Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

سیاوش گرامی! با تشکر از لطفی که به من کرده‌اید. من برای توضیح رفتارهای گروهی و فردی (که آنهم ریشه در گروه دارد) از پارادایمی استفاده می کنم که محور اصلی آن تفکر عشیره ای در برابر تفکر شهروندی است. اینکه دوستان عشیره پرست و قبیله گرای ما همین کلمه "عشیره پرست" را توهین تلقی می کنند، نشان از نگاه عشیره ای آنها است. در تفکر عشیره ای گروه پیش و فرای فرد قرار می گیرد. در تفکر شهروندی برعکس است و بنیاد جامعه مدنی را هویت و حقوق فرد است که می سازد. یعنی فرهنگ شهروندی از زمانی پا به منصه حضور می گذارد که بقول آلمانیها das Individuum زاده شده باشد. یکی از برجسته ترین خصیصه های فرهنگ عشیره ای آستانه پائین تحمل و مدارا است. نگاهی به نوشته های این دوستان بیندازید، کوچکترین مطلب برای اینان "توهین" است. همین آقای ائلیار در برابر نام یک نمایش (خرآکتور) تنها و تنها بدلیل همآوائی آن با (تراکتور) چنان

به خشم آمد که چندین کامنت و یک نوشته درباره آن درج کرد و از جمله نوشت: «« فعلاً "گور پارس» گذاشته ام. ولی هنوز قطعی نیست. و میتواند به " گور آکتور یا پارس آکتور" نیز تغییر یابد. » تا با جایگزینی خر با پارس مثلا بگوید خر خود شمایید و یا با تداعی "گورپارس" و "گورخر" چنین نتیجه ای بگیرد. این رفتار بیرونی یک درون فرهنگی عشیره ایست. ایشان گاه و بیگاه پای "ننه جان"ش را به میان می کشد و گاه ادبیاتش تا حدی سقوط می کند که آدم می ماند آیا نوشته واقعا از ایشان است؟ مثلا «برو جانم، برو دنبال تخمه ی کورش بگرد، شاید پیداکنی.» یا در مورد من «اسم مرا مثل آدامس توی دهانش انداخته». ایشان پیشه وری را، که بنا به گفته مورخ جمهوری آذربایجان جمیل حسنلی آلت دست کا گ ب و رفیق استالین بوده است، بدون کوچکترین انتقادی تقدیس می کند (بخوان می پرستد)، سخن از ژنوساید فرهنگی می زند، احسان یار شاطر را "شاطر آقا" می نامد و نظراتش در باره فردوسی و شاهنامه هم که کاملا روشن است. من وقتی برای اژدر بهنام نوشتم «هر کس معتقد است شاهنامه به زور سرنیزه به مردم آذربایجان تحمیل شده برود در گوگل اسامی مشاهیر آذربایجان همچون شهریار، میرزاعلی اکبر صابر، اوزیر حاجی بیگف، محمد امین رسولزاده، رشید اسماعیل‌اوغلو افندی، شمس‌الدین سامی‌بای و دهها تن دیگر را همراه با "شاهنامه" یا "فردوسی" وارد کند، تا ببیند چقدر خودش را اسباب مسخره آدم و عالم کرده است» گوشه چشمی هم به ایشان داشتم. از همه این حرفها می خواهم به این نتیجه برسم که تفکر عشیره ای خودش را بالاخره در جایی بروز می دهد و عشیره پرست اگر کت و شلوار و کراوات هم پوشیده باشد، باز هم در سر بزنگاههای خاص کنترل خود را از دست می دهد و خودش را لو می دهد. این فرهنگ عشیره ایست که آ. ائلیار را وامی دارد قانونهای یکبار مصرف صادر کند و با استناد بی ربط به جمله «در هر رودخانه فقط یکبار می توان شنا کرد» ادعا کند قانونهای وضع شده از سوی او فقط یکبار اعتبار دارند و آنها نه در باره خود او، بلکه در باره دیگران!!! آ. ائلیار بارها گفته است که آرزوی استقلال آذربایجان را دارد. در چارچوب چنین آرزویی منطقی است که او بر طبل دشمنی بکوبد تا بتواند میان عناصر سازنده ملت ایران که آذریها و فارسیزبانها دو مؤلفه مهم آن هستند جدائی و دشمنی ایجاد کند، تا روند تجزیه تریع شود. ادعای آرزوی دوستی میان اقوام (یا ملیت و یا هر چیز دیگری که این دوستان می گویند) با آرزوی استقلال نمی خواند و منطقی نیست. تنها در یک جامعه مدرن با فرهنگ پیشرفته شهروندی است دکه روند جدائی بدون دشمنی و جنگ و خونریزی صورت می گیرد. در جامعه ای که فرهنگ عشیره ای تا مغز و استخوان آن نفوذ کرده است و فرهیختگانش همین دوستانند که می بینید، خواسته ها "فرد" را نادیده می گیرند و نگاه به گروه دارند. اینجاست که "فرد" حق ندارد نوع دیگری بیندیشد. اگر بیندیشد (مثلا کسروی باشد یا خویی یا ریاحی یا ...) می شود خودفروخته و عامل انگلیس و آلت دست پانفارسیسم. ولی همین کسروی اگر سخنی به خوشایند "گروه"(بخوان قبیله) بگوید، آنوقت دیگر حرفش وحی منزل است و مو لای درزش نمی رود (مقایسه کنید نظرات متناقض آ. ائلیار را در باره کسروی 1. زبان آذری، 2. درگیریهای ارمنیان و آسوریان با مسلمانان در ارومیه) . این چهره زشت فرهنگ عامه ماست که در کریه ترین شکلش در چهره جمهوری اسلامی تجسد یافته است. این حکومت ننگین از آسمان نیفتاده (و آنطور که ائلیار می گوید ساخته فارسها هم نیست!) این حکومت برآیند فرهنگ عقبمانده حاکم بر جامعه ایران است، که نمونه بارزش را در این سایت می بینید. شاد باشید
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

علی رغم تبلیغات شبه علمی گروه آریا گرایان کسرویست، و جاعلان مفهوم «آذری»، وچهره ی شونیستی و نژادگرایی شان،
موضوع مقاله درفرصت مناسب بازهم مورد بررسی قرارخواهد گرفت.نوشته ی حاضر اشاره ای بود به این مبحث.
در این نوشته واژه ها و روح و نگاه زیبایی شناسانه دو زبان نزدیکی ها را به روشنی نشان میدهد.

از نکات دیگر وجود کوه «میشوو»درداستان بیل قمیش و آذربایجان امروزی بازهم نشان از نزدیکی هاست. و همین طور بیشه های «سدر» در بیل قمیش وآذربایجان. ومقام درخت «سدر» در فرهنگ ترکی و آذربایجان. و...
عناصر زیادی در دو زبان هست که می تواند موضوع سخن ماباشد.
توجه به این دو زبان نوری ست در تاریکی ها. هومئل آلمانی با350 واژه ی سومری-ترکی -دیاکونوف با 100 واژه و شاعر اولجاس سلیمان با 60 واژه و دکتر ذهتابی با بیش از 50 واژه ، و مقاله ی حاضر با واژه های خاص خود از زاویه ی دیگر مسئله را توضیح داده اند.

و نکات دیگر را نیز خواهیم آورد.
در این نوشته خارج از سیاست به مسئله توجه شده و نکات ارزنده ای از دو زبان به میان آمده که در نوع خود بسیار اهمیت دارند.
دست و پا زدنهای «کسرویست ها» که با نامهای ارواحی پابرهنه و بی هیچ دانشی از زبان ترکی به میان بحث پریدند نشان از
وحشت ویرانی توهمان آذری سازی دارد که قابل درک است.
---------
گروه راسیتهای فرهنگی و ادبیات ضد تبعیض:

کسرویست ها گروه راسیست های فرهنگی در زبان فارسی اند.
برای «ارواح» تنها «کسروی با گذشته ی آخوندی و مدعی پیغمبری و راهنمایی» با زبان «پاک آریایی» و ورجاوند -قران پاکدینی اش، و کتاب سوزیهایش - و حذف فاشستی زبانها ی غیر فارسی- که قدرت درک چند جمله ی «گیلکی» را نداشت ، زبان شناس است و سخن اش آیه.
گروهی که پیغمبر زباشنانش کسروی باشد - معلوم است چه سرشتی دارد.

ذهتابی و اولجاس چون واقف به هویت خود اند حق طرح نظریه ی خود را ندارند. وگرنه «پان ترکیست» هستند. و سخن شان اخه.
«خود هویت شناس » باید هویت اش از همه جا حذف شود. فقط راسیستهای فرهنگی حق دارند از زبان سخن گویند.
اؤگه گؤزونده قیل وورور-اؤزگؤزونده تیری گؤرمور. این را گویند.

در نظر « ارواح » تنها کسرویستها دانشمند و زبانشناس و اله و بئله اند. و لاغیر.
همه باید از دانشگاه «کسروی-شاطر» دکترا بگیرند و رساله ی«زبان پاک» نویسند که زبان شناس باشند.
و هنگام سخن از زبان شناسنامه و کارنامه تقدیم «ارواح» کنند. و به جواب « مدرک زبان شناسی از کسروی» رضایت بدهند.
«ارواح» مقلد و مرشد دار . صغیر. و غرق در صغارت تفکر .

مملکتی که فرهنگی اش اینها باشند- و سیاسی اش دنبال آخوندکهای بدون عمامه و با عمامه؛
و 70 درصد مردم جامعه اش در قتل عام فرهنگی ؛ خیلی وقته که کفن پوش است. فقط منتظر خاک سپاران خود است.
نوشته شده توسط: Anonymous

من بعنوان یک آذربایجانی اینطور فکر نمی کنم . ما آذریان که از سرزمین ابا آجدا یی خود که همنا آذربایجان باشد دفا ع میکنیم سانسور میشویم اما ترکان مهاجر به سرزمین اجدادی ما آزاد هستند هر دروغی ,افترا ی را بزنند از ادب که نگو یکی از یکی با ادب تر و مظلوم نما تر خودتان بخوانید و قضاوت و طول عمر حکومت آخوند ها تضمین میکنند . حتی امید ی ندارم که این دو خط از سانسور چی ترک در امان بماند .
غضنفر از آذربایجان غربی

نوشته شده توسط: Anonymous

به کارگر, نظری به کتاب جمال زاده: خلقیات ما ایرانیان باندازید. در جائی می نویسد: ایرانیها قوه تعقلشان اندک و آنچه که فاقد آنند , وجدان است(ص- 81)
پوتینگر می نویسد: ایرانی مایه ننگی است که طبیعت بشری را آلوده ساختهو در میان هیچ ملتی مانند ان دیده نشده است(ص-90)

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناشناس / راستش هر چه زور زدم نفهمیده،منظورتون از سانسورچیست ؟ کجا در ایرانگلوبال ، نظری را سانسور کرده ایم کاش بیشتر می نوشتی....!

نوشته شده توسط: Anonymous

آزادی زندانی آنارشیست افشین حیرتیان پس از چهار سال حبس تعزیری+ آزادی شهر تل ابيض از دست داعش
http://www.archiverosa.blogspot.com/

تبریک

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای توکلی شما اگه راست میگی و خودتون به آزادی بیان احترام میزارین لطف کنین مطالب و دیدگاه های آقای پورپیرار رو تو همین سایت بگین و از نقش مخرب هلنیسم که نمونش تو همین عکس پیشتون نشسته هم در مورد نابود کردن زندگی ما جوانان ایران مطلب بزارین.ممنون

نوشته شده توسط: Anonymous

از کمنت های فارسی ات معلوم است چرا شاعر شده ای ؟ اگر باکو بهشت است چرا شما آذری ها آواره غرب شده اید و به آنجا نمیروید تا هویت تان را احساس کنید . من بی منطق ترین قوم و گروهی مانند تجزیه طلبان آذری ندیده ام که شب را روز و روز را شب نشان دهند . با آدم بی منطق باید با زبان ماکیاولی حرف زد چون اینها حرف حساب سرشان نمیشود . بیچاره ایرانیان و پارسها که در آینده باید این چند نفر را به صراط مستقیم هدایت کنند . یا ترتیب........

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سیاوش گرامی،
جمعبندی کنم: و تز پایه ی اندیشه را بگویم :
دوست داشتن انسان ایرانی، دوست داستن ایران، وقتی حقیقی ست که کوشش برای
«استقرار آزاذی و برابری و عدالت برای همه و مخالفان سیاسی» باشد. درغیراین صورت سلطه گری و تبعیض گرایی ست
که قلبها را متلاشی میکند.
اگر اساس دوست داشتن را«آزادی» وکوشش برای «استقرار برابری و عدالت » بگیریم باید گفت برخلاف نظر سطحی نگران
و ایران پرستان، راوی متن، دوست ترکمن من، شیفته ی انسان و ایران و جهان است.
اما از نظر ایران پرست او یک تجزیه طلب وخائن و دشمن ایران و پان ترک و نمی دانم چه وچه است.
بله راوی من نافی ایران پرستی ست. اما او به درستی « شیفته ی انسان و ایران و جهان است.»
چرا که خواهان استقرار «آزادی و برابری و عدالت است».هسته دمکراسی.
----
!Hər zadı yenidən içeləmək gərək
.Daş-daş üstə dəyil
سنگ روی سنگ نیست.همه چیز را باید از نو معنی کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لوای متاسفانه فعالان حرکت تورکگرای که به غلط نام اذربایجان را یدک میکشد نتنها هنوز بالغ نشده اند بلکه متاسفانه روز بروز نیز از عقلانیت دور میشوند من افق روشنی برای این حرکت نمبینم جز بد نام کردن و ضرر زدن به اذربایجان کار دیگری انجام نداده اند.
جدای از تلقین دروغهای تاریخی یکی بودن جمهوری اذربایجان و اذربایجان واقعی در ایران، نوشته شما در بهترین حالت چیزی جز وارو.نه فکر کردن و عقده گشای نیست و از این نوشته عجولانه جز نفرت و تضعیف موقعیت حرکت ملی و بد نام کردن ان که گوی این حرکت ( حتما اینگونه است) چشم به خارج از مرز دارد و. یا اینکه وابسته به انجاست معنای دیگری خارج نمیشود. این المپیک افتخار ما نمیتواند باشد چه ربطی به ما دارد شما به جای توجه به مشکلات ما مانند کودکان برای کنف کردن دشمنان ذهنی خودتان دوست دارید نام ما را هم با زور به این قضیه فرو کنید

این سخنان سطحی محصول مستقیم مجری بودن شما در گوناز است دقیقا جناب حمدالله سلیمانی فرد( اراز سلیمانی) نیز عین همین جملات را در صفحه فیسبوک خود منتشر کردند.
اولا این مسابقات نتیجه لابی گری و خرج کردن پول از طرف جمهوری اذربایجان و سیاستهای تقابل با روسیه است که قابل تقدیر است.
نکته جالب توجه شروع مسابقات و روشن شدن مشعل المپیک از اتشکده زرتشت دوره ساسانی در باکو است که شما طی سخنانی در گوناز کلا فرمودید که زرتشت را قبئول ندارید. من نمیدانم چرا جمهوری اذرایجان این مسابقات را از جای مربوط به ده ده قورقود و اغوزخان کبیر شروع نکردند شاید چون خودشان هم میدانستند که این شخصیتهای ارزشی برای دنیا ندارند!

افتتاحیه این مسابقات جز ضعیفترین افتتاحیه های المپیک تا به امروز بود به دلیل مسائل سیاسی پیش امده بین پارلمان اتحادیه اوروپا و جمهوری اذربایجان ( تا جای که دولت جمهوری اذربایجان حضور شاخه حقوق بشری این پارلمان را تمدید نکرد و دفتر ان را بست) در افتتاحیه این مسابقات جمهوری اذربایجان تاکید دیوانه واری به روی پرچم و کشور خودش داشت که تا به حال دیده نشده است. علاوه بر ان با جمع کردن تمام جوانان از اوروپا در مقابل چشم انها به جای شادی و هیجان که لازمه افتتاح مسابقات ورزشی بود نیم ساعت با فلسفه و کلاس درس مردم را خسته کرد تا جای که کمتر میشد فلش عکاسان را دید چون چیزی نبود جز چند مینیاتور کاغذی یک متری ان هم برای چشمانی که در فاصله 500 متری نشسته بودند.
جمهوری اذربایجان و ترکیه طی قرار دادهای امنیتی با جمهوری اسلامی در سرکوب ملت ما در اذربایجان ایران و دور زدن تحریمها نقش اساسی ایفا میکنند. طی مقاله ای نشان دادم و خود احمد اوبالی نیز طی سخنانی در گوناز نوشت که پارلمان اذربایجان جنوبی و کنگره اذربایجانیان جهان را نیز جمهوری اذربایجان نابود کرده است. در کتابهای تارخ معاصر نوشته شده به دست نویسندگان جمهوری اذربایجان مانند اوردوبادی می خوانیم که اهالی باکو کارگران تبریزی شاغل در چاههای نفت را می کشتند و با انها برخورد غیر انسانی داشتند بعد از استقلال این جمهوری نیز نمونه بر خورد غیر انسانی انها با ملت ما را میتوان به وضوح در مرز ایران و جمهوری اذربایجان دید.

با چشم پوشی بر روی همه این حقایق بدون توجه به ضرر و زیان سخنان فوث العاده احساسی و شخصی خودتان در واقع بی ارزش بودن منافع ما از نظر حرکت ملی تورکگرای را یکبار دیگر نشان میدهید.
متاسفانه من چندین ماه کمتر به فضای مجازی سر میزنم بعد از اتمام مشکلاتم به شکلی مستند با ارائه اسامی مسئولان این جمهوری خیانت اشکار انها به تبریز را طی مقاله ای منتشر خواهم کرد که بیشتر در کنار هم خوش باشیم.
جمهوری اذربایجان یا اران جز سه شهر جدا شده قفقازی چیزی دیگری نیست تا همین اواخر در تمام نوشته ها به انجا مسلمانان قفقاز گفته میشد و فاقد هویت مشخصی بودند. موسیقی مقامی ان موسیقی مقای اذربایجان در ایران و نامش هم نامی است که از ما دزدیدند و این را محمد امین رسولزاده بنیانگذار این جمهوری خودش اعتراف میکند.
نظامی هم در جای جای اشعارش خودش را نه متعلق به این جمهوری که متعلق به ایران میدانست و اشعارش هم فارسی است و روحش هم از تفکرات شما بی خبر است اما چون دولت فعلی ایران اسلامی است هر کسی سنگی به ما می اندازد که در اینده نزدیک رفع خواهد شد. اگر فرهنگی که از جاز تا سنفونی و مجسه سازی و غیره را که روسها به این جمهوری اوردند و فرهنگ دزدیده شده از ما را جدا کنیم من فرهنگ مخصوصی که بتوان ان را به این جمهوری نسبت داد نمبینم.
نوشته شده توسط: lachin

آقا و یا خانم ARD . اسم این گزارش خبری چیست؟ یکی از کامنت گذاران نوشته بود که آلمان این بازی ها را بایکوت کرده است. فکر کنم ایشان هم در آلمان به این گزارشگرها که شما گوش می دهد زیاد گوش می دهد چون بیش از 217 نفر ورزشکاران آلمانی در این بازی ها شرکت کرده اند. یک گزارشگری که در تعداد جمعّت یک مملکت بیش از 30 درصد اشتباه بکند یعنی به جای 9 میلیون نفر 6 میلیون اعلام بکند, جواز این گزارشگر را بایستی پس گرفت و به خبر گذاری « غلط» پایان داد چون تمام گزارش ها یش به همان نسبت به گزارش جمعیّت, اشتباهی خواهد بود. در ضمن بقول آقای لوائی , مطمئن هستید که قبل از نوشتن این کامنت , چیزی مصرف نکرده بودید؟

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

َ1 - ARD، با سند حرف بزن. لینک فیلم را بگذار تا ما هم ببینیم.
2- در کدام همه پرسی؟ اروپا را ول کنند بچسبند ایران که چه شود؟
3- آزربایجانی ها در سرکوب شما شرکت می کنند و یا اینکه از طرف شما سرکوب می شوند؟
4- اصولن حالتان خوب است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام -خودکرده راتدبیرنیست.اگرزیادداریم ولی آقای مرسی عزیز اگرخودخواهی نکرده بودی وازتمام نیروهای ضددیکتاتوری ومبارزولائیک یک حکومت اعتلافی تشکیل میدادی واگرازخودخواهی وتفکردگم مذهبی استفاده نمیکردی.
اگردوست ودشمن رامی شناختی .اگرمعیارسالم برای حکومت کردن داشتی اکنون هیچ دولتی نمتوانست به مصرنزدیک شودچه برسدبه اینکه رییس جمهورانتخابی آنرابه اعدام محکوم کند.بهرحال من ونیروهای استقلال طلب آزربایجان بااین حرکت بیشرمانه السیسی وگروه حاکم کودتایی مخالف بوده وباهراعدامی مخالفیم.ازتمام سازمانهای بین المللی وآزادیخواه بایدبرای جلوکیری ازاین کاربایدکمک خواسته تاجلوی این اعدام گرفته شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب آقای وثیق میتوان گفت شکست کمونیسم درشوروی وبنودسیستم جوابگویی که بتواندنیروهای سرخوردشده ویامنفعل علت اصلی ومسایل دیگری همچون حاکم بودن افکارپان ایرانیستی وقوم گرایی رابایددرانفعال نیروهای چپ دانسته ومیشودده هانمونه آوردکه چپ ویاتفکرسوسیالیستی دیگرنمی توانددرایران نقش سالمی بازی ویابتواندیک تحلیلی سالم درموردمسایل داخلی ومنطقه ایی ویاجهانی داشته باشد.دراین میان نیروهای قدرتمندمالی براحتی می توانداین گروه هارابرای پیشبرداهداف خودبکاگیرد.اگرتوجه کرده باشیددرجریان کوبانی ناسیونالیسم کرد.حکومت ایران.بشاراسد.پان ایرانیست هاوموردهای دیگرتوانستندازاین نیروهااستفاده کرده وکردند.نمونه نامه 209نفرامضاء کننده که دنیارابه حمایت ازکرده هاکردند.درصورتی که هم اکنون برابرقتل عام وپاکسازی قومی عرب هاوترکمن توسط کردهاسکوت کرده اند.نمونه دوم نامه تعدادی درموردبرداشتن مجسمه فردوسی درسلماس

رابایدنام برد،که افکارناسیونالیستی تعدادی گل کرده ودرخواست نرگرداندن آنراشدند.نمونه سوم کنگره چهارده فداییان درپاریس که درموردزبان رسمی وبرداشتن زبان فارسی به بن بست رسیدند.نمونه دیگردرموردخواستهای مدنی تورکان آزربایجان موضع پان ایرانیستی کرفته ونتوانستنددرمورداستقلال طلبی یک منطقه موضع سوسیالیستی بگیرند.درموردخواستهای عرب های خوزستان وسوریه باحکومت هم موضع بوده ونتوانستندبهارعربی رادرک کنند.فعلاشمارابخدامیسپارم.ماه رمضان شروع میشود!
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من ازتمام خانم هادرخواست دارم هم اکنون بازی های المپیک اروپایی درحال پخش درباکی پایتخت جمهوری آزربایجان جنوبی درحال اجراراتماشاکرده تازنان ورزشکاروقدرتمندراببینندا.وزنان راتشویق کنیددرکانال های جم وازکانال های گوناز.آزتی وی این برنامه ومسابقات راببینند.تاروجیه خانم هاودخترخانم هارابالابرده تاتقویت روحیه ،اراده آنهاراتقویت کنند.بازی های جدیدی دردنیاوجوددارد،که هنوزخانم های ایرانی باآن آشنانیستند.خانم هابایداعتمادنفس یافته وخودشان نیم جمعیت سرکوب شده هستندبجای بی بی سی وکانال های لوس آنجلسی منحرف کن والکی فحش وناسزاگو،سعی کنندخود دست بکارشده وبه تشکیل ان جی یو های آموزشی پرداخته تادرآینده خودشان برای خودشان کارسازگردند.اعتمادبه نفس داشتن واراده قدرتمندداشتن انسان رازورپذیرنمی کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کانال تلویزیون آلمان در همین روز گزارش داد که بیش از نیمی از جمعیت آذربایجان زیر مرز فقر زندگی میکنند . از نظر دستگیری روزنامه نگاران مقام اول را دارد حتی بیش از ایران و چین و ترکیه . این کشور 6 میلیونی دارای صدها زندانی سیاسی است . باز هم یگید اینشالله گربه بود و نه سگ ! دریک همه پرسی سراسرس مردم خواهان الخاق به ایران هستند . تجزیه طلبان باید راعی ترکیه و ترکستان و مغولستان و اویغورستان چین و ماچین شوند یا در اروپا در این سایت ایرانی فارسی زبان ، فارسها را مقصر بدانند و نه دولت های حاکم را چون آذری ها در هر دو حکومت با شاه و شیخ در سرکوب مردم و فارسها شرکت کرده و میکنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

البته پان فارسها چشم دیدن اینهمه پیشرفت آزربایجان را ندارند ، آنها از خیرگی این پیشرفت کور شدند ، اگر یک بیستم این شگفتی که در آزربایجان شمالی اتفاق افتاد در تاجیکستان فلک زده و حتی ارمنستان دوست ایران اتفاق می افتاد صدای صد آفرینشان چه در ایران و چه در دنیای غرب گوش فلک را کر می کرد ، اما دریغ از گزارش و یا خبر کوتاه از این بالندگی در خبرهای داخلی ایران و رسانه های در اختیار فارسهای باصطلاح دموکرات خارج نشین ! همان جمهوری آزربایجانی که میگوئید با بدهی دست به چنین اقدام زده و اولین بازی المپیک اروپایی را در این کشور برگزار کرده در بین سالهای ۱۹۹۴-۱۹۹۷ درآمد سرانه سالیانه ۳۴۰ دلار داشت که هم اکنون درآمد سالیانه هر آزربایجانی بیشتر از ۷۰۰۰ دلار می باشد که گفته می شود درآمد سرانه سالانه ایرانیها ۴۳۰۰ است .

نوشته شده توسط: Anonymous

آ.ائلیار گرامی، ارزشها، در پیش انسانها با علایق گوناگون، وزنه‌های متفاوتی را دارا هستند. کسیکه نیمه زندگی‌اش را در کشوری اروپائی سپری کرده، ارزشهایی را آموخته و بآنها وابسته شده که برای یک فرد ایرانی ساکن در ایران نمیتواند گوارشپذیر باشد. باورهای جناب رازی که یکی کاربران محترم است و آنچه مینویسد، بگفته آلمانیها، هم دست دارد وهم پا؛ و ارزشهای اروپائی را بدرستی گویاست و چهره فرهنگ شهرنشینی را بتماشا میگذارد، در میدان مغناطیسی ارزشهای ایرانی نمیتواند آنچنان که میبایست پذیرا باشد.
من، ایران را باهمه کاستیهایش، زشتیهایش، دروغهایش دوست دارم. آنگاهیکه در کوهستانها بهمراه دوستان دستها زیر سر و چشمها در آسمان در پی دیدن ستارگان بودم. زمستان سردش. تابستان گرمش. تشر آموزگارش. گلاویز شدن با همکلاسان. کشرفتن دانه خرمائی از جلوی مغازه خاروبارفروش. از دست دادن دوستان.

بازی کردن در کوچه با بچه‌های یهودی، بهائی، کرد و خوزستانی. همه وهمه برایم ایران است.
اگر کسی میگفت که زبان فارسی را دوست ندارد، پاسخ من دراین باره « بیشرمی» نخواهد بود بلکه خواهم گفت که این هم باور شماست و او را مانقورد نخواهم خواند.
دوست گرامی، آنچه مربوط به Gustav Heinemann رئیس جمهور آلمان در سالهای پس از جنگ میشود، باید بگویم که برای یک شخص مانند او گفتن « من آلمان را میپرستم و یا دوست دارم» میتوانست صدای همه همسایگان آلمان را درآورد. البته چون خانم ایشان بسیار زیبا و دوستداشتنی بوده، میتوانم به او حق بدهم. توجه داشته باشیم که اونگفت از کشورش خوشش نمآید!
گاهی شنیده‌ام که یک آلمانی یک نروژی و یا یک هلندی بگوید که از هوای کشورش خوشش نمیآید، اما نشنیده‌ام که بگوید از کشورش بدش میآید.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-کشورسوریه باحاکمیت علوی لائیک وبارابطه استراتژیکی مستحکم ازسیاستی بنام پان عربیسم یابهتربگویم حکومتی باساختار نیمه سوسیالیستی اسلامی وناسیونالیسم عربی بنوعی فاشیستی به ریاست جمهوری حافظ اسدوبه ارث گذاشته شده برای بشاراسد پس ازحاکمیت حافظ اسددرحمایت کامل شوروی بود.
پس ازتشکیل جمهوری اسلامی ایران حامی سرسخت دومی خودرابغلت علوی بودن ایدئولوژی این حکومت پیداکرد.پس از شروع بهارعربی که پایگاه ومهندسی این تفکرتوسط اخوان المسلمین ونزدیک به سیاست آک پارتی ترکیه بشمارمی آید.
این تفکرراجداازتفکرشیعه فارسی (شعوبیه )ایرانی می بایدحساب کرد.
دراین نگرش جدیدایران بشدت به چالش کشیده شد.که نتوانست آنرابه بیداری اسلامی خمینی پیوندداده تابتواندازآن سوء استفاده کند.بهمین خاطروحشت ایران .استعمارگران غرب.پان فارسیسم ضدتورک چپ وراست وارتجاع داخلی بخاطرترس ازاین خیزش فکری بفکرتوطئه برآمده ودست

حمایت بطرف بشاراسدوبه توطئه برعلیه بهارعربی باعث این حمایت گشته وهم اکنون جنایت بشاررابایدبپای این نیروهابنویسند
نوشته شده توسط: lachin

آقای تبریزی... وقتش رسیده است که از دنیای « فانتزی انتر ناسیونالیست» پائین آمده و دنیا را که آنچه که عینی هست مشهاده بکنیم و بعد در آخر انشاء نتیجه بگیریم. در طول مدت اقامتم در اروپا که احزاب سیاسی آزادانه فعالیت می کنند و به پارلمانها راه میبابند هیچ وقت و تا بحال در هیچ کشوری ندیده ام که یک کاندیدای چپ اعم از سوسیالیست, کمونیست و یا مارکسیست و تمام ( ایست های چپ ) دیگر به پارلمان راه بیابد بدون اینکه ( منافع ملی) همان کشور را در نظر نگیرد. اگر به غیر از این باشد اصلا هیچ آرائی بدست نمی آورد..یک کاندید چپ فرانسوی و یا... با اولین وظیفه اش که نگه داری از منافع ملی و آرمان های ملی فرانسه است , مبارزات انتخابی را شروع می کند. اگر به

غیر این صورت باشد بایستی فعالیت های سیاسی را کنار گذاشته و به دنبا ل شغل های دیگر برود تا بتواند بوقلمون سرخ کرده را با شامپاین فرانسوی , ماهی قزل آلا را با ویسکی اسکاتلندی میل بفرماید بدون اینکه دستی به داس و چکش بزند.
نوشته شده توسط: Anonymous

ما زنان ایرانی خواهان آزادی و حق انتخاب در سرنوشت خود بوده.خواهان حق انتخاب نوع پوشش خود ، خواهان حق حضور در ورزشگاهها، حقوق برابر با مردان هستیم.همچنین به عنوان فردی از اجتماع خواهان آزادی فوری زندانیان سیاسی و لغو قانون اعدام از قانون اساسی هستیم.

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... و یا از همدستان ملت بیگانه و ستمگر و حاکم فارس! بخشی از سخنان پیشه وری را می توانید با نگاه کردن به این لینک بخوانید و به ناهمسانی اندیشه های پیشه وری و ناسیونالیست هائی که پیاپی از او دم می زنند پی ببرید http://iranglobal.info/node/12376 ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها در جهان کنونی وابسته به زرسالاری (بورژوازی) هستند و هرگز اندیشه های کسانی مانند پیشه وری با اندیشه های ناسیونالیست ها و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی نمی توانند سازگار باشند! و سرانجام آن که ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها در میان مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران جائی ندارند! و در این باره نیز به نوشتاری در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/27006

نوشته شده توسط: تبریزی

(دنباله) ..... چپ های پوپولیست ناسیونالیزه شده! درباره ناسیونالیست های چپ نما سخن گفته شد اما چپ های پوپولیست ناسیونالیزه شده کسانی هستند که با آن که سوسیالیست هستند اما همان سخنانی را که ناسیونالیست ها می گویند و می نویسند بی کم و کاست و طوطی وار بازگو کرده و بازتاب می دهند! برای شناختن چپ های پوپولیست ناسیونالیزه شده نگاه کردن به نوشتاری که نویسنده آن در این باره پژوهیده است و در این لینک سودمند است http://iranglobal.info/node/22496 روشن است که سوسیالیست های نیک آئینی که در گرداب پوپولیسم ناسیونالیستی گیر نکرده اند صف خودشان را از ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها جدا کرده اند و نمونه ای از سخنان یک سوسیالیست نیک آئین چنین است: ( ..... ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم کارگری در تضادی آشکار و مطلق باهم قرار دارند، غیر قابل تلفیق و سازش با یکدیگرند، کمونیسم برای از میان بردن هویت های ملی .....

..... تلاش می کند، جامعه کمونیستی فاقد تفکیک ملی انسان هاست، محو ستم ملی و تضمین برابری همه انسان ها هدف مستقیم جنبش کمونیستی طبقه کارگر است و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت فی نفسه و لزوما به معنای توصیه به جدائی بخشی از یک کشور نیست! و پاسخ ما برای تشکیل کشور از سوی هر نژاد یا هر قوم یا متکلمین به هر زبانی بی شک منفی است! ..... ) همه این نوشتار را می توانید با نگاه کردن به این لینک بخوانید http://iranglobal.info/node/41804 ******** درباره (ملیت های تحت ستم) و (خلق های تحت ستم) و (مردم ستمدیده) و این که ناسیونالیست هائی هستند که پس از زبان، زبان کردن ستم، ستم می کنند آن چه که این گروه از ناسیونالیست های ایرانی آن را (ستم) می نامند چیست؟ و چنین کسانی (مردم ستمدیده) و (خلق های تحت ستم) و (ملیت های تحت ستم) را دچار کدام (ستم) می دانند؟ به گفته ها و نوشته های این گروه از ناسیونالیست های ایرانی اگر نگاه کنید خواهید دید که چیزهائی مانند کشتار هزاران تن در زندان های رژیم آخوندی، به زنجیر کشیده شدن زنان ایرانی با حجاب سیاهی و تباهی، تورم تازنده، گرانی های جهشی، ده برابر شدن بهای نان در ۲٤ ساعت و ..... هیچکدام برای چنین کسانی (ستم) نیستند! آن چه که این گروه از ناسیونالیست ها آنها را (ستم) می دانند یکی برپا نشدن دبستان هائی به زبان مادری این ناسیونالیست ها و دیگری تکه پاره نشدن ایران با دیوارکشی های هیتلری میان مردم با دستاویزهائی مانند فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت است! درباره ستم، ستم کردن این گروه از ناسیونالیست ها و آن چه که چنین کسانی آن را (ستم) می نامند به نوشتاری در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/42737 البته آن حق تعیین سرنوشت من درآوردی که ناسیونالیست ها پیاپی در آن باره می گویند و می نویسند هرگز برابر با آن حق تعیین سرنوشتی که سازمان های جهانی از آن سخن می گویند نیست و در این باره نگاه کردن به نوشتاری در این لینک سودمند است http://iranglobal.info/node/37218 ********** اما درباره پیشه وری و این که بخشی از ناسیونالیست ها پس از زبان، زبان کردن و ستم، ستم کردن پیاپی دم از پیشه وری می زنند نخست آن که سیدجعفر پیشه وری یک سوسیالیست بود نه یک ناسیونالیست! این که پیشه وری چه کارهای درست و چه کارهای نادرستی را انجام داده است و چه لغزش هائی داشت بماند اما هم دوستان پیشه وری و هم دشمنان پیشه وری از او به نام یک سوسیالیست یاد می کنند نه یک ناسیونالیست نژادپرست! همه نوشته ها و سخنان پیشه وری هم اکنون در دسترس همگان هستند و همگان می توانند درباره پیشه وری و اندیشه های پیشه وری و گفته ها و نوشته های پیشه وری داوری کنند! پیشه وری سید بود و سیدها از دیدگاه دانش تبارشناسی (علم الانساب) عرب به شمار می روند نه ترک یا فارس! دیگر آن که پیشه وری هرگز فارس ستیز و ترک پرست نبود! و هرگز از فارس ها با واژگانی مانند ملت ستمگر فارس و ملت حاکم فارس و قوم منحوس فارس نام نبرده است! پیشه وری دوستان فراوانی که فارس بودند در میان یارانش داشت که بسیاری از آنها دچار دردسرهای فراوانی از سوی رژیم پهلوی شدند! پیشه وری نه ترک پرست بود و نه فارس ستیز و ستیز پیشه وری با مفت خواری بود نه با فارس ها ! پس از آن که پیشه وری کارهائی را برای از میان بردن فئودالیسم و اصلاحات ارضی در آذربایجان به انجام رساند کسانی که به دشمنی با وی برخاستند دهداران ترک و زرسالاران ترک و آخوندهای ترک بودند نه فارس ها ! ناسیونالیست های ترک ایرانی همواره از پیشه وری یاد می کنند بی آن که پیشه وری به اندازه نوک سوزن سخنانی را که آنها می گویند گفته باشد! با سخنانی که ناسیوالیست های ترک می گویند و می نویسند پیشه وری یا باید ترک خودفروخته باشد یا سوسیال شوونیست یا خائن به ملت ترک آذربایجان .....
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، سوسیالیست ها، کمونیست ها، مارکسیست ها و چپ گراها در همه جهان باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستند و چنین کسانی باورمند به یک کشور در همه جهان به نام کره زمین برای همه انسان ها هستند اما بوم گرایان (ناسیونالیست ها) چنین نیستند! ناسیونالیست ها خاک سرزمینی که میان خودشان و دیگران پیرامون آن با دستاویزهائی مانند زبان و نژاد و تبار و رنگ پوست و نیاکان دیوارکشی کرده اند را می پرستند و مرزهای این سرزمین دیوارکشی شده را به هر بهائی می خواهند نگهدارند! از این روی در هیچ کجای جهان ناسیونالیسم با ویژگی هائی که دارد با سوسیالیسم سر سازگاری نداشته است و نمی تواند داشته باشد چون اگر ما سوسیالیست ها و کمونیست ها را چپ گرا بنامیم راست گراترین راست گراهای جهان ناسیونالیست ها هستند! آن چنان که گفته شد مرز میان کشورهای گوناگون تنها برای ناسیونالیست ها مقدس هستند نه برای .....

..... سوسیالیست ها و اینترناسیونالیست ها اما مرزهائی نیز هستند که پولادین هستند و از میان نمی روند و یکی از مرزهائی که پولادین بوده و هرگز از میان نمی رود مرز میان سوسیالیسم و ناسیونالیسم است و سوسیالیسم و ناسیونالیسم دارای مرزبندی های روشن هستند و مرز میان سوسیالیسم و ناسیونالیسم روشن، آشکار و همیشگی است! اگر ما بخواهیم با آوردن نمونه ای چگونگی ناسازگاری سوسیالیسم و ناسیونالیسم را نشان دهیم ناسازگار بودن اسلام و بت پرستی است، همچنان که مسلمان بودن و بت پرست بودن باهم سازگار نیستند و یا باید کسی مسلمان باشد و یا بت پرست، ناسیونالیسم و سوسیالیسم نیز باهم سازگار نیستند و از میان ناسیونالیسم و سوسیالیسم یکی را باید برگزید و نمی شود که هم کسی ناسیونالیست باشد و هم خودش را سوسیالیست بنامد! اگر کسی بگوید من مسلمان هستم و یکی از برنامه های من برای پیشبرد دین مبین اسلام ساختن بتخانه و پرستش بت های گوناگون است آیا چنین کسی را می توان مسلمان نامید؟ همچنان که بت پرست بودن با مسلمان بودن سازگار نیست سوسیالیست بودن نیز با ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی سازگار نیست! در فرهنگ واژگان سیاسی ناسیونالیست هائی که نمادها و واژگان سوسیالیست ها را به کار می برند (ناسیونالیست چپ نما) نامیده می شوند و در فرهنگ واژگان سیاسی سازمان ها و یا کسانی که ناسیونالیست هستند اما نمادها و یا واژگان فرهنگ سوسیالیستی را به کار می برند هرگز در گروه سوسیالیست ها گنجانده نمی شوند و این سازمان ها و این کسان در گروه ناسیونالیست ها گنجانده می شوند! مانند حزب سوسیالیست بعث عراق به رهبری صدام حسین دیکتاتور پیشین عراق که با چسباندن واژه سوسیالیست به واژه بعث این حزب سوسیالیست نمی شود و همه جهانیان حزب بعث عراق را یک حزب ناسیونالیست و پان عرب می دانند نه یک حزب سوسیالیست! و یا حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان یا N.S.D.A.P یا همان حزب نازی به رهبری آدولف هیتلر که با به کارگیری واژگان سوسیالیست و کارگر این حزب وابسته به سوسیالیسم نمی شود و همه جهانیان هیتلر و نازیسم را وابسته به ناسیونالیسم می دانند نه وابسته به سوسیالیسم و هرگز نمی توان نازی های آلمان هیتلری را (ناسیونالیست های چپ گرا) و یا (چپ های ناسیونالیست) نامید و چنین کسانی در گروه راست گراها و ناسیونالیست ها جای می گیرند نه چپ گراها و سوسیالیست ها ! و یا حزب کارگران کردستان ترکیه یا P.K.K با آن که مانند ریگ بیابان در نوشته ها و گفته هایش واژه های کارگر و دهقان و رنجبر و سوسیالیسم را به کار می گیرد و در نوشته ها و سخنانش پی در پی از مارکس و لنین یاد می کند اما هیچکس در هیچ کجای جهان این حزب را یک حزب سوسیالیست نمی داند و همه جهانیان حزب کارگران کردستان ترکیه یا P.K.K را یک حزب ناسیونالیست پان کرد که در گروه راست گراها جای می گیرد می شناسند و با به کارگیری واژه کارگر در نام این حزب هیچکس این حزب را یک حزب سوسیالیست نمی داند! از این روی ما چیزی به نام (شوونیست طیف چپ) نداریم! و کسانی که در نوشتارهای سیاسی از آنها با واژگانی مانند: (سوسیال شوونیست) ، (ناسیونال سوسیالیست) و ..... نام برده می شود همان ناسیونالیست ها هستند و ما چیزی به نام: (چپ ناسیونالیست) و یا (ناسیونالیست چپ) نداریم و یا باید کسی سوسیالیست باشد و در گروه چپ گراها جای بگیرد و یا باید ناسیونالیست باشد و در گروه راست گراها جای بگیرد و این که کسی هم ناسیونالیست باشد و هم سوسیالیست ناشدنی است! ********** کسانی که می گویند سوسیالیست هستیم اما همان سخنانی را که ناسیونالیست ها می گویند و می نویسند بی کم و کاست بازتاب می دهند دو گروه هستند، یک گروه ناسیونالیست های چپ نما و گروه دیگر .....
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
سپاسگزارم از مهرتان.پایدار باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز اول از همه در خبر ذکر نشده که ایشون به دلیل انارشیست بودن و داشتن این گراها بازداشت شدند پس نظر شما نشان دهنده اینه که مطلب را یا به درستی نخوندید یا متوجه نشدید و دوم اینکه اقای حیرتیان از دوستان من هستند و برای بهایی بودن در زندان نبودند در حکم ایشون هم تبانی علیه نظام وتشویش اذهان عمومی قید شده و موضوع بعدی اینکه ایشون بار اول هم به دلیل مقالات و حمایت از کودکان کار و مسائل این چنینی بازداشت بودند. دوست عزیز به جای ایرادگیری کمی تحقیق کنید شما در گوگل هم یه سرچ بزنید خواهید دید میتونم براتون لیک بزارم.. از هرانا گرفته تا مابقی.. موفق باشید.

نوشته شده توسط: lachin

ائلیار عزیز دستتان درد نکند.. و اما آقای سیاوش, ما هم سرزمین مادریمان را دوست داریم.. نمی دانم که چرا فقط تنها در ایران است که دوست داشتن سرزمین مادری از گناهان کبیره به حساب می آید. . باور کنید وطن پرستی در رگهای ماست...لااقل از حقوق بشر ( کوروش) عبرت بگیرید که منِ ترک صاحیب حقوق های اولیّه انسا نی هستم. از نظر حقوق فرهنگی من ترک هستم و از نظر نژادی , انسان هستم.. همین دو هویّت , مرا ایجاب می کند مثل آلمانیها، فرانسویها، انگلسیها، چینیها، روسها، ویتنامیها که کشورشان را دوست دارند من هم سرزمین مادریم را دوست داشته باشم. در یک فرهنگ مالیخولیائی رستاخیزی که مرا و اجداد مرا که بیش از هشتاد سال تنها بخاطر ترک بودن آدم حساب نمیکنند و جوک های بی مزه میگوید, همزیستی مسالمت آمیز هم خودش یک جوک بی مزه است...

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای توکلی این ویدیو کجایش دروغ است که شما چند بار از قلدرهای همیشه طلبکار برای انتشار آن عذرخواهی می کنید؟
آیا ابن فضلان دروع گفته است؟ از رفقای روس خود بپرسید تا به جایگاه بالای سفرنامه ابن فضلان به عنوان یکی از معدود منابعی که از روسها نام برده پی ببرید. ابن فضلان در راه دیدار روس ها با قبایل ترک در ماورای خوارزم برخورد می کند و شرح دیده های خود را می نویسد. اینها واقعیات تاریخی است و نباید در برابرآنها جارو جنجال کرد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مفهوم مقوله ی «ایران پرستی» با «ایران دوستی» فرق دارد. و با «ایران خواهی» نیز. مقدار تفاوت را مقدار توجه به « آزادی و برابری و حقوق دیگری» تعیین میکند. وقتی همه ی این ها در عدم توجه به «آزادی و برابری» یکسان عمل کنند و حقوق را به یکسان نقض کنند-فرق نمی کند ایران دوست خود را بنامند یا ایران خواه. در این حالت ایران پرست اند.
ایران پرستی بهرنامی که خود را بنامد به زبان ساده در جعبه ی خود عناصر«خاک پرستی-قدرت پرستی ، سلطه گری، و تبعیض گرایی- خیانت- دیکتاتوری-اجبار-عظمت طلبی-نژادگرایی» را جمع کرده است. چون اصل «آزادی و برابری و حقوق و عدالت» را کنار میگذارد.
اگر ایران پرست صاحب قدرت دولتی باشد «قهر و زور» را برای تأمین سلطه ی خود به کار میگیرد. اعمال حکومت شاه و شیخ در این خصوص نمونه است.

اینکه در آینده در ایران چنین قدرت دولتی میتواند موجودیت بیابد یا نه؟ بعید نیست ولی مشکل است. بیشتر بستگی به ضعف و قدرت نیروها دارد.
سرکوب جنبشهای «برابری طلبی» ملیتها توسط یک دولت دموکراتیک و فدرال ممکن نیست. و چنین کاری خلاف ماهیت این دولت است.اما اگر یک دولت تمرکز طلب حاکم شود اعمال قهر حتمی ست.
بنابرین راه حل نسبی مشکل جامعه و آزادی خواهی یا عدم آن از بین استقرار دولت متمرکز یا غیر متمرکز میگذرد.
با حساب دو-و دو چهار استقرار دولت متمرکز در ایران آینده بسیار سخت است ولی بعید نیست.
ایران پرستان در این خصوص شانس اندکی دارند. به نظر میرسد برد با غیرتمرکز طلبان است.
یعنی مسیر حرکت به نفع «آزادی و برابری و عدالت» پیش میرود.
کسانی که فکر سرکوبی جنبش ملیتها را در سر می پرورانند سخت در اشتباه اند. اگر روند سیاسی طبیعی پیشرود
پیروزی از آن «آزادی و برابری و عدالت» است.
ایران پرستی شکست اش حتمی ست.
---------
جمعبندی کنم: و تز پایه ی اندیشه را بگویم :
دوست داشتن انسان ایرانی، دوست داستن ایران ، وقتی حقیقی ست که کوشش برای
«استقرار آزاذی و برابری و عدالت برای همه و مخالفان سیاسی» باشد. در غیر این صورت سلطه گری و تبعیض گرایی ست
که قلبها را متلاشی میکند.
--------
اگر اساس دوست داشتن را آزادی و کوشش برای «استقرار برابری و عدالت » بگیریم باید گفت بر خلاف نظر سطحی نگران
و ایران پرستان، راوی متن، دوست ترکمن من، شیفته ی انسان و ایران و جهان است.
اما از نظر ایران پرست او یک تجزیه طلب و خائن و دشمن ایران و پان ترک و نمی دانم چه و چه است.
بله راوی من نافی ایران پرستی ست. اما او به درستی « شیفته ی انسان و ایران و جهان است.»
--------
در مورد متن:
متن شعر نیست. نوع خاصی از مقاله نویسی سیاسی ست. این دومین متن من است که با این استیل نوشته میشود.
متن نخست «چنین گفت کمونیست» بود.
در این متد، قالب شعر آزاد-مقاله ی سیاسی- استیل داستان یکجا ترکیب شده است.
و نوع خاصی از مقاله ی سیاسی را پدید آورده است.
شاید بشود عناصر دیگری را هم به متد افزود . باید امتحان کرد...

نام این چیزها را ŞMD گذاشته ام.ش-م-د: شعر-مقاله-داستان. درفارسی شاید بتوان «مقاله ی شعرگونه» نامید.
نوشته شده توسط: Anonymous

میشه بگی
"قدمت اسم ایران" چند ساله ؟؟؟؟
یا اقوام گوتی و لولو و سوباری و کاسی و... که 3000 سال قبل مادها و پارس ها ساکن زاگروس بودند کیا هستن؟
یا همون مادهایی که میگی.... میشه بگی کدوم نژاد امروزی میشن؟
مطالعه کن.فصل شعار بسر اومده

نوشته شده توسط: Anonymous

شهامت در نوشتن بدون شنیدن بی ارزش است.یعنی سانسور نشود. اقای سراینده شعر جنگ و نفرت .رهبر فرقه دمکرات شادروان پیشه وری با کمک شوروی و حزب توده نتوانست ایران را تجزیه کند و خوشبختانه شما نیز نخواهید توانست . ما تا اخرین قطره خون از تمامیت ارضی با همه امکانات دفاع خواهیم کرد حتا اگر لازم باشد با استخوانهای خاقان مغفور .

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد می شود به منظور زدن توی پوز هر چی آفتاب پرست و بوقلمون پرمدعا در عالم است، در این سایت یک مرکز آماری ایجاد شود تا مشخص گردد چه تعداد افراد بی جربزه ولی هزار رنگ و از خود مرسی در بین ما انسانها هستند که در طول 24 ساعت لیاقت حفظ یک اسم برای خود ندارند ولی در رجز خوانی و گنده گویی دارنده مدال طلا ی المپیک هستند. پیشنهاد دوم اینکه این سایت شما برای کار با تلفنهای موبایل زیاد مناسب نیست؛ برخلاف سایتهایی مثل بی بی سی فارسی و... لذا اگر وقت و امکان دارید، خواهش می شود روی این قضیه کار کنید تا استفاده ار سایتتان سهلتر شود.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دیده ام برخی دوستان با سطحی نگری برتغییر مواضع آ.ائلیار اشاره میکنند.برای روشنی ذهن این دوستان
یکبار دیگر می نویسم :
من دهها نوشته در مورد «تبعیض و تبعیض دیده» دارم تز همه اینها از آغاز بر محور
« دموکراسی و آزادی و برابری و عدالت اجتماعی و همزیستی و دوستی» بوده و هست.
هیچ تغییری در این تز حاصل نشده است.
نگاه من همیشه چند جانبه بوده و هست. درهمه ی نوشته ها زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته و خواهند گرفت.
نوشته های خود را بارها خوانده ام وبر درستی آنها تأکید میکنم. منهای خطاهایی که در متن ها و کامنت هایم گاها به آنها اشاره کرده ام.

-------

ایران پرستی درحکومت شاه بود-در حکومت اسلامی هست- در افراد خارج از حکومتها هست- در روشنفکران و سیاسی کاران نیز هست.
در این نوشته عنصر ایران پرستی - مورد پرس و جوست.
دوستان می توانند از عنصر نظری خود دفاع کنند. راوی اعتراض خود را نشان داده است.
--------
معنای «ایران پرستی» می تواند مختلف باشد. و به تعداد آدمها معناهای گوناگون داشته باشد. از جمله «ایران دوستی-ایران خواهی- دفاع از تمامیت ارضی- تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی- قوم و خویشی مردمان- و.تاریخ دراز ایران -کوچه و خیابان و خاطرات کودکی- دوستی ها و عشقها -و ...»- همه چیز هست . و بجای خود.
اما معیار سنجش همه ی این چیزها «حفط حقوق دیگری و برابری» ست. هیچ عنصر فکری و آرمانی و سیاسی و تاریخی و ارضی و شخصی نمی تواند «حقوق و برابری» را در جامعه ما نقض کند.
این مورد خط قرمز و ترازوی عدالت بین افراد جامعه ی ما ست.
اگر ترازوی «حقوق و عدالت» بین انسانها معیار سنجش باشد.
به خاطر خویشی-گذشته- حتی آینده- نمی توان «حقوق و عدالت» را نقض کرد . و کسی را از آنها محروم نمود.
یگانه راه خردمندانه برای همزیستی و دوستی- حفظ گذشته ی تلخ و شیرین- پذیرش « اجرای حقوق و برابری و عدالت» بین افراد جامعه است.
و این مختص ما نیست یک «استاندارد جهانی» ست.
----------
حل مسئله چنین است. مگر اینکه آنرا نپذیریم- به خاطر اهداف سیاسی- و عنصر «زور» را وارد معادله کنیم.
که «سیاست ماکیاولی » چنین میکند. با تز اینکه «حق از آن کسی ست که زور دارد».
اینجا دیگر نمی توان از عدالت سخن گفت. و بی عدالتی روشن است.
معادله تبدیل میشود به « اعمال زور» و گردن کلفتی و زورگویی و اسارت و بردگی.
پاسخ اعمال « اسارت و بردگی» نیز روشن است.
هیچ مردمی را نمی توان برای همیشه در اسارت نگاه داشت.
---------
امپراطوری های قدیم و جدید بودند ولی سرانجام برافتادند.
اسپارتاکوس شکست خورد اما جنبش بردگان بالاخره بردگی باستان را برانداخت.
بردگی سیاهان آفریقا بود ولی سرانجام جنبش ضد بردگی آنرا برانداخت.
استعمار کلاسیک بود جنبشهای استقلال طلبی آنرا برانداخت.
استعمار نو از راه قدرت مالی -سیاسی هست ولی مبارزه علیه آن ادامه دارد و سرانجام برخواهد افتاد.
-------
جنبشهای « آزادی و برابری خواهی » قرن اخیر ایران شکست خورده اند ولی مبارزه ادامه دارد و بالاخره پیروز خواهند شد.

به قول ساعدی نویسنده ی بزرگ « دم دنیا دراز است. مانند عمر من و شما کوتاه نیست. کشورهایی بودند و حالا نیستند . و چه بسا کشورهایی در آینده باشند که حالا نیستند . و یا حالا هستند در آینده نباشند.
اما مردمان هستند و زندگی میکنند و خواهند کرد.» نقل به مضمون.
اصل آزادی و برابری و سعادت انسان است -و باقی فرع.

انسان اجتماعاً خصلت گرایش به همزیستی و دوستی و همبستگی دارد. مطمئن باشید اگر درجایی حقوق و آزادی و برابری اش حفظ و رعایت شود -هیچوقت از آنجا روی برنمی تابد .
با خواسته های انسانی آدمیان، با حقوق و آزادی و سعادتشان همراه شویم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب سعید گرامی،
«نقض حقوق مساوی تبعیض»است. ندیدن تبعیض، اینجا ایران پرستی ست. ایران پرستی شما ایران را درقلب راوی نفی میکند. یعنی عمل شما مساوی ست با «نفی همزیستی». حق با راوی ست که بگوید «ایران پرستی تو-ایران را در قلب من نفی کرده است».
اعتراض شما به راوی وارد نیست. حق با راوی ست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

به دوست عزیز سیاوش،
- سخن آن عالی ترین مقام سیاسی آلمان را یادآوری میکنم که در پاسخ سئوال :
- آلمان را دوست دارد؟
گفت : «من زنم را دوست دارم».
و کسی هم بهش نگفت «کمی شرم کنید».
چون این فرهنگ را دارند که «دوست داشتن یا نداشتن آزاد است. و اجباری در این کار نیست»
نکته دیگر اینکه :
متاسفانه دوست داشتن شما اجبار دارد و آزاد نیست. و چون آزاد نیست دوست داشتن هم نیست. و چون نافی حقوق است
تبعیضگری ست.
بنابرین راوی حق دارد ایران پرستی شما را نافی حقوق خود بداند و بگوید:
«ایران پرستی تو، ایران را در قلب من نفی کرده است».
اعتراض شما به راوی وارد نیست. تا اینجا حق با راوی متن است.
اگر قرار باشد شرم را وارد قضیه کنیم روشن است برپای کسی ست که «دوست داشتن را با عنصر اجبار» همراه میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اطلاعات جالبی درباره "اولجا سلیمان" که منبع اصلی ادعاهای آقای محمد تقی زهتابی و امثال آقای ائلیار در همانند خواندن زبان سومری با زبان ترکی است: اولجا سلیمانف یک شاعر و سیاستمدار قزاقستانی است و از اعضای قدیمی حزب کمونیست شوروی سابق است.سلیمانف در رشته زمین شناسی دانشگاه دولتی قزاقستان تحصیل کرده است. سلیمانف در 1975 بخاطر نوشتن کتاب AZ-i-IA از سوی نویسندگان شوروی مورد انتقاد شدید قرار گرفت و به شوونیسم قومی و بزرگنمایی فرهنگ عشایری فئودالی متهم شد. ولی با پادرمیانی کونایف دبیر اول حزب کمونیست قزاقستان پست حزبی خود را حفظ کرد.
سلیمانف پس از فروپاشی شوروی نیز در صحنه سیاست قزاقستان حضور یافت و در سال 1995 با حمایت نورسلطان نظربایف دیکتاتور قزاقستان به سفارت این کشور در ایتالیا منصوب شد و از سال 2002 نیز به عنوان سفیر قزاقستان در یونسکو در پاریس ساکن است.
ملاحظه می شود که

اولجا سلیمانف زمین شناس ، شاعر و سیاستمدار، با شهرت شوونیستی، هرچه هست به هیچ عنوان یک صاحبنطر معتبر در زبانشناسی و بریژه زبان سومری محسوب نمی شود، چه رسد به اینکه نوشته هایش "منبع و ماخذ علمی" برای پژوهش های زبانشناسانه قرار گیرد.
برای اطلاعات بیشتر: https://en.wikipedia.org/wiki/Olzhas_Suleimenov

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

برای پیشبرد صحیح بحث :
توجه خواننده را به این نکته جلب میکنم که:
-راوی متن «ایران پرستی» را « نافی حقوق خود» می بیند
راه پاسخ درست آن است که نشان دهید :
-ایران پرست «موافق حقوق تبعیض دیده» است.
---------
تا این موافقت با «حقوق» را نشان نداده اید راوی حق دارد :
«ایران پرستی را نافی حقوق» خود بداند.
و حتی ایران پرست را که خارج از قدرت شیخ-شاه است
«بدتر» بداند.
چرا که از قدرت انتظاری ندارد- ولی از خارج قدرت چشم به راه است
که حقوق اش را بپذیرد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

از مسئول محترم کامنت ،خواهش میکنم :
اگر صلاح میدانند
اگر مقدور است
«کامنتهای غیر بهداشتی » این نوشته را نیز
«استثناً» منتشر کنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

در پایان روز چهارم المپیک کشورهای اروپائی در باکو, روسیه با 12 طلا, 5 نقره و 5 برنز, با مجموع 22 مدال در صدر و آزربایجان با 8 طلا, 3 نقره و 8 برنز, سر جمع با 19 مدال در مکان دوم قرار دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

پیشنهاد میشود یک مرکز آماری در این سایت کنترل کند آذری های تجزیه طلب نژادگرا در روز چند صد بار علیه اقوام دیگر ،فاشیسم راسیستی زهرآگین خود را تبلیغ میکنند . اینها به تمام موضوعات ، نژادگرایانه برخورد میکنند چون حرفی برای گفتن ندارند . به امید روزی که مانند غرب اینگونه تبلیغات فاشیستی انسان ستیز ، مورد پیگرد قانونی قرار گیرد و اینها بفهمند در فضای آزاد غرب نیاید سوء استفاده کرد . یا اینکه این سایت ایرانی فارسی زبان ترمز دستی اینها را بکار اندازد تا خود و دیگران را به درههای ایروان سرازیر نکنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

این چه خبرنویسی قلابی است ؟ این بیچاره بجرم بهایی بودن زندان بود یا به اتهام چپ و آنارشیست بودن ؟ چرا در مسائل سیاسی هم فرصت طلبی در پخش خبر میشود ؟ ناشی گری است یا عمدا ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

نشانه آن شعور سیاسی پیشگام و پیشروست که به شما توصیه می کند تفریح و مشغولیت بهتری برای خود دست و پا کنید و دفاع از ایران و زبان پارسی را به افراد ذی صلاح واگذار نمایید تا هم به زحمت نیفتید و هم آبروی زبان پارسی حفظ شود. از آنجا که دانشجو هستی و وقت زیاد داری، توصیه می کنم در کلاسهای زبان و ادبیات پارسی ثبت نام کنی تا حداقل یاد بگیری که عبارت «فارس و ایرانی یکی از محدود نژاد و قومی است...» غلط و عبارت «فارس و ایرانی یکی از معدود نژادها و قومهایی است...» صحیح می باشد. متاسفانه با این سطح سوادت وکیل و وصی ملت هم شده ای و این و آن را بی سواد و نادان خطاب می کنی! به یکی از دوستانت که به شکل عجیبی شبیه تو کامنت می نوشت، استفاده از سایت مفیدی به نام ویکیپدیا را توصیه کردم. به شما نیز استفاده از آن سایت را اکیدا توصیه می کنم. باشد که بدین ترتیب، نگارش زبان مادریت به سطح دیپلم ردی برسد انشالله.

نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

1- این خواست خود مردم آزربایجان بود.
2 - در سایۀ همین سرمایه گذاری امکان رشد ورزش های دیگر از جمله قایق رانی و ...به وجود آمد.
3- در نظر بگیرید که این یک فساد اداری از جنس احمدی نژادی نیست بلکه یک سرمایه گذاری مثبت معنوی و مادی است. هر کشوری آرزوی چنین فرصت هایی را دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آدرس! جناب دانشجو، شما که طرز نوشتارتان شبیه اشخاص آشناست، شما به عنوان مالک خصوصی جغرافیای موسوم به ایران، در فکر جوک ساختن به آذری ها، ببخشید به "ترکها" و گیلکها، و عربها، ... و امثالهم باشید. و شاید به بهانه ایران و تمامیت ارضی، خود را نژاد برتر آریائی و آقای مردمان غیر فارس تلقی میکنید، و گویا از نظر شما جنابان، همه باید زیر یوغ استعمار زبانی و فرهنگی شما قرار بگیرند. تا تمامیت ارضی جغرافیای موسوم به ایران تامین گردد. در غیر اینصورت همه جدائی طلب و غیر ایرانی هستند، و فقط شما ایرانی هستید. و همه باید تحت اوامر و فرامین شما باشند. و الا جهنم ایران تجزیه میشود. و شما ها مثل بچه های یتیم بی سرپرست و بیکس میمانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من باپوزش ازآقاائیلیارکه خارج ازرابطه متن ودرجواب این آقادانشجوبایدجوابی بدهم.
نمیدانم که ایشان دانشجودانشگاه تشریف دارندیافامیل آقای کامران دانشجوهستند.بهرحال ایشان به موضوعی پرداخته که بسیارپیچیده بوده وخارج ازسوادایشان است.
بفکرمن جامعه شناسان وروانشناسان وروانپزشکان چندین سال بایدزحمت کشیده تابتوانندمشکلات انباشته شده درطی حاکمیت صدساله تفکرمریض شئونیستی ،درایران رادرمان کرده وباتزریق فکرنو بتوانندساختارفکری وفرهنگی رادرمان نمایند.
عزیزم بله مامرضیم ومارامریض کرده اند.علت رابایدجست ودرمان کرد.مگرچه چیزی میخواهیم مدرسه بزبان مادری خدادادی. حقوق مدنی مساوی بعنوان شهروندهمطرازبافارس ها.خرج نکردن بودجه ملی وسرانه مابرعلیه ملت وزبان وفرهنگ ما.داشتن روزنامه ومدرسه ودانشگاه بزبان خودمان.وتعدادی خواسته های حقوق بشری زیرپاافتاده برای تمام مردم دنیای متمدن.درضن فرموده انددرتهران تورک ها

بافارس هابطورمساوی زندگی میکنند.آیاتهران رامربوط به فارس هامیدانید؟شماهنوزآگاهی نداریدکه طهران شهرتورکان بوده وتوسط اولین پادشاه سلسله تورک قاجاربنانهاده شده است.
عزیزم شماپای مبارک جلوگذاشته وبفرماییدمدرسه بزبان تورکی بگذارند.مانهلیست هادراولین روزپاییزهمگی درخیابانهاجمع گشته وسرودشئونیستی وپان ایرانیستی ای ایران رامیخوانیم .یک سوزن بخودتان ویک چوالدوزبما.حالابفرماییدمانهلیست هستیم یاجنابعالی؟
نوشته شده توسط: Anonymous

دیدن مشکل عمومی تبعیض دیدگان؟!! حاصله از برداشت خاص قوم پرستی از تاریخ ، در پی ایجاد شرایط سیاسی است که محرومیت اقتصادی ،فقر و فلاکت، محروميت زنان از حقوق انسانيشان را بستر رشد مناسب­ی ببیند برای ایجاد آشوب در همزیستی تاریخی مسالمت آمیز مردم ایران. یعنی فرو رفتن به منجلاب جنگ داخلی.سابقه چنین جنگهای داخلی بین ترک و کرد از زمان شیخ عبیدالله وسیمیتقو تا جنگ نقده در منطقه وجود دارد . کسی که باد می کارد، توفان درو می‌کند.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دوستانی که در مورد این نوشته چیز می نویسند، به قرم و قالب نوشته توجه کنند؛ و راوی را با نویسنده عوضی نگیرند.
اینجا کاراکتری -که خود را معرفی میکند- از مشکل عمومی تبعیض دیدگان- از دید خود -سخن میگوید.

نوشته شده توسط: Anonymous

من ایران را دوست دارم چون سرزمین من است. در این سرزمین به دبستان، به دبیرستان بزندان و به دانشگاه رفته‌ام. پدرانم برای این سرزمین کشته شده اند. من سرزمین ایران را دوست دارم و نه شاهان بی لیاقت‌اش را. همانطور که آلمانیها، فرانسویها، انگلسیها، چینیها، روسها، ویتنامیها کشورشان را دوست دارند. آنهایی که کشورشان را دوست نمیدارند میتوانند کمی شرم داشته باشند.
یک بختیاری ایراندوست

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای جداری دست تان درد نکند. در مقاله بدرستی به سیاستهای کمونیستی در مورد حقوق ملل تحت ستم اشاره کردید. این درست است که کمونیستها بدون هیچ قید و شرطی نه تنها حق تعیین سرنوشت ملتها یعنی حق استقلال ملی را قبول و برسمیت می شناسند بلکه کمونیستها در صف اول مبارزات ملل تحت ستم و رهبری مبارزات آنها برای کسب استقلال ملی تلاش میکنند. آقای جداری شما بدرستی اشاره کردید که چپ شونیست ایران که متاسفانه شامل اکثریت چپ را می شود به بهانه های مختلف با مبارزات ملی دشمنی میکنند. شما از چپ کمونیست ایران یعنی از چپ شونیست ایران خواهش کردید به حقوق ملی که حقوق انسانی و دمکراتیک میباشد بپردازند. اما این غیر ممکن است. سوسیال شونیسم ایران وظیفه حفظ ایران یکپارچه را دارد. آنها خود را دشمن حقوق ملی

ترک، کرد، عرب و بلوچ میدانند. به همین جهت نصحیت آنها فایده ای ندارد. آنها همچنان برای اعدام سه دانشجو در 16 آذر سال 1332 همه ساله مراسم خواهند گذاشت اما کشتار 40 هزار ترک آذری و قتل عام مردم آذربایجان در 21 آذر 1325 را فراموش خواهند کرد. چپ آذربایجان باید صف خود را از صف چپ شونیست ایران جدا کند .
زنده باد استقلال آذربایجان جنوبی
زنده باد سوسیالیسم
نوشته شده توسط: Anonymous

سالام -من ازترس این مسئول کامنت مجبوربه خودسانسوری شده ومجبورم هم به میخ زده وهم به نعل.
آقاائیلیار.اللرون آغریماسون سنون قلمون ومغزون هممشه پارلاق وایشیقلی اولسون.
دست های تودردنکندقلمت همیشه راهنماوروشنگرمغزت شکوفاباشد.درست به خال زده وآنهاییکه ادعای ایران دوستی خاله خرسی دارند،بایددرک کنندکه بزرگترین دشمن مردم ایران نادانی خودآنهاست.
اینهاییکه ازسیاست کثیف نژادی وتمامیت خواهی درلوای پان فارسیستی حمایت وحرکت میکنند،بایدبدانند،که همیشه پلکان وآلت دست جباران حاکم دردوحکومت شاه وشیخ بوده اند.
این بودن درتفکرآنهانهفته وامکان داردخودش ندیده ونفهمندولی نفس قضیه این رامی نمایاند.