Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان ناسیونالیست، شما که از بس خورده و نوشیده اید که از سیری دارید می ترکید اکنون که بیکار مانده اید و از زور بیکاری و بیدردی و برای سرگرمی به جان هم افتاده و از هزار سوراخ سنبه مدرک و آمار و دلیل و سند گردآوری می کنید تا گفته باشید آذربایجانی ها چند هزار سال پیش آذری بودند یا نبودند یا کسروی هفتاد سال پیش چه چیزی نوشت خواهشمندم به من بگوئید من چه باید بکنم؟ من که کارگری هستم که بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بام تا شام کار می کنم اکنون که بهای نان به بیست برابر رسیده است بی آن که درآمد من حتی دو برابر شده باشد چه کار باید بکنم که از گرسنگی نمیرم؟ ما میگیم گرسنه ایم، شما چی میگید؟ http://iranglobal.info/node/40774

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-فکرکنم این آقای نگرش هنوزبه الفبای عربی هیچ آشنایی ندارد.فتحه وکسره.ضمه.زیروزبروبه حرف های ح.ه.س. ص. ث.ز.ذ.ض.ظ.ت.ط.ا.آ.ء.وچندین حرفی این زبان جعلی باحروف عربی بیگانه است.دراین زبان اگرفوق دکتری زبان خودش رانیزداشته باشی درنوشته هااشتباه میکنی.اگرچه کسی ترک.ترکمن.لر.گیلک.کرد.که زبانش زبانی دیگرباشد.ماوقتی افرادی مثل شما وباتفکری همچون شماراداریم افتخارمیکنیم که شجرنامه نویس ماعجب سوادی داشته !ودارند!فکرکنم هنوزبایددوستان درموردزبانهامطالعه زیادکنندتامعنی زبانهای میرا (میرنده.اربین رونده.فناشونده)رایادبگیرندترس شماراتنهادراین جابایدجستجوکرد نه جای دیگر.باهزینه بودجه وسیاهی لشکردرست کردن ازپول بیت المال نمیشودکاری کرد.محدودوزندان وممنوع کردن دراین عصرنیزبیفایده است.اگرمیتوانستیددراین 100باهزینه های میلیاردهابرای زبان فارسی تاکنون کرده بودند.دیگردیرشده چون چشمه بایدخودبجوشدنه باآب ریختن.

نوشته شده توسط: Anonymous

( این استحاله هویتی و متقاعد کردن ما که ما فازری و فارس بودیم و ترک شدیم در خدمت و خیانت به چه کسانی‌ است؟ ) پان فارس‌ها و پان ایرانیست‌های مرکزگرا بدون شک بیشترین بهره را از این استحاله هویتی و فرهنگی‌ ما میبرند، بدون شک ارامنه و ارمنستان نیز بیشتر سود را از این استحاله و سیاست کسروی مرکزیان خواهد برد تا آزربایجان جنوبی را بر علیه آزربایجان شمالی‌ وارد کارزار کنند. رژیم فارس ایران، با سیاست کسروی و فازری کردن ما، به سرکوب کرد‌ها خواهد پرداخت چونکه کوردها نیز نفت و گاز دارند و یک ایران قوی با اکثریت بزرگ ترک که فازری شده اقلیم کردستان عراق را به راحتی‌ خواهد بلعید، ئلان جنگ بر علیه عرب، بلوچ، ترکمن، لور هدف دیگر رژیم فارس مرکز گرای ایران خواهد بود. یک ایران قوی با رژیم مرکزی فارس مرکز گرا و با ۲۵ تا ۳۰ میلیون فازری شده، کّل منطقه را تهدید خواهد کرد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

از مردم اذربایجان در برابر فاشیسم تجزیه طلب و چپ دفاع کننیم. مردم اذربایجان در طول صد سال گذشته به کرات فریب جریانات تجزیه طلب و چپ کومونیست را خورده اند. برای اینکه یکبار دیگر مردم ایران و بویژه اذربایجان فریب این ستون پنجمی ها را نخورند باید از هم اکنون دست بکار شد.
من به عنوان یک ایرانی مخالف کومونیست اعلام خطر میکنم که در صورت نداشتن سازمان اجتماعی برای مقابله با تجزیه طلبان حرفه ای و چپ کشور ما دچار شرائطی مانند سوریه خواهد شد. از انجا که جمهوری اسلامی نمیتواند از منافع ملی مردم ایران و تمامیت ارضی ایران دفاع کند هر ایرانی میهن پرست موظف است د ربرابر هجوم و یورش تجزیه طلبان خود اقدام کنند. توجه دارید که حزب توده اشکارا ا زتجزیه ایران دفاع میکند. سازمان فدائی و دیگر چپها نیز همانند حز ب توده خواهان تجزیه ایران به چند کشور هستند. بحث تجزیه ایران در کنگره

اخیر فدائیان نیاز به 4 درصد بیشتر داشت یعنی اگر 60 د رصد رای میاوردند بدون شک تجزیه ایرن یک تصویب سازمانی بود.زبان / تاریخ/ گذشته /کسروی /پارسها و ستم ملی /و همه اینها بهانه است .هدف تجزیه ایران است و زیر بار این ننگ نباید رفت. هر کس که تمامیت ارضی ایران را زیر سئوال ببرد خود به خود یک تجزیه طلب تلقی میشود. حز ب توده ایران البته میتواند هنوز سکوت کند و بالبخند زهراگین به مخالف بخندد ولی از مسئولیت خرابکاری خود نمیتواند فرار کند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای محمد احمدی زاده ، اگر مقاله های راجع به زبان آذری را بی اثر می دانید پس چرا از چاپ آنها در ایران گلوبال اینچنین سراسیمه و خشمگین شده اید؟! می نویسید که این مقاله ها: " نتوانسته اند کوچکترین تاثیری در طرز تفکر مردم عادی جهت انکارهویت ترک بودنشان بگذارند، و از طرف دیگر جوانها را بیشتر از پیش وادار نموده اند که روی زبان و تاریخ گذشته گان خود تفکر و تفحص نمایند". خوب اگر اینطور است که شما باید از چاپ این مقاله ها خوشحال باشید. پس چرا شما و آقای ائلیار همواره به انتشار این مقاله ها اعتراض می کنید و به سروصدا و پرخاش می پردازید؟ در ضمن این مقاله ها همه از استادان و پژوهشگران آکادمیک در تاریخ و ادبیات و شرق شناسی بوده که اتفاقا همه شان هم آذربایجانی بوده اند. شما چه تحصیلات و پیشینه ای در این زمینه ها دارید که این مقالات را "چرت و چرت" نامیده اید؟ سواد شما در حدی است که کلمه "جریحه" را

در همان کامنت با "ه" نوشته اید. آنوقت با این سواد می آیید آثار کسانی چون دکتر ریاحی، دکتر مرتضوی ، اقرارعلیف ، دکتر نوین و... را "چرت و پرت" می نامید!...
نوشته شده توسط: Anonymous

اگر آذربایجان روسیه مستقل نمیشد ، آیا فاشیسم ترک اینقدر طلبکار و خیالاتی و زیاده خواه و پر رو میشد ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

درخشان چو خورِ فروزان منم
ز زنگار دشمن به دور آهنم
مباشد مرا خوف موریانه ها
که سگ هم نگردد حریف تنم
از آن روبه پیر صیقل تراش
خدایا نگه دار، از اهریمنم

نوشته شده توسط: Anonymous

آهنی را که موریانه بخورد. نتوان برد از و به صیقل زنگ

نوشته شده توسط: Anonymous

تمامی آزربایجانی هایی که رو به ایران بازی و پارسی گری و طرفداری از ترک زدایی از آزربایجان کردند نه در آزربایجان زیسنتد و نه در آزربایجان مردند. فارسستان گواریای وجودشان. کسانی که در تبریز بوده اند از فرهنگ بسیار توسعه یافته تبریزی ها در استحضا و هجو چنین موجوداتی باخبرند. این افراد توانایی قد علم کردن در محیطهای سیاسی و فرهنگی تبریز را ندارند. به سرعت طرد میشوند و سر از تهران در می آورند و تئوری پرداز سیاست های فاشیسم فارس میشوند. در این میان کلاه سر کسانی میرود که خیال می کنند با قراردادن یک جمعیت 30 میلیونی و نیروهای اجتماعی آن در مقابل خود موفق به ایجاد تغییردر شرایط موجود خواهند شد. شما اگر به دنبال آسیمیله کردن آزربایجان بودید باید این کار را تا قرن 21 انجام داده تمام می کردید. پروژه آسیمیله کردن آزربایجان شکست خورد. زیرا آسیمیله کردن عنصری که سابقه هزار ساله دولتگری در جغرافیای

بزرگی که کشوری که هم اکنون ایران نامیده مشود نیز تها جزی از آن بود کاری غیر ممکن است. آن هم در مجاورت ترکیه و آزربیاجان شمالی و وجود ماهواره و اینترنت و کیوانچ تاتلیتوغ و مورات بوز بیشتر شبیه توهم است تا واقعیت. مخلص کلام جامعه فارس و نیروهای منتسب به آن اگر به دنبال رهایی از استبداد هستند باید و فقط باید به تقسیم قدرت با ترکها راضی شوند. ترک ها انسان های صبوری هستند. خوشبختانه زمان هم به نفع ماست. صبر خواهیم کرد تا الفبای سیاست را یاد بگیرید.
نوشته شده توسط: Anonymous

مقاله های سفارشی که از ترس تجزیه ایران به طرزی ناشیانه و غیرعلمی اقدام به جعل تاریخ و هویت مردم ترک آذربایجان می کنند و زبان آنها را با واژه ه های مضحک و ساختگی همچون آذری، زیر مجموعه ای از زبان فارسی معرفی می کنند، تا به حال نتوانسته اند کوچکترین تاثیری در طرز تفکر مردم عادی جهت انکارهویت ترک بودنشان بگذارند، و از طرف دیگر جوانها را بیشتر از پیش وادار نموده اند که روی زبان و تاریخ گذشته گان خود تفکر و تفحص نمایند. این چنین نوشته هایی که با جعل تاریخ یک ملت و توهین علنی به آنها، اقدام به جریهه دار نمودن احساسات مردم آذربایجان کرده اند، نه تنها وسیله ای برای حفظ اتحاد نشده اند بلکه در نهایت خود نیز تبدیل به یکی از عوامل اصلی تجزیه ایران خواهند شد.
راستی اگر ...

راستی اگر مسئله به گونه ای دیگر رقم بخورد مثلا یک تز جدیدی ارائه شود که در آن زبان فارسی را شاخه ای از زبان ترکی معرفی کند، فکر می کنید در آنصورت چه اتفاقی می افتاد؟ خیالتان راحت باشد برای پیاده کردن این فکر جدید ابزار و مواد لازمه هم موجود است، از شعر و موسیقی های مختلف گرفته، تا کلمات مشترک همچون قاشق و بشقاب و گلن گئدن...... اگر هدفمان حفظ اتحاد و یکپارچگی کشور هست و حال که ترک ها نمی خواهند فارس شوند، پس فارسهایی که به خیال خود، خیلی بیشتر از دیگر ملل ساکن کشور حافظ تمامیت ارضی هستند آیا حاضر به فداکاری و از خود گذشتگی خواهند شد و این تز جدید را قبول خواهند کرد؟ امتحانش ضرری ندارد، ترک ها که به اینچنین چرت و پرتهایی محل نگذاشتند، بلکه فارس ها آنها را قبول کردند. آلله اعلم
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای نگرش, ستارخان نمیدانست که انگلیسی ها به او و تمام ایران خیانت کرده و قزاق بی سواد.....ی به نام رضا پالانی را با کودتا به سلطنت خواهند نشاند. ستار خان نمیدانست پان فارس ها این طور اورا با حیله به تهران خواهند کشید و بدست یپریم ارمنی خواهند کشت. ستارخان نمیدانست, درایران این طور فار سپرستی, هخا سازی, آریاسازی رشد خواهد کرد. ستار خان نمیدانست, ایران به یک مشت ایادی انگلیس ونژاد پرست تبدیل خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

این آقایون باید توجه کنند که کسی نمی خواهد

مانع سخن گفتن آن ها به زبان مادری شان که ترکی است باشد۰ این ها باید بدانند که هدف این مطالعات روشن کردن تاریکی های گذشته است۰ البته نگرانی شان قابل فهم است۰ چون کسروی می خواست زبان های محلی از بین بروند که کار نادرستی بود۰اما مهندس عبدالله در زمان مظفرالدین شاه در سال ۱۹۰۰ میلادی٬ یعنی ۲۵ سال قبل از چاپ کتاب کسروی ابدا چنین قصدی نداشت۰ سفرنامه مهندس عبدالله ۴ یا ۵ سال پیش چاپ شده۰ نویسنده دستنویس سفرنامه اش را در ۱۹۰۰ به حاکم وقت آذربایجان، نظام‌السلطنه مافی، داده بود. از آن زمان، سفرنامه در اختیار خانوادۀ مافی بود تا اینکه نوۀ دختری نظام السلطنه مافی آن را آشکار کرد۰ هنینگ در اینکه زبان قدیم آذربایجان زبانی ایرانی بوده٬ هیچ شکی نداشت و همان طور که در کامنت قبلی دیدید، در مقاله اش بر این نکته پافشاری می کند۰تنها تردیدی که داشت این بود که زبان های موجود ایرانی در آذر بایجان ممکن است ادامه آن زبان قدیم نباشند۰ واقعا آدم باید...... باشد تا نوشته روشن و بدون ابهام هنینگ و دیگران را تحریف کند۰
نوشته شده توسط: Anonymous

شاید این نظر من به مذاق خیلی ها خوش نیاید . اگر اینها واقعا قاچاقچیان مواد مخدر هستند اعدامشان کار درستی است چرا که اینها قاتلتر از قاتلان هست

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب آقای کیانوش توکلی اینجوری کە بلدی لای لائی کنید و قانون دانمارک را پیادە میکنید و میگوئید بی خیال همە آزاداند .. این آزادی انگار در سایتتان قابل از همە شامل پان اتراک همیشە امثال آ الیار و دیگران ووووو و بعدش شامل پان ایرانیستا آیا شما میدانید شدیدأ در سایتتان ملی گراهای کورد را کە فقط در مورد آزادی سرزمین خودشان صحبت میکنند محدود کردید ؟؟ من واقعأ قصد نداشتم هیچ کامنتی دیگری بە هیچ وجە در این سایت بگذارم ،، در حالی کە کامنتهای من یکی پس از دیگری سانسور میشدند بدون اینکە کوچکترین اهانتی در کامنتهای من قبلأ وجود داشتە باشد خوش باشید جناب توکلی کە ما حرفتان را باور کردیم همە ازاداند

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر من ارمنستان فقط در صورت برآورده شدن یک شرط، میتواند دروازه ورود ایران به ایروان باشد، با استفاده از نظریه کسروی به ۲۵ تا ۳۰ میلیون ترک آزربایجانی القأٔ کنید که شما آذری هستید و منظور از آذری نیز یعنی‌ نیاکانتان فارس بوده اند، بعد از این شستشوی مغزی در عصر ( انقلاب اطلاعاتی ) رژیم فارس ایران تا یروان پیشروی خواهد کرد، ولی‌ روسیه زود صبرش لبریز خواهد شد که ارامنه امکان دارد گاز روسی را نخرند و گاز ایران را بخرند، این پرنویا وقتی‌ بحرانی‌ خواهد شد که روسیه احساس کند ایران قصد دارد گاز خود را از طریق ارمنستان، گرجستان یا ارمنستان، ترکیه به اورپا صادر کند، ‌خرس قطبی دیوانه خواهد شد. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از کامنتگذاران مینویسد که واژه آذری تولید شده فابریک شوونیزم است. و اگر شما بهر روستای آذربایجان سفر کنید و از آنان در مورد هویتشان بپرسید خواهند گفت ما تورک هستیم.
شما نیز اگر به کشورهای الجزایر، مراکش وتونس بروید واز آنها در مورد هویتشان بپرسید، آنها خواهند گفت که عرب هستند. اما آیا آنها عربند؟
کسی از شما نخواسته زبان مادریتان را بوسیله زبان فارسی جایگزین کنید!
در اینجا تنها چندین مقاله زبانشناسی در مورد زبانهای گذشته در این مناطق از ایران بنظرسنجی گذاشته شده. همانطور که زبان فارسی دچار دگرگونیهای شده که این البته مختص کشورهای کهن است که دچار حملاتی از چندین سو، در دورانهای ضعف حکومتها شده اند.
اگر واژه آذری وآذربایجانی تا این اندازه تقلبی است پس چرا آذزبایجان شمالی، نامش را به ترکستان شمالی تغیر نمیدهد؟

ولی تعجب در اینجاست، کسی که برای حل مناقشه یمن راه حلهای شماره بندی شده از کیسه جادوئی بیرون میدهد، خود در موضوعی ساده و مختص بزبان خودش....... دیگران را عقب افتاده، گوریل واز این دست میداند؟ گاهی رهبر ارکستر میشود وتمام شش دانگ ایرانگلوبال ویا ترکیه گلوبال را از آن خود و آن پنج نفر دانسته و میگوید، زبان ترکی اجازه این دشنامها را میدهد. پس بنازم به آن راه حل صلح برای یمن! این راه حل را باید برای یمن، عربستان و ایران مخابره کرد قبل از اینکه همدیگر را تا آخرین فرد لت و پار نکرده اند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت چهارم پیرامون ( تحلیلی از شرایط روز با نگاهی‌ به تحولات ایران و عربستان ) اقلیم کردستان عراق گاز دارد، رژیم فارس ایران، با حمایت از میلیشیای شیعه در عراق، مناطق نفت خیز و میادین گاز را به دولت شیعه عراق بر خواهد گرداند تا کردستان عراق جای رژیم فارس ایران را، در صادرات گاز به ترکیه پر نکند، تنش اقلیم کردستان با رژیم فارس ایران و دولت مرکزی شیعه با کردستان تشدید خواهد شد، رژیم فارس ایران در داخل، با توسل جستن به نظریه‌های پوسیده، سعی‌ خواهد کرد تا ترک‌های آزربایجان را، به مرکز فارس نشین نزدیک کند به همین دلیل ( کسروی ) ورد زبان‌ها خواهد شد، ولی‌ هتی ۵ درصد موفقیت این ( تلاش‌های بیهوده ) به دوری رژیم فارس ایران از ارمنستانی بستگی دارد که ( طبق چهار قطعنامه سازمان ملل ) باید از اراضی‌ اشغالی جمهوری آزربایجان عقب نشینی کند. با گسترش میدان درگیری رژیم فارس ایران از پاکستان،

از پاکستان، تا یمن، تا عراق و سوریه و لبنان، زمین برای چیدن پرّ و بال موجودی ساده لوح فرا می‌رسد که خود را در همه جا درگیر کرده است، آیا یادتان است وقتیکه نوشتم ( شاهنامه خوانی باعث شد مرز فانتزی با واقعیت در جامعه فارسی‌ ) از هم فرو بپاشد و جامعه فارسی‌ قادر به درک جایگاه خود در بعد بومی، منطقه‌ای و جهانی‌ نشود؟ وجدان آگاه
نوشته شده توسط: Anonymous

ببخشید آقای توکلی، در دانمارک شما نژادپرستی آزاد است؟ هم شما و هم مسئول سابق کامنتها تا بحال چندین بار این مطلب را در ایجا مطرح کرده اید. آیا ماده قانونی آزادی نژاد‌پرستی را در اختیار دارید و می‌توانید در اینجا درج کنید؟ معنی «نژاد پرستان هم آزادند» چیست؟ آنها آزادند چکار کنند؟ زندگی کنند؟ کار کنند؟ حرفهای نژادپرستانه بزنند؟ کارهای نژادپرستانه انجام دهند؟ افراد متعلق به نژادهای پست را نابود کنند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

عجب تحلیلی ؛ کارشناس میگوید که ارمنستان یکی از مناطق با ثبات است، منظور از ثبات در نگاه ایشان چیست؟ ما که سر در نیاوردیم سربازان این کشور هر هفته در خط جبهه مناطق اشکالی با آزربایجان کشته میشوند ؛ ارمنستان که سیاست مستقل ندارد ؛ خود در گرو روسیه است و روسیه با کارت ارمنستان بازی کرده و از حل مسئله قره باغ جلوگیری میکنید و این سیاست " استاتوس کوو" نه جنگ نه صلح را به ایروان دارد دیکته میکند، زمانی که دمیرچیان تنها زمزمه انتقاد از سیاست روسیه را کرده بود دسته های ترور وابسته به داشناک و روسیه به پارلمان ارمنستان ریخته و بسیاری از جمله دمیرچیان را به گلوله بستند ؛

در واقع ارمنستان در محاصره است و با وضعیت کنونی هیچ انکشافی در هیچ زمینه ای برایش وجود ندارد از تمامی پروژهای منطقه به کنار مانده ؛ دولت ایران هم از ارمنستان تا کنون سودی عایدش نشده ؛ مناسبات تهران با ایروان تنها یک بعد سیاسی دارد که آنهم در دشمنی با جمهوری آزربایجان است.
نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت سوم پیرامون ( تحلیلی از شرایط روز با نگاهی‌ به تحولات ایران و عربستان ) قبلان توضیح دادم که روسیه برای حفظ سلطه و هژمونی ( گاز پروم و نفت و گاز روسیه ) بر اروپا، اجازه عادی سازی روابط ایران با غرب را نخواهد داد، به همین دلیل بزودی ( موشک‌های اس‌ ۳۰۰ ) روسی را رژیم فارس ایران وارد خواهد کرد، اگر کامنت‌های من را خوانده باشید میدانید که دیگر جنوب ایران ارزش استراتژیک ندارد و شرق ایران فقط دچار ناا امنی‌ و بی‌ ثباتی بیشتر خواهد شد، عربستان اینک شرایط را آماده کرده که کّل صادرات خود را به دریای سرخ انتقال دهد، کشور‌های دیگر ( شورای همکاری خلیج ) نیز میتواند از خاک عربستان استفاده کنند، عربستان با کمک مالی‌ از مصر، امنیت دریای سرخ را به مصر خواهد داد، با ایجاد تنش در جنوب و شرق ایران، سیاست دوری پاکستان از ایران و نزدیکی‌ به عربستان، طبق قانون ژئوپلوتیک بر این کشور دیکته خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یوسف آذربایجان : شما چه می خواهید بگویید؟ می خواهید ایراندوستی ستارخان و فرزندان و نوادگان او را انکار کنید ؟ پس این گفته را از آقای سامی سردارملی که نامش زیرهمان نامه در کامنت شما آمده بخوانید: «روس‌ها در آن زمان سیاست جدایی آذربایجان جهت تسلط به منابع آن را در سر داشتند و توسط دست‌نشانده‌های خود مانند صمدخان می‌خواستند آن را عملی کنند ولی ستارخان کاملاً مخالف چنین دسیسه‌هایی بود و به وحدت ملی ایران باور داشت؛ چنان که در مقابل پیشنهاد بی‌شرمانه فرستاده سفیر روس در مورد نصب پرچم روسیه بر سر در خانه‌اش آن جواب دندان‌شکن را به او داد که «من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد، شما به من می‌گویید بروم زیر بیرق روس؟ امکان ندارد». می بینید که نه تنها خانم زیبا مقدم بلکه دیگر بازماندگان ستارخان هم همگی میهن پرست و دوستدار ایران هستند. تلاش شما برای برعکس نشان دادن حقیقت بیهوده است.

در ضمن نشانی این نقل قول این است:
http://www.cmmagazine.ir/tabid/70/articleType/ArticleView/articleId/31/----.aspx
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

رازي جان، خدا وكيلي ما إيراني ها كم و بيش نژاد پرستيم، يكي عرب ستيزه دليلش اينه اخوند ها فرهنگ عربي را در كشور حاكم كردند، ان يكي فارس ستيزه مي گه اخوند ها فارس ها را ساكن عربستان ايران كرده ، عربستان هم قصد بريدن سر مار يعني ايران را داره و ان يكي هم ترك ستيزه و من مازندراني را هم سايه ترك تباران مي دونه ....بنابراين گفتم بي خيال ،قانون دانمارك را پياده مي كنيم، همه ، حتي نژاد پرستان هم آزاد ند ، اينجوري بهانه سانسور از بين مي ره و دفتر چشم در مقابل چشم نژادي بسته مي شه،!

از شوخي گذشته مگه ما شاعر نژاد پرست نداريم ؟ حتما نمو نه مي خواهي ؟ ...ببين انقلاب لعنتي باعث شد كه ملي گرايي در هر سو رشد بكنه. چب ها ، ملي و مذهبي همه شكست خوردند ، بازار پانيرانيست ها داغ شد، در اين وسط همه كأسه ، كوسه ها سر چپ ها شكست، از سوي ديگر اتنيك از سر أسر ايران سر بر اورند، أمار هاي دلبخواه و نقشه ها ي جديد چاپ شد ، در يك كنفرانس اتنيكي منهم دعوت شده بودم ، نمايندگان ٦ مليت هم در وقت استراحت سيگار چاق مي كردندو در باره ميزان جمعيت خود ارقام ذكر مي كردند، منهم آيساده بودم، سيگار پشت سيگار و ارقام را توي ذهنم جمع مي زدم، گفتم اين ارقامي كه مي دهيد از صد در صد جمعيت ايران هم بالا زد ، تازه مازندران و گيلان هم بحساب نئ أورده ايد. همه زديم زير خنده و رفتيم تو جلسه
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی من هر چه فکر میکنم نمی توانم بین نظرات خودم و شما تفاوتی اساسی پیدا کنم.
من هم مخالف توهین و اتهام هستم و مخالف سانسور. چیزی که ممکن است در آن اختلاف نظر داشته باشیم این است که من با توجه به شناختی که از آقای توکلی دارم نه فقط فکر می کنم بلکه یقین دارم که کارهای اشتباه ایشان از روی خباثت نیست. مشکل ایشان این است که روی کارهایی که می کند، یزاد فکر نمی کند و کارهایش سرسری است. شاید شما فکر می کنید که آقای توکلی از روی قصد و عمد چنین کارهایی می کند ولی باور بفرمایید که اینطور نیست. او اول یک کاری را می کند و بعد که از این طرف و آن طرف فشار آمد، تازه می آید و روی کاری که کرده فکر می کند. این برداشت من از اوست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

چند موضوع :
- نفرت پراکنی - خلاف اصول سایت است. درست نیست. درسایت هم نفرت پراکنی و نقد آن کم و بیش صورت گرفته.
- «ایران ستیزی» توهین نیست. اتهام (سیاسی) ست.
- سایت شخصی ست. مسئول سایت در تصمیم خود علاوه از توهین و اتهام -به چیزهای دیگر هم توجه کرده و یا در «شرایط خاصی» قرار گرفته- تصمیم میگیرد. که البته گاهی درست و گاهی اشتباه است.
-حرکت سایت روند «درست-خطا» را نمایش میدهد.

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

بانو آذرمینای گرامی؛
سپاس از توضیحات روشنگرانه تان.
تندرست سرفراز باشید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

من متأسفم و بسیار هم متأسفم از اینکه «حل مسئله ی ملی از نظر تئوریک» هنوز بعد از 36-40 سال در سازمان پایان نیافته است. این را عقب ماندگی ذهنی و جهان سومی دوستان چپ و سازمان میدانم.
چپی که نتواند مسئله ملی را حل کند مطمئنم هیچ مسئله ای را حل نخواهد کرد. من با عدم تصویب راه حل ارائه شده -واقعا به وضعیت ذهنی سازمان تاسف میخورم.
رک میگویم دوستان عقب مانده اید و بسیار هم عقب مانده. آخوند مسئله ی هسته ای حل میکند شما نمی توانید «تعیین سرنوشت» را که ایده ی جا افتاده ی چپ است تصویب کنید؟ واویلاست!
-تز ارائه شده «فدرالیسم ملی-جغرافیایی» بود.
نه تنها این میبایست تصویب میشد بل
-تز«تعیین سرنوشت حتی جدایی - (در صورتی که خلقی با اکثریت آرا بخواهد ) »، که مکمل تز اول است ، می بایست تصویب میشد.

با چنین تفکرات عقب مانده نمی شود «پیشرو» بود. نام «پسگامان» را بهتر است پذیرا باشید.

«کارشناس» یعنی چه؟
شما که معنی کارشناس را نمیدانید و آنرا در آسمانها می جویید براستی حیف است که برازنده ی نام «عضو» سازمان باشید.
زمان شاه شهید شما را حتی به عنوان «سمپات» هم نمی پذیرفتند تا چه رسد به عضویت در سازمان.

نگون بخت! کارشناس در آسمان نیست- در دانشگاه هم نیست. کارشناس خودت هستی. دوستت است. که روی مسئله کار کرده و سالهای طولانی تجربه دارد.

آدم مانده به این ذهنها چه بگوید. به قول «خان ننه »ی من : «یاندیدم-یاندیدم- جیزالاغیم چیخدی»! -سوختم-سوختم و جزغاله شدم.

به دوستی گفتم : تو چرا عضو سازمان نمیشی؟»
گفت:« مرکز عقب مانده ها جای من نیست!»
حالا میفهمم چه گفته است.
گنگره ی سازمان اکثریت را به دلیل عدم توانایی ذهنی اعضا جهت تصویب اصول حل تئوریک مسئله ملی
برای خود «شکست خورده» میدانم. تمام.
بفرمایید تشکل بزرگ چپ را درست کنید شاید این ذهنهای عقب مانده کمی تکان بخورد.
دوستان! شما یک قرن عقب میاندیشید. درست یک قرن!
واین واویلاست!
فعالان ملی-مدنی خلقها حق دارند که از این سازمانها با چنین ذهنهای بتونی و عقب مانده دوری گزینند- و به فکر خود باشند و به شماها اعتماد نکنند.

من مسئولیت «کجرویهای فعالان ملی-مدنی» را نه به عهده ی آنها بل به عهده ی چپ عقب مانده میدانم.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

راه امروز و فردای ایران در مسئله ملی
-------------------
این مقالات ژنگرایی که رازی عزیز اشاره کرده اند-بله در سایت منتشر شده است. البته ایده هم به نقد کشیده شد.و جواب کافی نیز گرفت.
اما اساس مسئله:
واقعیت این است که در جامعه ی ما منهای حکومت ،دو جریان در برابر هم قرار گرفته اند:
- تبعیض دیدگان که خواهان تقسیم قدرت اند
- تمرکز طلبان که نمی خواهند تقسیم قدرت را قبول کنند.
----------
کشمکش بین این دو است.هر جریان به همه چیز دست می برد که حقانیت خود را نشان دهد.
-یکی منافع ملی-تمامیت ارضی- تاریخ و علم و تبلیغات را وسیله کرده که قدرت را تقسیم نکند.
- دیگر ی به امکان عدم زندگی مشترک-همزیستی تاکید میکند.
---------
از نظر من راه حل :
1- تقسیم قدرت از راه فدرالیسم است
2- به رسمیت شناختن اتحاد دموکراتیک داوطلبانه است.که اگر مردمی با اکثریت آرا خواست جدا شود حق اوست.
---------

تمرکز طلبی و اصرار برآن و تبلیغات وغیره راه جنگ داخلی ست.
که حکومت ایران- و افراطی های جهانی بدشان نمیاید که جنگ داخلی را ببینند و رویش سرمایه گذاری کنند.
---------
تمرکز طلبان از این راه حل میترسند. میگویند «آنوقت دیگر ایرانی باقی نمی ماند».
-از نظر من این فکر خطای بزرگ و اساسی ست. چرا که:
ایران را یعنی اتحاد مردمان مختلف را در دوران ما تنها از راه «اتحاد دموکراتیک» میتوان حفظ کرد. نه با تمرکز طلبی.
تمرکز طلبی نتیجه اش تجزیه است. اما اتحاد دموکراتیک «همزیستی متحدانه».
----------
اکنون سازمانهای سیاسی نیز به این راه حل دموکراتیک رسیده اند. توجه کنیم آینده ی سیاسی کشور را همین مردمان+سازمانهای سیاسی و دموکراتیک تعیین خواهند کرد.
البته اگر دموکراسی خواهی در جهت موفقیت پیش رود. و نه مثل دموکراسی خواهی بهار عربی یا ایران 57 و سوریه و لیبی
وسیله ی بازی «غولهای جهانی و خشونت طلبان» گردد. که در چنین حالتی : شکست-جنگ داخلی-دیکتاتوری-تجزیه -و ویرانی در انتظار جامعه است.
----------
ایران 2 راه دارد باید از حالا آن را انتخاب کند:
1- یوگسلاوی
2- چکوسلاواکی
-----------
من طرفدار راه حل چک ها و لاواکی ها هستم.
فکر میکنم اتحاد و همزیستی و صلح و دوستی و دموکراسی را تنها از این را میتوان پیاده کرد.
----------
راه تمرکز طلبان را راه صرب ها می بینم.
اما راه درست راه چک ها و لاواکی هاست.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب چریک، آقای بهنام می گوید من و آ. ائلیار اشتباه می کنیم و از آنجایی که ایشان امکان دسترسی به آرشیوسایت را دارد و مستند حرف می زند، باید حق با ایشان باشد. دست کم کسانی که کامنتهای مرا دیده اند، این را هم دیده اند که من اگر اشتباهی کرده ام، برایش عذرخواهی هم کرده ام. من خیلی پیشتر از اینها به سایت ایران گلوبال انتقاد کرده ام که ویترین نژادپرستی شده است و به بهانه آزادی بیان به نفرت پراکنی قومی و نژادپرستی دامن می زند. و همینطور گفته هم که در این سایت همه برابر، و بعضیها برابرترند. ما نیازی به بحثهای فلسفی نداریم. اصل مسئله این است: 1. صاحب و سردبیر و مسئول یک سایت مقاله ای را به اصرار آقای قابوسی حذف می کند. دلیل: توهین به قابوسی. 2. همین فرهاد قابوسی رسما و بدون رودربایستی به اسماعیل خویی توهین می کند. آقای توکلی می گوید ایشان در توهین شخصی آزاد است و نباید مقاله اش حذف بشود. حالا من

بی سواد و ناآگاه و شوینیست و .... . شما بفرمائید ما با این برخورد چکار باید بکنیم؟ آیا ما هم مانند سران جمهوری اسلامی که اسم "تقلب انتخاباتی" را "بداخلاقی" می گذارند، می توانیم اسم "سانسور" و برخورد جانبدارانه به این آشکاری را "رودربایستی" بگذاریم و خیالمان راحت شود؟ آیا راه حل شما این است؟ من این را بارها نوشته ام که اگر نویسنده ای سخنان نژادپرستانه بر زبان آورد، دیگر نباید به او امکان چاپ مقاله هایش را داد.ولی می بینید که ایران گلوبال تریبونش را در اختیار واضع تئوری "ژن معیوب فارسها" قرار می دهد، چون به "آزادی بیان" معتقد است! مثل اینکه یک حزب چپ ارگان روزنامه اش را در اختیار فاشیستها بگذارد و بگوید به تو چه؟ آزادی بیان است! بر سر این موضوعات بارها و بارها در ایجا بحثهای فرسایشی شده و باور کنید من هم حوصله ندارم که همان بحثها را هر از چند ماهی با افراد جدید دوباره شروع کنم. نظرات من در باره مسئله قومی کاملا روشن است و بارها در اینجا تکرار شده است. از آنجا که برای من کرامت و سعادت انسان مهم است و نه مرز و خاک و خون، بارها نوشته ام اگر سعادت و کرامت مردم این جغرافیا در گرو تجزیه ایران است، باید اینکار را همین امروز انجام داد و به فردا نگذاشت و همانطور که قبلا گفتم، چندین بار با آقای کرمی و دیگران بدلیل ترکستیزی و عربستیزیشان درگیر کلامی شده ام. ولی اکثر این حضرات بیشتر از اینکه عاشق زبان مادری باشند، از زبان فارسی متنفرند. ما روزها با مسئول سابق کامنتها بحث داشتیم، زیرا ایشان معتقد بود عبارت "زبان الکن فارسی" اصلا توهین نیست و خیلی هم خوب است! مسئله این است: موتور این جریان هویت طلبی عشق نیست، نفرت است و نفرت مسلما راهگشای سعادت انسانها نیست. بگذارید بحث را مشخص و کانکرت کنیم: آیا ترویج ادبیات نفرت و نژادپرستی به بهانه آزادی بیان جایز است؟ اگر مرز آزادی بیان "توهین شخصی" است، آیا می توان به یکی مجوز توهین داد و دیگری را سانسور کرد و بر سر این عمل پافشاری کرد و باز هم دم از آزادی بیان زد؟ سؤال بسیار مشخص است، اگر دوست دارید، جواب مشخص بدهید!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی گرامی!
می بینم که مقاله « ایران ستیزی و خود شیفتگی به سیاق دکتر فرهادقابوسی» همچنان غیر قابل دسترس است. حال که نویسنده مقاله را شناختید( عطف به تأکید خودتان ) گمان نمی کنم دیگر دلیلی بر حذف آن مقاله وجود داشته باشد.
با احترام فراوان -همایون سنجری

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

من لینک مقاله را نداده ام. از خوانندگان درکامنت پیام گذاشته که «جناب ائلیار منبع مقاله نقد شده را ذکر نکرده اید نشان دهید ما هم بخوانیم.» ممکن است من اشتباه کنم. که نوشته ام مقاله در سایت منتشرشده. ممکن است سخن بهنام عزیز ذرست باشد.
در هرحال «سایت کارش نقده بوده» است. این را در هر حالتی تایید و تأکید میکنم.

در عین حال سیاست سایت حرکت در جهت ایجاد دوستی بین خلقهای ایران بود و هست-متاسفانه ما در این جهت کم کار کرده ایم و نتوانسته ایم در جهت نزدیکی خلق فارس و غیرفارسها گام برداریم. این ایراد را من خودم نیز متذکر شده ام و کسانی که از این بابت به سایت انتقاد میکنند حق دارند.
با عمل «هرچه دلت خواست منتشر کن»- سیاست ایجاد دوستی پیاده نمی شود. همین میشود که شده است. و تضادها تشدید میشود. نوشته هایی که راه حل برای همزیستی نشان نمیدهند در حذمت دوری و تشدید تضادها عمل میکنند.

مطالب بدون طرح مشکل و راه حل همزیستی در خدمت سیاست ایجاد دوستی و حل اختلاف نمی تواند باشد.

اخیرا هم بازار تبلیغات کسرویسم راه افتاده تضادها را بیشتر تشدید کرده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-جناب آقای پاکدل چرانوشته وجواب من رادرمقابل هتاکی وجسارت های بی مورداین سوپرفاشیست درلفافه چپ راچاپ نمیکنی.
این آقایان هرچه دلشان میخواهدکوتاهی نمیکنندشماچراتبعیض قایل میشوید؟

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

جناب ANONYMUS ،
من واقعیت موجود را نوشتم و آن هم این بود که مطالب مورد نظر آقای رازی در ایران گلوبال منتشر نشده اند.
من هم آقای اردبیلی را از نزدیک می شناسم.
من و تا آنجایی که می دانم، آقایان سیروس مددی و احد واحدی صدای کسی را در پالتاکها ضبط نمی کنیم. ضبط صدای آقای اردبیلی در پالتاک، کار شخص دیگری بود که آن را منتشر کرد و خودش هم گفت که این کار را کرده است. صدای آقای اردبیلی را می توانید همانجا بشنوید.
اینجا موضوع مورد بحث، نه نظرات آقای اردبیلی است و نه آقایان مددی و واحدی.
من از شما خواهش می کنم اگر من با نام های دیگری در سایتی کامنتی نوشته ام، آن نامها را در همینجا بنویسید تا دیگران هم بدانند.
اینکه آقایان مددی و واحدی با نام دیگری کامنتی نوشته اند، مربوط به خود آنهاست و من مسؤل کارهای آنها نیستم. ولی با شناختی که از این آقایان دارم و صراحت کلامشان،

بعید می دانم که چنین کاری کرده باشند.
گذشته از اینها، به نظر من همانطوری که شما حق دارید با نام مستعار کامنت بنویسید، دیگران هم همین حق را دارند.
نوشته شده توسط: Anonymous

بهنام گرامی . باوقت کمی که دارید و فرصت گردید کامنتم را بخوانید و جواب دهید تشکر میکنم .
(کارشناسان کجا هستند؟)، "وقتی هم کشت و کشتار راه بیفتد خواهید گفت که حالا دیر شده! " کاملا درست است.اصلا علت مطرح شدن مسئله فوق حاد شدن آنست . من واقعا متاسفم .همین . برایتان موفقیت آرزو میکنم .

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی وقتی یک نفر هموطنان ترکی زبان ما را با عنوان <قوم مهاجر> مورد خطاب قرار می دهد و آنها را بعنوان مهاجر، به انسانهایی درجه دوم و مهمان و... تنزل می دهد، آیا این شخص اگر هزار بار هم فریاد بکشد که من مدافع حقوق بشر و حقوق شهروندی هستم، از او قبول می کنید؟
جناب اقبالی با تمام فریادهای حقوق بشری و حقوق شهروندی خودش، هموطنان ترکی زبانمان را <قوم مهاجر> خطاب می کند. فکر نکنید که در یک بحث تاریخی این کار را می کند بلکه صحبت همین امروز است.
آقای اقبالی ادعا می کند که ضد نژادپرستی و ضد فاشیسم است. دهها مطلب علیه <نژادپرستان ترک> منتشر کرده است. شما حتی یک مقاله یا حتی یک پاراگراف پیدا کنید که ایشان برعلیه نژادپرستی و ضد فاشیسم <فارس> یا <ایرانی> منتشر کرده باشد. گویا بخشی از فاشیستها و نژادپرستان خوبند و بخشی دیگر بد.
در مورد آقای اقبالی همین بس که در زیر مقالات جناب ناصر کرمی

کامنتهای تحسین آمیز می نویسد!!!!!!!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اژدر بهنام, من نه میخواهم از علیرضا اردبیلی طرفداری کنم و نه از کس دیگر. ولی علیرضا اردبیلی هرجه هست , اولا حرفهای خود را رو وراست میزند و هرچه هم بنویسد نه با اسمهای ساختگی بلکه به اسم و فامیل خودش مینویسد. این شما هستید با سیروس مددی و احد واحدی تو ده ای های مسکو پرست در شهر کلن نشسته و شب و روز به این و آن مشغول پاپوش دوختن هستید و با چند تا نام در سایت ها کامنت می نویسید, در پالتاکها صدا ضبط میکنید. علیرضا اردبیلی نه با شما کاری دارد و به با دیگران و فکر هایش را هم

بدون واهمه از کسی می نویسد . در میان آذربایجانیها و حتی در میان سایر ملتها یک شخصیت شناخته شده ومحبوبی است. این شما هستید که از همه جا رانده شده هستید, نه فارسها تحویلیتان میگیرند و نه آذربایجانیها.
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

شاجین گرامی،
با تشکر از شما برای اظهار نظرتان.
من عضو این سازمان نیستم و سالها پیش از این سازمان خارج شده ام. البته اگر بخواهم روزی هم عضو سازمانی سیاسی بشوم، تردید دارم که به این سازمان برنمی گردم چون که در حال حاضر تنها سازمانی با روابط دمکراتیک درونی است که من می شناسم. ولی برای اطلاع شما می گویم که فعلا قصد ندارم وارد سازمانی بشوم.
من به عنوان خبرنگار ایران گلوبال و مهمان در این کنگره شرکت داشتم و آنچه را که شما در بالا خواندید، تنها یک گزارش بود.
من نظراتم را درباره اسناد این سازمان در مطلبی نوشته ام که می توانید به آن مراجعه کنید:
http://iranglobal.info/node/45337

همچنین در سلسله بحث هایم با آقای تبریزی در زیر مطلب:
http://iranglobal.info/node/45139

برای اطلاع شما می نویسم که بر اساس اساسنامه سازمان اکثریت، تغییرات برنامه ای تنها می تواند در کنگره سازمان و با رای حداقل 60 درصد انجام بگیرد. یعنی اگر بخواهند تغییری در برنامه بدهند و 59 درصد هم رای بیاورد، این تغییر انجام نمی گیرد. کنگره سند تغییرات در برنامه سازمان در رابطه با مسائل ملی را که 54 درصد رای آورد، برای تدقیق و مطالعه و کار کارشناسی به شورای مرکزی محول کرد. این تنها گزارش من است. من نظرم را به این دوستان به این صورت بیان کردم:
ما ایرانیها به بچه هایمان می گوییم که تو بچه ای و نمی فهمی. وقتی بزرگتر شدند به آنها می گویییم که جوانی و جاهل و نمی فهمی. وقتی پیر شدند، به آنها می گوییم که تو پیری و خرفت و نمی فهمی! بالاخره معلوم نیست که ما ایرانیها کی می فیهمیم؟
حالا جریان مسائل ملی قومی هم اینطور است. سالهای سال است که در جامعه ما مسائل ملی قومی مطرح است بوده و شما به آن اهمیت نداده اید. در چند سال اخیر که مسائل حادتر شده و می شود، می گویید که مطالعه کافی روی مساله نداریم و باید کار کارشناسانه بشود(این کارشناسان کجا هستند؟)، وقتی هم کشت و کشتار راه بیفتد خواهید گفت که حالا دیر شده!
نوشته شده توسط: Anonymous

جوهره ی حرف من در جواب آقای اقبالی همان یک تکه ضرب المثل بود چرا آن را خذف کرده اید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب رازی من چیزی را نادیده نگرفته ام. شما انتظار دارید که با یک حرف شما من آقای توکلی را محکوم بکنم؟
من آدرسهایی را که جناب ائلیار داده اند نگاه کردم. هیچکدام از آنها حرف شما را تصدیق نمی کنند. وقتی می خواستم این را برایتان بنویسم، دیدم که آقای اژدر بهنام که گویا مسول فنی سایت هم هستند، نوشته است که شما اشتباه می کنید و این مقالات در سایت منتشر نشده اند. حالا من ادعای شما را باور بکنم یا آدرسهای جناب ائلیار را که نشان می دهد این مقالات منتشر نشده اند و یا حرفهای جناب بهنام را که با قاطعیت می گویند که اینها در ایرانگلوبال منتشر نشده اند؟
در مورد آقای قابوسی هم من نمی دانم که شما بر چه اساسی می گویید که من آنها را نادیده می گیرم؟ مگر من حرفی در این مورد زده ام؟
جناب رازی آیا بهتر نیست که برخورهای عصبی را به کناری بگذاریم و کمی روی مساله فکر کنیم؟
و اما نظر من در مورد حذف مقاله جناب

سنجری:
به نظر من وقتی کسی مقاله ای را منتشر می کند، قبلا باید آن را بخواند و سبک سنگین بکند و ببیند که آیا می تواند از انتشار آن مقاله دفاع بکند یا نه (منظور من نظرات مطرح شده در آن مقاله نیست بلکه منظور من از جهت توهین و اتهام و اینجور چیزهاست). وقتی تصمیم به انتشار آن گرفت، دیگر نباید تسلیم تلفن و ایمیل و سفارش و اینجور چیزها بشود. هیچ سایتی این اجبار را ندارد که تمامی مقالات رسیده را، حتی اگر توهین و اتهام هم در آنها نباشد، منتشر کند.
متاسفانه جناب توکلی به این چیزها اهمیت نمی دهد و بعد هم که می خواهد کارش را توضیح بدهد، تناقضاتی بوجود می آید که شما یقه اش را می گیرید.
من آقای توکلی را از زمان چریکی می شناسم و باور دارم که جناب توکلی در انتشار یا عدم انتشار و حذف مقالات، حتی یک لحظه هم به فکر اینکه این ترک است یا فارس است یا کرد یا مازندارانی و... نمی افتد ولی این را می دانم که خیلی وقتها توی رودربایستی قرار می گیرد. و این را هم می دانم که از هر طرف زیر فشار دوست و دشمن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

بعد از نوشتن مقاله ی جديد من «شمشير عربستان، ايران را نشانه گرفته است نه يمن را»، مثل مورد دو مقاله ی ديگرم در ارتباط با داعش و «عشاير انقلابی» کذايی، هرزه درآيی هايی مجاهدين عليه من دوباره از سر گرفته شده اند.
رهبر ....انتظار دارد که حتی در سرفصل های کيفی خيانت های پی در پی اش هم کسی گريبانش را نگيرد و او را به جلوی مردم نبرد و نگويد:
ـ تماشايش کنيد، تماشايی است!

و تازه، من که چيزی ننوشته ام. فقط نقطه نظر های دو روزنامه نگار و کارشناس برجسته ی امور خاورميانه ـ رابرت فيسک و عبدالباری عطوان ـ را در باره ی جنگ يمن منعکس کرده ام. و البته در پای مقاله هم توضيح داده ام که تعارف کردن (بقيه در ادامه ی کامنت)

بعد از نوشتن مقاله ی جديد من «شمشير عربستان، ايران را نشانه گرفته است نه يمن را»، مثل مورد دو مقاله ی ديگرم در ارتباط با داعش و «عشاير انقلابی» کذايی، هرزه درآيی هايی مجاهدين عليه من دوباره از سر گرفته شده اند.
رهبر ابله انتظار دارد که حتی در سرفصل های کيفی خيانت های پی در پی اش هم کسی گريبانش را نگيرد و او را به جلوی مردم نبرد و نگويد:
ـ تماشايش کنيد، تماشايی است!

و تازه، من که چيزی ننوشته ام. فقط نقطه نظر های دو روزنامه نگار و کارشناس برجسته ی امور خاورميانه ـ رابرت فيسک و عبدالباری عطوان ـ را در باره ی جنگ يمن منعکس کرده ام. و البته در پای مقاله هم توضيح داده ام که تعارف کردن يک مشت قربانی پر و بال بسته به پادشاه آل سعود، به عنوان پياده نظام عربستان سعودی در يمن، تنها نتيجه ی واقعی يی که می تواند داشته باشد، تحريک ملايان و عوامل آن ها در عراق است به قتل عام های جديد در زندان ليبرتی.

بلاهت هم درجاتی دارد، و فکر نمی کنم که بلاهت رهبر تا آن درجه باشد که واقعاً گمان کند که حتی يک احتمال در صد هزار هم وجود داشته باشد که در شرايط کنونی منطقه، به او اجازه ی چنين خوشخدمتی يی داده شود.
پس هدف واقعی او از پيشنهاد این هديه ی چندش آور به سعودی ها (و قبل تر هم در دستگاهی ديگر و در موردی ديگر به «عشاير انقلابی» در عراق، و قبل تر از آن هم به النصره و ارتش آزاد و مزدوران دیگر عربستان در سوریه، و قبل تر از قبل تر هم به اعليحضرت پادشاه بحرين و وزير خارجه ی او) چيست؟
(البته غير از مبارزه با بنيادگرايی از طريق عربستان سعودی و قطر و شيوخ مترقی منطقه که همچون بانو رسالت تاريخی اين مبارزه را بر عهده دارند!)

نشانی مقاله ی من با عنوان «شمشير عربستان، ايران را نشانه گرفته است نه يمن را»:
http://www.ghoghnoos.org/ak/kb/iran-yemen.html
دعوت به بازخوانی صفحات ويژه ی ليبرتی و اشرف در سايت ققنوس:
http://www.ghoghnoos.org/ak/kx/kxyd/p-l-120415.html
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

ائلیار گرامی و رازی گرامی،
شما اشتباه می کنید.
1- آقای سیروس مددی درباره "ژن معیوب" مقاله ای نوشت و این حرف آقای علیرضا اردبیلی را مورد نقد قرار داد و لینک صحبت آقای اردبیلی در پالتاک را در زیر آن قرار داد. این به مفهوم انتشار "ژن معیوب" نیست.
2- مقاله "قوم وحشی" هم در ایران گلوبال منتشر نشد. من این مقاله را در سایتی دیگر خواندم و در صفحه مدیریت نوشتم: "علیرضا اردبیل مقاله جدیدی در سایتی دیگر منتشر کرده است که یک فاجعه به تمام معناست و احتمال دارد که آنرا در ایرانگلوبال نیز منتشر کند. لطفا نگاهی به آن بیندازید و بگویی که آیا اجازه انتشار آنرا بدهیم یا نه! من شخصا مخالف انتشار آن هستم. اگر کسی بتواند نقدی بر آن بنویسد و در متن نقد محتوای آنرا بیاورد و به آن لینک بدهد، من مخالفتی ندارم. پیشاپیش بگویم که به دلیل کار زیادی که دارم، خودم شخصا نمی توانم نقدی بر آن بنویسم."

ائلیار گرامی این نقد را نوشت.
من برای اطمینان، به آرشیو مقالات منتشر شده و منتشر نشده مراجعه کردم. مقاله آقای اردبیلی در ایران گلوبال منتشر نشده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب چریک، 1. امیدوارم حالا قانع شده باشید، البته اگر قانع نمی شوید، لابد آ. ائلیار هم دروغگوست! 2. بله! ادعا بدون سند مجوزی برای شما است که مرا دروغگو بنامید، و البته برای من هم مهم این است که چه کسی مرا دروغگو بداند، نظر برخی برایم مهم است، و نظر برخی دیگر بی ارزش! 3. شما همین سند غیر قابل انکار پیش چشمتان را نادیده می گیرید (آقای توکلی بدلیل تلفنهای آقای قابوسی مقاله کس دیگری را حذف می کند، در عوض معتقد است آقای قابوسی حتی اگر خویی را نژادپرست بداند، باز هم نباید مقاله اش را حذف کرد!) بعد از من انتظار دارید وقت نازنین را صرف جمع آوری سند و آمار و ارقام کنم؟ پس من قصاص قبل از جنایت نکرده ام، وقتی شما سند زنده پیش رویتان را نمی پذیرید، می شود حدس زد که سند قدیمی را اصلا نپذیرید. 4. .... خودتان انخاب کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کاوه جویا اولا یدک کشیدن اسم نوه ستارخان فرقی در اصل قضیه نمیکند و باید از این خانم سوال کرد تا بحال کجا تشریف داشتی وقت مذوران رژیم ایران به مزار ستارخان حمله میکردند و با این عنوان که ستارخان عرق خور بوده سنگ قبر را شکستند و در ضمن نوه های دیگر ستارخان با مراجعه به حکومت خواهان انتقال مزار از تهران به تبریز شده اند و این هم مراجعه نامه نوادگان ستارخان

به گزارش «شیعه نیوز» خانواده سردار جنبش مشروطیت "ستارخان" با ارسال یک استفتاء به دفتر آیت الله روحانی خواستار انتقال پیکر وی از تهران به تبریز شدند در این استفتاء آمده است : پس ازدر گذشت "ستارخان" و به رغم وصیت به دوستان و خانواده اش جهت تدفین وی در موطنش تبریز ، پیکر وی در باغ طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری جنازه اش تشییع و به خاک سپرده شد . حال با توجه به وصیت وی، آیا از لحاظ شرعی میتوان پیکر وی را به زادگاهش منتقل نمود ؟ . متن کامل این استفتاء و پاسخ آیت الله روحانی به شرح زیر است :

محضر آیت الله سیدمحمد صادق روحانی حسینی (زید عزه العالی)

مرجع محترم تقلید شیعیان
باسلام و تهیت
به استحضار می رساند ستارخان (سردارملی) از سرداران جنبش مشروطیت زمانی که در تهران در روز ۱۴ مرداد ماه سال ۱۲۸۹ هجری شمسی (۳۰ رجب ۱۳۲۸) توسط سواران بختیاری و تفنگداران ارمنی به سرکردگی یپرم خان(از جمله عوامل مؤثر در محاکمه و شهادت آیت‏اللَّه شیخ فضل اللَّه نوری) و سردار بهادر در پارک اتابک (اقامتگاه مجاهدان) تیری به پایش اصابت کرده مجروح شد و قادر به حرکت نگردید بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، اما معالجات به جایی نرسید و در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) در تهران دار فانی را وداع گفت و به رغم وصیت به دوستان و خانواده اش جهت تدفین وی در موطنش تبریز ،در باغ طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری جنازه اش تشییع و به خاک سپرده شد.

علی ایحالاً در یکصد سال گذشته به رغم تلاش خانواده اش جهت انتقال قبر وی از شهر ری به تبریز با ممانعت برخی مواجه شده است .

مستدعی است نظر مبارکتان را در رابطه با تکلیف خانواده و بازماندگان آن مرحوم و نیز عدم تحقق شرعی وصیت نامه ستارخان (سردارملی) اعلام فرمایید.

با احترام – سامی سردارملی (نواده ستارخان) به نمایندگی از طرف خانواده و بازماندگان ستارخان
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ANONYMUS عزیز
اینجا موضوع رسیدگی به انتقاد آقای رازی ست که آیا سایت «قوم وحشی-و ژن گرایی» را تبلیغ کرده یا نقد نموده است. و یافتن مدارک این کار. که در حد امکان صورت گرفت.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- مااسیر قومی وحشی هستیم

https://yeniyol.wordpress.com/2013/01/03/%D9%85%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%DB%8…

-درسایت نیافتم. ولی این مقاله در سایت هم درج شد و بحث ایجاد کرد. نمیدانم مقاله حذف شد-عدم انتشار خود یا چه شد.
2-فرهنگ ديالوگ و رسم مچ گيري
http://www.iranglobal.info/node/30892

-این مقاله را نویسنده در دفاع از خود نوشت. که موضوع توسط نوار درسایت منتشر شد. و نقدها شروع شد. که نویسنده در فاع از خود مقاله را نوشت.

-درحقیقت مقالات مختلف نویسنده درسایت منتشر میشد که یکهو نوار کروموزم را سایت انتشار داد.
-کار سایت نقد ایده ی کروموزوم بود. نه تبلیغ
-اما مقالات ملی نویسنده در سایت هست و منتشر شده.

من با نظر رازی عزیز موافق نیستم که سایت اینها را تبلیغ کرده است. در حقیقت انعکاس اینها جهت نقد بود. و فکر میکنم ما برای نقد مجبوریم چیزی را انتشار دهیم و به نقد آن بنشینیم. بدون نقد بله تبلیغ است و سخن دوست ما آقای رازی درست است.

---آدرس نوار مورد بحث در زیز مقاله :
و مقاله ی نویسنده ی نقاد در نقد افکار نویسنده مورد صحبت:
http://www.iranglobal.info/node/30892
اگردوستدار حقیقی ملت خودهستید، دراندیشه ها و رفتارهایتان تجدیدنظر کنید!
------------
نتیجه: سایت مبلغ «ژنگرایی- و نفرت» در دو مقاله ی مورد اشاره نبود. بل کار نقد این دو موضوع را انجام داده.
- اما مقالات دیگر نویسنده و نویسندگان در مورد مسایل ملی که کم و بیش قابل انتقاد بودند منتشر شده است. و همه چیز هم نقد نشده که برای ما ممکن نبود. اما توسط کامنتها کارهایی صورت گرفته است.

-----------
-مقاله ی من در نقد مقاله ی قوم وحشی
http://www.iranglobal.info/node/14202
- ژنگرایی را من در مقالات مختلف بعنوان یک ایده نقد کرده ام. مقاله ی جداگانه در این مورد احتمالا ندارم. با توجه به اینکه همه ی نوشته های من در آرشیو نیست. چیز جداگانه ای نیافتم.
----------
نتیجه ی آخر:
-قوم وحشی مقاله بود که منتشر شد-توسط من نقد شد.لینک دادم.
-«کروموزم»مقاله نبود-نوار بود که بهمراه نقد منتشر شد. لینک دادم.
هر دو موضع- نقد و روشنکری بود نه تبلیغ. به این دلایل با نظر دوستمان موافق نیستم. در مورد این دو موضوع.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

سازاخ عزیز،
موضوع ریشه یابی شده:
-تمرکز طلبی-یکسان سازی-دیکتاتوری-نقض حقوق فرهنگی-سیاسی-اقتصادی بوده و هست.
-در مجامع جهانی هم کم و بیش روشنگری میشود.
-وقتش برسد بله غرامت هم باید بپردازند. برای رشد فرهنگهای تبعیض دیده.
- همینطور غرامت اشغال آذربایجان و کردستان در 21 آذر.
- در شرایط حاضر باید روشنگری پیش برود.
- بیش از 20 گروه آذربایجانی در خارج هست. اگر اینها جبهه ی متحد رفع تبعیض آذربایجان را درست میگردند گام خوب و مثبتی بود.
ولی جامعه ما خصلت سازمان یابی ندارد. ناچار باید تنها به روشنگری پرداخت.

نوشته شده توسط: Anonymous

چرا پیر مردها را زنده کرده اند و به جان زبان ترکی و هویت ترک انداخته اند؟ در خارج دانشگاه رفته هائی پیدا شدند که از آنجائیکه چیزی در چنته نداشتند ولی‌ تا دلت بخواد مدرک پروفسوری، جامعه شناسی‌، علوم سیاسی، دکتری ( آن هم ۱۰۰ کیلو‌ای ) حمل میکردند، شبه رشنفکر‌های جامعه فارسی‌ ناگهان به خود نهیب زدند که اگر دانشگاه رفته خارج، به طور ما می‌‌افتاد پس چرا دوباره دانشگاه نرفته‌ها را به طور نزنیم، از طرفی‌ جامعه فارسی‌ دریافت است که دیگر نمیتواند به کرد‌ها اعتماد کند، ترک‌ها نیز تایی وقتیکه هویت ترک و زبان ترک در وجودشان زنده است، به این زبان دری اعتنا ئی نخواهند کرد پس بیائید کسروی وار هویت ۲۵ تا ۳۰ میلیون ترک را در ایران انکار کنیم، به اهورا مزدا قسم کسی‌ نخواهد توانست هویت من دری زبان آریائی را انکار کند. وجدان آگاه

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای صادق! شما که میفرمائید:" کسی مخالف حقوق و یا سخن گفتن و آموزش به زبان مادری نیست" پایان نقل قول. آیا جنابعالی موافق رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی در ایران هستید؟ چنانکه مستحضرید، در آماری که اخیرا در ایران برای کنترل و ارزیابی یارانه ها از طرف دولت ارائه شده بود، میزان جمعیت مردم آذربایجان در این آمار 43.000.000 نفر قید شده است. آیا از نظر جنابعلی این رقم که تقریبا چهار برابر کشور یونان، و هشت برابر کشور دانمارک است، اجازه دارد، در مدارس و دانشگاه ها به زبان مادری خود آموزش ببیند؟ و تحصیل بکند؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

آالیار گرامی. هستند بعضیها آنچه که در ک.گ.ب شوروی یاد گرفته بودند, نمیتوانند از سرشان بیرون کنند. ما جیک و بوک همه را میشناسیم. بهتر است این چکش بکش را دوباره شروع نکنید. بعضی ها در اطا ق های پالتاک صدا ظبط میکردند که چی؟ اگر خواستید اسم هم می برم.

نوشته شده توسط: تبریزی

واقعیت این است که در جامعه ما منهای حکومت دو جریان در برابر هم قرار گرفته اند: آدم ها و جانوران! آدم ها که همان خلق های تحت ستم و مردم ستمدیده و ملیت های تبعیض دیده هستند میلیاردرزاده هائی هستند که دارای دکترا و لیسانس بوده و از خانواده های با اصل و نسبی مانند دوله ها و سلطنه ها هستند! آدم ها یا خلق های تحت ستم و ملیت های تبعیض دیده در اروپا و آمریکا نشسته اند و خوراکشان بوقلمون سرخ کرده و برنج کیلوئی پنجاه هزار تومان است! از سوی دیگر کارگران و دهقانان و رنجبران، جانورانی هستند که باید بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بام تا شام کار کنند تا جیب ملیت های تبعیض دیده و خلق های تحت ستم در اروپا و آمریکا پر شود! نه زبان آدم ها با زبان جانوران یکی است و نه خوراکشان! از این روی جانورانی که کارگر مارگر یا دهقان مهقان هستند و آدم به حساب نمی آیند باید امیدشان را از تبعیض دیده ها و .....

..... تحت ستم های میلیاردرزاده ای که در اروپا و آمریکا نشسته اند و از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند ببرند http://www.iranglobal.info/node/42737
نوشته شده توسط: Anonymous

با سپاس از اقای همنشین بهار برای زحمات و کوشش بسیار برای روشن کردن دیدگاه دشمنان مردم ایران.
در برابراین هوشمندی و احساس مسئولیت جریانی بنام مجاهد سخنگوی طوطی وار دولت امریکا و عوامل صهیونیسم جهانی به تکرار سایت خود را مزین به تهدید سناتور های خریده شده توسط عوامل اسرائیل در سنا ی امریکا کرده است.
هر ایرانی میهنپرست وظیفه دارد در دفاع از کشور خود و منافع ان کوشا باشد . مخالفت با نظام اسلامی بدون شک حق ه هر شهروند ایرانی است ولی همکاری با دشمنان ملت ایران مانند صدام و دولت یهود و سناتورهای غربی و لرد انگلیسی قابل بخشش و گذشت نیست. از زبان دشمن سخن گفتن شایسته هیچ مدعی نیست.