Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام به نظر من باید حرکت ملی آزربایجان بر وحدت درونی حرکت خود بیفزاید تا ارتباط خود را با مجامع رسمی دنیا بیشتر کند تا اینکه حقانیت ما بیشتر به اثبات رسد و سپس مراکز مدیای مهم مثل bbc و voa برای آزربایجانیها جا باز کنند و تا در آنجا نیز با صداقت و سیاست کارها را پیش برد آگاهی ملتهای جغرافی باصطلاح ایران را در جهت انجام امور به سبک مسالمت آمیز نه قهریه تبلیغ کرد و حق وحقوق اولیه هر ملت را یادآوری کرد تا برگزاری یک رفراندوم با آگاهی ملتها و قبول نتیجه و احترام گزاردن همه .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نمونه ی اندیشه ی یک راسیست ایرانی:
«ترکها و آذریها در مناطق دیگر آسیا ، مهمان هستند . یا باید به چین باز گردند یا باید از آنان ، ترک زدایی شود .»
منبع کامنت بالا. نام کاربرقدیمی سایت ایرانگلوبال:«اشتفانلو-نام قدیمی او :استخانلو»

این اندیشه تنها از آن این کاربر نیست. این اعتقاد در ایران یک فرهنگ است. به نام «فرهنگ تبعیض».
با سابقه ی حداقل 80 ساله.
برپایه ی این فرهنگ «سیاست یکسان سازی شاه وشیخ » ، سیاست تبعیض و ژنوساید فرهنگی-سیاسی-اقتصادی،جنسی در ایران
نزدیک به یک قرن است که ادامه دارد.
اکنون در سراسر ایران «جنبشهای رفع تبعیض» به مثابه «آتش زیر خاکستر» جریان دارد.
اگر راه حل « حقوقی» عاقلانه ای یافت نشود آینده ی تاریکی پیش روی جامعه ی ایران قرار دارد.
امیدوارم «روشنفکران فارسی زبان، نویسندگان و هنرمندان فارسی زبان» پس از یک قرن سکوت در مقابل تبعیض
احساس مسئولیت کنند.

سئوال این است : « چه میتوان کرد؟ راه حل نسبی چیست؟»

این فرهنگ تبعیض از آن جامعه ی ایران نبوده و نیست. تقریباً 1/5 قرن است که از فرهنگ راسیستی اروپا شاخه شده و در جامعه ی ما ریشه دوانده و شکوفا شده است. عرصه ی فرهنگ و سیاست و آموزش را در حیطه ی خود گرفته است.
حتی گستره ی قلم نویسندگان را نیز درچنگال خود دارد.
جنبش های رفع تبعیض رغبتی به آثار نویسندگان فارسی زبان ندارند. اینان را به حق « قلم زنان شونیست» می نامند. که در برابر تبعیض 80 ساله سکوت اختیار کرده و یا به نوعی با آن همگام بوده اند.

روی سخن من با خدمتگذازان شاه و شیخ نیست. با روشنفکران و نویسندگان و جامعه ی فرهنگی دموکراسی خواه فارسی زبان ایران است. بدون حل مشکل فرهنگ تبعیض، ایران روی دموکراسی نخواهد دید. راه دموکراسی در ایران از راه رفع فرهنگ تبعیض و خرافات مذهبی و دیکتاتوری میگذرد.

حیف است که نویسندگان و هنرمندان و روشنفکران جامعه یک عمر تولید آثار فرهنگی کنند با مارک «شونیسم». و این فرهنگ به حق از سوی تبعیض دیدگان جامعه که 70 درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند دور ریخته شود. براستی حیف است این تلاش که خود را به «زهر تبعیض و شونیسم» آلوده کند. چرا نباید این فرهنگ «فرهنگ برابرطلبی و دموکراسی خواهی » شود؟

خانمها و آقایان در کانون نویسندگان داخل و خارج، در سازمانهای سیاسی ، در جامعه ی هنری از خودتان بپرسید
برای حل این مشکل فرهنگی و سیاسی «تبعیض» چه مبارزه ای را پیش برده اید؟
از تبعیض دیدگان بپرسید جواب روشن است: « ما چیزی ندیده ایم به جز سکوت و همراهی با تبعیض!»
آیا این، حکم «رد آثار فرهنگی» شما و تلاشهای یک عمریتان نیست؟
حیف نیست این همه عمر که به پای آنها صرف شده است؟

مسئله رفع دیکتارتوری،تبعیض،بی عدالتی اجتماعی،خرافات، کسب «آزادی و برابری» همه بهم گره خورده است.
پیش از هرچیز خود را از سموم تبعیض ، از شونیسم رها کنید.
به زحمتکشان،تبعیض دیدگان، برابری خواهان نزدیک شوید.
دوستانیکه در آرزوی سعادت همگانید، تبعیض دیدگان را دریابید
زحمتکشان و برابری خواهان را دریابید
آثار و حرکات و تلاشهای شما وقتی ثمربخشند که از سوی ستمکشان مورد قبول واقع شود.
زحمات شما وقتی بیهوده نیست که از سوی ستمکشان استقبال شود.
خود را به خواسته ی ستمکشان نزدیک کنید. پیروزی بدون حمایت اینان محال است.


نوشته شده توسط: Anonymous

این اشتفانلو، استفانلو و یا استخانلو چقدر روحی پرخاشگر دارند. اگر جوابی و یا علمی در زمینه نقد دارند. بیایند نقد کنند . نوشته پایین هم در مورد زرتشت و اوستا چند سال پیش نوشته شده است. من از فیس بوک لینک آن را بدست آوردم.
رزتشت و اوستا: http://www.isiqsonmaz.com/Seite%20314.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

به اشتفانلو
از عصبی شدنتان معلوم ست که گند تمدن و تاریخ ساختگی یکی بعد از دیگری بیرون می آید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جاي بسي خوشبختي و خوشحالي است كه بالاخره نوشته ايي منطبق بر استدلالهاي حقيقي و حقوقي كه مي تواند حق و جايگاه و مطالبات دمكراتيك ملت آزربايجان را نشان دهد و پرده از ظلم و اجحاف بر اين ملت را بردارد به رشته تحرير در آمده من به شخصه از نويسندگان اين منشور و به خصوص سايت ايران گلوبال متشكرم . و ناسزاها و انگهاي زده شده را دليل محكم بودن اين نوشته مي دانم كه چون هيچ گونه جواب منطقي و حقوقي ندارند سرشت و باطن خود را با بي تربيتي نشان مي دهند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

لینک مقاله به مطلب افزوده شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چنگیز افسانه است. توران افسانه است . نام ترکیه تا چند سال پیش ، آسیای صغیر بوده . در زمان یونان "کلاین آسین " نام داشت . باکو همان بادگوبه و آذربایجان همان اران است . قفقاز نام مناطق کوهستانی شمال ایران بوده . مغولستان و اویغورستان سرزمین اجدادی ترک و آذری و مغول است . ترکها و آذریها در مناطق دیگر آسیا ، مهمان هستند . یا باید به چین باز گردند یا باید از آنان ، ترک زدایی شود . تحریف کنندگان و جعلکاران حقایق تاریخی باید از طرف سازمان ملل و کشورهای دمکرات ، تحت پیگرد قانونی قرار گیرند و از عنوانهای دکتر و لیسانس و ارشد ؛ خود خلق گردند .و هزینه بورسهای تحصیلی مجانی را بپردازند .

نوشته شده توسط: Anonymous

متأسفانه در اِعراب گذاری خطا رخ داد. « عُنُق ِ مُنکَسِر » درست است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف آذربایجانی بسیار گرامی !

همانقدر که شما اهل مزاح و مطایبه هیسید، به همان اندازه ، من مصداق ِ عینی « عُنُقِ ِ مُنکِسَر » هستم ! به همین دلیل،متأسفانه ، شوخی هایتان در من واکنشی را بر نمی انگیزد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ف.آگاه ؛ آقای سنجری با سند ومدرک و به روشنی نشان داد که شما متاسفانه شخص کم سواد و مغرضی هستید.کم سوادی عیب بزرگی نیست. اما غرض ورزی در این سن و سال پسندیده نیست. شما به جای نوشتن پاسخی که نشان از عصبانیت و استیصال شما داشت ؛ بهتر بود کمی تعمق می کردید و دست از این همه کینه توزی بیمورد نسبت به ایران دوستان بر می داشتید.
پذیرش خطا نشان دهنده سعه صدر و سلامت روح است.
موفق باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

اقبال خان، آبادی عین العرب و یاکوبانی از طریق بمب افکنهای سنگین آمریکائی به صورت متداوم بمباران و با خاک یکسان شد. و بدون چنین بمبارانی، هیچکس قادر نبود که تروریستهای داعش را از آنجا بیرون کند. شما این شکایت را به آقای اوباما و آنگلامرکل و کامرون، بکنید و جای دور نروید. سپاس.

نوشته شده توسط: Anonymous

این پراتیک متاسفانه در کردستان ما نیز رایج است. تنها راه از بین بردن آن توسعه اقتصادی و مدرنیزاسیون آن منطقه، از بین بردن روابط قبیله ای و تضعیف مردسالاری است. در میان کردهای ترکیه این پراتیک تقریباً از میان رفته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنیان گذاراین همه جهل و جنون و جنایت کسی جز محمد یهودی زاده و یهودی تبار پسر عبدالله قریشی نیست . محمد این
ولگرد صحرائی شتر چران با خرافات نامه خود قران تا کنون جز ادم گششی کاری انجام نداده است. نه تنها محمد و هجونامه او قران بلکه خود مسلمین و مروجانان دین پلید او مسئول این همه خرابی و خیانت و جنایت و در بدر ی و ایران ستیزی هستند. ملیونها ایرانی قرنهاست برده فکر ی محمد و ائین پلید او هستند. تا قران و دین پلید محمد در میان است راه نجاتی نیست. قران باید از ذهن هر ایرانی پاک نهاد زدود شود .همکاری و کمک رسانی به این نظام پلید ضد انسانی با هر نیتی فرقی با خود جنایت نمی کند. بیاد قربانیان محمد پیامبر جنایتکار اسلام .

نوشته شده توسط: Anonymous

خود فریبی بدترین و خطرناکترین نوع نا آگاهیهاست. تاریخی که در مقابل چشمان ما ورق خورد به وضوح نشان داد که رادیکالترین اسلامیستی که در جهان ترک توانست قد علم کند اردوغان است که با استاندارد ترکها از دیکتاتورترینها ست ولیکن بدلیل سکولاریزم نهادینه در ترکیه, بالجبار درعمل ازدموکراتترین حاکم ایرانیها آزادیخواه تر بوده وهست. تندروترین اسلامیست های پرورده شده در فرهنگ ایرانی, خمینی و ملاعمر با حمایت اکثریت اقوام ایرانی فارس و افغان بر خر مراد سوار شده و بر انسانیت تاختند. درحالیکه تبریز و ازربایجان با فرهنگ غالب سکولار خواهان جدائی دین از سیاست و حذف اصل ولایت فقیه در همان اوان شورش کور اسلامی بودند و ژنرال دوستوم و خلق ترک ازبک دشمن شماره یک طالبان. در جهان عرب وهابیون و داعش ریشه عمیق فرهنگی با مردمان عرب اکناف خلیچ عربی و بین النهرین دارند. آنچه که عیان است وحاجت به بیان نیست این حقیقت

است که ترکها سکولار ترین, دموکراتیک ترین و انسانی ترین دولتهای قرن 20 و 21 را در منطقه بر قرار کرده اند. بر خلاف شما ها که همه چیز را از دید تبار و نژاد می بینید ما علت این پیشرفت سیاسی را نه در ترک بودن خود بلکه در اشنائی با رنسانس اروپائی, حداقل 100 سال زودتر از ملل فارس میدانیم. خود بهتر میدانید که خامنه ای تا مغز استخوان فارس است و پان فارسیست با چاشنی اسلامی و دست پرورده فرهنگ ایرانی-اسلامی با تاریخ و وجود جعلی ست. حتی شعار عظما جان " پارسی را پاس بداریم است" و نظامش در خدمت مرزهای تقدیس شده ایران.در کشورهای با فرهنگ ترکی قریب به صد سال است که خمینیسم و طالبانیزم در گورستان سیاسی دفن شده اند و حالا دیگر قادر هستند بدون وحشت از حاکمیت جنایتکارانی اینجنینی با اتکا به دموکراسی و رای مردم, مشروعیت سیستم سکولار-دموکراتیک خود را به جهانیان نشان دهند و از اسیب پذیری خود بشدت بکاهند.
آقایان بیدار شوید و یا وانمود نکنید که خوابید چرا که هزینه این خطا بسیار گزاف خواهد بود و آتش آن دامن همه و بیشتر خود شما هارا خواهد گرفت. ایا میخواهید نامتان همچنان با صرب و نازیسم مترادف باشد؟ امیدوارم که قادر باشید سینونیم جدیدی به چک و اومانیسم اضافه کنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

برنامه جدید رادیو بی بی سی فارسی در باره انواع فمنیسم بودن بدون اینکه اشاره ای به جنگهای ناشی از مردسالاری بکند ، انجام شد . پیشنهاد میشود دوستان ایرانی که در غم قربانیان این جنگها هستند اشاره ای هم به اینگونه فمنیسم ومعظلات داشته باشند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام تصورات آقای پان ایرانیست از عین العرب (کوبانی) و از منطقه چه میتواند باشد؟
حال من بر اساس اخبار و تحلیلهای بی طرف قسمتی از مسائل را برای شما توضیح داده امیدوارم کمی به خود ائید
عصر ما عصر دموکراسی و آزادی و حق طلبی ملتها میباشد وهر دولتی در منطقه این سه موضوع را رعایت کند در منطقه کشوری آزاد است مثال ترکیه برای ملتهای تشکیل دهنده کشورش این آزادیها را باید میداده وداده است.

گروه تروریست پ ک ک چه کرده است نغز آتش بس و انجام ترور و آتش زدن اتوبوس و کامیون ایرانی و منفجر کردن خط لوله گاز و آدم کشی وسایر موارد چرا این کارها را انجام میدهد زیرا در فکر ملتش نیست و فقط به منافع اربابش ایران و قاچاق و دزدی و چپاول خود فکر میکند.
منابع بی طرف میدانند که ایران پذیرای زرگاوی رهبر تشکیل دهنده داعش تروریست بوده و بقیه ماجرا .
شرط ترکیه برای حذف اسد تشکیل منطقه پرواز ممنوع بوده بعد از پذیرفتن آمریکا اقدام شد .
امید که پان ایرانیست ها گوش شنوا داشته باشند .
نوشته شده توسط: Anonymous

اقبال خان، آبادی عین العرب و یاکوبانی از طریق بمب افکنهای سنگین آمریکائی به صورت متداوم بمباران و با خاک یکسان شد. و بدون چنین بمبارانی، هیچکس قادر نبود که تروریستهای داعش را از آنجا بیرون کند. شما این شکایت را به آقای اوباما و آنگلامرکل و کامرون، بکنید و جای دور نروید. سپاس.

نوشته شده توسط: Anonymous

ببینید این حضرات که دنبال زبان به غیبت رفته باصطلاح آذری هستند حاضر نیستند یک کلمه از زمان و چگونگی تشریف فرمائی زبان دری « فارسی » به این منطقه صحبت کنند و در حالت من ندیدم و من نشنیدم بسر میبرند و حاضر نیستند به این سوال جواب دهند .من این سوال را بار ها و بار ها کرده ام و خواهم کرد این قو و این میدان .آقای سنجری آذری به غیبت رفته را ول کنید بیا ببینیم این زبان عقیم دری « فارسی » کی و چگونه تشریف آورده ؟؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

لسان فارسی کتبی, بدلیل غیبت اجباری زبان مادری ما, از زمان رضا شاه .... تا حال, قلدر میدان بوده و به ابزار قتل عام فرهنگی ملل غیر فارس ساکن در ایران فعلی مبدل شده است. پیشنهاد من به منسوبین به حرکتهای ضد راسیستی ملل غیر فارس اینست که از لغات فارسی خالص ابداعی دهه های اخیر حتی الامکان استفاده نکنند. همانند کبکیهای کانادا, که برای احیای زبان مادری خود به مدت بیست سال زبان انگلیسی را درمحدوده سیاسی خود مختار خود قدغن کردند, ما نیز پس از استقلال بایستی حداقل یک نسل تدریس واستفاده از زبان فارسی را در مدارس و اماکن دولتی ممنوع کنیم. زبان فارسی منبع و ماخذ جعلیات تاریخی, ادبیات راسیستی, کتب ضاله مذهبی همانند توضیح المسائلها و غیره است. بشدت معتقدم که حذف آن از جامعه مان اوجب واجبات است.
PS. البته اگر فارسی بغایت ضعیف مثل انگلیسی فوق العاده وسیع و غنی بود هرگز چینین پیشنهادی نمی دادم.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

جناب کرمی گرامی‌

سپاس از مهر و روشنگری‌های شما

پاینده باشید

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای اقبالی،..
از انتشار مطالب روشنگرانهء شما جای تقدیر و سپاسگزاری است. گزاشات شما به تصوراتی که ما از کوبانی و از منطقه داریم مهر تأیید میزند. متأسفانه ایرانیان برای رها شدن از این نظام مرسوم به جمهوری اسلامی، مسائل را از زاویه ای بسیار تنگ نگاه میکنند و نمیدانند که جایگزینی دمکراسی و فارغ شدن از اسلامگرایی و پان اسلامیسم از کوبانی و از رهایی و استقلال هم تباران ایرانی ما کُردها در ترکیه و در عراق و در سوریه میگذرد. ایرانیان نمیدانند که حزب عدالت و توسعهء حاکم بر ترکیه شاخه ای از اخوان المسلمین مصر است، ...

نمیدانند که سپاه اسلامی "داعش" شاخه ای از حزب عدالت و توسعهء ترکیه، اخوان المسلین مصر و سایر ارگانهای رادیکال اسلامی است. نمیدانند که شخص خمینی نمایندهء اخوان المسلمین مصر بود، و اکنون علی خامنه ای، بر شاخص اخوان المسلمین مصر و سایر احزاب رادیکال عرب اسلامی بودن نظام مرسوم به جمهوری اسلامی، سیستم صفویان و قاجاری تُرک تباری را هم بر آن افزوده است.

در سایت ایران گالوبال یک گروه قومی که پیوسته حقوق اقوام، موضوع زبانی و ارتباط دادن زبانهای نوپا و بدون حروف الفبایی را به زبانهای باستانی بین النهرین از جمله سومری، و به تضادهای طبقاتی قومی در ایران دامن میزنند، دست دراز پنهان و آشکار، ترکیه، عربستان سعودی، و داعش، و گروه مأموریّت یافته از سوی پان ترکیسم و پان عربیسم در ایران میباشند، که کوبانی و ملّت کُرد را به چنین روز سیاهی نشانده است،
عملکرد این گروه قومی کمتر از اعمال مخرب داعش، و کمتر از نقش عربستان سعودی و ترکیه در مورد کوبانی و کشتار مردمان کُرد نیست. این گروه چند هدف را دنبال میکنند.
1- با دامن زدن به مسئلهء قومی و زبانی، افکار عمومی را بر متمرکز شدن بر نظام مرسوم به جمهوری اسلامی جلو گیری کنند تا علی خامنه ای سیاست پان ترکیسم و پان عربیسم را بخوبی پیش برد
2- دامن زدن به اختلافات قومی تا جبهه ای متشکل از همه تیره های ایرانی، در همهء جغرافیای ایران، با مردمان کُرد در ترکیه، در عراق، در سوریه، و در جهان صورت نگیرد.
3- تبدیل شدن به نیرویی که در کنار داعش، در کنار ترکیه، و در کنار عربستان سعودی، فشار را بر ملّت کُرد شدّت بخشند، آنارشیسم را در ایران رونق دهند،تا از تشکیل جبهه ای برای کمک رسانی به کوبانی و به مردمان کُرد جلوگیری کنند، در واقع پشت آنها را خالی کنند تا این مردمان کُرد به زانو در آیند.

4- زمینه را بر ای تبدیل کردن ایران به سرنوشت عراق و سوریه و ترکیه مهیا کنند، بدون شک با شکست و از پای درآوردن مردمان کُرد در ترکیه و در سوریه و در عراق جنگ قومی را در ایران آغاز خواهد کرد. که از همین امروز ایرانیان، در قدم اوّل مردمان کُرد باید به این واقعیّت چشم انداز داشته باشند و خود را برای چنین روزهایی آماده کنند.
سنگر دفاع از دمکراسی و سنگر مبارزه با نظام مرسوم به جمهوری اسلامی ایران، سنگر مبارزه با پان ترکیسم و پان عربیسم، سنگر دفاع از آزادی و حقوق بشر و از معنویات و ارزشها در خارومیانه و جهان، امروز سنگر کوبانی و سنگر مردمان کُرد ایرانی تبار در منطقه است.
ایا این موضوع را ایرانیان مشهد، قم، سمنان و یزد و کرمان و تهران، و اصفهان درک خواهند کرد ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

چکامه ای از باد کوبه ای برای ایران دوستان و انها که با یاد وطن از دست رفته روزگار تلخ تسلط توحش اسلامی را پشت سر می گذارند.

>
> هلا ای بزرگ خردمند راد
> درودم زجان بر روان تو باد
>
> خردمند دانا دل، ای پیر طوس
> خداوند بس رستم و اشکبوس
>
> خرد چون چکیده است از خامه ات
> شهِ نامه ها گشته شهنامه ات
>
> از آن جاودان در جهان زنده ای
> که تخم سخن را پراکنده ای
>
> همه روزگار وطن تیره شد
> چو تازی به خاک وطن چیره شد
>
> موالی چو نامید ما را عرب
> غم و درد آمد به جای طرب
>
> چو دیدی که زخمی است قلب وطن
> و خون بارد از دیدهٔ مرد و زن
>
> قلم در کَفَت خنجر تیز شد
> ستم را نشان رفت و خون ریز شد
>
> برون آمد از جان تو این سرود
> تو گویی که ایران چنین گفته بود
>
> "ز شیر شتر خوردن و سوسمار
> عرب را به جائی رسیدست کار
>
> که تاج کیانی کند آرزو
> تفو بر تو ای چرخ گردون تفو"
>
> سرود تو شد داروی درد ما
> شفا داد درد زن و مرد ما
>
> چو شهنامه فرهنگ ایران بود
> دل دشمن از آن هراسان بود
>
> "پی افکندی از نظم کاخی بلند"
> خجسته بنائی اهورا پسند
>
> که از باد وباران گزندش نبود
> نیاورد سر، پیش ناکس فرود
>
> بنایی که باشد بنای خرد
> وزان برتر اندیشه بر
>
> به پا کردی از شور هنگامه را
> سرودی ابر نظم شهنامه را
>
> کنون ای خداوند کوپال وکوس
> چه گویم ترا جز دریغ و فسوس
>
> که فرهنگ تازی سر آورده باز
> "ز نیکی نیاید سخن جز به راز"
>
> "چو با تخت منبر برابر شده است"
> رسوم عرب سایه گستر شده است
>
> ز تازی گرفتند هر نام را
> سپر کرده آیین اسلام را
>
> ز "عبد" و ز"مولا" سخن می رود
> ز تسلیم بی جا سخن می رود
>
> زنان را پس پرده بگذاشتند
> بسی کمتر از مرد پنداشتند
>
> به تقویمشان قصه های غم است
> تو گوئی که غمنامهٔ عالم است
>
> تواشیح بنشسته جای سرود
> تو گوئی سرودی در ایران نبود
>
> نه از مهرگان نام و نی از سده
> نه دستی ز شادی به دستی زده
>
> چو شب شد همه روزگار وطن
> سیه جامه شد بر تن مرد و زن
>
> اگر چه سپید است احرامشان
> سیاه است از کین دلِ خامشان
>
> به دستار و چفیه کنند افتخار
> نشانی ز ایران نیاید به کار
>
> همه کارها صحنه سازی بود
> "سخن ها به کردار به بازی بود"
>
> همه سر به سر مصلحت بین شدند
> ز سستی و خواری کژ آیین شدند
>
> نه از داد یادی نه از دادگر
> نه جانی ز بیداد، فریادگر
>
> جوانان به زندان افیون و بنگ
> نه شوقی به نام و نه ترسی ز ننگ
>
> همه سر به سر ضعف و ناراستی
> پدید آمده کژی و کاستی
>
> سراسر دو رنگی سراسر ریا
> نشسته است ثروت به جای خدا
>
> نه جام شرابی نه پیمانه ای
> نه بر عاشقان راه میخانه ای
>
> نه یادی ز رستم نه از اشکبوس
> فسوسا فسوسا فسوسا فسوس
>
> بر آی و خرد نامه ای ساز کن
> ز جهل خودی شکوه آغاز کن
>
> سرودی بپرداز دشمن شکار
> که باشد برای وطن افتخار
>
> بیا و صلا ده سرود امید
> که شهنامه ای تازه آید پدید
>
> بر آی و ببین و دوباره بگو
> "تفو بر تو ای چرخ گردون تفو".
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سنجری عزیز،
مقابلۀ دو متن از سفرنامۀ ابن حوقل بسیار روشنگر بود. ممنون از دقتی که کرده اید. به نظر من بحث با این آقایان بی‌فایده است. چون به دنبال حقیقت نیستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من موفق نشدم مامان
اما به برادرهام نگو
همینطور به پدر هم نگو.
بهشون بگو
من رسیدم، به آنجایی که پدربزرگ زیاد ازش تعریف میکرد.
جایی که تانکها مسئول پخش آب و گلوله ها از جنس آبنبات اند.
اینجا که هستم نان هم زیاد است
پول کم ندارم بپردازمش.
اینجا که هستم برای جهانی بهتر میجنگند.
بهشون بگو من در ... هستم
و
قایقم هم
غرق نشده...

http://rosaanarchi.blogspot.com/

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سخن از ترجمه درمیان است. به نکاتی اشاره میکنم :

1- ترجمه ی غیر آزاد:
-در برگردان آثار ادبی برعکس ترجمه ی اسناد که سعی میشود حدالامکان تحت اللفظی صورت گیرد ، مترجم میکوشد «ایده و احساس» را با جملات خود نویسنده بازآفرینی و منتقل کند. جملات و واژه های نویسنده دراین چهارچوب مورد توجه مترجم است. این نوع ترجمه به متن اصلی نزدیک است و میتواند مورد مقایسه با آن قرارگیرد. مثل ترجمه ی آشوری : چنین گفت زرتشت. که اثری«ادبی-فلسفی» ست؛ و از «روش برابرگزاری» استفاده کرده و قابل مقایسه است.
2- ترجمه ی آزاد:
در ترجمه ی آزاد امکان مقایسه جملات متن ترجمه با متن اصلی ممکن نیست. تنها میتوان «فکر و احساس» کلی را سنجید. مثل ترجمه ی شعرهای لورکا از شاملو. در این روش نیز از «برابرگزاری» بهره میگیرند ولی زیاد در بند کلمات و جملات نویسنده نیستند.

در هر دو نوع ترجمه به کارگیری «برابر برگردانی» الزامی ست. مگر اینکه نیازی نباشد. که در جملات ساده نیازی نیست.
.Sie dürsten nach deinem Blut
آنها به خونت تشنه اند. (نیازی به برابرگزاری در ترجمه آلمانی نیست. ترجمه تحت اللفظی انجام گرفته.)
.Die Liebe fragt danach nicht
عشق این حرفها سرش نمیشود. (برابرگزاری در ترجمه ی آلمانی صورت گرفته.)
----------
در ترکی:
از ترجمه ی حیدربابا-بوردا شیرین خاطره لر یاتیبلار(تحت اللفظی: اینجا خاطرات شیرینی خفته اند)
مترجم برابرگزاری کرده :« اینجا چه خاطرات خوشی نقش بسته اند)
اینجا خوب و بد برابرگزاری مورد نظر ما نیست.
خاطرات خفته=خاطرات نقش بسته
خاطرات شیرین= خاطرات خوش
تلاش مترجم برای نزدیک شدن به فارسی .
در اسناد نمی توان از این کارها کرد.
برابرگزاری= معادل گزینی درترجمه
مثال تپیک: ضربالمثلها:
ترکی: سویا دوشموش قوشون-یاغیشدان نه قورخوسو؟(ترجمه ی تحت اللفظی: پرنده ایکه به آب افتاده چه ترسی از باران دارد؟»
معادل گزینی درترجمه به فارسی، بدون توجه به معنی واژه ها :
«گرگ باران دیده: ما گرگ باران دیده ایم».یا نظیر این .



نوشته شده توسط: Anonymous

اخوان المسلمین شاید در یک دوره های خاص منافع مشترک با ما ایرانیان داشته ولی الان با سلفی ها و وهابی های سعودی گره خورده و اصلا نمیشه بهشون اعتماد کرد.این حزب تنها یک گروه تروریست پروره و با روح ما ایرانیان که دموکراسی هست هیچ سنخیتی نداره

نوشته شده توسط: Anonymous

اینکه آمریکا و غرب از اپوزیسیون حمایت میکنند خیلی خوبه و امیدوارم نتیجه خوبی داشته باشه ولی حمایتشون از جنگ طلبان و گروههای خشونت طلب تروریست که به آدمی رحم نمیکنند واقعا شرم آوره.آمریکا اگه واقعا با این تروریست ها ارتباط داره سرعقل بیاردشون تا دست از اسلحه بردارند.البته از کجا معلوم شاید خودش بهشون اسلحه میفروشه

نوشته شده توسط: lachin

دوست عزیز ائلیار... این شعر زیبای « 48 اولچو » را از ( شاه مار اکبر زاده) که بعد از مرگ مادرش سروده به وسیله شاعر دیگر « آغلار بایرام اوف» خوانده می شود برایتان تقدیم میکنم... بهترین ها را برایتان آرزومندم....
https://www.youtube.com/watch?t=19&v=7-wOBz5zzPc

نوشته شده توسط: lachin

دوستان.. همانطور که متوجه هستید بحث بر سر این است که کی و چطور زبان آلمانی را صحیح می توان نوشت.هر چند که این مسئله از نظر من خیلی پیش پا افتاده است که دلیلش را در پائین توضیح خواهم داد. ولی این بحث گویای یک حقیقتی است که ما ترک زبانان و یا سایر ملل غیر فارس در ایران همیشه گریبانگیرش بودیم و هستیم. حقیقت این است که کسی که زبان دوم به غیر از زبان مادریش را یاد بگیرد دچار این مشکلات که کاملآ « طیبعی» هستند, خواهد شد.( البته به سن شخص و محیط) هم بستگی دارد. واین ایراد گرفتن به زبان غیر مادری یک شخص چه محاوره ای و چه کتبی , یک پرنسیب بی اصول است. در ضمن , ایراد گرفتن به لهجه زبان غیر مادری یک شخص, واقعآ دیگر « کوته بینانه» می باشد.( نظر شخصی من). بچه های یک ارتشی فارس زبان که در تبریز خدمت میکرد, موقعی که این بچه ها به با زبان ترکی و با لهجه حرف می زدند هیج کس این بچه ها را مسخره

نمیکرد. فقط کافی بود که یک ترک زبان به با زبان فارسی در طهران حرف می زد....صدای ریشخند در دل اطرافیان دور و بر را می توانستید بشنوید....از اینکه آقای کرمی ما را ترک تباران را می خواهند بایکوت بکنند , مایه خوشحالی ماست چون طبق منطق ایشان , آن همه مقالاتی که بر علیه ترک تباران نوشته بود (( فقط وقتشان را تلف کرده بودند))... امیدواریم که ارزش وقت را هم بعضی از کامنت گذاران از آقای کرمی یاد بگیرند....به امید آن روز....
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا بهتر است كه لينك مطلب را و گفتگو را چه كسى ارايه داده است را روشن بنويسد تا براى خواننده شبهه ايجاد نشود كه مثلا چه كسى و كِى اين گفتگو را انجام داده است .من البته اين دفعه لينك اصلى را مى گذارم اما اخلاق حكم مى كند كه رعايت امانت كنيد.
با تشكر حسن
http://www.radiozamaneh.com/216841

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام مقایسه دو شهر بیهوده است زیرا در استالینگراد مردم در مقابل فاشیستها مقاومت میکردند اما درعین العرب ( کوبانی) مردم پناهنده به ترکیه شده و در شهر خالی از مردم دو گروه تروریست داعش وتروریست پ ک ک همدیگر را میکشتند و زور داعشتروریست چربید ولی با کمک و پشتیبانی هواپیماهای آمریکا ئی داعش تروریست شکست خورده و عفب نشینی کرد . لطفا" تمام مسائل را در یک مجموعه بررسی کنید برگزیده بررسی نفرمائید مدیای بی طرف موجود است مراجغه کنید موفق خواهید شد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آالیار گرامی, اینها حتی به یک سئوال ساده هم جواب نمیدهند که چرا تا قبل از 200 سال در ایران هیچ جا نامی از
هخامنشیان برده نشده است. فقط بلد هستند جوک در ست کنند و به دیگران توهین کنند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب كرمى
١-اولا اينكه در آلمانى هم مثل زبانهاى ديگر آثار كم ارزش خيلى چاپ شده است پس اينقدر از المانى دم نزنيد در همان آلمانى صدها سال اين نوشته تكرار شد كنيد كه يهوديان در روز عيد پاك نان را با خون كودكان مسيحى كشته شده آغشته مى كنند و مى خورند كه منجر به جنايات هلوكاست غايت گرايانه آريايى شد وانگهى شما انسان عصبى هستيد كه نوشته هايتان همانند آقاى لوايى سراتاسر عصبى است لطفا سعى كنيد آرامش خود را حفظ كنيد مى توانيد قدم بزنيد و يا آدامس بجويد و يا موسيقى دلنواز گوش كنيد در اين مواقع. دوما ،لطفا منبع تان را از زبان آلمانى مشخص كنيد كه كدام نويسنده است شما مثل اينكه هر چيزى را به آلمانى نوشته شده باشد وحى مُنزل فرض مى كنيد آقاى محترم هر كس نوشته اى منتشر كرد وحى منزل نيست چيزى به نام اعتبار نويسنده اينجا مطرح است كه مثلا مانند شما يا آقاى جويا و جناب اقبالى يا آقاى شاملى يا لوايى

اولترا ناسيوناليست افراطى است و كتابى كه نوشته در خدمت افكار بيمار گونه اش است و يا واقعا كتاب و نوشته اش بحث تاريخى است و فاكت است!
سوماً هم كمى اينقدر در اعتماد به نفس خود زياده روى نكنيد همين مردمان تُرك آذرى موقعى كه شما در خارج از كشور مشغول هر كارى اعم از خوب و بد بوديد دوش به دوش ديگر هموطنانشان با جانفشانى وطن پارسه يا آريايى شما را نجات دادند،واقعيت منهم نمى خواهم كه بيشتر از اين وقتم را تلف كنم و كامنت نويسى كنم كه اصولا بنا به مثل قديمى ميخ در آهن نرود و به نامگذارى بهنام عزيز شايد آخرين سر زدنم به نفرت گلوبال باشد هر چند كه ممكن است كه كامنتم دچار سانسور شود ولى از مسول كامنتها مى خواهم كه اگر هم سانسور شد لااقل به خدمت جناب توكلى برسانند كه نه خواستن حقوق غيرفارسها و نه مخالفت با اين حقوق متضمن ميدان دادن به نژادپرستان و نفرت ورزى نيست كه شما اين راه را انتخاب كرديد!
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- فعل گزاردن =ترجمه کردن : منبع فرهنگ بزرگ سخن- دکتر حسن انوری -ضمن اینکه معانی زیادی دارد.
اینجا در رابطه با ترجمه آمده، و اشاره به برگرداندن=ترجمه کردن، دارد.
برابر گزاری در جمله ی من یعنی ترجمه ی برابر واژه ی بیگانه . ترجمه ی برابر به برابر. و فرق دارد با ترجمه ی معنی به معنی.
اینجا: برابرگزاری= برابر برگردانی
- از مصدر مذکور : گزارنده =مترجم
فعل نهادن ، گذاشتن، گذاردن را هم میتوان استفاده کرد اما برای منظور من مناسب نیستند. اینها ربطی به «برابر برگردانی» یا بر گرداندن ندارند. افعال مذکور فاقد مفهوم «ترجمه» اند.تنها «جایگزینی» را نشان میدهند.
-نوشته ام : « «قلمن »=[عده ی] قلیلی یا کمی
در ترجمه ی شاطر « ازآنهایی که» به جای آن نشسته.»
اینجا ترجمه «معنی به معنی» یا اصطلاحاً «تحت اللفظی» صورت نگرفته ، برابرگزاری شده ؛ که در شعر و داستان اشکال ندارد،
زیباست.

اما در اسناد ترجمه ی تحت اللفظی بیشتر رایج است.چرا که «دقیق» است. کم تولید برداشت غلط میکند.
-من «ارمنیه» را ارمنستان ننوشته ام . چون ارمنستان معنی امروزی دارد و برابر ارمنیه نیست. ارمنیه = جاهای ارمنی نشین.
که فرق دارد با ارمنستان.
-«اهل» را اهالی و یا مردم ننوشته ام چون واژه ی «اهل» مد نظر نویسنده است. نه چیز دیگر. نویسنده آگاهانه از «ناس یا الناس» استفاده نکرده . «مردم» معنی امروزی دارد ، «اهل آذربایجان» الزاماً به معنی «مردم آذربایجان» نیست. دو «ایده و تصور» جداگانه و غیر برابر درمیان است. ارمنیه=ارمنستان غلط است. چرا که ایده ی نویسنده از این واژه = «جاهای ارمنی نشین» است.
دو ایده و تصور متفاوت و حتی متضاداند. این مسئله در مورد «اهل» و «مردم » هم صدق میکند. مترجم لازم است ما را به «ایده»-ی دیروز نزدیک کند نه اینکه «فکر دیروز» را به امروز؛ که تولید اندیشه و تصور نادرست و دور از واقعیت تاریخی میکند.

2 - اسناد =جمع سند. اینجا اشاره به متن عربی و جمله های آن است که به عنوان سند و اسناد ارائه شده و مورد بحث است.
«جمله ها» به عنوان «اسناد» در نظر گرفته شده. چون تحت عنوان سند های تاریخی مورد بحث اند.

3- در نوشته های من دهها و شاید صد ها اشکال ادبی و غیره وجود دارد ولی وقتی روی «کلمات و جملات» صحبت میکنیم، و بعد از« بحث و تحقیق و اندیشه » نظر میدهیم اصولا نباید به برخی چیزها بی توجهی نمود.

4- درص. دیالوگ سایت کسی «رفیق و پروفسور» کسی نیست. علاقمندان میخواهند دوستانه در دیالوگ شرکت کنند.
من نه شما را میشناسم و نه دیگران را. آنچه شناخته شده است همین جملات است و بس. سعی میشود حدالمقدور نزیک به واقعیت باشند.
5- نوشتید:«می‌خواهید بحث را منحرف کنید.» بحث دقیقا روی موضوع ست: «درست نویسی -درست خوانی و ترجمه ی صحیح».
-«با ننه من غریبم بازی»
-کسی از «بابا و ننه» و «غریب» بودن حرفی نزده . بدون «فاکت» سخن میگویید! خطا نیست؟
نه، منظورتان این است که «بیخود از «تبعیض» سخن نگوییم. چنین چیزی نبوده و نیست».
بله، حق با شماست. «همه چیز گل و کلاب» است.
مردم شیرمرغ می نوشند، و گرگ و گوسفند درآغوش هم مشغول معاشقه اند.
ترکی نویسان آذربایجان در صف نوبل خوابشان برده و دانشگاه های دیارآتش 30 میلیون فارغ التحصل عرضه کرده.
برچشم بد لعنت.

«می‌خواهید افکار عوامانۀ خودتان را به عده‌ای ساده لوح بقبولانید.»
- «افکار عوامانه» ! کدام «گزاره ی من» نادرسته،عوامانه است و به چه دلیل؟ اگر اثبات کنید ممنون میشوم. بدون اثبات، اتهام «عوامانه بودن» بزنید نشانه ی «فرهنگ عوامانه» -ی شما نیست؟
«عده ای ساده لوح»! آیا فکر میکنید در «دنیای انترنت» که میتوان «مو را از ماست» بیرون کشید، کسی « لوحش ساده» میماند که «سخن بی دلیل و مدرک و بدون اثبات» را بپذیرد؟ یا شما هنوز در 60 سال پیش هستید؟
«تفکر و رفتار و کاراکتر» شما نشان میدهد که « دریغا! هنوز در دیروزید.»

6-آیا نابرابری خواهی عوامانه است یا برابری خواهی؟

اگراثبات کنید «همین نابرابری که هست خوب و درست و به سود است، و برابری خواهی خطاست، چشم منهم می پذیرم و هرگز از برابری خواهی دفاع نمیکنم». به شرطی که «با دلیل و منطق اثبات کنید.»
بفرمایید دلایل خودتان را روی میز بگذارید سنجیده شود.

7- بر طبق اصل اساسی "یاسای طلایی" ماهی سیاه کوچولو:
« ترکی را پاس داریم-فارسی را زاپاس!»
زبان فارسی برای من یک زبان غریبه است ، مثل دیگر زبانها.
ضمن احترام به همه ی زبانها فعلا مجبورم با «زاپاس» کارکنم.
و آنچه دربالا آمد، و در سطور جاری ست، از همین گوشه است.
تا چه قبول افتد و چه در نظرآید.

نوشته شده توسط: Anonymous

با این جمله آقای کرمی موافقم (( از سایر هم میهنان ایران تمنی میکنم، وقت خود را با چنین افرادی و کلأ با مردم تُرک آذری تلف نکیند، هر سحن جایی دارد و هر نکته مکانی)) من هم به نوبه خودم از هموطنانم درخواست میکنم پاسخ این پان ترک ها ی کینه توز را با سکوت معنی دار خود بایکوت کنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست فاضل ، جناب انزابی گرامی !
بدیهی است که ارمنستان قرن چهارم، با جمهوری ارمنستان امروز ، به کل متفاوت است.
ابن حوقل ، در همان سفرنامه اش ، پاسخ مدعی را داده است.
در کتاب ، «صوره الارض، لابن حوقل ،۱۹۹۲ میلادی » آمده است :
« و هما ارمینیان : فاحداهما تعرف بالداخله و الاخری بالخارجه، و فی بعض الخارجه مدن للمسلمین و فی ایدیهم لم نزل یلیها المسلمون ،و قد قوطع علیها الارمن فی غیر وقت و هی الملوک الاسلام کارجیش و خلاط و مَنَازْجِرْد و قالیقَلا و … »
ملخص کلام عبارت بالا این است :
ارمنیه دو بخش است ، داخلی و خارجی . بعضی از شهر های ارمنیه خارجی در دست مسلمانان است و خود آن‌ها بر آن حکومت می‌کنند و دست ارامنه از آنجا کوتاه شده است و به کلی تحت حکومت سلاطین اسلام است از جمله ارجیش، خلاط ، مناز جرد و قالیقلا و ...»
با احترام

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آقای کرمی گرامی،
چرا عصبانی میشوید؟
جانم ، صحبت از «خوبی و بدی زبان آلمانی» نیست.صحبت از سومر-مومر هم نیست.
صحبت از «قیچی کردن خاک مشک آمیز» آذربایجان است. میخواهیم ببریم ببریم «گوههای آلتای» فرش کنیم!
مگر مخالفید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

من آن مثل آلمانی را شتابان نوشتم و توجهی به حروف بزرگ نکردم. مهم نیست. من اشتباه خودم را پذیرفتم. گمان نمی‌کنم زبان آلمانی شما و آقای پروفسور تعریفی داشته باشد. ولی این نیز مهم نیست. مهم این است که شما زبان ملی یا به قول خودتان زبان «ارتباطی» (!) کشورتان را درست نیاموخته‌اید. این جمله را از کامنت شما نقل می‌کنم: در شعر و داستان این برابرگزاری درست است اما در «اسناد» درست نیست. فعل گزاردن در فارسی به معنای «به جا آوردن» و «ادا کردن» به کار می‌رود، چنان که می‌گویند «نماز گزاردن». منظور شما «گذاشتن» به معنای «نهادن» و «قرار دادن» است. بنابراین، باید بنویسید: «برابرگذاری». یا وقتی می‌گویید: اما در «اسناد» درست نیست، به احتمل زیاد منظورتان «استناد» است. به لک درایی‌های رفیقتان «جم» پاسخی نمی‌دهم. معلوم است که عمرش را در آلمان تباه کرده است. بیشتر از شما و پروفسور!
شما می‌خواهید


بحث را منحرف کنید. با ننه من غریبم بازی می‌خواهید افکار عوامانۀ خودتان را به عده‌ای ساده لوح بقبولانید. موفق باشید!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی , جمله این طور درست است. آلمانی شما در سطحی نیست که در باره اش اظهار نظر کنید.
"Wenn die Katze aus dem Haus ist, tanzen die Mäuse auf dem Tisch

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- خطا درجمله نیست اشکال در خواننده است که سوادش نم کشیده : «همه ی سوراخ-سمبه های کارهاشان سرشار از نیرنگ بازی ست.»

2- ما هم میگوییم:

! Fırıldaqçı azıdı biridə bacadan düşdü

3-«زبان اصلی من..»
این عبارت در جمله ی شما درست نیست. اصطلاح «زبان اصلی» با «من» نمیاید. کسی هم بیاورد نشانه ی خطا و «نم سواد» فارسی ست.
شما «زبان اصلی» و فرعی ندارید. زبان مادری،کشوری، و خارجی دارید.
اصطلاح «زبان اصلی» در رابطه با «متن» و «ترجمه» میاید:
«زبان اصلی متن کتاب، انگلیسی ست» . متن اصلی به فارسی ترجمه شده ....
------
4- «اگر میتونی اینو ترجمه کن!»
این حرفها آدم را به یاد کودکیها می برد...
میگویند آدم در زندگی دو بار «کودک» میشود:
بار اول در دوران کودکی
بار دوم در دوران پیری ...
برپایه ی همین «فرهنگ» است که «تبعیض» هست، و حکومت آخوند .

5- هروقت زبان آلمانی شما خوب شد ، متن ترجمه شده هم برایتان میدهم .
-----

6- آنالیز جمله عربی برای کسی ست که به دنبال درست و نادرستی ترجمه است.
برای کسی که «مجتهد» دارد و مقلد است نوشته نشده .
«پیشکش» خود را نگهدارید، لازمتان میشود.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

اینکه کاربر گرامی ..انزابی...نوشته است : (aus dem hause (Hause درست میباشد. از این گذشته بنا یر رعایت دستور گرامی داتیو . aus "dem" Hause و همچنین auf "dem" Tisch بیانگر این هست که کاربر گرامی بخوبی میداند که کلمات Hause و.. Tisch... هر دو نام و اسم و یا ابیکت هستند و بخوبی میداند که باید باید حروف اوّل آنها بزرگ نوشته شود، حتمأ اشتباه تایپی است
هر کسی بخواهد زبان آلمانی یاد بگیرد، این قانون گرامی بزرگ و یا کوچک نوشتن را در همان هفتهء و ماه اوّل یاد میگیرد.

آقای آ. ائلیار ...اگر اینقدر زبان شما خوب است، چرا آن بخش از تاریخ مستند به زبان آلمانی را در مورد فرهنگ و هویّت شناسی مردم تُرک تبار است ترجمه نمی کنید، من متأسفم که در سایت ایران گلوبال به شما و امثال شما اجازه میدهد، خواب نامه های خود را بنام زبان شناسی و پیوند دادن بی پایه و اساس زبان سومری و تُرکی انتشار داده شوند، و یا ایرانیان را راسیسم و گیج بنامید.

آن کسی که در تاریخ گیج و بی هویّت میباشد، جناب آ. ائلیار.. شما مردم تُرک تبار هستید، اگر پاسخی و جوابی در مقابل علوم زبان شناسی کودکانهء خود و در مورد سایر مسائل نسبت دادن زبان سومری به تُرکی از سوی ما دریافت نمی کنید، به معنی آن است که مطالب شما ارزش پاسخگویی و ارزش وقت تلف کردن را ندارد. شما و امثال شما آزاد هستید در کوچه و خیابانها آواز بخوانید و شعار دهید، به سرزمین ایران و ایرانیان ربطی ندارد، از سایر هم میهنان ایران تمنی میکنم، وقت خود را با چنین افرادی و کلأ با مردم تُرک آذری تلف نکیند، هر سحن جایی دارد و هر نکته مکانی.
نوشته شده توسط: Anonymous

عربستان سعودی یکی از کثیف ترین سیاست ها را در جهان دنبال میکند.هدفش تنها فریب اقوام سنی مذهب و تزریق افکار تهوع آور وهابی به مناطق سنی نشین است. در عربستان سعودی بعید است بتوان آدم روشنفکر پیدا کرد. تمام خاندان سعودی سیاست ضد ایرانی دارند. ایرانی های عزیز، بلوچ ها و کردها و عرب های عزیز هوشیار باشید و قطعا هم هستید

نوشته شده توسط: Anonymous

پدیده دریا خواری و زمین خواری و کوه خواری و رشوه های میلیارد دلار خواری فقط در اثر جانماز خواری و ساندیس خواری و بهشت برین خواری و نجاست خواری عوامل امپریالیست هاو صیهونیست هادر البسه اخوندها میسر میشود

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آهنگر سلام.
حالا که شما این نامه رو در روشنگری و ایران گلوبال و ... منتشر کردین مثل یه تاکتیک ....همنشین و .. بخصوص سعی می کنن با اشاره به سایت روشنگری تنها و بدون اسم بردن از ایران گلوبال از طریق نوشتن نظرات جدید در سایت یغمایی من و شما رو یا نظراتمون رو درخدمت رژیم جانیان حاکم نشون بده و صورت مسئله رو هم از قضیه سانسور و پاکشویی رجوی و ... تغییر بدن و به جاهای دیگه بزنن. یغمایی هم که اصلاً به روی خودش نمیاره که در یه مدت طولانی با تهمت زدن به من سعی میکرده از در نظر دیگران ابلیس بیآفرینه و در این کار تا جایی پیش میره که از زبون احمدرضا نامی به من میگه "کونی"!
https://www.blogger.com/comment.g?blogID=1518213859461616716&postID=236…

واسه همین اون نمونه از حرفهای من در مورد بخش دوازدهم (بخش دوازدهم) این گفتگوها

واسه همین اون نمونه از حرفهای من در مورد بخش دوازدهم (بخش دوازدهم) این گفتگوها رو که یغمایی سانسور کرده و به دیگر کاربرای سایت طوری وانمود می کنه که من فحش دادم یا به کاربرای سایت اهانتی کرده ام و از من در نظر دیگرون ابلیس می سازه و همون رو علت ممنوع القلم شدن نشون میده رو اینجا اضافه می کنم تا که رسوا شود هر کی در خدمت آگاهانه یا ناآگاهانه رجوی رذل باشه: "در مورد کرد کشی با وجود تشکر حبوش و صدام و گزارش آمریکا و عقل سلیم و...اسماعیل اگه قراره به حرف رجوی در مورد آووردن اتوبوس و نیروهای رژیم اعتماد کنه چرا وقتی به این نوع داستان سراییهای رجوی در مورد کارهای دیگه میرسه همه رو بعنوان حرف مفت رد میکنه؟!

رجوی همون کسی یه که واسه اینکه اعضا فرصت فکر کردن پیدا نکنن همه رو تا سرحد کوفتگی هر روز مشغول کارهای یدی میکنه و شب هم به گزارش نویسی و مغزشویی، شکنجه و طلاق و حوض و جاری و غسل و رقص و زندان و حکم اعدام دادن و آدمکشی آزاد کردن وادار می کنه! پس بعد همه این تجربیات انسانسوز از رجوی .... اگه فقط یه چیز بعنوان درس از شخصیتش بشه گرفت اینه که رجوی....هیچ ارزشی واسه حقیقت قائل نیس! پس بعنوان قاعده باهاس به همه ادعاهای رجوی با شک و تردید نگاه کرد! واسه اسماعیل متاسفانه انگار هنوز خیلی حصارها برپا هستند!



ضمناً واسه اینکه عده ای دیگه (بیش وکم از 2000 اسرای فعلی لیبرتی!)، هم بتونن آزاد بشن که بیان و حقایق پشت دیوارهای رجوی ساخته رو واسه خاطر نسلهای آینده انسان به اطلاع همه برسونند عرض میکنم: دوستان و رفقا مواظب باشید، در طی مدتی که سر همه ما با این مسائل (اگرچه خیلی مهم) گرم شده، رجوی.... واسه سوزندون مدارک زنده سر باقیمانده بروبچه های اسیر در لیبرتی رو زیرآب نکنه! با گفته های یغمایی و دیگرون حالا دیگه همه باید فهمیده باشن چرا رجوی اجازه نمیده بروبچه های باقیمونده از عراق خارج بشن!

رجوی واسه جلوگیری از بازاسکان اونها در کشورهای غربی در فیل هوا کردن بعد از کشتار اشرف یا چراغ خاموشش (با صدای خوش گفته و با گوش خودم شنیدم به خون همه جونهای شیفته و پرپر شده به دست رژیم سوگند) همه عالم وآدمی رو که به منویاتش تن نداده لعنت بر این و لعنت بر اون می کنه وبعد هم به اسرای لیبرتی میگه (هر جای دنیا که رفتید ملی، ملی-مذهبی، جداشده، مارکسیست منتقد و ....رو به سزای اعمالشون برسونید!)، تا دولتهای غربی بشنفن و از جنگ و دعوا و خودسوزی و .... بترسن و اون اسرا رو یه وقت به کشورهای نسبتاً آزاد غربی راه ندند! رذالت رو می بینین؟! واقعاً رذالت ناب رو می بینین؟!

با هرکس که میتونید در این مورد باید تماس بگیرین و نگذارین که قضیه از یادها بره چون از یاد رفتن اونها همون و از دنیا رفتن چند هزار آدم با گفتنیهایی مثل گفته های یغمایی و بقیه باشرف مونده های جدا شده از رجوی، هم همون!"


حالا که گفتگوهای شماره سیزده هم منتشر شده از شما تحریریه ایران گلوبال تقاضا می کنم لطفاً از سایت خودتون به این مصاحبه ها لینک بدین و نظر کاربرها رو منتشر کنین تا برخلاف سیاست تک صدایی که اونها با حذف نظر مخالف می خوان پیش ببرن بروبچه های آزاد شده از اسارت فکری رجوی بتونن به جنبه های مختلف کار رجوی و دیگرا نی که به سرنوشت این نسل و تجربیاتشون بعنوان گذشته چراغ راه آینده علاقمندند اون هم نه فقط از یه دید محدود پی ببرن. همونطوریکه که میدونین این کمکی به آینده فکری و اجتماعی جامعه ایران و بخشی از تاریخ انسان میتونه باشه.

بر و بچه های اسیر لیبرتی یادتون نره.
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
رفیق سائل.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای انزابی، دوست محترم! اگر معلومات زبان آلمانی تان بحدی نیست که بصورت درست بکار ببرید، عزیزم، مگر اجبار داری آنرا بکار ببری؟ شما هم زبان آلمانی را خراب میکنی و هم زبان فارسی را! قربونت برم، شما میدانی زبان آلمانی یکی از زبانهای حساس دنیاست، و اگر در جمله کوچکترین قوانین دستوری رعایت نشود کل جمله غلط محسوب میشود واز ارزش می افتد، و چنین موردی در واقع کم سوادی آن فرد را نشان میدهد. شما اگر کوچکترین آگاهی از دستور زبان و قواعد آلمانی داشته باشی قوانین خیلی ساده آنرا لازم است رعایت بکنی! در ضرب المثل جنابعالی اغلاط فاحش دستوری دیده میشود که هر دانش آموز دبستان نیز بدان آگاهی دارد. در مثل زیر مرقوم فرموده ای: (Wenn die Katze aus dem hause ist , tanzen die Mäuse auf dem tisch) پایان نقل قول. دوست گرامی شما ضرب المثل را با یک جمله فرعی شروع کرده ای، فاعل جمله فرعی را بطورغلط

بکار برده ای، و قید مکان جمله را با حرف کوچک مرقوم فرموده ای. و بدان حروفی نیز افزوده ای که کل ساختمان جمله را بهم ریخته است و غلط دستوری محسوب میشود، درجمله دوم یعنی درجمله اصلی بازچنین غلط دستوری را به نوعی دیگرتکرار کرده ای که بجای مدول قید مکان، که خصیه و مشخصات آن حروف بزرگ است، غلط املائی دیگری را آورده ای که کل ساختمان جمله را بهم ریخته که غلط املائی و دستوری محسوب میشود. انتظاراین است، در مراحل بعدی از چنین اغلاط دستوری پرهیز کنید. در واقع فرم صحیح ضرب المثل آلمانی بصورت زیر است: „Wenn der Kater aus dem Haus ist, tanzen die Mäuse auf dem Tisch“ در ضمن ضرب المثل آلمانی فوق قرابتی با ترجمه نیم بند شما ندارد. لطفا در ترجه جمله نیز دقت لازم را بخرج دهید، و افکار وخیالات خود را به جای ترجمه نگذارید. و زبان آلمانی را مثل زبان فارسی هردم بیل، و شلم شوربا نفرمائید. خواننده از شما انتظار دارد. مرسی.
نوشته شده توسط: Anonymous

با تشکر از جناب ف. آگاه که با درج چنین موضوعات تحقیقی و علمی ادعاهای باطل و دروغ آقای کسروی را برای مردم آذربایجان روشن میکند. در واقع باید گفت مطلب فوق، مطلبی تحقیقی و با معیارهای علمی نگاشته شده است. و حقایق بسیاری را در اختیار روشنفکران صدیق و مردمی آذربایجان قرار میدهد. در این مختصر لازم است ازمحضر جناب آقای ف. آگاه که با چنین مقالات علمی و ارزشمندی زمینه آگاهی خوانندگان را فراهم میسازد، قدردانی شود. در این راه موفقیت هر چه بیشتر وی را آرزومندم.

نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون که آلمانی مرا اصلاح کردید. زبان اصلی من انگلیسی است. در آلمان سه چهار سالی بیش نیست که مستقر شده ام. از این اشتباهات یک نوآموز زبان ممکن است بکند. شما بهتر است دقت لازم را در فارسی نویسی بکنید. عربی پیشکش تان!
به همین جملۀ پایانی کامنت خود توجه کنید!
همه ی سوراخ-سمبه های کارهاشان سرشار از نیرنگ بازی ست. این را به آلمانی ترجمه کنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

این روزها در این بخش کامنتها تعدادی از دوستان تورک و پان تورک بر اشتراک زبان سومری و تورک پا فشاری میکنند در حالی کە سومرها در در سرزمین بین النهرین بودە و فاصلەی سرزمین سومرها با تورکها یا همان ترکستان چین و اغوز کە تمامی طوایف تورک کە از آلبانی و بلغارستان و تورکیە ، آذربایجان و ترکمنستان و قزاقستان ، ازبکستان همە و همە بر اثر لشکر کشیهای طوایف تورک از سلجوقیان ، غزنویان، قزلباش، قجر، صفویان، قرقونلو، ازبک همە و همەی این طوایف تورک از همان مغولستان ، تاتارستان ، ازبکستان و قزاقستان و تکستان چین کە سرزمین اصلی آنها بودە با بی رحمی و کشتار و آتش زدن بر سرزمینهای مردمان اصلی چیرە شدن و این مهاجمان برای همیشە بە سان مهمان نماخواندە در سرزمین دیگران ساکن شدن و بنا بر این شعر کوردی کە میگوید ، در سرزمین خودم من شدم بیگانە و بیگانە شد صاحب مال مصداق و آینە تمام نمای کامنت گزاران تورک است

تورک با سومر زمین تا آسمان با هم فرق دارند و تورک و تورکیت هیچ ربطی با سومر ها ندارند سومر ها از قدیمی ترین و اصلی ترین مردمان سرزمین بین النهرین میباشند در حالی کە تورکها مردمانی مهاجرند کە با زور شمشیر ساکن شدن

در اینجا از نظر من همەی مردمانی کە در خاور میانە ساکنند از حق برابر و آزادی در تمام شئون باید بر خوردار باشند چە تورک باشد یا کورد یا فارس یا ارمنی یا بلوچ یا طالش یا عرب هیچ کس را امروز نمیتوان مجبور کرد کە بار دیگر از سرزمینهای خود مانند همان گونە کە کوردها را از آطراف دریاچەی وان و دریاچەی ورمیە مهاجرت دادند و تورکهای افشار را در سلماس و ورمیە سکونت دادند امروز جدای از این سهم خواهی ها مردمان تورک و کورد در این مناطق زندگی میکنند و همە باید در زندگی خود و حاکم بودن بر سرنوشت خود و با رأی اکثریت مردمان این مناطق آزاد باشند

ولی بە چە دلیل پان تورک ها میخواهند شناسنامەی جعلی سومر تورک را درست کنند ؟؟ مثءلە کاملأ مشخص است پافشاری پان تورکها بر اشتراک سومر تورک و وصل کردن تاریخ سومر بە تورک نە برای رسیدن بە آزادیهای دمکراتیک و تدریس زبان تورکی و حقوق برابر بلکە این تاریخ سازی جعلی پان تورکها یک هدف دارند کە شناسنامەی جعلی ورمیە ، سلماس، خوی ، ماکو را رسمیت بخشند کە همچنانکە سومرها از قدیمی ترین مردمان این دیار باشند و تورک سومری باشد پس با این تاریخ سازی جعلی آذربایجان جعلی ، سلماس، ورمیە. ماکو، ، خوی نیز تورکی خوهد شد بنا بر این با این تاریخ جحلی سومر تورک میخواهند تاریخ کوردها و ارمنیها و آسوریها را از این مناطق حذف کنند همانطور کە در بالا گفتم سومر و تورک زمین تا آسمان با هم فرق دارند تورکها مهاجرینی هستند کە با زور اسلحە و شمشیر و با کشتار بە بخشی از مردمان بین النهرین و خاور میانە تبدیل شدن و سومرها از مردمان اصلی این سرزمینها هستند
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-ضمن تشکرازجناب اقای لوایی عزیز.من باتمام وجودازاین کنترلچی کامنت می ترسم بخدا.به کورش به زرتشت به عیسی وموسی هرچه مینوسم بدترازماموران ساواک وساواما آنهاراحذف میکند.
بقول آقای توکلی این دوستمان چون هم فکرآقای رازی است نمی تواندنظرمخالف خودراتحمل کند.
حال حسن آقای عزیزمگرتوده ایی بودن ازپان ایرانیست بودن بدتراست؟مگرمجاهدبودن بدترازحزب الله بودن است. مگرمامورسیاواینتلجس سرویس بودن بترازکا.گ.گ.بودن ویابرعکس آن است.برادرم اختلاص گران میلیارددلاری درایران آزادمی گردند.
شماازکسی که حال فرض کنیم توده ایی بوده وبعداستعفاداده یک مجرم ساخته ایدنکندخودتان توده ایی بودید وازخروج ایشان ازحزب توده ناراحتید؟
ازلحاظ قانونی کسی که دزدی اودرمراجع قانونی وبی غرض وباحضوروکیل ثابت نشده به اونبایداتهام زد.
خدامن وشمارالاقل یک کمی انصاف دهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آالیار گرامی, همه جا از این تحریفها و شبیه آنها پر پر است. حالا ببینیم حرف آقای جوادی در این باره چه است؟ اگر سکوت کند, تکرارا اگر سکوت کند به معنی .................. است