Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: تبریزی

نژادپرستی از اندام های جدا نشدنی ناسیونالیسم است و در همه جهان و همه تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توان پیدا کرد که نژادپرست نباشد و ناسیونالیسم بدون نژادپرستی چیزی است که در هیچ کجای جهان یافت نمی شود! نیازی نیست که یک ناسیونالیست بگوید فلان نژاد برتر از نژادهای دیگر است تا همگان او را نژادپرست بدانند و هر واژه و پسوند و پیشوندی که انبوهی از مردم یک سرزمین را یکپارچه و یک تکه کرده و با یک چوب براند نشانه نژادپرست بودن و ناسیونالیست بودن گوینده و نویسنده آنهاست! برای نمونه ناسیونالیست ها از گروه های گوناگون مردم جهان با پسوند (ها) نام می برند و همه را با یک چوب می رانند! مانند: ترک (ها) ، فارس (ها) ، عرب (ها) ، کرد (ها) ، ارمنی (ها) ، یهودی (ها) ، افغانی (ها) و ..... و یا ناسیونالیست ها با به کارگیری واژگان دیگری مانند ملت، قوم و تبار نیز گروه های گوناگون مردم را یکپارچه .....

..... و یک تکه کرده و همه را با یک چوب می رانند! مانند ملت فارس، ملت ترک، قوم فارس، قوم ترک، جامعه فارس، جامعه ترک، آریائی تباران، ترک تباران، عرب تباران و ..... البته جهانیان بارها و بارها دیده اند که ناسیونالیست ها پسوند (ها) و با یک چوب راندن گروهی از مردم را چگونه در میدان کردار با جنگ افروزی و کشتارهای نژادپرستانه و کوره های آدم سوزی به نمایش گذاشته اند! هرگز ناسیونالیست ها انسان ها را به حق و ناحق، ستمگر و ستمدیده، راستگو و دروغگو، درستکار و نادرستکار، نیکوکار و تبهکار، گناهکار و بی گناه، دارا و ندار بخشبندی نمی کنند و ابزار ناسیونالیست ها برای بخشبندی انسان ها به خوب و بد، نژاد و تبار و زبان و رنگ پوست و نیاکان و زادگاه است و یک ناسیونالیست همواره از ستمگرانی که از نژاد خودی و تبار خودی و زبان خودی باشند پشتیبانی می کند نه از ستمدیدگانی که وابسته به نژاد بیگانه و تبار بیگانه و زبان بیگانه هستند! از سوی دیگر در هیچ کجای ایران چیزی به نام نژاد و تبار و قوم یکدست یافت نمی شود و سخن گفتن ناسیونالیست های پندارباف از قومیت، ملیت، نژاد، تبار و ..... جز خواب دیدن با چشمان باز نامی نمی تواند داشته باشد! به نوشتاری در این باره در این لینک نگاه کنید http://iranglobal.info/node/19054
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

یادشان بخیر پیرمردان را که به ما میگفتند:
شاید دنیا درست شود-ولی ایران درست بشو نیست.ونمیشود.شما این مردم را نمی شناسید. اینها شاه میخواهند،آخوند میخواهند.دیکتاتور میخواهند.
شماها هم بعد ها خودتان -هرکس برای خودش-شاه و آخوند میشود.
و هرکس شتر خودش را دنبال میکند. اگر هم توانست می چاپد و میکشد.
ایران درست نمی شود.
کم کم داریم تجربه میکنیم که چرا این دانایان حق داشتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب خواننده, بنده قصد " نقد مقاله علمی " جناب صفوی را نداشتم و ندارم. تذکر بنده به روش علمی ایشان بود که وظیفه تحقیق را به عهده دیگران میگذارند و امر میفرمایند که " بروید از یک هندی بپرسید " . بنده اطاعت امر و اجرای وظیفه نموده و بدون مخارج, نتیجه " تحقیقات " خود را خدمت ایشان تقدیم کردم. شما هم اگر قصد کمک دارد بروید یک هندی پیدا کرده و به تحقیق کمک بفرمایئد شاید به جایی برسیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

۱-خود را عضو دهکده جهانی میدانید که در مقابل قوم پرستی دین پرستی بی تفاوت نمیتوانید باشید.بسیار عالی! در سوال اول مطرح کرده بودم که موارد شبیه بسیارند چرا در مورد آنها سکوت میکنید؟همین ارمنیها ۲۰ سا پیش زنان و کودکان آذربایجانی را در خوجالی قتل عام کردند. آیا به این موضوع نیز پرداخته اید؟ یا در موارد اینچنینی فراموش مکنید که عضو دهکده جهانی هستید وبه نا گاه ایرانی و زاگرس نشینیتان اهمیت پیدا میکند!
۲-اگر ادعای دمکراسی و حقوق بشرتان واقعیست!!چرا روی ترکیه تمرکز کرده اید!!مگر در ایران نسل کشی خاموش در جریان نیست؟چرا میلیون ها نفر از حق داشتن آموزش به زبان خود محرم هستند؟تلاش سیستماتیک برای الیناسیون و اسیمیلاسیون آنها را چگونه توجیه میکنید؟مشکلات مربوط به کشور خود را حل نمودهیم و اکنون دنبال حل مشکلات همسایگانیم!!

در ضمن جمهوری ترکیه امروزی مسول اتفاقات جنگ اول و دوران امپراطوری عثمانی نمیباشد. ادعای شما مثل این میماند که گروهی از یونانیها من و شمارا به خاطر جنایتهای داریش و هخایارشا در ۲۰۰۰ سال پیش مواخذه نمایند!
۳-دلیل اصلی تعویق عضویت ترکیه در اتحادییه اروپا موارد مذکور جناب عالی نیست. اتحادیه اروپا یک اتحادیه مسیحیست که اجازه ورودیک کشور مسلمان را به آن نمیدهند. حضور ترکیه با جمعیت ۸۰ میلیونی و عمدتا مسلمان در جهت گیریهای سیاسی این اتحادیه به نفع مسلمانان اثر خواهد گذاشت. دلیل دیگر آن همسایگان این کشور شامل سوریه عراق ایران است که معضلات اقتصادی و اجتماعی فراوان دارند و ترکیه عملا دیوار حایلی بین این کشورها و اروپاست. در صورت پیوستن ترکیه به اتحادییه اروپا معضل مهاجرت و تروریسم حادتر خواهد شد

کسی که خود را عضو دهکده جهانی و پایبند اصول دموکراسی و حقوق بشر میداند به برقراری صلح و آرامش و رفع اختلافات کمک میکند نه اینکه در مباحث اینچنینی طرفداری از یکی طرفین اختلاف بنماید. تاکید جناب عالی بر زاگرسنشینیتان نیز ناقض ادعای جهانی بودنتان است و الا دلیلی بر ذکر محل تولد و زیستگاهتان وجود ندارد. ظاهرا زاگرس نشینی افتخار بزرگی است که نصیب جنابعالی و همولایتیتان ناصر کرمی گردیده است.

لطفا جواب منطقی و اصولی بدهید تا راه تفاهم و تسامح باز باشد و چه بسابا همکاری راه را برای برقراری دمکراسی و حقوق بشر در کشور خودمان هموار کنیم نه اینکه مغرضانه به ترک ستیزی در این سایت تحت لوای دمکراسی و.... مشغول باشید.
منتظر پاسختان هستم
با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

الیار عزیز
تاریخ را فاتحان می نویسند و هر آنگونه که می خواهند می نویسند

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بله گرامی، جامعه جهان سومی ما چنین بوده-چنین هست- اگر بدتر نشود، چنین نیز خواهد ماند.
- در سه روز اخیر بیش از 30 نفر در ایران اعدام شده . و دنباله اش ادامه دارد.
-کهریزک درست کرده بودند ادامه دارد.
- حکومت داعشی ساخته اند ادامه دارد.
-سلطنت حکومت میکرد میخواهد بازهم حکومت کند.
- حکومت داعشی داریم- میخواهند نوع دوم و سوم آنرا ادامه دهند.
- یک قرن دیکتاتوری حاکم بوده باز هم کافی نیست میخواهند ادامه دهند.
-یک قرن زبانها و آدمها را سلاخی کرده اند باز هم میخواهند ادامه دهند.
- مردم کوچه و بازار دست را از پا تشخیص نمیدهند-هیچ- روشنفکران و اهل سیاست نیز نه تنها آنها را تشخیص نمیدهند
حتی خودشان را هم نمی شناسند.
- هر دسته میخواهد خودش حکومت کند تا بیشتر اعدام کند و کهریزک درست کند.
- شادی و زندگی مردم شده تماشای اعدامها و تنابهای دار و جرثقیل.

-حکومت مردم را میخورد. مردم هم همدیگر را میخورند.
- کسی حق حرف زدن ندارد. باید سکوت کند و مرده باشد.
- جامعه ما در داخل و خارج - در حکومت و بیرون حکومت- در همه جا-همه حالت- در کثافت خود غرق و خفه شده و میشود.
- فاتحه اش یک قرن است که خوانده شده است.
- شاید معجزه ای بشود که مرده دوباره زنده شود...
--------
تا وضع چنین است- نه تنها آذربایجان ،حتی هیچ جای دیگر ،نجاتی از غرق شدن ندارد.
-------
جامعه ما لیاقت زندگی بهتر را ندارد. مگر اینکه معجزه کند. که محال است.
بچه ها متولد خواهند شد- و در کثافت جامعه پیر شده و بدون زندگی انسانی خواهند رفت. این سرنوشت جهان سومی ماست.
هم در حکومت و هم در بیرون حکومت . و هم در توی جامعه.
ما عادت به زندگی در باتلاق داریم که بعد از مدتی غرق شویم.
ما ضغیریم. مقلدیم. ملا رهبرماست. با ملا- بدون ملا- ما ضغیریم . در هرحالت ما گوشت چرخ کرده ایم. هر کس صاحب ماشین شود فرق نمی کند هدف اش له کردن ماست. و ما به این کار عادت کرده ایم.
........
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار در کامنتش به دلخواه برای هر کلمه ای که خواسته نسب ترکی تراشیده و یک نام مجهولی هم کنارش آورده : م. اردم که مثلا بگوید رفرنس دارد! آخر از کجا می گویید که مثلا کلمه " آََش" یا "سرآغوش" یا "تکه"...کلمات ترکی هستند؟! در کدام لغت نامه آمده که این کلمات ترکی هستند. لغت نامه دهخدا و دیگر لغت نامه های معتبر این واژه ها را فارسی دانسته اند. آقای ائلیار لطفا بگویید شما یا آن شخص مجهولی که م.اردم خوانده اید آورده اید چه تخصصی در زبان و ادبیات دارید که این حکم های عجیب را صادر میکنید؟ درضمن لینک نوشته این خانم یا اقای اردم را هم بدهید تا ببینیم منبع این اطلاعات عجیب و غریب شما کجاست. شما با این تعصب قومی که دارید فاتحه هرچه پژوهش علمی است خوانده اید.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-نبردجناح رفسنجانی (روحانی.خاتمی.اصلاح طلبان.مطهری.فرزندان خمینی)وجناح رسایی.مکارشیرازی.همدانی. احمد خاتمی . حدادعادل.بروجردی بخوانیدراست برای حاکم شدن تفکرسیاسی خودبرگرده ایران وقدرت گیری درانتخابات وتحریک مردم وسوء استفاده ازاحساسات مردم بیسواد.جنگ طلبی راپیش گرفته ودنبال بهانه برای سرکوب درداخل بودند. جریان دو نوجوان درکشورعقب مانده اجتماعی سعودی رادرست کردند،تاجورابسودخودتمام کنند.قراردادصلح باآمریکاتبعات بعدی نیزبرای سرکوب وخفه کردن دموکراسی خواهان رادربرخواهدداشت.دراین کارگروههای رادیکال سیاسی همچون هویت طلبان عرب وترک آزربایجانی درنوک حمله خواهندبود.شئونیسم فارس وپان ایرانیستهادراین راه برای اینکه بتوانندسیاست خودرابه کرسی نشانند،مزدوران بی مواجب بوده میخواهنددرخدمت گذاری به جناح راست پروژه خودراعملی کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

الیار عزیز
کسروی خادم زبان فارسي و پایرانیستها ، در آرزوي از بين بردن همه ‌زبانها، بجز زبان فارسي را درسر داشت
در جامعه دوران کسروی، زنان حق خروج از خانه را نداشتند، پسران جوان در جامعه بیشتر مورد تهدیدهای جنسی واقع می شدند و برای اینکه آنها در کوچه و بازار مورد توجه مردان واقع نشوند لبّاده می پوشیدند تا برجستگی باسناشان دیده نشود و بدین وسیله خانواده ها احتمال خطر تجاوز به فرزندان خود را کاهش می دادند، در چنین جوّی طلبه های حوزه های علمیه در حجره های چند نفره برای تحصیل زندگی می کردند، و این طبیعی بود که در آن شرایط محدودیت های اجتماعی برای مسائل جنسی، حوزه های علمیه جای مناسبی برای ارتباطات جنسی بین طلاب و یا علمای حوزه بود، و بعلت بسته بودن محیط، امکان درز این گونه اتفاقات به بیرون از حوزه تقریباّ غیر ممکن بود، و افرادی هم که بخاطر سوء استفاده های جنسی جرئت می کردند

می کردند حوزه را ترک کنند، از ترس مردم و بی آبرو شدن، جرئت نمی کردند اتفاقات داخل حوزه را در جامعه بزبان بیاورند، اکثر اینگونه افراد شدیداّ ضد عرب و ضدّ دین می شدند، تنها جریاناتی که در جامعه می توانست از آنها حمایت کند، کمونیستها و پایرانیستها بودند، کمونیستها بخاطر نفرت آنها از مذهب و پانیرانیستها بخاطر ضد عرب بودنشان، آنها را بسوی خود جذب می کردند، احمد کسروی طلبه ائی که با تحصیلات خیلی پائین جذب پانیرانسم گردید بود، و بعنوان تاریخنگار نه بعنوان تاریخشناس تحصیل کرده، دست بقلم فرسائی در مورد تاریخ و کیستی آذربایجان می زند، سرتاپای نوشتجات کوچک و بزرگ کسروی، سرشار است از کینه و نفرت به دین و عربها و بعلت نزدیکی به پانیرانیستها، نفرت به ترکها هم بر آن اضافه شد، البته نا گفته نماند با برخوردی افراطی نسبت به مذهب، در تبریز مورد استقبال واقع نشد و نوشته های او در تحقیر هویت آذربایجانی ها بیشترناشی از عدم استقبال مردم از او در تبریز بود،
طبق تئوری کسروی برای حفظ مرزهای پرگوهر و حفظ تمامیت ارضی ایران همه زبانها از بین رفته و همه موجودات داخل نقشه گربه ائی شکلی بنام ایران فارسیزه بشوند، و برای توجیه این تئوری، دست به داستانسرائی می زند و با تئوری مشت نمونه خروار است، با پیدا کردن چند روستای تات نشین، تئوری زبان آذری را به کل آذربایجان تعمیم می دهد که گویا بخاطر آن جند روستا همه آذربایجانیها در گذشته بزبان فهلوی حرف می زده اند و انتخاب مغرضانه و موزیانه زبان فهلوی توسط کسروی برای القاء زبان فهله ها یا عمله ها در ذهن خواننده و یا شنونده ترکزبان تداعی می کند، شاید اولین جوک موزیانه ائی بود که توسط کسروی یعنوان ریشه زبان آذری برای ترکها ساخته شد که در اثر تجاوز مغولها همه آذربایجانیها یکشبه آذری زبان شده اند، در ضمن این زبان هیچ شباهتی بزبان مغولی ندارد و از شمارش اعداد گرفته تا اسم و صفت و فعل بیشتر زبان ترکی است تا مغولی و نتیجه می گیرد که گویا آذربایجانی ها ایرانی و فارس اصیل بوده اند که در اثر تجاوز سربازان مغول تبدیل به نوادگان نامشروع مغول گردیده اند و برای غسل قداست و حفظ آبروی خود بهتر است زبان آذری را کنار بگذارند و برای اینکه به آنها جوکهای یه ترکه بود، ساخته نشود، هر چه سریعتر خود را بچه های ناف تهرون معرفی کنند و هرکسی هم از آنها هویتش را بپرسد، بهتر است بگویند بابا مامانم اینا آذری بودند، من فقط کلمه بیلمیرم را یاد گرفتم، این قضیه در مورد ملل دیگر هم بسط داده شد، ایرانی های عرب شده و به آنها هم اصطلاح مستعربه را بکار بردند، مسأله جامعه شناسی، هویت شناسی و زبان شناسی یک مسأله ریاضی نیست که یک فرمول در همه جا صدق کند، کار کسروی بیشتر شبیه کار آن آمارکیری است که برای سرشماری وارد دهی می شود و با اولین و دومین و سومین شخصی که در دروازه ده حرف می زند، متوجه می شود که هر سه آنها کر و لال هستند، از دروازه ده برگشته و در گزارش آمارگیری خود، کل ده را کر و لال به ثبت می رساند که البته بعداّ معلوم می شود که در کل روستا تنها سه نفر کرو لال بوده که بر حسب اتفاق در آنروز در دروازه ده مشغول بازی با هم بوده اند، کسروی هم دقیقاّ همانند آن آمارگیر عمل کرده و برای توجیه یکسان سازی زبان و حذف کلیه زبانها، چند تا روستای تات نشین را آگاهانه به کل آذربایجان تعمیم داده، و دقیقاّ رونوشت همین تئوری آذری توسط تئورسین های استالین هم برای حفظ مرزهای پرگوهر و حفظ تمامیت ارضی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالسیتی صادر گردید بود و مخالفین در آذربایجان شمالی بنام پانترکیست و تجزیه طلب و نوکر امپریالیزم در زندانهای مخوف کا گ ب، مثل میکائیل مشفق شاعر اوخو تار به قتل رسیدند و یا به سیبری تبعید شدند و یا با مهاجرت های اجباری کوچانده شدند
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-اگرتاریخ رادرایران درست می نوشتندوتاریخ نویسان، تاریخ رابرای شمشیرزنان نمی نوشتند.اگردرایران جامعه شناسی رامیگذاشتندتوسط جامعه شناسان بی غرض، درست وباتحیقق علمی دراین 100سال به مردم عرضه شود،تاریخ وجامعه شناسی درست نه باسفارس به مردم درایران درس داده شود،علل وعلت های عقب ماندگی مااکنون برایمان مشخص بود.
دلیل نداشت هرکس بیسوادی مثل من اظهارفضل کرده وبه نوشته های آقای صفوی جواب آبکی دهد.هرکدام ازبندهای نوشته آقای صفوی یک واقغیت ازندانسته های تاریخ درجامعه ایران است.
دوستان جنگ ولشگرکشی راتاپایان استعمارانگلیس درهندرابایددانسته وپس ازآن دیگرجنگ هارامیتوان سفارشی وسیاسی نام برد.استعمارگران نوین دیگرازلشگرکشی مردم خودبندرت ودرصورت برآوردنشدن اهداف سیاسی استفاده میکنند.
اکنون مهرهاودیکتاتورهای آلت دست این بازی ونقش رابعهده می گیرند.دنیای مدرن غرب که درجای امن نشسته اکنون ازعلوم سیاسی

برای اهدافش بهره میجونید.بزرگترین دشمن استعمارگران رااکنون دموکراسی خواهان دردنیاتشکیل داده ورقم میزنند.هرکجا دموکراسی بخواهد رشدنمایدآنجانقش ووجوداستعمار وعوامل آن کم رنگ ترگشته وعوامل آنهادرحال بستن بقچه خودمیشوند. هرجاروشنگری باشدآنجاوآنهادشمن واقعی دنیای استعماری رابعهده میگیرند.100سال است درایران همه چیزماراوتمام مقدرات ماراعقب ماندگان سیاسی بدست گرفته وعوامل نادان ونژادپرست فارس ومنفعت طلب سایرملل همکارصدیق آنهاخواسته و نخواسته بحساب می آیند.
نمونه بارزآن محروم کردن ملل اززبان مادری ونبوداحزاب سیاسی وتمرین نشدن دموکراسی توسط همه مردم است.چه بخواهید ونخواهیداین منافع بران نژادی ومالی ،همکاروعاملین استعماروعقب ماندگی محسوب میشوند.
آقاحسن شماخودنیزدرصف آنهاقرارمیگیری .بدت نیایدواقعیت اکنون پوشیده است وحتی افرادی صادق وسالم وپاک سیرت نیز ندانسته دراین لشگرها جاخوش کرده ومیکنند.چه ایرادی داردکه من فارس قبول کنم خشایاربانابودی یونان عامل تحریک و نابودی ایران قدیم توسط یونانی هابود.
چه ایرادی داردقبول کنیم که کورش وساسانیان عامل نابودی دولت های اشکانی.ماد.ایلامی هابودند.چه ایرادی داردمن تورک قیول کنم که نادرشاه باعث ویرانی هندهمچون تیمورجهانگشابود.
دوستان ملت هاواحزاب آزادرابایددشمن نادانی وسیاهی لشگراستعمارگران دانست.این تاریک اندیشان درعصرکنونی باعث عقب ماندگی ماهستند.
گناه رابه آنطرفتراز100سال پیش نبریدمشکل مادرهمین عصراست وبایددنبال حل این مشکل باشیم ودرغیرآن خودمشکل داریم وبایدماراهمه وظیفه دارندترک نماین.
.100سال پیش ومدتی آنطرف تر درتمام دنیاباارابه وگاری واسب وقاطرکارمیکردندگناه حاکمان ودست اندرکاران رابگردن گذشتگان ناندازید.گناه حاکمان کنونی جهان عقب مانده درعقب ماندگی ازگناه تمام جنایتکاران وشمشیربدستان قدیم بیشتراست. بخاطرمسایل نژادی سعی نکنیداززیرباراین عقب ماندگی فرارکنید.
نوشته شده توسط: Anonymous

علت قتل عام ارامنه در عثمانی شکست عثمانها در جنگ دولتهای اروپائی معروف به جنگ اول جهانی است. دولت عثمانی بر اثر این شکست تاریخی همه سرزمینهای تصرف شده و جزیرهای خود را از دست دادو سرزمین عثمانی به ترکیه کنونی تبدیل شد.عصبانیت اقای اروغان قابل فهم است وان اینکه اوخود ار میراث دار جهان اسلام و امپراطوری اسلامی عثمانی میداند.
ترکیه کنونی و عربستان در رقابت سرگرده گی بر ای جهان اسلام هستند. در این جهان اسلامی جائی برای غیر مسلمان نیست.
هدف اردوغان حاکمیت برهمه ترکان بویژه در ایران است. علت نفی گشتار ارامنه یکی سرشگستکی برای دولت ترک و دیگری میتواند پرداخت غرامت باشد که اردوغان نمیپذیرد

نوشته شده توسط: Anonymous

حسن آقا من آدرس سایتی را داده ام که خود فارسها « سوسک چنزو غذای لذیذ در کرمان!+عکس http://monitor.shafaqna.com/FA/IR/119216 » مصرف میکنند ولی همین عمل یعنی مصرف سوسک برای تحقیر اعراب بکار برده میشود و نویسنده مقاله نیز به این اشاره کرده.و بنظر من کامنت من درست در رابطه با مقاله است چرا که وقتی خودشان یعنی فارسها یک کاری را انجام میدهند درست و لذت بخش حتی اشغال و کشتار دیگران ولی وقتی دیگران انجام میدهند بد است

نوشته شده توسط: Anonymous

توهم آریایی ,زاده تفکراشغالگری ایرانی‌
قسمتی ازمقاله در اصغر زاده

در ايران امروزي همانند تمام ادوار تاريخ اين تنها گروه قومي پارس بودند كه خود را پارس مي ناميدند. عليرغم اينها محققان شرقشناس هنوز اصرار دارند تا تمام مناطق ايران را پرشيا بنامند كه بطور آشكاري يك خشونت معرفتي در مورد اقوام غيرفارس محسوب مي شود. به هر نحوي، اين مفهوم ثابت از هويت آريايي/پارسي بر ايران تحميل گرديد بدون اينكه تفاوت ها، ديناميزم و رشد و تحول اجتماعي مد نظر قرار گيرد. اين فرايند همچنان ادامه دارد و جوامع غير فارس هيچ گزينه بجز تطابق دادن خود با هويت “برتر آريايي” از طريق ترك ميراث و گذشته باصطلاح “وحشي و بربرانه” خود ندارند. اين نژادپرستي بزور وارد سيستم آموزشي، مئديا، ادبيات رسمي و غير رسمي كه در زبان فارسي توليد مي شد گرديد. در ايران امروزي آريايي گري و آريايي سازي هسته اصلي نژادپرستي ايراني را تشكيل مي دهد. لازم است به اين نكته اشاره كنيم كه از سال ۱۹۷۹، خمينيزم و بنيادگرايي شيعي نيز به آن افزوده شد.

دکتر اصغرزاده
نوشته شده توسط: Anonymous

حسن نوشته «ما به هیچ کشوری حمله نکردیم» نه حسن آقا. حسن آقا منم که در جواب حرف های حسن نوشتم: شما بهتر است استاد تاریخ بشوید. لابد رضاشاه را هم غربی ها مجبور به همکاری با آلمان کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

موضوع انشا سیب است نه گلابی. دانشجویی که نمره منهای صفر بیست پنج در صد گرفته بود به معلم اعتراض میکند. جواب می شنود که ارزش ورقه سفید ازنوشتار شما بیشتر است. میگفت امروز درس خوبی گرفتم. در نظرات آقایان پیروز و حسن من نکات علمی که مقاله مستدل آقای صفوی را نقد بکند نه میبنم. حسن آقا می نویسد «ما به هیچ کشوری حمله نکردیم» واقعأ ؟ با میخ سه پیج ما را گرفته اید؟ آقا پیروزهم که طبق معمول از این در به این درمیزند...

نوشته شده توسط: ایران گلوبال

يوسف آذربايجان گرامی، کامنت شما حذف نشده ولی چون ربطی به موضع نداشت به صفحه شما منتقل شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

. خواندن کتاب (.سرگذشت کانون نویسندگان ایران ) نوشته محمد علی سپانلو را به همه علاقمندان پیشنهاد میکنم.
نشر باران سوئد

نوشته شده توسط: Anonymous

لابد توهین کردی یا فحش دادی یا تهمت زدی یا مسخره کردی. جدی باش !

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سیاوش این درست است. من دوست مشترک آقای بهنام و آقای توکلی هستم. آقای بهنام می داند که من کیستم و فکر می کردم که به آقای توکلی گفته است که چه کسی هستم.
برای اینکه خیال شما و جناب اقبالی را راحت کنم همین امروز به آقای توکلی زنگ می زنم و خودم را معرفی می کنم.
من یک شش ماهی می شود که بعد از گفتگویی با آقای بهنام پایم به ایرانگلوبال باز شده است و یکی از مشغولیاتم هم خواندن مقالات ناصر کرمی است. از یکی دو ماه قبل هم کامنت نویسی را شروع کرده ام.
برای اینکه شما هم بتوانید مثل من خیلی راحت به تعداد مقالات نویسندگان پی ببرید به این صورت عمل کنید:
در بالای همین صفحه در نوار آبی روی آرشیو نویسندگان کلیک کنید. اسم و عکس خیلی از نویسندگان سایت در آنجا وجود دارد. روی هر کدام که کلیک کنید تمام مقالاتش ردیف می شوند. به همین راحتی!!!!
حالا شما و جناب اقبالی به جای اینکه به حرفهای من توجه کنید و

جواب آنها را بدهید، هی دنبال هویت من بگردید. خدا قوت!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

شما بهتر استاد تاریخ بشوید. لابد رضاشاه را هم غربی ها مجبور به همکاری با آلمان کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی، شما نوشته اید که < چریک > را نمیشناسید و با عقایدش نیز موافق نیستید، در صورتیکه جناب بهنام همین امروز در ساعت 00:13، نوشته که < چریک > یک دوست مشترک او و شما است.
پرسشی دیگر اینکه کامنتگذار < چریک > چگونه در مدت کوتاهی توانست 180 مقاله أقای کرمی را پیدا کند و 95 درصد آنرا مقالاتی ترکستیز بداند؟ من چندین بار نام آقای ناصر کرمی را جستجو کردم ولی هیچگاه نتوانستم به مجموعه مقالات او پی ببرم. تنها باید تمام نودها را یکی پس از دیگری به جستجو گذاشت تا مقالات یکی پس از دیگری نمایان شوند.
من به این نتیجه میرسم که < چریک > دستی در انبار داده ها دارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

رژیم ایران رژیمی پلید و بی‌‌همه چیز است. سرکردگان این رژیم برای برانگیختن احساسات مردم از هیچ بی شرمی و بی ناموسی ابایی ندارند. خودشان در کهریزک چقدر به جوان‌های ایرانی تجاوز کردند! برای برانگیختن احساسات ضدعربی در میان مردم به منظور پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه شان در منطقه به هر دروغی متوسل می‌شوند. باید منتظر دروغ‌‌پردازی‌های دیگرشان بر ضد کشورهای دیگر منطقه باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

کامنت من چه اشغالی دارد که پخش نمیشود ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ترکیه سالروز خاطرات "چاناق قالا " را برگزار میکند، و بسیاری از رهبران سیاسی جهان به این گرد همائی دعوت میشوند. رهبران سیاسی ترکیه به ولیعهد انگیس که چندی پیش به ترکیه دعوت شده بود، گفتند، که سربازان انگلیسی، استرالیائی، فرانسوی،... و دیگر کشور هائی که برای اشغال ترکیه به آنجا لشکر کشیده بودند، با شکست مفتضحانه مواجه، و تقریبا نیم میلیون انسان بیگناه درآنجا قربانی شدند، پیام دادند که: "ما با گرامیداشت یاد سربازان کشته شده خود، به سربازان آنها نیز که در اینجا جان خود را از دست دادند، احترام میگذاریم." اما بعضی از دول اروپائی به تحریک لوبی ارمنی ها، برای مغشوش جلوه دادن این روز تاریخی، هفته پیش رهبران سیاسی خود را با عجله به رم فرستادند، و گوش جناب "پاپ" رهبر مذهبی
کاتولیک ها را پر کردند، که قبل از شروع برگزاری روز تاریخی "چاناق قالا"، بامبول در بیاورد، و از کشتار دروغین ارمنی ها صحبت

بکند، تا به خیال خودشان حال رهبران سیاسی ترکیه گرفته شود. اردوعان رئیس جمهور ترکیه، در جواب این تحریکات و سخنان پاپ گفته بود که چنین تحریکات موذیانه که کشتار دروغین سه میلیون ارمنی ها را ادعا میکند، برای دولت ترکیه به اندازه وز وز مگس نیز ارزش ندارد. و دروغ محض است! او در این باره دولت ارمنستان را مورد نکوهش قرار داد و گفت: اگر آنها راست میگویند، چرا آرشیوهای خود را بر روی تایخدانان بی طرف بین المللی باز نمی کند؟ تا حقیقت برای همه روشن شود؟ لازم به یاد آوریست که بنا بر آمار و ارقام ، و اسناد تاریخی موجود در ترکیه، در آن زمان، یعنی تقریبا یکقرن پیش، تعداد ارمنی ها در ترکیه به بیست هزار نفر نیز نمی رسید. چه برسد به سه میلیون!
نوشته شده توسط: Anonymous

این آقا ساکن دهکده جهانی است ولی ایران را خاک مقدس و آنهم تنها برای عشیره فارس میداند.خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

پاسخ نخست:
من از ایرانیان زاگرس نشینی هستم که خود را شهروند این دهکده کوچک جهانی دانسته و نمی توانم نسبت به سرنوشت مردمان و خطراتی که از سوی ارتجاع نژادپرست، قومپرست و دینی متوجه شان میشود، از عزیمتگاه دادخواهانه بی تفاوت باشم.
پاسخ دوم؛
موضوع انتقاد از نسل کشی ارامنه موضعی سیاسی و امروزی است!!! ترکیه زمانی گام در راه دمکراسی (یکی از شاخص ها -معیارها- برسمیت شناختن آزادی کرد و کردستان است) می گذارد که نسل کشی گذشته و تداوم آن در اشکال نوین فیزیکی، فرهنگی، هویتی، تاریخی و .. کنونی را نقد کند. از همینرو هنوز برای پذیرش در اتحادیه اروپا بلوغ نیافته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

انچه ایشان نوشته اند حقیقت ندارد و بر عکس این نوشته در خدمت عده ای تجزیه طلب است. ما به هیچ کشوری حمله نکردیم بلکه این اسلام ومسلمین بودند که جنگ کردند مانند محمود غزنوی و حمله به هند و مسلمان کردن انها.این صدام عرب بود که به ایران حمله کرد و اکنون این یهود و غرب است که میخواهند به ایران حمله کنند.در جنک اول و دوم کشور ما مورد تجاوز نطامی قرار گرفت و ترکان عثمانی تبر یز را اشغال کردند ودر جنگ دوم ایران مورد تجاوز نظامی غرب قرار گرفت ایران به مدت 4 سا ل اشغال شد و دولت تجاوز گر روس قصد جدائی اذربایجان را از ایران داشت.غرب اساسن تجاوز گر است از زمان اسکندر مقدونی تا امروز شرق مورد تجاوز نظامی گرفته است. کارشناسان مدعی بهتر است تاریخ تجاوزکاران انگلیس را به اسیا و کشور خود ایران و بومییان امریکا نقد کنند.بدون شک قدرت خارجی نقش دارد اگر ادولف

هیتلر نبود جنگ دوم روی نمیداد و ایران اشغال نظامی را نمیدید.هر اروپائی حق دارد که المان ناز ی را مسئول خرابی ویرانی کشور خود بداند. اگر هیتلر نبود ایران اشغال نظامی نمیشد و ایران امروز گرفتا راخوند و چپ نمیبود. توجه دارید که بقدرت رسیدن اخوند ریشه در فاشیسم المانی دارد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اینکه «مسایل آذریایجان» در سایت معمولا «حضور» دارد:
به علت آن است که:
1- خلق آذربایجان در سیاست ایران تاریخا جایگاه مخصوص بخود دارد و اکنون هم این وضعیت ادامه دارد.
2- دیگران به ویژه در مسئله «تمامیت ارضی» به آذربایجان حساسیت بیشتر دارند. در مورد آذربایجان تنها پیرامون
زبانش هزاران مقاله و کتاب نوشته شده است. که دیگران چنین موقعیتی ندارند.
خدارا شکر که هر روز هم اینجا توسط دوستان فارسی زبان منتشر میشود. که می توانند نکنند. اجباری نیست.
و خواه-ناخواه مورد بحث قرار میگیرند.
------------
-«قوم گرایی» مقوله ایست که مختص یک قوم نیست- بل در میان فارس-کرد-و دیگران نیز هست. و هر کدام «احزاب قومی» خود را دارند-مثل «حزب پان ایرانیست» یا «حزب جبهه ی ملی» ، سازمانهای «چپ ملی» که مختص قوم فارسی زبان است.

- آذربایجان حزب ندارد. جنبش عمومی دارد که هر کس به تنها یی- یا چند نفر باهم - تلاش مسالمت آمیز فرهنگی-نظری میکنند.
در سایت ایران گلوبال نیز همه -همکاری داوطلبانه دارند با ضوابط سایت.
----------
من در مورد وضعیت تلاش «روشنگری» سایت بارها توسط مقالات نظرم را نوشته ام و تکرار بی معنی ست.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ادامه:
اینکه : چرا کار «فنی» به عهده ی بهنام گرامی ست؟ تا جایی که در جریان هستم:
اولا در گذشته «تصمیم جمعی بود»- ثانیا صاحب سایت مالکیت شخصی دارد. فعلا «کار شخصی» او
به عهده ی یک داوطلب است- که مجانی- انجام میدهد. هروقت هم دوست داشت میتواند به کس دیگر بدهد.
«انجام کار فنی» هم ربطی به «قوم گرایی» ندارد. بل ربط دارد به «میل صاحب کار».

نتیجه:
1- اتهام « عمل یک قومی»-«قیچی یک قومی» درسایت بیمورد است.

نوشته شده توسط: Anonymous

روزگار غریبی است !! اتفاقا در این کشور قلابی ترین اسمها , همان زبان فارسی , و ایران است . اسم مرسوم به زبان فارسی , اختراع شعوبیه برای چسباندن ... تاتها , یا تاجیکهای دری زبان به گذشته به اصطلاح با شکوه زمان هخامنشی است . قوم پرسه قدیم یکی از اقوام کوچ کننده ساکن در این جغرافیا بوده که ۲۵۰۰ سال پیش همراه با اقوام باستانی دیگر از بین رفته اند و زبان دری امروز هیچ ربطی به پرسه های قدیمی ندارد .
نام کشور ایران هم نامی اسطوره ای مانند توران بوده و هرگز در تاریخ گذشته ما کشوری به اسم ایران نداشته ایم . اشاره اسطوره ای ایران هم مربوط به نواحی افغانستان است .

تاتها و یا تاجیک زبان های که امروز فارس نامیده میشوند , هرگز سابقه دولت مداری نداشته اند , و تنها با پروژه انگلیسی و کودتای رضاخانی به قدرت دست یافتند و به علت نداشتن تجربه دولت مداری , حال روز مملکت ان است که همه شاهد ان هستیم .
زبان فارسی , کوروش , تاریخ با شکوه گذشته , زرتشت , و دیگر اجزای سیستم پروژه انگلیسی -شعوبیه توهماتی هستند که در ذهنیت مردم این سرزمین نهادینه کرده اند و ربطی به واقیت های تاریخی سیاسی ندارند .
کسانی که برای ترکها و زبانشان هویت تراشی میکنند , بهتر است کمی به اصل و نصب خود بپردازند که ایدولوژی قلابی شان , مولد دروغ و بدبختیهای ناشی از ان است .
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

نوشته و سئوال شده :
«در این نظریه که ایرانگلوبال رسانه ای قومگرایان است تردیدی نیست! درتلاش آقای توکلی برای وفادار ماندن به پرنسیب های دمکراتیک هم من تردید ندارم. پرسش اینست که اگر این رسانه قومی است، چرا اقوام دیگر در اداره این رسانه شرکت نمی کنند؟ مگر میشود ریش و قیچی را دست یک قوم داد و آرزوی بازتاب مسائل همه اقوام را از آنها طلب کرد؟»

«چرا اقوام دیگردراداره این رسانه شرکت نمی کنند؟ »:
منظور از «اداره ی ایران گلوبال» چیست؟
ایران گلوبال یک سایت شخصی ست.توسط مدیر اداره میشود.
-همکار یا همکاران در نشر مطالب عمل میکنند. مثل گروه دیگرکه «کد داران» خوانده میشوند.
-کد سایت در اختیار نویسندگان خلقهای مختلف-اعم از همه ی همکاران- فارس-کرد-ترک-بلوچ و غیره است.
-هر کس-چه همکار و چه همکاران صاحب کد- مطالب خود را آزادانه در سایت منتشر میکنند.
-چیزی که خلاف است مدیر در مورد آن تصمیم میگرد.

- همانطور که خود دوستان گفته اند بهنام گرامی به کار فنی میرسد. و آقای توکلی گرامی به کار مدیری خود.
باقی همکاران با ضوابط سایت و مدیر در نشر مطالب همکاری داوطلبانه دارند.
تا جایی که من میفهمم و می بینم «اداره»ی سایت چنین است.
- کسی هم که تقاضای کد سایت برای همکاری میکند- مدیرخودش در این مورد تصمیم میگیرد.
حالا اینکه سایت چگونه «ریش و قیچی اش دست یک قوم» است من نمی فهمم!

نوشته شده توسط: Anonymous

کیانوش و سنجری عزیز،، در یک مدیای اجتماعی به همان اندازه ائی که شعاع دایره آزادی در چهارچوب دمکراسی رعایت می شود، طبیعاّ تعداد مراجعین به آن مدیا هم افزایش می یابد، و این نشانه موفقیت گردانندگان و قدرت تحمل شنیدن افکار متنوع و جذب تنوع افکار می باشد، محدود کردن شعاع دایره آزادی باعث دیکتاتوری و نامحدود کردن آن باعث هرج و مرج می گردد، قوانین حقوق بشر سازمان ملل حاصل سالیان سال تجربه جهانی انسانها در اقصی نقاط جهان که بشکل جامع و همه جانبه و مدون، می تواند بهترین الگوئی برای رعایت دمکراسی در یک مدیا، مد نظر گرفته شود، تولیدات جامعه دیکتاتوز زده ایران طبیعاّ نیمچه دیکتاتوری های مزمن ذهنی در تمام زمینه ها می تواند باشد، و این خصوصیاتی است واگیر که اکثراّ تمایل دارند برای زودتر رسیدن به مقصد از چراغ قرمز عبور کنند، و برای وادار کردن مخالفین فکری به ترک میدان مباحثه،

با متوسل شدن به توهین، تحقیر، افترا، بهتان، مچ گیری و افشاءگری سعی می کنند آنها را بسکوت وادارند، سایت ایران گلوبال می تواند الگوئی برای تمرین دمکراسی در بین گروهها، ملیتها و مذاهب برای تبادل افکار رل ایفا کند، و آموزشگاهی باشد برای نسل جدید، برای تحمل افکار مخالین فکری،
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام -چراجواب من رانسبت به خانم آزرمیناسانسورکردید.آیامنطق شمااین است که وقتی جوابی قانع کننده نداشتیددست به سانسورزنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

عربها را با عنوان سوسک و ملخور تحقیر میکنند ولی خودشان نیز مصرف میفرمايند http://monitor.shafaqna.com/FA/IR/119216

سوسک چنزو غذای لذیذ در کرمان!+عکس

خوراک ملخ و سوسک در میان مردم استانهای فارس و کرمان بسیار پر طرفدار است.
چنزو نام محلی یک نوع حشره خوردنی در کرمان می باشد - به گزارش سایت قطره و به نقل ازدیلی خبر ایران،چنزو یک حشره مثل سوسک است ولی کاملا مشکی رنگand#33; چنزو بیشتر در تنه درختان یافت میشود .
مردم بعضی از شهر های ایران عاشق خوردن چنزو هستند خیلی ها هنوز هم به چنزو خیلی علاقه دارند و بعضی روزها برای شکار چنزو به دشت ها میروند و در درختان به دنبال این حشره میگردند ولی تعداد نفرات علاقه مند به چنزو در مناطق فارس نشین ایران کم شده است اما قدیمیها هنوز عاشق این غذا می باشند.
گفته می شود که چنزو برای دفع باد معده مفید می باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی، این دیگر چه شیوه ای

آقای توکلی، این دیگر چه شیوه ای است که شما اختراع کرده اید؟ شما می خواهید آقای سنجری وقت عزیزش را صرف کند و مطلبی در نقد نوشته های آقای قابوسی بنویسد، بعد چاپ آن را موکول به توافق آقای قابوسی می‌کنید؟ در کجای دنیا چنین رسمی رایج است؟ طبیعی است که آقای قابوسی هرگز موافقت نخواهد کرد. مگر برای چاپ مقالۀ آقای قابوسی دربارۀ اسماعیل خویی که در آن خویی را از همان اول نژادپرست خوانده بود، توافق اسماعیل خویی را کسب کردید؟
فقط برای اطلاع:
عنوان مقالۀ آقای قابوسی دربارۀ خویی این است: «شعر غیر منطقی و نژادپرستانۀ اسماعیل خویی». ایشان در آخر فکری را هم ناجوانمردانه به خواننده القا می کنند که شاید خویی شعر نژادپرستانه را برای گرفتن جایزه از کلوب های افراطی مسیحی سروده است. می نویسند:
من نمی دانم اسماعیل خویی تا چه حد بردانش وصنعت واقف است که ازآنها سخن به میان آورده است. اما دستکم این شعرنشان می‌دهد که اومایه ای دراین مباحث ندارد وصرفأ بابت تبلیغات برای عوام ازاین موضوعات سخن رانده است. لذا شعرش نیزدرحد تبلیغات سطحی اعضاء کلوب های افراطی سطحی مسیحی است که می توانند یک نفس درعرض پنج دقیقه میان در و آستانه همۀ مضار اسلام ومواهب مسحیت را بازگویی کنند. شاید که شاعرجایزه ای هم ازاین کلوب ها دریافت کند.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

واژه های ترکی رساله روحی انارجانی-نوشته :م.اردم

واژگان تركی در متن رساله فراوان است .در اینجا فقط چند كلمه تركی كمتر معمول ذكر می‌شود:

1.قیلیق(qılıq): به معنای لباس در فارسی كمتر به كار رفته، اما در تركی(و به ویژه در تركیب قیلیق – قیافت در تركی تركیه) رواج دارد.

2.سرآغوش(Saraġuç): از لباس‌های قدیمی كه از فعل ساراماق(= پوشاندن، پیچیدن) مشتق شده و شكل اصلی آن سراغوچ(Saraġuç) در فارسی آمده و به دلیل شباهت كلمه با الفاظ سر و آغوش فارسی به صورت فوق و همچنین سراگوش هم ضبط شده است.

3.قاتق(qatuq): تلفظ قدیمی‌تر كلمه در فارسی مكتوب و شفاهی حفظ شده است. منظور چیزی است كه با نان خورده می شود. در تعداد زیادی از لهجه‌های آذربایجان و آناتولی به جای یوغورت/ ماست هم رایج است.

4.صالمه(Salma): ناشرین فارسی آن را نیمرو گرفته‌اند و ظاهراً در بعضی لهجه‌های آذربایجان به این معنا كلمه مزبور رایج بوده، اما در آناتولی به نوعی غذای گوشتی اطلاق می‌شود. اشتقاق آن از فعل سالماق(=انداختن، بارگذاشتن غذا) است.

5.تتماج(Tutmac): غذای معروف تركان است كه در ادبیات فارسی نیز مكرراً، ذكر شده است. اتیمولوژی كلمه: از اسم توتما(=اسمی مشتق از فعل توتماق= گرفتن و سفت شدن)+ آج (پسوندی كه در اسامی تركی غذاهای متعدد دیده می شود؛ نظیر كماج(Kömec)، اوماج Omac/Omac،بازلاماج(bazlamac) و...

6.آش؛ در تركی قدیم مطلق غذا را می‌گفتند. بعدها به معنای امروزی، یعنی غذای شبیه سوپ رواج یافته است. در متن ضمیمه" آش بی‌قاتق مباش" معادل" غذای بی‌چاشنی نباش"به نظر می رسد. اما انسان وسوسه می‌شود كه آن را"آش بی‌ماست/دوغ نباش" در نظر بگیرد. در متون قدیم تركی از همین كلمه مشتقاتی نظیر آشاماق (= غذا خوردن) و آشیچ(= ظرف غذا) هم وجود دارد( ر.ك به دیوان اللغات الترك محمود كاشغری:545 و 105).

7.قنشر(qanşar=پیش و جلو)؛ با آنكه امروزه بیشتر در حوزه تركی افشاری (زنجان، تیكان تپه و نواحی اطراف) رایج است در گذشته در همه آذربایجان و نقاط دیگر هم شایع بوده و در اشعار میرزا علی اكبر صابر شیروانی هم آمده است. در تركی قشقایی به شكل قانشار( قشقایی سوزلویو، ص 574) آمده كه تلفظ استاندارد در حوزه افشار هم، همین است. قانشار علاوه بر معانی فوق، در آرگو(زبان عامیانه) بر آلت جنسی مرد هم دلالت می‌كند كه با عنایت به سطح عوامانه متن و نقل جمله از زبان اراذل و اوباش این معنی هم مناسب به نظر می‌رسد: تیزی به قنشرت نمی‌دهه(گویش آذری، ص 41).

8.كوت(Kötیاgöt?)(=مقعد و باسن)؛ شكل قدیم كلمه كؤت(Köt) به معنای بلند است و در متون تركی قدیمی عبارت آتی كؤترولمیش بورخان(= بودای بلندنام) مكرراً به كار رفته است. احتمالاً معنای جدیدتر كلمه، از شكل و فیزیك بدنی حیوانات كه مخرجشان در نقطه بالای تن قرار دارد، به وجود آمده است.

9.نارین(narin) (=ریز و خرد)؛ ریشه كلمه مغولی است، اما در متن مزبور مسلماً از زبان تركی تبریز اخذ شده است.

10.قلاج(qolaç))=چلاق و شَل).كلمه شكل مقلوب (و شاید داش مشدی و عوامانه) چلاق است؛دست قلاجش= دست چلاقش (گویش آذری، ص 27)

11.تكه(tike)؛ در فارسی(tekke) تلفظ می‌شود به احتمال زیاد از فعل تیكمك (tikmek) به اضافه پسوند اسم‌ساز KA- ساخته شده و در اصلtikge/tikke بوده (كه تلفظ فارسی هم مؤید آن است). كما اینكه تیكان/ دیكن (diken/tikan=خار) هم به قول محمود كاشغری در اصلtikken بوده است (دیوان اللغات الترك، ص245).

12.قول(qovul) (= كیف یا كیسة پول)؛ به نظر می‎رسد كه یا تحریف قولق(qavluq/qovluq) تركی است و یا در املای آن سهوی (مثلاً در اثر استنساخ) روی داده است. به هر حال در فارسی صدای قاف وجود نداشته و كلمه از ریشة فارسی نمی‎تواند باشد. كلمه قولق از ریشه قو(qov/qavl) كه در فارسی نیز وارد شده به اضافه پسوندLYQ – ساخته شده كه یكی از فونكسیون‌های آن ساختن مظروف برای ظرف است. همین كلمه در متون فارسی هم به كرات آمده است. جمله ضمیمة رساله: یك پول نماند در قُولُم( ص 34 گویش آذری)
نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

در این نظریه که ایرانگلوبال رسانه ای قومگرایان است تردیدی نیست! در تلاش آقای توکلی برای وفادار ماندن به پرنسیب های دمکراتیک هم من تردید ندارم. پرسش اینست که اگر این رسانه قومی است، چرا اقوام دیگر در اداره این رسانه شرکت نمی کنند؟ مگر میشود ریش و قیچی را دست یک قوم داد و آرزوی بازتاب مسائل همه اقوام را از آنها طلب کرد؟
گرچه معتقدم انقلاب مشروطه نقطه پایان به حکومت های ایلیاتی - عشیرتی گذاشت و اتحاد ملی بر محور آزادی و سکولار دمکراسی، راه برون رفت از منجلاب و خرافات قومپرستانه و اسلامگرایانه است. ما بیش از هر زمان دیگر به تریبون هائی برای همگرائی ملی و سکولار دمکراسی در ایران و منطقه نیاز داریم.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقبالی جان/ حالا متوجه منظور شما شدم ویادم می اید که چنین پیشنهادی کرده بودید. ولی عزیز جان بنده با «چریک» نه دوستم و نه با نظراتش موافقم

نوشته شده توسط: Anonymous

خانم آذرمینا... مشکل زبان فارسی من در دیکته و املاء است و فکر میکنم مشکل شما هم در درک این زبان باشد. چون من در کامنت قبلی از شما خواهش کرده بودم که دلیل علمی اینکه چرا از 12 نوع نوشتن احتمالی کلمه « است » فقط یک درست است ولی 11 نوع دیگرش درست نیست .شما در عوض به من درس افعال انگلیسی را دادید. سوال من در مورد افعال انگلیسی نبود . قدیم ها که ما به کلاس « اکابر» می رفتیم , شهر ( تهران امروزی) به صورت « طهران» می نوشتند ولی چرا و به چه دلیل نوشتن این کلمه عوض شد نمی دانم. خیلی خوشحال شدم که با نوشته های اقای کرمی آشنا می شوید. ولی خودمانی باشیم ایشان (( یک کمی احساساتی )) تشریف ندارند. حتی هزاران کمی هم احساساتی تشریف ندارند. ایشان یک شخص « نژاد پرست» تشریف دارند. در هر حال منتظر راهنمائی شما در باره زبان فارسی در مورد کلمه ( است) هستم . بهترین ها را برایتان آرزومندم...

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

جمله شفاف است: روزی در مدیریت سابق (قبل از انحلال) پیشنهاد داده شد که امکان دسترسی به ایمیل های ارسالی در مدیریت چرخشی- جمعی باشد. امکان دسترسی به ایمیل های ارسالی و نه دریافت (فورد وارد) آنها!!!
موضع بحث پیگیری قانونی آن فردی بود که تهدید کرده بود و ادعای عضو مدیریت برای اینکه افرادی هستند که سرشان به اطلاعات وصل است و نیز کمنتارهائی که از یک آی پی فرستاده میشود.
جناب چریکی که سرش را از زیر لحاف بیرون میاره و شعار میده و بلافاصله مخفی میشه دوست مشترک آقای توکلی و اقای بهنام است؛ خوش به سعادتان!

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

چریک جان/ موضوع معیار دو گانه ای در کار نیست .1- من اجازه درج نوشته همایون سنجری را داده بودم . نوشته در حد یک کامنت بود تا یک مقاله و محتوای آن ،بیشتر اتهام زنی بود تا استدلال ...2_بنظر منهم ، کلمه «ایران ستیزی» ، «ترک ستیزی» ، «فارس ستیزی» و .... توهین محسوب نمی شود بلکه یک اتهام سیاسی است که می بایستی اثبات می شد واین مطلب را صراحتا به دکترفرهاد قابوسی گفتم ولی ایشان اصرار کردند که ایران ستیز نیستند، چرا چنین توهینی به من روا می دارید 3_ نوشته نسجری را حذف نکردم بلکه عدم انتشار زدم تا راهی پیدا شود.4_ به سنجری پیشنهاد می کنم که نوشته را در بشکل کامنت در اینجا بگذارد که دوستان با اطلاع شوند که موضوع اختلاف بر سر چیست .چرا که خیلی از دوستانی که در اینجا اظهار نظر می کنند از محتوای آن بی اطلاع هستند

و همایون هم بیشتر روی نوشته اش کار کند و سپس با توافق قابوسی مقاله با محتوای محکم ترو استفاده از کلمات مثبت تر ؛ مجدا در ایران گلوبال منتشر شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام
دو سوال از جناب اقبال اقبالی
۱دعوای ترک و ارمنی چه ربطی به شما ایرانیها دارد؟دنبال چه هدفی هستید؟موارد ادعایی مانند این فراوانند چرادر مورد آنها هیچ صحبتی نمیکنید؟کاسه داغ تر از آش شدهید؟به باور بنده حتی امنیا و ترکها روزی به تفاهم برسند ناسیونالیست شوونیستهای ایراتنی دست از سر آنها بر نخواهند داشت
۲عثمنی اگر میخواست ارمنی را از میان ببرد چرا در طول ۶۰۰ سال قبل این کار را انجام نداد؟نقش جنگ اول رووسها و فرانسویها در این وقایع چه بود؟آیا عثمانی دسته دسته گرووههای ارمنی را دستگیر و آنه را رورنه اتق های گاز کرد؟فرق تهجیر با نسل کشی چیست؟نقش قبایل کرد در حمله به گروههای در حال هجرت ارمنی چه بود?حضرت پاپ نیز کاملا صادقانه و دور از هر گونه جانب داری سخن می گویند و سخن ایشان وحی منزل است!
منتظر پاسخ تان میمانیم

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اقبالی جان /تا آنجا که من به یاد دارم امیل های ارسالی به سایت برای کلیه اعضای مدیریت بطور اتوماتیک فورد وارد می شد.بعد متوجه شدم که اکثر دوستان به دلیل کمبود وقت ، فرصت چک امیل ها ی را رسیده را ندارند ، پیشنهاد کردم که مسئولیت چک امیل های رسیده چرخشی شود و لی کار در عمل پیش نرفت و جز من و یکی از دوستان، کسی دیگری حاضر نشده بود که در این زمینه قبول مسئولیت نماید. بعد ها به مسئول فنی گفتم احتیاجی نیست که امیل ها برای همه فوروارد شود. در نتیجه در تمامی این سالها شخصا کلیه امیل ها را چک می کردم و آنهایی که لازم بود ؛ پاسخ می دادم در ضمن در «تماس با ما » در کنار عکس و نام همکاران سایت امیل شخصی آنان هم درج شده است.لازم به ذکر است که امار مقالات نویسندگان سایت را می شود با مراجعه به آرشیو سایت مشاهده کرد که اطلاعات ویژه ای نیست.بطور مثال با کلیه کردن نام نویسنده

در بخش آرشیو ، نوشته های نویسنده به تریتب تاریخ، ردیف می شود. بطور مثال کافی است که روی نام ناصرکرمی در بخش ارشیو کلیک نمائید ،لیست کلیه مقالات ایشان براساس تاریخ وز مان انتشار ردیف می شود. بعد موضوع کامنت ها و امیل ها با هم متفاوت اند. هر کسی می تواند با هر نامی ،هر مطلبی را خواست بشکل کامنت بنویسد و در دید همگان قرار دهد و این کاربران هستند که خود تشخیص می دهند که کدام مطلب واقعی ویا امنیتی هست . یک وب سایت وظیفه ای ندارد که وارد کار های اطلاعاتی _ امنیتی شود.
نوشته شده توسط: Anonymous

آنچه که حیرت آور است، رفتار کسانی همچون آقای فرهاد قابوسی است ،‌ که در نوشته هایشان ، از خود چهره ای آکادمیک و خردورز ترسیم می کنند. مدعی حشر و نشر با تاریخ و فلسفه و علوم نظری و مباحث فرهنگی اند، بی وقفه ، نویسندگان و خردورزان ایرانی را ، با تحقیر و توهین به جالش می گیرند ، در هر فرصتی ، ملتی را به لجن می کشند و … به رغم این، تحمل کوچکترین انتقاد از خود را ندارند که سهل است، برای از میدان کردن ِ « منقد » خود، ابتدایی ترین پرنسیپ های علمی و اخلاقی را زیر پا می گذارند و به.... شیوه های طرد و حذف متوسل می شوند.

پیشتر گفتم که از آقای توکلی ، بابت حذف مقاله ام ( گرچه دلگیر شدم، اما) چندان متعجب نشدم. آقای توکلی ، از نگاه من ، تنها یک فعال سیاسی است ، نه یک آکادمیکر و دانش آموخته ی علوم سیاسی که سر و کارش با مباحث نظری باشد . همینقدر که سیانور را از زیر زبانش بیرون آورد و به جای تفنگ ، با قلم و کاغذ و کامپیوتر دمخور شد ، جای شکرش باقی است. و باز جای شکرش باقی است که بر سر در « ایرانگلوبال » اش ، به جای شعار« مبارزه مسلحانه ، هم استراتژی هم تاکتیک» ، شعار های عصر روشنگری و حقوق شهروندی و غیره نوشته شده است. اقای توکلی اگر نداند که جوهره ی مدرنیته ، « خرد نقاد » است و در بَستَر و از میان متون فلسفی و ادبی ، راه به این مفاهیم و مقولات نبرده باشد، چندان عجیب نیست.آقای توکلی ، همینقدر که ( با راه انداختن ایرانگلوبال) زمینه و امکانی برای نقد ِ تاریخ و فرهنگ و سیاست فراهم آورده است ، کافی است . این هم که ، هر از گاه ، دموکراسی و حقوق بشر و ارزش هایی از این دست را ، در مسلخ زد و بند ها و... سلاخی می کند، البته هم غم انگیز است و هم نگران کننده . اما، آنچه که حیرت آور است، رفتار کسانی همچون آقای فرهاد قابوسی است ،‌ که در نوشته هایشان ، از خود چهره ای آکادمیک و خردورز ترسیم می کنند. مدعی حشر و نشر با تاریخ و فلسفه و علوم نظری و مباحث فرهنگی اند، بی وقفه ، نویسندگان و خردورزان ایرانی را ، با تحقیر و توهین به جالش می گیرند ، در هر فرصتی ، ملتی را به لجن می کشند و … به رغم این، تحمل کوچکترین انتقاد از خود را ندارند که سهل است، برای از میدان کردن ِ « منقد » خود، ابتدایی ترین پرنسیپ های علمی و اخلاقی را زیر پا می گذارند و به .... شیوه های طرد و حذف متوسل می شوند.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-ازامروزمن قصداستفاده ازتمام الفبای عربی درنوشتن زبان زیبای فارسی ،رادارم.خانم آزرمینا،واقعیت راافغان هامیگویند. شماحتی ازآن تفکری که دفاع میکنیددرآن موردمطالعه ندارید.ومثل بثیجی بی ترمزغازراگرفته می تازید.اگرمبنارانوشته های فردوسی قراردهیدهمان نتیجه میشودکه افغانهامیگویند.هرچندکه من نظرفردوسی شناسان رامحترم دانسته وشعرهایی راکه بوی گندنژادپرستی میدهد،رابه شئونیستهای اوایل حکومت پهلوی منتسب میدهم.سرزمین ایران تبق نوشته های فردوصی سیستان وسمنگان زابلستان وافغانستان وقسمتی ازخوراسان بوده وایران کنونی ازابرقوی کرمان به طرف غرب توران آمده است.بخاطرهمین است که افغتانهادرست میگویند.ایران کنونی توسط رضاشاه وباکسب اجازه ازپادشاه افغانستان کنونی بوده است.البته تمام این نقشه هاتوسط پدرمعنوی شئونیسم فارس وبامهندسی انگلیس صورت گرفته اصت.صرکارخانم آضرمیناشماکمی مطالعه خودراهمه جانبه کرده جاده رایک

طرفه نتارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

هذیان گویی توصیف خوبی از حرف های پاپ هست. او چه میداند که گربه کجا تخم میگذارد. بله او هم مثل دیگران شنیده که ارمنی ها میگویند ترک ها بیش از سه ملیون ارمنی را قتل عام کرده اند. چون ارمنی ها مسیحی میباشند پس حتما راست میگویند. جناب پاپ بهتر میبود به کار خود مشغول میشود و از تجاوز کشیشان به همدیگر جلوگیری میکرد. محض رضای عیسی مسیح ...

نوشته شده توسط: Anonymous

افرادی که از آنها بعنوان یک مشت بیسر وپای بر افروخته یاد میکنید اندک نیستند. واقعیت آ ن است که شالوده و اساس کشور کنونی ایران از دوره رضا خان بر پایه ناسیونالیسم افراطی فارسی ریخته شده است. از ویژگیهای بارز این تفکر نژاد پرستی آ ریایی (اگر نژادی با این مضمون موجود باشد!) و کینه توزی ونفرت از عرب و ترک است. دلیل نفرت پراکنی از عرب و ترک را در برتری طلبی قومی وشکست های تاریخی از اعراب وحکومتهای چند صد ساله ترک ها در گستره وسیعی از خاورمیانه من جمله ایران باید جستجو کرد. در طول ۹۰ سال اخیر این تفکر به مرور از طبقه منورالفکر جامعه فارس زبان وارد طبقات پایین و عموم گردیده است. کافیست بین فارس زبانها زندگی کنید تا برتری طلبی قومی و نگاه تحقیر آمیز آنها نسبت به سایر ملیتهای ایرانی را درک کنید.

در این میان فشار ملی بر ترکها در ایران به دلایل فوق الذکر و تعامل آنها با دیگر عناصر ایرانی به دلیل کثرت جعیت ترک در ایران و گسترش فرهنگ ترک ستیزی بین دیگر اقوام ایرانی بسیار بالاست. بدین دیل است که بسیاری از ترکها از تکلم به زبان ملی خود پرهیز و حتی هویت خود را مخفی مینمایند تا از گزند تبعیضها و بی حرمتیها در امان بمانند. گروهی نیز با آذری نامیدن خود سعی در نزدیکی به عنصر فارس و تراشیدن هویتی عجیب و غریب برای خود هستند. جنبش هویت خواهانه ا که در آذربایجان شکل گرفته ست محصول ناسیونالیسم افراطی و سلطه طلبانه فارسیست. منتها ناسیونالیسم شوونیسم فارسی یا از درک واقعیت موجود عاجز است و یا سعی در پنهان نمودن نیت واقعی خود که همانا گسترش هژمونی فارسی و سلطه بر سایر ملیتهای ایرانی از طریق آسیمیلاسیون و الیناسیون آنهاست دارد. از این روست که فعالین ملی آذربایجان را گاه پان ترک گاه تجزیه طلب گاه عوامل موساد و صهیونیسم بین الملل وگاه عوامل ترکیه و جمهوری آذربایجان معرفی مینماید.در خصوص افغانها فقط وا اسفا بایدگفت و بس. اما در مورد اشخاصی که نام بردید و همولایتی های ما ونه شما (اگر آذربایجانی هستید!) باید عرض کنم که همه این افراد در دوران اوج
ایرانچیگری و قبل از جنگ دوم تحت تاثیر شرایط زمان دست به قلم برده و آثاری به جای گذاشته اند. همانند بسیاری که در اوایل انقلاب در اثر شرایط داخلی یکشبه مسلمان مومن شده و عکس آقای خمینی را در ماه مشاهده نمودند. هیچکدام از افرای که نام برده اید کاری برای ترکها و آذربایجان ننمودهند بلکه در بست در خدمت ناسیونالیسم شوونیسم پارسی بوده اند.
با تشکر
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

تهیه و تنظیم آ.ائلیار

حضور ترک‌ها

- «و في هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحكمي و هو امير علي ارمينيه و آذربايجان ارض الترك ففتح علي يديه بلنجرم و هزم الترك: و در اين سال جراح بن عبدالله الحكمی جنگ كرد. او امير ارمنستان و آذربايجان سرزمين تركان بود. وی بلنجرم را با دستان خویش فتح كرد و تركان را شكست داد.» (طبری ج ۵ ص ۳۶۸) [تأیید حضور ترکان در آذربایجان در سال 104 هجری و آذربایجان را سرزمین ترک نامیدن]

- «بسیاری از ترک‌ها قزوین را مرز سرزمین ترکان می‌دانند. قم (قوم) در ترکی به معنای ماسه است و دختر افراسیاب در آنجا به شکار می‌رفت. (دیوان لغات الترک، ترجمۀ فارسی، ص۵۰۲)

- اسدی طوسی مؤلف کتاب لغت فرس اسدی در توضیح کلمۀ پالیک می‌نویسد: «پای‌افزار بُوَد، به آذربایجان چارق خوانند.» (لغت فرس، ص۲۷۷) [چارق لغتی ترکی به معنای کفش است.]

در واقع این اسناد حضور دیرینۀ ترکان در بخش وسیعی از ایران و رایج بودن زبان ترکی در آذربایجان را ثابت می‌کنند. (این مسئله به معنای نفی حضور اقوام دیگر در این سرزمین‌ها نیست.)

واژۀ «آذری»

کلمۀ آذری در واقع مخفّف کلمۀ آذربایجانی است و در اصل مفهوم «اهلِ آذربایجان» را می‌رساند که می‌تواند همۀ اقوام ساکن آذربایجان را شامل گردد؛ ولی معتقدان به نظریۀ زبان آذری این واژه را به جای عنوان «ترک آذربایجانی» استفاده کرده و هویت ترکی ساکنان آذربایجان را انکار می‌نمایند. جالب آنکه این عده از یک طرف آذربایجان بودنِ آذربایجان شمالی را قبول نداشته و آنجا را «آران» می‌خوانند و از طرف دیگر مردم آنجا را آذری عنوان می‌کنند!

نسبت دادن واژۀ آذری به ترک‌های ایرانی، هم از نظر تاریخی و هم از نظر زبان‌شناسی اشتباه است! در کتاب‌های تاریخی گذشته، هرگز هیچ قومیتی «آذری» عنوان نشده بلکه مردم ایران«ترک» و تاجیک ذکر شده‌اند (مثلاً در جهانگشای نادری آمده: «اهالی ایران» نیز از خرد و بزرگ و تاجیک و «ترک» فدویانه نقد جان در راه او می‌باختند.)
تاریخ‌نویسان معاصر ایرانی غالباً ورود ترک‌ها به ایران را مقارن با ظهور غزنویان و آل سلجوق می‌دانند و معتقدند که این سلسله‌ها موجب رواج زبان ترکی در آذربایجان شده‌اند. در پاسخ به این ادعا باید در نظر داشت که اولاً اسناد معتبر تاریخی (تاریخ ابن‌خلدون، تاریخ طبری، دیوان لغات‌الترک، تاریخ قم و ...) حضور ترک‌ها را در بخش‌های وسیعی از نواحی داخلی ایران پیش از تشکیل حکومت غزنوی تأیید می‌کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

در شرايطی که روسيه با تجاوز به خاک اوکراين و اشغال بخشی از سرزمين های يک کشور مستقل، تمامی معاهدات و توافقات بين المللی را به چالش کشيده است؛ همزمان استفاده ابزاری از ايران برای بستن عقبه کشورگشايی خود به سمت جنوب (آسيای مرکزی و قفقاز) را در دستور خود قرار داده است. برای رسيدن به اين هدف از تشديد و تداوم تنش بين ايران و غرب استقبال خواهد کرده و کماکان ميکند. همراهی بی حد و مرز حکومت ايران با سياستهای روسيه عليه غرب از منظر کشورهای غربی به معنای فرورفتن ايران در حوزه نفوذ رقيب قديمی تعبير می شود که اينک با علم کردن تز "اورآسيا" در فکر احياء امپراطوری تزاری و در رويای تسلط بر اروپا و آسياست.

علی فراستی
عضو هيات علمی دانشگاه ايالتی کاليفرنيا
http://news.gooya.com/politics/archives/2015/04/195709.php

نئوتزاريسم و تداوم سياست کشورگشايی

سه قرن بعد از نگارش وصيت نامه پطر اول و ۷۶ سال پس کتاب ترويانسکی، رهبر حزب ليبرال- دموکرات روسيه، آقای ولاديمير ژيرينوفسکی، در سال ۱۳۷۳ (مصادف به ۱۹۹۴ ميلادی) تنها سه سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی همان استراتژی توسعه طلبانه به سمت جنوب را با کلمات ديگری برای ترسيم خطوط سياست خارجی روسيه کنونی چنين بيان می کند:

"سياست خارجی روسيه بايد بطور همزمان هم انحرافی (گمراه کننده) باشد و هم توسعه طلبانه. اين دو مؤلفه ارتباط مستقيم به امنيت ملی همسايگان ما دارد. ملت روسيه برای ادامه حيات خود نيازمند پيشروی به سمت جنوب است که محدوده "فضای حياتی" روسيه را به نمايش گذاشته و بطور همزمان يک مرکز تمدن قديمی نيز هست. در پناه اين پيشروی، روسيه بايد در موقعيت های ژئوپوليتيکی زير مستقر شود: در شمال: اقيانوس قطب شمال، در شرق: اقيانوس ارام، در غرب: اقيانوس اطلس از طريق دريای سياه و مديترانه و نهايتا در جنوب: اقيانوس هند. در چنان شرايطی، روسيه بعنوان ابر قدرت اورو-آسيائی بايد مناسبات دوستانه با هند، چين و ژاپن برقرار نمايد ولی بر عکس، به کشورهای ترکيه، ايران، افغانستان و احتمالا پاکستان بايد عنوان "کشورهای تحت الحمايه و تحت اداره روسيه" را اعطاء نمود. قفقاز، آسيای ميانه و خاورميانه در کنار آن بعنوان نواحی بی ثبات پيش بينی می شوند که منبع جنگ جهانی سوم هستند و تنها با پيشروی روسيه ميتوان از چنين جنگی پيشگيری نمود. اين پيشروی بايد با اهرم نظامی، يعنی ارتش روسيه تحقق يابد. پيشروی فدراسيون روسيه به سمت جنوب يک رسالت تاريخی و يک امر حياتی برای ملت روسيه است. تحقق آن مشروط به بازسازی ارتش روسيه بوده و اين بازسازی تنها در پناه جنگ تامين خواهد شد. حقانيت اين اقدام را پس از قدرت گرفتن روسيه، متعاقب جنگ جهانی دوم شاهد بوديم. يکبار ديگر با پيشروی ارتش روسيه به سمت جنوب ميتوان آن فرضيه را ثابت کرد. بازسازی ارتش روسيه پس از دخالت نظامی آن در مولداوی، قفقاز و آسيای ميانه آغاز شده است."

آقای ژيرينوفسکی معاون کنونی دومای روسيه، از حاميان سرسخت پوتين و مروج نظريه احياء امپراطوری نئوتزاری با توسل به قدرت نظامی است. اين گونه نظريه های استعماری در محافل حکومتی روسيه نفوذ داشته و به گونه ای بيانگر جنبه هائی از سياست خارجی اين کشور محسوب می شود. او پس از اشغال شبه جزيره کريمه و آغاز تهاجم پنهان روسيه به شرق اوکراين رسما پيشنهاد نمود که به ولاديمير پوتين لقب "تزار روسيه" اعطاء شود.

علم کردن نظريه "اروآسيا" توسط نظريه پردازانی همچون الکساندر دوگين آنهم به سفارش ارتش روسيه و حمايت کرملين، رونمايی از سياست تنش آفرينی جديد روسيه و تلاش برای اشغال مستعمرات سابق و تسلط سياسی و نظامی بر دو قاره اروپا و آسياست. شگفت انگير آنست که دولت جمهوری اسلامی ايران هم در اين بازی سياسی بور خورده و مبلًغ و تائيد کننده نظريه اروآسيا شده است و حتی موسسه باصطلاح پژوهشی با همين نام در تهران برای تغذيه فکری مسئولين سياسی و نظامی مملکت بشدت در حال فعاليت است.

يک زمانی روسيه خط سياسی خود را از طريق ايجاد احزاب کمونيستی پيش می برد حال با توجه به محدوديت فعاليت احزاب، خطوط سياسی و راهبردی خود را در قالب موسسات غير انتفاعی و باصطلاح «پژوهشی» دنبال ميکند و هزينه گردش امور آنها و سفرهای هدفدار به روسيه و بالعکس را سفارت اين کشور در تهران تامين ميکند. بيت المقدس روسوفيل های وطنی مسکوست چه با استالين چه بی استالين.

وقتی کمترين فعاليت نهادهای غير انتفاعی در ترويج گفتگوی تمدن ها، نقد نقض حقوق شهروندی و تلاش برای حقوق صنفی زير نورافکن قرار ميگيرد، عجيب است که فعاليت موسساتی که زير نظر و با حمايت همسايه شمالی در ايران فعاليت ميکنند، با نهايت مدارا برخورد می شود.

نوشته شده توسط: Anonymous

ر سال انبوهی مقاله بمناسبت ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (سالگرد اشغال سفارت آمريکا) در ايران منتشر می شود ولی کمتر اشاره ای، تا حد يک خط به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ (سالگرد نجات آذربايجان) می شود. علت بی توجهی به اين بخش مهم از تاريخ معاصر ايران را می توان به نفوذ عوامل روس گرا در نظام جمهوری اسلامی منتسب نمود.

http://news.gooya.com/politics/archives/2015/04/195709.php

برخی تاريخدانان معتقدند که جنگ سرد ميان دو بلوک شرق و غرب از ماجرای آذربايجان ايران شروع شد چون اولين موضوعی که شورای امنيت سازمان ملل (که تازه تاسيس شده بود) مورد بررسی قرار داد و اولين قطعنامه ای که صادر کرد در مورد لزوم تخليه خاک ايران از قوای روس بود.

استالين ضعف انگليس پس از ۵ سال جنگ کمرشکن را زمانی مناسب برای تحقق رويای رسيدن گام به گام به آبهای گرم و به هند ارزيابی کرده بود، در حاليکه انگليس با سپردن نقش خود به يک نيروی تازه نفس (آمريکا) رويای استالين را به کابوس تبديل نمود و با اولتيماتوم ترومن (رئيس جمهور وقت آمريکا) شوروی مجبور به تخليه خاک ايران گرديد.
با آغاز جنگ سرد، جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسيم شد و جنگ بين کشورهای هر اردوگاه بطور نيابتی ادامه يافت. شاه در هراس از روسيه و تلاش هميشگی آن برای تجزيه و اشغال ايران، خود را در پشت سپر دفاعی انگليس و آمريکا قرار داد تا تجربه جنگ جهانی دوم تکرار نشود. از آن پس انگليس و هم پيمان قدرتمند آن (آمريکا) يکه تاز صحنه سياسی ايران گرديدند در حاليکه روسيه با سلاح ايدئولوژيک وارد شده و ضمن تغذيه توليدات فکری ايدئولوگ های مسکو، روشنفکران و گروههای چپ همچون حزب توده را برای تسخير قدرت سياسی آماده می کرد. نفوذ حزب توده در ارتش و کسب آمادگی برای کودتا عليه مصدق، در زمانيکه دولت دکتر مصدق به بن بست سياسی و اقتصادی رسيده بود، زمينه ساز پيشدستی غرب برای ساقط کردن دولت او شد.
هر سال انبوهی مقاله بمناسبت ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (سالگرد اشغال سفارت آمريکا) در ايران منتشر می شود ولی کمتر اشاره ای، تا حد يک خط به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ (سالگرد نجات آذربايجان) می شود. علت بی توجهی به اين بخش مهم از تاريخ معاصر ايران را می توان به نفوذ عوامل روس گرا در نظام جمهوری اسلامی منتسب نمود.
استالين پس از شکست طرح ضميمه ساختن نيمه شمالی ايران از پا ننشست و با حمايت مالی، تبليغاتی و آموزشی به حزب توده تلاش نمود کشور را به آشوب کشيده و نهايتا زمينه را برای کوتای حزب توده و بلعيدن يکباره ايران و رسيدن به آبهای گرم فراهم نمايد. بلشويک ها نيز با شيوه ای مشابه در روسيه به قدرت رسيدند. همين سناريو در سالهای دهه ۱۳۵۰ خورشيدی در افغانستان پياده شد و حزب همزاد حزب توده ايران با حمايت کوماندوهای ارتش سرخ شوروی قدرت را در افغانستان بدست گرفتند و سپس بر اين کشور آن رفت که در ۴۰ سال اخير و تا هم اکنون شاهديم.
از آن پس ترويج انديشه های ضد غربی و ايدئولوژی کمونيستی بين روشنفکران و ناراضيان رژيم پهلوی که بطور مستقيم و پنهان توسط روسيه و هم پيمانان منطقه ای آن همچون المان شرقی؛ رومانی؛ عراق، يمن جنوبی، سوريه، ليبی، گروههای فلسطينی حمايت می شد، ادامه يافت. سياستهای غلط شاه بر دامنه نارضايتی ها افزود و جرقه های انقلاب ۵۷ با حضور فعال جريانات چپ (مذهبی و غير مذهبی) به انقلابی فراگير وهمگانی تبديل گشت وبا سقوط شاه، صحنه سياسی ايران از حضور يکه تازانه انگليس و آمريکا پس از ۶۲ سال خالی گرديد. با تغيير حکومت در ايران و با نفوذ تفکرات روس گرايانه در لايه های حکومتی و جهت گيری سياست ضد غربی، فضای سياسی برای پرکردن خلاء ژئوپوليتيکی در منطقه توسط شوروی فراهم گشت.
با سوء استفاده از فضای پرتنش زمان گروگانگيری ديپلماتهای آمريکايی در تهران و فضای ضد آمريکايی آن دوران، شوروی خاک افغانستان را اشغال نمود و بر آن کشور آن رفت که هم اکنون شاهديم. استقرار نيروهای ارتش سرخ در مرزهای پاکستان (هند سابق) تحقق ارزوی ديرينه تزار روسيه بود. اين در واقع نهايت کشورگشايی روسيه در تاريخ ۳۰۰ ساله کشورگشايی اين کشور بود.
شکی نيست که نقش آمريکا در کودتای ۲۸ مرداد و حمايت يک جانبه از سياستهای شاه محکوم بود ولی از جانب ديگر اگر نقش بازدارنده انگليس و آمريکا در مقابل