Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آذربایجان جنوبی: تظاهرات های مسالمت آمیز در اعتراض به خشکاندن دریاچه اورمیه برگزار خواهد شد
Çərsənbə Axşamı, 08.09.2014 10:19: در اعتراض به سیاست خشکاندن تعمدی دریاچه اورمیه از سوی رژیم اسلامی ایران و عدم عمل به وعده احیای آن از سوی دولت روحانی، در شهرهای مختلف آذربایجان جنوبی طی روزهای سه شنبه و پنجشنبه هفته جاری تظاهرات مسالمت آمیز برگزار خواهد شد.

فعالین مدنی آذربایجان جنوبی طی سال های اخیر تجمعات و تظاهرات اعتراض آمیز فراوانی در رابطه با نجات دریاچه اورمیه برگزار نموده اند. با توجه به وضعیت وخیم این دریاچه و خشکاندن تقریبا کامل آن از سوی رژیم اسلامی ایران، این بار نیز فعالین مدنی آذربایجان جنوبی قصد دارند با حضور اقشار مختلف مردم، تظاهرات اعتراض آمیز دیگری را در این رابطه برگزار نمایند. این تظاهرات طی روز سه شنبه 18 شهریور ماه و پنجشنبه 20 شهریور ماه



سال جاری در برخی از شهرهای آذربایجان جنوبی و مقابل استانداری ها برگزار خواهد شد.

در بیانیه ای که از سوی فعالین مدنی آذربایجان جنوبی در این رابطه منتشر و در سطحی وسیع پخش گردیده، چنین آمده است:

"ملت شریف آذربایجان،

وطن روزهای سختی را می گذراند.

کیست که از حال و روز این روزهای آذربایجان خبری نداشته باشد. فضای بسته ی سیاسی و اختناق موجود آنچنان در تار و پود این سرزمین رخنه کرده و ریشه گرفته که گویا برای تنفس نیز بایستی از مسئولان حاکم اجازه گرفت!

درد این نوشته اما درد دیگری است. درد ما سیاست نیست، گرچه هر چه که بر سرمان آمده از سوء سیاست و نالایقی آنانی است که روزی خود را نوکران ملت معرفی کرده و خادم مردم می دانستند. درد ما از جنس دریاچه است، ازغوان آذربایجان.

کیست که نداند آنچه بر سر اورموگولو آمده تقصیر کیست؟!. این نوشته حوصله ی بحث و استدلال بر سر اثبات سوءتدبیر حاکمان سابق و کنونی در مواجهه با فاجعه ی اورموگولو ندارد، که قصور و تقصیر آنان بدیهی است.

درد ما فریاد مظلومیت اورموگولوست.

آقای حسن روحانی، رئیس جمهور کنونی جمهوری اسلامی ایران، به هنگام حضور در تبلیغات انتخاباتی خویش از احیای دریاچه سخن گفته و قول حل آن در 100 روز ابتدائی دولت خود داده بود. آن روزگار، دریاچه ی ارغوانی بیش از 20 درصد آب داشت.

اکنون در سایه ی تدبیر دولت تدبیر و امید، تنها 6 درصد از دریاچه باقی مانده، هزینه ی ارسال میمون به فضا از بودجه ی احیای اورموگولو بیشتر در نظر گرفته شده و مشاوران ایشان نیز از احتمال! نجات دریاچه در 10 سال آتی، آن هم شاید، خبر داده اند.

ملت شریف آذربایجان،

روز سه شنبه 18 شهریور ساعت 6 عصر و پنجشنبه 20 شهریور در مراکز استانها(اورمیه، تبریز، زنگان، اردبیل، قزوین، همدان، تهران) در برابر استانداریها و مجلس شورای اسلامی از ساعت 17 عصر وعده ی دیدار داریم. ما به روند احیای دریاچه ی اورمیه معترضیم. ما خواستار پاسخگویی نهادهای مسئول و شخص رئیس جمهور در این خصوصیم. یک سال گذشت و دریاچه در آخرین لحظات زندگی خویش است، کجاست تحقق آن وعده های زمان انتخابات؟
طبق اصل 27 قانون اساسی ایران "تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است‏‏". ما نیز بدون حمل سلاح و بدون آنکه مخل مبانی اسلام باشیم برای استیفای حق خویش به خیابان خواهیم آمد. بدور از شعارهای "به اصطلاح" ساختارشکن و "به اصطلاح" غیرقانونی. شعارهایمان حول محور "یاشاسین آذربایجان"، "آذربایجان وار اولسون ایسته مه ین خوار اولسون"، "اورموگولو سوسوزدور آذربایجان اویانماسا اودوزدو"، و از همه مهمتر "روحانی، روحانی، وعده لرین بس هانی؟" خواهد چرخید و نه شیشه ای خواهد شکست و نه سنگی پرتاب خواهد شد.

این تحصن "کاملا" مسالمت آمیز بنا بر اصول قانون اساسی ایران مستوجب هیچگونه ب
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برزویه طبیب عزیز در کل با نظر شما موافقم.لازم بود موقعیت نیروهای مترقی سنجیده میشد. اینکه چه میکنند و چه نمیکنند یا نمی توانند بکنند و کل وضعیت چگونه است -که بعد ممکن بود گفت بهتر است از چه راهی حرکت کنند. ولی ... میدانید که کار ما نه از یکسو بل از خیلی جهات لنگ است.در مورد خودمان نیز قضیه بدین منوال است. واقعیت این است که نیرو های کاردان ما نسبت به شرایط گیج اند. تا وقتی که «دید» عملاً نظری ست و تئوری در ارتباط با «عمل» مطرح نیست، این مشکل وجود دارد. شرایط عینی برای نیروی مترقی در جوامع عقب مانده اگر دقیق متوجه شود همیشه بصورت «نظری-عملی» یا درست تر «نظری-نظامی» پیش رو بوده است. اما دوستان با عمل و سنجش موقعیت «جنگی موجود» کاری نداشته اند؛ تنها برایشان «تئوری بافی» مطرح بوده است. برای مثال اکنون چپ ایران نیاز دارد گرد یک «برنامه ی عملی» متشکل شوند. ولی خبری از برنامه نیست و غرق شده اند

در مسایل «دور و داراز» نظری. که هر آن می توانند تغییر یابد و پایانی هم برآنها نیست.از نظر من دوستان عمل گرا که نیستند هیچ، بل بی عمل گرا و جن شماراند، سر سوزنها.اشکال در درک رابطه ی «تئوری-پراکتیک» است. این درک عینی نیست و به شدت خیالی ست.باز توجه کنیم به عمل تشکل چپ. دوستان میخواهند نخست افراد چپ باشند بعد تشکل چپ درست شود. معنی این اندیشه و دید در عمل چنین است که اول لازم است همه مسلمان ناب محمدی شوند بعد جامعه مسلمان تشکیل شود.تکرار هذهبی یک عمل از سوی چپ. لازم نیست فرد چپ باشد. و نیاید هم باشد. اما لازم است موافق برنامه باشد. برنامه عملی چپ. اینکه میخواهیم چه کنیم و چه نکنیم. چه میخواهیم و چه نمیخواهیم. دید ایده لوژیک چپ که در حقیقت دید دگماتیک است عین دید مذهبی عمل میکند. چپ هنوز که هنوز است از دید مذهبی خود را رها نکرده است. در حقیقت از دید غیر علمی.درسیاست تعیین کننده برنامه عملی ست نه اعتقاد و ایده لوژی. اما برای چپ ایران هنوز اعتقاد تعیین کننده است. از نظر من همه ی بحث های تئوریک بحثهای اعتقادی اند. و آنچه غایب است بحث عملی ست. ریشه مشکل نویسنده مقاله مشکل همه چپ است. اعتقاد به فلان و بهمان چیز شخصی ست ولی برنامه عملی میتواند برای مشکلات کلید باشد. وظیفه و هدف انسان کشف جمعی این کلید است و بکار انداختن آن. جامعه از چپ کلید میخواهد نه اینکه میخواهد بداند چه اعتقادی دارد یا ندارد. سخنم این اینست که اعتقاد باشد برای خودت لطف کن کلیدات را روی میز بگذار. با آگاهی میگویم نه تنها چپ کلاسیک، بل چپ دموکراتیک هم دچار بیماری «اعتقاد» است. درمان این بیماری همان راهی ست که دوره ی روشنگری برای «جدایی دین و سیاست» در اروپا یافته است. لازم است چپ هم این اصل را بپذیرد. جدایی اعتقاد از سیاست عملی. راه درست و عملی چپ ایران است.
نوشته شده توسط: Anonymous

رفیق ائلیار اینکه شما نوشته اید حرف حساب است.رهنمودی برای عمل است. هرچند که من کاملا هم با آن موافق نیستم، که بحث جدایی مطلبد که باید با چه کسی همکاری کرد و یا نکرد،

ویا چگونه باید عمل کرد. ولی این رهنمود عملی را در مقاله رفیق نویسنده نمیبینم. صحبت از فرصت شده است، درست، ولی همه چیز فرصتی برای کمونیست ها ست، جنگ فرصت است ، صلح فرصت است، اعتصاب فرصت است ، خشک شدن دریاچە هم فرصت است. اینکه بگوییم فرصت است به خودی خود معنی ندارد. حتی اگر کسی بگوید، کمونیست ها، هوا پس است و امکان فعالیت وجود ندارد، بروید قایم بشوید و منتظر باشید تا اوضاع برای فعالیت مناسب تر شود، باز هم بهتر از رهنمود ندادن است .کمونیست به روشنی میگوید چگونه از این فرصت باید استفاده کرد، نه اینکه پنجه گشوده بگوید این وجب است. برزویه طبیب
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی گرداننده تارنمای ایران گلوبال، بر پایه آئین نامه تارنمای ایران گلوبال: ( ..... سایت مخالف هر گونه نژادپرستی و راسیزم و اختلافات و جنگ های قومی- ملی است، مطالبی که مبلغ نژادپرستی و فاشیزم، ایجاد کینه و دشمنی در میان اقوام و ملیت ها و مردمان ساکن ایران باشند منتشر نخواهند شد ..... ) از سوی دیگر کسی که پس از به کار بردن ده ها نام چون این بار یکی از آن نام های رنگارنگ را به روی خودش نگذاشته است و نام او Anonymous از آب درآمده است این چنین نوشته است: ( ..... متاسفانه فرهنگ مرده پرستی جامعه فارس که اغلب از مردگان هیولا می سازد چیز تازه ای نیست ..... ) دوستان گرامی، به کارگیری واژه هائی مانند جامعه فارس، جامعه ترک، جامعه عرب، جامعه کرد، جامعه یهودی، جامعه ارمنی، جامعه افغانی و ..... جز نژادپرستی نام دیگری نداشته و برابر آئین نامه چنین نوشته های نژادپرستانه ای نباید به نمایش درآیند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

متن ترکی آیجان و داستان «جان» http://www.iranglobal.info/node/10192 هم در فرصت مناسب منتشر خواهد شد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برزویه طبیب گرامی،
نویسنده مقاله نوشته « این خود فرصتی برای بیرون آمدن کمونیست ها ازحاشیه به متن و قدرت گیری آن ها فراهم می سازد».میافزایم، نیروهای مترقی در مناطق تحت اشغال داعش وهمینطو از بیرون این مناطق،می توانند با تشکیل «هسته های مقاومت »،داعش را راحت نگذارند.و زمینه را برای حمایت اقشار اجتماعی مخالف داعش به ویزه زنان و کارگران را آماده کنند. مشکل این است که نیروهای مترقی و حتی کمونیست آنقدر ضعیف اند که نه تحلیل درست از اوضاع دارند و نه سازماندهی شده اند.بنابراین «مسئله مقاومت» شده تقریباً صفر. باید هسته های چریکی تشکیل شود. نباید به آمریکا و دولت امید بندند. اینان به دنبال «برنامه های خود»اند. مسئله عراق-داعش-سوریه-و کردستان جزء برنامه «خاورمیانه ی برزگ» است.

راه عملی تشکیل هسته های مقاومت چریکی ست. برای قدرت گیری نیروها و اقشار اجتماعی مخالف داعش ومخالف تبعیض و استبداد.
متاسفانه سطح فرهنگ و سیاست و سازمان یابی ضفر است. در چنین شرایطی طبیعی ست «داعش-دولت-آمریکا» میدانداری کنند و مردم هم «نابود» شوند. مشکل «ناآگاهی و عدم تشکل و سازمان یابی»ست. «دشمن وارد شده- امکانات مقاومت صفر! حزب کمونیست عراق معلوم نیست کجاست؟! و همینطور دیگران! قدرت نیروهای مترقی مساوی صفر است! اما با تمام این اوضاع کلی پر بدک نیست که چنین اخباری هم بگوش میرسد:«تشکیل یگان های ویژه جنگ با داعش از سوی حزب کمونیست عراق.
حزب کمونیست عراق از تشکیل یگان های ویژه ای برای جنگ با گروه داعش در مناطق صحرای نینوا خبر داد.
به گزارش خبرگزاری کردپرس، جاسم الحلفی یکی از اعضاء حزب کمونیست عراق در گفتگو با خبرگزاری «المدی پرس» گفت: هوادران حزب کمونیست در روستاهای قرقوش، برطله، بعشیقه که مورد تهاجم داعش قرار گرفته اند تصمیم به حمل سلاح و دفاع از مردم خود گرفته و با هماهنگی نیروهای دولت فدرال و نیروهای پیشمرگ در این مناطق یگان هایی برای جنگ با عناصر گروه داعش تشکیل داده اند.
الحلفی افزود: یگان های حزب کمونیست عراق طی سه روز گذشته به عملیاتی در پشت خطوط دفاعی دشمن دست زده و خسارات زیادی به عناصر داعش وارد کرده اند.
وی تاکید کرد: جنگ با گروه داعش همچنان ادامه دارد و تا طرد عناصر این گروه از مناطق اشغال شده گسترش و ادامه خواهد یافت.http://tnews.ir/news/36C429402267.html»
نوشته شده توسط: Anonymous

؟ ایا خسته نشده ایم از توضیح دادن های بدون رهنمودی برای تغییر دادن

این مقاله در اساس میخواهد بگوید که جنگ داعش با حکومت مرکزی عراق و حکومت اقلیم کردستان ، از هر دو طرف ارتجاعی است. هرچند که دلایل عنوان شده نشان از تحلیل ساده انگارانه مبنی بر تئوری توطئە و افزایش فروش اسلحه میباشد، ولی من هم با اما و اگر هایی ، این نتیجه گیری را میپذیرم. خوب حالا مردم شیعه و سنی و کرد و عرب و غیره بویژه نیروی کارگری ،چە کار باید بکنند؟ منتظر انقلاب موعود نویسنده باشند؟ یا جنگ ارتجاعی را باید با جنگ انقلابی پاسخ دهند؟ لنین مورد علاقه نویسنده با جنگ امپریالیستی چه برخوردی کرد؟ ایا خسته نشده ایم از توضیح دادن های بدون رهنمودی برای تغییر دادن؟برزویه طبیب
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

شما هم موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سر این موضوع من کنجکاو شدم و در طی دو روز تمامی نوشته های اقای ابراهیمی را خواندم . این اقا خودش اقرار می کند که با گروه اذرخش که فکر کنم مسئول ان هم خود وی باشد با پلیس همکاری دارند و خبر چینی می کند هموطنان کسی که خود دارد اقرار می کند که با پلیس بر علیه ایرانی ها همکاری دارد و خبر چینی می کند و نفرات را می فروشد چه باید کرد ایا این خبر چینی وفروختن ایرانی ها فی سبیل الله است همین طور این اقا به پلیس گفته که مجانی می گردد و ایرانی های که مخالف هستند را تحت عنوان جاسوس شناسائی می کند و به پلیس معرفی می کند خوب این اقا از کجا خرج زندگی اش در هلند را تامین می کند قاعدتا فقط هوا مصرف نمی کند بودجه را از کجا می اورد خوب است بیاید به این سوالات جواب بدهد

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبال, با تشکر مجدد, از فضولی خود عذر میخواهم و سعی میکنم کمتر موجب مزاحمت گردم. میگویند شیعه دوازده امامی به آقا خان محلاتی شکایت کرد که شما که اینها را تا شش امام آورده ای زحمتی کشیده آنها را دوازه امامی بنما. آقا خان گفت من آنها را تا اینجا آورده ام, بقیه به عهده شما. البته نمیدانم که سکولار دمکرات ها خلایق را تا کجا و به چه مقدار آورده اند ولی بهر حال بیش از شش امام ! نیست؛ سعی من در آنست که آنها را دوازده امامی! بنمایم و سبب تصدیع اینست. موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

من در این مانده ام که چرا مجاهدین و نفرات انها فقط به افراد جدا شده از این سازمان که دارند ماهیت درونی این سازمان را روشنگری می کنند تهمت مزدوری می زنند اما جاسوسان واقعی که دارند ایرانیان ازاده را در هر کجا شناسائی و گزارش می دهند هیچ کس نه تنها کاری با انها ندارد بلکه این اقایان مجاهدین و نفراتشان هیزم بیار معرکه هستند که این افراد را قثر در ببرند که گیر نیفتند لطفا یکی جواب بدهد چرا از سازمان مجاهدین این همه مزدور یا جاسوس بیرون می اید والی جاسوس های واقعی جمهوری جهل و جنایت اخوندی خوش خوشان دارند زندگی خودشان را می کنند و با مجاهدین گل می گویند و گل می شنوند

نوشته شده توسط: همنشین بهار

{الأعراب} وهم سكان البادية …رجل أعرابي ، إذا كان بدويا
گرچه در روزگاران دور حتی در میان شهرنشینان کم نبودند کسانی که دوست داشتند فرزندان‌شان نخست سالهایی را در محیط طبیعی و دست نخورده بادیه بگذرانند و یزدگرد هم، به روایت نظامی، فرزند خویش بهرام را در کودکی از همین رو به سرزمین گرم و خشک یمن می‌فرستد، اما «ز آب خرد ماهی خرد خیزد» و این واقعیت دارد که بادیه نشینان (مثل شهرنشینان) فضای ذهنی باز ندارند. در همان دوران اشارانی چون «علیکم بالسواد الاعظم» و سفارش به زندگی در شهرهای بزرگ، در همین رابطه بوده است.
«الأَعْرَابُ...» اشاره به اعراب صحرانشین (بادیه نشینان جزیرة العرب) است که تسبت به شهرنشینان به دلیل تأثیر محیط اجتماعی نگاه و فرهنگشان بدوی بوده است. آقای رازی عزیز با اجازه شما این بحث را خاتمه می‌دهم و از اینکه بیشتر نمی‌دانم پوزش می‌خواهم. با کمال احترام: همنشین بهار

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای پیروز گرامی؛
منشور جهانی حقوق بشر مغایر مطالبات "آزادی، دادگری، جدائی دین از حکومت و برچیدن نظام اسلامی" نیست. مطالبات ذکر شده، ترجمان سیاسی منشور حقوق بشر در ایران هستند و از اینرو تاکید بر آنها ضروری می باشد.
منشور جهانی حقوق بشر مطالبات عامی هستند که برای تحقق آنها باید تعریف شوند و در قوانین مقننه، قضائی و مجریه تبلور یابند.
در جنبش های سیاسی اجتماعی مطالبات سیاسی طرح می شوند و شهروندان بدون هرگونه سانسور، تبعیض و تفتیش عقیده، بر محور مطالبات همپیمان می شوند. این موضوع که همپیمان سیاسی من اعتقادات و باورهای شخصی اش چیست (خداپرست یا خردگراست)، تنها به خودش ربط دارد و نمی تواند مورد تفتیش قرار گیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبال, با فرمایشات شما هیچگونه اشکالی ندارم من جمله " اپوزیسیون به چتری بزرگ (جنبش همگانی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) برای آزادی، دادگری، جدائی دین از حکومت و برچیدن نظام اسلامی نیاز دارد.". مگر منشور جهانی حقوق بشر مغایر اینست؟ نمیشود بجای گرد آمدن زیر دهها پرچم با نامهای گوناگون و ایده های کمی متفاوت که همگی در این منشور متمرکزند زیر یک پرچم گرد آئیم؟ سکولاریسم چه مزیتی دارد که منشور فاقد آنست؟ و از این گروه مدعوین در جلسه اخیر چند نفر به حقیقت سکولار و چند نفر غیر مذهبی بودند؟ و همچنین جهت اطلاع بیخبرانی چون من ممکن است بفرمائید که سکولارها تا کنون چند بار با طرفدارن حقوق بشر اعم از " مذهبی " و غیر مذهبی نشست و بر خاست نزدیک داشته و در گرد همایی آنها شرکت کرده اند؟ با تشکر.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای پیروز گرامی؛
مهم جدائی دین از حکومت است و نیروهای اپوزیسیون بنا به خاستگاه سیاسی - اجتماعی و فرهنگی شان تبینی از آن دارند که این تنوع در نگرش های سیاسی (پلورالیسم) هم، بازتاب واقعیت های موجود در جامعه ما می باشد.
حق با شماست که داشتن عقیده مذهبی هیچ منافاتی با باور به سکولاریسم ندارد. واقعیت اینست که دفاع از باورهای ارتجاعی با دفاع از آزادی باورها تفاوت دارد. تا زمانی که عقاید دینی مابازاء حکومتی و اجرائی نیابند و مخل آرامش و آسایش شهروندان نگردند؛ ما از آزادی باورها دفاع می کنیم. همه شواهد حکایت از این دارند که مطالبه جدائی دین از حکومت، خواست بلاواسطه ایرانیان است و اپوزیسیون به چتری بزرگ (جنبش همگانی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) برای آزادی، دادگری، جدائی دین از حکومت و برچیدن نظام اسلامی نیاز دارد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب اقبالی, با تشکر که برخلاف عادت بزرگان, ما را قابل پاسخ دانستید. تا آنجا که بیاد میاورم در اعلامیه جهانی حقوق بشر که شامل ٣١ ماده است شاید بیش از چهار بار( اگر خطای حافظه نباشد ) از مذهب سخن نرفته است و امور بسیار مهم دیگری نیز هست که اهمیتی کمتر از سکولاریسم ندارند و چون که صد آمد نود سکولاریسم هم جزء آنست.-----. مطلب مورد نظر من اینست که داشتن عقیده مذهبی ( نه از نوع بنیادی و ارتجاعی آن ) هیچ منافاتی با باور به سکولاریسم ندارد. بعنوان نمونه بسیاری از مذهبی ها ( اعم از مسیحی و مسلمان و کلیمی ) به فرضیه تکامل کاملا باور دارند و رابطه خود با خدای خود را نیز حفظ میکنند.

از طرف دیگر تحت تبلیغات مذهبی, گروهی از کلمه سکولاریسم و لائیسیته وحشت دارند ولی هیچگونه اشکالی با حقوق بشر ندارند و به طرفداران حقوق بشر - که اغلب پیرو پاتال ا ند - احترام میگذارند. اشکال دیگر آنست که " حقوق بشر" مانند " سکولاریسم " و " سکولاریسم نو "باندازه کافی " سکسی " و جذاب نیست که نسل بیشتر, جوان را بخود جذب کند و اینست که ده ها گروه سکولار با نامهای مختلف داریم که همه آنها برای قسمت کوچکی از " حقوق بشر " فعالیت میکنند و موجب تفرقه و پراکندگی میشوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند. بهزاد علیشاهی 20 سال در پادگان نظامی مجاهدین بود و چند ماه در ایران ولی...... چند ماه در پادگان مجاهدین بود و از آنجا به ایران برگشت و چند سال در ایران ...... و بعد هم به خارج کشور ...... حالا چرا بهزاد مزدور رژیمه ولی امیر ابراهیمی نیست؟ مجاهدین و امرالله با جاسوسان حقیقی رژیم کاری ندارند و فقط بند کردند به جدا شدگانی که از مجاهدین انتقاد می کنند. امیر ابراهیمی در همه جا دوربین به دست می چرخد و از همه فعالین عکس و فیلم تهیه می کند ولی امرالله ابراهیمی تا به حال یک کلمه علیه او ننوشت و نپرسید که این عکس و فیلمها کجا میروند.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای peerooz؛
لائیسیته و سکولاریسم با سیاست جدائی دین از حکومت؛ بستر واقعی آزادی وجدان، عقیده، مذهب را فراهم می کند. بدون تفکیک دین و حکومت نمی توان از رفع تبعیض در جامعه ای با پلورالیسم مذهبی، دینی، اعتقادی، فرهنگی و سیاسی سخن گفت.
در منشور حقوق بشر ماده ی 2 بدرستی آمده است: "هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشاء ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد." یک حکومت دینی نمی تواند نسبت به ادیان، اندیشه ها و باورهای مردم بیطرف باشد، همانگونه که تجربه حکومت کلیسا در اروپا و اسلامگرایان در ایران و ... نشان داده است.

در ضمن این حق ایرانیان است که بتوانند پس از 1400 سال در یک انتخابات آزاد و دمکراتیک رای شان را در اینباره که می خواهند دین رسمی داشته باشند یا نه را به کرسی بنشانند.
در پایان آقای نوری علاء بصراحت گفته است:
"ما وقتی بگوییم که حکومت سکولاریسم، یعنی حکومت غیر مذهبی و غیر ایدئولوژیکی که ملتزم به اعلامیه [جهانی] حقوق بشر هست، معنایش ا ین است که تعرضی به دین و آیین و مذهب کسی نمی‌کند. و چتری را فراهم می‌کند که به استناد اعلامیه حقوق بشر، در زیر آن همه عقاید می‌توانند زندگی کنند، و به عنوان یک داور حضور دارد و نمی‌گذارد به هم تعرض کند."
https://khodnevis.org/article/45228#.VA20C_l_te8
نوشته شده توسط: Anonymous

کسانیکه میخواهند با خواهش و تمنا، از دیکتاتورها آزادی و دمکراسی طلب بکنند، یا هیچ چیزی از واژه دمکراسی درک نمی کنند، یا دانسته و ندانسته ، منش و خصوصیات گدائی و گدا پروری را در جامعه جهل زده ایران بسط و گسترش میدهند. در این ضمن اشخاصی مثل کاتوزیانها را بیهوده بزرگش میکنند. امروزه هزاران آزاده و مبارزان علیه رژیم و صد بار بهتر از کاتوزیانها در زندانهای قرون وسطائی اسلامی تلف میشوند و کسی نیست بداد شان برسد. متاسفانه فرهنگ مرده پرستی جامعه فارس، که اغلب از مرده گان هیولا میسازد، چیز تازه ای نیست. زمانی که جناب کاتوزیان در خدمت جنایتکاران رژیم بود و قوانین ضد زن، و ازدواج دختران نه ساله را با سلام و صلوات و آیه و تبصره شرعی قانون میکرد، زن ستیزی چنین اشخاصی درگوشه و کنارو لابلای دستگاه رژیم مخفی بود. و کسی او را نمی شناخت. اکنون چه شده است که بعد ازمرگش از وی هیولای قلابی میسازند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

""" درک محدود از تحولات ژئوپلتیکی """ با خواندن این مقاله هر کسی‌ که هتی درکی جزئی از اقتصاد دنیا دارد بیدرنگ میگوید """" این ره‌ که تو می‌روی به فارسستان است """ ، در حالی‌ که دنیا نفت و گاز روسیه را تحریم کرده است و این بهترین شرایط را برای ایران فراهم آورده تا جای روسیه را در در بازار اروپای شرقی‌، مرکزی و غربی پر کند جامعه فارسی‌ ناگهان دریافته است که میتواند سبزیجات به روسیه صادر کند، درک یک جامعه از اقتصاد چقدر باید نازل باشد تا بدین حد در رفتار اقتصادی قادر به درک هیچ چیز نباشد، با جامعه فارسی‌ و سیستم فارسی‌ در راس رژیم ایران، ایران از نظر اقتصادی هلاک خواهد شد و مردمان غیر فارس ایرانی‌، بهای ندانم کاری و اشتباهات جامعه فارسی‌ را در عدم درک اقتصاد، به بهائی گزاف، خواهند پرداخت.‌ای اهورا مزدا ملت‌های غیر فارس ایران را، از قحطی که دامنگیرشان شده،نجات بده

نوشته شده توسط: Anonymous

رویا طلوعی برای کردها خیلی عزیز هستند. خیلی ممنون از این مطلب خوبتان برای حقوق نیمی از جمعیت کرد (زنان، دختران، مادران)، لطفا به این کار خوبتان ادامه بدهید، و صدای دختران و زنان و مادران کرد در داخل که خفه کرده اند را به جهانیان برسانید. باز هم تشکر رویای عزیز.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست گرامی، سپاسگزار از راستداشت ونشانی داده شما .

نوشته شده توسط: peerooz

جناب اقبالی, با بسیاری از سکولار دموکرات ها نمی شود گفتگویی داشت چون, نیست در لوح دلشان جز الف قامت یار و بنظر من راهی که میروند به ترکستان است. مهمتر از همه آنکه سکولاریسم و لائیسیته مانند اسلحه های قدیمی که آمریکا به کشور های دست دو و سه آب میکند, در دنیای پیشرفته, محلی از اعراب ندارند و با ظهور منشور جهانی حقوق بشر به زباله دان تاریخ رفته اند و بحث آن در این مختصر نمیگنجد.

دیگر آنکه سفید سفید و سیاه سیاه در دنیا کمیاب و غلبه با رنگهایی غیر از آنهاست. جناب ایشان - اقلا در این مقاله - میخواهند تمامیت ارضی ایران را حفظ نمایند. گمانم آنست که تجزیه طلبان - به هر علتی - اکثریت را تشکیل نمیدهند و همینطور ( سکولار ) ها. در این میان طیف بسیار وسیعی از مردم مذهبی وجود دارد که همگی وطن پرست و ایران دوستند و اگر آزاد گذارده شوند ( بدون فشار از مذهبی ها و سکولار ها ) اصول سکولاریسم را اجرا خواهند کرد, هرچند ممکن است با بعضی باور های مذهبی آنها تا حدودی نا هماهنگ باشد. باور های مذهبی را که قرنها با شیر مادر اندرون شده نمیتوان یکشبه و با زور از بین برد. ولی این شمشیری که ایشان از رو بسته و هر که را که کلمه شهادت لاالله الا سکولاریسم را بر نیاورد خونش حلال است کمکی به جنبش نخواهد کرد. این برای شروع کافیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای صوفی زاده مرحوم قاسملو در رابطه با حل مسئله کورد ها در منطقه گفته بود ايران آخرين حلقه ای خواهد بود که مسئله کوردها حل خواهد شد چرا که شونيزم فارس در تمامی احداد ايران رسوخ کرده. و در ضمن کوردها بايد دنبال زمينه همکاری با ترکهای آذربايجان باشند که امکان عملی شدنش در گذشته در زمان حکومت ملی بود . رسيدن به حقوق ملی ترک ها و کورد ها به لحاظ زمانی سرعت پيدا خواهد کرد .منتها برخی تشکيلات کوردی با کردستان ناميدن بخشهايی از آذربايجان آب به آسياب شونيزم فارس ميريزند . بايد فکر کرد و زمينه همکاری را بوجود آورد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه نظر دهندگان.
من داستان زندگی این آقا را خوندم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. به نظر من جدا از هرگونه بازی سیاسی ومجادله به عنوان انسانهای مدافع آزادی که با زندانی کردن افراد، آنهم بدون دلیل و مدرک ،مخالف هستیم.بیایید با امضا این لینک از آزادی یک زندانی ایرانی در اروپا حمایت کنیم.
http://www.change.org/p/the-dutch-government-free-behzad-alishahi

نوشته شده توسط: Anonymous

پیش از انتخابات دو نظر وجود داشت .یکی دفاع از روحانی که حزب توده مدافع ان بود و دیگری اعتصاب عمومی برای ازادی انتخابات . در همین تارنما و شاید در تارنمای اخبار روز بود که یک توده ای به نام مستعار بهرام خراساانی نوشت باید از روحانی دفاع کرد. حزب توده اگاهانه باز هم باز ی را به اخوند باخت و مردم ایران را به دوزخ اسلام ناب محمدی برد.
از درون این گنداب اسلام هیچ شاخه ارجمندی رشد نخواهد کرد.اسلام جز انچه اکنون در کشور ایران عراق و افغانستان بکار گرفته میشود نیست.اگر خود محمد رسول الله حسین سرو شیهدان و علی امیر مومنان زنده شوند همین دزدی ها و جنایات و بی عدالتی ها را خواهند کرد.خمینی رفسنجانی رجوی خامنه ای هم غلامان حلقه بگوش خود محمد و علی و دیگر مقدسین گرسنه و خونریز عرب هستند.این روح پلید اسلامی در هر کالبدی که وارد شود جزبه شیطان و ادمکش و بی وطن

تبدیل نخواهد گشت.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، سروش، واژه (ایالت) برگرفته از واژه مغولی (ایل) است که با روش دستور زبان عربی از واژه (ایل) مغولی واژه صد در صد نادرست و ناهنجار و بدریخت و بی ریشه (ایالت) ساخته شده است! هیچ عرب زبانی در هیچ کجای جهان واژه بی ریشه (ایالت) را به کار نمی برد و برابر واژه ناهنجار و نادرست (ایالت) در زبان فارسی (استان) است، پس بهتر است به جای واژه (ایالت) واژه (استان) را به کار ببرید! از سوی دیگر اگر شما خواستار آگاهی بیشتر درباره چگونگی کشورداری در ایران با روش فدرالیسم هستید به لینک زیر نگاه کنید http://iranglobal.info/node/16877

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

خواننده آقا یا خانم "عزیز"؛
فحش نامه شما به آقای تبریزی گرامی درج نمیشود؛ حتی اگر 100 بار دیگر فرستاده شود.

لطفن تریبونی غیر از ایرانگلوبال را برای بازتاب این فرهنگ غیرسیاسی تان انتخاب کنید!
نظر:

نوشته شده توسط: Anonymous

ميشود سوال را به طريق ديگري عنوان نمود. ما براي حه ميميريم ؟ ظاهرا" طبيعت از بدو تولد ما تمام نيرويش را صرف نابودي ما ميكند و پس از موفقيت در از بين بردن ما, دگر بار تلاشي نو در زنده نمودن بعمل مي آورد. اينكه آيا بشر مختار هست يا نه, سواي مسائلي نظير محيط زيست كه تاثير قاطعي در افكار و اعمال انسان ها دارد و لاجرم مختار بودن را زير سوال ميبرد, موضوع مهمتري نيز مطرح و آن وقوع انفجار اوليه كه باعث بوجود آمدن زمان و مكان شد. همانگونه كه گسترش گيتي خارج از محدوده مواد اوليه انفجار امكان پذير نيست, به همان سياق رويدادها نيز خارج از محدوده زمان اوليه ميسر نيستند. به عبارتي ديگر, كليه رخدادها در درون زمان اوليه بوقوع پيوسته اند و ما تنها نظاره گر آنها هستيم.

نوشته شده توسط: Anonymous

این تولیدکنندگان ایرانی میدانند جمعیت روسیه چند میلیون است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای پاپک! عرض به خدمت مبارکت، شما اشتباه میکنی که یک آذری هستی، شما تمام عیار یک فارس راسیست و یا مشابه آن هستی، که داعش اسلامی فارس، محصول افکارعقب مانده شما هاست. شما همان فارسهای هندی تبار هستید، که از هندوستان تحت عنوان " قوم کاستن" یعنی قوم حاشیه نشین هندی، که خود هندیها آنان را قابل معاشرت و مراوده با خود نمی بینند، و آنان حتا اجازه ندارند، از معابر عمومی و راهرو های شهری عبور بکنند، چون هندیها آنان را غیر قابل نزدیکی بحساب میآورند. شما ها اسلاف کوچ های اجباری همان قوم رانده شده هندی هستید، که بخشی از آنان نیز بعنوان "کولی یان مهاجردر اطراف و اکناف جهان سر گردانند. آذربایجانی مهاجر نیست. سلاطین و پادشاهان آذربایجان در طی حکمرانی هزار ساله خود بر جغرافیای ممالک محروسه ایران، به شما مهاجران رانده شده از هند، پناه داده اند. سعی کنید قدرخوبی ترکان را

بدانید، و زیاد نا سپاس نباشید. آقای پاپک! کمی تاریخ بخوان ذهنت باز میشود. و از جهالت و گستاخی ات کاسته میشود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب همنشین بهار، با سلام متقابل. من همانطور که گفتم تسلطی بر زبان عربی ندارم و منابع شما هم متأسفانه راهگشا نیستند، زیرا منابع زبانشناسی مدرن به شمار نمی آیند. منظور من از نظر تخصصی نظر کسی است که عربشناس باشد، یعنی زبانشناسی مدرن و آکادمیک خوانده باشد. بگذریم. معنی "الاعراب" هرچه که باشد، بالاخره این مردمی که قرآن به آنها توهین می کند، بزبان عربی حرف می زدند یا نه؟ و با این تعبیر عرب بودند یا نه؟ بحث من البته این هم نبود. طرفداری متعصبانه آقای قابوسی از اسلام عزیز حیرت آور است. به این بخش توجه کنید: «این همان مسیحیان پیام عشق شنیده از خدای مسیح بودند که تحت لوای "میسیون مسیحی" برای رساندن همان پیام عشق به دیگران، مثلأ مردم آمریکای لاتین را از دم شمشیر گذراندند.» ایشان در این ادعا اصول مقدماتی بررسی و مقایسه تاریخی را یا نمی داند و یا به عمد ندیده می گیرد. پیامبر گرامی اسلام در ده سال

آخر زندگانیش بیشتر از 100 جنگ براه انداخت که در بسیاری از آنها خودش شمشیر بدست مشرکین و کافرین را کشتار کرد تا مسلمانشان کند. توجه داشته باشید 100 جنگ در 10 سال و کشتار بی گناهان بدست خود پیامبر گرامی اسلام! در عوض عیسی نه تنها خوش بروی کسی شمشیر نکشید، بلکه حواریون او و شاگردان حواریون او هم بروی کسی شمشیر نکشیدند. در واقع مسیحیان 300 سال فقط و فقط کشتار شدند و شکنجه شدند. آیا هیچ انسان منصفی می تواند محمد را با عیسی مقایسه کند؟ تفاوت قضیه بسیار ساده است: هر مسیحی مؤمنی می تواند ادعا کند کار میسیونرها بر خلاف تعالیم عیسی بوده است و آنها مسیحی واقعی نبوده اند، زیرا مسیح با شمشیر میانه ای نداشت. ولی هیچ مسلمانی نمی تواند بگوید اعضای "داعش" مسلمان واقعی نیستند، زیرا تک تک اعمال آنها را می توان در سیره رسول الله یافت، از جمله گردن زدن 700 مرد قبیله بنی قریظه. آقای قابوسی چنان در تعصب دفاع از اسلام غرق است که این تفاوت آشکار را نمی بیند، یا نمی خواهد ببیند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستا گرامی، اجازه بدهید چند نکته مثبت دیگر در مورد فدرالیسم در اینجا بیآورم. اولین نکته که میتواند مهمترین آن باشد، بیرون کشیدن قدرت سیاسی از دست یک نفر و شکستن دیلم عمودی قدرت است. دوم اینکه احزاب وپارلمانهای ایالتی خودشان را در بوته آزمایش گذاشته وشانس ورود خود را در دولت بالا میبرند. سومین مزیت، تقسیم کار دولت بین شهروندان است. چهارم اینکه دولت فدرال بر اثر تماس مستقیم با پارلمانهای ایالتی، آگاهی بیشتری از ایالتها کسب میکند. پنجم، راه ارتباتاتی شهرنشینان با ادارجات و مراکز فرهنگی کوتاهتراست. ششمین نکته که نیز نکته مهمیست، زنجیره کوتاه ارتباتات، ضمانتی برای درک فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بین ایالتهاست. آخرین مزیت فدرالیسم، رقابت است. رقابت بین ایالتها، مردم آن ایالتها را کوشاتر، زیرکتر ودقیقتر کرده، شکوفایی و گسترش اقتصادی ببار میآورد. ناکارآمدی جامعه بی رقابت، چیزی که در کشورهای بولوک

شرق تجربه شد، قابلیت سرمشق بودنش را از دست داد. جویدن دوباره لقمه های تلخی که دیگران آنرا بیرون انداخته اند خوشایند نیست. دوستان چند نکته نیز درباره نارسایی های فدرالیسم قابل ذکر است. نخست اینکه پارلمانهای ایالتی وادارات مربوته میتوانند مخارجزا باشند. دوم اینکه ازدیاد ایالتها وپارلمانهای کوچک باعث سردرگمی میشوند. سومین عیب، تفاوتها وتکثیر ایالتها میتواند برای دانش آموزان و کارمندانی که قصد نقل مکان در ایالتهای دیگر را دارند مشگل آفرین باشد. وآخرین نقص فدرالیسم درازی وقت درمذاکرات ، حل وفصل و تنظیم آنهاست. دوستان، شاید این چند سطر انگیزه ایی برای شگافتن این مقوله باشد. با پوزش از بکار نبردن واژه های فارسیسم، ترکیسم ، مارکسیسم وغیره. با درود
نوشته شده توسط: Anonymous

جای تعجب نیست راست عقب مانده چون فدائیان اسلام قزلباش که با نیآ پرستی ترکی یکه تاز میدان شده و چپ روسی که هنوز امپریالیسم , امپریالیسم میکنه . امیدوام کمی وقت صرف کرده وبا ایران واقعی آشنا شوید .امپریالیسم اصلی اسلام است و هیچ چیز از دست ایشان در امان نیست زن ,مرد ,بچه ,حیوان ,طبیت , تازه این گارگر که شما سنگ آن را بر سینه میزنید مسلمان است در خدمت امپریالیسم و خریدار سکه آخوندهای انگلیسی تازه بخش بزرگی هم یا ترک مهاجر است یا عرب مهاجر هردو در خدمت امپریالیسم .لطفآ کمی آسیب شناسی مطاله بفرماید و دست از حمایت غیر مستقیم جمهوری اسلامی بردارید . در پا یان من یک آذری هستم نه یک ترک و نه عرب میشیم نه ترک .
پاپک خرمدین ایرانی آذری

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جمال گرامی، در مقاله سخن از غیر انسانی بودن بمباران هاست.بمباران مناطق مسکونی. و کشتن انسانهای بیگناه. و خرابی ها. نه صحبت در مورد حماس داعش فلسطینی.بدیهی ست که نویسنده ی مقاله مخالف حماس است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

طبق قوانین سایت مسئول پاسخ دهی به پرسشها منتشر کننده مطلب است.

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم سعیده خوب است شما بروید تمامی مقالات اقای ابراهیمی را بخوانید خود به زبان خودت اقرار کرده و نوشته است که با پلیس هلند در دستگیری ایرانی ها در هلند همکاری داشته گروه انها شکایت کرده و خبر چینی کرده حالا شما و بقیه دوستانتان کاسه داغ تر از اش شده اید ومی گوید کجا اقای ابراهیمی با پلیس همکاری کرده یا کجا پول گرفته . چرا به شما ها برخورده است خوب است یک بار نوشته های اقای ابراهیمی را در همین سایت بخوانید و اگاه شوید و انگاه بیاید کامنت بگذارید

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم اشرف دهقانی آیا میتوانید بە ما بگوئید داعش حماس فلسطینی با داعش سنی کە در عراق و سوریە همە را علیە خود بسیج کردە چە هست ؟ شما ها یاد گرفتین برای ارتجاعی ترین و آدم کشترین سازمان فلسطینی حماس و موشک پرانی. آن را بە فلسطین مبارزە مظلومترین مردم خاور میانە خطاب کنید ولی بە 2 قلوی آن داعش ابوبکر بغدادی بتازید

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم سعیده محسنی و حسن زاده و مریم زاده و منصور وقربانی و دیگر قربانیان : این الف بای که شما شروع کردید و با انواع اسم ها دارید می اید و یک نظر را بیان میکنید . من قلبیرم را سالیان است اویزان کرده ام . اولا جناب امرالله ابراهیمی هر روز این سایت را بازدید می کند و نیاز نیست خودش را به کوچه علی چپ بزند .دوما ادم زنده وکیل وصیع نمی خواهد . این موضوعی است که اقای ابراهیمی باید بیاید جواب بدهد . حالا هر ننه قنبری با هر اسمی می خواهد به جای اقای ابراهیمی هی جواب بدهد . وقتی خودش نمی اید حرف بزند اقایان و خانم ها او دارد تائید می کند که پول می گیرد و همکار پلیس است این که با پلیس همکاری می کند در تمام نوشته های قبلی اقای ابراهیمی خودش بیان کرده که این کار را با پلیس انجام میدهد جالا شما ها چی می فرمائید .

نوشته شده توسط: Anonymous

میگویند در یک کلاس اقتصاد در دانشگاه خارج, از دانشجویان خواستند مقاله ای در باره شتر بنویسند. دانشجویان در باره مسائل مختلف عملی مانند ضررها و منفعت ها و دیگر امور مربوط به زندگی و جایگاه شتر در بین حیوانات و غیره نوشتند. موضوع مقاله دانشجوی ایرانی وجه تسمیه! شتر بود. نمیدانم صرف وقت و پرداختن به کلماتی مانند ناسیونالیسم و عشیره گرایی و قبیله گرایی و شوونیسم و غیره عملا کجای مساله را حل میکند. مشابها سالهاست مارکسیسم زیر ذره بین قرار گرفته و مورد تفسیر ها و تعریف ها و تعبیر های هواداران قرار گرفته و عملا " زلف معشوقه بدست دگران " بوده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناظر دیدار بهتر بود از طرف خود حرف میزد نه از طرف آذربایجان. و به اتهامات و قضاوت هایش دلیل و فاکت میاورد. و همینطور خالی سخن نمی گفت. فدرالیسم نظامی ست برای همه . و همه افکار و دیدگاهها. چه منفی و چه مثبت. و حتی برای حفظ ایران. جناب ناظر بهتر بود نظام مورد علاقه خود را مشخص میکرد و دلایل درستی آن را ذکر می نمود. نویسنده راه حلی را که فکر میکند درست است توضیح میدهد. برای خوش آمد یا بد آمد دیگران نمی نویسد. نویسنده برای محبوبیت و غیره چیز نمی نویسند بلکه تنها راه حل فردی خود را پیشنهاد میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" استقلال اسکاتلند و ما "" اولین تاثیر استقلال اسکاتلند، تجدید نظر در بودجهٔ "" رسانه بی‌ بی‌ سی‌ "" خواهد بود، این یعنی‌ دایناسور هائی که در بخش "" بی‌ بی‌ سی‌ فارسی‌ "" نشسته اند باید دنبال کار دیگری باشند، من با چند تن‌ از دوستان اسکاتلندی در تماس هستم تا این افراد هر چه زودتر از این بخش "" خبری "" به دور گذاشته شوند، در بعد منطقه ای، اگر اسکاتلند مستقل شود آیا بسوی "" اتحادیه اروپا "" قدم بر خواهد داشت؟ بدون شک، انگلستان یکی‌ از کشور‌های برتر نظامی ناتو است، اینکه چگونه نظامیان، تسلیحات ،بخش فرماندهی با شرایط جدید بین انگلستان و اسکاتلند تقسیم خواهند شد یک پروسه پیچیده و طولانی خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

من نمیدانم منبع "عنوان" این خبرکجاست، دوست عزیزی که این مقاله را در اینجا چاپ کرده بهتراست منبع خبر خود را نیز بنویسد.
هنوز اکثریت مردم خواستار جدایی از بریتانیا نیستند ولی این بار به تعداد مدافعان افزوده شده است. این سومین رفراندم است و در 18 سپتامبر مشخص خواهد شد که مردم به استقلال استلند رای خواهند داد یا نه. نکته دوم این است که تعداد قابل توجهی از مردم بریتانیا با هیچ حزبی نیستند، ولی در مواقع رای گیری شرکت می کنند و آن رای در واقع میتواند بالانس را به نفع دیگری تغییر دهد. هنوز آن عده معلوم نیست رای شان چیست. نکته سوم اینکه من هیچ تشابهی بین شبه جزیره کریمه و اسکاتلند نمی بینم. چندید دهه است که این بحث وجود دارد و دولت مرکزی گفته هر زمان اکثریت مردم رای به جدایی دادند، ما با آنها همکاری خواهیم کرد، همین دیروز دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا همین حرف را تکرار کرد. در نتیجه نه جنگی

صورت میگیرد و نه رفیق پوتینی وجود دارد که خواب اتحاد جماهیر شوروی سابق را ببیند.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" روح کارآفرینی entrepreneurial spirit و تمدن """ به نظر من، انقلاب صنعتی‌، نتیجهٔ آن "" روح کارآفرینی "" بود که با سرکشی بر علیه "" جامعه تایید گر "" بنیانهای تمدن فعلی‌ را بر افراشت، نقطه عطف این دوره به میدان آمدن "" خلاقیت، نوآوری و خطر ریسک کردن "" بود که جوامع را ششدانگ به سوی رشد و ترقی‌ پرت کرد، این روح کار آفرینی، سخت کاری و به چالش کشاندن محدودیت‌های طبیعی، استعدادی عاملی است که باید در "" نه تنها عقب ماندگی دنیایی اسلام بلکه اروپای شرقی‌، آمریکای لاتین و شرق "" مورد تمرکز قرار بگیرد، روح سخت کاری جامعه انگلیسی‌ و در کّل "" آنگلو ساکسون "" در لابلای داستان‌های "" چارلز دیکنز "" به وضوح قابل مشاهده است، در شرق تنها یک ملت واجد این شرایط است و آن ژاپنیهای سخت کار هستند، جوامع ترک زبان نیز دارای این خصیصه سخت کاری هستند و امروز این ترکیه و آزربایجان هستند که

هستند که لوکوموتیو اقتصاد منطقه را به جلو میرانند. در قرن ۲۱ بعد دیگری نیز به "" روح کارآفرینی "" اضافه شد و آن "" روح کارآفرینی اجتمائی "" بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام و با احترام، به جناب هدایت سلطان زاده، فرزند لایق آذربایجان، لازم است بطوردوستانه این نکته بمحضرشریفش برسد، که اگرایشان میخواهد از طرف مردم آذربایجان جدی گرفته شود، و در مرکز توجه و احترام عموم قرار بگیرد، باید از لاک اپورتونیسم، و پان ایرانیسم خجالتی، بیرون بیاید، و خواست و اراده مردم خود، و حد و مرز خود را با تمامیت خواهان آریائی مشخص بکند. و جرات سیاسی داشته باشد، که با لحن مشخص و با تاکید تمام، با فاشیسم، و شونیسم نژاد پرست فارس، مرز بندی بکند. و الا با سیاست هم به میخ، و هم به نعل کوبیدن،کاری از پیش نخواهد برد. و اگر مثل بعضی پان ایرانیستها، برای تمامیت ارضی و راسیسم فارس، کاسه داغتر از آش بشود، و بینش و تفکر سیاسی خود را، "در میان دو صندلی ایستادن"، به زنجیر بکشد، در حاشیه تاریخ آذربایجان قرار خواهد گرفت. و در تاریخ بمانند یک فرد غیر مهم، و اپورتونیسم سیاسی، از وی

نام برده خواهد شد. این چیزی است که در مطبوعات، رسانه ها، و در میان سیاستمداران، نخبه گان و روشنفکران آذربایجانی نسبت به افکار سیاسی وی، انعکاس مییابد.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی, آزادی با هرج و مرج فرق دارد, گفتگو با فحاشی فرق دارد, در آزاد ترین کشور دنیا - اگر وجود داشته باشد - خط قرمز هست, پلیس هست و زندان هست, هرکس نمیتواند هرچه میخواهد بکند و هرچه میخواهد بگوید. ایران گلوبال به کسی بدهکار نیست و باید از هرزه گویی و شعار دادن بی معنی جلوگیری کند. کامنت های بی معنی شرکت کنندگان جدی را مایوس و دلسرد میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

motasefane aghaie ke be aghaie khoie anteghad mikonad khodash negat prast! ast chonke kodaie aslam feghat kodaie arab nist balke kodaie moslmanan! ast ve moslmanan hame arab nistand

نوشته شده توسط: Anonymous

ما از خدمات بی اندازه ترکها سپاسذاریم. تنها کاری که متأ سفانه ترکان انجام ندادند، دگرگونی زبان پارسی به ترکی بود. متوانید علت آنرا نیز بایمان روشن کنید. چون اگر این دگرگونی انجام میشد ما دیگر غمی نداشتیم. با تشکر ازشما نجات دهنده ایران، آلمان،ازبکستان، تاتارستان و...

نوشته شده توسط: Anonymous

عشیره پرستی، ناسیونالیسم کور، و تفکر قبیله ای ویژگیهای بارزی دارد. اولی نارسیسم و یا "خودشیفتگی" است، عشیره پرست خود و عشیره اش را محور جهان میداند و همه چیز را بر همین اساس می سنجد. درست و نادرست، حق و ناحق ... همه با عشیره او معنی می دهند. همچنانکه جهنم شدن ایران بر مردمان آن، در واقع بر اثر خود شیفتگی عشیره پرستان صورت میگیرد. کسانیکه عشیره روستائی خود را محور جهان و مرکز کائنات میدانند و همه چیز را بر اساس نژاد گرائی عقب مانده و مبهم باصطلاح آریائی و بر همین اساس میسنجند، درست و نادرست حق و ناحق، و بالاخره همه چیز با عشیره آنها معنی میدهد. بنابر این اگر کسی به پدیده عشیره نپردازد، لاجرم متهم به" "ناسیونالیست" و " پانترکیسم" میشود. و در واقع خود شیفتگی مریض گونه

که خود را بصورت شیفتگی به زبان خود و تحمیل آن بزور سرنیزه به میلیونها انسان ایرانی، از این نوع خود شیفگی ناشی میشود. از آنجا که عشیره پرست، خود را دانای کل، و دیگران را نفهم و نا آگاه و بیسواد میداند، بدیگران توصیه میکند که بروند و شهر نشینی بیاموزند. در اینجا عشیره پرست دو مرتبه بطور آشکار نشان میدهد که شدیدا شیفته خود و قبیله خویش است. زیرا اگر کوچکترین آگاهی از تاریخ ایران داشته باشد، متوجه میشود که این سلاطین و پادشاهان ترک سلسله غزنویان، افشار، صفویه، قاجار بودند، که با حاکمیت هزار ساله خود در ایران، برای عشیره پرستان فارس، شهرهائی مثل تهران، اصفهان، مشهد، و شیراز ... و امثالهم را ساختند، و آنان را برای خدمتگذاری به دربار خود راه دادند، و با خود به شهر ها آوردند، و بدانان آداب و رسوم شهر نشینی و تربیت اداری و مدنی یاد دادند. دومین خصیصه عشیره پرستان نگاه کلیشه ای به جهان است. او گمان میکند در جهان دو قبیله وجود دارند، یکی "قبیله من" و دیگری "قبیله دشمن". پس اگر کسی از قبیله من نبود و مثلا به استوانه گلی کوروش گفت، هجویات بی اساس است، الزاما از "قبیله پان ترک " است! همچنین اگر کسی در سوابق و نوشته های زن ستیزی فردوسی تحقیق و تفحص بکند، و نشانه های آشکار نژاد پرستی وی را نشان دهد، پس حتما پانترک است، و چون "پیشه وری" ترک بود و بوز قوردها هم خود را ترک میدانند، پس سخنان این فرد (ائلیار) در مورد عشیره فارس حتما "تبلیغات پانترکی" نامیده میشود! سوم اینکه عشیره پرست شدیدا "بت پرست" هم هست. کوچکترین نظر مخالفی در مورد بتهای قبیله از سوی او تحمل نمیشود. اگر کسی با هزاران سند غیر قابل انکار بتواند ثابت کند که کوروش کبیر یک فرد جنایتکار و بیرحمی بود، باز هم خواهد گفت اگر جنایتکار هم باشد، "ولی به قبیله من خدمت کرده است". جالب اینجاست که همه میدانند، که رضا خان را انگلیسی ها با زور سوار ماشین کردند و او را با کشتی به آنسوی اقیانوس هند تبعید کردند، یعنی این خادم بزرگ قبیله فارس! حتی اختیار سوار و پیاده شدن به ماشین را هم نداشت، جای تعجب است که دولت او را "حکومت ملی" مینامند. و جالبتر اینکه هنوز هم او را در نهان آشکار ستایش میکنند، ولی شخص "پیشه وری" را که با حکومت یکساله اش خدمت شایانی برای مردم آذربایجان کرد، لعن و نفرین میکنند. و این خود بهترین سند برای اثبات "بت پرست" بودن عشیره پرستان فارس است. چهارم اینکه درست بمانند عین الله باقرزاده شخصیت فیلمهای صمدکه با پوشیدن کت و شلوار و بستن کراوات گمان میکرد "شهری" شده است، عشیره پرست فارس هم گمان میکند اگر عقاید ارتجاعی، نژاد پرستانه و ضدانسانی خود را با فاکتهایی از کوروش، رضا هفت تیری، فردوسی و ... مزین بکند، میشود یک انسان مدرن. غافل از اینکه قدم اول در راه مدرن شدن، تبدیل شدن از "عضو قبیله" به "شهروند" است. یعنی رها کردن عصبیت قبیله ای، رها کردن بت پرستی (چه نام این بت زبان فارسی باشد، چه کوروشیسم عصر پارینه سنگی باشد، چه فردوسی عهد بوق باشد، و چه رضاهفت تیری) و قدم گذاشتن در راه سنگلاخی "فردیت" و بریدن از خون و نژاد (که اسم مدرنش احترام به حقوق انسان و زبان دیگران است، از الزامات عصر حاضر محسوب میشود). البته با توجه به تعاریف عقب مانده عشیره پرستان، که گویا با گفتن؛ "من مدرنم، و یا من نژاد برترم، هیچکس مدرن نمیشود. و حتا گرد و خاک بپا شده از افتخار به سنگ قبرهای عهد بوق کوروش، داریوش، رضا خان...، هیچکس متمدن نمیشود. این فقط بخشی از چهره تفکری بنام "عشیره پرستی فارس است، امیدوارم دیگران بتوانند در ترسیم کلیت فرهنگ عقبمانده فارس سهیم بشوند. آقا این گنده گوئیهای آریائی تان، کشت ما را!