Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کیانوش توکلی
من خودم هم فکر می کنم، مطلب ارسالی ی من اگر به اندازه ی کافی مورد دقت قرار نگیرد، تا حد زیادی گیج کننده است.
به ویژه، اگر در نظر نگیریم که کامنت اولیه ی من حذف شد، و سپس بعد از مدتی، انتشار یافت. ولی، زمان انتشار اصلا رعایت نشده است، و احتمالا نه، حتما این کمبود از من است که نتوانسته ام منظور خود را به روشنی بیان کنم. روش به کار گرفته شده توسط آقای اسماعیل وفا یغمایی آن گونه است که بدون توضیح کافی، شاید به نظر برسد که من دارم با سایه ی خود جنگ می کنم.

به هر رو، اگر به این بحث علاقه دارید، پیش نهاد من این است که در وهله ی نخست و پیش از هر کار دیگری، اصل "گفت و شنود" را گوش کنید. و، تنها بعد از آن، کامنت ها را بخوانید. در نهایت، اگر لزومی دیدید، نامه ی سرگشاده ی من را مرور کنید.

مهرداد آهنگر

نوشته شده توسط: Anonymous

رفیق سائل عزیز

این نقل قولی که شما از جانب مهدی ابریشمچی آوردید، منبع اش چیست؟ ["من یادمه مهدی ابریشمچی در مقطع انقلاب ایدئولوژیک می گفت برخلاف انقلاب قبلی اینبار منتقد و مخالف رو هم خودمون میدیم تا کس دیگه ای نتونه (جریان دیگه ای نتونه) میوه انقلاب/قدرن/دولت/حاکمیت رو بچینه! حالا از شما سوال میکنم آیا این وضع خیلی شبیه همون سناریویی نیست که ابریشمچی ترسیم کرده بود؟ "

همان طور که شما متذکر شده اید، این کار دقیقا توسط جمهوری اسلامی انجام شده و می شود. ممنون می شوم اگر اطلاعات موثقی از این امر دارید را، در این جا بگذارید. حتی شنیدن این حرف، حتی بدون دلیل و مدرک، جرقه ای در فکر من ایجاد کرده است، که مایل ام اول بیش تر روی آن فکر کنم و سپس نظر خود را بنویسم.

مهرداد آهنگر

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان ترک آزربایجانی، پس گفتمان باستان شناسی‌ هنینگ، بر پایه تئوری پوچ نژاد آریائی بوده، آلمان برای نفوذ در اقصی نقاط دنیا، هر جا که امکان پیش راندن این تئوری بوده، آن را با تمام توان، ترویج می‌کرده است، در چاهارچوب این فضا، امثال کسروی به طور ماهیگیری گفتمان آلمانی پیش از جنگ جهانی‌ دوم عالمان هیتلری و نازیزم، افتاده است، بعد از جنگ، باستان شناسی‌ هول این محور انسانی‌ شکل گرفت "" چه ارتباطی‌ بین تکامل فرهنگی‌ جوامع، و استقرار بلند مدت آنان در یک منطقه جقرافیائی وجود دارند و چرا این استقرار بلند معدت و تکامل فرهنگی‌، بقای این جوامع انسانی‌ را، تضمین نمیکند؟ """. بنابراین، کسانی‌ که ما را عشیره پرست می‌‌نامند از """ کفن پوشان قرأئتی هستند که جنگ جهانی‌ دوم، دودمان آن گفتمان را، بر باد داد """. اینک پرش اساسی‌ این است. چه کسانی‌ عشیره پارست و کفن پوشان قرائت نازیستی از باستان شناسی‌ هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=68857
مصاحبه ضياء صدقى از دانشگاه هاروارد با غلامحسين ساعدى

نوشته شده توسط: Anonymous

""" چرا سال تولد هنینگ که ۱۸۷۲ - ۱۹۲۳ برای باستان شناسی‌ و ترکان آزربایجان مهم است؟ """ در اهمیت این واقعیت، بهتر است بدانید که "" کّل تشکیلات باستان شناسی‌ آلمان، بعد از جنگ جهانی‌ دوم، به کلی‌ منحل شد """ چونکه کّل زیربنا و ساختار علم باستان شناسی‌ در آلمان، بر برتری سازی از مردم آلمان با "" برجسته کردن تاریخ و فرهنگ آلمان "" پایه گذاری شده بود، یعنی‌ تمام دم و دستگاه علم باستان شناسی‌ و بدنهٔ آن، به کلی‌ پنجر شد و بعد از جنگ جهانی‌ دوم، باستان شناسی‌ در آلمان، با برجسته کردن وجه انسانی‌ باستان شناسی‌ و تحقیق پیرامون تکامل جوامع انسانی‌ با رویکردی به کلی‌ جدید، پایگذاری شد، باستان شناسی‌ جامعه فارسی‌، هنوز در تار عنکبوتی آلمان دوران نازیزم هیتلری و پیش از جنگ دوم جهانی‌ مانده است، به همین دلیل، این نکتهٔ ظریف، باید برای ترکان آزربایجان، شناسانده شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من ایشان یک بیسواد .... و دماگوگ سیاسی است که سواد ندارد و اطلاعات غلط راسیستی میدهد و اصلن صلاحیت داشتن دکترا ندارد. قبلا 2 کمنت من در باره ایشان حذف و سانسور شده .

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای همایون سنجری گرامی،
احتمالا من زبان فارسی را خوب متوجه نمی‌شوم.
ولی تا آنجایی که من زبان فارسی را یاد گرفته‌ام، این طور می‌فهمم که وقتی شما می‌نویسید: "منابع مالی یک سایت را ، جماعتی خاص تأمین میکنند و مسئول فنی سایت هم ، یکی از آن همان جماعت است" شما از جماعت خاصی صحبت کرده‌اید که منابع مالی سایت را تامین می‌کنند و اینکه مسؤل فنی سایت که به تاکید بعدی شما من هستم، یکی از این جماعت خاص است که منابع مالی سایت را تامین می‌کنند.
و باز، تا آنجایی که من زبان فارسی را یاد گرفته‌ام، وقتی از مسؤل فنی سایت نام می‌برید، و بجز من کسی این مسؤلیت را به عهده ندارد، برخلاف ادعای بعدی شما که از من نام نبرده‌اید، نام بردن از من است.
آقای سنجری گرامی،
من به بدفهمی عادت نکرده‌ام. اشکال یا از فارسی نوشتن شماست و یا از یادگیری فارسی من و یا حرفهای ضد و نقیض شما و یا شیوه‌ای که برای "نقد" مقاله‌ای

به کار برده‌اید که هیچ ربطی به من ندارد!
تندرست باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

از دوستان و دشمنان دعوت می شود به این بخش از نوشته آقای قابوسی توجه کنند، تا عمق دشمنی ایشان را با زبان فارسی به عینه ببینند: «لذادر بازگشت به رابطه اساسی زبان و اندیشه چون نتایج فرهنگی و اجتماعی عمومیت زبان فارسی یعنی تعمیم آن بعنوان زبان عمومی سراسر ایران بد از بدتر بوده و در نهایت منجر به تعطیل عقل ، علم و فلسفه در ایران و لذا وضع اسفناک کنونی به لحاظ عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی شده است » یعنی ایشان معتقد است که حرف زدن به زبان فارسی باعث تعطیل عقل می شود و طبعا همه ما فارسی زبانان عاری از عقل هستیم و البته که این اظهارات به هیچوجه نژادپرستانه نیستند و اگر کسی به آقای قابوسی (که ما بالاخره نفهمیدیم پروفسور است یا دکتر!) چنین نسبتهایی بدهد، ایشان یک تلفن به کیانوش توکلی می زند و ایکی ثانیه آقای توکلی با قیچی بزرگش از راه می رسد و می گوید: «نوشته ات را تدوین کن، اگر آقای قابوسی اجازه داد،

چاپش می کنم!» (لطفا نخندید، عین این بلا بر سر نوشته ای از همایون سنجری آمد!)
نشانی مقاله فوق الذکر در اینجاست:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=10581
زبانشناسان نوظهوری که اینجا یکسره بر جدائی "علم" و "سیاست" اصرار می کنند، بد نیست نگاهی به نوشته های آقای قابوسی بکنند، تا ببینند علت اصلی درگیر شدن ایشان در این مباحث چیزی جز انگیزه های سیاسی نیست. یعنی کسی که میلیونها انسان را بخاطر زبان مادریشان فاقد عقل می داند، طبعا می خواهد با ورود به بحث زبان باستانی آذربایجان دامن نژاد خود را از این ننگ (حرف زدن به فارسی و به طبع آن تعطیلی عقل!) پاک کند.

متأسفانه بحث پیچیده زبانشناسی بازیچه گروهی نژادپرست افراطیِ ِ پنهان شده در پشت نقاب هویت طلبی و مبارزه با تبعیض شده است. یعنی همانطور که احمدی نژاد می گفت یک دختربچه سیزده ساله با خریدن وسائلی ساده در زیرزمین خانه اش انرژی هسته ای تولید کرده است، اینها هم فکر می کنند هر کسی می تواند در خانه اش بنشیند و با خواندن یکی و نصفی کتاب زبانشناس شود. از نظر من تا هزار سال دیگر هم نمی شود با قاطعیت گفت که زبان ترکی هزار سال پیش در آذربایجان وجود نداشته است، گزاره علمی این است که «تا کنون شواهدی بر وجود این زبان در آذربایجان تا پیش از حکومت سلجوقیان یافته نشده است» (وممکن است همین فردا یافته شود) و همچنین تز زبان آذری هم تنها و تنها یک تئوری است که گزاره علمی اس این است «شواهد فراوانی بر وجود زبانی همخانواده با فارسی در دست هستند» (و ممکن است همین فردا شواهد جدیدی همه این شواهد تاکنونی را نامعتبر کند) همین و بس. نگاه این دوستان از آنجایی سیاسی، و نه تنها سیاسی که فاشیستی می شود، که می گویند هرکس از زبان آذری حرف بزند و تئوری کسروی را قبول کند، بطور اتوماتیک شوینیست و راسیست طرفدار تبعیض است!
دوستان عزیز! اخمدی نژادیسم که می گویم، منظورم این است. همان پدیده نوین زبانشناسی که می گوید بحث علمی را سیاسی نکنید، شمشیر را گذاشته و می گوید یا قبول کن که سومریها و لولوبیها و ماننائیها و کاسیها "ترک" بودند و کسروی خَر است، یا اگر قبول نکنی پس شوینیست و طرفدار تبعیض هستی! یعنی از نگاه این حضرات پذیرش یک تئوری زبانشناسی معادل است با راسیست بودن.

آنوقت شما می پرسید که چرا جمهوری اسلامی به بهانه محاربه با خدا و ضدیت با ولایت فقیه آدم می کشد و آب از آب تکان نمی خورد؟ چه کسی باید اعتراض کند، وقتی که مدعیان مبارزه با تبعیض خودشان در زمینه زبانشانسی اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه دارند و از خوانندگان می خواهند که برای اثبات التزام عملی به ولایت مطلقه ایشان، از تز زبان آذری کسروی توبه کنند؟

اصلا چه کسی گفته که ما ایرانیان با این اپوزیسیونمان لایق حکومتی بهتر از جمهوری اسلامی هستیم؟



نوشته شده توسط: Anonymous

آقاي سنجري متن مقاله را نخوانده در بحث دخالت نکنيد. در متن مقاله نوشته شده که ابن حوقل و کسروي از "اهالي ارمنستان" نوشته اند. و نه ارمني هاي آذربايجان!....

نوشته شده توسط: Anonymous

از همایون سنجری :
جناب اژدر بهنام گرامی ! یامشکل در فارسی نوشتن من است و یا شما به بدفهمی عادت کرده‌اید.
من چیزی در باره ی شما ننوشته‌ام که اعتراض تان را سبب شود.
من نه از شما نام بردم و نه ( به طریق) اولی مدعی شدم که شما منبع مالی سایت هستید. صحبت از « جماعتی خاص » است که مسئول فنی سایت ( که شما باشید) یکی از آن‌ها است.
همین و بس !

نوشته شده توسط: Anonymous

اگرچه پان ايرانيست ها استدلال سرشان نمي شود. اما براي نشان دادن غرض آنها اين اشاره کافي است که وقتي آقاي سنجري از "اهالي ارمني آذربايجان " مي نويسد، علنأ دروغ مي نويسد. چون در متن مقاله بالا در ترجمه کسروي از ابن حوقل چنين آمده است "زبان مردم آذربایجان و بیشتر اهالی ارمنستان فارسی و عربی است"! حال آقاي سنجري بداند و احمد کسروي و ابن حوقل. آقاي سنجري متن ترجمه کسروي را نخوانده،....

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ابن حوقل به عنوان بازرگان که آنموقع با «کاروان» راه میافتادند، حرکت میکرد. محل اقامت او هم «کاروان سرا ها» بود. افراد مورد تماس نیز «خدمتکاران و افراد دولتی» می توانستند باشند. او با افرادی که به زبان امروزی «با توریستها» سروکار داشتند می توانست برخورد و صحبت کند. از آذربایجانی و ارمنی. او تنها می تواند از وضع «زبان تجاری و دولتی و کتبی» کسان معدودی که با توریستها سرو کار داشتند گزارش بدهد. حکم او در مورد «مردم آذربایجان» =همه ی مردم آذربایجان. فله ای. یا «بیشتر مردم ارمنستان» =بیش از نصف مردم ارمنستان؛ باش چووالدان دانیشماقدی. سخن بی حساب و کتابی ست. و مربو ط به زبان شفاهی مردم نیست.

-« زبان ....بیشتر مردم ارمنستان الفارسیه است» . [ چرا؟ به چه دلیل؟ ] حوقل دلیلی برای درستی گزارش خود ذکر نکرده.
بیچاره مردم ارمنستان ، بیش از نصف شان فارسی زبان شدند.
جناب حوقل آمارگیری کرده بود؟ یا بی حساب و کتاب حرف میزند؟
« زبان مردم آذربایجان ...الفارسیه است» . یعنی زبان همه ی مردم . گزارش، دلیل اثباتی همراه ندارد. حوقل چگونه از «مردم» به طور کلی خبر میدهد؟ ?Baş- çuvaldan
بیش از نصف مردم ارمنستان زبانشان الفارسیه است. یعنی چه؟ یعنی فارس اند؟
اگر می نوشت «فارسی را می فهمیدند» باز هم درست نبود. چون نمی تواند در مورد بیش از نصف مردم ارمنستان حکم بدهد. مگر حوقل مامور آمارگیری در مورد زبان در سراسر ارمنستان بود؟ گزارش او دقیق نیست.« دئمی» ست.
در مورد آذربایجان هم « فله ای» حکم داده باز گزارش نادرستی ست.
او می بایست می نوشت « با افرادی که تماس گرفتم -چند نفربارزگان، افراد کاروان سرا و خدمت کاران ووو» ، از اهل آذربایجان و ارمنستان ، با من الفارسیه صحبت کردند. و با زرگانانی که من دیدم عربی فصیح بلد بودند »
ارمنی ها و آذربایجانی ها با هم به زبان فارسی صحبت میکردند.
ابن حوقل دنبال این بود که ببیند در بین افراد معدوی که با آنها سرو کار پیداکرده عربی و فارسی -زبانهای تجارت- را کسی میداند یا نه؟ بله در این صورت در آذربایجان و ارمنستان افردای که او تماس گرفته «از مردم آذربایجان، و بیشترمردم ارمستان و زبان ارتباطی بین ارمنی و آذربایجانی فارسی یا عربی بود. زبان تجارت. تا جایی که اوگزارش کرده.
و لزوما نمی تواند تمام جوانب وضع تجارت و زبان را توضیح دهد.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای همایون سنجری گرامی،
من قصد شرکت در این بحث را ندارم. تنها می‌خواهم در مورد آنچه که درباره من نوشته‌اید، توضیحی بدهم.
شما نوشته‌اید: "وقتی منابع مالی یک سایت را ، جماعتی خاص تأمین میکنند و مسئول فنی سایت هم ، یکی از آن همان جماعت است، عجیب است که تاکنون ، نام ایران گلوبال، به « تورک لَر گلوبال » تغییر نکرده است."
از آنجایی که تا به حال بعنوان مسؤل فنی سایت شناخته شده‌ام، مبنا را بر این می‌گیرم که منظورتان من بوده‌ام.
به اطلاعتان می‌رسانم که آنچه درباره من نوشته‌اید، نادرست و غیرواقعی است. من بضاعت مالی تامین مالی سایت را، حتی اندک، نداشته‌ام و ندارم. درآمد من به زحمت زندگی بخور و نمیرم را تامین می‌کند و من تا به حال کمک مالی به سایت نکرده‌ام چه رسد به اینکه آن را "تامین مالی" بکنم.
نام کسانی که به سایت کمک مالی کرده‌اند، در این آدرس آمده است:
http://iranglobal.info/node/48548

همانطور که ملاحظه می‌فرمایید، و تا آنجایی که من اطلاع دارم، از این تعداد تنها دو نفر "ترکی زبان" هستند که یکی از آنها نیز بخشی از کمک مالی‌اش بابت تبلیغ سایت ایشان در ایران‌گلوبال است.
امیدوارم که نقدتان را با استفاده از شیوه‌های سالم پیش ببرید.
نوشته شده توسط: Anonymous

تورک لَر گلوبال مناسب تر است.می پسندم

تورک ها ،تورک بودند.
آذری ها تورک بودند.
پارت ها و سومری ها و عیلامی ها هم تورک بودند.

حتماً مادها و پارس ها هم تورک بودند اما تورکی صحبت نمی کردند.

جناب توکلی عجب بازاری راه انداخته اید اینجا
:)

نوشته شده توسط: Anonymous

هننینگ در اول مقاله‌اش می نویسد: اکنون چند قرنی است که شکلی از زبان ترکی در ایالات شمال غربی ایران، آذربایجان و زنجان، به صورت زبان عامه درآمده است. داستان چگونگی نفوذ تدریجی قبایل ترک به این مناطق و، به تبع آن، عقب نشینی و ناپدید شدن نهایی سکنۀ پیشین ناحیه و زبان آن‌ها را مورخ ایرانی، سید احمد کسروی، از روی اسناد و آثار تاریخی پی جویی کرده است. جریان مذکور در سدۀ یازدهم میلادی شروع شده و در آغاز سدۀ شانزدهم به پایان رسیده است. همه همداستانند، و درواقع هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
در ادامۀ مقاله از لمان هوپت یاد می کند که در سال 1898 متوجه گویش مخصوص گلین قیه شده بود که گونه ای از گویش هرزنی است. سپس از ماهیار نوابی تشکر می کند که یادداشت هایش را دربارۀ گویش

گلین قیه در اختیار او گذاشته است. از آدم های دیگری نیز اسم می برد. بعد به مطالعۀ صرف زبان شناسانه می پردازد و در آخر می گوید که تالشی و هرزنی و خلخالی و تاکستانی در مرز آذربایجان قرار دارند اما دربارۀ زبانی که روزگاری در خود آذربایجان به آن گفتگو می شده اطلاعی نداریم. ولی این سخن به هیچ وجه به این معنا نیست که هنینگ حرفش را دربارۀ ایرانی بودن زبان آذربایجان پیش از رسیدن ترکان پس گرفته است. وگرنه در اول مقاله اش نباید می نوشت: هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
وقتی هنینگ از زبان‌های ایرانی صحبت می کند، نباید از آن فقط زبان فارسی را استنباط کرد. فارسی یکی از زبان های ایرانی است. تالشی، تاتی، هرزنی، زازایی، سمنانی، دیلمی، آذری و ... جزو زبان‌های ایرانی اند. منظور هنینگ این است که زبان قدیم آذربایجان معلوم نیست کدامیک از این زبان‌های ایرانی بوده است. اما اینکه زبانی ایرانی بوده، شکی در آن نیست. طبیعی هم هست. حتی در جایی از مقاله اش یادآوری می کند که واژه های ایرانی از طریق زبان ایرانی آذربایجان به زبان ارمنی راه پیدا کرده است. چون آذربایجان در همسایگی ارمنستان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جالبه، هر موقع پان تورکها از نظر علمی و سطح سواد کفگیرشان به ته دیگ میخورد؛ دست به دامن دکتر اصغرزاده میشوند و از موقعیت علمی او سو استفاده میکنند. ولی وقتی همین اصغرزاده بوسیله نوکران و عوامل ترکیه لت و پار میشود، کوچکترین اعتراضی از سوی پان تورکان شنیده نمیشود!

نوشته شده توسط: Anonymous

کسی که کمی مطالعه تاریخ داشته باشد به آنچه که ترکان بر سر آذربایجان و بطورکلی بر سر ایران آورده اند در طوله این هزار ساله کذشته حتی از ترک بودنشان خجل میشوند . البته با از بین رفتن مرزبانان و هجوم ترکان به سرزمین ایران بدبختی ایرانیان از همه اقوام کلید خورد . حال باید فرا دینی مسلکی فرا قومی فرا ایدولو ژ ی به این مسایل برخورد کرد . بعنوانه یک آذربایجانی حکومت هزار ساله این ترکان را عا مل تمام سیاه روزی های ایران و ایرانی میدانم و کم نیستند که نمی خواهند ترک خوانده شوند همانطور که مسلمان هستند اما عرب نیستند .لطفا اینقدر به حکومت جمهوری اسلامی که ترک هستند کمک نکنید کمی مطاله تاریخ بدونه غرض ورزی خوب است اما از دشمنه ایران و ایرانی چه انتظاری میتوان داشت از خیانتی که با نضهت بابک خرم دین شروع شده تا به امروز. مازیار از آزربایجان

نوشته شده توسط: Anonymous

این دیگر از آن حرف هاست! اگر شما در جایی از قدرت عثمانیان ودر جای دیگر از حکومت ترکان در ایران، طلانویسی میکنیدو به باورتان ترکی همان سومری و سومری همان ترکی است، چگونه ترکان این همت و خواست را نداشتند برای خودشان خط و نوشتاری در خور ابداع کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای همایون سنجری!
آقای قابوسی عربی نمی داند. ده ها غلط املایی و انشایی در نوشته های او می توانید پیدا کنید. ترجمه احسان یارشاطر را بر می دارد و به نام خود به گروهی ساده اندیش قالب می کند. این ها دغدغه حقیقت ندارند. گمان نمی کنم کسی در میان هوشمندان آذربایجانی به این جور آدم ها توجهی بکند . حکایت این ها حکایت خود گویی وخود خندی است. بگذارید خوش باشند و عمر خود را با این منم منم گفتن ها و سفسطه ها تلف کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر من ادعا دارم که کسروی ( البته پیش از آن بگویم که من از سبک فارسی نویسی و روش کار کسروی خوشم نمیآید) عربی نمیداند ولی خودم بجای ضیق مینوسم« زیق » در حالی که بسیار زیبا و روشن میتوانستم « تنگی وقت» بنویسم، چه کسی مرا مجبور کرده عربی خودم را برخ دیگران بکشم؟ وانگهی اگر کسی ادعا دارد زبان شناس است، باید دیکته لغات را بداند تا بتواند ریشه واژه ها را نیز بیرون بکشد. از جناب lachin نیز خواهش میکنم این احساس وکالت « .... هر آشی شدن» را فراموش کنند و خیال نکنند که با ریاضی خودشان میتوانند جلب احترام کنند. تازه اگر هم زبان ترکی شباهت هایی از نظر واژه شناسی ویا« روح زبانی» با سومری داشته باشد « که به باور من تنها همسایگی ترکها با ارمنیها و آسوریها و تاثیرات شدید زبانی آنها در زبان ترکی چیزی دیگری نیست» چه سمری برای شما خواهد آورد؟ شما باید رفتارتان را بهبود دهید که اگر روزی در یک

کشور بیگانه گفتید که ترک هستید، آن فرد بیگانه نظری مساعد در مورد شما داشته باشد وزود خود را از شما بهر عنوانی دور نکند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یوسف گرامی ،
بله، زنده یاد غلامحسین ساعدی در این مصاحبه ها خیلی چیزها گفته که خوش آیند ناسیونالیسم ایرانی نیست.
او از «احساس بی هویتی خود» حرف زده. «انتخاب خود مردم» را قبول داشت.
گفته:«چه بسا کشورهایی که هستند در آینده نباشند و چه بسا کشورهایی که نیسند به وجود آیند». او «ناسیونالیسم ایرانی» را از آغاز دور انداخته بود. و به زبان و فرهنگ خود و انتخاب مردم باور داست. استعمال زبان فارسی به خاطر «ممنوع بودن ترکی» بود. اجبار و اجبار. علت فارسی نویسی او بود. این اجبار به نوعی دلیل فارسی نویسی کلاسیک های آذربایجان هم بود. چون «زبان کتبی و روشنفکری فارسی یا عربی» بود. عملا راه ترکی نویسی بسته بود. اگر کسی هم می نوشت خواننده نداشت.
لینک مصاحبه ی او را داشته باشید لطفا درج کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

همایون سنجری :
مورد دیگر . آقای قابوسی می‌گوید :
« بر اساس این ترجمه می بایستی زبان ارمنستان هزارسال پیش فارسی و عربی بوده باشد. در حالیکه زبان ارمنی در ارمنستان سابقۀ شفاهی بیش از هزارو پانصد ساله دارد. چون انجیل هزارو پانصد سال پیش به زبان ارمنی ترجمه شده است!»

جناب آقای قابوسی ! گفت و گو بر سر آذربایجان و اقلیت ارمنی در آذربایجان است! نه ایالت ارمنستان! فهم این موضوع هم نباید زیاد مشکل باشد!

گفتنی در مورد مقاله ی آقای قابوسی ( به‌خصوص وارونه نویسی های ایشان در مورد هنینگ ) بسیار است که اگر فرصت کردم و ضرورتی در کار بود، در نوشته‌های دیگر به آن خواهم پرداخت.

نوشته شده توسط: Anonymous

همایون سنجری :
دنباله کامنت :

همانطور که می‌بینیم ، صحبت از زبان واسط و ارتباطی بین مردم آذربایجان و اقلیت ارمنی در همان آذربایجان است. ابن حوقل می‌گوید ، این زبان ارتباطی فارسی است.
اگر در آن زمان، زبان مردم آذربایجان ترکی می بود، برای ارامنه آسان‌تر بود که ( در محیطی ترکی زبان )برای ایجاد ارتباط، ترکی بیاموزند ، نه فارسی. که در این صورت ، زبان واسط و ارتباطی ترکی بود ، نه فارسی .
آیا فهم این موضوع این‌قدر سخت است؟ یا مشکل در بلندی دیوار حاشای آقای قابوسی است.
به علاوه ، ابن حوقل که از زبان‌های فارسی ، ارمنی و عربی در نوشته اش نام برده است ، حتی یک بار نگفته است که زبان مردم آذربایجان ترکی است.


ب – آقای قابوسی مدعی است که به زبان علم و تحقیق می‌نویسد. در پاسخ باید گفت زبان علم ( برخلاف زبان آقای قابوسی ) زبان وقار و متانت است ، نه توهین .آقای قابوسی، از آنجا که به توهین و تحقیر ِدیگران عادت کرده است ( با همه ی خویشتن داری !) عنان قلم از دست می‌دهد و جا به جا ، به اهانت متوسل می‌شود. و شاهدش :

۱- «... وگرنه مشابه مدرک غلط کسروی در مورد "فارسی صحبت کردن مردم آذربایجان هزار سال پیش"، متضمّن "فارسی و عربی صحبت کردن ارمنیان در ارمنستان هزار سال پیش" خواهد بود. که مهمل است!»
۲ -« بسیاری لاطائلات را می توان بر "اساس" مدارک و منابعی نوشت، که صرفأ ناشی از ارزیابی غلط آن مدارک  و منابع اند.»
۳- «...و گرنه هرکسی می توانست برای هر نظر مهملی، منبعی در اینترنت پیدا و ارائه کند.»

۴- « آقای جوادی اصولأ طرز استدلال منطقی را نمی داند، و هنوز تفاوت میان زبان کتبی رایج در یک ناحیه و زبان شفاهی مردم آن ناحیه را نمی فهمد. یعنی اگر هم اکنون بعد از خرابی بصره متوجه شده است که در بحث علمی نیاز به مدرک است، اما فرق میان مدرک برای زبان کتبی رایج در ناحیه و مدرک صحبت شفاهی در آن ناحیه را نمی داند.»

آقای قابوسی که این همه مدعی علمی نویسی و منطق دانی است ، باید بداند که در عالم پژوهش ، خطای محقق دیگر را نشان می‌دهند. نه آنکه او را به « نفهمیدن‌» متهم کنند.

مواردی از این دست ، در همین نوشته ی کوتاه آقای قابوسی و در مورد مدعیات ایشان بسیار است که پرداختن به آن‌ها ، در فرصت تنگ بخش اظهار نظر ممکن نیست.

اما در مورد ترجمه ی عبارت عربی ابن حوقل : آقای قابوسی مدعی است که مرحوم کسروی و آقای احسان یار شاطر، عبارت ابن حوقل را ( عالماً - عامداً !! ) غلط ترجمه کرده‌اند! آن عبارت و ترجمه‌اش را می‌نویسم :

« و اما لسان اهل آذربایجان و اکثر اهل ارمنیه فالفارسیه تجمعهم (تجمعه) والعربیه بینهم مستعمله و قلمن بها ممن یتکلم بالفارسیه لا یفهم بالعربیه و یفصح بها من التجار و ارباب الضیاع … »

پیشتر گفتم که آقای فرهاد قابوسی، ترجمه ای را که آقای احسان یار شاطر ،سال‌ها پیش (از جمله ی معروف ابن حوقل ) کرده بود، به مثابه کشف زبان شناسانه خود! به خورد خواننده می‌دهد و طلبکار مترجم هم می‌شود!
بی انصافی و تحمیق خواننده ، تا کجا؟!
برای آنکه حرف بی سند نزده باشم، ترجمه آقای احسان یار شاطر و منبع آن را در زیر می‌آورم:
«زبان مردم آذربایجان و بیشتر مردم ارمنستان ایرانی (الفارسیه) است که آنها را بهم پیوند میدهد و عربی [نیز] میان آنان مستعمل است،و از آنها که به فارسی سخن میگویند کمتر کسی است که عربی را نفهمند و برخی از بازرگانان و زمین-داران در آن فصیح اند.»
http://ia601904.us.archive.org/14/items/AzariYarshater/Azariyarshaterfarsi.pdf

همانطور که می‌بینیم ، صحبت از زبان واسط و ارتباطی بین مردم آذربایجان و اقلیت ارمنی در همان آذربایجان است. ابن حوقل می‌گوید ، این زبان ارتباطی فارسی است.
اگر در آن زمان، زبان مردم آذربایجان ترکی می بود، برای ارامنه آسان‌تر بود که ( در محیطی ترکی زبان )برای ایجاد ارتباط، ترکی بیاموزند ، نه فارسی. که در این صورت ، زبان واسط و ارتباطی ترکی بود ، نه فارسی .
آیا فهم این موضوع این‌قدر سخت است؟ یا مشکل در بلندی دیوار حاشای آقای قابوسی است.
به علاوه ، ابن حوقل که از زبان‌های فارسی ، ارمنی و عربی در نوشته اش نام برده است ، حتی یک بار نگفته است که زبان مردم آذربایجان ترکی است.
ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

از همایون سنجری :
به دلایل عدیده ، رغبتی برای نوشتن در اینجا ندارم. عمده ترین آن ، استبدادی است که بر ایرانگلوبال حاکم شده است.بیهوده نیست که در کامنت ها ،تنها نام جماعتی خاص به چشم می آید و از کامنت گذاران و نویسندگان سابق سایت هم ، به ندرت کسی در اینجا باقی مانده است.
وقتی منابع مالی یک سایت را ، جماعتی خاص تأمین میکنند و مسئول فنی سایت هم ، یکی از آن همان جماعت است، عجیب است که تاکنون ، نام ایران گلوبال، به « تورک لَر گلوبال » تغییر نکرده است.
به هر حال،دوست عزیزی می‌گفت که باز آقای فرهاد قابوسی ( با نام مستعار ف. آگاه ) در ایران گلوبال شلتاق کرده است و برای اثبات ادعایش ، مقاله ایشان را به من نشان داد. با نگاهی مورب به آن ، دیدم که جناب ایشان ناشی گری کرده است و در یکی از زیر نویس ها نام حقیقی اش را لو داده است : http://www.iranglobal.info/node/45176


بر آن بودم که نقدی بر این مقاله قلمی کنم. یادم آمد که چگونه دفعه پیش ، آقای کیانوش توکلی به صلاحدید و به ملاحظه ی سیا ستگذارن و صاحبان اصلی ایرانگلوبال ( یعنی همان جماعت پان ترک ) در میان هیاهوی دموکراسی خواهی و ژست حقوق بشری ِ ایرانگلوبالی ! مقاله ام را ذبح سیاسی کرده است . از این رو، تنها به کامنتی و اشاره‌ای بسنده می‌کنم.(اگر این کامنت هم به بلای سانسور ِ نهادینه شده در ایرانگلوبال ،گرفتار نشود)
آقای فرهاد قابوسی چشم و گوشش، به جماعتی هوراکش است و دلخوش به هندوانه هایی است که این حضرات زیر بغلش می‌گذراند. از این رو ، به رغم همه ی ادعای پایبندی به « علم » و « استدلال منطقی » و « زبانشناسی » و واژگانی شیک و اتو کشیده ای از این دست، هیچ فرصتی را برای توهین و عوام فریبی و مخدوش کردن حافظه ی تاریخی کاربران از دست نمی‌نهد.
گفتم که قصد نقد و بررسی ِنوشته ی ایشان را ندارم . از این رو تنها چند نمونه، دال بر آنچه که گفته‌ام ، در معرض نظر کاربران قرار می‌دهم.

الف - آقای فرهاد قابوسی معتقد است که مرحوم کسروی ، در ترجمه آن عبارت معروف ابن حوقل ، جعل کرده است و آگاهانه آن ترجمه را غلط نوشته است.(نشان خواهم داد که آقای قابوسی، ترجمه احسان یار شاطر را رونویسی می‌کند و به نام خود به ثبت می‌رساند و در همان حال مدعی و طلبکارش هم می‌شود!)

آقای قابوسی ، به جای آنکه ( همچون محققی بیطرف و موجّه ) یکی – دو بار ، از ادعای مربوط به ترجمه کسروی سخن بگوید و بعد نتیجه‌گیری کند ( در فاصله ی چند سطر)این مورد را، بیش از نه بار و هر بار با عصبیتی باور‌نکردنی ، مکرر می کند ، تا دق دل خود و هم اندیشانش را خالی کرده باشد . با هم بخوانیم :

۱-«...جعل عمدی و متناقض احمد کسروی (به خاطر اهداف پان ایرانیستی اش)
۲- « در این ترجمۀ بسیار غلط، با حذف کلمۀ ارتباط...»
۳-« … به طرز کاملأ غلطی به: "زبان مردم آذربایجان و بیشتر اهالی ارمنستان فارسی و عربی است" ترجمه شده است.»
۴-« نادرستی این ترجمه کسروی غیر از حذف کلمۀ تجمهه (م)...»
۵- « علاوه بر این ترجمۀ بسیار غلط، تناقض آشکار نظر کسروی و همنظرانش در اینست که کسروی بدیهی ترین موازین منطق را پیش پا گذاشته و به جهت همان ترجمۀ غلط، دو نظر متناقض را از ابن حوقل و بشاری مقدسّی … »( در یک جمله دو بار ، غلط بودن ترجمه را مکرر می کند)
۶-ن«‌نظرکسروی و همنظرانش در اینست که کسروی بدیهی ترین موازین منطق را پیش پا گذاشته و به جهت همان ترجمۀ غلط ...»
۷- غلط بودن ترجمۀ کسروی از ابن حوقل ...
۸-« این غلط واضح کسروی و شرکاء نظیر آقای یارشاطر (متاسفانه) روشن می کند که زبانشناسی آنچنانکه در ایران متداول بود (!) با جستجوی لغات و زمینۀ آنها یکی نیست.»
۹-« ...غلط بودن ترجمۀ کسروی از ابن حوقل بر هر آدم عاقلی که مختصری زبان عربی بداند، روشن است. »
...
از هوراکشان آقای قابوسی می‌پرسم : جز این است که دانشمند تان ، به جای قلم، غضب بر کاغذ می راند؟
نوشته شده توسط: lachin

دوستان..همانطور که ملاحظه میکنید دعوا بر سر (( املاء و دیکته )) است. موضوع بحث اصلآ از بین رفته است ولی بعضی ها ( سواد و آگاهی )) را در دیکته درست می دانند...یادش بخیر استاد ( بیو مکانیک) ما در اسکاتلند هر چند وقت در موقع تدریس, اگر هجی کردن یک کلمه را نمی دانست از دانش آموزان سوال میکرد که این کلمه را چطوری بطور صحیح می نویسند. ولی هیج دانشجوئی به این استاد فقط تنها بخاطر اشتباه املائی از دید حقارت نگاه نمی کرد. چون اشتباه املائی دلیل بر بی سوادی شخصی نمی تواند باشد. تازه ما بیماریهای مثل Dyslexia داریم که حتی دیدن حروفات ترتیب داده شده یک کلمه به این بیماران سخت است. استیون هاوکینز حتی نمی تواند حرف بزند. اشخاصی که کسروی را تنها زبان شناس در باره زبان ترکی می دانند, بدانند که خود کسروی هم میدانست که آنچه که در باره زبان ترکی می نویسد , اشتباه هست. ولی کسروی بخاطر ایده های

ناسیونالیستی ایرانی , تصمیم گرفته بود که برای از بین بردن زبان ترکی در ایران , و تنها رایج کردن زبان فارسی در ایران که یکی از آرزوهای او بود, به همه چیز دست بزند. ما در دنیا اشخاصی همچون « انیشتن» داریم که به یکی از اشتباهاتش اغراق می کند و با گفتن (( بزرگترین اشتباه در زندگی من)) اعتراف می کند و در آن واحد کسروی های داریم که هرچند که می دانند (( اشتباه بزرگی )) را انجام می دهند, ولی بخاطر باورهای شخصی , این اشتباه را به جامعه به عنوان (( حقیقت)) به جامعه تحویل میدهد. متاسفانه کسروی های زیادی در جامعه امروز در ایران داریم که بقول دوست عزیز ائلیار, تنها با تحقیق و کسب اطلاعات بیشتر در این باره می توانیم به حقایق دست بیابیم.. و در این عصر انفورماتیک و دیجتالی دست یافتن به این حقایق آسانتر و آسانتر میشود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

متن جدید نویسنده جایگزین شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایستا چرا ول کن معامله نیستید. آقای آگاه اگر ادعا میکنید صاحب مدرک دکترای فیزیک کوانتوم هستند که دارنده عقل سلیم به علم و دانش ایشان نمی تواند گیر بدهد و برچسب بی سوادی بزند. نوشتن بد و بیراه بدون غلط املائی و دستوری بسیار ساده است اما بیان مفاهیم ثقیل آنهم به زبان بیش از حد ناقص فارسی کار سختیست و اشتباهات اجتناب ناپذیر. بخصوص اگرایشان به مطالعه به زبان فارسی هیچ نیازی ندارند و صرفا از آن جهت مبارزه استفاده میکنند. تا زمانیکه که مردم ما زبان کتبیشان به ترکی تغییر پیدا نکرده است ما اجبارا به لسان فارسی خواهیم نوشت و لیکن بعداز آن ما را به شما و امثال شما کاری نخواهد بود. کار شما بیشتر عقده گشائیست. بنظر می رسد از اینکه انگ بیسوادی به تحصیل کردگان و فرهیختگان میزنید لذت روحی می برید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آهنگر گرامی باسلام، همونطوریکه خودتون میدونید سانسور و زندون و دار ودرفش سرنوشت همه آدمهاییه که دغدغه آگاهی و برابری دارن، بزرگتیرین جرم شما تا جاییکه من در دریچه زرد یدم گفتن حقایقی که به ذهنتون میرسیده بوده و از بابت این جرم بهتون تبریک میگم. واسه همین شما و من به چنان جرمی از سایت آقای یغمایی حذف شدیم و اگه مشت نمونه خروار باشه وقتی دست ایشون برسه یا توانش رو داشته باشن احتمالاً از صحنه بودن هم حذفمون میکرد یا می کنه! و یغمایی و همنشین بخوبی میدونن عاقبت سانسور قلم به اعدام صاحب قلم منتهی میشه!

تحریریه محترم ایران گلوبال و جناب توکلی بنظرمن عجیبه در طی چند سال گذشته (91 به بعد) که روشنفکرهای ایرانی با واهمه کمتری زندان و شکنجه و تحویل رژیم جنایتکاران دادن جدا شده های رجوی و آدمفروشیهای رجوی به صدام رو علناً محکوم کردن یه شبه کسانی که همیشه از کارهای رجوی در همه جا دفاع میکردن

تبدیل به منتقد رجوی شدن و در عمل نه تنها سرنخ همه جداشده های ناوابسته به رژیم جانیان حاکم رو هم بدلیل داشتن امکانات رسانه ای، صاحبنامی و غیره بدست گرفتن! بلکه خودشون رو تبدیل به زبون و بلندگوی دیگر هنرمندان و صاحبنامان جامعه تبعیدی هم کردن؟!

اگه به شیوه کار یغمایی، همنشین، مصداقی و ... نگاه کنیم میتونیم بگیم این دو سه نفر فعلاً تونستن اکثر اطلاع رسونیهای نیالوده به رژیم رو توسط خودشون کانالیزه کنن! حالا اگه این کانالیزه شدن رو کنار سانسور و تاریخنویسی سبک یغمایی-همنشین بذاریم و مثلاً بدونیم که یغمایی بعد از ترور شخصیت من از زبون احمدرضا نامی به من واسه خاطر یه انتقاد ساده به مصداقی در ملا عام میگه "کونی" و منتشر میکنه
https://www.blogger.com/comment.g?blogID=1518213859461616716&postID=23673662414162698&bpli=1
اونوقت میشه به این نتیجه رسید که این خفه کردن صدای منتقد به سبک رجوی بیدلیل نباید باشه!


من یادمه مهدی ابریشمچی در مقطع انقلاب ایدئولوژیک می گفت برخلاف انقلاب قبلی اینبار منتقد و مخالف رو هم خودمون میدیم تا کس دیگه ای نتونه (جریان دیگه ای نتونه) میوه انقلاب/قدرن/دولت/حاکمیت رو بچینه! حالا از شما سوال میکنم آیا این وضع خیلی شبیه همون سناریویی نیست که ابریشمچی ترسیم کرده بود؟

اما جدای از سناریوی بالا من فکر می کنم همه ما در مقابل تاریخ و حقیقت مسئولیم. لینک دادن از سایت خودتون به این مصاحبه ها در یوتیوب و نظر کاربرها رو منتشرکردن یکی از راههاییه که در ترویج حقیقت تا جاییکه می تونیم کوشش کرده ایم چون از این طریق برخلاف سیاست تک صدایی که اونها با حذف نظر مخالف می خوان پیش ببرن بروبچه های آزاد شده از اسارت فکری رجوی میتونن به جنبه های مختلف کار رجوی و دیگرا نی که به سرنوشت این نسل و تجربیاتشون بعنوان گذشته چراغ راه آینده علاقمندند اون هم نه فقط از یه دید محدود پی ببرن. همونطوریکه که میدونین این کمکی به آینده فکری و اجتماعی جامعه ایران و بخشی از تاریخ انسان میتونه باشه.

بر و بچه های اسیر لیبرتی یادتون نره.
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
رفیق سائل.
نوشته شده توسط: Anonymous

میگویند سفره باز نشده بوی مشگ میدهد. جناب آگاه، اگر شما سکوت میکردید بهتر بود. شما نه تنها زیق را اشتباه نوشته‌اید بلکه در فارسی نوشتن نیز سبک yaradiciliq را بکار میبرید. نوشته‌اید« مطلب را خواستم وبعد از مدتی برایم با تلکس بدستم رسید». درستر آن «مطلب را خواستم و بعد از مدتی با تلکس بدستم رسید». و یا مطلب را خواستم وبعد از مدتی آنرا با تلکس دریافت کردم. امیدوارم در بیان مسائل فیزیک دقیقتر باشید. ولی زیاد هم بیراه نرفته‌ای. Übung macht den Meister

نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزانی که با ساختار‌های علم در غرب آشنا هستند حتما این جمله را مرتب شنیده اند که """ هر تاکتیک و روش تحقیق، به اندازه ابداع کنندهٔ آن تاکتیک خوب است """ در ایران و جامعه فارسی‌، تاکتیک تحقیق، کسروی صد سال پیش و زبان فارسی‌ است که این زبان فارسی‌ "" زبان علم، تحقیق، فلسفه "" نیست. اینکه بعد از ۱ قرن بعد از کسروی، ما را با همان متد صد سال پیش میکوبند چندین دلیل دارد که عبارتند از ۱- جامعه شناسان بی‌ استعدادی پیدا شدند که در سال‌های اخیر در بهترین دانشگاه‌های غرب درس خواندند ولی‌ چونکه چیزی در چنته نداشتند از کسروی و زبان فارسی‌ چسبیدند، این کار آنان، پان فارسیست‌ها و پان ایرانیست‌ها را جری تر کرد. ۲- به دلیل سلطه زبان فارسی‌ در ایران، و تضاد زبان فارسی‌ با علم، ما قادر به شکستن داستان سازیهای زبان فارسی‌ نشدیم. این شرایط را چندین عامل،به هم زده که عبارتند از ۱- پیشرفت

کشور‌های ترک زبان. ۲- پیشرفت کشور‌های عرب زبان. ۳- عقب ماندگی روستای فارسی‌. ۴- جهانی‌ شدن. ۵- اینترنت و ماهواره. جالب اینجاست که یک عدّه با ذهنیت ساده پسند پیدا شدند و شب و روز با گفتن"" پست مدرنیزم و پسا ساختار گرائی "" گلویشان را پاره کردند و می‌‌کنند بدون اینکه این جامعه شناسان بی‌ استعداد دریابند که پست مدرنیسم و پسا ساختار گرائی در غرب، مدیون پیشرفت علوم و تکنولوژی بود و این جامعه شناسان شروع به حمل به تنها کشوری خاورمیانه کردند که جز "" بیست اقتصاد برتر "" دنیاست.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من فکرمیکنم این موسیقی باموسیقی تورکی ممنوع شده درتلویزیون ورادیو ودیگررسانه هاپیوندناگسستنی دارد.
موسیقی تورکی ایران درمناطق مختلف همه این ملودی هارادارد وداشته وتنهایک اشتباه داردکه ازاین نواها وملودی هاهمیشه دزدی فرهنگی شده ودرسطح پایین تربنام موسیقی ایران(فارسی)درمدت ممنوعیت زبان تورکی سوء استفاده شده است.
البته اکنون به کمک ویاری اینترنت وماهواره وموبایل این سیاه اندیشی درهم شکسته ومردم تورک ایران ذرسرتاسرایران به موسیقی های زبان ریشه دارخودتماشامیکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ازاول این رژیم مشروعیت نداشت٬توسط واسطه هاواربابان خارجی وزوروپول وتروریستهای فلسطینی ولبنانی وآتش زدن سینماهاقدرت رابدست گرفتندواسم جمهوری راهم پیشونداسلامی یدک میکشند...اسمش راهم گذاشتندانقلاب!!درصورتی که آشکارایک فتنه بود٬اماهرکس میگفت فردایش دراوین بود...

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

- با پیدا کردن چند جمله از لهجه ی «تاتی یا مانند آن» در این کتاب آن کتاب ، یا چند «روستا» اینجا و آنجا ؛ و یا چند نفر با زبان کتابت ، از دیدگاه علمی نمی توان گفت زبان شفاهی اکثریت مردم مثلا تات بود. کاری که «ایران پرستی» میکند. این کار ربطی به علم ندارد.
بل به «ناسیونالیسم و ایده لوژی ملیگرایی مربوط است. «ربط دادن علم به ایده لوژی» متد یک قرنی ناسیونالیسم ایرانی ست. این کار خلاف علم و منطق است. اگر عمدا صورت گیرد-که میگیرد- کلاه گذاری ست. و خریدار ندارد. «شیادی شبه علمی» شناخته شده است.

--------
در اورمیه ما روستا های ارمنی نشین؛ آسوری - ارمنی نشین، نیمه ترک نیمه کرد داریم. اینها هرکدام دلیل خاص خود را دارند.
یا روستاهایی با نام «عربلی» داریم که اشاره است به بخشی از اهل ده که در گذشته ها «خانواده های عرب» بودند. «مهاجرت چند خانواده ی عرب» .
-روستا های کرد یا نیمه کرد بخاطر «همسایگی دو خلق ترک و کرد» است.
-روستاهای مسیحی نشین بخاطر مهاجرت قدیمی ارمنی ها و آسوری ها ست. بعلاوه که ارمنستان و آذربایجان نیز در همسایگی هم اند.
اینها را نمی توان دلیل بر آن دانست که مثلا زبان مردم آذربایجان ارمنی یا آسوری یا کردی ست.
کسانی که از این راهها وارد ناسیونالیسم میشوند «شناخته شده اند».
- آذربایجان با «قوم فارسی زبان» هم همسایه است.
در این مهاجرت ها ، اسکانها ی« دلبخواه یا دستوری» پای حکومتها هم در میان بوده است.
اینها مسایل علمی ست و کار علم . نباید قاطی سیاست کرد. همچنان که جوادی و دیگران میکنند.
این کار برازنده اهل علم نیست. حتی اهل سیاست هم نیست. این دو رشته چهار چوب جداگانه ی خود را دارند.
- ترس از« تجریه » نباید دلیل «شبه علم» سازی شود-که شده. و به عمد نیز شده.
راه حل «عدم تجزیه» رفع تبعیض صد ساله و جبران خسارت است.
---------
بابک امیر خسروی -اهل تبریز-چپ در مصاحبه با سرگوهی میگوید: تدریس به زبان مادری صورت بگیرد بعد از صد سال ایران تجزیه میشود.
- یا جوادی در مصاحبه ی افق به خاطر ترس از تجزیه مخالف تدریس به زبان مادری ست.
- این اندیشه «حقوق را نقض میکند بخاطر جلو گیری از تجزیه» .
-هر دو نفر تا میتوانند بخاطر ترس شان «شبه علم سازی» میکنند.
- بابک حتی «ایده ی چپ»- «تعیین سرنوشت»- را که قبول دارد کنار میگذارد و «آبروی چپ» را هم می برد.
خود را با «ایده لوژی شونیسم» سرگرم میکند. چپی که حق تعیین سرنوشت آگاهانه و داوطلبانه را کنار بگذارد چپ نیست. یک شونیست تمام عیار است. متاسفانه بخشی از چپ دچار بیماری شونیسم فارسی ست.
-درحالیکه مشکل تجزیه راه حل اش نه علم سازی و نه نقض حق تعیین سرنوشت است.
راه حل عدم تجزیه دوتاست:
1- رفع تبعیض جبران خسارت
2- انتخاب آگاهانه و داوطبانه ی مردم جهت همزیستی.
غیر از این راه حلی ندارد.
----
0- یا «تکرار کشتار 21 آذر» که این بار عملی نیست.
و در سرتاسر ایران جلو آنرا میگیرند.
- آویختن به دامن کشورهای بزرگ هم چاره گر نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من هیچ وقت ازتعدادی که خودرابه خواب زده اند،توقع بیدارشدن نداشته ودوست هم ندارم که آنهاراازخواب خودخواسته بیدارشان کنم.
تنهامسئله اینجاست که این افرادهم خودشان میدانندبیدارندوهم مامیدانیم آنهابیدارند،ولی صلاح ونفع خودرادراین حالت ماندن رادوست دارندومیدانند.
مادردوره دبستان سال 1338یک معلمی داشتیم رشتی وگیلک وبالهجه غلیظ بود.اولاماوبچه های منطقه کلاتورک بودیم .هروقت دیکته میگفت بجای ..و.. میگفت .وی .ماهم وی مینوشته واین آقامعلم هروی رایک غلط میگرفت وفکرمیکردماعمدا وی می نویسیم.
درصورتی که وظیفه داشت یک بارغلط گرفته ولی حتی خودش هم نمی فهمیدکه خودش این ..و..لامذهب را..وی..تلفظ میکند.
حال کارماهم بابعضی ازدوستان دقیقا مسئله این معلم گیلک شده حتی خودشان هم نمی فهمند که صدسال است حقوق حقه ملتهای
مختلف رازیرپاگذاشته وآنهاهم حق دارنداشتباه بنویسند.حتی حق دارندمبارزه منفی کرده وعمدا

اشتباه بنویسند.من درجمع دوستان ودرمحله ودرکوه بجای سلام عیلیک ویاادا درآوردن وگفتن درود به همه صبکم الاه.شب بکم الله.
ایدکم الله.گفته واراین کلمات عربی استفاده میکنم .وقتی کسی میگویدفلانی این کلمات عربی چیه میگویم دیگی که برای من نجوشدبگذارتوش کله سگ بجوشد.
حال این جنابان بایدجواب بدهند اگرکلمه است را اصت بنویسیم چه مشکلی پیش می آید.زبانی که ازحرف مختلف وازحروف یک زبان دیگربرای خودش استفاده کند.ویکی که اصلاآن زبان والفبا راقبول نداشته باشد.چه ایرادی دارد.که شماآنراآیه قران کرده ایدولازم الاجرا.
نوشته شده توسط: Anonymous

"" دوران پسا توافق یا دوران هلاکت؟ "" در اواخر دوران شوروی، قیمت نفت را پایین آوردند و نظام شوروی قادر به بقای اقتصادی و تامین غلات توده‌ها نبود، کارشناسانی پیشنهاد دادند که از خیر "" اروپای شرقی‌ "" بگذریم و منابع را فقط روسیه اختصاد دهیم، ولی‌ رفقا نمیتوانستند اروپای شرقی‌ را به امپریالیزم واگذار کنند و سر انجام شوروی از هم پاشید، روسیه امروز، غلات صادر می‌کند و قیمت پایین نفت، اقتصاد روسیه را از هم نخواهد پاشید ولی‌ ایران، همه شرایط شوروی را به ارث برده است، فروپاشی ایران، سخت تر خواهد بود، نه زبان فارسی‌، زبان روسی است و نه جامعه فارسی‌، به فضا رفته است و نه این جامعه فارسی‌، قادر به تولید دانشمند، فیلسوف، نویسنده شده است. مافیا سپاه با همکاری با تروریست‌های پ ک ک و تجارت تریاک فقط چند صباحی میتواند روی پا بماند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فرهاد قابوسی(ف.آگاه)، غلط های املایی مقاله تان را به گردن "تایپیست" مربوطه انداختید. اما در همین کامنت توضیحی که در حال "مسافرت" نوشته اید نیز واژه "ضیق" را با "ز" مرقوم نموده اید. آیا "تایپیست" خود را در سفر نیز همراه میبرید؟! با این حد از سواد چگونه از زنده یاد احمد کسروی "غلط عربی" میگیرید؟! خدای داند! آخر واژه های "بضاعت" و "ضیق" هم عربی هستند که شما حتی نمیتوانید آنها را درست بنویسید!

نوشته شده توسط: Anonymous

رفیق سائل عزیز

دوست نادیده و ناشناخته ی عزیز! قبل از هر چیز، از این که من "باعث" "ممنوع القلم" شدن شما در سایت وزین آقای اسماعیل وفا یغمایی، "دریچه ی زرد"، شدم از شما پوزش می خواهم.

البته، هم خود شما و هم من و هم خود دوستان، به خوبی می دانیم و می دانند که وزنه ی آن بیش از هر چیز دیگر، در جمع شدن مجاهدین سابقی است که به درجات مختلف، به علت به بازی گرفته نشدن از سوی سازمان مجاهدین، از آن دوری گرفته اند. به این لیست سایت ها می توان نام های دیگری هم چون "پژواک ایران"، "ایران اینترلینک"، و جز این ها را نیز اضافه کرد. هر یک به شکلی و به درجه ای از سازمان مجاهدین، و بیش از همه از مسعود رجوی و مریم رجوی، دل خوری دارند. علاوه بر آن، افرادی هم هستند، مانند آقای "همنشین بهار"، که ادعا می کنند که هرگز با این سازمان نبوده اند، ولی دوآتشه تر از مسوولین کنونی ی آن، برای آن "سینه زنی" می کنند.

... شما به وقایع نگاری ی آنان نگاه بیاندازید، به ترمینولوژی آنان دقت کنید، به ضدیت "بیمارگونه"ی آنان با کمونیست ها نظر بیافکنید و جز این ها و جز این ها.

یکی سازمان مجاهدین را تا فقط روز 22 بهمن 57 قبول دارد، دیگری از 30 خرداد 60 حاضر نیست جلوتر برود، آن یکی می گوید که "انقلاب ایدئولوژیک" روز تاریخی است، و جز این ها.

عده ای از آنان نیز تا به آن جا پیش رفته اند که خود را متعاقد کرده اند که جمهوری اسلامی که به هر حال رفتنی است، و سازمان مجاهدین بسیار خطرناک تر و بدتر از جمهوری اسلامی است. پس، علیه این خطر بالقوه و بالفعل، با هر کسی که بدتر از آن نباشد می توان متحد شد، یعنی حتی جمهوری ننگین اسلامی.

در نگاه من، در وقایع پس از انقلاب 57، سازمان مجاهدین با سازمان اکثریت و حزب توده فرق اساسی ای ندارند. تنها فرق آنان، زمان استارت همه جانبه ی سرکوب توسط جمهوری اسلامی ست. هر 3 این گروه بندی ها، مدافع سرسخت حیات جمهوری ننگین اسلامی بودند و هستند. یکی خواهان تغییر شخص "ولایت فقیه" است، دیگری خواهان به قدرت رسیدن "اصلاح طلبان".

سایت های زنجیره ای که قبلا نام بردم، همه در یک چیز مشترک هستند: ضدیت با (و نه "انکار") سازمان مجاهدین، حالا با درجات گونه گون. البته، از حق نباید گذشت که بسیاری نیز، شاید هم چون شما، به لحاظ ایدئولوژیک از آن جدا شده اند و یا در حال جدایی می باشند. تصور من این بود که اسماعیل وفا یغمایی هم در این جرگه قرار می گیرد و در این راه دارد گام بر می دارد. ولی، کم کم دارم باور می کنم که چنین نیست. نه به خاطر این که من را "ممنوع القلم" کرده است، بل که اتفاقا به خاطر به ویژه این "گفت و شنود" شماره 12 ایشان با آقای "همنشین بهار". ایشان، علی رغم تمامی حرف هایی که می گوید، به نظر می رسد که جهان را هنوز از پشت عینک سازمان مجاهدین می بیند.

من هرگز کوچک ترین سمپاتی ای به این سازمان نداشته ام، و بر این باورم که جهان بینی و نگرش این سازمان، حتی اگر الان شریف واقفی و یا رضا رضایی در راس آن بودند، باز همین می بود که هست. در زبان انگلیسی یک ضرب المثل جالبی داریم که برگردان فارسی آن، کم و بیش، می شود: راه جهنم، با نیت پاک سنگفرش شده است.

موفق باشید.

مهرداد آهنگر
لندن - 30 آگوست 2015
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار حق با شماست حتما در ١٠٠-٢٠٠ آینده هم خواهند گفت زبان آذربایجان فارسی « دری » بوده و مثال خواهند آورد که رضا براهنی و یا غلامحسین ساعدی و امثالهم آثارشان به فارسی است و در ضمن یک مصاحبه جالب با غلامحسین ساعدی توسط آقای ضیاء صدقی در سال ۱۹۸۴ در پاریس انجام شده است که در آنجا در مقابل اصطلاح تجزیه طلب غلامحسین ساعدی از استقلال طلبی دفاع میکند و مثال میاورد که در یک اطاق اگر دو نفر بخوابند و یکی خرانا بکشد و مذاهم خواب دیگری شود باطب آن دیگری اطاقش را عوض میکند .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی، خوشبختانه امروزه انواع راسیسم در ایران معاصر توسط روشنفکران و اکادمیستهای ضد تبعیض مورد مطالعه قرار گرفته است. مثلا در مورد این نوعش که شما پیش میبرید، دکتر علیرضا اصغرزاده مینویسد:
”8ـ نژادپرستی دموکراتیک
نوعی از راسیسم است که با گرفتن ژست های دموکراتیک و با استمساک به گفتمان های به اصطلاح مترقی وجود سیستم نژادپرستی را انکار می کند. مثلاً بعضی از افراد منتسب به گروه های چپ، فمنیستی یا لیبرال در جامعه ایران با عنوان کردن مسائلی از قبیل عصر گلوبالیزاسیون، ادبیات و عناوین مترقی، دیسکورس های ضد نژادپرستی را قوم گرایی و قبیله گرایی قلمداد می کنند. عاملان و مجریان راسیسم دموکراتیک، نژادپرستی موجود در جامعه ایران را انکار می کنند؛ فعالان ضدنژادپرستی را عقب مانده و خودشان را خیلی مترقی محسوب می دارند؛ حوزه ستم خودشان را در اولویت قرار می دهند ولی مطرح کردن حوزه های ستمی و

حذفی نژادپرستانه را ناسیونالیستی و یا قوم گرایی می خوانند. افرادی که این نوع ادبیات را ترویج می دهند در واقع به نوعی در رفتار نژادپرستانه شرکت می کنند و در پای گیری آن سهیم هستند.”
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار،
شما چرا همه چیز را به هم مخلوط می کنید. اولاً آقای جوادی خودش می تواند از خود دفاع کند. ثانیاً آنچه من از جامع الالحان نقل کردم، به زبان فارسی نیست، به زبان محلی تبریزی است. در آن زمان که این زبان به نص عبدالقادر مراغی در تبریز رایج بود و زبان محلی بود، کاتبان به زبان فارسی می نوشتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

lachin لاچین عزیز و گرامی‌، من نیز از شما و آ.ائلیار عزیز و گرامی‌ برای نوشتن و تهیه این مقاله کمال تشکر و قدردانی‌ را دارم.

نوشته شده توسط: Anonymous

.آقای ایستا حتما جریان تشریف فرمائی هاخو ها « سلاو های ....» که فارسها هخامنشی ها مینامند را میدانی که وقتی تشریف آوردند تمام تمدن سومری را ویران کردند کتاب «در تاريكى هزاره ها » اثر ایرج اسکندری

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

-در مقاله ی جوادی « زبان کتبی چند نفر» به جای « زبان شفاهی یک خلق» نشسته ؛ و به حساب آورده شده است.
-در مقاله ی ف.آگاه این کار انجام نگرفته و آنرا «غیرعلمی» دانسته.
-حق با آگاه است. زبان کتبی چند نفر زبان شفاهی یک خلق نیست.
- اکنون در آذربایجان زبان کتبی میلیونها آدم فارسی ست. اما زبان مردم « ترکی آذربایجان» است و ربطی به زبان کتبی ندارد.
زبان کتبی داستان جداگانه دارد که میدانیم.
ادعای جوادی «صحیح» نیست.

وظیفه ی دفاع کنندگان از ادعای جوادی ست که بیایند و «کار ناصحیح و غیر علمی» خود را پذیرفته و پوزش بخواهند.

نوشته شده توسط: Anonymous

"" آموزش، دانشگاه و آگاهی‌ فرهنگی‌ "" اشاره کردم که هند با زبان هندی، پاکستان با زبان اردو و ایران با زبان فارسی‌ در مقایسه با "" کره جنوبی و ژاپن و ترکیه "" اورال آلتائیک در ته جدول بهترین ۵۰۰ دانشگاه برتر دنیا قرار دارند، در صنعت ماشین سازی، این وضع به مراتب بدتر است و ماشین ساخت هند، در بازار جهانی‌، پشیزی نمی‌‌ارزد، کره جنوبی در سال """ ۱۹۷۴ """ اولین ماشین ملی‌ را برای تولید بنا نهاد. ژاپن در سال "" ۱۹۶۵ "" و هند در سال "" ۱۹۸۲ ""، قدرت رقابت ماشین‌های ساخت ژاپن و کره هتی بازار مصرف هند را تصاحب کرد و ماشین ملی‌ ساخت هند، قدرت اظهار وجود نیافت. "" مهندسی‌ و طراحی‌ "" خط قرمز صاحبان تکنولوژی ماشین سازی است، این تکنولوژی را، "" هند ندارد "" چین سالهاست سعی‌ می‌کند ماشین ملی‌ خود را وارد بازار جهانی‌ کند ولی‌ مدام شکست می‌‌خورد، اینکه چرا و چگونه "" کشور‌های اورال آلتائیک زبان "" بازار

دنیا را تصاحب کرده اند موضوع تحقیق کارشناسان در سرتاسر جهان قرار گرفته و اینکه چرا "" کشور‌های فارسی‌ زبان، اردو زبان و هندی زبان "" به این روز افتاده اند نیز از توجه به دور نمانده، اینک کره جنوبی، بعد از تصاحب قله ماشین سازی دنیا، با تکنولوژی سونی و سمسانگ، انقلاب ارتباطات را وارد دوران تلائی کرده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

پاسخ: خوانندگان محترم! این مطلب را طبق معمول به جهت ضیق وقت یکی از دوستان کمک کرده و برای من با کی بورد لاتین تایپ کرده بود. که حروف عربی (فارسی) قابل تایپ ولی قابل رویت نیستند. من چون در مسافرت بودم، و دایم دسترسی به اینترنت نداشتم. تلفنی مطلع و متوجه شدم که گویا تصحیحاتی که تلفنی خواسته بودم و انجام شده بود کافی نبوده اند. مطلب را خواستم و بعد از مدتی با فاکس بدستم رسید. دوباره مطالعه کردم. دیدم یکی دو مورد نظیر "صفوة" و "بضاعت" هنوز باید تصحیح شوند. متن تصحیح شده را برای تعویض فرستادم. با احترام آگاه.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای انزابی برای دیگران ایراد املائی میگیری ولی خودت اما را ااما نوشته ای .یعنی اینکه در مقابل منطق و استدلال نویسنده کم آورده ای و رفته ای با الفبا بازی میکنی . از یاد نبر که زبان فارسی را به زور بما یاد داده اند و اسمش است زبان اجباری .و برای ما غیر فارسها زبان بیگانه است مثل زبان انگلیسی و آلمانی .

نوشته شده توسط: Anonymous

تصویر از صحنه قتل درد ناک یک پناهجوی نوجوان افغانستانی در ایران
‪#‎KabulPress‬

تصویر از صحنه قتل درد ناک یک پناهجوی نوجوان افغانستانی در ایران
‪#‎KabulPress‬

گفته می شود این نوجوان در استان کرمان ایران و در منطقه ی اسد آباد شهررفسنجان توسط جمعیت خشمگین محل با ضربات چاقو به قتل رسیده است. کسی که در این رابطه با کابل پرس در تماس شده خود را برادر مقتول ذکر کرده است. او نوشته است؛ ۲ روز پیش در منطقه ی اسد آباد شهر رفسنجان مردم محل علیه پناهجویان افغانستان تظاهرات کرده بودند و شام همان روز جمعیت عظیمی در شهر و خیابان ها دنبال پناهجویان افغانستان می گشتند و هر کجا که یک پناهجوی افغانستان را می دیدند به سرش حمله می کردند.
او نوشته است که در این گیرو دار برادرش که برای خرید به شهر رفته بود توسط گروهی از مردم محل با ضربات چاقو به قتل رسیده و جسدش در خیابان رها شده است. قتل در حالی صورت گرفته که پلیس محلی نیز در محل حضور داشته اما هیچ کاری برای نجات این جوان پناهجو به دلیل افغانستانی بودنش نکرده است.

این مطلب را با دوستان تان شریک کنید تا سفیر خواب رفته ی افغانستان در ایران از وضعیت پناهجویان باخبر شود و سکوت مرگبارش را بشکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار،
این ها را به آقای قابوسی بگویید که با آن «بضائت» ی که در عربی دارد به عربی کسروی ایراد می گیرد و او را متهم به بدفهمی می کند. ااما به جای مظلوم نمایی بیایید جواب سؤالات اساسی کاربران را بدهید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایستا ما در زیر مقاله دیگری صحبت می کردیم و متاسفانه شما جواب مرا در اینجا داده اید و من متوجه آن نشده بودم.
ظاهرا شما متوجه اصل موضوع نشده اید و یا اینکه اصلا نمی خواهید متوجه آن بشوید!
اصل موضوع دفاع من از نوشته های زهتابی نیست، من از نوشته های زهتابی دفاع نمی کنم، بلکه اتهام جعل است که شما، آقای کاوه جویا و جناب جوادی به زهتابی زده اید و هیچ سند و مدرکی هم ارائه نکرده اید!
دست آخر شما به یک مطلب از زهتابی استناد کرده اید که در بهترین حالت می توانیم بگوییم که آشنایی به زبان ترکی ندارید و یا از جایی، ترجمه غلط آن را آورده اید و اگر هم بدبینانه به ماجرا نگاه کنیم خواهیم گفت که شما برای اثبات جعل ادعایی خودتان، مطلبی از زهتابی را جعل کرده اید!
البته مسلما شما خوب می دانید که "تاریخدانان امروزی" با "تاریخدانان دوره اسلامی" زمین تا آسمان فرق دارند و کل موضوع را عوض می کند!

شما بهتر است بدون اینکه مرا به عنوان مدافع زهتابی قلمداد کنید و بخواهید مرا به دفاع از نظرات زهتابی بکشانید، جعل هایی را که زهتابی کرده است نشان دهید.
اینکه زهتابی بر اساس مشاهدات خود و یا با استناد به دیگران به این نتیجه رسیده است که اشکانیان هم ترک بوده اند، یک نظر است و نه جعل. جعل آن است که زهتابی هم مثل شما متن نقل قولهای خودش از دیگران را تغییر بدهد نه اینکه با نقل درست آنها به یک نتیجه غلط برسد.
من هم میدانم که زهتابی در کتابش مسائلی را مطرح کرده است که مرغ پخته هم خنده اش می گیرد ولی اینها جعل نیستند. جعل، آن کاری است که شما کرده اید یعنی تغییر نوشته زهتابی.
مثلا زهتابی از قول علی پاشا صالح می نویسد که اولین زبانی که بشر به آن تکلم کرد، ترکی بوده است! و این حرف علی پاشا صالح را هم رد نمی کند.
خوب، من هم می دانم که این ادعای پوچی است. ولی جعل نیست.
لطفا اگر می خواهید بحثی بکنید، در اصل موضوع بمانید و ثابت کنید که زهتابی جعل کرده است. البته لازمه این کار هم این است که در نقل نوشته های زهتابی امانتدار باشید!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ایستا, بضاعت کلمه عربی است و آنطوری که شما آنرا تلفظ میکنید, بضائت نوشته میشود.