Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-باتشکرازتمام کاربران محترم وازآقای یغمایی عزیز.جناب یغمایی شمادرنگارش دست بالایی داشته ،ایکاش بجای نوشتن این مقاله دراز،میتوانستی نوشته جناب آقای لوایی را کمی عمیق تر درک کرده وبجای تعریف وتمجید وهندوانه گذاشتن در زیربغل دراول نوشته ،بقول خودتان آذری ها وتکرارمتوالی جنایت عمل گوشت خواران شاه عباس ودریدن های شکم مردم توسط شاه اسماعیل ،درصددکندوکاو مسایل حال ایران درعصرمدرنیسم می پرداختید.جناب یغمایی من رک وبی پرده میگویم شمابااینکه انسان دوستی وهمزیستی ونوع دوستی را درنوشته زیادبکاربرده اید،ولی من فکرمیکنم شمایکی ازآنهایی هستی که میخواهی باپنبه سرببری وازآنهایی نیستی با ببخشیدنادانی وسادلوحی مطالب خودرامینویسد.
شمانویسنده قهاری هستید وفکرمیکنید باساده لوحانی طرف اید،که ازپیچیدگی آسیملاسیون کردن درطی تاریخ مدرنیسم وکنونی بی خبراست.جناب یغمایی اگرشماازنسل یغمایی همکار

محمدعلی فروغی درتهیه وتنظیم شاهنامه باشید.کارتان درست است وشناخت تان درقلمزنی بسیارعالی است ،آنچه آنان کردند وشما ادامه میدهید.
جناب یغمایی شماخوب میدانیدکه تبلیغات ونشر وچاپ وکتاب ومدرسه ودانشکاه ومجازی وغیرمجازی ووو...ساعتی وحتی دقیقه ایی رشدمیکند.شماخوب میدانیدکه یک شهرکوچک ایران درامروز مثل ابهر.زابل.آمل.مشگین(خیاو)وو.. هرکدام چندین روزنامه ومجله دارد .شمامیدانیدکه یک شهرکوچک کنونی بیشترازکل آسیای صدسال پیش مدرسه ودانشگاه وکتابخانه وغیردارد. شمابخوبی میدانید که هرکس زمان حال راباسی ویاصدویاپنجاه ویاصدسال پیش مقایسه کند، ببخشیدمردم رایااحمق فرض کرده ویا مستقیم میخواهدبه آنهاتوهین کند،چه برسدبه پانصدویاهفتصد وهزارسال پیش ،که درآن صورت مستقیم توهین میکند.
آقای یغمایی شما بجای اینکه بیاییدنوشته آقای لوایی را با منطق وعلمی نقدکنید،به تعریف وتمجیدمتوهمانه فارس های عصرجدید شئونیست هارااززیرضرب خارج وجنایت فرهنگی آنهاراتوجیح ساخته اید.
آقای یغمایی یک هفته تبلیغات وامکانات حال برای نشر به اندازه صدسال 150 سال پیش کابرددارد.شمانه تنها هیچ امتیاز وارزشی به نیمی ازمردم ایران که تورکان نشدید،بلکه به هستی وسرزمین وتاریخ وادبیات آنهامرموزانه توهین کردید.
شمافکرمیکنیدبااین نوشته مسموم ومرموزخودمیتوانیدایران کنونی را برای فارس هامصادره کنید وآن را جایگاه وسرزمین فارس ها کرده وبرای آنهاسند بزنید.
آقای یغمایی صدسال شکستن ترکه های چوب ازگیل وبه وآلوچه رادردستان نحیف فرزندان تورک سرتاسرایران وآزربایجان ندیده واز مولوی وسعدی وحافظ وحسنقلی وحسینقلی نویسنده وتاریخ نویس درباری برایمان فاکت آورده ایی .
آقای یغمایی اکنون دیگردنیا دنیا ی شماها وتفکرتوهمی شمانیست برایمان ازدوران یخبندان وچنگیز وهیتلروعباس واسماعیل وکوروش داریوش سخن نگویید .بلکه ازقدرت وعلمی بودن وگستره جغرافیایی زبان ها بایدحرف بزنید.برای ماازحق وحقوق مدنی وتحمیل زبان های زندان وبرادربزرگ وپدرسالار وروشن شدن ملل ازحق خودبایدحرف بزنید.
آقای یغمایی متاسفانه دوست کنترلچی ایران گلوبال بعضی مواقع متون راچاپ نمیکند.خودمیداند وزحمت ماراهدرمیدهد.
ایکاش شمشیررا مخفی نمیکردی ومثل آقای تبریزی ویا ایستا وکرمی واقبالی واستخوانلووجمال وموحدی هرچه درچنته داشتی بیرون میرختی.
نوشته شده توسط: Anonymous

شاید همه بدانند و کسی نگوید که یکی از خوشبختی های ایران این است که افرادی مانند لوائی و جداری و براهنی پایشان به ایران خوشبختانه باز نمیشود و اگر روزی در های کشور به روی این افراد باز شود ما با ناامنی و اعتشاش و تروریسم وادم گشی و وو روبرو خواهیم بود. نمونه نخست ان . پس از جنگ دوم اروپا جریانی بنام توده نفتی کشور را دچار اغتشاش کرد و در ازربایجان و کردستان متجاسری اغاز شد که دولت وقت به دفع بیگانه پرستی پرداخت.
نمونه دوم در سال 57 با کمک غرب جریان ارتجاعی اسلام به ایران تحمیل شد و این بار همان توده نفتی روسی با کمک فدائیان تروریست تا توانستند ایران را با جهان ازاد دشمن کردند و به پایدارماندن اخوند کمک کردند. اقای اسماعیل یغمائی این افراد اساسن خود را ایرانی نمیداندد و هدف نهائی انها ایجاد کشور ترک از همدان و قزوین و تهران

و ازربایجان با اران است. شما با تجزیه طلب چه خواهید کرد که کیان کشور شمار ا تهدید به نابودی میکند ؟
این نظرات ارتجاعی و ضد ملی از دیگاه جریانی منحط و پوپولیستی بنام حکومت پرولتاریا و دیکتاتوری حزب کومونیست روس برمیخیزد .
نوشته شده توسط: Anonymous

پس این لوایی میخواهد شرق الاوسط را به مغولستان وصل کند تا یکراست از باکو تا اوران باتون پیش اجدادش شنا کند . بزودی در هر فرودگاه ایران طی آزمایشات دو دقیقه ای نژاد زرد مغولی ضد ایرانی و ضد فارس را شناسایی و به جزیره کیش یا با اوبغورستان نزد حاج ربیع چینی شوت خواهند کرد . کینه اینگونه افراد بقول شاعر - نیش عقرب نه از ره کین است بلکه ذات طبیعتش اینست . دولت حال و آینده ایران باید به سبک ....خودشان با تجزیه طلبان برخورد کند یعنی آزمایش خون و اعزام به اردوپاههای ترک زدایی و ضد راسیستی یا تعویض آنان با مغولستان و اسکیموهای نژاد زرد . در دراز مدت باید آذربایجان شمالی به کشور مادر یعنی ایران ملحق شود چون ترکهای سنی در طول تاریخ از پذیرش آذری شیعه سر باز زده اند .

نوشته شده توسط: Anonymous

فرهنگ آریائی محض:
http://www.mehrnews.com/news/3619074/%D8%B2%D8%B1%D8%B4%DA%A9-%D8%B7%D9…

http://www.mehrnews.com/news/3619074/%D8%B2%D8%B1%D8%B4%DA%A9-%D8%B7%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B6%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87
نوشته شده توسط: Anonymous

برای توجیه پان ترکیسم شما تا میتوانید بکوبید توی سر فارس واقعا تعجب دارد همینطور بی دلیل و مدرک قلم بر میدارند و می نویسند ولی خیالتان راحت باشد ایران تجزیه پذیر نیست.وقتی هم ترکهای ترکیه آمدند تبریز را گرفتند مردم تبریز بالاخره بیرونشان کردند در باره دموکراتها هم وضع همین بوده شما نمی خواهید بفهمید خیلی متاسفم شما موفق نمی شوید ولی اگر میشدید و ایران تجزیه شدنی بود همین نوع مقالات است که باعث میشد ایرانی بر علیه ایرانی اسلحه بکشد ولی نمیشود

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر گرامی، تبریزی....با ستارهء سرخ نقابدار..." آذری" وجود داشته و دارد، آذری یک صفت و یا پسوند وابستگی به حغرافیای" آذربد" آذرگشسب" به معنی ( نگهدارنده و پاسدار آتش) است، همانطور که یکنفر را خراسانی، کرمانی، شیرازی و مازندرانی، لرستانی، کردستانی و بلوچستانی..و غیر ه بر گرفته از جغرافیای خاصی مینامند.
آذرآبادگان جغرافیای باستانی از پیکر تن و جسم ایران بوده و است، مردمان بومی و قدیمی این جغرافیای آذرآبادگان را "آذری" مینامند، باز ماندگان این مردمان همان مردمان ایرانی تبار کُرد و طالشی و غیره میباشند،

باید پذیرفت که بسیاری از مردمان آذری با ورود تُرک تباران به این جغرافیا تُرک زبان شده اند، به همین مناسبت آنها را تنها تُرک و یا آذری نمی نامند، بلکه " تُرک آذری" یعنی آمیخته ای از تُرک و آذری است.

کاربر گرامی شما چه بخواهید و نخواهید سرزمین ایران بنام ساکنین آن ایران ( سرزمین آریایی ها) نامیده شده و خواهد شد، و خاندان پهلوی آنرا پیدا نکردند و نساخته اند.

آقای تبریزی، لطفأ ماهیّت و هدف اصلی خود را به خوانندگان معرفی کیند، شما سوسیالیست نیستید، و سوسیالیسم بر اساس نهیلیسم تاریخ بخود تجربه نکرده است.

اگر سوسیالیسمی را که شما شعار آنرا میدهد، براساس پاک سازی تاریخ و نام ایران و سایر نمادهای ملّی ایرانیان میشود، همان پان تُرکها برای ما قابل احترام هستند، چرا که حرف و هدف خود را روشن بیان میکنند و شما در لفافه در هوا سخن پراکنی میکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

با انتشار مقاله آقای یغمائی " یادداشتی برای یک هموطن آذری"، بار دیگر شوونیستهای رنگارنگ از " تبریزی" گرفته تا بهمن موحدی به تحرک در آمده، قلم در دست گرفته و برای هزارمین بار میخواهند " ثابت" کنند که در ایران ملت ها وجود ندارند و تمام ساکنین این سرزمین، اعم از ترک و کردو فارس و بلوچ و ... یک ملت یا ملیت را تشکیل میدهند. باز " تبریزی" این نظریه پوچ و من در آوردی را تکرار میکند که وجود ستم ملی در ایران کشک است و موحدی شوونیست در لباس چپ، که از خواندن مقاله یغمائی بقول خودش " بسیار لذت برده و کیفور شده" ، به نادرستی و به مثابه یک پان فارسیست سرسخت ، زبان فارسی را که تنها زبان یکی از ملت های ساکن ایران میباشد، زبان همه ایرانیان جا میزند و حسن نامی فحش و بد و بیراه فراوان نثار پیشه وری ، مبارزخستگی ناپذیر راه آزادی میکند.

مقاله نویسانی از قبیل آقای یغمائی که عاشق و شیفته زبان و ادبیات فارسی هستند و شاهنامه فردوسی را به ناروا مظهر ناسیونالیسم ایرانی می داندد ، به نظر من نمیتوانند نظر درستی در زمینه ستم ملی و تبعیض زبانی در ایران ارائه دهند. آقای یغمائی در مقاله خود ، از دیدی نژاد پرستانه ، پان فارسیست و پان ایرانیست به مسئله ملی در ایران نگاه میکند . نصف مقاله ایشان در ذم و نکوهش اقدامات شاهان و امیران ترک تباری است که در ایران حاکم بوده اند . توگوئی اگر به جای امیران و شاهان ترک تبار حکمفرمایان فارس تبار بر سر کار بودند عدل و معدلت سرتاسر ایران را در بر میگرفت و از قتل و کشتار و نهب و غارت نشانه ای مشاهده نمی شد . این حرف های آقای یغمائی بارها از جانب مورخین شوونیست و پان ایرانیست تکرار شده است . اگر از این دید غیر حقیقی به تاریخ گذشته ایران نگاه کنیم . ایران مهد راستی و درستی بود و گهواره تمدن آریائی که در آن شاهان بافر و شکوه با عدل و معدلت حکومت کرده و این سرزمین آریائی را در امن و امان نگه میداشتند . اما تندباد حوادث ناگهان بلا و سیه روزی نصیب ایران زمین کرد و در نتیجه حملات " وحشیانه" اعراب و ترکان، ایران به روز سیاه افتاد و آن فر و شکوه باستانی به باد فنا رفت! آقای یغمائی در مقاله خود از این دید پان ایرانیستی حرکت مبکند . همین برخورد ضد ترک و پان ایرانیستی و پان فارسیست ایشان است که شوونیست های سرسخت را به جنب و جوش انداخته و تنور مبارزه علیه ملت های غیر فارس را گرم نگه میدارد. آقای یغمائی در قسمتی از مقاله خود می نویسد که نویسندگان و اندیشمندان و شاعران ترک زبان آذربایجانی را کسی مجبور نساخته بود که به زبان فارسی شعر گفته و کتاب بنویسند . این قدرت و نیروی زبان و فرهنگ فارسی بود که صمد بهرنگی ها و کسروی ها و شهریار ها را بر آن داشت که در این زبان آثار خود را به رشته تحریردر آورند. در جواب آقای یغمائی که متاسفانه حقایق ملموس ایران معاصر را نادیده میگیرد، باید متذکر گردم که در زمانی که این نویسندگان وشعرای آذربایجانی به خلق آثار پرداخته بودند، زبان های غیر فارس در ایران همه قدغن بودند و هیچ نویسنده ترک و کرد و بلوچ نمیتوانست به زبان مادری خود مطلبی بنویسد. در زمان رضا شاه خودکامه و مستبد، تنها زبان تدریس و کتابت و اداری ، زبان فارسی بود . و این چیزی جز یک ستمگری ملی و زبانی نبود .همین صمد بهرنگی به زبان مادری خود عشق میورزید و بسیار ناراحت بود که نمی توانست به این زبان شیوا مطلبی بنویسد. شهریار که من همواره با نظرات سیاسی اش مخالف بوده ام شاعری بسیار پرقدرت و مبتکر بود . معروفترین و شیواترین اثر شهریار "حیدر بابا" به زبان ترکی میباشد. کسروی با تمام استعدادهائی که داشت و کتا ب تاریخ مشروطه ایران و تاریخ 18 ساله گواه این استعداد میباشد، از دید شوونیسم فارس حرکت میکرد و پیرو سیاست های رضا شاه در تحمیل زبان فارسی بر همه خلق های ایران بود. به نظر من اینهمه برجسته کردن و تعریف و ستایش از زبان فارسی در حال حاضر از جانب پان فارسیست ها در عین حال که از ترس و هراس آنها از اشاعه و رواج زبانهای دیگر در ایران، ناشی میگردد در عین حال معنا و مفهومی جز نفی وجود ملت های مختلف درایران ندارد. دنیا همواره در حال دگرگونی است . دوران فئودالیسم مدتها ست به پایان رسیده و از اقوام دوران فئودالیته ، ملتها زائیده شده اند . در ایران حد اقل 6 ملت مختلف با زبانهای مختلف وجود دارند . زیر سلطه جنایتبار رژیم جمهوری اسلامی، ملت ها و زبانهای غیر فارس تحت بدترین ستمدیدگی ها قرار دارند . هر نوشته ای در باره مساله ملی بدون در نظر گرفتن این واقعیت ها فاقد ارزش علمی است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب طبریزی گرامی، اگر به حرفهای خود اعتماد دارد، و برای خلق و در راه مردم و مملکت فعالیت سیاسی میکند و دلش به حال مردم ایران میسوزد، اگر اخلاق بشر دوستی دارد، و به وجدان روزنامه نگاری باور دارد، برای اینکه شک و شبهه را از خود دور سازد، اول از پستوی نهانگاهش بیرون آید، چهره خود را بخوانندگان نشان دهد، مردم بدانند با کی سر و کار دارند. بعد بالای منبر برود. اینکه نمیشود مثل جن بسم الله، در پس پرده غایب شود، و مثل امدادهای غیبی پیام بفرستد. تا زمانیکه ایشان خود را مثل ارواح نافدا از انظار غایب کند، و مثل محجبه ها از مردم مخفی شود، و علیه نویسندگان ایران گلوبال که با صداقت عکسشان را بالای مطلب خود میگذارند، سنگ پرتاب کند، و مثل امدادهای غیبی جیم شود، نوشته هایش به عکس خود بدل خواهد شد. چون من خواننده نمیدانم این صدا از چه منبعی بلند است. ممکن است ایشان آدم صادقی باشد، وهیچ قصد وغرضی

نداشته باشد، اما چون مثل اطلاعاتی های رژیم در پشت پرده عمل میکند، خود را مشکوک میکند. این رفتار، رفتاری غیر اخلاق روزنامه نگاری است. ایشان با مقاله های کیلوئی و تکراریش، صفحات سایت ایرانگلوبال را پر کرده است، ایشان باید به آن درجه صادقت و اخلاق سیاسی برسد، که اول خود را به جامعه معرفی کند، بعد روده درازی فرماید. قدم اول هر کار سیاسی صمیمیت، اعتقاد بگفته خود، جلب اعتماد مردم و خوانندگان، و از همه مهمتر جسارت سیاسی است. کسی که جرات ندارد، خود را بمردم نشان دهد، و از فرط انتقاد، در صندوق پنهان میشود و سرش را در چاه ظلمت فرو میکند، انتظار دارد، مردم و خوانندگان به وی اعتماد کنند، حرفهایش را قبول کنند؟ من تعجب میکنم ایشان یک مطلب دارد، و هر بار بطور تکراری آن را در صفحه قرار میدهد. کسی که جرات نشان دادن چهره خود به مردم را ندارد، فردا چه کاری از دستش ساخته است؟ من شخصا فردا در ایران با تمام تفاوت نظری که با آقای اقبال اقبالی دارم، حتا ممکن است به وی رای دهم. چون عقاید وی را می شناسم. چهره اش را می شناسم. میتوانم با وی بحث کنم نقطه نظراتم را بیان کنم. یا حرفش قبول میکنم یا رد میکنم. اما هرچه است چهره اش را می شناسم. کم و بیش خط سیاسی اش را می شناسم. همه در یک دوزخ گرفتاریم، واز یک جهنم عذاب میکشیم. طبریزی عزیز لازم است این را بداند، که درمسائل سیاسی دوستی و یا دشمنی ابدی وجود ندارد. دیروز دول اروپائی با دو جنگ جهانی خون همدیگر به شیشه میکردند، امروز بهترین دمکراسی و دوستی را با هم دارند. من آقای توکلی را هرگز شخصا نمی شناسم. در پاره ای موارد با وی تفاوت نظر دارم، اما به شخصیت وی به عنوان یک فعال سیاسی ارزش قائلم. من آقای حسن جداری "شاعر" را از نزدیک نمی شناسم، با تمام تفاوت نظری که با وی دارم، به شخصیت سیاسی ایشان حرمت قائلم، چون چهره اش بر خوانندگان و اهل قلم آشناست. من آقای دکتر یحیائی را نمی شناسم، با وی نیز در پاره ای موارد تفاوت نظر دارم، اما چون انسان صادقی است، چهره خود را از مردم پنهان نمیکند، و بمردم و به حرف خود ارزش قائل است، نسبت به وی حس اعتماد دارم، با تمام تفاوت نظرم. و دهها نویسنده و فعال سیاسی در ایران گلوبال که با عکس و مقالات خود صفحه ایران گلوبال را آزین میبخشند، حس اعتماد و دیالوگ را در بین مردم ایران روز به روز افزایش میدهد، کسی خود را آغا بالا سر دیگران بحساب نمی آورد. چون همه میدانند، که دیگرآن دوران گذشته است، ننه قمری از راه برسد، و بگوید، من بچه ناف تهرونم. مردم با صدای بلند به همچو آدم شونیستی میخندند. چون دوران عوض شده و کسی نمی داند که فردا اصلا ایرانی وجود خواهد داشت، یا نه! به هر جهت قصدم روده درازی نیست. قصدم این است که بخدمت جناب طبریزی عزیزعرض شود، شما هر که میخواهی باش! تا زمانیکه با این زرنگ بازیها جیم شوی، و فکر بکنی چون خودت را پنهان کرده ای، هر چه دلت بخواهد خواهی کرد، کاملا در اشتباهی. جناب طبریزی عزیز! اگه تجربه نداری، حد اقل از جناب یغمائی عزیز چیزهائی یاد بگیر. بدون شیله پیله عکسش بالای مقاله درج است. اینکه ترسی ندارد. اما چندان طول نمیکشد آبها از آسیاب می افتد، و روزی در همین صفحه ایرانگلوبال شرف حضور و چهره ملوستان تسوید میشود تا خوانندگان با قهرمان پنبه ای خود آشنا شوند. طبریزی گرامی! اگه دوست نداری عکس پیری ات را بذاری، عکس نوجوانیت را بگذار. اشکال ندارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاى يغمايى اى کاش به جاى تکرار مکررات و سفسطه يک بار هم که شده ،درا ين ايام پيرى ساخاروف بار وجود ستم ملى را
محکوم و خواستارتعمين حقوق ملى مليتهاى داخل جغرافيايى ايران مى شوديد.ما به خوبى مى دانيم که ،روشنفکر فارس چنين
شهامتى را ندارد، و فقط به چاپلوسى و تعاروفات بسنده مى کند.اگر واقعأ به دمکراسى و آزادى اعتقاد داريد.بايد به اين مهم اگاه
باشيد، که حفظ تماميت ارضى ايران ، منوط به رعايت و تعمين و تضمين حقوق ملى مليتهاى داخل ايران مى باشد. ׳

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر من مقاله بسیار مستدل و منطقی هست و من واقعا از مطالعه آن لذت بردم بنظرم آقای لوائی باید البته در مورد ستم ملی کوشا باشند ولی توجه بکنند انچنانکه تاریخ میگوید و حکومتها انجام داده اند این یک حرف اشتباه است که می خواهند سرکوبها را همه بر سر فاس بیاندازند در هر حال خیلی جالب است که اینگونه مباحث انجام بگیرد و بجای این مسئله فارس و ترک که واقعی نیست روی ستم جمهئوری اسلامی به تمام مردم قکر بکنیم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ناصر کرمی گرامی
اعتقادات مرا نسبت به ترکها و آذری ها علیرغم آزار دهندگی تحمل کنید. ممنونم. بخش اعظم یاداشت شما مورد قبول است . مخصوصا تهیه قانون اساسی و رای مردم و...
در مورد پارسی بودن من هرگز ادعائی نداشته ام من ایرانی هستم عزیز.در کنار اقوام دیگر ایرانی. هرگز در زندگی به پارسی بودن یا غیر پارسی بودن خود نیاندیشیده ام.
در مود تاریخ ایران بیش از هزار صفحه تحقیقات من روی اینترنت قابل دسترسی است و من بخوبی میدانم اقوام مختلف ایرانی که شما نام برده اید بخشی قرنها قبل از آریائی ها ساکنان بومی این سرزمین بوده اند و آریائی ها امدند و با آنان در امیختند و شناسنامه تاریخی ایران تویط کورش صادر شد با یک دنباله تاریخی عظیم و اساطیری ولی در این نوشته نخواستم به این بپردازم سعی کردم روی موضوع اصلی متمرکز شده و تضاد کار نکنم. در باره زبان کنونی حرفتان درست است امیخته با عربی ولی

ولیا ساختار خاص خود و تلاش صدها و هزاران پارسی نویس . کاری نمی توانیم بکنیم و من با تغییر آن به انگلیسی موافق نیستمچون از پیشینه عظیم فرهنگ خود دور میمانیم در باره ایران و... سی و سه سال پیش شعری سرودم بنام قصیده شهرها که نگاه جوانی مرا به ایران نشان میدهد حال این نگاه بسیار قویتر شده است اگر بخش نظرات قبول کند همین جا میگذارم وگرنه در سایت دریچه زرد میتوانید ببنید
از شما بخاطرصریح بودنتان تشکر میکنم
نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی یک شاعر وارد عرصه سیاست و تاریخ بشود و بر احساسات خود حاکم نشود چنین آش قلم کار و درهم بر هم را ارائه می کند کوتاه بگویم زده به خط آخر و در هر پارگراف و جمله اش کلی قاف داده که اگر به هر یک بخواهی جواب بدهی کلی وقت و با آوردن ستاد از نوشته آقای یغمائی هم بیشتر خواهد بود منتها به چند تا از این ها اشاره میکنم مثلا آقای یغمائی نوشته اند « کسی شهریار و صمد و ساعدی وکسروی ودهها نویسنده و روشنفکرارجمند و توانای ترک و آذری را که مایه مباهات تمام ایرانیان هستند را مجبور نکرده بود آثارشان را به فارسی بنویسند. آنان مغلوب پان فارسیسم نبودند مغلوب شناخت درست و انتخاب آگاهانه و دوست داشتن تمامیت ایران خود بودند
اگر این شاعران و فرهنگسازان این چنین بودند وچنین شد، دلیلش پان فارسیسم نبود بل دلیلش قدرت و نیروی این فرهنگ و زبان بود که ریشه در اعماق تاریخ ایران داشت و آنقدر نیرومند بود که توانست

توانست پوزه ی زبان مهاجمان اولیه را بخاک بمالد و گفتنی است » آقا ی یغمائی حالا دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را .آقای محترم آنموقع که نوشتن یک سطر به ترکی مصادف بود با تجزیه طلبی ، آنوقت که بخاطر داشتن کتاب جوانان آذربایجانی روانه زندان میشدند آنوقت که هیچ ناشری جرئت انتشار کتاب ترکی را نداشت کجا تشریف داشتی اعلارغم این همه فشار باز هم صمد و شهریار در کوچکترین فرصت بجای فارسی ترکی را ترجیح دادند و بزرگترین و جاودانه اثر شهریار منظومه حیدر بابا به زبان ترکی است که شهرت جهانی بخود گرفته .غلامحسین ساعدی چنین میگوید عین نوشته اش « فقط یک‌سال با لذتی وافر درس خواندم و آن هم در زمان حکومت پیشه وری: «...بنده ترکی خواندم و آن موقع زمان حکومت پیشه‌وری بود، کلاس چهارم ابتدایی. قصه ماکسیم گورگی توی کتاب ما بود، مثال‌های ترکی و شعر صابر، شعر میرزاعلی معجز [شبستری]... همه اینها توی کتاب ما بود و تنها موقعی که من کیف کردم که آدم هستم، یا دارم درس می‌خوانم همان سال بود»‌ آقای یغمائی تو همه چیز را وارونه و تحریف کرده ای من این مثال را از نوشته خودت آوردم که همه ما با آن زندگی کرده و جلو چشم ما اتفاق افتاده و یا یک مثال دیگر بنویسم و بقیه اش بماند به زمان دیگر .شما چنین نوته اید « تمام کشورهای دیگر از مصر قبطی گرفته تا مراکش و تونس و الجزایر آفریقائی و تا لبنان فینیقی و سایر کشورهای مورد هجوم قرار گرفته امروز:
هم زبانشان عربی است
هم دینشان اسلام
و هم اگر از آنها بپرسی تو کیستی صریحا میگوید «انا عرب».
و تکرار میکنم ایران تنها کشوری است که زبان و هویت خود را در مقابل این توفان حفظ کرد.» خوب اگر منظور شما هجوم فرهنگی است که باید بگویم در اشتباه کامل بسر میبرید چون زبان و ادبیات فارسی چیزی برای ارض اندام در مقابل زبان و فرهنگ و علم عربی نداشته و ندارد کافی است به کتب فلسفی، حقوق و یا هندسه و امثالهم نگاه کنی تا متوجه شوی که بیش از ٩٠ در صد اصطلاحات عربی است ولی اگرمنظور شما به لحاظ فتوحات است باز هم اشتباه میکنید این همه مناطق ترک زبان امروزی و حتی تا هند جزو فتوحات اعراب بود ولی زبانشان عربی نشد و آنچه که شاهان ترک زبان زبان اداری را از عربی به گفته شما فارسی « دری » را انتخاب کردند نه بخاطر قدرت زبان دری « فارسی » بود ه بلکه بخاطر نزدیکی دو زبان و وجود بیش از ٦٠ -٧٠ در صد لغات عربی در زبان فارسی بوده لطف کنید به یکی از نامه ها و یا اسناد قبل از مشروطیت مراجعه بکنید خواهید دید حدود ٨٠ -٩٠ در صد عربی و ١٠-٢٠ در صد لغت فارسی است در حالی که زبان دربار و قشون همیشه ترکی بوده و زبان علم عربی . و در ضمن نوشته ای که حدود سی سال است که به مسئله تاریخ مشغول هستی من باور ندارم چون آنموقع مشغول شعر گفتن به رهبر انقلاب مسعود رجوی بودی و در روابط مجاهدین و در کتابخانه های مجاهدین یافتن
نوشته شده توسط: Anonymous

گرامی تبریزی، در کامت گذشته نیز گفتید و روشن کردید که واژه آذری ساخته گروهی از دوران پهلوی است. اکنون که میگوئی آذربایجان نامیدن کشور آذربایجان جستار دیگری و جداگانه از واژه آذری است، خواهشمندم در این مورد بیشتر مرا روشن کنید و بیشتر به تاریخجه واژه آذزبایجان بعنوان کشور بپردازید.
سپاسگذار پاسختان خواهم ماند

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، سیاوش، آذربایجان برابر با آذری نیست! این که چرا کسانی درست یا نادرست کشوری را که در آن زندگی می کنند آذربایجان نامگذاری کرده اند جستار جداگانه ای است و این که بخشی از ایران نیز چرا آذربایجان نام دارد نیز جستار جداگانه ای است اما در هیچ کجای ایران کسی نمی گوید: "من آذری هستم!" چون رژیم پهلوی یک رژیم پان آریا بود این داستان را ساخت که مردم آذربایجان ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها نیز از نژاد اهورائی آریائی هستند! و شما اگر به آذربایجان بیائید هرگز نخواهید دید که کسی در آذربایجان بگوید: "من آذری هستم" و خواهید دید که همه خود را ترک می دانند! البته در هیچ کجای ایران نیز نه نژاد ترک ناب می توان یافت و نه نژادهای دیگر را که در این باره شایسته است به نوشتاری در این لینک نگاه کنید

http://iranglobal.info/node/19054

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای اسماعیل وف یغمایی.... لطفأ دیگر از این فرهنگ چاکرم و نوکرم، و خاک پا بودن دست بردارید، شما و امثال شما و نسلهای گذشتهء شما از بس از چنین جمله هایی: (خاک پای گمنامترین هموطن آذری ترک تبار توتیای چشم من است) استفاده کرده و "ادای احترام ملوکانه" به مردم تُرک تبار نهاده اید، و این مردم را در جایگاه "سر" جغرافیای گربه نشان ایران نهاده اید، آنها دیگر به این کار خدمتگزاری و پابوشی و نوکری و چاکری شما عادت کرده اند، و هر وقت این خدمتگزاری و ستایش و نیاش در مورد آنها بکار نرود، ناراحت و عصبی و کمبودی را در خود احساس میکنند و حالی بحالی میشوند، و به تشنج آفرینی و نا فرمانی مدنی و دست آخر راه تجزیه طلبی را در پیش خواهند گرفت.

حقوق هر کسی و هر قوم و قبیله ای بدون چاکرم و نوکرم در یک قانون اساسی بطور مساوی تدوین خواهد شد و همه را مجبور میکند که پای بند قانون اساسی باشند، مردم تُرک آذری اگر پای بند این قانون نباشند و قصد جدایی دارند، نوکرم و چاکرم شما کار بجایی نخواهد برد و میتوانند در استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی جمع شوند و جدا شوند. این مردم آزاد هستند که بروند و یا در ایران بمانند.
مردم تُرک آذری بجز گسترش فرهنگ شیعه گری و خلیفه و سلطانی و ایجاد حرمسراها و استمرار فئودالیته دست آورد دیگر ی نداشنته و ندارند. کسروی ها، ساعدی ها و شهریار ها ساخته و پرداختهء امکانات و شرایط مناسب و پشتیبانی مالی ملّی ایرانیان بوده است، اگر این امکانات و و برتری سیاسی و حکمرانی قرنها تُرک سالاری را مردم بلوچ و یا کُرد میداشتند، هزاران کسروی ها و ساعدی و شهر یار ها را تحویل جامعه میدادند، لطفأ بیخودی مدال به گردن این و آن نیندازید
شما به قول خودتان 50 سال در عرصهء تاریخ و ادبیّات کار کرده اید، امّا هنوز درنیافته اید که فارس ( پارس، پارسه) یک جغرافیای سیاسی در غرب و جنوب غربی و جنوب ایران امروزی بوده و هست، و ملّت نیست، شما و گذشتگان شما که در این جغرافیای نام برده متولد نشده اید و زندگانی نکرده اید، چرا و چگونه و طبق کدام سند تاریخی خود را پارسی ( فارسی) میدانید و دیگران را جانبی و غیر فارسی!!!
شما بنادرستی مردمان ایرانی تبار کُرد و لُر را ملیّتهای غیر پارسی مینامید، طبق کدام سند تاریخی باستان شناسی و تاریخی مردمان گیلکی مازندرانی، خراسانی (سرزمین خورشید)، یزدی، سمنانی، کرمانی، تهرانی، قمی، اصفهانی و بقیه ایران را پارسی و فارسی مینامید.
افرادی مانند علی شریعتی، و سروشها و اسدآبادی جز خیانت به هویّت ایرانی و تبلیغ اسلامگرایی چکار مفید دیگری کرده اند، این افراد همان نوکرها و چاکرها و خاک پای همین مردمان تُرک و عرب بوده و هستند.
از همهء این ها گذشته خود واژهء ایران به معنی: ( سرزمین آریایی، جغرافیا و مکان مسکونی آریاها میباشد) واژهء ایران از واژه پارسی و فارسی بسیار عمیقتر و رساتر هست و به همین مناسبت رضا شاه، نام پرشین (پارسی) را از روی نام ایران برداشت.
این زبان فارسی امروز با زبان پارسی باستان زمین و آسمان تفاوت اساسی دارد. و من به ان افتخار نمی کنم. ترجیح میدهم که زبان انگلیسی جانشین آن شود.
امیدوارم که شاهد نوشته های بیشتر شما در سایت ایران گلوبال باشیم ،
نوشته شده توسط: Anonymous

یادتان است, آقای توکلی چندی پیش نوشته بودند, ایران در سوریه موفق شد؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی گرامی، اگر واژه آذری را گروهی در دوران پهلوی ساختند پس چرا کشور آذربایجان با پایتخت باکو وجود دارد و آنها کشور خود را آذربایجان نام نهاده اند؟ آیا نام کشور آذربایجان از گروهی در دوران پهلوی گرفته شده؟
از پاسخ شما سپاسگذار خواهم شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر میاید ریشه پان فارسیزم بقدری قوی است که طیفی از روشنفکران واقعا به آن باور دارند. با آوردن مثالهایی از امپراطوران تورک در ایران و نشان دادن ظلم این امپراطوران گویا آقای اسماعیل وفا یغمایی دنبال توجیه وجود ستم ملی در ایران است. من قبلا هم نوشته بودم این مثالها قدری خنده دار است که چرا شهریار نه به تورکی و به فارسی شعر نوشته. اولا شهریار کجا آموزش به زبان تورکی را توانست ببیند؟ در ثانی آن مقدار هم که نوشت شما میدانید اگر آنسوی ارس نبود اجازه انتشار هم نمیافت. برای نشان دادن وجود ستم ملی در ایران لازم نیست شما تاریخهای دور دست را بنویسید. مگر بزور کتک به یک بچه ۶ ساله زبان بیگانه را تحمیل نمیکنند. مگر تورکها در ایران امروز با انواع تحقیر روبرو نیستند؟ مگر با مالیات مردم آزربایجان به زور فرهنگستان فارسی را تبلیغ نمیکنند؟ مگر صدها تن راصرفا بجرم یاد گرفتن زبان خود به زندانها نمی اندازند؟

شما یک مورد مثال برای انداختن یک فارس به زندان بخاطر یاد گیری فارسی نمیتوانید نشان دهید ولی بنده هزاران نفر را در زندانهای پان فارسها صرفا بخاطر یادگیری زبان تورکی میتوانم نشان دهم. این چه دردی است که روشنفکر فارس گرفتار شده تا بهر قیمت منکر ستم ملی در ایران باشند؟ این چه ناله ایست که روشنفکر فارس سر میدهند تا پان ایرانیست ها را نجات دهند؟ این چه تلاشی است که شما بجای توجیه برای علاج مرض تلاش نمیکنید؟
آقای یغمایی فقط دفاع فاشیستهایی چون بهمن موحدی پان آریا از نظرات شما باید شما را در این قلمزنیتان به شک بیاندازد.
نگران نباش دیگر پان ایرانیستها و فاشیستهای وطنی هم بزودی بدفاع خواهند خاست.
کشته شدن سیاه پوستان بدست سیاهان در زندانهای آپارتاید در افریقا توجیه گر عدم وجود آپارتاید در آنجا نبود مگر نه؟
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، اسماعیل وفا یغمائی، شما بارها در این نوشتار واژه (آذری) را به کار برده اید اما (آذری) واژه ای بی ریشه و ساختگی است و در هیچ کجای ایران کسی نمی گوید من (آذری) هستم و همه ترک های ایران می گویند که (ترک) هستند و ما در ایران (ترک) داریم اما (آذری) نداریم! واژه بی ریشه آذری را گروهی در زمان پهلوی ساختند که می گفتند آذربایجانی ها ترک نیستند و آذری هستند و آذری ها نیز از نژاد اهورائی آریائی هستند! ***** باری، در این نوشتاری که شما نوشته اید سخنانی گفته اید که بسیاری از آنها درست هستند اما شما به شاخ و برگ پرداخته اید نه به ریشه! اما من می خواهم به ریشه بپردازم، ریشه چیست؟ ریشه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی است! شما در این نوشتارتان می گوئید: ( ..... من و شما احتمالا انسان را نه بر اساس نژاد و ژن بل بر اساس اندیشه داوری می کنیم! ..... ) اما ناسیونالیست ها .....

..... نژادپرست هستند و در همه جهان و همه تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توان پیدا کرد که نژادپرست نباشد و هرگز ناسیونالیست ها انسان ها را به حق و ناحق، ستمگر و ستمدیده، راستگو و دروغگو، درستکار و نادرستکار، نیکوکار و تبهکار، گناهکار و بی گناه و یا آن چنان که شما نوشته اید ( ..... بر اساس اندیشه ..... ) ..... بخشبندی نمی کنند و ابزار ناسیونالیست ها برای بخشبندی انسان ها به نیک و بد، نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه است! و یا شما از برخی رویدادهای تاریخی یاد کرده اید اما ناسیونالیسم بدون دروغ بافی و داستان سازی و تاریخ تراشی درباره یک سرزمین و رویدادهای آن نمی تواند پابرجا باشد! دوست گرامی، اسماعیل وفا یغمائی، من، شما و هر کس دیگری اگر صدها برگ نوشته به ایران گلوبال بفرستیم و با بهترین وندآوری ها روشن کنیم که سخن ناسیونالیست های پان ترک که می گویند: "در ایران رژیمی پان فارس و آریاپرست بر سر کار است!" نادرست است به جائی نخواهیم رسید! و اگر من، شما و هر کس دیگری با بهترین وندآوری ها روشن کنیم که در ایران سخن گفتن از چیزی به نام ستم ناسیونالیستی یا آن چنان که پان ترک ها می گویند (ستم ملی) کشک است به جائی نخواهیم رسید! چرا؟ چون چنین کسانی دنبال بهانه اند! بهانه برای چی؟ بهانه برای آن که میان مردم ایران دیوارکشی کنند! چرا؟ چون نخستین کاری که همه ناسیونالیست ها از آغاز تاریخ تا کنون انجام می دهند دیوارکشی میان خودشان و دیگرانی است که آنها را خودی نمی دانند و این دیوارکشی ها با بهانه تراشی های گوناگون انجام می شوند! پس از این دیوارکشی ها ناسیونالیست ها اقلیتی را که خودی نمی دانند و در میان سرزمین دیوارکشی شده گیر افتاده اند یا می کشند یا می رانند یا سرکوب می کنند! و پس از این کارها ناسیونالیست ها اگر خود را تواناتر از رژیم های سرزمین های دیگر ببینند آغاز به کشورگشائی و دست اندازی به سرزمین های دیگران می کنند و این چنین است که ناسیونالیسم با جهانخواری (امپریالیسم) و جنگ افروزی پیوندی ناگسستنی دارد و بزرگترین جنگ های تاریخ ریشه در ناسیونالیسم داشته اند، مانند جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته و جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته! دوست گرامی، اسماعیل وفا یغمائی، برای ناسیونالیست ها فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت و زبان مادری دستاویزهائی برای دیوارکشی های هیتلری میان کرد و فارس و ترک و عرب هستند نه چیز دیگر! همه جهانیان فدرالیسم را ابزاری برای کشورداری بهینه و دموکراتیک می دانند (مانند آمریکا و آلمان) اما ناسیونالیست ها فدرالیسم را ابزاری برای دیوارکشی میان ترک و فارس و کرد و عرب و برپائی یک رژیم ملوک الطوایفی مانند زمان فرمانروائی پادشاهان باستانی می دانند! و یا آن حق تعیین سرنوشت من درآوردی که ناسیونالیست ها از آن سخن می گویند هیچ پیوندی با آن حق تعیین سرنوشتی که سازمان های جهانی از آن سخن می گویند ندارد! زبان مادری نیز دستاویزی برای ناسیونالیست ها برای دیوارکشی میان مردم یک سرزمین است! و چنین کسانی مانند گرامافونی که سوزنش گیر کرده است پیاپی می گویند: زبان، زبان، زبان، زبان، زبان، زبان، زبان ..... و این زبان، زبان کردن ناسیونالیست ها بهانه ای برای دیوارکشی میان مردم یک سرزمین است! ***** دوست گرامی، اسماعیل وفا یغمائی، سخن درباره ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها بسی بیش از اینهاست اما شما هنگامی که می خواهید درباره سخنان یک ناسیونالیست نوشته ای بنویسید نخستین کاری که باید انجام دهید شناختن ویژگی های یک ناسیونالیست است! (به نوشتاری در این لینک نگاه کنید)

http://iranglobal.info/node/16195

وندآوری = استدلال
نوشته شده توسط: Anonymous

عثمانی وترکان جوان و دولت ترکیه در واقع چهار نسل کشی را مرتکب شده اند1- نسل کشی ارامنه 2- نسل کشی یونانی ها
3- نسل کشی کردها 4- نسل کشی آشوری ها. که بزرگترین وفجیع ترین آن نسل کشی ارامنه بود که خود ارمنی ها از آن به عنوان جنایت بزرگ یاد می کنند.
نسل کشی ارامنه توسط پان ترکان دو دلیل عمده داشت
1- به دلیل جغرافیایی، چرا که ارمنیان همچون دیواری آهنین میان ترکهای عثمانی و ترک زبانان قفقاز واران وترکان آن سوی دریای خزر بودند، قرار گرفته بودند. در واقع ارمنی ها تنها قومی بودند که در برابر یکه تازی پان ترکان هویت خویش را حفظ کرده بودند وترک نشده بودند.
2- دوم اینکه ترکیه در آستانه تولد از دل امپراطوری چند فرهنگی ودینی وغیر ناسیونالیستی عثمانی بود. برای اینکه بتوانند کشوری یک دست وبا هویت یکپارچه وکامل ترکی درست کنند ناچار بود که اقلیتهای بزرگ در این کشور را نیز نابود کند ویا به نحوی از کشور

خود برانند.
جنگ جهانی اول فرصت مناسبی به ترکان جوان داد تا از پوشش آن برای رسیدن به مقاصد خود بهره گیرند. وسرانجام در سال 1915 طی یک برنامه از پیش ریخته شده نژاد کشی ارمنیان را به مرحله اجراء در آوردند(برنامه ای که به اعتقاد عده ای الگویی برای نازیهای آلمان در جنگ بین الملل دوم شد)
نابودی ارامنه توسط پان ترکان وترکان جوان، که خود را از نسل برتر می دانستند به شکلی دقیق ومحرمانه طرح ریزی واجراء شد. در راس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل انور پاشا وزیر جنگ واحمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرار داشتند. اینان برای پیشبرد هدف های خود به دولت آلمان وابسته شده بودند. دولت ترکیه برای اجرای این طرح کمیته ای سه نفره تشکیل داد که اعضای آن بهاء الدین شکری وشاکر و ناظم بودند. این طرح در سال های 1923-1915 در ارمنستان غربی که تحت اشغال امپراطوری عثمانی بود به اجرا در آمد وطی آن بیش از یک میلیون از مردم بی دفاع ارمنی از زن ومرد وپیر وجوان قربانی شدند وحدود یک میلیون نفر دیگر در سراسر جهان پراکنده شدند.
منطقه قره باغ نیز از لحاظ تاریخی وحتی باستانی به ارامنه تعلق داشته و دارد و دولت آذربایجان نیز حق هیچ گونه اعمال حاکمیتی در منطقه قره باغ را ندارد. تا زمانی که تفکر پان ترکیستی وجود دارد واین تفکر در سطوح بالای قدرت سیاسی در کشورهای ترکیه وجمهوری آذربایجان به حیات خود ادامه بدهد واین فاشیستها به خاک ما چشم طمع داشته باشند، ما ایرانیان باید با کشور دوست خود ارمنستان رابطه محکمی داشته باشیم واز دوستان ارمنی خود حمایت کنیم. زمانی که رژیم ملاها سقوط کرد ما باید رابطه خود را با دوستان ارمنی خود مستحکم تر کنیم. یادمان نرفته است که در آغاز جنگ قره باغ در اوایل دهه 90 میلادی آخوندها از جمهوری آذربایجان حمایت کردند و پاسدار جنایتکار محسن رضایی به این حمایت اعتراف کرده است وگویا عده ای از پاسداران نیز در جبهه قره باغ به هلاکت رسیدند و طنز قضیه آنجاست که حیدر علی اف فاسد به ریش بلند پاسداران ونماز خواندن آنها معترض شده بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

تبریک به خلق شریف ایران. به امید پیروزی رزمندگان ارتش آزاد سوریه.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای یغمائی با سپاس . نه اینکه این افراد این مسایئل تاریخی را نمیدانند بسیار هم خوب میدانند که ترکان در تاریخ ایران چه نقش منفی باز ی کردند . اب عزیز جان از سرچشمه گل الود است . این افراد تجزیه ایران و حاکمیت ترک بر خاورمیانه را میخواهند . فرهنگ ازادی خواهی میهن پرستی ایران دوستی در بین این جماعت نیست . حزب توده و فدائیان خلق دو جریان کومونیست و مدافع نظام اسلامی در مرامنامه خود کتبی باور به اتحاد داوطلبانه خلقهای ایران دارند . یعنی اگر خلقی نخواست میتواند جدا شود و این خاست همان حرف لوائی است. در اخرین کنگره فدائیان تجزیه ایران به رای کنگره گذاشته شد که به63در صد نرسید. خطر لوایئ نیست بلکه خطر خط مشی توده ای و فدائی بیگانه پرست و مزدوران ارتجاع سیاه هستند. حز ب توده و دنباله رو ان فدائی هر ساله از تجزیه ایران توسط

پیشه وری عامل مستقیم استالین با پیام شاد باش یاد میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

استاد عزيز اسماعیل وفا یغمائی, گل گفتيد. تشکر از شما.

نوشته شده توسط: Anonymous

این مردک عوضی به اصطلاح معلم به این علت که برادرانش پاسدار ومدیر بانک بودند و وابسته به رژیم بودند تبرئه شد واز نفوذ برادران مزدور خود استفاده کرد وگرنه اگر فرد دیگری این عمل را انجام می داد وحمایتی هم نداشت آخوندها طرف را به دار می کشیدند. تاکی نشستن وخموش بودن، تا کی باید مهر سکوت بر لب بزنیم، این رژیم اهریمنی وجنایتکار وچپاولگر جمهوری اسلامی ایران را به یک جهنم حقیقی تبدیل کرده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

تبریک به خلق شریف ومظلوم ایران بابت این خبر خوش که به هلاکت رسیدن مزدوران سپاه ضدخلقی بود. در این روزها در سوریه رزمندگان دلاور ارتش آزاد انتقام خلق در زنجیر ایران را هم می گیرند. آخوندهای مفتخور فکر کرده اند رزمندگان سوری مردم بی دفاع ودست خالی ایران هستند و می توانند آنها را سرکوب کنند.
درود بر رزمندگان ارتش آزاد سوریه

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما اسماعیل وفا یغمائی عزیز، از خواندن مقاله شما بسیار لذت بردم وکیفور شدم. زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی یک ترک آذری بود وبسیار زیاد هم به زبان ترکی آذری علاقه داشت اما با این حال عاشقانه می گفت که زبان فارسی زبان مشترک وپیونده دهنده وستون فقرات ملت بزرگ ایران است ومن تا می توانم این زبان را اشاعه می دهم. مبارزین بزرگی مثل بهروز دهقانی وصمد بهرنگی ومحمد حنیف نژاد وموسی خیابانی وروح انگیز دهقانی ترک آذری بودند وعاشق خلق ایران و کشورایران

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یغمائی, خیلی جالب میشد کمی هم از دولت های فارستان مینویشتید که چه گلی بر سر مردم گذاشته اند تا بحث مفصل و حالبی را آغاز میکردیم

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای وفا یغمائی عزیز، دید شما از مساله ملی و ستم ملی درایران چند ملیتی بهیچوجه درست نیست . شما بخش اعظمی از نوشته خود را وقف دورانی از تاریخ کرده اید که در آن ، نه ملت ها وجود داشتند و نه ستم ملی و مرتبا از ستمگری شاهان ترک تبار صحبت می کنید. برای چه! باید متذکر گردم که در دوران فئودالیسم از مقوله ملت هاو ستم ملی خبری نبود. پیدایش ملت ها مربوط است به دوران سرمایه داری مدرن . پیدایش ستم ملی در ایران رابطه مستقیم دارد با پبدایش ملت ها در این سرزمین و تسلط یکی از این ملت ها بر ملت های دیگر. شاهان و امیران و حاکمان فارس و ترک، ستمگرانی بودند که بر همه اهالی زیر سلطه خود با زور و قلدری حکومت میکردند و فرقی بین ترک و فارس نمی گذاشتند. این دقیقا از دوران سلطنت استبدادی رضا شاه است که ستم ملی در ایران ظاهر میگردد. در باره زبان فارسی هم لازم است این

نکته را تذکر دهم که در طول قرنها در ایران و برخی از کشورهای مجاور ، زبان فارسی زبان شعر و تاریخ نویسی و ... بود این دوران مدتهاست آقای یغمائی عزیز به پایان رسیده .تحمیل زبان فارسی در صد سال گذشته ضربه های کاری بر پیکر دیگر زبان های رایج در ایران زده است . زبان فارسی تنها زبان یکی از ملت های ساکن در ایران است و برای دیگر ملت ها زبان تحمیلی می باشد . هر کس وجود ملت های مختلف را در ایران انکار کند امکان ندارد در زمینه مسائل ملی و ستم ملی دید درستی داشته باشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

به رستگار گرامی
عزیز من، شما نباید بدین گونه غیر منصفانه در باره جنبش چپ ایران قضاوت کنید، شما می فرمایید محمدرضا لوایی از طیف چپ تجزیه طلب به تمامیت ارضی ایران نگاه میکند که البته اشتباه می کنید وبه هیچ وجه بدین گونه نیست. البته قبول دارم عدۀ معدودی از چپها از سر عدم آگاهی ونه از سر دشمنی شعار های تجزیه طلبانه می دهند، اما عده ای از تجزیه طلبان هستند که با پوشش چپگرایی قصد دارند اهداف شوم تجزیه طلبی را پیش ببرند که در واقع این افراد چپ نما هستند. اما شما باید بدانید محمد رضا لوایی جزء هیچ کدام از این دو دسته نیست این فرد یک راست گرای به تمام معنا ویک شوونیست تمام عیار ویک پان ترک قهار است که حتی به استقلال به قول خودشان آذربایجان جنوبی هم راضی نیست ودر سر رویای تشکیل امپراطوری ترکستان بزرگ را می پروراند این فرد در یکی از مقاله هایش علناٌ اظهار داشت از ایالت سین کیانگ چین تا کشور ترکیه

یک خط هویت ترکی است واز ضرورت تشکیل امپراطوری واحد ترکستان بزرگ سخن گفت. هم میهن گرامی ، می شود بفرمایید محمدرضا لوایی در کدام یک از نوشته هایش از سوسیالیسم وکمونیسم سخن گفته؟ شما از نوشته های این فرد یک سطر هم نمی توانید پیدا کنید که حتی بوی چپگرایی بدهد.
هم میهن گرامی، شما باید بدانید اکثریت چپهای ایران مخالف تجزیه طلبی هستند وخواستار حفظ تمامیت ارضی ایران، با اینکه در بین آنها هستند کسانی که ملیت ملیت می کنند وحرف از خودمختاری بعضی از مناطق می زنند اما به هیچ وجه خواستار تجزیه ایران نیستند وبه تجزیه طلبان می گویند ناسیونالیستهای کوتولۀ قومیتگرا و ولایت گرا. به طور مثال حزب کمونیست کارگری ایران، این واژه ملیتها را برای ساکنین ایران استفاده نمی کند و همچنین اعتقاد دارد که زبان فارسی باید زبان رسمی وآموزشی باقی بماند وصد البته به حق تحصیل به زبان مادری ساکنین غیر فارس ایران نیز اعتقاد دارد.
هم میهن گرامی، شما می فرمایید که چپها در پی تجزیه ایران هستند واز حزب توده نام بردید، من برای شما ماده اول مرامنامه حزب توده را می آورم که متوجه شوید آنطور که فکر می کنید نیست وحزب توده به هیچ وجه در پی تجزیه ایران نبوده است
البته باید عرض کنم که بنده به هیچ وجه عملکرد ومواضع حزب را از مقطع کودتای 28 مرداد تا به امروز قبول ندارم وحزب توده نسبت به رژیم های شاه وشیخ سیاستی رفرمیستی از خود نشان داده است وحتی در بین سالهای 57 تا 62 به سازمانهای چپ ایران خیانت کرده است. ماده اول مرامنامه حزب توده می گوید:«"حفظ استقلال وتمامیت ایران ومبارزه بر علیه هرگونه سیاست استعماری نسبت به کشور ایران بر طبق اصل معروف آزادی واختیار ملت ها در تعیین سرنوشت خویش"»
هم میهن گرامی، شما می فرمایید جنبش چپ ایران جریانی تروریستی و مخالف آزادی بوده است!!! جنبش چپ ایران از انقلاب مشروطه تا به امروز بیشترین هزینه ها را برای آزادی وبرابری وسعادت خلق شریف ایران پرداخت کرده است، جنبش چپ ایران در مبارزه با رژیم های شاه وشیخ جریان اصلی مقاومت بوده است، سازمانهای مارکسیستی ایران وسازمان چپگرای مجاهدین خلق ایران در دهه خونبار 60 بیش از 50 هزار شهید به خون خفته را در راه آزادی وبرابری وسعادت خلق شریف ایران تقدیم کرده است. چپهای ایران هدفی جز خوشبختی وسعادت ایرانیان ندارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

به جمال , اطلاع و قضاوتتان واقعا قندلی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یک نفر ! بر خلاف نظر شما من هیچوقت طرفدار فدرالیسم بورژوائی نبوده ام . در حقیقت چنین فدرالیسمی را در ایران امکان ناپذیر میدانم . مرا خوب نه می شناسی. عقاید کمونیستی بهیچوجه رویائی و کودکانه نیستند . سرمایه داری جز غارت و دزدی و جنگ و جنایت ارمغان دیگری ندارد . وجود منحوس همین رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بهترین گواه بر تباهی و فساد و بیدادگری رژیم های سرمایه داری است . بشر برای رهائی از چنگ ظلم و استثمار و جنگ و جنایت، چاره ای جز مبارزه با نظام های سرمایه داری و کوشش در جهت تحقق سوسیالیسم ندارد. به نظر من حل مساله ستم ملی در ایران در گرو سرنگونی سلطه رژیم جمهوری اسلامی توسط کارگران و توده های زحمتکش است. تنها در چنین شرایطی است که خلق های تحت ستم ایران و از آن جمله خلق آذربایجان امکان خواهند یافت که سرنوشت خود را آزادانه بدست خودتعیین کنند .

آقای یک نفر! شما اگر راه حل دیگری دارید لطفا نشان دهید. این گوی و این میدان.
نوشته شده توسط: Anonymous

پان اتراک دارند در مورد آذربایجان و ارمنستان و قرباغ جو سازی میکنند و دروغ میگویند سرزمینها و خاک بدون ساکنان آن و جمعیت و مردمانی کە در آن سرزمین زندگی میکنند 10 شاهی سیاه ارزش ندارد بنا بر این سرزمینها با مردمانی کە در آنجا زندگی میکنند قابل ارزش گزاری هست مثلأ آذربایجان مردمان تورک آذری در آنجا زندگی میکنند و بە همین دلیل ارزش گزاری آن با نام مردم آذربایجان است هندوستان هندوها آنجا زندگی میکنند و انگلستان انگلیسیها و کوردستان کوردها و همینطور ....... مثلأ آنچە کە نام آذربایجان غربی است تنها یاوە گوئی است و ارزش و اعتبار سیاسی و حقوقی ندارد چون یک دروغ است و مردمان کورد آنجا زندگی میکنند و هر نیرو و ملیتی دیگری بە غیر ملت کورد در آذربایجان غربی دروغ محض هست و اقدام بە تصرف و زور در آنجا اشغالگری بە حساب می آید و در نهایت این کشمکش بر سر بار حقوقی و تملک آن ملت کورد خواهد بود

چون مردمان کورد در آنجا زندگی میکنند ،،، و بە همین منوال صحبتهای پان اتراک و حکومت تورکی آذربایجان در مورد مناقشەی قرباغ یک دروغ محض از جانب پان اتراک است و این سرزمین قرباغ ملک مشاع ملت ارمنی هست چون اکثریت قاطع قرباغ علیا یا قرباغ کوهستانی ارمنی زبان هستند و از 1000 ها سال پیش قبل از اینکە پای تورکهای اغوز و مهاجر ازمغولستان بە این سرزمین برسد ارمنیها ساکنین قرباغ بودند و در رأی گیری کە در قرباغ بە عمل آمد با اکثریت قاطع بیش از 90٪ رأی بە استقلال یک قرباغ ارمنی زبان داد یا پیوستن قرباغ بە کشور ارمنستان بنا بر این درست بر عکس هر حرکت آذربایجان برای دست اندازی بە قرباغ درست بر خلاگ رأی اکثریت قاطع مردم ارمنی زبان قرباغ میباشد و هر حرکت آذربایجان برای دست اندازی بە قرباغ اشغالگری میباشد بنا بر این این هیاهوی پان اتراک درست بر عکس نظر آنها میباشد ارمنیها صاحب اصلی قرباغ هستند چون مردمانش ارمنی هستند و آذربایجان یک اشگالگر قرباغ میباشد چون از طرف مردمان قرباغ پذرفتە شدە نیست دقیقأ خود تورکهای آذربایجاندر ایران نیز همین مشکل را با ایران دارند کە ارمنیها با آذربایجان باکو
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب فرامرز تاسیان, اولا من خودرا هم.طن شما نمیدام,. ثانیا , هر دو جوابتان به سئوالهای من خیلی عمومی و بی اساس است.
بی اساس بودن جواب های شما را میشود اینطور و خیلی ساده توجیه کرد, از وزرای دولت روحانی هشت نفرشان فقط اصفهانی هستند , تمامی مشاورین و معاونین خامنه ای فارس هستند( تازه خامنه هم خودش را فارس میداند), روسای قوای سه گانه ایران فارس هستند, روسای مجلس خبرگان و تشخیص مصلحت نظام از فارس ها هستند, فرمانده سپاه پاسداران و بسیجیان از فارس ها هستند. باز هم کم دارید؟ تازه موضوع با اینها خاتمه پیدا نمیکند,میرویم سراغ قانون اساسی و میرویم به تبعیضات ملی که اگر همه اش را بنویسیم , یک کتاب ده منی میشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای فرامرز تاسیان! شما که در مورد، اشغال یک چهارم سرزمینهای آزربایجان توسط ارامنه اشغالگر اظهار بی اطلاعی میکنی، آیا صلاح است با چنین معلومات اندک قاطی سیاست شوی؟ جنابعالی که باصطلاح از دوستی و صلح و صفا میان ملل ایران سخن فرسائی میفرمائی، شرط دوستی بین ملل ایران تساوی حقوق زبانی، ملی، مدنِی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی است. آیا از تساوی چنین حقوقی نسبت به ملل غیر فارس حمایت میکنی؟ یعنی به الفبای دمکراسی باور دارید؟ اگر پاسخت مثبت است، آیا نباید زبان ملل غیر فارس در مناطق خود رسمی شود؟ زبان انگلیسی به عنوان زبان مشترک انتخاب گردد. آیا بنظر شما پانفارسیسم نژاد پرست، تا ابد زبان عقب مانده اش را به زور سرنیزه و کشتار و سرکوب بر ملل غیرفارس تحمیل کند و زبان آنان را قتل عام، و از بین ببرد؟! ممکن است از محضرتان بپرسم؛ به چه حقی مشتی حاشیه نشین با تصور واهی و غلطشان!، خود را وکیل و قیم، و

آقا بالا سر دیگران میدانند؟! کی این اجازه را به اینان داده است؟!
نوشته شده توسط: Anonymous

من در تعجبم انسان چقدر می توان یک بعدی فکر کند که پس از اینهمه تحقیر و توهین از طرف فارسها باز طرفدار فدرالیسم و قصه های کمونیستی در مورد برابری طبقاتی باشد. آقای حسن جداری واقعا چه فاجعه ای در آزربایجان جنوبی باید اتفاق افتد که شما و امثال شما بالاخره به فکر فرو رفته و این طناب های پوسیده ایران و کمونیسم را ول کنید. یقین دارم حتی ایده های کودکانه و رویایی شما فقط و فقط در آزربایجان جنوبی مستقل می تواند محلی از اعراب داشته باشد نه در کشور استعماری با اندیشه های شونیستی مثل عیران. ملتی که استقلال نداشته باشد پرچم نداشته باشد دولت نداشته باشد و سرزمینهایش توسط هندی زاده های کویر نشین پارس اشغال شده باشد از کدام قصه های مارکسیستی - لنینیستی مانند برابری طبقاتی می تواند دم بزند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست و يا هموطن گرامى من،
ابتدا پرسش اول تان : انچه كه مى گويم صادقانه مى گويم كه اگاهى صد در صد ندارم كه بخواهم نظر بدهم ، نميدانم آيا يك چهارم آذربايجان واقعن توسط ارمنستان اشغال شده است ولى اگر اين موضوع بر من ثابت شود، من چنين اشغالگرى را بشدت محكوم كرده و با صداى بلند انرا اعلام مى كنم و هيچ باكى ندارم . ( ندانستن من دليل بر تكذيب انچه شما مى گوييد نيست ) .
پرسش دوم : من با تفكر شما كه رژيم آخوندى ايران يك رژيم فارس هست و سياست هاى راسيستى، انهم از نوع فارس دارد، بشدت مخالف بوده و باور ندارم ، اين رژيم از همان ابتداى روى كار آمدن با هر انچه رنگ و بوى ايرانيت داشته از زبان و فرهنگ و تاريخ گرفته تا حتى با واژه ى ملت ايران مخالف و دشمن بوده وهست و ملت را با امت ، عربى را بجاى فارسى وتاريخ را تاريخ اسلام مى داند . بجاى نوروز ، عيد فطر و عيد شعبان را مى خواهد واز زمان ملا محمد باقر مجلسى

يعنى حدود ٧٠٠ سال آخوند ها تلاش دارند نوروز و چهارشنبه سورى و ساير جشن هاى ايرانى را نابود و اعياد عربى را بجاى آن بگذارند . اين رژيم يك رژيم ايدئولوژى و ارتجاعى هست و ايرانى بودن برايش هيچ امتيازى بحساب نمى آيد و تنها چيزى كه ارزشى نمى گذارد همان زبان و فرهنگ فارسى است و روز شب نيز عليه آن تبليغ مى كند . اين رژيم راسيست هست اما نه راسيست فارس بلكه راسيست اسلام بدانگونه كه در قران آمده است .
من ولى باور دارم ، خاك و اب و هوا ارث خدايى هيچ قوم و ملت و كشورى نيستند و اگر اكثريت مردم آذربايجان تصميم بگيرند و خوشبختى خود را در نبودن با ايران ببينند، هيچ نيرويى نبايد جلوى انها بايستد و سينه شان را بشكافد . مگر مى شود با اذربايجانى كه تقريبن با همه مردمان اين كشور پيوند دارد بجر عشق واژه ى ديگرى گفت اگر من آذربايجانى را دوست دارم نه اينست كه با من باشد بدون من و دور از من نيز . شاد و سربلند باشد آذربايجان و ساير اقوام و ملت هاى بزرگوار ايران .
نوشته شده توسط: Anonymous

اینجا ترکیه است! وبغل دستش ج. ا ایران

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جداری گرامی، نخست اینکه این آقای استاد لوایی است و نه نوائی. دوم اینکه خودتان یک سرشماری ساده کنید و محتوای کامنهای هم کیش خود را بخوانید تا بدانید از چه فرهنگ گفتگویی سخن میفرمائید. سوم اینکه اگر شما میخواهید در مورد مقاله استاد لوایی قلم بزنید، پس بفرمائید. به عروس گفتند عروس عزیز شما بفرمائید در مجلس عروسیتان برقصید، اما چون او رقص نمیدانست گفت که اتاق کج است و من در اتاق کج نمرقسم. حالا جناب استاد جداری شما اگر مرد گفتگو هستید و بجز این دو واژه شوونیست و پان ایرانیست چیز دیگری در چنته دارید، خسته نباشید و هر چه دل تنگتان میخواهد بگوئید.

.
نوشته شده توسط: Anonymous

این شوونیست های بی منطق و دشمن آزادی بیان، متا سفانه امکان نمیدهند بحث دموکراتیک و متمدنان ای بین نکته نظر های مختلف در زمینه مساله ملی در سایت ایران گلوبال پیش برود. دیروز مطلبی نوشتم در نقد نوشته اخیر آقای نوائی و میخواستم امروز هم مطالبی به آن نقد اضافه کنم . اما این شوونیست ها و پان ایرانیست های .... با کامنت های موهن و توهین آمیز خود چنان آتمسفر را آلوده میسازند که امکان هرگونه بحث وگفتگوی آزاد و دموکراتیک از بین میرود . هدف شوم این دشمنان خلق های تحت ستم ایران از این بد و بیراه گفتن ها و ترور شخصیت کردن ها این است که در سایت ایران گلوبال مانع هر گونه اظهار نظری در باره ستم ملی در ایران باشند. این شوونیست های قسم خورده، در مخالفت آشکار با آزادی بیان، بجای شرکت فعال در بحث و گفتگو و رد نظرات مخالفین از طریق ارائه

ادله و براهین، ازاسلحه پوسیده تهمت و توهین و دروغ استفاده کرده و کسانی را که از نقطه نظرهای سیاسی مختلف و متفاوت علیه ستم ملی سخن میرانند و مقاله می نویسند ، کینه توزانه مورد حمله قرار میدهند. اینگونه برخورد دشمنانه و غیر منطقی به نحو آشکاری عجز و زبونی کامل عناصر شوونیست را در مقابله با مخالفین فکری خود نشان میدهد. این .... شوونیست باید بدانند و آگاه باشند با تهمت زدن و شانتاژ و ترور شخصیت بهیچ وجه قادر نخواهند بود فریاد های خشمی را که علیه بیدادگریهای موجود در ایران و از آنجمله ستم ملی بلند شده است، در سینه ها خفه ساخته و در خارج از کشور نیز جلو آزادی بیان و اندیشه را بگیرند . زبان فارسی نود سال تمام است از جانب رژیمهای شوونیست حاکم به ملت های غیر فارس ایران تحمیل میشود . 90 سال تمام است ملت های غیر فارس ایران در معرض انواع ستمگریها و حق کشی ها و توهین ها قرار دارند . این قابل تحمل نیست که شوونیست های دشمن آزادی بخواهند در خارج از کشور نیز جلو هرگونه اعتراضی را علیه این ستم آشکار بگیرند.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

آقای رشیدی گرامی،
متاسفم از اینکه به گفت و شنود که می‌تواند موجب روشن شدن مسائل شود، پایان می‌دهید. امیدوارم که در تصمیم خودتان تجدید نظر کنید تا برخی مسائل برای من روشن شود.
من آقای محققی را خوب می‌شناسم. شما را نمی‌شناسم ولی با برادرتان تا اندازه‌ای آشنایی داشتم (البته اگر اشتباه نکنم و کسی که می‌شناسم برادر شما باشد). من نه قصد دفاع از آقای محققی را دارم و نه عزم کوبیدن شما را. مسائلی که به دوست من ابولفضل محققی مربوط می‌شوند، برای من جالب و حتی مهم هستند و روشن شدن آنها نیز مورد علاقه من هستند. به همین دلیل، وقتی دوست عزیزم کیانوش توکلی به من خبر داد که مطلبی در مورد او در سایت منتشر شده، آن را خواندم و پرسش‌هایم را نیز مطرح کردم.
به هر ترتیب از توضیحاتی که داده‌اید ممنونم. گرچه به پرسش آخر من درباره تفاوت سلطنت و سامانه پادشاهی پاسخی نداده‌اید تا من بتوانم آنها را از هم تمیز دهم.

در ادامه به مواردی درباره آنچه که نوشته‌اید اشاراتی می‌کنم. نه به قصد پاسخگویی و یا بحث با شما، بلکه برای روشن شدن موضوع.
همانطوریکه در کامنت پیشین توضیح داده‌ام، دریافت من از نوشته شما این است که زمانی که ابولفضل محققی به عیادت شما آمده، شما در بیمارستان 400 بستر، بستری بودید. سال 1363 را نمی‌دانم ولی زمانی که من در افغانستان بودم، این بیمارستان ویژه اعضای کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان و مقامات رده بالای دولتی بود.
باز، همانگونه که نوشته‌ام، من از نوشته شما درنیافته بودم که شما به چه دلیل بستری بودید و چه مناسبتی بین شما و احمدشاه مسعود وجود داشت. من از شما نخواسته بودم که دلیل بستری بودن خود را بنویسید. اگر هم چنین چیزی از شما می‌خواستم، طبیعتا حق شما بود که به آن پاسخ بدهید یا ندهید.
از توضیحی که درباره انتشار گاه و بی‌گاه خبر مرگ احمدشاه مسعود نوشته‌اید، ممنونم. در مدت زمانی که من در افغانستان بودم به این مورد توجه نکرده بودم و هرگز خبر مرگ او را نشنیده بودم. احتمالا اشکال از من بوده که بی‌توجهی کرده‌ام.
در مورد اجبار پوزش‌خواهی آقای محققی، حق با شماست، شما کلمه "باید" را به کار نبرده‌اید. این "باید" برداشت من از جمله‌هایی بود که شما در کامنت‌های خود در زیر همین مطلب نوشته‌اید: "اما آقای محققی به هر شکلی یک پوزش بدهکار است" و "آقای محققی تا به امروز از گذشته و کارهایی که کرده پوزش نمی خواهد"
من نیز مانند شما حق خودم می‌دانم که درباره هر موضوعی، هم بپرسم و هم پیشنهاد بدهم ولی حق خودم نمی‌دانم که برای کسی تعیین تکلیف کنم.
فکر می‌کنم خطاب شما به من درباره اینکه من مصداق "رطب خورده منع رطب چون کند" هستم، موردی ندارد زیرا شما جمله مرا کامل نیاورده‌اید و با حذف "آیا فکر نمی‌کنید که" از اول جمله، که آن را سؤالی می‌کند و آوردن "من و شما حق نداریم عقاید خود را بر دیگران تحمیل کنیم"، آن را امری کرده‌اید، گو اینکه من حکمی صادر کرده‌ام!
در پایان امیدوارم که مرا درباره تفاوت بین سلطنت و سامانه پادشاهی روشن کنید و یا لااقل منابعی برای مطالعه به من معرفی نمایید. سپاسگزارتان خواهم شد.
نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر بنده رئس جمهور بعدی امریکا خانم کلینتون است. قرار بود بجای اوباما کلینتون رئیس جمهور شود اما ماهر بودن اوباما در سخنرانی همه جیز را بهم زد. بنظر بنده خانم کلینتون یهودی تبار است وخیلی خیلی پررو. و ایشان برای حمله به عراق رای مثبت داد..ترامپ فقط یک نمایش است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای تاسیان, این فرموده های زیبایتان بجای خود.ولی من از شما دو تا سئوال دارم:1 - آیا دولت ارمنستان بزور و بکمک روسها در خاک آزربایجان تشکیل نشده و ارمنستان بکمک ایران و روسها یک چهارم خاک جمهوری آزربایجان را اشغال نکرده؟
2- آیا پان فارسیزم در ایران سیاست راسیستی ندارد؟

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

جناب تبریزی گرامی؛
با نظر شما موافق ام. من به دلیل کمی وقت نتوانستم روی خبر کار کنم و سرعت بازتاب خبر را بر کیفیت انتشار ترجیح دادم. سپاس صمیمانه از هشدارتان نسبت به کاربرد درست واژه ها.
تندرست، شاد و همچنان سربلند باشید.
با مهر و احترام
اقبال

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام -من فکرمیکنم این آقااگراین سخنان راگفته باشد وفتوشاپ نباشد،چون ضدسرمایه داربوده ومیخواسته باسرمایه دارآن کاررابکند،درواقع اصل کمونیست وصددرصدضدسرمایه داربوده وسرمایه دارها بخاطراینکه نگذارند مخالفانشان به طبقه کارگر بوقلمون سرخ شده درشراب وخاویار اوزون برون ندهد آنراازبین برداشته اند.
درواقع یکی ازدوستان وهم فکران درون حکومت آقای تبریزی جعلی راکشته اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ايرانى ها هيچ اصرارى ندارند كه بخواهند كشتار ترك ها را بدست آرمنى ها ويا بر عكس، مخدوش كرده و با ترك ها دشمنى بورزند . ترك هاى ايران دستكم هزار سال هست كه هم وطن ما بوده و در شادى وغم شريك و ياور هم بوده ايم و همين جور ارامنه ايران . هيچ كدام از كامنت نويسان اينجا و حتى شخص بهمن موحدى بسيار گرامى كه من برايشان احترام فراوانى قائلم، تاريخ نگار، حقوق دان ودانشمند تاريخ نيستيم كه بخواهيم حكم قطعى صادر كرده وصد در صد گناه اين كشتار را بر گردن اين يا آن بيندازيم . ولى آيا عزيزان هم وطن ترك و يا اذربايجانى من، كمى فكر كرده ايد چرا ولى تلاش مى شود موضوع اين كشتار همواره به ضرر ترك ها سمت داده شود ؟ ايا غير اين هست كه شما بجاى خواست هاى انسانى و مردمى خود انگونه كه اقاى حسن جدارى عزيز مطرح مى كنند روز وشب مواردى را مطرح و موجبات نفرت بيخودى جانبى مى شويد كه هيچ پيوندى با حقوق انسانى شما نداشته و

تنها نفرت زشت قومى ايجاد كرده و مى كند . نوشته هاى اقاى لوايى و تفكرات خيالى ايشان و همه ى فارس مجازى را دشمن دانستن و بى فكر وبى شعور خطاب كردن ايا دردى از ما مى كاهد ايا راه حل ها بايد تنها از خيابان هاى خونين گذر كند من از خود مى پرسم چرا؟ اينكه كورش خوب بوده يا بد فردوسى نژاد پرست بوده يا نبوده كدام گره شما را باز خواهد كرد چرا ما نبايد با زبان متمدن و روشنگر بجاى زبان تفنگ و " ويرانگر" با هم به گفتگو ننشينيم . ما را چه شده است ، هركسى در هر فرم و با هر نامى تلاش در تفرت افكنى بين انسان ها و اقوام و ملت ها بكند انسان شايسته اى نيست و بايد از خود برانيم . در پايان ياداور مى شوم هيچ كارگر فارس زبان و نيز هيچ كشاورز با زبان و هويت ترك نه مشكل دارد و نه دشمنى بلكه ده ها نقطه ى مشترك دارد كه مهمترينش سفره خالى ودستان ترك خورده و قلب بيمارشان هست و نيز آرزو هاى به باد رفته و فرزندان كشته شده ى شان كه در راه ابادى و آزادى مردمان اين مرز و بوم ، نثار كردند و اين جوانمردى نيست كه ما بى توجه به اين همه اشتراكات همه را با يك چوب برانيم و همه را مقصر بدانيم. براى اينكه اذربايجانى به حقوق خود برسد بى ترديد ميليون ها زحمتكش فارس، كيلك و لر و ... را در كنارش خواهد داشت بياييم يكديگر را دوست داشته داشته باشيم و بغرنج هاى خود را با هم ودر كنار هم حل كنيم . زنده باد ملت سلحشور و يك رنگ آذربايجان و همه ى اقوام و ملت هاى ساكن ايران .
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب طبریزی عزیز! او هر کی بود جرات داشت در مقابل رژیم دیکتاتور و سرکوبگر پانفارس حرفش را بگوید، باید به جراتش احسن گفت. اما نه مثل شما که خود را از انظار خوانندگان در کشورهای غربی مخفی کرده ای! و از صندوق حجابت بیرون نمی آئی! این است فرق بین او و شما! کسی که جرات نشان دادن خود به مردم را ندارد، باید بکلی سیاست را کنار بگذارد، و دور سیاست نگردد. و بکار دیگری مشغول شود. شما که جرات نشان دادن خود بمردم را نداری، چه کاری درعالم سیاست از دستت برمی آید؟ مردم دنبال اشخاص با جرات میگردند. کسانیکه حتا جانشان را در راه آرمانشان میگذارند، نه اینکه خود را درصندوقی نهان کند، و از دور سنگ بیندازد. این کار اولین ترور رژیم مافیای اسلامی نیست، عمر رژیم پانفارس به این ترورها بسته است. او هر که بود جرئت داشت حرفش گفت. نه مثل شما که در فضای آزاد اروپا در صندوق حجابت نهان شده ای!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای لوائی سلام عرض میکنم البته مقاله شما جالب است ولی یک مقداری بنظرم تند روی میکنید بخصوص که حکیم فردوسی شاهنامه را به امر سلطان محمود غزنوی نوشته که سلطان محمود هم اصالتا ترک بوده است امیدوارم توجه بفرمائید

نوشته شده توسط: Anonymous

در اولین فرصت باید سیاست توزیع سهمیه ای مهاجران خارجی (عمدتا ترک و مغول و عرب ) در کشور اجرا شود ) (مثل اروپا) در آنصورت سهم آذربایجان1 تا 2 میلیون مهاجر میشود همین یک کار پایانی بر رجز خوانیهای پان اتراک است. ( در تمام این سالها اقامت مهاجرین خارجی در آذربایجان و تمام مناطق قومی ممنوع بوده در کرمان رسما می گویند 20 درصد جمعیت مهاجر خارجی است در آذربایجان 5 نفر حق اقامت ندارند!)
مهمترین رانت این قزلباشان این است که بیگانه هایی مثل خود را به مناطق تحت اشغال راه نمی دهند کسی هم جرات اعتراض ندارد بعد می گویند مملکت دست فارس است.

نوشته شده توسط: Anonymous

امکان شروع جنگ بر علیه اشغال در یکی _دو روز .
فردا ۲۴ امین سالروز اشغال شهر شوشا مهد فرهنگ آزربایجان توسط ارمنستان جنایتکار است، اما امسال با سالهای گذشته بسیار متفاوت است.

امسال شرایط جدید در مناقشه قاراباغ پدیده آمده و وضعیت بسیار مناسبی برای آزربایجان که طی ۴ روز جنگ در اول ماه گذشته میلادی مهیا شد، وجود دارد.

برخی تحلیلگران بر این باورند که ادامه جنگ ۲ـ۵ آوریل، در ۷ـ ۸ و ۹ مه تصادفی نخواهد بود. اولگ کوزنتسف، تاریخدان برجسته در این رابطه پیش بینی کرده است رهبران روسیه درحالی سرگم پیروزی های ۹ مه خواهند بود که آزربایجان طی سه روز می تواند گام های دلخواه را در اراضی (اشغالی) خود بردارد.

علاوه براین، آغاز جنگ مصادف با روز تعطیل خواهد بود و هیچ یک از ارگان ها و نهادهای بین المللی نیز نخواهند توانست به این اقدام، واکنش مثبتی انجام دهند. همانگونه که در جنگ ۴ روزه اخیر نیز شروع جنگ

شروع جنگ علاوه بر مصادف بودن با سالروز اشغال شهر کلبجر، با یک روز تعطیلی آخر هفته (شنبه) مصادف بود.

هیچ شکی نیست که اجرای عملیات های نظامی علیه دشمن، توسط ستاد مشترک برنامه ریزی می شود و با دستور فرماندهی کل نیروهای مسلح اجرا می شود. موقعیت رهبری سیاسی ــ نظامی آزربایجان نیز به وضوح تنها به او وابسته است.

اما نکته قابل توجه این است که روز گذشته وزارت دفاع آزربایجان نسبت به خبرهای منتشره از سوی ارمنستان که از حمله نیروهای مسلح آزربایجان در تاریخ ۹ مه (دو روز دیگر) خبر می دهند، واکنش نشان داد.

در بیانیه صادره از سوی وزارت دفاع آزربایجان آمده است رژیم سیاسی ـ نظامی جنایتکار ارمنستان در صورتی که قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را انجام ندهد و بدون قید شرطی فوراً از اراضی اشغال شده آزربایجان خارج نشود، انجام اینکار (راهکار نظامی) لازم و ضروری است.

وزارت دفاع آزربایجان افزوده که ارمنی ها همانند ضرب المثل "معروف منتظر مرگ ماندن، وحشتناک تر از خود مرگ است" هر روز، هر لحظه و هر ساعت باید منتظر انجام اقدامات نیروهای مسلح مان برای آزادی اراضی اشغال شده و برپایی تمامیت ارضی آزربایجان باشند.

وزارت دفاع آزربایجان با تأکید بر آمادگی و توان نیروهای مسلح آزربایجان برای آزادسازی اراضی اشغال شده توسط ارمنی های افراطی، تصریح کرده که اگر ارمنی ها نمی خواهند کشته شوند و یا هر روز با انتظار مرگ و ترس نمی خواهند زندگی کنند، به اشغالگری پایان داده و از اراضی آزربایجان خارج شوند.

روز گذشته وزارت دفاع آزربایجان با صدور بیانیه‌ ای اعلام کرد که به دستور وزیر دفاع، ارتش این کشور مانور نظامی گسترده ای را برای توسعه توانایی جنگی خود آغاز کرده است.

در بیانیه وزارت دفاع آزربایجان آمده است که در مانور مذکور به دنبال اعلام حالت آماده‌ باش برای واحدهای نظامی، شمار زیادی از پرسنل نظامی، همراه با خودروهای زرهی شرکت کرده و با موفقیت به مکان‌ های مشخص شده رسیدند.

بدون شک این بیانیه را می توان پیامی به ارمنستان برای آغاز جنگ حق علیه باطل در ۹ مه همزمان با سالروز اشغال شهر شوشا تعبیر کرد.
نوشته شده توسط: lachin

دوستان... همانطور که متوجه هستید پان فارسیست های مثل آقای جمال تنها بخاطر اینکه زبان فارسی به زور و شمشیر در ایران رسمی شده است, خیال میکنند که هرچه به فارسی نوشته شود می توانند بخوانند و درک بکنند. دیروز من در باره رصد خانه مراغه کامنتی گذاشتم که ایشان هم تکرار کرده اند. در این کامنت من نوشتم که این رصد خانه در زمان هلاکو خان که نوه چنگیز است ساخته شده است. من ننوشتم که ما ترک ها نوه چنگیز هستیم... این همان ( سردرگمی و گیجی) پان فارسیسم است که دوست عزیز ( ائلیار) چندین بار اشاره کرده است....