Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیزیم «جم »، !Mən nə bəyəm, nədə xan دیگر اینکه موضوع مقاله « جهان شناسی صادق هدایت » است، نه 1-مقایسه ی او با کافکا؛ یا مقایسه ادبیات داستانی فارسی با دیگر جا ها. اگر شما در رابطه با موضوع سخنی دارید با علاقه آنرا مطالعه میکنم. موضوعاتی که برخی دوستان در کامنتها مطرح کرده اند مربوط به متن نیست. 2- نقد بوف کور؛ مقایسه ی هدایت و کافکا؛ مقایسه ی ادبیات داستانی فارسی با دیگر ها به ویژه با سطح جهانی؛ چیزهای دیگری هستند. که ابداً در متن حاضر مطرح نشده اند. دوستان اگر حرفی در موضوعات خود مطرح کرده دارند میتوانند بنویسند. من در نوشته ی کوتاه خود جهان شناسی هدایت را در رابطه با ناسیونالیسم فارسی که میکوشد از هدایت هم مثل خودش یک نویسنده ی ناسیونالیست دو آتشه درست کند نقد کرده ام. و روشن نوشته ام که هدایت از چارچوبه ی ایده لوژیک آزاد است.

بدیهی ست که هر نویسنده ای نقاط ضعف و قوت در هنر و فلسفه ی شخصی و مسیر پیشرفت خود دارد.که اینها هم باز موضوع جداگانه ای ست. «جهان شناسی هدایت در آخرین مرحله ی فکری» او در متن مطرح شده است. اگر دوستان در این رابطه حرفی دارند بفرمایند. که در خدمت هستم. در ضمن در پیرامون موضوعاتی که دوستان مطرح کرده اند و از متن مقاله خارج اند، باید بگویم که با چند جمله در کامنت نمی شود به آن موضوعات پرداخت و حداقل نیاز به مقالات متعدد دارد- و حتی کتابها. خواهش من این است که اظهار نظر در مورد ادبیات را الکی نگیرید، و از دید خطی به آن نپردازید که کار نادرستی ست و « چوبش را عاقبت ما خودمان در ادبیات آذربایجان میخوریم.». مسایل را ساده و سطحی نگیرید. موضوعات مطرح شده از طرف شماها نیاز به تألیفات متعدد و تخصصی دارد. عادت به شیوه ی ساده نگرانه کمر ادبیات آذربایجان را میشکند. از دوستان آذربایجانی که در ادبیات مطالعاتی دارند پرسشم این است که چرا به ادبیات خودمان نمی پردازند و در مورد ادبیات فارسی اظهار نظر و نقد می نویسند؟ در حال حاضر داستان دنباله دار « کابوس» به زبان خودمان و با ترجمه ی فارسی مرتب درج میشود چرا به نقد نکات منفی و مثبت آن ، هم از زاویه ی زبان و هم در قالب و محتوا نمی پردازند؟ نظرم این است که بهتر است دیگران را به حال خود بگذاریم و نیروی خود را در ادبیات خودمان بکارگیریم. دو جمله هم در این رابطه پیش برویم بهتر از پریدن به دیگران است. اگر کابوس نوشته ی من نبود- و به قلم کس دیگری بود- در هر قسمت که منتشر میشد با جان و دل در نقد آن تلاش میکردم. مخصوصاً با توجه به کامنتهای خود نویسنده که در زیر قسمت اول داستان نوشته است . و حتی خوانندگان را به طرح موضوعات مورد علاقه در داستان جهت نوشته شدن فراخوانده است. سئوال این است چرا پیشنهاد نمی کنید شخصیتهای داستان چنین و چنان حرکت کنند؟ و فلان و بهمان موضوعات در داستان بیاید؟ و یا نیاید؟ من چنین واکنشی نه در مورد این نوشته و نه در مورد نوشته های ادبی دیگرم دیده ام. و نتیجه ایکه گرفته ام آن است که «اوزوموزه کونده سالا بیلمیریک - ؤزگیه اریشته کسیریک»! !Özümüzə kündə salabılmırık özgəyə əriştə kəsirik
بخودمان نمی تونیم چونه درست کنیم - برای غریبه رشته می بریم!
نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی ها سعی می کنند به هر ترتیبی که شده همیشه مطرح باشند و..... چه ضرورتی دارد که آدم خودش با خودش مصاحبه کند. سئوال را طوری بچیند که بتواند محکومش کند. چه ضرورتی دارد؟ اگر آقای شاملی حاضر است اجازه بدهد من سئوالاتی طرح کنم و ایشان جواب دهند. به شرطی که هیاهو راه نیاندازند و حاشیه نروند. پاسخ یک سطری و جواب پنج سطری. بیشتر نه. حاضر؟

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای کاوه گرامی؛
ممنونم از توصیه شما. مقالات مورد نظر قبلن ملاحظه شده و نوشتار مختصر کنونی بر مبنای شناخت از مجاهدین از دهه 50 تا کنون است. شما حتمن می دانید که منطق قیاس ناقص است و نمی تواند جایگزین دیالکتیک اجتماعی - تاریخی گردد. از اظهار نظرتان خرسندم.
زنده باشید!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی مدت ٣٥ سال است که کار اپوزیسیون شده گیر دادن به اپوزیسیون برای همین است که رژیم کهریزک نشان سر کار است. به جای محکوم کردن این حرکت ضد انسانی و وحشتناک تحلیل آبکی سیاسی میکنید ! حتمن به جای محکوم کردن ا عدا م ها باید گلوی سازمانهای سیاسی را گرفت که چرا با حکومت اسلامی مخالفند! این افراد همه پناهنده سیاسی و حفاظت شده بودند. سازمان مجاهدین هم امریکا نیست که هر کاری دلش بخواهد بکند. هر آدم بی مسولیتی میتواند از پشت کامپیوتر مبارزه سیاسی کند. اگر بین مجاهدین و سلفی ها فرقی نیست پس بین استالین و لنین و تروتسکی و ...هیچ فرقی نیست ! عجب مستدل و محکم. این همه انسان مذهبی منظورم همه مذاهب است وجود دارند که البته آزارشان هم به شما نمیرسد آیا باید همه را قتل عام کرد؟ انتقال مجاهدین پیش کشتان لطف کنید یک اکسیون عملی برای زندانیان سیاسی انجام دهید حرف بی عمل کافی است !

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی، اگرچه این مقاله شما بیان کننده یک در ملیون واقعیت هایی است که در مورد مجاهدین بیان نموده اید اما به حق که سخن را به درستی و قلم را در راه راستی و حقانیت بکار بردید. شنیدن و خواندن این نوع انتقادات برای فرقه گرایان هرگز قابل قبول نیست و آنها برای انحراف اذهان به بیراهه میزنند تا جنایاتشان را از توده ها مخفی نگهدارند. موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

غارت یک میلیون هکتار زمین توسط لاریجانی ها!
اگر غیر از این انجام میدادند که دیگر اسلامگرایان تروریست نمیشدند. شعور و عقل اینها مطلقاً در همان عقل و شعور انسانهای اولیه

اگر غیر از این انجام میدادند که دیگر اسلامگرایان تروریست نمیشدند. شعور و عقل اینها مطلقاً در همان عقل و شعور انسانهای اولیه چند میلیون سال قبل است و حالا شما به این انسانهای اولیه قدرت و بجای چماق سنگی سلاحهای کشنده و مرگبار بدهید و پول را هم خوب بشناسند نتیجه همانی میشود که ما در ایران شاهد آن هستیم : فقر عظیم، خودفروشی،اعتیاد،ویرانی محیط زیست،نابودی آثار باستانی،،غارتهای بسیار عظیم، تعلیم و تکثیر آدمکشان در سرتاسر کره زمین،قتل و کشتارهای بسیار، نابودی شعور و خرد انسانها در ایران(با گسترش جهل و خرافات). واقعاً برای نابودی اینچنینی ایران نیاز به چند تا بمب اتمی منفجر شده در ایران بود. اما این مردم ایران هستند که مقصر اصلی هستند که بعلت عدم آگاهی و اینکه شعور آنها هم به ویروس اسلام آلوده است. ۳۴ سال ناظر نابودی خودشان و کشورشان توسط این اهریمنان بوده اند بدون اینکه اقدامی کنند. ملتی که در خواب و ناآگاهی است سرنوشت شومی را برای خود قلم خواهد زد.
http://www.iranpressnews.com/source/156019.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی ،
لطفا مطلب خود را بازخوانی کنید تا شباهتهای قابل توجه بخشی ازآن با اطلاعیه سپاه پاسداران و اظهارات وزیراطلاعات رژیم ایران برای شما هر چه بیشتر مشخص شود.این درخواست برای شما که ادعای دمکرات بودن دارید،قطعا دشوار نخواهد بود.به آن بخشهایی هم که در آن اطلاعیه و اظهارات نیامده نمیپردازم چرا که تمامی آنها قلب واقیعت است و به اینگونه اکاذیب بارها پاسخ شایسته داده شده است.
با احترام

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب لوائي ٤ بار لينك را جا بجا كرده ايد ، واقعا از دستون خسته شدم، اميل هم مي زنيم باز هم مطالب را جا بجا مي كنيد ، براي آدامه كاري لطفا با تلفن و يا اميل تماس بكيريد،

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا عوض جواب دادن به سئوالات ما محکمۀ دو نفره تشکیل داده اند و ... خوشم می آید از اینکه با مقاله ای به هم ریخته اند. آشفته و عصبی و پرخاشگر شده اند. تحمل انتفاد ندارند

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی , لطفا لینک این خبر را هم درج کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آتاسی، من هم از شما متشکرم. ولی میان ما دو نفر هم زمینه "بحث" (به معنی آکادمیک آن) وجود ندارد. من شهامت اینرا دارم که از یک فرهنگ عمومی انتقاد کنم و مثالهایم هم از حاملان این فرهنگ (بقول شما "غیر هویت طلبان") است، ولی شما حتی گناه اظهارات نژادپرستانه عشیره پرستان را هم به گردن "غیر هویت طلبان" (بخوان "فارسها") می اندازید و می گویید «چنین تفکری در برخی از هویت طلبان نیز سرایت کرده باشد» یعنی هر کسی در هر کجای عالم عمل شنیعی انجام بدهد، مقصر فارسها هستند؛ این همان نگاه عشیره پرستانه ای است که من از آن حرف زدم. شما جمهوری اسلامی را "قدرت فارس محور حاکم بر ایران" می نامید و اگر بپرسم پس اینهمه دشمنی با نمادهای فرهنگی به اصطلاح فارسی، از تخریب مجسمه آریوبرزن و آرش کمانگیر و کاوه آهنگر گرفته تا پاک کردن نقاشیهای شاهنامه در مشهد چیست، مانند آقایان شاملی و لوایی ناگهان ساکت می شوید. اگر بپرسم

چرا این "فارس محور"ها چنین رفتار شرم آور نژادپرستانه ای با "فارس"های افغانی دارند (ورود افغانی ممنوع!)، مسلما به مرخصی می روید. من جمهوری اسلامی را یک رژیم "شیعه دوازده امامی ولایت فقیهی"محور می دانم و معتقدم هر کس که تعریف نژادی یا زبانی از این رژیم ارائه کند، دانسته یا ندانسته در خدمت خامنه ای است. پس تا وقتی که شما نتوانید کوچکترین انتقادی به همزبانانتان وارد کنید و گناه سخنان نژادپرستانه آنها را هم به گردن "فارسها" بیندازید، تا وقتی که شما رژیم را "پانفارسیستی" می دانید و من "فاشیسم مذهبی" زمینه بحثی بین من و شما وجود ندارد. بخصوص که شما حتی برای حفظ ظاهر هم که شده حاضر نشدید به تحلیل و نگاه نژادپرستانه آقای لوایی که بر یک پیشفرض من درآوردی (تهمینه و سهراب ترک بودند!!!) استوار است، بپردازید و آنرا نقد کنید، پدیده ای که نشانگر تفکر شما است. سؤالی که من قصد ایجاد آنرا در ذهن خوانندگان دارم این است: «چرا قومگرایان با این وسعت و شدت اطلاعات نادرست ارائه می کنند و چرا در برابر درخواست ارائه سند اینچنین با سماجت سکوت می کنند». سؤال که ایجاد شد، جواب آن بسیار ساده است!
نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار بئی، لطفا "کافکا" نویسنده یهودی پر آوازه، و شهیر آلمانی را با صادق هدایت مقایسه نکنید، و در یک ردیف قرار ندهید. مقایسه ادبیات داستانی پیشرو آلمان، با ادبیات فقیر، و عقب مانده ایران، به مثابه مقایسه قطار با دوچرخه است. ادبیات داستانی انگلیسی، ادبیات داستانی ترکی، آمریکای لاتین، فرانسوی، اسپانیائی و به ویژه روسی که جای خود دارد. ادبیات داستانی توهم زده، فقیر، عقب مانده، مذهب زده، سر گردان، کپی وار، تقلید گونه، کم مایه، تکرار مکررات، از همان "کلیدر" اش بگیر، تا سمفونی به اصطلاح مردگان" علی مردان خان معرف، و امثالهم، جز یک کپی پیش پا افتاده، کم مایه، و از نظر تکنیک داستان نویسی بسیار مبتدی، در مقایسه با ادبیات داستانی جهان، مثل مقایسه هزار با صفر است.

برای مثال؛ مقایسه " کل حیدر"، "کل" در ترکی بمعنی گاو میش نر، و یا پر زور، و حیدر، به عنوان اسم مرد، که جناب نویسند، دو اسم را با هم بلغور کرده، و از آن " کل حیدر" و یا " کلیدر" درست کرده است. که گویا این مسوده، از اثر اصلی آن، که به زبان روسی در ترکمنستان موجود، که طرف گویا کپی آنرا به عاریت گرفته، و به نوعی رونویسی کرده است، در مقایسه با آثار نویسنده گان روسی، مثل " جنگ و صلح" و " آنا کارنینای" تولستوی، نویسنده شهیر و پر آوازه روس، نه تنها کاری عبث و خنده آور است، و انسان از خنده روده بر میشود، و یا مقایسه مسوده، عباس آقا، با آثار نویسنده نامدار روسی مثل " بورودا کارامازوف، داستایوسکی، نه تنها مسخره آمیز است، بلکه چنین قیاسی قهقهه دنیا را بلند میکند. در ادبیات داستانی ایران، جز معدود نویسنده ،که از نظر کیفیت داستان نویسی، که هنوز هم به پای نویسندگان اروپائی و آمریکائی نمیرسند، و هرگز فوت و فن، و رمز و راز سحر انگیز، داستان نویسی را، آنطور که باید، نیاموخته اند، و شمار شان نیز از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکند، بقیه ول معطل اند. امروز آثار نویسندگان جوان ملیتهای ایران، برای بارور شدن، و مطرح شدن در سطح جهان، به زمان نیاز دارد. اما سرکوب زبان ملیتهای ایران و تحمیل تک زبانی به بخش بزرگی از جامعه غیر فارس، نزدیک یکقرن است که جلوی بالندگی ادبیات داستانی را سد کرده است. در یک چنین جو خفگان زده، و سرکوبگر، نه تنها هنر رشد نمی کند، بلکه روز به روز به قهقرا میرود.
نوشته شده توسط: Anonymous

""" آمریکا از زمان جنگ ویتنام آموخته است که نباید نیرو در زمین پیاده کند """ در جنگ ۱۴ سال پیش یوگسلاوی، فقط ۲ سرباز امریکائی کشته شدند، آن‌هم به دلیل سقوط هلی‌کوپتر بود. در مورد سوریه وضع به مراتب پیچیده است، بعد از ۲ سال از جنگ داخلی‌ سوریه، مهمترین اقدام تضعیف ایران است تا ارتباط آن را با لبنان و حزب‌ا‌لله قطع کرد، همچنین کنترل کامل مرز سوریه با عراق که ۷۰ درصد مایحتاج رژیم اسد از این طریق تامین می‌‌شود اهمیت حیاتی‌ دارد. به هر حال نزدیک به ۷ میلیون یا ۱/۳ جمعیت سوریه با این جنگ خانه و کاشانه خود را ترک کرده اند. زمستان در راه است ، با حذف رژیم فارس ایران از معادله سوریه، بالانس قدرت به نفع ارتش آزادیبخش و شورشیان، منطقه امنی‌ را در بخشی از خاک سوریه ایجاد خواهد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

Şacin عزیز ضمن عرض سلام از لطف شما سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرانخواه گرامی، در مبارزه با راسیسم عشیره ای باید صبر و حوصله بسیار داشت، زیرا از یک طرف اکثر قلمبدستان این جریان هیچ رابطه ای با "شرافت اخلاقی" و "مسئولیت پذیری"ندارند و هر "نادرست"ی را بدون عذاب وجدان به خورد خوانندگان می دهند و از طرف دیگر سطح سواد خوانندگان آنها در حد "گوگل" است و هر سخن بی پایه و لاطائلی را بسرعت قبول می کنند. این خوانندگان گناهی جز ناآگاهی و سطح نازل اطلاعات ندارند. به همین دلیل به دام یک رابطه مرادومریدی می افتند و قلمبدستان فوق الذکر را "استاد" خطاب می کنند. از طرف دیگر تبعیض هم یک مسئله غیرقابل انکار در جامعه ما و مبارزه با آن وظیفه هر شهروندی است که پایبند انسانیت باشد. پس وظیفه عاجل ما این است نقاب "مبارزه با تبعیض" را از صورت نژادپرستان برداریم و اجازه ندهیم آنها به بهانه مبارزه با تبعیضی که واقعا وجود دارد، جنگهای نژادی براه بیندازند. اینکار در درجه اول با

نشان دادن چهره واقعی این افراد امکان پذیر است. اگر ما توانستیم با سند و مدرک ثابت کنیم که کسی دست با قلب آگاهانه واقعیت می زند، کاری که مسئولین ایران گلوبال به آن "نادرست" گویی می گویند و من اسم آنرا "دروغگویی" می گذارم، آنوقت می توانیم نشان بدهیم که مشکل این افراد بر عکس آنچه که ادعا می کنند مسئله "تبعیض" نیست و اینها نژادپرستانی افراطی هستند که نقاب هویت طلبی به چهره زده اند و مثل خمینی که در اول کارش دم از آزادی و اخلاق و ... می زد، روزی که به قدرت برسند دست به پاکسازی نژادی و نسل کشی خواهند زد و سیل خون براه خواهند انداخت، زیرات هیچکس بدون دلیل و یدون یک هدف منفی دروغ نمی گوید. پس باید اینها را درست با همین روشهای روانشناختی، با صبر و حوصله مجبور کرد که محتوای حقیقی ذهنشان را بیرون بریزند، کسی که امروز سکس آزادانه و آگاهانه میان دو انسان را "تجاوز"، "رابطه غیراخلاقی" و "رابطه نامشروع" می نامد، بی بروبرگرد اگر به قدرت برسد گشت ارشادی براه می اندازد که مردم حسرت روزگار جمهوری اسلامی را بخورند. درست این پدیده را باید نمایان کرد و نشان داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

فرمایشِ شما صحیح، اما مساله فقط برتریِ نیروی نظامی برای سرنگونیِ اسد نیست. اوضاعِ سوریه خیلی آشفته است. به نظم و آرامشی نسبی احتیاج دارد که حضورِ نیروهای آمریکایی در داخلِ سوریه می تواند تامین کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام به yenilik . از کامنت های شما نهایت تشکر را دارم .امیدوارم بقول معروف آنچه یورینده وار" در سینه داری" فقط برای خودت نگه نداشته خارج از "هیا هوی" زمانه و با در نظر گرفتن " تحلیل مشخص از اوضاع مشخص" در اختیار دوستانتان قرار دهید . دراین شرایط که " گنجشک را رنک کرده بجای قناری عرضه میکنند" نوشته های شما عزیز کوتاه و مختصر جای کمبود ها را در حد همان مختصر جبران میکند .برایتان در همین راه آرزوی موفقیت میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله بسیار بجا و دقیقی استکه از سوی جنبش زنان فارس را هم از جهت نظریه و هم از جهت ادبیات وسعت بیشتر میدهد و از زوایه دیگر جنبش زنان آذربایجان را و سمت و سوی حرکت مستقل آن را ترسیم میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی با تشکر از جواب شما
با توجه به نوشته خودتان، کلیه کسانی که ابیاتی مانند ابیات مذکور را جزو شاهنامه می دانند و با افتخار بیان می کنند، به تعبیر شما دارای فرهنپ عشیره ای هستند/ حال سوال این است که در بین قلم بدستان و اندیشمندان ایرانی که هویت طلب نیستند چند نفر را می توان پیدا کرد که حداقل یک بار آن ابیات را نخوانده باشد، به نظر من شاید تعداد کسانی که در مورد آن ابیات تحقیق کرده اند و منتقد بیان چنان دروغهایی هستند در بین غیر هویت طلبان به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد یعنی می توان اکثریت مطلق نوسندگان و اندیشمندان غیر هویت طلب ایران را به تعبیر شما عشیره گرا یا دارای فرهنگ عشیره ای نامید. حال شما حق دارید به عنوان یک انسان آزاده منتقد هر نوع بیان نادرست باشد و این کار شما بسیار پسندیده است، آنچه که از نظر بنده ناپسند است همان خصلت دودره بازی است که در پست قبلی توضیح دادم

شما با اذعان به این که اکثریت مطلق نویسندگان و اندیشمندان غیر هویت طلب، عشیره گرا هستند، یک یا چند نفر از نویسندگان هویت طلب را پیدا کرده و به زعم خود اثبات می کنید که آنها عشیره گرا یا دارای فرهنگ عشیرتی هستند و به آن هم بسنده نمی کنید و آن را به کل حرکتهای هویت طلبانه و هواداران آنها بسط می دهید(لطفا خودتان پستهای قبلیتان را بخوانید تا متوجه شوید که با تکیه بر دو بیت درست یا نادرست چه نسبتهایی به کل حرکت هویت طلبانه آذربایجان زده اید) و چنان صحنه سازی می کنید که گویا همه هویت طلبان و فقط هویت طلبان به قول شما عشیره گرا هستند و بقیه مردم غیر هویت طلب دارای چنین خصلتی نیستند و مدرن اندیش هستند اینجاست که بنده به این عمل دودره بازی می گویم و منتقد چنین برخوردی هستم.
نکته آخر اینکه در یک جامعه متعادل، ناسیونالیسم(از هر نوع آن عشیره گرا، قوم گرا، پان، کور، بینا ...) ناپسند است و جامعه باید بر اساس اصول مدرن و حقوق شهروندی اداره شود و سرچشمه هرنوع ناسیونالیسم و برتری طلبی باید خشکانده شود سرچشمه برتری طلبی(یا به قول شما عشیره گرایی) در ایران، حکومت و اکثریت مطلق نویسندگان و اندیشمندان غیر هویت طلب می باشد و برای مبارزه با چنین فرهنگی ابتدا باید با سرچشمه آن یعنی کلیه نویسندگان و اندیشمندان غیر هویت طلب ایرانی که اصطلاحا فارس گرا می نامیم مبارزه شود زیرا توسل به شیوه های برتری جویانه یا به قول شما عشیرتی، به ندرت و به دلایل زیر در بین هویت طلبان دیده می شود/
1)با توجه به تسلط تفکر برتری جویانه و یا عشیرتی بر فضای کلی قدرت فارس محور حاکم بر ایران، ممکن است چنین تفکری در برخی از هویت طلبان نیز سرایت کرده باشد و برخی از هویت طلبان نیز نا خودآگاهانه از چنین فرهگی در نوشته ها و گفته های خود استفاده بکنند.
2)درجنگ نا برابر هویتهای ایرانی ممکن است برخی از اندیشمندان هویت طلب، آگاهانه از ناسیونالیسم یا به قول شما عشیره گرایی به عنوان یک سلاح دفاعی یا عمل متقابل استفاده بکنند. در یک جنگ نابرابر که یک طرف آن گروهی است که کلیه امکانات دولت و ملت در اختیارش است و با همه آن امکانات و با تمام وجود به دنبال نابودی هویت طلبی و استحاله ملیتهای غیر فارس در ایران است استفاده متقابل از سلاحی همتراز با قدرت حاکم، یعنی توصل به ناسیونالیم، قابل توجیه می باشد(کسی که اولین بار بمب اتم می سازد یا از آن استفاده می کند کار ضد بشری می کند ولی عملکرد کسی که در مقابل دشمن مجهز به سلاح هسته ای مجبور به تولید مشابه آن سلاح برای بازدارندگی شده است)/
با توجه به مطالب بالا مطمعن باشید اگر ریشه عشیره گرایی در بین نویسندگان غیر هویت طلب خشکانده شود می توان مطمئن بود که در کل ایران و در بین هویت طلبان نیز خود بخود چنین فرهنگی اگر وجود داشته باشد هم جایش را به مدرنیته و شهروندی خواهد داد
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب ینیلیک موضوع من بوف کور نیست. درک این مسئله یعنی این قدر برای شما سخت است. خزعبلات دیگران مربوط به موضوع من نست. اگر حرفی در مورد بوف کور دارید درجای خود مطرح کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

"""" شاهکار یا اقتباس؟ """ آیا این نوشته از "" صادق هدایت است یا از یوجین اونیل نویسنده و نمایشنامه نویس امریکائی؟ در زندگی‌ زخم هائی است که مثل خوره روح روح را آهسته و در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند - زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی به‌وسیله افیون و مواد مخدره است

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی گرامی، شکیبایی شما در گفتگو با فارس ستیزان بیمایه ستودنی است. اما به دید من در انتساب شیوه برخورد این گروه به فرهنگ عشیره ای، به این فرهنگ بی مهری کرده اید! فرهنگ عشیره ای ضمن داشتن ایراد هایی که برشمرده اید، حسن هایی هم دارد که از جمله آنها جوانمردی و روراستی است، همان چیزی که در شیوه کامنت نویس هایی چون " آلپر آتاسی" و " حسن" یافت نمی شود. نسخه های معتبر شاهنامه، چون شاهنامه جلالی مطلق، مسکو و مول را رها کرده، گشته اند یک نسخه بی اعتبار گیر آورده، از درون آن بیت های مجعولی یافته، به فردوسی بزرگ نسبت داده اند تا به خیال خود ضربه ای کاری بر پیکر "دشمن فارس" خود وارد آورند! در همین حال از شرح پادشاهی سه زن در شاهنامه و اهمیت نقش زنانی چون گردآفرید و منیژه و رودابه، که در جهان باستان امری کم مانند است، به آسانی گذشته، فردوسی را " ضد زن" می خوانند. این شیوه برخورد بی اخلاقی است،

فریبکاری و دگرگون جلوه دادن واقعیت برای رسیدن به هدفی سیاسی است. این هدف هم متأسفانه نه هدف محقانه تأمین حقوق قومی و فرهنگی آذربایجانی ها، بلکه هدف غیر انسانی جنگ افروزی میان آذربایجانی و فارس است.
نوشته شده توسط: Anonymous

چاره سرنگونی تمامیت رژیم است هرکسی بغیر اینرا بخواهد ویا تبلیغ کند در جبهه آخوندها ست

نوشته شده توسط: Anonymous

""" فلسفهٔ هدایت دیگر چه صیغه ایست؟ """ ریلکر دانشجوئی است که در در زمان انقلاب فرانسه، در پاریس زندگی‌ می‌کند "" بیشتر از یک قرن پیش از صادق هدایت ""، دلش از سیستم حاکم پر است، دفتر خاطراتی دارد که " احساسات "" خود را بر آن می‌‌نگارد، اتفاقات و پریشانی ذهنی‌ ریلکر شباهت بی‌ مانندی به بوف کور دارد، تنها فرق اساسی‌ """ ریلکر بعد از دیدن جسد زن "" به پلیس "" نهاد مدرن "" مراجعه می‌‌کند، صادق هدایت فیلش یاد هندوستان می‌کند و سر به صحرای کربلا زده، به ایران باستان کزاعی "" بازگشت می‌‌کنند ""، بهشتی‌ که هخا و سیمرغ و چهل مرغ در آنجا سکنی گزیده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دروغ شاخ داری است وتحریف سخنان هاشمی! هاشمی که سهل است ، تمام دنیا هم بگویند که کاردولت سوریه است، دروغ است.چرا؟ برای اینکه درزمانی که دولت سوریه چند روز قبل ازاین فاجعه ازسازمان ملل متحد درخواست اعزام کارشناس برای بررسی مسائل شیمیایی القاعده ای ها و... بوده است ونیروهایش دربهترین وضعیت رزمی را داشتند واحتیاج به این کار جنایتکارانه وبشدت احمقانه ای نداشتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

""" نوک حمله کجا را هدف قرار خواهد داد """ سوریه نزدیک به ۵۰ هواپیما و جت جنگی دارد و در حدود ۴۰ هلی‌کوپتر، همهٔ هواپیما ها، هلیکپترها و جت‌های جنگی به دلیل کهنگی """ بیشترشان از سال ۱۹۹۰ "" قدرت پروازی و عملیاتی ندارند، برای همه اینها بشار اسد فقط ۴۱ خلبان دارد، حمله نزدیک به ۵۰ سایت را هدف قرار خواهد داد، بدون شک هیچ فرود گاهی‌ جان سالم به در نخواهد برد، همچنین پل‌های ارتباطی‌ هدف قرار خواهند گرفت، تنها امتیاز بشار اسد نسبت به شورشیان، قدرت هوائی است، اگر آن را فلج کنیم، نیروی زمینی‌ "" ارتش آزادیبخش، شورشیان و و "" برتری قابل توجهی‌ خواهند یافت.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

حق با شماست؛ 35 سال است این رژیم فرهنگ مردمان هند و چین را با زور سرنیزه به ملت ایران تحمیل می کند. خواننده گرامی؛ ساکنان این سرزمین ایرانی اند؛ چرا که در دامان این کشور، جامعه و جغرافیا تکامل یافته اند. شما پس از چند سال در آمریکا و ... شهروند امریکائی می شوید ولی عده ای از پس این تاریخ طولانی زندگی در ایران، هنوز ایرانی نشده اند؟؟؟ در مورد تبارشناشی شهروندان ایرانی و کوشش کردن برای تفکیک تباری امری ارتجاعی ضد انسانی و ضد ملی ست و فقط در راستای تضعیف جنبش آزادی و دمکراسی ملت است. در مورد چرائی سرکوب شهروندان ایران باید گفت که سرکوب صرفا در خدمت اسلامیزاسیون (در بطن خود عربیزاسیون) کشور و جامعه بوده و هست. حقوق فرهنگی نیز چون سایر حقوق مردمان این سرزمین نقض شده است و تلاش های آزادیخواهان ناظر بر ریشه کن کردن تبعیض در جامعه می باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آلپر آتاسی، جوابم به سؤال آخر شما صددرصد مثبت است. هر کسی از هر طیف و دسته و عقیده و مرام و زبانی اگر بدون تحقیق شخصی مطلبی را عنوان کند و در برابر درخواست سند خودش را به نشنیدن بزند و مخاطب را به گوگل حواله بدهد، دچار تفکر عقبمانده، بدوی یا با تعبیر من عشیره ای است، زیرا با تفکر و تحقیق مستقل مخالف است. اشعار زیادی منسوب به فردوسی هستند که در هیچ نسخه ای از شاهنامه پیدا نمی شوند. از جمله «هنر نزد ایرانیان است و بس» یا «چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد» ولی ایرانیان بسیاری را می بینیم که این اشعار را با افتخار می خوانند و آنها را از شاهنامه می دانند. اینها هم شاهنامه را نخوانده اند و به تعبیر من عشیره پرست هستند. همانطور کسانی که سعی می کنند از دل شاهنامه توجیهی برای نظریه ارتجاعی "نژاد آریایی" بیرون بکشند هم عشیره پرست هستند. ولی بگذارید به اصل مطلب برسیم.

آقای لوایی در باره سندرومی بنام "سهراب کشون" نوشته است. این سندروم در فرهنگ ما وجود دارد و قابل انکار نیست. از قضای روزگار اسم یکی از کشته شدگان جنبش سبز هم "سهراب" بود. ایشان در باره این سندروم و ارتباطش با آنچه که خودش آنرا "پانفارسیبسم" می نامد نوشته است، بر این مسئله هم ایرادی نیست، پانفارسیسم (من فقط معنی لغوی اش را می گیرم و با آن هیولایی که نژادپرستان و عشیره پرستان سعی می کنند از آن درست کنم کاری ندارم) هم مثل پان ترکیسم و پان عربیسم یک تفکر ارتجاعی است و سهراب کشی از خصیصه های این نوع گرایشات است. عمق تفکر و نگاه عشیره ای آقای لوایی ولی آنجا معلوم می شود که ایشان به این پدیده شوم فرهنگی که ریشه در ناخودآگاه تک تک ما دارد، رنگ و بوی نژادی می زند. ایشان بدون ارائه حتی یک سند، مدعی می شود که «سهراب و تهمینه ترک بودند» و بدتر از آن علی رغم نص صریح شاهنامه که می گوید تهمینه به بستر رستم رفته است، ادعا می کند رستم به تهمینه تجاوز کرده است. برای این نوع نگرش چند دلیل می توان متصور شد: 1. آقای لوایی خودش آنجا بوده و از صحنه فیلمبرداری کرده است، 2. ایشان معنی کلمه "تجاوز" را نمی داند و آنرا بجای چیز دیگری (مثلا زنا، بی ناموسی، عمل منافی عفت و ...) بکار می برد و بالاخره 3. ایشان قبلا تهمینه را "ترک" دانسته و رستم را هم "فارس" می داند، از آنجایی که ایشان معتقد است حقوق "ترکها" توسط "فارسها" مورد تجاوز قرار گرفته است، برای ادعای بی پایه خودش یک ما به ازای اساطیری-حماسی پیدا می کند. این نگاه از نظر من عشیره ای و عقبمانده است. زیرا یک آسیب فرهنگی را که همه ما به وجود آن معترفیم (تضاد بین کهنه و نو) به یک آسیب نژادی تبدیل می کند (تضاد بین ترک و فارس). تصورش را بکنید کسی اسطوره گرگ خاکستری را بگیرد و مطلبی بنویسد با عنوان «اسطوره گرگ و گرایش به سودومی (آمیزش با حیوانات) در پان ترکیسم" و از آنجایی که گرگ نمی تواند در رابطه با این آمیزش اراده ای داشته باشد و نام این رابطه "تجاوز" است، د با فرض "گرگ" به عنوان نماد طبیعت به این نتیجه برسد که ویرانی و تبهکاری و تجاوز به طبیعت از اصول ذاتی پان ترکیسم است! همانطور که می بینید در این تحلیل هیچ حرف بی سندی نیست، ولی آیا این تحلیل یک تحلیل عشیره پرستانه نیست؟ همچنین شاهنامه فردوسی اگر تماما حاوی اشعار ضد زن هم باشد، بازهم من کسی را که رابطه عاشقانه یک زن و مرد را (غیر اخلاقی) می نامد و یا فرزند حاصل از این رابطه را (نامشروع) می داند، یک عشیره پرست می دانم. من در هیچ کدام از کامنتهایم بحثی در باره شاهنامه و در دفاع از آن مطرح نکرده ام که بخواهم جوابگو باشم، واساسا با کسانی که تعصب عشیره ای دارند وارد چنین بحثهایی نمی شوم، زیرا نتیجه از آنها حاصل نمی شود. آخر من با کسی که منبع مورد استنادش "گوگل" است، چه بحثی دارم؟ جز اینکه به خوانندگان نشان بدهم او شاهنامه را نخوانده و گفته هایش "کاپی-پیست" حرف دیگران است. من اگر بحثی هم داشته باشم، با همان "دیگران" می کنم. ولی وقتی من به کسی می گویم سندد در باره نامه رضا شاه یا بیت "زن و اژدها" یا بیت "پدر در پدر" را نشان بده، در واقع به او می گویم تو یا ناآگاهانه چنین ادعایی می کنی، که در این صورت حرفت بقول آ. ائلیار "نادرست" است و یا آگاهانه واقعیت را قلب می کنی، که اسم کارت "دروغ" است. نویسنده عرصه عمومی هرکس که باشد، باید مسئولیت حرفش را بپذیرد و اگر ما بتوانیم عرصه مجازی را به "نادرست"گویان چنان تنگ کنیم که قبل از هر ادعایی در مورد صحت و سقم آن تحقیق کنند، دیگر شاهد ادعاهایی نظیر "شعر سعدی بر سردر سازمان ملل"، یا "نامه نگاری یزدگرد و عمر به همدیگر" و لاطائلاتی از این قبیل نخواهیم بود. تفاوت من و شما در زاویه نگاهمان است. در تحقیق "زاویه نگاه" اولین و مهمترین ابزار است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی چرا جواب سئوال را با سئوال می دهی بالام جان؟ بیرون بیا از لاطائلات فردوسی. مثل بسیجی هایی که ذوب در ولایت شده اند شده ای. تو انگار حالیت نیست. از یک نژاد پرستی چون فردوسی حمایت می کنی و تازه به ما هم انگ نژادپرستی می زنی؟ ذهنت بدجوری گرفتار عقاید فاشیستی است. چسبیده اید به شمشیر رستم و قهرمان بازی های خیالی. و تازه دم از دنیای مدرن می زنی. کلا فازت چیست؟

نوشته شده توسط: Anonymous

دقیقا همینطور است سیمین خانم. در مملکت ایران مذهبیون باید فارسی باشند, سوسیالیستها باید فارسی باشند, سلطنت طلبها جمهوری خواه و همه وهمه هاباید فارسی باشند و فمینیستها یشان باید صد درصد فارسی یاشند, و الا نمیتوانند فمینیست باشند. دستتان درد نکند. اعلا نوشته اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

من یک مقاله از آقای ابوافضل خطیبی در مورد رد اشعار زن ستیزانه شاهنامه خواندم که نویسنده تلاش کرده تقریبا تمامی ابیات زن ستیزانه شاهنامه را الحاقی و غیر واقعی نشان دهد جدای از درستی و یا نادرستی این ابیات چیزی که برایم جالب بود این بود که به عنوان مثال نسخه مسکو را هر جا که بیتی از این ابیات در آن نبود به عنوان منبع سالم در نظر گرفته بود ولی باز در جایی دیگر که یکی از این ابیات در آن بود باز آن را الحاقی در نظر گرفته بود بالاخره ما چه چیزی را قبول کنیم و یک سوال که ذهن مرا مشغول کرده این الحاق گران بد طینت چرا می ‌خواستند فردوسی را ضد زن نشان دهند؟؟؟؟؟؟؟ و حالا مگر فردوسی معصوم بوده که این همه تلاش میکنند او را پاک و منزه نشان دهند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ریلکر غلط کرده تو فلسفه ی هدایت سرک کشیده.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ائلیار، بوف کور را صادق هدایت نوشته یا ریلکر؟ متوجه که هستید؟ داستان همان داستان عباس معروفی و کپی ایشون از کتاب "" خشم و هیاهو "" ویلیام فاگنر است که عباس معروفی با کپی کامل این کتاب، "" سمفونی مردگان ""را به خورد عوام داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

1. کلمات توهین و تحقیر را اگر از عشیره پرستان بگیریم، دیگر چیزی برای گفتن ندارند. 2. "تو" خطاب کردن مخاطب ناآشنا از مختصات فرهنگ عشیره ای است. 3. با خواندن جمله («زن و اژدها» و مابقی لاطائلات فردوسی را در گوگل سرچ کن پیدا می کنی) حدس من تبدبل به یقین شد که شما لای شاهنامه را در عمرتان حتی یکبار هم باز نکرده اید و در باره کتابی قضاوت می کنید، که حتی یکبار در عمرتان آنرا ندیده اید. 4. «خودت بگرد در گوگل پیدا کن» جواب همه کسانی است که در مورد یک موضوع از اطلاعات زیر صفر برخوردارند. 5. تا وقتی که سطح سواد شما در حد "گوگل" است، من فایده ای در بحث با شما نمی بینم، هر وقت شاهنامه را یکبار دیدید و چند صفحه از آنرا خواندید، برگردید و اظهار نظر کنید، انسانهایی که برای خود و حرفشان ارزش قائل باشند، معمولا در باره کتابی که نخوانده اند نظر نمی دهند. 5. "حرف نزدن" هم هنری است که انسان مدرن باید به آن

مجهز باشد. 6. پیشنهادم به سایت ایران گلوبال این است که جایزه ای برای یابنده بیت «زن و اژدها هردو در خاک به» در شاهنامه و «پدر در پدر مر مرا ترک بود» در پنج گنج نظامی بگذارد، مسلما مسابقه بامزه ای خواهد شد. به نظرم بد نیست به برنده مسابقه یک نسخه نفیس از نامه رضا شاه به پادشاه افغانستان را هدیه بدهید! :)
نوشته شده توسط: Anonymous

یعنی حکومت ولایت فقیه شیعه ی ایرانی دارد برای تحمیل "فرهنگ و آئین عربی" کار می کند؟ پس به همین علت است که عربهای شیعه ی ایران از داشتن مدرسه به زبان مادری خود و حقوق فرهنگی و سیاسی شان محروم می شوند و دسته دسته پای چوبه های دار می روند. بسیار حکمیانه فرمودید. و شما چه کار دارید می کنید؟ از بلوچ مثلا دفاع می کنید تا عرب ستیزی تان را ترویج کنید و خار راه همبستگی بیشتر ملیتهای ایران علیه جمهوری اسلامی شوید. دست شما رو است و...

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی شما که از یک کامنت نویس در پای یک مقاله درخواست سند می کنید آیا تا به حال از کل مجموعه فرهنگی و آنوزشی ایران و اپوزیسیون در مورد بیت معروف ×بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی× هم سوال کرده اید که در کدام نسخه شاهنامه است؟ آیا کلیه کسانی که این بیت را می خوانند و کلیه دست اندر کاران آموزشی که این بیت را زیر عکس فردوسی و پشت جلد کتابهای مدرسه چاپ کرده اند و کلیه دست اندرکاران تلویزیونی که هر بار اسم فردوسی را می آورند آن بیت را هم می خوانند یا کلیه کسانی که از میدان فردوسی رد می شوند و آن بیت را زیر مجسمه فزدوسی می بینند را هم دارای فرهنگ عشیره ای می دانید؟

اصولا نقطه مقابل رفتار عشیره ای، رفتار شهری می باشد که نیازی به توضیح مفصل آن در این مقال نیست. ولی پس از خواندن تمام کامنتهای آقای رازی، چیزی که عیان می شود رفتاری است که برخی آن را دودره بازی می نامند. من به خاطر به کار بردن این اصطلاح معذرت می خواهم ولی سالها زندگی در تهران رفتار عجیبی را به من شناسانده است که نیاز دارد روانشان و جامعه شناسان به تحقیق دقیقتر در مورد آن رفتارها بپردازد یکی از این موارد به اصطلاح دودَر کردن است، دودر کردن یعنی به جای آن که مسئولیت خود را انجام دهی، چنان فضاسازی کنی که نه تنها بی مسئولیتی و کم کاری تو فراموش شود بلکه به شکل کسی که یک کار بسیار مهمی انجام داده ای ظاهر شوی. چنین عملی در بین همه مردم جهان ناپسند است و اگر هم کسی چنین کاری بکند حداقل آن را مخفی می کنند ولی برخی ها در چنین مواردی با افتخار بیان می کنند که دودر کردم.
در زمینه تاریخ و حقوق ملیتهای این سرزمین سالهاست که گروهی در حال دودر کردن هستند و گاه با افتخار نیز آن را بیان می کنند. نحوه برخورد فارسگراها با دگر اندیشان مانند پورپیرار، شاملی ، ... مصداق کاملی از فرهنگ دودره بازی در آنها می باشد. پورپیرار بیش از 10 کتاب نوشته و صدها سند و دلیل بر ساختگی بودن تاریخ مکتوب ایران آورده است طبیعی است که از برخی از دلایل و اسناد ممکن است اشتباه باشد و اگر گسی منفقد واقعی باشد، اشتباه بودن آن موارد را اثبات می کند ولی همزمان درست بودن دلایل دیگر را نیز قبول می کند در حالی که تمام متفگرین فارسگرا پس از سالها تلاش توانسته اند نادرستی فقط چند مورد از صدها استدلال و اسناد تاریخی پورپیرار را به زعم خود نشان دهند و با آن چند مورد پورپیرار را چنان دودر کنند که کسی به فکر صدها استدلال درست پورپیرار نیافتد. در مورد آقای شاملی یا افراد دیگر نیز چنین دودره بازیهایی به کرات دیده شده است. در این مقاله و کامنتهای دیگر نیز به وضوح شامل فرهنگ دودره بازی از طرف آقایان رازی و ایرانخاه هستیم. آقای رازی مواردی را از مقاله آقای لوایی بیان کرده اند و نادرست یا غیر معتبر بودن آن را بیان کرده اند، حال باید ابتدا به این سوال جواب بدهند که آیا موارد دیگر مقاله را قبول دارند؟ آیا ترک بودن سهراب و نظامی یکی از ارکان استدلال آقای لوایی بود که در صورت نادرستی آنها کل استدلال ناقص شود یا با بیان چنین جملاتی فقط به دنبال دودر کردن ایشان هستند؟ یا در مورد یکی از کامنت نویسها که دیدگاه فردوسی نسبت به زنان را بیان کرده است بیتی را پیدا می کند که از فردوسی نیست و از یک شاعر دری گوی دیگر است. آقای رازی، آیا استدلال آقای حسن فقط بر مبنای آن بیت بود که با اشتباه بودن آن ، استدلال ایشان فرو بریزد؟ یا این که شما اسناد و ابیات دیگر و درست بودن ادعای آقای حسن در مورد فردوسی را قبول می کنید و فقط به آن یک مصرع اعتراض دارید؟ و در نهایت این که آقای رازی شما که از یک کامنت نویس در پای یک مقاله درخواست سند می کنید آیا تا به حال از کل مجموعه فرهنگی و آنوزشی ایران و اپوزیسیون در مورد بیت معروف ×بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی× هم سوال کرده اید که در کدام نسخه شاهنامه است؟ آیا کلیه کسانی که این بیت را می خوانند و کلیه دست اندر کاران آموزشی که این بیت را زیر عکس فردوسی و پشت جلد کتابهای مدرسه چاپ کرده اند و کلیه دست اندرکاران تلویزیونی که هر بار اسم فردوسی را می آورند آن بیت را هم می خوانند یا کلیه کسانی که از میدان فردوسی رد می شوند و آن بیت را زیر مجسمه فزدوسی می بینند را هم دارای فرهنگ عشیره ای می دانید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

استاد لوایی، دوستت داریم.

نوشته شده توسط: Anonymous

1- من مثل شما توهین بلد نیستم. این کار در ذات ما نیست.
2- جوابم را از شما هرگز نمی گیرم. پرسیدم، در ماجرای سودابه و سیاوش فردوسی به اخلاق مداری سیاوش می پردازد، چرا؟
3- «زن و اژدها ...» و مابقی لاطائلات فردوسی را در گوگل سرچ کن پیدا می کنی.
4- تایید وتکذیب یک کتاب نژادپرستانه احتیاج به اینهمه حرص و جوش که ندارد. آرام باش.
5- راستی جواب تناقض های جغرافیایی شاهنامه چه شد.
6- تو فقط بلدی توهین کنی و از زیر سئوال در بری. کم کم فکر می کنم که با تو وقت تلف می کنم.
7. چرا از صحنۀ گیتی غیب شویم؟ می خواهی نظرات فاشیستی امثال شما را جواب ندهیم؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوائی اهل تعريف و تمجيد و چاپلوسی نيستم ولی واقعا از نوشتار و تفکر تو لذت ميبرم « اله روه ساغليق ياخشيی يازريسان» دستت درد نکند خوب مينويسی.

نوشته شده توسط: Anonymous

اولين جمله اين اطلاعيه با يک قاف سياسی و اجتماعی همراه است عين جمله آقايان « شصت و هشت سال پیش نیروهای مترقی و آزادیخواهان آذری » اگر بلحاظ مليت و زبان مطرح ميفرمائيد آن وقت بايد لطف کرده و بگوئيد «شصت و هشت سال پیش نیروهای مترقی و آزادیخواهان ترک» اگر بلحاظ جغرافیائی ميفرمائيد آنوقت بايد بفرمائيد « شصت و هشت سال پیش نیروهای مترقی و آزادیخواهان آذربايجان » ولی اگر دل نيروهای سراسری و مرکز گرا بالاخص تماميت خواه را ميخواهيد خوشنود کنيد آنوقت حق با شماست و بنويسيد همانطور که نوشته ايد« شصت و هشت سال پیش نیروهای مترقی و آزادیخواهان آذری » .ولی ملت آذربايجان ترک است و با فرموده های توده- اکثريتی همکار سابق رژيم آذری عوض نميشود

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.iranglobal.info/node/24355

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود
حساب من تغییری نکرده جناب توکلی عزیز

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نوشته شما توسط مدیریت پائین نرفت بلکه یکی از دوستانی که ای دی سایت را در اختیار داشت (عباس شریفی) بجای اینکه مطلب را در بخش اخبار بگذارد ، دیروز چهار خبر را در بخش اتومات گذاشت که با اعتراض شما من ان چهار مطلب را به بخش خبر منتقل کردم . هیج تبعیضی در مورد شما نشد. شخصا بدون توجه به افکار و ایدئولوزی جنابعالی ؛ ای دی شما را از بخش اتومات به بخش معمولی ارتقا دادم . پس از ملاحظه و بررسی به کیفیت نوشته های شما ؛ مدیریت در تصمیم خود تجدید نظر کرده است .

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا خعلی با حال بود

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به مدیریت محترم ایران گلوبال
نخست دیشب مطلب من صفحه نخست نبود ولی امروز دیدم هست
دوم، من انسانی هستم که از سن 18 سالگی زندان را تجربه کردم و رفتار تبعیض آمیز و به قول معرف فرهنگ حذف گرایی در ارتباط با اندیشه سیاسیم را بارها از سوی خیلی ها تجربه کردم، در اینجا هم حساب من محدود شد بابت بازتاب نوشتارهای من که فکر میکنم از خیلی های دیگر بیشتر خواننده داشت.
در ایران گلوبال یادم هست یکسال پیش مقاله ای منتشر کردم و روز شاه و ملت را خجسته گفتم و جناب کیانوش توکلی گرامی آمدند نوشتند این مطلب ربطی به سیاست ایران گلوبال ندارد و سایت بابت رعایت آزادی بیان نمیتواند کاری کند، اما جالب اینجاست در این سایت بارها چهره های تجزیه طلب مقاله مینویسند و جناب توکلی چنین پیامی را درج نمیکند!!

نوشته شده توسط: Anonymous

ضربه خوردن به سر چه ربطی به تومور مغزی دارد؟ ایشان با کمال بی انصافی ٩٠ درصد ا عدم شدگان را که از مجاهدین بودند ابله و نادان تصور کرده اند. برای پی بردن به دد منشی رژیم اسلامی نباید پرفسور سیاست باشیم. همانطور که افراد با تجربه چون احسان طبری ،سعید شاهسوندی ، عمویی ، حسین روحانی براثر فشار و شکنجه دد منشی حکومت اسلامی را انکار کردند ولی بی تجربگان و کم سن و سال ها جان بر سر پیمان نهادندن.
زندانیان سیاسی از هر گروهی برای آزادی و عدالت اجتماعی مبارزه کرده و در این راه آسیب دیده و یا کشته شده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب حسن، ماستمالی شما بسیار ناشیانه است! این شما هستید که دم از "رابطه غیراخلاقی" زده اید، نه فردوسی! در واقع اخلاق شماست که ایراد دارد و نه اخلاق فردوسی! پس تقصیر ذهنیت عشیره ای خود را گردن فردوسی نیندازید. شما رابطه جنسی بدون «انکحتک موکلتی تهمینه به موکلی رستم به صداق المعلومه» را غیر اخلاقی می دانید، همین و بس! فردوسی اگر مشکلی با این مسئله داشت، آنرا در کتابش نمی آورد. گذشته از آن اصولا مسخره است اگر از فردوسی انتظار داشته باشیم در هزار سال پیش به sexual Revolution اعتقاد داشته باشد، آنهم در شرایطی که شما در قرن 21 آنرا "ماجرای غیر اخلاقی" می نامید، یک کامنت گذار عشیره پرست دیگر آنرا "رابطه نامشروع" می نامد و بالاخره نویسنده عشیره پرست مقاله آنرا "تجاوز" می نامد. این مسئله تصادفی نیست. از آن گذشته من تقریبا مطمئنم که نه شما شاهنامه را خوانده اید و نه آقای لوایی آثار نظامی را، بیتهایی

که شما نمونه آورده اید گذشته از آنکه در رابطه با رستم و تهمینه و ادعاهای محیرالقول آقای لوایی کاملا بی ربط و پرت هستند، حاصل گشت و گذار شما در سایتهای نژادپرستان ترک هستند و نه نتیجه تحقیق مستقل خود شما. هم شما و هم آقای لوایی چیزکی را از کسی شنیده و یا در جایی خوانده اید و ذهنیت عشیره ای شما (که تحقیق مستقل را حرام می داند) آنرا پسندیده و تکرار می کند. برای اینکه به خوانندگان نشان بدهید ادعای من غلط است، این گوی واین هم میدان: بفرمایید بیت «زن و اژدها هر دو در خاک به» در کجای شاهنامه آمده است (با ذکر چاپ شاهنامه مثلا ژول مول، مسکو و ...، جلد چندم، صفحه چندم، کدام داستان) آقای لوایی هم اگر راست می گوید و ریگی به کفشش نیست، بفرماید شعر مزخرف «پدر در پدر مر مرا ترک بود» در کدام یک از آثار نظامی گنجوی (باز هم به همان ترتیب) آمده است. البته من از شما انتظار جوابگویی ندارم، نمونه اش را در مورد آقای شاملی می توانید ببینید که حرفه اصلی اش "نادرست"گویی، آنهم از نوع شاخدار آن است، ولی در برابر درخواست سند و مدرک خودش را به نشنیدن می زند. شیوه آقای لوایی هم چیزی جز این نیست. البته باید گفت عشیره پرستان یک چیز را از همپیمانان امنیتی-ایدئولوژیک خود در جمهوری اسلامی خوب یاد گرفته اند: هر چرند و پرندی و هر پرت و پلایی را که دلت می خواهد بگو و بنویس، و اگر کسی از تو مدرک و سند خواست خودت را به کری و کوری بزن، گور بابای مسئولیت و شرافت اخلاقی. هدف من از شرکت فعال در این بحثها فقط نشان دادن این چهره پنهان عشیره پرستان است. پس ادامه بحث من با شما می ماند برای روزی که بفرمائید شعر «زن و اژدها ...» در کجای شاهنامه است، البته اگر کاربری بنام حسن یکدفعه از صحنه گیتی غیب نشود!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

رادیو صدای آمریکا مصاحبەای با دکتر برزو الیاسی استاد دانشگاه کە در مورد دختران و پسران جوان کورد در سوئید زندگی میکنند تحقیقاتی انجام دادە ایشان در این مصاحبە میگویند نزدیک بە 100000 کورد بە دلیل جنگ و صشونتهای خاور میانە در سوئید زندگی میکنند من تحقیقاتی در مورد جوانان کورد انجام دادەام کە این چوانان چە مشکلاتی دارند و چگونە هویت خود را تعریف میکنند ایشان میگویند اکثریت قاطع حتی 100% ی نیتوان گفت جوانان دختران و پسران جوان کورد در اسکاندنیاوی مخصوصأ سوئید هویت خود را کورد معرفی میکنند نە ایرانی. عراقی. تورکی یا سوری و کوردستان را نیز در گفتارهای خود با دنیای بیرون خودشان بە عنوان یک کشور معرفی میکنند
http://www.dengiamerika.com/content/article/1738885.html

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مصداقی، در یک جمله میشود شهامت، جسارت و شجاعت شما در افشای عمال جنایتکار رژیم بنیادگرای اسلامی در ایران و همزادش فرقه وامانده، منزوی و آزادی کش مجاهدین را شایسته تعریف، تمجید و قدردانی دانست.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

امید دانای گرامی، شما وقتی که وارد جمعی می شوید و به همکاری آن جمع همت می گمارید، باید مقررات جمع را هم رعایت کنید وگرنه شما را در آن جمع محدود می کنند و یا در نهایت عذر شما را می خواهند. ایران گلوبال هم سایتی است که با مشارکت بیش از صد کاربر کار خود را پیش می برد و برای خودش ضوابط و مقرراتی دارد که اگر رعایت نشوند، همانند همه اجتماعات، محدودیتهایی برای فرد ایجاد می کنند. ********* در مورد اینکه نوشته اید: «بسیار در تعجبم در این بخش هفته ها پستی گذاشته نمیشود اما به محض اینکه یک نوشتار پرخواننده از من منتشر شد در عرض کمتر از 12 ساعت دو مقاله منتشر شد تا نوشتار من از صفحه نخست برود و به این میگویند دمکراسی در سبک ایرانگلوبال عزیز» باید به اطلاع شما برسانیم که بخش اتومات کاملا در دست کاربران سایت است و اینکه چه زمانی در آن مطلبی منتشر شود، در اختیار ما نیست. تنها کاری که ما در این بخش انجام

می دهیم این است که مواظب باشیم تا کاربری به یک باره چندین مطلب در آن منتشر نکند و حقی از دیگر کاربران ضایع نشود. ********** نکته آخر اینکه همین مطلبی که تیتر آن را از صادق هدایت گرفته و منتشر کرده اید، نه کمتر از 12 ساعت، بلکه در این لحظه بیش از 41 ساعت است که در صفحه اول مانده است.