Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

دشمنان ملت ایران را باید متحدا افشا کرد / منافع زود گذر فردی را در افشای عوامل اطلاعات ولایت و عامل های مماشاتگر استعماری کنار بگذاریم / در جبهه خلق منافع همه ما براین است که رژیم ضد بشری ولایت فقیه را پس برانیم و در نهایت سرگون کنیم / دوستان عزیز ایران و ملت ایران در بدترین شرایط تاریخی خود بسر میبرند / برای سرنگونی دیناسورهای ولایت فقیه همه سلاح ها همه قلم ها همه قدم ها فقط به طرف رژیم ضد بشری موسوم به جمهوری اسلامی و حامیان و مزدوران داخلی و بین الللی اش نشانه رویم ./ مرگ بر اصل ولایت فقیه ... مرگ بر خامنه ای

نوشته شده توسط: Anonymous

در زمینه این جمله مقاله :
در این که قاچاق شغلی پسندیده نیست شکی نیست
لازم به تذکر می دانم به عنوان یک کاسب برایتان شرحی از روش کسب و کار در ایران خدمتتان عرض کنم . تهمت قاچاق و قاچاق چی یکی از واژه های ابداعی گمرک و در کمک به نیروی نظامی میباشد تا باج گیری خود شان را از کاسب کاران منطقی جلوه نمایند . گمرکی که از کاسب یا تاجر وارد کننده اخذ میگردد در بعضی موارد با استدلالهای نا مربوط تا 100 % از قیمت اولیه کالا میباشد که به نظر مالیخولیایی ارزیابان گمرک از تاجر باید اخذ شود بدون فکر کردن به که این امر مستقیم از تاجر بر روی دوش مصرف کننده ای خواهد افتاد که از تمام جوانب در فشار مالی و معیشتی میباشد و هزینه ای که تاجر پرداخت نموده در خدمت بالا رفتن حقوق مدیران و کارمندان گمرک و نیروی نظامی مصرف خواهد شد نه در جهت کمک به تولیدات داخلی که چیزی جز توهم نمی باشد چون تولید میدان عرضه میخواهد .

که میدان عرضه نیز دست همین آقایان میباشد - با توجه به اینکه گمرک ایران پیمانکار وزارت به اصلاح بازرگانی میباشد و هرچه بیشتر درآمد داشته باشد کمسیون بیشتری دریافت خواهد کرد پس در این زمینه کوتاهی نخواهد کرد بدون توجه به اینکه مستقیما این فشار را بر ملت خودش و خانواده خودش تحمیل خواهد کرد و با توجه به این دارمد بالا در مقابل گمرک چه عملی انجام خواهد داد ؟ بدون هزینه کردن حتی یک ریال از این مبالغ نیروی نظامی را به جان همان تاجر می اندازد تا هزینه تاجر بالاتر رفته و در نتیجه قیمت تمام شده کالا به حدی بالا رفته که برای هموطن و حتی خانواده خودشان قابل خرید نباشد . لازم به تذکر است در ایران یک کاغذ بی ارزش به نام برگ سیز در مقابل پرداخت مبالغ سر سام آوری شاید تا صدها میلیون تومان به تاجر وارد کننده عرضه میگردد و بعد از اینکه بارش را از محوطه ارزیابی روی کامیون بار زد باید تشریف ببرد درب خروج همان گمرکی که به ایشان برگ سبز داده !!!! تازه متوجه میشود که ارزیابی که بارش را ارزیابی نموده چقدر نقاط کور در همان برگه برایش در نظر گرفته تا در تمام مسیر و حتی مدت زمانی که کالا به فروش میرسد تاجر را زمین گیر و مجبور به اطاعت کامل از خودش و حکومتش و نیروی نظامش بکند پس با این شرح کوتاهی که خدمتتان دادم آیا هنوز این جمله بالای خودتان را قبول دارید ؟
به نظر من واژه قاچاق را باید به این روش تعریف کرد : مبارزه با روشهای کلاهبرداری گمرک - مبارزه با باج گیری نیروی نظامی - پایین آوردن هزینه تمام شده کالا برای پدری که دختر دم بخت دارد یا جوانی که تازه ازدواج کرده - مبارزه با فقر مناطق محروم شده توسط حکومت مرکزی - مبارزه با بودجه شدن مبالغ دریافتی گمرک برای مرکز ایران که موجب محروم شدن مناطق چهار طرف ایران شده و پولدار تر شدن مرکز ایران و.....
پس قاچاق فقط یک واژه ابداعی است و اسم حقیقی آن مبارزه است و بس
در ضمن مسیر مبارزه را هیچکس با پای برهنه طی نکرده چون حالا قرن 21 است و هر کس از مغزش استفاده کند نمی تواند با پای برهنه مبارزه کند
نوشته شده توسط: Anonymous

ائليار جان با عرض جسارت خطاب اولم به شماست،شما چند روز است كه اعتراض مى كنيد كه ايران گلوبال دادگاه نيست و بدون مدرك و شواهد نمى توان كسى را متهم كرد،و ايران گلوبال جاى اين حرفها نيست!خوب من با شما هم رأيى مى كنم ولى رفيق گرامى شما خود هم مطلبى انتشار داديد كه در آن كسى يا كسانى را جاسوس معرفى مى كنند،آيا اينكه فلان سايت خبر دستگيرى يكى را انتشار داد يا اگر پدرش شهيد شده يا فرد با خصوصيات مذهبى است دليلى قانع كننده اى براى اتهام زدن به كسى كه غايب است هست،كه شما اين مطلب را انتشار داده ايد.لازم به استحضار است كه كسان بسيارى در جمهورى اسلامى هستند كه فرزند شهيد يا خانواده شهيد هستند و الان در زندان هستند،مانند مهندس طبرزدى و هزاران نفر ديگر،شما الان ممكن است خبر دستگيرى يكى را درج كنيد آيا دليل است بر همفكرى شما با خبر فرد زندانى كه درج كرده ايد؟مذهبى بودن يا در محرم در فيس بوك مطلبى مذهبى

به اشتراك گذاشتن هم دليل مخبر يا جاسوس بودن كسى نيست.با عرض جسارت انتشار اين اتهام نامه هم عرض انتشار اتهام نامه هاى اقاى ابراهيمى است.
اما خطاب به اقاى عبادى،اولا كسى در داخل ايران هزينه مى دهد و با به جان خريدن زندان و شكنجه كارى انجام مى دهد اجازه اى به كسب اجازه از شما يا من يا هر كسى ديگرى ندارد،دوما با اينكه بنده با فرد مزبور شايد اختلافات عقيدتى داشته باشم،اما فرد مزبور يكى از افراد دلسوز و سخت كوش مى باشد كه تنها جرمش اين است فرزند شهيد است،و اين را بعضى ها بعنوان چماق عليه شخص مزبور استفاده مى كنند كه شديدا غير اخلاقى است.
سوما سود و زيان اين عمل را افراد هزينه دهنده مى توانند تعيين كنند شما كه هزاران كيلومتر دورتر از وطن در جاى گرم و نرم نشسته ايد مى توانيد نظرتان را بگوييد وانگهى اين حركتى مدنى است و حركت ملى اذربايجان هم حركتى مدنى است،كسى نه كار مخفيانه مى كند و نه مى خواهد بمب گذارى كند كه حكومت شناسايى كند يا نكند و اتفاقا برجسته كردنش به صورت مدنى و علنى و قانونى از صدها كار راديكال و يا عمليات پيچيده ناپلئونى موثرتر است،اين نظر هزينه دهنده ها و برگزار كننده ها در داخل كشور است و منهم موافق هستم و شما مخالف هستيد خوب نظرتان يا با استدلال بيان كنيد،چرا با تهمت زدن بدون مدرك و بچه گانه،مسله را شخصى مى كنيد.
اما اينكه فكر مى كنيد هر كس در داخل اقدامى مى كند و حكومت به دارش مى زند از ترس موهوم شما نشات مى گيرد در مقياس كلان تر اين اتهام را اپوزسيون خارج نشين به نسرين ستوده ها يا محمد نوريزاد ها هم مى زنند،بنده فكر مى كنم شما در داخل كشور فعاليت سياسى نكرديد و حالا كه كسانى بدون ترس و در نظر گرفتن هزينه اينكار را مى كنند حسادت و بدبينى باهم توام شده و دست به تخريب اشخاصى مى زنيد،باز تاكيد مى كنم كارتان غير اخلاقى است
نوشته شده توسط: Anonymous

می شود مسوول محترم کامنتها توضیح بفرمایند که بنا به کدامین معیار کامنت شخصی با نام《اگر》منتشر شده؟ مثلا ایشان روشنگری کرده اند یا چی؟ فردوسی و مجسمه اش چه ربطی دارد به داعش و خواهر مادر مردم؟ غیر از این است که ایشان یا به سبب مشکل روحی عقده گشایی می کند یا عامدانه قصد بر هم زدن جو گفتگو را دارد؟ یا باید این کامنت را حذف کنید، یا توضیح دهید که این کامنت می خواهد دقیقا یا حدودا چه بگوید؟ در ترکیه که از فردوسی و زبان پارسی خبری نیست، خواهر مادر مردم دست داعش است؟ کدام ابلهی است که این چیزها را نفهمد غیر از آن مامور معذوری که خودش را به حماقت زده؟ آخر الان چند سال است که می خواهید به وضعیت کامنتها سر وسامان دهید و هیچ کاری از دستتان بر نمی آید؟ محلی باز کرده اید برای مثلا بحث و گفتگو که محل فحاشی و اتهام زنی مبدل شده. روزی نیست که داد یک نفر از این بی سر و سامانی به آسمان نرود.

یک روز یک نفر که کسی هم او را می شناسد به عنوان شکنجه گر معرفی میشود و ساعتها بحث خسته کننده و بی نتیجه در می گیرد. بحثهای قومی ملی به سخیفترین فحاشیها ختم میشود. اگر توان انجام کاری را ندارید، بهتر است تجدید نظری بکنید در فعالیتتان. شما می خواهید مفید باشید یا سنگ سر راه؟ شما که توان کنترل یک صفحه کامنتها را ندارید (حالا به سبب گرفتاری، اختلاف نظر در تعریف توهین یا هر دلیل دیگر)، بهتر نیست در این صفحه را یک بار برای همیشه گل بگیرید؟ همه تان که الحمدالله آدمهای عاقل و بالغ هستید، یک بار برای همیشه فکری به حال این صفحه بکنید تا نویسنده کامنت امنیت روانی برای اظهار نظر داشته باشد. الان شرط میبندم این جناب اگر دوباره پیداش بشه و باز بحث مرغ و تخم مرغ رو راه بندازه که اول ترکها توهین کردن یا فارسها.
نوشته شده توسط: Anonymous

همانطور که قران کتاب مقدس مسلمانان ایران است، چرند نامه فردوسی هم کتاب مقدس عظمت طلبان ایرانیست!
پنداری در این مملکت هیچ موضوع دیگری مطرح نیست، الا نبش قبر یک داستان نویس! اگر قرار بود هر ملتی در مورد گذشته اش این همه وقت تلف کند، احتمالا انسانها هنوز هم بالای درختان زندگی میکردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من فکر میکنم بحث و صحبتهای آقای حسین بر به بیراهه کشیده شد .چرا که ایشان بحث شرایط و حاکمیت سیاسی را عامل رشد ملتها میدانند و برخی ها بحث را به ملیت انسانها کشاندند . حال من از شما سوال میکنم مگرنه تجدد و مدرنیزیم از طریق استانبول و باکو وارد ایران شده ؟ خوب این دو مرگز با اورپائی ها و علم و تکنولوژی قبل از ایران آشنا شده و ترکهای آذربایجان که برای تحصیل و روابط تجاری به این مراگز میرفتند از آنها یاد گرفته به ایران بر میگشتند و اگر تبریز به شهر اولین ها مشهور شد مثل اولین چاپخانه و مدارس مدرن و امثالهم در سایه همین روابط بود خوب طرز تفکر و بینش انسان با توجه به شرایط محیط و بالخص سیاسی رشد میکند خوب فکر کنید آنهایی که در پایگاه اشرف مجاهدین بودند با علم و تکنولوژی و پیشرفت جامع چقدر در ارتباط بوده اند و آگاهی داشتند .! و در ضمن ترکهایی که از ترکیه به اورپا رفته اند اکثریت مطلق شان از

مطلق شان از روستاهای عقب مانده کوچ کرده اند وبنا به این گفته مشهور که قبل از این که پایشان را به استانبول بگذارند پایشان را به لندن و پاریس گذاشته اند حال آن ایرانی ها بر عکس اکثریت مطلق تحصیل کرده و روشنفکر مهاجرت کرده .
نوشته شده توسط: Anonymous

از بعضی قیافه ها چنان نورهوش و نبوغ ساطع میگردد که برق آن خیره کننده و مانع خواندن مقاله میشود. از کامنت جناب تنبان فاطی معلوم میشود که استاد! تاریخ جمهوری اسلامی معتقد ند که خمینی را آمریکا و انگلیس آورده اند. خب آورده اند یا نیاورده اند او بر خر مراد سوار شد. به قول هم ولایتی ها این " قال دمای گرگ " یعنی داد و فریاد پس از دستبرد گرگ, اگر برای پهلوی ها تنبان نمیشود, احتمالا برای مورخ شهیر! نه تنها تنبان بلکه یک دست کت و شلوار و جلیقه مهیا کرده است. " غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست ", حافظ.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای پیروز در این مورد شاهد زنده، آنهم نه یکی، چند نفردارن شهادت می دهند جناب نمی پذیرید.حتی شک هم نمی کنید، فراموش می کنید که این موضوع شاکی خصوصی وشاهد زنده دارد. شاهد زنده یکی از مهره های اصلی هرپرونده ای می باشد. شاهد حرفش سند است. مگر آنکه دادگاه خلاف آنرا ثابت واعلام کند. اطلاع رسانی یک بخش قضیه است. اعلام جرم علنی میشود تا اگر شاکی خصوصی دیگروشاهد دیگری وجود دارد خود را معرفی کند. مگر شما دادگاه یا قاضی پرونده هستید که اسناد باید به شما ارائه شود؟ از انجایی که مطلب رویا غیاثی برای شما بحر طویل شده، اسناد و مدارک می خواهید چه کار. آنها که دیگر حتما بسیاردقیق و ریزخواهد. ولی آنها هم به موقش علنی می شود. نگران نباشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای محترم بر ا ساس باور شما همین نوشته شما ضربه به حقوق زبانی شماست .چرا این مطلب را به ترکی ننوشتید؟.
این خطاست که نوشته شما به پارسی و لی نسخه برای زبان مادری دارید.مطمن باشید که تدریس زبان مادری شما به غنای فرهنگی کمک میکند و در میدان رقابت این مردم هستند که گرایش خود را به زبانی نشان میدهند.
واقعیت این است که زبان نیایش و درد دل در خلوت مردمان ترک نه زبان پارسی بلکه زبان عربی است. نماز های شبانه روزی دعای کمیل و دعای جوشن کبیر زیارت نامه عا شورا همه به زبان عربی است. اولین اقدام هر ترک زبان پرست باید خواند ن نماز و نیایش به زبان ترکی باشد ونه عربی .اذدواج ملیونها اذری و خواندن صیقه عقد نه به زبان پارسی و یا اذری بلکه به زبان عرب است و زبان پارسی در این میان نقشی ندارد.در حقیقت روح ایمانی مردمان ترک را زبان عربی تسخیر کرده و نه زبان پارسی .

من بسیار دیدم که چگونه مردم ترک در ماه رمضان و روزهای عاشورا بدون انکه زبان عربی بدانند کتاب دعا به دست و قران بر سر طوطی وار روخوانی میکردند.

مروجان و جریانات سیاسی مدافع حقوق زبانی برای نمونه حتا یک سطر در روزنامه ها و سایت های خود به زبان اذری و یا کوردی درج نکردند و این خود توهین بزرگ به مردمان کورد و ترک از سوی این مدافعان است.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب آرمان گرامی /چرا بیانیه بنام خودتان درج کرده آید؟ نام شما بعنوان نویسنده را حذف کردم

نوشته شده توسط: Anonymous

منظور من اسم - امودا آ اورمولو - است . چرا کمنت قبلی مرا زیر این نوشته نگذاشتید تا خواننده بداند کدام اسم منظور است ؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

ببینید این جناب برای اسم ترکی اش چقدر فتحه و ضمه و سکون و تشدید عربی بکار برده . آنوقت از زبان فارسی ایراد میگیرند که لغات عربی دارد ! در مغولستان که مادر همه ترکهای جهان است از الفبای کریل روسی استفاده میشود . نتیجه اینکه تا زمانیکه ترکها دارای الفبای ترکی نشوند ، باید زبان ملی را فراموش کنند و در خانه بزبان مادری حرف بزنند .

نوشته شده توسط: Anonymous

من جز چند دقیقه اول به این ویدئو گوش نکرده ام و یکی از لینک ها میگوید که این " مطالعا ت " مورد انتقاد فراوان بوده و " With that in mind, this list should be used more entertainment than purely informative purposes, and it’s a good starting point to encourage discussion on perceived discrepancies; it’s not advised that these statistics be interpreted as either scientific or academic.". ترجمه را به عهده دانشمند با ضرب هوش پایین میگذاریم که گنجشک را رنگ کرده و میخواهد بجای قناری بفروشد. جرم ایران گلوبال هم کمترازآن نیست که در فروشگاه خود طاقچه و قفسه ای را برای فروش در اختیار ایشان گذارده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

اژدر وایلیار محترم حق مطلب را به درستی ادا کرده اند و من همه گفته های آنها همراهم. در عین حال نکات نغز و با معنای پیروز هم در مورد مسئله مورد بحث ناگفته ای را در کامنتها باقی نگذاشته. در مورد نوشته خانم علیزاده بگویم من همشهری خانم گیتا شیرزاد نه ولی همشهری جاویدیها بوده ام. من اولین بار آنهم به خاطر همشهریگری نبوده که به اتهام زنندگان در صفحات ایران گلوبال اعتراض کرده باشم . ضمنن من سابقه دوستی نزدیک با کیانوش داشته ام و نقض پرنسیپهای اخلاقی در انتشار مطالب توسط وی در که منجر به اعتراض من وعده ای دیگر شد از دلایل ایراد اعتراض مکتوب من بوده است.

برای اینجانب هیچ اهمیتی ندارد که همکارانی از وی مشغول تدارک چه معرکه ای هستند، آنچه موجب تاسف است این است که وی به عنوان مسئول سایت اجازه نقض مقررات همین سایت را در اجرای چنین معرکه هایی برای عده ای میدهد و بعد هم دو باره روز از نو وروزی از نو.
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر ما ملت بااراده ای باشییم که توان به دست آوردن خواسته هایمان را داشته باشیم نباید به این موضوعات اهمیت دهیم.اراده جمعی ما فراتر از ضریب هوشی ماست.ملت ایران اگر بخواهد توان فتح تمامی قله های سربلندی را دارد.نژاد پرستی و مقایسه ما با دیگران دردی را دوا نمی کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ba ehteram, pas chera ta'asobate mazhabi dar beine azarbayejaniha (torkha) besheddat bishtar az digaran ast che dakhele iran va che dar kharej az iran

نوشته شده توسط: Anonymous

.....
رقابت های جام جهانی کشتی فرنگی 2015 امروز 30 بهمن ماه در سالن 12 هزار نفری آزادی تهران و با حضور 8 تیم برتر دنیا آغاز شد. در این رقابت ها جمهوری آزربایجان شمالی توانست با نتیجه 6 بر 2 ایران را شکست دهد. تورکیه هم توانست با همان نتیجه 6 بر 2 ارمنستان را از زانو در آورد تا هم پای برادران آزربایجانی خود نخستین روز رقابت ها را با برد مقتدرانه سپری کند. یاشاسین آزربایجان، یاشاسین تورکیه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای حسین بر...بشریت در تاریخ نه چندان دور بخاطر یک قشر که خود را برتر از دیگران میدانستند بیش از 50 میلیون قربانی داد.ادعا کردن هوشمند بودن یک قشر از جامعه , تخم نژادپرستی را در بر میگیرد . تمام انسانها در موقع تولد از یک میزان (( نادانی)) برخوردارند . آنکه یک بچه ژاپنی در موقع رفتن به دبستان در صندلی اتوبوس با کامپییوتر مشغول کار است و آن بچه پاکستانی که در راه مدارس قرانی انتحار میکند مربوط می شود به جامعه ای که این دو بچه رشد می کنند. ضریب هوشی ترکها هیچ نه بالاتر و نه پائین تر از ضریب هوش ملتهای مختلف در منطقه نیست و نمی تواند باشد. این افکار نژاد پرستانه را بایستی از بین برد و راه دیگری را برای آینده ساخت...به امید هر چه زودتر آن روز

نوشته شده توسط: Anonymous

ایرانیان! بیائید دور یک مفهوم گرد هم آییم: جان و کرامت انسان
http://khodrahagaran.org/Fa/archives/8948
توافق بر سر حفظ جان انسان: ارزش مشترک مخالفین رژیم
http://khodrahagaran.org/Fa/archives/5124
بازگشت به انسان، افقی برای خروج از بن بست تاریخ سیاسی ایران
http://khodrahagaran.org/Fa/archives/11344

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در کامنت بالا نوشته ام :
«از نظر من :
1- سمینار زبان باید جدا از مراسم موسیقی و شعر باشد.
2-مراسم شعر خوانی یا داستان خوانی هم جدا از مراسم موسیقی»
این در حالت ایده آل است. معمولاً تحقق آن در جوامع دموکراتیک میسر است.
اما در کشوری مثل ایران شرایط فرق میکند. ممکن است همه ی اینها در یک مراسم انجام گیرند و مختصر و مفید.
نظر تئوریک آن است که «انجام هر عملی بستگی به شرایط خودش دارد». هیچ راه حلی برای همه وضعیتها و جود ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این ادعا یک دروغ است (ما، امضا ء کنندگان ذیل، نماینده بخش های مختلف جامعه ایران، عمدتاْ از ملیت های غیر فارس و تحت ستم مضاعف ، و نیز به عنوان بخشی از آپوزیسون ومخالفان مدنی، دموکراتیک و سکولار در ایران و نهایتاْ به نمایندگی از شهروندان راْی دهندمان که ساکن آمریکا هستند - شما را مخاطب قرار میدهیم.)
پرسش این است که این حضرات چگونه د رچه شرائطی توسط چه کسانی د رایران انتخاب شدید ؟ حیرت اور تر اینکه این اقایان خود را نماینده شهروندان رای دهند ه ساکن امریکا معرفی میکنند.
نامه به گنگره امریکا در حقیقت سرپوشی برای اهداف تجزیه طلبانه این گروه تجزیه طلب مورد حمایت غرب و دولت یهود است. مخالفت با نظام اسلامی حقی درست و بجاست ولی مورد اتهام قرار دادن مردم پارس زبان خطا و راه به جائی نخواهد برد.
راه حل نجات مردم ایران دخیل بستن به گنگره امریکا و وظیفه تعین کردن

برای گنگره امریکا نیست انها خود میراث خوار استعمار کشور انگلیس میباشند و انجا که منافع ایجاب کند از هیچ جنگی رویکردان نیستند. کشور عراق افغانستان و لیبی وسوریه خود قربانی سیاست گنگره امریکا وخیانت کاران داخلی عرب است.
این نامه به گنگره در حقیقت تشویق به جنگ و در خواست تجاوز نظامی به ایران است. این نامه در راستای سیاست دولت یهود و سازمان اسلامگرای رجوی است.
نوشته شده توسط: رضا حسین بر

‫‫جناب توکلی
‫ضریب هوشی کشور های مختلف توسط مراکز تحقیقی متفاوت اندازه گیری میشود.
‫برای نمونه به این منابع توجه کنید. این تحقیقات ارتباطی به نژاد پرستی ندارد. سازمان ملل هم این کار را در ایران انجام داده است.

‫برای تهیه این برنامه از از منابع زیر استفاده شده است.

http://www.photius.com/rankings/national_iq_scores_country_ranks.html
http://www.therichest.com/rich-list/top-10-countries-by-highest-average…
http://www.sq.4mg.com/NationIQ.htm

نوشته شده توسط: Anonymous

خمینی را امریکا و انگلیس آوردند ؟ ؟
اما سوال اساسی این است :
خوب چرا حزب توده , کیانوری , عمویی , طبری , سیاوش کسرایی , تنکابنی , رئیس دانا , خوئی , همه جنا ح های فداییان خلق ( نگه دا ر , فتا ه پور , فواد تابان , کشتگر , زر افشان ) از حکو مت ایت الله ضد امپریالیست امریکا یی - انگلیسی دفاع کردند ؟ هنوز هم زنده ها ادامه میدهند .
گیریم که بنی صدر و قطب زاده خمینی را آوردند . حالا که آنها ول کرده اند - یکی کشته شد و دیگری در تبعید سانسور است , چرا اینها ول نمیکنند ؟
چرا پوتین در چهره ایت الله خامنه ای مسیح می بیند ؟
چرا ج ا به نفع روسیه از بازار نفت اصلا خارج شده ؟ کسی نفت ج ا را نمی خرد ؟
تازه نفت ج ا در زمان احمدی نژاد به ١٠٠ دلار هم رسید ! در زمان شاه گرانترین ١٧ دلار بود . در زمان با زرگان معین فر ٣٨ دلار. آیا احمدی نژاد باید بگوید شرکت های نفتی علیه او توطئه کردند ؟

خمینی را امریکا و انگلیس آوردند . همه حرف تو همین است . در غرب به این می گو یند تئوری توطیه . هیچ کسی هم به ان محل نمی گذارد . چون نقش مردم و خود فرد را به مهره تقلیل میدهد و اساس ان بر فرافکنی استوار است . در میان کمونیست ها , دیکتاوری های کمونیستی و ج ا هوادار زیاد دارد چون همه اینها بی عرضه هستند و میخواهند گناه کارهای خودشان را بیندازند گردن دشمن مو هو م . آخرش هم مثل کاسترو جام زهر سر میکشند .
اما سوال اساسی این است :
خوب چرا حزب توده , کیانوری , عمویی , طبری , سیاوش کسرایی , تنکابنی , رئیس دانا , خوئی , همه جنا ح های فداییان خلق ( نگه دا ر , فتا ه پور , فواد تابان , کشتگر , زر افشان ) از حکو مت ایت الله ضد امپریالیست امریکا یی - انگلیسی دفاع کردند ؟ هنوز هم زنده ها ادامه میدهند . این عشق به موسوی - رفسنجانی را چه گونه توجیه میکنی ؟
گیریم که بنی صدر و قطب زاده خمینی را آوردند . حالا که آنها ول کرده اند - یکی کشته شد و دیگری در تبعید سانسور است , چرا اینها ول نمیکنند ؟
از ان بدتر :
چرا پوتین در چهره ایت الله خامنه ای مسیح می بیند ؟
اگر مارکسیست روسی بودن مانع شده بشنوی الان از قول رفیق توده ای است اسدی در روز بخوان :

همین امروز سایت رفسنجانیست توده ای روز از قول صفوی آورده
پوتین گفت خامنه ای را که دیدم مسیح جلو چشمم آمد
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-8723f99993.html

اگر حرفهای تو درست بود
خوب این شرکت های نفتی باید بعدا نفت ایران را مثل آذربایجان شوروی میبردند ؟ مگه نه ؟
چرا ج ا نفت و گاز شمال را هنوز استخراج و صا در نمیکند به امریکا و غرب ؟ زمان شاه هم جرات نکرد استخراج و صا در کند ؟
چرا ج ا به نفع روسیه از باز ار نفت اصلا خارج شده ؟ کسی نفت ج ا را نمی خرد ؟
تازه نفت ج ا در زمان احمدی نژاد به ١٠٠ دلار هم رسید ! در زمان شاه گرانترین ١٧ دلار بود . در زمان با زرگان و معین فر ٣٨ دلار رسید . آیا احمدی نژاد از شاه و بازرگان و بقیه مستقل تر است ؟
آیا احمدی نژاد باید بگوید شرکت های نفتی علیه او توطئه کردند ؟

همه حرفهایی که میزنی برای فاطی هم تنبان نمی شود تا چه رسد به تحلیل سقوط شاه !
مگر بگویی که پوتین و شو روی و حزب کمونیست و ک گ ب و طبری و کیانوری و فدائیان مشتی ابله بوده و هستند که بازیچه دست امریکا و سازمان سیا و شرکت های نفتی هستند
نقش توده ا یهای تواب ( نهاوندی , با هری , جعفریان , نیک خواه , اکبر اعتماد که هنوز میگوید ج ا باید به سلاح اتمی مجهز شود ) در رژیم شاه و حزب رستاخیز و انرژی اتمی چی بود ؟
همه این حرفها ترویج افکار ضد امپریالیستی به سبک مارکسیستی روسی است
میخواهی رد پای شوروی , روسیه و حزب توده و بعدا فداییان را در سرنگون کردن شاه و مصدق و بنی صدر و بازرگان پاک کنی
میخواهی بین سلطنت طلبان و ملی گراها و بنی صدر و لیبرال ها اختلاف بیندازی چون اگر اینها با هم متحد شوند رژیم متحد روسیه در ایران ( ج ا ) سرنگون می شود و منافع ٣٠٠ ساله روسیه در ایران در خطر قرار میگیرد
آدرس غلط دادن ! یعنی این .
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای تورک اوغلی با این اسمی که روی خودت گذاشتی به هرچی ترک هست توهین میکنی. چون ممکن است بعضی خواننده ها فکر کنند این منطق خنده دار شما منطق ترک هاست. میگویی فردوسی پهلوان پنبه شیشه ای است. بالاخره بگو پنبه است یا شیشه. اینقدر کینه جلو چشمت را گرفته که خودت نمیدانی چی مینویسی. خبر نداری دانشمندان بیگانه چه ارزشی برای فردوسی قایل هستند. نشستی پشت کامپیوتر از بام تا شام با اسم های جورواجور کامنت میدهی و به فارس و به ایران توهین میکنی. همراه با رژیم هستی و برای رژیم هورا میکشی که تندیس های فردوسی را تارومار میکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من وقتی اطلاعیه فراخوان ودرخواست ان برنامه راازاستانداری تهران را دیدم اول یک جوری شده وبعدگفتم چه اشکالی دارد.تعدادی باید باشناسنامه واردمیدان شده واگرتعدادزیادشوددولت هم نمیتواندکاری کندوبایدجواب بدهداین هاکه تفنگ دست نگرفته و شعارضدحکومتی هم نمیدهند،پس بهانه ایی نمی توانندبتراشند.دوستان درایران بعضی مواقع جوامنیتی بخاطرفشارخارجی ویانزدیک شدن انتخابات ویاتضاددرونی حاکمیت شکسته میشود،یک خلاء ایجادشده درآن زمان ازوقت استفاده کردن دیدسیاسی نیروهارانشادن داده که چطورازاین خلاء بسودخوداستفاده کنند.من دراین کنسرت هاویادریادبودهای بزرگ داشت مثل بزرگ داشت استادشهریاربعضی مواقع شرکت میکنم.چه عیبی دارد،که بمناسبت این روزهاتعدادی ازدوستان چندکتاب ونواربرای بالابردن آگاهی وایجادشوروعرق بفروشند.مابه این که چه کسانی کمک کرده تااین مجوزداده شودچکارداریم اصل این است که بتوانیم حرکتی کرده ودربرابر

زیاده خواهان کم نیاوریم.هویت طلبی درایران به یک خواست عمومی تبدیل شده ولی خاموش وآرام راه خودرامیرود.هویت طلبها دربین ترکان باکسی پیمان اخوت ونوکری وارباب ورعیتی نبسته وهمچون آب زلال وخروشان راه خودرامیرود.مامیدانیم که دولت وسازمانهای امنیتی امکان همه نوع کاروموازی کاری راداردولی باورکنیداین مبارزه، مبارزه طبقاتی وکارگروسرمایه نیست این یک مبارزه ضدآپارتایدی ونزادپرستی وهویت طلبی است.من درداخل شهرباهرکردویاترکی صحبت میکنم انزجار و نفرت از سیستم فرهنگی دولت فارس پرست درلفافه اسلامی داشته وحتی حرفهای رکیک به فارس میدهند.شمادرخارج نگرانی بی منظوری دارید.هرچندکه دراین مبارزه تاوان هم است.اکنون عصرروشنگری بوده وحتی رفسنجانی هم به آن اعتراف میکند. مردم دیگردوست ندارندبرای گرفتن حق خودآسیب جانی ببند.ازروش های خودحاکمیت وبااستفاده ازخودوسرمایه حکومت میخواهدبه حقشان برسند.تحلیل های ترسناک سیاسی روشنفکران خارج نشین تنهاتئوری های غیرجامع شده وتنهاخودشان راارضامیکنند.دراین مکان هاده هاکتاب ازتاریخ وادبیات ترکان فروخته میشود.شئونیست هادوست ندارنداصلااین مکانها هاایجادشودشماهم کم بهانه بنی اسراییلی بیآورید.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نقد قسمت اول:
-زمینه چینی برای وارد کردن اتهامات به«ع.ی».
-عدم قید منبع خبر همایش زبان. که باید قید میشد.

نقد بخش دوم:
-گفته شده : از آوردن نام افراد حقیقی و حقوقی خود داری شود. جناب عبادی در قسمت دوم باز نام ذکر کرده که من کوتاه کردم.
-میگوید:«ع.ی» از یک طرف حکومتی- ازطرف دیگر وابسته به مجاهدین خلق.
نقد: اعلام اتهام علیه «ع.ی». برخورد غلط .نویسنده تنها حق دارد فکرتلاش را نقد کند نه اینکه اتهامات به دیگری وارد کند.
مگر اینکه مقام رسیدگی به جرم باشد،که اتهام زند.جناب عبادی آیا مقام رسیدگی به جرم سیاسی هستید که اتهام سیاسی وارد میکنید؟
دادن حکم وابستگی کار دادگاه است نه ما.
میگوید :«این مراسم ها چه دردی را ازحرکت ملی آذربایجان درمان کرده اند؟بیخوداند»
نقد: اینکه نتیجه میگیرد«بیخود» بوده اند.درست نیست.همه ی تلاشها کم یا زیاد درخدمت فرهنگ بوده اند.

همه ی تلاشها مکمل هم اند.
درسگیری از« افت و خیزها » مسئله خود تلاشگرانی ست که حرکت میکنند.کسی که کنار صحنه وایستاده نمی تواند بگوید«لنگ اش کن یا نکن». کار مال کسی ست که آنرا انجام میدهد و چگونگی اش را خود تصمیم میگیرد. «با تکراریا بدون تکرار».
اگر بهتر بلدید کاررا انجام دهید بفرمایید بروید انجام دهید و دیگران هم خوبی کارشما را ببینند. کناریها کاری به چگونه خالی کردن بار ندارند. نتیجه را نگاه میکنند: آیا مراسم مختلف و مستقل ادب و فرهنگ برگزار شد یانه؟آیا فرهنگستان پاگرفت یا نه؟ آیا زبان در مدارس تدریس میشود یا نه؟آیا دریاچه پرآب شد یانه؟ حق انتشار یا عدم انتشار کتاب ترکی به نویسنده محول شد یا نه؟و... کسی که کنار ایستاده نمی تواند بگوید فلانی چنین و چنان کن. کار مال کسی ست که انجام میدهد و تصمیم هم مال خود اوست.
کسی که در کنار ایستاده نمیتواند بگوید:برای مراسم فرهنگی از دولت اجازه گرفته شود یانه. چگونه انجام شود.اما
برگزاری مراسم یا مجالس فرهنگی حق طبیعی مردم است. و گردهمایی مسالمت آمیز نیز جزو این حقوق است.ولی از نظر تئوریک میتوان گفت : <مجالس و مراسم فرهنگی و مدنی و سیاسی و همه ی کوششها راه درستش «تلاشهای مستقل ازدولت» است.چه با اجازه باشند و چه بدون اجازه.>
باز از نظر تئوریک و عملی راه درست آن است که فعال مستقل باشد و نه وابسته به حکومت. گرایش سیاسی فعال به یک سازمان سیاسی مسئله شخصی اوست. و گرایش به سازمانهایی با دید «دولت -دینی »، یعنی «آمیخیتن دین و دولت بهم» شایسته ی آذربایجان نیست.ما در مرحله ی «جدایی دین از دولت» قرار داریم. راه سازمانهای مذهبی و «دین-دولتی» شایسته ی ما نیست.
سازمانهایی که «جدایی دین و دولت،رفع تبعیض و عدالت اجتماعی و دموکراسی میخواهند و دموکراتیک اند» با اهداف مردم ما در یک مسیر قرار دارند.

این نقد بدون شناختن نویسنده ی مقاله و طرف مقابل جناب «ع.ی» ، بدون توجه به حال و گذشته و گرایشات آنها، بدون دفاع یا محکوم کردن هیچکدامشان، تنها از دید «تئوریک و عملی» به مسایل نگریسته است. چون اینجا تنها با اندیشه سرو کار داریم.

حکومت برای تلاشگران مستقل همیشه اتهامات را درچنته دارد:
«پان ترکP-مجاهدM-کمونیستK-وابسته به خارجW- یا برای خراب کردن وابسته به خود(حکومت)H.
همه با این شگردها آشناهستند و گرگ باران دیده.
با «متد تجزیه و ترکیب» این عناصر اتهامی نیز آشنا هستند: در اتهام مقاله، ما ترکیب HM را داریم.
و اصطلاحاً این بازی حکومتی را «فرمول اتهام زنی» یا اتهام فورمولی یعنی IM گویند.
...IM=x+y - z

-نقد گزارش دو قسمت ( که در مورد طرف مقابل داده):
گزارش موجود در دو قسمت ، جهت وارد کردن اتهامات به طرف مقابل نوشته شده است. و همه زیر سازی برای اتهامات است.
متأسفانه من آنجا حضور نداشتم که ببینم چه به چیست. از طرف مقابل هم بی خبریم. شما هم تنها به قاضی آمده اید. و خوشبختانه یا بدبختانه ماهم قاضی نیستیم. و سایت هم دادگاه نیست. اینجا تنها «اندیشه » تبادل میشود. کاری به این نداریم که فلانی و بهمانی چه کرده یا نکرده است.شما اینجا میتوانید اندیشه ها را نقد کنید. بدون نام بردن از اشخاص.

حکومت به جز گردن نهادن به رعایت حقوق «فرهنگی-سیاسی-و اقتصادی» مردم راه دیگری ندارد.
مبارزه تا احقاق این حقوق ادامه خواهد داشت. اگر یکی برافتد دیگری برخواهد خواست. فرد به فرد،نسل به نسل
مبارزه ادامه خواهد داشت تا حقوق کسب و اجرا شود.
حکومت بهتر است دست از اتهام زنی، آزار و اذیت و زندان و شکنجه ی تلاشگران بردارد که از این راه چیزی نصیبش نخواهد شد.
به جز «حق کشی» که سرانجام دردادگاه رسیدگی خواهد شد.
به قول زنده یاد پیشه وری «اؤلدو وار-دؤندو یوخ».
نوشته شده توسط: Anonymous

مثل اینکه دیگران خیلی بهتر از دست اندرکاران خود سایت ایران کلوبال وظایف و حق وحقوق آنان را می شناسند و خدا را شکر همه هم که وکیل شده اند و به تمامی امور وارد. به دست اندارکاران پیشنهاد می کنم کار خود را رها کنید و پست و مقام را به این دوستان بدهید. تا همه را سانسور کنند و فقط خودشان بنویسند و بعد هم بگویند به به . اگر سایت جرمی مرتکب شده است شما چرا جوش می زند. طبق گفته خودتان به دادگاه مراجعه کنید. در این مهد دمکراسی به دادگاه شکایت کنید تا پوست دست اندر کاران ایران گلوبال را بکنند و دیگران هم اجازه حرف زدن نداشته باشند. والله اینجورکه از نوشته ها بر می آید جرم سایت هم یکی دو تا نیست. می خواهید همین امشب حمله کنید و درش را ببنید و خیال خودتان را راحت کنید تا جهان شما بشود مهد دمکراسی. در این بین یک مسئله است که به آن اهمیت داده نمی شود و شهادت افراد با نام حقیقی خود است.

خانم همیلی و دیگر زندانیانی که خانم شیرزاد را می شناسد شهادت می دهند که خانم شیرزاد چنین کرد و چنان کرد. افشاکری خانم همیلی از دو جهت حائز اهمیت است یکی اینکه این خانم کار را از توابی گذرنده و تبدیل به نیروی رژیم شده. قضاوت نیست. نقل قول است از خانم همیلی. خانم همیلی می گوید که این افراد باید با گذشته خود برخورد کنند خطاهای خود را در مقابل ملت بازگو کنند و کمک کنند تا اسرار پنهان این جنایت برملا شود. دو اینکه آیا این افراد با رژیم همکاری دارند یا ندارند. این جاست که موضوع اهمیت دوچندانی پیدا می کند. خانم شیرزاد به پرونده پناهجویان دسترسی داشته است. بحث بر سر محکوم بودن یا نبودن نیست بحث بر سر این است که فردی از جانب چند فرد دیگر متهم می شود. از آنجایی که شهادت فردی است اهمیت و جایگاه خاص خود را دارد. حال این دیگران هستند که باید ثابت کنند این شهادت دروغ است. یا اینکه دادگاه رای دهد که شهادت ضد ونقیض است. و اعتبار حقوقی ندارد. اما تا رسیدن به آن مرحله این وظیفه هر انسان آزاده است که افراد دیگر را با این احتمال(تواب بودن، جاسوس بودن) آشنا کند، امکان دسترسی فرد مشکوک به پرونده پناهجویان از ایشان گرفته شود. این حداقل کاری است که باید انجام شود. حق و حقوق پناهجویانی که با خطر مرگ و زندگی در ایران دست و پنجه نرم می کنند و با هزار خطر خود را به کشور دیگر می رسانند، بدون آنکه آنان را در جریان این احتمال قرار دهی پرونده و خودشان را دو دستی تقدیم توابین و یا جاسوسان رژیم کنیم، جرم است و غیرانسانی.درآن حقوق بشرنقض شده. حتی اگر توابین قسم خورده ویا جاسوس بودن این افراد هنوز ثابت نشده باشد، این افراد دیکر صلاحیت و به قولی رای اعتماد نخواهند داشت تا زمانی که پروسه دادگاهی به پایان رسد و حق به حقدار رسد. همه میدانیم که پروسه دادگاه هم به یک روز و دو روز تمام نمی شود. و چنین مسائلی باید به شکلی به افکار عمومی انتقال پیدا کند تا دیگر شاهدان هم به این پرونده وصل شده و نظر خود را ارائه دهند. فرض کنیم سند معتبری در محکومیت و یا در تبرعه خانم شیرزاد در دست من است. چگونه من باید از مسئله آگاهی پیدا کنم، شهادت دهم یا سند و مدرک رو کنم. اگر همه چیز در خفا انجام شود که شاکیان یا شاهدین از ارائه چنین پرونده ای با خبر نخواهند شد. درضمن انقدرهم این کشور و آن کشور نکیند بزرگترین دزدان و جانیان در همین کشورهای اروپائی پنهان شده اند . دولت ها هم ککشان نمی گزد. طوری صحبت می شه که این کشورهای اروپایی وکیل هفت جد و آبادی ما بوده اند. یادتان رفته :کاظم دارابی، از سوی دادگاهی در آلمان به عنوان متهم ماجرای قتل دکتر صادق شرفکندی، رهبر وقت «حزب دمکرات کردستان ايران» و سه نفر از دستياران وی، دستگير و به حبس ابد محکوم شده بود. بعد از 15 سالم و سرحال به خوبی و خوشی آزاد شد و به ایران برگشت و از طرف رژیم هم چه استقبالی ازش شد.



نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب عبادی گرامی،
لطفاً نقد نظرات و یا توضیح نظر خود را در صورت امکان زیر مقاله -قسمت کامنتها- بنویسید.
دیالوگ را ما در همین جا دنبال میکنیم. امکان ارسال نظرات به صورت جداگانه با ایمیل برایمان ممکن نیست.
در ضمن بکوشید در ایمیل خود به ما مطالب ایمیل دیگران را که تنها برای شما ارسال کرده اند به ما نفرستید.
از توجه شما متشکرم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب عبادی نوشته:
دوستان عزیزم از لطف همه شما متشکرم . لطفا مطلبتان را به آدرس ایمیلم ارسال کنید چون قصد دارم به همه آن ها پاسخ دهم.
با قدردانی کریم عبادی

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر شعر و فرهنگ فردوسی ها - و بازوی قوی پارس و ایرانی ها - نبود . اکنون خواهر و مادر شما بدست عربها و مغولها و یونانیها و رومیها و داعشی ها ووووووووو افتاده بود . حیف که قدرنشناس و نم نشناس هستید .

نوشته شده توسط: Anonymous

اولا من تا به حال چهل روز هم از مردم دور نبوده ام چه رسد به چهل سال. ثانیا بر اساس همان شناختی که نتیجه معاشرت با مردمه، میگم که اکثر مردم آذربایجان از فردوسی خوششون نمیاد (استثناها به کنار). شما بگو چه قدر با مردم آذربایجان معاشرت داشتی که حکم صادر میکنی ایشون برای مردم آذربایجان عزیزه؟ اصلا ترکی بلدی صحبت کنی؟ سوما کامنت من چرا باید ضد ایرانی باشه؟ مگه فردوسی مساوی ایرانه؟ چهارم من کی از رژیم ملاها طرفداری کردم؟ مگه مخالفت با مجسمه فردوسی در سلماس طرفداری از ملاهاست؟ پنجم، اگه با تحلیلهای آبکی و انگ و تهمت زدن به این و اون رژیم ملاها رفتنی بود، دکتر سکویی و هخا و آرین وطن خواه و امثالهم تا به حال صد بار انقلاب کرده بودن.

سعی کن به خواسته ها، اعتقادات، ارزشها و احساسات دیگران هم احترام بذاری. دوران هنر نزد ایرانیان است و بس خیلی وقته که سر اومده. مطمئن باش هر چی میکشیم از همین تلاش بیحاصل برای تحمیل نظرات و ارزشهای خودمون به دیگرانه. یکی تلاش میکنه شریعتش رو به مردم تحمیل بکنه، اون دیگری هم شاعرش رو. نتیجه همین گندابی میشه که میبینی.
نوشته شده توسط: Anonymous

" گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند " آنهم مجانی! " عبادت بجز خدمت خلق نیست"! شرمنده نکنید. وظیفه ماست.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی, شما که الحمدلله جوامع مختلف را از نزدیک دیده اید. درجوامع باز انتلیجنت و ضریب هوش جامعه بهتر رشد میکند تا جوامع بسته و مخصوصا جامعه مذهبی و آخوندی مثل ایران. در عرض 36 سال حکومت اسلامی در ایران نصف جمعیت ایران از نسل بعد از سال 57 است و رشد فکری و آگاهی در ایران اکثرا در حیطه خرافات بدرد نخور اسلامی آخوندی است.از هر نظر میخواهید حساب کنید, ضریب هوشی در ترکیه بالاتر از ایران است. برای مثال یکی از کامنت نویسها در همینجا نوشته است: فارسها خیلی شاعر دارند. توجه می فرمائید , این طرز تفکر یک تحصیل کرده جامعه ایران است. وای به حال تحصیل نکرده هایشان.بنابراین اگر به سخنان آقای حسین بر ایراد میگیرید باید علمی تر باشد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بازی های سیاسی استعداد کش
و راه حل:
دوستان آذربایجانی که کشته و مرده ی زبان مادری خود هستید:
-از «سن ووردون-من یئخیلدیم»- «سن ائله-من بئله» «چوره ک چیخماز»!
بنویس!اثر خلق کن! و فردا بگذار حلو چشم طرف؛ بگو نگاه کن! این منم! این فرهنگ من است. من خالق این اثرم! برای این استعداد
«شرایط و فضا» و آزادی و شکوفایی میخواهم.
با بازیهای سیاسی «پان فارس-پان ترک» و «میخواهم جدا شوم» و غیره و غیره بجایی نمی رسیم. بروید بکوشید
زبان خود را بهر زحمتی که هست یاد بگیرید و بنویسید و اثر خلق کنید. «نیرو-انرژی- استعداد» خود را قربانی بازیهای سیاسی استعداد کش نکنید. تا اهل فرهنگ نباشی نمی توانی اهل سیاست هم باشی. سیاسی بدون فرهنگ «توخالی» ست. طبل توخالی.
« ایچی بوش تنیکه چللک»! است و نه بیشتر.
در بازیهای سیاسی:
-کشور ها
-گروهها
-رژیم ایران
با برنامه های خود «هر کس شتر خود را می جوید».

شتر تو «آموختن زبان خود و خلق اثر» است.
هوشیار باشید بازی نخورید و «وقت و استعداد »خود را اجازه ندهید مورد «سوء استفاده» قرار دهند.
اگر میخواهید به آذربایجان خدمت کنید راهش نخست «یادگیری زبان و خلق اثر» است. بعد قدمهای دیگر را می توانید بیابید.
این تجربه ی گرانبهایی ست که باشما درمیان میگذارم.تا خود تصمیم بگیرید. بازی کنید یا راه فرهنگ بروید.
* راه فرهنگ:«یادگیری زبان -مطالعه ی ادبی و رشته های علوم انسانی- خلق اثر»- زبان جهانی.
*راه سیاست لازم دارد:
نخست راه فرهنگ را.«یادگیری زبان-مطالعه و خلق اثر».
دوم آموختن حداقل چند رشته ی اولیه:1-جامعه شناسی2-اقتصاد-3-فلسفه-4-روانشناسی.5-تاریخ سیاسی و 6فلسفه ی سیاسی»
سوم : تجارب عملی.
چهارم حداقل یک زبان جهانی و مطالعه آثار مهم آن.
---------
اینها لازمه ی سیاست است.
وقت و انرژی و استعداد خودتان که «سرمایه ی مردم ماست» تباه نکنید. نگذارید این و آن شما را بازی دهند.
در چیزی که علم ندارید شرکت نکنید. بروید دنبال علم آن.
حداقل به قول مشدی عباد «تاریخ نادری یاریسینا قدر اوخویون»!
بهترین دانشگاه جهان :« زندگی و خود تحصیل کردن» است.بکوشید از این دانشگاه فارالتحصیل شوید که «مردم ما و سرزمین ما»
سخت به چنین انسانهایی نیاز دارد.
اساس کار بهترین دانشگاهها هم همین «خود یافتن و خود تحصیل نمودن» است.
آثاری که تولید میکنید پایان نامه ی شماست.
نوشته شده توسط: Anonymous

مگر شما نماینده مردم سلماس هستی که اینطور با اطمینان میگویی مردم سلماس از فردوسی خوسسان نمی اید؟ سی چهل سال است از مردم دوری و از انجا شعار میدهی به نام مردم آدربایجان. بدان فردوسی بزرگ برای همه مردم ایران عزیز است و چهار تا امثال شما که از صبح تا شب با نامهای مختلف کامنت ضد ایران میگذارید و از رژیم ملا ها طرفداری میکنید هیچ اثری در اندیشه مردم ایران و بریژه آذربایجان ندارید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

پس از 11 سپتامبر؛ بسرعت اتئلاف وسیع ضد طالبان تشکیل شد و طا لب های ریش دراز در عرض چند روزظاهرا شکست خورد و به درهای « توربرو» کوچ عقب نشینی کردند، 14 سال از آن روز گار می گذرد.امروز در خبر ها امده بود که امریکا در قطر با طالبان به مذاکر نشسته اند. هنوز هیج چشم اندازی برای افغاستان متصور نیست. حامد کرزای که کاندید رئیس جمهور بوش برای اقغاستان بود در اواخر حکومت 13ساله اش ضد امریکایی شد و از امضا امنیتی با غرب سر باز زد. پس از کابل ، مردم ایران آرزوی حمله به تهران را داشتند وبسیاری از احزاب ملی گرا و راست ایران خواهان این بودند که بوش بجای بغداد به تهران حمله نماید؛ خامنه ای حسابی ترسیده بود و از لحن ضد امریکایی کاسته بودند وپنهانی قول همکاری به امریکایی ها را داده بود، بوش هم انگار داشت شیروخط می کرد که اول بغدا د را بزند و یا تهران ، او حتم داشت که هر دو حکومت را سرنگون خواهد کرد.

بالاخره پس از یک معادله پیجیده صدام حسین به بهانه« تولید سلاح کشتار جمعی» ، هدف دوم کاخ سفید قرار گرفت ، حکومت پوشالی صدام پس از چند روز در هم شکسته شد. در این جا بود که جمهوری اسلامی ایران بازی دو گانه ای را با امریکا اغار کرد، سقوط صدام ، موجب تقویت حکومت شیعه تهران و تضعیف ریاض سنی شد ؛ سنی های عراق که 13 در صد جمعیت عراق را تشکیل می دادند،با قدرت گیری کرد ها و شیعه ها به حاشیه رانده شده و به افراط گرایی کشیده شدند ؛ برخلاف افغانستان ، عراقی ها به تحریک ایران، نظامیان امریکایی مجبور شدند ؛ نیمه کاره، عراق را ترک کنند.پس از خروج غربی ها از عراق ، این کشور هر روز نا امن تر شد تا اینکه بهار عربی از راه رسید...این کامنت ادامه دار خواهد داست
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای حسین بر , من فکر نمی کنم, که ضریب هوشی ترکهای ترکیه از ایرانیها بیشتر باشه. ترک ها در حدود 50 سال است , که در المان هستند ولی طبق اماری که چند سال پیش داده شد, هتا نسل 3 ترکها با مقایشه با خارجی های دیگر پیش رفت درسی انها درمدارس المان در پائین ن ترین سطح است, با وجود تمام کمک هائی که دولت المان نسبت به خارجیهای دیگر بانها میده. شاید خوب بود, که تیتر بهتری رو برای ویدئو انتخاب میکردید. در غیر اینصورت با حرفهای شما در این ویدئو موافق هستم وبدرستی به مسائل اشاره کرده اید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

شکست و سقوط اتحاد شوروی سوسیالیستی از دخالت نظامی در افغانستان آغاز شد و بنیاد گرایی اسلامی در زیر چتر مقابله امریکا با تجاوز نظامی شوروی پرورش یافت و قدرتمند شد .پس از خروج قوای نظامی شوروی از افغانستان ،حزب دمکراتیک خلق افغانستان به رهبری زنده یاد نجیب الله سعی کرد که آبرومندانه قدرت را به اپوزیسیون ملی گرا واسلام میانه رو اپوزیسیون واگذارد، او به همین خاطر مدت سه ماه ، پست وزرات دفاع افغانستان را برای زنده یاد احمد شاه مسعود خالی گذاشت. سعی روس ها و کمونیستهای افغانی این بود که انتقال قدرت بشکل مسالمت آمیز به اپوزیسیون صورت گیرد . غرب به رهبری امریکا لجاجت کرد و برای غرب مهم نبود که چه کسی قدرت را در کابل بدست می گیرد.

آری چنین بود که تلاش های پیگیر نجیب الله ، آخرین رئیس جمهوری سکولار_چپ نا کام ماند . سرانجام آدم خورهای اسلام افراطی وارد کابل شدند ، نجیب و دیگر دولت مداران سابق را دستگیر کردند و سپس جنگ بین هفت حزب اسلامی در افغانستان اغاز شد، نخست وزیر وقت اسلامی ها ، به خارج کابل رفته بود واز آنجا پایتخت کشوری که خود نخست وزیرش بود را بمباران می کرد؛ جنگ قدرت در میان حاکمان جدید ، چنان بالا گرفت که افغان ها به طنر به غربی ها می گفتند که:« نجیب گاو را به ما بدهید و هفت خر خودتان را پس بگیرید» سرانجام مردم از حکومت تازه تاسیس افغانستان به تنگ آمدند و طالبان که دست آموز پاکستانی بودند ، قدرت را در کابل بدست گرفتند و نجیب الله را از دفتر سازمان ملل ربودند و به طرز داعشی ها با طناب به پشت وانتی بستند و او را در شهر گردانند ....طالب ها پس از سرکوب هفت حزب اسلامی ، امنیت را به افغاستان بازگردانند و مردم هم از این لحاظ بسیار راضی بودند که حداقل زیر پرچم طالب ها امنیت دارند.القاعده مورد حمایت طالب ها ، در افغانستان پر و بال گرفتند و غرب و امریکا همچنان چشم هایشان بسته ماند و قدرت گیری افراط گرایی اسلامی در اقغانستان را نا دیده گرفتند .... تا اینکه 11 سپتامبر رسید... این کامنت ادامه دار خواهد بود
نوشته شده توسط: Anonymous

معما اینه که این غزاله خانوم که در پارسینه مطلب می نویسد، یک بار هم حین نوشتن این مطلب از خودش پرسیده که نظر مردم سلماس راجع به فردوسی پارسی گوی و مجسمه اش چیه؟ بابا! بلکه مردم این شهر از این شاعر شما خوششون نمی آد. تا کی قراره گوش فلک رو با شعار دموکراسی و احترام به رای مردم کر کنید و در عمل ارزشهای خودتون رو به مردم تحمیل کنید؟ بعد تعجب می کنید که چرا آذربایجان و دیگر مناطق غیر فارس نشین نسبت به اعتراضات شهرهای فارس نشین بی تفاوت است. دلیلش اینه که در شوونیسم دست کمی از حکومت ندارید که هیچ، چند قدمی هم جلوترید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

فکر میکنم منظور نویسنده «چگونگی برخورد سیاسی» با رابطه ی «سمینار و مراسم» است.سمینار زبان با مراسم شعرخوانی و موسیقی. یعنی موضوع «سمینار و مراسم» از دید تشکل سیاسی. و نقد برخورد سیاسی دیگربا این موضوع.
متاسفانه هنوز متن کامل نوشته در دست نیست که معلوم شود چه پیامی دارد.
آنچه از این قسمت پیداست از دید سیاسی «مراسم رژیم ساخته یا زیر چتر رژیم » را قبول ندارد. راه حل اش چیست هنوز معلوم نیست.
از نظر من :
1- سمینار زبان باید جدا از مراسم موسیقی و شعر باشد.
2-مراسم شعر خوانی یا داستان خوانی هم جدا از مراسم موسیقی
3- اما همه ی اینها مکمل یکدیگر اند در «زنده شدن فرهنگ».
5- مراسم فرهنگی در ایران و خارج از ارتباط با رژیم «مطلقاً باید مستقل» باشد. نمیگذارند، راهش «تنها مبارزه» است. به طرق مختلف. همانکاری که کانون نویسندگان فارسی زبان انجام میدهند که «راه مستقل»پیش گرفته اند و هزینه اش را

می پردازند.
--------
رابطه زبان با شعر و موسیقی یک موضوع و بحث بسیار مهم و زیبایی ست که می توان آنرا از نظر «ادبی و هنری» مورد تحلیل قرار داد.
هر سه مورد -زبان-شعر و نثر-موسیقی تشکیل شده از «کلمه و هنر». میتوان زبان را در این اشکال مورد بحث قرار داد:
1-زبان ادبی و هنری
در شعر
2-در نثر
3- در ترانه
4- آهنگ در شعر و نثر
در حقیقت زبان ادبی- نثر-شعر-ترانه
لازم است تحلیل شود.
ما هنوز در «مقدمه»ی پله ی اول هستیم :

زبان خود را چگونه بنویسیم؟

-قاطی(با استعمال همه کلمات زبانهای ترکی کشورها»
- با ترکی میانه (نوعی زبان قاطی آذربایجانی و استانبولی)
-باترکی (باکو و جنوب قاطی)
-تفاوت زبان شمال و جنوب چیست؟(کلمات روسی،فارسی-اصطلاحات شمال-جنوب، ساختمان و طرز جمله بندیها)
-یا با ترکی جنوب بنویسیم؟
---------
رابطه زبان شفاهی و ادبی چگونه باشد؟

اینها مسایل مقدمه است که نیاز دارد مورد بحث و تبادل نظر قرار بگیرد.
و در کل بحث ادبی هنری و زبان شناسی ست.
نویسنده ی گرامی مطلب که در این زمینه کار کرده امید است که نظریاتش را در اختیار علاقمندان قرار بدهد.
---------
زبان خود را چگونه بنویسیم؟
متد من برای حل مسایل مقدمه و نوشتن زبان:
در کل :
0-زبان جنوب
1- در روایت زبان ادبی
2- در صحبت زبان شفاهی
استفاده میکنم.
گرفتن واژه از «باکو و آنکارا»:
-به ندرت و در حالت اجبار واژه های اندکی را میگیرم.
-در کلمات عربی و فارسی و اروپایی برابر آنها را در ترکی جنوب از زبان ادبی و شفاهی میگیرم
در حالت اجبار از هر سه استفاده میکنم. یا میکوشم واژه سازی کنم.یا از باکو و آنکارا میگیرم. البته به ندرت.
-ساختمان جملات و کلمات مشترک با دیگر ترکیها لازم است مال جنوب باشد. یعنی احساس جنوب را برساند. و هر چیز که این را نقض کند میکوشم کنارش بگذارم.
خط :
از دو خط عرب و لاتین استفاده میکنم.
----------
-با زبان قاطی و میانه مخالف هستم. اصالت جنوب برایم اصل اول است.
-بین زبان امروزی و دیروزی فرق میگذارم. امروزی را انتخاب میکنم.
-میکوشم زبان شفاهی امروزی -در حد امکان- به زبان کتبی تبدیل شود.

پیشنهاد میکنم
دوستان آذربایجانی که اینجا مدام کامنت سیاسی میگذارند بیایند بگویند :
چگونه می نویسند؟ تا چه مقدار کار کرده اند؟ و نمونه ای از نوشته ها ی خود را ارائه بدهند. در صورت جالب بودن به درج آن
اقدام شود. الیته نوشته ی خود را-نه دیگران را.
-علاقمندان میتوانند نوشته های یک نویسنده را -اهل جنوب-در مقاله بررسی کنند که چگونه می نویسد؟
برای پاسخ یابی به سئوال چگونه بنویسیم؟ و همینطور معرفی او. در نثر. یا شعر.



نوشته شده توسط: Anonymous

اینجا‌َصحبت‌ازمقایسه‌جغرافیای‌‌ایران‌با‌ترکیه‌‌است‌و‌نه‌ملت‌ترک‌با‌فارس‌،دکتر‌زیبا‌کلام‌در‌مقابل‌فردی‌که‌دلیل‌
عقب‌ماندگی‌ایران‌را‌وجود‌منابع‌نفت‌و‌گاز‌میدانست،‌اینکه‌ایران‌بدون‌نفت‌میتوانست‌ژاپن‌منطقه‌باشد،‌گفتند‌که‌
بدون‌نفت‌سرنوشت‌ما‌ بهتر‌از‌افغانستان‌نمی شد...

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من ضریب هوشی تهرانی ها از شهرستانی ها بیشتر هست. ضریب هوشی شهرنشین ها نیز از روستا نشینان بالاتر می باشد. و همچنین ضریب هوشی روستاییان از عشایر بیشتر است و در آخر ضریب هوشی عشایر از ایلات بالاتر است.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-میگویندوقتی میخواهی دروغی رابه دیگران بقولانی آنراآنچنان بزرگ بگوتاشنونده لاقل نصفش راباورکند.صدسال است بیت المال ازجیب خلیفه (بفرمافقیروغنی)سالانه توسط حاکمان سیاسی فرهنگی ونظظظامی فارس میلیاردهاتومان دزدی به چاپ کتابهای نژادپرستی هزینه وبانرخ نازل مجانی دراختیارمعلم ومدرس.دانشجودرمناسبتهای مختلف گذاشته ازاین آقایک پهلوان پنبه شیشه ایی درداخل وخارج ساخته ومثل همان دروغ آنقدربزرگش کرده تاتعدادی متوهم گشته فکرکنند.این آقاهومریاارسطو، افلاطون است.نوشته های اورابااودیسه وایلیادمقایسه میکنند.آقاناظرعزیزشمابامقایسه فردوسی باهومرمیخواهی به اوارزش کاذب داده دراصل ارزش هومرومارتین لوترکینگ وو..راپایین می آوری.اگریک زمانی تاگورفارس بودچکارمیکردید.الحمدالله تابحال افرادشاخص ونامدارایران نیزترک بوده ولی شماازیک تاجیک چسبیده ولش نمیکنیدومیخواهیدبرای مایک پیغمبردیگری درست کنید.زمان تحمیل گذشته اس

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

عجب ؛مگر ايران ،شامل ترك ، كرد، بلوچ ، مازندراني، گيلاني ،تركمن ، عرب، لر ، فارس و....نيست؟ اينكه ملت ترك با هوش ترند، يك فكر نژاد برستانه و توهين آشکاری به مليت هاي ديگر است. ما نژاد إيراني نداريم ، ايران يك كشور است

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من تمامی اینها یعنی هم سمینار هم جلسات شعر خوانی هم پخش اطلاعیه و شب نامه و هم شعار دادن و حمل پلاکادر در استادیوم های ورزشی همگی مکمل کننده یکدیگرند که ملت آذربایجان خواهان حقوق حقه خودش است و در ایران ما زیر حاکمیت و ظلم وستم شونیستی زندگی میکنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

در لغتنامه دهخدا قیاس مع الفارق به معنی مقایسه اشتباه دو چیز با هم ـ مقایسه دو چیز کاملا متفاوت و بی شباهت آمده است. یعنی تفکر و فرهنگ انسان هایی که با الاغ مسافرت میکردند را با تفکر کسانی که با سفینه های فضا نورد به کرات دیگر میروند مقایسه و از آنها نتایج قومی - قبیله ای - نژادی بگیریم. اگر فردوسی انقلاب های صنعتی, سیاسی - اجتماعی و علمی را از سر گذرانده بود و برای نسل قرن ۲۱ می مینوشت شاید چیز های دیگر میگفت. ما از زندگی خصوصی فردوسی چیزی نمیدانم و اگر فرمایشات سعدی و مولانا را زیر همین ذره بین بگذاریم شاید فرق زیادی نکند. چرا دور برویم, ۹۰۰ - ۸۰۰ سال بعد, حمیدی شیرازی بخاطر آنکه دختر امام جمعه دل به مهر ایشان نبسته بود یک عمر " امام شنبه " و وابستگان را به باد انتقاد گرفت. کسی چه میداند که زن چه نقشی در زندگی فردوسی داشته است که بخواهیم ترک و یا فارس بودن و یا معیار فمینیسم بودن

او را از آن استنتاج نمائیم؟
نوشته شده توسط: Anonymous

متسفانانه فدراسیون آزربایجانیهای مقیم سوئد از لحاضه سیستم اداره ایی هیچ فرقی با سیستم ولایت فقیه ندارد

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر سواد اجتماعی داشتی میدانستی که به هر متفکری باید در بستر تاریخی اش نگریست . ارسطو و افلاتون گرچه مدافع برده داری بودند ولی تئوریهای دیگری دارند که امروزه در غرب مورد احترام هستند . مارتین لوتر گرچه ضد یهود و ضد ترک عثمانی بود ولی امروزه یک رفرمیست کبیر به حساب می آید . فردوسی گرچه اشعاری ضد عرب و تورک دارد امروزه در محافل علمی غرب ، هومر ایرانی نامیده میشود . من مطمئن نیستم که شما پان ترک غرض ورزحتی اسم هومر را هم شنیده باشید . در جان امروز ، قشقایی و عشایر نمی توانند سیاست و فرهنگ ایران را تعیین کنند و شرط و اگر و مگر برایش بگذارند . این فرهنگ 7 هزار سال را پشت سر گذاشته . چند آدم عقده ای حریف آن نخواهند شد . بهتر است از مشاهیر مغول و توران و اویغور بروید ایراد بگیرید .

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باتوجه به این همه اجحاف که دراین صدساله جدیدودرعصررشدوترقی جهانی بااجرای قوانین ظالمانه که برعلیه ملت ترک وکرد و عرب وترکمن وحتی به سنی هاودیگرادیان میکنند ،نمیدانم چراروشنفکران فارس درکوچکترین واکنش واعتراض دیگرنیروهامیخواهند زمین وزمان رابهم بریزند.آیاواقعااین هاایران رااگرتنهامال فارس هامیدانند،پس چراماهارابه سربازی میبرند.چراازبچه های مابرای خودشان نسل فارس درست میکنند.چراازقهرمانی بچه های مادرمیادین ورزشی وعلمی برای خودفخرفروشی میکنند.چرابودجه ملی (بیت المال)رابرای زبان خودهزینه میکنند.چرااین مجسمه هاکه اصلاوابداربطی به ماندارندوماآن راضدبشرونژادپرست.هتاک میشناسم درشهرهای ماعلم میکنند.آقامبارک خودتان باشد.ببریدبه تاجیکستان.افغانستان ویاهرجایی که آنجاسرزمین ترکان نیست.....

نوشته شده توسط: Anonymous

آیاملت آذربایجان نیز از برداشته شدن مجسمه شاعر فارسها آنهم فردوسی ضد ترک ناراحت هستند ؟