Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

ببینید عزیز، در دنیای سیاست، یک عدّه استراژی تولید میکنند و عدّه‌ای ساده لوح دیگر، آن استراژی را مصرف میکنند، شما وقتیکه وارد دنیای سیاست می‌‌شوید باید بدانید که وقتیکه رژیم ایران از اسد سوریه یا ارمنستان حمایت می‌کند در سرکوب مردم این کشور ها، به دولت آنها یاری می‌‌رساند و در مقابل، وقتیکه در تنگنا قرار گرفت از ارتش آن دولت‌ها خواهد خواست به داد رژیم برسند، اتفاقاً وضع دولت ها، از وضع تروریست‌ها در چگونگی‌ وارد کردن بیشترین آسیب، شکنجه، بمبارانهای گسترده بمراتب نگران کننده است شما باید این اندازه دور اندیش باشید تا دریابید که فردا این رژیم اسد و ارتش ‌اش خواهد بود که همراه رژیم فارس ایران، بر مردم ایران اعلام جنگ خواهد داد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

خدا رحم کرد که من خلاصه مینویسم تا کم حوصله ها نیز بخوانند. عرض شد " بحث دخالت جمهوری اسلامی فرصت دیگری میطلبد.". هنوز به قدرت نرسیده شاخ و شانه میکشند و سانسور میکنند که " شما قادر به تمیز منافع مردم ایران از رژیم فارس ایران نیستید اصلا چرا در مسائل سیاسی دخالت می‌کنید؟ ". محض اطلاع, رژیم جمهوری اسلامی " رژیم فارس " نیست و حساب آن با کرام الکاتبین است ( فرشتگان كرام الكاتبين عبادتشان ثبت اعمال بندگانست ). اگر اینها را نمیدانید اقلا کامنت را تا آخر بخوانید. رژیم اسد همانقدر خونخوار است که سایر رژیم های خاورمیانه با این تفاوت که هنوز مانند ایران و افغانستان و عراق و عربستان سعودی و غیره رسما هنوز " اسلامی " و مذهبی نشده است. و موضوع گفتگو " لطف عاملین ویرانی سوریه " بود. امروز ترکیه رسما سوریه را بمباران کرد " مینهد پریشانی بر سر پریشانی ". از ISIS چیزی نمیگویم.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

کامنت دوم و پایانی

تغييرات پيشنهادی در برنامه سازمان
غلبه بر تبعیض ملی ـ قومی
به نظر من تغییرات پیشنهادی در این بخش بسیار مثبت هستند. اما در این بخش مواردی وجود دارند که از نگاه من درست و یا دقیق نیستند.
1- نوشته شده است: "در ایران زبان مشترکی وجود دارد که از دیر باز عامل ارتباطی مردم این سرزمین بوده و شکوفایی آن مدیون خلاقیت همه فرهیختگان این سرزمین از هر قوم و زبان بوده است. فارسی به مثابه زبان مشترک...."
به نظر من درست این است که هر چیزی را با نام واقعی آن بنامیم.
فکر می‌کنم اصطلاح "زبان مشترک" برای فارسی موضوعیت ندارد. زبان فارسی، زبان ارتباطی بین ایرانیان است، نه زبان مشترک.
درکم را از زبان مشترک با مثالی توضیح می‌دهم:
اگر چندکودک کانادایی، آمریکایی و انگلیسی را در یک جا جمع کنیم که مدرسه نرفته و بیسواد هستند، این کودکان به راحتی می‌توانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند

می‌توانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند زیرا زبان مشترک دارند که انگلیسی است.
اگر چند کودک آلمانی و اطریشی را در یک جا جمع کنیم که مدرسه نرفته و بیسواد هستند، این کودکان نیز به راحتی می‌توانند همدیگر را بفهمند و با همدیگر ارتباط برقرار کنند زیرا زبان مشترک دارند که آلمانی است.
اگر چند کودک فارسی زبان ایرانی و تاجیک و افغانیان دری زبان را در یک جا جمع کنیم که مدرسه نرفته و بیسواد هستند، این کودکان هم به راحتی می‌توانند همدیگر را بفهمند و با همدیگر ارتباط برقرار کندد زیرا فارسی، زبان مشترک آنهاست.
این مثالها را می‌توان ادامه داد.
حالا اگر چند کودک فارسی زبان، بلوچ، ترک، کرد، لر، عرب را که همه ایرانی هستند، یک جا جمع کنیم که مدرسه نرفته و بیسواد هستند، این کودکان هیچگونه ارتباطی نمی‌توانند با همدیگر بگیرند و از فهم همدیگر ناتوان خواهند بود زیرا "زبان مشترک" ندارند. این کودکان برای ارتباط گیری باید زبان دیگری را یاد بگیرند تا بتوانند با همدیگر ارتباط برقرار کنند. این زبان، دیگر نه "زبان مشترک" بلکه "زبان ارتباطی" خواهد بود.
پیشنهاد من این است که به جای "زبان مشترک"، نام واقعی آن یعنی "زبان ارتباطی" نوشته شود.
2- در همین بند آمده است: "فارسی به مثابه زبان مشترک، بايد زبان همه ارگان‏های دولت، زبان مکاتبات اداری بین ایالات با مرکز و با یکدیگر باشد."
منظور از "همه ارگان‌های دولت" چیست؟ اگر منظور، ارگان‌های دولت مرکزی باشد، به نظر من درست است ولی اگر منظور "همه ارگان‌های دولت، شامل ارگان‌های فدرال‌ها" هم باشد، این حکم درست نیست زیرا این خود فدرال‌ها هستند که زبان اداری خودشان را تعیین می‌کنند. این بند دقیق و صریح نیست.
آیا دلیلی وجود دارد که زبان اداری مناطق کردنشین، ترک نشین، یا بلوچ نشین و... فارسی باشد و نه زبان خود آنها؟
طبیعتا زبان مکاتبات اداری فدرال‌ها با همدیگر و با مرکز، باید به "زبان ارتباطی" باشد.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

کامنت اول
پیش از همه، انتشار عمومی اسناد ارائه شده به کنگره سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) – (از این پس برای اختصار سازمان اکثریت خواهم نوشت) - را اقدامی بسیار مثبت می‌دانم و امیدوارم که این شیوه، در میان سازمانهای سیاسی ایران عمومیت یابد. بردن اسناد و تصویب آنها در کنگره‌ها و اعلام بعدی آنها، شیوه‌ای غیردمکراتیک است که متاسفانه در میان اکثر سازمان‌های سیاسی مرسوم است.
و اما در مورد اسناد:

سند سیاسی مصوب شورای مرکزی
عليه ولايت فقيه، نظامی ـ امنيتی ها و راست افراطی...:

1- به نظر من بخش اول، یعنی "پروژه هسته‌ای و سیاست‌های ما"، زود هنگام است و به احتمال زیاد، بسیاری جاهای آن، بجز بخش آخر که سیاست‌های سازمان را مشخص می‌کند، هم در صورت توافق و هم در صورت عدم توافق، اجبارا تغییر خواهد کرد. بطور مثال اینکه "شوربختانه هنوز تاکنون توافق جامعی بين طرفين حاصل نشده"، و یا "هم از اين رو

"هم از اين رو شکست مذاکرات برای کشور ما فاجعه بار خواهد بود و..." در صورت توافق، موضوعیت خود را از دست خواهند داد. و یا اینکه "اگر خامنه ای بخواهد برمواضع تا کنونی خود بايستد و سرسختی نشان دهد..." در هر صورت، چه توافق حاصل بشود یا نشود، موضوعیتی نخواهد داشت.

2- بخش دوم: "دولت روحانی و سیاست ما"
در ابتدای این بخش آمده است: "حسن روحانی با وعده تغيير وضعيت فاجعه بار کشور، رای اکثريت شرکت کنندگان در انتخابات را کسب کرد و با پيروزی در انتخابات..."
کدام انتخابات؟ آیا واقعا آنچه را که تاکنون در ایران جاری بوده است، می‌توان "انتخابات" نامید؟ به نظر من بهتر است صفات اصلی آن، یعنی "فرمایشی و مهندسی شده" بودن آن، به نحوی به همراه کلمه "انتخابات" بیاید. مگر اینکه سازمان اکثریت معتقد باشد که واقعا انتخابات است که در ایران جاری است.

3- بخش سوم: "ولی فقيه، نظامی ـ امنيتی ها و راست افراطی"
برخلاف سازمان اکثریت، به نظر من تنها "ساختار سياسی مبتنی بر ولایت‌فقیه و نهادهای وابسته به آن مانع جدی در راه استقرار مردم‌سالاری و پیشرفت کشور" نیستند بلکه کل ساختار و نظام جمهوری اسلامی مانع جدی در راه استقرار مردم‌سالاری و پیشرفت کشور است.
به این معنی که اگر فردا شرایطی پیش بیاید که نهاد ولایت فقیه و نهادهای وابسته به آن هم از ساختار جمهوری اسلامی حذف شوند، (که در این صورت، جمهوری اسلامی دیگر خصوصیات فعلی را نخواهد داشت) سیستم سیاسی این نظام، بدون این نهادها نیز، مانع جدی در مقابل مردم‌سالای خواهد بود، زیرا در این صورت نیز نهاد دین و دولت وابسته به هم هستند و قانون اساسی کشور بر اساس دین و قرآن است.
بر این اساس، به نظر من زمانی سیاست سازمان اکثریت درست خواهد بود که کل نظام را هدف قرار دهد و نه فقط نهادهایی از آن را. از نگاه من در این سیاست، می توان - و درست است - که نهادهای ولایت فقیه و نهادهای مستقیما وابسته به آن و نیز شورای نگهبان، مجلس خبرگان و... را در اولویت قرار داد.
4- بخش ششم: "انتخابات مجلس"
به نظر من درست این است که هر چیزی را با نام واقعی آن بنامیم. نام این نهاد، نه "مجلس" و نه "مجلس شورا" است بلکه مشخصا "مجلس شورای اسلامی" است.

5- بخش نهم: "مطالبات و سیاست‌ها"
تا آنجایی که من اطلاع دارم سازمان اکثریت مخالف حکم اعدام است. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم برای صراحت دادن به سیاست سازمان، جمله‌ی "ما ضمن دفاع از لغو اعدام، از "کمپين لغو گام به گام اعدام" حمايت می کنيم." به این صورت نوشته شود: "ما مخالف حکم اعدام هستیم و در این راستا از "کمپين لغو گام به گام اعدام" حمايت می کنيم."

ادامه دارد
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اقای محمد زمانی گرامی؛
نظر شما در مورد ضرورت تدوین مانیفست کاملن درست است و تلاش های جدی توسط بخشی از سکولار دمکراتهای ایران در این زمینه انجام گرفته است. ای کاش عزیزان جبهه دمکراتیک ایران بمثابه بخشی از جنبش، در نقد ویا تدقیق «پيمان نامهء عصر نو»
(http://isdmovement.com/movement.docs.doc/02.Peiman-Naameh.htm)
گام بر میداشتند.
بامید پیروزی راهمان!
دستتان را بگرمی میفشارم.
ا

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

-دموکراسی: بر نظام فدرال تأکید شده که درست است. برای تکمیل آن بهتر است بر «نظام چند حزبی» نیز تأکید شود.
-عدالت اجتماعی: تأکید شود که برنامه در پی «تأمین مسکن،حداقل هزینه ی زندگی، بیمه ی بیماری،حقوق بیکاری و مانند اینها برای زحمتکشان و همه ی مردم ایران» است. در شرایط عدم امکان خود شهروندان.عبارت«ایجاد نظام جامع و فراگیر تأمین اجتماعی» رسا نیست.جملات باید خیلی روشن و دقیق قید شود- و قابل درک زحمتکشان. تا میتوان باید جملات غیرقابل تفسیر قید کرد.
-زبان ارتباطی : بهتر است «انتخابی» باشد. گرچه عملاً فارسی انتخاب خواهد شد. ولی جهت رعایت برابری، درست آن است که به انتخاب مردم ایران محول شود. که دموکراتیک است.
-برکناری حکومت موجود: روشن قیذ شود که ضرورت گذرازبزرگترین مانع پیشرفت جامعه است. حکومت اصلاح پذیر نیست و

لازم است برکنار شود توسط خیزش عمومی مردم ایران.هر چند ، هر قدم مثبت را به نفع مردم میدانیم. ولی در کل حکومت اصلاح پذیر نیست.
-مردم افغان و دیگران که سالهای طولانی در ایران زندگی کرده اند در صورت تمایل می توانند ایرانی باشند و از حقوق شهروندی بهره گیرند.
- روی رفع تبعیض قومی-ملی خوب کارشده که مشکل بزرگی ست. و راه حلهای درست و عملی پرگزیده شده است.
-ایجاد همبستگی و ائتلاف و اتحاد: در برنامه به طریقی قید شود که سازمان در پی ایجاد همبستگی هرچه نزدیک تر سه نیروی پیشرفت جامعه است : جنبش دموکراسی خواهی،رفع تبعیض،عدالت اجتماعی.
- قید شود : شاقول یا میزان سازمان در حرکت سیاسی، (سیاست) طرح و دفاع از خواسته های زحمتکشان و مردم ایران است. به تضادهای داخلی حکومت هم از این زاویه نگاه میکند. در جهت بهره گیری برای رفع یا برکناری آن.
-با نظرات دوست گرامی بهنام عزیز که اینجا قید کرده موافقم و دیگر به آنها اشاره نمیکنم.

*-اشکال اساسی برنامه آنجاست که به حکومت و مسایل جامعه و خارجی با دید «برکناری حکومت» نگاه نمی کند. اگر برنامه «سیاست رفع مانع بزرگ» را بپذیرد بخشهایی از برنامه موضوعیت خود را از دست خواهد داد. مثل «...کاهش نقش انحصاری نهادهای رژیم در رشته های مختلف اقتصاد...» و عیره. برنامه طوری نوشته شده که انگار «سازمان در ایران-در چهار چوب حکومت» مبارزه ی سیاسی میکند . منهای برخی بخشها. وقتی قرار است رژیم توسط مردم ایران عوض شود دیگر چه نیازی هست برای طرح مسایل در چهارچوبه ی حکومت؟ و حتی خارج از چهارچوب آن؟ درست آن است که قید شود «خواست و برنامه و سیاست ما چنین و چنان است» و برای تحقق آنها سیاست تغییر رژیم را دنبال میکنیم.
نوشته ی سازمان-متن- دو موضوع را مخلوط کرده « مسایل خارج از چهارچوب حکومت- و مسایل داخل چهارچوب آن».
نوشته در کل بین «انقلاب و اصلاح» سرگردان است.و فاقد سیاست روشن.

* سیاست روشن:
-مسایل داخلی و خارجی حل نمی شود مگر اینکه رژیم جای خود را به نظام فدرال با سیستم چند حزبی، و سکولار دموکراتیک بدهد.
- تحقق هر قدم مثبت در زندگی مردم را ارزشمند میدانیم. مثل حل مسئله ی هسته ای و رفع تحریمها و غیره .
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

آری؛
"این موضوع که در اتاق های در بسته مذاکرات پان اسلامیست ها با غرب چه می گذرد ؛ نتیجه اش هرچه باشد؛ در این وظیفه اپوزیسیون تغییر ایجاد نمی کند که با وفاق ملی بر ثقل سکولار دمکراسی، راه گذر از حکومت اسلامی تدارک دیده شود."
در دو حالت لشکرکشی برای نابودی حکومت اسلامی ویا تحکیم این نظام جنایت پیشه توسط غرب، نمی تواند سیاست تمرکز نیرو برای خلع قدرت از حاکمان را تحت الشعاع قرار دهد.
راه رهائی ملت ایران نه از سیاستهای ناظر بر تامین منافع غرب و نه با تداوم حیات پان اسلامیست های "اصلاح طلب" ممکن است. ما از منافع خود در انطباق با همزیستی مسالمت آمیز با جهانیان، دمکراتیزاسیون و سکولاریزاسیون کشور و منطقه می باشد به جهان می نگریم.
با چنین عزیمتگاهی به تحولات کشور و منطقه و نیز با شناخت از ماهیت نظام حاکم، فقدان ظرفیت ملی، دمکراتیک و سکولار در حکومت اسلامی؛ بدون توهم آفرینی به ماهیت نظام،

راه مستقل خود را معطوف به جنبش های پیشرو و مدرن سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادامه می دهیم.
در شرایطی که مرده های 1400 ساله از گورستانها سربلند کرده و توحش و بربریت را با خفه کردن (اسلامگرایان شیعه)، سربریدن (اسلامگرایان سنی)، آتش زدن، تجاوز و برده داری به نمایش نهاده اند، تائید جنایتکاران "عادل" و بلند کردن علم و کتل آنها توسط غرب و ارتجاع داخلی، ناظر بر حفظ سلطه اسلام و اسلامگرایان و نیز بازی با این مهره برای رونق بازار صنایع نظامی، تقسیم کشورهای منطقه و انتقال میدان جنگ قدرتها به منطقه خاورمیانه است.
پادزهر جنگ افروزی های مذهبی و قومی در خاورمیانه، تبلیغ، ترویج، و ایجاد آلترناتیو سکولار دمکراتیک در سطح ملی و منطقه ای می باشد.
مذاکرات هسته ای در هر شکلی انکشاف یابد؛ ما نمی توانیم ریسمان استفاده از شرایط برای عبور از نظام را رها کنیم.
بدیهی است که در مدت زمان کوتاه خلع قدرت، ایران ستیزان از همه توان خود برای نابودی ایران استفاده خواهند کرد.
راه حل نه صرفنظر از پیکار برای سرنگونی حکومت اسلامی؛ بلکه ایجاد امادگی ملی برای دفاع توده ای و مبارزه علیه ارتجاع در همه اشکال آن است.
کیانوش عزیز نوشته است:
"اگر به قول اقبالی« باند پراگماتیست حکومت» به موازات بهبود رابطه با غرب ، دست به اصلاحات ریشه در نظام بزند؛ مثلن از تنگ نظری های قرون وسطایی دست بردارند وصدای زن را ازاد بگذارد و یا با یک بخشنامه، حجاب اجباری به جز ادارت دولتی را لغو نماید وبا برگزاری کنسرت های خوانندگان، حداقل درکیش موافت نماید و مشروبات الکلی را در مناطق توریستی و خارجیان را ازاد بگذارند و برای مناطق اتنیکی کشور بر اساس همان بند 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی، تدریس زبان مادری و خود گرانی محلی را افزایش دهند و برای اصلاح طلبان فراری و رانده شده دعوت نامه بنویسد و باند های اسید پاش و رنجیر زن خامنه ای را از هم به پاشانند و میدان را برای اصلاح طلبان دینی باز نمایدو... اینها می تواند در وظایف اپوزیسیون تاثیر بگذارد..."
37 سال است از "اگر" سخن گفته میشود، وعده داده میشود، و دیگر اکثریت شهروندان کشور به این اگرها باور ندارند. ملت ایران پراتیک خونبار و جنایتکارانه 37 سال گذشته را تجربه کرده و ناباور به معجزه در حکومت اسلامی، فردای خود را تابع سرشت شوم، پلید و انسان ستیزانه حکومت اسلامی می بینند. ازادی ملت ایران در فردای سرنگونی حکومت میسر است و لاغیر!
با بررسی میکروسکوپی ماهیت حکومت اسلامی (قانون اساسی آن) و جناح های آن، تردیدی وجود ندارد که هیچکدام از "حوزوی ها" شناخت و شعور درک مشکلات و معضلات عدیده جامعه ایران و ارائه راه برون رفت را ندارند.
چگونه می توان باور کرد که با پهن می توان آسمانخراش ساخت!
سازش غرب با پان اسلامیست های حاکم بر کشور الزاماتی دارد که یکی از انها باز شدن فضای داخل کشور است. آزادی های قطره چکانی در داخل کشور همواره بعنوان فتح سنگرهای جنبش های اجتماعی فهمیده میشود و سکوئی برای پرش به سنگر دیگر است تا هدف خلع قدرت از حاکمان میسر گردد.
در صورتی که سیاست سرکوب و ترور ادامه یابد، محتمل ترین چشم انداز، شورش ها و انفجارهای غیرقابل کنترل توده ای می باشد.
اپوزیسیون سکولار دمکرات و ایراندوست باید کمربندها را سفت ببندد و اماده شرکت در نبرد مرگ و زندگی ایران و ایرانیان گردد.
ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که بارها نوشته‌ام، ایران‌گلوبال یک حسن بزرگ دارد و آنهم اینکه در اینجا با "عجایب‌الخلائق" می‌شود روبرو شد و افکار افرادی را خواند که آدم در زندگی روزمره با آنها سروکار ندارد. کامنت‌گذاری بنام "احمد" می‌نویسد رضاشاه را انگلیسها روی کار آوردند و فاشیسم آلمانی هم با او همکاری کرد. من نمی‌خواهم وارد بحث اینکه رضاشاه انگلیسی بود یا نه، اینکه خوزستان اشغال شد یا آزاد و غیره بشوم، زیرا مباحث بسیار خنده‌داری هستند که ارزش گفتگو ندارند. فقط برای اینکه خوانندگان بدانند چرا من اصرار دارم بخش بزرگی از هویت‌طلبان را عشیره‌پرست بنامم، به کامنت ایشان می‌پردازم. رضاشاه را انگلیسها سرکار آوردند، ولی ایشان نوکر فاشیسم آلمان بود!!! یعنی در سال 1920 (1299) در آلمان تحت حکومت جمهوری وایمار، فاشیستها سرکار بودند و فروغی و آخوندزاده را برای کمک به سیاست انگلستان به ایران فرستادند!!! از آن بامزه‌تر آخوند

آخوندزاده بدبخت بینوا است که اگرچه در سال 1257 در تفلیس درگذشته است، ناگهان در سال 1299 سر از آلمان درمی‌آورد و با کسب مأموریت از فاشیستهای آلمانی (لابد به رهبری هیتلر که قرار بود 13 سال بعد به قدرت برسد) به کمک رضاشاه می‌شتابد! خوانندگان عزیز بدانند ما با چه کسانی شده‌ایم هفتاد و هفت میلیون! از همه بامزه تر ولی این است که خانم ترابی هم برای ایشان نوشابه باز می‌کند. پیشترها می‌گفتند «بگو چه کسی برایت دست می‌زند، تا بگویم که هستی» با توجه به این کامنت و این حمایت باید خطاب به ایشان گفت: «بگو برای چه کسی کف می‌زنی، تا بگویم خودت که هستی»!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

برای آقای پیروز متاسفم که سعی کرده اند نقش رژیم جنایتکار ولایت فقیه را در تراژدی سوریه پاک کنند. اینکه ترکیه و عربستان در قضیه سوریه دخالت داشته اند به این معنی نیست که رژیم دیکتاتور بشار اسد و همدستش جمهوری اسلامی در این وسط بیگناه بوده اند. تازه این قاسم سلیمانی در جنایتهای رژیم به خود ملت ایران هم دست داشته. الا چه شده که آقای پیروز اینطور به میدان میاید و سنگ این آدمکشان جمهوری اسلامی را به سینه میزند. ضمنا آقای ترک اوغلی هم که طبق معمول همه چیز را به ترک و فارس بودن ربط داده و خواسته تحلیل نژادی کند. آخر ابراهیم نبوی که خودش آذری است. کی میخواهید با واقعیت آشتی کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اینگونه روشنفکران شاهدوست ، درست قطب مقابل و لنگه دیگر ترازوی ، بی منطقی پان ترک راسیست تجزیه طلب ، هستند که سالهاست با بی منطقی و جعل و تحریفات و دروغهای شاخدار ضد فارس و ضد ایرانی خود در این سایت فعال هستند .

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

دادن کد سایت به تبلیغاتچی ها از اعتبار سایت میکاهد. بجای این کار بهتر است به نقادان و محققان امکان مطلب گذاری داده شود. بدون توجه به نظرات آنها.

نوشته شده توسط: Anonymous

جنابpeerooz ، شما که از اسد تجدید و تمجید می‌کنید اگر فردا رژیم فارس ایران، چنان تضعیف شد که برای بقا، از اسد خواست نصف ارتش خود را برای سرکوب مردم ایران در اختیار رژیم ایران قرار دهد آیا باز هم از اسد جانببداری خواهید کرد؟ ایران که چهل ۴۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی‌ میکنند رژیمش غلط می‌کند که در عراق، سوریه، یمن، لبنان به ماجراجوئی می‌‌پردازد، شما قادر به تمیز منافع مردم ایران از رژیم فارس ایران نیستید اصلا چرا در مسائل سیاسی دخالت می‌کنید؟

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫امپریالیزم یعنی تلاش برای ایجاد تسلط و نفوذ بر ممالک دیگر. تمام منابع رسمی این تعریف را تایید میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-به زبان من اکثردوستان آشنایی جزیی دارند.میخواهم به نکاتی که به زبان تورکی و75درصد ازملت های ایران ، حکومت فارس گرای ایران جفا کرده آورده ،تاآنجاییکه به ذهن من میرسد،اشاره ایی کرده باشم تا نگویندهمه درخواب تشریف دارند.البته این خدمت !آفاتی داشته که نه تنهاملت فارس بی طرف وبی دخیل درکارهای این حاکمان ازآن آسیب جبران ناپذیر دیده ،آثاراین عقب ماندگی برای کل ملت های داخل ومنطقه و بوده بایدهمه آنراتحمل کنند.1-اولین کارشان کودتای نظامی برعلیه دولتهای کنارآمده قاجاربامشروطه خواهان بایددانست.2-شکست انقلابیون مشروطه وتمام دستاوردهای دموکراسی خواهی پروسه مبارزات مشروطه خواهان.3-واردکردن نامحسوس وآوردن فراماسیون های انگلیسی4-دشمن تراشی ازترکان وعرب ها و دورکردن مردم ازاصالت وهویت خود.5-ایجادیک هویت وتاریخ تخیلی توسط جاسوس بزرگ محمدعلی فروغی.6.-جعل تاریخ وهویت ماتورکان توسط افرادی مثل احمدکسروی.

7-آتش زدن کتب وتمام اسنادبزبان ترکی وعربی ومحوآثاراین اتینک ها.8-دزدی وبنام کردن دستاوردهای ادیبان ونویسندگان غیرفارس بنام فارس. کردن آنها.9-100سال دزدی بیت المال وبودجه سرانه فرهنگی وهزینه آن برای زبان فارس های عاملین انگلیس استعماری.10- حمایت واجرای تئوری های فراماسیون هایی همچون شیخ الاسلامی .محمدعلی فروغی. مجمودافشاروو... 11 -ندادن مدرسه وممنوع کردن زبان مردم حتی برای معلمان ودرده کوره ها.12-غالب کردن چندنفرفارس نژادپرست برشهری باتمام قدرت و تاراج گری 13-عوض کردن نام شهروروستاهاازترکی به فارسی.تجزیه ولایات وایالات مناطق ترک ودادن بخشهایی به استان های هم جواربرای آسیملاسیون کردن.14-ممنوع کردن ثبت شرکت وکارخانه ومغازه بانام ترکی.-15ممنوع کردن روزنامه و نشریات بزبان ترک.16-ممنوع کردن نامگذاری برای فرزندانمان به ترکی17-ممنوع کردن فیلم تئاتربزبان ترکی درسینما. تلویزیون.ورسانه های دیداری.18-سرمایه گذاری نکردن درمناطق ترک ودرحاشیه نگه داشتن برای کوچ اجباری به دیگر مناطق.19-درمنگه گذاشتن موسیقی مناطق ترک .20-نمونه شاخص آسیملاسیون رادر شهرهای ترک فارس شده اصفهان. اراک.ساوه.همدان.قزوین.کرج.تهران.وانزلی رامیتوانم نمونه آورده که این کارفارسهای شئونیست بدترازکاروجنایت داعش جمهوری اسلامی سنی وشیعه وراسیسم هیتلری بایددید.من میتوانم چندکتاب درمورداین جنایت فرهنگی برایتان بنویسم .
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

مهمترین کاری که آقای رحیم حدیدی ماسوله در این ویدئوی تبلیغاتی انجام داده است، تحریف تاریخ و توهین است.
آقای حدیدی مانند اکثر تبلیغاتچی‌ها، سندی هم برای ادعاهای خود ارائه نمی دهد. من هم تعجب می کنم که چرا ایران‌گلوبال، تحت نام آزادی بیان، به هر کسی اجازه می‌دهد تحریفات و دروغها را تبلیغ کنند و اشاعه دهند.
برای روشن شدن موضوع، من در اینجا تنها به چند نمونه از گفتار ایشان اشاره می‌کنم.
آقای حدیدی در ابتدای ویدئو می‌گوید:
"منظور ما از ائتلاف اسلام سیاسی یا اسلام ایدئولوژیک یا بنیادگرایی یعنی فدائیان اسلام، ائتلاف فدائیان اسلام با مجاهدین خلق، ائتلاف نهضت آزادی، جبهه ملی، حزب توده و فدائیان خلق و انجمنهای اسلامی سراسری دانشگاههای ایران در مقطع انقلاب و سازمان ملی زنان. همه اینها در ائتلاف اسلام سیاسی می گنجند و همه اینها رهبری خمینی را قبل از 22 بهمن، خیلی سالها قبل، رهبریشو (رهبریش را)

تایید کرده بودند، به سراغش رفته بودند".
حالا این سؤالات مطرح می‌شود که
1- سازمان ملی زنان کدام سازمان است؟ آیا ما چنین سازمانی در ایران داشتیم؟ تا آنجایی که من اطلاع دارم، پیش از انقلاب تنها یک سازمان زنان وجود داشت و آن هم سازمان زنان ایران بود که یک سازمان دولتی بود و در سال 1345 تاسیس شده بود. آیا منظور ایشان همین سازمان است؟
شاید هم منظور ایشان "تشکیلات دمکراتیک زنان" وابسته به حزب توده ایران است!
به هر حال، من سازمانی با نام "سازمان ملی ایران" نمی شناسم.
2- ایشان بر اساس کدام سند ادعا می‌کند که فدائیان خلق ایران "رهبری خمینی را قبل از 22 بهمن، خیلی سالها قبل" تایید کرده بودند؟ آیا این یک تحریف آشکار نیست؟
3- ایشان بر اساس کدام سند ادعا می‌کند که حزب توده ایران و فدائیان خلق ایران به "سراغ" خمینی رفته بودند؟
ایشان در ادامه ادعا می‌کند که "پادشاهان قاجار نیز اصل و نسب مغولی داشتند" و "آقا محمد خان قاجار به تبار مغولی خودش افتخار می‌کند".
در این که آقامحمدخان قاجار یکی از ظالم‌ترین پادشاهان ایران بود و جنایات بیشماری کرد، شکی وجود ندارد. ولی این که این پادشاه، تبار مغولی داشته و به تبار مغولی خودش افتخار هم می‌کرده، از آن حرفهای بی سر و ته است که فکر می‌کنم اختراع خود آقای حدیدی بوده و هیچ سندی در این مورد یافت نخواهد شد.
ایشان در ادامه می‌گوید: "ما از این تاریخ 2 قرن تسلط اعراب و نزدیک به 10 قرن تهاجم ایلات و ترک و مغول، بیگانه بر سرزمین ایران، هیچ جایی اسم ایران دیده نمی‌شود..."
آیا واقعا آقای حدیدی حتی یک بار به خود زحمت نداده است که نگاهی گذرا به تاریخ این دوران بیندازد؟ راه دور نرویم، در دوره تسلط ترکان قاجار، در اسناد بسیاری نام ایران وجود دارد. حالا یا به صورت مملکت ایران یا بصورت ممالک محروسه ایران.
آیا ایشان از این اطلاعات ابتدایی بی بهره است یا تنها به قصد تبلیغ بی پایه و اساس و تحریف این ویدئو را تهیه کرده است؟
من نمی‌خواهم به همه موارد تحریفات آقای حدیدی بپردازم. ولی لازم می‌دانم که به لحن گفتار او در مورد مخالفانش نیز اشاره‌ای بکنم.
ایشان با این لحن از غلام یحیی دانشیان، دبیر اول فرقه دمکرات آذربایجان یاد می‌کند: "رهبر فرقه دمکرات آذربایجان، یک دزد فاسد راهزن، غلام یحیی دانشیان"
تا آنجایی که من می‌دانم، غلام یحیی دانشیان در حزب خود، چهره محبوبی نبوده است ولی آیا نام بردن از او به این صورت، شایسته یک انسان سیاسی است؟ آقای حدیدی در یک صحبت سیاسی این چنین سخن می‌گوید یا در میان یک عده لات و چاقوکش؟
نوشته شده توسط: Anonymous

امپرالیسم یک مفهوم و کلمه چپ و کمونیستی است .

لنین میگفت امپریالیسم آخرین مرحله کاپیتالیسم است . طبق ادعای شما جمهوری آخوندی به آخرین مرحله سرمایه داری و صنعت و تولید مازاد و قدرت نظامی جهانی رسیده است .تئوری بافی غیرعلمی و قلابی شما خواننده را بیاد پان ترک های تجزیه طلب می اندازد که می نویسند ایران در آذربایجان یک نیروی استعماری است و آذربایجان مستعمره فارس ها شده .
نوشته شده توسط: Anonymous

نمیدانم چطور برای بعضی کامنت گذاران هر صدای بی ربطی به شقیقه مربوط میشود. بهر حال من نه قاسم سلیمانی را میشناسم و نه عمار ملکی را. افاضات بهنود و نبوی و قوچانی را نیز بسیار بندرت میخوانم. جناب ملکی میفرمایند " برای ماندن بشار اسد در قدرت، یک کشور تبدیل به ویرانه شد و نیمی از جمعیت آن آواره شدند و بیش از ۲۱۵ هزار نفر کشته شدند که حدود یک سوم آن زنان و کودکان هستند. و همه اینها به لطف فرماندهی مقتدرانه و عارفانه «سردار صلح» بوده است.". ظاهرا همه دنیا جز نویسندگان روشنفکر ما میدانند که ویرانی سوریه به لطف عربستان سعودی و ترکیه و امریکا و ناتو و برای تغییر رژیم بوده و مدافع اصلی سوریه, روسیه و سوریه جایگاه تنها بندر مدیترانه ای روسیه میباشد. هدف از تغییر رژیم نیز جایگزین کردن یک رژیم سکولار با رژیمی مانند حکومت عراق و یا دیگر حکومت های خاورمیانه است.

حال چگونه " همه اینها به لطف فرماندهی مقتدرانه و عارفانه «سردار صلح» بوده است " را تنها خدا و جناب ملکی میدانند. با این توضیح جناب ملکی نه تنها چنار نیروهای عظیم بین المللی و تغییر رژیم را ندیده است بلکه به بوته ضعیف بهنود و نبوی و قوچانی بند فرموده اند. بگمانم باید نام ایشان را نیز در تنویر افکار عمومی به لیست سه نویسنده دیگر اضافه نمود. بحث دخالت جمهوری اسلامی فرصت دیگری میطلبد.
نوشته شده توسط: Anonymous

از ایران گلوبال تعجب می کنم که مزخرفات این پان فارس نژاد پرست را در اینجا به چاپ رسانده است...
واقعا شرم آوره ............. ترک های آزربایجانی را نسل مغول می خواند...
آفرینبر ایران گلوبال...

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-شایدتعدادی نوشته های من راطوردیگری ببینندوتفسیرکنند.چون من تورکی فکرکرده وبه فارسی... مینویسم بعضی کلمات ناخودآگاه جامی افتند.شماوهمه دوستان اتینیک های غیرفارس بدانیدکه انگلیس وبخصوص بی بی سی جایی نمیخوابندکه زیرشان آب بافتد.بی بی سی وکشورهای غربی 99درصدباتفکروبرنامه کارمیکنند.آنهایی که دراین شبکه هاجاخوش کرده اند، اکثرایاعوامل آنهایندویاازپان فارس وشئونیست وتمامیت خواهی آنهامطمعن هستند.این سه نفری راکه نام بردیدازعوامل ناسیونالیست کوروغربزده بدترازداعشی شیعه بوده وبرای آنهاایرانیت وافتخارکذایی ایرانی برهمه چیزمی چربد.اینها وظیفه دارندبه دیگران وبخصوص به جوانان آدرس غلط بدهند.دموکراسی واقعی یک کابوس ووحشت برای آنهاست .آنهایک سیستم مثل شاه دربغل آمرییکا.روس.انگلیس.آلمان.ووغیرمیخواهند.برای آنهاگوگوش.خانم عبادی .رهبر.خانم آلیا.لیلافروهر.فرقی ندارندتنهابه پان فارسیسم وباستانگرایی فکر

کرده ودغدغه ایی برای انسانیت وحقوق بشروقوانین پیشرفته جهانی برای انسانهاودیگرمسایل ندارند.کشتاربشاراسد. کشتارهیتلر. کشتاراستالن.کشتارشاه.کشتارخمینی فرقی ندارندوتنهادغدغه فکرشان ترویج پوشالی باستانگرایی وتوهم آفرینی است.اینهااصلادوست ندارندجوان راه راازچاه تشخیص دهند.برای آنهاامیال ارباب وتوهمات خودشان بالاترازهمه چیزاست.اگرگاهی افرادی رابمناسبت هایی به این مراکزخودراه میدهندبرای راه گم کردن دیگران است.وبس
نوشته شده توسط: Anonymous

با ابراز همبستگی و هم دری برای همه سرنشینان هواپیما و خبرنگار ایرانی که جان خود را از دست داد . رهبران سه کشور المان و فرانسه و اسپانیا به محل سقوط هواپیما رفتند و رئیس جمهور المان سفر خود را نا تمام گذاشت.
امیدوارم این درس اموزشی برای رهبر ان اسلامی کشور ایران باشد که بجای شکنجه و گشتار و تعقیب و اعدام به مردمان این سرزمین و حقوقشان احترام بگزارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

نه اینها روزنامه نکاران و روشنفکران واقعی ملت ما نیستند اینها به نوعی سرشان به نظام الهی وصل است و مجیز آن را می گویند . روزگار است دیگر هر کس باید به طریقی امرار معاش کند. بعضی غیرت و وجدان دارند بعضی کمتر دارند.

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫تصحیح یک اشتباه در سطر اول بعد از کلمات: "امپراتوری و امپریالیسم" درست است.
‫اگر به فرهنگ لغات و کتب سیاسی مراجعه به کنید ، ملاحظه خواهید کرد که من کلمات امپراتوری و امپریالیزم را درست به کار برده آم.به منابع زیر مراجعه کنید. معنی امپریالیزم همان سیاست هات جمهوری اسلامی است. یعنی:سیاست گسترش حکومت و قدرت یک ملت و یا امپراتوری بر ممالک خارجی.

نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫اگر به فرهنگ لغات و کتب سیاسی مراجعه به کنید ، ملاحظه خواهید کرد که من کلمات امپراتوری را درست به کار برده آم.به منابع زیر مراجعه کنید. معنی امپریالیزم همان سیاست هات جمهوری اسلامی است. یعنی:سیاست گسترش حکومت و قدرت یک ملت و یا امپراتوری بر ممالک خارجی.

Imperialism
ɪmˈpɪərɪəlɪz(ə)m/
noun
1. a policy of extending a country's power and influence through colonization, use of military force, or other means.
Source: "the struggle against imperialism"

imperialism
[im-peer-ee-uh-liz-uh m]
Spell Syllables
1.
the policy of extending the rule or authority of an empire or nation over foreign countries, or of acquiring and holding colonies and dependencies.

imperialism
[im-peer-ee-uh-liz-uh m]
Spell Syllables
1.
the policy of extending the rule or authority of an empire or nation over foreign countries, or of acquiring and holding colonies and dependencies.
2.
advocacy of imperial or sovereign interests over the interests of the dependent states.
3.
imperial government; rule by an emperor or empress.
4.
an imperial system of government.
5.
British. the policy of so uniting the separate parts of an empire withseparate governments as to secure for certain purposes a single state.

http://dictionary.reference.com/browse/imperialism


Imperialism is defined as "an unequal human and territorial relationship, usually in the form of an empire, based on ideas of superiority and practices of dominance, and involving the extension of authority and control of one state or people over another." [2]Imperialism is a process and ideology that does not only focus on political dominance, but rather, conquest over expansion. Imperialism is particularly focused on the control that one group, often a state power, has on another group of people.[7] There are "formal" or "informal" imperialism. "Formal imperialism" is, "the physical control or full-fledged colonial rule".[7] "Informal control" is less direct, however; it is still a powerful form of dominance.[7] There are three waves of imperialism; Americas (North, South and the Caribbean), Asia and Africa.[3] From the fifteenth century forward, Spain and Portugal were responsible for colonizing South America. Both Spain and Portugal were soon followed by the British, French and Dutch, who gained territory in North America.[3] Britain, with the support from the East India Company, colonized Asia. Portugal, Netherlands and France also had Asian colonial possessions.[3] The third wave, Africa, was described as "New Imperialism".[3] This was structured by the "Berlin Conference (1884–85), which involved the main European powers and served to divide Africa between them".[3]
The definition of imperialism has not been finalized for centuries and was confusedly seen to represent the policies of European colonial powers, or of the United States, or of any allegedly expansionist power or simply, general-purpose aggressiveness. This confusion was caused by Lenin's theory (Leninism), which was widely persuasive. Further on, some writers used the term imperialism, in slightly more discriminating fashion, to mean all kinds of domination or control by a group of people over another.
http://en.wikipedia.org/wiki/Imperialism
نوشته شده توسط: Anonymous

عزیزان اگر کسی‌ از آخرین کامنت جناب اقبالی چیزی دستگیرش شده، به ما نیز بگوید، پیش از اینکه جناب اقبالی، بسته سکولار را، از درون شیشه جادو بیرون بیاورند باید قادر به جواب این پرسش باشند که ( چرا بر خلاف ژست روشنفکری برخی‌ شبه روشنفکر جامعه فارسی‌، لبرال‌های جامعه فارسی‌ از دال دولت احمدی‌ نژاد و روحانی ها، بیرون نیامدند؟ چگونه امکان دارد یک جامعه که در رسیدن به مدرنیته کلّه پاا شده، ناگهان به سکوی سکولار بپرد؟ در نبود نهاد‌های مدرن، این جامعه چگونه قادر به هموار کردن بستر سکولار خواهد بود؟ برخلاف خوش خیالی جناب اقبالی،کشتی‌ این جامعه را ( فساد و دزدی ) چنان در نوردیده است که فقط این جامعه در ( رسیدن به اوج انحطاط ) است که بر دیگران پیشی‌ خواهد گرفت.

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای رازی! مثل فارسها ازشخصییت ترین آدمهای روزگاره، مخصوصا وقتیکه شاهنامه میخواند. قیافه اش خیلی نورانی میشود. و ظهور حضرت آقا امام زمان (عج فرج و شریف) را مثل حجت الاسلا احمدی نژاد وعده میدهد. خداوند تبارک وجوش را از سر فارسها کم نکند!

نوشته شده توسط: Anonymous

این کرد ها هستند که هرچند سال جبهه عوض میکنند. حالا بیژی اسرئیل و بیژی آمریکا میزنند. فردا هم معلوم نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی! دمکرات عزیز! جنابعالی که مهر دمکراسی بر پیشانی خود حمل میکنید! اگر فرصت کردید، یک چنین خواسته هائی را نیز از جانب مردم آذربایجان جنوبی که یک قرن تمام، برای حقوق زبانی، ملی ـ مدنی، و اختیارات حق تعیین سرنوشت خود مبارزه مکینند، بگوش رژیم اسلامی فارس، که بزوراسلحه زبان فارسی را بر ملل ایران تحمیل میکند، برسانید. تا مردم در دمکرات بودنتان شک نکنند!

نوشته شده توسط: Anonymous

به احمد:
نکته ای که عنوان کردید، مهم است. من هم بر این باورم که آغاز بهار را همه ی کشتکاران در جهان به راه و روش ویژه ی خویش جشن می گرفته اند و می گیرند، حالا می خواهد "جشن ملی" و "هویتی" باشد یا نباشد. این اهمیتی ندارد. نوروز در ایران اما بی تردید با دین زرتشتی آمیختگی پیدا کرده است، نماد "فره ایزدی" (مرد بالدار) جنبه دینی بودن این جشن را می رساند و همین امروز هم بسیاری از فارسهای ناسیونالیست بر استفاده از آن تأکید می ورزند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای رازی شما وقتی در مقابل منطق و حقایق کم میاوری فوری دست به آشوب میزنی مثلا طرف مقابل اگر فارس نباشد با عنوان عشیره پرست و بی سواد و امثالهم و اگر فارس باشد با بازی کلمات لائیک ، سکولار و امثالهم میخواهی با آلوده کردن آب ماهی بگیری ولی بحث بر سر جایش باقی است که اعراب اهواز جشن نوروز ندارند حالا خوشت میاید یا نه این حقیقت جامعه است .

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-بحث وگفتگووقتی ازمنطق خارج وبه لج بازی بافتدادامه دادن آن صحیح نمی باشد.مگراینکه کسان دیگری این موضوع راپیگیری ونتیجه استخراجی بحث موردنظررابه طرفین بقبولانند.اینکه آقای بنی طرف فرموده ماجشنی بنام نوروزنداشته وعیدفطرداشته وآنرااجرامیکنیم بقول آقای رازی عیدفطریک عادت ویاعیددینی است نه عیدملی برای عرب هاشایددرنقطه ایی ازجهان عرب برای عرب هاعیدی باشدولی من وآقای بنی طرف ازآن بی خبریم ،چون عیدفطرفوقش 1400سال است که پس ازاسلام بوجودآمده ولی ملت عرب ریشه درتاریخ داشته وداردوسرکارخانم ترابی نیزبایدقبول کنندکه عیدفطرعیددینی است ودرست وغلط بودنش مربوط به محقیقین دین شناس وخودباورکنندگان این دین است واین عیدفطرعرب.ترک.اردو.فارس واروپایی نمیشناسد.ولی عیدنوروزنیزیک فلسفه دیگرداردوآن نیزمربوط به چرخش طبعیت وگردش زمین که هرکدام ازملت هابرای آن تعبیروتفسیرخودرادارندواین عیدرانبایدتنهابه اتنیک فارس

مختص دانست وآنرامربوط به خیلی قبل ترازآمدن فارس (تاجیک زبانها)به منطقه اعلام میکنند.وبقول آقای رازی اکنون انفجاراطلاعات وازکنترل درآمدن انحصاری دولتهای راسیستی درسوء استفاده ازآن واین موضوع رابازکرده وهمه بدان آشنایی دارند.ولی این دوست عزیزآقای رازی نیزدرنوشته های قبلی خودنشان داده که برایش هنوزموردقبول نیست که دانسته ویادگرفته های اوزیرضربات دگراندیشان قرارگیرد.بااینکه خوداقرارمیکندعصرانفجاراطلاعات است ولی واکنش هایش چیزدیگری رانشان داده وفکرکنم زیادمانده تامثل آقای سروکوهی باندیشد.بهرحال مابایدهرجشنی که شادی وتغییرروحی وخوشی برای مردم می اوردرا،برای پررنگ کردنش تلاش کنیم وازعادات خرافی وتقویت این عادات که موردسوء استفاده مرتجعین است پرهیزکنیم.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

پرسش اینست که:
"حتی اگر روسری زنان مجاهد را جدی نگیریم ، نظام پیشنهاد مسعود و مریم با ان همه روابطی که با کشورهای غرب برقرار کرده اند،... نمی تواند سکولار نباشد" ؟
چسباندن سکولاریسم به گروه های مدافع حکومت اسلامی، تکرار تئوری بافی های از اجزاء متناقض است. جمهوری چه ربطی به اسلام دارد؟ ملی گرا چگونه می تواند اسلامگرا (مدافع حکومت اسلامی) باشد؟ حکومت جهانی اسلامگرایان ملی گرا؟ حکومت سکولاردمکرات اسلامگرایان؟
واقعیت اینست که دره تناقضات میان نظرات و پراتیک مدافعان سلطه اسلام بر ایران پرناشدنی است و بقول اسماعیل خوئی مثلت چهار ضلعی وجود ندارد! حال سازمانی اسلامی - فاشیستی ادعای سکولار بودن دارد و بر پرچم خود شعار مثلث چهار ضلعی نوشته است. آنها هم تناقض خمینی (شعارجمهوری اسلامی) را یدک می کشند. خمینی مردم را خرفت فرض کرد و با اتکاء بر اقلیت خرفت جامعه، اهداف خود را به ملت تحمیل کرد.

اگر ما مفهوم سکولاریسم را تا حد روسری، دیسکو و عرقخوری تنزل دهیم، خاتمی ، رفسنجانی، روحانی و .. هم زیر هجوم و فشار جنبش های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی،"سکولار" میشوند، تا بتوانند اهرم های اصلی قدرت مذهبی در حکومت، اموزش و پرورش، اقتصاد و ... را حفظ کنند ومانع ایجاد و استقرار نظام سکولار دمکراسی گردند.
بنابراین نه مسعود ومریم، نه حسین و زهرا (رهنورد) و نه هیچ مدافع دیگر حکومت اسلامی نمی توانند سکولار دمکرات باشند؛ چون حکومت اسلامی، شعار مثلث چهار ضلعی است.
کیانوش نوشته است: جنبش یعنی حرکت توده ای در زمان حال
اما جنبش سکولار دمکراسی مورد نظر اقبالی در کجاست؟ اینکه 100 و یا 1000 نفر در یک سالنی در امریکا و یا اروپا جمع می شوند را می شود«جنبش »نامید؟ خیر ... نام ان جنبش نیست بلکه« جریان» و«سازمان» سکولار و دمکرات است
این سخن درستی است که گروهی از اپوزیسیون خود جنبش نیستند و همین انتقاد در ارتباط با "جنبش جمهوریخواهان سکولار دمکرات ایران"، در مباجثات پیشاکنگره موسس طرح شد. جنبش اقدامی سیاسی مرتبط با نیروهای اجتماعی حاضر در میدان است. مبارزه در ایران امروز علیه حکومت اسلامی در اشکال گوناگون وجود دارد. اما هنوز جبهه (جنبشی فراگیر) برای نمایندگی ارگانیک آن شکل نگرفته است. ایجاد "نهاد هماهنگی جنبش سکولار دمکراتهای ایران" تلاشی برای جلب مشارکت عمومی و گامی در این راه دشوار است.
ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای بنی طرف جهت اگاهی و اطلاع به دوستان مرکز نشین و بی خبر از تاریخ استان عربستان ایران یا خوزستان فقط فراموش کرد بنویسد که تا قبل از حمله رضا خان به عربستان با کمک انگلیس که خواهان یک حکومت مستبد و اقتدار گرا در تهران برای جلوگیری از خطر سقوط شرکت عظیم هند شرقی که از سوی بلشویک های روسی مورد تهدید بود، کوئتا کرد و دولتی تمامیت خواه را بوجود اورد، این دولت تمامیت خواه که با شعار ملت یک دست و نژاد یکدست!؟ روی کار امد، احتیاج به یک تاریخ و فرهنگی داشت تا پروسه دولت،ملت تقلبی خود را پوشش دهد و یکی از کارهای ضد فرهنگی و اجتماعی رضا خان محو و نابودی و یا تضعیف فرهنگ و زبان و تاریخ کلیه ملیت های ایران بود، از انجا که رضا خان و تیم تازه رسیده فاشیسم او از المان (اخوند زاده، فروغی،و غیره از غرب و با تفکرات فاشیستی امده بودند، پایه پایه تفکرات نژاد پرستانه و ضد قومی او را پایه گذاشتند و شروع به

قلع و قمع انسانی و فرهنگی اقوام یا ملیت های ایران کردند، مردم عرب بر حسب تئوری ضد عرب و اریایی رژیم رضا شاه که تمامی افراد نژاد پرست را دور خود جمع کرده بود، تصفیه های بزرگی در استان عربستان و کوردستان و بلوچستان و اذربایجان و با کمک سرگرد ایرونساید(خاطرات ایرونساید)براه انداختند، برای ایران تاریخ ساختند و کتاب های مستشرقین غربی را که بدون ادله و در ان دورانی که در ایران جاده نبود و شهری وجود نداشت،تاریخی بر حسب سلیقه و ذوق خود نوشتند که بعدها توسط تیم تئوریک زضاخان تکمیل شد.
فقط می خواهم بگویم که اقای بنی طرف فراموش کرد بنویسد که مردم عرب در عربستان یا خوزستان در ان زمان چشن اب و سبزه در اوایل بهار و با سبز شدن چمری (قبل از تبدیل شدن به خرما) میگرفتند و به شعر خانی و ان را فصل کشت و شکار میدانستند،که صدها سال وجود داشت و در ان زمان خبری از نوروز در ایران نبود، اما همین رضا خان دستور داد که هر کس جشن اب و سبزه به سبک عربی بگیرد اعدام میشود و ان را ممنوع کردند و بعد از تبعید شیخ خزعل و سرکوب نیروهای او انتقال 50000 نفر از مردم عرب و بخصوص نزدیکان شیخ به خراسان که 5 هزار نفر از انان در راه مردند، امروز شهر عرب خانه در خراسان جنوبی باقیمانده همین عرب های عربستان هستند. بله در تاریخ عرب و حتی بریطانیایی به این جشن ها اشاره شده است، اما رژیم توتالیتر فرهنگ ان را نابود کرد و نتوانست سالها بعد نوروز را جایگزین ان کند، در بلوچستان هم همین داستان اما بشکلی دیکر روا دارد.
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

در تشریح نوشته "عقب نشینی بالائی ها، تغییرطلبی پائینی ها و ضرورت وفاق ملی بر محور سکولار دمکراسی"
«اکنون از دل زایمان پردرد اپوزیسیون، جنبش سکولار دمکراسی زاده شد..»
چرا؟
سکولاریسم تاریخ دیرینه ای بدرازای عمر سرمایه داری دارد. با دفع مذهب و روحانیت از قدرت سیاسی، نقش سکولاریسم برجسته شد. سکولاریسم بتنهائی (تفکیک مذهب و حکومت) گرچه یکی از دستاوردهای بشر بود، اما بدون روی دیگر آن، یعنی دمکراسی، ناقص و فاقد رسالت تاریخی خود می باشد.
هنگامی سخن از سکولاریسم در ایران بمیان آورده میشود؛ نمی توان تاریخ مبارزات ملی برای رهائی از سلطه دین تحمیلی را نادیده گرفت که در تداوم تاریخی خود به انقلاب مشروطه انجامید.
انقلابی که با شعار عدالتخانه، ائتلاف شاه و شیخ (اسلام سیاسی) را به چالش کشید. آخوندهای شیعه در انقلاب بهمن انتقام خود را از مشروطه و مشروطه خواهان (ایران و ایرانیت) گرفتند.

روحانیت شیعه "ذوالفقار علی" که از دست شاهان افتاده بود را برداشتند تا مانند خونخواران صدر اسلام نگذارند که خون بر آن ماسیده شود.
مبارزه برای سکولاریسم (در مفهوم مطالبه رهائی از شر اسلامگرایان) در ایران ریشه تاریخی داشته و از همینرو هنگامی که پرچمش در اروپا برافراشته شد، پیشگامان مشروطه با یاری از تازه ترین دستاوردها برای تحقق آن در ایران جنگیدند.
سکولاریسم در ایران نتوانست با نیمه خود (دمکراسی) چفت شود و از همینرو سکولاریسم آمرانه (بوروکراتیک) بستر عروج دشمنان سکولار دمکراسی (اسلام سیاسی) را فراهم کرد.
پس از قدرتگیری اسلامگرایان، مقاومتی به گستره ایران برای پیشگیری از استقرار نظام اسلامی سازمان داده شد که به شکست انجامید.
نیروی اپوزیسیون در وجه غالب به سکولاریسمی باور داشتند که تابع ایدئولوزی، فرهنگ و سنت های غیر دمکراتیک بودند.
در اینکه اپوزیسیون سکولار در ایران 37 سال قبل وجود داشت، تردیدی وجود ندارد، آنچه مورد تردید جدی است، همانا فهم سکولار دمکراسی بود.
البته دیدگاههای غالب در اپوزیسیون از دمکراسی هم با درک های کنونی، بسیار تفاوت داشت.
دمکراسی در حکومت اسلامی در چارچوب اسلام اسلامگرایان تعریف می شود نه شهروندان کشور و جامعه شهروندی.
با همان منطق دیکتاتوری پرولتری خود عین دمکراسی ست، اسلامگرایان هم حکومت اسلامی را عین دمکراسی تعریف می کنند.
حال پرسش (اقای توکلی) اینست:
«اکنون از دل زایمان پردرد اپوزیسیون، جنبش سکولار دمکراسی زاده شد..» خوب چرا« اکنون»؟ چه اتفاقی در کجا ی ایران افتاده است؟
به این دلیل که سکولاریسم گذشته فاقد گوهر دمکراتیک و موجودی ناقص الخلقه بود. پس از تلاش پیشگامان مشروطه، نخستین گفتمان جدی در باره لائیسیته توسط جمهوریخواهان دمکرات لائیک سازمان داده شد و این پرچم در دستان نیروهائی بود که هنوز خود با دمکراسی مشکل داشتند.
و شاید هم این خود یکی از دلائل به گل نشستن این "جنبش" بود.
دومین موج گفتمانی که همگانی شد و حتی حکومتگران را هم در موضع تدافعی قرار داد، گفتمان سکولار دمکراسی بود. گفتمان سکولار دمکراسی در شرایطی عمومی گشت که اپوزیسیون هم به پایان دوران بازبینی نظری خود نزدیک میشود و مرزهای سکولار دمکراسی با سکولاریسم امرانه شفاف تر می گردد.
چرا اکنون؟
زیرا بخش عظیم جامعه ایران به نفی حکومت اسلامی رسیده اند. مبارزه با حکومت اسلامی امری روزمره و تعطیل ناپذیر جامعه شهروندی (ملت) ایران است و در یکدهه گذشته پل ارتباظی تبادل نظری میان خارج و داخل برقرار شده است.
ادامه دارد
نوشته شده توسط: Anonymous

فقط برای خوانندگان، نه برای خانم ترابی. 1. طبیعتا بحث با کسی که هنوز فرق ملت و مذهب را نمی داند کار آسانی نیست. 2. در قرن بیست و یکم و انفجار اطلاعات می شود به راحتی فرق "لائیسیته"، "سکولاریسم" و آتئیسم را در اینترنت پیدا کرد و دید که مسلمان سکولار هیچ دخلی به انسان لائیک یا آته‌ایست ندارد. البته الزام توضیح این موضوعات بدیهی شرم‌آور است 3. بحث اصلی فقط یک چیز است، از آنجایی که بنیاد دموکراسی بر "هرکس یک رأی" است، پس هر کسی حق دارد فقط از طرف خودش حرف بزند، مگر اینکه کسانی او را در یک انتخابات آزاد به سخنگوئی خودشان انتخاب کرده باشند 4. دوران اقتدا به آیآت عظام و علمای اعلام دیگر گذشته و این فرهنگ "ارادت به مراجع تقلید" باید یکبار برای همیشه از بین برود. استدلالهایی نظیر اینکه فلانی پژوهشگر است و چنین است و چنان است، فقط بدرد مقلدین می خورد. 5. ظاهرا فرهنگ نرینه سالاری مرد و زن نمی‌شناسد!

نوشته شده توسط: Anonymous

امپرالیسم از نظر سیاسی و علمی تعاریفی دارد . لابد منظور شما امپراتوری است . در این سایت خودتانی ، تیر مفت و گنجشک مفت . هرچه دل تنگت خواست بگو . من اگر روزی بقدرت برسم ، تیتر و عنوان دکتری را از شما خواهم گرفت .

نوشته شده توسط: Anonymous

پس شما آقای رازی هستید. کدام فتوا؟ مشکل بیولوژیکی یعنی چه؟ شما با نامی ناشناس و بی آنکه در برابر ادعایتان پاسخگو باشید، دهها عرب را می شناسید که جشن می گیرند، شاید درست بگوئید.

- پس شما آقای رازی هستید. کدام فتوا؟ مشکل بیولوژیکی یعنی چه؟ شما با نامی ناشناس و بی آنکه در برابر ادعایتان پاسخگو باشید، دهها عرب را می شناسید که جشن می گیرند، شاید درست بگوئید. آقای بنی طرف اما شخصیتی حقیقی و حقوقی است که درباره ی جامعه عرب در ایران پژوهشهائی ارائه کرده و با نام و مسئولیت خود پای حرفش ایستاده است، اگر حرف بی پایه می زند، آنهائی که در این زمینه آگاهی دارند با ارائه منابع و اسناد، می توانند خلافش را مطرح کنند. تفاوت در اینجاست.
تجربه ی من از مسلمانی + سکولاریسم: چند زن مسلمان مصری سکولار تحصیلکرده را می شناسم که بی حجابند، با بی دینهائی مانند من نشست و برخاست می کنند، در مجالسی که شرابخواری برقرار هست، حضور می یابند و در ماه رمضان روزه می گیرند و هنگام عید فطر شیرینی می آورند و به کافر و مسلمان تعارف می کنند. با یکی از اینها (نها ابوالمجد) گفتگوئی درباره ی انقلاب مصر داشتم که در شهرزاد نیوز منتشر شد
http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&articleId=2664&Language=fa

- "نفرت از فارسها" در یادداشت بنی طرف موضوعیت ندارد و ادعای شما مستند نیست.
- در مورد کلمه ی "ملی" ایهامی نبود. اشاره کردم که نوروز را تابع "هویت ملی" (یا برعکسش) نمی دانم. و اساسا به این گونه هویتها باوری ندارم.
- برچسبهائی زدید که ارزش پاسخ دادن ندارد.
دیگر حرفی نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

علل اصلی عقب ماندگی ایران
1- نژادپرستی و پان فارسیستی( در ایران باید همه چیز فارسی باشد)
2- مرده یا باستان پرستی( مانند کورش پرستی)
3- شعر پرستی( مانند پیغمبر ساختن فردوسی)
4- خود پرستی( هنر نزد ایرانیان است و بس)

نوشته شده توسط: Anonymous

( چشم انداز اقتصاد ایران با نگاهی‌ به پر رشدترین مراکز مالی‌ منطقه و دنیا )، در حالیکه هیچ شهری از ایران بین پر رشدترین مراکز اقتصادی دنیا وجود ندارد همسایگاه ایران، بدجوری در حال بالا رفتن از نردبان رشد اقتصادی هستند، دوحه و ریاض از قطر و عربستان، آلماتی و استانبول از قزاقستان و ترکیه، بانکوک، کوالامپور، سئول، ژوهانسبورگ، کازابلانکا، پاناما شهرهائی هستند که بزودی در اقتصاد جهانی‌ چون ستاره‌ای درخشان خواهند درخشید. در این لیست نه شهری از هند است، نه چین، نه روسیه، نه برزیل. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

و اما خانم ترابی گرامی، فرموده‌اید: «شما یا متوجه نکته نمی شوید و یا اینکه می خواهید آن را نادیده بگیرید» من به طور کلی با کسانی که فتوا صادر می‌کنند، نه تنها مشکل ایدئولوژیکی، بلکه مشکل بیولوژیکی دارم، حالا چه اسم آن مفتی مصباح یزدی باشد، چه هایده ترابی. در جمله بالا برای شما حقیقت مسلم واضح و آشکار است: «من یا نمی‌فهمم، یا نمی‌خواهم بفهمم». این نوع تفکر، از جنس همان مصالحی است که با آن فاشیسم را می‌سازند. نه شما و نه آقای بنی‌طرف انسانهای ناشناسی نیستید که من بخواهم بر اساس فقط یک نوشته یا گفته در باره‌تان قضاوت کنم. بنابر این نیازی نیست که به سیاق طلاب حوزی علمیه دست به "شرح و تفسیر" نوشته ایشان بزنید. البته ممکن است باور این مطلب برای شما کمی مشکل باشد، ولی باور کنید قدرت دراکه بشری فقط یک امتیاز ویژه در اختیار شما نیست و شاید دیگر ابناء بشر هم از آن بهره‌ای برده باشند. بحث بسیار ساده

ساده‌تر از این اعوجاج کلامی شما است: "ملی" یعنی چیزی که به "ملت" مربوط می‌شود و "دینی" یعنی چیزی که مربوط به "دین" است. روزه‌گرفتن و شکستن آن در روز عید فطر یک امر دینی (و اسلامی) است، و یک عرب سکولار، لائیک یا غیر مسلمان را شامل نمی‌شود. آیا درک یک موضوع به این سادگی اینهمه برای شما مشکل است؟ من همانطور که گفتم، معتقدم هرکسی از جمله آقای بنی‌طرف آزاد است هر روزی را که دوست دارد به عنوان عید جشن بگیرد. همین عید نوروز هم در همه جای ایران یکسان جشن گرفته نمی‌شود و چه خوب که نمی‌شود. شب یلدا در هر گوشه ایران مراسم و آئینهای خودش را دارد و چقدر خوب است که دارد. همانندی و یکسانی مقدمه فاشیسم است. پس از نظر من داشتن مناسبتهای مختلف به عنوان عید نه تنها بد نیست، که زمینه ساز دموکراسی است، زیرا دموکراسی بر اساس به رسمیت شناختن تفاوتها شکل می‌گیرد. حرف من این است که ایشان نماینده و سخنگوی مردم عرب ایران نیست و من دست کم دهها عرب ایرانی را می شناسم که عید نوروز را با دل و جان جشن می‌گیرند و به حرفهای ایشان می‌خندند. ایشان می‌تواند از طرف خودش مثلا تولد شیخ خزعل را یا وفات شیخ مزعل را عید اعلام کند، ولی حق ندارد از طرف همه عربها حرف بزند، همانطور که من فقط نماینده خودم هستم. حالا اینکه شما از کجای این حرفها به این نتیجه رسیدید من دچار "تعصب و نفرت به غیرخودی" هستم و "توهم و پیشداوری" دارم، معمایی است که جوابش را باید در خصلتی بنام "عشیره‌پرستی" پیدا کرد. زیرا در فرهنگ عشیره‌ای انسانها یا متعلق به قبیله خودی هستند و یا به قبیله دشمن.
نوشته شده توسط: Anonymous

ایران گلوبال عزیز، با تبریکات صمیمانه برای سال نو و عید نوروز. به احتمال زیاد خانم ترابی مرا با کس دیگری اشتباه گرفته‌است. به هر حال رازی می‌تواند اسم زن یا مرد باشد. البته ذهنیت مریض نرینه‌سالاری هم وجود دارد که فکر می‌کند با "خانم" خطاب کردن یک مرد می‌توان او را تحقیر کرد، که بعید می‌دانم خانم ترابی مبتلای به این تفکر باشد و فکر می‌کنم کار ایشان از سر سهو است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا این شرکت هواپیمایی همان است که هفته ای دوبار به ایران نیز پرواز دارد ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

باسلام وتبریک عید(بایرام)به تمام دست اندکاران این سایت وجناب ائیلیاروآقای احمدی زاده وآقاجواد.من میتوانم بگویم جمله ایی رادربین آشنایان جاانداخته ام وآن این است(ایراندا تورکی دانیشماق نمازقیلماخدان.اوروج توتماخدان.حجه گتمکدان.قوران اوخوماخدان.ادعای روشنفکری ائله مخدان بیزتورک لره واجیب دی)متاسفانه ویاخوشبختانه چهره مذهب ودین رادرطی تاریخ این مولاها براثرسوء آنچنان بدکرده اندکه هرروشنفکری نام دین رامی شنودجبهه ایی سخت برعلیه آن میگیرند.اگرکسی ازاستفاده آن برای استفاده سیاسی میخواهدحرف بزندفوراباکلمات وابسته به نظام.عقب مانده.وو..غیرمواجه میشود.درصورتی که دشمن مایکی ازابزارهای اصلی خودهمین مذهب وعقب ماندگی رابرعلیه استفاده میکند.رضاشاه وتئوریسن های سیاسی اوبرای اینکه به ملاهای مرکزنجف وفتواهای آن چیره شودیک مرکزی درایران بنام قم (قوم)بارهبری آیت الله حائری ایجادکردوآنجارادرمقابل روحانیون

نجف علم کرده واین سیاسیون محوررضاشاه خواسته های خودراازطریق این مرکزعملی نمود.آقاجوادویامن شایدنتوانیم خواسته های خودرابزبان وگفتارعلمی بیان کنیم ولی این موضوع عاملی برعلیه ماگشته ولی راهکاربایدپیداکرد.استفاده کلمات می ترقیم.می گوروپیم بنظرپسندیده برای یک فرهنگی کارمانیست.میتوان باکلمات زیباوبدون تحقیراین نظررانقدکرد.درست است که بزرگان سیاسی دین راافیون وآفت جامعه اعلام داشته اند،آیادشمنان ماازهمین آفت برعلیه مااستفاده نمیکنند؟دریک کشور لائیکی همچون آزربایجان شمالی واروپاهم نمیشود،برعیله دین حرکت کردآیااین موضوع قدرت دین دروجهه جهانی را نمیرساند؟ چرامانبایدازآن استفاده نکنیم.یابایدمثل اروپایی هابرعلیه دین انقلاب رنسانس کنیم که ماوملت های مسلمان عرضه آنرانداریم ویاباید از روشنفکری غرب زده گی و خودباختگی کمی دورگشته ورئال فکرکنیم.ماچه ایرادی داردسلاح دشمن راازدست اوگرفته ومثل آنها عمل نماییم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبال اینکه سکولاردمکراسی یک الترناتیو برای حکومت است شکی نیست .اما مهم راهکار برای عبور از این حکومت است .بدون مانیفست و راهکار نمیتوان به نتیجه رسید .بخشی از این راهکارها را در اینجا ارائه خواهم نمود ....

http://mohammadzamani.com/2015/03/14/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D
A%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%AA/

نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر میکنم که نه خاتمی و نه اطرافیان نزدیک اش آنقدر نا فهم نیستند که ندانند که بعد از افشای کاست توهین خاتمی به ترکها دوباره روی خاتمی سرمایه گذاری کنند چرا که خاتمی بعد از افشای کاست نتوانسته پایش را به آذربایجان بگذارد و فکر میکنم دیگر تا آخر عمر نیز این حسرت را با خودش بگور خواهد برد.

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

خانم ترابی گرامی
آقای رازی قبلا بارها اعلام کرده اند که از جنس "آقا" هستند نه "خانم". با این تصور که شما این را نمی دانید و برای اینکه بحث شما به بیراهه نرود و به بحث آقا و خانم تبدیل نشود، این کار را کردیم. ولی اگر شما اصرار دارید ایشان را خانم خطاب کنید، آنها را به "خانم" تبدیل می کنیم. میل شماست!

نوشته شده توسط: Anonymous

مسئول محترم کامنتها، چرا "خانم" را "آقا" می کنید؟ من این کامنت گذار را به عنوان خانم می شناسم.

نوشته شده توسط: Anonymous

طیب اردوغان از دولت ارمنستان دعوت که آرشیو های خود را در اختیار تاریخ دانان قرار دهد.
ارمنستان میگوید, نه خیر باز نمیکنیم. چرایش معلوم است.

«ترکیه در اجلاس اسناد جنگ جهانی‌ اول در صدمین سالگرد آن خواستار باز شدن آرشیو‌های ارمنستان بر روی مورخین مربوط به ادعای کذب آنان در مورد کشتار ارامنه»
(واقعیات مربوط به مسئله ارمنی باید جستجو شود، آرشیوهاست. ولی متاسفانه تاکنون به این دعوت ما ترتیب اثر داده نشده است. زیرا هدف یافتن واقعیت نبوده بلکه حمله به ترکیه و متضرر ساختن ماست.)
انتقاد شدید اردوغان از تبلیغات منفی بر علیه ترکیه
رئیس جمهور ترکیه یکبار دیگر ارمنستان را دعوت کرد تا آرشیوهای خود را برروی محققین باز کند
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تبلیغات بر علیه ترکیه بعلت وقایع سال ۱۹۱۵ را مورد انتقاد قرار داد.
اردوغان طی سخنانی در اجلاس " اسناد جنگ جهانی اول در صدمین سالگرد آن " در استانبول یکبار دیگر از ارمنستان خواستار گردید تا آرشیو های خود را بر روی مورخین باز کند.
اردوغان گفت : بیائید به آرشیوهای ما نگاه کنید، تمامی اسناد در این آرشیوها موجود است. در آرشیوهای ما در حال حاضر صدها هزار و حتی بیش از یک میلیون سند وجود دارد که امور تصنیف آن به اتمام رسیده است. ارمنستان چند سند دارد؟ آرشیوهای خود را باز کند تا همگان بدانند. تمامی مورخین، کارشناسان آرشیو، سیاستمداران، باستان شناسان و حقوق دانان را موظف کردم تا در مورد اسناد موجود تحقیقاتی بعمل آورند. همه چیز آشکار است بیائید واقعیات را بدین صورت مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم.
رئیس جمهور ترکیه تاکید کرد ارمنستان نخواهد توانست از بسیج هایی که با توسل به راههای غیر اخلاقی بر علیه ترکیه آغاز کرده است چیزی عاید خود سازد.
رجب طیب اردوغان به سخنان خود چنین ادامه دارد : به واقعیتی که همه با آن نیاز داریم با تحت فشار قرار دادن مجالس کشورهای دیگر برای دست و پا کردن مصوبات و یا منتشر کردن مقالاتی در رسانه های گروهی دراین زمینه نمی توان دست یافت.جایی که واقعیات مربوط به مسئله ارمنی باید جستجو شود، آرشیوهاست. ولی متاسفانه تاکنون به این دعوت ما ترتیب اثر داده نشده است. زیرا هدف یافتن واقعیت نبوده بلکه حمله به ترکیه و متضرر ساختن ماست. ما حسابی نداریم که در این مورد بکسی بدهیم . اگر ما جویای درد و رنج هایی که ملت ما در طول ۱۰۰ الی ۱۵۰ سال اخیر بعلت این مسئله متحمل آن شده است، گردیم صد برابر بیشتر از ادعاهای کذایی ارامنه حرف برای گفتن داشتیم.
http://www.trt.net.tr/…/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A…
نوشته شده توسط: Anonymous

مرسی بهنام جان
پسرک و سنگسار- صحنه هایی از سنگسار فرخنده در کابل
http://youtu.be/pI7-uGxgcmc

و
ویدئو کلیپ به یاد و خاطره ی فرخنده دختر کابل که زنده زنده در آتش مردان مذهبی افغانستان سوخت.
http://youtu.be/NsVT4LYMeZQ

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-فقط میتوانم بگویم بسیارعالی بود.ومن این رااضافه میکنم که اینهاهمگی پروژه های استراتژیکی وتاکتیکی استعمارگران غرب است که شماکارتل های نفتی آنرابیان کردید.سرنوشت ملت وکشورهای جهان سوم رابزرگان علوم سیاسی جهان غرب رقم زده وتعدادی درایران بجای یک فکروبرنامه اساسی (تکم گردانی)نام نوعی بزنرواسباب بازی که درروستاوشهرهای آزربایجان برای شادی مردم قبل ازعید گردانده وشعرسرگرمی میخوانند.میباشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-دربین مردم مثلی است میگویند.درگفتن بفرما.بشین.بتمرگ .فرقی است.دولت ترکیه درتمام مجامع بین المللی رسمااعلام کرده که دولت سورریه جنایتکاروآدمکش است.سازمان ملل وسازمانهای حقوق بشری کشته های چندسال سوریه را350 هزارنفراعلام کرده است.آواره های سوریه درترکیه نیزاگراشتباه نکرده باشم حدوددومیلیون نفر،اگرکشورهای عراق.اردن. لبنان.واروپاراحساب کنیم سربه آسمان خواهدکشید.این تعدادآواره ایی که به ترکیه تشریف برده اند،اگربه هرکشوری میرفتند خودبه مضعل بزرگی تبدیل میشد.تمام شهرهای سوریه ویران گشته واثرات این خودکامگی حتی به عراق ولیبی واردن ویمن ودیگرجاهاتخریبات زیادی گذاشته علاوه براین هابشاراسدوحامیان اوباعث شکست وسرخوردگی جنبش های دموکراسی خواهی در منطقه گشت.کشورهای استعماری بکمک مسئولان مخوف وخرابکارشئونستی فارس درلفافه اسلامی تلاش زیادی کردندکه کشورترکیه رانیزبه ویرانه ایی تبدیل کنند

رهبران وسیاستمداران ترکیه بامانورهای مختلف ازپس این خرابکاری برآمدند.این مانورهارامیبایددرقدرتمندبودن سیاسیون دانست .چندین سال است ترکیه علناحتی باآمریکاواروپابرسرایجادمنطقه پروازممنوع درخاک سوریه کنتاک دارد.تااینجاترکیه موضع خودرانشان داده است .من فکرمیکنم درست هم بوده است .سیاسیون ایران ازچپ وراست که باآنهادرکوه بیشتربحث داشتیم سرکوب کودتا برعلیه محمدمرسی رابنوعی تاییدمیکردند.اشتباه وخودمحوری درنپذیرفتن حکومت اعتلافی مرسی رابجایی اینکه درست تحلیل کنندبه بیراهه میبردند.یعنی کودتای السیسی رابه محمدمرسی ترجیح میدادند.نظردادن های آبکی بسیارمتداول کشته است .بصرف دشمنی بااسلامگرایان تندروبدامن خشونت رفتن صحیح نمیباشد.دولت ومردم ترکیه خسارات زیادی برموضع گرفتن دولت مردان دیدند.ولی صحیح ترین راه همانی بودکه گرفتند.حال بنظرشمادولت سوریه تروریست وترورست پروراست یاترکیه که به مبارزان آن ملت مظلوم کمک میکند؟اگرچه تمام اخباریادشده ازطرف ایرنا!یامخالفان تندروچپ وکرد!ترکیه ذکرشده است.