Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: peerooz

تا کنون پاسخ و توضیحی از جناب ع.ب.تورک اوغلی نرسیده است و چون " ما خراباتیان کرم داریم - کرم بر وزن حرم - شهریار ", گمان را بر این میگذارم که ایشان خمیده از زیر شاخ مو نگذشته و به توصیه شهریار عمل نفرموده اند که حتی "...., شیطان خمیده بگذرد از زیر شاخ مو " و امید که پس از رفع خماری پاسخی مناسب بدهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

گونار تی وتی، بجای فراهم کردن زمینه دیالوگ برای فعالان حرکت ملی در خارج ، بجای چاره جوئی به پراکندگی تشکیلاتهای آذربایجان، برای رهائی از انزوای سه ساله خود، وقت آن است حرکتی بکند. مثل سالهای پیش به وظیفه ملی خود بدرستی عمل نماید. در سالهای فعالت پنج سال اول گوناز بخوبی به وظیفه اش عمل کرد. مایه افتخار حرکت ملی بود. اما اکنون با عدول از وظیفه اصلی به تک روی انحصار طلبانه و رفتار آخوند مآبانه روی آورده است. چنین رفتاری مورد قبول حرکت ملی نیست. گوناز با رفتار سکتاریستی بکلی خود را منزوی کرده، آخر سر خود را از چشم مردم خواهد انداخت. تا زمانیکه گوناز رهبران حرکت ملی، نخبگان سیاسی، افراد متخصص، مسئولین سایتها، جنبشهای فرهنگی، ملی مدنی، مخصوصا هنرمندان، نویسندگان پیشتاز جنبش ملی آذربایجان را بایکوت کند، با تکبر رل عقل کل و همه چیزدان بازی کند، بجائی نخواهد رسید. رفتار تلویزیون گوناز درعمل به مل

به ملاخانه شبیه است. گوناز بجای بحثهای سازنده، و انتقاد از خود، و عذر خواهی از رفتارسکتاریستی، بجای رئال پولیتیک، برای مردم روضه خوانی میکند. اگر چنین پیش رود، با کسب لقب "گوداز" بیش از پیش خود را در چشم مردم منزوی و بی اهمیت خواهد کرد. گوناز باید به تک روی آخوند مابانه، به موعظه گری منبرخانه ای خاتمه دهد. هر ارگانی که نام حرکت ملی بر خود مینهد مسئولیت سنگینی برعهده میگیرد. با قبول چنین مسئولیتی دیگر از دایره خصوصی خارج میشود. دیگر نمی تواند مثل آخوندها افکار و اراده شخصی خود را بر جنبش تحمیل نماید. هنوز که هنوز است گوناز بمانند هتل خصوصی عمل میکند. دوسه نفر دوره خود جمع کرده، فکر میکند مردم آذربایجان همین چند نفر هستند. در صورتیکه سنگینی حرکت ملی آذربایجان بر دوش میلیونها مردم آذربایجان است، نه گوناز. برای نمونه رهبران حرکت ملی که در زندانهای رژیم اسیرند، هستی خود را در راه آرمان انسانی و خوشبختی مردم خود نهاده اند! با عطف نظر به مثال نامبرده رفتار انحصارطلبانه گوناز بیش از این قابل تحمل، و زیبنده حرکت ملی آذربایجان نیست. این رفتار دارد رفته رفته از دایره منافع حرکت ملی خارج، و بی اهمیت میشود. اگر گوناز نسبت بطرز رفتار خویش نسبت فعالان حرکت ملی تجدید نظر نکند با موجی از اعتراضات داخل وخارج، با انتقادهای بسیار جدی روبرو خواهد شد. خود را بکلی از چشم مردم خواهد انداخت و این هشداریست که زمزمه های آن بتدریج شنیده میشود. هدف از این بحث، تخریب گوناز نیست، بلکه هشدار به رفتار انحصارطلبانه آن است. هر ارگانی خطا پذیر است. هیچ ارگانی خالی از خطا نیست. اما درک خطاهای گذشته و جبران آن نیز در پیشبرد راهبری امری مهم است. هیچکس مقدس و مصون از انتقاد نیست. امید است گوناز این تذکر را به دیده تنقید سازنده و هشدار ببیند. این حرف با صداقت و احترام به فعالیت و اهمیت گوناز برای مردم و حرکت ملی گفته میشود. هیچ گونه غرضی در بین نیست. زیرا اگر کسی به تخریب عامدانه گوناز بر آید، خود ما جلویش می ایستیم.

نوشته شده توسط: سازاخ

در ایران انباشت سرمایه صورت گرفته دیگر خواب انقلاب را باید فراموش کرد. امروز سرمایه های عظیم است که تصمیم می گیرند ، و اگر روحانی قدرت می گیرد ، این او نیست که قدرت می گیرد، بلکه صاحبان پدران آقازاده های پورشه سوار هست که مست می کنند و بدرخت می کوبند است، میشه سیاهکل را و شعار نمیرم و نمیرند کسانی که ره خلق بگیرند را کمی فراموش کنید و با واقعیهای موجود دنیا را نظاره کنید. قهرمان بازی و انقلاب دیگر مرده، امروز دیگر توانائی واقعی و تخصص مطرح است و بس.

نوشته شده توسط: lachin

جناب صادق تبریزی......طبق تحقیقات دانشمند و زبان شناس محترم , زبان های انگلیسی, ایتالیائی , آلمانی, اسپانیائی , فرانسوی, و ... مثل زبان تورکی ( معذرت میخواهم توکی) اصلآ زبان نیستند. چون پسوندها-پیشوندها- میان وندها - این ور وند ها- آن ور وندها , بالا وند ها, پائین وند ها ی این زبان ها .... مشتق از زبان لاتین است. تنها زبانی که در دنیا به عنوان زبان« کامل» شناخته میشود , زبان دری است که اشتباهآ به زبان فارسی معروف است و این زبان هم 70% عربی, 5% توکی, 0.5 % علمی و 24.5% دری است. هرچند که نویسنده گانی همچون دکتر براهنی ها تنها به خاطر استفاده از 3 کلمه از زبان مادریشان یعنی «توکی» که زبان کاملی نیست در یک مقاله در دوران خفقان رستاخیزی به اشدّ ترین شکنجه ها زیر نظر مستقیم پرویز ثابتی رفتند ولی همانطور که برایتان لینک های تکراری فرستاده میشود و علم زبان شناسی هم

بارها ثابت کرده است و یا آسمان به زمین بیاید و یا زمین به آسمان برود , زبان توکی زبان کامل نیست و یا اصلآ « زبان» نیست.و بایستی هیئت منصفه جایزه نوبل را بایستی دادگاهی کنند که چرا به یک نویسنده تورک جایزه نوبل را در ادبیّات به یک نویسنده « توک » اهدا کردند. ....خروس آسمان ها پشت و پناه شما باشد.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

مسئول گرامی سایت ایران گلوبال، این همکار شما بنام # اسامه# مرتّب در گذاشتن کامنتهای طولانی و در شماری غیر معمول آنهم در مورد مطالبی منحرف کننده از سیاست روز و بی ربط با مشکلات ضروری جامعهء ایرانی اقدام میکند، این فرد میتواند مطالب خود را در یک مقاله جمع آوری و در سایت بگذارد.....

من هر وقت یک کامنت میگذارم این فرد به یکبار 12 کامنت زنجیر وار در سایت میگذارد و کامنت مرا خنثی و از محور بحث خارج میکند
برای نمونه من یک کامنت و یادداشتی برای آقای دکتر دوشوکی گذاشتم و شخص مذکور 12 کامنت گذاشت و انرا از دید عمومی خارج کرد، آیا این روش کار چنین افرادی هدفمند نیست ؟
آیا خوب است که ما هم کامنت خود را 12 بار تکرار کنیم ؟ و یا یاید از کامنت گذاشتن در سایت ایران گلوبال هم بطور کلی صرف نظر و چشم پوشی کنیم ؟
نوشته شده توسط: اسامه

جناب صادق تبریزی:
اگر بخواهیم طبق همین روش برسی دکتر باطنی زبان تورکی را برسی کنیم تورکی ابدا یک زبان نیست چرا:
زبانی که ساختار مستقل نداشته باشد و از ترکیب دیگر زبان ها ساخته شده باشد
کریول است نه زبان:
در کریول تورکی:
تمام پسوند ها مغولی اند یا فارسی
کامنت های لینک زیر پسوند های مغولی به طور کامل اثبات شده نیازی به کپی پیست 10 کامنت کامل نیست :
http://www.iranglobal.info/node/59400
حالا فارسی:

اق(اخ) تنها پسوند اسم ساز ترکی="اک"پهلوی

(نگاه کنید به واژه های خوراک- پوشاک)

یق(یخ) تنها پسوند صفت ساز ترکی="یک"پهلوی

(نگاه کنید به واژه های تاریک- نزدیک)

ما(مه) تنها پسوند اسم مصدرساز ترکی="مان"پهلوی

(نگاه کنید به واژه های زایمان- سازمان)

ی

یش(وش) تنها پسوند اسم فعل ساز ترکی="ئش"فارسی

(نگاه کنید به واژه های گردش- نرمش)

ان( َن) تنها پسوند اسم فاعل ساز ترکی= "آن"فارسی

(نگاه کنید به واژه های باران- خواهان)

ین( ون)تنها پسوند اسم مفعول ساز ترکی="ین"فارس
(نگاه کنید به واژه های زرین- غمین)

یم(وم) تنها شناسه برای ضمیر ملکی و
شناسه فعل متکلم="ام"فارسی

(نگاه کنید به دستم- رفتم)
ریشه ی تنهای فعل(بن) در ترکی=فعل امر

در فارسی نگاه کنید به اشعار : خور(بخور)- شو(بشو)- کن(بکن)

----------------------------------

درفارسی 6 صیغه برای صرف فعل داریم:

در ترکی هم دقیقا همان6 صیغه!

در حالی که

در عربی14 صیغه

در انگلیسی تو-شما یکسانند/ او مونث و مذکر دارد

--------------

اؤز(خود)= از(در پهلوی یعنی من)

اود(آتش)= آت (در اوستایی یعنی آتش)

کد-کند(روستا)=کد(از پهلوی نگاه کنید به واژه های کدخدا- کدبانو-کدیور)

وار(هست) که به معنای داشتن بکار میرود="وَر" فارسی

(نگاه کنید به واژه های پیشه ور- دانشور)
من= من(من در تمام زبانهای هندواروپایی بکار میرود)

ا ُ= او(حتی گاهی اون هم تلفظ می شود!!)

دَء=دیه(در قزوین)= دیگه(در تهران)

کیم= کی (مثلا در واژه ی پرسشی کیست: کی+ است)

پانبوق(ترکی)= پنبه

هه-هیه- هن= هان( حرف تائید فارسی)

زامان= زمان

جاوان= جوان

آدام= آدم

شالوار= شلوار

جؤت:جفت

لؤت: لخت

باغیش:بخشش

باغ= باغ

بستان= بوستان

کوت= کند

چینه= شانه(دوش)

---------------------------------
---------------------------------

توپراق(ترکی)= تراب(عربی)= خاک

پیس(ترکی)= بئس(عربی)= بد

آرواد(ترکی)= عورت(عربی) پزشک جوادهئیت پانترکیست

به آن اعتراف کرده

ساعات(ترکی)= ساعت

کیفون(ترکی)= کیف(چگونه عربی)+ون(شناسه ی مخاطب ترکی)

حیوان(درترکی)= حیوان (عربی)





هر زبان به ساختار مستقلش که برای خود تعریف کرده زبان است

وچون برای "کریول" برابریابی نشده،کاربرد گویش بهتر است
نوشته شده توسط: اسامه

جناب صادق تبریزی شنیدی که چی شد""مصدرهای جعلی زایایی ندارند.""
حالا شما برای مه تنها 50 تا مصدر بسیط تورکی مانند گلم و گت بنویس که مصدر مرکب جعلی نباشند :
زبان علیل تورکی نه ببخشید توکی از نظر فعل بسیط بسیار فاجعه بار ضعیف است که حتی 100 تا فعل بسیط هم ندارد برای اصلاح این ابروریزی فرهنگستان زبان تورکی دقیقا از همین ویژگی زبان های ترکیبی استفاده کرده است یعنی "مصادر ترکیبی جعلی " ساختن با "اولمک واولماق"
گربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که95درصد از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛ اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر شما افعال ترکیبی جعلی فرهنگستانی را به عنوان فعل ساده معرفی می کنید درحالی که قاعده ای با نام واژه + مک و واژه +ماق در زبان تورکی اصلی وجود ندارد و یک قاعده مندراوردیاگر فکر میکنی غیر از این است اینها از جمله

اینها از جمله مصادر بیسیط تورکی اند (یاز- گلم - گلد و....) تنها 100 فعل مثل اینها بنویس که ماق و مک نداشته باشند
حالا شما چجور در زبان کاملا التصاقی تورکی واژه سازی به صورت :... مرکب از صفت و اسم، صفت و فعل، اسم و اسم، اسم و فعل، پیشوند و اسم و فعل و پسوند و ... میکنید که ابدا از قواعد زبان پسوندی تورکی نیست جای سوال بسیار دارد
چون همه این ها که شما نوشتید از ویژگی های زبان های تصریفی و پیوندی است نه زبان تورکی التصاقی یعنی زبان الکن توکی مشغول ساخت فعل جعلی و مندراوردی است که مطلقا در این زبان وجود ندارد چرا ؟چون تورکی 50 تا فعل هم ندارد
تعداد پنج هزار فعل بسیط فارسی را در کتاب زیر دریافت کنید

http://ia600304.us.archive.org/2/items/AListOfPersianVerbs/bashiri1.pdf

http://azargoshnasp.com/languages/Persian/bashiri1.pdf


ما که منتظر 100 تا مصدر بسیط برای تورکی مانده ایم.؟ نبود 100 تا؟ اصلا 50 تا
نوشته شده توسط: اسامه

قابل توجه صادق تبریزی:
ما امروزه صفت " کُنا " را به کار نمی بریم، در حالی که از " کُن + آ " ساخته شده است مانند: گویا، شنوا، روا، توانا و جز آن. از این گذشته این صفت در گذشته به کار رفته است: " اگر اندر ذات وی بود، وی پذیرا بودی نه کنا " ( ۱۳ ) . همچنین است کنایی که به قیاس
" توانایی"، " گویایی " و مانند آن ساخته شده است، و در گذشته نیز به معنی " کنندگی " به کار رفته است. نیز فعل " کنانیدن " در گذشته به صورت متعدی سببی به کار رفته است ( ۱۴ ). حال با استفاده از این امکانات زبان فارسی ما می توانیم مشکل یک گروه از اصطلاحات شیمی را چنین حل کنیم:
کناننده activating کنا active
کناننده activator کنایی activity
کنانش activation کنانیدن activate
انرژی کنانشی activation energy کنانیده activated
منظور از این مثال این نیست که بگوییم اصطلاحاتی که شیمیدان ها در فارسی به کار می برند غلط است

و باید آنها را دور بریزند و در عوض این مجموعه را به کار برند؛ بلکه منظور از آن نشان دادن امکانات ناشناختهً زبان فارسی و به ویژه نشان دادن اهمیت قیاس در واژه سازی علمی است. در مثال بالا، " کنا "، " کنایی " و " کنانیدن " همه قبلا در فارسی به کار رفته بودند. ولی فرض می کنیم که هیچ کدام از آنها به کار نرفته بودند. در آن صورت نیز ما می توانستیم همین مجموعه را یا نظایر آن را از روی قیاس بسازیم و به کار ببریم. حتا اگر ناچار بودیم می توانستیم این مجموعه را با واژه ای از اصل عربی بسازیم: فعال، فعالایی ( یا فعالیت )، فعالانیدن، فعالاننده، فعالانش، فعالانشی، و اشتقاق های لازم دیگر.
ما باید خود را با نیازهای واژه سازی علمی بیشتر آشنا کنیم. باید این حرف را فراموش کنیم که ساختن " مصدر جعلی " جایز نیست. باید از این فرض نادرست دست برداریم که کاربرد واژه امری است "سماعی" و نه قیاسی.

زبانی که قدما به کار برده اند جوابگوی نیازهای آن روز جامعهً ما بوده است. ما می توانیم و باید اندوخته ای را که آنها برای ما گذارده اند دست مایه قرار دهیم، ولی نمی توانیم تنها به آن اکتفا کنیم. باید کند و زنجیری را که ندانسته به پای زبان فارسی زده ایم باز کنیم و بگذاریم زبان همگام با نیازها و تحولات شگرف جامعهً امروز آزادانه پیش برود. اینجاست که نیاز به وجود یک فرهنگستان علوم کاملا احساس می شود، فرهنگستانی که با چشم باز به جهان واقعیات نگاه کند و بتواند سنجیده و خردمندانه گام بردارد.

یاداشت ها

۱- فرهنگ معین یکی از معانی "نمودن" را انجام دادن، عمل کردن، و کردن ضبط کرده است، همان گونه که امروز به کار می رود. مثلا: "تسلیم نمودن" به جای "تسلیم کردن". دکتر معین یادآور می شود که بعضی از محققان این کاربرد را درست نمی دانند، ولی اضافه می کند: " باید دانست که بزرگان آن را استعمال کرده اند:
نوشته شده توسط: اسامه

قابل توجه صادق تبریزی :
نکته هایی از مقاله:
همان طور که تعداد کثیری از واژه های فارسی به صورت معرب در عربی به کار می روند و امروز جزء لاینفک زبان عربی هستند. "در مورد تاثیر زبان فارسی بر عربی از خود قرآن کریم سخن آغاز می کنیم. می بینیم کلمات فارسی فراوانی در این کتاب آسمانی آمده و باز می بینیم که برخلاف خوی ملی گرایی و تعصب عربها یا ایرانیان یا هرنژاد دیگری که می گویند باید زبان را از واژه های بیگانه پیراسته کرد، این کتاب آسمانی از کلمات غیر عربی و از جمله فارسی‌استفاده کرده است." ( ۱۲بنابراین وقتی صحبت از واژه سازی می شود نباید این توهم به وجود آید که منظور عربی زدایی است.

ب بعضی از ادبای ما وقتی رواج واژه هایی نظیر "قطبیدن" را ( که در برابر polarize به کار رفته ) و یا " قطبش" و نظایر آن را می بینند دچار تشویش می شوند که "این جعلیات زبان شیرین فارسی را خراب می کنند، به گنجینهً پر ارزش ادب فارسی لطمه می زنند، رابطهً ما را با بزرگان ادب فارسی چون حافظ و سعدی قطع می کنند، در آثار قدما کی چنین چیزهایی آمده است؟ " و نگرانی‌ های دیگری از همین دست.

در پاسخ این بزرگواران باید گفت: اولا " قطبیدن" از نظر ساخت هیچ فرقی با " طلبیدن" ندارد که عنصری و ناصرخسرو و خیام و سعدی و مولوی و حافظ و دیگر بزرگان ادب فارسی آن را به کار برده اند ( نگاه کنید به مدخل "طلبیدن" در لغت نامهً دهخدا). ثانیا واژه هایی مانند polarize ، iodize ، ionize و نظایر آن نیز در آثار بزرگان ادب انگلیسی مانند شکسپیر و میلتون و بایرون و جز آن دیده نمی شوند. ولی ساخته شدن این مصدرها در زبان انگلیسی و دهها مشتقی که از آنها به دست می آید هیچ زیانی به گنجینهً ادب زبان انگلیسی وارد نکرده است.

امروز شور و شوق برای خواندن آثار شکسپیر شاید بیش از روزگاری باشد که این واژه ها ساخته نشده بودند. در واقع این دو قضیه هیچ ارتباطی با هم ندارند. ثالثا چنان که پیشتر گفته شد و شواهدی نیز در تایید آن آورده شد، زبان عربی که در نظر بسیاری از مردم زبان متحجری است، اصطلاحات علمی را به باب های مناسب می برد و مشتق های لازم را از آنها به دست می آورد.

اگر چنین است، پس چرا ما از توان زبان فارسی استفاده نکنیم، فعل های تبدیلی نسازیم، و مشتق های لازم را به دست نیاوریم؟ در این میان کار واژه سازی زبان انگلیسی از همه جالب تر و آموزنده تر است. زبان انگلیسی واژهً ion را ( که به معنی "رفتن" است ) از یونانی عاریه می گیرد و در معنای علمی کاملا جدیدی به کار می برد. سپس پسوند ize را که از طریق لاتین از یونانی به دست آورده است بر آن می افزاید و فعل ionize را می سازد. در مرحلهً بعد، پسوند able را که از طریق فرانسه از لاتین به ارث برده به آن اضافه می کند و صفت ionizable را می سازد، و هیچ کس هم ایرادی نمی گیرد
ولی ما بعد از قرن ها هنوز می گوییم "طلبیدن" مصدر جعلی است، و اجازه نمی دهیم در زبان فارسی فعل جدیدی ساخته شود، آن هم با پسوند فعل سازی که متعلق به خود زبان فارسی است!

باری، نگرانی های ادبای ما گرچه از روی دلسوزی است، ولی ریشه در واقعیت ندارد. شاید وقت آن رسیده باشد که برچسب "جعلی" و "جعلیات" از روی واژه های تازه پاک شود. اگر جز این کنیم، فارسی از لحاظ واژگان علمی زبانی عقیم باقی خواهد ماند.

۲- یکی دیگر از راه هایی که باید برای واژه سازی علمی مورد استفاده قرار گیرد، بهره گرفتن از مشتقات فعل هایی است که هم اکنون در فارسی به کار می روند، یعنی ساختن مشتق از راه قیاس، اعم از اینکه آن مشتق ها در گذشته به کار نرفته باشند یا فعلا متداول نباشند: مثلا ساختن " نوشتار" به قیاس "گفتار" یا "رسانه" به قیاس "ماله" و مانند آن.
دکتر محمد مقدم در آیندهً زبان فارسی جدولی از ده فعل فارسی به دست می دهد که از هر کدام می توان بالقوه هفت مشتق به دست آورد که جمعا هفتاد صورت می شود. او می نویسد: "از هفتاد صورتی که دراین جدول داریم می بینیم که چهل و پنج صورت را به کار نمی بریم در حالی که به همهً آنها نیازمندیم. اکنون به آن بیفزایید صدها واژهً همکرد ( مرکب ) را که با آنها نساخته ایم و هزارها واژهً دیگر را که می توانیم تنها از این چند ریشه با گذاشتن پیشوند و پسوند های گوناگون... بسازیم.
از زمانی که دکتر مقدم این سخنرانی را ایراد کرد ( سوم دی ماه ۱۳۴۱ ) و بعدا به صورت دفتری چاپ شد تاکنون سه صورت از آنهایی که به کار نمی رفته به کار افتاده اند: نوشتار، ساختار، و سازه ( مهندسی سازه ).
نوشته شده توسط: اسامه

قابل توجه صادق تبریزی:
با این همه زبان فارسی می تواند یک زبان علمی باشد، به شرط اینکه کند و زنجیری را که ما به پای آن زده ایم باز کنیم. ما در بقیهً این مقاله می کوشیم نشان دهیم که زبان فارسی زایایی لازم را بالقوه دارد. منتها ما این توانایی را از قوه به فعل نمی آوریم. ولی‌ پیش از آنکه در این بحث وارد شویم، باید به چند نکته توجه داشته باشیم.

الف واژه های علمی برای مردم کوچه و بازار ساخته نمی شوند، بلکه برای جمعی کارشناس و اهل فن و دانشجویانی که در رشتهً خاصی تحصیل می کنند، ساخته می شوند. بنابراین اگر انتظار داشته باشیم که واژه های تازه را همه بفهمند و احتمالا خوششان هم بیاید، انتظار بی‌جایی است. شما یقین داشته باشید معنی ionize و دیگر مشتقات آن را که در آغاز این مقاله برشمردیم جز گروهی اهل فن، انگلیسی زبانهای معمولی نمی دانند و شاید هم هیچگاه نشنیده باشند.

ب برنامه ریزی زبانی ( language planning ) از کارهایی است که بسیاری از کشورها به آن دست می زنند. در برنامه ریزی زبانی آگاهانه در مسیر زبان دخالت می کنند؛ بعضی روندها را تند و بعضی دیگر را کند می کنند تا برآیند آن متناسب با نیاز جامعه باشد. برای اینکه سوء تفاهمی پیش نیاید باید اضافه کرد که این دخالت ها از آن گونه نیست که مثلا مردم نباید بگویند "حمام گرفتن" بلکه باید بگویند "به حمام رفتن" و مانند آن، بلکه مسائلی درحیطهً برنامه ریزی زبانی قرار می گیرند که به خط مشی کلی زبان مربوط شوند: مثلا دادن پاسخ به این سوال که آیا در واژه سازی علمی باید فقط از عناصرزندهً زبان استفاده کرد یا می توان ریشه ها و پیشوندها و پسوندهای مرده را نیز احیا کرد و به کار گرقت؟ یا اینکه آیا می توان از عناصر قرضی در زبان فعل ساخت و مثلا گفت "تلویزیدن" ؟ و "تلویزیده" ؟ و مانند آن.
پ نکتهً مهم دیگر این است که مشکل واژه های علمی را باید یکجا و به طور خانواده ای حل کرد. مثلا اگر قرار باشد برای ۱۳ اصطلاحی که در آغاز این مقاله برشمردیم و در انگلیسی همه از ion ساخته شده اند برابرهایی ساخته شوند باید شیوه ای به کار گرفت که نه تنها جوابگوی آن ۱۳ اصطلاح باشد، بلکه اگر به تعداد آنها افزوده شد نیز همچنان کارساز باشد.

با توجه به نکاتی که در بالا گفته شد اکنون راه هایی را که برای واژه سازی‌علمی مفید به نظر می رسند به بحث می گذاریم. در واقع آنچه من می‌خواهم بگویم حرف تازه ای نیست؛ دیگران قبلا آنها را گفته و حتا عمل کرده اند. منظور من توجیه درستی راهی است که آنها رفته اند و بر طرف کردن سوء تفاهماتی که از این رهگذر در ذهن بعضی از افراد به وجود آمده است.

۱- مهم ترین راه و بارورترین روش برای ساختن واژه های علمی، ساختن مصدر تبدیلی یا به اصطلاح "مصدر جعلی" است. در فارسی نیز مانند انگلیسی، فرانسه، عربی و بسیاری از زبانهای دیگر باید از اسم یا صفت فعل بسازیم تا بتوانیم مشتقات لازم را از آن به دست بیاوریم و گره کار خود را بگشاییم.
تنها با ساختن فعل است که می توان مشکل واژه های علمی را به طور گروهی حل کرد. مثلا اگر از "یون" با پسوند فعل ساز " یدن " فعل "یونیدن"ساخته شود، می توان تمام برابرهای لازم را برای ۱۳ اصطلاحی که در آغاز این مقاله برشمردم به دست آورد: یونیدن، یونیده، یوننده، یونش، یونیدگی، یونش پذیر، یونش پذیری، اتاقک یونش، انرژی یونش، پتانسیل یونش، ردِ یونش، گاز یونیده، تابش یوننده، ونیز بسیاری دیگر که ممکن است بعدا مورد نیاز باشند
چنان که پیش تر گفته شد، این حرف تازه ای نیست: آقای دکتر محمد مقدم در آیندهً زبان فارسی ( ۱۱ )همین پیشنهاد را می کنند، منتها ایشان معتقدند که مادهً فعل نیز باید از اصل فارسی باشد. پیش تر به دکتر محمود هومن و گرایش او به ساختن فعل های تبدیلی نیز اشاره کردیم. ولی نخستین کسی که به این فکر جامهً عمل پوشانید دکتر غلامحسین مصاحب بود که در دایرة المعارف فارسی افعالی مانند " قطبیدن "، "اکسیدن"، "برقیدن"، "یونیدن" را به کار برد والحق که به کار درستی دست زد.
امروز نیزگروه های واژه سازی در مرکز نشر دانشگاهی از همین خط مشی پیروی می کنند. در اینجا برای رفع سوء تفاهم بد نیست چند نکته را توضیح بدهی
الف من معتقد به "فارسی سره" که در آن هیچ واژهً عربی یا فرنگی نباشد، نیستم زیرا آن را غیر عملی می دانم. تلاش برای یافتن برابری فارسی برای "یون" کاری است عبث. ولی معتقد نیستم که "یونیزاسیون" و " یونیزه " و دیگر مشتقات آن باید در فارسی به کار روند
زیرا زبان فارسی توانایی ساختن این مشتقات را دارد. از سوی دیگر، من معتقد به طرد واژه های متداول عربی در فارسی نیستم. بعضی از این واژه ها قرن هاست که در فارسی به کار رفته اند و امروز جزو واژگان زبان فارسی هستند، همان طور که تعداد کثیری
نوشته شده توسط: اسامه

در واقع تعداد فعل های سادهً فارسی که فعال هستند، یعنی در گفتار و نوشتار به کار می روند، از رقم ۲۷۷ بسیار کمتر است. در سه بررسی جداگانه که سه دانشجوی رشتهً زبانشناسی ( ۳ ) در دورهً تحصیل شان در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران انجام داده اند و فعل های ساده را از متن گفتار و نوشتار روزمره استخراج کرده اند، بالاترین رقم ۱۱۵ بوده است
با افزودن فعل هایی که بسامد آن ها کمتر است، ولی هنوز در نوشتا ر به کار می روند این رقم بین ۱۵۰ و ۲۰۰ قرار می گیرد؛ یعنی در زبان فارسی حد اکثر ۲۰۰ فعل سادهً فعال وجود دارد که از آنها می توان مشتق به دست آورد!

دکتر خانلری پس از ذکر شمار اندک فعل های سادهً فارسی، در پانوشت صفحه ۲۵۸ همان اثر می نویسد: "مقایسه شود با شمارهً فعل ها در زبان فرانسوی که به ۴۱۶۰ تخمین شده است."

در زبان انگلیسی که گذر از مقولهً اسم به فعل بسیار آسان است و بسیار فراوان نیز رخ می دهد،‌ تعداد فعل های ساده و زایا بسیار بیشتر است. من با مراجعه به فرهنگ انگلیسی Random House توانستم در بین واژه هایی که با پیشوند tele ساخته شده اند و فقط ۵/۱ صفحه از ۲۲۱۴ صفحهً این فرهنگ را تشکیل می دهند، ۱۶ فعل ساده پیدا کنم که همه دارای مشتقات خاص خود هستند.

اگر این نمونه برداری "مشتی نمونهً خروار" باشد، ‌در این صورت می توان گفت در فرهنگ مزبور در حدود ۲۳۰۰۰ فعل ساده وجود دارد (۴).

اینکه فعل های ساده در فارسی کم اند و به تدریج جای خود را به فعل های مرکب می دهند توجه دیگران را نیز جلب کرده است.

محمد رضا عادل در مقاله ای با عنوان "فعل در زبان فارسی" در شمارهً بهار و تابستان ۱۳۶۷ رشد: آموزش ادب فارسی، چنین می نویسند: "همان گونه که گفته شد، افعال ساده روز به روز روی به کاهش دارد و استعمال افعال مرکب فزونی می یابد. این امر تا بدان پایه است که گاه در چند جملهً متوالی نشانی از فعل ساده نیست..." و نمونه هایی نیز در تایید گفته خود ارائه می کنند.

یک نمونه برداری از فعل های مرکب، فراوانی کاربرد آنها را در زبان فارسی نشان می دهد. در این پژوهش تقریبا سه هزار فعل مرکب به دست آمده است که از این تعداد، ۱۰۵۶ فعل آن با " کردن " ساخته شده اند مانند: آزمایش کردن، گود کردن، نامزد کردن و غیره ( ۵ ).
۴- از این شمار اندک فعل های فارسی که به ما رسیده اند نیز بسیاری در حال از بین رفتن هستند، و جای خود را به فعل های مرکب می دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند و نمی توان از آنها مشتق به دست آورد ( ۶ ). قبلا گفتیم که فعل " نمودن " در حالت متعدی جای خود را به " نشان دادن " و در حالت لازم به " به نظر آمدن " و " به نظر رسیدن " داده است، که همه فعل های مرکب عقیم هستند. نیز گفتیم که در برابر فعل سادهً " فریفتن "فعل مرکب" فریب دادن " و " گول زدن " قرار دارند که کاربرد آنها بسیار بیشتر از " فریفتن " است و احتمال دارد در آینده این فعل ساده را بکلی از میدان به در کنند و جانشین آن گردند. در اینجا به چند نمونهً دیگر اشاره می کنیم.

فعل "شایستن" امروز بکلی از بین رفته و جای خود را به "شایسته بودن" داده است. مشتق های " شایسته "، " شایستگی "، " شایان " و " شاید" بازماندهً روزگار زایایی این فعل هستند.

فعل " بایستن " بکلی از بین رفته و جای خود را به فعل های مرکب " لازم بودن"، " واجب بودن " و نظایر آن داده است. " باید " ( و صورت های دیگر آن مانند " بایستی " و غیره ) و " بایسته " تنها بازماندگان این فعل هستند. فعل " خشکیدن " و متعدی آن " خشکاندن " بسیار کم و در بعضی از لهجه ها به کار می روند، و فعل های مرکب " خشک شدن " و " خشک کردن‌" جانشین آنها شده اند.

واژه های " خشک " ، " خشکه " و " خشکی " مشتق های بازماندهً این فعل هستند. فعل " گریستن " بسیار کم به کار می رود و جای خود را به " گریه کردن " داده است، و صورت متعدی آن " گریاندن " نیز جایش را به " به گریه انداختن" واگذار کرده است. واژه های " گریان " و " گریه " تنها مشتق های بازمانده از فعل " گریستن " هستند.
" آمیختن " تقریبا از استعمال افتاده است. معنی لازم آن بکلی از بین رفته و در معنی متعدی هم جای خود را به " مخلوط کردن " یا " قاتی کردن " داده است. واژه های " آمیزش " و " آمیزه " تنها مشتق هایی هستند که از این فعل باقی مانده اند. فعل " نگریستن " از استعمال افتاده و جای خود را به " نگاه کردن " و " مشاهده کردن " داده است.
صورت های " نگران "، " نگرانی " و " نگرش " مشتقات رایج این فعل هستند که باقی مانده اند. " شتافتن " دیگر به کار نمی رود و جای خود را به " عجله کردن"، " شتاب کردن"، " با شتاب رفتن " و مانند آن داده است، ‌و "شتاب" و
نوشته شده توسط: اسامه

دیدار می نمایی و پرهیز می کنی
بازار خویش و آتش ما تیز می کن
در گفتار و نوشتار امروزه بسیار کم به کار می رود تاجایی که می توان گفت این فعل از بین رفته یا در شرف از بین رفتن است. در زبان فارسی متداول فعل مرکب " نشان دادن " جانشین معنی متعدی آن شده و فعل های مرکب " به نظر آمدن " و " به نظر رسیدن " نیز جانشین معنی لازم آن شده اند. ولی این فعل های مرکب عقیم هستند و هیچ مشتقی از آنها به دست نمی آید. به بیان دیگر، اگر ما فعل سادهً "نمودن" را از اول نداشتیم و از همان آغاز این فعل های مرکب به جای آن به کار رفته بودند، امروزه هیچ یک از مشتق هایی که در بالا برشمردیم در فارسی وجود نداشت ( ۱ ).
به عنوان مثال دیگر می توان "فریفتن" و "فریب دادن" را مقایسه کرد. از "فریفتن" که مصدری ساده یا بسیط است می توان مشتق هایی به دست آورد: فریفته، فریفتگی، فریب، فریبا، فریبایی، فریینده، فریبندگی. ولی از

ولی از "فریب دادن" که مصدری مرکب است مشتقی به دست نمی آید.
"فریفتن" در گذشته به صورت لازم و متعدی هر دو به کار می رفته است. ولی امروزه معنی لازم خود را بکلی از دست داده است و در معنی متعدی نیز کاربرد زیادی ندارد. بسامد یا فراوانی کاربرد " فریب دادن" از " فریفتن" بسیار بیشتر است، و اگر روند تبدیل فعل های ساده به مرکب همچنان ادامه یابد در آینده جانشین بلامنازع " فریفتن " خواهد شد.

۲- در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی به طور عادی نمی توان از اسم یا صفت فعل ساخت. زبان فارسی به ساختن فعل های مرکب گرایش دارد و برای مفاهیم تازه نیز از همین الگو استفاده می کند. ذکر چند مثال موضوع را روشن خواهد ساخت. در انگلیسی از television فعل televise و در فرانسه فعلteleviser را ساخته اند.

درعربی هم از آن فعل می سازند و می گویند تلفز، یتلفز. اما ما در فارسی می گوییم " از تلویزیون پخش کرد". در انگلیسی واژهً telephone را به صورت فعل هم به کار می برند. در فرانسه نیز از آن فعل telephoner را ساخته اند. در عربی هم از آن فعل می سازند و می گویند تلفن، یتلفن. اما ما در فارسی از فعل مرکب " تلفن کردن " استفاده می کنیم. در انگلیسی از واژهً philosophy " فلسفه" فعل Philosophize و در فرانسه از philosophie فعلphilosopher را ساخته اند.

در عربی هم از فلسفه فعل می سازند و می گویند تفلسف، یتفلسف. اما ما در فارسی اگر مورد قبول واقع شود، می گوییم " فلسفه پرداختن" یا "به فلسفه پرداختن"
وقتی دکتر محمود هومن مصدر " فلسفیدن" را ساخت و در نوشته های فلسفی خود به کار برد، مورد پسند قرار نگرفت و آن را " دور از ذوق سلیم" دانستند. در انگلیسی از صفت polar فعل polarize و در فرانسه از صفت polaire فعل Polarizer را ساخته اند. در عربی نیز از قطب فعل می سازند و می گویند استقطب، یستقطب. ولی ما ترجیح می دهیم بگوییم " قطبی کردن" و مصدر " قطبیدن" را جعلی و مشتقات آن را "جعلیات" می دانیم. در انگلیسی از iodine "ید" فعل iodize و در فرانسه از iode فعل ioder را ساخته اند. در عربی نیز از آن فعل می سازند و می گویند یود، ییود. ولی ما در فارسی ترجیح می دهیم بگوییم "با ید معالجه کردن" یا "ید زدن به".

مثال های فوق کافی است که نشان دهد زبان فارسی به ساختن فعل های مرکب گرایش دارد و فعل بسیط جدید نمی سازد. از فعل هایی که در انگلیسی و فرانسه و عربی ساخته می شوند، ‌ونمونه های آنها در بالا ذکر شدند، به راحتی می توان مشتق های جدیدی به دست آورد، همان گونه که دربارهً مشتق های ionize در بالا مشاهده کردیم. ولی ما در فارسی به راحتی نمی توانیم از "عبارت های فعلی" خود مشتق های جدید بسازیم ( به طوری که از مثال ها نیز فهمیده می شود، در اینجا منظور ما از فعل مرکب، فعل های پیشوند دار نی
۳- شمار فعل های ساده ای که زایایی دارند واز گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است. آقای دکتر خانلری در کتاب تاریخ زبان فارسی فهرست افعال ساده را "اعم از آنچه در متن ها مکرر آمده است و آنچه در زبان محاورهً امروز به کار می رود " (۲ ) به دست داده است.
در این فهرست فقط ۲۷۷ فعل وجود دارد. اما یک نگاه گذرا به فهرست مزبور نشان می دهد که تعداد زیادی از افعال درج شده نه در گفتار امروز به کار می روند و نه در نوشتار. فعل هایی از این قبیل: غارتیدن، آهیختن، اوباشتن، بسودن، چمیدن، خستن، خلیدن، سپوختن، زاریدن، سگالیدن، شکفتن، گساردن، کفیدن، طوفیدن، مولیدن، گرازیدن، موییدن، خوفیدن، و تعداد کثیری دیگ
نوشته شده توسط: اسامه

از انجا که صادق تبریزی 60 اسمه تصمیم گرفته مثل صدا و سیمای جمهوری اسلامی تکه های بریده مقاله را دستکاری کرده به خورد خلق الله بدهد همه مقاله نوشته میشود :
دربارهً زیبایی، شیرینی، گنجینهً ادبی و دیگر محاسن زبان فارسی سخن بسیار شنیده ایم. اکنون شاید وقت آن رسیده باشد که با واقع بینی به مطالعهً توانایی های زبان فارسی بپردازیم و ببینیم آیا این زبان می تواند جوابگوی نیازهای امروز جامعهً ما باشد؟ آیا در آن کاستی هایی یافت می شود، و اگر یافت می شود چگونه می توان آنها را برطرف ساخت؟

یکی از ویژگی های یکی از ویژگی های زبان، زایایی یا خلاقیت آن است. خلاقیت زبان را از جنبه های گوناگون می توان بررسی کرد ( از جنبهً ادبی، نحوی، واژگانی و شاید هم از جنبه های دیگر). بحث ما دراینجا به خلاقیت یا زایایی در واژگان زبان محدود می شود. زایایی واژگانی به اهل زبان امکان می دهد تا همراه با تغییراتی که در

که در جامعهً آنها رخ می دهد واژه های تازه بسازند و کارایی زبان خود را با نیازمندی های خود متناسب گردانند.

از نظر زبانشناختی، زایایی واژگانی به مبحث اشتقاق یا واژه سازی مربوط می شود ( ازاین پس" زایایی" به کار می بریم به جای زایایی واژگانی ). اشتقاق یعنی اینکه ما بتوانیم از اسم یا صفت فعل بسازیم. از فعل اسم یا صفت بسازیم و مانند آن. با اندکی تسامح می توان گفت اشتقاق یعنی گذر از یک مقولهً دستوری به مقولهً دیگر. بنابراین، اگر بخواهیم به میزان زایایی یک زبان پی ببریم و احتمالا آن را با زایایی زبان های دیگر مقایسه کنیم، باید ببینیم در آن زبان با چه درجه از سهولت می توان از یک مقولهً دستوری به مقولهً دیگر رفت. از میان تغییرات اشتقاقی گوناگون، آنکه از همه مهم تر است گذر از مقولهً اسم یا صفت به مقولهً فعل است، یا به بیان ساده تر، ساختن فعل از اسم و صفت است. دلیل این امر آن است که فعل خود از زایایی زیادی برخوردار است و می توان از آن مشتق های دیگری به دست آورد. مثلا" در زبان انگلیسی از ion " یون" که اسمی است از اصطلاحات فیزیک و شیمی فعل می سازند و سپس از آن مشتق های دیگر به ترتیب زیر به دست می آورند:
ion ionizable
ionize ionizability
ionized ionization
ionizing ionizer

و سپس از راه ترکیب این مشتق ها با واژه های دیگر اصطلاحات جدیدی می سازند:
ionization chamber
ionization energy
ionization potential
ionization track
ionizing radiation
ionized gas
به طوری که می بینیم، پس از اینکه ion با استفاده از پسوند ize به فعل تبدیل شد می تواند منشاء هفت مشتق یا واژهً جدید باشد که خود می توانند با واژه های دیگر ترکیب شوند و شش اصطلاح جدید بسازند که جمعا ۱۳ واژه و ترکیب می شود، واین به هیچ وجه پایان زایایی فعل ionize نیست.
اما ببینیم در زبان فارسی وضع چگونه اس
۱.در فارسی فقط فعل های ساده یا بسیط هستند که زایایی دارند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد.

۲.در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی نمی توان به طور عادی از اسم یا صفت فعل ساخت.

۳.شمار فعل های ساده ای که زایایی دارند و از گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است.
۴.از این شمار اندک نیز بسیاری در حال از بین رفتن و متروک شدن هستند، و جای خود را به فعل های مرکب می دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند و نمی توان از آنها مشتق به دست آورد.

۵.از "مصدرهای جعلی" فارسی، چه آنها که از اسم های فارسی ساخته شده اند و چه آنها که از واژه های عربی ساخته شده اند، مشتق به دست نمی آید. به بیان دیگر، مصدرهای جعلی زایایی ندارند.

۶.نتیجه: زبان فارسی، در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمرهً مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی برای واژه سازی علمی از زایایی لازم برخوردار نیست و نمی تواند یک زبان علمی باشد، مگر اینکه برای کاستی های آن چاره ای اندیشیده شود.

ما در بقیهً این مقاله می کوشیم نکاتی را که فهرست وار در بالا برشمردیم با شواهد کافی همراه کنیم و در پایان نیز توصیه هایی را که مفید به نظر می رسند ارائه دهیم.

۱- گفتیم در فارسی فقط فعل های ساده هستند که زایایی دارند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد. اثبات این امر بسیار ساده است. به عنوان مثال فعل " نمودن " را در نظر بگیرید. ما از این فعل مشتق های زیادی به دست می آوریم: نمود، نمودار، نموده، نمونه، نما، نمایان، نمایش، نماینده ( و مشتق های دیگری نظیر: نماد، نمادین، نمادگری، نمایه، که به تازگی ساخته و رایج شده اند و نیز مشتق های درجه دومی نظیر: نمایندگی، نمایشگاه، نمایشنامه، نمایشی، که با افزودن پسوندی به مشتق های درجهً اول ساخته شده اند. ) با این همه " نمودن " به معنایی که سعدی در این شعر به کار برده است:
نوشته شده توسط: اسامه

طرف تمام و کمال از نظر ژنتیک یک عرب کامل هست میاد مینویسه من تورکم دقت بفرمایید :
56 تا 70 درصد از اذربایجانی ها نژادی عربی دارند:
http://www.iranglobal.info/node/59400
یارو داره به زبان مغولی لهجه غربی حرف میزنه مینویسه زبان من تورکیه:
کامنت های لینک زیر اثبات شده :
http://www.iranglobal.info/node/59400
تمام بناهای تاریخی هرگز نداشته اش یک به یک اثبات شده جعلی است باز میاد مینویسه تاریخ من :
تقریبا همه بنا ها و اثار تاریخی اذربایجان جعلی است:
http://www.iranglobal.info/node/58326

نوشته شده توسط: اسامه

جناب سید ابو تورک اوغلی قره چی اوغللن :
ما همچنان منتظر پاسخ به سوال های زیر هستیم

56 تا 70 درصد از اذربایجانی ها نژادی عربی دارند:
http://www.iranglobal.info/node/59400

کامنت های لینک زیر اثبات شده :
http://www.iranglobal.info/node/59400

تقریبا همه بنا ها و اثار تاریخی اذربایجان جعلی است:
http://www.iranglobal.info/node/58326

نوشته شده توسط: اسامه

روضه حضرت اسلم تورکی هفتاد و سومین شهید تازه تفحص شده از دشت نینوا توسط گروه تفحص شهدای الله شکور پاشازاده :

http://durnanews.ir/?p=6817

از نژاد ترک و اهل دیلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!؟(منطقه ای از شمال ایران حدود قزوین تاگیلان؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!)بود
.صوت قرآنش محزون و دلنشین بود. شاعر بود و نویسنده و امام همواره اورا میطلبید تا نامه هارا بنویسد.سیمایی نمکین وبیانی زیبا داشت.قصه گوی کودکان بود و همین او را محبوب کودک و پیر وجوانش ساخته بود.در کربلا خیمه او تا خیمه مولایش علی بن حسین(ع)چندان فاصله نداشت.(اسلم غلام امام سجاد ع بود)روز عاشورا فرارسیده استساعتی از بارش تیرهای دشمنان گذشته است.

بیش از پنجاه تن شهید بر خاک افتاده اند. صدای گریه و العطشِ خیمه ها فضا را پر کرده است.غم و اندوه سرتاپای اسلم را فراگرفته است.به سوی امام عاشورا می شتابد و در حالی که شانه هایش از گریه می لرزد عرض میکند:مولای من!مرا اذن میدان میدهید؟
؟دوست دارم در مقابلتان جان فشانی کنم . امام دستانش را میگیرد و می گوید: برخیز اسلم،مگر تورا به فرزندم سجاد نسپرده ام؟!از او اذن میدان بخواه.اسلم بر میخیزد ولی در دلش غوغایی است.خدایا نکند امام سجاد اذن ندهد؟!اگر اذن ندهد التماسش میکنم به زهرا(س) سوگندش میدهم.
به خیمه علی بن حسین میرسد.دست امام را میبوسد.سر بر دست های امام میگذارد وبا صدایی لرزان و گریان میگوید:مولاجان آیا اذن میدانم میدهی؟قول میدهم جانم را در راه پاسداری ازحریم اهل بیت قربانی کنم،به عصمت زهرا (س)سوگندت میدهم...

امام نیم خیز میشود،چشم درچشمان اشکبار اسلم لبخندی میزند و میگوید:اسلم تو یار وفادار مایی.به پاس این همه خوبی ها از این پس تو آزادی.شادی سرتاپای وجود اسلم را پر کرده است زانوان امام را میبوسد ونزد حسین(ع)باز میگردد.سیدالشهداء از نگاهش میخواند که پیروز بازگشته است و به او اذن میدان میدهد. اسلم آنچنان باشتاب میرود که گویی نگران تغییر تصمیم امام است.ناگهان اسلم باز میگردد.این که اسلم چرابازگشت پرسشی بود که در چهره ها به خوبی نمایان بود.اسلم به خیمه ها میرود،سلام میکند و میگوید: دوستان کودک من! مرا ببخشید اگر در مورد شما کوتاهی کردم. چه بسیار شعر و قصه که برایتان گفتم واکنون میروم تا خود شعر و قصه فردا باشم.کودکان میگریستند و اسلم نیز میگریست و میرفت.نبرد اسلم شروع شد. کودکان بی تاب از خیمه ها سَرَک می کشیدند تا عاقبت دوست قصه گوی خویش را ببینند. رجز اسلم در میدان پیچد.اسلم می کُشت و پیش میرفت.زخم های اسلم بیشتر و بیشتر میشد.حلقه محاصره تنگ شد. کم کم صدای اسلم نیزخاموش شد،خم شد و بر خاک افتاد. امام(ع)به شتاب عقاب خود را به او رساند.سر اسلم را بر دامن گرفت و گونه بر گونه اش نهاد یعنی همان کاری که با علی اکبرش کرد.اسلم از امام تقاضا کرد تا یاریش کند تا دست بر گردن امام اندازد.وقتی دست خود را برگردن مولایش یافت درهق هق گریه زمزمه کرد: من چقدر خوشبختم که آفتاب را در آغوش میگیرم.
نوشته شده توسط: اسامه

جناب پیروز:
این تورک اوغلی ناراحت از این است که به قول خوداش چرا نفت و بنزین و گاز برادران عرب اهوازی اش را به قیمت سمن بخس به خول خوداش به 35 ملیون عرب بایجانی نه ببخشید عاذربایجانی میدهند بعلاوه ماهیانه 45 هزار تومان به ازای هر نفر پول مفت از همان دلار های نفتی به حلق جماعتی ریخته میشد که لیاقت بخاری و "اوجاق" هیزم سوز با هیزم اعلای کوه های عاذربایجانرا دارد اما این شونیست ها ایشان را از نشستن دور هم زیر کرسی پهن سوز و خواندن "باباتیلار"و بابا کلفت نامه نه ببخشید دده قورقود و اثبات نصب عربی بردن از حضرت علی و فاطمه زهرا و خواندن روضه هفتاد و سومین شهید دشت نینوا حضرت "اسلم تورکی" که بنا به پیشتیبانی دلار های نفتی دزدیده شده از چاه نفت جمهوری طالش مغان اشغالی توسط ایت الله "الله شکور پاشازاده" تازه کشف شده است منع میکنند
خدا لعنت شان کند چه کار بدی میکنند این جماعت شونیست

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای peerooz شما انگار آنقدر به آمارو ارقام آخوندها ارادت و باور دارید که حتا اگر خود وزیرکشور هم بیاید اعتراف کند که آمار دروغ تحویل مردم داده باز قبول نمیکنید و از انتصابات مسخره حکومت دفاع میکنید. آخر شما از کجا میدانید که این آمار 22میلیون رای روحانی و 16 ملیون رییسی درست است که میگویید این مهری ها رای باطله داده اند. نهایت سادگی یا غرض ورزیست که کسی آمار این حکومت کذاب بی آبرو را درست بداند و صخنه واقعی مردمی را که میگویند ما فقط برای مهرشناسنامه آمده ایم قبول نکند. توهم زدگی بد دردیست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

هر جنایت و فساد و ظلمی که حکومت میکند رای دهندگان نیز شریک جرم اند.
مسئولیت دارند و باید مسئولیت خودشان را به عهده گیرند.
رای به افراد حکومت ظالم جرم است.
رای دهندگان جزو عاملان همه بدبختی های داخل و خارج هستند و نمی توانند یقه خود را کنار بکشند.
قبول زندگی اجتماعی، قبول نظام ستمگر ، مسئولیت پذیری دارد.
باید این رای دهندگان مسئولیت ناپذیر در قبال اعمال خود و وضع غیر انسانی جامعه ، مسئول شناخته شوند و بدانند که شریک جرم اند.
نباید در هیچ انتصابات سراسری شرکت کرد.
سازماندهی تحریم سراسری تا شکست قدرت حاکم.
استراتژی لازم چنین است و ضروریست پیش برده شود.

«حکومت را از اهداف صد در صدیش منع کردن بهتر است یا شرکت نکردن»؟
رییسی یا روحانی « ایکی سی ده بیر بزین قیراغیدیرلار».
هر دو تأمین کننده ی خواست کامل حکومت اند.
حکومت مشغول انجام دادن کار خودش است. نیروی مترقی هم باید مشغول انجام کار خود باشد.

روحانی امتحان شده است و چیزی ندارد که به مردم بدهد. رییسی هم باز چیزی ندارد.

شرکت کنید یا نکنید آنها چیزی به مردم نخواهند داد. راه درست مبارزه برای تحریم است. در مورد مجلس و ریاست جمهوری.
نباید در هیچ انتصابی شرکت کرد.
شوراها مسئله یشان جداست.

مردم همه بد و بدتر کرده اند و خواهند کرد. باید به مردم نشان داد که مانند فعال مترقی خوب را انتخاب کند و برای آن تلاش نماید.
مردم به خاطر « مهر شناسنامه» ، و به خاطر « لج با خامنه ای» رای میدهند. و به مبارزه ی جدی نمی توانند فکر کنند.
سازماندهی تحریم را نمیتوانند انجام دهند. که سخت است و برایشان «در گیری ، بیکاری، زندان، مرگ» دارد.
لازم است از عدم مهر نترسند و لج را کنار بگذارند نشان دهند که حکومت نمی گذارد مردم نماینده خوب و مستقل خودشان را داشته باشند. به این علت هم شرکت نمی کنند. و مبارزه ی تحریم سراسری را سازمان دهند.
به ملیتها و خواست آنها توجه کنند و تحریم سراسری را پیش برند. همه ی اقشار جامعه را در این جهت بسیج کنند.
این کار با حرکت جدی تحریم در داخل و خارج به تدریج میتواند تحقق پذیرد. ولی روی مسئله باید کارکنند. مخصوصا ملیتها و زحمت کشان و زنان و دانشجویان و معلمان و دیگر اقشار اجتماعی ستمدیده.
سازماندهی تحریم سراسری تا شکست قدرت حاکم. تحریم « انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شورای نگهبان».
این استراتژی ضروریست پیش برده شود.

علت شرکت در انتصابات
---------
1- لج ( لج کردن با میل خامنه یی)، لازم است لج را کنار بگذارند به مبارزه ی اساسی تحریم سراسری بپیوندند.
2- ترس( عدم مهر شناسنامه ، خطر بیکاری)، باید بخاطر اهداف مبارزه ترس را کنار بگذارند.
3- نفع (حکومتی ها و غیر حکومتی ها نفع مادی از حکومت می برند. برای حفظ سود خود رای میدهند.)
--
سود غیر حکومتی ها: کلان، جزیی.
غیر حکومتی ها که از حکومت نفع مادی جزیی دارند بخاطر تغییر نظام لازم است هزینه کنند. و از سود خود بگذرند. و به صف مبارزه ملحق شوند.
---
حکومتی ها و غیر حکومتی ها که سود کلان دارند تا تغییر نظام رای خواهند داد و اساس حکومت اند.
----
روشنگری و آماده کردن اینان کار فعالان مترقی ست. و بسیج سراسری. در داخل و خارج دنیایی کار هست برای
آنان که خواهان تغییر اند.
راه اساسی چنین است. انتخاب بد و بدتر تنها لج بازی ست و خود فریبی.
نوشته شده توسط: Anonymous

مثلا اینو گذاشتی که بگی هواداران پادشاهی نمی تونن خودشونو جمع کنند!!
بزودی گندش در میاد که خودتون عامل رژیم هستید

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب دکتر دوشوکی، شما فردی خردگرا و کنجکاومطابق با اصول بر بستر واقعیـّت استدلال تقریر و تحریر میکیند. به همین مناسب با وجود امکان نوشتارهای شما را میخوانم، اجازه دهید با این برداشت، چند نکته را در مورد این نوشتار شما بدون رودربایستی بیان بدارم.
درک و برداشت شما از اپوزیسیون اشتباه میباشد، وقتی سنگ زیربنای دیواری کج گذاشته شود، تا ثریا کج خواهد رفت.
1- اپوزیسیون در صورتی معنی دارد که سیستم سیاسی بر اساس پلورالیسم حزبی و جهان بینی های گوناگون شکل گرفته باشد، که سیستم نظام جمهوری اسلامی تک حزبی و فرد محوری و دیکتاتوری مطلق دینی قرون وسطایی است.

2- اپوزیسیون به آن گروهی از نمایندگان پارلمان یک کشور میگویند که بطور دمکراتیک از سوی انتخاب کنندکان در جوی کاملأ آزاد و دمکراتیک انتخاب شده باشند، و در پارلمان برای مدّت چهار سال و یا بیشترحضور دارند ولی در حاکمیت و در کابینهء حکومت وقت نیستند، و در جایگاه اپوزیسیون در پارلمان اهداف خود را دنبال میکنند و عملکرد حکومت و سایر ارگانهای مؤثر در سیاست گذاری و اقتصادی را پیوسته کنترل و یا بلوکه میکنند، که در نظام جمهوری اسلامی و در پارلمان آن اپوزیسیونی وجود ندارد.
3- در یک ساختار سیاسی دمکراتیک اپوزیسیون در سه عرصه و میدان فعال است: یکم در پارلمان حضور دارد ولی در حکومت حضور ندارد و نقش و مسئولیّت اپوزیسیون (حکومت در سایه)را بر عهده دارد، دوّم - اپوزیسیون در پارلمان حضور دارد و در ساختار حکومت مشارکت دارد تا بخشی و حداقلی از اهداف و برنامه های خود را عملی سازد / سوّم – اپوزیسیون خواسته و یا ناخواسته در پارلمان حضور ندارد و یا اپوزیسیون خارج از ساختار حکومت و دولت میباشد، و اساس سیستم و حکومت را زیر سئوال میبرد و هدف آن فقط برکناری سیستم و حکومت وقت است و خود را برای جایگزینی آن آماده میکند .
4- آن آنجا که نظام جمهوری اسلامی طبق تئوری های دمکراسی و حقوق بشری اپوزیسیون در ون ساختاری ندارد، پس فرد و یا حزب و سازمانی که خود را اپوزیسیون مینامند بناچار اپوزیسیون خارج از ساختار حکومت وقت است و چاره ای جز هدف برکناری حکومت وقت را ندارد.
5- با توجه به مطالب در بالا مذکور، کسانیکه خود را اپوزیسیون مینامند خود را مسخره کرده اند، و میکنند مگر اینکه خود عضوی از دستگاه حکومت و حقوق بگیر آن باشند.
6- اپوزیسیون واقعی نظام جمهوری اسلامی مطابق با متون و واژنامه های سیاسی همان اپوزیسیونی هست که در گذشته و امروز تمامی انتخابات در نظام جمهوری اسلامی را تحریم و باکوت کرده اند و میکنند.
7- اپوزیسیونی که دیروز و امروز در انتخابات نظام جمهوری اسلامی شرکت کرده و میکنند، همان اپوزیسیون توده ای و اکثریتی دیروز و امروز است که در سالهای وحشتناک 60 در جبههء متحد و هم دوش با نظام جمهوری اسلامی ولایت فقیه، کمر همت به کشتار و نابودی اپوزیسیون واقعی این نظام جمهوری اسلامی بستند. که مرتب این عمل جنایتکارانهء خود را به انواع و اشکال مختلف تکرار میکنند.
8- اپوزیسیون واقعی نظام جمهوری اسلامی، همین طبقهء تحریم کنندکان انتخابات میباشند که خوشبختانه 16 میلیون ایرانی با آنها همسو هستند و در انتخابات شرکت نکردند. که عنوان مقالهء شما در رابطه با این گروه از اپوزیسیون کاملا اشتباه میباشد.
9- در قدم اوّل شما باید اوّل خودتان و سایر پیشتازان و پیشوایان گروههای قومی را سرزنش کنید که نتوانسته اید اقوام را که در حرف از این نظام ناراضی هستند را قانع کنید که در انتخابات شرکت نکنند، ا
10 - شتباه بزرگ دیگر شما این است که قوم تُرک آذری را در کنار اقوامی میگذارید که در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور سهمی ندارند و شریک نیستند، در صورتکیه ایدئولوژی و ساختار دینی و ولایت فقیهی نظام جمهوری اسلامی همان ساختار صفوی، قاجاری،خلیفه گری، و سلطانی است که استخوان بندی این نظام هم تُرک تباران درون مرزی و برونمرزی است. شما جرآت داشته باشید و از روی ترس بر واقعیّت ها چشم نپوشید.
نوشته شده توسط: peerooz

جناب کاوه جویا, توسل به انتشار این گونه ویدئو ها یا نشانه بی توجهی به حقیقت و یا گمراه کردن مردم است. آنها که برای مهر به شناسنامه به پای صندوق رفتند هیچ اجباری به دادن رای به روحانی و یا رئیسی نداشتند و ۳ در صد آنها رای باطله دادند. صف جلو سفارتخانه ها و تظاهرات بعد از پیروزی روحانی موید شرکت فعال مردم در انتخابات بود مگر آنکه باور کنیم حکومت اینهمه مامور در خارج و خیابان ها دارد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

صادق تبریزی عزیز،
در مورد این شعار ها در گذشته بحث شده است و زیاد هم شده.
شعار « مدرسه» خوب و درست است.
شعار « ترکم» در مقابل «فارس هستید » داده شده. چیز مقابله ای ست.
--
اما شعارهای «کور اولسون» و« آنکارا - باکی» « علامت انگشت» نادرست اند.
آنکارا و باکی دو پایتخت کشور همسایه اند . مشکل ما نیستند.
قونشویا اومود اولان-شامسیز قالار.

ما نمی توانیم خواهان کور شدن چشم کسی باشیم. میکوشیم کور را بینا کنیم نه اینکه بینایی را کور.
این شعارها باعث سرشکستی مامیشوند نه سر بلندی ما. این فرهنگی نیست که بتوان از آن دفاع کرد. ضد انسانی ست.
شعار ها غیر از دریاچه و مدرسه و مانند آنها، باقی عوام گرایانه و نادرست اند.

در تبریز یا در کل آذربایجان، حدود 70 درصد رای داده اند.نشانه ی سطح پایین فکر است. خجالت آور است.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب اقبالی,
تقریبا تمام فرمایشات شما درست و متین و زیباست جز آنکه میفرمائید چون در این قحطی, نان پیدا نمیشود مردم بروند کیک بخورند. اکثر آن ۱۶ میلیونی که رای نداده اند, در همه جای دنیا هیچ وقت رای نداده و نخواهند داد و بقیه آنها هم لابد منتظر کیک اند که از آسمان نازل شود. تا زمانی که کارد به استخوان نرسیده است, مردم کم خطر ترین راه را برای رسیدن به مقصد انتخاب میکنند حتی اگر این راه کندن مویی از خرس باشد. رفتن پای صندوق و انداختن یک رای منفی - جهت انجام وظیفه و ارضای وجدان و اقلا اظهار وجود - هیچ ضرری ندارد ولی اکثر آن ۱۶ میلیون چنین کاری نمیکند چون چنین تفکری در قاموس مغز آنها وجود ندارد, تنها ۳ در صد آنها " رای باطله " به صندوق انداختند. ضمنا تا زمانی که درآمد حکومت از زمین میجوشد و لایه ای گوشت باقی مانده است کارد به این زودی ها به استخوان نمیرسد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

qochaq zonozli گرامی، جواب سئوال شما را اینجا داده ام: http://www.iranglobal.info/node/60029
و کامل هم داده ام.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

و اما کامنت و حرفهای جم گرامی،
چنین آغاز میشود«فیلسوف و دانشمند گرامی، جناب ائلیار! ... با توجه به نبوغ عالمانه جنابعالی ...تا آخر.» که در پایین میخوانید.
1- کاری که این عزیز کرده « درجه دهی و مسخرگی»ست. اگر « مسخره کردن دیگری و دیگران» در صحبت کار خوبی ست خالی کنید که « همه همدیگر را مسخره کنیم». ببینیم نتیجه چه میشود.
جمع عزیز، eza -ی گرامی را هم با این رفتار محبت کرده اند.

-سئوال اینه که این دوست ما واقعا چرا این « رفتار» را پیشه کرده است؟
فکری را رد میکند؟خوب بنویسد «قبول ندارد و دلیل اش هم چنین و چنان است».
- نه، حال رد کردن ندارد .می خواهد با مسخرگی رد کند.
فکر با مسخرگی رد نمی شود. با منطق رد میشود.
فکر را روی کاغذ بگذاری یک نفس تا آن سر دنیا میدود. و تامام تیراناچیلار مجلیس لرین ده گزیب گئچر.

کسی که مسخرگی پیشه کرده او را"tıranaçı" تیراناچی گویند.
مگر زیر مقالات« تیراناچیلار مجلیسی» دیر؟
من بکنار، حداقل به دیگر خوانندگان احترام بگذارید که بحث میکنند.
در ص.شما مطالب ظنز و « مسخرگی» بنویسید و فکر مرا مسخره کنید. اگر مشکل گشا و مفید است.
ولی زیر مقالات جای این چیزها نیست.
-------
بگذریم.
نوعی منطق داریم که modal logic گفته میشود. و همینطورmathematische philosophie و Logisch-philophische
اینها بخش ها یا رشته هایی از رشته ی کلی فلسفه اند. آنها از طریق «منطق و ریاضیات و فلسفه» مسایل زبانی و جمله ای را با فرمولهای منطقی-ریاضی-فلسفی بیان میکنند. از حروف و اشکال هندسی و اعداد استفاده میکنند. یعنی از علائم ریاضی و حروف که ( خاص اند و غیر خاص) استفاده میکنند. بخصوص در modal logic
در modal logic
اشکال هندسی
"مربع" به معنی :( ضروریست که) .
لوزی به معنی : (ممکن است که)
می باشند.
وغیره
-------
نوشته ام « جمع کردن دمکراتیسم با ترکیسم مانند جمع کردن جمهوریت با ولایت فقاهتی است "
کاربری نوشته: شما مغلطه می کنید.... اینها چه ربطی با هم دارند( منظورش ربط ندارند).
-عزیز جان،
گناه من چیست که شما چیزی نمی بینید؟
کمک میکنم شاید متوجه شدید:
- دمکراتیسمa با ترکیسمb
-جمهوریت cبا ولایت فقاهتیd
----------- میدهند:
1

0=(a+(-b

2

0=(c+(-d
------

1-

رابطه 1 و 2 در چه چیزمشترک اند؟
این اشتراک آن چیزی ست که وجود دارد، ولی شما نمی بینید.
آنها حد اقل در دو چیز مشترک اند. در جمله ام نیز آمده اند، ولی شما توجه ندارید.
اگر علاقمند به جستجو هستید، میتوانید آنها را پیدا کنیذ.
در غیر اینصورت بنویسید که کمک کنند یا بکنم.
---
2-

نتیجه ی اشتراکات چیست؟
---

این هم محبت این دوست ما
جم :

«فیلسوف و دانشمند گرامی، جناب ائلیار! ... با توجه به نبوغ عالمانه جنابعالی ...تا آخر.»
--
بجای اینکه «رابطه» مورد توجه قرار گیرد . و پیدا شود.

---جواب
رابطه 1 و 2 در چه چیزمشترک اند؟در نتیجه یعنی 0 و در + یعنی جمع شدن عناصر متضاد.
نتیجه ی اشتراکات چیست؟
جمع عناصر متضاد نتیجه را ضفر کرده در دو رابطه .
در عین حال هیچ عنصری با عنصر دیگر هم جنس نیست.
دو رابطه و عاضر چهارگانه «مختلف» اند و در « جمع شدن و نتیجه ی صفر» ،
اشتراک دارند.

-دوست ما « گوناگونی، جمع شدن و صفر» را نمی بیند. که در دو رابطه مشترک اند.
--
خوب عزیز من ، این منطق با « تیراناچیلیق» که رد نمیشود. تنها نیاز به تفکر و منطق هست.
نوشته شده توسط: Anonymous

اول خرداد نقطه عطف در تاریخ مبارزات ضدشونیزیم ملت آذربایجان است و درست در همین روز است که رژیم خونخوار ایران تمامی پل ها را شکست و چهره کثیف شونیزیم را در لباس آخوند و پاسدار به نمایش گذاشت که هیچ فرقی بین ارتش شاه « قتل عام ملت آذربایجان در ٢١ آذر توس ارتش ایران » و پارسداران شیخ در ١ خرداد نیست .تنها فرق در لباس است و نقطه مشترک قتل و شکنجه . یاد تمامی شهیدان اول خرداد گرامی باد یاد تمامی شکنجه شده ها و معلولین گرامی باد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار حتما از تظاهرات دیشب جوانان در تبریز و شعار های ملی و خواستهایشان با خبر هستی جنابعالی که این همه قدرت تحلیل داری این تظاهرات و یورش آدم کشان رژیم و شعار ها و خواستهای این جوانان « ناآگاه به خیال تو و همفکرت آقا عزا EZA » را یک تحلیل سیاسی مارکسیستی بفرمائید تا ما هم استفاده بفرمائيم یکی از شعار هایشان چنین است هارای هارای من تورکم «حتما توکیزیم را میگویند » و شعار دومی « تبریز باکی آنکارا - بیز هارا فارسلار هارا » و حتما منظورشان پان تورکیزیم است و الا چه دردشان است با ملت فارس در صفا و حقوق برابر زندگی میکنند و حیف این هم وطنی و یک پاچه گی نیست . البته این تظاهرات غافلگیرانه دیشب پته رژیم و بالخص خامنه ای ضد تورک را به آب انداخت و نشان داد که آذربایجا و حرکت می آذربایجان آتش زیر خاکستر است و در لحظه مناسب شعله ور میشود

نوشته شده توسط: Anonymous

میزان رای روحانی حدود 35 میلیون بوده که 75درصد آرا است بهمین وقتی قرار بود صبح ساعت 6/5 اعلام گردد جلوی رسانه ای شدن آنرا گرفتنند و در این خیانت بی بی سی همکاری لازم را داشت و در هم موقع آقای جوادی حصار روی تصویر بود ومنتظر اعلام و از این اینکه طولانی شده اظهار تعجب کرد وصراحتن گفت این تاخیر فقط موضوع توافق و معامله بر میزان آرا باشه که بی بی سی گفت شما منتظر باشید بشما بر میگردیم و هرگز بر نگشت که نگشت ! دلیل . برای اینکه مردم پررو نشوند و روزی جشن طولانی و توقعات بالا برود . پیشنهاد کمپین سئوال از روحانی بعنوان اولین چالش . بیبی سی و رادیو فردا با شلوغ کاری همکاری لازم را داشتنند ولی روحانی دراولین سخنرانی با اشاره گفت "با انصراف از میزان رائی که بهر یک ازکاتدیدا ...."با انصراف در فرهنگ حقوقی - سیاسی معنی اینه که فعلن ازش میگذریم !ز

نوشته شده توسط: Anonymous

چه فرقی بین صدا و سیمای میلی رژیم و گوناز تی وی می‌باشد وقتی خدمه‌ی این کشتی به گل نشسته ، جسارت قبول اشتباه خود را ندارد؟!
چه تفاوتی بین دیکتاتوری محمدرضاشاه و خامنه‌ای و .......خواهد بود؟!
وقتی یک شخص به تخریب همگان می‌پردازد تا خود را الهه‌ی آزادی نشان دهد‼
سکوت ما تا بدین لحظه صرفأ از روی اتفاق بین ملت تورک بوده، تا لحظه‌ای که با اسناد نتایج حاصله از تفکرات این افراد و تشکیلاتشان مشت محکمی بر دهان این کج‌فهمان زده شود‼

نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
سیاه سفید کردن مسایل کاملا اشتباه است
یک گوشه سیاه است وطیفی وچود دارد که نیمی متمایل به سیاه و طیف دیگر متمایل به سفید و در این گوشه سفید
البته این صحیح است که:
در اصلِ « انتخاب بد و بدتر» چهار انتخاب وجود دارد اما «ذهن عوام» تنها دو انتخاب می بیند: 1-انتخاب حاکم، 2-انتخاب بد، 3-انتخاب بدتر، 4-انتخاب خوب. او نخست حاکمان(حاکمیت) را ناخود آگاه برمیگزیند.
بعد در داخل آنان به دنبال بد و بدتر میگردد. و از انتخاب خوب ، که دیده نمیشود بی خبر است. راه رسیدن به انتخاب خوب را پیشرو دنبال میکند. و عوام قدرت درک و عمل در آنرا ندارند.او به بدی حاکمیت، حاکمان اذعان دارد، اما آنها را انتخاب می کند، بعد هم دو انتخاب دیگر انجام میدهد.
اینکه حکومت ایران دیکتاتوری است حرفی نیست

(و اگر نیروها ی مترقی قدرتش را دارند سرنگون کنند بهترین گزینه است در غیر اینصورت از امکانات استفاده کنند بهتر است یا تحریم و سایره) اما مسئله این است که حکومت(به اشتباه و یا به نادانی و یا تحمیل و نشان دادن دموکراسی خود انتخابات را در کشور برقرار کرده و عمل میکند و هر جا لازم شد تقلب میکند) یک مهره انتصابی صد درصدی دارد و یک مهره انتصابی ( از طرف مردم انتخابی ) با در صد کمتر عقل سلیم شرکت کردن در انتخابات را و حکومت را از رسیدن به اهداف صد در صدیش منع کردن بهتر است یا شرکت نکردن در انتخابات و به حکومت در رسیدن به اهداف صد در صدیش (نوعی کمک غیر مستقیم است ) کمک کردن ؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب پیروز من منظوری نداشتم. از سوء تفاهم پیش آمده عذرخواهی میکنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر اقبال عزیز. من دیروز در انتصابات شرکت نکردم و جزء آن 16 میلیون نفر هستم. مرگ بر جمهوری اسلامی. به امید برقراری حکومتی آزاد در ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

ای کاش می توانستید اپوزیسیون را تعریف کنید. چون اپوزیسیونی وجود ندارد که با آن سخن گفته اید. جمهوری اسلامی با کمک اصلاح طلبان داخلی و خارجی مهارت و تجربه فراوانی برای جذب توده ها به پای صندوق رای دارد. همانطور که بدرستی نوشته اید خلایق هر چی لایق

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقا ویا خانم عزا،باز هم پراکنده نویسی متناقض و با استرس تمام به قول خودتان در هم وبرهم نویسی کردیدخود شما به اصطلاح در مقاله خود مینویسید"شریفه خانم من هیچ مقاله ای در نقد نوشته شما ننوشتم"وبعد مینویسید"دوستان ایران کلوبال زحمت کشیده کامنت های پرکنده مرا جمع آوری کرده در یک جا منتشر کرده اند به همین جهت در هم وبر هم ننظر میرسد. نه خیر دوست عزیزاصلا بر داشت وفهم شما از موضوع مسئله ملی علاوه از در هم وبر هم بودن متناقض، غیر واقعی وشاید غرض ورزانه است.شما مینویسید"پانترکیسیم به معنای اتحاد دمکراتیک وداوطلبانه کشور های ترک میست بلکه هدف پان ترکیسیم وتورانیسم ایچاد جامعه اسلامی در سراسر جهان توسط نژاد بر تر ترکها وبه رهبری ترکیه است"آیا خود شما به این پارا گرافی که بدون مدرک ودلیل نوشته ای کمی دقت کرده ای.من هرچه که فکر میکنم ربط این پاراگراف را با فعالان ملی آذربایجان پیدا بکنم نمیتوانم.

غیر از غرض ورزی. جناب عزیز تفکرپانترکیسیم و پان تورانیسیم درقرون گذشته بود اگر هم بود اکنون عصر جدیدی است وتفکرات هم به طبع آن آبتیت شوده است.شما باز در جائی مینویسید"شاید بدانید که بنیان تفکر واید ئولوژی پانترکیسیم سه چیز است1 بر تری نژاد ترک2 اسلام گرائی افراطی{از نوع داعشی وطالبانی}3 ملی گرائی افراطی" جناب عزا این پاراگراف نامی جز مغلطه وسفسطه حرف دیگری ندارد. شما که این همه از سواد سیاسی دم میزنید فقط ربط این اسلام گرائی از نوع داعشی وطالبانی با ملی گرائی افراطی ترکی را روشن بکنید برای ما کافیست.جناب عزا همینطور بی مسئولانه وبا استرس ودست پاچه نوشتن بدون دلیل ومدرک جز عناد وغزض ورزی محصول دی گری در پی نخواهد داشت. باز شما در حدود پانزده سطر در مورد با برابری حقوق زنان در آذریایجان نوشته اید.گوئی که ای ستم جنسی فقط مختص آذربایجان است ودر جای جای دیگر ایران وعموما دکشورهای عقب مانده ای مثل ایران وجود ندارد.این فقط مردان آذربایجان است که مرد سالاری میکنند وستم بر زنان روا میدارند. عزیز گرامی نقد خوب است وبا این نقد هست که اصلاح هم شروع میشود.مثل هر چیزی که راه وروش خود را دارد نقد کردن هم راه و روش خودش را دارد وگر نه با عناد و غرض ورزی ومغلطه وسفسطه با هم در یک خانه نمی نشیند جناب عزا حقیتش این است یه من در سوسیالیست بودن شما هم شک دارم .
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام الیکیم
نوشته اید :
نگاه من به مشکلات چنین است که فکر میکنم«لازم است جمعی کلید یک قفل یا قفلها را پیدا کنیم.»
سوال : چرا به دعوت گوناز چواب مثبت ندادید تا ما بتوانیم مسایل را به کمک نظرات شما بهتر درک کنیم ؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

جناب پیروز گرامی
هنگامی گروهی راهزن خانه شما را محاصره کرده و شما را بر سر دو راه آتش زدن خانه یا دستبرد به مال، جان، ناموس قرار داده اند چه می کنید؟
در این انتصاباتی که نتایج آن به هیچوجه قابل اعتماد نیست و محصول دستگاه رای سازی مافیاهائی حاکم است، یک جمعیت 16 میلیونی در اعتراض به محاصره کنندگان، آنها را بایکوت کرده اند. رژیم اسلامی ادعا کرده در انتصاباتی که هیچ نهاد بی طرفی بر آن نظارت نداشته، بیش از 23 میلیون نفر به محاصره کنندگان رای داده تا خانه را به آتش نکشند.
در این کارزار محاصره و تجاوز، گروهی دلال پیدا شده تا شرایط را تبیین تئوریک کرده و اندر محاسن گردن گذاشتن بر تجاوز، غارت و قتل عام اهالی خانه فلسفه بافی می کنند.
آری؛ متاسفانه گروهی قابل توجه ترجیح داده تا هر روز به حقوق آنها تجاوز شود، مورد تحقیر قرار گیرنذ، مرگ تدریحی را بپذیرند، اما گرفتار جنگ داخلی،

گرفتار فاشیست های قومپرست، گرفتار تجاوز خارجی و ... نشوند.
راه درست بپا خاستن و مبارزه تمام قد برای شکستن محاصره خانه است. تا هنگاهی محاصره شکسته نشود، هیچگونه انتخاباتی قانونی نیست. در یک نظام دینی، غیرقانونی، ناقض حقوق بشر، متهم به جنایت علیه بشریت و ... برگزاری انتخابات قانونی و عادلانه ناممکن است.
جناب پیروز؛
تنها پوپولیست ها اقدامات مردم را مقدس و آنها را خطاناپذیر می دانند. هنگامی که فاشیسم در آلمان، نژادپرستی در آفریقا، حکومت اسلامی در ایران، اسلامگرایان در ترکیه و .. چیره گشت، عده کمی علیه آنها بپا خاستند.
16 میلیونی که دیروز انتصابات در حکومت اسلامی را بایکوت کرده اند، از جنس آن معترضان و سازندگان فردای بهتر هستند.
پیکار در این جبهه (شکستن محاصره) هیچگونه محدودیت زمانی ندارد و نسل اندر نسل ادامه خواهد یافت تا ایران و ایرانیان جایگاه شایسته خود را در سطح ملی و بین المللی بیابند.
با احترام
اقبال
نوشته شده توسط: Anonymous

روند جريان سياسىدر ايران داره روند كشور مصر را دنبال ميكنه ، در سالهاى اينده و احتمالا در اخرين سال پايانى رياست جمهوري روحانى ، واسه گذر به مرحله جديد ى از ديكتاتوري مذهبى نظامى ، در ايران عملا يك كودتاى نظامى از طريق سپاه صورت ميگيره .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیزجان،
امیدوارم کلاً دوستان از « نوشته ها و سخنانم» این بر داشت را نداشته باشند و این سوء تفاهم پیش نیاید که گویا معتقدم « یکی کم سواد است دیگری پرسواد». نه ، چنین دیدی ندارم. نگاه من به مشکلات چنین است که فکر میکنم«لازم است جمعی کلید یک قفل یا قفلها را پیدا کنیم.» چون هر قفل یک چیز تازه است.یک مسئله ی تازه و تجربه و آزمایش نشده است. از اینرو ضرورت دارد « خردمان را جمعی» روی هم بگذاریم شاید به برخی مسایل راه حل نسبی داشته باشیم. از پیش بدون تجربه ی قفل تازه، بدون آزمایش کلید و قفل، هیچکس نمیداند و نمی تواند هم بداند که جواب درست و راه حل چیست. یعنی حین حل یک مسئله است که میتوان به جواب درست یا ناصحیح رسید و دانست. پس کم سواد و پرسواد اینجا صدق نمی کند.

در استعمال « کلمات» ، هر چند اشتباه برای همه پیش میاید که طبیعی ست، ولی این انتظار وجود دارد که ما تفاوت « ضد ایده لوژی» و ضد « آدم» را دقت کنیم. و آنها را عوضی نگیریم .
هرکس میتواند فکری را رد کند، فلسفه و ایده لوژی و دینی را رد کند که قبول نکردن یک « فکر» است. اما نمی تواند ضد آدم باشد .
کسی که ترکیسم را قبول ندارد به معنی آن نیست که «آدم ترک» را قبول ندارد و ضد این آدم است. او فقط « نظریه و دیدگاه» را رد میکند. نه ضد آدم است و نه حتی ضد آن فکر. تنها فکر را صحیح نمیداند.
--
استعمال ضد در دایره ی کلمات درست است . هن ضد یوخ . آری ضد نه.
اما در دایره افکار استعمال « رد -قبول» ،صحیح یا خطا درست است.
او فکر فلان مذهب را رد میکند اما« ضد» آن فکر نیست. و ضد آدم آن مذهب هم نیست.
---
از زاویه ای، هیچکس هیچ چیز نمی داند. با آزمایشات جمعی میتوان به شناخت نسبی یک چیز دست یافت.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر بزودی درصد آرای هر استان و شهرستان را اعلام کنند، برای بدست آوردن یک جمبندی جالب خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

البته نویسنده محترم توجه دارند که مثلا در مورد استرالیا در چند سال اخیر رژیم اسلامی با مطالعه ی دقیق شرایط پناهندگی,عوامل بسیجی خود را بعنوان پناهنده گله گله فرستاد تا هم ترافیک ایجاد کنند و هم آنهائیکه پذیرفته میشوند جاسوسی باشند در جوامع پناهندگان.به این بسیجیان پناهنده هم بد نمیگذرد.هم از رژیم حقوق میگیرند و در یک کشور آباد زندگی میکنند هم کمک هزینه ازآن کشور میگیرند و خوب روز رای گیری هم میروند و رای میدهند کسی هم نمیتواند به ایشان ایراد قانونی بگیرد.متوجه هستید که مدارکشان برای پناهندگی هم نقص ندارد هم سند زندانی بودن برایشان فراهم میشود و هم عکس صورت گریم شده بشکل شکنجه.

نوشته شده توسط: peerooz

با عرض معذرت , در کامنت قبلی منظور رئیسی بود نه هاشمی.

نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر می کردم شما فقط در مورد اذربایجان تخصص دارید ولی معلومه که در مسائل سراسری نیز صاحب نظر هستید جای افتخار دارد.

نوشته شده توسط: peerooz

جناب اقبالی,
۷ - ۳۶ سال تکرار این حرفها کافی نیست ؟ جز در حکومت صدام حسین و السیسی و عربستان و شیخ نشینها و کشورهای آسیای مرکزی و غیره در کجای دنیا ۹۹% مردم به حکومت رای میدهند که در ایران بدهند؟ در آمریکای " دمکرات " میزان شرکت غالبا حدود ۵۰% است.
آیا شما و گروه تحریمی خوش نشین خارج عقل کل اید که به ۸۰ میلیون ایرانی که با گوشت و پوست خود هر روزه رفتار حکومت را حس میکنند ایراد بگیرید که چرا چنین میکنند ؟ فرض کنیم آمار حکومت صد در صد دروغ است. آیا صف رای دهندگان در جلوی سفارت ها نیز دروغ است ؟ به عکس های تظاهرات طرفداران روحانی بعد از رای گیری, در خیابان ها نگاه کنید, آیا اینها هم دروغ است ؟ ظاهرا واقعیت با آنچه شما میپندارد منافات دارد , چرا به قول اینها بیدار نمیشوید که بوی قهوه را استشمام بفرمائید ؟
به گزارش حکومت, آرای روحانی ۵۷ % هاشمی ۳۸ % و دو کاندیدای دیگر ۱/۶ % و ۵۲/. % و

آرای " باطله " ۳ % یعنی در درجه سوم قرار داشت و این آرای کسانی بود که جرات کرده, بپای صندوق رفته و به رژیم " نه " گفتند. آیا تحریمیون چنین جراتی دارند ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام الیکیم
آقای ائلیار و سایر دوستان عزیز
من خیلی ساده مینویسم شما نوشته اید :
اینها را که نباید توضیح داد. شخص قبل اینکه فعال سیاسی شود لازم است چنین مواردی را خودش بررسی کند و وقت دیگران را به هدر ندهد. سطح صحبت را در « مرحله الفبا» ترمز نکند. دهه هاست بحث دوستان در الفباست. کی میخواهید الفبا
را تمام کنید؟

بله به درستی که در الفبا گیر کرده ایم زمانی در کره زمین دولتی تشکیل نیافته بود بعدها یک دولت وهمینطور تا در زمان کنونی بیش از 190 کشور در سازمان ملل عضو و بیش از 50 نیمه مستعمره وجود دارد در جهان کنونی بیش از 7000 زبان و لهجه وجود دارد که 500 زبان دارای متکلمین و مابقی لهجه هستند من معتقدم تا زمانیکه تعداد ممالک با مبارزه ملتها به 500 نرسد ما در الفبا گیر کرده ایم مردمان کره زمین محکومند که هماهنگ رشد یابند در غیر اینصورت بیعدالتی باعث دردسر مابقئ رشد یافته ها میشود مثال دردسرهای اروپا و مهاجرین
شما به مراحل و پله های بالاتر فکر میکنید من بیسواد به شما میگویم در اشتباه هستیدخودتان را از قله به زیر بکشید و بعد به مسایل بنگرید مهره ها را بهتر درک خواهید کرد
هنوز کسانی نمیتوانند محور فکری خود را انسانها قرار دهند و بیعدالتیهایی را که بر سر سایر انسانهای (ملتها) چه از جتس خود یا جنس دیگر انسانها( ملت ها) میاورند را به نحوی ماست مالی میکنند و جالب اینجاست که بعضیها که وسیع تر فکر میکنند در این اشتباه هستند که ایشان فکر میکنند که وسیع تر میاندیشتد
عده ای اقتصاد را برجسته میکنند ولی به نظر من هنوز در زمان هویت گرایی و شناخت عدالت اجتماعی و تبعیضهای قومیتی و اتنیکی و ملیتی گیر کرده ایم تا حل نشوند پیش نخواهیم رفت بقول مشدی ایباد واسلام شووود تمام
تا
نوشته شده توسط: peerooz

فرمایشات خانم آزاد شاید نمونه کامل طرز تفکر " تحریمیان " خارج کشور است. ایشان به درستی یکایک معایب رژیم جمهوری اسلامی را که همه از آن آگاهیم ذکر میفرمایند اما دفاع ایشان از تحریم, آرمانخواهانه , ایدالیست و غیر واقعی ست.

اول آنکه ایشان نباید ایران را با سویس مقایسه کنند. ایران درخاورمیانه قرار دارد و باید با همسایگان مقایسه شود.

ایشان بکلی دست آورد شرکت ۸۰ - ۷۰ در صدی مردم در انتخابات متوالی را نادیده میگیرند و آن دست آورد بسیار مهم تمرین دمکراسی و شرکت فعال در انتخابات است, هرچند هنوز منجر به انتخاب حکومت دلخواه نشده باشد. آلترناتیو عملی و واقعی شرکت در انتخابات چیست ؟ تحریم و در خانه نشستن به انتظار معجزه و یا ظهور صاحب الزمان؟ انقلاب آرمانخواهانه؟

میفرمایند رهبر این خیمه شب بازی را کارگردانی مینمایند. خب مگر در دو انتخابات اخیر آمریکا و فرانسه چه کسی کارگردان بود؟ در ایران

رژیم علنا سه چهر نفر را کاندید کرد, در آمریکا و فرانسه " حکومت سایه " به نام احزاب و با شستشوی مغزی نیز, به بیش از سه چهار نفر اجازه شرکت در انتخابات را نداد. آیا غیر از این بود ؟ یعنی دمکراسی عملی در بسیاری از نقاط دنیا با دمکراسی ایدآل تفاوت بسیار دارد. همه جا سویس و سوئد نیست.

توصیه های ایشان به روحانی هم همان داستان لنگش کن است. آیا اگر ایشان مانند روحانی و خاتمی و موسوی در وسط گود بودند بهتر از آنها عمل میکردند؟ چگونه ؟
نوشته شده توسط: peerooz

جناب ع.ب.تورک اوغلی, خیر مقدم از ظهور مجدد. گویا " پرسه " در دنیای " تلگرام " شما را چنان محتاط کرده است که "در پرده سخن میگوئید ".

برادر , رابطه " شیرهای نفتی عرب های الاهوازی " با " یک مدتی پیش یکی پیداشدبانام پیروزکه پیروزمان کند.جدیدن خودراخوب نشان میدهد. " و " برای بعضی ها دلارهم خداست وهم ملت وهم خاک. درآغوش کی باشندمهم نیست . دلارباشد که حرف اول بادلاراست." جهت کند ذهنی چون من قابل درک نبود. به ویژه که " جدیدن خودراخوب نشان میدهد. " ممکن است لطفا " زین معما پرده بردارید" ؟ با تشکر قبلی.

نوشته شده توسط: Anonymous

سبز و بنفش نداره
جنبش ادامه داره

شعارروز شنبه سى ام ارديبهشت پس از اعلام نتايج آراء در پارك دانشجو تهران

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاسخ به پیامها
----
1- از زاویه ای، « منیت یک تبعیض دیده» چکیده ی « منیت همه ی تبعیض دیدگان» است. که به آن « منیت جمعی تبعیض دیدگان» گویند.
راه حل : رفع تبعیض موجود در محیط اجتماعی ست. با « مبارزه برای کسب حقوق». و رسیدن به « منیت فردی و جمعی بدون تبعیض و آزاد». یعنی رهایی جمعی از « تبعیض و دیکتاتوری و فقر فکری و مادی».
در سر راه فعال رفع تبعیض ، چاهها وجود دارند که لازم است متوجه آنها باشد: 1-لوژیون سازی های جدید 2-ایده لوژی و ایسم گرایی ها 3- عدم امید به حلق خود و خارجی گرایی ها، 4- عدم حفظ شخصت و سیاست مستقل( پیروی از سیاست سازیهای دیگران) 5- پراکندگی گرایی 6- انزوا طلبی 7- اراده گرایی و عدم توجه به اینکه کار تغییر ، کار خود مردم است نه گروه».
8- عدم درک و توجه به استراتژی تلاش عمومی 9- گرفتاری در ارزشهای غیر علمی و عدم توجه به ارزشهای پایدار بشری.
اینها و مانندهاشان .

2- درجه گرایی( درجه دادن یا ندادن ) ، نه راه حل مشکلات امروز است و نه دیروز. که توجهات را « بزرگ و کوچک نمایی» جلب کرده است. این کارها به درد تبعیض دیده نمیخورد. اینکه فلانی بزرگ شرق و دانشمند است یا چوپان قره داغ ، مسئله ما نیست.
3 «بود و نبود» مواضع شخصیتها در برهه های تاریخی تعیین کننده اند. «اختناق و جا و مکان و این چیزها» عدم اعلام « مواضع» را موجه نمیکند. یا موجب موجه شدن مواضع و حرکات موجود شخص نمیشود.
4- فکر « جدایی و تشکیل کشور مستقل» از همان زمانها که تزاریسم تشکیل شده بود در بین ملت ها موجود بود و مورد بحث. اما شرایط تحقق « فکری و سازمانی» وجود نداشت. ایده نه متعلق به یک فعال سیاسی( رسول زاده) بل ایده ی ملتها بود.

5- مقولات عمده روند افکار فعال سیاسی مورد بحث(رسول زاده) قید شده ( اسلام، مارکسیسم «با شکل سوسیال-دموکراتیسم»، ایران تاریخی گرایی، ناسیونالیسم-ترکیسم -پان ترکیسم، ملاقات با نازیسم، «عدم نقد افکار» در آخر عمر، هنگام سکونت در ترکیه، چیزی در این رابطه قید نشده.»
این ایده ها نه مشکلات او را گشودند و نه میتوانند گره های سیاسی ما را بگشایند.

6- پرسشگر میتواند به اینجا مراجعه کند: پاسخ به یک دعوت http://www.iranglobal.info/node/60029

در کامنت های قبلی بار ها نوشته شده که موضوع بحث چیست. ولی مدام « موضوع شوروی و کمونیسم سیزی» مطرح میشود.
این کار و موضوع هم مشکل و مسایل « تبعیض، دیکتاتوری- عدم عدالت اجتماعی» ما را حل نمی کند.
تاریخ نویسها می توانند دهه ها بحث کنند ولی ما به مشکلات موجود راه حل لازم داریم.
« چپ ستیزی» راه حل نیست. ضعیف کردن نیروی رفع تبعیض است. بدون چپ در آذربایجان مشکلات سه گانه ی موجود راه حل ندارند: « تبعیض، دیکتاتوری- عدم عدالت اجتماعی»؛ « تبعیضات فرهنگی-سیاسی-اقتصادی».

7- کسی که کلمات « ضد ترک» را استعمال میکند متوجه معنی آن نیست. ضد ترک یعنی چه؟
ترک ، فارس، کرد، عرب، بلوچ، نامهایی ست برای نشان دادن افراد،خلق ها و ملتها. نامهایی اند برای « انسانها».
ضد ( ترک ، فارس، کرد، عرب، بلوچ...) یعنی ضد انسان.
ضد پان عرب ایسم برابر ضد عرب نیست.
اینها را که نباید توضیح داد. شخص قبل اینکه فعال سیاسی شود لازم است چنین مواردی را خودش بررسی کند و وقت دیگران را به هدر ندهد. سطح صحبت را در « مرحله الفبا» ترمز نکند. دهه هاست بحث دوستان در الفباست. کی میخواهید الفبا
را تمام کنید؟

8- برابر گذاریهای های «حرکات و پدیده های مختلف» تاریخی ، صحیح نیست. هر حرکت خاص است و مخصوص به خود.
که یکی میتواند درست باشد و دیگری نادرست.
9- کویا فکر میکنم جنبش حزب است.دلیل هم مانند موارد مختلف « اتهامی» دیگر ذکر نشده. اینکه دید من نسبت به حزب و جنبش چیست این نوشته سند است :
استراتژی و تاکتیک جنبش آذربایجان http://www.iranglobal.info/node/11857
10- سخن بدون فاکت اتهام است و نمی تواند مورد توجه قرار گیرد.
11-استفاده از تضادها رجوع شود: مبارزه و سیاست استفاده از اختلافات دولتها http://www.iranglobal.info/node/56865

تضاد حزب - دولت http://www.iranglobal.info/node/56716
نوشته شده توسط: Anonymous

هر کسی را میخواهید رئیس جمهور بکنید فرقی بحال ملت آذربایجان نمیکند . تظاهرات امروز عصر در تبریز یعنی درست روز بعد انتخابات و شعار های ملی و خواستهای ملت گواه اینست که اگر چه خامنه ای سریعا از کاندیدا ها خواست که از مسائل و خواستهای ملل غیر فارس نباید صحبت شود ولی امروز جوانان ملت آذربایجان با این حرکت خود یک خط بطلان به تمامی سیاست شونیستی دولت فاشیست ایران کشیدند و با شعار هارای هارای من تورکم - تبریز باکی آنکارا بیز هارا فارسلار هارا یک بار دیگر استراتژی حرکت ملی آذربایجان را بنمایش گذاشتند و مشت محکمی به دهان خامنه ای و تمامی دارو دسته اش کوبیدند که از نام خامنه برای پیش سیاست شونیزم فارس استفاده میکنند و حالا آنهائی که ادعای تورک بودن خامنه ای را میکردند سوال میکنم کدام انسان با تدریس بزبان مادری اش مخالفت میکند و کدام انسان در جهت مخالف منافع ملت خود قدم میگذارد ؟ مگر

مگر اینکه روباه صفتی مثل خامنه ای باشد و گرنه هیچ انسان با وجدان امر و دستور به چنین عمل کثیفی نمیزند . آدرس و فیلم تظاهرات - میتینگ زیرکانه و اعتراض برای مطالبات ملی در تبریز از سوی مامورین امنیتی و یگان ویژه رژیم فارس به آشوب کشیده شد.


http://oguztv.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%D9%85%DB%8C%D8%AA%DB%8C%D9%86%DA%AF-%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%85/