Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در نقل صرب المثل چند غلط وجود دارد:
**
Wenn die Katze aus dem hause ist , tanzen die Mäuse auf dem tisch
1-hause با H نوشته میشود
2-hause نه ؛ Haus بدون e
3- tisch با حرف بزرگ T
Wenn die Katze aus dem Haus ist , tanzen die Mäuse auf dem Tisch
*****

پاراگراف ترجمه ی کسروی از بن حوقل : «١ـ پسر حوقل كه در نيمه يكم سده چهارم كتاب «المسالك و الممالك» را نوشته در سخن راندن از آذربايجان و چنين ميگويد: «زبان مردم آذربايجان و زبان بيشتري از مردم ارمنستان فارسي و عربي است ليكن كمتر ٧ آران و ارمنستان كسي بعربي سخن گويد و آنانكه بفارسي سخن گويند بعربي نفهمند تنها بازرگانان و زمينداران (ارباب الضياع) اند كه گفتگو با اين زبان نيك توانند. برخي تيره ها نيز در اينجا و آنجا زبانهاي ديگري ميدارند چنانكه مردم ارمنستان بارمني و
مردم بردعه بآراني سخن گويند و در آنجا كوه مشهوريست كه «قبق» ناميده شود و زبانهاي گوناگون فراوان از آن ٨
٩ كافران آن كوه را فرا گرفته است». ص 10 آذری زبان باستان آذربایجان -کسروی
كتاب «المسالك و الممالك» ص. 250 لینک زیر:

https://upload.wikimedia.org/wikisource/ar/0
/08/%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D8%A7
%D9%84%D9%83_%D9%88%D8%A7%D9
%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%D9%83.pdf
- توضیح کسروی :«در آن زمانها اين استان را يك سرزمين ميشماردندي و
فرمانروايي كه بآذربايجان آمدي بر آران و ارمنستان نيز فرمان راندي.»
یعنی کل آذربایجان وارمنستان تحت حکومت ایران بود. ترجمه ی کسروی را دقت کنیم حوقل :
-یک جا میگوید«زبان بيشتري از مردم ارمنستان فارسي و عربي است »
-پایین نوشته «مردم ارمنستان به ارمني ...سخن میگویند».
«متضاد».
---------
احسان یارشاطر عبارت عربی (« و اما لسان اهل آذربایجان و اکثر اهل ارمنیه فالفارسیه تجمعهم (تجمعه) والعربیه بینهم مستعمله و قلمن بها ممن یتکلم بالفارسیه لا یفهم بالعربیه و یفصح بها من التجار و ارباب الضیاع ») را این گونه ترجمه کرده است: «زبان مردم آذربایجان و بیشتر مردم ارمنستان ایرانی ( الفارسیه ) است که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد و عربی [ نیز] میان آن‌ها مستعمل است و از آن‌ها که به فارسی سخن می‌گویند کمتر کسی است که عربی نفهمد و برخی از بازرگانان و زمین داران در آن فصیح اند.»
---------
تجمعهم (تجمعه) به معنی جمع کردن -جمع میکند= پیوند دادن = ارتباط دادن است.
فالفارسیه تجمعهم (تجمعه) : فارسی جمع میاورد . به معنی پیوند میدهد.
اینجا با فعل «جمع کردن=پیوند دادن» اشاره ی ابن حوقل به «زبان ارتباطی» ست.
«قلمن »=[عده ی] قلیلی یا کمی
در ترجمه ی شاطر « ازآنهایی که» به جای آن نشسته.
در شعر و داستان این برابرگزاری درست است اما در «اسناد» درست نیست.
«قلمن » در ترکی عیناً به همین معنی رایج است: «بیر قلم» -آدام یا شئی. =عده ی کمی یا چیزهای کمی. قلیلی
«لسان اهل آذربایجان و اکثر اهل ارمنیه فالفارسیه تجمعهم (تجمعه) والعربیه بینهم مستعمله و قلمن بها ممن یتکلم بالفارسیه لا یفهم بالعربیه...»
[ زبانِی که «اهل» آذربایجان و اکثرِ «اهل» ارمنیه را به هم می پیوندد فارسی ست(زبان تجمع=ارتباطی؛ جمع میکند. از جمع کردن). و عربی بین آنها استعمال میشود، قلیل اند که به فارسی تکلم کنند، عربی نفهمند...]

گزارش ابن حوقل ربطی به «زبان مادری» مردم آذربایجان ندارد.

-------------
نظر ف. آگاه درست است:
"و اما زبان تجمع ( ارتباط) اهالی آذربایجان و اکثر اهالی ارمنیه فارسی است و عربی نیز (در اینمورد (ارتباط)) بینشان مستعمل است و در این میان کم اند که فارسی سخن بگویند ولی عربی نفهمند ، (لکن) (بعضی) از تجار و زمینداران در عربی فصیح اند".
----------
ترجمه ی کسروی و یار شاطر علط است و ایده لوژیک ترجمه شده:
«اشتبه-یشتبه-اشتباه!»
در حقیقت اشتباه نیست.نیرنگ بازی ست.
نیرنگ بازی در ترجمه ی یک جمله از اسناد؛ چنین باشد وای به حال «ایرانیکا»!
---------
به هیچ چیز «ایرانیسم» اعتماد نیست. همه ی سوراخ-سمبه های کارهاشان سرشار از نیرنگ بازی ست.
نوشته شده توسط: Anonymous

و اما در باره ناصر پورپیرار توده ا ی اخراجی از زبان خطرناکترین کومونیست قرن 21 رفیق ..... .(

نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده، در کتاب خاطراتش که به سال ۱۳۷۱ توسط انتشارات اطلاعات به چاپ رسیده است، درباره او چنین می گوید: «… ناصر بناکننده، که پورپیرار امضا می کرد، پس از اخراجش از حزب در سال ۱۳۵۸ به علت خوردن پول حزب و کلاهبرداری از شرکایش در انتشارات نیل و بالاکشیدن حق التألیف آقای محمود اعتمادزاده (به آذین)، با نام مستعار ناریا به انتشار جزوه هایی علیه حزب و بدگویی به شخص من، که دستور اخراج او را داده بودم پرداخت… او حروفچین چاپخانه بود و بعداً با شراکت دو نفر دیگر یک بنگاه انتشاراتی تأسیس کرده و با کلاهبرداری از همه ثروت قابل ملاحظه ای اندوخته بود… علیرغم این مسئله و علیرغم انتشار جزوات توسط او علیه حزب، آقای طبری به روابط «دوستانه» و «رفیقانه» خود با این فرد فاسد ادامه داد و با او مکاتباتی داشت که بعدا توسط بناکننده مورد سوءاستفاده قرار گرفت. ناصر بناکننده پس از مدتی به علت ارتباط با مأمورین سیاسی بلغارستان توسط جمهوری اسلامی دستگیر و به زندان اوین فرستاده شد. او در دادگاه انقلاب ادعا کرده بود که همیشه مخالف حزب بوده است! نمی دانم به چه مدت محکوم و کی آزاد شد.»
آری! این، تنها بخشی از کارنامه حضرت آقای پورپیرار یا بناکننده است! او کتاب هایش را در تهران چاپ می کند و به راحتی می فروشد، کسی هم کاری با او ندارد!
نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش بسیار عزیز: امید که خوب وموفق باشی.
من مهدی دهنوی هستم ، که احتمالا منو بیاد نمیاری.چرا که همو دو بار بیشتر ندیده ایم. هر دوبار هم از طریق ...... که بار دوم من تورا از جلسه ای در خانه ....در یک قسمت استگلهم ب، به خانه ..... با ماشین ا رساندم. بهر حال خوشحال خواهم شد چنانکه اقای دهناری جواب نوشته منو داد خوشحال خواهم شد که اگر وقت داشتی و خواستی ، لطف کنی منو خبر کن. با مهر واحترام به تو وبا تشکر از زحمت احتمالییت.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

جناب ا- یزدانی نوشته‌اند: "برای من مهم نیست که زبان ترکی در ایران ده هزار سال قدمت دارد و یا 100 سال. من در قرن 21 و در دنیای مدرن زندگی میکنم..."
به نظر من این اصل مساله است.
تاریخ به گذشته‌ها تعلق دارد. ما می‌توانیم درباره مسائل تاریخی بحث و بررسی کنیم و اطلاعاتمان را دقیقتر سازیم ولی نمی‌توانیم آنها را تغییر دهیم و یا برای حل مسائل امروز، تاریخ را معیار قرار دهیم. در گذشته، مرزها، محل سکونت اقوام، فاتحان و مغلوبان و زبان مناطق سیال و متغیر بوده‌اند. امروز هم چنین است و فردا هم می‌تواند چنین باشد. اگر همین امروز موج مهاجرت به اروپا را در نظر داشته باشیم، درمی‌یابیم که ترکیب جمعیتی، حتی امروز هم در حال تغییر است.
گویا اسکندر مقدونی تا حوالی سال 336 ق. م. از شهر خود خارج نشده بود ولی ده سال بعد تا هندوستان پیش رفت و در مسیر خود امپراتوری بزرگ هخامنشیان را به نابودی کشاند.

چنگیزخان مغول که پا از قبیله خود بیرون نگذاشته بود و دنیای بیرون از قبیله خود را نمی‌شناخت، تا قلب اروپا پیش رفت و دنیایی را ویران کرد.
تاریخ سرشار است از تهاجمات و جنگها و کشتارها و مهاجرتها و جابجایی‌ها. هر سرزمینی در هر دوره‌ای اقوام و ملل مختلفی را در خود جای داده بود.
تحقیق درباره گذشتگان، می‌تواند اطلاعات ما را از گذشته افزایش دهد و در بهترین حالت می‌توان از آن درسهایی گرفت ولی تاریخ نمی‌تواند معیار برخورد با مسائل امروز ما باشد.
به نظر من باید دید که امروز در کجا قرار داریم، چه و که هستیم، چه خواستها و نیازهایی داریم، با کدام مسائل و مشکلات روبرو هستیم و حقوق و وظایفمان چیست.
به نظر من در مورد زبان مهم این است که مردم سرزمینی، امروز به چه زبانی تکلم می‌کنند و می‌خواهند (با تاکید بر خواستن) به چه زبانی تکلم کنند و آموزش ببنند و امورات خود را سر و سامان دهند. این حق مردم است که خود تصمیم بگیرند. معیار، قدمت آن زبان نیست بلکه صرفنظر از اینکه آن زبان، هزاران سال قدمت داشته باشد و یا همین امروز اختراع شده باشد، تنها معیار می‌تواند خواست آن مردم باشد. هرگونه تحمیلی بر آنها، تجاوز به کرامت انسانی است.
مسلما در این مورد مشکلات عملی بسیاری پیش رو قرار می‌گیرند ولی مشکلات را باید حل کرد، حذف صورت مساله، حل مشکل نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

سرکار خانم برادران درود بر شما و پایداری شما.. من با تمام جوانی و بی تجربگی خود میدانستم که اگر پای ان سید بی وطن به ایران باز شود مردم را به زور شلاق به نماز خواهند برد و اسلام عهد محمد عملی خواهد شد. دفاع و بویژه سازماندهی چپ از خمینی و شعار های ضد غربی او اوضاع تاسف بار کنونی را بوجود اورد . هدف اساسن ایجاد حکومت اسلامی نبود بلکه ازادی مطبوعات و احزاب و تعامل با دیگر کشور ها. جریان چپ متاسفانه و اگاهانه با داشتن تجربه 28 مرداد و 30 سال زنده گی در دیار فرنگ و مسکو بودن در دشمنی با مطالبات تاریخی مردم ایران همراه با اخوند ریشه و اساس تمدن و مدنیت را در ایران از بین برد.رنجها و درد های هزاران زندانی سیاسی مرد و زن ایرانی د رزندان ناشی از نادیده گرفتن همین حقوق بشر توسط جریان چپ است. اگر چپ و مذهبی ها در ایران باور به

حقوق بشر وازادی مطبوعات داشتند و بر اصول فوق پا فشاری میکردند این وضع بوجود نمی امد.خاطرات زندانیان در سالهای 60 از زندان حکایت از جاسوسی و دوبهم زنی و تحریک و فریب وهمکاری چپ با ارتجاع سیاه دارد. توجه داشته باشید که هزاران عضو حزب توده و سازمان فدائی بنا بر فرمان رهبری حزب و سازمان چه نقشی در جامعه ایران ان زمان داشتند.در بین سازمانهای سیاسی چه در گذشته و یا اکنون هر گز تفاهمی برای ازادی انتخابات و هم زیستی مسالمت امیز بوجود نیامد و چه بسیاردر اینده باز هم همنوعان شما و من به زندانها خواهند رفت. پیروز باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

تکمیل کامنت قبلی . حسن آقا نوشته اید که « او یک توده ای بود که حتا حزب او را بخاطر دزدی از حزب بیرون انداخت. » من از شما خواهش میکنم که هم کمی در این مورد توضیح دهید و هم اینکه سند خود را نیز ارائه دهید و گرنه هم شما و هم ناشر زیر مسئولیت هستید .

نوشته شده توسط: Anonymous

برای من مهم نیست که زبان ترکی در ایران ده هزار سال قدمت دارد و یا 100 سال. من در قرن 21 و در دنیای مدرن زندگی میکنم و خواستم این است که زبان مادریم در ایران آزاد بشود و بچه های ملت 25-30 میلیونیم بتوانند بزبان مادریشان سیستم تحصیلی داشته باشند. این خواست بنده با تمامی معیارها و ارزشهای دنیای مدرن امروزی وهمچنین کنوانسیون حقوق بشر تطابقت دارد و بایستی بدون هر گونه اگر و مگر اجرا بشود . در رابطه با آقای جوادی باید بگویم که ایشان در هر صورت تا سال1367 طرفدار رفع تبعیض زبانی در ایران بوده و در کتابیکه در این سال " آذربایجان و زبان آن" منتشر کرده در صفحه 99 بصراحت مینویسند: "... ولی همچنانکه در فصلهای پیش گفتیم تنها با نشر یکی دو مجله و اجازه به انتشار آثار بیشتر مشگل زبان ترکی آذربایجان حل شدنی نیست و ادامه این وضع باعث آن میشود که حق کشی نسبت به زبان بیش از یک سوم جمعیت کشور و عواقب

ناشی از آن (مانند تضعیف تدریجی و استحاله) ادامه یابد. بنطر میرسد که تنها ضامن اصلی ترقی و تعالی زبان ترکی آذری، نه عدم مداخله منفی و بازدارنده دولت، بلکه مداخله مثبت او، یعنی پشتیبانی مادی و معنوی این ترقی و تعالی از سوی قوه قضائیه و اجرائیه کشور است. ایده آل آنست که در جنب فارسی بعنوان زبان مشترک و سرتاسری ایران ، ترکی آذری بعنوان زبان مادری آذربایحانیان برسمیت شناخته شده و در رسانه های گروهی، تعلیم و تربیت ، امور دولتی و رسمی بکار گرفته شود، یعنی آموزش و بکاربردن آن از مشغولیت و کار جنبی یک قشر کوچک خارج شده تبدیل به بخشی از زندگی ملزم فرهنگی آذربایجانیان گردد، یعنی به زبان ترکی آذری حق رسمیت شناخته شود".
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای سنجری گرامی،
با چند بار نوشتن پاس‌ورد، کامپیوتر شما بطور اتوماتیک برای مدت یک ساعت مسدود می‌شود و شما نمی‌توانید به پشت صفحه وارد شوید. پس از یک ساعت این محدودیت بطور اتوماتیک برداشته می‌شود. اگر در مدت شبانه روز این کار 3 بار تکرار شود، حساب شما کاملا بسته می‌شود و ادمینهای سایت باید آن را باز کنند.
لطفا در چنین مواردی، یک ساعت صبر کنید و دوباره وارد شوید و در صورت اشکال مجدد، لطفا با ما تماس بگیرید.
سوءتفاهمات در زندگی بسیار اتفاق می‌افتند و باید امیدوار بود که با گفت و شنود حل شوند.
از دوست مشترکمان تشکر می‌کنم. لطفا سلام مرا به ایشان برسانید.
شادکام و تندرست باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

همین که مخالفان هتاک اقای قابوسی, پیروان دین کهریزکی, شاه الهی ها و فارسیست ها هستند نشان از درستی کلامشان دارد. اتحاد کهریزکیان و مرزپرستان همراه با ادبیات سخیفشان در تقابل با حرکت ملی آزربایجان, گویای این است که که نسیم تجدد و انسان گرائی, مثل همیشه از آزربایجان می وزد.

نوشته شده توسط: Anonymous

می دانید که فعالیت برای مجاهدین داخل ایران از سال ۱۳۶١ دیگر چندان امکان پذیر نبود، بیشتر آنها تصمیم گرفتند که عقب نشینی کرده و در ظاهر نشان دهند که توبه کرده اند ولی زندانیان چپی همچنان در برابر برخی تحمیلات نابود کننده مقاومت می کردند، مثلا از نماز خوانند سرباز می زدند و به برنامه های اجباری ارشادی و حسینیه نمی رفتند، این مقاومت در زندان قزلحصار بیشتر بود که منجر به تنبیهات شدید "جعبه ها" یا "تابوت ها" شد!
ولی زندانیان چپی همچنان در برابر برخی تحمیلات نابود کننده مقاومت می کردند، مثلا از نماز خوانند سرباز می زدند و به برنامه های اجباری ارشادی و حسینیه نمی رفتند، این مقاومت در زندان قزلحصار بیشتر بود که منجر به تنبیهات شدید "جعبه ها" یا "تابوت ها" شد!
رزا: این پیام اصلی و همیشگی خانم برادران است!
مقاومت در زندان منجر به تنبیهات شدید "جعبه ها" یا "تابوت ها" شد! یعنی حاج داوود

حاج داوود مخوف بدلیل مقاومت زندانی بود که دیوانه شده و قبر و تابوت و قیامت را ساخت!
راه کارگر!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

من از شما خواهش میکنم که هم کمی در این مورد توضیح دهید و هم اینکه سند خود را نیز ارائه دهید و گرنه هم شما و هم ناشر زیر مسئولیت هستید .

نوشته شده توسط: Anonymous

به قول آلمانی‌ها:
Wenn die Katze aus dem hause ist , tanzen die Mäuse auf dem tisch
آقای ف- آگاه شما به جای عناد با زبان فارسی واقعاً باید این زبان را یاد بگیرید. به عربی آقای یارشاطر ایراد می‌گیرید. بسیار خوب! در دیزی باز است. او که اکنون در وضعی نیست به شما پاسخ بدهد. تازه اگر هم برایش ممکن بود، بعید می‌دانم که کسی مانند او وارد بحث با شما می‌شد. ما هم که نمی‌دانیم و ندیدیم شما چقدر سواد عربی دارید. احسان یارشاطر عبارت عربی (« و اما لسان اهل آذربایجان و اکثر اهل ارمنیه فالفارسیه تجمعهم (تجمعه) والعربیه بینهم مستعمله و قلمن بها ممن یتکلم بالفارسیه لا یفهم بالعربیه و یفصح بها من التجار و ارباب الضیاع ») را این گونه ترجمه کرده است: «زبان مردم آذربایجان و بیشتر مردم ارمنستان ایرانی ( الفارسیه ) است که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد و عربی [ نیز] میان آن‌ها مستعمل است و از

آن‌ها که به فارسی سخن می‌گویند کمتر کسی است که عربی نفهمد و برخی از بازرگانان و زمین داران در آن فصیح اند.»
اول اینکه ارمنستان در آن زمان وسیع تر از امروز بود و همۀ مردم آن لزوماً ارمنی زبان نبودند. کمی دربارۀ حدود ارمنستان در آن زمان و مردمانی که در آن می‌زیستند، جست و جو کنید. از زمان هخامنشیان آن سرزمین بخشی از امپراتوری پارسیان بود. این وضعی که امروز در ارمنستان می‌بینید، در آن زمان نبود.
دوم اینکه ترجمه یارشاطر درست است. در فارسی افعال را پشت سر هم نمی‌آورند. تازه اگر هم فعل «است» را به پیشنهاد شما پس از «پیوند می‌دهد» بیاورند، بازهم در معنی جمله تغییری ایجاد نمی‌شود.
سوم اینکه اصطلاح «ایرانی» که یارشاطر افزوده، اصطلاح زبان شناسی است. این اصطلاح جدید اما دقیق است. زبان شناسان آن را به همۀ زبان های ایرانی اطلاق می‌کنند.در قدیم به همه زبان‌هایی که با فارسی نسبتی دارند‌، فارسی می‌گفتند.
چشمۀ خورشید چو پنهان شود- شب پره بازیگر میدان شود

نوشته شده توسط: Anonymous

کمی هم لبخند بزنیم و شعر طنز تلخ خرسندی بخوانیم.


***

شعر، شکسته و حزین در شب شعر رهبری
به ابتذال شد قرین در شب شعر رهبری
قبول اگر نمیکنی که شعر ما شهید شد
بیا بیا خودت ببین در شب شعر رهبری
خوش آمدین خوش آمدین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

در شب شعر رهبری غزل اسیر درد شد
در شب شعر رهبری رنگ قصیده زرد شد
دعوت زور-زورکی شده بلای جانشان
خوشا به حال شعرنو، کزین میانه طرد شد
حالت مابقی غمین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

رباعی آمده پکر که جان رسیده بر لبم
چکامه میزند به سر، که واقعا معذبم
هُق بزند دوبیتی و ناله کند ز دیپرشن
عزا گرفته مثنوی: خاک به سر شدم ببم
گرفته ام سه آفرین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

دمر فتاده رودکی بریده خنده طاقتش
خنده ندارد این عزا، خواجه کند ملامتش
عبید فحش میدهد به اول آخر همه
سعدی از این مشاعره ر فع شده سلامتش
گریه کند ابن یمین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

ز ره رسیده شاعری کتاب داده زیر چاپ
امیدش اینکه رهبری دهد به او مدال و کاپ
تملق از کلام او مزاحم فضا شده
!برای مالش آمده شاعر فیزیوتراپ
!شعر شده ست وازلین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

شاعره ای سبیل دار آمده با رباعی اش
در گله از زمانه و اینهمه بیوفائی اش
مگر خدا کمک کند به عقده های جان او
که بد به صورتش زده غصه ی بی جماعی اش
بگو ایاک نستعین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

آمده قصاب محل، شاکر و شاد و شادمان
کلام چرب دارد و شعر بدون استخوان
دو بیت پر تملق اش خنده دهد به حاضران
یکی به وصف رهبر و یکی به وصف دنبلان
!چه بیت های دلنشین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

نشسته است رهبری افاده ها طبق طبق
در به غریبه بسته و خیل خودی به وق و وق
ز شعر بادکوبه ای یاد نمیکند کسی
مگر که آرزو کند فنای هرچه حرف حق
به حق رب العالمین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

درود خلق بر شما شاعرکان مرد و زن
!مفتخر است از شما شوهر مادر وطن
!جدا ز حلقه ی شما هالوی حبس آشیان
اسیر شعر خود شده مرد شجاع خوش سخن
بود به قلعه ی اوین در شب شعر رهبری
سینه زنان شاه دین در شب شعر رهبری

ــــــــــــــــــ
فیسبوک آزاد هادی خرسندی:
https://www.facebook.com/pages/Hadi-Khorsandi/247819131902635
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سنجری هنوز که هنوز ه من جواب سوالم را نگرفته ام و مجبورم دوباره از شما سوال کنم « آقای سنجری شما که در مورد تغیر و تعویض و تشریف فرمائی زبانها معلومات دارید و به کسروی زبان نه شناس استناد میکنید لطف کنید بفرمائید که این زبان فارسی « دری » که زادگاهش شرق افغانستان و آسیای میانه است چند صد سال پیش به این منطقه که ایران نامگذاری شده تشریف فر ما شده» ؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سنجری هنوز که هنوز ه من جواب سوالم را نگرفته ام و مجبورم دوباره از شما سوال کنم « آقای سنجری شما که در مورد تغیر و تعویض و تشریف فرمائی زبانها معلومات دارید و به کسروی زبان نه شناس استناد میکنید لطف کنید بفرمائید که این زبان فارسی « دری » که زادگاهش شرق افغانستان و آسیای میانه است چند صد سال پیش به این منطقه که ایران نامگذاری شده تشریف فر ما شده» ؟؟؟؟؟

نوشته شده توسط: lachin

آقای و یا خانم (( فرستاده شده توسط بهlachin ))... نوشته بودید که « بیمار آنست که نداند کشور ایران در مقابل دشمنان و تجزیه طلبان 5 هزار سال سابقه مبارزه آشتی ناپذیر دارد» .. تنها یک سوال از شما دارم و آن این است که شما که سابقه 5 هزار ساله با تجزیه طلبان مبارزه آشتی ناپذیر دارید لطفآ بفرمائید که موقعی که خاک « بحرین » از ایران بوسیله تنها با یک امضاء شاه ملوکانه از ایران جدا شد در کجا تشریف داشتید؟ شاهی که حتی عرضه آن را نداشت که مسئله « بحرین» را به مجلس شورای ملی و مجلس سنا بیاورد تا حتی نماینده گان غیر دموکراتیک هم این مسئله حیاتی کشور را در مجلس به مورد بحث بگذارند. جواب شما به « گیجی و سردر گمی و حتی بیماری » من یاری خواهد بخشید. بهترین ها را برایتان ارزومندم..و چوخ ساغ اول....

نوشته شده توسط: Anonymous

در جغرافیای ایران همیشه ملتهای مختلف با زبان و فرهنگ و هویت های مختلف زندگی کرده اند و حالا هم میکنند. آقایان از هویت سازی برای غیر فارسها دست بردارند و وقت خود را برای ساختن زندگی بهتر برای همه صرف کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای لوائی باز که دسته گل به اب داد ی و جرجیس را انتخاب کردی. برادر این پورپیرار یک توده ای بود که زحمت را کم کرد و روحش با روح خمینی لعن الله در اسمان ولایت عجین شد. او یک توده ای بود که حتا حزب او را بخاطر دزدی از حزب بیرون انداخت. انچه او نوشته ارزش تاریخی ندارد و بیشتر مایه زحمت ما و سرشکشتگی خود چپ است . عافیت اولسون .

نوشته شده توسط: Anonymous

ضمناً ، در مورد تغییر نام کاربری هم مختارید.
با سپاس

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بهنام گرامی!
به دلیل خطا در نوشتن پاس ورد ،حساب کاربری ام مسدود شد. به هر حال ، در پاسخ شما :

دوست بسیار گرامی!
از سوء تفاهمی که بین من و شما پیش آمد، از صمیم قلب متأسفم. من ، بدون آنکه شما را زیارت کرده باشم ( عطف به نوشته‌ ها و موضع گیری های تان ) شما را انسانی خوش قلب و خوش نیت یافتم . این معنی را چندی پیش با یکی از دوستان مشترک مان ( که لزومی به نام بردن از ایشان نیست ) در میان گذاشتم که تأیید کرد.
انسان های خوش قلبی چون شما، متأسفانه زیاد نیستند. باید قدر نیکانی چون شما را دانست.
برایتان ، صمیمانه تن سالم و دل خوش آرزو می کنم

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای سنجری گرامی،
در ضمن اگر مایل باشید می‌توانم نام شما را از "همایون" به "همایون سنجری" تغییر بدهم تا هر بار مجبور نباشید که "همایون سنجری" را به آن اضافه کنید.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای سنجری گرامی،
ممنون از توضیح شما.
اگر کمی با دقت کامنت آقای انزابی و پاسخ من به ایشان را می‌خواندید، متوجه می‌شدید که ایشان حساب مرا از "پان ترک"ها جدا کرده‌اند و من هم در پاسخ خودم، کلمه‌ای در مورد کمک مالی ننوشته‌ام. عین جمله من این است: "با تشکر از اینکه شما هم مرا در زمره آن "جماعت خاص" قرار نداده‌اید."
اگر شما مرا در "جماعت خاصی" قرار می‌دهید، طبیعتا مختارید ولی تنها انتظار من این است که این ادعای خودتان را مستند کنید. کاری که شما تا به حال از آن سرزده‌اید.
توضیحی برای دقیقتر کردن اطلاعات شما درباره من: من نوشته‌ام که حدود پنج سال در حوزه "خط" مطالعه داشته‌ام. حتما توجه دارید که "خط" و "زبان" یکی نیستند.
توضیح دیگر اینکه من رابطه‌ای بین خوش آمدن یا خوش نیامدن یک مقاله و مطالعه چند ساله در عرصه مورد بحث آن مقاله نمی‌بینم. ممکن است که یک نفر سالها در عرصه‌ای کار کرده باشد و از

و از مقاله‌ای در همان عرصه اصلا خوشش نیاید.
آخرین توضیح: با وجود اینکه بخش فنی بقول شما حکم قلب سایت را دارد، من هیچ موقعیت خاصی در سایت ندارم. نه در تصمیم‌گیریها شرکتی دارم و نه تا به حال از این امکان "قلب سایت" برای پیشبرد خط و ربط خودم استفاده کرده‌ام. من هرگاه نوشته‌ای داشته‌ام، مانند دیگر کاربران، آن را منتشر کرده‌ام و هیچگاه نیز خواهان امتیاز خاصی نبوده‌ام.
امیدوارم که توضیحات من برای شما کافی بوده باشد.
تندرست و شادکام باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

به دشمنان ایران و تجزیه طلبان یاد آوری میشود که در این سایت فارسی زبان ایرانی سابقن چپ میزبان ، در حال توهین و تهمت زنی هستند . و تا زمانیکه خود فاقد رسانه باشند ، نه تنها در ایران بلکه در این سایت فقط مهمان هستند . وابستگی رسانه ای به ایرانی فارسی زبان ، خلاف ادعای استقلا طلبانه است .

نوشته شده توسط: Anonymous

همایون سنجری

پاسخی همزمان ، به آقای اژدر بهنام و آقای کیانوش توکلی :

جناب اژدر بهنام گرامی !
۱-من در پاسخی که در تاریخ., 08/31/2015 - 00:12 به شما دادم، به گمانم رفع سوء تفاهم کرده باشم: گقتم که تعبیر شما ، تنها یک بد فهمی است. همین و بس.
در اینجا هم تأکید می‌کنم : منظور این نبود که شما به ایرانگلوبال کمک مالی کرده‌اید.
عرضم به روشنی این بود که کمک کنندگان مالی ایرانگلوبال و مسئول فنی سایت ، هر دو ، در شمار همان « جماعت خاصی » هستید که تعلقات « هویت طلبانه» ی بیش و کم یکسان دارند و ایرانگلوبال هم ، به نوعی وامدار و در گرو این « جماعت » و شما است. حالا هم همین را می‌گویم. آیا لازم است بیش از این بنویسم ؟
دوست عزیز ! اگر منظور من همانی بود که شما تصور کرده‌اید ، یقین داشته باشید آن را، به صراحت تأیید می‌کردم .


۲- شما از یک سو می نویسید که حدود پنج سال ، در حوزه ی زبان کار کرده اید ( از حافظه نقل می‌کنم. لطفاً سخت نگیرید) از طرف دیگر می‌گویید » هیچکدام [ از مقالات آقای قابوسی و سنجری] خوشایند من نیست».
دوست گرامی ! من ابتدا به ساکن به نقد مقاله ی آقای قابوسی نپرداخته ام . ایشان سال هاست که «سلسله ی خصومت» می جنباند و جعل می پراکَنَد و حالا وقتش بود که پاسخی بگیرد.برای من نوشتن مقالاتی از این دست، به قیمت تلف شدن وقت و فرسودگی اعصاب آسیب‌پذیرم تمام می‌شود. به علاوه ، از کار و زندگی هم می‌افتم.
این را هم پیشتر گفتم که حساسیت من در مقابل اشخاص نفرت آفرینی همچون آقای قابوسی و جماعت موسوم به پان ترک، به دلیل فاجعه‌ای است که در سوریه و عراق و لیبی و افغانستان و... شاهدیش هستیم . والا، من از به ورود به سیاست ، به شدت می پرهیزم ،که همچون مستراح مسجد شاه تهران، تعفن ِ مجسم است و به قول قدیمی‌ها ، بی پدر و مادر !
امیدوارم ، با این توضیح ، دفتر این بحث بیهوده بسته شده باشد.

روز و روزگار به شما خوش

پاسخ به آقای کیانوش توکلی :
راستش برای من سخت است که با آقای توکلی رک و صریح حرف بزنم و از او انتقاد کنم. حتی اگر جای انتقاد به فراوانی وجود داشته باشد.
کیانوش آدمی است که زندگی‌اش را ، در و برای سیاست گذاشته است. بی انصافی است، اگر به جای قدر دانی ، مدام طلبکارش باشیم.

کیانوش عزیز ! کمک مالی که من به سایت کردم، در مقابل دست و دلبازی بی توقع !! برخی از ساپورت کنندگان سایت ، تنها ، « ران ملخ » و « برگ سبز ناقابلی است ، تحفه ی درویش »، و اسباب شرمندگی . دو دیگر آنکه، گمان می کنم سرّ نگه داشتن، مهمترین وظیفه ی مسئول سایت است !
به علاوه، بخش فنی سایت ، حکم قلب سایت را دارد . از این رو برای من قابل فهم است که تو هوای مسئول فنی سایت ات را داشته باشی و اگر پای انتخاب پیش بیاید ، همچو منی را ( که هر از گاه ، اینجا ظاهر می‌شود) نادیده بگیری.
شاد و تندرست باشی
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر کرمى لطفأ مى شود توضيح دهيد، که منظور شما از سرزمين پدرى ومادرى ايرانيان ﴿فارسييان﴾ کدام مرحله از تاريخ
مى باشد ؟ سرزمين م و پ ٢۵٠٠ يا ١٠٠٠ يا ۵٠٠ ا يا١٠٠ سال پيش منظور شما مى باشد ؟؟؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادبیات تبعیض از «تکرار اسم دیگران،از اتهام زنی،حرفهای بی دلیل،بدون فاکت» لذت می برد. خیال میکند با این کار به «ایران تبعیضگر»دلبند خود خدمت میکند، حافظ آن است.
تبلیغات پوج!
به همین شیوه «حرفهای بی منطق و دلیل و بدون فاکت و سند» را «علم» و حقیقت مطلق میداند.

به این کامنت نگاه کنیم:
« ....اما چیزی که خیلی دل به هم زن است، دشمنی این‌ها با زبان فارسی است. آقایان .. ائلیار، [تکرار طوطی وار چند اسم-و همه را در یک گونی نهادن]... و دیگر ترک ستایان و فارسی ستیزان هیچ فرصتی را برای خوارداشت زبان فارسی از دست نمی دهند .»

اینجا «فرهنگ خطاب» ، «فرهنگ سخن» ، سقط شده. بدون اینکه «دلیل و نقدی» داشته باشد «بی حساب و کتاب نام دیگران را تکرار میکند» و اتهام و اتهام میزند. بدون «تفکر و بدون احساس مسئولیت».
هنوز به آن مرحله نرسیده که برای «ترک ستایی-ستیزبا زبان فارسی،دشمنی با آن، خوار داشت آن» یک «جمله» نقل کرده و دلیل بیاورد. نه ، نمی تواند.« فرهنگ خطاب و سخن» در او سقط شده است. تنها بلد است «باش چوالدان baş- çuvaldan»
حرف بزند.تبلیغات راه بیاندازد و با یارگیری از همطاران خود بی حساب و کتاب هرچه به دهنش آمد بگوید.
این است فرهنگ سخن آدمی که « دم از ایران تبعیضگر دلبندش »میزند. عجوبه های ادبیات تبعیض! ماکیاولیستها!
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای انزابی گرامی،
با تشکر از اینکه شما هم مرا در زمره آن "جماعت خاص" قرار نداده‌اید.
در مورد مقالات آقایان قابوسی و سنجری نظری نمی‌دهم و تنها به این بسنده می‌کنم که هیچکدام خوشایند من نیستند.
اگر در پاسخ آقای توکلی دقیق شویم، پاسخی است که مسائل اصلی را در خود دارد ولی مطابق معمول ناصریح و کلی است و این هم سیاست ایشان است زیرا نمی‌خواهد پاسخ صریحش کسانی را برنجاند!
تا آنجایی که من اطلاع دارم، ریش و قیچی سایت، تماما در دست خود آقای توکلی است. شاید مسائلی باشد که من در جریان آنها نیستم و آقای سنجری از آنها مطلعند.
در موافقت و مخالفت با نامی که برای سایت انتخاب کرده‌اید، مسائل زیادی می‌توان گفت. تا آنجایی که من شاهد بوده‌ام، در مراحلی توازن به نفع یکی از "پان"ها و در مراحلی دیگر به نفع "پان" دیگر چرخیده است.
من در خلوت خودم، با تاسف بسیار، سایت را در شرایط فعلی"نفرت‌گلوبال" نامیده‌ام!

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام آقا یا خانم انزابی :
در این شعر نیما ی مرحوم :
1. کچبی = یک روشنفکر پان ایرانیست که در این زمان از آنان بریده ولی ته دلش باز با آنها است

2.عقاب خود سر= تمامی حکومتهای دیکتاتوری از رضا قلدر تا خامنه ای
3.جو جککان = روشنفکران وخلق های هویت طلب جغرافیای ایران
بهتر است به خود آئید وسد راه ترقی انسانها نشوید .
نوشته شده توسط: Anonymous

11_فرقه‌ی دمکرات خواهد کوشید بیش از نصف مالیات‌هایی که از آذربایجان گرفته می‌شود صرف نیازهای خود
آذربایجان شود و مالیات‌های غیرمستقیم به طور جدی نقصان (کاهش) یابد.
12_فرقه‌ی دمکرات آذربایجان، طرفداردوستی با کلیه‌ی دولت‌های دمکرات به ویژه با متفقین است و برای حفظ و ادامه‌ی این دوستی کوشش خواهد کرد تا در مرکز و شهرستان‌ها دست عناصر خائنی را که می‌خواهند دوستی بین ایران و دولت‌های دمکرات را بر هم زنند از امور دولتی کوتاه نماید.
این است مقاصد اصلی بنیان‌گذاران فرقه‌ی دمکرات
امید ما بر این است که هر آذربایجانی وطن پرست - خواه در داخل و خواه در خارج از آذربایجان - در راه رسیدن به این

مقاصد مقدس با ما هم صدا و همراه خواهد بود. طبیعی است که اگر انسان خانه‌ی خود را اصلاح نکند نمی تواند برای اصلاح محله، شهر و روستا و یا مملکت خود بکوشد. ما ابتدا از آذربایجان که خانه‌ی ماست شروع می‌کنیم و ایمان داریم که اصلاح و ترقی آذربایجان موجب ترقی ایران خواهد شد و بدین وسیله میهن، از دست قلدرها و مرتجعین نجات خواهد یافت."
زنده باد آذربایجان دمکرات
نوشته شده توسط: Anonymous

نه بعنوان تهمت همکاری و یا هماوایی با چرندیاتی که میگن؛ بلکه فقط برای دانستن خودمون!

اینهمه حرف و حدیث در مورد علت رهایی مصداقی از دست هیئت مرگ خمینی جانی در 67 نوشته شده و من تعجب می کنم چرا مصداقی در چند خط درست مثل آقایان هُشی، خلیلی و یا اصلانی بازجویی و رهائیش رو توضیح نمیده و همه رو به خوندن چهار مجلد کتاب حواله میده؟!

آقای مصداقی اگه ممکنه لطف کنید و کوتاه و مختصر ماجرا رو یه جایی بنویسین تا من و خیلیهای دیگه هم بتونیم بخونیم، با تشکر!

بر و بچه های اسیر لیبرتی یادتون نره.
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
رفیق سائل.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در فضای سیاسی ایران سه نوع ادبیات داریم:
1- ادبیات تبعیض
2-ادبیات رفع تبعیض
3- ادبیات مخلوط (از دو نوع بالا)
-----
«ادبیات تبعیض» شامل همه ی نوشته ها یی ست که در طول 80 سال توسط حکومتها،
دانشگاهها و دانشگاهیان و غیر دانشگاهیان ایده لوژیک (شونیسم و ملی گرایی ایرانی-آریایی) و اسلامی
در زمینه ی علوم اجتمایی به خصوص «تاریخ و زبان» تولید،تدریس،تبلیغ و ترویج، شده است. از جمله :
1- تئوریهای قلع و قمی کسروی و مریدانش
2- ایرانیکا نویسان ملی گرا
3- مریدان «مأموریت برای وطن»شاهنشاهی
4- آثار اسلام سیاسی حاکم
----
جریانهای سیاسی یی که از ادبیات تبعیض دفاع میکنند:
1- مشروطه چی و سلطنت چی ها
2-جبهه ملی چی ها
3-اسلامیستها (اعم از حکومتی و اصلاح طلب و مجاهد)
4- بخشی از چپ: «چپ شونیست»
5-نویسندگان شونیست ادبی و سکوت اختیارکرده درمقابل تبعیض
----
در این نوشته خواستم بگویم:

«مدافعان ادبیات تبعیض،گیرم با پوز دموکراتیک ، کمی راسیست تشریف دارند».
دلیل آن هم سکوت درمقابل اعمال تبعیض یا ترویج ادبیات تبعیض است.
.Dərdlinin dərdin dərdli bilər,nə bilər dərdən bexəbər

هرکس میتواند خود فکرکند: دیدن تبعیض توهم است یا ندیدن آن؟
برابری خواهی ویرانگری ست یا نابرابری خواهی؟
-----
هیچ زن یا شوهری قلباً راضی به متلاشی کردن خانواده ی خود نیست.
ولی وقتی نابرابری حاکم است و امکان زندگی را میگیرد، نمی توانند برابری را حاکم کنند
چاره ای جز جدایی ندارند. از این روست که بشر قانون طلاق را به رسمیت میشناسد.

اگر خواهان همزیستی هستید نخست با ادبیات تبعیض خود تصفیه حساب کنید.
ادبیات برابری خواهی پیشه کنید.
وگرنه شما را از « خود ویرانگری» رهایی نیست.


نوشته شده توسط: Anonymous

جمهوری اسلامی اسم کسانی را که نمی تونند ایران برن رو منتشر کنه . اینجوری خیلی بهتره .

نوشته شده توسط: Anonymous

ایشان درمورد جنب

اگر بتوان با گفتار اقای دهناری دراین نوشته موافقت کنم، باچکیده نوشته ایشان نمیتوانم موافق باشم.
ایشان علت «نبود» یک اپوزیسیون« کارا»، را نتیجه سرکوب خشن و نابودکردن بسیاری از احزاب و... دانسته اند.کمبود احزاب واقعی درایران کمبودیست که کمتر کسی نسبت بان تردید دارد. اگر این موضوع را بتوان با اما واگری درداخل پذیرفت، در خارج از کشور این امر قابل پذیریش نیست. چرا که با وجود بیش از 5ملیون ایرانی خارج از کشورکه بسیاری از رهبران تقریبا همه ی گروهها واحزاب متاسفانه ما به ندرت شاهد برگزاری یک تظاهرات درخورتوجه بوده ایم. و همان احزاب و گروه ها همم متاسفانه روزبروز لاغر ولاغرتر شده اند.
ایشان درمورد جنبش سبزو تکمیل نکردن جنبش عدم خشونت با.. خوب بود باین مسئله توجه میفرمودند که : اولارهبران جنبش سبز تضادشان نه با نظام بلکه با کجرویهائی که در روند انقلاب ازنگاه انها انجام شده بود، بود. موسوی در 17 اعلامیه صاده انروزها بیش از صد بار ازقانون اساسی و مشتقات ان نام برده واین نشاهنده پایبندی ایشان به نظام بوده است. اقای موسوی اذعان به قبول قانون اساسی دارد ومهترین مسئله ایشان عدم اجرای قانون اساسی بخصوص اصول مقفول مانده ان ، یعنی حقوق مردم است.
متاسفانه از کمبودهای اساسی ما ایرانیان یکی عدم بررسی دقیق وهمه جانبه گذشته است. نگاهی به سراغاز وسرانجام(اگر بتوان سرانجام خواند) جنش سبز و انتظار ازان نشان میدهد که متاسفانه اقای دهناری بسیار عزیز انتظارشان از جنبش سبز انتظار درستی نبوده است.
اقای دهناری رژیم را دران تاریخ نامشروع میخوانند.من نمیدانم درک ایشان از مشروعیت ویا عدم مشروعیت یک نظام چیست؟ ولی این را میتوانم بگویم که علیرغم اینهمه ظلم وستم وجنایت رزیم جمهوری اسلامی مشروعیت ویا بهتر است گفته شود مقبولیت رژیم ایران از مقبولیت دولت امریکا اگر کمتر نباشد بیشتراست.
نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

آقای سنجری گرامی،
شما از 4 ماه پیش اکانت سایت را در اختیار دارید. با همان اکانتی که کامنت می‌نویسید، می‌توانید مطالب خودتان را نیز در سایت درج کنید.

نوشته شده توسط: مسؤل فنی ایران گلوبال

آقای توکلی،
اشکال در همان کپی پست شماست. شما برای راحتی کارتان به این شیوه عمل می‌کنید و علیرغم خواهش‌های مکرر من، شیوه درست را بکار نمی‌گیرید. تفاوت کار هم تنها در یک کلیک است.
لطفا به این آدرس مراجعه کنید و بر همان اساس مطلب را درج کنید تا این اشکالات هم به وجود نیاید:
http://iranglobal.info/node/48075
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

شعری از نیما

کچَبی

کچبی دید عقابِ خودسَر
می بَرد جوجککان را یکسَر
خواست این حادثه را چاره کند
ببُرَد راهش وآواره کند
کرد اندیشه و کرد اندیشه
برگرفت ازبرخود آن تیشه
رفت از ده پی آن شرزه عقاب
پل ده را سر ره کرد خراب.

راه دشمن همه نشناخته ئیم
تیشه برراه خود انداخته ئیم
--------------------------

*کچب : نام دهی ست که مردم آن به سادگی شهره اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاصد مقدس با ما هم صدا و همراه خواهد بود. طبیعی است که اگر انسان خانه‌ی خود را اصلاح نکند نمی تواند
برای اصلاح محله، شهر و روستا و یا مملکت خود بکوشد. ما ابتدا از آذربایجان که خانه‌ی ماست شروع می‌کنیم و
ایمان داریم که اصلاح و ترقی آذربایجان موجب ترقی ایران خواهد شد و بدین وسیله میهن، از دست قلدرها و مرتجعین نجات خواهد یافت."
زنده باد آذربایجان دمکرات

با پوزش خیلی حیفم آمد که سایرین این را نخوانند .
نوشته شده توسط: Anonymous

10_فرقه‌ی دمکرات آذربایجان با اشخاص فاسد، مختلس و رشوه‌بگیری که در ادارات دولتی جای گرفته اند،
مبارزه‌ی جدی به عمل خواهد آورد و از مأمورین صالح و درستکار دولتی قدردانی خواهد کرد.
مخصوصاً، فرقه کوشش خواهد کرد که معاش و شرایط زندگی مأمورین دولتی آنچنان اصلاح شود که بهانه‌ی دزدی و خیانت برای آنها باقی نماند و آنها بتوانند زندگی آبرومندی جهت خود به وجود آورند.

11_فرقه‌ی دمکرات خواهد کوشید بیش از نصف مالیات‌هایی که از آذربایجان گرفته می‌شود صرف نیازهای خود
آذربایجان شود و مالیات‌های غیرمستقیم به طور جدی نقصان (کاهش) یابد.
12_فرقه‌ی دمکرات آذربایجان، طرفداردوستی با کلیه‌ی دولت‌های دمکرات به ویژه با متفقین است و برای حفظ و ادامه‌ی این دوستی کوشش خواهد کرد تا در مرکز و شهرستان‌ها دست عناصر خائنی را که می‌خواهند دوستی بین ایران و دولت‌های دمکرات را بر هم زنند از امور دولتی کوتاه نماید.
این است مقاصد اصلی بنیان‌گذاران فرقه‌ی دمکرات
امید ما بر این است که هر آذربایجانی وطن پرست - خواه در داخل و خواه در خارج از آذربایجان - در راه رسیدن به این
نوشته شده توسط: Anonymous

زمین‌های بایر و زمین‌های متعلق به اربابانی که آذربایجان را ترک کرده و فرار اختیار نموده اند و محصول دسترنج خلق آذربایجان را در تهران و سایر شهرها به مصرف می‌رسانند، چنانچه به زودی مراجعت ننمایند، به نظر فرقه‌ی دمکرات باید بدون قید و شرط در اختیار دهقانان قرار گیرد. ما کسانی را که به خاطر عیش و نوش، ثروت آذربایجان را به خارج می برند، آذربایجانی محسوب نمی‌کنیم؛ چنانچه آنها از بازگشت به آذربایجان خودداری نمایند، ما برای آنها در آذربایجان حقی قائل نیستیم. علاوه بر این، فرقه خواهد کوشید که به طور سهل و آسان، اکثریت دهقانان را از نظر وسایل کشت و زرع تأمین نماید.

8_یکی دیگر از وظایف مهم فرقه‌ی دمکرات مبارزه با بیکاری است. این خطر از هم اکنون خود را به صورت جدی
نشان می‌دهد و این سیل در آینده روز به روز نیرومندتر خواهد شد.
در این مورد از طرف دولت مرکزی و مأمورین محلی، کاری انجام نگرفته است. چنانچه کار بدین منوال ادامه یابد اکثریت اهالی آذربایجان دچار فنا و نیستی خواهند شد. فرقه سعی خواهد کرد برای جلوگیری از این خطر، تدابیر جدی اتخاذ کند. فعلاً تدابیری نظیر تأسیس کارخانه‌ها، توسعه‌ی تجارت، ایجاد مؤسسات زراعتی و کشیدن راه آهن و شوسه ممکن است تا حدودی مفید واقع شود.
9_در قانون انتخابات، ستم بزرگی به مردم آذربایجان روا داشته‌اند. طبق اطلاعات دقیق در این سرزمین بیش از چهار میلیون نفر آذربایجانی زندگی می‌کنند. به موجب همین قانون غیرعادلانه، به نمایندگان آذربایجان فقط بیست کرسی داده شده است و این به طورکلی تقسیم متناسبی نیست.
فرقه‌ی دموکرات خواهد کوشید که آذربایجان به تناسب جمعیت خود حق انتخاب نماینده داشته باشد که تقریبا معادل یک سوم نمایندگان مجلس شورا می شود.
فرقه‌ی دمکرات آذربایجان طرفدار آزادی مطلق انتخابات مجلس شورای ملی است. فرقه با دخالت ثروتمندان به طریق ارعاب و فریب در انتخابات مخالفت خواهد کرد. انتخابات باید به طور همزمان در سرتاسر ایران شروع شده و به سرعت پایان پذیرد.
نوشته شده توسط: Anonymous

4_فرقه‌ی دمکرات آذربایجان درتوسعه‌ی صنایع و کارخانه‌ها به طور جدی خواهد کوشید و سعی خواهد کرد برای رفع بیکاری و توسعه‌ی صنایع دستی، وسایل لازم را فراهم نموده و توأم با تکمیل کارخانه‌های موجود، مؤسسات تولیدی جدیدی ایجاد نماید.
5_فرقه‌ی دمکرات آذربایجان، توسعه‌ی تجارت را یکی از مسایل ضروری و جدی محسوب می دارد. مسدود بودن راه‌های تجارتی تا به امروز سبب از بین رفتن ثروت عده‌ی کثیری از دهقانان، به ویژه باغداران و خرده مالکین شده که منجربه فقر و فلاکت آنها گردیده است.

فرقه‌ی دمکرات آذربایجان برای جلوگیری از این وضع در نظر گرفته است که در پیدا کردن بازار و جستجوی راه‌های ترانزیتی که بتوان با استفاده از آنها کالاهای آذربایجان را صادر نمود و از اتلاف ثروت ملی جلوگیری کرد، اقدام جدی نماید.
6_یکی دیگر از مقاصد اصلی فرقه‌ی دمکرات، آباد ساختن شهرهای آذربایجان است. برای نیل به این مقصود سعی خواهد کرد که هر چه زودتر قانون انجمن‌های شهر تغییر یافته و به اهالی شهر امکان داده شود که به طور مستقل در آبادسازی شهر خود کوشش‌های لازم را انجام و آن را به شکل معاصر و آبرومندی در آورند، به خصوص تأمین آب شهر تبریز یکی از مسائل بسیار فوری فرقه‌ی دمکرات است.
7_مؤسسین فرقه‌ی دمکرات آذربایجان به خوبی می‌دانند که نیروی مولد ثروت و قدرت اقتصادی کشور، بازوان توانای دهقانان است. در نتیجه این فرقه نمی‌تواند جنبشی را که در میان دهقانان به وجود آمده، نادیده بگیرد و به همین لحاظ فرقه سعی خواهد کرد برای تأمین نیازهای دهقانان گام ها ی اساسی بر دارد.
همچنین تعیین حدود و مشخص نمودن روابط بین اربابان و دهقانان و جلوگیری ازمالیات‌های غیرقانونی که به وسیله بعضی از اربابان اختراع شده، یکی ازوظایف فرقه‌ی دمکرات است. فرقه سعی خواهد کرد، این مسئله به شکلی حل شود که هم دهقانان راضی باشند و هم مالکین به آینده‌ی خود اطمینان نموده و با علاقه و رغبت در آباد سازی روستا، شهر و کشور خود کوشش نمایند.
زمین‌های بایر و زمین‌های متعلق به اربابانی که آذربایجان را ترک کرده و فرار اختیار نموده اند و محصول دسترنج خلق
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آگاه (قابوسی) عربی نمی داند، نشان به این نشان که نوشته هایش پر است از غلط های املایی و انشایی. ای کاش ایشان در همان حوزۀ تخصص اش که فیزیک است می ماند و به اعتبار شخصی اش با وارد شدن به حوزۀ تاریخ و زبان شناسی لطمه نمی زد. اما هرکسی خود داند.

نوشته شده توسط: Anonymous

حال که در سایه‌ی مبارزه‌ی جوانان قهرمان کشورهای دمکراتیک، اساس فاشیسم سرنگون شده و پوچ بودن نظریه‌ی برتری ملتی بر ملت‌های دیگر به ثبوت رسیده و آزادی ملت‌ها در تعیین سرنوشت خود به وسیله‌ی منشورها و پیمان‌ها اعلام گردیده، در چنین شرایطی طبیعی است که آزادیخواهان و خلق آذربایجان نمی‌توانستند به طور منفرد و متفرق، مبارزه در راه آزادی را ادامه دهند، به همین دلیل لازم بود که به خاطر رهبری این مبارزه، سازمان محکم و منظم حزبی به وجود آید.
فرقه دمکرات آذربایجان زاییده این احتیاج است.

هموطنان عزیز! اینک دوره‌ی مبارزه‌ی تاریخی بزرگی آغاز می‌شود. فرقه‌ی دمکرات آذربایجان شما را از هر صنف و طبقه، جهت عضویت در تشکیلات خود و شرکت در مبارزه‌ی مقدس ملی دعوت می‌کند. درهای این فرقه بره روی کلیه‌ی مردم آذربایجان به جز دزدان و خائنین بازاست. هر کس که شعارها و مقاصد ما را قبول کند هر چه زودتر باید عضویت سازمان فرقه را قبول کرده و در صفوف پرچمداران آزادی آذربایجان و تمام ایران داخل شود.
شعارهای ما از این قرار است:
1_توأم با حفظ استقلال و تمامیت ایران، لازم است به مردم آذربایجان آزادی داخلی و مختاریت مدنی داده شود تا بتوانند در پیشبرد فرهنگ خود و ترقی و آبادی آذربایجان با مرعی داشتن قوانین عادلانه‌ی کشور، سرنوشت خود را تعیین نمایند.
2_در اجرای این منظور باید به زودی انجمن‌های ایالتی و ولایتی انتخاب شده و شروع به کار نمایند. این انجمن‌ها ضمن فعالیت در زمینه‌ی فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی به موجب قانون اساسی، عملکرد تمام مأمورین دولتی را بازرسی کرده و در تغییر و تبدیل آنها اظهار نظر خواهند کرد.
3_در مدراس آذربایجان تا کلاس سوم ابتدایی تدریس فقط به زبان آذربایجان خواهد بود و از آن به بعد زبان فارسی به عنوان زبان دولتی توأم با زبان آذربایجان تدریس خواهد شد. تشکیل دانشگاه ملی (دارلفنون) در آذربایجان یکی از مقاصد اساسی فرقه‌ی دمکرات است.
نوشته شده توسط: Anonymous

متن فارسی بیانیه 12 شهریور
"ایران مسکن اقوام و ملل گوناگون است. این اقوام و ملل هر قدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیشتری خواهند داشت. قانون اساسی ما نیز با تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، کوشیده است که بدینوسیله تمام مردم ایران را در تعیین سرنوشت کشور هر چه بیشتر دخالت داده و رفع احتیاجات مخصوص ایالات و ولایات را به خود آنها واگذار نماید.

لذا باید هر چه زودتر در اجرا و تکمیل قانون اساسی دست به کار شد و حکومت ملی را از پایین، یعنی از میان خلق و براساس احتیاجات توده‌های وسیع و برپایه‌ی خصوصیات مردمی که در ایالات و ولایات زندگی می کنند بنا نهاد. وحدت ملی واقعی زمانی میسر می‌شود که تمام مردم با حفظ خصوصیات و آزادی داخلی خود ترقی نموده و از هر لحاظ بتوانند با هم برابری نمایند. ما می‌گوییم: در خاک آذربایجان یک خلق چهار میلیون نفری زندگی می‌کنند که آنها قیومیت خود را تشخیص داده‌اند، آنها زبان مخصوص به خود و آداب و رسوم جداگانه‌ای دارند. این خلق می‌گوید که ما می‌خواهیم ضمن حفظ استقلال و تمامیت ایران در اداره‌ی امور داخلی خود مختار و آزاد باشیم، آذربایجان می‌گوید: "تهران به دردهای ما نمی‌رسد و از تشخیص و رفع احتیاجات ما عاجز است، از ترقی فرهنگ ما جلوگیری می‌کند، زبان مادری ما را تحقیر کرده و اجازه نمی‌دهد ما نیز مانند سایر هموطنان خود آزاد زندگی کنیم. با وجود این ما ادعای قطع رابطه با آنجا را نداریم. قوانین کلی و عمومی مملکت را اطاعت خواهیم کرد. در مجلس شورای ملی و حکومت مرکزی دخالت و شرکت خواهیم نمود. زبان فارسی را به عنوان زبان دولتی در مدارس ملی خود توأم با زبان آذربایجانی تدریس خواهیم کرد. اما با تمام اینها، این حق را بخود قایلیم که صاحب امتیاز خانه‌ی خود شده و امکان اداره‌ی آن را مطابق میل و سلیقه‌ی خود داشته باشیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سنجری! سپاس فراوان از این موشکافی عالمانه. آقای قابوسی باید خیلی سرافراز باشد که پژوهنده ای مانند شما به نقد گوشه ای از جعلیات او پرداخته است. اما لطف کنید از آقای توکلی بخواهید متن منقح مقاله شما را در سایت بگذارد. و اما آقای اژدر بهنام عزیز، شما در میان آذربایجانی های درگیر در ایران گلوبال آدم منصف و پرسشگر و حقیقت جویی هستید. انصاف بدهید که آقای قابوسی کاری جز تهمت زدن و پرخاش و جعل تاریخی نمی کند. من در این خصوص با آقای سنجری موافقم. می ماند مسئله قبیلۀ حامی ایران گلوبال. آقای توکلی پاسخ قانع کننده ای داده اند. من نیز ایران گلوبال را به سبب افراط در چاپ نوشته های پان ترک ها «پان گلوبال» خوانده ام. شما حسابتان از پان ترک ها جداست. این را برای خوشایند شما نمی گویم. کامنت های شما را دنبال می کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام نمی توانم این مطلب را در اینجا نبینم لذا :
بزرگ مرد و تنها دولت مرد خاورمیانه منطبق بر کنوانسیون حقوق بشری 70 سال قبل در چنین روزی فرقه ی دموکرات آزربایجان را تشکیل داد
گوناز تی وی: در 12 شهریور ماه 1324 سید جعفر پیشه وری به همراه دیگر روشنفکران آزربایجانی فرقه ی دمو کرات آزربایجان را تشکیل و بیانیه ی صادر کردند.
به گزارش گوناز تی وی، مرحوم سید جعفر پیشه وری که در کنار خدمات ارزشمند ایشان به ملت تورک آزربایجان جنوبی باید نابغه ی قانون گذاری و رعایت حقوق بشری در جغرافیای موسوم به ایران دانست.


بخاطر ظالم و اجحافی که از طزف حکومت پهلوی در حق آزربایجانی ها اعمال شده بود پیشه وری در 12 شهریور 1324 در تبریز به همراه دیگر هم رزمانش تشکیل فرقه ی دموکرات آزربایجان را اعلام کرد آنچه در بیانیه ی تشکیل فرقه ی دموکرات آزربایجان حائز اهمیت است رعایت کنوانسیون حقوق بشری مورد تصویب سازمان ملل میباشد در حالی که هنوز در این سال سازمان مللی تشکیل نشده بود در چنین جوی صادر کردن بیانیه ی به محتوای ذیل و عملی کردن آن در یک سال دوران حکومت فرقه ی دموکرات در آزربایجان توسط پیشه وری، او را تبدیل به تنها رهبر دموکراتیک در 70 سال اخیر در خاور میانه میکند. اندکی تامل در متن بیانیه که نحوه ی تفکر سیاست خارجی و سیاست داخلی رهبری فرقه دموکرات آزربایجان را مشخص میکند متوجه میشویم دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی با آن قانون اساسی حکومتشان در جغرافیای موسوم به ایران به اندازه ی درک و برداشت پیشه وری از دموکراسی آگاهی و رغبت به دموکراسی نداشته و هنوز هم ندارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

شالوده 100 سال تبلیغ چپ و حزب توده و بویژه فرقه پیشه وری را میتوان دراین چند جمله خلاصه کرد:(آ. ائلیار
اگر دنیا دگرگون شود «ادبیات تبعیض گرانه ی»اینان عوض بشو نیست. اینان مربیان و پرورش یافتگان «مکتب ادبیات راسیستی ایران»- اند. که جنایت فرهنگی 80 ساله را به دوش میکشند...
راسیسم ایرانی وقتی گیج میشود با چنگ و دندان به «ادبیات تبعیض» می چسبد. که روح و جان اوست)
من گناهی را متوجه نویسنده دکترین بالا نمیدانم در واقع اونیز به نوعی از ضربه (اسلام انقلابی) هنوز در بیهوشی بسر میبرد. اما جمع نظام سابق با نظام کنونی کاری دوراز منطق و تاریخ شناسی و انصاف است .اگر مردم ایران وبویژه اذری ها دوران نسبی خوبی در تاریخ خود داشته باشند همان دوران پهلوی اول و دوم است. نظام کنونی محصول تاریخی اسلام و خود تشیع در ایران و اذربایجان و اساسن یک جریان متجاوز عربی است و

ربطی به زبان و ادبیات مردم ایران ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار به درستی قید کرده اید که راسیسم ایرانی گیج شده. چرا که دیکتاتوریهای اولترا خشن شاه اللهی و حزب اللهی , منابع فیلتر شده وبسیار محدود زبان فارسی, برای مدت 80سال میدان را برای تاخت و تاز فارسیسم خالی نگه داشته بود ولیکن این امتیاز بدلیل دسترسی به منابع موثق به زبانهای دیگر و انقلاب اطلاعاتی روز به روز زائل می شود و عرصه را بر خود تنگ می بینند . باید اجازه داد در باطلاق تاریخی خود ساخته زمینگیر شوند و تصور کنند که با این مباحث خواهند توانست ترکها را از اعمال حق قانونی تعیین سرنوشت خود باز دارند. بگذارید فکر کنند که با تاریخ جعلی و اسلام سیاسی و تقدس مرزها و غیره می توانند سرپوشی برسرکوب انسان و انسانیت بکذارند. راه را باید باز کرد تا همانند دیگر طرفداران سیستمهای فاشیستی کورمال-کورمال به پرتگاه سقوط عقیدتی برسند . راهتان درست است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی گرامی!

من اکانت سایت را در اختیار ندارم، والا مقاله را خودم درج می کردم ..لطف کنید اکانت مورد نظر را را به پست الکترونیکی ام بفرستید، تا زحمت شما را کم کنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئله بسيار ساده و نظر آقاي آگاه درست است. پس آقاي سنجري فحاشي کرده و خود جعل سند مي کند. چون اولا هر منبع (چاپ) عربي يا ترجمه و يا ارزيابي مترجم از ترجمه متن ابن حوقل که نظير مورد کسروي و يارشاطر محتوي «عربي و فارسي صحبت کردن اکثر اهالي ارمنستان» در عصر سفر ابن حوقل در حدود هزار سال پيش باشد، غلط است. چون زبان ارمني طبق استدلال آقاي آگاه مطابق شواهد تاريخي سابقه هزارو پانصد ساله دارد. ترجمه هاي آقاي يار شاطر و کسروي، حتي غير از مورد "تجمهه" با يکديگر مغايراند. آقاي يارشاطر عمدا يا سهوا به اين تفاوت اشاره نکرده است و اين کاري است غير تحقيقي. ترجمه آقاي آگاه از ابن حوقل طبق مرجع اصلي وي در مقاله اش، شخصي است و به تاييد عرب زبانان و محققين آلماني رسيده است و ربطي به ترجمه يارشاطر ندارد. آقاي سنجري از روي غرض يا محتواي مقاله آقاي آگاه را نفهميده است و يا خودش را به نفهمي مي زند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام آقای انزابی تمامی دیکتاتورات و خدمتکارات آن عوجوبه هات(جمع با ات بهتر است زیرا با حیوانات فرقی ندارند) یک چیز مشترک دارند وآن هم راسیسم وتعابیر از خود در آوردی و ادعای طرفداری از مردم است . ما با هیچ ملتی مشکل و یا اختلاف نداریم بلکه تفاوتهائی که طبیعی است داریم ولی با باصطلاح روشنفکر جماعت پانفارس و پان ایرانیست تضاد فاحش و عمیق داریم که معتقدیم واثبات هم میکنیم که تاریخ را وهمه چیز را وارونه و بنفع خود و به دروغ بنفع خود نشان داده اند لذا ما با مردم فارس و با زبان ایشان هیچ اختلاف و دشمنی نداریم با کسانی که این زبان را بصورت قاتل سایر زبانهای داخل ایران الم کرده اند مشکل ومباحثه و مبارزه داریم .