Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

man ham ba nazare ishan movafegham .aslan tamame adyan hamin masale ra miguyand ke adam bash .

نوشته شده توسط: Anonymous

""" لیست جدید اقتصاد‌های رقابت پذیر نسبت به سال گذشته """ آزربایجان ۳۹ """ سال گذشته آزربایجان رتبه ۴۶ را داشت""، قزاقستان ۵۰ """ روسیه ۶۴ "" گرجستان ۷۲ "" ارمنستان ۷۹ "" ترکیه ۴۴ """""" ایران ۸۲ """""" آزربایجان در بین کشور‌های جدید بعد از فروپاشی شوروی بیشترین رشد مثبت را بعد از استونیا با رتبه ۳۲ به خود اختصاص داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

I agree with you.as I could see and underestant bahai people are not agressive and don't harm and insult other people.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر این خمینی لعنتی نبود حالا مسعود خان همانند جمال عبداناصر، قذافی، صدام حسین و یا حافظ اسد یک حکومت بعثی و یا نوعی سوسیالیزم اسلامی در ایران براه انداخته بود، غافل از آنکه دیگر تاریخ مصرف حکومت های دینی و ایدئولوژیک در دنیا بپایان رسیده است، عصر مدرن، حکومتهای مدرن طلب می کند، هزینه حکومت های دیکتاتوری خیلی گران است، مردم دنبال حکومتهائی ارزانتری هستند که احتیاجی به این همه پلیس مخفی و بگیر و ببند نباشد، تجربه جهانی نشان داده است که هزینه حکومتهای استوار بر دمکراسی برای یک جامعه، خیلی ارزانتر از حکومتهای دیکتاتوری تمام می شود، مردم که مغز خر نخورده اند که در این دنیای مدرن دنبال افرادی مثل مریم و مسعود و رضا پهلوی راه بیفتند، که چی؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سیمین عزیز شما یک مادر خوب، یک مدافع حقوق بر باد رفته زنان و همچنین مدافع حقوق تاراج شده ملت ترک آذربایجان هستید، آذربایجان به وجود شما زنان شجاع افتخار می کند،

نوشته شده توسط: Anonymous

""" سیاست آشکار و پنهان چین در نگاهی‌ به بحران سوریه """ محور گفتگو‌ها در نشست گروه ۲۰ در روسیه باید اقتصاد جهانی‌ باشد، بعضی‌ از کشور‌ها از جمله چین، سیاست دوگانه را در پیش گرفته اند، آنها در ظاهر با پوتین روسیه و رژیم فارس ایران پیرامون بحران سوریه دیدگاهی مشترک دارند، ولی‌ چین در باطن خواهان براه افتادن لولهٔ گازی قطر، عربستان، اردن، سوریه و ترکیه به سوی بازار اروپا است. بدین طریق، پوتین روسیه و گاز آن با از دست دادن بازار اروپا، در مشت اژدهای چینی‌ خواهد بود. چین با این شرایط، نه تنها قیمت ارزان را به گاز پوتین روسیه تحمیل خواهد کرد، بلکه در مدتی‌ کم، با سرمایگذاری کلان در روسیه مخصوصا شرق این کشور، بزودی الحاق شرق روسیه به چین هموار خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

متدولوژی اندیشه در کانون نویسندگان ایران

http://www.achiq.org/yazi%203/yunis%20yazichilar%202.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

يك نظر متفاوتتر درباره كانون نويسندگان ايران

http://tribun.com/index.php?option=com_content&view=article&id=571:1390…

نوشته شده توسط: Anonymous

""" کدام شکاف بزرگ؟ """ شکاف بزرگ وقتی‌ عیان خواهد شد که کشور‌های عربستان و قطر خط لولهٔ گازی را از طریق عربستان، اردن، سوریه و ترکیه به سوی اروپا براه بیندازند و سلطه گاز پروم پوتین روسیه بر بازار اروپا را برای همیشه به زباله دان تاریخ بفرستند. پوتین اگر همکاری نکند همه چیز را از دست خواهد داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این نوه خمینی که به خمینی مروج بچه بازی افتخار می کند تبلیغ حجاب اختیاری هم می کند و آنوقت حتا برای فرزند خود هم اختیار حجاب قائل نیست .
من اصلان به ان دخترک سیاه روز کاری ندارم که خود قربانی اسلام است و باید در فضایی پر تضاد زندگی کند . من با مادر وی کار دارم که از مزایای جمهوری اسلامی که فقط یک قلم چند ده اسیر ایرانی را به بدترین شکل کشت استفاده می کند و برای ایرانیان حرف از انسانیت هم می زند ,

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار، با سلام کلمه "بئی، بک، بیگ، به ی، بؤیوک، بای، بی، که در زبان ترکی آذربایجانی بکار میرود، از لهجه ترکی استانبولی به عاریت گرفته نشده است، چون این کلمه حتی بعنوان، اسم مرد، در میان مردم آذربایجان بصورت؛ " بئی بالا، بئی اوغلان، آقا بئی، ده ده بئی، بای بک"، که یکی میوه فروش، دیگری نانوائی، سومی قهوه خانه دار، چهارمی تاکسی ران، و آخری قهرمان خلق می باشد. و یا کلمه "خان" نیز مثل کلمه "بئی" در میان مردم آذربایجان به فور یافت میشود، مثل؛ خان آقا، خان بابا، خان جان، خان علی، خان اوغلان، که این وجه تسمیه نیز به عنوان اسامی مرد بکار میرود. پس ملاحضه میفرمائید، که کلمه خان و بئی، که به عنوان احترام به اشخاص بکار میرود، در حیطه و سلطه و سیطره ، خوانین، و مالکین، و سرمایه داران نیست. و در فرهنگ لغات "آذربایجانی ـ فارسی"، بهزاد بهزادی؛ کلمه بئی، به ی، بیگ، بی، بای و یا بؤیوک" به معنی

خیلی ساده، یعنی" آقا" است. و در بکار گیری آن نسبت به افراد، محدودیتی قید نشده است. در ثانی در ادبیات خلقی آذربایجانی مفهوم خان، حتا برای تجلیل و بزرگداشت مردم زحمکتش بکار برده شده است. برای مثال: گئدون دئیون خان چوبانا، گلمه سین بو ایل موغانا. "بروید؛ به (خان چوبان) بگوئید، که امسال به موغان نیاید. همانطور که در این مصرع فوق ملاحظه میفرمائید، کلمه خان، برای احترام به چوپان بکار برده شده است، و این شعر که یک اثر خلقی است، نشان میدهد که، یک چوپان، نه شاه است، نه سرمایه دار است، نه ارباب، ونه مالک، و نه رئیس. و بکار گیری کلمه "خان" در مورد یک "چوپان" فقط و فقط، جنبه احترام، دارد، و بجهت تجلیل، و بزرگ شمردن شخص وی بکار برده شده است. مطلب دیگری که میخواستم به محضرتان برسانم، اگر ممکن است ، کامنتها را در وقت خود، و بموقع، و در جای خود پوشش دهید، آنقدر نگه ندارید، که اول، برایش جواب بنویسید، بعد همه را باهم منتشر کنید، چون این سبک روزنامه نگاری نیست. خواننده، دیگربحث را دنبال نمی کند. زیرا ترتیب بحث وانتقاد به هم میخورد، و معلوم نیست کی به کیه! لطفا این نکته را رعایت بفرمائید.
نوشته شده توسط: Anonymous

احمدی نژاد و دارو دسته اش 8 سال اموال ملت را غارت کردند حالا هم نوبت این گدا گشنه های کویره که دوباره اینها شکمشون رو سیر کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر راس میگه یکی ازش بپرسه چرا در ماجرای قره باغ از ارمنی ها حمایت می کنه
مگه ترکهای آذری مسلمان نیستن و شیعه ؟

اینها همش حرف و شعاره
سوئ استفاده از احساسات مذهبی مردمه

نوشته شده توسط: Anonymous

از توبره مارگیری نظام جمهوری اسلامی، هر از هشت سالی یکبار، یک ماری بیرون می آورند، در سال ٩٢ بعد از رفتن آن مار دم دمی مزاج، رمال و بد حیبت، اینبار هم ماری خوش خط و خال، که با عشوه های شتری قند تو دل جهانیان آب می کند، از توبره بیرون آورده اند،

نوشته شده توسط: محسن کردی

نه از نظر انسانی و نه حقوق بشری و نه حتا اخلاقی مادر این دختر مرتکب هیچ اشتباهی نشده. او حق داره مثل همه مردمان دیگر آنچه را که لازم می بینه انجام بده و عکس دخترش را فوتوشاپ کنه. اون که میگه این توهین به شعور من هست صورت مساله را اشتباه طرح میکنه. اون مادر عکس دخترش را نگذاشته که هوش تو را بسنجه بلکه بخاطر رعایت شئونات اطرافیانش و محیطش این کار رو کرده و این حق اوست. مثل بسیاری خانمهای بی حجاب خارج کشور که با بیکینی به دریا میرن اما بخاطر رعایت شئونات در مجلس درگذشت یک نفر یه روسری مشکی سرشون میکنند و یا حتا در عزاداری محرم شرکت میکنند این حق اونهاست و ما نمیتونیم بهشون اعتراض کنیم که خانمها این کار شما توهین به شعور ماست. به نظر من این اعتراضات از سر خشم و بسیار نالازم هست. من در شادی مادر نعیما شریک هستم و موفقیت دخترش هرچه هست را به او تبریک میگویم.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلیمانی دروغگو. مسلمانان قره باغ, چچن, اویغور مسلمان نیستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

انسان وقتی افکار خود را به یک موضوع خاص متمرکز می کند متآسفانه از موضوعات دیگر غافل می ماند و به موضوعات دیگر بر حسب عادت و آنچیزی که در گذشته و در مراحل تحصیل آموخته، می نگرد و معمولآ نگرش کنکاشگری به موضوعات دیگر را ندارد، در صورتی که تبعیض جنسیتی و تبعیض هویتی، هر دو بصورت موازی بر جامعه اعمال می شود، و هر دو دردناک است، تبعیض به هر علتی و به هر بهانه ائی کاری است غیر انسانی و از طرف هرکسی که بر جامعه اعمال می شود باید از ریشه برچیده شود، چون مالکیت تصمیم گیری در نهوه زندگی هر فرد در محدوده زمانی بین تولد و مرگ متعلق به خود آن فرد است، پس ما در این محدوده زمانی حق انتخاب چگونه زیستن داریم که این چگونه زیستن را هیچ بنی بشری از ما نمی تواند بگیرد و یا حق تعیین تکلیف به ما را ندارد، ما یکبار زاده شدیم و یکبارهم می میریم و حیات همه یکبار است و این حیات هدیه ای است از

طرف خدا و یا طبیعت به ما و ما از مادرانمان آموخته های فراوانی داریم از جمله آنها زبان مادری است برای یادگیری هر کلمه و لغت مادرانمان همراه ما هزاران بار آن لغت را تکرار و نحوه گویش آنرا به ما آموخته اند، هیچ کسی حق ندارد با درجه دو شمردن مادران و یا در واقع خالق انسانهای نسل جدید، وجود اجتماعی آنها را انکار کنند و هیچ کسی هم حق ندارد زبانی که همان مادران به کودکانشان یاد می دهند به خاطر فارسی نبودن آن زبان، مورد تحقیر ملت حاکم واقع شده و ملت درجه دو بشمار بیایند،
نوشته شده توسط: Anonymous

درود به daneshjuy pishg
عضای مجاهدین آدامس نیستند که رهبران در جیب بگذارند و با خود ببرند...ولی آیا مسولیت کشته شدگان گروههای دیگر که برای امام ضد امپریالیست له له میزدند با کیست انوشیروان لطفی، غبرانی .... تنها خاصیت مثبت مجاهدین گیر ندادن به اپوزیسیون است کاش دیگران هم یاد بگیرند!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا و یا خانم daneshjuy pishg..
بعد از این همه کشتار آقای رجوی و یا مریم خانم کجا تشریف دارند که لااقل یک بیانه صادر کنند و یا یک ویدیو به ملت ایران بفرستند؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یئنیلیک گرامی ، شما به عنوان نویسنده ی ترکیه پرست ، کامنت های مجیز گو یانه ی ِ سیستم برده داری نوین ترکیه ، نوشته هایت در ایران گلوبال موجود اند - و مدرک. بسیاری از خوانندگان با این مجیز گویی ها بخوبی آشنا هستند؛ ذکر این نکته جعل است یا آن مجیز گویی های بی عار؟ شما که از جهنم جامعه ی ترکیه «بهشت میساختید» جاعل نبودید؟ این « جاعل اندر جاعل» بودن شما نیست؟ «تاریکی» را «روشنایی» جلوه میدادید « جعل نمیکردید»؟ حقیقت را بر پای « خدای ترکیسم و ترکیه پرستی» قصابی نمی کردید؟ این بود مصاف حقیقت شما با «قدرت» برده داری حاکم بر جامعه ترکیه؟ مجیز حکومت تبعیض گر و خونخوار حاکم را تلمذ میکردید یا از زندگی ستمکشان « گئجه قوندی ها»- حلبی آباد ها- می نوشتیتد؟ هنوز نمیدانی « جای قلمزن همیشه در کنار ستمدیگان است؛ نه در کنار حکومتیان؟ چه در دموکراسی و چه در دیکتاتوری؟»

این را که مشخصاً گفته بودم: « ضرورت استقلال اندیشه و اعتراض هنری درادبیات آذربایجان» . لینک اش هم اینجاست: http://www.iranglobal.info/node/4425
شما که نیازی به «استقلال اندیشه» نداشتید و خدای ترکیه پرستی خرد از چنگت ربوده، و مدام خزعبلات تحویل میدادی؛ «هوچیگری » نمیکردی ؟ مصاف حقیقت با قدرت بود یا قصابی حقیقت بر پای قدرت؟ و هوچیگری بی عار؟ من غلط میکنم شاعر و قلمزن « مجیز گویان حکومتیان ترکیه و ترکیستها و عقب مانده ترین گرایشات در جامعه آذربایجان باشم». که شما و امثال شما نشانه های آنید. جای من در کنار گئجه قوندی نشینان بوده و خواهد بود و مردمی که این سیستم برده داری نوین حاکم بر ترکیه را به لرزه انداخته اند. کامنتهای شما موجود است و مقالات آ.ائلیار. خواننده می تواند جاعل جهنم را به عنوان بهشت بهتر بشناسد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز جم، واژه ی بئی اصطلاح جامعه ی ترکیه است. در آذربایجان (ایران) کلمه ی « آقا» مصطلح است. که باز یادگار روابط اجتماعی- اقتصادی مبتی بر « آقا - نوکر» ی ست. ولی سخن شما قابل درک است که برای احترام، آقا و بئی را بکار میبرند. و این چیزی بدیهی ست. اما از روی «ناآگاهی» ست.توضیحات شما ناقض سرگذشت القاب نیست که در کامنت بالا نوشته ام. القاب پدید آمده در میان گروه های اجتماعی بالای جامعه است و هر کدام « مناسبات اجتماعی» مشخصی را در جامعه و در دانش جامعه شناسی حامل اند. سخن از اشخاص استثنایی یا خوب و بد در میان نیست بل سخن از «مناسبات اجتماعی ستمگرانه و تبعیض آمیز» در میان است که این القاب در آن شرایط پدید آمده و بعدها در میان گروههای اجتماعی دیگر انتشار یافته است.

مسئله حساسیت من یا دیگری نیست بل موضوع، درک این پدیده ها در جامعه شناشی ست. و آگاهی به شرایط پدید آمدن آنها. کسی که میداند این القاب نشانه ی « مناسبات ظالمانه » و توهین به « انسانیت انسان است» دیگر از آنها استفاده نمیکند. ولی همه این مسایل را درک نمیکنند . این است که علی رغم از بین رفتن خیلی از آنها برخی چیزها هنوز مانده اند . با آغاز انقلاب مشروطیت بسیاری از آنها در عرصه قلم و زبان دور ریخته شد و با گسترش مناسبات اجتماعی جدید بر شدت آن افزوده گردید. اکنون دیگر این اصطلاحات دوره ی ارباب و رعیتی مرده اند و بکارگیری آنها ناشی از عدم درک شرایط حاضر است . قلمزنان آگاه به این مسایل از بکارگیری آنها تا حد ممکن خودداری میکنند و جایشان را با واژه هایی که نشان از « احترام عمیق به انسانیت انسان است» پر میکنند. امیدوارم دوستان قلمزن آذربایجانی با توجه به تاریخچه القاب- شرایط - و محل و منطقه - و اقشار اجتماعی- آنها، آنچه را که بوی کهنگی و خون و ستم میدهد حد اقل در زبان قلم بیرون بریزند. زنده یاد صمد بهرنگی، که شاگردش نوشته بود « آقای بهرنگی...» جواب داده بود :« چرا آقا؟ من که آقای شما نیستم...» . و دقیقاً اشاره اش به همین « مناسبات کهنه و ستمگرانه ی آقا-نوکری» بود. وگرنه موضوع حساسیت و این قبیل چیزهای پیش پا افتاده نیست. بگذریم. شما هر طور دوست داشتید می توانید آ.ائلیار را خطاب کنید. من هم میدانم منظور احترام است. اما خواستم در رابطه با القاب این مسایل مطرح و مورد بحث قرار بگیرند. شاید برای برخیها موضوع قابل تفکری باشد.در مورد « سکوت پیرامون اثر نویسندگان» ؛ عمدتاً از« بی مایگی» ست. و دیگر « غرضمندانه» است؛ که این نیز از بی مایگی ست. اما «نویسنده ایکه میداند چه کار میکند» از سکوت خم به ابرو نمی آورد. در زبان فارسی نیما هست که در مورد کارهایش سکوت کردند اما او میدانست دارد چه کار میکند و به تلاش خود ادامه داد، بدون اینکه اسیر سکوت و های و هوی شود. به قول هدایت « من به سایه خود می نویسم. گیرم که دیگران هفتاد سال سیاه هم نخوانند. بدرک...» . نوشته های مدفن شده، زمانی میرسد که کسانی پیدا میشوند و آنها را از زیر خاک و خاکستر بیرون میکشند. و زیر تیغ نقد می برند.از این بابت نباید اندوهی بدل راه داد. مهم نوشته شدن آنهاست. هدایت بنیان گذار داستانویسی مدرن به سبک اروپایی در زبان فارسی ست. طلا در مس اثر دکتر رضا براهنی در مورد نقد ادبیات داستانی یکی از آثار تخصصی در این زمینه است که لازم است قلمزنان عرصه ادبیات آنرا مطالعه کنند. دیگری نقد آثار نویسندگان توسط عبدالعلی دستغیب است که باز ضرورت دارد خوانده شوند.و...
نوشته شده توسط: Anonymous

""" رابطهٔ اقتصاد رقابتی‌ با میزان فلاکت """" در کامنتی که پیرامون اقتصاد‌های رقابتی‌ و رتبه آنان درج کردم""" ونزوئلا با رتبه ۱۲۶ """ نشان داده می‌‌شود، دیروز "" بیشتر از نصف کشور به همراه پایتخت "" برق نداشتند، دولت چاوز و دست بوسانش نتوانستند از درامد کشور، در راه پیشرفت و توسعه استفاده کنند، این فیلم کوتاه را در مورد نتیجهٔ سیاست‌های چاوزی در ونزوئلا ببینید. توجه من فراموش کردم تا در آن لیست، اسم کشور قزاقستان را نیز با رتبه ۵۱ بیان کنم. همچنین بهتر است بدانید که وقتی‌ "" کشور‌های نفتی‌ مانند قطر یا عربستان "" رتبه ۱۱ و ۱۸ را میگیرند یعنی‌ این کشور‌ها "" دورهٔ انتقال "" از اقتصاد نفتی‌ به اقتصاد تولیدی، نوآوری، توریستی، مالی‌ و و را با موفقیت در حال به پایان رساندن هستند.

http://www.youtube.com/watch?v=RqbC-4sD3xc
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای باقرزاده اگر منظور از گروهای غیر مجاهدین میرزا بنویس های بی عمل است حق با شماست. خیلی از گروهای سیاسی عمل را محکوم کرده اند و بر خلاف گفته شما به خط سیاسی و رهبری هم کاری نداشته اند. درست هم همین است تحلیل سیاسی جایش در اطلاعیه محکومیت نیست.لطفن پیام علی ماسوری از زندان گوهر دشت را بخوانید. از کسانی که خواهان مسلح شدن سپاه پاسداران قاچاقچی و ملییاردر به سلاح سنگین بودند البته انتظار بیشتری نیست. کسی که قتل عام پناهندگان سیاسی بی سلاح را به گردن رهبری مجاهدین میاندازد خیلی از مرحله پرت است. اعضای مجاهدین آدامس نیستند که رهبران در جیب بگذارند و با خود ببرند. بیانیه های چریکهای فدایی ، حزب کمونیست کارگری ، کومله ، فداییان اقلیت،...چه دلیلی دارد اینقدر سیا نمایی میکنید. حد اقل هواداران مجاهدین به علت مبارزه با جمهوری متعفن است که کشته میشوند ولی آیا مسولیت کشته شدگان گروههای دیگر که بر

آقای باقرزاده اگر منظور از گروهای غیر مجاهدین میرزا بنویس های بی عمل است حق با شماست. خیلی از گروهای سیاسی عمل را محکوم کرده اند و بر خلاف گفته شما به خط سیاسی و رهبری هم کاری نداشته اند. درست هم همین است تحلیل سیاسی جایش در اطلاعیه محکومیت نیست.لطفن پیام علی ماسوری از زندان گوهر دشت را بخوانید. از کسانی که خواهان مسلح شدن سپاه پاسداران قاچاقچی و ملییاردر به سلاح سنگین بودند البته انتظار بیشتری نیست. کسی که قتل عام پناهندگان سیاسی بی سلاح را به گردن رهبری مجاهدین میاندازد خیلی از مرحله پرت است. اعضای مجاهدین آدامس نیستند که رهبران در جیب بگذارند و با خود ببرند. بیانیه های چریکهای فدایی ، حزب کمونیست کارگری ، کومله ، فداییان اقلیت،...چه دلیلی دارد اینقدر سیا نمایی میکنید. حد اقل هواداران مجاهدین به علت مبارزه با جمهوری متعفن است که کشته میشوند ولی آیا مسولیت کشته شدگان گروههای دیگر که برای امام ضد امپریالیست !!له له میزدند با کیست انوشیروان لطفی، غبرانی .... تنها خاصیت مثبت مجاهدین گیر ندادن به اپوزیسیون است کاش دیگران هم یاد بگیرند!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی ،ممنونم از جواب شما .در مورد شناخت شما از مجاهدین از دهه ۵۰ تا کنون ،امیدوارم فرصتی بدست دهد تا در یک گفتگو سازنده و بدورازهرگونه پیشداوری در باره آن در یک پنل عمومی به گفتگو نشست.
با احترام

نوشته شده توسط: Anonymous

""" لیست کشور‌ها با اقتصاد رقابت پذیر """ سویس رتبه اول را حائز شد، سنگاپور، فنلاند، سوئد، هلند، آلمان، آمریکا، انگلستان، هنک کنگ، ژاپن """ قطر رتبه ۱۱ ""` دانمارک در رده‌های بعد قرار گرفتند.""" عربستان ۱۸""" امارات ۲۴"""" مالزی رتبه ۲۵، اسرائیل رتبه ۲۶، چین ۲۹، """ عمان ۳۲ """، بحرین ۳۵ """ ، کویت ۳۷ ""، """ ترکیه ۴۳ """" """"" آزربایجان ۴۶ """""" اندونزی ۵۰ ، هند ۵۹، اردن ۶۴،""" ایران ۶۶"""" روسیه ۶۷، ارمنستان ۸۲، لبنان ۹۱، تاجیکستان ۱۰۰، مصر ۱۰۷، پاکستان ۱۲۴، """" ونزوئلا ۱۲۶ """" تبریک به کمونیست‌ها و چپ ها، زیمبابوه ۱۳۲

نوشته شده توسط: Anonymous

""" جاعل اندر جاعل، تناقض اندر تناقض """ شاعر و قلم به دست ما، با این نوشته ثابت کردند که نه تنها در """ قلمرو تاریکی "" به طرز روشن فکر نمیکنند بلکه در "" قلمرو روشنی "" همه چیز را نیز تاریک می‌بینند، با چنین روان پریشی، شاعر و قلم به دست ما، حقیقت را در مصاف با " قدرت " به زبان در نمی‌‌آورد بلکه " حقیقت " را به کشتارگاه " هوچی گریش " می‌‌فرستد تا سر به نیست شود و این یک فاجعه است چونکه نوشته سطور فوق، این شاعر و قلم به دست، آن دیوار حائل بین " هوچی گری " و " جامعه مدنی " را سرنگون می‌‌کند تا " هوچی گری تلنبار " شده بر " حقیقت عریان " غلبه کند. آیا این عاقبت " چپ آزربایجانی " است که مدام از "" زحمت کشان و کارگران "" دم میزند؟ در حالیکه با " هویت هوچی گری و جنجال به پاا کن و احساسی‌ " قادر به تبدیل شدن به یک جریان چاره ساز نیست و عاقبت آواره دنیای بی‌ در و پیکر صادق هدایتی، به

توجیه گر و کفن پوش اوو تبدیل می‌‌شود.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آقای مزدک گرامی؛
1- ممنون از نقدتان
2- پان اسلامیسم موضوع من درآوردی و اکتشاف من نیست؛ سیاستی مدون و برآمده از قانون اساسی جمهوری اسلامی است.
3- حمایت رژیم اسلامی از سوریه نه بخاطر شخص اسد (که اگر منافع جمهوری اسلامی ایجاب کند، راحت او را بقیمت ناچیز میفروشند) بلکه بخاطر اسلامگرایان شیعه، حفظ حکومت اسلامی و بقول خودشان: 'کربلایی حمید علیمی مداح و ذاکر اهل بیت (علیهم السلام) با تلاشی 20 روزه توانست خود را از طریق کشور سومی به سوریه برساند و برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) در صف مجاهدین قرار گیرد. بنابراین هدف اسلام، اسلامیزاسیون و "دفاع" از زینب است.
4-در مورد آدرس جنبش های اجتماعی باید عرض کنم که ایران و همه شهرهایش که آبستن طوفان اند.

پرسش شما را دوستی در سال 1386 در ارتباط با مطلبی که من نوشته بودم طرح کرد. نوشته بودم: "رسوایی ای که گردانندگان رژیم در 24 اسفند 1386 ببار آوردند، ننگ دیگری بر دامان آلوده رژیم است و باز این حکم قدیمی را تایید می کند ، که حکومت اسلامی اصلاح پذیر نیست و بایستی جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان ، کارگران و نیروهای سیاسی دمکرات – لائیک ملی و عدالتخواه جایگاه ، موقعیت و وظایف خود را دریابند و با آن تعیین تکلیف کنند."
ایشان گفتند مردم بخیابان نمی آیند؛ ان عصر بپایان رسیده است و همه به تغییر چشم دوخته اند. پاسخ من این بود که مردم راهی جز رفتن بخیابان برایشان باقی نمی ماند. و ان نظر همچنان بقوت خود باقی ست. آدرس من به آن گرامی؛ جنبش خیابانی بود. و خدمت شما عرض می کنم که شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ما، خرداد 1388 را در اشکال دیگر خلق خواهد کرد و نیازی به زحمت خط شکنی رفسنجانی نیست!
در ضمن درست این بود که شما می نوشتید؛ رفسنجانی کدام خط را شکسته است و نق نق زدن ها و قایم موشک بازی ها در چارچوب نظام چه ربطی به مطالبات آزادیخواهانه، دمکراتیک، لائیک و سوسیال مردم دارد؟!!!
(البته عضور شورای نگهبان در گفتگوی تلفنی با رفسنجانی اعلام کرد که آن نوار جعلی ست و از قول رفسنجانی گفت که صدا تقلید شده است.)
ای کاش شما در تحلیل غیرکلیشه ایتان رابطه رفسنجانی، خاتمی و همه مدافعان تداوم سلطه اسلام و اسلامگرایان را با مطالبات ملت ایران تبیین می کردید.
5- من هرگز نگفتم اسد یک پان اسلامیست است ولی همواره عزیمتگاه و سیاستهای پان اسلامیستی جمهوری اسلامی را افشاء کرده ام.
6- من این پرسش را در برابر شما قرار می دهم که می توان علیه فاشیسم اسلامی در ایران جنگید و ایدئولوژی فاشیستی را دست نخورده گذاشت و آنرا مقدس تلقی کرد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار، کلمه " بئی" در فرهنگ و زبان، و ادبیات تورکی، مترادف با کلمه " جناب" یعنی "درگاه" است. و کلمه جناب نیز مثل هزاران کلمه عاریتی، در فارسی، از زبان عربی گرفته شده است، که فارس زبانها، آنرا برای احترام نسبت به افراد بکار میبرند. البته این کلمه، درسلطه و سیطره خان و مالک، وزیر و وکیل، و یا ارباب نیست، بلکه کلمه مذبور، همانطور که انگلیسی ها آنرا بصورت بؤیوک، و یا بیک، "big " بزرگ، و یا، مثل واژه "دیه ر"، " dear" و یا دیه رلی، یعنی پر ارزش، که از زبان ترکی به عاریت گرفته اند، بکسی که مورد حرمت و احترام است، اطلاق میشود. ازاین رو، حساسیت بیجا، و واکنش آلرژی آمیز جنابعالی نسبت به کلمه فوق، هیچ موردی ندارد. کلمه در ذات خود، ماهیت و یا عمکلرد هیچ کسی را تغییر نمیدهد. یک شاه هم ممکن است جنایتکار باشد، یک خان هم ممکن است جنایت کار باشد، یک آیت الله نیز ممکن است جنایت کار باشد،

و حتا یک فرد معمولی و عادی نیز ممکن است خوب، و یا بد باشد. پس کلمه " به ی" و یا " آقا "، و یا "حضرت"، و یا " آیت آلله"، و یا " شاه"، ... و امثالهم رفتار و اخلاق، وعملکرد کسی را تضمین نمیکند، که خوب، و یا بد باشد! رفتار هر فرد، بستگی به خصوصیات اخلاقی، و تربیت و شخصیت اوست. در ثانی، درد دل شما کاملا قابل درک است، که "دیکتاتورسکوت" بر اغلب آثار ادبی در خارج سایه افکنده است. این موضوع چیز درد ناکی است، که بطور کلی نویسنده از آن رنج میبرد، و عامل اصلی این سکوت، زمینه ایست، که نا خواسته به انسان غیره خودی، ایجاد شده است. در جامعه ای که انسان دیگری، دیگری باقی میماند، و یا ناچیز به حساب می آید، و کمترین امکان معرفی نمی یابد، هنر، در چنین آتمسفری نسیان زده، پوک شده از بین میرود. هنر به بالندگی، و معرفی نیازمند است، نویسنده برای خودش نمی نویسد، وقتی اثر نویسنده، مطرح نشود، خود وی نیز بهمراه اثرش در زیرخروارها غبار فراموشی مدفون میگردد، و از بین میرود. و این سیاستی است، که در خارج بصورت سیستماتیک، نسبت به انسان غیر خودی، به پیش برده میشود. هنرمندی که بعد از سه ده هنوز هم موجودیتش جدی گرفته نمیشوند، بتدریج درباتلاق فراموشی ناپدید میشود. یکی ازعلل توجه به هنر، ایجاد زمینه هنریست، زمینه ای که هنرمند در آن، رشد و شکوفا میشود. در صورت عدم چنین زمینه ای،انرژی هنرمند بتدریج به هرز میرود، و انسان حاشیه ای، خود را پوک، بیمصرف، و ناچیز می انگارد، و زندگی او در انزوای جانکاه خود به تحلیل میرود، بن بستی که نه راه بازگشت، و نه راه پیش بر آن دیده میشود. و نتایج چنین وضعیت فلاکتبار، سرخوردگی مفرط، نا امیدی، احساس تحقیر شده گی، بی صبری، خود خوری، جنگ روانی با خود، حس بد بینی شدید نسبت به اطراف، و حتی در بعضی افراد، بصورت نهلیزم سیاسی، لمپنیزم و نمود آثار روانی غیرمترقبه در رفتار، کردار، و گفتار فرد، مثل یاس و نامیدی، و احساس شکست، و سرخورده گی شدید، علایمی است، که شخص را بطرف احساس پوچی سوق میدهد. در یک چنین وضعیت تکراری، التهابات جانکاه ، انرژی، و روح و روان، و آرزوهای فرد را خشکانده، از بین میبرد، و نسلی که عمری برای ادامه حیات غم انگیز خود، در باتلاق آوارگی، و بحران سیاسی دست و پا میزند، دیگر چه انتظاری از آن، در مورد نقد و بررسی هنر و ادبیات میتوان داشت؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبالی گرامی در خبر بالا ،کسی ننوشت که« سیاست نیروی اپوزیسیون باید تابعی از اختلافات ملا ها »باشد. اصلن اپوزیسیون کیست ؟و «جنبش های اجتماعی و سنگر های خیابانی » کجاست؟ که من و شما به آن امید ببندیم. از سوی دیگر تحلیل های سیاسی شما کلیشه ای دارد تحت عنوان «سیاست های پان اسلامیستی» ...خوب با کلیشه شما به سوریه نگاه کنیم. حکومت سوریه نه تنهااسلامی نیست بلکه تنها حکومت سکولار در خاورمیانه است که رئیس جمهورش هیج شباهتی به رهبران جمهوری اسلامی ندارد . .

که قانون اساسی سوریه هیج شباهتی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ندارد. بشار اسد فکل و کراواتی است که همسرش تا چندی پیش، صندلی دائمی در سالن های نمایش های مد لندن و پاریس داشت.نماز خواندن اسد هم خیلی خنده دار و تصنعی است . حکومت اسد از دل تفکرات سوسیالیستی _بعثی دهه 50 _60 میلادی و در پی شکست جنبش عربی ناصریسیم و در پیوستگی همه جانبه ای با اردوگاه شرق ایجادشد ودر گذشته از اقمار شوروی سابق محسوب می شد و اکنون به مرگ خود نزدیک می شود . این جسد بشار اسد به دلیل پول نفتی ایران و حمایت معامله گرانه روسیه زنده است. شبه اسلام سیاسی در خاورمیانه با قدرت در پرواز است و اپوزیسیون سوریه عمدتا اسلامی و شامل دو بخش القاعده ای و اخوانی تقسیم شده است .
سوریه یکی از عجایب قرن 21 است که کشورهای غربی از اپوزیسیون اسلامی _ اخوانی آن حمایت می کند و جمهوری اسلامی ایران از حکومت سکولار _ بعثی آن حمایت می نماید . برکسی پوشیده نیست که در این 34 سال، رزیم میلیارد ها دلار برای رژیم اسد ها هزینه کرده است . اینکه شیعه علوی عمدتا از اسد حمایت می کنند. هیج ربطی به پان اسلامیستی بودن سیاست جمهوری اسلامی ندارد. این موضوع انقدر برای رهبر جمهوری اسلامی اهمیت دارد که یکی از نوچه هایش علنا گفته بود که اهمیت سوریه بیشتر از خوزستان نفت خیز است.استراتژی بلند مدت خامنه ای سازماندهی و گسترش هلال شیعه در خاورمیانه بود که می باید به سلاح اتمی هم مجهز شود و برخی تحلیل گران براین عقیده اند که موضوع اسرائیل بیشتر بهانه است. در واقع خامنه ای وفرماندهان سپاه قصد دارند که غرب، قدرت شیعه و جمهوری اسلامی در منطقه را به رسمیت بشناسد و با ان همچون عربستان سعودی و دیگر قدرت های منطقه ای رفتار نماید . رفسنجانی با استراتزی خامنه ای و سپاه پاسداران از ابتدا مخالف بود و به همین خاطر خامنه ای ؛ احمدی نژاد و اکبرگنجی را به جان خانواده رفسنجانی انداخت و انان را ایزوله وخانه نشین کرد تا جایی که در انتخابات 92 رفسنجانی رد صلاحیت شد . رفسنجانی با زیرکی در نظام ماند و در مقاطع حساس بعنوان خط شکن عمل کرد . سخنرانی رفسنجانی ول وله ای به جان نظام انداخت و از این نظر« جویده جویده گوئی ...» نیست و بیان یک واقیعت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی است و سیاست اگر و مگر ندارد و مجموعه ای از واقیعیت هاست که باید آن را دقیق شناخت و نباید تحلیل سیاسی را کلیشه ای کرد
نوشته شده توسط: Anonymous

فارسها در این سالها با کلماتی نظیر کرد آریایی و ...توانستند کردها رو خوب مدیریت کنند و جالب این که؟درست در شرایط حساس ... !پروژه ارمنستان روسیه علیه آذربایجان شمالی این بار با پروژه ایران کورد علیه آذربایجان جنوبی کلید میخورد و فارسها که در جریان نسل کشی و غصب قره باغ دست داشتند قصد تکرار چنین فاجعه ای را دارند...

من برای کوردها متاسفم که خوی عجیبی با اسلحه دارند...

نوشته شده توسط: Anonymous

به سبب وابستگی طبقاتی او به قاجار و اشرافیت کذایی شکست خورده . او نماینده نیهلیسم هنری و ادبی و فلسفی بود . سرانجام تعدادی از اینگونه روشنفکران که نتوانستند صاحب یک جهانبینی مترقی از جمله چپ و سوسیالیستی شوند . خودکشی یا اعتیاد یا پوچی و یا خیانت به طبقه خود بود . شخصی مثل شما نویسنده سطور فوق، بدبختانه نه تنها در مورد هر موضوعی اینجا تئوری بافی میکید بلکه هفتاد درصد نظرات تان غلط و گمراه کننده است . ای کاش از مسئولیت سایت ، کسی گاهی جاو شما را میگرفت تا در باره تمام مسائل علوم انسانی و اجتماعی قلم زنی نکنید چون موجب اغتشاش فکری و غلط آموزی میشوید -.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

القاب بئی و خان«bəy و xan» یادگار«سیستم اقتصادی-اجتماعی» دوره ی « ارباب و رعیتی» ست. که بر روی دنیایی از رنج و درد و ستم و بهره کشی و کشتار زحمتکشان و رعیتها قرار داشته و بئی ها وخانها عامل حفظ این سیستم منحط و ظالمانه بوده اند. در فرهنگ آذربایجان مبارزه با بئی ها وخانها و مانند اینها یک سنت درست و زیبا و مترقیانه بوده است که در داستان «کور اوغلو» و مبارزه ی چملی بئلی ها بازتاب یافته است. این القاب با فرهنگ ضد ستم و بهره کشی، و طرفداری ازآزادیخواهی متضاد است و شایسته ی « انسانهای آزاد اندیش» نیست. مردم متنفر از این ستمگریها - و بئی ها و خانها ، در برابر چنین القاب کهنه و ارتجاعی واژه ی « عزیز» یا «عزیزیم» را استعمال میکردند و میکنند که هزاران بایاتی « دو بیتی آذربایجانی» تنها با این کلمات آغاز میشوند: عزیزیم قزیل قالا... عزیزیم وطن یاخجیدی...عزیزیم گول ال لر...عزیزیم کاساد اولماز...ووو.

ترکی بودن بئی و خان و مانند اینها هیچ تقدسی را ایجاد نمیکند. مگر برای ترکیستها و ترکیه پرستان. در زمانی که سیستم برده داری امروزی ترکیه زیر پای « زحمتکشان و ستمدیدگان و گئجه گوندی نشینان» میلرزد. جناب یئنیلیک مبلغ دوآتشه ی ترکیه پرستی - بعد از سالها کعبه نمودن ترکیه و مبلغی توسط کامنت در همین سایت؛ که با زمین لرزه های سیاسی رشته های بیچاره همه اش پنبه شده- نیازی به بکارانداختن خرد خود در این مورد ندارد. و جناب سهند - مهران بهاری گرا، نیز بعد از « به قفس کردن آ.ائلیارها» و شاشاندن کودکان به روی آنها در قفسها*** - همینطور نیازی به «بکارگیری خرد خود» ندارد. حامیان «عقب مانده ترین و ارتجاعی ترین» گرایشهای فکری در میان آذربایجانیها ، در مورد مسایل مختلف وارد به اصطلاح «دیالوگ» میشوند و کامنتهای بالا چگونگی این میالوگ است. با آنهمه تأکید بر صحبت در مورد موضوع . «ترکیسم و ترکیه پرستی و ناسیونالیسم» قدرت درک مسایل «ادبی و هنری» را ندارند و صحبت با این گرایشها در این موارد « زیادی با هوده » است. « فلان کس آذربایجانی نیست، فلان مقالاله را نوشته است». خوب ، که چی؟ بنویسد . نظری ست که نوشته. چون همخوان با نظر شماست شده «آیه»؟ در مورد هدایت صدها کتاب و هزاران مقاله نوشته شده است. از هر زاویه. توسط اشخاص گوناگون. هدایت شناسی کار ترکیسم و ترکیه گرایان بیگانه با ادبیات نیست. بهتر است به «کار تبلیغاتی» خود مشغول شوند و به « نابلد شئ لره باش اوزاتمیالار». کسی که نقد بخش ارتجاعی فرهنگ عربی را - و یا تمامیت هر فرهنگ را - «نژاد پرستی و نژادگرایی» میداند اگر مغرض نباشد، متعصب نادانی بیش نیست. و رژیمهای ارتجاعی نیز بر دوش اینان سوار میشوند. ** بو دو ها ، « آدا دا قورت آز ایدی- بیری ده گمینن گلدی». اینه ها، در جزیره گرگ کم بود- یکی هم با کشتی سر رسید. با سنگ گمراهی و درست راهی بر سینه. که آ.ائلیار دیگران را گمراه میکند و از راه راست مورد نظر این جناب بدر می برد ، باید از سایت بیرون رود. این هم «خرد مندی» ایشان است. که خود را به هر لباس فکری می پوشاند - گاهی از چپ میگوید -بدون اینکه از چپ شناختی داشته باشد. و گاهی هم نظریات حکومت حاکم را تبلیغ میکند. و خواهان راست راهی ست.و سالهاست ترهاتش را در سایت خرج میکند. خدمت ایشان باید عرض کنم که : آ.ائلیار هیچ علاقه ای به نوشتن در سایتی ندارد که چنین کامنت نویسانی دارد. و دست راست و چپ شان را نمی شناسند. و بجای کامنت - قزعبلات تحویل میدهند.اما چه کند که یقه اش را سایت گرفته و رها نمیکند. «جالب انگیز- اندر جالب انگیز» است. در این کامنتها « ترکیسم و ترکیه پرستی و مبلغ افکار حکومتی»- سه جریان فکری ارتجاعی- در برابر مقاله تو یک صف ایستاده اند.و مبلغ افکار حکومتی خواستار شکستن قلم ا.ائلیار در سایت شده است. امیدوارم کامنتش منتشر شود و خوانندگان از «دانش» نهفته در آن- مانند علم الیقین نهفته در کامنتهای بالا- بی بهره نمانند. در این متن چیزی مربوط به کامنت« جم» گرامی نیامده که پاسخ ایشان را جداگانه نوشته ام.
----------*** رجوع شود به مقاله ی « آیا دگر اندیش دشمن است؟ در پاسخ یک مهران بهاری گرا-----از آ.ائلیار : http://www.iranglobal.info/node/5993
نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر رضا پهلوی.

نوشته شده توسط: Anonymous

..خر همان خر، رهبری بر آن سوار / خوشدل از تعويض پالانی مشو // بگذر از سبز و بنفش و سرخ و زرد / در حصار رنگ، زندانی مشو

نوشته شده توسط: Anonymous

صحبت‌های آقای یوسف بیشتر شباهت به جوک داره:)

نوشته شده توسط: Anonymous

ببخشید تیتر این درسته شوربختانه در این بخش نمیشود ویرایش کرد از مدیریت محترم میخواهم ویرایش کنند س واژه درس جا مانده
این درسته
درود بر شهریار رضا پهلوی که درس حقوق بشر را به فعالین این حوزه آموخت

نوشته شده توسط: Anonymous

ba salam harchand man saltanat talab nistam va mokhalef ham hastam ama in bayanie az tarafe Reza Pahlavi vaghean beja va dorost boode va neshaneye omghe dark siasi ishan ast

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

جمهوری اسلامی مجمع مافیاهای روحانیت شیعه است و اختلاف میان ملاها پدیده نوینی نیست. آنها بخوبی می دانند دعواها را تا کجا کش دهند؛ این ساده اندیشی ست که سیاست های نیروی اپوزیسیون تابع اختلافات ملاها گردد. یک اراده آشتی ناپذیر و رزمنده علیه کلیت نظام، با برنامه شفاف و قاطع از سوی اپوزیسیون آزادیخواه برای برچیدن جمهوری اسلامی، تضادهای آنها را تعمیق می دهد و صفوف شان را زودتر از هم می پاشد!
تعیین تکلیف با سیاست های پان اسلامیستی - ماجراجویانه رژیم اسلامی نه کار رفسنجانی ها، موسوی ها و ..، بلکه امر جنبش ملی و مشت های گره کرده در خیابانهای تهران و ... می باشد. بجای دلخوشی به جویده جویده گوئی های رفسنجانی، بایستی به ملت، جنبش های اجتماعی و سنگرهای خیابانی امید بست.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

متاسفانه ماموران سانسور ،فیلم سخنرانی رفسنجانی را حذف کرده اند ولی فایل صوتی ان ، جای هیج شک و شبهه ی را باقی نمی گذارد که نظرات هاشمی بطور کامل مخالف خط مشی رهبری جمهوری اسلامی در مورد سوریه می باشد . دو ماه پیش 7 میلیارد دلار وام بلا عوض به دولت بشار اسد پرداخت شده بود. اسد رفتنی است . حمله امریکا کار رزیم اسد را یکسره خواهد کرد و هم اکنون دو دستگی در نظام ایجاد شده است

در این میان بسیاری از سایت‌های اینترنتی اصول‌گرایان و شماری از نمایندگان مجلس از دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خواسته‌اند با انتشار فیلم کامل سخنرانی رفسنجانی به ابهام‌های موجود را برطرف کند.

دفتر هاشمی رفسنجانی تاکنون در مورد فایل صوتی و فیلم ویدئویی منتسب به او سکوت کرده ‌و درخواست انتشار فیلم کامل سخنرانی سوادکوه را نیز بی‌جواب گذاشته است.
نعیمه اشراقی، نوه‌ی نخستین رهبر جمهوری اسلامی در فیسبوک خود نوشت: «آقای هاشمی رفسنجانی در ملاقات با جمعی از مردم اصفهان در ارتباط با بمباران اخیر سوریه سخنانی بدین مضمون مطرح كرده‌اند كه دولتی كه ملت خود را بمباران شیمیایی كند عواقب سخت آن را خواهد دید، همانگونه كه صدام در بمباران حلبچه ننگ ابدی را بر خود خرید و دچار چنین سرنوشت هولناكی شد.»


به رغم این، پایگاه رسمی اطلاع‌رسانی اکبر هاشمی رفسنجانی روز سه‌شنبه، ۱۲ شهریور متن یک "گفتگوی منتشر نشده هاشمی درباره سوریه" را انتشار داد که می‌تواند به معنای تایید تلویحی موضع‌گیری مطرح شده او در روزهای اخیر تلقی شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

در دهه های اخیر که مردم با سواد شدند، اینترنت و میدیای الکترونیکی اخبار مردم را بهم وصل کرد، نیز تجربه از دهها حکومت اسلامی در اقصی نقاط جهان باعث گردید تا مردم چه مسلمان و کافر اسلام بشناسند. آیا شما در چنین دورانی میخواهید با اسلام مردم آزموده را بیاموزید؟ کاش در دوران قاجار پیش میآمدید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اسلام در ایران همیشه دو سیاست را در پیش داشته است: ۱ـ اصولگرا با شمشیر و در دفاع از اسلام به نفع خود، صدای مردم داخل ایران را خفه نگهداشته و در این ادامه کوشش میکند. ۲ـ هر کجا در منازعات بین المللی کم بیاورند، اصلاح طلبان چموش و حرافش را جلو میفرستد تا سپر حکومت شوند. در این میان به فردی تهی از هر گونه شرف و دروغگو نیز احتیاج دارند تا در لحظاتی خاص هوای منافع ارباب بزرگ انگلیس و آخوندهایش را در سطح بین الملل داشته باشد، که همین رفسنجانی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

در هر بزنگاهی که انتقادی به مجاهدین وارد میشود فریاد برمیدارند که دهن ها را ببندید، چرا که رژیم اسلامی از آن استفاده میکند. در صورتی که مهمتر از آنکه این مطالب را چه کسی میگوید و کجا منعکس میگردد صحت و سقم مطلب است. اینکه مجاهدین مخالف رژیم اسلامی هستند و به همین دلیل نباید کسی به اشتباهات آنها انتقادی وارد کند، توجیه کننده عملکرد ها و خلاف کاری هایشان نیست.
مجاهدین خلق انتظار دارند که همه دهان ها بسته شود و کسی از گل بالاتر به آنها نگوید، تا سرپوشی بر تمامی جنایاتی که در حق مردم ایران- منجمله اعضای خودشان - انجام داده اند گذاشته شود، چرا که آنها شهید داده اند.
متاسفانه سنت شهید پروری حربه ای است که بطور سنتی در دست رهبران نارسیست و خود شیفته برای فریب و به کشتن دادن افراد دگم اندیش و بنیاد گرایان اسلامی قرار گرفته که از آن جمله حاکمیت فقاهتی و قدیسیت رهبری مجاهدین خلق در

ایران هستند.
آنها در مقابل هر اعتراضی لیستی از شهدایشان را به عنوان دلیلی بر حقانیت خودشان مطرح می نمایند. و هرگز نمی گویند و از خود نیز نمی پرسند که آیا با این تعداد شهید بجز پس رفت و عقب ماندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که برای خودشان و جامعه بوجود آورده اند چه پیشرفت مشخصی عایدشان نموده است. همین که رهبران این سازمان علی رغم تمامی تلاش جامعه جهانی، مسئولین سازمان ملل، سازمان های حقوق بشری و دولت عراق برای امکان خروجشان از عراق بر ماندن در آن کشور به بهای به کشتن دادن تمامی اعضایشان اصرار می ورزند از عجایب است و از یک دگم اندیشی ایدیولوژیک سر چشمه میگیرد.
امروزه روابط جامعه جهانی به سمت و سویی میرود که بجای ترویج کشت و کشتار، مردم را به جهت استفاده و گرفتن کمک از عقل سلیم و آگاهی برای پیشرفت در امر سلامتی و طول عمر رهنمون می نمایند. باعث تاسف است که اسلام گرایان از درک این واقعیت بدور و عامل بوجود آمدن حد اکثر وقایع دردناک و ضد پیشرفت و آگاهی در جامعه جهانی، بخصوص در کشورهای اسلامی هستند.
چنانچه مجاهدین خلق مخالف رژیم اسلامی هستند باید این را در عمل ثابت کنند و نشان دهند که طالب ترقی و تغیرند و از آنچه که آن رژیم انجام میدهد بدورند. اما در واقعیت امر آنها نیز نه تنها تمامی آداب و مناسک اسلامی اعم از حجاب برای زنان، شهید پروری، نابرابری حقوق انسانی، رهبر و فقیه پرستی، تقدس گرایی و غیرو را شدیدتر از از آن حاکمیت انجام میدهند، بلکه در سرکوب مخالفین و منتقدین نیز ید طولایی دارند. به همین دلایل است که نه تنها آنها کمکی در سرنگونی حاکمیت اسلامی ننمودند بلکه مردم را از به حاکمیت رسیدن خودشان نیز به وحشت می اندازند.
تمامی شواهد حاکی از آن است که مجاهدین خلق تبدیل به "مجاهدین جدا از خلق" گردیده اند. لذا اگر انتظار بازگشت به مردم و کسب جایکاه از دست رفته را دارند هیچ راهی بجز تجدید نظر در ایدیولوژی، استراتژی و تاکتیک های مبارزاتی و آزاد نمودن اعضا از قید و بند فرقه گرایی و آزاد گذاشتن آنها برای رغم زدن آینده خودشان، برای رهبران مجاهدین باقی نمانده.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی با سياست تحقير ديگران و خود بزرگ بينی فارسی ديگر نميتوان به هدف رسيد اين سياست شونيزم فارس ديگر رنگی ندارد و عين تف بالای سر ميباشد. يعنی با مخاطب کردن ديگران به عشيره کسی جنابعالی را به جايگاه برتر نمی نشاند . و تا آنجايی که مشخص است به شاهنامه عالاقه مند هستی .خوب من سوالی از جنابعالی دارم . چرا شاهنامه چاپ اخير اورپائی مختصر شده « سانسور » شده و بعضی از اشعارش مثلا در رابطه با زنان چاپ نشده .؟ ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شما هم چقدر در باره آخوندها . تضاد تضاد . میکنید > تضاد کار و سرمایه مهم است و نه تضاد اکبر آقا با سید علی و حسن کلید ساز . تضاد شهر و روستا . تضاد نسلها . تضاد خلقها . تضاد شمال و جنوب کره زمین . تضاد طبقاتی . تضاد فرهنگی . چرا شما اینقدر اسرار دارید که هر چند روزی در اینجا چیزی پخش کنید ؟ آیا قدری مطالعه برای شما ضروری نیست ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سیاست را نباید با انتقام و احساس گره زد. در حالی که نظام جمهوری اسلامی هیئتی را برای پشت گرمی بشار اسد جنایکار به دمشق فرستاده بود و فرمانده سپاه دست به رجز خوانی علیه حمله امریکا زد . او یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی در شرایطی که رزیم هستی خود را با بشار اسد گره زده است ؛ سخن او اشکارا ضدیت با رهبران جمهوری اسلامی است . در این که سیاستمدار نباید ساده و احمق باشه و شامه قوی داشته باشد.چنین شخصی روباه نیست بلکه سیاستمداری تیز هوش و با تدبیر است . عمر رفسنجانی برلبه بام است و دیگر زمانی برای موج سواری برایش نمانده است

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام، خسته نباشيد!
اين مطالبي كه گفتين مي تواند سرمقاله كيهان هم باشد. ما را به خير تو اميدي نيست شر مرسان!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار: اولا: از اینکه بئی وا ژه تورکی است و مسئولین ایرانگلوبال به هر چه تورک و تورکی است الر ژ ی بدی دارند و از اسم تورک و تورکی مانند جن از بسم الله می ترسند
از عنوان شیرین جناب برای خطاب کردن تان استفاده کردم. با اینکه تا بحال حتی تک نوشته از از ایرانگلوبال را نخوانده ام اما گاها بعضی از پیام ها را می خوانم. بر طبق اصولی که بهش شدیدا پایبندم این نوشته شما را هم طبق معمول نخواندم و نخواهم خواند اما پیام های زیرش را خواندم. شما ادعا کرده اید که صادق هدایت باستان پرست و ناسیونالیست نبوده است. با اینکه در این باره تا بحال چندین مقاله نوشته و منتشر شده است اما فعلا من شما و دوستان را به یکی از اینها رجوع می دهم. مجید نفیسی نویسنده این مقاله نه تنها خوشبختانه پان تورک نیستند بلکه اهل اصفهان و یکی از شیفته گان فرهنگ پارسی تشریف دارند.

. لطفا دوستان و خودتان این مقاله را مطالعه کنید.
صادق هدایت و برتری نژادی: سامی ستیزی در “درام تاریخی مازیار”/ مجید نفیسی
http://www.shahrvand.com/archives/13502
ثانیا: اگر فحش دادن های هدایت نشانه عشق اش به انسان و ازادی است پس چرا مسئول سانسور کامنت ها در ایرانگلوبال—از جمله خود جنابعالی--- همیشه پیام های راست و مستقیم و بزک نشده هویت طلبان تورک را تلطیف می کنید؟ من که تا کنون در پیام های هیچ یک از هویت طلبان در ایرانگلوبال شاهد فحش و توهینی نبوده ام. اگر هم فحش و توهین بود پس چرا آنها به به حساب" عشق شان به انسان و ازادی" نمی گذارید.؟ فقط فحش های فارس ها نشانه عشق به انسان و ازادی است.؟ نکند این یکی هم از اکتشافات و یا اختراعات جدید جنابعالی است. حتما که می دانید تا بحا لااقل د و تا اختراع به اسم شما ثبت شده است.
پ.ن: از آنجائیکه مسئولین ایرانگلوبال صد ها بار نشان داده اند که بدون دست بردن در مقالات و اخبار آنها را بدون سانسور منتشر نمی کنند من اصلی را بنا نهاده ام که بر طبق این اصل اگر هم علاقه ای به مقاله ای داشته باشم که در ایرانگلوبال منتشر شده باشد آنرا باید از سایت های دیگر بخوانم و اگر در سایت های دیگر قابل دسترسی نبود از خیرش می گذرم..

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

این روباه نظام حس شامه ش قویست، می دونه کی عمامه را بچرخونه تا بستر موج سواری را فراهم کنه ...

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای رازی آن دوستی که گفت منبع را از گوگل پیدا کن احتمالا فکر می‌کرده شما می‌توانید از گوگل استفاده کنید حالا اگر نمی‌توانید دیگر این همه هیاهو لازم نیست. چنان حرف می‌زنید که انگار آن بنده خدا گفته است برو در مجله کودکان دنبال منبع بگرد جناب رازی گوگل الان گسترده ترین و مهمترین مرکز جستجو حتی در سطوح بالای علمی می‌باشد که شما اینگونه آن را مسخره می‌کنید در ضمن همان مقاله‌ای که در پست قبلیم از یکی از سینه چاکان فردوسی آوردم تا حدودی به منابع این اشعار اشاره کرده و به ظن خود آنها را رد کرده است ( بیتهای زن ستیزانه در «شاهنامه» ابوالفضل خطیبی- می‌توانید از گوگل برای پیدا کردنش استفاده کنید) حتما پست قبلی مرا بخوانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آ.ائلیار من یکی‌ به منبر شما احتیاجی ندارم، منبر منشی، موعظه، کدخدا منشی امثال شما که عصا به دست راه می‌روید از سستی افکار شما ناشی‌ می‌‌شود، فردی که یک جعلی کار را صاحب فلسفه می‌‌نامد گمراهی بیش نیست. دوران به میخ و به نعل زدن سپری شده، شما در بهترین حالت فقط میتوانید خودتان را گول بزنید.