Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

گنجینه الماس یکی, خرمن آشغال دیگریست به ویژه اگر آن " خوک " نروژی باشد. تا بود چنین بود, تا هست چنین است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب امرالله ابراهیمی , من نه شما را میشناسم و نه هیچ یک از طرفین این جدال را و نمیدانم که آیا هیچ یک از این ادعا ها از طرف منابع موثق تایید شده است یا نه و در صدد تحقیق آنهم نیستم, جنایت حاکمان زور من جمله جمهوری اسلامی واضح تر از آنست که این اطلاعات چیزی به نفرت من اضافه نماید. اما یک چیز برای من مسلم است و آن اینکه از این به بعد هر شخص منصفی که در جریان این مکالمات بوده است, بقول جناب کیانوش به هفت جدش میخندد که آنچه نا موثق در اینترنت انتشار می یابد را باور کند چه کهریزک باشد و چه کوه ریزک. آوردن چند شاهد از مجاهدین خلق و یا فدائیان خلق و یا حزب توده و حزب الله و غیره وزنی به ادعای شما اضافه نمیکند اما این اصرار شما آدم را بیشتر مشکوک میکند و بفرض آنکه ما حرف شما را باور کنیم باز چیزی به مساله ثابت شده ظلم اضافه نمیکند. و والله من نمیدانم منظور شما چیست؟ ولی میدانم که

توسنی کردم ندانستم همی - کز کشیدن سخت تر گردد کمند. اگر به دادگاه رفته اید منتظر حکم دادگاه باشید.
نوشته شده توسط: Anonymous

نکات مهمی را بیان کردید اما حیف که قدر زر را هر کس نداند. بقول نروژیها قدر الماس را خوک چه داند؟

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

به اطلاع خانم و یا آقای " آ.ائلیار " می رسانم که در این مورد نه تنها هیچ "خطا"یی صورت نگرفته، بلکه انتشار مشاهدات سرکار خانم مینو همیلی بعنوان شاهد و شکنجه شده، ضروری بود و چنین نوشتاری لازمه جنبش بوده و هست. شما و دیگر مخالفین باید به این نکته توجه داشته باشید که هر نوع فشار در جهت به سکوت واداشتن شاهدان و قربانیان رنج و شکنج، آنان را مصمم‌تر می کند تا درد خویش در هر رسانه‌ای فریاد کشند.
بنده با اسم و امضای حقیقی خود مطلب می نویسم و مسئولیت "خطا"یی که شما می فرمائید، به عهده شخص بنده است و نیازی نیست شما استرس و دغدغه "خطا"ی مرا داشته باشید. اگر از «خشونت و شکنجه دیگری» بیزارید، بجای به سکوت واداشتن شکنجه‌ شدگان و قربانیان این نظام جهل و جنایت، قلم‌ و بیکاری‌تان را علیه شکنجه‌گران کهریزک و حاکمان مردم ستیز ایران بکار بگیرید. باشد که چنین کنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سایت ایران گلوبال ـ کامنت من اول سانسور شد و بعد از کلی اعتراض با ساعتها تدخیر در صفحه "شما" چاپ شد. اخر این کامنت برای مقاله " در باب برچيدن مجسمه فردوسى در سلماس" بود و کاملا مربوط به این مقاله بود. چرا در صفحه "شما" چاپ شد؟ این مسوول کامنت ها چرا اینقدر ناعادلانه برخورد میکند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-اولانمیخواستم برای این موضوع بازهم چیزی بنویسم.ولی چون نویسنده این مقاله یک خانم است وبرای اینکه این خانم ازنیمی ازجمعیت کل بشر(خانم ها)است وهرچندکه نخواسته ویادوست نداشته به معرفی چهره واقعی فردوسی بپردازد.برخود وظیفه دانستم فقط به نکاتی که لازم است بپردازم.اول ازهمه ازبانوان وزنان دنیاعذرخواسته چون میخواهم یک بیت ازشعرتوهین آمیزوی به زنان اشاره کنم وبگویم درسرزمینی که همیشه زنان راارج میگذاشته وآنهارادرکنارخودعزت وحرمت میداده اند شایسته است مجسمه این شخص رادرآن سرزمین نصب کنند.درست است که خواسته ونخواسته فارس هابرمنطقه حکمرانی میکنندآیاشایسته است هرتفکری غیرانسانی راما تحمل کنیم.1-درابیاتی میگوید=زنان راستایی سگان راستای-که یک سگ به ازصدزن پارسا.زن وسگ هردودرخاک به-وجودش ازاین خاک پاک به.وهمین طورادامه دارد2-شماچراشاعری مثل شهریارراباوی مقایسه کرده ایدکجاشهریاربه یک ملتی وانسانهایی

توهین کرده است آیااین دوقابل مقایسه هستندکه شمااین کارراکرده اید؟3-دولت های تاج وعمامه ازفردوسی یک پیغمبردرست کرده اندآیابازبایدبچه های خودراباناسیونالیسم کورتزریقی بایدبه یک میدان جنگ دیگری بفرستیم.4-تابتوانی درآزربایجان قهرمان داریم چه نیازی به یک شخص تفرقه اندازوتوهین کننددرآزادستان داریم.ماکوراوغلی.نبی.ده ده قورقود.بابک.ستار وباقرخان.و ودههاشخصیت داریم.4-اگردوست دارندمبارک خودشان ببرندبه یک شهرفارس.
نوشته شده توسط: Anonymous

این کلیپ ویدیوئی آهنگ طنز کوردی در مورد داعش برای ایران گلوبال امیدوارم در قسمت ویدئو ها جا بگیرد

https://www.youtube.com/watch?v=sxFyPZdPAO0

نوشته شده توسط: Anonymous

هر گاه ملل ایران خواستار کسب حقوق ملی ـ مدنی، قرهنگی ـ زبانی و آزادیهای سیاسی، و اختیارات حق تعیین سرنوشت خویش هستند، بلا فاصله پان ها و عشیره پرستان فارس که یک قرن تمام حقوق ملل غیر فارس را زیر پا لگدمال کرده اند، جیغ و دادشان بلند میشود. و بجای احترام به حقوق زبانی، و ملی ـ مدنی خلقهای جغرافیای موسوم به ایران، آنان را مثل عوامل رژیم اسلامی تهدید میکنند. پان فارسها که مستقیم و غیر مستقیم با حمایت آشکار از جنایات رژیم اسلامی به بهانه حفظ تمامیت ارضی، 36 سال تمام است که با دنباله روی از سیاست رژیم، عمر ننگین آنرا طولانی کرده اند. چون بخوبی میدانند، در صورت رفتن رژیم کاسه کوزه های زبان فارسی درهم خواهد شکست., و دیگر نخواهند توانست به آن بهانه بر ملل غیر فارس آقائی بکنند. از همین رو با شعار های اصلاح رژیم، 36 سال تمام است که میخواهند بقول خودشان با فرهنگ و گفتگو، دیکتاتورها را

اصلاح بکنند. و با چنین سیاست عوام فریبانه موجب تدوام و بقای رژیم استبدادی شده اند، که مبادا پایه های فرسوده اش درهم فرو بریزد. آنوقت مثل بچه یتیم معلوم نیست سرنوشت زبان فارسی چه خواهند شد. .



نوشته شده توسط: Anonymous

در انگلیسی, Silver lining ضرب المثل اصطلاح مانندی ست که منظور از آن وجود و ابراز خوشبینی ست. یعنی همانطور که در حاشیه ابرهای تیره هنوز پرتو نقره فام خورشید وجود دارد دراوضاع مشابه نیز " بارقه امیدی " به چشم میخورد. سایت ایران گلوبال که به اشتباه خود در انتشار این مطلب پی برده بود بجای اقرار به اشتباه و پایان دادن به مخمصه, شتر دیدی ندیدی, مطلب را از سایت حذف و بار دگر بر اثر اصرار دیگران زخم را از نو باز نمود. سپس جناب کیانوش این جریان را در کامنتی بیان کردند و موضوع روشن شد. نمیدانم چرا هنوز دعوا کن و میانجی کن بجای ول کردن, باز بهم درافتاده اند. " بارقه امید " در اینجا این است که جناب کیانوش همانطور که در باره مطلب دیگری گفتند " از اين رو به هفت جدم بخندم كه بخواهم ،مطلبي از أيشان را در سايت بگذارم " در اینجا نیز مشابها عمل کنند و دیگر در چنین چاله هایی نیفتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

با نظر شما تا حدود زیادی موافقم. برچیدن مجسمه و نام فردوسی از شهرهای آذربایجان احتمالا خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم آذربایجان است. این مجسمه را می توانند ببرند به بندرعباس یا خرم آباد یا هر جای دیگری که مورد احترام است و با عزت نصب کنند. مبارکشان باشد و به ما هم ربطی ندارد. اما نه مجسمه، نه اشعار فردوسی در آذربایجان جایی ندارد. چون حداقل از نظر بسیاری از مردم (که من هم داخل آن اکثریت هستم)، اشعار فردوسی مالامال از برتر انگشتان خودی به غیر خودی است و خودیهای اشعار فردوسی همین فارس زبانان امروزیند و غیر خودیها هم ترک و عرب. دقیقا به همین دلیل است که شاهنامه امروز این قدر مورد احترام ناسیونالیستهای آریایی است. این امر البته به خودی خود در یک منظومه حماسی اشکالی ندارد. اشکال آنجا پیدا می شود که تلاش شود تا ارزشهای گروهی از مردم، به زور به گروه دیگری از مردم تحمیل شود.

اما با این قسمت از سخنانتان که قهرمان و ضد قهرمان بودن یک شخصیت بین ملتهای مختلف را این قدر طبیعی قلمداد کرده اید، مخالفم. اگر شخصیتی در جهت ارزشهای جهان شمول مبارزه بکند یا قلم بزند، بین همه انسانها فارغ از هر ملت و نژاد معتبر و محترم است. گاندی هم برای انسان دوستان انگلیسی محترم است هم برای هندیها هم برای ما. حافظ هم برای فارسها محترم است هم برای ما هم برای دیگران. مع الاسف فردوسی چنین شخصیتی نبوده و نیست و لذا دامنه محبوبیتش محدود میشود به همان ملت خودش. ایران نیز مجموعه ایست از اقوام و ملتهای مختلف و کسانی که می خواهند فردوسی را به زور نماد ایران جا بزنند، با مقاومت مردم روبرو خواهند شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-هردم ازاین باغ بری میرسد،تازه ترازتازه تری میرسد.اگردرست یادم باشدسال 1787درفرانسه انقلابی صورت گرفت اگر انحراف حرکتی ناپلیون راازآن فاکتورگیریم پس ازآن فکرنکنم دیگرکشت وکشتارویاانقلابی درفرانسه رخ داده است. ولی درایران.عراق.مصروافغانستان ودرکشورهای همطرازایران هر10یا20و30سال یک انقلاب یاکشتاری صورت گرفته است. چرااین روشنفکران ماویاباسوادان وحتی تحصیلکرده های ایرانی درخارج نیزتاکنون بقول ماترکان (ایری اوتوروب ودوزدانیش مورلار)کج ننشسته ولی راست حرف نمیزنند بذهن برتروبی همتای فرهنگ جهانی سازخودفشارنمی اورندکه به چه علت این انقلابها درفرانسه واروپانمی افتد.باورکنید90درصداین روشنفکران مادروغ میگویندکه برای دموکراسی تلاش دارند. ویاآنچنان عقب مانده اندکه لیاقت وحقشان حکومت های بهترازپهلوی وخمینی هانیست.فکرکنم برای تعدادی اگرمشروب فروشی وکاباراومحل هایی شبیه آن احداث شوددردشان تمام شده و

تسکین بیابد.آنهادورترازاین رانه میبینند.نه باوردارند.وحسرتشان بالاترازاین نیز نیست.دین برای مامثل اروپایی هاهنوزقابل شناخت نیست ولی اروپایی هادرقیام ویاانقلاب رنسانس بقچه دین رابسته وکنارگذاشتند.ولی سیاستمداران اروپایی ازآن هنوزبرعلیه ماوبرعلیه تمام منافع انسانی ماسوء استفاده میکنند.ائدولوژی هافرقی باهم ندارند.اسلامی باشدیامسیحی ویایهودی وبودایی ،حتی ازشاخه های ادیان نیزسوء استفاده میکنندمثل ارمنی.کاتالوک.پروتستان.ارتودسک وشیعه وسنی وهابی. همبلی. شافعه ایی هیچکدام باهم فرقی ندارند.پس دردمادین نیست دردمابیسوادی وتوهم های حاکم برمفزخوداست.وقتی یکی ازپان ایرانیسم.پان فارسیسم.شاهنامه وفردوسی وسعدی ویاکمونسم محث ویاضددینی وایرانپرستی حرف بمیان می آوردهیچ فرقی باآن داعشی. حزب الله الهی خودمنفجرکن.طالبان.داشناک وصهیون وفاشیست وراسیسم ندارد.این افرادفکرشان همچون اروپایی وفرانسویی بجایی ختم نداده کاسه وکوسه راسراسلام.کمونیست های ایرانی ریخته خودراراضی میکنند.دوستان حقوق انسانی ماورای این حرفهااست.مابرای احترام واجرای قوانین انسانی نبایدخط قرمزداشته باشیم.اروپاازقوانین نرم(انحطاف پذیر)استفاده کرده ولی شمابندرت ازقوانین نرم صحبت میکنید.درمان دردکشورهای همچون ایران تنها وتنهابرداشتن قوانین سخت وغیرانحطاف پذیر وتهیه قوانین نرم است.اگراین قوانین اجراشودتمام مشکلات یکی پس ازدیگری حل ودموکراسی نیزتمرین وایجادوعوامل استعمارنیزدمشان بریده خواهدشد. هچ ملا ویاجاسوس ونوکرانگلیس وآمریکانیزنخواهدتوانست دوام بیاورد.
نوشته شده توسط: Anonymous

بسیار عالی بود . سوی دیگر دین خوئی مردم اسلام زده و بویژه جریانات سیاسی نداشتن عشق به ایران است.
پانصد سال شیعه گری از مردم ایران عده ای مرده پرست و عرب پرست بیگانه با منافع ملی ایران ساخته است.
میهن دوستی در اثر تبلیغات زهر اگین جر یانات دینی وچپی پدیده ای فاشیستی و منفور به مردم ایران معرفی شد.
چه جریانات چپ و چه دینی در دوران عمرگذشته خود هدفی جز قبضه قدرت و خشونت و بکار گیری ارمانهای حزبی و دینی و سازمانی خود نداشته اند. ما مردم و ایران برای این گروها و احزاب در حکم ابزار کار سیاسی هستیم و بقول دوستی نقشی جز میخ وتخته نداریم.
این گروه از هموطن های ما که در سازمان مجاهدین زندگی و جوانی و همه چیز خود را فدا کردند ایا مصداق ان حرف بالا نیستند؟
میهن دوستی جای خود را به دین و امام رهبر پرستی داده است.ما اخوندی را سراغ نداریم که

از روی منبر بجای مزخرافات دینی از عشق به ایران و مردم ایران و اینده ان حرفی زده باشد .تنفر این قشر از ایران و ادبیات ان بقدری است که حتا شعری از فردوسی و حافظ از منبر خوانده نمیشود. شرم اور است که خیانت به ایران و منافع ان وهمکاری با دشمنان ایران در قالب وفریب مخالفت با نظام پلید اسلامی توجیه میشود.مسئولیت این همه رزالت های تاریخی به گردن دین گرایان و جریانات سیاسی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

پان ترک برای حکومت جمهوری اسلامی دلسوزی میکند: " مخالفين در اين امر از اتفاق پيش افتاده استفاده يا سواستفاده كردند براى كوبيدن حاكميت" . خیلی خوب شد که برداشتن تندیس فردوسی در سلماس موجب شد پان ترک ها مشت خود را باز کنند و معلوم شود که اینها در واقع بخشی از رژیم هستند. در این نوشته شورای اسلامی شهر ساخته رژیم " شوراى شهر منتخب مردم سلماس " نامیده شده! این مقاله نویس حزب الهی های فرمایشی را که در "انتخابات" دروغین رژیم گزینش شده اند منتخب مردم میداند! پس رژیم آخوند ها اینقدر دمکراتیک بوده و ما نمیدانستیم ولی فقط پان ترک ها این را میدانند. ضمنا خوب است این مقاله نویس کمی خواندن و نوشتن هم تمرین کند تا دیگر "قاضی" را با "ز" ننویسد!

نوشته شده توسط: Anonymous

مشکل ایران پان فارسیزم است که همه چیز را , از سیاست گرفته تا فرهنگ و حتی طبیعت از آن خود کرده است. شما یک پست کلیدی مملکت را اعم از کشوری و لشگری نشان دهید که در دست غیر فارس باشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر محمد علی مهرآسا مدتی ست که فیلشان هوایی هند کرده و در اسلام هراسی از " همه شارلی هستیم " جلوتر افتاده اند. قضییه بنظر من اینست که سخت‌گیری و تعصب دید ذهن را کور و توانایی حقیقت بینی را از انسان سلب مینماید. ایشان بخاطر این تعصب , فرهنگ را با مذهب و یا فرهنگ - مذهب قاطی مینمایند. مثلا در هند " بزرگترین دموکراسی دنیا " شاید اوضاع بدتر از اینهم باشد و آنها نه تنها مسلمان نیستند بلکه دشمن خونی مسلمانانند. در آنجا هفته ای, بلکه روزی نیست که در آن سرزمین پهناور, زنها مورد تجاوز گروهی قرار نگیرند. در هندوستان به دنیا آوردن دختر ننگ است و کلینک های سقط جنین دختر کارشان سکه است. در نقاطی از ایران و بویژه کردستان که نه تنها کلمه اسلام بلکه دین هم به گوششان نخورده است این فرهنگ قبیله ای مرد سالاری و ناموس پرستی به شدت وفور دارد. خلاصه بگویم وقتی انسان تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرد خودش

بلند گوی آنها میشود. تحت تاثیر همین تبلیغات است که مثلا در دوسه روز گذشته در امریکا مغز سه نوجوان مسلمان - داماد ۲۳ ساله , نوعروس ۲۱ ساله و خواهر عروس ۱۹ ساله - بوسیله دیوانه متنفر از اسلامی متلاشی میشود و دو روز بعد مسجدی در تکزاس طعمه حریق میگردد و کسانی چون ایشان باید سهمی در این نفرت پراکنی داشته باشند. منظور دفاع از دین و اسلام نیست, منظور آدرس عوضی دادن است که موجب گمراهی میشود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب امرالله ابراهیمی ، خطا را ماستمالی نکنید. خطای اول را شما مرتکب شده اید خطای دوم را آقای توکلی که وظیفه داشت مطلب شما را عدم انتشار بزند که نکرده. شما به جای اینکه به دادگاه مراجعه کنید و نتیجه را با اجازه ی کتبی دادگاه منتشر کنید آمدید با با حیثت دیگری بازی کردید.
چرا به محکمه مراجعه نمی کنید؟ چرا متد 40 سال پیش «افشاگری پیش خود» را استعمال میکنید؟ کی میخواهید حقوق دیگری را رعایت کنید؟ نه شما در محل وقوع حادثه بودید و نه ما. این جارو جنجال هیچ ربطی به سایت و ما و حتی شما ندارد.
مشکلی دارید بروید محکمه. تمام. شما فکر میکنید با متد کهنه و ارتجاعی «افشاگری پیش خود» کار مثبتی انجام میدهید؟ جانم این درختها دیگر پارو شده اند. اما متأسفانه شما هنوز خبر ندارید.
شما و خانم مینو اینجا جلو چشم همه حقوق طرف مقابل را «نقض» میکنید و زور هم میگویید! اهنوز یاد نگرفته اید انسان آزاد است

و خودش تصمیم میگیرد به چیزی پاسخ بدهد یا ندهد. شما این حق اولیه را از طرف مقابل سلب میکنید و مدام تبلیغات میکنید که پاسخ بدهد پاسخ بدهد. شما ها چرا «حق انتخاب» را از دیگری سلب میکنید ؟ کی به شماها حق داده که حق انتخاب دیگری را نقض کنید؟ و به دیگری «خشونت روحی» وارد کنید. میدانید که کار شما و خانم مینو شکنجه گری ست؟ چرا در حق دیگری اعمال خشونت میکنید؟ چرا دیگری را شکنجه میدهید؟ چه کسی همچو حقی به شما داده؟ وارد کردن و شدن آقای توکلی هم در این کار خود شرکت در اعمال «خشونت و شکنجه» است. دست از اعمال ضد انسانی بردارید.
شما ها حق اعمال «خشونت و شکنجه دیگری» را ندارید. شاکی تنها حق شکایت دارد و بس. برود شکایت کند.سایت را ابزار اعمال «خشونت و شکنجه» نکنید. نقض «حق انتخاب» توسط تبلیغات پیش خودی شما اعمال«خشونت و شکنجه» است. تبلیغات شما در سایتها اعمال خشونت و شکنجه است. شماها جلو چشم همه فردی را شکنجه میدهید و متوجه اعمال ضد انسانی خود هم نیستید.
شکنجه گری شما بدتر از شکنجه گری رژیم است.
شما و شاکی با براه انداختن تبلیغات از حق خود که تنها «شکایت به محکمه» بود پا فراتر نهاده اید. شما ها «متجاوز» به حقوق دیگری هستید. و با همین تبلیعات «شکنجه گرید». دست از تجاوز و شکنجه بردارید .
خاک بر سر ملتی که شما «متجاوزان و شکنجه گران» پیشروان آن هستید. چنین ملتی لیاقتش همان حکومت داعشی ایران است.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

دوستان گرامی، لطفا کامنت خود را تنها در زیر یک مطلب و به انتخاب خودتان بنویسید. از این پس اگر کامنتی زیر مطالب گوناگون تکرار شود، مجبور خواهم بود کامنت را به انتخاب خودم در زیر یکی از آنها قرار دهم.
پیشاپیش از همکاری شما متشکرم.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

دوستان گرامی، لطفا کامنت خود را تنها در زیر یک مطلب و به انتخاب خودتان بنویسید. از این پس اگر کامنتی زیر مطالب گوناگون تکرار شود، مجبور خواهم بود کامنت را به انتخاب خودم در زیر یکی از آنها قرار دهم.
پیشاپیش از همکاری شما متشکرم.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

دوستان گرامی، لطفا کامنت خود را تنها در زیر یک مطلب و به انتخاب خودتان بنویسید. از این پس اگر کامنتی زیر مطالب گوناگون تکرار شود، مجبور خواهم بود کامنت را به انتخاب خودم در زیر یکی از آنها قرار دهم.
پیشاپیش از همکاری شما متشکرم.

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر منظور prestitute است، پس بهتر است pressestituite نوشته شود.
با تشکر

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای امرالله ابراهیمی گرامی، لطفا موضوع را به گونه ای دیگر جلوه ندهید.
تا اینجا که من موضوع را پیگیری کرده ام، کسی از خانم شیرزاد دفاع نکرده است. اعتراضات به اتهام زنی ها و تشکیل دادگاه در ایران گلوبال است. این مورد می تواند خانم شیرزاد یا هر شخص دیگری را شامل شود.
در این میان آقای اصغر جیلو اشاراتی هم به برخی نقل قولها کرده و خواسته نشان دهد که نقل قولها درست نیستند و از این زاویه به ایران گلوبال اشکال گرفته که علاوه بر نشر اتهام، منابع را هم بدون بررسی منتشر کرده است.
از نظر شما "سایت ایران گلوبال با انتشار نوشته سرکار خانم مینو همیلی نه جرمی مرتکب شده و نه عملش اشتباه بوده است". خوب، این نظر شماست و نظر من این است که سایت ایران گلوبال می بایست به اصول اعلام شده خود پایبند می ماند و اتهام به اشخاص حقیقی و حقوقی را منتشر نمی کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

عجيبه ، چرا ، خانم گيتي شيرزاد ،،وكيل مدافع هاي خودش را پيش مي اندازد، اين خانم ،مورد اتهامي قرار گرفته است، كه رفتار ها و هنجارهايش بنا به وظيفه اي كه فعلا در كانادا دارد مي تواند براي ديگران خطر ساز باشد،
و بايد خودش جوابگو باشد ،
اگر آنچنان كه وكيلش مي گويد ايشان طلا هستند ،پس او را چه باك،،،
به قول آقاي إبراهيمي ،،ايران گلوبال هم آماده درج پاسخگويي

نوشته شده توسط: Anonymous

با عر ض معذرت, منظور Prestitute است و این کلمه را در برابر Prostitute بکار میبرند و منظور از آن رسانه هایی میباشند که کار آنها شباهت به فاحشگی دارد و برای پول هر کاری را انجام میدهند. بعضی از نویسندگان متمایل به چپ مانند PAUL CRAIG ROBERTS این کلمه را به تمام رسانه هایی که دروغ های دولت را تکرار میکنند اطلاق مینماید.

نوشته شده توسط: Anonymous

کسانی که دم از اصول میزنند و نقش حقوق گرا ها را گرفته اند و میگویند که دادگاه های فلان کشور باید بررسی کند ،نه بویی از حقوق بشر برده اند و نه با انقلاب و مبارزه سر و کار داشته اند . دادگاه ما صحنۀ جامعه و وقایع آنست و ما شرکت کنندگان در آن صحنه بوده ایم . خانم همیلی عنوان کرده که شخصی در زندان همکار رژیم شده و مواردی از اعمال او را در این دوران آورده است . این شخص اکنون در صف مبارزه جایی گرفته است . تواب سازی رژیم در آن سالها عوارض و ضرباتی به همراه داشت . وظیفۀ هر انقلابی است که آن پدیده را محکوم کند . خانم شیزاد هم میتواند اتهامات وارد شده به خود را رد کند و وکیل و وصی آنچنانی نمیخواهد . در غیر اینصورت نمیشود یک مبارز دیروز که در مقطعی از خود ضعف نشان داده و به اجبار و برای مدتی تحت فشار به صف مقابل پیوسته است ،اکنون بدون هیچ نقد و توضیحی جا بجا شود و کسی هم حق هیچ سئوالی نداشته باشد .

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

آره حق با سیاوش است منظورپیروز prostitute« فاحشه »بود

نوشته شده توسط: Anonymous

منظور شما prostitute است که اشتباه نوشته شده.
با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

پدر بزرگ من که حقی بزرگ به گردن من دارد مردی مذهبی بود و در عین حال آشنا به عدلیه و حقوق. ایشان روضه خوان را کسی میدانست که پولی میگیرد و بر منبر چیزی میگوید. با ظهور روزنامه, به عقیده او این وظیفه به عهده " روزی نامه " ها واگذار شد. پس از درگذشت او, رادیو و تلویزیون در این وظیفه شریک شدند و مثلا در امریکا, دوران انتخابت بدون هیچ پرده پوشی, دوران بره کشان این " رسانه " ها و یا " روزی نامه " ها ست ؛ هرکه پول بیشتر بدهد آش بیشتر میخورد. بهمین دلیل گروهی اینها را Prestitute یعنی فاحشه - رسانه مینامند. با ظهور اینترنت و فیس بوک همه روضه خوان شده اند و گاهی سخنان این روضه خوانهای شخصی, به Prestitute هم راه میابد. این نشریه های " معتبر " گاهی که دروغ بزرگ و غیر قابل انکاری را منتشر کرده اند در فردای خبر, تصحیح میکنند و این هر روز اتفاق میافتد.

البته همه اینها برای پول است و همه اینرا میدانند. یعنی انتشار خبر غیر واقعی به عمد و یا به سهو هر روز در همه جا اتفاق میافتد و تصحیح میشود و چیز ناشنیده ای نیست. تا آنجا که من میدانم ایران گلوبال نشریه ای نیست که برای " تجمع سرمایه " به وجود آمده باشد و همیشه ۸ ش گرو ۹ است و خود بهتر از همه میداند که این اشتباه رخ داده است. و نتیجه اخلاقی آن اینست که انشالله تکرار نخواهد شد و باز هم میگویم که این پدیده منحصر به فرد نیست و این شتر در خانه همه خوابیده و خواهد خوابید و احتمالا مانند نماز مییت, لازم کفایی ست, یعنی یکی که گفت کفایت میکند و محتاج نصیحت مکرر نیست. البته این عقیده شخصی من است و بزرگان و سروران ممکن است نظر متفاوتی داشته باشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

فکر می کنم حساب خلق کرد را از حساب سازمان های کردی باید جدا کرد. کاری که بدرستی اقای م. ائینالی کرده است. انتقاد کنندگان از ایشان متاسفانه از روی تعصب و بدون توجه به فاکت های ارائه شده ایشان در مقاله که منابع آنها نیز ذکر شده است با راه انداختن الم شنگه و توهین به نویسنده راه خطا می روند. واقعیت این است که سازمان های کردی بویژه پ ک ک و حزب بارزانی با سازمان های اطلاعاتی غرب و اسرائیل ارتباط تنگاتنگی دارند که خود معترف بدان هم هستند. افشای این ارتباط خدمت به خلق کرد است نه پان ترکیسم. زیرا نهایتا این خلق کرد است که قربانی مطامع و طرح های استعماری غرب و اسرائیل خواهد شد نه رهبران این سازمان ها که به ابزار غرب و اسرائیل تبدیل شده اند، که باز خود بدان معترف اند.

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

به نظرم سایت ایران گلوبال با انتشار نوشته سرکار خانم مینو همیلی نه جرمی مرتکب شده و نه عملش اشتباه بوده است. مدافعان خانم گیتی شیرزاد هم باید به این نکته توجه داشته باشند که زیر ضرب بردن این سایت و بخصوص جناب آقای توکلی گرامی، ایرانیان بیشتری را متوجه موضوع می کند و این امر نه به سود خانم شیرزاد است و نه به سود کسانی که در نقش مدافع او ظاهر شده‌اند. توصیه بنده به جناب آقای اصغر جیلو این است که به جای دنبال گاف گشتن در نوشته سرکار خانم همیلی، از موکّلان خویش، بخصوص خانم گیتی شیرزاد بخواهد که در این مورد واکنش علنی نشان دهند. مطمئناً جناب آقای توکلی واکنش ایشان را در قسمت ویژه خواهد گذاشت تا کاربران سایت بخوانند.

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

به نظرم سایت ایران گلوبال با انتشار نوشته سرکار خانم مینو همیلی نه جرمی مرتکب شده و نه عملش اشتباه بوده است. مدافعان خانم گیتی شیرزاد هم باید به این نکته توجه داشته باشند که زیر ضرب بردن این سایت و بخصوص جناب آقای توکلی گرامی، ایرانیان بیشتری را متوجه موضوع می کند و این امر نه به سود خانم شیرزاد است و به سود کسانی که در نقش مدافع او ظاهر شده‌اند. توصیه بنده به جناب آقای اصغر جیلو این است که به جای دنبال گاف گشتن در نوشته سرکار خانم همیلی، از موکّلان خویش، بخصوص خانم گیتی شیرزاد بخواهد که در این مورد واکنش علنی نشان دهند. مطمئناً جناب آقای توکلی واکنش ایشان را در قسمت ویژه خواهد گذاشت تا کاربران سایت بخوانند.

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

به نظرم سایت ایران گلوبال با انتشار نوشته سرکار خانم مینو همیلی نه جرمی مرتکب شده و نه عملش اشتباه بوده است. مدافعان خانم گیتی شیرزاد هم باید به این نکته توجه داشته باشند که زیر ضرب بردن این سایت و بخصوص جناب آقای توکلی گرامی، ایرانیان بیشتری را متوجه موضوع می کند و این امر نه به سود خانم شیرزاد است و به سود کسانی که در نقش مدافع او ظاهر شده‌اند. توصیه بنده به جناب آقای اصغر جیلو این است که به جای دنبال گاف گشتن در نوشته سرکار خانم همیلی، از موکّلان خویش، بخصوص خانم گیتی شیرزاد بخواهد که در این مورد واکنش علنی نشان دهند. مطمئناً جناب آقای توکلی واکنش ایشان را در قسمت ویژه خواهد گذاشت تا کاربران سایت بخوانند.

نوشته شده توسط: امرالله ابراهیمی

جناب آقای محسن گرامی نوشتند: "خانم همیلی نوشته : من از مشاهدات خودم می گویم! ولی من هرچه گشتم چیزی که مشاهده خود ایشان باشد ندیدم. همه اش نقل قول از این و آن است! دم خروس؟؟ "
برای توجه ایشان نوشته خانم همیلی را در زیر کپی- پیست می کنم تا او و دیگران بدانند که چنین نیست.
تجربه شخصی خودم از گیتی شیرزاد به قرار زیر است.
به خاطر گزارش گیتی شیرزاد و به جرم آواز خواندن و رعایت نکردن "قوانین زندان" حدود یک ماه مرا به سلول انفرادی زندان اطلاعات سنندج بردند و در آنجا از هیچ امکانات و حتی پتو برای خواب هم برخوردار نبودم و به‌ دلیل بازجویی‌های مکرر، قطع ملاقات با خانواده و هواخوری، در شرایط روحی بسیار بدی بسر می بردم. مدتی بعد او گزارش داد که من نمازنمی خوانم و تنها چند مورد به نماز خواندن تظاهر کرده وآنرا مسخره کرده‌ام. باز مرا به سلّول

سلّول انفرادی سپاه بردند. این‌بار مزدور صادقی، رئیس اطلاعات سنندج، شخصاً به سلّولم آمد و ضمن پرخاش و بازخواست، چنان سیلی محکمی به گوشم نواخت که سرم به دیوار کوبیده شد و چادر از سرم افتاد. آنگاه فریاد کشید که " تُرا به زندان قم فرستادیم تا ارشاد شوی اما هنوز قادر نیستی که چادرِ سرت را نگه داری! حداقل دلت برای مادرت بسوزد که این همه سال هر روز دم دربِ زندان برای تو آه و ناله سر می دهد و برای آزادی تو گریه می کند." گفتم: من بیمارم و توان نماز خواندن ندارم. شما می توانید در این مورد از زندان اصفهان استعلام کنید. گفت: میفرستیمت دکتر دروغ گفته باشی نه تنها آزاد نمیشی بلکه تعزیر هم خواهی شد.
چندی بعد مرا به بند عمومی دادگاه انقلاب بر گرداندند. گیتی مأمور شد تا مرا به نزد پزشک ببرد. در "خیابان پاسدارن" که "دادگاه انقلاب" هم در آن قرار داشت مرا به مطب یک دکترمتخصص زنان به نام دکتر گونیایی برد. پس از سالها در پر رفت و آمدترین خیابان سنندج راه می رفتم؛ دست و پایم را گم کرده بودم انگار مردم را نمی دیدم و راه رفتن برایم دشوار بود. گویی پاهایم خواب رفته بودند و نمی توانستم درست راه بروم. گیتی شیزاد با آن چادر سیاه و رفتار "زهرا خانم" گونه‌اش مرا بدنبال خود می کشاند. دکتر گونیایی پس از معاینه سطحی و چند پرسش، در پشت پرده‌ایی که از اتاق اصلی جدا می شد، ادعایم را تأئید کرد. چند روز بعد دادیار زندان مرا تحت فشار قرار داد که در اتاق معاینه به دکتر چه گفته‌ام؟ بخاطر گزارش وارونه گیتی شیرزاد، سخت شکنجه شدم و همچنان آزادی من به تعویق افتاد. زمانیکه گیتی مسؤل بند ما بود، من و بقیه زندانیان مدام تنبیه می شدیم وچندین بار از ملاقات کردن با خانواده هایمان محروم شدیم.
در زندان زخم اثنی‌عشر گرفتم و ناراحتی‌ام شدید بود. مادرم سعی می کرد به هر طریقی که میسّر است، غذایی به من برساند ولی هر بار با نگرفتن غذا، او را نا امید می کردند. یکبار که به بهانه نذری شله زرد آورده و دل پاسداری را به رحم آورده بود تا آنرا بمن برساند، گیتی شیرزاد مانع شده بود. همچنین مادرم یکبار‌ با دارچین روی شیر برنج نوشته بود "غذا برای مریض"، گیتی شیرزاد سرش فریاد می کشد که " این مسخره بازی‌ها برای چیست؟ جایی را که شما با هتل چند ستاره اشتباه گرفتید، اندرزگاه است." نگهبان زندان مادرم رو هُل می دهد. بعد او بلافاصله مرا از بند فراخواند و با کلی فحش و ناسزا گفت: " اگر یک بار دیگر مادرت غذا بیاورد، با لگد له‌اش می کنم." در کل اذیت و آزار گیتی شیرزاد فقط مختص ما زندانیان نبود، بلکه خانواده‌هامان نیز از دستش در امان نبودند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز نیک میدانی که حرفه خبرنگاری وروزنامه نگاری حرفه ای است بسیار مسئولانه که جز از طریق پایبندی به حقیقت و محور قرار دادن انسان نمی توان نوشته ای روشنگرانه وتاثئر گذار را ارائه کرد .وظیفه یک نشریه یک سایت یک روزنامه آنجائی سنگین می شود که قادر به تفکیک سره از ناسره درک میزان تاثر سوئی که انتشار یک خبر نادرست در افکار حداقل خوانندگان آن می گذارد باشد .


یک سایت آش در هم جوشی نیست که بتوان هر گونه نوشته واظهار نظری را درست یا نادرست را در آن نشر کرد . این منافعی آزادی نشریات نیست هر سایت یا نشریه چهار چوب خود را داردوبه آن شناخته می شود . از نظر من انعکا س دعواهای سیاسی آن هم نه در عرصه نظر بل اتهام زنی که ما هیچ گونه اطلاع و درکی از پس زمینه آن ها نداریم مارا وارد بازی های فردی .کینه جویانه . وهر کس از ظن خود به قاضی رفتن می کند که آن سرش ناپیدا . حداقل تجربه این هم سال به ما نشان داده که چگونه در پس هر ادعائی بسار عوامل خوابیده است . الخصوص که هماه آن سیاسی بودن وزندان کشیدن نیز به عنوان مهر تائید بر آن نهاده شود . ای بسا غرض ورزی ها حسادت ها تسویه حساب های گروهی و.... که همراه این ادعا هاست .حداقل پسر خوب تو که سالها در همین سازمان فدائی بودی واز نزدیک شاهد آن که در هر انشعاب در هر گروه بازی چطور چنگ به صورت هم می کشیدیم تحدید می کردیم وپرده دری از همان کسانی که سالها با هم در مبارزه ای مشترک بودیم وبر سر سفره همدیگر نشستیم . از نظر من نوشته اضغر عزیز دل سوسختگی دیدن همین غرض ورزی هاست که زندگی آرام یک خانواده را به هیچ دلیل ومدرک صرف من سیاسی بودم من دیدم من..به چالش می کشد و داغون می کند .ومتاسفانه بر اتهام هیچ منطقی نیست . وحال شما چرا باید بازتاب دهنده این گونه مطالب باشید بگذارید در همان دنیای مجازی بنویند وتائید کنند . من اصلا نمی پذیرم که 3000نفر لایک کردند و ما به آن خاطر منتشر کردیم .کدام یک از ما در طول مسیر سیاسی راه عوض نکردیم .کداممان در برخورد های سیاسی به تندی مقابله ننمودیم . اما همیشه یک اصل داشتیم که حرمت انسان حرمت پایبندی به حقیقت را پاس بداریم واز اتهام زنی که پایهای نداشته باشد احتراز کنیم . نه آنکه مبلغ آن شویم . اضغر دوست دوران نوجوانی وجوانی وپیری من است . در رابط با مقالهای که من در باره انتخابات افغانستان نوشته بودم و این که از دید من در آن دمومکراسی وجود ندارد و نوعی بز کشی وسلف خری رای است انتقادی نوشته بو با آن که موافق نبودم به جان خواندم وتو نیز برایم نوشته بودی خواندم بی آن که نارحت شوم چرا که به درک های متفاوت دیدگاهی بر می گشت . اما این نوشته در مورد کیتی والخصوص انعکاس آن از طرف شما برایم آزار دهنده است همان طور که برایم نوشتی من آدم احساساتی هستم وچنین نوشتههای بی اساس آزارم می دهد . من جزو نزدیک ترین دوستان کریم جاویدی بودم ودوست خانوادگی خانوده محترم جاویدی و محمد جاویدی که همسر کیتی باشد از نزدیک در تمام سالهاشاهد قضیه . نوشته اصغر را تائید می کنم وواز تو عزیز به عنوان یک دوست قدیمی که سالها با هم بودیم ودر روزهای سخت خروج از ایران برایم فداکاری کردی انتظار دارم که در نشر مطالب نه یک بار بل ده ها بار بالا پائین کنید .وتریبونی باشید نه برای ادعاهای شخصی بل چراغی برای راه سختی که در پیش است .اگر یادت باشد یک بار در کابل به تو در آن کشاکش سخت گفتم این کشمکش ها خواهد گذاشت و وصل کنندگان رو سفید . در کار نشر نیز چنین است .با مهر ابوالفضل
نوشته شده توسط: Anonymous

خانم همیلی نوشته : من از مشاهدات خودم می گویم! ولی من هرچه گشتم چیزی که مشاهده خود ایشان باشد ندیدم. همه اش نقل قول از این و آن است! دم خروس؟؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ورد سایت ایران گلوبال به « محکمه» شدن علیه یا له افراد جرو وظایف و اصول حقوق بشری سایت نیست و با آن متضاد است.
از همان آغاز به عنوان یکی از همکاران سایت این اقدام را ضد قانونی،ضد اخلاقی،ضد حقوق بشری، و ضد اصول سایت دانسته و میدانم.
کار خانم مینو که «خود را حق و متهم را مجرم » نشان میدهد به سایت هیچ ارتباطی ندارد و طرح این کار در اینجا بازی با حیثیت سایت است.و به آن ضربه ی سنگینی زده است.
خانم مینو حقوق طرف مقابل را به شدت نقض کرده است.و همینطور سایت. کسی که بخود اجازه میدهد حقوق دیگری را نقض کند ، نشان میدهد هنوز از تمدن چیزی حالیش نیست. اینکه در یک «جای عوضی»-سایت- محکمه تشکیل بدهی -آنهم بدون «حضور متهم» - بدون نتیجه ی دادگاه- بدون اجازه ی دادگاه، و مدام یکطرفه برحقانیت خود پافشاری، تنها یک «زور گویی و قلدری» ست و هیچ ربطی به تمدن ندارد.

خانم محترم مینو ، اول تشریف ببرید دادگاه. دوم نتیجه را با اجازه ی کتبی دادگاه منتشر کنید. این کار را تمدن گویند. لطف کنید با «حیثیت فرد» اینقدر بازی نکنید.
«درک و عمل این کار» چرا در ذهن تان نمی گنجد؟ ما ایرانیها پس کی میخواهیم «تمدن» از خود نشان دهیم؟ حقوق خود و دیگری را حفظ کنیم؟
خمینی از آسمان نیامده از همین «عدم توانایی درک» - از همین «عدم رعایت اصول تمدن،حقوق متقابل» چون دیوی از شیشه بیرون آمد و هنوز هم در جان ما نشسته و ما را « با بی تمدینها» میخورد. چرا بهوش نیستید؟
چرا کمک نمیکنید نتیجه بگیریم «لیاقت ما رژیم داعشی ایران نیست». و بر عکس روز به روز «فاکت و سند» میسازید که نتیجه بگیریم «نه لیاقت ما همین رژیم داعشی ست» و لیاقت بدتر از آن را هم داریم.
خانم محترم ، همه حرکات ما زیر ذره بین «تمدن» است. به حیثت و آبروی «پیشروان جامعه» هم فکر کنید. جامعه ایکه پیشروانش چنین بی تمدن باشند وای بحال آن جامعه...

از «ایده ی افشاگریهای پیش خودی» حداقل 40 سال گذشته است. دیگر این «ایده و کار» خیلی عقب مانده و ارتجاعی و نادرست شده است. وجود «انترنت» هم نمی تواند «نادرست را درست» کند. دوران « تک قضاوتی ها»، گذشته است . ما درروزگار « جمعی جویی ها» بسر می بریم.«پرسشها و جواب های جمعی» هستیم. اقدامهای 40 سال پیش «حیثت پیشروان» یک جامعه را تباه میکند. و آنرا شایسته ی داعش ها میکند. چرا بهوش نیستیم؟
دیگر من روشن تر از این بلد نیستم با پیشروان جامعه خود سخن بگویم. زمین و آسمان به داد ما برسد...
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

خانم هما علیزاده گرامی، از صبح روز 11 فوریه که مسؤلیت کامنتها بطور موقت به من سپرده شده است، شما تنها 2 کامنت نوشته اید و این سومین کامنت شماست) که همگی منتشر شده اند. لازم به تذکر می دانم به شما اطلاع دهم که بنده فیسبوک شما را نمی خوانم و از جوابهای شما بی بهره خواهم بود. اگر حرفی و حدیثی با بنده دارید، لطفا همینجا بنویسید تا من هم مطلع شوم و از آن بهره ببرم.
با تشکر

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

خانم همیلی گرامی، من نه شما را می شناسم و نه خانم شیرزاد را. طبیعتا نمی توانم قضاوتی هم در مورد شما یا خانم شیرزاد داشته باشم زیرا صلاحیت این کار را ندارم. از نظر من تنها یک دادگاه صلاحیت دار، صلاحیت قضاوت و صدور حکم در این مورد را دارد و نه هیچ شخص دیگر.
از نظر من انتشار این نوشته شما در پاسخ به آقای جیلو، وظیفه ایران گلوبال بوده است که به این وظیفه خود عمل کرده است.
با اینهمه می خواهم نکته ای را بیان کنم:
نمی دانم در کشوری که شما در آن زندگی می کنید، چگونه است ولی در کشور آلمان که من در آن زندگی می کنم، افشا و انتشار محتوای شهادت شاهدین و محتوای پرونده، بدون اجازه دادگاه، ممنوع است و خود، جرم تلقی می شود.
اگر بر اساس قوانین آلمان عمل کنیم، شما این حق را ندارید که محتوای پرونده را انتشار دهید، مگر اینکه اجازه کتبی از دادگاه مربوطه داشته باشید. آیا شما چنین اجازه ای دارید و

یا اینکه در کشور محل اقامت شما چنین نیست و می توان محتوای پرونده را افشا و منتشر کرد؟
اشکال دیگر قضیه در این است که شما، که گویا به دادگاهی هم شکایت کرده اید، پیش از دادگاه، حکم محکومیت خانم شیرزاد را صادر کرده اید!
نمی دانم، شاید خانم شیرزاد در دادگاه محکوم شود، ولی من شخصا، چنین کاری توسط شما را، صرفنظر از قانون، اخلاقی هم نمی دانم.
به نظر من بهتر آن بود که شما صبر می کردید تا دادگاه حکم خود را صادر کند و آنگاه به افشاگری می پرداختید.
در نظر بگیرید که شخصی پیدا شود و چنین اتهاماتی را در مورد شما، در رسانه ها منتشر کند. آیا شما حتما از آنها آگاه خواهید شد؟ آیا امکان دفاع از خودتان را خواهید داشت؟ آیا حتی اگر بتوانید در چند رسانه این اتهامات را رد کنید، با خوانندگانی که دفاعیات شما را نمی خوانند چه می کنید؟ آیا واقعا می توانید این اتهامات برعلیه خودتان را از مغز خوانندگان خارج کنید؟
امیدوارم که روزی این فرهنگ افشاگری و خودقانونی از میان ما ایرانیان رخت بربندد و ما نیز پایبند قانون شویم.
نوشته شده توسط: Anonymous

من پاسخ شما را در فيسبوك خود ميدهم، سپاس از اتهامات وارده! كسي چه ميداند من چه نوشته ام كه شما چاپ نكرده ايد؟ درختي كه تلخ است وي را سرشت.........

نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله اي جامع و مفصل از حقايق و وقايع جاري در منطقه كه جاي بسي تقدير و تشكر براي نويسنده مي طلبد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

آزاد اورمولوی عزیز
و ANONYMUSj گرامی

این نوشته در سایت تبریز سسی(تبریز سسی http://www.tebrizsesi.com/yeni/yazi/17468 )
منتشر شده و من آنرا از کامنت کاربر گرامی یوسف آذربایجان که پیشنهاد کرده بود آنرا درج کنم -منتشر نمودم.
تنها بخاطر آزادی بیان. از وجود و چگونگی صاحبان اطلاعیه بی خبرم. فقط محتوای نوشته نظرم را جلب کرد که سایسته ی آذربایجان نیست و آنرا هم نوشتم. برای سایت و من امکان آن نیست که از چگونگی گروههای آذربایجانی که حداقل به بیش از 20
گروه میرسند و مدام هم زیاد میشوند- آگاهی داشته باشیم. ما میکوشیم حدالامکان آزادی بیان را حفظ کنیم. در این میان ممکن است گروههای رژیم ساخته هم مطلب بفرستند و درج شود. ماهیت صاحبان مطلب اکثراً برای ما پوشیده است. تنها خود محتواست که می توان آنرا نقد نمود. و این کار هم صورت گرفته است.

در اطلاعیه از یک سو به «ترکیسم» تکیه کرده و از طرف دیگر به «دموکراتیسم» . این دو مقوله متضاد اند و آب شان تو یک جو نمیرود. ترکیسم ایده لوژی ست و اساس آن «دگماتیسم» است که با دموکراتیسم جور در نمیاید. این نشانه ی سطح سواد نویسندگان اطلاعیه است. که گفتم بچه سیاسی اند. حالا چه مستقل باشند و چه دست ساز. مهم محتواست که فلج است.

واقعیت این است که رژیمهای دیکتاتوری از جمله رژیم ایران در ساختند «انواع گروهها» ید طولایی دارد. اهداف آنها از جمله چنین است:
1- شناسایی فعالان
2- به انحراف بردن مبارزه
3- ایجاد عدم اعتماد بین مردم
در این مسیر متخصصان حفظ رژیمها کوشا هستند. برای شناخت این حرکات تنها محتوای مطالب دست ماست. که از نقد آنها میتوان راه درست و غلط را تشخیص داد. اینان از متد «افراط-میانه-نرمال» سود میجویند.هر وقت هم تیرشان به سنگ خورد از «نفوذ دادن عوامل»خود به درون جریانهای شناخته شده و مورد اعتماد بهره میگیرند.

-اعلامیه نویسان-سایت سازان-کامنت نویسان-به اصطلاح خبرنگاران-تحلیل گران و...در رشته های مختلف، لشگر غیبی دیکتاتورهاست که در فضای مجازی و غیر مجازی برای شکست مبارزات بحق مردم ستمدیده درحرکت اند.
در این میان سلاح مبارزان علیه این لشگر تنها هوشیاری و نقد است.
نوشته شده توسط: Anonymous

شما با تغییر نام ایران بفارس فقطخود و قربانیانتان را فریب میدهید . شما از کیسه خلیفه می بخشید ولی خود را به نادانی میزنید که 70 میلیون ایرانی حتی یک متر از سرزمین های اجدادی خودر به مهمانان ناخوانده اس نخواهند داد . بهتر است اول خود را با مردم شناسی و جغرافیای ایران آشنا کنبد و بعد طلب ارث بکنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

انسان در تعجب است، هر گاه ملل ایران خواستار کسب حقوق ملی ـ مدنی، قرهنگی ـ زبانی و آزادیهای سیاسی، و اختیارات حق تعیین سرنوشت خویش هستند، بلا فاصله پان های گوناگون عشیره پرستان فارس که یک قرن تمام حقوق ملل غیر فارس را زیر پا لگدمال کرده اند، جیغ و دادشان بلند میشود. و بجای احترام به حقوق زبانی و ملی ـ مدنی خلقهای جغرافیای موسوم به ایران، آنان را مثل عوامل رژیم اسلامی تهدید میکنند.هم اکنون پان فارسها که مستقیم و غیر مستقیم در خدمت رژیم اسلامی قرار دارند، با حمایت آشکار از جنایات رژیم اسلامی به بهانه حفظ تمامیت ارضی، 36 سال تمام است که با دنباله روی از آن، عمر ننگین رژیم را طولانی کرده اند. چون بخوبی میدانند، در صورت رفتن رژیم کاسه کوزه های زبان فارسی درهم خواهد شکست. و دیگر جنس بنجلشان خریداری نخواهد داشت تا به آن بهانه بتوانند بر ملل غیر فارس آقائی بکنند. از همین رو سفت و سخت

چسبیده اند به ریش و تسبیح ، و عبا و قبای رژیم اسلامی، که مبادا پایه های فرسوده اش در هم بریزد. آنوقت مثل بچه های یتیم بی سرپرست خواهند ماند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بهتر بود میدانستیم این کدام گروه است؟ واقعا وجود خارجی دارد؟ اعضاء آن کی ها هستند؟ والا کاملا بی اعتبار است

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار
از شما بعید است که چنین چیزی را منتشر کنید. حرکت ملی آزربایجان یک گروه و یا تشکیلات نیست که به نام آن بیانیه صادر کرد آن هم چنین بیانیه ای!
همچنین نام این اصلی این این حرکت " گونئی آزربایجان میللی حرکتی" است و نیازی به افزودن "دموکراتیک" ندارد. این حرکت باید خودش دموکراتیک باشد وگرنه با اضافه کردن یک کلمه چنین چیزی محقق نمی شود. از شما هم بعید است که برای انتشار تحلیل و نظرات اکثرا صحیح و به حق تان به این بیانیه که معلوم نیست از کجا منتشر شده ارجاع دهید!

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

در پیرامون اطلاعیه ی
حرکت دموکراتیک ملی آزربایجان جنوبی

با پیشنهاد دوست کاربری این اطلاعیه را درج کردم، لازم میدانم نظرم را در مورد آن به کوتاهی اشاره کنم:
1- اطلاعیه مثل مطالب جمهوری اسلامی با نام خدا شروع شده یعنی :«به نام خدای بزرگ».
اشکال این کار و دید آن است که هنوز نمی تواند «اندیشه ی جدایی دین از دولت» را درک و رعایت کند. این تفکر یک تلاش مذهبی ست. و از این رو نیز عقب مانده و برای آذربایجان مشکل ساز. آذربایجان نیاز به «دید و اندیشه ی جدایی دین از دولت» دارد. این اطلاعیه خلاف آن است.
2- اطلاعیه از سوی «گروه ری-زی چیها» داده شده که در مورد گرایش آن در مقالاتم نوشته ام، که ترکیست؛ ناسیونالیست افراطی، و مذهبی ست. و ترکیه گراست. از اهالی «تبریز-باکو-آنکارا»ست.
3- مقوله ی «جبر تاریخ» را از مارکسیسم کلاسیک برداشته که تز غلطی ست. تاریخ گذشته است و هیچ جبری هم ندارد.

این انسان است که زندگی خود را میسازد یا توانایی ساخت آن را نمی یابد.
4- «ما پیروزیم-چون حق با ماست». سخن نادرستی ست. و نشانه سطحی اندیشی. حق داشتن یا نداشتن هیچ وقت دلیل پیروزی یا شکست نیست. حق و پیروزی دو مقوله ی جداگانه است و کسب آنها به شرایط خاصی نیاز دارد.
5- خواهان رفع ستم فرهنگی ست. خواسته ی درست و بحقی ست. اما خواسته ی درست دلیل پیروزی نیست. 100 سال است خواسته های درست و بحق در ایران و جهان شکست میخورد و هرگز هم پیروز نمی شود.
6- نوشته با سطح فکر سیاسی بسیار کودکانه ، نوشته شده که برای فضای سیاسی آذربایجان خجالت آور است. نام «کودکی سیاسی»
برازنده ی آن است.
7- نکته ی مهم دیگر که توجه دوستان آذربایجانی را به آن جلب میکنم این است که:
در دنیای امروز که «انقلاب آگاهی» توسط انترنت و کتاب به سرعت پیش میرود، جمع های «مرتجع و عقب مانده» را باید دست ساخت حکومت های مرتجع ارزیابی و تحلیل نمود. «جمع های مستقل و آزاد اندیش» نمی توانند مرتجع بمانند یا باشند و «سیاست و ایده های عقب مانده» را نمایندگی کنند. اگر جمعی در چنین شرایطی دوام بیاورد به معنای آن است که «سرش به آخری» مشغول است. دوران ما دورانی ست که خط فاصل بین جمع دست ساز و مستقل کشیده است. امکان موجودیت جمع مستقل مرتجع وجود ندارد.اگر باشد به علت آن است که دست مرتجعی اورا حمایت میکند و از این رو نیز مستقل نیست.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

یدی گرامی، اینکه رسانه های دیگر آن را منتشر می کردند، دلیل نمی شود که ایران گلوبال هم آن را منتشر کند.
مطالب زیادی در اینترنت منتشر می شوند، از توهین و اتهام بگیرید تا فیلمهای پورنو. آیا ایران گلوبال به این دلیل که این مطالب به هر حال منتشر می شوند، مجاز است آنها را منتشر کند؟ به نظر من نه.
در مورد مراجعه به روانشناس، به نظر من این یک امر خصوصی است ولی کسانی که مورد شکنجه قرار گرفته اند، مسلما به کمکهای درمانی جسمی و روحی نیاز دارند. متاسفانه در جامعه ما مراجعه به روانشناس و روانکاو، تابوست.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب بی نام, فرمودید " [ مگر ] آقای peerooz خودش خرمگس است که دیگران را به چنین نامی خطاب میکند؟ من ممکن است در جای دیگر خرمگس باشم ولی در اینجا " ما " اتومبیلی کرایه کرده و در آن سفره ای برای " اتحاد " افکنده ایم. حال اگر متعصبین ترک و فارس و کرد و عرب و مذهبی و غیر مذهبی و اصلاح طلب و بنیاد گرا و لامذهب و سکولار و چپ و راست و بینابینی ها و ده ها گروه دیگر شروع به دادن شعار و مرده باد و زنده باد و مرگ بر این و آن بکنند کار ما به جایی نمیرسد. در این سایت, مقالات زیادی وقف شعار های قومی ملتی قبیله ای و طایفه ایست. عر ض من این بود که خداوند روزی شما را بر سر این سفره ها عطا فرموده ولی شما در عوض تمام اعلانات بر در و دیوار را نادیده گرفته و در اینجا شروع به دادن شعار کرده اید. امیدوارم این توضیح کفایت کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقای اژدر بهنام - فرض کنیم ؛ ایران گلوبال نوشته خانم مینو همیلی را چاپ نمی کرد ؛ رسانه های دیگر این کاررا می کردند که اتفاقا آقای منصور اسانلو در این تلویزیون همبستگی نو؛ معرکه ای براه انداخته بود. جالب این بود که ایشان واقعا فکر می کرد که فرد مورد اتهام پاسدار است و در مقابل عکس خانم گیتی شیرزاد تعجب می کند که این خانم با آستین حلقه ای که نمی تواند ، پاسدار باشد. بنظر من این زندانیان سابق بهتر است بجای مجری گری ، به روانشناس مراجعه نمایند. در غرب اگر کسی با ماشینی تصادف کند ؛ پس از مدتی به روانشناس مراجعه می کنند ،در حالی که این زندانیان سیاسی که تحت شکنجه و انواع فشار های روحی قرار گرفته اند بهتر است قبل از هر چیز، نیاز به مداوا دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-صیونیسم اسراییل=سیستم حاکمینی فارس درایران.استعمارگران غرب برای حفظ منافع خودنیازبه عوامل ودروجه عام به نوع تفکرحاکم برسیستم سیاسی وفرهنگی خاص خوددارد.بادست اسراییل عرب هاراسرگرم کرده وباحاکمیت فارس منطقه از مسلمان نشین آسیاراسرگرم نموده است.ونوچه جدیدی نیزدرست کرده اندبنام ارمنستان تامثلث شوم استعماری کامل گردد. از زمان سرکار آمدن جمهوری اسلامی پروژه استعماری مقداری پیشرفت کرده است .اربابان استعماری که باهمدستی ایران جنگ رادراین منطقه راه انداخت طرف دیگراسراییل صنایع استراتژیکی منطقه رابمباران کرد.36سال تمام است هرنفس آزادیخواهی رادرکشورهای اسلامی بانام اسلام نابودمیکنند.مگرمیشودگفت دراین مدت جهان اسلام سودی کرده مگرهمه بایدچشم خودرابر اعمال زشت غیرانسانی بانام اسلام درایران وعراق وسوریه ویمن بایدبست؟پس شماهم این جرثومه هادست کم نگیرید.

نوشته شده توسط: peerooz

من واقعا از اینکه چنین کامنتی را مینویسم متاسفم و اگر ننویسم متاسف تر. جناب ائلیار بحث علمی را با کامنت علمی پاسخ دادند اما واکنش " عامه " ی ضعیف مغزی چون من اینست که پس از کوشش در درک یک سوم مقاله و پی نبردن به مفهوم کلمات بیشماری که ذکر شده, بقول مؤمنین چنان در شک بین دوشک گیر کردم که نماز را نیمه تمام رها نمودم. برای کسی چون من و شاید خیلی های دیگر قیمه نه با قاف است و نه با غین, با گوشت است و روغن و شاید هم کمی " ربع " اما نه به این غلیظی. اما تاسف من از به هدر رفتن استعداد ایشان در زمینه های غیر سیاسی ادبی و زبانی و فرهنگی و تاریخی و وسواس در تبلیغ سکولاریسم و دمکراسی ست آنهم در زمانی که پول, در بسیاری از نقاط دنیا مجلس ختم دمکراسی را برچیده و ما میخواهیم برای جشن تولد احتمالی آن خود را آماده کنیم. متاسفانه طناب کافی جمعه گردی ها که شب و روز صرف امور زود گذر سیاسی و

نقشه کشی برای آلترناتیو حکومت میشود این استعداد را بر باد داده و عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. باز هم متاسفم برای خود که اینرا مینویسم و برای ایشان که این را مینویسند.