با استعدادی هستم و زود یاد می گیرم. همین جمله بالا را که بخونین متوجه می شین که شیوه نوشتاری شما مانند پایهء و شدهء را زود یاد گرفته و به کار برم. البته اگه نگین که من از شما تقلید کرده ام که تقلید کار این جناب نیست بلکه

چون هوش سرشاری دارم، زودی یاد گرفتم.
خوشبختانه این مقاله من ارزش پاسخگویی نداره که اگه داشت، شما 500 صفحه ای می نوشتین.
البته درسته که من در این مقاله بسیار خیلی علمی و تخصصی، رک و راست نبوده ام و جرأت و شناخت نداشته ام و ناشفاف و غیر مستقیم بوده ام و کودکانه و سبک دیگران را مورد محاکمه و خطاب قرار داده ام ولی راستش من نمی دونم که در این مقاله بسیار زیاد خیلی علمی و تخصصی خودم چه نوشته ام که شما را این قدر قلقلک داده است. (البته باید اعراف کنم که همه اش قلقلک دهنده است) البته در این که شما از نظر علمی و تخصصی و بر اساس قانونمندی و بر پایهء علم و دانش و مدرنیته و راسیونال، زیاد خیلی بسیار قلقلکی هستین، بر من که متخصص این امورات هستم و مدرک تخصصی ام را از بهترین و معتبرترین دانشگاه دنیا گرفته ام، معلوم و مبرهن است.
البته من هم قلقلکی بودم و هستم و خواهم بود و در این هم شکی نیست چون یک امر راسیونال و علمی و مدرن است و به دوران فئودالیته تعلق ندارد.
کامنت شما یک اشکال کوچولو داره و آن هم اینه که چند جا به من گفته این "مسئول سایت". البته اشکال از شما نیست بلکه از اطرافیان شماست که اطلاعات نادرست به شما داده ان. باید به اطلاع حضرت عالی برسانم که مسؤل سایت من نبوده ام، نیستم و نخواهم بود، بلکه همین کیانوش خان توکلی است و من هم نه مسؤل سایت بلکه مسؤل کیانوش بودم و هستم و خواهم بود.
در مورد مدرک تحصیلی قلمفرسایی غرایی فرموده و در مورد پروژه های ما هم اشاراتی کرده این. اتفاقا ما در نظر داشتیم که چند پروژه و شرکت و بنگاههای اقتصادی، ساختمانی، انرژی، باستان شناسی و غیره باز کنیم و در درجه اول می خواستیم به جای دادن آگهی استخدام، یواشکی شما رو استخدام کنیم. در این راستا البته که ما از شما مدرک نمی خواهیم چون می دانیم که در هر رشته ای که لازم باشد، شما مدرک علمی و معتبر از دانشگاههای آلمانی دارین. فرقی هم نمی کنه، چه در اقتصاد باشه یا در رشته های دیگه ای مانند ساختمانی، انرژی، باستان شناسی، سیاسی، تبارشناسی (مخصوصا تبارشناسی اتراک)، زبانشناسی، خط شناسی، تاریخ، ادبیات، نجوم، علوم فضایی و...، خلاصه در همه رشته های علوم معاصر و راسیونال.
درباره بخش ویژه ایران گلوبال هم کیانوش خان یک توضیح به شما بدهکار است ولی چون کیانوش خان آدم خصیصیه من این توضیح را به نمایندگی از طرف خودم و با احتساب بهره بانکی اون به شما می دم.
بخش ویژه همانطور که از نام بسیار خیلی علمی آن معلوم و مبرهن است، یعنی این که مقالات ویژه در آن قرار می گیرن. حالا مقالات ویژه یعنی چه؟ یعنی مقالاتی که مثلا بیشتر از 30 کامنت داشته باشن. یا مثلا تولید ویژه ایران گلوبال (مانند مصاحبه) باشن. یا مثلا نوشته یکی از گردانندگان سایت باشن. یا مثلا خیلی علمی باشن. یا مثلا خیلی غیرعلمی باشن. یا مثلا خیلی چرت و پرت باشن. یا مثلا...
حال چرا مقاله من در این بخش ویژه قرار گرفته؟ مسلما علتش این نبوده که من یکی از گردانندگان سایت هستم چون من از اول هم جزو این گروه شخیص معظم نبوده ام، نیستم و نخواهم بود، بلکه فقط مسؤل محترم کامنتها بودم و بعد که می خواستن منو به شان محترم و مقدس گردانندگی ارتقا بدن، یک دفعه من مرحوم شدم. پس حالا دلیل چیه؟
طبق تحقیقات زیاد خیلی علمی که این جناب کرده ام، به 2 علت بوده است:
1- مقاله من خیلی زیاد بسیار علمی و بر اساس علوم معاصر بوده و به همین دلیل در بخش ویژه اومده.
2 - گویا خیلی چرت و پرت بوده و از این منظر هم در ردیف ویژه ها قرار گرفته.

لطفا بقیه کامنت علمی و راسیونال و رک و راست این جانب بعدا بخونین
نوشته شده توسط: Anonymous

با تاسف . اسلام نه تنها دین دروغ و فریب و حقه ونیرنگ است بلکه خود مسلمین اهل تشیع نیز در این جنون دینی همکا ر و پادوی این دین مکار هستند. رفتن چند باره به مکه و زیارت مردگان عرب چه گره ای از مشگل مردم ایران باز میکند؟
خرجهای بی حساب و کتاب در روز عاشورا اقدامی ضد ملی ضد انسانی است و کمکی به زندگی مردم نمیکند.
این مردم مسخ دین شده اند چاره ای جز نابودی قران و فرامین ارتجاعی ان نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

« ارزش پاسخگویی را نداشت و ندارد» و نخواهد داشت. چون ناصر خان فعل مستقبل را فراموش کرده بودند، این را هم بنده اضافه نمودم تا عذاب آتش جهنم برای مسئول مرحوم کامنت ها معروف و ملقب به سانسورچی بیش از پیش شود. عذاب جهنم به یک طرف، سرکوفتهای ناصر خان به یک طرف. حالا بشین تا روز قیامت تا ناصر خان جوابی بهت بده. ولی افسوس که جوابی نگرفته و نمی گیری و نخواهی گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

مفاهیم و مقوله های اجتماعی را فقط مارکسیستها میتوانند به بهترین وجهی تعریف کنند چون مسلح به ایدئولوزی علمی یعنی ماتریالیسم دیالکتیکی هستند .این مشاهیر ادبی فرهنگی که شما نام میبرید بهتراس بگویید در مرحله ای از زندگی شان یعنی در جوانی آثار رمانتیک آفریدند . شما نباید حکم عام بدهبد و همه تاریخ بشر را رمانتیک معرفی کنید . ما قبلا شنیدیم که شعر کسروی و شهریار حماسی است . چرا نمی گویید شعر آرش کمانگیر کسروی یک شعر حماسی است ؟ شما آثار اجتماعی انتقادی انقلابی مشاهیر ایرانی و غرب را رمانتیک می نامید و این اشتباه است .فرانسویان ریشه فاشیسم آلمان را در جنبش رمانتیک آن میدانند . استالینیستها جنبش نارودنیکی خلقی چریکی پیش از انقلاب اکتبر را آنارشیستی رمانتیک می نامند . مارکسیستها مهمترین خصوصیت جنبش رمانتیک را ، خرد گریزی آن یعنی خیالبافی اش میدانند.مهمترین نمایندگان رمانتیک بچه پوادارها ، اشرافیت ،و

فئودال زادهها بودند که دسترسی به زیبایی طبیعت و زنان و وقت بیکاری داشتند و میگفتند سرمایه داری خاک و دود به راه انداخته . ولی نمیدانستند که زحمتکشان و کارگران و دهقانان بجای زیبایی و نشئگی زن و شراب و شعر ، دنبال نان و مسکن بودند .یعنی با وجود زیبایی رمانتیک در نقاشی و موسیقی و شعر ، از نظر فلسفی و اجتماعی و انسانی ، جنبشی بود ارتجاعی . دو دلیل ارتجای بودن آن یعنی خرد گریزی ، ضد علمی ، هپروتی ، عرفانی آن و دلیل دوم طبقاتی بودن آن بود که فقط اشرفیت و فئودالها و سرمیایه داری نوپا را ارضاء میکرد . شما اگر به روستاها و طبیعت زیبای بهار ایران مراجعه کنید ، مردم فقیر و گرسنه و بی سواد و نا آگاه ، آنهمه زیبایی را نمی بینند . ولی یک آقازاده مرفه که آخر هفته به شمال ایران میرود ، میتواند ساعتها برایتان از زیبایی صحبت کند . منظور اینکه امید است احساس زیبایی و رمانتیک شامل حال همه مردم دنیا گردد .
نوشته شده توسط: Anonymous

سی و شش سال است، که عده ای ساده لوح ، یا بهتر بگوئیم اپوزیسیون سازمانهای به اصطلاح، اصلاح طلب " سه نفری"! با افکار باطل خود! فکر میکنند، که سردمداران رژیم اسلامی، که در قصر های 100 میلیون دلاری زندگی میکنند، و میلیارها دلار موجودی نقدی در آمد نفت، گمرکات، مبادلات، و فروش ذخایر و منابع طبیعی، سود های کلان و بی سر وته تجاری ، تبادلات و ذخیره های ارزی بانکها را که سر به میلیارد ها دلار میکشد، چپاول میکنند، و از طریق کانالهای سیاه، باند های مافیائی سپاه پاسداران، و بیت رهبری بحسابهای شخصی خود میریزند، و هر کدام در عیش ونوش و در اوج رفاه که اصلا به یک میلیون دلار پول نمیگویند، و دائما در هتل های مجلل کشورهای خارج، مخصوصا در کشورهای شیخ نشین عربی منطقه، و امثالهم، به بهانه های مختلف یک زندگی غیر قابل تصوری را مهیا کرده اند، و در اوج رفاه و خوشی و لذت و شهول رانی، با زنان آنچنانی غوطه ورند،

آیا با خواست چند نفراپوزیسیون بی رمق، ومضمحل شده خارج نشین! سردمداران رژیم از رفاه وعیش و نوش، و ثروت و قدرت، خود دست میکشند، و به مشتی خارج نشین میگویند، بفرمائید، ما از ثروتهای میلیاردی، زندگی درکاخهای مجلل، و عیش و نوش با زنان زیبا، و قدرت مداری خسته شدیم. حالا شما تشریف بیاورید، جای ما را بگیردید؟ آیا کسی که چنین فکری بکند، نیاز به روان پزشک ندارد؟ کدام دیکتاتور، و یا کدام رژیم دیکتاتور تابحال از قدرت و ثروت و چپاول مملکت کنار کشیده است، که سر دمداران مافیائی رژیم اسلامی این کار بکنند؟ آیا محمد رضا، و رژیم شاه و یا دیکتاورهای عرب منطقه، مثل قذافی، صدام حسین .... و امثالم به همین آسانی کنار کشیدند؟ نه......!! تا زمانیکه مردم با مشت گره کرده جل و یلاس رژیم را به زباله دان تاریخ نریزند، این رژیم با کشت و کشتار خود، یکسده دیگر نیز دوام خواهد داشت! پس خودمان را قول نزنیم و از دیکتاتورهای رژیم اسلامی انتظار بیهوده ای نداشه باشیم. چنین انتطاری خنده آور است! از ظالم نمیشود به ظالم شکایت کرد؟

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

چه خوب است که انسان با خود و دیگران رک و راست باشد و با داشتن اندکی جرأت و شناخت حرف و هدف خود را بطور شفاف و مستقیم بیان کند و این چنین کودکانه و سبک دیگران را مورد محاکمه و خطاب قرار ندهد و از مرز زندگی و حال و احوال خصوصی دیگران تجاوز نکند. این نوشتار( روانکاوی کامنت نویسان ایران گلوبال) را خواندم و ارزش پاسخگویی را نداشت و ندارد، ولی حال که آقای توکلی آنرا در بخش " ویژهء ایران گلوبال گذاشته" و بطور مستقیم و غیر مسنقیم درستی و با پشتوانه و علمی بودن مقالات انتشار یافتهءِ من و سایر نویسندگان در سایت ایران گلوبال را زیر سئوال عمومی برده است و تازه به مسخره هم گرفته است ،...

، ضرورت آمد که از سوی خود تأکید کنم تمامی مقالاتی که در این سایت انتشار داده ام همه بر اساس قانونمندی و بر پایهء اطلاعات به روز شدهء عصر معاصر و کنونی و مطالعات فردی و بدون غرض ورزی علمی و یا أتنیکی میباشد و در هر مکان و زمان و با حضور هر کارشناس مدرک دار و بدون مدرک از آن دفاع خواهم کرد. ● هر وقت آقای توکلی و فرد مسئول سایت، شرکت و بنگاههای اقتصادی، ساختمانی، انرژی، باستان شناسی و غیره باز کردند، و خواستند من و امثال من را استخدام کنند، و در این راستا از ما درخواست مدارک کارشناسی کردند و ما تحویل ندادیم، آنوقت شایعه کنند که دیگران مدرک تحصیلی ندارند، و تمام مقالاتی که نوشته اند بدون پشتوانه بوده است. شاید انتشار این نوشتار مسئول سایت بطور غیر مستقیم از نویسندگان خواسته است که از این به بعد پایهء تحصیلات و فتو کپی مدرک تحصیلی خود را در پانویس مقالات خود بگذارند، تا از جو عوام فریبی جلوگیری و کسانیکه آغاز تاریخ ایران را از صفویان، و یا اینکه ادعا میشود که مالکیّت خوزستان و اهواز اعراب هستند، و یا تُرک تباری را بدون دلایل مستند در ایران اینهمه برجسته میکنند، پاسخگو باشند و به پای میز محاکمه کشانده شوند. تا زمانیکه سایت ایران گلوبال برای بالا بردن تیراژ خود بنام دمکراسی به یک آنارشیسم اطلاعاتی اتکا میکند، و مطالب تاریخی و مردم شناسی، و پروسهء سیاسی و فرهنگی روبنایی و قشری کوچه و بازاز ضد ایرانی را تشویق و آنرا در حتّی در بخش ویژهء سایت انتشار میدهد، بحث از پایهء تحصیل و میزان علمی بودن مطالب این نویسنده و یا آن مدرک دار، امری بدون پرنسیپ و بدون مسئولیّت پذیری است، که طبعأ فضای دیالوگ سالم خدشه دار و نزدیک شدن به واقعیّتها با پرده برداری و شکافتن داده ها و شاخص های منجمد شدهء عصر فئودالیته، با روشنفکران سنتّی چپ و راست بدون شناخت علمی روز، امکان پذیر نیست. و طعنه و طنز و عوامفریبی و پراکنده گویی و اسطورهای عشیره ای، رونق پیدا میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

وی سالهاست که ساکن و پناهنده امریکا است . خبر را کامل بیاورید !

نوشته شده توسط: Anonymous

خواهر و مادر شاه نه آگاهی و نه اختیاری بر بدن خویش داشتند. مادر شاه سه هوو داشت و زیر دست شوهر دیکتاتور و خونریز و قلدرش جیکش در نمی آمد و اساسا شخصیتی مستقل نداشت. زنان دربار مطلقا صدائی در اعتراض به نابرابریها و ستمهای مردانشان نداشتند. و خواهر ایشان هم الگویش کاملا مردانه و ستمگرانه و نظامی بود، با حیله و تزویر و توطئه راهی برای خودش در دستگاه قدرت باز می کرد. در این راه چقدر از بدن خویش ابزارسازی کرد و به رقابتها و حسادتهای حقیر شبه زنانه ی خود میدان داد و دیگران را قربانی کرد؟ خدا داند. این روابط هر چه بود، بر پایه ی برابری و داد و انسانیت نبود و ذره ای درخور دفاع نیست و ربطی به فمینیسم و برابری زن و مرد ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

خبری بسیار مهم کە تمامی ملت کورد بخصوص یزیدها و مردم آزادیخواه جهان را خوشحال خواهد کرد 3 روز پیش کە عملیات ازاد سازی شنگال یا سنجار شروع شد خبر رسیدە صبح امروز نیروهای پیشمرگ کوردستان با فرماندهی کل قوای مسعود بارزانی بە شهر شنگال وارد شدند و شنگال آزاد شدە است این پیروزی بزرگ بر ملت کورد پیروز باد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقاى علی شاکری زند محترم, گرچه شما در مقام دفاع از تشيع, صفوى ف جبهه ملى پرداخته ايد و به قول شما, که نويسنده سکولار را به خلط مبحث متهم ميکنيد, خود جنابعالى نيز خلط مبحث به شيوه ايرانى و آخوند ايرانى ميکنيد, همه فاکتهاى شما از فردوسى و ديگران , حداقل يک مورد را از قلم انداخته ايد که بقيه را نيز دچار خلط مبحث کنيد, بارى, شما نيک ميدانيد که تعريف و تمجيد از على, و اولاد على و به قولى اهل بيت تنها مختص شيعه نبوده و نيست, چانچه, خود به اين واقعيت واقف تشريف داريد که اهل سنت و جماعت نيز على, اولاد على و اهل بيت را به همان اندازه مى ستايند که شيعه مى ستايد, بنابرا اين ستايش فردوسى از على, خاندان على و اهل بيت, دليلى بر شيعه بودن وى نيست, چه بسا در آن زمان, اکثريت يا قريب به %90 يا حتى بيشتر مردم ايران اهل تسنن بوده اند. البته نه در آن زمان, بلکه هنوزهم در ايران آمار دقيق وجود ندارد

و همين امروز هم آمارهايى که در ايران انتشار مى يابد, قلابى و بدون سند هستند, که بتوان گفت %90 و يا بشيتر مردم ايران اهل تشيع بوده اند, خود شما نيز تحریف های زمخت تاریخی را در همين مقاله خود بکار برده ايد و مغلطه وار, ستايش اهل سنت از على واولاد على و اهل بيت را به نفع اهل تشيع, مصادره کرده ايد. اعلاميه آقاى برومند, به دليل تعصب مذهبى ايشان و تعصب مذهبى شما هم, شما را دچار نوعى از خود بيگانگى و سلب هويت ايران از خود کرده است, که از آقاى برومند سبقت بگيريد, احتمالأ به عمد و يا اشتباه قلمى و يا نا آگاهى که فکر نميکنم که نسبت به اين مسائل نا آگاه باشيد, ستايش از اهل بيت, اهل تسنن را به شيعه نسبت ميدهيد و با مغلطه ميخواهيد ثابت کنيد که ايرانيان در زمان سلجوقيان هم شيعه بوده اند. خير اينطور نيست, اهل تسنن, على, خاندان على, اهل بيت و حتى تا امام جعفر صادق را مى ستايند و احتمالأ در مدح آنها شعر هم مى سروده اند. پس ستايش از على وخاندان على دليلى بر شيعه بودن هيچ فردى نيست, فرد ستايشگر, ميتواند سنى مذهب باشد, کما اينکه 500 سال پيش, اکثريت مردم ايران اهل تسنن بوده اند.
موفق و کامياب باشيد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی ،، امروز 3 روز است کە از تمام محورها عملیات آزاد سازی شنگال و دشت نینوا و تلعفر و ربیعە و زمار از طرف تمامی نیروهای کورد بدون است استثناء شروع شدە و هم اکنون مناطق وسیعی آزاد شدە از طرف تمامی نیروهای پیشمرگ ، چە واحدهای پ ک ک و ی پ گ و پیشمرگان اقلیم کوردستان و فرماندهی تمامی عملیات آزاد سازی را شخص مسعود بارزانی بە عهدە دارد با حضور مستقیم ایشان در میدان نبرد و داعش در تمام سرزمین کوردستان بیرون راندە شدە و عكومت کوردستان و پیشمرگان نشان دادند کە تفاوت اصلی با نیروهای اشغالگر سرزمین کوردستان دارند در نبرد با داعش در مقایسە با ارتش عراق و سوریە و ارتش بادکنکی ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

اخوندهای حاکم جملگی از همین قماش هستند ، کافی است پایشان به دنیای آزاد برسد . اولین کار علامه مصباح در سفر به آمریکا هم شرکت درجشن هالوین بود .

نوشته شده توسط: Anonymous

تشکیل گروه برای ترور شاه با خانمی که به قول نویسنده مطلب روابطی با خلبان شاه دارد ، ناشی از ساده اندیشی نیست . انقلاب علیه رژیم سابق منجر به سر کار آمدن رژیم آخوندی شد ، تنها به این دلیل که مردم ایران از صدر تا ذیل فاقد آگاهی لازم برای برپایی دمکراسی و حفظ آن بودند و دنبال هر کسی به راه می افتادند که مخاف با شاه بود . خمینی میخواست شاه شود ، این نکته را ایت الله خویی ساکن نجف در یافته و بر زبان آورده بود ، ولی روشنفکران ایران در نیافته بودند . مخالفت برخی گروه ها با خمینی هم به علت غرق بودن در رویای برپایی جامعه بی طبقه بود و نه تحلیل درست اجتماعی و سیاسی . رژیم شاه رژیمی متناسب با اوضاع اجتماعی آن روز ایران بود ، با تمام عیب ها و حسن هایی که داشت . استفاده مادرو خواهر شاه از حق مالکیت زن بر تن خویش ، که امروز شعار اول متفکران مدرن کشور ماست ، هم ابزاری مناسب برای کوبیدن رژیم سابق نیست .

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ جنگ افروز بوده اند و در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ حتی یک کشور را که با رژیم ناسیونالیستی گردانده می شود نمی توان پیدا کرد که بدون جنگ افروزی روزگار بگذراند! بزرگترین جنگ های تاریخ جهان که میلیون ها کشته و زخمی و بی خانمان بر جای گذاشته اند ریشه در ناسیونالیسم داشته اند، جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته و جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته نمونه هائی از جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی هستند، از این روی رژیم های ناسیونالیستی یا با سرزمین های دیگر می جنگند و یا گرفتار جنگ های درون مرزی می شوند! البته تنها فرجامی هم که ناسیونالیست ها در سرتاسر تاریخ داشته اند شکست بوده است و با ناسیونالیسم و پندارهای ناسیونالیستی رسیدن به پیروزی ناشدنی است و ناسیونالیست ها بزرگترین بازندگان تاریخ بوده اند! ********** در نوشتاری که .....

..... دوست ناسیونالیست ما جناب آقای اسماعیل آل بایراق نوشته است از جنگ و کشتار و خونریزی نیز سخن گفته شده است چون ایشان ناسیونالیست هستند و بدون جنگ و کشتار و خونریزی ناسیونالیسمی در کار نخواهد بود! همچنان که بدون نژادپرستی نیز ناسیونالیسم مانند استخر بدون آب خواهد بود و ناسیونالیست ها در نوشته ها و گفته هایشان با به کارگیری پسوند (ها) درباره مردم گوناگون بخش های جهان داد سخن می دهند! مانند: فارس (ها) ، ترک (ها) ، کرد (ها) ، عرب (ها) و ..... در بخشی از این نوشتار به جز آن که آقای اسماعیل آل بایراق ده ها بار با به کارگیری واژگانی مانند (ملت فارس) سخنان نژادپرستانه گفته و همه فارس ها را با یک چوب رانده است درباره جنگ افروزی و کشت و کشتار ناسیونالیستی نیز این چنین نوشته است: ( ..... مردم آذربایجان اگر منافع ملی خود را بشناسند اعتماد به نفس ملی آنها ارتقا یافته و برای استقلال خواهند جنگید! ..... ) ، ( ..... اگر ملت ترک آذربایجان جنوبی قصد خلاصی از ستم ملی، اسارت، بندگی و بردگی را دارد باید برای استقلال ملی خود بجنگد! ..... ) ، ( ..... سوسیالیست های آذربایجان برای دفاع از هر میلیمتر از اراضی آذربایجان جنوبی جنگیده و خون های زیادی به وطن هدیه خواهند داد! .....) البته به جای سوسیالیست ها باید نوشته می شد ناسیونالیست ها ! ( ..... باید در لحظه مناسب به سلاح دست برد! ..... ) ، ( ..... بدون سلاح و جنگ توده ای نمی توان اشغالگران را از آذربایجان بیرون راند! ..... ) ، ( ..... حق تعیین سرنوشت حق مسلم، قانونی و طبیعی آذربایجانی ها و هر ملت دیگری است، این حق تا کنون از طرف احزاب فارس، ملت فارس و دولت دیکتاتوری فارس به رسمیت شناخته نشده است و برای آذربایجانی ها جهت رسیدن به این حق دموکراتیک و طبیعی راه و چاره ای جز مبارزه سخت و خونین نمانده است! ..... ) و ..... ********** اکنون پرسش از کسانی مانند آقای اسماعیل آل بایراق که خواستار جنگ و خونریزی و کشت و کشتار هستند این است که به ترک های گرسنه آذربایجان چه سودی خواهد رسید از این که کردها و فارس های گرسنه را بکشند و خودشان نیز کشته شوند؟ آیا این کشت و کشتارها و جنگ و خونریزی ها باید تنها برای آن باشد که پس از جدائی آذربایجان از ایران دبستان هائی به زبان مادری ناسیونالیست های زرسالار آغاز به کار کنند؟ و چرا باید مردم گرسنه با همدیگر بجنگند و همدیگر را لت و پار کنند تا کسانی که حتی یک بار نیز بیل و کلنگ و داس و چکش به دست نگرفته و کار نکرده اند به فرمانروائی برسند؟ آقای اسماعیل آل بایراق می گوید: ( ..... دشمنی ملل تحت ستم با ملت فارس و دشمنی کارگران ترک، عرب، کرد، بلوچ و ترکمن با کارگر فارس یک واقعیت است! ..... ) این واقعیت من در آوردی آقای اسماعیل آل بایراق به جز نوشتار نژادپرستانه ایشان در کجا دیده شده است؟ ایشان می گوید کارگر ترک با کارگر فارس تنها برای فارس بودن آن کارگر دشمن است و باید بجنگد و او را بکشد! و از سوی دیگر می گوید: ( ..... تأکید می کنیم که کسب استقلال حتی به رهبری سرکوبگرترین و جنایتکارترین جناح بورژوازی آذربایجان، کارگران و زحمتکشان آذربایجان را از شر ستم ملی آزاد و رها خواهد کرد و موقعیت و وضعیت عمومی کارگران نسبت به آذربایجان اشغالی امروز بهبود خواهد یافت! ..... ) پس کارگر ترک با کارگر فارس برای فارس بودن آن کارگر باید دشمن باشد اما با سرمایه دار سرکوبگر و جنایتکار ترک برای ترک بودن آن سرمایه دار باید دوست باشد!!! با این روال آذربایجانی ها با هزاران آخوند ترک نیز که خون مردم را در آذربایجان به شیشه کشیده اند برای ترک بودن آن آخوندهای مفت خور باید دوست باشند! چه سخنان ارزنده و خردمندانه ای! به این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/30149
نوشته شده توسط: Anonymous

نسیم خاکسار تبارش به برازجان و دشتستان نمیرسد بلکه به روستایی در شهرستان رامهرمز در 90 کیلومتری شرق اهواز. پدر نسیم از رامهرمز به آبادان مهاجرت کرد و نام خانوادگیشان (خاکساررومزی) دلالت بر این نکته دارد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

مذاکرات هسته ای را کاری می کند که مردم کاری به کارش نداشته باشند تا سیاست زدایی شود.
ماجرا ساده است، هم مردم و هم دولت در یک اتحاد دارند باهم آیدنتیفای [همانند شدن] می کنند، منتها کجا؟ در اینجا [اشاره با دست به تصویر مراسم گرامیداشت مرتضی پاشایی]. موسیقی این آقا در برابر آرمان های اولیه انقلاب چه جایی دارد؟ هیچی. ابتذال و سقوط. مردم و دولت باهمدیگر دارند این سقوط را انجام می دهند. وحشت من از این است که در این ماجرا -که نمی دانم هر چه اسمش را می گذارید بگذارید پوپولیسم حاد یا هرچیزی کاری ندارم- یک چیز شبه فاشیستی هست که من از آن وحشت دارم. نه به دنبال یک هویت جدید و از این حرفا نه. این یک ترس متقابلی هست که درست مثل افرادی که از هم میترسند، پریدند در بغل هم که از هم نترسند، این یعنی سیاست زدایی، و سیاست زدایی یعنی انهدام هر آن چیزی که این انقلاب به خاطرش رخ داد و به خاطرش ایستاد

حلیل فنی موسیقی ایشون بسیار اهمیت داره، چطور میشه موسیقی ایشون رو تحلیل نکرد و حکم صادر کرد راجع به مرگ ایشون. بابت عمه ایشان جمع شدند؟ خب معلوم است که برای موسیقی ایشان جمع شدند. چطور می شود که شما این ابتذال را تحلیل نکنید و بگویید که من فقط به مرگ ایشان توجه می کنم. این ماجرا بوی بد می دهد و آن هم اتفاقا این است که دولت و ملت در یک اتحاد نامقدس می خواهند سیاست زدایی کنند. خیلی ممنون، متشکر».

و در ادامه هم همانطور که قابل حدس بود [و در مکتب فرانکفورت رایج است] به عامّه مردم تاخت. سلیقه موسیقی و درک مردم را به ریشخند گرفت. و در جواب اعتراض یک دخترِ جوانِ حدوداً بیست ساله که با صدای بلند می گفت:«آقای اباذری، تو نماینده مردم نیستی و مردم حق انتخاب دارند، مردم حق انتخاب زندگی خود را دارند»، این جمله تاریخی و ناگهانی خود را، [با حالتی فرا زمینی ! و کاریزماتیک] فریاد زد: «مردم ابله اند!» و ادامه داد:« معلومه من نماینده مردم نیستم، چه کسی گفته من نماینده مردمم. شماها این مردمید»...«شما حق دارید به هر موسیقی ای گوش بدید. اما این ایماژی است که فقط افراد ساده دلی مثل شما ممکنه باور کنند. میلیون ها مدل ساختند که شما محکومید بر مبنای اون مدل ها زندگی کنید. فکر می کنید دارید انتخاب می کنید». و در پاسخ شخص معترض دیگری گفت: «تفاوتی وجود داره بین شعر حافظ و شعر فلان شخص که داره توی اینترنت منتشر میشه.» مردم بهتر است آموزش ببینند تا اسیر چنین ابتذال هایی نشوند.
معترض بعدی وقتی گفت: «شما دارید به احساسات بخشی از مردم توهین می کنید». پاسخ شنید که :« بسیار خوشحالم که دارم توهین می کنم!... [دست زدنِ حُضار] ... برای اینکه این ملّت نشون داده که، باید بهش توهین بشه تا بره بفهمه که، ببین شما نمی تونید هم به این آقا [منظور مرتضی پاشایی] گوش بدید و هم به بتهوون گوش بدید، بعد تسکین بگیرید بخوابید!».
در پاسخ به کسانی که به قضیه نسل و تغییرات و تفاوت های نسلی اشاره می کردند؛ گفت:«نسلی وجود نداره، کسانی کوچک تر از سن شما، از شنیدن صدای پاشایی حال شون بهم میخوره... کسانی کم سن و سال تر از شما که آموزش موسیقی دارند، از شنیدن صدای این آقا، حالت استفراغ بهشون دست میده».
در همین جا اباذری از پشت تریبون بلند شد و آهنگ خروج از سالن داشت که به محاصره افراد طرفدار و معترض درآمد. همزمان، ختم جلسه اعلام شد و [در پوچ ترین حالتِ ممکن] کلیپی برای شادی روح مرحوم مرتضی پاشایی پخش شد!
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

و اما در مورد این ماجرا. [مرتضی پاشایی] این ماجرا بسیار ساده است. آقای دکتر [قانعی راد] به نکته خوبی اشاره کردند [دکتر قانعی راد در سخنرانی خود گفت در پیش از انقلاب مردم تنها برای سه نفر تشییع جنازه باشکوهی برگزار کردند: برای یک خواننده زن، آیت الله بروجردی و غلامرضا تختی] آن کسی که اولین تشییع جنازه بزرگ برایش انجام شد مالِ زنی بود به اسم مهوش. مهوش به شیوه دوستانی که میگویند باختین باختین، میامد ماتحتش را می کرد به طرف مردم می گفت این ماتحت کجه؟

مردم در یک دیالوگ خیلی باختینی میگفتند کی میگه کجه؟ اونم میگفت مادرشوهر، مردم هم میگفتن با تو لجه. اتفاقاً خیلی باختینی بود، با ملاک های فعلی مهوش تن خیلی گروتسکی داشت،[...] چاق و فلان و از این حرفا. باختین را نکشانید به چیزهای عجیب و غریب، باختین همین خانم مهوش بود. بعد از کودتای سال 1332 لات ها برای مهوش یک تشییع جنازه مفصل گرفتند، بعد کسانی که در آن فرهنگ مورد اتهام قرار گرفتند سوسول ها بودند، یعنی کیا؟ همین پاپ خوان ها. در ابتدای انقلاب همین پاپ خوان ها مورد اتهام قرار گرفتند و گفتند اینها سوسول هستند. چه اتفاقی افتاد؟ لات و سوسول دست به دست هم دادند یعنی پاپ خوان و ورزشکار که چه بکنند؟ که سیاست واقعی را در این مملکت داغون کنند. و دولت یا حاکمیت نه تنها با این مسئله مشکلی ندارد بلکه تشویق می کند، استفاده می کند. در ستادهای تبلیغاتی شون میاره، سخنگوی شان می کند، مقام به آنها می دهد، کار به آنها می دهد، در تلویزیون برایشان تبلیغ می کند و حاصل همین می شود. حاصل همین می شود که در مرگ یک خواننده ای که فالش میخواند، در پایین ترین سطح موسیقی جهان قرار دارد، پاپ هم درجات دارد. موقعی که می میرد به عنوان یک قهرمان از وی استقبال می کنند و تلویزیون می رود پای این ماجرا که تبلیغ بکند. این ماجرا کاملا دولتی و ملّتی بود.
بعد از وقایع سال 88 دولت یا حاکمیت از مردم می ترسید و مردم هم از حاکمیت می ترسیدند. مکانیسمی وجود دارد به اسم «اینهمان شدن با متجاوز»، اتفاقی که افتاد این است که دولت از طریق این مکانیسم می خواهد با مردمی که سیاست زدوده هستند یکی بشود، مردم هم همین حالت را دارند، مردم هم می ترسند و می خواهند با دولت متجاوزی که گمان می کنند متجاوز است یکی بشوند. مردم می آیند در جلسات آقای روحانی یک سوالی را که به نظرشان سیاسی است از ایشان می پرسند، ایشان یک جواب بسیار تکراری به این سوال می دهد. من دیگه کاری ندارم که تکرار یکی از شگردهای فاشیسم است، من نمی گویم ایشان فاشیست است و افراد برایش دست میزنند. انگار یک ریچوال [آیین/ مناسک] هست که مجبورند، محکومند انجام بدهند. یک جوری مثل هر آدم کامپالسوری [اجباری / قهری] این سوال را بپرسند و اون این را بگوید و دست بزنند، هیچ محتوایی ندارد، هیچ منعی ندارد، هیچ تقاضایی ندارد. این ماجرا [اشاره با دست به تصویر مراسم یادبود مرتضی پاشایی] هم همان است.
مردم اینقدر به فلاکت افتادند در زمانی که می گویند موسیقی را تدریس نکنید که تکست موسیقی مردم می شود این [اشاره با دست به تصویر مراسم تشییع مرتضی پاشایی]. بر مبنای همین مکانیسم؛ دولت و ملّت یکی شدند و برای این آقا [مرتضی پاشایی] این کار را کردند و افراد دارند می سوزند. نه مقاومتی در برابر دولت انجام گرفته و نه دولت در برابر ملّت چیزی کرده. دو تا آدمی که از هم می ترسند دست به دست هم دادند و این مضحکه را بار آوردند، و این افتضاح را بار آوردند [اشاره با دست به تصویر مراسم تشییع مرتضی پاشایی]. من نشستم اینجا گوش کردم سکوت کردم، نمیخواستم حرف بزنم ولی دیدم کار دارد به جاهای[باریک میکشه]، میلیون ها فیلسوف و از این حرف ها کشیده می شود بدون اینکه از این واقعه صحبتی بشود.
هُنر از نظر من یا حقیقت را می گوید یا دروغ. کسی هم که هنرمند را تحلیل می کند باید بگوید این آدم یا دروغ می گوید یا حقیقت. این آدم [اشاره به تصویر مرتضی پاشایی] دروغ می گوید. این آدم شعرش مبتذل است. دولت اعتدال تمام قصدش این است که مسائل سیاسی را کنار بزند، مسائل حقیقی سیاسی با توسل اتفاقاً به مسائل شبه سیاسی مطرح نشود، از اقتصاد که مسئله ای به شدّت سیاسی است استفاده کند تا اتفاقا سیاست را کنار بگذارد. از خواننده پاپ و راک استفاده می کند تا مسئله سیاست را کنار بگذارد.[...]
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اول بایستی دید که این یوسف اباذری کیست؟ و چه افکاری دارد که این روزها همه جا مورد کین نفررت روشنفکران پوپولیستی قرار گرفته است و به قول مهرداد درویش پور که در فیس بوکش نوشت :«آیا این عکس العملی افراطی در برابر پوپولیسم عامیانه توده پرستی است که پیشتر در جامعه حکمفرما بود؟ آیا دل نگرانی از "مرگ روشنفکری" و رسالت آن در ایران و جهان، این عکس العمل را ایجاد کرده تا فریاد "ما زنده ایم" روشنفکری شنیده شود؟ آیا دستاوردهای سیاه نظام های پوپولیستی باعث شده است اندیشه "دیکتاتوری نخبگان" این گونه دوباره سر از اعماق تاریخ بر آورد و همچون افلاطون فریاد زند مردم نمی فهمند و هم از این رو به حاکمیت "نخبگان خیرخواه " باید تن در دهند تا به نجات رسند؟...» کمی بیاندیشیم و ژست رونشفکران نسل انقلابی ها _ « همراه با تودهها و مخالف حکومت» _را نگیریم و به این بیاندیشیم که چگونه دگر اندیش را نقد کرد:

یوسف اباذری چنین شروع کرد [ضمن نهایت تلاش برای وفاداری به واژگان] : «« اوّل با یک تذکر شروع می کنم. حدود یک ماه پیش فیلم مستندی با عنوان «ماهی ها در سکوت می میرند» ساخته یاسر عرب از تلویزیون پخش شد که در آن نشان می داد مردم سیستان و بلوچستان در حال مرگ هستند، بچه هایشان را بغل می کنند و چون جایی را ندارند بروند در راه ها می میرند، دیوانگان و مجانینی که زیر فشار زندگی دیوانه شده اند در سطح شهر پراکنده اند، با بعضی شان صحبت می کرد. مردم غذا ندارند که بخورند. تمام مسئولین استانی که صحبت می کردند می گفتند که اگر دولت تا دو ماه دیگر به اینجا نرسد این استان خواهد مرد، این فیلم را تلویزیون نشان داد و نکته جالب برای من این است که هیچ کس، هیچ کس به این فیلم کوچک ترین توجهی نکرد و حتی شما هم که اینجا هستید نمی دانید که چنین فیلمی ساخته شده و نمایش داده شده. این فیلم درباره زندگی و مرگ یک استان این مملکت است که یک زمانی فراهم کننده گندم این مملکت بود. بنابراین میخواهم بگویم که مودهای اجتماعی چه شکلی می آیند و می خواهند مسائل واقعی را که ما با آنها مواجه هستیم از ذهن ما ببرند. اما این مودها حقیقی اند، واقعی اند. این آقایی که عکسش را اینجا زده اند یک خواننده پاپ هست. پاپ در اسکیل موسیقی یعنی مبتذل ترین نوع موسیقی جهان و این آقا یکی از مبتذل ترین افرادی بود که این موسیقی پاپ را می خواند. می گویند موسیقی اش را تحلیل نکن، من چطور میتوانم موسیقی آدمی را که مرده تحلیل نکنم؟ من دادم فرمت موسیقی این آدم را یک موسیقی دان تحلیل کرده. مبتذل محض است. ما پاپی داریم که پیچیده است. این ساده ترین، مسخره ترین، احمقانه ترین نوع موسیقی است. صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخره تر. بنابراین من چطور میتوانم چنین چیزی را تحلیل نکنم. و برای من خیلی جالبه که یک ملتی، یک میلیون نفر می افتند به این ابتذال. می افتند به ابتذالی که می روند در مجلس ترحیم یک همچین خواننده مسخره ای شرکت می کنند، گریه می کنند، توی سرشان می زنند و یک نفر توی فیسبوک می نویسد: «من تا ابد می سوزم».[...] صحبت من اینه که چرا مردم ایران به این افلاس افتادند. چطور مردم ایران به این فلاکت افتاند؟ اینجاست که تحلیل خیلی مهم است. برای این کار اتفاقاتی رخ داد؛ ابتدا دولت یا حکومت بر مبنای یک سری فعل و انفعالات سیاسی ترجیح داد تا یکسری ورزشکار را بیاورد چون فکر میکرد که اینها محبوبیت مردمی دارند، محوبیت اینها بر مبنای همین محبوبیت مبتذلی است که وجود دارد. کشتی گیر و کاراته کار را چپاندند در مجلس و شورای شهر تا یک عده سیاست مدار را بیرون بکنند. مرحله دوم که شروع شد بازیگران و نوازندگان و خوانندگان پاپ بودند، خانم هدیه تهرانی در مراسم آن یکی شرکت کرد، خانم مهتاب کرامتی در مراسم آقای روحانی شرکت کرد. متوسل شدند به خوانندگان پاپ برای اینکه سیاست واقعی را در این مملکت راه نیندازند. وقتی می گویم این کار را می کنند منظورم این نیست که کسی این کار را می کند، این ساختار است، یعنی وقتی قرار است سیاست زدایی شود لاجرم چنین وقایعی پیش می آید. متوسل شده می شود به خوانندگان پاپ تا جای سیاست واقعی را بگیرند. متوسل می شوند یه یک عده کاراته باز و کشتی گیر که مقامشان در جای دیگر محترم، تا بروند به صندلی فلان جا تکیه بدهند و برای مردم تهران تصمیم بگیرند. کسی که مطلع است آقای دکتر راغفر که گلر تیم ملی بود به من گفت: بعضی از اینها به نان شب محتاج بودند ولی الان صاحب پاساژ عظیم و فلان شده اند. اینهم برای اینکه بفهمید چه اتفاقی میفتد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یاشار، همه میدانند که، آذربایجان حداقل به اندازه کوردستان و تورکمنستان نام و عنوان یک ملّت مشخص می‌باشد. تنها دلیلی‌ که شما در انکار این می‌آورید این است که؛ در آذربایجان اتنیک‌ها و اقلیت‌های ملی‌ و زبانی مختلفی ساکن هستند. اگر این حقیقت مسلم را در نظر بگیرید که، تقریبا در صد‌در صد کشورهای جهان اقلیت‌های ملی‌ زبانی ساکن هستند، آنوقت بی‌ معنی‌ و بی‌ اساس بودن این (تنها) استدلال شما آشکار میشود.

حقیقت این است این طوری که شما میخواهید آذربایجان را به تورکیه ببخشید، نه پان فارسیست‌ها به ایران بخشیدند نه حزب‌الله به اسلام و نه چپ‌ها به مسکو.

...

گر‌ تو نمی‌پسندی تغییر داه قضا را

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-با ایجادیاس وکوبیدن انگ های مختلف برگردن مبارزان باتفکرسیاسی گوناگون وبرافرادی باپایگاه های اقتصادی مختلف هیچ دردی ازدردهای ماراتسکین نداده وراه حل نیست وتاثیری براراده فرزندان آزربایجان که تحت ستم حاکمیت 100ساله سیاسی فارس هاست نخوادگذاشت. دراین عصرروشنگری فرزندان آزربایجان باارتباط وسیعی که دارندتلاش خودرابررفع این استعماربه هرطریقی حق خودمیدانند. مجذوبان نام ایران وتمامیت خواهی بخوانیدپان ایرانیسم درپی توجیح مسایل وباایجادتفرقه سعی نکنندمبارزات ملت مارابه بیراهه سوق دهند.اگردلشان برای رفع تبعیض ورفع آپارتاییدفرهنگی ومانقورت سازی ازملت های درون ایران میسوزد،برای تحقق خواسته های اتینیک های داخلی تلاش کنند.مبارزات ویامبارزه برای پرکردن خلاء های موجوددرجامعه ایجادمیشود.مارفع تبعیض رادرایران وبرای ملت خوددراستقلال شناخته ایم شماراه خودرارفته وشمااین خلاء هاراپرکنید.تاتزوتفکرشماموفق شود.

مادیگرراه هارانمیتوانیم منع کنیم.هرکس برای نجات ستم وبرای جلوگیری ازستم برمارادوست داردبسمه الله.اولین کاری که مامیخواهیم برای ماایجادشودمدرسه بزبان مادری ماوزبان ترکی است حالا شمااین رامیخواهیدبمادهیدیاجمهوری اسلامی یاکورشی.یاآمریکاویایزید.درمراحل بعدی کارزیادداریم.مامیگوییم مارا انداخته اندداخل سیاه چال هرکس میخواهدماراازاین چاه خارج کنددستش دردنکند.سلمبه وگولمبه صحبت کردن دردمارادرمان نمیکند.هرکس درراه ماباشدازماست وهروقت ازآن راه خارج شدازمانیست.ماباهیچ کس پیمان اخوت نبسته ایم.حال این ترکیه باشدیاآزربایجان ویاترکمنستان،سعی نشودنیروهای مبارزراباعامل ترکیه.آزربایجان.اداره اطلاعات وبوزقورد.پان ترک وبااینطورکلمات خواندن نمیتوانیدمایوس کنید.یاشاسون اولارکی ییرنن یول گدیرلر.یاشاسون بیزیم بیوک ونهنگ اوغولارمیز.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-متاسفم برشماپس آنهاییکه آزربایجانی هستندوشکنجه میشوندتوسط چه کسانی شکنجه میشوندشماازنوشتن این متن چه نیتی دارید؟البته میشودگفت سوء نیت!آیااین دلیل میشودکه یکی ترک.کرد.عرب.بلوچ هست ودرخدمت ساواک واداره اطلاعات بوده ویایکی مثل محمدقسیم عثمانی.فتاحی چون کردندودرسرنوشت قوانین نویسی.واعمال سیاست های حکومت نظرمستقیم دارند.آیامیشودگفت همه کردهادرخدمت حکومت ودرشکنجه واعمال فشاربرترک وکردوعرب وو...شریکند؟شماخودمیدانیدکی هستیدومن هم فکرکنم ازنیت شمامیتوانم حدس بزنم که شمامیخواهیدتفرقه رازیادکنید!ازاین حناها37سال است زیاددیده ایم وتمام این رنگ هارامیشناسیم حنای شمارنگی درکل جنبش های مدنی ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باسلام دوباره به این برادرکردبایدخدمت شماعرض کنم هرکسی که درآزربایجان زاده شده ویاحتی ازپدرومادرترکی بوجود آمده ویااینکه پاسبان.پاسداروبسیجی ترک منطقه است وبرای حکومت خدمت میکندآنرانمیتوان ترک آگاه دانست.آنهابه زندانی های ترک هم شکنجه میدهندبرای آنهاکردوترک وعرب فرقی ندارند.همانطورکه این امکان وجودداردوهست که اینهاازپدرومادر کردویاعرب.ترکمن باشند.شماسعی نکنیداختلاف اتینیکی رادلیل دشمنی باهم رابزرگ کنی.مگرمحمدقسیم عثمانی.فتاحی وو... کردونمایندگان مجلس نیستند.مگرسیاست های سیاسی.نظامی.اقتصادی وفرهنگی دولت راپیش نمیبرند.آیامیشودگفت که چون این افرادومشابه آنهاکردهستندهمه کردهاماموروهمدست دولت وسرکوب گرند.ترکان وکردهاوعرب هاوبلوچ.ترکمن وحنی سنی هانیزتحت ستم بوده وشمادراین مورداشتباه نکنید.وبه اموزه های خطای خوددامن نزنید!

نوشته شده توسط: Anonymous

خواجه د رنقش بند ایوان است. سرنوشت 14 قرنی اسلام همان روزهای پس از انقلاب روشن شد.اسلام دین نفرت و زشتی و تباهی و بیوطنی است.چه سود از اینکه اسلام این نیست ان است که من میگویم.بی زحمت نگاهی به گزارش زیر از مردم زابل کننید تا ارزش انسان در اسلام روشن شود.http://melimazhabi.com/?video=%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D8…

نوشته شده توسط: Anonymous

تعبیر یک سوسیالیست از حاکمیت و دولت براساس تعالیم مارکس، تعبیری طبقاتی ست. ازین رو آل بایرآق برای اثبات حاکمیت (ملت) فارس در جمهوری اسلامی باید ابتدا ثابت کند که طبقه سرمایه دار حاکم در ایران، سرمایه دار فارس است که البته

تعبیر یک سوسیالیست از حاکمیت و دولت براساس تعالیم مارکس، تعبیری طبقاتی ست. ازین رو آل بایرآق برای اثبات حاکمیت (ملت) فارس در جمهوری اسلامی باید ابتدا ثابت کند که طبقه سرمایه دار حاکم در ایران، سرمایه دار فارس است که البته قادر به چنین کاری نیست. او خوب میداند که سرمایه آذربایجانی ها و سایر ملت ها در هم تنیده شده ست و پیدا کردن افرادی از تمام ملت ها در دولت فاشیستی ایران چندان مشکل نیست. سرمایه دار آذربایجانی در بازار تهران که برای افزایش سه درصدی مالیات، هفته ها دکان خود را تعطیل میکند حاضر نیست برای مسئله تدریس زبان ترکی که ارزش حیاتی برای جنبش ملی دارد یک روز هم که شده کار خودرا تعطیل کند. چنین برداشت نادرستی از حاکمیت جمهوری اسلامی به اتخاذ تاکتیک های نادرست و زیانبار از سوی جنبش ملی آذربایجان می انجامد و در نبود حمایت سرمایه دار آذربایجان، جنبش باید بدنبال حمایت های خارجی بگردد که تجربه ناکام حکومت ملی آذربایجان باید درس عبرتی برای فعالین جنبش ملی باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی در زیر این مقاله به ثروتمندترین ایرانیان اشاره کرده اند، در روسیه ثروتمندترین اشخاص (Alisher Usmanov) با ثروت افسانه‌ای ۱۸ بیلیون دلار یک ازبک هستند، ایشون با نام آشنای "" گاز پروم روسیه "" در سطح دنیا شناخته شده هستند همچنین (فرد دوم واقیت ال اکپروvagit alekperov نام دارند که از ترکان آزربایجانی هستند با ثروت ۱۴ بیلیون دلاری، ایشون با "" لوک اویلLUKOIL شناخته شده هستند) ، آیا روسیه در دست ازبک هاست؟ یا آذربایجانی هاست؟ اینها همه در خدمت سیستم هستند و سیستم نیز، سیستم روسی است، در آمریکا اوباما سیاه در خدمت سیستم سفید‌ها است، در ایران، سیستم در ۱۰۰ سال گذشته به دست فارس‌ها افتاده است، ولی‌ شرایط ایران با روسیه، آمریکا متفاوت است، در ایران فارس‌ها فقا کمتر از نصف جمعیت کشور را تشکیل می‌‌دهند، به همین دلیل، تضاد فرهنگی‌،

به همین دلیل، تضاد فرهنگی‌، اقتصادی، سیاسی رشد تصاعدی خواهد داشت، برای ماست مالی‌ کردن این واقعیت، سیستم فارسی‌ ایران را شیعه مینامد، ترکان آذربایجان را فازری از نوع پسر عموهای آریائی مینامد، شعار ( بیض هارا فارس لار هارا ) سیاست ماست مالی‌ کردن سیستم فارس‌ها را هدف قرار گرفته
نوشته شده توسط: Anonymous

به دلیل برهوت اندیشه ای که در آن دست و پا می زنید، مجبورم دو نکته را توضیح دهم. اولا که اگر شما کمونیستی را پیدا کردی که به پوتین گفت رفیق، می توانی او را دستگیر کرده، کت بسته به همراه کتاب خاطرات و بطری ودکایش جلوی گرگهای خاکستری پرتابش کنی؛ با دلی آرام و قلبی مطمئن!!! چنین کمونیستی فقط در رویاهای مالیخولیایی ترکیه پرستان یافت می شود (آن هم نه هر ترکیه پرستی؛ چون ترکیه پرستان باسواد این قدر سطح پایین فکر نمی کنند). در دنیای واقعی چنین کمونیستی وجود خارجی ندارد. مگر این که کمونیستهای مدل جدیدی باشند که ما از وجود آنها بیخبریم. مثلا ممکن است تاریخ پیدایش آنها به همان زمانی برگردد که شما تحلیلگر مسائل ژئوپولتیک شدید.

دوماً، به این نتیجه رسیدیم که کل ادله شما برای این که ترکیه اقتصاد روسیه را نجات خواهد داد، منحصر می شود به یک قرارداد گازی که گویا قرار است بخشی از صادرات گاز روسیه از آن طریق باشد و تازه در سال 2016 اگر همه چیز خوب پیش برود و هیچ مانعی نباشد، اجرایی خواهد شد.
عزیز من، پیشتر به شما توصیه کرده بودم، الان باز هم توصیه میکنم که برو دنبال کاری که در آن سر سوزنی هم که شده استعداد و توانایی داری. تحلیل سیاسی کار هر کسی نیست. و اشکالی هم ندارد که کسی نتواند این کار را انجام دهد. اقتصادهای کشورهای جهان در عصر گلوبالیزاسیون در هم تنیده شده است. اما از قدیم و ندیم هم، یک کشور به دیگری نفت صادر میکند و به جایش سیب زمینی میخرد. یکی دیگر ریشه شیرین بیان صادر می کند و به جایش لپ تاپ می خرد و ... چرا؟ چون سود هر دو طرف در آن است. این همه لوله گاز به تمام نقاط دنیا کشیده شده، معنایش این است که مثلا پاکستان اقتصاد ترکمنستان را می خواهد نجات دهد؟ نخیر جانم! دلیلش این است که ترکمنستان نیاز دارد گاز بفروشد و پاکستان هم نیاز دارد گاز بخرد یا بدش نمی آید پولی از بابت ترانزیت گاز به جیب بزند، همین! نقد به کمونیسم و کمونیستها کم نیست و شما هم می توانید نقد بکنید. به شرطی که سوادش را داشته باشی. ولی شما که نیازی به این چیزها ندارید چون عکس مار کشیدن و حرف مفت زدن نیازی به سواد ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رسولی نیا
‫من در هیچ جا از جنایتکارانی مثل صدام حسین و حافظ اسد دفاع نکرده‌ام .آنچه من میگویم آن است که چرا سه کشوری که توسط حاکمان شیعه اداره میشوند دارند خراب میگردند؟ چرا روحیه و فرهنگ انحصار طلبی شیعه تا آنجا پیش میرود که منجر به تخریب کامل عراق، سوریه و ایران می شود؟

نوشته شده توسط: Anonymous

درباره مقاله آقای آل بایراق، توضیحات آقای "کاظم ثانی" بسیارسطحی، ساده لوحانه، و خالی از تجربه سیاسی است. آقای کاظم ثانی که تلاش میکند، دراغلب بحثها قاطی بشود، اما بدون درک واقعی خواست مردم آذربایجان، میخواهد افکار شخصی و اپرتونیستی خود را بجای فکر و خواست مردم آذربایجان بگذارد. انتقاد دیگرم از آقای " آل بایراق"، این است که ایشان در گفته های پیشین خود حرفهای رژیم اسلامی را تکرار میکند، و مثل عوامل رژیم به حرکت ملی آذربایجان پان ترکیسم خطاب میکند، و با طرح چنین حرفهای بی معنا، خود را خواسته و یا نا خواسته، در ردیف عوامل رژیم اسلامی قرار میدهد.

نوشته شده توسط: تبریزی

درباره حسین صراف (ضراب) نگاه کردن به لینک زیر سودمند است http://www.iranglobal.info/node/28220

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، دوست بزرگوار و نازنین ما جناب آقای اسماعیل آل بایراق می گوید: "ای مردم آذربایجان ماست سیاه است!" مردم آذربایجان چه باید بکنند؟ آیا سخن آقای اسماعیل آل بایراق که می گوید ماست سیاه است را باور کنند و یا آن چه را که به چشم خودشان می بینند و آن هم سفید بودن ماست است را باور کنند؟ آقای اسماعیل آل بایراق که یک ناسیونالیست هست به جز آن که مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ دچار پندارهای نژادپرستانه بوده و با فارس ها تنها برای فارس بودن دشمن است در بخشی از نوشتارش سخنانی از این دست گفته است: ( ..... سرمایه داران شوونیست ملت حاکم فارس هر نوع حقوق انسانی را از ترک های آذربایجان سلب کرده اند! ..... ) ، ( ..... اقتصاد آذربایجان از طریق دولت مرکزی فارس کنترل می شود! ..... ) ، ( ..... حاکمیت سرمایه داران ملت فارس بر مناطقی مانند آذربایجان را با بهانه ها و دلایلی مانند

برقراری امنیت، نابودی اشرار و نابودی تجزیه طلبان وطن فروش توجیه می کنند! ..... ) ، ( ..... عقب ماندگی اقتصادی آذربایجان یکی از شوم ترین و سنگین ترین نتایج سلطه دولت و ملت ستمگر فارس می باشد! ..... ) ، ( ..... ترک ها به خاطر نداشتن اقتصاد قدرتمند در زمینه های سیاسی، فرهنگی و روانی هم عقبگرد داشته اند! ..... ) و ..... ********** سخن کوتاه، آقای اسماعیل آل بایراق به همراه گفتن بسیاری از سخنانی که جز شعر و شعارهای ناسیونالیستی نامی نمی توان بر آنها گذاشت می گوید ترک ها برای ترک بودن از گرسنگی دارند می میرند و فارس ها برای فارس بودن در انبارهای پر از پول دارند پول پارو می کنند! اما آیا آن چه که مردم آن را به چشم می بینند سخنانی است که آقای اسماعیل آل بایراق می گوید؟ اگر این چنین است پس میلیاردرها و سرمایه داران دانه درشت خاورمیانه مانند: مصطفی عالی نسب ترک، محمدتقی توکلی ترک، صادق محصولی ترک، بابک زنجانی ترک، حسین ضراب ترک، هوشنگ فاخر ترک، یونس ژائله ترک، محمدرضا زنوزی ترک (با دوازده میلیارد دلار دارائی و ثروتمندترین مرد در سرتاسر خاورمیانه!) ، رحیم جامبر صادقیان ترک، احد هریسچیان ترک، پرویز بیوک ترک، رسول بیوک ترک، محسن صدقی نسب ترک و ..... از کدام فارسستانی آمده اند که هیچ ترکستانی آنجا را نمی شناسد؟! آیا این است آن بورژوازی ملت ستمگر فارس که آذربایجان را چپاول و غارت می کند؟ و آیا مردم آذربایجان آن چه را که می بینند باید باور کنند و یا سخنان آقای اسماعیل آل بایراق را که پس از فلسفه بافی های فراوان ناسیونالیستی و گفتن بد و بیراه های نژادپرستانه به فارس ها می گوید ای مردم آذربایجان بدانید که ماست سیاه است؟! به این لینک نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/29466
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان یک مقاله ای امروز خواندم و پیشنهاد خواندنش را میکنم و در صورت امکان درج این مقاله در این سایت نیز خوب خواهد شد « نگاهی کوتاه به تاریخچه‌ی نازیسم در ایران » http://oyrenci-sesi.info/yeni/16478

نوشته شده توسط: Anonymous

دنیایی عجیبی‌ نیست؟ بعد از اینکه پوتین روسیه خط لوله گازی ( نوار یا جریان جنوبی ) را به خط لوله ( جریان یا نوار ترک ) تغییر داد، چند روزی حال و احوال چپ‌ها و کمونیست‌های ایرانی داغدار شده بود، یکی‌ از این کمونیست‌های ورشکسته مقیم اروپا در دفتر خاطرات‌ش نوشته بود ( رفیق پوتین تو دیگه چرا؟ یعنی‌ ودکا اینقدر گیج و مستت کرده که نمیدانی ما به چی‌ حساسیم؟) ، عزیزان دقت کنند این یک جوک نیست، تمام خبر گذاریهای دنیا، این خبر را مخابره کردند ولی‌ به دلیل قحطی تحلیل در مطبوعات فارسی‌، این واقعه فرصت انعکاس نیافت، فقط کافی‌ در گوگل (Turk Stream) بنویسید، این هم فقط یک منبع خبر از ده‌ها منبع خبر دیگر http://www.opednews.com/articles/Exit-South-Stream-enter-T-by-Pepe-Esco…

Exit South Stream, enter Turk Stream

,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,
http://www.opednews.com/articles/Exit-South-Stream-enter-T-by-Pepe-Escobar-Oil_Pipeline_Putin_Russia-141204-238.html
نوشته شده توسط: Anonymous

كمونيستهاى ايران هميشه سنك ايران را به سينه ميزنند و اخر اسامى احزاب شان با نام ايران تزيين شده است. فعاليتهايشان در ميان مردم ايران خلاصه ميشود. اما كمونيستها خودشان را ناسيوناليست ايراني نمى شناسند. در اين ميان اكر يك نفر كمونيست ترك يا كورد بخواهد از جغرافياي اذربايجان حرف بزند و فعاليتهايش را در اين محدوده تعريف كند فوري ناسيوناليست ناميده مى شود. همانطور كه كمونيستهاى ايران براى ازادي و برابري مردم وطن شان مبارزه ميكنند بايد اين حق را كمونيستهاى سرزمين هاي اذربايجان و كردستان هم قايل شوند، اقا جان زور نيست، نويسنده كتاب خود را ايرانى نميداند،

او ايران را دشمن و اشغالكر مى شناسد، نويسنده خودش را اذربايجانى ميداند و براى اذربايجان مبارزه ميكند، او سعادت اذربايجان را تنها در استقلال نمى بيند و ضمن انتقاد به سرمايه داري ، نظام سوسياليستي را الترناتيو قرار ميدهد و مرز خودش را با ناسيوناليسم اذرى مشخص ميكند. من فكر ميكنم مخالفت دوستان كمونيست با اين كمونيست اذري فقط بخاطر مواضع استقلال طلبانه و تجزيه طلبانه او است، اين هم شد دمكراسى كمونيستى؟ من بعنوان يك سوسيال دمكرات اذربايجانى از محتوا و بيشتر مباحثات كتاب جانبدارى ميكنم، من فكر ميكنم انتقادات مخالفانى مثل اقاى ثانى در برابر استدلات كتاب بسيار ضعف هستند، اين نوشته حتى اكر اشتباه و انحرافات هم داشته باشد به دل خواننده ترك زبان مى جسبد، اما مساله فقط اين نيست، به نظر نويسنده كتاب و ساير كمونيستهاى تورك زبان اكر حزب سياسى نداشته باشند اين برنامه هاى مطرح شده در روى كاغذ باقى خواهند ماند و استقلال و سوسياليسم بجايي نخواهد رسيد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محترم چرا حرف توی دهن من میذ‌اری؟! من کی‌ گفتم آذربایجان من در آوردیه؟! آذربایجان اسم سرزمین ماست و من اصلا خودم رو در مقامی نمی‌بینم که عوضش کنم (حتا اگر بر فرض محال در یک همچو جایگاه دیکتاتور فرمی بودم باز عوضش نمیکردم). ولی‌ گفتم و باز هم میگم که اصطلاح "ملت آذربایجان" یک اصطلاح مبهم، ناکارامد و غیر دمکراتیک است. دلً داده گان اصطلاح ملت ایران هم موضوع بحث من و شما نبود من هم منکر وجود همچو دلً داده گانی نبودم و نیستم. هر اصطلاحی دل‌ داده گانی دارد مثل همین اصطلاح "ملّت آذربایجان" شما که به خودی خود دلیل بر حقّانیت آن نمی‌شود. قدمت یک دلً داده گی‌ هم به همچنین.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان عزیز، از آنجا که از قحطی تفسیرهای ژوپلیتیک فارسی زبانان و شاهنامه خوانان دیگر ناامید شده ام، میروم وسری به چنگیزنامه بزنم. در اینجا میخواهم به مطلب تازه ای اشاره داشته باشم وآن گزارشهای روزنامه زمان است که به رشوه گیری و پولشوئی خانواده رئیس دولت پرداخته است که بهیچ وجه صحت ندارد. اکنون که ورق برگشته و خط عثمانی رفته رفته جای خط لاتین را میگیرد، جناب اردوقان همه این روزنامه نویسان را توی هلفدونی انداخته.
از طرف دیگر هرچه ارزش دلار بالا میرود، حق و زحمت کارمندان و لابیهای نیز رشد صعودی را طی میکنند. یعنی چه؟ یعنی که ارزش دلار با دستمزد لابیگرها رابطه مستقیم دارد( جلد پنچم کاپیتال، بخش لابیگری و لایدری).
پیشبینی من برای سال آینده، سرنوشت بیفرجام اسد است. یعنی چه؟ یعنی هرچه قیمت نفت در بازار پائین بخزد، ارزش دلار بالا میخزد؛ و سقوط اسد نیز نزدیک میخزد.

چون دولت ایران به دلار احتیاج مبرم دارد، بدش نمیآید اسد را به ایلات متحده ترکیه و با پادرمیانی زنجانی پانفارس ( او فعلاً مشغول آموزشهای لابیگری فوق دکتراست) بفروشد.