باید هر چه زودتر مخاطبان ترک ایران گلوبال تصمیمات لازم را برای خروج از این سایت و تحریم کامل ایران گلوبال گرفته شود / با دیدن این فیلم تمام اون باورهایی مثبتی که به ایران گلوبال و شخص آقای کیانوش توکلی داشتم مثل یک کاخ فرو ریخت با خاک یکسان شد / تحمل چنین توهین هایی در این فیلم غیرقابل تحمل هست و از روشنفکران ترک خواهشمندیم موضع خودشون را به سایت ایران گلوبال اعلام کنند / سوکوت یعنی خیانت به پدران و مادران آذربایجان / سکوت به این هتاکی ها یعنی راضی به نابودی آذربایجان
فقط بدانید با این حرکات زننده جزء ایجاد حس تنفر و به صفر رساندن امیدها برای گفت و گو مسالمت آمیر میان ملت ها ، عشق مردم اذربایجان را به زبان و ترک بودنشان چند برابر می کنید / بنده خودم به هیچ وجه در مسئله زبان اذربایجان تعصب نداشتم اما با دیدن این فیلم سراسر توهین از این به بعد برای ترک بودن خودم حاضرم جان خودم را بدهم .
سلام آقای کیانوش توکلی
در دو ماه اخیر متاسفانه حمله ها به زبان مردم آذربایجان در سایت ایران گلوبال چند برابر شده و باعث تعجب بنده و دوستان شده است / مقاله های و فیلم های مختلفی در حمایت از ترک نبودن مردم اذربایجان پشت سر هم در ایران گلوبال انتشار یافته و علت اینکه در دو ماه اخیر حملات به زبان و هویت مردم آذربایجان در ایران گلوبال چند برابر شده باعث تعجب ترکها شده است /
اقای کیانوش توکلی به اسم ازادی بیان به پدر و مادر ما ترکها دیگر در این سایت علنا فحش داده می شود و پخش فیلم سراسر توهین و افترا به مردم ترک اذربایجان فقط فقط باعث ریزش عظیم طرفداران ترک ایران گلوبال می شود /
اقای کیانوش توکلی برادر محترم اگر می خواهید اتفاقی که سر بی بی سی فارسی و برخی رسانه های فارسی لس آنجلسی آمده به سر ایران گلوبال نیاید لطفا احترام به زبان و فرهنگ ملت اذربایجان و هر ملت دیگری را در این سایت رعایت کنید
دوستان گرامی /بد نیست، بدانند که :1_ امین موحدی و امید دانا هر دو صاحب آکانت سایت ایران گلوبال بودند.2_ آکانت هر دوی این آقایان ، به دلیل اتهام زنی و عبور از خطوط قرمز سایت بسته شده است 3_ افکار امین موحدی و امید دانا در خصوص مسایل آذربایجان تا سال 2013 در یک راستا بود و موحدی هویت طلبان آذری را تجزیه طلب و آنان را دست پروده علیف می پنداشت .امین بدون اینکه افکار گذشته خود را نقد کند ، ناگهان با چرخشی 180 در جه ای بجای نقد افکار گذشته ؛کلیه نوشته های خود در مورد آذربایجان و موضوع اتنیکی را از وبلاگش پاک کرد و بطومصرانه از من می خواست که نوشته های قبلی ایشان را ازآرشیو سایت پاک کنم که اینجانب زیر بار نرفتم.
4_ امید دانا ، مدتی است که از سوی بخشی از محافل سوپر افراطی طرفداران نظام پادشاهی در جهت بد نام کردن شخصیت ها و چهره های شاخص و مستقل اپوزیسیون هدایت می شود. این شخص، اتهام زنی را تا رضا پهلوی امتداد داده است تا جایی که شاهزاده علیه امید دانا موضع گیری کرده است .5_ نتایج انقلاب 57 و خرابی ؛ وخامت اوضاع اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی کشور و مردم ایران ، دست عوام فریبانی همچون امید دانا را باز گذاشته است تا جایی که ویدئو کلیب های این شخص در مدیا فارسی زبان از جمله پر بیننده ترین لینک ها در شبکه های اجتماعی است . بنابراین با پیشنهاد یکی از همکاران سایت به این نتیجه رسیدیم که برای به چالش کشاندن افکار نژاد پرستانه وشوینیستی بخش سوپر افراطی سلطنت طلبان، ویدئو امید دانا را در سایت ایران گلوبال منتشر کنیم . اشتباه من این بود که می بایست بلافاصله با نوشتن کامنتی نظر سایت و یا شخص خودم را می نوشتم تا این شبهه پیش نیاید که گویا من و یا ما طرفدار افکار بسیار مخرب سوپو افراطی های نظام پادشاهی هستیم .6_ تا این تاریخ ، ما از هیج فرد ، حزب ویا سازمان کردی کمک مالی دریافت نکرده ایم . کمک هایی که تا کنون رسیده به قرار زیر است : 2 همکار و نویسنده مازندرانی . یک نویسنده بلوچ ، یک کامنت نویس ترک اذری ، یک نویسنده اسرائیلی، ایرانی تبار ... با این وجود بخشی از هزینه های سایت را همچنان شخصا می پردازم.
با سلام خدمت جناب فریدون جنیدی و سایر افرادی که می خواهند به زور و با سیاهنمایی ثابت کنند که زبان ترکی در آذربایجان زبانی مهاجر است که جای زبان آذری (فاذری) را گرفته است. جناب جنیدی، شما باید به یک موضوع تاریخی دقت کنید. وقتی شاه عباس به تحریک مادر خویش خواست با کم کردن نفوذ و قدرت ترکان قزلباش از آنها انتقام بگیرد، نیروی دیگری موازی قزلباش ایجاد کرد البته به تاسی از قشون یئنگی چری عثمانی... و برای این کار غیر ترکها را از اکثر نقاط کشور به پایتخت و آذربایجان گسیل داشت... و در راس برخی از ادارت دولتی نیز این افراد غیر بومی را قرار داد. اکنون نیز در برچالی گرجستان هر تازه وارد را تات می نامند و تقریبا معادل دستمالکش و خایهمال کنونی است. و در بین مردم ترک آذربایجان این تعبیر خیلی زیاد به کار می رود: «چئویر تاتی، وور تاتی» (تات را برگدان و تات را بزن)... و
یا در کتاب اغوزنامه مربوط به دوران صفویه چنین مثل منظومی آمده است: چونکی اؤیرندین فارسی گئتدی دینین یاریسی (وقتی فارسی را یاد گرفتی نصف دینت به فنا رفت)... تمامی اینها نشان می دهند که عنصر غیر ترک که به همگی تات گفته می شد بعدا توسط شاه عباس به آذربایجان داخل گردیده و مثل نیروهای بسیجی کنونی عمل می کردند و از همینتاتهای متعصب عدهای نیز به زبان محلی خود می خواستند خودنمایی کنند و در برابر زبان توانای ترکی قد علم کنند ولی نه عنصر نظامی تات و نه زبان تاتی که اقلیت کوچک وارداتی بود توانست در آذربایجان دوام بیاورد و نه عناصری مثل حسین نوین، فیروز منصوری، فریدون جنیدی خواهند توانست در مقابل حقانیت ترک و زبان ترکی دوام آوردن... از ریشهیابیهای عوامانه همین تاتها چند نمونه عرض می کنم: به نظر تاتهای ساکن در روستاهای آذربایجان معنی کلمه باکو: یعنی کسی از یک تات می پرسد به کجا می روی و اون تات در جواب می دهد که به کوه و بعدا همین کلمه به باکو تبدیل شده است. یا در همان دوران در کتاب عالمآرای نویسنده از زبان تاتهای آذربایجان چنین می نویسد: چون در باکو دائما باد می آید نام اینجا از کلمه فارسی بادکوبه اخذ شده است.. واقعا خندهدار است ریشهیابیهای عوامانه این قوم... چرا پس در دیوان خاقانی شهر باکو به شکل باکو آمده است؟؟؟؟
متاسفانه شونیسم فارس چیزی تازه و مطلب علمی ندارد و بدین جهت با سفسطهبازی می خواهد نظریه غیر علمی کسروی را به هر قیمتی اثبات کنن. در آینده مقاله مفصلی درباره تاتهای آذربایجان و زبان نو ظوهور تاتی و آذری خواهم نوشت.. ایمیدوارم این کامنت را حذف نکنید... چون که عکس کامنت را در کامپوتر سو کردم...
آقای نگرش.... در کامنت قبلی هم اشاره کردم که مشکل شما ها متاسفانه « مشکل درک زبان فارسی» است..من نمی دانم که شما ها چطوری فارسی یاد گرفتید. همانطور که قبلآ هم اشاره کرده ام ما در تبریز زبان فارسی را با « تجزیه و ترکیب » یاد گرفته ایم ا..اگر به کامنت من توجه بکنید من هیچ وقت به کسی که شاهنامه را خوانده است را نه تنها ( یاوه گو ) خطاب نکرده ام بلکه این حق را هم به خودم نمی دهم که به کسی بگویم چه چیزی را بخوان و چه چیزی را نخوان. جمله ای که من نوشتم وتعریفی که شما از آن جمله در ( افکارتان) پیچاندید از زمین تا آسمان فرق دارد همانطوری که مسئول کامنتها در بالا اشاره کردند...درست بخاطر همین یادگیری ( تجزیه و ترکیب ) دستور زبان در ایران بود که من در انگلستان از همین شیوه که در دستور زبان انگلیسی هم بایستی یاد میگرفتم ,از امتحان زبان قبول شدم...بهترین ها را برایتان ارزومندم...
دوستان..ما با خواندن کامنت ها و مقاله ها در ایران گلوبال شاهد یک نتیجه گیری اساسی هستیم و آن این است هر چند که ما دست پرورده یک جامعه دیکتاتور زده هستیم ولی خوشبحتانه با بودن ایران گلوبال ما قدم های اولیه دموکراسی را همراه با ( آزادی مطبوعات) را احساس می کنیم. البته این نظر شخصی من است.دوستان می توانند با من هم عقیده نباشند. کسانی که به ایران گلوبال ایراد بیجا میگیرند که این سایت به وسیله یک گروه و یک عقیده سیاسی و یا اجتماعی اداره میشود, بهتر میدانند که آقای توکلی وسایرکارکنان بیشترین سعی در نگه داشتن توازن فکری را دارند. منِ ترک که این همه بر فرهنگ من در این سایت هجوم آورده شده است کمال خوشوقتی را دارم که با این هجوم ها « حرکت ملی آزربایجان» هر روز و هروز روشنتر میشود . این کمال مسرت است که بما « ترک ها » هر تهمتی می خواهند بزنند. چون جواب این همه
کینه پردازی ها را بقول « میرز « میرزا علی معجز» با (( قلمدور قلم, بارک اللاه قلم)) جواب داد.هر چه قدر ما را از بالا فشار میدهند , همانقدر ما به ریشه مان نزدیک تر میشویم...
جناب نگرش گرامی،
واقعا من برای شما متأسفم.
شما به عنوان نظر دهنده وارد میشوید و با اسمهای مختلف کامنتهایی برای خودتان میگذارید وخیال
میکنید که در سایت کسی نمی فهمد.
چه «بازیهایی» درمیاورید!
عزیز من
-با نامها بازی میکنید و برای خودتان آفرین آفرین میگویید
-نظر بیچاره آلمانی را جعل میکنید.
- زبان ترکی نمیدانید در مورد کتاب ترکی نظر میدهید و اتهامات مطرح میکنید.
-منابع نشان میدهیم مراجعه نمی کنی.
برایتان نوشتن توضیح ها در کتاب تاریخ مذکور هست مراجعه کنید. فهم این سخن مشکل است؟ به زبان چینی ست؟
ولی نمی خواهید درک کنید . چرا؟
میخواهید بازی اسمها را تکرار کنید؟
جعل نظر به جعلیات اسامی رسیده -بشتابید ببینیم به کجا میرسید!
براستی آدم از این ویژگیها که نشان میدهید به قول دوستی مجبور میشود بگوید«خلایق هرچه لایق».
لیاقت ما همین ملاها»ست. وقتی که روشنفکرمان شما باشید.
صد رحمت به تاریک فکران.
با این بازی های شما و امثال شما، آدم متوجه «وضع اسفبار» غیرقابل تصور جامعه ی ایران میشود.
و درک میکند که چرا اینقدر نگون بختیم.
وقتی کسی مثل شما که ادعای نظردهی میکند و آنهم در مورد «تاریخ و زبان» - و با این «بازیها»، براستی باید
گفت:عزیز من ، بفرمایید، بفرمایید خدا خیرتان بدهد« بیزه شاهنامه اوخوما» - برای ما شاهنامه نخوان!
بروید با همان اسمهای گوناگون تبلیغات «شونیستی» کنید و زیرشان به-به و چه-چه بنویسید. و «نفرت آفرینی» کنید.
شاید ایران عزیز و دلبند را از تجزیه نجات دادید.
ولی برای ما دیگر شاهنامه نخوانید.
از شما اجازه می خواهم نظرم را در باره هویت هم به اختصار بنویسم. هویت از نظر من در یک جامعه مدرن که فرهنگ قبیلگی را پشت سر گذاشته باشد، یک پرسش فردی است. در واقع فرد در چنین جامعه ای اول در مورد هویت قومی، زبانی، جنسی، فکری و اقتصادی خودش تصمیم می گیرد و بعد سراغ کسانی می رود که با او در این هویتها اشتراک دارند، تا بتواند به هویت گروهی خودش برسد. برای مثال یک زن همجنسگرای بهائی آذربایجانی یک هویت فرهنگی-زبانی دارد که او را با همه ترکزبانان آذربایجان دارای یک هویت مشترک می کند. ولی اشتراک او در هویت جنسی اش با یک زن فارس، بلوچ یا کرد بیشتر است، تا با یک مرد آذربایجانی که می تواند حتی شوهر او باشد. به لحاظ دینی او با بیش از نود درصد از آذربایجانیها هیچ اشتراک هویتی ندارد و ممکن است با یک مرد عرب اهوازی احساس نزدیکی بیشتری کند. در گرایش جنسی او با یک زن همجنسگرای روس، ارمنی یا امریکایی اشتراک
بیشتری دارد تا با بخش عظیمی از زنان ایرانی، چه آذربایجانی و چه غیر آذربایجانی. انسان مدرن دارای یک هویت تک ساحتی نیست. او دارای هویتهای چندلایه است. ولی برای اینکه او بتواند هویت فردی خود را پیدا کند، باید از آزادی انتخاب برخوردار باشد. این آزادی از یک طرف به آزادیهای مدنی برمی گردد و از طرف دیگر به امکانات عمومی. زن آذربایجانی ما اگر نتواند زبان مادریش را بشکل آکادمیک (یعنی در دبستان و دبیرستان و ...) یاد بگیرد، بلحاظ زبانی دارای یک هویت ناقص خواهد شد، اگر کتابها و نوشته های آگاهیبخش در باره هویت جنسی او در دسترسش نباشند، او جنسیت خود را هم بدرستی نخواهد شناخت. و این لیست را می توانید ادامه بدهید. بدون این پیش شرطها هر انسانی در ایران، چه فارس باشد و چه آذربایجانی و چه وابسته به اقوام دیگر، دچار یک نقص هویتی است. کسانی که صورت مسئله را به زبان کاهش می دهند، هنوز در عصر گله داری و چادر نشینی زندگی می کنند. اصولا تمسک به ترمینولوژی "شوینیسم فارس" برای من نشان دهنده گرایش عشیره پرستانه است. کسی که ماهیت جمهوری اسلامی را با "شوینیسم فارس" تعریف می کند، یا ناآگاه است، یا دروغگو و یا مأمور سازمانهای اطلاعاتی که سعی می کند نوک تیز حمله را از طرف روحانیت و مافیای نظامی اقتصادی سپاه پاسداران به طرف موجود موهومی بنام "شوینیسم فارس" منحرف کند. به عبارت دیگر نسبت دادن تبعیضهای موجود در جامعه (جنسیتی، دینی، نژادی، زبانی، فکری، اقتصادی، تحصیلی و ....) به فارسها خدمت با یا بی جیره و مواجب به وزارت اطلاعات است. جمهوری اسلامی در ماهیت و ساختار خود یک رژیم تبعیضگرا است. زبان فارسی هزار سال است که زبان دیوانی ایران است و در دوران پیشامدرن زبان دیوانی معادل زبان رسمی بود. اینرا فارسها به کسی تحمیل نکردند. انقلاب مشروطه این وضعیت بالقوه را تبدیل به وضعیت بالفعل کرد و زبان فارسی بنا به تصویب اولین مجلس منتخب ملت، که هژمونی آذربایجانیها و بختیاریها در آن مشهود بود، تبدیل به زبان رسمی شد. این را هم فارسها به کسی تحمیل نکردند. همانطور که فردوسی و شاهنامه را کسی به مردم آذربایجان تحمیل نکرد. کسانی که چنین ادعایی می کنند، در بهترین حالت دروغگو هستند. هر کس معتقد است شاهنامه به زور سرنیزه به مردم آذربایجان تحمیل شده برود در گوگل اسامی مشاهیر آذربایجان همچون شهریار، میرزاعلی اکبر صابر، اوزیر حاجی بیگف، محمد امین رسولزاده، رشید اسماعیلاوغلو افندی، شمسالدین سامیبای و دهها تن دیگر را همراه با "شاهنامه" یا "فردوسی" وارد کند، تا ببیند چقدر خودش را اسباب مسخره آدم و عالم کرده است. میرزا علی اکبر صابر (هوپ هوپ) امکان گزینش داشت. او از میان آنهمه کتاب دست به ترجمه شاهنامه به ترکی آذربایجانی زد، زیرا آنرا بخشی از هویت خودش می دانست، همانطور که زبان فارسی را بخشی از هویت خودش می دانست، واگرنه هنوز رضاشاهی بر سر کار نیامده بود که او و نزدیک به همه فرهیختگان آنسوی ارس را مجبور به آموزش زبان فارسی بکند! او در مورد فرهنگ و زبان مادریش هم امکان گزینش داشت، پس خودش را اذربایجانی می دانست، و به این هویت آگاه بود. در چارچوب همین گزینش بود که او هویت اسلامی اش را به کنار گذاشت، باز هم برای اینکه جامعه ای که او در آن زندگی می کرد، امکان این گزینش را به اومی داد. همه حرف من این است که هویت یک گزینه است. در کشوری که انسانها حتی حق انتخاب رنگ لباسشان را ندارند، حرف زدن از هویت مسخره است. این را باید به این جماعت حالی کرد و به آنها گفت که دشمن آنها نه فارسها و زبان فارسی، که حکومتی است که حق هرگونه انتخاب را از آنها گفته است. واگرنه حتی در یک اذربایجان جدا شده از ایران هم وقتی هر صدای مخالفی به بهانه "مانگورت بودن" خفه بشود، شاید این جماعت سودازده باز هم بی هویت خواهند بود. شاد باشید
چه جالب! یه ویدئو از یه بچه مرشد!یه بادمجون دورقاپچین آسید رضارو!مثل یه بچه موش می اندازن وسط حیاط،واونوقت همه ی هویت سازهاوهویت طلب ها مثل گله ی مرغ میریزند سرش به نوک زدن.
کیانوش ناقلا هم حتما از خنده ریسه رفته،عکسش گویاست.
بازهم دروغی از مسئول کامنت ها! شخص محترم، اینکه من با چند نام می نویسم (که البته همیشه با همین آیدی می نویسم) و با کی تماس می گیرم ربطی به شما ندارد. شما به پرسش من جواب ندادید و می خواهید با این تهدید از پاسخ فرار کنید. این مثل مستهجن آقای لاچین توهین به میلیون ها انسان است که شاهنامه می خوانند. این را بطور کامل درج می کنید و بعد کامنت اعتراضی مرا سانسور می کنید. هر توهینی را به عنوان اینکه مثل است باید منتشر کرد؟ یک دروغ دیگر شما: من به "لاچین" نگفتم یاوه گو بلکه نوشتم هرکس به شاهنامه و مردم ایران توهین کند یاوه گوست. بجای اینکه کارآگاه بازی درآورید و از اثر انگشت بترسانید بهتر است کار خود را اصلاح کنید.
اژدر گرامی من فقط می توانم در مورد خودم نظر بدهم و بگویم چه چیزی در مورد "شخص من" درست یا غلط است. ببینید دوست عزیز! من به شخصه برای مسائلی کوچکتر از این از جمعها و گروههایی که نکات مثبت فراوانی هم داشتند کناره گیری کرده ام. برای مثال نزدیک به 20 سال پیش با تمام مخالفتی که با اکثریت، توده و مشروطه طلبان داشتم، یک انجمن بسیار مفید و فعال را فقط به این دلیل که مخالف عضویت طرفداران و اعضای گروههای نامبرده بود، ترک کردم. به نظر من در عرصه مبارزه سیاسی مسائلی هست که بر سر آنها نمی شود چانه زد. اگر همین امروز گروهی پیدا بشود که بتواند رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کند، دموکراسی پارلمانی برقرار کند و برابری زن و مرد را محقق بسازد، اگر نژادگرا باشد و دم از نژاد پاک آریا (یا هر نژاد خالص دیگری بزند) با همه خوبیهایی که دارد، از حمایت من محروم خواهد بود، زیرا در جامعه مدرن که بنیاد آن بر حقوق و
مسئولیتهای شهروندی است، نمی شود کسی را به بهانه اینکه انسان خیری است و به همنوع خود کمک می رساند و بسیار برای جامعه مفید است، مجازات نکرد، وقتی با سرعت 160 کیلومتر در خیابان رانندگی می کند و از چراغ قرمز رد می شود. چنین کسی اگر به عمد دست به کار خلاف بزند سوء پیشینه می گیرد و از بعضی از حقوق شهروندی اش هم محروم می شود. چاره چیست؟ آیا برای اینکه چنین فردی برای جامعه بسیار مفید است، باید خطایش را ببخشیم؟ حالا تکلیف آرشیتکتی که چه برای پول و چه مجانی برای چنین فردی خانه می سازد چیست؟ آیا او هم در خلافهای او شریک است؟ از نظر من خیر! به ایران گلوبال برگردیم. آیا مشاوره فنی به این سایت برای شما در قبال مطالب انسانستیز و نژادپرستانه مسئولیت میآورد؟ از نظر من نه، زیرا شما همان آرشیتکت هستید. ولی هرگونه پست، مقام یا جایگاه اجرایی که شما را تبدیل به تصمیم گیرنده در مورد انتشار یا عدم انتشار مطالب مبکند، مسئولیت آن مطالب و عواقب آنها را هم به گردن شما می اندازد، حتی اگر مخالف انتشار آنها باشید.
این یادداشت کوتاه "امین موحدی " نیز سنبل بی منطقی آذری های تجزیه طلب است که 24 ساعت در یک سایت فارسی زبان ایرانی به شانتاژ و جعل و دروغ و تحریف علیه انسان و فرهنگ وتاریخ اقوام و ملل کرد و فارس و ارمنی و ایرانی و روس میپردازند . با اینها فقط باید با یک زبان صحبت کرد و آنهم زبان مردم ایران با توطئه گران و دشمنان این مرز و بوم است .
نگرش گرامی! این شمایی که با چند نام می نویسید و برای خودتان به به و چه می خوانید هستید که آشکارا دروغ می گویید. جناب لاچین به یک ضرب المثل اشاره کرده اند و این یک ضرب المثل واقعی است. ایشان نوشته اند: «ما ترک ها ضرب المثلی داریم که کسی بیشتر از حدّ یاوه گوئی بکند و حرف های بی ربط و بی مورد بزند می گوئیم که « بیزه شاهنامه اوخوما»»
شما در کامنتی بسیار مودبانه! ایشان را لمپن و یاوه گو خطاب کرده اید.
البته این اولین باری نیست که شما توهین می کنید و آخرین بار هم نخواهد بود ولی من به شما قول می دهم که از این به بعد تلفنهای شما به مسول سایت کارساز نخواهد بود!
شما آنقدر به کار خود مشغولید که حتی به فکر اثر انگشتتان هم نیستید!
جناب آقاى موحدى, درود بر شما,
هموطن محترم, ناآگاهى حدى دارد, و اين موضوع هم در مورد شما و هم در مورد اميد دانا صدق ميکند, اين ناآگاهى شما با آزادى بيان, و انگ زدنهاى شما به اين و آن, هيچ کمکى به آذربايجان نميکند, همانطور که اميد دانا هم به يک ايران يکپارچه کمکى نميکند, اميد دانا باعث تحريک بيشتر اقليتهاى ملى ميشود که ويديو هاى اورا تماشا ميکنند و نتيجه گيرى ميکنند که شوونيسم فارس, عرصه را بر آںها تنگ کرده و بايد به طرف تجزيه رفت. از طرفى خود شما هما باعث تحريک شوونيستهاى فارس ميشيود که به آنها بهانه انگ زدن و جدايى طلبى به شما بزنند و در تدارک قتل عام اقليتهاى ملى بشوند. هر دو شما به هرج و مرج کشاند کشور نا خود آگاه به همديگر کمک ميکنيد.
گذشته از آن, شما خيلى تنگ نظرانه به آزادى بيان و ايجاد گفتمان و گفتمگوى بين ايرانيان نگاه ميکنيد, و هر نوع انتقاد حتى موجه را دليل بر "تخریب وتحریف تاریخ و فرهنگ آذربایجان و توهین و تحقیر ملت آذربایجان" ميدانيد. اجازه بدهيد يک مورد خيلى مهم را يادآورى کنم. ميدانيد که يکى از دلايل اصلى به انحراف رفتن انقلاب سال 1357 چى بود؟, همن عدم آزادى بيان , آزادى قلم و مطبوعات و انتقاد بود, چونکه اگر آزادى بيان, مطبوعات, قلم و رسانه ها بود, حتمأ مردم کتابها و رساله هاى آقاى خمينى را ميخواندند و شخصيت قدرت طلبى و برترى چويى و خصلت استبدادى اورا درک ميکردند و دسته دسته گوسنفد او نميشدند. حتى سياست مداران قبل از انقلاب مخالف ديکتاتورى شاه, از وجود چنين موجود "شتر, گاو, پلنگ" قانون اساسى که آقاى خمينى و ياران ده ها سال پيش نوشته بودند خبر نداشتند, از رساله ها و نوشته هاى ولايت فقيه ايشان به دليل خفقان بيان, قلم, مطبوعات و رسانه و نبود و يا کمبود و يا زير زمينى بودن نوشته هاى آقاى خمينى, خبرى نداشتند و در نتيجه گرفتار دروغهاى آقاى خمينى در پاريس شدند, از جمله دکتر سنجابى, بازرگان و حتى مجاهدين, آقاى خمينى را ناجى ملت ايران قلمداد کردند و گوسفند آقاى خمينى شدند. اجازه بدهيد که ما ديگر گوسفند نشويم, به حرفا و اعتقادات, خواسته ها و نيازهاى همديگر گوش بدهيم و در جهت يک ايران آزاد و آباد حرکت کنيم که همه مردم ايران را خودى بداند و هيچگونه تبعيضى بر عليه کسى قايل نشود, اجازه بدهيد که همه ما ايران را از يک کشور متکى به نفت که حاکمان آن به مردم جوابگو نيستند تبديل به کشورى کنيم که متکى به ماليات مردم باشد و در برابر ماليات مردم جوابگو باشد. تا زمانى که شما جلوى بيان مردم را ميگيرد و اتهام غير وارد بر سايتها و روزنامه ميزنيد, راهى به جلو نخواهيد يافت و اکثريت مردم درک آن را دارند که آزادى بيان و مطبوعات و قلم, نياز جامعه ايران ماست, کسى نبايد جلوى آن را بگيرد. اگر سايت ايران گلوبال ويديو اميد دانا را انتشار نداده بود, من نميدانستم که اين اميد دانا چه عجوبه شوونيست ترک کش, بلوچ کش, کرد کش و عرب کش هست. ولى با انتشار اين ويديو من ياد گرفتم و درک ميکنم که اگر اين گوسفند رانده شده خمينى و يارانش به قدرت برسد, همه ما اقليتها را قتل عام خواهند کرد, در نتيجه ما هم خودرا آماده بقاء و دفاع از خود ميکنيم.
آقای مراد شما برای رفتن به تبریز نگران ویزا نباشید من از الان اعلام می کنم فارسهایی که می خواهند به تبریز بیایند نیازی به ویزا ندارند . پس انشااله از این بابت هم نگرانیتان برطرف شد و اجازه می دهید ما هم مثل شما به زبان خودمان تحصیل کنیم !
مسئول کامنت ها دروغ می گوید. اقای لاچین در کامنت خود نوشته " کسی بیشتر از حدّ یاوه گوئی بکند و حرف های بی ربط و بی مورد بزند می گوئیم که « بیزه شاهنامه اوخوما» ". این توهین آشکار "لاچین" که می گوید آدم یاوه گو "برای ما شاهنامه می خواند " عینا و بی کم و کاست منتشر شده و مسئول کامنت ها ککش نگزیده که "لاچین" میلیون ها انسان را که شاهنامه را خوانده اند "بیش از حد یاوه گو" نامیده است. اما کامنت من که به بی ادبی "لاچین" اعتراض کرده بودم را بطور کامل حذف کرده است!
آقای توکلی, صرفنظر از این بگو مگو ها, انتشار ویدیوها و نوشتار توهین آمیز به شخصی و یا بد تر از همه به ملتی , در این سایت غلط و اگر مودبانه بنویسیم نا صحیح است. اینتشار این ودیو هم یکی از آن ها است و صحیح نیست. خودتان بهتر میدانید , انتشاراتی که آقای کاوه جویا, نه مرا فارس خواهد کرد و نه فارس ها را فارس تر, تنها به کشمکشهای بی خاصل ملیتهای اتنیکی در ایران دامن میزند. یا نوشته های آقای کرمی, که سرتا پا توهین و دروغ است, نباید این جا منتشر شود. همین طور , اگر برعلیه فارسها و با هر ملت دیگر جیزی نوشته شد , منتشر نکنید.
ائلیار عزیز،
من هم فکر میکنم که متاسفانه به این جنگ مجازی در اینجا دامن زده میشود. آگاهانه یا ناآگاهانه.
متاسفانه شما تنها یک طرف درگیر را مسؤل دانستهاید. به نظر من این کار، یعنی ایجاد دشمنی، دو طرفه است. من این نفرت پراکنی را منحصر به انتشار مقالات آنچنانی نمیدانم. نگاهی به کامنتها بکنید. دست کمی از مقالات ندارند.
این کار هم مختص یک نفر نیست. من وارد این قضاوت نمیشوم که "چه کسی شروع کرده و چه کسی ادامه می دهد". این کار سالهاست که در جریان است.
متاسفانه پاسخ شما به سؤال "چگونه میتوان همکار سایتی بود و آلت دست نژادپرستان نشد؟" برای من مشکل گشا نیست.
من شخصا در پارادوکس عجیبی قرار دارم. آیا صرفا با انتقاد از این روند و در عین حال همکاری فنی یا اجرایی، میتوان ادعا کرد که از این "دستیاری" در جنگ نژادپرستانه برکنارم؟ آیا میتوان گفت که چون مسؤلیت تصمیم گیری ندارم، پس مسؤلیتی
پس مسؤلیتی هم در ایجاد این نفرت پراکنی ندارم؟
از طرف دیگر، سایت ایرانگلوبال را نمیتوان تنها در این جنگهای نژادی مجازی (که فردا میتوانند به جنگهای واقعی بیانجامند) و نفرت پراکنیها خلاصه کرد. این سایت مزایا و نکات مثبت بسیاری هم دارد که در صورت کناره گیری کامل، از شرکت در این بخش مثبت هم محروم میشوم.
به هر حال من هنوز پاسخی به پرسش خودم نیافتهام.
رازی گرامی،
ممنون از توضیح و ارائه نظرتان.
آیا میتوانم از نوشته شما این نتیجه را بگیرم که از نظر شما کسانی مانند من باید از همکاری به هر نحوی، دست بکشند و تنها به انتقاد بسنده کنند؟
مرغ عزا و عروسی ای، به نام سایت ایران گلوبال که ایران دوستان آن را« ترک گلوبال » که از سوی ترک ها کمک مالی می شود و هویت طلبان ترک آن را سایت کردهای تروریست و رزیمی ها آن را سایت صهیونیستی می نامند ولی دکتر گلمراد مرادی نوشت :«میدانیم که سایت ایرانگلوبال تا به حال امکانات فراوانی را برای انتشار مقالات و نظرات همه ما فراهم آورده است.
این سایت بدون پشتوانه مالی دیگران و تنها از جیب مدیریت سایت و کمکهای گاه به گاهی و اندک خوانندگان و نویسندگان به حیات خود ادامه داده است.اکنون این سایت برای ادامه کار خود به کمک و یاری ما نیاز دارد.هر یک از ما با پشتیبانی مالی خود، هر چند اندک، می توانیم این ادامهکاری را تضمین کنیم.
سلام-ازاین ملاهاواختراعات آنهابایدتمام دنیادرس آموخنه تادرآینده رستگاربهشت شوند.این رستگاران اگرسران حکومت هاونوچه های حکومتی باشندچه بهتر.این ملاهاهمیشه بااختراعات واکتشافات ومدرنیسم دنیای جهنمی هامخالف بوده ودرمقابل خودنیز اختراعات جالبی داشته اندواین اختراعات حضارخیلی هاراازجهنم نجات داده است.برای نمونه چندتایی ازابداعات این هارامیآورم تایادآوری تجدیدگردد.دوش حمام حرام شده وخزینه راایداع کرده اند.2-رادیو.تلویزیون حرام شده 3-آفتابه حرام شده ولولیین راابداع کرده اند.مدرسه نوین راحرام ومکتب خانه راایداع کرده اند.زبان تورکی رازبان لاییک هااعلام وزبان قرانی زاده فارسی رامعرفی کرده اند.نوارکاست.ویدئو.ماهواره وانترنت وتازگی هم وایبرواسایپ.ووو..آمدن زنان به ورزشگاه ومیادین ورزشی.تماشازنان خواننده وده هااخراعات ملاهاواقعادنیاراآبادکرده وهمه رابهشتی کرده است.
آقای صمد گرامی، اگر برای من مشخص بنویسید می توانم دنبال حرف شما را بگیرم. من در امر کامنتها «اختیار تام» ندارم. مثلا من کاری به کامنتهای مسولین سایت ندارم. نه آنها را کنترل می کنم و نه اختیار چنین کنترلی را دارم. برخلاف آنچه که می فرمایید برای من السویه است که با انتشار یا عدم انتشار این یا آن کامنت همکاری را از دست می دهیم یا نه. این مشکل مسؤل سایت است.
از شما سزال می کنم: اگر کامنت نویسی که به نظر شما خیلی هم فاضل است مخالف خود را لمپن و... بنامد، به نظر شما من باید این کامنت را منتشر کنم؟ اگر جوابتان بله است، باید بگویم که متاسفانه من نمی توانم این کار را بکنم.
توجه داشته باشید که بعضی ها در سایت اکانت دارند و کامنتهایشان بطور اتوماتیک و بدون دخالت من منتشر می شوند.
یک چیز دیگر را هم در نظر بگیرید. وقتی کامنت یکی را حذف می کنم، بلافاصله آن شخص و همفکرانش مرا متهم به طرفداری
از طرف مقابل می کنند و وقتی کامنت طرف مقابل را حذف می کنم، این دفعه از این سو اتهام طرفداری از آن طرف بر پیشانی من می خورد.
هدف از ایجاد این امکان گفتگوی سالم است که اگر این را بعنوان قاعده بگیریم، 90 درصد کامنتهای رسیده را باید حذف کنیم.
آقای ع.ب.تورک اوغلی گرامی، من بارها به شما توضیح داده ام و باز هم توضیح می دهم: مقالات و ویدئوها با کامنتها دو عرصه جدا از هم هستند و من فقط در عرصه کامنتها مسرلیت دارم. من هیچ نقشی در گذاشتن مقالات و ویدئوها ندارم. من موظفم تا آنجایی که می توانم از توهین و فحاشی در کامنتها جلوگیری بکنم.
شما گاها هر چه دلتان می خواهد می نویسید و انتظار دارید که آنها را منتشر کنم. متاسفم من این کار را نمی کنم. حالا چه بخواهید لقب سانسورچی به من بدهید و چه مرا به پلیس تشبیه کنید.
جناب امین موحدی بار اول نیست که دست به اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سایت ایران گلوبال و شخص من انجام داده است این قصه سر دراز دارد که می توانید «داستان » آن در لینک زیرمطالعه نمائید: http://www.iranglobal.info/node/14550
چند نکته :1_دلیل اتهام اخیر ایشان ،چاپ ویدئو امید دانا می باشد که مسئولین سایت با این نظر برخورد کرده و حداقل بیش از 90 کامنت در باره ان نوشته شده است.....
2_ فراخوان مالی که به دعوت دکتر گلمراد مرادی انجام گرفته است . موحدی را به این نتیجه رسانده است که کردهای تروریست تامین کننده مالی سایت است.او در فیس بوک خود اعلام کرد که:« ایران گلوبال از سوی" تروریست های کرد "تامین مالی میشود» بزودی لیست کمک کنندگان سایت را با ارقام اعلام می کنیم . 3_ ویدئو امید دانا به منظور به چالش کشاندن افکار نژاد پرستانه بخش از پانیرانیست های افراطی که اتفاقا امین موحدی تا همین 2 سال پیش قبل از اینکه از «نهاد مردمی» اخراج شود علیه همین هویت طلب های ترک می نوشت. به همین دلیل کلیه نوشته های سابق خود علیه هویت طلبان آذربایجانی را از سایت خود پاک کرد و در یک نوشته امرانه تحت عنوان سایت ایران گلوبال توضیح دهد انتشار نوشته خود را محکوم می کند و آن را غیراخلاقی می نامد غافل از اینکه هیج نوشته ای در فضای اینترنتی حذف نمی شود و نوشته منجمد شده امین موحدی در freezepage با آردس وبلاگ شخصی او قابل مشاهده است. بنابراین کاملا مشخص است که او سعی داشت مدیریت ایران گلوبال را تحت فشار قرار دهد تا نوشته های سابق او علیه هویت طلبان و فدارلیستهای آذری را حذف کنیم. معروف ترین نوشته او علیه هویت طلبان و فدارلیستها «من از محمدرضا پهلوی دفاع میکنم» است. او همچنین در مصاحبه اختصاصی با ایران گلوبال نظراتش را در باره مسایل ملی _ قومی به روشنی بیان کرده است. ادعای او مبنی بر اینکه تنها درباره موضوعات روز مینوشته کذب محض است. یکی از تم های نوشته های موحدی در باره آذربایجان و موضوع اتنیکی _ فرهنگی بود. بنابراین چنین نبود که دهانت را می بویند مبادا گفته باشی آذربایجان!
سلام-خدمت جناب آقای یحیایی عزیز.من ازنوشته وتحلیل شماقدردانی کردم ودراین جوابیه به موضوعی پرداختیدکه منطقی بنظر نمیرسد.شمافرمودیدکه وظیفه داریدنقدکنیدآیااین وظیفه وچه وظیفه بودن رامیتوانیدتعریف کنید؟
مامیتوانیم چندین نوع وظیفه داشته باشیم.1-اول ازهمه بدون اینکه غرضی داشته باشیم ومسایل رابادیدخیرخواهانه نقدکنیم یعنی جنبه های مثبت ومنفی رابه احترام قلم ووجدان انسانی نگاه کرده باشیم.
2-مغرضانه وبخواهیم موذیانه برای اهداف سیاسی پس ازتعریف آبکی تیشه به ریشه انسانیت بزنیم.
3-ماموریت داشته باشیم که وظیفه خودراانجام دهیم اینجادیگرخواست شخصی نبوده وبه یک بازی نامردانه واردشدن است........
جناب ائلیار، از قدیم گفته اند : در خانه اگر کس است یک حرف بس است. هم من و هم جناب انصاف بارها پاسخ شما را داده ایم. اگر نیروی درک شما یاری نمی کند مشکل من نیست. شما برای گریز از پاسخ به ایرادهای من مرتبا حرفهای تکراری بیمایه خود را تکرار می کنید. یک بار دیگر می پرسم این "اولجا سلیمان" که منبع همه افاضات شما و آقای زهتابی و دیگر پانترک هاست کیست و چه اعتباری در زبانشناسی دارد که نامش در هیچ منبع علمی معتبری یافت نمی شود؟ چرا این همه جعلیات آقای زهتابی را که حتی نمی داند شهر سنقر در کجای ایران است و آن را عیلامی ـ ترک زبان می نماید توجیه می کنید؟ این فرهنگ سومری "خوب" که "دوستتان" گفته چه نام دارد؟!...در بیخبری و رویاهای متعصبانه قومی غرق شده اید و بعد چون از پاسخ عاجز شده اید بحث زبانشناسی را به سیاست می کشانید و مرا "شاه و خمینی و مسعودخان" می کنید!
آقا و یا خانم باکو ..لطفآ چند تا از آن گزارشگر ها و موسسات اطلاعی را اسم ببرید تا ما هم اطلاع حاصل بکنیم... ولی اگر در باره فقر و فساد ای اقتصادی و سیاسی صحبت میکنید باز هم لطف کنید اسم یک کشوری را ببرید که در آن نه فقر و نه دزدی و نه فساد سیاسی و اقتصادی است. در تمام دنیا از این بیماری اجتماعی است تنها « درجه اشان» فرق میکند. کارناوال « ریو دوژانیرو» برزیل که شهرت جهانی دارد یکی از این مثال هاست که مردم با آن فقر و مشکلات زندگی , یکی از بهترین کارناوال ها در برای جهانیان به نمایش می گذارند. ولی اگر میخواهید از یک کشوری که تنها 24 سال عمر دارد « انتقاد» بکنید ..... 217 ورزشکار آلمانی در این مسابقات هم شرکت میکنند . https://www.youtube.com/watch?v=nUi1_bGiJSg.
این هم لینک یو تیوب دو ساعته اغاز بازی های این مراسم. مردم آزربایجان برای دیدن اعدام با جرثقیل به
خیابان ها در ساعت 5-6 صبح نمی ریزند . هرچند که این مملکت بیش از 70 سال زیر یک سیستم دیکتاتوری استالینیستی اداره شده که فساد تا به ستون فقرات ادارات نفوذ کرده است ولی یک کشور با 9 میلیون جمیّت در عرض این 24 سال موفقّیت های کسب کرده است که خیلی ها در 2500 ساله کسب نکرده اند..
من از این نوع مقالات بدم می آید. تا مقاله را تمام کنم جانم در می آید. این نویسنده ها برای رسیدن به هدفشان که همان ایرانی و فارس نشان دادن ترکهای آذری، ترکها یا ترکهای آذربایجانی و منسوب کردن مردم آذربایجان به فارسها و ایران و بلاخره ابدی نمودن ارتباط و همبستگی آذربایجانیها به ایران به هزار و یک سند،مدرک، دروغ و شاهد متوسل میشوند.
اکنون برای من بدبخت کارگر
اکنون برای من بدبخت کارگر برای من خاک به سر، برای من تحقیر شده و کم سواد مهم نیست که صد سال یا هزار سال پیش اجداد من چه بودند و چه زبانی حرف میزدند و چه مذهبی داشتند. برای من مهم نیست که آقای کسروی و شیخ فردوسی، طبری،حوقل، مسعودي، مقدسي، ياقوت حمويری، شاعران و تاریخ نگاران عرب، روس، یونانی و روسی و روشنفکران و تاریک فکران فارس زبان چه چیزی در مورد ما آذربایجانیها میگویند. برای من این مهم است که میدانم از صد سال پیش پدر و مادرم و اجداد ما به این زبان فعلی و امروزی حرف میزنیم که فارس زبانها از آن سر در نمی آورند و زبان فارسی با زبان ما فرق اساسی دارد. من اینرا را میدانم که زبان ما اکنون به زبان مردم ترکیه نزدیک است نه به زبون فارسها. فرض کنیم که روزگاری زبان ما آذری مورد نظر آقایان بود. بود که بود چه کنیم حالا که نیست. روزگاری زبان فارسها پهلوی یا اردو یا بشکل زبان شعر فردوسی یا خیام و حافظ و یا عین کلیله و دمنه بود که حالا نیست. ما چه کنیم.
ما آقا فعلا این هستیم، اختلاف زبانی، فرهنگی و هویتی با فارسها داریم. اگر نداریم بگوئید نداریم. آقا جان ما بخاطر تفاوتها نمی توانیم ایرانی باشیم و در ایران بمانیم.
آقا گذشته را ول کن، کسروی، حسن و حسین را ول کن، آنها چی گفتند را ول کن. هیچ کس نمی تواند تفاوتها را با هیچ دلیل و تئوری رد و انکار کند. تئوریهای شما برای میلیونها ترک آذری یا آذربایجانی بی تاثیر یا کم تاثیر است.
خلاصه کلام، فعلا ما آذربایجانیها این هستیم و به هر کس و ناکسی نزدیکی زبانی، فرهنگی و غیره داشته باشیم با مردم فارس هیچگونه نزدیکی نداریم. آقا بس است ما نمی خواهیم بیش از این اسیر و برده ملت عزیز فارس شویم. آقا جان بس است ما نمی خواهیم سرزمین ما زیر سلطه و استعمار ملت حاکم فارس باشد. آقا جان من نمی خواهم منابع، ثروت، و معادن ما توسط فارسها غارت و تالان شود. آقا جان من فکر می کنم آذریها ، ترکها یا آذربایجانیها برای نجات از ستم، استثمار، تحقیر، توهین فارسها و دولت فارسها باید و باید از ایران جدا شوند و مثل مردم جمهوری آذربایجان شمالی سربلند، آزاد و با افتخار زندگی کنند و مانند برادران شمالی از شر ستم ملی خلاص شوند.
زنده باد استقلال ملی "آذری - آریایی" های آذربایجان جنوبی از ایران
با تشکر
ایضا
فقط اینو به یاد داشته باشید کشور ایران مدیون ترکهاست . ایرانی نخواهد ماند اگر آذربایجان مستقل شود .آقایان پارسی اذربایجان برای ایران آب است برای زندگی..............
جناب نگرش گرامی،
-در منبع شما صحبت از« تأثیر» زبانها بهم سومری و سامی درمیان است نه «سومری ریشه ی زبان یا زبانهای سامی دارد». بیچاره زبان شناس آلمانی!
-این مسئله روشن است زبانهایی که در نزدیکی همدیگر جریان دارند خواه ناخواه واژه هایی را میگیرند و میدهند. این کار ربطی به ریشه ندارد. نمی توان تأثیر را «ریشه» به خورد مردم داد.
-ذهتابی به واژه های سومری زیادی از جدول م.د. دیاکونوف که خود ترتیب داده بود و توسط اولجا -سلیمان استفاده شده -از منبع دوم یغنی سلیمان نقل کرده است. منبع «آزی یا-استانبول 1992 اولجا -سلیمان ص. 867 کتاب ذهتابی». جدول کلمات سومری قسمت سومر -کتاب ذهتابی. چند قسمت مختلف.
-همه ی منابع برای تحقیق لازم است. چه جدید و چه قدیم. منابع من هر دو را در بر دارد. واژه نامه ی سومری شما بسیار ناقص است وغیر قابل استفاده . نشانی فرهنگ خوب را دوست ما داده است.
ه گزارش جهان به نقل از ابنا، مسئول رسانه ای سازمان اوقاف و امور دینی دولت اقلیم کردستان عراق روز گذشته ـ شنبه ۱۸ بهمن ماه ـ با برگزاری کنفرانسی خبری گفت: در تحقیقات مشترکی که با مسئولان مختلف سازمان های دولت اقلیم کردستان عراق داشته ایم، مشخص شده است که در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ قریب به ۵۰۰ تن از شهروندان این دولت محلی به داعش پیوسته اند.
«مریوان نقشبندی» ادامه داد: از این میان قریب به ۱۵۰ نفر در درگیری هایی که با نیروهای پیشمرگه داشته اند، کشته شده و ۵۰ نفر از آنان نیز توسط نیروهای اطلاعاتی دولت اقلیم کردستان عراق دستگیر شده اند.
وی با اشاره به این که حجم درگیری ها از سوی طرفین بالاست و تبلیغات فراوانی از سوی داعش انجام می گیرد، عنوان کرد: احتمال پیوستن این تعداد از افراد به داعش را از میان کردها را می دادیم و با توجه به سایر ارقام، این رقم کاملا طبیعی به چشم می آید.
در درگیری هایی که بین نیروهای داعش و نیروهای کرد از ۱۰ ژوئن سال ۲۰۱۴ تا کنون در جریان است، صدها تن از طرفین کشته شده اند.
سلام جناب تورک اوغلو. باور کنید بنده هیچ دخالتی در کامنت ها ندارم. خود ایران گلوبال عزیز مطالب مرا از بخش دیدگاه ها بر می دارد و به هر جا که خواست می گذارد. برای مثال توهین امثال دانا !ها را در بخش دیدگاهها نگه می دارد اما تجربه و عمل ایران گلوبال در مورد مطالب من چیز دیگری می گوید. به هر حال این را می گذارم به حساب مشق دموکراسی و این حرفها...
با سپاس از همه
اژدر گرامی باز هم ممنون از اینکه وقت گذاشتید و جواب دادید. سؤالی پرسیدهاید که من سعی میکنم جوابش را از نظر خودم بدهم. میپرسید: «چگونه میتوان به هر صورتی، همکار سایتی بود که گوشهای از آن میدان جنگهای نژادپرستانه است و آلت دست نژادپرستان نشد؟» من قبلا جوابی در تلویح به این سؤال داده بودم که البته نمیتوان آن را مشمول همه کرد. علت اینکه من تا بحال حتی یک نوشته در ایران گلوبال درج نکردهام، این است که چنین کاری را همکاری و همراهی با نفرتپراکنان و نژادپرستان می دانم. کسی به من گوشزد کرده بود که گذاشتن کامنت هم به همان اندازه مشارکت به حساب می آید. ولی من این دو کار را با یک تظاهرات مقایسه می کنم، که در آن جهانوطن و ناسیونالیست و فاشیست و راسیست در کنار هم راهپیمایی می کنند و شعار می دهند. تا وقتی که من در کنار خیابان ایستاده ام و با آنها بحث می کنم و نتیجه سیاستشان را به آنها تذکر می دهم
کسی نمی تواند مرا "یکی از آن جمع" و در نتیجه مسئول آن شعارها بشمار بیاورد. ولی از لحظه ای که پایم را در خیابان گذاشتم و دوش بدوش آن تعداد راهپیمایی کردم، دیگر نمی توانم ادعا کنم که شعارهای نژادپرستانه راهپیمایان به من ارتباطی ندارند. در این صورت من هم یکی از آنها هستم. پس جواب سؤال شما را می شود در این حرف خلاصه کرد که یک بام و دوهوا ممکن نیست. البته شما همانطور که گفتید به سایت فقط خدمات فنی ارائه می کنید و تا جایی که در تصمیم گیریهای آن نقشی نداشته باشید، مسئولیتی هم متوجه شما نیست. ولی تک تک کسانی که در این سایت بنوعی مسئولیت اجرائی دارند، باید از نظر اخلاقی و وجدانی پاسخگوی سخنان نژادپرستانه ای باشند که در این سایت درج می شوند. این از نظر من چیزی است که در فرهنگ ایرانی هنوز جا نیفتاده است: هر حقی بدنبال خود وظیفهای دارد و هر مسئولی باید پاسخگوی عواقب کارهایی باشد که مسئولیتشان به عهده اوست. شاد باشید
چرا کامنت من خطاب به اقای لاچین حذف شد؟ آیا اقای لاچین هم از آدم های مقدس ایران گلوبال است که نباید نقد شود؟! این آدم در کامنت خودعلنا به شاهنامه و شاهنامه خوانان توهین میکند. بعد کامنت اعتراضی مرا حذف می کنید؟
مسئول محترم کامنت ها !
من وکیل مدافع آقا یا خانم نگرش نیستم. ایشان ، هم فاضل است و هم قلمی توانا دارد و نیازش به حمایت ِ من نیست. آنچه که مینویسم ( به قول شاملو) « درد مشترک » است.معضلی است ،که در ایرانگلوبال ، به گونهای عریان و آزار دهند، دیده میشود و متأسفانه ، آن که باید پاسخگو باشد و چارهای بر آن بیندیشد ، تا کنون از پاسخ طفره رفته است و یا ( با بیاعتنا به اعتراض کاربران) همان سیاست معهود و معمول را ادامه داده است.
مکرر دیده میشودکه مسئول محترم بخش کامنت ها ( کدامیک ؟ نمی دانم) در برخورد با برخی کاربران ، یا «مرعوب» است و یا «مجذوب» .
یکی را ، از ترس آنکه مبادا همکاریش را با ایرانگلوبال قطع کند ، آنچنان می نوازد و پر و بال میدهد که طرف ، هر از گاه ( از پس ِ بد خوابی شبانه و یا به عادت مألوف)آتشفشان خشم اش را فعال میکند و چماق « سومرشناسانه » اش را ، بر سر منتقد نگونبختش میکوبد . بیآنکه دلواپس عکسالعمل ِ مسئول ِ بخش کامنت ها باشد.
همان مسئول محترم بخش کامنت ها، دیگری را ( که معقول و متین است و بیم پرخاش از او نمیرود ) به جرم ِ گره در ابروی کامنت انداختن و کمی تند شدن ، به بلای ممیزی گرفتار میکند.
جناب مسئول کامنت ها !
توهین آمیز نوشتن ، تنها در به کارگیری واژگان مستهجن و رکیک خلاصه و معنا نمیشود. در تحقیر دیگری ، میتوان آنگونه نوشت که ( در ظاهر امر) ردی آشکار از توهین باقی نمانَد. نمونهاش را صبح دیروز (دقایقی از نیمه شب گذشته ) در کامنتی پای همین مقاله دیدم. کامنتی ( از قماش نان قرض دادن دومشترک القبیله ، به هم ) که به مصداق « أشداء على الكفار رحماء بينهم» ، هم قبیلهای اش را، به مهر واژگانی نواخت و هندوانه ی صد منی زیر بغلش گذاشت و دیگری را ( که جرأت کرده بود ،معلومات عتیقه شناسی آن دو را به چالش بکشد ) از دم تیغ غضب و تحقیر و توهین « سومر شناسانه »اش !گذراند . و البته که آب از آب تکان نخورد.
آشکار است که انتقاد از مسئول کامنت ها ، به معنی ناسپاسی نسبت به او و نادیده گرفتن ِ انرژی و وقتی که صرف نظارت بر کامنت ها می کند، نیست.
آقای فریدون جنیدی! از خودتان ماده صادر نکنید، مردم تورک آذربایجان نه از نظر نژادی و نه از نظر زبانی با شما فارسها هیچگونه ارتباطی نداریم. تلاش نکنید که خودتان را به ما بچسبانید. ما تورکها هم زبانمان از شما جداست، وهم فرهنگ مان ! اگرتابجال نمیدانستید، لازم است ازهم اکنون این موضوع را بدانید، که ما زبانمان تورکو است. و نژادمان نیز تورک است. از خودتان برای ما ماده صادر نکنید. ...... من نمیدانم چه کسی شما را قیم و وکیل انتخاب کرده است، که در مورد زبان و تبارما نظر بدهید! و خودتان را بما بچسبانید؟! لطفا 43.000.000 تورک آذربایجانی را بخودتان نخندانید؟ شما بروید بحال و روز خودتان چاره ای بکنید. ما احتیاجی به قیم و وکیل نداریم.
عزیز بردار، این که ترکیه و جمهوری آذربایجان به رغم همه کاستیها و نقصانها و مشکلات موجود، روز به روز پیشرفت کرده، خودشان را در دنیا مطرح می کنند و میهن آریایی ما روز به روز پس رفت کرده، تنها دستاوردش گرفتن تحریم و بایکوت و بیاننامه محکومیت است، البته قابل فهم است که باعث حسادت و عقده ای شدن برخیها شود که آرزو دارند سر به تن ترکیه و آذربایجان نباشد. اما! جان من، با نوشتن شایعات و غیبت کردن و حرفهای خاله زنکی و فحش آب نکشیده به این و آن، نمی شود جلوی پیشرفت ممالک دیگر را گرفت. نمی شود عزیز من، نمی شود و محال است! اگر می شد، تا به حال همه جمعیت جمهوری آذربایجان از گرسنگی مرده بودند و ترکیه به ده کشور متخاصم تجزیه شده بود. حالا چرا درک این مساله برای امثال شما تا این حد دشوار است، من نمی دانم.
نوشته اید دهها کشور غربی این بازیها را بایکوت کرده اند. اولا، این بازیهای اروپایی است و نه بازیهای غربی! ثانیا در این لینک، نوشته 50 کشور اروپایی در این بازیها شرکت دارند و اروپا جمعا 51 کشور بیشتر ندارد. فکر کنم تنها کشوری که شرکت نکرده، واتیکان باشد.
https://en.wikipedia.org/wiki/2015_European_Games#Participating_NOCs
نهایتا، آقا جان؛ اگر سربلندی و پیروزی کشورت را می خواهی، با سم پاشی و هرزه نویسی و تلاش عبث برای پایین کشیدن دیگران میسر نمی شود. اگر می شد، با هر مقاله آریاپرستان، یک شهر در ترکیه باید با خاک یکسان می شد. راه سرافرازی و غرور ملی این است که خودمان عرضه حل مشکلات خود و پیشرفت را داشته باشیم که گویا نداریم.
دو نقل قول تاریخی و یک نظریه ثابت که سگ بهتر از گرگ است.
من سگ توده هستم .ستارخان .
و اما پروین اعتصامی در باره سگ و گرک چنین فرماید:
پروین اعتصامی » دیوان اشعار »
پیام داد سگ گله را، شبی گرگی
که صبحدم بره بفرست، میهمان دارم
مرا بخشم میاور، که گرگ بدخشم است
درون تیره و دندان خون فشان دارم
جواب داد، مرا با تو آشنائی نیست
که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم
من از برای خور و خواب، تن نپروردم
همیشه جان به کف و سر بر آستان دارم
مرا گران بخریدند، تا بکار آیم
نه آنکه کار چو شد سخت، سر گران دارم
مرا قلاده بگردن بود، پلاس به پشت
چه انتظار ازین پیش، ز اسمان دارم
عنان نفس، ندادم چو غافلان از دست
کنون بدست توانا، دو صد عنان دارم
گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی
ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم
هراس نیست مرا هیچگه ز حملهٔ گرگ
هراس کم دلی برهٔ جبان دارم
هزار بار گریزاندمت به دره و کوه
هزارها سخن، از عهد باستان دارم
شبان، بجرات و تدبیرم آفرینها خواند
من این قلادهٔ سیمین، از آنزمان دارم
رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس
که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم
درستکارم و هرگز نماندهام بیکار
شبان گرم نبرد، پاس کاروان دارم
مرا نکشته، به آغل درون نخواهی شد
دهان من نتوان دوخت، تا دهان دارم
جفای گرگ، مرا تازگی نداشت، هنوز
سه زخم کهنه به پهلو و پشت و ران دارم
دو سال پیش، بدندان دم تو برکندم
کنون ز گوش گذشتی، چنین گمان دارم
دکان کید، برو جای دیگری بگشای
فروش نیست در آنجا که من دکان دارم.
اقا جان من کاری با مقاله ندارم خیلی درست و یا خیلی خطاولی احساس ما این است بدون مردم اذری زبان و گاف را قاف گفتن انهاو شیرین حرف زدن اذری ها به پارسی نمیتوانیم زندگی کننیم.. هیچ پارس زبانی نمیتواند همانند یک اذری پارسی سخن بگوید . همین نوشته اقای ترک اوغلی یک زیبائی ویژه دارد که در نوشتهای اقای براهانی نیست چرا نمیدانم.. اساسن زیباست به اذری ترکی بخوانند وبنویسند و حتا فحش بدهند.خواند ن شعر حافظ توسط یک اذری زبان چه زن چه مرد بسیار زیباست و ما نمی خواهیم خود را از شنیدن انها محروم کننیم.اما برای ما قابل تصورنیست که برای رفتن به تبریز باید روزی ویزا بگیریم .در خانه های مردم ایران بر روی همه هموطنهای اذری باز است.خوش امدید.
جناب انصاف به تناقض گویی آقای جنیدی در این مقاله دقت کنید ، در اول مقاله می نویسد : اگر چه گاهي اين امرا [ منظور سلاطین و بزرگان ترک دربار است ] در خلوت و با خاصان به ترکي سخن مي گفتند، ...اما بطور رسمي هيچگاه در دربار آن ها به ترکي سخن نمي رفت و حتي در دربار سلجوقيان آسياي صغير که نامهاي ايراني، همچون کيکاوس و منوچهر، برخود مي نهادند، به فارسي سخن مي رفت و ديوان ها به فارسي دري نوشته مي شد. " . یعنی حتی خود سلاطین و بزرگان ترک هم می خواستند فارسیزه شوند و علاقه ای به زبان ترکی نداشتند . اما آقای جنیدی فراموش می کند که در اول مقاله چه نوشته در اواخر مقاله باصطلاح برای ترک زبان شدن مردم آذربایجان همچو دلیلی می آورد: " سزاي هر آذربايجاني که به ترکي سخن نمي گفت، بريدن زبان با شمشير بوده است " !!! در یک مقاله و با فاصله اندک ، تناقض گویی این چنینی درجه علمی و اهداف افرادی مثل آقای جنیدی
و طرفدارانش را به راحتی برملا می کند . چطور ممکن است از طرفی سلاطین و پادشاهان ترک به خاطر علاقه به زبان فارسی حتی خودرا فارسیزه می کنند و از طرف دیگر دستور می دهند هرکس ترکی صحبت نکند زبانش را باشمشیر ببرند؟!! این است دلایل علمی آقایانی چون فریدون جنیدی در ترک زبان شدن مردم آذربایجان !! واقعا خنده دار نیست ؟ و معلوم هم نیست در کدام کتاب تاریخ چنین چیزی نوشته شده است . شاید هم تاریخ جدیدی باشد که خود آقای جنیدی نوشته باشند ، چرا که آقای جنیدی از این شاهکارها زیاد دارد زیرا وی از ۶۰ هزار بیت شاهنامه فردوسی ۳۰ هزار بیت آنرا حذف کرده و گفته فقط ۳۰ هزار بیت آن مال فردوسی است ، چرا که در آن ۳۰ هزار بیت حذف شده فردوسی برای رسیدن به دینارهای زر وعده داده شده توسط سلطان محمود تعریف و تمجیدهای افسانه وی از سلطان محمود می کند مثل : چو کودک لب از شیر مادر بشست == ز گهواره محمود گوید نخست " و یا اشعار زن ستیزانه فردوسی چهره حکیمانه وی را مخدوش می کند ! ضمنا آقای انصاف اگر انصاف داشته باشید و تعصب فارسگرایی غیر منطقی را کنار بگذارید متوجه می شوید در رساله روحی انارجانی اشاره به گفتگوی یک خانواده و در میان زنان شده است . طبیعی است نظایر این خانواده ها هم اکنون هم در تبریز پیدا می شوند . خانواده هایی که از روستاهای غیر ترک نام برده شده به تبریز کوچ کرده و در آن ساکن شده باشند . بخصوص اینکه حتی در میان صحبتهای این خانواده از " قراچه داغ " سخن می رود که منطقه شناخته شده در آذربایجان با نام ترکی است که چند روستای غیر ترک از جمله " کرینگان " و غیره دارد و به احتمال زیاد این خانواده از اهالی همان روستاها می باشند که در تبریز ساکن شده اند چرا که تبریز بیشترین مهاجرین را از منطقه قره داع دارد و محله های شناخته شده در تبریز به نام "قره داغلیلار محله سی " مشهور است . در هر حال در میان رساله ترکی روحی انرجانی اگر جملاتی به زبان یکی و یا چند تا از اهالی روستاهای آذربایجان اشاره شده ، ترک بودن مردم آذربایجان را نمی تواند زیر سئوال ببرد .
جناب آنونوموس، با سلام بهتر است نوشته را بار دیگر به دقت بخوانید، برخی از مطالبی که در رابطه با نو پا بودن جمهوری آذربایجان نوشتید و اینکه مردم آنجا خواهان زندگی شاد و بهتری هستند حرفی نیست و در بخش مقدمه نوشته به دستآورد ها بویژه دستآورد های حقوقی شامل زنان، کودکان و از همه مهمتر به لائیسیته آن کشور اشاره شده است که میراث مهمی و ماندگاری از اتحاد جماهیر شوروی است. به هر رو ما وظیفه نقد داریم و افراد دیگر می توانند به تعریف و تمجید بپردازند....
در قانون اساسی حتی کشورهای دمکرات و فدرال غربی یک اصل مهم وجود دارد و آن اینست که - استانها یا ایالات یا فدرال ها حق جدایی و تجزیه ندارند - و عاملین تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند . نتیجه اینکه تجزیه طلبان آذری نه تنها از این اصل و قانون خبر ندارند بلکه آنرا به فریب خوردگان و قربانیان خود نمیگویند . سازمان ملل نیز این اصل را به رسمیت شناخته .
دیروز خبرگزاری های غرب گزارش دادند که نصف مردم آذربایجان شمالی زیر مرز فقر زندگی میکننند . از نظر دستگیرهای ژورنالیستها در جهان مقام اول دارند . حدود 100 نفر زندانی سیاسی وجود دارد . رئیس جمهور ارثی آنجا یکی از ثروتمندترین مردان جهان است که پولها را از طریق کانالهای سیاه به جیب میزند . دهها کشور غربی از جمله آلمان شرکت در این بازی های اروپایی را بایکوت کرده اند . باکو برای تبلیغ نظام فاسد سیاسی خود میلیاردها دلار براب برگزاری این بازیها خرج کرده . پوتین برای دهن کجی به غرب در این مراسم شرکت کرده. حالا آذری های تجزیه طلب چرا 24 ساعت در این سایت برای ترکیه اسلامی سنی عثمانی زاده تبلیغ میکنند و خفقان و فقر و فسادآذربایجان شمالی را فراموش میکنند ؟
آقای ع.ب.تورک اوغلی گرامی، آقای لوایی و یا دیگر نویسندگان مسولیتی در مقابل انتشار یا عدم انتشار کامنتها ندارند. کامنت شما توهین آمیز بود و حذف شد. همچنانکه بعضی دیگر از کامنتهای شما نقطه چین شده اند.
لطفا کامنتهای خودتان را بدون توهین بنویسید.
باید هر چه زودتر مخاطبان ترک ایران گلوبال تصمیمات لازم را برای خروج از این سایت و تحریم کامل ایران گلوبال گرفته شود / با دیدن این فیلم تمام اون باورهایی مثبتی که به ایران گلوبال و شخص آقای کیانوش توکلی داشتم مثل یک کاخ فرو ریخت با خاک یکسان شد / تحمل چنین توهین هایی در این فیلم غیرقابل تحمل هست و از روشنفکران ترک خواهشمندیم موضع خودشون را به سایت ایران گلوبال اعلام کنند / سوکوت یعنی خیانت به پدران و مادران آذربایجان / سکوت به این هتاکی ها یعنی راضی به نابودی آذربایجان
فقط بدانید با این حرکات زننده جزء ایجاد حس تنفر و به صفر رساندن امیدها برای گفت و گو مسالمت آمیر میان ملت ها ، عشق مردم اذربایجان را به زبان و ترک بودنشان چند برابر می کنید / بنده خودم به هیچ وجه در مسئله زبان اذربایجان تعصب نداشتم اما با دیدن این فیلم سراسر توهین از این به بعد برای ترک بودن خودم حاضرم جان خودم را بدهم .
سلام آقای کیانوش توکلی
در دو ماه اخیر متاسفانه حمله ها به زبان مردم آذربایجان در سایت ایران گلوبال چند برابر شده و باعث تعجب بنده و دوستان شده است / مقاله های و فیلم های مختلفی در حمایت از ترک نبودن مردم اذربایجان پشت سر هم در ایران گلوبال انتشار یافته و علت اینکه در دو ماه اخیر حملات به زبان و هویت مردم آذربایجان در ایران گلوبال چند برابر شده باعث تعجب ترکها شده است /
اقای کیانوش توکلی به اسم ازادی بیان به پدر و مادر ما ترکها دیگر در این سایت علنا فحش داده می شود و پخش فیلم سراسر توهین و افترا به مردم ترک اذربایجان فقط فقط باعث ریزش عظیم طرفداران ترک ایران گلوبال می شود /
اقای کیانوش توکلی برادر محترم اگر می خواهید اتفاقی که سر بی بی سی فارسی و برخی رسانه های فارسی لس آنجلسی آمده به سر ایران گلوبال نیاید لطفا احترام به زبان و فرهنگ ملت اذربایجان و هر ملت دیگری را در این سایت رعایت کنید
دوستان گرامی /بد نیست، بدانند که :1_ امین موحدی و امید دانا هر دو صاحب آکانت سایت ایران گلوبال بودند.2_ آکانت هر دوی این آقایان ، به دلیل اتهام زنی و عبور از خطوط قرمز سایت بسته شده است 3_ افکار امین موحدی و امید دانا در خصوص مسایل آذربایجان تا سال 2013 در یک راستا بود و موحدی هویت طلبان آذری را تجزیه طلب و آنان را دست پروده علیف می پنداشت .امین بدون اینکه افکار گذشته خود را نقد کند ، ناگهان با چرخشی 180 در جه ای بجای نقد افکار گذشته ؛کلیه نوشته های خود در مورد آذربایجان و موضوع اتنیکی را از وبلاگش پاک کرد و بطومصرانه از من می خواست که نوشته های قبلی ایشان را ازآرشیو سایت پاک کنم که اینجانب زیر بار نرفتم.
4_ امید دانا ، مدتی است که از سوی بخشی از محافل سوپر افراطی طرفداران نظام پادشاهی در جهت بد نام کردن شخصیت ها و چهره های شاخص و مستقل اپوزیسیون هدایت می شود. این شخص، اتهام زنی را تا رضا پهلوی امتداد داده است تا جایی که شاهزاده علیه امید دانا موضع گیری کرده است .5_ نتایج انقلاب 57 و خرابی ؛ وخامت اوضاع اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی کشور و مردم ایران ، دست عوام فریبانی همچون امید دانا را باز گذاشته است تا جایی که ویدئو کلیب های این شخص در مدیا فارسی زبان از جمله پر بیننده ترین لینک ها در شبکه های اجتماعی است . بنابراین با پیشنهاد یکی از همکاران سایت به این نتیجه رسیدیم که برای به چالش کشاندن افکار نژاد پرستانه وشوینیستی بخش سوپر افراطی سلطنت طلبان، ویدئو امید دانا را در سایت ایران گلوبال منتشر کنیم . اشتباه من این بود که می بایست بلافاصله با نوشتن کامنتی نظر سایت و یا شخص خودم را می نوشتم تا این شبهه پیش نیاید که گویا من و یا ما طرفدار افکار بسیار مخرب سوپو افراطی های نظام پادشاهی هستیم .6_ تا این تاریخ ، ما از هیج فرد ، حزب ویا سازمان کردی کمک مالی دریافت نکرده ایم . کمک هایی که تا کنون رسیده به قرار زیر است : 2 همکار و نویسنده مازندرانی . یک نویسنده بلوچ ، یک کامنت نویس ترک اذری ، یک نویسنده اسرائیلی، ایرانی تبار ... با این وجود بخشی از هزینه های سایت را همچنان شخصا می پردازم.با سلام خدمت جناب فریدون جنیدی و سایر افرادی که می خواهند به زور و با سیاهنمایی ثابت کنند که زبان ترکی در آذربایجان زبانی مهاجر است که جای زبان آذری (فاذری) را گرفته است. جناب جنیدی، شما باید به یک موضوع تاریخی دقت کنید. وقتی شاه عباس به تحریک مادر خویش خواست با کم کردن نفوذ و قدرت ترکان قزلباش از آنها انتقام بگیرد، نیروی دیگری موازی قزلباش ایجاد کرد البته به تاسی از قشون یئنگی چری عثمانی... و برای این کار غیر ترکها را از اکثر نقاط کشور به پایتخت و آذربایجان گسیل داشت... و در راس برخی از ادارت دولتی نیز این افراد غیر بومی را قرار داد. اکنون نیز در برچالی گرجستان هر تازه وارد را تات می نامند و تقریبا معادل دستمالکش و خایهمال کنونی است. و در بین مردم ترک آذربایجان این تعبیر خیلی زیاد به کار می رود: «چئویر تاتی، وور تاتی» (تات را برگدان و تات را بزن)... و
یا در کتاب اغوزنامه مربوط به دوران صفویه چنین مثل منظومی آمده است: چونکی اؤیرندین فارسی گئتدی دینین یاریسی (وقتی فارسی را یاد گرفتی نصف دینت به فنا رفت)... تمامی اینها نشان می دهند که عنصر غیر ترک که به همگی تات گفته می شد بعدا توسط شاه عباس به آذربایجان داخل گردیده و مثل نیروهای بسیجی کنونی عمل می کردند و از همینتاتهای متعصب عدهای نیز به زبان محلی خود می خواستند خودنمایی کنند و در برابر زبان توانای ترکی قد علم کنند ولی نه عنصر نظامی تات و نه زبان تاتی که اقلیت کوچک وارداتی بود توانست در آذربایجان دوام بیاورد و نه عناصری مثل حسین نوین، فیروز منصوری، فریدون جنیدی خواهند توانست در مقابل حقانیت ترک و زبان ترکی دوام آوردن... از ریشهیابیهای عوامانه همین تاتها چند نمونه عرض می کنم: به نظر تاتهای ساکن در روستاهای آذربایجان معنی کلمه باکو: یعنی کسی از یک تات می پرسد به کجا می روی و اون تات در جواب می دهد که به کوه و بعدا همین کلمه به باکو تبدیل شده است. یا در همان دوران در کتاب عالمآرای نویسنده از زبان تاتهای آذربایجان چنین می نویسد: چون در باکو دائما باد می آید نام اینجا از کلمه فارسی بادکوبه اخذ شده است.. واقعا خندهدار است ریشهیابیهای عوامانه این قوم... چرا پس در دیوان خاقانی شهر باکو به شکل باکو آمده است؟؟؟؟متاسفانه شونیسم فارس چیزی تازه و مطلب علمی ندارد و بدین جهت با سفسطهبازی می خواهد نظریه غیر علمی کسروی را به هر قیمتی اثبات کنن. در آینده مقاله مفصلی درباره تاتهای آذربایجان و زبان نو ظوهور تاتی و آذری خواهم نوشت.. ایمیدوارم این کامنت را حذف نکنید... چون که عکس کامنت را در کامپوتر سو کردم...
آقای نگرش.... در کامنت قبلی هم اشاره کردم که مشکل شما ها متاسفانه « مشکل درک زبان فارسی» است..من نمی دانم که شما ها چطوری فارسی یاد گرفتید. همانطور که قبلآ هم اشاره کرده ام ما در تبریز زبان فارسی را با « تجزیه و ترکیب » یاد گرفته ایم ا..اگر به کامنت من توجه بکنید من هیچ وقت به کسی که شاهنامه را خوانده است را نه تنها ( یاوه گو ) خطاب نکرده ام بلکه این حق را هم به خودم نمی دهم که به کسی بگویم چه چیزی را بخوان و چه چیزی را نخوان. جمله ای که من نوشتم وتعریفی که شما از آن جمله در ( افکارتان) پیچاندید از زمین تا آسمان فرق دارد همانطوری که مسئول کامنتها در بالا اشاره کردند...درست بخاطر همین یادگیری ( تجزیه و ترکیب ) دستور زبان در ایران بود که من در انگلستان از همین شیوه که در دستور زبان انگلیسی هم بایستی یاد میگرفتم ,از امتحان زبان قبول شدم...بهترین ها را برایتان ارزومندم...
دوستان..ما با خواندن کامنت ها و مقاله ها در ایران گلوبال شاهد یک نتیجه گیری اساسی هستیم و آن این است هر چند که ما دست پرورده یک جامعه دیکتاتور زده هستیم ولی خوشبحتانه با بودن ایران گلوبال ما قدم های اولیه دموکراسی را همراه با ( آزادی مطبوعات) را احساس می کنیم. البته این نظر شخصی من است.دوستان می توانند با من هم عقیده نباشند. کسانی که به ایران گلوبال ایراد بیجا میگیرند که این سایت به وسیله یک گروه و یک عقیده سیاسی و یا اجتماعی اداره میشود, بهتر میدانند که آقای توکلی وسایرکارکنان بیشترین سعی در نگه داشتن توازن فکری را دارند. منِ ترک که این همه بر فرهنگ من در این سایت هجوم آورده شده است کمال خوشوقتی را دارم که با این هجوم ها « حرکت ملی آزربایجان» هر روز و هروز روشنتر میشود . این کمال مسرت است که بما « ترک ها » هر تهمتی می خواهند بزنند. چون جواب این همه
کینه پردازی ها را بقول « میرز « میرزا علی معجز» با (( قلمدور قلم, بارک اللاه قلم)) جواب داد.هر چه قدر ما را از بالا فشار میدهند , همانقدر ما به ریشه مان نزدیک تر میشویم...عزیز،
پاسختان را دیدم ممنون از شما.
جناب نگرش گرامی،
صد رحمت به تاریک فکران.واقعا من برای شما متأسفم.
شما به عنوان نظر دهنده وارد میشوید و با اسمهای مختلف کامنتهایی برای خودتان میگذارید وخیال
میکنید که در سایت کسی نمی فهمد.
چه «بازیهایی» درمیاورید!
عزیز من
-با نامها بازی میکنید و برای خودتان آفرین آفرین میگویید
-نظر بیچاره آلمانی را جعل میکنید.
- زبان ترکی نمیدانید در مورد کتاب ترکی نظر میدهید و اتهامات مطرح میکنید.
-منابع نشان میدهیم مراجعه نمی کنی.
برایتان نوشتن توضیح ها در کتاب تاریخ مذکور هست مراجعه کنید. فهم این سخن مشکل است؟ به زبان چینی ست؟
ولی نمی خواهید درک کنید . چرا؟
میخواهید بازی اسمها را تکرار کنید؟
جعل نظر به جعلیات اسامی رسیده -بشتابید ببینیم به کجا میرسید!
براستی آدم از این ویژگیها که نشان میدهید به قول دوستی مجبور میشود بگوید«خلایق هرچه لایق».
لیاقت ما همین ملاها»ست. وقتی که روشنفکرمان شما باشید.
با این بازی های شما و امثال شما، آدم متوجه «وضع اسفبار» غیرقابل تصور جامعه ی ایران میشود.
و درک میکند که چرا اینقدر نگون بختیم.
وقتی کسی مثل شما که ادعای نظردهی میکند و آنهم در مورد «تاریخ و زبان» - و با این «بازیها»، براستی باید
گفت:عزیز من ، بفرمایید، بفرمایید خدا خیرتان بدهد« بیزه شاهنامه اوخوما» - برای ما شاهنامه نخوان!
بروید با همان اسمهای گوناگون تبلیغات «شونیستی» کنید و زیرشان به-به و چه-چه بنویسید. و «نفرت آفرینی» کنید.
شاید ایران عزیز و دلبند را از تجزیه نجات دادید.
ولی برای ما دیگر شاهنامه نخوانید.
از شما اجازه می خواهم نظرم را در باره هویت هم به اختصار بنویسم. هویت از نظر من در یک جامعه مدرن که فرهنگ قبیلگی را پشت سر گذاشته باشد، یک پرسش فردی است. در واقع فرد در چنین جامعه ای اول در مورد هویت قومی، زبانی، جنسی، فکری و اقتصادی خودش تصمیم می گیرد و بعد سراغ کسانی می رود که با او در این هویتها اشتراک دارند، تا بتواند به هویت گروهی خودش برسد. برای مثال یک زن همجنسگرای بهائی آذربایجانی یک هویت فرهنگی-زبانی دارد که او را با همه ترکزبانان آذربایجان دارای یک هویت مشترک می کند. ولی اشتراک او در هویت جنسی اش با یک زن فارس، بلوچ یا کرد بیشتر است، تا با یک مرد آذربایجانی که می تواند حتی شوهر او باشد. به لحاظ دینی او با بیش از نود درصد از آذربایجانیها هیچ اشتراک هویتی ندارد و ممکن است با یک مرد عرب اهوازی احساس نزدیکی بیشتری کند. در گرایش جنسی او با یک زن همجنسگرای روس، ارمنی یا امریکایی اشتراک
بیشتری دارد تا با بخش عظیمی از زنان ایرانی، چه آذربایجانی و چه غیر آذربایجانی. انسان مدرن دارای یک هویت تک ساحتی نیست. او دارای هویتهای چندلایه است. ولی برای اینکه او بتواند هویت فردی خود را پیدا کند، باید از آزادی انتخاب برخوردار باشد. این آزادی از یک طرف به آزادیهای مدنی برمی گردد و از طرف دیگر به امکانات عمومی. زن آذربایجانی ما اگر نتواند زبان مادریش را بشکل آکادمیک (یعنی در دبستان و دبیرستان و ...) یاد بگیرد، بلحاظ زبانی دارای یک هویت ناقص خواهد شد، اگر کتابها و نوشته های آگاهیبخش در باره هویت جنسی او در دسترسش نباشند، او جنسیت خود را هم بدرستی نخواهد شناخت. و این لیست را می توانید ادامه بدهید. بدون این پیش شرطها هر انسانی در ایران، چه فارس باشد و چه آذربایجانی و چه وابسته به اقوام دیگر، دچار یک نقص هویتی است. کسانی که صورت مسئله را به زبان کاهش می دهند، هنوز در عصر گله داری و چادر نشینی زندگی می کنند. اصولا تمسک به ترمینولوژی "شوینیسم فارس" برای من نشان دهنده گرایش عشیره پرستانه است. کسی که ماهیت جمهوری اسلامی را با "شوینیسم فارس" تعریف می کند، یا ناآگاه است، یا دروغگو و یا مأمور سازمانهای اطلاعاتی که سعی می کند نوک تیز حمله را از طرف روحانیت و مافیای نظامی اقتصادی سپاه پاسداران به طرف موجود موهومی بنام "شوینیسم فارس" منحرف کند. به عبارت دیگر نسبت دادن تبعیضهای موجود در جامعه (جنسیتی، دینی، نژادی، زبانی، فکری، اقتصادی، تحصیلی و ....) به فارسها خدمت با یا بی جیره و مواجب به وزارت اطلاعات است. جمهوری اسلامی در ماهیت و ساختار خود یک رژیم تبعیضگرا است. زبان فارسی هزار سال است که زبان دیوانی ایران است و در دوران پیشامدرن زبان دیوانی معادل زبان رسمی بود. اینرا فارسها به کسی تحمیل نکردند. انقلاب مشروطه این وضعیت بالقوه را تبدیل به وضعیت بالفعل کرد و زبان فارسی بنا به تصویب اولین مجلس منتخب ملت، که هژمونی آذربایجانیها و بختیاریها در آن مشهود بود، تبدیل به زبان رسمی شد. این را هم فارسها به کسی تحمیل نکردند. همانطور که فردوسی و شاهنامه را کسی به مردم آذربایجان تحمیل نکرد. کسانی که چنین ادعایی می کنند، در بهترین حالت دروغگو هستند. هر کس معتقد است شاهنامه به زور سرنیزه به مردم آذربایجان تحمیل شده برود در گوگل اسامی مشاهیر آذربایجان همچون شهریار، میرزاعلی اکبر صابر، اوزیر حاجی بیگف، محمد امین رسولزاده، رشید اسماعیلاوغلو افندی، شمسالدین سامیبای و دهها تن دیگر را همراه با "شاهنامه" یا "فردوسی" وارد کند، تا ببیند چقدر خودش را اسباب مسخره آدم و عالم کرده است. میرزا علی اکبر صابر (هوپ هوپ) امکان گزینش داشت. او از میان آنهمه کتاب دست به ترجمه شاهنامه به ترکی آذربایجانی زد، زیرا آنرا بخشی از هویت خودش می دانست، همانطور که زبان فارسی را بخشی از هویت خودش می دانست، واگرنه هنوز رضاشاهی بر سر کار نیامده بود که او و نزدیک به همه فرهیختگان آنسوی ارس را مجبور به آموزش زبان فارسی بکند! او در مورد فرهنگ و زبان مادریش هم امکان گزینش داشت، پس خودش را اذربایجانی می دانست، و به این هویت آگاه بود. در چارچوب همین گزینش بود که او هویت اسلامی اش را به کنار گذاشت، باز هم برای اینکه جامعه ای که او در آن زندگی می کرد، امکان این گزینش را به اومی داد. همه حرف من این است که هویت یک گزینه است. در کشوری که انسانها حتی حق انتخاب رنگ لباسشان را ندارند، حرف زدن از هویت مسخره است. این را باید به این جماعت حالی کرد و به آنها گفت که دشمن آنها نه فارسها و زبان فارسی، که حکومتی است که حق هرگونه انتخاب را از آنها گفته است. واگرنه حتی در یک اذربایجان جدا شده از ایران هم وقتی هر صدای مخالفی به بهانه "مانگورت بودن" خفه بشود، شاید این جماعت سودازده باز هم بی هویت خواهند بود. شاد باشیدچه جالب! یه ویدئو از یه بچه مرشد!یه بادمجون دورقاپچین آسید رضارو!مثل یه بچه موش می اندازن وسط حیاط،واونوقت همه ی هویت سازهاوهویت طلب ها مثل گله ی مرغ میریزند سرش به نوک زدن.
کیانوش ناقلا هم حتما از خنده ریسه رفته،عکسش گویاست.
بازهم دروغی از مسئول کامنت ها! شخص محترم، اینکه من با چند نام می نویسم (که البته همیشه با همین آیدی می نویسم) و با کی تماس می گیرم ربطی به شما ندارد. شما به پرسش من جواب ندادید و می خواهید با این تهدید از پاسخ فرار کنید. این مثل مستهجن آقای لاچین توهین به میلیون ها انسان است که شاهنامه می خوانند. این را بطور کامل درج می کنید و بعد کامنت اعتراضی مرا سانسور می کنید. هر توهینی را به عنوان اینکه مثل است باید منتشر کرد؟ یک دروغ دیگر شما: من به "لاچین" نگفتم یاوه گو بلکه نوشتم هرکس به شاهنامه و مردم ایران توهین کند یاوه گوست. بجای اینکه کارآگاه بازی درآورید و از اثر انگشت بترسانید بهتر است کار خود را اصلاح کنید.
اژدر گرامی من فقط می توانم در مورد خودم نظر بدهم و بگویم چه چیزی در مورد "شخص من" درست یا غلط است. ببینید دوست عزیز! من به شخصه برای مسائلی کوچکتر از این از جمعها و گروههایی که نکات مثبت فراوانی هم داشتند کناره گیری کرده ام. برای مثال نزدیک به 20 سال پیش با تمام مخالفتی که با اکثریت، توده و مشروطه طلبان داشتم، یک انجمن بسیار مفید و فعال را فقط به این دلیل که مخالف عضویت طرفداران و اعضای گروههای نامبرده بود، ترک کردم. به نظر من در عرصه مبارزه سیاسی مسائلی هست که بر سر آنها نمی شود چانه زد. اگر همین امروز گروهی پیدا بشود که بتواند رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کند، دموکراسی پارلمانی برقرار کند و برابری زن و مرد را محقق بسازد، اگر نژادگرا باشد و دم از نژاد پاک آریا (یا هر نژاد خالص دیگری بزند) با همه خوبیهایی که دارد، از حمایت من محروم خواهد بود، زیرا در جامعه مدرن که بنیاد آن بر حقوق و
مسئولیتهای شهروندی است، نمی شود کسی را به بهانه اینکه انسان خیری است و به همنوع خود کمک می رساند و بسیار برای جامعه مفید است، مجازات نکرد، وقتی با سرعت 160 کیلومتر در خیابان رانندگی می کند و از چراغ قرمز رد می شود. چنین کسی اگر به عمد دست به کار خلاف بزند سوء پیشینه می گیرد و از بعضی از حقوق شهروندی اش هم محروم می شود. چاره چیست؟ آیا برای اینکه چنین فردی برای جامعه بسیار مفید است، باید خطایش را ببخشیم؟ حالا تکلیف آرشیتکتی که چه برای پول و چه مجانی برای چنین فردی خانه می سازد چیست؟ آیا او هم در خلافهای او شریک است؟ از نظر من خیر! به ایران گلوبال برگردیم. آیا مشاوره فنی به این سایت برای شما در قبال مطالب انسانستیز و نژادپرستانه مسئولیت میآورد؟ از نظر من نه، زیرا شما همان آرشیتکت هستید. ولی هرگونه پست، مقام یا جایگاه اجرایی که شما را تبدیل به تصمیم گیرنده در مورد انتشار یا عدم انتشار مطالب مبکند، مسئولیت آن مطالب و عواقب آنها را هم به گردن شما می اندازد، حتی اگر مخالف انتشار آنها باشید.این یادداشت کوتاه "امین موحدی " نیز سنبل بی منطقی آذری های تجزیه طلب است که 24 ساعت در یک سایت فارسی زبان ایرانی به شانتاژ و جعل و دروغ و تحریف علیه انسان و فرهنگ وتاریخ اقوام و ملل کرد و فارس و ارمنی و ایرانی و روس میپردازند . با اینها فقط باید با یک زبان صحبت کرد و آنهم زبان مردم ایران با توطئه گران و دشمنان این مرز و بوم است .
نگرش گرامی! این شمایی که با چند نام می نویسید و برای خودتان به به و چه می خوانید هستید که آشکارا دروغ می گویید. جناب لاچین به یک ضرب المثل اشاره کرده اند و این یک ضرب المثل واقعی است. ایشان نوشته اند: «ما ترک ها ضرب المثلی داریم که کسی بیشتر از حدّ یاوه گوئی بکند و حرف های بی ربط و بی مورد بزند می گوئیم که « بیزه شاهنامه اوخوما»»
شما در کامنتی بسیار مودبانه! ایشان را لمپن و یاوه گو خطاب کرده اید.
البته این اولین باری نیست که شما توهین می کنید و آخرین بار هم نخواهد بود ولی من به شما قول می دهم که از این به بعد تلفنهای شما به مسول سایت کارساز نخواهد بود!
شما آنقدر به کار خود مشغولید که حتی به فکر اثر انگشتتان هم نیستید!
جناب آقاى موحدى, درود بر شما,
گذشته از آن, شما خيلى تنگ نظرانه به آزادى بيان و ايجاد گفتمان و گفتمگوى بين ايرانيان نگاه ميکنيد, و هر نوع انتقاد حتى موجه را دليل بر "تخریب وتحریف تاریخ و فرهنگ آذربایجان و توهین و تحقیر ملت آذربایجان" ميدانيد. اجازه بدهيد يک مورد خيلى مهم را يادآورى کنم. ميدانيد که يکى از دلايل اصلى به انحراف رفتن انقلاب سال 1357 چى بود؟, همن عدم آزادى بيان , آزادى قلم و مطبوعات و انتقاد بود, چونکه اگر آزادى بيان, مطبوعات, قلم و رسانه ها بود, حتمأ مردم کتابها و رساله هاى آقاى خمينى را ميخواندند و شخصيت قدرت طلبى و برترى چويى و خصلت استبدادى اورا درک ميکردند و دسته دسته گوسنفد او نميشدند. حتى سياست مداران قبل از انقلاب مخالف ديکتاتورى شاه, از وجود چنين موجود "شتر, گاو, پلنگ" قانون اساسى که آقاى خمينى و ياران ده ها سال پيش نوشته بودند خبر نداشتند, از رساله ها و نوشته هاى ولايت فقيه ايشان به دليل خفقان بيان, قلم, مطبوعات و رسانه و نبود و يا کمبود و يا زير زمينى بودن نوشته هاى آقاى خمينى, خبرى نداشتند و در نتيجه گرفتار دروغهاى آقاى خمينى در پاريس شدند, از جمله دکتر سنجابى, بازرگان و حتى مجاهدين, آقاى خمينى را ناجى ملت ايران قلمداد کردند و گوسفند آقاى خمينى شدند. اجازه بدهيد که ما ديگر گوسفند نشويم, به حرفا و اعتقادات, خواسته ها و نيازهاى همديگر گوش بدهيم و در جهت يک ايران آزاد و آباد حرکت کنيم که همه مردم ايران را خودى بداند و هيچگونه تبعيضى بر عليه کسى قايل نشود, اجازه بدهيد که همه ما ايران را از يک کشور متکى به نفت که حاکمان آن به مردم جوابگو نيستند تبديل به کشورى کنيم که متکى به ماليات مردم باشد و در برابر ماليات مردم جوابگو باشد. تا زمانى که شما جلوى بيان مردم را ميگيرد و اتهام غير وارد بر سايتها و روزنامه ميزنيد, راهى به جلو نخواهيد يافت و اکثريت مردم درک آن را دارند که آزادى بيان و مطبوعات و قلم, نياز جامعه ايران ماست, کسى نبايد جلوى آن را بگيرد. اگر سايت ايران گلوبال ويديو اميد دانا را انتشار نداده بود, من نميدانستم که اين اميد دانا چه عجوبه شوونيست ترک کش, بلوچ کش, کرد کش و عرب کش هست. ولى با انتشار اين ويديو من ياد گرفتم و درک ميکنم که اگر اين گوسفند رانده شده خمينى و يارانش به قدرت برسد, همه ما اقليتها را قتل عام خواهند کرد, در نتيجه ما هم خودرا آماده بقاء و دفاع از خود ميکنيم.هموطن محترم, ناآگاهى حدى دارد, و اين موضوع هم در مورد شما و هم در مورد اميد دانا صدق ميکند, اين ناآگاهى شما با آزادى بيان, و انگ زدنهاى شما به اين و آن, هيچ کمکى به آذربايجان نميکند, همانطور که اميد دانا هم به يک ايران يکپارچه کمکى نميکند, اميد دانا باعث تحريک بيشتر اقليتهاى ملى ميشود که ويديو هاى اورا تماشا ميکنند و نتيجه گيرى ميکنند که شوونيسم فارس, عرصه را بر آںها تنگ کرده و بايد به طرف تجزيه رفت. از طرفى خود شما هما باعث تحريک شوونيستهاى فارس ميشيود که به آنها بهانه انگ زدن و جدايى طلبى به شما بزنند و در تدارک قتل عام اقليتهاى ملى بشوند. هر دو شما به هرج و مرج کشاند کشور نا خود آگاه به همديگر کمک ميکنيد.
ایرادی بر ایران گلوبال وارد نیست. انعکاس حقایق موجود در جامعه ایرانی به نفع حرکت ملی ازربایجان است.
آقای مراد شما برای رفتن به تبریز نگران ویزا نباشید من از الان اعلام می کنم فارسهایی که می خواهند به تبریز بیایند نیازی به ویزا ندارند . پس انشااله از این بابت هم نگرانیتان برطرف شد و اجازه می دهید ما هم مثل شما به زبان خودمان تحصیل کنیم !
مسئول کامنت ها دروغ می گوید. اقای لاچین در کامنت خود نوشته " کسی بیشتر از حدّ یاوه گوئی بکند و حرف های بی ربط و بی مورد بزند می گوئیم که « بیزه شاهنامه اوخوما» ". این توهین آشکار "لاچین" که می گوید آدم یاوه گو "برای ما شاهنامه می خواند " عینا و بی کم و کاست منتشر شده و مسئول کامنت ها ککش نگزیده که "لاچین" میلیون ها انسان را که شاهنامه را خوانده اند "بیش از حد یاوه گو" نامیده است. اما کامنت من که به بی ادبی "لاچین" اعتراض کرده بودم را بطور کامل حذف کرده است!
آقای توکلی, صرفنظر از این بگو مگو ها, انتشار ویدیوها و نوشتار توهین آمیز به شخصی و یا بد تر از همه به ملتی , در این سایت غلط و اگر مودبانه بنویسیم نا صحیح است. اینتشار این ودیو هم یکی از آن ها است و صحیح نیست. خودتان بهتر میدانید , انتشاراتی که آقای کاوه جویا, نه مرا فارس خواهد کرد و نه فارس ها را فارس تر, تنها به کشمکشهای بی خاصل ملیتهای اتنیکی در ایران دامن میزند. یا نوشته های آقای کرمی, که سرتا پا توهین و دروغ است, نباید این جا منتشر شود. همین طور , اگر برعلیه فارسها و با هر ملت دیگر جیزی نوشته شد , منتشر نکنید.
ائلیار عزیز،
پس مسؤلیتی هم در ایجاد این نفرت پراکنی ندارم؟من هم فکر میکنم که متاسفانه به این جنگ مجازی در اینجا دامن زده میشود. آگاهانه یا ناآگاهانه.
متاسفانه شما تنها یک طرف درگیر را مسؤل دانستهاید. به نظر من این کار، یعنی ایجاد دشمنی، دو طرفه است. من این نفرت پراکنی را منحصر به انتشار مقالات آنچنانی نمیدانم. نگاهی به کامنتها بکنید. دست کمی از مقالات ندارند.
این کار هم مختص یک نفر نیست. من وارد این قضاوت نمیشوم که "چه کسی شروع کرده و چه کسی ادامه می دهد". این کار سالهاست که در جریان است.
متاسفانه پاسخ شما به سؤال "چگونه میتوان همکار سایتی بود و آلت دست نژادپرستان نشد؟" برای من مشکل گشا نیست.
من شخصا در پارادوکس عجیبی قرار دارم. آیا صرفا با انتقاد از این روند و در عین حال همکاری فنی یا اجرایی، میتوان ادعا کرد که از این "دستیاری" در جنگ نژادپرستانه برکنارم؟ آیا میتوان گفت که چون مسؤلیت تصمیم گیری ندارم، پس مسؤلیتی
از طرف دیگر، سایت ایرانگلوبال را نمیتوان تنها در این جنگهای نژادی مجازی (که فردا میتوانند به جنگهای واقعی بیانجامند) و نفرت پراکنیها خلاصه کرد. این سایت مزایا و نکات مثبت بسیاری هم دارد که در صورت کناره گیری کامل، از شرکت در این بخش مثبت هم محروم میشوم.
به هر حال من هنوز پاسخی به پرسش خودم نیافتهام.
رازی گرامی،
ممنون از توضیح و ارائه نظرتان.
آیا میتوانم از نوشته شما این نتیجه را بگیرم که از نظر شما کسانی مانند من باید از همکاری به هر نحوی، دست بکشند و تنها به انتقاد بسنده کنند؟
مرغ عزا و عروسی ای، به نام سایت ایران گلوبال که ایران دوستان آن را« ترک گلوبال » که از سوی ترک ها کمک مالی می شود و هویت طلبان ترک آن را سایت کردهای تروریست و رزیمی ها آن را سایت صهیونیستی می نامند ولی دکتر گلمراد مرادی نوشت :«میدانیم که سایت ایرانگلوبال تا به حال امکانات فراوانی را برای انتشار مقالات و نظرات همه ما فراهم آورده است.
این سایت بدون پشتوانه مالی دیگران و تنها از جیب مدیریت سایت و کمکهای گاه به گاهی و اندک خوانندگان و نویسندگان به حیات خود ادامه داده است.اکنون این سایت برای ادامه کار خود به کمک و یاری ما نیاز دارد.هر یک از ما با پشتیبانی مالی خود، هر چند اندک، می توانیم این ادامهکاری را تضمین کنیم.
سلام-ازاین ملاهاواختراعات آنهابایدتمام دنیادرس آموخنه تادرآینده رستگاربهشت شوند.این رستگاران اگرسران حکومت هاونوچه های حکومتی باشندچه بهتر.این ملاهاهمیشه بااختراعات واکتشافات ومدرنیسم دنیای جهنمی هامخالف بوده ودرمقابل خودنیز اختراعات جالبی داشته اندواین اختراعات حضارخیلی هاراازجهنم نجات داده است.برای نمونه چندتایی ازابداعات این هارامیآورم تایادآوری تجدیدگردد.دوش حمام حرام شده وخزینه راایداع کرده اند.2-رادیو.تلویزیون حرام شده 3-آفتابه حرام شده ولولیین راابداع کرده اند.مدرسه نوین راحرام ومکتب خانه راایداع کرده اند.زبان تورکی رازبان لاییک هااعلام وزبان قرانی زاده فارسی رامعرفی کرده اند.نوارکاست.ویدئو.ماهواره وانترنت وتازگی هم وایبرواسایپ.ووو..آمدن زنان به ورزشگاه ومیادین ورزشی.تماشازنان خواننده وده هااخراعات ملاهاواقعادنیاراآبادکرده وهمه رابهشتی کرده است.
آقای صمد گرامی، اگر برای من مشخص بنویسید می توانم دنبال حرف شما را بگیرم. من در امر کامنتها «اختیار تام» ندارم. مثلا من کاری به کامنتهای مسولین سایت ندارم. نه آنها را کنترل می کنم و نه اختیار چنین کنترلی را دارم. برخلاف آنچه که می فرمایید برای من السویه است که با انتشار یا عدم انتشار این یا آن کامنت همکاری را از دست می دهیم یا نه. این مشکل مسؤل سایت است.
از طرف مقابل می کنند و وقتی کامنت طرف مقابل را حذف می کنم، این دفعه از این سو اتهام طرفداری از آن طرف بر پیشانی من می خورد.از شما سزال می کنم: اگر کامنت نویسی که به نظر شما خیلی هم فاضل است مخالف خود را لمپن و... بنامد، به نظر شما من باید این کامنت را منتشر کنم؟ اگر جوابتان بله است، باید بگویم که متاسفانه من نمی توانم این کار را بکنم.
توجه داشته باشید که بعضی ها در سایت اکانت دارند و کامنتهایشان بطور اتوماتیک و بدون دخالت من منتشر می شوند.
یک چیز دیگر را هم در نظر بگیرید. وقتی کامنت یکی را حذف می کنم، بلافاصله آن شخص و همفکرانش مرا متهم به طرفداری
هدف از ایجاد این امکان گفتگوی سالم است که اگر این را بعنوان قاعده بگیریم، 90 درصد کامنتهای رسیده را باید حذف کنیم.
نگرش گرامی، کامنت شما به دلیل فحاشی به آقای لاچین حذف شده است.
آقای ع.ب.تورک اوغلی گرامی، من بارها به شما توضیح داده ام و باز هم توضیح می دهم: مقالات و ویدئوها با کامنتها دو عرصه جدا از هم هستند و من فقط در عرصه کامنتها مسرلیت دارم. من هیچ نقشی در گذاشتن مقالات و ویدئوها ندارم. من موظفم تا آنجایی که می توانم از توهین و فحاشی در کامنتها جلوگیری بکنم.
شما گاها هر چه دلتان می خواهد می نویسید و انتظار دارید که آنها را منتشر کنم. متاسفم من این کار را نمی کنم. حالا چه بخواهید لقب سانسورچی به من بدهید و چه مرا به پلیس تشبیه کنید.
جناب امین موحدی بار اول نیست که دست به اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سایت ایران گلوبال و شخص من انجام داده است این قصه سر دراز دارد که می توانید «داستان » آن در لینک زیرمطالعه نمائید:
2_ فراخوان مالی که به دعوت دکتر گلمراد مرادی انجام گرفته است . موحدی را به این نتیجه رسانده است که کردهای تروریست تامین کننده مالی سایت است.او در فیس بوک خود اعلام کرد که:« ایران گلوبال از سوی" تروریست های کرد "تامین مالی میشود» بزودی لیست کمک کنندگان سایت را با ارقام اعلام می کنیم . 3_ ویدئو امید دانا به منظور به چالش کشاندن افکار نژاد پرستانه بخش از پانیرانیست های افراطی که اتفاقا امین موحدی تا همین 2 سال پیش قبل از اینکه از «نهاد مردمی» اخراج شود علیه همین هویت طلب های ترک می نوشت. به همین دلیل کلیه نوشته های سابق خود علیه هویت طلبان آذربایجانی را از سایت خود پاک کرد و در یک نوشته امرانه تحت عنوان سایت ایران گلوبال توضیح دهد انتشار نوشته خود را محکوم می کند و آن را غیراخلاقی می نامد غافل از اینکه هیج نوشته ای در فضای اینترنتی حذف نمی شود و نوشته منجمد شده امین موحدی در freezepage با آردس وبلاگ شخصی او قابل مشاهده است. بنابراین کاملا مشخص است که او سعی داشت مدیریت ایران گلوبال را تحت فشار قرار دهد تا نوشته های سابق او علیه هویت طلبان و فدارلیستهای آذری را حذف کنیم. معروف ترین نوشته او علیه هویت طلبان و فدارلیستها «من از محمدرضا پهلوی دفاع میکنم» است. او همچنین در مصاحبه اختصاصی با ایران گلوبال نظراتش را در باره مسایل ملی _ قومی به روشنی بیان کرده است. ادعای او مبنی بر اینکه تنها درباره موضوعات روز مینوشته کذب محض است. یکی از تم های نوشته های موحدی در باره آذربایجان و موضوع اتنیکی _ فرهنگی بود. بنابراین چنین نبود که دهانت را می بویند مبادا گفته باشی آذربایجان!http://www.iranglobal.info/node/14550
چند نکته :1_دلیل اتهام اخیر ایشان ،چاپ ویدئو امید دانا می باشد که مسئولین سایت با این نظر برخورد کرده و حداقل بیش از 90 کامنت در باره ان نوشته شده است.....
سلام-خدمت جناب آقای یحیایی عزیز.من ازنوشته وتحلیل شماقدردانی کردم ودراین جوابیه به موضوعی پرداختیدکه منطقی بنظر نمیرسد.شمافرمودیدکه وظیفه داریدنقدکنیدآیااین وظیفه وچه وظیفه بودن رامیتوانیدتعریف کنید؟
مامیتوانیم چندین نوع وظیفه داشته باشیم.1-اول ازهمه بدون اینکه غرضی داشته باشیم ومسایل رابادیدخیرخواهانه نقدکنیم یعنی جنبه های مثبت ومنفی رابه احترام قلم ووجدان انسانی نگاه کرده باشیم.
2-مغرضانه وبخواهیم موذیانه برای اهداف سیاسی پس ازتعریف آبکی تیشه به ریشه انسانیت بزنیم.
3-ماموریت داشته باشیم که وظیفه خودراانجام دهیم اینجادیگرخواست شخصی نبوده وبه یک بازی نامردانه واردشدن است........
جناب ائلیار، از قدیم گفته اند : در خانه اگر کس است یک حرف بس است. هم من و هم جناب انصاف بارها پاسخ شما را داده ایم. اگر نیروی درک شما یاری نمی کند مشکل من نیست. شما برای گریز از پاسخ به ایرادهای من مرتبا حرفهای تکراری بیمایه خود را تکرار می کنید. یک بار دیگر می پرسم این "اولجا سلیمان" که منبع همه افاضات شما و آقای زهتابی و دیگر پانترک هاست کیست و چه اعتباری در زبانشناسی دارد که نامش در هیچ منبع علمی معتبری یافت نمی شود؟ چرا این همه جعلیات آقای زهتابی را که حتی نمی داند شهر سنقر در کجای ایران است و آن را عیلامی ـ ترک زبان می نماید توجیه می کنید؟ این فرهنگ سومری "خوب" که "دوستتان" گفته چه نام دارد؟!...در بیخبری و رویاهای متعصبانه قومی غرق شده اید و بعد چون از پاسخ عاجز شده اید بحث زبانشناسی را به سیاست می کشانید و مرا "شاه و خمینی و مسعودخان" می کنید!
آقا و یا خانم باکو ..لطفآ چند تا از آن گزارشگر ها و موسسات اطلاعی را اسم ببرید تا ما هم اطلاع حاصل بکنیم... ولی اگر در باره فقر و فساد ای اقتصادی و سیاسی صحبت میکنید باز هم لطف کنید اسم یک کشوری را ببرید که در آن نه فقر و نه دزدی و نه فساد سیاسی و اقتصادی است. در تمام دنیا از این بیماری اجتماعی است تنها « درجه اشان» فرق میکند. کارناوال « ریو دوژانیرو» برزیل که شهرت جهانی دارد یکی از این مثال هاست که مردم با آن فقر و مشکلات زندگی , یکی از بهترین کارناوال ها در برای جهانیان به نمایش می گذارند. ولی اگر میخواهید از یک کشوری که تنها 24 سال عمر دارد « انتقاد» بکنید ..... 217 ورزشکار آلمانی در این مسابقات هم شرکت میکنند .
خیابان ها در ساعت 5-6 صبح نمی ریزند . هرچند که این مملکت بیش از 70 سال زیر یک سیستم دیکتاتوری استالینیستی اداره شده که فساد تا به ستون فقرات ادارات نفوذ کرده است ولی یک کشور با 9 میلیون جمیّت در عرض این 24 سال موفقّیت های کسب کرده است که خیلی ها در 2500 ساله کسب نکرده اند..https://www.youtube.com/watch?v=nUi1_bGiJSg.
این هم لینک یو تیوب دو ساعته اغاز بازی های این مراسم. مردم آزربایجان برای دیدن اعدام با جرثقیل به
من از این نوع مقالات بدم می آید. تا مقاله را تمام کنم جانم در می آید. این نویسنده ها برای رسیدن به هدفشان که همان ایرانی و فارس نشان دادن ترکهای آذری، ترکها یا ترکهای آذربایجانی و منسوب کردن مردم آذربایجان به فارسها و ایران و بلاخره ابدی نمودن ارتباط و همبستگی آذربایجانیها به ایران به هزار و یک سند،مدرک، دروغ و شاهد متوسل میشوند.
اکنون برای من بدبخت کارگر برای من خاک به سر، برای من تحقیر شده و کم سواد مهم نیست که صد سال یا هزار سال پیش اجداد من چه بودند و چه زبانی حرف میزدند و چه مذهبی داشتند. برای من مهم نیست که آقای کسروی و شیخ فردوسی، طبری،حوقل، مسعودي، مقدسي، ياقوت حمويری، شاعران و تاریخ نگاران عرب، روس، یونانی و روسی و روشنفکران و تاریک فکران فارس زبان چه چیزی در مورد ما آذربایجانیها میگویند. برای من این مهم است که میدانم از صد سال پیش پدر و مادرم و اجداد ما به این زبان فعلی و امروزی حرف میزنیم که فارس زبانها از آن سر در نمی آورند و زبان فارسی با زبان ما فرق اساسی دارد. من اینرا را میدانم که زبان ما اکنون به زبان مردم ترکیه نزدیک است نه به زبون فارسها. فرض کنیم که روزگاری زبان ما آذری مورد نظر آقایان بود. بود که بود چه کنیم حالا که نیست. روزگاری زبان فارسها پهلوی یا اردو یا بشکل زبان شعر فردوسی یا خیام و حافظ و یا عین کلیله و دمنه بود که حالا نیست. ما چه کنیم.اکنون برای من بدبخت کارگر
ما آقا فعلا این هستیم، اختلاف زبانی، فرهنگی و هویتی با فارسها داریم. اگر نداریم بگوئید نداریم. آقا جان ما بخاطر تفاوتها نمی توانیم ایرانی باشیم و در ایران بمانیم.
آقا گذشته را ول کن، کسروی، حسن و حسین را ول کن، آنها چی گفتند را ول کن. هیچ کس نمی تواند تفاوتها را با هیچ دلیل و تئوری رد و انکار کند. تئوریهای شما برای میلیونها ترک آذری یا آذربایجانی بی تاثیر یا کم تاثیر است.
خلاصه کلام، فعلا ما آذربایجانیها این هستیم و به هر کس و ناکسی نزدیکی زبانی، فرهنگی و غیره داشته باشیم با مردم فارس هیچگونه نزدیکی نداریم. آقا بس است ما نمی خواهیم بیش از این اسیر و برده ملت عزیز فارس شویم. آقا جان بس است ما نمی خواهیم سرزمین ما زیر سلطه و استعمار ملت حاکم فارس باشد. آقا جان من نمی خواهم منابع، ثروت، و معادن ما توسط فارسها غارت و تالان شود. آقا جان من فکر می کنم آذریها ، ترکها یا آذربایجانیها برای نجات از ستم، استثمار، تحقیر، توهین فارسها و دولت فارسها باید و باید از ایران جدا شوند و مثل مردم جمهوری آذربایجان شمالی سربلند، آزاد و با افتخار زندگی کنند و مانند برادران شمالی از شر ستم ملی خلاص شوند.
زنده باد استقلال ملی "آذری - آریایی" های آذربایجان جنوبی از ایران
با تشکر
ایضا
فقط اینو به یاد داشته باشید کشور ایران مدیون ترکهاست . ایرانی نخواهد ماند اگر آذربایجان مستقل شود .آقایان پارسی اذربایجان برای ایران آب است برای زندگی..............
جناب نگرش گرامی،
-در منبع شما صحبت از« تأثیر» زبانها بهم سومری و سامی درمیان است نه «سومری ریشه ی زبان یا زبانهای سامی دارد». بیچاره زبان شناس آلمانی!
-این مسئله روشن است زبانهایی که در نزدیکی همدیگر جریان دارند خواه ناخواه واژه هایی را میگیرند و میدهند. این کار ربطی به ریشه ندارد. نمی توان تأثیر را «ریشه» به خورد مردم داد.
-ذهتابی به واژه های سومری زیادی از جدول م.د. دیاکونوف که خود ترتیب داده بود و توسط اولجا -سلیمان استفاده شده -از منبع دوم یغنی سلیمان نقل کرده است. منبع «آزی یا-استانبول 1992 اولجا -سلیمان ص. 867 کتاب ذهتابی». جدول کلمات سومری قسمت سومر -کتاب ذهتابی. چند قسمت مختلف.
-همه ی منابع برای تحقیق لازم است. چه جدید و چه قدیم. منابع من هر دو را در بر دارد. واژه نامه ی سومری شما بسیار ناقص است وغیر قابل استفاده . نشانی فرهنگ خوب را دوست ما داده است.
پیوستن ۵۰۰ کرد عراقی به صفوف داعش
ه گزارش جهان به نقل از ابنا، مسئول رسانه ای سازمان اوقاف و امور دینی دولت اقلیم کردستان عراق روز گذشته ـ شنبه ۱۸ بهمن ماه ـ با برگزاری کنفرانسی خبری گفت: در تحقیقات مشترکی که با مسئولان مختلف سازمان های دولت اقلیم کردستان عراق داشته ایم، مشخص شده است که در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ قریب به ۵۰۰ تن از شهروندان این دولت محلی به داعش پیوسته اند.«مریوان نقشبندی» ادامه داد: از این میان قریب به ۱۵۰ نفر در درگیری هایی که با نیروهای پیشمرگه داشته اند، کشته شده و ۵۰ نفر از آنان نیز توسط نیروهای اطلاعاتی دولت اقلیم کردستان عراق دستگیر شده اند.
وی با اشاره به این که حجم درگیری ها از سوی طرفین بالاست و تبلیغات فراوانی از سوی داعش انجام می گیرد، عنوان کرد: احتمال پیوستن این تعداد از افراد به داعش را از میان کردها را می دادیم و با توجه به سایر ارقام، این رقم کاملا طبیعی به چشم می آید.
در درگیری هایی که بین نیروهای داعش و نیروهای کرد از ۱۰ ژوئن سال ۲۰۱۴ تا کنون در جریان است، صدها تن از طرفین کشته شده اند.
سلام جناب تورک اوغلو. باور کنید بنده هیچ دخالتی در کامنت ها ندارم. خود ایران گلوبال عزیز مطالب مرا از بخش دیدگاه ها بر می دارد و به هر جا که خواست می گذارد. برای مثال توهین امثال دانا !ها را در بخش دیدگاهها نگه می دارد اما تجربه و عمل ایران گلوبال در مورد مطالب من چیز دیگری می گوید. به هر حال این را می گذارم به حساب مشق دموکراسی و این حرفها...
با سپاس از همه
اژدر گرامی باز هم ممنون از اینکه وقت گذاشتید و جواب دادید. سؤالی پرسیدهاید که من سعی میکنم جوابش را از نظر خودم بدهم. میپرسید: «چگونه میتوان به هر صورتی، همکار سایتی بود که گوشهای از آن میدان جنگهای نژادپرستانه است و آلت دست نژادپرستان نشد؟» من قبلا جوابی در تلویح به این سؤال داده بودم که البته نمیتوان آن را مشمول همه کرد. علت اینکه من تا بحال حتی یک نوشته در ایران گلوبال درج نکردهام، این است که چنین کاری را همکاری و همراهی با نفرتپراکنان و نژادپرستان می دانم. کسی به من گوشزد کرده بود که گذاشتن کامنت هم به همان اندازه مشارکت به حساب می آید. ولی من این دو کار را با یک تظاهرات مقایسه می کنم، که در آن جهانوطن و ناسیونالیست و فاشیست و راسیست در کنار هم راهپیمایی می کنند و شعار می دهند. تا وقتی که من در کنار خیابان ایستاده ام و با آنها بحث می کنم و نتیجه سیاستشان را به آنها تذکر می دهم
کسی نمی تواند مرا "یکی از آن جمع" و در نتیجه مسئول آن شعارها بشمار بیاورد. ولی از لحظه ای که پایم را در خیابان گذاشتم و دوش بدوش آن تعداد راهپیمایی کردم، دیگر نمی توانم ادعا کنم که شعارهای نژادپرستانه راهپیمایان به من ارتباطی ندارند. در این صورت من هم یکی از آنها هستم. پس جواب سؤال شما را می شود در این حرف خلاصه کرد که یک بام و دوهوا ممکن نیست. البته شما همانطور که گفتید به سایت فقط خدمات فنی ارائه می کنید و تا جایی که در تصمیم گیریهای آن نقشی نداشته باشید، مسئولیتی هم متوجه شما نیست. ولی تک تک کسانی که در این سایت بنوعی مسئولیت اجرائی دارند، باید از نظر اخلاقی و وجدانی پاسخگوی سخنان نژادپرستانه ای باشند که در این سایت درج می شوند. این از نظر من چیزی است که در فرهنگ ایرانی هنوز جا نیفتاده است: هر حقی بدنبال خود وظیفهای دارد و هر مسئولی باید پاسخگوی عواقب کارهایی باشد که مسئولیتشان به عهده اوست. شاد باشیدچرا کامنت من خطاب به اقای لاچین حذف شد؟ آیا اقای لاچین هم از آدم های مقدس ایران گلوبال است که نباید نقد شود؟! این آدم در کامنت خودعلنا به شاهنامه و شاهنامه خوانان توهین میکند. بعد کامنت اعتراضی مرا حذف می کنید؟
مسئول محترم کامنت ها !
یکی را ، از ترس آنکه مبادا همکاریش را با ایرانگلوبال قطع کند ، آنچنان می نوازد و پر و بال میدهد که طرف ، هر از گاه ( از پس ِ بد خوابی شبانه و یا به عادت مألوف)آتشفشان خشم اش را فعال میکند و چماق « سومرشناسانه » اش را ، بر سر منتقد نگونبختش میکوبد . بیآنکه دلواپس عکسالعمل ِ مسئول ِ بخش کامنت ها باشد.من وکیل مدافع آقا یا خانم نگرش نیستم. ایشان ، هم فاضل است و هم قلمی توانا دارد و نیازش به حمایت ِ من نیست. آنچه که مینویسم ( به قول شاملو) « درد مشترک » است.معضلی است ،که در ایرانگلوبال ، به گونهای عریان و آزار دهند، دیده میشود و متأسفانه ، آن که باید پاسخگو باشد و چارهای بر آن بیندیشد ، تا کنون از پاسخ طفره رفته است و یا ( با بیاعتنا به اعتراض کاربران) همان سیاست معهود و معمول را ادامه داده است.
مکرر دیده میشودکه مسئول محترم بخش کامنت ها ( کدامیک ؟ نمی دانم) در برخورد با برخی کاربران ، یا «مرعوب» است و یا «مجذوب» .
همان مسئول محترم بخش کامنت ها، دیگری را ( که معقول و متین است و بیم پرخاش از او نمیرود ) به جرم ِ گره در ابروی کامنت انداختن و کمی تند شدن ، به بلای ممیزی گرفتار میکند.
جناب مسئول کامنت ها !
توهین آمیز نوشتن ، تنها در به کارگیری واژگان مستهجن و رکیک خلاصه و معنا نمیشود. در تحقیر دیگری ، میتوان آنگونه نوشت که ( در ظاهر امر) ردی آشکار از توهین باقی نمانَد. نمونهاش را صبح دیروز (دقایقی از نیمه شب گذشته ) در کامنتی پای همین مقاله دیدم. کامنتی ( از قماش نان قرض دادن دومشترک القبیله ، به هم ) که به مصداق « أشداء على الكفار رحماء بينهم» ، هم قبیلهای اش را، به مهر واژگانی نواخت و هندوانه ی صد منی زیر بغلش گذاشت و دیگری را ( که جرأت کرده بود ،معلومات عتیقه شناسی آن دو را به چالش بکشد ) از دم تیغ غضب و تحقیر و توهین « سومر شناسانه »اش !گذراند . و البته که آب از آب تکان نخورد.
آشکار است که انتقاد از مسئول کامنت ها ، به معنی ناسپاسی نسبت به او و نادیده گرفتن ِ انرژی و وقتی که صرف نظارت بر کامنت ها می کند، نیست.
آقای فریدون جنیدی! از خودتان ماده صادر نکنید، مردم تورک آذربایجان نه از نظر نژادی و نه از نظر زبانی با شما فارسها هیچگونه ارتباطی نداریم. تلاش نکنید که خودتان را به ما بچسبانید. ما تورکها هم زبانمان از شما جداست، وهم فرهنگ مان ! اگرتابجال نمیدانستید، لازم است ازهم اکنون این موضوع را بدانید، که ما زبانمان تورکو است. و نژادمان نیز تورک است. از خودتان برای ما ماده صادر نکنید. ...... من نمیدانم چه کسی شما را قیم و وکیل انتخاب کرده است، که در مورد زبان و تبارما نظر بدهید! و خودتان را بما بچسبانید؟! لطفا 43.000.000 تورک آذربایجانی را بخودتان نخندانید؟ شما بروید بحال و روز خودتان چاره ای بکنید. ما احتیاجی به قیم و وکیل نداریم.
عزیز بردار، این که ترکیه و جمهوری آذربایجان به رغم همه کاستیها و نقصانها و مشکلات موجود، روز به روز پیشرفت کرده، خودشان را در دنیا مطرح می کنند و میهن آریایی ما روز به روز پس رفت کرده، تنها دستاوردش گرفتن تحریم و بایکوت و بیاننامه محکومیت است، البته قابل فهم است که باعث حسادت و عقده ای شدن برخیها شود که آرزو دارند سر به تن ترکیه و آذربایجان نباشد. اما! جان من، با نوشتن شایعات و غیبت کردن و حرفهای خاله زنکی و فحش آب نکشیده به این و آن، نمی شود جلوی پیشرفت ممالک دیگر را گرفت. نمی شود عزیز من، نمی شود و محال است! اگر می شد، تا به حال همه جمعیت جمهوری آذربایجان از گرسنگی مرده بودند و ترکیه به ده کشور متخاصم تجزیه شده بود. حالا چرا درک این مساله برای امثال شما تا این حد دشوار است، من نمی دانم.
نوشته اید دهها کشور غربی این بازیها را بایکوت کرده اند. اولا، این بازیهای اروپایی است و نه بازیهای غربی! ثانیا در این لینک، نوشته 50 کشور اروپایی در این بازیها شرکت دارند و اروپا جمعا 51 کشور بیشتر ندارد. فکر کنم تنها کشوری که شرکت نکرده، واتیکان باشد.https://en.wikipedia.org/wiki/2015_European_Games#Participating_NOCs
نهایتا، آقا جان؛ اگر سربلندی و پیروزی کشورت را می خواهی، با سم پاشی و هرزه نویسی و تلاش عبث برای پایین کشیدن دیگران میسر نمی شود. اگر می شد، با هر مقاله آریاپرستان، یک شهر در ترکیه باید با خاک یکسان می شد. راه سرافرازی و غرور ملی این است که خودمان عرضه حل مشکلات خود و پیشرفت را داشته باشیم که گویا نداریم.
دو نقل قول تاریخی و یک نظریه ثابت که سگ بهتر از گرگ است.
پروین اعتصامی » دیوان اشعار »من سگ توده هستم .ستارخان .
و اما پروین اعتصامی در باره سگ و گرک چنین فرماید:
پیام داد سگ گله را، شبی گرگی
که صبحدم بره بفرست، میهمان دارم
مرا بخشم میاور، که گرگ بدخشم است
درون تیره و دندان خون فشان دارم
جواب داد، مرا با تو آشنائی نیست
که رهزنی تو و من نام پاسبان دارم
من از برای خور و خواب، تن نپروردم
همیشه جان به کف و سر بر آستان دارم
مرا گران بخریدند، تا بکار آیم
نه آنکه کار چو شد سخت، سر گران دارم
مرا قلاده بگردن بود، پلاس به پشت
چه انتظار ازین پیش، ز اسمان دارم
عنان نفس، ندادم چو غافلان از دست
کنون بدست توانا، دو صد عنان دارم
گرفتم آنکه فرستادم آنچه میخواهی
ز خود چگونه چنین ننگ را نهان دارم
هراس نیست مرا هیچگه ز حملهٔ گرگ
هراس کم دلی برهٔ جبان دارم
هزار بار گریزاندمت به دره و کوه
هزارها سخن، از عهد باستان دارم
شبان، بجرات و تدبیرم آفرینها خواند
من این قلادهٔ سیمین، از آنزمان دارم
رفیق دزد نگردم بحیله و تلبیس
که عمرهاست بکوی وفا مکان دارم
درستکارم و هرگز نماندهام بیکار
شبان گرم نبرد، پاس کاروان دارم
مرا نکشته، به آغل درون نخواهی شد
دهان من نتوان دوخت، تا دهان دارم
جفای گرگ، مرا تازگی نداشت، هنوز
سه زخم کهنه به پهلو و پشت و ران دارم
دو سال پیش، بدندان دم تو برکندم
کنون ز گوش گذشتی، چنین گمان دارم
دکان کید، برو جای دیگری بگشای
فروش نیست در آنجا که من دکان دارم.
سلام-من دربرابرشمامسئول کامنت هاهمچون دربرابرپلیس ومامورومعزول دستهای خودرابالاگرفته وحرفی ندارم.شماکه نباید تنهابه پیش قاضی رفته وهرچه دوست داستی بفرمایی لطفاازوئدئوهاومقلات سرتاپاتوهین بعضی ازدوستان خودمثل آقای کاوه جویاومقلات دیگرکه به یک ملت لاقل 50میلیونی دوآزربایجان وتورکان کل ایران ودنیامیکندنیزجلوگیری کرده تابتوانی لاقل دریک سایت آزادیخواهی عدالت رابرپاکنی.درضمن قلم کسی که به توهین های خشن جواب آرامتری میدهدرانبایدبشکنی.من یارای سانسورشمانداشته وبادولت نمیتوان دولتی کرد.سعی میکنم درجای دیگرنوشته های خودرانوشته وزحمت شمارادرحدمعقول نگه میدارم.
اقا جان من کاری با مقاله ندارم خیلی درست و یا خیلی خطاولی احساس ما این است بدون مردم اذری زبان و گاف را قاف گفتن انهاو شیرین حرف زدن اذری ها به پارسی نمیتوانیم زندگی کننیم.. هیچ پارس زبانی نمیتواند همانند یک اذری پارسی سخن بگوید . همین نوشته اقای ترک اوغلی یک زیبائی ویژه دارد که در نوشتهای اقای براهانی نیست چرا نمیدانم.. اساسن زیباست به اذری ترکی بخوانند وبنویسند و حتا فحش بدهند.خواند ن شعر حافظ توسط یک اذری زبان چه زن چه مرد بسیار زیباست و ما نمی خواهیم خود را از شنیدن انها محروم کننیم.اما برای ما قابل تصورنیست که برای رفتن به تبریز باید روزی ویزا بگیریم .در خانه های مردم ایران بر روی همه هموطنهای اذری باز است.خوش امدید.
جناب انصاف به تناقض گویی آقای جنیدی در این مقاله دقت کنید ، در اول مقاله می نویسد : اگر چه گاهي اين امرا [ منظور سلاطین و بزرگان ترک دربار است ] در خلوت و با خاصان به ترکي سخن مي گفتند، ...اما بطور رسمي هيچگاه در دربار آن ها به ترکي سخن نمي رفت و حتي در دربار سلجوقيان آسياي صغير که نامهاي ايراني، همچون کيکاوس و منوچهر، برخود مي نهادند، به فارسي سخن مي رفت و ديوان ها به فارسي دري نوشته مي شد. " . یعنی حتی خود سلاطین و بزرگان ترک هم می خواستند فارسیزه شوند و علاقه ای به زبان ترکی نداشتند . اما آقای جنیدی فراموش می کند که در اول مقاله چه نوشته در اواخر مقاله باصطلاح برای ترک زبان شدن مردم آذربایجان همچو دلیلی می آورد: " سزاي هر آذربايجاني که به ترکي سخن نمي گفت، بريدن زبان با شمشير بوده است " !!! در یک مقاله و با فاصله اندک ، تناقض گویی این چنینی درجه علمی و اهداف افرادی مثل آقای جنیدی
و طرفدارانش را به راحتی برملا می کند . چطور ممکن است از طرفی سلاطین و پادشاهان ترک به خاطر علاقه به زبان فارسی حتی خودرا فارسیزه می کنند و از طرف دیگر دستور می دهند هرکس ترکی صحبت نکند زبانش را باشمشیر ببرند؟!! این است دلایل علمی آقایانی چون فریدون جنیدی در ترک زبان شدن مردم آذربایجان !! واقعا خنده دار نیست ؟ و معلوم هم نیست در کدام کتاب تاریخ چنین چیزی نوشته شده است . شاید هم تاریخ جدیدی باشد که خود آقای جنیدی نوشته باشند ، چرا که آقای جنیدی از این شاهکارها زیاد دارد زیرا وی از ۶۰ هزار بیت شاهنامه فردوسی ۳۰ هزار بیت آنرا حذف کرده و گفته فقط ۳۰ هزار بیت آن مال فردوسی است ، چرا که در آن ۳۰ هزار بیت حذف شده فردوسی برای رسیدن به دینارهای زر وعده داده شده توسط سلطان محمود تعریف و تمجیدهای افسانه وی از سلطان محمود می کند مثل : چو کودک لب از شیر مادر بشست == ز گهواره محمود گوید نخست " و یا اشعار زن ستیزانه فردوسی چهره حکیمانه وی را مخدوش می کند ! ضمنا آقای انصاف اگر انصاف داشته باشید و تعصب فارسگرایی غیر منطقی را کنار بگذارید متوجه می شوید در رساله روحی انارجانی اشاره به گفتگوی یک خانواده و در میان زنان شده است . طبیعی است نظایر این خانواده ها هم اکنون هم در تبریز پیدا می شوند . خانواده هایی که از روستاهای غیر ترک نام برده شده به تبریز کوچ کرده و در آن ساکن شده باشند . بخصوص اینکه حتی در میان صحبتهای این خانواده از " قراچه داغ " سخن می رود که منطقه شناخته شده در آذربایجان با نام ترکی است که چند روستای غیر ترک از جمله " کرینگان " و غیره دارد و به احتمال زیاد این خانواده از اهالی همان روستاها می باشند که در تبریز ساکن شده اند چرا که تبریز بیشترین مهاجرین را از منطقه قره داع دارد و محله های شناخته شده در تبریز به نام "قره داغلیلار محله سی " مشهور است . در هر حال در میان رساله ترکی روحی انرجانی اگر جملاتی به زبان یکی و یا چند تا از اهالی روستاهای آذربایجان اشاره شده ، ترک بودن مردم آذربایجان را نمی تواند زیر سئوال ببرد .عظمت دیروز باکو نشان داد که صد سال از ایران فارسی جلوتر هستند.
جناب آنونوموس، با سلام بهتر است نوشته را بار دیگر به دقت بخوانید، برخی از مطالبی که در رابطه با نو پا بودن جمهوری آذربایجان نوشتید و اینکه مردم آنجا خواهان زندگی شاد و بهتری هستند حرفی نیست و در بخش مقدمه نوشته به دستآورد ها بویژه دستآورد های حقوقی شامل زنان، کودکان و از همه مهمتر به لائیسیته آن کشور اشاره شده است که میراث مهمی و ماندگاری از اتحاد جماهیر شوروی است. به هر رو ما وظیفه نقد داریم و افراد دیگر می توانند به تعریف و تمجید بپردازند....
در قانون اساسی حتی کشورهای دمکرات و فدرال غربی یک اصل مهم وجود دارد و آن اینست که - استانها یا ایالات یا فدرال ها حق جدایی و تجزیه ندارند - و عاملین تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند . نتیجه اینکه تجزیه طلبان آذری نه تنها از این اصل و قانون خبر ندارند بلکه آنرا به فریب خوردگان و قربانیان خود نمیگویند . سازمان ملل نیز این اصل را به رسمیت شناخته .
دیروز خبرگزاری های غرب گزارش دادند که نصف مردم آذربایجان شمالی زیر مرز فقر زندگی میکننند . از نظر دستگیرهای ژورنالیستها در جهان مقام اول دارند . حدود 100 نفر زندانی سیاسی وجود دارد . رئیس جمهور ارثی آنجا یکی از ثروتمندترین مردان جهان است که پولها را از طریق کانالهای سیاه به جیب میزند . دهها کشور غربی از جمله آلمان شرکت در این بازی های اروپایی را بایکوت کرده اند . باکو برای تبلیغ نظام فاسد سیاسی خود میلیاردها دلار براب برگزاری این بازیها خرج کرده . پوتین برای دهن کجی به غرب در این مراسم شرکت کرده. حالا آذری های تجزیه طلب چرا 24 ساعت در این سایت برای ترکیه اسلامی سنی عثمانی زاده تبلیغ میکنند و خفقان و فقر و فسادآذربایجان شمالی را فراموش میکنند ؟
آقای ع.ب.تورک اوغلی گرامی، آقای لوایی و یا دیگر نویسندگان مسولیتی در مقابل انتشار یا عدم انتشار کامنتها ندارند. کامنت شما توهین آمیز بود و حذف شد. همچنانکه بعضی دیگر از کامنتهای شما نقطه چین شده اند.
لطفا کامنتهای خودتان را بدون توهین بنویسید.