Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار, گاهی هضم تفصیلات و جزئیات فرمایشات شما برای ساده لوحی چون من که پیرو ضرب المثل KISS است دشوار میشود. بروز انقلاب فی نفسه و اینکه کی آنرا انجام میدهد - روشنفکر یا دنباله رو - مهم نیست. مهم آنست که این انقلاب هدف و اتحاد داشته باشد. یعنی نه اینکه فقط " این مباد " و بقیه آن " باد " باشد, مانند ۵۷ که میدانستند چه نمیخواهند ولی نمیدانستند چه میخواهند. و این مرا بر میگردند به نقطه سر خط اول که عملی ترین گزینه ما, علی رغم فرمایشات جامعه شناس جناب کامران. " دفتر و دکان " منشور جهانی حقوق بشر میباشد. در زمان حاضر چیز دیگری نمیتواند مارا بهم وصل کند. از تکرار مکررات عذر میخواهم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اصغرجیلوی گرامی،
در نوشته ی خود ، در رابطه با «اتهامات عنوان شده» به «همکاران سایت» اشاره کرده اید؛ لازم میدانم به عنوان یکی از همکاران سایت نظر شخصی خود را پیرامون «مسئولیت همکار» به اطلاع شما و خوانندگان برسانم که:
طبق اصول سایت که اعلام شده و در بخش «درباره ی ما» آمده :
1- مسئول یک مطلب منتشر شده انتشار دهنده است. در مورد مطلب مورد بحث انتشار دهنده آقای «امرالله ابراهیمی» ست.
2- مسئول دیگر مطلب منتشر شده ، مدیر سایت است.
3- بنابرین همه ی همکاران مسئولیت جمعی در مورد مطلب انتشار یافته ندارند.

در ضمن نظر شخصی خود را قبلاً در مورد انتشار چنین مطالبی در زیر نوشته پیشین شما قید کرده ام که مخالف انتشار چنین چیزهایی هستم .

نوشته شده توسط: Anonymous

اما در باره بختیار, گرچه آنچه ایشان در وصف کمالات شاد روان بختیار فرمودند تقریبا درست است ولی بختیار شم سیاسی نداشت و جز دوران مختصر وزیر کار بودن فاقد تجربه حکومت و نا آشنا به محیط و فاقد درک اوضاع و زمان بود. یعنی قادر به درک این نبود که وقتی تمام افرادی که با شم سیاسی و تجربه فراوان و سابقه طولانی در حکومت از قبول چنین مسئولیتی خود داری کردند ایشان بقول آمریکایی ها مانند Johnny-come-lately خود را وسط معرکه انداختند. حتی زمانی که وزیر جنگ پیشنهادی او که با شاه بزرگ شده و جزو خانواده سلطنتی بود به شاه گفت قربان معامله ما نمیشود, خطر را درک نکرد. این اگر دیوانگی نباشد ساده لوحی ست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پیروز گرامی،
اجازه بدهید موضوع مهم مطرح شده در مقاله را کمی روشن تر توضیح بدهم تا خواننده دقیق تر منظورم را برداشت کند. توجه نوری علاء و نقادان ایشان و من و شما و دیگران به موضوع نشان میدهد که «تمای» با ارزشی ست و جا دارد بیشتر شکافته شود:
اولاً اصطلاح «روشنفکران رنگارنگ» که نوشتید خوب و درست است. اینان در واقعیت از نظر من «روشنفکر»اند. و نه «روشنگر». چون نمی توانند نقطه ی تاریکی را برای خود و دیگران روشن کنند. روشنگر خیلی کم داریم. که چندان به دیده نمیایند.
بر این اساس با توجه به داخل و خارج ایران -جامعه- میخواهم چنین بخش بندی کنم که:
1- روشنفکران رنگارنگ اپوزیسیون
2- مردم ناراضی از حکومت
3- حکومت و حامیان راضی آن
-روشنفکران و جریانهای سیاسی خاصیت اتحاد ندارند.
-مردم ناراضی از حکومت که اکثریت را تشکیل میدهند « سخت محافظه کار» اند. بخاطر «حفظ زندگی-حرکت منطقی- تجارب تلخ گذشته-

اقتدار سخت حکومت-عدم اپوزیسیون متحد- عدم تکیگاه». اینان به هنگام شکست سد اختناق خود را نشان خواهند داد. خاصیت اتحاد و گرد آمدن دور جریانها را دارند. مانده به اینکه این جریانها چقدر «اهداف تغییر مثبت» را نمایندگی کنند. این راه و روش کلاسیک است.
-اما راه و متد جدید آن است که این مردم به محض وجود فضای تنفس ضروری ست «ارگانهای خود» را پدید آورند. مثلاً انجمن یا شورا و یا کانونهای «زنان-کارگران-دانشجویان-فرهنگییان-جوانان- وکلاء- دهقانان-روستاییان و غیره». یعنی مردم توسط ارگانهای خود ساخته لازم است اداره ی امور خود را بدست گیرند و ارگانهای قدرت حکومت را به هنگام تلاشی تسخیر کنند.
در یک کلام «قدرت به دست ارگانهای مدنی-سیاسی» جدید خود مردم باید باشد-برای تحقق اهداف انقلاب یا تغییر.
در این حالت جریانهای سیاسی مجبورند به دنبال «ارگانهای نوین مردم» حرکت کنند و نه برعکس. من این راه را آلتر ناتیو راه کلاسیک میدانم و بر درستی آن تأکید میکنم. این را در مقالات خود نیز توضیح داده ام.

بنابرین تضاد مردم و حکومت از این راه می تواند در جهت تأمین اهداف تغییر حل شود. جامعه از «کجرویهای جریانهای سیاسی» رهایی می یابد. رهبری حرکت سراسری به دست ارگانهای «سیاسی-مدنی دموکراتیک» میافتد . یعنی مردم متشکل. صاحبان اصلی قدرت.
روشنفکران-جریانهای سیاسی کلاسیک لازم است به دنبال همین ارگانهای نوین حرکت کنند.
در این فضا ضروریست زحمتکشان یدی و فکری سندیکا-شورا-اتحادیه ها ،ستاد ها-سازمانها ی مخصوص خود را تشکیل دهند.




نوشته شده توسط: peerooz

جناب رامین کامران میفرمایند " ....آنهایی که بیشترین سخن را از اهمیت این حقوق و لزوم دفاع از آنها، میراندند و صاحب دفتر و دکان حقوق بشر بودند، همه در همان اکثریتی جا گرفته بودند که بختیار در مقابلش ایستاده بود. اینها، همگی در عمل، ضامن درستی خواست خمینی و دنباله روانش و انطباق آن با حقوق بشر بودند. مضامین حقوق بشری هم مانند اخلاق، ملک طلق انقلابیان شده بود. ". برای آنها که نمیدانند ایشان استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه سوربن پاریس میباشند و به احتمال قوی حرف بی مدرک نمیزنند. من تا کنون خیال میکردم که اگر مردم ایران در زمان انقلاب بجای فرقه بازی, در خیابان ها فریاد حقوق بشر سر میدادند اوضاع ما بهتر از این بود, غافل از اینکه صاحبان " دفتر و دکان حقوق بشر" چنین کاری را کرده بودند و بجایی نرسیده بود. در ویدویی گفتگوی حمید احمدی, فریدون هویدا نماینده ایران در زمان تصویب منشور جهانی حقوق بشر میگوید

که تمام دیکتاتوری ها و کشور های عربی و بلوک شوروی مخالف تصویب این منشور بودند. حتما این دولت ها خبر داشتند که این " دفتر و دکانی " بیش نیست و ما نباید حرف برادر امیر عباس را باور میکردیم؛ اینها همه موافق تصویب این " دفتر و دکان بودند ". ای دل غافل, گاهی آدم نمیداند باید به ساده لوحی خود بخندد و یا بگرید ولی بهر حال باید از جناب کامران برای چنین تحقیق مهمی تشکر کرد.
http://www.iranianoralhistory.de/cxy43/4662cs/Hovayda-elamieh_hoghooghe_bashar.html
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب اصغرجیلو گرامی / قبل از اینکه به سئوالات مشخص شما ، پاسخ دهم ، توجه تان را به چند نکته مهم جلب می کنم : 1_ سالهاست که برخی از زندانیان سیاسی سابق به کمک سازمانهای سیاسی خود و یا محافلی از سازمانهای حقوق بشری مبدل به دادگاههای مجازی برای همبندان سابق خود شده اند و در عوض خود را قهرمان زندانهای رزیم اسلامی جا می زنند در حالی که قهرمانان واقعی زیر شکنجه کشته ویا تیر باران شده اند و به اعتقاد من هیج زندانی که قهرمانه در مقابل پاسدار ها ایستاده باشد از زندان ازاد نشده اند . این افراد بر اساس وابستگی ها سیاسی ، سازمانی ویا حتی دشمنی شخصی برای بسیاری از انسانهای بی گناه و یا با «گناه» پرونده های قطوری ساخته اند. معمولا این قربانیان از میان اعضای سازمان های سیاسی رقیب انتخاب می شوند 2_ مدیا فارسی زبان کشورهای غربی برای پر کردن برنامه های خود و... از چنین اقرادی استفاده می کنند .

3_ اصل برائت یا فرض برائت به این اصل اطلاق می‌شود که فرد بی‌گناه است، مگر آنکه جرمش اثبات شود.امادر کشوری الله جمهوری اسلامی همه مردمان مجرم و گناه کاران مگر آنکه عکس اش ثابت شود. متاسفانه بخشی از زندانیان سیاسی سابق هم بدون اثبات جرم و روند بازرسی حقوقی و قضایی (شاکی یا دادستان) به اشخاص حقیقی و یا حقوقی اتهام وارد می کنند .بنابراین ، درست این است اگر کسی مظنون به همکاری با رژیم اسلامی ایران بوده باشد ؛ می باید ابتدا به پلیس کشور میزبان اطلاع داده شود و سپس براساس حکم دادگاه به اظهار نظر علنی به پردازند. در این راه می باید از یهودیان آموخت که پس از گذشت 70 سال هنوز در جستجوی شکنجه گران فاشیست از طروق قانونی اند. بطور مثال سالهاست که با ایرج مصداقی بر سر این ادعای ایشان، مشکل دارم که در کتابی نوشته بود که:« فلانی تیر خلاص زن بوده است .» توسط واسطه ای از ایشان پرسیدم که ایا او شاهد صحنه تیر خلاص زدن بوده است ؟ به عبارت دیگر ایرج مصداقی درصحنه تیرباران اعدامیان حضور داشته است ؟ ویا اگر او در صحنه تیر باران حضور نداشته ؛پس چگونه چنین اتهام سنگینی را به شخصی که خود سالها زندانی رژیم بوده است را وارد می کند؟ آیا ایرج مصداقی دلیل ، مدرک و شاهدی در این ارتباط دارد ؟ ایرج مصداقی .پاسخ می دهد که خود «فلانی» پیش یکی از زندانیان اعتراف کرده است ؛ یعنی « فلانی» مغز خر خورده بود و رفته به یک زندانی دیگر گفته است که :« بله من تیر خلاص زن بوده ام ! » این وجود برای روشن زدن موضوع ؛ شخصا به «فلانی» مراجعه کردم و پرسیدم که داستان چیست؟ «فلانی» گفت که من اصلن با این ایرج مصداقی هم بند نبودم ....مصداقی اتهامات خود را در شکل کتابی در سوئد منتشر کرد . این کتاب و اینگونه اتهامات زمانی منتشر می شد که ایشان مورد جمایت مالی و تبلیغاتی سازمان مجاهدین قرارداشت ولی اکنون که علیه این سازمان شب و روز می نویسد ولی باز هم بر ادعا ها و اتهامات سابق خود علیه دیگر زندانیان پای می فشاردو متاسفانه هیج ارگان و یا کمیته حقیقت یابی هم وجود ندارد که از قربانیانی که خود سالها در زندان بوده اند ؛ دفاع نمایند. بنابراین موضوع وسیع تر از این حرف هاست و نیازمند تاسیس یک سازمان حقوق بشری است که بتواند در مقابل امکاناتی برای دفاع در اختیار قربانیان رژیم قرار دهند که چنین اتهام زنندگان را به پای میز محاکمه بکشانند . چنین اشخاصی برای اثبات ادعا ها و اتهامات ؛ خود را به یک جزیان سیاسی صاحب نفوذ ویا چند سازمان سیاسی مطرح و یا حقوق بشری می چسبانند . آنان با زیرکی با کلمات تندو تیر علیه رژیم و در زیر غبار کلمات آتشین اتهامات خود را «اثبات » می کنند....این کامنت ادامه دار خواهد بود.
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار
درست میفرمائید ما ( البته ما را باید تفکیک کرد به طبقه الیت یا روشنفکر یا سیاسیکار و جامعه شناس و رسانه کار کشور ، و مردم ساده اندیش و خرافه پرست دنباله رو ) فرهنگ واستعداد اتحاد پیش از شرایط انقلابی را نداریم ( البته باید اذعان داشت که همین مردم ساده اندیش و خرافه پرست در شرایط ویژه و لازم باز هم توانائی درک مصالح و همگرائی را دارند آخرین نمونه اش هم خیزش 1388 میباشد) . یعنی توانایی درک مصالح خود و سازماندهی ( بعلت خود محوریها ، و خود پسندیها و فرصت طلبیها ) برای رسیدن به هدف را نداریم. و بهمین دلیل میتواند ابرازو اعتراف کرد که شور بختانه با داشتن طبقه روشنفکران رنگارنگ ما ، پس از 36 سال لیاقت ایران و ایرانی همین حکومت داعشی اسلامی است.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب «اگر» ،
واژه ی «اگر»، اسم نیست. شما چیزی را که زبان اسم نمی داند میخواهید تحت عنوان «نام» قالب کنید؟ یعنی «شعور ادبی» شما در این حد است؟ شما که در عمل فرق اسم را با غیر اسم تشخیص نمیدهید «شعر شناسی» میکنید ؟ از مارکسیسم و آنارشیسم و فروغ حرف میزنید؟ و برای نویسنده ی مطلب پزشک شده و « نسخه ی پزشکی» می پیچید؟ فکر نمیکنید در واقعیت این خود شما هستید که به «قرص پزشک» سخت نیازمندید؟ یا اینقدر وضع تان خراب است که نمیدانید به «پزشک و دارو احتیاج» دارید؟شما
1- اسم نمی نوانید انتخاب کنید!
2- ننوشته اید پزشک هستید. بااین همه پزشک شده «نسخه ی پزشکی »می پیچید!
3- فرق اسم را با غیر اسم نمیدانید ، با این همه «شعرشناسی» میکنید!
4- فروع شناس و شبه فروع شناس میشوید!
5- عالم به مکاتب سیاسی خود را نشان میدهید. و برای نویسنده و مسایل اجتماعی باز «نسخه » می پیچید!

6- در کامنت دیگر می نویسید : « اگر فردوسی ها ، ایرانیان ، و پارسی ها نبودند شما ترکها اکنون زیر بیرق داعشی ها بودید و زبانتان عربی یا روسی و ارمنی می بود »! یعنی پارسی ها زبان ترکها را ترکی کرده اند!
7- پارسها زبان ترکها را ترکی کرده اند؟ حالتان به شدت خراب نیست؟ واقعاً فکر نمیکنید گوینده ی این حرفها نیاز مبرم به روان پزشک دارد؟ آیا نمی خواهید لطف کنید تا دیر نشده خودتان را به متخصص معرفی کنید؟
8- به نویسنده توهین میکنید . و آگاهانه. این نشانه ی دیگری از خراب بودن وضع شما نیست؟
9- شما با «اگر» حرف میزنید. نمیدانید آن را کاشتند ولی سبز نشد. میخواهید «اگر» سبز کنید؟
10- نتیجه اینکه جناب «اگر» ، حرکات شما نشان میدهد « وضع تان نرمال» نیست. دست و پایتان یادتان رفته است!
«اگر-مگر» شما را پاک قورت داده است. وضع دراماتیکی دارید.
نوشته شده توسط: Anonymous

آیا کسی دقیقا میداند که چه مقدار از طوفان خاک ایران نتیجه " دستکاری های بی برنامه ی رژیم جمهوری اسلامی در مسیر آب رود کارون است که به خشک شدن تالاب ها و پدیده ی توفان خاک انجامیده است." و چقدر ناشی از تغییرات جوی کره زمین میباشد. مقاله زیر تقریبا به تفصیل منشاء این طوفان ها را بررسی و آنرا نه تنها محدود به اهواز بلکه محدود به ایران نمیداند. مسلما سیاست های غلط رژیم در دستکاری منابع آبی تاثیر قابل توجهی در بروز آنها دارد ولی منشاء اصلی را سوریه و عراق و عربستان میدانند. همین طوفان شدیدا قطر را نیز در بر گرفته و مسابقه دوچرخه سواری را مختل نموده است. خشکی در منطقه ای که از آفریقا شروع و به افغانستان و پاکستان ختم میشود از ۱۵ - ۱۰ سال پیش شدت یافته و ایران را در معرض خطر شدید قرار میدهد.
http://iranprimer.usip.org/blog/2014/apr/07/dust-storms-cloud-iran%E2%8…

Sandstorms blast Iran and Qatar
http://www.bbc.co.uk/weather/features/31372457
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-استعمارگران مخصوصاآمریکاوانگلیس این پدرمعنوی مراکزدیکته سیاست به کشورهای عقب مانده درانیستوهای جامعه شناسی برای هرکشوری دسته های تحقیقاتی مختلف درزمینه های فرهنگی.سیاسی.اقتصادی.دینی.تربیتی وو...دارد.انگلیس علاوه برپرورش افرادی شاخص درسیاست وفرهنگ برای مدیریت کشورهاکاری کرده که این آموزش دیدگان خوددرکشورشان به تربیت فرهنگی وسیاسی ودینداران مراکزدینی نموده تادیگرنیازی به حضورفیزیکی انگلیسی درآن کشورهانیست.یعنی اگرسفارت آن کشوروسفارت دوستان آنهانیزبسته شوند،مراکزی مثل دانشگاه.مدرسه.حوزه های دینی خواسته ناخواسته ازمنافع کشورآنهاحمایت وبه آن عمل نموده دردسرآنهاراکم میکنند.این سیاست قبل ازانقلاب مشروطه درایران حاکم بوده وهنوزهم حاکمیت محض دارد.دلیلی برترک بودن خامنه ایی ویارضاشاه وموسوی نیست دلیل اجرای سیاست وخواست فکری اعمال شده توسط انگلیس است.حاکمیت خامنه رضاشاه وشاه وخامنه ایی باحاکمیت

پان فارسیسم وپان ایرانیسم پیوندداشته وداردوخواهدبود.اگرروشنفکران غیرفارس ایران دراین موردبه اجماع نظرنرسیده باشند که درراس کاربودن ترکان وکردان وعرابهاولرفقط نمادین وعوامفریبی بیش نیست،ازروشنفکرفارس هیچ گونه توقعی نیست. دیکتاتوری بدست ترک ولروکرد دراین عصرترقی جهانی وچشم پوشی ازمعیاروشاخص های آن همه رابه بیراهه میبردوبرای اینکه روشنفکرایرانی غیرفارس متهم به نژادپرستی نشود،ازکناراین موضوع مهم عبوروباچراغ خاموش حرکت کرده تابراو انگ تفرقه نزنند.پس یکی ازعلتهای اصلی وجودعقب ماندگی ودیکتاتوری حاکمیت فارس بادستان مرموزانگلیس وودیگراتینک هابوده وهمه بایدبه این موضوع بهاداده وازکنارآن بسادگی ردنشود.دوستان من باهیچ اتینیک زبانی مشکل نداشته وندارم.مشکل درشناخت این نقیصه وعقب ماندگی همه ونپرداختن به ریشه های این بدبختی توسط جامعه روشنفکری است ،ریشه ایی حل کردن دردهای جامعه بادرآمدهای بیش ازحداین جغرافیا وغرق شدن همه دراین کشتی درحال غرق است تعدادی ومخصوصا روشنفکران فارس وپان ایرانیست هاوتمامیت خواهان رابایدیکی ازاصلی ترین عامل این فاجعه بایددانست.
نوشته شده توسط: Anonymous

خدا کند حق به جانب جناب ائلیار باشد. ما قدیمی ها خیال میکردیم " ماما که دو تا شد سر بچه کج در میآید " و بعد از ۳۶ سال هنوز ۷۰۰ روشنفکر روشنگر نه تنها به توافق نرسیده اند بلکه انشعابات هر روز بیشتر میشود. امید که ۷۰ میلیون و شاید تا آن زمان ۱۰۰ میلیون مردم خود آگاه بتوانند به توافق برسند. یعنی " یک لا کردیم نرسید, دو لا کردیم سراسر". به امید موفقیت.

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-آقامراداین سایت یک سایت ورسانه ایی حدودا75درصدی دموکرات وآزادیخواه است.بایدماهمگی ازدست اندکاران وزحمتکشان آن شاکرباشیم که دراین سایت هرکس آمده ونظری میدهد.این نظرات است که بایددرنهایت تعدادی اموزش دموکراسی دیده وتمرین دموکراسی کنند.همانطورشماآمده نظرخودرادرموردحزب توده وسازمان مجاهدین گفتیدآنهاهم نظرخودراگفته اند.اگرتوجه کنیدهرهفته چندین نظروپیشنهادداده میشودتاتعدادی بااین نظرات آشناشوند.مهم این است که مردم ومخصوصانسل جوان واردسایت هاشده ونظرات رابخوانند.درجهان سوم وبخصوص درکشورهای دلارنفتی مبارزه عدالت طلبی ودموکراسی خواهی ده هابرابرسخت ترازکشورهایی است که منابع ایی برای چپاول زالوهاوکشورهای استعماری ندارند.شماکدام حزب وگروهی رامیشناسی که تعدادی برگروه وحزب وآرمانهای تشکیلاتی خیانت خودنداشته اند.درایران درهر5سال بایدروش مبارزه وخواسته مردم عوض ومانیزبایدصبوربوده وبی خودبیراهه نرویم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

گرامی منظور از" ما "جامعه ایران است. روشنفکر، هم منظورم شریعتی و آل احمد و اینها نیست که دورانشان گذشته است. بل کسانی هستند که امروزه خودشان را به قول شما راننده حساب میکنند. البته من دید مسافر راننده ندارم. از نظرمن همه ی مردم صاحب کار خود هستند و در انجام آن لازم است بکوشند. روشنفکر اگر باشد کسی ست که میکوشد به نوبه ی خود نقطه ی تاریکی را برای خود و دیگری روشن کند. که من او را روشنگر می نامم. «سرلشگر و سپاهی» هم برای من وجود ندارد. مشکل مال همه است و توسط همه نیز کلیدش می تواند پیدا شود. دوران رهبر و سپاهی گذشته است.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار, با اکثر آنچه فرمودید موافقم جز آنکه نمیدانم منظور شما از " ما ", رانندگان اتوبوس " روشنفکریند ", نظر شریعتی و آل احمد و صد ها و یا شاید بیشتر روشنفکر سابق و لاحق " جامعه شناسی" که شب و روز جامعه را با " روشنفکری " های خود بمباران میکنند و یا کسانی مانند ما که " مسافریم ". گمانم آن بود که شما نیز جزو سرنشینان بودید و " ما " ی راننده محسوب نمیشدید. نمیدانم. بهر حال ما را با آنها قاطی نفرمائید. ما پس نماز, سیاهی لشکر و عمله اجرای فرمایشات بزرگانیم که حتی نمیشود به ابروی بالای چشم آنها اشاره کرد چه رسد به آنکه اسب آنها را یابو بنامیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

امینی کیه؟شاید همان امین موحدی منظورتان است؟

نوشته شده توسط: Anonymous

تابناک جویده میگوید
خامنه ای آلت دست رجانیوز است ( منورتان این است که آلت دست روسیه نیست ؟! ) رفسنجانی چه کا ره است ؟
رجانیوز الت دست کیست ؟ ( آلت روسیه نیست ؟ )
شما که نه جویده حرف میزنید و نه آلت دست رجانیوز هستید و نه آ لت دست روسیه !
چرا یک مقاله بلند بالا نمی نویسید و به این روسی گری که جز امریکا ستیزی و بیچاره کردن مردم ما و مملکت ما حاصلی نداشته نمی پردازید ؟
چرا درویش پور , میرفطروس , آرامش دوستدار , نیکی , ادیب زاده , صادق صبا , فواد تابان اتحاد جمهوری خواهان , کانون نویسندگان , اسدی , سبزها , چپ ها , فدایی ها , توده ایها , مارکسیست ها , نئو سکولار ها به این گروگان گیری روسی , ا ین امپریالیسم آشکار روسی , این بازی روس ها با مملکت و مردم ما , این جنگ طلبی و ماجراجویی پوتین , این دخالت نیابتی ج ا در امور اعراب ساکت هستند ؟
چرا کسی کوبا و عقب نشینی آنها را تحلیل نمی کند

تابناک جویده میگوید
خامنه ای آلت دست رجانیوز است ( منورتان این است که آلت دست روسیه نیست ؟! ) رفسنجانی چه کا ره است ؟
رجانیوز الت دست کیست ؟ ( آلت روسیه نیست ؟ )
شما که نه جویده حرف میزنید و نه آلت دست رجانیوز هستید و نه آ لت دست روسیه !
چرا یک مقاله بلند بالا نمی نویسید و به این روسی گری که جز امریکا ستیزی و بیچاره کردن مردم ما و مملکت ما حاصلی نداشته نمی پردازید ؟
چرا درویش پور , میرفطروس , آرامش دوستدار , نیکی , ادیب زاده , صادق صبا , فواد تابان اتحاد جمهوری خواهان , کانون نویسندگان , اسدی , سبزها , چپ ها , فدایی ها , توده ایها , مارکسیست ها , نئو سکولار ها به این گروگان گیری روسی , ا ین امپریالیسم آشکار روسی , این بازی روس ها با مملکت و مردم ما , این جنگ طلبی و ماجراجویی پوتین , این دخالت نیابتی ج ا در امور اعراب ساکت هستند ؟
چرا کسی کوبا و عقب نشینی آنها را تحلیل نمی کند ؟
چرا کسی این سیاه کل را که مایه ننگ هر انسان آزادی خوا ه و دموکراسی طلب است محکوم نمیکند ؟ کشتن چند تا ژاندارم بی دفاع برای هیچ !
چرا هنوز سقف پرواز شما یک ماکیاولیست هم خواب صدام , معامله گر با شاه و خمینی , مسول کشتار مردم , مسبب کودتا , تشویق کننده صدام به حمله به ا یران است ؟
بنی صدر را سانسور کرده اید بختیار را ستا یش میکنید ؟
اقلا شاه و رضا شاه را ستایش کنید که میهن پرست بودند نه این خائن به جبهه ملی , مصدق , مردم و کشورش را ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اب در هاون کوبیدن .جای تعجب است که این وحدت چپ میخواهد بدون حزب توده موفق به اتحاد چپها در ایران شود.ایا حزب توده دیگر وجود ندارد؟ اگر وجود دارد چرا از کنا ران به سادگی گذر میکنند و حرفی از بزرگترین سازمان کومنیستی در ایران نمیزنند؟ ایا تاک تیک این است که نخست از حزب توده که مسبب این همه بدبختی در ایران است حرفی زده نشود و لی بطور مخفیانه و در سر بزنگاه همان بلائی را بر سر چپ بیاورد که در سال 57 اورد و یکبار دیگر همه چپها و غیر چپها روانه میدان اعادم شوند.پیش از هر چیز این وحدت چپ باید نظر خود را در باره حزب توده و پرونده سیاه هفتاد ساله ان روشن کند
هدف از اتحاد چپ ایا چیزی غیر از بوجود اوردن مناسبات کومونیستی در ایران است ؟اگر هست و یا نیست باید این موضوع را علنی بیان کنند.

ااگر هدف چپ ازادی انتخابات و باور به رای مردم و گسترش ازادی های فرهنگی است که نیازی فقط به اتحاد چپ نیست بلکه نیاز به اتحاد همگانی از همه نیروها و جریانات سیاسی برای برگزاری رفراندم انتخابات ازاد و پذیرش رای مردم است.
ما متوجه شدیم که حزب توده و نقش ان در این اتحاد اگاهانه مسکوت گذاشته شد و همین طور در مورد دیگر نیروها مانند حزب دمکرات کردستان و جریانات مذهبی مانند سازمان مجاهدین . پرسش این است که اتحاد چپ چه نظری در باره این سازمانها دارد؟ ایا چپ به تنهائی توان عملی کردن برنامه و اهداف خود را دارد ؟بنظر سنگ سنگینی میرسد.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پیروز گرامی نظرش اینه که :
«در اجرای منشور حقوق بشر توافق کنیم ... از ۱۷ ماده ذکر شده , بسیاری جزو منشور میباشند . جناب ائلیار .. نه ما و نه ایشان قادر به انجام چنین کاری نخواهیم بود.»

در متن مقاله آمده که «تلاش برای ایجاد همبستگی خوب است، اما اوتوپی» ست. یعنی برای ایران و ایرانی آرزوست. کاری غیر عملی است. چرایش نیز ذکر شده است.

نوشته شده توسط: Anonymous

نقل است که به آقاخان محلاتی ایراد گرفتند چرا پیروان خود را فقط شش امامی و نه دوازده امامی کرده است. ایشان فرمود من تا اینجا آوردم بقیه را شما زحمت بکشید. اگر ما بتوانیم همگی بر قبول و اجرای منشور جهانی حقوق بشر توافق کنیم سنگ بسیار بزرگی را برداشته ایم. از ۱۷ ماده ذکر شده دوم, بسیاری جزو منشور میباشند و کار جناب ائلیار در برداشتن سنگ دوم ساده تر خواهد شد.اما مطمئنم که با چنین گردن فرزان صاحب نظر و رانندگان اتوبوس روشنفکری, نه ما و نه ایشان قادر به انجام چنین کاری نخواهیم بود.

نوشته شده توسط: Anonymous

حالا میشه بفرمایید که تکلیف ما که از این قصه عشق و عشق پاک و خانه پاک و کذا و کذای شما نصیبی جز جوک و مسخره بازی و حذف زبان و فرهنگمون نبرده ایم چیه؟ لابد توصیه شما اینه که کاسه داغتر از آش باشیم و گلومون رو موقع خوندن سرود ای ایران پاره بکنیم دیگه؟ وگرنه حتما به مغولستان و ... تبعید میشیم؛ نه؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ما برای آنکه ایران خانه‌ی خوبان شود
رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهر تابان شود
خون دلها خورده‌ایم
ما برای بوییدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده‌ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر
چه خطرها کرده‌ایم
ما برای بوسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده‌ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها
چه خطرها کرده‌ایم
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
رنج دوران برده‌ایم
ما برای جاودان ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده‌ایم.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

انسان و ابزار2
چهره ی انسان خاص جامعه ی ما
در جنبشها و انقلابات

در قرن اخیر ما جنبشهای زیادی داشته ایم. مصدق- رای من کو- جنیشهای ملی- خیابانی و غیره.علت شکست همه ی اینها این بود که جنبشها همگانی نشد. یعنی دست هم را نگرفتیم.
خصوصت انسان خاص ما عدم همبستگی ست.
در قرن اخیر دو انقلاب صورت گرفته. مشروطیت و انقلاب بهمن هر دو هم شکست خورده اند.
ما تنها در شرایط انقلابی دست هم را میگیریم. نه در جنبشها و شرایط غیر انقلابی. در دو انقلاب همه دست یکدیگر را گرفتند.
اما به علت عدم و جود انقلاب فرهنگی و عدم سازماندهی انقلاب سیاسی نیز شکست خورد.
ما فرهنگ و استعداد اتحاد پیش از شرایط انقلابی را نداریم. یعنی توانایی درگ مصالح خود و سازماندهی برای رسیدن به هدف را نداریم.
علت اینکه همه تلاشها در جهت ایجاد اتحاد علیه حکومت با شکست روبروشده همین مسئله است.

بنابرین تا اسعداد عدم همبستگی هست از اتحاد خبری نیست.تنها باید چشم براه شرایط انقلابی بود و برای این شرایط سازماندهی کرد. و روشنگری نمود. انقلاب فرهنگی-سازماندهی ضرورت پیروزی انسان خاص جامعه ی ماست.
انقلاب فرهنگی به معنای نقد همه چیز برپایه ی دستاوردهای بشری ست. سازماندگی به معنای آمادگی برای تسخیر همه ی ارگانهای قدرت حکومت در شرایط انقلابی ست.

همبستگی:

بخشی ازفعالان سیاسی و روشنفکران میکوشند همبستگی و اتحاد ایجاد کنند. تلاش مثبتی ست.
همبستگی بر اساس دو منشور میتواند صورت گیرد. منشور عام و منشور خاص.
-منشور عام میتواند منشور حقوق بشر انتخاب شود
- منشور خاص آن منشوری ست که متحد شوندگان بر اساس اصول آن و برای رسیدن به اهداف دو منشور متحد میشوند.
آیا روشنفکران ما توانایی فکری انجام این کار را دارند؟ عمل نشانداده که متأسفانه هنوز ندارند. آیا در آینده خواهند داشت؟
بعید به نظر میرسد. تنها در هنگام درگیری انقلاب این همبستگی در خود جامعه بوجود خواهد آمد. اینکه جریانهای سیاسی نیز متحد شوند باز مسئله زیر سئوال است.
مردم متحد را بدون اتحاد جریانهای سیاسی باید شکست خورده به حساب آورد. من در یکی از نوشته هایم بخشی از اصول منشور خاص را برای مثال چنین قید کرده ام:
جنبشهای رفع تبعیض:
این نیروها لازم است متحد عمل کنند. اما برای چه اهدافی؟ برای:
1-رفع استبداد در حال و آینده با انحلال حاکمیت دیکتاتوری موجود.
2-رفع تبعیض و نقض حقوق بشر از همه. به ویژه زنان و ملیتها یعنی برابری در همه عرصه ها. فرهنگی-سیاسی- اقتصادی...
4-جمهوری (منطبق با معیارهای جهانی)
5-جدایی دین از دولت
6-انتخابات آزاد منطبق با معیارهای جهانی
7- عدم تمرکز قدرت یا اجرای قدرت غیر متمرکز (فدرالیسم یا اشکالی از این نوع).
8- عدالت اجتماعی برای همه به ویژه کارگران و همه زحمتکشان یدی و فکری.
9- قانون اساسی جدید برپایه قوانین حقوق بشری.
10-لغو اعدام
11- آشتی ملی
12- حفظ حقوق قانونی مخالفان نظام نوین
13- حفظ استقلال و عدم وابستگی به نیروهای خارجی.عدم وابستگی به نیروی خارجی برای واحدها و دولت مرکزی هر دو ضروری ست.
14-عدم مرز در داخل ایران بین خلقها و برداشتن موانع مرزی بین مردمان تقسیم شده در کشورهای همسایه
از طریق ایجاد اتحادیه های منطقه ای و پیمانهای همکاری و دوستی. به روشی مثل اتحادیه اروپا.
15- صلح و دوستی و برادری بین مردمان مختلف کشور و با همسایگان.
16- اتحاد داوطلبانه برای حفظ چهارچوبه مرزی کشور.
17- استقلال واحد های فدرال را در امور خرد و دولت مرکزی را در امور کلان قانون سراسری فدرال مشخص میکند.
و مانند اینها.
نوشته شده توسط: Anonymous

جنابان ائلیار و بابک ۹۹, گرچه سر ما زیاد به سنگ خورده است, هنوز گروه ها با ایده های متفاوت مرامی و مذهبی و قومی و ملتی با یکدیگر در جنگ و گریزند و مملکت هرروز بیشتر در منجلاب فساد و دزدی و غارت فرو میرود. تا این تشتت آرا و رفتار وجود دارد و ما وقت خود را بر سر سکولاریسم نو و کهنه و سکولار دمکراسی و عقاید چپ و راست و غیره تلف میکنیم هیچگاه امید همدردی و همراهی و اتحاد وجود نخواهد داشت. ما محتاج یک درد مشترک و آرمان مشترکیم که ما را بهم وصل کند. تنها آرمان مشترک که شامل جمیع خصال باشد در زمان حاضر منشور جهامی حقوق بشر است که تمام این گروه ها در پایان رجز خوانی های خود برای خالی نبودن عریضه گریزی هم به صحرای کربلای آن میزنند و در عمل ساز دیگر مینوازند. این بزرگان بجای این فرمایشات باید بنشینند و مواد این منشور را یک یک همانطور که جناب بابک ۹۹ فرمودند برای خود و مسافران اتوبوس روشنگری تفسیر

و تفهیم نمایند, و این از عهده و توانایی ما خارج است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

انسان و ابزار

پیروز گرامی،
و دوستان عزیز
که بر«منشور حقوق بشر» پا سفت میکنید. این که حقوق بشر خوب است حرفی نیست. اینکه مکمل آن، دیگر قوانین جهانی از قبل «حقوق کودک»، و قوانین کنوانسیونهای جهانی را داریم بازهم خوب است.حرفی نیست.حتی بسیاری ازقوانین اساسی کشورهای پیشرفته و دموکراتیک قوانین انسانی و خوبی دارند و در صورت لزوم میتوان استفاده کرد باز هم حرفی نیست.اینکه برای ایران آزاد ودموکراتیک میتوانیم با استفاده ازهمه ی این آگاهیها «قانون اساسی و قانون محلی متناسب با قانون اساسی و قوانین جهانی»تدوین کنیم،باز هم حرفی ندارم.

اینها آگاهیهای «مدرن» ما ست. من فکر و دید خود را روی همه ی این «آگاهی ها» متمرکز میکنم . نه روی یک بخش. از سوی دیگر «فکر و دست خودمان» را «آزاد» قلمداد میکنم. نمی خواهم «دکماتیست» باشم و بگویم «فقط این و دیگر هیچ». و به ورطه ی «ایده لوژی درست کردن از قوانین» بیافتم.

انسان جامعه خود را «آزاد اندیش-آزاد اراده» و «مشکل جامعه ی او را» "خاص خود" با ویژگیهای محلی ،تاریخی،جغرافیایی،فرهنگی و غیره در نظر میگیرم.

از سوی دیگر ما دستاوردهای علوم مختلف را برای گشودن «گره های» جامعه و انسان و محیط خود را هم در اختیار داریم.
میخواهم بگویم همه ی این «آگاهیها-دستاوردها-ثروت» دست ماست و ابزار ما. بعلاوه «تفکرات زنده ی ما» ؛ میتوان با این ابزار ها مشکلات را درحد «نسبی» در جهت رضایت و پیشرفت «انسان جامعه یمان» بکار گرفت. در این هم حرفی ندارم.
اما چرا نمی توانیم «دست هم» را بگیریم و قدمی در جهت حل مشکلات برداریم؟ ابزار هست، دستان ما دور از دست همدیگر است. چرا؟ مشکل اینجاست. ابزار وقتی بکار میافتد که دستان ما بهم برسند. چرا ما همدیگر را «دور» میکنیم بجای «جذب»؟

مسئله بر میگردد به دو چیز: «چگونگی ماهیت انسان عام» و ویژگی « انسان خاص جامعه ما».
انسان عام آمیخته ای از «مثبت-منفی» یا به قول روانشناسی «گرگ -میش» یا به قول جامعه شناسی «حیوان-انسان» یا به زبان زیست شناسی « طبیعت زنده» و گرفتار «تنازع بقا».
نتیجه اینکه انسان عام گرفتار «ذات مثبت-منفی»خود است. آنچه «حیوان-انسان» بودن آن را هدایت میکند در جهت انسانیت، «فرهنگ» است.
انسان خاص جامعه ما این ویژگی عام را دارد. و علاوه بر آن «ویژگی فرهنگ عقب مانده ی خاص خود » را نیز دارد.
پس ما با موجودی در جامعه ی خود سرو کار داریم به نام «حیوان-انسان با فرهنگ عقب مانده». این ماهیت اکثریت و اقلیت انسانها در جامعه ماست.تفاوت اقلیت و اکثریت تنها در کمی و زیادی عقب ماندگی فرهنگی ست. که در اکثریت بیشتر است و در اقلیت کمتر. اما در وجود «خود عقب ماندگی فرهنگی» مشترک اند.
نتیجه: این موجود اجتماعی تنها با «فرهنگ پیشرفته » میتواند این نقص را برطرف کرده و «حیوان-انسانیت» خود را در جهت انسانیت پیشرفت دهد.
ما هرچه با فرهنگ تر بشویم میتوانیم خود را کنترول کنیم و در جهت زیست انسانی حرکت نماییم.و از دنیای «تنازع بقاع» گرگ و میشی فاصله بگیریم.

فرهنگ توسط جامعه ی پیشرفته از نظر اقتصادی-تکنیکی، سیاسی، حقوقی، و غیره پدید میاید.
جامعه عقب مانده از نظر «ساختار اقتصادی-اجتماعی» و غیره، فرهنگ عقب مانده تولید میکند و نتیجه هم «انسان خاص» عقب مانده ی جامعه ی ماست.
«عقب ماندگی» به چه معناست؟
عقب ماندگی به این معناست که ما «با داشتن ابزار لازم نتوانیم مشکلی را حل کنیم» . اگر بکنیم خود را رهانیده ایم.

دستهای ما دور از هم اند. مشکل. ابزار-آگاهی مدرن،حاضر است. چرا نمی توانیم ابزار را استفاده کنیم؟ چون هوش و استعداد بکارگیری آنرا نداریم.
ماهیت انسان خاص جامعه ما هنوز به مرحله ی بکارگیزی ابزار رشد نکرده است. ما انسانهای پیش از دوره ی ابزار سازی هستیم.
این انسان لیاقتش داعش است. چنانکه صاحب آن نیز شده است.


نوشته شده توسط: Anonymous

همشهری ما که هنوز بدنبال "مستند کردن" است.... یکبار دیگر به این عکسها و حرفها که این جا زدی نگاه کنیم و از سرنوشت همشهریایمان یاد بگیریم عمله انقلاب اسلامی نباشیم... در قرن 21 برای شریعتی سینه نزنیم و دلتنگ افکارش نشیم برای کیم ایل سونگ و کتایش کاغذ سیاه نکنیم... سنگ حقه بازی لنین به سینه نزنیم.... تولد استالین یادمان باش و سر سال تبریک بگیم... راه مائو را کماکن ادامه ندیم... هنوزم یفه کسینحر وا نمیکنی .... رانده شدگان این انقلاب هنوز ماله بدست برای توافق هسته ای بیانیه میدن... برای مرده ها کاری نمیشه کرد از خانه مرده ها باید اسباب کشی کرد....

نوشته شده توسط: Anonymous

در همچون مواردی اگر مارکسیسم و آنارشیسم نتوانند کمک کنند . قرصهای ضد افسردگی بسیار مفیدی در غرب از طریق روانشناس یافت میشوند که کمک میکنند . زمان فروغ حدود نیم قرن است که سپری شده . نیاز به شعر و شاعری از نوع دگر لازم است .

نوشته شده توسط: Anonymous

یکی از مشکلات این سایت همین تصاویر شعارگونه است که مثلا اینجا نوشته «دیکتاتور به پایان سلام کن». یا مثلا «سقوط دیکتاتور نزدیک است» و از این چیزها. آدم یاد حرفهای مسلمانان می افتد که ظهور آقا نزدیک است یا روز قیامت نزدیک است و البته سالیان سال این حرفها را می شنویم ولی نه پایانی اتفاق افتاده، نه سقوطی، نه ظهوری، نه ... . 5 سال پیش می گفتید که سقوط دیکتاتور نزدیک است و امروز هم که همین را می گویید. فکر نمی کنید قضیه را لوث می کنید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

سلام-سرکارخانم عبادی بنظرمن سرکلاف راتازه یافته است ولی متاسفانه روشنفکر!ایران هنوزآنرانیافته واگرهم بدان رسیده باشندخودرابه ندیدن این موضوع(حقوق مدنی)میکنند.درطی 36سال گذشته جمهوری اسلامی وحتی قبل ازآن روشنفکران!همیشه نیروی خودرابطریقی هرزمیدادند.البته هیچ جای تردیدی نیست که تعدادی واقعاچه مشغات وهزینه هاکه ندادند. روشنفکران غیرمتعهدوشبه روشنفکرهمیشه بدرون( بخوانیدساواکی واطلاعاتی) تشکلهاوگروههای جامعه سالم روشنفکری نفوذکرده تااین ازجان کذشتگان رابه بیراهه راهنمایی وهدایت کنند.میشودگفت تاکنون نیزآن قشرناصالح ،غالب حرکت های روشنفکری بوده اند.مثلی است میگویدسنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است.ماهمیشه زحمت کشیده وخسارت دیده وتاوان میدهیم ولی نتیجه بسودناصالحان ونامردان میشود.علت تنهاگم کردن سرکلاف ونشناختن خواسته اصلی مردم است.یعنی کارکردن خرومفت خوردن یابوشده است.انقلاب مشروطه وسال 57دقیقا

درنشناختن حق وبهاندادن به حقوق مدنی بوده است.پایه وساختاراجتماعی برروی ابتدایی ترین حقوق اجتماعی بایدبنا گردد. تازمانی که جامعه روشنفکری ایران بخاطرترس ازتجزیه وحاکمیت قشری واتینیک خاص حساسیت داشته باشند،یعنی کمک کردن به رژیم چه پهلوی باشدیااسلامی.پس آنهاحق ندارندازاین رژیم هابنالندویاحرف ازدیکتاتوری ویاازداعشی شیعه وسنی بدبگویند.چون خودشان ازلحاظ نفسی یاورحکومت های دیکتاتوروداعشی بوده اند.هرچندکه درکنارگودبوده باشند.داعش نوع سیستم سنتی اسلام واجرای قوانین آن است درصورتی که فرقی بین داعشی ها درسیاست فارسی وشیعه وسنی وطالبانی.و ترکی وکردی.عربی وروسی نیست.وقتی حقوق مدنی مطرح شود،شماازهرلحاظ متفکران سیاسی داعشی ودیکتاتورهارابه چالش میکشید.روشنفکربایدآزادگی رابالاتراز قوم.خاک.زبان.نژاد.پرچم دانسته ونبایدفکرخودرادرمرزهای تصویری وذهنی خودمحدودکند.خانم عبادی بایدبرروی حقوق مدنی مانورداده ودیگرروشنفکران داخلی وخارج شده رابصورت منطقی دوراین محورجمع کنند.سرکوبی حقوق مدنی یعنی سرکوب تمام خواسته های یک ملت وحتی سرکوب حقوق مدنی تمام انسانهادربعدجهانی.
نوشته شده توسط: Anonymous

عامل اصلی تداوم موجودیت رژیم اسلامی در جغرافیای ایران، شونیسم فارس و بقایای سازمان های مضمحل شده بظاهر چپ و یا باصطلاح کمونیست میباشد. اینان که مارکسیسم را نخوانده کمونیست شده اند، و حتا الفبای مارکسیسم را نمی دانند، نام کمونیسم را برای استتار سیاست های نژاد پرستانه و ماهیت استعماری بکار میگیرند، تا تحت پوشش آن، ملل غیر فارس را در جغرافیای چند مللیتی موسوم به ایران، به غل و زنجیر بکشند. هم اینان برای اینکه عمر رژیم اسلامی طولانی شود، 36 سال تمام افتاده اند دنبال رژیم، و به بهانه اصلاح رژیم دیکتاتور، با شعار های دروغین فرهنگ و گفتکو و این جور حرفهای
مضحک، فقط یک هدف را دنبال میکنند، ابقای رژیم و تحمیل زبان فارسی بر ملل غیر فارس. چون بخوبی میدانند، در صورت تغییر اوضاع به هر سو که باشد، به آقائی کاذب زبان فارسی خاتمه داده خواهد شد. و همین موضوع لرزه و وحشت بر

است. و رژیم نیز

اندامشان افکنده است. و رژیم نیز این را بخوبی میداند، و برای جلوگیری از آبرو ریزی، کم کم دارد، مجسمه آقای فردوسی را که یک عمر به مردم غیر فارس ایران، و مخصوصا به زنان توهین و بد و بیراه گفته است، از انظار مردم، و از میادین شهر ها، جمع آوری میکند. و چون کم کم به آخر خط نزدیک میشود، قبل از اینکه مردم بریزند، و مظاهر استعمار و ظلم و ستم را از میادین شهرها بر کنند، برای جلوگیری از آبرو ریزی، خودش اینکار را میکند. بنظر میرسد، طوفانی سهمناک در راه است. بقول شاعز: (مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم ــ جرس فریاد میدارد که بربندید محمل‌ها)

نوشته شده توسط: Anonymous

گفتگوی حمید احمدی با فریدون هویدا نماینده وقت ایران در این اجلاس و امضاء کننده سند اعلامیه جهانی حقوق بشر در 10 دسامبر 1948
http://www.iranianoralhistory.de/cxy43/4662cs/Hovayda-elamieh_hoghooghe…

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما. جای شگفتی دارد بالاخره کسی پیدا شد که درست مینوسید!!! البته شما هم ظاهرا اطلاعات خیلی کاملی از خوزستان ندارید که مرکز همه این امپراتوریها بوده است البته اینبخاطر هجمه استعمار به خوزستان وتلاش در نشان دادن هویت جعلی از آن است. چون با احتیاط فقط نام از ایذه برده اید .این نوشتارها از کسی است کهخود اهل خوزستان است قطعا برای دانشمندی چون شما آشنا خواهد بود
http://ensanim.blogfa.com/
http://irran.blogfa.com/
http://vahdat120.blogfa.com/

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار, من سالها بارها و بارها درهر فرصتی کوشیده ام که ارجحیت منشور جهانی حقوق بشر را تبلیغ کنم - که بجایی هم نرسیده ام. کامنت امروز شما جرقه ای بود که مفهوم دیگری را در ذهن من روشن نمود. مگر تمام پیامبران و فلاسفه اعم از موسی و عیسی و محمد و مارکس و غیره و غیره جز یک " زندگی خوب " برای بشر ادعای دیگر داشتند؟ همه آنچه آنها میخواستند کلمه به کلمه در منشور جهانی حقوق بشر هجی شده است. این مشعلی ست که " گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست ". به عنوان نمونه اگر در انقلاب ۵۷, این مشعل قبله ما بود آیا به این بیراهه میافتادیم ؟ منظور من انشاء نویسی نیست. ولی آیا اکنون که چنین مشعلی داریم باز باید قبله های دیگری را منظور نظر خود داریم؟ مگر انگلستان مادر دمکراسی دنیا نیست؟ آیا کسی بیشتر از انگلیس و متعاقب آن فرزند ناخلف آن امریکا و خیل " دموکراسی های" اروپا در جهان جنایت

کرده است ؟ دموکراسی و سکولاریسم و دیگر کلمات " سکسی " چیزی جز اسباب تفرقه نیستند. ضمنا خوشبختانه جناب بابک ۹۹ هم به موقع به مجلس وارد شده اند و خوش آمد دارد.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب مخفی دو صفر 7 _ حالا به گو این مارکسیست روسی کیست؟ اتحاد شوروی 25 سال پیش دود شد و رفت به هوا ؛ بنظر می رسد که میکروفونت روی صفحه گیر کرده باشد.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

پیروز گرامی،
راستش ما قوانین بسیاری دم دست داریم برای ساختن ایرانی آباد و آزاد و دموکراتیک. فقط یک چیز کم داریم. یک «جارو»ی سحر آمیز ،که این عقب مادگی فکری را جاروب کنیم. تا بتوانیم «همبستگی» ایجاد کنیم برای گذر از سد « حکومت موجود». مشکل ما عقب ماندگی فکری ست. بر پایه ی آنهم هرجریانی تنها «اسب» خود را میتازد. کسی کوتاه بیا نیست. و کسی هم بلند بیا نیست. مانده ایم دست این عجوبه و عجوزه های «کوتوله و دراز»!
ما در طول تاریخ چوب «تفرقه و عقب ماندگی فکری» خودمان را میخوریم. حقیقت آن است که «اکثریت مردم ایران» فقط لیاقت همین ها را داشتند و دارند که برایشان حکومت کرده و میکنند. در آذربایجانی مثلی داریم - میگوییم « شو ورلو اوشاق پوخوندان بللی دیر» : بچه ی تیز هوش از کُهش پیداست.حالا این مردم و مردمان لیاقت شان به اندازه ی همین حکومتها بوده که برایشان فرمان رانده اند.

آنچه این مردم پس داده اند همین حکومها بودند. شایسته ی همین ها هستند. اگر غیراز این بود باید معجزه میشد. زمین و آسمان جر میخورد.آنجایش پاره میشد! اینان یا اسب خود را میتازند یا میروند بیگانگان برایشان خمینی و چلبی درست کنند...
بهتر است در مورد این اکثریت مردم چیزی نگویم. که نگفتنم بهتر است. در تهران 11 میلیونی 5 نفر ایستاده -جلو کانون وکلا- از حقوق 70 میلیون دفاع میکند. این ملت شایسته ی داعش است و بدتر از آن را هم لیاقت دارد...
ملتی که عکس رهبر در ماه می بیند-کمونیست را «خدانیست» معنی میکند لیاقتش همین داعش است که هر روز برایش «نمایش اعدام» ترتیب میدهد. از بچه و زن و مرد و جوان جمع میشوند «سیرک» تماشا میکنند. روشنفکر این ملت هم میشود همین «عجوزه مجوزه ها»!
نوشته شده توسط: Anonymous

چنان از کشف جناب ائلیار ذوق زده شدم که چند پراگراف را به عجله سرهم کردم که مراتب امتنان خود را اظهار نمایم. کاش کمی صبر میکردم که این کار را با جملات درستی انجام میدادم که منظور را برساند.

نوشته شده توسط: Anonymous

من از توهین کسانیکه پارسی یاد گرفته اند و به مشاهیر ملی ما توهین میکنند نارحت نمیشوم وعذر انها موجه است چرا که
هر چند در خاک ایران زندگی میکنند ولی نه هم رنگ شدند ونه همخو. اینکه چرا توهین میکنند دو جنبه دارد یکی وزارت اطلاعات نظام خود اتش بیار معرکه است که میدانیم ولی موضوع مهمتر نقش چپهای بی وطن و ضد ایرانی از نوع فدائی و توده ای هستند..مگر همین شاملوی توده ای نبود که از شیخ ابولقاسم نام برد؟چپ اساسن هدفی جز تسلط استعما ر روسیه برایران را ندارد . چپهای ایران بر خلاف چپهای جهان که هویت ملی و غرور ملی دارند دارای این دو صفت انسانی و اخلاقی نیستند. وطن یعنی روسیه شوروی واخلاق یعنی در سیبری تا دم مرگ وفادار استالین باشی. اموزهای چپ تراوشی بیشتر از انچه ما در 70 سال گذشته از چپ دال بر بی وطنی و خیانت میدانیم نداشته است . کجاست کانون نویسنده گان

که به وحوش اسلامی اعتراض کند.؟
ایا شما چپی را دید ه اید که پرچم سه رنگ ایران را به دست بگیرد ؟ ایا شما یک چپی سراغ دارید که سرود ای ایران بخواند ؟
ولی تا میتوانند سرود اول و دوم سوم حزب را تکرار میکند. جای اعتراض نیست اگر کسی ماموراست و معذور که به فردوسی بد بگوید جای هیچ گونه ناراحتی نیست اموزگاران این افراد مخ این بی گناهان را زده اند واساسن خود بی وطن اند.
ایا شما یک هندی /پاکستانی و یا بنگالادشی و یا افریگائی سراغ دارید به شکسبیر بد بگوید ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار به نحو تحسین آمیزی تیر را به هدف زده و منشور جهانی حقوق بشر را تقریبا به درستی در یک جمله کوتاه خلاصه کرده اند که " زندگی بهتر، جزء حقوق بشر است ". میگویم تقریبا زیرا بگمانم درست تر آن " زندگی خوب کل حقوق بشر است " میباشد که اولی دلالت بر خوبی زندگی بشر در حالت کنونی دارد.منشور جهانی حقوق بشر ( یعنی زندگی خوب ) سند حقوقی کاملیست که رسما و نه عملا مورد قبول تقریبا تمام دولتهای دنیا قرار گرفته است. متاسفانه افراد زیادی به علل گوناگون این آب در کوزه را رها کرده و دنبال اجزاء آن مانند سکولاریسم و دموکراسی و سکولاریسم نو و غیره دور جهان میگردند و این آب شفاف را رها کرده اند که در کوزه بگندد و گندیده است. وظیفه یک یک افراد بشر دوست آنست که از دست مالیدن به دم و خرطوم فیل برداشته و در زیر پرچم منشور جهانی حقوق بشر گرد آیند که این البته " دکان " های بسیاری را تعطیل خواهد کرد و اجرای

آن عملا غیر ممکن است.
نوشته شده توسط: Anonymous

اما همین دوچه ولله با بی شرمی میگوید اسد گفته : با امریکا با واسطه در ارتباطیم !!! واسه اون افتخاره اما واسه خامنه ای و ابراهیم یزدی خیانت است . امیر انتظام هم مادر زاد جاسوس سیا است چون لیبرال است !!!! دیندار مخلوط روسی هم نیست مثل موسوی , خویینی ها , ملی مضحکی ها , رفسنجانی , علی لاریجانی , ...
زمانه باز یاد معشوق ورشکسته اش پوتین افتاده و از ارتباط هسته ای !!! و هم خوابگی دیکتاتور فاسد جنایت کار مصری با خون آشام شرق اوکراین پوتین به ارگاسم سیاسی رسیده !
ما که کسی نیستیم خدای مارکس شفا تون بده .
بله جاسوسان روسیه :
۱) ابراهیم یزدی آمریکایی است . کاسترو , اسد , صدام , قذافی , میلوشویچ , یاکونویچ نیستند . نتیجه منطقی : خوب پس زنده باد امریکا و یزدی آمریکایی . ملت ایران گفت مرگ بر روسیه .

2) امیر انتظام جاسوس سیا است. پس رفسنجانی , موسوی , بهزاد نبوی , کیانوری , فداییان سیاه کل , .. جاسوس ک گ ب هستند . زنده باد سازمان سیا و امیر انتظام .
۳) بنی صدر جاسوس سیا است. بنابراین میر فطروس , بختیار , عباس میلانی , تقی زاده , پیمان , گنجی , افشاری , فواد , نیکی , اسدی , فا روقی , فا نی , جاسوس ک گ ب هستند . زنده باد سیا و بنی صدر
۴) انقلاب خط امام ضد امپریالیستی روسی ساخت امریکا است. پس شوروی در ۲۸ مرداد ساکت ما ند چون نفت و گاز شمال را میخواست و توده ایها را تحمیل کرده بود به شاه به نام تواب تا سیستم را مثل موریانه بخورند و وقتی فرو ریخت آنها قدرت را قبضه کنند . که کردند . زنده با د امریکا و مرگ بر روسیه
تنها افتخاری که برای شما مانده است این است
چریک های فدایی چند تا ژاندارم بی سلاح را غافلگیر کردند و کشتند .

آقای صادق صبا
شما نمی توانید به این دلیل که روحانی زیر جلی یا رو جلی با انگلیس مراوده دارد از رسانه انگلیسی تهمت های مسخره کیانوری و شوروی سابق را به نفع رفسنجانی که بیشترین تما س ها را با امریکا داشته به منتقدین امپریالیسم روسی و مخالفین ما رکسیسم روسی بزنی و دروغ به خورد ملت ایران بدهی !
دیگر آمریکایی بودن جرم نیست . افتخار است
دیگر تماس با امریکا جرم نیست . بهترین سیاست روز است حتا برای فیدل کاسترو و پوتین و چین و ....
خامنه ای هم میگوید خواهان توافق خوب با امریکا ست . یعنی تماس با امریکا و تلاش برای رسیدن به توافق با ان دیگر جرم نیست !
میفهمی یا جاکشی روس ها خیلی حالت را خراب کرده ؟

استعمار کهنه انگلیس در هند و سنگاپور و استرالیا و کانادا و امریکا اگر ثروت های آنها بلعید ولی دموکراسی برای انها به جا گذا شت . تو برای جاسوسی برای روسیه به مردم خودت خیانت میکنی . چون این کارها به نفع انگلیس هم نیست . بی بی سی در ایران به خاطر مشارکت مرموز در سرنگون کردن شاه مورد تنفر است . نگذار اعتبار این رسانه خرج روسیه و عوامل ان شود .
دست بردار .
آقای فا روقی :
آلمان وسط روسیه و امریکا هیچ چیزی گیرش نمی اید . اینرا از قول من به مدیر آلمانی تان یاد آور شوید . ج ا بماند یا برود مردم ایران شما را لابی و متحد فاسد آنها در خط روسیه میدانند .
با لاخره یکی در این ج ا با امریکا مذاکره خوا هد کرد و در امریکا هم روزی سنا توری استخواندار مثل مک کین خواهد آمد و تو دهن منافق صفتی روسی شما خواهد زد .
فکر سوراخ مو ش کردی ؟
آقای ادیب زاده :
مدیر رادیو زمانه خود قفقازی الاصل است ! قبلا هم لابد با ک گ ب بوده .
شما بدون امریکا نان خشک هم گیرتان نمی اید
کمتر خایه های یک جنایت کار حرفه ای مثل پوتین را بمالید . اگر او قدرت امریکا را دا شت همه شماها را در اروپا مجبور میکرد این زبان زمخت روسی را حرف بزنید و به آنها جزیه بدهید . هر روز هم جیک میزدید شیر گازتا ن را می بست . از ان کثیف تر دست به خایه السیسی شده اید که به محض تغییر رئیس جمهور امریکا با اسد میرود مرخصی درمانی
سوراخ موش سراغ دا ری ؟ !
بقیه مارکسیست های روسی و رفسنجانیست ها :
دنبال سوراخ موش بگردید
چون شک دارم که شما ها ایرانی باشید وگرنه میگفتم
زشت است . پلید است . در این عصری که همه ناسیونالیست شده اند شما ها دندانهایتان را با چیز پوتین مسواک میزنید
شرم کنید
نوشته شده توسط: Anonymous

۱) گفته بودم از جنجال های مارکسیست های روسی پیدا است که خبرهایی است .
۲) گفته بودم که ظاهرا کنترل خامنه ای ا زدست اینها ظاهرا خارج شده .
۳) گفته بودم خامنه ای برای اولین بار شخصا مسولیت مذاکرات را به عهده گرفت و این دلیل شکست ما رکسیست های روسی است . حتا اگر نتواند آنرا به انجام برساند. چون پس از ان یک سپاهی کودتا خواهد کرد و به نام انتقام خامنه ای این کار را خواهد کرد ( طرح قطب زاده که یادتان هست ؟ )
۴) گفته بودم هر وقت میر فطروس و آرامش دوستدار و عباس میلانی ( که این آخری هنوز نیامده , منتظرش باشید ) سر وکله شان پیدا میشود و همان داستانهای مسخره مصدق علیه خودش کودتا کرد را بدون ذکر هیچ نامی ا زشوروی و حزب توده , هی تکرار کردند بدانید رابطه ج ا با امریکا دارد برقرار میشود
۵) گفته بودم هر وقت هر کسی ( خاتمی , احمدی نژاد , روحانی , خامنه ای ) بخواهد مسئله امریکا ستیزی ( سنگی که

( سنگی که دانشجویان خط شیطانی امام روسی به رهبری دکتر پشیمان و خویینی ها با کپی کردن از چریک های سیاه کلیست فدایی در چاه سیاست و امنیت ملی ایران انداختند ) را حل کند , تازه برای حفظ منافع رژیم , مارکسیست های روسی و نفوذی های ریشدار آنها د ر روحانیت , پارلمان , نیروهای امنیتی و سپاه به جلز و ولز می افتند . عالیجناب زرد پوش , علی آب نبات , یکی از آنها است . اما اینها پادو هستند . شاه مهره اصلی روسیه و حزب توده اکبر رفسنجانی است که اینروزها عوامل مارکسیست روسی در رسانه های تحت اشغال اینها از او یک چهره آمریکایی , مخالف استبداد فقاهتی خامنه ای , سیاستمدار مردمی ساخته اند . که کاملا دروغ است .
۶) گفته بودم اکبر شاه میخواهد باز مثل گروگانگیری , جنگ تجاوزکارانه , کودتا علیه بنی صدر و واترگیت و مک فارلین , جنبش سبز خودش مسئله را حل کند به نفع روسیه و با حد اکثر باج دهی زیر پرده و فساد حتا به قیمت دستاورد هیچ . او مثل توده ایهاو ملی مضحکی ها ظاهرا هوا دار توافق است و خامنه ای را مخالف توافق نشان میدهد ولی ا ززیر عوامل خودش را ( مثل علی آب نبات و علی افشاری و گنجی و صادق و فروغی و اسدی و فواد و ادیب زاده و نیکی و توکلی و الیاس و افروغ و سلیمانی و حزب الله لبنان و حماس و برخی شیخک های عربستان و .....) میفرستد تحریک علیه توافق انهم ا زجیب خامنه ای .

و حالا که اوباما هم فهمید اینها بازی میکنند و گفت مساله ای نمانده فقط اراده میخواهد !!!

حالا که خامنه ای هم گفت توافق خوب میخواهد . یکدفعه بدون استخوان لای زخم برای انگولک, شاید هم منظورش باز نماندن درز برای رفسنجانی با شد !!!!

به زودی شاهد جنجال های بزرگتری از سوی عوامل اکبر شاه نماینده رسمی پوتین در حا کمیت خواهیم بود . همین دانشگاه و اهواز فقط نمونه کوچک هستند !
و اما
شاهد ازغیب آمد :
صادق صبا در بی بی سی فارسی یک موضوع کهنه نخ نما را که سال پیش هم مارکسیست های روسی مطرح کردند (درست وقتی دا شت توافق میشد و به قول ظریف معلوم نشد چی شد که نشد ) و غوغا بر سر هیچ است دوباره کشیدند وسط !
میگوید دولت امریکا به دکتر یزدی و امیر انتظام خبر داده بوده که صدام میخواسته حمله کند !!!! با اون کارهایی که خمینی کرد فقط خر مصری خبر نداشت . اما نمی پرسد شوروی چرا خبر نداد ؟ آیا معنی این حرف این است که صدام به دستیار شوروی به ایران حمله کرد ؟ حزب توده مشغول چی بود ؟ باز ماجرای ۲۵ و ۲۸ مرداد بود ؟
عجب ؟ ! چه خیانتی !!! ؟؟

دانشجوی خط امام افشا کن افشا کن !!!! یادتون هست ؟
مملکت ما را همین نوکران دیروز شوروی و جاسوسان امروز روسیه به گا دادند .

هیچ کی اما رفسنجانی را افشا نمیکنه . مک فارلین که بود و چه کرد ؟ ایران گیت چه گونه بنی صدر را ساقط کرد ؟ بهشتی چه گونه نا بود شد تا رفسنجانی ترقی کند ؟ بمب خامنه ای هم منفجر نشد وگرنه او هم الان نبود که راست بزند . همه چپ روسی بودند .
همه تهیه ها دیده شده بود یکی دوتا مورد موافق طرح پیش نرفت . به همین دلیل الان ج ا سر دو راهی روس - امریکا ایستاده نفس نفس میزنه .
استقلال را هم که فیدل کاسترو رید توش . کسی نمی خره !
اینها هر وقت کم می اورند امیر انتظام را به چوب و فلک میبندند . هنوز او را جاسوس امریکا میدانند ! حتا الان که فیدل کاسترو هم برای آمریکایی ها ماساژ بیضه میدهد !!!
همین دوچه ولله آلمانی هم با توجه به اینکه آلمان هم از عوامل شکست مذاکرات تا کنون بوده ( خوب آنها هم مثل روس ها از نبود رابطه ج ا با امریکا سود کلان میبرند , هلندی ها هم که زمانه را میچرخانند همینطور ) دوباره دارد وسوسه میکند و شک می آورد که منظور خامنه ای همان دو مرحله ای رجا نیوز بوده !
نوشته شده توسط: Anonymous

پیروز گرامی آقای نوری علا مبحث منافع ملی که آقای پاک نژاد و یارانشان سالهاست پی گیر هستند با نقد بسیار سیستماتیک و مستدل نواقص و حفره های سیاسی آنرا روشن کرده اند. اگر حکومت موجود در ایران حافظ منافع ملی نیست باید سرنگون شود و جای خود را به نظامی دمکرات بدهد . آلترناتیوی که این تحول را در تند پیچ فروپاشی جمهوری اسلامی تدارک می بیند می باید خواستگاه و پشتیبانی ملی داشته باشد. برای تحقق این پشتیبانی و خواستن می باید شعارهای آلترناتیو قابل ترجمه به زبان مردم محروم و مستاصل ایران باشد. منافع ملی هیچ پیام قابل درکی به مردم نمی دهد. البته شعار سکولاریسم هم همین مشکل را دارد. بسیار بجا خواهد بود که آلترناتیو وعده های مواردی که می تواند در ایران رایگان در اختیار شهروندان قرار گیرد را تبلیغ کند. مانند آموزش رایگان، بهداشت رایگان ، مسکن ارزان، کار برای همه ، امنیت برای همه و آزادی های تصریح شده

در اعلامیه جهانی حقوق بشر ولی با مثال های قابل درک از سوی عامه مردم. نظام غیر متمرکز همانند کشور سوئد که دارای پارلمان های کمونی هستند. ایران جمعیتی کثیر و استعداد های طبیعی مساعد برای اجرای یک اقتصاد رفاه اجتماعی دارد. فقط نیازمند آن هستیم که دولت منتخب واقعی مردم در دوره های مشخص سرکار بیاند و پاسخگوی مردم باشد. پیروز باشی
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

" زندگی بهتر، جزء حقوق بشر است " ؟ بله خوشبختانه. حقوق بشر سه موضوع را دربرمیگیرد عدم تبعیض-دموکراسی-عدالت اجتماعی. که توسط قانون اساسی و محلی باید تکمیل هم بشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

بنظر میرسد این آقای ..... کمی قاطی کرده و چیزی از تاریخ اخذ نکرده. ای کاش کمی مغزش کار میکرد. وچیزی دستگیرش میشد. انسان دلش به حالش میسوزد. در وقت پیری و معرکه گیری؟ امان از دست این ....!

نوشته شده توسط: Anonymous

البته این نظر شما است. خیلی ها طور دیگر فکر میکنند. هیچ کس هم در خواب هم نمی دید که شوروی تجزیه خواهد شد ولی دیدیم که شد. تازه بحث ما سر زبان مشترک بود نه تحزیه که خود بحث دیگری است.

نوشته شده توسط: Anonymous

شما فارسها سرزمین تان نه ایران و نه جنوب ایزان و نه دشت کویر بلکه هندوستان و اطراف کوههای پامیر است. هندوستان فعلی مرز بین شما و سایر اقوام و نژادها بوده . شما ها و امثالهم در عصر بربریت، نیروهای مهاجم بیگانه بودند که وارد فلات ایران شده اید و باید یکروز کاسه کوزه هایتان را جمع کرده به عقب رانده شوید . جنگ و تهاجم و خشکسالی و دوره گردی و گدائی باعث شد که آنان به فلات ایران کوچ کنند. زمان آن خواهد رسید که این مناطق اشغالی را خالی کنند تا جا و مکان برای دیگر ملل غیر فارس و امثالهم باشد . پاداش زیاده خواهی و پر رویی آن است که همین حداقل را هم از دست خواهند داد. ملل غیر فارس نیز باید فارس زدایی بشوند چون بر اثر هجوم فرهنگ بیگانه، فارس زبان شده اند، گرچه مردم افغانستان فقط 15 درصد فارسی دری را میفهمند. و بیشتزشان زبان ترکی، و پشتون صحبت میکنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

فردوسی سلماسدان باسدی بایرا. یعنی فردوسی از سلماس باسدی بایرا را متاسفانه نمیشود به فارسی ترجمه کرد

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

ملتهایی که تصمیم میگیرند - پای صندقها- در چهارچوبه ی «ایران فدرال» زندگی کنند زبان ارتباطی را نیز انتخاب میکنند.
ملتی که تصمیم میگیرد «جدا شود» مسئله اش زبان نیست بل «جدایی» ست.
«تئوری جدایی از ایران» بدون طی دوره ی « ایران فدرال» فقط یک خیال است. ایران نه انگلستان است و نه اسکاتلند و نه دیگر جا ها. بعد از طی دوره ی فدرالیسم در ایران اگر حقوق اساسی ملتی توسط حکومت فدرال نقض شد میتواند «خواهان جدایی شود». در پای صندوقها. اگر ملت انتخاب کرد با مسالمت جدا میشود.اکنون و قبل از فدرالیسم، «جدایی خواهان» شانسی ندارند. من موافقم در فضای دموکراتیک جدایی خواهان پیشنهاد جدایی را در پای صندوقها امتحان کنند. اینان 10 در صد هم نمی توانند رأی بیاورند.بهرحال . ما در مورد تأمین حقوق در ایران فدرال صحبت میکنیم نه در مورد جدایی.موضوع جدایی را مورد بحث قرار داده ایم و طرفین

نظریات خود را گفته اند. اینجا بحث جدایی مطرح نیست. نه در سخن من نه نوری اعلا و نه نقادان او.
همه میکوشند در چهارچوبه ی ایران «مشکلات» را حل کنند. « طرح جدایی » اینجا خارج از موضوع ست.

اگر فکر میکنید جدایی عملی ست دریک مقاله دلایل عملی بودن فکر خود را لطفاً اثبات کنید و برای درج بفرستید.تا دیگران هم
از دلایل قاطع شما آگاه بشوند. شاید حق با شماست و ما چیزی حالیمان نیست. پس زحمت بکشید در راه اثبات ایده ی خود مقاله بفرستید.
نوشته شده توسط: Anonymous

اشکال این کار واضح است. یک ملت اتنیکی ( نه مردم ایران ) تصمیم میگیرد که آیا این زبان مشترک برای ایران را قبول کنیم بانه؟ اصل تصمیم همان ملت است. مگر استقلال اسکاتلند را از همه انگلیسیها رای گیری کردند؟ نه قربان اشتباه شما در همین نقطه است.

نوشته شده توسط: Anonymous

آره جونه ننت. پس comu یعنی خدا و nist هم که نیست, پس کمونیست یعنی خدا نیست.

نوشته شده توسط: Anonymous

مگر فارسهای افغانستان، تاجیکستان و کویر لوت .... که به هجویات فردوسی گرفتار شده اند، با فرهنگ عهد بوقشان به رهبری خامنه ای رفته اند زیر بیرق داعش؟ نادانی شما چه نتایج عجیب و غریبی که رقم نمی زند! فرهنگ فارسی اگر از فرهنگ داعش شیعه اثنا العشری متاثر شده و حداقل به همان اندازه نیز فرهنگ سایر نقاط ایران را متاثر کرده به قهقرا برده است. همچنانکه از فرهنگ عربستان، تاجیکستان و امثالهم تاثیر گرفته و به سهم خود تاثیر ویرانگری بر جغراقیای موسوم به ایران گذاشته است. آگاه بودن یه سیاست فرهنگ و زبان دور از توانایی فکر کردن شوونیستهای چاله دهان پانقارس تمامی ندارد، که با صدها اسم اینجا مزه پرانی میکنند و در میروند چون نه منطق دارند، و نه توان بحث بدون فحاشی را قادرند. تا زمانی که ملل ایران گرفتار زبان فارسی هستند، وضعشان از این نیز بدتر خواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

• ستم سرشته بُتی کاو خدای اسلام است،
هم از درونه ی این دین، بلای اسلام است.

خدا نیافته‌ام بدتر از خدای عرب:
که مکر و قهرش خصلت نمای اسلام است. ...

اسماعیل خویی www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=62119

متاسفانه هنوز کسانی یافت می شوند که بی اندیشه سخن
ناروا ونژاد پرستانه بگویند.