Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه از کامنت قبلی
چیزی که ایشان مطرح می کنند داشتن باغچه ایست با گلهای رنگارنگ. نه یک گلدان در طاقچه و یک گل. نه زمستانی یک رنگ که بهاری که همه گلها حق رویش بیابند.
هرزبان صدائی است با ویژگی ها و ظرفیت های خاص و منحصر و ارزشمند و کشور عزیز ما به لحاظ تنوع قومی و زبانی به مانند ارکستری است متشکل از سازهای متنوع. که تا کنون فقط یک صدا صدای غالب بر این ارکستر بوده و دیگر صداها فرصت نواختن نیافته اند. چرا باید دیگر صداها را خفه کرد و به آنها میدان و فرصت بازی نداد؟ چرا ملت مان را از همه صداها بهرمند نکنیم تا رنگین کمانی از زیبائی و زیبائیهای زبانی داشته باشیم. آیا اگر فقط یک ساز بنوازد بهتر است یا کل ارکستر؟ سرزمین فرهنگی ایران پهناور بهاریست از گونه های ارزشمند. بگذاریم بهاری رنگین داشته باشیم نه زمستانی یکرنگ و سرد. بگذاریم فرد فرد میهن مان خودش انتخاب کند که چگونه بیندیشد، بنویسد،

بخواند و حرف بزند. زبان فارسی مُردنی نیست. زنده است و زنده خواهد ماند. زبان فارسی ما آنقدر مستحکم و شیرین هست که دادن فرصت به زبان های دیگر تهدیدی برای زبان فارسی ما نیست. کسانی که حق و فرصت بیان به دیگری نمی دهند چطور بخود می قبولانند که دیگران به آنها فرصت بیان بدهند. قدمت زبانهای موجود در کشور مااگرفرض کنیم که بیشتر از زبان فارسی مان نبوده کمتر نیستند. فقط آنها قدرت طلب نبوده تا دیگر زبانها را خاموش کنند.
این مسئله تازه ای نیست. امروزه ما درکشورهای پیشرفته اروپائی می بینیم که ایالت های مختلف با زبان خاص و محلی خویش می نویسند، می خوانند و تکلم می کنند. و چندگونگی زبانی و قومی هیچ مشکلی یا اشتقاق و یا تجزیه ای هم ایجاد نکرده بلکه گونه های متفاوت درکنار هم همزیستی می کنند. بطور نمونه کشور هلند هم زبان هلندی و هم درشمال آن زبان فریزلندی استفاده می شود. و دربلژیک، هلندی و فرانسوی صحبت می کنند، لوگزامبورگ سویس و کانادا و ... خیلی از کشورهای دیگر نیز ما نیز شاهد چند گونگی زبان هستیم. حتا در افغانستان دوزبان فارسی دری و پشتو بعنوان زبان رسمی شناخته شده اند.

ما امروز درعصر پسامدرن زیست می کنیم. درعصری که دیگر مرکزی قدرتمدار و رهبر و حاکم بر دیگران را نمی پذیرد. عصری که همه گونه های با حفظ هویت مستقل خویش می توانند درکنار هم و دریک هارمونی و دوستی حق حیات بیابند بدون اینکه یکی بر دیگری ارجح و یا غالب شود. موضوع دمکراسی در زبان است و پذیرش چند گونگی آن.
پس بیائیم دمکراسی و اعتقاد به دمکراسی را که همانا تحمل دگر اندیشه ها و همزیستی با تفاوت ها و چندگونگی است از خود شروع کنیم. و با بردباری از نگاهی پسامدرنی و مترقی با این موضوع نگریسته و به بدور از احساسات ناسیونالیستی و راستگرایانه و قدرتمدارنه و هر نوع مرکز گرائی بر این مقوله و سخنان ایشان تامل کنیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

حق زبان مادری
اخیرا درپی مطرح شدن حق زبان مادری از جانب سخنوری که عمرش را بر اعتلای زبان ملی ( فارسی) و ادبیات فارسی زبان نهاده همه روزه شاهد موج حملاتی ناسیونالیستی و گاها فاشیستی و احساسی که هرروز بر شدت و تندی این حملات افزوده می شود به ایشان آقای دکتر براهنی هستیم.. این جملات نه تنها از جانب گروهها، افراد و جمعیتهای وابسته به جریانات خاص و راستگرای بلکه از جانب هنرمندان و نویسندگان باصطلاح روشنفکر نیز دیده می شود. می توان گفت که این نوع بینش و برخورد با این مقوله ریشه در همان تفکر و سیستمی دارد که ژیل دلوز آن را تفکر "ساقه درختی" یا رشد عمودی ی اندیشه ، می نامد. در این سیستم، "ساقه" همه ی عناصر ِ درخت را تحت فرمان خود دارد. و متکی بر تک مرکزی است. بدین معنی که حیات عناصر وابسته به مرکز که همان ساقه است می باشند و ازخود هیچ گونه استقلالی ندارند و رشد و نمو و حد و مرز آنها را ساقه

ساقه تعیین می کند. و اگر از ساقه جدا شوند می خکشند و از بین میروند.
در این گونه بینش و رویکرد که بعنوان یک مثال نام برده شده، چه در سیاست و سیستم های حکومتی، دولت ها، مذهب، تشکیلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قومی و قبیله ای، فردی و ..غیره حاکم بوده و می باشد. صاحبان این نوع بینش هرگونه تکثر گرائی و دمکراسی را بر نمی تابند و همواره بر تک صدائی و تک گفتمانی و مناسبات مراد مریدی، و گله و چوپانی و ... تاکید دارند.
ما در طول تاریخ بخوبی شاهد سیطره این نوع تفکر و سیستم چه در شیوه حکومت داری و چه در مذهب و تشکیلات اجتماعی و سیاسی و حتا خانواده بوده و هستیم. اصولن اینگونه مراکز قدرت چه کوچک و چه بزرگ و چه سیاسی و چه غیر سیاسی هرگز تاب حضور دیگری و یا شنیدن صدای دیگر را نداشته و با آن با شدت تمام برخورد کرده و هر صدایی را در نطفه خفه کرده اند.
اما امروزه تاریخ متحول شده است. و انسان عصر حاضر درحال گذار از این نوع سیستم و بینش تک گرائی و مقدس گرائی می باشد. انسان امروز بخوبی دریافته که سعادت بشری نه در تک صدائی بلکه درچند صدائی، تلورانس و تحمل و پذیرش دگرگونگی است. انسان امروز چند گونگی را نه تهدید برای حیات خویش بلکه غنای بیشتر میداند. به همین خاطر برآن شده است تا همزیستی را جایگزین برخورد و ستیز با دیگرگونه ها نماید. در کشورهای پیشرفته این مسئله راحتتر جا افتاده و تجربه شده است. اما این تحول درهمه دنیا به یکسان رخ نداده. درکشور های جهان سوم بخصوص خاورمیانه ازجمله کشور ما که هنوز بر محور مرکزگرائی و تقدس مدهبی و مناسبات مرید و مرادی می چرخد ما هنوز شاهد خفه شدن صدای دیگر هستیم. این بینش نه تنها بینش قدرت حاکمه است بلکه به یک رویکرد عمومی و فرهنگی جامعه ما تبدیل شده است. و همه چرخه ی حیات اجتماعی ، فرهنگی و غیره ما بر این محور قدرت و تمرکز قدرت در دست یک نفر یا یک بینش غالب که در راس جامعه قرار گرفته است می چرخد. از همین روست که امروز ما شاهد این برخورهای تند و قمه کشی های لفظی و تهدیدها و تهمت ها به آقای براهنی که دهها کتاب به زبان غالب ( فارسی ) نوشته و حالا یک مطلب به زبان مادری نوشته هستم. با قمه کشی و تهدید و خفه کردن صدای متفاوت دیگران نه تنها به یکپارچگی ایران عزیزمان کمکی نمی کند و موجب اختلافات قومی و ملیتی دربین ملت نیک اندیش ایران می شود، بلکه ناقض توقع انتظارات عصر حاضر و روند تاریخ، دمکراسی و دوران پسامدرن آن می شود.
آقای براهنی با طرح یک خواسته ی برحق که در راستای قوانین مدون حقوق بشر امروزیست با دلیل و برهان عالمانه علمی، فلسفی و تاریخی و با بی طرفی کامل به حق رسمیت شناختن زبانهای مادری درکشورمان که تنوع قومی و زبانی آن غیر قابل انکار است تاکید می کنند. که این خواسته نه به معنای حذف زبان فارسی و یا تجزیه ی خاک و اقلیمی کشور یک پارچه ایران بلکه به یک پارچکی آن نیز کمک خواهد کرد. مسئله این باشد ،ولی آن نباشد نیست. مسئله بودن همه است.
آن چیزی که ایشان مطرح می کند نه مسئله تجزیه طلبی، بلکه مسئله عبور از تمرکز گرائی و زبان دیکتاتوری و قدرتمدار و طلوع و گذار به تکثرگرائی است ، به معنای دیگر رفع غلبه گونه ای خاص بر گونه های دیگر است. موضوع حذف یکی به نفع دیگری نیست. بلکه برسمیت شناختن عناصر متنوع دیگر نیز بوده و موضوع دادن حق برابر به همه زبانهای موجود در یک همنشینی مسالمت آمیز در یک کلییت بنام کشور ایران است تا بتوان به این عناصرکه تا کنون به حاشیه رانده شده و سرکوب شده اند و حق ابراز وجود نیافته اند حق حیات داده شود تا از ظرفیت های زبانی آنها در راستای اعتلای فرهنگی کشور عزیزمان ایران بطور اخص و انسان بطور اعم بهره ای برده شود.

ادامه در کامنت بعدی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اژدر بهنام! ممکن است بفرمائید، کی و یا چه کسی و یا کدام سازمان و محفل سیاسی میخواهد دمکراسی را که شما میخواهید در جغرافیای موسوم به ایران پیاده بکند؟ ممکن است نامی از آنان ببرید؟ و ما را نیز روشن بفرمائید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای امید دانا! فارسها ایرانی نیستند! اینان کولیان رانده شده ازهندوستان هستند، که فارسی دری را از افغاتی ها آموخته اند، و چون درافغانستان سکونت برایشان ممکن نبود، بصورت کولیان ولگرد، به ایران مهاجرت کرده اند، و به همت و انسان دوستی پادشان تورک در جغرافیای موسوم به ایران درحاشیه کویرها اسکان داده شده اند. و حالا فکر میکنند، صاحب ایران هستند. اکنون به اینان باید گفت، کل اگرطبیب بودی سرخود دوا بکردی، شما ها اول بحال و روز خود چاره ای بیاندیشید، بعد به خودتان اجازه بدهید، به امورات دیگران دخالت بکنید. درضمن مگر شما کی هستی، کی میخواهی برای مردم تورک آذربایجان هویت تعیین بکنی؟ و مردم آذربایجان را بخودت بخندانی؟! آیا گوش جنابعالی شنوائی خود را از دست داده است، که فریاد هارای هارای من ترکم، میلیونها آذربایجانی را نمی شنوی؟! فریادی که تار و پود پوسیده رژیم اسلامی را به لرزه انداخته است؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

پان فارسیزم با چاخانیزم برای خودش تارخ ساخته است. آنچه که اکنون دارد می بینیم, آینده اش هم معلوم است

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

عیوض گرامی،
اشتباه نکنید! در این ستمی که بر ما می‌رود، نه زبان فارسی نقشی دارد و نه مردم فارسی زبان.این سیاست حاکمان است که با این ایده که می‌توان با یک ملت – یک زبان، تمامیت ارضی ایران را حفظ کرد، به این شیوه‌ها دست می‌زنند.
من هم با شما موافقم که اسلام نقشی اساسی در سرنوشت کشورمان داشته است و دارد و همچنان خواهد داشت. مساله به هیچوجه به چریک و توده‌ای و فرقه‌ای هم ربطی ندارد. این مشکل پیش از آنها هم وجود داشته است. این سیاست از زمان رضاشاه آغاز شده و در آن زمان هیچ یک از این جریانات وجود نداشته‌اند.
من نه مشکلی با زبان فارسی دارم و نه با مردم فارسی زبان. اتفاقا مشکل من با رژیم حاکم است که این سیاست را پیش می‌برد. متاسفانه بسیاری از سازمانهای سیاسی اپوزیسیون هم، دانسته یا ندانسته در همین راه گام برمی‌دارند. اگر این ستمها برکنده شوند، اگر هر کسی بتواند

اگر هر کسی بتواند خود را آنچنانچه می‌خواهد تعریف کند، دیگر جایی برای دشمنی‌ها و نفرت‌های قومی و ملی باقی نخواهد ماند. طبیعی و در ضمن تاسف‌بار است که عده‌ای می‌توانند از شرایط موجود برای ایجاد کینه و نفرت از فارسی زبانان استفاده کنند.
شما تصور کنید که دمکراسی و سکولاریسم در کشور ما حاکم شود و مردم بتوانند شیوه زندگی خود را، خودشان تعیین کنند. دین هم از حکومت جدا شود و دیگر کسی شاهد تدریس دین و قرآن در مدارس نباشد. آنگاه شما آزاد خواهید بود که نیایش خودتان را به هر زبانی که دوست داشتید انجام دهید و یا اگر نخواستید، هیچ نیایشی نکنید!
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-ازاینکه زحمت کشیده ومقاله ایی نوشته ایدبسیارخرسندم.مشکلات ایران باآمدن ورفتن شاه وخمینی ومجاهدوکمونیست وخامنه ایی وحکومت های ائدئولوژیکی قابل حل شدن نبوده ویابا این راه حل هامشکلات مردم ما برطرف نمیشود.
کسانیکه که به صلح وآرامش وتامل ودوستی باجهان وانسانهامی اندیشندنبایدتنهاجلوی پای خودرانگاه کرده ودنبال مسکن های مقطعی باشند.
من دوست دارم آنهاییکه ادعای اندیشیدن دارند،از دیدگاه خودووابستگی های خودبدنیانگاه نکنند.مشکلات مردم اززمان عصر روشنگری درخاورمیانه وباشروع بخوانیدانقلاب مشروطه آغازشد.
باتوجه به منافع آنزمان استعمارگرپیرانگلیس وپیداشدن نفت سران کشورانگلیس بایدازاهرم هایی که میتوانست برای آینده خودبهره میبرد.اولین مشکل وسنگ زیرپای انگلیس دموکراسی وتمرین دموکراسی وآشنایی مردم باساختارچندتفکری درجامعه بود.
وچون دریک متن فرصت بازوروشن شدن موضوع ایجاب نمیکنداجبارا

به رئوس مسایل پرداخته سعی میکننم چکیده مطالب راتوضیح دهم.1-خطرایجاددموکراسی دریک منطقه ایی که درآن انرژی نایاب نفت یافت شده است.
2-طرح مهندسی ساختارحکومتی بخصوص توتالیتردرکشوری که درآیندبتواندازآن برای پیشبردسیاست خوداستفاده کند.
3-ازهم پاشی دوکشورتورک که میشودبدان هاامپراتوری منطقه نام گذاشت ویکی مثل عثمانی زمانی قدرت بلامنازع جهان بوده وحتی درپشت درهای انگلیس برای ورودحضورفیزیکی داشت.
4-حاکم کردن دولتی که هروقت بخواهددرمدت تعیین تاریخ مصرف عوض کرده وآنی خودپرورش داده سرکارآورد.
5-عقب مانده نگه داشتن منطقه توسط ساختاری که خودمهندسی کرده اند.
6-تغذیه فکری دادن که خودبه تولیدآن پرداخته تامردم نتوانندبه تفکراصولی وعقلانی رسیده وهمیشه درعالم توهم زندگی کنند.
7-ایجاداختلاف ودشمنی وجنگ های داخلی بعلت اینکه دراین کشورهادموکراسی تمرین نشده ومردم راه درست صحبت کردن رایادنگرفته باشند.وووو...باآرزوی سلامتی برای سرطانی ها وتمام آنهاییکه افکارسرطانی دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

عیوض گرامی، کامنت شما را به زیر نوشته خودم منتقل کردم تا بتوانیم در اینجا گفتگو کنیم.

سخنی کوتاه با اقای اژدربهنام. تاریخ ایرا ن همین دیروز شروع نشده است .نقش دین اسلا م و شیعه در این کشور بیشتر از زبان پارسی است.500 سال تبلیغ شیعه انقلاب اسلامی را ببار اورد .نزدیک به 100 سال انقلاب بلشویکی حزب توده و فرقه و فدائی خلق و چپ را بوجود اورد .در طول 14 قرن دین اسلام و 500 سال شیعه و 100 سال چپ ما مشگلی بنام زبان نداشتیم. هم اکنون در همه جای ایران و بویژه در اذربایجان دعای زنان و مردان به زبان عربی است.
اما حساسیت ونفرت کنونی از مردم پارس زبان وسیله است برای هدف دیگری .علت را من بیشتر در شکست خیالات عده ای چریک و توده ای و فرقه چی جستجو میکنم. من با اموزش زبان مخالفتی ندارم و امید وارم که اموزش زبان مادری قانونی شود.اما در ایران زبان دین عربی است و

شما حق ندارید قران به زبان ترکی و نماز را به زبان کوردی و یا پارسی بخوانید. در همین مساجد اذربایجان اذری و یا ترکی سخن میگویند ولی بسوی مکه یعنی بیگانه نماز میخوانند.ایا این توهین به مردم اذربایجان نیست که نیایش را به زبان بیگانه بخوانند ؟ من با شما موفق هستم که به زبان مادری سخن گفت و نوشت اما زبان نیایش و نماز و روزه مردم و مناسک به چه زبانی است ؟ عربی ؟ ایا عرب به شما نزدیک تر است یا همین مردم ملایرو توسرکان؟ اگر زبان پارسی برای کودکان اذربایجان اجباری است برای همه مردم ایران زبان و قوانین عرب اجباری است. مردم ایران از دین عرب و قوانین ان در رنج هستند ونه اینکه همسایه انها اهل اهر باشد ویا سنندج و یا عرب خوزستانی .
جای تعجب بحق است شما نظام جنایتکا راسلامی را رها کرده و بجای مبارزه برای سعادت مردم ایران تخم نفرت و انزجار علیه مردم پارس زبان میکارید.ایا ااین سیاست در خدمت ارتجاع حاکم نیست؟ ایا خوشبختی مردم اذربایجان ویا ترکان در ان است که شما میفرمائید؟ الله اعلم.
اگر زوری هست نه از سوی پارسی زبانان بلکه از سوی دین باوران خونریز است که نه زبان میشناسد و نه ملیت و همه فدائی دین نبی هستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

راسیسم نژادی فارس!، که بیهوده خود را به این و یا آن نژاد می چسباند، در واقع به آخر خط رسیده است. خودش نیز بخوبی میداند، که درعصر زاتئلیت و انترنت، تاریخ نویسی و جعل هویت دیگران کاربرد ندارد، و هیچ تاثیری روی ملل ایران نخواهد گذاشت. از این رو، روز به روز به اصرار و سماجت خود می افزاید، تا بر 43.000.000 نفرمردم تورک آذربایجان جنوبی، وصله ناجور "آذری" بچسبانند، تا شاید به زعم خود از این طریق، برآنان افسار آریا زده، دنبال خود بکشد. از طرفی برگوشهای خود پنبه فرو کرده است، تا صدای هولناک " هارای هاری من تورکم را " نشنود. حال لازم است به محضر جناب اژدر بهنام عرض شود، کسی که خودش نیز بدرستی از تبار خویش آگاه نیست، و یا به هر بهانه ای، در جهت کتمان آن است، دیگر از دیگران چه انتظاری دارد، که رویش اسم نگذارند؟!

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

نگرش گرامی،
با وجود اینکه من از کلمه "زور" استفاده نکرده‌ام، از شما ممنونم که بحث "زور" را پیش کشیدید.
ابتدا لازم است "زور" را تعریف کنیم. اگر منظور شما از "زور" گذاشتن یک سرباز یا پلیس تفنگ به دست بر بالای سر من است، باید بگویم که چنین چیزی نبوده است. من شخصا هیچگاه چنین "زور"ی را تجربه نکرده‌ام.
ولی زور تنها این نیست. زمانی که تمامی زبان‌های کشور بجز یک زبان غیررسمی اعلام می‌شود، وقتی طرحی ارائه می‌شود تا فرزندن غیرفارسی زبان‌ها را از همان بدو تولد به شبانه‌روزی بفرستند و آنجا به زبان فارسی با آنها صحبت کنند و مانع شوند که زبان مادری‌شان را یاد بگیرند (خوشبختانه این طرح بغایت فاشیستی نتوانست اجرا شود)، وقتی از همان کلاس اول دبستان تنها به زبان فارسی به فرزندان مردم غیرفارسی زبان آموزش می‌دهند و این کودکان به دلیل عدم استفاده از زبان فارسی کتک می‌خورند و یا جریمه می‌شوند، وقتی

وقتی اجرای نمایشنامه به زبان مادری برای مردم غیرفارسی زبان ممنوع می‌شود، وقتی میلیونها تومان خرج نشر کتابها و نشریاتی می‌شود که به من و ما می‌گویند که اصل شما آذری است و باید به اصل خود برگردید، وقتی هزاران جک علیه مردم غیرفارسی زبان درست و اشاعه می‌شود، وقتی برنامه‌های رادیو و تلویزیون در جهت نابودی دیگر زبانها و فرهنگها برنامه ریزی می‌شوند و... این همان "زور" است. "زور"ی که شبانه روز در کشور ما جریان دارد. همان زوری که من در مقابل آن فریاد می‌زنم: "ولم کنید! من خودم هستم!"
نوشته شده توسط: Anonymous

این نوع تجزیه وتحلیل صرف مختص فارسهاست که مغز انسان را در ساده وارانه وبدون قدرت انالیزی بار می اورندوبه همین خاطر هم ایران جزو یکی از ممالک عقب مانده دنیا محسوب می شود

نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از نویسنده محترم برای نگارش نوشتار و بررسی گذ شته.کشو رما ایران د رحقیقت قربانی سیاست خارجی دولت امریکا و مخالفان ضد ملی :چپی و دینی شد. در ذهن ساده اندیش ملیونها ایرانی این تصور خام نقش بسته بود که اگر شاه برود همه چیز درست میشود در حالیکه در ایران حتا مقاله ای در باره ارزش نظام سلطنت نوشته نشد و نقش ان مردم چیزی نمیدانستند. قرنها تبلیغ اخوند ها از حکومت صد راسلام و عدالت علی و صد سال تبلیغ چپ برای جامعه سوسیالیستی ذهن روشنفکران را از چپ و دینی مخالف نظام سلطنت و مخالف لیبرالیسم در ایران کرد. این نهاد لیبرالیسم بود که سرنگون شد و شاه و انقلاب پس امد ان شعار باطل برقراری حکومت اسلامی و شعار ویرانگر مرگ بر شاه .
هدف از انقلا ب در ذهن ساده مردم ازادی بیشتر ورفاه بیشتر و افتخار افرینی برای ایران بود اما دو اهرم اسلام و

سوسیالیسم خاک بر چشم مردم پاشیدند و مردم ایران را بسوی سراب سوق دادند.جریانات دینی حتا جریانی مانند سازمان مجاهدین بنا بر ایمان دینی اساسن ضد ازادی ضد لیبرالیسم و مخالف نظام پارلمانی هستند.توجه دارید که هنوز این سازمان با رهبران 40 سال پیش اداره میشود و کنگره ای در کار نیست.چپ ایران نیز سرنوشتی بهتر ندارد و هنوز در سودای سوسیالیسم هستند.ایران دوستی و سرشت انقلاب اکنون به فرد پرستی و تجزیه طلبی و جداسری و همکاری با دولتهای بیگانه سقوط کرده است.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

صمد گرامی،
نمی‌دانم چرا این برداشت را از نوشته من کرده‌اید ولی به نظر من همه راه‌ها به انسان و انسانیت ختم می‌شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آالیار گرامی, اول از همه اینها از نظر علمی و اجتماعی و تاریخی ثابت کنند که قوم آریائی چیست؟ کی این نام من در آوردی را ابداع کرده؟فارسها کی هستند؟ فارسها از نطر ژنیتیکی به کدام گروه انسانی تعلق دارند؟ فارس ها کی و از کجا ه ایران آمده اند؟ بعد بیایند به ما ترکان شجره نامه درست کنند. این ها خود شان را با دروغهای خودشان, با تاریخ و شجره نامه های من در آوردیشان بطور کاذب خوشحال یا در حقیقت سمبل کرده اند. در حیققت هذیان میگویید ودراصطلاح روان شناسی, به ملانکولی وحشتناکی گرفتار شده اند. حساب ما با این ها جدا است.ما نه به هذیان گوئی اینها اعتنا خواهیم کرد و نه مبتلا به آن خواهیم شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا صمد ناراحتی شما قابل فهم است چرا که تا بحال در مکانی که توسط انگلیس ها ایران نامگذاری شده تمامی مطبوعات و سیاسی کار و غیره در خیابان یک طرفه یعنی در جهت منافع فارسیت حرکت کرده ولی در سایه علم و ماهواره و اینترنت این خیابان یک طرفه مجبور شد تغیر مسیر دهد و تا اندازه ای دو طرفه شده و آقای توکلی این امکان را فراهم آورده که مخالف خیابان یک طرفه است .ولی در رابطه با شخص خودم عرض کنم که بند در محل کارم آن هم به مدت چند دقیقه در میان بین ساعت ٩صبح و ٤ بعد از استفاده میکنم و بس و بندرت اتفاق افتاده که در غیر این ساعات از کامپیوتر استفاده کنم چون کانون گرم خانواده برایم مهم است .

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما آقای اژدر بهنام

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظرمن این پان فارسها بیشتر از اینکه نژاد پرست باشند٬ عقده حقارت دارن. این کاملاً از لحن و حرکات مجری مشخص است. اینها چشم دیدن پیشرفت کشورهای ترک را ندارند و آذربایجان جنوبی را در حال ازدست دادن میبینند. و مثل آدمی که در باتلاق افتاده هر چقدر بیشتر دست و پا میزنند بیشتر خودشان را ضایع میکنند.چیزی که من را خوشهال میکنه این است که با دیدناین مرد مطمعن میشم که حرکت اذربایجان به نقطه حساس دشمن ضربه وارد کرده. :))) [ یک ترک اذربایجان]

نوشته شده توسط: Anonymous

« من ترکیبی هستم از چندین قوم و ملت. از یونانی و گرجی و ارمنی و فارس و ماد گرفته تا کرد و عرب و بلوچ و...» ، با اینهمه، تخم دو زرده ام. چون آذربایجانی ام و هویت و زبانم ، آنقدر برایم مهم است ،که به خاطرش حاضرم تا تجزیه ایران هم پیش رَوَم .گور بابای آن مازندرانی یا آن گیلانی و …که به خاطر زبان مادری اش، علم و کُتل به پا نمی کند، سمینار راه نمی اندازد ، با بیگانه زد و بند نمی‌کند. اصلاً ، به من چه ! شاید آن‌ها زیر بُته عمل آمده‌اند و هویت ندارند!!

وقتی علی اشرف درویشیان ( پس از آن همه شرح و بیان ) می‌گوید ، « اینها تکه هایی از پازل شخصیت و هویت مرا تشکیل میدهند . بدون این ها که گفتم من بی هویت خواهم بود »، قطعاً « پان فارس » ! و خود فروش و خائن به ملت ! کرد است !! «هویت » او را ، تنها «کردستان» و «زبان کردی » تعیین می‌کنند و لاغیر !!کسروی و کاظم زاده ایرانشهر و تقی زاده و غیره هم، به همین دلیل ، خائن به ملت ! آذربایجان بودند.

روزگار غریبی است . آقای اژدر بهنام، از انسانیت ، شعر و حماسه میسازد؛ اما، از آن جا که در نهایت ، همه ی راه ها به رُم ( ببخشید) به آذربایجان و زبان ترکی ختم می‌شود، یکباره ، فاتحه ی همه آن حرف‌های شاعرانه را می‌خواند و به یاد هندوستانش، فیل هوا می‌کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اژدر بهنام گرامی، می توانید بفرمایید چه کسی خواسته با زور هویت فارسی به شما تحمیل کند؟ در ویدئوی آقای امید دانا هم سخنی از تحمیل هویت فارسی به کسی نیست. تا آنجایی که من می دانم این پانترک ها هستند که با "مانقورد" نامیدن آذربایجانی های میهندوست و ناسزا گفتن به آذربایجانی هایی که خود را "آذری" می دانند نه "ترک" می خواهند این هم میهنان ما را با زور هویت "ترکی" بدهند. کسی را ندیده ام که بخواهد با زور دیگران را "فارس" کند! آشکار است که هرکس باید آزاد باشد هویت فرهنگی خودش را خودش تعیین کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

این اتش را چه کسانی بپا کردند؟ حزب توده و فدائیان خلق. من میخواهم با یک توده ای دارای شرافت در این باره حرف بزنم. هم وطن توده ای این جوانمردی نیست که در این میدان جنگ که کشور ما را میخواهد به تاراج ببرند شما سکوت کننید.حزب شما با طرح دروغین شعار خلقهای تحت ستم و کشور کثیر الملله شیپور جنگ داخلی را به صدا دارورده است. در اینده ه هر خونی که در این ارتباط به زمین ریخته شود گناه ان متوجه حزب شماست.اکنون نه شوروی وجود دارد ونه امیدی به استقرار سوسیالیسم بهتر ان است که ان شعا ر خانه بر انداز و ضد ایرانی را از برنامه حزبی خود بر دارید و راه را برای همزیستی مسالمت امیز مردم ایران باز کننید. هر گونه دیر کرددر این باره یعنی فرو رفتن به منجلاب جنگ داخلی و در ان منجلاب راه باز گشت بسته است.حزب شما در 28 مرداد خطا کرد و در سال 57 باز هم خطا کرد و اکنون باز هم خطا میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

از اعترافات سفارشی ات معلوم است که دچار شکاف شخصیتی و از خود بیگانگی هستی . چه نیازی است که خطاب به دیگران برای خود هویت درست کنی . با همه ادعاهایت در بین نوشته ات ریشه های نژادی مشاهده میشود . روانشناسان به این میگویند فشار گروه . چون تو خطاب به گروه پان ترک پیام میدهی که با فارس و ایرانی نیز مرزبندی داری . تزلزل شخصیت عنوان دیگر این بی اعتمادی بخود است .چه نیازی هست که تو تمام موضوعات خصوصی و شخصی ات در این صفحه مدام در انظار عموم بگذاری . در لاتین کلمه ای وجود دارد به اسم اکسیپتوئیسم . یعنی نشان دادن عریانی خود به دیگران .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ترکهای ایران تجربه ی هزارسال اداره ی ایران را دارند و میتوانند نه تنها آذربایجان، بل در اداره ی همه ایران، به صورت دموکراتیک شرکت کرده و آن را اداره کنند. و چه بسا نقش تعیین کننده ی تاریخی خود را مثل همیشه ایفا کنند.
در ایران همه از «عناصر جسمی-فرهنگی» آمیخته اند اما با این همه آمیختگی، هر خلقی یا ملتی «هویت » خاص خود را نیز حفظ کرده است. از این رو من عضوی از خلق خود هستم با هویت مردمی خود. گرچه همه ی «هویتها و خلقها» را چون هویت و خلق خود دوست دارم. و آنها را برابر و مورد احترام میدانم.

من جسما از «عناصر مختلف منطقه ای تاریخی» پدید آمده ام و برایم مهم نیست که عمدتا جسم من از کدام « خون و ژن و جسم » تشکیل شده است. چون نژاد پرست نیستم و به «وجود نژادها » اعتقاد ندارم. همین که انسانم برایم کافی ست.

از نظر «فرهنگی» نیز این « آمیختگی عناصر مختلف » را دارم ، ولی «عمدتا هویت فرهنگی من ترکی ست».
من از نظر هویت فرهنگی عمدتا «ترکم». و به کسی هم اجازه نمی دهم برای من «هویت فرهنگی یا جسمی» تعیین کند.این کار تنها از عهده ی راسیستها برمیاید.

نام دیگر هویت فرهنگی من «آذربایجانی» ست. من از نظر فرهنگی «ترک آذربایجانم». زبانم نیز «ترکی آذربایجان» است.
اینکه جسم من چگونه است؛ آنرا به عهده ی «راسیست ها» میگذارم که به من «خون و ژن و نژاد » تعیین کنند. که برسینه ام نام « نژاد آریایی» یا « غیر آریایی» بنویسند.

اینکه ناسیونالیست های فارس برسینه ی من مینویسند «آذری هستم و از ریشه ی آریایی؛ ترک نیستم » ؛ چگونگی جسم مرا تعیین میکنند؛ اینان راسیست اند.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

احمد جان ممنون از شما. آنچه را که در دل داشتم نوشتم.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

رازی گرامی،
من درک خودم را از "هویت" نوشتم. امیدوارم که دیگران هم درک خودشان را از هویت بنویسند تا شاید بتوانیم گفت و شنودی سازنده در این باره داشته باشیم.
منظور شما را از اینکه: "فکر می کنید چندتا کلیک می‌خورد!؟" درک می کنم. ولی امیدوارم اینگونه نباشد!

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای بهرامی گرامی،
چرا عنصر ترک آذربایجانی وجود نداشته باشد؟ به نظر من همه این عناصر وجود دارند. تنها مساله این است که هر کسی خود را چگونه تعریف می کند. شما می توانید خود را ترک آذربایجانی تعریف کنید. من هم شما را با همین هویت می پذیرم.
به نظر من تعیین هویت هر شخص، تنها در اختیار خود اوست.
هر کسی هم که بخواهد مختار است جملات مرا وارد کتاب طلایی فاشیسم بکند. من از جملاتی که نوشته ام دفاع می کنم تا وقتی که کسی خلاف آن را به من نشان دهد.
پیروز باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

من ترکیبی هستم از چندین قوم و ملت. از یونانی و گرجی و ارمنی و فارس و ماد گرفته تا کرد و عرب و بلوچ و... زیرا در سرزمینی به دنیا آمده‌ام که محل تاخت و تاز همه آنها بوده است. خون همه آنها، فرهنگ و آداب و رسومشان و هر آنچه که داشته‌اند موجب شده که اکنون "من" با این خصوصیت وجود داشته باشم. اصلا هم برایم نه مهم است و نه باعث افتخار و یا شرم که پدر و مادر و آبا و اجدادم، به عرب وصل شود یا به مغول و یا به فارس و ماد و یا...
من همین هستم که هستم! فردی که در سرزمینی به نام ایران و در بخشی از آن به نام آذربایجان و در شهری از آن به نام اورمیه به دنیا آمده‌ام و زبانم ترکی آذربایجانی است. من نه ترکم، نه فارس، نه آذری، نه عرب و نه کرد و... و در عین حال هم ترکم، هم فارس، هم آذری، هم عرب، هم کرد و هم....



زبان من، ترکی آذربایجانی، چه صدها سال پیش با زور شمشیر تحمیل شده باشد و چه همین دیروز از هیچ پدید آمده باشد، زبان من است. آن را دوست دارم و می‌خواهم به همین زبان حرف بزنم، بخوانم و بنویسم و در رنجم که چرا این امکان را نداشتم تا با این زبان هم آموزش ببینم یا لااقل امکان انتخاب زبان آموزشیم را نداشته‌ام.
در این میان کمتر کسی به حق من به عنوان یک انسان توجه می‌کند. کمتر کسی این را درک می‌کند و یا می‌خواهد درک کند که این من هستم که هویت خودم را تعریف می‌کنم، و این من هستم که زبانم را انتخاب می‌کنم. دیگران برای تعریف این هویت و انتخاب زبان هیچ حقی ندارند!
اژدر جان! این بخش از دلنوشته ات به شعر و حماسه پهلو می زند! زنده باشی
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

«سلطنت و پان ایرانیسم» ؛ بعد از 50 و چند سال دادن امتحان خود، در بهمن 57 از «حکومت و جامعه ی ایران» حذف شد.
بقایای آن «خارج نشین» شدند. اکنون که مردم از «حکومت اسلامی ایران» ناراضی شده اند «میراثخواران سلطنت» پروژه ی
بازگشت به حکومت را دارند. اینان را چند عامل به حرکت درآورده است:
1- نارضایتی مردم از حکومت
2- رشد ناسیونالیسم فارسی در مقابل حکومت
3- رشد ناسیونالیسم محکوم ملیتها: « برابری طلبی » . « جدایی خواهی».
4- لابیگری راستهای امریکا و دوستانش.
5- «عدم وجود آلترناتیو مترقی» متحد .
6- آزادی سیاسی موجود در بین نیروهای خارج نشین.
-----
میراثخواران «سلطنت مرده » با این «دم مسیحایی» جان میگیرند و خیال «نقش آفرینی» دارند.
-----
جهان سوم جایی ست که در آن با «دم مسیحایی» مردگان زنده میشوند. اما با « تعفن خود» . این است که «محیط» را
« طاعونی» میکنند:

مردگانی مانند «القاعده-طالبان-خمینی-حزب الله- اخوان- داعش- بوکوحرام؛ اردوغان و نمونه های ایرانی اینها...» و در فرم غیر مذهبی «ناسیونالیسم فارسی: « سومکا-حزب پان ایرانیست- حزب مشروطه و دیگر گروههای میراثخوار سلطنت یا ناسیونالیست....»
------
آمریکا و دوستانش یا با نام دیگر «غولهای جهانی » بر این «زمینه ی آماده» در جهان سوم-به ویژه خاورمیانه و ایران و همسایگانش، همیشه «پروژه هایی» داشته و دارند که یکی از اینها هم «پروژه ی نوسازی شده ی خاورمیانه ی بزرگ» است.
هدف همه ی این پژوژه ها سه چیز بود و هست:
1- حکومت سازی
2- اقمارسازی
3- کنترول و هدایت گروه نقش آفرین-مستقیم و غیر مستقیم- در جهت منافع خود یا دوطرفه.
-----
براین اساس «داعش»، القاعده، طالبان، خمینی و... منطقه را شخم زدند و میزنند.
رفتار غولها با «نقش آفرینان»، سیاست «هویج و چماق» بوده و هست. اینان هرجا کج روند چماق میخورند و هرجا راه طویله پیش گیرند هویج دریافت میکنند.
-----
«گروه میراثخواران سلطنت» یک "ابزار" لازم در آینده» است که درصورت نیاز جهت «شخم زنی» بکارگرفته شود.
بنابرین لازم است این ابزار را «در کنار داعش» و در«پروژه ی شخم زنی محیط مناسب » درنظر گرفت.
غولها برای هر گروه نقش آفرین احتمالی، برنامه ی غذایی «مشخص و متغیر» دارند:
1- هویج(حمایت و حکومت سازی)
2-هویج-توخماق( کنترول درجهت منافع -مستقیم غیر و مستقیم)
3-توخماق (نابودی)
«متغیر» بودن برنامه را «حرکت و نیروی گروهها-منافع غولها » تعیین میکند.
-----
براین پایه ها «ناسیونالیسم فارسی» یکی از شخم زنان احتمالی پروژه ی غولها در ایران، مد نظر است .
اینکه «سلطنت مرده» با دم مسیحایی دوباره با تعفن خود زنده شده و در جامعه محیط طاعونی پدید آورد «ممکن است یا نه»
بستگی به «چگونگی نیروی متحد و مترقی جامعه ی ایران» دارد.
اگر نیروی «سکولار-دموکرات- برابری طلب-جمهوری خواه- فدرالیست- دموکراسی خواه، دوری گزین از ناسیونالیسم» قدرتمند باشد در جامعه ی ایران جایی برای نقش آفرینی «مردگان متعفن» نخواهد بود. در غیر این صورت بله مردگان در گورستان ایران میتوانند زنده شوند و محیط را به «گند» بکشند.

درهرصورت «گروه میراثخواران سلطنت» نیز در پروژه ی «شخم زنی خاورمیانه -ایران» قرار دارد.
حمله نظامی به ایران-یا جنگ داخلی- آب رودخانه ی این کوسه ماهی ست.
سیاست خنثی سازی آن نه توجه به «پروپاگاند»-اش، بل نقد ناسیونالیسم فارسی ، روشنگری پیرامون «برابری حقوقی همه ی ملیتها»، امتحان شدگی اش، و چهره ی «نژاد پرستی و عظمت طلبی» و پان ایرانیستی اش است که میخواهد خود را با بزک
دموکراسی خواهی بیاراید. این گروه با «اختلاف آفرینی و توهین به دیگر ملیتها» درخدمت «حکومت ایران» عمل میکند.نباید
در دام «اختلاف آفرینی های آن» افتاد. سیاست این گروه «رو در رو » قرار دادن «ترک-فارس» و دیگران است و از این کار تغذیه میکند. این گروه نیز مثل حکومت ایران با سیاست «اختلاف بیانداز و قدرت کسب کن» عمل میکند. سیاست خنثی سازی آن
«حذف اختلاف آفرینی» اش است. با روشنگری. و عمدتا با «عدم توجه». اینان عمدا «با رنگ آذری» کار میکنند که برای خود «ماهی بگیرند». نباید به دامشان افتاد. «بایکوت» پاسخ سازنده ی آنهاست. و هر آن کس که با «رنگ آذری» رنگریزی میکند.

درحال حاضر باید گفت «گنجشگ ا ست و فاقد کله-پاچه»!

از زاویه ی پیش برد سیاست استراتژیک «اداره ی دموکراتیک ایران آینده » و« حفظ حقوق جدایی خواهان» ، توسط همه ی خلقهای ایران ، سیاست درستی ست.
براین اساس ما «همه ی خلقها» قدرت «فکری و عملی» آن را داریم که ایران را دموکراتیک اداره کنیم. در ایران آینده جایی برای زنده شدن مردگان نخواهد بود.
ادامه در کامنت دیگر
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی !
۱- من با نفرت پراکنی هایی از این دست ( از هر سو که باشد) مخالفم. دود این کینه توزی ها، تنها به چشم مردم نگونبخت ایران خواهد رفت.که گفته‌اند :
کسی که باد می کارد، توفان درو می‌کند.

۲- حدود هفت سال است که مشتی اشباح پنهان شده، در پشت چندین نام مستعار ( که معلوم نیست سرشان به کجا بند است) ، هر روز همین بساط را ، علیه ایرانی‌ها به پا می‌کنند و شما ( با ادعای دموکراسی خواهی ) لاسبیلی در می کنی و یک بار هم نشد ( یا من ندیده ام ) که از هموطنانت پوزش بخواهی . حالا هم ( به احترام همان دموکراسی مادر مرده ) بیطرفی اختیار کن و ( به جای پوزش خواهی از عده‌ای قلدر ِ پرمدعا ) بگذار کاربران ، خود قضاوت کنند.

۳ – اگر نشر این ویدئو به خاطر برخورد با این «این تفکرنادرست» است، بسم الله ! اولی خودت باش که با این تفکر نادرست برخورد نقادانه می‌کند.راهش هم این است که ، جمله به جمله نادرستی حرف‌های آن آقا را نشان بدهی .
بعدش، من ندیدم که یکی از این حضرات « گردن به حجت قوی» کرده ( جز فحاشی و حرف‌های بی‌ربط ) حرف حسابی زده باشد.
یک ضرب‌المثل دیگر هم ،خطاب به لاچین ها و یوسف آذربایجانی ها و ینلیک دیروز و وجدان.... امروز و ... ( که به منظور نفرت پراکنی، از کله سحر تا تا بوق سگ ، چهار چشمی پای اینترنت نشسته‌اند ) بنویسم:
آقایان ! جواب ِ «های » ، « هوی» است!
نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر گرامی، به نظر من شما جان کلام را در مورد هویت بیان کرده‎‌اید. "هویت" در جامعه پیشامدرن (قبیله/عشیره) یک مقوله گروهی است و فرد خودش را با گروه تعریف می‌کند. در فرهنگ مدرن ولی بنیاد هویت "فرد" است. یعنی این من هستم که تعیین می‌کنم که هستم و چه هستم و خودم را به کدام فرهنگ و کدام تاریخ وابسته می‌دانم. تعیین هویت برای دیگران یکی از نمونه های بارز عشیره پرستی است: چه آن کسی که به شما می گوید شما ترک نیستید و آریایی هستید و چه آنکه به شما خرده می گیرد که چرا خودتان را ترک نمی دانید، عشیره پرستند، زیرا می خواهند هویت یک گروه را به فرد تحمیل کنند. غلبه تفکر عشیره پرستی در قرن بیست و یکم خواه نا خواه منجر به فاشیسم می شود. جواب سؤال در مورد هویت هر کسی بسیار ساده است: می خواهی هویت مرا بدانی؟ از خودم بپرس! یک نکته هم در باره دلیل درج این فیلم در ایران گلوبال: فکر می کنید چندتا کلیک می‌خورد!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای محمد کرد دو سوال از جنابعالی ١- به نظر شما من ترک درایران میتوانم از حق آموزش به زبان مادری بهره مند شوم یا نه ؟ سوال ٢- نقش رژیم خونخوار ایران در خونریزی و کشتار انسانها در منطقه بلاخص در عراق - سوریه - یمن و لبنان و حمایتش از تروریستها و جانیان حاکم از جمله بشار اسد را چگونه توجیح میکنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدرعزیز اینها همه اش برای این است که فرد آذربایجانی براحتی تن به آسیمیلاسیون بدهد تا فاشیسم فارس از گسترش زبان و سرزمینش خرسند شود در این پروپاگانداها و دست و پا زدنها اگر حقیقتی وجود داشته باشد این است "هیچ شمردن شعور مردم آذربایجان "یعنی کاری که جرات نکردند در مورد کردها بکنند چونکه آنها از منطق "ولم کن" استفاده نکردند هیچ روشنفکر کردی مثل کسروی ها افشارها و. دسته ی تیشه ای نشدند که به ریشه شان ضربه بزند و هیچ موقع با فاشیسم شوخی نداشتند وزورگویی فاشیسم فارس را با زور جواب دادند نتیجه را هم میبینید که چطور ارج و قرب کردها بالاتر از ما است و برای کردها ..... ضمنا توضیح دهید چطور وقتی طبق نوشته شما عناصرکرد و فارس و ارمنی و..وجود دارند ولی امکان وجود عنصر ترک آذربایجانی نیست و آذربایجانیها باید ترکیبی از همه ی اینها باشتد؟ این جملات شما هم بی شک وارد کتاب طلایی فاشیسم خواهد شد .

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... از این فیلمهای کمدی در یوتیوب زیاد است. بهترینش , سایت « خاک و خون» بود. شونیست فارس نه به منطق وابسته است و نه به عقل. حرکت ملی آزربایجان با این افکار فاشیستی هم صیقل می بیند و هم به خواسته های خود مصمم تر میگردد. در این نقطه تاریخی است که ملت ترک آزربایجان و مخصوصآ قشر تحصیل کرده جوانان که در استادیوم ها با صدای (( هارای هارای من تورکم)) گوش این کمدین ها کر کرده است, به این نتیجه تاریخی و اشتباه بزرگ آزاد مرد « ستار خان » را پی میبرند. اشتباه ستار خان این بود که به این آقایان اعتماد کرد . و متاسفانه این اعتماد کور کورانه او بود که سرش را در این راه از دست داد. همانطور که می دانید با هزاران حیله و تزویر ایشان را به طهران فرا خواندند و بعد ترورش کردند..دوست عزیز آقای آژدر بهنام...همانطور که آگاه هستید , ما ملت ترک یکی از حساسترین لحضه ای تاریخی را

سپری میکنیم.. در این لحضه های سرنوشت ساز, جمله های مستعد آمیز همچون (( ولم کنید)) هیچ اثری نخواهد داشت. بیش از هشتاد سال است که ولمان نکرده اند چون هیج وقت ول کن معامله نبودند و نخواهند بود . وقت آن رسیده است که این شونیست ها با لگد پشتی به زمین زده شوند و دیگر برای من و تو تاریخ نسازند. خیلی خنده دار است که کسی که از تاریخش بی خبر است برای من و شما تاریخ می سازد... بقول پدرم که بعضی وقتها زم زمه میکرد..
(( کئچمه نامرد کورپوسونن, قوی آپارسین سئل سنی.......یاتما تولکی دالداسیندا , قوی یئسین اصلان سنی ))
(( مگذر از پل نامردان , بگذار سیل تو را به آغوش بگیرد.... پشت روباه لم مده , بگذار شیر تو را به درّد)).. بهترین ها را برایتان آرزومندم...
نوشته شده توسط: Anonymous

امثال این شخص در جامعه ایرانی بی شمارند و از محصولات ناب 90 سال راسیسم نهادینه شده در ایران می باشند. بایستی بخاطر انتشار این فحش نامه, که انعکاسی از واقعیتهای جامعه مریض ایرانیست از منتشر کننده تشکر کرد. انتخاب با ماست که آیا همچنان میخواهیم با چنین انسانهائی هموطن باشیم؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ویدیوی جالبی است و نکته های آموزشی فراوانی در آن هست که جا دارد از پدید آورندگان آن سپاسگزاری شود. البته اگر لحن ملایم تری داشت بهتر بود. ولی لحن این ویدیو در مقایسه با ادبیات پر توهین پانترک های ایران ستیز بسیار مودبانه تر است. امیدوارم آقای امید دانا این کوشش خودرا همچنان پیگیری نمایند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای محمد کرد گرامی،
از شما ممنونم. به نظر من اگر بتوانیم یاد بگیریم که انسانها را همانگونه که هستند بپذیریم و به رسمیت بشناسیم، بسیاری از مشکلات ما حل می شوند. متاسفانه بسیاری از ما می خواهیم انسانها آنگونه باشند که ما می خواهیم و نه آنسان که هستند!

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا دست بچه های رو دست درد نکنه من که کلی مطلب آموختم و با افتخار به عنوان یک آذری میگویم من نخست ایرانیم دوم هم ایرانیم زیرا آذربایجان یعنی ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

به این بحث گوش کنید ببینید چگونه یک آذربایجانی دشمن زبان ترکی و خواهان برچیده شدن آن از ایران است:

http://telechargement.rfi.fr.edgesuite.net/rfi/persan/audio/
modules/actu/201402/La_Table_Ronde_23_02_14.mp3

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای معما, سومرهارا هم حتما سلجوقها ترک کرده بوده اند. منبع از ایرانیکا

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدرعزیز مرسی ، شاید این زیباترین و رساترین متن کوتاهی بود که در این بازار مکاره که عده ای آگاهانه و بخشی نیز با بازیچه شدن راه انداخته اند ، خوانده ام . غرب با همکاری عربستان ، اسرائیل ، قطر و ترکیه در حال شخم زدن تمام منطقه است ، خواب های بسیاری برای مردم دراین قسمت از جهان دیده اند آنچه که کونالیزاریس وزیر خارجه جورج بوش " نویدش " را تحت عنوان خاورمیانه مدتها پیش داده بود درحال انجام است ، کشورهای پاره پاره شده ، درگیری های مذهبی ، قومی ، نژادی تقریبآ همه جا را را فراگرفته ، ایران هنوز از این فاجعه بدلایل مختلف فاصله دارد اما سازماندهندگان این بازار مکاره مدتهاست که در حال زمینه سازی هستند ، آنجا برسر زبان ترکی یا آذری جائی دیگر بر سر جداسازی بخش هائی ازکشور جائی نیز برسر شیعه و سنی و..، اژدر عزیز هشیاری بسیار میخواهد که در چنین شرایط بغرنج درست برخورد کرد و به دام نیافتاد . آفرین بر تو

نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوال که من هرگز جوابی برای آن نگرفته ام این است که این دوستان؟ که کار و زندگیشان را ول کرده اند و گرفتاریشان تعیین هویت برای آذربایجانیهاست، چرا ترکهای ترکیه را از این نظرات مشعشع خود محروم می گذارند و به آنها توضیح نمی دهند که ترک نیستید و به زور زبانشان ترکی شده است؟ در همان ویدئو چند عکس گذاشته شده که چهره ترکهای آسیای میانه را با چهره آذربایجانیها مقایسه می کند. همین مقایسه را می شود با استفاده از عکسهای ترکهای ترکیه انجام داد و به آنها گفت که سالیان سال در اشتباه بوده اند. پس چرا این کار انجام نمی شود؟ (به خصوص که اتفاقا در ویدئو به موضوع مهاجرت ترکان به آسیای صغیر هم اشاره می شود)

مثلا اگر امروز کسی در اروپا بگوید من ترک هستم، بلافاصله شاید 90% مردم این طور برداشت کنند که گوینده اهل ترکیه است. شاید فقط برای آدمهای با معلومات بیش از سطح مردم عادی یا کسانی که تجربه کار و زندگی در آذربایجان یا قزاقستان و غیره را دارند، این سوال پیش بیاید که منظور گوینده ترک کدام کشور یا منطقه است. بدین ترتیب واقعیت این است که جهان امروز فرهنگ و زبان ترکی را با نام ترکیه می شناسد. ولی با این همه، این قلمزنان و محققین عالی مقام، کشور ترکیه را با این همه محصولات فرهنگی و کانالهای تلویزیونی و غیره ول کرده اند، پیله کرده اند به ما تا ما را توجیه کنند که ترک نیستیم. خوب، این آقایان اول چرا مردم ترکیه را نسبت به این که تا به حال ترک نبوده اند و در اشتباه بوده اند، و باید به اصل و ریشه خود برگردند روشن نمی فرمایند؟ غیر از این است که در این صورت خود را مضحکه خاص و عام خواهند کرد؟ یک نفر از اینها چرا تلاش نمی کند تا مردم عراق و مصر را قانع کند که عرب نیستند؟ یعنی همه مردم این کشورهای پان عربهای بی هویتند؟
واقعیت این است که در جهانی که هر کس حق دارد حتی اسم کوچک و فامیل و ملیتش را عوض کند یا حتی از خود سلب ملیت کشور محل تولد خود را بکند، این مقالات بلند بالا و ویدوئوهای بی مایه با نیت تحمیل هویتی مشخص بر گروهی از مردم، فقط و فقط نشانه یک چیز است که عبارت باشد از سطح بی نهایت نازل فرهنگ، رشد فکری و رواداری جامعه ما. آنهایی که ادعاهای بزرگ و عجیب و غریب در مورد فرهنگ 2500 ساله خود دارند و در عین حال تمام هم و غمشان شده یکسان سازی زبانی و فرهنگی است، اثبات می کنند که صاحب مبتذل ترین سطح فکر و اندیشه و بیشترین عقب ماندگیها هستند. نمونه اش این که آقا افتخار می کند فرزند کوروش و زرتشت و کی و کی هست. گویا پیش از تولد، تلاش و کوششی مجدانه در این راه به خرج داده یا کلاس کنکوری، چیزی رفته تا از تخمه فلان کس بشود! به چیزهایی افتخار می کنیم که کوچکترین نقشی در آنها نداشته ایم و دیگران را به دلایلی تحقیر می کنیم که کوچکترین دخالتی در آنها نداشته اند تا آبی بریزیم بر اتش عقده های حقارتمان. بعد هم افسوس می خوریم که چرا جامعه ما در این وضعیت و حال و روز است. به هر حال، واقعا به قول خود گوینده ویدئو، خلایق هر چه لایق (هر چند ایشان این مثل را نیز اشتباهی خلایق هر چه را لایق می گوید تا سطح سواد پارسی اش را حسابی توی چشم پان ترکهای بی خرد و کذا و کذا فرو کرده باشد!)
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام جناب اژدر بهنام
از دشمن نباید انتظار داشت زبان وهویت ملت آزربایجان را احیا وپاس بدارد این من وشما واهالی آزربایجان هستیم که باید بفکر استقلال وتمامیت آزربایجان باشیم ودر این صورت با وجود دیکتاتور ترین حکومت در آزربایجان زبان ترکی رسمیت پیدا می کند ولی در دموکراسی ترین حکومت فارسی ایرانی باز جای شک است که به فرهنگ وزبان غنی ترکی آرزبایجان اهمیت داده شودپس باید به فکر نجات آزربایجان باشیم

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من قبلابه شماعزیزان چندین وچندباردرنوشته هاگفته بودم که برای دیگران سنگرکندن چه نتیجه ایی خواهدداشت.
گفته بودم که تفکرتمامیت خواهی جزتقویت این سوء استفاده کنندگان نتیجه ایی برای مانخواهدداشت.گفته بودم این هاتوسط استعمارگران برماحاکم شده وباخوش خیالی ازگرده ماپیاده نخواهندشد.گفته بودم این هااگردربقل دست شماباشندوباآنهاهمسنگرشویدوبرای آنهاجان هم دهیددردقیقه 90 برای منافع اتینیکی خودبه شماخیانت خواهندکرد.گفته بودم ازما برای خوددرزیرسایه حمایت پدافندتمامیت خواهی خودهابه نسل سازی درسایه مشغولند.
گفته بودم من خودنیزمثل شمادرسنگرچپ وبکل ایران فکرمیکردم ولی اینهاحتی ازتفکرمانیزسوء استفاده میکنند.گفته بودم که مادشمنی بافارس وکردوعرب وروس وارمنی وآلمانی نداریم ولی آنهادارندوعملانشان میدهند.
شمادرسنگرتمامیت خواهی به درویشان هاوداریوش آشوری .حدادعادل هادروقت سوزی کمک میکنید.نتیجه همین است.

نتیجه این شده که جمهوری اسلامی نزدیک چهل سال است ازایجادمدارس بزبان مادری ماطفره میرود.
این اشتباه رابزرگان قبلی کرده اندشمااشتباه نکنید.یکی ازنوشتن فارسی من ایرادگرفت ویکی من رابه تندروی متهم کرد.
حال میوه ونتیجه حرکت خودرابچینید.این ها باشاه وشیخ یکی بوده فرقی برای ماندارند.صدسال است باهزینه میلیاردی ازبیت المال درداخل وخارج میخواهندبرای ماشجره نامه بنویسندولی هنوزتعدادی بازیاده خواهی وتوهم مسالمت آمیزمیخواهن.....
من نمیدانم هنوزچرا تعدادی بااینکه دردنیای آزادوپیشرفته اروپانتوانسته اندازحقوق بشروآگاهی های اجتماعی بهره نببرند ودر خواب تشریف دارندودوست دارندماراهم درکماببینند.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

Anonymous گرامی،
ناراحتی من از این است که به انسانها توهین می‌شود و همینطور از این که کسانی مانند آقای امید دانا و شما به خودتان حق می‌دهید که برای من هویت تعیین کنید!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

قبل از انتشار این مطلب، منتشر کننده با من تماس گرفت و گفت با این تفکرامیددانا صد در صد مخالف است ولی از آنجا که در مدیا فارسی زبان با این تفکرنادرست برخورد نمی شود،قصد دارد آن را در ایرانگلوبال منتشر کند، منهم پذیرفتم ولی می بایست، این توضیح را بشکلی در سایت منعکس می کردم که نکردم بنابراین، انتقاد به من وارد است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

قبل از انتشار این مطلب، منتشر کننده با من تماس گرفت و گفت با این تفکرامیددانا صد در صد مخالفت است ولی از آنجا که در مدیا فارسی زبان با این تفکرنادرست برخورد نمی شود،قصد دارد آن را در ایرانگلوبال منتشر کند، منهم پذیرفتم ولی می بایست، این توضیح را بشکلی در سایت منعکس می کردم که این انتقاد به من وارد است

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اژدر تا زمانی که در ازربایجان افرادی مثل شما پیدا می شوند که ابراز هویت خویش ابا دارند و با جملات مانند : بارها نوشته‌ام که به نظر من، من ترکیبی هستم از چندین قوم و ملت. از یونانی و گرجی و ارمنی و فارس و ماد گرفته تا کرد و عرب و بلوچ و... زیرا در سرزمینی به دنیا آمده‌ام که محل تاخت و تاز همه آنها بوده است.
ویا: من نه ترکم، نه فارس، نه آذری، نه عرب و نه کرد و... و در عین حال هم ترکم، هم فارس، هم آذری، هم عرب، هم کرد و هم....
پس اژدر اقا ناراحتی تان برای چیست این اقا فقط دوز و غلظت فارسی ویا ازری ان ترکیبات فرمایشتان در بالارا زیاد نموده و ش مارا به هویت فارسی مفتخر نموده

نوشته شده توسط: مسؤل سابق کامنتها

دوستان گرامی، تقاضا می کنم در مقابل توهین ها و فحاشی های آقای امید دانا، شما هم به همان شیوه دست نزنید و نشان دهید که از جنس دیگری هستید!

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول محترم در زبان ترکی مثلی داریم که میگوید « ایتی بوراخیب نوخدا ینی باغلامیش لار » سگ را ول کرده زنجیر را بسته اند حال این آقا هر چه دلش خواسته بد و بیرا گفته ولی من ضرب المثل نوشته ام شما سانسور کرده اید من دوباره مینویسم و از شما خواهش میکنم حذف نکنید و بگذارید دیگران قضاوت کنند چون یک ضرب المثل میتواند به اندازه یک متن نوشته گویا و راه گشا باشد .... .این ضرب المثل شب و روز در بین ما آذربایجانی ها بکار برده میشود حالا چرا باید ایجا حذف شود ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی که عوض دارد ، گله و شکایت ندارد .فاشیسم ترک آذری در این سایت پایه گذار فرهنگ نژادپرستی و توهین و جعل و دروغ و تحریف و بی منطقی بوده و هست . نگاهی به کمنت های این فیلم بندازید تا ببینید زبان چه کسانی زبان توهین و دشنام و عصبیت است . اگر کمنت های این سایت را کسی مورد یک تحقیق دانشگاهی قرار دهد معلوم میشود که این تجزیه طلبان آذری راسیست هستند که فرهنگ نژادی و دشنام و دروغ و جعل تاریخ را وارد زبان و فرهنگ ایرانی کرده اند و چون هر عملی ، عکس العملی بدنبال دارد ، اینگونه رانده شدگان از وطن در آینده شاهد دریافت بیشترپاداش ضد انسانی خود خواهند بود .

نوشته شده توسط: Anonymous

من شخصا با انتشار چنین حرفهای توهین و تحقیر آمیز از نوع آقای امید دانا بر علیه ملت تورک مخالف بودم ولی نظرم عوض شده و علت اش اینست که این توهین و تحقیر فارس زبانان نژاد پرست طرفدار هاخو های وحشی « هخامنشیان » خود موجب آگاهی ملت تورک میشود و چهره اصلی آنهایی را که تا بحال بشکل هم وطن ظاهر میشدند را رو میکند و ملت آذربایجان وقتی دو روئی و رذالت را ببیند آنوقت دیگر حیله هم وطنی و امثاهم را نمی خورد و درست در همین نقطه تضاد است که حرکت ملی آذربایجان برنده اصلی این توهین و تحقیر خواهد شد و بقول معرو ف عدو شود سبب خیر .آقای دانا من ویدئو جنابعالی را پخش میکنم چون حرفهای تحریک کننده و شورش انگیز زیادی را مطرح کرده اید که دیدنش برای جوانان آذربایجان و حرکت ملی ما ترکها مفید خواهد بود و سطح برخورد شونیزم فارس به مساله مبرم جامع نشان درماندگی و عجز آن در مقابل رشد و حقانیت حرکت ملی آذربایجان

ملی آذربایجان است .الحق که شما وارث هاخو های وحشی ویرانگر تمدن سومر ها هستید.ولی یک اشتباه محاسبه میکنید و آن اینست که ملت ترک آذربایجان با آگاهی ملی دیگر حیله دو رو ها و حقیر های زبون را نخواهد خرد ، کافی است به جریان سبز نگاه کنید که شما ها یا حسین میر حسین گفتید ‌آذربایجان گفت آزادلیق ، استقلالیت بیر ملتین شرفی دیر . تبریز باکی آنکارا - بیز هارا فارسلار هارا.