Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اژدر سلام . متاسفانه نظر مبارکتان را ننوشته اید .!! خب اینکه تازگی ندارد بحث مسائل ملی-قومی همیشه میگذارند یا بعداز انقلاب یا به کنگره آتی ووو . بعداز سی هفت سال در خارج "به عهده شورای مرکزی آتی سازمان می‌گذاشت » شورای مرکزی آتی . ؟!! بزک نمیر بهار میاد . شاه صدای انقلاب شنید ولی خوب شما گفتید دیر بود . آیا عدم شرکت این مردم با صطلاح شما »ملی-قومی " در جریان سالهای گذشته را چگونه ارزیابی می کنید ؟! آیا شما هم فکر میکنید هنوز زود است

»برای بررسی و تصویب این تغییرات نیاز به کار کارشناسی بیشتر وجود دارد. پس از بحثث جدی، انجام تغییرات که تغییراتی برنامه‌ای بودند،» کارشناسی بیشتر!! و بحث جدی .!! جالب است نه ؟!امام زاده ای بنام سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)
با عضویت شما و امثال شما راه حلی یا خط مشی برای مسایل ملی-قومی تصمیم بگیرند و یا ارایه دهند ؟! جناب لطف کنید سلام برسانید .بگوید کاروان خیلی سالهای پیش براه افتاده وشما مثل همیشه در خواب تشریف دارید یرایتان در انتخاب راه صحیح آرزوی موفقیت دارم
نوشته شده توسط: Anonymous

الیار عزیز،، بدون برخورد جدّی با علل و انگیزه آسیملایسون ملتهای غیر فارس و ریشه یابی آن توسط جامعه زبان حاکم فارسی و بدون اقرار به سیاستهای آسیملاسیون در مجامع حقوق بشری توسط نمایندگان و نخبگان و روشنفکران جامعه فارس و بدون عذرخواهی و پرداخت غرامت برای جبران بودجه های پرداخت نشده برای آموزش بزبان مادری در فاصله این ٩٠ سال، یعنی از بدو شروع ممنوعیت آموزش بزبان مادری در مناطق غیر فارس، امکان همزیستی مسالمت آمیز در آینده جامعه ایران، به شکل فدرال، قابل تصور نمی باشد،

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از خنده آور ترین تحلیل های سیاسی بود که تا بحال شنیده ام ١- انگار دولت مستقل از روسیه در ارمنستان روی کار است که بتواند اقتصاد و سیاست خارجی مستقل از روسیه را دنبال کند ٢- صحبت از نیروی کار متخصص ارزان قیمت میشود یا جل الخالقین این نیروی متخصص بس چرا تا به حال فکری به اقتصاد گدائی و درمانده ارمنستان نکرده و بیش از ١٠٠ هزار مهاجر ارمنی در ترکیه در بدترین شرایط کار و زندگی بسر میبرند و هر سال ارمنستان به علت مهاجرت با کاهش جمعیت روبرو میشود . اتفاقا با وجود چنین تحلیل گرا ها و متخصین است که ارمنستان در بن بست قره باغ اشغالی گیر کرده و در بین ١٥ کشور استقلال یافته از شوروی سابق عقب ماند ترین است . و در مقایسه با آذربایجان اصلا نباید حرفش را زد و بقول مفسر ارمنی ماهچوبیان تا زمانی که سیاستمدار مستقل از روسیه در ارمنستان روی کار نیاید نه به اشغال قره باغ پایان داده خواهد شد و نه وضع

و نه وضع اقتصادی ملت ارمنی درست خواهد شد .چرا که روسیه و سیاستمداران وابسته ارمنی به روسیه از این شرایط بیشترین بهره را میبرند و به حاکمیت خود ادامه میدهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

با این طریق نخواهید توانست جلو تجزیه ایران را بگیرید. در تمامی استانهای غیر فارس مبارزه برای استقلال در جریان است. حالا شما به کسروی پرست ها دخیل افتاده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

ائلیار گرامی آقای رازی به من آدرس ندادند. شما که جزو مسولین سایت هستید، آیا می توانید آدرس این مقالات را برای من بنویسید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

رازی گرامی اولا شما قصاص قبل از جنایت کرده اید. شما خطاب به من نوشته اید که <مسلما شما و یا کس دیگری در باربر آین آمار و ارقام دهها بامبول دیگر در خواهد آورد و بهانه دیگر خواهد تراشید تا حقیقت محض را قبول نکند.>
شما از کجا می دانید که من این کار را خواهم کرد؟ شما به دو مقاله اشاره کردید که در ایرانگلوبال منتشر شده اند. من جستجو کردم و آنها را پیدا نکردم و از شما آدرس خواستم تا آنها را ببینم و بخوانم. در عوض، شما که همیشه مدرک و سند می خواهید مرا به مشولین سایت رجوع می دهید. حالا یک سوال از شما: آیا من هم می توانم بگویم که آقای رازی شما دروغگو هستید چون سند ارائه نمی دهید و فقط ادعا می کنید؟
دوما شما ادعا کردید که آقای کیانوش توکلی برای ترکزبانانی که در این سایت می‌نویسند حقوق ویژه قائل می‌شوند.
من از شما سوال کردم که آیا می توانید با استناد به آمار و ارقام و نشان دادن آن با تعداد

آیا می توانید با استناد به آمار و ارقام و نشان دادن آن با تعداد مقالات ضد ترک و ضد فارس، درستی این ادعایتان را ثابت کنید؟
شما از جواب به این سوال من هم طفره رفته اید. آیا من باز هم اجازه دارم بگویم که شما دروغگو هستید؟
آیا وقتی ادعایی می کنید و کسی از شما مدرک می خواهد جوابش این است که: <من مسلما می توانم "با استناد به آمار و ارقام" ادعایم را به شما ثابت کنم، ولی از آنجایی که وقتم را از سر راه پیدا نکرده ام، اینکار را نمی کنم>؟
چه جواب قانع کننده ای!!!
جناب رازی، من هنوز نسبت به کار آقای توکلی در حذف مقاله مورد بحث اظهار نظری نکرده ام. ولی شما مرا در جرگه حامیان این کار ایشان قلمداد می کنید. این پیشداوری شما از کجاست؟ آیا منطقی است که قبل از دانستن نظر من در این مورد چنین جوابهای دندان شکنی!!! به من بدهید؟
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-اگرتوجه کنیدتمام مدافعین وحامیان تززبان من درآوردی آذری دراین سایت ومقاله نویسان وکامنت گذاران ازسیاست فرهنگستان فارسی میسیونری انگلیسی وازسیاست بنیادافشارودیگربنیادهای رژیم پهلوی پیروی کرده وهمدوش فرهنگستان ادب فارسی به مدیریت حدادعادل وحکومت آیت الله هابرعیله ترکان بپاخواسته اند.
من دوست ندارم ازاخلاق مدنی خارج گشته به این دوستان مهرساواکی های شاهی واطلاعاتی کنونی ودر نهایت مهره های استعماری هم ردیف محمدعلی فروغی وسیدضیاء طباطبایی وشیخ الاسلامی ووابسته به لوژیونری وجاسوس آنها نامیده باشم.
تنهامیتوانم به این دوستان مسخ شدگان فرهنگ آفریده شده توسط آنهاگفته وهم اکنون بعلت وابستگی نژادی وخاکپرستی وتوهم خودرابه کوچه علی چپ زده ورباعی می سرایند.
همین آقای اقبال اقبالی همیشه درجواب مقالات خودکامنت های من راحذف کرده وبه ناحق گفته های خودراحتی دراین سایت که یک رسانه آزادیخواهی است دست

به سانسورمیزند.آقای کرمی که نژادپرستی وافکارنئوفاشیستی وی برزمین وزمان روشن است.ایشان رامیتوان یک سوپرنژاد پرست نام گذاشت.
من نمیگویم که مادرآزربایجان یک دست ترک می باشیم .هم اکنون تعدادی تات وتالش دوزبانه ترکی و تالشی ودومذهبی شعیه وسنی درمنطقه کوهستانی طرف گیلان آزربایجان وجودداردکه اگرازخودشان بپرسی سنی هاخود و ریشه خودراازعثمانی وازکناردریای سیاه معرفی میکنند.
شیعه هانیز(دریلی ها) خودرامهاجرازطرف ارچوان لنکران معرفی میکنند.پس بدانیدکه این اقوام نیزبه منطقه مهاجرند.
وضعیت لرهای بختیاری نیزکه اقوام آقای اقبالی میباشنددربرنامه های تلویزیونی ایران توسط آقای خسرومعتضدمهاجران پاکستانی (هندوستان قبلی)معرفی شدودیروزهم نماینده لرهای بختیاری به پخش فیلم سرزمین کهن که شجره نامه بختیاری هارابازمیکنداعتراض کرده وگفت پول وهزینه ساخت این فیلم میدهیم که آنراپخش نکنید.
اکنون براثروجودکامپیوتربازدن یک دکمه به همه مسایل همه انسانهاآشنامیشوند.دراوایل حکومت پهلوی تمام شهرهای رشت وبندانزلی وهشتپروآستارا ومنجیل ترکی حرف میزدندهرچندکه اکنون نیزبیش از60درصدمردم رشت ترکند.
تالشهاوتات هااکنون به یک میلیون نفرنمیرسندوکل گیلک هایک ونیم میلیون نمیشوندولی همه انسان بوده وبایدازحقوق مدنی مساوی برخوردارباشند.ماتعرضی به حقوق آنهانمیکنیم .
هم اکنون حدود40سال است زابلی هابه استان گلستان (ترکمن صحرا)بعلت نبودکاردراستان سیستان وبلوچستان مهاجرت می کنند هرچندکه منطقه کلاترکمن نشین بوده وهست آیاباوجودتعدادی زابلی بایدمنطقه ترکمن صحرارازابلستان نامید.
یادراستان لرستان (بروجرد)کلمات خاله قیزی.عمه باجی.زیگلیق.خان باجی.ودههاکلمه ترکی درصحبت هاگفته میشودو روستاهایی بنام سراوند.قره سوبوده وترکی خلجی حرف میزنندچه اشکالی داردبگوییم لرستان هم جزآزربایجان است؟
شماهاوحکومت ازنجابت ترکان آزربایجان وایران سوء استفاده کرده ومیشودگفت اکثر داشته های شمافارس های مدرن وشهر نشین ازترکان است چراشمااینقدرنمکدان شکن بایدباشید؟آیاهمه این گستاخی هاازصبوری ومدنی برخوردکردن مانیست؟ بایدازسکوت تعدادی ازترکان که فکرمیکنند ایران مال ودراختیارآنهاست بایدسوءاستفاده کنید؟من فکرمیکنم شماهابیش ازحدمتوهم شده وگستاخی میکنید.
آقای کرمی تووامثال تواگرمیتوانستیدازداعش بدترسرمیبریدید.شمانه سرپیازونه ته پیازی وازعلم وادب نیزتنهاخشونت رابلدی .مااگرباشمادربرخوردها کوتاه نمی آمدیم شماهیچ وقت جرعت نکرده وبفکر جسارت نمیافتی.
نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش عزیز،، دنیای سیاست دنیای نازک نارنجی نیست که کسانی به خاطر نوشته شدن کامنت، زبانم لال «مرگ بر ایران» و آنهم در پشت صحنه یعنی «صفحه شما » تصمیم به خروج دسته جمعی از این سایت را بگیرند، ٣٧ سال است که در ایران شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل و انگلیس، گوش فلک را کر کرده، آنهم در مجامع عمومی و رادیو تلوزیونهای دولتی، کسی ککش هم نمی گزد، اینها یا با دنیای سیاست آشنا نیستند و یا اینکه به جای مغزشان با قلبشان تصممیم می گیرند، و یا توانائی رویاروئی با واقعیت های اجتماعی امروز در آذربایجان را ندارند، سیاستمداران امروز در حین سخنرانی با پرتاب گوجه و یا تخم مرغ گندیده مواجه می شوند، و چون به صحت نظریاتشات اعتقاد و اعتماد دارند صحنه مبارزه را ترک نمی کنند، با دستمال کاغذی صورتشان را پاک می کنند و به سخنرانیشان ادامه می دهند، عدم توانائی جوابدهی قانع کننده به علل اعمال

سیاست آسیملاسیون ملتهای غیر فارس در جامعه ایران و آنهم بصورت مکتوب و ماندگار در آرشیو سایت ایرانگلوبال بعنوان مدرکی مؤثق به سازمانهای حقوق بشری، باعث گردیده که خیلی از نویسندگان در این سایت دست به عصا راه بروند، و یا مثل آقای کاوه جویا از گورستان تاریخ جیزی انتشار دهند، فقط جناب ناصر کرمی هستند که بدون واهمه از سازمانهای حقوق بشری شاخ و شمشاد، دست از سر نژاد ترکتباران برنمی داردند،
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

برخی از دوستان مطرح می کنند که ایران گلوبال نگو ؛ بگو «ترک گلوبال » به همین خاطر من اماری از سایت را در این جا ارائه می کنم تا نشان دهم که چنین نیست: در حال حاضر 82 مقاله ، ویدئو و خبر در صفحه سایت موجود است .اخبار 10 / دیدگاه 20 مطلب / فایل های صوتی ودیداری11/ زنان 4/ قومی _ ملی 4 مقاله /ویژه ایران گلوبال 4 نوشته /فرهنگ و هنر 5 نوشته /احزاب 3 مطلب / مقالات کاربران 12 نوشته / لینک خوانندگان 9 لینک.... مجموعه خبر، مقاله وفایل های صوتی در صفحه اول 82 مطلب است که 13 مطلب ان محتوای اینیکی دارد از این 13 نوشته 2 مورد به عرب های ایرانی تعلق دارد و11 مقاله به موضوع آذربایجان اختصاص داردکه خود طیفی از نظرات است. حال چگونه برخی از دوستان به خود اجازه می دهند که بگویند که ایران گلوبال دربست در اختیار تورک زبانان است! اما در مورد« صفحه شما» که «صفحه ما» نیست و به کاربران تعلق دارد

که امتیاز ویژه ای هم به قومیت ، زبان و یا ملیتی داده نشده است و همگان بشرطی که توهین و اتهام نزنند؛ مجاز خواهند بود که هر چه در دل تنگ شان دارند ؛ اینجا بنویسند و طبعا دخالت ما در اینجا بسیار محدود است
نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به اقای اقبالی گرامی .درست نوشته اید ولی توجه داشته باشید که این همه پرخاشگری به بزرگان این سرزمین فقط و فقط ناشی از شبه فرهنگ حزب توده در ایران است. توجه داشته باشید که نتیجه عملی و اجتماعی خلقهای تحت ستم و ملل مختلف در ایران حاصلی بهتر ازاین که اکنون وجود دارد نیست. بدنبال حزب توده اکنون نیز فدائیان خلق همین شعار را به دوش میکشند و انچنان اوضاع در کنگره فدائیان اشفته بود که 54 در صد برای گفتگو کافی نبود و به 60 در صد نیاز بود.
کسی مخالف حقوق و یا سخن گفتن و اموزش به زبان مادری نیست اما هدف این شعار جدائی از ایران است. ما بارها گفته و نوشته ایم که حزب توده باید شعار ویرانگر خلق های تحت ستم را به ملت ایران تبدیل کند.دروغ این شعار را میتوان از ریشه خانواده گی کیانوری و طبری پی برد. مسئول هر گونه خونریزی نژادی د رایران حزب توده و چپها هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنده بعنوان یک ترک زبان از اینکه سایت ایرانگلوبال بر خلاف جریانات رایج ایرانی یک فضائی را ایجاد کرده که ما ترکها ، عربها و کردها بتوانیم حرف خود را بزنیم خیلی ممنون هستم و در خارج از فضای ایرانگلوبال بار ها و بار ها با دوستانم در این رابطه صحبت کرده ایم که آقای کیانوش و دیگران که سایت را اداره میکنند متحمل فشار زیادی هستند و این تحمل مسئولین قابل ستایش است و امروز وقتی کامنت ها را خواندم بیشتر از پیش متوجه شدم که چه فشاری به مسئولین سایت وارد میشود .تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که برای حفظ هر ایده و مرامی باید بهائی را پراخت و شماکار کنان سایت بیش از اندازه این بها را میپردازید .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب چریک! 1. در مورد دو مقاله یاد شده باید توضیحش را از مسئولین سایت بخواهید، من مسئول آرشیو این سایت نیستم. لی می توانید از خود آقای توکلی بپرسید آیا چنین چیزی بوده یا نه. از انصاف نباید گذشت که آ. ائلیار (اگر درست به یادم مانده باشد) اولین کسی بود که در برابر آن موضع گرفت. مسئله ولی چیز دیگری است. مسئله این است که آن دو مقاله در اینجا چاپ شدند، با اینکه 100% نژادپرستانه بودند. 2. آقای کرمی از قضا سندی است در جهت اثبات ادعای من. وقتی می نویسم این سایت به تریبون نژادپرستان تبدیل شده است، منظورم به آقای کرمی هم هست و خود من یکی دو بار بدلیل اظهارات شدیدا نژادپرستانه ایشان با او درگیر شده ام و گفته ام تحلیل انسانها بر اساس نژاد و تبار عین "عشیره پرستی" است. 3. آقای اقبالی تا جایی که من نوشته هایش را خوانده ام، انسانی است بشردوست و طرفدار حقوق بشر و من تا بحال هیچ توهینی در نوشته های ایشان

ندیده ام، شما اگر دیده اید مثال بیاورید. مشکل جماعت عشیره‌پرست در این است که اگر کسی بجای "تورک" بنویسد "ترک" یا بجای "تورک" بگوید "آذری" فریاد می زنند به ما توهین شد! درست مثل آقای قابوسی که گفته است به من توهین شد، و همانطور که می بینید آقای توکلی تردیدی در حذف و سانسور به خود راه نمی دهد. آیا به نظر شما به آقای قابوسی توهین شده است؟ لطفا دقت کنید: اقای توکلی می گوید: «در جریان اینکه دکتر قابوسی،ا سماعیل خویی را نژادپرست نامید، نبوده ام، اگر هم گفته باشد هم نباید حذف می شد» یعنی از نظر ایشان فقط "شائبه" توهین به آقای قابوسی کافیست که یک مقاله حذف بشود، ولی خود آقای قابوسی اجازه دارد دیگران را نژادپرست بداند و «نباید حذف می شد!» آیا باز هم آمار و ارقام می خواهید؟ 4. من مسلما می توانم "با استناد به آمار و ارقام" ادعایم را به شما ثابت کنم، ولی از آنجایی که وقتم را از سر راه پیدا نکرده ام، اینکار را نمی کنم، زیرا می دانم که آدم خفته را می شود بیدار کرد، ولی کسی را که خودش را به خواب زده، هرگز! مسلما شما و یا کس دیگری در باربر آین آمار و ارقام دهها بامبول دیگر در خواهد آورد و بهانه دیگر خواهد تراشید تا حقیقت محض را قبول نکند. آدم عاقل آب در هاون نمی کوبد و باد در قفس نمی کند!
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی، ممنونم. اما در همین سایت

کامنت‌های دیگری هم گذاشته اند که بهتر است به آن‌ها هم توجه کنید. مثل کامنتی از آقای ناصر شفیق که من یادداشت کرده ام. چون دربارۀ این موضوع کار دانشگاهی می کنم. این آقایان به هنینگ ارجاع می‌دهند و می گویند که نظر کسروی را رد کرده است. تنها چیزی که هنینگ گفته این است که ما نمی دانیم این زبان های ایرانی موجود در آذربایجان ادامۀ زبان آذری است یا نه.
هنینگ در اول مقاله‌اش می نویسد: اکنون چند قرنی است که شکلی از زبان ترکی در ایالات شمال غربی ایران، آذربایجان و زنجان، به صورت زبان عامه درآمده است. داستان چگونگی نفوذ تدریجی قبایل ترک به این مناطق و، به تبع آن، عقب نشینی و ناپدید شدن نهایی سکنۀ پیشین ناحیه و زبان آن‌ها را مورخ ایرانی، سید احمد کسروی، از روی اسناد و آثار تاریخی پی جویی کرده است. جریان مذکور در سدۀ یازدهم میلادی شروع شده و در آغاز سدۀ شانزدهم به پایان رسیده است. همه همداستانند، و درواقع هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
در ادامۀ مقاله از لمان هوپت یاد می کند که در سال 1898 متوجه گویش مخصوص گلین قیه شده بود که گونه ای از گویش هرزنی است. سپس از ماهیار نوابی تشکر می کند که یادداشت هایش را دربارۀ گویش گلین قیه در اختیار او گذاشته است. از آدم های دیگری نیز اسم می برد. بعد به مطالعۀ صرف زبان شناسانه می پردازد و در آخر می گوید که تالشی و هرزنی و خلخالی و تاکستانی در مرز آذربایجان قرار دارند اما دربارۀ زبانی که روزگاری در خود آذربایجان به آن گفتگو می شده اطلاعی نداریم. ولی این سخن به هیچ وجه به این معنا نیست که هنینگ حرفش را دربارۀ ایرانی بودن زبان آذربایجان پیش از رسیدن ترکان پس گرفته است. وگرنه باید دیوانه بوده باشد که در اول مقاله اش بنویسد: هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
او در ادامۀ گفتارش می‌نویسد:
همۀ این زبان‌ها که می‌توان گفت از چهارسو آذربایجان را احاطه کرده‌اند، به گروه زبان‌های ایرانیِ شمال غربی تعلق دارند و به احتمال زیاد این حکم دربارۀ زبان گمشدۀ آذربایجان نیز صدق می‌کرده است.
All these languages, which may be said to surround Azerbaijan, belong solidly to the north-western group of Iranian, and that was probably true also of the lost Azerbaijanian tongue.
هنینگ سپس از تحولات آوایی زبان قدیم آذربایجان سخن می‌گوید و می‌نویسد: اولین معیار تشخیصی که باید به کار بست عبارت است از چند تحول آوایی که می‌توان گمان برد که ویژگی‌های بارز زبان دیرین آذربایجان محسوب می‌شده‌اند و مهم‌ترین آن‌ها همان تحول fr ایرانی به hr و تبدیل d در میان دو مصوت به r بوده است. لغات دخیلِ ایرانی در زبان ارمنی، که از ایالت مجاور آن سرزمین، یعنی از آذربایجان، بدان زبان وارد شده‌اند، وجود چنین تحولاتِ آوایی را ثابت می‌کنند.
این ها را که نمی توانند انکار کنند. از هنینگ باید دست بردارند و برای اثبات نظر خودشان به سراغ آدم دیگری بروند.
نوشته شده توسط: Anonymous

این فیلم همین هفته از اردبیل در جریان مسابقه فوتبال و بعدا در خیابانهای اردبیل گرفته شده و جوابگوی زبان گمنام مرده آذری است بفرمائید این هم جواب ملت ترک آذربایجان بشما . «

فریاد "یاشاسئن آزربایجان" و "تورک دیلینده مدرسه اولمالئدئر هرکسه" در اردبیل + ویدئو تکمیلی Şənbə, 10.04.2015 11:11
https://www.youtube.com/watch?v=eU9aA7gUMHQ و https://www.youtube.com/watch?v=pq2oACVIy68

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی وامثالهم من زبان شناس نیستم و تاریخ هم نمیدانم و تحصیلات من علوم اقتصاد است . حالا به قول شماها که ظاهرا علاقه مندی وافری به زبان آزربایجانی دارید باید بگویم اگر بر فرض فرضیه زبان آزربایجان باستان شماها و منطق علمی(؟) شماها را نیز درست بدانیم . حالا به ادعای شماها ما 500 سال است که ترک زبان هستیم. این را بدانید که ما به ترک بودن و حتی به مذهب شیعه بودن خود افتخار میکنیم و نیازی نمی بینیسم که شماها برای ما زبان درست کنید. مادران ما به این زبان در گوش ما لالایی خوانده اند و اهمیتی برای ما ندارد که شما چه میگویید و حرفتان چیست ما به حقوق ملی خود را خواهیم گرفت .
.........

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

اینهمه سطحی نگری و بی استدلالی در برابر یک اثر تحقیقی غیرقابل باور است؟ دریغ از استدلال و نقد!!! این یک سنت شده که بشیوه حوزوی ها در مورد همه چیز فتوا صادر میشود.
گروهی میگویند ترک هستند و زبانشان از قدیم ترکی بوده.مشکلی نیست حق شان است که تاریخ و هویت خود را تبیین کنند؛ اما تعمیم قرائت خود (قوم مهاجر) به آذربایجانی ها نه دمکراتیک است و نه همخوان با واقعیات تاریخی.
براستی که هرجا فاشیسم قد علم کند نخستین قربانیان، مردمان همان دیار هستند. کسانی که امروز با بانوی فرهیخته آذربایجانی (بانو مژگان در مصاجبه با اقای کیانوش توکلی) اینچنین برخورد می کنند، اگر فردا بقدرت رسند چه خواهند کرد؟
گروهی کمنتارنویس (یا بهتر بست بگویم که چند نفر با اسامی مختلف) اهداف روشنی را دنبال کرده که گفتگو را منتفی میسازد. پاسخ مثنوی در باره اذربایجان هم اینست که: "من , تورک اوغلی تورکم." "هارای هارای من ترکم"

سپاس از بانو آذرمینا و مطلب ارسالی:
نظر:
"دشمنی شما با کسروی دشمنی بی پایه است۰ او کاشف زبان آذری نبود ۰ پیش ازکسروی شخصی به نام مهندس‌عبدالله که مهندس نظامی وشهری بود ، به دستور مظفرالدین‌ شاه و حکم امین‌السلطان مأمور می‌شود معایب راه و موانع عبورِ عرّابه‌های شاه و ملازمانش را در آذربایجان برطرف کند .در فصل هشتم سفرنامه اش) انتشارات کندوکاو، 9138( زیر عنوان «تحقیق در باب لسان اهل آذربایجان» می‌نویسد: مردم آذربایجان تا سال ۵۰۰ هجری به زبان مخصوصی که اعراب در تواریخ‌شان لسان آذریه ضبط کرده‌اند و شعبه‌ای از زبان پهلوی بوده سخن می‌گفتند. آنگاه به روندِ حاکم شدن زبان ترکی در آذربایجان می‌پردازد که به گفتۀ او با آمدن سلجوقیان آغاز می‌شود و تا صفویان ادامه می‌یابد. اشارۀ مهندس‌عبدالله به زبان آذری در ۱۹۰۰ میلادی از نظر تاریخی نکتۀ بسیار مهمی است. زیرا تاکنون همه گمان می‌کردند که نخستین بار احمد کسروی بود که در رسالۀ آذری یا زبان باستانِ آذربایگان این موضوع را مطرح کرد و به مطالعۀ آن پرداخت. رسالۀ کسروی در سال ۱۹۲۵ یعنی ۲۵ سال پس از نوشته شدن سفرنامۀ مهندس‌عبدالله در گرماگرم کشاکش‌های سیاسی میان روزنامه‌های باکو و استانبول از سویی و روزنامه‌های تهران از سوی دیگر چاپ شده است. البته، چنان‌که محمد قزوینی در تقریظی که به رسالۀ کسروی نوشته یاد‌آوری کرده است، هرکس که کتاب‌های مؤلفان عرب را می‌خواند، به اجمال حدس می‌زد که آذری شعبه‌ای از لهجه‌های متنوع زبان فارسی بوده است، ولی فقط حدس و تخمین و علم اجمالی بود. اما مهندس‌عبدالله، برخلاف آنچه قزوینی می‌گوید، این زبان را نه شعبه‌ای از زبان فارسی بلکه شعبه‌ای از زبان پهلوی می‌داند. کسروی نیز آن را زبانی می‌داند که از در آمیختن زبان مادها با زبان بومیان پیشین آذربایجان یعنی مانناها پدید آمده بود. چنان‌که احسان یارشاطر نیز آن را ادامۀ زبان مادی می‌داند. آنچه مسلم است، پژوهشگران تاکنون دربارۀ این زبان نظریه‌های گوناگون مطرح کرده‌اند. به‌هرحال، با انتشار سفرنامه‌ای که موضوعِ سخن ما در این مقاله است، امروز دیگر می‌دانیم که مهندس‌عبدالله ۲۵ سال پیش از کسروی به زبان آذری اشاره کرده است. در اول قرن گذشته هنوز ساکنان روستاهایی در شمال شرقی آذربایجان مانند گلین‌قیه و زنوز با این زبان آشنا بودند. پرسش این است که آیا مهندس‌عبدالله که در سفرش به آذربایجان با ساکنان آن روستاها آشنا می‌شود، خود با این زبان برخورد می‌کند یا با مطالعۀ کتاب‌های مؤلفان عرب به آن پی می‌برد؟"
نوشته شده توسط: Anonymous

نژادپرستان در همه جا از تاريخ براى انكار حقوق خلقهاى تحت ستم استدلال مى اورند،دستشان هم پر است،چرا؟چون حكومت پشتيبانشان است،هم رسانه دارند و هم پول مفت و هم قدرت دولتى!
خوب تركيه سالها در مقابل خلق كورد اين سياست را در پيش گرفت،هزاران پروفسور و دكتر خارجى و تركيه اى دليل و براهين آوردند كه آغاجان،چيزى به اسم زبان كوردى وجود ندارد!اگر آنها توانستند تا آخر بروند،نژادپرستان فارس گرا هم خواهند توانست زبان توركى را در ايران انكار بكنند!
در ثانى بهتر است در زير حقوق بشر و دموكراسى چهره نمايانى نكنيد كه اين قبا به اندامتان سخت ناهمگون است.دموكراسى و حقوق بشر شما همان دموكراسى و حقوق بشر جواد لاريجانى و ملاها است منهاى ريش و قبا!
البته بنده از نشر اين مقالات انتقادى ندارم و حق هر كس است كه هر مطلبى را انتشار دهد،وانگهى بدون نشر،ما شناختى از هم نمى توانيم داشته باشيم و نهايتا مى شود انقلاب ٥٧

كه مردم مى دانستند چه كسى را نمى خواهند ولى نمى دانستند چه كسى و چه چيزى را مى خواهند.
نوشته شده توسط: Anonymous

من یکی‌ بعد از خواندن این مقاله به فک و فامیل زنگ زدم که‌ای داد و بیداد ما سالهاست سرمان زیر برف کرده ایم و مشغول تماشای سریال‌های ماهواره‌ای ترکیه بودیم، در این مدت، دانشگاه‌ها و تکنولوژی روستای فارسی‌ مخصوصا افغانستان در سطح دانشگاه هاوارد آمریکا پیشرفت کرده، شهادتین که همان ( شاهنامه و سپس ایمان به کسروی ) است را بخوانید و بسوی افغانستان این دیار فارسی‌ دری رهسپار شوید که ( آینده از آن زبان دری دانان است ) و برای همیشه از هویت ترک، زبان ترکی دست بشوئید. الوداع هویت ترک و زبان ترکی، این سیمرغ من را به کابل افغانستان مرکز روستای فارسی‌ ببر. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

پدر بر پدر مر مرا ترک بود.... زفرزانگی هر یکی گرگ بود.
آقایان کاوه جویا..اقبالی ها و کرمی ها و.. توماس جفرسن می گوید « یک بار میتوان سر ملتی کلاه گذاشت. مدتی میتوان سر ملتی کلاه گذاشت ولی نمی توان سر ملتی را برای همیشه کلاه گذاشت»..بیداری ملل غیر فارس در ایران به یک نقطه عطفی رسیده است که در اولین پایه اش در مورد زبان آزربایجانی و هویّت ترکی این همه عکس العمل نشان می دهد. این نشان دهنده عصر دیجتالی و عصر روشنگری ملل غیر فارس در ایران است. شما نمی توانید جلو این حرکت را بگیرید.. هزاران مقاله در باره زبان ترکی بنویسید که این زبان یک زبان ایرانی است دیگر کسی به تحریف تاریخ اعتماد نمی کند. موقعی که آقای ناصر کرمی می نویسد که آقای میر فیطروس یکی از ( ایرانیان صاحب نظر و قلم) است فکر میکنم جا باشد که به آقای کرمی گوش زد بکنیم که چرا این ایرانی وطن پرست , به چه مناسبتی دکترای افتخاریش را از

یکی دانشگاه های کالیفرنیا (( وست مینیستر) ) از دست داد... آقای کرمی در باره ترک ها ,مقاله های نژاد پرستانه را که اگر در آلمان چاپ بشود, پیگرد قانونی میگیرد را می نویسد ولی بدون پیگرد قانونی در ایران گلوبال, هرچه تحریف تاریخ و مقا له های نژاد پرستانه است را منتشر میکند و با التیماتوم نقشه جغرافیای ایران دوباره میکشد. تازه ایشان اولین شخصی هستند که در یکی از مقاله نه چندان دورنوشتند که (( کاری نکنید که ایران را به جهنم تبدیل بکنم)) . دوران لو لو ترساندن هم سپری شده است.............................
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

تعداد مقالات نا صرکرمی بیش از 180 است و مقالاتی که ایشان در دو سایت قدیمی نوشته شده بود ، در محاسبه شما نیامده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت دوم پیرامون ( تحلیلی از شرایط روز با نگاهی‌ به تحولات ایران و عربستان ) اشاره کردم که دیگر جنوب ایران اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک ندارد و از این به بعد، بی‌ ثباتی بر این منطقه حکمفرما خواهد شد، ببینیم تحولات ( شرق ایران ) چگونه ورق خواهند خورد، اگر کشور چین هزینهٔ ۲.۵ بیلیون دلاری ساخت لوله گاز از ایران به پاکستان ( بندر گوادر ) را متحمل شود اقدام به اتصال بندر گوادر به چین از طریق خاک پاکستان خواهد زد که خط آهن، لوله گاز و راه آسفالته را شامل خواهد شد. ( مشکل اساسی‌ ) چین می‌خواد این مسیر از دل‌ قلمرو ( پنجاب / سیند ) عبور کند و ( پشتون و بلوچستان ) پاکستان را کنار میگذارد، هم افغانستان پشتون دارد و هم ایران بلوچ دارد، رژیم فارس ایران باز باید با بی‌ ثباتی در مرزهای شرقی‌ دست و پنجه نرم کند. وجدان آگاه

اگر دقت کنید دیگر نه ( پاپ، نه آمریکا، نه چین، نه روسیه ) توان حل مشکلات منطقه را ندارند به جز کشور‌های منطقه ای، هر کسی‌ که امور خود را به دست ( پاپ، واتیکان، آمریکا، روسیه ) واگذار کند در ( جبهه واحدی که بزودی از طرف کشور‌های منطقه ) تشکیل خواهد شد خود را بازنده خواهد یافت.
نوشته شده توسط: Anonymous

زنده و جاوید باد نام ونشان و راه ستار خان. همه ازادی خواهان ایران زمین فرزندان و رهروان جان بر کف ستار خان هستند.
ستار خان زیر هیچ بیرقی جز بیرق ایران نرفت و ما نیز را ه ان مرد بزرگ ادامه خواهیم داد..
یاشاسین ستار خان

نوشته شده توسط: Anonymous

http://iranglobal.info/node/45747

نوشته شده توسط: Anonymous

نوشتار های علمی و روشنگری که بتازگی از استادان کارشناس و برجسته درباره زبان آذری و تاریخ راستین سرزمین و مردم آذربایجان در این سایت منتشر میشود سبب امید و شادمانی است. نوشتار دکتر نوین هم یکی از آنهاست. روشنایی افکندن بر پیشینه آذربایجان گرامی و اینکه زبان مردم آذربایجان گویشی ایرانی بوده که در سده 11 هجری به ترکی دگرگونی یافته و اینکه آذربایجانیان نه ترک که آذری هستند وظیفه ای است میهنی و اجتماعی که ایرانیان باید با پشتکار دنبال کنند و نگذارند دشمنان راستی حقیقت را با دشنام ها و دروغ های سخیف وارونه گردانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستانی که از موضع من دفاع کرده اند، نه از من، بلکه از آنچه که به نظر شان درست آمد ، دفاع کرده اند. به رغم این، از همه این دوستان سپاسگزارم.

نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

راه چاره ی مبارزه با ترور و کشتار دولتی به نام اعدام، قطعا مخالفت پیگیر، اعتراض گسترده همگانی، مقاومت مدنی، پشتیبانی عمومِ نوعدوستان، وابستگانِ قربانیان و فریاد دادخواهی همین مادران رنجور، شجاع و فدارکار در کرج و سراسر کشور است که این روش پایه ای، به راه درستی چه امروز و یا فردا قطعا خواهد انجامید. و در این راستا شایسته است با تقاضای همدردی و همیاری از همه مردمان بلازده توسط"رژیم مرگکار" و همچنین ستمکشیدگان تاکنونی که رقم شان در پهنه کشور بسیار بالاست؛ آنانرا جلب به همراهی نمود و برای حمایت از زندانیان سیاسی و اعدامی های روزانه، دعوت به همکاری منسجم و حقوق بشری کرد تا هر چه بیشتر دامنه سرکوب و کشتار دولتی با سازماندهی مقاومت مردمی به لگام شهروندان همبسته سپرده شود و توده ها را هم در مسیر مبارزه ی مشترک تشویق و با هم آشنا و متحد کند. و به تجمع محلی، منطقه ای، شهری، استانی و سراسری جان و

روان پویا و شکست ناپذیر ببخشد؛ امری الزامی و حیاتی و اجتناب ناپذیر که همینک خلا اهرم آن برای گذر از رژیم شکننده ی قتالان و دزدان به روشنی مشهود است.

چنین برنامه ای با ابزار همبستگی و نوع بشری و سازمانیابی اراده ی انسانی علیه رژیم فقه های تاریک اندیش، پلید، کوردل، یکپارچه چپاولگر و یکدست ریاکار، مسلما تشکیل آن در دراز مدت کاری ست کارستان و ریشه ای و فرجام بخش و به تبع این ارگان زنده ی اجتماعی و مستقل، و با برپاخاستن و خیزش بزرگ توده ای و سراسری مردم ما، مسلما نچندان دور می توانیم و خواهیم توانست در اولین فرصت بهترین ضربه های کاری و موثرترین شیوه های مبارزات حقوق بشری و قابل اعمال را علیه هرگونه اعدام و کلیت خشونتگرائی نظام با کمترین تاوان در هرگوشه از ایران میسر کنیم تا که رژیم مرگ را نه اندک اندک، بل با توان اراده ی مردم یکپارچه و عملا رو به انفجار به عقب نشینی ناگزیر، وادار و به سرخوردگی از آدمکشی مالیخولیائی اش هرچه زودتر ناچار کنیم و پایان دهیم. و ای بسا در اولین بزنگاه مناسب که بیشترین شرایط اش مهیا شود؛ بساط کل رژیم و استبداد مذهبی ضدبشری را با هم و در کنار هم و برای هم، موجودیت نظام تکرو و خودکامه را در هم ریخته و یکجا و برای همیشه در هم فروریزیم. به امید آنروز
نوشته شده توسط: بهنام چنگائی

راه چاره ی مبارزه با ترور و کشتار دولتی به نام اعدام، قطعا مخالفت پیگیر، اعتراض گسترده همگانی، مقاومت مدنی، پشتیبانی عمومِ نوعدوستان، وابستگانِ قربانیان و فریاد دادخواهی همین مادران رنجور، شجاع و فدارکار در کرج و سراسر کشور است که این روش پایه ای، به راه درستی چه امروز و یا فردا قطعا خواهد انجامید. و در این راستا شایسته است با تقاضای همدردی و همیاری از همه مردمان بلازده توسط"رژیم مرگکار" و همچنین ستمکشیدگان تاکنونی که رقم شان در پهنه کشور بسیار بالاست؛ آنانرا جلب به همراهی نمود و برای حمایت از زندانیان سیاسی و اعدامی های روزانه، دعوت به همکاری منسجم و حقوق بشری کرد تا هر چه بیشتر دامنه سرکوب و کشتار دولتی با سازماندهی مقاومت مردمی به لگام شهروندان همبسته سپرده شود و توده ها را هم در مسیر مبارزه ی مشترک تشویق و با هم آشنا و متحد کند. و به تجمع محلی، منطقه ای، شهری، استانی و سراسری جان و

روان پویا و شکست ناپذیر ببخشد؛ امری الزامی و حیاتی و اجتناب ناپذیر که همینک خلا اهرم آن برای گذر از رژیم شکننده ی قتالان و دزدان به روشنی مشهود است.

چنین برنامه ای با ابزار همبستگی و نوع بشری و سازمانیابی اراده ی انسانی علیه رژیم فقه های تاریک اندیش، پلید، کوردل، یکپارچه چپاولگر و یکدست ریاکار، مسلما تشکیل آن در دراز مدت کاری ست کارستان و ریشه ای و فرجام بخش و به تبع این ارگان زنده ی اجتماعی و مستقل، و با برپاخاستن و خیزش بزرگ توده ای و سراسری مردم ما، مسلما نچندان دور می توانیم و خواهیم توانست در اولین فرصت بهترین ضربه های کاری و موثرترین شیوه های مبارزات حقوق بشری و قابل اعمال را علیه هرگونه اعدام و کلیت خشونتگرائی نظام با کمترین تاوان در هرگوشه از ایران میسر کنیم تا که رژیم مرگ را نه اندک اندک، بل با توان اراده ی مردم یکپارچه و عملا رو به انفجار به عقب نشینی ناگزیر، وادار و به سرخوردگی از آدمکشی مالیخولیائی اش هرچه زودتر ناچار کنیم و پایان دهیم. و ای بسا در اولین بزنگاه مناسب که بیشترین شرایط اش مهیا شود؛ بساط کل رژیم و استبداد مذهبی ضدبشری را با هم و در کنار هم و برای هم، موجودیت نظام تکرو و خودکامه را در هم ریخته و یکجا و برای همیشه در هم فروریزیم. به امید آنروز
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستی میگفت، یک آلمانی در جمعی میگفت: در آروزی حسرت دیدار ترکیه از دنیا خواهم رفت. رفیقش پرسید چرا؟ طرف گفت: سرکار، سخت گیر بودم، و ترکها را می آزردم. و همین باعث شد، که حسرت مسافرت به ترکیه دردلم باقی بماند. دوستش پرسید چرا؟ گفت چون ترکها مرا میشناختند. اکنون با توجه به محبت و ترک دوستی آقایان رازی، و کرمی ...، و امثالهم ، چون ترکها محبت اینان را نسبت به خود خیلی خوب میشناسند! از این جهت ممکن است، اینان نیز به سرنوشت همان شخص دچار شوند. و برای هیشه حسرت مسافرت به ترکیه دردلشان باقی بماند! مثلی میگوید: اندازه نگهدار که اندازه نکوست/ هم لایق دشمن است و هم لایق دوست!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاوه جویا , هرچه قدر از این نوع مقاله ها از سوراخ سومبه ها پیدا کرده و این جا بیاورید, مطمئن باشید من , تورک اوغلی تورکم. همین شخص که نوشته اش اینجا منتشر کرده اید, باعث شده جوانان اردبیل بیدارتر و رادیکال تر شوند. هفته قبل بود ده ها هزار جوان اردبیلی در خیابانها , هارای هارای من ترکم فریاد میکشیدند. حالا شما مشعول جستجوی تان باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دشمنی شما با کسروی دشمنی

بی پایه است۰ او کاشف زبان آذری نبود ۰ پیش ازکسروی شخصی به نام مهندس‌عبدالله که مهندس نظامی وشهری بود ، به دستور مظفرالدین‌ شاه و حکم امین‌السلطان مأمور می‌شود معایب راه و موانع عبورِ عرّابه‌های شاه و ملازمانش را در آذربایجان برطرف کند .در فصل هشتم سفرنامه اش) انتشارات کندوکاو، 9138( زیر عنوان «تحقیق در باب لسان اهل آذربایجان» می‌نویسد: مردم آذربایجان تا سال ۵۰۰ هجری به زبان مخصوصی که اعراب در تواریخ‌شان لسان آذریه ضبط کرده‌اند و شعبه‌ای از زبان پهلوی بوده سخن می‌گفتند. آنگاه به روندِ حاکم شدن زبان ترکی در آذربایجان می‌پردازد که به گفتۀ او با آمدن سلجوقیان آغاز می‌شود و تا صفویان ادامه می‌یابد. اشارۀ مهندس‌عبدالله به زبان آذری در ۱۹۰۰ میلادی از نظر تاریخی نکتۀ بسیار مهمی است. زیرا تاکنون همه گمان می‌کردند که نخستین بار احمد کسروی بود که در رسالۀ آذری یا زبان باستانِ آذربایگان این موضوع را مطرح کرد و به مطالعۀ آن پرداخت. رسالۀ کسروی در سال ۱۹۲۵ یعنی ۲۵ سال پس از نوشته شدن سفرنامۀ مهندس‌عبدالله در گرماگرم کشاکش‌های سیاسی میان روزنامه‌های باکو و استانبول از سویی و روزنامه‌های تهران از سوی دیگر چاپ شده است. البته، چنان‌که محمد قزوینی در تقریظی که به رسالۀ کسروی نوشته یاد‌آوری کرده است، هرکس که کتاب‌های مؤلفان عرب را می‌خواند، به اجمال حدس می‌زد که آذری شعبه‌ای از لهجه‌های متنوع زبان فارسی بوده است، ولی فقط حدس و تخمین و علم اجمالی بود. اما مهندس‌عبدالله، برخلاف آنچه قزوینی می‌گوید، این زبان را نه شعبه‌ای از زبان فارسی بلکه شعبه‌ای از زبان پهلوی می‌داند. کسروی نیز آن را زبانی می‌داند که از در آمیختن زبان مادها با زبان بومیان پیشین آذربایجان یعنی مانناها پدید آمده بود. چنان‌که احسان یارشاطر نیز آن را ادامۀ زبان مادی می‌داند. آنچه مسلم است، پژوهشگران تاکنون دربارۀ این زبان نظریه‌های گوناگون مطرح کرده‌اند. به‌هرحال، با انتشار سفرنامه‌ای که موضوعِ سخن ما در این مقاله است، امروز دیگر می‌دانیم که مهندس‌عبدالله ۲۵ سال پیش از کسروی به زبان آذری اشاره کرده است. در اول قرن گذشته هنوز ساکنان روستاهایی در شمال شرقی آذربایجان مانند گلین‌قیه و زنوز با این زبان آشنا بودند. پرسش این است که آیا مهندس‌عبدالله که در سفرش به آذربایجان با ساکنان آن روستاها آشنا می‌شود، خود با این زبان برخورد می‌کند یا با مطالعۀ کتاب‌های مؤلفان عرب به آن پی می‌برد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای قابوسی در مقاله اش با عنوان «سوء استفاده از علم و تاریخ در اندیشه سیاسی» در عصر نو در باره دوستدار نوشته است: نژاد پرستی مبین ساده انگاری و مشخصا ناشی از فقدان اندیشه منطقی است. برای من در رابطه با نوشته های آقای دوستدار این جنبه ضد عقلانی نژاد پرستی مطرح است.
یا آرامش دوستدار دچار عوارض نژاد پرستی و نگرش سطحی نسبت به تاریخ است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقاجان سر مردم کلاه گشاد نگذارید! زبان ترکی! زبان آذری نیست! و هیچ ارتباطی با زبان اختراع کسروی ندارد. از خودتان تئوری صادر نکنید. مردم را احمق حساب نکنید! روزگار عوض شده است! مردم دیگر خام نیستند، که به این حرفهای مفت باور داشته باشد. کسروی و امثالهم کسی نیستند، که برای مردم ترک زبان آذربایجان حکم صادر بکنند که گویا به چه زبانی صحبت میکنند. کسروی نه زبان شناس بود، و نه تاریخدان! او یک آخوند بود، که فقط روضه خوانی بلد بود. بعد ها هم دید اوضاع خیط است، عبا و قبا و عمامه را دور ریخت. خود مردم آذربایجان بهتر از هرکسی میدانند، که زبانش ترکی است. و از اول هم ترکی بوده است! والسلام! اگر شما حلقومتان را نیز پاره کنید، هیچ نتیجه ای عایدتان نمیشود!

نوشته شده توسط: Anonymous

۱- با سپاس از آقای توکلی، بابت درج مقاله.
۲- ضرب المثل سطر پایانی مقاله را تصحیح می کنم :
نخوردیم نون گندم ، دیدیم دست مردم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی یادم رفت بنویسم که همین جناب کرمی که همصدا با شما به آقای توکلی می تازد، حدود 180 مقاله در این سایت دارد که بیشتر از 95 درصد آنها ضد ترکی و فحاشی به ترکهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

مدیرمحترم سایت ایرانگلوبال! جناب آقای توکلی! لطفا اگرخود را دمکرات میدانید، و به آن باور وجدانی دارید، لطفا اگر به این باور رسیده اید، که لازم است، ازحقوق مظلوم دفاع شود، لطفا اجازه ندهید، افراد دیکتاتورمآب و جنگ طلبی مثل آقای ناصر کرمی ها، و امثالهم به بهانه خاک پرستی، زبان پرستی، و نژاد پرستی فارسی، نسبت به حقوق غارت شده ملل غیر فارس جغرافیای موسوم به ایران، در این سایت .... بکنند. اگر آقای ناصر کرمی ها! کوچکرین ارزشی بحقوق فرهنگی ـ زبانی، و ملی ـ مدنی ملل غیر فارس ایران که یکصدسال تمام است که زیر پای پان فارسیسم و پان ایرانیسم تمامیت خواه لگد مال میشود، قائل نیستند، و به بهانه تمامت ارضی میخواهند همواره یوغ بردگی و سایه شوم نژاد پرستی و زبان پرستی پانفارسیسم را بر گرده ملل غیر فارس جغرافیای ایران تحمیل بکنند، بی گمان جهنم ایران را بسوی یک درگیری خونین داخلی سوق میدهند، که دود آن

دروهله اول بچشم پان فارسیسم و پان ایرانیسم مرکز گرا و تمامیت خواه، خواهد رفت. اینان که هیچ حقوقی برای ملل غیر فارس قائل نیستند، هنوز از تاریخ درس عبرت نگرفته اند، که عاقبت دیکتاتورها چیزی جز رژیم منحوس پهلوی ها نخواهد بود. و همین سرنوشت نیز رژیم اسلامی تهران را انتظار میکشد. با توجه به مثال فوق، بدین وسیله مستدعیست، از تبلیغات نژاد پرستانه و زبان پرستانه مشتی گستاخ که ایران را به سوی نفرت عمومی و جنگ داخلی پیش یبرند، امتناع کنید! با تشکر.
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقای قابوسی در چه علمی شخصیت علمی شان را ثابت کرده اند۰جوک می فرمایید۰ در مقاله آقای سنجری هیچ توهینی نبود۰آقای قابوسی دهها بار به آرامش دوستدار فاشیست و راسیست و۰۰۰گفته، صدایتان در نیامده۰ او به عالم و آدم اهانت می کند۰ حتما نخوانده اید۰ آقای سنجری خیلی متعادل برخورد کرده اند۰

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای کیانوش توکلی،... 1- من تا کنون از هیچ سایت ایرانی در خواست انتشار مقاله نکرده ام و نخواهم کرد چرا که دلایل بسیار دارم 2- امیدوارم حمل بر خودستایی من محسوب نشود، ولی باید عرض کنم فرهنگ ژورنالیستی سایت های ایرانیان عقب مانده، جهت دار، روابط، قبیله ای، ایدئولوژیک و.. و است، انتظار نداشته باشید که از مسئولان چنین سایت هایی درخواست انتشار مقاله کنم، در سایت ایران گلوبال هم ماندم، به این دلیل بود که از آغاز با باز شدن این سایت با آن بودم و هدف تکامل و بهبودی آن در عرصه ای تازه بود.

3- روش من روشنگری است، که فضای مطبوعاتی ایرانی هنوز تحمّل روشنگری را ندارد، فضای روشنگری دمکراسی و لیبرال دمکراسی و حقوق فردی است

4- متأسفانه فضای مطبوعاتی ایرانیان، دمکراسی دیجیتالی را که دست آورد زمان امروز هست و باعث انقلابات دمکراتیک شده است را هم از محتوا خالی کردند، همانطور که از جوهرهء مارکسیسم اسلام سیاسی و حوزه ای قم را بیرون آوردند.

5- وقت مناسب هم برای ویرایش کردن یک وبلاگ را ندارم تا چه رسد به باز کردن یک سایت، از اینها گذشته تکثر سایت های ایرانی، باعث پیشبرد دمکراسی، و بهبودی استراتزیهای مناسب و اشاعهء علوم مدرن امروز، از همه مهمتر باعث نزدیکی و همبستگی در طبقات مختلف جامعهء ایرانی نشده است، و برعکس عمل کرده است.

6- هر چه در رابطه با تُرک تباری و پان ترکیسم انتشار داده ام، در منابع معتبر تاریخی و علمی وجود دارد. دیروز و امروز پاپ در ارمنستان، کشتار یک و نیم میلیون ارمنی را بدست تُرک تباران عثمانی، نسل کشی و فاجعهء انسانی در تاریخ نامیده و آنرا محکوم کرد، پس پاپ هم نژاد پرست و ضد تُرک است، از همهء اینها گذشته من جدایی کامل مردم تُرک آذربایجان از ایران را در استان اردبیل و استان آذربایجان شرقی، حق مسلم آنها میدانم و راه حلّ منطقی ارزیابی کرده ام، مگر داد وبیداد و گریه و زاری آنها برای جدایی نیست ؟ پس معطل چه هستند ؟

7- مردم تُرک آذربایجان در تاریخ ایران عددی نبوده اند و نخواهند بود، بیخودی تلاش میکنند و زور میزنند، که حسابی روی آنها باز شود، دوران حساب باز کردن بدون پشتوانه و یا با زور چماق و کشتار دیگران، دیگر گذشته است، دوران اندیشه ورزی و خردگرایی است، که فرهنگ این مردم متأسفانه فقط خشونت و دگر ستیزی و مسخره و انکار کردن فرهنگ و زبان دیگران است،
این مردم مهاجر به ایران هستند، مصاحبه های شما با این خانم و یا آن مرد تُرک آذری در مورد ایران، مثل این هست که، مهاجران تُرک در آلمان و یا در اورپا بخواهند بجای مردم آلمان و یا دگر کشورهای اروپایی در مورد سرنوشت و آیندهء کشور آنها تصمیم بگیرند، این عمل شما خلاف مقررات و خلاف منافع ملّی ماست. تبلیغات شما در مورد تُرک تباری نه اینکه به آنها کمکی نکرده است، موقعیّت اجتماعی آنها را در بین ایرانیان بسیار پایین آورده است، تربیّت نا اهل را چون گردگان بر گنبد است.

8- من در کنار کار و زندگی و مسئولیت های اجتماعی و خانوادگی اوقات فراغت خود را صرف پرداختن به مسائل سیاسی و تهیه و تنظیم مقالات میکنم، ولی از مدّتی که از سوی افرادی فضای سایت بجای پرداختن به مسائل به حریم شخصی نویسندگان و افراد تجاوز و توهین و مورد فحاشی قرار میگیرند، دیگر مدّتی است که در سایت مقاله ای انتشار نمیدهم، شما از هم اکنون می توانید کُد کاربری من را مسدود کنید.


9- در پایان آقای توکلی با چندی از افراد از خانواده های سرشناس از استانی در همسایگی استان فارس پرسیدم، شما یک استان مهم و در تاریخ ستون، ایران دوستی بوده اید، امروز جایی پیدا نمی شوید، ایران شما از هر سو مورد تهاجم است، آنها گفتند، فلانی بیکاری آلت دست این و آن بشوید، و حیف وقت نباشد صرف چنین مسائلی شود، استدلال وحرف حساب را ما در همان ایران، در همان روز مبادا که این ولگردان مرتب شعار آنرا میدهند را، خواهیم داد.
نوشته شده توسط: Anonymous

رازی گرامی لطفا می توانید: 1- آدرس مقاله ای را که در آن <فارسها بیشعور و دارای نقص کروموزومی نامیده شدند> و مقاله <ما اسیر قومی وحشی هستیم كه توهم متمدن بودن هم دارد> را برای من بنویسید؟ من آنها را در ایرانگلوبال پیدا نکردم.
2- شما ادعا می کنید که آقای توکلی در این سایت برای ترکزبانان حقوق ویژه قائل می شود. آیا می توانید با استناد به آمار و ارقام و نشان دادن آن با تعداد مقالات ضد ترک و ضد فارس، درستی این ادعایتان را ثابت کنید؟
من فکر می کنم که فقط تعداد <تفسیرها>ی ضد ترکهای آقای اقبالی چند برابر مقالات ضد فارسهاست. در مورد کامنتها هم من شمارش نکرده ام ولی فکر نمی کنم یکی بر دیگری بچربد.

نوشته شده توسط: Anonymous

تی فِدا ، عموجان!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب همایون سنجری گرامی / 1_من مشغول پاسخ گویی به چند کامنت شما، رازی و ناصرکرمی بودم و طبیعتا فرصت نکردم که امیل شما را درج کنم .2_ حدس من این بود که همایون سنجری یک نام مستعار است .اگر یادت باشه در امیل قبلی از شما عکس خواستم که بهمراه مقاله تان درج شود که نوشتید که احتیاجی نیست.به همین خاطر فکر کردم که سنجری نام مستعار است بهر حال ببخشید.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

1_اینجانب مشکلی با اسامی مستعار ندارم . 2_ کامنت ها و مقالات البته با هم متفاوتند؛ در کامنت ها، همه حق دارند که با هر نامی که دوست دارند بنویسند ولی در مقالات ارسالی که شخص نویسنده با نام مستعار علیه شخص حقیقی و یا حقوقی بنویسد و اتهاماتی به طرف مقابل وارد نماید، اجباری در چاپ آن از جانب ما نیست در مورد نوشته همایون سنجری شخصا به محض دریافت مقاله ؛ اجازه انتشار ان را دادم3_ نوشته ای با اتهام اینکه طرف قسم می خورد که من ایران ستیز نیستم در شرایطی که ایرانگلوبال متهم به ایران ستیزی می شد و شخصا از چند سو زیر فشار بودم _ آن را حذف کردم4_ در جریان اینکه دکتر قابوسی،ا سماعیل خویی را نژادپرست نامید، نبوده ام

اگر هم گفته باشد هم نباید حذف می شد. 5_ مطرح کرده اید که «تبعیض مثبت برای قومگرایان از پرنسیپهای پایه ای ایران گلوبال شده است؟» شخصا تبعیض مثبت برای همجنس گرایان ، دگر باشان ، اقلیت های مذهبی ، قومی _ ملی را نادرست نمی دانم ولی بر این اعتقادم که هیج نظری نبایستی حذف و یا سانسور شوند .
نوشته شده توسط: Anonymous

این مقاله را به ( به منظور درج در ایرانگلوبال) به آدرس آقای توکلی فرستادم که انگار به بلای سانسور گرفتار آمد.
********************************************
منطق یک بام و دو هوا، در سایت روشنفکری ایرانگلوبال
همایون سنجری

در زبان فارسی ، ضرب المثلی داریم که می گوید « »قربون برم خدا رو، یک بوم و دو هوا رو».
:ببینیم ، این ضرب المثل از کجا آمده است
نقل است که ، تابستان بود و اعضای خانواده ( دختر خانواده و شوهرش و پسر خانواده و همسرش) برای فرار از گرما به پشت بام پناه می برند. مادر ، که برای سر کشی به پشت بام می آید ، می بیند که عروسش به پسرش چسبیده. به عروس پرخاش می کند که ،هوا گرم است . به پسرم نچسب. بعد به سراغ دخترش و شوهرش می رود، که ، آن سوی بام رختخوابشان را پهن کرده بودند.

می بیند که این دو با کمی فاصله از هم ، خوابیده اند. با مهربانی به دخترش می گوید، دختر جان ! هوا سرد است . به شوهرت بچسب که سرما نخوری!
عروس خانواده که به حرف های مادر شوهرش گوش می کرد ، به ناله در آمد و گفت : قربون برم خدا رو/ یک بام و دوهوا رو/ این ور بوم سرما رو /انور بوم گرما رو.
حالا حکایت آقای توکلی و سیاست یک بام و دو هوای ایرانگلوبال است.
من، از همان آغاز فعالیت ایرانگلوبال، از نزدیک شاهد فعالیت های آن بوده ام. حتی در دوره ای بخش فرهنگی سایت را ، به تنهایی اداره می کردم. آقای توکلی خوب می داند که این کار چه انرژی ای می بَرَد. این که اقای توکلی می گوید ، نام من مستعار است. از آن کم لطفی هاست. ایشان مرا و شیوه ی نوشتنم را خوب می شناسد. به علاوه، من هرگاه با نام مستعار نوشتم، یا به صراحت به ایشان اطلاع دادم و یا از خود علامتی به جا گذاشتم که ایشان در جریان قرار گیرد.
غرض از این پیش درآمد این است که بگویم ، من دراین جا تازه وارد نیستم. مشکل آقای توکلی ، در همه این سال ها این بوده است که گاه ، در مقابل شانتاژ و تهدید، به راحتی عقب می نشیند و دوستان و همکارانش را ، به سادگی و بی هیچ تاثری فدا می کند.به خصوص اگر با توده ی کابرانی رو به رو باشد که در پیروی از سیاستی خاصی ،متفق عمل کنند و قهر کردنشان با ایرانگلوبال، سایت را با کمبود کار بر رو به کند. واقعیت آن است که کمیَت مراجعه کنندگان به سایت ، همواره پاشنه آشیل آقای توکلی بوده است. ( این واقعیت را، چند سال پیش هم به ایشان گفته ام ) و این جای تاسف بسیار دارد. پرسیدنی است : آیا هدف ایرانگلوبال پیش برد امر دموکراسی است و یا تعداد کلیک هایی که سایت می خورد؟
این مشکل ( یعنی، تسلیم ِ شانتاژ و منطق ِ زورچپان شدن ِ اقای توکلی ) یکی از دلایل قطع همکاری بسیاری از نویسندگان سایت با ایشان و سایت ایرانگلوبال بوده است.
حذف مقاله من ، از سوی آقای توکلی، برای من نامنَتَطرنبود. زیرا، ایرانگلوبال مدت هاست که تحت تاثیر و زیر هژمونی مستبدانه تجزیه طلب ها اداره می شود. آنسان که در فضای مجازی ، ایرانگلوبال به سایت تجزیه طلب ها معروف شده است.
گفتنی بسیار است که( به دلیل مشکل ِ فارسی نویس کامپیوترم ) به وقت دیگر موکولش می کنم. در خاتمه ، جمله ای از مقاله « شعر غیر منطقی و نژاد پرستانه اسماعیل خویی» را( که در آغاز مقاله آقای فرهاد قابوسی آمده است ) نقل می کنم ، تا با حکایت « یک بام و دو هوای آقای توکلی بیشتر آشنا شوید.


:آقای قابوسی می نویسد
خلاصه و منظور: شعر "چکامه اندیشیدن به اسلام" شعری از درون غیر منطقی و نژاد پرستانه است. هرچند که شاعر برای بازداشتن خواننده از این تعبیر، خواست خود را "عرب ستیزی نه، بل فنای اسلام" اعلام می کند. اما محتوای شعر حاکی از "عرب ستیزی" و یعنی نژاد پرستانه است!
«
اقای قابوسی که ژست محققانه می گیرد و همه را به مرعی داشتن ضابطه های پژوهشی ملزم می کند، چگونه است که خود ، آقای اسماعیل خویی را «عرب ستیز» و «نژاد پرست» می خواند. و آقای توکلی که، همسو با اوامر ملوکانه ی آقای قابوسی، مقاله مرا ( به دلیل وجود واژه ی ایران ستیز در آن ) حذف می کند، چرا در مقابل همین واژه «‌ایران ستیز» و بد تر از آن ، واژ « نژادپرست » ( در نوشته اقای قابوسی) هر دو چشمش را می بندد ؟
آقای توکلی، به نقل از یکی از همکارانش می نویسد که آقای قابوسی یک شخصیت علمی است! در جواب، ایشان و آن همکارش را به یک ضرب المثل فارسی حواله می دهم ، که می گوید: ندیدم نان گندم، اما دیدم دست مردم!

نوشته شده توسط: Anonymous

خوانندگان تعجب میکنند، که چرا آفای تبریزی هر گستاخی که به ذهنش میرسد، به بهانه رد حقوق زبان مادری ملل ساکن ایران، نثار بیش از 50.000.000 مردم غیر فارس میکند؟ آیا مدیریت سایت با افکار او موافق است که مدام به وی اجازه نشر چنین حرفها..... را میدهد. آیا .... آقای تبریزی آنقدر ضایع شده است، که واقعیت های اسفبار موجود را در جامعه ایران را نمی بیند، که چنین افکار مطرود را به راحتی در این سایت منتشر میکند؟ هدف او چیست؟ آیا میخواهد جوّ سیاسی و بحث منطقی را مسموم و مغشوش بکند؟! آیا هدفش ایجاد نفرت در بین ملل و دامن زدن به جنگ داخلیست؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی عزیز و گرامی و ارجمند! من نمی‌فهمم مشکل شما با اسامی مستعار چیست؟ اصلا با تکرار مکرر اینکه کسانی با اسم مستعار چیزی نوشته‌اند، چه چیزی را می خواهید ثابت کنید؟ حالا اگر من بگویم اسمم رمضانعلی مسجدجامعی، یا کوروش خشایارنژاد، یا آتیلا چنگیزاوغلو است، و کپی شناسنامه و شماره کارت ملی ام را برای شما بفرستم، مشکل شما حل می شود؟ آیا نوشتن با اسم مستعار در ایران گلوبال بنا بر اساسنامه سایت ممنوع است؟ اگر نیست اینهمه تکرار مکرر و خسته کننده این مسئله برای چیستت؟ وانگهی! اینکه می گویید برای اولین بار نوشته ای را حذف فرموده اید و آنهم (عجب تصادفی!) نوشته کی است که زبان فارسی را عامل بدبختی ایرانیان می داند، خودش عذر بدتر از گناه است. یعنی شما اعتراف می کنید که یک حذف کرده اید، و آنهم به نفع یکی از دو طرف! به این می گویند بی طرفی گلوبال!. ولی دلائل شما دیگر معرکه اند! "شخصا زیر فشار و اصرار

فرهاد قابوسی" یک مقاله ای را که فقط و فقط ایشان را "نقد" کرده بود، حذف کرده اید و همه جواب شما در این رابطه این است که «رازی اسم مستعار است»!!! یعنی مرز آزادی بیان را قدرت سُنبه است که تعیین می کند، و نه توهین و بهانه هایی از این دست، که شما برای خوانندگان ردیف کرده اید. می فرمائید: «اکنون هم اگر بتونم دکتر قابوسی را راضی کنم ، مقاله را مجددا انتشار خواهم داد» آیا ملاک آزادی بیان در سایت ایران گلوبال رضایت آقای قابوسی است؟ شما متأسفانه به موراد اصلی انتقاد من جواب ندادید؛ چرا آقای قابوسی آزاد است اسماعیل خویی را نژادپرست بنامد، ولی همایون سنجری حق ندارد قابوسی را ایران ستیز بداند؟ امیدوارم دلیلش فقط مستعار بودن نام دومی نباشد که آنوقت معلوم می شود اوضاع خرابتر از آنست که تصور کرده ایم! آیا باز هم از خواندن اینکه "شما برای ترکزبانانی که در این سایت می‌نویسند حقوق ویژه قائل می‌شوید" متعجب می شوید؟ ما دیگر چند نمونه دیگر برای شما بیاوریم تا باور کنید تبعیض مثبت برای قومگرایان از پرنسیپهای پایه ای ایران گلوبال شده است؟ البته من می دانم چرا شما از دادن جواب به این سؤال واضح طفره می روید، همانطور که تا بحال توضیح محکمه پسندی در باره نشر مقالات "ژن معیوب فارسها" و "فارسهای بیشعور و وحشی" نداده اید. شما آزادید سیاست خودتان را (هرچه که هست) پیش ببرید، ولی انتظار نداشته باشید که خوانندگانی چون من با قصه های صد من یک غاز مجاب بشوند و گول "آزادی بیان" ادعایی شما را بخورند، حالا چه نامشان مستعار باشد و چه واقعی!
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصر کرمی /شما خود نمونه جالبی هستید که دهها نفر از بیرون و داخل سایت ایران گلوبال خواهان حذف نوشته های شما بودند. آنان ادعا می نمودند که از آنجا ناصرکرمی یک ترک ستیز و نژاد پرست هست ، می بایست جلوی نوشته های ایشان گرفته شود .(یکی از وکلای آذربایجانی شکایتی علیه ایران گلوبال تنظیم کرد و مرا تهدید کرد که مقالات ناصر کرمی را چاپ نکنم که من زیر بار نرفتم ) خودت خوب می دانی که من و برخی از دوستان در مقابل این فشار ایستادگی کرده ایم و شما هنوز اجازه نشر مطالب خود را دارید. در مورد الههء بقراط، دکتر نوری علا، علی میرفطروس انان هشت سال پیش در یک تصمیم جمعی به دلیل اینکه در یکی از کامنت های «صفحه شما »کسی نوشته بود «مرگ بر ایران» تصمیم به خروج دسته جمعی از سایت را می گیرند ولی مقالات آنان تا همین امروز هم توسط دوستان در ایران گلوبال درج می گردد.

پس از اینکه نوری علا قهر کرد و رفت ؛ یکی از دوستان مدیریت با او تماس گرفت و ایشان مطرح کرد که کیانوش از ترک ها پول گرفته و مقالات آنان را چاپ می کند ولی خود نوری علا با « گوناز تی وی » مصاحبه های زیادی انجام داده است. اینکه مطرح کرده اید که :«این افراد را به طرق مختلف از سایت ایران گلوبال راندید» دروغ محض است . به لینک زیر مراجعه نمائید:
http://www.iranglobal.info/node/23049
آنان خود رفتند ولی شما ماندید و اکنون ،من ، مازندرانی را به دلیل همسایه ترک تباران مورد، مورد سرزنش قرار می دهید .(مازندران و آذربایجان بیش از هزار کیلومتر از هم فاصله دارند) اگر ایران گلوبال ؛ ترک گلوبال است پس اینجا چه می کنید و چرا علیرغم وجود هزاران سایت سیاسی ایران دوست در اینجا مقالاتان آزادنه وبدون سانسور چاپ می شود؟
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سازاخ عزیز،
اینکه به دنبال قدرت هستند درست است. بله ...
من حق انتخاب ندارم . حق رأی ندارم. حق فرهنگ و زبان نیز.
همه ی چیز حل شده!

به من یاد دادند :« آذری هستم. جد و آبادم "تات" بودند. باید فارسی را خوب یاد بگیرم و به فرزندانم نیز یاد بدهم.
دیگر دور و بر «پان ترک» های خارجی هم نروم.
منهم قبول کرده ام که فارس هستم. و مدرن. فقط کمی لهجه دارم. میگویند درتهران تمرین کنم رفع میشود.
خوشحالم که چاره ی آن هم پیدا شده .
با این حساب همه چیز روبراه است . تنها غم من «پدرم» است. که هر چه بهش میگم « آذری» هستی میگوید : «نمه... نه؟!»
هرچه به او توضیح میدهم باز میگوید «نمه... نه؟!»
فقط مانده ام که چطور حالی اش کنم. می ترسم بهش بگویم یعنی«تات»! چون ما به کسی که چیزی سرش نمی شود تات میگوییم. میترسم بگویم بیخ گوشم را سرخ کند.

حالا دیگر اجازه هم نمی دهد حرف بزنم. وقتی چشمش به من میافتد میگوید:«نمه ...نه؟!»
«نمه ...نه؟!» «نمه ...نه؟!» «نمه ...نه؟!» ...
اگر این مشکل نیز رفع بشود عالی ست. گفته اند کمی باید« صبر» کنم.

فکر میکنم منظورشان آن است که باید منتظر مرگش باشم. از وقتی هم که این را فهمیده ام منهم شده ام مثل دده- ام؛ مدام دور خودم
می چرخم و بی اختیار میگویم:«نمه نه؟!» «نمه نه؟!» «نمه نه؟!» ...
خدا آخر-عاقبت شما را بخیرکند...من که طلسم شده ام!
نوشته شده توسط: Anonymous

دکتر قاسمی نه، دکتر قابوسی. ببینید؛ تقصیر خودتان هم هست. دقت نمی کنید و بهانه به دست افراد می دهید. مثل قضیه تحریم دارویی.
ثانیا اگر دکتر قابوسی 100 بار هم که زنگ می زد، نباید آن مقاله را حذف می کردید. گیرم یکی به ایشان گفته باشه ایران ستیز. خوب که چی؟ به کجای ایشان بر میخوره؟ حق انتقاد که منحصر به ایشان نیست. شما هم به عنوان کسی که کار ژورنالیستی میکنه، باید این قدرمقاومت داشته باشید که از پرنسیپهای خودتون با تلفن این و آن کوتاه نیایید.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای کیانوش توکلی،...در گردش کار سایت شما ایرانیان صاحب نظر و قلم از جمله الههء بقراط، دکتر نوری علا، علی میرفطروس و امثال این افراد را به طرق مختلف از سایت ایران گلوبال راندید، در کل شما با روشنفکران و صاحب نظران ایرانی تبار مشکل دارید، در مقابل خدمتگزار تُرک تباری بودید و هستید، که این خود میتواند دلایل از جمله همسایگی و همر زیستی جغرافیایی شما با مردم تُرک، و یا بر اثر نزدیکی های دیدگاهی کمونیستی تخیلی و احساسی خارج از شناخت شما، بویژه عدم شناخت با متون و اصول مارکسیسم با افرادی از مردم تُرک تبار باشد، و یا وابستگی فنی سایت ایران گلوبال به افراد تُرک تبار میباشد، که قابل فهم و درک است،

ولی اگر در این خیال خام باشید که همسویی با تُرک تباری خود را به دیگران تحمیل کنید، ساده اندیشی و قشری نگری کم عمق شما را میرساند، که متأسفانه هر روز که میگذرد خود شما بر این شاخص های ناپسند و نپخته پرده بر میدارید.
با وجودِ اخطارهای یکطرفه بسود تُرک تباری شما، و هجوم افسارگسیختهءِ تُرک تباری، در سایت ایران گلوبال ماندم، و تنها خواهش ما این بود که شما مسئولین سایت بیطرف باشید، و بگذارید که بحث ها بر اساس منطق و استدلال مطابق با به پیش رود، ولی شما بیطرف نماندید، و هر وقت دریافتید که جبههء تُرک تباری در استدلال و تزهای خود ناتوان مانده است، شما به کمک آنها شتافتید،

آخرین تاکتیک و استراتژیک شما این بود که میدان بحث در سایت ایران گلوبال را به میدان شبانهء کشتارگاه و قلعه مرغی جنوب تهران، با فرهنگی لات و پات چاقو کشی بی پرنسیپ تبدیل کردید و چند نفر فحاش و دهن دریدهء تُرک تبار را وارد میدان کردید، و بجای استدلال و تحقیق، خواهر و مادران ما را مورد خطاب قرار دادند.

آن عده از کاربران و ایرانیانی که ادعا دارند که سایت ایران گلوبال باید نام خود را به "تُرک گلوبال" تبدیل کند، براستی حق دارند و درست میگویند،

امروز هم که جهان و ملّت ایران درگیر برنامهء انرژی هسته ای و سرنوشت آیندهء خود و کشورشان هستند، هدفمند سایت ایران گلوبال میدان تاخت و تاز تُرک تباری شده است، تا مانند گذشته افکار عمومی را به سود ولایت فقیه و بسود منافع تُرک تباری به انحراف بکشاند،

شما هم عملأ مانند علی خامنه ای که تحمّل مخالفان را ندارد و اپوزیسیونش را هم خود انتخاب میکند، ایرانیان راستین را به اشگال مختلف از سایت ایران گلوبال رانده اید و یا فرهنگی را رواج داده اید که هر کسی که از خودش ادعای آبرو و حیثیتی کند، مجبور است سایت ایران گلوبال را ترک کند، آنگاه سایت ایران گلوبال را در اختیار تُرک تباری و پان ترکیسم ضد ایرانی گذاشته اید و مخالفان روند تُرک تباری و یا به اصطلاح اپوزیسیون جبههء تُرک تباری را از خود مردم تُرک تبار انتخاب کرده اید، و مقاله شان را انتشار میدهید و با زن و مرد مردم تُرک مصاحبه و پرسش و پاسخ میکیند، تازه آنهم افرادی که از معنی و مفهوم واژه هایی مانند" فدرالیسم" کاملآ بیگانه است،
آقای توکلی ، آن سرزمینی که برای ما مهم است، سرزمین و جغرافیای پارسه در زاگرس یعنی استانهای غرب، جنوب غربی، و جنوب کشور بعلاوهء خلیج فارس است، که تمامی تاریخ و آثار باستانی و تمدن ایرانی از آنجا برخاسته و زادگاه زبان پارسی است، از این گذشته تمام منابع انرژی و نفت گاز آن هم در همین جغرافیاست، هم جغرافیای زاگرس و پارسه و تمامی منابع انرژی نفت و گاز در اختیار و در کنترل ما بوده و خواهد بود، بقیه ایران، مشهد مقدس و یزد و قم و کرمان سمنان و گیلان و مازندران شمااز هر نظر بویژه از نظر سیاسی برای ما بی اهمیّت هست، چرا که این امر را تاریخ گذشتهء ایران اثبات کرده است.

حال شما با مردم تُرک تبار، میخواهید فدراسیون و یا کشوری مستقل تشکیل دهید، و یا شما که مدیون ترکیه و تُرک تباری هستید و میخواهید خدمتگزار آنها باشید، آزاد هستید، دست به دامن شیرین عبادی و یا فرج سرکوهی بُردن هم نتیجه ای برای تُرک تباران نخواهد داشت، هم شما و هم این افراد نامبرده اگر میخواهید به تُرک تباری باج و یا هدیه ای بکیند، لطفأ از جغرافیای زادگاه و از مالکیّت خانوادهء پدری خودتان ببخشید، متحدان فردای ما در ایران فقط هم تباران ایرانی ما مردم کُرد این ایرانیان اصیل و آزاده میباشند.
نوشته شده توسط: Anonymous

( تحلیلی از شرایط روز به نگاهی‌ به روابط ایران و عربستان ) چه جنگی بین عربستان و ایران روی دهد یا نه واقعیتی که مهم است این است که دیگر ( جنوب ایران اهمیت استراتژیک ) ندارد، چندین عامل به این فاکتور دامن می‌‌زنند که عبارتند از ۱- پایین آمدن قیمت نفت و گاز در بازار‌های دنیا که صادرات نفت و گاز را، از طریق جنوب ایران، از دید اقتصادی و هزینه بر، توجیه نمیکند. ۲- بی‌ ثباتی در عراق، یمن، پاکستان و افغانستان ۳- تغییرات جوی که جنوب را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. ( عامل ژئوپلوتیک ) با کشف میادین جدید گاز و نفت در موزامبیک، ترکیه، انگلستان، قطب شمال، اوکراین، لهستان، کشوری ( بقای خود را تضمین خواهد ) کرد که به مرکز تولید صنعت‌ای بدون داشتن ذخایر نفت و گاز در منطقه تبدیل شده است، در منطقه ما فقط ( ترکیه ) حائز این اهمیت است. در بعد منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای ، جاده ابریشم و ( طرح تجارت آزاد

( طرح تجارت آزاد بین اروپا و آمریکا یا ترانز آتلانتیک شمال را را در نقط تلاقی ( آسیای مرکزی ) به هم پیوند خواهد داد. آزربایجان جنوبی در بهترین موقعیت ژئوپلتیک برای بهره برداری از این فرصت قرار گرفته است. وجدان آگاه
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب رازی ، معما وهمایون سنجری .....برای اینکه بحث اصلی منحرف نشود به غرب ، تحریم دارویی و .... نمی پردازم و موقتا از آن می گذرم و به پرسش ها و اتهامات کسانی با نام های مستعاری که در بالا ذکر شد، می پردازم : مطرح شد که اینجانب « برای ترکزبانانی که در این سایت می‌نویسند حقوق ویژه قائل می‌شوم...و در این ارتباط ،حذف مقاله‌های ایراندوستان را دلیلی بر این مدعا آورده اند و همچنین اینجانب نه تنهای بلندگوی وزارت اطلاعات رژیم ،.... بلکه به بلندگوی تبلیغاتی نژادپرستان و هیزم‌بیار جنگهای داخلی شده‌ام....

لازم به ذکر است که دقیقا 11 سال از تاسیس ایران گلوبال و 15 سال از تاسیس «گروه اینترنتی فرهنگ گفتگو » می گذرد . حذف« "ایران ستیزی و خود شیفتگی به سیاق دکتر فرهاد قابوسی"» اولین نوشته ای است که شخصا زیر فشار و اصرار فرهاد قابوسی انجام گرفت . به غیر از این در هیج موردی ، اینجانب در مقابل اصرار حذف برخی مقالات و کامنت ها ایستادگی کردم و حتی یک نمونه وجود ندارد که من طرفدار حذف و سانسور باشم ...حتی کسی آمدند در« صفحه شما » فحش خواهر و مادر برایم نوشتند و یا مرا عضو وزارت اطلاعات رزیم نامیدند ...ولی اینجانب در مقام حذف چنین کامنت های چرندی بر نیامدم و اکنون هم اگر بتونم دکتر قابوسی را راضی کنم ، مقاله را مجددا انتشار خواهم داد . دکتر قابوسی را شخصا نمی شناسم و گویا اخیرا در ایران گلوبال می نویسد ،ایشان حداقل بیست بار به موبایلم زنگ زد و 5 باربهم امیل زد.ا و گفت و اصرار داشت که «ایران ستیز نیست» و این توهینی به اوست. من در پاسخ اش نوشتم و گفتم که «ایران ستیزی» توهین نیست بلکه یک اتهام سیاسی است . زیر بار حذف ان نرفتم ... در این ارتباط هم با یکی از همکاران سایت تماس گرفتم او گفت که دکتر قاسمی یک شخصیت علمی است و شما نمی بایستی به مقاله کسی که نام مستعار بیش نیست ؛ اجازه چاپ می دادی ... از طرف دیگر گفتگوی تلفنی با مژگان و استعفا ء یکی از اعضای قدیمی مدیریت ایران گلوبال بخاطر درج مقالات تورک زبانان در سایت مطرح شد ...... در چنین شرایطی تصمیم به حذف این نوشته گرفتم ...بنابراین برای ترکزبانان حق ویزه ای در نظر گرفته نشده است و آنان مثل بقیه از حق بیان و نظر مساوی برخوردارند. در این 11 سال کوشش کردم که تعادلی در مطالب ایجاد کنم . در هر موضوع و گفتمانی دهها مقاله و نظر متفاوت را یک جا گرد آوری کردم و با خودم تکرار کردم که این عقل خواننده است که بایستی تصمیم بگیرد؛ هیج کس حق ندارد که برای فکر دیگران تصمیم بگیرد . در این 11 سال شخصیت های بسیاری سعی کردند که با تحریم و جو سازی علیه ایران گلوبال ان را از اهداف اعلام شده ااش؛ منحرف سازند به دلیل انیکه بخش بزرگی از هزینه مالی آن را شخصا می پردازم و به هیج حر ب و دسته ای وابسته نیستم و اگر کلیه همکاران سایت هم دست از همکاری بردارند، سیستم به گونه ای طراحی شده است که ایران گلوبال خواهد چرخید. بنابراین همه به یک اندازه از حق بیان و اظهار نظر برخورداریم . ایران کشوری است پهناور با اقوام ، ملیت و زبانهای گوناگون ...این کشور ااکنون تحت رهبری عقب مانده ترین قشر روحانیت شیعه ایران قرار دارد. آنان کشور را به نا کجا اباد می برند و ایران گلوبال هم یکی از هزاران چراغی که در این تاریکی ،سو سو می زند و اگر بنا باشد که ار جنگهای داخلی در گیرد ، بدون حضور ما هم درخواهد گرفت.