Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

سخنان برخی از کمنتارنویسان براستی شایسته پاسخ نیستند و من از سقوط در مواضع مشابه عاجزم. بنابراین نظراتی که به موضوع ربط ندارد، فتواگونه طرح شده و بی پشتوانه هستند را فاقد ارزش پاسخگوئی دانسته و از پرداختن بدانها معذورم.
اما در مورد فردوسی؛ من فردوسی شناس نیستم تا چون برخی کمنتارنویسان در مورد یک سند حماسی، ملی و تاریخی ملت ایران نادانسته قضاوت کنم. اما دانسته های تاکنونی من؛
در مورد ادعاهای زن ستیزی، عرب ستیزی و ترک ستیزی فردوسی نظراتی خلاف ادعاهای فردوسی ستیزان وجود دارد که با روح حاکم بر شاهنامه، نگاه انسان ایرانی به هستی و جهانبینی اش همخوانی دارد.

و بقول پرفسور جمالی: « پرنسیپهای مایه ای فرهنگ ایرانزمین = مهر و داد و راستی و قداست جان و زندگی ».
حضور زنانی چون تهمینه، منیژه، رودابه، فرنگیس، گُردآفرید و... در اکثر داستان های شاهنامه نشان دهنده ی اعتبار و شکوه مقامی است که حکیم توس برای آنان قائل است.
"زنان شاهنامه خرد و آگاهی دارند و آنگاه که مردان از اندیشه باز می ماندند؛ اینان اند که با دلیری بدان میدان پای می گذارند و گره ها را می گشایند و با خردمندی و کاردانی پهلوانان را به شگفتی درمی افکنند و راه بهین را برمی گزینند."
چندی پیش مطلبی در العربیه. درج شده بود:
یک شاهنامه شناس: فردوسی اشعار عرب ستیز و زن ستیز نسروده است
چهارشنبه 22 جمادی الثانی 1435هـ - 23 آوریل 2014م
دکتر ابوالفضل خطیبی، شاهنامه شناس و استاد دانشگاه، یقین دارد که ابیات بسیاری از جمله ابیات عرب ستیز و زن ستیز منسوب به حکیم فردوسی، توسط کاتبان یا نقالان به شاهنامه افزوده شده، زیرا که به اعتقاد وی این ابیات در نسخ معتبر وجود ندارد.

سایت "گمانه" پس از اشاره به اینکه "شاهنامه، یکی از گهربارترین نمونه‌های شعر و ادب پارسی است که بسیاری از ایرانیان آن را دلیل زنده ماندن زبان فارسی، طی صدها سال حکومت اعراب و دیگر مللِ غیرِ فارسی زبان می‌دانند" افزوده است که " معتبرترین نسخه تصحیح شده شاهنامه کوشش ۳۵ ساله استاد جلال خالقی است که پس از بررسی ۱۵ نسخه از معتبرترین نسخ شاهنامه بدست آمده است و یکی از اصیل‌ترین و درست‌ترین تصحیح شاهنامه است."

در این گزارش آمده است :" دکتر ابوالفضل خطیبی، شاهنامه شناس و استاد دانشگاه، به درخواست استاد خالقی دفتر هفتم این مجموعه را بررسی و ویرایش کرده‌اند. ایشان به یقین معتقدند که ابیات بسیاری توسط کاتبان یا نقالان به شاهنامه افزوده شده، زیرا که این ابیات در نسخ معتبر وجود ندارد."
به نوشته گمانه :" از مشهورترین ابیاتی که سروده فردوسی نیست و بدان افزوده شده عبارت است از : “زشیر شتر خوردن و سوسمار/ عرب را به جایی رسیده ست کار/ که فر کیانی کند آرزو/ تفو بر تو ای چرخ گردون تفو”.
این گزارش سپس به بیت مشهور زن ستیزانه: “زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از این هر دو ناپاک به ” اشاره کرده که از نظر این شاهنامه شناس برجسته متعلق به فردوسی نیست.

وی همچنین بیت بسیار مشهوری را که معمولاً -حتّی از سوی خواصّ و محقّقان هم- از زبان فردوسی و به نام او خوانده و دانسته می شود: “بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی” متعلق به حکیم توس نمی داند.
به نوشته "گمانه"، دکتر سجاد آیدانلو از شاهنامه شناسان بنام ایران نیز در مقاله ای که “بیت های عرب ستیزانه در شاهنامه” نام دارد و به بررسی بیت های مربوط به خوارداشت عرب ها در بخشِ به اصطلاح تاریخی شاهنامه (به ویژه دورة یزدگرد سوم) می پردازد. نتیجة بررسی این است که غالب ابیاتِ از این دست -همچون بیتهای تحقیر زنان- افزوده کاتبان است.

در پایان این گزارش فهرست قدیم‌ترین و معتبر‌ترین نسخِ شاهنامه‌های موجود ارائه شده که به عنوان برگ‌های کهن «شناسنامه زبان فارسی» به عنوان مبنای تصحیح جلال خالقی مطلق از شاهنامه بوده‌اند.
فهرست نسخ شاهنامه های معتبر به ترتیب تاریخ (هجری قمری) و اعتبار:
۱. نسخه فلورانس ۶۱۴
۲. نسخه لندن ۶۷۵
۳. نسخه استانبول ۷۳۱
۴. نسخه قاهره ۷۴۱
۵. نسخه لندن ۸۹۱
۶. نسخه استانبول ۹۰۳
۷. نسخه لنینگراد ۷۳۳
۸. نسخه قاهره ۷۹۶
۹. نسخه لیدن ۸۴۰
۱۰. نسخه لندن ۸۴۱
۱۱. نسخه پاریس ۸۴۴
۱۲. نسخه واتیکان ۸۴۸
۱۳. نسخه لنینگراد ۸۴۹
۱۴. نسخه آکسفورد ۸۵۲
۱۵. نسخه برلین ۸۴۹

در پایان این گزارش آمده است که در هیچکدام از نسخ مذکور که قدیم ترین نسخ مصححان هست و معتبرترین آنها به شمار می آیند،‌ چنین ابیاتی دیده نمی‌شود.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

مینا-ی گرامی،
سواد یعنی چه؟

نوشته شده توسط: Anonymous

بگذارید شر آخوندها کنده شود، ملت ایران جواب این حضرات تجزیه طلب را خواهند داد . باور ندارید تاریخ ایران را بخوانید نمونه هائی که آذربایجان دژ بلند مدافع تمامیت ارضی ایران بوده فراوانست. بابک خرمدین رهبر شورش اسقلال طلبانه ایرانیان که آذربایجان را کانون شورش خطرناک علیه خلافت اعراب متجاوز دیروز کرده بود تا وقتی تبریز به چنگ ترکان عثمانی افتاد مردم تبریز آنقدر جنگیدند که پادشاه ترک عثمانی دمبش را روی کولش گذاشت و رفت. و اسم ستار و باقر همانقدر که نه تنها در آذربایجان که در تمام ایران میدرخشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

بابا شما چقدر دلتون خوشه. مثل اینکه به یک بیسوادی بگن تو چرا این کتاب انگلیسی را تایید و پخش کردی و او بگه من اصلا این کتاب را قبول نداشتم، ردش هم کرده بودم
آخه برای یک کسی که بیسواد است خواندن یا نخواندن آن کتاب اصلا چه فرقی میکند؟؟ حالا مثلا گروه های عجق وجقی که جلوی خمینی ایستادند خیلی قابل قبول و از روی خرد و دانش شان بود؟ مثل سازمان اقلیت یا اشرف دهقانی!
چریک فدایی آنقدر بی سواد بود که وقتی کنار حزب توده ایستاد، فورا شاخ مات شد و بساطش را جمع کرد رفت. شما همین بحث های فرخ نگهدار در بی بی سی در مورد سنی و شیعه را سی و شش سال بعد از انقلاب اسلامی ببینید. استدلال ها در حد کلاس اول دبستان: چون شاه ایران زمانی که از ایران رانده شد رفت مصر که یک کشور سنی بود پس در گذشته شیعه و سنی هیچ اختلاقی باهم نداشتند! آخه مثال در حد اکابر! خوب همین ها سی و پنج سال پیش اگر هم جلوی خمینی

خوب سی و پنج سال پیش اگر هم جلوی خمینی وایساده بود با چه استدلالی؟ چه سوادی؟ چه خردی؟ مثل اینکه انسان از سر شجاعت (!!) یا هرچی بره جلوی سیل وایسه. خوب سیل میشوره میبرتش. مگر شعورش را بکار انداخته باشه و بتونه راه سیل را از قبل سد کنه یا راهکاری از این قبیل.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقاائیلیارآفرین برمنطق آفرین بردفاع غیرتمندانه شما.هرچه فرمودی ازدل من گفتی.انسان چه دلیلی داردفقط خودش راببیند و سرخود راهمچون کبک بربرف کرده وبخواهددرمقابل زورخودرابه ندیدن بکند.ماباهیچ زبان وقوم نژادمشکل نداشته ونداریم.بابا100سال است مارابنام ایران.خاک.اسلام.برابری دروغین.چپ.راست.تمامیت خواهی نابودمیکنند.فردوسی برای فارس وهر کس دیگری خوب.پیغمبر.اسطوره هست باشد.دلیل نداردوحق ندارندبنام فردوسی هستی من رانابودکنند.ماتورکان مثلی داریم (اول اوین ایچی سوراچولی )اول داخل خانه بعدبیرون آن.هرکس درمقابل این زیاده خواهی وهمدستی آخوندوشئونیستهاسکوت کرده وباخاموشی خودحرکات وزیاده طلبی فارس بخواهدمسکوت گذاردهمدست شئونیست وآخوندهای بیشرم هستندوبایدکارآنهارادرهمکاری ملاهادرتمام ابعادسیاسی وفرهنگی شریک دانست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی در مورد شاهنامه یا فرهنگ هرزبانی ، من زیبایی همه ی آنها را عمیقاً درک و احساس میکنم. با تمام نقدهایی که میشود به همه آنها داشت. با چند زبان در حد احساس زیبایی های آنها از نزدیک آشنا هستم. فرهنگ ها تمام آفریده ی روح هنری ملتها و خلقهاست. و براستی زیبایند. ولی اگر فرهنگی را آلت قتاله ی فرهنگ دیگر کنیم این جنایت است. مثل کشتن انسانهاست. مشکل فردوسی و نسیمی و شهریار نیست .حالا تندیس فردوسی و شاعر آذربایجانی مطرح شده ولی این دو نوک دو کوه اند که زیر آب قرار دارند. مشکل شاعران نیستند مشکل قتل فرهنگهاست. فرهنگ ما -زیبایی های ما -توسط حکومتها و غیر حکومتی ها نابود شده
-دیگر نمی خواهیم. قبول نمیکنیم. برابری رعایت بشود.اگر ازفردوسی دفاع میکنی لازم است از نسیمی هم دفاع کنی. نمی کنی خوب چرا فرهنگ خودت را با زور حکومتی و غیر حکومتی تحمیل میکنی؟ ما خودمان مگر فرهنگ نداریم؟ درک این مهم سخت است؟

از نصب تندیس فردوسی در سلماس دفاع میکنی -فرهنگ دوست عزیز-از نصب پیکره ی نسیمی شاعر کلاسیک آذربایجان در تهران هم دفاع کن. از آزادی کتاب خودت دفاع میکنی از آزادی کتاب و زبان من هم دفاع کن.
این ادبای ریش و سبیل دار-کت و کلفت- به اصطلاح دانشگاهی -کدام مقاله یا کتاب در دفاع از آزادی زبان و کتاب و تندیس من دارند؟
ندارند. و مشکل همین نداشتن و ننوشتن و دفاع نکردن و تبعیض و زورگویی و قتل فرهنگهاست. فرهنگ فارسی را کرده اند ساطور دیگر فرهنگها شرم هم نمی کنند. چه حکومتی و چه غیر حکومتی.

دیروز با زور دیکتاتوری شاه تندیس فردوسی را در سلماس گذاشتی،امروز با یاری و التماس به حکومت فاشیستی اسلامی پیکره را بازگرداندی میدانی فردا خلاء قدرت پیش بیاید چه خواهند کرد؟ مجسمه را با دینامیت منفجر خواهند کرد. این عمل پاسخ اش دینامیت خواهد بود و هیچکس نخواهد توانست جلوش را بگیرد. این فرهنگ دوستی نتیجه اش چنین است. راه ما دفاع از چند فرهنگی ست نه ناسیونالیسم کور داریوش آشوری.

جانم وقتی فارسی را ساطور ترکی کردی طبیعی ست جامعه هم به فارس و ترک آذربایجان تقسیم میشود. حساب دو تا دو چهار تا ست. فیزیک گوانتوم هم نیست. حساب بقال سر کوچه است.
تا جایی که من درک کرده ام- و خودم میاندیسم سخن فعالان آذربایجان آنست که «بابا جان نکنید.ساطور را بردارید. فرهنگتان را بیچاره نکنید. مجرم و قاتل اش نکنید. آزادی و برابری برای همه ی فرهنگهاست. فارسی را به دیگران تحمیل نکنید.»

حالا به عوض اینکه از چند فرهنگی دفاع کنید-که نمی کنید- آمدید اتهامات پان ترک و پان عرب و تجزیه طلب و نوکر فلان و بهمان هم ردیف میکنید. خوب آدم مانده ، که چه بگوید. به این متمدنان ق.21.
چنین است که جامعه به سوریه و لیبی و یوگسلاوی تبدیل میشود. آدمی مثل آشوری دیگر این چیزها را نفهمند پس من باید «سوریه شدن ایران را حتمی حساب کنم.»

جامعه ما با این تفکر -اگر خلاء قدرت بیند- راحت تبدیل میشود به «قصابخانه» و «آسیاب آدمخوار». ما هم دیوهای آدمخوارش هستیم.چه بخواهیم و چه نخواهیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا پرویز! آدم ساده لوحی مثل شما هنوز عمق قضیه را درک نکرده ای، که کلاه تان بد جوری پس معرکه است. البته ترس تان قابل درک است که برای موجودیت خود دست و پا میزنید، زبان تحمیلی و فرهنگ نژاد پرستانه، و انسان ستیزتان بزودی با خروش مردمان بجان آمده از مناطق غیر فارس بیرون ریخته خواهد شد. چه برسد به مجسمه فردوسی! آدمهای ساده لوحی مثل شما چنان از نظر دیدگاه اجتماعی کورهستی، که باز هم مثل کبک سرت را در برف... فرو کرده ای و با ساده لوحی تمام از ایران واحد و ملل واحد دم میزنی. و با ایما و اشاره مردم ترک آذربایجان را به بسخریه گرفته ای! کمی صبر کن بعد ها حاصل چنین تفکر گستاخانه و دیکتاتور را خواهی دید. آنوقت حسن خواهدماند و حوضش!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار, من ترک نیستم, یعنی مادرم نیمه ترک بود و در محیط ما فقط گاهی با مادر بزرگم برای اینکه ما نفهمیم ترکی شکسته بسته ای میگفت و ما بندرت کلماتی میفهمیدیم. گاهی هم مادر بزرگ مثلا بما ترکی یاد میداد که مثلا نمک را دوز میگویند و از این قبیل, و کاش باندازه یک چهارم شجره ام ترکی میدانستم . و این مرا میآورد به موضوع آشوری و شهریار و فردوسی. شهریار برای من و افراد هم نسلم که به ادبیات علاقه داشتیم از شعرای محبوب بود و من هنوز بسیاری از اشعار او را از برم و کتابهای او را همراه دارم, همانطور که شاهنامه را ولی در این مدت من اگر به ندرت شاهنامه را باز کنم برای چند دقیقه و بررسی مطلبی ست و ما بیشتر شاهنامه را از راه رستم نامه میشناختیم. و همچنین در آن دوران هم " ما " فردوسی را فقط از راه کتاب های درسی میشناختیم و به ندرت کسی شاهنامه را میخواند مگر آنکه جزو گروه خاصی باشد.

البته همه قبول داشتیم که شاهنامه یک سند " ملی " ست چون از " ایرانیان " صحبت میکرد نه " فارس ها ", در برابر " تورانیان " و " ترک " بنظر ما " تورانیان " بودند نه " ترک آذربایجانی " و هنوز هم . این تجربه شخصی من است و اینکه امروزه مساله فردوسی چنین موضوع داغی شده باشد که ما را به ترک و فارس تقسیم کند برای من حیرت آور ست و اینکه آنچنان بر این طبل کوبیده شود که مثلا اگر مجسمه برداشته شود و یا نشود ایران تجزیه خواهد شد برای من قابل درک نیست, بگمانم چون من از " عوام " مم و یا اینکه " ترک " نیستم که اهمیت و وخامت موضوع را دریابم. نمیدانم.
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-من تنهاخطابم این آقای اقبالی که بنظرم یکی ازگرداندگان این سایت وزین است بوده ،ازاینکه یک رسانه دموکراتیک رامدیریت میکنید،جای هزارتشکردارد.بقول ماتورکان اممادارد.شمایاعمداآب به لانه مورچه میریزی ویااینکه باانتخاب این مقاله کمی ازمرحله پرت بوده وتفکرعقب مانده ونژادپرستی داری!1-شمادرجایی ازکلمه ترکتازی استفاده کرده نمیدانم چراازکلمه فارس تازی ویافرافکنی وپرشین تازی که 100سال است عملاهمه جورتازش میکنداستفاده نکرده اید؟2-درجایی تاریخ رادرمنطقه وایرنیت رابرای فارس های مجهول وهویه وتازه بدوران رسیده دانسته وعمداآنرابه ریشه خمینی وخامنه ایی وصل کرده ودراثناخواسته ایی ترکان رابکوبی!3-اتحادپان ترک وعرب ومتحجرین اسلامی بخوان (راسیسم فارس رسوای درقبای اسلام )راکه حتی درعرض 37سال یک قدم برای ترکان برنداشته خواسته ایی به دم ماببندی!4-فکرکنم هنوزمعنی پان رانمیدانی پان یعنی (همه )وقتی یک قدم

کوچک برای ترکان درایران برداشته نشده این حکومت چه اتحادی باترکان درجهت نابودی ایرانیت وفارسیت شماانجام داده است؟5-بوق وکرنای شماباپول نفت البته درایران همه راکرکرده وفریادمیزنیدمنشورحقوق بشرازروی منشورجعلی انگلیسی کورش نوشته شده دراین منشوردرموردزبان من تورک چه نوشته شده واگرآن قوانین انسانیست چراحق وحقوق زبان من رابمن وفرزندان من وامثال من داده نمیشودواگرروزی داده شودومن مدرسه داشته باشم شماچکارخواهیدکرد؟6-میگوییدفرهنگ عرب .ترک واسلامیت ایران رابه دوران عشیره ایی برده برادرم.فرهنگ عرب وزبان عربی راتنهابه بچه های عرب خوزستان بدهیدازشماتشکرکرده ودستتان رامیبوسیم چرادروغ میگوییدشماازآخوندهانیزبدتردروغ میگویی فرهنگ ایران رابایدشعوبیه ایی ونژادپرستی فاشیستی واسلام استعماری مخلوطی اززرتشتی.اسلامی دروغین.یهودیت.فارسیسم.مسیحیت دانسته وفرافکنی (پرشین تازی)نکنی.7-کجاترکیه ثروت ایران راتاراج کرده هرهفته یک اختلاص 5هزارمیلیاردی میشود.وتمام آنهاضدحقوق بشرودرخدمت سیستم فارسی میباشندشماراه راعوضی نشان میدهی!
نوشته شده توسط: Anonymous

خرد نامه ایرانیان در هجوم بی خردی پان ترکهای قبیله گرا و حکومت اسلامی.!!!

در تابستان گذشته هادی بهادری، معاون عمرانی استاندارارومیه، اعلام کرده بود که استانداری قصد دارد دو هزار نام محلی و جغرافیایی فارسی را منسوخ کرده و اسامی تُرکی (!) جایگزین آنها کند.
چرا از نگاه پان ترکهای قبیله گرا نماد حکومت اسلامی بر تندیس فردوسی ارجحیت دارد؟ کدام سیاست و ائتلاف پان ترکهای قبیله گرا را در کنار حکومت اسلامی به دشمنی و رویارویی با نماد تاریخی، هویت و یکپارچگی ایران، قرر داده است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

در حا لیکه فردوسی و ادبیات تاریخی ایران قتل عام میشود کانون نویسده گان دفاع از قلم را فراموش کرده و به دفاع از خواست های غیر حرفه ای روی اورده است.دفاع از حقوق زحمت کشان وظیفه احزاب وسازمانها و سندیکاهای ی کار گری است ونه کانون نویسنده گان .;

شرایط زندگی مزدبگیران درایران روز به روز دشوارتر می شود و فاصله میان دریافتی آنها و آهنگ تورم هر دم فزونی می گیرد. معلمان، پرستاران و کارگران از سختی زیستن در چنین موقعیتی به جان آمده و در روزهای اخیر به اعتراض های گسترده تر دست زده اند.
کانون نویسندگان ایران ضمن حمایت از خواست های بحق این زحمت کشان خواهان آزادی فعالیت تشکل های مستقل آن ها برای دست یابی به حقوق صنفی و انسانی شان است. )

کانون نویسندگان ایران
۶ اسفند ۱٣۹٣
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا ملیت اعضای شورای مصلحت نظام وشورای نگهبان جواب خوبی برای یاوه گوئی های شو نیزیم فارس نیست که خامنه ای را که تنها نصفش ترک است بزرگ کرده و حقایق را پنهان میکنند بفرمائید به معلومات خود رژیم شونیستی ایران نگاه کنید که چطوری ١٠٠% فارس زبان ها گل سر تشریف دارند
http://farsi.iranbriefing.net/wp-content/uploads/2015/02/%D8%A7%D8%B9%D…

http://farsi.iranbriefing.net/wp-content/uploads/2015/02/%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D9%88%D9%85%DB%8C.png
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

فیروز عزیز،
"دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه، سه پایه می‌گه صلی‌علی".
بله. درسته . این حرف مال قدیمی ها ست. جدیدی ها میگویند «دیگ به آتیش میگه روت سیاه».
دیگر اینکه درسته حق با شماست «چیزهای منطقی»که پیاده نمیشوند؛ هیچ ؛ نمیگذارند «نیازهای مبرم میلیونها آدم که به پا خواسته اند» نیز پیاده شود.قفل اصلی این است که «نمی گذارند». کلید اش هم «زور جمعی» و «آگاهی جمعی» ست. اینها هم نباشد ، خوب
باید به دنبالشان «دوید» و فراهم کرد. یادش به خیر مادرم را که میگفت:« آی بالا، عمرما قد نمی دهد». میگفتم «باشد. قد ندهد. نسلهای دیگر دنبال میکنند». حالا برای شما هم غیر از این جوابی ندارم.

و اما «عوام». والله راستش بخواهی بدون استثنا همه ما «عوام» تشریف داریم. وقتی داریوش آشوری بعد از طی ده مکتب در طول زندگی، الان فقط میتواند به فردوسی فکر کند و شهریار را فراموش کند، خوب روشن است که ما «غیر عوام» نداریم.

کم و بیش ناف یک کرباسیم.-بجای سروته.
در مورد باور-شما خود دانید. اما من به چیزی «باور» ندارم. بل میکوشم مثل فندق چیزها را بشکنم تویشان را ببینم -تا که شاید کاری بکنم. بعد از فکرجمعی.

فیروز عزیز
جامعه «بشری به معنای انسانی» وجود ندارد. جامعه ی زمین، بخش انسانیش خیلی «ضعیف» است. ولی انکار نمی کنم هست. زیباست. ولی عمدتاً جامعه ی روی زمین از جمله جامعه ایران، یک جامعه ی «حیوانی» که چه ارض کنم، جامعه ی حیوانات جای خود دارند-اجتماع «درنده ای» داریم. مثل اجتماع «گرگهایی که بیماری هاری گرفته اند» و در حال دریدن همدیگر اند. کنار گلهایی که له و لورده میشوند. این تصویر دقیق جهان ماست.البته با دوربین عکاسی من. شاید هم زیاد مدرن نباشد.
خود شما در این «درنده خانه» چه میکنید؟ من فکر و احساس میکنم کاری غیر از این نیست که با این درندگی دربیفتی و به فکر گلها باشی. از فیلسوف گرفته تا مشدعلی بقال همسایه من جز این چیزی نمی بینند. یا اینکه راهت را بگیری و بروی و بگویی که
«گور پدر همه! به من مربوط نیس». ولی متاسفانه این پدر سگ میاید در تو را هم باز میکند. کسی از دستش رهایی ندارد.

صادق هدایت تو این درنده خانه ضعیف بود- زود شکست .خودکشی کرد. بعضی ها به دنبال مال و مقام و قدرتها و عیاشی ها رفتند.
بعضی ها هم به دنبال جوابی رفتند که من به مادرم دادم. خوب زندگی ست دیگر . یک طوری حرام میشود. بگذار یک جورش هم در جدال با درندگی حرام بشود-چه میشود؟ سراسر ما از دم حرامیم ، این یکی هم رویش.
منظورم از حرام نه معنای مذهبی که مذهبی نیستم بل معنای «نابودی و هیچ و پوچ» است.

بعضی ها با برق می میرند. بگذار ماهم با «چراغ موشی» بمیریم. کفری که به کمبزه نمیشود.
طبق آخرین آمار درسال آینده 50 در صد دارایی کره ی زمین در دست تقریباً-رقم دقیق اش یادم نیست-ده نفر قرار خواهد گرفت.
یعنی دردست عده ای بسیار قلیل. خوب جانم برده داری مدرن است دیگر. یا باید راه اسپارتاکوس را بروی یا راه برده داران را. یا خود را به فراموشی بزنی. زندگی ما، جامعه ما میدان گلادیاتورهاست. بخواهی نخواهی همین است که هست. هرکس باید
خودش تکلیف اش را با زندگی و محیط اش روشن کند. هیچ نسخه ای و جود ندارد.
نوشته شده توسط: Anonymous

omidwaram dorost bashad
az in akhondha in karha barmiad

نوشته شده توسط: Anonymous

به دلایل زیر من میگویم این خبر در مورد جمهوری اسلامی میتواند درست باشد. یک: مجاهدین اولین منبعی بودند که یک دهه قبل پروژه ساخت سلاح اتمی جمهوری اسلامی را فاش کردند. پس این دفعه هم میتواند ادعای آنان درست باشد. دو: دروغ گویی و تقلب جهوری اسلامی بر همه جهانیان محرز است. سه: آمریکا همان طور که به داشتن سلاح کشتار جمعی صدام حسین در اشتباه کامل بود, میتواند در مورد نداشتن پروژه جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح اتمی اشتباه بکند.

نوشته شده توسط: Anonymous

اتحادشوم پان ایرانیست ها(چپ.راست.بادین.بی دین)بامتظاهرین به اسلامیست هادرهمدستی باکشورهای استعماری (روس. انگلیس.اسراییل.آمریکا.غربی ها)درحاکم کردن خمینی نیزبه همین شکل بود وصورت گرفت .چون تاریخ مصرف پهلوی تمام شده بوداتحادشوم این سه (پان ایرانیستهای شئونیست آشکار فارس+پان فارسیست های مخوف فارس درلفافه اسلام +کشورهای غربی استعماری )بامهندسی سیاست گردانهای انگلیس همه رافریب دادندوتمام سیاسیون راآلت دست قرارداده به بیگاری گرفتند.این سیستم خودخامنه ایی جرعت نداردیک کلمه درموردهویت.حقوق ملت هاسخن بگوید.اگرکوچکترین حرکت وحرفی درحمایت ازترکان بگویددرعرض چندماه فیتله اورامی بندند.انگلیس سیستمی نیست که ندانددرکجا شترخود رابخواباند.مگراینکه برای اوروشی دیگرمنفعت داشته باشد.اتحادشوم این سه بهترین فرزندان این خاک وبوم رانیزبه آدرس غلط میفرستد.نیروهاچپ سیاسی بایدبداننددرمان ودوای آزادی درآزادی ملتهاست.

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبالی گرامی اگر جنگ دومی روی نمیداد بدون شک ایران سرنوشت دیگر پیدا میکرد. ولی با ورود شوروی و تاسیس حزب توده در عمل شکاف تاریخی در جامعه ایران زیر شعار خلفهای تحت ستم که حزب توده انرا در بوق کرد اغاز شد.
بدون شک نمیتوان از نقش مخرب چپها در ایران ذدائی سخنی نگفت.یکی از سیاستهای چپ در ایران دشمنی با هرچه سنت و ملیگرائی بود .توهین شاملو به فردوسی توهین حزب توده به لیبرال ها در ایران نشان میدهد که چپ ایرانی از بنیاد ایده لوژی پرست است و میهن و تاریخ ان و مفاخر ان در بخش ستمکار و استسمار دشمن خلق جای دارند.در این مدت شاهد بودیم که کانون نویسنده گان و جریانات چپ حوادث را نه با لبخند ملیح بلکه با پوزخند مشاهد کردند.
نه. ایرادی به شهردار و عده ای جوان اذری نیست که خود افرادی ساده دل هستند وانچه میگویند ناشی از عشق به وطن است.اب از سرچشه اندیشه خطا

گل الوده است.
نه تنها در ایران بلکه در همه اروپای شرقی پس از فروپاشی شوروی و دروغ بوده همه شعار های نوعی ناسیونالیسم افسار گریخته بوجود امده است وکشور ما ایران نیز بدان دچار شده است .خارجی ستیزی در همین روسیه کشور شوراها جان بیش از هزار خارجی را گرفته است

چپ هنوز در انتظار خیزش توده های وسیع کار گری و دهقانی است که در انتظار رهبری هستند در حالیکه نظام اسلامی بنیاد هر فرهنگی را از بین میبرد.اگر بجای مجسمه فردوسی مجسمه مولاانا بود با ز همین قشقرق براه بود و میدانیم که مثنوی را اخوند ها با مقاش باز میکردند .باید بدانیم ترکان اناتولی سطری از اشعار مولاا را نمیتوانند بخوانند ولی در شهر قونیه این مرد امنیت و احترام دارد و منبع درامدی برای ترکان است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اتحاد عمل« اسلامیست و فارسیست»
له تبعیض فرهنگ آذربایجان مبارک باد

مسئله پیکره ی فردوسی در حرف و قول حل شد. رگ «فارسیست» حکومت جنید و اتحاد عمل« دو رگ اسلامیست و فارسیست» حکومت و غیر حکومتی را به اثبات رساند. در عین حال یک چیز دیگر را هم اثبات نمود : فرستادن « تندیس شاعر آذربایجان» به «فراموشخانه ی این «ایسم ها» را . عمل نشان داد «رأی و نظر مردم شهر سلماس» برای هردوی این رگ و رگه ها «هیچ و پوچ» است. در حقیقت اثبات نمود «حق» مردم در دخالت به مسایل فرهنگیشان، برای حکومت و صاحبان فرهنگ مسلط فارسی حکومتی و حتی غیر حکومتی ، جایی از اعراب ندارد. این را فرهنگ دوستی و دفاع از فرهنگ گویند.

نگونبخت!
تندیس غیررا بر میدان سلماس گذاشتی
با قلب جوانان سلمان چه خواهی کرد؟
که شیفته ی شاعران خویش اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

واقعا تفاوت موضعگیری کسانی مثل شما با سیاستهای جمهوری اسلامی در نژادپرستی و پان فارسیسم کجاست؟ شما بروید با شهرداری سلماس یک ائتلاف علیه عربها تشکیل بدهید. سلطنت طلبها هم حتما پشتیبانی می کنند:

بسمه تعالی

«چو ایران نباشد تن من مباد»

«وحدت کلمه و فرهنگ دوستی ملت غیور ایران از دیرباز زبانزد ملل بوده و به کفایت تمام ، آنرا در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نشان داده و در هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران و در تداوم آن به اثبات رسانده اند .
در این بین مردم عزیز سلماس ، بارها و بارها با کردار و گفتار خود ، بر این وحدت به معنی واقعی کلمه "همه جای ایران سرای من است" تاکید کرده اند.


به اطلاع مردم فرهنگ دوست و شریف سلماس می رساند ، پیرو تغییر میدان فردوسی (بدون تغییر نام خیابان فردوسی) که برابر روند قانونی مصوبه ستاد گرامیداشت دهه فجر ، درخواست برخی اهالی محترم (مبنی بر اصلاح نحوه قرارگیری تندیس) از فرمانداری سلماس و شورای اسلامی شهر و شورای نظارت بر نامگذاری شهرستان به شهرداری جهت اجرا ابلاغ گردیده بود ، لیکن با توجه به اینکه این اقدام باعث تکدر خاطر برخی هموطنان ارجمند و نیز موجب سوءاستفاده اجانب و بدخواهان مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گردیده ، با تدبیر و دستور استاندار محترم آذربایجان غربی ، تندیس این شاعر والامقام پس از اصلاح در اسرع وقت در محل قبلی خود نصب خواهد شد .

لذا از تمامی عزیزانی که به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی و مسائل شهری و زیباسازی ، حساسیت خاص داشته و در امور شهری با خرد جمعی مشارکت می نمایند ، تقدیر می نماییم .

روابط عمومی و پایگاه اطلاع رسانی
شهرداری سلماس
منبع http://www.salmas.ir/homepage.aspx?site=DouranPort...
برگرفته از:
سایت شهرداری سلماس
نوشته شده توسط: Anonymous

استدلال شما درست نیست و مغلطه است. یعنی به این دلیل که ممکن است در آینده نوادگان ما به زبان دیگری سخن بگویند امروز ما قبول کنیم که حق ما را بخورند یا زیر پا بگذارند. شما نگرانی ما و سعی و تلاش ما را دعوای ابلهانه مینامید؟!
نوادگان ما به هر زبانی که سخن بگویند فقط زمانی به ما افتخار خواهند کرد که ما برای احقاق حقمان شجاعت و جسارت به خرج داده و ساکت ننشسته باشیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقا شما لطفا پاسخ بدهید که عرب ستیزی و افغان ستیزی و ترک ستیزی و بلوچ ستیزی حکومتی چرا اعمال می شود؟ نقش حداد عادل و فرهنگستان زبان فارسی در کدام سوست؟ سپاه پاسداران و جمهوری اسلامی عراق را غارت کردند و یک حکومت دست نشانده شیعه که گوش به فرمان ایران بود، نشاندند آنجا. بازار برای اجناس بنجل شان ایجاد کردند. سپاه پاسداران چرا می خواهد تنگه هرمز و خلیج را در کنترل نظامی خودش داشته باشد؟ بخاطر اینکه به "عربها" سرویس بدهد؟ آخر چیزی بگوئید که کمی با عقل و شواهد مربوط باشد. سرمایه دارها و دلالهای انگل ایرانی در دبی و قطر و... فعالند،

این یعنی چه؟ یعنی اینکه حسابی کشیدند بالا حضرت آقا. کدام سرویس را به "عربها" دادند؟ آری حکومت جمهوری اسلامی پان اسلامیست است اما از نوع شیعه و ایرانی اش. و به برتری اسلام فارسی - ایرانی بر انواع دیگر اسلامها اعتقاد دارد و سیاستش جنگ افروزانه اش هم در همین راستاست. تحرکات جنگ طلبانه ی نظام جمهوری اسلامی بر سر نام خلیج به چه دلیل است؟ با این کار می خواهد به "عربها" سرویس دهد؟ آقا آنچه که می نویسید شووینیستی و نژادپرستانه و پان ایرانیستی است. از همه ی پانها می گوئید بجز از پان ایرانیسم. جالب اینجاست که خود را به چپ هم وصل می کنید. اگر چه در چپهای توده ای و گرایشهای نزدیک به آن همیشه نظرات شووینیستی و پان ایرانیستی وجود داشته است.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار, فرمایشات منطقی جناب احمدی زاده در یک دنیای منطقی بسیار منطقی ست اما منطقی بودن دلیل عملی بودن آنها نیست. پس از جنگ بین الملل اول و به ویژه بین الملل دوم سرنوشت ملتها در پشت درهای بسته رقم زده میشود و بتدریج جنبش های ملی و حقیقی مانند جنبش وال ستریت و یا جنبش سبز و یا بهار عربی تضعیف و یا خنثی میگردند و در عوض انقلابات قلابی نظیر جنبش میدان در اوکراین تقویت و مورد ستایش و پشتیبانی رسانه های عمومی قرار میگیرند. یعنی گذشته از سرنوشت سازی در اتاق های در بسته, فعالیت تبلیغاتی صاحبان زر و زور چنان قویست که حتی خردمندان را دچار سر گیجه مینماید و در این میان عوامی مانند من نمیداند چه را باور کند و به فرض باور چه کاری از او برمیآید؟ اشکال اینجاست. دیگر آنکه درست ضرب المثل اینست "دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه، سه پایه می‌گه صلی‌علی". موفق باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آیا میدانید امروز ٢٦ فوریه سالگرد قتل عام مردم آذربایجان شمالی در شهر خوجالی توسط ارمنی ها با کمک روسیه است .
۳ سال قبل (در ۲۵ فوریه سال ۱۹۹۲) با هجوم ارامنه به مردم بی گناه خوجالی (شهرکی در منطقه قره باغ کوهستانی در ترکیب دولت جمهوری آزربایجان شمالی که اکنون توسط ارتش ارمنستان به اشغال در آمده است)، قتل عام گسترده‌ای علیه افراد بی دفاع غیر نظامی صورت گرفت که یاد و خاطره غم انگیز آن همه ساله در سراسر آزربایجان به شکل گسترده‌ای گرامی داشته می‌شود و در کلیه نمایندگی‌های سیاسی جمهوری آزربایجان در سراسر گیتی مراسم رسمی یادبود برگزار می‌گردد.
بر اساس مصوبه دولت جمهوری آزربایجان در سال این قتل عام و نسل کشی تاثر انگیز به عنوان روزی عزای ملی در سراسر جمهوری آزربایجان اعلام شده و در این روز یک دقیقه سکوت برای قربانیان آن برگزار می‌شود. خوجالی شهرکی کوچک در منطقه قره‌باغ کوهستانی در سر راه بین


بین خان‌کندی و آغدام است.
جنگ ارمنستان علیه جمهوری آزربایجان در آستانه فروپاشی اتحاد شوروی از سال ۱۹۸۸ آغاز شد، زمانی که پارلمان استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی خواستار استقلال یا پیوستن به جهوری ارمنستان شد. نهادهای قانونی جمهوری آزربایجان از جمله پارلمان آزربایجان این مصوبه را در چارچوب اختیارات قانونی خود ملغی اعلام کرد. ارامنه قره‌باغ با کمک گرفتن از ارمنستان و یاری جستن از نیروهای نظامی شوروی سابق (عمدتا لشکرهای ۳۶۶ روسی مستقر در قفقاز بویژه آزربایجان)، مناطق مختلف قره‌باغ و نواحی پیرامون را اشغال کردند.
در روز ۲۵ فوریه سال ۱۹۹۲ در ساعات پایانی روز و ورود به بامداد ۲۶ فوریه، نیروهای ارمنی با کمک نیروهای نظامی لشگر ۳۶۶ شوروی سابق (عمدتا روس‌ها)، وارد خوجالی شدند و ضمن اشغال این شهرک ۲۵۰۰ نفری آن را به آتش کشیده و تعداد زیادی از ساکنان ناگزیر به فرار شدند و تعدادی دیگر از جمله ۶۱۳ نفر عمدتا زن و کودک و مردان و زنان میانسال و کهنسال به طز فجیعی از سوی قوای مسلح ارمنی قتل عام شدند. این قرباینان شامل ۶۳ کودک، ۱۰۶ نفر زن، ۷۰ پیرزن و پیرمرد می‌شود. در این قتل عام ۶۱۳ شهروند ساکن خوجالی به قتل رسیدند که ضمن آن اعضای ۸ خانواده همگی کشته شدند، ۲۵ کودک پدر و ماد خود را از دست داد، ۱۳۰ کودک یکی از والدین خود را از دست داد. در این قتل عام از بین ۴۸۷ نفر که با گلوله مستقیم زخمی شدند، ۷۶ نفر کودک بودند. از کل ساکنان شهر ۱۲۷۵ نفر بدست ارامنه اسیر شدند و ۱۵۰ نفر نیز مفقود الاثر گردیدند. مجموع خسارات وارد شده به دارایی‌ها و املاک ساکن شهر در آن روز به قیمت جاری واحد پول آن وقت به ۵ میلیارد روبل برآورد شده است.
براساس مفاد کنوانسیون و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد(مصوب ۱۰/۱۲/۱۹۴۶مجمع عمومی سازمان ملل متحد) اقدام ارامنه علیه ساکنان غیر نظامی و بی دفاع خوجالی براساس تعاریف موجود قتل عام و جرم محسوب می‌شود. موادی از این اعلامیه در ارتباط با موضوع خوجالی عبارتند از:
ماده ۲- هر کس می‌تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده‌ی سیاسی یا هر عقیده‌ی دیگر، و همچنین منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه‌ی آزادی‌های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد.
به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین‌المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
ماده ۳ – هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
ماده ۹- هیچ کس را نباید خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد.
ماده ۱۷ – ۱) هر شخص به تنهایی یا به صورت جمعی حق مالکیت دارد؛‌۲) هیچ کس را نباید خودسرانه از حق مالکیت محروم کرد.
با وجود قطعنامه‌های شماره ۸۲۲ مورخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳، ۸۵۳ مورخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳، ۸۷۴ مورخ ۱۴ اکتبر ۱۹۹۳، ۸۸۴ مورخ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۳، شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره تخلیه اراضی اشغالی آزربایجان از سوی ارمنستان، و هم چنین مصوبات متعدد مجمع عمومی سازمان ملل متحد در این زمینه، متاسفانه این قطعنامه‌ها ضمانت اجرایی نیافته و نه تنها منطقه قره‌باغ کوهستانی بلکه ۷ شهرستان جمهوری آزربایجان شمالی در پیرامون و خارج از منطقه قره‌باغ نیز در اشغال ارامنه باقی مانده است. از سال ۱۹۹۴ آتش بسی بین دو کشور زیر نظر گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا به عنوان بازوی سازمان ملل متحد در منطقه تحت نظارت فرانسه، روسیه، آمریکا برقرار گردیده است. در شرایط کنونی جمهوری آزربایجان شمالی با جمعیتی سه برابر ارمنستان و در آمد ناخالص داخلی چند برابر نسبت به ارمنستان و انگیزه جنگ به جهت بازپس گیری سرزمین‌های اشغالی و با توسعه
نوشته شده توسط: Anonymous

با همین استدلالها و تحلیلها به تلاش برای حفظ ایران و همبستگی ملی ایرانیها ادامه دهید، ببینیم آخرش چه گلی به سر ایران و ایرانی خواهید زد. «پیوند ولی فقیه با پان ترکها و پان عربها»، «ائتلاف این سه نیروی ایران ستیز پان اسلامیست، پان ترک و پان عرب»! یک مشت سخنان بی پشتوانه و احساسی که به قول معروف مفت نمی ارزند.
از عربستان که عربتر نداریم، از قطر که عربتر نداریم، داریم؟ پیوند ولی فقیه با این عربها آن جا مشخص می شود که در یمن، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین، در خود عربستان، در خود ایران، این دو نیروی ارتجاعی (جمهوری اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس) رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند و رسما در حال جنگ نیابتی با یکدیگرند. ائتلاف پان عربها و جمهوری اسلامی ایران آنجا مشخص می شود که کشورهای حاشیه خلیج، حاضرند هزینه حمله نظامی ناتو به ایران را از جیب خود بپردازند.

هزار و یک فاکت دیگر می شود در این موارد آورد. سرمایه همواره به دنبال مکان امن می گردد. پیشتر بانکهای لندن و سوئیس انتخاب می شدند اما نه به این خاطر که حاکمان جمهوری اسلامی انگلوفیل و پان سوئیس بودند، بلکه صرفا به خاطر امنیت آن بانکها و کشورها برای خواباندن سرمایه ها. بعد، با شروع تحریمها و بلوکه شدن داراییهای متعلق به ایران، نوبت به ترکیه و دوبی رسید. به این خاطر که سیستم بانکی و مالی پیشرفته و امنی داشتند. روزی اگر سیستم بانکی تاجیکستان از دوبی پیشرفته تر بشود و اقتصاد تاجیکستان از امارات پیشی بگیرد، یقینا تاجیکستان برای خواباندن سرمایه ها انتخاب خواهد شد. مثلا، امروز جمهوری اسلامی به بانکهای جمهوری اذربایجان اعتماد نمی کند چرا؟ چون خوب می داند اگر پول کلانی آن جا بگذارد، چه بسا جناب علیف آن را بخورد و یک پارچ آب هم رویش! این چیزها به پان تورکیسم و پان عربیسم ربطی ندارد.
تنها با تحلیلهای درست و علمی است که می توان کمکی به مبارزه مردم ایران نمود.تحلیلهای آبدوغ خیاری و کیلویی سنگی است بر سر راه مبارزه. ناسیونالیسم ترک ستیز و عرب ستیز آریایی سنگی است در راه مبارزه مشترک. ترویج ادبیات نفرت مانند «ترکتازی» و نظایر آن خدمتی است به جمهوری اسلامی. نادیده گرفتن نقش واپسگرایانه ناسیونالیسم آریایی، پان ایرانیسم، پان فارسیسم یا هر اسم دیگری که دارد و کوشش برای فراموشی تاریخ خیانت بار آن در ضربه زدن به فرهنگها و زبانهای غیر فارسی، مانعی است جدی در راه مبارزه مردم ایران. انگلس حرفی دارد به این مضمون که آن ملتی که از استعمار ملتی دیگر حمایت و پشتیبانی کند، زنجیرهایی را که بر دست و پایش است را محکمتر خواهد کرد. به همین ترتیب، ملتی که بخواهد نمادها و سمبلها، زبان و فرهنگش را به قیمت نابودی فرهنگهای دیگران به این و آن حقنه کند، تا ابد در زندان جمهوری اسلامی دست و پا خواهد زد.
گیرم که فردوسی نماد مقاومت فرهنگی ایرانیان فارسی زبان در مقابل فرهنگ بیگانه باشد، خوب به ما چه؟ به مردم سلماس چه؟ مگر فرهنگ مردم سلماس با مردم طوس یکی است؟ سمبل مقاومت فرهنگیتان را لطفا برای خود نگه دارید. اتفاقا مجسمه فردوسی در سلماس نماد و سمبل تهاجم و تحمیل فرهنگی بیگانه است که باید برداشته شود (و دیر یا زود برداشته خواهد شد). تنها زمانی حضور مجسمه فردوسی در سلماس یا هر شهر دیگر آذربایجان مورد قبول است که مردم این شهر با میل و خواست قلبی خود، به پاس بزرگداشت ایشان یا هر شخصیت دیگری، مجسمه اش را در شهرشان بسازند نه به ضرب و زور نامه نگاری جمعی آدم شوونیست. برداشتن مجسمه فردوسی، اتفاقا نمونه ایست از مقاومت فرهنگی مردم سلماس در برابر تهاجم فرهنگ و زبان تحمیلی.
نوشته شده توسط: Anonymous

وجود یا حذف اینگوه مجسمه ها فقط برای پان ترک متعصب و آخوندها مهم است چون اینها میخواهند حواس مردم را از موضوعات اساسی جامعه و سیاست پرت کنند . اپوزیسیون مردمی نباید وارد این بحث های زرگری گردد چون هدف کنار زدن آخوندها و سرکوب تجزیه طلبان است . این صفحه نشان دادکسانیکه موذیانه از هویت قومی و زبان مادری سخن میگویند ، فقط یک بهانه است و هر گاه رسوا شوند و فشار افشاگری زیاد گردد ماهیت ضد ایرانی و ضد فارسی و ضد بشری شونیستی راسیستی خود را نشان میدهند . از اینکه چپها در زمان انقلاب از حقوق ملی دفاع کردند ، درست بود ولی این بار باید دوراندیش باشند و بدانند که بخشی از اینگونه روشنفکر نمایان قصد سوء استفاده داشته و منتظر لحظه مناسب هستند . در اینگون شرایط باید یک جبهه ملی از تمام نیروهای چپ و میانه و ملی و راست و مذهبی و قومی علیه تجزیه طلبان ایجاد شود ....

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

احمدی زاده ی عزیز انگشت به یکی از گزینه های غولهای جهانی گذاشته است :
1-«علاقه به تشکیل کشورهای کوچک». این گزینه در مورد شوروی سابق مورد حمایت غرب بود. و فاکت تاریخی دارد.
2- مورد دوم «علاقه به تغییرحکومتها از راه دخالت خارجی و راه جنگ و کشتار بود» که فاکت این را هم داریم. عراق و افغانستان و لیبی و غیره
3- فاکت سوم «علاقه به منحرف کردن انقلاب و جنبش های عمومی» ، این را هم در کشورهای خاورمیانه و ایران دیدیم. و در اکرایین هم شاهدیم.
4- ساختن گروههای خونخوار و مجهز کردن آنها به آخرین سلاحهای سبک و سنگین. و رها کردنش به جان انسانهای بیگناه. در داعش و القاعده شاهد شدیم.

این چهار فاکت درس بزرگی ست برای کسانی که میخواهند «ایران حفط شود و با صلح و مسالمت و جنبش عمومی به دموکراسی برسد».
احمدی زاده گرامی به درستی به یکی از مهمترین تضادهای جامعه ایران اشاره میکند.

تضاد «تمامیت خواهی و عدم تمرکز قدرت».
تضادی که میتواند تضادهای «دیکتاتوری-دموکراسی؛عدالت -بی عدالتی» را تحت الشعاع قرار بدهد و به تضاد عمده ی جامعه در حین خلاء قدرت تبدیل بشود. و مورد «بهره برداری و گزینه ی غولهای جهانی»باشد . و کشور را دچار «جنگ و کشتار و تلاشی» کند.
راه حل را به درستی پذیرش خواسته های مردمان به تنگ آماده در مورد شکستن دگمهای «تمامیت خواهی» می بیند. و رهایی ایران را در اداره ی آن با «قدرت عدم تمرکز و تأمین حقوق اقوام و ملیتها» میداند.

دوستانی که «حقوق و مبارزه» ی ملیتهای به تنگ آمده از تبعیض حکومت و «تمامیت خواهی ناسیونالیستی فارسی» را در پاکت های «پان ترک-پان عرب- تجزیه طلب» بسته بندی میکنند بهتر است چشمان خود را باز کنند و مثل شاه و شیخ به ورطه ی «پاکتی گوییها» و اتهامات نیافتند. بدانند همانطور که اتهامات آنها سرپوش گذاشتن به ندیده گرفتن «خواسته ها» بود ، شعار های توخالی «پان عرب-پان ترک-تجزیه طلب» نیز نمی تواند چهره ی «تمامیت خواهی ناسیونالیستی «حکومت و غیر حکومتی» ، و امثال «حزب پان ایرانیست» به غایت مرتجع را پنهان کند.

تضاد جامعه ی ایران تضاد«پانهای» خیالی با « ناسیونالیسم فارسی» نیست.تضاد «حق طلبی با تمامیت خواهی» ست. چه حکومتی و چه غیر حکومتی. افراد و جمع های پان گرا،فاشیست، و غیره - به تعداد اندک - در میان همه ی مردمان و همه کشورها بوده و هست. با علم کردن این «نمونه» نمی توان تضاد مهم جامعه را که ذکر شد ماست مالی نمود.
اگر خواهان حفظ ایران و سعادت مردمان آن هستید خواسته های تبعیض دیدگان را پذیرا باشید. وگرنه سرنوشتی بهتر از لیبی و سوریه و غیره نخواهید داشت.

دوستان عزیز که اتهام «پان ترک و پان عرب» - را بدون نشان دادن دو نفر پانگرا - شعار خود کرده اید، قربان آن شکل ماه تان برویم که «منهای استثناها ،تقریباً همه یتان پان فارس » تشریف دارید. و اصلاً هم برویتان نمی آورید.
ادبایتان -کانون نویسندگانتان، حکومت حاکم دوپانی، روشنفکران و سیاسی کارهایتان، منهای استثناها ، همه «تمامیت خواه» تشریف دارند. و بر ناسیونالیسم فارسی پای می فشارند . ماهیت ناسیونالیسم فارسی «پان فارس» نیست پس چیست. حزب فاشیستی «پان ایران» را هم که سازمان یافته مثل خدا بیامرز جناب هیتلر یدک میکشید و دارید.
والله روی شما خیلی تمیزه. چون ماه.قربان آن پان نبودنتان بروم. دیگ به آتش میگه رویت سیاه!
شما ها در عین حال که ناسیونالیست فارسی زبان اید، فارسیست نیز هستید. فارسیست نام دقیق اش «پان فارسیست» است.
حکومت دورگه است« پان شیعه ایست و پان فارسیست » است. ولی متأسفانه شما ها تنها «پان فارسیست »خوشگل و ماهروی تشریف دارید. البته به مفهوم آرامش دوستدار«دین خو» نیز هستید. و از این لحاظ کم و کسری ندارید.

ممنون از زحمت نگارش مقاله

نوشته شده توسط: Anonymous

چیزی که بارها عملی و تجربه شده است احتیاج به فرضیه و تئوری ندارد. پاکستان و مصر همسایه های ما, نمونه " سکولاریسم " بدون حقوق بشرند که مشابهان نظامی و غیر نظامی آنها در دنیا کم نیستند و هیچ یک منجر به مراعات حقوق بشر نشده اند. فرضا اگر فردا پاسداران و یا دیگر نظامیان با تبانی امریکا سکولاریسم را در ایران مستقر کردند به مقصد رسیده ایم؟ نجات ما - اگر چنین چیزی وجود داشته باشد - اتحاد برای رسیدن به مقصد مشترک منشور جهانی حقوق بشر است که همه این فرقه ها به نحوی مدعی هواداری از آن میباشند و وجه مشترک همه ما را تشکیل میدهد. اقلا سکولار دمکراسی که بخش مهمی از حقوق بشر را در بر میگیرد بر سکولاریسم تنها برتریت دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام اگه میخواید به جایی برسید باید اعتصاب ادامه دار باشه وگرنه کسی به حرف ما گوش نمیده قول اقای روحانی دو سه روز تعیطیلی که باعث مشکل نمیشه

نوشته شده توسط: Anonymous

..... بسمه تعالی

«چو ایران نباشد تن من مباد»

«وحدت کلمه و فرهنگ دوستی ملت غیور ایران از دیرباز زبانزد ملل بوده و به کفایت تمام ، آنرا در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نشان داده و در هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران و در تداوم آن به اثبات رسانده اند .
در این بین مردم عزیز سلماس ، بارها و بارها با کردار و گفتار خود ، بر این وحدت به معنی واقعی کلمه "همه جای ایران سرای من است" تاکید کرده اند

به اطلاع مردم فرهنگ دوست و شریف سلماس می رساند ، پیرو تغییر میدان فردوسی (بدون تغییر نام خیابان فردوسی) که برابر روند قانونی مصوبه ستاد گرامیداشت دهه فجر ، درخواست برخی اهالی محترم (مبنی بر اصلاح نحوه قرارگیری تندیس) از فرمانداری سلماس و شورای اسلامی شهر و شورای نظارت بر نامگذاری شهرستان به شهرداری جهت اجرا ابلاغ گردیده بود ، لیکن با توجه به اینکه این اقدام باعث تکدر خاطر برخی هموطنان ارجمند و نیز موجب سوءاستفاده اجانب و بدخواهان مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گردیده ، با تدبیر و دستور استاندار محترم آذربایجان غربی ، تندیس این شاعر والامقام پس از اصلاح در اسرع وقت در محل قبلی خود نصب خواهد شد .

لذا از تمامی عزیزانی که به فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی و مسائل شهری و زیباسازی ، حساسیت خاص داشته و در امور شهری با خرد جمعی مشارکت می نمایند ، تقدیر می نماییم .


روابط عمومی و پایگاه اطلاع رسانی
شهرداری سلماس
نوشته شده توسط: Anonymous

دو مرتبه فریاد و هیاهوی پانفارس های ناسیونالیست، که در نقش رژیم اسلامی بر جغرافیای ایران استبداد خود را حاکم کرده اند، بلند شده است. شوونیسم فارس که صد سال است لگد بر حلقوم ملل غیر فارس نهاده، و زبان .. خود را به زور اسلحه بر مردم غیر فارس تحمیل کرده است، هیچ جایگاهی در میان ملل غیر فارس ندارد. تازه اگر مجسمه ...آقای فردوسی نیز به میدان شهر سلماس بر گردانده شود، باید یک نیروی مسلح با صرف هزینه گران، شب و روز از تخریب آن جلوگیری کند، چون کسی که به بهانه شعر به مردم توهین و تحقیر و مسخرگی بکند، جائی در آن جامعه ندارد، چه برسد به مجسمه اش.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی حرف و حدیث در مورد مقاله شما زیاد است ولی بطور کلی می توانم بگویم وقتی آن را تا آخر خواندم فکر کردم که اعلامیه حزب سومکا را خوانده ام: دشمنان ما ترکها و اعراب هستند باید حسابشان را برسیم!!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

عموچان فرهنگ فرهنگ چاخانیزم است

نوشته شده توسط: یونس شاملی

آقای احمدزاده
قلم تان پایدار، بسیار دقیق و بسیار ساده و قابل فهم توضیح داده اید که مسئولیت فلاکت از هم پاشیدگی کشور بر گردن کیست؟؟ این آقایان و خانمها دنبال سوراخ موش برای اصلاحات و دمکراتیسم در کشور میگردند، غافل از اینکه خودشان معضل اصلی جامعه ایران هستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جواب « چرا خصومت با تندیس فردوسی؟» چون آقا ابوالقاسم فردوسی ضد زن و نژاد پرست تشریف دارند . و اما ما تا بحال هزاران بار گفته ایم که دشمن اصلی دموکراسی در کشوری که ایران نامگذاری شده فارسها « بالخص باصطلاح روشنفکر » است این حضرات میدانند که اگر در ایران دموکراسی برقرار باشد و هر ملتی حاکم بر سرنوشت خود باشد نه تنها مجسمه فردوسی از میدان برداشته خواهد شد بلکه از کتابهای تاریخ نیز برداشته خواهد شد و در رادیو و تلویزیون نظرات ضد شونیستی و نژاد پراستانه فارسها پخش خواهد شد به جای تاریخ دیکته شده توسط انگلیسی ها تاریخ واقعی هر ملت چاپ و پخش خواهد شد یعنی اینکه ظلم و ستم صد ساله پایان خواهد یافت و معنی اش این است که فارسها تحمل دموکراسی را ندارند و نخواهند داشت‌وشعار ما این است ما کجا فارس ها کجا « بیز هارا فارسلار هارا »

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبال اقبالی، دیگر شعار دادن به داد و درد شما نخواهد خورد. در ایران پان فارسیسم حاکم است. یعنی پان فارسهای مذهبی حاکم اند. حالا شما جزو پان فارس های غیرمذهبی اش هستید. اگر به حاکمیت برسید تنها جای عمامه با کراوات عوض خواهد شد و نه چیز دیگر... با تخریب دیگران کاری از پیش نخواهد رفت، بلکه کار خرابتر خواهد شد. درد مردم ایران خود شما هستید با تفکرات مافوق ارتجاعی که پشت در قدرت به انتظار نشسته اید و فقط و فقط به دیگران اتهام می بندید و خاطره شاهنشاه آریامهر را هر بار زنده میکنید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبال اقبالی ، آنقدراز گفتارهمراه با استدلال منطقی تان لذت بردم که به ناگهان به یاد شعر سعدی افتادم.
اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکر گفتارند
تا به بستان ضمیرت، گل معنی بشکفت
بلبلان از تو فرو مانده چو بوتیمارند

نوشته شده توسط: Anonymous

بازهم میبینیم, در اخرین صحنه شونیزم فارس , ناسیونالیست شونیست کارمندی, کومونیست کارگری, ملی مذهبی,جبهم ملی همه در صحنه حاضرند و برایشان فرق نمیکند که تا دیروز در رابطه با همدیگر چه لجن پراکنی میکردند ، انچه که برای این حضرات مهم است اینست که این کشتی جنایت و در حال غرق شدن در دریای خون ملل تحت ستم را به هر طریق ممکن نجات پیدا کند. به همین جهت است که وقتی  به نشریات   سایتها و سخنرانیهای این حضرات رنگارنگ از حاکمیت گرفته تا باصطلاح اپوزیسیون مراجعه میکنید ، انچه که فرق میکند فقط نام انهاست، محتوا یکی است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

البته می توانید سرخود تان را شیره بمالید /صاحب اختیارید /مطئمن باشید که هر جنگی با ایران در گیرد ، میلیونها مردم گرسنه و خواهان ازادی از این فرصت استفاده خواهند کرد و سر به شورش خواهند برداشت دوم اینکه تکنولوژی امروز جنگ در اسمانهاست . موبایل ها و حتی تلویزیون های خانه شما همچون جاسوس امریکا عمل خواهند. بیاد بیاوید که ماه پیش که تلفن موبایل سردار سپاه که در سوریه روشن بود بلافاصله از سوی اسرائیل شناسایی شد وآنانرا از اسمان هدف گیری کردند و لطفا از این شوخی ها با خودتان نکنید. بعلاوه کلیه کشورهای همسایه ایران ، دل خوشی از جمهوری اسلامی ندارند و با امریکا همکاری خواهند کرد، اسد وحزب الله باندازه کافی در محاصره قرار دارند و کسی به داد شما نخواهد آمد. شما هیج راهی جز دوستی با امریکا و غرب ندارید. دشمن واقعی تان داعش ،عربستان و کشورهای حاشیه خلیج است .

نوشته شده توسط: Anonymous

مترجم عزیز و البته اجنبی پرست! آمریکا اگر خیلی این کاره بود، ویتنام را آن گونه با فضاحت تمام نمی کرد. جنگ های امروز، جنگ های کلاسیک نیستند؛ جنگ های غیرکلاسیک هستند. لطفا قبل از هر اظهارنظری، کتاب هنر رزم سان تزو، استراتژیست دو هزار و پانصد سال پیش چین، را بخوانید. بستن هرمز، یعنی سقوط اقتصاد جهان. امیدوارم سرمای دهه هفتاد اروپا و کاری که اوپک کرد را یادتان مانده باشد. به ارتش ایران، نیروهای داوطلب ایرانی را هم اضافه کنید؛ یعنی عملاً یک ارتش بالقوه بیست و چند میلیونی. هر اختلافی هم که داشته باشیم، داخلی است و به کسانی که زیر پرچم اجنبی ها قسم خورده اند، ربطی پیدا نمی کند. در ضمن، خلاقیت انسانی، چیزی برتر از تکنولوژی های موجود است و جنگ، غالباً به سود طرفی که خلاقتر است، تمام می شود.کلاهت رو بالاتر بگیر مرد، ما هر چی باشیم، وطن فروش نیستیم...

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب هوادار رژیم / روسیه با چند هزار کلاهک اتمی و ارتش بسیار قوی، توان مقابله با نا تو را ندارد. حمله به امریکا حمله به ناتو و دیگه متحدان غرب در منطقه خواهد برد. اینکه امریکا چرا به ایران حمله نمی کند، کاملا روشن است که این اوباما است که جلوی نئوکانهای جنگ طلب ایستاده است او در انتظار نتیجه مذاکرات هسته ای با ایران است . اگر این مذاکرات شکست بخورد سرنوشت به گونه دیگری برای جمهوری اسلامی رقم خواهد خورد

نوشته شده توسط: Anonymous

ناو هواپیمابر با صدها متر طول و انبارهای انباشته از مهمات و بنزین هواپیما با کوچکترین انفجار به جهنم تبدیل خواهد شد مین ریزی گسترده عملا حرکت ناوهای اسکورت را غیرقابل حرکت کرده به سیبل آموزشی انواع اژدرها و موشکهای نقطه زن تبدیل خواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

حتی سران پنتاگون هم اینقدر قدرت نظامی ایران را دست کم نگرفته‌اند که اگر چنین فکر میکردند تاکنون دهها بار به جای حمله به افغانستان و عراق و ... به ایران حمله میکردند
وطنفروشی و حس حقارت خود را کنترل کنید و بر پایه توهمات خود کوچک پنداری تحلیلهایی آبگوشتی منتشر نکنید

نوشته شده توسط: Anonymous

شهر در أمن و امان است،شهرادرى سلماس بنائه دستور استاندار و ايشلر به بنا به دستور وزير كشور دستور داده اند مجسمه را برگردانند،كسانى كه شبها نمى توانستند بخوابند،اطمينان حاصل كنند كه با امدن مجسمه فردوسى خواب خوشى خواهند داشت،مملكت از دست پان توركها به دست پان فارسيستها افتاد يعنى ؟
اما اگر اينچنين كه به مجسمه فردوسى حساس بوديد به مسايل مملكت ايران هم حساس بوديد وضعيت رفاهم مان الان از نروژ جلوتر بود

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب کاظم رنجبرگرامی / مگر ترکیه کشوری مسلمان ، پیشرفته از منظر علمی و اقتصادی قوی نیست که توانسته است در عرض دهسال درامد سرانه مردم ترکیه را سه برابر کند؟ کدام قدرت استعماری ترکیه را هدایت می کند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

هموطن عزیز : Keianosh Tavakkoly بحث ما طولانی است . اگر دلیل اینکه از 57 کشور مسلمان یک کشور پیشرفته از منظر علمی ، نظام حکومتی ، و اقتصاد سالم پیدا کردید به من هم خبر بدهید . به بحث ادامه می دهیم . تمام کشور های مسلمان بطور مستقیم و غیر مستقیم مستعمره قدرت های استعماری هستند

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

در چنین فضای سیاسی بود که تفکر «استقلال» مبدل به شعار اصلی انقلاب شد ؛ «استقلالی » که زمینه ساز تاسیس یکی از سیاه ترین حاکمیت مذهبی در ایران شد.انقلاب درست زمانی« پیروز» شد که جهان وارد فضایی از وابستگی و بهم پیوستگی جهانی شد و «جهانی شدن» ما را وارد «عصر دیجیتال_گلوبال کنونی کرد. محمد رضا شاه بی انکه خود بداند به مدلی از توسعه و اصلاحات مبدل شد که نمونه موفق کره جنوبی ، ترکیه ، شیخ نشین های خلیج فارس و...از آن جمله بودند .آری به همین خاطراست که امروز اکثرمردم افسوس زمان شاه را می خورند واین چنین به کلمات نظیر انقلاب واستقلال آلرژی پیدا کرده اند وبدان بد بین شده اند .کار بجایی رسیده که انقلابیون سابق ؛ وابستگی به قدرت های بزرگ را تبلیغ می کنند بدون این که استقلال را در بهم پیوستگی امروزجها ن را بدرستی درک نمایند.به قول معروف به « آنطرف لبه» افتاده اند

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

اینکه گفته می شود که چریک ها ی فدایی ساخته روس ها بودند ؛ اتهامی که بر تئوری دایی جان ناپلئولنی و بی اطلاعی مدعیان از فضای سیاسی روشنفکران چپ ، ملی و مذهبی های دهه پنجاه که یک سرعلیه وابستگی شاه به غرب از یک طرف واز سوی دیگر به وابستگی حزب توده به روس ها شاکی بود . جنگ سرد ، کودتای 28 مرداد، جنگ ویتنام ، بحران کوبا ،بحران فلسطین و جبش دانشجویی دهه 60 میلادی که از فراسنه آغاز شد و سراسر اروپا را در برگرفت و تندبادش به جنبش های دانشجویی ضد دیکتاتوری در خاورمیانه وزیدن گرفت، این ها بود که زمینه ساز جنبش چریکی علیه دیکتاتوری شاه شد و شایان ذکر است که تفکر ضدیت با حزب توده و بد بینی به شوروی ها یکی از مشخصات چریک های فدایی شد.

چنین بود که تفکر« استقلال» از دل فضای سیاسی دهه چهل و پنجاه خورشیدی ایجاد شد و با اینکه چریک های فدایی درسطح بین المللی روابطی را ایجاد کرد ه بودند ولی آنان هر گز در پی ارتباط با اتحاد شوروی سوسیالیستی بر نیامدند و از طرف روس ها هم تلاشی نشد که با این جریان تماس گرفته شود ، شاید یگانه دلیل اش این بود که تبلیغات حزب توده بر روی «برادر بزرگ» تاثیر داشت و آنچه توده ای ها در باره ایران می گفتند را روس ها چشم بسته می پذیرفتند . این موضوع را بعدا متوجه شدم که هر چند حزب توده در ایران بی اعتبار بود ولی در نزد احزاب کمونیست و روس ها دارای جایگاه ویژؤه ای وبسیار مورد احترام در سطح روابط بین الملل احزاب کمونیست جهان بود بنظر من آنان سعی می کردند که چریک را مائویست نشان دهند به این دلایل هر گز چریک ها روابطی را با روس ها بر قرار نکردند پس از انقلاب چنین تلاشی برای تماس گیری از سوی روس ها شد ولی تا آنجا که می پی بردم ، این تلاش هم چندان جدی نبود تا اینکه انشعاب صورت گرفت و بخش اکثریت فدائیان بتدریج به شوروی ها سمپاتی پیدا کردند که هیج ربطی به سازمان چریک های فدای خلق نداشت... این بحث ادامه خواهد داشت
نوشته شده توسط: Anonymous

مشکل ملل ایران تنها فردوسی نیست. مشکل مردم، نژاد پرستی راسیسم فارس است، که ملل دیگر را هیچ بحساب می آورد. و لازم است هرچه سریعتر زبان عشیره پرستان فارس، در ایران ملغا و به جای آن هر خلقی زبان خود را به عنوان زبان ملی و زبان انگلیسی را به عنوان زبان مشترک انتخاب کند. زبانیکه هم در داخل و هم در خارج کاربرد دارد. زبان فارس در خارج از ایران به درد کسی نمی خورد. مگر در افغانستان و تاجکستان.

نوشته شده توسط: Anonymous

متأسفانه اين ويديو خيلى نا مفهوم تهيه شده و يا من آدم نفهمى هستم, صحنه هاى مردن اسب ها آنقدر سريع و وارونه ميگذرد که نميشه گفت چه اتفاقى افتاده و يا اين يک فيلم سختگى هست, لطفأ به ساخت فيلم, ويديو توجه کنيد, هر ويديو و فيلم مضحکى نميتواند گويايى يک واقعيت به شود. بيشتر اين فيلم ها وارونه و بدون مفهوم هست, سازنده اين صحنه چه چيزى ميخواهد به مردم منتقل کند, راستش با ديدن اين ويديو, من فکر ميکنم که وقت خودم رو طلف کردم. البته شايد من بى شعور باشم و نوع ويديو ايرانى را نفهمم, اين رو قبول دارم, ولى اين فيلمبرداران ايرانى ما ميتوانند يک شيوده بهترى ابداع کنند که من بى شعور هم بفهمم. ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

همین که شما افرادی چون امین و درودی و امثالهم را نیز از بزرگان نهضت ملی می دانید، نشان دهنده عمق آگاهیتان از اوضاع است!