Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

خانمی در کانادا قسمتی از داستان زندگی اش را این طور می گفت
در ایران اوایل انقلاب از شور انقلاب 57 هر کس برای هواداری یک سازمانی را انتخاب می کرد
منهم سازمان راه کارگر را انتخاب کردم و در این سازمان با یکی از فعالین سازمان اشنا شدم بعدان ما با هم ازدواج کردیم
شوهرم فارس زبان بود و اهل تهران منهم ترک زبان بودم ولی هر دو از فعالین سازمان راه کارگر
بعد از مدتی که ما صاحب یک پسر بچه شدیم در فاصله ای کوتاه هم من و هم شوهرم دستگیر شدیم چونکه بچه شیر خوار بود ان را در زندان تحویل من دادن و بچه در زندان با من بزرک شد. تا اینکه بعد از سالها ازاد شدم بعد از مدت کوتاهی شوهرم هم ازاد شد. وقتی شوهرم از زندان امد خانه نتوانست با پسرش صحبت کند جون پسرم در زندان با من بزرگ شده بود و فارسی بلد نبود
شوهرم گفت اگر پسر من تورکی حرف بزند سرش را می برم و سر همین برنامه ما از هم طلاق گرفتیم و من و پسرم

امدیم کانادا. بعد از چند سال پدر پسرم شماره تلفن ما را پیدا کرده بود از ایران زنگ زد پسرم گوشی را برداشت گفت ماما یگ نفر پشت خط است نمی فهمم چی می گویید گوشی را گرفتم دیدم پدر پسرم است و دلش برای پسرش تنگ شده بود و می خواست با پسرش صحبت کند گفتم می توانی با پسرت صحبت کنی اما او فارسی بلد نیست یا باید ترکی حرف به زنی یا انگلیسی و پدر بچه ام هیچکدام از این زبانها را بلد نبود
نوشته شده توسط: تبریزی

این که در تیتر این خبر واژه های: (نماینده منتخب مردم) به کار گرفته شده است نادرست است چون ما در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران انتخابات آزاد نداریم که نماینده منتخب مردم هم داشته باشیم

http://iranglobal.info/node/53504

اما شاید چون این عروسک کوکی رژیم آخوندی برای آخوندیسم زیانش بیشتر از سودش بود با تصادفی ساختگی پاکسازی شد! چنان که مهندس اصغرزاده نیز با تصادفی ساختگی کشته شد

http://iranglobal.info/node/50705

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامۀ پاسخ...

بدینگونه آقای اژدر بهنام امیدوارم متوجه شدید که چرا آقای محققی خبر"کشته"!!!شدن احمدشاه مسعود را به من داد.
آقای محققی به من لطف نمود و پیشنهاد کرد من نیز در بارۀ کشته شدن!!!احمدشاه مسعود بنویسم. چون آقای محققی بنابر نشانه هایی که بر ایشان معلوم است؛ چون مرا می شناختند و می دانستند که من دستی در نوشتن دارم از من خواست در این باره بنویسم. امیدوارم از من نپرسید:"چه نشانه هایی؟""!!!
من در بارۀ آقای محققی ننوشتم که ایشان "باید" پوزش بخواهند. حال شما چگونه و در کجای یادداشتم واژۀ "باید" را در بارۀ آقای محققی پیدا کردید، خدا داند.
اما در بارۀ اینکه من "حق" دارم و یا "حق" ندارم، باید بگویم: شما را نمی دانم، اما من "حق "خودم می دانم هم بپرسم و هم "پیشنهاد" کنم من و یا آن نوعی پوزش بخواهد و یا نخواهد. این حق من نه تنها در برابر آقای ابوالفضل محققی پابرجاست که من "حق"دارم از هر کس که خواستم بپرسم.
اما شما مصداق "رطب خورده منع رطب چون کند"، به من می گویید:
"من و شما حق نداریم عقاید خود را بر دیگران تحمیل کنیم!"
این "حق نداریم" شما همان تعیین "باید" و "نباید" است. این حق نداریم شما همان" نباید" است و در اینجا این شما هستید که تعیین تکلیف و سلیقه کردید.
من همین جا به بحث با شما پایان می دهم و به پرسش و یا پرسش های دیگر شما و یا کسان دیگر در این ستون پاسخ نخواهم داد، چه:
"درخانه اگر کس است، یک حرف بس است!"
روز و یا شبی خوش برای شما آرزو می کنم.

کیانوش رشیدی قادی
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای آژدر بهنام!
نخست اینکه انسان نمی داند در این ستون به ساز کی باید برقصد؟

اگر به پرسش های پاسخ دهی، می گویند:"چرا پاسخ می دهد؟"
اگر پاسخ ندهی، بازهم پرسش مطرح می کنند و از جمله شما همین کار را کردید.
حال پاسخ به شما:
بیمارستان چهار صد بستر، بیمارستان وزارت دفاع افغانستان بود که بعضی اوقات اعضای رهبری حزب حاکم و برخی از اعضای احزاب "برادر" در آنجا بستری و مداوا می شدند. همینجا بیقزایم که رهبران حزب حاکم بدون استٍثناء در "مسکو" مداوا می گشتند.
من در یادداشتم نوشتم:
"پیشتر او و دیگر رهبران حزب توده و "اکثریت" و همسرانشان را بر بالین مرگم در بیمارستان "جمهوریت" شهر کابل دیده بودم."
پس من پیشتر در بیمارستان عمومی شهرکه "جمهوریت" نام داشت، بستری بودم، و برای اینکه خیال شما را راحت کنم که شما مجبور نشوید از من بپرسید چرا آنجا بستری بود، اگرچه حق دارم به شما در بارۀ بیماری خود بر پایین قوانین پزشکی پاسخ ندهم، اما بازهم برای اینکه خیال شما را راحت کنم، به آگاهی شما می رسانم که قرار بود در آن بیمارستان "کیسۀ صفرا"مرا عمل کنند اما چون پزشکان در عمل نخست اشتباه کردند، کار به عمل دوم و بریدن نزدیک به سی سانتی متر از روده هایم انجامید و دشواری تندرستی من به همیجا پایان نیافت. بازهم بخاطر کمبود امکانات در بیمارستان"جمهوریت"، شش های من آب آورد و بدین خاطر بازهم مورد عمل جراحی در همان بیمارستان قرار گرفتم..
پس از دوماه که در بیمارستان بودم، با کم کردن نزدیک به بیست کیلو وزن، از "جمهوریت" مرخص شدم و به خانه آمدم. خانه در اینجا خانه در کابل است. این را بلافاصله توضیح دادم که باز از من نپرسید منظور از خانه کجاست؟ ایران است، و...
اندکی در خانه بودک که حالم بشدت بد شد. برپایۀ تصمیم رهبری حزب توده و حزب حاکم، مرا بلافصله به بیمارستان "چهارصد بستر" رساندند که در آنجا برای بار سوم مورد عمل جراحی کبد و روده هاقرار گرفتم.
پس از یک و نیم ماه بستری بودن در بیمارستان چهارصد بستر، مرا به خانه فرستادند تصور بر این بود همه چیز بخوبی گذشت. اما دو هفتۀ بعد پس از یک درد بسیار شدید شبانه، تنها بامداد روز بعد مرا دوباره به بیمارستان چهارصد بستر بردند.تنها بامداد روز بعد مرا به بمیارستان بردند ، چون تا ساعت شش بامداد حکومت نظامی برقرار بود و تلفنی هم در خانه ای که زندگی می کردم وجود نداشت. تنها بامداد روز بعد که رهبری حزب توده از وخامت حال من با خبر شد، سراسیمه به همراه مسئولین حزب حاکم مرا دوباره به بیمارستان چهارصد بستر رساندند.
بلافاصله کمیسیون پزشکی در بیمارستان چهارصد بستر از وزارت دفاع افغانستان درخواست هلی کوپتر نمود که مرا برای عمل فوری به "تاشکند" ببرند. از هنگام درخواست کمیسیون پزشکی تا آماده شدنه هلی کوپتر نزدیک به چهارساعت لازم بود. و این درحالی بود که پزشکان در کمیسیون پزشکی حداکثر یک ساعت زنده ماندن را برای من پیش بینی می کردند. بدین خاطر کمیسیون پزشکی تصمیم گرفت با احتساب سی درصد زنده ماندن من، عمل را در همان بیمارستان چهارصد بستر انجام دهد که خانم ژنرال سهیلا صدیق(که آن هنگام همزمان عضو مشاور کمیتۀ مرکزی حزب حاکم بود) و آقای سرگر دکتر رامکی(که او نیز عضو مشاور کمیتۀ مرکزی حزب حاکم بود) به اتفاقاق دستیاران و پزشکان مشاور شوروی، مرا عمل کردند. این عمل بیش از چهارساعت بطول انجامید که در پی آن من تنها بامداد روز بعد به هوش آمدم.
امیدوارم خیالتان در این زمینه راحت شده باشد.
اما در بارۀ "احمدشاه مسعود" و پرسش!!! شما، باید به عرض شما برسانم که دولت افغانستان، هر از چند گاهی، اعلام می کرد، احمد شاه مسعود را کشته است. آن روز که آقای محققی پیش من آمد، گویا روز پیش و برای چندمین بار"احمد شاه مسعود" را کشته بودند.آقای ابوالفضل محققی به دیدن من آمد. اما با خود روزنامه ارگان حزب حاکم را آورده بود که به من مژده دهد و مرا نیز خوشحال کند....
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اسماعيل وفا يغمائى گرامى. از شما تعجب میکنم که یک ویرانگر اجتماعی مانند لوائی را استاد خطاب میکننید. اینکه ایشان استاد چه دانشگاهی هستند برمن روشن نیست ولی انچه روشن است ایشان از طیف چپ تجزیه طلب به تمامیت ارضی ایران نگاه میکند و هدفی جز تجزیه ازربایجان از ایران ندارد . توجه دارید که تاریخ مصرف قجر ها به پایان رسیده بود و کارنامه این سلسله برابر چشمان ماست . کاری به هزار سال گذشته ندارم همین 140 سالی که قجر ها در ایران حاکم بودند این کشور اگر امکان پیشرفت میداشت اساسن نیازی به انقلاب مشروطه نبود چرا که شاه قجر امیر کبیر را به قتل رساند . شما نیر میدانید که این بساط خیمه شب بازی چپها پیش از جنگ دوم از سوی عوامل روسی توده ای به جامعه ایران تزریق شد و تا پیش از ان این تخم لق وجود نداشت . جریان چپ توده ای یکی

از بی اخلاقترین حزب تحمیلی دولت روس بر جامعه ایرانی است و استاد واقعی این حزب یعنی شادروان احسان طبری به گرنش و سرسپرده گی ارتجاع سیاه رفت بدون توجه به سرنوشت سیاه مردم ایران .این حزب با شعار عوام فریبانه خلقهای تحت ستم در حقیقت به تجزیه ایران در شگل فرقه پیشه وری و پایان غم انگیز ان کمک کرد . جریان چپ اساسن جریانی تروریستی و مخالف ازادی و لیبرالیسم در ایران است و از قضای روزگار همین مخالفان سرمایه داری جهانی به همین غرب امپریالیستی پناهنده شده و بسیاری از انها جیره خوار امپریالیسم جهانی و از استسمار طبقه کار گر غربی بهرمند هستند.شاد کام باشید .
نوشته شده توسط: Anonymous

این سایت ایرانی فارسی زبان برای مبارزه در راه آزادی وعلیه آخوندیسم است و نه اینکه نجزیه طلبان آذری مفت و مجانی و با کما ل بیشرمی علیه مردم ایران و فارس و غیره ،طالالات راسیستی ترویج کنند و از اردوقان و گرگ و اسرائیل دفاع کنند . اینها که مدام به زبان فارسی توهین میکنند در اینجا در خانه میزبان بزبان فارسی دروغ مینویسند و توانایی راه انداختن یک سایت ترکی مغولی برای خود ندارند و از استقلال و هویت حرف میزنند ولی در اینجا میکوشند با آلت دیگران داماد شوند بقول پارسی گویان . و مدام با چاپلوسی هندوانه زیر بغل هم میگذارند . اگر اینقدر جالب مینویسند چرا هیچ سایت دیگری ، حتی سایتهای ترکی کردی بلوچی ، جعل و تحریف و چخوانهایشان را درج نمیکند ؟ !

نوشته شده توسط: Anonymous

از کامنتهای یک پان تورک ....... از اولین رصد خانه هائی که در شرق ایجاد شد و این رصد خانه به یک مرکز تحقیقاتی علمی از جمله نجوم تبدیل گشت و دانشمندان دور و نزدیک را به خود جلب کرد , رصد خانه مراغه بود که در زمان (( هلاکو خان )) از نواده های چنگیز خان بود..................... پان اتراک هم خدا را میخواهند هم خرما را مثل شتر مرغ شدند هم شتر هستند بعضی مواقع هم مرغ میشوند گاه گاهی هم بە میخ میزنند هم بە نعل خلاصە این پان اتراک باید روشن کنند آیا از نوادگان چنگیز و آتیلا و تیمور ، هلاکو و ایتماتوف و سلطان سنجر و سلطان بایزید هستند ؟؟ یا از نوادگان سومریان و گوتیها و وو

نمیشود هم از نوادگان سومری بود و التصاقی و هم از نوادگان چنگیز و هلاکو هم بو اگر از نوادگان چنگیز و هلاکو و اتیلا هستند و تورک را نودگان یک گرگ میدانند کە بە آنها یک مادە گرگ شیر دادە خوب باید قبول کنند کە حضور آنها توسط لشکر کشی و مهاجرت از آسیای دور مغلوستان و اغوز بە سرزمینهای مزپوتامیا و خاور میانە بودە یعنی اینکە تورکها هم در تورکیە هم در آذربایجان بالا و پائین هم در کل خاور میانە مهاجرند از جملە در اورمیە و شاپور و خوی و ماکو خوب خود اتراک باید تصـیم بگیرند ما کدام یکی از این را بە حساب تورکها بگذاریم آیا از نودگان چنگیز و هلاکو و آتیلا هستند ؟؟؟ یا از نوادگان سومر ها ؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

قبلا بگویم که از تعارف و تمجید خوشم نمی آید ولی در این نوشته آقای لوائی حقایق را بشکل دلنشین روی کاغذ آورده که من مجبور به بایگانی کردن این نوشته شدم .ببینید اگر ما یک مقطعی را برای بررسی تفکرات روشنفکر و یا چپ جامعه فارس زبان را در نظر بگیریم که این روشنفکر و چپ چگونه شکل گرفته و خمیر مایه اش از کجاست آنوقت به نتیجه مطلوب میرسیم مثلا از ١٣٣٢ به این طرف را اگر در نظر بگیریم و دو تشکیلات چریکها و مجاهدین را که از سالهای 40 ببعد شکل گرفتند و افراد و گروههائی که حول و حوش این جریانات شکل گرفتند .خوب بینانگذاران چریکها برای مثال بیژن جزنی و بینانگذار مجاهدین محمد حنیف نژاد الف بای سیاست را از جبهه ملی و بعدا در رابطه مجاهدین از نهضت آزادی یاد گرفته اند یعنی بیناد تفکر این جریانات از یک تشکیلات ناسیونالیزم و پان ایرانیست نطفه گرفته و هر آنچه که این تشکیلاتها و تفکرات بعدا به خود گرفته ولی

گرفته ولی پایه و اساس از ناسیونالیزیم فارسی و پان ایرانیست نشات گرفته است و بهمین علت این روشنفکران و چپ ها نتوانسته با نژاد پرستی و پان ایرانیزیم مرز بندی کند و حتی در مقاطعی به دفاع و حمایت نیز بر میخیزد مثال لغزش چپ و روشنفکر فارس در مقابل تفکرات فردوسی حتی فمنیزم فارس ایرانی نمی تواند در مقابل فردوسی موضع بگیرد و زیر سیبلی از مسئله رد میشود و فرق اساسی بین روشنفکر و چپ آذربایجان است که الف بای سیاسی را از ستم ملی و حرکت فرقه دموکرات آذربایجان یاد گرفته اند برای مثال بهروز دهقانی ، صمد بهرنگ و مناف فلکی و یا غلامحسین ساعدی که معلم و رابط اینها دکتر فرزانه بود
نوشته شده توسط: lachin

آقا و یا خانم ایستا..... از اولین رصد خانه هائی که در شرق ایجاد شد و این رصد خانه به یک مرکز تحقیقاتی علمی از جمله نجوم تبدیل گشت و دانشمندان دور و نزدیک را به خود جلب کرد , رصد خانه مراغه بود که در زمان (( هلاکو خان )) از نواده های چنگیز خان بود...

نوشته شده توسط: lachin

آقای بابک خرم دین... در زمان انقلاب مشروطیّت تعداد مساجد بیش از چهار تا پنچ هزار تا نبود. موقعی که پهلوی دوم از ایران فرار کرد در ایران بیش از 45 هزار مسجد بود و گنجایش تمام دانشگاه ها و مدارس عالی بیش از 32 هزار نبود. و هر دانشگاه هم یک مسجد داشت...تنها خبر خوشی که دارم این است که بعد از استقلال آزربایجان , خوزستان و کردستان , شما ایران شهریان دیگردر نه عذاب خواهید بود و نه در رنج..(.یر کوکی) را هویج خواهید گفت و ( یر آلما و یا قار توپی ) را سیب زمینی...تنها سوال من این است که اگر ترک ها 900 سال حکومت کردند و بنا بر بعضی از کامنت گذاران که قدمت ایران شهریان را 12 هزارساله میدانند , پس شما ایران شهریان دراین چندین هزار سال در کجا تشریف داشتید؟ مسلمانانی که در اسپانیا بیش از 700 سال مستقر بودند مذهب کاتولیک جای اسلام را گرفت. چرا این دگر اندیشی در ایران صورت نگرفت؟ آیا ترک ها

سلمان ( ترک) داشتند که یاور حضرت محمد باشد ؟ یا اینکه ایران شهری ها بودند که (( سلمان فارس)) داشتند که مسلمان بمانند......
نوشته شده توسط: Anonymous

پان ارمنی گرامی! آقای موحدی! اگر شما از تاریخ اطلاع کافی داری و وجنایتها و جاسوسی ارامنه علیه ملت تورک را رد مکینی مدارک و اسناد خود را ارئه کن تا خوانندگان نیز از اطلاعات تاریخیتان آگاه شوند، و جانب شما را بگیرند. اینکه نمی شود بدون دلیل و مدرک تاریخی سخن گفت و ادعا کرد و چیزی هم طلب کار شد. ادعائی که شما میکنید، بدون سند معتبر تاریخی فقط اتهام زدن است.

نوشته شده توسط: Anonymous

بعد از عملیات موفق آمیز نیروهای پژاک در هفتەی گذشتە در منطقەی سردشت .. پژاک با اعلامیەای رسمأ مسئولیت عملیات منطقەی سردشت را بعهدە گرفت عملیاتی کە بە دلیل موفقیت آمیز بودن آن و بە چالش کشیدن نیروی نظامی ایران سپاه پاسداران عملأ هیچگونە اطلاع رسانی و یا سخنی از این درگیری بین سپاه و نیروهای کورد ایران بیان نکردند و علمأ با سکوت خود نشان دادند کە شکست سنگینی بە آنها وارد شدە بودە ،، پس از این عملیات پژاک اطلاعیەی دوم را پخش کردە کە ،،،پژاک می گوید نیروهای کرد سپاه پاسداران با پوشیدن لباسهای گریلاهای پژآک به منطقه سردشت رفته تا کسانی را که از این حزب حمایت میکنند را شناسایی کند.

نوشته شده توسط: Anonymous

به به! مثل پدر معدومش محمد رضا ....، نواده مظلوم کوروش کبیر ذولقرنین! که چول و پالاز اش به زباله دان تاریخ سپرده شد، ضرب الاعجل به یک حرمسرا نیاز دارد، تا استخوانهایش را استراحت دهد. در سواحل جزایر هونو لولو! خوش بحال آقای کرمی که چنین تاریخ نگاریهای مشوقی را برای امت واحد، و سرزومین واحد اسلامی تسوید میفرماید.

نوشته شده توسط: Anonymous

درضمن من مقاله شما و مجموع نظرات را روی وبگاه خود دریچه زرد گذاشتم تا قشر وسیعتری از نظرات شما و دیگران اگاه شوند

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از دلایل خداحافظی آقای کیانوش رشیدی قادی، تهمت‌ها و حرفهای زشت بهمن موحدی نسبت به ایشان بود. آقای موحدی، کاش شهامت عذرخواهی میداشتی.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوائی گرامی. با سلام و تشکر از پاسختان . امید اینکه فرصتی پیش اید و بطور دقیق تر نظر خود را در رابطه با نوشته شما بنویسم. این کار را در فرصتی نه زیاد دور خواهم کرد . با تشکر

نوشته شده توسط: Anonymous

پان ارمنی عزیز! جناب آرسین نظریان! شما بخوبی میدانی، که داشناکسیون همیشه بعنوان ستون پنجم در منطقه علیه مردم ایران، و مردم تورک عمل کرده است. حتا شکست لشکر ایران از روس در زمان تزار نیز جاسوسی داشناکسین ارمنی علیه ارتش ایران بود. شما و پان ارمنیهای موجود، در منطقه! در تاریخ هیچ وزنه ای نبوده اید، که تاریخ بنویسید! پان ارمنی ها و داشناکسیون همیشه بعنوان عوامل روس و دول بیگانه بکار گرفته شده اند. داشناکسین از طریق چسباندن خود به کلیسای ارتدوکس روسی همیشه سعی کرده است، بعنوان سربار کشورهای غربی، و به مثابه اینکه گویا مذهب زکت گونه ارتدکس را یدک میکشد، و حتا آداب و رسوم من درآوردی مذهبی تان کاملا در تضاد آشکار با کلیسای کاتولیک و افانگلیوم می باشد، و اختلافات مذهبی تان، نسبت به کاتولیکها بیش ازاختلاق و نزاع بین شیعه و سنی است. پان ارمنی عزیز! جناب آرسین! شما بخوبی میدانی

بسیاری از ارامنی ها از نظر تباری، اصل و نسب واسمشان به ترکها برمیگردد. شما نه چشمت آبی است و نه مویت زرد است. اسمت هم آرشین ترکی است. شما که بعنوان یک خارجی دراروپا تشریف داری، لازم است بدانی، اصل و نسب اجداد بسیاری از شما ها ترک است. رفتار داشناکسیون درتاریخ، رفتارهمان مانقوردهائی هستند، که بخدمت بیگانه گان درآمدند، مثل مانقورد هائیکه برای لقمه ای نان، درخدمت رژیم اسلامی فارس هستند. شما فکرمیکنی مثلا با افتخاربه ضد تورک بودنت دراروپا شق القمرخواهی کرد؟ باید بمحضرت عرض کنم؛ که بزرگتراز شما ها درهمان کشورهای اروپائی غبارهم بحساب نمی آیند! همان کسانیکه شما با افتخارسربارآن هستی، درمقابل مردم تورک درمانده اند. شما فکرمیکنی داشناکسیون با بکارگیری متد ترور و کشتارمردم آزربایجان واشغال قارا باغ روز خوشی خواهد داشت؟ شما فکر میکنی داشناکسیون با ترور و ارعاب، و میدان خواندن بمردم آزربایجان و حمله و تجاوز بخاک آزربایجان آرامش خواهد دید؟ پان ارمنی عزیز! جناب آرسین! شما اگر به مذهب ارتدکس اینهمه افتخار میکنید، چرا عمویتان حضرت پوتین! به شما در سرزمین پهناور روسیه یک وجب خاک نمی بخشد، که با آرامش در آنجا ارمنستان بزرگ برپا کنید؟ مگر روسیه کشور کوچکی است؟ شما خودت بخوبی میدانی وقتی که ازمسکو بطرف شرق حرکت میکنی بعد از چهارصد کیلومتر دنیای تورک شروع میشود. از کوههای آلتائی تا ولادیوستک بر روی تمام منابع و ذخایر نفتی سیبری از قرنهای دور مردمان تورک زندگی میکنند، و تا به امروز منابع سرزمینشان ازطریق مسکو چپاول و غارت میشود. شما پان ارمنی ها که برادران دینی و مذهبی ارتدکس زکت تلقی میشوید، چرا اروپای ثروتمند برای شما ها رفاه ایجاد نمی کنند، که ارامنه در فقر نکبت و تنگدستی روزگار می گذرانند؟ اگر نمی دانستی بدان که تمام آمریکای لاتین از شیلی و آرژانتین گرفته تا مکزیک مسیحی هستند، که به زور سرنیزه از طریق مسیونرهای اسپانیائی مذهبی شدند. آیا این برادران دینی و مسیحی که اغلب در فقر میلولند و مافیای مواد مخدر در آمریکای لاتین بیداد میکند، کجایند این برداران ثروتمند مسیحی اروپائی شان به دادشان برسند، و با رفاه و صنعت و تکنولژی و ثروت خود، آنان را از فقر و بد بختی نجات دهند؟ چرا این کار را نمیکنند؟ بعضی ها فکر میکنند، چون مسیحی هستند، میتوانند با کاسه گدائی بدست گرفتن در نزد برادران دینی خود امرار معاش کنند، آیا فکر نمیکنی چنین سیاستی جز به بردگی کشیدن خویش چیز دیگری معنا نمی دهد، سیاستی که داشناکسیون آنرا بکار میگیرد؟ از طرفی با ترور و قتل عام و تجاوز بخاک آزربایجان مشغول است، از طرف دیگر خود را به مظلوم نمائی زده میخواهند بخرج دیگران زندگی کنند. آیا چنین سیاست نکبتبار، شایسته مردم ارمنستان است، که داشناکسیون بعنوان ستون پنجم مسکو بر طبل جنگ میکوبد؟ جناب آرسین دراین مورد کمی زحمت اندیشه بخود بدهید؟ تا کی میخواهید بجای رابطه نرمال با همسایگانتان، بجای صلح و دوستی و ایجاد ارتباط مستقل و تکیه بر پای خود، با جیب خالی در طبل جنگ بکوبید؟ تا کی میخواهید به همسایگان خود زور بگوئید، و قلدر مآبانه منطقه را به آشوب بکشید؟ آیا داشناکسیون با چنین سیاست جنگ طلبانه، چه چیزی جز فقر و بدبختی نصیب مردم ارمنستان میکند؟ تا کی میخواهید در دست پوتین بعنوان بازیچه، رل خصومت با همسایگان را بازی کنید؟ و مردم بیچاره و تهدست ارمنستان را در فقر و نکبت و بدبختی و درحالت جنگ با همسایگان قرار دهید؟ پان ارمنی عزیز! جناب آرشین! شما که بدون چنین دغده ای در رفاه اروپا زندگی میکنی، آیا پیش وجدان خود، در خلوت خود، این سئوال را از خودت کرده ای: تا کی داشناکسیون میخواهد با شرارت و ترور و تجاوز به خاک همسایگان منطقه را به آشوب بکشد؟
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای تبریزی گرامی،
من سال 1352 وارد دانشگاه تبریز شدم. سال 1355 به مدت دو ترم از تحصیل محروم شدم. فروردین 1356 از تبریز رفتم. مهر 1356 با فکر ادامه فعالیت علنی به دانشگاه برگشتم و پس از یک ماه یعنی چهارم آبان همانسال دستگیر شدم و سال 57 با باز شدن در زندانها آزاد شدم.
زمانی که کتاب عمادالدین باقی را درباره دانشگاه تبریز خواندم و مشاهده کردم که حقایق کاملا وارونه شده اند، به فکر نوشتن خاطرات زمان دانشجویی افتادم و حتی با برخی از دانشجویان آن زمان دانشگاه تبریز تماسهایی گرفتم ولی با پیش آمدن مشکلات و بویژه بیماری، موفق به انجام این کار نشدم.
امیدوارم که بتوانم یادمانده هایم را بنویسم.

نوشته شده توسط: Anonymous

بعقیده من شرکت و جایزه گرفتن رضا پهلوی در مراسمی که توسط مروجان و مدافعان سرسخت انداختن بمب اتمی بر روی تهران برگزار شده بود، سخت اشتباه و نادرست بود. آدم هر کجا که دعوتش کنند و به او جایزه بدهند، نباید برود. آنکس که می خواهد میلیونها انسان را با بمب اتمی بکشد، یک بیمار روانی و ضد انسانی و ضد ایرانی است. جایزه گرفتن رضا پهلوی از یک بیمار روانی و ضد انسانی و ضد ایرانی چه معنی می تواند داشته باشد؟ اون از مسعود رجوی که شانه های مبارک صدام حسین را می بوسید و این هم از رضا پهلوی. خداوند به طرفداران این دو کمی بصیرت بدهد.

نوشته شده توسط: Anonymous

شمابعنوان طرفدارجمهوري فارسي اسلامي (ازفحش هاوبد وبيراههاي مصنوعي برأي ردگم كردن!)كه ازقانون اساسي ارتجاعي رژيم درموردزبانهاي فارسي نقل قول ميكنيدودشمني خود را با ملييتهاي مختلف ايران بطرفداري ازفاشيسم حاكم ولي درجلدباصطلاح چپ وسوسياليست!!!البته بخيال خودتان بيان ميكنيدفراموش ميكنيدكه تمام جريانات چپ وماركسيست هاي منفردايرانراكشور كثيرالملله ميداننددراين زمينه ازجمله به آثارراه كارگر ونوشته هاي محمدرضا شالگوني ، آثارفدائي ها وپيكار و....مراجعه كنيد ونظر خود رابه تلاشي يوگوسلاوي وجدائي سوئد ونروژ ومساله باسكها ونيز كاتالانها دراسپانيابيان كنيد بدون شعارهاي رژيمي وتكراري.

نوشته شده توسط: Anonymous

زمانی که گفتگوهایی در باب شرایط آماده سازی احتمالی ترکیه در اتحادیه اروپا یی بود، پان ترکهای همیشه در صحنه ایران گلوبال، هنوز خبری نشده، از ایرانیان برای ورود به اروپا و گذشتن از آذربایجان پیشبینی ویزا برای ایرانیان میکردند. و حالا که گوشت به دهن گربه نرسیده میگویند « اتمام حجت اردوقان با اتحادیه اروپا». زهی به این تحلیلگران « ژئوپلیتیک»
این یارادیچیلیق خدا بیامرز کجاست تا ما را از تفسیرهای ژئوپولیتیک نیمه روزانه بهره مند کند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

شما بأيدلوجية خودتان روشن كنيد كه چرا دولت ارمنستان آرشيوهاي خود رادراين موردبازنميكندتاهمگان والرموز اين جنايات روشن كندوتازمانيكه آرشيوهاي دولت ارمنستان دراختيارمجامع بين المللي قرارنگرفته بقول مثل تركي"ايت هورر كروان گچر"

نوشته شده توسط: lachin

آقای عبد الربه زاهدانی...همین کامنت شما نشانگر از آن است که نه تنها از ارقام و اقتصاد و از حقیقت دور هستید بلکه با این احساسات ضد ترکی, شما منطق ( محیط زیست و مدیریّت) را هم از دست دادید. لطقآ یک سندی و یا بیانیه ای دولتی نشان بدهید که برای رساندن آب شیرین به دریاچه ارومیه « میلیارد ها دلار » خرج شده است... آیا واقعآ شما یک میلیارد دلار را می توانید درک بکنید؟ تحقیقات اقتصادی این ( دریاچه آب شور بیخاصیّت) نشان داد که اگر این دریاچه با یک مدیرّیت خوب اداره میشد تا به یک گردشگاه و منطقه توریستی تبدیل میگشت درآمد حاصله از این دریاچه اگر از درامد نفت ایران بالاتر نبود, کمتر نمی شد. تنها با صادرات ( باتلاق) شرفخانه به کشورهای اسکاندیناوی, اروپائی و امریکا درامد بیشتری را به اقتصاد ایران کمک میکرد. یک مرکز درمانی در شهر فینکس آریزونا , این باتلاق ها را بشکه بشکه از بحرالمیت اسرائیل

وارد می کند. در کالیفرنیا یک ساعت حمام با این باتلاق ها در حدود 100 دلار است. فلامینگو های که در این دریاچه ییلاق-قشلاق میکردند , همه ناپدید شدند و به دریاچه ( وان) کوچ کردند. دریاچه وان و اطراف به یک مرکز توریستی تبدیل گردیده است که به اقتصاد ترکیه کمک می کند... شما را به دیدن چندین کلیپ که از حمام های باتلاقی گفته شده است جلب میکنم.

http://m.goldenhaven.com/spatreat.html
..................................................................
https://www.youtube.com/watch?v=gxhXHBcfeX8
.................................................................................
https://www.youtube.com/watch?v=QhGMdxU_Ysc&app=desktop
......................................................................
https://www.youtube.com/watch?v=jv4Lb5HR8K8
.............................................................................
بهترین ها را برای دوستان آرزومندم...
نوشته شده توسط: Anonymous

السلام علیکم.آقای موحدی بامدادان تویک فاشیست بیش نیستی وحتی ازفاشیست باوجدان هیتلری هم بدتری آنها باتفکرجامعه مدرن وغربی دست به توسعه فاشیستی می زدند،ولی توباتفکردولتی وعقب مانده ونفرت پراکنی جهان عقب مانده این کاررامیکنی.
سرنوشت تورا من مثل داعشی های منفجرشده توسط تله های انفجاری می بینم.تویک ذره منطق وعقل رابرای خودممنوع کرده ایی.تویک تفرقه افکن وضدتورک دولتی ونادم بیش نیستی .توبرای خودچهره سیاسی گرفته ایی ولی باورکن ازآنهایی هستی که خانواده شان درگروگان بوده تا برای رژیم کارکند.
توهمچون رجوی که ندانست چکارمیکند وبامغزشویی بهترین فرزندان شجاع را به جنایت چه فکری وچه عملی دچارکردهستی.
تورا نمی دانم چطوربایدحالی کرد.نه سندقبول داری ونه منطق ونه تفکر نو .....

نوشته شده توسط: Anonymous

السلام علیکم -صبح زیبای شمابخیر وخوشی .من فکرمیکنم بعضی ازافراد،اگردستشان به مخترع اینترنت وکامپیوترمی رسید،همچون داعش وبدترازآنهااین مخترعین رابابمب منفجرمیکردند.
فضای مجازی ومخصوصا تلگرام دراین یک سال واندی بدجورتعدادی رادیوانه کرده است .آنها دراین صدسال اززبان اسلحه وزندان وکتاب های کنترل شده ورادیو وتلویزیون بامجری ساواکی وپان ایرانیست گرادن حرف می زدند ومخالف را حتی بخاطرحرف زدن درخانه ومدرسه وقهوه خانه باقل وزنجیربه اسارتگاه برده ونابودشان میکردند،ولی دراین یکی دوسال
فضای مجازی وجابجایی اطلاعات وایجادتشکل های فرهنگی وادبی وسیاسی وموسیقی این حاکمان نژادپرست درلفافه دین ووطن وناسیونالیسم کورودگرستیز وطرفداران رنگارنگ چپ وراست هنوزخوابیده دریخبندان های سیبری رابدجوری کلافه کرده است.
این متحجران جمودفکری نمی توانند کاری بکنند،شروع به فحاشی وتهمت زنی ودرآوردن به استخوان های هزارسال

پیش ازنوع گلی ومنگلی وببخشید ببخشیدآلت های شمائیست هابرای داشتن سند ونگهداری آن درخانه برای اثبات نادانی های خوددرعصرمدرنیسم کرده ومیخواهندبافرافکنی وچرندگویی جلوی پیشرفت های اجتماعی وعلمی راسد کنند.
این دوستان خودبدترازآخوندیسم برای جنایت فرهنگی واجتماعی میخواهند بادستاویزقراردادن کارهای انسانهای ابتدایی برای جنایت خودتوجیح درست کنند.
انگارکه دریک کشوری ازابزارسنتی گاوآهن استفاده کنندوکشاورزی مدرن وتراختوروکشاورزی مدرنیسم را بعلت تغییرنیافتن مغزرشدنیافته خود با پتک وچوب وچماق بشکنند.
این دوستان عقب گردکن ما سعی میکنندنام بزرگان رابرای خراب کردن فرزندان آنهانیزخراب وباخوددر لجنزارتفکرخودمدفون نمایند.
اگرنوشته های این بابک خرمدین ! راتوجه فرمایید دقیقا همان کاررامیکند.نوشتجات متفکران سوسیالیسم تمامیت خواه تورک این سایت وزین هم میخواهندجبهه متحدفرزندان انقلابی آزربایجان را همچون انقلاب مشروطه وانقلاب 57 فرش زیرپای متحدان استعماری فارس سازند.
آقایانی که دوست دارندماراچماق ویاپله زیرپای تمامیت خواهان کنند،کورخوانده واین ماییم که باید آنهارادرزیرپروبال خودباتفکرانسانی وجهانی وبرابری خواهی بگیریم .
پس شماها نخواهیدکه اشتباهات گذشته تکرارشود.ماخودازهرتفکری بهترین وبلاترین برنامه رادرمدیریت اجتماعی داشته نیازی به دوستی خاله خرسی نداریم.
اگرسوسیالیت.سوسیال دموکرات.فاشیست .اصلاح طلب.ملی مذهبی هم هستی برای جبهه خودتلاش کن که روی چشم ماجای دارید ،والا این بارازشماعذرمیخواهیم وشمارادرراستای جاده صاف دشمن میتوانیم قراردهیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

تمام این مقالات و عوامل دولت ترکیه میخواهند بگویند که بخشی از ایران یعنی استان اذربایجان باید از ایران جدا شود وسپس با اران یکی و سرانجام با دولت ترکیه و سرزمین ترکیه عثمانی متحد و دولت بزرگ ترک ایجاد شود . ما به این خاست تجاوز کارانه دولت ترکیه و روشن فکران وابسته ترک نه خواهیم گفت و با تمام قدرت شاه اسماعیل وار هر گونه تجزیه طلبی را سرکوب خواهیم کرد.اگر به ستم ملی باور دارید باید جریان چپر ا مورد پرسش قرار دهید که از جنایات دولت روس در اران تحت عنوان سوسسیالیسم دفاع میکند. سرنوشت پیشه وری و کیانوری و رجوی و اخری احسان طبری که مدافع و نظریه پرداز خلقها وارتجاع سیاه بود در انتظار شماست .

نوشته شده توسط: Anonymous

جواب دهان خرد کن طیب اردوغان به بدخواهان ترکیه
اتمام حجت اردوغان با اتحادیه اروپا

گوناز تی وی: رئیس جمهور تورکیه نسبت به درخواست اتحادیه اروپا مبنی بر تغییر قانون مبارزه با تروریسم در تورکیه شرط ورود به حوضه شنگن، سخنان صریحی انجام داد.


به گزارش گوناز تی وی، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور تورکیه نسبت به بیانیه کمیسیون اتحادیه اروپا که گفته است تورکیه برای ورود به حوضه شنگن باید قانون مبارزه با تروریسم را مطابق قانون این اتحادیه تغییر دهد، واکنش تندی انجام داد.

اردوغان بیان کرد:" اتحادیه اروپا اکنون به ما می گوید که برای (برداشتن) ویزا باید قانون مبارزه با تروریسم را تغییر دهید. شما به تروریست ها اجازه برپایی چادر در کنار پارلمان اروپا را می دهید، این ذهنیت را چرا تغییر نمی دهید؟. اگر به تروریست ها اجازه برپایی چادر می دهید و آن را به اسم دموکراسی معرفی می کنید و از ما برای (برداشتن) ویزا درخواست تغییر قانون مبارزه با تروریزم را می کنید، شما به راه خودتان و ما نیز به راه خودمان ادامه می دهیم، بروید با هر کسی که می توانید به توافق برسید".

این سخنان صریح رئیس جمهور تورکیه درحالی مطرح می شود که کمیسیون اتحادیه اروپا از تورکیه می خواهد تا قانون مرتبط با جرایم سازمان یافته و تروریسم را بر مبنای دادگاه حقوق بشر و روش های کشورهای اروپا تغییر دهد.

اتحادیه اروپا از سویی پ.ک.ک را بعنوان یک گروه تروریستی شناخته و در لیست سیاه خود قرار داده است، از سویی دیگر به هواداران این گروه تروریستی اجازه برپایی چادر در نزدیکی ساختمان پارلمان اتحادیه اروپا در بروکسل را می دهد.

در ماه مارس گذشته، شماری از هواداران گروه تروریستی پ.ک.ک به هنگام سفر احمد داوود اوغلو، نخست وزیر تورکیه به بروکسل، چادری برای این گروه تروریستی در نزدیکی ساختمان پارلمان اروپا ترتیب داده بودند.

این چادر پس از اعتراض آنکارا برچیده شد، اما هواداران پ.ک.ک بار دیگر آن را برپا کردند و شهرداری بروکسل نیز طی بیانیه ای اعلام کرد این چادر تا تاریخ یک آوریل برپا خواهد ماند.

گوناز تی وی

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای رشیدی گرامی،
من از آنچه که در متن و در کامنتها نوشته‌اید متوجه شدم که شما "توده‌ای" بوده‌اید، در سال 1363 در بیمارستان 400 بستر کابل که ویژه اعضای کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان و مقامات رده بالای دولتی بود، بستری بودید و تحت عمل جراحی قرار گرفته و از مرگ نجات یافته‌اید.
ابوالفضل محققی به عیادت شما آمده و در حین صحبتی که با شما داشته خبر مرگ احمدشاه مسعود یا شیر دره پنجشیر و به قول شما شغال دره پنجشیر را به شما داده است در صورتی که احمدشاه مسعود در شهریور 1380 ترور شد!
معلوم نیست که شما چرا بستری بودید و در آن زمان در کدام جبهه قرار داشتید و چه مناسبتی بین شما و احمدشاه مسعود وجود داشته که آقای محققی این خبر را به شما داده و چرا و به چه مناسبتی از شما خواسته که درباره مرگ او و سربازان دلاوری که او را کشته‌اند بنویسید.

شما از آقای محققی می‌خواهید که وارد میدان بشوند به شما پاسخ بدهند و پوزش بخواهند. آیا شما به ایشان خبر داده‌اید که چنین مطلبی را درباره او نوشته‌اید؟
ایشان به چه مناسبتی "باید" پوزش بخواهد؟ چون همانند شما در افغانستان بوده؟ چون در روزنامه حقیقت انقلاب ثور کار می‌کرده؟ چون برای کار خود پول می گرفته؟ یا آنچنانکه در کامنتی نوشته‌اید برای تعطیل کردن کلاس‌های درس و مبارزه با رژیم شاه و یا به قول شما مبارزه با سامانه پادشاهی؟
آیا ایشان "باید" برای دفاع آن زمان خود از رژیم افغانستان که عده زیادی را کشته بود، پوزش بخواهد؟ چرا شما از دفاع امروز خود از سامانه پادشاهی که موجب کشتار افراد زیادی بوده پوزش نمی‌خواهید؟
آیا فکر نمی‌کنید که من و شما حق نداریم عقاید خود را بر دیگران تحمیل کنیم و حق نداریم که این "باید"ها را بکار گیریم؟ اگر ایشان مانند شما به افکار و اندیشه‌های گذشته خود پشت نکنند، چرا "باید" پوزش بخواهند؟ چون شما اینگونه فکر می‌کنید، دیگران هم محکومند که مانند شما فکر کنند؟ شما چه حقی دارید که به دیگران دستور دهید که باید این کار را بکنند و آن کار را نکنند؟
در نهایت پرسشی از شما دارم که امیدوارم پاسخ دهید:
شما می‌نویسید: "من سلطنت طلب نیستم. من هوادار سامانۀ پادشاهی هستم."
این سامانه پادشاهی چیست و چه تفاوتی با سلطنت دارد؟
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اژدر بهنام، درباره فریدون آبرومند آذر باید گفت در برخی تارنماها نوشته شده است که وی به همراه اسماعیل یگانه دوست و رضا یمینی و چند تن دیگر در خانه ای در تبریز دستگیر شد و روز پنجشنبه بیست و پنجم تیرماه کسانی که از آنها نام برده شد به همراه چند تن دیگر با فرمان آخوند سیدحسین موسوی تبریزی در زندان تبریز اعدام شدند! قهرمان نام مستعار فریدون آبرومند آذر بود نه نام کوچک او اما نویسنده این نوشتار نام کوچک قهرمان را برای فریدون آبرومند آذر نوشته بود و همچنین به جای اسماعیل یگانه دوست نوشته بود اسماعیل یگانه پرست که این باره ها ویراسته شدند، از سوی دیگر اگر شما در دانشگاه تبریز بوده اید شایسته است مانند آقای ابوالفضل محققی یادمانده هایتان را ریز به ریز بنویسید تا همگان از این یادمانده ها سود ببرند، با سپاس – تبریزی

نوشته شده توسط: Anonymous

دولت ترکیه بالا برود پایین برود به در ودیوار بزند تحریف کند تاریخ جعل کند و... نمی تواند ننگ نسل کشی هولناک ارمنی ها را از دامان خود پاک کند وکشتار بیش از یک میلیون از ارامنه را انکار کند. بهترین کار این است که دولت ترکیه بابت آن فاجعه هولناک از ارامنه معذرت خواهی رسمی بکنند.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

تنظیم این نوشتار عامیانه و قشری و به سبک شاخه ای از فرهنگ ایرانی و شرقی است، که تا فرد در حیات است از خوبیهایش نمی گویند، امّا همینکه فرد وفات کرد، تعریف و تمجیدها شروع میشود، در این مقاله بطور کلی به جوهر و اصل مطلب و مفاد تئوری "عمق استراتزی" احمد داود اوغلو نپرداخته است،
مراکز تحقیقات سیاسی و پژوهشی اینترناسیونال کشورهای اروپایی استراتژی داوود اوغلو را مورد بررسی قرار داده اند، و نکات مثبت مطابق با عصر امروز در آن وجود ندارد.

از جمله مهمترین اصل این استراتژی نئو عثمانیسم و پان اسلامی و جغرافیا و محدودهء آن است که در این نوشتار به آن اشاره نکرده است. دیدگاه احمد داوود اوغلو در کتابی به چند زبان انتشار یافته، چه خوب است که افرادی مانند نویسندهء این نوشتار نگاهی به آن می انداخت.

رجب طیب اردوغان دقیقأ همان سیاستی را پیشه کرد، که احمد داود اوغلو به او دیکته کرد، موضوع و دلیل اصلی کنار رفتن احمد داود اوغلو، شکست تز نئوعثمانیسم و پان اسلامیسم او میباشد. و رجب طیب اردوغان بطور مستقیم و دلخواه در آن نقشی ندارد.
اکنون ترکیه دچار یک بحران اساسی است، فضای سیاسی را باز کند، پایه های حکومت و حزب طیب اردوغان فرو خواهد پاشید، و شاید خود رجب طیب اردوغان به مناسبت دزدیها و کمک کردن اور به داعش محاکمه و زندانی خواهد شد. حزب خلق ها دست برتر را کسب خواهد کرد، طیب رجب اسلامگرایی نئوعثمانیسم را ادامه دهند، قطعأ آینده ای شومی در انتظار ترکیه است،
ارتش دوباره کودتا کند و حکومت را بدست گیرد، جهان را به شگفتی خواهد انداخت و ترکیه نوپا ارزش و اعتبار جهانی خود را از دست خواهد داد. تنها موضوعی که به ترکیه کمک میکند و از فروپاشی آن جلوگیری میکند، آوارگان جنگی در این کشور و مهار مهاجرت آنها به اروپا، در مقابل اروپا اکنون تا آینده ای نا معلوم بر حرکات رجب طیب اردوغان چشمهای خود را می بندد.
نتیجهء استراتژی نئو عثمانیسم و پان اسلامی داوود اوغلو باعث شد که در اروپا احزاب راست افراطی ضد اسلام و ضد مسجد سازی شکل بگیرند، در آلمان یکی از این احزاب در کمترین وقت
در انتخاب دو رقمی برنده بود و به نیروی سوّم تبدیل شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

به ناصر ناصری وتورک اوغلی
شما دست پیش را می گیرید که پس نیافتید، تمام دوستان وخوانندگانی که تفکر بنده را می دانند خواهند فهمید که اتهامات شما از سر عصبانیت وکینه است وقصد شما تخریب وترور شخصیت است، تمام ایرانیان از کوچک وبزرگ می دانند که شعارهای تجزیه طلبانه تفرقه بین مردم ومبارزین ایجاد می کند ودر نهایت به سود رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.
هنوز جای داغ ودرفش جلادان ملاها بر تنم مانده وبرایم به هیچ وجه مهم نیست کسی باور نکند.
در جواب اتهامات سخیفانه و مغرضانه شما هم می گویم که:("به حرف گربه سیاه باران نخواهد بارید")

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بهمن موحدی چون شما و کسانی از قماش شما افرادی بی منطق و غرض ورز هستید و در راپطه با مخالفین سیاسی خود در رابطه با ستم ملی در ایران، شیوه سفسطه گری تهمت زدن و ترورشخصیت را دنبال میکنید هر گونه بحث سیاسی با شما چیزی جز تلف کردن وقت نیست . همین. لطفا .... "دروغ " های مرا در این رابطه که ستم ملی، ستم طبقاتی را تشدید میکند، افشا کن!

نوشته شده توسط: Anonymous

ادامه مطلب..و اما اینکه این کولی ها چطور رشد کردند و چطور اداره امور بلوچستان را در دست گرفتند و چطور برای خود تاریخ و هویتی بلوچستانی یا همان سیستانی ساختند بر می گردد به اینکه این کولی ها شیعه مذهب بودند وبا روی کار امدن دولت مذهبی و با چاپلوسی ملموسی مورد لطف حکومت شیعی مذهب خمینی قرار گرفتند وبدین سان مذهبی بودن و مذهبی شدن باعث شد تا اداره امور بلوچستان سنی بدست این جنایتکاران و نمک به حرامان بی افتد و امروز بجایی رسیده اند که بدون توجه به خواست و احترام به اراده و نظر مردم بلوچ جدا از اینکه همه چیز را سلب کردند و بردند نام بلوچستان را هم در نظر دارند حذف کنند واین دیار مادری را که قدمتی به ازل بودن تا ابد بودن دارد را می خواهند وارد حوزه منطقه ای بلوچستان کنند و نام منطقه ای از مناطق بلوچستان را جایگزین ان نمایند.

و تازه به این هم کفایت نمی کنند و خواهان تجزیه این سرزمین به سه الا چهار استان مجزا از هم هستند و زاهدان و بخش هایی از شهر خاش را زیر سلطه و مستعمره خویش در آورند.
نوشته شده توسط: Anonymous

عبدالربه زاهدانی! شب و روز در خواب و بیداری به خودت میگی و پشت سر هم تکرار میکنی " دو پاراگراف اول همین مقاله را به بلوچی بنویس تا از تو عذر خواهی کنم" ....که من برایت بلوچی بنویسم . تو تا حالا درک نکردی و نمیخواهی قبول کنی که ملت بلوچ دارای هویت فرهنگی و تاریخ و سرزمین خودش میباشد.
من در ذیل به شرح مختصر تجزیه بلوچستان که از زمان بقدرت رسیدن نوکر انگلیس زضا شاه و تا به امروز ادامه دارد مپردازم :
چند سال پس از آغاز حاکمیت رضاخان پهلوی در پارس (ایران امروزی) وی در سال 1305 هجری شمسی به بلوچستان لشکرکشی کرد و پس از درگیری با نیروهای حکومت بلوچستان برای مدتی بسار کوتاه بلوچستان را در اشغال خود گرفت .اما در این زمان نتوانست ان را در کنترل نگه دارد و شکست خورد و مجددا در سال 1307 حمله ای وسیع به بلوچستان کرد .

حاکم بلوچستان سردار دوست محمدخان بارکزیی توسط ارتش رضا شاه پس از یک سلسه مقاومت های اسیر گشت و به تهران تبعید شد.رضاخان سعی در تطمیع وی برامد تا پروسه اشغال بلوچستان را قانونی کند ولی دوست محمد خان از امضای قرداد الحاق خاک بلوچستان سرباز زد و در تاریخ 26 دیماه سال 1308 اعدام شد..
عاقبت حکومت دوست محمد خان مانند حکومتهای محلی دیگر در سال 1928 از هم پاشیده شد
پس از قشون کشی رضاخان به بلوچستان و تصرف آن مرحله دیگری از تجزیه وتقسیم سرزمین بلوچستان آغاز شد.
در نخستین تقسیمات سیاسی در زمان رضاخان در سال1307 شمسی کل کشور پارس (ایران) به چهار ایالت(استان) و 12 ولایت تقسیم شد، چهار ایالت عبارت بودند از: 1-آذربایجان 2-فارس و بنادر 2-خراسان و سیستان 4-بلوچستان و کرمان. ده سال بعد در دومین تقسیمات سیاسی در16 آبان سال 1316 حکومت پهلوی منطقه کرمان را از بلوچستان جدا کرده و منطقه بلوچستان از جنوب نهبندان تا تنگه هرمز استان مَکُّران نامیده شد.
نه سال بعد در سال 1326 در طی برنامه تقسیمات سیاسی تجزیه بلوچستان توسط حکومت پهلوی آغاز شد و قسمت های زیادی از مناطق بلوچستان توسط حکومت پهلوی به استان های همجوار ضمیمه شد.
مناطق بلوچ نشین نرمانشیر ، ریگان وبم و جیرفت ... را به استان کرمان و مناطق جاسک،میناب،جگین،بشاگرد و اطراف آن که همگی بلوچ نشین و جز بلوچستان هستند به استان جدیدالتاسیس "بنادر ساحلی جنوب" که بعدها به عنوان هرمزگان تغییر نام داده شد ضمیمه شدند.
در سال 1336 شمسی نام سیستان از انتهای استان خراسان حذف و به انتهای نام بلوچستان اضافه شد و نام استان بلوچستان به "بلوچستان و سیستان" تغییر داده شد اما سرزمینهای تجزیه شده دوباره به بلوچستان الحاق نشد و فقط نام سیستان برگشت خورد.!
این در حالیست که قبل از سال1336 سیستان به مناطق نهبندان و قائنات اطلاق می و منطقه حسین آباد (زابل امروزی) جزیی از بلوچستان بود با توجه به تقسیمات رضاشاهی.
.اما همانگونه که یاداور شدیم سرزمین سیستان که بخش اعظمی از قائنات و نهبندان و ...است همچنان در بخش خراسان باقی ماند و فقط نام سیستان را به بلوچستان با عنوان پیش وند نامی برگرداندند..
و سرانجام در سال 1358 نام بلوچستان به انتها برده شد و نام سیستان به ابتدای نام سرزمین بلوچستان آورده شد و نام "بلوچستان و سیستان" تبدیل به "سیستان و بلوچستان " شد.
و نکته دیگر اینکه مسئله کسانی که ما امروز انها را زابلی خطاب می کنیم حقیقتا کولی های دوره گردی بودند که از استانهای دیگر منجمله خراسان و اطراف ان در زمان رضا شاه به ریگزار بلوچستان در زابل فعلی که قبلا منطقه حسین آباد بود کوچانده شدند تا بابت مشکلاتی که برای حکومت مرکزی آنوقت بوجود آورده بودند در این ریگستان تنبیه و هلاک شوند.
ما مردم بلوچ که مردمانی خدا دوست و مشهور به مهمان نوازی و عرف و اخلاق انسانی هستند این خدازدگان را مورد اکرام و احترام قرار دادند و برای اینکه تلف نشوند مشغولشان کردند در مزارع و امورات بنایی تا حداقل بتوانند زنده بمانند و حقیقتا همانگونه که در تواریخ بالا اشاره کردم سیستانی که از بلوچستان جدا شد همان قائنات و مناطق نهبندان هستند که هنوز در جغرافیای خراسان قرار دارند و به بدنه مادر بلوچستان برگردانده نشدند.

نوشته شده توسط: Anonymous

منم بابک خردم دین از آذربایجان :آقا گرگه" لوایی" لغت روشنفکر یا انقلاب و بسیاری ازاین لغتها از چپ وطن فروش و راست وطن فروش بسیار در گردش است.این لغتها تولید اندیشه میکنند.همین لغت انقلاب که از چپ آمد وخود چپ رکاب گیر قاطر آخوند شد. آخوند که انقلاب نمی دانست چیه با یک نگاه به گذشته میتوان پی به این روند کرد.اما زنده یاد نادر نادر پور این لغت روشنفکر , منورال فکر را حلاجی کرده.حالا روشنفکر ترک که به سیب زمینی میگه هویچ به هویچ هم میگه خیار به لوایی میگه استاد خنده خنده .خلاصه مطلب اینکه تمام سیاه روزی و بد بیاری مصبب آن تسلط ۹۰۰ساله ترکان مدنیت بر انداز و بی فرهنگ با آداب منهد شان است همه ما ایرانشهریان در عذاب و رنجیم. این عزمت ایران است که معجزه آسا با داشتن پادشاهان بی لیا قت ترک هنوز سر پا ست و خواهد ماند. حالا شما ترکان هم دیر آمده زود هم میخواین برین عجب ....!!!!

تاریخ راهمیشه زورمندان وبرنده گان نوشته اند اما حقیقت واقعی را سینه به سینه انتقال میدهند و حقیقت راه خود را سینه به سینه می پیماید ما آذر بایجانیان شما ترکان را خوب میشناسیم .
بخون که چه کسی امازاده بازی را در ایران بره انداخت ؟ از امام زاده ترکی لوایی ها میان بیرون نه روشنفکر
نخستین کسی که بر آرامگاه امام هشتم شیعیان رضا، گنبد برافراشت و موقوفه به گنبدش اختصاص داد، یک ترک سنی متعصب و بسیار ستمگر، به نام ابوالفضل سوری، از سرهنگان محمود غزنوی بود. ابوالفضل بیهقی در تاریخ بیهقی، در بارۀ ستم های این مرد، نمونه هائی آورده است. ترکان سنی درزمان سلجوقیان بربنای این گنبد افزودند. سپس مغولان مسلمان شده سنی، بنا را نوسازی کرده، وسعت دادند.گوهرشاد خانم، که یک ترک سنی بود، بنا را تبدیل به مسجد بزرگ و مدرسه و گنبد طلاکاری با شکوه کرد، و موقوفاتی که زمینهای مصادره شده از ستم دیدگان ایرانی بود را به این دستگاه اختصاص داد. در واقع رسم پیرپرستی، مرده پرستی و گنبدسازی که درفرهنگ ایرانی شناخته شده نبود، و با سنت های ایرانی به کلی بیگانه بود، توسط ترکان حاکم شده در ایران رواج داده شد، و به مرور بسیاری ازایرانیان ساده اندیش وکم آگاه نیز بدان خو گرفتند.
ابن فضلان که یک جهانگرد بوده است و به سرزمین ترکستان سفر کرده می نویسد. دین ترکان الت پرستی است. یعنی انها مجسمه چوبی به شکل الت مردانه را به گردن خود می اویزند و در مقابل ان سجده می کنند و ان را می پرستند و انها شپش تن خود را می خوردند .برای اطلاع بیشتر در گوگل سرچ کنید سفرنامه ابن فظلان و دین ترکان.
بخون چه کسی پا ی منحوس اینگلسی ها را به ایران باز کرد؟ از حکومت داری ترکان لواییها میان بیرون نه روشنفکر نه کسانی که دلشان برای مردم بطپد.
تصرف هرمز هشت ماه پس از جنگ چالدران صورت گرفت (که جنگ چالدران، خود انديشه مداخله ديپلماتيک اروپاييان در ايران و تشديد دشمني ايران نسبت به عثماني را تقويت کرده بود ـ نفاق مذهبي). رخنه اروپاييان به خليج فارس، شاه اسماعيل صفوي (شاه وقت از خاندان درويش ها) را دچار اندوهي عميق كرده بود، زيرا كه فاقد قدرت دريايي موثر بود تا از قلمرو خود دفاع كند و پرتغالي ها با استفاده از همين ضعف ايران (نداشتن توپ و كشتي توپدار)، ظرف شش سال (تا سال 1521 ميلادي) بسياري از جزاير ايراني خليج فارس از جمله بحرين را تصرف و به گمبرون (بندر عباس) دست اندازي كردند و دولت صفويه، در آن زمان توپ هاي پرتغالي باروي قلعه هاي ايران را مي شكافتند و از كمان قلعه بانان ايراني در برابر آتش تفنگ نظامی پرتغالي كاري ساخته نبود. دولت صفويه (شاه عباس يکم)بعدا با انگلیسی ها متحد شد و پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و با این عمل، «بدتر» را جانشین «بد» کرد. مسائل آسیای غربی برخاسته از همین اشتباه صفویان بوده است زیرا که انگلیسی ها در منطقه ماندگار شدند. بیا بی معرفت به درد مردم برس بیا ببین فقر تو بلوچستان چه میکنه بیا به درد کو لبر کرد برس انسان با انسان هیچ فرقی نداره زبان ابزار است.به سیب زمینی بگو سیب زمینی به هویچ بگو هویج .
نوشته شده توسط: محمدرضا لوایی

جناب اسماعيل وفا يغمائى گرامى
صحبت يك مشت آخوند نيست. در نظر داشته باشيد كه هنوز بخش بزرگى از مصرف كنندگان انديشه در ايران به روشنفكرى دينى تمايل دارند. حالا بگذريم كه اصولاً روشنفكر دينى يك واژه ى دست ساخت آخونديسم است و من اعتقادى به آن ندارم. اما على شريعتى ها و سروش ها كسانى بودند و هستند كه مصرف كنندگان داخلى دارند و كيست نداند كه سهم على شريعتى در انقلابى كردن نسل جوان كم از خود خمينى نبود.
سواى آخوندها همان جهان بينى مورد نظر شما، در شاهنامه و در ذهن نژادپرستى آريايى غوغا مى كند. همه ى كسانى كه از شاخه هاى فكرى گرد زبان فارسى مى پلكند و به توليد نظر و كلام مشغولند مدنظر من است. من با تضادها و همرنگى هاى اين شاخه هاى فكرى در اين مقال كارى ندارم. نتيجه ى اين كليت جامعه اى را ساخته و پرداخته كه اميدى برايش نيست.
بحث من

در خصوص مانقوردها با شما زمين تا آسمان فرق دارد. مانقوردهايى كه زبان خويش وا نهادند و در ديگرى ستيزى از خود پان فارسيسم جلو زدند.
مى فرماييد رهبر ايران ترك تبار است و بعضى ديگر از فاشيسم. در تاريخ خيلى ها تبر بر تبار خويش زده اند. اين كه دليل نمى شود. ترك تبارى كه در منابع فارس تبارى هضم مى شود آى دى جديدى دارد. شناسنامه ى جديد كه بگيرى شناسنامه ى قبلى فاقد اعتبار خواهد شد و اگر از آن استفاده كنى تقلب و خلاف و همان سوء استفاده محسوب مى شود.
بنده به مبانى خويش اعتقاد دارم و شما نيز بهتر است كمى هم از مبانى ما تصوير برداريد تا تصورتان نسبت به ما فقط از دريچه ى زبان و مبانى فارسى نباشد.
با احترام
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

با تشکر از آقای تبریزی که بخش‌هایی از خاطرات دوست بسیار عزیز و دیرینم ابوالفضل محققی یا همان "ابول" را منتشر کرده‌اند، به چند نکته اشاره می‌کنم.
درباره مجسمه‌ای که آقای حشمت آفریده بودند من شخصا نمی‌دانم که آیا این مجسمه کوراوغلو بود یا صرفا مجسمه یک عاشیق، به‌عنوان یک سمبل.
این مجسمه در شاهگلی سابق و ائل‌گولی بعدی نصب شده بود.
مجسمه را برداشتند و مدتها در حیاطی قرار داده شد که از پشت درب آهنی آن، که قفل بزرگی بر در آن زده بودند، به خوبی نمایان بود و حسین اعتمادی، دانشجوی کشاورزی عکس بسیار جالب و گویایی از آن گرفته بود همراه با قفل و زنجیر درب آهنی که در همان نمایشگاه سال 1355 که ابولفضل ترتیب داده بود، به نمایش گذاشته شد.
***
سالن کنسرت دانشگاه چند روز پس از کنسرت مرضیه به آتش کشیده شد. مرضیه کنسرتش را در همانجا برگزار کرد و من هم در آن کنسرت جزو تماشاگران بودم. مرضیه هنرنمایی شایسته‌ای کرد و حتی بخشی از یک ترانه را بدون میکروفون خواند و غوغا به پا کرد.
***

ابول می‌نویسد: " گروهی مذهبی تشکیل شده بود که کارشان حمله به دختران و پسران دانشجوئی بود که بعد از تعطیلی کلاس ها در محوطه پشت دانشگاه قدم می زدند، به شدت مضروبشان می کردند و اولتیماتوم می دادند که در دانشگاه تبریز این کار ممکن نیست! جو انقلابی دانشگاه را برهم می زنید! هیچ جریان دانشجوئی به مقابله با این امر برنخاست و مذمتشان نکرد!"
این گروه به "گروه ضربت" مشهور شد. ابتدا گفته شد که کار گروه حمله به ساواکی‌ها خواهد بود، به همین دلیل جریان چپ دانشگاه نیز حاضر به همکاری با آن شد ولی در همان ساعات اول مشخص شد که هدفشان کتک زدن دختران و پسران است و جریان جپ یه سرعت خود را کنار کشید و تلاش کرد با بحث با مذهبی‌ها، جلو این کار را بگیرد.
کار این گروه نگرفت و چند روز بعد ناپدید شد.
***
ابول می‌نویسد که اعتصابات سال 1355 چند روز مانده به امتحانات ترم دوم شروع شد. این تاریخ اشتباه است.
اول سال تحصیلی 1355 اعلام شد که کمک هزینه تحصیلی کمتر شده است. اعتصاب از همان هفته اول مهرماه شروع شد و در اوایل آبان با پیروزی دانشجویان به پایان رسید. این اعتصاب صرفا صنفی بود. بلافاصله پس از آن مساله صنفی دیگری مطرح شد در رابطه با غذای سلف سرویس. این اعتصاب همانطور که ابول نوشته است، به سرعت سیاسی شد. دقیقا به یاد دارم که عکس شاه را در سلف سرویس، زنده یاد بیژن نوبری با سینی شکست. گارد دانشگاه که در تمام مدت حضور داشت ولی در ابتدا دست به خشونت نزده بود، در آن روز با تمام قوا حمله کرد و درگیری شدید در حیاط دانشگاه صورت گرفت. پس از آن روز تظاهرات به داخل شهر کشیده شد. به دنبال آن 16 آذر روز دانشجو در پیش بود و اعتصابات در ادامه خود به 16 آذر پیوند خورد و ادامه یافت و از آن به بعد بود که با آمدن پلیس از شهرهای اطراف خشونت شدت یافت.
اعتصابات ادامه داشت و چندی پیش از شروع امتحانات آرام شد و تا نزدیکی‌های امتحانات با افت و خیز ادامه یافت ولی بسیار کمرنگ بود.
چند روز پیش از امتحانات ترم اول (و نه ترم دوم) به دنبال نقاشی عکس خر در کوی ولیعهد شدت یافت امتحانات تحریم شد و حدود 750 دانشجو به مدت دو ترم محروم شدند (من هم جزو محرومی‌ها بودم).
تعداد کمی که ابول هم جزو آنها بود، به صلاح‌دید سازمان چریکهای فدایی خلق امتحان دادند تا محروم نشوند. کسانی که ماندند، توانستند نقش بسیار قدرتمندی در ادامه مبارزات ایفا کنند.
***
حسن زکی زاده عضو سازمان آزادیبخش خلقهای ایران بود و در شب یلدای سال 1355 در شهرآرای تهران کشته شد و نه در شمال و سال 1356
***
درباره زنده یاد فریدون آبرومند آذر: ما برخی از دوستان را با نامی دیگر می‌شناختیم و از آن جمله فریدون آبرومند آذر را با نام قهرمان. اگر آقای تبریزی نام اصلی او را نمی‌نوشتند، من هم نمی‌دانستم که نامش قهرمان نیست.
نوشته شده توسط: Anonymous

ننگ ونفرین خلق ایران بر سران کثیف وخونخوار رژیم جنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی. باید شورید واین جانیان غارتگر را از تخت قدرت به زیر کشید. با باقی ماندن رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی بر قدرت، ایران به نابودی کامل نزدیک می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ضروری است مردم با اقدامات عملی خود، مبارز شریف آقای محمود بهشتی لنگرودی را حمایت کنند. آخر دیگر تا کی باید مهر سکوت بر لب بزنیم؟!! باید شورید وکار رژیم را یکسره کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب موحدي ممكن است بجاي شعارهاي توخالي وتكراري وچه بسا مشكوك،دست برداري وفقط يك جمله ازنوشتهاي اين پانها بقول خودتان بيان يد كه به فارس زبانان اهانت شده؟پيتزا نخواهيدكردشما عوام فريبانه رژيم پان فارس حاكم رابجاي شريف هموطنان فارس گرفته ومطالب ونظرات رژيم راپخش ميكنيدوبراي ردگم كردن چندفحش پائين شهري هم نثارهمفكران رژيمهاي ات ميكني؟درگذشته پنجاه سال اخيربودندفيروزفولادي،سيروس نهاوندي،كورش لاشائي كه به سبك شما درجنبش چپ نفوذكردندولي آخرش افشا شدند،همينكه شما بندقانون أساسي جمهوري فارسي اسلامي را درموردزبانهاي ملي دركنارزبان فارسي راآورده أيد بمدرستي نشان ميدهدكه اگرمامورنباشيد ولي همفكررژيًم هستيد

نوشته شده توسط: Anonymous

ایستا، کاش میشد قیافه تو هم ببینیم! من حدس میزنم که خیلی خوش قیافه و زیبا باشی. شاید شبیه جیمز دین یا آلن دلون باشی. ما مشتاق دیدن صورت نورانی حضرتعالی هستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

به آقای حسن جداری
شما از طبقانی بودن جامعه ایران واز ماهیت بورژوا ومدافع طبقه سرمایه دار رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی سخن گفتید که کاملا درست می گویید وحقیقت امر را به روشنی بیان کردید. اما شما، آنجا که گفتید در مناطق فارس نشین ایران فقر ومحرومیت نسبت به مناطق غیر فارس نشین کمتر است به راست زده وبیراهه رفتید. خلق ایران به یک اندازه تحت ستم این رژیم اهریمنی قرار دارد وفقر و محرومیت وخفقان وتبعیض وسرکوب برای تمامی خلق ایران است اما از آنجایی که ما در ایران ستم مذهبی داریم در مناطق سنی نشین ایران مثل بلوچستان وکردستان وترکمن صحرا ، رژیم به طور سیستماتیک، ستم وفقر ومحرومیت وتبعیض بیشتری را به آنها تحمیل می کند فقط به جرم اینکه این هموطنان شریف ما سنی هستند. در ایران ستم مذهبی وجود دارد و به هیچ وجه ستم ملی وجود ندارد و امکان ندارد فردی به این علت که فارس نیست مورد ستم قرار گیرد ولی اگر همان فرد

مسلمان نباشد ویا شیعه مذهب نباشد در معرض انواع تبعیض ها وآزار واذیت قرار می گیرد.آقای جداری آدرس غلط ندهید وسخنان غیر واقعی را بیان نکنید، بگذارید مثالی بزنم، استان کرمان یک استان فارس نشین است وشهر تبریز غیر فارس نشین، استان فارس نشین کرمان جزء یکی از فقیر ترین استانهای ایران است، در این استان فارس نشین فقط یک بیمارستان فرسوده وکوچک به نام پاستور در شهر کرمان وجود دارد!!! حال وضعیت کرمان را با تبریز مقایسه کنید آنوقت همه به دروغ آقای جداری پی خواهند برد.وضعیت رفاهی شهر تبریز حتی از تهران نیز بهتر است وانواع سرمایه گذاریها در آن شهر می شود. البته بنده قصدم از مقایسه شهر تبریز با شهرهای فارس نشین ایران اینست که دروغهای حسن جداری را برملا کنم وگرنه من هیچ گونه خصومتی با هموطنان شریف تبریزی خود ندارم در تبریز هم فقیر زیاد داریم، بنده همان عشقی که نسبت به هموطنان شیرازی وگیلک واصفهانی خود دارم به همان نسبت به هموطنان شریف تبریزی خود دارم، هموطنان شریف تبریزی ما روحیه ظلم ستیزی ومبارزه جویی دارند نقش آنها در انقلاب مشروطه بی نظیر بود در مبارزه با رژیمهای شاه وشیخ نقش قابل توجه ای داشتند دراوایل انقلاب ودهه شصت سازمان های مردمی ومترقی مثل چریکهای فدایی خلق ایران ومجاهدین خلق ایران در تبریز طرفداران زیادی داشتند.
در آخر باید بگویم که چرا آقای حسن جداری به همه مثل نقل ونبات شوونیست می گوید ولی هیچ گاه به شوونیست تمام عیاری مثل محمد رضا لوایی شوونیست نمی گوید!!؟
نوشته شده توسط: Anonymous

بإسلام واحترام خدمت شاعرمردمي جناب يغمايي,آنطوريكه من ازنوشته آقاي لوايي برداشت كردم منظورازروشنفكران فارس تماميت خواه است كه اززبان تحميلي ودولتي كه به پشتيباني سرنيزه هاي رضا شاهي وجمهوري فارسي اسلامي زبانهاي ملييتهاي ديگررابحاشيه رانده است.شاعرارجمندخامنه اي وموسوي اردبيلي وهرجلادديگري ازحاكميت درخدمت فارس وفارس پرستي است.به گفته هاي مامون اي درستايش زبان فارسي مراجعه فرماييد.

نوشته شده توسط: Anonymous

السلام وعلیکم.من بانظرآقای آزاددرشروع نوشته اش مخالفم.زیراایشان استان فارس که توسط رضا میرپنج فارس شده رابه فارس ها بخشیده است.من درسفری که قبل ازعیدبه شیرازداشتم ودوستانی درتلگرام دارم ،این استان فارس را نیافته بلکه مردم قشقایی صاحب اصلی آن هستند.
این آقابهمن موحدی مشکوک است ونظرات خطرناک اختلاف اندازوفاشیستی رادرزیرهرمقاله بیان میکند.ازاین گونه افراد توسط دولت شعوبیه درچندسال پیش وازافرادنادم برای بمب گذاری درسایرکشورهااستفاده میکرد.درهنگام دستگیری هم نمی توانستندثابت کنندکه این هاازطرف دولت ماموراین جنایت هستند.
این موحدی وتعدادی که زمانی زندانی بوده اند ویادر امکان خطرافتادن سیستم نظام فارسی دست به همکاری بادولت زده تا سرکوب هویت طلبان راتندترکنند.زبان های ازبین رونده توسط سازمان ملل هرچندسال اعلام میشود،متاسفانه تعدادی ازعنادنمیخوهندقبول کنند

همه عالم وآدم میدانند که زبان انگلیسی بخاطرنوآوری واختراعات توسط انگلیسی زبان ها وتوسط اکسفورد زبان بین المللی وعلمی گشته وزبان تورکی زبان منطقه ایی وتجاری مردم ایران اکثرن تورک زبان است.ولی تعدادی این زبان راازروی تعصب وعناد وپول های ملی رابه زوراسلحه وزندان میخواهندنگه داشته وعقب ماندگی رابیشترازاین کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

استاد لوائی
نخست درود بر ترک و آذری که من مشکلی با آنها نداشته و ندارم
ولی میخواهم بدانم ایا جای یک مشت آخوند جنایتکار را با روشنفکر فارس عوض کردن درست است
مفسد فی الارض ها را فارسها علم نکردند بل آخوندهای پستی علم کردند و ایدئولوزی و جهانبینی کثیفی اعمال کرد که خون همه ایرانیان را از ترک و فارس و بلوچ و کردو... بر زمین ریخت کدام روشنفکر منظور شماست عزیز
لطفا نام ببرید تا من فارس بدانم منظور کدام است و قبل از آن لطفا روشنفکر را تعریف بفرمائید که کیست
اگر بحث بر سر خون فارس و ترک و ژن باشد و نه اندیشه ای که ستارخان و کسروی را از یکسو ساخت و زرینکوب و خانلری را از سوی دیگر رهبر کنونی ایران ترک تبار است و موسوی اردبیلی دستور اعدام بسا ترک و فارس را صادر نمود و موسوی تبریزی مایه ننگ ترک و فارس است
امید اینکه استاد به مبانی نظری نوشته خود توجه بیشتری بفرماید

نوشته شده توسط: Anonymous

من دقیقاً با جناب علی هم عقیده ام. جناب لوایی هرهفته دو مقاله استادوار مینویسد ( ده خطی) ولی کامنهای پاسخش از صدها سطر تجاوز میکند. ای ولا!

نوشته شده توسط: Anonymous

ایستا، کاش میشد قیافه تو هم ببینیم! من حدس میزنم که خیلی خوش قیافه و زیبا باشی. شاید شبیه جیمز دین یا آلن دلون باشی. ما مشتاق دیدن صورت نورانی حضرتعالی هستیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آفرین براروم دقیقا موافقم، ما لرستانیها بزرگترین ضربه را از دست همین ناروشن فکرهای فارس خورده ایم. تا حرف می زنی با گرز و گوپال ایرانیستی کذب شروع می کنند به گوبیدنت. بابا فارسهای روشنفکر اگر کشاورزی و صعنت ترکها، معادن و کشاورزی کُردها، نفت و گاز عربها نبود، شما با کویر یزد کرمانتان چی می کردید؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

پانترکهای بیولوژیک چون محمدرضا لوایی ، حسن جداری و لاچین به یاد نیای خونخوار خود چنگیزخان مغول هرروز به لشکرکشی جدیدی در ایران گلوبال میپردازند. عکسهای لوایی و جداری بخوبی ریشه درد این نژادپرستهارا با آن صورت مغولی و چشمهای ریزکشیده بیان میکند. کاش عکس بقیه شان هم اینجا چاپ میشد تا همه ببینند این "هویت طلبان" درجستجوی کدام هویت هستند! با هویت مغولی چنگیزی برای آذربایجانی ایرانی نسخه هویت میپیچند. خیال تجدید حکومت خون و کشتار مغولهای چنگیزی با ماسک کارل پوپر و کارل مارکس از قلم این نژادپرستان بیرون زده است!