Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

رسم مردم ایران بر این است که نوروز را شادباش میگویند. برای مدتی کوتاه هم که شده اتش بس کنید و نماینده گی جنگ خلقها ی تحت ستم را به پس از نوروز محول کنید.. سال نو به همه دوستان کوشای ایران گلوبال و کامنت گزاران از همه طیف های گوناگون مبارک باد. شعر زیر از دوستی رسید که مناسب نوروز است.

نوروز بمانید که ایّام شمایید!/
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!/
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی/
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!/
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار/
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!/
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،/
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!/
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود/
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!/
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان/
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!/
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،/
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!/
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست/
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!/
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،/
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید/
ایّام ز دیدار شمایند مبارک/
نوروز بمانید که ایّام شمایید/
نوشته شده توسط: Anonymous

یک چرخش بزرگ. باور نکردنی است. این خانم تبار خودش را به کورش کبیر وصل می کرد و سنگ تمامیت ارضی را به سینه می زد و تمام این سالها از حقوق ملیتها دفاع نکرد، حالا چه شده که ورق برگشته؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ما که چیزی نفهمیدیم! حالا این آقا با خانم عبادی گپ زده و او را به خانه اش دعوت کرده. این چه ربطی به ایرانگلوبال داره؟ حالا ما خوانندگان چه خاکی به سرمان بریزیم؟؟؟!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

من در مورد این واژهٔ ( سکولار ) نیز به موضوعی اشاره خواهم کرد از انجائیکه بعضی‌ چنین می‌‌پندارند که این ( سکولار ) درمان همه درداست، شاید بعضی‌ از عزیزان چنین بپندارند که تروریست‌های داعش در رسیدن به هدف، از قرآن الهام میگیرند که به هیچ وجه چنین نیست، من این کتاب را به شما معرفی‌ خواهم کرد، کتابی دقیق و بی‌نهایت عملگرایانه و پراگماتیست که برای بی‌ دینان نوشته شده و اصلا اراجیف مذهبی‌ در آن نیست. اسم این کتاب (The Management of Savagery) است، کسی‌ نمیداند کی‌ این کتاب را نوشته، ولی‌ حدس‌ها چنین است که این کتاب توسط ابوبکر نامی‌ در شمال آفریقا نوشته شده، جوانانی نیز که به تروریست‌های داعش می‌‌پیوندند در درجهٔ اول ( دنبال قدرت و پول ) هستند، بدنهٔ داعش را نیز نظامیان بعثی و سایرین تشکیل می‌‌دهند که مذهبی‌ تشریف نداشتند.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

نتیجه : 1_ موضوع تنها مشکل برنامه هسته ای ایران نیست بلکه مذاکرات 5+1 فراتر از این حرف هاست .مواضع ایران و امریکا و غرب عملا بهم نزدیک شده است .2_ اسرائیل دیگر کشوری نیست که امریکا و غرب بخواهند همه ی تخمه مرغ های خود را در سبد ناتانیاهو بگذارند بلکه کشورهای دیگر نظیر عربستان ، ترکیه ، مصر و ایران از اهمیت بیشتری برای غرب برخوردار است و در این میان تشکیل دولت فلسطینی یکی از اهداف استراتزیک غرب است3_ داعش تا کنون نشان داده است که هیج خطری برای اسرائیل،عربستان و ترکیه ندارد. در سخنرانی ناتانیاهو در گنگرامریکا، جهان شاهد بود که بیش از صد بار خطر ایران طرح شد و حتی یک بار از داعش بعنوان خطرجدی نام نبرد4_ اخبارغیر رسمی حاکی از ان است که سعودی ها به داعشی ها پیشنهاد دادند که از مرزها عربستان دورو بسمت ایران ،شیعه ها و کردها عراق جهت گیری نمایند وحتی ..

بنظر می رسد که سعودی ها اطلاعات محرمانه از حضور نظامیان ایرانی را در اختیارداعش قرار داده است .تک تیراندازان داعش براساس این اطلاعات ،دقیقا مغز فرماندهان سپاه درعراق را نشانه گرفته اند و این عملیات حرفه ای ،بدون همکاری اطلاعاتی سعودی ها و اسرائیلی ها امکان پذیر نمی بود5_ ملیت تروریستهای اسلامی که در دهسال اخیرعلیه منافع غرب عمل کرده اند، اعراب سنی می باشند. اما حتی یک ایرانی ویا شیعه در میان گروههای تروریست اسلامی نیست..اغلب تروریستها ملیت سعودی ، کویتی ، چچنی ، تونسی ، تاجیک ،اقغانی ، یمنی و... دارد.اگراقدامات تروریستی جمهوری اسلامی درچند سال اول پس از انقلاب و همین طور چند عمل غیر موفق رژیم تهران که در پاسخ به تروردانشمندان هسته ای را استثنا قرار دهیم ، خطر واقطی که امروز امنیت غرب را بطور استراتژیک تهیدید می کند اسلام سلفی و دولت اسلامی داعش است. 6_ظهور داعش در منطقه چند بازنده و چند برنده داشت.کشورهای غربی ،ترکیه، عربستان ، قطر جز بازندگان بودند و کردهای عراق ترکیه و همچنین جمهوری اسلامی برندگان ظهور داعش در منطقه بودند ....این کامنت ادامه دار خواهد بود
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی عزیز این ( پارادایم سیستم ) دنبال ادغام بیشتر جهان است که نتیجهٔ ( گلوبلایزیشن و جهانی‌ شدن ) است، فرضیه‌ای که به تشدید این شیفت دامن زده در ( خط بطلان کشیدن به نظریه اوج قیمت نفت ) نیز نهفته است، برخی‌ استراتژیست‌های جهانی‌، با بی‌ اعتبار تلقی‌ کردن نظریه ( اوج قیمت نفت ) رفتار عربستان سعودی را نیز توجیه میکنند، یعنی‌ اگر دیگر ( دوران اوج قیمت نفتی‌ ) وجود نخواهد داشت هر کسی‌ در شرایط امروزی نفت بیشتری بفروشد نفع کرده است، این به خط بندی ( کشور‌های صاحب منابع فسیلی و کشور‌های فاقد منابع فسیلی نیز ) خاتمه خواهد داد و ( آب جای نفت را از لحاظ استراتژیکی خواهد گرفت ) مخصوصا که تحقیقات جدید نشان می‌‌دهند بزرگترین تهدید برای بشر در ۱۵ سال آینده، بی‌ آبی‌ خواهد بود.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

امروز بی بی سی نوشت که :«دیوید پترائوس رئیس پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) می‌گوید بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات عراق در دراز مدت گروه موسوم به "دولت اسلامی" (داعش) نیست بلکه شبه‌نظامیان شیعه‌ای هستند که از حمایت ایران برخوردارند.» این سخن را ناتانیاهو و وزیر اطلاعات عربستان هم بیان کرده اند که ایران در یمن ، بحرین ،عراق ، سوریه و لبنان دخالت می کند و دولت ترکیه هم کم و بیش چنین نظری دارد . اوباما در عوض در سخنرانی گفت:

«اگر رهبران ایران بتوانند با توافقی موافقت کنند، می تواند به راهی بهتر بیانجامد - راه فرصتهای بهتر برای مردم ایران. تجارت و رابطه بیشتر با دنیا. سرمایه گذاری های خارجی بیشتر و فرصتهای کاری، از جمله برای جوانان ایرانی. تبادلات فرهنگی بیشتر و فرصتهایی برای دانشجویان ایرانی برای رفتن به دیگر کشورها. همکاریهای بیشتر در زمینه هایی مانند علوم و فنآوری و نوآوری. به بیانی دیگر، یک توافق هسته ای می تواند اکنون درها را به آینده ای روشن تر برای شما باز کند – مردم ایران که به عنوان میراث داران تمدنی بزرگ،[چیزهای] بسیار برای عرضه به دنیا دارید.» آقای پترائوس با انتقاد از خروج نیروهای آمریکایی از عراق در اواخر سال ۲۰۱۱ گفته است با این کار برخی "تصور کردند که آمریکا از کل خاورمیانه خارج می‌شود و این تصور باعث شد تا توانایی آمریکا در شکل دهی به تحولات منطقه دچار اشکال شود ضمن آنکه متحدان آمریکا را دچار تردید کرد."...خامنه ای در سخنرانی نوروزی گفت:«... در سال جدید از جمله آرزوهایش برای مردم ایران، "پیشرفت اقتصادی، اقتدار و عزت منطقه ای و بین‌المللی، جهش‌های علمی به معنای واقعی، و عدالت قضایی و اقتصادی" است.» در پیام نوروزی تازه خامنه ای، اشاره ای به " دشمنان" ملت ایران نشده است. اخبار مذاکرات هسته ای نشان می دهد که امریکا و ایران بار ها به توافق نزدیک شدند ولی متحدان منطقه ای امریکا ، یعنی عربستان و اسرائیل بشدت با ان مخالفت کردند و هر بار جان کری شرایط جدید تری را طرح می کند؛ تا این دو کشور را راضی نگاه دارد . فراسنه که در دور اول عملا زیر نفوذ سعودی ها و اسرائیلی قرار داشت . پس از اینکه چراغ سبز جمهوری اسلامی ایران را دید و سفر یکصد سرمایه گذار فرانسوی به ایران سازمان داد ، مواضع شان نسبت به مذاکرات نرم تر شد. از سوی دیگر پس از سخنرانی انتخاباتی ناتانیاهو مبنی براینکه جلو تشکیل دولت فلسطینی را خواهد گرفت ، امریکا و اروپا به ان واکنش تندی نشان دادند بگونه ای که نخست وزیر یاغی اسرائیل از سخنان قبلی خود پا پس کشید. از مطالب بالا می شود اینطور نتیجه گرفت:
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب وجدان آگاه گرامی لطفا درمورد « پارادایم سیستم» بیشتر توضیح بدهید و اینکه اهرم های قدرت پوتین در ایران چگونه است که تواسنت مانع صادرات گاز و نفت ایران به اروپا شود؟ نقش تحریم هادر این میان چه بوده است؟ و ایا در صورت توافق هسته ای ، ایران قادر نخواهد شد که این مانع را از سر راه بردارد. بهر حال اینجانب در عرصه اقتصادی چندان تخصصی ندارم ولی سالهاست مسایل سیاسی منطقه را از نگاه استراتژیک دنبال کرده ام که در کامنت های بعدی به ان می پردازم

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا کسی فیلم چهارمین اجلاس وحدت چپ را دیده ؟ نظر شما در این هدف وحدت چیست ؟ اگر ممکن است این فیلم را در اینجا بگذارید تا مورد استفاده کاربران قرار گیرد . فکر کنم در سایت رسانه باشد .

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

در برابر این زندانی پاکباخته، این شعور جهالت شکن، این شرار شب ستیز، این جسارت پاک انسانی، این همنوائی و همدردی زیبا و انقلابی او با مردم، اوئی که خود سهمی از زندگی ناچیز را هم ندارد و ناچار زیر دار جابران، مترصد آمدن مرگ نشانده شده است؛ و به فردا و بقای فرداهایش در این گود ظلم و زور امید چندانی نیست؛ من با تمام وجود، افتخار و احساس غرور در پیشگاه والا و جوامردش سرفرود می آورم و توانائی ترس ستیزانه و شجاعت شگرف اش را در این شبان بلند درندگی ولائی پاس می دارم. او به راستی معلم، شاعر و نویسنده ی شایسته ی بهار زندگی و باورمند مردمسالاری ست و نه درخور دشمنی و تیغ جهل کشتار دولتی! بیائید باهم از این الگوی ارزش، این معلم فداکار و همه ی زندانیان سیاسی گرانقدر خود با هر توان و امکانی که داریم پشتیبانی بی مضایقه کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر فرهنگ و فرهنگسازان سکولار و مردمی ایران و خلقهای رنگارنگش ! که هم در زمان شاه و هم در رمان شیخ سرکوب و خفه شده اند .! . امروز اعلان شد که استادخنیاگر موسیقی ایران جناب دریو پور اهل تربت جام از جنوب خراسان بر اثر سرطان در سن 83 سالگی در گذشت .

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم، ( پارادایم سیستم ) جدید کنترل ( نفت و گاز ) روسیه را به دست بازار می‌‌داد و بدون شک ( ایران نیز از این قاعده مستثنی ) نمی‌‌شد، روسیه با ( نفوذی که بر اهرم‌های قدرت ) در داخل ایران دارد با ابزار سازی از ( نیروگاه اتمی‌ ) نه تنها قادر به مسدود کردن صادرات گاز و نفت ایران به اروپا شد بلکه ( گاز پروم روسیه ) با قدرتی‌ باور نکردنی سعی‌ در ( احیأ قلمرو شوروی ) کرد، از طرفی‌ ( اوباما محتاط ) که بدجوری از عدم ( درک استراتژیک ) رنج میبرد زمین را به نه تنها در اوکراین به اولیگارش‌های روسی باخت بلکه خاورمیانه در عدم اطمینان به درگیری مستقیم آمریکا در حل منازعات، به مرکز هرج و مرج گرایانی تبدیل شد که تنها هدفشان ایجاد بی‌ ثباتی بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

نوروز 1394 خورشیدی پیروز باد و آفرین بر ارژنگ داوودی شیرمرد صف دلاوران ایران زمین که چون کوه در برابر رژیم ولایت فقیه ایستاده اند. هم میهنان نگاه کنند ارژنگ داوودی چه میگوید. به حرف این شیرمرد گوش دهیم: سازماندهی و شورش علیه رژیم ستمگر.

نوشته شده توسط: Anonymous

هفت شهر عشق را عطار گشت / هنوز اندر خم یک کوچه اید.
آقای احمد حکمت خواه در این صد سالی که گذشت شما به زبان ترکی مادری من چه خدمتی کردید تا من هم بعد از این به زبان فارسی شما خدمت کنم؟ آقای حکمت خواه شما به فرهنگ وتاریخ و مدنیت و مقدسات ,آثار تاریخی و هنری من آذریایجانی ذره ای غیر از نابودی آن خدمت کرده اید تا منهم به اتحاد با شما اعتماد کنم و دل ببندم؟ آقای حکمت خواه شما هر چه قدر دوست دارید فلسفه ببافید و هزارتا آیه از آسمان بیاورید ولی نمیتوانید به این سئوال ساده من نیم جمله ای جواب پیدا کنید: شما به زبان و فرهنگ من چه خدمتی کرده اید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم، اگر عزیزان دقت کنند در ( پارادایم سیستم ) جدید، تاکید بر غیر تمرکز گرائی است که لازمه آن ( حذف شکاف در بعد فرهنگی‌، اقتصادی و سیاسی ) در یک جامعه است، جامعه‌ای که این تغییرات جدید را بر نتابد شما شاهد ( کتک خوردن تیم والیبال اورمیه در تهران ) خواهید بود و یا هزاران نفر طرفدار عرب احوازی تیم‌ فوتبالی دستگیر خواهند شد، این وقایع در حالی‌ در ایران رخ میدهند که همزمان ترکیه ( کانال تلویزیونی جدید کودکان به زبان کردی ) را راه می‌‌اندازد.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنتی را جناب توکلی پای این مقاله مبنی بر ( خاورمیانه دستخوش تحولات ) است نوشته اند، من سعی‌ خواهم کرد تا حدی به این بعد بپردازم، به نظر من، ما وارد دورانی شده ایم که دیگر ساختار قدیم ( اقتصاد و سیاست ) قادر به برآورد کردن نیاز‌های اقتصادی / سیاسی جوامع نیست، این دگرگونی به دلیل ( جهانی‌ شدن ) بر ما تحمیل شده است، در سیستم قدیم، تفاوت‌های ساختاری مثل ( فنّ آوری، آموزش و پرورش، هزینه‌های کار، زیر ساخت و هکذا ) فاکتور برتری کشور / جامعه‌ای بر دیگری بود، در سیستم جدید کاپیتالیستی که جایگزین سیستم قدیم شده، گردش آزاد کار، موافقت نامه‌های تجارت آزاد، گسترش سرمایگذاری‌های زیر بنائی، جذب استاندارد‌ها اولویت یافته اند. هر کشور / جامعه‌ای خود را با تغییرات جدید وفق دهد در ( جذب ثروت و به تناوب آن رفاه شهروندان ) نسبت به دیگران پیشی‌ خواهد گرفت، ناا بسامانی‌ها و

و بی‌ ثباتی‌های کشور‌ها و جوامع، هول این ( پارادایم سیستم ) به وجود آمده اند. من در کامنت‌های قبلی‌‌ام همیشه تاکید می‌کردم در دنیایی امروز، ( منطقه بودن شرط ) است. دیگر دوران بومی گرائی در هر بعدی سپری شده.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بایرام سؤزلری: (سخنان نوروزی):

آغیرلیغیم-اوغورلوغوم uğurluğum*
تؤکول بو سویون اوستونه!
*
آغیرلیغیم-اوغورلوغوم
تؤکول بو اودون اوستونه!
*
آتیل-ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه...
*
بوگئجه بیلی-بیلی دی
قئچی نین باشی قیللی دی...
*
بیلی-بیلی bıllı-bıllı گئچدی...

*
بو گئجه بایرام دی
گئچی قربان دی
قاتیق ایران دی...
*
هامییا:
مین گوزه ل باهارلار
مین گوزه ل بایرام لار...
----------
یک مطلب خوب در مورد بایرام
Azərbaycanda bahar bayramı

http://www.millishura.com/index.php/meqaleler/131-az%C9%99rbaycanda-bah…

نوشته شده توسط: Anonymous

چريك جان، باور كن من به دنبال فاكت مورد نظر هستم، ماجرا به زمان شروع كار خاتمي بر مي گردد،
"اكثريت "ضمن درخواست مجوز نشريه كار( در خارج از كشور) از وزارت ارشاد، خواهان باز پس دادن پاس پناهندگي شدند، حتمأ به محض پيدا كردن فاكت مورد نظر شما را در جريان قرار مي دهم، ولي اجالتأ شايد آقاي كيانوش توكلي در جريان امر باشد، در صحت آن شك نداشته باش،

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای احمد حکمت خواه نوشته فرموده اید « ٨. برخلاف آنچه آقای سرکوهی می‌گوید، تحقیقات تجربی و علمی نشان می‌دهند که افرادی که به زبان غیر مادری آموزش می‌بینند، در فراگیری و موفقیت دست‌کمی از آنانی که همان مطالب را به زبان مادری می‌آموزند، ندارند، بلکه برعکس فراگیری و توفیق آنان حتی فزون‌تر است، زیرا آموختن هر زبان، جهان جدیدی را به روی زبان‌آموز می‌گشاید و ذهن او را قوی‌تر و دید او را وسیع‌تر می‌کند، و اگر این آموختن زبان در سنین کودکی صورت گیرد، درجه‌ی موفقیت آن به‌مراتب بیشتر است. » این تحقیقات را کدام کجا و توسط کدام مرکز علمی انجام شده اگر آدرس و نامش را ببرید خوب میشود . دوم اینکه درد من ترک خواندن نوشته های من توسط فارسها نیست بلکه من همانقدر مالیات میدهم که یک نفر فارس میدهد چرا من باید متحمل یاد گیری زبانی بشوم که ناقص است و این زبان با جهان کنونی انطباق لازم را به لحاظ ضعف اش نمی توان

نمی تواند بدهد و بقول زبان شناسان یک زبان عقیم است .و دولت ایران بزور اسلحه بعد از سال ١٣٢٥ این زبان عقیم را میخواهد جاگزین زبان مادری من بکند . بعد مینویسید « ۴. درحالی‌که هم‌اکنون تمام اقوام ایرانی می‌توانند از دستاوردهای علمی و فرهنگی یکدیگر، که به‌صورت کتاب و مقاله منتشر می‌شوند، باخبر شوند و آن‌ها را به‌راحتی بخوانند و بیاموزند و اظهارنظر کنند،» کدام دستاورد علمی صحبت میکنید اگر منظورتان آنچه که تا بحال در خدمت فرهنگ و زبان فارسی است را میگوئید آن آسیمیلاسیون است و بیائید باهم رک و راست باشیم یک ظلمی بر علیه ملل غیر فارس در ایران روا میشود و با گذاشتن اما و اگر و یا با مطرح کردن ارتباط و غیره مانع حل مبرم ترین مسئله جامعه نمیشود شد بلکه شما ها باعث شدت تضاد و حتی دشمنی میشوید که بنظر من تا بحال ما غیره فارسها بهای این را خیلی گزاف پرداخته ایم و امروز دیگر چیزی برای پرداخت نداریم .
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

کیاجان ممنون از کمنتاری که نوشتی. منتظر ادامه آن هستم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حکمت زاده.... آنکه شما در این میان به بحث کشیدید نه تنها علمی نیست بلکه روی دیگر سکه آقای امیر خسروی است.برای مثال, نوشته بودید که ((گیرم که برفرض، مردمان از کودکی تا بزرگ‌سالی مثلاً در آذربایجان، به زبان آذری تحصیل کردند))...آقایان پان فارسیستها این را بدانید که ما زبان (( آذری )) نداریم..بیش از 25 میلیون در ایران به زبان (( ترکی)) متکلم می کنند و حقوق های اولیّه بشری آنها سلب شده است..شما که از اول , زبان و تاریخ مرا حاشا می کنید چه انتظاری از من (( ترک زبان)) دارید که به حرف های شما گوش کنم..شما که تحصیل به زبان مادری مرا از حقوق اولیّه بشری من نمیدانید , پس ما و شما دیگر جای برای بحث نداریم ...و در یک فرهنگ بیماری رستاخیزی که ما و اجداد ما , تنها بخاطر ترک بودن « آدم» حساب نمیشویم, همزیستی مسالمت آمیز هم یک حرف پوچی است درست مثل (( حقوق بشر کوروش ))...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقبال جان/ هر چند در این 36 سال لعنتی، به وقول عموم مردم، هر سال دریغ از پارسال... واقیعت غیر قابل انکاراین است که زندگی عموم مردم پس از انقلاب کثیف ، بد و بد تر شده است با این وجود خیلی از ایرانی ها امسال چشم شان به مذاکرات هسته ای دوخته شده است هیج کس مثل مردم فقیر ، اقشار متوسطه و تولید کنند گان کوچک و بزرگ و میلیون ها جوانان تحصیل کرده جویای کار و....امید وار انه به نتیجه مذاکرات هسته ای نگاه نمی کنند. مذاکرات هسته ای از نظر من ،تنها یک بهانه برای تغییر استراتژی از سوی جمهوری اسلامی و غرب می باشد.در این میان لیکود اسرائیل ، نئو کانها گنگره امریکا و عربستان سعودی و مافیای سپاه _بیت رهبری و اپوزیسیون رادیکال و افراطی چشم امید دوخته به قدرت های بزرگ، بسیار نگران از هر گونه تغییر در مناسبات ما بین امریکا و ایران می باشند.

بنظر کارشناسان و تحلیل گران استراتژیک جهان ؛ خاورمیانه ، دستخوش تغییرات بسیار بزرگی شده است . صف بندی ها در حال تغییر است در هر دو سو، تلاش می شودکه بهم نزدیک شوند. ...در کامنت های بعدی به 3 نکته ای که تو اشاره کرده ای می پردازم . امید است که دوستان دیگر در این ارتباط همیاری نمایند ؛ تا نتیجه بهتری حاصل گردد
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای دریادل من صحنه را اینطور می بینم:
صحنه 1:
ایران، زندان چمهوری اسلامی: دو نفر متهم. اتهام هر دو: اقدام علیه امنیت کشور(اقدام علیه جمهوری اسلامی)، فعالیت به نفع بشریت.
شکنجه، شلاق و بیخوابی و...
نتیجه: یکی از زندانیان شکنجه را تحمل می کند. دیگری آن را تا آخر تحمل نمی کند.
نتیجه: سالها زندان برای هر دو. گویا یکی از آنها تسهیلات بیشتری دارد چون ندامت کرده و گویا با زندانبان همکاری می کند.
نتیجه: سرفرازی برای یکی و سرافکندگی، تحمل بایکوتها، تحمل نگاههای تحقیرآمیز زندانیان مقاوم و عذاب شکست و فروریختن برای دیگری.
صحنه 2:
سالها بعد و خارج از کشور:
یکی فعال حقوق بشری، سخنگوی یک سازمان ضدجاسوسی و شاکی در دادگاهی علیه دیگری. و در عین حال، بنیانگذار یک دادگاه غیررسمی و غیرصالح رسانه ای، شاکی، شاهد، دادستان و قاضی این دادگاه!

دیگری کارمند یک اداره در رابطه با مهاجرین، متهم به همکاری با زندانبان در بیست و چند سال پیش و متهم به جاسوسی در حال حاضر.
احتمالا در مراحل اولیه تشکیل این دادگاه رسانه ای، بیخبر از آن. دادگاه بدون حضور او تشکیل شده است.
صحنه 3:
دادگاه غیررسمی و غیرصالح رسانه ای:
هزاران تماشاچی و هزاران عضو غیرمنتخب هیئت منصفه، دهها شاکی که در عین حال دادستان و قاضی هستند!
هزاران تماشاچی و هزاران عضو غیرمنتخب هیئت منصفه، دهها حقوق دان و وکیل مدافع حقوق انسانی متهم و معترض به
صلاحیت دادگاه رسانه ای.
ترفند شاکی و در عین حال، شاهد و دادستان و قاضی(یعنی تنها یک نفر) و دادستانها و قاضیهای طرفدارش:
طرف مقابل، از جنایات متهم دفاع می کند!
قسم و آیه طرف مقابل: ما از حقوق انسانی متهم دفاع می کنیم.
و دعواهای حاشیه ای مرسوم...
تنها چیزی که این وسط یاد کمتر کسی می افتد، مسبب اصلی است: جمهوری اسلامی.

************

آقای دریادل
اتهام زدن کار آسانی است. مهم این است که کسی از لحاظ اخلاقی و وجدانی این وظیفه را برای خود قائل باشد که آن اتهام را با دلیل و مدرک و سند و در جای خود ثابت کند.
1- اینجا اتهاماتی به کسی زده شده و مدرک هم حرف یک زندانی سابق است که خودش شاکی است. شما مشخص کنید که آیا حرف شاکی در یک دادگاه ادعا حساب می شود یا شهادت؟ البته احتمالا در این میان شاهدانی هم وجود دارند که می توانند در دادگاه شهادت دهند.
2- بر فرض اینکه متهم، واقعا مجرم باشد و حتی بیشتر از یک تواب و نادم و همکار معمولی زندانبان باشد و در دهها اعدام هم شرکت داشته باشد، آیا حق این جنایتکار نیست که از یک دادگاه عادلانه و با حضور وکیل مدافع برخوردار باشد؟ اختلافات دقیقا بر سر این است.
3- در حاشیه این دادگاه غیر رسمی و غیرصلاحیتدار، شما شخصا مدعی شدید که سازمان اکثریت فراخوان برای پس دادن پاسپورت های پناهندگی داده است. تا حالا هم سندی نیاورده اید. من در میان مقالات اکبر شالگونی که شما مرا به آنها ارجاع داده بودید(گشتن به دنبال یک سوزن در کاهدان) به نتیجه ای نرسیدم.
لطفا به وظیفه اخلاقی و وجدانی خودتان عمل کنید و آدرس مشخص این فراخوان و یا حداقل، آدرس مشخص مقاله آقای شالگونی را بنویسید تا من متوجه بشوم که آقای شالگونی هم فقط مثل شما ادعا کرده یا اینکه سندی هم ارائه داده است.
اگر این کار را نکنید من به خودم حق خواهم داد که شما را بعنوان یک شخص غیر مسول در مقابل حرفها و ادعاهای خود در نظر بگیرم و همه جا شما را اینطور معرفی کنم و بگویم: حرفهای ناصر دریادل را باور نکنید. می آید یک حرفی می پراند که واقعیت ندارد و می رود پی کار خودش و صدایش را هم در نمی آورد.
و در مقابل ادعاهای شما در طرفداری از حقوق بشر و... هم خواهم گلت: آخر چطور می توان به کسی اطمینان کرد که ادعا می کند و اتهام می زند و سند ارائه نمی دهد و به روی مبارکش هم نمی آورد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

در این میان ما هم نشستیم و تماشا کردیم. غافل از اینکه زمانی فرزندان ما بخاطر سکوت امروز پدران و مادرانشان در برابر دخالت حکومت ایران در کشتن مردم سوریه تاوان خواهند داد. این همه کودک یتیم سوری هرگز از یاد نمی برد که زمانی حکومت ایران حامی دیکتاتور خونخوار کشورش بوده و به او در کشتار صدها هزار نفر از مردمان سرزمینش کمک کرده است.

آنچه در این سالها گذشت حقایق دیگری را هم آشکار کرد؛ بسیاری از آنها که "آمریکا" را – به درستی - برای حمله و دخالت نظامی در عراق به بهانه "وجود سلاح شیمیایی" محکوم میکردند، نسبت به دخالت نظامی ایران در سوریه به بهانه "دفاع از حرم" اعتراضی نکردند و حتی تلویحا و گاه تصریحا از حضور نظامی ایران در سوریه حمایت کردند، چرا که سوریه را جزو "حیاط خلوت" ایران می دانند؛ در نتیجه حکومت ایران حق دارد برای دفاع از "منافع ملی" - این واژه دستمالی شده -ـ در آنجا دخالت کند.

اینها همان هایی هستند که سالها آمریکا را به خاطر دخالت در ویتنام و دفاع از دیکتاتوری های نظامی در آمریکای لاتین و دخالت در امور این کشورها سرزنش می کردند و ما فکر می کردیم صادق هستند و واقعا مخالف دخالت و تجاوزگری اند. همان ها که مخالف دخالت نظامی کشورهای غربی ـ- یا سازمان ملل ـ- برای برکناری بشار اسد بودند، با دخالت نظامی ایران برای حفظ بشار اسد مخالفتی نکردند.

آری، صادق نبودند؛ بخش بزرگی از آنهایی که فریاد مخالفتشان با "استعمار"، "امپریالیسم" و "دخالت خارجی" گوش همه را کر کرده است، نه تنها صدایشان در برابر دخالتهای حکومت ایران در دیگر کشورهای دور و نزدیک درنیامد بلکه بسیاری حتی در دلشان قند هم آب شد و احساس "غرور ملی" شان نوازش گردید و این روزها به وجود مقتدرانه "سرداران ایرانی" در سوریه افتخار هم میکنند؛ غافل از اینکه اگر کار زنان و کودکان و جوانان سوری یکسره شود، فردا روزی نوبت فرزندان خودشان خواهد رسید.
نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره در سرزمین مارکسیسم روسی زده ایران یک انسان آزاد پیدا شد که از حقیقت بگوید !
آفرین بر تو که آوار مارکسیسم روسی روی مغزت که ا زنسل نوتر ملی مذهبی ها است خراب نشد ه . تو حتا پدرت را پشت سر گذاشتی .درود بر عمار ملکی .بخوانید تمامی حقیقت در مورد سوریه اینجا است
http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-3407…

تراژدی سوریه و شرم تاریخی ما
چهار سال پیش در همین روزها بود که مردم سوریه به دنبال موج قیام های کشورهای عربی، تظاهرات مسالمت آمیز در اعتراض به دیکتاتوری بشار اسد را آغاز کردند.چهار ماه بی وقفه تظاهرات مسالمت آمیزبدون اینکه مردم دست به خشونت بزنند - در سوریه ادامه داشت و طبق گزارش سازمان ملل بشار اسد بیش از ​۲۰۰۰ نفر را در آن مدت کشت.
اسد به توصیه متحد اصلی اش، جمهوری اسلامی، تصمیم گرفت تا آخرین نفر از مخالفان را بکشد تا اعتراضات فروکش کن

بالاخره در سرزمین مارکسیسم روسی زده ایران یک انسان آزاد پیدا شد که از حقیقت بگوید !
آفرین بر تو که آوار مارکسیسم روسی روی مغزت که ا زنسل نوتر ملی مذهبی ها است خراب نشد ه . تو حتا پدرت را پشت سر گذاشتی .
درود بر عمار ملکی .
بخوانید تمامی حقیقت در مورد سوریه اینجا است

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-3407b06e90.html

تراژدی سوریه و شرم تاریخی ما

چهار سال پیش در همین روزها بود که مردم سوریه به دنبال موج قیام های کشورهای عربی، تظاهرات مسالمت آمیز در اعتراض به دیکتاتوری بشار اسد را آغاز کردند.چهار ماه بی وقفه تظاهرات مسالمت آمیزبدون اینکه مردم دست به خشونت بزنند - در سوریه ادامه داشت و طبق گزارش سازمان ملل بشار اسد بیش از ​۲۰۰۰ نفر را در آن مدت کشت.

اسد به توصیه متحد اصلی اش، جمهوری اسلامی، تصمیم گرفت تا آخرین نفر از مخالفان را بکشد تا اعتراضات فروکش کند. آنقدر اسد آدم کشت که دیگر حرف از مبارزه مدنی به شوخی شبیه بود و مردم سوریه نهایتا دست به اسلحه بردند.
آن زمان هنوز هیولای "داعش" از چراغ جادو بیرون نیامده بود و اکثر سران داعش در زندانهای سوریه یا عراق بودند. عربستان، قطر و جمهوری اسلامی در "سوریه" مشغول بازی خونینی شدند و در این میان اسد هم از محصول جدیدی رونمایی کرد و "داعش" را بعنوان "مخالفان تروریست" خود به میدان فرستاد تا به همگان بقبولاند که او از روز اول مشغول سرکوب این موجودات هولناک بوده است.

اسد هر روز بمب بر سر زنان و کودکان سوری در شهرهایی ریخت که تحت کنترل داعش نبودند اما وانمود کرد که مشغول مبارزه با تروریست هاست! همه هم باور کردند چرا که داعش توانست با سر بریدن و آدم سوزاندن، خود را در صدر توجه رسانه ها قرار دهد و خود را بعنوان نماینده تمامی مخالفان بشار اسد جا بیندازد.

از طرف دیگر مخالفت غرب و آمریکا با بشار اسد کافی بود تا دعوای "پرسپولیس و استقلال" در صحنه سیاست شکل بگیرد. برای دانستن اینکه کدام طرف عامل اصلی این تراژدی انسانی است، دیگر نیازی به شواهد و آمار و ارقام نبود. رنگها مشخص بود و مخالفان غرب و آمریکا، بدون تردید جانب بشار اسد را گرفتند و با یک گزاره ساده و "بدیهی" که "داعش را آمریکا ساخته" معادله را ساده کردند و وجدان خود را از کشته شدن ۲۱۰ هزار نفر در سوریه راحت کردند.

سپاهیان جمهوری اسلامی هم با ادعای "دفاع از حرم" به کمک نظامی ارتش بشار اسد رفتند و بعدها هم که زامبی داعش به صحنه آمد، فرماندهی کشتار مردم سوریه را به بهانه مبارزه با داعش توجیه کردند. کسی هم به آمار نگاهی نکرد که تقریبا تمامی کشته های سپاه جمهوری اسلامی در سوریه، نه در جنگ با داعش، بلکه در درگیری با جبهه مخالفان بشار اسد بوده است.

در این میان ما هم نشستیم و تماشا کردیم. غافل از اینکه زمانی فرزندان ما بخاطر سکوت امروز پدران و مادرانشان در برابر دخالت حکومت ایران در کشتن مردم سوریه تاوان خواهند داد. این همه کودک یتیم سوری هرگز از یاد نمی برد که زمانی حکومت ایران حامی دیکتاتور خونخوار کشورش بوده و به او در کشتار صدها هزار نفر از مردمان سرزمینش کمک کرده است.

آنچه در این سالها گذشت حقایق دیگری را هم آشکار کرد؛ بسیاری از آنها که "آمریکا" را – به درستی - برای حمله و دخالت نظامی در عراق به بهانه "وجود سلاح شیمیایی" محکوم میکردند، نسبت به دخالت نظامی ایران در سوریه به بهانه "دفاع از حرم" اعتراضی نکردند و حتی تلویحا و گاه تصریحا از حضور نظامی ایران در سوریه حمایت کردند، چرا که سوریه را جزو "حیاط خلوت" ایران می دانند؛ در نتیجه حکومت ایران حق دارد برای دفاع از "منافع ملی" - این واژه دستمالی شده -ـ در آنجا دخالت کند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

قربانی کیست؟ جامعه قربانی ست. قربانی عقب ماندگی خودش. قربانی دیکتاتوری، که در جان تک تک افراداش لانه کرده. چه حکومتی و چه غیر حکومتی. حکومت دیکتاتوری از دل همین جامعه برخواسته. و نه از آسمان نازل شده است. دیکتاتورهای «متشکل،سازمان یافته» =حکومت ، بر دیکتاتورهای منفرد تسلط یافته است. غیردیکتاتورهای منفرد و غیر متشکل ، بخش ناچیزی از جامعه را تشکیل میدهند. و نقش تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه ندارند.

قربانی کیست؟ «شاکی و متهم» هر دو قربانی هستند. قربانی حکومت دیکتاتوری.
«متهم» یک بار توسط حکومت قربانی شده و بار دوم توسط قربانی و هم زنجیر خودش، «شاکی» ، دربیرون از زندان ، قربانی میشود. توسط «تبلیغات».

«معلوم» نیست، «مجهول» است، اینکه آیا «شاکی» هم بار دوم توسط «متهم» ،همزنجیر خودش،«قربانی» شده است یا نه ؟
نهاد تشخیص این امر تنها «دادگاه صلاحیت دار» است.

هدف «مبارزه» ی افراد خارج از دایره ی «شاکی-متهم» ، «حکومت» است که هر دو انسان را قربانی کرده است.
درست نیست «دو قربانی» در بیرون ، به «جان یگدیگر» بیفتند. هدف حکومت آن است که «دو قربانی را به جان همدیگر» بیاندازد. این «متد و حیله» را لازم است خنثی نمود. «قربانیان نیاید به جان همدیگر بیفتند. مشکل خود را نهادی و قانونی و اخلاقی» لازم است حل کنند.

نقش و کار درست افراد خارج از دایره ی «متهم-شاکی» نشان دادن راه حل قانونی مشکل است. اگر مشکل از راه «اخلاق انسانی» حل نشود.
نقش درست این افراد آنجاست، که نشان دهند «شاکی-متهم» هر دو قربانی هستند و درست نیست «به جان هم بیافتند». درست نیست همدیگر را «هدف» قرار بدهند. حکومت باید هدف باشد. نباید متهم را با حکومت «عوضی» گرفت.

«جامعه درحال گذار» ؛ گذر به چه چیز؟ معلوم نیست. به «موکراسی»، باردیگر به دیکتاتوری؟ یا یک جامعه ی «نیمه دموکراتیک»؟ معلوم نیست. و کسی هم نمی تواند بداند. اما هدف تلاشها بهتر و درست آنجاست که به سوی «دموکراسی و حقوق بشر و رفع تبعیض و عدالت اجتماعی» باشد.که «درد عمومی»ست.
جامعه در حرکت است. اینکه به کدام سمت ، مجهول است. لازم است به سوی جلو راند و نه به عقب. اما همه ادعا دارند که آنرا به «جلو» می برند، کسی نمیگوید یا نه گفته میخواهم عفب ببرمش. حتی دیکتاتورها.

سخن مهم است. اما ملاک نیست. ملاک عمل است. حقیقت - که هیچ وقت مطلق نیست و نسبی ست، چون مدام تکمیل میشود - توسط عمل مشخص میگردد. سخن مقدمه ی عمل است اگر در عمل درستی اش اثبات شود.

ملاک درست و نادرست-راست و دروغ عمل است - آزمایش است- که می تواند صحت و سقم را نشان دهد.
راست و دروغ-صحیح و غلط، و آمیختگی اینها، همیشه بوده و خواهد بود. مهم برخورد با اینهاست. که میزان «عمل و آزمایش» است. عمل و آزمایشی با «شرایط و ابزار لازم و انسانی».

هویت انسانی به عمل مداوم انسانی ست. و نه به سخن . سخن وقتی ارزشمند است که بخشی از عمل درست باشد . و صحت خود را در آزمایش اثبات کند. قلب و سخن خوب و انسانی هر چند ارزش خود را دارند ولی وقتی واقعیت پیدا میکنند که صحت خود را در عمل اثبات کنند. وگرنه به قول معروف سنگهای راه جنهم هم با نیت خوب فرش شده است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

توضیحات زیر نوشته -از طرف منتشر کننده-ناقص بود با توضیح نویسنده تکمیل شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک نوع از این زردآلو های تبرزه، تبرزه قرمز می باشد که تقریبا به رنگ خونی است که در اثر یورش وحشیانه ماموران انتظامی از سر و روی طرفداران تیم والیبال اورمیه سرازیر شد و هنوز هم که هنوز است، سایت ایران گلوبال هئچ خبری از این واقعه را درج نکرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

مردم شرافتمند، وکلای دادگستری را تنها نگذارید

شش نامه از جانب چند وکيل دادگستری ايران (در تبعيد)

http://isdmovement.com/2014/08/082914/082914.Six-letters-by-Iranian-law…

هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز طی نامه ای در تاریخ بیستم مهرماه یک هزار و سیصدو نود وسه خطاب به آقای صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه تقاضای عفو همکاران شریف دربند" از جمله آقایان عبدالفتاح سلطانی، سید محمد سیف زاده و.." را نموده است.

بسیار جای تاسف است که رئیس کانون وکلای دادگستری بجای مراجعه به خرد جمعی دهها هزار وکیل دادگستری برای دفاع جمعی از وکلای شریف دربند، تقاضای عفو وکلا را نموده و یطور ضمنی اتهامات سخیف وارده را شرمگینانه پذیرفته و محکومیت آنان را تائید نموده است. وکلای دربند به خاطر دفاع از حقوق موکلین خود ، انجام وظیفه وکالت ، تعلیم و تعمیق حقوق بشر در ایران ، دفاع از متهمین عقیدتی و سیاسی و کمک به خانواده های این متهمین متهم و محکوم شده اند. آنان تا به امروز علیرغم تمام فشار های جسمی و روحی، اتهامات سخیف وارده به خود در کیفرخواست را شدیدا رد نموده و احکام صادره را غیر قانونی می دانند.
نوشته شده توسط: Anonymous

دالتونها، بوشوک و لاکی لوک شخصیتهای معروف کارتونی، و منظور من از تبرزه، همان زردآلو تبرزه معروف خودمان هستش که به اقتضای وزن شعر تبرزک نوشته ام.

نوشته شده توسط: Anonymous

قرباني كيست؟
جامعه در حال گذار، دردها و رنج هاي بيشمار را با خود جا بجا مي كند، دو انسان در دو سوي ماجرا، يكي شاكي يكي متهم،
مكان ، جايي براي حساب پس دادن، ،حساب ،دوست داشتن را پس دادن، حساب انسان بودن را پس دادن،
يكي مي ماند ،يكي فرو مي رود،

مكان، جايي ديگر،زماني ديگر ،

يكي اين ور يكي آنور،
و ما در ميانه ايستاده ايم،
تقسيم شده ايم، بعضي از ما اين ور بعضي از ما آن ور،
قرباني كيست؟ نقش ما چيست؟
درد چون هوا در شريان هاي ما در گردش است،
حقيقت در پس هر نفس پنهان است ،كلمات تنها براي زنده بودن استفاده مي شوند، هركلمه به ما هويت مي دهد، هويت بودن، هيچ شرطي به جز بودن در ميان نيست، بودنمان را در غالب كلمات معنا مي كنيم،هر چي كلمه فراخ تر ، پنهان شدن در زوايايه آن بهتر،
حقيقت در پس هر كلمه پنهان است، جامعه در حال گذار ،، درد را ، دروغ را نيز با خود و در خود دارد،

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا منظور از دالتونلار، شخصیت انقلاب فرانسه است یا همان دالتونهای معروف کارتون لاکی لوک که بوشوک هم که آنجا هنرنمایی کرده؟ ضمنا منظور از تبرزه نوعی انگور است یا همان تبرزه اریکی (نوعی زردآلو)؟

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫سخنان شما کاملا درست است. بهمین دلیل من این مطالب را منتشر میکنم. حرف حق تلخ است ولی تلخی آن از نابود شدن ملت و ویرانی مملکت کمتر است. ما باید به سوابق افراد و حتی ایل و تبارشان توجه کنیم. به بینیم چه کسانی از چه طبقه ای و از چه محلی و مکانی تا کنون این بلا‌ها را بر سر این مردم آورده اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای حسین بر متاسفانه ایران در دور باطل انقلاب قرار دارد و در هر بار انقلاب که با شعارهای زیبا برای مردم بزک می شود مردم ایران فریب می خورند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی ، داستان مغز شویی چیست؟ شیخ و شاه هم رهبران مخالفین خود را متهم به مغر شویی می کردند.

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫این بار نوبت مردم است. نباید بگذاریم که یک گروه دیکتاتور دیگرقدرت را در دست بگیرند. به هر حال آریا گران چه سرنوشتی پیدا کردند؟ آخوند ها سرنوشتی صد بار بدتر پیدا خواهند کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این جماعت بیگانه با common sense ابتدا کسی را به عنوان متهم ولی در واقع مجرم در میان جمعیت با افترازنی ومظلوم نمایی و ننه من غریبم بازی انگشت نما ورسوای عام میسازند، و بعد هم بدون کوچکترین شرمی میگویند، چون وی حاضر نشده به این اتهامات پاسخ بدهد پس جرمش محرز است، و اگر هم حکم تعیین شده از سوی آنها را نمیپذیرد راه باز است، برود شکایت کند وثابت کند که بیگناه است. وقتی آن Common Sense ، با شستشوی مغزی مورد اشاره کیانوش از کله انسانی پاک میشود ویا به بیانی دیگر آن بالا خانا( بالا خانه) اجاره میرود، عاقبت کار نیزهمین است . آیا واقعن اینان نمیدانند که در یک دادگاه عادله این مدعی است که باید گناهکار بودن متهم را به ثبوت به رساند ونه برعکس.

آیا آنها واقعن نمیدانند که نمیشود هم در محضر افکار عمومی بر علیه متهم مفروضی هر اتهامی را جار زد و بعد هم در دادگاه از وی خواست که بی گناهی خویش را ثابت کند، و نام این اقدام ضد اخلاقی و غیر قانونی و ناپسند را هم "دفاع از کرامت انسانی" و"افشای چهره ماموران رزیم و..." معرفی کرد، و کسانی را که به این رویه معترض اند "منگ" و "مزور" و "یاوه" گو و غیره نامید. این تظاهرات روان پریشانه کرداری، بطور کاملی خود را در نزد یکی از بازیگران این معرکه آشکار میکند. خوب اگر بنا باشد نام کور "چراغعلی" باشد، ونام ترور شخصیت" دفاع از کرامت انسانی" پس چرا نام "دریادل" پوششی برای عکس این معنا از اعضای قوم قتله نباشد. چرا که نه؟ اگر حضرتش معترض چنین توصیفی است برود از من شکایت کند وثابت کند که قاتل نیست؟
4-از همان ابتدا کمتر کسی از معترضین روش مدعیان این کیفرخواست قصد ورود به بررسی صحت وسقم اتهامات مطروحه را داشته اند، و اغلب هم تاکید بر این بوده که جای طرح چنین موضوعاتی در مراجع حقوقی است. اما اگر روزی قرار بر بررسی تک تک موارد این اتهام نامه باشد، و در این صفحات ایران گلوبال یک دادگاه مجازی جدی دایر شود، این بنای پوشالی مدعیان با یک تکان کوچک فرو خواهد ریخت، در اینصورت مدعی اصلی که خود را از قربانیان شکنجه معرفی میکند، برای بار دیگر قربانی خواهدشد، اما این بارقربانی خودغرضی ونادانی خویشتن خویش، ویا هم دیگرانی در پشت صحنه. کسی چه میداند؟
5-اگر این موضوع صحت دارد که مدعی این پرونده چند سالی است که شکایت خود را از طریق وکیلش دنبال میکرده، و بلوفی در کار نیست ، و وکیل مربوطه نیز شاکی را تاکنون جواب نکرده است، یقین باید داشت که پی گیری چنین پرونده ای هیچ نتیجه حقوقی مثبتی را به نفع شاکی در پی نخواهد داشت. حتی یک وکیل مبتدی هم بر این امر آگاه است که تا قبل از تشکیل دادگاه و ختم آن نمی توان هیچ تبلیغی را در مطبوعات بر علیه هیچ متهمی به راه انداخت.
نوشته شده توسط: Anonymous

گفت هر مردی که باشد بدگمان
نشنود او راست را با صد نشان
قبل از اشاره به چند نکته من نیز اقدام دوست گرامی اقای کیانوش توکلی را در انتشا ر بیانیه فوق؛ گامی در جهت درست در اصلاح خطایی که رخ داد میدانم و از آن پشتیبانی میکنم. در عین حال اغلب کامنت گذاران محترم تقریبن نکته ای را ناگفته باقی نگذاشته اند و من ضمن ارج گذاری به آنچه که تا به حال نوشته اند، به سهم خود میکوشم به چند نکته دیگری که طرحش ضروری است بپردازم . دلیل این اقدام نه متقاعد کردن مدعیان این پرونده، بلکه ادای سهم خویش در روشنگری و پاک سازی آثار بعضی سمومی است که از فعالیت نامحدود و تنفس آزادانه این پرونده سازان در این فضای مجازی ایجاد شده است. 1- به رسمیت شناختن "حق سکوت" برای متهمین در دادگاه، در سیستم حقوقی کشورهای امروزین موضوعی شناخته شدهاست. استفاده از چنین حقی توسط متهمی در دادگاهی که برای رسیگی به اتهامات وی بر پا میشود،

در امتناع از پاسخگویی به سوالات دادستان و قاضی و حتی امتناع از دفاع، لزومن نمیتواند به عنوان نشانه ویا دلیلی بر گنهکاری و ارتکاب جرم از سوی متهم تلقی شود. آقای دریا دل که سهل است حتی هیچ اقیانوس دلی هم قادر نیست هیچ متهمی را دراین کشورها از استفاده ازچنین حقی محروم کرده و یا استفاده از آنرا توسط متهم دلیلی برمجرمیت وی جار بزند. اگر فرض بر این است که صفحات ایران گلوبال دادگاه است و مبتکرین وحامیان این کیفر خواست یکجا مدعی و دادستان وقاضی و هیئت منصفه تشریف دارند، در این صورت اصرار آنان که متهم را به زور وادار به پاسخگویی به اتهامات وارده کنند خود نشانه روشنی از عدم صلاحیت اخلاقی، حقوقی وقانونی برای احراز چنین پستهای خود گمارده ایست. چنین شاکیان و دادستانهای را در دادگاههای واقعی بعد از یکی دو تذکرکوچک از سوی قاضی به خاطر بی احترامی به قانون وحقوق متهم، به وسیله ماموربن گارد دادگاه به بیرون هدایت میکنند واگر کسی از آنها مثل این آقا ناصر دریا دل مقاومت کرده وبر قانون شکنی خویش اصرار بورزد، همانجا بدون درنگ به جرم بی احترامی به قانون ویاغیگری در برابر دادگاهcontempt to the court به کف باز داشتگاه مخصوص دادگاه پرتاب میکنند و فرصت تکلیفش را روشن میکنند.
2- کیانوش به آموخته های خود از جامعه دانمارک اشاره کرده است، مشابه این تجربیات برای همه ما کم یا بیش رخ داده است. اما به قول انگلیسیها limits of reasoning همیشه یک مانع اصلی در متقاعد کردن طرف مقابل است. این مانع با هیچ منطق ودلیلی بر طرف نمیشود، اگر به گفته آقای پیروز گیرنده های ضرور در شعور طرف مورد خطاب غایب باشند. در انگلیس با اصطلاح روزمره ای در میان مردم آشنا میشویم به نام Common Sense ، من معادل دقیق و درست فارسی این اصطلاح را نمیدانم ولی مضون کلی آن چیزی در حدود داشتن شعور و قدرت قضاوتی است که مبتنی بر تخصص معینی نبوده و هر کسی بالقوه میتواند صاحب آن باشد ، مگر ساکنین دنیاهای یخ زده در گذشته های دور مشابه این جماعت مدعی.
3-حکایت ما داستان آن شتر و روباه است. گویا روباهی در جنگلی با شتر ی در حال فرار روبرو میشود و دلیل را میپرسد و پاسخ میشنود که مردم شروع به کندن پوست روباه ها کرده اند. روباه میگوید به خود بیا تو شتر ی ، نه روباه. اما شتر میدانست اگر گیر مردم بیفتد تا بیاید و ثابت کند که شتر استريا، به عنوان روباه پوستش را کنده و کار را تمام کرده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سیاوش ما همه عادت داریم سر سفره آماده بنشینیم. با نظر انداختن به یک دیکسیونر اتیمولوژیکی تفاهم حاصل می شد.
http://www.etymonline.com/index.php?term=homo-
http://dictionary.reference.com/browse/homo-

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ناصر دريادل عزیز،
من آنچه را می بینم بازتاب میدهم. شما را چنان دیدم که منعکس کردم. امیدوارم دید من غلط باشد و شما چنان نباشید که من بازتاب دادم. من شما را به عنوان یک انسان،هموطن، آینده ساز، در سعادت مشترکمان، دوست دارم. وقتی حرکت منفی می بینم خوب طبیعی ست که بخاطر زندگی و آینده ی جامعه یمان نمی توانم سکوت کنم. و بگویم ولش کن به من مربوط نیست. دوست ندارم شما را با حرکت منفی ببینم. بهر صورت آرزوی من آن است که شما چنان نباشید که من ملاحظه کردم و امیدوارم خطا از من باشد.

جامعه ما ، آینده ی همه یمان ، به انسانها یی نیاز دارد که واقعا از این همه مصیبت که نابودمان می کند، قدمی فراتر بگذارند. قبول کنیم که آینده را همین انسانهای موجود و نسلهای تازه خواهند ساخت. جامعه ما ،خودمان،فرهنگ جهان سومی ما، عقب مانده است و محبوریم با همین سرمایه حرکت کنیم و آینده سازی نماییم.

تقریبا 90 در صد جامعه ما این وضعیت را دارند. یک بخش هم حکومتی هستند. آینده ازآن همه ی این تقریبا 80 م. است.
مجبوریم به بدیها و خوبی هایمان، به شکستهایمان با دید دیگری نگاه کنیم و نه با دید «میزنم-میکشم- خائن و دشمن». این دید این مقولات دیگر به درد ما نمی خورد. همه را 50 سال است امتحان میکنم.80 م فرزندان مادر ایران اند. گیرم بخشی قاتل و جنایت کارند. بخشی دزد و نمی دانم چه چه اند. خوب نمی شود که خوب و بد کرد و بدها را به دریا ریخت. یا نمی دانم چه کارکرد.
ما برای رهایی، برای آینده دید نو لازم داریم.ما همه یمان زخمی هستیم.نه از یک زاویه بل از صد زاویه خنجز خورده ایم.نه یک بخش جامعه بل اگثریت ملت. در این وضعیت نمی شود با «دید انتقام گیری» بجان هم بیافتیم.
ما در مسایل خود دو راه داریم :
-می بخشیم
- یا به دادگاه قانونی شکایت میکنیم.
به شاکی گفته شد به دادگاه مراجعه کند و منتظر جواب باشد.
گفته شد قانون سایت پخش اتهام را ممنوع کرده.
--------
خوب تبلیغات در سایت ادامه یافت و ما را هم دچار خطا نمود.به حیثیت سایت و ما لطمه زد.
-------
شاکی می تواند در بیرون از سایت هرچیز که درست میداند عمل کند. به ما مربوط نیست. ولی در سایت،نقض قانون سایت، لطمه زن به حیثیت ما، نمی شود. آدم خودش نباید راضی به این کار شود.
--------
در مورد مشکل « متهم و شاکی » من و سایت 30 سال پیش آنجا نبودیم که ببینیم موضوع چیست. تنها راه آن است که گفتیم «بروید دادگاه».
----------
شاکی قبل از جواب دادگاه آمده در «سایت» تبلیغات شروع کرده. و قانون سایت را نقض کرده. این برای ما قابل پذیرش نیست.
---------
از نظر ما متهم بدون حکم دادگاه بیگناه است. نمی توانیم اجازه دهیم به خودمان یا دیگران بیایند در سایت بیگناهی را گناهکار نشان دهند.
----------
شاکی می تواند تمام درد و رنج اش را بدون نام بردن از فردی مطرح کند. درسایت برای طرح درد همیشه باز بوده و هست. اما با رعایت قانون سایت.
--------
از نظر انسانی نمی توانیم در آزار و اذیت روحی یک فرد،یک خانواده ، نقض راحتی آنها، آزادی آنها شرکت کنیم.
--------
در ضمن هیچ کس نمی تواند به دیگری تعیین تکلیف کند که «چه کار بکند یا نه کند». بنا برین حرفهایی که طرف شاکی در این رابطه به دیگران میگویند «خطا»ست. هرکس خودش انتخاب میکند که چه بکند یا نکند. «دوران کدخدامنشی» سپری شده است. این فرهنگ لازم است دور انداخته شود.
--------
کاری که «طرف شاکی» در سایت کرد اسم اش را گذاشته «افشاگری» ، قانون سایت چنین کاری و نامی نمی شناسد.
سایت به مقوله «روشنگری» معتقد است و قانونش را هم بر اساس این مقوله گذاشته و «خود را مخالف پخش اتهام» خوانده است.
---------
امیدوارم با این توضیحات شرایط ما را کمی درک کنید. شماها می توانید در بیرون سایت کار خودتان را بکنید ولی سایت قانون دارد.
----------
سخن من از زاویه ی صحبت با جگرگوشه ، نوشته شده بود هر چند که تلخ باشد. اگر آزرده خاطرتان کرده ام پوزش میخواهم که چنین قصدی در کار نبود و تنها سخن از زاویه دوست داشتن عنوان شده بود. مثل برخورد والدین با چیزهای منفی جگرگوشه ی خود .
برای شما شادی و خرمی بهاران آرزو میکنم.
موفق باشید.


نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

مینو همیلی و یا دوستش ، لینکی را در اینجا گذاشته به قلم کسی بنام مینا اسدی....ایشان ادعا می کند که هر گز مینو همیلی را ندیده است ؛مثلن او را نمی شناسد ولی با اطمینان می نویسد:«اگر شما یک "مینوی همیلی باشید زندانی سیاسی سابق و در جلسه ای شرکت کنید وناگهان تواب همبندتان راببینید که در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برد و میکروفون "حقوق بشر " در دست ،بر سکوی افتخار سیم و زر ایستاده است چه می کنید ؟» خانم مینا اسدی چه کسی ؟و کجا؟ تواب همبند مینو میکروفون "حقوق بشر " بر«سکوی افتخار سیم و زر»ایستاده است . مینا اسدی با ابرها سخن می گوید ؛بدون این که مشخص کند ، همبند تواب او کیست و منبع اطلاعاتی ایشان کیست؟ «سکوی افتخار سیم و زر» دیگر چه صیقه ای است ؟ا اگر مینو را نمی شناسد و یا او را ندیده است، چگونه بخود حق می دهد که درسنگسار زن دیگری مشارکت نماید.؟

مینا اسدی می نویسد :«چرا حرف های مینو منطقی نیست؟این که یک زندانی ، تواب یا شکنجه گرش را می بیند و واکنش نشان می دهد، امر تعجب آوری ست که شما را به دفاع از تواب وا می دارد ؟ پشت پرده ها چه چیز پنهان است ؟» ایشان به خود زحمت نداده است که حداقل نظر مخالفین مینو همیلی را بخواند؛ راستش در سیستم مغز شویی این رهبران چپ اندر قیچی ، چیزی که مهم است «نوچه پروری» ؛و نگهداری «باند» و «فرقه» خودی است . مینا اسدی جایی را برای منطق ، بررسی مستقل موضوع باقی نمی گذارد ؛تا دلتان بخواهد کلی گویی می کند ؛ البته بی گدار به اب نمی زنند ، مینا می داند که هر جور هست بایستی مینو را ازز یر ضرب منتقدینش خارج نماید. این بخشی از سیستم مغزشویی و نوچه پروری است. مینو تا ابد بدنبال میناخواهد بود. مینا اسدی همچون آیت الله ها برای مقلدین خود تائیدیه و برای مخالفین مینو حکم سنگسار صادر می کنند. توصیه می کنم یک بار دیگر انشاه ایشان را از ابتدا تا انتها به دقت بخوانید، یک طرف تواب ، شکنجه گر که بر «سکوی افتخار سیم و زر» ایستاده است ؛ بدون اینکه بگوید چه کسی و کجا شکنجه کرده است ؟ در سوی دیگر از مینو همیلی همچون قهرمان تجلیل می شود. اکنون انشاه مینا اسدی آماده شد هاست «باند» در بالاترین منتظر دستور از بالا هستند که فتوا مینا را لایک بزنند و در این سنگسار ضد انسانی شرکت همگانی و جو سازی برای جایگزینی عقل و منطق مهیا شود. ادم بی اختیار به یاد حزب الله ای های دهه شسصت و کتاب سلمان رشدی می افتد که خمینی نخوانده ؛ حکم قتل نویسنده را داده بود.
https://www.balatarin.com/permlink/2015/3/10/3820012
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Minelli ، واژه Homo لاتین است که ریشه indo-europeén دارد. homo از humus که بمعنی خاک است گرفته شده. بعبارت دیگر انسان از خاک (humus) بوجود آمده که همه اینها با توضیحهات شما جور درنمآید. شما هیچگونه منبع ایی را نمیآورید و تنها خود را توضیح میدهید. دوست گرامی، در آینده سعی کنید پس از چنین نظراتی خواننده را به چند مرجع معتبر نیز آشنا کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

این انتخابات مظلوم نمائی دروغین مردم یهود را نشان داد .نشان داد که خلق یهود با انتخاب این فرد راه جنگ و ستیز و تنفر علیه کشور های همسایه و بویژه ایران را برای 4 سال اینده تضمین کرده است.
نتانیاهو نماینده فاشیسم یهود اعلام کرد که برای جلوگیری از کشورمستقل فلستین وبرنامه خانه سازی در مناطق اشغالی اقدام خواهد کرد .در حقیقت کشورهای اروپائی و بویژه المان فدراال و دولت امریکا با گستاخی دولت یهود رویرو شدند.همانگونه که مردم المان به دولت هیتلر رای موافق دادند و فاجعه جنگ را برای المان به ارمغان اورد مردم یهود بدون درس گیری از گذشته همانند ملت المان فاشیسم را انتخاب کرد.دولت ایران باید در برابر فاشیسم یهود که ایران را تهدید میکند بیش از بیش گوش به زنگ باشد. هر گونه گوتاهی در برابر منافع ملی مردم ایران در خدمت فاشیسم یهود است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بیلیط:

آورده اند که روزی از روزها ، حضرت جبراییل ، راهی "ارک*" تبریز بود. یکی بدو رسید : «آنقیریب شیللاق آتدی!»
رو کرد به خداوند که همراهش بود گفت:«الله! گؤرورسن اششکین نئجه شیللاق آتیر؟ آخی من بونا نه دییم؟»
« هایلا، ده ! گئت گئده گئت! heyvərənin هیوره نین بیری هیوره. سوو س...تیر! گئت، گ...ور!»-الله دئدی.
«تاسیغینا دیمز؟»-جبراییل سوروشدو.

« بو هپند ابدال** بیئ من یارتمیشام ،من تانیرام؛ بوندان آرتیق باشقا بیر یونجا یئمز»- الله دئدی.
«آی!هپندین بیری هپند، گل بورا گؤروم،ائله بیل یونجان آرتیق دوشوبدور.گل ! رب العالمین بیلیطین قزوینه آلیب دیر»- جبراییل هایلادی.
آنقیران کیشی"قزوین" اشیدرکن گؤزدن ایتدی...

بو آندا الله تعالی اشیتدی« بیریسی "یا رب العالمین!"چاغیریر.اوزون توتوب جبرائیل لا ساری:
«گل! آل بو بیلیطی آپار ور منیم او عزیز بنده مه»- سؤیلدی.

جبراییل آلیب بیلیطی دوشدو یولا. "یارب العالمین!" سؤیلیینی آختاریر...
**
"تبریزی"بی، امید است آرزو بر وفق مراد باشد...
و بدانید قدر احوالات این منی استوریmini story را.
که بس حکمتهای نهفته دارد بهر شمایان. از بطن کتاب مقدس باستانی «گل ایی له دمنه».
"انسان بیر یارانمیش، حضرت"آدم" اولادی اولاراق، بودا باشی نین بیر قضا-و-قدری دیر...
تاس قرامت گؤرسه دیر. ایش زیللی دیر زیللی!"...
---------
*ارک : حرب میدانی .
** ابدال: بوردا ، زورنا چالان
قایناق: ال مینجیق سوزلوک-تبریز-باسقی: ائلیار. تاریخ 1300قدیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

ممنون از این توضیح. حق با شماست.

ممنون از این توضیح. حق با شماست. موضوع بسیار دل آزار و دردآوری است. خانمی پس از سی و چند سال ناگهان به پا می‌خیزد و با ژستی حق به جانب تهمت‌هایی ناروا و بی اساس به یکی از قربانیان رژیم جنایت پیشۀ جمهوری اسلامی می زند و زندگی را به کام او، خانواده و فرزندانش تلخ می‌کند. با مظنون نمایاندن او و محکوم کردنش به جرم های ناکرده، به روابط او با محیط شغلی و زندگانی، با دوستان، آشنایان و اعضای خانواده اش آسیبی جبران ناپذیر می‌زند. آقای اصغر جیلو با دلیل و برهان، اساسی ترین تهمت‌های این خانم را در نوشته ای رد کرده است. باید از او سپاسگزار باشیم، نه به خاطر دفاعش از خانمی به نام گیتی شیرزاد بلکه به خاطر پاسداری از آزادی، کرامت انسانی و «حق» که مقوله ای ناشناخته در میان ماست. دفاع از حیثیت و آبروی خانم گیتی شیرزاد در برابر این کارزار نامردمانه، دفاع از کرامت و حقوق انسانی است. اگر کسی از او شاکی است باید به دادگاه صالح مراجعه کند نه اینکه با بوق و کرنا و با داستان پردازی او را در رسانه‌های برون مرزی رسوا کند. امروز کارگزاران پیشین رژیم - یعنی کادرهای فعال رژیم در زمانی که رژیم کشتار می کرد- در رسانه‌های برون مرزی حضور دارند و با شکوه و احترام در برنامه های تلویزیونی شرکت می‌کنند و مخالفان رژیم با آنان نشست و برخاست و گفت و گو می‌کنند و کسی اعتراضی به این مخالفان نمی کند یا برضد آن کارگزاران اعلام جرم نمی کند. آن وقت این خانم سراغ یکی از قربانیان آن رژیم می‌رود و پس از سی و چند سال یقۀ او را می‌گیرد که چرا در آن سال‌های کشتار و بی رحمی، در زیر شکنجه ایستادگی نکردی. آن گاه شروع به برشمردن گناهان او می کند که بعله تو نگذاشتی مادرم برای من در زندان شله زرد بیاورد، یا مرا تا مطب دکتر همراهی کردی و یا فلانی می‌گفت که فلان کس از بهمان کس شنیده است که این خانم در دستگیری و اعدام شوهرش دست داشته است. واقعاً دل آزار و درد آور نیست؟ راستی چرا ایران گلوبال، رادیو زمانه و آقای منصور اسانلو به نشر این تهمت ها پرداخته‌اند؟ از این فرهنگ ضعیف کش و بی مروت حالتان به هم نمی خورد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رضا حسین بر عزیز از شما اپوسیزیون خارج نشین هم آبی برای ملت گرم نخواهد شد . یک زمان ایران به دست نژاد پرستی آریا گرایانه له شد .اینبار نیز به دست شیعه گرایی افراطی له می شود . تفاوت چندانی نمیکند.

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫تقصیر گرامی
‫تشیع و روحانیت ایران را ویران کرده اندا. من به خاطر ایران، پارسیان، ایرانیان، شیعیان ، سنیان، ترک ها ، بلوچ ها، ترکمن ها، ، عرب ها، لرها، گیلکی ها، مازندرانی ها و کلیه انسانهای شریف و تاریخ و فرهنگ این سرزمین از ویران کنندگان ایران شدیدا انتقاد میکنم. انتقاد از این رژیم مساوی خدمت به ایران است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای سیاوش homme از ریشه یونانی hommos گرفته شده که به معنی همسان و شبیه است ولیکن معنی انسان بعدها به آن اطلاق شده است. Ane به عنوان ضمیر سوم شخص مفرد بیش از 5 هزار سال پیش در زبان التصاقی سومری استعمال میشده. در حالیکه زبان یونانی 13 قرن پیش از میلاد شکل گرفته یعنی نزدیک به 2 هزار سال بعد. ورود انبوه کلمات آلتائیک به لاتین توسط اتروسکانهای التصاقی زبان که 10 قرن پیش از میلاد مسیح به شمال ایتالیا از قفقاز مهاجرت کرده بودند صورت گرفت هرچند که خود نهایتن در لاتین ذوب شدند. البته اتروسکانها تنها منشا تاثیر نبودند ولی تآثیر آنها از عمیقترین ها بود. اتروسکانها همانند بقیه اورال آلتائیکهای التصاقی زبان از Mi/Min/Mini برای اول شخص مفرد و ang برای سوم شخص مفرد استفاده میگردند و زبانشان خنثی بود (مونث و مذکر نداشت)

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

"هامی می ترققند
ما می گوروپ بیم".
----------

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب Minelli، واژه on از واژه hommo و Homme که معنی انسان را میدهد، آمده. این ریشه ها را میتوان در Dictionnaire Robert دید. اگر شما برای نظر خود در مورد on و ang منبع را یادآوری کنید از شما بسیار سپاسگذار خواهم شد.