درود بر شما آقای قنبری که مدافع حقوق کردها وهم آذربایجانیها هستید همیشه نوشته هایتان به دور از تعصب ترکی میباشد این نشانه از انسانیت شماست که در اینچنین خانواده محترمی بزرگ شده ای .
سالهای سال است که در رسانههای ایرانی و در خاطره نویسیهای زندانیان سیاسی در رژیم جمهوری اسلامی، بازار اتهام رواج دارد. در این میان، کسانی، به همکاری با جمهوری اسلامی، تیر خلاصزن بودن، بازجویی از زندانیان، نگهبان بودن و انجام جرمهای دیگر متهم میشوند.
در واقع، اینگونه ادعانامهها، دادگاههایی رسانهای هستد که برای محاکمه متهمین، در رسانهها تشکیل میشوند. اینگونه "دادگاههای رسانهای" با "دادگاه"های جمهوری اسلامی، دو تفاوت اساسی دارند.
اول اینکه "دادگاه"های جمهوری اسلامی پشت درهای بسته تشکیل میشوند و کسی را به آن راه نمیدهند ولی "دادگاههای رسانهای" در باز هستند و هر کسی میتواند در آن به عنوان شاکی، شاهد، وکیل مدافع، دادستان و یا قاضی شرکت کند!
دوم اینکه در "دادگاه"های جمهوری اسلامی، اکثرا، خود متهم حضور دارد ولی در "دادگاههای رسانهای"، اکثرا، خود متهم حضور ندارد و غیابا
محاکمه میشود و چه بسا که اصلا از محاکمه خود مطلع نیست!
در این "محاکمههای رسانهای" نویسنده ادعانامه، هم شاکی است، هم دادستان است و هم قاضی! محل دادگاه را هم، رسانه برایش فراهم کرده است. در این دادگاه، خبری از اصل برائت نیست. متهم، از همان اول و پیش از محاکمه، مجرم است و محکوم! گزینه دیگری وجود ندارد!
در طول این سالیان که بسیاری از ما در خارج از ایران زندگی میکنیم، هنوز یاد نگرفتهایم که شکایت خود را در کوچه و خیابان جار نزنیم و با آبروی دیگران بازی نکنیم، هنوز درنیافتهایم که برای شکایت، مکانی وجود دارد که انسانهایی صلاحیتدار (در رابطه با قوانین)، آنجا را اداره میکنند و برای همین کارها هستند. همه ما از حقوق بشر صحبت میکنیم و فریاد حقوق بشرمان گوش آسمان را کر کرده است، ولی وقتی اتهامی به کسی میزنیم، حق دفاع از خود و برخورداری از محاکمهای عادلانه با حضور وکیل مدافع را برای او قائل نیستیم. اتهام میزنیم، محکوم میکنیم و بعد هم با حق به جانبی تمام میگوییم: باید محاکمه شود!!!
در این میان نقش رسانههایی که این ادعانامهها و احکام محکومیت را منتشر میکنند، کمتر از نویسندگان آن ادعانامهها نیست! رسانههای ایرانی که بسیاری از آنها در غرب منتشر میشوند، خدایی را بنده نیستند! از قوانین مطبوعات در غرب اطلاعی ندارند و یا خیلی ساده، آنها را به هیچ میگیرند.
اگر به اساسنامه یا ضوابط این رسانهها نگاهی بکنیم، در اکثر آنها توهین و اتهام به هر شکلی ممنوع است! ولی گردانندگان این رسانهها، به راحتی تمام، اصول اساسی خود را زیر پا می گذارند و ارزشی برای آن قائل نیستند!
سایت ایرانگلوبال هم یکی از همین رسانههاست!
در تمام مدتی که عضوی از مسؤلین و گردانندگان سایت بودم، یکی از کارهای همیشگیام، اعتراض به انتشار توهینها و اتهامات بود و هر بار، از سوی برخی دوستان، به "مخالفت با آزادی بیان" و تلاش برای "برقراری سانسور" متهم میشدم. بدون توجه به اینکه سانسور زمانی معنی پیدا میکند، که نظرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مخالفین خود را منتشر نکنیم. در بهترین حالت هم، بهانه عدم امکان کنترل مطرح میشد.
واقعیت این است که در سایت ایرانگلوبال، با تعداد کم همکاران فعال و حجم زیاد مطالب، نه کنترل مقالات و خبرها و منابع آنها ممکن است و نه بررسی منابع آنها و درستی و نادرستی آنها. زمانی هم که پس از انتشار مطلبی توهینآمیز و یا دارای اتهام اعتراض میشد، کار از کار گذشته بود. مطلب به رسانههای دیگر رفته و حذف آن سودی نمیتوانست داشته باشد.
در سایت ایرانگلوبال نویسنده و منتشر کننده مسؤل و پاسخگوست، اصلی که هیچ وقت رعایت نشده و نه نویسنده و نه منتشر کننده، هیچ مسؤلیتی را بر عهده نگرفتهاند و پاسخگو نبودهاند.
راه حلی که من ارائه دادهام و هنوز هم بر آنم، این است که از حجم مطالب کاسته شود و در عوض، بر کنترل آنها تاکید، وبرای آن وقت گذاشته شود. این به معنی "سانسور" نیست بلکه به معنای پاسداری از شأن انسانی کسانی است که مورد اتهام قرار میگیرند و به آنها توهین میشود. متاسفانه ما هنوز یاد نگرفتهایم که حتی جنایتکاران نیز انسانهایی هستند که همان "حقوق بشر" ادعاییمان، شامل آنها هم میشود!
سالهای سال است که در رسانههای ایرانی و در خاطره نویسیهای زندانیان سیاسی در رژیم جمهوری اسلامی، بازار اتهام رواج دارد. در این میان، کسانی، به همکاری با جمهوری اسلامی، تیر خلاصزن بودن، بازجویی از زندانیان، نگهبان بودن و انجام جرمهای دیگر متهم میشوند.
در واقع، اینگونه ادعانامهها، دادگاههایی رسانهای هستد که برای محاکمه متهمین، در رسانهها تشکیل میشوند. اینگونه "دادگاههای رسانهای" با "دادگاه"های جمهوری اسلامی، دو تفاوت اساسی دارند.
اول اینکه "دادگاه"های جمهوری اسلامی پشت درهای بسته تشکیل میشوند و کسی را به آن راه نمیدهند ولی "دادگاههای رسانهای" در باز هستند و هر کسی میتواند در آن به عنوان شاکی، شاهد، وکیل مدافع، دادستان و یا قاضی شرکت کند!
دوم اینکه در "دادگاه"های جمهوری اسلامی، اکثرا، خود متهم حضور دارد ولی در "دادگاههای رسانهای"، اکثرا، خود متهم حضور ندارد و غیابا
محاکمه میشود و چه بسا که اصلا از محاکمه خود مطلع نیست!
در این "محاکمههای رسانهای" نویسنده ادعانامه، هم شاکی است، هم دادستان است و هم قاضی! محل دادگاه را هم، رسانه برایش فراهم کرده است. در این دادگاه، خبری از اصل برائت نیست. متهم، از همان اول و پیش از محاکمه، مجرم است و محکوم! گزینه دیگری وجود ندارد!
در طول این سالیان که بسیاری از ما در خارج از ایران زندگی میکنیم، هنوز یاد نگرفتهایم که شکایت خود را در کوچه و خیابان جار نزنیم و با آبروی دیگران بازی نکنیم، هنوز درنیافتهایم که برای شکایت، مکانی وجود دارد که انسانهایی صلاحیتدار (در رابطه با قوانین)، آنجا را اداره میکنند و برای همین کارها هستند. همه ما از حقوق بشر صحبت میکنیم و فریاد حقوق بشرمان گوش آسمان را کر کرده است، ولی وقتی اتهامی به کسی میزنیم، حق دفاع از خود و برخورداری از محاکمهای عادلانه با حضور وکیل مدافع را برای او قائل نیستیم. اتهام میزنیم، محکوم میکنیم و بعد هم با حق به جانبی تمام میگوییم: باید محاکمه شود!!!
در این میان نقش رسانههایی که این ادعانامهها و احکام محکومیت را منتشر میکنند، کمتر از نویسندگان آن ادعانامهها نیست! رسانههای ایرانی که بسیاری از آنها در غرب منتشر میشوند، خدایی را بنده نیستند! از قوانین مطبوعات در غرب اطلاعی ندارند و یا خیلی ساده، آنها را به هیچ میگیرند.
اگر به اساسنامه یا ضوابط این رسانهها نگاهی بکنیم، در اکثر آنها توهین و اتهام به هر شکلی ممنوع است! ولی گردانندگان این رسانهها، به راحتی تمام، اصول اساسی خود را زیر پا می گذارند و ارزشی برای آن قائل نیستند!
سایت ایرانگلوبال هم یکی از همین رسانههاست!
در تمام مدتی که عضوی از مسؤلین و گردانندگان سایت بودم، یکی از کارهای همیشگیام، اعتراض به انتشار توهینها و اتهامات بود و هر بار، از سوی برخی دوستان، به "مخالفت با آزادی بیان" و تلاش برای "برقراری سانسور" متهم میشدم. بدون توجه به اینکه سانسور زمانی معنی پیدا میکند، که نظرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مخالفین خود را منتشر نکنیم. در بهترین حالت هم، بهانه عدم امکان کنترل مطرح میشد.
واقعیت این است که در سایت ایرانگلوبال، با تعداد کم همکاران فعال و حجم زیاد مطالب، نه کنترل مقالات و خبرها و منابع آنها ممکن است و نه بررسی منابع آنها و درستی و نادرستی آنها. زمانی هم که پس از انتشار مطلبی توهینآمیز و یا دارای اتهام اعتراض میشد، کار از کار گذشته بود. مطلب به رسانههای دیگر رفته و حذف آن سودی نمیتوانست داشته باشد.
در سایت ایرانگلوبال نویسنده و منتشر کننده مسؤل و پاسخگوست، اصلی که هیچ وقت رعایت نشده و نه نویسنده و نه منتشر کننده، هیچ مسؤلیتی را بر عهده نگرفتهاند و پاسخگو نبودهاند.
راه حلی که من ارائه دادهام و هنوز هم بر آنم، این است که از حجم مطالب کاسته شود و در عوض، بر کنترل آنها تاکید، وبرای آن وقت گذاشته شود. این به معنی "سانسور" نیست بلکه به معنای پاسداری از شأن انسانی کسانی است که مورد اتهام قرار میگیرند و به آنها توهین میشود. متاسفانه ما هنوز یاد نگرفتهایم که حتی جنایتکاران نیز انسانهایی هستند که همان "حقوق بشر" ادعاییمان، شامل آنها هم میشود!
تركيه پرستها و زيارت كنندگان كعبه تركيه،وقتى احساس نويسندگى مى كنند كه فاناتيسم تركيه پرستى شان تحريك شوند،اذربايجان را سيل ببرد،به خيالشان نيست،فقط فاناتيسم تركيه شان ارضا شود،تكرار كردن مكررات نژادپرستان تركيه در مورد خلق كورد........ يك انسان..... كه بر عليه سيستم تبعيض مبارزه مى كند نمى ايد تبعيض ديگرى را توجيه كند!انسانى از تبعيض عليه خودش خشمگين و ناراضى است و آن را حق كشى مى داند،چطور از حق كشى و تبعيض عليه ديگران احساس خوشحالى مى كند.آيا اين انسانيت است؟
بعضى وقتها اگر قادر به حمايت از حق و حقيقت نيستى بخاطر دشمنى ها،لااقل بايد سكوت كنى تا لااقل حقارت حمايت از جبهه ناحق را به جان نخرى!
اما دشمنى و تعصب و تركيه پرستى چشمان عده اى را كور كرده است......... اذربايجان به غير از شما كسانى هم دارند كه از داخل تبريز به حمايت از كوبانى قد علم
كردند،حتى ديوارهاى تبريز با شعار ياشاسين كوبانى زينت شده است،اين نشان مى دهد كه آذربايجان فقط تركيه پرستها نيست،شما رابطه و مبارزه مشترك كورد و اذربايجانى را قربانى،تركيه و تركيه پرستى مى كنيد....... شما .. كه ادعاى وطن پرستى و ناسيوناليسم تان مى شود،اما اين ناسيوناليسم تان هم..... در خدمت ديگرى است.حتى ناسيوناليست مترقى هم نيستيد بنظر من البته!هر چه هستيد ربطى به آذربايجان هم نداريد و احساسى هم بلطبع به آذربايجان هم نداريد.بجز تركيه نه دردى داريد و نه غمى!اما ايا دغدغه مردم تركيه را داريد؟البته كه نداريد!فقط دغدغه اسمش را داريد و چند نژادپرست عقده اى........
از اشکالات اساسی روسنفکران ایران یکی هم این است که:«صحبت به زبان مردم را بلد نیستند».
نمی خواهید از خمینی و آخوندها چیزی بیاموزید؟ پس حداقل از هدایت بیاموزید که چگونه به زبان مردم چیز نوشت.
دوستان میکوشند پیامشان را به صورت فلسفه هگل وهایدگر و مانندهای آن در بیاورند و آخر سر خودشان هم ندانند که چه میگویند.و انتظار دارند مردم حرفشان را درک کرده و ازجریان سیاسی آنها حمایت کنند. نه دوستان عزیز چنین کاری ممکن نشده و بعدها هم ممکن نخواهد شد. یک جریان سیاسی، طرف صحبت اش مردم است نه کلاس فلسفه ی دانشگاه. کسی که از سوی یک جریان سیاسی حرف میزند،چیزمی نویسد بهتر است قبل ازهرچیز زبان مردم را یاد بگیرد بعد بیاید جریان سیاسی و پیامهای خود را برای آنها توضیح بدهد. به ویژه از نویسنده ی مقاله،که زحماتی در ادبیات هم کشیده، چنین چشمداشتی هست.
سالهاست این دوستان روسنفکر ما ازسکولاریسم حرف میزنند برای کشوری که حکومت اسلامی آن حتی اتاق خواب و توالت و آنجا و اینجای مردم را گذاشته زیر ذره بین «کنترول» دقیق میکند. که مبادا کسی بدون رعایت اسلام حرکتی بکند یا چیزی بگوید یا صدایی دربیاورد.
دوستان عزیز مهم نیست که مفهوم و مفاهیم فلان کلمه یا فکر و نظریه در کلاس درس دانشگاه چیست و چگونه است. مهم این است که برای حل مشکل مردم چه راه حلی دارید؟ اسلام با شمشیر و گلوله و صلوات سر می برد و توالت و اتاق خواب و حمام و چه و چی مارا کنترول میکند. آقاجان اسلام شده عزرائیل حی و حاضر مردم را دراز کرده جانشان را میگیرد چه راه حلی داری؟
مشکل مردم اسلام در قدرت است. میخواهیم از قدرت کنار برود و مسئله شخصی هر کس بشود. این یعنی «جدایی دین از دولت و حکومت و کابینه و ادارات و خیابان و و..کلاً دخالت اش از زندگی مردم با هر عنوانی قطع بشود. لطفاً اسم اسلام یا دین را به مذهب
تبدیل نکنید که نادرست است. اسلام دین است نه مذهب. مشکل هم با دین است.
اینکه فلان چیز و بهمان چیز چه معنی دارد برای میزگرد روشنفکران خوب است ولی بدرد حل مشکل مردم نمی خورد.
مذهب شاخه ی دین است. مشکل مردم با تنه است نه تنها با شاخه. یا این شاخه و آن شاخه. دین مسئله شخصی افراد است همانطور که خوردن چای با قند یا بدون قند مسئله شخصی آدمهاست.
بحث سکولاریسم یک بحث آکادمیک است. اما پیامش برای مردم یک پیام سیاسی ست. در پیام سیاسی جناب نوری اعلاء «جدایی حکومت از مذهب» آمده. که درست مسئله و نیاز مردم «جدایی دین از قدرت» است که اصطلاحاً «جدایی دین از دولت» نوشته اند. در زبان فارسی ما بیشتر حکومت را برابر دولت بکار می بریم. آشوری هم به این موضوع اشاره کرده. مثلاً عنوان کتاب لنین «دولت و انقلاب» ترجمه شده است. یا داریوش آشوری state را دولت نوشته و حکومت را government.
بر عکس نوشته ی نویسنده. همینطور نیکفر هم از «جدایی دین از دولت» صحبت کرده نه از مذهب و دولت یا حکومت.
بخش آکادمیک موضوع را میتوان جداگانه انجام داد ولی مهم پیام سیاسی بحث برای مردم است. «جدایی مذهب از حکومت» راه حل مشکل جامعه ما نیست. نیاز مبرم ما «جدایی دین از دولت-حکومت یا به طور کلی از قدرت» است. در مفهوم «جدایی دین از دولت» منظور جدایی دین از قدرت است. و مسئله خصوصی شدن دین به عنوان تنه ی اصلی شاخه ها-مذاهب- مطرح است.
جدایی مذهب از حکومت شعار ناقص و دمبریده ایست.
و میخواهد دین را از زیز ضرب خارج کند که به حق و به درستی زیر ضرب رفته و مشکل مهم جامعه و سیاست است .
صحبت من اینجا در مورد دین سیاسی -یا اسلام سیاسی-ست. دین غیر سیاسی مسئله شخصی بوده و هست. در مورد آن صحبت نمیکنیم.
بلای اش دورباد از سرمردم
هر آنچه که
بوی آسمان میدهد.
تن و جان را رها خواهم
هم از این دنیا
هم از آن دنیا.
**
گؤگدن ایلنن هر زادین
قاداسیندان اوزاق اولسون
ائل لریم.
ؤزگور سئوره م جان ایله جمدکی
هم او دنیادان
هم بو دنیادان
برای این که اون کسانی که به اسم پان تورک کامنت میذارن، هیچ هم پانترک نیستن و در اصل پان پول و پان مقام و پان منفعت هستن. پانترک واقعی عامل رژیم نمیشه. اما اینایی که شما میبینی، یه کامنت پانترکی توهین آمیز میذارن، بعدش یه چایی میخورن و بر میگردن و با یه کامنت پان فارسی توهین آمیزتر به خودشون جواب میدن. بعدش باز با یه کامنت پانترکی فحاشی میکنن و همین جور الی آخر. اگه مسئول کامنتها خوابش برده باشه، اون وقت میبینی کار رو به فلان جای مادر و خواهرشون هم کشوندن. بعله، این قدر بی همه چیز هستن این حضرات پان پول. و این چیزهایی که میگم، به عینه تجربه شده و ما با چشمهای خودمون تو این صفحه شاهد همه رقم توهین رکیک که دلت بخواد بوده ایم. در این بین یه عده هالو و ساده لوح هم ممکنه از دو طرف جوگیر بشن و بیفتن توی تور جناب پان پولی که ذکر خیرش رفت. یعنی اینا هم قاطی فحش و فحش کاری میشن.
اون وقت میبینی زیر یه مقاله ای که مثلا در مورد تغییرات جوی یا حقوق زنان یا گزارش فلان کنفرانس بوده، اون قدر فحش نامه نوشتن که بحث از مسیر خودش به کل منحرف شده. ضمنا به این ترتیب اون قدر ترک و فارس میگن و میگن و میگن تا دل همه از بحثهای مربوط به برابر حقوقی و ... به هم بخوره و قضیه به کل لوث بشه. به علاوه، با این تاکتیک، اون کاراکتر تیپیکی که از «ترک» تو ذهن جامعه ی فارس زبان وجود داره، تقویت میشه. یعنی یه آدم کند ذهن غیرتی احساساتی بی منطق که بحث باهاش آخر و عاقبتی جز فحش خوردن نداره و دنبال چیزی نیست جز تجزیه ایران. باز علاوه بر این، ذهن ترکها رو هم اینجوری آماده میکنن که فارسها همشون آدمهای شوونیستی هستن که کارشون فقط مسخره بازی و تحقیر ترکهاست. خلاصه، تفرقه بنداز و حکومت کن. اینه سیاست رژیم خاک بر سر ما که به واسطه ی سربازان گمنامش پی گیری میشه. همه ی حکومتها در دنیا دنبال عزت شهروندانشون هستن، اون وقت حکومت ما فقط دنبال تحقیر و توهین به این هموطن توسط هموطن دیگه است. بعله، جناب «پرسش» عزیز! خیلی فایده ها داره این کامنتها برای حضرات پان منفعت.
اما در این بین، مسئولین ایران گلوبال که قربونشون برم، چون خیال میکنن این جوری دارن تمرین دموکراسی میکنن، اجازه میدن هر مامور معذوری هر جور که دلش بخواد با مردم بازی کنه. آدم وقتی چیزی رو درست نفهمید، آخرش همین جوری میشه. اول باید دموکراسی رو درست درک کرد، بعدش دست به یه کاری زد. وگرنه همین آش شله قلم کاری میشه که میبینی.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
خانم هما علیزاده گرامی، کامنتهای شما و یا مخالفین سانسور نشده و نمی شوند. بخشی از آنها، از جمله 2 کامنت اخیر شما، به دلیل اینکه ربطی به موضوع مقاله نداشت، بر اساس ضوابط سایت، به "صفحه شما" منتقل شدند. کامنتهایی که بدون توهین و اتهام و در رابطه با موضوع باشند، حتما منتشر می شوند.
شما اگر با یک سازمان سیاسی خاص مشکل دارید، می توانید به صورت مقاله ای مستند، برای سایت بفرستید. مطمئن باشید که منتشر خواهد شد.
این هم آخرین خبر برای م ائینالی بعد از ازادی کوبانی نیروهای کورد برای آزاد سازی تل ئەبیز و جرابلس حرکت کردند و در مسیر این شهرها آبادیهای بسیاری را ازاد کردند و تورکیە کە سقوط تل ئەبیز و جرابلس و پاکسازی این 2 شهر را از لوس داعش نزدیک میبیند در مرز خود با این 2 شهر تمرکز قوا کردە و عملأ بە داعش کمک نظامی میرساند
نوشتەای درو و دراز بی اهمیت کە بە هیچ وجە ارزش خواندن و وقت گذاشتن برای آن را ندارد نوشتەای مالا مال از تفکر نژاد پرستی دروغ پراکنی پان تورک کە فقط هر جملەای را 100 ها بار را در نوشتەی دور و دارزش تکرار کردە فقط کوتاه تورکیە بانی و سازمان دهندەی کل جانوران داعش ، النصر، و گروهای دیگر آدم خوار در سوریە میباشد و همە جهان این را میدانند
تورکیە نزدیک بە 50 سال پای ثابت ناتو در سرکوب مبارزات آزادبیخش ملتها در جهان بودە اگر انتقادی از نزدیکی ملت کورد با آمریکا وجود داشتە باشد باید از این منظر دید ایران پهلویها 50 سال حق کاپیتلاسیون برای آمریکا در ایران داشت و همین طور تورکیە جناب عالی تمام جانورانی کە از غرب بە داعش پیوستند توسط ترانزیت تورکیە ملحق شدند جناب ،
حال پان تورکها دسرشان را بە دیوار بکوبند هاوار کنند فریاد بزنند هر چە دلشان میخواهد بگویند و بنویسند تمام جهان
موقعیت تورکیە و پ ک ک را دریافتند فقط خواجە حافظ شیرازی نمینداند کە تورکیە پناهگاه و منبع کل اسلحە و ترانزیت داعش بە سوریە و عراق میباشذ بسوزید کە غرب دریافتە و نخست وزیرتان در کشورهای دمکراسی تحویل گرفتە نمیشود ولی مبارزان کوبان در کاخ الیزە فرانسە و دفتر صدر اعظم آلمان با تشریفات پذیرفتە میشوند
در آخر برا اینکە بهتر شیر فهم شوید تورکیە و تورکهای تورکیە اقلیتی از کل سرزمینهای مزوپوتامیا هستند کە با زور شمشیر دیگران را بە تورک بودن واداشتند ولی امروزە همە دارند هویت خود را در این تورکیە باز می یابند تمام سواحل دریای اژە از آن یونانها بودە و شرق این کشور کوردها زندگی کردند تورکیە در حال فروپاشیست قوربان
بە آخرین فیلم از بربریت پان تورک در کوردستان تحت اشغال تورکیە نگاه کنید خیلی کوتاه است و تازە
http://www.zaman.com.tr/gundem_emniyette-sik-ulan-sik-donemi_2277456.html
در پاسخ به سئوالات اصغر جیلو: شخصا کمی روی نونشته " نگهبان زندان..." مکث کردم ، بنظرم امد که افشاگری در مورد نگهبان و پاسداری است که اکنون مقیم کاناداست. پس از اعتراض های تلفنی و امیلی نوشته مینو هُمیلی را خوانده و متوجه شدم که انتشار آن با آئین نامه ایران گلوبال مغایرت دارد و ان را عدم انتشار دادم.و پس از مدت کوتاهی به 3 دلیل ان را مجددا آن راانتشاردادم:.اول اینکه این مطلب به شبکه های اجتماعی ارسال شده بود و تا ان موقع بیش از 3000 کلیک خورده بود و متوجه شدم که بخشی از ان در سایت زمانه و در یک سایت کم تیراژی درج شده بود. دوم اینکه بر طبق اطلاعات ارائه شده ادعا شده بود که گیتی شیرزاد مترجم سازمان پناهندگی کانادا می باشد(که بعدا معلوم شد که حقیقت ندارد) واز انجا که دستگاههای اطلاعاتی رزیم سابقا برخی از مترجمین را بکار گرفته بود؛ و بنظرم رسید که این موضوع بایستی روشن شود
سوم_با انتشار نوشته شرایطی فراهم شود که گیتی شیزاد و یا مخالفین نظر مینو اجازه اظهار نظر داشته باشند و یکجانبه به قاضی نرفته باشند. 2-سئوال شد که آیا گردانندگان ایران گلوبال خود را مسئول چک و کنترل منابع و رفرنسهای درج شده در مطالب دریافتی می دانند؟ واقعیت این است که روزانه بیش از 30 خبر، گزارش ، ویدئو ، فایل صوتی و مقاله در ایران گلوبال درج می شود و همچنین دهها کامنت بدست ما می رسد، بنابراین کنترل دقیق که بشود رفرانس ها و ادعا ها را کنترل کرد وجود ندارد ولی تا انجا که مقدور باشد جلوی توهین و اتهامات به اشخاص حقیقی و حقوقی گرفته می شود در مورد سئوال 3 و چهار را بایستی خانم مینو همیلی پاسخ دهند و ربطی به ما ندارد.
با چاپ نكردن كامنتهاي مخالفينتان نشان ميدهيد كه هنوز همانيد كه بوديد و از روز پاسخ گويي خود وأهمه داريد. آقاي جيلو هم چون شما از گذشته خوشي وأهمه دارد مبادا كه روزي كه در كميته مركزي اگثريت بوده فرمان قتل ضد انقلاب خميني را ميداده روزي به دادگاهي كشيده شود، اگر وأهمه نداريد چرا پاسخ مخالفينتان را چاپ نميكنيد؟
طبق اظها را ت این نماینده رفسنجانی و حزب توده د روز
۱) همه جنایات جمهوری اسلامی توسط جناح چپ ( موسوی , موسوی خویینی ها , اردبیلی , ری شهری , محتشمی پور , احمد خمینی , توسلی ) صورت گرفته
خمینی پس از یکدست کردن حکومت ! منظورش ساقط کردن دولت بازرگان ( با حقه و توطیه حزب توده و دکتر پیمان و شوروی د راشغال سفارت امریکا ) و کودتا علیه رئیس جمهور منتخب ملت بنی صدر ( در برابر جلال الدین افغانی مزدور قذافی و کاندید حزب توده , و بعد که نشد حسن حبیبی کاندید حزب توده ) جناح چپ مارکسیست اسلامی خط امام روسی عصر طلایی را به زور به مملکت تحمیل کرده !
در ۶۷ کودتای عمیقتری میکند و کشتارهای بیشتری و هر چه بیشتر به سمت شوروی میغلتد با بیرون راندن آخرین مزاحم منتظری ! و صا نعی هم خودش میرود لابد به اعتراض .
اما محلاتی که حامی بنی صدر بود لابد به دستور شوروی و صلاح دید کیانوری هواپیمایش زده میشود !
لاهوتی و اشراقی هم که هوادار بنی صدر بودند سکته داده می شود . ایت الله شیرازی هم که با بنی صدر میانه دا شت در یک تصادف رانندگی ساختگی به سبک ک گ ب و استالین نا بود میشود .
بهشتی در سر تاسر این مقاله نقشی ندارد !
رفسنجانی اصلا سایه است ! تو گویی مرد همه میدانها , همه قرارداد ها , قطعنامه , آزادی گروگانها , فرمانده گل قوا , بازی با مک فارلین و ریگان و کارتر , صحنه گردان تعزیه های ج ا در مجلس و خبرگان و ۸ سال مانور تمدن و بی ابی , بازی با خا تمی و موسوی و احمدی نژاد و حالا روحانی و دوباره امریکا ( جمهوری خواهان در برابر دموکرات ها ) , اصلا و ابدا وجود ندارد !
این باستانی از این وب سایت که نام لیبرال یدک میکشد میخواهد حکم تبرئه رفسنجا نی را بگیرد .
موسوی را پیش انداخته تا خامنه ای و ولایتی را بکوبد
چرا ؟
چون همانگونه که من پیش بینی کردم همه این جنجال ها حول خامنه ای و پذیرش مسولیت مذاکرات به این دلیل سا ده است که
رفسنجانی نمی خواهد هیچ کس بجز او افسار این بازی ضد امپریالیستی را در دست بگیرد چون روس ها و حزب توده فقط به او اعتماد دارند و میدانند که کس دیگری ممکن است مثل کاسترو برود واقعا با آمریکایی ها بسازد ( البته آنها میدانند خامنه ای آمریکایی نیست و ای بسا به اندازه رفسنجا نی ضد امریکا و روسی باشد , اما مطمئن نیستند که او برای نجات نظامش به امریکا زیادی در باغ نشان ندهد ) . همان ترسی که خامنه ای از نزدیکی خاتمی دا شت و هما ترسی که همه اینها از سفر های احمدی نژاد به نیو یورک و مشاعی داشتند .
بنده قبلا هم گفته بودم که این وب سایت هایی که با نام لیبرال زاییده میشوند , چند صباحی ظاهر تند میگیرند بعد یک فرد مرموزی به نام پیروز یا وجدان آگاه یا حا فظه تاریخ یا جنبش شکست خوردگان , .. سر و کله اش پیدا میشود اول کامنت ها و کامنت گذاران را تهدید میکند و بعد رسانه چی ها را تهدید میکند و دستور سانسور میدهد . بعد هم کنترل وب سایت میرود دست این ماموران امنیتی پوتین د رج ا . فرا نظرات مخالف واقعی را سانسور میکنند . بعد خودشان همین مزخرفات را به خورد ملت میدهند
بنی صدر بزرگترین سانسور شده این رسانه ها است که هیچ
حتا بنده نیز در این وب سایت ها بارها سانسور شده ام .
اما مردم ایران
جناح چپ و راست یک نظام فاسد متکی به روسیه جز اسد و قذافی و صدام و یاکونوویچ و تره کی و ... تولید دیگری نمی تواند بکند
موسوی و چپ ها بالاخص به استناد همین گفته های آقای باستانی از با ند خامنه ای بدترند
این نیازی به اثبات ندارد . قبلا اثبات شده . تاریکترین زمان این رژیم بین ۵۹ تا ۶۸ است که همین چپ ها یکه تاز بودند . مسولیت کشتارها , سرکوب ها , حذف ها , شکنجه ها هم به گردن رفسنجانی ( هزار دستان متحد کیانوری ) و موسوی ( کوپونیستی ورشکسته مرتبط با کشتار سیا سیون خارج کشور طبق اظهارات خود او به روزنامه اتریشی و واضع تئوری افزایش بی رویه جمعیت - میگفت با افزایش جمعیت ستمگران را محاصره میکنیم !!!) و بهزاد نبوی ( متهم ردیف اول قتل بهشتی و باهنر ) و خویینی ها ( آخوند توده ای و گیت نفوذ روسیه به همه سیستم حکومتی خمینی )و محتشمی پور ( بنیانگذار تروریسم شیعه - حزب الله لبنان ) , ری شهری ( کبیری از فداییان خلق توسط او به سازمان امنیت ج ا راه یافت و او کسی است که با دم پایی به صورت ایت الله شریعتمداری کوبید ) , می باشد .
چه در زمان چپ ها , چه در زمان راست ها و چه در دوران فطرت بین رفتن خمینی و آمدن خامنه ای و دوران لرزان خاتمی و دوران برزخ احمدی نژاد این رفسنجانی بود که واقعا حکم میرا ند .
الان هم او نمی گذارد که خامنه ای این سنگ روسی را از چاه حکومت فاسد وابسته بیرون آورد
او و خاندانش بیشترین بهره را از چپاول این مملکت برده اند
آقای رازی آفرین بر ذکاوت تان! همان طورکه میفرمائید، برای اینکه در اثرعصیان و تظاهرات مردم، مجسمه فردوسی از بین نرود، رژیم اسلامی برای احترام به فردوسی، مجسمه او را از میادین شهرها جم آوری میکند، تا صدمه ای به آن نرسد. رژیم اسلامی همانطور که پاسدار زبان فارسی است، در واقع پاسدار مجسمه فردوسی نیزهست. رژیم بخوبی میداند، که بعد از 36 سال کشتار و غارت مردم، و قدغن کردن زبان و فرهنگ ملل غیر فارس جغرافیای ایران، چه توفان سهمناکی درانتظارش است. در این مورد، حد اقل پان فارسها و عشیره پرستان فارس، میتوانند از شما چیز هائی یاد بگیرند. اگر رژیم اسلامی نبود اصلا معلوم نبود سرنوشت زبان فارسی به کجا منتهی میشد. از رژیم اسلامی تشکر بکنید، که زبانتان را حفظ کرده است.
مکر آقای peerooz خودش خرمگس است که دیگران را به چنین نامی خطاب میکند؟ آیا نباید از فرهنگ قرون وسطائی و عشیره ای فارسی که جغرافیای موسوم به ایران را به قهقرا کشانده است حرفی گفته شود؟
جناب «پرسش» گرامی،
پاسخ شما را مدیر سایت آقای توکلی باید بدهد. ولی بعنوان یک همکار سایت که تنها مسئولیت مطالب منتشره از طرف خود را دارم، نظر شخصیم را می نویسم:
از نظر من کامنتهای ایجاد جنگ قومی خلاف مقررات است نباید پخش شود. متأسفانه پخش میشود. کامنتهای ضد فرهنگ یکد یگر هم نباید منتشر شوند. که باز متأسفانه میشوند. پس کامنتهای «جنگی ،ضد فرهنگی» نباید منتشر شوند. این نظر شخصی من است. خواننده و کامنت نویس باید بداند «تبلیغ جنگ داخلی- تبلیغ نقض آزادی فرهنگها» خلاف « همزیستی و دوستی ملتهاست. و ممنوع.
چون حفظ صلح و دوستی بین مردمان ایران از اصول سایت است. که در بخش «درباره ی ما» قید شده. البته موضوع ممنوعیت در سایت مورد نظر است. جامعه موضوع دیگری ست که مورد بحث نیست و کار سایت نمی تواند در جامعه پیاده شود.
پیروز گرامی،
این تنها شما نیستید که همه ی این مصیبتها را شاهدید. در جهان سوم جوامع چنین است که می بینید. تنها ایران نیست. همه جا چنین است. عدم اتحاد هم خصلت این جهان فقر است. بنابرین همه راه خود را انتخاب کرده و به تنهایی پیش می برند. شما یا من یا یک جریان سیاسی چاره ای نداریم جز بر حسب احساس مسئولیت اجتماعی در قبال «خود و دیگران» راه «انسانی و اخلاقی و سیاسی» خود را برای تغییر جامعه برگزینیم و در آن جهت بکوشیم. متأسفانه راه دیگری نیست. تا زمانی که در نیروها و جامعه تغییری حاصل شود.هر کس دوستان و همرهان خود را بیابد و شاید ائتلافها یی هم پیش آمد.
این آینه ی واقعیت ماست. چهره ی زشت یا زیبای ما چنین است.« کوشش ودیالوگ» در راهی که درست میدانیم. امکان دیگری نیست.
جهان فقر تنها جهان فقر اقتصادی نیست. فقر فکری-فرهنگی-سیاسی-تشکیلاتی-همبستگی هم هست. اینها خصوصیات ماست. عمدتا هم چاره پذیر نیست.
اما تلاش و سیاست درست در کاهش آنها بسیار مفید است. و یاری رسان.
انقلاب با اتحاد یا بدون اتحاد خواهد افتاد. انقلاب بدون اتحاد شکست خورده است. دیکتاتوری باز بجای دیکتاتوری می نشیند.
باید اتحاد و حقوق همدیگر رعایت شود. اما هیچ ضمانتی برای این کار نیست جز توازون نیروها. که برای هر نیرو از راه روشنگری-سازماندهی-سیاستهای درست تأمین میشود.
چرا سایت ایران گلوبال اجازه میدهد بعضی از پانترک های عامل رژیم با آی دی های مختلف کامنت های توهین آمیز و ضد ایرانی بگذارند. اینها میایند به اسم ترک از کارهای صد ایرانی رژیم جنایتکار طرفداری میکنند و به فردوسی و فارس توهین میکنند. به خیال خودسان میخواهند جنگ قومی راه بیندازند تا رژیم ماندنی شود.
"وی در همان روز به همراه چند تن از اعظاء ستاد انتخاباتی حسن روحانی بازداشت و پس از گذشت 50 روز پر از آزار و شکنجه و حبس در بند 209 زندان اوین با قرار وثیقه آزاد میشود ."
حالا ملت دو ساله منتظرن روحانی موسوی و کروبی و رهنورد رو آزاد کنه!!!!!!!
آالیارگرامی, خیلی واضح در اشتباهید. شما میتوانید زمانی اراده داشته باشید که خود باشید ویا در هویت و منیت NEL خودتان مانده باشید.
اگر نمیخواهید بمانید, بحث دیگری است.
جناب بابک 99 ، دوست گرامی که ظاهراً همدیگر رامیشناسیم و ازفعالیت اینجانب نیزمطلع هستید.
دوست گرامی،
نخست اینکه: برخلاف نظرشما، آقای نوری علا نه تنها نتوانسته اند حفره تاریک منافع ملی را روشن کنند، بلکه برعکس نشان دادن که درک درستی ازمنافع ملی ندارند . بدینجهت نیز در فعالیت های خود تامین منافع ملی را لحاظ نمیکنند.
دراین خصوص لطف کنید پاسخ ما را به ایشان بادقت مطالعه بفرمائید و سپاسگزارمیشوم ازکلی گویی به جزئیات بپردازیدتا چنانچه بواقع ما دچاراشتباه هستیم، خود راتصحیح نمائیم.
دوم اینکه: بحث ما درارتباط با همبستگی ملی است وباتوجه به موانع و مشکلاتی که دراپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه وجوددارد، نزدیک به یقین انجام گفتمان ملی برپایه منافع ملی میتواند مشکل اپوزیسیون رژیم را حل نماید.
بنابراین، پیشنهادما درخصوص منافع ملی، درارتباط با گفتمان ملی است. ضمن اینکه >>>
>>> ضمن اینکه، ازآنجائی که منافع ملی سخن اززندگی بهتر و آسوده و مطمئن تربرای همه مردم میکند، اتفاقاً مردم به چنین مسایلی بسیارهم حساس هستند و توجه شان جلب خواهدشد، و حتی باتوجه به برنامه ایی قابل اجرا و تضمین شده ایی که اپوزیسیون متحد میتواند براساس همان زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تر به مردم بدهد، میتواند اعتمادمردم را بخود جلب نماید.
ولی با این والوصف ، نظرما اکنون ایجادهمبستگی ملی است و طرح مانیزدرحال حاضر برای تحقق این مهم است.
اینکه بعدازهمبستگی ملی، اپوزیسیون چه برنامه ایی را با کدام منطق به مردم ارایه دهد، آن موضوع دیگری است که اکنون نظرمانیست، و شما نیزذهن تان را ازمحتوای پیشنهادی ما به این سو نبرید.
درواقع درحال حاضر،طرح ما برای همبستگی ملی است و بس.
امیدوارم توانسته باشم موضوع کارخودمان را دراین مقطع برای شما روشن کنم.
باسپاس فراوان ازتوجه ومشارکت شما
نه جانم ، کار درست، راه درست ، به رفتار دیگری مربوط نیست. من کار خودم را درست انجام میدهم اگر طرف مقابل درست انجام نمیدهد مشکل خودش است. به من خیلی ها فحش داده اند ولی من این کار را غلط میدانم بنابرین مقابله به مثل نکرده ام. مقابله به مثل غلط است. تو یا طرفدار آزادی برای همه هستی یا ضد آزادی هستی. راه دیگری نیست. آزادی خودی و غیر خودی ندارد.
کی میگه «سیاست رژیم هیچ»؟ سیاست رژیم همه چیز است. و موضع درست را مشخص میکند. فرهنگ «فحش بده-فحش بستون» همان فرهنگ مقابله به مثل است که رژیم سیاست خود را با آن پیش می برد و "مای نوعی" را انداخته تو همین سیاست. و خودش با دمش گردو می شکند.که حالیمان نیست.
به چه دلیل آزادی فرهنگ دیگری را نقض میکنی؟ کسی که آزادی دیگری را نقض کند آزادی خود را هم لگدمال میکند. اشتباه شما و امثال شما همینجاست. شما آزادی را برای خط فکری خود میخواهید. به این دلیل محترمانه شما
«ضد آزادی هستید». منظورم شمای نوعی ست. نه شخص شما.
هویت من آن است که آزادی خود و دیگری را رعایت کنم. آزادی را شامل دیگری و خود بدانم. آنرا عملاً حق و مال همه بدانم. آزادی من آزادی دیگری را نقض کند این نه آزادی ست و نه هویت. این ضد آزادی، ضد هویت و جعل هویت است. آزادی هویت انسان است و نمیتوان هویت دیگری را لگدمال کرد و گفت که من هویت دارم . نه این بی هویتی ست.
آالیار گرامی, از شما هم میشود سئوال کرد, چرا در این همه شهرهای فارسیستان یک عدد هم مجسمه ای از شعرا و مشاهیر آذربایجانیH وجود ندارد؟ مگر کم داریم. صرفنظر ازاینکه جمهوری اسلامی چه سیاستی دارد, آذربایجانی ها به فرهنگ و مشاهیر ملتی احترام خواهند گذاشت که متقابلا آنها هم به فرهنگ و مشاهیر آذربایجانی احترام بگذارند, نه کمتر و نه بیشتر.
دوستان آذربایجانی عزیز،
اجازه بدهید در مورد برداشتن پیکره ی فردوسی،کمی عمیق تر بیاندیشیم:چرا رژیم این مجسمه را برداشته؟ برای چه؟ دلش به فرهنگ ترکی و برابری زن و مرد یا انسانها سوخته که فردوسی را از میدان حذف کرده است؟ «ننم منه کور دییب-هرگلنی وور دیب» -ننه ام گفته "کورم -هر که بیاد میزنم!-نکنید. کمی به «علت-و-معلول» حرکتها فکر کنید. چرا این مجسمه را حذف کرده؟
-رژیم دلش به فرهنگ آذربایجان و زن نسوخته. او «ؤز ده وه سین قووالیر» -دنبال شترخود است.
- رژیم در تضاد «فرهنگ اسلامی-فرهنگ ناسیونالیسم فارسی» گیر کرده است. برای خدمت به فرهنگ اسلامی-حکومتی خود-برای تسلط بیشتر بر جامعه-برای «افزایش اختناق» بر جامعه مجسمه را برداشته است.
موضع درست:
1-رژیم حق ندارد آزادی فرهنگ ها را مانع بشود. از جمله فرهنگ فارسی را. 2- ما آذربایجانی ها دوست داریم مثلاً بجای فردوسی مجسمه ی نسیمی-فضولی و...
را داشته باشیم.
در این موضع هم عمل حکومت را که «فرهنگ ستیزی و اختناق آفرینی»ست نقد میکنی -و هم بجای آن فرهنگ خودت را می نشانی.از آزادی فرهنگ خود دفاع میکنی.
موضع «از هر طرف کشته شود-به نفع من است» غلط است. ما در خمینی تجربه کردیم ضدیت او با شاه و امپریالیسم برابر ضدیت ما با این موضوعات نبود. او دنبال شتر خود بود که دیدید چه به روزگار مردمان آورد.
کور-کورانه هرچه و هر که را دیدید «خوب-به نفع خود»ارزیانی نکنید. عمل حکومت فرهنگ ستیزی ست. غلط است. فرهنگ بایدذآزاد باشد. اینکه من مجسمه ی فرهنگ خود را میخواهم دلیل نمی شود فرهنگ دیگری ممنوع شود.
من طرفدار اینم که : اگر مردم دوست داشتند و خواستند مجسمه ی فردوسی در طوس آزاد باشد و پیکره ی نسیمی شاعر بزرگ آذربایجانی در سلماس. یعنی طرفدار آزادی همه فرهنگها و میراث آنها هستم.
دوستانی که این را غلط میدانند دلایل خود را بفرمایند. در غیر این صورت از ««ننم منه کور دییب-هرگلنی وور دیب» دست بردارند. و دیگران را بما نخندانند. که خوب نیست.خوب که چه عرض کنم خجالت آور است. دو راه داری یا ضد آزادی فرهنگ هستی یا خواهان آزادی همه ی آنها. در آزادی ، مال من و تو -نداریم. آزادی برای همگان است.
من بسیار متأسفم که این چیزهای ابتدایی را مجبورم برای دوستان خود توضیح بدهم. انتظار داشتم اینان موضع درست را همان اول تشخیض میدادند و می نوشتند. متأسفانه خیلی عقب مانده ایم. خیلی...
1 – رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی وتدریس آن در تمام سطوح تحصیلی و کاربرد آن در مکاتبات اداری.
2 – تاسیس شبکه های سراسری رادیو و تلویزیون بزبان ترکی آذربایجانی .
3 – آزادی مطبوعات و رسانه های مستقل ترکی درآذربایجان بدون سانسور و موانع محدود کننده .
4 – آزادی بدون قید و شرط فعالیت و خلاقیت های هنری
اکنون که انشاالله خرمگس رفع زحمت فرموده برگردیم توی ماشین سر سفره. انوری میگوید هربلایی که ز آسمان بارد - گرچه بر دیگری قضا باشد. به زمین نارسیده میگوید - خانه انوری کجا باشد؟ در پایین خبر توفان خاک اهواز, لینکی گذارده ام که میگوید به علت تغییرات جوی, در قسمتی از کره زمین - که به ما مربوط است - کشور های از شمال آفریقا تا پاکستان و افغانستان با خشکی شدید روبرو خواهند شد. این همان سرزمینی ست که در گذشته نزدیک در الجزائر, مسلمانها - به حق در واکنش به استعمار فرانسه - برنده انتخابات شدند که با کودتای نظامی از بین رفت و فرزندان آن امروز در فرانسه سر برآورده اند. سپس جمهوری اسلامی و ترکیه که سکولارها عقب نشسته اند. در عربستان و اقمار هم که سکولاریسمی بدنیا نیامده که مرده باشد. سپس طالبان پاکستان و افغانستان و بعد میرسیم به مصر و تونس و نهضت عربی که سکولارها از ترس اخوان مسلمین به
پناه دیکتاتوری نظامی رفتند. از القاعده و داعش و دولت رسما یهودی اسرائیل چیزی نمیگویم. آیا این سرزمین نفرین شده است؟ آن از آب و هوایش, این از جنبش های آزادی بخشش, آن از حمله های ویران کننده مسیحیانش , این اوضاع سکولاریسم و دمکراسی ش است چه برسد به حقوق بشرش, و اینهم اتحاد روشنفکران ما و خرمگس های غیر روشنفکر. از خارجی ها و من جمله سازمان های بین المللی نوکر آنها هم امید و انتظاری نمیتوان داشت. ولی خب آدم به امید زنده است, پس, پیش بسوی انقلاب با اتحاد یا بی اتحاد.
نمیدانم سایت ایران گلوبال چه خاصیت و یا شهرتی دارد که تا سفره را باز میکنی خرمگس های چتر باز فارس و کرد و ترک و عرب و عجم بینام , فورا چتر را باز کرده و فرود می آیند تا همین یک لقمه را هم زهر مار آدم کنند. شب تا سحر بگوش یارو یاسین اتحاد خواندیم, بیدار نشده میپرسه لیلی مرد بود یا زن؟ شاید هم مگس شماری میکرده, نمیدانم. بابا جان این ماشین مش ممدلی ما بدون شما هم پنچر است و جای شما را ندارد. برو خدا روزیت را جای دیگری بدهد.
جناب وج دان آگاه دارید زیاد بە خودت فشار می آورید در مورد پ ک ک و پیشمەرگە و کوردستان ، من اینجا 2 فیلم کە نسبتأ طولانی هم هستند هر 2 فیلم برایتان لینکشو میزارم کە نگاه کنید هر 2 فیلم خیلی هم تازە هستند و بعد از پیروزی ملت کورد پ ک ک و پیشمرگان در کوبانی بر داعش میباشد کە هر 2 فیلم اخیرأ در آلمان و فرانسە پخش شدند ،، با چشم باز نگاه کن فرانسە وآلمان بخصوص فرانسە درها را بر روی پ ک ک و YPG باز کردە و دولت فرانسە دارد آشکرا و در مقابل ماسمدیای جهانی در کاخ الیزە با پ ک ک , YPG مذاکردە میکند قربان و تورکیە در اورپا تمام اعتبار خودشو از دست دادە و هیچ دولتی اکنون برای تورکیە ترە خورد نمیکند همە میدانند تورکیە یعنی همان داعش
فیلمها را خوب نگاه کن ولی امیدوارم بعد از دیدن پایان فیلمها فشار خونتان انقدر بالا نرود کە نتوانی بە کارهای روزانەات برسی
وزیر خارجەی سوئد روز 11.02،15 در پارلمان سوئد در رابطە با سیاست خارجی سوئد صحبت کرد ایشان اظهار داشتند کە وقت آن رسیدە سوئد سیاست خود را در رابطە با خاور میانە تغیر دهد و از اعلام دولت فلسطین پشتیبانی کند ،، مارگوت فالستروم در رابطە با ملت کورد نیز موضع دولت و حکومت سوئد را روشن کرد ایآان اظهار داشتند کە 30 میلون کورد در خاور میانە زندگی میکنند و نیروهای مسلح کورد با بزرگترین و وحشیترین گروه تروریستی در نبردند ایشان اظهار داشتند وقت آن رسیدە کە سوئد از استقلال کوردستان در خاور میانە نیز دفاع و پشتیبانی کند ملت کورد از حق تعین سرنوشت خود باید برخوردار باشند ولی دفاع از استقلال کوردستان و استقلال کوردستان تمامی مرزهای خاور میانە را بە هم میزند و باید حقوق همگی رعایت شود
ادبیات چپی و کمونیستی فرصت اندیشیدن به تحولات ژئوپلتیکی را از ما گرفته، در اینجا من به موردی اشاره خواهم کرد، ترکیه با یک سیاست مدبرانه، میتواند هر دو گروه تروریست ( تروریستهای داعش و تروریستهای پ کا کا ) را در همان عراق نابود کند، ترکیه باید آمریکا و غرب را وادار کند تا در سوریه بر علیه تروریستهای داعش وارد نبرد شوند، در همان زمان، ارتش ترکیه ( منطقه حائل ) در سوریه ایجاد کند، با تضعیف و نابودی کامل تروریستهای داعش در سوریه، دولت قلمرو کردستان عراق و پیشمرگه ها، از تروریستهای پ کا کا خواهند خاصت تا از کرکوک و سایر شهرهای عراق عقب نشینی کنند، بدون شک پ کا کا عاشق خاک است و نبرد واقعی بین پیشمرگهها و تروریستهای پ کا کا در خاک عراق شروع خواهد شد، البته اگر تروریستهای پ کا کا سر عقل بیاند میتواند با ترکیه وارد مذاکره شوند و سلاحهایشان را بر زمین بگذارند.
فرهنگ فارسی لیاقت اش همین داعش اسلامی است. قبل از داعش در همین فرهنگ، زنان را سنگسار میکردند، دست انسانها را بخاطر یک سرقت ناچیز میبریدند، و مردم عادی، فعالین و اعضای سازمانهای سیاسی را شکنجه و زندان و اعدام میکردند، و هنوز هم میکنند. پس لیاقت این فرهنگ همین است. شاعرش هم فردوسی است. هر چه که دلش خواسته به ترک و عرب و مخصوصا به زنان نثار کرده است. پس از این فرهنگ نمیشه بیش از این انتظار داشت. تا زمانی که این فرهنک عشیره ای بر مردم ایران حاکم است هیچ راه نجاتی برای ملل ایران ممکن نیست.
سلام-ازاینکه گفتگوبین آقاائیلیاروجناب پیروزدونفره شده بازهم کشش داشته وآموزنده است.من هم برای اینکه به این صحبت دوستان اضافه شوم بعرص هردومیرسانم .ماهمگی ازچپ وراست وازکرد.لر.ترک.عرب.سنی.شیعه وو.. همه درانقلاب 57باهدف ولایی شرکت کردیم ویکی یکی پس اززمان کوتاه حذف شدیم واقف به این هستیم. اکنون نیزدغدغه وخواست های انسانی درحدحداقلی مردم دنیاراداریم شکی نیست.ازاینکه جندحزبی وچندافکاری باشدحرفی نیست ،باتجربه ایی که ازگذشته وازبعضی کشورهای منطقه داریم نمیتوان اطمینان داشت که فردای پیروزی یکی باکشورهای استعماری بخاطرمنافع دوطرف دگران رابه سلاخ خانه راهی نکنند.ماباتجربه ایی که داریم ایران رابصورت ساده ترازاوکراین وسوریه بایدفرض کرده وبرای استحکام پیوندوعهدو پیمان بایدوبنظرمن راه آنهاراپیش گرفته وازطریق سازمانهای بین المللی وکشورهای حامی آزادیخواهی بیطرف بایدسازمانهاوگروه احزاب باکمک آنهاقرارداد
وباتصویب وبانظارت آنهاسهم درقدرت راتقسیم بندینموده بامحترم دانستن حقوق تمام گروههاواتینیک های زبانی این کارشدنی است.اتحادتنهابامحترم شمردن اسنادرسمی توسط سازمان ملل وسازمان های جهانی شدنی بوده واجرایی گردد.اجماع گروهها بریک سیستم فدرالی واقعی ومحترم دانستن حقوق تمام نگرش هاشدنی است .تاکنون اگراتحادی صورت نگرفته ازخودخواهی ونداشتن صداقت ویازیاده خواهی وازجمودفکری گروههابوده است.آنهاییکه درخارج ازکشورحضوردارندبنظراین حقیرتنهاباید نیروی خودرابراین اصول گذاشته وراه های دیگرراخط بایدبزنند.دوستان اکنون تمام مردم بخاطرمنافع خودولی بادرایت قدم برمیدارندازاین موضوع چشم پوشی خودیکی ازعلل نشناختن مردم است.دیگرهیچ گربه ایی موش رابی سبیل الله نمی گیرد.
دوستان عزیز یک نکتهای که در این غائله پنهان و نادیده مانده است این است که ما اگر تا به امروز هم شک داشتیم و گمان می بردیم که عشیره پرستان دروغ می گویند، دیگر به اشتباه خودمان پی بردیم و صددرصد مطمئن شدیم که جمهوری اسلامی یک رژیم شوینیست فارس محور و بنا شده بر تئوری خنده دار نژاد پاک اریایی است. من در همینجا از همه پانترکان و پان عربان و پان های دیگر معذرت می خواهم که زودتر به کُنه مطالب ایشان پی نبرده بودم و فکر می کردم که رژیم جمهوری اسلامی بر پایه آپارتاید دینی (شیعه اثنی عشری ولایت فقیهی) برپا شده است. تازی بعد از خواندن این خبر بود که به هوش و ذکاوت عشیره پرستان دانشمند پی بردم و فهمیدم که آنها راست می گویند و آنچه در ایران حاکم است، تز نژاد برتر آریائی و فارس-محوری است. والبته چون فردوسی نژادپرست ضدزن و ضد ترک و ضد عرب بانی این تز و تئوری بوده است، طبیعتا در جمهوری اسلامی اینقمه قدر
می بیند و بر صدر می نشیند. امیدوارم جمیع عشیره پرستان این اشتباه بزرگ را بر من و همه شوینیستهای دربدر فارس ببخشند و باور کنند که من به هوش و ذکاوت و قدرت تحلیل ایشان غبطه می خورم!!!
سلام-انرژی هسته ایی برای دولت های ایران وغرب یکی از پرژه های سیاسی پس ازانقلاب! برای سرگرم کردن مردم است.طی 57سال حکومت دیکتاتوری پس ازشکست انقلاب مشروطه وانفجارسیاسی کنترل شده توسط استعمارگران چاه های نفت وباروی کارآوردن نیروی قشری مذهبی بامهندسی غرب ،خواستهای حقوق مدنی وسیاسی مردم وسرکوب سیاسیون (هرچند)ناآگاه به مسایل روز یکی ازمعضلات حکومت ایران وغرب بوده وهمواره سعی کرده اند مردم را بابطریقی سرگرم کنند.پس ازسال 57که مردم وتمام سیاسیون باآرمانخواهی انسانی وحقوق بشری جانفشانی درراه ایجادآن کرده بودند.علاوه برسرکوب انقلابیون بدست دولت روی کارآمده وبظاهرانقلابی ازهمان سال اول غرب پروژه های کوتاه ودرازمدت خودرابرای کسب منافع وبه دست دولت ولی مرموزانه راه انداخته است.1-راه اندازی جنگ ودرحاشیه وسایه آن مسکوت گذاشتن حقوق وآرمان انقلابیون.2-سرکوب تمام سیاسیون بدست حکومت وباکمک گیری از
سیاسیون معتدل درسرکوب ها.3-ویرانی دراثرجنگ باکمک ونادانی رهبران دودولت متوهم تادرآینده باهمکاری مستشاران غربی بازسازی شود.4-فروش ابزاروادوات جنگی بانرخ بالاترتوسط دلالان آنهاکه این ادوات به چندبرابرقیمت فروخته میشد.5-سرگرم کردن مردم باشعارسازندگی توسط رفسنجانی وشعارتوخالی گفتگوی تمدن هاتوسط خاتمی هرکدام بمدت 8سال.6-فروش دستگاههای والات انرژی برهسته ایی کهنه توسط روس وغرب بازبه چندین برابر7-سرگرم کردن مردم وهزینه های کلان باشعارانرزی هسته ایی.8-ماندن ضایعات وزباله های هسته ایی برروی دست مردم ایران که تولیددرسطح بایین بالاترین زباله تولیدمیشود تادرآینده ازبرادران غربی درخواست دفن زباله نیزداشته باشیم.9-بازی بامردم درمحوراین موضوع درصورتی که هردومیدانندتنهاسرمردم کلاه میگذارند.10-درکناراین موضوعات هرکدام هزاران نافع به جیب زده وتنهامردم ایران ضررمیکنند.
جناب کاوه جویا, با تشکر از اطلاعات داده شده, به هر حال این مصیبتی ست که چاره آن - اگر چاره ای باشد - سالها طول خواهد کشید و تغییرات جوی این تلاش ها را مشکل تر خواهد کرد.
یکبار دوستی سلطنت طلب از ترس تجزیه ی ایران و جنگ داخلی در سایت نوشت:
« آقاجان کاریش نداشته باشید بگذارید این جمهوری اسلامی سرجایش بماند».
حال شما می نویسید «وقتش نیست از ماشین انقلاب پیاده بشیم»؟
حقیقت آن است که : ما چه سواربشیم چه نشیم و چه پیاده بشیم، یا به قول یکی « هر اندازه از انقلاب سرخورده بوده باشیم ؛ تنفر یاس و پشیمانی از مشارکت در آن داشته باشیم ، قسم بخوریم به عدم تکرار آن، و... انقلاب خواهد افتاد. »
-بله نیروهای مذهبی چه حامیان رژیم وچه مخالفان مذهبی آن هنوز در ایران به قدر کافی قوی هستند. و میخواهند قدرت داشته باشند.
برداشت من آن است که اکثریت مردم حکومت و دین را جدا میخواهند.
در 88 موسوی و کروبی بهانه بود -هدف مردم -نه اصلاح طلبان -رفع خود حکومت بود که جنبش همگانی نشد.
هر نیرویی به دنبال کسب قدرت خود است. تنها دموکراتها میتوانند به قدرت چند حزبی بیاندیشند.
سه تن دانشجوی دختر مسلمان را در آمریکا با ضرب گلوله کشتند. اما شرم آور است, حتی یکی هم از کومونیستها ئی که به خاطر شارلی دو هفته عزای عمومی اعلان کرده بودند و هوق هوق گریه میکردند, پیدا نشد , یک کلمه هم بنویسد, آخر این دختر ها هم انسان بودند و به کسی هم آزار نرسانده بودند. من خیلی واضح می نویسم... اما بماند چون درج نخواهد شد
در نظام جمهوری اسلامی، مفسدان، رانت خواران، دزدان و چپاولگران بر مسند قدرت هستند و مشغول غارت. آنهایی که اعتراض به غارتگری و دزدی امثال معاون رئیس جمهورها می کنند، در غل و زنجیر هستند. این مصداق بارز و روشن حکومت طاغوت است.
آقايان مسؤول سايت آيا پاسخ من به اين مطلب را چاپ ميكنيد و يا شامل سانسور آقاي كيانوش ميشود، اگر چاپ ميكنيد مرحمت فرموده من را در جريان بگذاريد، در غير اينصورت وقت خود را تلف نكنم، اين كامنتي است كه در جواب آقاي كيانوش نوشتم كه سانسور شد
با سپاس از مينو براي نوشته روشنگرانه اش، از آنجا كه آقاي كيانوش نديده و نشناخته دليل چاپ نكردن مطلب من را غير واقعي بودن نام من عنوان كرده بود و اتهام هتاكي با أسامي مختلف به من زده بود( البته پس از پي بردن به برخورد غلطشان نوشته من چاپ شد!)، خواستم از ايشان بپرسم كه ميدانند ٢٥ سال پيش ميشود ١٣٦٨؟ يعني ايشان تمام سالهايي كه سازمان اكثريت در نشريه خود فرمان شركت در لو دادن و دستگيري ميداد و از اينكه در عمليات مسلحانه براي سركوب سربداران شركت كرده و زخمي هم داده است افتخار ميكرد، درون اين تشكيلات فعال بوده است! تبليغ فراموشي اما بخشي از فرهنگ سركوبگران است كه ميخواهند گذشته شان پنهان بماند كه تا يك نفر از نسل ما زنده است نخواهيم گذاشت كه آنچه بر نسل ما رفته فراموش شود. دفاع بد شما موجب شد كه براي من اين سوال مطرح شده كه اين مخالفتها با طرح خاطرات زندان مينو هميلي به اين دليل نيست كه گر حكم
شود كه مست گيرند، در شهر هر آنكه با جمهوري اسلامي همكاري كرده است گيرند؟
پدری به افراد خانواده گفت که خیال خرید اتومبیل دارد.فریاد شادی بچه ها به آسمان رفت و مساله تعیین نوع و مدل و اندازه و رنگ آن حل شد ولی اینکه کی کجا بنشیند منجر به جدال و داد و فریاد گردید تا عاقبت پدر امر فرمود که همه پیاده شوند که خیال فروش ماشین را دارد. اگر ماشین انقلاب را خریدیم ( جناب ائلیار و من ) همه هدف های خود را میدانیم ولی اینکه آیا این هدف ها همسوست مساله دیگریست. دولتهای بزرگ و رسانه ها و گوادلوپ ها هر ماه یک جلسه و ارتش و سپاه هنوز هم بر قرار است. مهمترین سوال اینست که آیا واقعا یک «جمهوری جدا از مذهب و تا حدی دموکراتیک " " هدف اکثر نیرو هاست" ؟ از کجا میدانیم ؟ آخرین " انقلاب " ۸۸ برای به احقاق حق کاندیداهایی بود که یکی معمم و دیگری ریشوی بود که در پی حرف امام نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم بود. اگر اینرا قبول نداریم باید به سیل زواری که هر سال با وجود خطر مرگ به
عراق و یا آنها که به قم و مشهد و جمکران میروند توجه کنیم. منظور آنست که بگمانم به قول مارک تواین ظاهرا در باره خبر مرگ " شیعیان " و ظهور سکولاریسم و لائیسیته در ایران بسیار غلو شده است. شاید بشود با اطمینان گفت که اکثر ایرانی ها هنوز مذهبی اند ولی از حکومت نفرت دارند. یعنی بهیچوجه نمیشود در صورت " انقلاب " این گروه را نادیده گرفت. البته هنوز کسانی هستند که ز خیالی که پخته اند شبها, خوابشان نمیبرد. بهر حال حتما پس از استقرار «جمهوری جدا از مذهب و تا حدی دموکراتیک " شاید فکری به حال " دفتر و دکان " حقوق بشر مادر مرده هم بکنیم. جناب ائلیار آیا زمان پیاده شدن از ماشین فرا رسیده است؟
چرا انموقع تقصیر رژیم نیست ؟ چرا تقصیر اسد نیست که کشورش ویران شده ؟
مرز شما کجا است ؟
اوکراین است ؟ یا روسیه ؟
کوبا است ؟ یا ونزوئلا ؟
مردم ایران تمامی تلاش های این مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلا می و اسلامیست ها ی مارکسیست فقط و فقط برای این است که خامنه ای یا کس دیگری جرات نکند این زنجیر روسی را از پا ی مملکت ما با زکند . حتا اگر از روی ناچاری و نکبتی باشد که رژیم دچار شده ولی ضررش به جیب شما هم بخورد
مردم ایران
شما فاقد یک حزب لیبرال هستید
این نیمچه لیبرال های مذهبی التقاطی را هم اینها تحمل نمی کنند
شاه و شیخ به رهنمود ما رکسیست های روسی مانع تمرین دموکراسی حزبی مخصوصا احزاب ملی شدند
مارکسیست ها فقط دشمن لیبرال دموکراسی
همه دعواها آخر بر میگردد به این لیبرال دموکراسی
به همین دلیل اینها با بنی صدر خونی هستند چون او بحث آزاد را به جامعه تا زه آزاد شده ما از
چرا انموقع تقصیر رژیم نیست ؟ چرا تقصیر اسد نیست که کشورش ویران شده ؟
مرز شما کجا است ؟
اوکراین است ؟ یا روسیه ؟
کوبا است ؟ یا ونزوئلا ؟
مردم ایران تمامی تلاش های این مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلا می و اسلامیست ها ی مارکسیست فقط و فقط برای این است که خامنه ای یا کس دیگری جرات نکند این زنجیر روسی را از پا ی مملکت ما با زکند . حتا اگر از روی ناچاری و نکبتی باشد که رژیم دچار شده ولی ضررش به جیب شما هم بخورد
مردم ایران
شما فاقد یک حزب لیبرال هستید
این نیمچه لیبرال های مذهبی التقاطی را هم اینها تحمل نمی کنند
شاه و شیخ به رهنمود ما رکسیست های روسی مانع تمرین دموکراسی حزبی مخصوصا احزاب ملی شدند
مارکسیست ها فقط دشمن لیبرال دموکراسی
همه دعواها آخر بر میگردد به این لیبرال دموکراسی
به همین دلیل اینها با بنی صدر خونی هستند چون او بحث آزاد را به جامعه تا زه آزاد شده ما از استبداد تک حزبی شاه آورد
همان جا بود که مشت اینها که مدعی علم و فلسفه انقلابی انحصاری بودند رو شد
بابک زهرایی که شبیه همین فاروقی و درویش پور و نیکی و نصر کاخ ساز و میرفطروس و ... بود معلوم شد جز شعا ر های توخالی احمدی نژادی پهن هم بارش نیست
کیا نوری و طبری د ربرا بر سروش که ان زمان جوانکی بود و بهشتی که سرد و گرم سیاست چشیده بود در آلمان چون برفی ذوب شدند
چریک های سیاه کلی که میخوا ستند به سبک کاسترو با کشتن چند تا ژاندارم در سیاه کل و بعد چند تا کمیته ای در ترکمن صحرا از روی فئودالیسم و بورژوازی و صنعتی شدن بپرند و شیرجه بزنند تو استالینیسم ( به نام ما رکسیسم ) در برا بر بنی صدر به هیچ رسیدند
شما دو راه دارید
۱) راه اوکراین و ریختن به خیا بانها و پایان دادن به این روسی گری در دولت و اپوزیسیون
۲) حمایت از مذاکرات و توافق به هر طریق ممکن . طوری که خامنه ا ی و همراهان او نترسند و جا نزنند . این کار به صورت کمپین بزرگ علیه روسیه د رفضای مجازی و شرکت د رکامنت ها علیه روس مداران ( در دولت و اپوزیسیون ) و ترویج آمریکایی گری افراطی در برابر روسی گری افراطی ممکن است
این مزدوران با نام و نشان روسی و چماقدران آنها را بشناسید و به همه بشناسانید
به هرکس که علیه این تجاوز آشکار روسیه به استقلال سیاسی مملکت ما سکوت کرد شک کنید
آقای پیروز گرامی، با سپاس از شما برای توجه تان، شواهد بسیاری وجود دارند که نشان می دهند توفان ریزگردی در خوزستان ریشه ی درونمرزی دارد و از سیاست های نادرست و ضد ملی رژیم جمهوری اسلامی سرچشمه می گیرد. حتی رسانه های حکومتی و کارشناسان دولتی نیز به این نکته اشاره کرده اند. برای نمونه در سرمقاله ی روزنامه ی ابتکار در این باره آمده است: " ... در خوزستان بالاخره مسوولان استاني به ساخت داخل بودن ريزگردها اعتراف ميکنند و ميگويند که تا سال گذشته کانون اين پديده کشورهاي همسايه بود اما مطالعات جديد نشان ميدهد که شرايط تغيير کرده و عامل اصلي گرد و غبارها ديگر خارج از کشور نيست. براي اولين بار مسئولان استانداري خوزستان اعتراف کرده اند که انحراف آب کارون و سدهاي واقع در شمال استان باعث کاهش آب ورودي به تالابهاي غرب و جنوب خوزستان شده و اين مساله
يکي از عوامل وقوع اين پديده بوده است. تجربه محلي هم ميگويد که در زمستان از باد شمال خبري نيست و جهت باد در اين فصل از سال معمولا از جنوب شرق به شمال است. مديرکل محيط زيست خوزستان هم تغيير وضع در اين منطقه را تاييد کرده و گفته است که «گرد و خاک هاي اخير از ماهشهر در جنوب شرق اهواز به سمت شمال غرب يعني مرکز استان و شهرهاي شادگان، انديمشک، دزفول و شوش حرکت کرد». با توجه به منشاء و مسير جديد ريزگردها و جهت باد، احتمالا اين بار علاوه بر اين که در ساخت ريزگرد خودکفا شدهايم با عبور موج زمستانه ريزگردها از مرز، احتمالا براي اولين بار به عراق هم ريزگرد صادر کرده ايم!"
نشانی لینک: http://www.parsine.com/fa/print/224574
از سویی ، نماینده ی اهواز در مجلس رژیم می گوید: "... خشکاندن قسمتی از این تالاب برای حفر چاههای مشترک نفتی و عدم مالت پاشی ۲۰۰ هزار از اراضی استان خوزستان ـ که مصوبه دولت دهم بود و تنها ۱۰ درصد انجام شد ـ و در نهایت کاهش حق آبه این تالاب دلیل این توفانهاست. تمام کارهایی که برای رفع این معضل انجام شد، تشکیل کارگروه و کمیته برای آن بود و نتیجه آن این بود که نام این گرد و غبار شد، ریزگرد. خسارات اقتصادی و کشاورزی آن مشهود نیست و معلوم نمیشود، چه اتفاقی برای محصولات افتاده است."
نشانی لینک: http://www.tabnak.ir/fa/news/474523
روشن است که مقامات بالای رژیم، از جمله رئیس سازمان محیط زیست دولت روحانی، می کوشند ریشه ی توفان ریزگردی را برونمرزی جلوه دهند تا نقش رژیم و مقامات دولت های کنونی و پیشین را در این فاجعه ی زیست بومی بپوشانند.
جناب صوفی زاده اگر منظورتون درست فهمیده باشم میخایین بگین ما اصفهانی ها باعث عقب افتادگی شما کردها هستیم.....آقای محترم کردها هنوزم که هنوزه زناشونو ختنه میکنن...شما باید خیلی هم خوشحال باشین که با این سطح فکر در این سطح زندگی میکنین.مطمنا کسانی که هم اندازه ادمای عهد بوغ فکر میکنن در حدی نیستن که برای ما ایراد بگیرن و مارو متهم به هزار جرم و جنایت بکنن.شما لطف کنین جلو بیفتین ما از شما یاد بگیریم.مطمنا ملتفت هستین که انسان هایی در سطح فرهنگ شما هرگز نمیتونن حتی برای خودشون هم امنیت درست بکنن چه رسد به دیگران تعیین تکلیف کنن.دست از سر ما بردار بیخود دنبال کف زدن دستای پیشه وری نباش.
گرامی، هر انقلابی هدف دارد و اتحاد. بدون هدف و اتحاد انقلابی صورت نمیگیرد.انقلاب بهمن هم هدف و اتحاد داشت. این که میگویند می دانستند چه نمیخواهند ولی نمی دانستند چه میخواهند از نظر من درست نیست. همه ی نیروهای شرکت کننده در انقلاب هدف خود را داشتند. چپ حکومت زحمتکشان را میخواست.جبهه ی ملی حکومت ملی مثل مصدق را میخواست. مجاهدین حکومت مذهبی خود را میخواستند. خمینی حکومت اسلامی میخواست. انقلاب توسط مردم صورت گرفت رهبری اکثریت مردم را خمینی توانست بدست بیاورد.راهش توسط حمایت کشورهای بزرگ در رسانه ها و گوادالوپ و صحبت با ارتش هموار شد. بخاطر ترس از همسایه شمالی.
چپ و مجاهدین و بعد ملی ها و ملی مذهبی ها مثل بازرگان شکست خوردند.جریان خمینی مسلط شد و حکومت خود را مستقر کرد.
انقلاب آینده ازحالا هم هدف دارد. برداشت من آن است که اکثریت نیروها هدفشان یک «جمهوری جدا از مذهب و تا حدی دموکراتیک» است.
البته همه حقوق بشر را قبول دارند. تحقق اش در عمل موضوع دیگری ست. سر کار آمدن «حکومت یک جریان» بستگی به رقابتها دارد. استقرار یک «حکومت جمعی از جریانها» هم باز به رقابتها و اندازه ی نیروها بستگی دارد.
حکومت یک حزبی یا چند حزبی بستگی به توازون نیروها دارد. دیکتاتوری یا دموکراتیک از همینجا بر میخیزد.
مهم برنامه خوب و خوب نیست - بل ماهیت نیرو یا نیروهاست که برنامه را عمل میکنند یانه؟
خمینی هم حرفهای خوب خوب میگفت ولی عکسش را عمل کرد.
توجه کنیم هدف نیروها اکنون هم تا حدی بجای خود باقی ست. همان اهداف را میخواهند. که در یک سیستم چند حزبی میتوانند رقابت کنند. خمینی و اسلام اش اهل رقابت نبود -اهل حذف بود. سیستم چند حزبی را قبول نکرد. و همه را حذف نمود. حالا مشکل را سیستم چند حزبی حل میکند اگر جریانی یا جریانهایی به حذف رقیب اقدام نکنند.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
جناب "خواننده" که مرتب فحش و بد و بیراه می نویسید و به آقای توکلی اعتراض می کنید!
و تمامی کامنت نویسان آنچنانی و نه چندان عزیز!
اولا باید به اطلاعتان برسانم که آقای توکلی از دیروز در عرصه کامنتها به مرخصی رفته اند و تا آخر این ماه میلادی، مسؤلیتها کامنتها با شخص شخیص بنده است.
یعنی اینکه تا آخر این ماه، از فحش و بد و بیراه و اتهام و توهین در کامنتها اثری نخواهید یافت و این جانب همه را سانسور خواهم کرد. بنابراین اگر می خواهید فحاشی کنید، باید تا آخر این ماه صبر کنید!
دوما کامنتهای شما از آنجایی که مرتب تکرار می شوند، خوشبختانه بطور اتوماتیک حذف می شوند و برای من زحمتی به بار نمی آورند. خیالتان راحت باشد.
سوما تا آخر این ماه، در کامنتها جواب به اعتراضها داده نخواهد شد. اگر خواهان جواب هستید، با آدرس ایمیل سایت یعنی info@iranglobal.info تماس بگیرید.
با تشکر!!!
وای خدای من چه فاجعه درد ناکی
مجمسه فردوسی را برداشتند !
خدای من
عرب ها در اهواز رو نفت نشستند دارند از گرد و غبار و فقر و تبعیض خفه می شوند فاجعه تو شده مجسمه فرودسی ؟
جالب اینجاست که آذربایجانی ها حق ندارند حتی اسم مشاهیر خودشان را به زبان بیارند و حتی برخی ها از مشاهیر آنها اجازه دفن در وطن خودشان را ندارند مثل دکتر جواد هیئت که اجازه نداند در شهر مادری خود تبریز دفن بشود و در باکو به خاک سپرده شد حالا شما از این که مجسمه کسی که زنان را سگ می دانست را برداشتند خیلی متاثر شدی در حالی که از شهر ها و روستاها و مکان های جغرافیای اذربایجان یکی اسم هم به ترکی باقی نمونده و همه به فارسی تبدیل شده اند و حق حتی خواندن یک جزوه هم به زبان مادری از ابتدایی تا دانشگاه را ندارند و حداقل 25 میلیون جمعیت هستند و در تبعیض مضاعف فرهنگی ، اقتصادی و صنعتی جان می دهند و به دریاچعه اورمیه هم رحم نکردند.
جناب آقای دکتر مرادی عزیز
با تشکر از قلم شیوا و نگرش عمیق تان به مسائل...
خدمتتان عرض کنم که همانقدر که شما از آمدن خمینی و آگاه شدن مردم خوشحالید. من و هم نسلان من از آمدن احمدی نژاد، چراکه سهم به سزایی در شناساندن چهره ی واقعی رژیم داشت. با آمدن احمدی نژاد سدی شکسته شد و انقلابی فکری بوجود آمد که کمتر کسی فکرش را می کرد. "آقای خامنه ای" به "خامنه ای جنایتکار" تبدیل شد. من به شخصه این تغییر را در محیط اطرافم حس کردم، هر چند که به قول حضرتعالی تاوان سنگینی برای آن پرداختیم.
درود بر شما آقای قنبری که مدافع حقوق کردها وهم آذربایجانیها هستید همیشه نوشته هایتان به دور از تعصب ترکی میباشد این نشانه از انسانیت شماست که در اینچنین خانواده محترمی بزرگ شده ای .
سلام-همیشه درجای متعفن مگس وخرمگس جمع میشود.آنهاییکه هدف گمراهی وسوء استفاده ازناآگاهی مردم رادارنددوست ندارنددرجامعه روشنگری شودتاآنهابراحتی بتوانندبازازسیاهی لشگرهابرای خودچماقداردرست کنند.پان فارسیسم وارباب وپدرمعنوی آنهاانگلیس بوده مباشران بی مزدومواجب انگلیس درحوزه های علمیه ودانشگاه های ایران تاتوانسته به تولیدفکردست زده وهم اکنون حتی دردرون دیگراتینیک هانیزاین تفکرناملموس برای ارباب خودوباکمک ساختارفرهنگی واداری درتولیدمناطق گندووگسترش آنهامشغول میباشند.این لشگریان فکری عقب مانده بانام های تمامیت خواهی علاوه برخود،منطقه رانیزبه گندکشانده اند.کسی که به دیگران خواسته ونخواسته بدی میکنددراصل واول به خودش بدی میکند.این هادوست دارنددرعالم توهم مارانیزغرق کنندواگرکسی ازاین کشتی درحال غرق بخواهدبرای نجات خوددست به فرارزندازپشت زده میشوند.اگرکاری نتوانندبکنندآنهاراباانگ.عامل حکومت.پان.خاین.
بیسواد.جنگ طلب.وو..میخواهندسرجایشان بنشانند.سالهای سال است که در رسانههای ایرانی و در خاطره نویسیهای زندانیان سیاسی در رژیم جمهوری اسلامی، بازار اتهام رواج دارد. در این میان، کسانی، به همکاری با جمهوری اسلامی، تیر خلاصزن بودن، بازجویی از زندانیان، نگهبان بودن و انجام جرمهای دیگر متهم میشوند.
محاکمه میشود و چه بسا که اصلا از محاکمه خود مطلع نیست!در واقع، اینگونه ادعانامهها، دادگاههایی رسانهای هستد که برای محاکمه متهمین، در رسانهها تشکیل میشوند. اینگونه "دادگاههای رسانهای" با "دادگاه"های جمهوری اسلامی، دو تفاوت اساسی دارند.
اول اینکه "دادگاه"های جمهوری اسلامی پشت درهای بسته تشکیل میشوند و کسی را به آن راه نمیدهند ولی "دادگاههای رسانهای" در باز هستند و هر کسی میتواند در آن به عنوان شاکی، شاهد، وکیل مدافع، دادستان و یا قاضی شرکت کند!
دوم اینکه در "دادگاه"های جمهوری اسلامی، اکثرا، خود متهم حضور دارد ولی در "دادگاههای رسانهای"، اکثرا، خود متهم حضور ندارد و غیابا
در این "محاکمههای رسانهای" نویسنده ادعانامه، هم شاکی است، هم دادستان است و هم قاضی! محل دادگاه را هم، رسانه برایش فراهم کرده است. در این دادگاه، خبری از اصل برائت نیست. متهم، از همان اول و پیش از محاکمه، مجرم است و محکوم! گزینه دیگری وجود ندارد!
در طول این سالیان که بسیاری از ما در خارج از ایران زندگی میکنیم، هنوز یاد نگرفتهایم که شکایت خود را در کوچه و خیابان جار نزنیم و با آبروی دیگران بازی نکنیم، هنوز درنیافتهایم که برای شکایت، مکانی وجود دارد که انسانهایی صلاحیتدار (در رابطه با قوانین)، آنجا را اداره میکنند و برای همین کارها هستند. همه ما از حقوق بشر صحبت میکنیم و فریاد حقوق بشرمان گوش آسمان را کر کرده است، ولی وقتی اتهامی به کسی میزنیم، حق دفاع از خود و برخورداری از محاکمهای عادلانه با حضور وکیل مدافع را برای او قائل نیستیم. اتهام میزنیم، محکوم میکنیم و بعد هم با حق به جانبی تمام میگوییم: باید محاکمه شود!!!
در این میان نقش رسانههایی که این ادعانامهها و احکام محکومیت را منتشر میکنند، کمتر از نویسندگان آن ادعانامهها نیست! رسانههای ایرانی که بسیاری از آنها در غرب منتشر میشوند، خدایی را بنده نیستند! از قوانین مطبوعات در غرب اطلاعی ندارند و یا خیلی ساده، آنها را به هیچ میگیرند.
اگر به اساسنامه یا ضوابط این رسانهها نگاهی بکنیم، در اکثر آنها توهین و اتهام به هر شکلی ممنوع است! ولی گردانندگان این رسانهها، به راحتی تمام، اصول اساسی خود را زیر پا می گذارند و ارزشی برای آن قائل نیستند!
سایت ایرانگلوبال هم یکی از همین رسانههاست!
در تمام مدتی که عضوی از مسؤلین و گردانندگان سایت بودم، یکی از کارهای همیشگیام، اعتراض به انتشار توهینها و اتهامات بود و هر بار، از سوی برخی دوستان، به "مخالفت با آزادی بیان" و تلاش برای "برقراری سانسور" متهم میشدم. بدون توجه به اینکه سانسور زمانی معنی پیدا میکند، که نظرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مخالفین خود را منتشر نکنیم. در بهترین حالت هم، بهانه عدم امکان کنترل مطرح میشد.
واقعیت این است که در سایت ایرانگلوبال، با تعداد کم همکاران فعال و حجم زیاد مطالب، نه کنترل مقالات و خبرها و منابع آنها ممکن است و نه بررسی منابع آنها و درستی و نادرستی آنها. زمانی هم که پس از انتشار مطلبی توهینآمیز و یا دارای اتهام اعتراض میشد، کار از کار گذشته بود. مطلب به رسانههای دیگر رفته و حذف آن سودی نمیتوانست داشته باشد.
در سایت ایرانگلوبال نویسنده و منتشر کننده مسؤل و پاسخگوست، اصلی که هیچ وقت رعایت نشده و نه نویسنده و نه منتشر کننده، هیچ مسؤلیتی را بر عهده نگرفتهاند و پاسخگو نبودهاند.
راه حلی که من ارائه دادهام و هنوز هم بر آنم، این است که از حجم مطالب کاسته شود و در عوض، بر کنترل آنها تاکید، وبرای آن وقت گذاشته شود. این به معنی "سانسور" نیست بلکه به معنای پاسداری از شأن انسانی کسانی است که مورد اتهام قرار میگیرند و به آنها توهین میشود. متاسفانه ما هنوز یاد نگرفتهایم که حتی جنایتکاران نیز انسانهایی هستند که همان "حقوق بشر" ادعاییمان، شامل آنها هم میشود!
سالهای سال است که در رسانههای ایرانی و در خاطره نویسیهای زندانیان سیاسی در رژیم جمهوری اسلامی، بازار اتهام رواج دارد. در این میان، کسانی، به همکاری با جمهوری اسلامی، تیر خلاصزن بودن، بازجویی از زندانیان، نگهبان بودن و انجام جرمهای دیگر متهم میشوند.
محاکمه میشود و چه بسا که اصلا از محاکمه خود مطلع نیست!در واقع، اینگونه ادعانامهها، دادگاههایی رسانهای هستد که برای محاکمه متهمین، در رسانهها تشکیل میشوند. اینگونه "دادگاههای رسانهای" با "دادگاه"های جمهوری اسلامی، دو تفاوت اساسی دارند.
اول اینکه "دادگاه"های جمهوری اسلامی پشت درهای بسته تشکیل میشوند و کسی را به آن راه نمیدهند ولی "دادگاههای رسانهای" در باز هستند و هر کسی میتواند در آن به عنوان شاکی، شاهد، وکیل مدافع، دادستان و یا قاضی شرکت کند!
دوم اینکه در "دادگاه"های جمهوری اسلامی، اکثرا، خود متهم حضور دارد ولی در "دادگاههای رسانهای"، اکثرا، خود متهم حضور ندارد و غیابا
در این "محاکمههای رسانهای" نویسنده ادعانامه، هم شاکی است، هم دادستان است و هم قاضی! محل دادگاه را هم، رسانه برایش فراهم کرده است. در این دادگاه، خبری از اصل برائت نیست. متهم، از همان اول و پیش از محاکمه، مجرم است و محکوم! گزینه دیگری وجود ندارد!
در طول این سالیان که بسیاری از ما در خارج از ایران زندگی میکنیم، هنوز یاد نگرفتهایم که شکایت خود را در کوچه و خیابان جار نزنیم و با آبروی دیگران بازی نکنیم، هنوز درنیافتهایم که برای شکایت، مکانی وجود دارد که انسانهایی صلاحیتدار (در رابطه با قوانین)، آنجا را اداره میکنند و برای همین کارها هستند. همه ما از حقوق بشر صحبت میکنیم و فریاد حقوق بشرمان گوش آسمان را کر کرده است، ولی وقتی اتهامی به کسی میزنیم، حق دفاع از خود و برخورداری از محاکمهای عادلانه با حضور وکیل مدافع را برای او قائل نیستیم. اتهام میزنیم، محکوم میکنیم و بعد هم با حق به جانبی تمام میگوییم: باید محاکمه شود!!!
در این میان نقش رسانههایی که این ادعانامهها و احکام محکومیت را منتشر میکنند، کمتر از نویسندگان آن ادعانامهها نیست! رسانههای ایرانی که بسیاری از آنها در غرب منتشر میشوند، خدایی را بنده نیستند! از قوانین مطبوعات در غرب اطلاعی ندارند و یا خیلی ساده، آنها را به هیچ میگیرند.
اگر به اساسنامه یا ضوابط این رسانهها نگاهی بکنیم، در اکثر آنها توهین و اتهام به هر شکلی ممنوع است! ولی گردانندگان این رسانهها، به راحتی تمام، اصول اساسی خود را زیر پا می گذارند و ارزشی برای آن قائل نیستند!
سایت ایرانگلوبال هم یکی از همین رسانههاست!
در تمام مدتی که عضوی از مسؤلین و گردانندگان سایت بودم، یکی از کارهای همیشگیام، اعتراض به انتشار توهینها و اتهامات بود و هر بار، از سوی برخی دوستان، به "مخالفت با آزادی بیان" و تلاش برای "برقراری سانسور" متهم میشدم. بدون توجه به اینکه سانسور زمانی معنی پیدا میکند، که نظرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... مخالفین خود را منتشر نکنیم. در بهترین حالت هم، بهانه عدم امکان کنترل مطرح میشد.
واقعیت این است که در سایت ایرانگلوبال، با تعداد کم همکاران فعال و حجم زیاد مطالب، نه کنترل مقالات و خبرها و منابع آنها ممکن است و نه بررسی منابع آنها و درستی و نادرستی آنها. زمانی هم که پس از انتشار مطلبی توهینآمیز و یا دارای اتهام اعتراض میشد، کار از کار گذشته بود. مطلب به رسانههای دیگر رفته و حذف آن سودی نمیتوانست داشته باشد.
در سایت ایرانگلوبال نویسنده و منتشر کننده مسؤل و پاسخگوست، اصلی که هیچ وقت رعایت نشده و نه نویسنده و نه منتشر کننده، هیچ مسؤلیتی را بر عهده نگرفتهاند و پاسخگو نبودهاند.
راه حلی که من ارائه دادهام و هنوز هم بر آنم، این است که از حجم مطالب کاسته شود و در عوض، بر کنترل آنها تاکید، وبرای آن وقت گذاشته شود. این به معنی "سانسور" نیست بلکه به معنای پاسداری از شأن انسانی کسانی است که مورد اتهام قرار میگیرند و به آنها توهین میشود. متاسفانه ما هنوز یاد نگرفتهایم که حتی جنایتکاران نیز انسانهایی هستند که همان "حقوق بشر" ادعاییمان، شامل آنها هم میشود!
تركيه پرستها و زيارت كنندگان كعبه تركيه،وقتى احساس نويسندگى مى كنند كه فاناتيسم تركيه پرستى شان تحريك شوند،اذربايجان را سيل ببرد،به خيالشان نيست،فقط فاناتيسم تركيه شان ارضا شود،تكرار كردن مكررات نژادپرستان تركيه در مورد خلق كورد........ يك انسان..... كه بر عليه سيستم تبعيض مبارزه مى كند نمى ايد تبعيض ديگرى را توجيه كند!انسانى از تبعيض عليه خودش خشمگين و ناراضى است و آن را حق كشى مى داند،چطور از حق كشى و تبعيض عليه ديگران احساس خوشحالى مى كند.آيا اين انسانيت است؟
كردند،حتى ديوارهاى تبريز با شعار ياشاسين كوبانى زينت شده است،اين نشان مى دهد كه آذربايجان فقط تركيه پرستها نيست،شما رابطه و مبارزه مشترك كورد و اذربايجانى را قربانى،تركيه و تركيه پرستى مى كنيد....... شما .. كه ادعاى وطن پرستى و ناسيوناليسم تان مى شود،اما اين ناسيوناليسم تان هم..... در خدمت ديگرى است.حتى ناسيوناليست مترقى هم نيستيد بنظر من البته!هر چه هستيد ربطى به آذربايجان هم نداريد و احساسى هم بلطبع به آذربايجان هم نداريد.بجز تركيه نه دردى داريد و نه غمى!اما ايا دغدغه مردم تركيه را داريد؟البته كه نداريد!فقط دغدغه اسمش را داريد و چند نژادپرست عقده اى........بعضى وقتها اگر قادر به حمايت از حق و حقيقت نيستى بخاطر دشمنى ها،لااقل بايد سكوت كنى تا لااقل حقارت حمايت از جبهه ناحق را به جان نخرى!
اما دشمنى و تعصب و تركيه پرستى چشمان عده اى را كور كرده است......... اذربايجان به غير از شما كسانى هم دارند كه از داخل تبريز به حمايت از كوبانى قد علم
فیلمی از CNN که روز بعد پاکسازی کوبانی از داعش پخش شد گویای خیلی چیز هاست جنگجویان کرد در جلو دوربینها شعار میدادند « بی ژه اوباما » .
از اشکالات اساسی روسنفکران ایران یکی هم این است که:«صحبت به زبان مردم را بلد نیستند».
نمی خواهید از خمینی و آخوندها چیزی بیاموزید؟ پس حداقل از هدایت بیاموزید که چگونه به زبان مردم چیز نوشت.
دوستان میکوشند پیامشان را به صورت فلسفه هگل وهایدگر و مانندهای آن در بیاورند و آخر سر خودشان هم ندانند که چه میگویند.و انتظار دارند مردم حرفشان را درک کرده و ازجریان سیاسی آنها حمایت کنند. نه دوستان عزیز چنین کاری ممکن نشده و بعدها هم ممکن نخواهد شد. یک جریان سیاسی، طرف صحبت اش مردم است نه کلاس فلسفه ی دانشگاه. کسی که از سوی یک جریان سیاسی حرف میزند،چیزمی نویسد بهتر است قبل ازهرچیز زبان مردم را یاد بگیرد بعد بیاید جریان سیاسی و پیامهای خود را برای آنها توضیح بدهد. به ویژه از نویسنده ی مقاله،که زحماتی در ادبیات هم کشیده، چنین چشمداشتی هست.
سالهاست این دوستان روسنفکر ما ازسکولاریسم حرف میزنند برای کشوری که حکومت اسلامی آن حتی اتاق خواب و توالت و آنجا و اینجای مردم را گذاشته زیر ذره بین «کنترول» دقیق میکند. که مبادا کسی بدون رعایت اسلام حرکتی بکند یا چیزی بگوید یا صدایی دربیاورد.دوستان عزیز مهم نیست که مفهوم و مفاهیم فلان کلمه یا فکر و نظریه در کلاس درس دانشگاه چیست و چگونه است. مهم این است که برای حل مشکل مردم چه راه حلی دارید؟ اسلام با شمشیر و گلوله و صلوات سر می برد و توالت و اتاق خواب و حمام و چه و چی مارا کنترول میکند. آقاجان اسلام شده عزرائیل حی و حاضر مردم را دراز کرده جانشان را میگیرد چه راه حلی داری؟
مشکل مردم اسلام در قدرت است. میخواهیم از قدرت کنار برود و مسئله شخصی هر کس بشود. این یعنی «جدایی دین از دولت و حکومت و کابینه و ادارات و خیابان و و..کلاً دخالت اش از زندگی مردم با هر عنوانی قطع بشود. لطفاً اسم اسلام یا دین را به مذهب
تبدیل نکنید که نادرست است. اسلام دین است نه مذهب. مشکل هم با دین است.
اینکه فلان چیز و بهمان چیز چه معنی دارد برای میزگرد روشنفکران خوب است ولی بدرد حل مشکل مردم نمی خورد.
مذهب شاخه ی دین است. مشکل مردم با تنه است نه تنها با شاخه. یا این شاخه و آن شاخه. دین مسئله شخصی افراد است همانطور که خوردن چای با قند یا بدون قند مسئله شخصی آدمهاست.
بحث سکولاریسم یک بحث آکادمیک است. اما پیامش برای مردم یک پیام سیاسی ست. در پیام سیاسی جناب نوری اعلاء «جدایی حکومت از مذهب» آمده. که درست مسئله و نیاز مردم «جدایی دین از قدرت» است که اصطلاحاً «جدایی دین از دولت» نوشته اند. در زبان فارسی ما بیشتر حکومت را برابر دولت بکار می بریم. آشوری هم به این موضوع اشاره کرده. مثلاً عنوان کتاب لنین «دولت و انقلاب» ترجمه شده است. یا داریوش آشوری state را دولت نوشته و حکومت را government.
بر عکس نوشته ی نویسنده. همینطور نیکفر هم از «جدایی دین از دولت» صحبت کرده نه از مذهب و دولت یا حکومت.
بخش آکادمیک موضوع را میتوان جداگانه انجام داد ولی مهم پیام سیاسی بحث برای مردم است. «جدایی مذهب از حکومت» راه حل مشکل جامعه ما نیست. نیاز مبرم ما «جدایی دین از دولت-حکومت یا به طور کلی از قدرت» است. در مفهوم «جدایی دین از دولت» منظور جدایی دین از قدرت است. و مسئله خصوصی شدن دین به عنوان تنه ی اصلی شاخه ها-مذاهب- مطرح است.
جدایی مذهب از حکومت شعار ناقص و دمبریده ایست.
و میخواهد دین را از زیز ضرب خارج کند که به حق و به درستی زیر ضرب رفته و مشکل مهم جامعه و سیاست است .
صحبت من اینجا در مورد دین سیاسی -یا اسلام سیاسی-ست. دین غیر سیاسی مسئله شخصی بوده و هست. در مورد آن صحبت نمیکنیم.
بلای اش دورباد از سرمردم
هر آنچه که
بوی آسمان میدهد.
تن و جان را رها خواهم
هم از این دنیا
هم از آن دنیا.
**
گؤگدن ایلنن هر زادین
قاداسیندان اوزاق اولسون
ائل لریم.
ؤزگور سئوره م جان ایله جمدکی
هم او دنیادان
هم بو دنیادان
برای این که اون کسانی که به اسم پان تورک کامنت میذارن، هیچ هم پانترک نیستن و در اصل پان پول و پان مقام و پان منفعت هستن. پانترک واقعی عامل رژیم نمیشه. اما اینایی که شما میبینی، یه کامنت پانترکی توهین آمیز میذارن، بعدش یه چایی میخورن و بر میگردن و با یه کامنت پان فارسی توهین آمیزتر به خودشون جواب میدن. بعدش باز با یه کامنت پانترکی فحاشی میکنن و همین جور الی آخر. اگه مسئول کامنتها خوابش برده باشه، اون وقت میبینی کار رو به فلان جای مادر و خواهرشون هم کشوندن. بعله، این قدر بی همه چیز هستن این حضرات پان پول. و این چیزهایی که میگم، به عینه تجربه شده و ما با چشمهای خودمون تو این صفحه شاهد همه رقم توهین رکیک که دلت بخواد بوده ایم. در این بین یه عده هالو و ساده لوح هم ممکنه از دو طرف جوگیر بشن و بیفتن توی تور جناب پان پولی که ذکر خیرش رفت. یعنی اینا هم قاطی فحش و فحش کاری میشن.
اون وقت میبینی زیر یه مقاله ای که مثلا در مورد تغییرات جوی یا حقوق زنان یا گزارش فلان کنفرانس بوده، اون قدر فحش نامه نوشتن که بحث از مسیر خودش به کل منحرف شده. ضمنا به این ترتیب اون قدر ترک و فارس میگن و میگن و میگن تا دل همه از بحثهای مربوط به برابر حقوقی و ... به هم بخوره و قضیه به کل لوث بشه. به علاوه، با این تاکتیک، اون کاراکتر تیپیکی که از «ترک» تو ذهن جامعه ی فارس زبان وجود داره، تقویت میشه. یعنی یه آدم کند ذهن غیرتی احساساتی بی منطق که بحث باهاش آخر و عاقبتی جز فحش خوردن نداره و دنبال چیزی نیست جز تجزیه ایران. باز علاوه بر این، ذهن ترکها رو هم اینجوری آماده میکنن که فارسها همشون آدمهای شوونیستی هستن که کارشون فقط مسخره بازی و تحقیر ترکهاست. خلاصه، تفرقه بنداز و حکومت کن. اینه سیاست رژیم خاک بر سر ما که به واسطه ی سربازان گمنامش پی گیری میشه. همه ی حکومتها در دنیا دنبال عزت شهروندانشون هستن، اون وقت حکومت ما فقط دنبال تحقیر و توهین به این هموطن توسط هموطن دیگه است. بعله، جناب «پرسش» عزیز! خیلی فایده ها داره این کامنتها برای حضرات پان منفعت.اما در این بین، مسئولین ایران گلوبال که قربونشون برم، چون خیال میکنن این جوری دارن تمرین دموکراسی میکنن، اجازه میدن هر مامور معذوری هر جور که دلش بخواد با مردم بازی کنه. آدم وقتی چیزی رو درست نفهمید، آخرش همین جوری میشه. اول باید دموکراسی رو درست درک کرد، بعدش دست به یه کاری زد. وگرنه همین آش شله قلم کاری میشه که میبینی.
خانم هما علیزاده گرامی، کامنتهای شما و یا مخالفین سانسور نشده و نمی شوند. بخشی از آنها، از جمله 2 کامنت اخیر شما، به دلیل اینکه ربطی به موضوع مقاله نداشت، بر اساس ضوابط سایت، به "صفحه شما" منتقل شدند. کامنتهایی که بدون توهین و اتهام و در رابطه با موضوع باشند، حتما منتشر می شوند.
شما اگر با یک سازمان سیاسی خاص مشکل دارید، می توانید به صورت مقاله ای مستند، برای سایت بفرستید. مطمئن باشید که منتشر خواهد شد.
این هم آخرین خبر برای م ائینالی بعد از ازادی کوبانی نیروهای کورد برای آزاد سازی تل ئەبیز و جرابلس حرکت کردند و در مسیر این شهرها آبادیهای بسیاری را ازاد کردند و تورکیە کە سقوط تل ئەبیز و جرابلس و پاکسازی این 2 شهر را از لوس داعش نزدیک میبیند در مرز خود با این 2 شهر تمرکز قوا کردە و عملأ بە داعش کمک نظامی میرساند
http://www.pukmedia.com/KS_Direje.aspx?Jimare=52782
نوشتەای درو و دراز بی اهمیت کە بە هیچ وجە ارزش خواندن و وقت گذاشتن برای آن را ندارد نوشتەای مالا مال از تفکر نژاد پرستی دروغ پراکنی پان تورک کە فقط هر جملەای را 100 ها بار را در نوشتەی دور و دارزش تکرار کردە فقط کوتاه تورکیە بانی و سازمان دهندەی کل جانوران داعش ، النصر، و گروهای دیگر آدم خوار در سوریە میباشد و همە جهان این را میدانند
تورکیە نزدیک بە 50 سال پای ثابت ناتو در سرکوب مبارزات آزادبیخش ملتها در جهان بودە اگر انتقادی از نزدیکی ملت کورد با آمریکا وجود داشتە باشد باید از این منظر دید ایران پهلویها 50 سال حق کاپیتلاسیون برای آمریکا در ایران داشت و همین طور تورکیە جناب عالی تمام جانورانی کە از غرب بە داعش پیوستند توسط ترانزیت تورکیە ملحق شدند جناب ،
حال پان تورکها دسرشان را بە دیوار بکوبند هاوار کنند فریاد بزنند هر چە دلشان میخواهد بگویند و بنویسند تمام جهان
موقعیت تورکیە و پ ک ک را دریافتند فقط خواجە حافظ شیرازی نمینداند کە تورکیە پناهگاه و منبع کل اسلحە و ترانزیت داعش بە سوریە و عراق میباشذ بسوزید کە غرب دریافتە و نخست وزیرتان در کشورهای دمکراسی تحویل گرفتە نمیشود ولی مبارزان کوبان در کاخ الیزە فرانسە و دفتر صدر اعظم آلمان با تشریفات پذیرفتە میشونددر آخر برا اینکە بهتر شیر فهم شوید تورکیە و تورکهای تورکیە اقلیتی از کل سرزمینهای مزوپوتامیا هستند کە با زور شمشیر دیگران را بە تورک بودن واداشتند ولی امروزە همە دارند هویت خود را در این تورکیە باز می یابند تمام سواحل دریای اژە از آن یونانها بودە و شرق این کشور کوردها زندگی کردند تورکیە در حال فروپاشیست قوربان
بە آخرین فیلم از بربریت پان تورک در کوردستان تحت اشغال تورکیە نگاه کنید خیلی کوتاه است و تازە
http://www.zaman.com.tr/gundem_emniyette-sik-ulan-sik-donemi_2277456.html
در پاسخ به سئوالات اصغر جیلو: شخصا کمی روی نونشته " نگهبان زندان..." مکث کردم ، بنظرم امد که افشاگری در مورد نگهبان و پاسداری است که اکنون مقیم کاناداست. پس از اعتراض های تلفنی و امیلی نوشته مینو هُمیلی را خوانده و متوجه شدم که انتشار آن با آئین نامه ایران گلوبال مغایرت دارد و ان را عدم انتشار دادم.و پس از مدت کوتاهی به 3 دلیل ان را مجددا آن راانتشاردادم:.اول اینکه این مطلب به شبکه های اجتماعی ارسال شده بود و تا ان موقع بیش از 3000 کلیک خورده بود و متوجه شدم که بخشی از ان در سایت زمانه و در یک سایت کم تیراژی درج شده بود. دوم اینکه بر طبق اطلاعات ارائه شده ادعا شده بود که گیتی شیرزاد مترجم سازمان پناهندگی کانادا می باشد(که بعدا معلوم شد که حقیقت ندارد) واز انجا که دستگاههای اطلاعاتی رزیم سابقا برخی از مترجمین را بکار گرفته بود؛ و بنظرم رسید که این موضوع بایستی روشن شود
سوم_با انتشار نوشته شرایطی فراهم شود که گیتی شیزاد و یا مخالفین نظر مینو اجازه اظهار نظر داشته باشند و یکجانبه به قاضی نرفته باشند. 2-سئوال شد که آیا گردانندگان ایران گلوبال خود را مسئول چک و کنترل منابع و رفرنسهای درج شده در مطالب دریافتی می دانند؟ واقعیت این است که روزانه بیش از 30 خبر، گزارش ، ویدئو ، فایل صوتی و مقاله در ایران گلوبال درج می شود و همچنین دهها کامنت بدست ما می رسد، بنابراین کنترل دقیق که بشود رفرانس ها و ادعا ها را کنترل کرد وجود ندارد ولی تا انجا که مقدور باشد جلوی توهین و اتهامات به اشخاص حقیقی و حقوقی گرفته می شود در مورد سئوال 3 و چهار را بایستی خانم مینو همیلی پاسخ دهند و ربطی به ما ندارد.سلام-تفکرداعشی رامانبایدتنهادرگروههای سنی عربهاویادررنگ باخته کنونی شیعه ایرانی ویاتازه یمنی آن دیده وبخواهیم ازکنارآن باچراغ خاموش ردشویم.مادرایران باتفکرداعشی آن مدتهاست آشنابوده وباآن هم خوشده ایم.مگرتفکرراسیستی هیتلری وفاشیستی موسیلینی وکمونیستی استالینی وصربی ملوسویچی ویاپولپوتی وپان فارسی صدساله پهلوی وجمهوری اسلامی فرقی باداعشی عراقی وسوری دارد.صحبت وموضوع گفتمان حقوق انسانی وحقوق بشری وقانون پایدارومساوات طلبی است.در زیرلفافه هامخفی شدن مثل سران جمهوری اسلامی ویاروشنفکران متوهم ایرانی (تمامیت)خواه ازچپ وراست وازمذهبی وغیرمذهبی است .آیااین اتحادومحترم شمردن حقوق حداقلی درصحبت هاضمانت خواهدداشت.ازکجامعلوم فردایکی ازگروههای قدرتمندومسلح کمی قوی تردردرون این اتحاد،مثلا(حزب توده.یاجبهه ملی،فدایی.مجاهدوو..یا)فردای پیروزی باروس.انگلیس.یاآمریکاهمدست نشده ومثل رضاشاه ویاخمینی همه راازدم تیغ
نگذراند.دوستان 57سال دردوران پهلوی اگرهرسال 30نفربرای اجرای عدالت کشته ویانابودشده باشدچندخانوارمیشود.اگرکشتار سال1325 آزربایجان وکردستان وقیام های جمعی محلی راحساب کنیدچندخانواده نابودشده اند.اگرازسال 57به بعددر36سال گذشته نیزدرهرسال 60 نفربه فرض برسرحقوق پایمال شده انسانی وسیاسی اعدام شده باشدچندخانوارنابودشده وهنوزهم تاوان میدهد.چرمابایدخودهمچون گذشته روی توهم و(کوپوک)کف بخواهیم بنایی بسازیم که چندسال دیگرویران شود.هرکس ازحق وحقوق خودحرفی زدفوراازلحاظ شمامیشودپان ترک ویاتفرقه اندازوعامل حکومت.هرکاربایدرواصول وروقاعده وقانون بنا شودوالاچندصباحی دوام نمی آورد.آره من تورکم وحق وحقوق تمام خودرامیخواهم وحتی ضرروزیان های وارده برخود در صدسال گذشته رانیزمیخواهم وبایدمسئولان سیاسی 100ساله حاکمیت فارس وشئونیسم درفردای ایران واین جهان متمدن جوابگوی آن باشد.ازاستقلال حرف نزنیم.ازحقوق مدنی حرف نزنیم.اززبان وحق سنی وبهایی وترکمن حرف نزنیم وبازبشییم چماقی دردستان خمینی یاانگلیس تابشویم یک مبارزوانقلابی ووطن دوست!خداروزی این طورتفکررادرآن دنیاهم به هیچ کس ندهد.با چاپ نكردن كامنتهاي مخالفينتان نشان ميدهيد كه هنوز همانيد كه بوديد و از روز پاسخ گويي خود وأهمه داريد. آقاي جيلو هم چون شما از گذشته خوشي وأهمه دارد مبادا كه روزي كه در كميته مركزي اگثريت بوده فرمان قتل ضد انقلاب خميني را ميداده روزي به دادگاهي كشيده شود، اگر وأهمه نداريد چرا پاسخ مخالفينتان را چاپ نميكنيد؟
طبق اظها را ت این نماینده رفسنجانی و حزب توده د روز
لاهوتی و اشراقی هم که هوادار بنی صدر بودند سکته داده می شود . ایت الله شیرازی هم که با بنی صدر میانه دا شت در یک تصادف رانندگی ساختگی به سبک ک گ ب و استالین نا بود میشود .۱) همه جنایات جمهوری اسلامی توسط جناح چپ ( موسوی , موسوی خویینی ها , اردبیلی , ری شهری , محتشمی پور , احمد خمینی , توسلی ) صورت گرفته
خمینی پس از یکدست کردن حکومت ! منظورش ساقط کردن دولت بازرگان ( با حقه و توطیه حزب توده و دکتر پیمان و شوروی د راشغال سفارت امریکا ) و کودتا علیه رئیس جمهور منتخب ملت بنی صدر ( در برابر جلال الدین افغانی مزدور قذافی و کاندید حزب توده , و بعد که نشد حسن حبیبی کاندید حزب توده ) جناح چپ مارکسیست اسلامی خط امام روسی عصر طلایی را به زور به مملکت تحمیل کرده !
در ۶۷ کودتای عمیقتری میکند و کشتارهای بیشتری و هر چه بیشتر به سمت شوروی میغلتد با بیرون راندن آخرین مزاحم منتظری ! و صا نعی هم خودش میرود لابد به اعتراض .
اما محلاتی که حامی بنی صدر بود لابد به دستور شوروی و صلاح دید کیانوری هواپیمایش زده میشود !
بهشتی در سر تاسر این مقاله نقشی ندارد !
رفسنجانی اصلا سایه است ! تو گویی مرد همه میدانها , همه قرارداد ها , قطعنامه , آزادی گروگانها , فرمانده گل قوا , بازی با مک فارلین و ریگان و کارتر , صحنه گردان تعزیه های ج ا در مجلس و خبرگان و ۸ سال مانور تمدن و بی ابی , بازی با خا تمی و موسوی و احمدی نژاد و حالا روحانی و دوباره امریکا ( جمهوری خواهان در برابر دموکرات ها ) , اصلا و ابدا وجود ندارد !
این باستانی از این وب سایت که نام لیبرال یدک میکشد میخواهد حکم تبرئه رفسنجا نی را بگیرد .
موسوی را پیش انداخته تا خامنه ای و ولایتی را بکوبد
چرا ؟
چون همانگونه که من پیش بینی کردم همه این جنجال ها حول خامنه ای و پذیرش مسولیت مذاکرات به این دلیل سا ده است که
رفسنجانی نمی خواهد هیچ کس بجز او افسار این بازی ضد امپریالیستی را در دست بگیرد چون روس ها و حزب توده فقط به او اعتماد دارند و میدانند که کس دیگری ممکن است مثل کاسترو برود واقعا با آمریکایی ها بسازد ( البته آنها میدانند خامنه ای آمریکایی نیست و ای بسا به اندازه رفسنجا نی ضد امریکا و روسی باشد , اما مطمئن نیستند که او برای نجات نظامش به امریکا زیادی در باغ نشان ندهد ) . همان ترسی که خامنه ای از نزدیکی خاتمی دا شت و هما ترسی که همه اینها از سفر های احمدی نژاد به نیو یورک و مشاعی داشتند .
بنده قبلا هم گفته بودم که این وب سایت هایی که با نام لیبرال زاییده میشوند , چند صباحی ظاهر تند میگیرند بعد یک فرد مرموزی به نام پیروز یا وجدان آگاه یا حا فظه تاریخ یا جنبش شکست خوردگان , .. سر و کله اش پیدا میشود اول کامنت ها و کامنت گذاران را تهدید میکند و بعد رسانه چی ها را تهدید میکند و دستور سانسور میدهد . بعد هم کنترل وب سایت میرود دست این ماموران امنیتی پوتین د رج ا . فرا نظرات مخالف واقعی را سانسور میکنند . بعد خودشان همین مزخرفات را به خورد ملت میدهند
بنی صدر بزرگترین سانسور شده این رسانه ها است که هیچ
حتا بنده نیز در این وب سایت ها بارها سانسور شده ام .
اما مردم ایران
جناح چپ و راست یک نظام فاسد متکی به روسیه جز اسد و قذافی و صدام و یاکونوویچ و تره کی و ... تولید دیگری نمی تواند بکند
موسوی و چپ ها بالاخص به استناد همین گفته های آقای باستانی از با ند خامنه ای بدترند
این نیازی به اثبات ندارد . قبلا اثبات شده . تاریکترین زمان این رژیم بین ۵۹ تا ۶۸ است که همین چپ ها یکه تاز بودند . مسولیت کشتارها , سرکوب ها , حذف ها , شکنجه ها هم به گردن رفسنجانی ( هزار دستان متحد کیانوری ) و موسوی ( کوپونیستی ورشکسته مرتبط با کشتار سیا سیون خارج کشور طبق اظهارات خود او به روزنامه اتریشی و واضع تئوری افزایش بی رویه جمعیت - میگفت با افزایش جمعیت ستمگران را محاصره میکنیم !!!) و بهزاد نبوی ( متهم ردیف اول قتل بهشتی و باهنر ) و خویینی ها ( آخوند توده ای و گیت نفوذ روسیه به همه سیستم حکومتی خمینی )و محتشمی پور ( بنیانگذار تروریسم شیعه - حزب الله لبنان ) , ری شهری ( کبیری از فداییان خلق توسط او به سازمان امنیت ج ا راه یافت و او کسی است که با دم پایی به صورت ایت الله شریعتمداری کوبید ) , می باشد .
چه در زمان چپ ها , چه در زمان راست ها و چه در دوران فطرت بین رفتن خمینی و آمدن خامنه ای و دوران لرزان خاتمی و دوران برزخ احمدی نژاد این رفسنجانی بود که واقعا حکم میرا ند .
الان هم او نمی گذارد که خامنه ای این سنگ روسی را از چاه حکومت فاسد وابسته بیرون آورد
او و خاندانش بیشترین بهره را از چپاول این مملکت برده اند
آقای رازی آفرین بر ذکاوت تان! همان طورکه میفرمائید، برای اینکه در اثرعصیان و تظاهرات مردم، مجسمه فردوسی از بین نرود، رژیم اسلامی برای احترام به فردوسی، مجسمه او را از میادین شهرها جم آوری میکند، تا صدمه ای به آن نرسد. رژیم اسلامی همانطور که پاسدار زبان فارسی است، در واقع پاسدار مجسمه فردوسی نیزهست. رژیم بخوبی میداند، که بعد از 36 سال کشتار و غارت مردم، و قدغن کردن زبان و فرهنگ ملل غیر فارس جغرافیای ایران، چه توفان سهمناکی درانتظارش است. در این مورد، حد اقل پان فارسها و عشیره پرستان فارس، میتوانند از شما چیز هائی یاد بگیرند. اگر رژیم اسلامی نبود اصلا معلوم نبود سرنوشت زبان فارسی به کجا منتهی میشد. از رژیم اسلامی تشکر بکنید، که زبانتان را حفظ کرده است.
مکر آقای peerooz خودش خرمگس است که دیگران را به چنین نامی خطاب میکند؟ آیا نباید از فرهنگ قرون وسطائی و عشیره ای فارسی که جغرافیای موسوم به ایران را به قهقرا کشانده است حرفی گفته شود؟
جناب «پرسش» گرامی،
پاسخ شما را مدیر سایت آقای توکلی باید بدهد. ولی بعنوان یک همکار سایت که تنها مسئولیت مطالب منتشره از طرف خود را دارم، نظر شخصیم را می نویسم:
از نظر من کامنتهای ایجاد جنگ قومی خلاف مقررات است نباید پخش شود. متأسفانه پخش میشود. کامنتهای ضد فرهنگ یکد یگر هم نباید منتشر شوند. که باز متأسفانه میشوند. پس کامنتهای «جنگی ،ضد فرهنگی» نباید منتشر شوند. این نظر شخصی من است. خواننده و کامنت نویس باید بداند «تبلیغ جنگ داخلی- تبلیغ نقض آزادی فرهنگها» خلاف « همزیستی و دوستی ملتهاست. و ممنوع.
چون حفظ صلح و دوستی بین مردمان ایران از اصول سایت است. که در بخش «درباره ی ما» قید شده. البته موضوع ممنوعیت در سایت مورد نظر است. جامعه موضوع دیگری ست که مورد بحث نیست و کار سایت نمی تواند در جامعه پیاده شود.
پیروز گرامی،
اما تلاش و سیاست درست در کاهش آنها بسیار مفید است. و یاری رسان.این تنها شما نیستید که همه ی این مصیبتها را شاهدید. در جهان سوم جوامع چنین است که می بینید. تنها ایران نیست. همه جا چنین است. عدم اتحاد هم خصلت این جهان فقر است. بنابرین همه راه خود را انتخاب کرده و به تنهایی پیش می برند. شما یا من یا یک جریان سیاسی چاره ای نداریم جز بر حسب احساس مسئولیت اجتماعی در قبال «خود و دیگران» راه «انسانی و اخلاقی و سیاسی» خود را برای تغییر جامعه برگزینیم و در آن جهت بکوشیم. متأسفانه راه دیگری نیست. تا زمانی که در نیروها و جامعه تغییری حاصل شود.هر کس دوستان و همرهان خود را بیابد و شاید ائتلافها یی هم پیش آمد.
این آینه ی واقعیت ماست. چهره ی زشت یا زیبای ما چنین است.« کوشش ودیالوگ» در راهی که درست میدانیم. امکان دیگری نیست.
جهان فقر تنها جهان فقر اقتصادی نیست. فقر فکری-فرهنگی-سیاسی-تشکیلاتی-همبستگی هم هست. اینها خصوصیات ماست. عمدتا هم چاره پذیر نیست.
انقلاب با اتحاد یا بدون اتحاد خواهد افتاد. انقلاب بدون اتحاد شکست خورده است. دیکتاتوری باز بجای دیکتاتوری می نشیند.
باید اتحاد و حقوق همدیگر رعایت شود. اما هیچ ضمانتی برای این کار نیست جز توازون نیروها. که برای هر نیرو از راه روشنگری-سازماندهی-سیاستهای درست تأمین میشود.
چرا سایت ایران گلوبال اجازه میدهد بعضی از پانترک های عامل رژیم با آی دی های مختلف کامنت های توهین آمیز و ضد ایرانی بگذارند. اینها میایند به اسم ترک از کارهای صد ایرانی رژیم جنایتکار طرفداری میکنند و به فردوسی و فارس توهین میکنند. به خیال خودسان میخواهند جنگ قومی راه بیندازند تا رژیم ماندنی شود.
"وی در همان روز به همراه چند تن از اعظاء ستاد انتخاباتی حسن روحانی بازداشت و پس از گذشت 50 روز پر از آزار و شکنجه و حبس در بند 209 زندان اوین با قرار وثیقه آزاد میشود ."
حالا ملت دو ساله منتظرن روحانی موسوی و کروبی و رهنورد رو آزاد کنه!!!!!!!
آالیارگرامی, خیلی واضح در اشتباهید. شما میتوانید زمانی اراده داشته باشید که خود باشید ویا در هویت و منیت NEL خودتان مانده باشید.
اگر نمیخواهید بمانید, بحث دیگری است.
جناب بابک 99 ، دوست گرامی که ظاهراً همدیگر رامیشناسیم و ازفعالیت اینجانب نیزمطلع هستید.
>>> ضمن اینکه، ازآنجائی که منافع ملی سخن اززندگی بهتر و آسوده و مطمئن تربرای همه مردم میکند، اتفاقاً مردم به چنین مسایلی بسیارهم حساس هستند و توجه شان جلب خواهدشد، و حتی باتوجه به برنامه ایی قابل اجرا و تضمین شده ایی که اپوزیسیون متحد میتواند براساس همان زندگی بهتر، آسوده و مطمئن تر به مردم بدهد، میتواند اعتمادمردم را بخود جلب نماید.دوست گرامی،
نخست اینکه: برخلاف نظرشما، آقای نوری علا نه تنها نتوانسته اند حفره تاریک منافع ملی را روشن کنند، بلکه برعکس نشان دادن که درک درستی ازمنافع ملی ندارند . بدینجهت نیز در فعالیت های خود تامین منافع ملی را لحاظ نمیکنند.
دراین خصوص لطف کنید پاسخ ما را به ایشان بادقت مطالعه بفرمائید و سپاسگزارمیشوم ازکلی گویی به جزئیات بپردازیدتا چنانچه بواقع ما دچاراشتباه هستیم، خود راتصحیح نمائیم.
دوم اینکه: بحث ما درارتباط با همبستگی ملی است وباتوجه به موانع و مشکلاتی که دراپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه وجوددارد، نزدیک به یقین انجام گفتمان ملی برپایه منافع ملی میتواند مشکل اپوزیسیون رژیم را حل نماید.
بنابراین، پیشنهادما درخصوص منافع ملی، درارتباط با گفتمان ملی است. ضمن اینکه >>>
ولی با این والوصف ، نظرما اکنون ایجادهمبستگی ملی است و طرح مانیزدرحال حاضر برای تحقق این مهم است.
اینکه بعدازهمبستگی ملی، اپوزیسیون چه برنامه ایی را با کدام منطق به مردم ارایه دهد، آن موضوع دیگری است که اکنون نظرمانیست، و شما نیزذهن تان را ازمحتوای پیشنهادی ما به این سو نبرید.
درواقع درحال حاضر،طرح ما برای همبستگی ملی است و بس.
امیدوارم توانسته باشم موضوع کارخودمان را دراین مقطع برای شما روشن کنم.
باسپاس فراوان ازتوجه ومشارکت شما
نه جانم ، کار درست، راه درست ، به رفتار دیگری مربوط نیست. من کار خودم را درست انجام میدهم اگر طرف مقابل درست انجام نمیدهد مشکل خودش است. به من خیلی ها فحش داده اند ولی من این کار را غلط میدانم بنابرین مقابله به مثل نکرده ام. مقابله به مثل غلط است. تو یا طرفدار آزادی برای همه هستی یا ضد آزادی هستی. راه دیگری نیست. آزادی خودی و غیر خودی ندارد.
«ضد آزادی هستید». منظورم شمای نوعی ست. نه شخص شما.کی میگه «سیاست رژیم هیچ»؟ سیاست رژیم همه چیز است. و موضع درست را مشخص میکند. فرهنگ «فحش بده-فحش بستون» همان فرهنگ مقابله به مثل است که رژیم سیاست خود را با آن پیش می برد و "مای نوعی" را انداخته تو همین سیاست. و خودش با دمش گردو می شکند.که حالیمان نیست.
به چه دلیل آزادی فرهنگ دیگری را نقض میکنی؟ کسی که آزادی دیگری را نقض کند آزادی خود را هم لگدمال میکند. اشتباه شما و امثال شما همینجاست. شما آزادی را برای خط فکری خود میخواهید. به این دلیل محترمانه شما
هویت من آن است که آزادی خود و دیگری را رعایت کنم. آزادی را شامل دیگری و خود بدانم. آنرا عملاً حق و مال همه بدانم. آزادی من آزادی دیگری را نقض کند این نه آزادی ست و نه هویت. این ضد آزادی، ضد هویت و جعل هویت است. آزادی هویت انسان است و نمیتوان هویت دیگری را لگدمال کرد و گفت که من هویت دارم . نه این بی هویتی ست.
آالیار گرامی, از شما هم میشود سئوال کرد, چرا در این همه شهرهای فارسیستان یک عدد هم مجسمه ای از شعرا و مشاهیر آذربایجانیH وجود ندارد؟ مگر کم داریم. صرفنظر ازاینکه جمهوری اسلامی چه سیاستی دارد, آذربایجانی ها به فرهنگ و مشاهیر ملتی احترام خواهند گذاشت که متقابلا آنها هم به فرهنگ و مشاهیر آذربایجانی احترام بگذارند, نه کمتر و نه بیشتر.
آزادی خودی و غیر خودی ندارد
دوستان آذربایجانی عزیز،
1-رژیم حق ندارد آزادی فرهنگ ها را مانع بشود. از جمله فرهنگ فارسی را. 2- ما آذربایجانی ها دوست داریم مثلاً بجای فردوسی مجسمه ی نسیمی-فضولی و...اجازه بدهید در مورد برداشتن پیکره ی فردوسی،کمی عمیق تر بیاندیشیم:چرا رژیم این مجسمه را برداشته؟ برای چه؟ دلش به فرهنگ ترکی و برابری زن و مرد یا انسانها سوخته که فردوسی را از میدان حذف کرده است؟ «ننم منه کور دییب-هرگلنی وور دیب» -ننه ام گفته "کورم -هر که بیاد میزنم!-نکنید. کمی به «علت-و-معلول» حرکتها فکر کنید. چرا این مجسمه را حذف کرده؟
-رژیم دلش به فرهنگ آذربایجان و زن نسوخته. او «ؤز ده وه سین قووالیر» -دنبال شترخود است.
- رژیم در تضاد «فرهنگ اسلامی-فرهنگ ناسیونالیسم فارسی» گیر کرده است. برای خدمت به فرهنگ اسلامی-حکومتی خود-برای تسلط بیشتر بر جامعه-برای «افزایش اختناق» بر جامعه مجسمه را برداشته است.
موضع درست:
را داشته باشیم.
در این موضع هم عمل حکومت را که «فرهنگ ستیزی و اختناق آفرینی»ست نقد میکنی -و هم بجای آن فرهنگ خودت را می نشانی.از آزادی فرهنگ خود دفاع میکنی.
موضع «از هر طرف کشته شود-به نفع من است» غلط است. ما در خمینی تجربه کردیم ضدیت او با شاه و امپریالیسم برابر ضدیت ما با این موضوعات نبود. او دنبال شتر خود بود که دیدید چه به روزگار مردمان آورد.
کور-کورانه هرچه و هر که را دیدید «خوب-به نفع خود»ارزیانی نکنید. عمل حکومت فرهنگ ستیزی ست. غلط است. فرهنگ بایدذآزاد باشد. اینکه من مجسمه ی فرهنگ خود را میخواهم دلیل نمی شود فرهنگ دیگری ممنوع شود.
من طرفدار اینم که : اگر مردم دوست داشتند و خواستند مجسمه ی فردوسی در طوس آزاد باشد و پیکره ی نسیمی شاعر بزرگ آذربایجانی در سلماس. یعنی طرفدار آزادی همه فرهنگها و میراث آنها هستم.
دوستانی که این را غلط میدانند دلایل خود را بفرمایند. در غیر این صورت از ««ننم منه کور دییب-هرگلنی وور دیب» دست بردارند. و دیگران را بما نخندانند. که خوب نیست.خوب که چه عرض کنم خجالت آور است. دو راه داری یا ضد آزادی فرهنگ هستی یا خواهان آزادی همه ی آنها. در آزادی ، مال من و تو -نداریم. آزادی برای همگان است.
من بسیار متأسفم که این چیزهای ابتدایی را مجبورم برای دوستان خود توضیح بدهم. انتظار داشتم اینان موضع درست را همان اول تشخیض میدادند و می نوشتند. متأسفانه خیلی عقب مانده ایم. خیلی...
1 – رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی وتدریس آن در تمام سطوح تحصیلی و کاربرد آن در مکاتبات اداری.
2 – تاسیس شبکه های سراسری رادیو و تلویزیون بزبان ترکی آذربایجانی .
3 – آزادی مطبوعات و رسانه های مستقل ترکی درآذربایجان بدون سانسور و موانع محدود کننده .
4 – آزادی بدون قید و شرط فعالیت و خلاقیت های هنری
اکنون که انشاالله خرمگس رفع زحمت فرموده برگردیم توی ماشین سر سفره. انوری میگوید هربلایی که ز آسمان بارد - گرچه بر دیگری قضا باشد. به زمین نارسیده میگوید - خانه انوری کجا باشد؟ در پایین خبر توفان خاک اهواز, لینکی گذارده ام که میگوید به علت تغییرات جوی, در قسمتی از کره زمین - که به ما مربوط است - کشور های از شمال آفریقا تا پاکستان و افغانستان با خشکی شدید روبرو خواهند شد. این همان سرزمینی ست که در گذشته نزدیک در الجزائر, مسلمانها - به حق در واکنش به استعمار فرانسه - برنده انتخابات شدند که با کودتای نظامی از بین رفت و فرزندان آن امروز در فرانسه سر برآورده اند. سپس جمهوری اسلامی و ترکیه که سکولارها عقب نشسته اند. در عربستان و اقمار هم که سکولاریسمی بدنیا نیامده که مرده باشد. سپس طالبان پاکستان و افغانستان و بعد میرسیم به مصر و تونس و نهضت عربی که سکولارها از ترس اخوان مسلمین به
پناه دیکتاتوری نظامی رفتند. از القاعده و داعش و دولت رسما یهودی اسرائیل چیزی نمیگویم. آیا این سرزمین نفرین شده است؟ آن از آب و هوایش, این از جنبش های آزادی بخشش, آن از حمله های ویران کننده مسیحیانش , این اوضاع سکولاریسم و دمکراسی ش است چه برسد به حقوق بشرش, و اینهم اتحاد روشنفکران ما و خرمگس های غیر روشنفکر. از خارجی ها و من جمله سازمان های بین المللی نوکر آنها هم امید و انتظاری نمیتوان داشت. ولی خب آدم به امید زنده است, پس, پیش بسوی انقلاب با اتحاد یا بی اتحاد.نمیدانم سایت ایران گلوبال چه خاصیت و یا شهرتی دارد که تا سفره را باز میکنی خرمگس های چتر باز فارس و کرد و ترک و عرب و عجم بینام , فورا چتر را باز کرده و فرود می آیند تا همین یک لقمه را هم زهر مار آدم کنند. شب تا سحر بگوش یارو یاسین اتحاد خواندیم, بیدار نشده میپرسه لیلی مرد بود یا زن؟ شاید هم مگس شماری میکرده, نمیدانم. بابا جان این ماشین مش ممدلی ما بدون شما هم پنچر است و جای شما را ندارد. برو خدا روزیت را جای دیگری بدهد.
جناب وج دان آگاه دارید زیاد بە خودت فشار می آورید در مورد پ ک ک و پیشمەرگە و کوردستان ، من اینجا 2 فیلم کە نسبتأ طولانی هم هستند هر 2 فیلم برایتان لینکشو میزارم کە نگاه کنید هر 2 فیلم خیلی هم تازە هستند و بعد از پیروزی ملت کورد پ ک ک و پیشمرگان در کوبانی بر داعش میباشد کە هر 2 فیلم اخیرأ در آلمان و فرانسە پخش شدند ،، با چشم باز نگاه کن فرانسە وآلمان بخصوص فرانسە درها را بر روی پ ک ک و YPG باز کردە و دولت فرانسە دارد آشکرا و در مقابل ماسمدیای جهانی در کاخ الیزە با پ ک ک , YPG مذاکردە میکند قربان و تورکیە در اورپا تمام اعتبار خودشو از دست دادە و هیچ دولتی اکنون برای تورکیە ترە خورد نمیکند همە میدانند تورکیە یعنی همان داعش
فیلمها را خوب نگاه کن ولی امیدوارم بعد از دیدن پایان فیلمها فشار خونتان انقدر بالا نرود کە نتوانی بە کارهای روزانەات برسیhttp://www.arte.tv/guide/fr/048033-000/ocalan-et-la-question-kurde
http://www.arte.tv/guide/de/058299-000/eingekesselt-der-einsame-kampf-der-peschmerga?autoplay=1
وزیر خارجەی سوئد روز 11.02،15 در پارلمان سوئد در رابطە با سیاست خارجی سوئد صحبت کرد ایشان اظهار داشتند کە وقت آن رسیدە سوئد سیاست خود را در رابطە با خاور میانە تغیر دهد و از اعلام دولت فلسطین پشتیبانی کند ،، مارگوت فالستروم در رابطە با ملت کورد نیز موضع دولت و حکومت سوئد را روشن کرد ایآان اظهار داشتند کە 30 میلون کورد در خاور میانە زندگی میکنند و نیروهای مسلح کورد با بزرگترین و وحشیترین گروه تروریستی در نبردند ایشان اظهار داشتند وقت آن رسیدە کە سوئد از استقلال کوردستان در خاور میانە نیز دفاع و پشتیبانی کند ملت کورد از حق تعین سرنوشت خود باید برخوردار باشند ولی دفاع از استقلال کوردستان و استقلال کوردستان تمامی مرزهای خاور میانە را بە هم میزند و باید حقوق همگی رعایت شود
http://rudaw.net/sorani/kurdistan/1202201516ادبیات چپی و کمونیستی فرصت اندیشیدن به تحولات ژئوپلتیکی را از ما گرفته، در اینجا من به موردی اشاره خواهم کرد، ترکیه با یک سیاست مدبرانه، میتواند هر دو گروه تروریست ( تروریستهای داعش و تروریستهای پ کا کا ) را در همان عراق نابود کند، ترکیه باید آمریکا و غرب را وادار کند تا در سوریه بر علیه تروریستهای داعش وارد نبرد شوند، در همان زمان، ارتش ترکیه ( منطقه حائل ) در سوریه ایجاد کند، با تضعیف و نابودی کامل تروریستهای داعش در سوریه، دولت قلمرو کردستان عراق و پیشمرگه ها، از تروریستهای پ کا کا خواهند خاصت تا از کرکوک و سایر شهرهای عراق عقب نشینی کنند، بدون شک پ کا کا عاشق خاک است و نبرد واقعی بین پیشمرگهها و تروریستهای پ کا کا در خاک عراق شروع خواهد شد، البته اگر تروریستهای پ کا کا سر عقل بیاند میتواند با ترکیه وارد مذاکره شوند و سلاحهایشان را بر زمین بگذارند.
فرهنگ فارسی لیاقت اش همین داعش اسلامی است. قبل از داعش در همین فرهنگ، زنان را سنگسار میکردند، دست انسانها را بخاطر یک سرقت ناچیز میبریدند، و مردم عادی، فعالین و اعضای سازمانهای سیاسی را شکنجه و زندان و اعدام میکردند، و هنوز هم میکنند. پس لیاقت این فرهنگ همین است. شاعرش هم فردوسی است. هر چه که دلش خواسته به ترک و عرب و مخصوصا به زنان نثار کرده است. پس از این فرهنگ نمیشه بیش از این انتظار داشت. تا زمانی که این فرهنک عشیره ای بر مردم ایران حاکم است هیچ راه نجاتی برای ملل ایران ممکن نیست.
سلام-ازاینکه گفتگوبین آقاائیلیاروجناب پیروزدونفره شده بازهم کشش داشته وآموزنده است.من هم برای اینکه به این صحبت دوستان اضافه شوم بعرص هردومیرسانم .ماهمگی ازچپ وراست وازکرد.لر.ترک.عرب.سنی.شیعه وو.. همه درانقلاب 57باهدف ولایی شرکت کردیم ویکی یکی پس اززمان کوتاه حذف شدیم واقف به این هستیم. اکنون نیزدغدغه وخواست های انسانی درحدحداقلی مردم دنیاراداریم شکی نیست.ازاینکه جندحزبی وچندافکاری باشدحرفی نیست ،باتجربه ایی که ازگذشته وازبعضی کشورهای منطقه داریم نمیتوان اطمینان داشت که فردای پیروزی یکی باکشورهای استعماری بخاطرمنافع دوطرف دگران رابه سلاخ خانه راهی نکنند.ماباتجربه ایی که داریم ایران رابصورت ساده ترازاوکراین وسوریه بایدفرض کرده وبرای استحکام پیوندوعهدو پیمان بایدوبنظرمن راه آنهاراپیش گرفته وازطریق سازمانهای بین المللی وکشورهای حامی آزادیخواهی بیطرف بایدسازمانهاوگروه احزاب باکمک آنهاقرارداد
وباتصویب وبانظارت آنهاسهم درقدرت راتقسیم بندینموده بامحترم دانستن حقوق تمام گروههاواتینیک های زبانی این کارشدنی است.اتحادتنهابامحترم شمردن اسنادرسمی توسط سازمان ملل وسازمان های جهانی شدنی بوده واجرایی گردد.اجماع گروهها بریک سیستم فدرالی واقعی ومحترم دانستن حقوق تمام نگرش هاشدنی است .تاکنون اگراتحادی صورت نگرفته ازخودخواهی ونداشتن صداقت ویازیاده خواهی وازجمودفکری گروههابوده است.آنهاییکه درخارج ازکشورحضوردارندبنظراین حقیرتنهاباید نیروی خودرابراین اصول گذاشته وراه های دیگرراخط بایدبزنند.دوستان اکنون تمام مردم بخاطرمنافع خودولی بادرایت قدم برمیدارندازاین موضوع چشم پوشی خودیکی ازعلل نشناختن مردم است.دیگرهیچ گربه ایی موش رابی سبیل الله نمی گیرد.دوستان عزیز یک نکتهای که در این غائله پنهان و نادیده مانده است این است که ما اگر تا به امروز هم شک داشتیم و گمان می بردیم که عشیره پرستان دروغ می گویند، دیگر به اشتباه خودمان پی بردیم و صددرصد مطمئن شدیم که جمهوری اسلامی یک رژیم شوینیست فارس محور و بنا شده بر تئوری خنده دار نژاد پاک اریایی است. من در همینجا از همه پانترکان و پان عربان و پان های دیگر معذرت می خواهم که زودتر به کُنه مطالب ایشان پی نبرده بودم و فکر می کردم که رژیم جمهوری اسلامی بر پایه آپارتاید دینی (شیعه اثنی عشری ولایت فقیهی) برپا شده است. تازی بعد از خواندن این خبر بود که به هوش و ذکاوت عشیره پرستان دانشمند پی بردم و فهمیدم که آنها راست می گویند و آنچه در ایران حاکم است، تز نژاد برتر آریائی و فارس-محوری است. والبته چون فردوسی نژادپرست ضدزن و ضد ترک و ضد عرب بانی این تز و تئوری بوده است، طبیعتا در جمهوری اسلامی اینقمه قدر
می بیند و بر صدر می نشیند. امیدوارم جمیع عشیره پرستان این اشتباه بزرگ را بر من و همه شوینیستهای دربدر فارس ببخشند و باور کنند که من به هوش و ذکاوت و قدرت تحلیل ایشان غبطه می خورم!!!سلام-انرژی هسته ایی برای دولت های ایران وغرب یکی از پرژه های سیاسی پس ازانقلاب! برای سرگرم کردن مردم است.طی 57سال حکومت دیکتاتوری پس ازشکست انقلاب مشروطه وانفجارسیاسی کنترل شده توسط استعمارگران چاه های نفت وباروی کارآوردن نیروی قشری مذهبی بامهندسی غرب ،خواستهای حقوق مدنی وسیاسی مردم وسرکوب سیاسیون (هرچند)ناآگاه به مسایل روز یکی ازمعضلات حکومت ایران وغرب بوده وهمواره سعی کرده اند مردم را بابطریقی سرگرم کنند.پس ازسال 57که مردم وتمام سیاسیون باآرمانخواهی انسانی وحقوق بشری جانفشانی درراه ایجادآن کرده بودند.علاوه برسرکوب انقلابیون بدست دولت روی کارآمده وبظاهرانقلابی ازهمان سال اول غرب پروژه های کوتاه ودرازمدت خودرابرای کسب منافع وبه دست دولت ولی مرموزانه راه انداخته است.1-راه اندازی جنگ ودرحاشیه وسایه آن مسکوت گذاشتن حقوق وآرمان انقلابیون.2-سرکوب تمام سیاسیون بدست حکومت وباکمک گیری از
سیاسیون معتدل درسرکوب ها.3-ویرانی دراثرجنگ باکمک ونادانی رهبران دودولت متوهم تادرآینده باهمکاری مستشاران غربی بازسازی شود.4-فروش ابزاروادوات جنگی بانرخ بالاترتوسط دلالان آنهاکه این ادوات به چندبرابرقیمت فروخته میشد.5-سرگرم کردن مردم باشعارسازندگی توسط رفسنجانی وشعارتوخالی گفتگوی تمدن هاتوسط خاتمی هرکدام بمدت 8سال.6-فروش دستگاههای والات انرژی برهسته ایی کهنه توسط روس وغرب بازبه چندین برابر7-سرگرم کردن مردم وهزینه های کلان باشعارانرزی هسته ایی.8-ماندن ضایعات وزباله های هسته ایی برروی دست مردم ایران که تولیددرسطح بایین بالاترین زباله تولیدمیشود تادرآینده ازبرادران غربی درخواست دفن زباله نیزداشته باشیم.9-بازی بامردم درمحوراین موضوع درصورتی که هردومیدانندتنهاسرمردم کلاه میگذارند.10-درکناراین موضوعات هرکدام هزاران نافع به جیب زده وتنهامردم ایران ضررمیکنند.جناب کاوه جویا, با تشکر از اطلاعات داده شده, به هر حال این مصیبتی ست که چاره آن - اگر چاره ای باشد - سالها طول خواهد کشید و تغییرات جوی این تلاش ها را مشکل تر خواهد کرد.
یکبار دوستی سلطنت طلب از ترس تجزیه ی ایران و جنگ داخلی در سایت نوشت:
« آقاجان کاریش نداشته باشید بگذارید این جمهوری اسلامی سرجایش بماند».
حال شما می نویسید «وقتش نیست از ماشین انقلاب پیاده بشیم»؟
حقیقت آن است که : ما چه سواربشیم چه نشیم و چه پیاده بشیم، یا به قول یکی « هر اندازه از انقلاب سرخورده بوده باشیم ؛ تنفر یاس و پشیمانی از مشارکت در آن داشته باشیم ، قسم بخوریم به عدم تکرار آن، و... انقلاب خواهد افتاد. »
-بله نیروهای مذهبی چه حامیان رژیم وچه مخالفان مذهبی آن هنوز در ایران به قدر کافی قوی هستند. و میخواهند قدرت داشته باشند.
در حرف همه چند حزبی هستند ولی عمل را خدا داند.برداشت من آن است که اکثریت مردم حکومت و دین را جدا میخواهند.
در 88 موسوی و کروبی بهانه بود -هدف مردم -نه اصلاح طلبان -رفع خود حکومت بود که جنبش همگانی نشد.
هر نیرویی به دنبال کسب قدرت خود است. تنها دموکراتها میتوانند به قدرت چند حزبی بیاندیشند.
سه تن دانشجوی دختر مسلمان را در آمریکا با ضرب گلوله کشتند. اما شرم آور است, حتی یکی هم از کومونیستها ئی که به خاطر شارلی دو هفته عزای عمومی اعلان کرده بودند و هوق هوق گریه میکردند, پیدا نشد , یک کلمه هم بنویسد, آخر این دختر ها هم انسان بودند و به کسی هم آزار نرسانده بودند. من خیلی واضح می نویسم... اما بماند چون درج نخواهد شد
در نظام جمهوری اسلامی، مفسدان، رانت خواران، دزدان و چپاولگران بر مسند قدرت هستند و مشغول غارت. آنهایی که اعتراض به غارتگری و دزدی امثال معاون رئیس جمهورها می کنند، در غل و زنجیر هستند. این مصداق بارز و روشن حکومت طاغوت است.
آقايان مسؤول سايت آيا پاسخ من به اين مطلب را چاپ ميكنيد و يا شامل سانسور آقاي كيانوش ميشود، اگر چاپ ميكنيد مرحمت فرموده من را در جريان بگذاريد، در غير اينصورت وقت خود را تلف نكنم، اين كامنتي است كه در جواب آقاي كيانوش نوشتم كه سانسور شد
با سپاس از مينو براي نوشته روشنگرانه اش، از آنجا كه آقاي كيانوش نديده و نشناخته دليل چاپ نكردن مطلب من را غير واقعي بودن نام من عنوان كرده بود و اتهام هتاكي با أسامي مختلف به من زده بود( البته پس از پي بردن به برخورد غلطشان نوشته من چاپ شد!)، خواستم از ايشان بپرسم كه ميدانند ٢٥ سال پيش ميشود ١٣٦٨؟ يعني ايشان تمام سالهايي كه سازمان اكثريت در نشريه خود فرمان شركت در لو دادن و دستگيري ميداد و از اينكه در عمليات مسلحانه براي سركوب سربداران شركت كرده و زخمي هم داده است افتخار ميكرد، درون اين تشكيلات فعال بوده است! تبليغ فراموشي اما بخشي از فرهنگ سركوبگران است كه ميخواهند گذشته شان پنهان بماند كه تا يك نفر از نسل ما زنده است نخواهيم گذاشت كه آنچه بر نسل ما رفته فراموش شود. دفاع بد شما موجب شد كه براي من اين سوال مطرح شده كه اين مخالفتها با طرح خاطرات زندان مينو هميلي به اين دليل نيست كه گر حكمشود كه مست گيرند، در شهر هر آنكه با جمهوري اسلامي همكاري كرده است گيرند؟
با سلام! من نمی فهمم که چرا این نوشته در بخش " قومی - ملی" سایت ایران گلوبال نصب شده است چرا که هیچ ربطی به قومیت و ملیت ندارد؟
پدری به افراد خانواده گفت که خیال خرید اتومبیل دارد.فریاد شادی بچه ها به آسمان رفت و مساله تعیین نوع و مدل و اندازه و رنگ آن حل شد ولی اینکه کی کجا بنشیند منجر به جدال و داد و فریاد گردید تا عاقبت پدر امر فرمود که همه پیاده شوند که خیال فروش ماشین را دارد. اگر ماشین انقلاب را خریدیم ( جناب ائلیار و من ) همه هدف های خود را میدانیم ولی اینکه آیا این هدف ها همسوست مساله دیگریست. دولتهای بزرگ و رسانه ها و گوادلوپ ها هر ماه یک جلسه و ارتش و سپاه هنوز هم بر قرار است. مهمترین سوال اینست که آیا واقعا یک «جمهوری جدا از مذهب و تا حدی دموکراتیک " " هدف اکثر نیرو هاست" ؟ از کجا میدانیم ؟ آخرین " انقلاب " ۸۸ برای به احقاق حق کاندیداهایی بود که یکی معمم و دیگری ریشوی بود که در پی حرف امام نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم بود. اگر اینرا قبول نداریم باید به سیل زواری که هر سال با وجود خطر مرگ به
عراق و یا آنها که به قم و مشهد و جمکران میروند توجه کنیم. منظور آنست که بگمانم به قول مارک تواین ظاهرا در باره خبر مرگ " شیعیان " و ظهور سکولاریسم و لائیسیته در ایران بسیار غلو شده است. شاید بشود با اطمینان گفت که اکثر ایرانی ها هنوز مذهبی اند ولی از حکومت نفرت دارند. یعنی بهیچوجه نمیشود در صورت " انقلاب " این گروه را نادیده گرفت. البته هنوز کسانی هستند که ز خیالی که پخته اند شبها, خوابشان نمیبرد. بهر حال حتما پس از استقرار «جمهوری جدا از مذهب و تا حدی دموکراتیک " شاید فکری به حال " دفتر و دکان " حقوق بشر مادر مرده هم بکنیم. جناب ائلیار آیا زمان پیاده شدن از ماشین فرا رسیده است؟چرا انموقع تقصیر رژیم نیست ؟ چرا تقصیر اسد نیست که کشورش ویران شده ؟
چرا انموقع تقصیر رژیم نیست ؟ چرا تقصیر اسد نیست که کشورش ویران شده ؟مرز شما کجا است ؟
اوکراین است ؟ یا روسیه ؟
کوبا است ؟ یا ونزوئلا ؟
مردم ایران تمامی تلاش های این مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلا می و اسلامیست ها ی مارکسیست فقط و فقط برای این است که خامنه ای یا کس دیگری جرات نکند این زنجیر روسی را از پا ی مملکت ما با زکند . حتا اگر از روی ناچاری و نکبتی باشد که رژیم دچار شده ولی ضررش به جیب شما هم بخورد
مردم ایران
شما فاقد یک حزب لیبرال هستید
این نیمچه لیبرال های مذهبی التقاطی را هم اینها تحمل نمی کنند
شاه و شیخ به رهنمود ما رکسیست های روسی مانع تمرین دموکراسی حزبی مخصوصا احزاب ملی شدند
مارکسیست ها فقط دشمن لیبرال دموکراسی
همه دعواها آخر بر میگردد به این لیبرال دموکراسی
به همین دلیل اینها با بنی صدر خونی هستند چون او بحث آزاد را به جامعه تا زه آزاد شده ما از
مرز شما کجا است ؟
اوکراین است ؟ یا روسیه ؟
کوبا است ؟ یا ونزوئلا ؟
مردم ایران تمامی تلاش های این مارکسیست های روسی و مارکسیست های اسلا می و اسلامیست ها ی مارکسیست فقط و فقط برای این است که خامنه ای یا کس دیگری جرات نکند این زنجیر روسی را از پا ی مملکت ما با زکند . حتا اگر از روی ناچاری و نکبتی باشد که رژیم دچار شده ولی ضررش به جیب شما هم بخورد
مردم ایران
شما فاقد یک حزب لیبرال هستید
این نیمچه لیبرال های مذهبی التقاطی را هم اینها تحمل نمی کنند
شاه و شیخ به رهنمود ما رکسیست های روسی مانع تمرین دموکراسی حزبی مخصوصا احزاب ملی شدند
مارکسیست ها فقط دشمن لیبرال دموکراسی
همه دعواها آخر بر میگردد به این لیبرال دموکراسی
به همین دلیل اینها با بنی صدر خونی هستند چون او بحث آزاد را به جامعه تا زه آزاد شده ما از استبداد تک حزبی شاه آورد
همان جا بود که مشت اینها که مدعی علم و فلسفه انقلابی انحصاری بودند رو شد
بابک زهرایی که شبیه همین فاروقی و درویش پور و نیکی و نصر کاخ ساز و میرفطروس و ... بود معلوم شد جز شعا ر های توخالی احمدی نژادی پهن هم بارش نیست
کیا نوری و طبری د ربرا بر سروش که ان زمان جوانکی بود و بهشتی که سرد و گرم سیاست چشیده بود در آلمان چون برفی ذوب شدند
چریک های سیاه کلی که میخوا ستند به سبک کاسترو با کشتن چند تا ژاندارم در سیاه کل و بعد چند تا کمیته ای در ترکمن صحرا از روی فئودالیسم و بورژوازی و صنعتی شدن بپرند و شیرجه بزنند تو استالینیسم ( به نام ما رکسیسم ) در برا بر بنی صدر به هیچ رسیدند
شما دو راه دارید
۱) راه اوکراین و ریختن به خیا بانها و پایان دادن به این روسی گری در دولت و اپوزیسیون
۲) حمایت از مذاکرات و توافق به هر طریق ممکن . طوری که خامنه ا ی و همراهان او نترسند و جا نزنند . این کار به صورت کمپین بزرگ علیه روسیه د رفضای مجازی و شرکت د رکامنت ها علیه روس مداران ( در دولت و اپوزیسیون ) و ترویج آمریکایی گری افراطی در برابر روسی گری افراطی ممکن است
این مزدوران با نام و نشان روسی و چماقدران آنها را بشناسید و به همه بشناسانید
به هرکس که علیه این تجاوز آشکار روسیه به استقلال سیاسی مملکت ما سکوت کرد شک کنید
آقای پیروز گرامی، با سپاس از شما برای توجه تان، شواهد بسیاری وجود دارند که نشان می دهند توفان ریزگردی در خوزستان ریشه ی درونمرزی دارد و از سیاست های نادرست و ضد ملی رژیم جمهوری اسلامی سرچشمه می گیرد. حتی رسانه های حکومتی و کارشناسان دولتی نیز به این نکته اشاره کرده اند. برای نمونه در سرمقاله ی روزنامه ی ابتکار در این باره آمده است: " ... در خوزستان بالاخره مسوولان استاني به ساخت داخل بودن ريزگردها اعتراف ميکنند و ميگويند که تا سال گذشته کانون اين پديده کشورهاي همسايه بود اما مطالعات جديد نشان ميدهد که شرايط تغيير کرده و عامل اصلي گرد و غبارها ديگر خارج از کشور نيست. براي اولين بار مسئولان استانداري خوزستان اعتراف کرده اند که انحراف آب کارون و سدهاي واقع در شمال استان باعث کاهش آب ورودي به تالابهاي غرب و جنوب خوزستان شده و اين مساله
يکي از عوامل وقوع اين پديده بوده است. تجربه محلي هم ميگويد که در زمستان از باد شمال خبري نيست و جهت باد در اين فصل از سال معمولا از جنوب شرق به شمال است. مديرکل محيط زيست خوزستان هم تغيير وضع در اين منطقه را تاييد کرده و گفته است که «گرد و خاک هاي اخير از ماهشهر در جنوب شرق اهواز به سمت شمال غرب يعني مرکز استان و شهرهاي شادگان، انديمشک، دزفول و شوش حرکت کرد». با توجه به منشاء و مسير جديد ريزگردها و جهت باد، احتمالا اين بار علاوه بر اين که در ساخت ريزگرد خودکفا شدهايم با عبور موج زمستانه ريزگردها از مرز، احتمالا براي اولين بار به عراق هم ريزگرد صادر کرده ايم!"نشانی لینک: http://www.parsine.com/fa/print/224574
از سویی ، نماینده ی اهواز در مجلس رژیم می گوید: "... خشکاندن قسمتی از این تالاب برای حفر چاههای مشترک نفتی و عدم مالت پاشی ۲۰۰ هزار از اراضی استان خوزستان ـ که مصوبه دولت دهم بود و تنها ۱۰ درصد انجام شد ـ و در نهایت کاهش حق آبه این تالاب دلیل این توفانهاست. تمام کارهایی که برای رفع این معضل انجام شد، تشکیل کارگروه و کمیته برای آن بود و نتیجه آن این بود که نام این گرد و غبار شد، ریزگرد. خسارات اقتصادی و کشاورزی آن مشهود نیست و معلوم نمیشود، چه اتفاقی برای محصولات افتاده است."
نشانی لینک: http://www.tabnak.ir/fa/news/474523
روشن است که مقامات بالای رژیم، از جمله رئیس سازمان محیط زیست دولت روحانی، می کوشند ریشه ی توفان ریزگردی را برونمرزی جلوه دهند تا نقش رژیم و مقامات دولت های کنونی و پیشین را در این فاجعه ی زیست بومی بپوشانند.
جناب صوفی زاده اگر منظورتون درست فهمیده باشم میخایین بگین ما اصفهانی ها باعث عقب افتادگی شما کردها هستیم.....آقای محترم کردها هنوزم که هنوزه زناشونو ختنه میکنن...شما باید خیلی هم خوشحال باشین که با این سطح فکر در این سطح زندگی میکنین.مطمنا کسانی که هم اندازه ادمای عهد بوغ فکر میکنن در حدی نیستن که برای ما ایراد بگیرن و مارو متهم به هزار جرم و جنایت بکنن.شما لطف کنین جلو بیفتین ما از شما یاد بگیریم.مطمنا ملتفت هستین که انسان هایی در سطح فرهنگ شما هرگز نمیتونن حتی برای خودشون هم امنیت درست بکنن چه رسد به دیگران تعیین تکلیف کنن.دست از سر ما بردار بیخود دنبال کف زدن دستای پیشه وری نباش.
گرامی، هر انقلابی هدف دارد و اتحاد. بدون هدف و اتحاد انقلابی صورت نمیگیرد.انقلاب بهمن هم هدف و اتحاد داشت. این که میگویند می دانستند چه نمیخواهند ولی نمی دانستند چه میخواهند از نظر من درست نیست. همه ی نیروهای شرکت کننده در انقلاب هدف خود را داشتند. چپ حکومت زحمتکشان را میخواست.جبهه ی ملی حکومت ملی مثل مصدق را میخواست. مجاهدین حکومت مذهبی خود را میخواستند. خمینی حکومت اسلامی میخواست. انقلاب توسط مردم صورت گرفت رهبری اکثریت مردم را خمینی توانست بدست بیاورد.راهش توسط حمایت کشورهای بزرگ در رسانه ها و گوادالوپ و صحبت با ارتش هموار شد. بخاطر ترس از همسایه شمالی.
چپ و مجاهدین و بعد ملی ها و ملی مذهبی ها مثل بازرگان شکست خوردند.جریان خمینی مسلط شد و حکومت خود را مستقر کرد.
انقلاب آینده ازحالا هم هدف دارد. برداشت من آن است که اکثریت نیروها هدفشان یک «جمهوری جدا از مذهب و تا حدی دموکراتیک» است.
البته همه حقوق بشر را قبول دارند. تحقق اش در عمل موضوع دیگری ست. سر کار آمدن «حکومت یک جریان» بستگی به رقابتها دارد. استقرار یک «حکومت جمعی از جریانها» هم باز به رقابتها و اندازه ی نیروها بستگی دارد.حکومت یک حزبی یا چند حزبی بستگی به توازون نیروها دارد. دیکتاتوری یا دموکراتیک از همینجا بر میخیزد.
مهم برنامه خوب و خوب نیست - بل ماهیت نیرو یا نیروهاست که برنامه را عمل میکنند یانه؟
خمینی هم حرفهای خوب خوب میگفت ولی عکسش را عمل کرد.
توجه کنیم هدف نیروها اکنون هم تا حدی بجای خود باقی ست. همان اهداف را میخواهند. که در یک سیستم چند حزبی میتوانند رقابت کنند. خمینی و اسلام اش اهل رقابت نبود -اهل حذف بود. سیستم چند حزبی را قبول نکرد. و همه را حذف نمود. حالا مشکل را سیستم چند حزبی حل میکند اگر جریانی یا جریانهایی به حذف رقیب اقدام نکنند.
جناب "خواننده" که مرتب فحش و بد و بیراه می نویسید و به آقای توکلی اعتراض می کنید!
و تمامی کامنت نویسان آنچنانی و نه چندان عزیز!
اولا باید به اطلاعتان برسانم که آقای توکلی از دیروز در عرصه کامنتها به مرخصی رفته اند و تا آخر این ماه میلادی، مسؤلیتها کامنتها با شخص شخیص بنده است.
یعنی اینکه تا آخر این ماه، از فحش و بد و بیراه و اتهام و توهین در کامنتها اثری نخواهید یافت و این جانب همه را سانسور خواهم کرد. بنابراین اگر می خواهید فحاشی کنید، باید تا آخر این ماه صبر کنید!
دوما کامنتهای شما از آنجایی که مرتب تکرار می شوند، خوشبختانه بطور اتوماتیک حذف می شوند و برای من زحمتی به بار نمی آورند. خیالتان راحت باشد.
سوما تا آخر این ماه، در کامنتها جواب به اعتراضها داده نخواهد شد. اگر خواهان جواب هستید، با آدرس ایمیل سایت یعنی info@iranglobal.info تماس بگیرید.
با تشکر!!!
وای خدای من چه فاجعه درد ناکی
مجمسه فردوسی را برداشتند !
خدای من
عرب ها در اهواز رو نفت نشستند دارند از گرد و غبار و فقر و تبعیض خفه می شوند فاجعه تو شده مجسمه فرودسی ؟
جالب اینجاست که آذربایجانی ها حق ندارند حتی اسم مشاهیر خودشان را به زبان بیارند و حتی برخی ها از مشاهیر آنها اجازه دفن در وطن خودشان را ندارند مثل دکتر جواد هیئت که اجازه نداند در شهر مادری خود تبریز دفن بشود و در باکو به خاک سپرده شد حالا شما از این که مجسمه کسی که زنان را سگ می دانست را برداشتند خیلی متاثر شدی در حالی که از شهر ها و روستاها و مکان های جغرافیای اذربایجان یکی اسم هم به ترکی باقی نمونده و همه به فارسی تبدیل شده اند و حق حتی خواندن یک جزوه هم به زبان مادری از ابتدایی تا دانشگاه را ندارند و حداقل 25 میلیون جمعیت هستند و در تبعیض مضاعف فرهنگی ، اقتصادی و صنعتی جان می دهند و به دریاچعه اورمیه هم رحم نکردند.
جناب آقای دکتر مرادی عزیز
با تشکر از قلم شیوا و نگرش عمیق تان به مسائل...
خدمتتان عرض کنم که همانقدر که شما از آمدن خمینی و آگاه شدن مردم خوشحالید. من و هم نسلان من از آمدن احمدی نژاد، چراکه سهم به سزایی در شناساندن چهره ی واقعی رژیم داشت. با آمدن احمدی نژاد سدی شکسته شد و انقلابی فکری بوجود آمد که کمتر کسی فکرش را می کرد. "آقای خامنه ای" به "خامنه ای جنایتکار" تبدیل شد. من به شخصه این تغییر را در محیط اطرافم حس کردم، هر چند که به قول حضرتعالی تاوان سنگینی برای آن پرداختیم.