Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام پاسخ من چه شد ؟ در صفحه شما چاپ شده

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان من به عنوان یک تورک آزربایجانی که در محدوده جغرافیایی موسوم به ایران در اسارت و استعمار سیستم حاکمیت دیکتاتوری و استبدادی اقلیت فاشیزم فارس که جزو و عضو ملت تورک سی وپنج میلیونی آزربایجان جنوبی تمامی حقوق مللی وانسانی و زبانی و اقتصادی و شهروندیم پایمال گردیده و در سیستم حاکمیت راسیستهای فاشیست فارس وجود پنجاه میلیون ملل غیر فارس نادیده گرفته شده و کتمان می گردد تا چه رسد از حقوق این ملل که این ملل تحت است اسارت سخنی به میان آید، آن موقع است که این اقلیت حاکم داد و هوارش گوش فلک را کر نموده و انگهای کلیشه ای صد سال گذشته را شروع به چسباندن نموده و انگ تجزیه طلب انواع پانها و خائن و عامل بیگانه و هزاران آرم و مارک دیگر را پشت سر هم و روی هم به ملتی و جماعتی که از حقوق پایمال شده خود سخنی به میان آورده چسبانده می شود. آمما چیزی که انسان بیش از آینها متعجب می نماید قیمی خود

خواندگی اینها و تعیین ه2lویت و تاریخ و گذشته و آینده از طرف اقلیت حاکم فارس و نوکران حلقه به گوش آنها مثل عباس جوادی ها نسبت به ملل تحت استعمار و اسارتشان می باشد که می گوید من تبریزی هیچ فرقی نسبت به فارس تهرانی یا شیرازی ندارم و این نهایت خود باختگی و خود فروختگی این فرد را نسبت به اربابان فارس خود به نمایش می گذارد آیا ایشان نمیداند و نمی فهمد که آیا ایشان یک شهروند تبریزیاز حقوق برابر با یک فارس تهرانی و شیرازی برخوردار می باشد؟ یا او خود را فارس می داند و فکر می کند او نیز از حقوقی که فارسها بر خوردارند بر خوردار است؟ البته اگر او خود را فارس بداند باز به عنوان یک تبریزی از حقوق و آزادی برابر با یک فارس تهرانی و شیرازی نمی تواند بر خوردار باشد چون حکمیت فارس خود و مناطق ملل غیر فارس را مستعمره خود می دانند که یک مستعمره نمی تواند از حقوقی برابر بااستعمارگر برخوردار باشد. NQ7M4
نوشته شده توسط: Anonymous

آنهائی که علاقه به چگونگی آمدن زبان ترکی به این منطقه دارند و در این باب به استاد زبان نه شناس کسروی استناد میکنند آیا تا بحال از خود پرسیده اند که این زبان دری « فارسی » که زادگاهش شرق افغانستان و آسیای میانه است حدود چند صد سال پیش به این منطقه که ایران نامگذاری شده تشریف فرما شده

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«حق طلب» گرامی،
مسئول هر مطلب «نویسنده-منتشرکننده-مسئول سایت» هستند.
من مسئول «نوشته و مطالب منتشر کرده ی خود» هستم. کار دیگران به من مربوط نیست.
اما حق باشماست که در اصول:
1- عکس و مطلب و تیتر باید خوانایی داشته باشند.
2- روشنگر پرنسیپ های درست حال و گذشته ی خود را لازم است خفظ کند.
به خصوص گذشته ی انقلابی خود را.
ممنون از اعتراض شما
3- مسئول فنومن « آوارگی جهانی»، رؤسای سیستم برده داری مدرن جهانی هستند؛ و ابزارهای این سیستم .
که شامل خیلی چیزهاست از جمله : «حکومت های دیکتاتوری و تبعیضگر و گروههای عقب مانده و سازمانهای عریض و طویل به ظاهر دموکراتیک این سیستم ؛ و ...». که حکومت ایران نیز یکی از این ابزارهاست.
4- «سیستم برده داری مدرن جهانی» فضله ی جامعه ی بشری ست. تا بشر کارش فضله گذاری ست، فجایع فراوان و پابرجاست.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

حق طلب گرامی،
به دلیل این که نامی از من برده‌اید، این توضیح را می‌دهم که من هیچ نقشی در انتشار مطالب و یا تصمیم‌گیری درباره آنها ندارم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در ظاهر حق با شماست که محتوا با عکس نمی خواند ولی محتوا سه قسمتی است: 1_تفسیر روزنامه روسی اسپوتنیک است قسمت دوم تفسیر ایرانگلوبال می باشدکه می خواهد تحلیل نشریه روسی را به چالش بکشد و ثابت کند که سیل مهاجرت اخیر بازی زیرکانه داعش نیست. عکس مورد نظر متعلق به قسمت اول که در شبکه اجتماعی فیس بوک در بالای مطلب گذاشته شده بود. قسمت سوم تحلیل بی بی سی از سیل مهاجران است که عینا و تماما کپی شده است. بنابراین نقد شما چندان به ما وارد نمی شود، به ویژه اینکه عکسها می تواند سوال بر انگیز باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان محترم وکارکنان عزیز و زحمتکش آقایان توکلی , بهنام, اثلیار.. ایران گلوبال ! لطفا عکس مطلب بالا رابا محتوای مطلب مقایسه کنید! مطلب و تصویر هیچ ربطی بهم ندارند . خواهش دارم خوانندگان خودرا هالو حساب نکنید, سابقه و حرمت مبارزاتی خود را با این سهل انگاریها خدشه دار نکنید. انتشار این خبربدین نحو کاملا فرصت طلبانه و مشکوک است. گزارش جانبدارانه روسی و پوتین گرا با فاکت های به عاریه گرفته شده از منابع غربی و تصویر با پرچم های سه کشور آمریکا, اسراییل و ترکیه کاملا با دیدگاه دستگاه امنیتی - اطلاعاتی جمهوری اسلامی مطابقت کامل دارند.لطفا روزنامه های یک هفته اخیر کیهان, جوان و تسنیم و خبرگزاری فارس و رجا نیوز را رصد بکنید تا با این واقعیت پی ببرید! گزارش واخبار هم باید دقیق وکاملا غیر جانبدارانه باشد نه آغشته به دیدگاه سیاسی اینطوری ؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

https://www.facebook.com/shahinnajafi666#
لازم به ذكر است كه اين آهنگ مخصوصا در سالروز تولد صمد بهرنگى پابليك شده است يعنى به ياد و خاطره صمد بهرنگى تقديم شده است اگر اضافه كنيد بهتر مى شود.
ممنون
حسن

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

ادامه: و گرنه خطاب دو پهلوی ماهی ریزه ها نیز حسی از برادرانگی دارد۰ وقتی می گویند حضرت آقای مرغ سقا٬ بیش از آنکه کنایت باشد٬ دلسوزی است۰ انگار که قدیس فرانسیس آسیزی٬ گرگ بی چاره ای را که بی تابانه آرزومند و آزمند دریدن و خوردن گوسفندان بود٬ به لفظ “برادر گرگ” خطاب می کند۰ با اینهمه٬ گریز از اندوه هرودتی و جهش به اعماق٬ حق انسان است۰ “تلخ ترین اندوهی که انسان می تواند بشناسد این است که آرزو و دانایی عمل داشته باشد ولی توانایی نداشته باشد۰”و برای همین هراسان است۰ به قول تاکیتوس”انسانهای هراسان پیشتر از آنکه تظاهر داشته باشند٬ اعتقاد دارند۰” اگر خنجر همیشه همراه ماهی سیاه است نه به خاطر خشم و خون و خشونت٬ بلکه به خاطر هراس است۰ خنجر٬ کادری برش خورده از ذهنیتی است که به واقعیت هراسان، سنجاق شده است ۰ چیزی که بیش از آنکه خشونت را ببارد٬ امنیت را فریاد می زند۰ صمد مثل کافکا درون گرا

صمد مثل کافکا درون گرا و درون نگر است۰ “از همین تو شکمش را پاره می کنم۰”چرا باید فرصت بلعیدن داد و علاج واقعه بعد از وقوع کرد؟ اما صمد چاره یی نیز ندارد٬ چون دقیقا در فضایی قرار داشت که داستانش می گوید۰ صمد که مورخ نیست، هنرمند است۰ آلبر کامو در مقاله یی تحت عنوان”تبعید هلن” اعتقاد دارد که “فرد متمایل به تاریخ و هنرمند هر دو جهان را بازسازی می کنند٬ ولی هنرمند با الزامی که در سرشتش است حدودش را می شناسد که فرد تاریخ گرا نمیشناسد۰ بدین دلیل پایان راه فرد تاریخ گرا استبداد است٬ حال آنکه شور هنرمند آزادی است۰ تمام آنهایی که امروز برای آزادی مبارزه می کنند٬ سرانجام برای زیبایی دست به پیکار می زنند۰” و من دوست دارم بگویم که، برای نیکویی دست به پیکار می زنند۰ و این پیکار زاییدهٔ ضرورت زمان است۰ شاید سخن آن نویسنده درست باشد که اجتماع و شرایط را خالق اثر می داند٬ نه نویسنده را ۰ اگر مثل رولان بارت٬ خواننده را همه کاره تلقی کرده و تولد خواننده را مساوی با مرگ نویسنده بدانیم در آن صورت من در اندیشهٔ آخر داستان ماهی سیاه خواهم بود۰ یک ماهی قرمز که در فکر دریاست۰ این یکی در دریا٬ به دریا می اندیشد۰ و البته بالای سرش ماهیخواری از درد به خود می پیچد و شلپ – شلپ افتادن و برخاستنش هنوز هم وحشت انگیز است۰ ماهی قرمز به خوبی می داند که این به پیچ پیچه انداختن با عمل آنهایی که نسخهٔ حلزون پیچ پیچه را پیچیدند فرق می کند۰ آنها ذلت پرسش و جهل را به خوبی درک کرده اند۰ هرکس بالاتر از فهم آنها بایستد مردنی است۰ از این استبداد که معتاد بلعیدن است و بزرگترین نقطهٔ قوت و ضعفش نیز همین می باشد چرا باید غیرمستقیم دفاع کرد؟ بگذار برای یک بار هم که شده٬ یک ماهی را با خنجرش ببلعد۰ این خنجر اشتهای استبداد زده ها را کور می کند۰ هم در “پیرمرد و دریا”ی همینگوی و هم در ماهی سیاه٬ این ماهی است که به جدالی نابرابر فرا خوانده می شود۰ و این البته همهٔ واقعیت نیست۰ که دریا با همهٔ دارائیش تعریف می شود۰ که دریا با همهٔ وجودش خود را می گستراند۰ گاه پیش می آید آنانکه دل به دریا زده اند٬ دریا دلشان را می زند۰ واقعیت این است که دریا همه چیز را آبی می خواهد۰ چون پیوسته تلاش برای دیگری نشدن در همه٬ موج می زند۰ به قول میشله٬ “ای من من٬ تو را از من می ربایند۰” پس مثل آن لا ابالی٬ به جنون وارهٔ کوپر مغموم پناه می برم۰ “مگر دوزخ پناهی باشد از این درد بی درمان که من دارم۰” خواه و ناخواه ماهی سیاه از آن من است۰ در من زنده است۰ بخشی از آگاهی ام می باشد۰ میراث من است۰ سایهٔ پندار من است۰ سایهٔ ماهی قرمز کوچولو۰ سرخوردگی ها و اشتباهاتش دیر زمانیست که در من مرده اند٬ اما بیم و امیدهایش هرگز۰ ماهی قرمز٬ ودیعت و ادامهٔ دوباره ای است که باید سرانجامش را رقم زد۰ قلم به دستش دهید تا دریا را آنگونه که فکر میکند٬ بسراید۰ بگذارید زیبایی خویشتن بودن را به آواز برخیزد۰ رنج اینبار ماهی٬ رنج نادانی مادرانهٔ اطرافش نیست رنج ناتوانی است۰ دانائیش را توانائی بخشید۰ به راهش بیندازید۰ مثل ماهی سیاه که تسلیم نشد و به راه افتاد۰ به قول کیرگگور٬ “اگر فنا هول انگیز باشد٬ بقا هم همینطور است۰” ترتولیانوس را دریابید۰ فقط امید جهان وجان را دریابید۰ در اوبرمان٬ رمان سنانکور٬ نامهٔ پانزدهم چنین آمده است؛”انسان فانیست۰۰۰شاید چنین باشد٬ ولی بگذارید مقاومت کنان فنا شویم۰ و اگر نابودی در انتظار ماست آن را سرنوشتی عادلانه نگیریم۰” یعنی ماهی سیاه نمی خواهد مثل ارمیاء نبی بنالد که “وای بر من٬ که تو ای مادر مرا نزاع کننده برای تمام جهان زاییدی۰” واقعیت این است که ماهی سیاه٬ “زادهٔ اضطراب جهان” است
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

بهتر دیدم مقالۀ " ماهی سیاه و صمد زادۀ اضطراب جهانند را برای شما عینا درج کنم: بر روی ادامۀ نظر کلیک کنید

«ماهى سیاه و صمد, زاده اضطراب جهانند»


تى، اس٬ الیوت شاعر و منتقد گرانسنگ می گوید؛” ادبی بودن یک اثر با معیارهای ادبی قابل تشخیص است اما عظمت یک اثر را معیارهای دیگری مشخص می سازند۰” برتر از نمادسازی٬ تمثیل و استعاره چیزی دیگر ماهی سیاه و نویسنده اش را به برجستگی رهنمون می گردد۰ تلاش برای دیگری نشدن۰ نبود “دیگر بود”۰ بودای بود بودن۰ مثل آن اسپانیاردی لا ابالی۰ فاتح و مغلوب۰ مهم نیست۰ حاکم و محکوم۰ اشکالی ندارد۰ اینگونه اش نیز بد نیست۰ مسئله این است که به هر حال آنها دیگری اند۰ دیگری نه از جنس اندیشه۰ از جنس استبداد و تباهی۰ و این موضوع کفایت می کند که سفر آغاز کنی رو سوی اعماق درون و بیرون۰ همین سیاه بی ریخت که به خویشتن می اندیشد و خویشتن را ” غایت می داند نه وسیله. به دنبال غایات اجتماعی نیز هست۰ فهم این نکته که دریا غایت است کمی بغرنج به نظر می رسد۰ همه اش رنج است۰ ماهی سیاه دریا را با ماهی سیاه می خواهد و با همنوعانش۰ یک ماهی به همه دریاها می ارزد٬ همانگونه که یک انسان به همهٔ کون و مکان۰ بنا به گفتهٔ اوبرمان٬ ” در ترازوی جهان هیچ و برای خودم همه چیز! ” این کوچولوی بی ریخت با تمام کوچکی اش ” بزرگ است زیرا اندیشه اش عمل است۰” حتی مرگ نیز در برابرش قطعیت ندارد۰ به قول یهودی اندوهگین آمستردام ٬ ” انسان آزاده به مرگ کمتر از هر چیز دیگر می اندیشد۰” چرا که ” مهم نیست۰ مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد۰” آنقدر امیدوار خویش است که پولس حواری را یاد آدم می اندازد۰ “اگر در این جهان تنها در مسیح امیدواریم٬ از جمیع مردم بدبخت تریم۰” اما بزرگان٬ این همه کوچکی مضاعف را بر نمی تابند۰ برای آنها ماهی سیاه٬ اندیشه ای سیاه است و در حقیقت تفکر تاریک نسلی سنتی واستبداد را رو می کند۰ دست سیاهکارانی را رو می کند که سیاهش کرده اند۰انسانهایی که ” زیر سقفی از خزه “حول محور تحجر گردش می کنند۰ هشدار۰ این تفکر مخرب و تاریک٬ امنیت دهشت مسلط را فرو می ریزد۰ جدالش نیز برای حفظ هستی خویش است۰ یعنی تعین داشتن۰ مادیت داشتن۰ گوشت و استخوان بودن۰ مثل انسان اونامونو۰ اما این، همهٔ داستان نیست۰ چون جدال وی نیز در رسیدن به آن اصالت و غایت برای فرد نیست٬ برای خود است۰ خود همهٔ انسانها۰ برای شئی سیاهی به اسم ماهی سیاه کوچولو نیست٬ برای ماهی و ماهی هاست۰ برای انسان است۰ اگر مرگ برایش اهمیت ندارد به این دلیل است که بی مرگی را به وضوح دریافته است۰ آئینهٔ اشراق است۰ “هر که جان خود را دریابد هلاکش سازد۰جان متاعی است که هر بی سر و پایی دارد۰ او به روح می اندیشد۰ به جاودانگی۰ به همنوع روحی خویش۰ به اثبات آگاهی انسان بر خاسته است۰ آگاهیئی که با “غائیت از بن و بنیاد یک چیزند۰” حتی دریا نیز بس حقیر و پست است۰ در برابر این دانش و آگاهی همه چیز کوچک است۰ و ماهی سیاه کوچولو بزرگتر از همهٔ آنها جاریست۰ او را می بلعند اما نمی توانند هضمش کنند۰ بحث خنجر نیست۰ فورا این خنجر را به مفهوم عصیان و انقلاب و آشوب جا نزنید۰ اگر از من بپرسند که صمد چه گلی بر سر ادبیات و فرهنگ ما زده٬ بی وقفه جوابشان خواهم داد که همین خنجر را! یک اثر ادبی مطابق با شرایط زمان ومکانی خویش به وجود می آید۰ حق نداریم با این فضا به نقد ماهی سیاه بنشینیم٬ اما در این فضا می توانیم۰ یعنی شکم و کیسه همان است۰ همان استبداد درون۰ آن فضای تاریک در “محاکمه” کافکا را به خاطر دارید؟ همان که جز بلع و مسخ و استحالهٔ انسان٬ شگرد و فنی ندارد۰ مرغ سقا و ماهیخوار کاریکاتور مستبد نمایانند۰ تا ماهی هست ماهیخوار هم هست۰ به جدالش واداشته وبه مقاومتش می کشانند۰ مقاومت می کند تا وادارش نسازند۰ نبلعندش۰ تجزیه اش نکنند۰ و گرنه خطاب دو پهلوی ماهی ریزه ها نیز حسی از برادرانگی دارد۰ وقتی می گویند حضرت آقای مر
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

ضمنا یک دوستی هم از مقالۀ چندین سال بنده کپی برداشته و عین متن مرا با کمی تغییر تبدیل به مقاله کرده است که بهتر بود به متن بنده اشاره می کرد. نام مقالۀ من " ماهی سیاه و صمد زادۀ اضطراب جهانند". در لینک زیر می توانید بخوانید. و اساس متنی که از روی آن کپی برداشته شده این است: " اگر مثل رولان بارت٬ خواننده را همه کاره تلقی کرده و تولد خواننده را مساوی با مرگ نویسنده بدانیم در آن صورت من در اندیشهٔ آخر داستان ماهی سیاه خواهم بود۰ یک ماهی قرمز که در فکر دریاست۰ این یکی در دریا٬ به دریا می اندیشد۰ و البته بالای سرش ماهیخواری از درد به خود می پیچد و شلپ – شلپ افتادن و برخاستنش هنوز هم وحشت انگیز است۰ ماهی قرمز به خوبی می داند که این به پیچ پیچه انداختن با عمل آنهایی که نسخهٔ حلزون پیچ پیچه را پیچیدند فرق می کند۰ آنها ذلت پرسش و جهل را به خوبی

http://www.azer-online.com/azer/?p=24163

آنها ذلت پرسش و جهل را به خوبی درک کرده اند۰ هرکس بالاتر از فهم آنها بایستد مردنی است۰ از این استبداد که معتاد بلعیدن است و بزرگترین نقطهٔ قوت و ضعفش نیز همین می باشد چرا باید غیرمستقیم دفاع کرد؟ بگذار برای یک بار هم که شده٬ یک ماهی را با خنجرش ببلعد۰ این خنجر اشتهای استبداد زده ها را کور می کند..."
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

جار و جنجال را رها کنید. من با ادبیات صمد کار دارم نه با عمل و فعل سیاسی اش. ادبیات صمد گفتمان هویتی مردم ترک آزربایجان است و این را از نمادها و سمبل ها و نشانه های ادبی آثارش در می یابیم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«...اما از ماهی سياه کوچولو هيچ خبری نشد و تا به حال هم هيچ خبری نشده...»
.......
«یازده هزار و نه صد و نود و نه ماهی کوچولو «شب خير» گفتند و رفتند خوابيدند. مادر بزرگ هم خوابش برد، اما ماهی سرخ کوچولویی هر چقدر کرد، خوابش نبرد. شب تا صبح همه اش در فکر دریا بود...»
-----------
.از صمد هيچ خبری نشده. بمانند ماهی سیاه کوچولو. اما ماهی های سرخ کوچولو هر چه میکنند، خوابشان نمی برد. شب تا صبح همه اش در فکر دریا هستند ...
---------
صمد یک حادثه بود. یک «گذشته» است.«اگر» ها در گذشته راه ندارند.
کسی باقی قصه ی صمد را نمیداند . هرکس برپایه ی اندیشه ی خود آنرا ادامه میدهد. ولی این چیزها به صمد مربوط نمیشود. آدمها بدین طریق قصه ی خود را می نویسند. و نقش خود را بازی میکنند. تا اینکه پرده بیافتد.
آیا ماهی سرخ کوچولو خواهد توانست راه دریا را پیش گیرد؟ کسی نمیذاند.

هم قصه ی ماهی ناتمام است و هم قصه ی صمد .
باقی آنها را ما می نویسیم. با زندگی خود. با نقشهایی که بازی میکنیم.
آیا از نقش خود راضی هستیم؟
سئوالی ست که هرکس میتواند جواب آنرا به خودش بدهد.
شاید منظور صمد نیز طرح همین سئوال بود.
شاید. کسی چه میداند.
نوشته شده توسط: Anonymous

صمد و هزاران مانند صمد قربانی اندیشه های چپی و ضد ازادی جریانی بنام مارکس لنین و امال خیالی دولت شوروی و فرقه شدند.تاسف از اینکه او زنده نماند اگز زند بود یاهمین اقای لوائی خود مان بود ویا چریک فدائی .بعید بنظر میرسد که میتوانست شادروان خلیل ملکی شود . یاد ش بخیر که شاهد فاجعه قتل عام مردم ایران از سوی جریان اخوندها و حمایت چپها از اخوند نشد.
اگز زنده بود از اخوند دفاع میکرد ؟ . راستی از فدائی وهمکاریش با اخوند و دفاع حزب توده از نظام اسلامی چه نظری داشت؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایستا، بشما توصیه میکنم قبل اینکه کم سوادی خود را به رخ دیگران بکشی، و بدیگران امرو نهی کنی، و برای اینکه از موضوع بحث طفره نروی! بهتراست، کمی مطالعه کنی! من شخصا کتابهای کلاس اول و دوم دبستان را بشما توصیه میکنم. تا کمی سطح سوادت بالا برود. وبیگدار به آب نزنی! زبان فارسی که بیش از %70 اش عربی است، و %20 اش از کلمات ترکی و زبانهای دیگری تشکیل میشود، اگر فکرمیکنی سواد داری، اول برای خودتان یک زبان که هشتاد درصدش فارسی باشد تدوین بکن، بعد ادعای سواد بکن. من شخصا کلمه "حتی" را همیشه "حتا" مینویسم. آیا شما کورهستی که آنرا تصحیح نمیکنی؟ یا سوادت نمیرسد. من همیشه "صابون" را به عمد "سابون" مینویسم. آیا شما کورهستی که آن را اصلاح نمی؟ خیلی از بچه ها به عمد، کلمه "است" را "اصت" مینویسند، آیا زبان دهاتی شما به چه درد میلیتهای ایران میخورد؟ آیا میخواند به افغانستان مسافرت بروند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى لوايى شما به همراه دوستان تان شب و روز چپ ستيزى مى كنيد بعداً هم يكى تان ايده مى دهد كه چپ اومانيست است و شما در روز روشن مى گوييد صمد بهرنگى ملى گرا و ناسيوناليست تورك است!بابا شما ديگه كى هستيد؟
آقا بر حقوق خود پافشارى كنيد ما در كنارتان هستيم ولى خواهشاً دست از جعل و دودوزه بازى كردند برداريد ،خودتان باشيد بقول سارى قلى خان طناز تبريزى لباس خودتان را بپوشيد چرا لباسى كه به تنتان برازنده نيست مى پوشيد.
در ضمن شما پان توركيستها دشمن آذربايجان و تورك و دوست تان پان ايرانيست تان هم دشمن ايران و فارس هستند در اين موضوع كمى بيشتر فكر كنيد و لطفاً صمد را مصادره نكنيد مانند دوست اومانيست چپ تان نمى توانيد بعداً از زيرش دربرويد.
اميدوارم كه سلامتى تان روبراه باشد و دنيا به كامتان باشد.
حسن

نوشته شده توسط: Anonymous

مرد آنست که از زندگان نقل کند نه از مردگان . اشرف دهقانی و رقیه دانشگری و دیگران تا چه حد تجزیه طلبان را حمایت میکنند و چپ هستند یا شونیست و ناسیونالیست و مرید اردوغان و الهام علی یف ؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

من علاقه شما را به زبان مادری تان ستایش می کنم. چیزی که در شماها آزاردهنده است, اصرار در جعل تاریخ و دشمنی با زبان فارسی است.وگرنه من طرفدار آموزش دوزبانه هستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

صمد بهرنگی تورک است و متعلق به آزربایجان همیشه تورک % لاکن جهان بینی عمیق صمد بهرنگی قطره ای است از اقیانوس جهان بینی مللت تورک که راسیسم فارس را در داخل آن قطره ..... و ما تورکها هر زمان به صمد افتخار خواهیم کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوائی ای کاش هر کسی درساحه خودش فعالیت کند چون نتیجه و ثمره کارش بیشتر و مثبت خواهد بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

مطلب بالا با تبلیغ علیه پناهجویان بی خانمان، در واقع آدرس غلط میدهد. هدف بیرون ریختن مردم سوریه از طریق اسد و داعش... و امثالهم، خالی کردن کشور سوریه برای ایجاد کردستان بزرگ است، که نقشه آن از مدتها پیش روی میز است. البته یک نکته را نیز نباید از نظر دور داشت، که هرگاه دولت اسرائیل درمقابل مردم اعراب فلسطین احساس آرامش بکند، به همین میزان کردها نیز در مقابل مردم اعراب که بزور از خانه و کشانه شان رانده شده اند، احساس آرامش خواهند کرد. بقول ترکی: خمیر هله چوخ سو آپارار.(با حلوا گفتن دهن شیرن نمیشود)

نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوال از آنهائی که خیلی و خیلی آریائی و ایرانی اصیل تشریف دارند . این زبان دری که فارسی نامیده میشود چند صد سال پیش از شرق افغانستان به این منطقه که توسط انگلیس ها بیاری رضا میر پنجه ایران نامگذاری شده تشریف آورده ، آقایان رازی - استفانلو - انزابی - آذری - همایون وامثالهم جواب بدهید تا ببینیم -دقت کنید من چند صد سال نوشته ام

نوشته شده توسط: Anonymous

صمد همانی بود که بهروز بود در این شکی نیست و ماهی سیاه کوچولو داستانی بیشتر نبود که مادر
بزرگ به بچه‌ها می‌گفت ولی اونی که تا صبح خوابش نبرد و به سرنوشت ماهی سیاه کوچولو فکر
میکرد ماهی طلایی ویا قرمز بود۰ ولی به جرات می توان گفت که امروز صمد به گروه یا ایدولوژی
خاصی تعلق ندارد۰

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر این استدلال شما را بپذیریم ماهی سیاه صمد یک کوچنده است و مقصدش دریاست. دریای هویت. وابستگی به آب و خاک اجدادی را کسانی مثل کسروی توصیه می کردند. شماها با این تعصبات ترکی می خواهید آذربایجانی ها را به سومریهای جنوب عراق و عیلامی های بین النهرین و صل کنید و ریشه های تاریخی آن ها را بخشکانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

گویا قاشق ات به ته دیگ خورد ه که دنبال موضوعات ثابت شده جنجالی عهد عتیق میروی . مردم ایران حریف تجزیه طلبان خواهند شد و تمام ادعاهای پوچ شان را رسوا خواهند کرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب یکنفر و اقای ع.ب.تورک اوغلی فکر میکنم میتوانم پاسخ ھر دو شما را در اینجا بدھم ،
قبل از ھر چیز این را بگویم کە من بە ھیچ عنوان با ملت شریف اذربایجان و مبارزات انھا برای ازادی و دمکراسی مخا لفتی نکردەام ، و در این مطلب ھم من بە ھیچ عنوان سعی در بد نام کردن ملت شریف اذربایجان را نداشتەام ، در این مطلب کسانی مورد سرزنش قرار میگیرند کە بە دستور حکومت ایران مردم یک روستا را قتل عام کردەاند حال اگر این افراد چە ترک باشند چە کرد و چە فارس فرقی نمیکند انھا کسانی ھستند کە مردم بیگناە را قتل عام کردەاند و باید مورد بازخواست قرار گیرند و بە سزای اعمالشان برسند.
در بخشی از نوشتەھای شما طوری وانمود شدە است کە کردھا منطقەایی از اذربایجان را تصاحب کردەاند ، من فکر میکنم چنین تفکری بسیار ناعادلانە است ، مردمی کە در ان نواحی زندگی میکنند اگر ترک باشند منطقە ترکی است اگر کرد باشند

منطقە کردستانی است، و مناتطقی نیز ھم کردھا در ان زندگی میکنند و ھم ترکھا کە نشان از فرھنگ بالای کردھا و ترکھا را دارد کە توناستەاند در کنار ھم بدون مشکلی زندگی ارامی را در این زمینە بوجود بیاورند ،نیازی بە این نیست کە من و شما حد و مرز جغرافیایی در اینجا تعیین کنیم، بحث من ھم در مورد تقسیم ارضی نیست بلکە روشن منودن و باز نگری با مدارک در مورد یک کشتار جمعی است کە طبق ھمە ایین نامەھا و تبصرەھای حقوق بشری محکوم است . در پایان ھم این را متذکر شوم کە توھین و بی احترامی بە احزاب کردستانی توسط شما نشان از نی اطلاعی شما در ضمینە مبارزات احزاب کردستانی است ، زیرا کە تابحال ھیچکدام از احزاب کردستانی در ھیچک یک از مناطق غیر کردستانی حتی یک فشنگ ھم شلیک نکردەاند و این نشان میدھد کە این احزاب تروریست نیستند و فقط از حقوق ملت خود دفاع میکنند و با تجاوزگران در جنگند ،
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جوان, 350 سال یونانیها(سلوکیها), 350 سال اعراب, 1000 ترکان در ایران فعلی حکومت کرده اند و از فارسها خبری نبوده.در عرض این 1700 سال هر جا که بودید, برمگردید آنجا

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ف.آگاه گرامی ،
مقاله ی خودتان را کنترول کنید و همینطور پاسخ به خوانندگان را. امیدوارم متون جدید شما درست جایگزین شده باشند.
در صورت اشکال توسط ایمیل تماس بگیرید. با احترام.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاسخ جدید ف. آگاه گرامی به خوانندگان جایگزین شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی، اگر جز این می نوشتید، در هویت طلب بودن شما شک می کردم! از نظر شما (و همینطور پدیده نوین زبانشناسی یعنی آقای ائلیار و پروفسور دکتر قابوسی) هر کسی اگر نظری مغایر نظر شما داشته باشد، "نمی فهمد، یا خلط مبحث می کند" اصولا برای شما و همفکرانتان گزینه دیگری وجود ندارد، کسروی نمی فهمد، جوادی نمی فهمد، ریاحی نمی فهمد، مبارز علیزاده نمی فهمد ... . اصولا از نظر نژادپرستان هر کس که مخالف آنها باشد، یا نمی فهمد و یا مغرض است! این یعنی فاشیسم. یعنی یا مثل من فکر کن، یا اگر نمی کنی نفهم و راسیست و مغرض هستی.
و اما در باره تذکر زبانشناسانه شما، خیلی ممنون که به من در مورد زبان مادری ام درس می دهید! و لی بقول مولانا شما سوراخ دعا را گم کرده اید عزیز جان! اگر حرف شما درست باشد و منظور جناب پروفسوردکتر این باشد که: «تعميم زبان فارسي بعنوان زبان عمومي ايران موجب مشکل شدن درک درس

در کلاسهاي ايالاتي از ايران مي شود، که زبان مادريشان فارسي نيست!» آنوقت تکلیف آن پنجاه و پنج یا شصت درصد فارسی زبانی که به زبان مادریشان درس می خوانند چیست؟ آنها چرا عقبمانده هستند و عقلشان تعطیل شده؟ شما در عجله ای که برای دفاع از جناب پروفسور داشتید، گویا اصل مطلب را اصلا نخوانده اید و فقط به نقل قولی که من آورده ام اکتفا کرده اید. واگرنه می خواندید که عنوان مقاله جناب پروفسور این است: "ملاحظاتی در عقب ماندگی و تجدد فرهنگ ایران". یعنی حضرتش ملت ایران کلهم اجمعین را عقبمانده می داند (که حق هم با اوست) و نه فقط غیر فارسی زبانها را. ایشان صریحا زبان فارسی را باعث عقبماندگی تاریخی و فرعنگی ایران می داند زیرا این زبان از نظر ایشان "شعرزده است" (یا ینیلیک افتادم!). پس شما هم اگر می خواهید وکالت متهمی را به عهده بگیرید، اول پرونده جرم را درست بخوانید تا اینچنین مایه .... نشوید. لااقل اصل مقاله ایشان را یکبار، حتی اگر شده یک خط در میان بخوانید و بعد نظر بدهید!
نوشته شده توسط: Anonymous

نه بعنوان تهمت همکاری و یا هماوایی با چرندیاتی که میگن؛ بلکه فقط برای دانستن خودمون!

اینهمه حرف و حدیث در مورد علت رهایی مصداقی از دست هیئت مرگ خمینی جانی در 67 نوشته شده و من تعجب می کنم چرا مصداقی در چند خط درست مثل آقای خلیلی و یا اصلانی بازجویی و رهائیش رو توضیح نمیده و همه رو به خوندن چهار مجلد کتاب حواله میده؟! آقای مصداقی اگه ممکنه لطف کنید و کوتاه و مختصر ماجرا رو یه جایی بنویسین تا من هم بتونم بخونم، با تشکر!

بر و بچه های اسیر لیبرتی یادتون نره.
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
رفیق سائل.

نوشته شده توسط: Anonymous

باسواد بودن از منظر پان فارسها = پرستش استخوانهای کورش و داریوش و شرکاء؛ پرستش نژاد آریا و زبان فارسی؛ پرستش خاک گهربار ایران و تمامیت ارضی آن!!!

باسواد بودن از منظر پان ترکها = پرستش استخوانهای گرگ خاکستری؛ دریوزگی به درگاه رجب طیب اردوغان و حمدوثنای آتا ترک؛ پرستش نژاد ترک!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آهنگر گرامی،
نقل قول فوق رو من در مقطع انقلاب ایدئولوژیک در یکی از سخنرانیهای ابریشمچی شنیدم. اگه بخاطر گذر زمان (تقریباً 30 سال) اشتباه نکرده باشم کتابچه کوچیکی (شاید به اسم انقلاب ایدئولوژیک سخنرانی ....؟ مطمئن نیستم) هم از اون سخنرانی منتشر شده بود که سپستر وقتی گرد و خاک اون فیل هوا کردن واسه ولی فقیه سازی رجوی .... کمی خوابید و من می خواستم در مورد برداشتهای خودم از این دوز و کلک بزرگ مطمئن بشم توی اون کتابچه هم همین مطلب رو خوندم.

البته افراد نزدیک به گروه رجوی میدونن که مدت کوتاهی پس از انجام این شعبده بازی و بخصوص بردن اکثریت اعضا و هواداران منتقد به عراق

دار و دسته رجوی اون کتاب رو هم مانند باقی نشریات و کتابهای اصلی و قدیمی سازمان جمع آوری و حتی در مواردی از افرادی خریدن و از صحنه عمومی حذف کردن و از اون زمان من دیگه اون رو در جایی ندیده ام. رجوی و گروهش وقتی مطمئن شدن دیگه اون کتابها در دسترس عمومی نیس بخشهایی از اونها رو در سطح محدودی به اسم مریم رجوی پخش کردن که البته اون کلک هم تا جاییکه من میدونم خیلی نگرفت و تقریباً بایگانی شد.

همین مقدار بگم که دار و دسته رجوی.... در کار جمع آوری کتابها و بازنویسی تاریخ تا اونجا پیش رفتن که حتی سعی کردند سایت گلشن رو نیز که بعضی از اسناد گدشته سازمانهای مختلف را گردآوری کرده از طریق ایجاد سایتهای موازی و انتقال اسناد و مدارک گلشن به سایت جدید و اینجور دوز و کلکها سر به نیست کنند. شاید و فقط شاید این کتاب رو بتونید در سایت گلشن پیدا کنید.

http://www.golshan.com/asnaad/mojahed/mojahed.html
http://www.golshan.com/farsi.htm

بر و بچه های اسیر لیبرتی یادتون نره.
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
رفیق سائل.

نوشته شده توسط: Anonymous

فردی بنام جوان خیلی تند میرود . ما قبول کردیم که جوانی انشالله که پیر شدی طور دیگری فکر خواهی کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جوان ! نوشته تان جالب و مفید بود . نام ترکیه تا چند سال پیش ، آسیای صغیر بود . نام آذربایجان شمالی ، قفقاز بود . در فلات ایران هم که نامی از ترک نبود . پس اینها برای دامداری یا بر اثر هجوم بیگانگان به این 3 محل جغرافیای آمدند . یا زبانشان بر اثر اجبارهای خارجی ، ترکی شده اند که باید به تدریج ترک زدایی شوند یا به سرزمین های اجدادی شان باز گردند .

نوشته شده توسط: Anonymous

حرف اخر .من نمیدانم که ایا بیان تنفر نوعی از توهین است ویانه.اگر توهین است متاسفم و باید سانسور شود ولی اگر توهین نیست اعتراف میکنم که از چپ و توده ای و مارکسیسم و لنینیسم و بی وطنی و اسلام متنفرم.چرا ؟ علت این همه مصیب از سوی تبلیغ چپ و دینی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آموزش و پرورش باید کتاب قزلباشانان اثر امیر حسین خنجی را در مدارس تدریس کند. آن هنگام کسانی چن این جناب Direnc Minelli به تاریخ و عملکرد و زمان ورود خود به این مملکت آشنا می شوند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من روزی ازروزهادریکی ازکوه های تهران دریک جمعی که بیشترصحبت های روشنفکری میشد،بودم.هرکسی بطریقی به حکومت بدوبیراه میگفت پس ازجداشدن ازهم ،بایکی همراه دربرگشت شده وسرصحبت رابازکردیم.
وقتی فهمیدمن بچه کدام شهرستان هستم گفت درآن شهرسال های قبل ازانقلاب کارمندبودم .گفت کارمندساواک بوده وازکارمدتی معلق گشته ودوباره دعوت به کارشده واکنون بازنشست هست.
غرض ازاین داستان اینجاهم نمیتوان گفت همه باصداقت قصدانتقادوکندوکاودرمسایل اجتماعی دارند.تعدادی مامورندو معذور. تعدادی اصلاقصدگفتگوی سالم ندارند.بالاخره یک سایت آزادخواهی پیداکرده ودوست ندارندازنظرانسانی وسالم دربحث هانتیجه گیری شود.
امکان داردهمانطورکه تعدادی درانقلاب مشروطه باقامت وقیافه روشنفکری واردجامعه روشنفکری شده وبعدازشکست انقلاب مشروطه معلوم شدکه این دوستان عضوفراماسیونری ووابسته به دربارانگلیس بوده اند.خداراچه دیدی شاید بعدازمدتی

ازبحث کنندگان مغلطه کاراکنون هم درآینده جاسوس داخلی وخارجی ازآب درآمدند.
نوشته شده توسط: Anonymous

فردی بنام جم می نویسد : " من ترکم! اصل و نسبم ترکند. و تاریخشان به هزاره های دور میرسد، و اجداد آنان نیز ترک هستند . "
در پاسخ باید بگوییم در ترکستان یعنی مغولستان و سیبری و یاقوتستان ( که محل زندگی یاکوت ها یعنی اصیل ترین ترکها می باشد ) شما دارای تاریخ بسی طولانی هستید اما در آذربایجان و ایران اصل و نسب شما به 300 سال پیش برمی گردد. در این زمان بود که قزلباشهای ترکمن صفوی در آذربایجان ساکن شدند و دست از چادرنشینی و ییلاق قشلاق برداشتند. ترکها تا پیش از صفوی هیچگاه یکجا نشین نبودند نه در ایران نه در عثمانی بسیاری از ترکها از زدگی در شهرها متنفر بودند و حتی شاهان آنها در دشت و صحرا خیمه خرگاه شاهانه برپا می کردند!

در آذربایجان ایران تاریخ شما به هزاره های دور بر نمی کردد بلکه به هزاره ها ( یعنی شاخه ای از مغولها) و ترکمنها برمی گردد. زبان ترکی آذری نیز لهجه ای از ترکمنی می باشد که غلظت آن بخاطر اختلاط با مردم بومی گرفته شده است. دلیل ترک شدن آذربایجان بخاطر دیر یکجا نشین شدن ترکمنهای قزلباش آمده از آناتولی می باشد اگر شما هم در صده های زودتر یکجانشین می شدید مثل اکثر ترکها و عربهایی که در سرتاسر ایران ساکن شدند و در جمعیت بومی حل شدند، زبان ترکی را از دست می دادند. امروز هم با تمام مهاجمات ترکی و مغولی به آذربایجان به احتمال زیاد نژاد ترک در اقلیت است هر چند بیشتر از سایر نقاط ایران است اما باز هم اکثریت مردم خون ایرانی دارند و باید زبان مهاجمین را با شجاعت کنار بگذارند وبه زبان نیاکان خود یعنی فارسی بازگردند.
نظریه زبان آذری مربوط به زبان آذربایجان در هزار سال پیش می باشد امروز که مدارک و اسناد زیادی از رواج لهجه ای از فارسی در آذربایجان دارد باید بر احیای زبان فارسی در آذربایجان تاکید داشت.
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، سخنان کسی که با گذاشتن نام تبریزی به روی خودش یادداشت هائی را نوشته است هیچ ربطی به من ندارند! یادداشت های من دارای آرم ویژه ستاره سرخ هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای انزابی! شما که به زنده یاد زهتابی تهمت میزنی و او را به صدام حسین معدوم نسبت میدهی و میگوئی:(او باید از یک جائی جان میخورد،) پایان نقل قول. اکنون سئوال این است که شما خودتان از کجا نان میخورید؟ شما به جای مبارزه با رژیم اسلامی تهران، به مبارزه با مردم آذربایجان و رهبران ملی آن روی آورده ای، شما خودت آب به آسیاب چه کسانی میریزی؟ من فکر میکنم صحبت با پانفارسهائی مثل شما بیهوده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي رازي، شما يا فارسي را بعنوان زبان مادري تان بدقت نمي خوانيد و لذا نمي فهميد، و يا عمدأ خلط مبحث مي کنيد. در همان نوشته اي که آورده ايد:"«لذادر بازگشت به رابطه اساسی زبان و اندیشه چون نتایج فرهنگی و اجتماعی عمومیت زبان فارسی یعنی تعمیم آن بعنوان زبان عمومی سراسر ایران بد از بدتر بوده و در نهایت منجر به تعطیل عقل ، علم و فلسفه در ایران و لذا وضع اسفناک کنونی به لحاظ عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی شده است » "، سخن از بد از بد تر بودن "تعميم زبان فارسي بعنوان زبان عمومي سراسر ايران" است. و نه آنچنانکه شما به غلط نتيچه گيري کرده ايد: "حرف زدن به زبان فارسي" در مورد هر کس!

درک من از آن جمله "عمومیت زبان فارسی یعنی تعمیم آن بعنوان زبان عمومی سراسر ایران" اينست که تعميم زبان فارسي بعنوان زبان عمومي ايران موجب مشکل شدن درک درس ها براي محصلين مدارس در کلاسهاي ايالاتي از ايران مي شود، که

زبان مادريشان فارسي نيست! و اين اشکال سبب مشکل در تحصيلات و کمک به فرهنگ اجتماعي ايران در دانشگاه ها و مراکز فرهنگي ديگر کشور مي شود!

آيا فهم معقول اين نتيچه گيري براي شماي فارس زبان ممکن نبود؟ متاسفم، ولي نتيجه گيري شما نادرست است و مانع يک بحث سازنده عمومي است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آموزش و پرورش در ایران چیزی نبوده و نیست جز یک ماشین مغز شوئی مهیب. در تعجبم از آنهائی که در سیستم های دموکراتیک و انسان محور اروپای غربی زندگی می کنند و شاهد تحصیل فرزندانشان در کشور های پیشرفته هستند اما مقالاتی اینچنینی را بر گزیده و باز نشر می کنند. سیلا بس سرتاسری بدون در نظر گرفتن ویژگیهای محلی, کتب یکسان به یک زبان که زبان مادری 70 درصد از دانش آموزان نیست, تدریس تاریخ جعلی با هدف تولید اعتماد به نفس ملی کاذب, ایجاد توهم برتری نژادی-فرهنگی ملت حاکم همراه با تخریب فرهنگ اتنیکهای غیر فارس, تزریق مکانیکی هویتی دروغین و ایجاد شکاف عاطفی در کودک غیر فارس در ارتباط با خانواده و محیطش همه از زیانهای جبران ناپذیر سیستم تحصیلی ایران هستند.

راقم مقاله چیزی که ارئه میدهد که بسیار شبیه تئوری ماشین قالب گیری انسان است که در کره شمالی بخوبی بکار گرفته میشود و نگاهش به انسان همانند قطعه فولادیست که او موظف است فرم سفارشی به آن بدهد. او غافل است که تحصیل همانا ایجاد امکانات آشنائی کودک با همه زوایای حیات و دیدگاههاست. درسیستم های آموزشی انسان محور ,سرفصل دروس مشخص هستند ولیکن متن توسط خود دانش اموز با استفاده از امکانات تحقیقاتی همانند اینترنت, مصاحبه با اطرافیان و مباحثه با همکلاسیها نوشته می شود و از آن در مقابل دیگر همکلاسیهایش دفاع میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر ضرورت ایجاد کند ، یهودیان نیز ترک هستند . ارامنه ترک یودند . فنیقیه ترک بودند . کارتاژ ترک بودند . اوباما یک ترک مسلمان بود . آکاد و ایلام و ماد و سومر و بابل و توران و یونان ترک بودند . کرزد و ترک و عرب و بلوچ و لر ترک بودند . فارس ترک نبود و لی توانست بر همه غالب شود و همه چیز را تعیین کند .------ آیا اینگونه اشخاص را باید جدی گرفت ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

روشنفکران کهنه پرست و امت مرده پرست.خبر زیر نشان از بیگانه پرستی اهل تشیع می کند.جنایتکاران نظام اسلانمی بجای پرداختن به زنده گی روزمره مردم ایران به باز سازی گور مرده گان عرب رفته اند .(

اتمام عملیات بازسازی گنبد حرم امامین عسگریین (ع)
سامراء
شناسهٔ خبر: 2899244 - یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۱
جامعه > رفاه و آسیب های اجتماعی
رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات از اتمام عملیات ساخت گنبد مطلای حرم امامین عسگریین (ع) در سامراء خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، حسن پلارک گفت: عملیات نصب کتیبه گنبد مطلای حرم امامین عسگریین علیهم السلام همزمان با میلاد مسعود امام رضا(ع) به اتمام رسید و پس از شستشوی گنبد طی روزهای اخیر، داربست‌های بسته شده روی گنبد نیز باز شد.

به گفته پلارک، این گنبد زیبا با مساحت یک هزار و ۲۰۰ متر مربع، بزرگترین گنبد در اعتاب مقدسه محسوب می‌شود که در ساخت آن ۲۵ هزار خشت طلا به‌کار رفته است.

رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات با تشریح اقدامات صورت گرفته برای بازسازی حرم امامین عسگریین علیهم‌السلام، گفت: پس از جنایت و بی‌حرمتی تکفیری‌ها طی دو انفجار حرم مطهر در ۲۳ محرم ۱۴۲۷ و ۲۷ جمادی الاول ۱۴۲۸، حرم این دو امام همام اکنون کاملاً بازسازی شده است.

وی افزود: عملیات بازسازی این حرم شامل چندین فاز از جمله ساخت گنبد و طلاکاری آن، ساخت و نصب گریو گنبد، کاشی‌کاری، آیینه‌کاری، معرق کاری و سنگ‌کاری داخل حرم، کف و دیوارهاست که همگی به پایان رسیده است.البته بخشی از سنگ‌کاری کف حرم نیز پس از نصب ضریح مطهر صورت خواهد گرفت.

پلارک با بیان اینکه عملیات ساخت ضریح مطهر امامین عسگریین علیهم السلام در قم به پایان رسیده است اظهار کرد: صندوقچه‌های قبور مطهر امام علی النقی(ع)، امام حسن عسگری(ع) و نرجس خاتون، مادر امام زمان (عج) و حکیمه خاتون، دختر امام جواد(ع) نیز طی دو سال کار در شیراز ساخته شده است.همچنین ساخت شش درب‌ طلا شامل چهار درب ورودی اصلی و دو درب ورودی داخل رواق‌ها نیز به اتمام رسیده است.

پلارک خاطرنشان کرد: ضریح، صندوق‌ها و درب‌ها در یک کارگاه در قم تجمیع شده است که پس از تعیین زمان از سوی تولیت حرم مطهر و مقامات عراقی به سامرا منتقل و نصب خواهد شد.



نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شما دغدغۀ حقیقت و صداقت و علم دارید، باید از تهمت زدن و مظلوم نمایی دست بردارید. کاری که آقایان قابوسی و ائلیار می‌کنند، کاری فریبکارانه است و این چیز خوبی نیست. بدجوری تو ذوق می‌زند. شما برای ثابت کردن عقایدتان نیازی به انگ زدن ندارید. کجای این کار روش علمی است؟ هرکسی بویی از علم برده باشد، دست به چنین کاری شما می‌زنید نمی زند. کسی در اینجا نمی‌خواهد به زبان مادری شما اهانت کند. حق آموزش زبان مادری یا آموزش به زبان مادری در حوزۀ حقوق و سیاست می‌گنجد. مسائل را به هم مخلوط نکنید. مسئله ای که در اینجا مطرح است،

مسئلۀ بسیار ساده ای است. آیا پیش از رسیدن سلاجقه در آذربایجان به ترکی سخن می‌گفتند یا به یکی از زبان‌های ایرانی؟ این ربطی به کسروی و رضاشاه و ناسیونالیسم ایرانی ندارد. این یک کلاه برداری است که بیایم با حمله به رضاشاه و کسروی، این مسئله را ماست مالی کنیم. شما نباید همه چیز را به هم مخلوط و حقایق را تخطئه کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

منبع دانشنامه ی ویکی که از کاربران خاصی !! در تاریخ های معینی!! بنابر مقتضیاتی که لازم می شود ویرایش می پذیرند.
گاه ویکی گویا جبرائیل امین شود و آیاتی را به وقت نیاز محمداست، فرود می آورد!!

نوشته شده توسط: Anonymous

تیتر مقاله و بخوصوص عکس اول آن هیچ ربطی به محتوای مقاله ندارد.
عکس و عنوان این نوشته یک تحلیل عمیق از وقایع منطقه را القأ میکند، ولی به موضوعی دیگر میپردازد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-سخن ازاحمدی نژادسم شده است.بلی ولی من ازداعشیسم میگویم تفکرواعمال داعش چهارسال است بشگل عریان دیده میشود.
چه فرقی بین تفکرعریان داعش باتفکرپان فارسیسم درطی این صدسال است یکی بقول شهریارعلناسرمیبردویکی نامردانه قلنج (شمشیر)رادرزیرلباس نامردانه بسته وناملموس سرمی برد.
فرافکنی کردن درافکارفاشیستی کاردرستی نیست .هنوزماهیچ نوع امتیازی درموردحق پایمال شده های خودبدست نیاورده ایم ،شمااین همه دست وپاافتاده ایم واگرفردابزبان مادری مامدرسه ایجادشودچه کارخواهیدکرد؟
داعشیسم وشوک های دورغین احمدی نژادیسم صدسال برنونهالان وجوانان وزنان وپیرمردان وپیرزنان وبیسوان ماکه روح لطیف وضعیف دارند،توسط هم زبانان حاکم شمادراین صدسال واردمیشودتامجبوربه خودانکاری و خودتحریفی وخودسانسوری وحتی خودزنی شده ،همه اینهاراکتمان کرده ومارابه احمدی نژادیسم متهم میکنی وهمزبان وحاکمان اتنیک خودرامبرا، واقعافکرمیکنی

همه ازدرک فرمایشات شماعاجزهستند.؟ شماانگشت به جاونقاط خوب گذاشته اید.آره عزیزم زبان شناسان سازمان یونسکو زبانهاهارادسته بندی کرده وهرچندسال نظرات خودرابه جهانیان عرضه میکنند.این زبان شناسان هستندکه زبان هارابه زبان های پویا وزبان های میراتقسیم بندی میکنند نه ما.
سوادمابه آن حدی نیست که نظربدهیم وشماهم مثل ماازاین کارعاجزید.این جایعنی درایران یک تعدادی صدسال است بزوراسلحه وزندان ودلارهای نفتی ومفتی ازغرب وشرق وداخل تئوریسین خریده تابفرمایند زبان فارسی زبان منطقه بوده وبقول ماتورکان میخواهید بزوربولاق (چشمه )درست کنید.
برادرعزیزپویای ومیرایی زبانها ونام رده بندی زبان های پویاراشمابراحتی میتوانیدازسایت یونسکودرآورده تابرای خودودیگران سردرددرست نکنید.
بازوروپول نمیتوان چشمه درست کرد،چشمه بایدخودبجوشد واززیرزمین درآید.
مثلی نیزاست وخودبهترمیدانیدمیگویند،مشک آن است که خودببوید نه آن که عطاربگوید.هله لیک
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پاراگراف ترجمه ی کسروی از بن حوقل : «١ـ پسر حوقل كه در نيمه يكم سده چهارم كتاب «المسالك و الممالك» را نوشته در سخن راندن از آذربايجان و چنين ميگويد: «زبان مردم آذربايجان و زبان بيشتري از مردم ارمنستان فارسي و عربي است ليكن كمتر ٧ آران و ارمنستان كسي بعربي سخن گويد و آنانكه بفارسي سخن گويند بعربي نفهمند تنها بازرگانان و زمينداران (ارباب الضياع) اند كه گفتگو با اين زبان نيك توانند. برخي تيره ها نيز در اينجا و آنجا زبانهاي ديگري ميدارند چنانكه مردم ارمنستان بارمني و
مردم بردعه بآراني سخن گويند و در آنجا كوه مشهوريست كه «قبق» ناميده شود و زبانهاي گوناگون فراوان از آن ٨
٩ كافران آن كوه را فرا گرفته است». ص 10 آذری زبان باستان آذربایجان -کسروی
كتاب «المسالك و الممالك» ص. 250 لینک زیر:

https://upload.wikimedia.org/wikisource/ar/0
/08/%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D8%A7
%D9%84%D9%83_%D9%88%D8%A7%D9
%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%83.pdf
- توضیح کسروی :«در آن زمانها اين استان را يك سرزمين ميشماردندي و
فرمانروايي كه بآذربايجان آمدي بر آران و ارمنستان نيز فرمان راندي.»
یعنی کل آذربایجان وارمنستان تحت حکومت ایران بود. ترجمه ی کسروی را دقت کنیم حوقل :
-یک جا میگوید«زبان بيشتري از مردم ارمنستان فارسي و عربي است »
-پایین نوشته «مردم ارمنستان به ارمني ...سخن میگویند».
نوشته ها اشکال دارند:
1- گزارش حوقل دئمی ست
2- ترجمه ها دقیق نیست.
3- تفسیر شونیستی ست.
---------- هرچه بیشتر آبروی علم را ببرید، بیشتر به استقلال خلقها یاری میکنید.

Buğdanı demə
düyünü de
dünəni demə
büyünü de
راه حل ات چیست؟
شونیسم برای مشکل تبعیض راه حلی ندارد
در قاموس آن تبعیضی وجود ندارد
----------
پاسخ مشکل را بمانند شاه خواهید یافت
بدانگاه که کار از کار گذشته است.